به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

رضا طاعتی

  • رضا طاعتی*، محمد صیادبورانی، فرشاد پورکاظم

    هدف تحقیق حاضر، تعیین اثرات سطوح متفاوت اسیدآمینه های لایزین و متیونین جیره بر رشد، بازماندگی و ترکیب لاشه ماهی سفید (Rutilus frisii) است. تعداد 144 عدد بچه ماهی سفید با میانگین وزنی 78/0±51/3 گرم در 12 مخزن فایبرگلاس 100 لیتری با تراکم 12 عدد در هر مخزن توزیع شدند. پس از یک هفته سازگاری، بچه ماهیان با چهار جیره آزمایشی شامل جیره 1- شاهد (بدون اسیدآمینه افزوده شده)، جیره 2- 1 درصد متیونین+3 درصد لایزین، جیره 3- 2 درصد متیونین+2 درصد لایزین و جیره 4- 3 درصد متیونین+1 درصد لایزین در 3 تکرار برای مدت 56 روز تغذیه شدند. نتایج نشان داد که ماهیان تغذیه شده با سطح 3 درصد متیونین+1 درصد لایزین (جیره 4) افزایش معنی داری در پارامترهای وزن نهایی (30/0±75/6 گرم)، طول کل نهایی (10/0±21/9 سانتی متر)، وزن کسب شده (48/0±22/3 گرم)، افزایش وزن بدن (38/13±76/95 درصد) و سرعت رشد ویژه (09/0±20/1 درصد در روز) ثبت کردند (05/0>p). ضریب تبدیل غذایی در جیره مذکور به طور معنی داری (05/0>p) بهبود یافت. اختلاف معنی داری در ضریب چاقی، ضریب کارایی پروتئین و نرخ ماندگاری بین تیمارهای غذایی مشاهده نشد (05/0p) به طوری که ماهیانی که با جیره حاوی 3 درصد متیونین+1 درصد لایزین تغذیه شده بودند، نشانگر بیشترین میزان پروتئین لاشه (35/0±69/16 درصد) بودند (05/0>p). همچنین ماهیان تغذیه شده با جیره شاهد و جیره 3 نیز دارای بیشترین (05/0>p) محتوای چربی لاشه بودند. به علاوه، اختلافات معنی داری در مقادیر خاکستر و رطوبت بین تیمارهای آزمایشی ثبت گردید (05/0>p). با توجه به نتایج به دست آمده می توان اظهار نمود که سطح 3 درصد متیونین+1 درصد لایزین برای ماهی سفید دریای خزر بهینه محسوب می شود.

    کلید واژگان: ماهی سفید, اسیدآمینه ضروری, کارایی تغذیه, کیفیت لاشه
    Reza Taati*, Mohammad Sayad Bourani, Farshad Pourkazem

    This study aims to determine the effects of different dietary levels of lysine and methionine amino acids on growth, survival, and carcass composition of Caspian Kutum (Rutilus frisii). A total number of 144 Kutum fingerlings weighing 3.51±0.78g were distributed into twelve 100-L fiberglass tanks with a density of 12 fish per tank. After one week acclimatization period, fingerlings were fed four experimental diets including diet 1: control (without added amino acid), diet 2: 1% methionine+3% lysine, diet 3: 2% methionine+2% lysine, and diet 4: 3% methionine+1% lysine in triplicate groups for 56 days. Results showed that the fish fed with 3% methionine+1% lysine recorded a significant increase in growth parameters such as final weight (6.75±0.30g), final total length (9.21±0.10cm), weight gain (3.22±0.48g), body weight increase (95.76±13.38%), and specific growth rate (1.20±0.09%/day) (p<0.05). The feed conversion ratio was significantly (p<0.05) improved in mentioned treatment. No significant differences were observed in condition factor, protein efficiency ratio, and survival rate between the dietary treatments (p>0.05). A significant difference in the content of carcass protein was recorded between fish fed different levels of dietary lysine and methionine amino acids with the control group (p<0.05) so that fish fed 3% methionine+1% lysine showed the highest content of carcass protein (16.69±0.35%) (p<0.05). On the other hand, the fish fed with the control diet and diet 3 showed the highest (p<0.05) carcass lipid content. Significant differences were also recorded in the contents of ash and moisture between experimental treatments (p<0.05). According to the obtained results, it can be declared that the level of 3% methionine+1% lysine is optimum for Caspian Kutum.

    Keywords: Caspian Kutum, Essential Amino Acids, Feeding Efficiency, Carcass Quality
  • رضا طاعتی*، ذبیح الله پژند

    این بررسی به منظور سنجش تاثیر یک افزودنی فایتوژنیک (مکمل گیاهی) در سطوح مختلف بر کارایی رشد، فراسنجه های خونی و واکنش های ایمنی تاس ماهی سیبری (Acipenser baerii) به مدت 8 هفته انجام گرفت. بدین منظور، افزودنی فایتوژنیک بیوهربال®[1] در چهار سطح 0، 1، 2 و 3 گرم در کیلوگرم جیره در سه تکرار به جیره پایه افزوده شد. تعداد 120 عدد تاس ماهی سیبری با میانگین وزنی 50/0±36/5 گرم در 12 مخزن پلاستیکی گرد 80 لیتری با تراکم 10 ماهی در هر مخزن معرفی شدند. یافته ها نشان داد که وزن نهایی، طول کل نهایی، وزن کسب شده، نرخ رشد ویژه و درصد افزایش وزن بدن در ماهیان تغذیه شده با بیوهربال در سطح 3 گرم به طور معنی داری بالاتر از سایر گروه های آزمایشی بود (05/0>p). در همین تیمار، ضریب تبدیل غذایی کمترین مقدار را به خود اختصاص داد که اختلاف معنی داری نشان داد (05/0>p). نرخ بازماندگی در همه گروه ها 100 درصد بود. اختلاف معنی داری (05/0>p) در فراسنجه های خونی و ایمنی ثبت گردید. تعداد گلبول های قرمز، مقادیر هماتوکریت، هموگلوبین و متوسط حجم گلبول قرمز (MCV) در ماهیان تغذیه شده با مکمل بیوهربال در سطح 2 گرم و تعداد گلبول های سفید، درصد لنفوسیت، مقادیر لیزوزیم و IgM در سطح 3 گرم بیوهربال اختلاف معنی داری نشان دادند (05/0>p). به طور کلی، با توجه به داده های حاصل، می توان اذعان کرد که افزودنی فایتوژنیک بیوهربال در سطح 3 گرم قادر است باعث ارتقاء کارایی تغذیه و بهبود فراسنجه های خونی و تقویت سیستم ایمنی در تاس ماهی سیبری شود.

    کلید واژگان: مکمل گیاهی, خون, رشد, تاس ماهی سیبری
    Reza Taati*, Zabiollah Pajand

    This study was performed to evaluate the effect of a phytogenic additive (herbal supplement) at different levels on growth performance, blood indices and immune responses of Siberian sturgeon (Acipenser baerii) for 8 weeks. For this purpose, Bioherbal® phytogenic additive was added to the diet in four levels of 0, 1, 2 and 3 g/kg in diet in three replicates. A total of 120 Siberian sturgeons with a mean weight of 5.36±0.50 g were introduced into twelve 80-L round plastic tanks with a density of 10 fish per each tank. Results showed that final weight, total length, weight gain, specific growth rate, and body weight increase were significantly higher than in fish fed Bioherbal at 3 g (p<0.05). In this treatment, feed conversion ratio had the lowest value and showed significant difference (p<0.05). The survival rate in all groups was 100%. Significant differences (p<0.05) were recorded in hematological and immune parameters. The number of red blood cells, contents of hematocrit, hemoglobin and mean corpuscular volume (MCV) in fish fed Bioherbal at 2 g and the number of white blood cells, lymphocyte percentage, lysozyme and IgM values in Bioherbal 3 g showed significant differences (p<0.05). Generally, based on the obtained data, it can be concluded that Bioherbal as a phytogenic additive at 3 g can enhance feed efficiency as well as improve hematological indices and strengthen immune system in Siberian sturgeon.

    Keywords: Herbal Supplement, Blood, Growth, Siberian Sturgeon
  • مینا سیف زاده، مهرداد نصری تجن*، رضا طاعتی

    باکتری های لاکتوباسیلوس در روده ماهی ها به عنوان محافظت کننده بیولوژیک عمل کرده و می توانند منجر به بهبود سلامت گوشت ماهیان بعد از صید شوند از این رو افزایش تعداد آن ها در روده حائز اهمیت تلقی می گردد. مطالعه حاضر با اهداف ارزیابی تاثیر بایومین روی تعداد کلی باکتری ها و لاکتوباسیلوس روده بستر و استرلیاد، میزان رشد و مقایسه آن ها با شاهد صورت پذیرفت. تیمارها شامل ماهی های تغذیه شده با سطوح صفر، 1، 5/1 و 2 گرم/کیلوگرم بایومین بودند. 72 عدد ماهی از هر گونه با میانگین وزنی 48 و 86 گرم بر اساس 5 درصد وزن به صورت دستی طی60 روز تغذیه شدند. در انتهای پرورش طول (50/44 - 95/30 سانتی متر) و وزن (36/374 - 76/112 گرم) در استرلیاد و بستر در مقدار 2 درصد در مقایسه با سایر تیمارها افزایش معنی دار نشان دادند. با افزایش مقدار بایومین جیره علیرغم کاهش تعداد کلی باکتری ها، باکتری های لاکتوباسیلوس افزایش یافت (05/0P>). تعداد کلی باکتری ها بین استرلیاد (41/4 - 21/4 CFU) و بستر (49/4 - 32/4 (CFU در 2 - 1 درصد بایومین در مقایسه با شاهد (58/4 - 49/4CFU) تفاوت معنی دار نشان ندادند (05/0>p). در همین سطوح در استرلیاد (89/1 - 46/1CFU) و بستر (94/1- 49/1CFU) نسبت به شاهد (45/1-39/1CFU) تعداد باکتری های لاکتوباسیلوس بیشتری مشاهده شد (05/0>p). عوامل باکتریایی بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی دار نداشتند (05/0>p). از آن جا که کاربرد بایومین در سطح 2 درصد تعداد باکتری های لاکتوباسیلوس روده را در ماهی ها نسبت به شاهد افزایش داد و منجر به افزایش رشد ماهی ها شد، از این رو کاربرد آن برای تغذیه آبزیان توصیه می شود.

    کلید واژگان: ماهی خاویاری بستر, ماهی استرلیاد, بایومین پی. ای. پی, فلور باکتریایی روده, باکتری های لاکتوباسیلوس
    Mina Seifzadeh, Mehrdad Nasri-Tajan *, Reza Taati

    Lactobacillus in the intestine of fish act as biological protector and can lead to the improvement of the health of meat after catching, therefore increasing their number in the intestine is considered important. The aims of this study were evaluating the effect of biomin on the total bacterial counts and Lactobacillus in the Bester and Sterlet intestine, their growth rate, and comparing them with the control. The treatments included fish fed with zero (control), 1, 1.5, and 2 g/kg biomin. 72 fish of each species with an average weight of 48 and 86 g based on 5% weight were fed by hand for 60 days. At the end of farming period, the length (44.50-30.95 cm) and weight (112.76 - 374.36g) showed a significant increase in the 2% Biomin compared to other treatments. With the increase in the amount of biomin in the diet, despite the decrease in total bacterial counts, Lactobacillus increased (P>0.05). Total bacterial counts between Sterlet (4.21-4.41CFU) and Bester (4.32–4.49CFU) in concentrations of 1-2% biomin compared to the control (4.49-4.58CFU) did not show a significant difference (P>0.05). At the same levels in Sterlet (1.46-1.89CFU) and Bester (1.49-1.94 CFU) compared to the control (1.39-1.45CFU) a higher of Lactobacillus was observed (P>0.05). Bacterial agents did not differ significantly between experimental treatments (P>0.05). Since the use of Biomin (2%) Lactobacillus increased in fish compared to the control and led to an increase in the growth of fish, therefore its use is recommended for feeding fish.

    Keywords: Bester Sturgeon, Biomin PEP, Intestinal Bacterial Flora, Lactobacillus Bacteria Sterlet Fish
  • ذبیح الله پژند*، رضا طاعتی، محمود محسنی، حسینعلی عبدالحی، رضا قربانی واقعی، ژیلا خودخواه

    هدف این مطالعه، بررسی اثرات عادت دهی کوتاه مدت با استفاده از غذاهای زنده مختلف و خشک بر عملکرد رشد، ترکیب لاشه و پروفایل اسیدهای چرب لارو فیل ماهی (Huso huso) است. تعداد 1200 لارو فیل ماهی با میانگین وزن اولیه 01/0±43/0 گرم به صورت تصادفی در 12 مخزن گرد پلاستیکی 80 لیتری (100 لارو به ازای هر مخزن) در سه تکرار توزیع شدند. سپس لارو ماهیان به مدت 21 روز با لارو منجمد شیرونومید (T1)، زی توده منجمد آرتمیا (T2) و ترکیبی از آنها (T3) تغذیه شدند. گروه شاهد (C) در طول دوره تنها جیره خشک تجاری (5/0 میلی متر، پروتئین 59/55 درصد، چربی 12/21 درصد، خاکستر 76/11 درصد و رطوبت 96/7 درصد) را دریافت کرد. جهت عادت دهی، هر دو روز یکبار، 15 درصد از میزان غذای زنده کاسته و بر میزان غذای خشک افزوده شد. طبق نتایج، وزن نهایی (16/0±99/4 گرم)، وزن کسب شده (17/0±57/4 گرم)، افزایش وزن بدن (75/72±53/1081 درصد) و نرخ رشد ویژه (29/0±75/11 درصد/روز) در T1 به طور معنی داری بالاتر از سایر گروه های آزمایشی بود (05/0>p). نرخ زنده مانی در گروه (C) (32/1±50/56 درصد) نسبت به سایر تیمارها به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p) و در گروه تغذیه شده با لارو منجمد شیرونومید (T1) مرگ ومیری مشاهده نشد (05/0>p). میزان چربی خام (08/0±32/1 درصد) و رطوبت (17/0±98/80 درصد) در T1 به طور معنی داری کمتر از سایر تیمارها و محتوای پروتئین خام در T3 (39/0±26/11 درصد) و C (44/0±44/11 درصد) به طور معنی داری بالاتر از گروه های T1 (39/0±23/9 درصد) و T2 (28/0±67/9 درصد) بود (05/0>p). گروه T3، کاهش معنی داری در ارتباط با مجموع اسیدهای چرب n-3 LC-PUFA (04/0±53/9 درصد) نسبت به T1 (71/0±02/11 درصد) نشان داد (05/0>p). نسبت EPA/DHA نیز در گروه T1 به طور معنی داری بالاتر (03/0±45/0 درصد) از سایر تیمارها بود (05/0>p). براساس نتایج به دست آمده، استفاده از لارو منجمد شیرونومید به دلیل بهبود شاخص های رشد، زنده مانی و ترکیبات اسید چرب جهت سازگاری لارو فیل ماهی با غذای خشک طی 21 روز توصیه می شود.

    کلید واژگان: تغذیه مختلط, راهبرد غذایی, زی توده آرتمیا, شیرونومید, فیل ماهی
    Zabihollah Pajand*, Reza Taati, Mahmoud Mohseni, Hosseinali Abdolhay, Reza Ghorbani Vaghei, Zhila Khodkhah

    This study aimed to evaluate the effects of feeding with different types of live feeds on growth performance, survival rate, body composition, and fatty acids profile of great sturgeon (Huso huso) larvae during short-time weaning to dry feed. A total of 1200 great sturgeon larvae with a mean initial weight of 0.43±0.01g were distributed randomly into twelve 80-L circular fiberglass tanks (100 larvae per tank) with three replicates. Afterward, the fish were fed with frozen chironomid larvae (T1), frozen Artemia biomass (T2), and a combination of them (T3). The control group © received only a commercial dry feed (0.5 mm: protein 55.59%, lipid 21.12%, ash 11.76%, and moisture 7.96%) throughout the feeding trial. For weaning, the live feed was reduced by 15% every two days, and the dry feed ratio was also gradually increased. According to the results, the final weight (4.99±0.16g), weight gain (4.57±0.17g), body weight increase (1081.53±72.75%), and specific growth rate (11.75±0.29%/day) were significantly higher in T1 than in other groups (p<0.05). The survival rate (56.50±1.32%) significantly decreased in the control group © (p<0.05); however, no mortality was observed in the group fed chironomid larvae (p<0.05). The crude lipid (1.32±0.08%) and moisture (80.98±0.17%) levels of T1 were higher than other groups, and the crude protein content was significantly higher in T3 (11.26±0.39%) and C (11.44±0.44%) than T1 (9.23±0.39%) and T2 (9.67±0.28%) groups (p<0.05). There was a significant decrease in total n-3 LC-PUFA fatty acids (9.53±0.04%) in T3 than in T1 (11.02±071%) (p<0.05). The EPA/DHA ratio in T1 was significantly higher (0.45±0.03%) than other treatments (p<0.05). Consequently, the administration of frozen chironomid larvae is recommended during a 21-day adaptation period of great sturgeon larvae to the dry feed, due to the optimizing effects on growth indices, survival, and fatty acid contents.

    Keywords: Co-feeding, Feeding strategy, Artemia biomass, Chironomid, Beluga
  • رضا طاعتی، مینا سیف زاده*
    مطالعه حاضر با هدف تولید فرآورده خشک از کیلکای معمولی کامل (Clupeonella caspia) و بررسی اثر خشک کردن بر ارزش غذایی، تغییرات میکروبی، شیمیایی و حسی طی زمان نگهداری انجام شد. تیمارها شامل کیلکای خشک شده به دو روش سنتی و صنعتی به مدت 75 روز در محیط نگهداری شدند. استافیلوکوکوس، کلی فرم، اشریشیاکلی و سالمونلا در تیمارهای آزمایشی مشاهده نشدند. کپک و مخمر در تیمارهای سنتی و صنعتی به ترتیب بعد از 45 و 60 روز مشاهده شدند. جذب نمک در تیمارها 24 % بود. تعداد کلی باکتری ها (logCFU/g 72/6-45/6) در تیمار صنعتی در مقایسه با سنتی کمتر بود. پروتیین (7/49-28/43%) و چربی (7/11-11%) در تیمار صنعتی در مقایسه با سنتی بیشتر بودند، اما خاکستر (7/11-3/10%) و رطوبت (4/27-5/18%) در تیمار سنتی نسبت به صنعتی بیشتر بود. ارزیابی خصوصیات حسی در تیمار صنعتی در مقایسه با سنتی بهتر بود و طی زمان نگهداری تفاوت معنی دار داشت (05/0p<). TVB-N (صنعتی: 5/29-48/12 و سنتی: mg/100g 36/29-61/12)،PV (سنتی: 5-09/0 و صنعتی: meq/kg oil  75/4-06/0) و TBARS در تیمار صنعتی 99/0-02/0 در مقایسه با سنتی  mg/kg 97/0-03/0 از کیفیت بهتری برخوردار بودند (05/0p<). تیمارهای صنعتی و سنتی به ترتیب 60 و 45 روز در شرایط محیطی خصوصیات میکروبی، شیمیایی و حسی مطلوبی داشتند.
    کلید واژگان: خشک کن سنتی, خشک کن صنعتی, زمان ماندگاری, ماهی کیلکای معمولی, کیفیت
    Reza Taati, Mina Seifzadeh *
    The purpose of this study was to produce a dry product from the whole common Kilka, Clupeonella caspia and to investigate the effect of drying on the nutritional value, microbial, chemical and organoleptic alterations during the storage time. The treatments included drying Kilka by two traditional and industrial methods and keeping in the ambient condition for 75 days. Staphylococcus, Coliform, Escherichia coli, and Salmonella were not observed in the experimental treatments. Mold and yeast were observed in the traditional and industrial treatments after 45 and 60 days, respectively. Salt absorption in the treatments was 24%. The total bacterial count (6.45-6.72 log CFU/g) was lower in the industrial treatment compared to the traditional one. Protein (43.28-43.7%) and fat (11-11.7%) were higher in the industrial treatment compared to traditional method. However, ash (10.30-11.7%) and moisture (18.50-27.40%) were higher in traditional treatment compared to industrial one. The sensory characteristics were evaluated better in the industrial treatment compared to the traditional treatment, exhibiting a significant difference during the storage time (p<0.05). TVB-N (industrial: 12.48-29.50; traditional: 12.61-29.36 mg/100g), PV (traditional: 0.09-5; industrial: 0.06-4.75 meq/kg oil), and TBARS in industrial treatment (0.02-0.99) had better quality (p<0.05) compared to traditional one (0.03-0.97 mg/kg). The industrial and traditional treatments displayed favorable microbial, chemical, and sensory characteristics in the ambient condition for 60 and 45 days, respectively.
    Keywords: Common Kilka fish, Industrial dryer, Quality, Shelf life, Traditional dryer
  • عباسعلی زمینی، رضا طاعتی*، محمدرضا رضایی ارده، علیرضا نجفی خواه
    سابقه و هدف
    گیاهان دارویی تاثیر بسیار سالم تری در قیاس با داروهای شیمیایی داشته و به علت داشتن مواد موثره گوناگون می توانند در پیشگیری و درمان بسیاری از بیماری ها کاربرد داشته باشند. تاسماهی ایرانی یا قره برون یکی از باارزش ترین گونه های ماهیان خاویاری دریای خزر است که به عنوان گونه مناسب پرورشی به مزارع پرورش ماهیان خاویاری معرفی شده و بخشی از گله های مولدین پرورشی را در ایران تشکیل می دهد. این گونه به دلیل کوتاه تر بودن دوره تولید خاویار در مقایسه با گونه فیل ماهی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این تحقیق، مقایسه عملکرد عصاره های هیدروالکلی اکالیپتوس و سیر در کاهش بار قارچی و باکتریایی تخم تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus) طی دوره انکوباسیون بود.
    مواد و روش ها
    در ابتدا، از مولدین نر و ماده تاسماهی ایرانی پس از طی شدن مراحل تکثیر مصنوعی اسپرم و تخمک کافی استحصال شد. پس از لقاح، تخم ها توسط ترازوی دیجیتال توزین شده و تعداد تخم به ازای گرم، وزن کل تخم ها در سینی و تعداد نهایی تخم های ذخیره سازی شده در انکوباتور محاسبه گردید. با توجه به اختصاص سه سینی برای هر تیمار، تعداد تخم های ذخیره سازی شده برای هر تیمار 15000 عدد و تعداد کل تخم های ذخیره سازی شده برای 5 تیمار 75000 عدد بود. عصاره های هیدروالکلی (حلال اتانول 70%) اکالیپتوس (ظاهر: شفاف، رنگ: قهوه ای و pH=5.02) و سیر (ظاهر: شفاف، رنگ: قهوه ای روشن و pH=6.49) تهیه شدند. پنج تیمار آزمایشی شامل شاهد (فاقد عصاره)، اکالیپتوس50 میلی گرم در لیتر، اکالیپتوس 100 میلی گرم در لیتر، سیر50 میلی گرم در لیتر و 100 میلی گرم در لیتر در سه تکرار به روش حمام کوتاه مدت طی سه مرحله (روز) طراحی شدند. در پایان سه مرحله ضدعفونی، نمونه برداری از تخم ها به صورت تصادفی و از هر تکرار برای شمارش کل باکتریایی و قارچی اجرا گردید.
    نتایج
    اختلاف معنی داری در فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب مانند pH، اکسیژن محلول و درجه حرارت طی مراحل ضدعفونی تخم ها مشاهده نشد (P>0.05). نتایج نشان داد که تیمارهای حاوی عصاره های هیدروالکلی اکالیپتوس و سیر در سطوح 50 و 100 میلی گرم در لیتر، شمارش کل باکتریایی و قارچی کمتری را نسبت به تیمار شاهد نشان دادند (P<0.05) ولی عصاره اکالیپتوس در غلظت 100 میلی گرم در لیتر عملکرد بسیار بهتری نسبت به بقیه تیمارهای آزمایشی ثبت کرد (P<0.05). در شاخص های انکوباسیون از قبیل درصد تفریخ و تعداد لاروهای سالم، اختلاف معنی دار آماری در چهار تیمار حاوی عصاره های هیدروالکلی سیر و اکالیپتوس (50 و 100 میلی گرم در لیتر) با تیمار شاهد مشاهده شد (P<0.05). براساس آزمون دانکن، میانگین درصد تفریخ و تعداد لاروهای سالم در تیمار عصاره اکالیپتوس 100 میلی گرم در لیتر بیشتر از سایر تیمارهای مورد مطالعه بود (P<0.05). درصد تفریخ تخم در تیمارهای 100 میلی گرم در لیتر سیر و 50 میلی گرم در لیتر اکالیپتوس باهم برابر بودند.
    نتیجه گیری
    در طول تحقیق، تغییری در شکل ظاهری لاروها مشاهده نشد که این مسیله می تواند به عنوان بی خطر بودن عصاره های گیاهی مطرح شود. فاکتورهای متنوعی از قبیل نوع و ترکیبات موجود در گیاه، میزان غلظت مورد استفاده، نوع میکروارگانیسم، میزان pH و دمای محیط قادرند بر ظرفیت ضدمیکروبی عصاره ها و ترکیبات گیاهی تاثیرگذار باشند. با توجه به یافته های حاصل، می توان بیان کرد که عصاره های هیدروالکلی سیر و اکالیپتوس نقش بسیار تعیین کننده ای در کاهش آلودگی قارچی و باکتریایی تخم تاسماهی ایرانی طی دوره انکوباسیون داشتند.
    کلید واژگان: قره برون, عصاره های گیاهی, ضدعفونی, درصد لقاح, آبزی پروری سبز
    A. Zamini, R. Taati *, M.R. Rezaeiardeh, A. Najafikhah
    Background and objectives
    Medicinal plants have a much healthier effect than chemical drugs, and due to the presence of various effective substances, they can be used in the prevention and treatment of many diseases. This research aims to compare the performance of hydroalcoholic extracts of eucalyptus and garlic in reducing the fungal and bacterial load of Persian sturgeon (Acipenser persicus) eggs during incubation.
    Methodology
    At first, enough sperm and eggs were obtained from Persian sturgeon male and female breeders after artificial propagation stages. After fertilization, the eggs were weighed by a digital scale. The number of eggs per gram, the total weight of eggs per tray, and the final number of eggs stored in the incubator were calculated. Considering the allocation of three trays for each treatment, the number of stored eggs for each treatment was 15000. The total number of stored eggs for five treatments was 75000. Hydroalcoholic extracts (70% ethanol solvent) of eucalyptus (appearance: clear, color: brown, pH=5.02) and garlic (appearance: clear, color: light brown, pH=6.49) were prepared. Five experimental treatments containing control (no extract), Eucalyptus 50 mg.l-1, eucalyptus 100 mg.l-1, Garlic 50 mg.l-1, and 100 mg.l-1 were designed in three replicates by the short-term bath method in three stages (days). At the end of the three disinfection stages, eggs were randomly sampled from each replicate for the total bacterial and fungal count.
    Results
    No significant difference was observed in the water's physical and chemical factors, such as pH, dissolved oxygen, and temperature, during the disinfection stages of eggs (p<0.05). The results showed that treatments containing eucalyptus and garlic extracts at 50 and 100 mg/l showed lower total bacterial and fungal counts than the control treatment (P<0.05). Still, the eucalyptus extract at 100 mg/l performed much better than the rest of the experimental treatments (P<0.05). In incubation indices such as hatching rate and healthy larvae, statistically significant differences were observed in four treatments containing garlic and eucalyptus extracts (50 and 100 mg.l-1) with the control (P<0.05). Based on Duncan's test, the average rate of hatching and the number of healthy larvae were more in eucalyptus at 100 mg.l-1 than in other studied treatments (P<0.05). Egg hatching rates were equal in garlic and eucalyptus at 100 and 50 mg.l-1, respectively.
    Conclusion
    During the research, there was no change in the appearance of the larvae, which can be considered the safety of plant extracts. Various factors such as the type and compounds in the plant, the amount of used concentration, the type of microorganism, the pH level, and the environment's temperature can influence the antimicrobial potential of herbal extracts and compounds. According to the obtained findings, it can be stated that hydroalcoholic extracts of Garlic and Eucalyptus played a very decisive role in reducing the fungal and bacterial contamination of Persian sturgeon eggs during the incubation period.
    Keywords: Persian sturgeon, Herbal Extracts, Disinfection, Hatching rate, Organic aquaculture
  • سید محمد صلواتیان*، رضا رجبی نژاد، بابک پورشفیعی صیقلانی، رضا طاعتی، سید رضا صلواتیان، سید افشین امیری سندسی، مریم حسنی مقدم
    تحقیق حاضر به بررسی تاثیر جایگزینی نسبی روغن کانولا با روغن ماهی بر عملکرد رشد و ترکیبات بیوشیمیایی لاشه بچه ماهیان انگشت قد کپور معمولی (Cyprinus carpio) پرداخت. برای این منظور، تعداد 180 عدد بچه ماهی انگشت قد با میانگین وزنی 7/0 ± 07/4 گرم و میانگین درازای کل 3 ± 7 سانتی متر در 12 مخزن 100 لیتری با تراکم 15 عدد در هر مخزن توزیع شدند. چهار جیره غذایی با سطوح یکسان پروتیین، چربی و انرژی فرموله شدند. روغن کانولا در چهار سطح صفر، 25، 50 و 75% جایگزین روغن ماهی شد. بچه ماهیان سه بار در روز به میزان 3% وزن بدن و به مدت 8 هفته تغذیه شدند. نتایج نشان داد که در تیمارهای مختلف از نقطه نظر شاخص های ضریب تبدیل غذایی، ضریب بازده پروتیین، نرخ رشد ویژه، افزایش وزن، افزایش طول، میانگین رشد روزانه، ضریب چاقی، درصد بازماندگی، طول نهایی و وزن نهایی اختلاف معنی دار وجود نداشت (05/0<p). همچنین، در بررسی ترکیب لاشه بچه ماهیان از نظر میزان رطوبت لاشه اختلاف معنی دار مشاهده نشد (05/0<p)، ولی اختلافات معنی دار از نظر مقادیر خاکستر، پروتیین و چربی لاشه بین کلیه تیمارها ثبت شد (05/0>p). با توجه به یافته های به دست آمده، سطوح متفاوت روغن کانولا در جیره غذایی تاثیری بر عملکرد رشد و ترکیب لاشه بچه ماهیان کپور معمولی نداشته است.
    کلید واژگان: روغن کانولا, جایگزینی, رشد, کپور معمولی
    Seyed Mohammad Salavatian *, Reza Rajabinejad, Babak Pourshfihi Sigalani, Reza Taati, Seyed Reza Salavatian, Seyed Afshin Amiri Sendesi, Maryam Hasani Mogaddam
    This study was conducted to investigate the effect of replacing fish oil with canola oil in the diet on the growth performance and biochemical composition of common carp fingerlings. To carry out this study, a total number of 180 common carp fingerlings were introduced in twelve 100-L fiberglass tanks with an average weight of 4.07 ± 0.7 g and an average total length of 7 ± 3 cm. Four diets with the same protein, fat and energy levels were formulated. Canola oil was replaced with fish oil at four levels of 0, 25, 50 and 75%. Fingerlings were fed three times a day for 8 weeks based on 3% of body weight. At the end of the experiment, growth indices, and carcass biochemical composition was measured. Based on the obtained results, no significant differences were observed among the treatments in terms of food conversion ratio, protein efficiency ratio, specific growth rate, body weight gain, total length increase, average daily growth, condition factor, survival rate, final length, and final weight (p>0.05). The results of carcass composition also showed that there was no significant difference in the carcass moisture content between the treatments (p>0.05). However, significant differences were recorded in the contents of protein, ash and fat (p<0.05). According to the findings, different levels of canola oil in the diet did not affect the growth performance and carcass composition in the common carp fingerlings.
    Keywords: Canola Oil, replacement, Growth, Common carp
  • عادل زاهد بابلان، فردین فروغی سوها*، میکائیل احدپور، رضا طاعتی
    زمینه
    کارآفرینی سازمانی فرایند احیای عملکرد سازمانی است، که از مزایای آن می توان به خلاقیت، ابتکار در فرایند تولید محصول و خدمات، نوآوری در عملکرد سیستم ها، بهبود کارآیی و اثربخشی اشاره کرد.     
    هدف
    هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر هوش فرهنگی و جو سازمانی بر کارآفرینی سازمانی با میانجی تعهد سازمانی است.    
    روش
    تحقیق حاضر از نظر ماهیت محتوایی توصیفی- همبستگی (مدل معادلات ساختاری) و از منظر هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را، 1382 نفر از معلمان ابتدایی ناحیه یک آموزش و پرورش استان اردبیل که در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. بر اساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 292 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد.    
    یافته ها
    نتایج حاکی از اثر مستقیم هوش فرهنگی و جو سازمانی بر تعهد سازمانی به ترتیب 27/0 و 42/0 است. همچنین اثر غیر مستقیم هوش فرهنگی و جو سازمانی بر کارآفرینی سازمانی به ترتیب 26/0 و 40/0 با مقدار تی (93/6) و (09/5) به دست آمد.    
    نتیجه گیری
    رهبران آموزشی باید زمینه را برای ارتقاء هوش فرهنگی و تعهد سازمانی فراهم آورند تا کارکنان در جو سازمانی مثبت عملکردی خلاقانه ای داشته و بتواند با نوآوری های خود اثربخشی سازمانی را بهبود بخشیده و ادامه حیات سازمان را تضمین نمایند.
    کلید واژگان: هوش فرهنگی, جو سازمانی, کارآفرینی سازمانی, تعهد سازمانی
    Adel Zahed Babelan, Fardin Foroghi *, Mikael Ahadpor, Reza Taati
    Organizational entrepreneurship is the process of reviving organizational performance, the benefits of which include creativity and innovation in product and service design, innovation in organizational processes, improving efficiency and effectiveness.
    Objective
    The aim of this study was to determine the effect of cultural intelligence and organizational climate on organizational entrepreneurship mediated by organizational commitment.
    Method
    The present study is applied in terms of descriptive-correlational content nature (structural equation model) and in terms of purpose. The statistical population of the present study is the number of teachers employed in the primary school of the academic year 1401-1400 in District 1 of Ardabil province in 2003. Sampling method is multi-stage and stratified cluster sampling which, based on Morgan table, a sample of 292 people were selected. Standard questionnaires were used to collect data.
    Results
    The results indicate the direct effect of cultural intelligence and organizational climate on organizational commitment 0.27 and 0.42, respectively. Also, the indirect effect of cultural intelligence and organizational climate on organizational entrepreneurship was 0.26 and 0.40 with T (6.93) and (5.09), respectively. Due to the constant changes and developments in the organizational environment, it is necessary for organizations to have the ability to be creative and innovative in order to be able to perform effectively and ensure their survival.
    Keywords: Cultural Intelligence, organizational climate, Organizational Entrepreneurship, Organizational Commitment
  • رضا طاعتی*، ذبیح الله پژند، حسن مصطفوی
    زمینه مطالعه

    امروزه به دلیل تحمیل هزینه بالای پروتیین های جانوری بر جیره آبزیان، توجه زیادی به استفاده بیشتر از پروتیین های گیاهی شده است.

    هدف

    جایگزینی پودر ماهی با کنسانتره پروتیین ذرت (CPC) (Empyreal®75) و تاثیر آن بر رشد، بازماندگی و ترکیب بدن تاس ماهی سیبری (Acipenser baerii).

    روش ‎کار

    کنسانتره پروتیین ذرت در چهار سطح صفر، 15، 30 و 45 درصد در سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی جایگزین پودر ماهی شد. تعداد 120 عدد تاس ماهی سیبری با میانگین وزنی 39/0± 27/8 گرم در 12 عدد مخزن گرد پلاستیکی 80 لیتری با تراکم 10 عدد در هر مخزن توزیع شدند. پس از یک هفته سازگاری، بچه ماهیان با چهار جیره با سطح یکسان پروتیین و انرژی (ایزونیتروژنیک و ایزوکالریک) به مدت 60 روز تغذیه شدند. در پایان آزمایش، پارامترهای رشد و ترکیب لاشه اندازه گیری شدند.

    نتایج

    فاکتورهای طول کل، وزن نهایی، درصد افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه، میانگین رشد روزانه، ضریب کارایی پروتیین و ضریب چاقی در ماهیان تغذیه شده با کنسانتره پروتیین ذرت 15 درصد به طور معنی داری بالاتر از سایر تیمارها بود (05/0>P). ضریب تبدیل غذایی در همین تیمار کمترین مقدار را داشت که با بقیه تیمارهای آزمایشی اختلاف معنی دار نشان داد (05/0>P). اختلاف معنی د اری در میزان پروتیین لاشه در ماهیان تغذیه شده با کنسانتره پروتیین ذرت 15 درصد و 30 درصد، در قیاس با ماهیان تغذیه شده با کنسانتره پروتیین ذرت 45 درصد مشاهده گردید. نرخ بازماندگی در همه تیمارها 100 درصد بود.

    نتیجه گیری نهایی

    با توجه به یافته های حاصل می توان اظهار نمود که کنسانتره پروتیین ذرت در سطح 15 درصد می تواند جایگزین مناسبی برای پودر ماهی در جیره تاس ماهی سیبری باشد.

    کلید واژگان: تاس ماهی سیبری, پروتئین گیاهی امپریال, جایگزینی, عملکرد رشد, آنالیز لاشه
    Reza Taati *, Zabiollah Pajand, Hasan Mostafavi
    BACKGROUND

    Today, due to the high cost of animal proteins on aquatic diets, a great deal of attention has been paid to further use of plant proteins.

    OBJECTIVES

    The present study aimed to replace fish meal with corn protein concentrate (CPC) (Empyreal® 75) and investigate its effect on growth, survival, and body composition of Siberian sturgeon (Acipenser baerii).

    METHODS

    Corn protein concentrate was replaced with fish meal at four levels of 0, 15, 30, and 45 % in three replicates in a completely randomized design. A total of 120 Siberian sturgeons weighing 8.27±0.39 g were distributed into twelve 80-L round plastic tanks with a density of 10 fish per tank. After a week of acclimatization period, fingerlings were fed with four diets with the same protein and energy levels (isonitrogenic and isocaloric) for 60 days. At the end of the experiment, growth parameters and carcass composition were measured.

    RESULTS

    The results revealed that the total length, final weight, body weight increase. Specific growth rate, average daily growth, protein efficiency ratio, and condition factor were significantly higher in fish fed with corn protein concentrate at the level of 15 % compared to the other treatments (P<0.05). The food conversion ratio had the lowest value in this treatment, which showed a significant difference with the other treatments (P<0.05). A significant difference in carcass protein was observed in fish fed corn protein concentrate 15 % and 30 % in comparison with fish fed with 45 % corn protein concentrate. The survival rate was 100 % in all the treatments.

    CONCLUSIONS

    Based on the obtained findings, it could be stated that corn protein concentrate at the level of 15 % can be a good substitute for fish meal in Siberian sturgeon diet.

    Keywords: Siberian sturgeon, Empyreal plant protein, replacement, growth performance, Carcass analysis
  • الناز ناصری خلخالی، عباسعلی زمینی*، حبیب وهاب زاده رودسری، هادی ارشاد لنگرودی، رضا طاعتی

    هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تاثیر ریزجلبک کلرلا (Chlorella vulgaris) و مخمر نانوایی (Saccharomyces cerevisiae) بر عملکرد رشد، آنزیم های گوارشی و میکروبیوتای روده در بچه ماهیان استرلیاد (Acipenser ruthenus) می باشد. تعداد 315 قطعه بچه ماهی استرلیاد (2/0± 5/24 گرم) در 7 تیمار تقسیم شده و با غذای پایه حاوی مقادیر مختلف کلرلا و مخمر به مدت 8 هفته غذادهی شدند. تیمارهای 1 تا 7 به ترتیب با غذای پایه حاوی 0% کلرلا و مخمر، 1% مخمر، 5/0% مخمر، 3 % کلرلا، 5% کلرلا، ترکیب 5/0% مخمر و 5% کلرلا و ترکیب 3% کلرلا و 1% مخمر غذادهی شدند. در پایان آزمایش، فاکتورهای رشد، آنزیم های گوارشی و تعداد کل باکتری های روده اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که افزودن مخمر و ریزجلبک کلرلا به جیره غذایی ماهیان سبب بهبود عملکرد رشد، افزایش ترشح آنزیم های گوارشی و نیز افزایش تعداد باکتری های روده در مقایسه با تیمار شاهد گردید (05/0>p). بهترین عملکرد رشد در تیمارهای 5 (5% کلرلا) و پس از آن، تیمارهای 6 و7 (ترکیب کلرلا و مخمر) مشاهده شد به طوریکه بیشترین مقدار افزایش وزن بدن، میانگین رشد روزانه، ضریب رشد ویژه و کمترین ضریب تبدیل غذایی در این تیمارها مشاهده شد (05/0>p). تفاوت معنی داری در میزان بازماندگی تیمارها مشاهده نشد (05/0<p). نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از ریزجلبک کلرلا و مخمر نانوایی و نیز ترکیب آن ها در جیره غذایی بچه ماهیان تاثیر معنی داری در بهبود عملکرد رشد، ترشح آنزیم های گوارشی و میکروبیوتای روده دارد.

    کلید واژگان: کلرلا, مخمر, رشد, آنزیم های گوارشی, باکتری های اسیدلاکتیک, استرلیاد
    Elnaz Naseri Khalkhali, Abbas Ali Zamini *, Habib Vahabzadeh, Hadi Ershad Langeroudi, Reza Taati

    The aim of the present study is to investigate the effect of microalgae (Chlorella vulgaris) and brewer’s yeast (Saccharomyces cerevisiae) on growth performance, digestive enzymes activity and intestinal microbiota in sterlet juveniles (Acipenser ruthenus). Total number of 315 sterlet juveniles (24.5 ± 0.2g) were divided into 7 treatments and were fed with a basal diet containing different amounts of Chlorella and yeast during 8 weeks. Treatments 1 to 7 were fed with a basal diet supplemented with no chlorella and yeast (control), 1% yeast, 0.5% yeast, 3% Chlorella, 5% Chlorella, a combination of 0.5% yeast and 5% Chlorella and a combination of 0.5% yeast and 5% Chlorella, respectively. At the end of trial, growth factors, digestive enzymes and total number of intestinal bacteria were measured. The results showed that the addition of yeast and Chlorella to the fish diet improved growth performance, increased the secretion of digestive enzymes and also increased the number of intestinal bacteria compared to the control (p<0.05). The best growth performance was observed in treatments 5 (5% Chlorella) and then treatments 6 and 7 (combination of Chlorella and yeast) so that the highest amount of body weight gain, average daily growth, specific growth rate, and the lowest feed conversion ratio were observed in treatments 5, 6 and 7 (p<0.05). No significant difference was seen in the survival rate between treatments (p>0.05). The results showed that supplementing the diet of sterlet juveniles with microalgae and brewer’s yeast as well as their combination significantly improve the growth performance, secretion of digestive enzymes and intestinal bacterial flora.

    Keywords: Chlorella, Yeast, Growth Performance, Digestive enzymes, Lactic Acid Bacteria, sterlet sturgeon
  • سهراب کلانتری، رضا طاعتی*، ذبیح الله پژند

    در مطالعه حاضر، رشد، ترکیب لاشه و پروفایل اسیدهای چرب کرم نرییس (Hediste diversicolor) تغذیه شده با مواد دفعی و غذای فیل ماهی در سیستم های باز و نیمه مداربسته ارزیابی شدند. این مطالعه در سه تیمار با سه تکرار شامل تیمار1: پرورش فیل ماهی و هدایت پساب به مخزن کرم و استفاده از آب برگشتی (نیمه مداربسته)، تیمار2: پرورش فیل ماهی و هدایت پساب به مخزن کرم و خروج آب از سیستم (باز) و تیمار3: پرورش کرم با غذای کنسانتره انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که شاخص های رشد و درصد زنده مانی در کرم های تغذیه شده از غذای کنسانتره در مقایسه با بقیه تیمارها بیشتر بود (05/0>P). بالاترین میزان اسیدهای چرب چند غیراشباع (SPUFA) و نسبت w-3/w-6 در کرم های تغذیه شده با غذای کنسانتره مشاهده شد (05/0>P). کرم های پرورش یافته در سیستم نیمه مداربسته بیشترین اسیدهای چرب تک غیراشباع (SMUFA) و نسبت DHA/EPA را داشتند (05/0>P). در میزان پروتئین و چربی لاشه و مواد معلق خروجی مخازن کرم اختلافات معنی دار ثبت شد (05/0>P). با توجه به نتایج به دست آمده، این کرم ها به دلیل داشتن پروتئین بالا و نیز نسبت های مناسب DHA/EPA و w-3/w-6 از ارزش غذایی بالایی برای ماهیان خاویاری و مولدین میگو برخوردار هستند. از نظر اقتصادی، به دلیل عدم هزینه برای غذا می توان از کرم به عنوان تولید ثانویه بهره برداری کرد.

    کلید واژگان: : کرم نرئیس, فیل ماهی, اسیدهای چرب, سیستم نیمه مداربسته
    Sohrab Kalantari, Reza Taati *, Zabiollah Pajand

    In this study, growth, carcass composition and fatty acid profile were evaluated in Hediste diversicolor fed faeces and food of beluga in open and semi-closed systems. This research was carried out based on three treatments in three replicates consisting of treatment 1: Nereis worm fed by beluga wastewater and using recycling water (semi-closed), treatment 2: Nereis worm fed by beluga wastewater without recycling water (open) and treatment 3: Nereis worm fed by concentrated food. Results showed that growth indices and survival rate in worms fed by concentrated food were higher than in comparison with other treatments (P<0.05). The highest content of SPUFA and w-3/w-6 ratio were observed in Nereis worms fed concentrated food (P<0.05). Reared worms in semi-closed system had the maximum content of SMUFA and DHA/EPA ratio (P<0.05). Significant differences were recorded in protein and lipid of carcass and TSS contents of worm tanks outlet (P<0.05). According to the results, because of having high content of protein as well as suitable ratios of DHA/EPA and w-3/w-6, these worms have high nutritional value for sturgeons and shrimp broodstocks. Economically, because of the lack of expense on food, the worm can be exploited as secondary product.

    Keywords: Nereis worm, Beluga, Fatty acids, Semi-closed System
  • محمود محسنی*، رضا طاعتی، شهرام دادگر، علیرضا علیپور

    مطالعه حاضر به منظور تعیین اثر سطوح مختلف گلوکز و نشاسته ذرت به عنوان منابع کربوهیدرات بر روند رشد، ترکیب بدن، قابلیت هضم، آنزیم های کبدی و گوارشی تاس ماهی سیبری (Acipenser baerii) انجام شد. تعداد 120 قطعه تاس ماهی سیبری با میانگین وزنی 80/2±64/25 گرم به مدت 11 هفته با چهار جیره حاوی گلوکز 15درصد، گلوکز 30درصد، نشاسته ذرت 15درصد و نشاسته ذرت 30 درصد تغذیه شدند. نتایج نشان داد که وزن نهایی، طو ل کل نهایی، درصد افزایش وزن بدن، شاخص رشد ویژه، میانگین رشد روزانه، ضریب کارایی پروتئین و ضریب چاقی در تیمار نشاسته ذرت 15درصد بالاتر از سایر تیمارها بود (05/0<p). اختلاف معنی‏داری بین تیمار نشاسته ذرت 30 درصد با تیمار گلوکز 15 درصد در شاخص کبدی مشاهده شد (05/0>p). بیشترین میزان پروتئین لاشه در تیمار نشاسته ذرت 15 درصد مشاهده گردید که اختلاف معنی‏داری با تیمارهای گلوکز 15 و 30 درصد نشان داد (05/0>p). تیمار گلوکز 15 درصد حاوی بیشترین میزان (05/0>p) کربوهیدرات کل لاشه بود که با تیمارهای نشاسته ذرت 15 و 30 درصد اختلاف معنی‏داری داشت. مقادیر آنزیم های لیپاز، پپسین، تریپسین و کیموتریپسین و نیز قابلیت هضم ظاهری چربی و پروتئین در ماهیان تغذیه شده با نشاسته ذرت 15درصد نسبت به سایر تیمارها بالاتر بودند (05/0>p). بالاترین میزان آنزیم های کبدی در ماهیان تغذیه شده با گلوکز 30درصد ثبت گردید (05/0<p). براساس نتایج مذکور می‏توان اظهار کرد که سطح 15 درصد نشاسته ذرت می تواند سبب افزایش رشد، بهبود ترکیب لاشه، قابلیت هضم و آنزیم های گوارشی در تاس‏ماهی سیبری گردد.

    کلید واژگان: کربوهیدرات, رشد, قابلیت هضم, آنزیم های گوارشی, تاس ماهی سیبری (Acipenser baerii)
    Mahmoud Mohseni*, Reza Taati, Sharm Dadgar, Alireza Alipour

    The present study was carried out to determine the effect of different levels of glucose and corn starch as carbohydrate sources on growth performance, body composition, digestibility, digestive and liver enzymes of Siberian sturgeon (Acipenser baerii). A total number of 120 Siberian sturgeons weighing 25.64 ± 2.80g were fed four diets including glucose 15%, glucose 30%, corn starch 15% and corn starch 30% for a period of 11 weeks. Results showed that final weight, final total length, percentage of body weight increase, specific growth rate, mean daily growth, protein efficiency ratio and condition factor in fish fed corn starch 15% were high in comparison with other treatments (P>0.05). Significant difference was seen between fish fed corn starch 30% with fish fed glucose 15% in hepatosomatic index (P<0.05). The highest content of carcass protein was seen in corn starch 15% that showed significant difference with glucose 15% and 30% (P<0.05). Fish fed glucose 15% had the highest content of carcass total carbohydrate which showed significant difference with corn starch 15% and 30% (P<0.05). The contents of lipase, pepsin, trypsin and chymotrypsin enzymes and also apparent digestibility of protein and lipid in fish fed corn starch 15% were higher than the other treatments (P<0.05). The highest contents of liver enzymes were recorded in fish fed glucose 30% (P>0.05). Based on the mentioned results, corn starch at the level of 15% can increase growth and improve body composition, digestibility and digestive enzymes in Siberian sturgeon.

    Keywords: Carbohydrate, Growth, Digestibility, Digestive Enzymes, Siberian Sturgeon (Acipenser baerii)
  • سعید چراغی، رضا طاعتی*، ذبیح الله پژند

    هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر سطوح مختلف پروتئین جیره بر رشد، زنده مانی و ترکیب لاشه کرم نرییس (Hediste diversicolor) بود. سه جیره ایزوکالریک با سه سطح متفاوت پروتئین شامل پروتئین زیاد (50 درصد)، پروتئین متوسط (35 درصد) و پروتئین کم (20 درصد) در سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی طراحی شد. لاروهای کرم نرییس با میانگین وزنی 005/0± 02/0 گرم در 9 عدد مخزن پلاستیکی 40 لیتری با تراکم 500 عدد (2500 عدد در مترمربع) در هر مخزن توزیع شد. کرم ها به مدت 77 روز تغذیه شدند. نتایج نشان داد که شاخص های وزن نهایی، زی توده نهایی (گرم در مترمربع)، زی توده کسب شده، نرخ رشد ویژه، درصد افزایش وزن بدن، میانگین رشد روزانه در کرم های تغذیه شده با جیره غذایی حاوی50 درصد پروتئین در مقایسه با سایر تیمارهای آزمایشی بیشتر بود (05/0>p). بیشترین درصد زنده مانی در کرم های تغذیه شده با جیره غذایی با سطح پروتئین 35 درصد ثبت گردید (05/0>p). کرم های تغذیه شده با سطوح 50 درصد و 35 درصد پروتئین دارای بیشترین میزان پروتئین در لاشه بودند که اختلاف معنی داری نشان داد (05/0>p). پارامترهای چربی و خاکستر لاشه، اختلاف معنی داری بین همه تیمارها نشان دادند (05/0>p). کرم های تغذیه شده با جیره حاوی 35 درصد پروتئین، بالاترین درصد رطوبت لاشه را بخود اختصاص دادند (05/0>p). کمترین (05/0>p) ضریب تبدیل غذایی و ضریب تبدیل اقتصادی در کرم های تغذیه شده با سطح 50 درصد پروتئین مشاهده شد. طبق نتایج بدست آمده سطح 50 درصد پروتئین (زیاد) می تواند در افزایش عملکرد رشد، کارایی تغذیه، ترکیب لاشه کرم نرییس و صرفه اقتصادی تاثیرگذار باشد.

    کلید واژگان: پروتئین, Hediste diversicolor, رشد, ترکیب لاشه
    Saeed Cheraghi, Reza Taati*, Zabiollah Pajand

    The aim of this study was to investigate the effect of different dietary protein levels on growth, survival and body composition of Hediste diversicolor. Three isocaloric diets with three different protein levels containing high protein (50%), medium protein (35%) and low protein (20%) were designed in three replicates in completely randomized design. Hediste worm larvae weighing 0.02±0.005g were distributed into nine 40-L tanks with a density of 500 worms (2500 worms per m2). The worms were fed for 77 days. Results showed that final weight, final biomass (g/m2), biomass gain, specific growth rate, body weight increase and average daily growth in worms fed high protein (50%) were significantly higher than in comparison with other experimental treatments (p<0.05). The highest survival rate was recorded in worms fed medium protein (35%) (p<0.05). Worms fed 50% and 35% protein levels had the highest content of carcass protein that showed significant difference (p<0.05). Significant differences were observed in contents of lipid and ash (p<0.05). Worms fed protein at the level of 35% showed the highest level of carcass moisture (p<0.05). The lowest (p<0.05) feed conversion ratio and economic conversion ratio were seen in worms fed protein at the level of 50%. According to obtained findings, protein at the level of 50% (high) can be effective in enhancing of growth performance, feed efficiency, body composition of Hediste diversicolor and economic efficiency.

    Keywords: Protein, Hediste diversicolor, Growth, Body composition
  • صمد اصغرزاده، رضا طاعتی*
    در این تحقیق، تاثیر مکمل اسیدی فایر بر رشد، شاخص های خونی و ایمنی بچه ماهیان کپور معمولی (Cyprinus carpio) مورد مطالعه قرار گرفت. طرح آزمایشی کاملا تصادفی در قالب چهار تیمار هر یک در سه تکرار طراحی گردید. مکمل اسیدی فایر در چهار سطح، 0، 2، 4 و 8 گرم در کیلوگرم به جیره پایه اضافه گردید. تعداد 84 عدد بچه ماهی کپورمعمولی با میانگین وزنی 2/08±18/30 گرم با تراکم 7 عدد در 12 آکواریوم 40 لیتری به مدت 60 روز تغذیه شدند. نتایج نشان داد که بیش ترین وزن نهایی، درصد افزایش وزن بدن، میانگین رشد روزانه، سرعت رشد ویژه و کم ترین میزان ضریب تبدیل غذایی در تیمار 8 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی  فایر مشاهده شد (0/05>p). اختلاف معنی داری در میزان ضریب چاقی و نرخ زنده مانی ماهیان بین تیمارها ثبت نگردید (0/05<p). تیمار 8 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی  فایر در تعداد گلبول های قرمز، مقادیر هماتوکریت، هموگلوبین و تعداد نوتروفیل اختلاف معنی دار آماری (0/05>p) با بقیه تیمارها داشت. هم چنین همین تیمار بیش ترین  تعداد گلبول های سفید و تعداد منوسیت را به خود اختصاص داد (0/05<p). از طرف دیگر، بالاترین مقادیر (IgM) ایمنوگلوبولین M و لیزوزیم در تیمار 2 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی فایر مشاهده گردید که اختلاف معنی داری را نشان ندادند (0/05<p). براساس یافته های به دست آمده می توان اظهار نمود که مکمل اسیدی فایر می تواند باعث ارتقای عملکرد رشد و بهبود برخی از پارامترهای خونی و ایمنی ماهی کپور معمولی گردد.
    کلید واژگان: ماهی کپور معمولی, مکمل اسیدی فایر, رشد, خون, ایمنی
    Samad Asgharzadeh, Reza Taati *
    In this research, it was studied the effect of acidifier supplementation on growth, hematological and immune indices of common carp (Cyprinus carpio) fingerlings. A completely randomized design was performed with four treatments in three replicates. Acidifier supplementation was added in four levels including 0, 2, 4, and 8 g/kg to the basal diet. A total number of 84 common carp fingerlingsweighing 18.30±2.08g were fed and kept at a density of 7 fish per aquarium in twelve 40-L aquaria for 60 days. Results showed that the highest final weight, body weight increase, average daily growth, specific growth rate and the lowest feed conversion ratio were observed at the level of 8g/kg acidifier supplementation (P<0.05). No significant difference was recorded in condition factor and survival rate among the treatments (P>0.05). Acidifier supplementation at the level of 8 g/kg showed significant difference (P<0.05) in RBC, hematocrit, hemoglobin and neutrophil counts with other treatments. Also, this treatment had the highest non-significant WBCs and monocyte counts (P>0.05). On the other hand, the highest values of IgM and lysozyme were showed in treatment 2g/kg acidifier supplementation (P>0.05). Based on obtained findings, it can be declared that acidifier supplementation can promote growth performance and improve some hematological and immune indices of common carp.
    Keywords: Common carp, Acidifier supplementation, growth, Blood, Immunity
  • محمود محسنی *، ایوب یوسفی جوردهی، رضا طاعتی، علیرضا علی پور، سمیه حسن پور

    مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر اسیدهای آمینه لایزین و متیونین جیره بر شاخص های رشد، خون، آنزیم های کبدی و ایمنی فیل‏ماهی (Huso huso) اجرا شد. چهار تیمار آزمایشی بر پایه پروتئین سویا شامل گروه شاهد (بدون لایزین و متیونین)، تیمار 1 (لایزین)، تیمار 2 (متیونین) و تیمار 3 (لایزین + متیونین) در سه تکرار فرموله شدند. تعداد 240 قطعه فیل ماهی با وزن متوسط 4/64 ± 144/6گرم با جیره های آزمایشی در شرایط یکسان پرورشی به ‏مدت 12 هفته تغذیه شدند. مکمل های لایزین و متیونین به جیره پایه محتوی 344 گرم بر کیلوگرم کنجاله سویا به مقدار 22/02و 12/94گرم بر کیلوگرم اضافه شدند. شاخص های رشد ماهیان تغذیه شده با جیره لایزین + متیونین، به طور معنی‏دار (p<0/05) از ماهیان تغذیه شده با دیگر جیره‏ها مناسب‏تر بود. کمترین میزان شاخص کبدی متعلق به گروه شاهد بود که اختلاف معنی داری با دیگر تیمارها داشت (p<0/05). مقادیر هماتوکریت، هموگلوبین، گلوکز، پروتئین کل، آنزیم های کبدی و تعداد گلبول های قرمز در ماهیان تغذیه شده با تیمار لایزین + متیونین بهبود معنی داری را در مقایسه با گروه شاهد نشان دادند (05/0p<). افزایش در شاخص های ایمنی مانند ایمونوگلوبولین کل و لیزوزیم در ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی اسیدهای آمینه نسبت به شاهد وجود داشت که این افزایش در ماهیان تغذیه شده با جیره لایزین + متیونین معنی دار بود. با توجه به نتایج مطالعه حاضر، فیل‏ماهی جوان پرورشی می‏تواند به طور موثری از مکمل اسیدهای آمینه لایزین به‏میزان 22/02گرم در کیلوگرم جیره و متیونین به‏ میزان 12/94گرم در کیلوگرم در جیره پایه محتوی 344 گرم در کیلوگرم کنجاله سویا به منظور بهبود عملکرد رشد، شاخص های خون و ایمنی استفاده کند.

    کلید واژگان: پروتئین سویا, ایمنی, خون, لایزین, متیونین, فیل ماهی
    Mahmoud Mohseni *, Ayoub Yousefi, Reza Taati, Alireza Alipour, Somayeh Hasanpoor

    The present study was conducted to examine the effect of dietary lysine and methionine amino acids on growth, blood parameters, liver enzymes and immune responses of beluga, Huso huso. Four experimental soy protein-based treatments including D0 (without lysine or methionine), D1 (lysine), D2 (methionine) and D3 (lysine + methionine) were formulated in triplicate groups. A total number of 240 juvenile beluga with average weight of 144.6 ± 4.64 g were fed with the experimental diets in the same rearing conditions for 12 weeks. L-lysine and DL-methionine were added to the diets containing 344 g/kg soybean meal at 22.02 and 12.94 g/kg dry diets, respectively. Growh indices in D3 (lysine + methionine) were significantly (p<0.05) higher than those in other treatments. The lowest content of HSI belonged to D0 (control) which exhibited significant difference (p<0.05) compated to the other treatments. The values of hematocrit, hemoglobin, glucose, total protein, liver enzymes and number of red blood cells in in D3 revealed significant enhancement compared to D0 (p<0.05). There was an increased immune parameter including total Ig and lysozyme in treatments with supplemented amino acids (D1, D2 and D3) compared to D0 (control) with significant difference in case of D3 (p<0.05). In conclusion, beluga juveniles effectively utilize the supplemented lysine at 22.02 g/kgand methionine at 12.94 g/kgin the dry diets containing 344 g/kg soybean meal to enhance growth performance, haematological and immune parameters.

    Keywords: Soy protein, Immunity, Blood, L-Lysine, DL-methionine, Beluga
  • مانا خراسانی نژاد، رضا طاعتی*، حمید عبدالله پور بی ریا
    زمینه مطالعه
    آنزیم ها کاتالیزوزهای آلی هستند که می توانند سبب آغاز و یا تسریع واکنش های شیمیایی شوند.
    هدف
    تحقیق حاضر به منظور مقایسه سطوح مجزا و توام مولتی آنزیم های تجاری بر کارایی تغذیه و ترکیب شیمیایی لاشه ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) صورت گرفت.
    روش کار
    تعداد 96 قطعه بچه ماهی کپور معمولی با وزن متوسط g 56/2 ± 06/13 به مدت 8 هفته در قالب 6 تیمار شامل شاهد (بدون مکمل آنزیمی)، g/kg 1 کومبو، g/kg 5/1 کومبو، g/kg 1 ناتوزایم پلاس، g/kg 5/1 ناتوزایم پلاس و ترکیب g/kg 1 کومبو+1g/kg ناتوزایم پلاس با 2 تکرار توزیع شدند.
    نتایج
    شاخص های رشد نظیر وزن نهایی، درصد افزایش وزن بدن، شاخص رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی و میانگین رشد روزانه در تیمارg/kg 1 ناتوزایم پلاس نسبت به سایر تیمارهای آزمایشی اختلافات معنی دار آماری نشان دادند (05/0>P). همچنین کلیه تیمارهای آزمایشی در شاخص های فوق وضعیت بهتری نسبت به شاهد داشتند. بیشترین ضریب چاقی در ماهیان تغذیه شده با ناتوزایم پلاسg/kg 5/1 رویت شد که اختلاف معنی داری را با کومبو g/kg 5/1 داشت (05/0>P). بچه کپور ماهیان تغذیه شده با جیره ترکیبی ناتوزایم پلاس+کومبو افزایش بسیار جزیی را نسبت به بقیه تیمارهای غذایی در میزان پروتئین لاشه ثبت کردند. ماهیان تغذیه کرده از مولتی آنزیم ها چربی کمتری (05/0<P) در لاشه نسبت به ماهیان شاهد داشتند. در پارامترهای خاکستر و رطوبت لاشه نیز اختلاف معنی داری رویت نشد (05/0<P). نتیجه گیری نهایی: طبق نتایج می توان بیان نمود که مولتی آنزیم ناتوزایم پلاس g/kg 1می تواند در بهبود عملکرد رشد و کارایی تغذیه بچه ماهیان کپور پرورشی تاثیر گذار باشد.
    کلید واژگان: مولتی آنزیم, ناتوزایم پلاس, کومبو, رشد, کپور معمولی
    Mana Khorasaninejad, Reza Taati *, Hamid Abdollahpour Biria
    BACKGROUND
    Enzymes are organic catalysts that trigger and/or accelerate chemical reactions.
    OBJECTIVES
    This research was done to compare the separate and combined levels of commercial multienzymes on feeding efficiency and carcass chemical composition of common carp (Cyprinus carpio).
    METHODS
    Total number of 96 common carp fingerlings weighing 13.06±2.56g were distributed in six treatments including control (without multienzyme), 1 g/kg Combo, 1.5 g/kg Combo, 1 g/kg Natuzyme Plus, 1.5 g/kg Natuzyme Plus and mixture of 1g/kg Combo+1 g/kg Natuzyme Plus in two replicates for 8 weeks.
    RESULTS
    Growth indices such as the final weight, percentage of body weight increase, specific growth rate, food conversion ratio and average daily growth in treatment 1g/kg Natuzyme Plus showed significant differences compared to other experimental treatments (P<0.05). Also, all experimental treatments had better condition in comparison with the control. The highest condition factor was seen in fish fed 1.5 g/kg Natuzyme Plus which showed significant difference with 1.5 g/kg Combo (P<0.05). Common carp fingerlings fed mixture of Combo+Natuzyme Plus recorded a slight increase in protein content of carcass compared to other dietary treatments. Fish fed multienzymes had less (P>0.05) lipid content of carcass in comparison with the control. There was no significant difference in ash and moisture contents of carcass (P>0.05).
    CONCLUSIONS
    According to results, it can be stated that Natuzyme Plus at the level of 1.5 g/kg can be effective in improvement of growth performance and feed efficiency in farmed common carp fingerlings.
    Keywords: Multienzyme, Natuzyme Plus, Combo, Growth, Common carp
  • رضا طاعتی، سید محمد صلواتیان، صاحبعلی قربانی، فائزه دشتیاری
    زمینه و هدف
    یکی از مشکلات آبزی پروری، دسترسی کم به پودر ماهی است که دلیل آن افزایش تقاضا و کاهش میزان تولید آن هست. تلاش های زیادی برای یافتن جایگزین های مناسب انجام شده که منابع پروتئینی گیاهی از مهم ترین جانشین ها می باشند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر جایگزینی نسبی گلوتن گندم به جای پودر ماهی بر رشد، بازماندگی و ترکیب لاشه بچه ماهی سفید (Rutilus kutum) می باشد.
    روش کار
    گلوتن گندم در سطوح 0، 10، 20 و 30 درصد در سه تکرار جایگزین پودر ماهی شد. تعداد 240 عدد بچه ماهی سفید با میانگین وزنی 06/0± 33/0 گرم در 12 وان فایبرگلاس با تراکم 20 عدد توزیع گردیدند. ماهیان با چهار جیره با سطح پروتئین و انرژی یکسان به مدت 8 هفته تغذیه شدند. در پایان آزمایش، شاخص های رشد و ترکیب لاشه مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها
    وزن نهایی، طول نهایی، درصد افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه، میانگین رشد روزانه و ضریب بازده پروتئین در ماهیان شاهد بالاتر از سایر تیمارها بود(05/0>P). ضریب تبدیل غذایی در تیمار گلوتن گندم 30% بیشترین و در تیمار شاهد کمترین مقدار را داشت. بالاترین نرخ بازماندگی در تیمار گلوتن گندم 30% ثبت گردید که اختلاف معنی داری را با شاهد نشان داد(05/0>P). اختلاف معنی داری در پروتئین لاشه در تیمارهای شاهد و گلوتن گندم 10% با تیمار گلوتن گندم 20% مشاهده شد(05/0>P).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های حاصل، گلوتن گندم در سطوح به کار رفته برای ماهی سفید مطلوب نبوده و نمی تواند جایگزین پودر ماهی شود.
    کلید واژگان: ماهی سفید, جایگزینی, گلوتن گندم, رشد, ترکیب لاشه
    R. Taati, S.M. Salavatian, S.A. Ghorbani, F. Dashtiari
    Inroduction &
    Objective
    One of the problems of aquaculture is low access to fish meal, which increases demand and reduction in production rates. A lot of efforts have been made to find suitable alternatives that plant protein sources are among the most important substituents. The aim of this study is to investigate the effect of partial replacing fish meal with wheat gluten on growth indices, survival, and carcass composition of Caspian kutum (Rutilus kutum).
    Material and Methods
    Wheat gluten was replaced at four levels including 0, 10%, 20% and 30% with fishmeal in three replicates. A total number of 240 kutum frys weighing 0.33±0.06g were distributed into twelve 100-L fiberglass tanks with a density of 20 fish per tank. Fish were fed four isonitrogenous and isocaloric diets for 8 weeks. At the end of the trial, growth indices and carcass composition were measured.
    Results
    Final weight, total length, body weight increase, specific growth rate, average daily growth and protein efficiency ratio in control group were significantly higher than other treatments (P<0.05). Wheat gluten at the level of 30% and control had the highest and the lowest feed conversion ratio, respectively. The highest survival rate was recorded in 30% wheat gluten that showed significant difference with control (p<0.05). A significant difference in content of carcass protein was observed between control and fish fed 10% wheat gluten with fish fed 20% wheat gluten (P<0.05). 
    Conclusion
    According to obtained findings, wheat gluten at used levels is not optimal for kutum and cannot substitute the fish meal.
    Keywords: Caspian Kutum, Replacement, Wheat Gluten, Growth, Carcass Composition
  • رضا طاعتی*، مهندس مریم صالحی
    هدف از مطالعه حاضر، مقایسه شاخص های خونی و بیوشیمیایی کپور معمولی (Cyprinus carpio) تغذیه شده با سطوح مجزا و توام مولتی آنزیم های تجاری است. تعداد 96 قطعه ماهی کپور معمولی با وزن 56/2 ± 06/13 گرم و طول متوسط 34/1 ± 25/9 سانتی متر در شش تیمار شامل شاهد (بدون مکمل آنزیمی) ، 1000 و 1500 میلی گرم مکمل آنزیمی کومبو ، 1000 و 1500 میلی گرم مکمل آنزیمی ناتوزایم و تیمار ترکیبی 1000 میلی گرم کومبو + 1000 میلی گرم ناتوزایم به 12 وان با تراکم 8 عدد توزیع شدند. در پایان 8 هفته دوره تغذیه، نمونه برداری از خون جهت سنجش پارامترهای خونی انجام شد. نتایج نشان داد که در فاکتورهای وزن نهایی، درصد افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل غذایی اختلافات معنی دار آماری بین تیمارها مشاهده گردید (05/0(p<. اکثر تیمارهای آزمایشی افزایشی (05/0(p< را در تعداد گلبول های قرمز، مقادیر هماتوکریت و هموگلوبین، تعداد گلبول های سفید (به استثنای ناتوزایم 1500 میلی گرم) و تعداد لنفوسیت نسبت به شاهد داشتند. بیشترین تعداد لنفوسیت در ناتوزایم 1000 میلی گرم و کومبو 1500 میلی گرم رویت گردید که با بقیه تیمارها اختلاف معنی داری نشان داد (05/0(p<. بیشترین میزان تری گلیسیرید در تیمار ناتوزایم 1000 میلی گرم ثبت شد که با تیمارهای شاهد و ترکیبی اختلاف معنی دار آماری داشت (05/0(p<. تفاوت هایی بین سطوح آنزیم های کبدی در تیمارها وجود داشت (05/0(p<. بیشترین مقادیر آنزیم آمیلاز در کومبو 1500 میلی گرم و آنزیم های پروتئاز و لیپاز در کومبو 1000 میلی گرم مشاهده گردید که با بقیه تیمارها اختلاف معنی دار نشان دادند (05/0(p<. بر طبق نتایج، مولتی آنزیم های ناتوزایم و کومبو می توانند در بهبود شاخص های خونی و بیوشیمیایی بچه ماهیان کپور موثر باشند.
    کلید واژگان: کپور معمولی (Cyprinus carpio), مولتی آنزیم, کومبو, ناتوزایم, خون
    dr Reza Taati *
    The aim of the present study is to compare hematological and biochemical parameters of common carp (Cyprinus carpio) fed with separate and combined levels of multi-enzymes commercial feed. A total number of 96 common carp fingerlings weighing 13.06±2.56 g and total length 9.25±1.34 cm were distributed in six treatments including control (without multienzyme), 1000 and 1500 mg/kg Combo, 1000 and 1500 mg/kg Natuzyme and combined treatment of 1000 mg/kg Combo plus 1000 mg/kg Natuzyme into 12 tanks at a density of 8 fish per tank. At the end of a 8-week feeding trial, blood sampling was done to measure hematological parameters. Results showed that there were significant differences in final weight, body weight increase and feed conversion ratio among treatments (p<0.05). Some treatments had an increase (p<0.05) in RBC, contents of hematocrit and hemoglobin, WBS (except 1500 mg/kg Natuzyme) and lymphocyte number compared to the control. The highest number of lymphocyte was seen in 1000 mg/kg Natuzyme and 1500 mg/kg Combo which had significant difference with other treatments (p<0.05). The maximum content of triglyceride was recorded in 1000 mg/kg Natuzyme that had significant difference with the control and combined treatment (p<0.05). There were differences between levels of liver enzymes among treatments (p<0.05). The highest content of amylase, protease and lipase were observed in 1500 mg/kg Combo and 1000 mg/kg Combo, respectively which showed significant difference with others (p<0.05). According to the results, Natuzyme and Combo can be effective in the improvement of hematological and biochemical parameters of common carp fingerlings.
    Keywords: Common carp (Cyprinus carpio), Multi-enzyme, Combo, Natuzyme, Blood
  • عامره نوزاد، رضا طاعتی *، سید جواد ابوالقاسمی
    بررسی تاثیر منابع کاروتنوئیدهای طبیعی (گاماروس و گل همیشه بهار) و مصنوعی (آستازانتین) بر شاخص های رشد، رنگ پوست و خون ماهی سیچلاید سرقرمز (Paraneetroplus synspilus) در بهار 1394 اجرا شد. تعداد 120 عدد بچه ماهی سیچلاید سرقرمز با میانگین وزنی 2/90±9/63 گرم در 12 آکواریوم با تراکم 10 عدد در هر آکواریوم توزیع شدند. بچه ماهیان با چهار جیره شامل 1: شاهد (غذای اسکرتینگ بدون رنگدانه) ، 2:100 گرم پودر گاماروس در کیلوگرم اسکرتینگ، 3:100 گرم پودر گل همیشه بهار در کیلوگرم اسکرتینگ و 4:50 میلی گرم آستازانتین در کیلوگرم اسکرتینگ با سه تکرار به مدت 70 روز تغذیه شدند. در پایان آزمایش، خونگیری از سرخرگ یا سیاهرگ دمی (زیر ستون مهره) صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که بیش ترین وزن نهایی، طول نهایی، درصد افزایش وزن بدن، میانگین رشد روزانه، شاخص رشد ویژه، ضریب چاقی، شاخص گنادی و کم ترین ضریب تبدیل غذایی در ماهیان تغذیه شده با آستازانتین مشاهده شد که در شاخص گنادی اختلاف معنی داری با سایر تیمارها داشت (0/05>p). ماهیان تغذیه کرده از گل همیشه بهار افزایشی (0/05>p) را در تعداد گلبول های قرمز، هماتوکریت و هموگلوبین نشان دادند. ماهیان تغذیه شده با آستازانتین، گل همیشه بهار و رش دارای آستازانتین بیش تری (0/05>p) در خون و رنگ پذیری بالاتری (0/05>p) در بالای سرپوش آبششی و زیر باله سینه ای نسبت به شاهد بودند. براساس نتایج می توان اظهار نمود که افزودن رنگدانه به جیره ضروری بوده وسطوح 50 میلی گرم آستازانتین و 100 گرم گل همیشه بهار می توانند نقش مهمی را در افزایش رشد، رنگ پذیری و نیز بهبود شاخص های خونی در بچه ماهیان سیچلاید سرقرمز ایفا نمایند.
    کلید واژگان: سیچلاید سرقرمز, پارامترهای رشد, خون, گل همیشه بهار, آستازانتین, رش
    Amereh Nozad, Reza Taati *, Seyed Javad Abolghasemi
    A survey was carried out to evaluate the effect of natural (gammarus and marigold) and synthetic (astaxanthin) carotenoids on growth indices, skin color and blood of redhead cichlid (Paraneetroplus synspilus) in spring 2015. Total number of 120 redhead cichlids with an average weight of 9.63 ± 2.90 g were distributed in 12 aquaria and kept at a density of 10 fish per aquarium. Fish were fed four rations including 1- control (skretting without pigment), 2- 100g/kg gammarus in skretting, 3- 100g/kg marigold in skretting and 4- 50 mg/kg astaxanthin in skretting in three replicates for 70 days. At the end of the experiment, blood sampling was conducted via caudal artery or vein (under vertebral column). The highest final weight, total length, percentage of body weight increase, average daily growth, specific growth rate, condition factor, gonadosomatic index and the lowest FCR were observed in fish fed astaxanthin which there were significant differences in gonadosomatic index with other treatments (P<0.05). Fishes fed marigold showed an increase (P<0.05) in RBC, hematocrit and hemoglobin. Fish fed astaxanthin, marigold and gammarus had much astaxanthin (P<0.05) in blood and higher coloration (P<0.05) at the top of opercle and under pectoral fin compared to the control. Based on results, addition of pigment in the diet is mandatory and astaxanthin at the level of 50 mg/kg and marigold at the level of 100 g/kg can play important roles in increasing growth, skin coloration and also improve hematological parameters in redhead cichlid fingerlings.
    Keywords: Redhead cichlid, Growth parameters, Blood, Marigold, Astaxanthin, Gammarus
  • محمود محسنی، محمد پورماظمی، رضوان الله کاظمی، رضا طاعتی
    این تحقیق به منظور بررسی اثر سطوح مختلف ال–کارنیتین جیره غذایی (50، 150، 350، 650، 950، 1250 میلی‏گرم در هر کیلوگرم غذا) بر عملکرد رشد، ترکیب لاشه و وضعیت آنتی‏اکسیدانت (Oxidative stress) در فیل‏ماهی (Huso huso) جوان پرورشی (6/15±1247 گرم، میانگین، mean± SD) طراحی و انجام شد. نتایج با جیره شاهد (خوراک بیومار فرانسه) مقایسه شدند. ماهیان در 21 وان فایبرگلاس (10 عدد ماهی در هر وان) با یکی از 7 جیره غذایی به مدت 17 هفته تا حد سیری تغذیه شدند. در پایان دوره پرورش، متوسط وزن کسب شده کارایی غذا، میزان کارایی پروتئین و ضریب چاقی ماهیان تغذیه شده با تیمار محتوی 350 میلی گرم ال–کارنیتین در کیلوگرم جیره غذایی به میزان قابل توجهی بالاتر از ماهیان تغذیه شده با جیره محتوی 50، 150،950 و 1250 میلی‏گرم ال–کارنیتین بود (P<0.05). همچنین متوسط افزایش وزن، کارایی غذا، میزان کارایی پروتئین و ضریب چاقی در فیل‏ماهیان تغذیه شده با تیمار 650 میلی‏گرم و جیره شاهد، به طور معنی داری بالاتر از ماهیان تغذیه شده با جیره های 50، 950 و 1250 میلی‏گرم ال–کارنیتین، بودند. مقادیر پروتئین بافت ماهیچه و لاشه ماهیان تغذیه شده با جیره شاهد، تیمارهای 350 و 650 میلی گرم در کیلوگرم جیره بطور معنی‏داری نسبت به ماهیان تغذیه شده با تیمارهای 50، 950 و 1250 میلی گرم ال–کارنیتین، بالاتر بود. فعالیت های سوپراکسید دسیموتاز (SOD)، گلوتاتیون (GSH) و پراکسیداز گلوتاتیون (GPX) در ماهیان تغذیه شده با جیره محتوی 350 و 650 میلی‏گرم در کیلوگرم ال-کارنیتین، به طور معنی‏داری نسبت به سایر تیمارها حتی نسبت به جیره شاهد بالاتر بود، در صورتیکه کمترین مقادیر متوسطTBARS ((Thiobarbiturice acid reactive substances در ماهیان تغذیه شده با جیره 350 میلی‏گرم ملاحظه گردید که به استثناء تیمار 650 میلی‏گرم با سایر تیمارها دارای اختلاف معنی‏دار آماری بود. با توجه به نتایج حاصله می‏توان اذعان نمود سطح ال-کارنیتین در جیره به میزان 350 میلی‏گرم در کیلوگرم می‏تواند باعث بهبود عملکرد رشد، مصرف غذا، صرفه جویی در مصرف پروتئین به واسطه منابع چربی، کیفیت بافت ماهیچه و لاشه، سیستم دفاعی و آنتی اکسیدانت در فیل‏ماهی جوان پرورشی شود.
    کلید واژگان: وضعیت آنتی اکسیدانت, فیل ماهی, ترکیب بدن, عملکرد رشد, ال-کارنیتین
    Mahmoud Mohseni, Mohammad Pourkazemi, Rezvanollah Kazemi, Reza Taati
    A 17-week feeding trial was carried out to evaluate the effects of dietary L-carnitine level in beluga, Huso huso. A total of fish averaging 1247 ± 15.6 g (mean ± SD) were randomly distributed into 21 fibreglass tanks, and each tank holding 10 fish was then randomly assigned to one of three replicates of seven diets with 50, 150, 350, 650, 950 and 1250 mg L-carnitine kg-1 diet or control diet (Biomar). At the end of 17 weeks of feeding trial, average weight gain (WG), feed efficiency (FE), protein efficiency ratio (PER) and condition factor (CF) of fish fed 350 mg kg-1 diet were significantly (P
    Keywords: Antioxidant status, beluga (Huso huso), body composition, growth performance, L-carnitine
  • رضا طاعتی*، محمود محسنی، فروزان درخشان نیا
    مطالعه حاضر به منظور بررسی تاثیر نشاسته ذرت و گلوکز بر شاخص های خونی و بیوشیمیایی سرم در بچه تاس ماهیان سیبری انجام گرفت. بدین منظور، 120 قطعه بچه تاس ماهی سیبری با میانگین وزنی 80/2±64/25 گرم در چهار تیمار تقسیم شدند و با جیره های حاوی گلوکز %15، گلوکز %30، نشاسته ذرت %15 و نشاسته ذرت %30 به مدت 8 هفته تغذیه شدند (هر تیمار با سه تکرار). نتایج نشان داد که ماهیان تغذیه شده با نشاسته ذرت %15 بالاترین میزان هماتوکریت، هموگلوبین و تعداد گلبول های قرمز و سفید را داشتند که اختلاف معنی داری را با نشاسته ذرت %30 نشان دادند (05/0>P). بیشترین تعداد لنفوسیت متعلق به ماهیان تغذیه شده با گلوکز %15 و %30 بود که با نشاسته ذرت %15 اختلاف معنی دار داشت (05/0>P). اختلاف معنی داری در میزان گلوکز، کلسترول، تری گلیسیرید، پروتئین کل، گلوبولین و آلبومین بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد (05/0
    کلید واژگان: خون, گلوکز, نشاسته ذرت, تاس ماهی سیبری, Acipenser baerii
    Reza Taati *, Mahmoud Mohseni, Forouzan Derakhshannia
    This research was carried out to determine the effect of glucose and corn starch on hematological and serum biochemical indices of Siberian sturgeons. A total of 120 Siberian sturgeons weighing 25.64±2.80g were treated with diets containing glucose 15%, glucose 30%, corn starch 15% or corn starch 30% (four treatments in three replicates) for 8 weeks. Results showed that fish fed corn starch 15% had the highest amount of hematocrit, hemoglobin and number of red and white blood cells, that revealed the significant difference with corn starch 30% treatment (P0.05). Fish fed glucose 30% showed the highest contents of liver enzymes (P>0.05). No significant difference was found in a-Amylase enzyme among trial treatments. Nevertheless, glucose 30% treatment had the lowest level of a-Amylase enzyme. According to results, corn starch at the level of 15% could improve and reinforce some hematological and biochemical parameters in Siberian sturgeon.
    Keywords: Blood, Glucose, Corn Starch, Siberian sturgeon, Acipenser baerii
  • سهیلا دلاوری، رضا طاعتی*، حمید عبدالله پور بی ریا
    این تحقیق جهت ارزیابی چهار جیره غذایی رایج در بازار ایران بر رشد و برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی فیل ماهیان (Huso huso) در زمستان 1393 اجرا شد. تعداد 80 قطعه فیل ماهی پرورشی با میانگین وزنی 29/134 ± 48/4063 گرم بطور تصادفی به 8 حوضچه بتنی دایره ای با تراکم 10 عدد ماهی معرفی شدند. ماهیان به مدت یک هفته با شرایط جدید پرورشی سازگاری پیدا کردند. فیل ماهیان با چهار جیره بهدانه، بیومار، فرادانه و اسکرتینگ با 2 تکرار (طرح کاملا تصادفی) تغذیه شدند. نتایج نشان داد که بیشترین وزن نهایی، درصد افزایش وزن بدن، میانگین رشد روزانه، شاخص رشد ویژه، ضریب چاقی، ضریب کارایی پروتئین و کمترین ضریب تبدیل غذایی و شاخص قیمت در تیمار فرادانه مشاهده شدند که اختلاف معنی داری با تیمار بهدانه داشتند (05/0>P). ماهیان تغذیه کرده از هر چهار جیره اختلاف معنی داری را در گلوکز خون نشان ندادند (05/0P). تیمارهای بهدانه و بیومار بیشترین (05/0>P) میزان پروتئین کل را به خود اختصاص دادند که با تیمار فرادانه اختلاف معنی دار نشان دادند. بیشترین میزان آلبومین در تیمارهای بهدانه، بیومار و اسکرتینگ رویت شد که با تیمار فرادانه اختلاف معنی دار آماری داشتند (05/0>P). تیمار بهدانه دارای بالاترین (05/0>P) سطح آنزیم های کبدی بود. براساس نتایج مذکور می توان اظهار نمود که تیمار فرادانه می تواند نقش مهمی را در افزایش عملکرد رشد و کارایی تغذیه و نیز بهبود برخی از شاخص های بیوشیمیایی فیل ماهیان پرورشی ایفا نماید.
    کلید واژگان: فیل ماهیان, (Huso huso), جیره غذایی, عملکرد رشد, شاخص های بیوشیمیایی
    Soheila Delavari, Reza Taati *, Hamid Abdollahpour Biria
    This study was performed to evaluate four common food rations in Iranian market on growth performance, some biochemical factors of farmed beluga (Huso huso) in winter 2015. Total number of 80 belugas weighing 4063.48± 134.29g were randomly distributed into 8 circular concrete ponds and kept at a density of 10 fish per pond. Fish were acclimatized to new rearing conditions for a week. Great sturgeons were fed four rations including Behdaneh, Biomar, Faradaneh and Skretting in two replicates (completely randomized design). Results showed that the highest final weight, percentage of body weight increase, average daily growth, specific growth rate, condition factor, protein efficiency ratio and the lowest FCR and price index were observed in treatment Faradaneh which had significant differences with treatment Behdaneh (P0.05). The highest content of cholesterol was seen in treatment Behdaneh which showed significant difference with other treatments (P
    Keywords: beluga (Huso huso), food ration, growth performance, biochemical indices
  • سمیرا حدیدی، رضا طاعتی
    مطالعه ی حاضر به منظور سنجش تاثیر سطوح مختلف مکمل اسیدی فایر بر کارایی تغذیه و برخی از پارامترهای خونی و ایمنی ماهی اسکار تایگر (Astronotus ocellatus) اجرا شد. تعداد 96 قطعه بچه ماهی اسکار با میانگین وزنی 33/1± 08/7 گرم در چهار تیمار شامل سطوح 0، 2، 4 و 8 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی فایر بایوترونیک (شرکتBiomin®- اتریش) در جیره به مدت 8 هفته تغذیه شدند. در پایان دوره ی تغذیه، زیست سنجی و نمونه برداری از خون جهت اندازه گیری فاکتورهای خونی و ایمنی انجام گرفت. نتایج نشان داد که بیش ترین وزن نهایی، درصد افزایش وزن بدن، میانگین رشد روزانه، شاخص رشد ویژه، ضریب چاقی و کم ترین ضریب تبدیل غذایی در تیمار 8 گرم در کیلوگرم اسیدی فایر مشاهده شد که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها نداشت (05/0P>). ماهیان تغذیه شده از سطح 4 گرم در کیلوگرم مکمل افزایشی را در شاخص های تعداد گلبول های قرمز، هماتوکریت و هموگلوبین نسبت به سایر گروه ها نشان دادند. در شاخص های MCH، MCV و MCHC اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود نداشت (05/0P>). بالاترین تعداد گلبول های سفید در تیمار 8 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی فایر ثبت گردید. تیمار 4 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی فایر دارای تعداد لنفوسیت بیشتری نسبت به سایر تیمارها بود. تیمارهای 2 و 8 گرم در کیلوگرم مکمل اسیدی فایر به ترتیب بیش ترین مقدار لیزوزیم و IgM را نسبت به سایر تیمارها دارا بودند. براساس نتایج مذکور می توان اظهار نمود که مکمل اسیدی فایر در سطح 8 گرم در کیلوگرم در تقویت کارایی تغذیه و نیز بهبود برخی از شاخص های خونی و ایمنی بچه ماهیان اسکار تاثیر جزئی داشته است.
    کلید واژگان: اسکار تایگر (Astronotus ocellatus), مکمل اسیدی فایر, رشد, شاخص های خونی, ایمنی
    Hadidi, S. Taati, R
    This study was carried out to evaluate the effect of different levels of dietary acidifier on feed efficiency and some hematological and immune parameters of tiger Oscar (Astronotus ocellatus). A total of 96 Oscar fingerlings weighing 7.08±1.33g were fed with four treatments including 0, 2, 4 and 8 g Biotronic acidifier (Biomin®- Austria)/kg diet for a period of 8 weeks. At the end of the feeding trial, biometry and blood sampling were done to measure hematological and immune parameters. The results showed that the highest final weight, percentage of body weight increase, average daily growth, specific growth rate, condition factor and the lowest FCR were observed in treatment 8 g/kg acidifier which had no significant difference with other treatments (P>0.05). Fish were fed 4 g/kg acidifier showed an increase in RBC, hematocrit and hemoglobin compared to other groups. There was no significant difference in MCH, MCV and MCHC between treatments (P>0.05). The highest WBC was recorded in treatment 8 g/kg acidifier. The treatment 4 g/kg acidifier had the highest lymphocyte count compared to the other treatments. In immune factors, treatments 2 and 8 g/kg acidifier showed the highest amount of lysozyme and IgM, respectively compared to other treatments. Based on mentioned results, it can be stated that acidifier supplement at level of 8 g/kg has been a slight impact on strengthening feeding efficiency and also improvement of some hematological and immune parameters of Oscar fingerlings.
    Keywords: Tiger Oscar (Astronotus ocellatus), acidifier supplement, growth, hematological, immune indices
  • طاهره دهداری *، رضا طاعتی، فخرالدین چابک سوار
    زمینه و هدف
    کیفیت خواب تحت تاثیر عوامل متعدد روانشناسی، اجتماعی و فیزیولوژیکی قرار می گیرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین کیفیت خواب و وضعیت روانشناختی دانشجویان انجام شده است.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی – تحلیلی، 200 دانشجوی ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1394 با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه اطلاعات دموگرافی،DASS-21 (برای سنجش استرس، اضطراب و افسردگی) و کیفیت خواب پیترزبورگ جمع آوری شد. از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که 90 درصد دانشجویان مورد مطالعه از کیفیت خواب نامطلوب برخوردار بودند. ضمنا رابطه معنی داری بین میانگین نمره کیفیت خواب با استرس (0001/0 p<، 53/0 r=)، اضطراب (0001/0 p<، 51/0 r=) و افسردگی (0001/0 p<، 50/0r=) دانشجویان وجود داشت. 5/10 درصد نمونه ها، دارای اضطراب خفیف و 5/13 درصد اضطراب متوسط داشتند. 5/2 درصد نمونه ها، استرس خفیف تا متوسط داشتند. 5/1 درصد نمونه ها دارای افسردگی خفیف و 5/0 درصد افسردگی متوسط داشتند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که بین وضعیت روانشناختی و کیفیت خواب دانشجویان ساکن خوابگاه ارتباط مستقیم و معناداری وجود داشت. اجرای مداخلات روانشناختی برای بهبود کیفیت خواب دانشجویان ضرورت دارد.
    کلید واژگان: کیفیت خواب, استرس, اضطراب, افسردگی, دانشجو
    Tahereh Dehdari *, Reza Taatti, Fakhraddin Chaboksavar
    Introduction and
    Objective
    Sleep quality is influence by psychological, social and physiological factors. The current study was done to determine the relationship between college students, sleep quality and their psychological condition.
    Materials and methods In this descriptive-analytic study, 200 male college students reside in dormitories of Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran were selected by simple sampling method. Data was collected by demographic information; DASS-21 (for assessing stress, anxiety and depression) and Pittsburgh sleep quality questionnaires. Pearson correlations and one-way ANOVA test were used to analyze the data.
    Results
    Findings showed that 90% of participants had poor sleep quality. Also, there are significant relationship between the mean score of sleep quality and stress (r=0.53, pConclusion The results showed that there is a direct association between psychological condition and sleep quality among male college students. Developing psychological interventions for improving the sleep quality in college students is essential.
    Keywords: sleep quality, stress, anxiety, depression, college student, Iran
  • رضا طاعتی*، محبوبه احمدی زاده، علیرضا ولی پور
    زمینه مطالعه
    ویتامین ها جزء ضروری رژیم غذایی آبزیان تلقی می گردند.
    هدف
    این تحقیق به منظور سنجش تاثیر سطوح مختلف ویتامین E بر عملکرد رشد، ترکیب لاشه و پارامترهای خونی بچه ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) اجرا شد.
    روش کار
    تعداد 96 عدد بچه ماهی کپور با وزن متوسط (g 64/3 ± 49/15) به مدت 10 هفته و به صورت تصادفی به 12 تانک فایبرگلاس با تراکم 8 عدد در قالب 4 تیمار شامل شاهد (بدون افزودن ویتامین)، mg/kg 100، mg/kg 200 و mg/kg 400 ویتامین E با 3 تکرار توزیع شدند.
    نتایج
    نتایج نشان داد که بیشترین وزن نهایی، درصد افزایش وزن بدن، میانگین رشد روزانه، شاخص رشد ویژه، ضریب چاقی و کمترین ضریب تبدیل غذایی در تیمار mg/kg 200 مشاهده شد که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها نداشت (05/0(p>. ماهیان تغذیه کرده از ویتامین E در سطح mg/kg 200 دارای پروتئین و خاکستر بیشتری (05/0(p> نسبت به شاهد در لاشه خود بودند. افزایشی در تعداد گلبول های قرمز، هماتوکریت و هموگلوبین در ماهیان تغذیه شده با سطوح mg/kg 100، mg/kg 200 و mg/kg 400 ویتامین E نسبت به شاهد وجود داشت. در شاخص MCHC اختلاف معنی داری بین تیمار mg/kg 100 با تیمارهای شاهد و mg/kg 400 و تیمار mg/kg 200 با تیمار mg/kg 400 وجود داشت (05/0(p
    کلید واژگان: خون, کپور معمولی, (Cyprinus carpio), عملکرد رشد, ویتامین E
    Reza Taati*, Mahboubeh Ahmadizadeh, Ali Reza Valipour
    Background
    Vitamins are considered an essential part in diet of aquatic animals.
    Objectives
    This study was carried out to assay the effect of different levels of vitamin E on growth performance, carcass compositions and blood parameters of common carp fingerlings (Cyprinus carpio).
    Methods
    Total number of 96 common carp fingerlings weighing 15.49 ± 3.64 g were randomly distributed into 12 fiberglass tanks in four treatments group including control (without added vitamin), 100, 200 and 400 mg/kg vitamin E in three replicates and kept at a density of 8 fish per tank for 10 weeks.
    Results
    Results showed that the highest weight gain, percentage of body weight increase, mean daily growth, specific growth rate, condition factor and the lowest food conversation ratio were observed in fish fed with 200mg/kg vitamin E but no significant differences were seen compared to other treatments (p>0.05). Fish fed with 200mg/kg vitamin E had the highest (p>0.05) contents of protein and ash compared to control group. There was an increase in values of RBC, Hct and Hb in fish fed with 100, 200 and 400 mg/kg vitamin E in comparison with control group. Significant differences were observed in MCHC in fish fed with 100 mg/kg vitamin E compared to control and fish fed with 400 mg/kg, also treatment 200 mg/kg with treatment 400 mg/kg vitamin E (p
    Conclusions
    Vitamin E in level of 200 mg/kg can play an important role to enhance growth performance, nutrition efficiency and improving blood indices and support cell immunity in common carp fingerlings.
    Keywords: blood, common carp, Cyprinus carpio, growth performance, vitamin E
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر رضا طاعتی
    دکتر رضا طاعتی
    استادیار شیلات، واحد تالش، دانشگاه آزاد اسلامی، هشتپر (تالش)، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال