رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر: نقش میانجی خودکارآمدپنداری
با توجه به اهمیت بهزیستی روانشناختی دانشآموزان و بررسی متغیرهای موثر بر آن، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر میانجی خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روانشناختی با بهزیستی روانی دانش آموزان انجام شده است.
روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره یکم متوسطه ناحیه دو شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بودند (تعداد: 1200). نمونه این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دومرحلهای و به تعداد 302 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ارضای نیازهای اساسی روانشناختی هفت لنگ و همکاران (1394)، بهزیستی روانشناختی ریف و کیس (1995)، و خودکارآمدپنداری عمومیشرر و مادوکس (1982) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد.
نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ارضای نیازهای اساسی روانشناختی و خودکارآمدپنداری 63 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین می کنند. ارضای نیازهای اساسی روانشناختی 39 درصد واریانس خودکارآمدپنداری را تبیین می کند و علاوه بر این، خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روانشناختی نوجوانان تاثیر مثبت و معناداری دارد (0/001 > p). همچنین نتایج حاکی از آن بود که ارضای نیازهای اساسی روانشناختی از طریق خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان تاثیر غیرمستقیم دارد (0/001 > p).
بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که مدل بهزیستی روانشناختی نوجوانان بر اساس ارضای نیازهای اساسی روانشناختی با میانجیگری خودکارآمدپنداری از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روانشناختی و بهزیستی روانشناختی دانشآموزان، نقش مهمی دارد؛ بنابراین ارضای نیازهای اساسی دانشآموزان به افزایش خودکارآمدپنداری آنها منجر شده و در نتیجه میتواند در افزایش بهزیستی روانشناختی دانشآموزان بسیار موثر باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.