به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « کلسیم » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • سیما محمدی، فراهم احمدزاده*
    پیشینه و هدف

     عوامل مختلفی تنوع زیستی یک اکوسیستم را تحت تاثیر قرار می دهند و یکی از مهم ترین این عوامل ویژگی های فیزیکوشیمیایی خاک است. در اکوسیستم های خشکی بویژه جنگل ها، بستر خاک، زیستگاه گونه های متنوعی از بی مهرگان است. حلزون های زمینی بعنوان یکی از مهم ترین گروه های بی مهرگان خشکی زی در اکوسیستم های جنگلی بشمار می روند. یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر توزیع زیستی حلزون ها، ویژگی های فیزیکوشیمیایی خاک است. در این مطالعه ارتباط میان حضور حلزون ها و شش پارامتر خاک شامل اسیدیته (pH)، کلسیم کل (Ca)، منیزیم کل (Mg)، کلسیم تبادلی (Ca++)، منیزیم تبادلی++) (Mg و درصد رطوبت اشباع؛ بعنوان عوامل مهم تاثیر گذار در پراکنش حلزون های خشک زی مورد بررسی قرار گرفت.

    روش شناسی:

     محدوده جغرافیایی مورد مطالعه این پژوهش، واقع در جنگل های هیرکانی ایران است. ایستگاه های نمونه برداری پس از بررسی های میدانی انجام شده در سه ناحیه جنگلی مختلف در شهرهای کردکوی، آمل و تنکابن انتخاب شدند. جهت اطمینان از یک ارزیابی جامع، نمونه برداری در هر جنگل در سه سایت مختلف صورت پذیرفت. برای انجام این مطالعه در مجموع 27 پلات نمونه برداری با ابعداد 3 متر × 3 متر در نه سایت مشخص شده بکار برده شد. شناسایی حلزون ها و تخمین تنوع زیستی با استفاده روش بارکدینگ DNA صورت پذیرفت. به منظور توصیف آماری جوامع مورد بررسی، مقادیر مربوط به فراوانی افراد (تعداد کل حلزون ها) و همچنین تنوع گونه ای آن ها به تفکیک جنگل ها برای هر سایت مشخص شد. آنالیز های مربوط به اندازه گیری فاکتورهای خاک با استفاده از روش های استاندارد آزمایشگاهی صورت پذیرفت. بمنظور کاهش ابعاد داده ها و تعیین متغیرهای اصلی از آنالیز تعیین مولفه اصلی (PCA) استفاده شد و جهت تعیین رابطه میان فاکتورهای فیزیکوشیمیایی خاک و حضور حلزون ها آنالیز همبستگی کانونی (CCA) مورد استفاده قرار گرفت. این آنالیز با مشخص نمودن میزان همبستگی بین پارامترها نشان می دهد که چگونه متغیرهای محیطی با توزیع گونه ها در مکان های مختلف مرتبط هستند. این آنالیزها با استفاده از نرم افزارR V.4.0.3  و بکارگیری بسته factoextra در این نرم افزار صورت پذیرفت.

    یافته ها و بحث:

    در مجموع تعداد 679 عدد حلزون در ایستگاه های نمونه برداری جمع آوری شد. نتایج درخت تبارشناختی و تعیین حدود گونه ای نشان داد که 37 سکانس بدست آمده متعلق به 10 OTU می باشند. نتایج آنالیز ANOVA تفاوت در فراوانی کل حلزون ها میان جنگل ها را معنی دار ارزیابی نموده است. فاکتورهای اصلی برای آنالیز CCA توسط PCA انتخاب شدند. CCA با استفاده از کلسیم کل، منیزیم کل و درصد رطوبت اشباع انجام شد و نتایج نشان داد آن ها رابطه مثبتی را با اکثر OTU ها و همچنین فراوانی حلزون ها داشتند. این فاکتورها نقش مهمی را در توزیع حلزون های خشکی زی ایفا می کنند. نیاز آن ها به کلسیم و منیزیم جهت بازسازی پوسته نیازی اساسی است. همچنین مناطق با خاک مرطوب تر زیستگاه های مطلوب تری را برای حلزون ها فراهم می کنند.

    نتیجه گیری

     در این پژوهش با در نظر گرفتن چند فاکتور کلیدی رابطه میان ویژگی های خاک و جامعه حلزون ها در بخش هایی از جنگل های هیرکانی مورد بررسی قرار گرفت و به ارایه یک ارزیابی کلی در مورد این ارتباط منتج شد. چنین مطالعاتی اطلاعاتی پایه ای را تولید می کنند که به توسعه یک شاخص زیستی بومی سازی شده بر پایه حلزون های خشکی زی ناحیه هیرکانی کمک می کند. استفاده از یک شاخص بومی در توسعه استراتژی های مدیریتی برای حفظ فون حلزون ها کاربردی است.

    کلید واژگان: آنالیز همبستگی کانونی (CCA), تنوع زیستی, درصد رطوبت اشباع, کلسیم, منیزیم}
    Sima Mohammadi, Faraham Ahmadzadeh *
    Background and purpose

    Biodiversity within ecosystems is intricately linked to a various factor, with soil physicochemical characteristics standing out as pivotal contributors. The soil, particularly in forests, functions as a dynamic habitat supporting a diverse array of organisms, including land snails, which play a significant role in forest ecosystems. This study focuses on unraveling the intricate correlation between the presence of land snails and six key soil parameters: pH, total calcium (Ca), total magnesium (Mg), exchangeable calcium (Ca++), exchangeable magnesium (Mg++), and soil Saturation Moisture percent. These factors are investigated as crucial elements influencing the distribution patterns of land snails.

    Methodology

    The research was conducted in the Hyrcanian forests of Iran, specifically targeting three distinct forest regions situated in Kordkoy, Amol, and Tonekabon. These areas were designated as sampling sites during field surveys. To ensure a comprehensive and representative approach, sampling was conducted at three distinct locations within each forest, resulting in a total of 27 sample plots, each measuring 3 m × 3 m for detailed ecological assessment. The identification of snails and the evaluation of biodiversity were enhanced by employing DNA barcoding techniques. Snail abundance and species diversity were measured at each forest site, offering valuable insights into the ecological dynamics of these ecosystems. This quantification process provided a comprehensive understanding of the population density of snails and the variety of species present in each forest location. The analysis of soil factors involved laboratory methods, and Principal Component Analysis (PCA) was utilized to simplify the multidimensional data. It identified important variables for subsequent Canonical Correspondence Analysis (CCA), a sophisticated statistical technique. This comprehensive approach played a pivotal role in unraveling intricate relationships between soil physicochemical factors and the presence of snails. The analysis not only clarified the correlations between environmental variables and species distribution within the forests but also offered profound insights into the nuanced interplay shaping the ecological dynamics of these ecosystems.

    Findings and discussion

    A total of 679 snails were collected from the sampling stations, and phylogenetic tree analysis along with species delimitation revealed 37 sequences belonging to 10 Operational Taxonomic Units (OTUs). ANOVA results indicated significant variations in snail abundance among the forests. Following PCA, key factors for CCA were identified, and CCA, utilizing total calcium, total magnesium, and soil saturation moisture percentage as factors, demonstrated a positive correlation with most OTUs and snail abundance. These factors are vital in shaping the distribution and biodiversity of land snails. Land snails need Ca and Mg to restore the shell. Also, areas with moist soil are more favorable habitats for Snails provide.

    Conclusion

    In conclusion, this research establishes a foundational understanding of the intricate relationship between soil properties and snail communities in sections of the Hyrcanian forests. The insights gained from such studies contribute fundamental information essential for developing a native biodiversity index based on land snails. This index, in turn, holds promise for informing the formulation of effective management strategies aimed at conserving the diverse fauna of land snails within these ecologically vital forest ecosystems.

    Keywords: Canonical correlation analysis (CCA), biodiversity, Saturation Moisture Content, Calcium, Magnesium}
  • بهمن میرزایی، حسین قوامی امین، محمدرضا فدائی چافی*
    مقدمه و هدف

    در سطح سلولی تاثیرات حفاظت قلبی ناشی از ورزش بر بافت قلب در سنین محتلف متفاوت است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات آنژیوژنز (VEGF)، هایپوکسی بافتی (HIF-1) و جریان یونی کلسیم (Calcineurin) بافت قلبی رت های نابالغ، بالغ و پیر متعاقب تمرین ترکیبی می باشد.

    مواد و روش ها

    تعداد 30 سر رت نر نژاد ویستار در سه رده سنی 2 هفتگی، 8 هفتگی و 24 ماهگی تهیه (هر رده سنی 10 سر) و هر رده سنی به دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند (هر گروه 5 سر). در گروه تمرین ترکیبی حیوانات به صورت یک روز در میان برنامه تمرینی مقاومتی یا هوازی را به مدت 6 هفته انجام می دادند. میزان اضافه بار در برنامه تمرین مقاومتی بر اساس وزن بدن حیوانات از 30% در هفته اول به 120% وزن بدن در هفته آخر تعیین شد. برای تمرین هوازی نیز شدت تمرین از 50 درصد حداکثر سرعت در هفته اول به 80 درصد در هفته آخر رسید. پس از 6 هفته تمرین، حیوانات قربانی و بافت قلب برای اندازه گیری فاکتورهای VEGF، HIF-1 و Calcineurin با روش RTPCr جدا گردید. برای آنالیز داده ها از روش آماری تحلیل واریانس یک راهه با معناداری 0.05>P استفاده شد.

    یافته ها

    گروه تمرین 8 هفتگی مقادیر بالاتری در بیان ژن VEGF بافت قلب، نسبت به گروه کنترل خود (کنترل 8 هفتگی) نشان داد (0.02=P). با این وجود، بین گروه های تمرین در سه رده در بیان ژن VEGF تفاوت معنی داری وجود نداشت (0.05<P). همچنین، بین گروه های کنترل و تمرین در هر رده سنی و بین گروه های تمرین در سه رده در بیان ژن HIF-1 و Calcineurin قلبی تفاوت معنی داری وجود نداشت (0.05<P). 

    بحث و نتیجه گیری

    انجام تمرین ورزشی در سنین جوانی تاثیرات مطلوب تر سلولی (به ویژه تنظیم مثبت فاکتور رگ زایی) بر جای می گذارد. لذا برای داشتن یک دوره سالمندی با کیفیت پیشنهاد می شود از سنین جوانی تمرینات مقاومتی- هوازی منظم انجام شود.

    کلید واژگان: تمرین ترکیبی, آنژیوژنز, هایپوکسی, کلسیم, قلب}
    Bahman Mirzaei, Hossein Ghavami Amin, Mohammad Reza Fadaei Chafy *
    Introduction and Purpose

    At the cellular level, the cardioprotective effects of exercise on the heart tissue are different at various ages. The aim of this study is to investigate the changes in angiogenesis (VEGF), tissue hypoxia (HIF-1) and calcium ion flow (Calcineurin) in the heart tissue of immature, mature and old rats following combined training.

    Materials and Methods

    Thirty male Wistar rats divided in three age groups of 2 weeks, 8 weeks and 24 months (10 each group) and each age group was divided into two control and exercise training groups (5 each group). In the combined training group, animals performed one day of resistance training and one day of aerobic training for 6 weeks. The amount of overload in the resistance training program was determined based on the body weight of the animals from 30% in the first week to 120% body weight in the last week. For aerobic training, the intensity of training increased from 50% of maximum speed in the first week to 80% in the last week. After 6 weeks of training, sacrificed animals and heart tissue were removed to measure VEGF, HIF-1 and Calcineurin factors by RTPCr method. To analyze data, the statistical method of one-way analysis of variance was used with significance P≤0.05. 

    Results

    The group of exercise training (8-week) showed higher levels of VEGF gene expression in heart tissue compare to the control group (8-week control) (P=0.020). However, there was no significant difference in VEGF gene expression between training groups in three age groups (P>0.05). Also, there was no significant difference between the control and training groups in each age group and between the training groups in the three age in the expression of cardiac HIF-1 and Calcineurin gene (P>0.05).Discussion and

    Conclusion

    Exercising at young age has more favorable cellular effects (especially the positive regulation of angiogenesis factor). Therefore, in order to have a good aging period, it was suggested to do regular resistance-aerobic exercises from a young age.

    Keywords: Combined training, Angiogenesis, hypoxia, Calcium, Heart}
  • مریم دلیرانی، عباسعلی گائینی*، محمدرضا کردی
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی تعامل ویتامین دی و کلسیم همراه با تمرین دایره ای خیلی شدید بر BDNF و درصد چربی سالمندان دارای اضافه وزن بود.

    روش پژوهش:

     32 زن سالمند سالم، تصادفی به چهار گروه 1. تمرین و مکمل، 2. تمرین و دارونما، 3. مکمل و 4. کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته بود. گروه مکمل، روزانه 1000 میلی گرم قرص کلسیم جوشان و 50000 واحد بین المللی ویتامین D را در هفته مصرف کردند. 

    یافته ها

    نتایج نشان داد درصد چربی در گروه تمرین+مکمل نسبت به مکمل (001/0=P) و کنترل (001/0=P) و تمرین+دارونما (045/0=P) کاهش معناداری داشته است. همچنین درصد چربی در گروه تمرین+دارونما نسبت به کنترل (001/0=P) کاهش معناداری داشت. با این حال، درصد چربی در گروه تمرین+دارونما نسبت به مکمل (127/0=P) تفاوت معناداری را نشان نداد. علاوه بر این، درصد چربی در گروه مکمل نسبت به کنترل (047/0=P) کاهش معناداری داشت. BDNF در گروه تمرین+مکمل نسبت به گروه مکمل (002/0=P) و کنترل (001/0=P) افزایش معناداری داشت، اما نسبت به گروه تمرین+دارونما (085/0=P) تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین BDNF در حد معناداری در گروه تمرین+دارونما نسبت به گروه کنترل (003/0=P) و مکمل (01/0=P) افزایش داشت. در مقابل، تفاوت معناداری بین گروه مکمل و کنترل (985/0=P) مشاهده نشد. 

    نتیجه گیری

    در مجموع، تعامل تمرین و مکمل به کاهش معنادار درصد چربی و افزایش معنادار BDNFدر سالمندان دارای اضافه وزن منجر شد.

    کلید واژگان: تمرین دایره ای, سالمندی, کلسیم, ویتامین BDNF}
    Maryam Dalirani, Abbas Ali Gaeini *, Mohammadreza Kordi
    Introduction

    The present study aimed to investigate the interaction effects of vitamin D and calcium, and High-Intensity Circuit Training (HICT) on BDNF and fat percentage of overweight elderly.

    Methods

    Thirty-two healthy older women were randomly divided into four Training + Supplementation, Training + Placebo, Supplementation, and Control groups. The training protocol performed three sessions per week for eight weeks. The Supplementation groups consumed 1,000 mg of calcium-effervescent tablet daily and 50,000 IU of vitamin D per week.

    Results

    The results showed that the body fat percentage in the Training + Supplementation group decreased significantly compared with Supplementation (p = 0.001), Control (p = 0.001), and Training + Placebo (p = 0.045) groups. Moreover, the fat percentage in the Training + Placebo group decreased significantly compared with the Control group (p = 0.001). However, there were no significant differences between the Training + Placebo and Supplementation groups in body fat percentage. Moreover, there was a significant decrease in fat percentage in the Supplementation group compared with the Control group (p = 0.047). BDNF in the Training + Supplementation group had a significant increase compared with the Supplementation (p = 0.002) and Control (p = 0.001) groups but had no significant difference compared with the Training + Placebo (p = 0.085) group. Moreover, there was a significant increase in BDNF in the Training + Placebo group compared with Control (p = 0.003) and Supplementation (p = 0.01) groups. In contrast, no significant difference was observed between Supplementation and Control (p = 0.985) groups.  

    Conclusion

    Overall, the interaction of training and supplementation showed a significant decrease in the body fat percentage and a significant increase in BDNF in overweight elderly.

    Keywords: Aging, BDNF, Calcium, Circuit training, vitamin D}
  • روح الله محمدی میرزایی*
    مقدمه و هدف

    کمبود ویتامین D با افزایش سطوح هورمون پاراتیرویید پلاسما همراه است که منجر به افزایش تاثیرات منفی و مخرب  بر ارگانیسم و کاهش عملکرد عضلانی می گردد. پژوهش حاضر با هدف تاثیرمکمل گیری ویتامین D بر تغییرات هورمونی و عملکردی فوتبالیست های نخبه زن تیم ملی ناشنوا انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    بدین منظور 22 فوتبالیست زن تیم ملی ناشنوایان (سن 3.24±26.20 سال، قد 3.23±155.15 سانتی متر، وزن 2.46±56.68 کیلوگرم و شاخص توده بدن 1.07±23.61 کیلو گرم/مجذور قد) به صورت داوطلبانه با آرایش تصادفی به دو گروه مکمل (11نفر) و دارونما (11نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها 120 دقیقه قبل از فعالیت، ویتامین D و دارونما را به روش دوسوکور مصرف کردند. از آزمودنی ها قدرت بیشینه عضلات پا، توان بی هوازی و هوازی، سرعت، چابکی و 5 سی سی خون ناشتا قبل و بعد از آزمون گرفته شد. برنامه تمرینی شامل یک دوره برنامه تمرینات تداومی، پلیومتریک، مقاومتی و اختصاصی بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های شاپیروویلک، تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد (0.05>P). 

    یافته ها:

     تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد، بین میانگین ویتامین D (نانوگرم/میلی لیتر)، قدرت پا (کیلوگرم) و توان بی هوازی (وات) برحسب عضویت گروه (مکمل وکنترل) تفاوت معنی داری مشاهده می شود (0.05>P). بین میانگین باقیمانده نمرات توان هوازی، سرعت، پاراتیرویید و کلسیم تفاوت معنی داری در گروه مکمل و کنترل مشاهده نشد (0.05<p)</p. یافته های تحقیق حاکی از افزایش معنی دار سرمی ویتامین D (19.58 نانوگرم/میلی لیتر) در گروه مکمل نسبت به کنترل شد (0.05>P). 

    بحث و نتیجه گیری

    مطلوب ترین نتیجه پژوهش حاضر اینست که سطح مطلوب ویتامین D منجر به بازجذب کلسیم توسط کلیه ها و دستگاه گوارش و کنترل سطح هورمون های پاراتیروییدی برای عملکرد بهینه عضله اسکلتی می شود. بنابراین، حفظ سطوح (OH)D-25 می تواند بازیابی را جهت تولید نیروی عضلانی در حین اجرای تمرینات شدید تسریع کند. ورزشکاران باید در طول سال مورد ارزیابی قرار گیرند و در صورت بروز مشکل مکمل گیری انجام پذیرد.

    کلید واژگان: ارگوجامپ, پاراتیروئید, توان بی هوازی, فوتبال, کلسیم, ویتامین D}
    Roohollah Mohammadi Mirzaei*
    Introduction and purpose

    Vitamin D deficiency is associated with an increase in plasma parathyroid hormone levels, which leads to an increase in negative and destructive effects on the organism and a decrease in muscle function. The present study was conducted with the aim of the effect of vitamin D supplementation on the hormonal and functional changes of elite deaf national team female futsal players.

    Materials and methods

    For this purpose,16 female football players deaf national team (age 26.20±3 years,height 155.15±3 cm, weight 56.68±2 kg and BMI 23.61±1 kg/m2)were selected and were randomly divided into two groups supplementation (n=8) and placebo (n=8). Subjects took vitamin D and placebo 120 minutes before the activity in a double-blind manner. Subjects were tested for maximal leg strength, anaerobic and aerobic capacity, speed, agility and 5cc of fasting blood from the anticubital vein before and after the tests. The training program included of continuous, plyometric, resistance and specific training. Statistical analysis was done by one-way analysis of covariance (P≤0.05).

    Results

    According to the results of ANCOVA, there was a significant difference between the mean residual scores of vitamin D, leg strength and ergojump in groups (P≤0.05). There was no significant difference between the mean scores of aerobic power, speed, parathyroid, Calcium (P≥0.05). Findings indicate an increase in serum vitamin D (19.58 ng/ml) in supplementation group than control (P≤0.05).

    Discussion and Conclusion

    The most favorable result of the current research is that the optimal level of vitamin D is vital for the optimal functioning of skeletal muscle. Therefore, maintaining (OH)D-25 levels can accelerate recovery for muscle power generation during intense exercise. Athletes should be evaluated throughout the year and supplemental assistance should be provided in case of problems.

    Keywords: ErgoJump, parathyroid, anaerobic power, Futsal, Calcium, Vitamin D}
  • عباس مآل اندیش، بختیار ترتیبیان، محمد رحمتی یامچی
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته ای تمرین هوازی با شدت متوسط بر تراکم مواد معدنی استخوانی مهره های کمری و گردن ران و نیز سطوح سرمی کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود. جامعه آماری این پژوهش را زنان یائسه سالم و کم تحرک 55 تا 70 ساله شهرستان ارومیه تشکیل دادند. جهت انجام پژوهش، 20 زن یائسه سالم و کم تحرک داوطلب و واجد شرایط (با میانگین سنی 12/2±60 سال، قد 17/6±71/156 سانتی متر، وزن 28/10±47/72 کیلوگرم و شاخص توده بدن 24/3±46/29 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی در دو گروه فعالیت ورزشی (11 زن) و کنترل (نه زن) قرار گرفتند. گروه فعالیت ورزشی به مدت 12 هفته، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت 50 تا 60 دقیقه تمرین هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب را در نوبت صبح اجرا کرد، اما گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشت. شایان ذکر است که 24 ساعت قبل و نیز پس از 12 هفته برنامه تمرینی، به منظور اندازه گیری تراکم استخوانی و شاخص های سرمی، به ترتیب دانسیتومتری و نمونه گیری خون از گروه فعالیت ورزشی و کنترل به عمل آمد. همچنین، ارزیابی تراکم استخوانی مهره های کمری و گردن ران با دستگاه دگزا انجام شد و ارزیابی سطوح سرمی کلسیم و فسفر به ترتیب با دستگاه های اتوآنالایزر و بیوتکنیکال این استرومنت ایتالیا صورت گرفت. علاوه براین، اطلاعات مربوطه با به کارگیری روش آماری توصیفی و استنباطی آنکوا در سطح معناداری (0.05≥P) و با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس نسخه 23 تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان می دهد که در گروه فعالیت ورزشی در مقایسه با گروه کنترل پس از 12 هفته تمرین هوازی شدت متوسط، تفاوت معناداری در تراکم استخوانی مهره های کمری و گردن ران، تی اسکور مهره های کمری و گردن ران و نیز سطوح سرمی کلسیم و فسفر مشاهده نمی شود (P>0.05). نتایج درون گروهی نیز تفاوت معناداری را در هیچ یک از متغیرها نشان نمی دهد (P>0.05). به طورکلی، یافته ها بیانگر آن است که 12 هفته برنامه فعالیتورزشی هوازی با شدت متوسط مانند پیاده روی و دوی سبک، تاثیری بر تراکم استخوانی و سطوح سرمی کلسیم و فسفر ندارد.
    کلید واژگان: تراکم مواد معدنی استخوان, کلسیم, فسفر, فعالیت ورزشی هوازی, یائسگی}
    Abbas Malandish, Bakhtiar Tartibian, Mohammad Rahmati Yamchi
    The purpose of this study was to investigate the effect of 12 weeks of moderate -intensity aerobic exercise on lumbar spine & femoral neck bone mineral density (BMD) and serum levels of calcium & phosphorus in sedentary postmenopausal women 55-70 years old. The statistical population was all healthy and sedentary postmenopausal women 55-70 years old in Urmia city. Therefore, 20 healthy and sedentary postmenopausal women with having an average [age (60.12±2.12 yr), height (156.71±6.17 cm), weight (72.47±10.28 kg), and BMI (29.46±3.24 kg.m2)] voluntarily & bona fide participated in this study and then subjects were randomly divided into two the Exercise (11 women) and Control (9 women) groups. Exercise group performed of twelve weeks walking & jogging moderate-intensity aerobic exercise 65-70% maximal heart rate, three sessions per week and per session 50-60 (min) in the morning, but the Control group participated in no intervention. Twenty-four hours before and after the 12-week training program in order to measure bone density and serum markers in the Exercise & Control groups were taken densitometry and blood samples, respectively. Evaluation of the lumbar spine and femoral neck BMD were measured by DXA machine and serum levels of calcium and phosphorus by Auto analyzer & Biotechnical Instrument Italy machines, respectively. Data analysis included descriptive and inferential (ANCOVA test) statistics using SPSS-23 software and a significance level of P≥0.05 was considered. The results showed that there was no significant difference between lumbar spine & femoral neck BMD and T Score lumbar spine and femoral neck of Exercise group compared to the Control group after 12 weeks of moderate -intensity aerobic exercise (P>0.05). Also, no significant difference was found serum levels of calcium and phosphorus (P>0.05). Furthermore, the inter-group results showed no significant difference in any of the variables (P>0.05). The results in the study suggest that 12 weeks of moderate -intensity exercise such as walking & jogging program (W-WJMIEP-R) had no effect on bone density and serum levels of calcium and phosphorus in postmenopausal women.
    Keywords: BMD, Calcium, Phosphorus, Aerobic Exercise, Menopause}
  • زینب شیخلو، بختیار ترتیبیان، عباس مآل اندیش
    مقدمه و هدف
    پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود.
    روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تاثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالا ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.
    کلید واژگان: تمرینات هوازی, ویتامین D, هورمون پاراتیروئید, کلسیم, فسفر, زنان یائسه}
    Sheikhlou Z., Tartibian B.*, Malandish A
    Introduction
    Osteoporosis is a metabolic bone disease that dramatically reduces bone density. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of moderate intensity aerobic training on serum levels of vitamin D, parathyroid hormone, calcium, and phosphorous in sedentary postmenopausal women.
    Methods
    This investigation was in the form of a semi-experimental with two experimental & control groups. Twenty sedentary postmenopausal women with having an average [age (60.12±2.12 yr) and BMI (29.46±3.24 kg.m2)] voluntarily & bona fide participated in this study. Then subjects were randomly divided into two the exercise (10 women) and control (10 women) groups. Exercise group performed of 12 weeks walking & jogging moderate-intensity aerobic training 65-70% maximal heart rate reserve, three sessions per week, and per session 50-60 (min), but the control group participated in no intervention. Twenty-four hours before and after of 12 weeks training program were taken blood samples for fasting in order to measure serum indices of vitamin D, parathyroid hormone, calcium, and phosphorous in the exercise & control groups. Data analysis included descriptive and inferential (paired samples t-test & ANCOVA test) statistics using SPSS-23 software and a significance level of P≥0.05 was considered.
    Results
    The results between-groups showed that serum levels of vitamin D, calcium, and phosphorus were not significantly different (P>0.05), while serum levels of parathyroid hormone significantly increased (P≥0.05).
    Conclusions
    The results in the study suggest that 12 weeks of moderate-intensity aerobic training 65-70% maximal heart rate reserve such as walking & jogging program (W-WJMIEP-R) serum levels of vitamin D, calcium and phosphorus does not affect, while parathyroid hormone increases that Probably due to the duality of it effects to improve bone mass in sedentary women 50-70 years old.
    Keywords: Aerobic training, Vitamin D, Parathyroid hormone, Calcium, Phosphorus, postmenopausal women}
  • اکرم رجبی، محمدعلی سمواتی شریف
    امروزه پوکی استخوان (استئوپروز)از جمله عوامل مخاطره آمیزسلامت عمومی است.مطالعات انجام شده در مورد کاربرد فعالیت های ورزشی-دراستحکام استخوان نشان می دهند، فعالیت بدنی بر توسعه،حفظ ونگهداری تودهاستخوان تاثیر عمده ای دارد. اماهنوزدرموردنوع وشدت ورزش که حداکثر تحریک آنابولیک رابرای استخوان ایجاد می کنداطمینان حاصل نشده است.این مطالعه به منظور بررسی اثر شش هفته تمرین هوازی برمارکرهای رشد استخوانی(سطوح سرمی آلکالین فسفاتاز،کلسیم و فسفر) در دختران 11-12 سال انجام شد.در این بررسی،20 دختر (11-12 سال)به طور تصادفی در دو گروه تجربی (10نفر) با میانگین سنی 48/0 ± 3/11 سال، وزن 7 ± 80/41 کیلو گرم و قد 06/0 ± 144 سانتی متروکنترل (10 نفر)با میانگین سنی 51/0 ±4/11 سال، وزن 7/4±70/43 کیلو گرم و قد 05/0 ± 147 سانتی مترقرار گرفتند.گروه تجربی به مدت شش هفته (سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 45-60 دقیقه با شدت 70- 75 درصد ضربان قلب ذخیره) در یک برنامه تمرین هوازی شرکت نمودند. اما گروه کنترل هیج گونه فعالیت ورزشی نداشتند. قبل وبعدازاجرای پروتکل تمرینی(بعداز12ساعت ناشتا) جهت برآورد میزان مارکرهای استخوانی، ازوریدبازویی شرکت کنندگان به مقدار5 سی سی خون گیری به عمل آمد.یافته ها توسط آمار توصیفی و استنباطی (t همبسته برای مقایسه پیش آزمون وپس آزمون در هر گروه و t مستقل برای بررسی تفاوت ها بین دو گروه با سطح معنی داری 05/0P< وبا استفاده از نرم افزار spss 19 مورد بررسی قرار گرفت.نتایج نشان داد،شش هفته تمرین هوازی موجب افزایش معنی داری(00/0p=)در غلظت سرمی آلکالین فسفاتاز در گروه تجربی شد. اما سطح سرمی کلسیم و فسفردر این گروه تغییر معنی داری نداشت.در گروه کنترل سطح سرمی آلکالین فسفاتازافزایش داشت، اما این افزایش معنی دار نبود. در نتیجه می توان احتمال داد، فعالیت های هوازی در سنین رشد، عامل موثری در افزایش تراکم استخونی در نزد نوجوانان می باشد.
    کلید واژگان: تمرین هوازی, آلکالین فسفاتاز, کلسیم, فسفر, کودکان}
    A. Rajabi Student), M.A. Samavati Sharif
    Nowadays, osteoporosis is one of the risk factors for public health. Studies conducted on the role of physical activities in bone density have revealed that physical activities have important effects on the development and maintenance of bone mass. But there is doubt about the type and intensity of exercise which induces maximum anabolic effect on bone. This study aimed to study the effect of six weeks of aerobic training on bone growth markers (serum levels of alkaline phosphate, calcium and phosphorus) in 11-12-year-old girls. In this study, 20 girls (11-12 years old) were randomly assigned two groups: experimental (n=10, mean age 11.3±0.48 years, weight 41.80±7 kg, height 144±0.06 cm) and control (n=10, mean age 11.4±0.51 years, weight 43.70±4.7 kg, height 147±0.05 cm). The experimental group participated in an aerobic training program for six weeks (three sessions per week, each session 45-60 min. with 70-75% HRR) while the control group had no training. Before and after the training protocol (after 12 hours of fasting), 5cc blood was takenfrom subject's antecubital vein in order to estimate bone markers. Findings were investigated using descriptive and inferential statistics (dependent t test to compare pretest and posttest in each group and independent t test to study the differences between the two groups at p<0.05 using spss software version 19). The results indicated that six weeks of aerobic training significantly increased the serum concentration of alkaline phosphate (P=0.00) in the experimental group. But the serum levels of calcium and phosphorus did not significantly change in this group. In the control group, serum level of alkaline phosphate increased, but this increase was not significant. As a result, it can be said that aerobic activities at growth age may be effective factors to increase bone density in adolescents.
    Keywords: Aerobic Training, Alkaline Phosphate, Calcium, Phosphorus, Children}
  • طاهره عزیزی پور*، شادروان فرهنگ خادمی ندوشن، محمد لامعی رشتی

    پی بردن به وضعیت زیست محیطی و الگوی معیشتی در محوطه های باستانی یکی از مسائل مهم در مطالعات باستان شناسی است. باستان شناسان از روش های گوناگونی برای انجام این مطالعات استفاده می کنند؛ یکی از این روش ها بررسی وضعیت غذایی از طریق اندازه گیری و مطالعه عناصر تشکیل دهنده اسکلت های باستانی است. اشکانیان در طول سالهای 238 پ.م. تا 224 م. بر ایران حکومت کردند.آنها به مرور قلمرو خود را از شرق به غرب گسترش داده و نواحی جدیدی را به قلمرو خود افزودند.گسترش قلمرو اشکانی باعث شد که مناطق متنوعی از نظر زیست محیطی در قلمرو این پادشاهی بگنجد. تنوع زیست محیطی باعث ایجاد تنوع غذایی در محوطه های مختلف بازمانده از این دوره شد. تجزیه عنصری دندان های اسکلت های انسانی که از محوطه ها و گورستان های دوره اشکانی به دست آمده، اطلاعات ارزشمندی را درباره الگوی غذایی مردمان این دوره در اختیار ما قرار می دهد. در این مقاله با هدف دستیابی به اطلاعاتی درباره وضعیت غذایی در دوره اشکانی با استفاده از دستگاهPIXE (گسیل پرتو X در اثر بر انگیختگی با پروتون) به تجزیه عنصری دندان های اسکلت های انسانی این دوره می پردازیم. دندان های مورد مطالعه از شیان، خرند، گنداب، ولیران و نخل ابراهیمی به دست آمده اند. آهن ، کلسیم، استرانسیوم، روی و فسفر عناصری هستند که در این پژوهش مورد تاکید قرار می گیرند. در این پژوهش موفق به کسب اطلاعاتی درباره نوع غذاهای مصرفی وتنوع غذایی در جوامع مورد مطالعه در دوره اشکانی شده ایم.

    کلید واژگان: دوره اشکانی, الگوی غذایی, PIXE, آهن, کلسیم, استرانسیوم, روی, فسفر}
    Tahereh Azizipour *, Farhang Khademi Nadoushan, Mohammad Lamei Rashti

    Reconstructing of environment and livelihood in ancient sites is an important subject in archaeological studies. Researchers use several methods for palaeodiet studies. One of these methods survey nutrition in use determines rate concentration of chemical element in ancient skeletal. Parthian people which ruled in Iran since 238 BC for 224 AD, when extended their power from east to the west by occupying new territory , found different civilization with their food consuming patterns. Elemental analysis of teeth of human skeletal from sites and graves of this period gave valuable information about nutrition in this period. In this article we want the found information about paleodiet in Parthian period in use PIXE manner. We have selected the teeth under study, from several Parthian sites in Iran, Shian, Valiran, Kharand, Gandab and nakhle Ibrahimi. We emphasis on these elements; Fe, Ca, Sr, Zn and P. In this research we gathered information about the variety in food in Parthian period. 

    Keywords: Parthian period, Nutrition, PIXE, Fe, Ca, Sr, Zn, P}
  • بررسی موقعیت اجتماعی ساکنان ایران در دوره اشکانی با استفاده از مطالعات عنصری (منطقه موردی: محوطه باستانی ولیران)
    طاهره عزیزی پور، فرهنگ خادمی ندوشن
    در این پژوهش سعی بر آن داریم تا به بررسی ساختار اجتماعی جوامع دوره اشکانی بر اساس وضعیت غذایی مردمان آن زمان بپردازیم.ما برای پی بردن به وضعیت غذایی در جوامع مورد بحث به تجزیه و تحلیل داده های عنصری اسکلتهای انسانی باقی مانده از قبور دوره اشکانی در محوطه باستانی ولیران دماوند خواهیم پرداخت.تفاوت در میزان عناصر تشکیل دهنده اسکلتهای انسانی، نشانگر تفاوت در وضعیت غذایی مردمان جامعه مورد مطالعه و تفاوتهای غذایی، بیانگر موقعیت های مختلف اجتماعی است.
    در منابع نوشتاری مطالب چندانی درباره موقعیت اجتماعی در جوامع دوره اشکانی وجود ندارد. با آنکه ساختار اجتماعی اشکانیان قبیله ای بوده و بنابراین پیچیدگی چندانی نداشته است؛ مطالعه داده های باستان شناسی برای بررسی وضعیت اجتماعی در دوره مذکور دارای پیچیدگی های خاصی است؛ اما با این حال مطالعه داده های عنصری اسکلتهای باستانی دوره اشکانی، اطلاعات مفیدی را درباره وضعیت اجتماعی در این دوره در اختیار ما قرار می دهد.
    کلید واژگان: طبقات اجتماعی, دوره اشکانی, دندان, آهن, کلسیم, روی, فسفر}
    Study of the Status of Iranian Residents in Parthian Period by Studying Data's Gathered from Chemical Elements (Place of Study: Valiran Site)
    Tahere Azizipor, Farhang Khademi Nadooshan
    This study attempted to examine the social structure of the communities in Parthian period, based on the nutritional situation of the people of that time. Realizing the nutritional status of the communities, this article analyzes the elemental data of human skeleton remained from the graves of the Parthian period in the ancient area of Valiran in Damavand. The difference in the amount of the elements in human skeleton indicates the differences in the nutritional status of people under the investigation and dietary differences, suggested the differences in their social situations. In written sources, there was little about the social situation of Parthian period in the communities. Though Parthian social structure was tribal, and the complexity is not much, the archaeological study of social status in this period has had certain complexities. This study that was based on analyzing data gathered from chemical elements of ancient skeletons of Parthian period, tried to provide us with useful information about their social status.
    Keywords: Calcium, Iron, Parthian period, Phosphorus, Social classes, Tooth, Zinc}
  • علی فهیمی نژاد، سید مصطفی طیبی، حسن عبدی
    تغییرات الکترولیت ها در بدن به طور وسیعی برای تعیین ارتباط این تغییرات با فعالیت بدنی مطالعه شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر فعالیت کوتاه مدت بیشینه بر غلظت برخی الکترولیت های سرم مردان جوان فعال و کمتحرک اجرا شده است. این مطالعه روی 60 نفر از مردان داوطلب سالم دانشگاهی انجام شد که به طور تصادفی به دو گروه فعال و کم تحرک تقسیم شدند. مشخصات شرکت کنندگان در گروه مردان فعال (6/5 ± 9/26 سال، 12/6 ± 179 سانتی متر، 54/7 ± 20/75 کیلوگرم) و در گروه مردان کم تحرک (8/5 ± 5/27 سال، 05/5 ± 176 سانتی متر، 95/8 ± 50/88 کیلوگرم) بود. آزمون بیشینه نوار گردان بالک به عنوان فعالیت بیشینه به اجرا در آمد. بلافاصله پس از اجرای آزمون، نمونه خون پس آزمون آزمودنی ها برای تعیین غلظت الکترولیت های سدیم، کلسیم، پتاسیم و منیزیم سرم گرفته شد و با نمونه های خون قبل از آزمون، در هر دو گروه مقایسه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و t همبسته در سطح معنی داری 05/0 > p استفاده شد. فعالیت کوتاه مدت بیشینه به افزایش غلظت کلسیم، سدیم و منیزیم و کاهش غلظت پتاسیم سرم منجر شد و این تغییرات در تمامی موارد معنی دار بود (05/0 > p). بین غلظت الکترولیت های سرم مردان جوان فعال و کم تحرک، پس از اجرای فعالیت بیشینه، تفاوت معنی داری دیده نشد. اگرچه ممکن است سطح آمادگی بدنی آزمودنی ها تاثیری بر مقادیر پایه ای یا پس از فعالیت الکترولیت های سرم نداشته باشد، فعالیت های بدنی کوتاه مدت با شدت بیشینه، اثرات واضحی بر تغییرات الکترولیت ها به جا گذاشت.
    کلید واژگان: آزمون بیشینه, سدیم, پتاسیم, منیزیم, کلسیم, مردان فعال, مردان کم تحرک}
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال