جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "anthropology" در نشریات گروه "هنر و معماری"
-
نشریه مطالعات بین رشته ای در تعالی معماری و شهرسازی، سال سوم شماره 1 (پیاپی 5، بهار و تابستان 1403)، صص 125 -148
دوره صفوی را می توان یکی از ادوار مهم فرهنگی و اجتماعی ایران و از نقاط عطف تاریخ معماری این سرزمین دانست. موقعیت ممتاز ژئوپلتیکی و جاذبه های اقتصادی ایران در روزگار صفوی سبب شد تا جهانگردان بسیاری به ایران آیند که اغلب ایشان پس از بازگشت، به نگارش خاطرات سفر پرداختند. سفرنامه های جهانگردان اروپایی در سده های دهم تا دوازدهم هجری که به تقریب، هم عصر با دوره صفوی است، فارغ از اهداف سفر یا کاستی های متن و بعضا کج فهمی ها، یکی از مهم ترین اسناد تاریخ معماری ایران به شمار می روند. کمبود اسناد و منابع مکتوب در باب تاریخ معماری و چگونگی ساخت بناها، ضرورت مطالعه و تامل در سفرنامه ها را از این منظر، دوچندان می کند. از سویی دیگر، حمام ها به عنوان گونه ای خاص در معماری ایران، یکی از آسیب پذیرترین انواع معماری هستند که متاسفانه، تخریب آن ها در دهه های اخیر فزونی یافته است. بنابراین، هر منبعی که به شناخت و درک بهتر از این پدیده پیچیده در معماری ایرانی کمک کند، ارزشمند است. حمام های ایرانی از دو منظر موردتوجه جهانگردان بوده اند، نخست و بیشتر، فرهنگ عامه و دیگر و کمتر، معماری حمام. این تحقیق در پی آن است که با مطالعه همان اندک منابع، تصویر ارائه شده توسط جهانگردان سده های دهم تا دوازدهم هجری قمری از معماری حمام های ایرانی را نشان دهد. بر این اساس، پرسش تحقیق این است که چه وجوهی از معماری حمام ها در سفرنامه های سده دهم تا دوازدهم هجری موردتوجه جهانگردان قرار گرفته اند؟ نتایج تحقیق نشان می دهند که از آن جاکه اغلب جهانگردان با پدیده حمام ایرانی، آشنا نبوده اند لذا تعداد کم شماری از موضوعات معماری حمام ها، شامل گونه شناسی، فضاها و ریزفضاها، اجزاء و عناصر، و تاسیسات را موردتوجه قرار داده اند. اگرچه سفرنامه های عصر صفوی، منابع ارزشمندی برای شناخت تاریخ و فرهنگ آن روزگار هستند اما درخصوص معماری حمام ها، نمی توانند منابع قابل اتکایی به شمار آیند.
کلید واژگان: حمام, سفرنامه, معماری, مردم شناسی, دوره صفویInterdisciplinary studies in architecture and urbanism development, Volume:3 Issue: 1, 2024, PP 125 -148IntroductionThe Safavid period can be considered one of the important cultural and social periods of Iran and one of the turning points in the architectural history of this land. Iran's privileged geopolitical position and economic attractions in the Safavid era caused many travelers to come to Iran, and most of them wrote travel diaries after returning. The travelogues of European travelers in the 10th to 12th centuries AH, which is approximately the same time as the Safavid period, are considered one of the most important documents of Iranian architectural history, regardless of the purpose of the trip or the shortcomings of the text and sometimes misunderstandings.The lack of documents and written sources about the history of architecture and how buildings are built show the necessity of studying and reflecting on travelogues from this point of view. On the other hand, bathhouses, as a special type in Iranian architecture, are one of the most vulnerable types of architecture, and unfortunately, their destruction has increased in recent decades.Therefore, any source that helps to know and better understand this complex phenomenon in Iranian architecture is valuable. Iranian bathhouses have attracted the attention of tourists from two perspectives, first and more popular culture and second and less, bath architecture. This research seeks to show the image presented by European tourists of the 10th to 12th centuries AH of the Iranian bathhouses by studying a few sources. The research questions are:1. What aspects of the bathhouses have been noticed by the tourists in their travelogues of the 10th to 12th centuries AH?2. by emphasizing the architecture of the bathhouses, what are the differences between the image presented by the travel writers and what we know about the baths today?
MethodologyThe method in this research has a qualitative paradigm and was done in an interpretative-historical way. Data collection has been done through documentary studies and field observations of the bathhouses. Among the many travelogues written in the research period, 26 travelogues were selected and studied. Among the aforementioned travelogues, only six travelogues have mentioned the bathhouses. In chronological order, these travelogues are Figueroa's travelogue, Pietro Della Valle’s travelogue, Adam Olearius's travelogue, Chardin's travelogue, Kaempfer's travelogue, and travel observations from Bengal to Iran by William Francklin.
ResultsFrom a quantitative point of view, Architecture has been the most important topic. The Second topic of the travellers’ attention is the Anthropological aspects of bathhouses. Travel writers have also mentioned the Medical and Religious aspects.From a qualitative point of view, with an emphasis on the architecture of bathhouses, the cases mentioned by travelers were very few and incomplete in most cases. The image presented by travelers has many differences from what we know about the architecture of bathhouses today.
ConclusionIn general, it can be concluded that the Safavid period was brilliant in the architecture of baths. Most travelers are not familiar with the unique phenomenon called the bathhouse, and that is why few travel books have mentioned the bathhouses and also the few topics of the architecture of the baths. Although the travelogues of the 10th to 12th centuries AH are very important and valuable sources for knowing the history and culture of the Safavid period, they cannot be considered reliable sources regarding the architecture of the bathhouses.
Keywords: Bathhouse, Travelogue, Architecture, Anthropology, Safavid Period -
نشریه مطالعات هنر اسلامی، پیاپی 53 (بهار 1403)، صص 732 -751
ترکمن ها در پوشاک و زیورآلات خود بسیار از طبیعت الهام می گیرند. یکی از اهداف متصل کردن زیورآلات به پیراهن، کمک به محافظت از چشم زخم و تقویت صفات نیکو در ترکمن ها بوده است. آ ن ها روی لباس کودکان شان زیورآلاتی به شکل تیر و کمان و شمشیر متصل می کردند تا بدین روش روحیه شادی و جنگجویی را در میان فرزندان خود تقویت کنند. در این پژوهش از رویکردی کیفی و روش میدانی به همراه کمک گرفتن از روش های مشاهده، مصاحبه و جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. مبانی نظری برگرفته از گرایش انسان شناسی، زیبایی شناسی بومی است؛ بر این اساس از نظریه های اندیشمندانی چون کوت و مارسل موس استفاده شده است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که زیورآلات ترکمن که معمولا از جنس نقره یا ورشو است، به شکل گل یقه برای حفاظت از زن ترکمن یا زیورآلاتی با تولید صدا برای دورکردن نیروهای شر از خانواده ترکمن به خصوص کودکان یا همچون تومار به عنوان جای دعا کاربرد داشته است. نتیجه آنکه این زیورآلات از باورها و عقاید شمنیسم و توتمیسم آن ها در گذشته نشات گرفته و بر پوشاک متصل می شده است و جنبه محافظت دارد. اهداف پژوهش:بررسی مردم شناسانه زیورآلات پوشاک زنان و کودکان ترکمن.بررسی نقش باورهای ترکمن در زیورآلات پوشاک زنان و کودکان ترکمن.سوالات پژوهش: بررسی مردم شناسی باورها و عقاید ترکمن در ارتباط با زیورآلات متصل به پوشاک آن ها چگونه است؟باورهای ترکمن در مورد زیورآلات چگونه کاربرد پیدا کرده است؟
کلید واژگان: انسان شناسی, پوشاک, زیورآلات, بندر ترکمن, زیباشناسیIslamic Art Studies, Volume:21 Issue: 53, 2024, PP 732 -751Statement of the problem: Since Turkmens are very inspired by nature in their clothes and jewelry, one of the goals of attaching jewelry to the shirt has been to help protect the injured eye and strengthen good qualities in Turkmen. They attached ornaments in the form of arrows, bows and swords to their children's clothes in order to strengthen the spirit of happiness and fighting among their children.The purpose of the research: The purpose of this research is to examine the ornaments that are attached to the clothes of Turkmen women and children, and have a function in addition to the aesthetic aspect.
Research methodIn this article, a qualitative approach and field method have been used along with the help of observation, interview and collection of library and documentary information. The theoretical foundations taken from the trend of anthropology are native aesthetics, based on which the theories of thinkers such as Cote and Marcel Maus have been helped.
ConclusionThe findings of this research indicate that Turkmen jewelry, which is usually made of silver or Warsaw, in the form of a collar flower to protect the Turkmen woman, or jewelry with sound to drive away evil forces from the Turkmen family, especially children, or as scrolls It has been used as a place of prayer. The result is that these ornaments originate from their shamanism and totemism beliefs and ideas in the past and are attached to clothing and have a protective aspect.
Keywords: Anthropology, Clothing, Ornaments, Turkmen Port, Aesthetics -
چکیده
بیان مسیله: دست بافته و دست مال های ترکمن، ساحتی از هنرهای بومی هستند که ضمن مرتفع ساختن نیازهای زندگی و برجسته سازی هویت هنری، محملی برای آشکارسازی باورها از طریق بازنمایی نقوش انتزاعی و تجریدی بوده است. نکته حایز اهمیت در این آثار، اهمیت و اهتمام ویژه به جنبه معناشناختی و باورمحوری نقوش، در کنار بعد زیباشناختی است. این مسیله در سایر جوامع عشایری، به نسبت کم تر است. برجسته ترین بخش زندگی در جامعه ترکمن، حضور باورها، آیین ها و آموزه های باستانی(شمنی) و دینی است که از طریق آثار هنری و به سبک تجریدی به مخاطب عرضه می شود. ازاین رو، مطالعه جهان بینی بافنده ترکمن که در قالب انواع نگاره ها در دست بافته ها و دست مال ها نقش پردازی شده، با رویکرد مردم شناسی هنر میسر است. رسالت این رویکرد، مطالعه، فهم و درک محتوای آثار هنری، در بستر فرهنگی جامعه آفرینندگان آن است. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که نقوش دست بافته ها و دست مال های ترکمن از دیدگاه مردم شناسی هنر، دارای چه ویژگی هایی هستند و چگونه می توان از این دیدگاه و با لحاظ زمینه های فرهنگی ترکمن به فهم معنایی و زیبایی آن ها، پی برد؟
هدف پژوهش: مطالعه و فهم نقوش دست بافته ها و دست مال های ترکمن از منظر فرهنگ جامعه بافنده ترکمن است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی و توسعه ای، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
نتیجه گیری: سبک غالب نقش پردازی نقوش تجریدی(عدم شباهت به مصداق بیرونی) است تا انتزاعی. همچنین نقوش بیش از آنکه جنبه زیباشناختی(تزیین و آراستن)، داشته باشند، با تکیه بر عقاید و باورها، آفریده می شوند و وجه نمادین و معناشناختی دارند. عمده نقوش شامل دسته نقوش محافظ (دعا، تعویذ، طلسم، خمتاز، بازوبند)، قوچک، پرندگان محلی و گل (گول، ترنج) هستند که در هر ایل و قبیله دارای نشان و فرمی خاص است. همچنین دست بافته ها دارای کارکردهای ویژه ای هستند.کلید واژگان: ترکمن, هنر, مردم شناسی, دستبافته, دستمال (نمد)Abstract
Problem statement: Turkmen handwoven and handkerchiefs are a field of native arts that, while meeting the needs of life and highlighting the artistic identity, have been a vehicle for revealing beliefs through the representation of abstract motifs. The critical point in these works is the importance and exceptional attention to the semantic and belief-oriented aspects of the motifs, along with the aesthetic dimension. This issue is relatively less in other nomadic societies. In the lifestyle of Turkmen society, there is a prominent presence of ancient (shamanic) and religious beliefs, rituals, and teachings that are presented to the audience through abstract artworks. Therefore, we can do an anthropological study on the Turkmen weavers’ worldview, which presents in the paintings. This approach seeks to study and understand artworks’ content in their creators’ cultural context. So the central question of the research is, what are the anthropological characteristics of Turkmen handwoven and handkerchief motifs? And how can we study their semantics and aesthetics in terms of this aspect and Turkmen cultural contexts?
ResearchobjectiveThis study attempts to examine and understand Turkmen’s handmade motifs in the context of Turkmen weaving culture.
ResearchmethodThe type of this study is qualitative and developmental and its method is descriptive-analytical with a library data collection.
ConclusionThe dominant style of painting motifs is more discrete than abstract. Also, the motifs are created relying on beliefs more than they have aesthetics (decorative) and symbolic and semantic aspects. Most of the motifs include the group of protective motifs (prayer, spell, armband), ram, local birds, and flowers (bergamot) That has a special marker and form in each tribe. Also, handmade have special functions.
Keywords: Turkmen, art, Anthropology, handwoven, Handkerchief -
بیان مساله
پژوهش های معاصر مرتبط با معماری خانه، اغلب متمرکز بر خانه های ممتاز دارای ارزش میراثی است و در این میان، پژوهش-هایی با محور خانه های معمولی عامه ی مردم اندک است و اسنادی مکتوب از آنها وجود ندارد. همچنین پژوهش های موجود اغلب مطالعات کالبدی را محور شناخت خانه قرار داده اند و به تفاوت های رفتاری ساکنین و تغییرات ناشی از نیازهای ساکنین در طول زمان کمتر توجه شده است. در راستای چنین نیازی انسان شناسی فضای خانه توجه خود را به رابطه ی میان خانه و مردم و سبک زندگی ساکنین معطوف می سازد.
سوال تحقیق1.خا نه های محدوده ی پژوهش، دارای چه الگوهای کالبدی مرتبط با شیوه ی زندگی هستند؟ 2. از دیدگاه ساکنین، سبک زندگی در این خانه ها در گذر زمان چگونه بوده است؟ 3. از منظر ساکنین چه ویژگی هایی موجب رضایتمندی یا عدم رضایتمندی از فضای خانه شده است؟
اهداف تحقیقاین پژوهش قصد دارد، خانه های غیر فاخر در سه شهرستان استان آذربایجان شرقی را از منظر گفتگوهای مرتبط با ذهنیت مردم ساکن در آن در غالب الگوهای معماری معین به تصویر کشد.
روش تحقیقاین پژوهش از رویکرد کیفی و مطالعه ی موردی بهره گرفته شده است. ابتدا مطالعات نظری پیرامون انسان شناسی فضای خانه و سبک زندگی صورت گرفته و با استدلال منطقی مولفه هایی بر همین اساس استخراج شده است. سپس، برپایه ی برداشت های میدانی و مطالعات مردم نگارانه، شامل برداشت و مصاحبه ی نیمه عمیق ساختاریافته، شیوه ی زندگی ساکنین و الگوهای معماری 14 نمونه خانه بررسی شده است.
مهم ترین یافته ها و نتیجه گیری تحقیقسه نمونه الگوهای معماری یافت شده در برداشت میدانی طبقه بندی شدند: خانه-حیاط کوچک نیمه مستقل (1320 ه.ش. و قبل از آن)؛ خانه-حیاط مستقل بزرگ (1330- 1350ه.ش.) و خانه های حیاط دار با اتاق های تفکیک شده به لحاظ عملکرد (1350-1360 ه.ش). براساس دیدگاه ساکنین، خانه های متاخرتر دوره پژوهش (1350-1360ه.ش.) به لحاظ فرهنگی و زیستی پاسخگوی نیازهای ساکنین هستند با تعمیرات کافی، از مطلوبیت مناسب برخوردارند. براساس دیدگاه ساکنین: اصلی ترین دلیل تدوام زیست در خانه ها، عامل اهمیت حسی و خاطره ای و رابطه با حیاط بیان شد. بیشترین تغییرات مربوط به تغییر کاربری فضایی، اضافه شدن آشپزخانه و سرویس بهداشتی به فضای داخلی خانه، همچنین ادغام فضایی بود. فضای انبار و حیاط بنا به شیوه ی معیشت (باغداری) منطقه جزو فضاهای ضروری در خانه هاست.
کلید واژگان: انسان شناسی, فضای خانه, سبک زندگی, الگوی معماری, آذربایجان شرقیResearch ProblemContemporary research related to house architecture often focuses on distinguished houses with heritage values, and there are few researches focusing on ordinary public houses and sparse written documents of them exist. Also, few attentions have been paid to residents ''behavioral differences and physical changes due to residents'' needs over time. Threfore, anthropology of domestic space focuses on the relationship between houses and people and the lifestyle of residents.
Research questionWhat physical patterns do houses in the research area have based on lifestyle? 2. What has been the lifestyle of these houses over the years from the residents'' point of view? 3. From the residents'' point of view, what characteristics have caused satisfaction or dissatisfaction with their house space?Aims of the research: This study intends to depict ordinary houses in three cities of East Azerbaijan province from the perspective of conversations related to the mentality of the inhabitants in the form of certain patterns.
Research MethodThis research is a qualitative approach and case study. Based on field perceptions and ethnographic studies, including semi-structured interviews, residents'' lifestyles and architectural patterns of 14 cases of houses are examined.
The Most Important Results and ConclusionThree examples of architectural patterns found in the field survey were classified: semi-detached small house-courtyard (1320 SH and before); Large independent courtyard house (1330-1350 SH) and courtyard houses with rooms separated in terms of function (1350-1360 SH). According to the residents'' view, the later houses of the research period (1350-1360 SH) meet the needs of the residents culturally and practically in relation with nature, and with adequate repairs, they are suitable. According to the residents, the main reason for the continuity of life in the houses was the factor of sense of space and memory importance and relationship with the yard. Most of the alternations were related to usage change, the addition of the kitchen and bathroom to the interior of the house, as well as the integration of departed space. Warehouse and yard space is one of the essential spaces in houses according to the lifestyle (gardening) of the region.
Keywords: Anthropology, domestic space, Lifestyle, architectural pattern, East Azerbaijan -
هنر بافندگی در قلمرو سرزمین ایران بخشی از هویت فرهنگی مردمان آن بشمار می رود. دستبافته های سنتی سیستان و بلوچستان نیز به عنوان گوشه ای مهم از این هویت قلمداد می شود. علاوه بر طرح و رنگ بسیاری دیگر از ابعاد تولید قالیچه های این منطقه را می توان به عنوان شناسه های فرهنگی -اعتقادی آن ها تلقی کرد. ازآنجاکه بررسی ابعاد معنایی یک اثر هنری در ارتباط با خالق آن بهتر قابل تشخیص است؛ پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با حضور در میدان تحقیق، زوایایی ناشناخته از فرهنگ بومی و اعتقادی تولیدکنندگان این آثار را شناسایی کرده و به این پرسش پاسخ دهد که قالیچه های بومی سیستان و بلوچستان چه نسبتی با مولفه های فرهنگی و ارزش های اعتقادی پدیدآورندگان آن ها داشته است؟ این پژوهش با رویکرد انسان شناسی هنر و با روش مردم نگاری در منطقه به انجام مشاهده مستقیم و مصاحبه با بومیان پرداخته و سپس از طریق کدگذاری داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی به طبقه بندی آن ها مبادرت ورزیده است. نتایج حاصل از یافته ها نشان می دهد، مولفه های تشکیل دهنده قالیچه های منطقه سیستان و بلوچستان از مراحل ابتدایی آن تا به انتها دارای ابعاد وسیع معنایی است؛ به طوری که حتی جزیی ترین آن ها نیز ریشه ای عمیق در فرهنگ و اعتقادات بومیان منطقه دارد. آداب ورسوم خاص برای بافتن، اعتقاد به چشم زخم، خواندن شعرهای مخصوص به هنگام بافت، مراسم شستشو و...همگی ازجمله این مولفه ها است. در این استان فرش جدا از جنبه های کاربردی، کالایی مقدس شناخته می شود و باوجود برخی تمایزات فرهنگی بین سیستانی ها و بلوچ ها، شباهت تعدادی اعتقادات و رسوم در مورد فرش نشان از وحدت ریشه های ابتدایی بافت فرش در بین دو گروه اصلی ساکنان این منطقه دارد.
کلید واژگان: فرش سیستان و بلوچستان, انسان شناسی, مردم نگاری, فرهنگ, اعتقاداتThe art of weaving in the territory of Iran is a part of the cultural identity of it`s people. The traditional handicrafts of Sistan and Baluchestan are also considered as an important aspect of this identity. Apart from design and color, many other dimensions of carpet production in this region can be considered as their cultural-religious characteristics. Since the study of the semantic dimensions of an artwork in terms of its creator is much more recognizable, the present study aims to identify the unknown aspects of the indigenous culture and beliefs of the producers of these crafts by visiting the case study, and it also tries to answer this question that what is the correlation between indigenous rugs of Sistan and Baluchestan and their creators’ cultural traits and religious values. This research has conducted direct observation and interviews with the natives with the approach of art anthropology and the methodology of ethnography in the region, and then through data coding in three levels of open, axial, and selective coding has attempted to classify them. The results show that elements comprising the carpets in the Sistan and Baluchestan region, from their initial stages to the end, have wide semantic dimensions so that even the most trivial of them have deep roots in the culture and beliefs of its natives. Specific rituals for weaving, belief in sore eyes, composing special poems during weaving, washing ceremonies, etc. are a part of this elements. In this province, apart from its practical aspects, carpet is considered as a sacred commodity, and although there are obvious cultural differences among the people of Sistan and Baluchestan, the similarity of some beliefs regarding carpets shows the unity of the primitive roots of carpet weaving among the two main groups of inhabitants in this region.
Keywords: Sistan, Baluchestan Carpet, Anthropology, Ethnography, Culture, Beliefs -
International Journal of Architectural Engineering & Urban Planning, Volume:31 Issue: 3, Jul 2021, P 5
This study investigated the role of different indexes in open spaces of residential buildings in Tabriz, Iran. The main objective of the study was to evaluate the indexes with a higher level of effectiveness. Using a quantitative method, both descriptive and analytical data were entered into SPSS, and structural equation modeling (SEM) was done using Smart PLS software. The case study included open spaces in Tabriz. The sample included 380 inhabitants of Tabriz residential buildings. The indexes were divided into two groups of central indexes and dispersion indexes. The important factor in central indexes was average; meanwhile, variance and standard deviation were the determinative factors in the peripheral indexes. Cultural anthropology of buildings’ open spaces showed that FA in emotional indexes and culture of open spaces grading had the highest level. Perceptional indexes were in the medium level, and physical indexes had the lowest level. Finally, the common classification of indexes included inspirations, memories, dreams, feelings, failure, thrill, ownership, sense of power, safety and security, and disappointment. A special attention should be paid to different dimensions such as cultural anthropology and issues related to human beings in public spaces, which cannot be solved with a single approach. Further studies are required to confirm the findings of this study in other cities and different cultural and societal levels and contexts.
Keywords: Cultural Architecture, Anthropology, Open Spaces, Residential Buildings, Diversity -
در این پژوهش از گیاه تاج ریزی سیاه سواحل جنوبی دریای کاسپین برای رنگرزی الیاف پشم با استفاده از پنج دندانه سولفات آلومینیوم، سولفات آهن، سولفات مس، دی کرومات پتاسیم و دی کرومات سدیم به روش دندانه همزمان در دو محیط قلیایی و اسیدی استفاده شده و آزمایشات ثبات نوری و ثبات شستشویی نیز به منظور تعیین ثبات آنها در برابر نور و شستشو بر روی آنها انجام گرفته است. این پژوهش -که به روش توصیفی و تجربی انجام گردید- می کوشد تا به بررسی قابلیت های میوه گیاه تاجریزی سیاه سواحل جنوبی دریای کاسپین به عنوان رنگزا، ایجاد محیط ها و شرایط متفاوت رنگرزی برای کسب رنگ های فرعی متنوع و معرفی میوه تاجریزی سیاه سواحل جنوبی دریای کاسپین به عنوان رنگزایی کاربردی بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد رنگزای تاجریزی سیاه سواحل جنوبی دریای کاسپین بدون اسید قابلیت جذب بیشتری را روی لیف پشم دارد و می توان شیدهای متنوعی را با استفاده از تغییر در دندانه، PH، دما و مقدار غلظت رنگزا به دست آورد.کلید واژگان: رنگرزی, تاجریزی سیاه, سواحل جنوبی دریای کاسپین, ثبات نوری, ثبات شستشوییIn this study, the author used black nightshade plant of southern coasts of Caspian Sea to dye woolen fibers with a five-stage of sulfates of Aluminum, Iron, Copper, and Dichromate of Potassium and Sodium, through the same stage in both alkaline and acidic environments, while there were tests of stability to light and washing to check light and wash fastness. Descriptively and experimentally, the study attempts to investigate potentials of Black Nightshade fruit from the southern coasts of Caspian Sea as a dyer, environments, and different dying conditions to achieve varieties of derived colors. Conclusions indicate that the Black Nightshade of the southern coasts of Caspian Sea signals more absorption ability on woolen fibers, at the same time, one could achieve varieties of shades using change in tooth, PH, temperature and concentration of dyer.Keywords: Anthropology, Folklore, Aesthetics, Indigenous Music of Mazandaran
-
موسیقی در تمام ارکان زندگی بومیان مازندران جایگاه ویژه ای دارد و چندان گزافه نیست اگر گفته شود که تمامی نمودهای فرهنگی آن ها، با عنصر موسیقی سروکار داشته است. اما برای تحلیل و تفسیر این پیوند که از گذشته های دور تا به امروز همانند حلقه های یک زنجیر به هم پیوسته اند باید تقسیم بندی مدونی را به عنوان «تجزیه» ارایه داد. اگر این تقسیم بندی بر پایه ی معیارهای مشخصی صورت گرفته باشدمی تواند در شناسایی سایر مواد فرهنگی بومیان نیز یاری دهنده باشد. طبیعتا بسیاری از پدیده های فرهنگی در تقابل فرهنگ های دیگر (چه به خاطر مهاجرت اقوام بیگانه به این سرزمین و چه به خاطر ورود اقوام غالب در جنگ) ازمیان رفته اند اما قطعا بسیاری از پدیده های به جای مانده ی امروزی، ریشه در گذشته های دور دارد. در این مقاله سعی شده است تا با ارایه ی چارچوب های علمی نظری و عملی در زمینه ی مردم شناسی موسیقی بومی مازندران، گذشته از تبیین زندگی موسیقایی مردم منطقه، راهی را برای استفاده ی باستانشناسان جهت بازسازی جوامع انسانی گذشته بازگشاید؛ چراکه شاید تابه حال از این منظر به این مطالعات توجه نشده باشد. برای حصول این نتیجه، جنبه های هنری و زیبایی شناسانه ی نظام مند موجود در هنر بومیان، استخراج و ارایه شده است و درنهایت چنین نتیجه ای حاصل شد که با پژوهش و مطالعه ی سیر تحولی و روند تغییر فرهنگ موسیقایی منطقه و با توجه، تجزیه وتحلیل فرم و محتوای موسیقی و حتی محتوای اشعار ترانه های فولکلور، می توان روابط انسانی، اجتماعی، اقتصادی و حتی عاطفی جوامع گذشته ی بومیان مازندران را بازسازی نمود. برای رسیدن به چنین اطلاعاتی، از ره یافت تاریخی و ره یافت توصیفی، به صورت مکمل استفاده شده است که برای گردآوری اطلاعات پایه ی این ره یافت ها از دو شیوه ی میدانی و اسنادی استفاده شده است.کلید واژگان: مردم شناسی, فولکلور, زیبایی شناسی, موسیقی بومی مازندرانMusic in all parts of the life of the natives of Mazandaran has a special place, and it is not so unpardonable if all of its cultural expressions are said to have been dealing with the element of music. But for the analysis and interpretation of this link, which has merged from the distant past to the present day as the links of a chain, it has been proposed to divide the division into «decomposition». If this categorization is based on certain criteria, it can also be helpful in identifying other indigenous cultural materials. Naturally, many of the cultural phenomena are in contrast to other cultures (either because of the migration of foreign peoples to this land or because of the arrival of the mainstream in the war), but of course many of the phenomena are, instead of the present, rooted in the distant past. In this paper, by presenting the theoretical and practical theoretical frameworks for the anthropology of indigenous music of Mazandaran, beyond the explanation of the musical life of the people of the region, it is necessary to open a way for archaeologists to use for the restoration of the human societies of the past, because perhaps from this perspective, Not paid attention. In order to obtain this result, the artistic and aesthetic aspects of native art are extracted and presented, and in the end it was concluded that by studying.Keywords: Anthropology, Folklore, Aesthetics, Indigenous Music of Mazandaran
-
بسیاری از نقش ها و طرح های انواع زیورآلات ترکمنی، متاثر از عقیده ها و باورهای دینی مردم در نواحی مختلف روستایی، عشایری و شهری ترکمن نشین بوده است. انواع آرایه های زیورآلات ترکمن بسیاری از عقیده ها و باورهای اسلامی، توتمیزم و سایر آیین ها را چون رازهایی نهفته در دل خود پنهان میدارند تا برای آنان که میدانند و یا از میان علامت ها و نشان ها، اسرار را کشف میکنند، رخ بنمایند. تنوع عقیده ها و توتمها در قوم ترکمن سبب گردیده است تا گونه های فراوانی از نقش ها برای کاربردهای مختلف در زیورآلات ترکمن خلق و ماندگار شوند. در این پژوهش که به شیوه ی توصیفی تحلیلی انجام شده است، ضمن بیان ویژگی های زیورآلات ترکمن، چگونگی تاثیر باور و عقیده بر زیورآلات ترکمن با تاکید بر باورهای مذهبی مورد بررسی قرار گرفت. حاصل پژوهش حاکی از آن است که باورها و آداب و رسوم گوناگون قوم ترکمن بیش از هر چیزی در آثارشان و به ویژه در آرایه های زیورآلات آنان خودنمایی می-کند. بسیاری از این نقش ها برگرفته از نوع عقیده و باور آن هاست که هنرمند ترکمن آن را به شکل انتزاعی در هنر خود پیاده می کند. در باور ترکمن، این زیورها علاوه بر جنبه ی تزیینی، آن ها را در مقابل نیروهای ناشناخته حمایت می کند.
کلید واژگان: عقیده ها و باورهای دینی, آرایه ها, زیورآلات, مردم شناسی, ترکمنThe many types and designs of Turkmen jewelry, influenced by the beliefs and religious beliefs of the people in different parts of rural, tribal and urban slums is Turkmen. Turkmen Jewelry array types, many of the ideas and beliefs of Islam, and other religions as Turkism hidden secrets are hidden in your heart for those who know or the signage and logos, secrets they discover, there are still too. Diversity of opinion and totems in the Turkmen people has caused so many types of roles for different applications in the Turkmen jewelry are created and sustained.What is the most glaring Turkmen art, and folk beliefs and customs are different. Believe Turkmen ornaments in addition tothe decorative asp.Various Turkmen tribes under the influence of religious and mythical beliefs and your opinions, your jewelers for beauty purposes and to maintain their religious beliefs decorate ideas and believe that the originality of thought, traditional and your beliefs that hardly inherited many years, as well as maintain and adhere to it.
Keywords: Religious Beliefs, Jewelry, Anthropology, Turkmen -
هدف این مقاله مطالعه تحلیلی و ریشه شناختی آیین نمایشی مذهبی «خه رره » با رویکرد تفسیرگرایی براساس نظریه انسان شناسی نمادین کلیفورد گیرتز است. سحرگاهان عاشورا حدود یکصد هزار نفر از مردم خرم آباد لرستان با آدابی نمایشی در آب و گل و گلاب (خه رره) ساخته شده در خیابانها و میادین فرو م یغلتند و تا اذان ظهر عاشورا (هفت ساعت) با فرمت تمثی لگرایانه ی مبتنی بر مستندسازی (تداعی معانی) واقع هی عاشورا با بیان مونولوگ هایی فردی در میادین مهم خرم آباد لرستان نمایشگری می کنند. فرضیه های انسان شناسی دینی درباره این آیین مستند ب هگونه ای می نماید که در خود دو کاربرد اساسی را جای داده است: 1 استمرار استنادات تاریخی مبتنی بر رخدادی عظیم در جهان اسلام که نیاز به اثبات آن وجود ندارد 2 تحول در نمایشگرانی که خود نیز نمایشگران همان درام اند که هنوز ریش هی ادبی و مدنی آن را نمی دانند. ایده، بن اندیشه، پیرنگ و شاکله اصلی این آیین بومی مذهبی مستند، بر پایه حقایق اجتماعی تاریخی و مستندات موجود که اسنادی یا روایی است، تعریف می گردد. یافته ها نشان م یدهد مردم خرم آباد هر ساله نمایش مذهبی «خه رره مالی » را با شکوهی خاص برگزار میکنند و بر این باورند که فلسفه اجرایی این آیین، تداعی معانی حقایق و مستندات صحرای کربلا است. نتایج حاصل از پژوهش چهار ساله نگارنده در زمین تحقیق و اسناد موجود نشان می دهد این آیین فقط در خرم آباد لرستان اجرا می گردد و دو دلیل اساسی: 1 تداعی معانی صحرای کربلا 2 ذوق هنرمندانه ی قوم لر، موجب پیدایی و مانایی این ساختار نمایشی گردیده است. چهار عنصر اساسی آب، باد، آتش و خاک (آخشی جها) که ریشه در ادبیات کهن ایران دارد نیز از عناصر مهم آیین مستند خه رره به شمار می آیند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و ژرفانگرانه براساس چهارچوب نظری کارکردگرایی برانیسلاو مالینوفسکی و تفسیرگرایی کلیفورد گیرتز در قیاس با ویژگیهای درام مستند، تحلیل محتوای کیفی گردیده است.
کلید واژگان: آیین نمایشی, خه رره, گل مالی, انسان شناسی, قوم, هنر, مذهب, خرم آباد, ایرانThe purpose of this paper is to study the analytical and etymological religious rituals of “Xarreh”, with an ancient Iran approach based on Clifford Geertz’s symbolic anthropology theory. At dawn, about 100,000 people of Khorramabad, Lorestan, with rituals of water, flowers and rose water (Xarreh) made in the streets and squares, and until noon of Ashura (seven hours) with an allegiant format based on documentation (associations of the meanings) of the Event of Ashura by expressing individual monologues in the important squares of Khorramabad Lorestan display. Religious anthropological hypotheses about this documented ritual are such that it has two basic applications in itself: 1- Continuation of historical citations based on a great event in the Islamic world that does not need to be proven 2- Transformation in the displays who are also drama displays that do not yet know its literary and civic roots. The idea, the bin of thought, the plot and the main form of this documentary indigenous religious ritual are defined based on socio-historical facts and existing documents that are documentary or narrative. The findings show that every year, the people of Khorramabad hold a religious show, with a special glory, and believe that the executive philosophy of this ritual definition the meanings of the facts and documentation of the Desert of Karbala. The results of the author’s four-year research in the field of research and available documents show that this ritual is performed only in Khorramabad, Lorestan, and two main reasons: 1- Association of the meanings of the Karbala desert 2- Artistic taste of the Lor tribe, has led to the filth and permanently of this dramatic structure. Four basic elements of water, wind, fire and soil (Axsij) rooted in the old Iranian literature are also important elements of the documentary ritual of Xarreh. This paper has been qualitatively analyzed using descriptive-analytical and in-depth method based on Branislav Malinowski’s functionalism theoretical framework and Clifford Geertz’s interpretiveism in comparison with documentary drama characteristics.
Keywords: Ritual, Xarreh, Soil to the body, Anthropology, Ethnicity, Art, Religion, Khorramabad, Lorestan, Iran -
International Journal of Architectural Engineering & Urban Planning, Volume:30 Issue: 1, Jun 2020, PP 76 -86
This study aimed at evaluating the conformity of Isfahan urban development plans with the comprehensive model of human Islamic needs. This study, in terms of objective, is practical and, in terms of methodology, it is a descriptive-analytical research. The most important data collecting tool used in this study is the bibliographic method. The results showed that the processes of preparing, testing and approving the urban development plans in Isfahan are largely incompatible with the comprehensive model from all three dimensions of the content, structure, and process. Regarding the content, they are based on the Western one-dimensional anthropology, which needs to be revised and supplemented. In terms of the structure, they neglect the levels of priority and the relevance between human needs. Therefore, there should always be a preference of allocation of land and per capita in accordance with changing nature of the city, and the needs and content principles of the Islamic-Iranian city should be prioritized based on the requirements in appropriate and inappropriate times. In terms of process, they are implemented in a linear mode and in three stages of identification, analysis, and presenting proposals, which causes lack of dynamism, irreversibility and the stiffness and ultimately the failure to fully realize them or disregard them and make decisions for gaining interests regardless them. Making corrections in these three parts of urban planning, its compatibility with the foundations of Islamic vision can be attainable
Keywords: Anthropology, Human islamic needs, Urban development plans, Isfahan metropolis -
نشریه مدیریت شهری، پیاپی 48 (پاییز 1396)، صص 297 -320امروزه، هیچ گونه گریزی از بازنمایی معماری به عنوان دست آوردی برای بیان کردن واقعیت معماری وجود ندارد. تصاویر هم چون مصادیقی با کارکرد های شبه زبانی، برای ایجاد بازنمایی ها در معماری همواره موردنیاز یک معمار بوده و هستند تا او بتواند آن چه را که در ذهن خود می انگارد، به چیزی قابل دریافت برای دیگران نیز تبدیل کند و این خود دلیل اصلی دشواربودن شناخت نشانه های معماری به شمار می آید. در این جستار به دلیل آغازین بودن دوران قاجار در انتقال گونه های بازنمایی معماری جدید و هم چنین به سبب اقبال زیاد شاهان قاجار و درباریان به مساله ی تصویر، میزان اهمیت این دوران درتغییرات بازنمایی معماری ایران مضاعف شده و مسیر پژوهش به سمت عوامل شکل گیری و رشد این گونه از بازنمایی تمایل می یابد. هدف از این پژوهش بررسی بازنمایی های معماری قاجار و شناخت خصوصیات آنها در این دوران با توجه به اهمیت آن به مساله ی تصویر است. با توجه به آغاز و رشد زبان تصویری در معماری قاجار خصوصا از دوران ناصری به بعد، فرضیه ی شکل گیری نوعی بازنمایی جدید و تغییر معانی صریح و ضمنی بازنمایی های قبلی در این مقاله مورد سنجش قرار می گیرد و پرسش اصلی این می باشد که در بازنمایی معماری قاجار و درروند تغییر رمزگان معماری این دوران، روش های بیان تصویری جدید در معماری چه تاثیری بر روی بازنمایی معماری داشته اند و خود دارای چه خصوصیات اساسی هستند؟ جهت پاسخ دقیق به این پرسش بر اساس فرضیه ی معنای صریح و ضمنی در نشانه شناسی معماری، از نظریه ی زمینه ای ادوارد تی. هال که موضوعات را در حوزه ی انسان شناختی خود تفسیر می کند، استفاده شده است و تلاش می شود تا رابطه ای منطقی میان تغییر در فضای معماری با معنای صریح و ضمنی آن از طریق بازنمایی برقرارشود و از مفاهیمی مانند حریم شناسی و فاصله برای این منظور استفاده گردد تا به پاسخ پرسش تحقیق نزدیک شد. به همین سبب با استفاده از روش تحقیق کیفی آمیخته با استفاده از رویکرد برساختی- تفسیری به تبیین پاسخی برای این پرسش ها پرداخته و تلاش می شود تا نتایج آن به فرضیه نزدیک گردد. دربخش پایانی سعی می شود تا در سه نمونه از سه دوره ی متفاوت در معماری قاجار، این تغییرات به صورت موردی شناخته شده و در نظریه ی زمینه ای مقاله باهم مقایسه شوند.کلید واژگان: بازنمایی معماری, نشانه شناسی, انسان شناسی, معنای صریح و ضمنیUrban Management, Volume:16 Issue: 48, 2017, PP 297 -320In this essay, due to the early establishment of the Qajar era transfering the new types of the representation of architecture, as well as the great interest of the Qajar kings and courtiers to the problem of the image, the significance of this period in the changes in the representation of Iranian architecture has doubled and the direction of research tends towards the factors of the formation and growth of this kind of representation. The aim of this research is to investigate the representations of Qajar architecture and recognize their characteristics during this period, given its importance to the problem of image. Considering the beginning and growth of visual language in the Qajar architecture, especially since the Nasseri's time, the hypothesis of the formation of a new representation and the change of explicit and implicit meanings of previous representations in this paper is measured and the main question is: In the representation of Qajar architecture, and in the course of changing the architecture of this era, how are new visual expression techniques in architecture affecting the representation of architecture and what are their basic characteristics? In order to accurately answer this question, based on the implicit and implicit meaning of the semiotics of architecture, Edward T. Halls underlying theory is used in which he interprets the topics in his anthropological domain attempting to establish a logical relationship between the change in the architectural space with its denotations and connotations through its representation and concepts like proxemics and distance are used for this purpose to approach the answer of the questions and the research. For this reason, using a mixed-qualitative research method, using a constructive-interpretive approach, an explanation of the response to these pressures has been addressed trying to get the result close to the hypothesis. In the final section, we try to find in three examples of three different periods in the Qajar dynasty and make these changes known as cases and compare them to the underlying theory of the paper.Keywords: Architectural representation, Semiotics, Anthropology, Denotation, Connotation
-
مقاله حاضر می کوشد به بررسی تحلیلی و خاستگاه شناختی پنجاه نمایشنامه اجرا شده به قلم پنجاه نمایشنامه نویس بومی لرستان طی پنجاه سال گذشته، از منظر انسان شناسی نمایشی بپردازد. استان لرستان به دلیل همجواری با استانهای کردستان، چهار محال و بختیاری، خوزستان، ایلام، همدان، کرمانشاه، اصفهان و مرکزی از تاریخی کهن و مدنیتی به طول تاریخ نجد فلات ایران برخوردار است. به همین نسبت انتظار می رود که محلی مرجع برای مطالعات همه جانبه از جمله در زمینه آیینهای نمایشی سنتی و هنرهای باستانی ایران باشد. یافته ها نشان می دهد که از سال 1327 تاکنون در لرستان نمایشنامه هایی بومی توسط نمایشنامه نویسانی بومی نوشته و اجرا می شده که یکی از همان نمایشنامه ها با عنوان «نروک»نوشته مرتضی جزایری در شهرهایی دیگر از جمله خرمشهر در سال 1327 اجرا می گردیده است. این مقاله کوشیده است ضمن گردآوری پنجاه نمایشنامه دست نویس بومیان لرستان از سال 1327 تا 1387(پنجاه سال)به تحلیل و بررسی آنها از مناظری مانند انسان شناسی و ادبیات دراماتیک بپردازد. در نهایت میزان توجه و استفاده ی نویسندگان بومی از فرهنگ و مدنیت مبتنی بر آداب و رسوم، باورها، شایستها و ناشایستهای قوم لر را مورد مداقه قرار دهد. روش تنظیم این مقاله اسنادی(پنجاه نمایشنامه بومی) و روش توصیفی–تحلیلی با شیوه ی تجزیه و تحلیل«تحلیل محتوا» بوده است.کلید واژگان: قوم لر, نمایشنامه, لرستان, زاگرس نشین, قوم پژوهی, انسان شناسی, فرهنگThis article attempts to re-analytical and cognitive origins fifty plays are implemented, by local playwrights Province during the past fifty years, from the perspective of anthropology's performance. Lorestan Province proximity to Kurdistan, Chahar Mahal and Bakhtiari, Khuzestan, Ilam, Hamedan, Kermanshah, Isfahan, central Najd plateau of ancient history and civilization in the history of Iran. Accordingly it is expected that the local authority for the comprehensive study of the rituals of traditional performing arts is ancient. The findings show that since 1327 native Lorestan plays written by playwrights and performed by the natives. One of the plays as "Narook" by Morteza Jazayeri in other cities of Khorramshahr in 1327 has been performed. This paper has attempted to collect fifty plays the handwritten native Lorestan from 1327 to 1387 (fifty years) and analyze them from their dramatic scenes such as anthropology and literature. Finally, the authors considered the use of indigenous culture and civilizations based on customs, beliefs, worthy and scrutinize the evil Lor. Method of setting the paper documents (fifty plays native) is descriptive-analytic method of analysis "content analysis".Keywords: Lor ethnos, playwright, Lorestan, Zagros, Ethnology, Anthropology, Culture
-
نشریه مدیریت شهری، پیاپی 42 (بهار 1395)، صص 403 -415این مقاله به بررسی تاثیرات فرایندها و تحولات فرهنگی معاصر مانند مدرن شدن، جهانی شدن، رسانه ای شدن، گسترش تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی، تحول خانواده، عرفی شدن، تکنولوژیک شدن و رشد فردگرایی - برخانه و مفهوم آن می پردازد. خانه از دیدگاه اقتصادی نوعی «کالا»، از دیدگاه هنری «نماد»، از دیدگاه جامعه شناسانه «نهاد»، از دیدگاه مهندسی و معماری «بنا» یا ساختمان، از دیدگاه شهرسازی «فضا» و از دیدگاه انسان شناختی نوعی «فرهنگ» است که تمام ابعاد مذکور را دارد. درک خانه و جایگاه آن در نظام روابط اجتماعی مردم و جامعه نیز با درنظر گرفتن تمامی وجوه نمادین، نهادین، مادی و زیباشناسانه خانه یا همان «فرهنگ خانه» امکان پذیر است. در انسان شناسی این شیوه جامع یا همه جانبه نگریستن به امور انسانی و اجتماعی را «رویکرد کل نگر» می نامند. «فرهنگ خانه» همچنین دربردارنده ریشه ها، کارکردها و الگوهای فرهنگی مسکن در هر جامعه معین است. در بخش «فرهنگ خانه: ریشه ها، کارکردها و الگوها» این مفاهیم را به مثابه چارچوب نظری مطالعه می شود. در این مقاله به بررسی ابعاد انسان شناختی فضاهای زیستی و خانه در رویکرد فضاهای خانگی و ادراک های فرهنگی از مسکن پرداخته می شود.کلید واژگان: انسان شناسی فضا, مردم نگاری, فضاهای زیستی, مفهوم خانهUrban Management, Volume:15 Issue: 42, 2016, PP 403 -415This paper examines the effect of contemporary cultural developments such as modernization, globalization, media, the spread of information and communication technologies, the development of family, secularization, technology and the growth of individualism - the house and the concept of it. Home From an economic standpoint a product, from an artistic perspective symbolic, from a sociological point of view institution from the viewpoint of Engineering and Architecture by or building, Urban space and the anthropological vision of a culture is that all those aspects. Leave the house and its place in the system of social relations of people and society by considering all aspects of the symbolic, institutional, material and aesthetic home or house of culture is possible. In anthropology comprehensive or holistic way of looking at the human and social affairs holistic approach call. In the Culture House: Origins, functions and templates these concepts as the theoretical framework of the study. This article examines the anthropological aspects of home living spaces and homes in approach and understanding of cultural spaces housing will be discussed.Keywords: anthropology, space, demography, living spaces, the concept of home
-
روش شناخت چنددانشی معماری خانه های تاریخی ایران / نمونه موردی بررسی 87 خانه تاریخی در شش شهر کشوردر این مقاله به چگونگی «روش شناخت معماری» بر اساس تجربه نویسندگان مقاله در بررسی رویکردهای مختلف به شناخت معماری ایران و مطالعه 87 خانه تاریخی (پیش از 1300 ه.ش) در 6 شهر مختلف الاقلیم کشور یعنی رشت، کرمان، کاشان، بوشهر، همدان و شیراز پرداخته می شود. در این مقاله نشان داده می شود که روش شناخت علاوه بر گرد آوردی داده ها، شناسایی و انتخاب دانش هایی است که پژوهشگر را در گزینش داده ها و پردازش آنها هدایت می کند. این مقاله نشان می دهد که برای شناخت لایه های پنهان و پیدای معماری و معماری ایران، به شناختی چند دانشی نیاز است. در این مقاله استفاده ترکیبی از سه دانش گونه شناسی معماری، انسان شناسی معماری و معناشناسی معماری به عنوان روش شناخت معماری ایران معرفی می شود. استفاده ترکیبی از این سه دانش این امکان را فراهم می آورد تا نمودهای فیزیکی معماری، در انواع آن از جمله سقف و کف و دیوار، چگونگی بسط فضاها به یکدیگر، نور، رنگ و... به صورت یکپارچه در ارتباطشان با شیوه زندگی (باورها، آیین ها، الگوها و عادات رفتاری، فرهنگ استفاده از اشیاء) و همچنین در ارتباط با معناهای آنها در بستر فرهنگ سرزمین برای یک جامعه و در ساحت روان شناختی برای هر انسان فهمیده شود. نمونه هایی از دستاوردهای شناختی حاصل از به کارگیری ترکیبی این سه دانش در مورد 87 خانه تاریخی (ساخته شده پیش از 1300 ه.ش) ارائه می شود.
کلید واژگان: روش شناسی معماری, معماری ایران, گونه شناسی, انسان شناسی, معناشناسیThis paper tries to evaluate the kinds of methodology needed for understanding architecture. Architecture is a field of study that brings together both physical elements such as earth, soil, water, sun, as well as nonphysical concepts, including those of public and private spaces; all of which are necessary for the provision of the social and psychological needs of individuals within particular society. Architecture is, further, a phenomenon that employs multiple methodological approaches and incorporates various areas of knowledge. This paper attempts to demonstrate that three areas of knowledge necessary for understanding architecture in general and Iranian architecture in particular, include: Typology, Anthropology and Semiology. We believe that knowledge is an ongoing process and any appreciation of local architecture requires careful attention to this dynamic aspect of knowledge as process. In order to incorporate multiple areas of knowledge and data, we have conceptualized a methodological technique called “knowledge biofeedback,” by which we mean observation, documentation, analysis, and developing questions. Questions arrived at on the basis on such methods are then fed back into further observation, documentation, discussion, and analysis. This technique has allowed us to not only have keener observations and to “see” what we may have missed earlier, but also to achieve well-rounded appreciation of diverse Iranian vernacular architecture and cultures. In most of the recent Ph.D. and MA theses, researchers claim to have based their methodology on either fieldwork or on library research. In our view, the problem with such “methodological” approaches is that often the “tools and techniques” of methodology have been substituted for the knowledge required to understanding socio-cultural phenomena. In the present paper, we have conducted extensive literature review of published books and articles, and from them we have selected seven areas to incorporate in our discussion and analysis of diverse Iranian architecture. These include archeology, art history, mythology, mysticism, anthropology, Persian literature and geography. Our discussion and analysis is based on our extensive field research and surveys of 87 historical houses from six cities in Iran in different regions of the country. These cities include Bushehr, Hamedan, Kashan, Kerman, Rasht, and Shiraz. In these field studies, as demonstrated in this paper, we have consistently tried to incorporate the three areas of knowledge by employing the methodological techniques mentioned above to contemporize the indigenous knowledge regarding what they mean by Iranian architecture. In this paper we hope to provide a more nuanced appreciation and deeper understanding of the diversity of Iranian architecture.Keywords: Methodology of architecture, Architecture of Iran, Typology, Anthropology, Semiology -
یکی از اشکال قدیمی مستند، مستند مردم شناسی یا قوم نگارانه و به تعبیر جدید انسان شناسی تصویری است که در ارتباط مستقیم با علم انسان شناسی، با طرح پرسش در ماهیت و منشا رسوم ها و نهادها و چگونگی کاربرد فرهنگ در زندگی انسان ها، به دنبال تاملی در معنای تفاوت های فرهنگی و اجتماعی است. انسان شناسی در نگره سنتی مستند شامل دو رویکرد روایی مشاهده ای و مشارکتی است که در آنها سوژه- فیلمساز به مثابه عاملی بیرونی و عالمانه به افراد بومی نگریست. اما در عصر معاصر متاثر از شیوه های تازه ای که در مستند پدید آمده اند که نوعی خود بازتاب دهندگی دارند و نیز باور عصر پسامدرن به وجود واقعیت های دست کاری شده، انسان شناسی تصویری به مسیر تازه ای کشیده شده است، در حوزه مستند نو انسان شناسی با دو شیوه انعکاسی و اجرایی به تعبیر و تاویل امر واقع می پردازد و در آن سوژه- فیلمساز موضعی تازه نسبت به ابژه اتخاذ می کند، که بدین صورت امکان به وجود آمدن موقعیتی بیناذهنی میان سوژه، ابژه و مخاطب حاصل آید. به هر رو، این طور به نظر م یرسد که گونه های روایی در انسان شناسی تصویری را با تاکید بر موضع سوژه- فیلمساز نسبت به ابژه باید بررسی کرد.
کلید واژگان: مرد م نگاری, مرد م شناسی, انسان شناسی, انسان شناسی تصویریStudy of narrative genres in documentary depends on narrotology and theories of narration in cinema. However, it seems what differentiates documentary from other genres of cinema, is immediate reference to the events occurred in the historical world. Hence, this inseparable connection of documentary to the issue of reality has led to lots of controversies in analysis of this type of cinema, efforts made to study narrative genres have only resulted in enumeration of its diverse forms. But the documentary position relative to reality must be investigated in order to expound the main traditional and new narrative approaches, since the belief of the present time which considers reality as manipulated reality has brought a new strike to body of the traditional conventions and had opened a new chapter in the field of documentary analysis, On the other hand, one of the oldest documentary forms is ethnology or ethnography documentary, or in new terms, visual anthropology which in direct relation to the science of anthropology by posing question in the nature and origin of customs and institutions, and the way culture is applied to humans’ life looks for contemplation in the meaning of cultural and social differences. In the traditional view, anthropology includes two observational and participative narrative approaches in which subject-filmmaker viewed native people as an external and wisely factor. However, in the present time, influenced by new methods appeared in documentary which have a kind of self-reflection as well as the belief of post-modern in existence of manipulated realities, visual anthropology has been led to a new path. In the area of neo-documentary, anthropology interprets the real fact by two reflexive and per formative methods in which subject-filmmaker takes a new stand versus object so as an inter-mental position between subject, object and audience is obtained. At any rate, it seems that the narrative genres in visual anthropology ought to be investigated by emphasis on the position of subject-filmmaker versus objectKeywords: documentary, ethnography, ethnology, Anthropology, visual anthropology -
ساختگرایی (structuralism)، به عنوان شیوه ای در نقد ادبی و هنری در دهه های نخستین قرن بیستم پدید آمد و در نیمه دوم آن سده به نقطه اوج خود رسید. این شیوه نقد، همواره می کوشید به خود شکل و رنگ علمی ببخشد و تمرکز بر ساختار آثار ادبی و هنری، این امکان را به ساختگرایان می داد که از دیدگاه خود قواعدی ابطال ناپذیر و فرمول هایی ثابت و لایتغیر برای بررسی آثار هنری وضع کنند. ساختگرایی اگرچه در آغاز به زبان شناسی متکی بود ولی عرصه های گوناگونی همچون مردم شناسی، فلسفه، روان شناسی، تاریخ و زمینه های مختلفی از علوم انسانی را در برگرفت. این مقاله تامل و نقدی است بر مجموعه رویکردهایی که تحت عنوان ساختگرایی در نقد ادبی و هنری و علوم انسانی پدید آمد. آنچه ساختگرایی نامیده می شد، امروز به عنوان یک روش زنده، منسوخ شده است و اگرچه به جنبه هایی از آن در پژوهش های مربوط به علوم انسانی می توان استناد کرد، اما ساختگرایی را باید به منزله آخرین تلاش منتقدان برای تولید «حقیقتی» مطلق و غیر قابل نقض به شمار آورد.
کلید واژگان: نقد ادبی و هنری, زبان شناسی, مردم شناسی, ساختار, فرمالیسم, مکتب پراگ, منتقدان قرن بیستمStructuralism is a general approach in various academic disciplines that explores the relationships between fundamental elements of some kind, upon which some higher mental, linguistic, social, cultural etc "structures" are built, through which then meaning is produced within a particular person, system, or culture. Structuralism appeared in academic psychology for the first time in the 19th century and then reappeared in the second half of the 20th century, when it grew to become one of the most popular approaches in the academic fields that are concerned with analyzing language, culture, and society. The work of Ferdinand de Saussure is generally considered to be a starting point of the 20th century structuralism. Today structuralism is less popular than approaches such as post-structuralism and deconstruction. There are many reasons for this. Structuralism has often been criticized for being a historical and for favoring deterministic structural forces over the ability of individual people to act. As the political turbulence of the 1960s and 1970s (and particularly the student uprisings of May 1968) began affecting academia, issues of power and political struggle moved to the center of people’s attention. In the 1980s, deconstruction and its emphasis on the fundamental ambiguity of language-rather than its crystalline logical structure–became popular. By the end of the century structuralism was seen as a historically important school of thought, but it was the movements it spawned, rather than structuralism itself, which commanded attention.Keywords: Critic, Literature, art, Linguistics, Anthropology, Structure, Formalism, Structuralism
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.