به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "روی" در نشریات گروه "اقتصاد کشاورزی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «روی» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • مرجان آهنگرزاده*

    نام تجاری در یک محصول برای مصرف کننده ترجیحاتی متفاوت را ایجاد می‏ کند. برای نمونه، استفاده از خواص دارویی و شیرین کننده گیاه شیرین بیان به دو صورت نانوذرات یا عرضه سنتی آن دارای توجیه اقتصادی متفاوت است. با توجه به سازگاری با محیط زیست و مقیاس پذیری، نانوذرات سبز (NP) یک حوزه جدید از فناوری نانو است که از هر دو رویکرد فیزیکی و شیمیایی بهتر عمل می کند. در تحقیق حاضر، با آگاهی از معیشت روستاییان منطقه کرمانشاه که از توان برداشت گیاه وحشی و دارویی شیرین ‏بیان نیز برخوردارند، از نظر کارآیی هزینه و زیست سازگاری، بررسی ارزش افزوده نانوذرات به روش فایده- هزینه صورت گرفت و تحلیل اقتصادی آن نیز مبتنی بر نظریه رفاه بود. اطلاعات کشت محصول در پاییز سال 1401 به ‏صورت قیمت روز در بازار برخط گردآوری شد. در تحلیل حساسیت برای محصول گیاه دارویی شیرین بیان از نظر تولید اقتصادی، مقدار شاخص فایده به هزینه 4/09 برآورد شد. بر اساس نتایج برآوردها، دوره بازگشت سرمایه در حالت فرآوری نانوذرات شیرین بیان برابر با 1/2 سال بوده که در مقابل همین دوره برای محصول معمولی شیرین بیان (3/7 سال)، دارای صرفه اقتصادی بهتری است؛ همچنین، نرخ بازده داخلی از 27 درصد در حالت معمولی به هشتاد درصد در حالت فرآوری نانوذرات شیرین بیان افزایش می یابد، که نشان از سودآوری بالای عرضه مواد خام یا دیگر اشکال مصرفی به ‏جز نانویی در مقابل فرآوری ریشه خشک شیرین‏ بیان با توجه به خواص دارویی آن را دارد، که موارد مصرفی متنوع تر در تولید محصول جدید را شامل می شود. از این ‏رو، پیشنهاد می‏ شود که با تجهیز مناطق قابل کشت به صنعت و فرآوری نانوذرات، درآمد منطقه برای بازار جدید افزایش داده شود.

    کلید واژگان: نانوذرات, شیرین بیان, اقتصاد مهندسی, کرمانشاه
    Marjan Ahangarzadeh *
    Introduction

    The brand name in a product will create different preferences for the consumer. The medicinal and sweetening properties of licorice plants in two forms of nanoparticles or their traditional supply have different economic justifications. With environmental compatibility and scalability, green nanoparticles (NP) production is a new field of nanotechnology that outperforms both physical and chemical approaches.

    Materials and Methods

    In this research, knowing the livelihood of rural people in Kermanshah region of Iran with the potential to harvest the wild and medicinal licorice plant, in terms of cost efficiency, biocompatibility, value added of nanoparticles were investigated using the benefit-cost method. The economic analysis was based on welfare theory. Crop cultivation information in the fall of 2022 was collected in the form of daily prices in the online market. The sensitivity analysis for licorice medicinal plant products in terms of economic production was estimated by a cost-benefit index value of 4.09.

    Results and Discussion

    The investment return period in the case of licorice nanoparticle processing is 1.2 years, which is more economical compared to the usual licorice product of 3.7 years. The internal rate of return increased from 27 to 80 percent, which showed the high profitability of supplying raw materials or other forms of consumption except nano, in contrast to the processing of dry licorice root, due to its medicinal properties, it includes more diverse uses in the production of new products.

    Conclusion and Suggestions:

     It is suggested to increase the region's income for the new market by equipping the arable areas with industry and nanoparticle processing devices.

    Keywords: Engineering Economics, Kermanshah (Region): Licorice: Nanoparticles
  • هاشم درخشان، کامران داوری*، ابوالفضل مساعدی
    توسعه برداشت از آب های زیرزمینی پس از دستیابی به فناوری پمپاژ، موجب کاهش تراز آبخوان ها در بسیاری از منطقه های دنیا گردید. پس از آن برای درک دقیق مفهوم تجدیدپذیری آب زیرزمینی و بنابراین تعیین مقدار مناسب برداشت از این منابع، در حوزه های هیدرولوژی، مدیریت و حکمرانی آب های زیرزمینی پژوهش ها و بررسی های بسیاری انجام یافته است. شوربختانه نتایج این پژوهش ها و بررسی ها در ایران مورد توجه جدی قرار نگرفته است. در این مقاله ابتدا تجارب و یافته های بین المللی مروری اجمالی شده و سپس مدیریت آب زیرزمینی در  ایران در چند دهه گذشته واکاوی شده است. در انتها نیز برخی راهکارهای اصلاحی پیشنهاد شده اند.
    کلید واژگان: تجدیدپذیری آب زیرزمینی, گیرش, قانون توزیع عادلانه آب, مدیریت آب زیرزمینی
    Hashem Derakhshan, Kamran Davary *, Abolfazl Mosaedi
    The development of groundwater withdrawal, after receiving the pumping technology, triggered to depletion of watertables levels in many regions of the world. After that, many researches and studies in the fields of hydrology, management and governance of groundwater, have been conducted in order to accurately understand the concept of groundwater renewability and therefore determine the appropriate amount of withdrawal from these resources. Unfortunately, in Iran serious attention has not been given to the results of these studies. In this article, firstly, international experiences and findings are briefly reviewed. Then, the management of underground water in Iran, during the last decades, has been analyzed. At the end, some remedial solutions have been suggested.
    Keywords: Capture, Groundwater Management, Renewabity Of Groundwater, The Law Of Just Distribution Of Water
  • کتایون شمشادی*، علی اکبر باغستانی

    زنجیره تامین با تولید محصول اولیه آغاز می‏ شود و با مصرف محصول نهایی به پایان می رسد این زنجیره دربردارنده تمامی فعالیت های فنی و اقتصادی مانند تامین نهاده، تولید، فرآوری، توزیع، عمده‏ فروشی و خرده فروشی است. در مورد زنجیره تامین محصولات کشاورزی، تامین به‏ موقع و کافی نهاده های کمیاب، باکیفیت و با قیمت مناسب، تسهیل دسترسی کشاورز به نهاده های تولیدی، کاهش مخاطره (ریسک) تولید، افزایش ظرفیت انبارسازی و ذخیره سازی محصولات، بهبود سامانه حمل‏ ونقل و توزیع مناسب، بازاریابی داخلی و خارجی و صادرات محصولات کشاورزی می تواند ضمن تامین به‏ موقع نیازهای مصرف کنندگان، با کاهش هزینه های مبادله و ضایعات، به افزایش درآمد و سودآوری تولیدکنندگان، ایجاد اشتغال و بهبود امنیت غذایی منجر شود. با این رویکرد، در مطالعه حاضر، با استفاده از روش توصیفی، به بررسی حلقه‏های زنجیره تامین تخم‏مرغ در ایران پرداخته شد و نتایج نشان داد که مهم‏ ترین چالش ‏های تولید تا عرضه تخم ‏مرغ شامل فرسوده بودن ساختمان ‏ها و تجهیزات مرغداری‏ های تخم‏ گذار، وابستگی شدید به واردات نهاده ‏ها به‏ ویژه خوراک، افزایش نرخ ارز، کمبود نقدینگی، نوسان قیمت و مداخلات دولت (به ‏ویژه ممنوعیت صادرات) است. بر اساس یافته های مطالعه حاضر، به‏ منظور رفع چالش‏ های موجود، پیشنهاد می شود که برنامه ‏ریزی تولید مبتنی بر کشف و تثبیت بازارهای صادراتی صورت گیرد؛ افزون بر این، تسهیل صادرات و جلوگیری از مداخلات نابجای دولت، اعطای تسهیلات بانکی برای حمایت از توسعه کارخانه ‏های خوراک طیور به ‏ویژه کارخانه‏ های مکانیزه تولید خوراک مرغ تخم ‏گذار و افزایش آگاهی عمومی در خصوص مصرف تخم‏ مرغ از طریق برنامه‏ های آموزشی، ترویجی و فرهنگی و حمایت از مصرف‏ کنندگان در پنج دهک درآمدی اول، نکات مهم دیگری است که توجه بدان می تواند رونق صنعت مرغ و تخم ‏مرغ را در کشور به‏ دنبال داشته باشد.

    کلید واژگان: نهاده, زنجیره تامین, تخم‏ مرغ, ایران
    Katayoon Shemshadi *, Aliakbar Baghestany
    Introduction

    The supply chain starts at the production of primary products and ends with the consumption of final product. This chain includes all the economic activities taken place within the various stages of input, production, processing, distribution, wholesale and retail. Regarding the supply chain of agricultural products, timely and sufficient supply of scarce, high-quality inputs at reasonable prices, facilitating the farmer's access to production inputs, reducing the risk of production, increasing the capacity of warehousing and storing products, improving the transportation system and appropriate distribution, internal and external marketing and export of agricultural products can lead to timely meeting the needs of consumers, reducing exchange costs and waste, increasing the income and profitability of producers, creating employment and improving food security.

    Materials and Methods

    This study aimed at investigating the links of the egg value chain components in descriptive methods.

    Results and Discussion

    The study results indicated that the major challenges from production to egg supply included exhaustion of buildings and equipment of laying hens, import dependency on inputs, increased exchange rate, lack of liquidity, price fluctuation and government interventions (especially the export ban).

    Conclusion and Suggestions: 

    Based on the study findings, in order to solve the existing challenges, it is suggested that production planning be based on the discovery and stabilization of export markets. In addition, facilitating exports and preventing inappropriate interventions by the government, granting bank facilities to support the development of poultry feed factories, especially mechanized factories for the production of feed for laying hens, and increasing public awareness about egg consumption through educational, promotional and cultural programs as well as supporting consumers in the first five income deciles are other important issues that can lead to the prosperity of the chicken and egg industry in Iran.

    Keywords: Inputs, Supply Chain, Egg, Iran
  • مرتضی خوشخوی*، کورش وحدتی، سعید عشقی، وازگین گریگوریان، حسن صالحی، مجید عزیزی، مریم حقیقی
    تاکنون بررسی جامعی در مورد تاثیر گرم شدن زمین و تغییرهای اقلیمی بر فرآورده های باغبانی مانند میوه ها، گل ها، سبزی ها، و گیاهان داروئی انجام نشده است، باوجود این، اطلاعاتی که در دست است نشان می دهند که این تغییرها بیشتر روی درختان میوه به ویژه درختان میوه های معتدل و نیمه گرمسیری تاثیرگذارند. تغییر اقلیم و گرمایش جهانی بر تولید میوه، پدیده شناختی درختان میوه، نیاز سرمایی، تنش های دمایی، گرده افشانی، وضعیت آب و خاک باغ های میوه، آفت ها و بیماری ها، کیفیت میوه ها و تغییر مرزهای مناسب کشت درختان میوه تاثیر م گذارند. راهکارهای رویارویی با این دشواری ها، به نژادی رقم های با نیاز سرمایی کم، خنک کردن برای جبران نیاز سرمایی، رویارویی با زمستان های گرم و گرم شدن زود هنگام، بهره گیری از سودمندی های پایه ها، پرهیز از ورود به خفتگی، مدیریت آب و خاک باغ ها، بهره گیری از فناوری های جدید، بهره گیری از ترکیب های شیمیایی و تنظیم کننده های رشد، ایجاد تنوع محصول، استفاده از انواع گلخانه، توجه به مهاجرت گیاهی، مدل سازی اقلیمی، پهنه بندی و تغییر الگوی کشت می باشند. درباره چالش های تغییر های اقلیمی و گرم شدن کره زمین و راهکارهای سازگاری با آن ها در این مقاله، به طور کامل بحث شده است.
    کلید واژگان: چالش های باغبانی, درختان میوه, راهکارها, فناوری, گرم شدن جهانی
    M. Khosh-Khui *, K. Vahdati, Saeid Eshghi, Vazgin Grigorian, Hasan Salehi, M. Azizi, Maryam Haghighi
    So far, there has not been a comprehensive study on the effect of climate change and global warming on horticultural products such as fruits, flowers, vegetables, and medicinal plants. Despite this, the few available data show that these changes are more effective on fruit trees, especially temperate and semi-tropical fruit trees. Climate change and global warming affect fruit production and phenology, cold requirement, temperature stress, pollination, water and soil status of orchards, pests and diseases, and fruit quality as well as boundaries of fruit tree cultivation. The strategies to cope with these difficulties are breeding cultivars with low cold requirement, cooling to compensate for cold requirement, dealing with hot winters and early warming, using appropriate rootstocks, avoiding entering dormancy, managing orchard water and soil, using new technologies, using chemical compounds and growth regulators, creating crop diversity, using different types of greenhouses, Attention to plant migration, modeling of climate, zoning and changing the cultivation pattern. Challenges of climate change and global warming in horticulture and strategies to adapt to them, are fully discussed in this article.
    Keywords: Fruit Trees, Global Warming, Horticultural Challenges, Strategies, Technology
  • عبدالستار دارابی*، محمدرضا رفیع، علی دهقانی

    سیر از نظر تولید در بین گیاهان سوخوار4، پس از پیاز خوراکی در رتبه دوم  قرار دارد و در بین همه سبزی ها بیشترین درصد ماده خشک را دارد. تاریخ کاشت توصیه شده بسته به شرایط اقلیمی و همگروه5 در منطقه های مختلف کشور از 15 شهریورتا 15 آبان متغیر است. اگرچه برخی از همگروه های سیر کشور گل دهنده هستند، اما گرده این همگروها سترون است و بذر تولید نمی کند. مصرف زیاد نیتروژن موجب افزایش بیماری زنگ سیر و کاهش ویژگی های کیفی می شود. در سیستم آبیاری قطره ای در مقایسه با آبیاری سطحی مصرف آب به مقدار چشمگیری کاهش و کارایی مصرف آب افزایش می یابد. مقایسه دو سیستم آبیاری سطحی و بارانی نشان دادکه بهره وری آب، بذر (سیرچه 6)، کود شیمیایی و سم های گیاهی در سیستم آبیاری بارانی بسیار بیشتر از آبیاری سطحی است. در کشت همراه سیر، اسفناج، اسفرزه، همیشه بهار و شنبلیله با نسبت برابری زمین، از یک بیشتر می شود، بنابراین کشت هم زمان سیر با این گیاهان سودمند می باشد. علف کش گل (اکسی فلوروفن) علف های ناخواسته (هرز)7 را در کشت زارهای سیر کنترل می کند. زنگ سیر مهم ترین بیماری این محصول در کشور است.

    کلید واژگان: انبارمانی, سیرچه, گل دهنده
    Abdulsattar Darabi *, Mohammadreza Rafie, Ali Dehghani

    Garlic ranks second among Allium crops after onion in regard to production. The highest percentage of dry matterin vegetables belong to garlic. Recommended cultivation dates varied from early September to early November depending on climatic conditions and clones in different regions of Iran. Although some Iranian garlic clonesare bolting types, their pollens are sterile and do not produce seed. Application of over dose nitrogen increased garlic rust disease and decreased qualitative characters of bulb. In drip irrigation system amount of water supply was lower but water use efficiency was higher than surface irrigation system. The productivity of all production factors included water, seed (clove), fertilizer and poisonouschemical (chemical control) in sprinkler irrigation system, were significantly higher as compared with surface irrigation system. In intercropping of garlic with Spinach, fleawort, marigold and fenugreekland equivalent ratio indexwas higher than unity so that usefulness the intrercropping of garlic with these crops was confirmed. Oxyfluorofen herbicides control weeds in garlic farms.  Garlic rust is the most important disease of garlic in Iran.

    Keywords: Bolting Type, Clove, Storability
  • بیژن حقیقتی، عاطفه صیادی شهرکی *

    این تحقیق به منظور بررسی کاربرد مدیریت کم آبیاری به روش جویچه ای یک در میان به همراه آبیاری کامل در دو روش آبیاری جویچه ای و قطره ای نواری در مراحل مختلف رشد سیب زمینی اجرا شد. بدین منظور در سال زراعی 1398-1399 سه قطعه زمین زراعی در مجاورت یکدیگر انتخاب و در هر کدام سیب زمینی رقم بورن کشت گردید. در این آزمایش مدیریت کم آبیاری جویچه ای یک در میان به همراه مدیریت کامل آبیاری در دو روش آبیاری جویچه ای و قطره ای نواری در شرایط مزرعه کشت گردید. نتایج نشان داد، بین عملکرد غده در واحد سطح، عملکرد در بوته تعداد غده در بوته و میزان آب مصرفی در قطعات طرح نسبت به قطعه شاهد اختلاف معنی دار در سطح پنج درصد وجود داشت. میزان عملکرد محصول در واحد سطح در مدیریت کم آبیاری جویچه ای یک در میان، روش آبیاری جویچه ای و روش آبیاری قطره ای نواری به ترتیب برابر 8/46، 5/50 و 3/58 تن در هکتار بدست آمد. میزان کاهش آب مصرفی در قطعات مدیریت کم آبیاری جویچه ای یک در میان و روش آبیاری قطره ای نواری نسبت به روش آبیاری جویچه ای به ترتیب به میزان 6/25 و 42 درصد بود. بنابراین برای استفاده بهینه از آب، در مناطقی که سیب زمینی به روش سطحی آبیاری می شود مدیریت کم آبیاری جویچه ای یک در میان و روش آبیاری قطره ای نواری می تواند یکی از راه های مبارزه با کمبود آب برای کشت این محصول در مناطق خشک و نیمه خشک باشد.

    کلید واژگان: بهره وری, راندمان کاربرد, عملکرد, کم آبیاری.
    Bijan Haghighati, Atefeh Sayadi Shahraki *

    This research was carried out to study the application of deficit irrigation in the method of alternate furrow irrigation in different stages of potato growth with full irrigation in two methods of furrow and tape drip irrigation in farm condition in the farm land of the Shahrekord region. For this purpose in the spring of 2018, three lands were selected in the vicinity of each other and cultivated with potato (CV Burren). In two pieces of land irrigation management based on deficit irrigation of alternate furrow and tape drip irrigation method and in another piece full irrigation management in furrow irrigation method was conducted. The results showed there was a significant difference between the amount of tubers yield, tubers yield per plant, number of tuber per plant and water amount in the plot compared to the control pieces. The amount of tubers yield in the method of alternate furrow irrigation, tape drip irrigation and furrow irrigation was 58.5, 46.8 and 50.5 ton/ha, respectively. The decrease in water amount in the method of alternate furrow irrigation and tape drip irrigation in comparison to full irrigation management in furrow irrigation method were 25.6 and 42 percent, respectively. Therefore, for optimizing water use, in areas where potatoes are irrigated by surface irrigation, method of alternate furrow irrigation and tape drip irrigation can be one of the ways to fight water scarcity cultivate this product in arid and semi-arid areas.

    Keywords: Productivity, Application Efficiency, Yield, Deficit Irrigation
  • معصومه ثمره فکری*، زهرا علیدوست

    سفیدبالک پنبه Bemisia tabaci (Genn.) یکی از مهم ترین آفات محصولات کشاورزی است. در این پژوهش ترجیح میزبانی آزاد و غیر آزاد و طول دوره رشدی و درصد تلفات پیش از بلوغ این آفت روی برخی ارقام خیار درشرایط گلخانه در قالب طرح بلوک کامل تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد، که اثر ارقام مختلف خیار روی جلب حشرات کامل و میزان تخم ریزی آزاد معنی داری دار است. بیشترین و کمترین تعداد حشرات کامل در واحد سطح برگ به ترتیب 97/10 و 18/7 روی ارقام Y353 و Brilliant ثبت شد همچنین بیشترین و کمترین تعداد تخم در واحد سطح برگ به ترتیب 29/56 و13/28 روی ارقام Y353 و Brilliant مشاهده شد. نتایج نشان داد که بین ارقام گوجه فرنگی از لحاظ ترجیح تخمریزی غیر آزاد تفاوت معنی داری در سطح یک درصد وجود دارد و بیشترین و کمترین تعداد تخم در واحد سطح برگ به ترتیب روی رقم Y353 (77/43) و Brilliant (82/23) مشاهده شد. اثر رقم میزبان روی طول دوره رشد و درصد تلفات پیش از بلوغ نیز معنی دار شد، بیشترین طول دوره رشد (86/32 روز) و بیشترین درصد تلفات (20/60) روی رقم Brilliant و کمترین طول دوره رشد(74/26 روز) و کمترین درصد تلفات (63/43) روی رقم Y353 ثبت شد. بنابراین رقم Brilliant نسبت به بقیه ارقام برای سفید بالک پنبه نامطلوب تر است ترجیح کاشت آن در راهبرد مدیریت آفات برای کاهش خسارت سفیدبالک پنبه در خور نگرش است.

    کلید واژگان: خیار, سفید بالک پنبه, مقاومت
    Masoomeh Samreh Fekri, Nasrin Alidoost*

    Bemisia tabaci is one of the most important pests of crops. In this study, the preference of free and non-free hosts, the growth period, and the percentage of pre-maturation mortality of this pest on certain cucumber cultivars under greenhouse conditions were carried out in a completely randomized block design. the results showed that the effect of different cucumber cultivars on total insect attraction and free spawning rate was significant. The highest and lowest total number of insects per unit leaf area was recorded at 10.97 and 7.18 on Y353 and Brilliant, respectively. additionally, the highest and lowest number of eggs per unit leaf area was observed at 56.29 and 28.13 on Y353 and Brilliant, respectively. The results showed that there was a significant difference among tomato cultivars in terms of non-free spawning preference at a 1% level. the highest and lowest number of eggs per unit leaf area was observed on Y353 (43.77) and Brilliant (23.82), respectively. The effect of the host cultivar had a significant impact on both the length of the growth period and the percentage of mortality before reaching maturity. the highest growth period (32.86 days) and the highest percentage of mortality (60.20 days) were recorded on the Brilliant cultivar and the lowest growth period (26.74 days) and the lowest percentage of mortality (43.63 days) were recorded on the Y353 cultivar. Therefore, Brilliant is less suitable than other cultivars for controlling B. tabaci, making it an appropriate choice for pest management strategies to minimize damage.

    Keywords: Bemisia Tabaci, Cucumber, Resistance
  • محمد حسینی *، نادعلی باباییان، حمید نجفی زرینی

    قارچ ها به عنوان یکی از تجزیه کننده های اصلی مواد آلی در طبیعت شناخته می شوند که طیف گسترده ای از مواد طبیعی از جمله سلولز و لیگنین را می توانند به موادآلی تجزیه کنند هدف از این پژوهش بررسی رابطه تولید سیلوسایبین (Psilocybin) با محتوای بستر کشت و میزان رطوبت در دو رقم قارچ Stropharia cubensis بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. تیمارها شامل دو رقم متفاوت از خانواده P. cubensis ، دو سطح رطوبت و 3 نوع بستر کشت بود. بستر تاثیر معنی داری بر محتوای سیلوسایبین (Psilocybin) موجود در قارچ داشت. تنش رطوبت محتوای سیلوسایبین (Psilocybin) و تراکم رویش قارچ ها را به شدت تحت تاثیر قرار داد. رقم Albino A+ در رطوبت ایده آل با میانگین عددی 66% نسبت به همین رقم در رطوبت مورد بررسی دارای بیشترین مقدار وزن تر کل در این گروه بندی بود نتایج حاکی از آن بود که در شرایط تنش رطوبتی، رقم اول (Golden Cap)، بهتر از رقم دوم (Albino A+) عمل کرده است. بیشترین میزان سیلوسایبین (Psilocybin) در رقم دوم و بستر حاوی پیت ماس و الیاف گیاهی دیده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بستر کشت تاثیر معنی داری بر محتوای سیلوسایبین موجود در قارچ داشت. همچنین مشاهده شد که تنش رطوبت محتوای سیلوسایبین و تراکم رویش قارچ ها را به شدت تحت تاثیر قرار داد. در این پژوهش، بستر کشت و رطوبت ایده آل در هردو رقم باعث افزایش تراکم رشد قارچ ها شد. بهترین عملکرد نسبت به متغییرهای مورد آزمایش در بستر حاوی پیت ماس، رطوبت اشباع و رقم Albino A+ دیده شد.

    کلید واژگان: قارچ دارویی, سیلوسایبین, بستر کشت, اثر رطوبت
    Mohamad Hoseini *, Nadeali Babaeian, Hamid Najafi Zarrini

    Arches are known as one of the main decomposers of organic substances in nature, which can decompose a wide range of natural substances, including cellulose and lignin, into organic substances. The humidity in two cultivars of Stropharia cubensis was The experiment was conducted as a factorial in a completely randomized design. The treatments included two different cultivars from the P. cubensis family, two humidity levels and three types of culture media. The substrate had a significant effect on the psilocybin content in the mushroom. Moisture stress strongly affected the content of psilocybin (Psilocybin) and the growth density of mushrooms. The cultivar Albino A+ in ideal humidity with a numerical average of 66% compared to the same cultivar in the studied humidity had the highest amount of total fresh weight in this grouping. The results indicated that in conditions of moisture stress, the first cultivar (Golden Cap) is better than The second digit (Albino A+) has worked. The highest amount of psilocybin was seen in the second variety and the substrate containing peat moss and plant fibers. The results of this study showed that the culture medium had a significant effect on the content of psilocybin in the mushroom. It was also observed that moisture stress strongly affected the content of psilocybin and the growth density of mushrooms. In this research, the cultivation substrate and ideal humidity in both cultivars increased the growth density of mushrooms. The best performance compared to the tested variables was seen in the substrate containing peat moss, saturated moisture and Albino A+ variety.

    Keywords: Medicinal Mushroom, Psilocybin, Culture Medium, Effect Of Humidity
  • فهیمه گنج خانی، سحر ده یوری*، ولی بریم نژاد، داود ثمری، نیو نوذری
    همه کشورها امنیت غذایی را یک هدف مهم توسعه می دانند و کاهش ناامنی غذایی به عنوان یک هدف سیاسی حیاتی برای همه مردم تلقی می شود. یکی از راه های مطالعه ناامنی غذایی، استفاده از اقدامات غیرمستقیمی مانند رفتار مصرف می باشد. این مقاله، مفهوم ناامنی غذایی خانوار شهری در استان البرز ایران را بررسی و یافته های شاخص های ناامنی غذایی را به تصویر کشیده است. برای کسب اطلاعات از مقیاس های ناامنی غذایی خانوار ، مقیاس گرسنگی خانگی  و استراتژی های مقابله ای استفاده شد. در یک جامعه آماری (1000 خانوار) به روش طبقه بندی تصادفی در میان شهر های استان، به وسیله پرسشنامه های استاندارد و به صورت میدانی داده ها استخراج شدند. از روش رتبه بندی ضریب پراکندگی برای بررسی تفاوت نا امنی غذایی در سطح شهرستان های استان البرز استفاده شد. در مرحله بعد با استفاده از تکنیک سنجش از راه دور و طیف رنگی قراردادی، سطح نا امنی غذایی در تمامی شاخص های تعریف شده، رسم شد. آنچه که از این دسته بندی ها به دست آمد، نشان داد که در تفاوت تخمین های شیوع، اولا، جامعه آماری در شاخص های ناامنی غذایی، متفاوت هستند. ثانیا، هر شاخص محدوده حساسیت شدت ناامنی غذایی متفاوتی داشته و این محدوده ها با هم همپوشانی ندارند. سوم، طبقه بندی شیوع ناامنی غذایی به برش مکانی و زمانی انتخاب شده بسیار زیاد بستگی دارد. بر این اساس، تخمین ناامنی غذایی، با استفاده از یک معیار استاندارد پذیرفته شده منحصربه فرد امکان ندارد. بر این اساس، استفاده از بیش از یک شاخص به منظور بررسی سطح ناامنی غذایی توصیه می شود. همچنین استفاده از تصاویر برای نشان دادن این اطلاعات، دقت، تفکیک پذیری و تفسیر صحیح اطلاعات را تسهیل می کند.
    کلید واژگان: نا امنی غذایی شهری, اطلس, رفتار مصرف
    Fahimeh Ganjkhani, Sahar Dehyouri *, Vali Borimnejad, Davood Samari, Niv Nozari
    All countries consider food security to be an important development objective, and reducing food insecurity is seen as a crucial political goal for all people. One of the ways to study food insecurity is using indirect measures such as consumption behavior. This article examines the concept of urban household food insecurity in Alborz province of Iran and depicts the findings of food insecurity indicators. Household food insecurity scale, household hunger scale and coping strategies were used to obtain information. In a statistical population (1000 households) random classification method among the cities of the province, data were extracted by means of standard questionnaires and in the field. The dispersion coefficient ranking method was used to investigate the difference in food insecurity in the cities of Alborz province. In the next step, the level of food insecurity in all defined indicators was drawn using remote sensing technique and conventional color spectrum. What was obtained from these classifications showed that in the difference of prevalence estimates, firstly, the statistical population is different in food insecurity indicators. Secondly, each indicator has a different sensitivity range of food insecurity severity and these ranges do not overlap. Third, the classification of the prevalence of food insecurity depends very much on the selected spatial and temporal cut-off. Based on this, it is not possible to estimate food insecurity using a unique accepted standard measure. Accordingly, it is recommended to use more than one indicator. In addition, the use of images to show this information facilitates the accuracy, disaggregation and correct interpretation of the information.
    Keywords: Urban Food Insecurity, Atlas, Consumer Behavior
  • علی توحیدی مقدم، علیرضا پورسعید*، مسعود بیژنی، رویا اشراقی سامانی

    یکی از راهبردهای اساسی تقویت معیشت پایدار جوامع محلی در برابر بحران های زیست محیطی از جمله تغییراقلیم، افزایش میزان تاب آوری این جوامع در برابر اختلال و آشفتگی ایجاد شده در سیستم های اکولوژیکی می باشد. از این رو تحقیق حاضر با هدف تبیین الگوی تاب آوری معیشت پایدار باغداران استان همدان در مواجهه با تغییراقلیم، انجام شد. جامعه آماری تحقیق را تمامی باغداران استان همدان، تشکیل می دهند (53785=N). حجم نمونه با استفاده از جدول Krejci & Morgan، 380 نفر تعیین و برای نمونه گیری از روش نمونه گیری مرحله ای، استفاده شد. در این پژوهش وضعیت الگوی تاب آوری معیشت پایدار باغداران استان همدان در مواجهه با تغییراقلیم با استفاده از  ابزار پرسش نامه و بهره گیری از نرم افزار های آماریSPSS22  و  SMART PLS3 مورد واکاوی قرارگرفت و باتوجه به شاخص های محاسبه شده، پایایی و روایی مدل تاییدگردید. درمجموع بر پایه میانگین 22/3 از 5 (انحراف معیار=01/1)، می توان نتیجه گرفت که وضعیت تاب آوری معیشتی باغداران در مواجهه با تغییرات اقلیمی در استان همدان در سطح متوسط ارزیابی می شود. نتایج حاصل از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری، حاکی از آن است که هنجارهای زیست محیطی (691/0=β) و ظرفیت سازگاری با نوسانات اقلیمی (606/0=β)، تاثیر مثبت و معناداری بر تاب آوری معیشت پایدار باغداران استان همدان در مواجهه با تغییراقلیم، دارد. براساس مدل می توان اظهارنمود که متغیر نگرش زیست محیطی باغداران استان همدان تاثیر مثبت و معناداری بر باورهای زیست محیطی آنان (567/0=β)، دارد. این در حالی است که دلبستگی مکانی باغداران استان همدان دارای تاثیر مثبت و معناداری بر ظرفیت سازگاری آنان با نوسانات اقلیمی (610/0=β) و نگرش زیست محیطی آنان در مواجهه با تغییراقلیم (617/0=β)، می باشد. همچنین براساس نتایج متغیر آگاهی زیست محیطی باغداران استان همدان تاثیر مثبت و معناداری بر ظرفیت سازگاری آنان با نوسانات اقلیمی (536/0=β) و متغیر باورهای زیست محیطی باغداران استان همدان نیز تاثیر مثبت و معناداری بر هنجارهای زیست محیطی آنان در مواجهه با تغییراقلیم (667/0=β) دارد. درمجموع براساس یافته ها 72/0 از تغییرات متغیر وابسته تاب آوری معیشت پایدار باغداران استان همدان در مواجهه با تغییراقلیم به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم توسط متغیرهای مستقل نگرش زیست محیطی، آگاهی های زیست محیطی، باورهای زیست محیطی، هنجارهای زیست محیطی، دلبستگی مکانی و ظرفیت سازگاری با نوسانات اقلیمی کنش گران مزبور تبیین می گردد. یافته های این تحقیق در راستای سیاستگذاری های اصولی و برای برنامه ریزی و تصمیم گیری در راستای توسعه ی تاب آوری و پایدارسازی معیشت باغداران استان همدان در مواجهه با تغییراقلیم می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: باغداران, پایداری معیشت, تاب آوری. تغییراقلیم, ظرفیت سازگاری
    Ali Tohidimoghadam, Alireza Poursaeed *, Masoud Bijani, Roya Eshraghi Samani

    One of the basic strategies to strengthen the sustainable livelihood of local communities against environmental crises, including climate change, is to increase the resilience of these communities against disruption and chaos created in ecological systems. therefore The present research was conducted with the goal of gardeners' sustainable livelihood resilience model to climate change in Hamadan province. The research method was descriptive-correlational and causal-relational. The statistical population included the gardeners of Hamedan province (N=53785). The sample size was 380 people using the Krejcie and Morgan table, and the stage sampling method was used. In this research, the situation of sustainable livelihood resilience model of gardeners in Hamedan province in the face of climate change was analyzed by using questionnaire tool and using statistical software SPSS22 and SMART PLS3 and the reliability and validity of the model were confirmed according to the calculated indicators. In total, based on the average of 3.22 out of 5 (sd=1.01), it can be concluded that the livelihood resilience of gardeners in the face of climate change in Hamedan province is evaluated at an average level. The results of Structural Equation Modeling (SEM) indicate that environmental norms (β=0.691) and adaptation capacity with climate fluctuations (β=0.606) have a positive and significant effect on the resilience of sustainable livelihoods, the environmental attitude variable It has a positive and significant effect on environmental beliefs (β=0.617), place attachment has a positive and significant effect on adaptation capacity (β=0.610) and the environmental attitude of gardeners in the face of climate change (β=0.567). Also, based on the results, the variable of environmental awareness has a positive and significant effect on adaptation capacity with climate fluctuations (β=0.536) and the variable of environmental beliefs also has a positive and significant effect on environmental norms in the face of climate change (β=0.667). In total, based on the findings, 0.72 of the changes in the dependent variable of sustainable livelihood resilience are directly or indirectly explained by the independent variables of environmental attitude, environmental awareness, environmental beliefs, environmental norms, place attachment and adaptation capacity. The results of this research can be useful and practical for decision-makers in the field of agriculture, especially horticulture, from the point of view of environmental psychology. The findings of this research can be used for policy making and planning and decision-making in order to develop resilience and stabilize the livelihood of gardeners in Hamedan province in the face of climate change.

    Keywords: Gardeners, Livelihood Sustainability, Resilience, Climate Change, Adaptation Capacity
  • وهاب قلیچ*

    تغییرات زیست محیطی در سطح جهانی چالشی بزرگ برای اجتماع بشریت شده است. از این رو نیاز است از پروژه های دوست دار محیط زیست در تمام ابعاد ازجمله ابعاد مالی و اقتصادی حمایت ویژه ای صورت پذیرد. به بیان دیگر، توجه به اخلاق و ارزش های انسانی و اجتماعی همراه با دغدغه های حفاظت از محیط زیست در ضمن فعالیت های اقتصادی باعث می شود فعالیت در بخش های گوناگون اقتصادی و مالی همچون نظام بانکداری، بنگاه های تولیدی و صنعتی، شرکت های بیمه و... متفاوت از همیشه باشد. در این بین پدیداری مفهومی با عنوان «بانکداری سبز» یکی از مهمترین مصادیق این حمایت است. این نوع بانکداری به عنوان بخش مهمی از بانکداری اخلاقی، نقش خاصی در صیانت و نگه داشت محیط زیست ایفا می نماید. این پژوهش با تبیینی جامع از بانکداری سبز و با استفاده از مطالعات نظری و تجربیات بین المللی و کسب نظر از خبرگان و صاحبنظران مربوطه، عوامل موثر بر گرایش شبکه بانکی کشور به بانکداری سبز را با بهره گیری از روش دلفی، تحلیل پرسشنامه و آزمون فریدمن شناسایی و تحلیل می نماید. براساس نتایج پژوهش، به ترتیب چهار معیار اصلی اقتصادی، ساختاری، مدیریتی و اجتماعی در اثرگذاری بر این گرایش شناسایی گردید. در بخش زیرمعیارها نیز نرخ تورم بالا، ارزان بودن نسبی قیمت انرژی و وجود بازارهای موازی پرسود در کنار سپرده گذاری سبز از مهمترین علل در گرایش کم به بانکداری سبز عنوان شده است؛ همچنین سهم قوانین و مقررات و نظام حقوقی، نظام کارگزینی، ارتقا و تشویق مدیران و کارکنان بانکی، نظام نظارتی بانک مرکزی، سهم نگرش مدیران ارشد نسبت به مسائل زیست محیطی، حاکمیت شرکتی، نظارت داخلی بانک، وزن توجه به بانکداری سبز در انتخاب و تصمیم مشتریان، نگرش جامعه نسبت به مسائل زیست محیطی و فرهنگ تقاضامندی و مطالبه گری از جمله مهمترین زیرمعیارها موثر بر گرایش شبکه بانکی کشور به بانکداری سبز ارزیابی و معرفی شده است.

    کلید واژگان: ایران, بانکداری اخلاقی, بانکداری سبز, عوامل اقتصادی
    W. Qelich *
    Introduction

    Global environmental changes have become a significant challenge for humanity, highlighting the need for robust support for environmental projects across all dimensions, including financial and economic. Integrating ethics and human and social values with environmental concerns in economic activities creates a new approach for sectors such as banking, manufacturing, industry, and insurance, reshaping their operations in response to these challenges. It is necessary to put aside the purely market-oriented approaches focused on the rapid development of financial markets at any cost, so that other policies with greater health can replace them. Meanwhile, the concept called "green banking" is one of the most important examples of this support. This kind of banking, as an important part of ethical banking, plays a special role in protecting the environment. With a comprehensive explanation of green banking and by using theoretical studies and international experiences and obtaining opinions from relevant experts and experts, this research identified the factors affecting the trend of the country's banking network towards green banking by using the Delphi method, questionnaire analysis and Friedman's test.

    Materials and Methods

    The current research is completely practical in terms of its purpose and qualitative and descriptive-analytical in terms of implementation method. First, by using the Delphi method, the factors affecting the tendency of the banking to implement green banking are identified, and then the relevant data is collected using a questionnaire. In the following, the known factors are ranked and prioritized with Friedman's test. The statistical population of this research was all managers and banking experts in Tehran. In the Delphi method, a standard statistical sample typically ranges from 10 to 30 questionnaires, with 28 initially considered for this research. After follow-up, 23 questionnaires were completed and included in the analysis. Additionally, 142 questionnaires were prepared and collected for Friedman's test implementation. At this stage, a Likert scale was used for the research questions, scored by managers, branch heads, and banking experts. A combined method has been used in the collection of research statistical data. At first, the concepts of green banking and ethical banking have been explained by using the library method and conducting free theoretical and field studies. In the following, with the Delphi technique and obtaining the opinions of relevant experts and experts, the most important factors affecting the tendency of the banking network to implement green banking have been calculated. In the following, the remaining important factors have been added to the set of factors with the method of intellectual generation.

    Results and Discussion

    Based on the results of the research, four main economic, structural, managerial and social criteria were identified in order to influence this tendency. In the sub-criteria section, the high inflation rate, the relative cheapness of energy prices and the presence of profitable parallel markets along with green deposits are mentioned as the most important reasons for the low tendency towards green banking. Also, the laws and regulations and the legal system, the recruitment system, the promotion and encouragement of bank managers and employees, the central bank's supervisory system, the senior managers' attitudes towards environmental issues, corporate governance, the bank's internal supervision, the attention to green banking in the selection and decision Customers, society's attitude towards environmental issues and the culture of demand among the most important sub-criteria affecting the trend of the Iranian banking towards green banking have been evaluated and introduced.

    Conclusion

    This research tried to identify and analyze the factors affecting the tendency of Iranian banking network towards green banking with a more comprehensive explanation of green banking and by using theoretical studies and international experiences and obtaining opinions from relevant experts and experts. Based on the research results, four main structural, economic, managerial and social factors influencing this trend were identified. Surveys showed that in the first place, economic factors were more effective than other factors in the trend of the banking towards green banking. Among the study factors categories, structural, managerial and social factors have the most influence on the trend of the country's banking network towards green banking. It is suggested that for the greater desire and tendency of the banking to implement and realize green banking, it is necessary to improve the economic components with the aim of more stabilization, inflation control, strengthening of supervisory dimensions and balance sheet reform of the banking network. Also, reforming the legal system in the supervision and support of green bankers, reforming the incentive and recruitment system, strengthening the attitude of senior bank managers and the general public to the necessity of protecting the environment, as well as reviewing the frameworks and processes of corporate governance in banks with a green perspective to encourage Iranian banking, is necessary towards green banking. In the meantime, undoubtedly the role of the central bank as the supervisory body and upstream regulatory body in reforming the general structures of the banking system and improving the management situation of the public sector of the banking network can be useful and effective in increasing the tendency of banks to establish green banking and comply with its criteria.

    Keywords: Economic Factors, Ethical Banking, Green Banking, Iran
  • صابر کلهری، لیلی ابوالحسنی*، محمود صبوحی صابونی، مریم سرخوش

    از مهم ترین مسائل و چالش های پیشرو در جهان امروز، آلودگی هوا و به خصوص آلاینده PM2.5 می باشد، به نحوی که این مساله به یکی از معضلات پیچیده و جدی در زندگی انسان های سراسر جهان تبدیل شده است. قرار گرفتن در معرض سطوح بالای آلودگی هوا موجب پیامدهای منفی سلامتی است. مطالعه حاضر در نظر دارد تا تمایل به پرداخت ساکنین شهر مشهد برای بهبود آلاینده PM2.5 و عوامل موثر بر این تمایل به پرداخت را اندازه گیری کند. برای رسیدن به این هدف از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای از 343 نفر و با بکار بردن مدل انتخاب گسسته چندبعدی (MBDC) و الگوی اقتصادسنجی لاجیت ترتیبی استفاده شد. بر اساس نتایج، تمایل به پرداخت مردم مشهد برای بهبود کیفیت آلاینده PM2.5 به میزان 55488 ده ریال برآورد شد. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهایی همچون تحصیلات، سن افراد، داشتن بیماری تنفسی و درآمد بر تمایل به پرداخت افراد اثری مثبت و معنی دار و متغیر بعد خانوار اثر منفی و معنی داری بر تمایل به پرداخت داشته است. نتایج این پژوهش می تواند شهرداری مشهد را نسبت به میزان درآمد احتمالی از عوارض محیط زیستی ناشی از آلودگی هوا که شهروندان مایل به پرداخت آن برای بهبود کیفیت هوا هستند، آگاه سازد و پیشنهاد می شود شهرداری این عوارض محیط زیستی را به صورت ماهانه جمع آوری و به صورت اختصاصی برای پروژه های کاهش آلودگی هوا استفاده کند.

    کلید واژگان: تمایل به پرداخت, روش انتخاب گسسته چندبعدی (MBDC), PM2.5, مشهد
    S. Kalhori, L. Abolhasani *, M. Sabouhi Sabouni, M. Sarkhosh
    Introduction

    Given the rapid process of industrialization, expansion of agriculture, increased reliance on fossil fuels, and the intensification of climatic conditions, air quality has rapidly deteriorated in recent years. One of the most important issues and challenges facing the world today is air pollution, particularly PM2.5 pollution. This problem has evolved into one of the most complex and serious dilemmas affecting the lives of people worldwide. Exposure to high levels of air pollution has negative health implications. The present study aims to measure the willingness to pay of Mashhad city residents for the improvement of PM2.5 pollution and identify the factors influencing this willingness to pay.

    Materials and Methods

    This study used contingent valuation and the multiple-bound discrete choice model to calculate individuals' willingness to pay. The research focused on the certainty level of "definitely yes" and generated 13 different proposals ranging from 10,000 Toman to 200,000 Toman. The ordered logit regression model was employed to analyze the factors influencing the willingness of Mashhad citizens to pay for air quality improvement. The study collected 343 questionnaires from Mashhad city residents, considering variables such as education level, age, gender, marital status, family size, presence of children, chronic respiratory diseases and individuals' income. The dependent variable was the public's willingness to pay for improving air quality regarding PM2.5.

    Results and Discussion

    The study found that a significant portion of respondents were willing to pay for air quality improvement. About 22.45% were willing to pay less than 10,000 Toman, 60.06% were willing to pay between 45,000 and 58,000 Toman, 5.83% were willing to pay between 95,000 and 120,000 Toman, and 11.66% were willing to pay between 155,000 and 200,000 Toman. The average willingness to pay for PM2.5 pollutant improvement in Mashhad was estimated to be 55,488 Toman. Education, age, respiratory diseases, income, and family size were found to affect willingness to pay.

     Conclusion :

    Improving air quality and reducing pollution requires costly efforts and collaboration from society. This research examines individuals' willingness to financially contribute to air quality enhancement. Factors influencing their willingness to pay are also studied. Based on the findings, it is recommended that the government and municipal authorities impose taxes and levies on polluting sectors, considering the calculated value of air pollution and its sources. Educational programs tailored to diverse educational backgrounds, along with technology and social media, can raise environmental awareness among youth. Developing cost-effective public transportation systems and providing discounts for low-income individuals can also help reduce pollution. Financial programs and incentives for cleaner resources are another solution for improving air quality.

    Keywords: Mashhad, Multiple-Bound Discrete Choice Method (MBDC), PM2.5, Willingness To Pay
  • حسام الدین غلامی*، جمشید اقبالی، شهرام مقدس فریمانی، جواد قاسمی، سید سهیل قائم مقامی
    ترویج علوفه های کم آبر از جمله سورگوم یکی از اولویت های وزرات جهاد کشاورزی است. با توجه به پذیرش محدود سورگوم علوفه ای در کشور، این پژوهش با هدف تدوین راهبردهای توسعه مصرف سورگوم علوفه ای در استان تهران اجرا شد. جامعه آماری بخش کیفی مطلعین کلیدی در مورد سورگوم بودند که 18 نفر از آنان با روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی برای مصاحبه عمیق انتخاب شدند. برای استخراج نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید از نظریه داده بنیان استفاده شد. پس از آن دو پرسشنامه یکی برای تعیین میزان اهمیت و دیگری شدت عوامل بیرونی و درونی تهیه و در دو مرحله به ترتیب در اختیار 10 و 6 نفر از متخصصان قرار گرفت. پس از تحلیل محیط بیرونی و درونی، 21 راهبرد شامل هشت راهبرد رقابتی (SO)، چهار راهبرد بازنگری (WO)، شش راهبرد رقابتی (ST) و سه راهبرد تدافعی (WT) استخراج شد. تحلیل فضای راهبردی نشان داد راهبردهای رقابتی برای پذیرش سورگوم در میان دامداران استان تهران شامل: «افزایش اطلاعات کارشناسان و دامداران درباره امکان استفاده از سورگوم رقم اسپیدفید در دام های خاص و یا درصدی از جیره در گاوداری های صنعتی»، «افزایش اطلاعات کارشناسان و کشاورزان درباره نقاط قوت زراعی سورگوم»، «استفاده از سورگوم در جیره نژادهای گاو دارای شیر کمتر اما با کیفیت خاص مانند جرسی یا سیمنتال یا دام های بومی»، «ترویج نقاط قوت زراعی سورگوم به ویژه در بین دامداران دارای زمین زراعی»، «ترویج نقاط قوت زراعی سورگوم با ایجاد سایت الگویی در دامپروی های دارای زمین زراعی» و «تشریح اهمیت و نقاط قوت سورگوم برای مسئولان و تصمیم گیران» دارای اولویت بیشتری است.
    کلید واژگان: ترویج, سورگوم علوفه ای, پذیرش علوفه, خوراک دام
    Hesamedin Gholami *, Jamshid Eghbali, Shahram Moghaddas Farimani, Javad Ghasemi, Seyed Soheil Ghaemmaghami
    Drought-tolerant fodders extension, including sorghum, is of great importance to the Iranian Ministry of Agriculture. Regarding, the limited adoption of fodder sorghum in Iran, this research was conducted to develop strategies for improving fodder sorghum consumption in Tehran province. The statistical population of the qualitative phase was the key informants of sorghum, 18 of whom were selected for in-depth interviews using the purposeful snowball sampling method. Grounded theory was applied to extract strengths, weaknesses, opportunities, and threats. Two questionnaires were prepared to measure the importance and intensity of external and internal factors, by 10 and 6 experts, respectively. Analyzing the external and internal environment, 21 strategies including eight (SO) strategies, four (WO) strategies, six (ST) strategies, and three (WT) strategies were extracted. Analysis of the strategic space showed (ST) strategies for adopting sorghum among dairy farmers in Tehran province had a higher priority. These strategies were "increasing the information of experts and farmers about the possibility of using sorghum Speedfeed variety in specific cattle or as a percentage of the ration in industrial cattle"; "increasing the information of experts and farmers about sorghum agronomic strengths"; "using sorghum in the ratio of cattle breeds with lower milk yield special milk quality such as Jersey or Simmental or native cattle"; "promoting agronomic strengths of sorghum, especially among farmers owning agricultural land"; "promoting agronomic strengths of sorghum by establishing model sites in dairy farms owning arable land" and "explaining the importance and strengths of sorghum for officials and decision-makers".
    Keywords: Agricultural Extension, Fodder Sorghum, Adoption, Fodder, Animal Feed
  • حسین فولادی، حمید امیرنژاد*، سمیه شیرزادی لسکوکلایه

    در دهه اخیر مسئله تغییر اقلیم به یکی از معضلات مطرح جهانی تبدیل شده و به ویژه زیربخش زراعی را تحت تاثیر خود قرار داده است. تداوم کشاورزی بدون توجه به بحران کم آبی اثرات نامناسبی بر پایداری این بخش داشته است. از طرف دیگر، اثر مخربی که کاربرد بیش از حد نهاده های شیمیایی بر آب، خاک، تنوع زیستی، سلامت بوم نظام ها و موجودات زنده داشته غیرقابل انکار می باشد. به همین دلیل، خلا استفاده از مدل کارآمدی که بتواند به طور هم زمان تمام جوانب اقتصادی و محیط زیستی را تامین نماید کاملا احساس می شد. هدف از این مطالعه، ارائه الگوی کشت بهینه با استفاده از تلفیق روش های برنامه ریزی آرمانی و خاکستری بود. بدین منظور بهره برداران زیربخش زراعی حوضه آبریز تجن به عنوان جامعه آماری و برنج دانه بلند مرغوب، برنج دانه بلند پرمحصول، گندم، جو، کلزا و ذرت به عنوان محصولات آبی منتخب تعیین شدند. در این راستا، اطلاعات سری زمانی از تجمیع میانگین داده های 401 آبادی طی سال های 1400- 1396 گردآوری شد. یافته ها بیانگر آن بود که در شرایط فعلی، مصرف بی رویه در استفاده از نهاده های شیمیایی و آب آبیاری منطقه تجن وجود دارد. مدل آرمانی-خاکستری با لحاظ نمودن عدم قطعیت در شرایط اقتصادی و آب و هوایی، منجر به ایجاد همپوشانی بین آرمان های اقتصادی و محیط زیستی و در نتیجه افزایش 2 درصدی در میانگین سود ناخالص و صرفه جویی 23، 52 و 21 درصدی در مصرف کودهای شیمیایی، سموم کشاورزی و آب آبیاری شد. در پایان پیشنهاد شد با ترویج مبازره بیولوژیک با آفات و توزیع نهاده های زیستی، مصرف نهاده های شیمیایی کنترل شود و مروجان کشاورزی نیز منافع حاصل از اصلاح الگوی کشت را در خصوص حصول سود بیشتر تشریح نمایند.

    کلید واژگان: الگوی کشت, آرمان های اقتصادی و محیط زیستی, بهینه سازی, خاکستری, عدم قطعیت
    H. Fouladi, H. Amirnejad *, S. Shirzadi Laskookalayeh
    Introduction

    In recent decades, the issue of climate change has become one of the global issues and has affected the agricultural sector. The continuation of agriculture regardless of the water shortage crisis has had an inappropriate effect on the sustainability and growth of this sector. On the other hand, the destructive effect of excessive use of chemical fertilizers and pesticides on water, soil, health of ecosystems, humans and other living beings is undeniable. For this reason, the void of using an efficient model that can provide all economic and environmental aspects at the same time was completely felt. The aim of this study was to provide an optimal cropping pattern using the integrated method of Goal and Grey planning. For this purpose, the farmers of the agronomy sub-sector of Tajan Basin were selected as the statistical population. In this regard, time series information was collected from the aggregation of the average data of 401 settlements located in this area during the years 2017-2021 from the annual reports of experts.

    Materials and Methods

    The Linear Programming (LP) Model quantifies an optimal way of integrating constraints to satisfy the objective function to optimize crop production and profits for irrigation farmers. To use LP, one must convert the problem into a mathematical model. To do this, an objective such as maximizing profit or minimizing losses is required. The model must also include decision variables that affect those objectives, and constraints that limit what user can do. Therefore, the LP Model is a single-objective method. Goal Programming (GP) is an extension of LP in which targets are specified for a set of constraints. GP is used to perform three types of analysis: Determining the required resources to achieve a desired set of objectives. Determining the degree of attainment of the goals with the available resources. Providing the best satisfying solution under a varying amount of resources and priorities of the goals. Thus, the GP model is a multi-objective method. The Grey system theory is identified as an effective methodology that can be used to solve uncertain problems with partially known information. Grey modelling approach uses accident data for estimating the model parameters. The model can reflect the dynamics, balance the conflicting the multidimensional targets of cropping patterns, and promoting the sustainable use of cultivated land. For achieving different goals in unstable economic and environmental conditions, we used a Goal-Grey model that was obtained from the integration of Goal programing and Grey Programing. The Goal-Grey model, by considering the uncertainty in the data, leads to overlap between the economic and environmental goals and provides the scope of cultivation for the selected products.

    Results and Discussion

    By estimating the Linear Programming (LP) Model, crops like wheat and canola are removed from the cropping pattern, while the cultivation areas for barley and high-yielding long-grain rice increase by 644% and 31%, respectively. In contrast, the cultivation areas for high-quality long-grain rice and maize decrease by 89% and 10%, respectively. Implementing this model boosts the gross profit of farmers in the Tajan region by 14% solely through adjusting the crop composition, without altering the current input levels. Additionally, the findings show that applying the LP Model results in fertilizer savings of 5%, 13%, and 10% for phosphate, nitrogen, and potash, respectively. The amount of herbicide and fungicide consumption in the LP Model is exactly equal to the current model of the region. However, the implementation of this model will lead to a 5% increase in the consumption of insecticides poison. The amount of irrigation water consumption in the LP Model was calculated to be 2% less than the current model of the region. In addition, the results indicate that by estimating the Goal-Grey Model, only canola is removed from the cropping pattern. Also, in order to achieve the defined goals in this study, the cultivation area of wheat and maize should be equal to 208 and 7356 hectares respectively. However, the flexibility of input usage enables adjustments to other crop cultivation areas, facilitating high-quality long-grain rice production on 970 to 18,157 hectares. Plus, the cultivation area of long-grain rice can vary from 7654 to 9995 hectares. In this model, barley can be removed from the crop composition like the linear pattern or cultivated on a maximum of 2553 hectares. The implementation of the Goal-Grey model will lead to a maximum 2% increase in the gross profit of the farmers of Tajan region compared to the current model of this region. Also, by implementing the Goal-Grey Model, on average, phosphate, nitrogen, and potash fertilizer consumption is saved by 16, 27, and 20 percent, respectively. In addition, with the implementation of the Goal-Grey Model, the consumption of agricultural pesticides will decrease from 733 to 355 thousand liters on average.

    Conclusion

    The LP Model is designed based on current regional conditions; however, as a single-objective model with fixed parameters, it lacks the flexibility to offer an adaptable program for farmers during drought or wet periods or when inputs are limited. Findings indicate that under current conditions, there is excessive use of chemical inputs and irrigation water. By accounting for data uncertainty, the Goal-Gray model addresses these limitations, balancing economic and environmental objectives and defining a cultivation range for selected crops.

    Keywords: Cropping Pattern, Economic, Environmental Goals, Gray, Optimization, Uncertainty
  • محسن آقایاری هیر*، حسین اصغرپور، سهیلا باختر
    برندسازی محصولات کشاورزی ارگانیک از الزاماتی است که نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی جوامع دارد. در زمینه ایجاد برندهای محصولات کشاورزی ارگانیک، عوامل توسعه و پیشران های متعددی وجود دارد که توجه به آن ها، نیازمند برنامه ریزی دقیق می باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشران های برندسازی کشاورزی ارگانیک در شهرستان تبریز انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کابردی و بر اساس راهبرد، از نوع پژوهش های آمیخته محسوب می شود. در آغاز، بر اساس رویکرد داده بنیاد، محتوای کیفی لازم و سپس بر اساس راهبرد پیمایشی (پرسشنامه) داده های کمی مورد نیاز جمع آوری گردید. جامعه آماری پژوهش متخصصین و کارشناسان بودند که در ابتدا با استفاده از نمونه گیری هدفمند و سپس با استفاده از روش گلوله برفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 17 نفر از ایشان تا رسیدن به اشباع نظری انجام گردید. در روش داده-بنیاد تجزیه و تحلیل داده ها به سه طریق کدگذاری باز، کدگذاری محوری و انتخابی، صورت گرفت. برای بررسی قابلیت اعتماد، از معیارهای انتقال پذیری و تاییدپذیری، اطمینان پذیری و اعتبارپذیری بهره گرفته شد. بر مبنای تحلیل کیفی صورت گرفته، کدهای محوری و انتخابی برندسازی شناسایی گردید و پرسشنامه ای در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع بین عوامل، تنظیم و جهت ارزیابی میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری پیشران ها، با استفاده از نرم افزار MicMac تحلیل گردید. بر اساس نتایج، 16 پیشران به عنوان پیشران های کلیدی دارای بیشترین تاثیرگذاری بر برندسازی شناسایی شد که از بین آنها رسانه ها، سازمان واحد، حمایت های مالی و اعتباری و بسترسازی بخش دولتی، بیشترین نقش را در برندسازی محصولات کشاورزی ارگانیک برعهده دارند.
    کلید واژگان: برندسازی, توسعه اقتصادی, شهرستان تبریز, تئوری داده بنیاد, کشاورزی ارگانیک
    Mohsen Aghayari Hir *, Hossein Asgharpur, Soheyla Bakhtar
    Branding of organic agricultural products is an essential requirement that plays a vital role in the economic growth and development of societies. In the field of the creation and development of organic agricultural brands, there are many development and driving factors that require careful planning. The present research, has been conducted to identify the driving factors of organic agriculture branding in Tabriz County. This research is mixed and practical and based on the survey. First, based on the Foundations Data Approach, necessary qualitative content was collected, then quantitative data was collected based on survey strategy (questionnaire). The population was specialists and experts who were first using targeted sampling and then using the snowball method; a half structured interview was conducted with 17 people until theoretical saturation was reached. In this method, data analysis was done in three ways: open coding, central coding and selective coding. To check the reliability, transferability and verifiability and validity criteria, were used. Based on the analysis of the qualitative stage, the central and selective branding codes were identified, and a questionnaire was shown in the framework of the matrix of cross-effects between regulatory factors and to evaluate the influence and effectiveness of driving factors, the matrix of cross-effects was conducted, using MicMac software. Based on the results, 16 drivers were identified as the key drivers that had the most impact on branding, among which the media, single organization, financial and credit support, and public sector infrastructure play the most crucial role in branding organic agricultural products.
    Keywords: Branding, Economic Development, Foundation Data Theory, Organic Agriculture, Tabriz County
  • سیده سمانه عباس میری، سید ابوالقاسم مرتضوی*، حامد نجفی علمدارلو، محمدحسن وکیل پور

    مدیریت و کنترل آلودگی منابع آب همزمان با تخصیص منابع آب میان مصارف مختلف توسعه اجتماعی-اقتصادی و محیط زیستی را به همراه دارد. منابع آب سطحی جنوب استان تهران به واسطه تخلیه فاضلاب های خانگی و صنعتی در بالادست دارای بار آلودگی بالایی می باشد ولی این منابع برای آبیاری در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد و این امر مشکلات محیط زیستی فراوانی را به دنبال داشته است. برای رفع این مشکل طرح احداث تصفیه خانه های آب های سطحی در جهت استفاده از پساب حاصل از تصفیه خانه ها در بخش کشاورزی و صنعت در نظر گرفته شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات اقتصادی و محیط زیستی استفاده از پساب حاصل از این تصفیه خانه ها در دشت جنوب استان تهران می باشد. در این مطالعه از یک مدل هیدرو- اقتصادی در شرایط عدم قطعیت استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در شرایط فعلی در منطقه دستیابی به بهینه اقتصادی- محیط زیستی بدون کاهش سود در بخش کشاورزی و سود سیستم امکان پذیر نیست. به طوریکه به ازای کاهش هر یک تن نیترات وارد شده به منابع آب سطحی به واسطه کاهش سطح فعالیت های اقتصادی، سود سیستم 36167 میلیون ریال کاهش می یابد. به عبارت دیگر یک مبادله بین سود و تلفات نیترات وجود دارد که می توان با اعمال راهکارهایی همانند کاربرد پساب در منطقه، استفاده از پتانسیل کودی منابع آب و بهبود سیستم آبیاری و یا افزایش سطح میزان تصفیه فاضلاب تولید شده در بخش صنعت و شهری کاهش سود سیستم را جبران نمود.

    کلید واژگان: آب زیر زمینی, جنوب تهران, عدم قطعیت, کود, مدل SWAT
    Seyedeh Samaneh Abbasmiri, Seyed Abolghasem Mortazavi *, Hamed Najafi Alamdarlo, Mohammadhassan Vakipoor

    Managing the pollution of water resources while allocating water resources appropriately to different sectors can lead to socio-economic and environmental developments. Surface water sources have a high pollution load in the south of Tehran Province due to the upstream discharge of domestic and industrial wastewater. However, these sources are used for irrigation in the agricultural sector, leading to environmental problems. As a measure to solve this problem, a plan is to build surface water treatment plants before using the water for agricultural and industrial purposes. This study investigates the economic and environmental effects of the using treated wastewater in the south of Tehran Province. This study employed a hydro-economic model under conditions of uncertainty. The results indicate that under the existing conditions, the net system benefit will decrease in pursuit of the economic-environmental optimal state. So that for reducing each ton of nitrate input to water resources due to the reduction of the level of economic activities, the net system benefit is reduced by 36167 million rials. This decline in benefit can be compensated by adopting solutions such as the application of treated wastewater, using the fertilizer potential of water sources or increasing the treatment level of the wastewater generated in industrial and municipal sectors.

    Keywords: Groundwater, South Of Tehran, Uncertainty, Fertilizer, SWAT Model
  • حجت ورمزیاری*، محمدعلی امیری میجان، خلیل کلانتری، محمدآصف شایق

    امروزه تامین مالی خرد به عنوان رهیافت کارآمد، نقش مهمی را در حمایت از واحدهای کوچک و ایجاد فرصت های شغلی ایفا نموده و زمینه ساز پس انداز و توسعه به شمار می رود. شواهد حاکی از آن است که صندوق های تامین مالی خرد، با وجود دستاوردهایی که در زمینه ارائه بهتر خدمات اعتباری برای تقویت اشتغال روستائیان داشته‏اند، با چالش هایی نیز مواجه هستند. در همین راستا، این مطالعه با هدف شناسایی و تحلیل چالش های مربوط به صندوق های تامین مالی خرد روستایی در شهرستان قلعه گنج انجام شد. جامعه آماری این تحقیق 21 هزار نفر روستایی عضو در صندوق های تامین مالی خرد راه‏اندازی‏شده در شهرستان قلعه گنج و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود. برای تجزیه و تحلیل و توصیف داده ها علاوه بر آماره های پراکندگی و مرکزیت، از ضریب تغییرات و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. یافته های این مطالعه نشان داد که به ترتیب چالش های ادراک پایین نسبت به قابلیت‏های اشتغال‏زایی و استعدادهای کارآفرینانه، توان مالی پایین خانوارها و شرایط نامطلوب وام ها، فقدان مهارت و فناوری مناسب و در نهایت، فقدان بهره مندی از زیرساخت ها و عوامل تولید مناسب، از مهمترین موانع اثربخشی صندوق‏های مربوطه در توسعه کسب‏وکار به شمار می‏روند. نتایج این مطالعه، به‏خصوص با توجه به فقدان ادبیات تجربی کافی و مناسب در داخل کشور، می‏تواند نقش عمده‏ای در ارائه بینش صحیح به دست‏اندرکاران صندوق‏های تامین مالی خرد ارائه دهد.

    کلید واژگان: وام های خرد, استعدادهای کارآفرینانه, فقرزدایی, قلعه‏ گنج
    Hojjat Varmazyari *, Mohammadali Amiri Mijan, Khalil Kalantari, Muhammadasef Shaiq

    Nowadays, as an efficient approach, microfinance play a vital role in supporting small businesses and creating job opportunities. Therefore, microfinance pave the way for saving and development. Evidence indicates that microfinance funds face some challenges despite their achievements in credit services provided for strengthening the job status of rural residents. Therefore, the extant study was conducted to identify and analyze challenges related to rural microfinance funds in Ghalehganj County. The statistical population comprised 21.000 villagers who were members of the microfinance funds established in Ghalehganj County. The data were collected by questionnaires. Besides measures of central tendency and dispersion statistics, exploratory factor analysis were employed for data analysis. Findings introduced some challenges, including low perception towards job-creation capabilities and entrepreneurial talents, low financial power of households, undesired loan conditions, lack of skills and appropriate technology, lack of infrastructures, and production factors as the most substantial barriers to the effectiveness of associated microfinance funds in business development. The findings of this study can play an important role in giving the accurate insights to the practitioners of microfinance funds, particularly regarding to the lack of the sufficient and appropriate empirical literature in Iran.

    Keywords: Microloans, Entrepreneurial Capabilities, Poverty Eradication, Qaleh Ganj
  • فربد مشهدی ابراهیمی، سید عبدالجابر قدرتیان کاشان*

    صنعت مرغداری با توجه به جایگاه گوشت مرغ در سبد غذایی مردم، نقش راهبردی در امنیت غذایی کشورها ایفا می کند. مسئله اصلی این صنعت در کشور، سنتی بودن رویکرد کسب و کار بنگاه ها است. تحقیق حاضر بر آن است تا از منظر مدل کسب و کار، نگاهی نظام مند به وضعیت فعلی این صنعت داشته باشد و راهکارهایی نوآورانه را جهت ارتقای هر چه بیشتر این صنعت ارائه دهد. روش تحقیق حاضر، روش کیفی تحلیل مضمون است. جامعه تحقیق مشتمل بر تولیدکنندگان خبره در استان مرکزی و به خصوص شهرستان دلیجان بود. روش نمونه گیری به صورت قضاوتی و گلوله برفی بود و مطالعه تا دستیابی به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. پس از انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته، اجزای بوم مدل کسب و کار با استفاده از کدگذاری باز، مضامین پایه، سازنده و فراگیر استخراج شد. با تحلیل داده ها، وضعیت فعلی مدل کسب و کار در صنعت مرغداری در هر یک از اجزای بوم شامل مشتریان، کانال ها، روابط با مشتریان، ارزش های پیشنهادی، جریان های درآمدی، ساختار هزینه ها، منابع کلیدی، فعالیت های کلیدی و شرکای کلیدی شناسایی شد. سپس بر اساس نظرات خبرگان، بوم نوآورانه کسب و کار نیز ترسیم شد. در این راستا راهکارهای نوآورانه متعددی توسط خبرگان پیشنهاد شد که از جمله می توان به مواردی همچون مشتریان جدید، استراتژی رقابتی جدید، نیاز مشتریان جدید، کانال های توزیع متفاوت، روش های ارتباطی متنوع، نوآوری در محصولات اصلی و فرعی، بسته بندی متمایز، ارزش های پیشنهادی متفاوت، راهکارهای درآمدزایی متنوع، نوآوری در فعالیت ها و منابع کلیدی همچون پرورش مرغ های گوشتی و فرآیندهای ایمنی زایی و درمانی و... اشاره داشت.

    کلید واژگان: مدل کسب وکار, بوم کسب وکار, نوآوری, صنعت مرغداری گوشتی
    Farbod Mashhadi Ebrahimi, Seyyed Abduljaber Ghodratian *

    Considering the position of chicken meat in people's food basket, the broiler industry plays a strategic role in the food security of countries. The main problem of this industry in the country is the traditional business approach of the companies. The current research aims to take a systematic look at the current state of this industry from the point of view of the business model and provide innovative solutions to improve this industry as much as possible. The current research method is the qualitative method of thematic analysis. The research community consisted of expert producers in the central province and especially in the city of Dilijan. The sampling method was judgmental and snowball, and the study continued until reaching theoretical saturation. After conducting in-depth semi-structured interviews, the components of the business model canvas were extracted using open coding, basic, constructive and overarching themes. By analyzing the data, the current state of the business model in the poultry industry in each of the components of the ecosystem including customers, channels, relationships with customers, value propositions, revenue streams, cost structure, key resources, activities Key and key partners were identified. Then, based on the opinions of experts, the innovative canvas of the business was also drawn. In this regard, many innovative solutions were proposed such as new customers, different channels, various communication methods, innovation in main products, packaging. Distinctive, different proposed values, diverse income generation solutions, innovation in activities and key resources such as broiler breeding and immunogenic and therapeutic processes, etc.

    Keywords: Business Model, Business Canvas, Innovation, Broiler Industry
  • حسین حاتمی، عباس علوی راد*
    هدف مطالعه حاضر بررسی اثر متغیرهای کلان اقتصادی بر تورم مواد غذایی در ایران بود. بدین منظور، از داده های فصلی دوره زمانی 1380 تا 1399 و مدل خودرگرسیون برداری با ضرایب متغیر در طول زمان (TVP-VAR) استفاده شد. نتایج به‏ دست‏ آمده از برآورد مدل TVP-VAR نشان داد که اثر متغیرهای کلان اقتصادی بر تورم مواد غذایی در طول زمان متغیر است. بر اساس این نتایج، نرخ رشد اقتصادی بر تورم مواد غذایی اثر منفی دارد و این اثر منفی در طول زمان افزایش می یابد. از سوی دیگر، تورم مواد غذایی نسبت به یک انحراف معیار تکانه (شوک) در نرخ رشد نقدینگی و نرخ بهره اثر مثبت نشان داده و این اثر پایدار بوده است. نتایج، همچنین، نشان داد که با افزایش نرخ ارز، تورم مواد غذایی نیز افزایش می‏ یابد و این اثر در طول زمان با افزایش مواجه شده است. البته، افزایش سرمایه گذاری به کاهش تورم مواد غذایی منجر شده و اثر منفی آن در طول زمان افزایشی است. این نتیجه دارای اهمیت است که افزایش تورم مواد غذایی در یک نقطه از زمان اثر افزایشی پایدار بر تورم مواد غذایی در دوره های آتی دارد. از این‏ رو، پیشنهاد می شود که با بهبود زیرساخت های تولید محصولات غذایی از جمله زیرساخت های فناوری در بخش کشاورزی، ذخیره ‎ سازی و صنایع تبدیلی، از افزایش تورم مواد غذایی و اثرات پویا و پایدار آن بر امنیت غذایی و سلامت جامعه جلوگیری شود.
    کلید واژگان: متغیرهای کلان اقتصادی, تورم مواد غذایی, الگوی TVP-VAR, ایران
    Hossein Hatami, Abbas Alavirad *
    Introduction
    Inflation is one of the major economic problems in developing countries as well as emerging economies. Therefore, ensuring stable prices is always one of the main goals of the monetary authorities and indeed the government. Meanwhile, inflation is particularly important in the food sector, because the vital and constant human need for food increases the vulnerability of low-income people and makes them face a serious challenge in meeting their life needs. Factors affecting food inflation can be examined from two viewpoints: structuralists and monetarists. Structuralists believe that real impulses in certain sectors of the economy cause price increases in that sector, and this issue is especially important in developing countries. According to this view, factors such as the elasticity of the supply of agricultural products, currency restrictions, wages and high prices in the food sector result in inflation and its sustainability. On the other hand, monetarists believe that monetary policies cause inflation in various sectors, including the food sector. These policies are carried out in order to regulate the value of money, control the interest rate and influence the level of inflation and social employment. In general, monetary policies can have direct and indirect effects on food inflation in a country by adjusting factors such as interest rates, currency value, and the amount of money in circulation. Azamzadeh Shooroki & Khalilian (2010) investigated the effect of monetary policies on the food price index in Iran using the ARDL model. The results of this study also showed that there was a long-term relationship between monetary policy variables and the food price index, and the food price index had a positive relationship with the interest rate, liquidity and exchange rate. Ghahremanzadeh et al. (2016) investigated the effect of macroeconomic variables on food inflation in Iran using the Structural Vector Error Correction Model (SVECM). The results of this study showed that in the long term, the added value shock of the agricultural sector had a negative and significant effect and the amount of money had a positive and significant effect on food inflation. In his study, De Haan (2020) examined the effect of monetary policies on inflation and expected inflation. In this study, using an econometric model, it was shown that both people's information and monetary policies could affect expected inflation. Accordingly, this study would be able to fill this research gap by using the vector autoregression approach with time-varying coefficients known as Time-Varying Parameter Vector Auto-Regression (TVP-VAR) model and provide policy makers with practical results of dynamic changes in the effect of macro variables on food inflation. Therefore, this study aimed at investigating the impact of macroeconomic variables on food inflation. Macroeconomic variables considered in the model of this study included economic growth rate (Pishbahar & Baghestani, 2014), interest rate, liquidity growth and investment (Ismaya & Anugrah, 2018) and exchange rate.
    Materials and Methods
    One of the methods that is used more recently in economic literature is the TVP-VAR model. The difference between this model and the models of fixed VAR coefficients is that it allows changes in the parameters over time and has the ability to flex the coefficients according to changes in conditions, structural failures and cyclical changes; therefore, it will bring more accurate results. The initial VAR model introduced by Sims (1980) was one of the important models for investigating the relationship between various economic variables using shock-reaction functions. 
    Results and Discussion
    In order to test the unit root, considering the seasonality of the investigated data, the HEGY test was used to check the reliability of the variables. Based on the seasonal unit root test of HEGY, for all variables, despite the intercept elevation and the trend, the null hypothesis of the existence of a seasonal unit root is rejected and therefore, the seasonal data used in this study are at a stable level. The results of the graphs related to the estimation of the coefficients of macroeconomic variables and food inflation in the model make it clear that the coefficients are not the same over time and for all cases except for investment and food inflation itself, different parameters are found during the studied time period. In other words, these results confirm that relying on constant parameters over time obtained from the usual VAR approach in such a case has the ability to estimate only the average of the changes of the variables affecting food inflation. This issue highlights the importance of using the TVP-VAR model in analyzing the impact of macroeconomic variables on food inflation. After estimating the model and testing the parameters, point shock reaction analysis (shock reaction analysis at different points in time) was used to investigate the dynamic effects of macroeconomic variables on food inflation. In general, three intervals with different lengths were chosen to reflect the short-term, medium-term and long-term response changes of the dependent variable and the independent variable. The noteworthy point in this graph is that although this self-motivated positive influence decreases from the second period onwards, it does not disappear. This result is consistent with the steady increase in food inflation in Iran's economy during the period under review. The relationship between investment and inflation can occur through two supply and demand channels, the first channel leads to an increase in inflation and the second channel leads to its decrease. The important point is that according to the findings of this study, the positive effect of the exchange rate increase on food inflation has an upward trend and does not disappear over time. The consequences of the increase in the exchange rate on the increase in the price of imported goods, as well as creating incentives for food exports, can be among the reasons for this issue.Conclusion and Suggestions: According to the literature on the subject, among the key variables affecting food prices are economic growth, exchange rate, interest rate, investment and liquidity growth. Therefore, this study aimed at investigating the effect of these macroeconomic variables on food inflation. For this purpose, seasonal data from 2001 to 2020 and the TVP-VAR model were used. The results showed that the effect of estimated parameters on the food inflation was varied over time; therefore, the results obtained from the TVP-VAR model are superior to other economic models that do not consider the dynamics of coefficients. Among the advantages of this method is the possibility of point analysis of impact reaction. The study results showed that economic growth had a negative effect on food inflation, and this confirms the contribution of economic growth to increasing food production and supply. Based on this, it is suggested that the improvement of food production infrastructures, including technology infrastructures in agriculture, storage and processing industries, should be taken into consideration by policymakers. This issue can be emphasized according to the results of this study on the effect of increasing investment on reducing food inflation in the long term. On the other hand, the results showed that an increase in interest rates also would lead to an increase in food inflation. The root of this issue can also be traced to the high share of financial costs in the food production and supply sector. Based on this, it is suggested that the policy makers provide access to food producers, including farmers and industries active in food production, to low-interest credits and capital. Finally, this result is important that the increase in food inflation at one point in time has a stable increasing effect on food inflation in future periods. Therefore, the policy maker should be aware of the impact of macroeconomic variables on food inflation and give it double priority considering its dependence on food security and community health.
    Keywords: Macroeconomic Variables, Food Inflation, TVP-VAR Model, Iran
  • کمال پیغام زاده*، امیر قلی زاده، بهزاد بهمنش
    به منظور مقایسه لاین امیدبخش کلزای بهاره (SRL-96-11 L22×L401) با ارقام شاهد دلگان و RGS003 آزمایشی در شرایط بهره برداران در دو منطقه گرگان و علی آباد کتول استان گلستان در سال زراعی 1400-1401 انجام شد. برای این منظور از هر ژنوتیپ به مقدار 20/1 کیلوگرم بذر در مساحتی معادل 2000 متر مربع کشت شد. در طی فصل رشد، مهمترین صفات از جمله تعداد روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، ارتفاع بوته، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و درصد روغن اندازه گیری شد. میانگین عملکرد دانه SRL-96-11، دلگان و RGS003 در منطقه گرگان به ترتیب برابر با 3130، 2805 و 2780 کیلوگرم در هکتار به دست آمد، بطوری که SRL-96-11 به ترتیب با اختلاف عملکرد 325 و 350 کیلوگرم در هکتار از دلگان و RGS003 برتری داشت. از لحاظ رسیدگی فیزیولوژیک لاین SRL-96-11 دو روز دیررس تر از رقم دلگان و چهار روز زودرس تر از رقم RGS003 بود. میانگین عملکرد دانه SRL-96-11، دلگان و RGS003 در منطقه علی آباد (مزرعه کتول) به ترتیب برابر با 3052، 2749 و 2607 کیلوگرم در هکتار حاصل شد، بطوری که اختلاف عملکرد لاین امیدبخش SRL-96-11 با رقم دلگان برابر با 303 کیلوگرم در هکتار و با رقم RGS003 برابر با 445 کیلوگرم در هکتار بود. از طرفی، از لحاظ رسیدگی فیزیولوژیک لاین SRL-96-11 سه دیررس تر از دلگان و چهار روز زودرس تر از RGS003 بود. به طورکلی، نتایج نشان داد که لاین SRL-96-11 دارای صفت زودرسی و پتانسیل عملکرد بالا می باشد و در نتیجه تحت عنوان رقم آوین نامگذاری گردید.
    کلید واژگان: پتانسیل عملکرد, تحقیقی ترویجی, زودرسی, لاین بهاره کلزا, وزن هزار دانه
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال