جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ترمیم" در نشریات گروه "پزشکی"
-
هدف از بررسی: تاندونوپاتی که به آن تاندونیت نیز می گویند، یک مشکل رایج اسکلتی عضلانی است. ترمیم تاندون به دلیل سرعت متابولیسم پایین و عروق ضعیف پایین تر از حد طبیعی است. گل سرخ دارای اثرات ضدالتهابی، آنتی اکسیدانی و شفابخش است. این مطالعه باهدف بررسی اثرات گل سرخ بر آسیب تاندون آشیل با استفاده از ارزیابی هیستوپاتولوژی و بیوشیمیایی انجام شد.
روش کارعصاره هیدروالکی گل سرخ (با دوز های 250، 500، 1000 میلی گرم بر کیلوگرم) به صورت داخل صفاقی تجویز شد. در گروه های مرجع از دگزامتازون و ویتامین E استفاده شد. تاندون آشیل آسیب دید و عصاره به مدت 20 روز تجویز شد. ارزیابی هیستوپاتولوژیک و فعالیت آنتی اکسیدانی با سطح سرمی مالون دی آلدئید و سنجش قدرت آنتی اکسیدانی کاهش دهنده آهن در روزهای 10 و 20 تعیین شد.
نتیجهدوزهای مختلف عصاره هیدروالکی گل سرخ، به ویژه 1000 میلی گرم، باعث بهبود شدت التهاب، رگ زایی، فیبروپلازی و بازسازی کامل تاندون در روزهای 10 و 20 پس از آسیب شد و همچنین باعث کاهش پراکسیداسیون اسیدهای چرب غیراشباع و افزایش ظرفیت کل سرم بر روی آنتی اکسیدان روز بیستم شد.
نتیجه گیریپس از بررسی کامل، می توان نتیجه گرفت که عصاره هیدروالکی گل سرخ یک عامل ضدالتهابی و مسکن موثر برای پیشگیری و درمان تاندونیت است. علاوه بر این، آن را بی خطر و قابل تحمل می دانند، و آن را به گزینه ای امیدوارکننده برای کسانی که به دنبال رهایی از علائم تاندونیت هستند تبدیل می کند.
کلید واژگان: آسیب تاندون, ترمیم, دگزامتازون, گل سرخ, ویتامین EPurpose of Review:
Tendinopathy, also called tendinitis, is a common issue in musculoskeletal consultations. Tendon healing is inferior to normal due to low metabolic rate and poor vascularity. R. damascena has anti-inflammatory, antioxidant, and healing effects. This study aims to investigate R. damascene's effects on Achilles tendon injury using histopathology and biomechanical evaluations.
Materials/ MethodsWistar rats were divided into seven groups, including a control group and three groups with tendinitis, that were given different doses of Hydroalcoholic Extract of R. damascene (HERD) (250, 500, 1000 mg/kg) intraperitoneally. Dexamethasone and Vitamin E were used in the reference groups. The Achilles tendon was injured, and the extract was administered for 20 days. Histopathological assessment and antioxidant activity were determined by serum malondialdehyde levels and ferric-reducing antioxidant power assays on days 10 and 20.
ResultsDifferent dosages of HERD, particularly 1000 mg, improved inflammatory intensity, angiogenesis, fibroplasia, and complete tendon regeneration on the 10th and 20th days after the injury, while also reducing unsaturated fatty acid peroxidation and increasing the whole serum's antioxidant capacity on the 20th day.
ConclusionsAfter a thorough review, it can be concluded that HERD is an effective anti-inflammatory agent and analgesic for preventing and treating tendinitis. Furthermore, it has been deemed safe and well-tolerated, making it a promising option for those seeking relief from the symptoms of tendinitis.
Keywords: Tendon Injuries, Repair, Rosa Damascene, Dexamethasone, Vitamin E -
سابقه و هدف
بیماری دژنراتیو مفصل، به ویژه استیوآرتریت(OA)، یک بیماری جهانی است که با تخریب غضروف مفصلی و استخوان زیری مشخص می شود. براساس آمار حدود 250 میلیون نفر در جهان از نقص غضروف رنج می برند. تاکنون هیچ روش درمانی قطعی برای OA گزارش نشده است. سلول درمانی یکی از استراتژی های مناسب درمان ضایعات غضروفی است. با این حال، چالش های فعلی مانند نیاز به مقیاس زیاد سلول وجود دارد. به تازگی، رویکردهای بدون سلول ابزار جدیدتری برای درمان نقص غضروف هستند. به عنوان مثال، وزیکول های خارج سلولی(EVs) ترشح شده توسط سلول های مختلف، مسیول اثرات درمانی آن ها هستند. این EV به عنوان واسطه های درمانی مناسب، ابزار انتقال دارو یا نشانگرهای زیستی بیماری شناخته می شوند. بنابراین، به تازگی EVs به دلیل استحکام فیزیکوشیمیایی و زیست سازگاری بالا به عنوان ابزارهای قدرتمند درمان بدون سلول شناخته شده اند.
مواد و روش هااین مطالعه از نوع مروری است که خلاصه ای از مطالعات پیش بالینی و بالینی که از EV مشتق شده از منابع سلولی مختلف استفاده کرده اند، ارایه می دهد. در این مطالعات از حیوانات کوچک و بزرگ آزمایشگاهی با ایجاد ضایعه غضروفی تجربی در زانو استفاده شده است و اثربخشی EV در درمان این ضایعات را بررسی کردند. علاوه بر این در مطالعه حاضر، تکنیک های جداسازی EV که از چالش های کاربرد EV است، به طور خاص بررسی و معایب و مزایای آن ها بررسی شده است. هم چنین در این مطالعه نشان داده شد که EV جدا شده از هر سلول دارای ویژگی های منحصر به فردی مانند خواص ضد التهابی، تمایز و درمانی است. مطالعات اخیر پیش بالینی را که از EVs به عنوان یک حامل داروهایی مانند کوچک مولکول ها، microRNA ها و یا ریزفاکتورهای فعال زیستی استفاده کرده اند نیز در این مطالعه بررسی و نتایج آن ها به طور خلاصه ارایه شد. علاوه بر این، تکنیک های جداسازی EV و مشخصه یابی آن ها که از دیگر چالش های کاربرد EV است توضیح داده شد و چالش ها مورد بحث قرار گرفت.
یافته هاEVs به سرعت به عنوان رویکردهای درمانی جدید برای درمان ضایعات غضروفی و OA در حال پیشرفت هستند. با وجود تلاش های فراوان در سلول درمانی و نتایج امیدوارکننده گزارش شده در مدل های متعدد بیماری، استفاده از سلول ها به ویژه سلول های اصلاح شده ژنتیکی محدودیت هایی در پزشکی احیاکننده دارد. شایان ذکر است که استفاده از EV مشتق شده از MSCs یا سلول های تراریخته هیچ آسیبی برای بدن انسان ندارد. در نتیجه، EV درمانی به عنوان یک رویکرد درمانی جدید معرفی شده است که خطرات احتمالی مشابهی با سلول درمانی ندارد. مطالعات بررسی شده نشان داد که EV جدا شده از منابع مختلف در بسیاری موارد از پیشرفت OA جلوگیری می کنند. هم چنین نتایج برخی دیگر از مطالعات حاکی از توانایی EVs در ترمیم غضروف آسیب دیده است. بسیاری از مطالعات نشان دادند که در ضایعات با اندازه بحرانی غضروف، استفاده از EVs نیاز به داربست دارد. چندین مطالعه نشان دادند که زمان انتشار EV و دوز مورد نیاز EV براساس اندازه ضایعه در ترمیم و بازسازی غضروف مفصلی نقش موثری دارد.
استنتاجبا وجود نتایج امیدوارکننده استفاده از EV در مطالعات مذکور، به نظر می رسد که چالش های EV درمانی نیاز به ارزیابی بیشتری دارد. به عنوان مثال، بازسازی یک ضایعه با سایز بحرانی نیاز به استفاده از داربست های مناسب در شرایط دینامیک برای حمل EV دارد. بنابراین، سوالات اساسی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از: چگونه می توان از EVs به عنوان یک نانوذره به جای سلول های بنیادی در ترکیب با روش های مهندسی بافت استفاده کرد؟ خواص بیولوژیکی EV چیست؟ چه دوزی از EV برای اندازه های مختلف ضایعات غضروفی نیاز است و چگونه EVs در ضایعات پایدار هستند؟ در نهایت نقش EVs در هموستاز و پاتوژنز اتصالات چیست؟
کلید واژگان: استئوآرتریت, وزیکول های خارج سلولی, سلول های بنیادی مزانشیمی, ترمیمBackground and purposeDegenerative joint disease, especially osteoarthritis (OA), is a global disease characterized by the destruction of articular cartilage, and subchondral bone. It is estimated that about 250 million people currently suffer from cartilage defects. So far, no definite and standard treatment method for OA has been reported. Recently, cell-based therapeutic techniques have been considered one of the best therapeutic strategies for the long-term treatment of articular cartilage diseases. However, many challenges include the large scale of cells required, thus the cell-free approaches are novel tools for cartilage defect treatment. For instance, extracellular vesicles (EVs) secreted by various cells such as MSCs are in charge of the therapeutic effects of stem cells. Therefore, recently EVs have advanced as powerful cell-free transfer tools, due to their high physicochemical strength and biocompatibility.
Materials and methodsThis study is a review study that summarizes the preclinical and clinical studies that used EV-derived from different cell sources and investigates their effectiveness in treating cartilaginous tissue lesions. Current studies used small or large animal models with experimental critical size defects in knee articular cartilage to examine the effectiveness of EVs derived from MSCs. The EVs were isolated from cell sources such as adipose-derived MSCs, Bone marrow-derived MSCs, or transgenic cells. In addition, EV isolation techniques as a main challenge in studies using EVs to treat OA, specifically described in the current study. We also showed EVs isolated from each cell have unique features such as anti-inflammatory, differentiation, and therapeutic properties. We explain recent studies that use EVs as a drug carrier such as small molecules, and microRNA bioactive factors. In addition, the isolation techniques of EVs and their characterization are other challenges that we explain.
ResultsRecent studies have shown that EVs isolated from different sources inhibit the progression of OA. Also, the results of some studies indicate the ability of EVs to repair injured cartilage. Many studies showed that in critical size defects of cartilage, the use of EVs needs scaffolds. Several studies have investigated the challenges of EV release and the required EV dose based on the size of the lesion. EVs are rapidly emerging as novel therapeutic approaches for treating cartilage lesions and OA. Despite many advances in cell therapy and promising results reported in numerous disease models, the use of cells especially genetically modified cells has limitations in regenerative medicine. It is worth noting that the use of EVs derived from stem cells or transgenic cells has no harm to the human body. As a result, therapeutic EVs have been introduced as a new therapeutic approach that does not have the same potential risks as cells.
ConclusionDespite the positive results of EV in the treatment of cartilaginous lesions, it appears that the EV therapeutic barrier requires further testing in larger animal models before clinical trials. For instance, the regeneration of critical-size lesions requires the use of EVs incorporated by suitable scaffolds under dynamic conditions. Therefore, the fundamental questions to be considered are: How to use EVs as a nanoparticle instead of stem cells in combination with tissue engineering methods? What are the biological properties of EVs? What doses of EVs have the mechanistic potential for the treatment of different sizes of cartilage lesions and how EVs are stable in lesions? What is the role of EVs in the homeostasis and pathogenesis of junctions?
Keywords: Osteoarthritis, Extracellular Vesicles (EVs), Mesenchymal Stem Cells (MSCs), Regeneration -
مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال چهل و چهارم شماره 2 (پیاپی 158، خرداد و تیر 1401)، صص 88 -97زمینه
پارگی تروماتیک پرده گوش از موارد شایع ایجاد شده به دنبال حوادث تروماتیک است و نیاز به مراقبت های درمانی و گاه جراحی جهت درمان داشته و این موجب تحمیل هزینه های مالی به فرد و جامعه می شود. به همین جهت هدف از مطالعه حاضر، بررسی مدت لازم برای درمان پارگی تروماتیک پرده گوش و عوامل موثر بر آن است.
روش کاردر این مطالعه مقطعی تحلیلی، 100 بیمار بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه جمع آوری شدند. بر اساس معاینه اتوسکوپیک پرده تیمپان، پارگی کوچک (Pin Point) به درگیری کمتر از 4/1 (ربع) پرده تیمپان، پارگی متوسط (Medium) به درگیری 4/1 (ربع) تا نصف پرده تیمپان و پارگی های بزرگ (Large) به درگیری بیش از نصف پرده تیمپان اطلاق شد و برای تعیین میزان کاهش شنوایی در این بیماران بر حسب واحد دسی بل، ادیوگرام، تمپانوگرام، ECV، SDS و SRT از تمامی بیماران انجام شد.
یافته هامیانگین سن بیماران مطالعه شده 70/11 ± 44/35 سال با میانه 33 سال بود. کمترین سن بیماران مطالعه 10 سال و بیشترین آن 63 سال بود. 72 درصد بیماران مذکر و 28 درصد مونث بودند. در خصوص محل پارگی پرده گوش در بیماران مطالعه مشاهده شد که 60 مورد (60 درصد) پارگی در محل خلفی تحتانی، 38 مورد (38 درصد) در محل خلفی فوقانی و 2 مورد (2 درصد) در محل میانی پرده گوش بود. 11 درصد بیماران بهبودی در ماه اول، 44 درصد در ماه دوم و 21 درصد در ماه سوم داشتند و در مقابل 24 درصد بهبودی نداشتند.
نتیجه گیریشایع ترین سن پارگی پرده گوش، 30 سالگی بوده و در جنس مذکر بیشتر است. همچنین در بیماران، پارگی سمت چپ و به صورت مدور شایع تر است. میزان عدم بهبودی در مطالعه حاضر 24 درصد بود. در مطالعه حاضر، بین خونریزی وسیع پرده و فضای پشت پرده گوش و زمان ترمیم رابطه آماری معنی داری وجود داشت. پیامدهای عملی. در پارگی تروماتیک پرده گوش در صورت مراقبت خوب و جلوگیری از عفونت امکان ترمیم خودبخود زیاد میباشد.
کلید واژگان: پرده تیمپان, پارگی تروماتیک, ترمیمBackgroundTraumatic rupture of the eardrum is one of the most common cases following traumatic events, requiring medical care and sometimes surgery for treatment, which means the imposition of financial costs on the individual and society. Therefore, the aim of this study was to evaluate the factors influencing treatment duration in patients with traumatic eardrum rupture.
MethodsIn this cross-sectional analytical study, 100 patients were selected in accordance with the inclusion criteria. Based on the otoscopic examination of the tympanic membrane, a small tear (Pin Point) was defined as a case that was less than 1.4 (quarter) of the tympanic membrane, and a medium tear (Medium) was defined as a rupture that was less than 1.4 (quarter) of the tympanic membrane. Up to half of the tympanic membrane and large ruptures (Large) included more than half of the tympanic membrane and to determine the extent of hearing loss in these patients in decibels, audiogram, tympanogram, ECV, SDS and SRT were performed on all patients.
ResultsThe mean age of the patients was 35.44±11.70 years with a median of 33 years. The minimum age of the patients was 10 years and the maximum was 63 years. 72% of patients were male and 28% were female. Regarding the location of rupture of the eardrum in the studied patients, it was observed that in 60 cases (60%) the rupture was in the lower posterior location, in 38 cases (38%) it was in the upper posterior location and only in 2 cases (2%) it was in the middle location of the eardrum. Eleven percent of patients recovered in the first month, 44 percent in the second month, 21 percent in the third month, and 24 percent did not recover.
ConclusionIt can be concluded that eardrum rupture seems to occur most frequently around the age of 30 and is more common in males. Also, the lack of improvement in the present study was 24%. In addition, in the present study, there was a statistically significant relationship between extensive bleeding of the eardrum and the space behind the eardrum and the time of repair. Practical Implications. in traumatic perforation of tympanic membrane proper care and prevention of infection cause high healing rate.
Keywords: Tympanic membrane, Traumatic rupture, Repair -
سابقه و هدف
پالپ کپ غیرمستقیم (IPC)، درمانی است که از حیات پالپ دندان محافظت می کند. هدف این مطالعه بررسی میزان موفقیت درمان پالپ کپ غیرمستقیم به عنوان درمانی محافظه کارانه در دندان های دارای پوسیدگی عمیق می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، از بین بیمارانی که در سال 1394 درمان IPC برای آن ها انجام شده بود، 100 بیمار به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. تست های حیاتی پالپ (گرما، سرما و EPT) و تست های پری اپیکال (دق، لمس و جویدن) برای دندان موردنظر و دندان های کنترل انجام شد. همچنین دندان از نظر رادیوگرافیک نیز موردبررسی قرار گرفت و نشانه های موفقیت و یا شکست درمان بررسی شد.
نتایجاز بین 100 بیماری که درمان IPC دریافت کرده بودند، 91 دندان بعد از گذشت 4 سال نشانه های موفقیت درمان را داشت و تنها در 9 دندان درمان با شکست مواجه شده بود. به عبارتی دیگر میزان موفقیت درمان 91 درصد و میزان شکست درمان 9 درصد می باشد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این پژوهش، IPC درمان مناسبی برای دندان های دارای پوسیدگی عمیق در هر دو جنس و تمامی سنین می باشد که نوع ماده استفاده شده جهت پوشاندن غیرمستقیم پالپ و نوع ماده ترمیمی استفاده شده جهت ترمیم دندان در میزان موفقیت تاثیری نداشته، بلکه عوامل دیگری ازجمله دقت حین انجام درمان، حذف تمامی پوسیدگی های دیواره آگزیال، ترمیمی باسیل مناسب و محدودکردن باکتری ها در موفقیت بالای درمان موثر می باشد.
کلید واژگان: پالپ کپ غیرمستقیم, کلسیم هیدروکساید, ریزنشت, ترمیم, کامپوزیت, آمالگام, تست حیات پالپFeyz, Volume:25 Issue: 6, 2022, PP 1333 -1341BackgroundIndirect Pulp Cap (IPC) is a treatment that preserves pulp vitality. This study aimed to investigate the success rate of indirect pulp cap therapy as a conservative treatment for deep carious lesions in permanent teeth.
Materials and MethodsIn this cross-sectional study, among the patients for whom IPC treatment was performed in 2015, 100 patients were randomly selected. Vital pulp tests (thermal, cold and electrical test) and pre-apical tests (percussion, tactility and chewing) were performed for the target tooth and control teeth. The tooth was examined radiographically and the signs of success or failure of treatment were examined, also.
ResultsOf the 100 patients who received IPC, 91 had signs of a successful treatment after 4 years, and only 9 had failed. In other words, the success rate of the treatment was 91% and the failure rate of treatment was 9%.
ConclusionAccording to the results of this study, IPC is an appropriate treatment for teeth with deep caries in both sexes and all ages, the type of the material used to seal the pulp and the restorative material used for dental restoration does not affect the success rate. But the most important factors are to apply the indirect pulp treatment carefully, avoiding bacterial contamination, and to seal the teeth with a hermetic restoration.
Keywords: Indirect pulp cap, Calcium hydroxide, Microleakage, Dental restorative, Resin composite, Amalgam, Pulp vitality tests -
زمینه و هدف
سلنیوم یک عنصر کمیاب است و نانوذره آن دارای فعالیت ضد میکروبی بوده و به دلیل سمیت کم و عملکرد بیولوژیکی عالی دارای کاربردهای زیادی در مهندسی بافت می باشد. هدف از این تحقیق تعیین تاثیر نانوذرات سلنیوم در برهم کنش سلول های بنیادی بر داربست سلول زدایی شده عصب سیاتیک موش صحرایی بود.
مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی تاثیر نانوذرات سلنیوم در برهمکنش سلول های بنیادی بر داربست های سلول زدایی شده عصب سیاتیک موش صحرایی با استفاده از تکنیک سلول زدایی ساندل داربست های سلول زدایی شده تهیه و در محلول بافر نمکی فسفات حاوی آنتی بیوتیک نگه داری شد. ارزیابی بیومکانیکی و بافت شناسی داربست ها به وسیله میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد کشت سلول های بنیادی چربی بر روی داربست انجام گرفت و میزان زنده مانی سلول ها در حضور نانوذرات سلنیوم از طریق آزمون سمیت شناسی (MTT) [3-(4, 5-dimethylthiazol-2-yl)-2, 5-diphenyltetrazolium bromide] سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی Tukey انجام شد.
یافته هاآزمون تست کششی نشان داد که بعد از سلول زدایی اجزای ماتریکس خارج سلولی نظیر کلاژن، لامنین و الاستین در داربست حفظ شده است. هم چنین محتوی DNA به طور معناداری در گروه داربست کاهش یافت (*P<0.01). نتایج آزمونMTT ، نشان داد که نانوذرات سلنیوم هیچ گونه سمیتی بر سلول های بنیادی کشت شده بر روی داربست ندارد.
نتیجه گیریقابلیت زیست سازگاری داربست و زنده مانی سلول های بنیادی تحت تیمار با نانوذرات سلنیوم نسبت به گروه کنترل تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت. بنابراین می تواند به عنوان یک فاکتور تقویت کننده برای افزایش کارآیی داربست ها به منظور کاربرد در ترمیم ضایعات عصبی مورد ارزیابی قرار گیرد.
کلید واژگان: نانوذرات سلنیوم, سلول بنیادی, داربست سلول زدایی شده, ترمیم, مهندسی بافتBackground and ObjectivesSelenium is a trace element and its nanoparticle has antimicrobial activity and due to their low toxicity and excellent biological performance, it has many biological applications in tissue engineering. The aim of this study was to investigate the effect of selenium nanoparticles on stem cell interaction on rat decellularized sciatic nerve scaffolds.
Materials and MethodsIn this laboratory study, the effect of selenium nanoparticles on stem cell interaction on rat decellularized sciatic nerve scaffold, scaffolds were prepared using Sondell decellularizaton method and stored in PBS solution containing antibiotics. Biomechanical and histological evaluations of scaffolds were examined using the light microscope. In the next step, adipose stem cells were seeded on the scaffold and the viability of the cells on the scaffold in the presence of selenium nanoparticles were measured by MTT (3-(4,5-dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyl tetrazolium bromide) assay. Data were analyzed by one-way analysis of variance and Tukey's post hoc test.
ResultsThe tensile test showed that after decellularization, extracellular matrix components such as collagen, laminin, and elastin were retained in the scaffold. Also, DNA content was significantly reduced in the scaffold group (p<0.01). The results of MTT test showed that selenium nanoparticles had no toxicity on stem cells cultured on the scaffold.
ConclusionThe biocompatibility of scaffolds and the viability of stem cells treated with selenium nanoparticles were not significantly different from the control group. Therefore, it can be evaluated as a reinforcing factor to increase the efficiency of scaffolds for the use in regeneration of the nerve lesions.
Keywords: Selenium nanoparticles, Stem cell, Decellularized scaffold, Regeneration, Tissue engineering -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و نهم شماره 4 (پیاپی 244، تیر 1400)، صص 290 -298زمینه و هدف
ترمیم زخم یکی از فرآیندهای پیچیده است که شامل تکثیر سلول های اپی تلیال و به کارگیری سلول های التهابی می باشد و از موضوعات تحقیق در مورد مطالعات تروما، ارتوپدی و جراحی است که اشکال مختلفی از سلول ها در آن دخیل هستند. هدف از پژوهش حاضر طراحی زخم پوش مهندسی بافت شده متشکل از الیاف کیتوزان حاوی نانوذرات شیشه زیستی دارای یون نقره به منظور کاربرد در ترمیم زخم می باشد.
روش بررسیپژوهش حاضر از نوع تجربی می باشد که در آزمایشگاه تحقیقاتی گروه زیست شناسی دانشگاه محقق اردبیلی از از اردیبهشت تا آذر 1398 با رعایت اصول اخلاقی انجام شد. تهیه زخمپوش نانوالیاف به روش سل-ژل تهیه گردید. سمیت سلولی به روش MTT بررسی شد. سپس خواص ضدمیکروبی نانوالیاف به روش انتشار دیسک تعیین گردید. عکس SEM و AFM از نانوالیاف تهیه گردید. در نهایت نانوالیاف به روش FTRI آنالیز گردیدند.
یافته ها:
زخم پوش متشکل از الیاف کیتوزان حاوی نانوذرات شیشه زیستی دوپ شده با نقره از نظر سمیت سلولی در حد مناسبی قرار داشت. نانوالیاف تهیه شده با 2% نانوذرات نقره، mm 10 هاله عدم رشد علیه استافیلوکوکوس اوریوس و mm 9 هاله عدم رشد علیه اشریشیا کلی ایجاد کردند. بنابراین بهترین درصد در داربست مطالعهی حاضر 2% بوده است. آنالیز SEM ، AFM و FTIR نشان داد که نانوالیاف دارای زبری و ساختار مناسب میباشند.
نتیجه گیری:
داربست حاصله دارای خاصیت ضدمیکروبی می باشد. نتایج نشان داد که سمیت چندانی بر روی سلول های کشت شده نداشته و می تواند به عنوان زخم پوش در درمان مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: کیتوزان, نانوذرات, ترمیم, مهندسی بافتBackgroundWound healing is a complicated process involving the proliferation of the epithelial cells, deposition of granulation tissue as well as recruitment of inflammatory cells. It also is a hot topic of research for trauma, orthopedics and general surgery studies. There are many forms of cells involved in this process. This study aimed to design a tissue-engineered wound dressing consisting of chitosan fibers containing silver ion bioactive nanoparticles for wound healing.
MethodsThe present study is an experimental study that was conducted in the research laboratory of the Department of Biology of Mohaghegh Ardabili University from April to November 2019. All experiments of this study have been performed under the ethical guideline of Helsinki and in accordance with the Ethics Committee of the Mohaghegh Ardabili University of Ardabil (Iran). The wound dressing of nanofibers was prepared by the sol-gel method. Cytotoxicity was assessed by MTT assay. Then the antimicrobial properties of nanofibers were determined by the disk diffusion method. SEM and AFM images were obtained from nanofibers. Finally, nanofibers were analyzed by the FTRI method.
ResultsResults of the prepared tissue-engineered wound dressing consisting of chitosan fibers containing silver ion-doped bioactive nanoparticles showed that cytotoxicity was at an appropriate level. The nanofibers prepared with 2% silver nanoparticles produced a 10 mm inhibition zone against Staphylococcus aureus and a 9 mm inhibition zone against Escherichia coli. Therefore, the best percentage of scaffolds in the present study was 2%. Also, results of the SEM micrographs and AFM image analysis of the scaffolds showed that the nanofibers had good roughness and a proper structure for cell seeding and attachments. Besides that, FTIR analysis also showed that the prepared nanofibers had standard bonds.
ConclusionChitosan-Silver nanoparticles scaffold have antimicrobial activity on Gram-negative and positive bacteria. The results of the toxicity test also showed that it did not have much toxicity on the cultured cells. Therefore, it can be considered for therapeutic applications, such as wound dressing.
Keywords: chitosan, nanoparticles, regeneration, tissue engineering -
زمینه و هدف
سلول های بنیادی مزانشیمی (MSCها) به عنوان یک منبع جذاب برای سلول درمانی بافت های آسیب دیده شناخته شده اند. توانایی تمایز چندگانه، دستیابی آسان، ایمنی زایی پایین و نقش چشمگیر در فیزیولوژی ترمیم زخم باعث استفاده گسترده از این سلول ها در ترمیم زخم شده است. در این مطالعه مروری، نقش MSCها در ترمیم زخم های پوستی مورد بحث قرار می گیرد.
مواد و روش هااین مقاله مروری براساس یافته های حاصل از جستجوی پایگاه داده های PubMed و Google Scholar بین سال های 1990 تا 2020 و سایت اینترنتی ClinicalTrials.gov تهیه شد.
یافته هاMSCها در تمام مراحل ترمیم زخم موثرند. این سلول ها به جایگاه آسیب پوستی مهاجرت می کنند و علاوه بر تمایز به سلول های پوستی، از طریق پیام رسانی پاراکرین، پاسخ های ایمنی و التهابی را مهار و تکثیر و تمایز سلول های پیسشاز ساکن در محل را تحریک می کنند و به رگزایی، تشکیل مجدد اپیتلیوم و شکل گیری بافت گرانوله منجر می شوند. در مرحله بازسازی و بلوغ نیز این سلول ها تشکیل بافت فیبروز و انقباض زخم را کاهش و بیان کلاژن و مقاومت کششی زخم را افزایش می دهند. این سلول ها عملکرد خود را براساس ویژگی های مولکولی محل ضایعه تغییر می دهند و باعث ایجاد ریزمحیط ترمیم کننده زخم به جای ریزمحیط فیبروتیک می شوند.
نتیجه گیریامروزه پیشرفت های شگرفی در روش های تحویل MSCها به زخم های در حال ترمیم حاصل شده است. این سلول ها با تزریق داخل وریدی یا داخل درمی، همراه با داربست ها، به شکل اسپری پلیمر فیبرین یا همراه با هیدروژل ها استفاده می شوند. علاوه بر این، وزیکول های خارج سلولی و محیط هم افزایی شده این سلول ها به تنهایی نیز موثر است. مطالعات آینده می تواند به راهکارهای درمانی موثرتری در زمینه استفاده از MSCها در ترمیم زخم منتهی شود.
کلید واژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی, پاراکرین, تعدیل سیستم ایمنی, ترمیم, زخم پوستیIntroductionMesenchymal stem cells (MSCs) have been identified as an attractive source for cell therapy of damaged tissues. The multipotential differentiation capability, easy accessibility, low immunogenicity and significant role in wound healing physiology have led to the widespread use of these cells for wound healing. In this review study, the role of mesenchymal stem cells in repair of skin wounds is discussed .
Materials and MethodsThis review was written based on findings from a search of the PubMed and Google Scholar databases between 1990 and 2020.
ResultsMesenchymal stem cells have important roles at all stages of wound healing. These cells migrate to the site of skin damage and not only differentiate into the skin cells but also through paracrine signalling inhibit the immune and inflammatory responses, induce proliferation and differentiation of resident progenitor cells and result in angiogenesis, epithelialization and granule tissue formation. In the regeneration and maturation phase, the MSCs reduce scar formation and wound contraction and increase collagen expression and wound tensile strength. These cells alter their function based on the biomolecular properties of the lesion site, and create a wound-healing rather than fibrotic microenvironment .
ConclusionTodays, significant advances have been made in the delivery of MSCs into healing wounds. These cells are delivered via intravenous or intradermal injection, or delivered with scaffolds, as a fibrin polymer spray or with hydrogels. In addition, the extracellular vesicles and conditioned medium of MSCs alone are effective. Future studies could lead to more effective strategies for the use of mesenchymal stem cells in wound healing . Received
Keywords: mesenchymal stem cells, Paracrine, Immunomodulation, HEALING, Skin wound -
مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال چهل و سوم شماره 1 (پیاپی 151، فروردین و اردیبهشت 1400)، صص 160 -166زمینه
شکاف لب و کام شایعترین ناهنجاری مادرزادی سر و گردن میباشد. این اختلالات، هزینههای اقتصادی فراوانی بر خانواده و بار روانی سنگینی را برای کودک تحمیل میسازند. جهت رسیدن به نتایج مطلوب درمانی، انجام بهموقع جراحی ترمیمی اولیه شکاف لب و کام امری ضروری است. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی علت تاخیر در بیماران شکاف لب و کام در مراجعه جهت انجام جراحی ترمیمی اولیه میباشد.
روشکاردر این مطالعه توصیفی- تحلیلی 516 کودک مراجعه کننده جهت جراحی ترمیمی اولیه به مراکز آموزشی- درمانی کودکان و سینا دانشگاه علوم پزشکی تبریز در طول سالهای 1393-1388 بررسی شدند. سن، زمان جراحی، جنس، بیماریهای همراه، تاخیر در مراجعه و علت آن در بیماران ارزیابی شد. دادههای حاصله با نرمافزار تحلیل آماری SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتههامیانگین سن جراحی در بیماران 97/25±20/16 ماه بود. حدود 13/27 درصد از بیماران در مراجعه جهت انجام جراحی ترمیمی اولیه تاخیر داشتند. کم بودن وزن کودک برای انجام عمل جراحی (30%)، مراجعه دیرهنگام خود والدین (28/19%)، و عدم آگاهی والدین نسبت به زمان مراجعه (85/17%)، شایعترین علل تاخیر در مراجعه در بیماران مورد مطالعه بودند.
نتیجهگیریبراساس نتایج حاصل از این مطالعه کم بودن وزن کودک برای انجام عمل جراحی، مراجعه دیر هنگام خود والدین، عدم آگاهی والدین نسبت به زمان مراجعه، بیماری همراه دیگر، تشخیص دیر هنگام، و سطح پایین اجتماعی- اقتصادی به ترتیب شایعترین علل تاخیر در مراجعه در بیماران برای انجام جراحی ترمیمی اولیه بودند.
کلید واژگان: شکاف لب, شکاف کام, ترمیمBackgroundCleft lip and palate are the most common congenital malformations of the head and neck. These disorders have high economic cost for families and impose a heavy psychological burden on children. Performing early primary reconstructive surgery on cleft lip and palate is necessary to achieve the desired treatment results. The aim of this study was to evaluate the etiology of primary cleft lip and palate reconstructive surgery retardation.
MethodsIn this descriptive study, 516 infants referred to Tabriz Children’s Hospital and Sina Hospital to do primary cleft lip and palate reconstructive surgery from 2009 to 2014, were studied. Ages at surgery, sex, comorbidities, cause of delay in referring the patients were evaluated. SPSS version 22 was used for statistical analysis.
ResultsThe mean age of patients at surgery was 16.20 ± 25.97 months. There was a delayed referral for primary reconstructive surgery in 27.13% of the patients. The low weight of the child for surgery (30%), late visit of the child (19.28%), and lack of awareness among parents about the time of the visit (17.85%) were the most common causes of delay of reconstructive surgery.
ConclusionBased on the findings of this study, the low weight of the child for surgery, late visit of the child, lack of parents’ awareness about the time of the visit, comorbidities, late diagnosis, and low level of socio-economic, were the most common causes of delay in referring to reconstructive surgery respectively.
Keywords: Cleft lip, Cleft palate, Repair -
پوسیدگی از شایع ترین بیماری های عفونی دوران کودکی است که درمان آن ها در کودکان برحسب گسترش ضایعه و رفتار کودک متفاوت است. در میان درمان های مختلف استفاده از روکش های پیش ساخته فلزی یا SSC ها جایگاه خاصی دارد. لذا در مطالعه حاضر به بررسی کاربردهای این دسته از روکش ها و مزایا و معایب آن ها پرداختیم. مقالات به کار رفته در این مطالعه مروری، از بین مقالاتی بوده که در پایگاه های Scopus، Pubmed و Google Scholar منتشر شدند. پس از بررسی خلاصه مقالات، متن کامل مقالات مرتبط با موضوع و عنوان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. با توجه به شیوع بالای پوسیدگی ها در دندان های شیری و پیشگیری از بروز عوارض ناشی از از دست دادن زودرس دندان ها شیری، امروزه استفاده از روکش های استنلس استیل که دوام و ماندگاری بالایی دارند، بسیار گسترش یافته است. اکثر مقالات بالینی استفاده از این روکش ها را با توجه کارایی و مقرون به صرفه بودن توصیه کرده اند.
کلید واژگان: کودکان, پوسیدگی, روکش های استیل ضدزنگ, ترمیمCaries is one of the most common infectious diseases in childhood, the treatment of which in children varies according to the extent of the lesion and the childchr('39')s behavior. Among the various treatments, the use of prefabricated metal crowns or (SSC) is extending rapidly. Therefore, in the present study, we examined the applications of these crowns and their advantages and disadvantages. The data used in this review was extracted from articles searched in web pages such as Scopus, PubMed and google scholar. After reviewing the abstracts, the full text of the articles related to the topic was reviewed. Due to the high prevalence of caries in deciduous teeth and the prevention of complications due to premature loss of deciduous teeth, nowadays the use of stainless steel crowns that have high durability and longevity is very widespread. Most clinical articles have recommended the use of these crowns due to their efficiency and cost-effectiveness.
Keywords: Children, Caries, Stain-less steel crown, Restoration -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال هجدهم شماره 7 (پیاپی 126، July 2020)، صص 551 -560مقدمه
آپیجنین یک فلاوونویید مشتق گیاهی با اثرات آنتی اکسیدانی و آنتی آپوپتوتیک است. سلول های استرومای مغز استخوان نوعی سلول بنیادی مزانشیمال هستند که ممکن است تخمدان های آسیب دیده را بهبود دهند. بنظر می رسد آپیجنین می تواند تمایز سلول های بنیادی مزانشیمال را افزایش دهد.
هدفهدف از این مطالعه بررسی اثر تجویز همزمان آپیجنین و سلول های بنیادی استرومای مغز استخوان بر عملکرد، ساختار و آپوپتوز تخمدان های آسیب دیده بعد از ایجاد مدل شیمی درمانی با سیکلوفسفامید در موش صحرایی بود.
مواد و روش هابرای القای شیمی درمانی و تخریب تخمدان، سیکلوفسفامید به صورت داخل صفاقی به 40 موش صحرایی ماده نژاد ویستار (با وزن 200-180 گرم و سن 10 هفته) به مدت 14 روز تزریق شد. سپس موش ها به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: کنترل، آپیجنین، سلول های بنیادی و تجویز همزمان آپیجنین و سلول های بنیادی. تزریق آپیجنین به صورت داخل صفاقی و پیوند سلول های بنیادی به صورت موضعی در تخمدان ها انجام شد. چهار هفته بعد، سطح هورمون آنتی مولرین با کیت الایزا، تعداد تخمک ها با تحریک تخمک گذاری، تعداد فولیکول ها در مراحل مختلف با رنگ آمیزی H & E و بیان پروتئین های Bcl-2 و Bax با وسترن بلات ارزیابی شد.
نتایجیافته های بدست آمده از سطح هورمون آنتی مولرین سرم، تعداد فولیکول ها و تخمک ها، و نسبت بیان Bcl-2/Bax نشان داد که تجویز همزمان آپیجنین و سلول های بنیادی استرومای مغز استخوان به طور معنا داری عملکرد، ساختار و آپوپتوز تخمدان را در مقایسه با گروه های کنترل، آپیجنین و سلول های بنیادی استرومای مغز استخوان بهبود داد (001/0p<).
نتیجه گیرینتایج پیشنهاد می کند که تجویز همزمان آپیجنین و سلول های بنیادی استرومای مغز استخوان ممکن است موثرتر از تجویز هر کدام از آن ها به تنهایی بر تخمدان آسیب دیده در اثر شیمی درمانی با سیکلوفسفامید در موش صحرایی باشد.
کلید واژگان: آپیجنین, سلول های استرومای مغز استخوان, شیمی درمانی, تخمدان, ترمیمBackgroundApigenin is a plant-derived flavonoid with antioxidative and antiapoptotic effects. Bone marrow stromal cells (BMSCs) are a type of mesenchymal stem cells (MSCs) that may recover damaged ovaries. It seems that apigenin may promote the differentiation of MSCs.
ObjectiveThe aim of this study was to investigate the effect of coadministration of apigenin and BMSCs on the function, structure, and apoptosis of the damaged ovaries after creating a chemotherapy model with cyclophosphamide in rat.
Materials and MethodsFor chemotherapy induction and ovary destruction, cyclophosphamide was injected intraperitoneally to 40 female Wistar rats (weighing 180–200 gr, 10 wk old) for 14 days. Then, the rats were randomly divided into four groups (n = 10/each): control, apigenin, BMSCs and coadministration of apigenin and BMSCs. Injection of apigenin was performed intraperitoneally and BMSC transplantation was performed locally in the ovaries. The level of anti-mullerian hormone serum by ELISA kit, the number of oocytes by superovulation, the number of ovarian follicles in different stages by H&E staining, and the expression of ovarian Bcl-2 and Bax proteins by western blot were assessed after four wk.
ResultsThe results of serum anti-mullerian hormone level, number of oocytes and follicles, and Bcl-2/Bax expression ratio showed that coadministration of apigenin and BMSCs significantly recovered the ovarian function, structure, and apoptosis compared to the control, BMSC, and apigenin groups (p < 0.001).
ConclusionThe results suggest that the effect of coadministration of apigenin and BMSCs is maybe more effective than the effect of their administrations individually on the recovery of damaged ovaries following the chemotherapy with cyclophosphamide in rats.
Keywords: Apigenin, Bone marrow stromal cells, Chemotherapy, Ovary, Regeneration -
زمینه و هدفامروزه رزین کامپوزیت ها یکی از رایج ترین مواد مورد استفاده در دندانپزشکی ترمیمی است. این در حالی است که شکست در ترمیم های رزینی نیز به دلیل ماهیت شیمیایی و استعداد بالایش به وقوع پوسیدگی ثانویه نیز بسیار رایج است. با توجه به رویکردهای محافظه کارانه در دندانپزشکی، طرح درمان های اصلاحی بیش از انواعی که مبتنی بر تعویض کامل ترمیم های آسیب دیده هستند، مورد توجه قرار دارند. هدف از مطالعه حاضر مقایسه متدهای آماده سازی سطحی مختلف بر روی سطوح کامپوزیتی، برای نیل به بالاترین استحکام باند بین کامپوزیت های قدیمی و جدید بعد از فرآیند پیر سازی بود.روش بررسیچهارگروه آزمایشی در این مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در ابتدا استوانه کامپوزیتی با قطر 6 وارتفاع 5 میلی متر با استفاده از یک کامپوزیت میکرو هیبرید به روش Incremental آماده شدند. نمونه ها پس از نگهداری به مدت 6 ماه در آب مقطر، در دمای 37 درجه سانتی گراد تحت 4 نوع آماده سازی سطحی مختلف قرارگرفتند. سطح همه نمونه ها با استفاده از فرز الماسی خشن سازی شده و پس از اچینگ با اسید فسفریک، با ترکیبات زیر مورد آماده سازی سطحی قرار گرفتند. گروه 1: Composite primer شرکت GC. گروه 2: باندیگ یونیورسال حاوی سایلن شرکت Kuraray گروه 3: سیستم باندینگ Self-etching (SE bond) از شرکت Kuraray گروه 4: سایلن شرکت Ivoclar Vivadent به همراه باندینگ هیدروفوب (بطری دوم سیستم باندینگ SE bond) از شرکت Kuraray. گروه 5: گروه کترل بدون آماده سازی سطحی. سپس مجددا به روش Incremental، 5 میلی متر کامپوزیت مشابه کامپوزیت اولیه (تنها با رنگ متفاوت) بر روی سطح نمونه ها قرار داده شد و پس از برش و تحت 3000 دور ترموسایکل، ارزیابی استحکام باند ریزکششی در Universal testing machine انجام گرفت. نمونه ها پس از شکست با استفاده از استریومیکروسکوپ بررسی شدند. داده ها به روش آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون Tukey مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند.یافته هابیشترین مقدار عددی استحکام باند ریزکششی در گروهی که در آن از ماده باندینگ SE bond و سایلن جهت آماده سازی نمونه ها استفاده شده بود و کمترین در گروهی که در آن ماده باندینگ یونیورسال مورد استفاده قرار گرفته بود، مشاهده شد که با هم تفاوت معنی دار داشت (02/0=P). تمام نمونه ها در همه گروه ها دچار شکست کوهزیو شدند و درصد شکست در کامپوزیت های قدیمی و جدید تفاوت محسوسی با یکدیگر نداشت (0/69=P).نتیجه گیریبر اساس نتایج به دست آمده همه روش های آماده سازی سطحی مورد استفاده در این مطالعه برای تامین یک باند با کیفیت به رزین کامپوزیت های قدیمی می تواند مناسب باشد و استحکام باند ریزکششی میان کامپوزیت های قدیمی و جدید بیشتر از استحکام کوهزیو کامپوزیت ها بود. با این حال میزان عددی استحکام باند گروه باندینگ یونیورسال ازگروه سایلن به همراه باندینگ هیدروفوب به طور معنی داری پایین تر بود.کلید واژگان: استحکام باند, عملیات پیر سازی, ترمیم, رزین کامپوزیت دندانیBackground and AimsToday, resin composites are one of the most commonly used materials in restorative dentistry. However, failure in resin treatments is also common due to its chemical nature and its high talent for decay recurrence. According to conservative approaches, "conservative" treatments are more likely to be considered than "Replacement" of damaged remedies. The purpose of this study was to compare different surface preparation methods on composite surfaces to achieve the highest bond strength between the old and new composites after accelerated aging.Materials and MethodsFirst, composite cylinders with a diameter of 6 and a height of 5 mm were prepared using an incremental technique and a microhybrid resin composite. The specimens were stored in distilled water for 6 months at 37°C and then the surfaces of all aged compsites were roughened using diamond milling followed by phosphoric acid etching. The specimens were randomly subjected into five groups. Group 1: GC Composite Primer. Group 2: Universal bonding containing silane (Kuraray). Group 3: Self etching adhesive (SE bond; Kuraray) Group 4: silane (Ivoclar Vivadent) + Second bottle of SE bond bonding system (Kuraray). Group 5: control group with no treatment. Then, 5 mm incremental of new composite (similar to the aged composite with different color) were placed on the surfaces of specimens, sectioned, and thermocycled for 3000 cycles for the microtensile bond strength evaluation. The specimens were evaluated using a stereomicroscope after failure. Data were analyzed by one-way ANOVA and Post Hoc Tukey test.ResultsThe specimens in which silane and SE bond were used showed the highest mean microtensile bond strength and those treated by universal bond showed the least bond strength which were significantly different (P=0.02). All samples had cohesive failure patterns in all groups and the percentage of failures in old and new composites did not differ significantly (P=0.69).Conclusion: Based on the results, all surface preparations used in this study could provide an appropriate bond strength for repair of old composite restorations. Also, the microtensile bond strength between the old and new composites was higher than the cohesive strength of resin composite itself. However, the mean microtensile bond strength value for the group treated by universal bond was significantly lower than those treated by silane and hydrophobic containing bonding system.Keywords: Bond strength, Aging operations, Repair, Dental composite resin
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هفتم شماره 2 (پیاپی 218، اردیبهشت 1398)، صص 115 -122زمینه و هدفمهندسی بافت یک موضوع چندرشته ای و بین رشته ای است که شامل توسعه ایمپلنت های زیستی برای بازسازی بافت با هدف بهبود یا افزایش عملکرد بافت یا اندام می باشد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ویژگی های مکانیکی و هیستولوژیکی داربست های سلول زدایی شده عصبی تهیه شده در مقایسه با عصب تازه جهت کاربرد در ترمیم اعصاب محیطی بود.روش بررسیاین مطالعه از نوع تجربی می باشد که در آزمایشگاه تحقیقاتی ترمیم اعصاب دانشگاه فردوسی مشهد از اردیبهشت 1396 تا مهر 1397 انجام شد. به منظور تهیه داربست، موش های صحرایی با تزریق داخل صفاقی کلرال هیدرات 10% بیهوش شدند. قطعات عصب سیاتیک موش های صحرایی در بالاتر از محل سه شاخه شدن عصب برداشته شد و پس از پاکسازی بافت های زائد به روش ساندل سلول زدایی شدند. سپس داربست های سلول زدایی شده از نظر بافتی و مکانیکی مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هابررسی نتایج حاصل از ارزیابی های بافتی نشان داد که سلول زدایی داربست ها به طور کامل انجام شده است. این نتایج توسط رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین و دپی اثبات شد. ارزیابی های تخصصی بافتی با رنگ آمیزی پیکروفوشین و بررسی میکروسکوپ الکترونی نشان داد که رشته های کلاژن و الاستین در ماتریکس خارج سلولی به طور نسبی حفظ شده اند. همچنین بررسی مکانیکی داربست ها در تست کششی نشان دهنده حفظ نسبی ماتریکس خارج سلولی داربست ها در مقایسه با گروه کنترل بود.نتیجه گیریدر مجموع نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که داربست های حاصل از سلول زدایی با حفظ ترکیبات اصلی بافت مورد نظر می توانند بستر مناسبی برای بررسی رفتارهای سلولی باشند.کلید واژگان: ماتریکس خارج سلولی, اعصاب محیطی, ترمیم, عصب سیاتیک, مهندسی بافت, داربست سلولیBackgroundTissue engineering is a developing multidisciplinary and interdisciplinary field involving the use of bioartificial implants for tissue remodeling with the target for repair and enhancing tissue or organ function. Acellular nerve has been used in experimental models as a peripheral nerve substitute. The purpose of the present study was to evaluate the mechanical and histological characteristics of acellular nerve scaffolds compared to the fresh nerve for application in environmental nerve repair.MethodsThis experimental study was conducted in Ferdowsi University of Mashhad Regeneration Research Laboratory, Mashhad, Iran, from May 2017 to October 2018. In this study for preparing the scaffold. The rats were sacrificed by intraperitoneal anesthesia with 10 % Chloral Hydrate solution. Then sciatic nerve fragments of the rats were removed above the nerve branching site and after cleansing of the tissues were decellularized by Sondell method, briefly nerves were treated with a series of detergent baths consisting of distilled water for 8 h, Triton X-100 for 12 h, and sodium deoxycholate for 24 hours according to the Sondell protocol. All acellularization steps were performed at room temperature. Then decellularized scaffolds were evaluated histologically and mechanically.ResultsThe results of tissue evaluations showed that decellularization of scaffolds were done completely, this was demonstrated by hematoxylin and eosin staining and DAPI staining. Also the specialized tissue evaluations by picro-fuchsin staining and evaluation the scaffolds by scanning electron microscopy (SEM) micrographs showed that the collagen and elastin strands are relatively preserved in the extracellular matrix in comparison with control groups. As well as mechanical examination of scaffolds in tensile test showed that extracellular matrix of scaffolds was relatively preserved the main components of tissue compared to control group and scaffolds have good mechanical resistance quality for use in tissue engineering.ConclusionThe results of the present study showed that decellularized scaffolds that prepared with Sondell decellularization method by preserving the main components of the tissue can be a good platform for investigating cellular behaviors.Keywords: extracellular matrix, peripheral nerves, regeneration, sciatic nerve, tissue engineering, tissue scaffolds
-
سابقه و هدفحین آماده سازی حفره، لایه اسمیرایجاد می شود که باید توسط شستشودهنده ها حذف شود. گمان میرود متعاقب کاربرد شستشودهنده ها ریزنشت ترمیمها کاهش یابد. هدف از این مطالعه تعیین ریزنشت متعاقب کاربرد کلرهگزیدین 2% ، سدیم هیپوکلریت 5/2 درصد و آب معمولی در ترمیمهای کلاس پنج گلاس آینومر بود.مواد و روش هادر این تحقیق تجربی- آزمایشگاهی در یک سوم سرویکالی سطح باکال51 دندان پرمولر انسانی حفرات کلاس پنج استاندارد ایجاد گردید. نمونه ها بر اساس نوع شستشودهنده به 3 گروه تقسیم شدند: گروه1: هیپوکلریت سدیم5/2% با یک میکروبراش به مدت 30 ثانیه در داخل حفره اعمال شد. گروه 2: کلرهگزیدین 2% با یک میکروبراش به مدت 30 ثانیه در داخل حفره اعمال شد. سپس کلیه حفرات به مدت 10 ثانیه شسته شدند تا اضافات آن برطرف شده و با گلوله پنبه آب اضافی آنها حذف گردید.
گروه 3: تنها با آب معمولی شستشوداده شدند. حفرات با گلاس آینومر تقویت شده با رزین ترمیم شدند. پس از 1000 سیکل حرارتی 5 تا 55 درجه سانتی گراد میزان ریزنشت نمونه ها با روش نفوذ رنگ سنجیده و داده ها با آزمون کای- دو مورد قضاوت آماری قرار گرفت.یافته هامیزان ریزنشت در مینا و درگروه شستشو با آب 94/1 درصد و در گروه کلرهگزیدین برابر 41/2 و در گروه هیپو کلریت سدیم برابر 17/6 درصد بود (0/001>P) و برای عاج به ترتیب در گروه شستشو با آب، کلرهگزیدین و هیپوکلریت سدیم 88/2 ، 70/6 و 17/6 درصد بود. (0/001>P)نتیجه گیریبه نظر می رسد کلرهگزیدین و هیپو کلریت سدیم دارای کارآیی مناسبی در کاهش ریزنشت عاجی و مینا در ترمیم های کلاس پنج گلاس آینومر بوده و عملکرد قابل قبول تری نسبت به شستشو با آب دارند.کلید واژگان: ریزنشت, ترمیم, گلاس آینومر, کلرهگزیدینBackground & AimDuring cavity preparation, smear layer is created that this layer should be removed with irrigators. Leakage may be decrease after irrigation. The aim of this study was to evaluate the leakage after irrigation by chlorhexidine 2%, sodium hypochlorite 2.5% and water in glass ionomer class V restorations.Materials and MethodIn this experimental-in vitro study, the class V restoration preparation was prepared in the standard cervical portion of buccal accept in 51 human premolar teeth. The samples were divided to 3 groups due to type of irrigants. Group 1: sodium hypochlorite 2.5% was applied in cavity for 30 seconds. Group2: chlorhexidine 2% was applied in cavity for 30 seconds. Then, all cavities were washed for 10 seconds in order to remove agents and their extra waters. Group3: only washed with water. The cavities were filled by Glass ionomer reinforced composite resins. After 1000 thermal cycles of 5-55 °c, the microleakage of samples, was evaluated with dye penetration and data was analyzed statistically with chi-square.ResultsThe microleakage of enamel were 94.1% in water irrigant, 41.2% in chlorhexidine 2%, 17.6% in sodium hypochlorite 2.5% (p<0.001) and for dentin, in water, chlorhexidine 2% and sodium hypochlorite 2.5% were 88.2%, 70.6% and 17.6% respectively. (p<0.001)Keywords: Leakage, dental restoration, Glass ionomer, Chlorhexidine -
مقدمهدستگاه اعصاب محیطی از قابلیت ترمیم ذاتی برخوردار است، در جراحت های شدیدی که منجر به تخریب بخشی از عصب می شوند ترمیم خود به خود انجام نگرفته و نیاز به مداخله پزشکی است. در این راستا دگزامتازون یکی از دارو های مفید می باشد که در کلینیک برای بازیابی عصبی به دنبال آسیب های نخاعی تجویز می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات داروی دگزامتازون بر بهبود عملکرد حرکتی و تغییرات بافتی به دنبال قطع عصب سیاتیک و ترمیم با پیوند داربست های سلول زدایی شده در موش صحرایی می باشد.مواد و روش هاپنجاه موش نر نژاد ویستار به طور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند. گروه کنترل منفی (قطع عصب) ، گروه شم (انجام عمل جراحی بدون قطع عصب همراه با دریافت حلال دارو) ، گروه تجربی 1 (قطع عصب و پیوند داربست با تجویز دارو، دوز 1 میلی گرم/کیلوگرم) ، گروه تجربی 2 (قطع عصب و پیوند داربست با تجویز دارو، دوز 2 میلی گرم/کیلوگرم) گروه تجربی 3 قطع عصب و پیوند داربست همراه با دریافت حلال دارو، سپس عصب سیاتیک پای چپ به فاصله یک سانتی متر قطع و یک قطعه داربست جایگزین گردید. بررسی های رفتاری، الکتروفیزیولوژیکی و بافتی، در طول دوره آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که در گروه های تیمار شده با دگزامتازون در مقایسه با گروه کنترل سرعت روند ترمیم و بهبود عملکرد حرکتی به طور معنا داری افزایش یافت (P<0. 05). آنالیز داده های توده عضلانی گاستروکنمیوس در گروه های تیمار شده با دگزامتازون در مقایسه با گروه کنترل منفی نشان دهنده کاهش آتروفی عضلانی بود. هم چنین در گروه های تیمار شده تعداد فیبرهای عصبی، قطر آکسون ها و ضخامت غلاف میلین به طور معنا داری بیشتر بود (P<0. 05). بحث و نتیجه گیری: یافته های حاصل نشان داد که تجویز دگزامتازون به دنبال قطع عصب سیاتیک و پیوند داربست سلول زدایی شده سبب افزایش میزان بهبود عملکرد حرکتی در مدل جانوری موش صحرایی شد.کلید واژگان: دگزامتازون, عصب سیاتیک, ترمیم, داربست سلول زدایی شده, جراحات اعصاب محیطیIntroductionPeripheral nervous system has an innate regenerative ability, and in severe injuries leading to nerve destruction, repair does not occur spontaneously and medical intervention is required. In this regard, dexamethasone is one of useful drugs prescribed for neurological recovery after spinal cord injury. The objective of the present study was to assess the effect of dexamethasone on functional recovery and histological changes following sciatic nerve transect and regeneration with the acellular scaffolds in male Wistar rats.Materials & MethodsFifty male Wistar rats were randomly divided into five groups of 10. The groups included: negative control group(left sciatic nerve was transecte), sham-operated group) surgical procedure without the nerve transect ), and experimental groups 1 and 2 (sciatic nerve was transected and regenerated with acellular nerve scaffold) treated with 1 and 2 mg/kg of dexamethasone, respectively. Experimental group 3 (sciatic nerve was transected and regenerated with acellular nerve scaffold) was injected with vehicle. Then, 1 cm of left sciatic nerve was exposed and replaced with a piece of scaffold. Behavioral, electrophysiological, and morphological alterations were evaluated during the experiment. Findings: with dexamethasone in comparison with the control group (P < 0.05). Analysis of gastrocnemius muscle mass in groups treated with dexamethasone in comparison with negative control group showed that muscle atrophy was reduced; also the dexamethasone-treated group presented significantly greater nerve fiber, axon diameter, and myelin sheath thickness (P < 0.05). Discussion & Conclusions: The results showed that the administration of dexamethasone after sciatic nerve transects and grafting the acellular scaffold increased motor function in a rat animal model.Keywords: Dexamethasone, Sciatic nerve, Regeneration, Acellular scaffold, Peripheral nerve injury
-
از روش آنالیز اجزای محدود می توان برای نحوه توزیع استرس در دندان استفاده نمود. این مطالعه برای بررسی توزیع استرس در ترمیمهای غیرمستقیم رزینی حفره های مختلف کلاس II برای بدست آوردن زاویه بهینه تراش دیواره و همچنین بررسی تاثیر بوول زاویه آگزیوپالپال با استفاده از آنالیز اجزای محدود سه بعدی انجام شد.
یک مدل سه بعدی مولر اول مندیبل سالم و سه مدل حفره کلاس II مزیواکلوزودیستال با زاویه تراش لبه ای مختلف ایجاد شدند. همچنین همه مدلهای تراش با بوول در زاویه اگزیوپالپال بررسی شدند. استرسهای مختلف بر دندان مولر اول مندیبل که با زوایای تراش دیواره مختلف در محیط نرم افزار شبیه سازی شده بود، وارد گردید. نیروی اکلوزالی عمودی100 نیوتن اعمال شد. خصوصیات تمام مواد ایزوتروپیک و الاستیک تعریف شد و با کمک یک تحلیل خطی استاتیک توزیع تنش و حداکثر استرس ایجاد شده در هر مدل بر حسب مگا پاسکال بدست آمد. داده ها با استفاده از شاخصهای توصیفی ارائه شد.
حداکثر استرس در دندان سالم شبیه سازی شده برابر 63/24 مگا پاسکال بود. توزیع تنش مشخص کننده تجمع فشار در مرکز و ناحیه فورکای دندان مولر اول مندیبل و همچنین در کاسپها در ناحیه اکلوزال بود. در مدل با بوول زاویه آگزیو پالپال با زاویه لبه ای تراش 95 درجه، حداکثر استرس 90/24 مگا پاسکال بود که کاهش 05/0 استرس نسبت به مدل بدون بوول آگزیوپالپال را نشان داد. همچنین در زاویه تراش لبه ای 5/97 درجه، حداکثر استرس 85/24 مگاپاسکال در مدل بدون بوول به حداکثر استرس 80/24 مگاپاسکال در مدل با بوول رسید که سبب کاهش 05/0 استرس گردید. در زاویه لبه ای 100 درجه، از حداکثر استرس 30/25 مگاپاسکال در مدل بدون بوول به حداکثر استرس 20/25 مگاپاسکال در مدل با بوول آگزیوپالپال رسید که باعث کاهش 1/0 مگاپاسکال استرس شد.کلید واژگان: آنالیز اجزای محدود, ترمیم, کامپوزیت غیر مستقیم, استرس, بولIntroductionThis study was performed to investigate the distribution of stress in indirect resin restorations of class II MOD cavities for obtaining the optimum wall angle and also the effect of axiopulpal angle bevel using 3D finite element analysis (FEA).
Material &MethodsA three-dimensional model of normal mandibular first molar and three class II cavity models with different wall angles were created. Also, all models were examined with axiopulpal angle bevel. The vertical occlusal force of 100 N was applied. The characteristics of all materials were defined as isotropic and elastic and, with the aid of a linear analysis; the distribution of stress and the maximum stress created in each model were obtained in mega-Pascal scale. T test was used for statistical of data.ResultsThe maximum stress in the simulated normal tooth was 24.63 MPa. Distribution of stress indicates the accumulation of pressure in the center and the furcal region of the first molar, as well as the cusps in the occlusal region. In beveled model of 95-degree angle, maximum stress was 24.90 MPa with a decrease of 0.05 maximum stress compared to the non-beveled model. In the cutting angle of 97.5, the maximum stress was 24.85 in the no-bevel model to the maximum stress of 24.80 in the model compared with axiopulpal angle bevel, which showed achieved a decrease of 0.05 in the maximum stress. At the cutting angle of 100, the maximum stress of 25.30 was in the no-beveled model comparing to maximum stress of 25.20 in the model with axiopulpal angle bevel, which showed red action of MPA.ConclusionConsidering the limitations of such software studies, it seems that according to the results, the best treatment result is at angle of 97.5. Axiopulpal angle bevel reduces the maximum stress in the restoration and reduces the chance of failureKeywords: Finite element analysis, Restoration, Indirect composite, Stress, Bevel -
زمینه و هدفسوختگی ها معمولا به عنوان شدیدترین نوع تروما در نظر گرفته می شوند. گیاهان دارویی در مقایسه به مواد مصنوعی با ارائه درمان اولیه ارزان، ایمن و طبیعی می تواند یک منبع مفید و موثر در درمان سوختگی باشد. هدف ما در این مطالعه بررسی اثر پماد سوختگی ادیب درم بر ترمیم زخم سوختگی درجه دو عمقی در موش صحرائی می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی که در آزمایشگاه حیوانات مرکز آموزشی درمانی حضرت فاطمه (س) تهران در سال 1394 انجام شد، در قسمت خلف 24 موش صحرائی نر بالغ نژاد Sprague-Dawley به وزن تقریبی 300-250 گرم سوختگی درجه دو عمقی به ابعاد 4×2 سانتیمتر ایجاد گردید و سپس در محل سوختگی گروه یک از پماد سوختگی ادیب درم (شرکت دارویی ادیب اکسیر ایران) و در گروه دوم گاز وازلین (کنترل) پانسمان به صورت روزانه تا بهبود کامل استفاده شد و روند بهبودی زخم با عکس برداری به صورت هر 7 روز یک بار با ImageJ، ver. 1.45، (NIH، Maryland، USA) پایش شد. در روزهای 14 و 28 جهت بررسی میزان کلاژن و سلول های التهابی نمونه از زخم سوختگی برای پاتولوژی فرستاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 19 و آزمون های تی مقایسه میانگین های دو گروه مستقل و آزمون آنالیز واریانس اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد میانگین وسعت زخم در روزهای 7 تا 21 در گروه پماد ادیب درم از 088/1 ± 783/7 به 062/1 ± 519/1 و در گروه کنترل از 386/1 ± 620/7 به 867/0 ± 210/1 کاهش پیدا کرده است، اما این کاهش وسعت زخم بین دو گروه اختلاف معناداری نداشت. میانگین امتیاز پاتولوژی در روز 28 در گروه پماد ادیب درم بیشتر بوده و این اختلاف معنادار بوده است (001/0P < ).نتیجه گیریبا توجه به نتایج مطالعه حاضر، هر چند استنباط می گردد که این پماد سوختگی تا حدودی تاثیر مثبت داشته، اما پیشنهاد می گردد در زمینه تاثیر این پماد ترکیبی مطالعات با حجم نمونه وسیع تر، با تغییر در روش انجام پانسمان و نیز در زخم های سوختگی سطحی انجام گردد.کلید واژگان: پماد سوختگی, ترمیم, سوختگی درجه دو عمقیIntroduction &ObjectiveBurns are usually considered as the most violent trauma. Wound healing is a complex process that is usually associated with various growth and biological factors. During the process of wound healing, the dressing used for restoration and repairing tissues of the dermis and epidermis of wound. Medicinal plants provide initial treatment compared to synthetic materials are inexpensive, safe and natural can be a source of useful and effective in the treatment of burns. The aim of this study was to evaluate the effects of Adib Derm on the healing of full- thickness second degree burn wound in Rat.Materials and MethodsIn this experimental study which was performed in the animal lab of the Hazrat Fatemeh Hospital in Tehran, 24 adult male rats with an approximate weight of 250- 300 grams, with deep burns of 2 cm 4×2 dimensions were prepared and divided into 2 groups of 12. We used Adib derm (Adib exir pharmaceutical company - Iranian scholar) in first group and Vaseline gas in the second group (control) to dressing every day until healing is complete and the wound healing process by shooting as every 7 days with Image J, ver. 1.45, (NIH, Maryland, USA) was monitored. On 14 and 28 to determine the amount of collagen and inflammatory cells were sent for pathological sample from burn wounds.ResultsThe results showed that during days 7 to 21 in each group reduced wound size (PConclusionsAccording to the results of the present study, the effect of this ointment on the recovery of burn wounds was not as much as we expected. Thus, it is suggested that further studies perform with a larger sample size and with the change in the method of dressing and superficial burns.Keywords: Burn Ointment, Healing, Full- Thickness Second Degree Burn Wound
-
پیش زمینه و هدفتاثیر مثبت سلول های بنیادی مزانشیمی درترمیم آسیب های بافتی مختلف ازجمله سوختگی گزارش شده است. پتانسیل درمانی این سلول ها تحت تاثیر آگونیست های اختصاصی مربوط به رسپتورهای سطحی آن ها با نام (Toll like receptor) TLR، قابل تغییر به فنوتیپ های پیش التهابی و یا ضدالتهابی می باشد. ازآنجایی که تغییر فنوتیپ سلول های مزانشیمال می تواند بر عملکرد درمانی این سلول ها موثر باشد، لذا این مطالعه به منظور بررسی تاثیر Poly(I:C) (آگونیست TLR3) در مقایسه با LPS (آگونیست TLR4) در تحریک سلول های مزانشیمی و تغییر پتانسیل درمانی این سلول ها در درمان سوختگی درجه سه پوست موش در پژوهشکده زیست فناوری دانشگاه ارومیه انجام گردید.مواد و روش کارتعداد 36 موش سوری نر بالغ با محدوده سنی 7- 8 هفته و میانگین وزنی 25-30 گرم انتخاب شدند. سوختگی به روش استاندارد و به کمک تماس یک میله ی فلزی داغ شده در آب جوش در قسمت پشت هر موش به مدت 9 ثانیه ایجاد شد. یک ساعت پس از القاء سوختگی، موش ها به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل با دریافت روزانه پماد سیلورسولفادیازین، گروه تحت تیمار با سلول های مزانشیمی (تیمار یک) با دریافت زیر جلدی یک میلیون سلول مزانشیمی تحریک نشده، گروه تحت تیمار با سلول های مزانشیمی تحریک شده با آل پی اس (تیمار دو) با دریافت یک میلیون سلول مزانشیمی تحریک شده با LPS و گروه تحت تیمار با سلول های مزانشیمی تحریک شده با پلی آی سی (تیمار سه) با دریافت یک میلیون سلول مزانشیمی تحریک شده با Poly(I:C) تقسیم بندی شدند. نمونه برداری در روزهای 7، 14 و 21 پس از القاء سوختگی از ناحیه ی سوخته به همراه ناحیه سالم اطراف انجام شد و مقاطع بافتی به کمک رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین و ماسون تری کروم ازنظر ضخامت بافت جوانه ای، سرعت روند بهبود آسیب، نظم و آرایش بافتی در نقطه ی التیامی و میزان نشست رشته های کلاژن در نقطه ی آسیب بررسی شدند. نتایج به دست آمده توسط نرم افزار SPSS نسخه 18، پس از اجرای آزمون نرمالیته، به روش آنالیز واریانس یک طرفه one-way ANOVA)) به همراه آزمون تعقیبی توکی و post hoc تجزیه و تحلیل شدند.یافته هااختلاف ضخامت بافت جوانه ای در روز هفت بین گروه کنترل و دو گروه تیمار یک (P007) و تیمار دو (P001) ازنظر آماری معنی دار بود. همچنین گروه تیمار دو با ایجاد وسیع ترین بافت جوانه ای در روز هفت، اختلاف معنی داری با گروه تیمار سه (P002) نشان داد. کاهش ضخامت بافت جوانه ای در هر سه گروه تحت تیمار برخلاف گروه کنترل از روز هفت و با شدت بیشتر در گروه تیمار دو آغاز شد. کم ترین ضخامت بافت جوانه ای در روز 21 مربوط به تیمار دو بود. نتایج حاصل از رنگ آمیزی هماتوکسیلین _ ائوزین و ماسون تری کروم به ترتیب گویای نظم و آرایش بافتی بهتر و رسوب بیشتر رشته های کلاژن در نقطه ی آسیب در گروه تحت تیمار دو بود.بحث و نتیجه گیریافزایش پتانسیل درمانی سلول های مزانشیمی تحریک شده با LPS در مقابل کاهش پتانسیل درمانی سلول های مزانشیمی تحریک شده با Poly(I:C) می تواند به ترتیب ناشی از کسب فنوتیپ پیش التهابی در مقابل کسب فنوتیپ ضدالتهابی توسط سلول های مزانشیمی در پاسخ به آگونیست های مذکور باشد.کلید واژگان: سوختگی, ترمیم, سلول های بنیادی مزانشیمی تحریک شده, ال پی اس, پلی آی سیBackground and AimsThe positive effect of mesenchymal stem cells in healing of various types of tissue damage such as burn has been reported. The therapeutic potential effects of mesenchymal stem cells influenced by certain agonists from their surface called Toll like receptor (TLR) can be modified into proinflammatory and anti-inflamation phenotypes. It is believed that modification of phenotypes of mesenchymal stem cells can affect their therapeutic function. Therefore, the aim of this study was to assess the influence of Poly(I:C) (TLR3 agonist) versus LPS (TLR4 agonist) in stimulating mesenchymal stem cells and alteration of the therapeutic potential of these cells for the treatment of third-degree skin burns in mice which was performed at institute of Bio-technology, Urmia University, Urmia, Iran.Materials and MethodsTotal 36 male mice aged 7-8 weeks with 25-30 gr average weights were selected. Based on burn standard method, a stainless-metal rod was heated to 100 in boiling water and burn wounds of 9 second duration were created on each mouse. Within an hour of burn induction, the mice were randomly assigned to four groups, control group with daily application of silver sulfadiazine gel, treatment 1 was treated by receiving subcutaneously 106 unstimulated mesenchymal cells, treatment 2 was treated by receiving subcutaneously 106 lipopolysaccharide (LPS)-stimulated mesenchymal cells, treatment3 was treated by receiving subcutaneously 106 Poly (I:C)-stimulated mesenchymal cells. Biopsies were taken from wounds and some normal tissues around it on days 7, 14 and 21 after burn induction. All samples were examined histopathologically by Hematoxilin-Eosin and masson trichrome stains in terms of thickness of the granulation tissue, tissue repair process, array of granulation tissue and deposition of collagen fibers in the repairing area. Checking normality test was processed using SPSS 18.0 Software (SPSS Inc, Chicago, IL, USA) and data then were analyzed using one-way ANOVA, Tukey and post hoc test.ResultsThickness of the granulation tissue on day 7 differed significantly between the control group and treatment 1 (PConclusionIncreased therapeutic potential of LPS -stimulated mesenchymal stem cells versus reduced therapeutic potential of Poly (I:C)-stimulated mesenchymal stem cells can be as a result of attaining the proinflammatory versus anti-inflammatory phenotype in mesenchymal stem cells in response to the respective agonists, respectively.Keywords: Burn, Healing, Stimulated mesenchymal stem cell, LPS, Poly (I:C)
-
هدفآسیب نخاعی سالانه زندگی میلیونها نفر از مردم جهان را با ایجاد اثرهای طولانیمدت و ماندگار در طول عمر ایشان تغییر میدهد. هدف اصلی تحقیقات بیوفیزیکی در سطوح سلولی و مولکولی در حیطه آسیبهای نخاعی، بهبود روشهای ترمیم نخاع با حداقل عوارض جانبی است. استفاده از میدان مغناطیسی ایستا (SMF) بهعنوان یک روش درمانی غیرتهاجمی، ارزان و از راه دور میتواند یکی از رویکردهای امیدوارکننده باشد. هدف از انجام این روش، تحریک و کمک به شروع ترمیم عصب، تشدید مهاجرت سلول به محل آسیب، بازسازی محیط عملکردی و نهایتا بازگرداندن کامل فعالیتهای از دست رفته به صورتی غیر تهاجمی و با ایجاد حداقل آسیب جانبی میباشد.روش بررسیمدل ارائه شده در اینجا براساس فعالیت رفتار سلولهای تشکیلدهنده نخاع موش نوزاد تازه متولدشده در کشت مرکب به صورت کشت اکسپلانت و بهمنظور تقلید شرایط ایجاد شده در اثر آسیب مکانیکی بر نخاع طراحی و اجرا گردید. رفتار سلولها بهصورت رصد لحظه به لحظه در محیط کشت ثبت گردید و تاثیر میدان مغناطیسی ایستا 10-300mT بر شکل، ریخت، فعالیت و مهاجرت سلولها در ناحیه آسیب با استفاده از نرمافزارهای پردازش تصویر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: فعالیت، رشد، مهاجرت و ریخت انواع مختلف سلولها بهویژه نورونها و آستروسیتها در محیط کشت در تاثیر از میدان مغناطیسی ایستا بهطور قابلملاحظهای تغییرکرد. استفاده از میدان باعث افزایش سرعت ترمیم فاصله بین اکسپلانتهای بهدستآمده از نخاع گردید. همچنین سلولها در جهت اعمال میدان مغناطیسی امتداد یافتند و سرعت رشد و مهاجرت آنها افزایش یافت. به علاوه تعداد سلولهای مهاجرتکننده از بافت اکسپلانت درصورت قرار گرفتن در معرض میدان مغناطیسی ایستا بهطور قابلتوجهی افزایش یافت.
نتیجهگیری: مطالعات بیوفیزیکی اولیه ما اثربخشی میدان مغناطیسی ایستا بر ریختشناسی، جهتگیری و مهاجرت نورونها و سایر سلولهای نخاعی را مشخص ساخت و توانایی رویکرد مطرح را در درمان برپایه مغناطیس در موارد آسیب نخاعی نشان داد.کلید واژگان: بیوفیزیک, آسیب نخاعی (SCI), میدان مغناطیسی ایستا (SMF), اکسپلانت, ترمیم, کشت مرکب سلول?های نخاع, رت -
اهدافبه دنبال ترومای سیستم اعصاب محیطی، تجویز عوامل ضد التهابی یکی از استراتژی های مناسب برای کنترل آسیب وارده و پیش برد فرآیند ترمیم است. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثرات داروی متیل پردنیزولون بر بهبود عملکرد حرکتی و تغییرات بافتی به دنبال قطع عصب سیاتیک و ترمیم با پیوند داربست های سلول زدایی شده در موش صحرایی بود.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، 50 سر موش صحرایی نر بالغ ویستار به طور تصادفی به 5 گروه 10تایی تقسیم شدند؛ گروه کنترل منفی (قطع عصب سیاتیک بدون دریافت دارو)، گروه شم (انجام عمل جراحی بدون قطع عصب با دریافت حلال دارو)، گروه های تجربی 1 و 2 (قطع عصب سیاتیک و پیوند داربست با تجویز داروی متیل پردنیزولون با دوزهای یک و 30میلی گرم/کیلوگرم به صورت درون صفاقی) و گروه تجربی 3 (قطع عصب سیاتیک و پیوند داربست با دریافت حلال دارو). آزمون های رفتاری، الکتروفیزیولوژیک و بافتی، در طول دوره آزمایش انجام شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS 16 و با آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند.یافته هاسرعت روند ترمیم و بهبود عملکرد حرکتی در گروه های تیمارشده با متیل پردنیزولون در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p<). آتروفی توده عضلانی گاستروکنمیوس در گروه های تیمارشده با متیل پردنیزولون کاهش یافت. همچنین، تعداد فیبرهای عصبی، قطر آکسون ها و ضخامت غلاف میلین در گروه های تیمارشده، به طور معنی داری بیشتر بود (05/0p<).نتیجه گیریتجویز متیل پردنیزولون به دنبال قطع عصب سیاتیک و پیوند داربست سلول زدایی شده، میزان بهبود عملکرد حرکتی و ترمیم بافتی را افزایش می دهد. بازیابی عملکرد حرکتی و بافتی در دوز بالای متیل پردنیزولون نسبت به دوز پایین بهتر است.کلید واژگان: متیل پردنیزولون, عصب سیاتیک, ترمیم, داربست سلول زدایی شده, اعصاب محیطیAims: Following the peripheral nervous system trauma, prescribing anti-inflammatory agents is one of the strategies to control the damage and promoting the recovery process. The aim of this study was to investigate the effects of methylprednisolone on improvement of motor function and tissue changes following sciatic nerve transection and repairing by decellularized scaffolds transplantation in rats.Materials and MethodsIn this experimental study, 50 adult male Wistar rats were randomly divided into 5 groups of 10; negative control group (receiving no medication with transection of the sciatic nerve), sham group (nerve-mediated surgery with solvent drug), experimental groups 1 and 2 (transection of the sciatic nerve and scaffold transplantation with 1- and 30mg/kg of methylprednisolone intraperitoneally) and experimental group 3 (transection of the sciatic nerve and scaffold transplantation with solvent drug). Behavioral, electrophysiological and tissue tests were performed during the experiment. Data were analyzed by SPSS 16 software and using one-way ANOVA and Tukey's post hoc tests.
Findings: the rate of repair and improvement of motor function was increased significantly in the treated groups with methylprednisolone compared to the control group (pConclusionThe prescription of methylprednisolone increases the amount of motor improvement and tissue repair after the sciatic nerve transection and the decellularized scaffold transplantation. Recovery of the motor and tissue functions at high dose of methylprednisolone is better than low dose.Keywords: Methylprednisolone, Sciatic Nerve, Regeneration, Decellularized Scaffold, Peripheral Nerves -
مقدمهموفقیت دندان های درمان ریشه شده با ضایعات پری اپیکال در مطالعات بسیاری گزارش شده است. هر چند در برخی موارد مانند اکلوژن تروماتیک، ضایعات بدون تغییر باقی بمانند. به عبارت دیگر اثر اکلوژن تروماتیک در پیشرفت بیماری های پالپ و پری اپیکال به طور کامل شناخته نشده است.
گزارش مورد: این مقاله باقی ماندن ضایعه پری اپیکال و علائم بیمار را بعد از درمان اندو و جراحی مناسب در یک بیمار 17 ساله گزارش می کند که بعد از حذف تماس های پیش رس، علائم بهبود پیدا کرد و ضایعه پری اپیکال ترمیم شد.نتیجه گیریرفع تماس های پیش رس در طی مراحل درمان می تواند یکی از فاکتورهای تاثیرگذار بر نتایج درمان باشد.کلید واژگان: اکلوژن تروماتیک, ضایعه پری اپیکال, ترمیمIntroductionThe success of root canal treated teeth with periapical lesions was addressed in several studies. However, in some cases, such as traumatic occlusion, these lesions may remain stable. On the other hand, the effect of traumatic occlusion in development of pulp and periapical diseases is not known thoroughly.
Case Report: The article reports the remaining of periapical lesion after appropriate endodontic treatment and surgery in a 17-year-old patient. However, the patient symptoms improved after removal of premature contacts and periapical lesion healed.ConclusionElimination of premature contacts during treatment can be one of the influential factors in treatment outcomes.Keywords: Traumatic occlusion, periapical lesion, Healing
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.