جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "bromocriptine" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
هیپرپرولاکتینمی در زنان منجر به اختلال قاعدگی، آن اوولاسیون و آمنوره و کمبود پروژسترون پس از اوولاسیون می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر عصاره گیاه ویتاگنوس برسطح پرولاکتین خون و مقایسه اثرات آن بر لیپیدهای سرمی تغییریافته در زنان هیپرپرولاکتینمیک با بروموکریپتین و داستینکس بود.
مواد و روش هااز میان بیماران هیپرپرولاکتینمیک مراکز درمانی که در سن باروری بودند، 105 نفر به طور تصادفی به سه گروه تقسیم و در مدت تحقیق (4 سیکل)، تحت درمان با بروموکریپتین، داستینکس و ویتاگنوس قرار گرفتند. طی این مدت، غلظت سرمی پرولاکتین، کلسترول، LDL، HDL و تری گلیسیرید اندازه گیری شد.
یافته هانتایج نشان داد که به غیر از بروموکریپتین در سایرگروه ها، در هر مرحله نسبت به مرحله قبل تفاوت آماری معنی داری در میزان پرولاکتین وجود داشت. در گروه بروموکریپتین از دو سیکل بعد از شروع درمان هر محله با مرحله قبل از درمان تفاوت معنی داری نشان داد (05/0p<). کاهش کلسترول در سیکل های مختلف نسبت به سیکل قبل از درمان، در گروه بروموکریپتین معنی دار بوده و در گروه داستینکس در تمام مراحل به غیر از سیکل پایانی درمان، تفاوت معنی داری مشاهده شد. در مورد ویتاگنوس به غیر از مرحله اول، تاثیر درمان در مراحل بعدی معنی دار بود. هر سه دارو از مرحله سه به بعد نسبت به مرحله قبل از درمان تاثیر معنی داری بر میزان LDL داشتند. افزایش HDL سرم برای ویتاگنوس در تمام مراحل بیشتر از داروهای دیگر بود. کاهش تری گلیسیرید برای ویتاگنوس در تمام مراحل بیشتر از داروهای دیگر بود.
نتیجه گیریویتاگنوس مثل بروموکریپتین و داستینکس میزان پرولاکتین را کاهش داده و موجب کاهش کلسترول، LDL، تری گلیسیرید و افزایش HDL می شود.
کلید واژگان: ویتاگنوس, پرولاکتین, لیپیدی, بروموکریپتین, داستینکسIntroductionHyperprolactinemia in women results in menstrual disorders, irregular ovulation, amenorrhea, and reduction of progesterone Level after ovulation, due to corpus luteum failure. This study aimed at comparing the effect of Vitagnus fruit extract on blood prolactin level and its effect on altered serum lipids in Hyperprolactinemic women with Bromocriptine and Dustinex.
Materials and MethodsAmong the women with Hyperprolactinemia referring to medical Centers, 105 subjects were chosen and classified into 3 groups: Bromocriptin Dustinex and Vitagnus. They were treated during (i.e. 4 cycles), and finally, the blood levels of prolactin, Cholesterol, HDL, LDL, triglycerides were measured.
ResultsThe results showed that, except in Bromocryptin, in other groups, there was a meaningful difference in each step compared to the earlier step in terms of prolactin level change.In the Bromocryptin group, after two cycles of treatment, each step showed a meaningful difference from the earlier step (p<0.05). examination of cholesterol levels showed that the reduction of cholesterol levels in various cycles was meaningful. In Dustinex group, there was observed meaningful difference in all steps except the final step of treatment. In the case of Vitagnus, the impact of treatment was meaningful, except in the first step.The results showed that all drugs had a meaningful effect on LDL level, after the third stage. The increase in serum HDL level for Vitagnus was more than other Tablets in all stages.
ConclusionVitagnus decreases the prolactin level meaningfully, Similar to Bromocryptin and Dustinx. Also decreased cholesterol, LDL, and triglyceride, wherever increased HDL level.
Keywords: Vitagnus, Prolactin, Lipids, Bromocriptine, Dostinex -
زمینه و هدف
اثرگذاری داروها بر گیرنده های متفاوت موجب بروز اثر و هم چنین عوارض ناخواسته دارو می شود. به طور مثال داروهای دوپامینی علاوه بر آثار ضد پارکینسونی، موجب مسدود شدن بخش های بالاتر محور هیپوتالاموس هیپوفیز گناد و ناباروری می شوند. لذا هدف از این پژوهش تعیین و تاثیر داروی فلووکسامین بر سطوح هورمون های جنسی و بافت شناسی تخمدان در گورامی سه خال پس از تزریق بروموکریپتین بود.
روش بررسیدر این مطالعه بنیادی که در سال 1398 در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد، تعداد 90 قطعه ماهی با میانگین وزنی 1±3 گرم از مرکز پرورش ماهیان خانماهی واقع در دماوند تهیه شد. ماهی ها در 6 گروه 15 تایی شامل سه گروه کنترل دست نخورده، حلال(اتانول 70 درصد) و بروموکریپتین و 3 تیمار بروموکریپتین و فلووکسامین در دوزهای 1، 5 و 10 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن ماهی قرار گرفتند. تزریق به صورت یک روز در میان، عضلانی و در زیر باله پشتی بود، بدین ترتیب که روز بعد از تزریق 5 میلی گرم بر کیلوگرم بروموکرپتین، فلووکسامین با دوزهای مشخص تزریق شد و همچنان این روند ادامه یافت.20 روز پس از تزریق، ماهی ها تشریح و بافت تخمدان آنها جهت بیومتری و بررسی با میکروسکوپ نوری جداسازی شد. با استفاده از مایعات بافتی هورمون های استروییدی 17 بتااسترادیول، تستوسترون و پروژسترون به وسیله کیت مخصوص سنجیده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و دانکن تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها:
نتایج حاصل از سطح هورمون استرادیول و پروژسترون و شاخص گنادی نشان داد که گروه های دریافت کننده داروی فلووکسامین و بروموکریپتین اختلاف معنی داری با گروه کنترل دارند (05/0≤p)، که این اختلاف وابسته به دوز بود. به طوری که میزان این هورمون ها در گروه کنترل بروموکریپتین کاهش یافته و در تیمارهای دریافت کننده فلووکسامین افزایش یافت. در تصاویر میکروسکوپ نوری در گروه کنترل دست نخورده و حلال فاز غالب اووسیت ها مرحله کورتیکال است، اما این سلول ها در گروه کنترل بروموکریپتین در مرحله پیش هستکی اولیه و ثانویه مانده اند. هم چنین در تیمار فلووکسامین 10 میلی گرم بر کیلوگرم اووسیت ها در مرحله ویتلوژنز بوده و حرکت وزیکول زایا به سمت قطب جانوری نیز قابل رویت است.
نتیجه گیری:
می توان نتیجه گرفت که داروی بروموکریپتین باعث بلاک محور HPG شده و داروی فلووکسامین باعث تحریک دوباره ی مسیر GnRH می شود، به طوری که تخمدان در تیمار دریافت کننده بالاترین دوز داروی فلووکسامین در مرحله غالب ویتلوژنز بوده و شاخص گنادی در بیشترین مقدار خود بود، بنابراین امکان حضور گیرنده سروتونین بر سطح گناد وجود دارد.
کلید واژگان: بروموکریپتین, فلووکسامین, ماهی گورامی سه خال, محور هیپوتالاموس هیپوفیز گناد, هورمون های جنسیArmaghane-danesh, Volume:25 Issue: 6, 2021, PP 746 -762Background & aimThe effect of drugs on different receptors causes the effect as well as side effects of the drug. For example, dopamine drugs, in addition to their anti-Parkinsonian effects, block the upper parts of the hypothalamic-pituitary-gonad axis and cause infertility. Therefore, the aim of this study was to determine the effect of fluvoxamine on sex hormone levels and ovarian histology in guar gum after injection of bromocriptine.
MethodsIn the present basic study conducted at Islamic Azad University in 2020, 90 fish with an average weight of 1.3 g were prepared from the female fish breeding center located in Damavand. The fish were divided into 6 groups of 15 including three intact control groups: solvent (70% ethanol) and bromocriptine and 3 treatments of bromocriptine and fluvoxamine at doses of 1, 5 and 10 mg / kg body weight of fish. The injection was given intramuscularly and intramuscularly and under the dorsal fin, so that the day after injection of 5 mg / kg bromocriptine, fluvoxamine was injected in specific doses and this process continued. 20 days after injection, their ovaries were dissected and isolated for biometrics and light microscopy. Tissue hormones 17-beta-estradiol, testosterone and progesterone were measured using a special kit using tissue fluids. The collected data were analyzed using SPSS software (version 23) and one-way ANOVA and Duncan tests. Excel 2016 software was used to draw the charts.
ResultsThe results of Estradiol and Progesterone and Gonadal index revealed that the groups receiving Fluvoxamine and Bromocriptine had a significant difference with the control group (P≤0.05), and this difference was dose dependent. The results turned out that the levels of these hormones decreased in Bromocriptine control group and increased in Fluvoxamine-receiving treatments. Light microscopy images showed that the ovarian development stage in intact control and solvent control is commonly Cortical stage, but these cells remain in the primary and secondary prenuclear stage in the control group of Bromocriptine. Also in highest dose of fluvoxamine (10mg/kg.Bw) Oocytes are in the vitellogenesis stage and the gonadal index was at its highest. It can be concluded that Bromocriptine blocks the HPG axis while Fluvoxamine restimulates it, therefore there was a possibility of the presence of Serotonin receptors on the gonadal surface.
ConclusionIt can be concluded that bromocriptine causes blockade of HPG axis and fluvoxamine re-stimulates the GnRH pathway, so that the ovary in the treatment receiving the highest dose of fluvoxamine was predominantly in the vitellogenesis index and more it was its value, so it is possible for the serotonin receptor to be present on the gonadal surface.
Keywords: Bromocriptine, Fluvoxamine, three spot Gourami Fish, Hypothalamic-pituitary-gonadal axis, sex hormones -
The patient was a 24-year-old man with persistent vegetative state following severe traumatic brain injury due to a car accident, who was referred to the emergency department with a generalized tonic-clonic seizure due to severe hypoglycemia. The patient was treated with phenytoin, levetiracetam, bromocriptine and enoxaparine. The patient was transferred to the Intensive Care Unit (ICU) for accurate monitoring. The patient in the ICU was treated with 100 cc/h of Dextrose 10% plus Intravenous antibiotic to treat urinary tract infection induced sepsis. The previous prescribed medications were also prescribed. Despite proper feeding through PEG tube and receiving 100 cc/h of Dextrose 10%, the patient’s blood glucose was dropped frequently below 50 mg/dl and hypertonic glucose infusion was several times required for treatment of hypoglycemia. Administration of bromocriptine as antidiabetic agent was eliminated after consultation with a neurologist surgeon. After bromocriptine discontinuation, hypoglycemia was resolved. In this non-diabetic patient, severe hypoglycemia occurred after administration of bromocriptine, which was an unusual complication in the non-diabetic patient treated with bromocriptine.
Keywords: Bromocriptine, Hypoglycemia, Diabetes mellitus, Brain injuries -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال هجدهم شماره 12 (پیاپی 131، Dec 2020)، صص 1039 -1048مقدمه
مطالعات معدودی بر روی خصوصیات و نتایج حاملگی در زنانی که به خاطر هیپر پرولاکتینمی درمان شده اند انجام گرفته است.
هدفجهت بررسی خصوصیات دوران بارداری و نتایج حاملگی در زنان درمان شده به خاطر هیپر پرولاکتینمی ایدیوپاتیک با سابقه ناباروری و یا سقط مکرر.
مواد و روش هایک مطالعه غیرتصادفی کنترل شده در مرکز طب تولید مثل "یونیورس" و کلینیک پزشکی "مدهلث" از 2016 تا 2018 بر روی 96 زن با هیپر پرولاکتینمی ایدیوپاتیک با سن 20 تا 44 سال و ناباروری و یا سابقه سقط مکرر انجام شد. پرولاکتین، هورمون محرک فولیکول، هورمون جسم زرد تخمدان، استرادیول، تستوسترون آزاد و پروژسترون در سرم خون بیماران با روش ایمنواسی مطالعه شد. قبل از اقدام برای بارداری، هیپرپرولاکتینمی با بروموکریپتین درمان شد. از دیدروژسترون برای حمایت فاز لوتیال استفاده شد.
نتایجسطح پرولاکتین به طور معنی داری کاهش یافت و پس از 2 تا 5 ماه طبیعی شد. سیکل قاعدگی بعد از 2 تا 4 ماه منظم شد و تخمک گذاری بعد از 3 تا 7 ماه از سر گرفته شد. حاملگی بعد از 3 تا 14 ماه به دست آمد. سطح استرادیول و پروژسترون سرم به طور معنی داری افزایش یافت. قبل از درمان ارتباط معنی دار منفی بین پرولاکتین و استرادیول و همچنین پرولاکتین و پروژسترون مشاهده شد. تهدید به سقط زودرس از بارزترین عوارض حاملگی بود. از دست رفتن حاملگی در سه ماهه اول در 12/3% موارد مشاهده شد.
نتیجه گیرینتیجه حاملگی در زنان با هیپرپرولاکتینمی ایدیوپاتیک با درمان پیوسته و طولانی بروموکریپتین در قبل از حاملگی و همچنین تجویز دیدروژسترون جهت حمایت فاز لوتیال بهبود می یابد.
کلید واژگان: هیپر پرولاکتینمی, نتیجه بارداری, بروموکریپتین, دیدروژسترونBackgroundFew studies have focused to determine the peculiarities of the course of pregnancy and pregnancy outcomes after treatment in women with idiopathic hyperprolactinemia.
ObjectiveTo determine the peculiarities of the course of pregnancy and pregnancy outcomes in women treated for idiopathic hyperprolactinemia, with history of infertility and/or recurrent pregnancy loss.
Materials and MethodsA non-randomized controlled study was conducted at the Center for Reproductive Medicine "Universe" and Medical Clinic “Medhealth” during 2016-2018, involving 96 women with idiopathic hyperprolactinemia, aged 20-44 yr with infertility and/or a history of recurrent pregnancy loss. Prolactin (PRL), follicle-stimulating hormone, luteinizing hormone, estradiol (E2), free testosterone, and progesterone were studied in blood serum using immunoassay analysis method. Before the occurrence of pregnancy, hyperprolactinemia was treated with bromocriptine. Dydrogesterone was used to support the luteal phase.
ResultsPRL levels decreased significantly and normalized within two-five months, regular menstrual cycle was restored in two-four months, ovulation was restored in three-seven months, and pregnancy was achieved in three-fourteen months. E2 and progesterone levels increased significantly (p < 0.001). Prior to the treatment, significant negative correlation between PRL and E2 (r = -0.386, p = 0.007), PRL and progesterone (r = -0.420, p = 0.003) was detected. Threatened early abortion prevailed among pregnancy complications. Pregnancy loss in the first trimester was recorded in 3.12% of cases.
ConclusionPregnancy outcomes in women with idiopathic hyperprolactinemia are improved by prolonged and continuous treatment with bromocriptine before pregnancy and administration of dydrogesterone in support of the luteal insufficiency.
Keywords: Hyperprolactinemia, Pregnancy outcome, Bromocriptine, Dydrogesterone -
Objectives
Hyperprolactinemia leads to corpus luteum failure, sporadic ovulation, and ultimately, anovulation and amenorrhea. The purpose of this study was to investigate the effect of the vitex agnus-castus fruit extract (Vitagnus tablet) on the levels of blood prolactin and sex hormones and to compare its histological effect with that of bromocriptine and Dostinex on women with hyperprolactinemia.
Materials and MethodsTo this end, of women at reproductive age with hyperprolactinemia who had referred to healthcare centers, 105 cases were selected and randomly assigned to three groups of bromocriptine, Dostinex, and Vitagnus. During the time of research (4 cycles), patients were treated with these drugs, and finally, the titer of prolactin, follicle-stimulating hormone (FSH), luteinizing hormone, and estrogen, and progesterone of the blood serum sample were measured accordingly. At the beginning of the follicular phase, the ultrasound scan was done to determine the endometrial thickness and if necessary, the histological study was conducted using the endometrial biopsy sample.
ResultsBased on the results, the prolactin level in the bromocriptine group started to show a significant difference from previous cycles in the second cycle, and in the first cycle in the other two groups (P<0.05). In addition, the rate of the decrease in endometrial thickness in the Vitagnus group was significant compared to other groups (P<0.05). At the third stage and later, bromocriptine and Dostinex had a significant effect on the FSH level while the effect of Vitagnus was not significant at any of the stages. The results further revealed that the amounts of estradiol in the Vitagnus group had a significant increase compared to other groups (P<0.05). The effect of Vitagnus and Dostinex tablets on the HL level appeared from the 4th and 3rd cycles onward, respectively, while no significant effect of bromocriptine was found at any of the stages. Eventually, the effect of the Vitagnus tablet on progesterone was remarkable compared to the other two mediations in the 2nd and 3rd cycles.
ConclusionsSimilar to other drugs, Vitagnus has a significant effect on the amount of prolactin and sex hormones and thus can be successfully used in treating hyperprolactinemia. Finally, reductions in endometrial thickness were significant in the Vitagnus group compared to the other two groups
Keywords: Vitagnus, Sex Hormones, Bromocriptine, Dostinex, Hyperprolactinemia -
Background
In recent years, nanotechnology with modern advances in the macromolecular design of nano-carriers has proved to be helpful in the development of drugs delivery systems. This research represents a novel co-administration of nano-vehicles, known as liposomes. Liposomes efficiently encapsulate curcumin and bromocriptine (BR) in a polymer structure, which results in enhanced aqueous solubility of the mentioned hydrophobic agents and higher bioavailability of the drugs.
MethodsPreparation of curcumin and BR liposomes were carried out by the thin film method, and the amounts of purified drug and its release were analyzed. After dose determination, the human lung cancer cells (QU-DB) were exposed to BR and curcumin liposomes for 12, 24, and 48 h. Then the viability and apoptosis assays were carried out by using tetrazolium dye and flow cytometry technique, respectively.
ResultsIn this research, in vitro anti-cancer effects of former nano-formulations on lung cancer cells was confirmed, and no cytotoxicity effects of these nano-preparations were observed in the normal cells (HFLF-PI5).
ConclusionOur findings suggest the nano-liposomal drugs as effective anti-cancer agents; however, additional clinical examinations are required.
Keywords: Apoptosis, Bromocriptine, Curcumin -
سابقه و هدفبا توجه به کاربرد گیاهان دارویی در درمان بیماری های اندوکرین، ازجمله کیست تخمدانی و از طرفی با توجه به خواص استروژنیک زیره، هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثر اسانس زیره بر تغییرات هیستوپاتولوژیک تخمدان در موش صحرایی، در حضور یا عدم حضور آگونیست و آنتاگونیست دوپامینرژیک بود.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی مدل حیوانی، تعداد 35 سرموش صحرایی ماده به 7 گروه تقسیم شدند و به ترتیب نرمال سالین، متوکلوپرامید(mg/kg 90 داخل صفاقی)، بروموکریپتین(mg/kg4 زیرجلدی)، متوکلوپرامید+بروموکریپتین، متوکلوپرامید + زیره (mg/kg4 خوراکی)، زیره، بروموکریپتین + زیره به مدت 10 روز دریافت کردند و سپس با آسان کشی موش ها بوسیله کلروفرم، تخمدان ها جدا گردید و با روش هیستوپاتولوژیک تعداد کیست تخمدانی، فولیکول های آترزی و بالغ مطالعه شدند.یافته هامتوکلوپرامید تعداد فولیکول آترزی (0/254±1/4) و تعداد کیست های فولیکولی (0±2) در چهار فیلد میکروسکوپی را به طور معنی داری افزایش داد (0/002>p) . بروموکریپتین تعداد فولیکول های بالغ(0/254±1/4) را بطور معنی داری افزایش داد (0/024>p). زیره تعداد فولیکول آترزی (0/289±0/5) و کیست فولیکولی (0/25±0/25) را افزایش داد ولی از اثر متوکلوپرامید در افزایش تعداد کیست فولیکولی جلوگیری کرد (0/004=p). مصرف همزمان بروموکرپتین با زیره، تعداد کیست فولیکولی را به طور معنی داری افزایش داد(0/002=p).نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه زیره می تواند از ایجاد کیست تخمدانی توسط آنتاگونیست دوپامینرژیک ممانعت نماید. درحالیکه درحضور آگونیست دوپامینرژیک، اثر کیست زایی دارد.کلید واژگان: متوکلوپرامید, بروموکریپتین, زیره, هیستوپاتولوژی, تخمدان, موش صحراییBackground And ObjectiveDue to the use of medicinal plants in the treatment of endocrine diseases, including ovarian cyst and on the other hand, according to the estrogenic properties of cumin, the aim of this study was to evaluate the effect of cumin oil on histopathological changes in the rat ovary, in the presence or absence of dopaminergic agonists and antagonists.MethodsIn this experimental animal models study, 35 female rats were divided into 7 groups, they received, saline, metoclopramide (90 mg/kg intrapreritoneal), bromocriptine (4mg/kg subcutaneous), metoclopramide, bromocriptine, metoclopramide, cumin (4mg/kg oral), cumin, bromocriptine, cumin, for 10 days, respectively and then sacrificed by chloroform, then ovaries were removed and the number of ovarian cysts, follicular atresia and mature follicles were studied by histopathological methods.
FINDINGS: Metoclopramide significantly increased, the number of follicle atresia (1/4±0/254) and the number of follicular cysts (2±0) in four field microscopy (p≤0.002). Bromocriptine increased significantly, the number of mature follicles(1/4±0/254). Cumin increased, the number of follicle atresia (0/5±0/289) and follicular cysts but prevented the effect of metoclopramide in increasing the number of follicular cysts.ConclusionThe results of this study showed that cumin can prevent ovarian cysts by dopaminergic antagonists. While in the presence of dopaminergic agonis has cyst-forming effect.Keywords: Metoclopramide, Bromocriptine, Cumin, Histopathology, Ovary, Rat -
IntroductionQuick release bromocriptine (BROM-QR), currently approved for glycemic control, reduces the risk of cardiovascular events in adults with type-2 diabetes mellitus (T2DM). This study evaluates the effect of BROM-QR on homocysteine (HOMC) and high sensitive C-reactive protein (hs-CRP), the biochemical markers of coronary atherosclerosis/inflammation, in patients with uncontrolled T2DM.MethodsIn this non-randomized, before-and-after clinical trial, patients with uncontrolled T2DM on stable doses of two oral hypoglycemic agents received BROM-QR for 6 months. The change in serum concentrations of HOMC was the primary endpoint. Anthropometric measurements such as body mass index (BMI) and waist circumference were measured at the baseline and at the completion of treatment along with fasting plasma glucose (FPG), HbA1c, total cholesterol, triglyceride, creatinine and hs-CRP. Multivariate regression analysis was performed to identify factors associated with changes in the levels of HOMC.ResultsIn 64 patients (46 completed 6 months of treatment), age was 55±7 years and the duration of T2DM was 8.0 ± 4.4 years. On enrollment, mean HbA1c, FPG, hs-CRP and HOMC levels were 9.0± 1.3 percent, 184 ± 42 mg/dL, 3.8± 3.4 mg/dl and 10.8 ± 6.2 micromole/L; respectively. Mean decrease of 0.7 ± 1.1 percent for HbA1c (P = 0.001) and 22 ± 44 mg/dL for FPG was observed (P = 0.002). HOMC levels decreased to 8.5 ± 5.2 micromole/L (P = 0.011) while hs-CRP levels remained unchanged at 3.7 ± 2.9 mg/dL (P = 0.835).ConclusionWhile HOMC and HbA1c levels decreased significantly after 6 months of treatment with BROM-QR in patients with T2DM, serum levels of hs-CRP, total cholesterol and triglyceride did not significantly change.Keywords: Homocysteine, bromocriptine, CRP
-
Background
It is suggested that bromocriptine could be effective in treatment of prediabetic patients and, consequently, in preventing type 2 diabetes (T2DM). In this study, we investigated the effectiveness of bromocriptine on glycemic and metabolic control of prediabetic patients.
Materials and MethodsIn this double‑blind, placebo controlled trial study, prediabetic patients diagnosed during Isfahan Diabetes Prevention Project (IDPP) were enrolled. They randomized in two bromocriptine (2.5 mg) and placebo‑treated groups, for 12 weeks. After physical examination, fasting plasma glucose (FPG), HbA1c, Insulin, cholesterol, HDL‑c, and triglyceride were measured and glucose tolerance test (OGTT) was performed. HOMA‑IR and LDL‑c were calculated. The mean of the data were compared in the bromocriptine and placebo treated groups, before and after intervention by intention to treat analysis using mixed effect model. P values < 0.05 were considered, statistically, significant.
ResultsIn this study, 53 prediabetic patients (27 in the bromocriptine group and 26 in the placebo group) were treated. There were no differences between data of two groups at baseline (P > 0.05). The mean body mass index, systolic blood pressure, fasting plasma glucose and glucose of 30 min, 60 min, 120 min of post OGTT, HbA1c, insulin, HOMA‑IR, lipid profile did not change, significantly, in both bromocriptine and placebo‑treated groups after 12 weeks (P > 0.05). However, diastolic blood pressure (P = 0.02) and the area under the curve of glucose (P = 0.045) were decreased in the bromocriptine‑treated group.
ConclusionBromocriptine did not have significant effect on glycemic control of prediabetic patients. Further studies, with bigger sample size are recommended.
Keywords: Bromocriptine, prediabetics, type 2 diabetes -
Heart failure (HF) is a serious and growing public health concern, which has many causes. Pregnancy is a critical condition with significant hemodynamic and immunologic changes. Peripartum cardiomyopathy (PPCM) is a disease of unknown cause in which left ventricular (LV) dysfunction occurs during the last trimester of pregnancy or the early puerperium. PPCM is known to be the most common cardiovascular cause of severe complications in pregnancy. Risk factors for peripartum cardiomyopathy include advanced maternal age, twin pregnancy, smoking, pregnancy-related hypertension and preeclampsia, multiparity, African descent, and long-term tocolysis. Oxidative stress and some inflammatory markers have been diagnosed in PPCM pathophysiology. Recent observations have suggested that bromocriptine might favor recovery of LV systolic function in patients with PPCM. Patients developed peripartum cardiomiopathy treated with bromocriptine showed significantly improved LV ejection fraction and heart failure symptoms. This article tries to have a short review on this clinical scenario.Keywords: Bromocriptine, Heart Failure, Peri Partum Cardiomuopathy
-
PurposeTo assess whether bromocriptine-rebound method (BRM) can improve pregnancy outcomes compared to long protocol after intracytoplasmic sperm injection cycles (ICSIs).Materials And MethodsA total of 114 women underwent ICSI. Pregnancy outcomes and hormonal data were compared between two groups، i. e. long protocol and BRM. Ovulatory women with normal serum prolactin levels were assigned to either BRM (n = 57 cycles) or long protocol (n = 57 cycles). Both procedures were carried out in a similar way. However، a group of patients were given bromocriptine daily from the 4th day of the preceding cycle until 7 days before gonadotropin stimulation.ResultsThere were no significant differences in the numbers of developed follicles،total retrieval oocytes، transferredembryo and embryos with superior morphology between the two groups. Also، the values of chemical، clinical and ongoing pregnancies and live births were not significantly different (36. 8%، 35. 1%، 28. 1%، 28. 1% in BRM group and 43. 9%، 38. 6%، 21. 1% and 19. 3% in long protocol، respectively). Ongoing pregnancy and live birth were significantly higher in chemical pregnancy in the BRM group (P =. 04 and P =. 035، respectively).ConclusionThis prospective study demonstrated that BRM might lead to higher ongoing pregnancy and live birth rates compared to the long protocol in women undergoing intracytoplasmic sperm injection cycles.Keywords: bromocriptine, intracytoplasmic sperm injection, live birth, prolactin, Iran
-
سابقه و هدفیکی از مهم ترین عوامل ایجاد زخم گوارشی ترشح زیاد اسید معده است. دوپامین و آگونیست های آن دارای نقش حفاظتی در معده می باشند. در این پژوهش نقش گیرنده های آدرنرژیک و D2 دوپامینرژیک در اثر بروموکریپتین بر ترشح تحریک شده ی اسید معده ناشی از هیستامین مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه از 93 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 180 تا 200 گرم استفاده شد. پس از بیهوشی با مخلوط کتامین و زایلازین، ورید ژوگولار جهت انفوزیون هیستامین و نای جهت تراکئوستومی و جلوگیری از خفه شدن حیوان در دسترس قرار گرفت. جهت ورود سالین فیزیولوژیک و خروج ترشحات معده به ترتیب یک کانولی پلی اتیلنی از طریق مری و یک لوله پلی اتیلنی از محل اتصال معده –دئودنوم درون معده قرار داده شد. به مدت 2 ساعت هر 10 دقیقه 2میلی لیتر سالین فیزیولوژیک از طریق لوله مروی وارد و از لوله معدی- دئودنومی خارج و pH محلول سنجیده، با استفاده از سود 0/1 نرمال تیتر و میزان اسید به صورت میکرواکی والان به ازای هر 10 دقیقه گزارش شد.یافته هاانفوزیون وریدی هیستامین به میزان 0.8 mg/100g/h منجر به افزایش معنی دار در ترشح اسید معده گردید که در دقیقه 30 شروع و تا پایان آزمایش ادامه یافت. استفاده از بروموکریپتین (آگونیست گیرنده های D2 دوپامین) mg/kg 8 قبل از انفوزیون وریدی هیستامین موجب کاهش معنی دار ترشح اسید ناشی از هیستامین گردید. همچنین تزریق دومپریدون (آنتاگونیست محیطی گیرنده های D2) و پروپرانولول (آنتاگونیست گیرنده های بتا آدرنرژیک) قبل از بروموکریپتین اثر تضعیفی بروموکریپتین بر ترشح اسید ناشی از هیستامین را بطور معنی داری تشدید کرد.نتیجه گیریاثر بروموکریپتین بر ترشح اسید ناشی از هیستامین احتمالا از طریق گیرنده های دوپامینی D2 و بتا آدرنرژیک اعمال نمی گردد.
کلید واژگان: ترشح تحریک شده ی اسید, بروموکریپتین, هیستامین, گیرنده های آدرنرژیک, گیرنده های D2 دوپامینیKoomesh, Volume:16 Issue: 1, 2014, PP 103 -110IntroductionGastric acid secretion is one of the most important causes of peptic ulcer. Dopamine and its agonists have a protective role in the stomach. In the present study the role of α1 and β adrenoceptors and dopamine D2 receptors in the effects of bromocriptine on histamine-induced gastric acid secretion were evaluated.Materials And Methods93 Male Wistar rats weighing between 180-220 g were used. After the induction of anesthesia with ketamine/xylazine, for histamine infusion and tracheostomy, jugular vein and trachea were exposed respectively. For injecting physiologic saline and removing gastric secretion a polyethylene tube and a cannula was inserted into the stomach through esophagus and pyloroduodenal junction respectively. Every 10 minute 2 milliliter Physiologic saline was introduced and removed through esophagial and pyloro duodenal tube respectively during 2 hour period of experiment. pH of removed solution was detected, using 0.1 N NaOH was titrated and then acid content was reported as µEq/10 minute.ResultsGastric acid secretion was increased significantly 30 minute after histamine (0.8 mg/100g/h) infusion and remained high throughout experimental period. Administration of bromocriptine as a dopamine D2 receptor agonist (8 mg/kg) before histamine infusion significantly decreased stimulated gastric acid secretion. Domperidone (peripheral D2 receptor antagonist) and or propranolol (β adrenoceptor antagonist) injection before bromocriptine prominently augmented effect of bromocriptine on histamine-stimulated gastric acid secretion.ConclusionIt is possible that effect of bromocriptine on histamine-stimulated gastric acid secretion does not mediated via D2 dopaminergic and β adrenergic receptorsKeywords: Gastric acid secretion, Bromocriptine, Histamine, Adrenoceptors, D2 receptors -
زمینهعلیرغم گزارش های موجود درباره ی ارتباط حافظه و یادگیری وابسته به هیپوکامپ در پی مصرف بروموکریپتین به عنوان آگونیست و هالوپیریدول به عنوان آنتاگونیست گیرنده D2، مطالعه ای درباره اثر مصرف این دو دارو بر اندازه هیپوکامپ و تعداد سلول های استروسیت صورت نگرفته است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر احتمالی مصرف داروی بروموکریپتین و هالوپیریدول روی یادگیری و اندازه هیپوکامپ موش صحرایی نر انجام گرفته است.مواد و روش ها45 موش صحرایی نر از نژاد Sprague – Dawley با وزن 20±220 به طور تصادفی به 5 گروه 9 تایی تقسیم شدند. گروه های مورد آزمایش به مدت یکماه داروهای بروموکریپتین با دوزهای 5/10 میلی گرم بر کیلوگرم در روز و هالوپیریدول با دوزهای 5/25 میلی گرم بر کیلوگرم در روز را به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت می کردند. بعد از پایان این مدت حافظه فضایی گروه های مختلف در ماز آبی موریس مورد آزمایش قرار گرفت. سپس از هیپوکامپ برش های سریالی به ضخامت 7 میکرون تهیه گردید. از هر 100 برش، به-صورت تصادفی سیستماتیک 10 نمونه انتخاب گردید و مورد بررسی قرار گرفت. تخمین حجم با استفاده از اصل کاوالیه انجام شد.یافته هاگروه های دریافت کننده حداکثر دوز هالوپیریدول و بروموکریپتین در زمان و مسافت بیشتری سکوی ماز آبی موریس را پیدا کردند که حاکی از یادگیری ضعیف این دو گروه بود، همچنین این دو گروه در مقایسه با گروه کنترل، هیپوکامپ سمت راست کوچکتری داشتند. در حالی که گروه های دریافت کننده بروموکریپتین و هالوپیریدول با حداقل دوز در زمان و مسافت کمتری سکوی پلاکسی گلاس را پیدا کردند که حاکی از یادگیری قوی تر این دو گروه بود و افزایش حجم هیپوکامپ در گروه های دریافت کننده بروموکریپتین و هالوپیریدول با حداقل دوز نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین تعداد آستروسیت های هیپوکامپ در گروه های دریافت کننده حداکثر دوز بروموکریپتین و هالوپیریدول با گروه کنترل و همچنین تفاوت آماری معنی داری بین تعداد آستروسیت های هیپوکامپ در گروه های دریافت کننده حداقل و حداکثر دوز بروموکریپتین و هالوپیریدول با گروه کنترل وجود دارد که این تفاوت به ترتیب شامل افزایش و کاهش تعداد سلول های استروسیت می باشد.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داده شده که مصرف داروی هالوپیریدول و بروموکریپتین با دوز پایین نه تنها در بهبود یادگیری بلکه در افزایش حجم هیپوکامپ و تعداد سلول های آستروسیت موثر است.
کلید واژگان: استریولوژی, بروموکریپتین, هالوپیریدول, هیپوکامپ, یادگیریBackgroundSome of the studies showed that related to memory and Hippocampus- dependent learning, relation after take Bromocriptine (as D2 agonist) and Haloperidol (as D2 antagonist), there is no investigation concerning the effects of these two drugs on Hippocampus size and number of Asterocyt’s cell. The aim of this study is to investigation the probable effects of Bromocriptine and Haloperidol on learning activities and Hippocampal size and number of Asterocyte in male Rats.Materials And Methods45 male Rats of Sprague-Dawley race with the body weight of 220±20 gr have been selected randomly and divided to 5 groups (each one consists of 9 rats). The studied groups have been received 5 and 10 mg/kg/day and 2.5 and 5 mg/kg/day Bromocriptine and Haloperidol respectively and as daily Intra peritunial injections for one month. At the end of this period, spatial memory of different groups has been tested by Morris water maze. Then, the rats were anesthetized, and their brains have been fixed by intra cardiac fixator injection and then the brain was removed. The hippocampus serial sections of 7µm have been prepared. 10 samples have been chosen systematically from 100 and were evaluated. Volume estamination was done by Cavalier principle method.Resultsfor the groups which received maximal dose of Haloperidol and Bromocriptine, it took long time and high distances to reach Morris water maze which indicated of week learning ability of these two groups. Furthermore, comparing to control, these two groups had small sized right Hippocampus. It took short time and low distances for the groups which received low dose of Haloperidol and Bromocriptine which indicated bether learning ability of these two groups and comparing to control one, these two groups had large sized Hippocampus. At the other hand, consumption of Haloperidol and Bromocritine with low and high dose in comparison with control group had increase and reduces in asterocytes cell respectivly.ConclusionThis study demonstrated that the low dose consumption of Haloperidol & Bromocriptine not only affects the learning positively, but also increases the Hippocampus volume and the number of asterocytes.Keywords: stereology, bromocriptine, haloperidol, hippocampus, learning -
سابقه و هدفبروموکریپتین یک آلکالوئید ارگوت است که باعث سرکوب سنتز پرولاکتین می شود. برخی مطالعات از نقش پرولاکتین در توسعه و فعالیت بیماری آرتریت روماتوئید (RA) حمایت کرده اند. لذا، در این مطالعه به بررسی اثر بروموکریپتین بر فعالیت بیماری RA بپرداخته می شود.مواد و روش هادر این مطالعه مداخله ای دوسو کور 174 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به کلینیک بیمارستان شهید بهشتی کاشان طی سال 90 وارد مطالعه شدند. بیماران به صورت بلاک تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه بروموکریپتین 5/2 میلی گرم 2 با در روز و گروه دیگر دارونما دریافت کردند. کلیه بیماران در ابتدای مطالعه و طی ماه های دوم و ششم از نظر تورم، تندرنس مفصل، شدت درد بر اساس VAS، ESR و DAS بررسی شدند.نتایجتورم اولیه در گروه برموکریپتین پس از 6 ماه از 7/3 به 59/0 رسید که در مقایسه با گروه کنترل دارای کاهش معنی داری بود. هم چنین، در این گروه شدت درد در مقیاس VAS طی 6 ماه از 1/82 به 15/23 رسید که در مقایسه با گروه کنترل دارای کاهش معنی داری بود. به علاوه، میزان DAS طی این مدت از 8/3 به 5/3 رسید که در مقایسه با گروه کنترل دارای کاهش معنی داری بود. پارامترهای ESR و تندرنس کاهش معنی داری نداشت.نتیجه گیریدر مجموع می توان گفت بروموکریپتین در بیماران آرتریت روماتوئید باعث کاهش تورم، شدت درد و DASمی شود.
کلید واژگان: برموکریپتین, آرتریت روماتوئید, DAS, VASFeyz, Volume:17 Issue: 4, 2013, PP 373 -379BackgroundBromocriptine، as an Ergot alkaloid، suppresses prolactin synthesis. Some clinical studies support the role of prolactin in the development of rheumatoid arthritis (RA) disease activity. Therefore، this study aimed to examine the effect of bromocriptine on disease activity in RA.Materials And MethodsThis double-blind interventional study was performed on 174 patients with rheumatoid arthritis referred to Shahid-Beheshti hospital in Kashan during 2011-2012. The patients were allocated into the two groups through block randomization. One group received bromocriptine 2. 5 mg two times a day and another group received a placebo. All patients were examined at the beginning and during the second and six months of the study for swelling، tenderness، pain severity based on disease activity score (DAS)، erythrocyte sedimentation rate (ESR) and visual analogue scale (VAS)، respectively.ResultsResults indicated that in bromocriptin group، initial swelling، pain severity and initial DAS significantly decreased from 3. 7 to 0. 59; 82. 1 to 23. 15; 3. 8 to 3. 5، respectively after 6 months compared with those in the control group. Moreover، no significant decrease was observed in the ESR and tenderness parameters.ConclusionBromocriptine can reduce swelling، pain severity and DAS in RA.Keywords: Bromocriptine, Rheumatoid arthritis, DAS, VAS -
سابقه و هدف
اسید آسکوربیک در بیشتر نواحی مغز پستانداران به خصوص هسته اکومبنس یافت می شود. مطالعات قبلی نشان داده است که اسید آسکوربیک موجب کاهش اضطراب می شود، به دلیل رابطه اسید آسکوربیک و هسته اکومبنس با اضطراب در این تحقیق نقش تزریق اسید آسکوربیک، بروموکریپتین و تزریق توام آنها در پوسته هسته اکومبنس بر اضطراب موش های صحرایی نر به وسیله پلاس میز مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه از 70 سر موش صحرایی نر نژاد Wistarدر محدوده وزنی 270-220 گرم در10 گروه کنترل، اسید آسکوربیک (μg/rat/side 48 و24، 12)، بروموکریپتین (side/μg/rat 25 و 5/12)، اسید آسکوربیک و بروموکریپتین (μg/rat/side 25 و 24) و شم اسید آسکوربیک، بروموکریپتین، اسید آسکوربیک و بروموکریپتین استفاده شد. پس از عمل جراحی استریوتاکس و بهبودی، داروها با حجم یک میکرولیتر تزریق شدند. 30 دقیقه پس از تزریق حیوان در پلاس میز قرار گرفته و شاخص های اضطراب (درصد زمان سپری شده در بازوی باز و درصد تعداد ورود به بازوی باز) توسط ماز بعلاوه ای شکل مرتفع به مدت 5 دقیقه ثبت و مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که تزریق داخل پوسته هسته اکومبنس اسید آسکوربیک دوز (side/g/ratμ24) 44/15±28/223، دوز(side/g/ratμ48) 57/12±73/248 (001/0p<) و بروموکریپتین دوز (side/g/ratμ5/12) 45/17±87/235 (001/0p<) و دوز (side/g/ratμ 25) 89/20±57/175 (05/0p<) تزریق توام آن دو 99/15±24/228 (001/0p<) در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش معنی دار درصد زمان سپری شده در بازوی باز گردید.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که تزریق اسید آسکوربیک و بروموکریپتین و همچنین تزریق توام آنها در پوسته هسته اکومبنس موجب کاهش اضطراب شده و بعضی از پارامترهای اضطرابی را به صورت وابسته به دوز و بعضی پارامترهای دیگر را غیر وابسته به دوز کاهش می دهند.
کلید واژگان: اسید اسکوربیک, هسته اکومبنس, بروموکریپتین, اضطراب, ماز بعلاوه ای شکل مرتفعBackground And ObjectiveAscorbic acid (AA) is present in the most part of central nervous system (CNS) such as nucleus accumbens shell (Acbsh). Previous studies have shown that peripheral injection of AA can reduce anxiety. So the effect of intra-accumbens injection of AA، bromocriptine، and co-administration AA and bromocriptine (Br) on anxiety behavior of rats were investigated by Elevated plus maze (EPM).
MethodsIn this study، 70 adult male Wistar rats (220-270 g) were used in 10 groups: control (intact)، sham AA (injected normal saline as AA vehicle)، AA (12، 24 and 48 µg/rat/side)، sham Br، Br (12. 5 and 25 µg/rat/side)، AA plus Br (24 and 25 µg/rat)، and sham AA plus Br. After surgery and recovery period، drugs were injected (volume= 1µl). Thirty minutes after each injection anxiety parameters (time percent in open arm and closed arm) were measured for 5 min by EPM task.
FindingsThe result showed that Intra-accumbens injection of AA (24 µg/side/rat) (223. 28±15. 24)، (48 µg/side/rat) (248. 74±12. 57) (p<0. 001)، Br (12. 5 µg/side/rat) 235. 87±17. 45 (p<0. 001) and (25 µg/side/rat) 175. 57±20. 89 (p<0. 05) combined injection 228. 24±15. 99 (p<0. 001) significantly increased percentage of time spent in open arm in comparison with control.
ConclusionWe concluded that intra-accumbens injection of both AA and Br D2 receptor agonist as well as their co-administration induced significant decrease in anxiety behavior، dose dependent or dose independent manner.
Keywords: Ascorbic acid, Nucleus accumbens, Bromocriptine, Anxiety, Elevated plus maze -
BackgroundAscorbic acid (AA) as a vitamin and neuromodulator is present in the most part of CNS such as nucleus accumbens shell (Acbsh), so the main purpose of this investigation was to evaluated the effect of AA and their Co-administration in Acbsh on anxiety and motor activity of rat by Open Field Test(OFT).MethodsForty nine adult male Wistar rats (220-270 g) were used into 7 groups: control (intact), sham AA (injected normal salin as AA vehicle), 3 groups of AA (12,24 and 48 μg/rat/side), AA plus Br (24 and 25 μg/rat/side), sham AA plus Br. Drugs were injected (volum= 1µl) for one-day period, locomotor activity and anxiety behavior were assessed.ResultsThe result showed that; Intra-accumbance injection of AA (12, 24 and 48 μg/rat/side) increased locomotor activity and decreased anxiety. Co-administration of AA and Br, showed AA could attenuate the effect of Br.ConclusionOur findings confirm the role of AA as an effective factor in locomotor activity and anxiety regulation in NAcS.Keywords: Ascorbic acid, Nucleus accumbens shell, Bromocriptine, Locomotor activity
-
ObjectivesSeveral studies indicate that dopaminergic system has important role on morphine induced dependence and withdrawal syndrome.The aim of this study was to evaluate possible role of D2 receptor- by using bromocriptine and sulpiride (respectively agonist and antagonist of this receptor)- on morphine induced dependence and withdrawal signs.MethodsExperiments were performed on 17 groups (n=8) of adult male mice weighing between 20 and 25 g. Animals received saline (10 ml/kg, i.p.) or vehicle of drugs (DMSO 7% v/v + distilled water- 10 ml/kg, i.p.) or morphine (50 mg/kg, i.p.) or morphine with bromocriptine or sulpiride (10, 20, 40 mg/kg, i.p.) or morphine with both of drugs (bromocriptine and sulpiride). For evaluating of morphine dependence, animals received drugs one hour after morphine injection for six days. In order to assay of withdrawal symptoms drugs were injected only on the last day of morphine administration (6th day). For induction of withdrawal syndrome, naloxone (4 mg/kg, i.p.) was injected two hours after morphine injection on the last day and withdrawal signs (jumping and standing on feet) were evaluated for 30 minutes after naloxone injection.ResultsThe results showed that bromocriptine has developed the morphine dependence and withdrawal syndrome significantly (p<0.05) but sulpiride only affected on number of standing on feet in dependence test study significantly (p<0.05) furthermore coadministration of bromocriptine and sulpiride could not affect on morphine dependence but increased the number of jumping in withdrawal syndrome study significantly (p<0.05).ConclusionD2 receptors of dopaminergic system have a main role in morphine dependence and withdrawal syndrome but there are controversial results and the final effect of D2 agonists and antagonists administration remain to be elucidated.Keywords: Morphine, Bromocriptine, Sulpiride, Dependence, Withdrawal syndrome
-
مقدمهعلایم منفی در اسکیزوفرنیا یکی از عوامل مهم بازدارنده در فرایندهای مرتبط با توانبخشی این دسته از بیماران محسوب می گردد. داروهای کمکی و آموزش مهارتهای اجتماعی می توانند جهت تقلیل شدت این دسته از علایم بکار رود. در این پژوهش نقش بروموکریپتین، فلئوکستین و نورتریپتیلین را در کاهش علایم منفی مورد بررسی قرار می دهیم. در این بین نقش نورتریپتیلین برای اولین بار است که مورد مطالعه قرار می گیرد.
مواد و روش تحقیق: یکصد بیمار اسکیزوفرنیک بستری در مرکز روانپزشکی رازی بطور تصادفی انتخاب و پس از تقسیم به چهار گروه مساوی در یک آزمون دوسو کور و کنترل شده به ترتیب تحت درمان با بروموکریپتین 2.5 میلی گرم، فلئوکستین 20 میلی گرم، نورتریپتیلین 25 میلی گرم و بالاخره پلاسبو، به اضافه رژیم درمانی جاری شان (شامل آنتی سایکوتیک های تیپیکال) قرار گرفتند.
پس از سه هفته دوز داروها به دو برابر افزایش یافت و این روند به مدت سه هفته دیگر ادامه یافت و سپس داروها قطع گردید. وجود و شدت علایم منفی در ابتدا و قبل از آغاز درمان و سپس در انتهای هفته سوم و بالاخره در انتهای هفته ششم با استفاده از مقیاس سانس کنترل و ثبت گردید. در طی این مدت (6 هفته) یک بیمار از گروه فلئوکستین بدلیل عدم تمایل و بیمار دیگری از گروه پلاسبو بدلیل فوت در اثر بیماری جسمانی از مطالعه حذف شدند. صرف نظر از این دو مورد هیچگونه عارضه جانبی خاصی که موجب ناراحتی بیماران با قطع دارو گردد، مشاهده نشد. پس از استخراج اطلاعات بدست آمده و با استفاده از روش محاسبات آماری Z و chi-square (X2-test) ارتباط بین متغیرها سنجیده شد.یافته هاعلایم منفی در چهار گروه فوق الذکر تحت تاثیر پلاسبو، بروموکریپتین، فلئوکستین، و نوروتریپتیلین بترتیب در 37.5%، 44%، 62.5% و80 % از بیماران دچار تقلیل شد. این کاهش در اکثریت قریب به اتفاق موارد محدود به 20% از سطح پایه باقی ماند. فقط نورتریپتیلین در سه مورد و بروموکریپتین در یک مورد به میزان 40 % علایم منفی را کاهش دادند. از حیث شدت علایم پاسخ دهنده به درمان تفاوتی میان انواع شدید و غیرشدید مشاهده نگردید. همچنین تقلیل مورد بحث علایم منفی بطور غیر وابسته به یکدیگر و بصورت متفرق صورت گرفته بود.
بحث ونتیجه گیریهر سه داروی بروموکریپتین، فلاکستین و نوروتریپتیلین موجب تقلیل علایم منفی بیماران اسکیزوفرنیک گردیدند. از این بین در مقایسه با پلاسبو، نورتریپتیلین موثرترین (P<0.005) و بروموکریپتین ضعیف ترین (P<0.75) بوده و فلاکستین نیز در حد واسط بین این دو قرارداشت (P<0.01). اگرچه بین نورتریپتیلین و فلاکستین تفاوت معنی داری ملاحظه نشد (P<0.25) اما نورتریپتیلین بطور مشخص موثرتر از بروموکریپتین (P<0.01) بود. این امر در مورد مقایسه فلاکستین با بروموکریپتین صادق نبود (P<0.25).
کلید واژگان: اسکیزوفرنیا علائم منفی, بروموکریپتین, فلئوکستین, نورتریپتیلینObjectiveNegative symptoms in schizophrenia are among the important barriers against Rehabilitation of Schizophrenic patients. Adjunctive drugs and social skills training can be used for reducing the severity of such symptoms. In this research we studied the efficacy of Bromocriptine, Fluoxetine, and Nortriptyline in reducing Negative symptoms of Schizophrenia. This is for the first time that Nortriptyline is being appraised regarding to this matter.Materials and MethodsOne hundred Schizophrenic patients in Razi psychiatric hospital were selected randomly and divided into four groups to take part in an open and cotrolled study. These groups were treated respectively with Bromocriptine 2.5 mg, Fluoxetine 20 mg, Nortriptyline 25 mg, and finally placebo, in addition to their current treatments (including standard Antipsychotics). After three weeks the dosage of aforesaid drugs were doubled and after another three weeks they tapered and the study terminated. Existence and severity of Negative symptoms had been appraised at the beginning)and before starting these drugs(and at the end of the third week and finally at the end of the sixth week by the scale of SANS. During this course (Six week) only one patient in the Fluoxetine group due to his reluctance and another one in the placebo group due to cardiac accident were excluded. No other major side effects were seen among the other patients. The data about variables were statistically surveyed by Z and Chi-Square (x2 –test) formula.ResultsNegative symptoms in the aforesaid groups were reduced with placebo, Bromocriptine, Fluoxetine, and Nortriptyline Respectively in 37.5 %, 44 %, 62.5 % and 80 % percent of patients in their related groups. This reduction in the majority of cases was restricted to only 20 % percent from the baseline. Only in three cases in the Nortriptyline’s group and one in the Bromocriptine’s group this reduction was up to 40% percent. There was no difference between mild to moderate and severe symptoms regarding to respond to treatment. This reduction was occurred discretely among different five clusters of symptoms.ConclusionBromocriptine, Fluoxetine and Nortriptyline Reduced Negative symptoms in Schizophrenic patients. Among them in relation with placebo the Nortriptyline was the most effective one (P<0.005) and Bromocriptine the weakest (P<0.75), and Fluoxetine between this two (P<0.1). There was no significant differences between Nortriptyline and Flouxetine on one hand (P<0.25), and Fluoxetine and Bromocriptine (P<0.25) on the other hand. BUT Nortriptyline was remarkably more effective than Bromocriptine (P<0.01).Keywords: Schizophrenia, Negative symptoms, Bromocriptine, Fluoxetine, Nortriptyline -
نشانه های منفی اسکیزوفرنیا همچنان یکی از مشکلات جدی درمانی برسرراه بهبودی این اختلال بحساب می آیند. تاکنون تلاشهای زیادی در جهت شناسایی داروهای موثر بر علائم منفی صورت گرفته است ولی علی رغم پیشرفتهای زیاد که در این مسیر برداشته شده هنوز درمان این علائم موفقیت چشمگیری نداشته است. مطالعه حاضر تاثیر بروموکرپتین (آگونیست دوپامین) رابرروی نشانه های منفی اسکیزوفرنیا مورد بررسی قرار می دهد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات دوسوکور تحت کنترل دارونما با جابجایی بیماران بین دو گروه آزمودنی و دارونما بود. به منظور کنترل هر چه بیشتر عوامل مداخله گر، افراد مورد مطالعه از میان بیماران واجد معیارهای برجستگی علائم منفی، فقدان مواردی چون افسردگی، عوارض دارویی، سایکوز فعال، بیماری جسمی ناتوان کننده، سوء مصرف مواد، استفاده از داروهای ضد افسردگی، و نیز فقدان بیماری هایی که مانع مصرف بروموکریپتین می شوند، انتخاب شدند.
از میان 60 بیمار تحت درمان گروه پیگیری(follow up group)، 14 بیمار واجد شرایط ورود به مطالعه بودند. دو نفر از این تعداد از ورود به مطالعه خودداری نمودند و بقیه بطور تصادفی به دو گروه آزمودنی و دارونما تقسیم شدند و طی 13 هفته تحت پیگیری قرار گرفتند (6 هفته اول گروه آزمودنی دارو و گروه دیگر دارونما، یک هفته هر دو گروه دارونما و در نهایت طی 6 هفته بعدی با جابجایی گروه آزمودنی و دارونما پیگیری ادامه یافت) در طول مدت مطالعه بیماران با دوز 15 میلی گرم بروموکریپتین تحت درمان قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری تست PANSS (Positive and Negative Syndrome Scale) بود که یک آزمون استاندارد برای اندازه گیری نشانه های مثبت و منفی است. داده های بدست آمده با روش ویلکاکسون و با استفاده از نرم افزار SPSS به دو شیوه مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این پژوهش نشان داد که اضافه نمودن یک آگونیست دوپامین مثل بروموکریپتین اثرات معنی داری بر روی علائم منفی دارد. بروموکریپتین ضمن اینکه خطر سایکوز را افزایش نمی دهد باعث کاهش نشانه های منفی اسکیزوفرنیا می شود.
کلید واژگان: اسکیزوفرنیا, علائم منفی, آگونیست دوپامین, بروموکریپتینThe negative symptoms of schizophrenia still cause one of the major problems in therapeutic work with schizophrenics. Although there has been great progress in the field of pharmacology for identifying effective drugs to alleviate the negative symptoms. We are still far away from having satisfactory and successful results. The purpose of the present project is to study the effects of a type of Dopamine Agonist such as Bromocriptine on the negative symptoms of schizophrenia.A double-blind cross-over controlled design was applied for this study. The participants, who were chosen on the basis of their diagnosis to prevent the effects of confounding factors, caution was made to choose those patients who showed severe negative symptoms, but who did not have any of the following: depression, active psychosis, substance abuse, physical diseases drug side-effects, and did not use drugs or have disorders which contraindicated the use of Bromocriptine. Out of 60 patients under treatment for schizophrenia, 14 met the above criteria, two of which refused to participate, (n=12).The 12 participants were randomly assigned to the experimental and the control groups, and were observed for 13 weeks. For 6 weeks the patients in the experimental group recived 15 mg of Bromocriptine, and those in the control group receive placebo. For one week, Both groups received placebo (washing period). And for the find 6 weeks the two groups were crossed over, the former experimental group receiving placebo, and the former control group receiving 15 my of bromocriptine. For measuring the effects of the drug on the positive and negative symptoms, the PANSS which is a standardized instrument for this purpose was applied. The data was analyzed by wileoxon, using the SPSS computer program, in two different ways. The results of the analysis showed that adding a Dopamine Agonist such as Bromocriptine to the drug regimen, can have significant effects on the negative symptoms of patients with schizophrenia. Bromocriptine can, not only reduce the negative symptoms of schizophrenia if can also prevent the risk of psychosis.Keywords: Schizophrenia, Dopamine agonist, Negative symptoms, Bromocriptine -
ترشح تیروتروپین در انسان تحت تاثیر عوامل متعددی می باشد. اثرات هورمونهای تری یدوتیرونین، تیروکسین، سوماتواستاتین و هورمون محرک تیرویید بر ترشح تیروتروپین شناخته شده است. این مطالعه اثر تحریک سیستم دوپامینرژیک توسط بروموکریپتین را بر ترشح تیروتروپین بررسی می کند. از بین افراد مبتلا به هیپرپرولاکتینمی مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، 20 زن با مقادیر پرولاکتین بالاتر از 20 نانوگرم در میلی لیتر انتخاب شدند. موارد مشکوک ابتلا به بیماریهای سیستمیک و مصرف داروهای موثر بر عملکرد تیرویید نیز از مطالعه حذف گردیدند. از هر بیمار 5 سی سی خون جهت آزمایش گرفته شد و سپس بیماران تحت درمان مناسب با بروموکریپتین قرار گرفتند. پس از گذشت سه ماه از درمان، دوباره از بیماران خونگیری به عمل آمد. مقادیر تیروکسین ، تری یدوتیرویین، تیروتروپین و پرولاکتین نمونه ها با روش رادیوایمنواسی اندازه گیری شد مقادیر تیروتروپین، کاهش معنی داری (قبل از مداخله: mu/l0/89±2/95بعد از مداخله mu/l1/08±1/85) را نشان داد (0/001>P). مقادیر پرولاکتین نیز به صورت معنی داری (قبل از مداخله ; ng/ml13/2±30/08، بعد از مداخله ng/ml2/2±3/5)تقلیل پیدا کردند (0/007>P). بین مقادیر ΔTSH (مقادیر کاهش TSH) با ΔT3 (مقادیر کاهش تری یدوتیرونین) رابطه معنی داری دیده شد (0/49+=r ؛ 0/05>P) و بین مقادیر کاهش پرولاکتین و کاهش TSH نیز رابطه معنی داری وجود دارد (0/47+=r ؛ 0/05>P) تحریک سیستم دوپامینرژیک توسط بروموکریپتین می تواند از طریق فعالیت ترشحی TSH از هیپوفیز قدامی باعث کاهش مقادیر این هورمون در بدن گردد.
کلید واژگان: تیروکسین, بروموکریپتین, پرولاکتین, تیروتروپین, تری یدو تیروئینThyrotropine secretion in human beings is under the influence of various factors. The effect of the hormones, triiodothyronine, thyroxine, somatostatin and thyroid-stimulating hormone has been well known. In this study the direct effect of stimulation of the dopaminergic system by bromocriptine on the thyrotropine secretion was investigated. In this study twenty women with hyperprolactinemia referred to the endocrine and metabolism research center of the Isfahan University of Medical Sciences were selected. For this purpose, only cases with prolactin levels greater than 20 nanogram were included in the study. The cases suspicious of systemic diseases and consumption of thyroid stimulatory drugs were excluded from the study. Five milliliter of blood was collected from each patient and then they were appropriately treated by bromocriptine. After 3 months their bloods were again collected. The levels of thyroxine, triiodothyronine, thyrotropine and prolactin were measured by the radioimmunoassay method. Thyrotropine levels showed a significant decrease (2.95 ± 0.89 mU/l before and 1.85 ± 1.08 mU/l after treatment) (P<0.001). In addition, the prolactin levels showed a significant decrease (30.08 ± 13.2 ng/ml before and 3.5 ± 2.2 ng/ml after treatment) (P<0.007). A significant relationship was found between decreases for TSH and triiodothyronine (r =+0.49, P<0.05) and between decreases for prolactin and TSH (r = +0.47, P<0.05). It can be concluded that the stimulatory effect of bromocriptine on the dopaminergic system can decrease the bodily levels of thyroid hormones through affecting the secretion rate of TSH.
Keywords: Thyroxine, Bromocriptine, Prolactin, Thyrotropine, Triiodothyronine
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.