-
ایران تا قبل از قرن حاضر از نظام شهری نسبتا متعادلی برخوردار بوده است، اما در شش دهه اخیر توسعه سرمایه داری در چهارچوب اقتصادی متکی بر نفت باعث عدم تعادل فضایی نظام شهری کشور گردیده است. از طرف دیگر تعادل فضایی نظام شهری در سطح ملی در گروه تعادل فضایی در سطح منطقه ای می باشد، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت تعادل فضایی نظام شهری ایران در سطوح ملی و منطقه ای طی دوره 1335 الی 1390 صورت پذیرفته است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل سکونتگاه های شهری ایران در 60 سال اخیر و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی است. در این پژوهش جهت بررسی تعادل فضایی نظام شهری استان های ایران از مدل آنتروپی استفاده گردید. نتایج این پژوهش حاکی از آن است، که با وجود این که نظام شهری کشور به سمت حد مطلوب تعادل فضایی گرایش دارد، ولی به علت اختلاف با حد نرمال، عدم تعادل فضایی در نظام شهری ایران در سطح ملی و منطقه ای همچنان باقی است، که این امر در خصوص تعداد سکونتگاه های شهری مشهودتر می باشد.
کلید واژگان: تعادل فضایی, نظام شهری, سکونتگاه شهری, آنتروپی, ایرانspatial planing, Volume:4 Issue: 1, 2014, PP 169 -200Iran before the present century has owned a relatively modest system, but in the last six decades, the capitalization development within the oil-based economic framework has led to urban system spatial imbalances in the country. On the other hand, the Spatial Equilibrium of the Urban System in National- Regional Levels is in the pledge of Spatial Equilibrium in region. So, the present study, with the objective of examining the Spatial Equilibrium of the Urban System in National- Regional Levels for 1956- 2012, has been performed. This method is descriptive - analytical. The statistical society includes the urban settlements in the past 60 years and data collection method is as evidence. In this study, in order to examine the spatial equilibrium of urban system in Iranian Provinces, the Entropy Model was used. This is evident that considering that the urban system tends to a desirable spatial equilibrium, but because of the difference with normal rate, the imbalance of spatial equilibrium of the urban system in national- regional levels in Iran is remained as in the case of the number of urban settlements, it is more evident.Keywords: Spatial Balance, Urban Systems, Urban Settlements, Entropy, Iran -
مساله تعادل و عدم تعادل فضایی همواره یکی از دغدغه های سیاست گذاران و برنامه ریزان منطقه ای در ایران بوده است. تبیین این مساله نیازمند رعایت دو پیش نیاز است که تاکنون مورد توجه تحلیل گران منطقه ای در ایران قرار نگرفته است؛ نخست شناخت پایه های نظری نظریه های فضاپذیر و فضاگریز و دوم به کارگیری آمارهای یکپارچه و منسجم مانند جدول داده-ستانده چندمنطقه ای. هدف اصلی مقاله حاضر واکاوی این دو پیش نیاز در کنار به کارگیری الگوی چندمنطقه ای با تاکید بر اثرات بازخوردی در سنجش تعادل و عدم تعادل فضایی است که حول سه سوال بررسی می شود: آیا رابطه مستقیمی میان اندازه GDP مناطق با اثرات سرریزی و بازخوردی آن ها وجود دارد؟ کدام یک از مناطق نقش بیشتری در تعادل فضایی دارند؟ و در نهایت کدام یک از بخش های اقتصادی، نقش بیشتری در برقراری تعادل فضایی کشور ایفا می کنند؟ در راستای پاسخ به این سه سوال براساس آخرین مصوبه شورای عالی آمایش سرزمین و با استفاده از روش ترکیبی FLQ-RAS برای نخستین بار در ایران جدول داده-ستانده 9 منطقه در قالب 7 بخش اقتصادی برای سال 1390 محاسبه شده است. یافته ها نشان می دهند: 1- رابطه مستقیمی میان اندازه GDP و اثرات سرریزی مناطق وجود ندارد. 2- اثرات بازخوردی مناطقی که اندازه GDP کمتر است، بیشتر بوده و بنابراین مناطق فوق نقش بیشتری در ایجاد تعادل فضایی در کشور ایفا می کنند و 3- اثرات بازخوردی بخش صنایع وابسته به کشاورزی در هشت منطقه بیشتر از سایر بخش های اقتصادی است و به این ترتیب بخش پیشران در برقراری تعادل فضایی در کشور به شمار می رود.
کلید واژگان: مدل داده-ستانده چندمنطقه ای, تعادل و عدم تعادل فضایی, اثرات سرریزی و بازخوردی, روش ترکیبی FLQ-RASThe problem of spatial equilibrium and disequilibrium has always been one of the main concerns of policy makers and regional planners in Iran. Two prerequisites, which have not been considered by regional analysts in Iran, are highlighted to explain this problem: First, the recognition of theoretical foundations of place-based and place-neutral theories, and, second, the use of integrated and coherent statistics such as the MRIOT. The main purpose of this paper is to examine these two issues while using a multi-regional model with special emphasize on the feedback effects, based on following three questions: Is there a direct relationship between the size of GDP of different regions with their spillover and feedback effects? Which regions have a greater role in the spatial equilibrium? And finally, which sectors do play a greater role in the spatial equilibrium of the country? For answering the above questions, for the first time in Iran, the MRIOT is calculated. The MRIOT comprises nine regions based on the latest approval of the Supreme Council for Spatial Planning using the FLQ-RAS mixed method, within the framework of seven economic sectors for year 2011. Findings show that: First, there is no direct relationship between the size of GDP and the spillover effects of the regions. Second, the feedback effects of the regions with smaller GDP are higher which would potentially play a greater role in creating spatial equilibrium in the country. Third, the feedback effects of the agricultural related industries in eight regions are higher than that of the other economic sectors. This suggests that, this sector can be considered as the driving force behind the spatial equilibrium in the country.
Keywords: Multi-Regional Input-Output Model, Spatial Equilibrium, Disequilibrium, Feedback, Spillover Effects, FLQ-RAS Mixed Model -
گوناگونی در دیدگاه های ارائهشده در زمینه ی رشد و توسعهی ساختاری کارکردی شهرها، بیانگر گستردگی و پیچیدگی شهر و مسائل مرتبط باآن است که همین مسئله بیانکنندهی ویژگی پویایی شهر است. یکی از اهداف مهم این نظریه ها رسیدن به تعادل فضایی است. هدف این مقاله، بررسی ساختار فضایی شهر بجنورد و نقش عوامل کالبدی عملکردی در شکلدهی به این ساختار است. این بررسی با مطالعهی همکنشهای فضایی کاربری ها و میزان همپیوندی شبکهی شهری برای دستیابی به ساختار فضایی مناسب، انجام شده است. یکی از مباحث این مقاله، چگونگی ایجاد تعادل فضایی در شهر بجنورد، در چهارچوب تولیدوجذب سفرهای درون شهری به کمک مدل چیدمان فضاست. در این مقاله با فرض اینکه همبستگی بین میانکنش فضایی و موقعیت مکانی مناطق شهری از عوامل موثر کالبدی بر تحقق تعادل فضایی هستند، فرضیهی بیان شده را بر روی شهر بجنورد برای تعیین وضعیت دو عامل مهم میانکنش فضایی و موقعیت مکانی هر یک از سیویک منطقهی شهری بجنورد را برای بررسی تعادل فضایی به آزمون گذاشته است. روش تحقیق تحلیلی اسنادی بوده که بهصورت ابتکاری و ترکیب مدلها و با استفاده از روش نظریه جاذبهی میزان میانکنش فضایی بین مناطق شهری، انجام شده است. سپس با استفاده از مدل چیدمان فضا، میزان یکپارچگی مناطق برآورد شده و آنگاه با استفاده از رگرسیون خطی رابطهی علی بین این عوامل معادلهسازی شده است. در شهر مورد مطالعه، میانکنش فضایی مناطق و یکپارچگی آنها و ارتباط این دو عامل با یکدیگر بیانگر این موضوع بوده است که تعادل فضایی، شاخص مهم و اساسی بوده که درنتیجهی بررسی در این پژوهش، در شهر بجنورد کمتر نمایان است. نتیجهی پژوهش نشان میدهد همبستگی بین موقعیت مکانی مناطق و میانکنش فضایی یا وجود ندارد یا در کمترین مقدار قرار دارد. بنابراین ساختار کالبدی فضایی شهر نامتعادل بوده و میزان یکپارچگی مناطق بسیار کم است.
کلید واژگان: میانکنش فضایی, ساختار فضای شهری, تعادل فضایی, چیدمان فضا, بجنوردIntroductionVariety & diversity of viewpoints about urban structural–functional growth & development shows the complexity & expansion of the "city" category and the related issues which, in turn, indicates dynamic characteristics of the city. After a century of introducing organized and systematic theories in this filed, what worth surveying is the effective skeletal-social-economical outcome of these views on the development & structure of the cities. The theories on development & structure of the cities have one characteristic in common, i.e., one-dimensionality which normally accompanies with a skeletal view. Also, one of the main goals of these theories is to reach spatial balance as the result of convenient urban spatial structure. MethodologyThe writer has used eclectic method of analytic–documental and using gravity theory has estimated the extent of spatial interaction among urban regions. Then, the extent of regions integrity has been obtained using space syntax technique. And at last, causal relation between these factors is equated using linear regression.Results and Discussion The paper aims to study spatial structure of Bojnourd and the role of functional-skeletal elements in shaping this structure. The study is performed through spatial interaction of land uses and the extent of urban network integrity to access appropriate spatial structure. One of the issues raised in the paper is how to create balance through production and attraction of interurban journeys via space syntax model and technique. This article assumes that correlation between spatial interrelation and local position of urban regions is one of the skeletal effective elements that are helpful to spatial balance realization. The writer tests the hypothesis on Bojnourd city to determine the position of two major factors, i.e., spatial interaction and place situation of each of 31 urban regions for study of spatial balance of Bojnourd. To accept the issue that spatial balance of a particular city such as Bojnourd depends on the proper spatial interaction, integration in urban areas and the appropriate spatial relationship within the evolutionary process of an active system between these two factors, it has been tried to study spatial interaction of the areas and their rate of integration in the city and also analyze the amount of correlations between these two factors and at last review the impact of these factors on the spatial balance of the city. ConclusionSo, spatial-anatomical structure of the city is unbalanced and there is little integrity between the regions. In the case study, the study of spatial interaction of regions and their integrity and interrelation indicates that spatial balance is an important and fundamental indicator which has been found less evident about the city of Bojnourd. The result of research shows that either correlation between place situation of the regions and spatial interaction does not exist or is at least.Spatial interaction of the areas in the case study and their integration and the relationship between these two factors indicates that the typical spatial balance is considered to be essential and important which is less noticeable as the result of this research reflects in the city. Therefore, the spatial interaction of the areas, their integration and their interrelationship are among the factors affecting the spatial balance which can be used to create spatial balance. Regarding this issue, there is a causal relationship between the two variables which can be formulated to layout spaces. This method is exerted on the case study (Bojnourd) which can afford to calculate the ideal syntax of urban components according to the formula derived. Consequently, ideal interaction of a region can be measured based on the structure of that region, while in reality the obtained amount is much different from this value. We call this value the "error". Thus, presence of such an error rate according to Table Two shows that the spatial structure of Bojnourd is defective and out of balance. As a result, the syntax must be changed in such a way that the error rate reaches its minimum. So, by studying the existing differences among the models and the reality of spatial interaction of the areas of Bojnourd, one can slowly lead urban system toward more spatial balance in its natural bed through physical, social, economic and cultural measures
-
بر پایه انگاره ها و پیش فرض های گفتمان «نومنطقه گرایی شهری» میان «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضایی» نظام شهری یک منطقه کلانشهری، رابطه تنگاتنگی وجود دارد و حل مسایل موجود در یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست؛ زیرا آنها می توانند هم در جهت تقویت و حمایت مثبت یکدیگر عمل نمایند و یا در جهت تضعیف و تبدیل به مانعی در برابر یکدیگر باشند؛ بنابراین آنچه تحت عنوان مسئله دست یابی به تعادل و یکپارچگی در ساختار فضایی و نظام عملکردی یک منطقه کلانشهری مطرح است، بدون شناخت ماهیت و روابط بین این دو امکان پذیر نیست.بررسی های تحقیق نشان می دهد، «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضایی» منطقه کلانشهری تهران در طی دهه های اخیر نتوانسته است در جهت حمایت از یکدیگر و کاهش معنادار عدم تعادل فضایی در سطح منطقه حرکت کند. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده در چارچوب این تحقیق می توان گفت؛ «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضایی» منطقه کلانشهری در طی دهه های مورد مطالعه(1345-1390) نه تنها با کاهش معنادار عدم تعادل فضایی در سطح منطقه همراه نبوده بلکه به سمت تضعیف تعادل فضایی نیز پیش رفته است.هرچند این تضعیف تعادل فضایی با شتاب کاهنده در حال حرکت است.از جمله دلالت های راهبردی چنین نتیجه ای این است که مسئله آینده منطقه کلانشهری تهران بیشتر معطوف به کانون های جمعیتی پیرامونی و ارتقاء سطح عملکردی خود شهر تهران به منظور پذیرش وظایف و نقش های فراملی و ایجاد فرصت ها و امکان های جایگزین برای نقش ها و وظایفی است که در آینده به پیرامون خود واگذار می کند. درست همان گونه که در طی سال های گذشته به تدریج بخش صنعت را به پیرامون خود واگذار و به جای آن بر خدمات تمرکز داشته است، در آینده نیز به نظر می رسد نیازمند واگذاری بخش خدمات به حوزه پیرامونی و در مقابل پذیرش بخش چهارم اقتصاد(اقتصاد اطلاعاتی و ارتباطی و فرهنگی) خواهد بود.
کلید واژگان: منطقه کلانشهری, ساختار مورفولوژیک فضایی, تقسیم کار فضایی, تعادل فضایی, تهرانBased on the notions and assumptions of the discourse of “new urban regionalism”, there is a close relationship between the "spatial morphological structure" and the "spatial division of labor" in a megalopolis region, and solving existing problems in one without another is not possible, because they can either act in the direction of positive reinforcement and support, or in order to weaken and become an obstacle to each other; therefore, what is meant by the problem of achieving equilibrium and integration in the spatial structure and the functional system in a megalopolis region, will not be possible without recognizing the nature and relationship between these two. The reviews done the research shows that "spatial morphological structure" and "spatial division of labor" in Tehran's megalopolis region during the recent decades has not been able to support each other and significantly reduce the spatial non-equilibrium in the region. Therefore, according to the results obtained in the framework of this study, the "spatial morphological structure" and "spatial division of labor" in Tehran's megalopolis region during the recent decades (1345-1390), has been accompanied by a significant reduction in the spatial non-equilibrium in the region, though, the trend of transformations is on the move. One of the strategic implications of this is that the future issue of the Tehran's megalopolis region is to be more focused on the peripheral population poles and the improvement of the level of performance of the city itself in order to accept transnational functions and create alternatives and opportunities for roles and the tasks that will be assigned to them in the future. Just as in the prior years the industry sector has gradually shifted to the service sector, in the future it also seems necessary to give up the services sector to itself periphery and oppose the acceptance of the fourth sector of the global economy (such as; Information, communication and cultural economy).
Keywords: megalopolis region, spatial morphological structure, spatial division of labor, spatial equilibrium, Tehran -
نابرابری منطقه ای در زمینه درآمد از دهه 1950 وارد مباحث علمی و آکادمیک شد. با وجود این، بررسی مطالعات و تحقیقات این حوزه نشان می دهد که مباحث تجربی و تئوری پاسخ روشنی به ارتباط رشد درآمد و نابرابری منطقه ای ارائه نداده اند. برخی از صاحب نظران معتقدند نابرابری های منطقه ای در طول زمان روند کاهشی خواهند داشت و برخی دیگر روند آن را افزایشی در نظر می گیرند. از این رو مقاله حاضر در نظر دارد تا با روش فراتحلیل، نوعی گونه شناسی از مجموعه مطالعات صورت گرفته در این حوزه به دست دهد. نگاهی به پیشینه نظریه های اقتصاد منطقه ای نشان می دهد که رابطه رشد مناطق و نابرابری را می توان در سایه نظریه های رشد اقتصادی توضیح داد. دو نظریه اقتصادی که پایه نظریه های نابرابری منطقه ای را تشکیل می دهند عبارت اند از نظریه «نئوکلاسیک» و نظریه «جغرافیای اقتصادی نوین». نظریه رشد اقتصاد نئوکلاسیک معتقد به کاهش نابرابری های منطقه ای در طی زمان است درحالی که نظریه اقتصاد جغرافیایی نوین پل کروگمن معتقد به افزایش نابرابری است. بنابراین با توجه به این دو نظریه اقتصادی، مطالعات نابرابری های منطقه ای در سه دسته جای گرفتند: (1) رویکرد تعادل فضایی؛ (2) رویکرد عدم تعادل فضایی؛ و 3) رویکرد بینابینی. رویکرد تعادل فضایی به نظریه رشد اقتصاد نئوکلاسیک و رویکرد عدم تعادل فضایی به نظریه اقتصاد جغرافیایی پل کروگمن رجوع می کنند. رویکرد بینابینی نیز روند افزایشی یا کاهشی نابرابری را متاثر از سطح توسعه منطقه و مقیاس منطقه مورد بررسی می داند. بنابراین مقاله حاضر تلاش دارد تا نوعی گونه شناسی را از نظریات و مطالعات تجربی نابرابری های منطقه ای ارائه دهد تا از این راه درک جامع تری از موضوع به دست آید.کلید واژگان: گونه شناسی, نابرابری منطقه ای, نظریه های رشد اقتصادی, تعادل فضایی, عدم تعادل فضاییRegional income inequality has been the subject of academic debates since 1950s. However, theoretical bases on regional disparities provide conflicting views on relations between inequality and national growth. Some researchers believe that in the first stage of national economic growth, regional inequality is a natural phenomenon that stems from lack of coordination between the spatial system (regional economic growth) and the national system (national economic growth). Over a period of time, however, with increasing movements of production factors (labor and capital) among regions, regional inequality will be minimized or possibly eliminated. While, some other researchers like Myrdal and Hirschman claim that spatial movement of production factors increases regional inequality. They believe that only government intervention can reduce gaps among regions in the process of development. Amos Terrassi and Lessman believe that regional inequality follows a pattern of increase-decrease-increase. The cause may be a fundamental and systematic change in economic activities, such as increasing in suburbanization or moving to a service-based economy. Also there is a group of thinkers who claim that scale economies increase regional disparities. Thus, there is a positive correlation between regional inequality and economic growth. Therefore, literature review on regional disparities shows that theories and empirical studies have an unclear message about the evolution of regional disparities over time. The purpose of this paper is presenting a typology of theoretical and empirical studies on regional disparities. According to investigations, theoretical and experimental approaches toward regional disparities refer to two economic theories: neoclassical economic growth and new economic geography. Neoclassical economic growth theory believes that regional disparities will decrease over time, while Krugman belonging to new economic geography theory claims that regional inequality will increase. We have classified regional inequality approaches into three categories based on two economic theories: 1) spatial equilibrium 2) spatial disequilibrium and 3) in-between approaches. Spatial equilibrium theorists refer to neoclassical theory. These theorists show that regional disparities will reduce over time and there is a negative correlation between national income growth and regional disparities. Spatial disequilibrium theorists refer to new economic geography theory. These theorists are divided into three groups. The first group who presented their studies before Krugman's theory believe that capital and labor move from less desirable area into growing areas. The second group believes that regional inequality will increase after completing Inverted-U model (which proposed by Williamson). The third group claims that there is a positive correlation between economic growth and regional inequality because of scale economies. Recent studies in the field of regional disparities provide a view that has been proposed as an in-between approach. This approach believes that relation between regional disparities and economic growth depends on development level or scale of regions. In some areas the relation between growth and inequality is positive, while it is negative in other areas. This typology shows that we are not sure about pattern of regional disparities evolution. However, it seems that these days, in-between approach is more reliable.Keywords: Typology, regional disparities, economic growth schools, spatial equilibrium, spatial disequilibrium
-
طی دهه های اخیر مفهوم عدالت فضایی در گستره فقر شهری و سکونتگاه های حاشیه ای اهمیت ویژه ای یافته است. بی عدالتی در نحوه توزیع خدمات و تسهیلات شهری تاثیر جبران ناپذیری را بر ساختار و ماهیت شهرها به خصوص در گسترش پهنه های فقر شهری و شکل گیری سکونتگاه های حاشیه ای می گذارد. عدم تعادل پراکنش در خدمات در این گونه سکونتگاه ها به شکل گیری عدم تعادل فضایی و محرومیت ساکنان از خدمات و تسهیلات شهری و افزایش شکاف طبقاتی منجر شده است. با توجه به مفاهیم عدالت فضایی برای رفع نابرابری های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و کاهش آسیب پذیری اقشار کم درآمد، توزیع بهینه خدمات و امکانات، توجه به نیازهای اساسی شهروندان در سکونتگاه های حاشیه ای موضوعی حیاتی و اجتناب ناپذیر است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تبیین مولفه های کالبدی و عملکردی موثر بر عدالت فضایی در هسته های فقر شهری کلان شهر مشهد انجام گردیده است. این پژوهش از حیث روش کاربردی و از حیث هدف توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای و روش های میدانی بود. جهت تحلیل داده ها نیز از روش های تحلیل محتوا، روش آنتروپی شانون نسبی و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل از آنتروپی شانون نسبی نشان می دهد که توزیع و پراکنش کاربری های خدماتی در دو هسته گل شهر و قلعه ساختمان با عدم تعادل فضایی رو به روست و از عدالت فضایی محروم هستند و هسته خواجه ربیع و التیمور در دسته برخودار و و نیمه برخودار از عدالت فضایی قرار می گیرند. از سوی دیگر نتایج رگرسیون چند متغیره نشان دهنده این موضوع است که تنوع کالبدی مهمترین عامل اثر گذار در تحقق عدالت فضایی در سکونتگاه های حاشیه ای است.طی دهه های اخیر مفهوم عدالت فضایی در سکونتگاه های حاشیه ای اهمیت ویژه ای یافته است. بی عدالتی در نحوه توزیع خدمات شهری تاثیر جبران ناپذیری را بر سکونتگاه های حاشیه ای می گذارد. عدم تعادل پراکنش در خدمات در این گونه سکونتگاه ها به شکل گیری عدم تعادل فضایی و افزایش شکاف طبقاتی منجر شده است. با توجه به مفاهیم عدالت فضایی برای رفع نابرابری های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و توزیع بهینه خدمات و امکانات، توجه به نیازهای اساسی شهروندان در سکونتگاه های حاشیه ای موضوعی حیاتی می باشد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تبیین مولفه های کالبدی و عملکردی موثر بر عدالت فضایی در هسته های فقر شهری کلانشهر مشهد انجام گردیده است. این پژوهش از حیث روش کاربردی و از حیث هدف توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گرداوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای و روش های میدانی بوده، جهت تحلیل داده ها نیز از روش های تحلیل محتوا، روش آنتروپی شانون نسبی و رگرسیون چند متغیره استفاده گردیده است. نتایج حاصل از آنتروپی شانون نسبی نشان می دهد که توزیع کاربری های خدماتی در دو هسته گلشهر و قلعه ساختمان با عدم تعادل فضایی رو به روست و از عدالت فضایی محروم هستند و هسته خواجه ربیع و التیمور در دسته برخودار و نیمه برخودار از عدالت فضایی قرار می گیرند. از سوی دیگر نتایج رگرسیون چند متغیره نشان دهنده این موضوع است که تنوع کالبدی مهم ترین عامل اثر گذار در تحقق عدالت فضایی در سکونتگاه های حاشیه ای است.
کلید واژگان: عدالت فضایی, سکونتگاه های حاشیه ای, آنتروپی شانون نسبی, رگرسیون چند متغیره, کلانشهر مشهدIn recent decades, the concept of spatial justice has gained special importance in marginal settlements. Injustice in the distribution of urban services has caused irreparable damage to marginal settlements. The absence of radiation in services in such settlements resulted in the formation of spatial imbalance and increased class gap. Considering the concepts of spatial justice to meet social, economic, physical and optimal distribution of services and facilities, attention to basic needs of citizens in marginal settlements is critical. in this regard, the present study aimed to explain the physical and functional components affecting spatial justice in urban poverty cores of Mashhad metropolis. This research is applied in terms of practical method and in terms of descriptive - analytical purpose. data collection method - library and field methods have been used to analyze the data as well as content analysis methods, relative Shannon entropy method and multivariate regression. The results obtained by the relative Shannon entropy show that the distribution of service functions in the two nuclei of Golshahr and the Ghaleh Sakhteman are deprived of spatial equilibrium and is deprived of spatial justice, and the core of the Khaheh Rabi and Alteymour into two enjoy and semi- enjoy categories. On the other hand, the results of multivariate regression show that the physical diversity is the most important factor in realization of spatial justice in the marginal settlements.
Keywords: spatial justice, marginal settlements, relative shannon entropy, multivariate regression, mashhad metropolis -
فصلنامه راهبرد، پیاپی 103 (تابستان 1401)، صص 287 -310
عدم تعادل فضایی در کلان شهر و منطقه کلان شهری تهران، علیرغم سابقه طولانی سیاست های تمرکززدایی، تشدید شده است. عوامل بسیاری در بروز این مسیله نقش داشته است، اما شناسایی عوامل پیشران به منظور شناختن جهت گیری های آینده ضروری است. هدف این پژوهش، شناسایی سطوح و خوشه های عوامل این عدم تعادل فضایی و ارایه سناریوهای آینده بر اساس عوامل پیشران است. به این منظور، نظرات خبرگان درباره روابط عواملی که در پیشینه مطالعات شناخته شد، کسب و از مدل سازی ساختاری- تفسیری در نرم افزار MICMAC برای دسته بندی این عوامل استفاده گردید. با به کارگیری روش تحلیل اثرات متقابل برای عوامل پیشران در نرم افزار Scenario wizard، سناریوهای منطقی شناسایی و تحلیل شد. بر اساس یافته ها، عامل استقرار دولت به عنوان زیربنایی ترین سطح و عامل الگوی استقرار جمعیت در بالاترین سطح شناخته شد. مهم ترین متغیرهای خوشه تاثیرپذیر شامل الگوی استقرار جمعیت و رشد فیزیکی بود. مهم ترین متغیرهای خوشه پیوندی شامل تمرکز صنعتی، مدیریت شهری، تمرکز سرمایه و تمرکز جمعیت بود. مهم ترین متغیرهای خوشه تاثیرگذار نیز شامل استقرار دولت، تمرکز تصمیم گیری، تمرکز خدمات، تمرکز زیرساخت ها، تمرکز اقتصاد، فعالیت های فرا شهری و طرح های شهری بوده است. از میان ده سناریوی منطقی، چهار سناریوی برتر بررسی شد. از میان این چهار سناریو، حتی اگر بهترین سناریو رخ دهد، هنوز نسبت به شرایط ایده آل فاصله بسیار است؛ اما اگر سناریوهای نامطلوب رخ دهد، شرایط به حداکثر بحران ممکن، بسیار نزدیک خواهد بود. درنتیجه وضعیت عدم تعادل فضایی کلان شهر و منطقه کلان شهری تهران در آینده بیشتر رو به سوی بحرانی تر شدن دارد.
کلید واژگان: تعادل فضایی, خوشه, پیشران, سناریو و تهرانRahbord Journal, Volume:31 Issue: 103, 2022, PP 287 -310Spatial imbalance in Tehran's metropolis and the metropolitan area has intensified despite the long history of decentralization policies. Many factors have contributed to this problem, but it is necessary to identify the driving forces to know the future directions. The research seeks to identify the levels and clusters of factors of this spatial imbalance and present future scenarios based on driving forces. Experts' opinions were obtained about the factor relationships that were known in the subject literature. These factors were categorized by MICMAC software and Interpretive Structural Modelling. Also by Scenario wizard software and Cross-impact balance analysis, driving forces were analyzed and logical scenarios were presented. Based on the findings, the government establishment factor is the most fundamental level. The population settlement pattern factor is the uppermost level. The population settlement pattern and physical growth are the most important variables in the dependent cluster. Industrial concentration, urban management, capital concentration, and population concentration are the most important variables in the Linkage cluster. Government establishment, decision-making centralization, service centralization, infrastructure centralization, economy centralization, extra-urban activities, and urban plans are the most important variables in the effective cluster. Among the ten logical scenarios, the top four scenarios were considered. Even if the best scenario occurs, it is still very far from ideal conditions. But if unfavorable scenarios occur, the conditions will be very close to the maximum possible crisis. The spatial imbalance in Tehran's metropolis and the metropolitan area is going to become more critical in the future.
Keywords: Spatial balance, Cluster, driving force, Scenario, and Tehran -
نابسامانی در سازمان فضایی کشورهای جهان سوم که در اثر عوامل گوناگون تحت تاثیر مکانیسم های حاکم بر ساختارهای اقتصادی – اجتماعی و سیاسی پدید آمده است، موجب گسستگی روابط بین شهرها شده و عدم تعادل های منطقه ای را به وجود آورده است. یکی از مشکلات اساسی توسعه فضایی و منطقه ای در استان کردستان، گسیختگی سازمان فضایی و عدم سلسله مراتب مبتنی بر رابطه تعاملی میان سکونتگاه ها است. سازمان فضای استان کردستان نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ بر همین اساس پژوهش حاضر به تحلیل و ارزیابی سازمان فضایی استان کردستان و تغییرات صورت گرفته طی 7 دوره سرشماری (1390- 1335) کشور می پردازد. دراین راستا تعیین و تشکیل سلسله مراتبی از سکونتگاه ها که بتواند چارچوب موثری برای توزیع جمعیت، فعالیت ها، خدمات و کارکردها در سطوح مختلف باشد ضروری است. هدف از این تحقیق، مطالعه سازمان فضایی، نظام شهری، نحوه توزیع جمعیت در پهنه سرزمین است. روش تحقیق در این پژوهش بنا بر ماهیت موضوع از دو روش توصیفی و تحلیلی به صورت توامان استفاده شده است. روش تحلیلی که هدف از آن دستیابی به میزان تعادل فضایی هر ناحیه با استفاده از شاخص ها و مدل های موجود (مدل های رشد، اندازه و ساختار فضایی شهر، قانون رتبه- اندازه، شاخص های نخست شهری، ضریب آنتروپی، شاخص عدم تمرکز هندرسون، منحنی لورنز و ضریب جینی، تحلیل SWOT و...) است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نظام شهری و سازمان فضایی استان کردستان فاقد تعادل فضایی است که با ایجاد تعادل در توزیع امکانات و خدمات و فرصت های مناسب برای شهرهای استان در مراتب مختلف می توان به توسعه متعادل و پایدار و سازمان فضایی بهینه دست یافت.کلید واژگان: سازمان فضایی, برنامه ریزی توسعه منطقه ای, نظام شهری, استان کردستانIrregularity of spatial organization in developing countries (third world) has been arisen from socioeconomic and political structures. The resonance of aforementioned mechanism have been created issues such as regional imbalances. Rupture of the spatial organization and lack of non-hierarchy based relationship between the settlements are one of the main problem in the spatial and regional development of Kurdistan province. On this basis, the present study aims to analysis the spatial organization of Kurdistan province and its changes during the seven census period (1335-1390). In this context, the determination and establishment of a hierarchy of human settlement is an essential and effective base for population distribution, activities, services and functions at different level of spatial development. The main purpose of this research is an investigation upon urban systems, spatial organization and distribution of human population in the study area. The research method is based on the nature of the subject which is combined of analytical and descriptive method. Along to the analytical approach of methodology that has been used in this research in order to gain to spatial equilibrium variety of models and index including: growth, size and spatial structure of city, the rank-size rule, urban primary index, entropy coefficient, Gini coefficient, Lorenz curve SWOT analysis and etc. were used. The result indicates that there is a remarkable spatial imbalance in spatial organization and urban systems in Kurdistan province. Together these results provide important insights into the fact that to reach for balanced and sustainable development in the spatial organization context, creating same opportunities, equal distribution of facilities and services are inevitable.Keywords: Spatial Organization, Regional Development Planning, Urban System, Kurdistan
-
شبکه شهرها به عنوان اصلی ترین مکان استقرار جمعیت و مؤثرترین مکان در جابه جایی های جمعیت، از اهمیت زیادی در برنامه ریزی ها برخوردار است. پرسش اصلی این مقاله این است که اندازه بهینه جمعیت در شهرها کدام است وچگونه می توان تعادل جمعیتی را در یک محدوده جغرافیایی ایجاد کرد؟ نویسنده با پیش بینی جمعیت شهرهای منطقه آذربایجان تا افق 1400 و برنامه ریزی برای آن بر اساس مدل رتبه اندازه تعدیلی متناسب با میزان کشش پذیری و درجه آنتروپی شبکه شهری، جمعیت بهینه افق 1400 را ارائه و سیاست های لازم را برای افزایش یا کاهش نرخ رشد جمعیت شهرها در جهت ایجاد تعادل فضایی جمعیت آذربایجان در افق مورد نظر، مطرح نموده است.
کلید واژگان: شبکه شهری, آذربایجان, کشش پذیری, آنتروپی, مدل رتبه, اندازه تعدیلیDuring the recent decades, regional equilibriums and balanced distribution of the population have been one of the great concerns for the planners and regional development thinkers. In this way, cities as the main place of habitation and the most effective place in population movement, has got a significant position. Therefore, the main question of the paper is as follows: what is the optimized amount of the population in the cities? And how the population of a region can be equilibrated? Predicting the population in cities of the district of Azerbaijan within the 2022 Prospective and its planning based on rank – amount modification model appropriate with the elasticity and anthropy of the urban network, the author suggests the optimized amount of the population of the Azerbaijan cities and consequently to create an equilibrated spatial, he introduces the required policies to increase or reduce the rate of population growth in Azerbaijan. -
پژوهش حاضر به منظور تبیین سازمان فضایی نظام سکونتگاهی استان خوزستان با تاکید بر نقش نفت به نگارش در آمده است. نفت مکانیزم اولیه شکل دهی سازمان فضایی خوزستان در یک صد سال گذشته است و مکانیزم های دیگر فضا ساز را تحت تاثیر قرار داده است. و تبلور فضایی آن به صورت نخست شهری و قطبی شدن جمعیت و فعالیت دیده می شود. روش تحقیق به دو صورت توصیفی و تحلیلی است. استفاده از دیدگاه های نظری و مطالعات پیشین در این زمینه و اسناد وزارت نفت در حوزه مطالعات توصیفی است. و درزمینه تحلیلی نیز، ابتدا با استفاده از مدل های تحلیل سازمان فضایی مانند مدل حد اختلاف طبقه ای و مدل نزدیک ترین همسایگی و شاخص های نخست شهری به بررسی سازمان فضایی استان خوزستان پرداخته می شود، و سپس جهت سنجش تاثیر نفت بر سازمان فضایی نظام سکونتگاهی استان خوزستان شاخص هایی در قالب سه متغیر اقتصادی، اجتماعی و کالبدی انتخاب شده، نقشه های توزیع فضایی آن ها تهیه و مورد تحلیل قرار گرفتند. نظامی از جریان اطلاعات و مبادلات و ارتباطات و خدمات و حرکت های جمعیتی تحت تاثیر بوروکراسی دولتی (اقتصاد سیاسی) باعث تقسیم استان به دونیمه شرقی و غربی یا دو بخش نفتی و غیرنفتی شده است.. نمودهای عدم تعادل فضایی در نظام سکونتگاهی استان خوزستان تحت تاثیر نفت در شهرها به صورت نخست شهری شدید، عدم تعادل در سلسله مراتب شهری، نقش ضعیف شهرهای میانی و درنتیجه تمرکز خدمات متناسب با توزیع جمعیت محرومیت مناطق حاشیه ای و مهاجر فرستی شهرهای حاشیه ای و نمود عدم تعادل فضایی در روستاها خالی شدن روستاها در نیمه شرقی استان و تمرکز روستاهای بزرگ در نیمه غربی می باشد.
کلید واژگان: سازمان فضایی, نظام سکونتگاهی, صنعت نفت, استان خوزستانThe present study is aimed at explaining the spatial organization of the Khuzestan province system Settlement with emphasis on the role of oil. Oil has been the primary mechanism of formation of the Khuzestan Space organization for the last hundred years and has influenced other mechanisms. It is seen primarily as urbanization and polarization of population and activity. In the analytical field, firstly, using the spatial organization analysis models such as the class difference model and the nearest neighborhood model as well as the first urban indicators, the spatial organization of Khuzestan province is examined, and then to measure the impact of oil on the spatial organization. Housing System of Khuzestan Province Indicators their spatial distribution maps were prepared and analyzed in the form of three selected economic, social and physical variables. A system of information flows and communications and services and population movements under the influence of state bureaucracy have divided the province into the eastern and western or the oil and non-oil divisions. Spatial disequilibrium patterns in the Khuzestan province's oil-affected Settlement system in urban areas, severe imbalances in urban hierarchies, the weak role of middle cities, and thus the concentration of services commensurate with the distribution of deprived and marginalized populations of marginal and marginal cities. The spatial balance in the villages is the emptying of the villages in the eastern half of the province and the concentration of large villages in the western half.
Keywords: Spatial Organization, Settlement System, Oil industry, Khuzestan Province
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر