به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "گرمابی" در نشریات گروه "زمین شناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «گرمابی» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • اکرم بهجت، علی عابدینی*، فرهنگ علیاری، علی اصغر کلاگری

    کانسار منگنز مزرعه (جنوب غرب ماکو، شمال استان آذربایجان غربی، شمال غرب ایران) به صورت عدسی های پراکنده در محل همبری بازالت های بالشی و آهک های گودابه ای وابسته به مجموعه افیولیتی خوی- ماکو گسترش یافته است. از نظر کانی شناسی، کانسنگ های این کانسار به طور عمده دربردارنده پیرولوزیت، پسیلوملان، مانگانیت و براونیت هستند که با مقادیر کمتری از هماتیت، گوتیت، کوارتز و کلسیت همراهی می شوند. الگوی توزیع عناصر خاکی نادر بهنجار شده به کندریت همراه با برخی از شاخص های زمین شیمیایی مربوط به لانتانیدها چون La/Ce، (La/Nd)n و (Dy/Nd)n خاستگاه گرمابی را برای این کانسار نشان می دهند. این امر را برخی از نمودارهای زمین شیمیایی از جمله Co/Zn در برابر Co+Ni+Cu، Zn-Ni-Co و Mn-Fe-[Co+Ni+Cu]×10 و نسبت های عنصری چون Mn/Fe، SiO2/Al2O3، U/Th و Co/Zn تایید می کنند. بالا بودن تمرکز لانتانیدها در کانسنگ ها (به طور متوسط 767 گرم در تن) نسبت به ذخایر گرمابی منگنز شناخته شده تاثیرات فرایندهای درونزایی بر کانسار را آشکار می سازد. رخداد بی هنجاری منفی Eu و Ce بیانگر دمای پایین سیال های گرمابی مسئول کانه زایی است. وجود مواد آواری در کانسنگ ها را می توان از تمرکز اکسیدهایی چون Al2O3 و SiO2 نتیجه گرفت.

    کلید واژگان: افیولیت, زمین شیمی, منگنز, گرمابی, پیرولوزیت, مزرعه, ماکو
    Akram Behjat, Ali Abedini*, Farhang Aliyari, Ali Asghar Calagari

    The Mazraeh manganese deposit (southwest of Maku, north of West-Azarbaidjan Province, NW Iran) is developed in the form of scattered lenses at the contact of pillow basalts and pelagic limestones, belonging to the Khoy-Maku ophiolitic complex. Mineralogically, the ores mainly contain pyrolusite, psilomelane, manganite, and braunite which are accompanied by lesser amounts of hematite, goethite, quartz and calcite. The distribution pattern of REE normalized to chondrite along with some geochemical parameters related to lanthanides, such as La/Ce, (La/Nd)n and (Dy/Nd)n, show a hydrothermal origin for this deposit. This idea is supported by some geochemical diagrams (Co/Zn vs. Co+Ni+Cu, Zn-Ni-Co, and Mn-Fe-[(Co+Ni+Cu)]×10) and elemental ratios such as Mn/Fe, SiO2/Al2O3, U/Th, and Co/Zn. The high concentration of lanthanides in ores (on average of 767 ppm), compared to known hydrothermal manganese deposits, reveals the effects of diagenetic processes on this deposit. The occurrence of negative anomalies of Eu and Ce indicates the low-temperature hydrothermal fluids, responsible for the mineralization. The presence of detrital materials in the ores can be inferred by the concentration values of oxides like Al2O3 and TiO2.

    Keywords: Ophiolite, Geochemistry, Manganese, Hydrothermal, Pyrolusite, Mazraeh, Maku
  • مینا شاهین، زهرا اعلمی نیا *، علی خان نصر اصفهانی، حمزه صادقی سرخنی

    محدوده اکتشافی بندچرک در مرز باختری پهنه ایران مرکزی، در شمال استان اصفهان قرار دارد. رخنمون های سنگی در این محدوده مجموعه دگرگونه های پالیوزوییک-مزوزوییک انارک، توالی رسوبی کرتاسه پیشین، کنگلومرای پالیوسن و سنگهای آتشفشانی ایوسن هستند. توالی میزبان کانه زایی از پایین به بالا شامل دو واحد سنگی است: 1) مجموعه دگرگونه پالیوزوییک-مزوزوییک و 2) توالی کرتاسه زیرین. بافت کانه زایی بیشتر از نوع رگه-رگچه ای، جانشینی، برشی، نواری، خالدار و بقایای میکروبی (تمشکی، کروی و سوزنی) است. کانه های اصلی بترتیب هماتیت، گوتیت، پیرولوسیت، براونیت، پسیلوملان و کمتر هاسمانیت، تودوروکیت و مانگانیت همراه با گالن، پیریت و کالکوپیریت می باشد. کانی های باطله بیشتر دولومیت، کوارتز، کلسیت، باریت و سیلیس بی شکل هستند. بررسی های مغناطیس سنجی یک ناهنجاری مغناطیسی بزرگ (تا 2900 نانوتسلا) را نشان می دهد که منطبق بر موقعیت توده متاگابرویی غنی از مگنتیت در خاور منطقه مطالعاتی است. تفسیر مغناطیس سنجی با استفاده از شواهد زمین شناسی به یک تاقدیس نامتقارن اشاره دارد و رخداد هماتیت در بالهای آن دیده شده است.نمونه های معدنی مقادیر بالایی از Ba، Pb، Si و Sr و مقادیر پایینی از Co، Ni، P و Ti دارند. نتایج ما نشان دادند که کانی زایی به ترتیب در طی سه فرایند دگرگونی، گرمابی و هوازدگی تشکیل می شود. بر پایه مطالعات کانی شناسی، بافت و تغییرات زمین شیمیایی، کانه زایی اقتصادی بندچرک شباهت زیادی با یک سامانه فعال گرمابی دارد که گردش محلول ها درون مجموعه دگرگونه انارک شرایط را برای تشکیل کانسارسازی فلزات آهن و منگنز فراهم کرده باشد. اگر چه بخشی از کانه زایی نتیجه شستشوی آهن و منگنز توسط آبهای جوی، در طی بالاآمدگی و هوازدگی تشکیل شده است.

    کلید واژگان: کانه زایی آهن-منگنز, ژیوفیزیک, ژیوشیمی, گرمابی, ایران مرکزی
    Mina Shahin, Zahra Alaminia *, Ali-Khan Nasr-Esfahani, Hamzeh Sadeghisorkhani

    Band-e-Cherk prospect is located in the north of Isfahan province, on the western boundary of the Central Iran zone. The rock outcrops in this area are mainly comprised of Anarak Palaeozoic-Mesozoic metamorphic complex, Lower Cretaceous sedimentary sequence, Paleocene conglomerate, and Eocene volcanic rocks. The host sequence involves two units, from bottom to top: 1) Palaeozoic-Mesozoic metamorphic complex, and 2) Lower Cretaceous succession. Mineralization is occurred as vein/veinlet, replacement, banded, breccia, banded, spotted, and microbial remains (botryoidal, radial, and needle). The main ore minerals are hematite, goethite, pyrolusite, braunite, psilomelane, and minor todorokite, cryptomelan, and manganite associated with pyrite, galena, and chalcopyrite. Gangue minerals mostly are dolomite, quartz, calcite, barite, and amorphous silica. Magnetic survey reveals a high-positive magnetic anomaly (up to 2900 nT) which coincides with the location of a magnetite-enriched metagabbroic body, east of the study area. Interpretation of the magnetometry results using geological evidence points to an asymmetric anticline, and occurrences of hematiteare found on its limbs. the ore samples have higher Ba, Pb, Si, and Sr contents, and lower Co, Ni, P, and Ti concentrations .Our results indicated that the mineralization form during the three metamorphic, hydrothermal, and supergene processes, respectively. Based on mineralogy, textures, and chemical variations, Band-e-Cherk mineralization is similar to those typical of hydrothermal deposits where the circulation of fluids into the fractured Anarak metamorphic complex has provided the conditions for the formation of iron and manganese mineralization.

    Keywords: Fe-Mn mineralization, Geophysic, Geochemistry, Hydrothermal, Central Iran
  • سید وحید شاهرخی*، طاهر فرهادی نژاد

    نهشته منگنز سالاردول در 20 کیلومتری غرب الشتر و در زیرپهنه رادیولاریتی پهنه افیولیتی کرمانشاه قرار دارد. واحدهای سنگی موجود شامل سنگ های رادیولاریتی، سنگ های آهکی برشی و واحدهای کرتاسه است. نهشته منگنز در این ناحیه به شکل عدسی های نامنظم به صورت بین لایه ای همراه با رادیولاریت ها دیده می شود. کانی سازی منگنز در سه نسل قابل مشاهده است. نسل اول سین ژنتیک بوده و به صورت بین لایه ای همراه با چرت های رادیولاریتی تشکیل شده است. نسل دوم و سوم اپی ژنتیک است که به شکل رگه-رگچه ای و به طور عمده درون گسل ها و درز و شکاف های رادیولاریت ها قابل مشاهده است. بر اساس مطالعات کانی شناسی، XRD و SEM پاراژنزهای مهم منگنز شامل رامزدلیت، رومنشیت، رودوکروزیت، ژاکوبسیت، بیکسباییت و مهم ترین کانی های باطله نیز کوارتز و کلسیت است. تطابق خوب بین نهشته منگنز سالاردول با کانسارهای گرمابی به کمک داده های ژیوشیمیایی عناصر اصلی و کمیاب، نمودارهای متمایزکننده و نسبت های عنصری تایید شده است. استفاده از نسبت های عناصر اصلی و جزیی نشان دهنده گرمابی بودن ذخیره منگنز سالاردول است. نسبت Na/Mg (با میانگین 5/0) نشان دهنده تاثیر آب شیرین در تشکیل ذخیره منگنز است. الگوی توزیع عناصرنادرخاکی نرمالیزه شده نسبت به کندریت نشان دهنده بی هنجاری مثبت Ce با میانگین 1/20 و بی هنجاری منفی Eu با میانگین 47/0 است که به وضوح با نهشته های گرمابی منگنز سازگار می باشد.با توجه شواهد موجود، تشکیل نهشته منگنز سالاردول ناشی از جایگیری سین ژنتیک منگنز اولیه در سنگ میزبان رادیولاریتی و فرآیندهای اپی ژنتیک ناشی از فعالیت های زمین ساختی وتحت تاثیر سیالات گرمابی است که منجر به تشکیل ذخیره از نوع بروندمی فسیل شده است.

    کلید واژگان: منگنز, رادیولاریت, گرمابی, بروندمی, سالاردول
    Seyed vahid Shahrokhi *, Taher Farhadinejad

    Salardol manganese deposit is located 20km west of Aleshtar in the radiolarite subzone of Kermanshah ophiolite zone. The rock units include radiolarite, breciaition limestone and Cretaceous units. Manganese deposits are seen in the form of irregular lenses as interlayers with radiolarites. Manganese mineralization is visible in three generations. The first generation is syngenetic and is formed interlayer with radiolarity naps. The second and third generations are epigenetic, which can be seen in the form of streaks and mainly within the faults and seams and cracks of radiolarity. Mineralogically, XRD and SEM are important manganese paragenes including Ramsdellite, Romanechite, Rhodochrosite, Jacobsite, Bixbyite and the most important gangue minerals are quartz and calcite. Good agreement between Salardol manganese deposit and hydrothermal deposits has been confirmed by trace elements geochemical data, distinguishing diagrams and elemental ratios. The use of major and minor element ratios indicates the thermal conductivity of Salardol manganese reserves. Na/Mg ratio indicates the effect of fresh water on the formation of manganese reserves. The distribution pattern of normalized REE relative to chondrite indicates a positive Ce anomaly with an average of 20.1 and a negative Eu anomaly with an average of 0.47, which is clearly consistent with manganese hydrothermal deposits. According to the available evidence, the formation of Salardol manganese deposit due to the synthetic placement of primary manganese in the radiolaritic host rock and the epigenetic processes resulting from tectonic activities and under the influence of hydrothermal fluids has led to the formation of fossil-type reservoirs.

    Keywords: Manganese, Radiolarite, hydrothermal, Exhalative, Salardol
  • ندا خراسانی پور، پروانه ایرانمنش*، سمیرا سعیدنیا

    در این پژوهش، نانوکامپوزیت  ZnS/MoS2به روش گرمابی و نانوکامپوزیت  ZnS/MoS2/Fe3O4 به روش هم رسوبی سنتز شدند. نخست نانوذرات ZnS سنتز شده و سپس با نانوساختار MoS2 بارگذاری شدند. در ادامه،  ZnS/MoS2 به دست آمده با نانوذرات مگنتایت Fe3O4 پوشش داده شدند و فرآورده پایانی به صورت نانوکامپوزیت ZnS/MoS2/Fe3O4 تهیه گردید. برای شناسایی و مشخصه یابی نمونه ها از آنالیزهای پراش سنج پرتوی ایکس (XRD)، طیف سنج های تبدیل فوریه فروسرخ (FTIR) و رامان، میکروسکوپ الکترونی تراگسیلی (TEM)، آزمون جذب و واجذب نیتروژن (BET) استفاده شد. با استفاده از طیف سنجی نورتابی (PL) ویژگی های نورتابی هر دو نانوکامپوزیت بررسی گردید. طیف تبدیل فوریه فروسرخ به خوبی تشکیل پیوندهای Zn-S،  Fe-Oو Mo-S را نشان داد. الگوی پراش پرتو ایکس حضور ساختار مکعبی ZnS و  Fe3O4و ساختار شش گوشی MoS2 را به خوبی تایید کرد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی به خوبی تشکیل نانوساختار ها را نشان دادند. در طیف PL، شدت قله ی نورتابی کاهش یافته نانوکامپوزیت  ZnS/MoS2/Fe3O4 می تواند ناشی از کاهش بازده بازترکیب الکترون-حفره نمونه ی سه تایی در مقایسه با نمونه ی دوتایی باشد. فعالیت فوتوکاتالیزوری ZnS/MoS2/Fe3O4 بر تخریب رنگ متیل نارنجی (MO) و اسید براون (AB)   با استفاده از تابش نور فرابنفش بررسی شد. نمونه فعالیت فوتوکاتالیزوری خوبی از خود نشان داد و هم چنین به دلیل ویژگی مغناطیسی به راحتی قابل بازیافت است که می تواند به عنوان فوتوکاتالیزور در واکنش های دیگر به کار رود.

    کلید واژگان: هم رسوبی, گرمابی, نانو کامپوزیت, فعالیت فوتوکاتالیزوری, ZnS, MoS2, Fe3O4
    Neda Khorasanipoor, Parvaneh Iranmanesh*, Samira Saeednia

    In this study, ZnS/MoS2 nanocomposites were synthesized by hydrothermal and ZnS/MoS2/Fe3O4 nanocomposite by chemical co-precipitation methods. ZnS nanoparticles were synthesized initially and then loaded with MoS2 nanostructure. After that ZnS/MoS2 product was mixed by Fe3O4 nanoparticles and the final product that obtained, was ZnS/MoS2/Fe3O4 nanocomposite. XRD, FTIR, TEM, BET and Raman Analyses were used to identify and characterize the samples. Photoluminescence spectroscopy was employed to investigate the optical properties of both composites. The infrared Fourier transform spectra showed a well developed Zn-S, Fe-O and Mo-S bonds. X-ray diffraction pattern confirmed the presence of cubic structure for ZnS and Fe3O4 and hexagonal structure for MoS2. Electron microscopy images well confirmed the formation of nanostructures. Based on PL spectroscopy, the intensity of the luminescence peak decreased, which could be due to a decreases in the electron-holes recombination percentage of the triplet sample compared to the binary sample. Photocatalytic activity of ZnS/MoS2/Fe3O4 on degradation of methyl orange (MO) and acid brown (AB) dye degradation was investigated using UV radiation. The sample showed good photocatalytic activity and can be easily recycled due to its magnetic properties, which can be used as photocatalyst in other reactions.

    Keywords: co-precipitation, hydrothermal, nanocomposite, photocatalytic activity, ZnS, MoS2, Fe3O4
  • مریم آهنکوب*، فریماه آیتی، عاطفه محمدی
    کانسار منگنز شوراب کبیر، در 60 کیلومتری شمال شرق شهرکرد، بخش میانی زون سنندج- سیرجان واقع شده است. قدیمی ترین سنگهای منطقه شامل شیل، ماسه سنگ، و آهک و دولومیتهای دگرگون شده پرمین می باشند. واحدهای پرمین بواسطه عملکرد گسلهای رانده بر روی واحدهای جوانتر، شامل واحدهای شیل، ماسه سنگ و کنگلومراهای با میان لایه های آندزیتی ژوراسیک رانده شده اند. کانه زایی درون واحدهای کربناته به صورت رگه ای، توده ای و استوک ورک رخ داده است. کانه زایی اغلب به صورت کانه های پیرولوزیت، پسیلوملان، منگایت و گوتیت، هماتیت، مگنتیت همراه با کلسیت و کوارتز می باشد. دگرسانی های موجود در منطقه کربناتی و سیلیسی می باشند. الگوی بهنجار شده عناصر نادر خاکی با گوشته اولیه دال بر آنومالی منفی Ce بواسطه محیط اکسیدان و اسیدی، و آنومالی منفی ضعیفی از Eu بواسطه فاصله گیری سیال گرمابی از منشاء می باشد. در الگوی بهنجار شده عناصر جزیی نمونه های مطالعه شده به گوشته اولیه، غنی شدگی از Ba, La, Sr, Pb و تهی شدگی از Ti, Nb, Rb, Ce, Nb قابل مشاهده است. کلیه داده های صحرایی، میکروسکوپی و ژیوشیمیایی دال بر دخالت سیالات گرمابی در تشکیل کانسار شوراب کبیر می باشد.
    کلید واژگان: کانه زایی منگنز, گرمابی, شوراب کبیر, شهرکرد, زون سنندج- سیرجان
    Maryam Ahankoub *, Farimah Ayati, Atefeh Mohamadi
    Shurab Kabir manganese deposit is located 60 km northeast of Shahrekord, the center part of Sanandaj-Sirjan zone. The oldest rocks include metamorphic shale, sandstone, limestone and dolomites of Permian. Permian units have been thrusted on the younger units (Jurassic shale, sandstone, and conglomerates with andesitic intercalation) by trust faults. Mineralization has occurred at sedimentary and metamorphic units as veins, masses and stockwork. The mineralization contains pyrolusite, psilomelane, manganite and goethite, hematite, magnetite with calcite and quartz. Alterations is carbonate and siliceous. The primitive mantle normalized pattern of REE indicates negative Ce anomaly due to oxidation and acidic environment, and a weak negative Eu anomaly due to the distance of hydrothermal fluid from the origin. also primitive mantle normalized pattern of elements of the studied samples show enrichment of Ba, La, Sr, Pb and depletion of Ti, Nb, Rb, Ce and Nb. All of data, field, microscopic and geochemical data indicate hydrothermal fluids for formation Shurab Kabir Mn deposit.
    Keywords: Mn Mineralization, hydrothermal, Shurab Kabir, Shahrekord, Sanandaj-Sirjan, Iran
  • خدیجه حلفی، سید ابراهیم موسوی قهفرخی*، مرتضی زرگرشوشتری

    در این پژوهش، اثر روکنشگر در سطح (روکنشگر) بر ویژگی های ساختاری و فوتوکاتالیزوری فریت بیسموت ساخته شده به روش گرمابی در دمای °C 180 و غلظت 4 مولار بررسی شد. روکنشگر هایی که در این پژوهش مورد بررسی شدند اتیلن گلیکول و سولفات دودسیل سدیم بودند. نتایج تحلیل الگوهای پراش پرتوی ایکس (XRD) نشان داد که نمونه ها دارای ساختار پرووسکایت لوزی رخ اعوجاج یافته با گروه فضاییR3c هستند و هم چنین فریت بیسموت با خلوص بالا در دمای°C  180 و غلظت 4 مولار بدون حضور روکنشگر ساخته شد. نتایج تصاویر میکروسکوپ الکترونی نشر میدانی (FESEM) نشان داد که اندازه ذرات با حضور روکنشگر کاهش یافته است. هم چنین ویژگی های نوری و فوتوکاتالیزوری نمونه ها نیز براساس طیف سنجی فرابنفش-مریی (UV-vis) بررسی شد. نتایج نشان داد که اندازه گاف نوری در حضور روکنشگر به حدود 6/1 الکترون ولت کاهش یافته است. ویژگی های فوتوکاتالیزوری نمونه ها نیز در رنگ قرمز کنگو در غلظت ppm10 بررسی گردید و نتایج نشان داد که فریت بیسموت ساخته شده در حضور سولفات دودسیل سدیم بیشترین تخریب را داشته است.

    کلید واژگان: روکنشگر, چندفرو, فریت بیسموت, گرمابی, فوتوکاتالیزور
    Khadijeh Helfi, Seyed Ebrahim Mousavi Ghahfarokhi*, Zargar Shoushtari

    In this study, the effect of surfactant on the structural and photocatalytic properties of bismuth ferrite made (BiFeO3) by hydrothermal method at a temperature of 180 °C and a concentration of 4 M was investigated. The surfactants studied in this paper are ethylene glycol and sodium dodecyl sulfate. The results of diffraction pattern analysis showed that the samples have a rhombic perovskite structure distorted with space group R3c. Also, high purity bismuth ferrite was made at 180 °C and 4M concentration without the presence of surfactant. FESEM results showed that the particle size decreased with the presence of surfactant. The optical and photocatalytic properties of the samples were also investigated by UV-Visible analysis. The results showed that the amount of optical gap increased in the presence of surfactant and was recorded in the range of 2.7-2.8 eV for these samples. The photocatalytic properties of the samples were also investigated in Congo red at a concentration of 10 ppm. The results showed that ferrite bismuth made in the presence of sodium dodecyl sulfate had the most damage.

    Keywords: Surfactant, multiferroic, bismuth ferrite, hydrothermal, photocatalyst
  • سیده معصومه موسوی، مرتضی زرگر شوشتری*، سید ابراهیم موسوی قهفرخی

    در این پژوهش، نانوکامپوزیت هواژل گرافن/فریت بیسموت به روش گرمابی تهیه و ویژگی های فوتولیزوری و مغناطیسی آن بررسی شد. هواژل نانو کامپوزیت ها با غلظت mg/ml 4 برای اکسید گرافن و با غلظت های 2/0 و 5/0 وmg/ml 1 برای فریت بیسموت تهیه شد. بررسی های فازی و ساختاری بر پایه پراش پرتوس ایکس (XRD) و طیف سنجی تبدیل فوریه فروسرخ (FT-IR) تایید کننده تشکیل فریت بیسموت با ساختار سه گوشی R از نوع پروسکایت و احیاء شدن اکسید گرافن است. تصویرهای میکروسکپ الکترونی روبشی (SEM) ساختار متخلخل هواژل گرافن را به خوبی نشان داد. تصویرهای میکروسکپ الکترونی عبوری (TEM)  تاییدی بر کامپوزیت شدن ذرات فریت بیسموت در ساختار هواژل گرافن بودند. گاف انرژی نمونه ها با بررسی نتایج طیف سنجی فرابنفش-مریی (UV-Vis) محاسبه شد. نتایج به دست آمده از مغناطیس سنج نمونه ارتعاشی (VSM) نشان دهنده کاهش مغناطش اشباع ذرات فریت بیسموت پس از کامپوزیت شدن با هواژل گرافن است. میزان تجزیه رنگ آبی متیل توسط ذرات فریت بیسموت و هواژل های نانوکامپوزیت های گرافن/ فریت بیسموت با طیف سنج UV-Vis بررسی شد. بهترین عملکرد فوتولیزوری مربوط به نمونه هواژل گرافن/ فریت بیسموت با مقدار فریت بیسموت mg/ml 5/0 است.

    کلید واژگان: هواژل گرافن, فریت بیسموت, گرمابی, آبی متیل, نانو کامپوزیت
    S.M. Mousavi, M.Zargar Shoushtari*, S.E.Mousavi Ghahfarokhi

    In this research, Graphene/ Bismuth aerogel nanocomposite was fabricated by hydrothermal method and it’s structural, magnetic and photocatalytic properties were investigated. For this purpose, aerogel of nanocomposites were prepared with a concentration of 4 for graphene oxide and concentrations of 0.2, 0.5 and 1 mg/ml for Bismuth ferrite. Phase and structural studies with XRD and FT-IR analyzes confirm the formation of bismuth ferrite with a rhombohedral structure of perovskite type and reduction of graphene oxide. The SEM images show the porous structure of graphene aerogel well. TEM analysis confirms the composite of bismuth ferrite nanoparticles in the structure of graphene aerogel. The energy gap of the samples was calculated from the results of UV-Visible spectroscopy. Based on the parameter measured by the vibrating sample magnetometer (VSM), it shows a decrease in the magnetization saturation of bismuth ferrite nanoparticles after composite with graphene aerogel. Methyl blue decomposition was evaluated by bismuth ferrite nanoparticles and graphene/ferrite bismuth nanocomposites using UV-Vis apparatus. The best photocatalytic performance of graphene/bismuth ferrite aerogel is in the sample with 0.5 mg/ml concentration.

    Keywords: Aerogel grapheme, Bismuth Ferrite, hydrothermal, methylene blue, nanocomposite
  • سید وحید شاهرخی*

    تملیه در 20 کیلومتری شمال غرب شهرستان سلسله (استان لرستان) واقع است. از دیدگاه زمین شناسی منطقه ای، این منطقه در مجموعه رادیولاریتی هرسین قرار دارد. ترکیب سنگ شناسی مجموعه دربرگیرنده شامل رادیولاریت، پریدوتیت، گابرو، دایک های صفحه ای، بازالت، آندزیت، آهک و مرمر است. کانی سازی منگنز به شکل رگه-رگچه ای و بیشتر درون گسل ها، درزه ها و شکستگی های رادیولاریت ها رخ داده است. بر اساس بررسی های کانی شناسی، همبرزایی منگنز شامل کانی های پیرولوسیت، پسیلوملان، تودوروکیت، کریپتوملان، لپیدوکروزیت، و اکسید-هیدروکسیدهای منگنز(هوسمانیت، هیدروهوسمانیت، مانگانیت) است. کلسیت و کوارتز مهم ترین کانی های باطله هستند. برپایه داده های زمین شیمیایی عناصر اصلی و کمیاب کانسنگ، نمودارهای تفکیک کننده مختلف و نسبت های عنصری، تطابق خوبی بین منطقه منگنزدار تملیه با کانسارهای گرمابی وجود دارد. از سوی دیگر، محاسبه نسبت های مختلف عنصری چون Mn/Fe (با میانگین 92/0)، Ti/Al (با میانگین 01/0)، Co/Ni (با میانگین 97/0)، Co/Zn (با میانگین 28/0)، U/Th (با میانگین 73/0)، La/Ce (با میانگین 32/0)،  عناصر خاکی نادر سبک به سنگین (LREE/HREE، با میانگین 64/8) و مجموع عناصر خاکی نادر (ΣREE، با میانگین 53/56) نشان دهنده گرمابی بودن ذخیره منگنز تملیه است.  مقایسه الگوی بهنجارشده عناصر خاکی نادر کانسنگ منگنز تملیه با دیگر کانسارهای منگنز جهان بیانگر خاستگاه گرمابی این کانسار است. الگوی توزیع عناصر خاکی نادر بهنجار شده کندریت نشان دهنده بی هنجاری مثبت Ce با میانگین 5/24 و بی هنجاری منفی Eu با 54/0 است که به روشنی با نهشته های گرمابی منگنز همخوانی دارد. به این ترتیب، سیال های کانه ساز می توانند از آب های سطحی و یا ماگمایی شکل گرفته باشند و با ضمن چرخش در سنگ های آتشفشانی، منگنز و سایر فلزها را با خود حمل نموده و طی بالا رفتن از مناطق مناسب موجب نهشته شدن منگنز در  گسل ها و شکستگی های عمده شوند.

    کلید واژگان: زمین شیمی, گرمابی, عناصر خاکی نادر, منگنز, رادیولاریت, تملیه
    Seyed Vahid Shahrokhi*

    Temelieh area is located about 20 Km northwest of Selseleh (Lorestan Province). Geologically, the area is a small part of the Harsin radiolarite complex. Petrography consists of radiolarite, peridotite, gabbro, plate dikes, basalt and andesite, limestone, and marble. Manganese mineralization occurs as vein-veinlet and is mainly formed in faults, joints, and fractures that crosscut in radiolarites. Based on mineralogical studies, the manganese paragenesis is composed of pyrolusite, psilomelane, todorokite, cryptomelane, lepidocrocite, and manganese oxide-hydroxide (housmanite, hydrohousmanite, Manganite). The essential waste minerals are calcite and quartz. Based on geochemical data from major and trace elements, using different distinguishing charts and elemental ratios, there is a good relation between the manganese-rich region and the hydrothermal deposits. On the other hand, calculation of element designated ratios like Mn/Fe )mean 0.92), Ti/Al (mean 0.01), Co/Ni (mean 0.97), Co/Zn (mean 0.28), U/Th (mean 0.73), La/Ce (mean 0.32), LREE/HREE (mean 8.64) and ΣREE (mean 56.53) indicate Temelieh manganese ore is hydrothermal. Comparison of the REE normalized pattern of Temlieh manganese ore with other manganese deposits in the world indicates the hydrothermal origin of this deposit. REE distribution pattern indicates Ce positive anomaly with mean 24.5 and Eu negative anomaly with mean 0.54 that is compatible with hydrothermal manganese deposit. Accordingly, ore-forming fluids could be originated from meteoritic or magmatic water circulating through volcanic rocks, dissolve manganese and other metals and, while rising from suitable areas, deposits them in along the fault planes and fractures.

    Keywords: Geochemistry, hydrothermal, REE, manganese, radiolarite, Temelieh
  • زهره مربوطی، فرهاد احیاء*، قدرت الله رستمی پایدار، سارا ملکی خیمه سری

    کانسار آهن منگنزدار شمس آباد در 36 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان اراک، در زون سنندج - سیرجان قرار دارد. به منظور تعیین منشا و فرآیندهای تشکیل کانسار، علاوه بر مطالعات پتروگرافی و کانی شناسی، مطالعات ژیوشیمیایی عناصر کمیاب (به روش LA-ICP-MS) بر روی نمونه های کانسنگ انجام شد. ماده معدنی به شکل عدسی و به صورت استراتاباند در سنگ آهک های ستبر لایه تا توده ای اوربیتولین دار به سن کرتاسه زیرین رخ داده است. کانی های اصلی کانسنگ شامل هماتیت، لیمونیت، گوتیت و پیرولوسیت است. کانی هماتیت نسبت به دیگر کانی ها فزونی دارد. بافت گل کلمی و لامیناسیون درکانسنگ شواهدی بر منشا آتشفشانی - رسوبی کانسار و رسوب گذاری در یک محیط دریایی است. حضور کانی تودوروکیت به صورت اولیه نشانه ای بر وجود کانه زایی متاثر از سیال گرمابی می باشد. بالا بودن نسبت های Mn/Fe، Si/Al و روند غنی شدگی As، Ba، Cu، Pb و Zn و تهی شدگی Co وNi مشابه با کانسارهای گرمابی می باشد. الگوی به هنجار شده عناصر نادر خاکی کانسار شمس آباد و پایین بودن مقادیر میانگین ΣREE (40/31 ppm) منشا گرمابی را حمایت می کند. آنومالی منفی Ce و آنومالی مثبت Eu نشان می دهد که سیالات گرمابی دما پایین نقش مهمی در کانی سازی داشته اند. نسبت های Co/Ni، Co/Zn، La/Ce، LaN/NdN، DyN/YbN، Y/Ho و نمودارهای تفکیک کننده حاصل از غلظت عناصر اصلی و کمیاب، در محدوده کانسارهای گرمابی قرار دارند.در این تحقیق، پیشنهاد می شود که کانسار شمس آباد از سیالات گرمابی - زیردریایی ته نشست شده است.

    کلید واژگان: عناصر کمیاب, نادرخاکی, گرمابی, کانسار آهن, شمس آباد
    Zohreh Marouti, Farhad Ehya *, Ghodratollah Rostami Paydar, Sara Maleki Kheymehsari

    The Shamsabad manganese-bearing iron deposit is located 36 km south-east of Arak city, in the Sanandaj-Sirjan Zone. In order to determine the origin and ore-forming processes of the deposit, in addition to petrographic and mineralogical studies, geochemical studies for major, trace and rare earth elements (using LA-ICP-MS method) were done on ore samples. The ore is lens form and strataband, occurring in thick-bedded to massive, orbitolina-bearing Early Cretaceous limestones. Hematite, limonite, goethite and pyrolusite are the main ore minerals. Hematite is more abundant than other minerals. The colloform texture and lamination of the ore are evidences for volcanic-sedimentary origin of the deposit, and deposition in a marine environment. The presence of todorukite as a primary mineral is indicative of the hydrothermal mediated mineralization. The high Mn/Fe and Si/Al ratios, As, Ba, Cu, Pb and Zn enrichments, and depletion of Co and Ni are similar to hydrothermal deposits. The normalized REE patterns and low ΣREE values (31.40 ppm in average) support that Shamsabad deposit is of hydrothermal origin. Negative Ce and positive Eu anomalies indicate that low temperature hydrothermal fluids have an important role in mineralization. The Co/Ni, Co/Zn, La/Ce, LaN/NdN, DyN/YbN, Y/Ho ratios, and the discriminative diagrams for trace element concentrations are in the range of hydrothermal deposits. this study, it is suggested that the Shamsabad deposit is deposited from submarine hydrothermal fluids.

    Keywords: Trace elements, hydrothermal, Iron deposit, Shamsabad
  • مجید قاسمی سیانی*، حامد ابراهیمی فرد، بهروز کریمی شهرکی

    باتولیت گرانیتی شاهکوه (جنوب بیرجند) با ترکیب مونزوگرانیت و سینوگرانیت در کرانه شرقی قطعه لوت قرار دارد و بیشتر شامل پلاژیوکلاز، فلدسپار قلیایی و کوارتز همراه با بیوتیت و تورمالین است. بافت غالب واحد مونزوگرانیتی و سینوگرانیتی به ترتیب دانه ای تا پورفیری و دانه ای تا میکروگرافیک است. سنگ های رسی دگرگونه (متاپلیتی) میزبان رگه های کوارتز-تورمالین دارای بافت پورفیروبلاستیک هستند. تورمالین های با میزبان متاپلیتی در گستره سری دراویت و تورمالین های قلیایی قرار دارند، در حالی که تورمالین های با میزبان گرانیتویید از نوع شورلیت هستند. وجود ویژگی هایی چون بالاتر بودن مقدار Mg نسبت به Fe، پایین بودن مقدار Fe/ (Fe+Mg)، مقادیر پایین Al، تمایل بردارهای تهی شدگی از عناصر قلیایی و پروتون زدایی به سمت خارج و مقادیر FeO/ (FeO+MgO) کمتر از 6/0 در رگه های تورمالین دار با میزبان متاپلیتی، بیان کننده واکنش سیال- سنگ در یک سامانه باز دور از توده گرانیتوییدی و خاستگاه ماگمایی- گرمابی است. همچنین ویژگی هایی مانند بالا بودن نسبت Fe/ (Fe+Mg)، نبود منطقه بندی و نزدیک بودن به توده گرانیتوییدی در رگه های تورمالین دار با میزبان گرانیتوییدی، نشان دهنده جدایش سیال پنوماتولیکی دربردارنده بور (B) از ماگمای گرانیتی و نزدیک بودن آن به خاستگاه سیال دارای بور است. نتایج تجزیه قلع در برخی از واحد های سنگی منطقه شاهکوه نشان می دهد که کانه زایی قلع و تا حدی تنگستن (بیش از 500 گرم بر تن) در رگه های کوارتز-تورمالین واقع در شمال و شمال غربی منطقه مورد بررسی تمرکز دارند که تا عیار اقتصادی (4500 گرم بر تن) در کانسار های پر عیار قلع فاصله دارد.

    کلید واژگان: رگه های کوارتز- تورمالین, شیمی تورمالین, شاهکوه, گرمابی, قلع و تنگستن
    M.Ghasemi Siani*, H.Ebrahimi Fard, B.Karimi Shahraki

    The Shah-kuh granite batholith (South of Birjand), monozogranite and syenogranite composition, is located on the eastern edge of the Lut block and consists mainly of plagioclase, alkali-feldspar and quartz associated with biotite and tourmaline. The predominant texture of the monozogranite and syenogranite unit is granular to porphyric and granular to micrographic, respectively. Metapelite rocks, host quartz-tourmaline veins, show porphyroblastic texture. Metapelite hosted tourmalines are in the range of dravite and alkaline tourmalines, while granitoid-hosted tourmalines are shorlite type. Presence of properties such as higher Mg content than Fe, low Fe/(Fe + Mg) value, low Al content, tendency towards outside of alkaline depletion and proton depletion vectors and FeO/(FeO + MgO) values less than 0.6 in metapelite host tourmaline veins indicates fluid-rock interaction in an open system far away from the granitoidic body and magmatic-hydrothermal origin. Also, characteristics, such as high Fe/(Fe + Mg) ratio, lack of zoning and proximity to granitoidic body in tourmaline veins with granitoid host rocks, indicates the separation of penomatolitic fluid containing boron (B) from granitic magma and its proximity to B-bearing fluid source. The results of tin analysis in some rock units of Shah-kuh region show that tin mineralization and probably tungsten (more than 500 ppm) are concentrated in quartz-tourmaline veins located in the north and northwest of the study area which is not economic grade (4500 ppm) in the high grade tin deposits.

    Keywords: Quartz-tourmaline veins, Tourmaline chemistry, Shah-kuh, hydrothermal, Tin, Tungsten
  • کمال سیاه چشم*، سولماز جعفرصادقی پورناکی

    کانی سازی نوع گرمابی منگنز در منطقه آتشفشانی- رسوبی قره سبلان (شمال مشگین شهر) و در دورترین بخش شرقی ایالت فلززایی قره داغ- سبلان قرار دارد. این منطقه پوشیده از سنگ های آتشفشانی-آذرآواری و برونزد محدود توده های نیمه نفوذی (کوارتزمونزودیوریتی) با سن ایوسن تا الیگوسن است. تراکی آندزیت پورفیری برشی شده و توف ریولیتی تا ریوداسیتی میزبان کانه زایی منگنز به صورت رگه-رگچه ای، گژنه های پراکنده و سیمان پرکننده پهنه های برشی هستند. شکستگی ها و ریز شکاف های با راستای غالب شمال شرقی- جنوب غربی (NE-SW)، ناشی از رها شدن نیروهای فشارشی غیر همراستا، بعنوان کنترل کننده های ساختاری کانی سازی منگنز عمل نموده اند. کانی شناسی اصلی ذخیره را پیرولوسیت، منگانیت، پسیلوملان، هماتیت و گوتیت با بافت غالب پرکننده فضای خالی، جانشینی، توده ای، کلوییدی و برشی تشکیل می دهند. الگو های توزیع عناصر خاکی نادر (REE) در همه نمونه های کانسنگ بیانگر ناهنجاری منفی مشخص Ce (13/0- 04/0، میانگین 08/0) و ناهنجاری نسبتا مثبت Eu (38/0- 28/0، میانگین 32/0) هستند. نسبت های Mn/Fe (میانگین 22/41)، Co/Ni (میانگین 24/5)، Co/Zn (میانگین 28/0)، U/Th (میانگین 68/0)، La/Ce (میانگین 77/1)، Lan/Ndn (میانگین 82/2)، Dyn/Ybn (میانگین 16/3)، نسبت عناصر خاکی نادر سبک به سنگین (میانگین 51/9) و مقدار کل  REEها (میانگین 70/63) می تواند نشانگر قرارگیری این ذخیره در رده ذخایر گرمابی منگنز داشته باشد. ماهیت اکسیدی سیال کانه دار و افزایش pH ناشی از آبکافت فلدسپارها طی تشکیل پهنه های دگرسانی درون زاد به ترتیب عوامل اصلی و فرعی در ته نشست کانی های منگنز شناخته واقع شده اند.

    کلید واژگان: ذخیره منگنز, زمین شیمی, گرمابی, عناصر خاکی نادر, قره سبلان, مشگین شهر
    K.Siahcheshm*, S.Jafarsadeghi Pournaki

    The Qara Sabalan manganese deposit belongs to the Qara Dagh-Sabalan metallogenic zone and is located in the eastern part of this zone (north of Meshginshahr). Geology of the area include volcanic (pyroclastic) rocks and the small outcrop of sub volcanic bodies (quartz-monzodiorite) with Eocene to Oligocene age. Mn deposit is hosted within the trachyandesite and tuff. Mn mineralization occurs as veins-veinlets, disseminated cement filler of brecciated zones. Faults and fractures with the trend of NE-SW have played a major roles for the formation of manganese mineralization. The main manganese mineralization consists of pyrolusite, manganite, psilomelane, hematite and goethite. variety of textures, such as open-space fillings colloidal, nodular, replacement and brecciation, are observed which are evidences for epigenetic manganese deposition. Rare earth elements patterns show a specific negative anomaly of Ce (0.04-0.13, mean 0.08) and a relatively positive Eu anomaly (0.28-0.38, mean 0.32). The significant geochemical characteristics of ore, such as Mn/Fe (mean 41.22), Co/Ni (mean 5.24), Co/Zn (mean 0.28), U/Th (mean 0.68), La/Ce (mean 1.77), Lan/Ndn (mean 2.82), Dyn/Ybn (mean 3.16), LREE/HREE (mean 9.51), ΣREE (mean 63.70), reveal a hydrothermal source for Qara Sabalan Mn mineralization.

    Keywords: Manganese deposit, geochemistry, hydrothermal, REEs, Qara Sabalan, Meshgin-Shahr
  • مهدی خلج، علی اکبر حسن نژاد*، حسن علیزاده، امیر حاجی بابائی، قاسم قربانی

    منطقه چاه موسی در راس معدنکاری نوار آتشفشانی طرود-چاه شیرین مدت هاست به عنوان یک منبع مس شناخته شده است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه مورد مطالعه شامل توف ها، برش های آندزیتی ، داسیتی، بازالتهای آندزیتی ، آندزیتها ، میکرو کوارتز دیوریتها و دایکهای گابرویی هستند. کربناتهای مس مواد معدنی اصلی منطقه هستند و کالکوپیریت ، اسفالریت ، گالن ، بورنیت و کوولیت کانیهای کانی های فرعی منطقه را تشکیل می دهند. دگرسانیهای غالب منطقه مورد مطالعه شامل آرژیلیک ، پروپیلیت و کلسیتی شدن هستند. این مطالعه بر روی کانیهای کوارتز و کلسیت به عنوان باطله های اصلی و همزاد کانی های سولفید انجام شده است. انتقال فلزات در سیال کانی ساز به طور عمده توسط کمپلس های های کلرید انجام شده است. علاوه بر آن، داده های یوتکتیک نشان می دهد که احتمالا دو سامانه محلول در این منطقه فعال بوده اند ، که با سامانه های H2O-NaCl-KCl و H2O-CaCl2-MgCl2 مطابقت دارند. دماسنجی دقیق انجام شده بر روی سیالات درگیر منطقه مورد مطالعه، نشان می دهد که شوری این سیال ها از 3 تا 26 درصد وزن معادل NaCl و دمای همگن شدن سیالات درگیر بین 150 تا 470 درجه سانتیگراد در تغییر است. شواهد بدست آمده نشان می دهند که کانه های سولفیدی در این منطقه در شرایط سطح دمایی و اپی ژنتیک تشکیل شده اند. این مطالعات حاکی از آن است که کانه زایی سولفیدی در این منطقه حاصل فرایندهای جوشش، سرد شدگی و اختلاط سیالات گرمابی بالارو با سیالات جوی فرورو است.

    کلید واژگان: چاه موسی, سیالات درگیر, سطح دما, کانسارهای مس, گرمابی
    Mahdi Khalaj, Aliakbar Hassan-Nezhad *, Hasan Alizadeh, Amir Haji Babaei, Ghasem Ghorbani

    The ChahMusa region is known as the head of the mining of Toroud-ChahShirin volcanic belt which has been a source of copper mineralization for a long time. The outcroped rock units in the studied area are including tuffs and andesitic breccia, , andesitic dacite, andesitic basalts, andesites, micro-quartz diorite and gabbroic dykes. Copper carbonates are the main minerals in the region, and chalcopyrite, sphalerite, galena, bournite and covellite minerals are minor minerals in this region. Dominant alterations of the studied area are including argillic, propylitic, and calcitization. This study has been carried out on quartz and calcite minerals as syngenetic waste of sulfide minerals. The transfer of metals in the mineralizing fluids was mainly carried out by chloride complexes. As well as, eutectic data show that, there are two soluble systems probably active in the region, which is consistent with the H2O-NaCl-KCl and H2O-CaCl2-MgCl2 systems. Measured eutectic temperatures indicate that there are probably two types of fluids in the area. The performed detail temperature on the fluid inclusions of studied area indicates that the salinity of these fluids varies from 3 to 26% by weight, equivalent to NaCl, and the homogenization temperature of fluid inclusions is between 130 ° C and 470 ° C. Obtained evidence show that sulfide ore formation in this region is from epigenetic type and may have occurred under conditions epithermal. The fluid inclusions study has led to the formation of deposits as a result of boiling, cooling during the and mixing whit atmospheric waters.

    Keywords: Chah Mousa, Fluid inclusion, Epithermal, Copper deposits, hydrothermal
  • سارا موسوی، سید وحید شاهرخی*، رضا زارعی سهامیه

    ناحیه زمان آباد در جنوب استان همدان واقع شده است و به زون ماگمایی-دگرگونی سنندج-سیرجان تعلق دارد. واحد های سنگی موجود شامل اسلیت، فیلیت، شیست های آندالوزیت-گارنت دار، شیست های سیلیمانیت دار، هورنفلس، واحد پگماتیتی و آبرفت های عهد حاضر است. مهم ترین واحد زمین شناسی موجود توده گرانیتوییدی الوند به سن ژوراسیک میانی است. حضور تورمالین های با چندرنگی قهوه ای-سبز و تورمالین های خودشکل آبی رنگ احتمالا از نوع ایندیکولیت از مشخصات بارز تورمالین های ناحیه زمان آباد هستند. بر اساس آنالیز الکترون میکروپروب انجام شده روی کانی تورمالین و به کمک نمودارهای مختلف می توان گفت که تورمالین موجود در پگماتیت های گرانیتی از نوع شورل و تعداد اندکی نیز از نوع فوییتیت بوده است، ضمنا تورمالین های موجود در پگماتیت هورنفلس ها از نوع شورل و تعدادی نیز تمایل به قطب دراویت دارند. بر اساس پژوهش های انجام شده تورمالین موجود در پگماتیت های گرانیتی از نوع قلیایی و جایگاه خالی و تورمالین موجود در پگماتیت های هورنفلس ها از نوع قلیایی هستند. ویژگی های متعدد تورمالین متعلق به پگماتیت های گرانیتی از قبیل خودشکلی، وجود نداشتن زون بندی شیمیایی، زیاد بودن مقدار Al و Fe/Fe+Mg، نقصان در جایگاه X تورمالین ها و وجود سنگ میزبان گرانیتوییدی فقیر از Li و پگماتیت و آپلیت های وابسته به آن حاکی از ماگمایی بودن آنها است. هم چنین قلیایی بودن، نبود نقصان در جایگاه X، مقدار بالای منیزیوم، پایین بودن مقدار Al و Fe/Fe+Mg در تورمالین موجود در پگماتیت هورنفلس ها و وجود سنگ میزبان از نوع متاپلیت های فقیر از Ca، متاپسامیت ها و سنگ های کوارتز-تورمالینی نشان دهنده گرمابی بودن این مجموعه است.

    کلید واژگان: تورمالین, ایندیکولیت, ماگمائی, گرمابی, زمان آباد, همدان
    Sara Mousavi, Seyed vahid Shahrokhi*, Reza Zareisahamieh

    Zamanabad area is located in southern of Hamedan Province and belong to Sanandaj-Sirjan magmatic-metamorphic Zone. Lithologic units of this area comprising slate, phyllite, andalusite-garnet bearing schists, sillimanite bearing schists, hornfels, pegmatitic unit and recently alluviums. The most important of geological unit is Alvand granitoid pluton at age middle Jurassic. Presence of tourmalines with brown-green pleochroism and blue automorphic tourmalines such as probably indicolite is the specific features of tourmalines of Zamanabad area. Based on the microprobe analysis and multiple diagrams on tourmalines, the combination of tourmaline in granitic pegmatite is schorl and a few close to foitite. By the way, tourmalines in hornfels pegmatites are schorl and close to dravite. It was studied that tourmaline in granite pegmatites is alkaline and empty site whiles tourmaline in hornfels pegmatite is alkaline. Features such as automorphism, absence of chemical zoning, Al, Fe/Fe+Mg increase and decrease in X-site and host granite lack of Li and pegmatite and aplite related its show that these tourmalines have magmatic origin.Also, alkaline, without of X-site and further amount of Mg and a lesser amount of Al and Fe/Fe+Mg in tourmalines of hornfels pegmatites compatible to metapelites poor of Ca, metapesamites and tourmaline–quartz rocks show this complex have hydrothermal origin.

    Keywords: Tourmaline, Indicolite, Magmatic, Hydrothermal, Zamanabad, Hamedan
  • مریم خوشاب، پروانه ایرانمنش*

    نانو کامپوزیت MoS2/Ag2S از سنتز سبز نانوذرات Ag به روش گرمابی و بدون استفاده از جو بی اثر تهیه شد. نمونه های سنتزشده با استفاده از پراش سنج پرتو ایکس (XRD)، طیف سنج تبدیل فوریه فروسرخ (FT-IR)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) مشخصه یابی شدند. ویژگی های نوری نمونه ها با استفاده از طیف سنج جذبی UV-Vis بررسی گردیدند. الگو های (XRD) تشکیل ساختارهای ششگوشی MoS2 و تک میل Ag2S را تایید کرد. تصاویر SEM و TEM ریخت شناسی و بارگیری Ag2S بر ساختار MoS2 را نشان دادند. فعالیت فوتوکاتالیزوری نانو کامپوزیت با استفاده از رنگ های متیل اورانژ و متیلن بلو با تابش نور رابنفش مورد ارزیابی شد. نتایج نشان داد که نانو کامپوزیت MoS2/Ag2S مخرب خوب رنگ های متیل اورانژ و تاحدی متیلن بلو با تابش نور فرابنفش است.

    کلید واژگان: گرمابی, نانو کامپوزیت, دی سولفید مولیبدن, سولفید نقره, فعالیت فوتوکاتالیزوری
    M.Khoshab, P.Iranmanesh *

    MoS2/Ag2S nanocomposite is synthesized by hydrothermal method without using inert atmosphere from green synthesized Ag nanoparticle. The synthesized samples were characterized and studied by X-Ray Diffraction (XRD), Fourier Transform-Infrared Spectroscopy (FTIR), Scaning Electron Microscope (SEM) and Transmision Electron Microscope (TEM) analysis. The optical properties of the samples were investigated by using UV-Vis absorption spectra. Also the formation of Ag nanoparticles via Sesbania sesban extract is confirmed by UV-Vis spectra. The hexagonal crystal structure of MoS2 and the monoclinic structure of Ag2S nanoparticles was confirmed by the result of X-ray diffraction pattern. SEM and TEM images showed the morphology and loading Ag2S on MoS2 structures. The photocatalytic activity of nanocomposite against of the methyl orange and methylene blue colors was evaluated by UV light. The results showed that the MoS2/Ag2S nanocomposite is a good destructive dye of methyl orange and to some extent methylene blue with UV light.

    Keywords: Hydrothermal, nanocomposite, molybdenum disulfide, silver sulfide, photocatalytic activity
  • آسیه سربوزی حسین آبادی، محمد بومری*، و عباس گل محمدی

    کانه زایی آهن بغل بید یکی از آنومالی های خاوری معدن آهن سنگان است. این منطقه از نظر زمین شناسی در بخش شمال خاوربلوک لوت واقع شده است. در این منطقه واحدهای دگرگونی و رسوبی پالیوزوییک و مزوزوییک همچون شیست، فیلیت و ماسه سنگ در کنار واحدهای آذرین ترشیاری و سنگ های رسوبی نیوژن قرار گرفته اند. کانه زایی آهن با تشکیل هماتیت در بخش بالای یک واحد برش ولکانیکی به درازای بیش از یک کیلومتر رخ داده است. سنگ های فرودیواره عمدتا برش، لیتیک توف و ماسه سنگ و سنگ های فرادیواره دایک های نیمه ژرف گرانودیوریتی می باشند. هماتیت در فضاهای خالی بین برش ها جای گرفته است که نشان دهنده دیرزاد بودن کانه زایی است. باریت، کلسیت و کوارتز نیز در شکستگی ها و فضاهای خالی افق آهن دار تشکیل شده است. علاوه بر آهن، کانه زایی مس نیز به صورت رگه های کوارتز حاوی کالکوپیریت و مالاکیت در سنگ های فرودیواره تشکیل شده است. مقادیر اکسید آهن در افق آهن دار از 8 تا 55 درصد وزنی متغیر است. در این افق، میزان کروم، وانادیوم و فسفر کم می باشند درحالی که عناصری مثل باریم، آرسنیک، نقره و آنتیموان زیاد می باشند، و عناصر LREE و LILE به ترتیب نسبت به HREE و HFSE غنی شدگی نشان می دهند. با توجه به مشخصات زمین شناسی، کانی شناسی و ژیوشیمی، ساخت و بافت، الگوی REE، کانه زایی آهن بغل بید از نوع گرمابی است. احتمالا سیالات گرمابی آهن را از سنگ های آذرآواری شسته و در بخش برشی که نفوذپذیری بالایی داشته است، حمل و به صورت هماتیت متمرکز کرده است.

    کلید واژگان: سنگ های آذرآواری, دایک های گرانودیوریتی, کانه زائی آهن, گرمابی, بغل بید, خواف
    Sarbouzi Hosaen Abadi A, Boomeri M*, Golmohammadi A.

    Baghalbid iron mineralization is one of the eastern anomalies of Sangan iron mines. This area is geologically located in the north-eastern part of Lut block. In this area, Paleozoic and Mesozoic units such as schist, phyllite and sandstone are in contact with Tertiary igneous units and Neogene sedimentary rocks. The iron mineralization occurs as hematite in the upper part of a brecciated volcanic layer with a length of more than 1 km. The footwall rocks contain breccia, tuff and sandstone and hanging wall rocks contain subvolcanic granodioritic dikes. The hematite occurs as open space filling in breccia, indicating that the iron mineralization is classified as epigenetic type. Barite, calcite, and quartz were also formed in fractures and open spaces of iron-bearing horizon. In addition to the iron, copper mineralization occurs as quartz veins containing chalcopyrite and malachite in footwall rocks. The iron oxide contents vary from 8 to 55 wt. % in the iron-bearing horizon. In mineralized rocks, the amount of chromium, vanadium and phosphorus is relatively low, while those of barium, arsenic, silver and antimony are relatively high, and LREE and LILE show enrichment relative to HREE and HFSE, respectively. According to geological, mineralogical and geochemical characteristics, ore texture and structure, REE pattern, the Baghalbid iron mineralization is classified as hydrothermal type. The iron was probably leached from pyroclastic rocks by hydrothermal fluids and was re-concentrated in the upper permeable breccia and conglomerates.

    Keywords: Pyroclastic rocks, Granodioritic dikes, Iron mineralization, Hydrothermal, Baghalbid, Khaf
  • اسماعیل خان چوبان*، بهزاد حاج علیلو، محسن موید، محمدرضا حسین زاده

    نهشته منگنز قزل داش داغی در 25 کیلومتری شمال غرب شهر مرند در استان آذربایجان شرقی قرار دارد. از نظر ساختاری، این نهشته در پهنه مرکزی واقع شده است. میزبان کانی زایی در افق I توفیت و سنگ آهک آب شیرین و در افق II کنلگومرا و ماسه سنگ حوضه آتشفشانی کواترنری است. شکل کانی زایی در افق I، لایه ای-لامینه ای و در افق II، عدسی- پرشدگی شکستگی هاست. ویژگی های زمین شیمیایی نهشته توسط مقدار عناصر اکسیدهای اصلی، جزیی مطالعه و منشا کانی زایی بحث شده است. غلظت های به نسبت بالای Al (01/0 تا  39/7 درصد وزنی، متوسط = 34/1) احتمالا به خاطر لیتیک توف های میزبان است. مقادیر کم تیتانیوم (0 تا 28/0 درصد وزنی، متوسط = 05/0) نشانه ورود اندک مواد آواری طی کانی زایی است. داده هایی مثل Mn:Fe (متوسط 29/21)، Ba بالا (متوسط 4/1782)،Co:Ni  (متوسط 79/0)، Co:Zn (متوسط 18/1) و نمودارهای تمایز نهشته های منگنز نشان می دهد که نهشته قزل داش داغی کانی زایی آتشفشانی - رسوبی از نوع گرمابی است.

    کلید واژگان: منگنز, زمین شیمی, گرمابی, قزل داش داغی, مرند, آذربایجان شرقی, پهنه مرکزی
    Ismail Khan Chuban*, Behzad Haj Alilou, Mohsen Moayyed, Mohammadreza Hosseinzadeh
    Introduction

    It is generally understood that manganese deposits have a diverse origin, based on their mineralogy, chemical composition and tectonic setting. Marine Mn-bearing deposits are classified as hydrogenous, hydrothermal and also biogenetic-bacterial deposits (Bonatti et al., 1972; Hein et al., 1997; Bau et al., 2014; Polgári et al., 2012; Schmidt et al., 2014). Hydrogenous processes can form ferromanganese crusts, which result from slow precipitation of seawater at the seafloor often via microbial mediation (Toth, 1980; Dymond et al., 1984; Bau and Dulski, 1999; Usui and Someya, 1997; Hein et al., 2000; Jach and Dudek, 2005). Diagenetic manganese deposits occur as nodules and precipitate from hydrothermal solutions or pore water (Polgári et al., 1991; Oksuz, 2011; Polgári et al., 2012), whereas hydrothermal ore deposits are stratabound or occur as irregular bodies and epithermal veins, where they are formed in a marine environment near spreading centers, intraplate seamounts or in subduction-related island arc setting (Roy, 1992; Roy, 1997; Hein et al., 2008; Edwards et al., 2011).

    Materials and Method 

    Eighteen Ore samples (~ 500 g each) were collected systematically from the Gezeldash Daghi manganese deposit. All these ore samples were taken representatively from the surface outcrops ore beds in different places for geochemical analyses. Ore samples were powdered under 200 meshes and analyzed at Iran mineral processing research center laboratories, Tehran. After being prepared by the Lithium Borate Fusion method, their major oxide and trace element contents were determined with ICP-OES. The results of the analyses are given in Tables 1 and 2.

    Results and Discussion

    The deposit is hosted in various lithology and horizons consisting of: 1) tuffite interlayered with limestone, 2) conglomerate and sandstone lithology into volcano-sedimentary basin located at 25 km northwest of Marand city (N38°35ʹ40ʺ, E45°42ʹ40ʺ). Major and trace element assessments show that hydrothermal solutions were effective in the formation of the Gezeldash Daghi manganese deposit. Also, field observations reveal that manganese mineralization occurred as laminated-layered and fracture-filling form in limestone and tuffite at horizon I and the space-filling form between conglomerate clasts and veinlet form in sandstone at horizon II with quaternary age. Therefore, it can be concluded that hydrothermal solutions were caused in the formation of the manganese deposit which may be described as related to volcano-hydrothermal occurrence.

    Keywords: Manganese, Geochemistry, Hydrothermal, Gezeldash Daghi, Marand, Eastern Azerbaijan, Central domain
  • محمودرضا رحمتیان *، محمد لطفی، مجید قادری
    کانسار منگنز جون آباد در 16 کیلومتری جنوب شرق روستای جون آباد در شمال خاش و از لحاظ پهنه بندی رسوبی- ساختاری در بخش میانی زون فلیشی شرق ایران واقع شده است. سنگ میزبان لایه های منگنز در این کانسار، شیل های قرمز رنگ است که در قسمت های بالایی و به صورت بین لایه ای یا به صورت آغشتگی، کانی سازی منگنز در آنها دیده می شود. هندسه ماده معدنی به صورت لایه ای شکل و اغلب هم شیب و همراه با واحدهای دربرگیرنده (شیل های قرمز رنگ) است. شیمی عناصر اصلی، نسبت های Mn:Fe، Si:Al و وجود ضرایب همبستگی مثبت بین Al2O3، TiO2 و Fe2O3 نشان دهنده تاثیر هم زمان فرایندهای گرمابی در محیطی کم عمق همراه با ورود مواد آواری خاکی از جنس مافیک به درون حوضه رسوبی در محل شکل گیری کانسار است. نمودارهای عناصر فرعی، همگی بر محتوای پایین کانسنگ از عناصری همچون Ni، Cu و Co دلالت دارند که نمایانگر قرارگیری کانسار در محدوده کانسارهای با منشا گرمابی است. نسبت های Co:Ni، Co:Zn، LREE:HREE، غنی شدگی عناصر LREE نسبت به عناصر HREE و آنومالی های منفی Ce نیز بیانگر نقش سیال گرمابی کانه دار در این کانسار است. الگوی پراکندگی عناصر نادر خاکی برای این کانسار، همخوانی زیادی با الگوی توزیع عناصر نادر خاکی در کانسارهای با منشا گرمابی دارد.
    کلید واژگان: منگنز, گرمابی, زمین شیمی, جون آباد, خاش
    Mahmoudreza Rahmatian *, Mohammad Lotfi, Majid Ghaderi
    Introduction
    Manganese deposits are classified as hydrogenous, diagenetic and hydrothermal deposits based on their mineralogy, chemical composition, and tectonic setting (Hein et al., 1997). Hydrogenous manganese deposits have slowly precipitated from seawater (2-10 mm/Myr) (Ingram et al., 1990). These deposits contain iron and are poor in manganese oxide. The Mn:Fe ratio is ~1 and Ni and Cu are represented by high concentrations (>3000 ppm) (Hein et al., 1997; Usui and Someya, 1997). Diagenetic manganese deposits occur as nodules and have precipitated from hydrothermal solutions or pore water within altered sediments (Klinkhammer et al., 1982). These deposits are usually related to organic matter oxidation and formation of Mn carbonate minerals (Polgari et al., 2012). Hydrothermal manganese deposits have directly precipitated from low-temperature hydrothermal solutions (Hein et al., 1997; Ingram et al., 1990). These deposits are generally laminated and stratabound or occur as irregular bodies and epithermal veins (Hein et al., 1997). Diagenetic and hydrothermal deposits are characterized by high Mn:Fe contents and low trace metal concentrations (Hein et al., 1994; Hein et al., 1996). Although there are similarities between these two deposit types, they are mostly distinguished by their morphologic, tectonic and growth rates (Kuhn et al., 1998). The Joun Abad manganese deposit is located 16 km southeast of the Joun Abad village, 72 km north of the city of Khash in the eastern longitude of 61° 06´ 0.7ʺ and the northern latitude of 28° 51´ 2.3ʺ. This zoning is structural-sedimentary that is located in the middle part of the flysch zone of Eastern Iran. In this paper, major, trace and rare earth element compositions of ores have been used as an approach to determine the conditions of ore formation.
    Materials and methods
    Twenty representative ore samples (~450 g) were selected from the Joun Abad manganese deposit. Geochemical analyses were made of samples taken from different surface mineral outcrops at various locations. Crushed and grounded ores (under 200 mesh) were analyzed at the Kansaran Binaloud Laboratories, Tehran, Iran. Major oxide and trace element contents were determined by X-Ray Fluorescence (XRF) and Inductively Coupled Plasma-Optical Emission Spectrometry (ICP-OES), respectively, and the REEs were analyzed using the Inductively Coupled Plasma-Mass Spectrometry (ICP-MS) method.
    Discussion and results
    The Joun Abad manganese deposit is located 16 km southeast of the Joun Abad village, north of the city of Khash, and with respect to structural-sedimentary zoning in the middle part of the flysch zone of Eastern Iran. The host rocks of manganese layers are red shale, manganese mineralization is visible on the upper parts, as interlayers and/or contamination. The geometry of the ore mineral is in layered form and it is often conformable with units including red shales. The chemistry of the major elements, Mn:Fe and Si:Al ratios and the positive correlation coefficients between Al2O3, TiO2 and Fe2O3 indicate that they were affected by hydrothermal processes in a shallow environment together with entering mafic clastic materials in sedimentary basin where the ore formed. All trace element diagrams show low contents of elements such as Ni, Co and Cu in the manganese ores. The deposits of the study area in these diagrams plot in the field of hydrothermal deposits. Co:Ni, Co:Zn, LREE > HREE contents and total REE and negative Ce anomalies also indicate the role of ore-bearing hydrothermal fluid in the deposit. REE distribution patterns of the deposit are quite similar to those of hydrothermal deposits.
    Keywords: Manganase, Hydrothermal, Geochemistry, Joun Abad, Khash
  • علی نخبه الفقهایی*، نیما نظافتی، منصور قربانی، بیژن اعتمادی
    گنبد های نمکی یکی از مهمترین سیماهای کمربند چین خورده زاگرس در جنوب ایران هستند. در این تحقیق گنبدهای نمکی دهکویه، کرمستج در منطقه لارستان واقع در جنوب ایران به تفکیک رنگ مطالعه قرار گرفتند.در مطالعات کانی شناسی دو کانی گلوبریت Na2Ca(SO4)2 و ساسولیت B(OH)3 که شاخص دودخان های امروزی در نقاط مختلف دنیا می باشند برای اولین بار در در گنبد دهکویه به همراه نمک های سازند هرمز شناسایی شدند. همچنین در بین تمام عناصر، آهن بیشترین تاثیر را در تغییر رنگ نمک داشته است. در نمک های همراه کانی های ساسولیت و گلوبریت نیز سیالات با دمایی (گستره دمایی 50 تا 60 درجه سانتی گراد) شناسایی شدند. دودخان های کف دریا در تشکیل نمک های هرمز در زمان اینفراکامبرین نقش موثری داشته اند. به احتمال قوی این دودخان ها تامین کننده یون های مورد نیاز تشکیل نمک ها بوده و پیدایش حجم زیاد نمک های سازند هرمز در زمان نسبتا کوتاه را توجیه میکنند.
    کلید واژگان: ساسولیت, گلوبریت, گرمابی, دودخان, گنبد نمکی
    Ali Nokhbatolfoghahaie *, Nima Nezafati, Mansour Ghorbani
    Salt domes are one of the most notable features on the face of Zagros in the south of Iran. In this study the salt of Dehkoyeh, Paskhand and Karmostaj domes located in Larestan based on salt colors were analyzed. In mineralogical studies for the first time two minerals, Sassolite B(OH)3 and Glauberite Na2Ca(SO4)2 which are of today 's fumaroles indexes in different parts of the world, were identified in Dehkoyeh dome as well as Hormuz salt formation. Generally, compared to other existing elements iron has the greatest impact on the changes of salt color. In salts accompanying sassolite and Glauberite certain minerals with temperature range between 50°C to 60°C were identified. Sea floor fumaroles has probably played important roles in formation of Hormuz salt in infra-Cambrian era. In all probability this fumarole was the main supply of ions needed for salt formation and this fact justifies the emergence of large volumes of Hormuz salt in a relatively short time.
    Keywords: Sassolite, Glauberite, Hydrothermal, Fumarole, Salt dome
  • محمد معانی جو، عباس نصیری، فرهاد آلیانی، محمد مستقیمی، میثم قلی پور، عباس مقصودی

    کانسار منگنز شهرستانک در جنوب استان قم و 12 کیلومتری جنوب غربی شهرستان کهک واقع شده است. این کانسار به لحاظ سنگ شناسی و چینه شناسی دارای تنوع زیادی است؛ به طوری که واحدهای مختلف سنگی شامل 1) سنگهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن میانی- بالایی، 2) واحدهای کنگلومرایی و ماسه سنگی قرمز زیرین به سن الیگوسن، 3) ته نشستهای آهک و مارن (سازند قم) به سن الیگومیوسن، 4) دایک های حد واسط تا بازیک به سن ائوسن و میوسن پایانی در منطقه قابل مشاهده است. بالا بودن میانگین مقادیر Mn/Fe (33/11) و Si/Al (86/4)، پایین بودن مقادیر میانگین فلزات کمیاب به ویژه فلزات Co (40/11 پی ی ام)، Ni (24 پی ی ام) و Cu (85/81 پی پی ام)،، پایین بودن مقدار میانگین آنومالی *Ce (99/0 پی پی ام) و بالابودن مقادیر SiO2، Mn، Fe، Ba، Zn، As و Sr در کانسنگ منگنز شهرستانک به عنوان شواهدی از غنی شدگی و تخلیه Mn از گرمابی های برون دمی هستند و نقش فرآیندهای آب زاد در پیدایش این کانسار را ناچیز می نماید. شواهد زمین شناسی و زمین شیمیایی گویای نهشت کانه ها از گرمابی های زیردریایی (برون دمی) در بستر حوضه اقیانوسی نئوتتیس در زمان ائوسن میانی تا پایانی در واحدهای سنگی توف آهکی با میان لایه هایی از آهک میکرایتی و واحد سنگ آهک ماسه ای می باشد. لذا در مورد شرایط تشکیل این کانسار می توان عنوان کرد که، فعالیتهای گرمابی شدید باعث شسته شدن گدازه های بازالتی و آندزیتی شده و عناصر Mn، Fe، Si، Ba، Sr، As توسط فعالیتهای برون دمی- آتشفشانی؛ از طریق گسلهای همزمان با رسوب گذاری وارد حوضه رسوبی گردیده و با پس روی دریا و ایجاد شرایط اکسیدی کانی های اکسی هیدروکسیدی اولیه منگنز ته نشست شده اند.

    کلید واژگان: زمین شیمی, گرمابی, شرایط تشکیل, کانسار منگنز شهرستانک, قم
    Mohammad Maanijou, Abbas Nasiri, Farhad Aliani, Mohammad Mostaghimi, Meisam Gholipour, Abbas Maghsoudi
    Introduction

    The Shahrestanak Mn deposit is located in southern Qom province، 12 km southwest of the city of Kahak. Based on geological-structural divisions of Iran، the deposit belongs to central volcanic belt or Urumieh-Dokhtar zone. The Venarch deposit is one the most important known manganese deposits in Iran. The Sharestanak and Venarch deposits are spatially and temporally related to each other، and have similar geology، mineral texture and structure، host rocks، relationships with faults، and depositional environment. So، their magmatism and deposition conditions can be related to each other. Since no systematic study on the Shahrestanak deposit had been performed before discussing its geological and geochemical characteristics، here it is being attempted to study the geology، petrography، geochemistry of major، minor and trace elements، and Rare Earth Elements (REE) of ore، to distinguish the depositional environments and genesis of this deposit and to compare REE of ore in this deposit with other deposits. Sampling and method of study: Fourteen samples of manganese ore were selected for geochemical study and analyzing of major، minor، trace elements and REE by ICP-AES and ICP-MS and were sent to SGS Co.، Toronto. Detection limits for major elements and trace elements are 0. 01% and 0. 05ppm، respectively.

    Result And Discussion

    The deposit is characterized by various lithology and stratigraphy units، consist of: 1) Middle to -Upper Eocene volcano-sedimentary rocks، 2) Oligocene lower red conglomerate and sandstone، 3) Oligo-Miocene limestone and marl (Qom Formation)، and 4) Eocene and Lower Miocene basic to intermediate dykes. The most abundant minerals of the deposit are braunite، hausmannite، pyrolusite، and manganite. Evidences such as high Mn/Fe (11. 33) and Si/Al (4. 86) ratios، low contents of trace elements specially Co (11. 40 ppm)، Ni (24 ppm)، Cu (81. 85 ppm)، and Ce، with high amounts of SiO2، Mn، Fe، Ba، Zn، As and Sr، all represent hydrothermal processes. It seems that hydrogenous processes have not had significant role on the genesis of the Shahrestanak Mn deposit. During deposition of Fe and Mn from hydrothermal solution، they separated from each other and produced different Fe/Mn ratios in sedimentary exhalative deposit (SEDEX). The Fe/Mn ratios are 5. 7 to 40. 35 (ave.، 11. 33). Very high and very low ratios of Fe/Mn can be interpreted as fractionation and separation of these two elements from transportation during hydrothermal activities and mineralization. So، high Fe/Mn ratios here can be considered as in submarine hydrothermal deposits. Cann et al. (Cann et al.، 1977) suggested that Fe/Mn ratios in volcano-sedimentary and hydrothermal deposits are so variable and characteristic. Hydrothermal deposits are in close relationships with ferruginous silica gel which itself formed from submarine hydrothermal outpouring and discharging of metals in marine sediments. So، Si wt. % versus Al wt. % is high in exhalative activities. The average Si/Al ratio is 4. 86 in the Shahrestanak deposit which is in the range of hydrothermal deposits (SEDEX). Nicholson (Nicholson، 1992) suggested Na versus Mg content diagram for distinction between fresh water، shallow and deep marine environments. Bonatti et al. (Bonatti et al.، 1992) introduced Fe-Mn- (Co+Cu+Ni) *10 ternary diagram for distinction between marine sedimentary and hydrothermal Fe-Mn deposit. According to this diagram، hydrothermal oxides depleted in Ni، Cu، Co and zinc relative to sedimentary-marine deposits. Nicholson (Nicholson، 1992) suggested that hydrothermal Mn deposit distinguished with Zn، V، Mo، Cd، Li، Sr، Sb، Pb، Cu، Ba، and As and sedimentary deposit with enrichment in Ni، Cu، Co، Sr، Mg، Ca، Na and K. Hydrogenetic ferromanganese deposit has higher enrichment of Ni، Cu and Co relative to hydrothermal (exhalative) deposit. Low contents of Cu، Co and Ni indicate low input of these elements from hydrothermal activities and derivation of Zn from hydrothermal source. As (Co/Zn) - (Co+Cu+Ni) diagram، the samples from Shahrestanak deposit show close similarities with hydrothermal deposits which in turn show common genesis. Using Pb versus Zn diagram، dubhite (deposits derived from previous mineralized sequence) can be distinguished from other Mn oxide (hydrothermal or supergene) deposits. The dubhite deposits have high Pb/Zn ratios and more than 1 percent Pb and Zn contents. Meanwhile، other types of deposits like shallow marine deposit، hot springs، SEDEX، weathered deposits have lower contents of Pb and Zn. The Shahrestanak deposit has more similarities with SEDEX and shallow marine deposits.

    Conclusion

    Geological and geochemical evidences show that deposition of ore occurred by submarine hydrothermal activities in Neotethys oceanic basin during Middle to Upper Eocene in calcareous tuff with intercalation of micrite and calcareous limestone. For the genesis of the deposit، it can be stated that the pillow basalt and andesite lavas were leached by hydrothermal activities and Mn، Fe، Si، Ba، Sr and As entered in sedimentary basin by exhalative – volcanic activities through faults، then by regression of the sea and forming oxidizing condition، primary oxide-hydroxide Mn-minerals are deposited.

    Keywords: Geochemistry, Hydrothermal, Genesis, Shahrestanak Mn deposit, Qom
  • سجاد احمدپور، عبدالعلی عالمی، شاهین خادمی نیا

    در این کار پژوهشی نانوذرات متاسیلیکات لیتیم به روش گرمابی که امکان کار در دماهای پایین و رسیدن به ذرات ریزرامی دهد، مورد استفاده قرار گرفت. Li2SiO3 دارای ساختار راستگوشه با گروه فضاییCmc21 و پارامترهای سلولی 38/9، a = 40/5b = و Å67/4c = است. ساختار، اندازه و ریخت شناسی نانو ذرات سنتز شده ازطریق روش های اسپکتروسکوپی FT-IR XRD، و SEM مورد بررسی قرار گرفت. ابعاد سلولی نانوذرات متاسیلیکات لیتیم با استفاده از نرم افزار Celref (version 3) تعیین شد. ویژگی های نوری سیلیکات سنتزشده با بهره گیری از اسپکتروسکوپی جذبی UV-Vis و آنالیز فلوئوریمتری بررسی شدند.

    کلید واژگان: متاسیلیکات لیتیم, نانو ذرات, گرمابی, طیف نمایی, ویژگی های نوری

    The hydrothermal method due to advantages of low reaction temperatures and achieving fine particles in synthesized samples was used. Li2SiO3 has orthorhombic structure with Cmc21 space group and cell parameters a = 9.392, b = 5.397 and c = 4.660Å.  The structure, size and morphology of nano particles were investigated by XRD, FT-IR and SEM analysis methods. In addition, the cell parameters of lithium metasilicate nano particles were determined by CELREF software version3. Optical properties of synthesized silicates were investigated by UV-vis and Pl analysis methods.

    Keywords: Lithium metasilicate, nano particles, hydrothermal, spectroscopy, optical properties
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال