به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

رمضان فلاح

  • ثریا بازرگان، نسرین بهرامی نژاد*، فاطمه مرادی، رمضان فلاح
    پیش زمینه و هدف

    بهبود خودمدیریتی درمان فشارخون بالا در بیماران مبتلا به حمله ی ایسکمیک گذرا در کاهش بروز سکته ی مغزی در این بیماران موثر است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر مدل باور بهداشتی بر ارتقاء رفتارهای خودمدیریتی فشارخون بالا در بیماران مبتلا به حمله ی ایسکمیک گذرا بود.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه نیمه تجربی که به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه مداخله و کنترل انجام شد، 54 بیمار واجد شرایط به روش نمونه گیری آسان انتخاب شده و با تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. برای گروه مداخله، مداخله خودمدیریتی به روش آموزش بر مبنای مدل باور بهداشتی طی 3 جلسه اجرا گردید. گروه کنترل مداخلات روتین را دریافت کردند. جمع آوری داده ها قبل از مداخله و 3 ماه بعد از مداخله از طریق پرسشنامه ی استاندارد خودمدیریتی و باور بهداشتی انجام گرفت. داده های حاصل توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 تجزیه وتحلیل گردید.

    یافته ها

    نتایج مطالعه در ارتباط با ویژگی های دموگرافیک و زمینه ای نشان داد که قبل از مداخله، هر دو گروه مداخله و کنترل، در ارتباط با همه متغیرها به جز شاخص توده ی بدنی، با هم همگن بودند. همچنین نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین امتیازات خودمدیریتی و باور بهداشتی در بین گروه های مداخله و کنترل، دارای اختلاف معنی داری بود (001/0>p). همچنین یافته ها نشان داد، علیرغم این که کاهش میانگین فشارخون در گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل بود، ولی بین این دو کاهش ازلحاظ آماری تفاوت معنی داری وجود نداشت.

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش، آموزش مبتنی بر مدل باور بهداشتی، یک روش آموزشی موثر در ارتقاء خودمدیریتی فشارخون در بیماران مبتلا به حمله ی ایسکمی گذرای مغزی است. لذا اجرای آموزش مبتنی بر مدل باور بهداشتی، برای تقویت رفتارهای خودمدیریتی در این بیماران، توصیه می شود.

    کلید واژگان: مدل باور بهداشتی, فشارخون بالا, خودمدیریتی, حمله ی ایسکمی گذرا
    Soraya Bazargan, Nasrin Bahraminejad*, Fatemeh Moradi, Ramazan Falah
    Background & Aims

    Improving the self-management of hypertension treatment in patients with Transient Ischemic Attack (TIA) is effective in reducing the incidence of stroke in these patients. The aim of the present study was to investigate the effect of education based on the health belief model on improving self-management behaviors of high blood pressure in patients suffering from transient ischemic attack.

    Materials & Methods

    In this semi-experimental study conducted as a pre-test-post-test with intervention and control groups, 54 eligible patients were selected by convenient sampling method and randomly assigned to intervention and control groups. Self-management educational interventions based on the health belief model were conducted for the interventional group during three sessions. The control group received routine interventions. Data were collected using self-management and health belief standard questionnaires before and three months after the intervention. Data were analyzed by SPSS version 16 statistical software.

    Results

    The results of the study in relation to demographic and background characteristics showed that before the intervention, both intervention and control groups were homogeneous in relation to all variables except body mass index. Also, the results showed that after the intervention, the mean scores of self-management and health belief between the intervention and control groups had a significant difference (p<0.001). Also, the findings showed that despite the fact that the average blood pressure reduction in the intervention group was more than the control group, there was no statistically significant difference between these two reductions.

    Conclusion

    Based on the findings of the research, education based on the health belief model is an effective educational method in improving self-management of blood pressure in TIA patients. Therefore, it is recommended to implement education based on the health belief model to strengthen self-management behaviors in these patients.

    Keywords: Health Belief Model, Hypertension, Self-management, Transient Ischemic Attack
  • علی صادقیان، رمضان فلاح، محمد زیرک*
    زمینه و هدف

    همه گیری کووید-19 مشکلات متعدد روانشناختی من جمله اضطراب را متوجه افراد مبتلا به دیابت به عنوان گروه افراد پر خطر در معرض ابتلا کووید-19 کرده است و آموزش در حیطه کووید19 می تواند راه کار مناسبی برای کاهش بار روانی این بیماران باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش از طریق شبکه اجتماعی بر سطح اضطراب مرتبط با کووید19 در بیماران مبتلا به دیابت انجام شد.

    روش کار

    در این کارآزمایی بالینی تک سوکور، 113 بیمار دیابتی با استفاده از نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و سپس بر اساس تخصیص تصادفی ساده به دو گروه آزمون (58 نفر) و کنترل (55 نفر) تقسیم شدند. جهت جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) استفاده شد. آموزش های مرتبط با کووید19 در یک فاصله دو هفته ای در اختیار گروه مداخله قرار داده شد و در طول این مدت گروه کنترل مراقبت های روتین را دریافت نمودند. داده ها ابتدا وارد نرم افزار SPSS نسخه 26 شد و سپس با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل گردید.

    یافته ها: 

    تفاوت آماری معنی داری از نظر متغیرهای فردی اجتماعی و همچنین میانگین اضطراب مرتبط با کووید19 بین دو گروه مداخله و کنترل قبل از انجام مداخله مشاهده نشد (p>0/05). همچنین اختلاف در میانگین نمره اضطراب بین دو گروه پس از مداخله نیز معنی دار نبود (p>0/05). هرچند بین میانگین نمره اضطراب بیماران گروه آزمون قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری معنی داری وجود داشت (p < .05).

    نتیجه گیری: 

    مداخله آموزشی از طریق شبکه اجتماعی به درجاتی منجر به کاهش اضطراب مرتبط با کووید19 می شود. بنابراین شبکه های اجتماعی به عنوان یک روش مناسب و در دسترس جهت انجام آموزش های مرتبط با کووید19 پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: دیابت, کووید-19, شبکه اجتماعی, آموزش, اضطراب
    Ali Sadeghian, Ramazan Fallah, Mohammad Zirak*
    Background and Objective

    The COVID-19 pandemic has caused numerous psychological problems, especially anxiety, in patients with diabetes as a group with increased risk of contracting COVID-19. Patient education in this area can be a good way to reduce the psychological burden of these patients. This study aimed to determine the effect of patient education through social media on the COVID-19-related anxiety in patients with diabetes.

    Materials & Methods

    This is a single-blind clinical trial, in which 113 patients with diabetes were recruited using convenience sampling and then divided into two groups of experimental (n = 58) and control (n = 55) using simple random allocation. Data were collected using a demographic questionnaire and Corona Disease Anxiety Scale (CDAS). COVID-19-related patient education was provided for the intervention group at a two-week period, while the control group only received routine care. Data were entered into SPSS software version 26 and then analyzed using descriptive and inferential statistics.

    Results

    There was no statistically significant difference in terms of demographic characteristics and the mean score of COVID-19-related anxiety between the two groups before the intervention (p > .05). This difference in the mean score of COVID-19-related anxiety was not found to be significant between the two groups after the intervention (p > .05). There was also a statistically significant difference between the mean score of COVID-19-related anxiety at measurement points of before and after the intervention in the experimental group (p < .05).

    Conclusion

    Educational intervention through social network leads to a slight reduction in COVID-19-related anxiety in diabetic patients. Therefore, social media is suggested as a suitable and accessible method for COVID-19-related patient education.

    Keywords: Diabetes, Covid-19, Social Networking, Education, Anxiety
  • محمد ذبیحی، سید رضا عظیمی پیرسرائی، روح الله حاجی زاده*، رمضان فلاح
    مقدمه

    شاغلین کارگاه های پنچرگیری به هنگام باز کردن و بستن پیچ چرخ ها به وسیله آچار بادی در معرض ارتعاش دست - بازو قرار دارند که می تواند بر سلامتی آنها تاثیر گذار باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی مواجهه شاغلین کارگاه های پنچرگیری ماشین های سنگین با ارتعاش دست - بازو ناشی از آچار بادی و ارایه روش های کنترلی در شهر سبزوار انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه بصورت مداخله ای با مشارکت 20 نفر از شاغلین کارگاه های پنچرگیری ماشین های سنگین انجام شد. جهت انجام این مطالعه  مشخصات فردی شاغلین و مشخصات آچارهای بادی ثبت گردید. شتاب موثر ارتعاش آچار بادی با استفاده از دستگاه ارتعاش سنج GA2003 ساخت شرکت CASTEL و بر اساس استاندارد ISO 5349-1 اندازه گیری شد. جهت کنترل ارتعاش منتقل شده به دست شاغلین از پوشش های نمدی و الاستومر در دسته آچار بادی استفاده گردید.

    نتایج

    برآیند ارتعاش در دسته جلو و عقب آچار بادی به ترتیب32/34 14/88   و 45/22  21/99  بود. شتاب موثر معادل مواجهه 8 ساعته آچار بادی  16/38  7/58 و از حد مجاز تماس شغلی  کشور بیشتر است. بیشترین میزان ارتعاش در محور Z و در دسته عقب آچار بادی 15/9    78/28 بود. استفاده از نمد باعث کاهش70  و الاستومر باعث کاهش 43 انتقال ارتعاش آچار بادی به دست می شود. بین گشتاور و میزان ارتعاش ناشی از آچار بادی ارتباط معنی داری وجود داشت (p < 0/05) و با افزایش گشتاور آچار بادی میزان ارتعاش افزایش یافت.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج این مطالعه میزان مواجهه 8 ساعته شاغلین کارگاه های پنچرگیری ماشین های سنگین با ارتعاش دست - بازو ناشی ازآچار بادی از حد مجاز تماس شغلی بیشتر است. نمد و الاستومر در کاهش میزان  انتقال ارتعاش دست- بازو موثر می باشند. نمد کارایی بیشتری دارد و ارتعاش را تا حد مجاز مواجهه روزانه (5) کاهش می دهد.

    کلید واژگان: ارتعاش دست- بازو, آچار بادی, ماشین های سنگین, الاستومر, نمد
    Mohammad Zabehi, Seyed Reza Azimi Pirsaraei, Roohalah Hajizadeh*, Ramazan Fallah
    Introduction

    In today's world, with the advancement of technology, hand tools that required the physical strength of the body have given way to electric and pneumatic tools. Despite all the advantages that these tools have, there are many limitations and problems due to their use for people, including sound and vibration. Most different machines and tools produce vibrations in varying proportions, the forces and effects of which are transmitted to the body through the hands called hand-arm vibration (HAV) 1. These vibrations can cause cardiovascular, neurological, or skeletal disorders in the upper extremities. Hand-transmitted vibration (HTV) 2 can also lead to peripheral neuropathy syndrome, whose symptoms include numbness, impaired sensory perception (tremor, cold, heat, pain), and loss of hand skills. Another complication of hand-arm vibration is blood vessel spasm, which is a clinical manifestation of the white finger phenomenon and varies depending on the intensity and duration of hand contact and the amount of hand-arm vibration. This study was performed in heavy machine puncture workshops. In punctures, workers use an Impact wrench to unscrew and tighten the machine wheel bolts. Using this wrench exposes operators to sound and vibration. The aim of this study was to Evaluation of workers' exposure to hand-arm vibration of impact wrench in heavy vehicles puncture shops and providing control

    Method

    This study was conducted with the participation of 20 employees of heavy vehicles puncture workshops who worked in different workshops with different Impact wrenches and were randomly selected. At first, the personal Demographic of the employees such as age, work experience, height, weight and level of education and the characteristics of the Impact wrench including weight, power, function life and manufacturer were recorded. Hand-arm vibration measurement GA2003 HARM VIBRATION METER made by CASTEL with a piezo electric T-shaped sensor was used to measure hand-arm vibration. Measurements were performed on the X, Y and Z axes according to ISO 5349-1. The effective vibration acceleration was measured in RMS mode and using a HARM filter. Then the effective total value vibration acceleration was calculated using Equation 1.Equation(1) ahv: total value effective vibration acceleration ( (   ahwx: X-axis effective vibration acceleration ( (  ahwy: Y-axis effective vibration acceleration (  ahwz:  Z -axis effective vibration acceleration ( ( 1. Hand Arm Vibration    2. Hand Transmission Vibration Image (1).  Pneumatic wrench on the left, a worker using it on the right There are about 10 screws in each wheel of heavy machinery, considering that the time required to open and close the screws of a wheel is 3 minutes, and considering the average number of wheels that can be opened and closed by one person during a day ( 20 wheels per day) The average exposure time was calculated as 1 hour, then using Equation No. 2, the effective acceleration equivalent to 8 hours of exposure per person was calculated and the results were compared with the allowable occupational exposure threshold of the country. Equation (2) A (8): the amount of effective vibration acceleration is equivalent to daily exposure  ahv: the total value effective vibration acceleration T: the vibration exposure time T0: the base time which is 8 hours per day.

    Result

    Mean personal Demographic including age, work experience, weight and height were 36  8.97 years, 10.55  7.52 years, 10.86 kg and 175  4.9 cm, respectively. The mean characteristics of pneumatic wrenches including torque (power), weight and function life were 2750 N/M, 13.7  2.04 Kg and 1.45  1.05 years, respectively. 50% of the wrenches belonged to Genius Company, 25% to TAITIAN Company and 25% to other companies. The maximum effective acceleration measured in the front handle of the Impact wrench was 20.35  on the Z axis. The mean effective acceleration of vibration in the front handle on the X, Y and Z axes was 16.95  8.98 , 18.35  6.93  and 20.35  10.39 , respectively. Also, the total value of the effective vibration acceleration for the front handle was 32.34 14.88 . Measurements performed on the rear handle of the Impact wrench showed that the total value of effective vibration acceleration for the rear handle was 45.22  21.99 and the maximum effective acceleration measured was 28 on the Z axis. The mean effective acceleration of hand-arm vibration in the rear handle of the Impact wrench in the X, Y and Z axes was 22.85  12.79 , 25.2  8.78 and 28 15.9 , respectively.The mean effective vibration acceleration obtained after using felt in the tool handle on X, Y and Z axes was 7.1  1.33 , 8.25  1.69  and 7.2 ± 2.1 , respectively. The Vibration total value of effective acceleration of three-way vibration after using felt was 13.27  2.57 . The maximum vibration reduction was related to the Z axis. The mean effective vibration acceleration obtained after using elastomer in the Impact wrench category in X, Y and Z axes was 14.45  6.06 , 17.15   6.68 , 14.45  6.06 , respectively. The mean Vibration total value of effective three- axes vibration acceleration after elastomer use was 29.21  10.76 .The mean vibration acceleration of the 8-hour exposure of the Impact wrench with the exposure time of 1 hour per day is 16.38  7.58 and is higher than the allowable occupational exposure limit (5 ). The mean effective vibration acceleration of the 8-hour exposure after using felt whit Exposure time of 1 hour per day was 4.67  0.887 which is less than the allowable daily exposure limit and more than the action limit (2.5 ). The mean effective vibration acceleration of exposure 8 hours after elastomer use was 10.18  3.78, which is higher than the occupational exposure limit. effective vibration acceleration is equivalent to 8 hours of exposure  Comparison of the means of the three modes of the total value of effective vibration acceleration of Impact wrench vibration, the total value of effective vibration acceleration after felt application and the total value effective vibration acceleration after elastomer application in Impact wrench handle, showed that the reduction of effective hand-arm vibration acceleration by using felt and elastomer in Impact wrench is significant (P <0.05). Also, according to the obtained results, felt is more efficient than elastomer and reduces the effective acceleration of hand-arm vibration to a greater extent, which is also a significant reduction of vibration (P <0.05). Graph of changes in mean effective vibration acceleration Evaluation of the relationship between Impact wrench vibration total value with power (torque), weight and function life variables showed that there is a significant relationship between power (torque), Impact wrench and hand-arm vibration total value (p <0.05) and As the power increases, the vibration rate increases. But there was no significant relationship between the variables of Impact wrench weight and function life with the total value of effective acceleration of hand-arm vibration caused by Impact wrench.

    Discussion

    The aim of this study was to evaluate the exposure of heavy machinery puncture workshop workers to hand-arm vibration caused by Impact wrenches and to provide control strategies. According to the results, the amount of hand-arm vibration caused by the Impact wrench is more than the allowable occupational exposure limit of the country and the highest vibration is in the rear handle of the Impact wrench and in the z axis (28). It is effective and increases the amount of hand-arm vibration by increasing it. The use of felt and elastomer in the Impact wrench category significantly reduced hand-arm vibration.The most effective acceleration of the hand-arm vibration was in the rear and front handles of the Impact wrench in the Z axis. The Z direction is along the length of the hand (from the fingertips to the arm) and when working with an Impact wrench is the maximum force and pressure applied to the back, i.e. in the direction of the hand. Therefore, most of the vibration is in the Z direction and in the same direction as the force generated by the Impact wrench.The maximum reduction in hand-arm vibration was by using felt on the Z axis and the maximum reduction was by using elastomer on the Y axis. Felt reduced by 70% and elastomer reduced by 43% the effective acceleration of hand-arm vibration caused by the Impact wrench. Although the results of repeated measures statistical tests showed that both coatings used in the Impact wrench handle significantly reduce hand-arm vibration caused by the Impact wrench, but the use of felt due to higher efficiency and the greatest reduction in hand - arm vibration in the Z axis (the maximum amount of vibration is caused by the Impact wrench in this axis) Can have a greater effect in reducing hand-arm vibration.According to the obtained results, the power or torque of the Impact wrench affects the vibration of the Impact wrench and with increasing torque, the amount of hand-arm vibration also increases. Statistical analysis by linear regression method also showed a significant relationship between Impact wrench strength and effective vibration acceleration (P <0.05), but there was no significant relationship between vibration and two variables of weight and function life. The amount of use of the Impact wrench during its function life is important and with the increase of the operating time of the Impact wrench, its power decreases so that in some cases it does not have the necessary efficiency to open and close the screws and employees are forced to change their Impact wrench. On the other hand, it is possible to increase the vibration rate by increasing the function life of the Impact wrench and the Depreciation of its parts. It seems that these two issues, i.e. increasing the Depreciation of parts and decreasing the power of the Impact wrench, neutralize the effect of each other on the resulting vibration. As a result, increasing the function life of the Impact wrench does not have a significant effect on hand-arm vibration.

    Conclusion

    In heavy machine puncture workshops, the level of daily occupational exposure of employees with hand-arm vibration caused by Impact wrenches is higher than the allowable occupational exposure of the country. The use of felt in the handle of the Impact wrench reduced by 70% and the elastomer reduced the vibration of the hand-arm by 43%, so the use of elastomer coatings and especially felt in the tool handle can be a good way to control the effective acceleration of hand-arm vibration.

    Keywords: Hand-arm vibration, Impact wrench, Heavy vehicles, Elastomer, Felt
  • مریم عبدی، شیرازه ارقامی*، رمضان فلاح، حمید شهبازی
    سابقه و هدف

    رانندگان اتوبوس همچون دیگر رانندگان، مستعد خطاهای شناختی و رفتارهای ناایمن هستند. تصادفات رانندگی با رفتار نابه جا راننده ارتباط دارد. از آنجا که تصادفات رانندگی در دو مسیر درون شهری و بین شهری با هم تفاوت دارد، ممکن است دست کم بخشی از این تفاوت مربوط به رفتار راننده باشد. لذا این مطالعه با هدف مقایسه رفتار رانندگی خطرناک در رانندگان اتوبوس درون و بین شهری انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از پرسشنامه ی ویژگی های دموگرافیکی و شاخص رانندگی خطرناک دولا، روی 107 راننده اتوبوس درون شهری و 99 و راننده اتوبوس بین شهری در شهر زنجان انجام شد. در نهایت پس از گردآوری داده ها از آزمون های t-test، کای دو و رگرسیون خطی در محیط SPSS19 و در سطح معنی داری 05/0 برای تحلیل آماری استفاده شد.

    یافته ها: 

    میانگین ساعت کار در هفته برای رانندگان درون شهری به طور معناداری بیش از رانندگان بین شهری بود. همچنین میانگین شاخص رانندگی خطرناک و زیرشاخص های آن به جز زیرشاخص رانندگی تهاجمی در رانندگان درون شهری بیش از رانندگان بین شهری بود (05/0 > p). افزون بر آن، متغیر ساعت کار در هفته، در مسیر درون شهری بر نمره زیرشاخص RD اثر منفی و در مسیر بین شهری بر نمره دو زیرشاخص NCED و DD اثر مثبت داشت (05/0 > p).

    نتیجه گیری: 

     با وجود تعداد جرایم و فوتی های کمتر در مسیرهای درون شهری لازم است اقدامات جدی تری برای کنترل رفتارهای بی پروا در نظر گرفته شود. این اقدامات می تواند شامل تدوین برنامه های مداخله ای برای مدیریت ساعت کاری رانندگان اتوبوس برای کاهش خستگی آنها و نیز افزایش آگاهی راننده ها برای کاهش رانندگی بی پروا باشد.

    کلید واژگان: راننده اتوبوس بین شهری, راننده اتوبوس درون شهری, ترافیک, رانندگی پرخطر, رانندگی بی پروا, شاخص رانندگی خطرناک دولا (DDDI)
    Maryam Abdi, Shirazeh Arghami*, Ramadan Fallah, Hamid Shahbazi
    Background

    Bus drivers, like other drivers, are prone to unsafe behaviors. Accidents are related to driver misbehavior. Because traffic accidents in intra-city and intercity routes are different, at least part of it may be related to driver behavior. The aim of this study was to compare the dangerous driving behavior intra-city and intercity bus drivers.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 107 intra-city bus drivers and 99 intercity bus drivers in the city of Zanjan using demographic characteristics questionnaire and Dula Dangerous Driving Index. Finally, after data collection from tests t-test, chi-square and multiple linear regression were used in SPSS19 environment at a significance level of 0.05 for statistical analysis.

    Results

    The average weekly working hours of intra-city bus drivers are significantly higher than intercity bus drivers (p < 0.05). Also, the average of dangerous driving index and its factors, except for aggressive driving, were higher in intra-city bus drivers than intercity bus drivers (p < 0.05). In addition, the variable of weekly working hours had a negative effect on the score of RD in the intra-city drivers. Whereas it has a positive effect on NCED and DD in the intercity bus drivers (p < 0.05).

    Conclusion

    despite the lower number of fines and deaths on intra-city routes, it is necessary to take more serious control measures for risky behavior driving. These measures can include developing intervention programs to manage bus driverschr working hours to reduce fatigue, as well as raising driverschr  awareness for less risky driving behaviors.

    Keywords: intra-city bus driver, intercity bus driver, traffic, dangerous driving, risky driving, Dula Dangerous Driving Index (DDDI)
  • زهرا کلانتری، نسرین جعفری ورجوشانی*، نسرین حنیفی، رمضان فلاح
    زمینه و هدف

    رعایت حریم خصوصی بیماران بویژه در بخش اورژانس از اهمیت خاصی برخوردار است. مطالعه حاضر به منظور تعیین ارتباط هوش اخلاقی کارکنان اورژانس با میزان رعایت حریم خصوصی بیماران در بخش های اورژانس بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زنجان انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه مقطعی 154 بیمار و 77 نفر از کارکنان بخش های اورژانس بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال 1397 به روش نمونه گیری در دسترس شرکت نمودند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های جمعیت شناختی، هوش اخلاقی و حریم خصوصی بیماران استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از نرم افزار  SPSSنسخه 16 استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین سن کارکنان 7/6±34/04 سال (بازه سنی 54-24 سال)، و میانگین سن بیماران 13/4±38/8 سال (بازه سنی 76-18 سال) بود. هوش اخلاقی کارکنان برابر 8/42±76/96 بود و در محدوده خوب قرار داشت. همچنین حفظ حریم خصوصی بیماران 13/88±85/63 بوده و در محدوده متوسط قرار داشت. بین هوش اخلاقی کارکنان و ابعاد حریم فقط با حریم فیزیکی بیماران ارتباط معنی دار و معکوس (226/0-r=) وجود داشت (048/0=p).

    نتیجه گیری

    با توجه به متوسط بودن حفظ حریم خصوصی بیماران در مطالعه حاضر، به نظر می‎رسد علاوه بر کمبود اطلاعات کارکنان در این خصوص، عوامل تاثیرگذار بر آن نیازمند بررسی و توجه ویژه‎ای است.

    کلید واژگان: هوش اخلاقی, حریم خصوصی بیمار, بخش اورژانس
    Zahra Kalantari, Nasrin Jafari Varjoshani*, Nasrin Hanifi, Ramazan Fallah
    Background and Aim

    Respect for patientschr('39') privacy is especially important in the emergency department. The present study was conducted to determine the relationship between the moral intelligence of emergency personnel with the level of respect for patient privacy in the emergency departments of hospitals affiliated to Zanjan University of Medical Sciences, Iran.

    Methods

    In this cross-sectional study, 154 patients and 77 emergency department staff participated by convenience sampling method. Demographic, moral intelligence and patient privacy questionnaires were used to collect data. Data were analyses by SPSS software version 16.

    Results

    The mean age of employees was 34.04±7.6 years (range 24-54 years old), and the mean age of patients was 38.8±13.4 years (range of 18-76 years old). Employeeschr('39') moral intelligence was 76.96±8.42 and was in a good category. Also, the level of respect for patient privacy in the emergency departments was 85.63±13.88 and was in the moderate category. There was a significant and inverse relationship between employees’ moral intelligence with patientschr('39') physical privacy (r=-0.226) (p=0.048).

    Conclusion

    Considering the moderate level of respect to patient privacy in the emergency departments in the present study, it seems that in addition to the lack of staff information in this regard, the factors affecting it needs to be studied and paid special attention.

    Keywords: Moral Intelligence, Patient Privacy, Emergency Department
  • نسرین شمس، میترا پیامی بوساری*، علیرضا حیدری صومعه، رمضان فلاح
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر حمایت اجتماعی درک شده بر شادمانی همسران جانبازان جسمی زنجان انجام شد.

    ابزار و روش ها

    پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. 188 نفر از همسران جانباز جسمی بالای 40% به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه آکسفورد و زیمت جمع آوری و با رگرسیون در SPSS 25 تحلیل شدند.

    یافته ها:

    رده سنی 45 تا 54 سال با 6/60%، بیشترین فراوانی را داشت. شادمانی 9/55% همسران در سطح خیلی خوب، 41% متوسط و 3.2% کم بود. در ابعاد شادمانی کمترین میانگین مربوط به بعد زیبایی شناختی (1.85) و بیشترین مربوط به بعد خودکارآمدی (2.27) بود. 78.72% همسران حمایت اجتماعی ادراک شده خود را زیاد، 15.50% متوسط و 5.85% کم برآورد کردند. بیشترین میانگین به ترتیب از خانواده (4.02)، جامعه (3.92) و دوستان (2.91) اخذ شده بود. بین مولفه های شادمانی با حمایت اجتماعی رابطه معنی دار مشاهده شد (0.05<P). نتایج نشان داد که ضریب همبستگی مولفه های حمایت اجتماعی با شادمانی، برابر 0.443=mr و ضریب تعیین برابر 0.196RS= است که در سطح 0.001<p معنی دار است و 19.6% واریانس شادمانی توسط ابعاد حمایت اجتماعی درک شده تبیین شده است. از میان انواع سه گانه حمایت اجتماعی، فقط حمایت خانواده پیش بینی کننده شادمانی است و سایر متغیرها نقشی در پیش بینی آن ایفا نمی کنند (0.000≤p).

    نتیجه گیری:

     حمایت اجتماعی درک شده در همسران جانبازان منجر به افزایش شادمانی آنها می شود.

    کلید واژگان: حمایت اجتماعی, شادمانی, همسران, خانواده جانبازان
    N. Shams, M. Payami Bousari*, A. Heyadari Some, R. Fallah
    Aims

    This study investigated the effect of perceived social support on the happiness of the wives of Zanjan physical veterans.

    Instruments & Methods

    This is a descriptive correlational study. 188 wives of physical veterans with a percentage of 40% and above were selected by simple random sampling. Data were collected through Oxford and Zimet questionnaires and analyzed by multivariate regression in SPSS 25 software.

    Findings

    The age group of 45 to 54 years, with 60.6%, had the highest frequency. 55.9% of veteranschr('39') wives’ happiness level was high, 41% moderate, and 3.2% low. Among the happiness components, the lowest mean was related to the aesthetic (1.85) and the highest to self-efficacy (2.27). 78.72% of veteranschr('39') wives reported high perceived social support, 15.50% moderate, and 5.85% low. The highest averages were obtained from family (4.02), community (3.92), and friends (2.91), respectively. There was a significant relationship between the components of happiness and perceived social support (p<0.05). The results showed that the correlation coefficient of social support components with happiness (MR=0.443 and RS=0.96) was significant (p<0.00), and 19.6% of the variance of happiness is explained by the dimensions of perceived social support Among the three types of social support, only family support was predictive of happiness (p<0.00).

    Conclusion

    Family support plays a major role in the happiness of physical veterans’ wives.

    Keywords: Social Support, Happiness, Wives, Families of Veterans
  • مرضیه اسحاقی، رمضان فلاح، ترانه امامقلی خوشه چین*
    هدف
    سندرم پیش از قاعدگی شامل علائم جسمانی، خلقی و رفتاری می باشد که به طور تکرار شونده در نیمه دوم سیکل قاعدگی اتفاق افتاده و می تواند باعث ناسازگاری با همسر، بدرفتاری با فرزند، کشمکش در خانواده و کاهش شرکت در ارتباطات اجتماعی شود. مطالعه حاضر، با هدف بررسی مقایسه تاثیر مشاوره گروهی مهارت مدیریت استرس با ویتامینB6 بر علائم سندرم پیش از قاعدگی انجام پذیرفت.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی می باشد که در سال 1395 بر روی 66 نفر از دانشجویان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی شامل22 نفر گروه مشاوره مدیریت استرس ، 22 نفر گروه دریافت کننده ویتامینB6 و 22 نفر گروه کنترل انجام گرفت. گروه مدیریت استرس توسط پکیج مهارت های زندگی سازمان بهزیستی در طی 4 جلسه 2 ساعته و به صورت هفتگی آموزش داده شدند. گروه ویتامین B6 روزانه 80 میلی گرم ویتامینB6 در 7 روز آخر سیکل قاعدگی و برای دو سیکل دریافت کردند. گروه کنترل، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسش نامه مشخصات دموگرافیک و پرسش نامه غربالگری علائم قبل از قاعدگی (PSST) بود.
    یافته ها
    نتایج مطالعه پس از دو ماه مداخله نشان داد که میانگین شدت علائم خلقی، جسمی و تاثیر علائم بر زندگی افراد، در گروه های مداخله نسبت به گروه شاهد، کاهش معناداری داشته است (05/0>P) ولی در مقایسه بین دو گروه مداخله، تفاوت معناداری بین این دو روش مشاهده نشده و نقش هر دو روش در کاهش شدت علائم PMS یکسان می باشد.
    نتیجه گیری
    هر دو روش مشاوره گروهی مدیریت استرس و ویتامینB6 بر روی کاهش شدت علائم سندرم پیش از قاعدگی موثرمی باشند. با توجه به این که روش های غیر دارویی فاقد عارضه جانبی می باشند، روش مدیریت استرس برای کنترل علائم سندرم پیش از قاعدگی توصیه می شود.
    کلید واژگان: مشاوره گروهی, مهارت مدیریت استرس, ویتامینB6, سندرم پیش از قاعدگی, کارآزمایی بالینی تصادفی
    Marzieh Eshaghi, Ramazan Fallah, Taraneh Emamgholi Khooshehchin *
    Introduction
    Premenstrual syndrome includes physical, mood and behavior symptoms that repeatedly occurring in the luteal of the menstrual cycle and can lead to lack of adaptation against the husband, mistreatment against the children, family conflict and social relations reduction. The current study investigated the effect of group counseling of stress management skills and vitamin B6 on symptoms of premenstrual syndrome (PMS).
    Materials and Methods
    This randomized clinical trial was conducted on 66 students with PMS in 2016 (Iran). PMS subjects divided into the stress management group, the vitamin B6 group and the control group (n = 22 in each group). The stress managements group trained using a life skill package during 4 sessions (2 hours) per week during the two successive menstrual cycles. The vitamin B6 group received 80 mg of vitamin daily for the last 7 days of the two successive successive cycles. The control group did not receive any interventions. The data were collected using the demographic questionnaire and the premenstrual screening symptoms tools questionnaire (PSST).
    Results
    Two months after the intervention, the intensity of PMS symptoms was significantly reduced in both intervention groups than the control group (P<0.05). No significant difference was found between the stress management and vitamin 6 groups.
    Conclusion
    The present study shows that both the stress management counseling and vitamin B6 can reduce the severity of the PMS symptoms. Given that the non-pharmacological method is free of side effects, the stress management method is recommended for controlling the symptoms of the PMS.
    Keywords: Group Consultation, Stress Management Skills, Vitamin B6, Premenstrual Syndrome, Randomized Clinical Trial
  • بهناز مولایی، رمضان فلاح، عاطفه کاظمی، وحیده رشتچی*، سحر سلطانی
    زمینه و هدف
    عمل سزارین یکی از اعمال جراحی شایع زنان بوده و از عوارض مهم آن درد و خونریزی پس از جراحی می باشد که کنترل نامناسب آنها باعث عوارض زیادی می شود، به همین علت کنترل درد و خونریزی پس از سزارین بسیار مورد توجه است. در این مطالعه اثر دو داروی پاراستامول وریدی و شیاف دیکلوفناک در درد و خونریزی بعد از سزارین با هم مقایسه شد.
    روش بررسی
    در این کارآزمایی بالینی، 88 نفر از بیماران 15 تا 45 سال که تحت عمل سزارین غیر اورژانس به روش بیحسی اسپاینال قرار گرفته بودند، به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول شیاف 100 میلی گرمی دیکلوفناک و در گروه دوم یک گرم پاراستامول در حجم
    100 میلی لیتر نرمال سالین بلافاصله پس از انتقال بیمار به ریکاوری تجویز گردید و سپس هر 6 ساعت تا 24 ساعت تکرار شد.
    یافته ها
    اختلاف میانگین های نمره درد و میانگین های نمره تعداد پد در ساعات 6، 12، 18 و24 در دوگروه دیکلوفناک و پاراستامول از نظر آماری معنی دار بود (05/0>P). میانگین میزان هموگلوبین در 12 ساعت بعد از عمل در دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (05/0>P). داده ها با استفاده ازجدول توزیع فراوانی و رسم نمودارها و آزمون اندازه های تکراری (Repeated Measuer) و تی مستقل (independent t-test) و با نرم افزار آماری 16. SPSS آنالیز شد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه مشخص شد پاراستامول وریدی در کنترل درد و خونریزی بعد از سزارین موثرتر از شیاف دیکلوفناک است.
    کلید واژگان: درد, خونریزی, سزارین, پاراستامول, دیکلوفناک
    Molaei B _Fallah R _Kazemi A _Rashtchi V*_Soltani S
    Background and Objective
    The cesarean section is one of the most common surgical procedures performed today. Two common complications are pain and bleeding which, if incorrectly controlled, may develop into increased complications. The aim of this research was to compare the effects of diclofenac suppository and intravenous paracetamol on post-cesarean pain and bleeding.
    Methods and Materials: In this clinical trial, 88 patients (ASA class I and II, 15-45 years old) who underwent elective cesarean under spinal anesthesia were randomly divided into two groups.In the first group,100 mg diclofenac suppository was administered and in the second group 1g IV paracetamol in 100 ML normal saline was administered immediately after transfer to recovery section and repeated every 6 hours for 24 hours. Pain assessment was done by Visual Analogue Scale (VAS) before intervention and after 6, 12, 18 and 24 hours. The control of postpartum hemorrhage was assessed by clinical examination, measurement of Hemoglobin 6 and 12 hours after surgery and Pad Score. Data were analyzed by repeated measures and independent t-test via SPSS 16.
    Results
    The mean score of pain and severe bleeding in the paracetamol group was significantly lower than in the diclofenac group (p<0.05).
    Conclusion
    According to the results of this study, intravenous paracetamol is more effective than diclofenac suppository in controlling post-cesarean pain and bleeding
    Keywords: Pain, Bleeding, Cesarean, Paracetamol, Diclofenac
  • محمدهادی دهقانی، غلامرضا جاهد خانیکی، رمضان فلاح، نرگس خدامرادی وطن *، لیلا تابنده
    زمینه و هدف
    فلزات سنگین از عناصر سمی هستند که می توانند وارد غذا شوند و بر سلامتی افرادی که غذاهای آلوده را مصرف می کنند اثر بگذارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی غلظت فلزات سنگین در میوه و برآورد میزان مواجهه با فلزات سنگین از طریق مصرف میوه انجام گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی با انجام نمونه برداری تصادفی تعداد 60 نمونه (35 نمونه میوه سیب و 25 نمونه میوه زردآلو) از باغ های اطراف شهرهای زنجان و ماهنشان در سال 95 گرفته شد و غلظت عناصر سرب، کادمیوم، روی و مس با دستگاه جذب اتمی اندازه گیری گردید. تجزیه و تحلیل آماری نیز با نرم افزار SPSS صورت پذیرفت.
    یافته ها
    میانگین غلظت عناصر در نمونه ها به ترتیب: فلز سرب (mg/kg wet weight 0/121)، کادمیوم (mg/kg wet weight 0/052)، روی ( mg/kg dry weight 10/63) و مس mg/kg dry weight)4/99) بود. میانگین غلظت فلز سرب در سیب و زردآلو به ترتیب 0/17و mg/kg wet weight 0/057، کادمیوم 0/08 و mg/kg wet weight 0/003، روی 9/15 و mg/kg dry weight 12/7، مس 4/4 و mg/kg dry weight5/83 به دست آمد. 28/3 درصد از نمونه ها آلودگی به سرب، 13/3 درصد آلودگی به کادمیوم و 3/3 درصد آلودگی به روی داشتند، آلودگی به مس بیشتر از حد مجاز دیده نشد. غلظت عناصر در شهر زنجان بیشتر از ماهنشان بود. غلظت سرب و کادمیوم در میوه سیب بالاتر از زردآلو و روی و مس در زردآلو بیشتر از سیب بود.
    نتیجه گیری
    آلودگی به فلزات سنگین غالبا در نمونه های متعلق به باغ های اطراف کارخانه ها و معادن سرب و روی دیده شد. ولی با مصرف این میوه ها مطابق با سرانه اعلام شده در استاندارد ملی، ریسک ابتلا به بیماری های غیر سرطانی وجود ندارد.
    کلید واژگان: سیب, زردآلو, فلزات سنگین, زنجان
    Mh Dehghani, Gr Jahed Khaniki, R. Fallah, N. Khodamoradi Vatan*, L. Tabande
    Background And Objective
    Heavy metals are toxic and can enter the food and thus the health of people who consume these kinds of foods may be affected. The aim of this study was to investigate the concentration of heavy metals in fruits and to estimate the exposure level of heavy metals by fruit consumption.
    Materials And Methods
    In this descriptive cross-sectional study, 60 samples (35 samples of apple fruit and 25 apricot fruit samples) were randomly collected from gardens around Zanjan and Mahneshan city in 2016. The concentration of Pb, Cd, Zn, and Cu were determined by atomic absorption spectrometer. Statistical analysis was done with SPSS software.
    Results
    The average concentration of the elements in the samples was as follows: Pb (0.121 mg/kg wet weight), Cd (0.052 mg/kg wet weight), Zn (10.63 mg/kg dry weight), and Cu (4.99 mg/kg dry weight). The average lead concentration in apple and apricot was, respectively, 0.17 and 0.057 mg/kg wet weight, cadmium 0.08 and 0.003 mg/kg wet weight, zinc 9.15 and 12.7 mg/kg dry weight, Copper 4.4 and 5.583 mg/kg dry weight. Furthermore, it was found that 28.3% of the samples were contaminated with Pb, 13.3% with Cd and 3.3% with Zn. Cu contamination was not detected above permitted concentration. The concentrations of heavy metals in Zanjan were more than Mahneshan and the concentrations of Pb and Cd in the apple samples were higher than the apricot samples but the concentration of Zn and Cu in the apricot samples were higher than the apple samples.
    Conclusion
    Heavy metals pollution was found in samples belonging to the gardens around the factories and mines of lead and zinc. However, there is no risk of non-cancerous diseases with the use of these fruits in accordance with the national standard declared per capita.
    Keywords: Apple, Apricot, Heavy metals, Zanjan
  • مرضیه اسحاقی، رمضان فلاح، ترانه امامقلی خوشه چین *، جعفر حسنی
    زمینه و هدف
    سندرم پیش از قاعدگی مجموعه ای از علایم جسمانی و خلقی است که به طور دوره ای اتفاق افتاده و عملکرد فردی و اجتماعی زنان را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر مشاوره گروهی مدیریت استرس بر علایم سندرم پیش از قاعدگی بوده است.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی (IRCT2016052127994N1) است که در سال 1395 در دانشگاه علوم پزشکی زنجان در مورد 44 دانشجوی مبتلا به PMS (22 نفر گروه مداخله 22 نفر گروه شاهد) انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی و غربالگری علایم قبل از قاعدگی (PSST) است. داده ها با استفاده از جداول توزیع فراوانی و آزمون های تی مستقل، کای دو، آنالیز کوواریانس و آنالیز واریانس اندازه های تکراری در نرم افزار SPSS نسخه 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    علایم خلقی- رفتاری، علایم جسمی و تاثیر علایم بر زندگی قبل از درمان در دو گروه تفاوت معناداری نداشت پس از درمان در ماه اول علایم خلقی- رفتاری (001/0p<) و تاثیر علایم بر زندگی (007/0=p) بین دو گروه متفاوت بود. نتایج دو ماه پس از مداخله نشان داد میانگین نمرات علایم خلقی- رفتاری، در گروه آزمون (84/4±2/53) و شاهد (81/4±2/70)، میانگین نمرات علایم جسمانی در گروه آزمون (87/5±7/36) و شاهد (84/7±9/64) و همچنین میانگین نمرات تاثیر علایم بر زندگی در گروه آزمون (73/4±36) و شاهد (73/2±3/58) تفاوت آماری معناداری داشته است (001/0p<).
    نتیجه گیری
    مشاوره گروهی مدیریت استرس، در کاهش علایم سندرم پیش از قاعدگی موثر بوده و می توان از آن به عنوان یک روش غیردارویی و بدون عوارض جانبی استفاده کرد.
    کلید واژگان: مشاوره گروهی, مدیریت استرس, سندرم پیش از قاعدگی
    Marzieh Eshaghi, Ramazan Falah, Taraneh Emamgholi Khooshehchin *, Jafar Hasani
    Background and Aim
    The premenstrual syndrome (PMS) is a set of physical and psychological symptoms that occurs periodically and affects women’s social and individual functionings. This study aimed to investigate the effect of stress management group counseling on the symptoms of premenstrual syndrome.
    Methods & Materials: This semi-experimental study (IRCT2016052127994N1) was conducted on 44 students with PMS (22 in the intervention group and 22 in the control group) from Zanjan University of Medical Sciences in 2016. Data were collected using a demographic characteristics form and premenstrual symptoms screening test (PSST). Descriptive and inferential statistics including independent t-test, Chi-square, ANCOVA and repeated measurement test were used for data analysis via the SPSS software version 21.
    Results
    Before treatment, the mean scores of mood-behavioral symptoms, physical symptoms and the impact of symptoms on life had not any significant differences between the two groups. At the first month after treatment, mood-behavioral symptoms (P
    Conclusion
    Stress management group counseling is effective in reducing the symptoms of premenstrual syndrome, and it can be used as a non-pharmacological method with no side effects.
    Keywords: counseling, stress, management, premenstrual syndrome
  • اصغر مرزبان، روجا روحانی، رمضان فلاح، مسعود اسدی خیاوی
    زمینه و هدف
    عوامل خطر متعددی بر شاخص های رشدی نوزادان حین تولد اثر گذار است ولی علل واضحی برای آن معرفی نشده است. در این بین شواهدی از تاثیر سطح خونی بالای سرب در مادران بر رشد نوزادان گزارش شده است. با توجه به مواجهه بالای ساکنین استان زنجان با سرب، مطالعه حاضر جهت بررسی سطح سرب خون بندناف و ارتباط آن با وزن حین تولد نوزادان در مقایسه با مطالعات مشابه مناطق غیر آلوده با سرب طراحی گردید.
    روش بررسی
    مطالعه بصورت مورد-شاهدی بر روی 300 نوزاد متولد شده در بیمارستان های استان زنجان انجام شد. نمونه خون بند ناف 150 نوزاد با Low Birth Weight (LBW) (وزن کمتر از2500 گرم) به عنوان گروه مورد و 150 نوزاد با وزن 2500 - 4500 گرم به عنوان نوزادان با وزن طبیعی در گروه شاهد لحاظ گردید. سپس سطح خونی سرب به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازه گیری شد و داده ها با آزمون آماری تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میزان سرب خون بند ناف نوزادان LBW (37/10 ± 79/17 میکروگرم در لیتر) نسبت به نوزادان با وزن طبیعی (73/4 ± 42/9 میکروگرم در لیتر)، به طور معنی داری بیشتر بود. چنین ارتباطی (بالا بودن میانگین سطح سرب در نوزادان LBW نسبت به نوزادان با وزن طبیعی) درون گروه های نوزادی توزیع شده بر اساس متغیر های سن و تحصیلات مادر وجود نداشت اما با متغیر جنسیت نوزادان، تفاوت آماری معنی داری بین میانگین سطح سرب این دو گروه نوزادان دیده شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های مطالعه، میانگین سطح سرب در نمونه خون بند ناف نوزادان LBW بیشتر از نوزادان با وزن طبیعی است لذا، سطح سرب بالای خون می تواند به عنوان یکی از دلایل کم وزنی حین تولد در نوزادان مطرح باشد.
    کلید واژگان: سرب, خون بندناف, وزن تولد
    A. Marzban, R. Rouhani, R. Fallah, M. Asadi-Khiavi
    Background And Objective
    Some changes in newborns growth indices are related to several risk factors; though, a distinct etiology is unknown. Due to the available evidence about highly concentrated levels of lead in our province particularly in comparison to non-contaminated regions, this study was designed to evaluate the relationship between lead levels of umbilical cord blood and newborns birth weight variations in Zanjan, Iran.
    Materials And Methods
    300 newborns were enrolled in this case-control study in Zanjan province. Cord blood samples were obtained from 150 low birth weight (LBW) infants (birth weight lower than 2500 gr) as the case group, and 150 normal weight infants (weight= 2500-4000 gr.) as the control group. The blood lead level was measured by atomic absorption spectrophotometry. The collected data were analyzed using independent t-test.
    Results
    Umbilical cord blood lead level was significantly high in LBW newborns (79.17±37.10 mg/L) in comparison with the control group (73.4±42.9 mg/L). there was not this type of relationship(raised mean level of umbilical cord blood lead in LBW newborns compared to normal weight newborns)in newborn groups who distributed based on mother’s age and education level variables but there was significant statistical differences in mean level of lead in both these groups in according with gender variable.
    Conclusion
    High blood level of lead in cord blood samples can potentially be considered as one of the reasons for LBW.
    Keywords: Lead, Umbilical cord blood, Birth weight
  • نیره گرجانی *، هوشیار مولایی، رمضان فلاح، بهاره مشهدی زاده، علیرضا خالقی خرمی
    زمینه و هدف
    آموزش دانشجویان پزشکی در رابطه با مدیریت بیماران اورژانس و چگونگی عملکرد آنان در شرایط مختلف اورژانس اهمیت حیاتی دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی تاثیر آموزش های بخش طب اورژانس در ارتقاء آمادگی بالینی و رضایت کارورزان دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال1394 انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع توصیفی-مقایسه ای بود که 56 نفر از کارورزان پزشکی در دوره یک ماهه طب اورژانس در مرکز آموزش و درمانی آیت الله موسوی مورد بررسی قرار گرفتند. کارورزان در این دوره یک ماهه در کلاس های نظری و کارورزی در بخش های اورژانس حضور پیدا کردند. آمادگی بالینی و رضایت آنها از کارورزی قبل و بعد از دوره با ابزارهای یکسان مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج حاصله باهم مقایسه شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط سه نفر از متخصصان طب اورژانس دانشگاه انجام گردید و برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید که حدود 82 درصد بدست آمد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون T زوجی و نرم افزار آماری SPSS ویرایش 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین میانگین و انحراف معیار نمرات پیش آزمون کارورزان 84/1±3/9 و میانگین و انحراف معیار نمرات پس آزمون کارورزان 94/1±73/13 تفاوت معنی دار (001/0>P) داشته است. در همه موارد نمرات پس آزمون به طور معنی داری بالاتر از نمرات پیش آزمون بود. 9/66 درصد از کارورزان از دوره طب اورژانس، رضایت خوب تا عالی داشتند.
    نتیجه گیری
    آموزش های تئوری و عملی در بخش اورژانس بر آمادگی بالینی کارورزان تاثیر داشته است و اکثریت کارورزان از آموزش های این بخش رضایت داشتند.
    کلید واژگان: طب اورژانس, کارورز, ارزیابی, رضایتمندی, آمادگی بالینی
    Nayereh Gharjani *, Hooshyar Molaie, Ramazan Fallah, Bahareh Mashhadi zadeh, Alireza Khalrghi khorrami
    Background and Objectives
    Educating medical students on how to manage emergency patients and how to perform in emergency situations is critical. The aim of this study was to evaluate the effect of emergency department training on promoting clinical preparedness and satisfaction of medical interns in the Emergency Department of Ayatollah Mousavi, teaching hospital of Zanjan University of Medical Sciences in 2015.
    Materials and Methods
    This is a descriptive-comparative study in which 56 medical interns were studied during one month of emergency medicine course at Ayatollah Mousavi as a teaching hospital. In this one-month course, interns attended the theoretical and internship classes in the emergency department. Clinical preparedness and their satisfaction from internship before and after the course were evaluated with the same tools and the results were compared. Content validity of the questionnaires was reviewed by 3 medical emergency specialists and Cronbach’s alpha method was used to determine the reliability of the questionnaire, which was 82%. Data were analyzed by using descriptive statistics and paired t-test through SPSS software version 16.
    Results
    The results showed that the mean and standard deviation of interns' pre-test scores (9.3 ± 1.84) and the mean and standard deviation of post-test scores (13.73±1.94) were significantly different (P< 0.001). In all cases, post-test scores were significantly higher than pre-test scores. 66.9 percent of the interns had from good to excellent satisfaction from the medical emergency course.
    Conclusion
    Theoretical and practical education in the emergency department affected clinical interns' preparedness and the majority of interns were satisfied with the education of this department.
    Keywords: emergency medicine, interns, assessment, satisfaction, clinical preparedness
  • رمضان فلاح، انوشیروان کاظم نژاد، علیرضا شغلی، فرید زایری، فرزانه معزی
    زمینه و هدف
    وزن کودک از شاخص های مناسب جهت شناسایی وضعیت تغذیه ای، خصوصا قبل از 24 ماهگی می باشد. وزن کودکان در سنین بالاتر با مدت زمان تغذیه با شیرمادر ارتباط دارد و می تواند چاقی در دوران کودکی و بزرگسالی را پیش بینی کند. با توجه به اهمیت شیرمادر و نقش آن در سلامت آینده ی کودکان، پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط تغذیه ی انحصاری با شیرمادر و طول مدت شیردهی با وزن کودکان
    24 ماهه در استان زنجان انجام شد.
    روش بررسی
    داده های این مطالعه ی مقطعی برگرفته از پرونده ی کودکان 24 ماهه تحت پوشش مراکز خدمات بهداشتی و درمانی شهری و روستای استان زنجان در سال های 89 تا 90 بود. این پرونده ها به روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش رگرسیون ترتیبی با مدل شانس متناسب، آزمون کای دو و به کمک نرم افزار Stata.12 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    از 8456 کودک 24 ماهه شرکت کننده در این مطالعه 4146 نفر (49 درصد) دختر بودند. میانگین و انحراف معیار سن مادران 4/5±1/27 سال و میانگین طول مدت تغذیه انحصاری 4/1±7/4 ماه و طول مدت شیردهی مادر 8/5± 3/20 ماه بود.همچنین میانگین و خطای معیار وزن کودکان 2/13±11939 گرم بود. تغذیه ی انحصاری با شیر مادر و طول مدت شیردهی با وزن کودکان ارتباط معکوس داشت (1 00/0P<).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه تغذیه با شیرمادر اثر محافظتی بر روی چاقی کودکان در سن 24 ماهگی دارد. لذا ترویج وتشویق تغذیه ی انحصاری و تداوم تغذیه با شیر مادر تا 24 ماهگی توصیه می گردد.
    کلید واژگان: طول مدت شیردهی, تغذیه ی انحصاری, چاقی, رگرسیون ترتیبی, زنجان
    R. Fallah, A. Kazemnejad, Ar Shoghli, F. Zayeri, F. Moezi
    Background And Objective
    Child weight is considered as one of the most appropriate criteria for determining the nutritional status of the children particularly prior to 24 months of age. There is an association between duration of breastfeeding and child weight via which childhood and even adult obesity can be predicted. Regarding the importance of breastfeeding and its critical role in future health of children, the present research was carried out to investigate the association between the duration of exclusive breastfeeding and the weight of 24- month-old children in Zanjan province.
    Materials And Methods
    This cross-sectional research was carried out using the registered data from 24 months old children records in rural/ urban health centers of Zanjan province. The sampling included all records of neonates born from 2010 to 2012 which were selected using a multi-stage cluster sampling method. Data were assessed by ordinal regression with the Proportional odds model and chi-square test. Stata12 was used for data analysis.
    Results
    Of 8456 children with the age of 24 months, 4146 (49%) were female. The mean age of the mothers was 27.1±5.4 years. The mean duration of breastfeeding and exclusive breastfeeding with related standard deviation were 20.3±5.8 and 4.7±1.4 months, respectively. The mean and standard error concerning 24-month- old children’s weight was 11939±13.2 grams. There was an inverse relationship between the duration of breastfeeding and exclusive breastfeeding with 24-month-old children’s weight (p
    Conclusion
    This study elucidates that continuation of breastfeeding until 24 months of age may prevent child obesity. Therefore, exclusive breastfeeding encouragement and the continued breastfeeding until 24 months are critically recommended.
    Keywords: Duration of breastfeeding, Exclusive breastfeeding, Obesity, Ordinal regression, Zanjan
  • محمدعلی اصلانی، نسرین حنیفی *، فضل الله احمدی، رمضان فلاح
    زمینه و هدف
    آسپیراسیون یکی از عوارض جدی به دنبال تاخیر در تخلیه معده در بیماران تحت تهویه مکانیکی است که خطر پنومونی حتی مرگ را به همراه دارد. طب فشاری می تواند باعث افزایش حرکات معده و به تبع آن پیشگیری از آسپیراسیون گردد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر طب فشاری بر میزان آسپیراسیون محتویات معده در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت ویژه انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه نیمه تجربی، 78 بیمار بخش مراقبت ویژه مراکز آموزشی و درمانی زنجان در سال 92-91 به روش نمونه گیری در دسترس و تخصیص تصادفی انتخاب شدند. در گروه آزمون، طب فشاری با بستن مچ بند در نقطه نیگوان هر دو دست به مدت چهار روز اعمال شد. در روزهای دوم و چهارم بیماران با نوار گلوکز و PH سنج از نظر آسپیراسیون ارزیابی و مقایسه شدند. داده ها با SPSS 16 و آزمون های آماری تی مستقل، من ویتنی، کای دو، منتل هانزل و رگرسیون لوجستیک تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    با وجود این که میزان آسپیراسیون در گروه آزمون در روز چهارم و مجموع روزهای دوم و چهارم نسبت به گروه کنترل کمتر بود اما این اختلاف ها از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    با توجه به کاهش 1/ 5 درصدی آسپیراسیون در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل، یادگیری آسان و نداشتن اثر سوء طب فشاری در بیماران پیشنهاد می شود این روش در کنار روش های دیگر پیشگیری از آسپیراسیون به کار برده شود.
    کلید واژگان: طب فشاری, آسپیراسیون ریوی, تهویه مکانیکی, بخش مراقبت ویژه, ایران
    Mohammadali Aslani, Nasrin Hanifi *, Fazlollah Ahmadi, Ramazan Fallah
    Background And Objectives
    Aspiration is a serious complication that occurs due to delayed gastric emptying in mechanically ventilated patients. Aspiration results in increased rate of pneumonia and death. Acupressure can increase gastric motility and prevent aspiration. This study aimed to determine the effect of acupressure on occurrence of gastric content aspiration in mechanically ventilated patients hospitalized in intensive care units.
    Materials And Methods
    In this quasi-experimental study، 78 patients hospitalized in the intensive care units of educational hospitals of Zanjan were recruited using convenience sampling method during 2012-2013. Patients were randomly allocated into two intervention and control groups. In the intervention group، acupressure wristbands were placed on the Neiguan point of both hands of the patients for four days. Aspiration was measured and compared using glucose and PH strips on the second and fourth days in both groups. Data were analyzed using the independent T-test، Mann-Whitney، Chi-squared test، Mantel-Haenszel and logistic regression in the SPSS-16.
    Results
    The aspiration، totally and in the fourth day، was lower in the intervention group in compare with the control group; however the difference between the two groups was not statistically significant.
    Conclusion
    Acupressure is an easy-to-use and harmless method to relatively decrease aspiration among the patients. It can be considered as a complementary treatment in decreasing aspiration among patients hospitalized in the intensive care units.
    Keywords: acupressure, respiratory aspiration, mechanical ventilation, intensive care unit, Iran
  • محمدعلی اصلانی، نسرین حنیفی، فضل الله احمدی، رمضان فلاح
    زمینه و هدف
    تاخیر در تخلیه معده از مشکلات شایع بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش های مراقبت ویژه است که از طریق لوله تغذیه می شوند. براساس مطالعات طب فشاری می تواند باعث افزایش حرکات معده گردد. این مطالعه با هدف تعیین اثر طب فشاری بر میزان تخلیه معده در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت ویژه انجام یافته است.
    روش بررسی
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 78 بیمار تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت های ویژه به روش در دسترس انتخاب و با روش تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. در گروه آزمون، طب فشاری با بستن مچ بند در هر دو دست به مدت چهار روز در نقطه نی گوان اعمال شد. حین پذیرش و قبل از هر نوبت گاواژ، حجم باقی مانده معده اندازه گیری و ثبت شد. میانگین حجم باقی مانده معده دو گروه در بدو پذیرش و چهار روز بعد از مداخله با یکدیگر مقایسه گردید. داده ها با نرم افزار SPSS v.16 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    مقایسه میانگین حجم باقی مانده معده در دو گروه در بدو پذیرش با استفاده از آزمون تی مستقل و روزهای اول تا چهارم بعد از مداخله با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که بدو پذیرش و روز اول بعد از مداخله اختلاف دو گروه معنادار نبود (05/0< p) اما اختلاف روز دوم تا چهارم معنادار بود (05/0> p). تفاوت میانگین حجم باقی مانده معده در چهار روز تکرار متوالی بعد از مداخله در بیماران گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد با استفاده از آزمون اندازه های تکراری نیز معنادار بود (011/0= p).
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر نشان داد طب فشاری میزان تخلیه معده را در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت های ویژه افزایش می دهد. بنابراین با توجه به این که مچ بند طب فشاری وسیله ای راحت، ارزان، در دسترس و بدون عارضه جانبی است، پیشنهاد می شود جهت بهبود تخلیه معده و پیشگیری از عوارض ناشی از تاخیر در تخلیه معده در بخش مراقبت های ویژه به کار برده شود.
    کلید واژگان: طب فشاری, تخلیه معده, تهویه مکانیکی, بخش مراقبت ویژه
    Mohammad Ali Aslani, Nasrin Hanifi, Fazlollah Ahmadi, Ramazan Fallah
    Background and Aim
    The major problem with mechanically ventilated patients receiving enteral nutrition hospitalized in the intensive care units is delayed gastric emptying. Acupressure can increase gastric motility. This study aimed to determine the effect of acupressure on the amount of gastric emptying in mechanically ventilated patients hospitalized in the intensive care units. Methods & Materials: In this clinical trial، 78 mechanically ventilated patients were recruited using convenience sampling method; and were randomly divided into two control and experimental groups. Acupressure was applied on the Neiguan point for four days in the experimental group. The control group patients received no intervention. Gastric residual volume was measured in the admission time and before the gavages. The mean gastric residual volume of the admission time and the 1-4 days after the admission were compared in the two groups. Data were analyzed using the independent t-test، Chi-squared test، covariance analysis and repeated measured tests in the SPSS-16.
    Results
    The results revealed that there were no differences between the two groups in the admission time and the first day (P>0. 05). There were statistically significant differences between the two groups in the admission time and 2-4 days after the admission (P<0. 05). The difference of mean scores of gastric residual volume were significantly different between the two groups during the four days of post intervention constantly (Repeated measured ANOVA; P=0. 011).
    Conclusion
    The acupressure increased the gastric emptying in mechanically ventilated patients hospitalized in the intensive care units. Since the acupressure wristband was an easy to use، non-expensive، available procedure، it can be used to improve gastric emptying and prevent delayed gastric emptying complications.
    Keywords: acupressure, gastric emptying, mechanical ventilation, intensive care unit
  • محسن علیپور، رمضان فلاح
    زمینه و هدف
    ارزشیابی یکی از جنبه های مهم فعالیت های آموزشی است که به صور مختلف انجام می شود و توسط آن می توان به نقاط ضعف و قوت برنامه های آموزشی پی برد. در این مطالعه نقش ارزشیابی مستمر به صورت پرسشهای کلاسی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان مطقع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی زنجان مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    تحقیق حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی به شکل مقطعی است که در جریان چهار ترم تحصیلی و در چهار کلاس درس انجام شد. دانشجویان در هر کلاس به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه بطور مستمر در طول ترم مورد سوال قرار گرفتند و از گروه دیگر هیچ سوالی پرسیده نشد. در پایان ترم نمرات کسب شده توسط گروه های دوگانه در هر کلاس و نیز کل دانشجویان در شرایط یکسان با هم مقایسه گردید.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که در هر چهار کلاس، میانگین نمرات پایان ترم دانشجویانی که در طول ترم از آنها سوال پرسیده شده بود نسبت به دانشجویانی که مورد پرسش قرار نگرفته بودند به لحاظ آماری بطور معنی دار بالاتر است. این نتیجه در مورد کل دانشجویان صرف نظر از نوع رشته آنها نیز صادق بود. از مجموع 54 نفر دانشجویی که مورد سوال قرار گرفته بودند نسبت به 54 نفر دیگر فقط 4 نفر نمره پایین تر کسب کردند.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه مشخص می کند که ارزشیابی مستمر به شکل پرسشهای کلاسی تاثیرات بسیار قابل توجهی در پیشرفت تحصیلی دانشجویان ایفا می کند. لذا شایسته است جهت دستیابی بهتر به اهداف آموزشی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان مورد برنامه ریزی و اجرای اندیشمندانه قرار گیرد.
    کلید واژگان: ارزشیابی تحصیلی, روش های ارزشیابی, پیشرفت تحصیلی
    Mohsen Alipour, Ramazan Fallah
    Background And Objectives
    Evaluation is one of the important aspects of educational activities that can be performed in different forms and by which the weaknesses and strengths of educational programs can be found identified. Here, the role of continuous evaluation in academic achievement of BS students of Zanjan University of Medical Sciences (ZUMS) was studied.
    Material And Methods
    This is a descriptive-analytical study that was performed in cross-sectionally during a four-semester period with four classes. Students in each class were randomly divided into two groups. One group was tested continuously during the semester but no tests were given to the group. At the end of the course, the scores of the two groups of students in each class as well as all the students regardless of the type class were compared under the same conditions.
    Results
    Results demonstrated that in all four classes, mean scores in the students who were asked tested during the semester was significantly higher than the students who were not tested. This result was also true for all students, regardless of their field of study. From total of fifty four students who were questioned, only four students had a lower score toward other fifty four students.
    Conclusion
    The findings of this study reveal that formative evaluation as classroom questioning has powerful impacts on academic achievement. Thus, achieving the educational objectives needs accurate planning and careful implementation.
  • کورش امینی، غلامعلی تقیلو، حسین باقری، رمضان فلاح، فرهاد رمضانی بدر
    زمینه و هدف
    تحقیقات پرستاری تاثیر به سزایی در افزایش کیفیت مراقبت ها دارد. یکی از راهکارهای گسترش به کارگیری تحقیقات و تغییر در عملکرد جاری پرستاران، شناسایی موانع و سپس به کارگیری اقدامات مناسب برای کاهش این موانع می باشد. بنابراین مطالعه ی حاضر، با هدف تبیین ادراکات پرستاران کارشناس و فارغ التحصیل در خصوص موانع به کارگیری تحقیقات در بیمارستان های آموزشی شهر زنجان صورت گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی داده ها با استفاده از مقیاس موانع عملکرد مبتنی بر شواهد فانک جمع آوری شد. نمونه های پژوهش را 170 پرستار شاغل در بیمارستان های آموزشی شهر زنجان تشکیل می دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شد.
    یافته ها
    بر اساس نتایج مطالعه، سه مانع مهم به کارگیری نتایج تحقیقات در بالین از دیدگاه پرستاران، عدم وجود تسهیلات لازم برای به کارگیری یافته های تحقیقات انجام شده (3/65 درصد)، نبود وقت کافی برای اجرایی کردن عقاید جدید (7/64 درصد)، و نداشتن فرصت لازم برای خواندن پژوهش ها و مقالات پژوهشی (4/62) بود. در ضمن بین درک از موانع به کارگیری نتایج تحقیقات در پرسنل پرستاری بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی تفاوت معناداری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه توصیه می شود که سیستم بیمارستان های آموزشی زنجان برای تامین تسهیلات و در اختیار گذاشتن وقت لازم به منظور مطالعه و به کارگیری نتایج تحقیقات توسط پرستاران تغییر یابد.
    کلید واژگان: عملکرد مبتنی بر شواهد, به کارگیری تحقیقات, تحقیقات پرستاری
    Amini K., Taghiloo G., Bagheri H., Fallah R., Ramazani Badr F.
    Background And Objective
    Nursing research plays an outstanding role in the quality of care. One strategy to put the research into practice and change current practice is to identify barriers and then implement tailored interventions to reduce them. Therefore, the purpose of this study was to describe Registered Nurses perceptions of barriers to utilization of research results at University affiliated and educational hospitals of Zanjan, Iran.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study data were collected using the Funk’s Evidence Based Practice Barriers Scale. Sample of the study consisted of 170 graduate nurses employed in Zanjan Educational Hospitals. Descriptive and inferential statistics were applied to analyze the data.
    Results
    According to the research results, the first three important barriers were insufficient facilities (65.3%), lack of time to read research results (64.7%), and insufficient time on the job to implement new ideas (62.4%). However, perceptions of barriers to research utilization did not show a significant difference based on demographic variables of the nursing staff.
    Conclusion
    It is highly recommended that the Zanjan hospitals education styles should be modified in order to provide the nurses with sufficient facilities and time to read and implement recent research findings.
  • رمضان فلاح، صدف فرهادی، کورش امینی، منصور مهاجری
    زمینه و هدف

    افسردگی بیماری بسیارشایع عصرکنونی است. شناسایی علل و عوامل موثر بر افسردگی در کارکنان بسیار مهم است. افسردگی متعلق به قشر خاصی نیست، اما برخی از افراد جامعه، به دلیل موقعیت خاص نسبت به این اختلال آسیب پذیرترند. لذا این مطالعه به منظور تعیین میزان شیوع افسردگی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی استان زنجان اجرا شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه ی مقطعی تعداد 693 نفر از کارکنان به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری میزان افسردگی از پرسش نامه ی استاندارد شده بک استفاده گردید. یافته ها با استفاده از آزمون های کای دو، ضرایب همبستگی کرامر و گاما مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت.

    یافته ها

    40 درصد کارکنان با درجات متفاوتی به این بیماری مبتلا بودند. 23 درصد کارکنان به افسردگی خفیف، 13 درصد به افسردگی متوسط و 4 درصد به افسردگی شدید تا بسیار شدید مبتلا بودند. ارتباط افسردگی با تحصیلات، نوع سکونت و شهر محل خدمت معنی دار بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به شیوع بالای افسردگی در بین کارکنان، پیشنهاد می گردد مشاوره ی بهداشت روانی در اولویت برنامه های مسوولین ذیربط قرار گیرد.

    کلید واژگان: افسردگی, کارمندان, مقیاس افسردگی بک
    Fallah R., Farhadi S., Amini K., Mohajeri M.
    Background And Objective

    Depression has been assumed as a prevalent disorder of the era. Depression cannot be attributed to a particular social class. Factors such as incompatible situations may lead to mental disorders and affect physical immunity. This study was carried out to investigate the prevalence of depression among the staff of Zanjan University of Medical Sciences.

    Materials And Methods

    This study was of cross-sectional type study whereby 693 subjects were selected through classified randomized sampling. The rate of depression incidence was obtained using Standard Beck Questionnaires. The data was analyzed by Chi-2 tests and cohesion indexes of Kramer and Gama were also used.

    Results

    According to the results of this study 40% of the personnel were suffering from depression. They were identified as 23% with low depression, 13% with moderate depression, and 4% with severe depression. A significant correlation was found between depression and education level, type of settlement, and city where they worked.

    Conclusion

    Regarding the widespread prevalence of depression among the staff, planning and organization of consultation sessions by the authorities is suggested.

  • حسین مدنی، نسرین بهرامی نژاد، کورش امینی، ابوالفضل رحیمی، رمضان فلاح
    مقدمه
    بررسی وضعیت سلامت بیماران، اساس فرایند پرستاری بوده، و یافتن مشکلات آنان برای برنامه ریزی های مراقبتی توسط پرستاران و دانشجویان پرستاری ضروری است. این مطالعه با هدف تعیین میزان مهارت دانشجویان سال آخر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی زنجان در بررسی سلامت بیماران در سال 1384 انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، تمامی دانشجویان سال آخر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی زنجان (44 نفر) مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های اطلاعات فردی، که توسط نمونه ها تکمیل می شد، و چک لیست مشاهده ای بررسی وضعیت سلامت بود که با حضور پژوهشگران در بخش های کارورزی و مشاهده عملکرد دانشجویان در بررسی وضعیت سلامت تکمیل می گردید. اطلاعات با استفاده از روش های آماری توصیفی، آزمون های آماری t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    بیست درصد از دانشجویان در بررسی سلامت بیماران ضعیف بودند، 2/68 درصد دانشجویان نمره متوسط گرفتند و تنها 4/11 درصد از دانشجویان در بررسی سلامت بیماران دارای مهارت خوبی بودند.
    نتیجه گیری
    اکثر دانشجویان سال آخر رشته پرستاری در بررسی سلامت مهارت کافی نداشتند. بنا بر این، همکاری مدیران ارشد پرستاری در وزارت بهداشت، بیمارستان ها، دانشکده ها و مربیان برای برنامه ریزی دقیق برای حل این مشکل ضروری به نظر می رسد
    کلید واژگان: بررسی وضعیت سلامت, مهارت, دانشجویان پرستاری
    Hossein Madani, Nasrin Bahraminejad, Korosh Amini, Abolfazl Rahimi, Ramezan Fallah
    Introduction
    Assessing patient's health is the base of nursing process. Also finding patient's problems is necessary for designing care plan by nurses and nursing students. This study was performed to determine the proficiency level of senior nursing students in assessing patient's health in Zanjan University of Medical Sciences in the year 2005.
    Methods
    In this descriptive cross-sectional study, all senior nursing students of Zanjan University of Medical Sciences (44 students) were studied. The data gathering tools included a questionnaire consisted of demographic data, which was filled by the samples and an observational checklist which was completed by researchers while observing student's performance in assessing patient's health status. Data was analyzed using descriptive statistics methods, independent t-test, and one-way ANOVA by SPSS software.
    Results
    Twenty point four percent of students had a poor performance in assessing patient's health, 68.2% of them achieved moderate score, and only 11.4% were proficient in assessing patient's health.
    Conclusion
    Most senior nursing students were not skillful enough in assessing health status. The collabora-tion of administrators of nursing in ministry of health and medical education, hospitals, nursing schools and instructors in order to make appropriate planning for this problem seems necessary.
    Keywords: Assessing health status, Proficiency, Nursing students
  • رابطه همودیالیز با خارش در مبتلایان به نارسایی مزمن کلیه
    افشار رمضانپور، رمضان فلاح
  • سید نجات حسینی، نورالدین موسوی نسب، محمدحسین مقیمی، مهندس رمضان فلاح
    زمینه و اهداف
    سرطان معده دومین سرطان شایع در آسیا می باشد. حدود 93 % تومورهای معده بدخیم هستند. در کشور های در حال توسعه تشخیص سرطان معده در مراحل ابتدائی معمولا از طریق غربالگری صورت گرفته و میزان بقای 5 ساله پس از عمل جراحی به 86 % رسیده است. در ایران، اگر چه بیماران دارای علائم گوارشی طولانی مدت بوده ولی تحت آندوسکوپی زودرس قرار نگرفته، و در مراحل پیشرفته سرطان مراجعه می نمایند. این مطالعه جهت تعیین وضعیت زمان تاخیر از زمان شروع علائم تا زمان انجام جراحی پایه ریزی گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه بر روی 63 بیمار مبتلا به کانسر معده بستری در مراکز آموزشی، درمانی ولی عصر و شفیعه زنجان در سالهای 84- 1383 انجام گرفته و پرسشنامه ای شامل اطلاعات اولیه از بیماران اخذ و زمانهای مراجعه به بخش های مختلف از بدو ورود بیمار به واحد آندوسکوپی تا زمان جراحی در فرایند کار ثبت و جهت مقایسه بین گروه ها از آزمون آماری Mann-Whitney با استفاده از نرم افزار آماری SPSS استفاده شده است.
    یافته ها
    از 63 بیمار، 48 بیمار (2/76 %) مرد، 43 بیمار (3/68 %) روستائی بودند. شایعترین محل کانسر معده در کاردیا 31 بیمار (2/49 %)و شایعترین علامت درد شکم 28 نفر (4/44 %) بوده است. میانه زمان تاخیر از شروع علائم تا جراحی 96 روز که در آن تاخیر بیمار 8 روز، تاخیر پزشک عمومی 57 روز، تاخیر از اندوسکوپی تا انجام پاتولوژی 12 روز و از پاتولوژی تا عمل جراحی 7 روز بوده است. محل اقامت، داشتن تحصیلات، درآمد و جنس تاثیری در زمانهای تاخیر نشان نداد.
    نتیجه گیری
    تاخیر از مراجعه تا اندوسکوپی و تاخیر از اندوسکوپی تا تائید پاتولوژی بیش از حد انتظار بوده است. آموزش برنامه غربالگری جهت ارجاع به موقع بیماران توسط پزشکان خانواده برای انجام اندوسکوپی زودرس ضروری به نظر می رسد.برای کاهش این زمان همکاری واحدهای آموزشی پزشکی، واحدهای بیمارستانی، واحد پاتولوژی و فراهم نمودن امکانات مناسب بیمارستان باید مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: سرطان معده, تشخیص سرطان معده, درمان جراحی
  • رمضان فلاح، بهناز فلک الافلاکی
    زمینه و هدف
    عفونت سیستم ادراری (UTI) از عفونت های نسبتا شایع در کودکان است. UTI معمولا عفونت صعودی است که توسط باکتری های دستگاه گوارش ایجاد می شود. میزان شیوع آن در طی سال اول زندگی بالاست. مهم ترین عارضه آن ایجاد اسکار در کلیه است که می تواند منجر به نارسایی کلیه و یا هیپرتانسیون شود. با توجه به خواص ایمنی شیر مادر در مقایسه با شیر خشک، این مطالعه با هدف بررسی اثر حفاظتی شیر مادر علیه UTI در کودکان زیر یک سال انجام گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه ی مورد- شاهدی بر روی 100 کودک زیر یک سال (50 کودک مورد و 50 کودک شاهد) انجام شد. گروه مورد از مراجعه کنندگان به درمانگاه کلیه یا بستری شده در بخش اطفال بیمارستان ولی عصر (عج) در سال 1384 با سابقه حداقل یک بار UTI، انتخاب شدند. کودکان گروه شاهد که فاقد UTI بودند از مهد کودک انتخاب شدند و از نظر سن، جنس و ختنه شدن در پسرها مشابه بودند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری کای دو و دقیق فیشر آنالیز شد.
    یافته ها
    9 نفر (32.1 درصد) از کودکان مبتلا به UTI و 25 نفر (83.3 درصد) از کودکان سالم، فقط با شیر مادر تغذیه شدند. اثر حفاظتی شیر مادر علیه UTI در کودکانی که فقط با شیر مادر تغذیه شدند،90 درصد بیشتر از کودکانی بود که فقط مصرف شیر خشک داشتند و از نظر آماری ارتباط معنی دار بود (P=0.0005). اثر حفاظتی توام شیر مادر و شیر خشک علیه UTI در برابر کودکانی که فقط با شیرخشک تغذیه شدند، 71 درصد بیشتر بود (53.7 درصد در مقابل 80 درصد) (0.038=P). اثر حفاظتی شیر مادر علیه UTI، در پسران بیشتر از دختران بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که مصرف شیر مادر در پیشگیری از عفونت های ادراری کودکان زیر یک سال موثر است، بنابراین پیشنهاد می گردد مطالعه ای با حجم نمونه بیشتر انجام گیرد تا امکان ارزیابی بهتر در تمام مسایل فراهم گردد.
    کلید واژگان: UTI, شیر مادر, کودکان زیر یک سال, شیر خشک
    R. Fallah *, B. Falak, Ul, Aflaki
    Background and Objective
    UTI is a relatively common infection of childhood which is caused by ascending colonic bacteria and is frequently seen within the first year of life. The main complicaticn of an infection is leaving a scar in kidney which can lead to renal insufficiency and hypertension. The aim of this study was to evaluate the prophylactic effect of breast feeding against UTI among children under one year of age.
    Materials and Methods
    This case-control study was conducted on 100 children under one year of age (50 cases and 50 control). The case group was selected from patients referring to the pediatric nephrology clinic or admitted to Vali-e-Asr hospital in 2004, all of whom have suffered from UTI at least once. The children in the control group who did not experience UTI were selected from daycare centers and were alike in terms of gender, age and circumcision (in boys). The data was analyzed using chi-square and fisher's exact tests.
    Results
    9 (32.1%) of the children suffering from UTI and 25 (83.3%) of the healthy children had only been breast fed. The prophylactic effect of breast feeding against UTI was 90% higher in children who had only been breast fed (P=0.0005). The combined prophylactic effect of breast feeding and formula-feeding against UTI was 71% higher than only formula feeding (53.7% to 80%) (p=0.038). The preventive effect of breast feeding against UTI was higher in boys than in girls.
    Conclusions
    This study shows that breast feeding has a prophylactic effect against UTI. We suggest that further studies should be carried out with a higher sample size to achieve comprehensive assessment.
    Keywords: UTI_Breast feeding_Children under 1 year of age_Formula feeding
  • کوروش امینی، عبدالله امینی، حسین مدنی، محمدحسین پورمعماری، رمضان فلاح
    زمینه و هدف
    با توجه به شیوع بالای فساد و خرابی دندان ها و عوارض شناخته شده آن و گزارش هایی مبنی بر تاثیر رفتارهای بهداشتی در ارتقای بهداشت دهان و دندان، این مطالعه به منظور تعیین شیوه های مختلف مراقبت از دهان و دندان در بین نوجوانان استان زنجان در طی سال تحصیلی 1383 تا 1384 صورت گرفت.
    روش بررسی
    این تحقیق توصیفی بر روی 1500 دانش آموز دبیرستانی صورت پذیرفت که به روش نمونه گیری تصادفی و خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شده بودند. ابزار مطالعه پرسش نامه محقق ساخته بود که به منظور تعیین روایی آن از روش اعتبار محتوا و به منظور تعیین پایایی آن از روش آزمون مجدد استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون کای اسکوئر به منظور تعیین اختلاف بین گروه های مختلف (براساس برخی ویژگی های دموگرافیک) مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    بیشترین شیوه ی مراقبت از دندان ها در دانش آموزان مسواک زدن (89.7 درصد) بود که آزمون آماری تفاوت معنی داری را بر حسب جنس (P=0.001)، پایه های مختلف تحصیلی (P=0.04)، دبیرستان های مختلف (P=0.02) و مناطق مختلف تحصیلی (P=0.001) نشان داد.
    نتیجه گیری
    شیوه غالب مراقبت از دندان ها توسط نوجوانان استان، تنها به کارگیری مسواک بود. از این رو برنامه ریزی به منظور به کارگیری شیوه های مختلف مراقبت دهان و دندان در نوجوانان اکیدا توصیه می شود.
    کلید واژگان: دهان و دندان, رفتار بهداشتی, نوجوانان, زنجان
    K. Amini *, A. Amini, H. Madani, Mh Pourmemari, R. Fallah
    Background and Objectives
    Regarding the high prevalence of dental caries and its individual complications and the reports concerning the effects of healthy behavior on oral and dental hygiene, this study was carried out with the aim of investigation of different oral and dental-care procedures among adolescent population of Zanjan province during the academic year 2004-2005.
    Materials and Methods
    This descriptive study was performed on 1500 high school students through multi-stage cluster random sampling. The study tool was researcher-made questionnaire whose validity and reliability had been confirmed through content validity and repeated test respectively. Descriptive statistics and X 2 test were used to determine the difference among groups (based on a number of demographic features).
    Results
    The most common dental-care procedure among the students was brushing (89.7%) and statistical tests showed a significant difference in terms of gender (P=0.001), different educational levels (P=0.04), different schools (P=0.02) and different school areas (P=0.001).
    Conclusion
    The only common dental-care procedure used by the province adolescents was brushing. Hence, planning for various oral and dental-care procedures in adolescent population is highly recommended.
    Keywords: Mouth, teeth, Healthy behavior, Adolescents, Zanjan
  • رمضان فلاح، بهناز فلک الافلاکی، د کتر پروین تدین، فرناز محمدیان
    خلاصه
    سابقه و هدف
    به طور معمول پس از سزارین، بیماران ساعت های طولانی ناشتا نگه داشته می شوند و این امر منجر به صرف هزینه و وقت بیشتر برای سیستم درمانی می شود. مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی شروع زود هنگام رژیم مایعات با وضعیت معمول، از نظر طول مدت بستری و زمان لازم برای برگشت حرکات روده ای پس ازسزارین های انتخابی در بیمارستان ولی عصر زنجان در سال 1381 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی تحلیلی 200 نفر از افرادی که مورد سزارین انتخابی قرار گرفته بودند انتخاب و به طور اتفاقی به دو گروه تقسیم شدند. گروه شاهد 100 نفر بودند که طبق معمول 10 تا 12 ساعت پس از عمل برای آن ها رژیم مایعات شروع شد. گروه مورد 100 نفر از افراد داوطلبی بودند، که 2 تا 3 ساعت بعد از عمل، رژیم مایعات را شروع کردند. دو گروه از نظر سن، تعداد حاملگی، سن حاملگی و علت سزارین با هم یکسان بودند. دو گروه از نظر تحمل رژیم مایعات، برگشت حرکات روده در روز اول پس از عمل و طول مدت بستری در بیمارستان با هم مقایسه شدند. وجود استفراغ در شروع مصرف مایعات به عنوان عدم تحمل و وجود صدای روده در سمع روز اول پس از عمل، به عنوان برگشت حرکات روده در نظر گرفته شد. ترخیص بیماران پس از دفع گاز انجام شد. نتایج مطالعه با استفاده ازآزمون دقیق فیشر، تی و کای دو مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین روزهای بستری در گروه شاهد (5/0 ± 2/2 روز) بیشتر از گروه مورد (3/0 ± 1/2 روز) بود (05/0 P<). برگشت حرکات روده ای فردای روز عمل در 81 نفر از گروه شاهد و 92 نفر از گروه مورد وجود داشت که اختلاف دو گروه از این نظر معنی دار بود (01/0 P<). در گروه شاهد هیچ موردی از عدم تحمل به رژیم مایعات وجود نداشت ولی 6 نفر از گروه مورد پس از شروع نوشیدن مایعات به علت تهوع و استفراغ دوباره از مصرف مواد خوراکی منع شدند(05/0 P<). عارضه ی مهمی در هیچ یک از بیماران دو گروه دیده نشد. نتیجه گیری و توصیه ها: شروع زود هنگام رژیم مایعات در سزارین های انتخابی باعث کاهش روزهای بستری و برگشت سریع تر حرکات روده ای شده و عارضه ی مهمی ایجاد نمی کند. از این رو استفاده از این روش پس از سزارین های انتخابی توصیه می شود.
    کلید واژگان: سزارین, رژیم مایعات, طول مدت بستری
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • رمضان فلاح
    رمضان فلاح
    دانشیار گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی زنجان، Zanjan University of Medical Sciences
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال