به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اسماعیل جعفری

  • علی مهدیخانی، محبوبه عارفی*، اسماعیل جعفری

    پژوهش حاضر با هدف بررسی آرای تربیتی غزالی در حوزه ی اخلاق (به جهت ابتنای آن بر مبانی اصیل دینی)، و احصاء و ارائه ی مبانی تبیینی او در این زمینه، با استفاده از «روش تحلیلی-تفسیری»، به مرحله ی انجام رسیده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که غزالی در حوزه ی انسان شناسی، نگاهی دو بعدگرا با تاکید ویژه بر «کرامت ذاتی و الهی انسان» و نیز «جنبه ی نفسانی و روحانی وجود او» دارد. در مبحث خداشناسی، غزالی، خداوند را «کانون و محور عالم» به شمار آورده و گرایش آدمیان به خداشناسی را «امری فطری» و «مبتنی بر سرشت الهی» آنان معرفی می کند. در حوزه ی هستی شناسی، غزالی جهان هستی را برخوردار از دو بعد «عالم ماده» و «عالم آخرت» معرفی می کند که مساعی و زیست آدمی در هر دوی آن ها، لازم و ملزوم یکدیگر است. در خصوص مبانی روان شناختی، تشریحات غزالی بر «نقش عقل و اراده در شکل دهی رفتار اخلاقی آدمی»، «نحوه ی کسب ارزش های اخلاقی»، «چگونگی قضاوت اخلاقی و انگیزش اخلاقی»، «غایت اخلاق ورزی آدمی» و «ملاک و هدف اعتدال قوا» استوار است. در حوزه ی مبانی ارز ش شناختی، تاکید و تمرکز غزالی بر «احوالات ایجادکننده ی رفتار به جای خود رفتار»، «مخالفت با ریشه کنی غرایز از وجود آدمی به عنوان ریشه ی فضائل و رذایل اخلاقی در انسان»، و نیز «تاکید بر هماهنگی و توازن میان قوای سه گانه ی نفس، به عنوان زیبایی اصیل و نهایی» می باشد. و در نهایت در حوزه ی معرفت شناختی، «امکان حصول معرفت در حوزه ی اخلاق» و نیز «میزان توسل و تاکید بر عقل و وحی در تشخیص حسن و قبح افعال» از موارد مورداشاره ی غزالی است.

    کلید واژگان: تربیت اخلاقی, مبانی تعلیم و تربیت, اخلاق دینی, محمد غزالی
    Ali Mahdikhani, Mahboubeh Arefi *, Esmaeil Jafari

    The present study was conducted with the aim of examining the educational opinions of Ghazali in the field of ethics (in order to base it on the original religious foundations), and compiling and presenting his explanatory foundations in this field, using the "analytical-interpretive method". The results indicate that Ghazali in the field of anthropology has a two-dimensional view with special emphasis on the "inherent and divine dignity of man" as well as the "spiritual and spiritual aspect of his existence". In the discussion of theology, Ghazali considers Allah the "center and Axis of the universe" and introduces the tendency of people to theology as "natural" and "based on their divine nature". In the field of Ontology, Ghazali presents the universe as having two dimensions: "the universe of matter" and "the universe of the hereafter", both of which require human effort and life. In terms of psychological foundations, Ghazali's explanations are based on the "role of reason and will in shaping human moral behavior", "how to gain knowledge and moral values", "how to judge morally and the ultimate morality", "how to motivate morally", "the angel and goal of moderation of power". In the field of cognitive foundations, Ghazali's emphasis and focus is on "the conditions that create behavior instead of behavior itself", "the opposition to the eradication of instincts from the existence of man as the root of moral virtues and vices in man", as well as "the emphasis on harmony and balance between the three forces of the soul, as the authentic and ultimate beauty". Finally, in the field of epistemology, "the possibility of acquiring knowledge in the field of morality" and also "the extent of Appeal and emphasis on reason and revelation in the recognition of the good and ugliness of actions" are among the things mentioned by Ghazali.

    Keywords: Moral Education, Foundations Of Education, Religious Ethics, Mohammad Ghazali
  • ثریا خزائی، عباس محمدی، محبوبه عارفی*، اسماعیل جعفری
    زمینه

    عدم حضور فیزیکی در محیط های الکترونیکی چالشی است که اثراتی ازجمله احساس انزوای فراگیران از مربی و همسالان، کاهش رضایت تحصیلی و افزایش ترک تحصیل را در بردارد. مرور مطالعات اخیر نشان می دهد وضعیت مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی ازنظر حس حضور مناسب نیست ازاین رو توجه به اهمیت بررسی حس حضور و شناسایی چالش های مذکور جهت کاهش اثرات نامطلوب آن امری ضروری است.

    هدف

    این پژوهش باهدف ارائه الگوی حس حضور در سامانه مدیریت یادگیری مرکز یادگیری الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضراز نوع پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه در مرحله اول اساتید و دانشجویان مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات در آموزش تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند. در مرحله دوم جامعه موردمطالعه اساتید و متخصصان دوره های آموزش الکترونیکی و دانشجویان دکتری بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته با روایی (0/85) و پاپایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (0/90) محاسبه گردید. داده ها در مرحله اول با استفاده از آزمون t تک نمونه ای و در مرحله دوم با نرم افزار AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد میانگین متغیرهای حس حضور (2/146)، حضور آموزشی (2/663)، حضور عاطفی (2/256)، حضور شناختی (2/263)، حضور یادگیری (2/472)، حضور فیزیکی (2/340)، حضور خودگردان (2/444) و حضور زیبایی شناختی (2/319) به دست آمده از میانگین مورد انتظار (3) کمتر است؛ بنابراین با توجه به مقدار t به دست آمده و با توجه به سطح معناداری (0/05 >p)، میانگین وضعیت حس حضور و ابعاد آن با میانگین مورد انتظار تفاوت معناداری داشتند و پایین تر از حد مورد انتظار بودند. همچنین در بخش دوم نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که ابعاد شناسایی شده دارای بار عاملی کافی جهت پیش بینی حس حضور در سامانه مدیریت یادگیری دانشگاه شهید بهشتی است. مولفه ها با بار عاملی (بالاتر از 0/70) و با سطح معنی داری 0/05 p< از مدل کلی حذف نشدند و همچنین شاخص های (GFI، NFI، CFI و IFI) با مقدار بیشتر از 0/85 نشان داد، مدل تدوین شده برای حس حضور در محیط یادگیری الکترونیکی مطلوب است. مقدار ریشه دوم میانگین مجذورات با 0/083 نشان دهنده برازش مطلوب مدل است. درکل نتایج شاخص ها نشان دهنده مناسب بودن مدل است.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش میانگین وضعیت حس حضور و ابعاد آن با میانگین مورد انتظار تفاوت معناداری دارد و پایین تر از حد مورد انتظار است. این مدل نشان داد می تواند مدل مناسبی برای ایجاد حس حضور و پیشرفت آموزش الکترونیکی باشد. همچنین انجام پژوهش های بیشتر با حجم نمونه های بزرگ تر می تواند مفید باشد.

    کلید واژگان: الگوی حس حضور, بهبود سامانه مدیریت یادگیری, مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی
    Soraya Khazaei, Abbas Mohammadi, Mahboobeh Arefi*, Esmail Jafari
    Background

    Lack of physical presence in electronic environments is a challenge that includes effects such as the isolation of learners from the instructor and peers, a decreasing in academic satisfaction, and an increasing in school dropouts. A review of recent studies shows that the status of Shahid Beheshti University's e-learning center is not appropriate in terms of the sense of presence; therefore, it is necessary to considering the importance of examining the sense of presence and identifying the aforementioned challenges in order to reduce its adverse effects.

    Aims

    The present study is aimed of providing a model of the sense of presence in the learning management system of e-learning center’s Shahid Beheshti University.

    Methods

    This was a survey-based research. In the first phase, the statistical population included all professors and students of the e-learning center of Shahid Beheshti University and IT specialists in education, who were chosen through judgmental sampling method. In the second phase, the statistical population was the professors and specialists of e-learning courses and PHD candidates who were chosen through convenience sampling method. To collect data, it is used a researcher-made questionnaire tool which its validity was (85%) and its reliability was calculated through calculating Cronbach's alpha coefficient (0.90). At first, the data were analyzed through the one-sample t-test and then, used the AMOS software in the second step.

    Results

    The results showed the average variables of sense of presence (2.416), educational presence (2.663), emotional presence (2.256), cognitive presence (2.263), learning presence (2.472), physical presence (2.340), autonomous presence (2.444) and aesthetic presence (2.319) obtained from the expected average (3) are lower; Therefore, according to the obtained t value and according to the significance level (p< 0.05), the average state of the sense of presence and its dimensions were significantly different from the expected average and were lower than expected. Also, in the second part, the confirmatory factor analysis showed that the identified dimensions included enough factor loading to anticipate the sense of presence in the LMS of Shahid Beheshti University. It didn’t remove the components that included factor loading higher than 0.70 and a significant level equal to p< 0/05 in the total model. Also, the indexes (GFI, NFI, CFI, IFI) with higher value than (0.085) showed that the developed model that related to sense of presence is appropriate in the E-learning environment. The value of RMSEA (0.083) showed the appropriate model Fit. In general, the results of indexes showed the appropriateness of the model.

    Conclusion

    Based on the results of this study, the average state of the sense of presence and its dimensions has a significant difference from the expected average and is lower than expected. This model showed that it can be a suitable model for creating a sense of presence and progress in electronic education. Also, conductiing the more studies with larger sample size could be helpful.

    Keywords: Sense Of Presence Model, Promoting The Learning Management System, E-Learning Center Of Shahid Beheshti University
  • علی مهدیخانی*، محبوبه عارفی، اسماعیل جعفری
    به جهت اهمیت «نوع جهت گیری نظام تربیتی» و نیز «مولفه های مورداستفاده در طرح ریزی الگو های تربیتی آن» از حیث انطباق با معیارهای اصیل دینی و تامین غایات این نظام فکری، پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن هدف فوق و به روش «تحلیلی تفسیری»، به احصاء و ارائه نظام تربیتی «محمد غزالی»، به عنوان یک منظومه کاملا دینی پرداخته است. براین اساس نتایج حاصله حاکی از آن است که در بخش مبانی تعلیم وتربیت، تاکید بر کرامت ذاتی و الهی و نیز جنبه نفسانی و روحانی وجود انسان، محور و فعال مایشاء بودن خداوند در جهان، برخورداری عالم هستی از دو بعد ماده و ملکوت، توجه بر احوالات ایجادکننده رفتار به جای خود رفتار، مخالفت با ریشه کنی غرایز از وجود آدمی و نیز تبیین امکان و نحوه کسب معرفت، غایت اخلاق ورزی، چگونگی قضاوت و انگیزش اخلاقی، روش های کسب فضائل اخلاقی، نقش عقل و اراده در شکل دهی رفتار آدمی و ملاک و هدف اعتدال قوا براساس امر دینی، مهم ترین معتقدات غزالی در این زمینه را تشکیل می دهند. در زمینه اصول تعلیم وتربیت، اصول تشریحی غزالی از یک ساختار 5وجهی برخوردار است که شامل «امکان تربیت»، «پایه های تربیت»، «الزامات و بایسته های تربیت»، «تمهیدات حین تربیت» و «محتوا و فحوای تربیت» است که به واسطه 18 اصل تربیتی، معتقدات او در این زمینه را تشریح می کنند. غزالی همچنین نظام تربیتی خویش را بر 3 رکن «نفس»، «اخلاق» و «علم» استوار کرده و براساس آن ها به سازمان دهی روابط فی مابین مربیان و متربیان و والدین، برنامه درسی، مراحل تربیت و شیوه های تعلیم وتربیت می پردازد.
    کلید واژگان: تعلیم وتربیت, تربیت دینی, نظام تربیتی, محمد غزالی
    Ali Mahdikhani *, Mahboubeh Arefi, Esmaeil Jafari
    Due to the importance of the "type of orientation of the educational system" and the "components used in the design of its educational models" in terms of compliance with authentic religious criteria and the fulfillment of the goals of this intellectual system, the present research is based on the above-mentioned goal and using the "analytical-interpretative" method, has collected and presented Mohammad Ghazali's educational system as a purely religious system. The findings indicate that in the section of educational foundations, emphasis on the inherent and divine dignity as well as the spiritual and soul dimension of human existence, God's centrality and activeness in the world, the existence of two dimensions of matter and heaven in the universe, Focus on the conditions that create the behavior rather than the behavior itself, opposition to the eradication of instincts from human existence, and also the explanation of the possibility and method of acquiring knowledge, the ultimate goal of ethical conduct, the manner of moral judgment and motivation, methods of acquiring moral virtues, the role of reason and will in shaping human behavior, and the criterion and goal of moderation of powers based on religious injunctions, constitute Ghazali's most important beliefs in this field. In the field of educational principles, Ghazali's explanatory principles have a five-faceted structure, which includes "the possibility of education", "the bases of education", "the requirements and necessities of education", "the preparations during education" and "the content and substance of education". These principles explain his beliefs in this field through eighteen educational principles. Ghazali also bases his educational system on three pillars: soul, ethics and knowledge. Based on these pillars, he organizes the relationships between teachers, students, and parents, curriculum, stages of education, and methods of education.
    Keywords: Education, Religious Education, Educational System, Mohammad Ghazali
  • همایون رهیاب، کورش فتحی واجارگاه*، اسماعیل جعفری، نعمت الله موسی پور
    واکاوی آموزش عالی از پژوهش های مهم تاریخی محسوب می شود و در بیشتر کشورها به آن پرداخته شده است، اما در افغانستان به نظر می رسد آموزش عالی کمتر مورد واکاوی قرار گرفته است. ازاین رو، این پژوهش با هدف واکاوی سیر تحول آموزش عالی در افغانستان انجام شده است. روش مورد استفاده کیفی از نوع تاریخی است. پژوهشگر تلاش نموده با بهره گیری از اسناد مرتبط به دوره های تاریخی، مصوبه های در دسترس و مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با خبرگان کلیدی حوزه آموزش عالی با استفاده از "رویکرد هدفمند" بر اساس الگوی مصاحبه های کیفی و اشباع نظری، با 14 نفر ، سیر تحول آموزش عالی را با دیدگاه تحلیلی نشان دهد. نتایج یافته ها سیر تحول آموزش عالی افغانستان را در پنج دوره ای عمل گرایی، انزوا و انحصار، رکود و تحول نشان می دهد. دوره پنجم که آیینی شدن دانشگاه ها بر اساس معارف اسلامی است، بعد از سال 1400 آغاز می گردد. آموزش عالی از سال 1311-1400، جهت گیری های متفاوتی داشته است. ویژگی مشترک این جهت گیری ها در اغلب دوره ها، جهت گیری های ایدئولوژیک بوده است.
    کلید واژگان: آموزش عالی, افغانستان, جهت گیری ها, دوره های تاریخی
    Hamayon Rahyab, Kourosh Fathi Vajargah *, Esmaeil Jafari, Neamatollah Mosapour
    The analysis of higher education is considered as an important historical research and it has been discussed in most countries, but in Afghanistan, it seems that higher education has been less analyzed. Therefore, this research was conducted to analyze the evolution of higher education in Afghanistan. The study used a qualitative research method with a historical lens. The researcher tried to use documents related to historical periods, available resolutions, and in-depth semi-structured interviews with key experts in the field of higher education using a "targeted approach" based on the pattern of qualitative interviews and theoretical saturation, with 14 people and show the evolution of higher education with an analytical perspective. The results of the findings show the evolution of Afghanistan's higher education in five periods of pragmatism, Isolation and exclusivity, stagnation, and transformation. The fifth period, which is the ritualization of universities based on Islamic teachings, begins after 2021. Higher education has had different orientations since 1932-2021. The common feature of these orientations in most periods has been ideological orientations.
    Keywords: Afghanistan, Higher Education, Historical Periods, Orientations
  • راحله توکلی یرکی*، محبوبه عارفی، اسماعیل جعفری، محمد خادمی
    هدف

    باهدف بررسی مشارکت دانشجویان در آموزش عالی ایران انجام شده است.

    روش پژوهش:

     این پژوهش با رویکرد کیفی، باهدف کاربردی و به روش فراترکیب (استراتژی هفت مرحله ای بارسو و سندلوفسکی) انجام و برای تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون استفاده شده است.

    یافته ها

    طبق یافته های این پژوهش، مشارکت دانشجویان در آموزش عالی دارای ابعاد آموزش، مالی، فرهنگ، حکمرانی و پژوهش است و به عواملی چون دانشگاه، استاد و دانشجو بستگی دارد. موانعی نیز برای مشارکت دانشجویان در آموزش عالی شناسایی شد که از آن جمله موانع فردی، آموزشی، فرهنگی، مالی است و این مشارکت پیامدهایی نیز برای استاد، دانشگاه و دانشجو در پی دارد.

    نتیجه گیری

    مشارکت دانشجویان در آموزش عالی تاثیر زیادی بر کنشگران و ذی نفعان دانشگاهی دارد.  طبق این بررسی، بیشترین بعد مشارکت دانشجویان، مربوط به بعد آموزش است و افزایش انگیزه و خودباوری در دانشجویان، از موثرترین عوامل مشارکت آنان در این زمینه می باشد؛ همچنین از موانع مهم مشارکت دانشجویان کمبود مهارت لازم برای کنشگری در ابعاد دانشگاه است که با اجرای دوره های مهارت آموزی در زمینه های مختلف می توان زمینه مشارکت فعال و موثر آنان را فراهم تر نمود.

    کلید واژگان: آموزش عالی ایران, فراترکیب, مشارکت دانشجویان, مشارکت دانشجویان در آموزش عالی
    Raheleh Tavakoli Yaraki *, Mahboubeh Arefi, Esmail Jafari, Mohammad Khademi
    Objective

    It has been done with the aim of investigating students' participation in Iran's higher education.

    Methods

    This research was carried out with a qualitative approach, with an applied purpose and in a meta-synthesis method.Thematic analysis method was also used to analyze the data.

    Results

    According to the findings of this research, students' participation in higher education has the dimensions of education, finance, culture, governance and research, and influencing factors such as university, professor and student were achieved.Barriers to students' participation in higher education were also identified, including personal, educational, cultural, and economic barriers, and this participation has consequences for professors, universities, and students.

    Conclusion

    Student participation in higher education has a great impact on academic actors and stakeholders. According to this survey, the biggest dimension of students' participation is related to the dimension of education, and increasing students' motivation and self-confidence is one of the most effective factors of their participation in this field; Also, one of the important obstacles to students' participation is the lack of skills necessary for activism in university dimensions, which can be provided for their active and effective participation by implementing skill training courses in various fields.

    Keywords: Iran's Higher Education, Meta-Synthesis, Student Participation, Student Participation In Higher Education
  • اسماعیل جعفری*، مرتضی رضایی زاده، راضیه شاهوردی، بهار بندعلی، محمود ابوالقاسمی
    پیشینه و اهداف

    امروزه معلمان به مجموعه ای از صلاحیت های گسترده تر و پیچیده تر از قبل نیاز دارند. به منظور موفقیت یادگیری الکترونیکی، معلمانی که در خط مقدم  قرار دارند باید دانش فناورانه لازم و راهبردهای پداگوژیکی موثر را برای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در کلاس درس به کار گیرند. همچنین، برای همراهی با یادگیرندگان جوان در توسعه شایستگی های دیجیتال، لازم است که در درجه اول، معلمان آن ها سواد و شایستگی دیجیتال لازم را داشته باشند. بنابراین، شایستگی دیجیتال یکی از شایستگی های کلیدی برای معلمان است. به همین دلیل، هدف پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت شایستگی های آموزشی دیجیتال معلمان براساس چارچوب اتحادیه اروپا است.

    روش ها

    طرح پژوهش حاضر کمی است و شرکت کنندگان در پژوهش 182 نفر از معلمان و مدرسان سراسر کشور از 20 استان و 46 شهر مختلف بودند. برای ارزیابی شایستگی های آموزشی دیجیتال معلمان، کارگاه مجازی با عنوان «معلمی؛ در مسیر دیجیتال شدن» برگزار شد. مدرس بعد از معرفی و توضیح هر شایستگی، سوال مربوط به شایستگی را از طریق لینک گوگل فرم در اختیار شرکت کنندگان قرار داده تا از این طریق پرسش نامه تکمیل شود. پرسش نامه شامل 3 شایستگی کلی و 10 زیرشایستگی است. هر شایستگی دارای سه سطح تازه کار و کاوشگر، متخصص و یکپارچه کننده، و رهبر و پیشگام است. درواقع، معلم خود را در هر شایستگی براساس این سه سطح مورد ارزیابی قرار می داد.

    یافته ها

    نتایج، نشان می دهد که وضعیت شایستگی منابع دیجیتال معلمان در زمینه مدیریت، مراقبت و به اشتراک گذاری منابع دیجیتال و تولید و تغییر منابع دیجیتال به ترتیب در سطح «تازه کار و کاوشگر» و «یکپارچه کننده و متخصص» قرار دارد. در ارتباط با شایستگی یاددهی- یادگیری به استثناء شایستگی یادگیری خودتنظیم شده که در سطح «تازه کار و کاوشگر» قرار دارد، سایر شایستگی ها در سطح «یکپارچه کننده و متخصص» قرار دارند. شایستگی «راهبردهای ارزیابی» و «مستندسازی دیجیتال» که از زیرشایستگی های ارزیابی هستند نیز در سطح «تازه کار و کاوشگر» هستند. در مورد سایر شایستگی ها، ارتباط معناداری بین سطوح مشاهده نشد. همچنین، ارتباط معناداری بین مولفه های جمعیت شناختی (شغل، سن، جنسیت، و استان) و شایستگی ها به دست نیامد.

    نتیجه گیری

    در پژوهش حاضر، علاوه بر آشنا کردن مدرسان کشور با این چارچوب و انواع شایستگی های دیجیتال مورد نیاز آن ها در حرفه معلمی، ارزیابی شایستگی های دیجیتال شرکت کنندگان نیز مورد توجه قرار گرفت. با توجه به این که ارزیابی حین آموزش شایستگی ها انجام شد، از این جهت با اطمینان بیشتری می توان گفت که داده های به دست آمده دقیق تر بوده است. همچنین، ارزیابی شایستگی های دیجیتال معلمان براساس یک طیف یا مدل پیشرفت به ارزیابی بهتر و دقیق تر معلمان و توسعه شایستگی های دیجیتال آن ها کمک می کند. در این صورت، آموزش ها نیازمحور و به نوعی شخصی سازی شده خواهد شد. همچنین، بررسی ارتباط بین مولفه های جمعیت شناختی و وضعیت شایستگی ها، به شناخت دقیق تر وضعیت موجود مدرسان کشور می انجامد. به طور کلی، نتایج استفاده از این خودارزیابی می تواند برای تنظیم دوره های آموزشی و توانمندسازی معلمان مورد استفاده قرار گیرد و به آمادگی آموزشی معلمان کمک کند. یکی از پیشنهادات این پژوهش برای محققان آینده این است که ارزیابی سایر شایستگی های چارچوب شایستگی های دیجیتال مدرسان (DigCompEdu) مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر، تمرکز اصلی بر شایستگی های پایه ای یعنی منابع دیجیتال، یاددهی- یادگیری، و ارزیابی بود.

    کلید واژگان: شایستگی دیجیتال مدرسان, شایستگی آموزشی مدرسان, چارچوب شایستگی دیجیتال مدرسان, معلم مجازی, ارزیابی
    E. Jafari *, M. Rezaeizadeh, R. Shahverdi, B. Bandali, M. Abolghasemi
    Background and Objectives

    Today, teachers need a set of broader and more complex qualifications than before. In order for e-learning to be successful, front-line teachers must employ the necessary technological knowledge and effective pedagogical strategies to use ICT in the classroom. Also, to accompany young learners in the development of digital competences, it is necessary that their teachers have the necessary digital literacy and competence in the first place. Therefore, digital competence is one of the key competences for teachers. For this reason, the aim of the present study was to evaluate the status of digital educational competencies of teachers based on the European Union framework.

    Methods

    The current research design was quantitative and the participants in the research were 182 teachers from all over the country from 20 provinces and 46 different cities. To evaluate the digital educational competencies of teachers, a virtual workshop entitled "Teacher; On the way to digitalization" was held. After introducing and explaining each competence, the teacher provided the question related to the competence to the participants through the link of Google form, so that the questionnaire could be completed in this way. The questionnaire included 3 general competencies and 10 sub-competencies. Each competency had three levels: Novice and Explorer, Expert and Integrator, and Leader and Pioneer. In fact, the teacher evaluated him/herself based on these three levels of each competency.

    Findings

    The results showed that the competence status of teachers' digital resources in the field of managing, protecting and sharing digital resources and creating and modifying digital resources was at the level of "novice and explorer" and "integrator and expert", respectively. In relation to teaching and learning competence, except self-regulated learning competence, which was at the "novice and explorer" level, other competences were at the "integrator and expert" level. Competence of "assessment strategies" and "analyzing evidence" was also at the level of "novice and explorer". Regarding other competencies, no significant relationship between levels was observed. Also, no significant relationship was found between demographic components (occupation, age, gender, and province) and competencies.

    Conclusion

    In the current research, in addition to familiarizing the teachers with this framework and the types of digital competencies they need in the teaching profession, the evaluation of the digital competencies of the participants was also considered. Since the evaluation was done along with the training, it can be said with more confidence that the obtained data was more accurate. Also, evaluating teachers' digital competencies based on a spectrum or progression model helps to better and more accurately evaluate teachers and develop their digital competencies. In this case, training will be need-based and personalized in some way. Also, investigating the relationship between demographic components and the state of competencies leads to a more accurate understanding of the current situation of teachers in the country. In general, the results of using this self-evaluation can be used to adjust training courses and empower teachers and help teachers' educational preparation. One of the suggestions of this research for future researchers is to consider the evaluation of other competencies of the DigCompEdu framework. In the current research, the main focus was on basic competencies, that is, digital resources, teaching and learning, and assessment.

    Keywords: Digcompedu, Educaters’ Pedagogic Competence, Educaters’ Digital Competency Framework, Virtual Teacher, Evaluation
  • آرمیتا قربان شیرودی*، محمد یمنی دوزی سرخابی، اباصلت خراسانی، اسماعیل جعفری
    هدف

    هدف از این تحقیق، ارائه مدلی برای فهم مساله مندی اجتماع علمی اعضای هیات علمی در آموزش عالی ایران بود.

    روش شناسی:

     در این پژوهش با کاربست روش فراترکیب کیفی، تعداد 25 مقاله علمی پژوهشی منتخب در زمینه اجتماع علمی اعضای هیات علمی با روش نظریه پردازی داده بنیاد طرح نظام مند اشتراوس و کوربین تحلیل و صورت بندی گردید.

    یافته ها

    مدل تحقیق نشان می دهد که اعضای هیات علمی تحت تاثیر چه شرایطی، مجالی برای تکوین و توسعه اجتماع علمی می یابند و یا نمی یابند. بنابراین مقوله «مجال یابی شکل گیری اجتماع علمی» به عنوان مقوله اصلی و کانونی مدل تلقی گردید. ضمن اینکه این مدل از طریق موجبات علی توضیح می دهد که چه علت هایی در فرآیند شکل گیری و توسعه اجتماع علمی در دانشگاه تاثیر دارند و اجتماع علمی در کدام زمینه و با چه ویژگی هایی مجال شکل گیری می یابد و یا نمی یابد و چه مداخلات و راهبردهایی می تواند بر این فرآیند اثر بگذارد و چگونه این فرآیند به پیامدهایی که ناشی از بود و نبود اجتماع علمی است، منجر می شود.

    نتیجه گیری و پیشنهادات: 

    اجتماع علمی اعضای هیات علمی در آموزش عالی ایران در خلا شکل نمی گیرد و دائما تحت تاثیر علت های برآمده از زمینه و متغیرهای مداخله ای، شکلی متفاوت به خود می گیرد و پیامدهای متفاوتی ایجاد می کند؛ بنابراین شناخت و درک این وضعیت توسط سیاست گذاران و اتخاذ تدابیر مناسب در نظام برنامه ریزی آموزش عالی، لازمه تکوین و توسعه اجتماع علمی در آموزش عالی ایران خواهد بود. 

    نوآوری و اصالت: 

    نوآوری و اصالت این تحقیق در رویکرد جامع انگارانه و فرآیندمحور آن با تکیه بر تحلیل سیستماتیک دانش تثبیت شده موجود در موضوع تحقیق است که تصویر روشنی از وضع موجود و گذر به وضع مطلوب را پیش روی عوامل علمی و مدیریتی برای تکوین و توسعه اجتماع اعضای هیات علمی در دانشگاه های ایران قرار می دهد.

    کلید واژگان: آموزش عالی, اجتماع علمی, اعضای هیئت علمی, دانشگاه
    Armita Ghorbanshiroodi *, Mohammad Yemeni Dozi Sorkhabi, Abbaslat Khorasani, Ismail Jafari
    Aim

    This study aimed to present a model for understanding the problematization of the scientific community among faculty members in Iran's higher education system.

    Methodology

    This research employed a qualitative meta-synthesis approach, analyzing and synthesizing 25 selected research articles on the scientific community of faculty members using Strauss and Corbin's systematic grounded theory method.

    Results

    The research model illustrates the conditions under which faculty members find, or fail to find, opportunities to form and develop a scientific community. Consequently, the concept of "opportunity for the formation of a scientific community" was identified as the core category of the model. This model also explains the causal factors that influence the process of forming and developing a scientific community in universities, identifying the context and characteristics under which such a community can or cannot be formed, the interventions and strategies that can impact this process, and how these factors lead to outcomes influenced by the presence or absence of a scientific community.
    Conclusions and Suggestions: The scientific community of faculty members in Iran’s higher education does not form in a vacuum; it is continuously shaped by causes arising from the context and intervening variables, leading to different outcomes. Therefore, policymakers must understand this situation and adopt appropriate measures in higher education planning to form and develop a scientific community in Iran's higher education system.

    Innovation and originality: 

    The innovation and originality of this research lie in its comprehensive, process-oriented approach, relying on a systematic analysis of established knowledge of the subject, providing a clear depiction of the current state and the transition towards the desired state, thus offering guidance for academic and managerial stakeholders in the formation and development of the faculty members’ community in Iranian universities.

    Keywords: Higher Education, Scientific Community, Faculty Members, University
  • محمدتقی رودی*، اسماعیل جعفری
    هدف از انجام پژوهش حاضر مطالعه و شناسایی مولفه های رفتاری مرتبط با تدریس اثربخش اساتید و مربیان دانشگاه از نظر دانشجویان است. برای این منظور، از تکنیک رویدادهای بحرانی به عنوان روش پژوهش استفاده شده است. محل انجام این پژوهش شهر تهران بود و مشارکت کنندگان پژوهش 50 نفر از دانشجویان رشته ی علوم تربیتی دانشگاه های دولتی تهران بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع  موارد عادی انتخاب شده اند. با توجه به یافته های پژوهش، و بر اساس تحلیل های انجام شده، 7 مولفه ی رفتاری اصلی تدریس اثربخش شناسایی شدند که شامل انتخاب راهبرد تدریس و آموزش، نظم و انضباط شغلی، رعایت انصاف و عدالت، ارتباط و تعامل با دانشجویان، آمادگی و داشتن طرح درس، اختصاص زمان به دانشجویان خارج از کلاس درس و مدیریت و کنترل کلاس درس است. به نظر می رسد توجه به این مولفه های رفتاری و بهره گیری از آن ها در توسعه و ارتقای شایستگی های معلمان، ارزیابی اثربخشی تدریس، جذب و استخدام اساتید دانشگاه راهگشا خواهد بود.
    کلید واژگان: رفتار تدریس, تدریس اثربخش, تکنیک رویداد بحرانی, برنامه درسی
    Mohammadtaghi Roodi *, Esmaeil Jafari
    The purpose of this study was to identify the behavioral components related to effective teaching from the students' point of view. For this purpose, critical incident technique has been used as a research method. The location of the research was Tehran and the participants of the research included 50 students of educational sciences of Tehran state universities who were selected through purposeful sampling and random sampling method. Based on the analysis of research findings, 7 main behavioral components of effective teaching were identified, which included choosing a teaching and training strategy, job discipline, fairness and justice, communication and interaction with students, preparation and having a lesson plan, dedication Time to students outside the classroom and classroom management and control. Finally, it is recommended that paying attention to these behavioral components and using them in the development and improvement of teachers' competencies, evaluation of teaching effectiveness, recruitment and hiring of uuniversity professors will be a way forward.
    Keywords: teaching behavior, effective teaching, critical incident technique, Curriculum
  • همایون رهیاب، کوروش فتجی واجارگاه*، اسماعیل جعفری، نعمت الله موسی پور

    منظور از انجام این پژوهش، تبیین تحول و بازنگری برنامه های  درسی آموزش عالی افغانستان بعد از سال 1381-1400 در افغانستان است. روش پژوهش کیفی از نوع تاریخی است و پژوهشگران تلاش نموده سیر بازنگری برنامه های درسی را در این دوره که به عنوان دوره تحول [1] یاد می شود، با دیدگاه تحلیلی نشان دهد. نتایج نشان می دهد که بازنگری برنامه های درسی بعد از سال 1381 از نخستین اولویت ها در جهت تحول آموزش عالی شمرده می شد. اگرچه وزارت تحصیلات عالی از سال 1381 برنامه بازسازی آموزش عالی و بازنگری برنامه های درسی را در دستور کار گرفت، اما طرح راهبردی آن بعد از سال 1384 منتشر شد و در سال 1394 توسعه یافت. تجربه ای که بعد از سال 1381 از  برنامه ریزی درسی آموزش عالی حاصل می شود، گذار از یک نظام برنامه ریزی درسی نسبتا غیرمنظم [2] به سمت نظام برنامه ریزی درسی متمرکز و سرانجام به سمت نظرخواهی و  واگذاری اختیارات نسبی برای برنامه ریزی درسی به دانشگاه ها بود. درنتیجه 165 رشته تحصیلی شناسایی شد که باید بازنگری می شد؛ ازجمله آن برنامه درسی71 رشته تحصیلی  تا سال 1400 بازنگری گردید. [1] - در این دوره آموزش عالی ظرفیت محدودش شکسته شد و رسالت خود را از سر گرفت. 150 موسسه آموزش عالی دولتی و خصوصی تآسیس گردید. رشته های تحصیلی جدید ایجاد شد و برنامه های درسی بازنگرری گردید. دسترسی به آموزش عالی افزایش یافت.[2] - در اثر جنگ های داخلی و حاکمیت احزاب سیاسی در مناطق مختلف، نظام برنامه ریزی درسی واحد نبود. برنامه های درسی دانشگاه ها متفاوت از هم بودند.

    کلید واژگان: آموزش عالی, بازنگری, برنامه درسی, پژوهش تاریخی, جهت گیری
    Hamayon Rahyab, Koorosh Fathi Vajargah *, Esmaeil Jafari, Nematollah Mousapour

    This Study aims to look into the evolution and revision of higher education curricula Post September 11, 2001. The study used a qualitative research method with an historical lens. The investigator shows the evolution of reviewing higher education curricula in 21st century from an analytical perspective. The study uses archival analysis primarily research publications and  documents related to higher education curricula available online and printed in digital sources.The finding show that the higher education curriculum in Afghanistan has gone through different phases. The data suggest that the curriculum experience show a transition from a relatively irregular curriculum planning system before September 11 to a centralized curriculum system post September 11 leading towards opinion polls and the delegation of some autonomy for curriculum to prestigious universities.The study found that 165 majors were identified that needed to be reviewed;among them, the curriculum of 71 fields of study have been revised to date

    Keywords: Curriculum, Higher education, historical research, Orientation, revision
  • وحیدالله عبدالرحیم زی، محبوبه عارفی*، کوروش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری
    هدف پژوهش شناسایی جایگاه فناوری اطلاعات و نوآوری در برنامه درسی دوره کارشناسی رشته زیست شناسی دانشگاه تعلیم و تربیت کابل است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد از نوع اکتشافی در بهار سال 1401 انجام شد. جهت گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته هدفمند با دو گروه اساتید و دانشجویان رشته زیست شناسی که 19 تن شرکت کرده بودند به عمل آمد. جهت تحلیل داده ها از رهیافت نظام مند اشتراوس و کوربین استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که سه مولفه مهم شامل: جایگاه فناوری اطلاعات و نوآوری در زیبایی های طبیعت و حفاظت محیط زیست، جایگاه فناوری اطلاعات و نوآوری در ژنتیک انسانی، حیوانی و گیاهی، جایگاه فناوری اطلاعات و نوآوری در آموزش مجازی و کاربرد واقعیت افزوده مورد شناسایی قرار گرفت. یافته ها حاکی است که فناوری اطلاعات و نوآوری در رشته زیست شناسی با کمبود وسایل مدرن جهت انجام آزمایش های پیشرفته و کاربرد فعالیت های یاددهی - یادگیری مواجه است. جهت کاهش چالش ها مسیولان و سیاست گذاران فناوری اطلاعات و نوآوری به تجهیز کردن وسایل مدرن آزمایشگاه، ظرفیت سازی منابع انسانی و آگاهی از نوآوری های جدید توجه داشته باشند.
    کلید واژگان: برنامه درسی زیست شناسی, دانشگاه تعلیم و تربیت کابل, داده بنیاد, سیاست گذاران, فناوری اطلاعات و نوآوری
    Wahidullah Abdurahimzai, Mahbobah Arefi *, Koroush Fathi Vajargah, Esmaeil Jafari
    The purpose of the research is to identify the position of information technology and innovation in the Undergraduate Biology Curriculum at Kabul Education University. This research was conducted with a qualitative approach and exploratory Grounded theory method in the spring of 1401. To collect data, a semi-structured interview tool was used with two groups of biology professors and students who participated in 19. To analyze the data, the systematic approach of Strauss and Corbin was used. Findings show that three important components include (the position of technology and innovation in the beauty of nature and environmental protection, the position of information technology and innovation in human and animal genetics and plant, the position of information technology and innovation in virtual education and augmented reality) were identified. The findings indicate that information technology and innovation in the field of biology are facing a deficiency of modern tools for conducting advanced experiments and using teaching-learning activities. To reduce the challenges, the officials and policymakers of information technology and innovation should pay attention to equipping modern laboratory materials and tools, building the capacity of human resources, and being aware of innovations.
    Keywords: Biology curriculum, Grounded Theory, Kabul Education University, policymakers, information technology, innovation
  • مریم بختیار*، اباصلت خراسانی، اسماعیل جعفری
    هدف

    این پژوهش با هدف شناسایی و ارایه مدل مدیریت عملکرد در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی دولتی کشور انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش انجام پژوهش حاضر، از نوع اکتشافی و از حیث رویکرد ، ترکیبی (کمی - کیفی) می باشد، یک پژوهش آمیخته به شمار می رود مشارکت کنندگان در بخش کیفی 15 خبره حوزه مدیریت دانشگاهی و اعضای هییت علمی را شامل می گردید که با استفاده از شیوه نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی جامعه آماری شامل 141 دانشگاه بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، نمونه گیری انجام و برای مشخص شدن حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد که 338 نفر به دست آمد. با توجه به دو بخشی بودن تحقیق (کیفی و کمی) لذا روایی و پایایی ابزارهای تحقیق نیز در دو بخش مطرح شد به گونه ای که در بخش کیفی برای سنجش روایی داده های کیفی از معیارهای قابلیت (گوبا و لینکلن، 2000) استفاده شد و از منظر اعتبار، انتقال پذیری ، اطمینان پذیری و تایید پذیری ، مورد تایید قرار گرفت. همچنین برای محاسبه پایایی در این بخش ، 5 مصاحبه به طور نمونه انتخاب و سپس هر کدام از آنها در فاصله زمانی مشخص دوباره انجام و کدگذاری شدند پایایی بازآزمایی مصاحبه های انجام شده 0.86 محاسبه گردید که نشان از پایا بودن کد گذاری هاست .

    بحث و نتیجه گیری

    یافته های به دست آمده از تحلیل داده های کیفی نشان داد که مدل مدیریت عملکرد دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی در بعد فردی دارای (3 بعد اصلی و 6 بعد فرعی) در بعد شغلی دارای (2 بعد اصلی و 5 بعد فرعی) و بعد سازمانی دارای (2 بعد اصلی و 8 بعد فرعی) می تواند ابعاد مدیریت عملکرد در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی را به خوبی تببین نمایند. ضمن اینکه بر اساس نتایج کمی در میان 3 مضمون پایه (متغییرمستقل) مدل پژوهش ، تاثیر بعد سازمانی بر عملکرد فردی دارای بیشترین واریانس به مقدار 0.729 و پس از آن بعد شغل بر فرد با واریانس 0.571 قرار دارند.

    کلید واژگان: طراحی مدل, مدیریت عملکرد, دانشگاه و موسسات آموزش عالی دولتی, تحلیل تم
    Maryam Bakhtiar *, Abasalt Khorasani, Esmail Jafari
    Objective

    This research was conducted with the aim of identifying and presenting the performance management model in universities and public higher education institutions of the country.

    Materials and methods

    The method of conducting the current research is exploratory, and in terms of approach, it is mixed (quantitative-qualitative), it is considered mixed research. At the beginning of the work, in the qualitative part based on conducting semi-structured exploratory interviews with experts, dimensions and components were identified, and in the quantitative part, data was collected using a questionnaire. The participants in the qualitative part included 15 experts in the field of academic management and faculty members who were selected using a non-probability sampling method. In the quantitative part, the statistical population included managers and faculty members of higher education universities affiliated with the Ministry of Science, Research, and Technology, including 141 universities, which were sampled using the multi-stage cluster sampling method to determine the sample size from the table Morgan was used and 338 people were obtained. Due to the two parts of the research (qualitative and quantitative), the validity and reliability of the research tools were also discussed in two parts, so in the qualitative part, capability criteria (Goba and Lincoln, 2000) were used to measure the validity of qualitative data. From the point of view of validity, transferability, reliability, and verifiability, it was approved. Also, to calculate the reliability in this section, 5 interviews were selected as a sample and then each of them was re-conducted and coded at a specific time interval, Then the specified codes were compared with each other at the time intervals. The test-retest reliability of the conducted interviews was calculated to be 0.86, which shows the reliability of coding. In the quantitative part, content validity methods, convergent validity, and divergent validity tests were used to measure validity, and Cronbach's alpha coefficient was used to measure reliability. Also, the method of data analysis in the qualitative part, using the theme analysis method, and in the quantitative part, the information in the questionnaires was coded and analyzed using statistical software Spss and Smart PLS, in two descriptive and inferential parts. In addition, the level of significance in all research hypotheses (0.5) has been considered.

    Discussion and conclusion

    The findings obtained from qualitative data analysis showed that the performance management model of universities and higher education institutions in the individual dimension has (3 main dimensions and 6 secondary dimensions) the job dimension has (2 main dimensions and 5 sub-dimensions) and organizational dimension with (2 main dimensions and 8 sub-dimensions) can explain performance management dimensions in universities and higher education institutions well. Besides, based on the quantitative results, among the 3 basic themes (independent variable) of the research model, the impact of the organizational dimension on individual performance has the highest variance of 0.729, followed by the job dimension on the individual with a variance of 0.571.

    Keywords: Presentation Of The Model, Performance Management, University, Higher Institutions, Theme Analysis
  • نرجس خاتون تربیت فرساد*، غلامرضا شمس مورکانی، اسماعیل جعفری
    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فناوری در رهبری از دیدگاه رهبران و پیروان است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی به روش آمیخته اکتشافی- متوالی (کیفی-کمی) انجام شد. جامعه این پژوهش، مدیران و خبرگان آموزشی مدارس دخترانه ابتدایی دولتی شهر تهران بود و روش نمونه گیری کیفی، هدفمند ملاک مدار بود که 9 نفر انتخاب گردید و در مرحله کمی حجم نمونه بر اساس فرمول «کوکران» 369 نفر برآورد شد که تعداد 340 نفر به عنوان نمونه نهایی با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و طبقه ای انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که پایایی آن با ضریب توافق (75%) مورد تایید قرار گرفت. داده ها در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ، 95/0 برآورد شد. در بخش تحلیل داده های کیفی این پژوهش از روش کدگذاری داده بنیاد بر مبنای رویکرد استرواس و کوربین و در مرحله کمی از تکنیک های آماری t تک نمونه ای، t گروه های مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فناوری توانسته است در فعالیت های رهبران تاثیر مثبت بگذارد و با شناسایی مهم ترین چالش های آن ها در زمان استفاده ازفناوری و عوامل اثربخش تیم های مجازی، رهبران و پیروان می توانند خیلی بهتر از فناوری ها استفاده کنند و کارایی آن ها در زمان فعالیت های روزمره بالاتر برود.
    کلید واژگان: تیم مجازی, رهبری, رهبری الکترونیکی, رهبران و پیروان, فناوری
    Narjes Khatun Tarbiat Farsad *, Gholamreza Shams Morkani, Esmaeil Jafari
    The main purpose of present study was to investigate the state of technology in leadership from leaders’ and followers’ point of view. This study in purpose was applied and from methodology point of view was based on mixture of exploratory-sequential (qualitative-quantitative). The community of the study were educational experts and principals of governmental girl’s elementary schools in Tehran. The qualitative sampling method was purposeful and criterion-oriented, and 9 people were selected; and in the quantitative stage, the sample size was estimated to be 369 people based on the "Cochran" formula, of which 340 people were the final sample using the stratified and cluster sampling method. The data collection tool in the qualitative part was a semi-structured interview, whose reliability was confirmed by the agreement coefficient (75%). The data was collected in the quantitative section using a researcher-made questionnaire, the reliability of which was estimated with Cronbach's alpha coefficient of 0.95. In the qualitative data analysis part of this research, grounded theory coding method based on Strauss and Corbin's approach was used, and in the quantitative stage, one-sample t, independent groups t, and analysis of variance were used. The findings of this research showed that technology has been able to have a positive effect on the activities of leaders and by identifying their most important challenges when using technology and the effective factors of virtual teams, leaders and followers can greatly better use technologies and increase their efficiency during daily activities.
    Keywords: Virtual team, Leadership, Electronic leadership, Leaders, Followers, technology
  • فاطمه اسماعیل پور دریمی، اسماعیل جعفری *، امیررضا اصنافی
    هدف

    بررسی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام آموزش عالی می تواند به بهبود آن کمک نماید. در نتیجه، هدف این پژوهش شناسایی و سطح بندی عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه بر اساس معادلات ساختاری تفسیری بود.

    روش شناسی: 

    این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش بخش کیفی اسناد و متون درباره مرتبط با پژوهش و خبرگان این حوزه بودند. تعداد 50 اسناد و متون با روش نمونه گیری هدفمند و تعداد 10 نفر از خبرگان با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با یادداشت برداری از اسناد و متون و نظرسنجی از خبرگان درباره پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و با روش معادلات ساختاری تفسیری در نرم افزار PLS تحلیل شدند.

    یافته ها

     یافته ها نشان داد که عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام آموزش عالی شامل 11 عامل چالش انگیزکردن برنامه درسی دانشگاهی، ترویج اشکال مشارکت اجتماعی، آماده سازی دانشجویان برای مشاغل عمومی، برنامه درسی شهروندی فعال، آموزش و یادگیری مسئولیت اجتماعی، پژوهش محوری، پروژه های اجتماعی، پرورش افراد شایسته، توسعه شهروند واجد شرایط، توجه به دیدگاه ذینفعان اجتماعی در نظام دانشگاهی و آموزش حساسیت اجتماعی بودند. نتایج معادلات ساختاری تفسیری نشان داد که عامل ترویج اشکال مشارکت اجتماعی در سطح اول، عوامل پژوهش محوری و پرورش افراد شایسته در سطح دوم، عامل آموزش و یادگیری مسئولیت اجتماعی در سطح سوم، عوامل چالش انگیزکردن برنامه درسی دانشگاهی و آماده سازی دانشجویان برای مشاغل عمومی در سطح چهارم، عوامل برنامه درسی شهروندی فعال، توجه به دیدگاه ذینفعان اجتماعی در نظام دانشگاهی و آموزش حساسیت اجتماعی در سطح پنجم، عامل توسعه شهروند واجد شرایط در سطح ششم و عامل پروژه های اجتماعی در سطح هفتم قرار داشتند و بر اساس آن مدل ساختاری تفسیری عوامل موثر بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه طراحی شد.

    نتیجه گیری

     با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزان و متخصصان آموزش عالی می توانند از نتایج این پژوهش بهره برداری کرده و برای بهبود وضعیت دانشگاه و کسب مزیت رقابتی از عوامل موثر شناسایی شده بر نقش اجتماعی نظام دانشگاه استفاده نمایند.

    کلید واژگان: نقش اجتماعی, نظام دانشگاه, آموزش و یادگیری مسئولیت اجتماعی, پروژه های اجتماعی
    Fatemeh Esmaeelpour Darimi, Esmaeel Jafari *, Amirreza Asnafi
    Purpose

     Examining the effective factors on the social role of the higher education system can help to improve it. As a result, the aim of this research was identifying and leveling the effective factors on the social role of the university system based on interpretive structural equations.

    Methodology

     This study was in terms of purpose applied and in terms of implementation method was cross-sectional. The research population in the qualitative section was documents and texts related to research and experts in this field. The numbers of 50 documents and texts were selected by purposive sampling method and numbers of 10 experts were selected as samples by purposive sampling method. The data were collected by taking notes from documents and texts and a survey from experts about the researcher-made questionnaire and were analyzed by the interpretive structural equation method in PLS software.

    Findings

     The findings showed that the effective factors on the social role of the higher education system were included 11 factors of challenging the university curriculum, promoting forms of social participation, preparing students for public jobs, active citizenship curriculum, teaching and learning social responsibility, research-oriented, social projects, cultivating competent people, eligible citizens development, attention to the views of social stakeholders in the university system and social sensitivity education. The results of interpretive structural equations showed that the factor of promoting forms of social participation was on the first level, the factors of research-oriented and cultivating competent people was on the second level, the factor of teaching and learning social responsibility was on the third level, the factors of challenging the university curriculum and preparing students for public jobs was on the fourth level, the factors of active citizenship curriculum, attention to the views of social stakeholders in the university system and social sensitivity education was on the fifth level, the factor eligible citizens development was on the sixth level and the factor of social projects was on the seventh level, and based on the interpretive structural model of the effective factors on the social role of the university system was designed.

    Conclusion

     According to the results of the present study, higher education planners and specialists can use the results of this study and use the identified effective factors on the social role of the university system to improve the state of the university and gain a competitive advantage.

    Keywords: educational system, university system, social role, model
  • وحیدالله عبدالرحیم زی*، محبوبه عارفی، کورش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری
    هدف

    شناسایی مفاهیم چالش برانگیز و تعیین سطح دشواری آن در محتوای دروس تخصصی برنامه درسی رشته زیست شناسی دانشگاه تعلیم و تربیت کابل است.

    روش پژوهش:

     این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ گردآوری داده ها به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 10 نفر اساتید و 136 نفر دانشجو (72 دختر و 64 پسر) بودند که در بهار سال 1401 شرکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ساختاریافته استفاده شد. پس از جمع آوری داده ها، تجزیه وتحلیل آن در 2 سطح آمار توصیفی شامل جداول و فراوانی مفاهیم و آمار استنباطی جهت نرمال بودن از آزمون کولموگوروف- اسمیرنوف و از آزمون سطح معنی داری یک دنباله راست استفاده شده است.

    یافته ها

    محتوای دروس تخصصی رشته زیست شناسی در تحلیل توصیفی از دیدگاه دانشجویان با دریافت 03/53 درصد پاسخ های دشوار و 97/46 درصد پاسخ های قابل فهم و ازنظر اساتید 10 مفهوم دشوار شناسایی شده است.

    نتیجه گیری

    یافته ها با استفاده از آزمون سطح معنی داری یک دنباله راست، حاکی آن است که به تعداد 18 مفهوم بافاصله اطمینان 95 درصد اختلاف معنی داری با عدد 3 دارای سطح دشواری بیشتر، 21 مفهوم دارای سطح دشواری در حد متوسط و مفاهیم دیگر در حد قابل درک و فهم بودن دانشجویان قرارگرفته است.

    کلید واژگان: برنامه درسی زیست شناسی, دانشگاه تعلیم و تربیت کابل, چالش ها, سطح دشواری مفاهیم محتوای دروس تخصصی
    Wahidullah Abdurahimzai *, Mahbobah Arefi, Kourosh Fathi Vajargah, Esmaeil Jafari
    Objective

    To identify challenging concepts and determine their difficulty level in the content of specialized courses in the biology curriculum of Kabul Education University.

    Methods

    This research was conducted in terms of practical purpose, in terms of information with a quantitative approach and in terms of data collection, descriptive-survey method. The statistical population of this research included 10 professors and 136 students (72 girls and 64 boys), which was conducted in the spring of 1401. A structured researcher questionnaire was used to collect data. After collecting the data, it was analyzed in 2 levels of descriptive statistics including tables and frequency of concepts and inferential statistics for normality using the Kolmogorov-Smirnov test and in the non-parametric method using the two-tailed significance level test.

    Results

    In the descriptive analysis, the content of specialized biology courses was recognized by receiving 53.03 percent of challenging answers compared to 46.97 percent of comprehensible answers. Among the hundred concepts, 10 concepts have been recognized as challenging by the professors.

    Conclusion

    The findings using the test of the significance level of a sequence indicate that 18 concepts with a 95% confidence interval have a significant difference with the number 3 (higher difficulty level), 21 concepts (moderate difficulty) and other concepts within the comprehensible level.

    Keywords: Biology curriculum, Challenges, difficulty level of specialized course content concepts, Kabul Education University
  • اسماعیل عبداللهی*، مرتضی رضایی زاده، اسماعیل جعفری

    با وجود گسترش آموزش عالی و افزایش دانشجویان کشور، بین وضعیت موجود و مطلوب تدریس کیفی در این نظام آموزشی تفاوت فاحشی وجود دارد و وضعیت کیفیت آموزش در واحدهای دانشگاهی چندان مناسب نیست. به منظور ارایه یک راهکار اصلاحی، پژوهش حاضر به دنبال اعتبارسنجی یک ابتکار عمل فناورانه برای تدریس دانشگاهی بود. الگوی تدریسی که یادگیری فناورانه مبتنی بر پرسشگری معکوس نامیده می شود. به لحاظ هدف، این پژوهش از نوع کاربردی بوده و از لحاظ چگونگی گردآوری داده های مورد نیاز برای بررسی دو سوال پیشنهادی، در گروه طرح های شبه آزمایشی گروه کنترل نابرابر (پیش آزمون و پس آزمون) طبقه بندی می شود. به منظور بررسی داده های آماری مرتبط با میزان یادگیری و واکنش دانشجویان در چهار کلاس مورد مقایسه در یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران (در مجموع 146 دانشجو)، از چندین آزمون آماری همچون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی نشان داد، میزان یادگیری و واکنش دانشجویان کلاس Fibal، بیشتر و معنادارتر از میزان یادگیری دانشجویان کلاس های سنتی غیرمعکوس و معکوس سازی ساده است و دارای عملکرد معنادارتر در سوال های سطح پایین، سوال های عمیق و تکالیف و کارخواسته های کلاسی هستند. با توجه به اینکه در این پژوهش از تکنیک های مبتنی بر پرسشگری استفاده شده است، نتایج نشان داد زمانی که از پرسشگری به عنوان یک رویکرد تدریس فعال سازنده گرا استفاده می شود، دستاوردهای یادگیری و واکنش دانشجویان، قطعا بهتر، معنادارتر و مثبت تر از رویکردهای سنتی غیرفعال تدریس خواهد بود که به احتمال زیاد، نتیجه به کارگیری عناصر و پیشران های پرسشگری به عنوان ابزار یادگیری فعال است.

    کلید واژگان: پیشران یادگیری, تدریس دانشگاهی, یادگیری معکوس, یادگیری پرسشگری, یادگیری مبتنی بر پرسشگری معکوس
    Esmaeil Abdollahi *, Morteza Rezaei-Zadeh, Esmaeil Jafari

    The present study sought to validate a technological and initiative pedagogy: a teaching model called Flipped Inquiry-Based Learning (Fibal). In terms of purpose, this study was applied. In terms of how to collect the data to examine and answer the two proposed research questions, it is classified in quantitative research method designs. Four pre-formed classes available in one of the national universities in Tehran were used. The semi-experimental comparison between learning groups (semi-experimental designs of the unequal control group: pre-test and post-test) have been implemented. In order to validate the research data collection tools, content validity and Cronbach's alpha reliability estimation test were used. Several statistical tests such as one-way analysis of variance (ANOVA), Welchs, Tamhane's T2 and Dunnett's test were used in order to examine the statistical data related to learning and students' reaction in four classes (146 students in total). The results showed that with 99% confidence, the learning rate of Fibal class students is more and meaningful than the learning of students of "non-flipped traditional" and "simple flipped" classes. At the same time, despite the superiority of the average learning scores of Fibal class students over the "non-flipped inquiry" class, this superiority was not statistically significant. Also, with a 99% confidence level, the reaction rate of students trained through the Fibal approach is better than the reaction rate of students trained through the "non-flipped traditional" and the "simple flipped" and the "non-flipped inquiry" approaches.

    Keywords: Learning Driving Force, Academic Teaching, Flipped Learning, Inquiry learning, Flipped Inquiry-Based Learning (Fibal)
  • وحیدالله عبدالرحیم زی*، محبوبه عارفی، کوروش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری

    یادگیری و فعالیت های عملی در زیست شناسی یکی از عناصر مهم برنامه درسی است که در شرایط کرونا ویروس فرایند آموزش از راه دور را با چالش ها و فرصت ها روبرو کرده است. هدف پژوهش شناسایی چالش های یادگیری و فعالیت های عملی اساتید و دانشجویان رشته زیست شناسی دوره کارشناسی دانشگاه تعلیم و تربیت کابل- افغانستان در کلاس های مجازی با شرایط کووید—19 بوده است. این تحقیق با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام شد. جامعه موردپژوهش 36 تن استاد و دانشجو بود که با استفاده از مصاحبه های هدفمند 20 مرد و 16 زن شرکت کرده بودند صورت گرفت. نتایج نشان داد که دسترسی محدود به اینترنت، عدم اجرای فعالیت های عملی و آزمایشگاهی، چالش های ارزشیابی و تغییر در زمان و مکان تدریس مواردی است که کیفیت آموزش و فعالیت های یادگیری و عملی رشته زیست شناسی را در شرایط کرونا تحت تاثیر قرار داده است. با ایجاد زیرساخت های متعادل آموزش الکترونیکی در همه مناطق کشور و سرمایه گذاری بیشتر در فناوری آموزشی می توان چالش های یادگیری و فعالیت های عملی را کاهش داد.

    کلید واژگان: برنامه درسی زیست شناسی, ویروس کرونا, چالش ها, فعالیت های آموزشی, کلاس های مجازی
    Wahidullah Abdurahimzai *, Mahbobah Arefi, Kourosh Fathi Vajargah, Esmaeil Jafari

    Learning and practical activities in biology is an important element of the curriculum, which has faced challenges and opportunities in the distance education process in the conditions of the coronavirus. The aim of the research was to identify the learning challenges and practical activities of biology professors and undergraduate students of Kabul Education University -Afghanistan in virtual classes under the Covid-19 conditions. This research was conducted with a qualitative approach and grounded theory method. The research population was 36 professors and students who participated in targeted interviews of 20 men and 16 women. The results showed that (limited access to the Internet, non-implementation of practical and laboratory activities, evaluation challenges and changes in the time and place of teaching) are the things that have affected the quality of education, learning and practical activities' of biology in the Corona conditions. By creating a balanced e-learning infrastructure in all regions of the country and investing more in educational technology, can be reduced learning challenges and practical activities.

    Keywords: Biological curriculum, Coronavirus, Challenges, learning activities, virtual classes
  • فرشیده فتحی هفشجانی، حسین زینلی پور*، علی اکبر شیخی فینی، کوروش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری
    پیشینه و اهداف

    سازمان ها با آگاهی از عصری که با تغییرات روز به روز دنیا مواجه است، باید دایما با فناوری و تغییرات فناوری همراه شده و آنها را برای بقا و دست یابی به بهترین نتایج ممکن اجرا کنند. یکی از این تغییرات فناوری تصمیم گیری برای پیاده سازی موک در حوزه یادگیری دیجیتالی آن هم در محیط کاری سازمان ها است که موضوع پیچیده ای به حساب می آید و آگاهی و اطلاع رسانی از اثربخشی خدمات آموزشی این نوع تکنولوژی به عنوان یکی از انواع نمودهای آموزش مجازی در انتخاب این راه بی نتیجه نیست؛ چرا که موک ها نقش مهمی را به عنوان یک استراتژی آموزشی بالقوه برای سازمان ها و شرکت ها در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه داشته اند. ازاین رو، هدف از این پژوهش شناسایی کارکردهای فناورانه آموزشی موک ها برای کارکنان در محیط کار است.

    روش ها

    پژوهش براساس نوع هدف بنیادی، و از نظر رویکرد پژوهشی کیفی از نوع سنتز پژوهی صورت گرفته است. جامعه آماری شامل اسناد و مدارک (کتاب ها، مقالات پژوهشی و مروری، پایان نامه ها و منابع اینترنتی) است که به طریق جستجو در پایگاه های اطلاعاتی معتبر وب فارسی (پایگاه استنادی جهان اسلام، مگ ایران، پایگاه اطلاعاتی نور (نورمگز)، موسسه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سیویلیکا، سیستم شبکه دانش باراکات، پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج) و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) و پایگاه داده های وب لاتین (پروکویست، اشپرینگر، اسکوپوس، ساینس دایرکت، و هم چنین موتور جستجوی گوگل اسکالر) از 183منبع دریافتی با نمونه گیری به طریق معیاری (از سال موک شرکتی2014تا سال2022) 45 نمونه انتخاب شد که در نمونه 32 اشباع نظری مولفه ها حاصل شد. به منظور گردآوری داده ها از روش تحقیق کتابخانه ای و جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون که در تحقیقات کیفی کاربرد دارد، استفاده شده است. در انتها برای اعتباریابی مدل پیشنهادی تعداد 6 نفر از متخصصان در حوزه های مختلف چون برنامه ریزی درسی و آموزشی، تکنولوژی آموزشی و یادگیری الکترونیکی به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید و سپس پرسش نامه محقق ساخته اعتباریابی محتوایی مدل مفهومی برای آن ها ارسال شد و مدل نهایی پس از انجام اصلاحات مورد تایید قرار گرفت.

    یافته ها

    در پژوهش حاضر براساس یافته ها در نهایت سه مولفه اصلی حاصل شد. دسته اول فرایند آموزشی با 6 زیرمولفه (هدف گذاری آموزشی دوره ها، محتواهای دوره های آموزشی، شیوه های یادگیری حرفه ای متنوع، فعالیت های آموزشی حرفه ای، منابع آموزشی دوره ها، ارزیابی عملکرد)، دسته دوم بخش حمایتی با 5 زیرمولفه (پوشش آموزشی کارکنان، پشتیبانی آموزشی، هزینه های آموزشی، برانگیزنده های آموزشی، قابلیت های روش آموزشی) و دسته سوم  بخش عملیاتی با 3 زیرمولفه (حیطه های آموزشی، آموزش های تکمیلی مهارتی، ایجاد مهارت های نرم حرفه ای).

    نتیجه گیری

    این مطالعه پیامدهای احتمالی کارکردهای آموزشی موک در محیط کار را نشان داده است که ذی نفعان شامل سازمان ها، شرکت ها و کارکنان با اطمینان و با توجه بیشتر به این کارکردها می توانند آن را در سیستم آموزشی خود به کار گیرند چرا که به جرات می توان گفت هنوز اکثر سازمان ها در ایران از مزایای بالقوه آموزشی آن بی خبر هستند. در دنیایی که با پیشرفت سریع تکنولوژی آنلاین بودن چه از نظر شخصی و چه از نظر حرفه ای در سازمان ها از جمله کشورمان یک ضرورت محسوب می شود و انتظار می رود که نیروی کار امروزی بسیار ماهر باشند و پیوسته مهارت های خود را  با معیارهای روز جهانی بهبود بخشند، و آنها می توانند این مهارت های جدید را از طریق یادگیری مادام العمر یعنی موک ها یک محیط دیجیتالی پیشرفته کسب کنند.

    کلید واژگان: محیط کار, موک, خدمات آموزشی, مدیریت دانش, کارکنان
    F. Fathi Hafshejani, H. Zeinalipour *, A.A. Shikhi Fini, K. Fathi Vajargah, E. Jafari
    Background and Objectives

    With an awareness of the era that entails the day-to-day changes, the organizations must constantly keep up with technology and technological changes and implement them to survive and achieve the best possible results. One of these changes is making decision about the implementation of massive open online courses (MOOCs) in digital learning area at the workplaces, which is regarded as a complicated issue. Awareness of and informing about the effectiveness of educational services of this type of technology, as one of the manifestations of virtual education, is not inconclusive in choosing this path due to the key role of MOOCs as a potential educational strategy in organizations and companies in developed and developing countries. The purpose of this research was thus to identify the technological pedagogical functions of MOOCs to employees in the workplace.

    Methods

    This basic research was conducted using a qualitative research synthesis technique. The corpus included documents (books, research and review articles, dissertations and Internet resources) retrieved by searching the authentic Persian (Islamic World Citation Database (ISC), Magiran, Noor Database (Noormags), CIVILICA Institute for Humanities and Cultural Studies, Barakat Knowledge Network System, Iran Scientific Information Database (GANJ) and Iranian Research Institute for Information Science and Technology (IranDoc) and Latin web databases (ProQuest, Springer, Scopus, Science Direct, and also Google Scholar search engine) retrieved from 183 sources using a criterion sampling method (From corporate MOOCs 2014 to 2022). A total of 45 samples were selected. Theoretical saturation of themes was reached by the 32th sample. In order to collect data, the library research method was used. The collected data were then analyzed using a thematic analysis technique that is used in qualitative research studies. Finally, to validate the proposed model, a total of six experts in different fields, such as curriculum and educational planning, educational technology, and electronic learning were selected using a purposive sampling method. The researcher-made questionnaire for content validation of conceptual model was then sent for them. The final model was approved after modifications.

    Findings

    Based on the findings of this research, three main components were obtained. The first group was the educational process with six sub-components (Educational targeting of courses, Contents of training courses, Various professional learning methods, Professional educational activities, Educational resources of the courses, and performance evaluation); the second group was the supporting part with five sub-components (training coverage of staff, Educational support, Educational expenses, Educational stimuli, and capabilities of the educational method); and the third group was the operational part with three sub-components (Educational areas, Complementary skills training, and Creating professional soft skills).

    Conclusion

    This study showed the probable consequences of educational functions of MOOC in the workplace. The beneficiaries, including organizations, companies, and employees, can reliably employ these functions in their education system by paying more attention to them because it can be said that most organizations in Iran seem to be still unaware of its potential educational benefits. In a world where with the rapid development of technology, being online is considered a necessity both personally and professionally in Iranian organizations, and the today's workforce is expected to be highly skilled and to continuously improve their skills based on the today's global standards, they can acquire these new skills through life-long learning, i.e. MOOCs, in an advanced digital environment.

    Keywords: Workplace, Mooc, Training Services, knowledge management, . Employees
  • اسماعیل جعفری*، عیسی قلیزاده، عباس احمدی

    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش نرم‏ افزار های نوظهور در کلاس درس معکوس و در محیط یادگیری است. رویکرد مورد استفاده در این پژوهش، رویکرد کیفی و روش مطالعه تحلیل مضمون بوده است. از این رو، در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعداد 13 نفر از صاحب نظران و مدرسان مدارس و مربیان موسسات آموزشی که در مطالعه شرکت کرده بودند، مصاحبه صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که نرم ‏افزار های تقویت و تسهیل کننده تعاملات آموزشی در قالب پنج دسته نرم ‏افزار های تقویت کننده ارتباطی، نرم ‏افزار های تعاملی گرافیکی، نرم ‏افزار های تسهیل کننده صوتی - تصویری، نرم ‏افزار های اطلاعاتی متنی- دیجیتالی و نرم ‏افزار های ارزشیابی آموزشی می توانند در کلاس درس معکوس به کار گرفته شوند؛ همچنین، بر اساس نتایج تحقیق، فواید کاربست این نرم ‏افزار ها را می توان در دو دسته کارکردهای آموزشی نرم ‏افزار های نوظهور (توسعه مهارت ها و اطلاعات فردی، ایجاد محیط جذاب و متنوع در یادگیری و مدیریت محتوا) و کارکردهای تعاملی نرم ‏افزار های نوظهور (مشارکت و تعامل همکارانه و شبکه سازی) قرار داد. همچنین موانع موجود برای کاربست نرم ‏افزار های نوظهور در کلاس درس معکوس را می توان در دو دسته موانع فنی نرم ‏افزار های نوظهور (هزینه های مالی، محدودیت های زیرساختی و عوامل تکنولوژیکی) و موانع انسانی نرم‏ افزار های نوظهور (مقاومت کاربران) قرار داد. با وجود همه این عوامل، می توان گفت که نرم‏ افزار های نوظهور و پیامدهای آن فرصتی برای برجسته سازی نقش کلاس درس معکوس در یادگیری و آموزش است.

    کلید واژگان: نرم ‏افزار‏های آموزشی, کلاس درس معکوس, یادگیری
    Esmaeil Jafari *, Isa Gholizadeh, Abbas Ahmadi

    The purpose of this study is to investigate the role of emerging applications in the flipped classroom. The approach used in this research was a qualitative approach and the method of studying thematic content analysis (TCA). Therefore, in this study, using purposive sampling method and semi-structured interview tool, 13 experts and teachers of educational institutions were interviewed. The results showed that applications to enhance and facilitate educational interactions form five categories of communication enhancement applications, interactive-graphic applications, audiovisual facilitating applications, text-digital information applications and educational evaluation applications can be used in flipped classrooms. Based on the research results, the benefits of using these applications can be divided into two categories: educational functions of emerging applications and interactive functions of emerging applications. Barriers to the use of emerging applications in flipped classrooms can also be divided into two categories: technical barriers of emerging applications and human barriers of emerging applications.

    Keywords: Educational Applications, Flipped Classroom, learning
  • اسماعیل جعفری
    مقدمه

     عدم صداقت علمی یک مشکل رایج در دانشگاه‌های سراسر جهان است که با شیوع ویروس کرونا شکل گسترده‌تری به خود گرفته است. برای مقابله موثر با این مشکل، باید زمینه‌ها و اشکال خاصی را که باعث عدم صداقت می‌شود، شناسایی کرد. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی دلایل (انگیزه‌های) سوق دانشجویان دانشگاه‌ها علوم پزشکی و اشکال عدم صداقت علمی انجام شد.

    روش‌ها: 

    رویکرد پژوهش کیفی و از نوع تحلیل محتوا موضوعی بود. بر همین اساس، با 23 نمونه از دو گروه اعضای هیات‌علمی و دانشجویان در طی سال‌های 1399 و 1400 مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و تا حد اشباع نظری به انجام مصاحبه پرداخته شد. برای تحلیل داده‌های کیفی از روش تحلیل محتوا موضوعی استفاده شد.

    نتایج

     دلایل دانشجویان در حرکت به سمت عدم صداقت علمی در بحران کرونا به سه دسته عوامل فردی، فشار اجتماعی و مسایل آکادمیک تقسیم شد. همچنین در این راستا اشکال عدم صداقت علمی در سه قالب تقلب، همکاری و سرقت ادبی نمود پیدا کرد.

    نتیجه‌گیری:

     رفع فشارهای خانوادگی، زندگی اجتماعی، دانشگاهی و فرهنگی و همچنین حجم کار و سایر فعالیت‏های فردی به منظور کاهش تقلب و پدیده عدم صداقت علمی در دانشگاه‌های علوم پزشکی نیازمند اتخاذ استراتژی‌ها و سیاست‏های پیشگیرانه از جمله شکل دادن به ارزش‏ها و هدایت و راهنمایی است.

    کلید واژگان: دانشجویان, دانشگاه های علوم پزشکی, عدم صداقت علمی, یادگیری الکترونیکی
    Esmaeil Jafari
    Introduction

    Academic dishonesty is a common problem in higher education, which has become more widespread with the outbreak of coronavirus. To tackle the problem, it seems necessary to identify specific areas and forms that cause dishonesty. In this regard, in this study, the reasons (motives) of students in medical universities and forms of academic dishonesty were scrutinized.

    Methods

     The research approach was qualitative. Accordingly, semi-structured interviews were conducted with 23 samples from two groups of faculty members and students during the academic years 2020 and 2021, and the interviews were conducted till theoretical saturation. Thematic content analysis method was used to analyze the qualitative data.

    Results

     The results revealed that students' reasons for moving towards academic dishonesty in the midst of the crisis can be divided into three categories: individual factors, social pressure, and academic issues. Besides, the forms of academic dishonesty were manifested in three forms of cheat, cooperation, and plagiarism.

    Conclusion

     Relieving the pressures of family, social, academic, and cultural life as well as workload and other individual activities to reduce cheat and the phenomenon of academic dishonesty in medical universities requires the adoption of appropriate preventive strategies and policies, including the formation of values and guidelines.

    Keywords: Students, Medical universities, Academic dishonesty, E-learning
  • اسماعیل جعفری، حسن حاجی تبار فیروزجایی، مهدی اسماعیلی

    به دنبال عدم موفقیت نظام عدالت کیفری رسمی در امر مبارزه با بزهکاری، در اواخر قرن بیستم میلادی، جنبش جدیدی تحت عنوان «حداقل سازی حقوق کیفری» در قالب سازوکارهای جرم زدایی، کیفرزدایی و قضازدایی به ویژه در برابر جرایم کم اهمیت و مجرمین غیر خطرناک در افکار اندیشمندان و قانونگذاران شکل گرفت که به عنوان یک راه حل مناسبی جهت مدیریت جرم از طریق به مشارکت طلبیدن مردم و نهادهای غیررسمی به منظور حذف و یا کاهش آثار نامطلوب ناشی از تورم جزایی، افزایش مقبولیت اجتماعی دستگاه عدالت کیفری و تسهیل فرایند بازپروری مجرم و ایجاد عدالت اجتماعی محسوب می شود. یافته ها حاکی از این است که سیاست کاهش توسل به نظام عدالت کیفری مورد توجه آموزه های فقه اسلام از جمله آیات قرآن کریم، روایات و دیدگاه فقهای امامیه در قالب تکیه حاکم دادگاه به اصول و قواعد فقهی گوناگون در فرایند رسیدگی و صدور حکم و نیز اجرای مجازات، بوده است. همچنین، قانونگذار ایران با تصویب قوانین مجازات اسلامی مصوب 1392 و آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 با اصلاحات و الحاقات بعدی و قانون کاهش مجازات حبس مصوب 1399 از طریق پیش بینی تدابیر گوناگون کیفرزدایی و قضازدایی نیز اراده واقعی خود را جهت پیوستن به این جنبش در قالب نهادهایی به ویژه کیفرزدایی و قضازدایی عملی نموده است.

    کلید واژگان: حداقل سازی, سیاست کیفری, جرم زدایی, کیفرزدایی, قضازدایی
    esmael jafari, hasan hajitabar firozjaee, Mehdi Esmaeli

    Following the failure of the official criminal justice system in the fight against crime, in the late 20th century, a new movement called "minimization of criminal law" in the form of decriminalization, decriminalization and decriminalization mechanisms, especially against minor crimes and criminals Non-dangerous was formed in the minds of thinkers and legislators as a suitable solution for crime management through the participation of people and informal institutions in order to eliminate or reduce the adverse effects caused by criminal inflation, increase the social acceptability of the criminal justice system and facilitate the process of criminal rehabilitation and creation of social justice. The findings indicate that the policy of reducing recourse to the criminal justice system is concerned with the teachings of Islamic jurisprudence, including the verses of the Holy Qur'an, traditions and views of Imamiye jurists in the form of the court ruler relying on various jurisprudential principles and the rules in the process of hearing and issuing judgments, and also the execution of the punishment. Also, by approving the laws of Islamic punishment approved in 1392 and the code of criminal procedure approved in 1392 with subsequent amendments and additions and the law on reducing the prison sentence approved in 1399 through the provision of various measures of decriminalization and decriminalization, the Iranian legislature has shown its true will to join this movement and has implemented the form of institutions, especially decriminalization and decriminalization.

    Keywords: minimization, criminal policy, decriminalization
  • اسماعیل جعفری، حسن حاجی تبار فیروز جائی*، محمد نبی پور
    حرکت دهه اخیر قانونگذار و قوه قضاییه در کشور ایران به منظور کاهش بار نظام عدالت کیفری و جلوگیری از تراکم دعاوی و کثرت مراجعات به مراجع قضایی به صورت موزون سازی وشدت زدایی کیفرها و هماهنک نمودن قوانین ومقررات با یافته های روزتبلوریافته است. این امر بیانگر ضرورت بهره جستن حداقلی از نظام کیفری و تجدیدنظر در ضمانت اجراها و متنوع نمودن پاسخ دهی به جرم می باشد. اصل حداقل سازی به عنوان راه حل مناسبی جهت مدیریت فرایند پیشگیری، کنترل و مبارزه با جرم و فاعل آن از طریق گزاره های حذف عوامل افزایش جمعیت کیفری و گسترش جرم زدایی وارایه تدابیر پیشگیری جرم و صورت سازی مجدد نظام کیفری از طریق گسترش کیفرزدایی و قضازدایی گامی مثبت محسوب می شود. این سیاست مورد توجه قانونگذار ایران نیز قرار گرفته به نحوی که با تصویب قوانین مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری در سال 1392و قانون کاهش مجازات حبس تعزیری 1399 ودستورالعمل سند تحول و امنیت قضایی ریاست قوه قضاییه درسال 1399 از طریق پیش بینی تدابیر گوناگون و تغییرات در قوانین ماهوی و شکلی اراده واقعی خود را جهت پیوستن به این جنبش در قالب استاندارد نمودن مجازات ها با واقعیت های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه و ارتقاء ظرفیت نهادهای جامعوی و مشارکت دادن بزهکارو بزه دیده در فرآیند دادرسی و توزیع ضمانت اجراها میان نهادهای حقوقی دیگر همچون حقوق مدنی، و حقوق اداری، حقوق انضباطی و... عملی نموده است.
    کلید واژگان: حداقل سازی, نظام کیفری, جرم زدایی, کیفرزدایی, قضازدایی
    Ismail Jafari, Hassan Haji Tabar Firooz Jaei *, Muhammad Nabi Por
    The movement of the legislature and the judiciary in Iran in the last decade in order to reduce the burden of the criminal justice system and prevent the congestion of lawsuits and the frequency of referrals to judicial authorities in the form of balancing and de-escalating penalties and harmonizing laws and regulations with current findings. This indicates the need to make minimal use of the criminal justice system and to review enforcement guarantees and to diversify accountability for crime. The principle of minimization as a suitable solution for managing the process of prevention, control and fight against crime and its perpetrator through the propositions of eliminating the factors of increasing the criminal population and expanding decriminalization and presenting crime prevention measures and reforming the criminal system through Expanding sentencing and sentencing is a positive step. This policy has been considered by the Iranian legislature in such a way that with the approval of the Islamic Penal Code and the Code of Criminal Procedure in 1392 and the Law on Reducing the Punishment of Imprisonment in 1399 and the Judicial Transformation Document of the Judiciary in 1399 by providing various measures and changes In substantive and formal law, its real will to join this movement in the form of standardizing punishments with the social, economic and cultural realities of society and enhancing the capacity of public institutions and
    Keywords: Minimization, Penal system, decriminalization
  • حسن یزدانی، اسماعیل جعفری، جواد محمدی

    شناسایی آسیب‎های نگهداری عملیاتی در حوزه مواد، قطعات، سیالات و نحوه انبارداری آن‌ها می‎تواند در اجرای صحیح نگهداری عملیاتی مثمرثمر باشد. با توجه به اینکه سیستم‎های کنسرواسیون زرهی سازمان با آسیب‎ها و مشکلاتی روبه‌رو است و باعث کاهش اثربخشی و کارایی سیستم فعلی شده است، این پژوهش می‎تواند با آسیب‎شناسی روش‎های نگهداری عملیاتی، راهکارهای مناسبی برای برطرف نمودن این مشکلات ارایه نماید. این تحقیق کاربردی است و در آن، از تجارب جمع‎آوری شده فرماندهان و خبرگان و مسوولین سازمان استفاده شده است. همچنین روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و 47 نفر از متخصصین نت با تکمیل پرسشنامه، نسبت به شناسایی آسیب‎های روش نگهداری عملیاتی دستگاه‌های زرهی یگان‌های رزم اقدام کرده‌اند. روایی پرسشنامه با استفاده از ضریب لاوشه و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 89/0 تایید شده است. نتایج تحقیق نشان می‎دهد، بیشترین آسیب‎ها و مشکلات عمده در اجرای روش نگهداری عملیاتی دستگاه‌های زرهی یگان‎های سازمان در این حوزه عبارتند از آسیب‎های سیالاتی، آسیب‎های فضا و مکان انبارداری، آسیب‎های قطعات و تجهیزات و عمده‌ترین آسیب‏های موجود در این مولفه‌ها به ترتیب عبارتند از استفاده از روغن‌موتور، گریس و سوخت نامناسب، غیراستاندارد و بی‌کیفیت و نگهداری نامناسب در انبار از نظر رطوبت و گرد و غبار.

    کلید واژگان: نگهداری عملیاتی (کنسرواسیون), آسیب‎شناسی, انبارداری, خودروهای چرخ دار و شنی دار
    Hassan Yazdani, Esmail Jafari, Javad Mohammadi

    Identifying operational maintenance damages in the field of materials, parts, fluids and how to store them can be effective in the correct implementation of operational maintenance. Considering that the organization's armor conservation systems are facing damages and problems and have reduced the effectiveness and efficiency of the current system, this research can provide suitable solutions to solve the problems of the operational maintenance methods. present these problems. This research is practical and in it, the collected experiences of commanders, experts and officials of the organization have been exploited. Also, the research method is descriptive-analytical, which the researchers tested by using a questionnaire among 47 net experts, regarding the identification of the damages of the operational maintenance method of the armored devices of the combat units that could be relevant. The validity of the questionnaire was confirmed by using the Lauche coefficient, and the reliability of the questionnaire was confirmed by using Cronbach's alpha of 0.89. The results of the research show that the most major damages and problems in the implementation of the operational maintenance method of the armored devices of the organization's units in this area are: fluid damage, damage to space and storage space, damage to parts and equipment. And the main damages in these components are, respectively: the use of improper, non-standard and low-quality engine oil, grease and fuel, and improper storage in the warehouse in terms of moisture and dust.

    Keywords: Operational Maintenance (Conservation), pathology, Storage, Wheeled, Sand Vehicles
  • فرشیده فتحی هفشجانی، حسین زینلی پور*، علی اکبر شیخی فینی، کورش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری، جواد حاتمی
    Farshideh Fathi, Hossein Zeinalipour*, Ali Akbar Shikhi Fini, Kourosh Fathi Vajargah, Esmaiel Jafari, Javad Hatami

    Various functions of Massive Open Online Courses (MOOCs) usage should be identified so that with awareness of MOOC's advantages, the organizations can provide the required platforms to implement this type of technology given MOOC's importance and necessity in the workplace. Therefore, this study aimed to identify the training-based functions of MOOCs in leading organizations' development. This was a basic study was conducted using a qualitative research synthesis technique. The statistical population includes documents (books, research and review articles, theses and Internet resources). Of the 86 authentic national and international articles and books published within a period from 2014-2021, a total of 63 samples were selected using a criterion sampling method. Theoretical saturation of themes was reached by the 46th sample.  In order to collect data, the library research method was used. The collected data were then analyzed using a thematic analysis technique. Finally, to validate the proposed model, a total of 6 experts in different fields were selected using a purposive sampling method, and they approved the final model after modifications. The research findings revealed eight sub-themes include contribution to organizational empowerment, creating non-formal learning environment, contribution to creating constructive and supportive learning, occupational-organizational performance enhancement, provision of equal educational services, adaptability of training to changes, promotion of participatory learning, contribution to evaluation and receiving feedback for main category of organizational development. The results indicated that being aware of the functions of MOOC in organization development helps clients and operating staff formulate new and creative organizational solutions to resolve performance problems and increase adaptation to the structure, culture, business processes and strategies of the organization and their development.

    Keywords: Development, Leading Organizations, MOOC, Training Functions
  • اسماعیل عبداللهی*، مرتضی رضایی زاده، اسماعیل جعفری
    هدف

    تدریس و یادگیری به عنوان فعالیت‌های اصلی دانشگاه‌ها و موسسه‌های آموزش عالی محسوب می‌شوند که یا در محیط‌های رسمی و یا با آموزش‌های غیررسمی صورت می‌گیرد. به منظور ارایه یک رویکرد نوآورانه برای تدریس و یادگیری دانشگاهی، پژوهش حاضر به دنبال معرفی یک مدل طراحی تدریس تلفیقی بود؛ مدل پداگوژیکی که «یادگیری فناورانه مبتنی بر پرسشگری معکوس» یا Fibtel نامیده می‌شود.

    مواد و روش‌ها: 

    به لحاظ هدف، این پژوهش از نوع کاربردی بود و از لحاظ چگونگی گردآوری داده‌های مورد نیاز برای پاسخ به دو سوال‌ پژوهش، در گروه طرح‌های پژوهشی ترکیبی_اکتشافی طبقه‌بندی می‌شود. برای شناسایی پیشران‌های ‌Fibtel و عناصر زیرمجموعه آنها، از مرور نظام‌مند و تحلیل محتوای استقرایی 59 مقاله با اعتبار علمی Q1 و Q2، پیمایش هدف‌مند دیدگاه 30 نفر از متخصصان آموزش عالی و جلسه مدیریت تعاملی با حضور هدف‌مند 13 نفر از خبرگان استفاده شد. به منظور مدل‌سازی ساختاری_تفسیری پیشران‌های مذکور، از طریق پرسش‌نامه «ماتریس خودتعاملی ساختاری» داده‌های مرتبط با دیدگاه 22 نفر از متخصصانی که به صورت هدف‌مند انتخاب شده بودند، جمع‌آوری گردید و از طریق تکنیک میک‌مک مورد واکاوی قرار گرفتند. نمونه‌های آماری پژوهش از طریق روش نمونه‌گیری آگاهی‌دهندگان مطلوب در دسترس انتخاب شدند. ضمن اینکه، به منظور بالابردن دقت و توافق بین یافته‌ها، از اعتبارپذیری تفسیری استفاده شده است.

    بحث و نتیجه‌گیری:

     نتایج نشان داد مدل ساختاری_تفسیری Fibtel با سه سطح رابطه، دارای 9 پیشران علی و 76 عنصر زیرمجموعه است که عموما از جنس سازنده‌گرا می‌باشند؛ شامل: بافت یادگیری، طراحی برنامه آموزشی، الزامات و نیازمندی‌های فناورانه، شایستگی‌های یادگیرندگان، محتوا و منابع یادگیری، تسهیلگری، فعالیت‌های یادگیری، فرصت‌های تعامل و سنجش یادگیری و بازخورد. به استثنای رابطه یک‌طرفه پیشران بافت یادگیری، مکانیسم تعامل سایر پیشران‌ها دوطرفه و پیوندی است. این نوع مکانیسم روابط نشان می‌دهد: 1. بافت و فرهنگ سازمانی در محیط‌های دانشگاهی ایران از اهمیت و تاثیرگذاری زیادی بر روی سایر عوامل موثر در یادگیری برخوردار است. از این‌رو، بدون اصلاح و تغییر این بافت و فرهنگ سازمانی، عملا تغییر در سایر عوامل موثر در ارتقای یادگیری نیز نتیجه چندانی نخواهند داشت. 2. برای انجام تغییرهای بزرگ در سیستم کلاس درس دانشگاهی، نیاز به طراحی برنامه‌های گسترده یا فناوری‌های متنوع نیست؛ بلکه باید نقاط حیاتی، حساس و تعیین‌کننده یادگیری دانشجویان یا همان پیشران‌ها و عناصر یادگیری را پیدا کرد و آنگاه با اعمال تغییری کوچک و هوشمندانه در رابطه بین هر کدام از آنها، یادگیری و پژوهش دانشگاهی را به سوی تغییرهای بزرگ‌تر هدایت کرد.

    کلید واژگان: «مدل سازی ساختاری, تفسیری», «یادگیری معکوس», «یادگیری پرسشگری», «پیشران یادگیری», «یادگیری فناورانه مبتنی بر پرسشگری معکوس»
    Esmaeil Abdollahi *, Morteza Rezaei-Zadeh, Esmaeil Jafari
    Objective

    Teaching and learning is one of the main activities of universities and institutes of higher education, which takes place either in formal environments or with non-formal education. In order to present an innovative approach in academic teaching and learning, the present study sought to introduce a design model for blended teaching. The pedagogical model that is called "Flipped Inquiry-Based Technological Learning" or Fibtel.

    Materials and Methods

    In terms of purpose, this study was applied and in terms of how to collect the data needed to answer the two research questions, it is classified in exploratory mixed method designs. A systematic review and inductive content analysis of 59 articles with Q1 and Q2 scientific validity, a purposeful survey of the views of 30 higher education specialists, and an interactive management (IM) session with the purposeful presence of 13 experts were used to identify the Fibtel driving forces and their sub-elements. In order to interpretive-structural modelling (ISM) of the mentioned drives, data related to the views of 22 purposefully selected specialists were collected through a structural self-interaction matrix questionnaire and analyzed through cross-impact matrix multiplication applied to classification (MICMAC) technique. The statistical samples of the study were selected through the favorable informants’ method. In addition, interpretive validity has been used to increase the accuracy and agreement between the findings.

    Discussion & Conclusion

    The results showed that the Fibtel interpretive-structural model with three levels of interaction has 9 causal driving forces and 76 sub-elements, which are generally constructivism type; Includes: learning context, instructional plan designing, technological requirements, learners' competencies, learning content and resources, facilitation, learning activities, interaction opportunities and learning assessment and feedback. With the exception of the one-way interaction of learning context driver, the interaction mechanism of other driving forces is two-way and linkage. This type of interaction mechanism suggests: 1. The organizational context and culture in Iranian university settings is very important and it influential on other factors affecting learning. Therefore, without modifying and changing the organizational context and culture, changes in other factors that affect on learning promotion will not have much effect practically. 2. To make major changes to the academic classroom system, there is not need to design extensive programs or a variety of technologies; Rather, it is necessary to identify and find the critical, sensitive and determine points of students' learning (drivers and their elements). Then, by applying a small and intelligent change in the interaction between each of them, steer academic learning and research toward greater change.

    Keywords: Interpretive-Structural Modelling, Flipped Learning, Inquiry learning, Learning Driving Force, Flipped Inquiry-Based Technological Learning
  • اسماعیل جعفری*

    هدف پژوهش حاضر شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدات فناوری واقعیت افزوده برای برنامه درسی آموزش عالی است. این پژوهش از نوع کیفی بوده که در آن از رویکرد پدیدارشناسی استفاده شده است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 شرکت کننده از سه گروه (متخصصان فناوری، متخصصان برنامه درسی و مدیران باتجربه) که در مطالعه شرکت کرده بودند، مصاحبه صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج نشان داد که مهم ترین قوت ها شامل غوطه ور شدن و شبیه سازی در محیط یادگیری، تنوع و انعطاف در برنامه درسی و تجسم پدیده ها و رویدادهای آموزشی؛ مهم ترین ضعف ها شامل نادیده گرفتن تعاملات بین فردی، ناتوانی در دستکاری تعاملی محیط طراحی شده و عدم نظارت و کنترل بر فعالیت های یادگیری؛ مهم ترین فرصت ها شامل نوآوری و ابتکار در حوزه برنامه درسی، کاربست حوزه های عملی دانش برنامه درسی و تقویت دانش علمی در حوزه برنامه درسی و مهم ترین تهدیدها شامل وابستگی به فناوری، خطرات خارجی و کمرنگ شدن رسالت مدرسان است.

    کلید واژگان: برنامه درسی آموزش عالی, فناوری های آموزشی, واقعیت افزوده
    Esmaeil Jafari *

    The present study seeks to identify the strengths, weaknesses, opportunities and threats of augmented reality technology for higher education curriculum. This research is of qualitative type and the phenomenological approach were employed. In this study, using purposive sampling method and semi-structured interview tools, 14 samples from three groups (educational technology specialists, curriculum specialists and experienced managers) who participated in the study were interviewed. The thematic analysis method was used to analyze the data. The results revealed that the most important strengths include the immersion and simulation in the learning environment, diversity and flexibility in the curriculum and visualization of educational phenomena and event, while the most important weaknesses include the ignoring interpersonal interactions, inability to interactively manipulate designed environment, and lack of monitoring and control over learning activities. The most important opportunities could be mentioned as innovation and creativity in the field of curriculum, the application of practical areas of curriculum knowledge and the reinforcement of scientific knowledge in the field of curriculum, and the most important threats include the dependence on technology, external risks and teachers' missions being diminished.

    Keywords: higher education curriculum, Educational Technologies, Augmented reality
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر اسماعیل جعفری
    دکتر اسماعیل جعفری

  • اسماعیل جعفری
    اسماعیل جعفری
    پژوهشگر مرکز تحقیقات پزشکی هسته ای، دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال