سعید هادی
-
فرایند کنسرو کردن اثرات نامطلوب بر ویژگی های ارگانولپتیک و تغذیه ای مواد غذایی دارد بنابراین، برای نخستین بار و در طرحی جامع، ابتدا ایمنی میکروبی گوشت قرمز کنسرو شده در اوزان مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت و در ادامه سایر ویژگی های کیفی این محصولات ازجمله ویژگی های بافتی (با استفاده از آزمون فشاری و نفوذ)، حسی و تغذیه ای (تعیین ویتامین های ریبوفلاوین، نیاسین، B6، اسید پانتوتنیک و B12 و همچنین عناصر روی، سلنیوم، فسفر) بررسی شد. بررسی ویژگی های میکروبی نمونه ها نشان داد که نمونه های موردبررسی فاقد هرگونه آلودگی میکروبی بودند. با افزایش وزن کنسرو گوشت قرمز، مقادیر ویتامین های B5 و B2 به طور معنی داری کاهش یافت. از سوی دیگر، مقدار عناصر مغذی فسفر، آهن و سلنیوم در نمونه های کنسرو مورد بررسی تفاوت آماری معنی داری را نشان نداد (p˂0.05) و مقدار عنصر روی با افزایش وزن کنسرو افزایش یافت. ازنقطه نظر بافتی، نتایج آزمون های برش و نفوذ نشان داد که سختی نمونه ها با افزایش وزن کنسرو کاهش یافت که با نتایج به دست آمده از آزمون حسی در تطابق بود. همچنین مشاهده گردید که با افزایش وزن نمونه های کنسرو امتیاز حسی رنگ، بافت و پذیرش کلی کاهش یافت.
کلید واژگان: کنسرو حجیم, گوشت قرمز, کنسرو کردن, ویژگی های بافتی, ویژگی های میکروبی, ارزیابی حسیThe canning process has undesirable effects on the organoleptic and nutritional characteristics of food. Therefore, in this study, for the first time and in a comprehensive plan, the microbial safety of canned meat in different weights was evaluated and then the qualitative characteristics of these products including textural characteristics (using compression and penetration tests), sensory and nutritional characteristics (determination of vitamins riboflavin, niacin, B6, pantothenic acid and B12, as well as elements of zinc, selenium, phosphorus) were investigated. Examining the microbial characteristics of the samples showed that the samples did not contain any microbial contamination. As the weight of canned meat increased, the amounts of vitamins B5 and B2 decreased significantly. On the other hand, the amount of phosphorus, iron and selenium nutrients in the studied canned food samples did not show a statistically significant difference (p˂0.05) and the amount of zinc element increased with the increase in canned food weight. From the textural point of view, the results of the cutting and penetration tests showed that the hardness of the samples decreased with the increase in the canned weight, which was in agreement with the results obtained from the sensory test. It was also observed that with the increase in the weight of canned samples, the sensory score of color, texture and overall acceptance decreased.
Keywords: Canned Bulk, Red Meat, Canning, Textural Characteristics, Microbial Characteristics, Sensory Evaluation -
زمینه و هدف
بیماری های قلبی عروقی (CVD) با شیوع قابل توجهی در کشورهای در حال توسعه و خاورمیانه، علت اصلی مرگ و میر در سطح جهان است. الگوهای غذایی نقش مهمی در پیشگیری و مدیریت CVD دارند. این مطالعه مروری بر رژیم غذایی MIND و تاثیر آن بر سلامت قلب و عروق تمرکز دارد.
روش هایک بررسی جامع از مطالعات منتشر شده بین سال های 2021 و 2023 با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Google Scholar و Scopus انجام شد. عبارات کلیدی شامل «بیماری قلبی»، «CVD»، «رژیم غذایی MIND» و « Mediterranean-DASH diet for Neurodegenerative Delay» بود. مطالعات مربوط به تاثیر رژیم غذایی MIND بر CVD، شامل مطالعات کوهورت،مقطعی و مورد شاهدی وارد شدند.
یافته هارژیم غذایی MIND، غنی از غذاهای گیاهی، چربی های غیراشباع از روغن زیتون، و گوشت قرمز و لبنیات کم، رابطه معکوس معنی داری با عوامل خطر CVD نشان می دهد. اجزای خاصی مانند غلات کامل، حبوبات، انواع تمشک ها و آجیل با کاهش وزن بدن، کاهش سطح CRP و بهبود مارکرهای قلبی عروقی مرتبط بودند. نتایج متضاد در برخی از مطالعات پیچیدگی تاثیرات رژیم غذایی بر سلامت قلب را برجسته می کند.
نتیجه گیریرژیم غذایی MIND یک استراتژی غذایی مناسب برای کاهش خطرات قلبی عروقی، با پیامدهایی برای عملکرد بالینی و سیاست سلامت عمومی ارائه می کند. با این حال، تحقیقات آینده، به ویژه کارآزمایی های تصادفی سازی شده و کنترل شده، باید علیت را ایجاد کنند و اثربخشی رژیم غذایی را در بین جمعیت های مختلف بیشتر بررسی کنند.
کلید واژگان: بیماری قلبی عروقی, رژیم غذایی MIND, رژیم غذایی Mediterranean-DASH, رژیم غذایی, سلامت قلب و عروقBackgroundCardiovascular diseases (CVD) are the leading cause of mortality globally, with a significant prevalence in developing countries and the Middle East. Dietary patterns play a crucial role in the prevention and management of CVD. This narrative review focuses on the Mediterranean-DASH Intervention for Neurodegenerative Delay (MIND) diet and its impact on cardiovascular health.
MethodsA comprehensive review of literature published between 2021 and 2023 was conducted using PubMed, Google Scholar, and Scopus databases. Key terms included "heart disease," "CVD," "MIND diet," and "Mediterranean-DASH diet for Neurodegenerative Delay." Studies addressing the effect of the MIND diet on CVD, comprising cohort, cross-sectional, and case-control studies, were included.
ResultsThe MIND diet, rich in plant-based foods, unsaturated fats from olive oil, and low in red meat and dairy, shows a significant inverse relationship with CVD risk factors. Specific components like whole grains, legumes, berries, and nuts were associated with reduced body weight, lower CRP levels, and improved cardiovascular markers. Contrasting results in some studies highlight the complexity of dietary influences on heart health.
ConclusionThe MIND diet presents a viable dietary strategy for reducing cardiovascular risks, with implications for clinical practice and public health policy. However, future research, particularly randomized controlled trials, must establish causality and further explore the diet's efficacy across diverse populations.
Keywords: Cardiovascular disease, MIND diet, Mediterranean-DASH diet, nutrition, heart health -
مقدمه
بیماری کبد چرب غیرالکلی (Non-alcoholic Fatty Liver Disease (NAFLD))، وضعیتی است که در آن تری گلیسیرید در سلول های کبدی بدون سابقه مصرف الکل تجمع پیدا می کند. شواهد نشان داده اند که درمان کمکی از جمله استفاده از ترکیبات آنتی اکسیدانی می تواند در بهبود کبد چرب غیر الکلی موثر باشد. رزوراترول یک ترکیب آنتی اکسیدانی می باشد که سودمند بودن آن در برخی بیماری ها نشان داده شده است. از این رو هدف از این مطالعه مروری، بررسی تاثیر مکمل رزوراترول در کنترل بیماری کبد چرب غیر الکلی می باشد.
روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه مروری سیستماتیک بر کارآزمایی های بالینی انجام شده است که به بررسی نتایج پژوهش های انجام شده در زمینه ارتباط مکمل رزوراترول و بیماری کبد چرب غیر الکلی پرداخته است. مطالعات انجام شده مرتبط با اثر دریافت مکمل رزوراترول بر کبد چرب غیر الکلی از پایگاه های علمیScience direct ،Pub med ، Google scholar،Scopus ، Web of Scienceبین سال های 2008 تا 2012 با استفاده از کلیدواژه های بیماری کبد چرب غیرالکلی، کبد چرب، استیاتوهپاتیت غیرالکلی و رزوراترول مورد برررسی قرار گرفتند.
یافته هابررسی مطالعات مختلف نشان داد که رزوراترول طی مکانسیم های مختلفی از جمله کاهش کلسترول و تری گلیسرید تام پلاسما، کاهش استرس اکسیداتیو در محیط کشت سلول های کبدی، کاهش محتوای تری گلیسرید کبد و نهایتا کاهش درجه استیاتوز اثرات مثبتی بر بهبود علایم کبد چرب غیر الکلی دارد. با این وجود تعدادی از مطالعات هم نتایج متفاوتی داشته و اثر معنی داری از مکمل رزوراترول را نشان نمی دهند.
نتیجه گیریرزوراترول می تواند اثرات مثبتی در کنترل کبد چرب غیرالکلی داشته باشد، اما به دلیل ضد و نقیض بودن نتایج مطالعات، نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه می باشد.
کلید واژگان: کبد چرب غیرالکلی, کبد چرب, استئاتوهپاتیت غیرالکلی, رزوراترولIntroductionNon-alcoholic fatty liver disease (NAFLD) is a condition in which triglycerides accumulate in liver cells without a history of alcohol consumption. Evidence has shown that auxiliary treatments, including the use of antioxidant compounds, can be effective in improving nonalcoholic fatty liver. Resveratrol is an antioxidant compound that has been shown to be beneficial in some diseases. This study aimed to investigate the results of research on the relationship between supplementation of resveratrol and non-alcoholic fatty liver disease.
MethodsRandomized Clinical Trial effect of resveratrol supplementation on NAFLD was reviewed from Science direct, Pub med, Google scholar, Scopus, Web of Science between 2008 and 2012 with the keywords: Resveratrol, Non-alcoholic Fatty Liver Disease, Non-alcoholic Steatohepatitis, NAFLD.
ResultsA review of various studies showed resveratrol has positive effects on improving the symptoms of non-alcoholic fatty liver through various mechanisms such as lowering total plasma cholesterol and triglycerides, reducing oxidative stress in liver cell culture medium, decreasing liver triglyceride content and finally reducing the degree of steatosis. However, some studies have different results and do not show a significant effect on resveratrol supplementation.
ConclusionIn most studies, the positive effects of resveratrol supplementation on non-alcoholic fatty liver have been proven, but more studies are needed because of the controversy of studies.
Keywords: Non-alcoholic fatty liver, Fatty liver, Non-alcoholic steatohepatitis, Resveratrol -
هدف
اثرات داروهای گیاهی در کنترل بیماری های مزمن مانند دیابت در دست بررسی است. یکی از داروهای گیاهی که اخیرا در کنترل دیابت مورد توجه قرار گرفته است سیاه دانه است. مکانیسم اثر سیاه دانه در کنترل دیابت چندان مشخص نیست. یکی از مکانیسم های مرتبط با دیابت نوع 2 که منجر به بهبود مقاومت به انسولین می شود افزایش غلظت آدیپونکتین و کاهش غلظت لپتین سرم است، ولی مطالعات محدودی اثر روغنی سیاه دانه را بر روی غلظت لپتین و آدیپونکتین مورد بررسی قرار داده اند. هدف از این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل دار دو سوکور تصادفی بررسی اثر عصاره روغنی سیاه دانه بر غلظت لپتین و آدیپونکتین سرم در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد.
روش کاردر این مطالعه کارآزمایی بالینی، چهل و سه بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 با سن 30 تا 55 سال (20 زن، سن 3/6±7/53 سال) به طور تصادفی به دو گروه مداخله (23 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. گروه مداخله روزانه 2 کپسول (500 میلی گرم عصاره روغنی سیاه دانه) و گروه کنترل روزانه دو کپسول (500 میلی گرم دارونما) را به مدت 8 هفته مصرف کردند. غلظت لپتین و آدیپونکتین در ابتدای مطالعه و پس از 8 هفته اندازه گیری شد. برای محاسبه تغییرات غلظت لپتین و آدیپونکتین سرم، از مقادیر پایان مطالعه و ابتدای مطالعه استفاده شد و مقادیر ابتدای و پایان مطالعه با استفاده از آزمون زوجی t آنالیز شد.
نتایجعصاره روغنی سیاه دانه به طور معنی داری در گروه مداخله (مقادیر پایه 6/0±3/7، پس از مداخله 3/0±2/5، 055/0>P) در مقایسه با گروه کنترل (مقادیر پایه 9/0±6/7، پس از مداخله 9/0± 8/7، 41/0>P) کاهش یافت. هیچ تغییری در غلظت آدیپونکتین پس از مصرف دارونما یا عصاره روغنی سیاه دانه مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیریبه نظر می رسد که عصاره روغنی سیاه دانه سبب کاهش غلظت لپتین سرم در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می شود ولی تاثیر معنی داری بر غلظت آدیپونکتین سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 ندارد.
کلید واژگان: عصاره روغنی سیاه دانه, لپتین, آدیپونکتین, دیابت نوع 2IntroductionThe effects of herbal medicine in management of chronic diseases such as diabetes are under investigation. One of the most recent herbal medicine to management of diabetes is nigella Sativa. The mechanism of the effect of nigella Sativa on diabetes is not clear. One of the mechanisms that improves insulin resistance among type 2 diabetes is an increase in adiponectin concentration and a decrease in serum leptin concentration, but few studies have examined the effect of nigella Sativa on leptin and adiponectin concentrations. The aim of this double-blind randomized controlled clinical trial was to investigate the effect of nigella Sativa oil extract on serum leptin and adiponectin concentrations in patients with type 2 diabetes mellitus.
Materials and methodsForty-three type 2 diabetic patients, aged 30-55 years (20 women, age: 53.7±6.3 years) were randomly assigned to groups designated to the intervention (n=23) and the control (n=20) groups. Intervention group consumed 2 capsules daily, (500 mg extract of black seed oil), while control group consumed 2 capsules (500 mg, placebo), both for 8 weeks. Leptin and adiponectin concentrations were measured at baseline and again after the 8-week intervention. To calculate changes in leptin and adiponectin, baseline and end-of-intervention values were used to compare baseline and end-of-intervention values in each group, using the paired t-test.
ResultsExtract of black seed oil significantly decreased leptin concentrations in the intervention group (baseline 7.3±0.6; after intervention 5.2 ± 0.3, p < 0.005) compared to the control group (baseline 7.6 ± 0.9, after intervention 7.8 ± 0.9, p=0.41). There was no significant change in adiponectin concentrations after both Nigella Sativa Oil Extract and placebo consumption.
ConclusionIt seems that Nigella Sativa Oil Extract reduces serum leptin concentrations in type 2 diabetic patients, however no significant effect on adiponectin concentrations was found.
Keywords: nigella sativa oil extract, leptin, adiponectin, type 2 diabetes -
زمینه و هدف
نظامیان در دوره های آموزشی نیاز به تغذیه با انرژی بالا و غنی از درشت مغذی و ریز مغذی های لازم برای بدن در هنگام فعالیت بدنی شدید دارند تا سطوح مطلوبی از آمادگی جسمانی را داشته باشند. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تاثیر مصرف جیره فشرده غذایی نظامی فراسودمند بر بهبود عملکرد قلبی و ریوی در نظامیان ورزشکار بود.
روشهامطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سو کور و کنترل دار بود که در آن 45 ورزشکار نظایی با محدوده سنی20 الی 45 سال به 2 گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. ورزشکاران جیره فشرده غذایی غنی شده با ترکیبات فراسودمند (کافیین، ال- آرژنین و پروپولیس) را در گروه مداخله و به همان مقدار غذای معمولی مورد استفاده در دورههای آموزشی با کالری یکسان را در طول 10 روز در گروه کنترل دریافت کردند. همچنین شرایط انجام فعالیتها از نظر برخی متغیرها از جمله دما، رطوبت، پوشش ورزشی، خواب، نوع فعالیتهای ورزشی و کالری برای کلیه نمونهها یکسان بود. در ابتدا و انتهای مطالعه، سنجش عملکرد قلبی و تنفسی به صورت آزمایشگاهی توسط تست ورزشی قلبی و ریوی اندازه گیری شد. بررسی شاخصهای آنتروپومتریک توسط دستگاه آنالیز مقاومت بیوالکتریکی و سنجش فعالیت بدنی از طریق پدومتر انجام گردید. داده های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 16 تجزیه و تحلیل شد.
یافته هامصرف جیره فشرده غذایی فراسودمند باعث بهبود حداکثر اکسیژن مصرفی، VE/Vo2 و Vo2/HR در پایان مطالعه شد (P<0.05). در گروه جیره فشرده غذایی فراسودمند حداکثر اکسیژن مصرفی، VE/Vo2 و Vo2/HR نسبت به گروه کنترل افزایش یافت؛ در حالی که تفاوت معنی داری در میانگین VE/Vco2 و تهویه ورزشی (VE) مشاهده نشد ((P>0.05). همچنین میانگین وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی بدن، توده بدون چربی در گروه مداخله تغییری معنی داری در پایان مطالعه نداشت (P>0.05).
نتیجه گیریمصرف جیره فشرده غذایی فراسودمند غنی شده با پروپولیس، ال-آرژنین و کافیین نسبت به غذای معمول مصرفی پاسخ موثرتری را بر شاخصهای عملکرد قلبی و ریوی در افراد نظامی دارد.
کلید واژگان: جیره فشرده غذایی, آمادگی جسمانی, استقامت قلبی و ریوی, حداکثر اکسیژن مصرفیBackground and AimIn difficult conditions, the military needs high-energy and macronutrient and micronutrient-rich nutrition during intense physical activity to achieve optimal levels of fitness. The aim of the present study was to evaluate the effects of Compact Food Bar (CFB) designed on cardiopulmonary endurance in military athletes.
MethodsForty-five military personnels with aging between 20 and 45 years were assigned into two groups in this randomized, single blind, controlled clinical trial. Subjects in the intervention group received three packs, 700kcal each, of CFB supplemented with Functional compounds (Caffeine, L-arginine, and Propolis) designed, each day for 10 days. The other group consumed regular food used in military training courses with the same calories as control per day for the same period of time. The conditions for performing the activities in terms of some variables such as temperature, humidity, sports coverage, sleep, type of sports, and caloric activities were the same for all samples. Maximal oxygen uptake (Vo2 Max) as a measure of cardio-respiratory endurance in vitro with cardiopulmonary exercise test (CPET), anthropometric indices by body composition and physical activity with a pedometer were measured and recorded at the baseline and the end of the trial. Statistical analysis was performed using SPSS 16 software.
ResultsIn the CFB group, Vo2 max, Vo2/HR and VE/Vo2 were significantly improved at the end of the study (P<0.01). Vo2 max, Vo2/HR, and VE/Vo2 were significantly increased in the CFB group compared with the control group (P<0.05), while there was no significant difference in the mean of VE/Vco2, and exercise ventilation (VE) (P>0/05). Body weight, body mass index (BMI), lean body mass (LBM), and body fat mass (BFM) did not alter in the CFB group at the end of the study (P>0.05).
ConclusionThe consumption of CFB supplemented with caffeine, L-arginine, and propolis has a more effective response to improved cardiopulmonary endurance in military athletes compared with the regular food group.
Keywords: Compact Food Bar, Exercise performance, Cardiopulmonary Endurance, Maximal Oxygen Uptake -
سابقه و هدفبرای پیش گیری از بیماری های قلبی- عروقی و کاهش مرگ و میر در بیماران همودیالیزی، رفتارهای تغذیه ای و فعالیت فیزیکی مهم هستند. مطالعه حاضر با هدف تعیین قابلیت تئوری رفتار برنامه ریزی شده (TPB) در پیش بینی رفتارهای تغذیه ای (محدودیت سدیم و پتاسیم) و فعالیت فیزیکی در میان بیماران مرحله نهایی کلیوی (ESRD) تحت همودیالیز مراجعه کننده به بیمارستان های آجا انجام شد.مواد و روش هامطالعه ی مقطعی بر روی 62 بیمار ESRD تحت همودیالیز انجام پذیرفت. یک هفته قبل از سنجش رفتار، بیماران پرسشنامه های TPB را در قالب مصاحبه چهره به چهره توسط افراد آموزش دیده تکمیل کردند. رفتار خودگزارش دهی در انتهای هفته سنجیده شد. همچنین دریافت غذایی سدیم و پتاسیم با یادآمد غذایی 24 ساعته در انتهای هفته اندازه گیری و با نرم افزار Nutritionist 4 آنالیز شد. تحلیل آماری رگرسیون سلسله مراتبی (HMR) با نرم افزار SPSS (نسخه 18) صورت پذیرفت.یافته هامدلTPB توانست به ترتیب 26/5% (22/6% تطابق یافته)، (P≤0.01)، 25/7% (18/1% تطابق یافته)، (P≤0.01) و 33/6% (30/0% تطابق یافته)، (P≤0.01) از تغییرات خودگزارش دهی محدودیت غذایی سدیم، محدودیت غذایی پتاسیم و انجام فعالیت فیزیکی را توضیح دهد. همچنین TPB 28/5% (21/8% تطابق یافته)، (P≤0.01) و 25/6% (19/3% تطابق یافته)، (P≤0.01) به ترتیب از واریانس دریافت غذایی سدیم و پتاسیم را توضیح داد.نتیجه گیرییافته های مطالعه حاضر نتایج ارزشمندی در حمایت از کاربرد تئوری رفتار برنامه ریزی شده در بیماران همودیالیزی ارائه می دهد و زمینه انجام مداخلات آموزشی اثربخش را در آینده هموار می کند.کلید واژگان: همودیالیز, سدیم غذایی, پتاسیم غذایی, فعالیت فیزیکی, رفتارBackground And ObjectivesDietary behaviors and physical activity are critical in the prevention of cardiovascular disease and reducing mortality among hemodialysis patients. The predictive ability of the theory of planned behavior (TPB) in relation to dietary (sodium and potassium) and physical activity behaviors was assessed among end-stage renal disease (ESRD) patients undergoing hemodialysis at hospitals affiliated with the Iranian Army.Materials and MethodsA cross-sectional study was conducted among 62 ESRD patients who were undergoing hemodialysis. TPB questionnaires were completed via a face-to-face interview by trained researchers a week prior to the behavior assessment. Self-reported behaviors were then assessed during the weekend. Moreover, dietary sodium and potassium intakes were evaluated using 24-hour dietary recall and further analyzed with Nutritionist 4 software. Hierarchical Multiple Regression (HMR) analyses were performed using SPSS (version 18: IBM corporation).ResultsFindings showed that the TPB explains 26.5% (22.6% adjusted), (P≤0.01), 25.7% (18.1% adjusted), (P≤0.01) and 33.6% (30.0% adjusted), (P≤0.01) of the changes in self-reported sodium restriction, potassium restriction and physical activity performance, respectively. Furthermore, TPB predicted 28.5% (21.8% adjusted), (P≤0.01) and 25.6% (19.3% adjusted), (P≤0.01) of the variances in the dietary intakes of sodium and potassium.ConclusionsThe present study reveals valuable findings in support of applying TPB in hemodialysis patients and paves the way for effective future educational interventions.Keywords: Hemodialysis, Dietary sodium, Dietary potassium, Physical activity, Behavior
-
سابقه و هدفدر سال های اخیر نقش سیاه دانه در پیشگیری و درمان عوامل تشکیل دهنده سندرم متابولیک مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از مطالعه مروری سیستماتیک حاضر، بررسی اثر سیاه دانه بر عوامل تشکیل دهنده سندرم متابولیک می باشد.مواد و روش هابا جستجو در پایگاه های اطلاعاتی Pubmed، Science direct، Google scholar، SID، Iranmedex، Scopus و استفاده از کلید واژه«Nigella sativa»، «Timokinon»، «Type 2 diabetes»، «Insulin resistance»، «blood glucose»، «Lipid profile»، «Metabolic syndrome»، «body weight»، «Inflammation» و «antioxidant»، مقالات چاپ شده به زبان های فارسی و انگلیسی تا آگوست 2014 جمع آوری شدند.یافته هامداخله با اشکال مختلف سیاه دانه سبب بهبود مقاومت به انسولین،کاهش قند خون، کاهش HbA1c، افزایش تولید انسولین، کاهش گلوکونئوژنز کبدی و کاهش جذب گلوکز روده ای می شود. سیاه دانه پروفایل لیپیدی سرم را نیز بهبود می دهد. این ماده مغذی سبب بهبود وضعیت التهابی (از طریق کاهش سایتوکین های التهابی و افزایش انواع ضد التهابی آن، مهار فاکتورNF-KB و نیتریک اکسید) و استرس اکسیداتیو (ازطریق افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و کاهش رادیکال های آزادی هم چون مالون دی آلدهید) در بیماری دیابت می شود. هم چنین سیاه دانه از طریق بهبود شاخص های تن سنجی، سبب تعدیل سندرم متابولیک مرتبط با دیابت نوع 2 می گردد.
استنتاج: مصرف سیاه دانه اثرات مفیدی در کنترل عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی مانند اختلالات چربی خون، شاخص های التهابی و استرس اکسیداتیو دارد.کلید واژگان: سیاه دانه, سایتوکین های التهابی, اختلالات چربی خون, شاخص های استرس اکسیداتیوBackground andPurposeIn recent years the role of nutrition and herbal medicine are considered in the control of cardiovascular risk factors. The aim of this review was to evaluate the effect of nigella sativa on glycemic indices, lipid profiles, markers of inflammation, oxidative stress, and anthropometric indices.Materials And MethodsAn electronic literature search was conducted on websites such as Science direct, Google scholar, SID, Iranmedex, and Scopus using the following keywords: nigella sativa, Timokinon, type 2 diabetes, insulin resistance, blood glucose, lipid profile, metabolic syndrome, body weight, inflammation, and antioxidant. Published articles (until August 2014) in English and Persian were selected.ResultsNigella sativa in various interventions improved insulin resistance, lowered blood sugar and HbA1c, increased insulin production, and decreased hepatic gluconeogenesis and glucose absorption in the intestine. Nigella sativa also showed improvements in lipid profile. It can improve the inflammatory status (by reducing the inflammatory cytokine and anti-inflammatory increase in the inhibition of NF-KB factor and Nitric oxide) and oxidative stress (by increasing the activity of antioxidant enzymes and reducing free radicals, such as Malondialdehyde) in treatment of diabetes. Nigella sativa modifies the metabolic syndrome associated with type 2 diabetes by improving anthropometric parameters.ConclusionNigella sativa have a favorable effect on management of cardiovascular risk factors such as dyslipidemia, inflammatory markers, and oxidative stress.Keywords: nigella sativa, inflammatory cytokine, dyslipidemia, oxidative stress -
مقدمهبهبود اختلالات چربی در پیشگیری از عوارض دیابت دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر عصاره روغنی سیاه دانه بر اختلالات چربی خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.مواد و روش هاپژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی دو سورکور، بر 43 بیمار مرد و زن مبتلا به دیابت نوع 2 که به صورت تصادفی ساده در دو گروه مداخله (23 نفر) و دارونما (20 نفر) تقسیم شدند، انجام گرفت. گروه مداخله، روزانه 2 عدد کپسول 500 میلی گرمی عصاره روغنی سیاه دانه و گروه کنترل، روزانه 2 عدد کپسول 500 میلی گرمی دارونما را به مدت 8 هفته مصرف نمودند. فراسنج های چربی خون در ابتدا و پایان مداخله اندازه گیری شد.یافته هادر گروه مداخله نسبت به گروه دارونما، میانگین تغییرات غلظت تری گلیسرید سرم (17/4- در برابر 16/7؛ 0/003=P)، کلسترول ال.دی.ال (16/2در برابر 6/5؛ 0/001>P)، کلسترول تام (16/0- در برابر 2/9؛ 0/014=P) و نسبت کلسترول LDL به کلسترول اچ.دی.ال (0/31- در برابر 0/18؛ 0/002=P) در پایان هفته ی هشتم کاهش معنی داری داشت. غلظت کلسترول HDL سرم و نسبت کلسترول تام به کلسترول HDL، در پایان هفته ی هشتم در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل هیچ تفاوت معنی داری نداشت.نتیجه گیریمصرف عصاره ی روغنی سیاه دانه، سبب بهبود فراسنج های چربی خون در بیماران دیابتی نوع 2 می شود.
کلید واژگان: دیابت نوع 2, سیاه دانه (Nigella sativa), تیموکینون, فراسنج های لیپیدیIntroductionImprovement of lipid abnormalities are important in the prevention of diabetes complications. The study aimed to determine the effect of nigella sativa oil extract oil on blood lipid abnormalities in patients with type 2 diabetes.Materials And MethodsIn this double blind randomized clinical trial, 43 men and women with type 2 diabetes who were randomized to the intervention (n=23) and placebo (n=20) groups were studied and compared. The intervention group received 2 capsules daily, (500 mg extract of Black Seed Oil) while the control group took 2 capsules (500 mg, placebo daily) for 8 weeks, respectively. Lipid profiles were measured at the beginning and end of the intervention.ResultMean age and body mass index of participants was 53.7±6.0 y and 28.6±5.4 kg/m2, respectively. At the end of the eighth week, the concentrations of serum triglycerides, LDL cholesterol, total cholesterol and LDL to HDL cholesterol of the intervention group were compared to the placebo group, and a significant reduction (P<0.05) was found. However concentrations of HDL cholesterol and total cholesterol to HDL cholesterol ratio, at the of the end eighth week in the intervention group and the control group showed no significant difference.ConclusionBlack Seed Oil extract improves lipid profiles in type 2 diabetic patients.Keywords: Type 2 diabetes_Nigella sativa_Timokinon_Lipid profile -
در این تحقیق نوسانات حباب ناشی از انفجار زیر آب و تاثیر آن بر سازه کشتی مطالعه شده است. با شبیهسازی ریاضی، به دست آوردن معادلات حاکم و حل آنها، زمینه لازم برای تعیین میزان این تاثیر فراهم میشود. مدل ریاضیی که در اینجا ارائه می شود، فیزیک حاکم بر تاثیر نوسانات حباب ناشی از انفجار زیر آب بر بدنه کشتی را نشان میدهد. حل این مدل که به کمک ترکیبی از روش های عددی اولر، روش صریح پنج گامی آدامز- بشفورث و روش ضمنی چهار گامی آدامز- مولتون انجام می شود، بیان کننده پاسخ سازه کشتی به نوسانات حباب است. به منظور تایید روش حل، نمودار کرنش- زمان به دست آمده از تحلیل، بامقادیر تجربی موجود مقایسه شده است. همچنین نتایج این تحلیل با تحلیل به روش اجزای محدود -که به وسیله نرم افزار انسیس1 انجام می شود و در آن سازه شناور کشتی به صورت تیر دو سر آزاد با جرم و سختی غیریکنواخت و به کمک المانهای تیر، تجهیزات داخلی با المانهای جرم و شناوری با المانهای فنر مدل سازی شده- مقایسه می شود. در ادامه تاثیر پارامترهای عمق محل انفجار و جرم ماده منفجره روی میزان تنش ایجاد شده در کشتی بررسی می شود که نشان می دهد با افزایش عمق، میزان تنش کاهش می یابد و با افزایش جرم، میزان تنش افزایش می یابد.
کلید واژگان: انفجار زیر آب, حباب, کشتی, اجزای محدود
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.