جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آبستنی" در نشریات گروه "دامپزشکی"
-
نشریه طب دامپزشکی جایگزین، پیاپی 20 (بهار 1403)، صص 1183 -1194زمینه و هدف
افزایش ناباروری و کاهش میزان آبستنی دو مورد از چالش برانگیزترین مسائل در گاوهای شیری مدرن است. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر گنادوتروپین کوریونی انسانی روز 5 و تزریق فلونیکسین مگلومین در روزهای 14-16 بعد از تلقیح بروی آبستنی درگاوهای شیری پرتولید در دو فصل سرد و گرم بود.
مواد و روش ها:
در این مطالعه تعداد 557 راس گاو شیری انتخاب وبه طورتصادفی به چهار گروه در هر دو فصل سرد (تعداد 396 گاو) و گرم (تعداد 181 گاو) تقسیم شدند. شاخص گرما - رطوبت (85-92) نشان داد که گاو ها در فصل گرم تحت استرس گرمایی بودند. گروه یک: تزریق هورمون گنادوتروپین کوریونی انسانی روز 5 بعد از تلقیح، گروه دو: تزریق هورمون گنادوتروپین کوریونی انسانی روز پنچم و فلونیکسین مگلومین بین روزهای 14-16 بعد از تلقیح، گروه سوم: تزریق فلونیکسین روزهای بین 14-16 و گروه چهارم: گروه کنترل. جهت بررسی میزان پروژسترون در روزهای 5 و 12 بعد از تلقیح نمونه خون اخذ گردید، همچنین جهت بررسی تعداد جسم زرد، اندازه گیری اقطار جسم زرد در روزهای 5 و 12 و آبستنی در روز 28-30 بعد از تلقیح سونوگرافی انجام شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد که میزان پروژسترون در گروه های یک و دو بیشتر از دو گروه دیگر در فصل سرد بود (13 و 12/7؛ p=0.001) در صورتیکه تفاوت معنی داری در بین گروه ها در فصل گرم مشاهده نشد (11 و 10/4؛ p=0.7). اجسام زرد تشکیل شده بعد از تزریق کوریونیک انسانی دردو گروه 2 (1/68) و 3 (1/70) بیشتر از دوگروه دیگر (1/3 و 1/1) به ترتیب در فصل سرد بود (p=0.0001)، این اختلاف در بین گروه ها در فصل گرم مشاهده نشد. همچنین اختلاف معنی داری در بین گروه ها در فصل گرم از لحاظ آبستنی مشاهده نشد ولی در فصل سرد تغییرات معنی دار بود.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصل از این مطالعه استفاده از فلونیکسین مگلومین تاثیری در بهبود باروی در دو فصل سرد و گرم نداشت ولی تزریق گنادوتروپین کوریونی انسانی روز 5 بعد از تلقیح توانست تعداد جسم زرد و میزان پروژسترون و همچنین میزان آبستنی را در فصل سرد افزایش دهد ولی درفصل گرم هیچ تاثیری مشاهده نشد.
کلید واژگان: کوریونیک انسانی, فلونیکسین مگلومین, پروژسترون, آبستنی, استرس گرماییBackground and aimGrowing infertility and a reduction in pregnancy rates are two of the most challenging issues facing modern dairy cows. Our objectives were to determine pregnancy rates, plasma progesterone concentrations, and corpus luteum (CL) numbers in high-producing dairy cows during two distinct periods (cool and warm seasons). This evaluation followed the administration of: 1) human chorionic gonadotropin (hCG) on day 5 after AI, 2) a combined treatment with hCG on day 5 and flunixin meglumine between days 14 and 16 after AI, and 3) flunixin meglumine alone between days 14 and 16 after AI.
Materials and MethodsCows were subjected to pre-synch programming in two experiments (cool period, n = 396) and warm period, n = 181), respectively. Environmental data in the warm period indicated that cows experienced high heat stress during the trial in the warm period (THI = 85-92). Cows in both experiments were randomly divided into four groups: Group 1 received hCG, and Group 2 was given hCG on day 5 and FM on days 14–16, Group 3 was treated with FM on days 14–16, and the untreated group was the control group. Ovarian structures and serum progesterone levels were determined on days 5 and 12 after AI, respectively. Ultrasonography was used to evaluate the pregnant status of cows on days 28-30.
ResultsThere was a significant difference in p4 concentrations 12 days after IA between groups in the cool period, in both the hCG and hCG+FM groups (p = 0.001). But the discrepancy in p4 was not observed between groups in the warm period (p = 0.7). The increase in CL for cows treated with hCG compared with control cows was greater during the cool (1.7 vs. 1.1) period compared to the warm (1.1 vs. 1.3) period (p = 0.001). In the warm season, no significant difference in pregnancy rate on day 30 between the four groups was obtained.
ConclusionOur results indicated that administration of flunixin meglumine did not improve pregnancy rates in dairy cows during either the warm or cool seasons. Conversely, treatment with hCG on day 5 after artificial insemination induced accessory corpora lutea, increased plasma progesterone concentration, and improved pregnancy rates in dairy cows during the cool period only. None of these effects were observed during the warm period.
Keywords: Hcg, Flunixin Meglumine, Progesterone, Pregnancy, Heat Stress -
هدف از این تحقیق بررسی وضعیت سرمی ویتامین D در میش های کبوده شیراز در مراحل مختلف تولیدمثلی از جمله جفت گیری، آبستنی و اوایل شیردهی بود. از تعداد 60 راس میش سالم در سه مرحله نمونه برداری شد. مرحله اول در زمان جفت گیری، مرحله دوم در اواخر بارداری و مرحله سوم بعد از زایمان بود. نمونه ها از نظر سطوح 25 هیدروکسی ویتامینD مورد بررسی قرار گرفتند. در هنگام زایمان، چند قلوزایی، وزن بره ها و میزان سقط ثبت شد. نتایج نشان داد که میانگین سطوح سرمی ویتامین D در مرحله سوم نمونه برداری (ابتدای شیردهی) نسبت به مرحله اول (جفت گیری) و مرحله دوم (آبستنی) به طور معنی داری بیش تر بود، با این حال، تفاوت معنی داری در سطوح ویتامین D در بین گروه های غیر آبستن، تک قلو و دوقلو در هیچ یک از مراحل نمونه گیری مشاهده نشد. سطح ویتامین D در میش های کبوده شیراز در ابتدای شیردهی بالاتر بود. علاوه بر این، با افزایش تعداد زایش، ویتامین D سرم در میش های آبستن اندکی کاهش یافت. در مجموع، یافته ها نشان می دهد که حفظ سطح کافی ویتامین D ممکن است در سلامت باروری در گوسفند نقش داشته باشد، زیرا به نظر می رسد بین سطوح ویتامین D و باروری همبستگی وجود دارد.
کلید واژگان: ویتامین D, میش, آبستنی, نژاد کبوده شیرازThe aim of this research was to examine the serum vitamin D status in Gray Shirazi ewes during different reproductive stages, including mating, pregnancy, and early lactation. A total of 60 healthy ewes were sampled at three stages. The first stage was during mating, the second stage was in the late pregnancy, and the third stage was after delivery. The blood samples were analyzed for 25-hydroxy vitamin D levels. At delivery, multiple births, weight of lambs, and stillbirth rates were recorded. The results revealed that the mean serum vitamin D levels were significantly higher in the third stage of sampling (beginning of lactation) compared to the first stage (mating) and the second stage (pregnancy) (P=0.014 and P=0.017). However, there was no significant difference in vitamin D levels among the non-pregnant (the ewes that did not become pregnant after mating), singleton, and twin groups at any of the sampling stages. Vitamin D levels were highest at the beginning of lactation in gray shirazi ewes. Additionally, serum vitamin D was slightly decreased in pregnant ewes as the number of lambing increased. In total, the findings suggest that maintaining sufficient vitamin D levels may play a role in reproductive health in sheep, as there appears to be a correlation between vitamin D levels and fertility.
Keywords: Vitamin D, Ewe, Pregnancy, Gray Shirazi Breed -
مسمومیت آبستنی و کمبود مس و روی از اختلالات متابولیکی و تغذیه ای رایج در انتهای آبستنی میش ها بوده که عموما با خساراتی همراه است. بروز توام آن ها در میش ها احتمال تاثیرگذاری و مرتبط بودن آن ها را تقویت می نماید. تعداد 127 راس میش با آبستنی سنگین انتخاب و ارتباط غلظت سرمی بتا هیدروکسی بوتیرات (BHB) با اسیدهای چرب غیراستریفیه (NEFA)، گلوکز، کلسترول، تری گلیسیرید، مس و روی در آستانه و برش های متفاوت تعیین شد. پس از تایید آبستنی، مقدار 5 میلی لیتر خون وداجی تهیه و سرم برای ارزیابی شاخص ها به کار رفت. میانگین غلظت BHB خون میش های آبستن 0/75 و دامنه 1/39-0/13 میلی مول/لیتر بود. فراوانی و درصد میش های با BHB کم تر از 0/79 تعداد 72 راس، بین 0/99-0/80 تعداد 48 راس (37/8 درصد)، 1/9-1 تعداد 6 راس (4/7 درصد) و 1/39-1/2 میلی مول/لیتر تعداد 1 راس (0/8 درصد) بود. میانگین کلی غلظت NEFA 0/42میلی مول/لیتر، گلوگز 50، کلسترول 55/9، تری گلیسیرید 29/3 میلی گرم/دسی لیتر، مس 98/6 و روی 76/9 میکروگرم/دسی لیتر بود. میانگین غلظت NEFA، گلوکز و مس در بین میش های با گروه بندی کمتر از 0/79 میلی مول/لیتر BHB معنی دار بود. این مقایسه در بین گروه های با آستانه 0/8 و 1 میلی مول/ لیتر BHB، فقط برای NEFA و کلسترول معنی دار بود. بین BHB/NEFA (r=0.31) و مس/روی (r=0.42) در آستانه 0/8 میلی مول/لیتر BHB در میش های با کتوز تحت بالینی همبستگی وجود داشت. در آستانه 1 میلی مول/لیتر BHB، بین BHB/گلوکز (r=-0.55)، گلوکز/مس (r=0.38)، کلسترول/تری گلیسیرید (r=0.33)، کلسترول/مس (r=0.27)، کلسترول/روی (r=0.26) و مس/روی (r=0.42) روابط مثبت معنی داری وجود داشت. لذا می توان گفت که میزان ابتلا به کتوز تحت بالینی در میش های آبستن در آستانه 0/8 میلی مول/لیتر 38 درصد و در آستانه 1 حدود 4/7 درصد است. غلظت سرمی مس و روی میش ها در دامنه طبیعی بوده و کمبودی مشاهده نشد. BHB با غلظت مس و روی مرتبط نبوده ولی در غلظت نیفا، گلوکز و کلسترول تاثیرگذار بود. نهایتا تغییرات BHB در غلظت مس و روی موثر نبوده و مستقل از همدیگر می باشند.کلید واژگان: میش, آبستنی, NEFA, BHB, کتوز تحت بالینی, ریزمغذی ها, شاخص انرژیPregnancy toxemia, copper (Cu) and zinc (Zn) deficiencies are common metabolic and nutritional disorders that occur at the end of ewes' pregnancy and cause economic losses in animal industries. Their co-occurrence in ewes increases the likelihood of their effectiveness and relevance. One hundred and twenty-seven ewes at the end month of pregnancy were selected and the relationship between serum concentrations of beta-hydroxybutyrate (BHB) and NEFA, glucose, cholesterol, triglycerides, Cu and Zn was determined at different BHB thresholds. Following confirmation of pregnancy, 5 ml of Jugular blood was prepared and serum was used to evaluate the parameters. The mean BHB concentration was 0.75 and ranged from 0.13-1.39 mmol/l. Frequency and percentage of ewes with BHB <0.79 mmol/l was 72 (56.7%), 0.8-0.99 mmol/l was 48 (37.8%), 1-1.19 mmol/l was 6 (4.7%) and 1.2-1.39 mmol/l was 1 (0.8%). The mean concentrations of NEFA, glucose, cholesterol, triglyceride, Cu and Zn were 0.42 mmol/l, 50, 55.9, 29.3 mg/dl, 98.6 and 76.9 μg/dl, respectively. Mean concentrations of NEFA, glucose and Cu were significant among ewes grouped with less than 0.79 mmol/l BHB. This comparison was significant between ewes with a threshold of 0.8 and 1 mmol/l BHB only for NEFA and cholesterol. There were correlations between BHB/NEFA (r=0.31) and Cu (r=0.42) at the threshold of <0.79 mmol/l BHB and at the 0.8-0.99 mmol/l BHB between BHB/glucose (r=-0.55), glucose/Cu (r=0.38), cholesterol/triglyceride (r=0.33), cholesterol/Cu (r =0.27), cholesterol/Zn (r=0.26) and Cu/Zn (r=0.42) and the same as for 1.2-1.39 mmol/l. In conclusion, the incidence of subclinical ketosis in pregnant ewes at the threshold of 0.8 mmol/l BHB was 37.8% and 1 mmol/l BHB was 4.7%. Serum Cu and Zn concentrations of ewes were in the normal range and no deficiency was observed. BHB was not correlated with Cu and Zn but was effective in NEFA, glucose and cholesterol concentrations. Finally, 4.7% of ewes were suspected to subclinical ketosis and Cu and Zn were not influenced by BHB values.Keywords: Ewes, Pregnancy, NEFA, BHB, Subclinical ketosis, Energy, mineral indices
-
آلاینده های ناشی از کارخانه ذوب مس شهرستان شهربابک حاوی مقادیر قابل توجهی مس است که می تواند به شکل گرد و غبار روی گیاهان این منطقه نشسته و سبب مسمومیت با مس در گوسفندان شود. هدف از این پژوهش بررسی همبستگی غلظت سرمی عناصر معدنی کمیاب شامل مس، مولیبدن و آهن با میزان زایمان در تلقیح مصنوعی لاپاروسکوپی میش های شهربابک بود. به این منظور در 500 راس میش از گله های شهرستان شهربابک واقع در فواصل مختلف از کارخانه مس همزمان سازی فحلی صورت گرفت. همزمان با فحلی و پیش از تلقیح مصنوعی، خون گیری از 17 درصد از میش های هر گله برای ارزیابی غلظت عناصر معدنی کمیاب: مس، مولیبدن و آهن و همچنین هورمون استروژن انجام شد. سپس تلقیح مصنوعی با اسپرم منجمد به روش لاپاروسکوپی، 4±52 ساعت پس از تزریق هورمون eCG انجام گردید. نتایج نشان داد که گله خاتون آباد با کمترین فاصله نسبت به کارخانه مس (10 کیلومتر) دارای سطوح بالای مس، مولیبدن و آهن در مقایسه با سایر گله ها بود. با این حال، هیچ ارتباطی بین غلظت مس، مولیبدن و استروژن با میزان زایمان وجود نداشت. بین غلظت آهن سرم و میزان زایمان رابطه وجود داشت، به این صورت که با افزایش آهن به صورت حد مرزی شانس زایمان افزایش یافت. از این رو، یافته های حاضر نشان می دهد که فاصله کم گله از کارخانه مس منجر به سطوح بالای مس، مولیبدن و آهن در سرم میش می شود. با این حال، تاثیری بر میزان زایمان در تلقیح مصنوعی به روش لاپاروسکوپی ندارد؛ هر چند پژوهش های بیشتری برای اثبات این ادعا لازم است.کلید واژگان: تلقیح مصنوعی, آبستنی, گوسفند, عناصر کمیابDue to the pollution from the copper smelter factory in Shahrebabak County, the dust on the plants of this area contains substantial amounts of copper, which sometimes causes copper poisoning in sheep. This study aimed to investigate the correlation of serum concentration of trace mineral elements: copper, molybdenum, and iron with the lambing rate of ewes in Shahrebabak County using laparoscopic artificial insemination. For this purpose, 500 ewes were oestrus synchronized in herds in Shahrebabak County located at various distances from the copper factory. The laparoscopic artificial insemination was performed 52±4 hours after eCG hormone injection but before the laparoscopy, serum sampling was done from 17% of the herd to assess the concentration of trace mineral elements: copper, molybdenum, and iron as well as estrogen. The results showed that the Khatoon-Abad herd with the shortest distance to the copper factory (10 km) had significantly higher levels of copper, molybdenum, and iron compared with other herds. However, there was no relationship between the concentration of copper, molybdenum, and estrogen with the lambing rate. There was a relationship between the amount of iron and the lambing rate, so the chance of fertility increased marginally with the increase in iron. Hence, the present findings indicate that the low distance of the herd from the copper factory results in high levels of copper, molybdenum, and iron in the ewe's serum; however, it has no effect on the lambing rate by laparoscopic artificial insemination. More research is needed to prove this claim.Keywords: Artificial insemination, Pregnancy, Sheep, Microminerals
-
زمینه مطالعهافسردگی پس از زایمان مهم ترین مشکل فیزیولوژیکی است و تلاش های زیادی برای تعیین وقایع فیزیولوژیکی دخیل در بروز آن انجام شده است. مونوترپن های طبیعی مانند آلفا پینن دارای فواید متعددی هستند و مطالعات کمی در خصوص اثرات ضد افسردگی آلفا پینن در افسردگی پس از زایمان انجام شده است.هدفاین مطالعه با هدف تعیین اثرات مواجهه با آلفا پینن در دوران بارداری بر رفتار شبه ضد افسردگی پس از زایمان در موش انجام شد.روش کارموش های ماده آبسنن به طور تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. در گروه شاهد، به موش های آبستن سالین در روزهای 5، 8، 11، 14 و 17 آبستنی تزریق شد. در گروه های 2-4، موش های ماده آبستن آلفا پینن (0/1، 1/5 و 1 میلی گرم بر کیلوگرم) را در روزهای 5، 8، 11، 14 و 17 آبستنی دریافت کردند. در روز دوم پس از زایمان، تست های میدان باز ، روتارود، تست شنای اجباری و تست تعلیق دم برای ارزیابی فعالیت ضد افسردگی شبه افسردگی آلفا پینن استفاده شد. همچنین نمونه های سرمی برای تعیین فعالیت آنتی اکسیدانی گرفته شد.نتایجبا توجه به نتایج، آلفا پینن (0/5 و 1 میلی گرم) بطور معنی داری تعداد مربع های متقاطع شده در تست میدان باز و زمان ماندن در روتارود را پس از زایمان فزایش داد (P<0/05). همچنین، آلفا پینن (0/5 و 1 میلی گرم) به طور معنی داری زمان بی حرکتی در تست های شنای اجباری و تعلیق دم را متعاقب زایمان در موش ها کاهش داد (P<0/05). چنین، آلفا پینن (0/5 و 1 میلی گرم) طور قابل توجهی مالون دی آلدییدرا کاهش داد در حالی که سطح گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز و وضعیت آنتی اکسیدانی کل را در موش های پس از زایمان در مقایسه با گروه کنترل افزایش داد (P<0/05).نتیجه گیری نهایی: به نظر میرسد تجویز آلفا پینن در دروان آبستنی میتواند موجب تقلیل افسردگی متعاقب زایمان از طریق اثرات آنتی اکسیدانی در آن انجام شود.کلید واژگان: آبستنی, آلفا پینن, موش, ضد افسردگیBackgroundParturition depression is an important physiological problem, and several attempts have been made to ascertain this physiological phenomenon. Natural monoterpenes like α-pinene have numerous beneficial properties, but no studies have been done on their antidepressant potential in postpartum animals.ObjectivesThis study aimed to determine the effects of prenatal administration of α-pinene on the antidepressant-like behavior of mice following delivery.MethodsPregnant female mice were randomly assigned into four groups. In the control group, the animals were injected with saline on their 5, 8, 11, 14, and 17 gestation days (GD). In groups 2 to 4, pregnant female mice were injected with α-pinene (0.1, 0.5, and 1 mg/kg, respectively) at GD 5, 8, 11, 14, and 17. On day 2 postpartum, open field test (OFT), rotarod, forced swimming test (FST), and tail suspension test (TST) were used to evaluate the antidepressant activity of α-pinene in mice. Also, serum samples were taken to determine the antioxidant activity.ResultsAccording to the results, α-pinene (0.5 and 1 mg/kg) significantly increased activity in OFT and staying on the rotarod (P≤0.05). Also, α-pinene (0.5 and 1 mg/kg) diminished immobility time (s) in TST and FST on postpartum mice (P≤0.05). α-pinene (0.5 and 1 mg/kg) decreased malondialdehyde while increased glutathione peroxidase, superoxide dismutase, and total antioxidant status levels in postpartum mice as compared with the control group (P≤0.05).ConclusionIt seems that prenatal administration of the α-pinene can alleviate postpartum depression via its antioxidant property in mice.Keywords: Antidepressant, α-Pinene, mice, pregnancy
-
آسیب های کانال زایمانی منجر به خسارات مالی قابل ملاحظه ای در گله های گاو شیری میشوند و غالبا به دلیل آسیب مامایی حین زایمان رخ می دهند. پارگی های کانال زایمانی به درجات مختلف رخ می دهند که از یک تا سه بسته به شدت جراحت تقسیم بندی می شوند، پارگی درجه سوم میان دوراه معمولا به دلیل سخت زایی و فیستول های رکتوواژن معمولا به دلایل اصلاح اشتباه پارگی درجه سوم میان دوراه، آبسه ها، سخت زایی و سایر رخدادهای مامایی رخ می دهند. هر دو این عوارض منجر به تجمع مدفوع در کانال زایمانی و بدنبال آن کاهش نرخ آبستنی می شوند. هدف اصلی جراحی های کانال زایمانی و قسمت خارجی دستگاه تناسلی بازگرداندن توانایی آبستنی موفق و اصلاح آسیب های مرتبط با موارد سخت زایی است. در این نگاشته تلاش شده است که با تاکید بر اهمیت آسیب های کانال زایمانی در گاو، به علل و مدیریت و درمان این اختلالات بپردازیم.
کلید واژگان: آسیبهای کانال زایمانی, گاو شیری, زایمان, پارگی های کانال زایمانی, فیستولهای رکتوواژن, آبستنیInjuries of the birth canal in cows (perineal lacerations, fistula…) cause significant economic loss in dairy herds. These injuries usually are associated with obstetric trauma during labor. Third degree perineal lacerations and fistula formation usually happen because of dystocia, improper repairs, abscesses and forced extractions and lead to fecal contamination of the birth canal and reduced fertility. The main reason for the birth canal and external part of the reproductive tract surgery is to restore fertility of the animal and repair the injuries associated with dystocia. In this review the causes, management, and treatment of these disorders by emphasizing on the importance of birth canal injuries in cows were discussed.
Keywords: perineal lacerations, dairy cows, birth canal -
این مطالعه با هدف بررسی وضعیت تعادل انرژی در دوران جفت گیری، آبستنی و پس از بره زایی و ارتباط آن با پیامدهای تولیدمثلی در گوسفند کبوده شیراز انجام شد. 30 راس میش کبوده شیراز سالم که در شرایط صنعتی نگهداری شده بودند به طور تصادفی انتخاب شدند. در طول بره زایی، میش ها از نظر میزان تکثیر و همچنین سقط جنین و وزن بره ها در بدو تولد بررسی شدند. خون گیری در طول جفت گیری، در دو تا چهار هفته آخر بارداری و یک تا دو هفته پس از زایمان انجام شد. سطح سرمی فاکتور رشد شبه انسولین 1(IGF-1)، انسولین، اسیدهای چرب غیر استریفیه (NEFA) و اسید بتا هیدروکسی بوتیریک (BHBA) و پروژسترون مورد ارزیابی قرار گرفت. افزایش قابل توجهی در سطح IGF-1 در اواخر آبستنی در مقایسه با اوایل شیرواری مشاهده شد. علاوه بر این، غلظت BHBA در دوران آبستنی و پس از زایمان نسبت به زمان جفت گیری به طور معنی داری افزایش یافت. حداکثر غلظت BHBA و NEFA در پایان آبستنی و پس از زایمان به ترتیب در آبستنی های دوقلو و تک قلو بود. علاوه بر این، بالاترین غلظت BHBA با کمترین BCS میش همراه بود. همچنین بین وزن بره و NEFA، BHBA و پروژسترون همبستگی مستقیم و معنی داری وجود داشت. در نتیجه، شاخص های سرمی تعادل انرژی، به ویژه انسولین و BHBA، تا حد زیادی تحت تاثیر مراحل تولید مثلی، به ویژه آبستنی و تعداد بره ها در میش های کبوده شیراز قرار دارند. شناسایی دقیق این تغییرات در تشخیص شرایط غیرطبیعی و اختلالات متابولیکی و تغذیه ای در این نژاد ضروری است.
کلید واژگان: پروفایل متابولیک, جفت گیری, آبستنی, شیرواری, میش کبوده شیرازThis study was aimed to investigate the status of energy balance during mating, pregnancy and after lambing and its relationship with reproductive outcomes in Gray Shirazi sheep. Thirty healthy Gray Shirazi ewes that were kept in industrial conditions were randomly selected. During lambing, the ewes were examined for the rate of multiplication as well as abortions and the weight of lambs at birth. Blood sampling was performed during mating, on the last two to four weeks of pregnancy, and on one to two weeks after delivery. Serum levels of insulin-like growth factor-1 (IGF-1), insulin, non-esterified fatty acids (NEFA) and beta-hydroxybutyric acid (BHBA), and progesterone were assessed. There was a significant rise in IGF-1 level in late pregnancy compared to that in early lactation. In addition, the concentration of BHBA was significantly increased during pregnancy and postpartum compared to the mating time. Maximum BHBA and NEFA concentrations at the end of pregnancy and postpartum were in twin and singleton pregnancies, respectively. In addition, the highest BHBA concentrations were accompanied by the lowest BCS of ewes. Moreover, there was a significant direct correlation between lamb weight and NEFA, BHBA, and progesterone. In conclusion, serum indicators of energy balance, particularly insulin and BHBA, are largely influenced by reproductive stages, especially pregnancy and the number of lambs in Gray Shirazi ewes. Accurate identification of these changes is essential in diagnosing abnormal conditions and metabolic and nutritional disorders in this breed.
Keywords: Metabolic profile, Mating, Gestation, Lactation, Gray Shirazi ewes -
زمینه مطالعه
تعیین جنسیت جنین در صنعت اسب به دلایل اقتصادی از اهمیت برخوردار است. بنابراین، روش های مختلفی برای تعیین جنسیت جنین در اسب توسعه پیدا کرده است، ولی تکنیک های حاضر دارای محدودیت هایی هستند. اخیرا، ارزیابی غلظت تستوسترون مادری به عنوان روشی ساده و ارزان جهت تشخیص جنسیت جنین پیشنهاد شده است، اما یافته ها در گونه های مختلف متناقض هستند.
هدفهدف مطالعه حاضر اندازه گیری غلظت تستوسترون گردش خون مادیان های آبستن با جنین های نر و ماده به منظور سنجش ارزش تشخیصی غلظت تستوسترون مادری برای تعیین جنسیت جنین اسب بود.
روش کارنمونه های خون در ماه های سه، شش و نه آبستنی از مادیان ها (تعداد = 20) اخذ شد. نمونه ها سانتریفیوژ شده و تا زمان آنالیز هورمونی غلظت تستوسترون با استفاده از کیت الایزا در منفی 20 درجه سانتی گراد ذخیره شدند. جنسیت کره ها در زمان تولد و بر اساس مشاهده اندام تناسلی خارجی تعیین شد.
نتایجغلظت تستوسترون در ماه های سوم، ششم و نهم آبستنی و نه غلظت تجمعی تستوسترون تفاوتی میان مادیان های دارای کره نر و ماده نداشت (05/0 < P). اما غلظت تستوسترون در طول آبستنی در تمامی مادیان ها فارق از جنسیت جنین آنها تغییر کرد و در ماه شش بالاتر از ماه های سه و نه بود (0001/0 > P).
نتیجه گیری:
در نتیجه، مطالعه حاضر نشان داد که غلظت تستوسترون مادری نمی تواند برای تعیین جنسیت جنین در اسب استفاده شود. اما مطالعه حاضر مبین تغییرات غلظت تستوسترون در مقاطع مختلف آبستنی در مادیان بود.
کلید واژگان: آندروژن, تکسمیان, کره, آبستنی, تعیین جنسیتBACKGROUNDAscertainment of fetal sex is important in the equine industry for economic reasons. As a result, various methods have been developed for the sex determination of a fetus in a horse; however, the current techniques have some limitations. Recently, evaluation of maternal testosterone concentration has been suggested as an easy and inexpensive method for diagnosing fetal sex, but the findings are discrepant in different species.
OBJECTIVESThe aim of the present study was to measure the concentration of circulating testosterone in mares carrying male and female fetuses in order to assess the diagnostic value of maternal testosterone concentration for sex determination of equine fetus.
METHODSBlood samples were collected from mares (n=20) at months three, six, and nine of pregnancy. The samples were centrifuged and stored at -20°C until hormonal analysis of testosterone concentration using an ELIZA kit. The gender of foals was determined at birth based on observation of external genitalia.
RESULTSNeither testosterone concentration in the third, sixth and ninth months of pregnancy nor the cumulative concentration of testosterone differ between mares with male and female fetuses (P>0.05). However, testosterone concentration changed during pregnancy in all mares regardless of the gender of their fetus, and it was higher at month six than at months three and nine (P<0.0001).
CONCLUSIONSIn conclusion, the present study showed that maternal testosterone concentration could not be used for the sex determination of a fetus in a horse. Yet the current study revealed testosterone concentration dy-namics over various gestation stages in mares.
Keywords: Androgen, equine, Foal, Pregnancy, sex determination -
زمینه و هدف
هدف از این مطالعه به دست آوردن اولین زمان تشخیص آبستنی و تصاویر حاصل از پیشرفت حاملگی در زمانهای مختلف در طول دوره حاملگی به وسیله اولتراسونوگرافی بود.
مواد و روش ها:
سونوگرافی دو بعدی از روز 25 تا 120 بارداری بصورت دو بار در هفته از روزهای 25 تا 65 و یک بار در هفته از روزهای 65 تا 120 بارداری بر روی ده گوسفند کردی انجام شد. تصاویر سونوگرافی با دستگاه سونوگرافی دو بعدی سونوسایت تیتان (ساخت کشور آمریکا) انجام گردید.
یافته ها:
ابتدا از همان روز 25، آبستنی تشخیص داده شد. درادامه در روز 39 تصاویر واضحی از مراحل آبستنی همانند تشخیص پرده آمنیوتیک و بند ناف مشاهده گردید. در روز 75 از آبستنی اعضای داخلی جنین مانند قلب، کلیه، کبد و مثانه در تصاویر دیده شدند. در روز 89 هم اسکروتوم در جنین نر مشاهده شد. در ادامه کار بین روزهای 110 تا120 جزییات اندامهای داخلی جنین در تصاویر اولتراسوند مشاهده شد.
نتیجه گیری:
پروب ترانس رکتال جهت تشخیص آبستنی بهتر از پروب ترانس آبدومینال است. دقت تشخیص آبستنی با اولتراسونوگرافی دوبعدی 100% بود. شکل جنین در تصاویر روزهای 25 تا 42 در هر بار سونوگرافی تغییر میکند و در روز 42 آبستنی جنین به صورت کامل شناسایی می شود.
کلید واژگان: آبستنی, اولتراسوند, گوسفند کردیBackground and aimThe objective of this study was to obtain the first time of pregnancy diagnosis and the images of fetal development in different times of pregnancy period using ultrasonography.
Material and MethodsTwo-dimensional ultrasound from day 25 to 120 of pregnancy was performed twice a week from days 25 to 65 and once a week from days 65 to 120 of pregnancy on ten Kurdish sheep. The ultrasonographic images were obtained Sonosite Titan (USA) 2D ultrasound machine.
ResultsOn the 25th day, the pregnancy was diagnosed. On 39th day, clear pictures of pregnancy like amniotic membrane, and umbilicus were seen. On 75th day of gestation, internal organs of fetus like heart, kidney, liver, urinary bladder, and stomach were seen in the images. The scrotum in the male fetus was identified on the 89th day of gestation. Between the 110th and 120th days of gestation, complete details of internal organs were seen in ultrasonographic images.
ConclusionThe transrectal probe to detect pregnancy is better than transabdominal probe. The accuracy of 2D ultrasound was 100% for detecting pregnancy. The shape of fetus changes in the images from days 25 to 42 in each ultrasound scan, and on the 42nd day of pregnancy, the fetus is fully identified.
Keywords: Pregnancy, Ultrasound, Kurdish sheep -
پیشینه
پریوستین (POSTN) یک پروتئین ماتریکس خارج سلولی (ECM) است که نقش مهمی در فرایندهای متاستاتیک و مهاجرت سلول های سرطانی ایفا می کند. از آن جایی که لانه گزینی یک مکانیسم مشابه با متاستاز است، این فرضیه مطرح شده است که POSTN ممکن است که در روند لانه گزینی نیز نقش داشته باشد.
هدفهدف از مطالعه حاضر مقایسه سطح POSTN و پروژسترون در اوایل آبستنی در بزهای دمشقی بود.
روش کارهمزمان سازی فحلی در 40 راس بز با استفاده از اسفنج های بر پایه پروژسترون انجام شد و در زمان بروز علایم فحلی وادار به جفت گیری شدند. در حالی که 10 راس بز به عنوان شاهد (CON) نگهداری شدند و اجازه جفت گیری به آن ها داده نشد. نمونه های خون از ورید وداج گروه CON و بزهای فحل در روزهای 13، 15، 17، 19 و 21 پس از تلقیح گرفته شد. سطوح پروژسترون و POSTN توسط آزمون ایمونوسوربنت وابسته به آنزیم (ELISA) اندازه گیری شد. متعاقبا تشخیص آبستنی با استفاده از سونوگرافی ترنس آبدومینال در روز 50 پس از جفت گیری تایید شد.
نتایجدر بزها سطح پروژسترون تحت تاثیر وضعیت آبستنی و روز مشاهده بود که بین روز مشاهده و وضعیت آبستنی برهم کنش مشاهده شد. در صورتی که سطح POSTN تنها تحت تاثیر روز مشاهده بود.
نتیجه گیریسطح پریوستین با سطح پروژسترون در فاز لانه گزینی رویان در بزها تغییر نکرد؛ با این حال، استاندارد سازی و به کارگیری روش های مختلف برای اندازه گیری POSTN در گروه بزرگی از حیوانات ممکن است به عنوان یک نشانگر زیستی، در مراحل اولیه آبستنی بزها مفید باشد.
کلید واژگان: نشانگر زیستی, بز, پریوستین, آبستنی, پروژسترونBackgroundPeriostin (POSTN) is an extracellular matrix (ECM) protein that plays an important role in the metastatic process and cancer cell migration. As implantation is a similar mechanism to metastasis, it has been hypothesized that POSTN may also play a role in the implantation process.
AimsThe aim of the present study was to compare POSTN and progesterone levels during the early pregnancy stage in Damascus goats.
MethodsForty goats were synchronized using progesterone based sponges and were mated upon estrus signs display. While ten goats were kept as control (CON) and were not allowed to mate. Blood samples were taken through jugular venepuncture from CON and synchronized goats on day 13, 15, 17, 19, and 21 of breeding. Progesterone and POSTN levels were determined by enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA). Later the pregnancy diagnosis was confirmed by transabdominal ultrasonography on day 50 after mating.
ResultsProgesterone level was influenced by status of pregnancy and day of observation with an interaction between the status of pregnancy and day of observation in goats. Whereas POSTN level was only affected by the day of observation.
ConclusionPOSTN level did not vary with progesterone level during phase of embryonic implantation in goats; however, standardization and application of different procedures for POSTN assay in a large group of animals might be useful as an early pregnancy biomarker in goats.
Keywords: Biomarker, Goat, periostin, Pregnancy, progesterone -
پیشینه: تحقیقات نشان داده است که برخی از مواد مغذی می توانند نازایی را بر طرف کنند.
هدفاین مطالعه “تاثیر مصرف پیش از بارداری اسیدهای چرب امگا-3 بر برخی از فراسنجه های باروری و کیفیت جنین موش های صحرایی ماده”، جهت بررسی بیشتر این موضوع انجام شد.
روش کارحیوانات مورد استفاده، 34 موش صحرایی ماده و 12 موش صحرایی نر بالغ زال با وزنی بین 172 تا 181 گرم بود. در مرحله اول 12 موش صحرایی نر به گروه های درمانی 1، 2، 3، و 4، و 24 موش صحرایی ماده به گروه های درمانی 5، 6، 7، و 8 اختصاص داده شدند. پروتکل درمانی به شرح زیر به صورت خوراکی تجویز شد: گروه های 1 و 5 (شاهد)، 3/0 میلی لیتر آب مقطر (به عنوان دارونما)؛ گروه های 2 و 6، 250 میلی گرم/کیلوگرم اسیدهای چرب امگا-3 (O3FA)؛ گروه های 3 و 7، 25 میلی گرم/کیلوگرم سیکلوفوسفامید (CPP، شاهد منفی)؛ گروه های 4 و 8، 25 میلی گرم/کیلوگرم CPP + 250 میلی گرم/کیلوگرم O3FA به مدت 28 روز دریافت کردند. پس از آن موش ها در کنار یکدیگر (نسبت نر به ماده 1 به 2) در گروه های جفتگیری 1 تا 7 تا زمان تایید جفتگیری، نگهداری شدند. ده موش صحرایی آبستن (که 5 مورد از آن ها در روز 15 و 16 آبستنی 500 میلی گرم/کیلوگرم O3FA دریافت کردند) برای مطالعه اثر سقط زایی استفاده شد.
نتایجتعداد محل های لانه گزینی (IM)، شاخص لانه گزینی (IMI)، درصد ماده های باردار (PPF)، تعداد جنین های زنده، وزن جنینی، طول فرق سر تا دنبالچه جنین (FCRL)، تعداد جسم زرد (CLN)، و شاخص باروری (FI) در موش های صحرایی ماده تیمار شده با O3FA و جنین های آن ها به طور معنی داری (P<0.05) در مقایسه با گروه شاهد منفی افزایش یافت. هیچ اثر سقط جنینی قابل توجهی رخ نداد. نتیجه گیری: مصرف پیش از بارداری O3FA ممکن است که اثرات مثبتی بر باروری ماده ها داشته باشد.
کلید واژگان: سقط جنین, آبستنی, تکامل اولیه, موش صحرایی ماده, اسیدهای چرب امگا-3BackgroundResearch has demonstrated that certain nutrients can reverse infertility.
AimsThe present study, “Impact of Omega-3 fatty acids preconception intake on some fertility parameters of female rats and foetuses quality” was conducted to further investigate this subject.
MethodsSubjects were thirty-four female and twelve male adult Albino rats, weighing 172-181 g. Initially, 12 male rats were assigned to treatment groups 1, 2, 3, and 4, and 24 females were assigned to treatment groups 5, 6, 7, and 8. The treatment protocol was administered orally as follow: groups 1 and 5 (controls), 0.3 ml distilled water (as placebo); groups 2 and 6, 250 mg/kg Omega-3 fatty acids (O3FA); groups 3 and 7, 25 mg/kg cyclophosphamide (CPP, negative control); and groups 4 and 8, 25 mg/kg CPP + 250 mg/kg of O3FA for 28 days. Thereafter, they were cohabitated (1:2 male to female ratio) into mating groups 1 to 7 until mating was confirmed. Ten pregnant rats (5 of which were administered 500 mg/kg O3FA on days 15 and 16 of gestation) were used for abortifacient effect experiment.
ResultsNumber of implantation sites (IM), implantation index (IMI), percentage of pregnant females (PPF), life foetal number, foetal weight, foetal crown-rump length (FCRL), corpora luteal number (CLN) and fertility index (FI) in O3FA-treated female rats and their foetuses significantly increased (P<0.05) compared with negative control. No noticeable abortifacient effect occurred.
ConclusionPreconception intake of O3FA may have impacted female fertility positively.
Keywords: Abortifacient, conception, early-development, Female rat, omega-3 fatty acids -
در لیپولیز ناشی از بالانس منفی انرژی، میزان چربی شیر افزایش و میزان پروتیین آن کاهش مییابد و بدین ترتیب نسبت چربی به پروتیین افزایش پیدا میکند. هدف مطالعه حاضر، استفاده از داده های موجود در هر رکورد شیر مانند چربی، پروتیین و نسبت آنها ، شمارش سلولهای سوماتیک (somatic cell count; SCC) و نیز استفاده از سابقه گاوهای شیری، جهت پیشبینی وضعیت آبستنی 120 روزه پس از زایش بود. بنابراین، رکورد 1279راس گاو هلشتاین یک شکم زا و چند شکم زا در روزهای 30 و 60 شیردهی و نیز در حوالی زمان تلقیح جمعآوری شد. یافته ها نشان داد در ارزیابی آبستنی تا روز 120 پس از زایش، میزان چربی، پروتیین و نسبت آنها (همگی برحسب درصد) در روز 30 شیردهی در گروه های غیر آبستن و آبستن به ترتیب (2/1±67/2، 04/1±62/2 و 4/0±01/1) و (16/1±87/2، 95/0±76/2 و 36/0±03/1)، در روز 60 شیردهی به ترتیب (06/1±87/2، 86/0±7/2 و 35/0±06/1) و (15/1±97/2، 9/0±73/2 و 36/0±08/1) و در حوالی تلقیح به ترتیب (2/1±62/2، 04/1±53/2 و 4/0±03/1) و (24/1±8/2، 01/1±63/2 و 5/0±06/1) بود که اختلاف آماری آنها در دو زمان معنی دار برآورد شد (05/0>p). تاثیر SCCدر روز 60 شیردهی بر نرخ آبستنی 120روزه معنی دار گزارش شد (023/0=p)، اما در آزمون رگرسیون لجستیک هیچ کدام از فاکتورهای شیر و SCC رابطه معنی داری با آبستنی 120روزه نداشتند. مدل آماری کاکس در بررسی رابطه فصول زایش (02/0=p) ، تلقیح (00/0=p)، روزهای شیردهی (001/0=p) و میزان تولید شیر (016/0=p) در دوره قبل با نرخ آبستنی 120روزه نشان داد که تنها تعداد روزهای شیردهی قبلی دام (985/0=Odds ratio، 021/0=p) و فصل تلقیح (5/7=Odds ratio، 040/0=p)در آبستنی 120روزه تاثیر دارند. نتایج این مطالعه نشان داد که فاکتورهای مربوط به شیر شامل چربی، پروتیین و نسبت آنهابر نرخ آبستنی 120روزه تاثیر نداشته و استراتژیهای مدیریتی از جمله تعداد روزهای شیردهی قبلی دام و فصل تلقیح بر آن تاثیر معنی دار دارند.
کلید واژگان: گاو شیری, آبستنی, چربی شیر, پروتئین شیرInduced lipolysis by negative energy balance causes an increase in milk fat, a decrease in milk protein, and also as a consequence an increase in milk fat to protein ratio (FPR). The objective of this study was to evaluate available data in each milk record such as fat, protein and their ratio, somatic cell count (SCC) and the history of dairy cows in order to determine pregnancy risk (PR) till 120 days in milk (DIM). Therefore, the information of 1,279 primiparous and multiparous Holstein dairy cows was collected on days 30 and 60 of DIM and near the first artificial insemination (AI) postpartum. The results illustrated the amount of milk fat, protein and FPR on day 30 of DIM in non-pregnant and pregnant groups were (2.67±1.2, 2.62±1.04 and 1.01±0.4) and (2.87±1.16, 2.76±0.95 and 1.03±0.36), on day 60 of DIM were (2.87±1.06, 2.7±0.86 and 1.06±0.35) and (2.97±1.15, 2.73±0.9 and 1.08±0.36), and near the first AI were (2.62±1.2, 2.53±1.04 and 1.03±0.4) and (2.8±1.24, 2.63±1.01 and 1.06±0.5), respectively, in which their effects on PR till 120 DIM were significant at two sampling times (p<0.05). The effect of SCC at day 60 of DIM on PR till 120 DIM was also significant (p=0.023); but none of the milk constituents and SCC had constant effect when analyzed by Logistic regression. Seasons of calving (p=0.02) and AI (p=0.00), previous DIM (p=0.001) and milk production (p=0.016) were analyzed by COX model and it was demonstrated that only previous DIM (p=0.021, Odds ratio=0.985) and season of AI (p=0.040, Odds ratio= 7.5) had significant effect on pregnancy till 120 DIM. The result of the present study shows that the effect of previous DIM and season of AI are significant on pregnancy till 120 DIM, but milk constituents had no effect on it.
Keywords: dairy cow, pregnancy, milk fat, Milk protein -
ObjectiveThe aim of this study was to obtain first time diagnosis of pregnancy and study of fetal development in different times of pregnancy period.DesignDescriptive study.Animals8 pregnant Markhoz goats.Procedure2D ultrasound was performed from day 25 to 130 of gestation, twice in week from day 25 to 70 and once in week from day 70 to 130 of gestation on eight goats. The ultrasonographic images were obtained Sonosite Titan (USA) 2D ultrasound machine.ResultsOn the 25th day of gestation, earliest diagnosis of pregnancy was done. On 37th day, clear pictures of conceptus, amniotic membrane, and umbilicus were seen. On 78th day of gestation, internal organs of fetus heart, kidney, liver, urinary bladder, and stomach was seen in image. The scrotum in the male fetus was identified on the 88th day of gestation. Between 115 and 130 days of gestation complete details of internal organs were seen in ultrasonographic images.ConclusionsThe accuracy of ultrasound was 100% for detecting pregnant and non-pregnant cases. Conceptus changed its shape from 25 to 44 days of gestation, and full identifiable conceptus took its shape on day 44.Keywords: Markhoz goat, Pregnancy, Ultrasound
-
هدف از انجام این مطالعه، شناسایی میکروRNA های جسم زرد (CL) در بوفالو های آبستن بود. به منظور انجام این تحقیق 2 عدد CL، از رحم بوفالو های آبستن جمع آوری و RNAهای آن ها جداسازی شدند. سپس خلوص و سلامت RNAها مورد بررسی قرار گرفت و به منظور انجام Deep Sequencing از Illumina Hiseq 2500 platform استفاده شد. کیفیت توالی یابی، با شناسایی توالی های پایا، جدید و اهداف میکروRNA ها قبل از آنالیز درون رایانه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه از بین 3018 میکروRNA شناسایی شده، 3013 مورد قبلا شناسایی شده بودند و 5 مورد جدید هم در هم ترازی با ژنوم مرجع شناخته شدند. علاوه بر این، ژن یابی ژن های هدف فرضی برای میکروRNAهای فراوان شناسایی شده نشان داد که ژن های متعددی از قبیل HOX، KLF4، NCOR2، CDKN2Z، MAPK7، COX2، PPARA، PTEN، ASS3A، ELK1، CASP3، BCL211، MCL1، CCND2، Cyclin A2 و CDC25A در ماه های اولیه آبستنی بوفالو ها دخیل هستند که این ژن ها با فرآیند های گوناگون خانه نگه دار سلولی از قبیل آپوپتوز در ارتباط هستند. در نهایت، این مطالعه شناسایی میکروRNAهای (miRNAs) جدید و پایا را در CL آبستنی بوفالو، با روش Deep Sequencing گزارش کرد.کلید واژگان: بوبالوس بوبالیس, جسم زرد, میکروRNA, آبستنیThis study was aimed to identify miRNAs of corpus luteum (CL) in buffaloes during pregnancy. For this study, CL (n=2) were collected from gravid uteri of buffalo and RNA was isolated. Following this, the purity and integrity of RNA was checked and used for deep sequencing using Illumina Hiseq 2500 platform. The reads quality was checked prior to in silico analyses viz. identification of conserved, novel and target of miRNAs. In this study, out of identified miRNAs (3018), 3013 were known and 5 were novel miRNAs on alignment with reference genomes. In addition, prediction of putative target genes for identified abundant miRNAs revealed several genes viz. HOX, KLF4, NCOR2, CDKN2Z, MAPK7, COX2, PPARA, PTEN, ASS3A, ELK1, CASP3, BCL211, MCL1, CCND2, Cyclin A2 and CDC25A during early pregnancy in buffalo. These predicted target genes have been associated with various cellular house-keeping processes including apoptosis. In conclusion, this study reports the identification of conserved and novel microRNAs (miRNAs) in CL during pregnancy in buffalo by deep sequencing.Keywords: Bubalus bubalis, Corpus luteum, MicroRNA, Pregnancy
-
نشریه تحقیقات دامپزشکی و فرآورده های بیولوژیک، سال سیام شماره 4 (پیاپی 117، زمستان 1396)، صص 216 -222اهمیت هورمون های کورتیزول و تیروئیدی در روندهای متابولیسمی از دیرباز مورد تاکید قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش، مطالعه تغییرات غلظت هورمون های کورتیزول و تیروئیدی سرم، و هم بستگی بین آن ها در طی دوره آبستنی، شیرواری و خشکی در بز نژاد سانن است. برای انجام پژوهش حاضر از 20 راس بز ماده سه ساله (20/2±2/30 کیلوگرم) نژاد سانن با نمره وضعیت بدنی 5/3 (در زمان شروع آزمایش) استفاده شد. این دام ها در شرایط مدیریتی یکسان و برنامه تغذیه ای مشخص (متناسب با احتیاجات نگهداری و فیزیولوژیک هر دوره) نگهداری شدند. حیوانات در زمان های خشکی (دو ماه قبل از آبستنی)، 4 ماه آبستنی تک قلو (اتمام ماه چهارم)، یک ماه پس از زایش (دوره شیرواری) تحت مطالعه قرار گرفتند. غلظت سرمی هورمون کورتیزول روند افزایشی و هورمون های تیروئیدی روند کاهشی معنی داری در طی سه دوره مختلف مطالعه (از خشکی به آبستنی و از آبستنی به شیرواری) داشت (05/0>P). در دوره آبستنی، هم بستگی منفی معنی داری بین غلظت هورمون کورتیزول با تیروکسین (05/0>P و ضریب هم بستگی 44/0-) و غلظت هورمون کورتیزول با تری یدوتیرونین (01/0>P و ضریب هم بستگی 88/0-) دیده شد. اما غلظت هورمون کورتیزول در زمان شیرواری، با سطح سرمی هورمون های تیروئیدی هم بستگی نداشت. هر چند این تغییرات نمی تواند نشان دهنده وجود بیماری باشد اما مقادیر غلظت هورمون های کورتیزول و تیروئیدی ارائه شده، می تواند به عنوان شاخصی به منظور ارزیابی وضعیت متابولیک در شرایط مختلف فیزیولوژیک بز های نژاد شیری باشد.کلید واژگان: هورمون های تیروئیدی, کورتیزول, آبستنی, شیرواری, بز ساننThe importance of serum concentrations of cortisol and thyroid hormones in metabolic process have been emphasized since old days. Aim of this study is to investigate the analysis of serum concentrations of cortisol and thyroid hormones and the correlation between them during lactation, pregnancy and dry periods in Saanen goats. A total of twenty female adult Saanen goats at age of 3 years with a body condition score of 3.5 (in the beginning of experiment) and average weight of 30.2±2.20 kg were selected. The animals were reared under the same management conditions and definite feeding program (according to their maintenance and physiologic demands). The whole duration of the study was divided into three periods including dry (non-pregnant) period, four-month single pregnancy (at the end of the fourth month) and lactating period. Serum concentrations of cortisol were increased and those of thyroid hormones were decreased significantly (pKeywords: Thyroid hormones, cortisol, pregnancy, lactation, Saanen goat
-
مطالعه حاضر به منظور توصیف موکوس گردن رحم (CM) جمع آوری شده هنگام تلقیح گاوهای هلشتاین و تعیین ارتباط الگوی ترشح با آبستنی انجام شد. موکوس از قسمت میانی گردن رحم 64 گاو مبتلا به فحلی خود به خودی (SE) و فحلی القایی (IE) جمع آوری شد. مقدار، الگو و قوام موکوس، pH، الگوهای آرایش درختی و تحرک اسپرم مشاهده شدند. سطوح پروژسترون و استرادیول 17β در سرم نیز تعیین شدند. تشخیص آبستنی به وسیله اولتراسونوگرافی ترانس رکتال 60 روز پس از تلقیح انجام گرفت. ترشح موکوس گاوهای مبتلا به SE به طور معنی داری با گاوهای مبتلا به IE متفاوت بود، که نشان دهنده درجه تبلور کمتر (SE 2.00; IE 2.75) و سطح پایین تر هورمون های استروئیدی (P4: SE 0.17 ng/ml and IE 0.33 ng/ml (t 1.99547 α 0.05); E2: SE 30.95 pg/ml and IE 47.76 pg/ml (t 1.99495 α 0.05)) می باشد. در گاوهای آبستن (P)، سطح پروژسترون کمتر و استروژن بیشتری نسبت به آنچه در گاوهای غیر آبستن (N) دیده شد (P4: P 0.20 ng/ml and N 0.44 ng/ml (t 1.99602 α 0.05); E2: P 54.77 pg/ml and N 40.75 pg/ml (t 1.99505 α 0.05))، بود. به عنوان نتیجه گیری، آبستنی در ارتباط با ترشح شفاف و آبکی (شبیه سفیده تخم مرغ) با درجه 25/2 انشعابات آرایش درختی، وجود برگ های سرخس غیر معمول، همراه با تشکیل روزت و سوزن ها یا خارهای روی ریل ناشی از سطوح پایین پروژسترون همراه با مقادیر بالای استروژن ها بود.کلید واژگان: تبلور, استروژن, تلقیح, آبستنی, پروژسترونThe present study was carried out to characterize the cervical mucus (CM) collected when inseminating Holstein cows and to relate the secretion pattern with pregnancy. The mucus was collected from mid-cervix of 64 cows with spontaneus estrus (SE) and induced estrus (IE). The quantity, pattern and consistency of the mucus, pH, arborization patterns and the sperm motility were observed. The levels of progesterone and estradiol 17β in serum were also determined. Pregnancy detection was performed by means of transrectal ultrasonography 60 days after insemination. Mucous secretion of cows with SE was significantly different from those with IE, showing a lower degree of crystallization (SE 2.00; IE 2.75) and a lower level of steroid hormones (P4: SE 0.17 ng/ml and IE 0.33 ng/ml (t 1.99547 α 0.05); E2: SE 30.95 pg/ml and IE 47.76 pg/ml (t 1.99495 α 0.05). Progesterone level was significantly lower and estrogen significantly higher in pregnant cows (P) in relation to that observed in non pregnant females (N) (P4: P 0.20 ng/ml and N 0.44 ng/ml (t 1.99602 α 0.05); E2: P 54.77 pg/ml and N 40.75 pg/ml (t 1.99505 α 0.05). In conclusion pregnancy was associated with acopious, clear and watery discharge (similar to egg white), with an arborization degree of 2.25, presence of atypical fern leaves together with rosette formations and needles or thorns on rails due to low levels of progesterone accompanied by high concentrations of estrogens.Keywords: Cristalization, Estrogen, Insemination, Pregnancy, Progesterone
-
مواد معدنی موادی ضروری هستند که در تولید مثل، رشد و متابولیسم نقش مهمی دارند. با توجه به متاثر شدن مواد معدنی از عوامل محیطی و تغذیه ای و تاثیر متقابل شرایط فیزیولوژیک و مواد معدنی، سنجش آن ها در دوره ی بارداری دارای اهمیت است. در این بررسی از 100 راس گاو نژاد هلشتاین، در نواحی مختلف شهرستان بیرجند خون گیری به عمل آمد. تعداد 75 نمونه مربوط به دام های آبستن (آبستن سبک، متوسط و سنگین) و 25 نمونه مربوط به گروه تازه زا بود. مقادیر کلسیم، منیزیم، فسفر، مس، روی و آهن در سرم گاوها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد با پیشرفت بارداری از مقادیر سرمی منیزیم و مس به صورت قابل توجهی کاسته می شود (05/0P<). اگرچه مقادیر کلسیم، فسفر و روی نیز در طی آبستنی روند کاهشی داشتند، ولی از نظر آماری معنی دار نبود (05/0P>). در این میان، مقادیر منیزیم و روی به صورت مشخص (05/0P<) و مس به صورت نسبی (05/0P>) در گاوهای تازه زا افزایش یافتند، ولی کاهش کلسیم تشدید شد (05/0P<). آهن تنها عنصری بود که در طول دوره ی بارداری دچار افزایش نسبی شد (05/0P<). به نظر می رسد کاهش مواد معدنی در طی دوره ی بارداری ناشی از افزایش نیاز مادر و جنین و تداخل احتمالی با سایر عناصر باشد.
کلید واژگان: آبستنی, گاو, ماکرومینرال, میکرومینرالMinerals are essential in reproduction، growth and metabolism. Since minerals are influenced by environmental and nutritional factors and have interaction with physiological status، their determination is valuable in relation to pregnancy. To do this، blood samples were taken from 100 Holstein cattle from different regions of Birjand، including 75 pregnant (light، moderate and heavy pregnant) and 25 delivered. Calcium، phosphorus، magnesium، copper، zinc، and iron were measured in the cattle serum. The levels of magnesium and copper were decreased significantly during the period of pregnancy (P<0. 05). Decrease of the calcium، phosphorus and zinc concentration during this period were not statistically significant (P>0. 05). The level of magnesium and zinc significantly (P<0. 05)، and the level of copper partially (P<0. 05) increased in delivered cows، but calcium reduction was potentiated in this group (P<0. 05). Ferrous was the unique element which partially increased during gestational period (P<0. 05). The reduction of minerals during gestational period specifically in heavy cattle may be related to the increased need of the mother and fetus، or the probability of minerals interaction.Keywords: pregnant, Macro mineral, Micro mineral -
زمینه مطالعهتعیین مقادیر مینرال ها در شرایط متفاوت خصوصا در دام هایی همچون اسب اصیل عرب که درمنطقه وجهان جایگاه ویژه ای دارد، می تواند اطلاعات ارزشمندی را ارائه نماید.هدفبه منظور مطالعه تغییرات احتمالی این مینرال ها در شرایط آبستنی تحقیق حاضر بر اسب اصیل عرب صورت پذیرفت.روش کاراز تعداد 100 راس مادیان اصیل عرب به ظاهرسالم ازمناطق مختلف اهواز شامل 50 راس آبستن (سبک، متوسط و سنگین) و 50 راس غیرآبستن خون گیری بعمل آمد. درمطالعه حاضر ماکرومینرال ها (کلسیم، فسفر، منیزیم، سدیم وپتاسیم) ومیکرومینرال ها (مس،روی وآهن) با استفاده از روش های استاندارد، اندازه گیری شدند. برای اندازه گیری کلسیم از روش ارتوکرزول فتالئین، فسفر روش احیای مولیبدات، منیزیم روش زایلیدیل بلو، سدیم و پتاسیم روش فلیم فتومتری، مس، روی و آهن، جذب اتمی استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از نرم افزار 17 - SPSS استفاده شد.نتایجدر بررسی میزان کلسیم، منیزیم و سدیم سرم، بین مادیان های آبستن و غیرآبستن اختلاف معنی داری مشاهده نشد. دراین مطالعه میزان فسفرسرم درمادیان های آبستن وغیرآبستن اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0>p). همچنین سطح فسفرسرم طی مراحل مختلف آبستنی دارای اختلاف معنی داری بوده (05/0>p) و میزان فسفر سرم در طول آبستنی نسبت به مادیان های غیر آبستن در مجموع کاهش می یافت. تغییرات میزان پتاسیم سرم درمطالعه حاضراختلاف معنی داری بین دوگروه آبستن وغیرآبستن رانشان داد (05/0>p). مقدار پتاسیم سرم در مادیان های آبستن نسبت به غیرآبستن کاهش یافته و کمترین غلظت پتاسیم، در آبستنی متوسط مشاهده گردید. درمطالعه انجام شده، در مادیان های غیرآبستن ودردوره های مختلف آبستنی، میزان مس و آهن سرم تغییرات معنی داری نداشت، اما میزان روی سرم، در گروه های مورد مقایسه اختلاف معنی داری را نشان داد، این در حالی بود که بالاترین میزان روی، در طی آبستنی سبک مشاهده شد.
نتیجه گیری نهایی: به غیر از فسفر، پتاسیم و روی سایر شاخص های معدنی سرم به دنبال آبستنی تغییرات چندانی را از خود نشان نمی دهند. اگرچه ارتباط میان این تغییرات و آبستنی می تواند نتیجه روندهای فیزیولوزیک آبستنی باشد، ولی در این میان نمی توان سایر عوامل موثر همچون تعداد زایمان های انجام شده، سن، تغذیه، فصل، شرایط اقلیمی و سایر عوامل را از نظر دور داشت. لذا بررسی دوره ای این پارامترها در مراحل مختلف آبستنی می تواند در کنترل رخدادهای آبستنی در اسب مفید واقع شود.
کلید واژگان: اسب, ماکرومینرال, میکرومینرال, آبستنی, سرمBackgroundMinerals are essential materials in animal reproduction. The determination of these elements is valuable in relation to different conditions in Arabian horses.ObjectivesThe purpose of this study was to evaluate the effects of pregnancy on certain macro and micro minerals in Arabian horses.MethodsBlood samples were collected from one hundred apparently healthy mares from different regions of Ahvaz including 50 pregnant mares (light, medium, heavy) and 50 non-pregnant mares. Macro-minerals (calcium, phosphorus, magnesium, sodium and potassium) and micro-minerals (copper, zinc and iron) were measured, using standard common laboratory methods. Methods of O-cresol phetalein, Molybdate reduction, Xylidil blue were used for measurement of calcium, phosphorus and magnesium respectively. Flame photometry was used for measurement of sodium and potassium. Amounts of copper, zinc and iron were measured by atomic absorption spectroscopy.ResultsIn order to analyze the results, all the data was statistically compared by SPSS-17.0 software. The study of serum calcium levels between the pregnant and non-pregnant mares showed that the differences were not significant. In this study there was significant differences between serum phosphorus levels between pregnant and non-pregnant mares (p<0.05). The serum phosphorus levels during different stages of pregnancy was significantly different (p<0.05), and the level of serum phosphorus during pregnancy declined in total compared to non-pregnant mares. Serum magnesium did not show significant differences between two groups. Serum sodium levels, compared to the other two groups, did not show significant changes. Changes in serum potassium levels showed significant difference between two groups of pregnant and non-pregnant mares (p<0.05). The level of potassium in pregnant mare’s serum was less than non-pregnant, and the least level of this element was seen in medium pregnancy.ConclusionsExcept phosphorus, potassium and zinc, other minerals did not affected different stages of pregnancy. Although the relationship between these changes and pregnancy can be the result of physiological processes, the other factors such as parity, age, nutrition, season, weather conditions and other factors should not be ignored in the evaluation.Keywords: horse, macro, mineral, micro, mineral, pregnancy, serum -
هدف از انجام این مطالعه ارزیابی تاثیردو روش همزمان سازی اوولاسیون، هیتسینک و آوسینک، روی میزان آبستنی در گاوهای شیری بوده است.. در کل 133 راس گاو شیری با روزهای شیردهی 200-50 روز در تجربه قرار داده شد.گاوها به صورت تصادفی در سه گروه توزیع شدند گروه کنترل: (50=n).در این گروه از هیچ برنامه همرمانی خاصی استفاده نشد. این گاوها بعد از مشاهده علائم فحلی مطابق برنامه am/pm تلقیح شدند. گروه آوسینک):(46=n) که با پروتکل آوسینک تحت درمان قرار گرفتند.در روزهای 0 و9 به میزان 10 میکروگرم آنالوگGnRHو در روز 7 معادل 500 میکروگرم PGF2α به صورت عضلانی دریافت کردتد و 20-16 ساعت بعد از GnRH دوم، تلقیح مصنوعی شدند. گروه هیتسینک: (37=n.) که با پروتکل هیتسینک تحت درمان قرار گرفتند.در روز 0 به میزان 10 میکروگرم آنالوگGnRH و 7 روز بعد از آن 500 میکروگرم PGF2α، و 24 ساعت بعد یک میلی گرم استرادیول سیپیونات به صورت عضلانی دریافت کردند. گاو هایی که بعد از تزریق استرادیول فحلی نشان دادند با روش am/pm تلقیح شدند آن هایی که فحلی نشان ندادند 48 ساعت بعد از تزریق استرادیول، تلقیح اجباری شدند((TAI. تشخیص آبستنی بوسیله سونوگرافی در روز 30 و با روش لمس رکتال بین روزهای40تا 45 بعد از تلقیح مصنوعی انجام شد. میزان آبستنی در گروه های مختلف با روش Chi-square مورد مقایسه قرار گرفت.اگر چه میزان آبستنی در گروه اوسینک نسبت به گروه هیتسینک و گروه کنترل بالاتر بوده ولی این اختلاف از نظر آماری معنا دار نبود (p<0.05).
کلید واژگان: گاو شیری, آبستنی, اوسینک, همزمانی, هیتسینکThe aim of this study was to evaluate the effect of Heatsynch and Ovsynch(two methods of ovulation synchronization) on pregnancy rate in dairy cows. This study was carried out in a large dairy herd in suburbs of Esfehan province. In total 113 dairy cows with 50-200 days in milk entered in the study. In this experiment cows were alternately assigned to three proups.1) control group (n=50) received no treatment. Cows that were detected in estrous were inseminated by on farm technician.2) Ovsynch group (n=46) received an i.m injection of 10 μg GnRH analog on days 0 and 9 and an i.m injection of 500 μg of PGF2α on day 7, then inseminated 16-20 hour after second GnRH injection. 3) Heatsynch group (n=37) received an i.m injection of 10 μg GnRH analog and 500 μg of PGF2α on days 0 and 7 respectively and then then 1mg estradiol cypiyonate 24 hour after PG injection. Cows that were detected in estrous after estradiol treatment were inseminated as a.m. / p.m.protocol. Timed artificial insemination(TAI) was performed for cows that were not detected in estrous 48 hourafter estradiol treatment.Pregnancy detection were performed on day 30 and between days 40-45 after insemination by ultrasonography and rectal palpation respectively. The differences in Conception rate between three groups were analyzed by using Chi-Square method. Although conception rate in Ovsynchgroup (%41.3) were higher than Heatsynch(%37.8) and control(%36) groups, but there was no significant differences in conception rate between three groups.
Keywords: Estrous Synchronization, Ovsynch, Heatsynch, Pregnancy, Dairy Cows -
تفاوت هایی در ساختار و فیزیولوژی تولید مثل بین گاومیش باتلاقی (Bubalus carabanensis) و گاومیش رودخانه ای (Bubalus bubalis) وجود دارد. افزایش وزن جنین و بیومتری جنین در گاومیش رودخانه ای و سایر حیوانات گزارش شده است ولی در گاومیش باتلاقی خیر. هدف این پژوهش، توضیح تغییرات طبیعی اندازه های جنین در طول آبستنی گاومیش رودخانه ای بود. داده ها بر اساس اندازه گیری 267 جنین و 5 گوساله نوزاد گاومیش باتلاقی به دست آمد. نتایج نشان داد که ارتباط خطی معنی داری بین تخمین سن جنین ها و شاخص های اندازه جنین وجود داشت. بین طول تاج و کفل (CRL) و سایر شاخص های جنینی و نیز بین وزن جنین ها و شاخص های آن ها ارتباط وجود داشت. در نتیجه، قابلیت و ارزش اندازه های جنینی در گاومیش های باتلاقی برای استفاده در ارزیابی رشد جنینی را نشان دادیم.
کلید واژگان: گاومیش باتلاقی, رشد جنینی, جنین, آبستنیThere are morphological and reproductive physiological differences between swamp buffalo (Bubalus carabanensis) and river buffalo (Bubalus bubalis). The development of fetus weight and fetus biometry was reported in river buffalo and other animals but not in swamp buffalo. The aim of this study was to describe the inherent variability in fetus related measurements during swamp buffalo pregnancy. The data is based on measurements of 267 fetuses and 5 new born claves from swamp buffalo. The results show that a significant linear correlation exists between estimated age of fetuses and parameters of fetus sizes. There were correlations between crown rump length (CRL) and other fetal parameters, as well as between fetus weight and its parameters. In conclusion, our data indicated that the feasibility and value of fetal measures in swamp buffaloes being used for the evaluation of fetal development.Keywords: Swamp buffalo, Prenatal development, Fetus, Pregnancy
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.