به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "خود کنترلی" در نشریات گروه "پزشکی"

  • سمانه سالاری، آذر سلطانی، مائده ندیم قاضیانی، علی کریمی*
    مقدمه

    ایمنی حریق در مراکز بهداشتی  و  درمانی به دلیل محدودیت توان حرکتی ساکنین و ضرورت عدم اختلال در عملکرد آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بنابراین، اقدامات احتیاطی ضعیف در برابر حریق منجر به تلفات جانی و خسارات مالی بیشتر می شود. در این مطالعه، ضمن اینکه ریسک حریق یک بیمارستان آموزشی و درمانی شهرستان بیرجند به روش جامع و کامل ارزیابی ریسک حریق برای مهندسین 1 (FRAME) مورد ارزیابی قرار گرفته است؛ پارامترهای موثر بر ایمنی حریق بیمارستان مورد تحلیل قرار گرفت و راهکارهای کنترلی نیز ارائه شده است. 

    روش کار

    در ابتدا در کلیه بخش های بیمارستان چک لیست ارزیابی ریسک حریق تکمیل گردید سپس مقادیر پارامترهای موثر بر ایمنی حریق بدست آمد در مرحله ی بعد، ریسک حریق برای اموال، ساکنین و فعالیت ها با استفاده از نرم افزار تحت اکسل تخمین زده شد. در نهایت، بر اساس مقادیر عوامل موثر بر ایمنی حریق، راهکارهای کنترلی ارائه گردید.  

    یافته ها

    نتایج بدست آمده از ارزیابی ریسک نشان داد ریسک 22 درصد بخش های بیمارستان مورد مطالعه برای ساختمان و اموال نامطلوب بوده از طرفی سطح ریسک 90 درصد بخش های بیمارستان برای ساکنین نامطلوب بدست آمد. نتایج ریسک اولیه ساختمان نشان داد در اکثر بخش های بیمارستان می توان با استفاده از سیستم های اطفاء حریق و کاشف های خودکار تعادل بین ریسک بالقوه حریق و پذیرش ریسک برقرار نمود. مطابق با نتایج بدست آمده بخش تاسیسات ساختمان نیاز به سیستم های اطفاء حریق از جمله اسپرینکلرها می باشد. همچنین در هنگام وقوع حریق در بخش های مختلف، نرخ انتشار حرارت (HRR) بین 125-250 کیلووات بر متر مربع تخمین زده شد.  

    نتیجه گیری

    به طور کلی نیاز به اقدامات کنترلی حریق به خصوص تدابیر ایمنی حریق برای افراد می باشد. نتایج این مطالعه می تواند برای خوانندگان و متخصصین در تفسیر ارزیابی ریسک حریق و ارائه ی دقیق راهکارهای کنترلی بر اساس ارزیابی ریسک و مقادیر پارامترهای بدست آمده از آن مفید واقع شود.

    کلید واژگان: حریق, بیمارستان, کنترل حریق, ارزیابی ریسک, راهکار کنترلی, FRAME
    Samaneh Salari, Azar Soltani, Maedeh Nadim Qaziany, Ali Karimi*
    Introduction

    Fire safety in healthcare centers is crucial due to the limited evacuation capacity of the occupants and the necessity of not disrupting the operation in these centers. In this study, the fire risk of a public hospital was evaluated using the Fire Risk Assessment Method for Engineering (FRAME). Additionally, the factors affecting fire safety in the hospital were analyzed quantitavely, and fire control strategies were presented. 

    Material and Methods

    First, the fire risk assessment checklist was filled in all the hospital departments. Then, the values of the factors affecting fire safety were obtained. In the next step, the fire risk for the building, occupants and activities were estimated using Excel software-FRAME. Finally, control strategies and intervention measures were presented based on the value of these factors. 

    Results

    In the hospital under study, 22% of the departments posed an undesirable fire risk to the building and its property. On the other hand, 90% of the departments had risk levels that were undesirable for the occupants. The results of the initial risk (R0) showed that a balance between potential fire risk and risk acceptance can be established by implementing manual fire extinguishing systems and automatic detectors in all departments. 

    Conclusion

    ased on the condition of the hospital studied, a balance between potential fire risk level and risk acceptance level was not established. Therefore, there is a need for fire control measures, especially fire safety measures for the occupants. The results of this study can be useful for readers and experts in interpreting fire risk assessments and presenting detailed control measures based on the risk assessment and the value of the parameters.

    Keywords: Fire Risk, Hospital, Fire Control, Risk Assessment, Control Solutions, FRAME
  • محرم کرمی جوشین، سیامک محبی، عابدین ثقفی پور*، مهدی محمدی، یدالله غفوری، بهاره زارع
    زمینه و هدف

    بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی تقریبا یک سوم مردم جهان به میکروب سل آلوده هستند. تاخیر در تشخیص، علاوه بر افزایش مرگ و میر می تواند باعث افزایش طول مدت انتقال بیماری شود. هدف از انجام این مطالعه، شناسایی عوامل موثر بر تشخیص زودرس بیماران سل ریوی خلط مثبت در استان قم است.

    روش بررسی

    طی یک مطالعه آزمایشی کنترلی، تعداد 120 بیمار سل ریوی اسمیر مثبت (شامل 60 مورد با تاخیر تشخیص بیماری بیش از 3 ماه و 60 بیمار آزمایش شده با تشخیص به موقع بیماری) که از سال های 1397 تا 1400 در استان قم تشخیص داده شده بودند، بررسی شدند. برای برآورد عوامل احتمالا موثر در تشخیص بهنگام بیماران سلی، نسبت شانس هر یک محاسبه و برای تحلیل از آنالیز رگرسیون لجستیک استفاده شد.

    یافته ها

    تجویز آزمایش خلط در اولین ویزیت بیشترین تاثیر را در تشخیص زود هنگام بیماران سلی داشت (Odds Ratio=161 ،P<0.001).  بیمارانی که به مطب ها و پزشکان عمومی مراجعه کرده بودند با تاخیر تشخیص داده شده بودند. ناآگاهی از وجود خدمات تشخیص و درمان سل در مراکز بهداشتی، تاخیر تشخیص را تا 3/2 برابر افزایش داده بود. شغل، جنسیت و محل سکونت از عوامل موثر شناخته نشد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد درصد قابل توجهی از پزشکان هنگام مشکوک بودن به بیماری سل در یک فرد از تجویز آزمایش خلط از نظر جست وجوی میکروب سل غافل هستند و به درخواست عکس قفسه سینه از بیمار اکتفا می کنند. آموزش و اطلاع رسانی به پزشکان، مراکز درمانی خصوصی، مطب ها و داروخانه ها در ارجاع بیماران مشکوک به سل به مراکز بهداشتی محل سکونت بیماران می تواند باعث تشخیص به موقع بیماری سل شود.

    کلید واژگان: سل, تشخیص زودرس, آزمایشی کنترلی, قم, ایران
    Moharram Karami Joushin, Siamak Mohebi, Abedin Saghfipour*, Mahdi Mohammadi, Yadollah Ghafuri, Bahareh Zareh
    Background and Objectives

    According to the report of the World Health Organization (WHO), almost one-third of the world’s population is infected with tuberculosis (TB). The delay in TB diagnosis, in addition to increasing mortality, can increase the duration of disease transmission. This study aims to identify the factors affecting the early detection of smear-positive pulmonary TB in Patients in Qom Province, Iran.

    Methods

    In this case-control study, 120 patients with smear-positive pulmonary TB (60 with a diagnosis delayed for more than three months and 60 with a timely diagnosis) diagnosed from 2018 to 2021 in Qom Province participated. To determine the factors effective in early diagnosis of pulmonary TB, the odds ratio of each factor was calculated, and logistic regression analysis was used for data analysis.

    Results

    The prescription of the sputum test at the first visit had the most significant effect on the early diagnosis of pulmonary TB (odds ratio=161, P<0.001). The TB in patients who visited the clinics and those visited by general practitioners was diagnosed with a higher delay. The lack of knowledge of existing TB diagnosis and treatment services in health centers had increased the diagnosis delay by 2.3. Occupation, gender, and place of residence were not found to be effective factors.

    Conclusion

    It seems that most doctors in Iran neglect to prescribe a sputum test for patients suspected of pulmonary TB and only prescribe chest x-rays. Training and informing doctors, private medical centers, and pharmacies in referring patients suspected of pulmonary TB to the health centers where the patients live can cause timely diagnosis of pulmonary TB.

    Keywords: Early diagnosis, Tuberculosis, Case-control, Qom, Iran
  • مختار عارفی*، شهرزاد خوشبخت
    زمینه و هدف

    هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند، چنانچه از خانواده هایی سالم برخوردار نباشد. بنابراین هدف اصلی این پژوهش ارائه پیش بینی روابط فرازناشویی بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی با میانجی گری خود کنترلی، مدیریت تعارض و بخشودگی می باشد.

    روش کار

    جامعه آماری این مطالعه کلیه مردان و زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده تحت نظر سازمان بهزیستی شهر کرمانشاه در سال 1397-1396 بود که بنا به آمار اخذ شده از سازمان بهزیستی تعداد آنها حدودا 420 نفر بوده است. روش نمونه گیری تمام شماری (سرشماری) بود. نوع این پژوهش توصیفی پیمایشی، بر اساس هدف کاربردی و از نظر تجزیه و تحلیل کمی است. جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه های نگرش به روابط فرازناشویی ویتلی (2008)، دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (2014)، پنج عاملی شخصیت (NEO-FFI)، بخشش ری و همکاران، (2001)، خود کنترلی تانجنی و همکاران (2004)، مدیریت تضاد ویلسون و پونتام (1982) استفاده گردید و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و معادلات ساختاری انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که خود کنترلی، مدیریت تعارض و بخشودگی در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی نقش میانجی گری را ایفا می کنند و مدل تحقیق از برازش مطلوب برخوردار است.

    نتیجه گیری

    به طور کلی می توان نتیجه گرفت که ارزیابی کلی جهت شناخت عوامل موثر در رضایت زناشویی و گرایش به روابط فرازناشویی، با توجه به نقش آن در زندگی افراد، به عنوان عاملی برای پیشرفت جوامع، شکل گیرد تا بتوان در جهت استحکام بنیان خانواده و پیشرفت جامعه از آن استفاده گردد.

    کلید واژگان: روابط فرازناشویی, ویژگی های شخصیتی, سبک های دلبستگی, خود کنترلی
    Mokhtar Arefi*, Shahrzad Khoshbakht
    Background & Aims

    Among all institutions, organizations and social facilities, the family has a significant role and importance. All those who have thought about the organization of society have emphasized the family and its vital importance for society. In fact, no society can claim health if it does not have healthy families, and there is certainly no social harm that arises regardless of the influence of the family. Therefore, the main purpose of this study is to provide prediction of extramarital relationships based on personality traits and attachment styles mediated by self-control, conflict management and forgiveness. According to Doodle and Kasenki (2018), the source of marital conflict can be due to social contexts that include changes in people's relationships for various reasons, including changes in knowledge, attitudes and insights gained through different and social changes, or differences. Perception created in couples, which includes seeing the situation differently to start and continue life from the couple, these perceptual differences are due to learning and training that the person willingly or unwillingly understands and receives. Conflict management can be a predictor of many processes in couples communication. Because extramarital affairs is one of the most critical issues that couples face and because infidelity undermines the most basic component of the marital relationship which is trust. Therefore, it leaves huge destructive effects on the life of the couple. In the meantime, most of all, the spouse who has been betrayed and betrayed will be harmed and will cause mental health disorders and loss of emotional and behavioral balance, as well as the problems of divorce and the breakdown of marital life. Sense of revenge, psychological harm to children is one of the consequences of betrayal. Looking at the background of studies on extramarital relationships, it can be seen that in Iran, little research has been done directly on extramarital relationships, including gender differences in committing extramarital relationships and its underlying factors in Iran due to cultural and social factors. The family is one of the most important social systems based on marriage between the opposite sex. Maintaining and maintaining a family is very important, and since extramarital affairs or infidelity have become one of the social problems in recent years, addressing the root causes and the gap between them can have effective benefits for couples .Therefore, the aim of the present study is to answer the question of what is the predictive model of extramarital relationships based on personality traits and attachment styles mediated by self-control, conflict management and forgiveness?

    Methods

    The statistical population of this study is all married men and women who referred to family counseling centers under the supervision of Kermanshah Welfare Organization in 1397-1396. According to statistics obtained from the Welfare Organization, their number was about 420 people. The sampling method was census. The type of this research is descriptive-survey, based on applied purpose and in terms of quantitative analysis. The data collection tool was a questionnaire. In order to analyze the data, correlation tests and structural equations have been developed.

    Results

    The results showed that personality traits and attachment styles predict self-control, conflict management and forgiveness of extramarital relationships. The value of RFI or relative fit index obtained is 0.936, the value of IFI or incremental fit index obtained is 0.983, and the value of CFI or comparative fit index obtained is 0.986, which indicates the optimal fit of the model. The value of RMSEA or the root mean square of the estimation error obtained is 0.028, which is favorable considering the standard value of less than 0.05. The value of PNFI or parsimony normalized index is equal to 0.734, the value of PCFI or parsimonious adaptive fit index is equal to 0.792, the value of PRATIO or parsimony ratio is equal to 0.625 and more than 0.5 and shows the favorable condition of the model.

    Conclusion

    It is suggested that a general evaluation to identify the factors affecting marital satisfaction and the tendency to extramarital relationships, according to its role in the lives of individuals, as a factor for the development of societies, to form a strong family foundation and progress. Society to use it. Mental health is a science focused on promoting welfare, social welfare, and life health which is related to all periods (pre-birth to death) and aspects of life (family environments, school, university, appointment, and society). Besides physiological needs, human beings have emotional, moral, religious, instructional, and directional needs and healthy life is produced through fulfilling these needs and maintaining balance between them.  Personality is a collection   of   mental   characteristics   that consistently    exists    in    individuals    and influences their behaviors and thoughts. In other  words,  individuals’  personality  is  a combination  of  mental  characteristics  that are  used  for  determining  the  position  of that  individual  in  classifications. Self-control is one of the unique personality characteristics that varies from one person to another. That is, individuals with high levels of self-control depending on the extent of control they employ show different reactions and behaviors. In order to use this characteristic effectively, it should be nurtured because controlling excitements in social interactions is a very difficult task although researchers believe that public culture of a society effects the way individuals control themselves. Cultural psychology has confirmed that individuals are usually different with respect to their behaviors and through their particular behaviors are distinguished from each other; for instance, in most societies it is believed that only persons can have a personality who has stable, united and coherent characteristics and during time their personality remains unchanged and resists influence. Research has indicated that power of “self-control” in different periods of life ensures success. Agreement and conscientious are aspects of self-control because these factors respectively ensure the ability to “adapt” one’s behavior to other’s feelings and wishes and tolerate desires. Several limitations should be noted in the current study. First, thisstudy had a cross-sectional design which makes it difficult to draw anycausal relationship among the variables. In future, researchers mayconduct experimental or longitudinal studies to examine the mediationmodel.

    Keywords: Extramarital Affairs, Personality Traits, Attachment Styles, Self-Control
  • مرضیه اکبری، روح الله دهقانی*، سید غلام عباس موسوی

    مقدمه :

    دانشجویان، بخش بسیار مهمی از جامعه ی جوان را تشکیل می دهند که میزان آگاهی آن ها بر سلامتی خانواده و دوستانشان تاثیر می گذارند. مطالعه ی حاضر همزمان با شیوع ویروس کرونا، با هدف بررسی سطح آگاهی، رفتارهای پیشگیرانه و درک خطر دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان نسبت به COVID-19 انجام گرفت.

    روش ها

    این مطالعه ی مقطعی در سال 1400 انجام شد. 330 دانشجو از دانشگاه علوم پزشکی کاشان به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای شامل 4 بخش اطلاعات دموگرافیک، آگاهی (15 سوال)، رفتارهای پیشگیرانه (9 سوال) و درک خطر (2 سوال) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های Mann-Whitney و Kruskal-Wallis استفاده گردید.

    یافته ها

    میزان آگاهی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان نسبت به راه های انتقال، منشا، علایم، دوره ی کمون، راه درمان، نحوه ی تشخیص، اهمیت استفاده از ماسک و بهداشت دست بین 60 تا 98 درصد و خیلی خوب بوده است. رفتارهای پیشگرانه ی دانشجویان نسبت به تمامی گویه های ذکر شده بین 65 تا 95 درصد و خیلی خوب به دست آمد. حدود نیمی از دانشجویان این دانشگاه درک خطر بالایی از COVID-19 داشته اند. بین نمره ی رفتار دانشجویان آموزش دیده و آموزش ندیده تفاوت معنی داری وجود داشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به شیوع بالای این ویروس و عدم وجود داروی کاملا موثر در درمان این بیماری، لازم است، سطح آگاهی دانشجویان با آموزش مناسب، ارتقا یابد تا به دنبال آن شاهد افزایش رفتارهای پیشگیرانه و درک خطر در بین دانشجویان باشیم.

    کلید واژگان: آگاهی, رفتارهای کنترلی, پیشگیری اولیه, دانشجویان, خطر
    Marzieh Akbari, Rouhullah Dehghani *, Seyed GholamAbbas Moosavi
    Background

    Students are a very important part of young society whose awareness affects the health of family and friends. At the same time as the COVID-19 pandemic, the present study was conducted to investigate the level of Knowledge, Preventive Behaviors and Risk Perception of students of Kashan University of Medical Sciences towards COVID-19.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted in 2022. 330 students from the Kashan University of Medical Sciences were selected by random sampling method.  Data collection tools were a questionnaire including 4 sections of demographic information, awareness (15 questions) and preventive behaviors (9 questions) and risk perception (2 questions). The Mann-Whitney and Kruskal-Wallis tests were used for data analysis.

    Findings

    The knowledge of students of Kashan University of Medical Sciences about the ways of transmission, origin, symptoms, incubation period, treatment, how to diagnose, the importance of using a mask and hand hygiene has been between 60 to 98% and very good. The students' preventive behaviors towards all the mentioned items were between 65 and 95% and were very good. About half of the university students had a high risk of COVID-19.

    Conclusion

    Due to the high prevalence of this virus and the lack of completely effective medicine in the treatment of this disease, it is necessary to raise the level of awareness of students with appropriate training, so that we can see an increase in preventive behaviors and understanding of risk among students.

    Keywords: Awareness, Behavior control, Primary prevention, Students, Risk
  • رضا غلام نیا، سید محمد شریف محسنی، سید رضا روحانی، سید میثم امام جمعه، رضا سعیدی
    زمینه و اهداف

    رویکرد کنشگرایانه موجب ایجاد محیط ایمن، کاهش حوادث، افزایش بهره‌وری و صیانت از نیروی کار می‌شود. هدف مطالعه بررسی فرهنگ ایمنی و ارتباط آن با حوادث کاری و ارایه راهکارهای ارتقاء فرهنگ ایمنی می‌باشد.

    مواد و روش‌ها: 

    مطالعه از نوع توصیفی-پیمایشی می‌باشد. جامعه آماری، کارکنان بخش عملیاتی و نگهداری خط سه شرکت بهره‌برداری مترو بودند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه فرهنگ ایمنی است و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ مقدار 0/7 محاسبه شده و روایی پرسشنامه نیز از طریق محتوا تایید شد. داده ها با SPSS 22 تحلیل و ارزیابی شد. همچنین ملاحظات اخلاقی در تمام مراحل اجرای مطالعه رعایت شد.

    یافته‌ها:

     به لحاظ سابقه کاری 50/4% از افراد سابقه کمتر از 10 سال داشتند و 5% دچار حادثه شده‌اند. نمره کل فرهنگ ایمنی 3/45 از 5 محاسبه شد. بیشترین و کمترین همبستگی به ترتیب تعهد مدیریت با 0/949 و الویت به ایمنی با 0/156 بدست آمد. سطح تبادل اطلاعات، محیط کار و فرهنگ ایمنی در وضعیت نامطلوب قرار دارند. میانگین نمره فرهنگ ایمنی بر حسب متغیر سابقه کار اختلاف وجود دارد و برحسب داشتن یا نداشتن سابقه حادثه اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد.

    نتیجه‌گیری:

     وضعیت فرهنگ ایمنی مثبت ارزیابی گردید. تعهد مدیریت از مهم‌ترین عوامل موثر بر فرهنگ ایمنی است و الویت به ایمنی، تبادل اطلاعات و محیط کار به عنوان عامل اصلی در کاهش نمره فرهنگ ایمنی شناسایی گردید. در ارتقاء فرهنگ ایمنی، برقراری نظام پیشنهادات ایمنی مستقل بدور از تهدید و تنبیه، معرفی افراد برتر ایمنی برای تحلیل فنی و مشارکت در جلسات ایمنی موثر می‌باشد.

    کلید واژگان: فرهنگ ایمنی, رفتار, حوادث, اقدامات کنترلی, مترو
    Reza Gholamnia, Seyed Mohammad Sharif Mohseni, Seyed Reza Rouhani, Seyed Meisam Emamjomeh, Reza Saeedi
    Background and Aims

    Preventive approach leads to reduce accident, create a safe environment, and increase productivity and protection of the workforce. The purpose of this study was to investigate safety culture and its relationship with accidents and to present strategies for promoting safety culture.

    Materials and Methods

    This study was a descriptive research. The statistical population of the study consisted of the staff of operating and maintenance units in Tehran’s Metro Company. A questionnaire was used as the tool for data gathering. The Cronbach's alpha was calculated to be 0.7 and its content validity was confirmed. The data were analyzed by SPSS software. All the ethical considerations were observed in this study.

    Results

    The work experience of about 50.4% of the staff was less than 10 years and about 5% of the staff had at least one occupational accident. The highest and lowest correlation coefficients were found between safety culture and management commitment (0.949) and making safety a priority (0.156), respectively. The average levels of information exchange, work environment and safety culture were poor.

    Conclusion

    Based on the results, the management commitment was one of the most important factors in safety culture. The factors making safety a priority, level of information exchange and work environment were identified as the major factors reducing the safety culture score., The most effective measures for promoting the safety culture were determined to be establishing a system of independent safety proposals without threats and punishment, introducing top safety staff for technical analysis, and staff participation in safety meetings.

    Keywords: Safety Culture, Accident, Behavior, Control Measures, Subway
  • مهرداد پویانمهر، انیسه سرمدی
    زمینه و اهداف

     بیماری ناشی از ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) یک بیماری خطرناک ویروسی با احتمال بروز سرطان‎های بدخیم تناسلی می‎باشد. میزان واکسیناسیون علیه ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) در ایران بسیار پایین است و برنامه‎ای برای واکسیناسیون HPV وجود ندارد. این مطالعه برای ارزیابی آگاهی و نگرش در مورد HPV ، باورهای بهداشتی نسبت به واکسیناسیون HPV فواید، موانع و قصد توصیه واکسیناسیون HPV برای دختران و پسران انجام شد.

    مواد و روش‌ها:

     طرح مطالعه با استفاده از یک پرسشنامه‎ مقطعی توصیفی در چهار بخش؛ سنجش دموگرافیک، آگاهی، نگرش و منابع اطلاعات برای 500 نفر از دانشجویان دختر‎ و پسر در مراکز آموزش عالی استان درسال 1400 انجام شد. روایی پرسشنامه توسط اساتید هییت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و پایایی آن توسط آزمون آلفای کرونباخ تایید شد. تحلیل داده ها با روش رگرسیون لجستیک و فاصله اطمینان 95٪ با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه18 انجام گرفت. ملاحظات اخلاقی در تمام مراحل اجرای مطالعه رعایت شد.

    یافته‌ها:

     تفاوت معنی داری در آگاهی و نگرش افراد مشارکت کننده در پژوهش به ترتیب بر اساس جنسیت در زنان با 36/4%، مقاطع تحصیلات تکمیلی در زنان با 16/84% و رشته‌های تحصیلی وابسته به علوم پزشکی با 30/25% دیده شد (P<0/05).

    نتیجه‌گیری:

     اگرچه هنوز برنامه‌ای به منظور واکسیناسیون  HPV در دانشگاه‌ها ارایه نشده است، اما ترویج دانش عمومی در ‎مورد واکسیناسیون HPV بین زنان و مردان جوان توسط اساتید بهداشت لازم است.

    کلید واژگان: فرهنگ ایمنی, رفتار, حوادث, اقدامات کنترلی, مترو
    Mehrdad Pooyanmehr, Aniseh Sarmadi
    Background and Aims

    Human papillomavirus (HPV) is a dangerous viral disease with the potential for malignant genital cancers. Vaccination rates against HPV are very low in Iran and there are no plans for HPV vaccination. This study was conducted to evaluate knowledge and attitudes about HPV, health beliefs about HPV vaccination benefits, barriers, and intention to recommend HPV vaccination for girls and boys.

    Materials and Methods

    The study was conducted using a descriptive cross-sectional questionnaire in four sections: demographic measurement, knowledge, attitude and information resources for 500 female and male students in higher education centers of the province in 1400. The validity of the questionnaire was confirmed by the faculty members of Kermanshah University of Medical Sciences and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha test. Data analysis was done using logistic regression method and 95% confidence interval using SPSS software version 18. Ethical considerations were observed in all phases of the study.

    Results

    There was a significant difference in knowledge and attitude of participants based on gender in women with 36.4%, postgraduate degrees in women with 16.84%, and disciplines related to medical sciences with 30.25% (P < 0.05).

    Conclusion

    Although no program has yet been presented for HPV vaccination in the province's universities, it is necessary to promote public knowledge about HPV vaccination and to explain HPV vaccination goals among young men and women by health professors.

    Keywords: Health Attitude, HPV, Knowledge, Students, Vaccination
  • سیده لادن مطلبی پور، حسن میرزا حسینی*، مجید ضرغام حاجبی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعالسازی طرحواره های معنوی - اسلامی بر تاب آوری و خود کنترلی بود. پژوهش حاضر جزء طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون-پیگیری سه گروهی است.

    مواد و روش ها

    جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زوجین دارای فرزند معلول ذهنی، جسمی_حرکتی یا ذهنی و جسمی-حرکتی بوده که تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار داشته و دارای پرونده در مرکز خدمات بهزیستی مثبت زندگی خوانسار بوده و در سال 1401 درشهرستان خوانسار سکونت داشتند. به منظور تشکیل سه گروه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج)، ابتدا 46 نفر انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی 16 نفر (8 زوج) در گروه آزمایش اول و 16 نفر در گروه آزمایش دوم و 16 نفر در گروه گواه گروه بندی شدند. سه گروهی که به این ترتیب تشکیل شد مشابه هم بوده و اندازه گیری متغیرهای وابسته برای هر دو گروه آزمایش در یک زمان صورت گرفت. همچنین مرحله پیگیری سه ماه بعد از پس آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکنترلی تانجی (2004) و پرسشنامه تاب آوری کونور-دیویدسون (2003) بودند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان ذهن آگاهی و درمان هیجان مدار در مقایسه با گروه کنترل اثربخش هستند (p<0.05).

    نتیجه گیری

    بنابراین بین اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره معنوی- اسلامی و درمان هیجان مدار (EFCT) برافزایش میزان تاب آوری و خود کنترلی تفاوت معناداری وجود ندارد.

    کلید واژگان: درمان هیجان مدار, درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی - اسلامی, تاب آوری, خود کنترلی
    Seyed Ladan Motalebipour, Hasan Mirzahoseini*, Majid Zargham Hajebi
    Purpose

    The purpose of the present study was to compare the effectiveness of emotion-oriented therapy and mindfulness therapy based on the activation of spiritual-Islamic schemas on resilience and self-control. The current research is part of the semi-experimental designs with pre-test-post-test-follow-up of three groups.

    Materials and Methods

    socio-statistics of the present study, all couples had a child with a mental, physical-motor or mental and physical-motor disability who was covered by the welfare organization and had a file in the Life plus welfare service center of Khansar and lived in Khansar city in 1401 . In order to form three groups using the purposeful sampling method (taking into account the entry and exit criteria), first 46 people were selected and then randomly 16 people (8 couples) were in the first test group and 16 people were in the second test group and 16 people were grouped in the control group. The three groups that were formed in this way were similar and the dependent variables were measured for both experimental groups at the same time. Also, the follow-up phase was performed three months after the post-test on all three groups. The research tools included Tanji's self-control questionnaire (2004) and Connor-Davidson's resilience questionnaire (2003). The data of the research were analyzed using repeated measurement analysis of variance test.

    Findings

    The results of data analysis showed that mindfulness therapy and emotional therapy are effective compared to the control group (p<0.05).

    Conclusion

    Therefore, there is no significant difference between the effectiveness of mindfulness therapy based on the activation of spiritual-Islamic schema and emotion-focused therapy (EFCT) on increasing resilience and self-control.

    Keywords: Emotion-Focused Therapy, Mindfulness Therapy based on the activation of Spiritual-Islamic Schemas, Resilience, Self-Control
  • پویا پرویزی، میلاد جلیلیان*، هانا پرویزی، سارا امیری، حمیدرضا محمددوست

    کروناویروس جدید 2019 نوع دیگری از کروناویروس های شناخته شده از جمله کروناویروس سارس (SARS-CoV-1) و کروناویروس مرس MERS-CoV است. سازمان بهداشت جهانی (WHO) نام این ویروس را SARS-CoV-2 و بیماری را به طور رسمی کروناویروس 2019 مشخص و نام گذاری کرده است(به اختصار COVID-19). اولین مورد ابتلا به COVID-19 در دسامبر 2019 و در شهر ووهان چین گزارش شده است. مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده است که این بیماری از حیوان به انسان انتقال می یابد و سرعت انتقال بیماری از انسان به انسان به سرعت در حال افزایش است. در حال حاضر مهمترین عوامل در پیشگیری و کنترل شیوع این بیماری تشخیص درست و مناسب، مراقبت های بهداشتی و اقدامات کنترلی هستند. با توجه به اینکه تشخیص و درمان به موقع بیماری اهمیت زیادی دارد، به کارگیری مواد نانومقیاس برای ساخت حسگرها و سیستم دارورسانی می تواند کمک به سزایی برای محققان محسوب شود. ما در این مقاله به دنبال بیان و توضیح اثرات شیوع این بیماری در سراسر جهان و در نظر گرفتن جنبه های مختلف SARS-CoV-2 هستیم.

    کلید واژگان: COVID-19, گسترش سریع, مطالعات اپیدمیولوژیک, اقدامات کنترلی, مواد نانومقیاس
    Pooya Parvizi, Milad Jalilian*, Hana Parvizi, Sara Amiri, Hamidreza Mohammad Doust

    The 2019 novel coronavirus is another type of known coronaviruses; SARS-CoV-1 and MERS-CoV. The World Health Organization (WHO) has named the virus SARS-CoV-2 and its disease as coronavirus disease 2019 (abbreviated COVID-19). The first case of COVID-19 was reported in December 2019 in Wuhan, China. The epidemiological studies have shown that the disease is transmitted from animal to human, and the spread of the disease from person to person is rapidly expanding. Currently, the most important factor in preventing and controlling the spread of the disease is proper recognition, health care, and control measures. Given the importance of early detection and timely treatment of the disease, the use of nanoscale materials for the production of sensors and drug delivery system can be of great assistance to the researchers. In this context, we aimed to explain the effects of the prevalence of the disease worldwide and consider the different aspects of SARS-CoV-2.

    Keywords: COVID-19, Rapidly expanding, Epidemiological studies, Control measures, Nanoscale materials​​​​​​​
  • رضا جعفری ندوشن، غلامحسین حلوانی، فرزانه فیروزی*
    مقدمه

    با وجود تلاش های گسترده جهت کاهش خطای انسانی در حوزه های متفاوت شغلی، همچنان اعمال و رفتارهای ناایمن علت اصلی بسیاری از حوادث می باشند. رخداد خطاهای پزشکی در سیستم های مراقبت های بهداشتی و درمانی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل کاهش کیفیت خدمات در این حوزه در سال های اخیر مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. ازاین رو این مطالعه با هدف شناسایی و ارزیابی انواع خطاهای انسانی در بین پرستاران بیمارستان مادر یزد صورت گرفت.

    روش بررسی

    این مطالعه به صورت مقطعی و توصیفی-تحلیلی در سال 1397 در بیمارستان مادر یزد صورت گرفت. تمامی وظایف پرستاری در بخش های زنان، نازایی، اورژانس، مراقبت های ویژه نوزادان و لقاح خارج از بدن بیمارستان، شناسایی و با استفاده از روش آنالیز سلسله مراتبی وظایف (HTA) به زیر وظایف تقسیم و سپس با استفاده از روش SHERPA مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند.

    نتایج

    بیشترین تعداد خطاها به ترتیب در بخش زنان (83)، نازایی (75)، اورژانس (53)، مراقبت های ویژه نوزادان (32) و لقاح خارج از بدن (6) بوده است. بیشترین درصد خطا مربوطه به عملکردی در تمامی بخش ها می باشد. کمترین خطا نیز مربوط به خطای انتخاب بود.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان می دهند که خطاهای عملکردی سهم عمده ای از خطاها را به خود اختصاص داده اند که می بایست اولویت راهکارهای کنترلی در هر بخش برای این نوع خطاها در نظر گرفته تا از بروز این نوع خطاها جلوگیری شود. میزان خطاهای شناسایی شده بعد از ارایه راهکارهای کنترلی پیشنهادی در تمامی بخش ها نشان دهنده این حقیقت بود که می توان با به کارگیری این راهکارها به سطوح قابل قبولی از ریسک دست یافت.

    کلید واژگان: خطای انسانی, بیمارستان, پرستار, SHERPA, راهکارهای کنترلی
    Reza Jafari Nodoushan, Gholam Hossein Halvani, Farzaneh Firouzi*
    Introduction

    Despite widespread efforts to reduce human error in different occupations, unsafe practices and behaviors are still the main cause of many accidents. The occurrence of medical errors in health care systems as one of the most important factors in decreasing the quality of services in this field has received much attention in recent years. Therefore, this study aimed to identify and evaluate all kinds of human error among nurses of Yazd Mother hospital.

    Materials and Methods

    This cross-sectional and descriptive-analytical study was conducted at Yazd Mother hospital in 2019. All nursing duties in gynecology, infertility, emergency, neonatal intensive care, and in vitro fertilization were identified and subdivided using hierarchical task analysis (HTA) and then analyzed using SHERPA method.

    Results

    The highest number of errors was in a gynecology (83), infertility (73), emergency (54), neonatal intensive care (31) and in vitro fertilization, respectively. The highest percentage of errors was related to performance in all sectors. The least frequent error was selection error.

    Conclusion

    The results of this study showed that functional errors account for a large proportion of errors, which should be the priority of control strategies in each segment for these types of errors in order to prevent such errors. The magnitude of the errors identified after the proposed control solutions in all sections indicated the fact that acceptable solutions can be achieved by applying these strategies.

    Keywords: Human Error, Hospital, Nurse, SHERPA, Control Strategies
  • بهنام عزیزی، عباس سیفی*
    زمینه و هدف

    بیماری های واگیردار با اثری که بر سلامت جسمی و روانی و همچنین شاخص های اقتصادی در جوامع دارند بسیار حایز اهمیت هستند. شناخت نحوه شیوع و پویایی انتشار ویروس در جامعه جهت اتخاذ تصمیمات صحیح و به موقع حیاتی است.

    روش کار

    رویکرد پویایی شناسی سیستم (System Dynamics) یک روش مناسب و علمی برای مدلسازی و مطالعه رفتار شیوع این نوع همه‏گیری هاست. مطالعات زیادی در مورد بیماری های واگیردار در ادبیات همه‏گیری شناسی وجود دارد اما در مورد ویروس کرونا، سابقه بررسی و مدل سازی رفتار شیوع آن در ایران چندان به چشم نمی‏خورد. در این مطالعه، علاوه بر بررسی شرایط ایران به طور خاص، یک مدل جدید SEIR (Susceptible, Exposed, Infectious, or Recovered) شامل جداسازی جمعیت مستعد، شناسایی و قرنطینه افراد آلوده و نقش اطلاع رسانی در شیوع بیماری ارایه شده است.

    یافته ها

    یکی از مهم ترین دستاوردهای این مطالعه آن است که شرایط اصلی مهار شیوع بیماری بر حسب میزان تست و قرنطینه و نرخ تماس در اثر رعایت نکات بهداشتی بدست می‏ آید که درصورت رسیدن به آن شرایط و البته حفظ آن، دیگر نباید نگران بروز موج های بعدی شیوع بیماری بود.

    نتیجه گیری

    همچنین جداسازی جمعیت مستعد در مهار بیماری یک ابزار کمکی جهت رسیدن به شرایط مذکور محسوب شده و به تنهایی ناکافی است.

    کلید واژگان: بیماری کرونا, مدلسازی پویاشناسی سیستم, شرایط مهار, اقدامات کنترلی
    Behnam Azizi, Abbas Seifi*

    Infectious diseases significantly distress the physical and mental health as well as economic conditions of the societies. Understanding how a virus spreads, especially the dynamics of an epidemic is critical in order to make proper decisions and take proper measures. System dynamics approach is a scientific and appropriate method for modeling and studying the behavior of epidemics. There are many studies on system dynamics modeling of infectious diseases in the literature. However, in case of Coronavirus, there are few extensive studies on the behavior of this outbreak especially calibrated to the actual situation in a specific region. In this study, we develop an SEIR model of Covid-19 epidemic in Iran that is actually calibrated to the real data. More Importantly Most of the previous studies are focused only on projecting the number of infected people and deaths. In this study, in addition to projecting the simulation results under different scenarios, sensitivity analysis of the influential parameters are performed. Also studying the effect of quarantine measure for patients on the results and isolating the susceptible population as two different yet indirectly connected sections is not largely considered in previous studies. The developed model in this study includes Susceptible and Exposed population, identification and quarantine of infected individuals, number of Recovered cases and Deaths. The effect of asymptomatic infected people has been included as well. The quarantine itself has been expressed by several sub-variables such as required time for a person to be quarantined, the percentage of the infected who are quarantined (testing capabilities) and the efficiency of the process. There is a same decomposition for other variables such as Isolation of susceptible population and contact rate. Contact rate is defined by sub-variables: media impact, initial contact rate and a slope which determines the increase in contact rate based on the population density.  The media Impact also starts at a minimum level and gradually reaches its maximum. This definition demonstrates the gradual growth in public awareness which improves the hygiene and social distancing commitment among the individuals. Isolation process is highly depended on economic pressure. As isolation period last longer, the more resources are required to keep people fed and healthy in isolation. A simple variable to illustrate the economic pressure is defined which based on an assumed function table limits the isolation duration and percentage of the healthy people who remain isolated. Although this relationship requires more research to indicates the economic impact more accurately it is still useful and enough in order to demonstrate a limitation for isolation process.  After developing the model, it is validated through applying it for a previous real epidemic situation of H1N1 and the results are valid. Also, running the model in extreme conditions returns the expected results. It is assumed that infectivity of the virus is constant (the virus does not mutate during the period of the study) so that through a calibration process it can be obtained based on other parameters. The asymptomatic rate (the percent of people who get exposed to the infection but do not develop any symptoms) and the incubation period (average required time for a person from getting exposed to infection until developing the symptoms) are also assumed constant. After validating the model, it is used to study the spread of Covid-19 in Iran and is calibrated to official data. This stage generates a basic simulation in which the results for target variables produce real data pattern and numbers. As the official data are usually lower than the real cases, a variable to introduce the official data is considered. The official data is a portion of the real data and this portion is a given value for the model. Having the basic calibrated model, developing scenarios and performing sensitivity analysis is the next stage. In particular, we study the impacts of people isolation as well as media, quarantine rate and other given variables on spread of the virus. We investigate and advise the required conditions for controlling the spread of the disease mainly based on the testing capabilities and quarantine of the infected people and contact rate. This study includes several sensitivity analysis for important target variables such as number of daily deaths, total deaths, daily new infected, total infected, required hospital beds and ICU rooms. This analysis is based on changes in entry factors such as quarantine of patients, contact rate, media impact, asymptomatic rate, averaged required time for quarantine, recovery time, isolation of susceptible population and quarantine efficiency. The results show that total number of death and infected are highly sensitive to changes in two key factors: Quarantine of patients and contact rate. The sensitivity of mentioned target variables to isolation of susceptible population, however, is considerably less than those two key factors. We developed several scenarios with different values of isolation rate while other variables are constant. The results indicate that in absence of either reliable quarantine measure or desired contact rate level, isolating the susceptible population will only lead to continues oscillation in the target variables unless the isolation remains for a very long time. However, in scenarios where the quarantine rate or contact rate or both are below the desired level the sensitivity of deaths or infected to isolation rate is higher. Therefore, Isolation could help in providing time for applying proper quarantine measures or to reduce contact rate to desired level. These results indicate the priority level of launching the controlling measures. Also, through performing the sensitivity analysis a minimum level of quarantine rate is obtained. The results show a required contact rate level as well. In fact for both contact rate and quarantine, a lower level than the minimum level will cause the epidemic to get out of control. Another important outcome of the study is an important guidance about the contact rate controlling policy. The results show that the contact rate should be sustained at a desired level through media and public awareness. Most models link the contact rate to the daily deaths or total deaths. We developed two scenarios where in the first one contact rate is controlled by policy making and media and in the other one it is defined based on the feedback of number of deaths. The results show that in the latter the outbreak goes out of control and takes a very long time while in the first scenario it will be controlled in an acceptable time. Therefore, although this is true that practically feedbacks from deaths influences the contact rate, the model shows that if this behavior remains uncontrolled, the epidemic will not be controlled. In a third combined scenario the results show by securing the required contact rate through public awareness and media, feedbacks from deaths could be helpful for policy makers to control the outbreak even faster. Therefore, through performing several sensitivity analysis and developing different scenarios, controlling conditions for the epidemic are obtained. There are two main requirements: first a proper testing and quarantine practice in which more than 87 percent of infected are identified and quarantined within a day and a quarantine efficiency level more than 95 percent. Secondly, contact rate must be level downed and sustained at least to the desired level through media and policy making. This is especially important because reaching and sustaining these conditions will suppress the disease and prevent the next waves of the outbreak.

    Keywords: Coronavirus, Covid-19, System Dynamics, Contorl Measures, Epidemics
  • حمید خوشدست*، محمد نعیم زیدآبادی نژاد
    زمینه و هدف

    یکی از بزرگترین نگرانی ها درباره توسعه روز افزون صنایع معدنی، به ویژه در مناطق خشک و گرمسیر، مصرف آب زیاد آنها و در نتیجه، تهدید جدی منابع آبی منطقه در کنار اثرات آلایندگی این صنایع بر محیط زیست و سایر منابع آبی پایین دستی است. لذا، اتخاذ تصمیمات و اعمال تمهیدات مناسب جهت مدیریت مصرف آب در صنایع معدنی، امری ضروری است. اما، ارایه هرگونه برنامه اجرایی و عملیاتی جهت کنترل مصرف آب در این صنایع در گروی پایش برنامه ریزی شده و علمی مصرف آب طی دوره های زمانی مشخص است.

    روش کار

    در این پژوهش، پایش مصرف آب در مجتمع سنگ آهن گهر زمین (سیرجان) با استفاده از روش پایش آماری Shewhart برای اولین بار مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مصرف آب خطوط دوگانه فرآوری کارخانه طی یک سال عملیاتی برای توسعه نمودارهای کنترلی جمع آوری و سازمان دهی شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در ماه های مختلف سال، مصرف آب می تواند مستقل از شرایط جوی و یا میزان تولید کارخانه باشد. همچنین، نمودارهای میانگین نشان دادند که روند مصرف آب در دو خط تقریبا برعکس یکدیگر بوده و در هر ماه، با افزایش مصرف آب یک خط، مصرف آب خط دیگر کاهش یافته است.

    نتیجه گیری

    برای مرتفع نمودن مشکلات، تسریع در ساخت مخزن شماره 2 برای مستقل نمودن مصرف آب هر خط فرآوری به عنوان بهترین راهکار عملیاتی پیشنهاد شد.

    کلید واژگان: مصرف آب, سیرجان, پایش فرایند, نمودار کنترلی, روش Shewhart, سنگ آهن
    H Khoshdast*, M.N Zeidabadi Nejhad
    Background & objectives

    One of the biggest concerns about the increasing development of the mining industries, especially in the dry and tropical regions, is their high water consumption and, consequently, the serious threat to the local water resources as well as the impacts of these industrieschr('39') pollution on the environment and other downstream water resources. Therefore, it is necessary to make appropriate decisions and take appropriate measure to manage water consumption in the mining industry. However, the presentation of any operational plan to control water use in such industries depends on the planned and scientific monitoring of water consumption over specific periods.

    Methods

    In this study, water consumption monitoring in the Gohar-Zamin Iron Ore Complex (Sirjan, Iran) was investigated for the first time using Shewhart statistical monitoring method. For this purpose, water consumption data of the plantchr('39')s dual processing lines were collected and organized during one year of operation to develop the control charts.

    Results

    The results show that in different months of the year, water consumption can be independent of the weather conditions or the factory production. Moreover, the cumulative diagrams show that the trend of water consumption in the two lines is almost opposite to each other and each month with increasing water consumption of one line, water consumption of the other line has decreased.

    Conclusion

    To alleviate these problems, expediting the construction of tank No.2 was proposed as the best operational solution for independent water consumption of each processing line.

    Keywords: Water Consumption, Sirjan, Process Monitoring, Control Chart, Shewhart Method, Iron Ore
  • منصوره ساده تبریان، شهرزاد غیاثوندیان*، شیما حقانی
    مقدمه

    پیشگیری از عوارض، کاهش مرگ و میر و هزینه های اقتصادی دیابت، یکی از مهم ترین اهداف مدیریت دیابت می باشد. برای رسیدن به این اهداف، کنترل دقیق قند خون لازم است که نیازمند آموزش است. زمانی بیماران از توصیه ها و آموزش های داده شده تبعیت می کنند که درک درستی از بیماری خود داشته باشند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر درک بیماری بر کنترل گلیسمیک بیماران مبتلا به دیابت انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این کارآزمایی بالینی تصادفی در 78 بیمار مبتلا به دیابت مراجعه کننده به درمانگاه دیابت شهرستان قوچان در دو گروه تصادفی مداخله (38 نفر) و شاهد (40 نفر) انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه درک از بیماری (IPQ-R) و میزان HbA1C قبل و بعد از مداخله استفاده گردید. گروه مداخله در طی 2 جلسه 45 دقیقه ای، تحت آموزش مبتنی بر درک بیماری قرار گرفتند. سنجش افراد سه ماه بعد از انجام مداخله صورت گرفت و نتایج توسط نرم افزار SPSS 22 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    سه ماه پس از آموزش در گروه مداخله، میانگین سطح هموگلوبین گلیگوزیله (1/318±9/28 در مقابل 1/422±8/33) و درک بیماری (12/971±132/53در مقابل 9/772± 159/47) نسبت به قبل، تغییر یافت. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس (ANCOVA) نشان داد سطح سرمی هموگلوبین گلیکوزیله پس از آموزش در مقایسه با پیش از آموزش، تغییرات معنی داری داشته است (0/001<p).

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه نشان داد، بیماران مبتلا به دیابت پس از مداخله ی آموزشی به درک بهتری از بیماری خود دست یافتند، که در نهایت منجر به کنترل قندخون در این بیماران گردید.

    کلید واژگان: درک بیماری, خود کنترلی, دیابت, هموگلوبین گلیکوزیله
    Mansoureh Sadeh Tabarian, Shahrzad Ghyasvandian*, Shima Haghani
    Introduction

    Prevention of complications associated with diabetes, besides the reduction of mortality and economic costs, are the most important goals of diabetes management. To achieve these goals, glycemic control, which requires education, is essential. Patients adhere to recommendations and guidelines when they have a clear understanding and perception of their disease. The current study aimed to investigate the effect of education based on illness perception on glycemic control in patients with diabetes.

    Materials and Methods

    This randomized clinical trial was conducted on 78 diabetic patients, referred to Quchan Clinic, Quchan, Iran. The participants were randomly assigned to either the intervention (n=38) or control (n=40) group. For data collection, the revised version of the Illness Perception Questionnaire (IPQ-R) was used, and glycosylated hemoglobin (HbA1c) level was measured before and after the intervention. The intervention group participated in two educational sessions (education based on illness perception), each lasting about 45 minutes. The subjects were assessed three months after the intervention, and the results were analyzed using SPSS version 22.

    Results

    Three months after the intervention, the mean HbA1c level (9.28±1.318 vs. 8.33±1.422) and illness perception (132.53±12.971 vs. 159.47±9.772) changed significantly in the intervention group, compared to the pre-intervention phase. According to the analysis of covariance (ANCOVA), the serum level of HbA1c significantly changed after the intervention, compared to the pre-intervention phase (P<0.001).

    Conclusion

    According to the present findings, the intervention could improve illness perception in diabetic patients, leading to higher glycemic control.

    Keywords: Illness perception, Self-control, Diabetes, Glycated hemoglobin A
  • خدیجه علوی*، محمدعلی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت الله فراهانی
    مقدمه

    مدل لینچ، یک مدل فراتشخیصی جدید است که به تبیین اختلالات درونی سازی می پردازد. مطالعه حاضر، بخش های مهم این مدل را  در رابطه با هراس اجتماعی، به عنوان یک اختلال درونی سازی، مورد بررسی قرار می دهد.

    روش کار

    در این مطالعه، 521 دانشجو از سه دانشگاه  (دانشگاه تهران، دانشگاه شاهد و دانشگاه آزاد- واحد علوم پزشکی تهران) در سال تحصیلی 95-1394 با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق پرسش نامه هراس اجتماعی، مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست (خرده مقیاس های کمال گرایی ناسازگارانه)، پرسش نامه دوسوگرایی در ابراز هیجان، مقیاس امنیت و لذت اجتماعی و پرسش نامه مشکلات بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری، نرم افزارهای SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    مدل ذکر شده برازش خوبی را نشان داد ( :9/2؛ RMSEA: 06/0؛ CFI: 98/0؛ GFI: 98/0؛ AGFI: 96/0). مطابق با نتایج به دست آمده، سبک مقابله ای بیش کنترل گرایانه (شامل بیش کمال گرایی، دوسوگرایی هیجانی، مشکلات بین فردی و فقدان امنیت اجتماعی) میانجی رابطه بین کمال گرایی والدینی و هراس اجتماعی هستند (اثر غیرمستقیم کمال گرایی والدینی بر هراس اجتماعی از طریق بیش کنترل گری: 35/0، 001/0  <p).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد که مدل فراتشخیصی لینچ برای اختلالات درونی سازی در زمینه هراس اجتماعی مورد تایید باشد. بر این اساس، کمال گرایی ناسازگارانه والدینی به سبک مقابله ای بیش کنترل گرانه منجر می شود؛ این سبک مقابله ای نیز به نوبه خود به هراس اجتماعی منجر می شود.

    کلید واژگان: خود کنترلی, مدل فراتشخیصی, هراس اجتماعی, دانشجویان
    Khadije Alavi *, MohammadAli Asghari Moghadam, Abbas Rahiminezhad, Hojjatollah Farahani
    Introduction

    Lynch’s model is a new transdiagnostic model that explains the development of internalizing disorders. The present study has examined essential parts of this model regarding social phobia as an internalizing disorder. 

    Materials and Methods

    In this study, 521 students were recruited from three universities (Tehran University, Shahed University, and Islamic Azad University-Tehran Medical Branch) in the academic year of 2015-2016 using the convenience sampling method. They responded to the Social Phobia Inventory, Frost Multidimensional Perfectionism Scale (maladjusted perfectionism subscales), Ambivalence over Expression of emotion Questionnaire, Social Safeness and Pleasure Scale and the Inventory of Interpersonal Problems. Data analyzed through structural equation modeling, SPSS-22, and AMOS-22 software. 

    Results

    The model showed good fit ( : 2.9, RMSEA: 0.06, CFI: 0.98, GFI: 0.98, AGFI: 0.96). According to the results, over-controlling coping style (including over-perfectionism, emotional ambivalence, interpersonal problems and lack of social safeness) mediates the relationship between parental perfectionism and social phobia (indirect effect of parental perfectionism on social phobia via over controlling: 0.35, p < /em>< 0.001). 

    Conclusion

    It seems that Lynch’s transdiagnostic model for internalizing disorders got support regarding social phobia. Accordingly, the parental maladaptive perfectionism leads to an over-controlling coping style. This coping style, in turn, leads to social phobia.

    Keywords: Self control, Social phobia, Transdiagnostic model
  • داود اسکندری، هستی برقعی پور، موسی جباری، عاطفه عبدپور، غزاله منظمی تهرانی*
    زمینه و هدف

    ارزیابی مواجهه شغلی کارکنان از طریق پایش بلندمدت به علت پیچیدگی های روش های نمونه برداری و آنالیز در تمامی شرایط عملی نیست. استفاده از روش های ارزیابی ریسک مواجهه با مواد شیمیایی راهکاری مناسب جهت بررسی وضعیت مواجهه کارکنان با مواد شیمیایی در برخی شرایط است. البته نیاز به ملاحظات ویژه جهت ارایه تکنیکی جامع و رفع نواقص روش های حاضر مانند عدم توجه به اقدامات کنترلی موجود وجود دارد. 

    روش بررسی

    در مطالعه حاضر با مرور مطالعات و نیز بر اساس رویکرد Control Banding (CB) سه فاکتور تاثیرگذار در ریسک مواجهه کارکنان با مواد شیمیایی شامل شاخص مخاطره سلامت (HHI) نشانگر ویژگی های سمی ذاتی مواد شیمیایی، شاخص مواجهه شغلی با مواد شیمیایی (OEI) با هدف نشان دادن ویژگی های مرتبط با شرایط فرایند و خصوصیات مواد و نحوه مواجهه و همچنین شاخص اثربخشی اقدامات کنترلی (CEI) با در نظر گرفتن اقدامات مهندسی و مدیریتی موثر بر مواجهه با مواد شیمیایی در نظر گرفته شد. در ادامه بر اساس روش مذکور ریسک مواجهه با مواد شیمیایی در پتروشیمی مارون مورد بررسی قرار گرفت.

     یافته ها

    شاخص ریسک مواجهه با مواد شیمیایی (CRI) از حاصل ضرب فاکتورهای موثر بر مواجهه محاسبه گردید. بر اساس یافته های مطالعه، مواجهه با بنزن و 1 و3 بوتادین به ترتیب با نمره ریسک معادل 01/20 و 35/14 به علت مخاطرات ذاتی مربوط به این مواد و سایر موارد شامل مدت زمان مواجهه و همچنین اثربخشی ضعیف سیستم های کنترلی بالاترین عدد ریسک  را در واحد HD و در کل مجتمع به دست آوردند. همچنین در تمامی واحدها به علت مدت زمان مواجهه پایین با مواد شیمیایی کمترین اعداد ریسک مربوط به گروه های مواجهه مشابه بوردمن و نیز رییس و سرپرست واحد گزارش گردید.

    نتیجه گیری

    روش حاضر می تواند به عنوان یک ابزار غیر پیچیده و معتبر جهت ارزیابی ریسک مواجهه شغلی با مواد شیمیایی مورداستفاده قرار گیرد. همچنین با توجه در نظر گرفتن نقش اقدامات کنترلی و تاثیر آن بر نمره ریسک، قادر خواهد بود محاسبه دقیق تری از  شرایط کاری کارکنان در مورد مواجه با مواد شیمیایی ارایه نماید.

    کلید واژگان: ارزیابی ریسک مواجهه, مواد شیمیایی, اقدامات کنترلی
    Davood Eskandari, Hasti Borgheipour, Mousa Jabbari, Atefe Abdpur, Ghazaleh Monazami Tehrani*
    Background and Aim

    Employee exposure assessment through long-term monitoring is not feasible due to the complexity of sampling and analysis methods in all operating conditions. The use of chemical exposure risk assessment methods is an appropriate way to evaluate the exposure status of chemical workers in some situations. Of course, there is a need for special considerations to provide a comprehensive technique and to address the shortcomings of current methods such as disregard for existing control measures.

    Materials and Methods

    In this study, three factors influencing the risk of exposure to chemicals were considered based on the Control Banding (CB) approach, including the Health Hazard Index (HHI) indicating the inherent toxic properties of chemicals, Chemical Occupational Exposure Index (OEI) aims to show the characteristics associated with process conditions and material properties and exposure modes, as well as the Control of Effectiveness Index (CEI), taking into account the engineering and management measures that affect chemical exposure. Then, according to the above method, the risk of exposure to chemicals was investigated in Marun petrochemical Complex. 

    Results

    Chemical exposure risk index (CRI) was calculated from the factors affecting exposure.Based on the findings of the study, exposure to benzene and 1,3 butadiene with a risk score of 20/01 and 14/35, respectively, obtained highest risk score in the HD unit and in the whole complex Due to the inherent hazards associated with these substances and other factors including exposure duration and poor effectiveness. Also, in all units, due to the low exposure time to chemicals, the lowest risk numbers were reported for similar exposure groups as the Boardman and the head of the unit. 

    Conclusion

    The present method can be used as a non-sophisticated and valid tool for risk assessment of occupational exposure to chemicals. Also, considering the role of control measures and their impact on risk score, this method will be able to provide a more accurate calculation of the working conditions of the personnel when exposed to chemicals.

    Keywords: Exposure Risk Assessment, Chemicals, Control Measures
  • پروین سپهر*
    مقدمه

    با روند صنعتی شدن راهکارهای زیادی برای کنترل حوادث بیشنهاد گردیده است یکی از بهترین راهکارهای کنترل حوادث، ارتقا و بهبود فرهنگ ایمنی سازمان می باشد. مطالعه حاضر به اندازه گیری فرهنگ ایمنی در بین کارگران کارخانه پروفیل سازی با کمک  فرایند ممیزی با رویکرد PDCA   به ارتقای فرهنگ ایمنی پرداخته شده است.  

    روش بررسی:

     مطالعه ی حاضر در مقطع زمانی سه ساله از سالهای 94 تا 97 صورت گرفته و از نوع توصیفی-تحلیلی و بررسی قیل و بعد از مداخله بوده است در گام اول فرهنگ ایمنی سازمان مذکور اندازه گیری شد سپس اقدامات کنترلی با دید چرخه دمینگ و رویکرد ممیزی اجرا گردید در سال آخر مجددا فرهنگ ایمنی سازمان مورد بررسی قرار گرفت. میزان اثر بخشی مداخلات با استفاده از آزمون های آماری مانند T-test زوجی و نرم افزارهای SPSS19  مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین  نمره فرهنگ ایمنی قبل از مداخلات  (33/62184±)  منفی براورد گردید  بعد از اجرای اقدامات کنترلی به نمره  (38/25  ±  279)  رسیده است و فرهنگ ایمنی سازمان مثبت گردیده است  از ده بعد فرهنگ ایمنی بعد آموزش، نگرش کارکنان ، مشارکت و ارتباطات و ارجحیت تولید بر ایمنی نمره مطلوب را کسب ننموده اند.آزمون های آماری بیانگر تاثیر مثبت مداخلات کنترلی بوده است (001/ 0=p).

    نتیجه گیری: 

    در سالهای اخیر وجود سیستم مدیریت ایمنی باعث بهبود چشمگیر در کاهش نرخ حوادث و زمان کاری از دست رفته داشته است. در واقع مداخلات ایمنی در طراحی مهندسی و پروسه عملیاتی منجر به ارتقائ فرهنگ ایمنی می گردد.

    کلید واژگان: فرهنگ ایمنی, چرخه PDCA, اقدامات کنترلی, آموزش
    Parvin Sepehr*
    Background and Aim

    Regarding the industrialization process, many accident control strategies have been proposed. One of the best solutions to control accidents is to improve the organizations' safety culture. The present study investigated the safety culture among profiling factory workers and implemented the Plan-Do-Check –Act (PDCA) approach to promote the safety culture.

    Method

    The present study was conducted over three years from 2016 to 2019. In the first step, the safety culture of the organization was measured and then the control measures were taken with a view to the Deming Cycle and the audit process approach. In the final year, the safety culture of the organization was reevaluated. The effectiveness of interventions was evaluated by statistical tests such as paired t-test and SPSS 19 software.

    Results

    The safety culture mean score was negative before intervention (±18433.62), which changed into the positive value of 279± 25.38 after implementing the control measures. Considering 10 dimensions of the safety culture, dimensions of training, employee attitudes, participation and communication, and product safety priority did not received a good score. Statistical tests showed a positive effect of control interventions (P = 0.001).

    Conclusion

    In recent years, existence of a safety management system has dramatically improved the rate of accidents and loss of time. Safety interventions in engineering design and operational processes lead to the promotion of the safety culture.

    Keywords: Safety culture, PDCA cycle, control measures, training
  • محمدرضا یاراحمدی، فریده عتابی*، پروین مریدی، سمیه سلیمانی علیار
    زمینه و هدف
    کاهش آلاینده ها هوا برای حفظ سلامتی انسان و محیط زیست مهم است. اعمال اقدامات کنترلی و استفاده از دستگاه ها و تجهیزات فنی و موثر جهت دستیابی به استراتژی کنترل آلودگی ضرورت دارد. از گام های مهم در کنترل آلودگی انتخاب تجهیزات کنترلی مناسب است. انتخاب تجهیزات کنترلی مناسب به دلیل انتشار آلاینده های کمتر ، کاهش تخریب و هزینه های زیست محیطی را به دنبال خواهد داشت. یکی از چالش های مدیریتی در حال حاضر انتخاب تجهیزات کنترلی مناسب مبتنی بر معیارهای اقتصادی، فنی و زیست محیطی است. هدف تحقیق حاضر انتخاب تکنولوژی های کنترل آلودگی هوا با در نظر داشتن معیارهای اقتصادی ، اجتماعی، فنی و اجرایی مناسب است. انتخاب تجهیزات کنترلی مناسب و موثر یک فاکتور کلیدی در پیشگیری از هدر رفت سرمایه های مالی و انسانی است.
    روش بررسی
    در این تحقیق برای انتخاب تجهیزات کنترلی مناسب و مدیریت آلودگی از روش تصمیم گیری چند معیاره مبتنی بر فازی تاپسیس استفاده شده است. وزن معیارهای تحقیق یعنی معیارهای هزینه ، راندمان تصفیه ،اندازه ، هزینه نگهداری و قابلیت  طراحی و ساخت  بر اساس روش شانون آنتروپی مشخص شد. تکنولوژی های کنترل آلودگی هوا با استفاده از تکنیک فازی تاپسیس و بر اساس معیارهای ذکر شده پس از محاسبه ضریب نزدیکی، اولویت بندی و رتبه بندی شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد وزن نهایی معیارهای تحقیق بر اساس نظرات افراد خبره با کمک تکنیک آنتروپی شانون به تفکیک هر آلاینده متفاوت است. میزان اهمیت معیار "راندمان تصفیه کنندگی"، با ضریب وزنی (378/0) برای آلاینده NOX حداکثر وزن را به خود اختصاص داده است . تکنولوژی پلاسمای سرد با ضریب وزنی (نزدیکی) 8129/0 به عنوان مناسب ترین تکنولوژی تصفیه برای آلاینده NOX در صنایع پتروشیمی شناخته شد. با توجه به راندمان تصفیه موثر و انتخابی این تکنولوژی در خصوص آلاینده NOX ، مصرف انرژی  بسیار کم و ایمن بودن راکتور به دلیل آمپراژ بسیار کم بعنوان گزینه منتخب و مناسب تعیین شده است. پلاسمای شیمیایی به دلیل گران بودن کاتالیست های انتخابی و تولید محصولات جانبی و ناخواسته به عنوان اولویت دوم انتخاب شده است.کاتالیست با ضریب (نزدیکی) 9194/0 برای کنترل SOX و تکنولوژی پلاسمای سرد با ضریب (نزدیکی) 9679/0 بهترین تکنولوژی های کنترلی بر اساس معیارهای تحقیق شناسایی شدند.
    نتیجه گیری
    ناکارآمد بودن نگرش تک بعدی برای تصمیم گیری درست ناکارآمد بوده و جامع نگری برای اتخاذ بهترین تصمیم ها و شیوه های مدیریتی انکار ناپذیر است. تکنیک تاپسیس فازی روشی قابل اعتماد برای دستیابی به تکنولوژی موثر و کار آمد بر اساس معیارهای مختلف و چندگانه است. در این تحقیق، انتخاب تکنولوژی های کنترل آلودگی مناسب برای آلاینده های NOX، SOX وCO با استفاده از تکنیک تاپسیس آدرس داده شد. شناسایی ، اولویت بندی و انتخاب تکنولوژی های مناسب کم هزینه و موثر در زمینه کنترل آلاینده های زیست محیطی بر اساس معیارهای موثر لزوم صرف بهینه منابع پروژه است. بنابراین طرح های کنترلی با کارایی موثر با تاکید بر تکنولوژی های نوین و کارآمد باید تعیین و شناسایی شود.
    کلید واژگان: سیستم های پشتیبانی تصمیم گیری, پلاسمای سرد, کاتالیست, تجهیزات کنترلی, تاپسیس فازی, تکنولوژی
    Mohamadreza Yarahmadi, Parvin Moridi, Somayeh Soleimani Alyar
    Background and aims
    Air pollution reduction is important in health being of people and environment. Applying of an effective and efficient strategy is key consideration in facing with environmental challenges of management and control of air pollution. Recently, the main effort of environmental researchers is finding low cost and effective methods to control of environmental pollutants. Pollution prevention and control account as main techniques of pollution reduction. However, the prevention role is important than pollution control. Implementation of control practices and using of effective devices and technical equipments is necessary to achieve control strategy of pollution. One of the most important steps in air pollution control is selection the appropriate control equipment. Several factors included in selection of proper and technical equipments such as; cost, designing, efficiency, and etc. Choosing of proper control devices with lower emission rate of pollutants would result in lower destruction and environmental costs. Desired decision should be based on different criteria of socio-economic, and management. Choosing of appropriate control devices by consideration of various characteristics is complicated. Recently, one of the management challenges is selection of control devices based on the socio-economical, technical and environmental criteria. MADM models are one of the supportive decision systems applied for priority, and selection of best alternative. These methods seek for choosing the best and effective alternative by considering of multiple criteria. The aim of the present study is selection of air pollution control technologies with considering appropriate aspects of socio-economic and techno-practical criteria. Selection of suitable and effective control devices is key factor in prevention of losing human and financial capital.
    Methods
    In this research, MADM technique based on fuzzy TOPSIS method has been used for appropriate selection of air pollution control equipment and pollution management. By literature review and cooperation of air pollution experts, common technologies in fields of air pollution included in petrochemical industries have been identified and keyed. Firstly, primarily questionnaire is prepared and then its reliability and validity were done using Lawshe's method. Five criteria including filtration efficiency, cost, maintainability, design ability and size for rating the control technologies related to air pollutants include of (NOX, SOX and CO) have been considered.  Criteria weighting has been done using Shannon entropy and Fuzzy TOPSIS technique has been applied for prioritize of indicators. Data bank of primarily questions including pollution control technologies about three categories of air pollutants (NOx, SOx, and CO) has been collected and organized to provide final questionnaire. Then, questionnaire has been distributed between expert panel with air pollution discipline to complete it. After that, the weight of study criteria (including; cost, treatment efficiency, size, maintenance, design and build up) is identified using Shannon entropy method. The answers of expert panel to questionnaire were verbal. So, there was a need to be converted as scales with analytical property. As, doing mathematical operations on descriptive qualitative variables were impossible. Therefore, descriptive variables have been converted to fuzzy scales. In this research, triangular fuzzy values have been used. Fuzzy TOPSIS technique has been applied for ranking of indicators. Accordingly, it is implemented during 7 steps including; choosing proper fuzzy scale of measurement, provide decision matrix (calculation of importance degree of each indicator for every criterion), weighting of decision matrix, normalize weighted decision matrix, determination of positive and negative fuzzy ideal responses, identify distance of each indicator, and determination of closeness coefficient of indicators to ranking indicators.  
    Results
    The results of study illustrate that final weighting of study's criteria based on expert panel opinions and using Shannon entropy technique is different for each pollutant (Table 1).
    Table 1. Final weighting of study's criteria based on Shannon entropy technique in terms of each pollutant




    No.
    Final weighting for each pollutant
    Cost
    Size
    Maintenance
    Efficiency
    Designing


    1
    Wi ( NOX)
    0.212
    0.063
    0.047
    0.378
    0.300


    2
    Wi( SOX)
    0.278
    0.165
    0.059
    0.390
    0.107


    3
    Wi( CO)
    0.111
    0.154
    0.042
    0.651
    0.042



    Fuzziness decision matrix of control technologies for three types of pollutants is given in Table 2.
    Table 2. Fuzziness decision matrix of control technologies



    Pollutant
    Control technology
    Cost
    Size
    Maintenance
    Efficiency
    Designing


    NOx
    Selective catalytic reduction (SCR)
    (1.13, 1.52, 2.26)
    (0.61, 0.86, 1.06)
    (0.45, 0.67, 0.89)
    (0.68, 0.88, 0. 99)
    (0.4, 0. 61, 0. 82)


    Non Selective catalytic reduction (NSCR)
    (1.14, 1.48, 2.18)
    (0.51, 0.75, 0.97)
    (0.46, 0.73, 0.96)
    (0.54, 0.74, 0.88)
    (0.6, 0.83, 1)


    Non- thermal plasma
    (1.26, 1.64, 2.35)
    (0.56, 0.78, 0.97)
    (0.5, 0.7, 0.9)
    (0.69, 0.88, 1)
    (0.53, 0.73, 0.9)


    Plasma- catalytic hybrid process
    (1.12, 1.5, 2.14)
    (0.55, 0.79, 1)
    (0.51, 0.76, 1)
    (0.73, 0.91, 1)
    (0.55, 0.78, 0.96)


    Scrubber
    (1, 1.25, 1.76)
    (0.53, 0.76, 0.99)
    (0.51, 0.76, 0.98)
    (0.49, 0.69, 0.86)
    (0.6, 0.82, 0.98)


    SOX
    Scrubber
    (4.67, 6.53, 8.2)
    (5, 6.93, 8.6)
    (4.13, 5.93, 7.47)
    (6.07, 7.8, 8.93)
    (5.67, 7.4, 8.6)


    Catalytic
    (2.53, 4.13, 5.93)
    (4.33, 6.13, 7.87)
    (3.93, 5.73, 7.27)
    (5.93, 7.67, 8.73)
    (4.33, 6.13, 7.53)


    Flare
    (2.87, 4.4, 6.13)
    (3.4, 5.2, 6.93)
    (3.27, 4.93, 6.6)
    (4.6, 6.47, 8)
    (4.4, 6.27, 7.73)


    High Stack
    (3.8, 5.2, 6.53)
    (3.27, 4.73, 6.27)
    (4.2, 5.8, 7.13)
    (3.07, 4.57, 6.14)
    (4, 5.53, 6.87)


    Active carbon
    (2.6, 4.2, 6)
    (4.13, 5.93, 7.6)
    (3.27, 4/.93, 6.73)
    (4.47, 6.07, 7.6)
    (4.4, 6.13, 7.67)


    CO
    Non- thermal plasma
    (2.73, 4.27, 5.93)
    (3.87, 5.8, 7.53)
    (4.27, 6, 7.67)
    (7, 8.73, 9.73)
    (4.87, 6.8, 8.4)


    Plasma- catalytic hybrid process
    (3.2, 4.87, 6.6)
    (4.33, 6.33, 8.07)
    (4.27, 6.13, 7.87)
    (6.87, 8.53, 9.6)
    (5.07, 6.8, 8.2)


    Flare
    (3.33, 4.87, 6.47)
    (3.13, 4.87, 6.73)
    (3.4, 5.07, 6.73)
    (4.33, 6.07, 7.6)
    (4.13, 5.73, 7.13)


    High Stack
    (3.07, 4.6, 6.2)
    (2.93, 4.6, 6.47)
    (4.2, 5.93, 7.53)
    (2.93, 4.4, 6.07)
    (4.4, 6, 7.4)


    Scrubber
    (4.07, 5.87, 7.47)
    (4.4, 6.27, 7.8)
    (3.8, 5.47, 7.07)
    (5.53, 7.07, 8.13)
    (5.07, 6.67, 8)


    After weighting of decision matrix it has been normalized and then positive and negative fuzzy ideal answers are determined. Then, distance of each indicator has been identified and closeness coefficient of indicators is reported to ranking of control technologies based on pollutant type (Table 3).
    Table 3. Priority of selected optimum technologies for air pollution treatment in present study 



    Control technology of NOx
    +D
    -D
    CCi
    Rank
    Control technology of SOx
    +D
    -D
    CCi
    Rank
    Control technology of CO
    +D
    -D
    CCi
    Rank


    Selective catalytic reduction (SCR)
    0.104
    0.143
    0.5782
    4
    Scrubber
    0.272
    0.201
    0.4254
    4
    Non- thermal plasma
    0.011
    0.313
    0.9657
    1


    Non Selective catalytic reduction (NSCR)
    0.102
    0.142
    0.5808
    3
    Catalytic
    0.038
    0.435
    0.9194
    1
    Plasma- catalytic hybrid process
    0.022
    0.302
    0.9316
    2


    Non- thermal plasma
    0.046
    0.199
    0.8129
    1
    Flare
    0.172
    0.304
    0.6384
    3
    Flare
    0.217
    0.108
    0.3327
    4


    Plasma- catalytic hybrid process
    0.054
    0.189
    0.7769
    2
    High Stack
    0.382
    0.098
    0.2049
    5
    High Stack
    0.313
    0.011
    0.0341
    5


    Scrubber
    0.181
    0.063
    0.2584
    5
    Active carbon
    0.123
    0.351
    0.7407
    2
    Scrubber
    0.138
    0.211
    0.6049
    3





    As we can see from Table 3, Cold plasma technology with closeness coefficient of 0.8129 was identified as the most appropriate filtration technology for treatment of NOX pollutant at the petrochemical industry. It has been choose as proper and selective option due to selective and effective treatment efficiency of this technology for NOx pollutant, very low energy consumption and safe performance of reactor because of very low amperage. Plasma- catalytic hybrid process has been selected as secondary priority because of costly selective catalyst and also generation of unwanted byproducts. Catalytic based methods with closeness coefficient of 0.9194 possess higher ranking for SOX control compared to other techniques and carbon active technology placed at the secondary rank. The main reasons in catalytic priority are high efficiency, availability of absorbent chemical materials, easy and low cost of designing and build up that technology. In priority of control technologies for CO removal, non- thermal plasma technology with closeness coefficient of 0.9679 has been identified as the best technology and plasma catalytic hybrid process placed at the next priority.
    Conclusion
    It has been known that one dimensional attitude to proper decision-making process is inefficient. Also, comprehensive considerations in management methods to make appropriate decisions are undeniable. Fuzzy TOPSIS technique is a reliable method to achieve effective and efficient technology based on different and multiple criteria. Selection of appropriate control equipment using multi attribute decision making methods and consideration of multiple criteria using Fuzzy TOPSIS method are possible. In present study, selection of appropriate control technologies using Fuzzy TOPSIS technique is addressed for some pollutants including NOX, SOX and CO. Recognition, prioritize, and selection of proper technologies with low cost and effective performance in field of environmental pollution control according to effective criteria are undeniable requirements of optimum consumption of project's resources. Thus, new designs of control technologies with emphasize on effective efficiency should be identified. Multi attribute decision making method known as efficient tool in this subject. It is applied for prioritize treatment technologies with low uncertainty especially, in petrochemical industries with high level of some considerations including; socio-economic, techno-operational, and environmental.
    Keywords: Decision support systems, Cold plasma, Catalyst, Control equipment, Fuzzy TOPSIS, Technology
  • عادل سلیمانی نژاد، مینا ولی نژاد، زهرا اسدالهی
    زمینه و هدف
    امروزه توانایی مدیریت ارتباط با کارکنان جهت حمایت از عملکرد سازمانی و حفظ بقاء آن ضروری است. اما مدیران در رویارویی با فعالیت های اولیه مدیریت ارتباط، عملکرد ضعیفی دارند. این امر موجب کاهش بهره وری سازمان و ناتوانی در رقابت در عرصه های ملی و بین المللی شده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی مدیریت ارتباط با کارکنان بر عملکرد سازمانی کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان انجام شده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر به صورت توصیفی می باشد. در این مطالعه، از 150 نفر از کارمندان سیستم اداری دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در سال 1395 که حداقل دارای 5 سال تمام سابقه کار اداری بودند، استفاده شد. جهت جمع آوری داده ها، از دو پرسش نامه سنجش روابط مدیران با کارکنان و پرسش نامه عملکرد سازمانی کارکنان استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج حاصل از آزمون همبستگی pearson نشان داد که بین مدیریت ارتباط کارکنان و عملکرد سازمانی کارکنان ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد (001/0>P، 759/0=r)، هم چنین بین ابعاد رابطه مبتنی بر برابری مدیران (001/0>P، 788/0=r)، رابطه ساختاری (001/0>P، 742/0=r)، پویا (001/0>P، 736/0=r) و تفویضی مدیران (001/0>P ،756/0=r) با عملکرد سازمانی کارکنان رابطه مستقیم و معنی داری مشاهده شد. همچنین بین ابعاد رابطه کنترلی (001/0>P ،603/0-=r) و اجتنابی مدیران با کارکنان (001/0>P، 909/0-=r) با عملکرد سازمانی کارکنان رابطه معکوس و معنی داری وجود داشت.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج تحقیق می توان نتیجه گرفت که با بهبود روابط مدیران با کارکنان، عملکرد سازمانی آنان افزایش می یابد.
    کلید واژگان: عملکرد سازمانی, رابطه ساختاری, رابطه پویا, رابطه تفویضی, رابطه کنترلی, رابطه اجتنابی
    A. Soleimani Nejad, M. Vali Nezhad, Z. Asadollahi
    Background And Objectives
    Nowadays, the ability to communicate with employees has become an essential skill in providing and supporting organizational performance and survival of the organization. But managers have a weak performance while confronting early activities of relationship management. This has led to the reduction of the productivity of the organization and the inability to compete in national and international arenas. Therefore, this study aimed to determine the correlation between interactional management and organizational performances of the staff of Rafsanjan University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    The present study was a descriptive one. 150 office workers of Rafsanjan University of Medical Sciences, with a job history for at least five years, participated in this study in 2016. For data collection, two questionnaires of measurement of the relationship between managers and employees and employees’ organizational performance were used. The obtained data were analyzed using t-test and one way ANOVA.
    Results
    The results of the Pearson’s correlation test indicated that there was a significant positive relationship between managerial relationship and organizational performance (r=0.759, p
    Conclusion
    According to the results, it can be concluded that improving staff-management relationship brings an increase in the organizational performance of the staff.
    Keywords: Organizational performance, Structural relationship, Dynamic relationship, Delegating relationship, Controlling relationship, Avoidance relationship
  • رویا هاشمی، جهانشاه محمد زاده *
    مقدمه
    سبک های دلبستگی به عنوان مکانیزم تنظیم عواطف می تواند تعیین کننده ی الگو های خشم در دوران کودکی و بزرگسالی باشد، زیرا الگو های دلبستگی در دوران بزرگسالی نیز باقی می ماند. عدم مهار خشم، سبب انواع مشکلات جسمی و روانی شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه سبک های دلبستگی با خشم در دانش آموزان دختر می باشد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر ایلام بود. با استفاده از نمونه گیری خوشه ای235 نفر دانش آموز دختر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسش نامه های سبک های دلبستگی (RAAS)، پرسش نامه خود کنترلی تانجنی و مقیاس خشم (STAXI-2) استفاده شد. برای ارزیابی مدل پیشنهادی از روش مدل معادلات ساختاری و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار ایموس استفاده شد.
    یافته های پژوهش: نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که بین سبک های دلبستگی و خودکنترلی و خشم 001/0P< رابطه معنی داری وجود دارد. بین خود کنترلی و خشم رابطه مثبت معنی داری 001/0P< وجود دارد و خودکنترلی در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و وابسته با خشم نقش میانجی دارد) 005/0P<).
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش حاضر و روشن شدن روابط و نقش پیش بین متغیر های سبک های دلبستگی و خود کنترلی در هیجان خشم دانش آموزان، پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی ویژه ای در اختیار متخصصان فعال در حوزه ی آموزش و پرورش و هم چنین خانواده قرار گیرد.
    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, خود کنترلی, خشم, دانش آموزان دختر
    Roya Hashemi, Jahansha Mohammadzade *
    Introduction
    Attachment Styles as mechanisms to regulate emotions can determine anger patterns in childhood and adolescence because adult attachment patterns also remain. Lack of Anger self-control not only would lead to interpersonal problems but also can cause a variety of physical and psychological problems.
    Materials and Methods
    The present research has been done to study the mediator role of self-control in relation with Attachment Styles and anger. The research is a kind of correlative studies which is considered as structural equations. The statistical population of the research consisted of all secondary school students in the city of Ilam. 235 girl students were selected as the sample with cluster sampling. The research instruments include adult styles of interest (RAAS), Tangeny self-control (2004), and Anger Scale (STAXI-2). Structural equation modeling was used to assess the proposed model.
    Findings: The results demonstrate that there is a significant relationship among Attachment Styles of self-control and anger PDiscussion &
    Conclusions
    Conclusively, having an eye on the results of the research and clarifying the relationships and the role of the Attachment Styles and self-control to predict student anger, it is suggested that special training programs be available to professionals in the field of education and the family
    Keywords: Attachment styles, Self, control, Anger, Students
  • زهرا ابراهیمی، علی اصغر فرشاد*، رسول یاراحمدی، یحیی خسروی
    زمینه و هدف
    کارکنان بیمارستان به علت شرایط شغلی خود، درمعرض خطرات شغلی گوناگون هستند. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی مشکلات ارگونومیکی بیمارستان از دیدگاه تکنولوژی تعامل انسان- سیستم و راهکارهایی جهت بهبود آن ها می باشد.
    روش بررسی
    در این پژوهش کیفی، چارچوب مفهومی مشکلات ارگونومی بیمارستان از دیدگاه تعامل انسان-سیستم از طریق تحلیل محتوای متون گذشته استخراج شد. بر اساس چارچوب مفهومی مرحله قبل، 18 نفر از کارکنان بیمارستان و کارشناسان به صورت نیمه ساختاری در مصاحبه ها و بحث گروهی شرکت کردند. مضمون های مربوط به مشکلات ارگونومی بیمارستان و راه حل های متناظر از روش تحلیل محتوای متن های تولید شده استخراج گردید.
    یافته ها
    به طور کلی، 14 مشکل به عنوان مشکلات ارگونومیکی بر اساس یک چارچوب تعامل انسان- سیستم دسته بندی شدند. راهکارهایی متناظر بر اساس سلسه مراتب کنترل ها شامل حذف و جایگزینی، کنترل های مهندسی، کنترل های اداری و حفاظت فردی انتزاع گردید.
    نتیجه گیری
    برخی مشکلات ارگونومی مربوط به پوسچرهای کاری، نوبت کاری، بار کاری، رضایت شغلی و روابط فردی نسبت به سایر مشکلات مورد بررسی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. چارچوب کنترلی استخراج شده از این مطالعه می تواند در کاهش مشکلات ارگونومی و پیشنهاد استراتژی ها برای بهبود به کار رود.
    کلید واژگان: مشکلات ارگونومی, راهکارهای کنترلی, تعامل انسان, سیستم, پژوهش کیفی, بیمارستان
    Zahra Ebrahimi, Ali Asghar Farshad*, Yahya Khosravi, Rasoul Yarahmadi
    Background And Aims
    Hospital personnel are exposed to various occupational hazards because of their job circumstances. The aim of this study is to investigate the ergonomic problems of hospital from the perspective of human-system interface technology and to recommend the strategies for improvement.
    Methods
    In this qualitative study, the conceptual framework of hospital ergonomic problems was extracted through the literature review from the perspective of human-system interface technology. Eighteen staffs and experts were participated in the semi-structured interview and focus group discussion according to the conceptual framework. Theme analysis was used to extract the ergonomic problems and their corresponding solutions.
    Results
    In total, 14 ergonomic problems were categorized based on a human-system interface framework. Their corresponding solutions were extracted based on the hierarchy of controls, including elimination and substitution, engineering controls, administrative controls and PPE.
    Conclusion
    Some of the ergonomic problems related to working posture, shift work, workload, job satisfaction and personal relationships are more important problems. The control framework extracted from this study can be used to reduce the ergonomic problems and to recommend the strategies for improvement.
    Keywords: Ergonomics problems, Human-system interface, control measures, qualitative research, hospital
  • مجید براتی، ایوب یارمحمدی*، شایان مصطفایی، زهرا قلی، سمیرا رازانی، سعیده سادات میری هزاوه
    مقدمه
    امروزه استفاده از غذای آماده درجوانان یک مشکل بهداشتی در ایران و سایر کشورهای جهان می باشد و نزدیک به یک سوم از این افراد به طور روزانه از غذای آماده بیرون از منزل استفاده می کنند. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت نگرش، باورهای هنجاری و باورهای کنترلی وخودکارامدی دانشجویان نسبت به مصرف غذای آماده در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهر همدان انجام شده است.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی– تحلیلی و از نوع مقطعی می باشد که در بین 250 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال91 اجرا شد. دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان پرسش نامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت را تکمیل کردند. اطلاعات جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار آماری 16spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نگرش با متغیرهای داشتن رژیم غذایی کاهش وزن و محل سکونت رابطه معنی داری داشت. باورهای هنجاری تنها با متغیرهای جنسیت و مقطع تحصیلی رابطه معنی داری داشت و سطح خود کارامدی دانشجویان نسبت به غذای آماده با متغیرهای سن و جنسیت رابطه معنی داری داشت. در واقع در جنس مونث خود کارامدی بیشتری در رابطه با مصرف غذای آماده وجود دارد. باورهای کنترلی با هیچ یک از متغیرهای مورد بررسی رابطه معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    اطلاعات به دست آمده از این مطالعه حاکی از آن است که مصرف غذای آماده در بین پسران و هم چنین در بین دانشجویان ساکن خوابگاه بیشتر می باشد که این خود بیان گر نیاز به ایجاد نگرش و باورهای صحیح در رابطه با مصرف غذای آماده در بین دانشجویان می باشد.
    کلید واژگان: غذای آماده, نگرش, باورهای هنجاری, باورهای کنترلی, باورهای خودکارامدی
    Majid Barati, Ayub Yarmohammadi*, Shayan Mostafaei, Zhara Gholi, Samyra Razani, Sayde Sadate Miry Hazave
    Background
    Nowadays, eating fast food among youth is one of the health issues in Iran as well as other countries around the world, and nearly one-third of these people eat such food. This study was meant to evaluate attitudes, normative and control beliefs as well as self-efficacy of students regarding consumption of fast food among students of Hamadan University of medical sciences.
    Methods
    This is a descriptive-analytic and cross-sectional study which was carried out on 250 students in 2012. Students completed a researcher-made questionnaire that its reliability and validity were certified. Data were collected and were analyzed using SPSS 16.
    Findings
    There seen a significant correlation between students’ attitudes with their type of diet and living place. Moreover, normative beliefs had significant correlations with gender and education of students. Also, there found a significant correlation between self-efficacy of students with their age and gender. Indeed, females more like to eat fast food than males. Control beliefs showed no relations with any of the studied variables.
    Conclusion
    Data from this study indicates that fast food consumption is high among dormitory residents and males represents the need to correct the attitudes and beliefs in relation to fast food consumotion among students.
    Keywords: Fast, Food, Attitudes, Control Beliefs, Normative Beliefs, Self, Efficacy
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال