جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "marital satisfaction" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
نگرش به طلاق و توجیه روابط فرا زناشویی از جمله عوامل موثر بر رضایت زناشویی هستند. هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی ساختاری پیش بینی رضایت زناشویی براساس نگرش به طلاق با میانجیگری توجیه روابط فرا زناشویی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار بود.
روش کارروش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار در سال تحصیلی نیمسال دوم 1402-1401 بودند که از میان آن ها، 246 تن به روش غیرتصادفی و در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس رضایت زناشویی انریچ" (ENRICH Marital Satisfaction Scale)، "مقیاس نگرش به طلاق" (Attitudes toward Divorce Scale)، "پرسشنامه توجیه روابط فرا زناشویی" (Justifications for Extramarital Relationships Questionnaire) بود. روایی ابزارها با استفاده از روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. تحلیل داده های جمع اوری شده در نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 26 و آموس نسخه 24 انجام شد.
یافته هارضایت زناشویی براساس نگرش مثبت (300/0-=β، 001/0>P) و منفی (549/0=β، 001/0>P) به طلاق در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار پیش بینی می شود. رضایت زناشویی براساس توجیه روابط فرا زناشویی (523/0-=β، 001/0>P) در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار پیش بینی می شود. نگرش مثبت به طلاق (200/0-=β، 001/0=P) و نگرش منفی به طلاق (191/0=β، 001/0>P) با میانجیگری توجیه روابط فرا زناشویی، رضایت زناشویی را پیش بینی می کنند.
نتیجه گیریرضایت زناشویی براساس نگرش مثبت و منفی به طلاق با میانجیگری توجیه روابط فرا زناشویی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار پیش بینی می شود. لذا پیشنهاد می شود، مشاوران و روانشناسان خانواده بر نگرش های زوجین به طلاق در رابطه زناشویی در زوج درمانی متمرکز شوند.
کلید واژگان: رضایت زناشویی, روابط فرازناشویی, طلاقIntroductionAttitude towards divorce and justification of extramarital relations are among the factors affecting marital satisfaction. The present study aimed to formulate a structural model for predicting marital satisfaction based on the attitude towards divorce with the mediation of the justification of extramarital relationships in the students of the Islamic Azad University of Garmsar Branch.
MethodsThe research method was descriptive correlation. The statistical population of the present study included all married students of the Islamic Azad University of Garmsar Branch in the academic year of the second semester of 2022-2023, and among them, 246 were selected by non-random and convenience sampling method. The research instruments included demographic questionnaire, "ENRICH Marital Satisfaction Scale", "Attitudes towards Divorce Scale", and "Justifications for Extramarital Relationships Questionnaire". The validity of the instruments was measured using content validity using a qualitative method and reliability using the internal consistency method by calculating Cronbach's alpha coefficient. The collected data were analyzed in SPSS .26 and Amos v.24.
ResultsMarital satisfaction is predicted based on positive (β=-0.300, P<0.001) and negative (β=0.549, P<0.001) attitude towards divorce in students of Islamic Azad University of Garmsar Branch. Marital satisfaction is predicted based on the justification of extramarital relationships (β=-0.523, P<0.001) in the students of Islamic Azad University of Garmsar branch. Positive attitude towards divorce (β=-0.200, P=0.001) and negative attitude towards divorce (β=0.191, P<0.001) predict marital satisfaction through the mediation of extramarital relationship justification.
ConclusionsThe marital satisfaction is predicted based on positive and negative attitudes towards divorce with the mediation of justification of extramarital relationships in the students of Islamic Azad University of Garmsar Branch. Therefore, it is suggested that family counselors and psychologists focus on couples' attitudes towards divorce in marital relationship in couple therapy.
Keywords: Marital Satisfaction, Extramarital Relations, Divorce -
زمینه و هدف
طلاق از آسیب های بسیار مهم اجتماعی کشور در سال های اخیر به شمار می آید. پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر رضایت زناشویی و تنظیم هیجانی و تاب آوری زنان متقاضی طلاق شهر تهران انجام شد.
روش بررسیروش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 44 نفر از زنان داوطلب واجد شرایط متقاضی طلاق بودند که در سامانه تصمیم، ثبت نام کردند. آزمودنی ها به صورت دردسترس وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 22 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی هشت جلسه نوددقیقه ای مداخلات رفتاردرمانی دیالکتیکی را دریافت کرد و برای گروه گواه مداخله ای ارائه نشد. برای گردآوری داده ها، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (فاورز و اولسون، 1998) و مقیاس تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) و پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون (کانر و دیویدسون، 2003) به کار رفت. داده های پژوهش به کمک تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بررسی شدند. سطح معناداری برای آزمون های آماری 0٫05 در نظر گرفته شد.
یافته هاتجزیه وتحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد، در هر سه متغیر رضایت زناشویی و تنظیم هیجانی و تاب آوری بین پیش آزمون و پس آزمون، همچنین بین پیگیری و پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (0٫001>p)؛ اما بین پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نمی شود؛ بنابراین طرح مداخله بر بهبود هر سه متغیر و پایداری دوماهه تاثیر معناداری داشته است.
نتیجه گیریاستفاده از رفتاردرمانی دیالکتیکی برای افزایش رضایت زناشویی و بهبود تنظیم هیجانی و افزایش تاب آوری افراد متقاضی طلاق، سودمند به نظر می رسد.
کلید واژگان: رفتاردرمانی دیالکتیکی, رضایت زناشویی, تنظیم هیجانی, تاب آوری, طلاقBackground & ObjectivesIn recent years, divorce has become one of the widespread forms of social harm in Iran. Research shows that one of the most important reasons for filing for divorce is a decrease in marital satisfaction. Marital satisfaction becomes a key factor in maintaining the family. Also, the inability to regulate emotions causes the marriage to become aggressive arguments, and the husband and wife deal with severe problems instead of solving the problem in the conflict. Resilience is also one of the influential factors in filing for divorce in such a way that low resilience makes a person unable to bear small problems and think about divorce very quickly when faced with the issues of cohabitation. Dialectical behavior therapy is a therapeutic method whose effectiveness has been confirmed in treating many problems. This treatment method can also be used to improve marital issues. The present study aimed to determine the efficacy of dialectical behavior therapy on marital satisfaction, emotional regulation, and resilience of women applying for divorce in Tehran City, Iran.
MethodsThe present research method was quasi–experimental with a pretest–posttest and follow–up design with a control group. The research sample consisted of 44 women applying for divorce who were registered in the Tasmim system. They were selected as available and randomly assigned into the experimental and control groups (22 people in each group).
The inclusion criteria were as follows: registering divorce in the Welfare Tasmim system, holding at least a Diploma, without acute personality disorder, and no addiction to opium. The exclusion criteria were as follows: absence of more than one session from intervention sessions and using influential drugs on the individual concerning psychology. The experimental group underwent dialectical behavioral therapy interventions for 8 sessions of 90 minutes based on the dialectic behavior therapy sessions of Marshall Linehan's protocol (2018), and the control group did not receive any intervention. Enrich (1998), Gratz and Romer (2004) emotional regulation, and Corner and Davidson (2003) resilience questionnaires were used to collect data. The data were analyzed using variance analysis and repeated measurement.ResultsVariance analysis with repeated measurement showed a significant difference between factors (pretest, posttest, and follow–up) related to all three variables of marital satisfaction, emotional regulation, and resilience (p<0.001). Also, there was a significant difference between the scores of the two experimental and control groups in these variables (p<0.01). In other words, dialectical behavior therapy has been effective in improving marital satisfaction, emotional regulation, and resilience of women seeking divorce. To investigate the difference between the three stages in terms of the effectiveness of the intervention, an LSD post–hoc test was used. Based on the post–hoc LSD, there is a significant difference in all three variables of marital satisfaction, emotional regulation, and resilience between the pretest and posttest, as well as between follow–up and pretest. However, there was no significant difference between the posttest and follow–up (marital satisfaction p=0.154; emotional regulation p=0.432; resilience p=0.136), so the intervention plan effectively improved both variables. Also, the effects of the interventions remained stable during the two months.
ConclusionDialectical behavior therapy seems beneficial in increasing marital satisfaction, improving emotional regulation, and increasing the resilience of divorce applicants. Also, dialectical behavior therapy can be considered an effective way to solve the problems of the divorce applicant.
Keywords: Dialectical Behavior Therapy, Marital Satisfaction, Emotional Regulation, Resilience, Divorce -
زمینه و هدف
والدین نخستین مربیان و الگوی فرزندان هستند؛ ازاین رو توجه به نهاد خانواده دارای اهمیت است. پژوهش حاضر باهدف طراحی و ارزیابی اثربخشی مداخله روان شناختی خانواده محور بر تقویت جاذبه های زوجیت در والدین، نشاط معنوی، عملکرد تحصیلی و نگرش به ازدواج در فرزندان دختر انجام شد.
روش بررسیروش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان دختر و والدین آن ها (پدر و مادر هر دو) در پایه های دهم و یازدهم و دوازدهم در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. شصت دانش آموز واجد شرایط از پنج مدرسه در مناطق یک، دو، پنج، نه و هجده شهر تهران، به روش نمونه گیری تصادفی وارد مطالعه شدند. در گروه آزمایش به والدین (پدر و مادر هر دو) سی نفر از دانش آموزان برنامه روان شناختی خانواده محور آموزش داده شد. والدین سی نفر دیگر در گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای جمع آوری داده ها، مقیاس رضایت مندی زوجیت افروز (افروز، 1389)، مقیاس نشاط معنوی افروز (افروز، 1395)، مقیاس عملکرد تحصیلی فام و تیلور (فام و تیلور، 1999) و مقیاس نگرش به ازدواج روزن و براتن (براتن و روزن، 1998) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با سطح معناداری 0٫05 انجام شد.
یافته هابراساس نتایج، در گروه آزمایش تاثیر مداخله بر نمرات رضامندی زوجیت والدین، نگرش به ازدواج، نشاط معنوی و عملکرد تحصیلی فرزندان معنادار بود (0٫001>p). در گروه آزمایش، بین مراحل پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری در متغیرهای مذکور تفاوت معنادار مشاهده شد (0٫001>p). همچنین بین مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار وجود نداشت که حاکی از ماندگاری مداخله در مرحله پیگیری بود.
نتیجه گیریبراساس یافته های مطالعه، آموزش برنامه روان شناختی خانواده محور بر بهبود رضامندی زوجیت والدین، عملکرد تحصیلی، نشاط معنوی و نگرش فرزندان به ازدواج موثر است.
کلید واژگان: رضایتمندی زوجیت, نشاط معنوی, عملکرد تحصیلی, نگرش به ازدواجBackground & objectivesParents are the first role models for children. Thus, paying attention to family institution is essential. This research aims to design and evaluate the impact of family–based psychological intervention on strengthening the appeals of marriage in parents and their daughter’s spiritual vitality, educational performance, and attitude toward marriage.
MethodsThe current research was quasi–experimental, employing a pretest–posttest and follow–up design. The study’s statistical population included all secondary school female students and their parents living in Tehran City, Iran, during the 2021–2022 academic year. Five girl high schools of education districts 1, 2, 5, 9, 18 of Tehran were randomly selected. From the students of these schools, 60 eligible students (who scored less than 120 on the educational performance scale and less than 150 on the spiritual vitality scale) were randomly selected as the research samples. Parents of 30 students in the experimental group were taught a family–based psychological program. The program was delivered in ten 120–minute sessions. The control group did not undergo any intervention. A follow–up test was performed one month after the posttest to assess the stability of the intervention. The study tools used in this research were the Afrooz Marital Satisfaction Scale (2010), the Afrooz Spiritual Vitality Scale (2016), the Rosen and Brateen Marital Attitude Scale (1998), and the Educational Performance Pham–Taylor test (1999). Data analysis was performed using descriptive statistics (mean, standard deviation, frequency, and percentage) and inferential statistics (analysis of variance with repeated measures and Bonferroni post hoc test)in SPSS software version 22. The significance level for all tests was set at p ≤ 0.05.
ResultsThe analysis of variance of all variables (marital satisfaction, educational performance, spiritual vitality, and attitude toward marriage) was significant for intragroup (time) (p<0.001) and intergroup (p=0.042) factors. Thus, for variables of marital satisfaction, educational performance, spiritual vitality, and attitude toward marriage, there was a significant difference between the experimental and control groups during the research stages, indicating the effect of the intervention. The results showed that the mean marital satisfaction score in the experimental group in the posttest was more than in the pretest (p<0.001). Also, marital satisfaction in the follow–up stage significantly differed from the pretest (p<0.001). There was no significant difference between the posttest and follow–up (p=0.463). The mean score of the attitude toward marriage in the experimental group in the posttest was more than that in the pretest (p<0.001). Also, the attitude toward marrige in the follow–up stage significantly differed from the pretest (p<0.001). There was no significant difference between the posttest and follow–up (p=0.597). Results indicated that the mean score of spiritual vitalityin the experimental group in the posttest was more than in the pretest (p<0.001). Also, spiritual vitality in the follow–up stage was significantly different from the pretest (p<0.001). There was no significant difference between the posttest and follow–up (p=0.198). Also, the mean educational performance score in the posttest experimental group was more than that in the pretest (p<0.001). In addition, educational performance in the follow–up stage was significantly different from the pretest (p<0.001). There was no significant difference between the posttest and follow–up (p=0.560), indicating the stable effect of teaching a family–based psychologycal program in the follow–up stage on the mentioned variables.
ConclusionBased on the study findings, family–based psychological intervention effectively improves marriage appeal in parents and their daughter’s spiritual vitality, educational performance, and attitude toward marriage.
Keywords: Marital Satisfaction, Spiritual Vitality, Educational Performance, Attitude Toward Marriage -
Objective
Emotional divorce refers to a state of emotional disengagement from one's spouse, which can lead to marital dissatisfaction. Gender role conflict is a predictor of marital dissatisfaction and ultimately, divorce. The literature suggests that rigid adherence to traditional gender roles may contribute to emotional divorce. In this article, the authors aim to investigate the moderating effect of gender roles in the relationship between emotional divorce and marital satisfaction by using two multivariate methods in statistical analysis.
Materials and methodsThis cross-sectional study was conducted on 539 women aged 18-65 years. The standard questionnaires used include 1) Bem Sex Role Inventory (Short form), 2) Gutman’s Emotional Divorce Questionnaire, and 3) Evaluation and Nurturing Relationship Issues, Communication and Happiness (ENRICH) Marital Satisfaction (EMS) Scale. To achieve the purpose of the study, PLS and PLSc methods have been used.
ResultsThe mean age and time of marriage were 33.88 ± 6.6 and 13.03 ± 7.29 years. There is a significant negative relationship between emotional divorce and marital satisfaction. The gender role of most participants in the study has been androgenic and feminine, which has increased the moderating effect of this relationship. Also, when there is a common (reflective) factor model, Consistent Partial Least Square is more likely to provide a better fit than Partial Least Square.
ConclusionThe results showed that higher women's marital satisfaction would be associated with lower emotional divorce. On the other hand, the role of gender is a mediating factor in marital satisfaction and emotional divorce. Having good male and female characteristics can have a positive impact on marital satisfaction, so increasing couples' knowledge of gender roles and trying to reduce traditional extreme roles can help increase marital satisfaction and reduce emotional divorce.
Keywords: Emotional Divorce, Marital Satisfaction, Gender Role, Partial Least Square, Consistent Partial Least Square, Iran -
زمینه و هدف
رضایت شغلی می تواند از عوامل مهم و تاثیرگذار بر کیفیت روابط زناشویی باشد. از طرفی کیفیت روابط زناشویی یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر عملکرد خانواده می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط رضایت شغلی و کیفیت روابط زناشویی پرستاران شاغل در اتاق عمل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع همبستگی به روش سرشماری روی 79 نفر با مدرک کارشناس / کاردان یا بالاتر هوشبری و اتاق عمل مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام گرفت. داده ها با استفاده از فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه رضایت شغلی Loutanz توسط لوتانز در سال (2007) و پرسشنامه کیفیت روابط زناشویی Enrich توسط السن در سال (1993) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از از نرم افزار SPSS نسخه 20 و آزمون آماری میانگین، انحراف معیار و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده گردید.
یافته هاتعداد 57 نفر (2/72 درصد) زن و 22 نفر (8/28 درصد) مرد در مطالعه شرکت کردند. میانگین و انحراف معیار کیفیت زناشویی 2/0±7/17 و رضایت شغلی 6/2±2/18 می باشد که در گروه مردان ارتباط خطی بین رضایت شغلی و کیفیت روابط زناشویی مشاهده نشد (05/0> P ، 000/0 rs
کلید واژگان: رضایت شغلی, کیفیت روابط زناشویی, پرستار, اتاق عملIntroduction & ObjectiveJob satisfaction can be a significant and influential factor in the marital satisfaction. On the other hand, marital satisfaction is one of the most important factors affecting family functioning. Therefore, the present study aimed to determine the relationship between job satisfaction and the marital satisfaction among nurses working in operating rooms of educational therapeutic centers affiliated with Golestan University of Medical Sciences.
Materials & MethodsThis study employed a descriptive-analytical correlational design using a survey method. The participants included 79 nurses with a bachelor's degree or higher working in operating rooms of educational therapeutic centers affiliated with Golestan University of Medical Sciences. Data were collected using a demographic information form, the Loutanz Job Satisfaction Questionnaire (2007), and the Enrich Marital Satisfaction Questionnaire (1993). The collected data were analyzed using SPSS version 20 software, employing descriptive statistics, standard deviation, and Spearman correlation coefficient.
Results57 women (72.2%) and 22 men (8.8%) participated in the study. The standard and deviation of marital quality is 17.7±0.2 and job satisfaction is 18.2±2.6, and no linear relationship between job satisfaction and marital relationship quality was observed in the group of men (P < 0.05, rs < 0.000). While in women, a linear relationship was observed between job satisfaction and the Marital Satisfaction, with the intensity of this relationship being very weak and in the opposite direction (P = 0.0001, rs = -0.054).
ConclusionsThe results of the present study indicate that gender has a weak association with job satisfaction and the Marital Satisfaction, which requires further investigation with a larger sample size.
It is suggested that married working women attend classes in the form of retraining to improve family
well-being.Keywords: Job Satisfaction, Marital Satisfaction, Nurse, Operating Room -
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضایت زناشویی، تمایلات جنسی و تاب آوری زنان مبتلا به ماستیت گرانولوماتوززمینه و هدف
ماستیت گرانولوماتوز، یک بیماری التهابی مزمن نادر پستان است که در کنار دردهای مزمن و مشکلات جسمانی، بیماران را با مشکلات و چالش های فراوانی در زمینه رضایت زناشویی، روابط جنسی و سازگاری با بیماری روبرو می سازد. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضایت زناشویی، تاب آوری و تمایلات جنسی زنان مبتلا به ماستیت گرانولوماتوز شهر اصفهان انجام شد.
روش کاراین پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به بیماری ماستیت گرانولوماتوز مراجعه کننده به بیمارستان های الزهرا، زهرای مرضیه، شریعتی، سینا و عیسی ابن مریم شهر اصفهان در سال 1402 بود. از بین آنها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (RISC-CD)، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (EMSS) و پرسشنامه تمایلات جنسی هالبرت (HISD) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون روی گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 9 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یک بار در هفته در گروه آزمایش برگزار شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24و روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد میانگین و انحراف معیار سن شرکت کنندگان در گروه آزمایش، 2/82±31/48 و در گروه کنترل، 3/91±32/49 سال بود. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که 64/8 درصد از واریانس افزایش رضایت زناشویی، 71/2 درصد تمایلات جنسی و 71/9 درصد تاب آوری در مرحله ی پس آزمون ناشی از اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بود (0/001>p).
نتیجه گیریبا توجه به اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضایت زناشویی، تمایلات جنسی و تاب آوری زنان مبتلا به ماستیت گرانولوماتوز، پیشنهاد می شود روانشناسان و مشاوران از این روش مداخله برای افزایش رضایت زناشویی، تاب آوری و حل مشکلات زناشویی در بیماران مبتلا به بیماری ماستیت گرانولوماتوز استفاده نمایند.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, رضایت زناشویی, میل جنسی, تاب آوری, ماستیت گرانولوماتوزThe Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy on Marital Satisfaction, Sexual Desire and Resilience of Patients with Granulomatous Mastitis Disease in Isfahan CityBackgroundGranulomatous mastitis is a rare chronic inflammatory disease of the breast, which, in addition to chronic pain and physical problems, has brought patients many problems and challenges in the areas of marital satisfaction, sexual relations, and adaptation to the disease. Therefore, the aim of the study was to investigate the effectiveness of acceptance and commitment therapy on marital satisfaction, sexual desire and resilience of patients with granulomatous mastitis disease in Isfahan city.
MethodsThe research method was quasi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. The study population consisted of patients with chronic granulomatous mastitis disease that referred to Al-Zahra, Zahra-ye Marzieh, Shariati, Sina, and Issa ben Maryam hospitals in Isfahan city in 2023. Based on medical records, 30 women with granulomatous mastitis disease were selected by convenience sampling method and randomly assigned to experimental and control groups (15 people in each group). Data was collected using the Enrich Marital Satisfaction Questionnaire (EMSS), the Halbert Sexual Desire Questionnaire (HISD), and the Connor and Davidson Resilience Questionnaire (RISC-CD), in two phases, pre-test and post-test, on the experimental and control groups. The acceptance and commitment therapy was held in nine sessions each lasting 90 minutes, once a week. Data were analyzed using SPSS 24 software using the analysis of covariance.
ResultsThe results showed that the mean age of the participants in the experimental group was 31.48±2.82 and in the control group was 32.49±3.91 years. Furthermore, the results of the analysis of covariance showed that 64.8% of the variance in increased marital satisfaction, 71.2% in sexual desire, and 71.9% in resilience in the post-test phase was due to the effectiveness of the acceptance and commitment therapy (p<0.001).
ConclusionConsidering the effectiveness of acceptance and commitment therapy on marital satisfaction, sexual desire, and resilience in women with granulomatous mastitis, it is suggested that psychologists and counselors to use this intervention to improve marital satisfaction, resilience, and resolve marital problems in affected patients.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Marital Satisfaction, Sexual Desires, Resilience, Granulomatous Mastitis -
Background and Objective
Women with diabetes often have concerns regarding their reproductive health and sexual well-being. These concerns represent all the important issues that affect the health of the reproductive system and its function, which can also affect the general and social health of the person. Therefore, the present study aimed to explain the reproductive health concerns of women with type 1 diabetes under treatment at Hami and Khazarian Clinic in Hamadan, Iran.
Materials and MethodsThe present research was conducted using the exploratory qualitative method. An in-depth unstructured interview was carried out with 17 married women aged 20-45 years with type 1 diabetes, and the data collected was analyzed using the constant comparison method.
ResultsThe main themes obtained were sexual performance and satisfaction with six subcategories, including physical, psychological, social, reproductive, supportive, and informational, as well as the marital dimension (sexual performance, marital satisfaction).
ConclusionSince diabetes at younger ages is spreading rapidly and this problem affects the quality of marital and sexual life, the need to identify the perceived priorities of reproductive health concerns and design necessary interventions is felt.
Keywords: Health Concerns, Diabetes, Sexual Performance, Marital Satisfaction -
زمینه و هدف
بیماری سرطان می تواند رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی افراد را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی ترکیبی پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی بر رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی بیماران سرطانی طی دوره درمان پزشکی است.
روش هاپژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام بیماران خانم متاهل مبتلا به سرطان پستان تحت درمان شهر مشهد بود. تعداد 30 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد.
نتایجنتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که زوج درمانی ترکیبی پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی اثر معناداری بر رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی بیماران سرطانی طی دوره درمان پزشکی دارند (0/001>p).
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشانگر این بود که زوج درمانی ترکیبی پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی می تواند بر رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی بیماران سرطانی موثر است.
کلید واژگان: زوج درمانی, پذیرش و تعهد, طرحواره درمانی, رضایت زناشویی, بهزیستی روانشناختی, سرطان پستانBackground & AimCancer can affect in marital satisfaction, psychological well-being of individuals. This study determines the effectiveness of combined couple therapy based on acceptance and commitment and schema therapy on the marital satisfaction, psychological well-being among cancer patients.
MethodsThe research method is semi-experimental with pre-test, post-test, and follow-up, and control group. The study is statistical population includes all married patients cancer (stage 1 breast) who received treatment in 2020 in Mashhad. A total of 30 samples are selected through convenience sampling method. They are then randomly assigned to the groups of control and treatment. Data were collected using (ENRICH scale) and Ryff Psychological Well-being questionnaire. The Repeated- measure ANOVA was used to analyze the data.
ResultsThe analysis findings show that the combined couple schema therapy-based on acceptance and commitment therapy in marital satisfaction, psychological well-being of cancer patients was affect significant (p < 0.01).
ConclusionAccording to the Finding it can be concluded in that perhaps the combining schema couple therapy and acceptance and commitment therapy can positively affect in marital satisfaction, psychological well-being of Breast cancer patients.
Keywords: Acceptance, commitment therapy, breast cancer, couple therapy, marital satisfaction, psychological well-being, schema therapy -
مقدمه
افسردگی پس از زایمان، نوعی اختلال خلقی است که می تواند زنان بارداری که زایمان کرده اند را تحت تاثیر قرار دهد و خود نیز از عوامل گوناگونی اثر پذیرد، لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی افسردگی پس از زایمان بر اساس رضایت زناشویی، رضایت بدنی و باورهای ناکارآمد در زنان شهرستان بوکان انجام پذیرفت.
روش کارمطالعه حاضر توصیفی- همبستگی است. جامعه شامل کلیه زنان با بارداری ماه آخر در نیمه اول سال 1402 شهرستان بوکان به تعداد 2980 بود که مطابق با جدول مورگان و با رضایت کتبی آگاهانه، 340 زن باردار مراجعه کننده به بیمارستان شهید قلی پور بوکان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به پرسشنامه های افسردگی بک-2 (Beck Depression Inventory) BDI، افسردگی پس از زایمان ادینبرگ (Edinburgh Postpartum Depression Scale) EPDS، رضایت زناشویی Enrich، رضایت از تصویر بدنی (Body image satisfaction) و باورهای ناکارآمد وایزمن و بک (Weisman and Beck's) پاسخ دادند.
یافته هارضایت زناشویی، رضایت بدنی و باورهای ناکارآمد در سطح 0/01P < به صورت معنی دار توانایی پیش بینی افسردگی پس از زایمان را دارند، این اثر در رضایت زناشویی و رضایت بدنی به صورت معکوس بوده و در باورهای ناکارآمد مثبت می باشد. همچنین رضایت زناشویی با اندازه اثر 0/324، رضایت بدنی با اندازه اثر 0/497 و باورهای ناکارآمد با اندازه اثر 0/652، متغیر افسردگی پس از زایمان را تبیین می کند. همچنین میزان شیوع افسردگی پس از زایمان در میان زنان شهرستان بوکان مقدار 30/6 درصد می باشد که از متوسط مقالات ثبت شده در این زمینه بالاتر بود.
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش، رضایت زناشویی و رضایت بدنی به صورت معکوس و باورهای ناکارآمد به صورت مستقیم و مثبت، ابتلا به افسردگی پس از زایمان را در زنان باردار پیش بینی می کنند.
کلید واژگان: افسردگی پس از زایمان, رضایت زناشویی, تصویر بدنی, باورهای ناکارآمدIntroductionPostpartum depression is a type of mood disorder that can affect pregnant women who have given birth and is affected by various factors, so the present study aims to predict postpartum depression based on marital satisfaction, satisfied body, and dysfunctional beliefs in women of Bukan City.
MethodsThe present study is descriptive-correlational. The population consisted of all women with pregnancy in the last month in the first half of 2022 in the city of Bukan in the number of 2980 according to Morgan's table and with informed written consent, 340 pregnant women referring to Shahid Qolipur Hospital in Bukan were selected by available sampling method and filled in the questionnaire. Beck-2 depression, Edinburgh postpartum depression, Enrich's marital satisfaction, Body image satisfaction, and Weisman and Beck's dysfunctional beliefs responded. The analysis was done using a stepwise regression method.
ResultsMarital satisfaction, physical satisfaction, and dysfunctional beliefs have a significant ability to predict postpartum depression at P < 0.01 level. This effect is inverse in marital and physical satisfaction and positive in dysfunctional beliefs. Also, marital satisfaction, with an effect size of 0.324, physical satisfaction, with an effect size of 0.497, and ineffective beliefs, with an effect size of 0.652, explain the postpartum depression variable. Also, the prevalence of postpartum depression among women in Bukan City is 30.6%, which is higher than the average of the articles recorded in this field.
ConclusionsAccording to the results of the research, Marital satisfaction, physical satisfaction inversely, and dysfunctional beliefs directly and positively predict postpartum depression in pregnant women.
Keywords: Postpartum Depression, Marital Satisfaction, Body Image, Dysfunctional Beliefs -
زمینه و هدف
رضایت زناشوئی و شادکامی از دغدغه هایی است که در زندگی زناشوئی کودک همسران قابل بررسی است. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زناشویی بر شادکامی و رضایت زناشوئی زنان کودک همسر انجام گرفت.
روش کارمطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی قبل و بعد با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی زنان کودک همسر مراجعه کننده به مرکز مشاوره امید ترنم شهرستان شبستر در سال 1401 بودند که از بین آنها، تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. روایی محتوائی بسته آموزشی توسط اساتید راهنما و مشاور و 6 نفر از اساتید مشاور خانواده و روان شناس تایید شد. از ابزار پرسشنامه رضایت زناشوئی هودسن و پرسشنامه شادکامی آکسفورد به عنوان پیش آزمون- پس آزمون در این پژوهش استفاده شد. سپس برنامه آموزشی طراحی شده در 8 جلسه یک ساعته در همان مرکز مشاوره اجرا گردید. در نهایت، داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و در نرم افزار SPSS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد آموزش مهارت های زناشوئی نظیر مهارت های تنظیم هیجان، تنظیم روابط عاطفی، مهارت های زندگی و مهارت های ارتباطی و رفتاری در افزایش رضایت زناشوئی و شادکامی زنان کودک همسر موثر بود (0/001<p).
نتیجه گیریبا توجه به یافته های مطالعه، می توان با آموزش و توانمندسازی زنان کودک همسر، برخی از چالش های زندگی زناشوئی نظیر عدم رضایتمندی زناشوئی و عدم شادکامی آنان را در زندگی کاهش داد.
کلید واژگان: مهارت های زناشوئی, رضایت زناشوئی, شادکامی, کودک همسریBackgroundSatisfaction and happiness in marriage are significant concerns that can be discussed in the marital life of child-spouse females. The present study was conducted to evaluate the effectiveness of training marital skills on satisfaction and happiness of child-spouse females in marriage.
MethodsThis study was pretest-posttest semi-experimental with a control group study. The study population included all child-spouse females who referred to the Omid Tarnam counseling center in Shabesar town in 1401. A total number of 30 people were randomly selected by convenience sampling and divided into two experimental (15 people) and control (15 people) groups. The content validity of the educational package was confirmed by research-professors and 6 other professors of family counselling and psychology. The Hudson Marital Satisfaction Questionnaire (25 questions) and the Oxford Happiness Questionnaire (OHQ) were used to collect pretest and posttest data in this study. The intervention, which was an educational program designed for 8 sessions of one-hour each, was conducted at the same counseling center. Finally, the data were analyzed using analysis of covariance using SPSS-23.
ResultsThe results showed that the designed training program of marital skills, including excitement regulation skills, emotional relationship regulation, life skills and communication and behavioral skills, was effective in increasing marital satisfaction and happiness of child-spouse females (p<0.001).
ConclusionAccording to the study findings, education and empowerment of the child-spouse females has helped to improve some of the marital life challenges in their life, such as lack of marital satisfaction and unhappiness
Keywords: marital skills, marital satisfaction, happiness, female child spouses -
Background
Pregnancy brings significant changes in the marital relationship of couples, especially new first-time parent. Marital relationships change during pregnancy under the influence of psychological and physiological changes of pregnancy.
ObjectivesThe aim of this study was to determine the marital satisfaction status and its related factors in pregnant women in Semnan, Iran.
MethodsIn this cross-sectional study, 281 pregnant women referred to the health centers of Semnan (Iran) were examined in 2019 using a cluster sampling method. ENRICH Marital Satisfaction (EMS) questionnaire was used to collect data which higher score indicated higher marital satisfaction. Data were analyzed by SPSS26 using independent sample t-test and ANOVA.
ResultsThe mean (SD) of age was 28.96 (4.75) years. Only 11.4% of them had academic education and 31.7% were employed. The mean (SD) total score of marital satisfaction was 59.98 (25.9). Among the factors related to marital satisfaction, the items of personality issues, communication and conflict resolution received the highest mean scores with 48.6, 38.7 and 38.4 respectively. Also, 14.9% of women had very low marital satisfaction, 8.9% low, 24.2% moderate, 19.2% high, and 32.7% very high marital satisfaction. There is no statistically significant relationship between age, education and employment status with marital satisfaction (P-Value>0.05).
ConclusionThis study showed that the status of marital satisfaction in half of the pregnant women was moderate or low. Therefore, it seems necessary to carry out psychiatric interventions along with holding classes on marital communication skills, conflict resolution and sexual relations.
Keywords: Marital Satisfaction, Pregnancy, Cross-sectional study -
مقدمه
شادی، نشاط و نگرش مثبت نسبت به رویدادهای اتفاق افتاده در زندگی، نقش برجسته ای در رضایت زناشویی دارد و می تواند نقش مهمی در ایجاد احساس امنیت و خوش بینی زوجین ایفا کند. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تاثیر آموزش شادکامی بر رضایت زناشویی دانشجویان بود.
روش هااین مطالعه نیمه تجربی بر روی 64 نفر از دانشجویان متاهل دانشگاه علوم پزشکی گناباد در ایران انجام شد. شرکت کنندگان به روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شدند و با استفاده از روش تصادفی بلوک های جایگشتی چهارتایی، به دو گروه آزمون و شاهد تخصیص یافتند. مداخله آموزش شادکامی طی شش جلسه دو ساعته و هفته ای یک بار توسط یک روان پرستار فقط در گروه آزمون اجرا گردید. به منظور جمع آوری داده ها، از فرم اطلاعات دموگرافیک و مقیاس رضایت زناشویی Enrich (EMS یا Enrich Marital Satisfaction) قبل و پس از مداخله در دو گروه استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های 2c، Independent t و Paired t در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0 > P به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
یافته هامقایسه میانگین رضایت زناشویی بین دو گروه قبل از انجام مداخله، اختلاف معنی داری را نشان نداد (630/0 = P)، اما میانگین رضایت زناشویی پس از انجام مداخله اختلاف معنی داری داشت (001/0 > P). مقایسه میانگین رضایت زناشویی قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون، اختلاف معنی داری را نشان داد (001/0 > P)، اما این میزان در گروه شاهد تفاوت معنی داری نداشت (520/0 = P).
نتیجه گیریآموزش شادکامی بر رضایت زناشویی دانشجویان متاهل تاثیرگذار است. با برگزاری کارگاه های آموزشی با محتوای آموزش شادکامی، می توان گام مهمی در راستای کاهش تعارضات زناشویی و افزایش رضایت زوجین دانشجو برداشت.
کلید واژگان: شادکامی, رضایت زناشویی, دانشجویانBackgroundHappiness, cheerfulness, and a positive attitude toward life events play a prominent role in marital satisfaction can significantly contribute to creating a sense of security and optimism for couples. The purpose of this paper is to examine the impact of happiness training on students' marital satisfaction.
MethodsThis quasi-experimental study was conducted on 64 students at Gonabad University of Medical Sciences in Iran. Participants were selected using a systematic sampling method and were randomly assigned to intervention and control groups using permuted blocks of size 4. The happiness training intervention consisted of six 2-hour sessions, conducted once a week by a psychiatric nurse exclusive for the intervention group. A demographic form and the Enrich Scale were used before and after the intervention in both groups. The data were analyzed using SPSS software, including descriptive statistics and analytical statistical tests such as chi-square and paired t-tests. The significance level was determined to be less than 0.05.
FindingsThe comparison of mean marital satisfaction between the two groups did not show a significant difference before the intervention (P = 0.630). However, the mean marital satisfaction after the intervention had a statistically significant difference (P < 0.001). Comparing the mean marital satisfaction before and after the intervention in the intervention group revealed a significant difference (P < 0.001), but this difference was not significant in the control group (P = 0.520).
ConclusionThe results indicate that happiness training has a practical impact on the marital satisfaction of married students. An important step to reduce marital conflicts and increase couple's satisfaction is to hold workshops focused on happiness training.
Keywords: Happiness, Marital satisfaction, Students -
مقدمه
رضایت زناشویی از جمله عوامل مرتبط با سلامت روان و استرس شغلی پرستاران است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله مبتنی بر مدل پرسید بر رضایت زناشویی پرستاران زن شاغل در بیمارستان کاشانی شهرکرد انجام شد.
روش کاردر این مطالعه نیمه تجربی دو گروه قبل و بعد، 50 نفر (دو گروه 25 نفر) از پرسنل پرستاری زن شاغل در بیمارستان کاشانی شهرکرد بر اساس معیارهای ورود به مداخله به روش نمونه گیری در دسترس و تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند. ابزار پژوهش، فرم کوتاه پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه مشخصات فردی بود. برای گروه مداخله 8 جلسه 2 ساعته هفتگی برگزار گردید و قبل، بلافاصله و 4 هفته پس از پایان مداخله پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ توسط دو گروه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، آنالیز واریانس با اندازه های تکراری، آزمون دقیق فیشر، آزمون تعقیبی بونفرونی و آزمون ویلکاکسون، آزمون های ناپارامتری من ویتنی در سطح خطای 5 درصد و با نسخه ی 26 نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته هامیانگین نمرات رضایت زناشویی در پرستاران گروه مداخله قبل از آموزش 90/23±00/163، بلافاصله بعد آموزش 89/17±96/179 و 4 هفته بعد آموزش برابر 75/18±60/179 و در گروه کنترل قبل از آموزش 01/13±56/165، بلافاصله بعد آموزش 85/13±24/163 و 4 هفته بعد از آموزش برابر 12/13±32/162 بود. بر اساس نتایج آزمون ویلکاکسون، نمره رضایت زناشویی در گروه مداخله در حیطه های موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیت های اوفات فراغت، روابط جنسی، ازدواج و فرزندان، بستگان و دوستان و جهت گیری مذهبی بلافاصله و 4 هفته بعد آموزش بطور معناداری بیشتر از قبل آموزش بود (001/0>p)
نتیجه گیریآموزش مهارت های زندگی بر مبنای مدل پرسید تاثیر مثبتی در افزایش رضایت زناشویی پرستاران زن داشت؛ لذا پیشنهاد می گردد، آموزش مهارت های زندگی برای پرستاران متاهل مبتنی بر سیاستگذاری سلامت به طور دوره ای برگزار شود.
کلید واژگان: رضایت زناشویی, پرسید, پرستارIntroductionMarital satisfaction is one of the factors related to the mental health and occupational stress of nurses. Therefore, the present study w was conducted to examine the impact of PERSEDE model-based intervention on the marital satisfaction of female nurses working in Kashani Shahrekord Hospital.
MethodsIn this semi-experimental study, two groups before and after, 50 people were selected from the female nursing staff working in Kashani Shahrekord Hospital and were divided into two groups based on the criteria for entering the intervention by accessible and simple random sampling method. The instrument used was the short form of the Enrich Marital Satisfaction Questionnaire and the personal profile questionnaire. For the intervention group, 8 weekly 2-hour sessions were held, and before, immediately and, 4 weeks after the end of the intervention, the Enrich Marital Satisfaction Questionnaire was completed by both groups. Data analysis using mean, standard deviation, variance analysis with repeated measurements, Fisher precision test, Bonferroni stalking and, Wilcoxon Test, man Whitney nonparametric tests were performed at the five percent error level using version 26 of the SPSS software.
ResultsThe average score of marital satisfaction in the nurses of the intervention group before the training was 163.00±23.90, immediately after the training was 179.96±17.89 and 4 weeks after the training was equal to 179.60±18.75 and in the control group before training from 165.56±13.01, immediately after training 163.24±13.85 and 4 weeks after training was 162.32±13.12; Based on the results of the Wilcoxon test, the marital satisfaction score in the intervention group in the areas of personality, marital relationship, conflict resolution, financial management, leisure activities, sexual relations, marriage and children, relatives and friends, and religious orientation immediately And 4 weeks later, the training was significantly more than before training (p>0.001).
ConclusionLife skills training based on PERSED model had a positive effect on increasing the marital satisfaction of female nurses; Therefore, it is suggested that life skills training for married nurses based on health policy be held periodically.
Keywords: Marital satisfaction, PERSED -
Background & Aims
Marital satisfaction and the related factors are some of the issues raised in psychology and family. The present study was performed with the purpose of investigating the relative contribution of brain-behavioral systems to the marital satisfaction of married women in Urmia City.
Materials & MethodsThis cross-sectional (descriptive-analytical) study was performed on 220 married women living in Urmia, selected through cluster sampling. In addition to the demographic variables questionnaire, the Kansas Marital Satisfaction Scale (KMSS) and Behavioral Inhibition/Activation Systems Scale (BIS/BAS) were used to collect data. Data were analyzed using SPSS version 21 statistical software and descriptive statistical tests (mean and standard deviation, frequency and percentage), and analytical methods (Pearson correlation coefficients, multiple linear regression) at a significance level of p ≤ 0.05.
ResultsBehavioral inhibition/activation systems have a significant effect (ß = 0.388) on marital satisfaction, and the fitness indices of the model showed the adequacy of the presented model, and marital satisfaction has a negative relationship with age, duration of marriage, and spouse's employment. There was a positive relationship between the age of marriage, the couple's education level, the spouse's illness, and leisure time.
ConclusionThe results of this study indicate that the brain-behavioral system is the most significant contributor to marital satisfaction and plays an essential role in improving relationships between couples. Therefore, it is recommended that psychologists pay attention to the importance and impact of these variables in the treatment and promotion of couples’ marital satisfaction in counseling and awareness programs.
Keywords: Brain-behavioral system, Marital satisfaction, Married women -
مقدمه
رضایت زناشویی در زوج ها در گرو رضایت جنسی و درک بهتر نیازهای یکدیگر از هم است. تغییرات جسمانی همانند فزون وزنی و چاقی می تواند برداشت افراد از بدن و ظاهرشان را منفی کرده و رضایت زناشویی آنها را به مخاطره بیاندازد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر رضایت زناشویی و طرحواره های جنسی در زنان فزون وزن انجام شد.
روش کارروش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مبتلا به فزون وزنی شهر تهران ساکن در منطقه 1 در سال 1402 تشکیل دادند که از بین آنها، 30 نفر به روش نمونه گیری آسان و داوطلیانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله طرحواره درمانی در طی 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل رضایت زناشویی (Fowers& Olson,1993)، طرحواره جنسی (Andersen and Cyranowski, 1994) بودند. داده ها طریق نرم افزار spss-v24 با روش آنکووا انجام گرفت.
یافته هایافته ها نشان داد که مداخله طرحواره درمانی به طور معناداری بر رضایت زناشویی و طرحواره های جنسی بهبود بخشید (P<0/05).
نتیجه گیریدرک عمیق تر از طرحواره های دوره کودکی، همانطور که در مداخله طرحواره درمانی به آن پرداخته شده است، می تواند به درک ویژگی های شخصیتی ناکارآمد که در درمان افراد فزون وزن تداخل می کند، کمک کند. همچنین، مراجعان با شناخت طرحواره ها به روش های مقابله ای انطباقی و سازگارانه در زندگی زناشویی دست بیابند.
کلید واژگان: رضایت زناشویی, طرحواره های جنسی, طرحواره درمانی, فزون وزن, چاقیIntroductionMarital satisfaction in couples depends on sexual satisfaction and better understanding of each other's needs. Physical changes such as overweight and obesity can negatively affect people's perception of their body and appearance and endanger their marital satisfaction. Therefore, the present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of schema therapy on marital satisfaction and sexual schemas in overweight women.
MethodsThe current research method is semi-experimental and a pre-post-test design with two experimental and control groups was used to collect data. The statistical population of the study was made up of all women suffering from weight gain in Tehran city living in region 1 in 2023. 30 people were selected by convenience and voluntary sampling and then, randomly divided into two experimental (15 people) and control groups. (15 people) were appointed. The experimental group received schema therapy intervention during 12 sessions of 90 minutes. The measurements used in this research included marital satisfaction (Fowers & Olson, 1993), sexual schema (Andersen and Cyranowski, 1994). The data was analyzed through spss-v24 software with ANCOVA method.
ResultsThe findings showed that schema therapy intervention significantly improved marital satisfaction and sexual schemas (P<0.05).
ConclusionA deeper understanding of childhood schemas, as discussed in the schema therapy intervention, can help to understand the dysfunctional personality traits that interfere with the treatment of overweight individuals. Also, by knowing the schemas, clients can achieve adaptive and compatible coping methods in married life.
Keywords: Marital satisfaction, sexual schemas, schema therapy, overweight, obesity -
هدف
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی- اسلامی و واقعیت درمانی بر رضایت زناشویی زنان درگیر تعارض انجام شد.
روشاز نظر روش شبه آزمایشی با طرح بسط یافته پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان درگیر تعارض، مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده در شهر کرج بود. از این میان به روش نمونه گیری هدفمند 45 نفر که پایین ترین نمره رضایت زناشویی را در پرسش نامه انریچ که ابزار این پژوهش بود کسب کردند انتخاب شدند. برای تحلیل آماری داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد که هر دو درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی- اسلامی و واقعیت درمانی بر رضایت زناشویی زنان تاثیر دارد (001/0 P<). همچنین بین گروه های درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی-اسلامی، واقعیت درمانی و گواه، از لحاظ نمرات تعدیل یافته مولفه های رضایت مندی زناشویی در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری وجود دارد و درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی- اسلامی تاثیر بیشتر بر ارتقای رضایت زناشویی و مولفه های حل تعارض، مدیریت مالی، کودک و فرزندپروری، اقوام و دوستان و جهت گیری مذهبی در زنان دارد (001/0P<، 604/0ƞ2=): بنابراین از این رویکرد می توان به عنوان یک الگوی درمانی استفاده کرد.
کلید واژگان: رضایت مندی زناشویی, ذهن آگاهی, طرحواره های معنوی- اسلامی, واقعیت درمانیIntroductionThis research was conducted with the aim of comparing the effectiveness of mindfulness based on the activation of spiritual-Islamic schemas and reality therapy on the marital satisfaction of women involved in conflict.
MethodsIn terms of the method, it was a quasi-experiment with an extended pre-test-post-test design with two test groups and one control group. The statistical population of the research included women involved in conflict, referring to the family counseling center in Karaj city. Among them, 45 people who obtained the lowest score of marital satisfaction in the Enrich questionnaire, which was the tool of this research, were selected by targeted sampling. Univariate and multivariate covariance analysis methods were used for statistical analysis of data.
ResultsThe findings showed that both mindfulness therapy based on the activation of spiritual-Islamic schemas and reality therapy have an effect on women’s marital satisfaction (P<0.001). Also, there is a significant difference between the groups of mindfulness therapy based on the activation of spiritual-Islamic schemas, reality therapy and evidence, in terms of the adjusted scores of marital satisfaction components in the post-test stage, and the mindfulness therapy based on activation Spiritual-Islamic schemas have a greater effect on the promotion of marital satisfaction and the components of conflict resolution, financial management, child and parenting, relatives and friends, and religious orientation in women (P<0.001, ƞ=2.604): Therefore, from this approach, used as a therapeutic model.
Keywords: marital satisfaction, Mindfulness, spiritual-Islamic schemas, Reality Therapy -
مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال چهل و پنجم شماره 6 (پیاپی 168، بهمن و اسفند 1402)، صص 539 -551زمینه
قرنطینه و فاصله گذاری اجتماعی به دنبال همه گیری کووید-19 (COVID-19) منجر به اضطراب، استرس و عصبانی شدن در افراد شده و بر سلامتی جسمی و روانی و کیفیت روابط زناشویی نیز تاثیر منفی گذاشت. با توجه به عدم انجام مطالعات کافی در این زمینه و همچنین مطالعه ایی که این رویکرد را به صورت تلفنی و حضوری مقایسه کرده باشد در مرور متون یافت نشد، بنابراین این مطالعه جهت مقایسه تاثیر مشاوره تلفنی و حضوری با رویکرد اکسپلیسیت بر تعامل زناشویی و کیفیت زندگی زنان انجام شد.
روش کاراین مطالعه شبه تجربی (مقاله اصیل) در سال 1400 در مجتمع های سلامت شهر تبریز روی زنان 18 تا 40 ساله با نمره عملکرد جنسی کم تر از 28 انجام شد. مشارکت کنندگان با استفاده از جدول اعداد تصادفی کامپیوتری با بلوک بندی چهار و شش تایی به دو گروه مشاوره حضوری و مشاوره تلفنی با نسبت 1:1 اختصاص داده شدند. مشاوره با رویکرد اکسپلیسیت در گروه مشاوره حضوری طی سه جلسه ملاقات 90-60 دقیقه و برای گروه مشاوره تلفنی سه نوبت مشاوره تلفنی انفرادی 90-60 دقیقه ای انجام شد. پرسش نامه های پیش آزمون شامل عملکرد جنسی، کیفیت زندگی جنسی و رضایت زناشویی قبل و هشت هفته بعد از اتمام مداخله تکمیل شد.
یافته هامیانگین (انحراف معیار) نمره کیفیت زندگی جنسی بعد از مداخله، در هر دو گروه مشاوره حضوری و تلفنی نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری افزایش یافته بود. همچنین میانگین (انحراف معیار) نمره کل عملکرد جنسی و رضایت زناشویی بعد از مداخله در گروه مشاوره حضوری به طور معناداری بیشتر از گروه مشاوره تلفنی بود.
نتیجه گیریبهره گیری از مشاوره با رویکرد اکسپلیسیت در هر دو روش حضوری و تلفنی موجب بهبود عملکرد جنسی، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی جنسی می شود.
پیامدهای عملی:
هر دو مدل مشاوره حضوری و تلفنی با رویکرد اکسپلیسیت در سلامت جنسی موثر است. بنابراین، در زمان بحران هایی مانند همه گیری و یا محدودیت های دیگر برای تشکیل جلسات مشاوره حضوری، از مشاوره های تلفنی می توان بهره برد.
کلید واژگان: همه گیری کووید-19, عملکرد جنسی, کیفیت زندگی جنسی, رضایت زناشوییBackgroundQuarantine and social distancing due to COVID 19 has led to anxiety, anger, stress, and anger in people and has had a negative impact on physical and mental health and the quality of marital relationships. Due to the lack of sufficient studies and also the fact that no study was found in the literature review that compared this approach over the phone and face-to-face, this study was conducted with the aim of comparing the effect of telephone and face-to-face counseling with the explicit approach on women's marital interactions.
MethodsThis quasi-experimental study was conducted in 2022 in the health centers of Tabriz city on women aged 18 to 40 with a sexual performance score of less than 28. The participants were assigned to two groups of face-to-face counseling and telephone counseling with a ratio of 1:1 using a computerized random number table with blocks of four and six. Counseling based on explicit approach was done in the face-to-face counseling group during three meetings of 60-90 minutes, and for the telephone counseling group, there were three individual telephone counseling sessions of 60-90 minutes. Pre-test questionnaires including sexual performance, quality of sexual life and marital satisfaction were completed before and eight weeks after the end of the intervention.
ResultsThe mean (standard deviation) score of the quality of sexual life after the intervention was significantly increased in both face-to-face and telephone counseling groups compared to before the intervention. Also the mean (standard deviation) of the total score of sexual performance and marital satisfaction after the intervention in the face-to-face counseling group was significantly higher than that of the telephone counseling group.
ConclusionUsing counseling based on ex-PLISSIT approach in both face-to-face and telephone counseling groups, are effective in sexual health. Therefore, during crises such as a pandemic, or other restrictions to hold face-to-face counseling sessions, telephone consultations are useful.
Practical Implications:
Counseling based on ex-PLISSIT approach is effective for sexual health.
Keywords: COVID-19 Pandemic, Sexual Function, Quality of Sexual Life, Marital Satisfaction -
زمینه و هدف
رضایت زناشویی با برخی متغیرهای روان شناختی ازجمله رفتارهای دلبستگی مرتبط است؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر رفتارهای دلبستگی بر رضایت زناشویی زنان با نقش میانجی نظارت آنلاین بود.
مواد و روش هاطرح پژوهش حاضر، طرح همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری است که یک روش همبستگی چند متغیری بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه ی زنان متاهل استان خوزستان بودند که همسران آن ها از شبکه های اجتماعی استفاده می کردند. با استفاده از روش نمونه گیری روش گلوله برفی بدون تبعیض 350 نفر از زنان متاهل باسواد الکترونیکی و مسلط به استفاده از شبکه های اجتماعی، انتخاب شدند. آزمودنی ها به مقیاس نسخه اصلاح شده مقیاس رفتارهای دلبستگی ساندبرگ و همکاران 2012، مقیاس نظارت آنلاین نسخه اصلاح شده الیسون 2007 و مقیاس رضایت زناشویی پاسخ دادند. از نرم افزار آماری SPSS نسخه 27 و الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos نسخه 24 برای ارزیابی مدل پیشنهادی استفاده گردید.
یافته هانتایج یافته ها نشان داد که اثر مستقیم رفتارهای دلبستگی بر نظارت آنلاین و اثر مستقیم نظارت آنلاین بر رضایت زناشویی معنی دار است 05/0>p. همچنین اثر مستقیم رفتارهای دلبستگی بر رضایت زناشویی معنی دار است 05/0>p. اثر غیرمستقیم رفتارهای دلبستگی بر رضایت زناشویی به واسطه ی نظارت آنلاین نیز معنی دار است 05/0>p. با توجه به معنادار بودن اثر رفتارهای دلبستگی بر رضایت زناشویی در مدل، باید گفت نظارت آنلاین نقش میانجی گری جزیی در رابطه بین رفتارهای دلبستگی با رضایت زناشویی ایفا می کند.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، می توان گفت که رفتارهای دلبستگی از طریق نظارت آنلاین بر رضایت زناشویی زنان متاهل اثرگذار است.
کلید واژگان: رفتارهای دلبستگی, نظارت زناشویی, شبکه های مجازی, رضایت زناشوییAim and BackgroundMarital satisfaction is related to some psychological variables, including attachment behaviors; Therefore, the purpose of this research was to investigate the effect of attachment behaviors on women's marital satisfaction with the mediating role of online surveillance.
Methods and Materials:
The design of the current research is a correlation design of the structural equation modeling type, which was a multivariate correlation method. The statistical population in this research was all married women in Khuzestan province whose husbands used social networks. Using the non-discriminatory snowball sampling method, 350 married women with electronic literacy and familiar with using social networks were selected. Subjects responded to the scale of the modified version of the attachment behavior scale of Sandberg et al. 2012, the online surveillance scale of the modified version of Ellison 2007 and the marital satisfaction scale. SPSS version 27 statistical software and structural equation modeling using Amos version 24 software were used to evaluate the proposed model.
FindingsThe results of the findings showed that the direct effect of attachment behaviors on online marital supervision and the direct effect of online marital supervision on marital satisfaction is significant p<0.05. Also, the direct effect of attachment behaviors on marital satisfaction is significant p<0.05. The indirect effect of attachment behaviors on marital satisfaction through online surveillance is also significant p<0.05. Considering the significance of the effect of attachment behaviors on marital satisfaction in the model, it should be said that online surveillance plays a partial mediating role in the relationship between attachment behaviors and marital satisfaction.
ConclusionsAccording to the findings obtained from the present research, it can be said that attachment behaviors through online surveillance have an effect on the marital satisfaction of married women.
Keywords: Attachment behaviors, virtual networks, marital satisfaction, marital monitoring -
Aim
Marital satisfaction can affect both life satisfaction and mental health. Adequate sexual health literacy level can maintain and improve sexual health in individuals. This study aimed to compare the level of marital satisfaction and sexual health literacy in fertile and infertile couples.
Instrument & MethodsThis descriptive-cross-sectional study was conducted on 262 couples (including 136 fertile couples and 126 infertile couples) in the north and northwest of Iran during 2020-2021. The data were collected using a demographic characteristics questionnaire, a sexual health literacy for adult questionnaire, and a short-form enrich marital satisfaction scale. The collected data were analyzed using descriptive and inferential statistics in SPSS 26 Software.
FindingsThe mean±SD of marital satisfaction in fertile and infertile couples was 36.93±6.58 and 36.05±6.25, respectively and this mean difference was not statistically significant (p=0.121). The mean±SD of sexual health literacy score in fertile and infertile women was 75.69±17.29, and 67.76±20.26 respectively, and it was calculated 76.89±16.22, and 67.66±20.46, in fertile and infertile men respectively. This mean difference was statistically significant (p=0.001) in both groups. Furthermore, the husband’s education level and duration of marriage were regarded as determinants of marital satisfaction among all participants (p<0.05).
ConclusionThe sexual health literacy level in fertile couples is higher than in infertile ones.
Keywords: Sexual Health, Marital Satisfaction, Fertile, Infertile -
سابقه و هدف
همه گیری کرونا ویروس تاثیرات گسترده ای بر زندگی انسان ها داشته و مسایل متعددی را در ابعاد اقتصادی، علمی، محیط و زندگی شخصی افراد ایجاد کرده است. باروری در زنان یکی از تهدیدهایی بود که در پاندمی کووید-19 مورد توجه قرار گرفت. این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زندگی، رضایت زناشویی و اضطراب، افسردگی استرس در زنان سنین باروری مراجعه کننده به مراکز درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مازندران در طول پاندمیک کووید-19، انجام پذیرفت.
مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی به شیوه مقطعی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مازندران از فروردین 1399 تا اسفند 1400 بود که در دو دوره مورد پرسشگری قرار گرفتند. داده ها با استفاده از یک پرسشنامه شامل اطلاعات جمعیت شناختی، بارداری و بیماری کووید-19 جمع آوری شد. هم چنین اطلاعات مربوط به کیفیت زندگی شرکت کنندگان در مطالعه، با استفاده از پرسشنامه SF-12، اضطراب، افسردگی و استرس شرکت کنندگان با مقیاس لاویبوند (DASS) و رضایت زناشویی با پرسشنامه انریچ (Enrich) مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرمافزار Spss 24 تحلیل و آنالیز گردید.
یافته هادر این مطالعه 1759 زن در سن باروری شرکت داشتند. تمام شرکت کنندگان (100 درصد) متاهل با میانگین مدت زمان ازدواج 5/1±8/5 سال بودند. 14/1 درصد زنان در طول مطالعه به کووید مبتلا شده بودند. 7/2 درصد زنان حداقل یک بیماری زمینه ای داشتند که بیماری هایپوتیروییدی (4/3 درصد)، دیابت (1/3 درصد) و فشارخون (1/0 درصد) شایع ترین موارد این بیماری ها بودند. نتایج حاکی از کاهش سلامت جسمانی و مشکلات هیجانی افراد به دلیل تغییرات به وجود آمده در کیفیت زندگی در اثر شیوع کووید-19 بود. حدود 99 درصد از زنان نشانه های خفیف و متوسط اختلالات روانی شامل افسردگی، اضطراب و استرس را در طول مطالعه نشان دادند. سطح استرس شرکت کنندگان با گذشت زمان کاهش(3 8/8±9/6 در برابر 9/7±8/36) و میزان رضایت زناشویی آن ها افزایش یافت (0/3±2/91 در مقایسه ب1ا10/3±2/95، 0/0P=). هم چنین یافته های پژوهش نشان داد کیفیت زندگی افراد رابطه معنی داری با میزان اختلالات روانی داشت.
استنتاجنتایج مطالعه افزایش میزان رضایت زناشویی افراد در طول دوران کووید-19 را نشان داده بود. میزان کیفیت زندگی افراد شرکت کننده در مطالعه در دو دوره زمانی دارای تفاوت معنی داری بود. بر این اساس توجه ویژه به زنان سنین باروری و افزایش آگاهی عمومی و جنسی آنان و ارایه برنامه های مثبت روانشناختی در شرایط بحران در تدوین سیاستگذاری ها و برنامه های سلامت توصیه می گردد
کلید واژگان: بارداری, زنان باردار, پاندمیک کووید, کیفیت زندگی, رضایت زناشویی, استرسBackground and purposeThe coronavirus epidemic has had a significant impact on people's lives and has created many problems in the economic, scientific, environmental, and personal dimensions of people's lives. Fertility in women was one of the threats addressed during the Covid-19 pandemic. The purpose of this study was to evaluate the quality of life, marital satisfaction, and anxiety, depression, and stress in women of reproductive age referring to medical centers covered by Mazandaran University of Medical Sciences during the COVID-19 pandemic.
Materials and methodsThe current study was descriptive and analytical in a cross-sectional manner. The statistical population included all women referred to medical centers covered by Mazandaran University of Medical Sciences from March 1399 to March 1400, who were questioned in two periods. Data were collected using a questionnaire that included demographic information, pregnancy, and COVID-19 disease. Also, the information related to the quality of life of the participants in the study was evaluated using the SF-12 questionnaire, anxiety, depression, and stress of the participants with the Lovebond scale (DASS), and marital satisfaction with the Enrich questionnaire. The collected data were analyzed using SPSS 24 software.
Results1759 women of reproductive age participated in this study. All participants (100%) were married, with an average duration of marriage of 8.5±1.5 years. 14.1% of women were infected with COVID-19 during the study. 7.2% of women had at least one underlying disease, hypothyroidism (4.3%), diabetes (1.3%) and hypertension (0.1%) being the most common cases. There were diseases. The results indicated a decrease in people's physical health and emotional problems due to the changes in their quality of life due to the outbreak of Covid-19. About 99% of women showed mild and moderate symptoms of mental disorders, including depression, anxiety, and stress, during the study. The participants' stress levels decreased over time (9.6±8.83 vs 8.3±69.7), and their marital satisfaction increased (2.91±0.3 vs 2.95±0.31, P=0.0). Also, the findings of the research showed that people's quality of life had a negative and significant relationship with the amount of mental disorders.
ConclusionThe results of the study revealed an increase in marital satisfaction during the Covid-19 period. The study participants' quality of life had a significant difference in the two time periods. Consequently, special attention to Women of reproductive age, increasing their general and sexual awareness, and providing positive psychological programs in crisis conditions are recommended in formulating health policies and programs
Keywords: pregnancy, pregnant women, COVID pandemic, quality of life, marital satisfaction, stress
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.