زهرا دشتی
-
این پژوهش به بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود در شرکت های دولتی و خصوصی پرداخته است. برای ارزیابی این رابطه، از مدل رگرسیون خطی ساده و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تحلیل های آماری نشان می دهد که در هر دو نوع شرکت های دولتی و خصوصی، کیفیت حسابرسی تاثیر مثبت و معناداری بر مدیریت سود دارد. در شرکت های دولتی، ضریب همبستگی پیرسون 0.858 و ضریب کیفیت حسابرسی در مدل رگرسیون 0.025 با سطح معناداری 0.000 گزارش شده است. در شرکت های خصوصی، ضریب همبستگی پیرسون 0.689 و ضریب کیفیت حسابرسی در مدل رگرسیون 0.033 با سطح معناداری 0.000 به دست آمده است. این نتایج نشان می دهد که کیفیت حسابرسی بالا می تواند به بهبود مدیریت سود و افزایش شفافیت مالی شرکت ها کمک کند. بر این اساس، توصیه می شود که شرکت ها و نهادهای نظارتی با ارتقاء کیفیت حسابرسی و پایبندی به استانداردهای بالای حسابرسی، به بهبود دقت و صحت اطلاعات مالی و اعتماد سرمایه گذاران کمک کنند. یافته های این تحقیق می تواند به عنوان پایه ای برای تحقیقات آینده در زمینه تاثیر سایر عوامل بر مدیریت سود و کیفیت حسابرسی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: کیفیت حسابرسی, مدیریت سود, شرکت های دولتی و خصوصی -
بررسی تاثیر تنوع جنسیتی بر عملکرد پایدار شرکت ها با توجه به نقش تعدیل کننده دوگانگی مدیرعامل می باشد. پژوهش حاضر بر مبنای هدف، از نوع کاربردی و از نقطه نظر روش استنتاج، از نوع توصیفی– تحلیلی می باشد. جامعه آماری این پژوهش از میان بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی دوره زمانی 1393 تا 1400 و مشتمل بر شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به منظور بررسی صحت فرضیه های پژوهش، از رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر داده های ترکیبی با اثراث ثابت و از نرم افزار ایویوز 11 استفاده شده است.نتایج فرضیه های پژوهش نشان داد که تنوع جنسیتی در هیئت مدیره تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد پایدار شرکت دارد. حضور مدیران عامل زن تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد پایدار شرکت دارند و دوگانگی مدیر عامل تاثیر منفی بر رابطه بین حضور مدیر عامل زن و عملکرد پایدار شرکت ها می گذارد. تنوع جنسیتی بیشتر در هیئت مدیره شرکت، مکانیسم های حاکمیت شرکتی را بهبود می بخشند، اطلاعات نامتقارن را کاهش می دهند و سیستم های ارتباطی موثر با مشتریان بالقوه را بهبود می بخشند. از منظر تئوری نمایندگی، دوگانگی مدیرعامل با عملکرد پایدار شرکت ها ارتباط منفی و معناداری دارد و در همسویی با دیدگاه تئوری مباشرتی، رابطه بین حضور مدیران عامل زن و عملکرد پایدار شرکت ها را تعدیل نمی کند.
کلید واژگان: تنوع جنسیتی, عملکرد پایدار, دوگانگی مدیرعامل -
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مولفه های تاب آوری و راهبردهای خودتنظیمی در تمایزگذاری بین دانشجویان اهمال کار و غیر اهمال کار بود. این پژوهش از نوع علی مقایسه ای و با روش تحلیل تابع تشخیص انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه قم، در سال تحصیلی 1399- 1400 به تعداد 10071 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 420 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژهش شامل مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومن و راثبلوم (1984)، پرسش نامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004) و پرسش نامه راهبردهای خودتنظیمی پنتریچ و دی گروت (1990) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل تابع تشخیص مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از تحلیل تابع تشخیص به یک تابع معنادار منجر شد که طبق این تابع راهبردهای خودتنظیمی فراشناختی، انگیزشی و مولفه ی مسئله محور مربوط به تاب آوری دارای بالاترین توان تمایز در دو گروه دانشجویان بودند. همچنین نتایج تابع تشخیص نشان داد که حدود 78 درصد افراد به درستی در طبقات اولیه گروه بندی شدند. با توجه به یافته های پژوهش می توان از طریق تدوین برنامه های مناسب آموزشی و اجرای راهکارهای تقویت تاب آوری تحصیلی و خودتنظیمی و همچنین ایجاد محیط تسهیل کننده برای یادگیرندگان، اهمالکاری تحصیلی دانشجویان را کاهش و به بهبود عملکرد تحصیلی آنان کمک کرد.
کلید واژگان: اهمال کاری تحصیلی, راهبردهای خودتنظیم, تاب آوری, تحلیل تابع تشخیصThe aim of this study was to determine the role of resilience components and self-regulatory strategies in differentiating between students’ acdemic procrastination and non- procrastination. This research was causal- comparative type; it was carried out with the method of analysis of the detection function. The statistical population of the present study included all female and male students of Qom University who were 10071 people in the academic year of 1399-1400. Based on the Morgan and Karjasi table, 420 students were selected by the available sampling method. The tools used in this study included the Solomon and Rothblum academic procrastination scale (1984), the Samuels academic resilience questionnaire (2004), and the Pintrich and DeGroot self-regulatory strategies questionnaire (1990). The data collected was analyzed using the diagnostic function analysis method. The findings of the diagnostic function analysis led to a meaningful function, according to which the metacognitive, motivational and problem-oriented self-regulation strategies related to resilience had the highest differentiation power in two groups of students. Also, the results of the detection function showed that about 78% of people were correctly grouped into the initial classes. According to the research findings, students ' academic procrastiration can be reduced and improved by developing appropriate educational programs as well as implementing strategies to strengthen academic resilience and self-regulation and to create a facilitating environment for learners
Keywords: Academic Procrastination, Self-Regulatory Strategies, Resilience, Discrimination Anal-Ysis -
با توجه به شمار روز افزون قربانیان سرطان و پیچیدگی این بیماری در تشخیص، پیش آگاهی و درمان، ما را بر آن داشته است که در این مقاله مروری به یکی از فاکتور های کمک کننده و امیدوار کننده در تشخیص و درمان سرطان بپردازیم. میکرو ریبونوکلییک اسیدها (miRNA ها)، ریبونوکلییک اسیدهای غیر کد کننده ای هستند که از نظر تکاملی محافظت شده هستند و دارای طولی برابر 25-18 نوکلیوتید می باشند. miRNA ها بیان ژن ها را پس از رونویسی از طریق تجزیه mRNA یا مهار ترجمه آن ها، کنترل می کنند. این ساختارهای مولکولی در کنترل فرآیندهای مختلف فیزیولوژیک و پاتولوژیک سلولی (تومورزایی و تکامل، تکثیر سلول، متاستاز، حمله و آپوپتوز) شرکت نموده، بسیاری از آن ها می توانند به عنوان انکوژن و یا مهارکننده های توموری عمل نمایند. لذا بروز موتاسیون در آن ها می تواند منجر به سرطان شود. miRNA ها به عنوان نشانگر های زیستی نقش مهم و بالقوه در بدن دارند و برخی از ویژگی های بارز سلول های سرطانی را تحت تاثیر قرار می دهند در نتیجه شناسایی میکرو RNA ها و مولکول های هدف آن ها افق روشن و دورنمای امیدوار کننده ای را برای شناخت مسیرهایی که منجر به سرطان می شود، فراهم کرده است. لذا در این مقاله به بررسی کاربردmiRNA ها در شش سرطان شامل پستان، کولورکتال، تخمدان، کبد، ریه و کلیه می پردازیم.
کلید واژگان: miRNA, سرطان, تشخیص, بیومارکرAccording to the growing number of cancer fatalities and the complexity of the disease in diagnosis, prognosis and treatment, here we have reviewed one of the helpful and promising factors in the diagnosis and treatment of cancer. Micro-ribonucleic acids (miRNAs) are non-coding ribonucleic acids that are evolutionarily conserved and have a length of 18-25 nucleotides. miRNAs control the expression of genes after transcription by mRNA cleavage or inhibition of their translation. These molecular structures participate in the control of various physiological and pathological cellular processes (tumorigenesis and evolution, cell proliferation, metastasis, invasion and apoptosis), many of which can act as oncogenes or tumor inhibitors. Therefore, mutations in them can lead to cancer. miRNAs play an important and potential role in the body as biomarkers, and affect some of the salient features of cancer cells, thus identifying miRNAs and their target molecules, providing a bright horizon and promising prospects for Provides knowledge of the pathways that lead to cancer. Therefore, in this article, we review the application of miRNAs in six cancers, including breast, colorectal, ovarian, liver, lung, and kidney.
Keywords: miRNA, Cancer, Diagnosis, Biomarker -
به منظور بررسی تاثیر قارچ تریکودرما و کیتوزان بر خصوصیات رشدی گیاه ریحان (Ocimum basilicum) تحت تنش شوری، دو آزمایش جداگانه در گلخانه دانشگاه گنبد کاووس به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در سال 1396 انجام شد. آزمایش اول بذور پس از تلقیح با قارچ تریکودرما پس از یک دوره رشدی یک ماهه در چهار سطح شوری (صفر، 75، 150 و 200 میلی مولار) کلرید سدیم به مدت 2 هفته ارزیابی شدند. آزمایش دوم گیاهچه های یک ماهه ریحان 24 ساعت پس از اسپری با کیتوزان تحت تنش شوری قرار داده شدند. تیمار شاهد (کنترل) بدون اسپری کیتوزان و تلقیح قارچ در نظر گرفته شد. نتایج تجزیه واریانس حاکی از معنی دار شدن اثرات ساده کیتوزان، شوری و قارچ بر تمامی صفات طول ساقه، طول ریشه، حجم ریشه، وزن تر ساقه، وزن تر ریشه، وزن تر برگ، وزن خشک ساقه، وزن خشک ریشه و شاخص برداشت ریحان بود. در حالیکه اثرات متقابل کیتوزان و شوری و همچنین قارچ و شوری برای هیچ یک از صفات مورد مطالعه معنی دار نبود. یافته های حاصله حاکی از کاهش صفات مورد مطالعه همراه با افزایش سطوح شوری بود اما پیش تیمار کیتوزان و قارچ سبب بهبود اثرات تنش گردید، به طوری که گیاهان تیمار شده افزایش معنی داری از صفات را در مقایسه با گیاهان شاهد نشان دادند. نتایج همچنین نشان داد که پیش تیمار کیتوزان و قارچ تریکودرما سبب ایجاد مقاومت در برابر تنش شوری تا سطح 150 میلی مولار در ریحان شد، اما افزایش تنش شوری در سطوح بالای 200 میلی مولار سبب کاهش مقاومت گیاه به تنش شوری و افت عملکرد در صفات مورد بررسی گردید.
کلید واژگان: القا کننده, تنش, صفات مرفولوژیک, مقاومتIntroductionThe basil (Ocimum basilicum), is a medicinal plant of the Lamiaceae family. Since these plants are quite rich in essential oils, they are commonly produced for economic purposes. Also these plants contain phenylpropanoid compounds. Basils are commonly used in gastronomy and oral health care. Unfortunately, the production of theses crops is reduced under different stress. Salinity is the greatest concern in plant production and may result in serious losses in yields. There are 24 million ha of saline soil in Iran, which is equal to 15% of Iran's agricultural lands. Therefore, the use of elicitors can be very effective in improving the plant's resistance potential. Chitosan and Trichoderma fungus with elicitor’s action induce defense mechanisms of plants.
Materials and methodsIn the present study in order to evaluated the effect of Trichoderma fungus and chitosan on tolerance to salinity stress of basil, two separate experiments were carried out in a greenhouse of a Gonbad-Kavous university in a factorial arrangement based on randomized compelete design with 3 repeats at 2016. At first experiment, at first seeds of basil inoculated with Trichoderma fungus, then these seeds were planted in pots. One month plants were treated salinity stress in 4 levels (0, 75,150 and 200 mM) of NaCl for 2 weeks. At second experiment, at first, one month plantsˈ leaves spray with chitosan. Then after 24 hours theses plants were exposed salinity stress like first experiments. Control treat without chitosan spray and inoculation with the fungus were conducted.
ResultsThe results of analysis of variance showed indicated that effect of chitosan, salinity and fungus on stem length, root length, root volume, fresh weight of stem, fresh weight of root, fresh weight of leaves, dry weight of stem, dry weight of root and harvest index were significant. While, the effect of chitosan × salt and fungus × salt was not significant for any of the studied treats. The findings showed a decrease of all of studied triats with increasing salinity levels, while chitosan and fungus pretreatment improved the effect of salinity stress. So that, the treated plant showed the significant increasing in all of the treats compared to control plants. Also the results showed chitosan and Trichoderma fungus pretreatment caused resistance to salinity stress up to 150 mM in basil. But increasing salinity stress up to 200 mM caused decrease tolerance in basil to salinity stress and yield loss in all studied treats.
ConclusionThe results of this study confirmed that chitosan and Trichoderma can act as biological elicitors. It seems that these elicitors by increasing the uptake of water and nutrients and better transfer of these substances in plant organs and ultimately lead to improvement of stem length and root length and increasing dry weight and fresh weight of stem and root on treated basil caused the negative effect of salinity stress in these plants were significantly reduced compared to control plants. Thus, it is suggested comprehensive molecular and enzymes studied is needed to better understand how chitosan and trichoderma fungi function in reducing stress effects.
Keywords: Inducer, stress, Morphological triats, Resistance -
شیوه واکنش رهبران جهان به اولین بحران پاندمی در قرن 21 میلادی از جمله مسایلی است که توجه متفکران را در مبارزه با این بحران به خود جلب کرده است. در این میان بررسی نحوه عملکرد رهبری ایران حایز اهمیت است. ولی فقیه، نماینده تفکر دینی، سیاسی شیعی در قرن حاضر است. بررسی آرای ایشان در این بحران جهانی باب جدیدی در مطالعات الهیات سیاسی به شمار می آید. علاوه بر این، رفتارهای افراطی که از سوی برخی از شیعیان در زمان شیوع کرونا در ایران در رسانه ها منتشر شد پاسخگویی به این سوال را که تفکر حقیقی شیعه در مقابله با چنین بحران هایی چیست، به امری ضروری مبدل می کند. در این مقاله رویکرد آیت الله خامنه ای در بحران کرونا از منظر کلامی بررسی شده است. آیت الله خامنه ای ماهیت پاندمی کرونا را بلا و آزمونی برای ملت ها و دولت ها می داند و برای عبور از آن دو راهکار اساسی ارایه می دهد. هدف از بلا از نگاه ایشان کسب معرفت فردی و جمعی است و رابطه علم و دین از نگاه ایشان رابطه میان دو امر عقلانی است که در تضاد با یکدیگر نیستند و این امر به مثابه معرفی نوعی عقلانیت دینی است. در این رویکرد، پایبندی به قواعد ثابت شده بهداشتی عین دین داری است.کلید واژگان: کرونا, شیعه, آیت الله خامنهای, بلا, معرفت, علم, دینHow world leaders reacted to the first pandemic crisis in the 21st century is an issue that has caught intellectuals’ attention in the fight against it. Among these, it is important to examine the performance of Iran's leadership. The Vali-e-Faqih’s approach represents Shi’a religious-political thought in the present century. Examining his views on this global crisis is a new chapter in studies in political theology. In addition, the extremist behavior of several Shi’a makes it necessary to answer the question, “What is the true Shi’a opinion in facing such a crises.” In this article, Ayatollah Khamenei's approach to the Coronavirus pandemic is examined from a theological perspective. He believes that Corona is a test and tribulation for both nations and governments. He offers two strategies for overcoming it. The purpose of this trial in his worldview is gaining an understanding of the weaknesses and strengths of individuals, societies, and governments. In his view, the relationship between science and religion is a relationship between two rational matters that do not contradict each other, and this is an introduction to a kind of religious rationality. In this approach, adherence to proven scientific rules is the same as adherence to religion.Keywords: Coronavirus, Shi’a, Ayatollah Khamenei, test, knowledge, Science, religion
-
امکان شناخت خدا از مهم ترین پرسش های الهیاتی در ادیان مختلف است. در پاسخ به این سوال که آیا می توان خدا را شناخت یا خیر مطالب مختلفی بیان شده و ادله مختلفی اقامه شده است. در این میان اریگن اسکندرانی از بزرگترین الهیدانان صدر مسیحیت و صاحب اولین الهیات نظامند مسیحی، دلایلی در دفاع از امکان شناخت خدا بیان کرده است که در این مقاله این ادله از میان آثار او استخراج، واکاوی و بررسی شده اند. اریگن اسکندرانی با دو دلیل عقلی و سه دلیل نقلی ممکن بودن شناخت خدا را اثبات می کند. وی با معرفی مسیح به عنوان یگانه میانجی (لوگوس) و حکمت مجسم، تنها راه شناخت خدا را شرکت در ذات مسیح و تمسک به او برمی شمرد. با این حال اعتقاد اریگن به ممکن شدن شناخت خدا به واسطه تجسد مسیح برای عموم مردم، با دلایل عقلی ای که بیان کرده است سازگار نمی نماید.کلید واژگان: امکان شناخت خدا, مسیح (علیه السلام), تجسد, لوگوس, دلیل عقلی, الهیات ایجابیOrigen's view on knowing God: An examination of Origen's arguments on the possibility of knowing GodSophia Perennis, Volume:17 Issue: 1, 2020, PP 107 -126The possibility of knowing God is one of the most important theological questions in different religions. In responding to the question of whether God can be known or not, different statements and arguments have been brought up. In the meantime, Origen of Alexandria, one of the greatest and most popular ante-Nicene fathers and the owner of the first systematic theology in Christianity has cited arguments supporting the possibility of knowing God; which were elicited from among his works, investigated and analysed in this essay. Origen proves the possibility of knowing God by protesting two rational and three scriptural arguments. He presents participating in Christ, the sole Mediator (Logos) and incarnated wisdom, as the only way to know God. However, Origen's belief that knowing God through the incarnation of Christ is the only possible way for the public to know God is inconsistent with the rational arguments he has stated.Keywords: Possibility of knowing God, Jesus Christ(PBUH), incarnation, Logos, rational argument, Karaphatic theology
-
زمینه و هدف
دارو درمانی بخش مهمی از فرایند مراقبت از بیمار میباشد که انجام صحیح و ایمن آن از استانداردهای حرفه ای بوده و بی توجهی به آن زمینه ساز خطا و عوارض غیرقابل جبران برای بیمار میباشد. ارزیابی خطای دارویی برای مدیریت خطا و ارائه مراقبت ایمن ضروری است. این پژوهش با هدف تعیین شیوع خطای دارویی و گزارش دهی آن توسط پرستاران بخش های مراقبت ویژه اردبیل انجام گرفت.
روش کاراین پژوهش، مطالعه ای توصیفی- مقطعی بود که به روش سرشماری روی 208 نفر از پرستاران بخش های مراقبت ویژه شهر اردبیل در سال 1396 انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه تجدید نظر شده خطای دارویی جولایی و همکاران بود. داده ها پس از ورود به نرم افزارSPSS-22 با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری؛ من ویتنی، کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هاتحلیل داده ها نشان داد که در مجموع 86/4 درصد پرستاران در 6 ماه گذشته، حداقل یک مورد خطای دارویی داشتند و میانگین خطاها در همین دوره زمانی، 3/6 مورد به ازای هر پرستار بود که 2/68 درصد خطاها به آسیب جسمی بیمار منجر شده و 19/46درصد از خطاها توسط پرستاران به مسئول بخش گزارش شده بود. میانگین گزارش خطا 0/7 مورد به ازای هر پرستار تعیین گردید. شایع ترین انواع خطاهای دارویی به ترتیب شامل دیر یا زود دادن دارو (41/1%)، ندادن داروی تجویز شده (37/7%) و دادن چند داروی خوراکی با هم (30/9%) بود.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان دهنده بالا بودن خطای دارویی و در عین حال گزارش دهی پایین خطاهای مزبور می باشد. لذا برگزاری کلاس های بازآموزی در ارتباط با داروشناسی و اصول صحیح اجرای دستورات دارویی و اتخاذ راهکارهای مدیریتی برای ترغیب پرستاران در مورد گزارش خطا و بررسی علل عدم تناسب گزارش خطا با میزان خطا و عوامل تاثیرگذار در آن پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: خطای دارویی, گزارش خطا, پرستار, بخش مراقبت ویژهBackground & AimDrug therapy is an important part of the patient's care process which its proper and safe observance is of standard emphasis and its neglecting may give rise to errors and unrecoverable complications for the patient. Evaluation of medication error is necessary for error management and providing safe care to patients. The aim of this study was to determine the rate of medication error and its reporting in nurses of the intensive care units in Ardabil.
MethodsThis descriptive cross-sectional study was performed on 208 nurses of intensive care units selected by census method in Ardabil city in 2017. The data gathering tool was a revised Medication Error Questionnaire of Joolaei and colleagues which analyzed by descriptive statistics and statistical tests including Mann-Whitney, Kruskal-Wallis and Spearman correlation coefficient in SPSS-22 software.
ResultsData analysis showed that 86.4% of nurses had at least one medication error in the last 6 months. The mean of errors during this period was 3.6 cases per nurse, 2.68% of the errors led to physical injury and 19.46% of them was reported by the nurses to unit heads. The mean of error report was 0.7 cases for each nurse. The most common types of medication errors were included giving medication early or delayed (41.1%), not giving the prescribed medication (37.7%) or giving several oral medications together (30.9%).
ConclusionThe results of the study indicate a high prevalence of medication error and, at the same time, a low level of error reporting. Therefore, it is recommended to hold rehearsal classes in relation to pharmacology and the principles of proper implementation of drug orders, to adopt management solutions to encourage nurses to report drug errors and to investigate the causes of the mismatch of the error report with the error rate and the factors influencing it.
Keywords: Medication Error, Error Reporting, Nurse, Intensive Care Unit -
زمینه و هدفمالتیپل اسکلروزیس، یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که با ایجاد عوارض و مشکلات زیاد، بیماران مبتلا را به سوی ناتوانی و وابستگی در زندگی سوق می دهد. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش خود مراقبتی بر کنترل عوارض جسمانی ناشی از بیماری در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، 70 نفر از زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس شهر قم در سال 1395 به کمک روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و به روش مصاحبه فردی چهره به چهره تکمیل گردید. کلاس های آموزشی در طی دو جلسه برای گروه آزمون برگزار شد و پرسشنامه ها مجددا توسط هر دو گروه، سه ماه بعد تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی زوجی، کای دو، آزمون دقیق فیشر و من ویتنی تحلیل شدند.یافته هامیانگین نمره خود مراقبتی بیماران در گروه مداخله، بعد از مداخله افزایش معنی داری نشان داد؛ به گونه ای که میانگین نمره آن ها از 42/35 به 51/59 افزایش یافت (05/0>p). قبل از مداخله نیز میانگین نمره گرفتگی عضلات گروه مداخله، 4/3؛ خستگی، 14/4؛ یبوست، 17/3 و فراموشی، 25/3 بود، ولی پس از اجرای برنامه خود مراقبتی، این میانگین به 91/1، خستگی به 68/2، یبوست به 2/1 و فراموشی به 71/1 کاهش یافت (05/0>p).نتیجه گیریکاهش عوارض جسمانی بیماری MS در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل، حاکی از تاثیر مثبت برنامه آموزشی اجراشده می باشد؛ لذا به نظر می رسد آموزش این بیماران و ترغیب آنان به انجام برنامه خود مراقبتی، می تواند نتایج سودمندی در پی داشته باشد.کلید واژگان: خودمراقبتی, مالتیپل اسکلروزیس, آموزش, کارآزمایی بالینی تصادفی شدهBackground and ObjectivesMultiple sclerosis (MS) is a chronic disease of central nervous system, which causes a lot of complications and problems for patients and leads to their disability and dependency in life. The aim of this study was to determine the effectiveness of self-care training program on controlling disease-related complications in women with multiple sclerosis.MethodsIn this interventional study, 70 women with multiple sclerosis were selected by simple random sampling. The selected subjects were randomly assigned to two groups of intervention and control. Data were collected using a researcher-made questionnaire and completed by structured interview. The training classes were held in two sessions for the test group and the questionnaires were completed again by both groups three months later. Data were analyzed using independent t-, paired t-, Chi-square, Fisher exact, and Mann-Whitney tests.ResultsThe mean score of self-care of the patients in the intervention group significantly increased after the intervention; so that their mean score increased from 35.42 to 59.51 (p<0.05). Moreover, Before the intervention, the mean score of muscle cramp of the intervention group, was 3.4; fatigue, 4.14; constipation, 3.17; and amnesia, 3.25; But after self-care training program, this mean decreased to 1.91, fatigue to 2.68, constipation to 1.2, and amnesia to 1.71 (p<0.05).ConclusionReduction in MS physical complications in the intervention group, as compared to the control group, was indicative of the positive effect of the training program. Therefore, it seems that training these patients and encouraging them to perform the self-care program can have beneficial results.Keywords: Self-Care, multiple sclerosis, education, A Randomized Clinical Trial
-
اطلاع از ضرایب هیدرودینامیکی برای تعیین جریان طبیعی آب و مدیریت بهره برداری بهینه از منابع آب زیرزمینی امری ضروری است. در این مطالعه به منظور تعیین ضرایب هیدرودینامیکی آبخوان دشت زوزن از نتایج 112 سونداژ الکتریکی استفاده شده است. تفسیر کمی داده های ژئوالکتریک با استفاده از نرم افزار IPI2WIN صورت گرفته است. از داده های حاصل از تفسیر ژئوالکتریک میزان فاکتور سازند و تخلخل در محل هر سونداژ تعیین گردید. متوسط تخلخل آبخوان دشت زوزن 26 درصد برآورد شد. با استفاده از معادله کوزنی و داده های حاصل از تفسیر ژئوالکتریک مقادیر نفوذپذیری ذاتی و هدایت هیدرولیکی تعیین و نقشه هدایت هیدرولیکی نیز تهیه گردید. متوسط هدایت هیدرولیکی برای آبخوان آبرفتی دشت زوزن m/s 5-10 × 5/12 برآورد شد. با استفاده از اطلاعات بدست آمده میزان قابلیت انتقال نیز تعیین و نقشه آن تهیه گردید. متوسط ضریب قابلیت انتقال برای آبخوان دشت زوزنm2/day 1552 برآورد شد. میزان آبدهی ویژه نیز با استفاده معادله آرچی در محل هر سونداژ مشخص و نقشه آن تهیه گردید. متوسط آبدهی ویژه برای این آبخوان 4/5 درصد برآورد شد. نتایج حاصل از تفسیر داده های ژئوالکتریک با داده های حاصل از تجزیه و تحلیل آزمون پمپاژ مقایسه شدند که با دقت قابل قبولی این نتایج با هم انطباق داشتند.کلید واژگان: پارامترهای هیدرودینامیکی, سونداژالکتریکی, آبخوان زوزنKnowledge of hydrodynamic coefficients is necessary for the determination of natural water flow through an aquifer and management of ground water resources. In this study, in order to determine hydrodynamic coefficients of Zouzan aquifer, results of 112 electrical sounding data have been used. Quantitative interpretation was carried out using IPI2WIN. Values of formation factor and porosity were determined using geoelectric interpreted data at each sounding site. Average porosity was estimated about 26 percent for this aquifer. Values of intrinsic permeability and hydraulic conductivity were determined by using Kozeny equation and data from geoelectrical- interpretation. Then, hydraulic conductivity map was prepared. The average of hydraulic conductivity estimated 12.5 10-5 m/s for alluvial of this aquifer. Values of transmissivity was determined using the information obtained, then, its map was presented. The average transmissivity coefficients of 1552 m2/day was estimated for this aquifer. Values of specific yield was determined by using Archie equation at each sounding, then, its map was presented. By comparing of the results of geoelectric interpretation with the result of pumping test indicates acceptable accuracy were exist between two methods.Keywords: Hydrodynamic parameters, Electrical sounding, Zouzan aquifer
-
در مقاله حاضر رفتار خزشی دو آلیاژ Mg-2Mn-1Ca (MX21) و Mg-2Mn-1RE (ME21) در شرایط اکسترود شده مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی های ریز ساختاری این دو آلیاژ با استفاده از میکروسکوپ نوری (OM)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و پراش پرتو ایکس (XRD) انجام و فازهای تشکیل شده مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج بررسی ها نشان دادند که افزودن عناصر خاکی نادر با تشکیل فازهای پایدار در برابر حرارت Mg17RE2و Mg12RE از یک سو، و افزودن کلسیم با تشکیل فاز پایدار در برابر حرارتMg2Ca از سوی دیگر، ضمن ریز کردن ساختار، سبب بهبود خواص مکانیکی این دو آلیاژ شدند. جهت بررسی رفتار خزشی این آلیاژها از آزمون خزش فروروندگی در محدوده دمایی K 498-423 استفاده شد. در هر دو آلیاژ، در محدوده تنشهای پایین و بالا، رفتار متفاوتی از آلیاژ مشاهده شد. در ناحیه تنشهای پایین، توان تنشی بین 6-4 و انرژی فعالسازی نزدیک به انرژی فعالسازی نفوذ از طریق هسته نابجایی های منیزیم (Qpd = 95 kJ/mol)، مکانیزم خزش را صعود نابجایی ها، کنترل شده از طریق نفوذ از هسته نابجایی ها معرفی می نماید. در ناحیه تنشی بالا، توان تنشی بین 14-10 و انرژی فعالسازی نزدیک به انرژی فعالسازی نفوذ در خود منیزیم (Qld = 135 kJ/mol)، مکانیزم غالب را، خزش نابجایی ها پیش بینی می کند. نتایج آزمون ها از بهبود رفتار خزشی آلیاژ ME21نسبت به آلیاژ MX21 حکایت دارند.کلید واژگان: آلیاژهای Mg-Mn, خزش فروروندگی با استوانه مسطح, توان تنش, انرژی فعالسازیThe creep behavior of the extruded Mg-2Mn-1Ca (MX21) and Mg-2Mn-1RE (ME21) magnesium alloys was investigated by impression testing under constant punching stress in the range 175 to 450 MPa and at temperatures in the range 423 to 498 K. Microstructural inspections with OM, SEM, EDS and XRD have proved that presence of thermally stable Mg17RE2 and Mg12RE phases in ME21 alloy and Mg2Ca phase in MX21 alloy are the main cause of enhancing the mechanical properties. For both alloys the creep behavior can be divided into two stress regimes. The stress exponents of 5 to 6 and 10 to 14 were obtained at low and high stresses, respectively. When the experimental creep rates were normalized to the pipe diffusion coefficient, however, the stress exponents of about 5-6 and 9.5-12 were obtained for the low- and high-stress regimes, respectively. The low-stress regime activation energies of about 87.1 to 92.7 kJ mol-1, which are close to 92 kJ mol-1 for dislocation-pipe diffusion in the Mg, and stress exponents in the range 4 to 6 suggest that the operative creep mechanism is dislocation climb. This behavior is in contrast to the high-stress regime, in which the stress exponents of 10 to 14 and activation energies of about 122 kJ mol-1 suggest that the operative creep mechanism is dislocation creep. The creep resistance of MX21 was only slightly lower than that of the ME21 alloy, which is attributed to formation of more thermally stable intermetallics in microstructure of ME21 alloy.Keywords: Mg-Mn alloy, Impression creep, Stress exponent, Activation energy
-
نحوه تدریس مدرس و تهیه طرح درس در کیفیت آموزش دارای اهمیت است و از آنجایی که ایجاد انگیزه در اساتید برای تدوین طرح درس می تواند در ارتقای سطح کیفی آموزش پزشکی موثر باشد، پژوهش حاضر با هدف تعیین نگرش اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی قم در مورد طرح درس بر اساس مدل تضمین آموزش انجام شد. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی است که در سال 1394 انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی قم بودند که به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. در این مطالعه از پرسشنامه محقق ساخته در دو بخش شامل مشخصات دموگرافیک و سوالات نگرشی مشتمل بر 14 سوال استفاده شد. در نهایت داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 توسط آزمون های T مستقل و ANOVA، در سطح معناداری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل شد. میانگین نمره کل نگرش اعضای هیات علمی شرکت کننده در مطالعه 59/7±9/33به دست آمد. یافته ها نشان داد که میانگین نمره نمره نگرش نسبت به طرح درس در میان دو گروه آموزشی بالینی و علوم پایه اختلاف معناداری داشت (01/0P=). همچنین میانگین نمره نگرش در میان افرادی که سابقه شرکت در کارگاه های طرح درس داشتند به طور معناداری بیشتر از افرادی بود که سابقه گذراندن کارگاه طرح درس نداشتند (04/0P=). نتایج حاکی از آن بود که اساتید دانشگاه از نظر نگرش نسبت به طرح درس در قالب اجزای مدل تضمین آموزش در وضعیت مناسبی قرار نداشتند. بنابراین لزوم برنامه ریزی های دقیق و مستمر برای بهبود این مساله حائز اهمیت می باشد.کلید واژگان: طرح درس, هیات علمی, نگرش, مدل تضمین آموزشTeaching method and developing lesson plans are imperative in quality of education, hence to motivate teachers to develop lesson plans can be effective in improving the quality of medical education. This research aimed to gauge the opinions of faculty members at Qom medical university about Lesson Plan based on using ASSURE model in 2015. This conducted research was a descriptive-analytical cross sectional study. The population was consisted of all faculty members of Qom University of Medical Sciences, but the participants were entered into the study by census method; then a questionnaire in two parts including demographic characteristics and attitude questions consisting of 14 questions was distributed. Eventually, the data were analyzed by using SPSS software version 16th and by Independent T tests, and ANOVA at the significant level of less than 0.05; and the mean of total score of whole attitudes obtained from faculty members participating in the study were estimated 33.9±7.59. Results showed that the mean score of attitude towards lesson plans was significantly different between the two clinical and basic sciences of educational group (P-value=0.01). Also the mean score of attitude among the people participated in the workshop lesson plan was significantly more than those who had not participated in the workshop lesson plan (P-value=0.04). The results of this study showed that university teachers were not in proper conditions in terms of attitudes towards lesson plan according to ASSURE model, therefore, the importance of careful and effort planning for the improvement of this issue should be considered.Keywords: Lesson Plan, Faculty Member, Attitude, ASSURE Model
-
زمینه و هدفدریافت موادغذایی و شاخص های تن سنجی، نقش قابل توجهی در بروز و پیشرفت فشارخون دارند. در این مطالعه ضمن ارزیابی شاخص های تن سنجی، دریافت مواد مغذی موثر در بروز و تشدید علائم فشارخون در زنان یائسه با سابقه ابتلا به این بیماری بررسی گردید.روش بررسیاین مطالعه به روش مقطعی - تحلیلی، بر روی 211 زن یائسه مبتلا به فشارخون بالا و ساکن استان قم انجام شد. ابتدا وزن، قد، دورکمر به دور باسن در افراد تعیین گردید، سپس با استفاده از پرسشنامه 24 ساعت یادآمد خوراک، دریافت غذایی افراد ثبت شد. با استفاده از نرم افزارNutritionist نسخه 4، موادمغذی مصرفی، تعیین و با مقادیر توصیه شده روزانه مقایسه گردید. داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل و وابسته، واریانس و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنی داری، کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.یافته هادر این مطالعه، میانگین دریافت پروتئین، 8/58 گرم (123% RDA) و کربوهیدرات، 5/201 گرم (155% RDA) بود. 3/12 گرم (یک چهارم یا 25%) از چربی دریافتی از انواع اشباع بود. میانگین مصرف سدیم، 5/1268 میلی گرم (98% RDA) و میانگین دریافت پتاسیم، 1779 میلی گرم (تنها 37 %RDA) به دست آمد. میانگین روزانه دریافت کلسیم، 451 میلی گرم (37%RDA) بود. 90% افراد به چاقی شکمی و 75% به اضافه وزن و چاقی مبتلا بودند.نتیجه گیریبراساس یافته های این مطالعه، دریافت مواد مغذی موثر بر کنترل فشارخون نظیر فیبر غذایی، پتاسیم و کلسیم، به طور قابل توجهی کمتر از مقادیر توصیه شده است، لذا ارائه آموزش های لازم جهت انتخاب موادغذایی سالم و کنترل وزن، ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: رژیم غذایی, دریافت انرژی, یائسگی, پرفشاری خونBackground And ObjectivesDietary intake and anthropometric indices have a significant role in the development and progression of hypertension. In this study, anthropometric indices and effective nutrients were assessed in the development and exacerbation of hypertension in postmenopausal women with a history of hypertension.MethodsThis analytical cross-sectional study was conducted on 211 postmenopausal women with high blood pressure in Qom province. First, weight, height, and waist circumference to hip circumference ratio, were measured. Food intake of the subjects was recorded by the 24-hour dietary recall. Nutritionist 4 software was used to determine nutrient intake, and was compared with recommended daily allowances (RDA). Data were analyzed using independent and dependent t-tests, ANOVA, and Pearson correlation coefficient. The significance level was considered pResultsIn this study, the mean protein intake was 58.5g (123% RDA) and carbohydrate was 201.5g (155% RDA). 12.3g (one quarter or 25%) of fat intake was saturated fat. The mean sodium intake was 1268.5mg (98% RDA) and the mean intake of potassium was 1779mg (only 37% of RDA). The mean daily intake of calcium was 451mg (37% RDA). Ninety percent of the subjects had abdominal obesity and 75% were overweight and obese.ConclusionBased on the findings of this study, dietary nutrients intake that affects blood pressure control, such as dietary fiber, potassium, and calcium, was significantly lower than the recommended amounts. Therefore, provision of the necessary trainings is required for healthy food selection and weight control.
-
زمینه و هدففشارخون بالا یکی از خطرات جدی برای سلامت عمومی جامعه بوده و متاسفانه شیوع آن در زنان به خصوص زنان یائسه بالاست. از طرفی خودکارآمدی یکی از عوامل دخیل در خودمراقبتی بیماران مبتلابه بیماری های مزمن می باشد. لذا هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط خودکارآمدی درک شده با پیروی از رژیم غذایی توصیه شده در زنان یائسه مبتلابه فشارخون بالای شهر قم بود.روش بررسیاین مطالعه از نوع تحلیلی مقطعی با جامعه پژوهش شامل زنان یائسه مبتلابه فشارخون بالای شهر قم در سال 1393 بود که از بین این افراد 211 نفر به صورت نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ای شامل مشخصات دموگرافیک، چک لیست شاخص های تن سنجی و پرسشنامه محقق ساخته خودکارآمدی، بعد از تایید روایی و پایایی از طریق مصاحبه سازمان یافته جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و با آزمون آماری تی مستقل در سطح معناداری 05/0 تجزیه وتحلیل شد.یافته هامیانگین و انحراف معیار سن زنان یائسه 9/8 ±6/60 سال بوده است. میانگین مدت ابتلا به پرفشاری خون 5/5±2/6 سال بود. میانگین خودکارآمدی زنان یائسه 4/24 نمره در دامنه قابل اکتساب 40-8 نمره بود. نتایج ارتباط معناداری را بین خودکارآمدی و پیروی از رژیم غذایی توصیه شده نشان داد (001/0>P).نتیجه گیرینتایج نشان داد که وضعیت خودکارآمدی تغذیه ای زنان یائسه مبتلابه فشارخون بالا مطلوب نیست، لذا جهت تقویت این موضوع باید در برنامه های آموزشی بر آن تاکید خاصی گردد.کلید واژگان: فشارخون بالا, زنان یائسه, خودکارآمدی درک شده, رژیم غذائی توصیه شدهBackground And AimHypertension, which is a real hazard for the health of our society, is unfortunately prevalent among women especially menopausal women. Since self-efficacy is a mediator for self-care among patients with chronic diseases, we aimed to determine the relationship between perceived Self-efficacy with complying the recommended diet in menopausal women with Hypertension in Qom city.MethodsThis descriptive-analytic study was conducted on 211 menopausal women with hypertension selected through multi-stage sampling in Qom city, 2014. The instruments were demographic questionnaire, anthropometric check list and research-made self-efficacy questionnaire Confirmed through an organized interview. Using SPSS16 software, the data was analyzed by independent T-test (p≤ 0.05).
Findings: The mean and standard deviation in menopausal women was 60.6±8.9 years. The mean duration of hypertension was 6.2±5.5 years. The mean of self-efficacy in menopausal women was 24.4 in an accessible range of 8-40. The results showed that there was a significant relation between self- efficacy and complying of the recommended diet (PConclusionGiven that the nutritional self-efficacy of menopausal women with hypertension is not at the desirable level, the health officials should consider enhancing their self-efficacy via special educational programs.Keywords: Hypertension, Menopausal Women, Perceived Self, efficacy, Recommended Diet -
زمینه و هدففشارخون بالا در همه جوامع یکی از شایعترین معضلات سلامت عمومی میباشد که شیوع آن در زنان به خصوص زنان یائسه بالا است. آگاهی تغذی های نقش مهمی در مدیریت بیماری های مزمن از قبیل فشارخون بالا دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط آگاهی تغذیه ای با فشارخون بالا و شاخص های تن سنجی، در زنان یائسه شهر قم بود.روش کاراین پژوهش تحلیلی- مقطعی با جامعه پژوهش شامل زنان یائسه مبتلا به پرفشاری خون در شهر قم در سال 1393 بود که از بین این افراد 211 نفر به صورت نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامهای شامل مشخصات دموگرافیک، چک لیست شاخص های تن سنجی و پرسشنامه آگاهی تغذیه ای بعد از تایید روایی و پایایی از طریق مصاحبه سازمان یافته جمع آوری و با استفاده از SPSS-16 و با آزمونهای T مستقل، همبستگی پیرسون و ANOVA در سطح معناداری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل شد.یافته هامیانگین سن زنان یائسه 9/8 ±6/60 سال بود. اکثریت نمونه ها به لحاظ تحصیلات و شغل بیسواد و خانه دار بودند (1/71% و 1/99%). میانگین مدت ابتلا به فشارخون بالا 5/5±2/6 سال و میانگین و انحراف معیار آگاهی تغذیه ای در زنان یائسه 06/2±11/11 بود. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معکوس و معنی داری را بین آگاهی تغذیه ای با فشار خون سیستولیک (005/0= p، 03/0- =r) و نسبت دورکمر به دورباسن (002/0= p، 215/0- =r) نشان داد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصل از این پژوهش وجود برنامه های آموزشی مناسب در جهت ارتقای آگاهی تغذیه ای زنان یائسه ضروری است تا بدین وسیله موجب کاهش موارد فشارخون بالا در این گروه از جامعه گردد.کلید واژگان: فشارخون بالا, آگاهی تغذیه ای, شاخص های تن سنجی, زنان یائسهBackground and ObjectivesHypertension is one of the most common public health problems that its prevalence is high among women, especially in menopausal women. Nutritional awareness has a special place in management of chronic diseases such as hypertension. Therefore, this study was conducted to determine the relationship of nutritional awareness with hypertension with anthropometric indices in menopausal women.MethodsThis cross-sectional and descriptive study was conducted on the population consisted of menopausal women with hypertension in the city of Qom in 2014. Of the population, 211 subjects have been selected through multi-stage sampling. The data were collected using demographic information questionnaire; anthropometric indices check list and nutritional awareness questionnaire through an organized interview after confirmation of the validity and reliability. Data were analyzed by independent T-test, Pearson correlation coefficient and ANOVA in SPSS -16. P-values less than 0.05 were reported as statistically significant.ResultsThe mean and standard deviation of age in menopausal women was 60.6±8.9 years. Most of the subjects in terms of education and job were illiterate (71.1%) and housekeeper (99.1%). The mean duration of hypertension was 6.2±5.5 years. The mean and standard deviation of nutritional awareness in menopausal women was 11.11±2.06. Pearson correlation coefficient showed a significant inverse correlation between nutritional awareness and systolic blood pressure (r =-0.03, pConclusionAccording to the results of this study, implementation of proper training programs in order to improve nutritional awareness is essential for menopausal women and thereby to reduce the incidence of hypertension in this group of society.Keywords: Hypertension, Nutritional Awareness, Anthropometric Indices, Menopausal Women
-
زمینه و هدفمسائل دوران بلوغ و چگونگی گذر از این دوران حائز اهمیت بوده و توجه به سلامت دختران در دوران بلوغ از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد. چرا که این گروه، افزون بر گذر از دوران حساس بلوغ، از لحاظ جنسیت خود و مسوولیت مورد انتظار جامعه دارای شرایط ویژه ای می باشند. لذا سلامت عمومی این قشر از جامعه همواره مورد نظر محققان بوده است. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت سلامت عمومی در دانش آموزان دختر شهر قم در دوران بلوغ و عوامل مرتبط با آن در سال 1391 صورت گرفت.مواد و روش هااین مطالعه درسال 1391 به صورت مقطعی و در بین دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر قم صورت-گرفت. تعداد نمونه ی حاضر در مطالعه، 191 بوده بوده که به روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله از مدارس راهنمایی دخترانه شهر قم انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ی مشخصات دموگرافیک و نیز پرسش نامه ی استاندارد GHQ28 بود. در نهایت داده ها توسط نرم افزار SPSS در سطح معناداری کمتر از 05/0 نوسط آزمون های توصیفی و تحلیلی نظیر آزمون کای دو و آزمون دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شد.یافته هادر این مطالعه، 6/69%در مقطع سوم و 4/30% در مقطع دوم راهنمایی بودند. 4/31% از مادران این دانش آموزان، از سطح سواد متوسطه برخوردار و 9/8% از آنها نیز بیسواد بودند. همچنین 4/41% از پدران دارای تحصیلات عالی و 1/2%، بیسواد بودند. 9/85%از مادران، خانه دار و 1/13%، شاغل بودند. میانگین و انحراف معیار سلامت عمومی دانش آموزان 72/14±87/26بود. این نتایج نشان داد که 2/48% دارای سلامت طبیعی، 4/31% دارای ناراحتی خفیف، 3/18% دارای ناراحتی متوسط و 1/2% دارای ناراحتی شدید بودند.نتیجه گیریدرنهایت مطالعه ی حاضر نشان داد که باتوجه به طبقه بندی نمره ی سلامت عمومی، نمره ی دانش آموزان تحت مطالعه درمحدوده ی ناراحتی خفیف قرارمی گیرد و متاسفانه دانش آموزان مورد بررسی از لحاظ سلامت عمومی وضعیت طبیعی ندارند.
کلید واژگان: سلامت عمومی, دانش آموزان, بلوغObjective andBackgroundPuberty problems and the ways dealing with them are very important and girls’ health status in puberty is even more vital. Therefore, besides passing this sensitive puberty period, they have a special condition in terms of their expected role related to their gender in society. So the role of this group has always been considered by researchers. This study aimed to determine general health status of female students during their puberty period and its relevant factors in Qom in 2012.Materials And MethodsThis cross-sectional descriptive-analytic study was conducted among female guidance school students in Qom in 2012. Study sample consisted of 191 girls who were chosen according to multistage cluster sampling methods from Qom girls’ schools. The study data was collected by means of Demographic questionnaire and GHQ-28 standard questionnaire. Eventually the data was analyzed by SPSS software in lower than 0.05 significance according to descriptive and analytic tests including Chi-2 and Fisher's exact test.ResultsIn this study 69.9% of the students were junior students and 30.4%were in the second year (middle year) of guidance school. 31.4% of these students’ mothers had high school degrees and 8.9% of them were illiterate. 41.6% of the fathers had university degrees and 2.1% were illiterate. 85.9% of the mothers were housewives and 13.1% were employed. Students’ General Health Status mean and standard deviation were 26.87±14.72 respectively. The results demonstrated that 48.2% of students had a normal health status, 31.4% had a minor inconvenience, 18.3% had an average inconvenience, and 2.1% had a serious inconvenience.ConclusionEventually the current study demonstrated that according to General Health ranking, the health grades of studied students were in minor inconvenience range and unfortunately the studied students were not in normal general health status.Keywords: Students, general health, puberty -
نگاهی به نقش پوشش زنان ایرانی در برقراری و حفظ ارتباطات نسلی / خط ارتباطی هویت ایرانی در رنگین کمان رنگ ها و طرح ها
-
در این پژوهش از زاویه جامعه شناسی بدن به بازخوانی کار زنان و بدن زنان در محیط اقدام شد. هدف از این پژوهش پاسخ گویی به این سوال است که چگونه بدن زنانه در محیط کار نشانه گذاری می شود. پرسشی که این پژوهش درصدد پاسخگویی به آن بود عبارت است از چگونگی اعمال کنترل بر بدن زنان و چگونگی کالایی شدن بدن زنان در محیط کار بوده است. در این پژوهش از روش گرندد تئوری یا نظریه مبنایی استفاده شد که سویه ای نظریه پردازانه دارد. تکنیک جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساخت یافته و همچنین مطالعه اسناد و مشاهده است و در تحلیل مطابق با الگوی روش گرندد تئوری در چند مرحله کدگذاری و داده ها مفهوم پردازی شد. یافته ها نشان داد که چگونه قدرت از سویی با دستکاری در بدن زنان آن ها را به رسانه ایدئولوژی بدل می کند و از سوی دیگر بازار دست اندرکار مصرفی کردن و شیء گونه کردن بدن زنان در راستای تولید سود و سرمایه است.
کلید واژگان: بدن, ایدئولوژی, نشانه گذاری, کار زنان, بدن, رسانهBody is an important subject in sociological literature. It is so important that sociology of body has contributed to social theories. Body appears as a competitive field which is controlled and changed by numerous power elements. Female body has an important role in this field. The female body has numerous characteristics though which mechanisms of consumption, power game and market place gain profits by encoding and forming it. This paper aims to investigate the female body and woman labor in the work place. The present research attempts to answer this question: How is female body encoded in work place? Our question was inspired looking at the manner of controlling the female body and its commodification at the work place. Grounded theory which is theoretically oriented has been used in this research. The method of collecting data is, studying documents and observation and the questionnaire. According to grounded theory, data has been encoded and conceptualized in some steps. Findings show that power makes female body an ideological medium by manipulating it, on the one hand, and the market commercializes female body for obtaining capital and profit, on the other.Keywords: Body, Ideology, Encoding, Woman Labor, Body, Media -
پساساختارگرایی به عنوان شاخه ای از پست مدرنیسم ویژگی هایی چون ساختار شکنی، نفی فرا روایتها، انکار حقایق مطلق، تمرکز زبان و فرهنگ، کثرت گرایی، تمرکز زدایی از عقل و عقلانیت ونفی بازنمایی را دارد. تبیین و تحلیل ویژگی های مذکور و بیان دلالتهای این نظریه برای عناصر و اجزای فرایند تعلیم و تربیت از جمله اهداف تدوین این مقاله است. با مطالعات انجام شده درباره نسبت ویژگی های پسا ساختار گرایی با تعلیم و تربیت این نتیجه حاصل شده است که پسا ساختار گرایی دلالتها و پیامدهایی، از جمله تاکید بر تفکر انتقادی، بهبود فرهنگ عمومی، تدارک زمینه هایی برای مطالعات فرهنگی و اجتماعی، نفی معیارهای استاندارد برای ارزیابی های تربیتی، تردید در اهداف تربیتی از پیش تدارک شده را برای تعلیم و تربیت دربردارد. یکی از رسالتهای تدوین این مقاله، تحلیل و تبیین نتایج کاربرد نظریه پساساختار گرایی در تعلیم و تربیت است.
کلید واژگان: پساساختارگرایی, ساختارشکنی, تمرکز زدایی, نفی حقیقت مطلق, برنامه درسی, فراروایتهاPost structuralism as a branch of post modernism has certain characteristics like deconstruction, negation of meta-narratives, denial of absolute truth, focusing on language and culture, pluralism, decentralization of reason and rationality, and the negation of representation. To explain these characteristics and describing the ways that this theory can be applied to education are among the main objectives of this paper. Based on the studies conducted on the relationship between education and post structuralism it can be concluded that the implications and consequences of applying post structuralist views to education would include emphasis on critical thinking, improvement of general culture, paving the way for doing socio-cultural studies, negation of the common standards for educational evaluation, and doubts about predetermined educational goals. The results of using this theory in education are discussed herein.Keywords: post structuralism, deconstruction, decentralization, absolute truth negation, curriculum
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.