به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "وابستگی به مرفین" در نشریات گروه "پزشکی"

  • ابوذر زارع*، ولی نوذری، طاهره کریمی جشنی
    مقدمه

    اعتیاد، به عنوان یک اختلال مزمن، نیازمند درمان طولانی است. یکی از راه‌های درمان این بیماری مزمن، ورزش کردن می‌باشد. ورزش ارادی، اثرات مفید بر اعمال شناختی دارد و فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز BDNF (Brain derived neurotrophic factor) را در هیپوکامپ افزایش می‌دهد. مصرف درازمدت مرفین، یادگیری و حافظه‌ی فضایی را مختل می‌کند. از این رو، نقش فاکتور نوروتورفیک مشتق از مغز (BDNF) موجود در هیپوکامپ، در مقابله با بهبود اعمال شناختی به دنبال ورزش ارادی در موش‌های وابسته به مرفین بررسی شد.

    شیوه‌ی مطالعه

    موش‌های نمونه، هم‌زمان با 10 روز فعالیت دویدن، مرفین (mg/kg 10، روزی دو بار با فاصله‌ی 12 ساعت) زیر جلدی دریافت کردند. سپس تمام موش‌ها برای 5 روز متوالی و هر روز، 2 بار در ماز آبی موریس آموزش دیدند. آزمون نهایی، 2 روز بعد از آخرین آموزش انجام شد. مهارکننده‌ی اختصاصی گیرنده‌ی BDNF (TrkB-lgG chimera) برای بلوط عمل BDNF در طول 10 روز ورزش ارادی داخل هیپوکامپ تزریق شد.

    یافته‌ها

    نتایج نشان داد، ورزش، شدت وابستگی به مرفین را در موش‌های وابسته کاهش می‌دهد. همچنین مهارکننده‌ی گیرنده‌ی BDNF موجب جلوگیری از افزایش حافظه‌ی فضایی، تعداد نورون‌های هیپوکامپ و میزان پروتئین BDNF ناشی از ورزش در موش‌های وابسته به مورفین گردید.

    نتیجه‌گیری

    بنابراین ورزش ارادی، ممکن است یک روش بالقوه‌ای برای درمان برخی از نقایص رفتاری ناشی از مرفین و داروهایی از این قبیل باشد.

    کلید واژگان: وابستگی به مرفین, ورزش ارادی, یادگیری, فاکتور نوروتورفیک مشتق از مغز
    Aboozar Zare*, Vali Nowzari, Tahereh Karimi-Jashni
    Background

    Addiction as achronic disorder that requires long treatment. One way to treating this chronic disease is exercise. Chronic exposure to opiates impairs spatial learning and memory. Given the well-known beneficial effects of voluntary exercise on cognitive functions, we investigated whether voluntary exercise would ameliorate the cognitive deficits that are induced by morphine dependence. If an effect of exercise was observed, we aimed to investigate the possible role of hippocampal brain-derived neurotropic factor (BDNF)in the exercise-induced enhancement of learning and memory in morphine-dependent rats.

    Methods

    The rats were injected with bi-daily doses (10 mg/kg, at 12 hr. intervals) of morphine over a period of 10 days of voluntary exercise. Following these injections, a water maze task was performed twice a day for 5 consecutive days, followed by a probe trial 2 days later. A specific BDNF inhibitor (TrkB-IgG chimera) was used to block the hippocampal BDNF action during the 10 days of voluntary exercise.

    Results

    The voluntary exercise diminished the severity of the rats’ dependency on morphine. A blockade of the BDNF action blunted the exercise-induced improvement of spatial memory, hippocampal neuron counting and BDNF protein levels in the dependent rats. Our results indicate that voluntary exercise could be increase the expression of LTP by lowering the induction threshold for LTP in the DG of morphine-dependent rats.

    Conclusion

    Thus, voluntary exercise might be considered as a potential method to ameliorate some of the deleterious behavioral consequences of the abuse of morphine and other opiates.

    Keywords: Morphine dependency, Exercise, Learning, Brain derived neurotrophic factor (BDNF)
  • ولی نوذری، ابوذر زارع*
    زمینه و هدف

    یکی از راه های درمان اعتیاد، ورزش کردن می باشد. هدف این پژوهش تعیین بهبود آسیب حافظه فضایی به دنبال ورزش ارادی در موش های وابسته به مرفین بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی، موش ها همزمان با 10 روز فعالیت دویدن، مرفین (10 میلی گرم بر کیلوگرم) را روزی دو بار با فاصله 12 ساعت دریافت کردند. سپس همه موش ها برای 5 روز متوالی و هر روز 2 بار در ماز آبی موریس آموزش دیدند. برای تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) و آزمون Tukey استفاده شد.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد که گروه های وابسته به مرفین و کنترل ورزشکار به صورت معنی داری مدت زمان بیش تری را در ناحیه هدف در مقایسه با گروه مرفین و کنترل ورزش نکرده سپری نمودند (به ترتیب، 0001/0=P و 04/0=P) و این نشان می دهد که ورزش موجب بهبود به خاطرآوری حافظه فضایی گردید.

    نتیجه گیری:

     ورزش ارادی ممکن است یک روش بالقوه ای برای درمان برخی از نقایص رفتاری ناشی از مرفین باشد.

    کلید واژگان: وابستگی به مرفین, ورزش ارادی, ماز آبی موریس, موش صحرایی
    V. Nowzari, A. Zare*
    Background and Objectives

    Exercise is one way to treat addiction. The aim of this study was to determine the improvement of spatial memory impairment following voluntary exercise in morphine-dependent rats.

    Materials and Methods

    In this experimental study, the sample rats received morphine (10 mg/kg) twice a day, 12 hours subcutaneously, at the same time as 10 days of running. All rats were then trained for 5 consecutive days and twice daily in the Mauritius water maze. Analysis of variance and Tukey’s test were used to analyze the data.

    Results

    Comparison between groups showed that morphine-dependent and athletic control groups spent significantly more time in the target area than morphine-dependent and non-exercised control groups (respectively p=0.04 and p=0.0001) and this indicates that exercise improved spatial memory recall.

    Conclusion

    Voluntary exercise might be considered as a potential method to ameliorate some of the deleterious behavioral consequences of morphine abuse.

    Keywords: Morphine dependency, Voluntary exercise, Morris water maze, Rat
  • علی رشیدی پور، عباسعلی وفایی *، امین مختاری زائر، حسین میلادی گرجی
    هدف
    سابقه مصرف طولانی مرفین سبب بروز اختلالات اضطرابی و رفتاری می شود. فعالیت های ورزشی قادرند اثرات مثبتی به ویژه از طریق فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) روی مغز داشته باشند. هدف این مطالعه، بررسی اثرات ورزش های ارادی و اجباری بر رفتارهای شبه اضطرابی و میزان BDNF در هیپوکامپ موش های در وابسته به مرفین بود.
    مواد و روش ها
    موش ها ابتدا با تزریق مرفین (mg/kg10) به صورت زیر جلدی، (روزی دو بار با فاصله 12 ساعت و به مدت 10 روز) وابسته شدند. سپس تزریق مرفین قطع شد و موش ها به مدت 10 روز در معرض برنامه های ورزشی اجباری (روزی 30 دقیقه) و ورزش ارادی قرار گرفتند. بعد از اتمام دوره ورزش، رفتارهای شبه اضطرابی در ماز به علاوه ای شکل و جعبه تاریک - روشن بررسی و میزان BDNF هیپوکمپ اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در موش های مرفینی در وضعیت ترک، میزان رفتارهای اضطرابی در هر دو دستگاه به طور معنی داری افزایش و میزان BDNF هیپوکمپ کاهش یافت. هر دو نوع ورزش اختلالات اضطرابی را اصلاح نمودند ولی نتوانستند میزان BDNF هیپوکمپ را به حالت طبیعی برگرداند. هم چنین، در گروه های سالم هر دو نوع ورزش میزان اضطراب را در موش های سالم کاهش دادند و میزان BDNF هیپوکمپ را افزایش دادند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که فعالیت فیزیکی احتمالا از طریق مکانیسم های مستقل از BDNF اختلالات اضطرابی موش ها را در مرحله ترک اصلاح نمایند و از این رو، فعالیت فیزیکی یک روش مناسب برای اصلاح نارسایی های رفتاری ناشی از سابقه مصرف مرفین است.
    کلید واژگان: وابستگی به مرفین, ورزش, اضطراب, BDNF
    Ali Rashidy-Pour, Abbas Ali Vafaei *, Amin Mokhtari-Zaer, Hossein Miladi-Gorji
    Introduction
    The long history of morphine consumption causes anxiety and behavioral disorders. Sport activities can have positive effects, especially via brain-derived neurotrophic factor (BDNF) on the brain. The purpose of this study was to investigate the effects of voluntary and compulsory exercise on anxiety-like behaviors and BDNF levels in hippocampus in morphine-dependent rats.
    Materials And Methods
    Rats were injected with bi-daily doses (10 mg/kg, at 12 hr intervals) of morphine for 10 days. Following, the rats in voluntary exercise were allowed to freely exercise in a running wheel for 10 days. The rats in the treadmill exercise groups were forced to run on a motorized treadmill for 30 min once a day for 10 days. Then, anxiety profile was tested using elevated plus maze (EPM) and light-dark box (L/D), and hippocampal BDNF was measured.
    Results
    Morphine abstinent rats showed increased anxiety in both EPM and L/D box and reduced hippocampal BDNF. Enhanced anxiety, but not a decline in hippocampal BDNF was alleviated by both exercise regimens. Moreover, both exercises increased hippocampal BNDF and reduced anxiety in none-morphine treated rats.
    Conclusion
    This study showed that physical acivity could allivate the anxiety deficits in morphine abstienet rats probably through mechanisms that do not involve hippocampal BDNF. This suggests that physical acivity could be a potential therpeautic method to reduce anxiety disorders during abstience perioid.
    Keywords: Exercise, Morphine Dependence, Anxiety, BDNF
  • محمدحسین اسماعیلی، حسن اژدری، هاشم حق دوست، محمد صوفی آبادی
    زمینه
    مطالعه ها نشان داده اند که مسیرهای دوپامینرژیک مزو کورتیکو لیمبیک (ناحیه تگمنتوم شکمی و هسته اکومبنس) در وابستگی و بروز علایم سندرم محرومیت دخالت دارن د. نورون ها و گیرنده های اورکسین در هسته های مغزی درگیر در بروز علایم سندرم محرومیت مرفین از جمله ناحیه تگمنتوم شکمی یافت شده اند.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین اثر تزریق آگونیست و آنتاگونیست گیرنده-1 اورکسین در ناحیه تگمنتوم شکمی بر علایم سندرم محرومیت در موش صحرایی وابسته به مرفین انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی در سال 1391 بر روی 24 سر موش صحرایی نر (250 تا 300 گرمی) انجام شد که به 4 گروه تقسیم شدند. موش ها با تزریق زیرجلدی مرفین روزی 2 مرتبه و به مدت 10 روز به مرفین وابسته شدند. روز یازدهم (2 ساعت بعد از آخرین تزریق مرفین و قبل از تزریق نالوکسان)، آگونیست (اورکسین A) و آنتاگونیست گیرنده- 1 اورکسین (SB-334867)، به درون ناحیه تگمنتوم شکمی تزریق و اثرات آن بر علایم ترک اعتیاد برای 30 دقیقه بررسی شد. در گروه حلال، نرمال سالین به درون ناحیه تگمنتوم شکمی تزریق شد. داده ها با آزمون های آماری تی و آنوا تحلیل شدند.
    یافته ها
    تزریق SB-334867 به داخل ناحیه تگمنتوم شکمی فقط علامت پریدن را به طور معنی داری کاهش داد (01/0 P<). تزریق اورکسین A فقط علامت سگ لرزه را به طور معنی دار افزایش داد (05/0 P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، گیرنده -1 اورکسین در ناحیه تگمنتوم شکمی تاثیر کمی بر بروز علایم سندرم محرومیت مرفین دارد.
    کلید واژگان: اورکسین, ناحیه تگمنتوم شکمی, وابستگی به مرفین, سندرم محرومیت از مواد
    Dr Mohammad Hossein Esmaeili, Dr Hassan Azhdarea, Dr Hashem Haghdoost, Dr Mohammad Sofiabadea
    Background
    Several Studies have identified that the mesocorticolimbic dopaminergic pathway consisting of the ventral tegmental area (VTA) and the nucleus accumbens (NAc) plays an important role in morphine dependence and withdrawal signs. Orexin projection and its receptors have been found in the brain regions including VTA that involved in the expression of morphine withdrawal signs.
    Objective
    The aim of this study was to evaluate the effects of orexin receptor-1 (OX1R) agonist and antagonist microinjection into the VTA on withdrawal signs in morphine dependent rats.
    Methods
    This experimental study was carried out on 24 male Wistar rats (weighing 250-300 g) in 2012 that were divided in 4 groups. They were rendered morphine dependent by subcutaneous injection of morphine sulfate at intervals of 12 h for 10 days. On day 11، intra-VTA microinjection of orexin receptor-1 agonist (orexin-A) and antagonist (SB-334867) was performed (2h after last morphine injection and before naloxan injection) and naloxone precipitated withdrawal sings were evaluated for 30 min. In the vehicle group، normal salin was microinjected into the VTA. Data were analyzed using t-test and ANOVA.
    Findings
    Intra-VTA SB-334867 microinjection significantly decreased the jumping sign (P< 0. 01). Orexin-A microinjection significantly increased the wet-dog shakes sign (P< 0. 05).
    Conclusion
    With regard to the results، OX1R in the VTA has a little effect on expression of withdrawal signs in morphine dependent rats.
    Keywords: Orexin, Ventral Tegmental Area (VTA), Morphine Dependence, Substance Withdrawal Syndrome
  • حسین حسین زاده، محمد رمضانی، زهرا آفرین
    مقدمه
    اثر ضددردی گیاه ریحان به اثبات رسیده است. این اثر گیاه در روش صفحه داغ، توسط نالوکسان مهار شده است.
    هدف
    به منظور مشخص نمودن اجزای موثر و فعال عصاره تام گیاه ریحان در کاهش علایم سندرم محرومیت مرفین که با نالوکسان القاء شد، فراکسیون سازی عصاره تام صورت گرفت.
    روش بررسی
    برای ایجاد وابستگی، موش را به مدت سه روز به صورت زیرجلدی تحت تزریق مرفین سه بار در روز به ترتیب با دوزهای 50، 50 و 75 میلی گرم بر کیلوگرم قرار داده شد و در روز چهارم آخرین دوز مرفین (50 میلی گرم بر کیلوگرم) و پس از دو ساعت نالوکسان (5 میلی گرم بر کیلوگرم) تزریق شد. تزریق عصاره نیز نیم ساعت پس از آخرین تزریق مرفین صورت گرفت و تعداد پرش ها یک دقیقه پس از تزریق نالوکسان به مدت نیم ساعت شمارش شد. عصاره متانولی گیاه در آب سوسپانسیون شد و با کلروفرم استخراج شد و به دو جزء آبی و کلرفرمی تقسیم شد. فاز کلرفرمی پس از تغلیظ با حلال آب - متانول (9:1) سوسپانسیون شد و با اتردوپترول استخراج شد. دوز به کار رفته در مورد تمام عصاره ها 1460 - 150 میلی گرم بر کیلوگرم بود.
    نتایج
    عصاره های متانولی، کلرفرمی و اتردوپترولی در مقایسه با عصاره های آبی و هیدروالکلی اثرات کاهندگی بیشتری در تعداد پرش های ناشی از سندرم محرومیت داشتند. برای جداسازی بیشتر فراکسیون اتردوپترولی از کروماتوگرافی ستونی استفاده شد. فعالیت فراکسیون حاصل از ستون، 4 مرتبه فعال تراز عصاره تام بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مشخص نمودند که عصاره گیاه ریحان و به خصوص اجزاء غیر قطبی آن قادرند علایم سندرم محرومیت مرفین را کاهش دهند.
    کلید واژگان: ریحان, Ocimum basilicum, وابستگی به مرفین, فراکسیونه کردن, دیازپام, سندرم محرومیت
    Hossein Hosseinzadeh, Mohammad Ramezani Ot, Zahrs Afarin
    Background
    Ocimum basilicum showed antinociceptive activity. The antinociceptive effect was inhibited by naloxone in hot-plate test.
    Objective
    As O. basilicum antinociceptive activity was inhibited by an opioid antagonist, activity-guided fractionation of methanol extract of this plant was carried out to investigate the isolation of the active component(s) responsible for the alleviation of morphine withdrawal syndrome induced by naloxone.
    Methods
    Dependence was induced using subcutaneous injections of morphine daily for three days (50, 50 and 75 mg/kg). On the fourth day, morphine was injected two hours prior to the intraperitoneal injection of naloxone. The number of jumps during the 30 minute period after naloxone injection was considered as measure of the withdrawal syndrome. The extract and fractions were injected 30 min prior to morphine injection. The methanol extract of plant was suspended in water and extracted with chloroform. The active chloroform layer was concentrated and partitioned between methanol-water (9:1) and petroleum ether. The extract or fraction was injected intraperitoneally at doses 0.15 - 1.46 g/kg.
    Results
    The methanol, chloroform and petroleum ether extracts decreased the jumping numbers more than the aqueous and hydro-alcohol extracts. Further fractionation on silica gel column chromatography yielded a fraction, which was 4 times as effective as the crude extract.
    Conclusion
    The results of this study indicated that the plant extracts and fractions containing non- polar component (s) could be useful for the alleviation of morphine withdrawal syndrome
  • مهدی صادق، یعقوب فتح اللهی، محمد جوان، سعید سمنانیان
    سابقه و هدف
    آدنوزین سازگان پیک عصبی را در دستگاه اعصاب تنظیم می کند. تغییرات سازشی در سیستم آدنوزینی مغز در بعضی شرایط پاتوفیزیولوژیک نظیر قرار گرفتن مزمن در معرض مرفین رخ می دهد. در این مطالعه تغییرات سازشی در فعالیت آدنوزین دآمیناز هیپوکمپ، به عنوان یک جزء کلیدی در متابولیسم آدنوزین که سبب تبدیل برگشت ناپذیر آدنوزین به آمونیوم و اینوزین می شود، به دنبال وابستگی به مرفین و تحمل به سدیم سالسیلات بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    وابستگی به مرفین با روش خوراکی (24 روز، mg/ml 4/0) و تحمل به سدیم سالسیلات به روش تزریقی (6 تزریق با فواصل 24 ساعت، mg/Kg 300) ایجاد می شد. تحمل در گروه دریافت کننده سدیم سالسیلات با آزمون های Tail flick (TF) و (HP) Hot Plate بررسی شد. برای بررسی آنزیمی، هیپوکمپ سمت راست استخراج، در فسفات بافر هموژنیزه و سپس سانتریفیوژ می شد. مایع روی محصول سانتریفوژ برداشته می شد. غلظت پروتئین نمونه ها با روش برادفورد اندازه گیری می شد. فعالیت آدنوزین دآمیناز با روش کالریمتریک، بر پایه اندازه گیری مستقیم آمونیوم تولید شده ناشی از اثر آدنوزین دآمیناز بر آدنوزین خارجی بررسی شد.
    یافته ها
    تزریق روزانه سدیم سالسیلات، سبب افزایش معنادار تاخیر در پاسخ ضد دردی در چند روز اول در مقایسه با گروه سالین شد (P<0.0001) اما این تاخیر پاسخ در روزهای پنجم و ششم تفاوت معناداری با گروه سالین نداشت (05/0 P>). تزریق مرفین در روز هفتم (mg/Kg 5)، تاخیر پاسخ بزرگ تری را در گروه سالین نسبت به گروه دچار تحمل به سدیم سالسیلات نشان داد (001/0 P<). فعالیت آدنوزین دآمیناز در گروه دریافت کننده سوکروز به طور معناداری بالاتر از گروه دریافت کننده مرفین (P<0.05) و در گروه تجویز سالین بالاتر از گروه تحمل به سدیم سالسیلات بود (P<0.05). گروهی که تنها یک بار سدیم سالسیلات دریافت کردند فعالیت آنزیمی مشابه کنترل شان داشتند. تفاوت معناداری بین گروه وابسته به مرفین با گروه تحمل به سدیم سالسیلات دیده نشد (05/0 P>).
    نتیجه گیری
    این کاهش فعالیت آدنوزین دآمیناز می تواند بیانگر وقوع نوعی از تنظیم سازشی در سیستم آدنوزینی هیپوکمپ به دنبال وابستگی به مرفین و تحمل به سدیم سالسیلات باشد.
    کلید واژگان: آدنوزین دآمیناز, هیپوکمپ, تحمل, وابستگی, مرفین, سدیم سالسیلات
    Mehdi Sadegh, Yaghoub Fathollah, Mohammad Javan, Saeed Semnanian
    Introduction
    Adenosine has been considered as a fine-tuner of the neurotransmitters in the nerve system. Adaptive changes in the brain adenosine system occur in some patho-physiological situations such as chronic exposure to morphine. In this study, the adaptive changes in the adenosine deaminase activity as a key enzyme in the adenosine metabolism that converts adenosine to inosine and ammonia, irreversibly, due to morphine dependence and tolerance to anti-nociceptive effects of sodium-salicylate were investigated.
    Materials And Methods
    Morphine dependence was induced by morphine administration in tap water (0.4mg/ml for 24 days). Tolerance to sodium-salicylate was induced by 6 i.p. injection (1 injection/day) of sodium-salicylate. Tolerance to antinociceptive effects of sodium-salicylate was measured by tail flick (TF) and hot plate (HP) tests. Right hippocampus was dissected, homogenized at phosphate buffer, centrifuged and then the supernatant fraction was isolated. Protein content of the samples was measured by the Bradford method. Hippocampus adenosine deaminase activity was measured by a calorimetric method of enzyme assay which is based on the direct measurement of the produced ammonia from excessive adenosine degradation by adenosine deaminase.
    Results
    Daily injection of Sodium-salicylate produced antinociception in early days by latency increase rather than saline injection (P<0.0001) but in the following days this antinociceptive effect progressively decreased so at the day 5 and 6 following injection it was similar to saline (P>0.05). Injection of morphine (5mg/Kg) at the day 7 showed more increase in the latency of saline injected rather than sadium-salicylate injected (P<0.001). Adenosine deaminase activity was significantly higher in sucrose administrated rather than chronic morhine administrated (P<0.05) and in saline injected rather than sodium-salicylate injected (P<0.05). Single injection of sodium-salicylate and its control shows the same activity. There was no significant difference in enzyme activity of morphine dependent with sadium-salicylate tolerance (P>0.05).
    Conclusion
    This decline in the adenosine deaminase activity may be related with adaptation in brain adenosine system subsequent of dependent to morphine or tolerance to sodium-salicylate.
  • فیروز قادری پاکدل، سمیه نادری، صمد زارع
    پیش زمینه و هدف
    بوپروپیون برای درمان افسردگی ساخته شده ولی برای ترک سیگار استفاده می شود. آنتاگونیست گیرنده های نیکوتینی و مهارکننده بازجذب دوپامین-نوراپی نفرین است. برخی از علایم محرومیت از نیکوتین را کاهش می دهد. نورون های دوپامینرژیک نقش اصلی را در وابستگی دارویی داشته و وابستگی مکانیس می مشابه یادگیری و حافظه دارد. در این مطالعه اثرات حاد تزریق بوپروپیون درون هسته VTA روی علایم فرار از قفس و جویدن ناشی از تجویز نالوکسان بررسی شده است.
    مواد و روش کار
    گروه شاهد سالین و گروه های تیمار داروی بوپروپیون را با دوزهای 25/0، 25/1 و 5/2 میلی گرم/میکرولیتر/دقیقه در درون هسته VTA دریافت کرده، ولی گروه های کنترل هیچ تزریقی نداشتند. وابستگی مرفینی بصورت داخل صفاقی در طی چهار روز و هر روز سه نوبت با دوزهای افزایشی القا شد. علایم محرومیت با تزریق نالوکسان (1.2 mg/Kg، s.c.) ایجاد و تا 30 دقیقه مشاهده و درج شده و برای بررسی متعاقب توسط سه دوربین دیجیتالی ضبط می گردید.
    یافته ها
    تجزیه و تحلیل علایم در داخل گروه ها و بین گروه ها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه صورت گرفت. بررسی نتایج نشان داد که بوپروپیون بطور معنی دار بصورت وابسته به دوز رخداد رفتار فرار از قفس را کاهش، در حالی که رفتار جویدن را به صورت وابسته به دوز افزایش داد. اختلاف بین مقادیر گروه شاهد و گروه های تیمار از نظر آماری معنی دار بوده است.
    بحث و نتیجه گیری
    به نظر می رسد استفاده از برخی داروهای جدید یا استفاده ترکیبی از داروها می توانند در کنترل علایم محرومیت از مرفین موثر بوده و عامل کمکی برای تخفیف علایم وابستگی به مواد باشد.
    کلید واژگان: وابستگی به مرفین, علایم محرومیت, بوپروپیون, نالوکسان, VTA
    Dr Firoooz Ghaderi Pakdel, Somaye Naderi, Dr Samad Zare
    Background and Aims
    Bupropion is a unique, non-nicotinic smoking cessation agent despite its effective antidepression effect. It is a NE and DA reuptake inhibitor and as well as a nicotinic acetylcholine receptor antagonist. Beside its smoking cessation effects it can reduces some symptoms of nicotinic withdrawal signs. DA neurons such as VTA neurons play essential roles in depression and drug dependence. This study was tested the short-term effect of intra VTA injection of bupropion on naloxone precipitated withdrawal syndrome escape attendance and chewing signs.
    Materials and Methods
    The sham group received saline as drug vehicle but treated groups received 0.25, 1.25 and 2.5 mg/μl/min of bupropion in VTA stereotaxically, and control group had surgery but had no any injection in VTA. Morphine dependence was carried out under standard protocol (i.p., 4 days, 3 time in each day with incremental doses 15, 20, 25, and 30 mg/kg). Withdrawal signs were precipitated by naloxone (1.2 mg/Kg, s.c.), observed continuously and registered on-line each minute. The behaviors captured by 3 digital cameras indifferent view (30 min) for offline analysis.
    Results
    Signs were counted and analyzed within and between groups by one-way ANOVA. The analysis of data showed that bupropion can decrease escape attendance behavior in a dose dependent approach but it can increase the chewing in dose dependent manure. The differences were significant between sham and treated groups.
    Conclusions
    It concluded that bupropion can alter the opioid withdrawal signs in different directions and it can alter the pattern of withdrawal outcomes.
  • علی شمسی زاده، وحید شیبانی، غلامرضا سپهری، افروز آذرنگ، آذر نامجو
    سابقه و هدف
    در این مطالعه شدت وابستگی فیزیکی به مرفین (با بررسی علائم سندرم قطع)، میزان مرگ و میر و تغییرات وزن در برخی از روش های رایج القاء وابستگی به مرفین با هم مقایسه شده اند.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه شش روش شایع ایجاد وابستگی به مرفین انتخاب شدند. در تمام این روش ها وابستگی به مرفین در موش های وستار نر مورد بررسی قرار گرفت. در تمام این روش ها وابستگی به مرفین با تزریق مکرر مرفین انجام شد. علائم سندرم قطع در تمام گروه ها در روز آخر تزریق و چهار ساعت پس از مصرف آخرین دوز مرفین به مدت 20 دقیقه بررسی شد. این علائم شامل پرش عمودی، اسهال، دندان قروچه، پتوز، تکان دادن سر، تکاندن بدن مثل سگ خیس و ایستادن روی دو پا هستند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در همه گروه ها متعاقب مصرف نالوکسان تمامی علائم سندرم قطع آشکار خواهند شد اما به هرحال شدت بروز این علایم (پرش عمودی، اسهال، دندان قروچه، تکان دادن سر، تکاندن بدن مثل سگ خیس و ایستادن روی دو پا) درگروه های مختلف متفاوت بود. همچنین میزان مرگ ومیر و تغییرات وزن نیز در گروه های مختلف متفاوت بود.
    استنتاج
    به طور خلاصه نتایج این مطالعه نشان داد که روش های متفاوت ایجاد وابستگی به مرفین منجر به درجات متفاوتی از علائم و رفتارهای سندرم قطع، مرگ و میر و تغییرات وزن می شود.
    کلید واژگان: وابستگی به مرفین, علایم سندرم قطع, نالوکسان
    Ali Shamsizadeh, Vahid Sheibani, Gholamreza Sepehri, Afrooz Azarang, Azar Namjoo
    Background and
    Purpose
    In the present study, we compared the intensity of physical dependency, mortality rate and weight changes in some common methods for inducing morphine dependency.
    Materials And Methods
    Six common different methods for morphine dependency were chosen in wistar rats. In all methods, morphine dependency was induced by repeated morphine injection. Precipitation of morphine withdrawal signs were performed on the last day in each method, 4 hours after the last morphine injection for 20 minutes. The withdrawal signs included: vertical jumping, wet dog shakes, diarrhea, teeth chattering, ptosis, head shakes and rearing.
    Results
    Our results demonstrated that all groups of treated rats showed withdrawal signs following naloxone challenge. However, the intensities of withdrawal signs (vertical jumping, wet dog shakes, diarrhea, teeth chattering, head shakes and rearing) were significantly different among these methods. Also, mortality rate and amount of weight loss were significantly different among the different methods.
    Conclusion
    This study demonstrates that different experimental methods of morphine dependency can induce different intensities of withdrawal signs, mortality rate and weight loss.
  • Ali Mostafaie, Ali Pourmotabbed *, Abdolrasool Khalafi, Seyed Ershad Nedaei, Hedayat Sahraei, Reza Hajihosseini
    Introduction
    N-methyl-D-aspartate (NMDA) receptors play a pivotal role in the development of tolerance and physical dependence to opiates. Activation of NMDA receptors involves the induction of long term potentiation (LTP) in hippocampus. Our previous study suggested that chronic oral administration of morphine enhanced NMDA dependent LTP in the CA1 area of hippocampal slices of rats. The present study examines the expression levels of individual NMDA receptor subunits, NR1, NR2A and NR2B, in the hippocampus of morphine-dependent rats by using western blotting.
    Methods
    Total proteins of hippocampus were extracted by Tris-HCl buffer containing anti proteases and sodium dodecyl sulfate (SDS). The extracted proteins were resolved by SDS-PAGE and transferred to polyvinylidenefloride (PVDF) membrane by tank blotting and the subunits of NMDA receptor were analyzed by immunoblotting by using specific antibodies.
    Results
    Obtained results provide both biochemical and statistical evidence to suggest that NMDA receptor function in the hippocampus, at least in terms of expression of NR1, NR2A and NR2B protein subunits, increases in morphinedependent rats.
    Conclusion
    Taken together, these data support several studies in the literature indicating that NMDA receptors in the hippocampus are involved in the process of opiate dependence.
  • حسین میلادی گرجی، علی رشیدی پور، یعقوب فتح الهی، عباسعلی وفایی، عباسعلی طاهریان
    زمینه و هدف
    تجویز داروهای مخدر به صورت حاد و مزمن روی فرآیند اضطراب اثرات متناقضی برجای می گذارد. این مطالعه به منظور بررسی نقش وابستگی به مرفین بر سطح اضطراب در موش صحرائی صورت گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی از 20 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار با وزن 300-250 گرم استفاده شد که با تجویز مزمن مرفین در آب آشامیدنی به مدت 21 روز وابسته شدند. موش های صحرائی گروه کنترل فقط سوکروز در آب آشامیدنی دریافت کردند. از مدل ماز به علاوه ای شکل مرتفع (EPM) برای ارزیابی رفتار شبه اضطرابی در موش های صحرائی استفاده شد و به مدت 5 دقیقه متغیرهای تعداد ورود به بازوهای باز، مدت زمان ماندن در بازوهای باز، Stretched-attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع ارزیابی و ثبت گردید. بعد از آزمون اضطراب فعالیت حرکتی حیوان با استفاده از یک سیستم مونیتورینگ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه (ANOVA) استفاده شد.
    یافته ها
    مدت زمان ماندن در بازوی باز و تعداد ورود به بازوی باز در گروه وابسته به مرفین به طور معنی داری کوتاه تر از گروه کنترل بود (05/0P<). همچنین تعداد Stretched attend posture (SAP) و تعداد دفع مدفوع در گروه مرفینی به صورت معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P<)، در حالی که فعالیت حرکتی کل ثبت شده در بین دو گروه اختلاف معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که استعداد بروز اثرات شبه اضطرابی در شرایط پراسترس در موش های صحرائی وابسته به مرفین ممکن است سریع تر رخ دهد، بدون این که بر فعالیت حرکتی آنها تاثیری داشته باشد.
    کلید واژگان: وابستگی به مرفین, اضطراب, موش
    Hossein Miladi Gorji, Ali Rashidy-Pour, Yaghoob Fathollahi, Abbas Ali Vafahi, Abbas Ali Taherian
    Background and Objective
    The effects of acute and chronic exposures to opiate drugs on anxiety process are controversial. Acute morphine injection showed the beneficial effects on anxiety. Morphine withdrawal induced severe anxiety response in morphine dependence rats. Whereas, the effects of chronic administrations of morphine on anxiety process are less studied. Furthermore, this study was designed to assess the role of morphine dependence on the level of anxiety in Rat.
    Materials and Methods
    In this experimental study, Twenty male Wistar rats (250-300 gr) were made dependent by chronic administration of morphine in drinking water that lasted at least 21 days. Control groups received only sucrose in their water. This study utilized the elevated plus- maze model to evaluate anxiogenic-like behavior in rats. Four fundamental behavior patterns were recorded for 5 minutes: the time spent on open arms, the number of entries into open arms, stretched-attend posture and defecation. Immediately after test, the locomotor activity of each animal was tested by using an automated activity monitor system. The data were analyzed by independent t-test and two-way analysis of variance (ANOVA).
    Results
    Finding indicated that the time spent on open arms and the numbers of entries into open arms were significantly shorter in morphine dependence group than control group (P<0.05). Also, the numbers of stretched-attend posture and defecation were significantly higher in morphine group (P<0.05). Whereas, there were no significant differences between groups in locomotor activity.
    Conclusion
    This study showed that dependent rats may rapidly predispose anxiogenic- like effects in stressful conditions and without the effect on motor activity.
    Keywords: Morphine dependence, Anxiety, Rat
  • محمود حسینی، حجت الله علایی، حبیب الله نعمتی کریموی، زهرا داعی، شهرزاد هواخواه
    مقدمه
    مطالعات نشان داده است که هسته اکومبنس در مکانیسم های پاداش و اعتیاد نقش مهمی دارد. بعضی محققین عقیده دارند که این هسته در هوشیاری نیز نقش دارد. در این مطالعه تغییرات امواج خودبه خودی مغزی به دنبال تحریک و تخریب هسته اکومبنس در موش های صحرایی سالم و وابسته به مرفین بررسی شد.
    روش
    موش های صحرایی نر، نژاد ویستار، در محدوده وزنی 190 تا 250گرم انتخاب و به دو گروه سالم و معتاد تقسیم شدند. برای القای وابستگی حیوانات روزانه 3 نوبت به مدت 4 روز مرفین دریافت کردند. حیوانات هر دو گروه با یورتان بی هوش شدند و با استفاده از استرئوتاکس در هسته اکومبنس الکترود گذاشته شد. استخوان های پاریتال و فرونتال با استفاده از مته سوراخ و الکترودهای مخصوص در آن قرار داده شد و EEG در 3 مرحله کنترل، پس از تحریک هسته اکومبنس و پس از تخریب این هسته ثبت گردید.
    یافته ها
    مقایسه نتایج در دو گروه نشان داد که در گروه معتاد وقوع امواج آلفا و بتا افزایش و امواج تتا و دلتا کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد می یابد. تخریب هسته اکومبنس در گروه وابسته به مرفین امواج بتا را افزایش و تخریب این هسته در گروه سالم امواج تتا را کاهش می دهد.
    نتیجه گیری
    اگرچه وابستگی به مرفین سبب افزایش امواج پرفرکانس و کم ولتاژ و همین طور کاهش امواج کم فرکانس و با ولتاژ بالا می شود ولی هسته اکومبنس نقش مؤثری در آن ایفا نمی کند
    کلید واژگان: هسته اکومبنس, امواج مغزی, وابستگی به مرفین
    Hosseini M., Alaei H., Nemati Karimoy H., Daei Z., Havakhahi Sh
    Introduction
    The nucleus accumbens is involved in various functions ranging from motivation and reward to feeding and drug addiction. Some researchers have also suggested that this region has some roles in consciousness. In the present study, the effect of electrical stimulation and lesion of nucleus accumbens on Electroencephalogram waves (EEG) of addict and non-addict rats was investigated.
    Method
    Male wistar rats (weight 190-250 g) were divided into control and addict groups. Addiction was induced by injection of morphine (three times a day and for four days). Then all rats in both groups were aneasthetized by urethane and stainless steel electrodes were implanted in nucleus accumbens. EEG waves were recorded in three stages of control, after stimulation (130µA, 100HZ, every 5sec for 10 min), and after lesion (0.4 mA, 60 sec) of nucleus accumbens in each group.
    Results
    In addict group alpha and betha waves were increased, while theta and dltha waves were decreased compared to intact group. Electrical stimulation and lesion of nucleus accumbens decreased theta waves in intact group and increased betha waves in addict group comparing to the control stages.
    Conclusion
    Although morphine dependency causes increase of high frequency- low voltage waves and decrease of low frequency-high voltage waves, it seems, that nucleus accumbens has no role in variations of brain waves.
  • مرضیه حسینی، سهراب حاجی زاده، یعقوب فتح الهی، مجتبی گل محمدی، بتول عرفانی، علی حیدریان پور
    مقدمه
    آدنوزین به عنوان یک متسع کننده رگی، نقشی فیزیولوژیک در تنظیم جریان خون مغزی به عهده دارد.
    روش ها
    در این بررسی با استفاده از تکنیک جریان سنجی لیزر داپلر، تغییرات جریان خون عروق نرم شامه ای به دنبال کاربرد موضعی آگونیست های گیرنده های آدنوزین (آدنوزین، CGS-21380، NECA) با غلظت های M 8-10، 7-10، 6-10، 5-10، 4-10 به تنهایی وسپس به همراه آنتآگونیست انتخابی گیرنده A2A (M 6-10) آدنوزینی در گروه حیوانات دست نخورده و وابسته به مرفین، تحقیق شد. در این تحقیق موشهای صحرایی نر نژاد Sprague Dawley با وزن 350- 250 گرم که در شرایط استاندارد و یکسان نگهداری شده بودند پس از بیهوشی با اورتان g/kg 5/1 مورد برسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    آدنوزین، CGS-21380 و NECA به صورت وابسته به دوز در هر دو گروه مورد بررسی باعث افزایش جریان خون عروق مربوطه شدند که این اثر توسط آنتآگونیست گیرندهA2A آدنوزینی به گونه ای معنی دار مهار شد. پاسخ های افزایش جریان خون در گروه حیوانات وابسته به مرفین که آدنوزین دریافت کرده بودند در غلظت های M 7-10، 6-10، 5-10و گروه هایی که NECA دریافت کرده بودند در غلظت های M 6-10، 5-10، 4-10 از پاسخ های افزایش جریان خون ایجاد شده در گروه حیوانات دست نخورده به گونه ای معنی دار بیشتر بود، ولی اختلافی میان افزایش جریان خون ایجاد شده درگروه هایی که CGS-21380دریافت کرده بودند دیده نشد.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های فوق به نظر می رسد گیرنده های A2B آدنوزینی در شرایط وابستگی به مرفین نقش بیشتری را نسبت به گیرنده های A2A آدنوزینی در تنظیم جریان خون نرم شامه ای بعهده دارند.
    کلید واژگان: گیرنده آدنوزینی, وابستگی به مرفین, جریان خون نرم شامه ای
  • علی پورمتعبد، انتظار محرابی نسب، فائزه ثریا، سحر مرادی، هایده حقیقی زاد، مسعود طهماسیان
    زمینه و هدف
    اعتیاد به اپیوئیدها، پدیده ای با دلایل و عواقب پیچیده فیزیولوژیکی و اجتماعی است. مکنیسم های دقیق ایجاد وابستگی و عود آن نامشخص است. در سالهای اخیر از بین چندین مکانیسم احتمالی، نقش یادگیری و حافظه در وابستگی به اپیوئیدها و عود آن مورد توجه خاص قرار گرفته است. لذا، در مطالعه حاضر اثر وابستگی به مرفین، ناشی از تزریق مکرر زیر جلدی آن، بر فرآیندهای فوق الذکر بررسی شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، حیوانات مرفین سولفات(mg/Kg، s.c. 10)(در گروه های وابسته و حذف مرفین) یا نرمال سالین(در گروه شاهد) دو بار در روز(8 صبح و 8 شب) به مدت 15 روز متوالی دریافت نمودند. حیوانات گروه های شاهد و وابسته از روز 11 الی 15 و گروه حذف مرفین از روز 16 الی 20 تحت آزمایش قرار گرفتند. مطالعه حیوانات، جهت بررسی فرآیند یادگیری فضایی در ماز آبی موریس، به مدت 4 روز(هر روز چهار تجربه) انجام می شد. در خلال این چهار روز، موقعیت سکوی پنهان ثابت باقی می ماند. در روز پنجم جهت بررسی فرآیند حافظه فضایی، سکو از آب خارج شده و آزمایش ها انجام می شد. شاخص های یادگیری و حافظه فضایی ثبت شده و به روش آنالیز واریانس(ANOVA) بررسی شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که مدت زمان و فاصله طی شده برای یافتن سکوی پنهان و میانگین سرعت شنای حیوانات(در روزهای آموزش) و همچنین درصد زمان و درصد مسافت طی شده در ربع دایره هدف در مرحله probe trial، تفاوت معنی داری بین گروه های مورد مطالعه ندارد.
    نتیجه گیری
    این نتایج نشان می دهد که وابستگی به مرفین، ایجاد شده به روش حاضر، هیچگونه اثر معنی داری بر فرآیند یادگیری و حافظه فضایی ندارد که ممکن است ناشی از ایجاد تحمل نسبی به مرفین در حیوانات مورد مطالعه باشد.
    کلید واژگان: وابستگی به مرفین, ماز آبی موریس, یادگیری و حافظه فضایی, موش صحرایی
    A. Pourmotabbed, E. Mehrabi Nasab, F. Soraya, S. Moradi, H. Haghighizad, M. Tahmassian
    Background and Aim
    Opiates addiction is a phenomenon with complex physiological and social causes and consequences. The exact mechanisms of development of dependency and relapse remain unclear. Among the several possible mechanisms, the role of learning and memory in opiate dependency and relapse has received considerable attention in recent years. Therefore, in the current study the effect of morphine dependency induced by repeated subcutaneous injection of morphine on the above-mentioned parameters was examined.
    Material And Method
    In this experimental study, animals in both dependent and withdrawal groups received morphine sulfate(10 mg/kg, s.c.) and normal saline was given to the control group. The administration of morphine sulfate and normal saline was done twice per day(8:00 AM & 8:00 PM) for 15 consecutive days. Dependent and control groups were observed from the 11th to 15th day but withdrawal animals were studied from the 16th to the 20th day. The animals were tested for four consecutive days(4 trials/day) to evaluate spatial learning process. During these 4 days(training days) the position of the hidden platform was unchanged. On the fifth day(probe trial) the platform was removed from maze to evaluate spatial memory process. The recorded spatial learning and memory parameters were subjected to ANOVA.
    Results
    The data showed that traveled times and distances to find the hidden platform, the mean of swimming speed on training days, and also the percentage of times and distances traveled in the target quarter in the probe trial stage were not statistically different among the studied groups.
    Conclusion
    These findings clearly imply that morphine dependency induced by the current method has no significant effect on spatial learning and memory, which may result from a relative tolerance to morphine in dependent animals.
    Keywords: 1) Morphine Dependency 2) Morris Water Maze(MWM) 3) Spatial Learning, Memory 4) Rat
  • الهه عرب پور، عظیمه سادات پایدار، وحید شیبانی، سید پرویز رایگان، سید نورالدین نعمت اللهی ماهانی
    زمینه و هدف
    روند مصرف مواد مخدر و مرفین در سال های اخیر در اغلب جوامع، افزایش چشمگیری را نشان می دهد. از طرف دیگر اطلاعات در این مورد چندان زیاد نمی باشد؛ لذا مطالعه حاضر به بررسی تاثیر وابستگی موش های صحرایی نر و ماده به مرفین بر خصوصیات جنسی، رفتار مادرانه و میزان زاد و ولد آنان پرداخته است.
    روش بررسی
    موش های صحرایی نر و ماده در گروه های شاهد و آزمون قرار گرفتند؛ گروه آزمون شامل دو زیرگروه بود که در یک گروه پدر (گروه I) و در گروه دیگر والدین (گروه II) با تجویز روزانه مرفین خوراکی و دوز نهاییmg/ml 4/0 به مدت 14 روز وابسته شدند. وابستگی موشها با اثر ناشی از تجویز نالوکسان تایید شد. موش های نر در قفس های جداگانه نگهداری و موش های ماده برای جفت گیری در قفس موش های نر قرارداده شدند. تمایل جنسی با مشاهده پلاک واژن ارزیابی شد. تغییرات وزن دوره بارداری، میزان مرده زایی، نسبت جنسی نوزادان (نسبت نر/ ماده)، و خلق و خوی مادرانه (مشاهده میزان مراقبت از نوزادان و بچه خواری) نیز بررسی و گزارش شد. برای بررسی آماری میانگینها از آزمونOne Way Anova یا معادل غیر پارامتری آن و برای مقایسه درصدها از آزمون c2 مجذور کای در نرم افزارSPSS ویرایش سیزدهم استفاده و سطح معنی داری آزمونها 05/0p< در نظر گرفته شد.
    نتایج
    تمایل جنسی در گروه شاهد 80%، در گروه I 60%، و در گروه II 64% بود که تفاوت آماری معنی داری بین گروه ها وجود نداشت. از بین موش هایی که جفت گیری کرده بودند در گروه شاهد 69%، در گروه I 39%، در گروه II 38% جفت گیری ها منجر به زایمان گردید (05/0>p). افزایش وزن مادر در پایان بارداری در گروه شاهد، I و II به ترتیب 33±62، 38±46 و 28±28 گرم بود که گروه II نسبت به شاهد تفاوت معنی داری داشت (05/0>p). نسبت جنسی در گروه کنترل، I وII به ترتیب 57/1، 17/1 و 1 بود که تفاوت آماری معنی داری بین گروه ها وجود نداشت. در گروه شاهد تنها در یک مورد مرده زایی مشاهده شد. در گروه I مرده زایی مشاهده نشد؛ درحالیکه در گروه II 67% مرده زایی وجود داشت (001/0>p). از بین نوزادان زنده گروه II، 37% توسط مادران خورده شدند، درحالیکه این نسبت در گروه های شاهد و I صفر بود (001/0p<).
    نتیجه گیری
    مصرف مرفین توسط موش های صحرایی نر و ماده روی تمایل جنسی و میزان بارورسازی تاثیری ندارد؛ اما میزان بارداری کاذب (مشاهده پلاک واژینال و ادامه نیافتن بارداری) را افزایش می دهد. مصرف مرفین، توسط والدین علاوه بر تغییر در تمایل جنسی، میزان مرده زایی، بچه خوری و زایمان باعث افزایش مرگ و میر نوزادان و کاهش وزن گیری مادران در دوران بارداری می گردد. رفتار مادرانه نیز به شدت با مصرف مرفین دستخوش اختلال می شود.
    کلید واژگان: وابستگی به مرفین, تمایل جنسی, خلق و خوی مادرانه, مرده زایی, نسبت جنسی, موش صحرایی
    Elaheh Arabpour, Azimeh Sadat Paydar, Vahid Sheibani, Seyyed Parviz Rayegan, Seyed Noureddin Nematollahi, Mahani
    Introduction
    Opioids and morphine are increasingly abused in modern societies, especially in recent years. Therefore, the present study was designed to evaluate the effects of morphine depen-dency on rats’ sexual and maternal behaviors, birth rate, sex ratio and the rate of stillbirths.
    Materials and Methods
    Adult male and female rats were allocated into treatment and control groups. The treatment group was sub-divided into two morphine-dependent groups, group I) consisting of a number of male couples and group II) of both parents. Morphine dependency was induced by gradual administration of oral morphine with a final dose of 0.4 mg/ml dispensed in drinking water for 14 days. Morphine dependency was confirmed by the observation of changes induced by naloxane administration. Sexual behavior was determined by vaginal plague obser-vation. Weight gain during pregnancy, rate of stillbirths, sex ratio, and maternity behavior (Caring for the neonates or eating them) were assessed in the groups. For statistical tests, one-way ANOVA with its non-parametric equivalent and for comparing means, 2 were used while employing SPSS software, version 13, for statistical analysis. The level of significance was regarded as p<0.05.
    Results
    A non-significant decline in sexual tendency was observed in groups I (60%) and II (67%), compared to the control group (80%). In the control group, 69% of all matings resulted in delivery compared to 39% and 38% in groups I and II respectively (p<0.05). Weight gain in groups I, II and the controls were 46±38, 28±28 and 62±33 grams respectively. Weight gain difference between the control group and group II was statistically significant (p<0.05). Sex ratio was 1.17, 1 and 1.57 in groups I, II and the controls, respectively. No stillbirths were seen in group I, while the rate of stillbirth in group II (67%) was statistically significant (p<0.001); one stillbirth was also seen in the control group. The rate of pup cannibalism in female rats on group II (37%) was significantly higher (p<0.001) than group I and the controls.
    Conclusion
    Morphine dependency neither had effects on sex drive nor on fertilizing capacity in male or female rats but it increased the rate of pseudo-pregnancy. Morphine also increased the rate of stillbirths but it adversely affected maternal weight gain during pregnancy. Maternal beha-vior was highly affected by morphine dependency as well.
    Keywords: Opioids, Addiction, Fertility, Morphine dependency, Libido, Maternal behavior, Stillbirth, Sex ratio, Rat
  • تاج پری کلانتری پور، مینا مبشر، مجید اسدی شکاری، شاهرخ رفتاری
    سابقه و هدف
    گیاه پسته جز گیاهان خوراکی است که در طب سنتی خواص متعددی برای آن شناخته شده است. بخش های مختلف این گیاه در درمان بسیاری از بیماری ها کاربرد دارد. هدف از این مطالعه با توجه به مشاهدات تجربی اولیه اثر عصاره پوست این گیاه در کاهش علایم سندرم ترک مرفین در موش های صحرایی نر می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه بصورت تجربی بر روی 171 سرموش صحرایی نر بالغ از نژاد NMARI انجام شد. حیوانات در سه دسته جهت تزریق حاد عصاره، گاواژ حاد عصاره و گاواژ مزمن عصاره تقیسم شدند. به منظور ایجاد وابستگی به مرفین در حیوانات، مرفین در غلظت های مناسب بمدت 14 روز به آب آشامیدنی آنها افزوده گردید. غلظت های 0.1، 0.2 و 0.3 میلی گرم در میلی لیتر و هر کدام برای 48 ساعت و غلظت 0.4 میلی گرم در میلی لیتر برای بقیه روزها استفاده گردید. در روز پانزدهم نالوکسان بمیزان 2 mg/kg/sc به موش ها تزریق گشته و علایم سندرم ترک بررسی شد.
    یافته ها
    مطالعه فوق نشان داد که عصاره آبکی پوست پسته بصورت تزریقی آن سبب کاهش علایم سندرم ترک مرفین می گردد. بطوری که weight loss در دوزهای 50mg/kg و 100mg/kg دارای اختلاف معنی داری با گروه سالین داشت P<0.05) و p<0.000). Head Shake در تمامی دوزها به جز دوز 50mg/kg اختلاف معنی داری با گروه سالین داشت (در دوز 12.5mg/kg با (p<0.01) و در بقیه دوزها با Wet dog shake.(p<0.05) به جز در دوزهای 50mg/kg و 6 اختلاف معنی داری در بقیه دوزها با گروه سالین داشت (در دوز (p<0.01)12.5mg/kg. در دوز (p<0.01)400mg/kg و در بقیه دوزها با (p<0.05). در بخش گاواژ عصاره به صورت حاد عصاره فقط توانست سبب کاهش معنی داری در میزان از دست دادن وزن بین گروه های 100mg/kg و 50 با گروه سالین گردد. (در دوز (p<0.01)50mg/kg و در دوز (p<0.006)100mg/kg. گاواژ مزمن عصاره در هیچ کدام از دوزها سبب کاهش معنی داری در علایم سندرم ترک مرفین نگردید.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره پوست پسته بصورت تزریقی می تواند سبب کاهش بعضی از علایم سندرم ترک مرفین گردد. اما از آنجایی که در این مطالعه ازعصاره کامل پوست پسته استفاده شد هاست مشخص نیست که کدام جز آن موثر بوده است.
    کلید واژگان: موش صحرایی نر, وابستگی به مرفین, پسته
  • فاطمه صفری، سهراب حاجی زاده، یعقوب فتح الهی، حسین عزیزی
    مقدمه
    ارتباط بین عمل مرفین و رهایش نیتریک اکساید در بدن نشان داده شده است. با توجه به نقش نیتریک اکساید در تنظیم جریان خون پوست در این تحقیق اثر تغییر سطح نیتریک اکساید- با تزریق مهارکننده نیتریک اکساید سنتاز (L-NAME) و نیز پیش ساز تولید نیتریک اکساید (ال-آرژینین)- بر جریان خون پوستی پایه در موش های دست نخورده با موش های وابسته به مرفین مقایسه گردید.
    روش ها
    وابستگی به مرفین در موش های صحرایی نر به روش خوراکی ایجاد شد. ثبت جریان خون پوستی با تکنیک جریان سنجی لیزری از کف پای حیوانات صورت گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تزریق زیر جلدی ال-آرژینین(mg/kg 10 و 20) جریان خون پوست را در موش های دست نخورده به ترتیب تا 39% و64% و در موش های معتاد تا 37% و 65% افزایش داد که درصد افزایش در موش های دست نخورده با معتاد تفاوت معنی داری ندارد. تزریق L-NAME (mg/kg 1 و5) باعث کاهش جریان خون پوست در موش های دست نخورده به ترتیب تا 35% و 7/58% و در موش های معتاد تا 1/29% و 5/60% شد که درصد کاهش، اختلاف معنی داری با هم نداشت. زمانی که ابتدا L-NAME و سپس ال-آرژینین تزریق شد، L-NAME توانست در موش های دست نخورده و وابسته به یک اندازه اثر ال-آرژینین را مهار کند.
    نتیجه گیری
    این یافته ها پیشنهاد می کنند که تغییر سطح نیتریک اکساید پایه سبب تغییر جریان خون پوست موش های دست نخورده و وابسته می شود و سطح این تغییرات در حیوانات وابسته با دست نخورده تفاوتی ندارد. با به کارگیری آزمایش های تکمیلی می توان به تغییرات احتمالی نیتریک اکساید در سیستم عروقی پوستی در طول دوره وابستگی پی برد.
    کلید واژگان: وابستگی به مرفین, جریان خون پوست, نیتریک اکساید, ال, آرژینین, L, NAME
  • بررسی تفاوت بروز سندرم ترک اعتیاد در زمان های مختلف در موش های سفید آزمایشگاهی نر و ماده در طول دوره اعتیاد
    حکیمه زنگی آبادی، فرشته معتمدی، هما شاردی مناهجی، سمیرا دانیالی، پروین رستمی
    گزارشات متفاوت و متناقص در مورد تفاوت احساس درد و بروز سندرم ترک اعتیاد (withdrawal signs) در پاسخ به تجویز حاد و مزمن مرفین ارائه شده است. طول دوره اعتیاد به مواد مخدر نیز یکی از عواملی است که در ترک اعتیاد مورد توجه قرار گرفته است.
    در این مطالعه تفاوت اثر تجویز مزمن مرفین بر درد حاد، مزمن و مرحله اینترفاز در تست فرمالین در موشهای نر و ماده در زمانهای مختلف (10، 15، 20و 26 روز) مصرف مرفین مورد بررسی قرار گرفت. همچنین میزان وابستگی به مرفین با مشاهده علائم ترک در بین حیوانات نر و ماده با استفاده از نالوکسان هیدروکلراید مورد بررسی قرار گرفت. گروه های معتاد (در هر گروه 8=n) سولفات مرفین و گروه های شاهد (در هر گروه 8=n) فقط محلول سوکروز در آب آشامیدنی دریافت کردند. در این مطالعه مشاهده شد که درد حاد و مرحله اینترفاز در حیوانات ماده در زمانهای مختلف (10، 20و 26 روز) اعتیاد بطور معنی داری بیشتر از حیوانات نر می باشد، اما هیچ تفاوت جنسی در حیوانات معتاد در درد مزمن دیده نشد. انقباضات شکمی و خوابیدن در کف قفس (writhing) که از علائم ترک می باشند در حیوانات ماده معتاد بیشتر از نرهای معتاد می باشد. اما دیگر علائم ترک ، مانند اسهال، دندان ساییدن، افتادگی پلک، بی قراری و کاهش وزن در دو جنس تفاوت معنی داری نداشت. نتایج فوق نشان می دهد که درد حاد و درد مرحله اینترفاز و بعضی از علائم ترک در موشهای ماده معتاد بیشتر از موشهای نر معتاد می باشد. این تفاوتهای جنسی ممکن است متاثر از تفاوت حساسیت سیستم اعصاب مرکزی نسبت به ویژگی های مصرف مرفین در نرها در مقایسه با ماده ها باشد.
    کلید واژگان: تفاوتهای جنسی, وابستگی به مرفین, علائم ترک, تست فرمالین
  • وحید شیبانی، غلامرضا سپهری، فریبا بقایی، رسول فرازی فرد
    مقدمه
    در مطالعه حاضر اثر تزریق ال - آرژینین (پیشتاز سنتز نیتریک اکسید، NO) و ال - نیم (مهارکننده آنزیم سنتز کننده نیتریک اکسید، NOS) به درون پوسته هسته اکومبنس بر شدت علایم قطع مرفین در موش های صحرایی نر بررسی گردید.
    روش
    در این مطالعه از 56 سر موش صحرایی در 8 گروه 7 تایی استفاده شد. موش های صحرایی نر با مخلوط کتامین و زیلازین بیهوش شده و در دستگاه استریوتاکس قرار گرفتند و سپس به وسیله عمل جراحی یک کانول 1.7 میلی متر به سمت جلو نسبت به برگما 0.8 میلی متر در طرفین نسبت به برگما و عمق 7.1 میلی متر از سطح استخوان جمجمه به درون هسته اکومبنس به صورت دوطرفه وارد گردید. وابستگی به مرفین به وسیله تزریق زیرجلدی 10-20 mg/kg مرفین به مدت 5 روز ایجاد گردید و علایم سندرم قطع مرفین توسط تجویز نالوکسان ((4 mg/kg i.p مورد ارزیابی قرار گرفت. در گروه های آزمایشی ال - آرژینین و ال - نیم به صورت دوز واحد و یا دوز مکرر روزانه به مدت 5 روز به درون پوسته هسته اکومبنس تزریق شد. در گروه جراحی Sham کانول گذاری دوطرفه درون پوسته هسته اکومبنس صورت گرفت ولی دارویی تزریق نشد و در گروه سالین سرم فیزیولوژی مطابق گروه های آزمایشی به درون پوسته هسته اکومبنس تزریق شد. همچنین در گروه کنترل هیچ گونه جراحی صورت نگرفت.
    یافته ها
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که علایم سندرم قطع مرفین در گروه های کنترل و سالین تفاوت معنی داری را نشان نمی دهد. تجویز یک دوز ال - آرژینین و یا ال - نیم بلافاصله قبل از تزریق آخرین دوز مرفین به درون پوسته هسته اکومبنس اثری بر علایم قطع سندرم مرفین در مقایسه با گروه کنترل نداشت، ولی تزریق مکرر درون پوسته هسته اکومبنس ال - آرژینین یا ال - نیم قبل از تزریق روزانه مرفین موجب کاهش معنی داری در بعضی از علایم سندرم قطع از جمله، پریدن، بلند شدن روی دست و کاهش وزن (فقط در گروه ال - نیم، L-NAME) در مقایسه با گروه کنترل شد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاضر نشان دهنده نقش نیتریک اکسید پوسته هسته اکومبنس در بعضی از علایم سندرم قطع مرفین است.
    کلید واژگان: هسته اکومبنس, نیتریک اکسید, ال - آرژینین, ال - نیم, علایم سندرم قطع مرفین, وابستگی به مرفین
  • سید نورالدین نعمت اللهی ماهانی، سارا امینی، محمدعلی امامی میبدی، فاطمه نبی پور، سید حسن افتخار واقفی
    مقدمه
    مواد افیونی با اثر بر ترشح هورمون آزاد کننده گونادوتروپین (GnRH) و محور هیپوتالاموس – هیپوفیز - تخمدان می توانند بر عملکرد دستگاه تولید مثل اثر بگذارند.
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور بررسی اثرات وابستگی به مرفین در فولیکول زایی تخمدان به دنبال تحریک تخمک گذاری با هورمون محرک تخمدان (PMSG) از طریق مطالعات مورفولوژیک و مورفومتریک انجام شده است.
    روش
    در این مطالعه از 20 موش آزمایشگاهی نژاد NMRI استفاده شد که در مرحله نهایی در دو گروه 6 تایی شاهد و تیمار بررسی شدند. مرفین خوراکی از طریق آب آشامیدنی به مدت 21 روز در اختیار حیوانات قرار داده شد. پس از تایید اعتیاد به کمک نالوکسان، با تزریق داخل صفاقی 10 واحد PMSG، تخمک گذاری تحریک شد و بعد از 48 ساعت موش ها کشته شدند. تخمدان ها از بدن حیوانات جدا و از بافت های اطراف پاکسازی شدند. تخمدان های هر موش جداگانه توزین و سپس فیکس شدند. پس از آماده سازی بافتی، برش های سریال 5 میکرونی از تخمدان ها تهیه و به روش هماتوکسیلین وائوزین (H&E) رنگ آمیزی شدند. ده درصد برش ها به طور غیر تصادفی انتخاب و توسط میکروسکوپ، تعداد فولیکول های کوچک، در حال رشد، آنترال و فولیکول های در حال تحلیل شمارش شدند. همچنین قطر فولیکول های آنترال و تخمک آنها اندازه گیری و حجم تخمدان نیز به روش cavalieri محاسبه شد.
    یافته ها
    حجم و وزن تخمدان در دو گروه تغییر معنی داری نداشت. در حالی که درصد فولیکول های کوچک و فولیکول های آترتیک در گروه تیمار نسبت به شاهد به طور معنی داری اختلاف داشت (P<0.001).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت مرفین خوراکی موجب افزایش غیر معنی دار اندازه تخمدان و تغییر در نسبت انواع فولیکول های تخمدان گردیده است ولی به نظر می رسد با توجه به عدم افزایش درصد فولیکول های آترتیک گروه تیمار تغییرات ساختاری غیر قابل برگشتی در تخمدان ها رخ نداده است.
    کلید واژگان: وابستگی به مرفین, تخمدان, فولیکول زایی, موش, ریخت شناسی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال