بابک سهرابی
-
تحلیل تکنیکال و بنیادین دو روش اصلی برای مطالعه بازارهای مالی هستند. با این حال، دسترسی به اینترنت و رسانه های اجتماعی به سرمایه گذاران کمک می کند تا تصمیمات بهتری بگیرند. شبکه های اجتماعی به منبع اطلاعات برای سرمایه گذاران تبدیل شده است. سوروویسکی (2005) دریافت رسانه های اجتماعی می توانند بهتر از افراد پیش بینی کنند که به عنوان خرد جمعی شناخته شد. در این مطالعه، پتانسیل خرد جمعی جهت بهبود دقت پیش بینی قیمت سهام ارزیابی شد. با این هدف یک مدل پیش بینی توسط حافظه بلند کوتاه مدت و بر اساس خرد جمعی ایجاد شد. نظرات کاربران فارسی زبان در مورد سهام های بورس اوراق بهادار تهران به مدت 8 ماه جمع آوری و در کلاس های خرید، فروش و خنثی طبقه بندی شد. در طول دوره تحقیق، 823 سهام از سوی کاربران پیشنهاد شده بود که 52 سهام که بیش از 100 پیشنهاد داشتند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. دقت مدل پیش بینی برای 19 سهم افزایش یافت. در حالی که برای 33 سهم باقی مانده این اتفاق نیفتاد. توجه به این نکته مهم است که برای سرمایه گذاران بسیار مهم است که تفکر انتقادی را به کارگیرند. خرد جمعی می تواند به عنوان یکی از ورودی های فرآیند تصمیم گیری در کنار سایر عوامل مرتبط در نظر گرفته شود. خرد جمعی فرصتی را فراهم می کند تا به اطلاعات گسترده و متنوعی دست یافت. بازارها یا پلتفرم های پیش بینی مبتنی بر خرد جمعی که نظرات تعداد زیادی از افراد را جمع آوری می کنند، می توانند بینش های ارزشمندی در مورد روندهای اقتصادی، ترجیحات سرمایه گذاری و انتظارات آتی ارائه دهند. این شاخص ها می توانند به طور غیرمستقیم جریان پول را با درک خرد جمعی شرکت کنندگان منعکس کنند. ترکیب خرد جمعی، تحلیل بنیادی و تکنیکال می تواند ابزار مفیدی برای معامله گران در تشخیص جریان سرمایه و فرصت های سودآور باشد.
کلید واژگان: خرد جمعی, پیش بینی قیمت سهام, حافظه بلند کوتاه مدتTechnical and fundamental analysis are the two principal methods for studying financial markets. However, access to internet and social media helps investors make better decisions. Social media has turned into a source of information for investors. Surowiecki (2005) found social media can predict better than individuals, known as the Wisdom of the Crowd. In this study, we tried to evaluate the wisdom of the crowd’s potential to improve stock price prediction accuracy. So, we developed a prediction model by Long Short-Term Memory based on the wisdom of the crowd. Persian users' opinions on Tehran Stock Exchange stocks were gathered for 8 months and classified as buying, sell, or neutral. During the research period, people mentioned 823 stocks and 52 stocks, which had over 100 recommendations, were chosen. Prediction model accuracy was increased for 19 stocks. While, for 33 stocks were not more accurate with the wisdom of the crowds and social media features. It is important to note that investors apply critical thinking. The wisdom of the crowd can be one input to the decision-making process, along with other related factors. The wisdom of the crowd provides an opportunity to access vast and diverse information. Getting opinions from various people can provide valuable insights into economics and investment preferences. The wisdom of the crowd can help reveal the flow of money. The combination of the wisdom of the crowd, fundamental, and technical analysis can be a useful tool for traders in detecting capital flow and profitable opportunities.
Keywords: Wisdom of Crowd, Stock Price Prediction, Long Short-Term Memory, LSTM -
پیشینه و اهداف
بیمه آتش سوزی نوعی بیمه است که از خسارت مالی به اموال محافظت می کند. معمولا حوادثی مانند آتش سوزی، سرقت و خسارت های مربوط به آب وهوا را پوشش می دهد و می تواند به جبران هزینه های تعمیر یا جایگزینی اموال آسیب دیده کمک کند. شرکت های بیمه و علاقه مندان به توسعه خدمات بیمه آتش سوزی به دنبال استفاده از روش های تحلیلی مدرن برای تجزیه وتحلیل بیمه نامه ها، ارزیابی و پیش بینی خسارت احتمالی آن ها برای مدیریت ریسک هستند. پیش بینی ادعای خسارت، معیاری حیاتی برای پیش بینی خسارت های آتی در شرکت های بیمه است. براساس نظریه ریسک، پیش بینی خسارت عنصری مهم در کسب وکار بیمه آتش سوزی برای ارزیابی حداکثر خسارت احتمالی است.
روش شناسی:
در این پژوهش سه معیار پیش بینی خسارت (احتمال وقوع، شدت، زمان بروز) با تهیه مجموعه داده، یادگیری و مقایسه الگوریتم های مختلف توصیف می شوند. در ابتدا، تجزیه وتحلیل داده های اکتشافی برای انتخاب ویژگی های مورد نیاز انجام شد و در نهایت 44 قلم اطلاعاتی از اطلاعات بیمه نامه و خسارت پرداختی رشته آتش سوزی انتخاب گردید. ابعاد مجموعه داده ها توسط روش حذف بازگشتی ویژگی ها کاهش یافته و برای هر الگوریتم، مجموعه مختلفی از فیلدهای اطلاعاتی موثر انتخاب شده است. ما بیش از 780،000 رکورد بیمه نامه و حدود 70،000 رکورد مرتبط خسارت پرداختی را برای یک بازه ده ساله (ابتدای 1390 تا ابتدای 1400) از بانک اطلاعاتی عملیاتی سامانه آتش سوزی بیمه ایران انتخاب کرده ایم. مدل های یادگیری رگرسیونی برتر مانند رگرسیون خطی، رگرسیون جنگل تصادفی، رگرسیون بردار پشتیبان و شبکه عصبی عمیق برای هر سه الگوریتم پیش بینی خسارت پیاده سازی شد. سپس دقت الگوریتم ها با مقدار میانگین مربعات خطا و مقدار میانگین خطای مطلق مقایسه شد.
یافته هانتایج پیش بینی مدل نشان داد که بهترین الگوریتم برای هر سه معیار، یادگیری عمیق و مشخصا شبکه عصبی چندلایه پرسپترون است. پس از تنظیم فراپارامترها و چندین بار اجرا، بهترین الگوریتم یادگیری عمیق با کمترین خطا با مقادیر 0.117 (احتمال وقوع)، 0.042 (شدت خسارت)، 0.106 (زمان بروز خسارت) حاصل شد. پیش بینی نتایج مدل نوآورانه ما در داده های آزمایشی، به این نتیجه رسید که مدل هوشمند ارایه شده دقت مناسبی دارد. شرکت های بیمه به شدت علاقه مند پیش بینی آینده اند و پیش بینی خسارت فرصتی برای کاهش زیان مالی برای شرکت فراهم می کند. به کارگیری یادگیری عمیق در پیش بینی خسارت آتش سوزی و پیش بینی زمان بروز خسارت، علاوه بر احتمال و شدت، نوآوری های مدل هستند.
نتیجه گیرییادگیری ماشین می توانند به شرکت ها کمک کنند تا خدمات خود را با دقت بیشتری بهینه کنند، مدیریت ریسک را تقویت و در نتیجه ابزارهایی برای تصمیم گیری بهتر فراهم نمایند. به کارگیری یادگیری عمیق در پیش بینی خسارت بیمه می تواند به صورت کاربردی جایگزین فرایند دستی پیچیده، زمان بر و نادقیق موجود در شرکت های بیمه شود و سرآغار توسعه نوین در مدیریت ریسک، مدیریت اتکایی و بهبود نرخ گذاری بیمه آتش سوزی باشد.
کلید واژگان: ارزیابی ریسک, بیمه آتش سوزی, پیش بینی خسارت, نظریه ریسک, یادگیری عمیقBACKGROUND AND OBJECTIVESFire insurance is a type of insurance that provides financial protection against property damage caused by events such as fire, theft, and weather-related damage. The use of modern analytics methods in analyzing policies and predicting potential losses is of great interest to insurance companies and those involved in property insurance services. Claim prediction is a crucial measure for predicting future losses in insurance companies, particularly in property insurance, where it helps evaluate the Probable Maximum Loss (PML) based on risk theory.
METHODSThis study focuses on developing claim prediction models for occurrence probability, severity, and time by creating a dataset, training various algorithms, and comparing their performance. Exploratory Data Analysis (EDA) is conducted to select relevant features, resulting in the selection of 44 fields from insurance policy and claim information. Recursive Field Elimination (RFE) is used to reduce the dataset dimensions, and informative fields are selected for each prediction model. The dataset consists of over 780,000 policy records and approximately 70,000 loss payments from the Iran Insurance Company’s actual fire application database spanning 10 years (2011-2021). Linear regression, random forest regression (RFR), support vector regression (SVR), and deep neural network algorithms are implemented for each prediction model. The accuracy of the algorithms is evaluated using mean squared error (MSE) and mean absolute error (MAE) values.
FINDINGSThe results of the prediction models show that the deep multi-layer perception (MLP) algorithm performs the best. After hyperparameter tuning and multiple runs, the final MSE values are determined as 0.117 for occurrence probability prediction, 0.042 for loss severity prediction, and 0.106 for claim time prediction. The comparison of the innovative model results with test data demonstrates that intelligent models provide more accurate predictions. Accurate prediction is highly valuable for insurance companies as it allows them to mitigate financial losses. The use of deep learning in loss time prediction, in addition to severity and probability prediction, is a significant innovation in this research.
CONCLUSIONMachine learning techniques, such as deep learning, can help insurance companies optimize their services with higher accuracy, strengthen risk management practices, and provide tools for better decision-making. The application of deep learning in loss prediction can replace complex and inaccurate manual processes in insurance, leading to advancements in risk management, reinsurance management, and improvement of fire insurance pricing.
Keywords: Deep learning, Fire insurance, Loss prediction, Risk Evaluation, Risk Theory -
پیش بینی عملکرد دانش آموزان برای والدین و معلمان آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در سال های اخیر، برای ارزیابی داده های آموزشی و عوامل تاثیرگذار بر عملکرد تحصیلی، از تحلیل یادگیری استفاده شده است. عوامل متعددی از جمله ویژگی های فردی، خانوادگی، اجتماعی و محیطی بر این موضوع تاثیرگذار هستند. یکی از مهم ترین عوامل فردی، شخصیت است که تاثیر این عامل را بر عملکرد تحصیلی بررسی خواهیم کرد. برای این منظور، داده های پنج دوره از دانش آموزان مدرسه ای در منطقه 3 تهران را تحلیل می کنیم. پژوهش های انجام شده در این حوزه بیشتر به هم بستگی ابعاد مختلف پرداخته اند، اما هدف اصلی این پژوهش، پیش بینی عملکرد دانش آموزان به منظور شناسایی دانش آموزان در معرض افت تحصیلی است که با علم خانواده به این موضوع برای بهبود آنان اقدام کنند. متدولوژی استفاده شدهCRISP-DM است. برای تحلیل، از تکنیک داده کاوی یادگیری ماشین خودکار (Auto ML) استفاده شده است. براساس معیار Accuracy، طبقه بندی در مقایسه با روش شبکه عصبی مصنوعی، با دقت بیشتری انجام شده است. طبق یافته های این پژوهش، بعد وظیفه شناسی در پیش بینی عملکرد دانش آموزان، بیشترین تاثیر و بعد روان رنجوری کمترین میزان تاثیر را داشته است.کلید واژگان: تحلیل یادگیری, شخصیت, عملکرد تحصیلی, افت تحصیلیInformation management, Volume:8 Issue: 2, 2023, PP 131 -149Predicting students’ performance is important for their parents and their teachers. In recent years, learning analytics has been used to evaluate educational data and factors affecting academic performance. Numerous factors, including individual, family, social and environmental characteristics affect this issue. One of the most important individual factors is personality, which we will examine the impact of this factor on academic performance. For this purpose, we analyze the data of a school students in District One of Tehran. Researches in this field has focused on the correlation of different dimensions, but the main purpose of this study is predicting student performance in order to identify students at risk of academic failure, which with the knowledge of the family to improve They take action. The methodology used is CRISP-DM. The Auto ML data mining technique was used for analysis. According to the Accuracy criterion, the classification is more accurate than the artificial neural network method. According to the findings of this study, the conscientious dimension had the greatest effect and the neurotic dimension had the least effect on predicting students' performance.Keywords: Learning Analytics, personality, Academic performance, academic failure
-
مطالعه حاضر به دنبال یافتن مولفه های مرتبط با مدل کسب وکار پیشنهادی اوستروالدر و پینیور(2010) در موبایل اپ های حوزه تجارت اجتماعی است. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی-اکتشافی است. برای این منظور با جمع آوری چکیده و کلمات کلیدی 2913 مقاله با موضوع موبایل اپ، تجارت اجتماعی و مدل کسب وکار از پایگاه علمی اسکوپوس[2] و استفاده از ابزار متن کاوی (الگوریتم خوشه بندی کی-مینز[3]) خوشه بندی مطالعات پیشین انجام شده است. سپس نگاشتی از موضوعات خوشه ها با شش مولفه از مولفه های مدل کسب وکار اوستروالدر شامل توسعه بستر تسهیم ارزش، فعالیتهای بازاریابی و ارایه خدمات (فعالیتهای کلیدی)، خدمات مبتنی بر مکان و فناوری های شهر هوشمند (منابع کلیدی)، اینترنت اشیا و نوآوری های فن آوری(مشارکتهای کلیدی)، شبکه سازی، پیامرسانی و ارزش ادراک شده (ارزش های پیشنهادی)، خرید آنلاین(کانالهای ارتباطی) و اعتماد و قصد استفاده مشتریان (روابط مشتری) ایجاد شد. همچنین جزییات سه مولفه دیگر کسب وکار شامل تامین کنندگان و مشتریان (بخشبندی مشتریان)، تبلیغات درون برنامه ای و سهم سود تراکنش(جریانهای درآمد) و هزینه ورود به و پورسانت بازار اپ، هزینه تولید و ابزارها (ساختار هزینه) با مرور مطالعات پیشین تحلیل شده و به نگاشت مولفه ها افزوده شده اند.
کلید واژگان: تجارت اجتماعی, خوشه بندی, مدل کسب وکار, موبایل اپMobile applications (mobile apps) are expanding rapidly in the age of modern economics. At the same time, a new paradigm has been formed in the field of e-commerce called social commerce which depends significantly on the platform of mobile apps. The rapid development and growth of mobile computing, smartphones, and Web 2.0 technology have facilitated social commerce. This study seeks to find components related to the proposed business model of Osterwalder and Pigneur in mobile social commerce apps using text mining (k-means clustering algorithm) of previous studies. To collect the body of text mining, abstracts and keywords of 2913 articles on mobile app, social commerce and business model were collected from Scopus repository, and after conducting the pre-processing steps, these articles were clustered into seven clusters. Later by analyzing the articles of each cluster and identifying their subject, a mapping of these topics was created with six components of the Osterwalder business model. These six components included key activities, key resources, key partnerships, value propositions, channels, and customer relationships. Finally, suggestions are made for conducting research on the other three missing components of the business model, including customer segmentation, revenue streams, and cost structure.
Keywords: Mobile App, Business model, Clustering -
با توجه به اهمیت هوشمندی کسب وکار، سازمان ها برای ارزیابی قابلیت های خود در این زمینه نیازمند ابزاری هستند که بتواند آن ها را نه تنها در ارزیابی بلکه در برنامه ریزی مسیر ارتقاء و مقایسه ی سطح قابلیت ها در زمان های مختلف به آن ها کمک کند. مدل های بلوغ ابزارهایی بسیار سودمند برای حل این موضوع هستند. در مسیر ارزیابی سطح بلوغ، تصویری از وضعیت سازمان با توجه به شاخص های موردنظر به دست می آید. بدین منظور مطالعات متعددی در زمینه ی توسعه ی مدل های بلوغ هوشمندی کسب وکار انجام شده است و سازمان های متعددی نیز در جهت توسعه ی تجربی این مدل ها اقداماتی انجام داده اند. در پژوهش حاضر سعی شده است با مرورنظام مند ادبیات پژوهش در این زمینه، مدل های بلوغ مرتبط با هوشمندی کسب وکار استخراج و سپس از نظر مبانی نظری مدل، روش شناسی توسعه و حوزه های فرایندی کلیدی پوشش داده شده، مورد بررسی قرار گیرند. این بررسی به سازمان ها کمک می کند تا با توجه به پیچیدگی های صنعت خود از یک یا ترکیبی از مدل های معرفی شده بهره مند شوند و در صورت نیاز به توسعه ی مدل خاص خود، به جنبه های ضروری در توسعه مدل بلوغ هوشمندی کسب وکار توجه داشته باشند.
کلید واژگان: هوشمندی وتحلیل کسب وکار, مدل بلوغ, حوزه های فرایندی کلیدیGiven the importance of business intelligence, organizations need tools to evaluate their capabilities in this area that can help them not only in evaluating but also in planning the upgrade path and comparing the level of capabilities at different times. Maturity models are very useful tools to solve this problem. In the path of assessing the level of maturity, a picture of the status of the organization according to the desired indicators is obtained. To this end, several studies have been conducted on the development of business intelligence maturity models and several organizations have taken steps to develop these models experimentally. In the present study, with a systematic literature review in this field, maturity models related to the business intelligence have been extracted and then the theoretical foundations of the model, development methodology and key process areas of the models have been reviewed. This study helps an organization to benefit from one or a combination of the introduced models according to the complexities of their industry and, if they need to develop their own model, it helps them to recognize the essential aspects in developing the business intelligence maturity model.
Keywords: Business Intelligence &, Analytics (BI&, A), Maturity Model (MM), Key Process Areas (KPAs) -
از آن جایی که افراد بیش از هر زمان دیگری از سایت های شبکه های اجتماعی استفاده می کنند، افشای اطلاعات شخصی تبدیل به مساله ای با اهمیت فزاینده در پژوهش و عمل شده است. علیرغم وجود دغدغه های حریم خصوصی، افراد در رفتاری متناقض به افشای اطلاعات شخصی خود می پردازند. ادبیات رشته سیستم های اطلاعاتی توضیحی نسبی برای این تناقض ارایه کرده است. با این حال، مطالعات اخیر توجه به رفتارهای ناخودآگاه مرتبط با حریم خصوصی را توصیه کرده است. تحقیقات نوظهور در زمینه هویت فناوری اطلاعات پنجره جدیدی را برای توضیح بهتر رفتارهای مربوط به استفاده از فناوری باز کرده است. هویت فناوری اطلاعات در واقع، هویت فردی نشات گرفته از فناوری اطلاعات است و به معنای «میزانی است که یک فرد در حسش نسبت به خود [و در تعریفش از خود] فناوری اطلاعات را جدانشدنی می بیند». هدف این پژوهش بررسی نقش هویت فناوری اطلاعات در رفتار خود افشایی کاربران شبکه های اجتماعی است. بدین منظور، پیمایشی با مشارکت 467 دانشجوی دانشگاه تهران که کاربر شبکه اجتماعی اینستاگرام نیز بودند، انجام شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هویت فناوری اطلاعات ارتباطی مثبت با خودافشایی در شبکه های اجتماعی دارد و همچنین هویت فناوری اطلاعات به طور غیر مستقیم و از طریق ساز ه های اعتماد، مزایا و مخاطرات ادراک شده با رفتار خودافشایی اطلاعات مرتبط است. یافته های این پژوهش به توضیح بهتر پدیده تناقض حریم خصوصی کمک می کند و نقش هویت فناوری اطلاعات را برای پیش بینی رفتارهای مربوط به حریم خصوصی در نظر می گیرد.
کلید واژگان: هویت فناوری اطلاعات, دغدغه های حریم خصوصی, رفتار خودافشایی, تناقض حریم خصوصیAs people use social networking sites (SNS) more than ever before, disclosing personal information continues to be an issue of increasing concern both for practice and research. In spite of existing privacy concerns, people paradoxically continue to disclose personal information. Information Systems (IS) literature has provided partial explanations for this paradox. However, recent studies have recommended the consideration of spontaneous privacy-related behaviors. The emerging research on IT identity (ITID) – the extent to which an individual views use of an IT as integral to his or her sense of self – has opened a new window on better explaining IT use behaviors. This study aims to investigate the role of ITID in self-disclosure behavior of SNS users. To meet this end, a survey was administered among 467 students at University of Tehran who were also Instagram users. The results of this research, shows that ITID is positively associated with self-disclosure behavior on SNS. Furthermore, it also shows that ITID is indirectly associated with self-disclosure behavior through the mediating constructs of trust, perceived benefits and risks. This study contributes to the research by providing a better explanation of privacy paradox phenomenon and considering the role of ITID in predicting privacy-related behaviors.
Keywords: IT identity, Privacy concerns, Self-disclosure behavior, Privacy paradox -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 103 (مهر 1400)، صص 979 -998زمینه
نظریه های نیازهای روانشناختی بنیادین انسان، یکی از پاسخ های محققین به چرایی رفتارهای بشر بوده است و امروزه بیش از آنکه شاهد ظهور نظریه جدیدی در باب نیازهای بنیادین انسان باشیم، شاهد بکارگیری روزافزون این نظریه ها در سایر حوزه ها هستیم؛ با این حال عدم جامعیت در مرور و بررسی تحلیلی این نظریه ها همواره خلاء اساسی در تحقیقات گذشته بوده است.
هدفپژوهش حاضر می کوشد تا در گام نخست نظریه های نیازهای روانشناختی بنیادین را گرد آوری نموده و سپس با رویکردی فرانظری به تجزیه وتحلیل آن ها اقدام نماید.
روشدر این مطالعه، برای جمع آوری نظریه ها از روش مرور نظام مند استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه منابع فارسی و لاتین مرتبط با موضوع است که بدون محدودیت زمانی در پایگاه های علمی معتبر انتشار یافته اند. از میان 1152 پژوهش بررسی شده نهایتا 29 نظریه معتبر استخراج شد. سپس، بر اساس مطالعات گذشته، سه متغیر «ساختار نظریه»، «سطح تحلیل نظریه» و «مقوله بندی های ارایه شده» مبنای انجام تحلیل فرانظریه قرار گرفتند.
یافته هااکثر نظریه های نیازهای بنیادین انسان از ساختار مجموعه نیازهای مستقل پیروی می کنند، سه نیاز «لذت جویی»، «حفظ بقاء» و «تعلق» تاکنون به عنوان نیاز ریشه ای در سه نظریه متفاوت مطرح و مدل سلسله مراتبی جز در نظریات مازلو در نظریه دیگری تکرار نشده است و چهار نظریه قایل به وجود ارتباطاتی بین مولفه های ذکر شده هستند. سطح تحلیل نیازهای روانی، وجه مشترک همه نظریه ها است و نهایتا این که کمتر از یک سوم نظریه ها اقدام به مقوله بندی نیازها نموده اند.
نتیجه گیری:
هریک از نظریه های نیازهای روانشناختی ساختار منحصربه فرد خود را دارند. بکارگیری این نظریه ها برای حل مسایل مختلف در داخل و خارج از حوزه روانشناسی، مستلزم درک شباهت ها و تفاوت های ساختاری این نظریه ها و نیازهای مطرح شده در هریک از آن ها است.
کلید واژگان: نیاز, نیازهای روانشناختی, نیازهای روانشناختی بنیادین, نظریه نیازهای انسان, فرانظریهBackgroundTheories of human basic psychological needs have been always one of the researchers’ answers to human behaviors. Nowadays, application of existing theories of human basic needs in other domains is being more trended rather than emergence of a new theory; However, lack of comprehensiveness in reviewing and analyzing of these theories has always been a fundamental gap in past research.
AimsThe present study attempts to collect theories of basic psychological needs in first step and then to analyze them with a metatheoretical approach.
MethodsIn this study, a systematic review method has been used to collect theories. The statistical population of the study is all related Persian and English researches that have been published in valid scientific databases without time limit. Out of 1152 reviewed studies, 29 valid theories were finally extracted. Then, based on previous studies, the three variables "theory structure", "level of theory analysis" and "provided categories" were used as the basis of meta-theory analysis.
ResultsMost of human basic needs theories follow the structure of independent set of needs, so far, the three needs of "hedonism", "survival" and "belonging" have been considered as root needs in three different theories and the hierarchical model has not been repeated in any other theory but Maslow’s. Four theories believe that there are connections between the mentioned components. The level of "psychological needs" analysis is a common feature of all theories, and finally, less than one-third of theories have provided categorization.
ConclusionEach theory of psychological needs has its own unique structure. Applying these theories to solve various problems inside and outside the field of psychology requires understanding the structural similarities and differences of these theories and the presented needs in them
Keywords: Need, Psychological needs, Basic psychological needs, Human needs’ theory, Meta-theory -
هدف
هدف پژوهش حاضر شناسایی و مرور مطالعات اولیه ای است که با بکارگیری نیازهای روانشناختی برای حل مسایل مرتبط با حوزه فناوری اطلاعات منتشر شد ه اند. همچنین با طبقه بندی این مطالعات و بررسی زمینه های بکارگیری، یک چارچوب مناسب در اختیار پژوهشگران و طراحان محصولات حوزه فناوری اطلاعات قرار دهد.
روش شناسیاین مطالعه با رویکردی کیفی، براساس روش «مطالعه نگاشت نظام مند» و با استفاده از چارچوب 5 مرحله ای پترسن و همکاران (2008) انجام شده است. در مجموع، 1152 پژوهش با دسترسی کامل، بدون محدودیت زمانی و با جستجو در پایگاه های علمی معتبر داخلی و خارجی، شناسایی و از طریق معیارهای انتخاب، گروهی شامل 45 پژوهش انتخاب شد. پژوهش های منتخب براساس معیارهای به دست آمده، طبقه بندی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی و آمار توصیفی تحلیل شدند.
یافته هادر دو دهه اخیر، بکارگیری نیازهای روانشناختی کاربر در قالب استفاده از نظریه های شناخته شده یا ذکر مولفه های نیاز (بدون اشاره به نظریه مشخص) و یا یک مفهوم کلی در حل مسایل مرتبط با طیف وسیعی از محصولات حوزه فناوری اطلاعات افزایش یافته است. بررسی مطالعات اولیه، سه زمینه موضوعی برای بکارگیری نیازهای روانشناختی را نشان می دهد: 1) طراحی تجربه کاربر، 2) تحلیل جنبه های کیفی محصول و 3) تحلیل رفتار کاربر.
نتیجه گیریبررسی عمیق پیشینه ادبیات این سه زمینه و نگاشت آن ها با معیارهای طبقه بندی پژوهش های منتخب (زمان، نوع محصول، نحوه بکارگیری نیاز و روش شناسی) مرزبندی و ویژگی های این سه زمینه را به عنوان یک نقشه ذهنی برای پژوهشگران روشن کرده است.
کلید واژگان: نیازهای روانشناختی کاربر, تجربه کاربر, لذت آفرین و سودمندگرایی, تعامل انسان و کامپیوتر, فناوری اطلاعات, مطالعه نگاشت نظام مندAimFirst, this study aims to identify and review the primary studies in which user psychological needs have been applied to solve problems related to the field of Information Technology; then, it tries to provide a suitable framework for researchers and designers of IT products by classifying these studies and investigating the contexts of user needs application.
MethodologyHaving a qualitative approach, the research carried out a Systematic Mapping Study (SMS) based on the 5-step framework presented by Petersen et al. (2008). In total, 1152 research with full access were identified without any time limit, by searching valid domestic and foreign scientific databases. Finally, a group of 45 studies was selected through selection criteria. Then, the selected researches were classified based on the obtained criteria and were analyzed using quantitative content analysis and descriptive statistics.
FindingsIn the last two decades, the application of user psychological needs for solving problems related to a wide range of IT products has grown increasingly in the form of using well-known theories or exploiting the components of needs (without referring to a specific theory) or as a general concept. The review of primary studies shows three thematic contexts for applying psychological needs: 1) user experience design 2) analysis of product quality aspects and 3) analysis of user behavior.
ConclusionThe review of the literature background of these three contexts and mapping them with the classification criteria of selected researches (time, type of product, application of needs, and methodology) has clarified the boundaries and characteristics of these three thematic contexts as a mind map for researchers. Finally, by analyzing these criteria, especially the application of needs in the field of IT, suggestions are presented for future studies.
Keywords: User psychological needs, User experience, Hedonic, Utilitarian, Human-Computer Interaction, Information Technology, Systematic Mapping Study -
شهرهای هوشمند از قابلیت های فناوری های نوظهوری چون اینترنت اشیا و کلان داده ها، برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های دستگاه های هوشمند به منظور بهبود زیرساخت ها و افزایش کیفیت خدمات عمومی استفاده می کنند که این امر منجر به حجم عظیمی از سرمایه گذاری های مالی و نوآوری در مدل های کسب وکار در این حوزه ها گردیده است. در این میان چالش ها در بکارگیری مدل های کسب وکار به ویژه در پروژه های شهر هوشمند که طیف متنوعی از ذینفعان را در برمی گیرد افزایش یافته است و داده های جمع آوری شده توسط حسگرها و ابزارهای هوشمند، فرصت های جدیدی را برای خلق و کسب ارزش ایجاد نموده اند. در این راستا، شناسایی شاخص های موثر بر مدل های کسب وکار در این حوزه برای اطمینان بخشی از ارزش آفرینی و بهره وری از ارزش افزوده ایجاد شده، امری ضروری تلقی می گردد که تا کنون به آن پرداخته نشده است. این پژوهش با هدف شناسایی و طبقه بندی شاخص های اساسی برای طراحی مدل های کسب وکار پروژه های اینترنت اشیا مبتنی بر کلان داده ها در شهر هوشمند انجام شد. با استفاده از روش فراترکیب، بیش از 212 مقاله علمی و کتاب در حوزه مدل های کسب وکار اینترنت اشیا ارزیابی شد که از میان آن ها 48 مورد انتخاب شدند و با استفاده از تحلیل محتوا ابعاد و کدهای مربوطه استخراج شد و مدل مفهومی ابعاد موثر بر مدل کسب وکار ارایه شد. بر اساس یافته ها مشخص گردید شاخص های اساسی موثر بر مدل های کسب وکار در پنج گروه محرک های خلق ارزش، گره های خلق ارزش، مبادله ارزش، استخراج ارزش و محرک های خارجی قرار گرفته اند.
کلید واژگان: شهرهوشمند, اینترنت اشیا, شاخص های مدل کسب وکار, کلان داده ها و رهیافت فراترکیبThe growing population density in cities and the need for infrastructure services to meet the demands of citizens on the one hand and the increasing development of digital technologies on the other hand, have led governments to form smart cities. Smart cities employ the capabilities of emerging technologies such as the Internet of Things and Big Data to collect and analyze smart devices’ data for improving infrastructure and enhancing the quality of public services. These issues lead planners to a huge amount of financial investment and innovation in business models. The smart city encompasses a variety of stakeholder groups and IoT creates novel business opportunities through collecting and analyzing the data of sensors and smart devices. In this regard, identifying effective indicators for designing a business model is needed to ensure value creation. The purpose of this research is to identify and classifying the main indicators for designing business models of IoT Big Data projects in the smart city. For fulfilling this purpose, the meta-synthesis methodology is employed. Among the 212 articles identified, 48 met all inclusion criteria and were reviewed in-depth. After content analysis, a conceptual model was designed and 21 Indicators were extracted based on the structure of the conceptual model. These indicators are classified into five categories: value creation drives, value creation nodes, value exchange, value capture, and environmental drivers.
Keywords: Smart City, internet of things, Business Model Indicators, Big Data, Meta-Synthesis Methodology -
امروزه شبکه های اجتماعی یک میانجی سریع و پویای ارتباطی محسوب می شوند که یک ابزار حیاتی کسب و کار را تشکیل می دهد. تنوع داده تولید شده در شبکه های اجتماعی می تواند باعث شود در زمینه های گوناگونی این داده ها استفاده داشته باشند حتی می توانند منجر به ایجاد یک سیستم تصمیم یار شوند. احساسات جمعی و گروهی ایجاد شده در شبکه های اجتماعی می تواند در پیش بینی مسایل مختلفی به ما کمک کند و قبل از اینکه اتفاقی بیافتد ما را مطلع سازد تا بتوانیم بهترین استفاده از شرایط موجود را داشته باشیم. در این پژوهش از داده های یک شبکه اجتماعی مانند توییتر استفاده می کنیم تا بتوانیم با عقیده کاوی آینده قیمت یک سهام خاص را پیش بینی کنیم. بدین صورت که با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون و الگوریتم تبدیل کلمه به بردار از یک مجموعه داده تگ گذاری شده استفاده کرده ایم تا برنامه خود را به گونه ای آموزش دهیم تا احساسات موجود در هر جمله جدیدی را که به آن می دهیم را درک کند و آن را مانند الگوی خود تگ گذاری کند. پروژه ما با توجه به توییت های مورد استقبال قرار گرفته هرروز، خروجی برنامه و با استفاده از تعداد لغات دارای احساسات قوی مثبت یا منفی روز می تواند قیمت یک سهام خاص را با دقتی بالا پیش بینی کند. همچنین با بهره گیری از این متغیرها می توانیم با دقت نزدیک هشتاد درصد جهت حرکت قیمت روز بعد یک سهم را نیز پیش بینی کنیم.
کلید واژگان: شبکه اجتماعی, پیش بینی سهام, احساسات گروهی, احساسات جمعی, تحلیل احساسات, عقیده کاویToday, social networks are fast and dynamic communication intermediaries that are a vital business tool. This study aims at examining the views of those involved with Facebook stocks so that we can summarize their views to predict the general behavior of this stock and collectively consider possible Facebook stock price movements, and create a more accurate pattern compared to previous patterns. In this study, we have analyzed two statistical samples, the first being a large dataset containing a variety of tweets with an emotional tag. That is, it needed a set that had already been extracted from each individual tweet by a trusted human or machine. Consequently, we have collected posts on Facebook in an eighty-day period. In this study, we used a tagged dataset using Pythonchr('39')s programming language and vector-to-word algorithm. The research results show that, we need stock change information, machine learning and sentiment analysis, and on paper we conclude that positive news about a company excites people to have positive opinions about it which in turn results in people encouraging each other to buy and hold stocks. Meanwhile, the opposite trend is also true, but everything will not always be easy and clear, and it is in areas of high complexity and mental uncertainty that the art of using the three elements mentioned above is evident.
Keywords: Social Networking, Stock Prediction, Group Emotion, Collective Emotion, Sentiment Analysis, Opinion Mining, Neural Network -
علی رغم وجود تحقیقات فراوان در حوزه کیفیت داده، تاکنون پژوهشی که بتواند دیدگاه جامعی نسبت به متدولوژی های کیفیت داده فراهم آورد، انجام نشده است. در این مطالعه 3909 مقاله و پژوهش مرتبط در بازه ی زمانی ماقبل 2020 از نمایه های استنادی وب آوساینس[1] و اسکوپوس انتخاب شد که با استفاده از روش فراترکیب و معیارهای ورود در نهایت 27 مقاله در راستای هدف پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این راستا ضمن به کارگیری دیدگاه سیستمی، با استفاده از روش کدگذاری باز، کدهای مربوط به سه مقوله ی اصلی رویکرد سیستمی شامل ورودی، فرایند و خروجی استخراج گردیدند و مفاهیم مشابه در کدهای فرعی و در ادامه کدهای فرعی در کدهای اصلی دسته بندی شدند. ورودی های اصلی شامل زمینه و وضعیت سازمان، داده ها و منابع اطلاعاتی و ابعاد کیفیت داده هستند. همچنین گام های متدولوژی های کیفیت داده در سه مرحله اصلی بازسازی وضعیت، ارزیابی/ اندازه گیری و ارتقاء طبقه بندی شده اند. علاوه بر این خروجی های کیفیت داده در شش دسته کلی شامل فهرست فعالیت ها و تکنیک های مرتبط مشخص شده برای ارتقاء کیفیت داده ها، فرایندهای کنترل شده یا بازطراحی شده، جریان ها و پایگاه های داده اندازه گیری یا ارتقاء داده شده، نتایج ارایه شده از وضعیت کیفیت داده، سیاست ها یا قوانین کیفیت داده تصحیح شده و هزینه ها و منفعت ها طبقه بندی شده اند. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند ابزار مناسبی جهت شناخت متدولوژی های کیفیت داده موجود و همچنین ارزیابی نقاط ضعف و قوت متدولوژی های کیفیت داده باشد.
کلید واژگان: کیفیت داده, متدولوژی کیفیت داده, رویکرد سیستمی, فراترکیبDespite abundant research on data quality, no research has so far been conducted which can provide a comprehensive view of data quality methodologies. In the present study, 3909 articles and related researches in the period before 2020 were selected from Web of Science (WOS) and Scopus citation indexes, from among which 27 articles were finally evaluated in line with the research goals, using meta-synthesis method and inclusion criteria. In this regard, while applying the system view and using the open coding method, the related codes to the three main categories of the systemic approach (input, process and output) were extracted. The similar concepts were categorized in sub-codes and then the sub-codes in main codes. The main inputs included the context and status of organization, data and information resources, and data quality dimensions. Steps of data quality methodologies were also classified into three main stages: state reconstruction, measurement/ evaluation, and improvement. In addition, data quality outputs fell into six general categories: list of activities and the related techniques for data quality improvement, controlled or redesigned processes, measured or improved flows and databases, data quality status results, revised data quality policies or rules, and costs and benefits. The results of this study can provide an appropriate instrument for identifying the existing data quality methodologies as well as evaluating the strengths and weaknesses of data quality methodologies.
Keywords: Data Quality, Data Quality Methodology, Systemic Approach, Meta-Synthesis -
راهکار های آینده نگر در سیاست گذاری های فروش یکی از مولفه های مهم و ضروری در برنامه ریزی های کوتاه مدت و میان مدت در هر کسب وکاری است. تدوین درست و دقیق سیاست های فروش می تواند در مدیریت جریان های نقدی و تخصیص منابع نقش موثری داشته باشد. امر مزبور حکایت از این دارد که باتوجه به اینکه در دنیای رقابتی امروز (که رضایت خاطر مشتریان و افزایش سهم بازار مهم تلقی می شود) براورد مسئله دررابطه با رفتار خرید مشتریان موضوع اصلی هر سازمانی است که با استفاده از ارایه راهکار در جهت تحلیل های پیشرفته آینده نگر در حوزه سیاست گذاری می توان این مسایل را بهبود بخشید. هدف این پژوهش ارایه الگوی برای خوشه بندی مشتریان و استخراج سبد محصولی هر خوشه است که با استفاده از این اطلاعات سیاست های فروش و پخش متناسب هر خوشه استخراج شده که درنهایت نتایج به دست آمده به وسیله خبرگان صنعت پخش تایید شده است. صرفنظر از مشتریان فعلی با ورود مشتریان جدید، با بهره گیری از الگوریتم دسته بندی خوشه ها، سیاست مناسب این دسته از مشتریان نیز پیش بینی می شود که قابل ارایه برای تقویت و وفاداری آنها خواهد بود.
کلید واژگان: سیاست گذاری فروش, خوشه بندی, سبد محصولی, صنعت پخش, داده کاویProspective sales policies are one of the essential components of short- and medium-term planning in any business. The correct and accurate formulation of sales policies can play an effective role in managing cash flows and allocating resources. In general, the above statement indicates the fact that in todaychr('39')s competitive world, customer satisfaction and increased market share is vital, estimating the issues about customer buying behavior and decision making is the main theme of any organization that this can be improved by using advanced prospective analysis in the field of sales policy. The purpose of this study is to provide a model for customer clustering, extract the product portfolio of each cluster and allocate the appropriate sales policies for them. Finally, the results were confirmed by experts. Apart from current customers and with the entrance of new customers, using clustering algorithms, the appropriate policies for different categories of these customers are provided to improve their loyalties.
Keywords: Sales policy Making, Clustering, Product portfolio, Distribution Industry, Predictive Analytics -
بازارایابی تاثیرگذار شاخه ای از بازاریابی است که با شناسایی و تمرکز بر اشخاص و یا سبک خاصی از جامعه و پس از رصد مخاطبین بالقوه به سایرفعالیت های بازاریابان در این حوزه مانند تعیین روش ها و بازار، معیارهای انتخاب افراد تاثیرگذار هدف، نحوه ی انتقال صحیح پیام و جذب مخاطب جهت بهبود و افزایش میزان بازدهی و ارزش تجاری برندها، کسب وکار و محصول/خدمت جهت می دهد. پژوهش حاضر با هدف ارایه یک مدل تصمیم گیری جهت انتخاب اثربخش افراد تاثیرگذار از بین جامعه ی این افراد درشبکه ی اجتماعی اینستاگرام، برای محصول / خدمت مورد بازاریابی انجام پذیرفته است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و از منظر شیوه گردآوری داده ها جزو تحقیقات توصیفی- همبستگی می باشد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردیده و همچنین برای تحلیل داده های تحقیق، از تکنیک سوارا و وزن دهی معیارها و با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند متغیره (MCDM) استفاده گردید. نتایج حاکی از این است که در فرآیند تخصیص فرد تاثیرگذار به محصول/ خدمت مورد نظر، معیارهایی مانند نوع فعالیت (محصولات و خدمات ارایه شده توسط این افراد) و حوزه کلی فعالیت فرد تاثیرگذار (نقش اجتماعی) در اینستاگرام به ترتیب دارای بیشترین تاثیرات در انتخاب فرد برای محصول / خدمت مورد نظر بوده و در مدل تصمیم گیری روابط مثبت و معناداری بین میزان صحیح بودن تخصیص فرد تاثیرگذار با ویژگی محصول / خدمت مورد نظر ایجاد می کند.
کلید واژگان: بازاریابی دیجیتال, بازایابی تاثیرگذار, مدل پشتیبان تصمیمWith the advent of digital marketing and the subsequent emergence of social networks such as Facebook and Instagram, as well as the emergence of entities called influencers on these networks, numerous subcategories have arisen to optimize marketing activities with the purpose of having a larger, more effective, more targeted audience aiming at lowering the cost of advertising for businesses and obtaining greater efficiency. Influencer marketing is a branch of marketing that identifies and focuses on a specific person or a particular style of society and then observes potential audiences to lead other marketerschr('39') activities such as defining methods and markets, selecting the right target influencers, how to properly convey the message and attract the target audience in order to reach more efficiency and increase in the value of brands, businesses and products / services. The purpose of this study was to present a decision making model for selecting the most effective influencer(s) out of the existing influencer community in the case study, Instagram social network, for the product / service being marketed. The criteria for identifying influencers in the present study were obtained by collecting those criteria that were studied sporadically in other studies previously. The data collection tool was a standard Likert 5point scale questionnaire in which these criteria were purposefully examined through distribution among100 experts in the relevant areas of the research subject, and were analyzed through Fuzzy Delphi Method.
Content validity was used to verify its validity and Cronbachchr('39')s alpha coefficient was used to measure the reliability of the questionnaire. The reliability of the questionnaire was higher than 0.8 which is scientifically accepted.
The weights of the final criteria were then determined for each of the five proposed products/services by SWARA Method. Finally, with those measurements, each criteria was individually assessed for 14 persons out of the community Instagram influencers using Multi-Criteria Decision Making (MCDM). The analysis showed a positive and significant relationship between the selected influencers and the proposed product / service.Keywords: digital marketing, influencer marketing, decision support model -
پیاده سازی راهکارهای مدرن برنامه ریزی منابع سازمان فرصت ها و چالش های فوق العاده ای را در دنیای کسب و کارهای به شدت رقابتی فراهم آورده است. گام پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان، فرآیندی هزینه بر و زمان بر است. شکست در پیاده سازی می تواند منجر به شکست تمام کسب و کار یا عدم رقابت پذیری آن شود. این حقیقت و پیچیدگی جریان های داده محققین را بر آن داشت تا یک راهکار چندگانه سلسله مراتبی به منظور پیش بینی خودکار موفقیت پیاده سازی راهکار برنامه ریزی منابع سازمان طراحی کنند. عوامل اساسی موثر بر پیاده سازی عبارتند از همراستاسازی تغییر، هدایت پیاده سازی و تامین نیازمندی ها. در همین راستا، سه مدل اولیه فازی عصبی طراحی، آموزش و اعتبارسنجی شدند. مدل ها به واسطه داده های گردآوری شده از 414 سازمان ایرانی در طی یک دوره سه ساله توسعه داده شدند. بعد از این گام، مدل نهایی توسعه یافت که موفقیت نهایی پیاده سازی را پیش بینی می نماید. این مدل تجارب حاصل از پروژه های پیشین را در یک سیستم آینده نگر یکپارچه می کند و قادر است تا بار سنگین شکست پیاده سازی راهکار برنامه ریزی منابع سازمان را کاهش دهد.
کلید واژگان: انفیس, برنامه ریزی منابع سازمان, موفقیت, پیاده سازی پایدار, پیش بینیThe implementation of modern ERP solutions has introduced tremendous opportunities as well as challenges into the realm of intensely competent businesses. The ERP implementation phase is a very costly and time-consuming process. The failure of the implementation may result in the entire business to fail or to become incompetent. This fact along with the complexity of data streams has led the researchers to develop a hierarchical multi-level predictive solution to automatically predict the implementation success of ERP solution. This study exploits the strength and precision of the Adaptive Neuro-Fuzzy Inference System (ANFIS) for predicting the implementation success of ERP solutions before the initiation of the implementation phase. This capability is obtained by training the ANFIS system with a data set containing a large number of ERP implementation efforts that have led to success, failure, or a mid-range implementation. In the initial section of the paper, a brief review of the recent ERP solutions as well as ANFIS architecture and validation procedure is provided. After that, the major factors of ERP implementation success are deeply studied and extracted from the previous literature. The major influential implementation factors in the businesses are titled as Change Orchestration (CO), Implementation Guide (IG), and Requirements Coverage (RC). The factors represent the major elements that guide the implementation project to a final success or to a possible failure if mismanaged. Accordingly, three initial ANFIS models are designed, trained, and validated for the factors. The models are developed by gathering data from 414 SMEs located in the Islamic Republic of Iran during a three-year period. Each model is capable of identifying the weaknesses and predicting the successful implementation of major factors. After this step, a final ANFIS model is developed that integrates the outputs of three initial ANFIS models into a final fuzzy inference system, which predicts the overall success of the ERP implementation project before the initiation phase. This model provides the opportunity of embedding the previous precious experiences into a unified system that can reduce the heavy burden of implementation failure.
Keywords: ANFIS, ERP, Success, Sustainable Implementation, Prediction -
فصلنامه تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی، سال پنجاه و چهارم شماره 1 (پیاپی 91، بهار 1399)، صص 39 -57هدف
پژوهش حاضر با هدف ارایه تعریف دقیقی از «نیازهای بنیادین روانشناختی کاربر» در استفاده از محصولات تعاملی و همچنین استخراج مولفه های آن انجام شد.
روش تحقیق:
در این مطالعه از روش فراترکیب به منظور جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، پایان نامه ها و مقالات فارسی و لاتین مرتبط با موضوع است که بدون محدودیت زمانی در پایگاه های اطلاعاتی و مجلات علمی پژوهشی معتبر داخل و خارج کشور انتشار یافته اند. 45 عنوان پژوهش با کسب شرایط مناسب برای ورود به فراترکیب انتخاب شدند.
یافته ها:
پژوهش حاضر در گام اول، با ایجاد تمایز مفهوم «نیازهای روانشناختی بنیادین کاربر» از «نیازهای روانشناختی بنیادین انسان» به تعریف هر یک از این مفاهیم رسیده و سپس در گام دوم تعداد 37 مولفه نیاز روانشناختی بنیادین را استخراج و تعریف نموده است.
اصالت اثر:
استفاده از ظرفیت نظریه های مربوط به نیازهای روانشناختی انسان در سایر علوم، همواره محدود به بکارگیری یک نظریه خاص بوده است، درحالی که استفاده از یک فرامطالعه که بتواند فرصت های بیشتری برای خلق ایده های جدید مرتبط با طراحی و توسعه محصولات تعاملی فراهم آورد مغفول مانده است. نتایج این تحقیق می تواند به درک عمیق تر از مفهوم نیازهای روانشناختی کاربر در مسیر طراحی محصولات تعاملی کمک نماید. همچنین نیازهای روانشناختی معرفی شده در این پژوهش را می توان به عنوان نقطه شروع طراحی محصولات تعاملی درنظر گرفت و این رویکرد جدید می تواند ظرفیت عظیمی برای ایجاد ایده های خلاقانه و تازه باشد.
کلید واژگان: تجربه کاربر, نیاز, نیازهای روانشناختی بنیادین انسان, نیازهای روانشناختی بنیادین کاربرObjectiveThe present study aims to provide a precise definition of "user basic psychological needs" in using interactive products and also to extract its elements.
MethodologyThis research uses Meta-Synthesis method to collect and analyze data. The statistical population of the research is Persian and English dissertations and articles related to the subject, which have been published in reputable databases and scientific research journals in the country and abroad without any time limit. 45 research met the criteria and were selected to enter the Meta-Synthesis method.
FindingsThe present study distinguished concepts of "human basic psychological needs" and "user basic psychological needs" and define them at first step and subsequently extracts and defines 37 basic psychological needs at the second step.
Originality:
Application of human need theories was always limited to a particular pervasive theory, while performing a meta-study has potential capacity for providing more opportunities to generate new ideas related to design and development of interactive products. The results of this study facilitate a deeper understanding of “user psychological needs” concept to design interactive products. The psychological needs presented in this research can be considered as the starting point for the design of interactive products while this new approach can provide a great capacity to create novel and creative ideas.
Keywords: User Experience, need, Human Basic Psychological Needs, User Basic Psychological Needs -
یکی از عوامل اصلی شکل گیری سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی، الزام یکپارچگی در سطوح داخلی و خارجی سازمان به منظور زنده ماندن در بازارهای رقابتی است. این سیستم ها از یک سو با کمک به افزایش سرعت و دقت ثبت اطلاعات سازمان ها و فراهم آوری امکان گزارش گیری سریع از اطلاعات ثبت شده برای مدیران از سویی دیگر، توانسته اند محبوبیت زیادی را در سازمان ها کسب کنند. ثبت، نگهداری و بازیابی اطلاعات یکپارچه و قابل اعتماد در سراسر سازمان عامل دیگری است که بر نفوذ این گونه سیستم ها در سازمان ها اثرگذار بوده است. بااین حال بحث در مورد هزینه های سنگین خریداری و پیاده سازی این گونه سیستم ها میان واحدهای مالی و فناوری اطلاعات سازمان ها همواره چالشی بر سر راه توسعه استفاده از نرم افزارهای برنامه ریزی منابع سازمانی در سازمان ها بوده است؛ بنابراین در چنین شرایطی ارایه شواهدی دال بر کارآمدی یا ناکارآمدی این گونه سیستم ها در قالب یک مدل تحلیلی با رویکرد آینده نگر و با استفاده از شاخص های کمی جهت رفع تضادهای مذکور ضروری به نظر می رسد. باید بپذیریم که اگر دورنمایی شفاف، اطلاعات دقیق و کمی مبتنی بر شاخص های عملکردی سازمان، در اختیار افراد تصمیم گیرنده در سازمان قرار گیرد، دیگر اختلاف بر سر چنین مسایلی بی معنا خواهد شد؛ اما سوال دیگری مطرح می شود و آن اینکه چه ابزاری توان فراهم ساختن چنین اطلاعات ارزشمندی را دارد؟ مدل های آینده نگر در ترسیم تصویر احتمالی از آینده، با توجه به شرایط و متغیرهای موجود، بسیار توانمند بوده و با ایجاد یک دورنمای قابل پذیرش از سوی تمامی ذینفعان، می تواند راهگشای مسئله ما باشد و اماواگرهای استفاده یا عدم استفاده از سیستم برنامه ریزی منابع سازمان که ناشی از نبود اطلاعاتی دقیق و کمی که بتواند منفعت یا مضرات احتمالی را شفاف و با خط کشی از جنس شاخص های عملکردی کمی سازمانی بیان کند را به پایان رساند. پژوهش حاضر داده های کمی موثق و دستکاری نشده سازمانی خام موجود در پایگاه داده سیستم برنامه ریزی منابع سازمان را استخراج کرده و مدلی تحلیلی آینده نگر کمی را بر مبنای آن طراحی نموده است تا بتواند پاسخی شفاف، اطلاعاتی دقیق و کمی مبتنی بر شاخص های عملکردی سازمان به سوالات موجود بدهد. کاری که مشابه آن در خصوص این مسئله پیش تر مشاهده نشده است.
کلید واژگان: تحلیل آینده نگر, تحلیل داده, شاخص های کمی, شاخص های عملکرد سازمانی, شبکه عصبی, نرم افزار برنامه ریزی منابع سازمانInformation management, Volume:5 Issue: 2, 2020, PP 220 -242One key factor in the formation of organizational ERP systems is the requirement of integration at the organization's internal and external levels to survive in competitive markets. These systems have gained a lot of popularity not only by increasing the pace and accuracy of registering the organizational information but also by providing a quick reporting infrastructure. Registration, storing, and recovery of integrated and reliable information throughout the organization is another feature that has affected the penetration of ERP systems in organizations. However, the argument about the high cost of purchasing and implementing such systems between financial and IT departments have always been a challenge in the way of ERP expansion; Therefore, in such a case, it seems necessary to provide evidence of the efficiency or inefficiency of them in the form of an analytical model with a predictive approach and through quantitative indicators to resolve these contradictions. It should be considered that if a clear vision, accurate and quantitative information based on the performance indicators of the organization is given to the decision-makers, the disagreement in such issues will be meaningless. Now, the question is that what tool can provide such valuable information? Predictive models depict the probable future, given the current terms and variables, so that they can solve the issue around using the ERP systems. The present study has extracted the raw, reliable, and not manipulated quantitative data from the ERP system's database and has designed a quantitative predictive analytic model by them to provide clear and accurate answers to existing questions based on quantitative performance indicators. An approach that has not been seen before.
Keywords: Enterprise resource planning system, Data mining, Neural Network, Organizational Performance Indicators, Predictive Analytics, quantitative indicators -
یکی از مباحث پژوهشی مهم امروز در حوزه فناوری اطلاعات و فناوری استفاده از دانش نهفته در داده هایی است که امروزه با سرعت بالا، حجم زیاد و با تنوع فراوان در فرمت داده تولید می شوند. داده هایی با چنین ویژگی هایی را کلان داده می نامند. استخراج، پردازش و بصری سازی نتایج حاصل از کلان داده امروزه به یکی از دغدغه های دانشمندان علم داده تبدیل شده است. گفتنی است که امروزه زیر ساخت ها، روش ها و ابزارهای بسیاری برای تحلیل کلان داده توسعه یافته اند. هدف این مقاله ارایه راهکاری برای استخراج و بصری سازی داده های شبکه اجتماعی توییتر به صورت بلادرنگ با حذف پایگاه های داده به عنوان نمونه ای از تحلیل کلان داده است. در این پژوهش یکی از راه حل های بصری سازی بلادرنگ، با استفاده از داده های توییتر به عنوان جریان ورودی، از آپاچی استورم به عنوان پلتفرم پردازشی و از D3.jsبرای نمایش داده ها ارایه خواهد شد؛ در نهایت داشبورد طراحی شده با استفاده از روش طراحی آزمایش ها و آزمون های آماری از نظر زمان طی شده برای پاسخ (Latency). در انواع پیکره بندی های مختلف آپاچی استورم مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت بلادرنگ بودن با میانگین زمان پاسخ برابر یک دقیقه و سی ثانیه تایید شد.
کلید واژگان: کلان داده, بصری سازی, داشبورد بلادرنگOne of today's major research trends in the field of information systems is the discovery of implicit knowledge hidden in dataset that is currently being produced at high speed, large volumes and with a wide variety of formats. Data with such features is called big data. Extracting, processing, and visualizing the huge amount of data, today has become one of the concerns of data science scholars. The impact of big data on information analysis can be traced to four different parts. The first part is data extraction and processing, the second part is data analysis, the third part is data storage, and finally the visualization of the data. In the field of big data processing, in various studies, different categories have been presented. For example, in the studies of Hashim et al., big data processing is divided into two categories. These two types are: batch and real time. These two categories of processing, which nowadays are standard in any comprehensive big data solution, also have been introduced in Abawajy studies: batch processing is related to offline processing, and real-time processing is usually used to analyze the streaming data without any need to storage of data on disk. As data flows from various sources, the data is analyzed and processed real time, for immediate insight. As today's world is rapidly changing and survival in today's competitive world requires instant decision-making based on flows of data, streaming data analysis is becoming increasingly important. On the other hand, one of the great valuable sources of streaming data is the data generated by social networks’ users such as Twitter. Social networks data sources are very rich sources for analysis as they come from the opinions and opinions of their users. As discussed earlier, and since previous studies such as Flash's studies have focused more on batch analysis (offline data), this study has attempted to investigate a variety of tools and infrastructures related to big streaming data, and finally design a real-time dashboard based on Twitter social network streaming data. The following article addresses two research questions: 1) How to design and implement a real-time dashboard based on social networks data? 2) Which different configurations are best suited for real-time dashboard analysis and visualization? In other words, the purpose of this article is to provide a solution for extracting and visualizing Twitter's social network streaming data by deleting databases, as an examples of big data real time analysis. In this research, we used Twitter streaming data as an input, Apache Storm as a processing platform and D3.js as a visualization tool. Finally, the designed dashboard was evaluated using Design of Experiment method and other statistical tests in various types of Apache Storm configurations and eventually it was proved that the dashboard is real time with an average response time for 1 minute and 30 seconds.
Keywords: Big data, visualization, real time dashboard -
علی رغم تاثیرات گسترده فضای مجازی در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی به خصوص در حوزه های تجاری و اقتصادی، به علت جدید بودن این حوزه تاکنون چارچوب سیستماتیک برای تبیین شبکه ارزش در فضای مجازی ارائه نشده است. در این مطالعه با هدف ارائه چارچوبی جهت تبیین شبکه ارزش خدمات در فضای مجازی، ضمن مرور سیستماتیک مطالعات پیشین و تحلیل آن ها به روش تحلیل چارچوب، بازیگران شبکه ارزش در خدمات فضای مجازی شناسایی شدند. برای این منظور، با رویکرد تفسیری ون مانن پس از سه مرحله بازخوانی کل نگر، انتخابی و تفصیلی، درونمایه های اصلی استخراج شدند. این درونمایه ها به عنوان مولفه های شبکه ارزش خدمات فضای مجازی معرفی و براساس آن ها چارچوب اولیه ارائه شد. سپس به کمک روش دلفی، معیارها و پیشران های اصلی جهت ارائه چارچوب نهایی شناسایی گردیدند. درادامه مجددا با به کارگیری روش دلفی، جایگاه مولفه ها در چارچو ب نهایی مشخص گردید. در این مطالعه، تلاش شد با بهره گیری از رویکرد تلفیقی، محدودیت های موجود در روش شناسی های مطالعات پیشین تاحد ممکن برطرف شود و چارچوب پیشنهادی، نگاهی فرآیندی و یک پارچه را جهت سیاست گذاری در حوزه فضای مجازی با هدف حمایت از کسب و کارهای خدمت محور برای سیاست گذاران فراهم نماید.کلید واژگان: شبکه ارزش, فضای مجازی, خدمات مجازی, تحلیل چارچوب, مرور سیستماتیکDespite the widespread effects of cyberspace on various aspects of social life, especially in the commercial and economic spheres, due to the novelty of this area, no systematic framework has been provided to explain the value network in cyberspace. This study aims to provide a framework for explaining the value network of services in cyberspace. So, throught the systematic reviewing of prior studies using framework analysis approach, actors of cyberservices value network were identified. For this purpose, the main themes were extracted using the Van Manen interpretive approach through three phses of Holistic, Selective, and Descriptive review of qualitative data. The emergent thems were introduced as the actors of cyberservices value network. based on the identified actors, initial framework was presented. Then, appling the Delphi method, the main drivers of final framework were identified. Once again, with the use of the Delphi method, the position of the components was determined in the final framework. using the combined approach, in this study, it was attempted to surmount the methodological limitations of previous studies, as far as possible, so that, the proposed framework provides a process-oriented and integrated view for cyberservice policymaking aimed at supporting service-oriented businesses.Keywords: Value Network, Cyberspace, cyberservices, Framework Analysis, Systematic Review
-
هدفطی دو دهه اخیر، داده کاوی به یکی از روش های اصلی بهبود اثربخشی و کارایی صنعت خرده فروشی تبدیل شده و صنعت خرده فروشی نیز به دلیل ماهیت داده های آن، از زمین های بازی مورد علاقه علم داده کاوی بوده است. در این مطالعه به پیش بینی رفتار مشتری در صنعت خرده فروشی کالاهای تند مصرف (FMCG) با هدف افزایش کمی و کیفی فروش در مورد مطالعه شرکت گلپخش اول پرداخته شده است.روشتحقیق حاضر از لحاظ هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد و از نظر نحوه گردآوری داده ها، پیمایش داده ای طرح ریزی شده است. مراحل اجرای تحقیق مبتنی بر فرایند CRISP-DM است که از مدل خوشه بندی RFMCL و تکنیک های دسته بندی و پیش بینی رگرسیونی استفاده کرده و در نهایت برای پیشنهاد از روش پیشنهاددهی مشارکتی بهره برده است.یافته هاحاصل مطالعه یک مدل پیش بینی است که به بهترین مشتریان، کالاهایی را که تا به حال خرید نکرده اند، در تاریخ خاص و به مقدار خاص پیشنهاد داده و بدین ترتیب روش فروش سفارشی را به فروش آنی تغییر می دهد. سیستم نهایی از سه زیر مدل خوشه بندی مشتریان، پیش بینی فروش و زیرسیستم پیشنهادگر تشکیل شده است. در زیرمدل خوشه بندی، مدل جدید RFMCL متناسب با مورد مطالعه توسعه یافته است. در زیرمدل پیش بینی فروش، مدل پنج متغیره ای با استفاده از رگرسیون با دقت MSE/Range 24/2 درصد ایجاد شده است.نتیجه گیریبا پیاده سازی این مدل در شرکت، برنامه ریزی تولید پیش فعالانه شده و فرایند فروش از ویزیتوری به «فروش آنی» تغییر می یابد که این تغییر، صرفه جویی شایان توجهی در حمل و نقل و هزینه های پرسنلی فروش به ارمغان خواهد آورد.کلید واژگان: بخش بندی مشتریان, پیش بینی فروش, سیستم پیشنهادگر, صنعت خرده فروشی, فروش آنیObjectiveProviding that data mining has been an effective solution of improving the efficiency and the effectiveness of the retail industry, this industry has been the subject of data mining science due to the nature of its data. In this study, the prediction of customer behavior in the retail industry of Fast Moving Consumer Goods is aimed at increasing the quantity and quality of sales in the study of Golpakhsh Avval Co.MethodsThe present study is applied in terms of purpose, using data survey to collect data. The research is based on the CRISP-DM process, which uses the RFMCL clustering model, regression classification and regression techniques as well. Eventually, a collaborative recommendation method has been applied for recommendation.ResultsThe result is a forecasting model recommended to the best customers goods that they have not bought on a particular date and to a certain amount, so that, the order-based sale is changed to hot sale method. The final solution involves three sub models of customer clustering, sale forecasting and a recommendation system. The five variables model with MSE/Range accuracy of 2.24% is solved for recommendation of sales amount.ConclusionBy implementing the developed recommender system in Golpakhsh Avval Co., the proactive production master plan would be possible to execute. In addition, the marketing approach could be transformed from visiting sales to hot sales in the future which provides considerable savings in shipping and personnel costs.Keywords: Customer's behavior, Sales forecasting, Recommendation system, Retail industry, Hot sales
-
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی جهت پیش بینی چرخه ارزش طول عمر مشتریان در صنعت نرم افزاری است. در پیشینه ادبیات موضوع، ارزش چرخه طول عمر مشتریان به عنوان شاخصی جهت محاسبه و اندازه گیری ارزش بالفعل و ارزش بالقوه ای است که هر کدام از مشتریان در طول ارتباطشان برای سازمان ایجاد می کنند. هدف از مطالعه 1CLV شناخت مشتریان و درک الگوهای رفتاری آنان است به نوعی که بتوان میزان خرید آینده و طول مدت ارتباطشان با شرکت را پیش بینی کرد و در نهایت سودآورترین آنها را جهت تحقق اهداف شرکت برگزید. پژوهش پیشرو شامل بررسی 3 زیر گروه جهت تخمین ارزش طول عمر مشتریان است که ابتدا به بررسی چرخه طول عمر مشتریان پرداخته می شود و در قدم بعدی، مدل RFM جهت ارزیابی CLV هر یک از مشتریان مورد ارزیابی قرار می گیرد و در نهایت به اقتضای صنعت مورد استفاده، متغیرهایی که به مدل RFM در طول زمان اضافه شده اند مورد بررسی قرار می گیرد. مدل پیشنهادی، استفاده از روش رگرسیون لوژستیک ترتیبی است که برای این منظور اطلاعات فروش نزدیک به 182 مشتری در یکی از شرکت های نرم افزاری مورد سنجش قرار گرفت و نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که پیش بینی ارزش چرخه طول عمر مشتریان با استفاده از این روش به نسبت روش های متعارف از دقت و صحت بیشتری برخوردار است.کلید واژگان: مدیریت ارتباط با مشتریان, ارزش چرخه طول عمر مشتری, پیش بینی رفتار مشتریان, رگرسیون لوژستیکCustomer lifetime value (CLV) is an invaluable metric which plays a pivotal role in assessing the future worth of the customers and the profitability of them. To elaborate upon, CLV is an index so as to evaluate the potential as well as the practical worth of a wide variety of customers. So, it seems obvious that estimation of this metric in different cooperation, especially IT ones, can cause the organizations to identify the behaving trend of their customers so that the organizations can forecast their future purchase as well as the customers’ loyalty to their cooperation. Therefore, in this paper, we present a model in order to estimate the CLV in an IT cooperation. Hence, in the first step, we explain the concept of CLV metric, and its role in today’s customer analysis. Then, the next step has to do with presenting the RFM method and its parameters for assessing the CLV index. Our proposed case study is included 182 data of customers in an IT cooperation, which we used ordered logistic regression so as to analyze. In the experimental results section, our proposed method applying to this specific cooperation data demonstrates a better performance both in accuracy and precision in comparison with the popular methods.Keywords: Customer Lifetime Value, Customer Purchasing behavior, Customer Relationship Management, Estimation, Logistic Regression
-
کیفیت کار خود قلمداد می کنند. از آنجا که تقریبا کلیه سازمان های امروزی نیازمند رقابت در عرصه های مختلف از جمله خدمات هستند، ارائه خدمات با کیفیت در دستیابی به مزیت رقابتی پایدار از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. سازمان ها و شرکت ها جهت بقاء و موفقیت در بازارهای رقابتی، ناگزیرند خدماتی با کیفیت به مشتریان ارائه کنند. نتایج بسیاری از پژوهش ها نشان می دهد کیفیت خدمات مقدمه ای برای رضایت مشتری است. با این وجود، بسیاری از شرکت های مشتری مدار در فرآیند تشخیص و ارزیابی ترجیحات مشتریان با مشکل مواجه شده و اغلب درک اشتباهی از خواسته ها و انتظارات مشتریان دارند، زیرا ارائه خدمات با کیفیت بالاتر مستلزم شناخت روابط بین خواسته های مشتریان و کیفیت خدمات ارایه شده توسط شرکت است. سازمان ها و شرکت های ارائه دهنده خدمات نرم افزاری نیز از این قائده مستثنی نیستند. هدف از این پژوهش ارائه مدلی در جهت پیش بینی میزان رضایت مشتریان از خدمات پشتیبانی ارائه شده، تعیین میزان تاثیر هر یک از متغیرهای اثرگذار بر رضایت مشتریان و اطلاع از سطح رضایت مشتریان از خدمات پشتیبانی در شرکت مذکور است. که بدین منظور الگوریتم های پیش بینی در داده کاوی از جمله الگوریتم های طبقه بندی و رگرسیون و با استفاده از نرم افزار رپیدماینر بر روی داده ها اجرا شدند. از میان این روش ها آنهایی که بالاترین میزان دقت و کمترین میزان خطا را داشتند به عنوان روش های منتخب، برگزیده شدند. همچنین از روش وزن دهی برای مشخص کردن موثرترین متغیر ها در رضایت مشتری استفاده شد تا نتایج حاصل از اینها به منظور اتخاذ تصمیمات و پیاده سازی راهکارهای بهبود رضایت مشتری در اختیار مدیران شرکت قرار گیرد
کلید واژگان: رضایت مشتری, داده کاوی, خدمات صنعت نرم افزارNowadays, productive or service organizations consider the customer's satisfaction as a significant criterion to assess their work quality. Since almost all the organizations need to compete in different areas including services, giving a high quality service is so important to achieve a permanent competitive advantage. In order to survive in competitive markets, organizations and companies have to provide high quality customer services. The results of many researches illustrate that the service quality is the necessity for customer's satisfaction. Though, a lot of customer oriented companies have problem in recognizing and evaluating the customers' preferences and they often misunderstand the customers' demands. Because providing a high quality service requires understanding the relationship between the demands of customers and the quality of services provided by company. The organizations and companies which give software service also include this rule. The purpose of this research is to present a model to predict the customer's satisfaction from the provided services , also determine the influence of each effective variable on customer's satisfaction, as well be informed of customer's satisfaction level from provided service by the mentioned company. The proposed study used predictive algorithms such as Regression and Classification on data by Rapid Miner. Finally the method with the highest accuracy and minimum error were selected. In addition, in order to determine the most effective variables in customer's satisfaction, the weighting method was used. In order to make decisions and improve customer satisfaction, the results will be available for managers.
Keywords: Customer Satisfaction, Data mining, Customer Satisfaction Model, Regression, Classification Software Industry Services. -
مدیریت منابع انسانی با ظهور سیستم های اطلاعاتی شاهد تغییرات بسیاری بوده و سیستم های اطلاعاتی توانسته است در جای جای این حوزه وارد شود. همچنین، کاربرد های گسترده سیستم های اطلاعاتی در مدیریت منابع انسانی بر کسی پوشیده نیست، اما اینکه این سیستم ها در کدام یک از حوزه های مدیریت منابع انسانی نقش پررنگ تری ایفا کرده و کاربرد بیشتری داشته است مسئله مهمی است که تاکنون به آن پرداخته نشده است. درنتیجه هدف از انجام این پژوهش یافتن ارتباط میان کلمات این حوزه، تشخیص پرکاربرد ترین کلمات، همچنین مطالعه روند کلی سیستم های اطلاعاتی در حوزه مدیریت منابع انسانی، با استفاده از روش های متن کاوی است. از میان روش های موجود متن کاوی، از وزن دهی به کلمات، همبستگی کلمات و الگوریتم خوشه بندی استفاده شده است. داده های این پژوهش از میان نشریات برتر بین المللی سیستم های اطلاعات از پایگاه داده اسکوپوس و بین سال های 2013 تا 2017 جمع آوری شده است. این مطالعه با استفاده از الگوریتم های متن کاوی روی تیتر، چکیده و کلمات کلیدی سعی در پیداکردن ارتباط میان این کلمات و روند کلی سیستم های اطلاعاتی در حوزه مدیریت منابع انسانی دارد. نتایج این تحقیق می تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار محققان قرار دهد درخصوص اینکه چه موضوعاتی اهمیت و به تمرکز بیشتری نیاز دارند؟. از نتایج این تحقیق می توان به اهمیت موضوعات مدیریت دانش و خصوصا فرایند تسهیم دانش، تیم های مجازی، استفاده از سیستم اطلاعات منابع انسانی و نقش پررنگ شبکه های اجتماعی در سازمان اشاره کرد.کلید واژگان: خوشه بندی متن, سیستم های اطلاعاتی, مدیریت منابع انسانی, متن کاوی, همبستگی لغاتHuman resource management has seen a significant change by emergent of information systems. The purpose of this paper is finding the relations of words, recognizing the most frequent words, also study the trends of information systems in the field of human resources management through text mining approach. Among text analytic methods, words-weighting, words-correlation, text clustering algorithms, have been applied to the dataset of high-ranked information systems journals and our data set is obtained from Scopus database between the year of 2013 and 2017, then, this study utilizes text mining algorithm on the titles, abstract and keywords of the papers tries to find the relations of the words and general trends of information systems in the field of human resources management. The results present practical information which can help students and scholars to understand a useful overview and provides them with the opportunity to focus on new topics of new trends of information systems in the field human resources. Some results of this paper are: the importance of knowledge management and especially knowledge-sharing process, virtual teams, use of human resources information systems, and also the key role of social networks in organizations.Keywords: human resources management, Text mining, Information systems, Text clustering, words correlation
-
کشف حوزه های تحقیقاتی نوظهور از جمله موارد مهم برای سیاست گذاران علم و فناوری و پژوهشگران است. علی رغم اهمیت این موضوع تاکنون مطالعه جامعی به منظور ارائه تعریفی مشخص و همچنین تبیین مولفه های شناسایی یک حوزه تحقیقاتی نوظهور انجام نشده است. در این مطالعه 1883 مقاله و پژوهش مرتبط سال های 1970 تا 2017 از نمایه استنادی Web of science انتخاب شد که با استفاده از روش فراترکیب و معیارهای ورود، در نهایت 68 مقاله در راستای هدف مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفتند. معیارهایی که مفهوم نوظهور بودن یک حوزه یا شاخه علمی را بیان می دارند استخراج و سه مقوله «تعمیم پذیری»، «نوآوری» و «نفوذ» به علاوه 9 مفهوم و 29 کد متناظر با هر معیار، طراحی و تبیین شد. در این مطالعه همچنین تعریفی از یک حوزه علمی نوظهور ارائه شد: «حوزه علمی با اهمیت زیاد که به تازگی ایجاد و فرآیند شکل گیری آن به سرعت طی شده باشد و پس از ایجاد نیز سطح وسیعی از تاثیرات و وابستگی ها را بر روی پژوهش های حوزه خود و سایر حوزه ها داشته باشد و نظر تعداد زیادی از پژوهشگران و دست اندرکاران علمی را هم به خود جلب کند».کلید واژگان: کشف, حوزه تحقیقاتی, نوظهور, فراترکیبDetection of emergence research areas is an important issue for science and technology policy makers and researchers. Despite the importance of this subject, there is no comprehensive study to define the emergence and metrics that needed for its detection. In this study, we selected 1833 papers from web of science (WOS) that are published between 1970 and 2017. Then we used meta-synthesis method on 68 finalized papers that are completely related to the purpose of this research and extracted several metrics. Generalizability, innovation and penetration are the extracted construct. We also extracted 9 concept and 29 codes related to each metric. We also come up with a definition for emergence research area which is "the emergence research area is highly important and novel area that born very fast and have great impact on related research areas and also can attract researchers and other influencers of science".Keywords: Detection, Emergence Research, Meta-Synthesis
-
در سال های اخیر رشد شبکه های اجتماعی و به تبع آن افزایش فزاینده محتوای این شبکه ها باعث شده است تا افراد برای خرید و استفاده از محصولات، خدمات و یا حتی انتخاب های سیاسی خود از نظرات سایر افراد برای تصمیم گیری استفاده نمایند. با توجه به آنکه نظرات کاربران به صورت متنی است و خواندن و جمع بندی آن ها زمان بر و مشکل است، خودکارسازی استخراج عقاید و احساسات نظرات کاربران یکی از راهکارهای پیشنهادی برای سایت های فروش آنلاین جهت ارائه خدمات کاراتر به مشتریان جهت تصمیم گیری آگاهانه تر است. تحلیل احساسات یا عقیده کاوی فرآیندی است که نظرات، احساسات و نگرش افراد در ارتباط با موضوعی خاص استخراج میشود و به عنوان شاخه ای از متن کاوی شناخته می شود. نتایج حاصل از تحلیل احساسات می تواند در سیستم های پیشنهاددهنده جهت ارائه پیشنهاد های کاراتر برای خرید مورد استفاده قرار گیرد. اطلاعات حاصل از عقیده کاوی می تواند در زمینه های مختلف ازجمله کتابخانه ها در انتخاب بهتر و خرید مبتنی بر نظرات واقعی کاربران کاربرد داشته باشد. در این پژوهش سیستمی جهت دسته بندی خودکار احساسات بیان شده در نظرات مربوط به خریداران کتاب سایت آمازون ارائه شده است. سیستم با استفاده از مدل های ترکیبی برای تحلیل احساسات نظرات کاربران سایت آمازون طراحی شده است. جهت کلیه تحلیل ها از پکیج های متن کاوی پایتون استفاده است. نتایج نشان می دهند سیستم پیشنهادی می تواند به صورت خودکار نظرات مثبت و منفی را با دقت بالای 80% دسته بندی نماید.کلید واژگان: متن کاوی, تحلیل احساسات, عقیده کاوی, مدل ترکیبیIn recent years, the growth of social networks and, consequently, the increasing content of these networks have led people to use others’ opinions to make decisions for the purchase and use of products, services or even political choices. Given the fact that users' comments are textual and their reading and summarizing is timely and difficult, the automation of the extraction of opinions and sentiments of users' comments is one of the suggested solutions for online sales sites to provide more efficient services to customers for better decision making. Sentiment analysis or opinion mining is a process where people's opinions, feelings and attitudes are extracted in relation to a particular subject and are recognized as a branch of the text mining. The results of sentiment analysis can be used in recommender systems to provide more effective shopping suggestions. Information derived from the opinion mining can be used in a variety of fields such as libraries for better choices and purchases based on the users' real opinions. In this research, a system for automatically categorizing the sentiments expressed in the opinions of the buyers of the Amazon book website is presented. The system is designed using ensemble voting models to analyze the sentiment of Amazon users' comments. For all analyses, Python text mining packages are used. In ensemble method two methods are used: majority voting and weight-based voting. In the weighting method, a greater weight is assigned to a classifier by higher accuracy. By comparing the performance of the results, the weighting model is chosen as the final model for making the sentiment analysis. Results show that the proposed system can automatically classify positive and negative comments with an accuracy of over 80%.Keywords: Text Mining, Sentiment Analysis, Opinion Mining, Ensemble Model
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.