به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

حافظ مهدنژاد

  • حافظ مهدنژاد*، احمد زنگانه

    ایننوپولیس دایدوک به عنوان نماد درخشان علم و فناوری، نماد و قلب فعالیت های تحقیقاتی کره جنوبی، اکنون به یک مرکز جهانی نوآوری تبدیل شده و به واسطه موسسات تحقیقاتی و دانشگاه ها، دارای امکانات بسیار مناسبی برای تجاری سازی فناوری در بخش های صنعتی تخصصی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات، است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، تبیین مدل توسعه و تکامل ساختار فضایی ایننوپلیس دایدوک جهت بهره گیری از دستاوردها و تجربیات آن برای توسعه دانش بنیان در کشور است. روش پژوهش، توصیفی -تحلیلی و از نوع توسعه ای است. از روش تحلیل محتوا برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که ایننوپولیس دایدوک برای تحقق اهداف عملیاتی خود، به پنج منطقه (با مساحت 27/70 کیلومتر) متشکل از منطقه 1 به عنوان مجتمع تحقیقاتی دایدوک؛ منطقه 2، سایت یکپارچه شرکت های سرمایه گذاری با فناوری پیشرفته؛ منطقه 3 مکان تمرکز مجتمع های صنعتی؛ منطقه 4 به عنوان کمربند تجارت علمی بین المللی و سایت توسعه آینده و در نهایت منطقه 5 منطقه توسعه صنعت دفاع ملی متشکل تقسیم می شود. حدود 11 درصد از تمام محققان سطح دکترا در کره، در ایننوپولیس دایدوک مشغول هستند. در حال حاضر، 22000 محقق و کارمند در حال انجام تحقیقات در زمینه های پیشرفته هستند و 10 درصد از نیروی انسانی پژوهشی کره در ایننوپولیس دایدوک است. 30 موسسه با بودجه دولتی، شش دانشگاه، بیش از 400 مرکز تحقیق و توسعه شرکتی و بیش از 1200 شرکت فناوری پیشرفته در این سایت قرار دارند. کسب وکارهای ریسک پذیر بیش از 94 درصد از کل شرکت ها را تشکیل می دهند. مراحل گسترش فضایی ایننوپولیس دایدوک متشکل از تاسیس شهرک علمی دایدوک (1993-1973)، ایجاد نوآوری (1993-1997) تشکیل خوشه نوآوری (1998-2003) و مرحله رشد خوشه نوآوری (2004 تاکنون) است. در مجموع، مدل توسعه و تکامل ایننوپولیس دایدوک مشتمل بر مرحله اولیه (مدل پارک علمی)؛ مرحله توسعه (مدل تکنوپولیس) و مرحله بلوغ (مدل خوشه ای نوآوری) است

    کلید واژگان: پارک علمی, تکنوپولیس, خوشه نوآوری, ایننوپلیس دایدوک, کره جنوبی
    Hafez Mahdnejad*, Ahmad Zanganeh

    Innopolis Daedeok is a beacon of scientific excellence and technological innovation, serving as the nerve center of South Korea's research endeavors. By leveraging the presence of esteemed research institutions and universities, this hub has created a fertile ground for commercializing cutting-edge technologies. The research methodology employed is descriptive-analytical and developmental in nature. The findings indicate that Innopolis Daedeok is strategically divided into five distinct regions, spanning 27.7 square kilometers, to achieve its operational objectives. Notably, 11% of South Korea's Ph.D.-level researchers are affiliated with Innopolis Daedeok. Currently, a workforce of 22,000 researchers and employees is engaged in advanced research, with 10% of the country's research workforce concentrated in this hub. The spatial expansion of Innopolis Daedeok has unfolded in four stages: the establishment of the Daedeok Science Town (1973-1993), the creation of innovation (1993-1997), the formation of an innovation cluster (1998-2003), and the growth stage of the innovation cluster (2004 to present). This evolution has enabled Innopolis Daedeok to become a global innovation hub, with a unique triple helix model of government, industry, and academia collaboration. The development and evolution model of Innopolis Daedeok is characterized by three distinct stages: the initial stage (science park model), the development stage (technopolis model), and the maturity stage (innovation cluster model). This model serves as a benchmark for other innovation hubs, highlighting the importance of strategic planning, collaboration, and investment in research and development.

    Keywords: Science Park, Technopolis, Innovation Cluster, Daedeok Innopolis, South Korea
  • حافظ مهدنژاد*
    زمینه و هدف

    گردشگری آرام آخرین تلاشی است که در چارچوب توسعه پایدار برای مقابله با سبک زندگی شتاب زده مبتنی بر مدرنیسم ارائه شده است و بر محلیت گرایی، آرامش، تعاملات محلی، انتخاب آگاهانه مکان سفر و کمک به مقصد گردشگری تاکید دارد. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر تلفیق و سنتز نتایج مطالعات صورت گرفته در خصوص تحقق پذیری گردشگری آرام است.

    روش شناسی: 

    پژوهش حاضر، بر اساس رویکرد کیفی و از لحاظ هدف یک پژوهش توسعه ای است. در این پژوهش با روش فراترکیب به مرور نظام مند 24 پژوهش در بازه زمانی 2009 تا 2023 پرداخته شد. جامعه آماری مشتمل بر کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها و رساله ها و اسناد علمی مرتبط با گردشگری آرام بود و منابع پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد.

    یافته ها

    بر اساس یافته های حاصل از فراترکیب، 157 کد باز در خصوص تحقق پذیری گردشگری آرام حاصل شده است که به هفت کد انتخابی و 28 کد محوری (سیاست های زیست محیطی، سیاست های زیرساختی، فناوری ها و امکانات کیفیت شهری، سیاست های کشاورزی، گردشگری و صنایع دستی ، سیاست های مهمان نوازی، آموزش و آگاهی، سیاست های برای انسجام اجتماعی، انگیزه، محلیت، پایداری، رفاه اجتماعی، رویکرد تجربه مبنا، ابعاد زمانی، فضایی، چرخه ای، خطی، سطوح کلان و خرد، حمل و نقل، فراغت، محل اقامت، غذا، رستوران و پذیرایی، سازوکارها، پیامدهای زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی، تجربی، اخلاقی و خرد) طبقه بندی می شوند.

    نتیجه گیری و پیشنهادها:

     مدل تحقق پذیری گردشگری آرام مستلزم هفت مقوله کلیدی مشتمل بر الزامات، مولفه های کلیدی، ابعاد، عوامل تسهیل بخش، فعالیت های پشتیبان، عوامل مداخله کننده و پیامدهای خرد و کلان است. کنار گذاشتن شکل های حمل و نقل سریع، فراهم نمودن اصول سفر با کربن کم و تنظیم برنامه های توسعه زیرساخت های حمل و نقل به سمت ارتقای تحرک سبز از جمله پیشنهاهای توسعه گردشگری آرام است.

    نوآوری و اصالت: 

    پژوهش حاضر با تلفیق و سنتز نتایج مطالعات پیشین توانسته است مدل تحقق پذیری گردشگری آرام را ارائه و زمینه را برای کاربست آن در مکان های هدف گردشگری آرام فراهم کند.

    کلید واژگان: گردشگری پایدار, محلیت گرایی, آرامش, سفر آرام, گردشگری آرام
    Hafez Mahdnejad *
    Context and Purpose

    Slow tourism is the latest effort presented in the sustainable development framework to address the hurried lifestyle based on modernism. It emphasizes localism, relaxation, local interactions, conscious choice of travel destination, and assistance to tourism destinations. The current research purpose is to synthesize the results of the studies on the feasibility of slow tourism.

    Design/methodology/approach:

     The current research is based on a qualitative approach and is a developmental study in terms of the goal. In this research, a systematic review of 24 studies in the period from 2009 to 2023 was done using meta-synthesis method. The statistical community consisted of books, articles, theses, and scientific documents related to slow tourism. The research sources were selected by available sampling method.

    Findings

    Based on the findings of the meta-synthesis, 157 open codes were obtained regarding the feasibility of slow tourism, which were divided into seven optional codes and 28 core codes (environmental policies, infrastructure policies, urban quality technologies and facilities, policies of agriculture, tourism and handicrafts, policies of hospitality, education and awareness, social cohesion policies, motivation, locality, social welfare, experience-based approach temporal, cyclical, linear; transportation, leisure, food, restaurant, mechanisms; environmental, economic, social, ethical, and micro levels).

    Conclusion

    The slow tourism feasibility model requires seven key categories, including requirements, key components, dimensions, facilitating factors, supporting activities, interfering factors, and micro and macro consequences. The development of slow tourism proposals consists of abandoning fast forms of transportation, providing the principles of low-carbon travel, and adjusting transportation infrastructure development plans to promote green mobility.

    Originality/value:

     The present research, by synthesizing the results of previous studies, can present the model of the realization of slow tourism and provide the basis for its application in the target places of slow tourism.

    Keywords: Sustainable Tourism, Localism, Peace, Slow Travel, Slow Tourism
  • حافظ مهدنژاد*

    بهره گیری از فضاهای پیراشهری به عنوان کالاهای استراتژیک و مقرون به صرفه جهت توسعه خوشه های نوآوری، شهرها را به سمت تحقق توسعه پایدار و اکوسیستم نوآور بر مدار اقتصاد دانش بنیان رهنمون می سازد. هدف این پژوهش، شناسایی و استخراج مراحل تکوین و توسعه خوشه های نوآوری جهت کاربست آن در فضاهای پیراشهری است. روش پژوهش حاضر، از لحاظ ماهیت، کیفی، ازنظر هدف، کاربردی-توسعه ای و از نوع مطالعات ثانویه با رویکرد مرور سیستماتیک ادبیات منطبق بر فرآیند هشت مرحله ای اوکلی (2015) است. جامعه آماری شامل مقاله ها، کتاب ها و پایان نامه های مربوط به خوشه های نوآوری شهری، از سال 2000 تا 2023 است. حجم نمونه شامل 32 منبع می باشد. بر اساس نتایج پژوهش، بیشترین منابع پژوهش مربوط به سال های  2018-2023 (62 درصد منابع) و پایگاه های داده ای ساینس دایرکت و اشپرینگر است (به ترتیب 28 و 22 درصد منابع). بر اساس نتایج حاصل از تحلیل منابع، 113 کد بر تکامل و توسعه خوشه های نوآوری شهری جهت کاربست آن ها در فضاهای پیراشهری تاثیرگذار هستند که در 26 مقوله مشتمل بر برنامه ریزی راهبردی، پیش نیازها، سازمانی، مدیریت، ساختار جمعیت، محیط فرهنگی، خدمات، مدیریت دولت، الزامات فرهنگی، زیرساخت اقتصادی، مالی، ساختار صنعتی، انباشت صنعتی، سطح اقتصادی، نوآوری فناورانه، موقعیت جغرافیایی، ارتباط صنعت-دانشگاه، مقیاس شهر، محیط اکولوژیک، طراحی و محیطی طبقه بندی شده اند. این مقوله ها در هشت کد محوری متشکل از نهادی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، انباشت جغرافیایی و فضایی، زیرساخت و غیره طبقه بندی شده اند. مراحل توسعه و تکوین خوشه های نوآوری شامل مرحله پیش خوشه و ظهور خوشه، راه اندازی، فاز رشد خوشه پسین، پایداری، زوال و درنهایت سازگاری خوشه ای، جهش یا فرسودگی است.

    کلید واژگان: اقتصاد دانش-بنیان, خوشه-های نوآوری, فضاهای پیراشهری, مرور نظام مند
  • حافظ مهدنژاد*

    بیان مساله:

     آزمایشگاه زنده شهری فضایی فیزیکی یا مجازی است که با گرد هم آوردن ذینفعان مختلف برای همکاری و ایده پردازی جمعی به دنبال عبور شهرها از چالش های دوران گذار به سمت پایداری است.

    هدف

    با وجودی که در سال های اخیر به شدت مورد توجه سیاست گذاران، برنامه ریزان، پژوهشگران و مسیولان اجرایی شهرها قرار گرفته است، اما همچنان ماهیت، ابعاد، اصول، هدف ها، مولفه ها و چارچوب آن تا حدودی نامشخص است. بر همین اساس پژوهش حاضر با استفاده از روش فراتحلیل به دنبال پوشش این خلاء است.

    روش

    از روش شناسی کیفی و از تکنیک متن پایه فراتحلیل استفاده شده است. در بررسی اولیه تعداد 722 منبع یافت شد که 58 مورد از آنها بر اساس عنوان کنار گذاشته شد. چکیده تعداد 664 منبع بررسی شد و 428 مورد از آنها از روند پژوهش حذف شد. در نتیجه، تعداد 236 منبع به طور کامل بررسی شد و 193 مورد از آنها از لحاظ محتوا و کیفیت رد شد. در نهایت تعداد 43 مقاله جهت تجزیه و تحلیل نهایی انتخاب شد

    یافته ها

    بر اساس تحلیل زمانی، سیر منابع پژوهش صعودی است به گونه ای که در سال 2021-2022 به اوج خود می رسد و مجله هایی نظیر مرور مدیریت نوآوری فناوری، فصلنامه پایداری، فصلنامه تولید پاکیزه تر در این حوزه بسیار فعال هستند. از لحاظ الگوی تحقیق، سهم تحلیل محتوا، مرور سیستماتیک ادبیات، توصیفی-تحلیلی، تطبیقی و اکتشافی به ترتیب برابر با 14، 11، 23، 27 و 25 درصد است. الگوی تحقیق بیشتر منابع به صورت تطبیقی و اکتشافی می باشد و در مجموع، 52 درصد منابع را به خود اختصاص داده اند.

    نتیجه گیری

    51 کد در خصوص ویژگی های منحصر به فرد آزمایشگاه های زنده شهری استخراج شده که در 12 مقوله مشتمل بر دوره تاریخی، ابعاد، مولفه ها، عوامل زمینه ای، هدف ها، اصول، فرآیند، کنشگران، گونه شناسی، چالش ها، پیامدها و مراحل کاربست راه حل نهایی طبقه بندی شده اند که مدل نظری آزمایشگاه های زنده شهری از تشکیل می دهند.

    کلید واژگان: آزمایشگاه زنده, آزمایشگاه زنده شهری, گذار پایدار, نوآوری باز, فراتحلیل
    Hafez Mahdnejad *
    Background

    The urban living labs is a physical or virtual space that seeks to overcome the challenges of the transitional period towards sustainability by bringing together different stakeholders for cooperation and collective ideation.

    Objectives

    Despite the fact that in recent years, it has been highly paid attention to by policymakers, planners, researchers and executive officials of cities, but still its nature, dimensions, principles, goals, components and framework are still unknown. It is somewhat unclear. Based on this, the current research seeks to cover this gap by using the meta-analysis method.

    Method

    Qualitative methodology and basic text technique of meta-analysis have been used. In the initial review, 722 sources were found, of which 58 were excluded based on the title. Abstracts of 664 sources were reviewed and 428 of them were removed from the research process. As a result, 236 sources were fully reviewed and 193 of them were rejected in terms of content and quality. Finally, 43 articles were selected for final analysis.

    Result

    Based on the time analysis, the trend of research resources is on the rise, reaching its peak in 2021-2022, and magazines such as Technology Innovation Management Review, Sustainability Quarterly, and Cleaner Production Quarterly are very active in this field. In terms of research model, the share of content analysis, systematic literature review, descriptive-analytical, comparative and exploratory is equal to 14, 11, 23, 27 and 25% respectively. The research pattern of most of the sources is comparative and exploratory, and in total, 52% of the sources have been allocated to themselves.

    Conclusion

    51 codes related to the unique characteristics of urban living labs were extracted in 12 categories including historical period, dimensions, components, background factors, goals, principles, process, actors, typology, challenges, consequences and application stages of the final solution have been classified, which make up the theoretical model of urban living labs.

    Keywords: Living labs, urban living labs, sustainable transition, open innovation, Meta-analysis
  • حافظ مهدنژاد، احمد زنگانه*

    در طول سه دهه گذشته، دانش ، خلاقیت و اطلاعات بیشترین تاثیر را بر توسعه شهرها گذاشته اند. به گونه ای که راهبردهای توسعه دانش بنیان نقش مهمی در حمایت از توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلی شهرها ایفا می کنند. بر همین اساس، شهرها برای جذب و حفظ صنایع و کارکنان دانش بر، راهبردهای مختلفی را اتخاذ می نمایند. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی توسعه و تحقق پذیری شهر دانش بنیان جهت کاربست آن برای برنامه ریزی و مطلوبیت بخشی به شهرهای آینده کشور می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و از لحاظ هدف، اکتشافی است. پارادایم حاکم بر این پژوهش، تفسیرگرایی است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش شناسی آن، نمونه کاوی می باشد. از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری شامل پژوهش هایی است که از سال 2005 تا 2023 در حوزه شهر دانش بنیان انجام شده است. از روش مرور سیستماتیک ادبیات برای تحلیل داده ها استفاده شده که دارای پنج مرحله متشکل از تعریف، جست و جو، انتخاب، تحلیل و سنتز می باشد. بر اساس نتایج، بیش از 60 درصد منابع پژوهش مربوط به 10 سال اخیر (2013-2023) بوده اند. سهم مقاله ها، کتاب و پایان نامه ها از منابع پزوهش، به ترتیب برابر با 83 درصد، 10 درصد و 7 درصد می باشد. نتایج حاصل از کدگذاری باز نشان دهنده آن است که 96 کد برای توسعه و تحقق پذیری شهر دانش بنیان وجود دارد. این کدها در نه مفهوم (عوامل سیاسی-قانونی، برنامه ریزی استراتژیک، رویکرد، پیشران های توسعه دانش بنیان، شاخص های کارکردی، پایه علمی، ابعاد، بستر جغرافیایی- کالبدی و مجموعه های سیاست گذاری و راهبردی) و شش کد محوری (شرایط علی، شرایط زمینه ای، مقوله محوری، شرایط مداخله گر (میانجی)، پیامدها و راهبردها) طبقه بندی شده اند. در نتیجه، مدل نظری توسعه شهری دانش بنیان منوط به وجود شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، مقوله محوری، پیامدها و راهبردها است.

    کلید واژگان: دانش, آینده, شهر, کیفی, مرور سیستماتیک
    Hafez Mahdnejad, Ahmad Zanganeh*

    During the last three decades, knowledge, creativity and information have had the greatest impact on the development of cities. In such a way that knowledge-based development strategies play an important role in supporting the local economic, social and cultural development of cities. On this basis, cities has adopt different strategies to attract and retain industries and knowledge workers. The purpose of the current research is conceptual model compilation of the development and realization of the knowledge-based city in order to use it for planning and optimize the future cities of the country. The current research is fundamental and exploratory in terms of purpose. The ruling paradigm of this research is interpretivism. The research approach is qualitative and its methodology is sample mining. Documentary and library studies have been used to collect data. The statistical community includes researches that have been conducted from 2005 to 2023 in the area of knowledge-based city. The systematic literature review method was used for data analysis, which has five steps consisting of definition, search, selection, analysis and synthesis. According to the results, more than 60% of the research sources were related to the last 10 years (2013-2023). The share of articles, books, and dissertations among his scholarly sources is 83%, 10%, and 7%, respectively. The results of open coding show that there are 96 codes for the development and realization of knowledge-based city. These codes have been classified in nine concepts (political-legal factors, strategic planning, approach, drivers of knowledge-based development, functional indicators, scientific base, dimensions, geographical-physical background and policy and strategic sets) and six core codes (causal conditions, contextual conditions, central category, intervening (mediating) conditions, consequences and strategies). As a result, the theoretical model of knowledge-based urban development depends on the existence of causal, contextual, intervening conditions, central categories, consequences and strategies.

    Keywords: post-industrial economy, knowledge-based urban development, knowledge-based cities, knowledge, future
  • حافظ مهدنژاد*
    الگوی شهر 15 دقیقه ای بر برنامه ریزی شهری مبتنی بر نیازها و ترجیحات شهروندان، تشویق سفرهای کوتاه و فعالیت های محله مبنا تمرکز دارد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر، ارایه الگوی نظری تحقق پذیری شهر 15 دقیقه ای به مثابه الگوی مجاورت فعالیت ها و پیاده روگستری در برنامه ریزی شهری است. پژوهش حاضر از نوع توسعه ای-کاربردی و روش آن، کیفی با تاکید بر روش فراترکیب است. جامعه آماری مشتمل بر تمام پژوهش های انجام شده در خصوص شهرهای 15 دقیقه ای در بازه زمانی 2016 تا 2022 می باشد. حجم نمونه شامل 38 مقاله و مستندی است که بر اساس اصول ده گانه برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی انتخاب گردید. ابتدا 123 منبع یافت شد که 35 منبع با بررسی عنوان و 22 منبع با غربال گری چکیده حذف، سپس محتوای 66 منبع ازلحاظ محتوا و کیفیت تحلیل و درنهایت، 38 منبع جهت تحلیل نهایی انتخاب گردید. بر اساس نتایج پژوهش، بیشترین فراوانی منابع مربوط به سال 2022 است (47 درصد منابع). حدود 81 درصد از منابع مربوط به سال های 2022 و 2021 می باشد. 16 درصد از منابع انتخاب شده مربوط به سال های 2020 و 2019 است. ازلحاظ گونه شناسی منابع، 79 درصد منابع از نوع مقاله های علمی چاپ شده است (تعداد 30 مورد). ازلحاظ نوع پژوهش، تعداد پژوهش های کمی، کیفی و آمیخته به ترتیب 21، 13 و 4 مورد است. نتایج بیانگر 79 کد استخراجی است که در هفت مقوله متشکل از ارکان (مجاورت، تراکم، تنوع و همه جا گستری)، کارکردهای اساسی، انقلاب دیجیتالی شدن، ملاحظات زیست محیطی و تغییر اقلیم، زیرساخت های انطباقی و ترکیبی، انسجام و دربرگیرندگی اجتماعی و شاخص های کمی طبقه بندی شده اند. برای کنترل مفاهیم استخراجی و پایایی پژوهش از شاخص کاپا استفاده شده است. مقدار این شاخص در پژوهش حاضر، برابر با 761/0 در سطح معناداری 000/ 0 است که نشان دهنده پایایی مناسب نتایج پژوهش (بالاتر از 6/0) می باشد.
    کلید واژگان: شهر 15 دقیقه ای, شهر قابل پیاده روی, شهر آینده, اجتماع 15 دقیقه ای, روش فراترکیب
    Hafez Mahdnejad *
    The 15-minute city model focuses on urban planning based on the needs and preferences of citizens, encouraging short trips and neighborhood-based activities. Based on this, the aim of the current research is theoretical model presentation of the 15-minute city realization as the proximity of activities and walkability model in urban planning. The current research is developmental-applied type and its method is qualitative with an emphasis on Meta-synthesis method. The statistical community includes all the researches conducted regarding 15-minute city model in the period from 2016 to 2022. The sample size includes 38 articles and documents that were selected based on the ten principles of the Critical Assessment Skills Program. First, 123 sources were found, Then 35 sources were removed by examining the title. 22 sources were removed by abstract screening. In the next step, the content of 66 sources was analyzed in terms of content and quality, and finally, 38 articles were selected for final analysis. Time analysis of research sources shows that the highest frequency is related to 2022, which is equivalent to 47% of the sources. About 81% of the sources are related to the years 2022 and 2021. 16% of the selected sources are related to the years 2020 and 2019. In terms of sources typology, 79% of the sources are scientific articles. In terms of the research type, the number of quantitative, qualitative and mixed researches is 21, 13 and 4 respectively.. The results show 79 extracted codes in seven categories are classified. These seven categories are: pillars (proximity, density, diversity and ubiquity), basic functions, digitalization revolution, environmental considerations and climate change, adaptive infrastructures, cohesion and social inclusion, and quantitative indicators. The value of the Kappa index (0.761 at a significance level of 0.000) indicates the appropriate reliability of the research results (above 0.6).
    Keywords: 15-minute City, Walkable City, Future City, 15-minute Community, Meta-Synthesis Method
  • حافظ مهدنژاد*، وحید بارانی، فریاد پرهیز

    بافت های فرسوده به خاطر ویژگی های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی-محیطی، به شدت مستعد وقوع جرم و بزهکاری هستند. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر خوانش و اولویت بندی مولفه های تاثیرگذار بر تحقق پذیری شهر امن در بافت های فرسوده شهری در پهنه مرکزی شهر تهران است. جامعه آماری شامل ساکنان بافت های فرسوده مناطق 11 و 12 شهر تهران، است که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 400 نفر است. از روش های تحلیل عاملی تاییدی، بارتلت، آزمون کالموگروف- اسمیرنف، ماتریس ضرایب همبستگی و تحلیل مسیر، برای تحلیل داده ها استفاده گردید. از نرم افزار LISREL8.8 برای تحلیل داده ها استفاده گردید. بر اساس نتایج آزمون های کیسر/ مییر/ الکین (برابر 66/0)، کفایت تعداد نمونه تایید و بر مبنای آزمون معناداری بارتلت (001/0P< ؛ 105 =df ؛ 040/738 =X2) فرضیه نبود همبستگی بین متغیرها رد شده است. بر اساس یافته های پژوهش، توزیع کلیه روابط موجود در مولفه ها و متغیرهای پژوهش نرمال است. میزان آماره T برای متغیرهای پژوهش مشتمل بر احساس امنیت، نورپردازی، معابر، الگوی فعالیت ها و کاربری ها، کیفیت محله های مسکونی، فرم فضا، هویت شهروندان، تراکم جمعیت، نظارت اجتماعی، اشتغال و مسکن به ترتیب برابر با 52/10، 29/8،  18/5، 62/9، 79/8، 88/9، 29/10، 11/7، 56/4، 61/9 و 69/8 است. با عنایت به مقدار آماره T و سطح معناداری مناسب آنها (001/0)، این متغییرها بر تحقق پذیری شهر امن در بافت های فرسوده شهری در پهنه مرکزی شهر تهران تاثیر بارزی دارند.  بر اساس مدل تحلیل مسیر، مولفه احساس امنیت با ضریب 20/0 بیشترین تاثیر را داشته و پس از آن مولفه های نورپردازی، معابر، الگوی فعالیت ها و کاربری ها، کیفیت محله های مسکونی، فرم فضا، هویت شهروندان، تراکم جمعیت، نظارت اجتماعی و اشتغال با ضریب به ترتیب با ضریب 15/0،  14/0، 10/0،  09/0، 07/0،  06/0، 05/0، 03/0  و 04/0  در اولویت های بعدی قرار دارند.

    کلید واژگان: شهر امن, احساس امنیت, شاخص های کالبدی, بافت های فرسوده, شهر تهران
    Hafez Mahdnejad *, Vahid Barani, Faryad Parhiz

    Worn tissues are highly prone to crime due to their social, economic, cultural and physical-environmental characteristics. Accordingly, the purpose of this study is Influential components prioritization on inhabitants security of urban worn textures in Central area of Tehran. The present study is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method. The statistical population includes the worn tissues residents in the 11th and 12th districts of Tehran.The sample size is estimated at 400 based on the Cochran's formula. Various methods have been used for analysis for the safety assesment of residents such as confirmatory factor analysis, Bartlett, Kalmogorov-Smirnov test, correlation coefficient matrix and path analysis. LISREL8.8 software is used for data analysis. The results of Kiser / Meyer / Alkin (KMO) sampling adequacy tests are equal to 0.66. As a result, the adequacy of the number of samples is confirmed. Based on Bartlett significance test (P <0.001; df = 105; X2 = 040/740), is rejected the hypothesis of no correlation between variablesThe research findings has indicate that based on the results of Kalmogorov-Smirnov test, the distribution of all relationships is normal in the components and variables of the research. The amount of T-statistics for research variables including feeling of security, lighting, passages, pattern of activities and uses, quality of residential areas, form of space, citizen identity, population density, social monitoring, employment and housing are equal to 10.52, 8/29 , 5/18, 9/62, 8/79, 9/88, 10/29, 7/11, 4/56, 9/61 and 8/69 respectively. These variables have a significant effect on the security of worn textures residents in the central area of Tehran, considering the value of T-statistics and their appropriate level of significance (0.001). According to the route analysis model, the component of feeling safe had the most effect with a coefficient of 0.20. Then, components have had the greatest impact such as Lighting(with a coefficient of 0.15), passages(0.14), pattern of activities and uses(0.10), quality of residential areas(0.09), form of space(0.07), identity of citizens(0.06), population density(0.05), social monitoring(0.03) and finally employment(0.04).

    Keywords: Safe city, Feeling of security, Physical indicators, Worn tissues, Tehran
  • حافظ مهدنژاد*، احمد زنگانه

    امروزه توسعه شهرهای دانش بنیان به یکی از راهبردهای توسعه فراگیر و یکی از موثرترین پارادایم های شهرهای پایدار آینده تبدیل و هزاره جدید به نام عصر شهرهای دانش بنیان نام گذاری شده است. با وجود این، تولید فضا در شهرهای دانش بنیان، الزامات خاص خود را دارد. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، واکاوی تولید فضا و شکل گیری پهنه های دانش بنیان با استفاده از نظریه هنری لوفور است. پژوهش حاضر از نوع نظری-بنیادی و روش آن، توصیفی-تحلیلی است. هستی شناسی پژوهش حاضر، ترکیبی از عوامل فیزیکی، ذهنی و زیسته و شناخت شناسی آن تاویلی و تفسیری است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که بر اساس نظریه هنری لوفور، تولید فضا در شکل فیزیکی (تبدیل منطقه بندی محدوده از «22 ای» (صنعتی) به «22 ات ساین » (فعالیت های بهره ورانه جدید دانش بنیان)؛ ایجاد پهنه ای بر مبنای کاربری ترکیبی، تنوع، فشردگی و تراکم شهری؛ ایجاد خوشه های مختلف مشتمل بر انرژی، رسانه، فناوری اطلاعات و ارتباطات و فناوری پزشکی و راه اندازی سامانه ات ساین 22 کارآفرینان؛ بارسلون اکتیوا، مرکز رشد بارسلون و پالتفرم های لندینگ ات ساین 22، ذهنی (انطباق بافت جدید با اقتصاد جدید؛ جذاب نمودن فضا برای جذب نخبگان، انعطاف پذیری بلند مدت و تضمین پایداری در آینده؛ نقش برنامه ریز و تسهیل بخش دولت و شهرداری؛ سابقه شهر بارسلونا در زمینه کاربست کاربری ترکیبی و صنایع خلاق) و زیسته (ساختمان مدیاتیک به عنوان مرکز ارتباطی و نقطه ملاقات برای مشاغل، دانشجویان، کارآفرینان، مراکز تحقیق و توسعه و موسسات فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ ترویج رویداد برکفست آپدیت ات ساین 22 جهت ایجاد ارتباط متقابل بین جامعه متخصصان و ایجاد احساس تعلق به مکان؛ اجرای برنامه هایی مانند منطقه دیجیتال جهت آشنا نمودن پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و والدین منطقه با برنامه های آموزشی دیجیتال؛ تاسیس پردیس شهر هوشمند، جهت ایجاد فضای جدیدی برای نوآوری شهری از طریق گردهم آوردن شرکت ها، موسسات، دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی فناوری اطلاعات و ارتباطات، اکوسیستم های نوآوری و برنامه ریزی شهری) در پهنه های دانش بنیان اتفاق افتاده است.

    کلید واژگان: تولید فضا, فضای فیزیکی, فضای ذهنی, فضای زیسته, پهنه های دانش بنیان
    Hāfez Mahdnejād *, Ahmad Zangāneh

    Nowadays, the development of knowledge-based cities has become one of the pervasive strategies for sustainable urban development and one of the most effective paradigms for future sustainable cities. In fact, the new millennium has been designated as the era of knowledge-based cities. However, the production of space in knowledge-based cities has its own requirements. Therefore, this research aimed to explore the production of space and the formation of knowledge-based zones using Henry Lefebvre's theory. The research was theoretical-foundational in nature, and its method was descriptive-analytical. The ontology was a combination of physical, mental, and organic factors, and its epistemology was interpretive and hermeneutic. The results of the research indicated that, based on Henry Lefebvre's theory, the production of space in knowledge-based cities includes physical aspects such as transforming the zoning of an area from "22i" (industrial) to "22 @" (new knowledge-based activities), creating zones based on mixed land use, urban diversity, density, and compactness, establishing various clusters consisting of energy, media, information and communication technology, and medical technology, and launching the 22@ Entrepreneurship System, Barcelona Activa, and Landing Platforms. Furthermore, it encompasses mental aspects such as adapting the new fabric to the new economy, making the space attractive for attracting elites, long-term flexibility, and ensuring sustainability in the future, as well as the role of urban planners and facilitators, and Barcelona's history in the application of mixed land use and creative industries. Additionally, the organic aspects include the creation of a mediatheque building as a communication center and meeting point for professionals, students, entrepreneurs, research and development centers, and information and communication technology institutions; promoting the Breakfast Update event 22@ to establish mutual communication between the specialist community and creating a sense of belonging to the place; implementing programs such as the Digital District to familiarize the older generation with digital educational programs; establishing a smart city campus to create a new space for urban innovation by bringing together companies, institutions, universities, and research centers in the field of information and communication technology; and fostering innovation ecosystems and urban planning within knowledge-based zones.

    Keywords: production of space, physical space, mental space, lived space, knowledge-based areas
  • حافظ مهدنژاد، داود امینی قشلاقی*، محمدعلی خضاب
    هدف و زمینه

    آمایش سرزمین از طریق شناخت ظرفیت های مناطق، کارآمدی اقتصادی، وحدت و یکپارچگی سرزمین، گسترش عدالت منطقه ای، حفظ محیط زیست، حراست از میراث فرهنگی و رفع محرومیت ها بر ایمنی گردشگران تاثیر می گذارد. لذا، هدف پژوهش، تحلیل رابطه دوسویه آمایش سرزمین در ایمنی گردشگران شهر تهران است.

    روش

    این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل محدوده قانونی شهر تهران در سال 1401 است. حجم نمونه پژوهش شامل 384 نفر است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، برآورد شده است. روش نمونه گیری، تصادفی ساده و ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه است. پایایی پرسش نامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 77/0 است.

    یافته ها

    شاخص آمایش سرزمین در حوزه گردشگری شهر تهران با میانگین 36/2 و شاخص ایمنی گردشگری در شهر تهران با میانگین 67/2 پایین تر از حد متوسط قرار دارد. بر اساس، آزمون تی تک نمونه ای، میانگین شاخص آمایش سرزمین و ایمنی گردشگران به طور معناداری پایین تر از حد متوسط برآورد شده است. برمبنای تحلیل الگوی معادلات ساختاری، ضرایب بارهای عاملی تمامی مولفه ها بیشتر از 55/0 است. برآورد مقادیر ضریب همبستگی پیرسون، بیانگر این است که رابطه معناداری بین متغیر آمایش سرزمین با شاخص ایمنی گردشگری در کلان شهر تهران وجود دارد.

    نتیجه گیری

    رابطه معناداری بین آمایش سرزمین و مولفه های آن با ایمنی گردشگران (دسترسی به مراکز انتظامی، زیرساخت های بهداشتی، شبکه دیجیتال، سیستم ناوبری، و غذا و دارو و...) در تهران وجود دارد که براساس نتایج پژوهش، در حد متوسط برآورد می شود. مهم ترین نتیجه پژوهش، عینیت یافتن دیدگاه درهم تنیدگی مولفه های آمایش سرزمین و ایمنی گردشگران، است. نگاهی که می کوشد رابطه برنامه ریزی آمایش سرزمین و ایمنی گردشگران در تهران را به شکل شبکه ای از عامل ها و کنش گرها در دستور کار قرار دهد.

    کلید واژگان: گردشگران, آمایش سرزمین, ایمنی گردشگران, ضریب همبستگی, کلانشهر تهران
    Hafez Mahdnejad, Davood Amini Gheshlaghi *, Mohammadali Khezab

    Purpose and context: 

    land development affects the safety of tourists through recognizing the capacities of regions, economic efficiency, unity and integrity of the land, expanding regional justice, preserving the environment, protecting cultural heritage and removing deprivations. Therefore, the aim of the research is to analyze the two-way relationship of land use in the safety of tourists in Tehran.

    Method

    This research is applied and its method is descriptive-analytical. The statistical community includes the legal boundaries of the city of Tehran in 1401. The size of the research sample includes 384 people, which was estimated using the Karjesi and Morgan table. The sampling method is simple random and the data collection tool is a questionnaire. The reliability of the questionnaires is based on Cronbach's alpha coefficient of 0.77.

    Findings

    Land improvement index in the field of tourism in Tehran city with an average of 2.36 and tourism safety index in Tehran city with an average of 2.67 is lower than average. Based on the one-sample t-test, the average index of land use and tourist safety is significantly lower than the average. Based on the structural equation model analysis, factor loading coefficients of all components are more than 0.55. The estimation of Pearson's correlation coefficient indicates that there is a significant relationship between the land use variable and the tourism safety index in Tehran metropolis.

    Conclusion

    There is a significant relationship between land preparation and its components with the safety of tourists (access to law enforcement centers, health infrastructure, digital network, navigation system, and food and medicine, etc.) in Tehran, which is estimated as average based on the research results It can be The most important result of the research is finding the objectivity of the point of view of the intertwining of the land use components and the safety of tourists. A view that tries to put the relationship between land development planning and tourist safety in Tehran in the form of a network of agents and activists.

    Keywords: Tourists, Spatial Planning, tourist safety, correlation coefficient, Tehran metropolice
  • حافظ مهدنژاد*، احمد زنگانه، فریاد پرهیز
    مقدمه

    فرصت ها و موانع مکانی- فضایی، اجتماعی و اقتصادی به عنوان عوامل تشویق کننده یا بازدارنده در مقابل وقوع جرایم عمل می کنند. براساس آمار رسمی، میزان جرایم ارتکابی منطقه 12، بیش از سایر مناطق شهر تهران است. منطقه 12 دارای 17/3 درصد کل جمعیت و 7/2 درصد  کل مساحت شهر تهران است، اما 32/9  درصد جرایم شهر تهران در آن رخ داده است. هدف پژوهش حاضر تبیین علل شکل گیری کانون های جرم خیز در منطقه 12 کلانشهر تهران بر اساس مولفه های نظریه مکان انحرافی (مشتمل بر فقر، فرسودگی، تراکم، کاربری اراضی و سیالی جمعیت) است.

    داده و روش

    پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل محدوده قانونی منطقه 12 در سال 1395 است. حجم نمونه شامل 70 نفر از خبرگان، کارشناسان، مدیران، انجمن های مدیریت و مشارکت شهری شهروندی و منطقه شهرداری 12 است که به صورت گلوله برفی انتخاب شده اند. همینطور جرایم به وقوع پیوسته در سال 1395، مبنای تحلیل های آماری قرار گرفته اند. از روش های آماری گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی و آماره T استفاده شده است. از نرم افزارهای Arc GIS و SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شده است.

    یافته ها: 

    بر اساس یافته های پژوهش، تمرکز جرم در پهنه های ارگ پامنار، فردوسی-لاله زار، بهارستان سعدی، مختاری تختی، ژاله آبسردار قیام، کوثر، دروازه غار شوش و سیروس است. بیشترین درصد جرایم در بلوک های  60 -40، 80-60، 100-80 درصد بی دوام رخ داده است. به ترتیب بیشترین جرم در کاربری های تجاری (55 درصد کل جرایم)، مسکونی (07/21 درصد)، خدماتی (82/9 درصد)، صنعتی و کارگاهی (96/6 درصد)، حمل و نقل و انبارداری (46/4 درصد) و فضای سبز (78/1 درصد) اتفاق افتاده است. سیال بودن جمیعت شب (240 هزار نفر) و روز(2 میلیون نفر)  موجب پدیده  شب مردگی و جرایم شهری در این منطقه شده است.

    نتیجه گیری:

     بر اساس آزمون t تک نمونه ‎ای، مقدار معناداری مولفه های نظریه مکان انحرافی کمتر از 05/0 است، بنابراین بین آن ها و شکل گیری کانون های جرم خیز در منطقه 12 رابطه معنادرای وجود دارد. عدم مطلوبیت مولفه های فقر، فرسودگی، تراکم، کاربری اراضی و سیالی جمعیت (کمتر از 3)، به علت منفی بودن آماره های t، حدهای بالا و پایین و پایین بودن میانگین در منطقه 12 تایید شده است.

    کلید واژگان: کانون های جرم خیز, بافت فرسوده, نظریه مکان انحرافی, منطقه 12 شهر تهران
    Hafez Mahdnejad *, Ahmad Zanganeh, Faryad Parhiz
    Introduction

    The 12 District population is equivalent to 17.5 percent of the Tehran population total and covers 2.7 percent of the Tehran area total; However, 32.9 percent of Tehran's crimes was committed in 12 District. The purpose of the present research is causes explanation of Hot-spot crimes formation in Tehran Metropolitan 12 District based on location deviation theory components (poverty, worn texture, density, and land use and population fluidity).

    Data and Method

    This article is an applied and descriptive-analytic one. Graphical statistical models have been used to spatial patterns identification of crime distribution in the city. For the data analysis, has used graphic-based statistical methods in GIS and T-statistics and Arc / GIS and SPSS software.

    Results

    Crime concentration has happened in the Arg Pamenar, Ferdowsi-Laleh Zar, Baharestani Saadi, Mokhtari Takhty, Jaleh Absardar Qayyam, Kowsar, Gushesh Shoosh and Siruszones. The crimes percentage highest occurred in worn out blocks of 60-40 percent, 80-60 percent, 100-80 percent. The crime rates highest were in commercial use (55 percent of total crimes), residential (21.07 percent), services (9.22 percent), industrial and workshop (6.96 percent). The population fluidity of the night (240 thousand people) and the day (2 million people) has caused the phenomenon of night-life and urban crime.

    Conclusion

    Based on the one-sample t-test, the significance value of the research components is less than 0.05. The inadequacy of the components of poverty, burnout, density, land use and population fluidity (less than 3) has been confirmed due to the negative t-statistics, high and low limits and low average in region 12.

    Keywords: Mass-prone foci, worn tissue, Deviant Place Theory, Area 12 of Tehran
  • حافظ مهدنژاد*، احمد زنگانه

    مدل شهر هم‏گرا بیش از همه بر تحقق تمام اصول پایداری در سطح محله‏های شهری تاکید دارد. در این میان، محله Bo01 به عنوان یک نمونه پیش رو جهانی در زمینه توسعه شهری پایدار شناخته می‏شود که استانداردهای بلندپروازانه زیست محیطی و ارتقای کیفیت زندگی ازجمله اهداف مهم آن به شمار می‏آید. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، خوانش مولفه‏های شهر هم‏گرا براساس مشخصه‏های محله Bo01 است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی  تحلیلی است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که کلاس تام در طراحی محله Bo01 بر مدل کیفیت/زمان متمرکز شده است. مهم‏ترین مولفه‏های شهر هم‏گرا متشکل از بهره‏گیری 100 درصد انرژی‏های تجدید‏پذیر، طراحی سازگار با محیط زیست، فضای سبز، تنوع زیستی، مدیریت آب، مدیریت پسماند، حمل ونقل پایدار و فضاهای اجتماعی و زیبایی‏شناسی است. تراکم جمعیت در محله Bo01، 43 نفر در هکتار و تراکم ناخالص معادل بیش از 26 واحد مسکونی در هکتار است. حدود 50 درصد از محله را فضای باز تشکیل می‏دهد. 1400 متر مربع کلکتور خورشیدی در ساختمان‏های آپارتمانی و 200 متر مربع از آن ها در فضاهای خالی وجود دارد. هر خانوار فقط 7/0 جای پارک دارد. درنتیجه، محله Bo01، منعکس کننده یک مدل برای محله آینده و پایدار است که ساختار آن براساس اهداف زیست‏محیطی با تمرکز بر انرژی، محدودیت استفاده از خودرو، تشویق پیاده‏روگستری، گسترش مسیرهای دوچرخه‏سواری، مدیریت آب و پسماند و مراقبت از چشم‏انداز طبیعی است.

    کلید واژگان: شهر همگرا, شهر پایدار, کلاس تام, مالمو, Bo01
    Hafez Mahdnejad *, Ahmad Zanganeh

    The Symbio City model emphasizes above all the realization of all sustainability principles at the level of urban neighborhoods. In the meantime, Bo01 neighborhood is known as a leading global example in the field of sustainable urban development, which includes ambitious environmental standards and improving the quality of life among its important goals. Based on this, the aim of the current research is the components reading of the Symbio City based on the characteristics of Bo01 neighborhood. The current research is of applied type and its method is descriptive-analytical. The results of the research show that Tom's class focused on the quality/time model in Bo01 neighborhood design. The most important components of the Symbio City are the use of 100% renewable energy, environmentally friendly design, green space, biodiversity, water management, waste management, sustainable transportation, and social and aesthetic spaces. There are 1400 square meters of solar collectors in apartment buildings and 200 square meters of them in empty spaces. Each household has only 0.7 parking spaces. Bo01 neighborhood has a lot of variety in terms of architecture and landscape, and has been created by combining the environment and creativity, an attractive place. About 50% of the area is open space, many social spaces are designed in a diverse landscape. In other words, the density of 26 residential units per gross hectare has balanced 50% of open space allocation.

    Keywords: Symbio City, Sustainable city, class Tom, Malmö, Bo01
  • حافظ مهدنژاد *، حسین مرادی مخلص
    زمینه و هدف

    یکی از مهم ترین ابزارها برای شناسایی و درک الگوهای مکانی وقوع جرم، سیستم اطلاعات جغرافیایی است که ارتباط بین جرم و مکان را کشف می‌کند. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر، بررسی کاربست سیستم اطلاعات جغرافیایی در شناسایی جغرافیای بزه سوء مصرف مواد مخدر در شهر کرمانشاه و رتبه‌ بندی عوامل بر شکل ‌گیری آن‌ها است.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن، توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری مربوط به محدوده قانونی شهر کرمانشاه در سال 1400 است. در پژوهش حاضر برای تعیین کانون های بزه سوء مصرف مواد مخدر از بیضی انحراف معیار و مرکز میانگین، آماره موران و تراکم کرنل در محیط GIS استفاده گردید. جهت رتبه بندی عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری کانون های تمرکز بزه سوء مصرف مواد مخدر از آزمون فریدمن و آماره T استفاده شده است.

    یافته‌ ها: 

    میزان شاخص موران (برابر 58/0) و مقدار Z (80/71) نشان دهنده خوشه ای بودن کل جرایم در محدوده شهر کرمانشاه است. میزان شاخص شاخص موران در پراکندگی نقاط مربوط به حمل مواد مخدر، نگهداری مواد مخدر، تولید آلات و ادوات ساخت و استعمال مواد مخدر، خرید وفروش مواد مخدر و استعمال مواد مخدر به ترتیب برابر با 93/0، 87/0، 99/0، 98/0 و 99/0 است که با توجه به مقدار Z توزیع نقاط این جرایم از نظر آماری خوشه ای می باشد.

    نتیجه‌گیری:

     متغییرهایی نظیر بیکاری، فقر، اعتیاد، تحصیلات، فقدان کنترل بوستان ها و پارک ها توسط نگهبانی، فاصله زیاد نسبت به مراکز انتظامی و امنیتی، وجود بافت های فرسوده و نابسامان و زاغه ای، اختلافات خانوادگی و از هم گسیختگی خانواده، ساختمان های نیمه کاره، نبود نظارت رسمی و غیررسمی و عدم شکل گیری شبکه ‌های محله ‌ای به ترتیب بیشترین تاثیر در شکل گیری کانون های جرم خیز در شهر کرمانشاه را دارند. پیشنهادهایی نظیر مشارکت خیرین و بهره گیری از ظرفیت های مردمی؛ تقویت همکاری های بخشی و فرابخشی و پژوهش محوری جهت در مبارزه با مواد مخدر در شهر کرمانشاه موثر است.

    کلید واژگان: جرم, کانون, جرم خیز, سوء مصرف مواد مخدر, شهر کرمانشاه
    Hafez Mahdnejad *, Hossein Moradimokhles
    Background and Aim

    Geographic information system is one of the most important tools for identifying and understanding spatial patterns of crime that reveals the relationship between crime and place. Accordingly, purpose of the present research is Geographic Information System (GIS) application in geography identification of drug abuse crime in Kermanshah.

    Methodology

    The present research is of applied type and its method is descriptive-analytical. The statistical population is related to the legal boundaries of Kermanshah city in 2020. For the centers determination of drug abuse have been used methods such as standard deviation oval and mean center, Moran statistics and kernel density in GIS environment. Friedman test was used to rank the factors affecting the formation of drug abuse focus centers.

    Results

    Moran's index (equal to 0.58) and Z value (71.80) indicate the clustering of all crimes within Kermanshah city. Moran index in the distribution of drug-related points, drug storage, drug transportation and storage, purchase and sale and transportation and drug storage and trafficking and purchase and sale and transportation and drug storage, respectively, equal to 0.93, 0.87, 99, . 0.0, 0.98 and 0.99. Therefore, the distribution of the points of these crimes is statistically clustered.

    Conclusion

    Variables have the greatest impact on the formation of crime hotspots in Kermanshah, respectively. These variables include unemployment, poverty, addiction, education, lack of control over parks by guards, a long distance from law enforcement and security centers, the presence of worn and disordered tissues and slums, family disputes and family breakdown, semi-finished buildings, lack of formal and informal supervision and lack of formation of neighborhood networks. suggestions such as the participation of donors and the use of people's capacities; Strengthening sectorial and extra-sectorial cooperation and central research is effective in the fight against drug abuse in Kermanshah city.

    Keywords: Crime, Crime Center, Drug Abuse, Kermanshah
  • حافظ مهدنژاد*، سید جمال الدین صمصام شریعت

    تامین مسکن ارزان قیمت برای گروه های کم درآمد موجب حفاظت از خانوارهای فقیر در بازار رقابتی مسکن می شود. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، تحلیل واگرایی و شکاف گروه های درآمدی از لحاظ تامین مسکن در کلان شهر اصفهان و بررسی شاخص های کمی و کیفی مسکن در کلان شهر اصفهان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری مربوط به محدوده قانونی شهر اصفهان در سال 1395 است. از مدل های SAW و Topsis، روش «ابونوری»، شاخص دسترسی و شاخص تقاضای مناسب مسکن برای تحلیل داده ها استفاده شده است. متغیرهای پژوهش مشتمل بر نوع تصرف، سطح زیربنا، کیفیت ابنیه، نوع مصالح، تعداد اتاق و بعد خانوار، برخورداری از تسهیلات مسکن درزمینه گروه های کم درآمد شهر اصفهان است.یافته های پژوهش نشان می دهد مقدار ویژه مدل های SAW و Topsis، برای گروه های کم درآمد از میانگین متوسط پایین تر می باشد. بالا بودن ضریب تغییرات در بین گروه های درآمدی حاکی از واگرایی وجود شکاف در بین گروه های درآمدی می باشد. درنتیجه، بر اساس نتایج حاصل از محاسبات مدل های SAW و Topsis، وضعیت کمی و کیفی شاخص های مسکن در بین گروه های کم درآمد در شهر اصفهان در وضعیت مناسبی قرار ندارد. نتایج حاصل از روش ابونوری بیانگر آن است که ضریب جینی هزینه مسکن برای خانوارهای شهری تا سال 1384 روندی نزولی داشت، اما از سال 1385 به بعد شکاف در حال افزایش می باشد. همین طور منحنی لورنز، به افزایش نابرابری در طول زمان صحه گذاشته است. بر اساس شاخص دسترسی به مسکن، دهک کم درآمد در سال 1383 با پس انداز کامل درآمد 75 روز خانوار، می تواند یک مترمربع مسکن را خرید کند؛ اما در پایان سال، 1395 این عدد به 206 روز رسیده است. همچنین در سال 1383، خانوارهای دهک اول با تقریبا 49 سال کار کردن می توانستند مسکن موردنیاز خود را تهیه نمایند، اما در سال 1395 این میزان به 103 سال رسیده است. نتایج برآورد تقاضای موثر مسکن در دهک های درآمدی ازنظر مساحت زیربنا در شهر اصفهان بیانگر آن است که دهک اول تا چهارم در سال 1383 از 4 تا 11 مترمربع توان تامین مسکن را داشته اند؛ اما این اعداد در سال 1395 به 9/1 تا 5 مترمربع کاهش یافته است.

    کلید واژگان: شاخص های مسکن, گروه های کم درآمد, مدل SAW, مدل TOPSIS, کلان شهر اصفهان
    Hafez Mahdnejad *, Sayyid Jamaluddin Samsamshariat
    Introduction

    Housing plays an essential role in the economic development of any country and constitutes % 10-20 of the total economic activity of each country and is also the largest fixed asset of households. The need for housing is not only one of the basic human foundations, but also the standard of living of the people.  Global access to housing has been on the agenda for sustainable development. The right to adequate housing for all urban residents is one of the most important factors in promoting inclusive urban development. In order to promote this right, proponents of urban rights have emphasized the urgent need for real estate agencies, government leaders and municipalities to move forward in urban space through a comprehensive approach to housing development projects.  As affordable housing can provide for low-income urban groups. Accordingly, the aim of the present research is quantitative and qualitative indicators analysis of housing in the metropolis of Isfahan.

    Methodology

    The present study is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method. The statistical population is related to the legal boundaries of Isfahan in 2016. SAW and Topsis models have been used to the data analysis. In this research, have used 16 indicator for status of quantitative and qualitative housing indicators of low-income groups in Isfahans. Quantitative and qualitative indicators of housing for low-income groupshave been analyzed including the type of occupation, infrastructure level, quality of buildings, type of materials, number of rooms and household dimensions, housing facilities in Isfahan.

    Results and discussion

    The total percentage of ownership has increased from %76.2 to %61.5 from 2007 to 2016. However, the share of tenants has increased from %16.6 to %26.3, which is almost double. This indicates the downward trend of this index during the study period.  The amount of rent in the first four deciles was 20.15, 35, 15.7, 25, respectively in 2007 In 2016, it has increased to %57.7, %35.9, %27.5, and % 15. An important point in this regard is the promotion of this index for the fourth decile of the target community. The infrastructure average of residential units in the lower deciles has been decreasing in all deciles from 2007 to 2016. The important point is the large distance between the lower deciles and the upper deciles. While on average %62.8 of the quality of buildings in Isfahan is acceptable, but this index is equal to %36.3 among low-income groups, which is very inappropriate. This shows that the useful life of residential units occupied by these groups is lower than other income groups.  The residential units materials of low-income groups are less resistant than other income groups in Isfahan.  The number of rooms average per household for low-income groups is 2.6. This figure is 2.9 for middle-income groups and 3.2 for high-income groups in Isfahan. While there are only 0.63 room for a person in the lower income grouss, this figure is equal to 1.3 rooms for a wealthy person. Therefore, the results analysis of the individual-to-room index has showed that there is 1.6 people per room in a low-income household. Also, there are 0.78 people for a room in the high-income group. On the other hand, the household dimension is also higher in low-income groups than in other income groups. In terms of housing facility index, the percentage of lower income groups is lower than others. The results of SAW and Topsis models also confirm the quantitative and qualitative status of housing indicators among income groups. The SAW and Topsis score for lower-income groups is lower than the average, and the high rate of change among income groups has indicated divergence and gaps between income groups. Therefore, according to the results of the calculations of SAW and Topsis models, it can be said that the quantitative and qualitative status of housing indicators among low-income groups in Isfahan is not in a good situation.

    Conclusion

    Examination of housing indicators of low-income groups has shown   the low quality of housing in this group in Isfahan. While the average ownership in high-income groups in Isfahan is %70 and for low-income groups is % 35. Therefore, the type of ownership of the owner is lower among the low-income groups of Isfahan than other groups. The average per capita of housing in low-income deciles has been 55 square meters over the past five years. During the same period, this index was equal to 105 square meters for high-income groups. This indicates a declining per capita in low-income deciles. A study of the quality of buildings has showed that %31.3 of low-income housing groups are destructive and only %36.3 are acceptable. However, the percentage of destructive housing in high-income groups is only %8. This indicates a high rate of destruction in the homes of low-income groups, which exacerbates their need for adequate housing. In terms of materials, Residential houses of low-income groups in Isfahan has made of brick or iron and stone (%67) and 10% of metal frame (%8) or concrete (%2). Therefore, the level of their destruction has increased due to the low resistance of the housing materials of low-income groups. So the need for better quality housing is felt more for this class. Per capita room of low-income groups is 0.63 in the city of Isfahan while this rate is 0.85 for medium-income groups and 1.28 for high-income groups. Housing facilities are less suitable among low-income groups. Improper location of low-income groups has exacerbated environmental problems and reduced access to urban facilities and services. n addition, according to the results of calculations of SAW and Topsis methods, it can be said that the quantitative and qualitative status of housing indicators among low-income groups in Isfahan is not in a good situation.

    Keywords: housing indices, Low-Income Groups, SAW Model, TOPSIS Model, Isfahan Metropolis
  • حافظ مهدنژاد*، احمد زنگانه، علیرضا بزرگوار

    شناخت عوامل تاثیرگذار در شکل گیری کانون های جرم خیز موجب آگاهی یافتن مدیران و برنامه ریزان و تدوین راهبردهای مناسب برای ارتقاء امنیت در آن ها می شود.  بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر رتبه بندی عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری کانون های جرم خیز و سنجش تاثیر فقر بر شکل گیری آن ها در شهر  جدید هشتگرد است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری شامل محدوده قانونی شهر جدید هشتگرد در سال 1399 است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران معادل 400 نفر  است. روایی پژوهش با توجه به نظر کارشناسان و خبرگان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ(بیشتر از 7/0) تایید شده است. از آزمون فریدمن، کای اسکویر پیرسون، لایکلی هود، تا او بی کندال، اسپیرمن و تخمین تراکم کرنل برای تحلیل داده ها استفاده شده است. از نرم افزارهای SPSS و Arc GIS و  نرم افزار جانبی Cime Analysis برای تحلیل داده های پژوهش استفاده شده است. بر اساس آزمون فریدمن، عوامل اقتصادی مشتمل بر فقر(با میانگین70/19)، بیکاری(25/19)، نابرابری درآمدی(12/19) و تحرک مسکونی(21/17)، بیشترین تاثیر بر وقوع جرم در شهر جدید هشتگرد دارند. توزیع فضایی جرایم به صورت خوشه ای است و بیشترین جرم در فازهای جدید و فقیرنشین اتفاق افتاده است.  بر اساس نتایج آزمون های آماری کای اسکویر پیرسون، لایکلی هود، تا او بی کندال، اسپیرمن، شدت همبستگی بالایی بین شکل گیری کانون های جغرافیایی جرم در فضاهای پسا کلان شهری  و متغیرهایی نظیر فقر،  نبود حمل ونقل عمومی، تنوع قومی و فرهنگی، تحرک مسکونی و فضاهای بی دفاع شهری وجود دارد.

    کلید واژگان: فقر, جرم, کانون های جرم خیز, فضاهای پیراشهری, هشتگرد
    Hafez Mahdnejad *, Ahmad Zanganeh, Alireza Bozorgvar
    Introduction

    Identifying the influential factors in crime hotspot formation is necessary for managers and planners and the development of appropriate strategies to improve security in cities. Accordingly, the purpose of present research is ranking the factors on crime hotspot formation and the impact of poverty on the generation of these geographic centers in the new city of Hashtgerd. 

    Methodology

    The present research is applied and descriptive-analytical in terms of method. The statistical population includes the legal limits of the new city of Hashtgerd in 2020. The sample size through the Cochran's formula is equivalent to 400 people. The validity of the study has been confirmed according to the opinion of experts and its reliability is verified through Cronbach's alpha (more than 0.7). Friedman test, Pearson Chi-Square, Likelihood Ratio, Kendall’s tau-b, Spearman and kernel density estimation were used for data analysis. Research data has analyzed in SPSS and Arc GIS software and Crime Analysis software. 

    Results and discussion

    According to Friedman test, economic factors have the highest impact on crime in the new city of Hashtgerd which are included poverty (with an average of 19.70), unemployment (19.25), income inequality (19.12) and housing mobility (17.21). The spatial distribution of crime is clustered and most crime has occurred in new and poorer expansion phases. 

    Conclusion

    According to the results of Pearson Chi-Square, Likelihood Ratio, Kendall’s tau-b, Spearman, there is a high degree of correlation between the formation of geographical centers of crime in city areas and variables such as poverty, lack of public transportation, ethnic and cultural diversity, residential mobility and defenseless urban spaces.

    Keywords: Poverty, crime, Poverty zones, Crime Hotspots, Hashtgerd
  • حافظ مهدنژاد*
    مدل شهر هم گرا توانسته است مبانی نظری توسعه پایدار در شهرها را در عرصه عمل اجرایی کند و کارآمدی آن را به منصه ظهور برساند. شهر هم گرا به علت مشخصه مقیاس پذیری آن، قابلیت سازگاری و کاربست در مکان های گوناگون جغرافیایی و شهرهای مختلف اعم از توسعه یافته و درحال توسعه را دارد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل نظری فرآیند تحقق پذیری شهر هم گرا برای بهره گیری سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری در شهرهای کشور است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی-توسعه ای و روش آن، کیفی با تاکید بر روش فراترکیب است. جامعه آماری مربوط به کلیه پژوهش هایی است که از سال 2002 تا 2022 در ارتباط با موضوع شهر هم گرا منتشر شده است. حجم نمونه شامل 37 مقاله و مستندی است که براساس اصول دهگانه برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی انتخاب شده است. ابتدا 11 منبع با بررسی عنوان و 21 منبع با غربال گری چکیده حذف شدند، سپس محتوای 42 منبع از لحاظ محتوا و کیفیت تحلیل شد و درنهایت، 37 مقاله برای تجزیه وتحلیل نهایی انتخاب شدند. بیشترین تراکم مقالات و منابع مربوط به بازه زمانی 2013-2021 است؛ به طوری که بیش از 70 درصد از مقالات انتخاب شده (27 مورد) مربوط به آن است. ضریب کاپای کوهن برای سنجش پایایی درونی و کیفیت برابر با 756/0 با سطح معناداری 000/0 به دست آمد. این رقم نشان دهنده توافق معتبر و مناسب است؛ زیرا بالاتر از 6/0 است. نتایج پژوهش بیان کننده 125 کد در رابطه با شهر هم گرا است که در دوازده مقوله متشکل از دوره مهم تاریخی، برندهای شهر هم گرا، رویکرد (یکپارچه، فراگیر، پاسخگو)، گفتمان توسعه (نهادی، زیست محیطی، فضایی، اجتماعی - فرهنگی و اقتصادی)، عوامل علی، پیامدها (استفاده 100 درصد از انرژی های تجدیدپذیر، کربن صفر، پسماند صفر، برندسازی محلی، پارک های بادی برای تامین برق در محله، بازیافت پسماند غذایی به عنوان بیوگاز برای تولید برق و گرما، مدیریت آب باران از راه بام های سبز، برکه ها، تالاب ها و کانال های آب باران، سبزشدن نمای ساختمان ها، فناوری محورکردن زهکشی آب، ساخت لانه های امن برای پرندگان، اولویت بالای طراحی مسیرهای عابران پیاده و دوچرخه سواری، اقتصاد مبتنی بر صدور فناوری های پاک، حفظ و ارتقای تنوع زیستی، غذای پایدار و محلی و غیره) راهبردها، فرآیند اجرایی، مولفه های کلیدی، سیاست گذاری و برنامه ریزی، کنشگران و و بازیگران در نهایت دانش مورد نیاز دسته بندی شده اند.
    کلید واژگان: توسعه پایدار, شهر هم گرا, رویکرد شهر هم گرا, Bo01, فراترکیب
    Hafez Mahdnejad *
    The Symbio City is one of the models that has been able to implement the theoretical foundations of sustainable development in the field of practice and has brought its efficiency to the fore. Symbio City can adapt and be used in different geographical locations and different cities, both developed and developing due to its scalability characteristic. Based on this, the purpose of the current research is the theoretical model presentation of the realization process of the Symbio City to be used by policymakers and urban planners in the country. The current research is of a practical-developmental type and its method is qualitative with an emphasis on the Meta-synthesis method. The statistical community is related to all the research that has been published from 2002 to 2022 regarding the subject of Symbio City. The sample size includes 37 articles and documents that were selected based on the ten principles of the Critical Assessment Skills Program. First, 11 by examining the title and 21 sources by screening the abstract sources were removed, then the content of 42 sources was analyzed in terms of content and quality, and finally, 37 articles were selected for the final analysis. The highest concentration of articles and sources is related to the period of 2013-2021, so more than 70% of the selected articles (27 cases) are related to this period. Cohen's kappa coefficient to measure internal reliability and quality was equal to 0.756 with a significance level of 0.000. This number shows valid and appropriate agreement because it is higher than 0.6. The results of the research show 125 codes related to the Symbio city, which are divided into twelve categories consisting of important historical period, Symbio city brands, approach (integrated, inclusive, and responsive), development discourse (institutional, environmental, spatial, socio-cultural, and economic), causal factors, consequences (100% use of renewable energies; zero carbon; zero waste; local branding; wind parks to provide electricity in the neighborhood; recycling of food waste as biogas to produce electricity and heat; rainwater management through green roofs, ponds, wetlands and rainwater canals; greening of building facades; technology-oriented water drainage; construction of safe nests for birds; high priority of designing pedestrian and bicycle routes; economy based on the export of clean technologies, preservation and promotion of biodiversity, sustainable and local food, etc.) strategies, implementation process, key components, policy making and planning, activists and finally the required knowledge.
    Keywords: Symbio City, Symbio City Approach, Sustainable Development, Bo01, Meta-synthesis
  • علی اصغر جعفری، حسین مرادی مخلص، حسن اشتری، حافظ مهدنژاد*
    جنگ نرم با هدف تضعیف حلقه های فکری و فرهنگی حاکم بر جامعه و بی ثباتی نظام سیاسی اجتماعی، از گستره وسیعی علیه ایران برخوردار است که در این میان نقش افسران جنگ نرم حایز اهمیت می باشد. بر همین اساس، هدف مقاله حاضر، تدوین مولفه های نقش افسران جنگ نرم در پیشبرد اهداف  گام دوم انقلاب است. پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای- کاربردی، روش آن  «توصیفی- تحلیلی» و رویکردش، کیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان و صاحب نظران در حوزه انقلاب اسلامی است که حجم نمونه از طریق روش نمونه گیری هدفمند(از نوع قضاوتی)، انجام شده است. بر اساس نتایج حاصل از مصاحبه با نخبگان، 31 مولفه برای نقش افسران جنگ نرم در پیشبرد اهداف  گام دوم انقلاب وجود دارد. بیشترین اجماع به ترتیب در خصوص ولایت پذیری و دفاع از حریم ولایت(با کسب امتیاز 2)، تدوین راهبردهای کسری بودجه(با کسب امتیاز 98/1)، تشکیل اتاق فکر برای تدوین راهبردهای عملیاتی گفتمان «ما می توانیم» در جامعه(با کسب امتیاز 97/1)، مطالبه گری از مسیولان در خصوص فسادستیزی(با کسب امتیاز 96/1)، مطالبه گری از مسیولان در خصوص  عدالت گستری(با کسب امتیاز 95/1)، تدوین راهبردهای بهبود معیشت مردم، افزایش ارزش پول ملی و ارتقای قدرت خرید مردم(با کسب امتیاز 94/1) وجود دارد.
    کلید واژگان: جنگ نرم, افسران جنگ نرم, گام دوم انقلاب, اجماع, اولویت
    Ali Asghar Ja’Fari, Hossein Moradimokhles, Hassan Ashtari, Hafez Mahdnejad *
    The soft war to weaken the intellectual and cultural circles ruling the society and the instability of the socio-political system has a broad scope against Iran, and the role of the soft war officers is essential. Accordingly, with the descriptive-analytical method and qualitative approach, the present study has a development-applied aim to formulate the soft war officers’ position in advancing the goals of the revolution’s second phase. The study's statistical population includes experts and thinkers in the Islamic Revolution, and the sample size has been done through purposeful sampling (judgmental). Based on interviews with the elites, there are 31 components to the soft warfare officers’ role in advancing the goals of the revolution’s second phase. The most common consensus is acceptance of the Vilayat and defence of it (2 scores), formulation of budget deficit strategies (1.98 scores), establishing a think tank to formulate an operational plan of the "We Can" discourse in society (1.97 scores), demanding from officials regarding anti-corruption (1.96 scores), demanding from officials regarding justice spread (1.95 scores), formulation of strategies for improving people's livelihoods, increasing the value of the national currency and improving the purchasing power of the people (1.94 scores).
    Keywords: soft war, Soft War Officers, Revolution’s Second Phase, Consensus, Priority
  • حافظ مهدنژاد*، فریاد پرهیز، نورمحمد رضایی، علی مودتی
    زمینه و هدف

    امنیت راهی به سوی پایداری و بخش لاینفک پایداری است و افراد برای به فعلیت رساندن تمام پتانسیل های خود به امنیت وابسته هستند. بر همین مبنا هدف پژوهش حاضر، تحلیل احساس امنیت شهروندان در منطقه 12 کلانشهر تهران بر اساس شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی است.

    روش شناسی

    روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از روش رگرسیون و نرو-فازی می باشد. جامعه آماری شامل 76628 واحد مسکونی در منطقه 12 است که با بهره گیری از فرمول کوکران با خطای 5 % و در سطح اطمینان 95 %، 383 واحد به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید.

    یافته ها

    مولفه احساس امنیت با ضریب بتای(623/0) قوی ترین مولفه پیش بین است. پس از آن به ترتیب مولفه های نورپردازی، معابر، الگوی فعالیت و کاربری ها، کیفیت محله های مسکونی، فرم فضا، هویت شهروندان، تراکم جمعیت، نظارت اجتماعی، اشتغال و مسکن قرار دارند که ضریب بتای آنها به ترتیب  563/0، 509/0، 501/0، 497/0،  493/0،  491/0،  423/0،  319/0 ، 302/0 و 218/0 است.

    نتیجه گیری

    بین شاخص های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی با احساس امنیت در منطقه 12 کلانشهر تهران رابطه مستقیمی وجود دارد. بر اساس مدل نرو-فازی، در خصوص شاخص های کالبدی، ناامن بودن معابر منطقه و بالابودن میزان نفوذ موتورسواران به عرصه پیاده رو؛ در زمینه شاخص های اجتماعی، ازدحام جمعیت در طول شبانه روز در بعضی قسمت های منطقه 12 و وجود فضای خلوت؛ در زمینه شاخص های اقتصادی، بالابودن نرخ بیکاری در منطقه و بالابودن هزینه های معیشتی در منطقه 12 کلانشهر تهران دارای کمترین میزان خطا در داده های تست و آموزش هستند.

    کلید واژگان: جرم, احساس امنیت, مدل نرو-فازی, منطقه 12
    hafez mahdnejad *, faryad parhiz, noormohammad rezaei, Ali Mavaddati
    Background and Aim

    Security is a path to stability and an integral part of sustainability. Individuals depend on security to realize all their potential. Therefore, the purpose of the present research is security feeling analysis of worn tissues residents in Tehran metropolis 12 district based on social, economic and physical indicators.

    Methodology

    The method of this research is descriptive-analytical and it uses regression and neuro-fuzzy method.The population consisted of 76,628 residential units in the 12th district. Using Cochran formula with 5% error and 95% confidence level, 383 units were selected as sample size.

    Findings

    Security feeling is predictive component strongest with beta coefficient (0.623). They are followed by lighting, passages, patterns of activity and uses, quality of housing, space form, citizens' identity, population density, social surveillance, employment and housing components. Their beta coefficients are 0/563, 0/509, 0/501, 0/497, 0/493, 0/491, 0/423, 0/319, 0/302 and 0/218 respectively.

    Conclusion

    There is a direct relationship between physical, economic and social indicators with feeling of security in Tehran metropolis 12 district.Based on the neuro-fuzzy model, data physical indices such as insecurity of area passages and high level of infiltration of motorcyclists to pedestrians have the lowest error rates in test and training. Social indicators such as overcrowding in some parts of District 12 and the presence of backyard space have the lowest error rates in test and training data. Economic indicators such as rising unemployment in the region and rising living costs in the have the lowest error rates of test and training data in Tehran metropolis 12 district.

    Keywords: Crime, Security Feeling, Neuro-Fuzzy Model, 12 district
  • حافظ مهدنژاد*
    تکنوپلیس به کریدور شهری با تراکم بالایی از صنایع خلاق مبتنی بر فناوری و مجموعه ای قوی از ابتکارهای دولتی، خصوصی و دولتی - خصوصی گفته می شود؛ بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر، استخراج فرایند تحقق پذیری تکنوپلیس در متن شهر دانش بنیان است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و روش آن توصیفی- اکتشافی است. رویکرد آن استفاده از روش های فراترکیب و داده بنیاد است و در چارچوب مرور نظام مند کیفی به تحلیل تطبیقی تحقق پذیری تکنوپلیس و ارایه مدل نظری آن پرداخته است. جامعه آماری مشتمل بر کلیه مقالات و مستنداتی است که در رابطه با موضوع پژوهش در بازه زمانی بین سال های 1991 تا 2022 در پایگاه های معتبر علمی مانند ساینس دایرکت، اشپرینگر، تیلور و فرانسیس، امرالد، ریسرچ گیت و پروکویست چاپ شده اند. روش نمونه گیری به صورت سیستماتیک و فرایند جست و جو و انتخاب مقالات مرتبط با استفاده از پارامترهای مختلفی مانند عنوان، چکیده، محتوا و کیفیت روش انجام شده است؛ در این فرایند از 322 مقاله و مستند اولیه، 62 مقاله و مستند برای فراترکیب انتخاب شدند. بیشترین تعداد مقالات و مستندات انتخاب شده مربوط به بازه زمانی 2015-2022 بوده است (34 مورد معادل بیش از 50 درصد کل مقالات و مستندات پژوهش). نتایج، بیان کننده 76 کد در رابطه با فرایند تحقق پذیری تکنوپلیس هستند که به 12 مقوله متشکل از عوامل مکان یابی تکنونپلس، پایه اولیه فناوری، نقش دانشگاه، محرک های نوآوری منطقه ای، خوشه تخصصی، اندازه شرکت، انباشت صنعتی، شبکه های اجتماعی، ذی مدخلان، گسترش بازار، برنامه ریزی شهری و درنهایت، لایه های چندبعدی و درهم تنیده تکنوپلیس تقسیم شده اند. براساس تحلیل تطبیقی انواع تکنوپلیس ها، دو نوع عمده تکنوپلیس وجود دارد. نوع اول، تکنوپلیس هایی مانند سیلیکون ولی و سوفیا آنتیپولیس با کارکرد جهانی هستند که راهبری فناوری اطلاعات و ارتباطات را در سطح جهانی انجام می دهند. نوع دوم، تکنوپلیس هایی مانند ژانگوانکون و وان نورث هستند که در زمینه تولید فناوری، کارکرد محلی و منطقه ای دارند و در عین حال به سمت کارکرد جهانی حرکت می کنند؛ درنهایت، یافته ها به شناسایی شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، ابعاد محوری، پیامدها و راهبردهای تحقق پذیری تکنوپلیس منجر شد.
    کلید واژگان: تکنوپلیس, سیلیکون ولی, سوفیا آنتیپولیس, ژانگوانکون, فراترکیب
    Hafez Mahdnejad *
    Technopolis is an urban corridor with a high density of technology-based creative industries and a strong set of government, private and public-private initiatives. Based on this, the aim of the current research is to extract the realization process of Technopolis and its theoretical model presentation. The current research is fundamental and its method is descriptive-exploratory. Its approach is to use meta-synthesis and foundation-data methods and in the framework of qualitative systematic review, it has analyzed the feasibility of Technopolis. The statistical population includes all the articles and documents that were published in relation to the research topic between 1991 and 2022 in reliable scientific databases such as Science Direct, Springer, Taylor and Francis, Emerald, Researchgate, and ProQuest. Systematic sampling method and the process of searching and selecting related articles using various parameters such as title, abstract, content, and method quality have been done. In this process, from 322 primary articles and documents, finally, 62 articles and documents were selected for meta-synthesis. The largest number of selected articles and documents was related to the period of 2015-2022 (34 cases equivalent to more than 50% of all research articles and documents). The results show 76 codes related to the realization process of Technopolis, which are divided into 12 categories consisting of Technopolis positioning factors; basic technology; the role of the university; drivers of regional innovation; specialized cluster; company size; industrial accumulation; social networks; stakeholders; the expansion of the market, urban planning, and finally the multidimensional and interwoven layers of technopolis. The comparative analysis of the types of technopolises shows that there are two main types of technopolises. The first type is technopolises such as Silicon Valley and Sophia Antipolis with a global function that manages information and communication technology management at the global level. The second type is technopolises such as Zhongguancun and One North, which have a local and regional function in the field of technology production, and at the same time are moving towards a global function. Finally, the findings led to the identification of the causal conditions, background conditions, intervening conditions, key dimensions, consequences, and strategies for the realization of technopolis.
    Keywords: Technopolis, Silicon Valley, Sophia Antipolis, Zhangguancun, Meta-synthesis
  • حافظ مهدنژاد*، علیرضا بزرگوار، زهرا تمجیدی
    هدف و زمینه

    یکی از جرایمی که بر امنیت شهرها و جوامع تاثیرگذار است، جرایم مرتبط با مواد مخدر است. در عین حال، همه محله های شهری به طور یکسان از این جرایم تاثیر نمی پذیرند. بنابراین، در این تحقیق به تعیین کانون های جغرافیایی بزه سوء مصرف مواد مخدر و تحلیل عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری آن ها در شهر جدید هشتگرد پرداخته شده است.

    روش

    پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و روش آن، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل محدوده قانونی شهر جدید هشتگرد است که حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 400 نفر محاسبه شد. برای تعیین کانون های بزه سوءمصرف مواد مخدر از بیضی انحراف معیار و مرکز میانگین، شاخص نزدیک ترین همسایه، تراکم کرنل و جهت سنجش رابطه بین متغیرها از آزمون خی دو و اسپیرمن استفاده شده است. از نرم افزار SPSS، GIS و Crime Analysis نیز برای تحلیل داده ها استفاده شده است.

    یافته ها:

    مرکز متوسط بزه سوءمصرف مواد مخدر در نزدیکی فاز 7 و بیضی انحراف معیار در امتداد شرقی - غربی شهر واقع شده است. نمره Z، تایید کننده خوشه ای بودن این بزه در شهر جدید هشتگرد است (008200/9-). نتایج آزمون خی دو، نشانگر رابطه مثبت بین شاخص های اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و فرهنگی و شکل گیری پهنه های جغرافیایی بزه سوءمصرف مواد مخدر در این شهر است؛ چنانچه مقدار کای- مربع به ترتیب برابر با 15/6، 52/6، 45/4 و 47/3 است.

    نتیجه گیری:

    بر مبنای نتایج حاصل از ضریب همبستگی اسپیرمن، هر چهار شاخص کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارای تاثیر مثبت بر شکل گیری پهنه های جغرافیایی بزه سوءمصرف مواد مخدر در شهر جدید هشتگرد می باشند. استفاده از فناوری های هوشمند و تاسیس واحد نیروی انتظامی در فازهای 4 و 7، تاسیس مراکز مشاوره و مددکاری اجتماعی و استقرار پایگاه های بسیج مردمی در زمین های خالی از مهم ترین راهکارهای مقابله با این کانون های جرم خیز است.

    کلید واژگان: پهنه های جغرافیایی, کانون جرم خیز, سوءمصرف مواد مخدر, شهر جدید هشتگرد
    Hafez Mahdnejad *, Alireza Bozorgvar, Zahra Tamjidi
    Background and Aim

    Drug-related issues as a crime, affect the security of the communities, but all the urban parts are not equally influenced by these crimes. Therefore, the Purpose of the present paper is to determine the drug-related high crime areas and analysis of factors influencing on their formation in the Hashtgerd as a new city.

    Research Methodology

    The current essay is applied in terms of purpose functional, in terms of implementation method, analytical. The statistical population includes jurisdiction of the new city of Hashtgerd. Sample has been calculated 400 persons based on Cochran's formula. For determining high crime areas, standard deviation ellipse and the center of mean, nearest neighbor index, kernel density have been used, meanwhile, for calculating the relation between variables Chi-square and Spearman tests have been applied. Data analysis was performed by SPSS, GIS and Crime Analysis software.

    Findings

    Center of mean of drug-related crimes is located near phase 7. The standard deviation ellipse is located along the east-west of the city. Z score of these crimes confirm that the clustering (-9.008200). According to the results of Chi-square test, there is a positive relation between economic, physical, social and cultural indicators and it leads to a formation of geographical areas related to drugs. In addition, chi-square values are equal to 6.15, 6.52, 4.45 and 3.47, respectively.

    Conclusion

    Based on the results of Spearman correlation coefficient, all four physical, economic, social and cultural indicators have a positive effect on the formation of geographical areas of drugs in the new city of Hashtgerd. thus, the following solutions are proposed: using smart technologies and the location of police centers in phases 4 and 7, the establishment of counseling and social work centers, Basij bases in vacant areas of the city.

    Keywords: geographical areas, Drug abuse, high crime areas, Hashtgerd New Town
  • حافظ مهدنژاد*، علیرضا غلامی

    قطبش و دوگانگی اجتماعی پدیده ای پیچیده ای است که شهرهای بزرگ و کلانشهرهای معاصر را تحت تاثیر خود قرار داده است. این پدیده تحت تاثیر نظام سرمایه داری و سیاست های تمرکزگرایانه دولت ها نمایان شده است. شهرهای ایران نیز به علت سیاست های شبه سرمایه داری پیرامونی و رانتی از این پدیده تاثیر گرفته اند. به طوری که در کلانشهرهای کشور به خصوص اصفهان، نوعی دوگانگی و افتراق اجتماعی و فضایی شکل گرفته است. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر، پهنه بندی و تحلیل فضایی قطبش اجتماعی در سطح بلوک های آماری کلانشهر اصفهان است. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. داده های پژوهش از بلوک های آماری1395مرکز آمار ایران تهیه شده اند. روش آماری مورد استفاده برای تحلیل داده ها، تدوین شاخص ها و استخراج شاخص نهایی قطبش اجتماعی، AHP ، تاپسیس (Topsis) و  Hotspotاست. یافته های پژوهش نشان می دهد شاخص های سواد (با ضریب 0/299)، خانوار در واحد مسکونی (0/254)، وضع زناشویی (0/166)، اشتغال زنان (0/147) و محل تولد (0/134) بیشترین تاثیر را بر قطبش اجتماعی در کلانشهر اصفهان دارند. همچنین، 24 محله (12/5 درصد) دارای کیفیت مناسب، 57 محله (29/69 درصد) دارای کیفیت نسبتا مناسب، تعداد 46 محله (23/96 درصد) در وضعیت متوسط، 40 محله (20/8 درصد) در وضعیت نسبتا نامناسب و در نهایت 25 محله معادل 13 درصد در وضعیت نامناسبی قرار دارند. در واقع، بیش از 33 درصد محله های این شهر از لحاظ اجتماعی در سطح غیرقابل قبولی قرار دارند. بنابراین، بیشتر محله های کلانشهر اصفهان در حالت متوسط و نامطلوب قرار دارند (مجموعا بیش از 55 درصد) و نوعی افتراق اجتماعی در این شهر از لحاظ فضایی رخساره نموده است. در نتیجه، قطبش اجتماعی در کلانشهر بعد جغرافیایی یا مکانی پیدا کرده است. چنانچه محله های دارای ارزش های بالاتر از میانگین در مرکز و تا حدودی در شمال شهر و محله های دارای ارزش پایین تر از میانگین در شرق  کلانشهر اصفهان قرار گرفته اند.

    کلید واژگان: تحلیل فضایی, قطبش اجتماعی, دوگانگی, شاخص های اجتماعی, کلانشهر اصفهان
    Hafez Mahdnejad *, Alireza Gholami
    Introduction

    Polarization and social duality is a complex phenomenon that has affected large cities and contemporary metropolises. This phenomenon has emerged under the capitalist system influence and the centralist policies of governments. Iranian cities have been affected by this phenomenon due to peripheral and quasi-capitalist policies. It have caused the country's metropolises to become a heterogeneous city in terms of social environment due to increasing social and economic distance and unequal distribution of facilities and services. As a result, urban society is deeply polarized. Thus, economic polarization and social polarization have intensified. In the meantime, the metropolis of Isfahan has not been deprived of this economic and social polarization. According to the statistics of the Ministry of Roads and Urban Development (2019), about 23.35% of population, live in dysfunctional textures with rural backgrounds, informal settlement, middle contexts and historically dysfunctional textures, which is equivalent to 436,453 people. These textures have prominent characteristics such as inefficient infrastructure, low services, low-strength buildings, high social damage, etc. Also, according to the reports of the Parliamentary Research Center, the poverty rate of this city has been announced as 11.95%. In fact, the clustering of social differentiation and thus the formation of social polarization has intensified and class distance and duality in urban space have become geographical and spatial. Continuation of this situation will cause the metropolis of Isfahan to be swallowed up by the marginalized and poor population. If no precautionary measures are taken, the text of the city will soon be digested in the stomachs of the suburbs and its poor. Accordingly, the aim of the present study is zoning and spatial analysis of social polarization at the level of statistical blocks of Isfahan metropolis.

    Methodology

    The present article is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method. The statistical population of this research is the statistical blocks of Isfahan metropolis in 2016. The research data has prepared from the statistical blocks (2016) of the Statistics Center of Iran. AHP and Topsis models have been used to data analysis, compilation of indicators and final social polarization index extraction. Also, exploratory methods, ie Hotspot model, have been used for measurement of cluster or random social polarization in Isfahan metropolis. Arc / GIS software has been used for indexing and mapping.

    Results and discussion

    Findings has show that major indicators have the greatest impact on social polarization in the city of Isfahan, which are literacy, household in housing unit, marital status, women's employment and place of birth. The impact coefficients of these indicators are 0.299, 0.254, 0.166, 0.147 and 0.134, respectively. Also, the situation of neighborhoods in terms of social polarization indicators is as follows: 24 neighborhoods (12.5%) good quality, 57 neighborhoods (29.69%) relatively good quality, 46 neighborhoods (23.96%) average, 40 neighborhoods ( 20.8%) relatively unsuitable and finally 25 neighborhoods equivalent to 13% unsuitable. In fact, more than 33% of the city's neighborhoods are socially unacceptable. Therefore, most of the neighborhoods of Isfahan metropolis are in average and unfavorable condition (more than 55% in total) and a kind of social differentiation has been created in this city in terms of space. As a result, social polarization in the metropolis has found a geographical or spatial dimension.Neighborhoods with higher than average values are located in the center and to some extent in the north of the city and neighborhoods with lower than average values are located in the east of Isfahan metropolis.

    Conclusion

    According to the results of the present study, about 33% of neighborhoods in the metropolis of Isfahan are in poor condition in terms of social indicators and more than 55% of neighborhoods in this city are average and unsuitable. Thus, the city is faced with a kind of social differentiation, social differentiation and duality, which eventually has manifests itself in the form of social polarization. In fact, social polarization has manifested itself spatially. Thus, the city is faced with a kind of social differentiation, social differentiation and duality, which eventually manifests itself in the form of social polarization. In fact, social polarization has manifested itself spatially.In fact, social polarization has emerged as a geographical manifestation of social inequality and differentiation. It also means unbalanced and unbalanced distribution of a set of social indicators in the metropolis of Isfahan. So that, the results of spatial analysis have confirmed the inequality and social differentiation in the metropolis of Isfahan. In fact, the center and the northern part of Isfahan are in a favorable situation in terms of social indicators, and in contrast, the eastern neighborhoods are located in an unfavorable situation. The results of the present study are consistent with the background. According to the results of research by Lustig et al. (2013), Mukhopadhyay & Urzainqui (2018) and Tarmizi et al. (2014), the existence of social inequality, spatial and social differentiation, geographical gap and social polarization has confirmed in Latin American cities, including Brazil, Approved in Argentina, Mexico and Asian cities such as India and Malaysia. Also, the results of the researches of Gholamipour and Kalantari (2017), Latifi and Babagoli (2015) and Safarloui et al. (2014) have confirmed the duality and spatial inequality in the cities of Mahshahr, Tehran and Urmia.

    Keywords: Spatial analysis, Social Polarization, duality, social indicators, Isfahan metropolis
  • حافظ مهدنژاد، محمدعلی خضاب، مجید کیانپور

    آمایش سرزمین از راه توجه به توانمندی ها و ظرفیت های خاص مناطق، کارایی اقتصادی، انسجام سرزمین،  تعادل منطقه ای، ارتقای کیفیت محیط، توجه به پیشینه تمدنی و رفع محرومیت ها بر امنیت و گردشگری تاثیر می گذارد. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر، سنجش اجماع، اهمیت و اولویت  شاخص های  ایمنی گردشگران با رویکرد آمایش سرزمین در کلان شهرهای کشور است.  جامعه آماری شامل کلان شهرهای کشور در سال 1399 است.  برای شناسایی شاخص های آمایش سرزمین بر ایمنی گردشگران در شهر از روش دلفی و همینطور شاخص های اجماع، اهمیت و اولویت استفاده شده است. حجم نمونه پژوهش برابر با 30 نفر از کارشناسان است.  از نرم افزار   SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن  است که در دور اول دلفی، بالاترین رتبه به  سطح حوزه  مالی و بیمه ای آمایش سرزمین در حوزه گردشگری با میانگین 4.7 و سطح شاخص های اجتماعی و فرهنگی آمایش سرزمین در حوزه گردشگری با میانگین 4.7  اختصاص یافته است. در دور دوم دلفی بیشترین میانگین به دسترسی به پروتکل ها و اطلاعات بهداشتی داده شده است. بیشترین اجماع به مولفه دسترسی به مواد غذایی(با امتیاز 1.67)، و بیشترین اهمیت به دسترسی به مواد غذایی، آشامیدنی، اقلام دارویی و ضروری(با امتیاز 67/91)، اختصاص یافته است. بیشترین اولویت به ترتیب روی شاخص های زیست محیطی آمایش سرزمین در حوزه گردشگری(با امتیاز 100)؛ شاخص های اجتماعی و فرهنگی آمایش سرزمین در حوزه گردشگری(با امتیاز 100)؛ شاخص های زیر ساختی در مواجه با خطرات و بحران های طبیعی(با امتیاز 100)؛ سطح حوزه  مالی و بیمه ای آمایش سرزمین در حوزه گردشگری(با امتیاز 100)؛ دسترسی به مواد غذایی، آشامیدنی، اقلام دارویی و ضروری(باامتیاز 100)؛ سطح دسترسی به مراکز اقامتی(با امتیاز 100) و دسترسی به پروتکل ها و اطلاعات بهداشتی(با امتیاز 100) قرار دارد.

    کلید واژگان: آمایش سرزمین, ایمنی گردشگران, اجماع, اهمیت, کلان شهر
    Hafez Mahdenjad *, Mohammad Ali Khazab, Majid Kianpour

    Spatial planningaffects security and tourism by paying attention to the specific capabilities and regional capacities includingeconomic efficiency, land cohesion, regional balance, improving the qualityof the environment,andthe history of civilization and eliminating deprivations. Accordingly, the purpose of this study is to assess the consensus, importance and priority of tourist safety indicators with aspatial planningapproach in theIranianmetropolises. Thepopulation includes theIranianmetropolises in2020. To that end, it exploitstheDelphito identifyspatialindicators on the safety of tourists in the city, as well as consensus, importance and priority indicators. The sample size of the researchincludes 30 experts, and it appliesSPSS softwareto analyze the data.The results show that in the first round of Delphi, the highest rank is assigned to the level of financial and insurance in the field ofspatial planningwith an average of 4.7 and the level of social and cultural indicators ofspatial planningin the field of tourism with an average of 4.7. In the second round of Delphi, the highest average was given to access to protocols and health information. Thehighest consensus was assigned to the component of access to food (with a score of 1.67), and the greatest importance was given to the component of access to food, beverages, medicines and essential items (with a score of 91.67). The highest priority, respectively, on environmental indicators ofspatial planningin the field of tourism (with a score of 100); socialand cultural indicators ofspatial planningin the field of tourism (with a score of 100); infrastructureindicators in the face of natural hazards and crises (with a score of 100); levelof financial and insurance field ofspatial planningin the field of tourism (with a score of 100); accessto food, beverages, pharmaceuticals and essentials (with a score of 100); thereis a level of accessto accommodation centers (with a score of 100) and access to protocols and health information (with a score of 100).

    Keywords: Spatial Planning, Tourist Safety, Consensus, Importance, Metropolis
  • حافظ مهدنژاد*، علیرضا غلامی

    استان اصفهان ، به عنوان صنعتی ترین استان کشور در مدت یک دهه گذشته شناخته می شود و به همین خاطر به یکی از مهاجرپذیرترین استان های کشور تبدیل شده است. این مهاجرت بی رویه و کنترل نشده پیامدهای نامطلوبی از جمله حاشیه نشینی و تشکیل محله های فقیرنشین را به دنبال داشته است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، تحلیل فضایی و پهنه بندی محله های فقیرنشین کلان شهر اصفهان بر اساس شاخص های کالبدی جهت برنامه ریزی بهتر برای ساماندهی، توانمندسازی و افزایش کیفیت زندگی آنها است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن، توصیفی-تحلیلی است. داده های پژوهش از بلوک های آماری (1395) مرکز آمار ایران تهیه شده اند. روش های آماری مورد استفاده برای تحلیل داده ها، مشتمل بر  AHP ، تاپسیس (Topsis) و Hotspot است. بر اساس یافته های پژوهش، شاخص های قدمت بنا (با امتیاز 246 %)، ریزدانگی (با امتیاز 192/0) و تسهیلات (با امتیاز 181/0) تاثیر بیشتری در شکل گیری پهنه های فقر در کلان شهر اصفهان را داشته اند. شاخص های قدمت بنا و تعداد اتاق به ترتیب بیشترین و کم ترین ضریب تاثیر را داشته اند. بر اساس شاخص نهایی وضعیت فقر از لحاظ شاخص های کالبدی، 30 محله (16/15 %) دارای کیفیت مناسب، 35 محله (23/18 %) دارای کیفیت نسبتامناسب، 38 محله (79/19 %) در وضعیت متوسط، 45 محله (44/23 %) در وضعیت نسبتا نامناسب و در نهایت 22 محله معادل 46/11 % از کل محله ها در وضعیت نامناسبی قرار دارند. در واقع، حدود 35% از محله های کلان شهر اصفهان در وضعیت نامناسبی قرار دارند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که محله های دارای ارزش های بالاتر از میانگین در مرکز و تا حدودی در جنوب شهر و محله های دارای ارزش پایین تر از میانگین در شرق کلان شهر اصفهان قرار گرفته اند.

    کلید واژگان: محله های فقیرنشین, توانمندسازی, تحلیل فضایی, تحلیل سلسله مراتبی, کلان شهر اصفهان
    Hafez Mahdnejad *, Alireza Gholami

    Isfahan province has been recognized as the most industrialized province in the country for the past decade and has therefore become one of the most migrant provinces in the country. This irregular and uncontrolled migration has had undesirable consequences, including the suburbanization and the formation of slums. Accordingly, the purpose of the present study is spatial analysis and zoning of slums of Isfahan metropolitan area based on physical indicators for better planning for organizing, empowering and enhancing their quality of life. This study is an applied one and its method is descriptive-analytical. The research data were obtained from Statistical Blocks of Iran Statistical Center (2016). Statistical methods used for data analysis include AHP, Topsis and Hotspot. Based on finding, the indexes of age of the building (246%), building materials (0.192), and facilities (0.181) had a greater impact on the formation of poverty zones in the Isfahan metropolitan area. Building age indicators whit (246%) and number of room’s whit (096%) respectively, have the highest and lowest impact coefficients. Based on the final index of poverty status in terms of physical indices, 30 neighborhoods (15.16%) are of good quality, 35 neighborhoods (18.23%) are of relatively poor quality, 38 neighborhoods (19.79%) are in moderate condition, 45 neighborhoods. (23.44%) are in poor condition and finally 22 neighborhoods (11.46%) are in poor condition. In fact, about 35% of Isfahan metropolitan areas are in poor condition. The results indicate that neighborhoods with higher than average values are located in the center and partly south of the city and neighborhoods with lower than average values are located east of the metropolitan area of Isfahan.

    Keywords: slums, Empowerment, Spatial analysis, hierarchical analysis, Isfahan metropolis
  • نورمحمد رضایی، حافظ مهد نژاد*، علیرضا بزرگوار

    امنیت، نیازی بنیادین و پایدار و تضمین کننده ثبات جامعه است که برآورده شدن سایر نیازهای جمعی منوط به وجود امنیت است. باوجوداین، رشد غیرنظام مند شهرهای جدید و فاصله زیاد میان فازها و مجتمع ها و ساخت وسازهای نیمه تمام منجر به کاهش احساس امنیت ساکنان شده است. بر همین اساس هدف پژوهش حاضر، سنجش تاثیر تغییرهای اقتصادی، اجتماعی و اقتصادی بر احساس امنیت ساکنان شهر جدید هشتگرد است.  پژوهش حاضر با استفاده از روش پژوهش همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش برابر (42147) نفر از ساکنان شهر جدید هشتگرد است. با استفاده از فرمول کوکران با قراردادن مقادیر حداکثر p و q و با ضریب (5/1) برابر، (567) نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و مدل تحلیل مسیر و نرم افزار «اس.پی.اس.اس»برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان داد رابطه معناداری میان متغیر احساس امنیت با شاخص های کالبدی و اجتماعی وجود دارد. بر اساس نتایج تحلیل مسیر، میزان تاثیر مستقیم، غیرمستقیم و اثر کل متغیر کالبدی بر احساس امنیت به ترتیب (29/0)، (12/0) و (41/0) است. این ضرایب برای متغیر نظارت اجتماعی، به ترتیب برابر با (30/0)، (12/0) و (42/0) و ضریب تاثیر مستقیم و غیرمستقیم متغیر اقتصادی نیز برابر با (25/0-) و (53/0-) برآورد شده است.  ازهم گسیختگی بافت کالبدی و تعداد زیاد زمین های بایر و ساخته نشده در مقیاس درشت دانه در شهر جدید هشتگرد دسترسی شهروندان را به خدمات و امکانات شهری با مشکل جدی مواجه ساخته است که این مسئله سبب ایجاد فضاهای ناامن و احساس امنیت پایین در محدوده موردمطالعه شده است.

    کلید واژگان: احساس امنیت, شاخص های کالبدی, شاخص های اجتماعی, شهر جدید هشتگرد
    Noormohammad Rezaee, Hafez Mahdnejad *, Alireza Bozorgvar

    Security is a prerequisite for community survival, which it depends on its existence meeting other collective needs. However, the rapid expansion and unorganized growth of cities has diminished residents' sense of security. Accordingly, the purpose of the present research is measurement of economic, social and physical variables on the sense of resident’s security in the Hashtgerd New Town. This research is a developmental one and its method is descriptive-analytical. The statistical population of research is Hashtgerd New Town in 2016. Sample size was calculated using Cochran's formula with a coefficient of 1.5. The sample size is 378 people. Random and cluster sampling was used. Pearson correlation test, multivariate regression and path analysis model and SPSS software were used for data analysis. The Pearson test results indicate that there is a significant relationship between the two variables of security sense and urban spaces (physical indices) with % 99 confidence and error level less than % 1. There is also a significant relationship between the two variables of security sense and social indices with % 95 confidence and error level less than %5. The results of the path analysis show that The direct, indirect and total impact coefficients of physical variables were %29, %12 and %41, respectively. The direct, indirect and total impact coefficients of social surveillance were % 30, %42 and %12, respectively. Also, the direct and indirect impact coefficients of economic variables were % -25 and % -53, respectively Population density, space form and employment have negative effects and patterns of activities and uses, social surveillance and citizen identity have positive effects on sense of security based on regression analysis.

    Keywords: security feeling, Physical indices, Social indices, Hashtgerd New Town
  • حافظ مهدنژاد*، محمد بیات

    شهری شدن فقر پدیده ای است که شهرهای معاصر را به سمت نابرابری سوق داده است. در این میان شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بر شکل گیری گستره های فقر شهری تاثیر می گذارند. بر همین اساس هدف مقاله حاضر ارزیابی شاخص های مختلف فقر در میان شهروندان شهر شهریار و تاثیر آن بر دسترسی به خدمات شهری و قطبش اجتماعی است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که داده های آن با استفاده از پرسش نامه و داده های ثانویه طرح های توسعه شهری گردآوری شده است. جامعه آماری شامل ساکنان شهر شهریار است که با استفاده از فرمول کوکران و روش تصادفی، تعداد 322 نفر می باشد. برای تحلیل داده ها از واریانس رگرسیون، آزمون اسپیرمن و شاخص نزدیک ترین همسایه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از بین شاخص های کالبدی، میزان مالکیت مسکن، تراکم جمعیت، نفر در اتاق؛ نسبت واحد مسکونی فاقد گاز، برق، آب آشامیدنی، توالت و حمام؛ تعداد خانوار در واحد مسکونی، تعداد نفر در واحد مسکونی و نوع اسکلت بنا، عمر بنا، مساحت واحد مسکونی از ضریب تاثیر مثبتی درسطح معنا داری بیش از 95% برخوردار هستند. از میان شاخص های اقتصادی-اجتماعی نیز  میزان درآمد خانوار، میزان بار تکفل، نسبت اجاره نشینی، نرخ بیکاری، دسترسی به کامپیوتر، نرخ مالکیت اتومبیل، بعد خانوار، میزان سالخوردگی، تعداد معلولان، نرخ باروری، میزان مرگ و میر کودکان، نرخ بی سوادی، نرخ تحصیلات عالی ضریب تاثیر مثبتی درسطح معنی داری بیش از 95% را نشان می دهند. نمره Z حاصل از میانگین نزدیکترین همسایه برای دسترسی به خدمات اضطراری ،  مراکز اداری، تاسیسات شهری و مراکز آموزشی به ترتیب برابر با 76/4-، 5/6، 83/4 و 3/7- است. از این رو توزیع توزیع فضایی این خدمات در سطح شهر شهریار خوشه ای می باشد. نتایج بیانگر تجمع فقر در کانون های سوم (شهریار) و چهارم (امیریه یا بردآباد) شهر شهریار است که بافت های فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی بخش های بزرگی از این پهنه ها را تشکیل داده است.

    کلید واژگان: فقر, بافت فرسوده, سکونتگاه غیررسمی, ناهمخوانی فضایی, شهر شهریار
    Hafez Mahdnejad *, Mohammad Bayat
    Introduction

    Urbanization of poverty has occurred in today's world and the poor fate is tied to cities. Urban poverty is a complex and multifaceted concept. In the sense that it is not limited solely to economic or income indicators, it also includes social-cultural and physical indicators. The immigrant poor cannot afford to pay for housing costs in affluent neighborhoods, so they settle in marginal, worn-out and inefficient textures. As a result, poverty zones have appeared in the form of marginalization and informal settlements. In Iran, more than 20 million people live in urban slums, so that 11 million of them have been settled in informal settlements and 9 million in worn-out textures. Meanwhile, Shahriyar city is known as one of the Tehran province emigrant centers. Accordingly, present paper purpose is to evaluate poverty various indicators from the citizen's perspective of Shahriar city. Also, it has been measuring access to services and amenities among the Shahriyar city neighborhoods by using of the neighbor nearest model.

    Methodology

    The current research is applied and its method is descriptive-analytical. Statistical society is consisting of Shahriar city neighborhoods residents (about 248675 people). The statistical sample is obtained through the Cochran formula, which is equivalent to 322 people. The statistical sample is distributed and completed by using of the Likert scale between neighborhoods’ residents. In this study, with a preliminary study of 50 samples from the questionnaires, the Cronbach's alpha coefficient for the its reliability was 0.73. Thus questionnaire has a satisfactory reliability. In addition, the neighbor nearest model has been used in order to evaluate the Shahriyar city neighborhoods, in terms of access to facilities and services (access to emergency services, recreation and sports centers, administrative centers, urban facilities and educational centers). To test the hypotheses, regression variance and Spearman have been used.

    Results and discussion

    The research findings show that some of physical characteristics have a positive effect on the semantic level of more than 95%. These indicators are included of housing ownership rate, population density, person in the room; residential housing without gas, electricity, drinking water, toilets and bathrooms; the number of households in a residential unit, the number of people in a residential unit and the type of building skeleton, the lifespan of the building, the area of ​​the residential unit. A number of economic and social indicators have gained a positive impact on the significance level of more than 95%. These indicators are included of aging, the number of people with disabilities, fertility rates, infant mortality rates, illiteracy rates, higher education rates.  People have stated that in the event of an income increase, 12% consider education as a priority, %40 has been taken into account their environment physical condition improvement, about %11 have placed car purchases in the first place, approximately %27 consider switching to other neighborhoods and %11 have considered other criteria for their cost priorities. The results have confirmed that the accumulation of poverty in worn-out textures and informal settlements and unbalanced distribution of facilities and services in the city of Shahriyar. According to the results of the neighbor nearest mean model, Z score for access to emergency services, office centers, urban facilities and educational centers is equal to -4.76, -6.5, -4.83, and -7.3. Therefore, spatial distribution of these services in the Shahriyar city is cluster at %95 level. Meanwhile, Z score for recreation and sports centers access is -0.28, so the spatial distribution of these services in the Shahriyar city level have distributed randomly.

    Conclusions

    Poverty has been concentrated in the worn-out textures and informal settlements of Shahriar city. The poor neighborhoods of Shahriar city include of North and South Boradabad, Mohammadiyeh, Kershad, Farhang, Taleghani, Kohnese, Sink", while its worn-out texture adapts to the neighborhoods of North and South Boradabad, Kohnz, Kareed and Farhang. The results of research have confirmed that the urban services clustering and the social and spatial exclusion emergence. This situation has led to a kind of spatial mismatch in Shahriyar city. In fact, the social capital of the Shahriyar city impoverished areas has been decayed due to physical, natural, financial, social, symbolic, human and managerial causes. Accordingly, the main suggestions of this research are as follow:v  Prioritizing the public transportation expansion, especially in the city marginal sectors;  Implementing the green belt to control the city disorganized development and use of infill spaces such as abandoned, worn-out and empty land; The development of basic services such as libraries, clinics, green spaces, schools and cultural facilities in poor areas or slum;  Residents economic empowerment through local loan and savings fund creation, job skills training, supporting small and medium-sized manufacturing workshops and exploiting home-based businesses capacity (especially women);  Determination of residential unit's documents status and increase the sense of belonging to the place among the residentsCreating centers for crisis management, especially against earthquakes and local forces training.

    Keywords: urban poverty, Socio-Economic Indicators, Service access, Zone Poverty, Shahriar City
  • حافظ مهدنژاد*، فریاد پرهیز

    در هزاره سوم، شهری ‏شدن فقر اتفاق افتاده است. در همین راستا، فاصله طبقاتی و دوگانگی به ویژگی مسلط بیشتر شهرهای کشور تبدیل شده است. بر همین مبنا، هدف از پژوهش حاضر، تعیین پهنه‏ های فقر در منطقه 12 کلان‏شهر تهران به‏ منظور برنامه‏ ریزی بهتر برای سامان‏دهی، توانمندسازی، و ارتقای کیفیت زندگی و مکانی آن است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل داده‏ ها از مدل Factor Analysis و برای تهیه و تولید نقشه ‏ها از نرم ‏افزار GISاستفاده شده است. با استفاده از نرم ‏افزار GISو مدل تحلیل عاملی به تعیین مکانی پهنه ‏های فقر در منطقه 12 اقدام شده است. یافته ‏های پژوهش نشان می‏دهد تعداد 53 بلوک معادل 5 درصد خیلی مرفه، 277 بلوک معادل 26 درصد مرفه، 401 بلوک معادل 38 درصد متوسط، 257 بلوک معادل 24 درصد فقیر، و 73 بلوک معادل 7 درصد خیلی فقیرند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 31 درصد جمعیت منطقه 12 کلان‏شهر تهران فقیرند؛ در حالی که 38 درصد آن‏ها متعلق به طبقه متوسط ‏اند. فقر با شدت و ضعف در محله ‏های منطقه 12 عینیت جغرافیایی پیدا کرده است. به این معنا که فقر در محله ‏های مرکزی، جنوبی، و شمالی نظیر سیروس، دروازه غار شوش، پامنار ارک، بهارستان سعدی، و فردوسی- لاله ‏زار بیشترین نمود را دارد. در محله‏ های دیگر نظیر امین حضور، کوثر، آبشار دردار، مختاری تختی، قیام، سنگلج، و دروازه‏ شمیران نیز با شدت کمتری فقر ریشه دوانده است. کاملا بین فقر و شاخص‏‏های بافت فرسوده (ریزدانگی، نفوذناپذیری، و ناپایداری) رابطه مستقیمی وجود دارد؛ به‏طوری‏که بیشترین تمرکز بافت‏های فرسوده در محله‏هایی نظیر دروازه غار شوش، سیروس، مختاری تختی، سنگلج، پامنار، امین ‏حضور، بهارستان، و بخش‏هایی از لبه‏ های دروازه‏ شمیران وجود دارد. بنابراین، پهنه‏ های فقیرنشین بر پهنه ‏های بافت فرسوده منطبق ‏اند.

    کلید واژگان: پهنه‏ های فقر, فقر شهری, قطبش اجتماعی, منطقه
    Hafez Mahdnejad *, Faryad Parhiz
    Introduction

    Poverty in the developing world is rapidly urbanizing. As they have referred to in terms such as "urbanization in the face of poverty" and "urbanization under poverty". According to statistics from the Ministry of Roads and Urban Development, more than 20 million people live in slum dwellings in Iran, which 11 million of them resettled in informal settlements and 9 million in worn-out tissues. Most of the urban slums are located in Tehran province, with a U-shaped crescent around the Tehran metropolis from Karaj to Varamin. Meanwhile, the metropolis of Tehran, like many of the world's largest metropolises, has experienced significant growth over the last five decades. The population of the Tehran city has increased from 2.7 million in 1966 to 8.8 million in 2011. Also, it has grown from 4600 hectares to more than 61,000 hectares. In other words, the extent of Tehran has increased more than 13 times over a period of seventy years. As a consequence of this situation, urban poverty zones has grown its inside and around. According to surveys, there are 3269 hectares of worn-out tissues in Tehran, which its hectares 593 are located in central Tehran. Area of 12 and adjacent areas such as 11-13-15 and 16 are in this range. Accordingly, the purpose of the present research is determination of urban poverty zones of Tehran metropolitan 12 area for inhabitants empowerment and organization and quality enhancement of life and place.

    Methodology

    This research is an applied. A quantitative approach was used with regard to the investigated components. The research statistical population is the 12 area of Tehran metropolitan in 2016. Necessary information was extracted from statistical blocks of IRAN in 2016. Indexing was done using the database information in Arc / GIS software, Arc / View. Then outputs were extracted from the indices and transferred to Excel. After performing the above steps, the indices were transferred to SPSS software and the indices were classified into 5 factors through factor analysis model. Eigenvalues, percentages of variance, cumulative variance, as well as coefficient of difference (gap between blocks) were calculated for each of the four factors. Considering each of the extraction factors, the city blocks were classified into five groups: very affluent, affluent, medium, poor and very poor.

    Results and discussion

    Based on the findings of the study, the first factor was classified into 9 indices, including net residential density, total residential density, residential population density, area population density, net residential per capita, employment rate, task coefficient, population burden and economic participation. This factor had the most influence among the four factors. In the second factor, 10 indices are loaded. In the third factor, there are 4 indicators. In the face factor, there are 4 indicators. According to the first factor, blocks 137 were very poor, poor blocks 337, moderate blocks 390, prosperous blocks 173, blocks 24 very prosperous. In other words, the spatial distribution of urban poverty in terms of economic-physical factors in 12 district of Tehran was as follows: 13% of urban blocks are very poor, % 32 poor, %37 moderate, %16 prosperous and % 2 very prosperous. According to the second factor, blocks 76 were very poor, poor 277, moderate 444, prosperous 232, 32 very prosperous. Therefore, the spatial distribution of urban poverty from the perspective of socio-economic and cultural factors in 12 district of Tehran was as follows: %3 of urban blocks belong to very affluent class, % 22 prosperous, %42 moderate, %26 poor and %7 very poor. According to the third factor, blocks 55 were very poor, blocks 372 of poor, blocks 393 of moderate, prosperous blocks 188, very prosperous blocks 53. Surveys showed that %5 of the blocks were very affluent, %18 prosperous, %37 moderate, %35 poor and %5 very poor.According to the fourth factor, blocks 50 were very poor, poor blocks 220, moderate blocks 490, affluent blocks 276, and very prosperous blocks 25. As a result, % 2 were very affluent, %26 prosperous, %46 moderate, % 21 poor and %5 very poor from the socioeconomic perspective. By combining the above four factors together as a combined index, the results were as follows: blocks 53 equivalent to %5 very prosperous, blocks 277 equivalent to %26 prosperous, blocks 401 equivalent to %38 moderate, blocks 257 equivalent to % 24 poor and Block 73 equivalent to % 7 very poor.

    Conclusion

    The results of the present research indicate that population %31 of the 12 area are poor, while %38 of them belong to the middle class. Thus, social polarization has occurred in 12 area. In fact, inequality has been formed between the city blocks and the social, economic, and physical differences between them are clearly visible. The results of this research are in line with the findings of Rustaii and Karbasi(2017), Farhadikhah et al(2017) and Bozorgvar et al(2017). Based on the results of their research, cities such as Maragheh, Mashhad and Hashtgerd New Town have moved towards social polarization. In addition, the results of this study are in agreement with the findings of Anderson (2004). To a large extent, geographical polarization has been formed in terms of the combination of different economic, social and physical characteristics in the 12th district of Tehran. In geographic polarization, individuals or households are concentrated in particular neighborhoods. Indeed, certain neighborhoods are clustered as the focus of the poor. Poverty in the neighborhoods of the 12 area has intensified geographically. Poverty is most prevalent in central, southern and northern neighborhoods such as Sirus, Shush, Pamnar Ark, Baharestan Saadi and Ferdowsi-Lalehzar. In other neighborhoods such as Amin, Kowsar, Mokhtari Takhti, Ghiam, Sanglj and Shemiran have also taken root less severely. The important point is that there is a direct relationship between poverty and worn-out tissue indices. The highest concentration of worn-out textures is found in neighborhoods such as Shush, Sirus, Mokhtari Takhti, Sanglaj, Pamnar, Amin, Baharestan and parts of Shemiran. Therefore the poor zones overlap with the worn texture zones. Keywords: Urban Poverty, Poverty Zones, Spatial Determination, Worn Textures, 12 Area.

    Keywords: urban poverty, Poverty Zones, Spatial Determination, Worn Textures, 12 Area
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال