-
در هردو اقتصاد نئوکلاسیک و تکاملی بر اهمیت مجاورت مکانی در تسهیل فرآیند نوآوری تاکید شده است. اقتصاد نئوکلاسیک با تمرکز بر صرفه های تجمع مانند کاهش هزینه ها و صرفه مقیاس و اقتصاد تکاملی با تاکید بر مزایای هم جواری بنگاه ها مانند سرریز دانش، لزوم طراحی سیاست ها و ابزارهای مبتنی بر هم جواری را مطرح می کنند. در ساختارهای مبتنی بر مجاورت جغرافیایی، تیم ها، هسته های فناور، شرکت های نوپا و شرکت های صنعتی در جوار هم مستقر می شوند. تیم ها و شرکت های مستقر در این ساختارها، ضمن برخورداری از زیرساخت مشترک با هزینه کمتر، از هم افزایی ناشی از سرریز دانش و فناوری بهره مند می شوند. در این مقاله، ابتدا اهمیت هم جواری جغرافیایی در نوآوری از دید نظریه های مختلف بیان و سپس ساختارهای متنوع مبتنی بر مجاورت جغرافیایی از جمله شتاب دهنده، مرکز رشد، پارک علم و فناوری، شهرک علمی-تحقیقاتی، شهرک فناوری و نیز شهرک صنعتی، متناسب با مراحل دوره عمر شرکت ها، بررسی و مقایسه شده است. در پایان، نمونه ای از تجمیع همه این ساختارها در یک منطقه جغرافیایی یعنی استان اصفهان ارائه شده است.کلید واژگان: نوآوری, مجاورت جغرافیایی, شتاب دهنده, پارک علم و فناوری, شهرک فناوریIn the neoclassical and evolutionary economics, the emphasis is placed on the importance of proximity to facilitate the innovation process. Neoclassical economics with the focus on the aggregation advantages, such as cost savings and economy of scale and the evolutionary economics with the emphasis on the benefits of firms’ proximity such as knowledge spillovers, emply the necessity of designing policies and tools based on the geographical proximity. In the geographical proximity structures, teams, technological firms, startups and industrial companies are located together. The teams and companies located in these structures, while having a joint infrastructure at a lower cost, benefit from the knowledge and technology spillovers. In this chapter, the importance of geographical proximity in innovation is presented from different theories’ perspective, and then various structures based on geographical proximity, including accelerator, incubator, science and technology park, science and technology town, technology town and industrial estate commensurate with different stages of the firms’ life cycle, are reviewed and compared. Finally, an example of aggregation of these structures in a geographical region, i.e. Isfahan province has been presented.Keywords: Innovation, Geographical Proximity, Accelerator, Science, Technology Park, Technology Town
-
This research aims to investigate the impact of the geographical proximity of institutional owners on corporate social responsibility (CSR) disclosure while considering the moderating role of corporate governance mechanisms. The study examines 105 companies listed on the Tehran Stock Exchange between 2014 and 2020, using financial statements and independent auditor's reports as primary data sources. It adopts a correlational research design, categorizing it as descriptive and post-event due to its longitudinal time horizon and use of historical information. Findings suggest that ownership of local institutional owners alone does not significantly influence CSR disclosure. However, research and development expenditures and the independence and expertise of the audit committee moderate the relationship between the geographical proximity of institutional owners and CSR disclosure. Notably, companies with higher R&D expenditures and independent and specialized audit committees disclose more CSR information with increasing ownership of local institutional owners. Conversely, board independence, audit firm type, and CEO/chairman duality do not significantly affect this relationship. This study is innovative, as no previous research has explored the connection between the geographical proximity of institutional owners and CSR disclosure.Keywords: Geographical proximity of institutional owners, corporate governance, social responsibility
-
اهمیت و ضرورت همجواری جغرافیایی برای بازاریابی کارآفرینانه در شرکتهای نوپای نوآور در اقتصاد کلاسیک و مدرن تاکید شده است. اقتصاد کلاسیک با تمرکز بر صرفه های مربوط به تمرکز صنایع و شرکت های هم سو و هم تکمیل مانند کاهش هزینه ها و صرفه مقیاس و اقتصاد مدرن با تاکید بر مزایای همجواری بنگاه ها مانند سرریز دانش، لزوم طراحی سیاستها و ابزارهای مبتنی بر همجواری را مطرح میکنند. در ساختارهای مبتنی بر مجاورت جغرافیایی، تیمها، هسته های فناوری، شرکتهای نوپا و شرکتهای صنعتی در جوار هم مستقر میشوند. شرکتهای نوپا و نوآور در این ساختارها، ضمن برخورداری از زیرساخت مشترک با هزینه کمتر، از هم افزایی ناشی از سرریز دانش و فناوری بهره مند میشوند. در این مقاله، ابتدا اهمیت همجواری مکانی-جغرافیایی در شرکتهای نوپای نوآور از دید نظریه های مختلف بیان و سپس ساختارهای متنوع مبتنی بر مجاورت مکانی- جغرافیایی از جمله تسریع کننده، بازاریابی کارافرینانه در شرکت های نوپا و نوآور، متناسب با مراحل دوره عمر شرکتها، بررسی و مقایسه شده است
کلید واژگان: مجاورت مکانی- جغرافیایی, پارک علم و فناوری, شرکتهای نوپای نوآورThe need for geographical proximity for entrepreneurial marketing in start-ups in the classical and modern economy has been emphasized. Classical economics focuses solely on centralized industries and corporations, as well as reducing costs and purely scale, and modern economics with an emphasis on the benefits of other corporate magazines such as knowledge overflows, the need for media design and other tools for coexistence. Use them. In a geographical proximity structure, teams, technology cores, start-ups and industrial companies are located side by side. Start-ups and innovators in these structures, affecting the shared infrastructure by reducing overlap synergy. Knowledge and technology benefit. In this paper, the beginning of geographical mechanics in innovative start-up companies is expressed from the perspective of various theories and then the text is influenced and based on the license of geographical mechanics, including distributor, entrepreneurial retrieval in start-ups and innovative companies. , Proportional to the life span of companies, has been reviewed and compared
Keywords: Geographical proximity, science, technology park, New start-ups -
رابطه میان اقتصاد و دموکراسی همواره یکی از بحث برانگیزترین مسائل رشته های مختلف علوم انسانی بوده است. در بیشتر مطالعات دموکراسی به عنوان یک متغیر تاثیرگذار بر متغیرهای اقتصادی در مدل های اقتصادسنجی وارد شده است و کم تر به تاثیرپذیری دموکراسی از متغیرهای اقتصادی پرداخته شده است. بر اساس ادبیات اقتصادی از مهم ترین متغیرهای اقتصادی موثر بر دموکراسی تجارت و رشد اقتصادی هستند. از این رو، در این پژوهش به بررسی اثر تجارت بر سرریز سطح دموکراسی در کشورهای در حال توسعه با رویکرد اقتصادسنجی فضایی و در نظر گرفتن وابستگی فضایی جغرافیایی آن ها به صورت مقطعی در سال 2014 پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تجارت خارجی اثر مثبت و معنی داری بر دموکراسی داشته، ولی رشد اقتصادی اثر معنی داری بر دموکراسی نداشته است. همچنین، اثر مجاورت فضایی بر بهبود سطح دموکراسی در کشورهای مورد مطالعه تایید شده است. به طور کلی نتایج پژوهش اثرات فضایی تجارت و مجاورت جغرافیایی بر بهبود سطح دموکراسی را تایید می کند.کلید واژگان: دموکراسی, سرریز تجارت, اقتصادسنجی فضایی, کشورهای در حال توسعهThe relationship between economy and democracy has always been one of the most controversial issues in humanities studies. In most studies, democracy has been considered as a factor affecting economic variables, but the influence of economic variables on democracy has been investigated much less. Based on the literature, the most important and effective economic factors of democracy are trade and economic growth. Therefore, in this paper, the impacts of trade on democracy have been investigated based on spatial econometric and geographical proximity in 2014. The results show that foreign trade has a significant and positive effect on democracy, but economic growth has no significant effect on it. Also, the effect of spatial proximity on improving the level of democracy in developing countries is approved. In general, the results confirm the spatial effects of geographical proximity and trade on improving democracy.Keywords: Democracy, Trade spillover, Spatial econometrics, Developing countries
-
هدف این مقاله بررسی مبانی نظری تاثیر فاصله جغرافیایی بین موسسه حسابرسی و شرکت بر حق الزحمه حسابرسی، به موقع بودن گزارش حسابرسی و چرخش حسابرس است. ارتباط و تسلط بیشتر به موضوع فعالیت شرکت در حسابرسی، در شرایطی که بعد مسافت جغرافیایی بالا باشد، کمتر رخ می دهد و احتمال افزایش خطر حسابرسی را در پی خواهد داشت. این مساله منجر به افزایش آزمون های محتوایی توسط حسابرسان، برای اطمینان و گسترش سطح رسیدگی، خواهد شد که به نوعی در تعیین حق الزحمه حسابرسی موثر است. به عبارتی، هر چه فاصله موسسه حسابرسی با شرکت صاحبکار طولانی تر باشد، هزینه حسابرسی افزایش می یابد. نزدیکی شرکت ها و موسسه های حسابرسی از نظر جغرافیایی می تواند منجر به سطوح بالاتری از مبادلات اجتماعی بین حسابرس و مشتریان شود، به گونه ای که نزدیکی جغرافیایی باعث ایجاد اعتماد بیشتر بین حسابرسان و مدیران ارشد شرکت ها، خواهد شد. این موضوع در شبکه بندی، تعامل و تبادل روابط اجتماعی که منجر به اعتماد می شود موثر است و می تواند موجب افزایش دانش و یادگیری شرکت ها شود. بنابراین، نزدیکی جغرافیایی موسسه حسابرسی و شرکت، به ثبات حسابرس و کاهش چرخه حسابرسان کمک خواهد نمود. از سوی دیگر، با هدف افزایش راحتی نسبی در دسترسی به اطلاعات شرکت ها و آشنایی با محیط اقتصادی و نظارتی در منطقه و تاثیر آن بر شرکت، باید حسابرسی محلی توسعه یابد و کارایی آن افزایش یابد که با پیروی از این مساله، تاخیرهای حسابرسی کاهش خواهد یافت و گزارش های حسابرسی به موقع، ارایه خواهد شد. هدف این مقاله بررسی مبانی نظری تاثیر فاصله جغرافیایی بین موسسه حسابرسی و شرکت بر حق الزحمه حسابرسی، به موقع بودن گزارش حسابرسی و چرخش حسابرس است. ارتباط و تسلط بیشتر به موضوع فعالیت شرکت در حسابرسی، در شرایطی که بعد مسافت جغرافیایی بالا باشد، کمتر رخ می دهد و احتمال افزایش خطر حسابرسی را در پی خواهد داشت. این مساله منجر به افزایش آزمون های محتوایی توسط حسابرسان، برای اطمینان و گسترش سطح رسیدگی، خواهد شد که به نوعی در تعیین حق الزحمه حسابرسی موثر است. به عبارتی، هر چه فاصله موسسه حسابرسی با شرکت صاحبکار طولانی تر باشد، هزینه حسابرسی افزایش می یابد. نزدیکی شرکت ها و موسسه های حسابرسی از نظر جغرافیایی می تواند منجر به سطوح بالاتری از مبادلات اجتماعی بین حسابرس و مشتریان شود، به گونه ای که نزدیکی جغرافیایی باعث ایجاد اعتماد بیشتر بین حسابرسان و مدیران ارشد شرکت ها، خواهد شد. این موضوع در شبکه بندی، تعامل و تبادل روابط اجتماعی که منجر به اعتماد می شود موثر است و می تواند موجب افزایش دانش و یادگیری شرکت ها شود. بنابراین، نزدیکی جغرافیایی موسسه حسابرسی و شرکت، به ثبات حسابرس و کاهش چرخه حسابرسان کمک خواهد نمود. از سوی دیگر، با هدف افزایش راحتی نسبی در دسترسی به اطلاعات شرکت ها و آشنایی با محیط اقتصادی و نظارتی در منطقه و تاثیر آن بر شرکت، باید حسابرسی محلی توسعه یابد و کارایی آن افزایش یابد که با پیروی از این مساله، تاخیرهای حسابرسی کاهش خواهد یافت و گزارش های حسابرسی به موقع، ارایه خواهد شد.کلید واژگان: حق الزحمه, فاصله جغرافیایی, موقع بودن گزارش حسابرسی, چرخش حسابرسThe purpose of this article is review the theoretical basis of the impact of the geographical distance between the audit firm and the firm on the audit fees, the timeliness of the audit report, and the rotation of the auditor. More communication and mastery over the company's activities in auditing, which are less likely to occur in areas where geographical distances are high and will increase the risk of audits, leading to more auditors' tests to ensure and extend the level of review. Which is somehow effective in determining audit fees. From this perspective, the longer the audit firm's distance with the client is, the greater the cost of the audit. The close proximity of geographic auditing companies and auditors can lead to higher levels of social exchanges between auditors and customers, with geographical proximity leading to greater trust between auditors and senior executives of companies. This can be achieved even in networking, interacting and exchanging social relationships that leads to trust and increasing knowledge and learning of companies. Therefore, it could be expected that the geographical proximity of the audit firm and the firm, would help the auditor to stabilize and the auditors' rotation would decrease. Also, the relative ease of access to corporate information, as well as the greater excellence of the economic and regulatory environment in the region and its impact on companies, should increase the efficiency of local auditing, reduce audit delays, and provide timely audit reports.Keywords: Auditor's Rotation, Fee, Geographical Distance, Timeliness of Audit Report
-
سرزمین طبرستان از جمله مناطقی است که وجه تسمیه و حدود جغرافیایی آن مورد مناقشه بسیاری بوده است. این عنوان به طور رسمی در دوران قبل از اسلام و بخشی از دوران اسلامی (تا پایان سده هشتم هجری) کاربرد عام داشته است. از این زمان به عللی نه چندان مشخص جای آن را کلمه مازندران گرفت. دگرگونی در نام و نشان این منطقه راهبردی از حیث اهمیت تاریخ و هویت محلی مسئله مهمی است که هدف نوشتار حاضر قلمداد می شود. این نوشتار با رویکرد توصیفی تحلیلی، ضمن توجه به پیشینه طبرستان و ماهیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن، جایگزینی عنوان مازندران را برای حدود جغرافیایی مورد نظر بررسی می کند. حاصل تحقیقات نشان می دهد که وجه تسمیه طبرستان با ساکنان حاضر در آن و نام گذاری مازندران با ویژگی های جغرافیایی آن تناسب بیشتری داشته است. گستره سیاسی این محدوده جغرافیایی به ویژه در دوره اسلامی نیز، بنابر عللی همچون رقابت های خاندانی، درگیری های داخلی و توسعه طلبی حکام، در نوسان بوده است.کلید واژگان: طبرستان, مازندران, تپورستان, پتشخوارگر, تپوری ها, تاریخ محلیTabarestan land is such areas that its appellation and geographical domains have been the case of many conflicts. This title officially was used commonly through pre- Islamic and part of Islamic era ( up to the end of eighth AH century ). From this time for no obvious reasons Mazandaran which for long time was used along with Tabarestan took its place instead .Changes for the name of this strategic region in terms of history importance and local identity is an important question that this essay is considered. This article is done by a descriptive analytical approach, and considering to the history of Tabarestan and its political, cultural, and social nature study the replacement of Mazandaran title for geographical proximity of the case. Research results show that the Tabarestan appellation with its inhabitants has been more appropriate than Mazandaran with its geographical characteristics. It also should be noted that the political spectrum in this geographical area, particularly in the Islamic period due reasons such as clan rivalries, internal conflicts, and rulers expansion was fluctuated, so it is not possible to determine its exact boundaries.Keywords: Tabarestan, Mazandaran, Tpvrstan, Padishkhargar, Tapors, Local history
-
بحرین به دلیل قرابت های جغرافیایی و اشتراکات فرهنگی با کرانه های شمالی خلیج فارس، به ویژه بندر بوشهر، از گذشته مقصد بسیاری از مهاجران ایرانی از جمله مهاجران بوشهری بوده است. این مهاجران به دلیل جمعیت قابل توجه، همواره از گروه های تاثیرگذار اجتماعی در بحرین محسوب می شدند. نمونه بارز این مهاجران، خاندان بوشهری است. این خاندان از هنگام مهاجرت در سال 1860م تاکنون، نقش پررنگی در عرصه های گوناگون جامعه بحرین داشته و از خاندان های پرنفوذ این کشور به شمار می رود. این پژوهش درصدد است با نگاهی تحلیلی به منابع کتابخانه ای و اینترنتی و پژوهش های میدانی، به بررسی دلایل گوناگون مهاجرت مردم منطقه بوشهر به بحرین و نقش این مهاجران در تحولات جامعه بحرین، با تکیه بر نقش و جایگاه «خاندان بوشهری» در آن کشور در طول دو سده اخیر (به ویژه پیش از استقلال این کشور) بپردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است در سده های 19 و 20م عواملی چون قرابت جغرافیایی بوشهر با بحرین، موقعیت مناسب اقتصادی بحرین در خلیج فارس، مشابهت های فرهنگی و مذهبی این دو سرزمین، موجب مهاجرت بسیاری از مردم بوشهر به بحرین شده است. جمعیت قابل توجه و تواتمندی اقتصادی این مهاجران، سبب شده است که این مهاجران از گروه های بانفوذ و اثرگذار در عرصه های مختلف جامعه بحرین باشند.
کلید واژگان: بحرین, بوشهر, خاندان بوشهری, مهاجران بوشهریBahrain has long been the destination of many Iranian immigrants, including Bushehri immigrants due to its geographical proximity and cultural commonalities with the northern shores of the Persian Gulf, especially Bushehr port. These immigrants were always considered as one of the most effective social groups in Bahrain due to their significant population. A clear example of these immigrants is the Bushehri family. Since emigration in 1860 up to now, this family has played a significant role in various areas of Bahrain society and is considered as one of the most effective families in this country. This study seeks to consider various reasons of Bushehri people migration to Bahrain and the role of these immigrants in the developments of Bahrain society, relying on the role and the position of the Bushehri family in that country during the last two centuries (especially before the independence of this country) by taking analytical view to the library, internet, and field researches. Results indicate that in the 19th and 20th centuries factors such as the geographical proximity of Bushehr to Bahrain, the appropriate economic status of Bahrain in the Persian Gulf, and the cultural and religious similarities of these two lands, have caused the migration of many Bushehri people to Bahrain. The significant population and economic ability of these immigrants have made them important and influential social groups in various areas of Bahrain society.
Keywords: Bahrain, Bushehr, Bushehri family, Bushehri immigrants -
Geopolitics, Volume:19 Issue: 4, Winter 2023, PP 290 -313Geographical distance has always been one of the factors affecting relations between states. This has highlighted the position of neighbors in the foreign policy of countries and they have often adopted special strategies towards them. However, a glance at theories of International Relations (IR) shows that there is no specific theory about the neighborhood. Therefore, the main question is how to achieve a plan to explain the neighborhood in international politics? It seems that a hybrid theoretical approach can be presented by means of an eclectic approach and relying on the capacity and relevance of IR theories with geographical proximity and neighborhood. Therefore, the four approaches of Regionalism, Economic Interdependence, the English School and the Copenhagen School have been selected from different theories in the discipline of IR. Then, by collecting the scattered statements of the theorists of the mentioned approaches about the relations of states in close geographical distances, an attempt has been made to formulate a theoretical framework for explaining the neighborhood in international politics. This scheme not only explains the neighborhood in international politics but also introduces the link between Geography and IR.Keywords: Neighborhood, regionalism, Regional International Society, Regional Security Complex
-
منطقه قروه در جنوب شرق استان کردستان به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط خاص زیست محیطی و نیز قرابت جغرافیایی با مراکز استقراری مهم دوره اشکانی شمال غرب و غرب ایران، دارای آثار و استقرار هایی از آن دوره است. طی بررسی های میدانی انجام شده مشخص گردیده که بیشتر محوطه های اشکانی این منطقه بقایای استقرار های کوچکی هستند.این مقاله در پی آن است تا بر اساس توصیف، طبقه بندی و گونه شناسی سفال های اشکانی به دست آمده از این منطقه به افزایش اطلاعات ما در مورد وضعیت فرهنگی این منطقه در دوره اشکانی کمک نماید. بر اساس مطالعات انجام گرفته، سفال های این منطقه شامل سفال هایی با نقوش طنابی، خمره های ذخیره آذوقه و سفال شاخص دوره ی اشکانی یعنی سفال جلینگی هستند. فرم بیشتر این سفال ها را انواع کاسه، پیاله، کوزه و خمره، دیگ و دیگچه تشکیل می دهد. از تزئینات شاخص به کار رفته بر روی این سفالها می توان به نقوش کنده به صورت خطوط مواج و موازی و نوعی تکنیک منحصر به فرد ترصیع کاری(نگین کاری) اشاره کرد. بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت سفال های اشکانی منطقه قروه، ضمن دارا بودن برخی ویژگی های بومی- محلی، عمدتا همانند نمونه های مکشوفه از مکان هایی چون بیستون، نوشیجان، هگمتانه، قلعه ضحاک، قلعه یزدگرد، معبد خورهه، کنگاور و دره های اسدآباد، پاوه، مریوان، ثلاث باباجانی و بیشتر مناطق غرب کشور است.
کلید واژگان: کردستان, قروه, سفال اشکانی, محوطه های اشکانی, و سفال جلینگیQorveh destrict of Kurdistan in the South East contains many Parthian relics due to its geographical location and certain environmental conditions and geographical proximity with important Parthian settlements in west and north-west of Iran. During the field studies conducted mostly in the so called areas, it was discovered that Parthian regions are remnants of small settlements. According to the description, this article is to help increase our knowledge about the cultural condition of the site in Achaemenid period, based on the description, classification and typology of the obtained pottery from this area. According to studies, Parthian pottery of this region includes pottery with cordage motif, piteous and one of the Parthian typical pottery or Clinky - common forms of these potteries - include bowls, cups, jugs and jars, pots and small pots. The pottery decoration techniques generally include carved images with wavy and parallel lines, and a unique inlay working technique. Bsed on the the results of these studies, it can be said that Parthian pottery of Qorveh is very similar to samples of Bistoon, Noushijan, Qale-e-Zahak , Qale Yazgerd , Khorhe, Kangavar, Asadabad, Paveh ,Marivan, Salas-e-Babajani, despite having some local characteristics.
Keywords: Kurdistan, Qorveh, Parthian Pottery, Parthian Sites, Clincky Pottery -
فعالیت گسترده گروه تروریستی داعش طی سال های 2018-2014 در عراق و سوریه با واکنش های مختلفی مواجه شد. هدف اصلی در این مقاله بررسی سیاست خارجی ایران در قبال داعش در قالب روش توصیفی - تحلیلی و در چارچوب نظریه موازنه تهدید است. این سوال اصلی را مطرح می کند که رویکرد سیاست خارجی ایران در قبال گروه داعش چگونه است و چه راهکارها و چالش هایی را در برمی گیرد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سیاست خارجی ایران در قبال داعش، به طور کلی از برداشت ایران از تهدید داعش شکل گرفته است. برداشت تهدید داعش از سوی ایران، دارای چهار شاخص عمده مجموع قدرت، نزدیکی جغرافیایی، قدرت تهاجمی و نیات تهاجمی است. در این راستا سیاست خارجی ایران در برابر داعش شکلی امنیت محور به خود گرفته است که از ویژگی های متعددی نظیر حضور فعال نهادهای نظامی در سیاست خارجی و تاکید بر بازدارندگی برخوردار است. در عین حال، سیاست خارجی ایران در قبال داعش با چالش هایی نیز مواجه است که مشکلات داخلی و شکاف های اجتماعی کشورهای درگیر، کارشکنی های بازیگران منطقه ای و راهبرد آمریکا در ایجاد جنگ های نیابتی و ایتلاف علیه تروریسم از آن جمله است.
کلید واژگان: داعش, سیاست خارجی ایران, تروریسم, موازنه تهدید, بازدارندگیThe widespread activities of the ISIS terrorist group in Iraq and Syria during 2018-2014 met with different reactions. The main purpose of this article is to study Iran's foreign policy towards ISIL in the form of a descriptive-analytical method and in the framework of the theory of threat balance. This raises the main question of what is the approach of Iran's foreign policy towards the ISIS group and what are the solutions and challenges. The findings of this study indicate that Iran's foreign policy towards ISIL is generally shaped by Iran's perception of the ISIL threat. Iran's perception of the ISIS threat has four main indicators: total power, geographical proximity, offensive power and offensive intentions. In this regard, Iran's foreign policy against ISIS has taken a security-oriented form, which has several features such as the active presence of military institutions in foreign policy and the emphasis on deterrence. At the same time, Iran's foreign policy toward ISIS faces challenges, including the internal problems and social divisions of the countries involved, the sabotage of regional actors, and the US strategy of creating proxy wars and coalitions against terrorism.
Keywords: ISIL, Iran's Foreign Policy, terrorism, Threat Balance, Deterrence
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر