-
مقاله حاضر به بررسی پدیده «ریزوم» وارتباط آن بامفهوم «زیست-قدرت» می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و بهره گیری از نظریات فوکو، دولوز و گاتاری و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «بازقلمروسازی»، «تفاوت» و «قلمروزدایی» در-پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه غرب پسااستعمار می کوشد با تاکید بر اصل جهانشمولی و مفاهیم «هویت جمعی» و «هستی شناختی قومیتی» همچنان گفتمان زیست- قدرت را برفضای چندفرهنگی معاصر تحمیل کند؟ بدین منظور کتاب آتش خانگی (2017) نوشته کامیلا شمسی، نویسنده معاصر پاکستانی-انگلیسی، بررسی می شود تا باتمرکز بر تاثیر گفتمان زیست- قدرت برحیات مدنی اقلیت مهاجر به چگونگی تلاش غرب در حفظ مفاهیمی هستی شناسانه نظیر «اصالت» و «هویت» در-چارچوبی سلسله مراتبی بپردازد. چنین استدلال می شود که جنبش های قومیتی افراطی و ظهور پدیده داعش در دهه های اخیر واکنشی طبیعی به گفتمان تحمیلی زیست-قدرت در غرب است. درواقع شمسی با اقتباس آنتیگونه به بازنمود چالش بین گفتمان زیست-قدرت(مردانه/غربی/جهانی) و گفتمان های خرد (زنانه/غیرغربی/در حاشیه) در عصر حاضر می پردازد. به علاوه وی می-کوشد با برجسته کردن رابطه افقی و در نتیجه ماهیت ریزومی حیات اجتماعی، نه تنها اصل جهانشمولی انسان گرای لیبرال را زیر-سوال برد، بلکه بر ضرورت بازتعریف گفتمانی تاکید کند که مبتنی بر اصل «تفاوت» است تا «هویت».
کلید واژگان: ریزوم, زیست- قدرت, «تفاوت», داعش, آنتیگونه, بازقلمروسازیThis article focuses on the concept of rhizome and its relation with ‘bio-power’ in Kamila Shamsi’s Home Fire (2017) through the perspective of cultural studies. Deploying Faucauldian concept of bio-power and focusing on the techniques of adaptation, the article tries to discuss how the post-colonial West has imposed the biopolitical discourse through ‘norms’ and concepts like social purity, ‘collective identity,’ and ‘ethnic ontology.’ To this end, notions of ‘difference,’ ‘deterritorialization,’ and ‘reterritorialization’ have been explored. It is argued that with domination of ‘exceptional situation,’especially after September 11th, the silence imposed upon the minority groups, and their banishment into ‘bare life,’ terror and religious fundamentalism seem inevitable outcomes. Shamsi’s work is an attempt to challenge western bio-politics at a time when heterogeneity is the rule of the day; rhizome and polyphony the inalienable features of life, and ‘becoming’ rather than ‘being’ the very essence of man. At this time, in Shamsi’s view, the source of one’s identity should be located in ‘difference,’ and hierarchical discourses should succumb to horizontal equality.
Keywords: Rhizome, bio-power, ‘difference, ’ ISIS, reterritorialization, Antigone -
در تعاریف جدید قدرت و حاکمیت، با شبکه ی پیچیده ای از روابط و تعاملات قدرت روبه رو می شویم که از پایین ترین سطوح زیستی نشات می گیرند. این مقاله بر آن است تا با مطالعه ی ادبیات تن بنیاد از آنتیگونهی سوفوکلس تا امروز، بازنمون تعارض تن سوژه ی دیاسپوریک با سیاست های زیستی حاکمیت را در اقتباسی معاصر واکاوی کند. مفهوم سوژه ی بدنمند که وامدار مباحث پدیدارشناختی موریس مرلوپونتی است، در پیوند با نظریه ی زیست قدرت میشل فوکو، حیات برهنه و زیست سیاست جورجو آگامبن و مفهوم مرگ سیاست آشیل امبمبه ابعاد تازه ای پیدا کرده است. مروری تطبیقی بر آنتیگونه ی سوفوکلس و آتش خانگی کامیلا شمسی نشان می دهد که در دوران پسااستعمار، مرگ سیاست به شکلی دیگر باقی است و حیات و ممات مهاجران، این تن سوژه های دیاسپوریک، را تحت کنترل دارد. اما آیا سوژه ی دیاسپوریک همواره تسلیم این سیاست ها می شود؟ همان طور که در آنتیگونه، برادر یاغی دو کالبد زیستی و سیاسی دارد و بعد از مرگ هم به چالش حکومت ادامه می دهد، در آتش خانگی نیز تن سوژه ی دیاسپوریک در دو لایه ی زیستی و سیاسی معنا می یابد. او نخست با پیوستن به داعش مقابل قانون حاکم قرار می گیرد و به نمادی از بدنه ی قدرت معارض تبدیل می شود، اما بعد از مرگ در پی احقاق حق تدفین خود در وطنی که او را خائن و دشمن مردم می نامد، مصرانه سیاست های قدرت مسلط را به چالش می کشد. در آتش خانگی لجستیک جسد، اصل خاک، مساله ی وطن، و سیاست های دوگانه ی زیست/مرگ در حق نسل دوم مهاجران مفاهیمی بدیع اند که این اقتباس را به زبرمتنی قابل تامل بدل کرده اند.کلید واژگان: تن دیاسپوریک, دیاسپورای مسلمانان, ادبیات مهاجرت, کامیلا شمسی, آتش خانگی, مرگ سیاست, اسلام هراسیThis paper examines Kamila Shamsie’s Home Fire (2017) as a faithful transposition of Sophocles’s Antigone into a contemporary novel that addresses the diasporic subject’s encounter with sovereign politics of life and death in the post-9/11 backlash against Muslims. A survey of the notion of the embodied subject as set in the complex network of power relations and biopolitics in the diaspora space where new forms of bio- and necro- power (as expounded by Postcolonial thinker Achille Mbembe) are at work towards enforcing subjugation of diasporic bodies forcefully synthesises with the question of belonging, the right to soil, and post-mortem identity in Shamsie’s Home Fire. For Aneeka Pasha and other British diasporics, burial of British citizens by birth in the British soil is a natural and legal right, whereas to the representatives of the Islamophobic State, the diasporic subject’s rights to soil is as evanescent as their liminal identities. Just like Polyneices in Antigone, the dead body of Parvaiz – a remorseful ISIS member seeking a way back home to rest in peace – functions beyond the biological borders of his body and proves to challenge the body politic of the state and question their necropolitical decisions.Keywords: necropolitics, Islamophobia, post-9.11 fiction, Muslim diaspora, Home Fire, Kamila Shamsie, Antigone
-
امروزه مشاهده فیلم های اقتباس شده از آثار ادبی به شکل چشمگیری افزایش یافته است. یکی از دلایل عمده این پدیده، سرشت دلربای متون دیداری در عصر دیجیتال است. فرآیند تغییر شکل یک متن نوشتاری به متنی دیداری، درهم تنیده و پیچیده است و عوامل بسیاری را دربر می گیرد. فرآیند تبدیل و تغییر متن نوشتاری به متنی دیداری را اقتباس می شمارند که خود یکی از زیرشاخه های پژوهش در قلمرو ادبیات تطبیقی است. در این پژوهش سه فیلم اقتباسی بر اساس نمایش نامه مرگ یک فروشنده (1949) آرتور میلر (1915- 2005)، نمایشنامه نویس امریکایی، بررسی شدند. این سه اقتباس شامل فیلم های لزلو بندک (1951)، الکس سگال (1966) و ولکر اشلوندورف (1985) می باشند. اقتباس های مذکور بر اساس نظریه های جورج بلوستون، رابرت استم، لیندا هاچن، کامیلا الیوت و لوییز جیانتی مورد بررسی قرار گرفتند. نقش کم رنگ زن های داستان، عملا در همه اقتباس های مورد مطالعه به حاشیه رانده شده است. همچنین در دو اقتباس اول، می توان قاطعانه گفت که درون مایه شکست رویای آمریکایی به طور زیرکانه ای حذف شده، ولی اقتباس اشلوندورف این درون مایه را آزادانه به تصویر می کشد.
کلید واژگان: لزلو بندک, الکس سگال, ولکر اشلوندورف, ادبیات تطبیقی, اقتباس, آرتور میلvIntroductionWith the immergence and overwhelming outspread of the consumption of the modern video culture, directors and producers have had the opportunity to employ literary masterpieces for their subject matter and hence, reel in huge profit.
AimsThe present study aims to thoroughly analyze three filmic adaptations of Arthur Miller’s Death of a Salesman (1949). In so doing, it is crucial to study the play in the first place. In the next step, the researcher aims to bring to light the dominant discourses and culture of each film’s period of production. The analysis of each adaptation encompasses the ideologies and the mindset of each director and adapter. These different directors and adapters are then compared to each other so as to further bring to light their discourses, not to mention the process of transposition each adaptation has experienced.
MethodologyWhat makes this study quite innovative is its comparative aspect. The general framework of this study is Comparative Literature as adaptation studies are considered a major branch of comparative methodology. Contextualization is another critical methodology, which brings to the fore the study of major discourses of the time and place of adaptations. The “wh” questions asked by Linda Hutcheon for the delineation of the creative or faithful process an adaptor has gone through in making an adaptation is the first and foremost important theory applied in this study.The next theory applied is that of George Bluestone who analyzes three areas between literature and film. These areas encompass such aspects as linguistic and image, consciousness and inner thoughts and representation of women. Kamilla Elliot, the next theorist employed, introduces six concepts for adaptation through which different types of adaptation process are delineated.
Findings and ConclusionThe study comes to find that Benedek and Segal’s adaptations which were produced at a time when America was doing away with Communism as a whole, fail to portray the failure of the American Dream, the theme of the play. Henceforth, the Lomans’ life failure is shown to be the result of the mental demise of the protagonist. German expressionist Schlondörff’s expressionist adaptation being produced at a time when the masses were coming to a consensus that the American Dream is unlikely to come true, fully ad freely depicts the destructive result of the American Dream.
Keywords: Adaptation, Arthur Miller, Comparative literature, Death of a Salesman, Film, Laszlo Benedek, Alex Segal, Volker Schlondörff -
نشریه بوم شناسی کشاورزی، سال دهم شماره 4 (زمستان 1397)، صص 1035 -1050در این پژوهش روند تغییرات ردپای اکولوژیکی غذا و کل، ظرفیت زیستی و کمبود اکولوژیکی ایران در فاصله سال های 1392-1370 شمسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر اساس روند های بدست آمده مقدار این شاخص ها برای سال 1404 شمسی پیش بینی شد. نتایج نشان داد که ردپای کل و ردپای غذای کشور در طی دوره مطالعه به ترتیب به میزان 3/3 و 9/2 درصد در سال افزایش یافته و با تداوم این روند تا سال 1404 شمسی به ترتیب به 34/3 و 05/1 هکتار جهانی به ازاء هر نفر خواهند رسید. ظرفیت زیستی کشور در سال 1392 معادل 82/0 هکتار جهانی به ازاء هر نفر بدست آمد که کمتر از ظرفیت زیستی جهان (8/1 هکتار جهانی بر نفر) و میانگین خاورمیانه و آسیای مرکزی (92/0 هکتار جهانی بر نفر) می باشد. از کل ظرفیت زیستی کشور 47% مربوط به اراضی زراعی و 30 درصد مربوط به جنگل ها و مراتع می باشد. تغییرات زمانی ظرفیت زیستی کشور روندی افزایشی با شیبی اندک دارد و پیش بینی می شود که تا سال 1404 شمسی به 85/0 هکتار جهانی به ازاء هر نفر برسد. کمبود اکولوژیکی کشور (تفاضل ردپای اکولوژیکی از ظرفیت زیستی) که در سال 1370 معادل 7/0 هکتار جهانی به ازاء هر نفر بوده با رشد سالانه 9/5 درصدی در سال 1392 شمسی به 9/1 هکتار جهانی رسید و پیش بینی می شود که تا سال 1404 شمسی به 5/2 هکتار جهانی به ازاء هر نفر افزایش یابد. تعادل بین میزان مصرف و تولید مواد غذایی و ردپای غذای کشور در سال 1404 شمسی بر اساس چهار سناریو مبتنی بر مقادیر مختلف مصرف فرآورده های دامی (گوشت و لبنیات) مورد ارزیابی قرار گرفت. در تمامی سناریوها با افزایش مصرف فرآورده های دامی عدم تعادل بین تولید و مصرف شدیدتر شد و در نتیجه شاخص خودکفایی غذایی کشور کاهش و ردپای غذا افزایش یافت. نتایج نشان داد که افزایش کارآیی مصرف منابع (آب و نیتروژن) به میزان 20% نسبت به مقدار فعلی باعث بهبود شاخص خود کفایی شده و ردپای اکولوژیکی غذا را در کلیه سناریوهای آینده به میزان قابل توجهی کاهش خواهد داد.کلید واژگان: خودکفایی غذایی, ضریب جینی, ظرفیت زیستی, کمبود اکولوژیکیAgroecology journal, Volume:10 Issue: 4, 2019, PP 1035 -1050IntroductionEcological footprint is an index based on the land area needed for basic requirements and also the waste disposal of an individual in a specific geographic location and usually calculated on the basis of area per capita which is normally global hectare (Gha) per capita. Total world ecological footprint for the year 2010 has been estimated to be 18.2 billion Gha with a per capita 2.7 Gha. Biocapacity is another concept which together with footprint sustainability of ecosystems means the whole area of a specific geographic region which has a proper biomass production and waste absorption capacity. Measurement of ecological footprint together with biocapacity provides useful information on the intensity of resource use and the status of environmental sustainability. Evaluation of footprint by national bodies has been emphasized more, rather than the international ones. Footprint for food production also called foodprint is the area required for food production for a population (energy required for transportation and processing is not consider). The purpose of present study was to evaluate production and consumption status of different groups of agricultural foods and to measure the foodprint in Iran. Calculation of biocapacity and ecological deficiency in the country with regards to different consumption pattern was other purpose of this study.Materials and MethodsTime trends of food and total ecological footprint, biocapacity and ecological deficit of Iran during 1990-2013 were analyzed and based on trend equation the value of these indices were predicted for 2025.
Data was collected for different group of agriculture foods from Ministry of Jihad Agriculture, Ministry of Commerce and also from other published data in official databases in the country.
The effect of the amount of consumption on foodprint was considered on the basis of the above scenarios for the population of the country in year 2050. Furthermore the effect of water and nitrogen use efficiency on foodprint was also considered on the bases of food production in the present pattern and in a condition where these efficiencies are enhanced by 20%. The balance between production and consumption in the future was calculated by Gini coefficient.Results and discussionResults indicate that food and total footprint were increased respectively, by 3.3 and 2.9% per year, during the study period and this trend would be led to 1.05 and 3.34 Gha/person for food and total footprint, respectively. Total biocapacity of the country in 2013 was estimated as 0.82 Gha/person which was lower than the value for world (1.8 Gha/person) and Middle East average (0.91 Gha/person). Croplands accounted for 47% of total biocapacity of the country while forests and rangelands contributed by 30%. During the study period, biocapacity showed a positive trend but with a slow slope toward leading to 0.85 Gha/person in 2025. Ecological deficit of the country (ecological footprint minus biocapacity) which was 0.7 Gha/person in 1990 has increased by 5.9% per year with a value of 1.9 Gha/person in 2013 and predicted to reach 2.5 Gha/person by 2025. The balance between consumption and national food production as well as footprint of food stuffs were analyzed under 4 scenarios based on different level of consumption of meat and dairy. In all scenarios of increase in consumption of animal products, the unbalanced relation of consumption/production was intensified and resulted in decreased self-sufficiency index and increased footprint of food stuffs.ConclusionFoodprint for Iran is 0.88 Gha. For the different group of food the highest foodprint (0.43 Gha per person) is for animal products. Population growth together with increasing per capita income has changed food consumption pattern and hence the demand for more food has caused higher pressure on natural resources and more food to be imported. This is the case in most developing countries. Results showed that enhancement of resource use efficiency (water and nitrogen) by 20% higher than the current values could led to improvement of agricultural self-sufficiency and considerable reduction of footprint in all future scenarios. Our results showed that with increasing efficiency of resource use (water and nitrogen) foodprint can be reduced.Acknowledgement
This research was funded by Vice Chancellor for Research of Ferdowsi University of Mashhad, which is hereby acknowledged.Keywords: Biocapacity, Ecological deficit, Food self-sufficiency, Gini coefficient -
مشروعیت تقویم هجری قمری از ضروریات فقهی است؛ اما نسبت به تقویم هجری شمسی چنان ضرورتی مطرح نیست و مساله قابل بحث است. به نظر علامه طهرانی، این تقویم اساسا فاقد موازین بوده و از جهات متعددی غیر مشروع است. از نظر ایشان مهم ترین عناوین حرام منطبق بر موضوع عبارتند از: نسیء، بدعت، تفرقه میان مسلمانان و لزوم جدایی دین از سیاست؛ عناوینی که نه تنها تطبیق آنها بر تقویم هجری شمسی صحیح نیست، که القا کننده نوعی تقابل بین تدین و تمدن - که تقویم شمسی از مظاهر آن است- نیز هست. مقاله حاضر به مناسبت حلول طلیعه قرن 14 هجری شمسی، به بررسی و نقد این تطبیقات و ادله آن می پردازد.
کلید واژگان: فقه تمدنی, زمان مقیاسی, تعظیم شعائر, واجب شرطی و نفسی, واجبات زمان مند -
پس از انقلاب مشروطه و ناکامی در ایجاد دولت مرکزی قدرتمند، روشنفکران ایرانی از دهه 1290 شمسی به بعد با ارایه ایده های جدید و تاکید بر مدرنیسم مطلقه از ظهور رضاخان حمایت کردند. کمتر از چهار دهه بعد نسلی دیگر از روشنفکران طی دهه 40 و 50 شمسی با چرخشی فکری از غربگرایی به سنت گرایی در بسیج اجتماعی علیه حکومت پهلوی نقشی بی بدیل داشتند. هدف پژوهش حاضر واکاوی چرایی چرخش فکری روشنفکران ایرانی از غرب گرایی به سنت گرایی در میانه دو انقلاب است. بنابراین در پاسخ به چرایی چرخش فکری روشنفکران ایرانی، این فرضیه مورد بررسی قرار می گیرد که روشنفکران دهه 1290 شمسی در واکنش به ناکامی مشروطه و روشنفکران دهه 1340 شمسی در واکنش به مدرنیسم مطلقه غرب دو رویکرد متفاوت غربگرایی و سنت گرایی را انتخاب کردند. در این پژوهش با بهره گیری از ویژگی ذاتی روشنفکری و بیان خاستگاه آن ها در میانه دو انقلاب به اثبات فرضیه پرداخته شده است. پژوهش حاضر از لحاظ روش اجرا از نوع «تحقیقات توصیفی - تحلیلی» است و در جمع آوری اطلاعات و داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای استفاده کرده است.کلید واژگان: روشنفکران, مشروطه, مدرنیسم, رضا شاه, انقلاب اسلامیAfter the constitutional revolution and the failure to create a powerful central government, Iranian intellectuals from the 1290s onwards supported the emergence of Reza Khan by presenting new ideas and emphasizing absolute modernism. Less than four decades later, another generation of intellectuals during the 1940s and 1950s played an irreplaceable role in the social mobilization against the Pahlavi government with an intellectual turn from Westernism to traditionalism. The aim of the present study is to analyze the reason for the intellectual turn of Iranian intellectuals from Westernism to traditionalism in the middle of two revolutions. Therefore, in response to the reason for the intellectual turn of Iranian intellectuals, this hypothesis is investigated that the intellectuals of the 1290s in response to the constitutional failure and the intellectuals of the 1340s in response to the absolute modernism of the West chose two different approaches, Westernism and traditionalism. In this research, the hypothesis has been proved by taking advantage of the inherent characteristic of intellectuals and explaining their origin in the middle of two revolutions. The current research is of the "descriptive-analytical research" type in terms of implementation method and it has used library studies to collect information and data.Keywords: Intellectuals, Constitutionalism, modernism, Reza Shah, Islamic Revolution
-
مقدمهاستفاده از خدمات تشخیصی پرهزینه با تکنولوژی سطح بالا در دهه ی گذشته افزایش یافته است. تحقیقات انجام شده دلایل متعددی را با توجه به سیستم بهداشتی وکشوری که آن مطالعات در آن انجام شده است، گزارش کرده اند، از جمله مسن شدن جمعیت، پیشرفت در تکنولوژی های تشخیصی که منجر به کاربرد بیشتر خدمات تشخیصی در عرصه های بالینی می شود، افزایش تعداد رادیولوژیست ها، دسترسی به این نوع خدمات و پزشکان که در استفاده از این گونه خدمات موثر هستند. مطالعه ی حاضر با هدف، تعیین میزان استفاده از خدمات تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (Magnetic resonance imaging یا MRI) در سال های 1389و 1390 و با توجه به تخصص پزشکان، نوع MRI و صندوق تحت پوشش انجام شد.روش بررسیمطالعه ی حاضر از نوع تحلیلی بود. اطلاعات کلیه ی خدمات MRI به تفکیک انواع MRI، تخصص پزشکان و صندوق های مختلف بیمه ی خدمات درمان به روش سرشماری در نیمه ی اول سال های 1389 و1390 شمسی با استفاده از پایگاه داده ای در اداره ی کل بیمه ی خدمات درمانی اصفهان جمع آوری گردید. معیار ورود خدمات MRI ارایه شده تحت پوشش بیمه ی خدمات درمانی بود. از نرم افزار Excel جهت جمع آوری و تحلیل اطلاعات MRI در گروه های مختلف (نوع تخصص، صندوق و انواع MRI) استفاده گردید.یافته هابیشترین میزان تجویز خدمات MRI مربوط به پزشکان ارتوپدی به تعداد 843 و 819 به ترتیب در سال های 1390 و 1389 شمسی و سپس مربوط به متخصصین مغز و اعصاب در سال 1390 و 1389 شمسی بود. بیشترین میزان MRI انجام شده (میانگین 1472 عدد) مربوط به صندوق کارکنان دولت وکمترین میزان (میانگین 17 عدد) مربوط به بیمه شدگان صندوق خویش فرما می باشد. در رابطه با نوع MRI بیشترین میزان تجویز، MRI شکمی در سال 1389 شمسی بود (به تعداد 1218) که در سال 1390 شمسی کاهش یافته است و در سال 1389 شمسی مربوط به ناحیه ی کمری (به تعداد 921) بوده است. تعداد کلMRI انجام شده در سال 1390 شمسی نسبت به سال 1389 شمسی به تعداد 177 افزایش یافته بود.نتیجه گیریمیزان استفاده از خدمات MRI افزایش یافته است که با توجه به افزایش تعداد مراکز MRI، شاید بتوان تقاضای القایی را یکی از عوامل اصلی در افزایش استفاده از این خدمات دانست. شاید از دیگر عوامل موثر در استفاده از این خدمات عدم قطعیت حرفه ای، فشار زمانی هنگام معاینه بیمار، توقع و انتظارات بیماران برای تجویز داروها و خدمات تشخیصی بیشتر و فقدان سیستم پرداخت صحیح و پرداخت ناکافی به پزشکان می باشد.
کلید واژگان: تقاضای القایی, بیمه, تصویربرداری با رزونانس مغناطیسیIntroductionThe use of high-cost and high-tech magnetic resonance imaging (MRI) has expanded over the past decade. A recently conducted research reported various causes with regard to their own country and healthcare system included aging population and advances in diagnostic technologies which could result in diagnostic services to become more applicable in clinical arena. Increasing number of radiologists، access to physicians and these types of services affect its use. This study aimed to determine the level of magnetic resonance imaging service utilization in 2010-2011 for specialties، types of MRI and fund coverage.MethodsThis was an analytical study. Information of various MRI types، prescribed MRI by each specialists and various fund of health insurance was extracted from the Isfahan Health Insurance database through census method during 2010 and 2011 midyears. Excel was used to analyze each group.ResultsOver two midyears (2010-2011)، total number of prescribed MRI increased about 177 MRIs. Neurologists and orthopedic specialists ordered the most scans (843 and 819 scans in 2011 and in 2012، respectively which was related to orthopedic specialists and then to neurologists) and were the most frequent users of CT/MRI scans. Abdominal scans (n = 1218) in 2010 and lumbar scans (n = 921) in 2011 were the most ordered scans، respectively. The most prescribed MRI was related to government employees fund (average number = 1472) and the lowest was related to self-employed insured fund (average number = 17).ConclusionIncreased number of performed MRI is rooted from different causes. Increased number of MRI centers could cause an upward trend. Other effective factors in utilization these services would be time pressure for physical examination، professional uncertainty، patients'' expectations to prescribe more drugs and diagnostic services، lack of a proper payment system and inadequate payments to physicians.Keywords: Induced Demand, Insurance, Magnetic Resonance Imaging -
مشهور میان دانشمندان اسلامی این است که نظام تقویمی مورد تایید قرآن، نظام قمری است. حتی برخی از علما بر این باورند که نه تنها تقویم شمسی مدنظر قران نیست، بلکه مشروعیت هم ندارد چون بنای اسلام بر اساس آیه کریمه «إن عده الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فی کتاب الله (توبه: 36)»، بر تقویم قمری است و هرگونه تقویم دیگری مطرود است. در این مقاله بر آنیم تا اعلام کنیم گاه شمار شمسی نیز دست کم در کنار تقویم قمری از اعتبار خود برخوردار است. زیرا گرچه از منظر قرآن فلسفه منازل قمر، ابزار محاسبه، سنین و تاریخ نگاری است. لیکن با تعابیری مثل جریان شمس و قمر، مدار شمس و قمر، پدیدارشان فصول، تغییرات صیف و شتا، اختلاف شب و روز، ولوج روز و شب، مشارق و مغارب که در ارتباط با خورشید و ماه به عنوان دو آیت الهی است، مشعر به اعتبار، تقویم شمسی است. در این مقاله سعی بر آن است تا آیات مربوط با حرکت شمس و قمر به عنوان دو عامل زمان ساز، با روش نقلی (روش تحقیق)، نگاه قرآن از رهگذر تفاسیر فریقین (منابع تحقیق) به پژوهش بپردازیم تا موضع قرآن نسبت به تقویم شمسی تبیین شود. (هدف تحقیق). با بررسی های صورت گرفته ما را به این نتیجه رهنمون می سازد که قرآن با تعبیر منازل قمر و عده الشهور، دلالت بر چرخه دوازده ماهه قمری و مبنای اعمال دینی است. اما در کنار این حقیقت، واقعیت دیگری به نام تقویم شمسی نیز موردتوجه خود دارد و هیچ گاه درصدد بی اعتباری داده های تقویمی شمسی نیست. (یافته تحقیق). تقویمی که برای امور اجرایی، سیاسی واداری کشور و نیز امور معاشی و معادی انسان ها کارایی دارد.
کلید واژگان: تقویم شمسی, شمس, قمر, منازل قمر و سال -
در این نوشتار، جنگل های خارج از نیم رخ شمالی البرز، جنگل های فراهیرکانی نامیده می شوند و روند مدیریت آن ها از بدو نخستین تشکیلات جنگل بانی تا سال 1357 بررسی خواهد شد. منابع اطلاعاتی مورد استفاده شامل گزارش ها، طرح های جنگل داری تهیه و اجراشده، مطالعه های شناسایی و نیمه تفصیلی و نیز مشاهده های میدانی و تجربه حضور بیش از 30 سال در جنگل های فراهیرکانی هستند. در بخش نخست که موضوع نوشتار پیش رو است، گزارش روند مدیریتی در چند بازه زمانی معنی دار بدین شرح بررسی شد: 1) از تشکیلات اولیه تا تشکیل بنگاه جنگل ها در سال 1328 (عدم توجه یا کم توجهی)، 2) از تشکیل بنگاه جنگل ها تا آغاز دهه 1340 شمسی (آغاز توجه و ایجاد نخستین تشکیلات)، 3) از 1340 شمسی لغایت 1351 شمسی (شروع مدیریت علمی با تهیه طرح های جنگل داری)، 4) از 1340 شمسی لغایت 1357 شمسی (جنگل کاری، احیا و توسعه فضای سبز) و 5) از 1352 شمسی لغایت 1357 (طرح های جنگل داری قرق و احیا). در جمع بندی فعالیت های چندساله در جنگل های فراهیرکانی، می توان گفت که مجموعه اقدام ها به ویژه از دهه 1340 که حضور دولتی و تشکیلاتی نسبت به گذشته بیشتر شد، سیاست مشخص با هدف و دورنمای روشنی نداشت و اقدام ها در زمره آزمون و خطاهای تکراری بودند. در همین بازه زمانی که جنگل های هیرکانی با سیاست واحد و مشخص و حتی شرح خدمات و شیوه نامه واحد (با اندکی تغییرات موردی) مدیریت می شدند، در جنگل های فراهیرکانی بدون تعریف و برقراری سیاست مشخص برای اداره جنگل ها، همچنان که در سال های پس از 1357 هم ادامه داشت، طرح ها و برنامه هایی با عمر کوتاه، به شکل آزمون و خطا اجرا شدند. البته باید اذعان کرد که این سابقه مدیریتی در جنگل های خشک و نیمه خشک، که همانند جنگل های مرطوب هیرکانی پشتوانه ای از اطلاعات قوی (سابقه چندصد ساله مدیریت جنگل های مرطوب معتدله اروپا) نداشتند، گریزناپذیر بود.کلید واژگان: جنگل های ایرانی- تورانی, جنگل های خلیج و عمانی, جنگل های زاگرس, طرح جنگل داریThis article delves into the management process of the Extra-Hyrcanian Forests, situated outside the Hyrcanian eco-region, starting from the first forestry organization. The sources used to compile this information include reports, implemented forestry plans, identification and semi-detailed studies, field observations, and over 30 years of experience in the Extra-Hyrcanian Forests. In the article, the report of the management process during several significant time periods is examined. Firstly, from the initial organization to the establishment of the Forestry Company in 1949, where there was a lack of attention or little attention given. Secondly, from the establishment of the Forestry Company to the beginning of the decade 1960, when there was an apparent beginning of attention and creation of the first organizations. Thirdly, from 1960 until 1972, scientific management began by preparing forestry plans. Fourthly, from 1961 until 1978, saw forestry restoration and the development of green space. Fifthly, the period from 1973 to 1978 focused on the protection and reclamation of forestry plans. A summary of the multi-year activities of the Extra-Hyrcanian Forests reveals that despite an increase in government and organizational presence since the 1960s, there was no clear policy with a definite goal and perspective for those involved. Consequently, all types of activities were repeated trials and errors. In contrast, during the same period, the Hyrkan forests were managed with a single and specific policy, even a single service description and manual (with a few case changes). Unfortunately, in the Extra-Hyrcanian Forests, plans and programs with a short life were implemented in the form of trial and error without defining and establishing a particular policy for forest management. Of course, it must be acknowledged that this management history was inevitable in dry and semi-arid forests, which, like the Hyrcanian humid forests, did not have the support of solid data, i.e., several-year history of European temperate humid forest management.Keywords: Irano-Turanian forests, Gulf, Omani forests, Zagros forests, forestry plan, management
-
در خصوص مرجع صالح جهت انجام تحقیقات مقدماتی جنایات مشمول ماده 302 ق.آ.د.ک، ارتکابی توسط دختران 9 تا 15 سال تمام شمسی در رویه قضایی اختلاف نظر وجود دارد. برخی آراء به استناد تبصره (1) ماده 285 ق.آ.د.ک، تحقیقات مقدماتی تمامی جرایم افراد زیر 15 سال تمام [شمسی] را به طور مستقیم در دادگاه اطفال و نوجوانان قرار داده و از این حیث، تفاوتی میان دختران و پسران قایل نشده است، و برخی یگر از آراء به استناد ماده 315 ق.آ.د.ک تحقیقات مقدماتی این گروه را در صلاحیت دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرایم نوجوانان قرار داده اند. با فرض صلاحیت دادگاه کیفری یک، ممنوعیت رسیدگی به جنایات مذکور بدون صدور کیفرخواست از سوی دادسرا وفق ماده 382 ق.آ.د.ک از یک سو، و ممنوعیت تحقیقات مقدماتی دختران 9 تا 15 سال تمام شمسی در دادسرای ویژه نوجوان وفق ماده 285 ق.آ.د.ک از سوی دیگر، بر محل ابهام افزوده است. مع الصف، پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی آرای قضایی مختلف در این خصوص و ارایه استدلال های مختلف در این زمینه، ضمن تبیین اختلاف مورد نظر، به این نتیجه می رسد که جواز تحقیقات مقدماتی این جرایم بدون صدور کیفرخواست در دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرایم نوجوان، صایب می باشد.
کلید واژگان: تحقیقات مقدماتی, دادسرای ویژ ه نوجوانان, دادگاه اطفال و نوجوانان, دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرا یم نوجوانانThere are disagreements in the judicial procedure regarding the competent court to conduct preliminary investigations of the crimes under Article 302 of the Criminal Procedure code committed by girls between the ages of 9 and 15. Some views based on Note 1, Article 285 of the Criminal Procedure code, put directly the preliminary investigation of all crimes of people under 15 years of age under the jurisdiction of the Children and Juvenile Court and don’t consider any differences between boys and girls. Some other comments have placed the preliminary investigation of this group under the jurisdiction of the special criminal court for dealing with juvenile crimes based on Article 315 of the Criminal Procedure code. Assuming the competence of the special criminal court to deal with juvenile crimes, prohibition of dealing with said crimes without issuing an indictment according to Article 382 of the Criminal Procedure Code on one hand and the prohibition of preliminary investigations of girls aged 9 to 15 in the special juvenile court according to Article 285 of the Criminal Procedure Code on the other hand are ambiguous. This research, with a descriptive and analytical method, and by examining the different judicial comments and presenting various arguments in this field is explained these desired difference and concluded that the preliminary investigation of these crimes without issuing an indictment in the special criminal court for dealing with juvenile crimes is true
Keywords: Preliminary investigation, Children, Juvenile Court, special criminalcourt for dealing with juvenile crimes
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
- 2653
- 85
-
علمی2738
- 2729
- 9
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.