به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « شناخت اجتماعی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • زهرا تاجیک، معصومه پورمحمدرضا تجریشی*، مرجان پشت مشهدی، راضیه بیدهندی یارندی
    هدف

    اتیسم از شایع ترین اختلالات عصبی تحولی است و مشکلاتی در شناخت اجتماعی، ارتباط و درک احساسات خود و دیگران به وجود می آورد و تاثیر منفی بر کیفیت زندگی فرد دارد. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی برنامه آموزشی شناختی کاگنی پلاس، بر شناخت اجتماعی (نظریه ذهن) کودکان دچار اختلال طیف اتیسم انجام شد.

    روش بررسی

    در یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل، همراه با پیگیری 2 ماهه، از کودکان 6 تا 11 سال دچار اختلال طیف اتیسم در شهرری که به یکی از مراکز توان بخشی اتیسم ارجاع شده بودند، 65 کودک (44 پسر و 21 دختر) از یک مرکز، به شیوه در دسترس، انتخاب و با استفاده از پرسش نامه غربالگری طیف اتیسم، ارزیابی شدند. 50 کودک (33 پسر و 17 دختر) دارای نمره 19 و بالاتر در پرسش نامه، تشخیص اتیسم با عملکرد بالا گرفتند و با توجه به معیارهای ورود (برخورداری از توانایی کلام، عدم وجود کم توانی حرکتی، هوشی و آسیب های بینایی و شنوایی)، انتخاب و بر اساس سن، همتا شدند. سپس به تصادف و تعداد مساوی در 2 گروه آزمایشی و کنترل، قرار گرفتند. والدین، آزمون نظریه ذهن را تکمیل کردند. گروه آزمایشی در 20 جلسه (2جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه) به مدت 10 هفته، در برنامه آموزشی شناختی کاگنی پلاس به طور انفرادی، شرکت کردند، ولی گروه کنترل فقط خدمات رایج (کار درمانی، گفتار درمانی، هنر درمانی و موسیقی درمانی) را دریافت کردند. والدین در آخرین جلسه و 2 ماه پس از آن، آزمون نظریه ذهن را تکمیل کردند. داده ها به وسیله تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون و معادلات برآوردیابی تعمیم یافته در محیط SPSS نسخه 27 تجزیه و تحلیل شدند. 

    یافته ها 

    نتایج تحلیل معادلات برآوردیابی تعمیم یافته نشان داد برنامه آموزشی شناختی کاگنی پلاس موجب بهبود شناخت اجتماعی (سطح کلی نظریه ذهن، سطح مقدماتی و سطح واقعی) شد و با توجه به ضرایب بتا می توان بیان کرد که تغییر به میزان 2/9، 3/08 و 0/96 به ترتیب برای کل نظریه ذهن، سطح مقدماتی و سطح واقعی نظریه ذهن، ناشی از دریافت برنامه آموزشی شناختی کاگنی پلاس است و تغییرات پس از 2 ماه، پایدار ماند.

    نتیجه گیری

    با توجه به تاثیر مثبت برنامه آموزشی شناختی کاگنی پلاس بر شناخت اجتماعی، می توان نتیجه گرفت استفاده از برنامه کاگنی پلاس می تواند نیاز درمانگرانی را که دارای بینش های جدید شناختی به آموزش هستند رفع کند. همچنین اجرای چنین برنامه هایی می تواند به بهبود شناخت اجتماعی کودکان دچار اختلال اتیسم با عملکرد بالا در موقعیت های واقعی زندگی کمک کند.

    کلید واژگان: اختلال طیف اتیسم, برنامه آموزشی شناختی, شناخت اجتماعی, نظریه ذهن}
    Zahra Tajik, Masoume Pourmohamadreza-Tajrishi*, Marjan Posht Mashhadi, Razieh Bidhendi Yarandi
    Objective

    Autism is one of the most common neurodevelopmental disorders. It causes problems in social cognition, communication, and understanding of self and others’ feelings, and has a negative effect on the quality of a person’s life. The present study determines the effectiveness of the Cogniplus cognitive training program on the social cognition (theory of mind (ToM) of children with autism spectrum disorder (ASD).

    Materials & Methods

    In a semi-experimental study with a pre-test, post-test design, and a control group with a two-month follow-up, 65 children (44 male and 21 female) from 6 to 11 years old with ASD were selected based on the convenience sampling method from individuals referred to one of autism rehabilitation centers in Shahr-e-Ray City, Iran. They were assessed by the autism spectrum screening questionnaire (ASSQ). Overall, 50 children (33 male and 17 female) with a score of 19 and above on the autism spectrum screening questionnaire were diagnosed with high-functioning autism. They entered into the study according to the inclusion criteria as follows: having speech ability, the absence of motor or intellectual disability, and visual and hearing impairments. Meanwhile, they were matched based on their age. They were randomly and equally assigned to two experimental and control groups. The parents completed the ToM test. The experimental group participated individually in 20 sessions (twice a week, 30 min per session), in the Cogniplus cognitive training program, but the control group only received mainstream services (occupational therapy, speech therapy, art therapy, and music therapy). The parents completed the ToM test in the last session and two months follow-up. The data were analyzed by the correlation analysis, analysis of regression, and generalized estimating equations in the SPSS software, version 27.

    Results

    The results of generalized estimating equations analysis showed that the Cogniplus cognitive training program improved social cognition (total, first level, and second level of ToM). Meanwhile, the β coefficient showed that 2.9, 3.08, and 0.96 of the variations, respectively, in the ToM levels as the first, the second, and the total, in children with ASD who received Cogniplus cognitive training program. Also, the variations lasted after a two-month follow-up.

    Conclusion

    Considering the positive effect of the Cogniplus cognitive training program on social cognition, the use of the Cogniplus cognitive training program can solve the need for therapists who have new cognitive insight into training. Also, the implementation of such programs can help to improve the social cognition of children with autism disorder with high functioning in real-life situations.

    Keywords: Autism Spectrum Disorder (ASD), Cognitive Training, Social Cognition, Theory Of Mind (Tom)}
  • مریم سادات متولی، مژگان سپاه منصور*، سوسن علیزاده فرد، نصرالله عرفانی
    زمینه و هدف

    کیفیت زندگی در ارتقای سلامت بیماران اهمیت به سزایی دارد. پژوهش حاضر برای ارایه مدل ساختاری کیفیت زندگی و ارتقای سلامت زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بر اساس ادراک بیماری، سرسختی سلامت با نقش میانجی شناخت اجتماعی تدوین گردیده است.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش توصیفی- همبستگی  بود. جامعه آماری تمامی زنان مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس ایران و مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ام اس بیمارستان سینا تهران بودند که تعداد 470 نفر در سال  1401 به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه به پرسشنامه های کیفیت زندگی اختصاصی ام اس، ادراک بیماری فرم کوتاه، سرسختی سلامت تجدید نظر شده و بازشناسی احساسات چهره (شناخت اجتماعی) به صورت آنلاین (برخط) پاسخ دادند.

    یافته ها

    تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد مدل ساختاری کیفیت زندگی زنان مبتلا به ام اس بر اساس ادراک بیماری و سرسختی سلامت با نقش واسطه ای شناخت اجتماعی برازش مطلوب 0/375 دارد. بین کیفیت زندگی، ادراک بیماری با میانجی گری شناخت اجتماعی با ضریب تاثیر 0/124-  و بین کیفیت زندگی، سرسختی سلامت با میانجی گری شناخت اجتماعی با ضریب تاثیر60 /0-  رابطه منفی و معنادار وجود داشت (0/05>P).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت نقش میانجی شناخت اجتماعی در تاثیر ادراک بیماری و سرسختی سلامت، بر کیفیت زندگی می تواند مدل مناسبی را برای تبیین بهبود روانشناختی زنان مبتلا به ام اس ارایه دهد.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, ادراک بیماری, سرسختی سلامت, شناخت اجتماعی, بیماری مالتیپل اسکلروزیس}
    Maryam Sadat Motevalli, Mojgan Sepahmansoor*, Susan Alizadehfard, Nasrolah Erfani
    Background and Objectives

    Quality of life is important in improving the health of patients. The current study was developed to present a structural model of quality of life and health promotion of women with Multiple Sclerosis (MS) based on illness perception, health hardiness with the mediating role of social cognition.

    Materials and Methods

    The research method was descriptive-correlation. The statistical population consisted of all women with MS who were members of the MS Association of Iran and referred to the MS Research Center of Sina Hospital in Tehran, which numbered 470 in 1401, using the available and voluntary methods, to the MSIS-29 questionnaires, short-form illness perception, RHHI-24 and Emotion Recognition Task (social cognition) were answered online.

    Results

    Data analysis showed that the structural model of the quality of life of women with MS based on illness perception and health hardiness with the mediating role of social cognition has a favorable fit of 0.375. There was a negative and significant relationship between quality of life, illness perception with the mediation of social cognition with an influence coefficient of -0.124, and between quality of life and health hardiness with the mediation of social cognition with an influence coefficient of -0.60 (P < 0.05).

    Conclusion

    Based on the research results, it can be concluded that the mediating role of social cognition in the impact of illness perception and health hardiness on the quality of life can provide a suitable model to explain the psychological improvement of women with MS.

    Keywords: Quality of Life, Illness Perception, Heath Hardiness, Social Cognition, Multiple Sclerosis Disease}
  • مریم سادات متولی، مژگان سپاه منصور*، سوسن علیزاده فرد، نصرالله عرفانی
    مقدمه و هدف

    کیفیت زندگی در بیماری های ناتوان کننده مزمن همچون بیماری مالتیپل اسکلروزیس کاهش می یابد و در افزایش کیفیت زندگی  بیماران، تعاملات در گستره مطلوب شناخت اجتماعی اثرات سودمندی به همراه دارد. هدف پژوهش حاضر،  بررسی رابطه شناخت اجتماعی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا بود.

    روش کار

     مطالعه  توصیفی - تحلیلی از نوع همبستگی با تحلیل رگرسیون چندگانه که تعداد  470 نفر از زنان مبتلا به ام اس به روش نمونه گیری دردسترس از  بیماران عضو انجمن ام اس ایران در سال 1401 انتخاب شدند و به پرسشنامه های کیفیت زندگی اختصاصی بیماران ام اس MSIS -29 و بازشناسی احساسات چهره (شناخت اجتماعی) پاسخ دادند.

    یافته ها

    میانگین سنی آزمودنی ها 8/91  ± 38/79 سال و شایعترین نوع بیماری ، عودکننده - بهبودیابنده (49/4 درصد)  بود. نمره کیفیت زندگی بین 58 تا 87  (درحد متوسط) بدست آمد. برای پیش بینی کیفیت زندگی با استفاده از شناخت اجتماعی در آخرین گام رگرسیون چندگانه، ضریب تعیین  0/407 بود. افرادی که هیجانات  ترس، خشم، انزجار، تعجب و غم را بهتر تشخیص دادند، کیفیت زندگی  بالاتری داشتند. بین تشخیص هیجان شادی و کیفیت زندگی  رابطه معناداری وجود نداشت. مولفه های تعجب، غم، انزجار و ترس بطور خالص 40 درصد از تغییرات کیفیت زندگی را  تبیین کردند .

    نتیجه گیری

    افزایش شناخت اجتماعی در تشخیص هیجانات اصلی چهره باعث افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری ام اس می شود.

    کلید واژگان: شناخت اجتماعی, کیفیت زندگی, بازشناسی هیجان چهره, بیماری مالتیپل اسکلروزیس}
    Maryam Sadat Motevalli, Mojgan Sepahmansoor*, Susan Alizadehfard, Nasrolah Erfani
    Introduction and purpose

    The Quality of Life decreases in chronic debilitating diseases such as Multiple Sclerosis, and interactions in the desired range of Social Cognition have beneficial effects in increasing the quality of life of patients. The purpose was to investigate the relationship between social cognition and quality of life in affected women.

    Methods

    A descriptive-analytical study of the correlation type with multiple regression analysis, in which 470 women with MS were selected from patients who were members of the Iranian MS Association in 1401 by the available sampling method, and were asked specific quality of life questionnaires for MS patients. MSIS-29 and Emotion Recognition Task (Social Cognition) responded.

    Results

    The average age was 38.79 ± 8.91 years old and the most common type of disease was relapsing-remitting MS (49.4%). The quality of life (Average score) was between 58 and 87. To predict the quality of life using social cognition in the last step of multiple regression, the coefficient of determination was 0.407. People who recognized the emotions of fear, anger, disgust, surprise and sadness better had a higher quality of life. There was no significant relationship between happiness and quality of life. The components of surprise, sadness, disgust and fear purely explained 40% of the changes in the quality of life.

    Conclusion

    Increasing social cognition in recognizing the main facial emotions increases the quality of life of people with MS.

    Keywords: Social Cognition, Quality of Life, Facial Emotion Recognition, Multiple Sclerosis Disease}
  • مقدمه

    پژوهش حاضر به منظور آزمون مدل ساختاری تاثیرات استفاده از رسانه بر گرایش زنان جوان ایرانی به جراحی زیبایی، با توجه به نقش میانجیگر درونی سازی الگوهای رسانه، باورها در مورد ظاهر و نگرانی از تصویر بدنی، انجام شد.

    روش کار

    طرح پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. 325 دانشجوی دختر دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 به مقیاسهای مصرف رسانه و باورها در مورد ظاهر، سیاهه نگرانی از تصویر بدنی، و پرسشنامه های نگرشهای فرهنگی-اجتماعی به ظاهر و گرایشات جبرانی برای زیبایی و تناسب اندام پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با روش برآورد حداکثر درستنمایی استفاده شد.

    نتایج

    نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که شاخصهای برازش برای مدل پژوهش در حد مطلوبی است. همچنین نتایج آزمون اثرات مستقیم با استفاده از روش برآورد حداکثر درستنمایی نشان داد که تمامی تاثیرات مستقیم مدل به جز تاثیر باورهای ظاهری بر گرایش به جراحی زیبایی معنادار است (01.˂p). در نهایت، نتایج آزمون اثرات غیرمستقیم با استفاده از روش بوت استرپ پارامتریک نشان داد که تمامی اثرات غیرمستقیم مدل معنادار است (01.˂p).

    نتیجه گیری

    به طور کلی نتایج پژوهش حاضر از اهمیت نقش درونی سازی الگوهای رسانه و نگرانی از تصویر بدنی در گرایش زنان ایرانی به جراحی زیبایی حمایت می کند.

    کلید واژگان: تصویر بدنی, جراحی زیبایی, رسانه های جمعی, شناخت اجتماعی}
    Mostafa Khanzadeh *, Somayeh Aghamohamadi
    Introduction

    The present study was conducted to test the structural model of the effects of media use on young Iranian women's tendency toward cosmetic surgery, considering the mediating role of media pattern internalization, beliefs about appearance, and body image concerns.

    Materials and Methods

    The study design was a descriptive-correlational design performing the structural equation modeling method. In the present study, 325 female students of the University of Isfahan in the 2019-2020 academic year responded to the Media Consumption and Beliefs about Appearance Scales, Body Image Concerns Inventory, Sociocultural Attitudes to Appearance, and Compensatory Tendencies for Beauty and Fitness Questionnaires. Pearson correlation and structural equation modeling with maximum likelihood estimation method were used for data analysis.  

    Results

    The results of structural equation modeling showed that the fit indices of the model are good. Also, the results of the direct effects test using the maximum likelihood estimation method showed that all the direct effects of the model, except the effect of beliefs about appearance on the cosmetic surgery tendency, are significant (P˂ 0.01). Finally, the results of the indirect effects using the parametric bootstrap method showed that all the indirect effects of the model are significant (P˂ 0.01).

    Conclusion

    In general, the results support the importance of internalization of media patterns and body image concerns in the tendency of Iranian women for cosmetic surgery.

    Keywords: Body image, Cosmetic surgery, Mass media, Social cognition}
  • مژگان بیتانه، حسین زارع، سوسن علیزاده فرد*، نصرالله عرفانی

    اهداف:

     یکی از مشکلات شایع در دوره سالمندی، اختلال خفیف شناختی است که علاوه‌بر مشکلات شناختی، موجب کاهش جنبه‏های مهمی از توانایی شناخت اجتماعی، مانند شناسایی هیجان چهره می‌شود. از‌جمله شیوه‏های اثربخش در این حوزه، آموزش تعامل و شناخت اجتماعی است که تاکنون بر روی سالمندان اجرا نشده است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش شناخت اجتماعی و تعامل بر بازشناسی هیجان چهره در سالمندان دارای اختلال خفیف شناختی انجام شد.

    مواد و روش ها :

    طرح پژوهش حاضر، نیمه‌آزمایشی با پیش‌آزمون پس‌آزمون و دوره پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل سالمندان بالای 60 سال دارای اختلال خفیف شناختی شهر تهران در سال 1399 بود. در این پژوهش، 40 سالمند دارای اختلال خفیف شناختی با روش نمونه‌گیری دردسترس هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه‌های آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 20 سالمند). گروه آزمایش آموزش شناخت اجتماعی و تعامل را به شکل گروهی طی 2 ماه در 20 جلسه 60 دقیقه‌ای دریافت کردند. در این دوره، گروه کنترل هیچ آموزشی نداشتند. پرسش‌نامه‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل آزمون ارزیابی شناختی مونترال و آزمون بازشناسی هیجان بود. همه مراحل تحقیق با رعایت اخلاق پژوهشی انجام شد و همه افراد نمونه فرم رضایت آگاهانه را امضا کرده بودند. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس مختلط و آزمون تعقیبی بن‏فرنی با استفاده از نسخه 23 نرم‌افزار SPSS  مورد تجزیه‌و‌تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها:

     نتایج تحلیل واریانس مختلط نشان داد عضویت گروهی 51 درصد و مرحله ارزیابی 71 درصد از واریانس، تغییرات نمره بازشناسی هیجان چهره را به شکلی معنادار تبیین می‏کنند. همچنین نتایج آزمون بن‏فرونی نیز مشخص کرد نمرات بازشناسی هیجان چهره در گروه آزمایش بعد از مداخله و بعد از 2 ماه افزایش یافته است و آموزش شناخت اجتماعی بر بازشناسی هیجانی در سالمندان دارای اختلال خفیف شناختی تاثیر معنادار دارد (001/P<0). این در حالی است که نمرات بازشناسی هیجان چهره در گروه کنترل تغییر معناداری نداشته است. 

    نتیجه گیری :

    یافته‌های پژوهش حاضر بیانگر این است که آموزش شناخت اجتماعی با بهره‌گیری از فنونی همانند بررسی نقش هیجانات در موقعیت‌های اجتماعی و رشد مهارت‌های شناسایی هیجان می‌تواند به‌عنوان یک روش کارآمد برای افزایش شناخت اجتماعی سالمندان استفاده شود.

    کلید واژگان: اختلال خفیف شناختی, بازشناسی (هیجانی) چهره, شناخت اجتماعی, سالمندی}
    Mozhgan Bitaneh, Hossein Zare, Susan Alizadehfard *, Nasallah Erfani

    Objectives :

    One of the most common problems in old age is mild cognitive impairment (MCI) which, in addition to cognitive problems, reduces important aspects of social cognition ability such as facial emotion recognition (FER). One of the effective methods in this field is social cognition and interaction training (SCIT). The present study aims to investigate the effect of SCIT on FER  in the elderly with MCI.

    Methods & Materials :

    This is a quasi-experimental study with pretest/post-test/follow-up design. The study population includes all the elderly over 60 years with MCI living in nursing homes in Tehran, Iran in 2021. Of these, 40 were selected by purposive and convenience sampling methods and randomly assigned to intervention (n=20) and control (n=20) groups. The intervention group received group SCIT at 20 sessions of 60 minutes for two months. During this period, the control group had no training. The used test included the Montreal Cognitive Assessment Test and the Face Emotion Recognition Test. The data were analyzed by mixed analysis of variance and Bonferroni post-hoc test in SPSS software, version 23. 

    Results :

    The results of mixed analysis of variance showed that the group and time factors explained 51% and 71% of variances in FER, respectively. The results of Bonferroni test showed that FER score in the intervention group was increased immediately after and two months after training, indicating that SCIT had a significant effect on FER (P<0.001). However, FER score in the control group did not show a significant change.

    Conclusion:

     The SCIT can be used as an effective method to increase FER in the elderly by using techniques such as examining the role of emotions in social environments and developing emotion recognition skills.

    Keywords: Mild cognitive impairment, Facial recognition, Social cognition, Aged}
  • معراج درخشان*، غلامحسین مکتبی، محسن علی زاده، صمد عبدی شاهیوند
    مقدمه

    اهمال کاری تحصیلی یکی از بحث های مهمی است که در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته و از آن به عنوان یک عادت بد و یک مشکل رفتاری و نوع خاصی از اهمال کاری رفتاری یاد شده است که بسیاری از بزرگسالان در کار های منظم روزانه تجربه می کنند، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باور های هوشی و اهمال کاری تحصیلی با واسطه گری شناخت اجتماعی بود.

    روش ها

    پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه های شهر شیراز در سال تحصیلی 95-96 تشکیل می دادند که از این میان تعداد 300 نفر (174 دختر و 126 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شناخت اجتماعی نجاتی (2016)، باور های هوشی دویک (2006) و اهمال کاری تحصیلی سولومون و روت بلوم (1984) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار ایموس استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که باور افزایشی هوش تاثیر مثبت بر ابعاد شناخت اجتماعی (01=p) دارد ولی باور ذاتی هوش تاثیر معناداری بر این ابعاد نداشت. همچنین، ابعاد شناخت اجتماعی تاثیر منفی بر اهمال کاری تحصیلی (01=p) داشتند. در نهایت، ابعاد شناخت اجتماعی واسط باور افزایشی هوش و اهمال کاری تحصیلی (01=p) بودند اما در بین باور افزایشی هوش و اهمال کاری تحصیلی نقش واسطه ای نداشتند.

    کلید واژگان: شناخت اجتماعی, اهمال کاری تحصیلی, باور های هوشی, دانشجویان}
    Meraj Derakhshan*, GholamHossein Maktabi, Mohsen Alizadeh, Samad Abdi Shahivand
    Introduction

    Academic procrastination is one of the important issues that has been considered by many researchers in recent years and it has been mentioned as a bad habit and a behavioral problem and a special type of behavioral procrastination. Many adults experience regular daily activities, so the present study aimed to investigate the relationship between IQ and academic procrastination through social cognition.

    Methods

    The present study was a descriptive research and correlational design and path analysis. The statistical population of the study consisted of all students of Shiraz universities in the academic year of 1995-96, of which 300 (174 girls and 126 boys) were selected by multi-stage cluster random sampling. . Data were collected using the Rescue Social Cognition Questionnaire (2016), the Duke Intelligence Beliefs (2006), and the academic procrastination of Solomon and Rothblum (1984). Pearson correlation coefficient and path analysis using Emos software were used to analyze the data.

    Results

    The results showed that increasing belief in intelligence has a positive effect on the dimensions of social cognition (p = 01.) but the inherent belief in intelligence did not have a significant effect on these dimensions. Also, the dimensions of social cognition had a negative effect on academic procrastination (p = 01.). Finally, the dimensions of social cognition mediated the increased belief in intelligence and academic procrastination (p = 01.) but did not mediate between the increasing belief in intelligence and academic procrastination.

    Conclusion

    In general, it can be concluded that social cognition and intelligence beliefs are two of the main factors for examining academic procrastination.

    Keywords: social cognition, academic procrastination, intelligence believe, Students}
  • مهناز احمدی، رضا باقریان سرارودی، سید محمدحسین موسوی*
    زمینه و هدف

     مفهوم ذهنی‌سازی به‌عنوان یک ظرفیت کاملا انسانی به درک و فهم فرایندهای روان‌شناختی حالات ذهنی خود و دیگران اشاره دارد که در چهار بعد، زیربنای تعاملات روزمره فرد را تشکیل می‌دهد. امروزه این فرایند روان‌شناختی اساسی در همه اختلالات روانی عمده موردتوجه قرار گرفته است. در این مطالعه مروری، جمع‌بندی از مفهوم و ماهیت چندبعدی ذهنی‌سازی موردبررسی قرار گرفته است.

    مواد و روش‌ها: 

    این مطالعه مروری در آذرماه 1399 با استفاده از واژه‌های Mentalization، Automatic mentalizing، Controlled mentalizing، Cognitive mentalizing، Affective mentalizing و کتاب‌ها و مقالات نمایه گذاری شده با این واژگان در پایگاه‌های اطلاعاتی Pubmed، (SID)Scientific Information Database، Google Scholar، Scopus انجام شد. مقالات مربوط به ذهنی‌سازی و چهار بعد مربوط به آن استفاده شدند.

    یافته‌ها:

     پژوهشگران حوزه علوم اعصاب چهار مولفه یا ابعاد مختلف ظرفیت ذهنی‌سازی را شناسایی کرده‌اند که عبارت‌اند از: 1-ذهنی‌سازی خودکار در مقابل ذهنی‌سازی کنترل‌شده 2-ذهنی‌سازی خود در مقابل ذهنی‌سازی دیگران 3-ذهنی‌سازی درونی در مقابل ذهنی‌سازی بیرونی 4-ذهنی‌سازی شناختی در مقابل ذهنی‌سازی عاطفی که نشان‌دهنده فرایندهای مختلف شناختی اجتماعی است و انواع مختلف بیماری های روانی را می‌توان به‌عنوان عدم تعادل در این ابعاد تبیین کرد.

    نتیجه‌گیری: 

    کاربست ذهنی سازی در حوزه تشخیص و درمان مبتنی بر آن از درمان چندین اختلال سلامت روانی مختلف مانند روان‌پریشی، افسردگی، اختلالات خوردن و همچنین اختلالات شخصیت خبر می‌دهد. این الگو برای کاربرد در طیف وسیعی از زمینه‌ها و شرایط همچون فرزند پروری، زوج‌درمانی و خانواده‌درمانی، هنر درمانی و خدماتی که برای کمک به برخی از افراد بسیار آسیب‌پذیر و زمینه‌های اجتماعی مانند مدارس و حتی زندان‌ها گسترش‌یافته است.

    کلید واژگان: ذهنی سازی, ابعاد ذهنی سازی, شناخت اجتماعی, سلامت روان}
    Mahzaz Ahmadi, Reza Bagherian Sararoudi, Sayed MohamadHosein Mosavi*
    Aim and Background

    The concept of mentalization as a purely human capacity refers to the understanding of onechr('39')s own and otherschr('39') psychological processes, which in 4 dimensions forms the basis of onechr('39')s daily interactions. Today, this basic psychological process has been considered in all major mental disorders. In this study, a summary review of the concept and multidimensional nature of mentalization has been studied.

    Methods and Materials: 

    This review study was conducted in December 2020 from indexed articles on mentalization and its four dimensions in PubMed Databases (SID), Scientific Information Database, Google Scholar, Scopus using related key words such as: Mentalization، Automatic mentalizing، Controlled mentalizing، Cognitive mentalizing، Affective mentalizing.

    Findings

    Neuroscientists have identified four components or different dimensions of mentalization: 1. automatic mentalizing versus controlled mentalizing 2. Self- mentalizing versus another mentalizing 3.Internal mentalizing versus external mentalizing 4.Cognitive mentalizing versus Affective mentalizing which indicates different social cognitive processes and different forms of mental illness can be explained as an imbalance in these dimensions.

    Conclusions

    Applications of mindfulness and treatment based on it indicate the treatment of several different mental health disorders Such as psychosis, depression, eating disorders as well as personality disorders. This model is applicable to a wide range of contexts and conditions, such as parenting, couple therapy, family therapy, art therapy, and services to help some of the most vulnerable, and social contexts such as schools and even prisons.

    Keywords: Mentalization, dimensions of mentalization, social cognition, mental health}
  • علی آقازیارتی*، کیانا کاروان بروجردی، احسان بدایت، مرضیه عسگری
    مقدمه

    پایه اش وضعیت تحصیلی دانشجویان یکی از ماموریت های آموزشی دانشگاه هاست توانایی های شناختی مغز نقش محوری در یادگیری و موفقیت تحصیلی ایفا می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هیجانات تحصیلی و توانایی شناختی در ارتباط بین شناخت اجتماعی و عملکرد تحصیلی بود

    مواد و روش ها: 

    روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری را تمامی دانشجویان مقطع  کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی در سال تحصیلی 1397-1398 تشکیل دادند که 380 دانشجو به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عملکرد تحصیلی، پرسشنامه هیجان تحصیلی، پرسشنامه توانایی شناختی و پرسشنامه شناخت اجتماعی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد.

    یافته ها:

     نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان داد که بین عملکرد تحصیلی و همچنین توانایی شناختی با متغیر شناختی اجتماعی و ابعاد شناخت خود، ذهن خوانی و درک محیط آموزشی رابطه معناداری دارد همچنین هیجان تحصیلی با  توانایی شناختی و شناخت اجتماعی و هر 4 بعد آن رابطه معناداری داشت.  همچنین نتایج تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطه ای هیجانات تحصیلی و توانایی شناختی در ارتباط بین شناخت اجتماعی با عملکرد تحصیلی بود.

    نتیجه گیری: 

    به طور کلی می توان نتیجه گرفت که شناخت اجتماعی با واسطه گری هیجانات تحصیلی و توانایی شناختی از عوامل اساسی برای بررسی رضایت و عملکرد تحصیلی دانشجویان است.

    کلید واژگان: شناخت اجتماعی, هیجانات تحصیلی, توانایی شناختی, عملکرد تحصیلی}
    Ali Aghaziarati*, Kiana Karevan Brojerdi, Ehsan Bedayat, Marziyeh Asgari
    Introduction

    Studentschr('39') academic status is one of the missions of universities. The cognitive abilities of the brain play a central role in learning and academic achievement. The purpose of this study was to investigate the role of mediators of academic excitement and cognitive ability in relation between social cognition and academic performance.

    Materials and Methods

    This research was a descriptive research and correlation design. The statistical population was comprised of all undergraduate students of Shahid Beheshti University in the academic year 1397-1398, of which 380 students were selected as available. Data were gathered through a questionnaire of academic performance, a questionnaire of emotional readiness, a cognitive ability questionnaire, and a social cognition questionnaire. Pearson correlation coefficient and path analysis were used to analyze the data.

    Results

    The results of the correlation matrix table showed that there was a significant relationship between academic performance and cognitive ability with social cognitive variable and self-cognitive dimensions, mindfulness and perception of educational environment. Also, there was a significant relationship between cognitive and social cognition and all four dimensions of academic excitement. Also, the results of path analysis indicated a significant role of the mediating role of academic excitement and cognitive ability in the relationship between social cognition and academic performance.

    Conclusion

    Generally, it can be concluded that social cognition by mediating educational excitements and cognitive ability is one of the basic factors for assessing the satisfaction and academic performance of students.

    Keywords: Cognitive Ability, Academic Excitement, Academic Achievement}
  • آرزو رضایی، ملیحه سادات کاظمی
    زمینه و هدف
    بروز اختلال طیف اوتیسم باعث آسیب شدید به مهارت های اجتماعی، کنش های شناختی و روان شناختی کودکان می شود؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش تنظیم هیجان بر شناخت اجتماعی و کنش های اجرایی کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم بود.
    روش
    روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام کودکان مبتلابه طیف اوتیسم اصفهان در سال 1395 بود. برای این منظور تعداد 30 نفر از این کودکان به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان را به صورت گروهی در 9 جلسه (هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ای) دریافت کردند و به گروه گواه آموزشی داده نشد. همه آزمودنی ها قبل از آغاز آموزش و پس از آن، آزمون عصب روانشناختی (عابدی و ملک پور، 1389) و مجموعه تکالیف نظریه ذهن (هاچینز، پریلاک و چیس، 2008) را تکمیل کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد.
    یافته ها
    تحلیل داده ها نشان داد که آموزش تنظیم هیجان منجر به افزایش معنادار مولفه شناخت اجتماعی و کنش های اجرایی (امتیاز، زمان و خطا) در کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم گردیده است (0/05>p).
    نتیجه گیری
    بنا بر یافته های حاصل از این پژوهش، می توان از روش تنظیم هیجان در جهت بهبود شناخت اجتماعی و مهارت های فراشناختی مختلف کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم بهره برد.
    کلید واژگان: تنظیم هیجان, شناخت اجتماعی, کنش های اجرایی, اختلال طیف اوتیسم}
    Arezoo Rezaei, Malihe Sadat Kazemi
    Background and
    Purpose
    The occurrence of autism spectrum disorder causes severe deficits in social skills, cognitive and psychological functions of children. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of emotional regulation training on social cognition and executive functions in children with autism spectrum disorder.
    Method
    The research method was experimental with pre-test-post-test design with control group. The statistical population of the study included all children with autism spectrum in Isfahan in 2016. For this purpose, 30 children with autism were selected by convenient sampling and assigned into two experimental and control groups randomly (each group 15). The experimental group received emotion regulation training in 9 sessions (Every week 2 sessions for 60 minutes), while the control group did not receive training. All subjects completed Nero psychological test (Abedi and Malekpour, 2010) and the task set of the theory of mind (Hutchins, Prelock & Chace, 2008) before and after the training. To analyze the data, covariance analysis was used.
    Results
    The analysis of the data showed that emotional regulation training resulted in a significant increase in the components of social cognition and executive functions (score, time and error) in children with autism spectrum disorder (p
    Conclusion
    According to the findings of this study, emotional regulation can be used to improve social cognitive and metacognitive skills of children with autism spectrum disorder.
    Keywords: Emotional regulation, social cognition, executive functions, autism spectrum disorder}
  • محبوبه طاهر، عباس ابوالقاسمی، نادر حاجلو، محمد نریمانی
    زمینه و هدف
    اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلال های رفتاری مخرب است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزشهای همدلی و مدیریت خشم بر شناخت اجتماعی و علائم اختلال دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد.
    روش
    طرح پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ای به حجم 54 نفر از میان دانشآموزان پسر پایههای هفتم و هشتم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر ساری در سال تحصیلی 94-1393 به روش تصادفی خوشه ایچندمرحله ای انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و و یک گروه کنترل) جای دهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس درجهبندی اختلال نافرمانی مقابله ای دانش آموزان (هومرسن و همکاران، 2006)، مصاحبه بالینی ساختاریافته (فرست و همکاران، 1995)، و داستان های اجتماعی (تورکاسپا و برایان، 1994) استفاده شد. برای گروه های آزمایشی، آموزش همدلی و آموزش مدیریت خشم در 8 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند.
    یافته ها
    نتایج آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیری و چندمتغیری حاکی از اثربخشی روش های آموزشی همدلی و مدیریت خشم بر نمره کل و مولفه های شناخت اجتماعی بود. تفاضل میانگین تعدیل شده گروه های آموزش همدلی و مدیریت خشم نشان داد آموزش همدلی در مقایسه با آموزش مدیریت خشم با اطمینان 95 درصد سهم بیشتری در افزایش شناخت اجتماعی مرحله دوم و پنجم دارد. همچنین نتیجهآزمون تحلیل کوواریانس یک متغیری نشان داد دو روش آموزشی همدلی و مدیریت خشم بر بهبود علائم اختلال اثربخش است. مقایسه تفاضل میانگین ها نشان داد بین مقادیر میانگین تعدیل شده دو گروه در بهبود علائم اختلال تفاوت معناداری وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    بکارگیری آموزش های همدلی و مدیریت خشم در کنار دوره های آموزش تحصیلی برای دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای می تواند از بروز، تشدید و تبدیل علائم اختلال نافرمانی مقابله ای به سایر اختلال ها پیشگیری کند.
    کلید واژگان: آموزش همدلی, آموزش مدیریت خشم, شناخت اجتماعی, علائم اختلال نافرمانی مقابله ای}
    Mahboobe Taher, Abbas Abolghasemi, Nader Hajloo, Mohammad Narimani
    Background and
    Purpose
    Oppositional defiant disorder is one of the most common, disruptive behavioral disorders. The aim of this study was the comparision of effecacy of empathy and anger management trainings on social cognition and disorder’ symptoms in students with oppositional defiant disorder.
    Method
    The method of research was experimental and research design was pretest- posttest with control group. 54 students among all of seventh and eighth grades with oppositional defiant disorder in 2014-2015 academic years in Sari, were selected by multi-stage cluster random sampling and were assigned in 3 groups (2 experimental groups and 1 control group) ramdomlly. For data collection, oppositional defiant disorder rating scale for children (Homerson et al., 2006), the structured clinical interview (First et al., 1999), and social stories (Tur-Kaspa & Brayran, 1994) were used. For experimental groups, empathy traning and anger management trainings were implemented at 8 weekly sessions in 60 minutes whereas control group has any training.
    Results
    The results of multivariate and univariate analysis of covariance showed the effectiveness of empathy training and anger management training on total score of social cognition and its components. The Adjusted mean values ​​of anger management and empathy training sowed that empathy training Rather than anger management has more role in improving social cognition of second and fifth stages (P
    Conclusion
    Use empathy and anger management trainings alongside academic learning courses for children with oppositional defiant disorder, could prevent the occurrence, intensify and becoming oppositional defiant disorder to other disorders.
    Keywords: Empathy training, anger management training, social cognition, symptoms of oppositional defiant disorder}
  • بیان نسایی مقدم*، مختار ملک پور، احمد عابدی
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر شن بازی درمانی بر رشد شناخت اجتماعی کودکان دچار عقب ماندگی ذهنی آموزش پذیر اجرا شد.
    روش
    پژوهش آزمایشی حاضر از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای اندازه گیری متغیر وابسته، یعنی شناخت اجتماعی، از آزمون شناختی تشخیصی کی (KCDT) در هر دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نمونه به صورت تصادفی انتخاب شد که دربرگیرنده 16 نفر در گروه آزمایش (8 دختر و 8 پسر) و 16 نفر در گروه کنترل (8 دختر و 8 پسر) بود. سپس روش شن بازی درمانی به مدت 12 جلسه روی گروه آزمایش اجرا و در پایان پس آزمون از هر دو گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. داده ها به روش تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین نمره شناخت اجتماعی در گروه آزمایش 1/07 و در گروه کنترل 0/06 افزایش داشت. میان میانگین نمره پس آزمون آزمودنی های گروه های آزمایش و کنترل در آزمون شناخت اجتماعی تفاوت وجود داشت (p<0.001).
    نتیجه گیری
    شن بازی درمانی می تواند شناخت اجتماعی کودکان آموزش پذیر دچار عقب ماندگی ذهنی را افزایش دهد.
    کلید واژگان: شن بازی درمانی, شناخت اجتماعی, کودکان آموزش پذیر دچار عقب ماندگی ذهنی}
    Bayan Nesai Moghadam *, Mokhtar Malekpour, Ahmad Abedi
    Objectives
    The present research was conducted to study the effect of sandplay therapy on social cognition development of educable mentally retarded children.
    Method
    The present study was a pretest-posttest with control group. To measure the dependent variable social cognition, Kay Cognitive Diagnostic Test (KCDT) was used in both pretest and posttest sections. The sample was selected randomly in which included 16 people in experimental group (8 girls and 8 boys) and 16 in control group (8 girls and 8 boys). Then during 12 sessions sandplay therapy employed on experimental group and finally the posttest was administered to both experimental and control groups. The data were analyzed using univariate analysis of covariance.
    Results
    The mean score of cognition development in experimental group was 1.07 and in control group it increased 0.06. There was a difference between the posttest mean scores of experimental and control groups in social cognition development (p<0.001).
    Conclusion
    S andplay therapy can increase social cognition development of educable mentally retarded children.
    Keywords: sandplay therapy, social cognition, educable mentally retarded children}
  • وحید نجاتی
    زمینه و هدف
    ذهن خوانی توانایی استنتاج حالات ذهنی است و به عنوان یک توانایی شناخت اجتماعی نقش مهمی در تعامل اجتماعی دارد. هدف از این مطالعه طراحی نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا و بررسی خصوصیات روان سنجی آن است.
    مواد و روش ها
    مطالعه مقطعی حاضر از نوع مطالعات همبستگی بوده و در 216 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی و تهران در سال 1391 انجام شد. آزمون های ذهن خوانی از طریق صدا (تهیه شده در مطالعه حاضر) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفت. دو نسخه متفاوت و یک نسخه کوتاه آزمون نیز تهیه شد. در بررسی خصوصیات روان سنجی؛ از تحلیل عاملی اکتشافی برای بررسی روایی، از همبستگی پیرسون برای بررسی روایی هم زمان و از تی زوجی برای بررسی روایی افتراقی بین دو جنس استفاده شد. برای بررسی پایایی از همسانی درونی گویه ها و محاسبه آلفای کرونباخ استفاده شد. برای بررسی قدرت پیشگویی آزمون طراحی شده از تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد.
    یافته ها
    تحلیل عاملی یک عامل اصلی از آزمون به دست داد، همبستگی بین آزمون ذهن خوانی از طریق چشم و نسخه های مختلف آزمون ذهن خوانی از طریق صدا معنی دار بود. در تمامی نسخه های آزمون دو جنس تفاوت معنی داری به نفع زنان داشتند (001/0P<). ذهن خوانی از طریق صدا پیشگوی مناسب تری برای تعیین جنسیت نسبت به ذهن خوانی از طریق چشم است (001/0P<). آلفای کرونباخ برای نسخه کلی، نسخه اول، نسخه دوم و نسخه کوتاه به ترتیب 816/0، 571/0، 764/0، 885/0 نشان داده شد.
    نتیجه گیری
    نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا یک آزمون روا و پایا برای ارزیابی توانایی ذهن خوانی است. قدرت پیشگویی جنسیت آزمون ذهن خوانی از طریق صدا از آزمون ذهن خوانی از طریق چشم بیشتر است.
    کلید واژگان: نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا, شناخت اجتماعی, روان سنجی}
  • اسماعیل شیری، وحید نجاتی، حمیدرضا پوراعتماد، نرگس چیمه
    زمینه و هدف
    نقصان تئوری ذهن یکی از زیربناهای اختلال در مهارت های اجتماعی در کودکان اتیسم است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر توان بخشی شناختی بر بهبود توانایی شناخت اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد بالا است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع طرح های تک آزمودنی است که 4 کودک مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر 4 کودک، 14 جلسه انفرادی توان بخشی شناختی را دریافت کردند.. ارزیابی ها در 6 مرحله، دو هفته پیش از شروع درمان، دو هفته بعد یعنی قبل از شروع درمان، بعد از پنچ جلسه درمان، بعد از ده جلسه درمان، یک روز بعد از پایان درمان و در نهایت مرحله پیگیری (چهار هفته بعد از پایان درمان)، انجام شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر، تکلیف باور- کاذب سالی- آن، ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم و آزمون ذهن خوانی تماشاچی بود.. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل بصری و اندازه اثر استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد عملکرد آزمودنی های مطالعه در آزمون باور کاذب سالی- آن و ذهن خوانی تماشاچی بهبود یافته است. همچنین تغییری در توانایی ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم مشاهده نشد. همچنین اندازه اثر نشان داد این برنامه آموزشی بر باور کاذب و ذهن خوانی موثر بوده است.
    نتیجه گیری
    یکی از رویکردهای توان بخشی شناختی که در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت و اثربخشی آن نشان داده شد، ترمیم نقایص است. پیشنهاد می شود درمانگران به جای آموزش راهبردهای درمانی که سعی در اصلاح رفتار بیمار اتیسم در جهت کاهش نیاز به شناخت اجتماعی دارد، از رویکرد ترمیم استفاده نمایند. بر اساس یافته های این مطالعه با مداخله کوتاه مدت و فشرده امکان ترمیم توانایی تئوری ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم وجود دارد.
    کلید واژگان: اتیسم, تئوری ذهن, شناخت اجتماعی, توان بخشی شناختی}
    Esmaeil Shiri, Vahid Nejati, Hamid Reza Pouretemad, Narges Chimeh
    Aim and
    Background
    Deficit of theory of mind is a fundamental impairment of social skill in autistic children. The purpose of present study was evaluation of cognitive rehabilitation on social cognition abilities of children with high function autism. Methods and Materials: In present single subject study، 4 children with high function autism participated in study with no probably sampling. Six assessment session performed each two week as preliminary، before intervention، mid intervention، post intervention and follow up after four week. Intervention group receive 14 session intervention with program for emotion rehabilitation and social interaction in autism (PERSIA). Evaluation performed with reading mind from eyes، reading observer mind and faux pause test of sally-Anne. data analysis were used visual analysis and effect size.
    Findings
    Finings show improvement in reading mind of observer and sally-Anne test. Performance of reading mind from eyes was not improved. Effect size show that present rehabilitation program improves faux pause and mind reading performance.
    Conclusions
    One approach of cognitive rehabilitation that was focused in present study is cognitive remediation. We propose that therapists replaced strategy learning method as compensation method with this remediation method. Present study found that theory of mind improved with short time cognitive rehabilitation.
    Keywords: Autism, Theory of mind, Social cognition, Cognitive rehabilitation}
  • الهام موسویان، حبیب هادیان فرد
    شناخت اجتماعی، مجموعه ی گسترده ای از پردازش اطلاعات شامل فرایندها و عملکردهایی است که به فرد اجازه می دهد تا بفهمد، عمل کند و از جهان بین فردی اش سود ببرد. بازشناسی هیجان، یکی از مهمترین مولفه های شناخت اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی بازشناسی هیجان چهره در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد سالم بود. بدین منظور، طی یک پژوهش علی- مقایسه ای، 96 نفر در دامنه ی سنی 18 تا 55 سال (51 نفر مبتلا به اسکیزوفرنیا بودند و 45 فرد بهنجار) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر بازشناسی هیجان در چهره مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل واریانس بازشناسی هیجان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد سالم نشان داد که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا، در مقایسه با افراد سالم در بازشناسی هیجان چهره عملکرد ضعیف تری داشتند. از طرف دیگر، عملکرد بیماران اسکیزوفرنیا در بازشناسی هیجان های منفی ضعیف تر از هیجان های مثبت بود، این الگو در افراد سالم نیز مشاهده گردید. بنابراین به نظر می رسد که باید در رابطه با بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا درمانهایی را مورد توجه قرار دهیم که شناخت اجتماعی و به طور خاص بازشناسی هیجان را مورد دقت قرار می دهد.
    کلید واژگان: شناخت اجتماعی, بازشناسی هیجان چهره, اسکیزوفرنی}
    Elham Mousavian, Habib Hadian Fard
    Social cognitive information processing includes a wide set of processes and practices that allow individuals to understand, operate, and benefit from their interpersonal world. Emotion recognition is one of the most important components of social cognition. The research purpose is to draw a comparison of recognition of facial affect in patients suffering from schizophrenia and normal individuals. Therefore, in a casual-comparative study, a sample of 96 individuals in the age range of 18 to 55 years (51 individuals suffering from schizophrenia and 45 normal individuals) was selected through convenience sampling and tested by the recognition of facial affect. The variance analysis indicated that patients suffering from schizophrenia have weaker levels of recognition of facial affects. On the other hand, the performance of schizophrenic patients in recognition ofnegative affects was weaker than positive affect and the same model was observed among healthy individuals. It seems that, we should devote special attention to social cognition specially the recognition of affects in the treatment of schizophrenic patients.
    Keywords: Social Cognition, Recognition of Facial Affect, Schizophrenia}
  • وحید نجاتی، فاطمه بذرافکن، ستار آثاری جامی
    مقدمه
    نورون های آینه ای دسته ای از نورون ها هستند که هنگام انجام یک حرکت و نیز در هنگام مشاهده انجام حرکت توسط دیگری، فعال می شوند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر مشاهده وضعیت تعادلی بر نوسان وضعیتی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی، عملکرد وضعیتی 20 نفر از دانشجویان با استفاده از دستگاه تعادل بایودکس در سه شاخص نوسانات در راستای داخلی- خارجی، نوسانات در راستای قدامی- خلفی و نوسانات کلی در هنگام مشاهده و عدم مشاهده وضعیت تعادلی بررسی گردید. جهت مقایسه میانگین نوسانات در دو حالت، از آزمون Paired-t استفاده گردید.
    یافته ها
    در دو پارامتر نوسان در راستای داخلی- خارجی و کلی، مقایسه دو حالت مقایسه میانگین ها نشان دهنده تفاوت معنی دار بود (018/0 = P، 049/0 = P) اما در پارامتر نوسان در راستای قدامی- خلفی، تفاوت میانگین ها به حد معنی دار نرسیده بود (049/0 = P).
    نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، مشاهده فرد بی ثبات، باعث افزایش نوسانات وضعیتی می شود. این یافته ها می تواند با فعالیت نورون های آینه ای درگیر در کنترل حرکتی در ارتباط باشد. می توان بر اساس این یافته پیشنهاد نمود که انجام تکلیف تعادلی به همراه بیمار می تواند به عنوان یک اضافه بار برای تکلیف حرکتی او باشد.
    کلید واژگان: نورون های آینه ای, عملکرد وضعیتی, شناخت اجتماعی}
    Vahid Nejati, Fatemeh Bazrafkan, Satar Asari Jami
    Introduction
    Mirror neurons are fired either by executing a motor task or by observing someone else performing it. The purpose of present study was to evaluate the postural control of balance-observers.
    Materials And Methods
    In present cross-sectional study، the anteroposterior، mediolateral and overall postural sway of 20 students were evaluated by Biodex balance system while they did or did not observe postural balance status. Paired sample t test was used for the statistical analysis of the data.
    Results
    Mediolateral and overall sway enhanced by observing balance position (P = 0. 018، P = 0. 049). Antroposterior postural sway did not show any difference in two positions.
    Conclusion
    Observing postural control increased postural sway. These findings could be best accounted for by the activity of mirror neuron that involved in managing postural control. It can be concluded that simultaneously executing the motor task at hand by therapist may serve as an overload during exercise therapy.
    Keywords: Mirror neuron, Postural control, Social cognition}
  • سید بدرالدین نجمی
    مقدمه
    شناخت اجتماعی منعکس کننده نحوه ادراک فرد از احساس و تفکر خود و دیگران می باشد. این سازه شناختی، انعکاسی مشارکتی و دارای کنشهای سازشی است که در سه مقوله ادراک اجتماعی، قضاوت اجتماعی و حافظه اجتماعی در حیطه های مختلف رفتاری انسان مورد مطالعه قرار می گیرد. هدف این مقاله مرور پژوهش های مرتبط با این سازه در مبتلایان به آسیب ویژه زبان است.
    مواد و روش ها
    این مقاله مروری است برمطالعات مرتبط با موضوع از سال 1997 تا 2005 به قصد دستیابی به یافته های مشترک و نیز سؤالات مطرح شده در این بررسی ها برای تصریح بیشتر دورنمای پژوهشی در این حیطه.
    نتایج
    مطالعات مختلف بیانگر ارتباط مهارتهای زبانی برتر با کفایت اجتماعی - شناختی است، بر این مبنا کودکان مبتلا به آسیب های زبانی از جمله آسیب ویژه زبان در دانش شناخت اجتماعی دچار ضعف می باشند.
    بحث: گو این که اکثر مطالعات دانش زبانی محدود را تنها عامل ضعف در کفایت اجتماعی نمی دانند لکن با تاکید بر ضعف مبتلایان به SLI در مهارت های گفتگو، حل تعارض های بین فردی و برقراری روابط با همسالان، به پدیده خود ادراکی منفی و عزت نفس پایین بویژه در عملکرد اجتماعی و عزت نفس تحصیلی اشاره نموده و اهمیت مطالعه بیشتر در این حیطه را ضروری دانسته اند.
    کلید واژگان: شناخت اجتماعی, کودک, آسیب ویژه زبان, آسیبهای زبانی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال