به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

زهرا عطرکار روشن

  • محمدتقی آشوبی، پیروز سامی دوست، آرین بقایی، سمانه غضنفر طهران، زهرا عطرکار روشن، علیرضا جعفری نژاد، محمدصادق اسماعیلی دلشاد*

    زمینه:

     پاندمی کووید-19 سبب تغییر در زندگی روزمره، اختلال در عملکرد بیمارستانی و خدمات پزشکی به خصوص در بخش پیوند اعضا شده است.

    هدف :

    این مطالعه به منظور مقایسه تعداد و فراوانی اهدا و پیوند اعضا در بازه زمانی قبل و بعد از شیوع پاندمی کووید-19 در مرکز پیوند شمال ایران انجام شد.

    روش ها:

     این مطالعه مقطعی روی 75 بیمار دچار مرگ مغزی در بازه زمانی 3ساله در رشت انجام گرفت. اطلاعات جمعیت شناختی، بیماری زمینه ای، سابقه مصرف سیگار و مواد مخدر، علت منجر به مرگ مغزی، عضو اهدایی، تعداد عضو اهدایی به ازای هر بیمار، نوع عضو پیوندشده و محل انجام پیوند در داخل یا خارج استان ثبت شد. سپس این فاکتورها براساس زمان آغاز پاندمی کووید-19 در ایران، در دو بازه زمانی اول مرداد 1397 لغایت اول اسفند 1398 (دوره قبل از پاندمی) و اسفند 1398 لغایت شهریور 1400 (دوره بعد از پاندمی) مقایسه شدند. اطلاعات ثبت شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 21 با سطح معنی داری کمتر از 05/0 مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها:

     در مقایسه مشخصات بیماران اهدا کننده در دو بازه زمانی مورد بررسی، میانگین سن بیماران اهداکننده طی پاندمی کووید-19 به صورتی معنی دار بالاتر از سن بیماران قبل از پاندمی کووید-19 بود (001/P<0). در بررسی علل منجر به مرگ مغزی، شایع ترین علت در بازه زمانی قبل از شیوع کووید-19، تروما و پس از پاندمی کووید، علل مغزی عروقی بود (0/010=P). فراوانی توزیع اهدای اعضا و همچنین میانگین تعداد اعضای اهدایی به ازای هر اهدا کننده در طی پاندمی کووید-19 به صورت معنی داری کمتر از تعداد اعضای اهدایی قبل از شیوع پاندمی بود (001/P<0).

    نتیجه گیری :

    نتیجه این مطالعه نشان داد همه گیری کووید-19 تاثیر قابل توجهی بر روند اهدا و پیوند اعضا در شمال ایران داشته است.

    کلید واژگان: اهدای عضو, مرگ مغزی, پیوند اعضا, کووید-19
    MohammadTaghi Ashobi, Pirooz Samidoost, Arin Beghaei, Samaneh Ghazanfar Tehran, Zahra Atarkar Roshan, Alireza Jafarinezhad, MohammadSadegh Esmaeili Delshad*
    Background

    The COVID-19 pandemic caused changes in daily life and disrupted hospital performance and the provision of medical services, especially in the organ transplant departments.

    Objective

    This study aims to compare the frequency of organ donation and transplantation before and after the COVID-19 outbreak in the transplant centers of northern Iran.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted on 75 donors with brain death from 2018 to 2021 in Rasht. Demographic data, underlying diseases, history of smoking and drug use, causes of brain death, type of donated organ, number of donated organs per patient, type of transplanted organ, and the location of transplantation (in or out of the province) were recorded. Then, these factors were compared between two time periods: Before the pandemic (from July 2018 to February 2020) and during the pandemic (from February 2020 to August 2021). The recorded data was analyzed in SPSS software, version 21. The significance level was set at 0.05.

    Results

    The mean age of donors during the pandemic was significantly higher than that of patients before the pandemic (P<0.001). The most common cause of brain death in donors before the pandemic was trauma; after the pandemic, cerebrovascular causes were more common (P=0.01). The frequency of organ donation and the mean number of donated organs per donor during the pandemic were significantly lower than before the pandemic (P<0.001).

    Conclusion

    The COVID-19 pandemic has significant impact on the process of organ donation and transplantation in northern Iran.

    Keywords: Organ donation, Brain Death, Organ transplant, COVID-19
  • حسین فکوررشید*، حسن دانشمندی، علی اصغر نورسته، زهرا عطرکارروشن
    زمینه و هدف

    مطالعه بازنشستگی ورزشکاران حرفه ای و پیامدهای ناشی از آن در سال های اخیر، مورد توجه محققان قرار گرفته است. نظارت بر بیماری و مطالعات اپیدمیولوژیک یکی از عناصر اساسی تلاش های همه جانبه برای محافظت از سلامت ورزشکاران می باشد.

    روش

    پرسشنامه محقق ساخته به منظور ثبت بیماری های عضلانی- اسکلتی در رشته های ورزشی والیبال، فوتبال و بسکتبال استفاده شد. در این پرسشنامه بیماری های عضلانی- اسکلتی مهم و شدید براساس اولویت ثبت شد. ثبت بیماری ها با توجه ناحیه و نوع بیماری بود.

    یافته ها

    میزان بیماری های عضلانی- اسکلتی به ازای هر 1000 ساعت تمرین در بین گروه های مورد مطالعه نشان داد ورزشکاران پیشکسوت بسکتبال به ازای هر1000 ساعت تمرین (30/1±40/2)، کمتر از ورزشکاران والیبال (17/1 ±46/3) و فوتبال (84/0±98/3)، دچار بیماری های عضلانی- اسکلتی بودند. شایع ترین ناحیه بیماری در هر3 رشته مورد مطالعه زانو بود (4/9 درصد کل بیماری های ثبت شده). همچنین دردهای عضلانی- اسکلتی به عنوان شایع ترین بیماری در ورزشکاران نشان داده شد (69/15 درصد کل بیماری های ثبت شده).

    نتیجه گیری

    تغییراتی که با افزایش سن در ساختار عضلانی- اسکلتی افراد بوجود می آید می تواند افراد را مستعد بیماری های عضلانی- اسکلتی کند و این احتمال در افرادی که به ورزش سالمندان می پردازند بیشتر از سایر افراد است. با توجه به اینکه جمع آوری داده های مطالعه حاضر شامل 2 سال از همه گیری بیماری کرونا بود، این امکان وجود دارد که این امر بر روی نتایج حاصل از پژوهش اثر داشته و تغییراتی را در نوع فعالیت ها و حتی سبک زندگی ورزشکاران بوجود آورده باشد. از اینرو این نیازمندی برای مطالعه بر روی اپیدمیولوژی بیماری های عضلانی- اسکلتی در دوران پس از کرونا احساس می شود

    کلید واژگان: اپیدمیولوژی, بیماری های عضلانی استخوانی, سالمند, ورزش, ورزشکاران
    Hossein Fakoor Rashid*, Hassan Daneshmandi, AliAsghar Norasteh, Zahra Atrkar Roushan
    Background

    The study of retirement of professional athletes and its consequences in recent years has attracted the attention of researchers. Disease monitoring and epidemiological studies are one of the basic elements of comprehensive efforts to protect the health of athletes.

    Methods

    A researcher-made questionnaire was used to record musculoskeletal diseases in volleyball, football and basketball sports. In this questionnaire, important and severe musculoskeletal diseases were recorded based on priority. Registration of diseases was according to the region and type of disease.

    Results

    The rate of musculoskeletal diseases per 1000 hours of training among the studied groups showed that veteran basketball athletes per 1000 hours of training (2.40±1.30) were less than volleyball athletes (3.46±1.17) and football (3.98±0.84), had musculoskeletal diseases. The most common area of the disease in all three disciplines studied was the knee (9.4% of all recorded diseases). Musculoskeletal pain was also shown as the most common disease in athletes (15.69% of all recorded diseases).

    Conclusion

    The changes that occur in the muscular-skeletal structure of people with age can make people prone to musculoskeletal diseases, and this possibility is more in people who engage in sports for the elderly than in other people. Considering that the data collection of the present study included 2 years of the corona disease pandemic, it is possible that this had an effect on the results of the research and caused changes in the type of activities and even the lifestyle of the athletes. Brought therefore, the need to study the epidemiology of musculoskeletal diseases in the post-corona era is felt.

    Keywords: Aged, Athletes, Epidemiology, Exercise, Musculoskeletal Diseases
  • حمزه شعبانیان، رضا جعفری شکیب، میثم شریف دینی، زهرا عطرکار روشن، بیژن مجیدی شاد*
    زمینه

    توکسوپلاسموز از شایع ترین عفونت های انگلی جهان است و ابتلای اولیه زنان باردار به آن ممکن است موجب آسیب های مادرزادی جدی به جنین شود.

    هدف

    این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع سرمی و شناسایی عوامل خطر ابتلا به توکسوپلاسموز در زنان باردار مراجعه کننده به مرکز مراقبت های بارداری شهرستان رامسر در سال های 1396 تا 1397 انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه مقطعی تحلیلی آنتی بادی های اختصاصی IgG و IgM ضد توکسوپلاسما گوندی ای در سرم 191 زن باردار به روش الایزا اندازه گیری شدند و طول مدت ابتلای زنانIgM مثبت با استفاده از آزمایش IgG اویدیتی تخمین زده شد. اطلاعات جمعیت شناختی و رفتاری زنان باردار و عوامل خطر احتمالی توکسوپلاسموز از طریق مصاحبه جمع آوری شد.

    یافته ها

    آنتی بادی IgG اختصاصی ضد توکسوپلاسما گوندی ای در 46/1 درصد و IgM در 5/8 درصد و هر دو آنتی بادی IgG و IgM در 4/7 درصد از مادران باردار شناسایی شد. نتایج تست IgG avidity، موردی از توکسوپلاسموز حاد را در جمعیت مورد بررسی نشان نداد. هیچ یک از ویژگی های جمعیت شناختی زنان باردار نظیر سن، شغل، محل سکونت، تحصیلات، درآمد، 3 ماهه های بارداری، دفعات بارداری و سابقه سقط جنین و عوامل رفتاری همچون نوع آب مصرفی، تماس با خاک، وجود گربه در محل زندگی، مصرف سبزی، نوع گوشت مصرفی و نحوه طبخ آن همبستگی معنی داری با مثبت بودن سرمی توکسوپلاسما نداشت.

    نتیجه گیری

    بیش از نیمی از زنان باردار (54 درصد) به توکسوپلاسموز آلوده نبودند و بنابراین در معرض ابتلا به این عفونت قرار دارند. افزایش دانش زنان باردار رامسر در زمینه روش های پیشگیری از توکسوپلاسموز می تواند موجب کاهش خطر ابتلای آنان به توکسوپلاسموز شود.

    کلید واژگان: توکسوپلاسما گوندی ای, سرواپیدمیولوژی, عوامل خطر, بارداری
    Hamzeh Shabanian, Reza Jafari-Shakib, Meysam Sharifdini, Zahra Atrkar-Roshan, Bijan Majidi-Shad*
    Background

    Toxoplasmosis is a common parasitic infection with high prevalence and worldwide distribution. It may cause severe disease in the fetus of newly infected pregnant women.

    Objective

    This study aimed to evaluate the seroprevalence of toxoplasmosis and its related risk factors among pregnant women in Ramsar city, Mazandaran province, north of Iran, from October 2017 to March 2018.

    Methods

    In this analytical-cross sectional study, specific anti-Toxoplasma gondii IgG and IgM antibodies were measured in 191 pregnant women by ELISA method. The length of T. gondii infection was estimated by the IgG avidity test. Demographic and behavioral information about pregnant women and possible risk factors of toxoplasmosis were collected through interviews.

    Results

    Specific IgG antibody against T. gondii was detected in 46.1% and IgM in 5.8% and both IgG and IgM antibodies were detected in 4.7% of pregnant women. The IgG avidity test did not show any acute case of toxoplasmosis. None of the demographic characteristics, such as age, occupation, place of residence, education, income, trimester of pregnancy, frequency of pregnancy, and history of abortion was correlated with toxoplasmosis. Moreover, behavioral characteristics, such as the source of consumed water, contact with soil, presence of cats in the household, consumption of vegetables, type of meat consumed, and the way of cooking meat had no significant correlation with toxoplasmosis seropositivity.

    Conclusion

    More than half of the pregnant women (54%) were toxoplasmosis-free and therefore at risk of acquiring this infection. Increasing the knowledge of pregnant women about toxoplasmosis prevention may reduce the risk of this infection during pregnancy.

    Keywords: Toxoplasma gondii, Seroprevalence, Risk factors, Pregnancy
  • میرسعید عطارچی*، فاطمه نجاتی فر، حمید محمدی کجیدی، زهرا عطرکار روشن، نیلوفر فرجی، مریم جوشن، فاطمه راحت طلب، روح الله امینی
    زمینه و هدف

    افزایش قابل توجه استفاده از سموم دفع آفات، نگرانی در مورد اثرات احتمالی سوء آن بر سلامت انسان و محیط زیست را افزایش داده است. مواجهه مزمن با برخی آفت کش مانند حشره کش ها عوارض جدی بر ارگآن های مختلف بدن حتی پیش از بروز علایم بالینی دارد. در این مطالعه به ارزیابی یافته های بیوشیمیایی در کارگران کارخانه تولید حشره کش در گیلان پرداخته شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه به صورت مقطعی بر روی 99 کارگر در مواجهه با حشره کش و 107 فرد بدون مواجهه در یک کارخانه تولید حشره کش در گیلان با روش نمونه گیری دردسترس و طی سال 2020 انجام شد. اطلاعات کارگران شامل شاخص های پارامترهای بیوشیمیایی و علایم بالینی مانند علایم مسمومیت مزمن با حشره کش با تمرکز بر سیستم تنفسی (سرفه، تنگی نفس و...)، سیستم نورلوژیک (خستگی، ترمور، کرامپ، ضعف عضلانی و...)، سیستم سایکولوژیک (اختلال خواب، اضطراب و...) و سیستم پوستی (قرمزی، خارش و...) از پرونده سلامت شغلی کارکنان جمع آوری شد. درنهایت به مقایسه یافته های بیوشیمیایی و علایم بالینی در دو گروه مواجهه و غیرمواجهه در نسخه 16 نرم افزار SPSS پرداخته شد.

    ملاحظات اخلاقی

    این طرح با کد اخلاقی IR.GUMS.REC. 1399.632 مورد تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گیلان قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد فراوانی علایمی مانند سردرد، خارش پوستی، سرفه و اختلال خواب در گروه مواجهه بیشتر بود (0/05>P). براساس یافته های بیوشیمیایی، مقادیر اوره و کراتینین خون، ‎مقدار آلکالن فسفاتاز و قند ناشتای خون در گروه مواجهه به طور معناداری از گروه غیرمواجهه بیشتر بود 0/05>P. ترومبوسیتوز در 9/09 درصد از کارگران در گروه مواجهه مشاهده شد و در کارگران با سابقه کار بیش از 11 سال رایج تر بود.

    نتیجه گیری

    مواجهه مزمن با حشره کش ها ممکن است باعث ایجاد ترومبوز و تغییراتی در شاخص های بیوشیمیایی مانند افزایش اوره و کراتینین خون و آلکالن فسفاتاز و قند ناشتای خون شود و ممکن است با علایم بالینی مانند سردرد و خارش و سرفه و اختلال خواب همراه باشد. پیشنهاد می شود انواع بیولوژیک مانیتورینگ در کارگران در مواجهه با حشره کش در دوره کوتاه تری صورت گیرد.

    کلید واژگان: حشره کش, مواجهه شغلی, سمیت, آزمایشات هماتولوژیک
    Mir Saeed Attarchi*, Fatemeh Nejatifar, Hamid Mohammadi Kojidi, Zahra Atrkar Roushan, Niloofar Faraji, Maryam Joshan, Fatemeh Rahattalab, Roholah Amini
    Background and Aim

    The high use of pesticides has increased the concern about its possible harm to individual and environment health. Chronic exposure to pesticides has serious effects on different body organs even before the onset of clinical symptoms. In this study, we aim to evaluate clinical and biochemical characteristics of male workers in a pesticide production factory in Guilan province, Iran.

    Methods & Materials

    This cross-sectional study was conducted on 99 male workers exposed to pesticide and 107 people without exposure who were employed in a pesticide production factory in Guilan and selected using a convenience sampling method in 2020. Their demographical data as well as clinical characteristics such as respiratory symptoms (cough, shortness of breath, etc.), neurological symptoms (fatigue, tremors, cramps, muscle weakness, etc.), psychological symptoms (sleep disorders, anxiety, etc.) and skin symptoms (redness, itching, etc.) were collected from the occupational health records of the workers. Finally, the biochemical parameters were compared between the two groups. Statistical analysis was performed in SPSS software, version 16.

    Ethical Considerations

    This study was approved by the Research Ethics committee of Guilan University of Medical Science, Rasht, Iran (Code: IR.GUMS.REC.1399.632). Informed consent was obtained from all participants in this study.

    Results

    The frequency of symptoms such as headache, itchy skin, cough, and sleep disorders was higher in the exposed group (P<0.05). Based on the biochemical findings, blood urea level, creatinine level, alkaline phosphatase, and fasting blood sugar level were significantly higher in the exposed group (P<0.05). Thrombocytosis was observed in 9.09% of exposed workers, which was higher in those with more than 11 years of work experience.

    Conclusion

    Chronic exposure to pesticide can cause thrombosis, changes in biochemical parameters, and clinical symptoms. It is recommended that biological monitoring should be conducted in exposed workers at a shorter interval.

    Keywords: Pesticides, Occupational exposure, Toxicity, Hematological tests
  • میرسعید عطارچی*، فاطمه نجاتی فر، حمید محمدی کجیدی، زهرا عطرکار روشن، نیلوفر فرجی، مریم جوشن، فاطمه راحت طلب، روح الله امینی
    مقدمه و هدف

     افزایش قابل توجه استفاده از سموم دفع آفات، نگرانی در مورد اثرات احتمالی سوء آن بر سلامت انسان و محیط زیست را افزایش داده است. مواجهه مزمن با برخی آفت کش مانند حشره کش ها عوارض جدی بر ارگآنهای مختلف بدن حتی پیش از بروز علایم بالینی دارد. در این مطالعه به ارزیابی یافته های بیوشیمیایی در کارگران کارخانه تولید حشره کش در گیلان پرداخته شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه به صورت مقطعی بر روی 99 کارگر مواجهه با حشره کش و 107 فرد بدون مواجهه در یک کارخانه تولید حشره کش در گیلان با روش نمونه گیری در دسترس و طی سال 2020 انجام شد. اطلاعات کارگران شامل شاخص های پارامترهای بیوشیمیایی و علایم بالینی مانند علایم مسمومیت مزمن با حشره کش با تمرکز بر سیستم تنفسی (سرفه، تنگی نفس و...)، سیستم نورلوژیک (خستگی، ترمور، کرامپ، ضعف عضلانی و...)، سیستم سایکولوژیک (اختلال خواب، اضطراب و...) و سیستم پوستی (قرمزی، خارش و...) از پرونده سلامت شغلی کارکنان جمع آوری گردید. در نهایت به مقایسه یافته های بیوشیمیایی و علایم بالینی در دو گروه مواجهه و غیرمواجهه در نرم افزار SPSS نسخه 16 پرداخته شد.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد فراوانی علایمی مانند سردرد، خارش پوستی، سرفه و اختلال خواب در گروه مواجهه بیشتر بود (05/0>p). بر اساس یافته های بیوشیمیایی، مقادیر اوره و کراتینین خون، ‎مقدار آلکالن فسفاتاز و قند ناشتای خون در گروه مواجهه به طور معنی داری از گروه غیرمواجهه بیشتر بود 05/0>P. ترومبوسیتوز در 09/9 % از کارگران در گروه مواجهه مشاهده شد و در کارگران با سابقه کار بیش از 11 سال رایج تر بود.

    نتیجه گیری

    مواجهه مزمن با حشره کش ها ممکن است باعث ایجاد ترومبوز و تغییراتی در شاخص های بیوشیمیایی مانند افزایش اوره و کراتینین خون و آلکالن فسفاتاز و قند ناشتای خون شود و ممکن است با علایم بالینی مانند سردرد و خارش و سرفه و اختلال خواب همراه باشد. پیشنهاد می شود انواع بیولوژیک مانیتورینگ در کارگران در مواجهه با حشره کش در دوره کوتاهتری صورت گیرد.

    کلید واژگان: حشره کش, مواجهه شغلی, سمیت, آزمایشات هماتولوژیک
    Mirsaeed Attarchi*, Fatemeh Nejatifar, Hamid Mohammadi Kojidi, Zahra Atrkar Roushan, Niloofar Faraji, Maryam Joshan, Fatemeh Rahattalab, Roholah Amini
    Background and aims

    The significant increase in the use of pesticides has increased the concern about its possible harm to individual health and the environment. Chronic inflammation with some pesticides and insecticides has serious effects on different organs of the body even before clinical symptoms appear. In this study, we aimed to evaluate biochemical findings in the insecticide production factory in Guilan province, Iran.

    Materials and methods

    This cross-sectional study was conducted on 99 workers exposed to insecticides and 107 people without exposure in an insecticide production factory in Guilan with an available sampling method during 2020. Demographical data and clinical charaterictics of participants, such as symptoms of chronic insecticide poisoning, focusing on the respiratory system (cough, shortness of breath, etc.), neurological system (fatigue, tremors, cramps, muscle weakness, etc), the psychological system (sleep disorder, anxiety, etc.) and the skin system (redness, itching, etc.) were collected from the occupational health records of the employees. Statistical analysis was performed using SPSS software (version 16).

    Findings

    The results of this study showed that the frequency of symptoms such as headache, skin itching, cough, and sleep disorder was higher in the exposure group (P<0.05). Based on the biochemical findings, blood urea and creatinine, alkaline phosphatase, and fasting blood sugar levels were significantly higher in the exposure group than in the non-exposure group (P<0.05). Thrombocytosis was observed in 9.09% of workers in the exposed group and it was more common in workers with more than 11 years of work experience.

    Conclusion

    Chronic exposure to insecticides may cause thrombosis and changes in biochemical indicators such as increased blood urea and creatinine, alkaline phosphatase, and fasting blood sugar, and may be associated with clinical symptoms such as headache, itching, cough, and sleep disturbance. Be it is suggested that various types of biological monitoring should be done in workers exposed to insecticides in various time duration.

    Keywords: Insecticides, Occupational exposure, Toxicity, Hematological tests
  • بهرام نادری نبی، عباس صدیقی نژاد، مهران سلیمانها، سمانه غضنفرطهران، زهرا عطر کار روشن، احمدرضا میربلوک، محمدرضا حبیبی، محمد حقیقی*
    زمینه

     به منظور بهبود کیفیت بلوک سوپراکلاویکولار از داروهای زیادی به عنوان ادجووانت استفاده شده است.

    هدف

    این مطالعه با هدف بررسی اثر اضافه کردن دگزمدتومیدین به لیدوکایین بر ویژگی های بلوک سوپراکلاویکولار حین جراحی های اندام فوقانی انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور روی بیماران کاندید جراحی شکستگی اندام فوقانی تحت بلوک سوپراکلاویکولار در بازه زمانی سال های 1396 لغایت 1397 انجام شد. درگروه لیدوکایین نرمال سالین، 30 میلی لیتر لیدوکایین 1/5 درصد و در گروه لیدوکایین دگزمدتومیدین، 30 میلی لیتر لیدوکایین 1/5 درصد با یک میکروگرم بر کیلوگرم دگزمدتومیدین تجویز شد. ویژگی های بلوک و متغیرهای همودینامیک حین عمل ثبت شدند.

    یافته ها

    در بررسی پارامترهای جمعیت شناختی تفاوت آماری معنی داری میان گروه ها وجود نداشت. میانگین سنی بیماران 10/92±43/09 سال بود و اکثر بیماران مرد بودند. متوسط زمان شروع بلوک حسی حرکتی در گروه لیدوکایین دگزمدتومیدین نسبت به گروه لیدوکایین نرمال سالین سریع تر و همچنین مدت زمان بلوک حسی حرکتی و بی دردی در گروه لیدوکایین دگزمدتومیدین نسبت به گروه دیگر طولانی تر بود که این اختلافات از نظر آماری معنی دار بودند. در بررسی روند تغییرات پارامترهای همودینامیک، تفاوت آماری معنا داری بین مقادیر پارامترهای مذکور در مقاطع زمانی نه گانه مورد تحقیق در هر گروه و همچنین بین 2 گروه دیده شد.

    نتیجه گیری

     این مطالعه نشان داد اضافه کردن دگزمدتومیدین به لیدوکایین در بلوک سوپراکلاویکولار باعث تسریع در شروع بلوک، افزایش مدت بلوک و مدت بی دردی پس از عمل جراحی بدون ایجاد عوارض جانبی قابل توجه می شود.

    کلید واژگان: بلوک سوپراکلاویکولار, دگزمدتومیدین, شکستگی اندام فوقانی, لیدوکائین
    Bahram Naderi Nabi, Abbas Sedighinejad, Mehran Soleymanha, Samaneh Ghazanfar Tehran, Zahra Atrkarroushan, Ahmadreza Mirbolook, Mohammad Reza Habibi, Mohammad Haghighi*
    Background

     Various drugs are used as adjuvants to improve the quality of supraclavicular block method. 

    Objective

     This study aims to investigate the effect of adding dexmedetomidine to lidocaine in the supraclavicular block method in patients candidate for upper extremity surgery.

    Methods

     This double-blind randomized controlled clinical trial was conducted on 61 patients candidate for upper extremity fracture surgery receiving the supraclavicular block method from 2017 to 2018. They were randomly divided into two groups of lidocaine-normal saline (30 mL of 1.5% lidocaine plus normal saline) and lidocaine-dexmedetomidine (30 mL of 1.5% lidocaine plus 1 μg/kg of dexmedetomidine). The supraclavicular block characteristics and intraoperative hemodynamic changes were measured.

    Results

     There was no statistically significant difference between the two groups regarding the demographic factors. The mean age of patients was 43.09±10.92 years, and most of them were male. The mean onset time of sensory-motor blockade was faster and the duration of sensory-motor blockade and analgesia were longer in the lidocaine-dexmedetomidine group than in the other group. These differences were statistically significant. There was significant differences in hemodynamic parameters among nine assessment times in each group and between the two groups.

    Conclusion

     Adding dexmedetomidine to lidocaine in the supraclavicular block method accelerates the blockade onset and increases the duration of blockade and analgesia after surgery without causing any considerable side effects.

    Keywords: Supraclavicular block, Dexmedetomidine, Upper limb fracture, Lidocaine
  • گلاره بی آزار، عباس صدیقی نژاد، بهرام نادری نبی، سمانه غضنفر طهران*، آتوسا اعتضادی، زهرا عطرکار روشن، سارینا رجایی، محدثه احمدی، مهین طایفه اشرفیه
    زمینه

    اخذ رضایت آگاهانه برای هر روش تشخیصی یا درمانی ضروری است.رضایت آگاهانه یک فرآیند ارتباط حقوقی مهم بین بیمار و پزشک است.

    هدف

    این مطالعه به منظور بررسی کیفیت روند اخذ رضایت آگاهانه در بیماران کاندید جراحی زنان تحت بیحسی نخاعی انجام گرفت.

    روش ها

    این مطالعه مقطعی در سال 1400 در بیمارستان الزهرا (س) انجام شد.بیماران واجد شرایط بالای 18 سال که کاندید عمل جراحی زنان تحت بی حسی نخاعی بودند، وارد مطالعه گردیدند. پرسشنامه ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و 20 سوال اختصاصی در 4 حوزه: ارایه اطلاعات به بیمار، قابل فهم بودن فرم رضایت نامه،داوطلبانه بودن اخذ رضایت نامه و ارتباط با پزشک، از طریق مصاحبه مستقیم تکمیل شد.

    یافته ها

    در نهایت اطلاعات 259 بیمار واجد شرایط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.در بررسی کیفیت حیطه های مختلف رضایت اگاهانه، ارایه اطلاعات به بیمار، قابل درک بودن فرم و داوطلبانه بودن اخذ رضایتنامه در وضعیت ضعیف بودند و تنها وضعیت ارتباط با پزشک در محدوده قابل قبول بود(46/3 درصد در وضعیت خوب و 20/1 عالی). همچنین مشخص شد که بین سطح تحصیلات و کیفیت اخذ رضایت آگاهانه ارتباط معنی داری وجود داشت(0/034P=).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که فرآیند اخذ رضایت آگاهانه در این مرکز دانشگاهی قابل قبول نیست و باید در جهت بهبود شرایط فعلی تلاش شود.

    کلید واژگان: رضایت آگاهانه, بیحسی نخاعی, جراحی زنان
    Gelareh Biazar, Abbas Sedighinejad, Bahram Naderi Nabi, Samaneh Ghazanfar Tehran*, Atoosa Etezadi, Zahra Atrkarroushan, Sarina Rajaei, Mohadese Ahmadi, Mahin Tayefeh Ashrafiyeh
    Background

    Obtaining informed consent (IC) is essential for any diagnostic or therapeutic procedure. IC is an important legal communication process between the patient and physician.

    Objective

    This study was performed to evaluate the quality of IC process in patients undergoing spinal anesthesia (SA) in gynecological surgeries.

    Methods

    During 2021 this cross-sectional study was performed in Alzahra Hospital.
    Eligible patients over 18 years old, who were candidates for elective gynecological surgeries under SA, enrolled the survey. A questionnaire containing demographic data and 20 specific questions divided in to 4 areas; providing information, Comprehensibility of the consent form, Voluntary of informed consent, Communication with the doctor, was filled out via a direct interview.

    Results

    Finally the data from 259 eligible patients were analyzed. In terms of providing information to the patient, comprehensibility of the consent form, and the voluntary of obtaining consent were in poor conditions .But, in terms of communication with the physician, 46.3% of the patients were in a good state and 20.1% excellent. It was also found that there was significant relationship between the level of education and the quality of obtaining IC (P= 0.034).

    Conclusion

    It was concluded that the IC process was not acceptable in this academic center, and effort should be made to improve the current conditions.

    Keywords: Informed Consent, Spinal Anesthesia, Gynecological Surgery
  • لیلا میرهادیان، ساره جفاکش*، افسانه پاشا، زهرا عطرکار روشن، محمدجواد گل حسینی
    مقدمه

    کیفیت هوای ساختمان، در پرستارانی که ساعات بسیاری را در بخش های مراقبت ویژه سپری می کنند؛ می تواند منجر به مشکلات سلامتی ازجمله سندرم ساختمان بیمار گردد. این مطالعه باهدف تعیین کیفیت هوای داخل ساختمان در بخش های مراقبت ویژه و ارتباط آن با سندرم ساختمان بیمار در پرستاران مراکز آموزشی درمانی رشت انجام گرفت.

    روش بررسی

    این مطالعه تحلیلی به صورت مقطعی بر روی 144پرستار در بخش های مراقبت ویژه که به صورت تصادفی سهمیه ای انتخاب شدند، انجام گرفت. برخی از عوامل فیزیکی و شیمیایی موثر بر کیفیت هوای داخل بخش ها شامل ترکیبات آلی فرار(اتیل بنزن، زایلن، تولوین)، مونوکسید کربن،گردوغبار، دما، رطوبت، روشنایی، سروصدا و  سرعت جریان هوا توسط تجهیزات کالیبره شده، و نشانه های سندرم ساختمان توسط پرسشنامه MM040EA  موردسنجش قرار گرفت.

    نتایج

    در بخش های مراقبت ویژه موردمطالعه، مقادیر اندازه گیری شده عوامل شیمیایی کمتر؛ دما، رطوبت و صدا بیشتر و روشنایی کمتر از حداقل مقدار توصیه شده بود. بااین وجود، بین کیفیت هوا و سندرم ساختمان بیمار ارتباط آماری معنادار مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    بااینکه عوامل فیزیکی و شیمیایی اندازه گیری شده در بخش های مراقبت ویژه اکثرا در حد مجاز شغلی بود٬ پرستاران موردمطالعه شرایط فیزیکی محیط کارشان را نامناسب گزارش کردند. شناسایی  و کنترل عوامل زیان بار شغلی در بخش های مراقبت ویژه می تواند از این طریق افزایش رضایت شغلی موجب ارتقای عملکرد پرستاری گردد.

    کلید واژگان: کیفیت هوای داخلی, بخش های مراقبت ویژه, سندرم ساختمان بیمار
    Leila Mirhadyan, Sare Jafakesh*, Afsaneh Pasha, Zahra Atrkar Roshan, Mohammad Javad Gol Hosseini
    Introduction

    Indoor air quality can lead to health problems such as Sick Building Syndrome among nurses who spend many hours in intensive care units.The aim of this study was to determine the relationship between Sick Building Syndrome in nurses and indoor air quality of intensive care units in educational hospitals in Rasht.

    Materials and Methods

    This cross-sectional analytical study was performed on 144 nurses in intensive care units who were randomly selected by quota random sampling. Some of the physical and chemical factors affecting indoor air quality including volatile organic compounds (Ethyl benzene, Xylene, Toluene), carbon monoxide, dust, temperature, humidity, brightness, noise,and airflow velocity were measured by calibrated equipment and symptoms of building syndrome were assessed by the MM040EA questionnaire.

    Results

    The chemical factors were lower; temperature, humidity and noise were higher and brightness was lower than the recommended minimum. However, no statistically significant relationship was observed between indoor air quality and Sick Building Syndrome.

    Conclusion

    Although the measured physical and chemical factors in intensive care units were often at the occupational limits. The studied nurses reported poor physical conditions in their workplaces. Identifying and controlling occupational hazards in intensive care units can improve nursing performance by increasing job satisfaction.

    Keywords: Indoor air quality, Intensive care units, Sick Building Syndrome
  • گلبهار فارسی آستانه، عبدالحسین امامی سیگارودی*، ربیع الله فرمانبر، زهرا عطرکار روشن
    زمینه و هدف

    با افزایش سن فعالیت فیزیکی بخصوص در زنان کاهش می یابد که منجر به بروز شکستگی های ناتوان کننده در سالمندان می شود . بنابراین درمطالعه حاضر عوامل مرتبط با فعالیت فیزیکی بر اساس تیوری رفتار برنامه ریزی شده در بانوان بازنشسته شهر رشت در سال 1397-1396 بررسی شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه تحلیلی - مقطعی بر روی 196 نفر از بانوان عضو ده کانون فعال بازنشستگان کشوری شهر رشت در سال 1396 انجام شد. پرسشنامه برگرفته از  مدل رفتار برنامه ریزی شده ایزن در حیطه ی فعالیت فیزیکی منظم کنترل رفتاری درک شده،  قصد رفتاری،  نگرش و هنجارهای ذهنی و پرسشنامه ی استاندارد فعالیت فیزیکی سالمندان مورد استفاده قرار گرفت. روش گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه بود. داده ها  با استفاده از روش های آمار توصیفی و  ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت . 0/05> Pازنظر آماری معنی دار تلقی شد.

    یافته ها:  

    نمره معیار  فعالیت فیزیکی سالمندان  28/18± 329/18  بود که حدود 82 درصد نمره ابزار PASE است. سازه های تیوری رفتار برنامه ریزی شده و متغیرهای دموگرافیک زمینه ای تاثیر معنی داری بر  PASE نداشت، ولی بین سازه های تیوری رفتار برنامه ریزی شده همبستگی وجود داشت،  بطوریکه بین قصد رفتاری با کنترل رفتاری درک شده ،  نگرش با کنترل رفتاری درک شده،  نگرش با قصد رفتاری، و   هنجارهای ذهنی با نگرش  همبستگی معنی داری وجود داشت .

    نتیجه گیری

    هرچند در این مطالعه  رابطه  بین سازه های مدل رفتار برنامه ریزی شده با فعالیت فیزیکی معنی دار نشد ولی روابط بین  سازه های تیوری رفتار برنامه ریزی شده  با هم معنی دار بود.

    کلید واژگان: فعالیت فیزیکی, زنان, بازنشستگی, تئوری رفتار برنامه ریزی شده
    Golbahar Farsi Astaneh, Abdolhosein Emami Sigaroudi*, Rabiollah Farmanbar, Zahra Atrkar Roushan
    Background and Aim

    Physical activity, especially in women, decreases with age, which can lead to disabling fractures in the elderly. In this study, we investigated the factors related to physical activity based on the theory of planned behavior in retired women in Rasht City from 2017 to 2018.

    Materials and Methods

    This analytical cross-sectional study was included 196 female members of ten active retirement centers in Rasht City in 2017. We designed a questionnaire on the basis of Ajzenchr('39')s planned behavioral model which included ​​regular physical activity, perceived behavioral control, behavioral intention, attitude, and subjective norms. A standardized physical activity questionnaire was used for the elderly. The method of data collection was an interview. Using SPSS software version 16, data were analyzed by a descriptive statistical method and Pearson correlation coefficient. p<0.05 was considered significant.

    Results

    The results showed that the mean value for the physical activity of the elderly was 329.18±28.18, which was about %82 of the PASE tool score. Planned behavior theory constructs and underlying demographic variables had no significant effect on PASE. We found a significant relationship between behavioral intention and perceived behavioral control, and also between attitude and perceived behavioral control. Attitude had significant correlations with behavioral intention and subjective norms.

    Conclusions

    Although the relationship between planned behavior model constructs and physical activity were not significant in this study, planned behavior theory constructs had significant relationships with one another.

    Keywords: Physical activity, Women, Retirement, Planned behavior theory
  • مریم رحمانی، آذر درویش پور*، پرند پورقانع، زهرا عطر کار روشن
    مقدمه

    کاهش عملکرد کلیه در سالمندی با کاهش عملکرد شناختی به خصوص در زمینه های توانایی شناختی کلی، استدلال انتزاعی و حافظه کلامی همراه است. در صورت تشخیص نقایص شناختی می توان با مداخلات بازتوانی به بیمار و خانواده اش کمک نمود. هدف از مطالعه حاضر مقایسه آزمون های MoCA، MMSE و AMTs در تشخیص وضعیت شناختی سالمندان تحت همودیالیز مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال 1398 بود.

    روش

    تحقیق حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی می باشد که روی 84 سالمند 60 سال و بالاتر تحت همودیالیز بستری در مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی گیلان بصورت نمونه گیری چند مرحله ای انجام شد. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه های MoCA، MMSE و AMTs بودند که روایی و پایایی آنها در مطالعات مختلف مورد تایید قرار گرفته اند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (تعداد و درصد) و ضریب همبستگی اسپیرمن با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها: 

    نتایج بیانگر وضعیت های شناختی متفاوت بیماران با این سه ایزار (MoCA، MMSE و AMTs) بود بطوری که با آزمون MoCA، اکثریت سالمندان (05/94%)، دارای اختلال شناختی خفیف؛ با آزمون MMSE، نیز اکثریت (90/61%) اختلال شناختی خفیف؛ ولی با آزمون AMTs، اکثریت (52/84%) از شناخت طبیعی برخوردار بودند. همچنین یافته ها نشان داد بین این سه آزمون همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد (001/0=P).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج به نظر می رسد، آزمون AMTs نتوانسته است نسبت به آزمون های MoCA و MMSE، سالمندان دارای نقص شناختی را شناسایی نماید. با توجه به تفاوت در نتایج ابزارهای شناختی پیشنهاد می شود تحقیقات مشابه ای با ابزارهای دیگری که کارکردهای شناختی را می سنجند، صورت گیرد و همچنین ابزاری کاملتر و ترکیبی از ابزارهای مختلف جهت ارزیابی شناختی، طراحی شود.

    کلید واژگان: اختلال شناختی, پرسشنامه ها, سالمندان, همودیالیز
    Maryam Rahmani, Azar Darvishpour*, Parand Pourghane, Zahra Atrkarroushan
    Introduction

    Reduction of renal function in elderly is associated with decreased cognitive function, especially in the fields of general cognitive ability, abstract reasoning, and verbal memory. Recognition of cognitive impairments can be helped by rehabilitation interventions for the patient and his family. The aim of present study was to compare MoCA, MMSE and AMTs questionnaires in diagnosing the cognitive status of the elderly undergoing hemodialysis of medical centers of Guilan University of Medical Sciences in 2019.

    Method

    The present study is a cross-sectional descriptive study that was performed on 84 elderly people aged 60 years and older undergoing hemodialysis in Guilan University of Medical Sciences during a multi-stage sampling. The research instruments included MoCA, MMSE and AMTs questionnaires whose validity and reliability were confirmed in various studies. Data were analyzed using descriptive statistics (number and percentage) and Spearman correlation coefficient by using SPSS software version 20.

    Results

    Findings showed different cognitive status of patients with these three tools (MoCA, MMSE and AMTs) so that with the MoCA test, the majority of the elderly (94.05%) had mild cognitive impairment; with the MMSE test, the majority of the population (61.90%) had mild cognitive impairment; however, with the AMTs test, the majority (84.52%) had natural cognition. The findings also showed a positive and significant correlation between these three tests (P = 0.001).

    Conclusion

    Based on the results, it seems that the AMTs tool has not been able to identify elderly people with cognitive impairment compared to the MoCA and MMSE. Given the differences in the results of cognitive tools, it is recommended that similar research be conducted with other tools that measure cognitive functions, and it is suggested that a more complete tool with combination of different tools be designed for cognitive assessment.

    Keywords: Cognitive impairment, Questionnaires, Elderly, Hemodialysis
  • ابوالفضل اعتباریان خوراسگانی، عاطفه قنبری خانقاه*، عزت پاریاد، زهرا عطرکار روشن، سمیه پوی، منا محتشمی
    مقدمه

    هم اکنون دنیا در گذر از سلامتی به سمت بیماری های غیرواگیر می باشد که علت اصلی آنها تغییر در سبک زندگی مردم می باشد.هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین وضعیت اجتماعی-اقتصادی محیط زندگی با سبک زندگی مرتبط با سلامت می باشد.

    روش کار

    این مطالعه بر روی 1000نفر از ساکنین 5 منطقه ی شهر رشت به روش تحلیلی-مقطعی انجام شد.داده ها با استفاده از پرسشنامه ای شامل مشخصات دموگرافیک،پرسشنامه ی بین المللی سلامت رفتاری و پرسشنامه ی برگرفته شده از پرسشنامه ی سرمایه اجتماعی دانشگاه لندن جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS نسخه ی 20 و از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل و رگرسیون خطی استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج مطالعه حاضر، میانگین سنی افراد حاضر در مطالعه (55/15±73/43) سال بود. براساس مدل رگرسیون خطی از بین شاخص های محیط زندگی، نارضایتی از امکانات و تسهیلات به عنوان پیش گویی کننده ی فعالیت فیزیکی (008/0>P ،17/0-=B)، استعمال دخانیات (001/0>P ،07/0=B) و مصرف مشروبات الکلی (001/0>P ،08/0 =B) معرفی گردید.

    نتیجه گیری

    مطالعه ی حاضر نشان داد که چگونه شاخص های محیط زندگی نقش مهمی را در شکل گیری سبک زندگی مرتبط با سلامت افراد بازی می کنند. از این رو نیاز به توجه بیشتری به محل های زندگی هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ اجتماعی جهت تقویت سبک زندگی سالم احساس می شود.

    کلید واژگان: سبک زندگی مرتبط با سلامت, محیط زندگی, محیط اجتماعی
    Abolfazl Etebarian Khorasgani, Atefe Ghanbari Khanghah*, Ezzat Paryad, Zahra Atrkar Roushan, Somye Pouy, Mona Mohtashami
    Introduction

    The world is now in the process of passing on health to Non-communicable diseases, is a major cause of changes in the lifestyle of people. The purpose of this study was to identify the relationship between socio-economic status of living environment and health related lifestyle.

    Methods

    This study was performed on 1000 residents of 55 neighborhoods of Rasht by analytical cross-sectional method. Data were collected using a questionnaire including demographic characteristics, International Behavioral Health Questionnaire and a questionnaire from the British General Household Survey (GHS) Social Capital questionnaire. Data analysis using descriptive statistics indexes and Statistical tests Pearson correlation coefficient, independent t-test and linear regression.

    Results

    According to the results of the present study, the average age of the samples were (43.73 ± 15.55). According to the linear regression model among environmental indicators, dissatisfaction with facilities were introduced as a predictor of physical activity (B=-0/17، P<0.001), smoking (B=0/07، P<0.001) and alcohol consumption (B= 0/08، P <0.001).

    Conclusions

    The current study shows living environmental indicators play a significant role in health related lifestyle among people. Hence, there is a need for more attention to both physical and social aspects of living places to strengthen healthy lifestyle of people.

    Keywords: health-related life style, living Environment, social Environment
  • کامله مقدم، رویا منصورقناعی*، محمداسماعیل پوربندبنی، زهرا عطرکار روشن
    مقدمه

    سالمندان از افراد آسیب پذیر جامعه و مستعد اختلالات روحی روانی خصوصا افسردگی می باشند. شناخت عوامل مرتبط با افسردگی نظیر حمایت اجتماعی درک شده، می تواند از بروز عوارض ناخواسته در این جمعیت آسیب پذیر بکاهد. پژوهش حاضر باهدف تعیین ارتباط حمایت اجتماعی و افسردگی در سالمندان شهرهای شرق گیلان انجام شد.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- همبستگی بود که جامعه پژوهش را سالمندان ساکن شهرهای شرق استان گیلان تشکیل می دادندکه تعداد 168 نفر به روش نمونه گیری دومرحله ای خوشه ای تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های استاندارد 23گزینه ای فیلیپس جهت بررسی حمایت اجتماعی و پرسشنامه کوتاه شده 15 گزینه ای GDS جهت بررسی افسردگی سالمندان بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS19 و آزمون های T test، ANOVA و پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین نمره حمایت اجتماعی در سالمندان شهرهای شرق گیلان 18/9 ± 25/73 (از بین نمره کل 23 تا 92)و افسردگی 58/3 ± 20/3(از بین صفرتا 15) به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که همبستگی منفی و معنی داری بین مولفه حمایت اجتماعی با افسردگی (47/0- =r، 01/0>P) وجود دارد.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نقش حمایت اجتماعی را در بروز اختلال افسردگی در سالمندان تایید نمود لذا فراهم نمودن شرایط ارتقا حمایت اجتماعی جهت کاهش افسردگی و درنتیجه بهبود کیفیت زندگی سالمندان حایز اهمیت است.

    کلید واژگان: حمایت اجتماعی, افسردگی, سالمندان
    Kamele Moghadam, Roya Mansour-Ghanaei*, Mohamad Esmaeilpour Bandboni, Zahra Atrkar-Roshan
    Introduction

    Elderly are vulnerable individuals in society, and are mostly exposed to mental disorders especially depression. Using non-medical factors to manage the depression, like perceived social support, can reduce the incidence of adverse reactions in such a vulnerable population. The current study aimed to determine the relationship between social support with depression among elderly in the eastern cities of Guilan.

    Methods

    This study was a cross-sectional, descriptive -correlational study conducted by the elderly living in the eastern cities of Guilan, in which 168 people were selected from two-stage, cluster random and available sampling.   Data was collected with using two standard tools include, Philips social support questionnaires (23 Items), and Geriatric depression scale (15 Items) Data were analyzed using SPSS, version 19, software, T-test, ANOVA and Pearson tests.

    Results

    The mean of social support in elderly living in the eastern of Guilan was 73/25±9/18 (total score range of 23-92) and the mean of depression for them was 3/20±3/58 (total score range of 0-15). The analysis of the data indicated that there was a negative significant correlation between social support and depression (p<0/01, r=-0/47).

    Conclusion

    This study confirmed the role of social support in the development of depression in the elderly, so it is important to provide the conditions for promoting social support to reduce depression and thus improve the quality of life of the elderly.

    Keywords: Social support, Depression, Elderly
  • اکرم دولت پناه، مینومیترا چهرزاد*، سیده زهرا شفیع پور، زهرا عطرکار روشن
    Akram Dolatpanah, Minoo Mitra Chehrzad*, Seyedeh Zahra Shafipour, Zahra Atrkar Roshan
    Introduction

    A ppropriate nutrition is a major health objective in children’s early years. Eating problems among children as well as low awareness and the unsuitable function of mothers in this regard could result in complications for children and their families.

    Objective

    We aimed to determine the effect of an integrated training on the mothers of 1- to 3-year-old children with eating problems.

    Materials and Methods

    This was a two-group quasi-experimental study. In total, 70 mothers of 1 to 3-year-old children with eating problems visiting health centers in Rasht City, Iran, participated in this research. They were selected through a nonrandom sampling method. Then, the samples were assigned into the case and control groups by random block sampling technique. The case group received integrated training. The training sessions were held during three consecutive weeks as two in-person sessions along with presenting an educational CD. Moreover, a virtual session was provided to the study subjects through text messages. The children’s eating problems’ data were recorded using food preference questionnaire (FPQ) measuring eating problems in toddlers (including 5 areas of water satisfaction with eating, mother tension during eating, eating different food types, eating behavior, and food dependence physical signs) before, immediately after, and one month after the intervention by the mothers. Data analysis was performed using descriptive and inferential (t-test, Chi-squared test) statistics.

    Results

    The achieved results indicated no significant difference in the eating problems of toddlers before the intervention in the case and treatment groups. Such lack of difference was in terms of mothers’ satisfaction with child’s eating, and the child’s eating behavior, stress during the child’s eating, and eating different food types. However, immediately and one month after the training, the t-test and Chi-squared test results indicated improved mothers’ satisfaction with children’s eating (P=0.0001) and reduced stress in mothers during children’s eating (P=0.0001). Nevertheless, in the two areas of eating behavior and eating different food types, no significant differences were observed.

    Conclusion

    The obtained results suggested that toddlers’ eating problems could be improved by providing integrated training programs to their mothers.

    Keywords: Status of nutrition, Child, Mothers
  • ابوالفضل اعتباریان خوراسگانی، عاطفه قنبری خانقاه*، عزت پاریاد، زهرا عطر کار روشن
    مقدمه و اهداف

    سبک زندگی روشی است که فرد در طول زندگی انتخاب کرده و به عنوان شاخصی است که می تواند در سلامت جسمی و روانی افراد تاثیرگذار باشد. مطالعه حاضر باهدف تعیین سبک زندگی مردم شهر رشت و عوامل موثر بر آن انجام شده است.

    روش کار

    این مطالعه بر روی 1000نفر از ساکنین 5 منطقه شهر رشت به روش تحلیلی-مقطعی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه شامل مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه ی سلامت رفتاری جمع آوری گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 20 و از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی مستقل و رگرسیون خطی استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس یافته های مطالعه 3/50 % واحدهای پژوهش مرد و 7/49% زن بودند. ازنظر سبک زندگی، میزان مصرف مشروبات الکلی 4/13%، فعالیت فیزیکی 3/54%، مصرف صبحانه 6/95% ، گوشت قرمز 7/87%، میوه 4/98%، نمک 6/59%، غذای آماده 9/45% بود و 1/70% از مردم رشت هرگز مصرف دخانیات نداشتند. میانگین طول مدت خواب ساکنین 63/1± 45/7 ساعت بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته ها، ارتقای سطح آگاهی و دانش تغذیه ای، آگاهی از مضرات استعمال دخانیات، در دسترس بودن مواد غذایی سالم و ارزان، فراهم نمودن امکانات فعالیت فیزیکی جهت ارتقای سبک زندگی اهمیت به سزایی دارد.

    کلید واژگان: سبک زندگی, دخانیات, مشروبات الکلی, فعالیت فیزیکی, عادات غذایی
    A Etebarian Khorasgani, A Ghanbari Khanghah*, A Paryad, Z Atrkar Roshan
    Background and Objectives

    Lifestyle is a way that a person chooses throughout life and is an indicator that can affect physical and mental health. This study was conducted to determine the lifestyle of people in Rasht and its predictive factors. 

    Methods

    This analytical, cross-sectional study was conducted in 1000 residents of 5 districts of Rasht. Data were collected using a demographic questionnaire and the Behavioral Health Questionnaire. SPSS software version 20 was used to analyze the data. Pearson correlation coefficient, independent t-test and linear regression were applied. 

    Results

    The result showed that 50.3% of the participants were male and 49.7% were female. According to lifestyle, the rate of using alcohol, physical activity, breakfast, red meat, fruits, salt, and ready meal was 13.4%, 54.3%, 95.6%, 87.7%, 98.4%, 59.6%, and 45.9%, respectively. The majority of the research units (70.1%) never smoked. The mean sleep time was 7.45 ± 63/1 hours. 

    Conclusion

    Based on the results, promotion of nutritional knowledge, increased awareness of the disadvantages of smoking, availability of healthy food at a reasonable price, and physical activity are important factors for lifestyle improvement.

    Keywords: Lifestyle, Smoking, Alcohol drinking, Physical activity, Food habits
  • نسرین توسلی، آذر درویش پور*، رویا منصورقناعی، زهرا عطرکار روشن
    سابقه و هدف

    یکی از مهم ترین مشکلات روان شناختی بیماران تحت همودیالیز در مراحل شدید بیماری، ناامیدی است. امید از جمله مفاهیمی است که در رویارویی با مشکلات و تنش ناشی از آن نقش مهمی دارد و به عنوان یک عامل بالقوه قدرتمند در بهبود و سازگاری بیماران موثر است. این مطالعه باهدف تعیین ارتباط امید با مشخصات جمعیت شناختی بیماران تحت همودیالیز انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی بوده و بر روی 103 نفر از بیماران تحت همودیالیز در مرکز دیالیز رازی رشت در سال 1396 انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه خصوصیات دموگرافیک و امید اشنایدر جمع آوری شد. داده های پژوهش بعد از جمع آوری با استفاده از آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و تحلیلی (T.test و ANOVA) و بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 16 با در نظر گرفتن سطح معنی داری (0/05>P)، مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    در مطالعه حاضر اکثریت بیماران (54/36%) از امید بالا برخوردار بودند. همچنین میانگین و انحراف معیار نمره امید در بیماران با سطح تحصیلات دانشگاهی  (10/0 ± 41/67)، شغل آزاد (12/2 ± 40/82)، سابقه دیالیز کمتر از یک سال (9/5 ± 40/11)، درآمد خوب (11/3 ± 45/62)، متاهل (8/8 ± 36/86) و بیمارانی که سابقه پیوند داشتند (7/9 ± 40/0)، بالاتر بود. بین نمره امید با متغیرهای سطح تحصیلات، وضعیت درآمد و دارا بودن بیماری پرفشاری خون تفاوت معنی داری یافت شد (0/05> P).

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این مطالعه، سطح امید بیماران تحت تاثیر برخی ویژگی های جمعیت شناختی مانند جنس، سطح تحصیلات، وضعیت شغلی، میزان درآمد و سابقه دیالیز قرار می گیرند. آگاهی از نتایج این پژوهش می تواند موردتوجه مسئولین قرار گیرد تا با برنامه ریزی لازم و فراهم آوردن تمهیدات موردنیاز، زمینه را جهت ارتقاء امید و افزایش سلامت بیماران تحت همودیالیز فراهم نمایند.

    کلید واژگان: بیماری مزمن, امید, همودیالیز, رشت
    Nasrin Tavassoli, Azar Darvishpour*, Roya Mansour Ghanaei, Zahra Atrkarroushan
    BACKGROUND AND OBJECTIVE

    Hopelessness is one of the most important psychological problems in hemodialysis patients in severe stages of the disease. Hope plays an important role in confronting with the problems and their tensions, and is effective as a potentially powerful factor in improving and adapting patients. The aim of this study was to determine the relationship between hope and demographic characteristics in hemodialysis patients.

    METHODS

    This cross-sectional descriptive study was conducted on 103 patients undergoing hemodialysis in the Rasht Razi Dialysis Center in 2017. Data were collected using Snyder’s Hope and Demographic Characteristics Inventory. The data were analyzed using descriptive (tables of frequency distribution, mean and standard deviation) and analytical statistics (ANOVA and T-test) on SPSS 16, considering the significant level of p<0.05.

    FINDINGS

    A majority of patients (54.36%) had high hope. Moreover, the mean and standard deviation of hope value was higher in patients with academic education (41.67%±10.0), history of dialysis <1 year (40.11±9.5), sufficient income (45.62±11.3) and history of kidney transplant (40.0±7.9) as well as in patients who were self-employed (40.82±12.2) and married (36.86±8.8). A significant difference was found between the hope value and variables of education level, income status and hypertension (P<0.05).

    CONCLUSION

    According to the results, the patients' hope level is influenced by some demographic characteristics including gender, education level, occupational status, income and history of dialysis. The results of this study can be taken into consideration by the authorities to provide the necessary planning and measures to promote the hope and improve the health of hemodialysis patients.

    Keywords: Chronic Disease, Hope, Hemodialysis, Rasht
  • دکترفردین مهرابیان، مریم دفاعی *، پریسا کسمایی، زهرا عطرکار روشن، مرجان مهدوی روشن
    مقدمه
    با توجه به نقش موثر رفتارهای تغذیه ای در سلامت فرد، خانواده و جامعه و با آگاهی به ارزش جایگاه رابطان بهداشت همچون یکی از مهم ترین حلقه های دستگاه مراقبت بهداشتی در ارایه آموزش به افراد، توجه به افزایش شایستگی های این لایه از اجتماع در راستای پیشرفت سلامت جامعه اهمیت زیادی دارد.
    هدف
    تعیین تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر الگوی پرسید پروسید بر رفتار تغذیه ای رابطان بهداشتی .
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع کارآزمایی شاهد دار تصادفی و بر 153 رابط بهداشتی شهر رشت انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه خودایفای روا و پایا و بر پایه الگوی پرسید پروسید بود و در دو برش زمانی پیش و دو ماه پس از مداخله آموزشی توسط گروه ها پر شد. در این ابزار، عوامل مستعد کننده (آگاهی و نگرش)، قادرکننده، تقویت کننده و رفتار تغذیه ای سنجیده شد. پس از پیش آزمون، 4 نشست آموزشی برای گروه مداخله برگزار شد. داده ها با نرم افزار SPSS18 و آزمون های کولموگروف_اسمیرنف یک و دو نمونه ای، کای دو، تی مستقل و زوجی، من ویتنی یو و ویلکاکسون واکاوی شد .
    نتایج
    آزمون رگرسیون خطی نشان داد که سازه های الگوی پرسید پروسید روی هم رفته فرانمود 40 درصد تغییر رفتار تغذیه ای بود (0001/0>P، 400/0=R2). در بین سازه ها، نگرش (0001/0>P، 396/0=β) بیشترین توان پیشگویی را داشت. میانگین نمره های آگاهی (0001/0>P)، نگرش (0001/0>P)، عوامل قادر کننده (0001/0>P) و رفتار تغذیه ای سالم (0001/0>P) در گروه مداخله بعد از آموزش با گروه کنترل تفاوت معنی دار داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه آموزشی بر اساس الگوی پرسید پروسید و اجزای آن (عوامل مستعد کننده و عوامل قادر کننده) در ارتقای رفتار های تغذیه ای رابطان بهداشتی است.
    کلید واژگان: آموزش بهداشت, (الگوی پرسید پروسید), (رفتارهای تغذیه ای)
    F Mehrabian, M Defaei*, P Kasmaie, Z Atrkar, Roushan, M Mahdvi, Roshan
    Introduction
    Considering the effective role of nutritional behaviors in the health of individuals, the family and society also importance of the health volunteers as a one of the most important circles of community health care system in providing education to individuals; developing of these volunteers’ competence in order to promote public health is critical.
    Objective
    This study aimed to determine the effectiveness of educational intervention based on PRECEDE PROCEED Model on Nutritional Behavior in Health Volunteers.
    Materials and Methods
    This research was a randomized controlled trial conducted on 153 health authorities in Rasht. The research instrument was a self-report, reliable and valid and based on the PRECEDE PROCEED model, completed in two periods before and two months after intervention by the groups. Using this tool, predisposing factors (knowledge and attitude), enabling factors, reinforcing factors and nutritional behavior were measured. After pre-test, 4 educational session classes were performed in intervention group. Data were analyzed by SPSS18 and one-sample and two-sample Kolmogrof-smirnov, Chi-square, T-Test, Paired T-Test, Mann-Whitney U and Wilcoxon.
    Results
    Linear regression test showed that PRECEDE PROCEED Model structures altogether account for 40 percent of healthy dietary behavior changes (R2=0.400, P<0.0001). Among the structures, Attitude (β=0.396, P<0.0001) was the most important predicting factor. The mean scores of Knowledge (P<0.0001), Attitude (P<0.0001), Enabling factors (P<0.0001) and health nutritional behavior (P<0.0001) in the intervention group were significantly different from those of control group after the educational intervention.
    Conclusion
    The study results indicate a positive effect of educational intervention program based on PRECEDE PROCEED Model and components (Predisposing and Enabling factors) on the promotion of health Nutritional Behavior of Health Volunteers.
    Conflict of interest: non declared
    Keywords: Health Education, (Nutritional Behavior), (Precede proceed model)
  • سکینه کشاورز محمدیان، دکترربیع ا... فرمانبر*، دکترزهرا محتشم امیری، دکترزهرا عطرکار روشن
    مقدمه
    کم تحرکی، عامل 6 درصد مرگ ها و چهارمین عامل خطر مرگ و میر در سطح جهان است. زنان نسبت به مردان کم تحرک ترند. رابطین بهداشتی از مهم ترین حلقه های شبکه مراقبت های اولیه بهداشتی در آموزش جامعه شهری هستند. کاربرد الگوی مراحل تغییر به عنوان الگویی یکپارچه در تغییر رفتار، راهنمای خوبی برای مداخله ورزشی است.
    هدف
    تعیین تاثیر "الگوی مراحل تغییر" بر ارتقاء فعالیت فیزیکی رابطین بهداشتی شهر رشت به عنوان افراد پیشرو در فراگیری سبک زندگی سالم .
    مواد و روش ها
    این مطالعه مداخله ای از نوع کارآزمایی شاهد دار تصادفی شده است که بر 176 رابط بهداشتی فعال شهر رشت که به صورت تصادفی چند مرحله ای در دو گروه آزمون و شاهد قرار داده شدند، انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه خودایفای روا و پایا دربرگیرنده اطلاعات دموگرافی ، پرسشنامه سنجش سازه های الگوی مراحل تغییر و پرسشنامه فرامرزی فعالیت فیزیکی، پیش و 3 ماه پس از مداخله در دو گروه گردآوری شد. نتایج با استفاده از آزمون های آماری و در محیط نرم افزاری SPSS-18 بدست آمد.
    نتایج
    پس از مداخله آموزشی، تفاوت آماری معنی دار در حرکت به سمت فعالیت فیزیکی در گروه آزمون مشهود بود (005/0 =P) ، همچنین، تفاوت آماری معنی داری در اختلاف میانگین نمره فعالیت فیزیکی بعد از مداخله در گروه آزمون بدست آمد (03/0 =P).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه، تاثیر مثبت برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی مراحل تغییر بر ارتقای فعالیت فیزیکی رابطین بهداشتی شهر رشت را نشان داد.
    کلید واژگان: آموزش بهداشت, بیماری مزمن, فعالیت حرکتی
    S Keshavarz Mohammadian, R Farmanbar*, Z Mohtasham Amiri, Z Atrkar Roushan
    Introduction
    Physical inactivity as a reason of 6 percent of mortality is identified as the fourth leading risk factor for global mortality. Women are more inactive than men. Health volunteers are one of the most important loops of primary health care networks for educating the urban community. Applying the Stage of Change Model as an integrated pattern in behavior change is a good guide to exercise interventions.
    Objective
    To determine the effect of intervention based on Stage of Change Model on the promotion of physical activity of Health Volunteers in Rasht as pineers in learning healthy lifestyles.
    Materials and Methods
    This randomized controlled trial was conducted on 176 Health Volunteers in Rasht that randomly assigned into experimental and control groups by multistage sampling. Data were collected by a valid and reliable self-administered questionnaire including demographic data, Stages of Change Model constructs, and International Physical Activity Questionnaire (IPAQ-long form) before and 3 months after intervention in two groups. Data were analyzed by Independent T-Test, Paired T-Test, Wilcoxon, Mann-Whitney U, McNemar, Chi-square, one-Sample and two-sample Kolmogrov-Smirnov in SPSS-18 software.
    Results
    After educational intervention, there was a significant difference in the movement toward physical activity in the experimental group (p=0.005). Also, there was a significant difference between the mean score of physical activity after intervention in the experimental group (p=0.03).
    Conclusion
    The results indicate a positive effect of intervention based on Stage of Change Model on the promotion of physical activity of Health Volunteers. Conflict of interest: non declared
    Keywords: Health Education, Non-Communicable Disease, Physical Activity
  • نسرین توسلی، آذر درویش پور*، رویا منصورقناعی، زهرا عطرکار روشن
    سابقه و هدف
    در بیماری های مزمن، ایمان مذهبی بیمار به مخاطره می افتد و بحران معنوی در فرد پدیدار می شود. هدف از این مطالعه تعیین سلامت معنوی و ارتباط آن با مشخصات جمعیت شناختی بیماران تحت همودیالیز در زمستان سال 1396 بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی روی 103 بیمار مراجعه کننده به مرکز همودیالیز رازی رشت به صورت نمونه تصادفی ساده انجام شد. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های خصوصیات دموگرافیک و سلامت معنوی انجام شد. روان سنجی این پرسشنامه در مطالعات داخلی کشور به تایید رسیده است. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی (Mann-Whitney و Kruskal-Wallis) و بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 16 با در نظر گرفتن سطح معنی داری (0/05>P)، مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین نمره کلی سلامت معنوی در بیماران برابر با 227/92 و با انحراف معیار 19/01 بود که نشانگر بالا بودن سلامت معنوی در بیماران تحت همودیالیز می باشد. سلامت معنوی در بیماران بالای 60 سال، دارای تحصیلات سطح دانشگاهی، کشاورزان، بیماران دارای سابقه پیوند و سابقه دیالیز کمتر از یک سال، درآمد بالای دو میلیون تومان، عدم وجود بیماری زمینه ای بالابود. بین سلامت معنوی باسابقه دیالیز و میزان درآمد تفاوت معنی دار وجود داشت (0/05>P).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه سطح سلامت معنوی بیماران تحت تاثیر برخی ویژگی های جمعیت شناختی بود. آگاهی از نتایج این پژوهش می تواند مورد توجه مسئولین قرار گیرد تا با برنامه ریزی لازم و فراهم آوردن تمهیدات موردنیاز، زمینه را جهت ارتقاء سلامت معنوی بیماران فراهم نمایند.
    کلید واژگان: همودیالیز, سلامت معنوی, بیماری مزمن
    Nasrin Tavassoli, Azar Darvishpour*, Roya Mansour, Ghanaei, Zahra Atrkarroushan
    BACKGROUND AND OBJECTIVE
    In chronic diseases, the religious belief of the patient is at risk and the spiritual crisis arises in the person. The aim of this study was to determine the spiritual health and its relationship with demographic characteristics of hemodialysis patients in 2018.
    METHODS
    This cross-sectional study was conducted on 103 hemodialysis patients referred to the Razi Hemodialysis Center in Rasht and selected through a simplified random sampling. Data were collected using demographic characteristics and spiritual health questionnaires. The psychometrics of this questionnaire has been confirmed in the national studies. The data were analyzed through descriptive and analytical statistics (Mann-Whitney and Kruskal-Wallis) using SPSS 16, considering the significant level of P <0.05.
    FINDINGS
    The findings showed that the total mean score of spiritual health was 227.92 and its standard deviation was 19.01, indicating the high spiritual health among hemodialysis patients. The spiritual health was high among patients older than 60 years with college-level education, farmers, patients with a history of transplantation and a history of dialysis less than one year, income above 2.000.000 Tomans and without underlying disease. There was a significant difference between spiritual health with history of dialysis and income level (P <0.05).
    CONCLUSION
    In this study, the spiritual health level of patients was influenced by some demographic characteristics. Knowledge of the results of the current study can be considered by the managers to provide context for improving the spiritual health of patients through planning and providing the necessary arrangements.
    Keywords: Hemodialysis, Spiritual Health, Chronic Disease.
  • بهاره فضلی جلیسه، مینو میترا چهرزاد*، زهرا عطرکار روشن
    مقدمه
    احساس تنهایی یکی از پیامدهای منفی کودکان نسبت به بستری شدن در بیمارستان می باشد. در این راستا استفاده از روش های غیر دارویی جهت کاهش احساس تنهایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر قصه گویی بر احساس تنهایی کودکان بستری انجام شد
    روش
    کارآزمایی بالینی حاضر بر روی 56 کودک 12-8 ساله بستری در بیمارستان کودکان هفده شهریور رشت در سال 1396 انجام شد. نمونه ها با روش نمونه گیری تدریجی انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله برنامه قصه گویی در 6 روز متوالی توسط پژوهشگر انجام شد و گروه کنترل نیز اقدامات متداول بخش را دریافت کردند. سنجش احساس تنهایی در روز اول بستری (قبل از قصه گویی) و روزششم بستری (بعد از اتمام قصه گویی) در دو گروه انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه احساس تنهایی آشر (Asher Loneliness questionnaire) بود.
    یافته ها
    یافته ها تفاوت معنی دار آماری را بین میانگین احساس تنهایی گروه مداخله (0001/ 0= P) و کنترل (0/02 = P) قبل و بعد از مداخله نشان داد. همچنین یافته ها تفاوت معنی دار آماری را بین میانگین احساس تنهایی کودکان گروه مداخله (7/9) 22/86و کنترل (10/5) 31/57پس از مداخله براساس آزمون تی مستقل نشان داد (0/001 = P).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه اثربخشی قصه گویی بر کاهش احساس تنهایی کودکان بستری را نشان می دهد. با توجه به اینکه این روش، روشی غیردارویی، راحت و آسان است می توان برای کاهش احساسات منفی کودکان، به ویژه احساس تنهایی استفاده کرد. این پژوهش می تواند قصه گویی را به عنوان شیوه ای جذاب برای کودکان به پرستاران و بیمارستان ها معرفی نماید.
    کلید واژگان: قصه گویی, احساس تنهایی, کودکان بستری
    Bahareh Fazli jeliseh, Minoo Mitra chehrzad*, Zahra Atrkar roushan
    Introduction
    Loneliness is one of the negative outcome of children to hospitalization. In this regard, the use of non-pharmacological techniques to relieve loneliness is of paramount importance. The present research was conducted aiming to determine the effect of storytelling on loneliness hospitalized children.
    Method
    This clinical trial was conducted on fifty six 8 to 12-year-old children Hospitalized in 17Shahrivar Hospital in Rasht, Iran in 2017. The subjects were chosen by sequential sampling method and divided into two groups of 28 to experimental and control group. In the intervention group, the storytelling program was conducted. The control group received the routine measures in the ward. Loneliness was measured in the two groups on the first and sixth day of hospitalization Data were collected by demographic characteristics questionnaire, as well as with Asher loneliness questionnaire.
    Results
    results showed a significant difference between children's loneliness the two groups before and after the intervention (P = 0.0001) and Control group (P = 0.02).Results showed that the mean score of children's loneliness was 22.86 ± 7.9 in the experimental group and 31.57 ± 10.5 in the control group. Independent t-test showed a significant difference between the two groups (P = 0.001).
    Conclusion
    The finding of this study show the effectiveness of storytelling on relieve loneliness of hospitalized children. This method is non-pharmacological, easy and simple; it can be used for deceasing the rate of negative feeling, especially loneliness. This study introduced storytelling as an interesting technique for attracting children to nurses and hospitals.
    Keywords: storytelling, Loneliness, Hospitalized children
  • پدرام پورمحمودیان*، علی اصغر نورسته، حسن دانشمندی، زهرا عطرکار روشن
    اهداف
    اختلال تعادل یکی از اصلی ترین مشکلات سالمندان است که می تواند عملکرد روزانه را تحت تاثیر قرار دهد. درمان اختلالات تعادل هدف اصلی متخصصان این زمینه است. بنابراین، هدف این تحقیق مشخص کردن معتبرترین آزمون های عملکردی ارزیابی تعادل سالمندان برای امور بالینی است.
    مواد و روش ها
    جست وجوی الکترونیکی منابع اطلاعاتی PubMed، EMBASE، CINAHL، Magiran، IranMedex و IranDoc با استفاده از ترکیب کلیدواژه های «اندازه گیری، ارزیابی، اندازه گیری نتایج یا آزمون اندازه گیری»؛ «تعادل، موازنه، کنترل پاسچر، نشستن یا ایستادن»؛ «سالمند یا بازنشسته» و «سقوط، خطر سقوط، پیش بینی سقوط یا اختلالات تعادل»، و جست وجوی دستی و استفاده از منابع مقالات انجام شد. ضوابط ورود شامل هدف بیان شده ارزیابی تعادل، ارزیابی حداقل یک ویژگی روایی و پایایی، داشتن برنامه و ضوابط ساخت آزمون استاندارد بود که به انگلیسی یا فارسی منتظر شده بودند.
    یافته ها
    برای این پژوهش 41 آزمون تعادلی انتخاب شد. از بین آن ها آزمون های مقیاس تعادل برگ، زمان بلند شدن و رفتن، مقیاس تعادل پیشرفته فولرتون، آزمون غربالگری تعادل، آزمون رسیدن عملکردی، آزمون بالینی تعامل حسی در تعادل، ارزیابی اجرای جهت دار تحرک و ارزیابی راه رفتن عملکردی انتخاب شدند که ویژگی های مورد نظر این تحقیق را داشتند.
    نتیجه گیری
    آزمون های انتخاب شده در این تحقیق مناسب ترین موارد برای استفاده در امور بالینی و پیشگیری از سقوط هستند.
    کلید واژگان: ارزیابی عملکردی تعادل, پیش بینی سقوط, پیشگیری از سقوط, سالمند, روایی, پایایی
    Pedram Pourmahmoudian *, Ali Asghar Noraste, Hasan Daneshmandi, Zahra Atrkar Roshan
    Objectives
    Balance impairment is one of the major issues in the elderly that can influence the activities of daily living; thus, treatment of balance impairments is the leading scope of the specialists in this field. The present study identified the valid functional balance assessment scales for clinical purpose.
    Methods & Materials: Electronic searches of PubMed, Embase, CINAHL, Magiran, Iran Medex, and Iran Doc databases were conducted using keyword combinations of “assessment or evaluation or result assessment or instrument assessment” and “balance or equilibrium or posture control or sitting or standing” and “older adults or resident” and “fall or fall risk or fall prediction or balance impairment”; also manual searches and gray literature were assessed. Inclusion criteria were as follows: stated objective to assess balance, evaluation of validity and reliability properties, standard protocol and evaluation criteria and published in English or Persian.
    Results
    A total of 41 balance tests was selected. Among these, BBS, short BBS, TUG, FAB, BST, functional reach test, CTSIB, POMA, and FGA that showed the favored features of this study were selected.
    Conclusion
    Selected tests in this study consisted of the items for use in clinical issues and fall prediction.
    Keywords: Functional balance assessment, Fall prediction, Fall prevention, Elderly, Validity, Reliability
  • عاطفه قنبری، خانم آیدا محمد ابراهیم زاده *، خانم عزت پاریاد، زهرا عطرکارروشن، آقای محمدکاظم محمدی
    زمینه
    تهویه مکانیکی یکی از عمومی ترین اشکال درمان پزشکی برای بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه است
    اهداف
    هدف از پژوهش حاضر تعیین عوامل مرتبط بر طول مدت جداسازی از دستگاه تهویه مکانیکی در بخش های مراقبت ویژه بود.
    روش ها
    دراین مطالعه مقطعی- تحلیلی ، 65 بیمار بخش مراقبت ویژه که به تهویه مکانیکی بیش از 72 ساعت نیاز داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیماران با ابزار جداسازی برن در 3 شیفت کاری مورد بررسی قرار گرفتند . فاکتورهای دخیل مورد بررسی در جداسازی بیمار شامل سن، جنسیت، علت وصل به دستگاه تهویه مکانیکی و سطح بیداری بر اساس مقیاس آرام سازی رامسی ،مدت زمان تهویه مکانیکی قبل از شروع جداسازی بودند. یافته ها با روش های آماری توصیفی و تی مستقل با spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین طول مدت تهویه مکانیکی بر اساس روش جداسازی با ابزار جداسازی برن 33/46±111/75 ساعت بوده است . همچنین نتایج نشان داد که متغیر هایی مانند جنس (03P=0/) و سطح بیداری با توجه به مقیاس آرام سازی رامسی (0001P=0/) بر طول مدت تهویه مکانیکی تاثیر معنی داری داشته در حالی که متغیر سن (2P=0/) و علت وصل به دستگاه تهویه مکانیکی (319P=0/) تاثیر ی بر طول مدت تهویه مکانیکی نداشتند.
    نتیجه گیری
    برای بررسی آمادگی بیمار در خصوص جداسازی از دستگاه تهویه مکانیکی باید به عوامل متعددی مانند جنسیت و سطح بیداری توجه داشت و در ابزار های انداره گیری این دو متغیر را در نظر گرفت.
    کلید واژگان: جداسازی از تهویه مکانیکی, بخش مراقبت ویژه, تهویه مکانیکی, ابزار برن
    Atefeh Ghanbari Dr, Aida Mohammad Ebrahimzadeh *, Ezzat Paryad, Zahra Atrkarroshan, Mohammadkazem Mohammadi
    Aims: The aim of this study was to examining the Factors affecting the duration of weaning from mechanical ventilation based on nurses guide in the intensive care units.
    Methods
    In this sectional -analytic study and single group , 65 intensive care unit patients who required mechanical ventilation for more than 72 hours were selected by convenience sampling. Patients with Burns Wean Assessment Program tools with the nurses guidance in three shifts were investigated. Patient's age, sex, the cause of the connect to mechanical ventilation, The level of awakening based on the Ramsay sedation scale,and duration of mechanical ventilation were recorded. The SPSS22 was used for conducting statistical tests such as the Descriptive statistics and Indipendent T- tests.
    Results
    The mean duration of mechanical ventilation based on Burns Wean Assessment Program (the nurses guidance) was 111/75±33/46. The test results showed that confounding factors of Sex (p=0/03) and Ramsay sedation scale scor (p=0/0001) had significant effect on the duration of mechanical ventilation but Age (p=0/2) and the cause of the connect to mechanical ventilation (p=0/319) No significant effect on the duration of mechanical ventilation.
    Conclusion
    To weaning from mechanical ventilation , more attention should be paid to reducing the time of mechanical ventilation and the impact of confounding factors.
    Keywords: mechanical ventilator weaning_Intensive care_Mechanical Ventilation_burn s scale
  • محمدرضا یگانه، سمیه غلامی، رسول تبری، زهرا عطرکار روشن، سیامک ریماز، ملوک پورعلیزاده *
    زمینه و هدف
    آرامش بخشی به دنبال جراحی پیوند شریان کرونر از عوارض ناخواسته جراحی جلوگیری می کند. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر آرامش بخشی کنترل شده مبتنی بر ابزار ریچموند بر مدت تهویه مکانیکی و تغییرات فشارخون بیماران متعاقب جراحی پیوند شریان کرونر قلبی است.
    روش بررسی
    در این کارآزمایی بالینی یک سوکور ((IRCT2017050517693N2 در طی دو ماه خرداد و تیر سال 1396 با نمونه گیری در دسترس 80 بیمار تحت جراحی شریان کرونر قلبی بستری در بخش مراقبت ویژه مرکز آموزشی درمانی قلب حشمت شهر رشت انتخاب، و به صورت تصادفی در 2 گروه (هر گروه 40 بیمار) تخصیص داده شدند. دوز دریافتی داروی آرام بخش در گروه آزمون براساس نمره بی قراری ابزار ریچموند و در گروه شاهد به روش معمول (تغییرات همودینامیک) تعیین شد. میزان درد به عنوان متغیر مخدوشگر با ابزار CPOT بررسی شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های کای اسکوئر، یومن ویتنی، تی مستقل و آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سنی نمونه ها 53/7±89/59 و 7/66% مرد بودند. تفاوت معناداری در مدت زمان نیاز به تهویه مکانیکی (04/0>p)، روند تغییرات فشارخون بیماران (05/0>p)، مدت نیاز به داروی وازوپرسور (05/0>p) تا زمان خروج لوله تراشه، و زمان نیاز به تجویز اولین داروهای آرام بخش (001/0p<) در دو گروه مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    استفاده از ابزار ریچموند می تواند موجب کاهش مدت وابستگی بیمار به دستگاه ونتیلاتور و تغییرات فشارخون شریانی شود. همچنین با به کارگیری این ابزار می توان از تجویز غیرضروری و زودهنگام داروی آرام بخش و وازوپرسور در بیماران جلوگیری نمود.
    کلید واژگان: آرام بخش, ابزار ریچموند, جراحی پیوند شریان قلبی, فشارخون, بی قراری
    Mohammad Reza Yeganeh, Somayeh Gholami, Rasoul Tabari, Zahra Atrkar Roshan, Siamak Rimaz, Moluk Pouralizadeh *
    Background and Aim
    Sedation after coronary artery bypass graft surgery can prevent the side effects of the treatment. The purpose of this study was to determine the effect of controlled sedation based on the Richmond scale on the duration of mechanical ventilation and the changes of blood pressure in patients following coronary artery bypass graft surgery.
    Methods & Materials: In a single blind randomized clinical trial (IRCT2017050517693N2) from June to August 2017, a convenience sample of 80 patients after coronary artery bypass graft surgery, hospitalized in the intensive care unit of Heshamat Center, Rasht, were selected and randomly allocated into two groups (each group=40). Sedative drug dose was determined using the Richmond agitation sedation scale in the intervention group and determined routinely (based on hemodynamic changes) in the control group. Pain as a confounding variable was evaluated using CPOT tool. Data were analyzed by descriptive statistics and Chi-square, Mann-Whitney, independent t-test and repeated measures ANOVA using the SPSS software version 22.
    Results
    The mean age of samples was 59.89±7.53 and 66.7% of them were male. There was a significant difference between two groups in the duration of mechanical ventilation (P
    Conclusion
    Utilizing the Richmond tool can reduce the patient’s dependence on ventilator and changes in arterial pressure. Also, using this tool can prevent unnecessary and early administration of sedative and vasopressor drugs in patients.
    Keywords: sedative, coronary artery bypass surgery, blood pressure, agitation
  • شیده مرزبان، سودابه حدادی*، زهرا اسدزاده، زهرا عطرکارروشن، علی فقیه، آرمان پرویزی
    زمینه و هدف
    خونریزی در حین عمل جراحی آندوسکوپیک سینوس عارضه اجتناب ناپذیر و یک نگرانی عمده هم برای متخصص بیهوشی و هم متخصص گوش و حلق و بینی می باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط بین دوزهای تجویز شده ترانس آمیک اسید و تاثیر آن بر میزان خونریزی جراحی آندوسکوپی سینوس و طول مدت جراحی در بیماران مبتلا به رینوسینوزیت مزمن بود. 60 تا16 بیمارکاندید عمل جراحی آندوسکوپی سینوس 100
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارآزمائی بالینی تصادفی دو سو کور، روی ،)5 mg/kg (انفوزیونترانس آمیک اسید L بیمار، گروه 50 )داشتند انجام شد. ASA I-II( سال، که کلاس وضیعت فیزیکی یک و دو ) بعد از انتوباسیون تراشه دریافت نمودند. پروتکل بیهوشی برای هر دو گروه 10 mg/kg (انفوزیونترانس آمیک اسید H بیمار، گروه 50 ،90 ،60 ،30 ،15) در فواصل HRمطالعه یکسان بود. میزان خونریزی حین جراحی، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، و ضربان قلب ( دقیقه، میزان رضایتمندی جراح، مدت زمان جراحی و میزان خونریزی و عوارض ناشی از تجویز دارو جمع آوری شد. تمامی 150 و 120 و آنالیز گردید. SPSS 19 اطلاعات در پرسشنامه جمع اوری شده، وارد نرم افزار گروه از نظرخصوصیات دموگرافیک همگن بودند. مدت زمان عمل جراحی تفاوت معناداری بین 2
    یافته ها
    آنالیز اماری نشان داد که به صورت MABL) اما میزان میانگین خونریزی حین عمل بر حسب میلی لیتر و بر اساس درصد p value=0/83دو گروه نداشت ( بود که این امر باعث بهبود کیفیت فیلد جراحی به صورت معنادار ی شد. L کمتر از بیماران گروه Hمعناداری در گروه کاهش میزان خونریزی حین عمل و بهبود کیفیت 10 mg/kg
    نتیجه گیری
    در این مطالعه با افزایش دوز ترانکسامیک اسید به میزان فیلدجراحی اندوسکوپی سینوس بدون بروز عوارض دیده شد.
    کلید واژگان: اندوسکوپی سینوس, ترانکسامیک اسید, خونریزی
    Shideh Marzban, Soudabeh Haddadi *, Zahra Asad Zadeh, Zahra Atrkar Roshan, Ali Faghih, Arman Parvizi
    Aim and
    Background
    Intra operative bleeding is an inevitable complication of endoscopic sinus surgery (ESS), besides it is worring for both anesthesiologist and otolaryngologist. The aim of this study was the survey of relationship between tranexamic acid (TA) dose and the amount of bleeding and duration of surgery in patients with chronic rhinosinusitis.
    Methods and Materials: This randomized double-blinded clinical trial was performed on 100 patients with class I and II ASA )American Society of Anesthesiologists( who were scheduled for endoscopic sinus surgery under general anesthesia.50 patients )groupL( received 5 mg/kg of TA, and another 50 patients )groupH( received 10 mg/ kg of TA after tracheal intubation. Anesthesia plan was the same in both groups.Intra operative bleeding, systolic and diastolic blood pressure(BP), and heart rate (HR) at 15th, 30th, 60th, 120th, 150th minutes, surgeon satisfaction rate, duration of surgery, and complications were documented. Data was analyzed by SPSS-19 software.
    Findings: Statatistical analysis showed that there was no significant difference considering demographic data between the groups.Surgical time was not significantly different between the groups (p=0.83), but the mean blood loss amount based on mililiter and the percent of maximal allowable blood loss (MABL) were less in group H.And the surgical field was better in group H.
    Conclusions
    In this study it was shown that administration of 10 mg/kg TA intravenously has been effective to achieve less blood loss, and to improve the quality of surgical field during endoscopic sinus surgery without any significant side effects.
    Keywords: endoscopic sinus surgery, tranexamic acid, blood loss
  • فردین مهرابیان، پریسا کسمایی، زهرا عطرکار روشن، مرجان مهدوی روشن، مریم دفاعی
    مقدمه و هدف
    سلامتی و رفتار با یکدیگر مرتبط هستند و بسیاری از بیماری ها در رفتارها و عادات نادرست افراد ریشه دارند. لذا پیشگویی یا تعیین رفتار برای جستجوی اقدامات موثر در جهت کاهش ابتلا به بیماری ها و ارتقای سلامتی مفید است. این پژوهش با هدف تعیین عوامل موثر بر رفتار تغذیه ای رابطان بهداشتی، بر اساس مدل پرسید - پروسید انجام شد.
    روش کار
    پژوهش از دسته مطالعات توصیفی، تحلیلی و مقطعی بود. جامعه و محیط پژوهش 153 نفر از رابطان بهداشتی فعال در مراکز بهداشتی درمانی و پایگاه های بهداشتی شهر رشت در سال 1394 بودند که به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودایفای روا و پایا و بر اساس مدل پرسید -پروسید بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS-18 و شاخصهای آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سنی رابطان 11/9 ± 03/43 سال بود. همه سازه های مدل پرسید پروسید شامل: آگاهی (0001/0p<، 296/0=β) و نگرش (0001/0p<، 396/0=β)، عوامل تقویت کننده (02/0p<، 155/0=β) و قادر کننده (03/0p<، 144/0=β)، پیشگویی کننده رفتار تغذیه ای بودند. بر اساس آزمون رگرسیون خطی، سازه های الگوی پرسید- پروسید در مجموع توانستند توضیح دهنده 40 درصد تغییرات رفتار تغذیه ای سالم باشند (0001/0>p، 400/0=R2). بین تمامی سازه های مدل پرسید با رفتار تغذیه ای، همبستگی مستقیم و معنی داری مشاهده شد (05/0>p).
    نتیجه گیری
    نگرش، آگاهی و عوامل تقویت کننده و قادر کننده به ترتیب، مهمترین عوامل موثر بر رفتار تغذیه ای بودند. وضعیت نگرش و عوامل تقویت کننده، مطلوب و سایر سازه ها در سطح متوسط بودند. با توجه به همبستگی مستقیم بین سازه های مدل پرسید و رفتار تغذیه ای رابطان بهداشتی، پیشنهاد می شود مداخلات آموزشی مقتضی بر اساس مدل پرسید- پروسید به منظور ارتقای رفتارهای تغذیه ای صورت گیرد.
    کلید واژگان: مدل پرسید, پروسید, رابطان بهداشتی, رفتار تغذیه ای
    F. Mehrabian, P. Kasmaie, Z. Atrkar-Roushan, M. Mahdvi-Roshan, M. Defaei
    Background and Aim
    Health and behavior are related to each other and many diseases are originated from individual's unhealthy behavior and habits. Therefore prediction or determination of the behavior is useful to explore effective measures to promote health and reduce risk of the diseases. This study was aimed to determine the effective factors on healthy nutritional behavior of health volunteers based on precede proceed model.
    Methods
    This research was a descriptive, analytical and cross-sectional study. Research population was all the 153 active health volunteers in Rasht urban health centers and health posts in 2015. Data collection tool was a self-report, reliable and valid questionnaire. Data were analyzed with descriptive and analytical statistics using SPSS18.
    Results
    The mean age of the health volunteers was 43.03±9.11. All Precede Proceed model structures including: knowledge (β=0.296, p
    Conclusion
    Attitude, knowledge, reinforcing, and enabling factors were respectively the most effective factors on nutritional behavior. Attitude and enabling factors status were desirable and other constructs were in moderate level. Considering positive correlations between Precede model constructs and nutritional behavior of health volunteers; appropriate educational intervention based on Precede Proceed Model is recommended to promote nutritional behaviors.
    Keywords: Precede Proceed Model, Health Volunteers, Nutritional Behavior
  • پگاه پناهی، علی مجتهدی *، محمد علی خان میرزایی، محمد شناگری، زهرا عطرکار روشن
    زمینه و هدف
    باکتری سالمونلا در پزشکی حائز اهمیت می باشد. اغلب عفونت های مرتبط با این باکتری ها خود محدود شونده می باشند. آنتی بیوتیک ها برای بیماران در معرض خطر مانند کودکان، افراد مسن و بیماران دارای ضعف ایمنی تجویز می شود. مصرف بیش از حد آنتی بیوتیک ها منجر به افزایش باکتری های دارای مقاومت چند دارویی شده است که تهدید کننده حیات می باشند. فاژ تراپی یکی از راه های جایگزین در جهت کاهش آنتی بیوتیک است.
    روش بررسی
    از فاضلاب رشت دوبار در ماه نمونه گیری شد. سوسپانسیون باکتری های شماره 1، 6، 46، 48 و 51 کلکسیون SARA A و دبل LB براث (Double LB) با فاضلاب فیلتر شده مخلوط شدند. پس از سانتریفیوژ و فیلتراسیون، رقت های سریالی تهیه و باکتریوفاژ جداسازی شد. ویژگی های مورفولوژیکی آنها توسط میکروسکوپ الکترونی TEM تعیین گردید. در نهایت دامنه میزبانی علیه 19 سویه انسانی کلکسیون انجام شد تا طیف اثر باکتریوفاژها تعیین شود.
    یافته ها
    تشکیل پلاک شفاف روی محیط LB آگار دو لایه نشان دهنده لیز سویه های تست شده توسط باکتریوفاژهای جداسازی شده بود. نتایج دامنه میزبانی نشان داد که بعضی از این فاژها قادر به لیز تعدادی از سایر باکتری های کلکسیونSARA A بودند. عکس برداری توسطTEM نشان داد که فاژهای ایزوله شده علیه کلکسیون SARA A، متعلق به خانواده Siphoviridae وPodoviridae بودند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه اولین گزارش جداسازی باکتریوفاژ علیه سویه های رفرنس سالمونلا در ایران است. سویه شماره 51 (سالمونلا پاراتایفی B) توسط باکتریوفاژ سالمونلا تایفی موریوم لیز شد که بدین معنا می باشد که ممکن است سالمونلا تایفی که یک پاتوژن حائز اهمیت انسانی است را بتواند لیز کند.
    کلید واژگان: TEM, سویه استاندارد سالمونلا, باکتریوفاژ, مورفولوژی
    Pegah Panahi, Dr Ali Mojtahedi *, Dr Mohammad Ali Khan Mirzaei, Dr Mohammad Shenagari, Dr Zahra Atrkar Roushan
    Background And Aim
    Salmonella spp. is important in medicine. Most related infections are self-limited. Antibiotics are used for high risk patients such as children, old individuals and immune-compromised patients. Overuse of antibiotics has led to increased emergence of multi-drug resistant bacteria which are life-threatening. Phage therapy is an alternative method to reduce antibiotic use.
    Materials And Methods
    Waste water samples were collected from sewage system of Rasht City twice a month. Prepared suspensions of Salmonella reference collection A (SARA) number 1, 6 (S. typhimurium) and 46, 48, 51 (S. paratyphi B) and double LB broth were mixed with filtrated waste water. After centrifugation and filtration, serial dilutions were prepared and phages were isolated. Morphologic characteristics were determined using TEM (Transmission electron microscopy). Finally, to assess the spectrum effect of the bacteriophages, we determined host range against 19 SARA strains.
    Results
    Clear plaque formation on double layer LB agar indicated lysis of the test strains by isolated phages. The results of host range showed that some of the phages were able to lyse a number of other bacteria of SARA collection. Imaging with TEM indicated that the isolated phages against SARA collection belonged to Siphoviridae and Podoviridae families.
    Conclusion
    This is the first report of phage isolation against Salmonella reference collection in Iran. SARA no. 51 (S. paratyphi B) was lysed by S. typhimurium phage. It means that the isolated phage may lyse S. typhi, which is an important human pathogen.
    Keywords: Salmonella reference collection, Bacteriophage, TEM, Morphology
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال