روش شناسی پارادایمیک مقالات اثباتی فقر در ایران
فقر یکی از مسایلی است که ابعاد گوناگون زندگی انسان را متاثر می سازد و برآمده از علل و عوامل بسیاری از حوزه های گوناگون است و برای مبارزه با آن به نظریه ای علمی و کارآمد نیاز است. یکی از موانع مبارزه با فقر در ایران فقدان نظریه ای بومی است که بسیاری از صاحب نظران معتقدند به دلیل غیرعلمی بودن و ناکارآمدی پژوهش های جامعه شناختی در ایران است. ما بر این باوریم که یکی از علل اصلی این غیرعلمی بودن، به معنای پارادایمیک نبودن یا فقدان انسجام پارادایمی این پژوهش هاست. یکی از راه های برطرف کردن این مسیله، نقد روش شناختی یا روش شناسی پارادایمیک پژوهش های انجام شده است تا این کاستی ها را آشکار سازد و به مرور در پژوهش های اجتماعی کاهش یابند و پژوهش ها بیشتر به چهارچوب های پارادایمی پارادایم مرجع خود نزدیک شوند و به دستاوردهای علمی تر و کارآمدتری دست یابند. بر همین اساس، در این پژوهش به دلیل اینکه اغلب مقالات جامعه شناختی درباره فقر ذیل پارادایم اثبات گرایی انجام شده اند، به کمک لوازم روش شناختی پارادایم اثبات گرایی به روش شناسی پارادایمیک این پژوهش ها پرداختیم و کوشیدیم اثبات کنیم این پژوهش ها دست کم فاقد یکی از ویژگی های بنیادین پژوهش اثباتی هستند که بر این اساس، نقدهای بنیادین پارادایمیک به این پژوهش ها عبارت اند از: 1. نتایج ازپیش معلوم و فقدان معرفت افزایی؛ 2. فقدان پیش بینی و پیشنهاد و کنترل؛ 3. فقدان سنجش بی طرفی ارزشی؛ 4. بی توجهی به ملزومات نظریه بار بودن مفاهیم.
-
روش شناسی مقالات طلاق در ایران
مهدی حسین زاده یزدی*،
نشریه مطالعات جامعه شناختی، بهار و تابستان 1400 -
نقد کتاب فلسفه علوم اجتماعی؛ به سوی پراگماتیسم
مهدی حسین زاده یزدی*،
پژوهش نامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی، امرداد 1399