به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سلیم کاظمی

  • سلیم کاظمی*، افشین دیوبند، فائزه کشاورز، هانیه قبله وردی، دریا عاقل زاده
    مقدمه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های مدارس اثر بخش با استفاده از رویکرد سنتزپژوهیانجام شد.

    روش شناسی پژوهش:

     این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب (سنتزپژوهی) انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1380 الی 1401 است. در این راستا 63 پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 21 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 64 کد و 10 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تایید گردید.

    یافته ها

    نتایج تحلیل نشان داد که مدیریت و رهبری اثربخش، معلم مدرسه اثربخش، یادگیرنده حرفه ای، ساختار مدرسه، مشارکت همکاران و اولیا، برنامه درسی اثربخش، ارزشیابی اثربخش، جو وفرهنگ سازمانی اثربخش، تدریس اثربخش و امکانات فیزیکی از مهمترین ویژگی های مدارس اثربخش می باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به اثر بخشی مدارس در بازگشت سرمایه گذاری انسانی و اهمیت آن در پیشرفت علم و فناوری، ضرورت توجه به ویژگی های مدارس اثر بخش روز به روز احساس می شود.

    کلید واژگان: مدرسه, اثر بخش, سنتزپژوهشی
    Salim Kazemi *, Afshin Divband, Faezeh Keshavarz, Hanieh Gebleverdi, Darya Agelzadeh
    Background and Objective

    The current research was conducted with the aim of identifying the characteristics of effective schools using the synthesis research approach.

    Research Methodology

     This research has been carried out in terms of practical purpose and with a meta-composite qualitative method. The statistical population is all the studies conducted in the period of 2001-2022. In this regard, 63 researches in the field of the desired subject were evaluated and finally 21 articles were selected purposefully and by analyzing the content and composition of related literature, a total of 64 codes and 10 key categories were identified and analyzed during the process of searching and systematic combination of texts and its validity. It was confirmed through Cohen's kappa test.

    Findings

    The results of the analysis showed that effective management and leadership, effective school teacher, professional learner, school structure, participation of colleagues and parents, effective curriculum, effective evaluation, effective organizational atmosphere and culture, effective teaching and physical facilities are among the most important characteristics of effective schools.

    Conclusion

    be Considering the effectiveness of schools in the return of human investment and its importance in the advancement of science and technology, the need to pay attention to the characteristics of effective schools is felt day by day.

    Keywords: School, Effectiveness, Research Synthesis
  • تقی اکبری، داود طوسی، مرتضی جاویدپور، سلیم کاظمی

    هدف این پژوهش، بررسی تاثیر اعتیاد به شبکه های مجازی بر بهزیستی تحصیلی دانشآموزان با میانجی گری احساس تنهایی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر جمع آوری داده ها توصیفی-پیمایشی و روش آن همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری به شمار میآید. جامعه آماری پژوهش را دانشآموزان متوسطه شهرستان مینودشت در سال تحصیلی 1402-1403 تشکیل داده اند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای ابتدا از بین مدارس 6 مدرسه انتخاب شده است؛ سپس به صورت نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 220 نفر به عنون نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های استاندارد اعتیاد به شبکه های اجتماعی خواجه احمدی ، احساس تنهایی دهشیری و همکاران و پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینینسوینی و همکاران استفاده می شود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرمافزار smart pls انجام میشود. برازش مطلوب مدل اندازه گیری، ساختاری و برازش کلی مدل مورد تائید قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد اعتیاد به شبکه های مجازی تاثیر معکوس و معنی داری بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دارد و بر احساس تنهایی تاثیر مستقیم و معنیدار دارد. همچنین یافته های پژوهش دلالت بر تاثیر منفی و معنادار احساس تنهایی بر بهزیستی تحصیلی دارد. همچنین احساس تنهایی می تواند نقش میانجی را در رابطه بین اعتیاد به شبکه های مجازی و بهزیستی تحصلی داشته باشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اعتیاد به شبکه-های اجتماعی بر میزان بهزیستی تحصیلی و احساس تنهایی دانش آموزان تاثیرگذار است و هر اندازه شدت اعتیاد به شبکه های مجازی بیشتر شود دانش آموزان احساس تنهایی بیشتری می کنند و بهزیستی تحصیلی آنان نیز کاهش پیدا میکند.

    کلید واژگان: اعتیاد به شبکه های مجازی, بهزیستی تحصیلی, احساس تنهایی
    Taghi Akbari, Morteza Javidpour

    The purpose of this research is to investigate the effect of addiction to virtual networks on students' academic well-being through the mediation of loneliness. In terms of purpose, the present research is applied, and in terms of descriptive-survey data collection and its correlation method, it is considered to be structural equation modeling. The statistical population of the research was formed by secondary school students of Minodasht city in the academic year of 1402-1403, which were selected from 6 schools using random cluster sampling method; Then, 220 people have been selected as the study sample by simple random sampling. To collect data, the standard questionnaires of addiction to social networks by Khaja-Ahmadi, feelings of loneliness by Deshiri et al., and academic well-being questionnaire by Tominin-Swini et al. Data analysis is done using structural equation modeling and smart pls software. The optimal fit of the measurement model, structural and overall model fit has been confirmed. The results of the research show that addiction to virtual networks has an inverse and significant effect on the academic well-being of students and has a direct and significant effect on the feeling of loneliness. Also, the findings of the research indicate the negative and significant effect of loneliness on academic well-being. Also, the feeling of loneliness can play a mediating role in the relationship between addiction to virtual networks and academic well-being. The results of the present study showed that addiction to social networks has an effect on students' academic well-being and feelings of loneliness, and as the intensity of addiction to virtual networks increases, students feel more lonely and their academic well-being decreases.

    Keywords: Addiction To Virtual Networks, Academic Well-Being, Loneliness
  • مرتضی جاویدپور *، مهدی معینی کیا، سلیم کاظمی، شهرام مهرآور گیگلو

    هدف از انجام این پژوهش شناسایی پیامدهای ارتقای سرمایه دیجیتال در نظام آموزش عالی کشور است. چارچوب اصلی شیوه ی کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی با نمونه گیری هدفمند و جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش را اساتید و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و مدیران دانشگاه پس از اشباع نظری به تعداد 14 نفر تشکیل داد که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون و به شیوه ی توصیفی-تفسیری انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که توسعه سرمایه دیجیتال در نظام آموزش عالی دارای پیامدهای فردی(سواد دیجیتالی، تعاملات آنلاین، کسب و کار دیجیتالی، وابستگی دیجیتالی)، سازمانی(تحول دیجیتال، خلق عملکرد، هوشمند شدن، بهره وری، اشتیاق شغلی) و اجتماعی(شهروند دیجیتال، کاهش شکاف دیجیتال، خودکارایی اجتماعی، اقتصاد دیجیتالی) می باشد. بنابراین افرادی که مجهز به سرمایه دیجیتال هستند، می توانند به سرعت با فناوری های جدید سازگار شوند، حتی اگر هنوز هم به سواد لازم دیجیتال، دست نیافته باشند. حضور محض سرمایه دیجیتال باعث می شود که به نحو کارآمدی به سواد دیجیتالی دست یابند.

    کلید واژگان: سرمایه دیجیتال, آموزش عالی, مطالعه کیفی
    Morteza Javidpour*, Mehdi Moeinikia, Salim kazami, Shahram Mehravar Giglou

    The purpose of this research is to identify the consequences of promoting digital capital in the country's higher education system. The main determination of qualitative method and descriptive phenomenological type with purposeful sampling and semi-structured interview tool was used to collect data. The participation of researchers and experts in the field of communication and university administrators formed a group of 14 people from technology after theoretical saturation, who were selected as a purposeful sampling. Data analysis was done using thematic analysis and descriptive-interpretive method. The results show that the development of digital capital in the higher education system has individual consequences (digital literacy, online data research, digital business, digital dependence), organizational (digital transformation, performance, becoming intelligent, productivity, job satisfaction) and It is social (digital citizen, digital gap reduction, social self-efficacy, digital economy). As they have digital investments, they can adapt to new technologies, even if they still need to acquire digital literacy. The sheer presence of digital capital determines how efficiently they achieve digital literacy.

    Keywords: Digital capital, higher education, qualitative study
  • عادل زاهد، مهدی معینی کیا، مرتضی جاویدپور*، سلیم کاظمی
    زمینه و هدف
    در تمام جوامع بشری، ارزش هایی وجود دارد که بنیان اصلی فرهنگ آن جامعه را شکل می دهند. هدف از این مطالعه راهکارهای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در بین دانش آموزان است.
    روش
    در این پژوهش از روش تحقیق کیفی مبتنی بر رویکرد تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ایثارگران و جانبازان هشت سال دفاع مقدس بود که براساس روش نمونه گیری هدفمند با 11 نفر از ایثارگران و جانبازان تا حصول اشباع نظری مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گردید. به منظور اطمینان از روایی ابزار از نظرات خبرگان و برای اطمینان از پایایی داده ها از روش بازبینی نخبگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. 
    نتیجه گیری
    نتایج یافته های کیفی پژوهش نشان که تبیین مفهومی ایثار و شهادت، ساده زیستی، الگوپذیری دانش آموزان، قدرشناسی از ایثارگران و خانواده شهدا، تبیین وقایع تاریخی ایثار و شهادت و فسادستیزی از جامعه از راهکارهای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در بین دانش آموزان می-باشد.
    کلید واژگان: راهکار, فرهنگ ایثار, شهادت, دانش آموزان
    Adel Zahed, Mehdi Moeinikia, Morteza Javidpour *, Salim Kazemi
    In all human societies, there are values that form the main foundation of that society's culture. The purpose of this study was to promote the culture of sacrifice and martyrdom among students using a qualitative approach. In this research, a qualitative research method based on thematic analysis approach was used. The statistical population of this research included all martyrs and veterans of eight years of Holy Defense, based on the purposeful sampling method, a semi-structured interview was conducted with 11 martyrs and veterans until theoretical saturation was achieved. In order to ensure the validity of the tool, experts' opinions were used, and to ensure the reliability of the data, the review method of non-participating elites was used. The results of the qualitative findings of the research show that the explanation of the concept of sacrifice and martyrdom, simplicity of life, students' role models, appreciation of the martyrs and martyrs' families, explanation of the historical events of sacrifice and martyrdom, and anti-corruption from the society are among the ways to promote the culture of sacrifice and martyrdom among scholars. The students are
    Keywords: Solution, Culture Of Sacrifice, Martyrdom, Students
  • سلیم کاظمی، عادل زاهد بابلان*، مهدی معینی کیا، علی خالق خواه، مرتضی جاویدپور

    هدف این مطالعه مدل یابی عوامل اثرگذار بر مدرسه فضیلت مدار با استفاده از رویکردداده بنیاد بود. در این مطالعه، از روش تحقیق کیفی استفاده شد و و داده ها با استفاده مصاحبه با معلمان نمونه، مدیران نمونه ، سرگروه های آموزشی و اساتید دانشگاه فرهنگیان استان اردبیل جمع آوری شد. در مرحله کیفی با 17 نفر از معلمان نمونه، مدیران نمونه، سرگروه های آموزشی و اساتید دانشگاه فرهنگیان اردبیل در موضوع پژوهش مصاحبه شد؛ طی سه مرحله تحلیل داده های کیفی، کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 15 مقوله کلی به صورت مدل مفهومی در قالب شش طبقه فراگیر شرایط علی، مقوله محوری، راهبردها، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر و پیامدها به دست آمد که در قالب یک الگو، عوامل اثرگذار بر مدرسه فضیلت مدار با استفاده از رویکرد داده بنیاده رامنعکس می نماید. پس از اجرای مصاحبه و کدگذاری باز و محوری در مرحله کیفی؛ 3 عامل کلی (فردی، درون مدرسه ای و برون مدرسه ای) و 7 مولفه (عوامل فردی، مدیریتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قانونی) موثر در ایجاد مدرسه فضیلت مدار شناسایی شد. نتایج پژوهش نشان دهنده 15 مقوله کلی شامل شرایط علی (عوامل فردی، مدیریتی)، شرایط زمینه‏ای (عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی)، شرایط مداخله گر (عوامل قانونی)، مقوله محوری (مدرسه فضیلت مدار)، راهبردهای استقرار مدرسه فضیلت مدار (آموزش و توانمندسازی، حمایت های مادی و معنوی، تقویت روابط و مشارکت جمعی) و پیامدها (فردی، سازمانی، اجتماعی و شغلی سازمانی) بود

    کلید واژگان: فضیلت سازمانی, مدرسه, فضیلت مدار, روانشناسی مثبت
    Salim Kazemi, AdelZahed Babelan *, Mahdi Moeinikia, Ali Khaleghkhah, Morteza Javidpour

    The current research was conducted with the aim of modeling the factors influencing the virtue-oriented school using the foundation's data approach. In this research, the qualitative research approach of Foundation Data Theory was used. Potential researchers were sample teachers, sample administrators, heads of educational groups, and professors of Farhangian University of Ardabil province, who participated in the semi-structured interview process using the purposeful sampling method. In the selection of the sample, members who had the necessary knowledge and expertise in the field of the research topic were used. Data collection continued until theoretical saturation. The data obtained from the interview were analyzed through the three stages of open, central and selective coding. The findings of the research showed that the modeling of the factors affecting the virtueoriented school is influenced by various factors. These factors include 5 main components: causal conditions (individual, managerial factors), contextual conditions (social, economic, political and cultural factors), intervening conditions (legal factors), strategies for the establishment of virtue-oriented schools (theoretical and practical strategies) and the consequences (individual, organizational, social and organizational occupational) that are expressed in this research.

    Keywords: organizational virtue, school, virtue-oriented, positive psycholog
  • ابوالفضل قاسم زاده*، سلیم کاظمی، تقی اکبری، داود طوسی
    اولین گام برای سامان بخشیدن به امر پژوهش در جامعه، دستیابی به درک درستی از امکانات موجود و پی بردن به نقاط ضعف و قوت و موانع پیش روی پژوهش است. پژوهش حاضر به منظور شناسایی موانع انجام پژوهش در رشته مدیریت آموزشی انجام شده است. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد براساس الگوی اشتراوس- کوربین استفاده شد و با روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 18 نفر از اساتید و صاحبنظران رشته مدیریت آموزشی تا حصول اشباع نظری ادامه پیدا کرد. به منظور اطمینان از روایی ابزار از نظرات خبرگان مدیریت آموزشی و برای اطمینان از پایایی داده ها از روش بازبینی نخبگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. پس از طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، نتایج تحلیل داده ها حول الگوی پارادایمی، هشت مقوله کلی استخراج شدند که ناظر بر مهمترین موانع پیش روی پژوهش در رشته مدیریت آموزشی می باشند. این موانع عبارتند از موانع اقتصادی، موانع مربوط به رشته تخصصی مدیریت آموزشی با مقوله تخصص رشته ای، موانع فردی که مربوط به ضعف توانمندی پژوهشی، موانع مربوط به دسترسی به اطلاعات پژوهشی، موانع ساختاری و اداری، موانع انگیزشی و نگرشی پژوهشگر، موانع فیزیکی و سخت افزاری و موانع فرهنگی و اجتماعی بودند. با توجه به نتایج در خصوص موانع پژوهش می توان بیان کرد که وجود موانع مذکور باعث کاهش کیفیت پژوهش ها در حوزه مدیریت آموزشی شده است. تسهیل دسترسی به امکانات، تامین منابع مالی و اختصاص بودجه مناسب، اصلاح قوانین و مقررات فرایندهای پژوهشی، ایجاد انگیزه و تغییر نگرش جامعه نسبت به امر پژوهش می تواند گام موثری در راستای توسعه کمی و کیفی پژوهش در رشته مدیریت آموزشی باشد.
    کلید واژگان: موانع, پژوهش, مدیریت آموزشی, نظریه داده بنیاد
    Abolfazl Ghasemzadeh *, Salim Kazemi, Taqi Akbari, Davod Tosi
    The first step in organizing research in society is to gain a proper understanding of the available facilities and to identify the strengths, weaknesses and obstacles facing research. The present study was conducted to identify barriers to research in the field of educational management. In this study, a qualitative research method based on data foundation theory based on the Strauss-Corbin model was used and semi-structured interviews with 18 professors and experts in the field of educational management were continued by purposeful sampling method until theoretical saturation was achieved. In order to ensure the validity of the tool, the opinions of educational management experts were used and to ensure the reliability of the data, the non-participating elite review method was used. After three stages of open, axial and selective coding, the results of data analysis around the paradigm model, eight general categories were extracted that look at the most important obstacles to research in the field of educational management. These barriers are economic barriers, barriers related to the specialized field of educational management with the category of discipline specialization, individual barriers related to weak research capability, barriers related to access to research information, structural and administrative barriers, motivational and attitude barriers of the researcher, physical barriers And hardware and cultural and social barriers. According to the results regarding research barriers, it can be said that the existence of these barriers has reduced the quality of research in the field of educational management. Facilitating access to facilities, providing financial resources and allocating appropriate budgets, reforming the rules and regulations of research processes, motivating and changing the attitude of society towards research can be an effective step towards the quantitative and qualitative development of research in the field of educational management.
    Keywords: Barriers, Research, Educational management, Foundation Data Theory
  • حسین تقوی*، شهرام مهرآور گیگلو، سلیم کاظمی، مرتضی جاویدپور، دریا عاقل زاده
    پژوهش حاضر با هدف سنتز ادبیات مربوط به دانشگاه مهارت محور در راستای شناسایی مولفه های دانشگاه مهارت محور در نظام آموزش عالی کشور انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1380 الی 1401 است. در این راستا 38پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 22 پژوهش به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 126 کد،12 مفهوم، 7 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تایید گردید. نتایج تحلیل نشان داد، که مهم ترین مولفه های کلیدی شناسایی شده شامل: دولت، ماموریت و رسالت های دانشگاه، پژوهش، آموزش، ارتباط با صنعت، فرهنگ و تعامل با محیط بین الملل است. این پژوهش ازآن جهت که درک عمیقی از ادبیات موجود در مورد موضوع پژوهش با شناسایی مولفه های دانشگاه مهارت محور ارایه می دهد، می تواند در سیاست گذاری های نظام آموزش عالی کشور در راستای توسعه مهارت محوری در نظام آموزش عالی کشور مورداستفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: دانشگاه, مهارت محور, سنتزپژوهشی
  • سلیم کاظمی*، دریا عاقل زاده، افشین دیوبند
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیامدهای ارتقای سواد دیجیتال در نظام آموزشی با استفاده از رویکرد سنتزپژوهی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب(سنتزپژوهی) انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1380 الی 1401 است. در این راستا 54پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 21 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 49 کد و 12 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تایید گردید. نتایج تحلیل نشان داد که خودکارآمدی، موفقیت در یادگیری، خودکنترلی، ریسک پذیری، کاهش اضطراب، عملکرد فردی، تعاملات انلاین، بهبود فرآیند، مدیریت موفق، تحول پذیری، کاربرد پذیری و توسعه حرفه ای از پیامدهای سواد دیجیتال در نظام آموزشی می باشد. در راستای ارتقای سواد دیجیتال در نظام آموزشی باید نیازهای سخت افزاری و نرم افزاری در فرآیند آموزشی تامین شود.
    کلید واژگان: سواد دیجیتال, نظام آموزشی, سنتزپژوهشی
    Darya Aghelzadeh, Afshin Divband
    The current research was conducted with the aim of identifying the consequences of promoting digital literacy in the educational system using a synthesis research approach. This research has been carried out in terms of practical purpose and with a meta-composite qualitative method. The statistical population is all the studies conducted in the period of 1380-1401. In this regard, 54 researches in the field of the desired subject were evaluated and finally 21 articles were selected purposefully and by analyzing the content and composition of related literature, a total of 49 codes and 12 key categories were identified and analyzed during the process of searching and systematic combination of texts, and its validity was It was confirmed through Cohen's kappa test. The results of the analysis showed that self-efficacy, success in learning, self-control, risk-taking, anxiety reduction, individual performance, online interactions, process improvement, successful management, transformability, applicability and professional development are the consequences of digital literacy in the educational system. In order to promote digital literacy in the educational system, hardware and software needs must be met in the educational process.
    Keywords: digital literacy, educational system, research synthesis
  • ابوالفضل قاسم زاده*، سمیرا امیدوار، سلیم کاظمی

    هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش خودکارآمدی مدیران در یادگیری حرفه ای و اجتماعات یادگیری معلمان شهرستان چناران: سهم رهبری آموزشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش همه معلمان شهرستان چناران می باشد و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود که طبق جدول مورگان تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد پرسشنامه خودکارآمدی (Sherer & Adamz 1982) ، پرسشنامه یادگیری حرفه ای قاسم زاده و همکاران (1397) ، پرسشنامه یادگیری اجتماعی قاسم زاده و همکاران (1397) و پرسشنامه رهبری آموزشی (Oliver, Hip & Leak, 2010) می باشد، نتایج جاصل از این پژوهش داد که خودکارامدی مدیران با یادگیری حرفه ای و اجتماعات یادگیری حرفه ای رابطه ای ندارد اما رهبری آموزشی با یادگیری حرفه ای و اجتماعات یادگیری رابطه مثبت و معناداری دارد همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین یادگیری حرفه ای و اجتماعات یادگیری حرفه ای رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و رهبری آموزشی رابطه بین خودکارامدی مدیران و اجتماعات یادگیری و همچنین رابطه بین خودکارامدی و یادگیری حرفه ای را واسطه گری می کند.

    کلید واژگان: خودکارآمدی, یادگیری حرفه ای, اجتماعات یادگیری, رهبری آموزشی
    Abolfazl Ghasemzadeh *, Samira Omidvar, Salim Kazemi

    The purpose of this research is to investigate the role of managers' self-efficacy in professional learning and teachers' learning communities in Chenaran city: the contribution of educational leadership. The statistical population of this research is all the teachers of Chenaran city, and the random sampling method was simple, according to Morgan's table, 200 people were selected as a sample. The data collection tool is the standard self-efficacy questionnaire (Sherer & Adamz 1982), the professional learning questionnaire of Qasimzadeh et al. (2017), the social learning questionnaire of Qasimzadeh et al. (2017) and the educational leadership questionnaire (Oliver, Hip & Leak, 2010). The results of this research showed that managers' self-efficacy has no relationship with professional learning and professional learning communities, but educational leadership has a positive and significant relationship with professional learning and learning communities. Also, the results of this research showed that between professional learning and professional learning communities, there is a positive and meaningful relationship, and educational leadership mediates the relationship between managers' self-efficacy and learning communities, as well as the relationship between self-efficacy and professional learning.

    Keywords: self-efficacy, professional learning, learning communities, Educational leadership
  • عادل زاهد بابلان*، شهرام مهرآور گیگلو، سلیم کاظمی، مرتضی جاویدپور
    مقدمه

    امروزه استفاده از آموزش الکترونیکی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی دنیا به عنوان یک اولویت راهبردی در نظر گرفته شده است، لذا به منظور بهبود، تضمین کیفیت و استفاده بهینه از  ظرفیت های آموزش الکترونیکی ارزشیابی آن ضروری می باشد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت آموزش الکترونیکی دانشگاه محقق اردبیلی با استفاده از مدل ارزشیابی هلم صورت گرفته است.

    روش ها

    این پژوهش از نظر هدف و ماهیت، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 12500 نفر تشکیل دادند که از طریق جدول مورگان، 375 نفر به عنوان نمونه از طریق روش  نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ارزشیابی کیفیت آموزش الکترونیکی مدل مفهومی شش ضلعی هلم اوزکان بود. روایی پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا و پایانی آن با ضریب آلفای کرانباخ 0/87 مورد تایید قرار گرفت. داده ها در دو سطح توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون t تک نمونه ای و فریدمن) با استفاده از نرم افزار SPSS  تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که کلیه ابعاد مدل ارزشیابی هلم (کیفیت محتوا، کیفیت سیستم، نگرش  آموزش دهنده، نگرش یادگیرنده، کیفیت خدمات و مسایل حمایتی) در دانشگاه وضعیت متوسط به بالا قرار دارند. همچنین نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد که از بین مولفه های آموزشی الکترونیکی براساس مدل هلم، مولفه کیفیت محتوا با میانگین (4/49) بیشترین تاثیر و مسایل حمایتی با میانگین (1/0) کم ترین تاثیر را برآموزش الکترونیکی دارد.

    نتیجه گیری

    کیفیت آموزش الکترونیکی دانشگاه محقق اردبیلی براساس میانگین ابعاد مدل ارزشیابی شش ضلعی هلم در سطح متوسط به بالا قرار داشت. با توجه به یافته های پژوهش به مدیران و سیاست گذاران دانشگاه محقق اردبیلی پیشنهاد می شود با بهره گیری از نتایج مدل های ارزشیابی مختلف مسایل و مشکلات این حوزه را برطرف کرده و در راستای تقویت سامانه های آموزش الکترونیکی گام بردارند.

    کلید واژگان: ارزشیابی, آموزش الکترونیکی, آموزش عالی, مدل هلم, کیفیت
    A .Zahed Babelan*, Sh .Mehravar, S .Kazami, M .Javidpour
    Introduction

    Nowadays, using e- learning in the universities and higher education institutions of the world is considered as a strategic priority; therefore, in order to improve, guarantee the quality and optimal use of the capacities of e-learning, it is necessary to evaluate it. In this regard, the present study was conducted with the aim of evaluating the quality of electronic education of Mohaghegh Ardabili University using the HELAM evaluation model.

    Methods

    This research is practical in terms of purpose and nature, and descriptive in terms of data collection. The statistical population of the research was made up of all the students of Mohaghegh Ardabili University in the number of 12500 people, and 350 people were selected as a sample through the Morgan table through stratified random sampling. The data collection tool was the e-learning quality evaluation questionnaire of Helm Özkan's hexagonal conceptual model. The content validity of the questionnaire was approved by expert professors in the field of e- learning and the reliability of this questionnaire was also obtained in this research using the Cronbach's alpha method of 0.87. Data were analyzed in two levels of descriptive ( frequncy,Mean,standard deviation) and inferential( One- sample t-test and Friedman's test) through SPSS.

    Results

     Results  showed that all aspects of  The HELAM evaluation Model (quality of content, quality of system, teachers` view, learners` view,quality of services and supporting subjects ) in Mohaghegh Ardabili University are in a medium to high condition.Also results of Friedmans Ranking test showed that among aspects of electronic education based on HELAM evaluation model,  quality of content with  the mean of (4.49) and supporting subjects with the mean of (1.0 ) respectively have the  most and the  least effect on electronic education.

    Conclusion

    The quality of electronic education of Mohaghegh Ardabili University in the academic year 2021- 2022 is at a medium to high level based on the average dimensions of Helm's hexagonal evaluation model. According to the findings of the research, it is suggested to the managers and policy makers of Mohaghegh Ardabili University to use the results of various evaluation models to resolve the issues and problems of this field and take steps to strengthen the electronic education systems.

    Keywords: Evaluation, E-learning, Higher Education, HELAM, Quality
  • علی خالق خواه، سلیم کاظمی، مرتضی جاویدپور، عظیم امیدوار
    زمینه و هدف

     با توجه به نقش اساسی دانشگاه‌ها در توسعه علوم و فنون. در سازمان‌دهی فعالیت‌های آموزشی در دانشگاه‌ها باید به کیفیت آموزش و پژوهش و چگونگی ارتباط آن دو توجه خاصی داشت. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر تجارب پژوهشی در فرآیند پایان‌نامه نویسی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام گرفت.

    روش کار

     روش تحقیق از نوع مقطعی توصیفی تحلیلی بوده و 222 نفر از دانش‌آموختگان و دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل که از نیمسال دوم سال تحصیلی 1398-1397 موفق به دفاع از پایان‌نامه خویش شده و در مرحله تسویه‌حساب قرار داشتند، به‌عنوان نمونه آماری به پرسشنامه این تحقیق پاسخ دادند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد PREQ بوده که طبق آخرین ویرایش دارای 7 عامل اصلی است.

    یافته ها

     بررسی کلی نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین مقیاس‌های هفت‫گانه، متغیر شفافیت بالاترین میانگین را از نظر دانشجویان دارا بود و بعد از آن متغیر توسعه مهارت پژوهشی میانگین بالاتری را به دست آورد. همچنین بین نظر دانشجویان دانشکده‌های مختلف، دانشجویان دوره‌های تحصیلی مختلف و دانشجویان با جنسیت مختلف، از نظر رضایت‌مندی کلی از تجارب پژوهشی تفاوت معنی‌دار وجود نداشت.

    نتیجه‌ گیری: 

    با توجه به نتایج یافته‌های پژوهش حاضر پیشنهاد می‌گردد اساتید دانشگاه در برخورد با دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل به اخلاق در انجام وظایف تخصصی به عنوان یک ارزش بنیادی تاکید کنند و آن را به دانشجویان خود انتقال دهند.

    کلید واژگان: فرایند پایان نامه نویسی, دانشگاه علوم پزشکی اردبیل, دانشجویان تحصیلات تکمیلی
    A. Khaliqkhah, S .Kazemi, M. Javadpour, A .Omidvar
    Background & objectives

     Considering the essential role of universities in the development of science and technology. In organizing educational activities in universities, special attention should be paid to the quality of education and research and how the two are related. This study aimed to investigate the factors affecting research experiences in the dissertation process of Ardabil University of Medical Sciences postgraduate students.

    Methods

     The research method was descriptive-analytical cross-sectional on 222 students of Ardebil University of Medical Sciences who had defended their thesis during the second semester of the academic year 2018-2019 and were in the settlement phase of the study. The data collection tool was the standard PREQ questionnaire with the latest version containing seven main factors.

    Results

     Overall, the results showed that among the seven scales, the highest mean transparency was observed among the students, followed by the higher mean score of research skill development. Also, among the students of different faculties and college students, there were no significant differences in the overall satisfaction of the research experience with the different educational backgrounds and students of a different gender.

    Conclusion

     According to the results of the present study, it is suggested that university professors in dealing with students of Ardabil University of Medical Sciences emphasize ethics in performing specialized tasks as a fundamental value and pass it on to their students.

    Keywords: Thesis Process, Ardabil University of Medical Sciences, Graduate Students
  • تقی اکبری*، مرتضی جاویدپور، سلیم کاظمی

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های تصمیم گیری و دلزدگی تحصیلی در دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری خاص انجام گرفت. روش این پژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر ثبت نام شده در مرکز ناتوانی های یادگیری شهر مشگین شهر در سال تحصیلی 99-98 بود. تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و همچنین تعداد 30 نفر از دانش آموزان عادی به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با گروه ناتوانی یادگیری با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی سن و جنسیت همتا شده و به عنوان گروه مقایسه در این پژوهش شرکت کردند. دو گروه به صورت انفرادی و با حضور پژوهشگر به پرسشنامه های سبک های تصمیم گیری و دلزدگی تحصیلی پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تحلیل شد. نتایج نشان داد دانش آموزان دارای اختلال ناتوانی یادگیری در میانگین نمرات سبک تصمیم گیری منطقی (0388/9=F)، سبک تصمیم گیری شهودی (493/6=F)، سبک تصمیم گیری وابسته (209/7=F)، سبک تصمیم گیری آنی (503/10=F) و متغیر دلزدگی تحصیلی (149/10=F) با گروه عادی تفاوت معناداری دارند. با توجه به این نتایج از لحاظ کاربردی برگزاری کارگاه های آموزشی مبنی بر آموزش راهبردهای حل مساله و ایجاد انگیزه جهت کاهش دلزدگی تحصیلی توسط مشاوران و روانشناسان مدارس توصیه می گردد.

    کلید واژگان: سبک های تصمیم گیری, دلزدگی تحصیلی, ناتوانی یادگیری خاص
    Taghi Akbari *, Morteza Javidpour, Salim Kazemi

    The aim of this study was to compare decision-making styles and academic boredom in students with and without special learning disabilities. The statistical population of this study included all male students enrolled in the Learning Disabilities Center of Meshginshahr in the academic year of 2019-2020. 30 people were selected by available sampling method and also 30 normal students were selected in a multi-stage cluster and matched with the learning disability group according to the demographic characteristics of age and gender and as a comparison group in Participated in this study. Two groups individually and with the presence of the researcher to decision style questionnaires. Academic boredom responded. The collected data were analyzed using descriptive statistics of mean and standard deviation and multivariate analysis of variance (MANOVA) test. The results showed that students with learning disabilities in the mean scores of rational decision style (F = 9.988), intuitive decision style (F = 6.493), dependent decision style (F = 7.209), decision style Instant withdrawal (F = 10.503) and academic boredom (F = 10.149) are significantly different from the normal group. According to these results, from a practical point of view, it is recommended to hold training workshops on teaching problem-solving strategies and creating motivation to reduce academic boredom by school counselors and psychologists.

    Keywords: decision making styles, academic boredom, special learning disability
  • عادل زاهد بابلان*، شهرام مهرآور گیگلو، سلیم کاظمی
    مقدمه

    توسعه فعالیت های بین المللی در راستای درآمدزایی، برندسازی، افزایش کیفیت و کسب اعتبار به دغدغه اصلی دانشگاه های تراز اول دنیا تبدیل شده است. لذا پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل توسعه همکاری های علمی بین المللی در نظام آموزش عالی کشور با رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شده است.

    روش ها

    پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحقیق کیفی از نوع نظریه داده بنیاد و مصاحبه با نمونه منتخب هدفمند مدیران بخش بین الملل دانشگاه های دولتی کشور(10 نفر) و صاحب نظران (5 نفر) این حوزه انجام شد. مصاحبه ها با استفاده از روش های کدگذاری اشتروس و کوربین (باز، انتخابی و محوری) تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان دهنده شش بعد متشکل از شرایط علی (منابع انسانی، زیرساخت های فیزیکی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی، عوامل فناوری)، پدید محوری (همکاری های آموزشی و پژوهشی، اعضای هیات علمی، سیاست گذاری)، راهبرد (داشتن برنامه استراتژیک برای همکاری های علمی بین المللی، سازمانی، حمایتی)، شرایط زمینه ای (ظرفیت های دانشگاه، جو سازمانی بین المللی، نگرش بین المللی)، شرایط مداخله گر (دولت، شرایط سیاسی کشور، جهانی شدن) و پیامدها (توسعه دیپلماسی، افزایش کیفیت، حل مسایل و مشکلات جامعه، معرفی تمدن ایرانی به دنیا، درآمدزایی) است.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج پژوهش حاضر دانشگاه ها برای کسب اعتبار، برندسازی، افزایش کیفیت و درآمدزایی نیاز دارند که در زمینه توسعه فعالیت های علمی بین المللی گام بردارند، الگوی ارایه شده در این پژوهش می تواند در این زمینه راه گشا باشد.

    کلید واژگان: آموزش عالی, همکاری علمی, همکاری بین المللی, نظریه داده بنیاد
    A Zahed Babelan*, Sh Mehravar, S Kazami
    Introduction

    The development of international activities in order to generate revenue, branding, increase quality and gain credibility has become the main concern of world-class universities. The purpose of this study is to develop a model for the development of international scientific cooperation in the higher education system of the country with a Grounded Theory Approach.

    Methods

    This  study by using qualitative research method based on data foundation theory and interviews with a purposefully selected sample of managers of the international department of public universities (10 people) and experts (5 people) in this field has been done. Interviews were analyzed using Strauss and Corbin coding methods (open, selective and axial).

    Results

    The results show six dimensions consisting of causal conditions (human resources, physical infrastructure, economic factors, cultural factors, technological factors), phenomenon-oriented (educational and research collaborations, faculty members, policy-making), strategy (having a plan Strategic for international, organizational, supportive scientific cooperation), contextual conditions (university capacities, international organizational climate, international attitude), interventionist conditions (government, political situation, globalization) and consequences (development of diplomacy, Increasing quality, solving society᾽s problems, introducing Iranian civilization to the world, generating income).

    Conclusion

    According to the results of the present study, universities need to take steps to develop international scientific activities in order to gain credibility, branding, increasing quality and revenue generation, the model presented in this study can be helpful in this regard.

    Keywords: Higher Education, Scientific Cooperation, International Cooperation, Grounded Theory
  • سلیم کاظمی، عادل زاهد بابلان*، مهدی معینی کیا، علی خالق خواه
    زمینه

    با توجه به اینکه متغیرهای اخلاقی همچون فضیلت در بهبود روابط و اثربخشی معلمان تاثیر دارد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش پیشایندی رهبری اخلاقی و پسایندهای خود انگیختگی و بهروزی به عنوان مولفه های فضیلت سازمانی در میان معلمان مقطع ابتدایی شهر اردبیل انجام شد.

    روش

    روش پژوهش توصیفی- همبستگی  مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهر اردبیل به تعداد 3850 نفر بود که از این تعداد 350 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش بر اساس فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای برای جمع آوری داده ها انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد رهبری اخلاقی،فضیلت سازمانی،خودانگیختگی سازمانی و بهرورزی سازمانی  استفاده شد. همچنین برای تحلیل یافته ها از روش مدل معادلات ساختاری استفاده شده است.

    یافته ها

    نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین متغیرهای رهبری اخلاقی، فضیلت سازمانی، خودانگیختگی سازمانی و بهروزی سازمانی همبستگی معنادار در جهت مثبت وجود دارد. همچنین مدلیابی معادلات ساختاری متغیر های پژوهش نیز بیانگر این بود که مدل علی پیشایندی رهبری اخلاقی و پسایندی خود انگیختگی و بهروزی سازمانی با فضیلت از برازش مناسب برخوردار است.

    نتیجه گیری

    فضیلت به عنوان یک متغیر اخلاقی در سازمان می تواند نقش پیشایندی رهبری اخلاقی و پسایندهایی همچون خود انگیختگی و بهروزی سازمانی را تبیین نماید.

    کلید واژگان: رهبری اخلاقی, خود انگیختگی سازمانی, بهروزی سازمانی, فضیلت سازمانی
    Background

    Considering that ethical variables such as virtue have an effect on improving relationships and teachers' effectiveness. The aim of this study was to analyze the antecedent role of moral leadership and the consequences of self-motivation and well-being as components of organizational virtue among primary school teachers in Ardabil.

    Method

    The research method is descriptive-correlation based on structural equation model. The statistical population of this study included all primary school teachers in Ardabil with a number of 3850 people, of which 350 people were selected as a statistical sample of the research based on Cochran's formula and using multi-stage cluster random sampling method to collect data. Standard questionnaires of ethical leadership, organizational virtue, organizational spontaneity and organizational well-being were used to collect data. The structural equation modeling method has also been used to analyze the findings.

    Results

    The results of the correlation coefficient showed that there is a significant positive correlation between the variables of moral leadership, organizational virtue, organizational spontaneity and organizational well-being. Also, the modeling of structural equations of research variables indicated that the causal model of moral leadership and the consequence of self-motivation and organizational well-being with virtue have a suitable fit.

    Conclusion

    Virtue as an ethical variable in the organization can explain the antecedent role of moral leadership and consequences such as self-motivation and organizational well-being.

    Keywords: Ethical leadership, Organizational self-motivation, Organizational well-being, Organizational virtue
  • عادل زاهد بابلان *، سلیم کاظمی، شهرام مهرآور گیگلو، مرتضی جاویدپور
    زمینه و هدف

     سرمایه اخلاقی در سازمان های آموزشی مجموعه ای از روابط اخلاقی است که باعث شکل گیری کار گروهی و افزایش بهره وری می شود، لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های سرمایه اخلاقی در سازمان های آموزشی با استفاده از رویکرد کیفی فراترکیب انجام شده است.

    روش

     پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش فراترکیب با رویکرد هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2007 م.) انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه تحقیقات و مطالعات فارسی و انگلیسی چاپ شده در حوزه سرمایه اخلاقی در بین سال های 2000 تا 2021 می باشد. در این راستا، واژگان کلیدی مرتبط با هدف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و مقالات و اسناد به دست آمده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به معیارهای پذیرش مورد بررسی قرار گرفتند که در نهایت 19 مقاله که از معیارهای ورود به مطالعه برخوردار بودند، با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری، انتخابی) از طریق نرم افزار MaxQDA 2020 تجزیه و تحلیل شدند.

    ملاحظات اخلاقی: 

    الزامات اخلاق پژوهشی در پایش مقالات مورد سنتز مطمح نظر قرار گرفته است.

    یافته ها

     بر اساس نتایج تحلیل داده ها برای جمع آوری داده ها 82 کد باز شناسایی شد که در 3 مقوله اصلی و 11 مقوله فرعی دسته بندی شدند که عبارتند از:  مقوله های فردی (مسیولیت پذیری، الگوی اخلاقی، صادق بودن و وفاداری اخلاقی)، سازمانی (فرهنگ اخلاقی سازمان، جو اخلاقی سازمان، سبک رهبری اخلاقی) و فراسازمانی (عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی).

    نتیجه گیری

     پژوهشگران رفتار سازمانی به منظور افزایش سرمایه اخلاقی در سازمان می توانند با شناسایی مولفه های آن، برنامه ها و راهکارهای مناسب را جهت افزایش رفتارهای متعالی در سازمان مد نظر قرار دهند. نتایج تحقیق حاضر می تواند از مجرای شناسایی مولفه های موثر بر سرمایه اخلاقی و افزایش آن در سازمان به کارکنان کمک کند.

    کلید واژگان: سرمایه اخلاقی, فراترکیب, سازمان های آموزشی, رویکرد کیفی
    Adel Zahed Babelan *, Salim Kazemi, Shahram Mehravar Giglou, Morteza Javidpour
    Background and Aim

     Ethical capital in educational organizations is a set of ethical relationships that lead to the formation of teamwork and increase productivity. Therefore, the present study aimed to identify the components of ethical capital in educational organizations using a metasynthesis qualitative approach.

    Methods

     The research was conducted within the framework of a qualitative approach and using the metasynthesis method with the seven-step approach of Sandlowski and Barroso (2007). The statistical population of the study includes all Persian and English researches and studies published in the field of moral capital between 2000 and 2021. In this regard, keywords related to the purpose of the research were searched and the obtained articles and documents were examined using purposive sampling method according to the acceptance criteria. Finally, 19 articles that met the inclusion criteria were studied and analyzed using three-step coding method (open, axial, selective) by MaxQDA 2020 software.

    Ethical Considerations: 

    The requirements of research ethics have been considered in the monitoring of the synthesized articles.

    Results

     Based on the results of data analysis, 82 open codes were identified for data collection, which were classified into 3 main categories and 11 sub-categories, which are individual (responsibility, ethical model, honesty, and ethical loyalty), organizational (ethical culture of the organization, Organizational ethics, ethical leadership style) and extra-organizational (social, economic, political and cultural factors).

    Conclusion

     Organizational behavior researchers with the aim of increasing moral capital in the organization, while identifying its components, can consider appropriate programs and solutions to increase superior behaviors in the organization. The results of the present research can help employees in terms of identifying the factors affecting moral capital and increasing its level in the organization.

    Keywords: Ethical Capital, Metasynthesis, Educational Organizations, Qualitative Approach
  • علی خالق خواه، شهرام مهرآور گیگلو، سلیم کاظمی، عظیم امیدوار
    زمینه و هدف

     با توجه به اینکه حساسیت مسایل اخلاقی در هر حرفه به یک اندازه نیست و از آنجایی که محیط‌های آموزشی و بالاخص دانشگاه‌ها وظیفه خطیر آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد به منظور پاسخگویی به نیازهای جامعه و کمک به توسعه همه‌جانبه کشور را به عهده دارند، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه‌های توسعه اخلاق حرفه‌ای در نظام آموزش عالی کشور با رویکرد فراترکیب انجام شد.

    روش

     این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب انجام‌ شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام‌شده در بازه زمانی 1380 الی 1400 است. در این راستا 63 پژوهش در زمینه موضوع مورد نظر ارزیابی و در نهایت 34 مقاله به ‌صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، در مجموع 164 کد، 13 مفهوم، 4 مقوله کلیدی طی فرایند جستجو و ترکیب نظام‌مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تایید گردید.

    ملاحظات اخلاقی:

     الزامات اخلاق پژوهشی در پایش مقالات مورد سنتز، منظور شده است.

    یافته‌ها: 

    نتایج تحلیل نشان داد که مهم‌ترین مولفه‌های توسعه اخلاق حرفه‌ای شناسایی‌شده در نظام آموزش عالی کشور، شامل مولفه‌های آموزشی (توسعه اخلاق حرفه‌ای در دانش تخصصی، توسعه اخلاق حرفه‌ای در تعاملات بین دانشجویان و اساتید، توسعه استانداردهای اخلاق حرفه‌ای در فرایند یاددهی یادگیری)، پژوهشی (توسعه اخلاق حرفه‌ای رفتار اساتید و مدیران، توسعه اخلاق حرفه‌ای در فرایند انجام پژوهش، پاسخگویی به نیازهای جامعه)، مدیریتی (تعهد اخلاقی مدیران نسبت به دانشگاه، توسعه اخلاق حرفه‌ای مدیریت در ارتباط با کارکنان، اساتید و دانشجویان، ویژگی‌های حرفه‌ای مدیران) و فردی (مهارت و دانش تخصصی فردی در حوزه اخلاق حرفه‌ای، ویژگی‌های اعتقادی و مذهبی، اعتقاد و تعهد به ارزش‌های اخلاقی، ویژگی‌های روان‌شناختی) است.

    نتیجه‌گیری:

     مولفه‌های توسعه اخلاق حرفه‌ای در نظام آموزش عالی کشور در چهار مقوله آموزشی، پژوهشی، مدیریتی و فردی شناسایی شد. با عنایت به یافته‌های پژوهش حاضر با تشکیل شورای اخلاق حرفه‌ای در معاونت آموزشی و معاونت پژوهشی دانشگاه، برگزاری کارگاه‌ها، همایش‌ها و نشست‌های تخصصی پیرامون اخلاق حرفه‌ای در دانشگاه و تولید محتوای متعدد آموزشی در زمینه اخلاق حرفه‌ای و قراردهی آن در سامانه اخلاق حرفه‌ای جهت استفاده دانشجویان، اساتید، کارکنان و مدیران می‌توان زمینه اجرایی هرچه بهتر این مولفه‌ها را فراهم آورد.

    کلید واژگان: اخلاق, حرفه ای, فراترکیب, آموزش عالی
    Ali Khaleqkhah, Shahram Mehravar Giglou, Salim Kazemi, Azim Omidvar
    Background and Aim

     Considering that the sensitivity of ethical issues is not the same in all professions and since educational environments and universities are responsible for the serious task of educating and training specialized and faithful human resources in order to respond to the needs of the society and contribute to the comprehensive development of the country, the aim of this study was to identify the components of professional ethics development in the Iranian higher education system with a meta-synthesis approach.

    Methods

     This research has been done in terms of applied purpose and with a hyper-combined qualitative method. The statistical population is all studies conducted in the period of 2001-20. In this regard, 63 researches in the field of the subject were evaluated and finally 34 articles were purposefully selected and by analyzing the content and composition of the relevant literature, a total of 164 codes, 13 concepts, 4 key categories during the search process and systematic combination of texts were identified and analyzed and its validity was confirmed by Cohen Kappa test.

    Ethical Considerations:

     The requirements of research ethics have been considered in the monitoring of synthesized articles.

    Results

     The results of the analysis showed that the most important components of professional ethics development identified in the higher education system of the country include: educational (development of professional ethics in specialized knowledge, development of professional ethics in interactions between students and professors, development of professional ethics standards in the teaching-learning process), research (development of professional ethics in the behavior of professors and managers, development of professional ethics in the research process, responding to the needs of society), management (ethical commitment of managers to University, development of management professional ethics in relation to staff, faculty and students, professional characteristics of managers) and individual (individual skills and knowledge in the field of professional ethics, religious characteristics, belief and commitment to moral values, psychological characteristics).

    Conclusion

     The components of professional ethics development in the higher education system were identified in four categories: educational, research, managerial and individual. Considering the findings of the present study, with the formation of the Professional Ethics Council in the Vice Chancellor for Education and Vice Chancellor for Research, holding workshops, conferences and specialized meetings on professional ethics in the university and producing various educational content in the field of ethics Professionalism and its placement in the professional ethics system for the use of students, professors, staff and administrators can provide the best possible context for the implementation of these components.

    Keywords: Ethics, Profession, Metasynthesis, Higher Education
  • سلیم کاظمی*، دریا عاقل زاده، افشین دیوبند

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیامدهای ارتقای سواد دیجیتال در نظام آموزشی با استفاده از رویکرد سنتزپژوهی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب(سنتزپژوهی) انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1380 الی 1401 است. در این راستا 54پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 21 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 49 کد و 12 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تایید گردید. نتایج تحلیل نشان داد که خودکارآمدی، موفقیت در یادگیری، خودکنترلی، ریسک پذیری، کاهش اضطراب، عملکرد فردی، تعاملات انلاین، بهبود فرآیند، مدیریت موفق، تحول پذیری، کاربرد پذیری و توسعه حرفه ای از پیامدهای سواد دیجیتال در نظام آموزشی می باشد. در راستای ارتقای سواد دیجیتال در نظام آموزشی باید نیازهای سخت افزاری و نرم افزاری در فرآیند آموزشی تامین شود.

    کلید واژگان: سواد دیجیتال, نظام آموزشی, سنتزپژوهشی
    Darya Aghelzadeh, Afshin Divband

    The current research was conducted with the aim of identifying the consequences of promoting digital literacy in the educational system using a synthesis research approach. This research has been carried out in terms of practical purpose and with a meta-composite qualitative method. The statistical population is all the studies conducted in the period of 1380-1401. In this regard, 54 researches in the field of the desired subject were evaluated and finally 21 articles were selected purposefully and by analyzing the content and composition of related literature, a total of 49 codes and 12 key categories were identified and analyzed during the process of searching and systematic combination of texts, and its validity was It was confirmed through Cohen's kappa test. The results of the analysis showed that self-efficacy, success in learning, self-control, risk-taking, anxiety reduction, individual performance, online interactions, process improvement, successful management, transformability, applicability and professional development are the consequences of digital literacy in the educational system. In order to promote digital literacy in the educational system, hardware and software needs must be met in the educational process.

    Keywords: digital literacy, educational system, research synthesis
  • سلیم کاظمی، عادل زاهد بابلان، مهدی معینی کیا، علی خالق خواه
    سابقه و هدف

    در قرن بیست‌ویک نگرش‌های جدیدی نسبت به جنبه‌های اخلاقی معلمان در مدارس شده است و با توجه به نقشی که فضیلت در پرورش احساسات و تعاملات سازنده دارد، اهمیت روزافزون آن در بهبود بهزیستی روان‌شناختی آشکار شده است. ازاین‌رو، هدف پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه‌ای هوش معنوی در رابطه بین فضیلت سازمانی و بهزیستی روان‌شناختی در بین معلمان مقطع ابتدایی شهر اردبیل بود.

    روش کار

    روش این پژوهش توصیفی-همبستگی مبتنی بر الگوی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش تمامی معلمان دوره ابتدایی شهر اردبیل به تعداد 3850 نفر بود که از این تعداد 350 نفر نمونه آماری پژوهش در نظر گرفته شدند که بر اساس فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه‌های استاندارد بهزیستی روان‌شناختی، فضیلت سازمانی و هوش معنوی و برای تحلیل یافته‌ها از روش الگوی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده‌اند.

    یافته‌ ها:

     نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین متغیرهای فضیلت سازمانی، هوش معنوی و بهزیستی روان‌شناختی همبستگی معنادار در جهت مثبت وجود داشت. علاوه‌براین، فضیلت سازمانی بر بهزیستی روان‌شناختی (27/0) و هوش معنوی (84/0) و هوش معنوی بر بهزیستی روان‌شناختی (68/0) اثر مستقیم مثبت و معناداری داشت. علاوه‌براین، فضیلت سازمانی از طریق هوش معنوی بر بهزیستی روان‌شناختی (74/9) اثر غیرمستقیم مثبت و معناداری داشت.

    نتیجه‌ گیری: 

    بر اساس یافته‌های به‌دست‌آمده، هرچقدر هوش معنوی معلمان و فضیلت در سازمان بالاتر باشد به همان میزان بهزیستی روان‌شناختی و رضایت از کار بیشتر می‌شود. بنابراین فضیلت به‌عنوان یک متغیر اخلاقی اسلامی در سازمان می‌تواند بر هوش معنوی و بهزیستی روان‌شناختی معلمان تاثیر بگذارد.

    کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, فضیلت سازمانی, معلمان, هوش معنوی
    Salim Kazemi, Adel Zahed-babelan, Mahdi Moeinikia, Ali Khaleghkhah
    Background and Objective

    In the 21st century, new perspectives emerged on the moral aspects of teachers in schools, and the role that virtue plays in fostering constructive emotions and interactions has highlighted the growing importance of virtue in improving psychological well-being. The aim of this study was to explain the mediating role of spiritual intelligence in the relationship between organizational virtue (as an Islamic religious variable) and psychological well-being among primary school teachers in Ardabil.

    Methods

    The research method is descriptive correlational based on structural equation modeling. The statistical population of this study included all primary school teachers in Ardabil (no=3850), out of whom 350 were selected as the statistical sample of the research based on Cochran's formula and using multi-stage random cluster sampling method to collect data. Standard questionnaires of psychological well-being, organizational virtue, and spiritual intelligence were used to collect data. Also, structural equation modeling was used to analyze the data. In this study, all the ethical considerations were observed and the authors reported no conflict of interest.

    Results

    The results of the correlation coefficient showed a significant correlation between the variables of organizational virtue, spiritual intelligence and psychological well-being in a positive direction. The results also showed that organizational virtue has a positive and significant direct effect on psychological well-being (0.27). Organizational virtue has a positive and significant direct effect on spiritual intelligence (0.84). Spiritual intelligence has a positive and significant effect on psychological well-being (0.68). In addition, organizational virtue has a positive and significant indirect effect on psychological well-being (9.74) through spiritual intelligence.

    Conclusion

    The higher the teachers 'spiritual intelligence and vigilance in the organization, the higher the psychological well-being and job satisfaction. Therefore, virtue as an Islamic moral variable in the organization can affect the teachers' spiritual intelligence and psychological well-being.

    Keywords: Psychological well-being, Organizational virtue, Spiritual intelligence, Teachers
  • سلیم کاظمی، عادل زاهد بابلان*، مهدی معینی کیا، علی خالق خواه
    هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر فضیلت سازمانی به عنوان مولفه دینی اخلاقی است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش فراترکیب با رویکرد هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2007) انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه تحقیقات و مطالعات فارسی و انگلیسی چاپ شده در حوزه فضیلت سازمانی در بین سالهای 2005 تا 2020 می باشد. در این راستا، کلید وازه های مرتبط با هدف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و مقالات و اسناد بدست آمده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به معیارهای پذیرش مورد بررسی قرار گرفتند که در نهایت 35 مقاله که از معیارهای ورود به مطالعه برخوردار بودند با استفاده از روش کد گذاری سه مرحله ای (باز، محوری، انتخابی) ازطریق نرم افزار maxqda 2020 تجزیه و تحلیل شدند. پایایی کدگذاری ها با استفاده از ضریب توافق کاپا در نرم افزار spss و با مقدار 0.71 تایید شد و برای بررسی روایی پژوهش یافته ها در اختیار 6 نفر از خبرگان و مفسران تحقیق کیفی قرار گرفت. براساس نتایج تحلیل داده ها برای جمع آوری داده ها 104 کد باز شناسایی شد که در 3 مقوله و 11 زیر مقوله دسته بندی شدند که عبارتند از عوامل انسانی (ویژگی ها فردی کارکنان و ویژگی فردی مدیران)، عوامل درون سازمانی (ساختار و فرآیندهای سازمانی، فرهنگ درون سازمانی، فلسفه و سیاست وجودی سازمان و سبک مدیریت و رهبری) و عوامل برون سازمانی (عوامل اجتماعی، اقتصادی، قانونی، سیاسی و فرهنگی) نتایج نشان داد. پژوهشگران رفتار سازمانی به منظور افزایش فضیلت در سازمان می توانند با شناسایی این عوامل، برنامه ها و راهکارهای مناسب را جهت افزایش رفتارهای متعالی در سازمان مدنظر قرار دهند. نتایج فوق می تواند به منظور شناسایی عوامل موثر بر فضیلت سازمانی و افزایش آن در سازمان به کارکنان کمک کنند.
    کلید واژگان: فضیلت, سازمان, فضیلت سازمانی, فراترکیب
    Salim Kazemi, Adel Zahed Bablan *, Mahdi Moeinikia, Ali Khaleghkhah
    Organizational virtue is taken from positive psychology. The purpose of this study is to identify the factors affecting organizational virtue as a religious-moral component. This research has been applied by documentary and meta-combined methods. Sandlowski and Barroso (2007) seven-step method was used to analyze the data. For data collection, 35 sources out of 173 sources were selected for final meta-composition. A total of 104 codes, 11 concepts in 3 general components were extracted and analyzed using maxqda 2020 software. The results showed three general components of individual, internal and organizational factors. And externalities affect organizational virtue. Individual factors of organizational virtue in this study include components such as individual characteristics of employees and individual characteristics of managers. Internal organizational factors also include components such as organizational structure and processes, internal organizational culture, philosophy and policy of the organization and management and leadership style. Finally, external factors include components such as social, economic, legal, political and cultural. Researchers of organizational behavior in order to increase virtue in the organization can identify these factors, programs and strategies to increase the transcendent behaviors in the organization can be considered. The above results can help employees to identify the factors affecting organizational virtue and increase it in the organization. Organizational behavior researchers in order to increase the virtue in the organization can identify appropriate factors and programs to increase superior behaviors in the organization. The above results can help employees to identify the factors affecting organizational virtue and increase it in the organization.
    Keywords: virtue, Organization, organizational virtue, meta-composition
  • حسین تقوی*، مرتضی جاویدپور، سلیم کاظمی، عظیم امیدوار
    حمایت اجتماعی ادراک شده و کیفیت روابط استاد شاگردی از مهم ترین عوامل موفقیت در آموزش عالی به حساب می آید. پژوهش حاضر با هدف نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و کیفیت روابط استاد شاگردی در درگیری تحصیلی دانشجویان تربیت بدنی انجام گرفت. روش پژوهش مورد استفاده در این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-همبستگی بود جامعه آماری آن متشکل از کلیه دانشجویان تربیت بدنی مشغول به تحصیل در دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول سال تحصیلی 1399-1398 بودند. تعداد 170 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری تصادفی- طبقه ای انتخاب شده و به صورت انفرادی به پرسش نامه های درگیری تحصیلی، حمایت اجتماعی ادراک شده و کیفیت روابط استاد شاگردی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که درگیری تحصیلی با؛ نمره کل حمایت اجتماعی ادراک شده (35/0=r؛ 001/0< p)، مولفه های خانواده (32/0=r؛ 001/0< p)، دوستان (17/0=r؛ 05/0< p) و حمایت دیگران (32/0=r؛ 001/0< p) و کیفیت روابط استاد شاگردی (63/0=r؛ 001/0< p) رابطه مثبت و معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین حدود 43 درصد واریانس درگیری تحصیلی را پیش بینی می کند. بر اساس یافته های ما، از لحاظ کاربردی برگزاری کارگاه های آموزشی در دانشگاه ها جهت آموزش چگونگی ایجاد محیط مناسب آموزشی و بروز رفتارهای حمایت گرانه در روابط استاد شاگردی توسط برنامه ریزان نظام آموزشی و کارگزاران تعلیم و تربیت توصیه می گردد.
    کلید واژگان: درگیری تحصیلی, حمایت اجتماعی ادراک شده, کیفیت روابط استاد شاگردی, دانشجویان
    Hossein Taqavi *, Morteza Javidpour, Salim Kazemi, Azim Omidvar
    Perceived social support and the quality of student-teacher relationships are among the most important factors of success in higher education. The present study investigated the role of perceived social support and the quality of student-teacher relationships in academic involvement of physical education students. This study was a descriptive study, and its statistical population included all physical education students studying at Mohaghegh Ardabili University in the first semester of the academic year 2020. A total of 170 of these students were randomly selected by stratified sampling and were requested to answer the questionnaires of academic engagement, perceived social support, and the quality of student-teacher relationships. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and multiple regression tests. The results showed that academic engagement has a positive significant relationship with: total score of perceived social support (r = 0.35; p <0.001), family components (r = 0.32; p <0.001), friends (r = 0.17; p <0.05), support of others (r = 0.32; p <0.001), and the quality of student-teacher relations (r = 0.63; p <0.001). The results of regression analysis showed that predictive variables predict about 43 percent of the variance of academic engagement. Based on our findings, educational system planners and education practitioners are recommended to hold hands-on educational workshops in universities to teach ways of creating a suitable educational environment and promoting supportive behaviors in student-teacher relationships.
    Keywords: academic engagement, perceived social support, Quality of student-teacher relationships, Students
  • حسین تقوی*، متینه عبادی، سلیم کاظمی
    زمینه و هدف

    مشکلات تحصیلی، اجتماعی و روان شناختی دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست، نیاز به توجه ویژه دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون مدل علی سازگاری تحصیلی بر اساس تنظیم رفتاری هیجانی با نقش میانجی ذهن آگاهی در دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش حاضر توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست استان اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که تعداد 210 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از سه پرسش نامه استاندارد شده سازگاری تحصیلی Sinha و Sing، تنظیم رفتاری هیجان Kraaij و Garnefski و ذهن آگاهی Brown و Ryan استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل همبستگی Pearson و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج به دست آمده نشان داد که تنظیم رفتاری هیجان (163/0=β) و ذهن آگاهی (678/0=β) اثر مستقیم و مثبت بر سازگاری تحصیلی دارند (001/0>P). هم چنین نتایج مربوط به شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که ذهن آگاهی می تواند میانجی روابط بین تنظیم رفتاری هیجان با سازگاری تحصیلی باشد.

    نتیجه گیری

    به طور کلی، میانجی گری ذهن آگاهی را در رابطه بین تنظیم رفتاری هیجان و سازگاری تحصیلی دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست می توان تایید کرد. با توجه به معنادار شدن مدل ارایه شده و تایید نقش میانجی ذهن آگاهی، به درمانگران و مشاوران حیطه تحصیلی توصیه می شود در وهله اول متغیر مهم تنظیم رفتاری هیجان را مورد بررسی و سنجش قرار دهند و نقش مهم متغیرهای واسطه ای را در نظر بگیرند.

    کلید واژگان: تنظیم هیجان, ذهن آگاهی, سازگاری, بی سرپرست, دانش آموزان
    H. Taghavi*, M. Ebadi, S. Kazemi
    Background and Objectives

    The educational, social, and psychological problems of Orphan and poorly supervised students need special attention. Therefore, the present study was performed with the aim of designing and testing the casual model of academic adjustment based on behavioral emotion regulation with the mediating role of mindfulness in orphan and poorly supervised students.

    Materials and Methods

    The method of the present study was descriptive. The statistical population of this study consisted of all orphan and poorly supervised students in Ardabil province during the academic year 2020-2021, of which 210 were selected via convenient sampling method and participated in this research. For data collection, the standardized questionnaire of academic adjustment of Sinha and Sink, Behavioral Emotion Regulation of Kraaij & Garnefski, and mindfulness of Brown and Ryan were used. The collected data were analyzed by Pearson’s correlation analysis and structural equations modelling.

    Results

    The results showed that behavioral emotion regulation (β= 0.163) and mindfulness (β= 0.678) have a direct and positive effect on academic adjustment (p> 0.001). The results related to fit indices of the model also showed that mindfulness can mediate the relationship between behavioral emotional regulation and academic adjustment.

    Conclusion

    In general, mindfulness mediation can be confirmed in the relationship between behavioral emotion regulation and academic adjustment of orphan and poorly supervised students. According to the significance of the proposed model and confirming the mediating role of mindfulness, it is recommended to therapists and counselors in the educational field, in the first place, to examine and measure the important variable of emotion behavioral regulation and consider the important role of mediating variables.

    Keywords: Emotion regulation, Mindfulness, Adjustment, Orphaned, Students
  • عادل زاهد بابلان*، مرتضی جاویدپور، سلیم کاظمی، جواد هاشمی، عظیم امیدوار
    سابقه و هدف

    شبکه‌های مجازی پرطرفدارترین وسیله برای برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات است که کاربرد گسترده آن به اعتیاد به آن منجر شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی هوش معنوی در ارتباط بین نداشتن تقید اخلاقی و اعتیاد به شبکه‌های مجازی انجام گرفته است.

    روش کار

    روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش‌آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 بود که از میان آنان نمونه ‌ای به حجم 360 نفر به‌روش نمونه ‌گیری تصادفی خوشه‌ ای چند مرحله‌ ای انتخاب شد و به پرسش‌نامه‌ های اعتیاد به شبکه‌ های مجازی، نداشتن تقید اخلاقی و هوش معنوی پاسخ دادند. داده‌ها نیز با شاخص‌ های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و الگوی روابط ساختاری تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده‌اند.

    یافته‌ها

    نتایج ضریب همبستگی نشان داد که اعتیاد به شبکه‌های مجازی با نمره نداشتن تقید اخلاقی و مولفه ‌های آن ارتباط مثبت و با نمره کل هوش معنوی ارتباط منفی داشت. همچنین هوش معنوی با نمره کل نداشتن تقید اخلاقی و مولفه‌ های توجیه اخلاقی، مقایسه سودمند، زبان مدبرانه، جابجایی مسئولیت، پخش مسئولیت و غیرانسانی‌کردن ارتباط منفی داشت (001/0>P). شاخص ‌های برازش الگو نیز تاثیرنداشتن تقید اخلاقی بر اعتیاد به شبکه‌های مجازی را با میانجیگری هوش معنوی تایید کرد.

    نتیجه‌گیری

    با توجه به نقش‌نداشتن تقید اخلاقی و هوش معنوی در اعتیاد به شبکه‌های مجازی به‌ترتیب برگزاری کارگاه‌های آموزشی در مدارس جهت آگاه‌سازی دانش‌آموزان از عوارض اعتیاد به شبکه‌های مجازی و آموزش مهارت‌های مدیریت پرخاشگری و ارتقای سطح هوش معنوی پیشنهاد می‌گردد.

    کلید واژگان: شبکه های مجازی, نداشتن تقید اخلاقی, هوش معنوی
    Adel Zahed-Bablan*, Morteza Javidpour, Salim Kazemi, Javad Hashemi, Azim Omidvar
    Background and Objective

    Virtual networks are the most popular means of communication and information exchange, the widespread use of which has led to addiction. The aim of this study was to investigate the mediating role of spiritual intelligence in the relationship between moral disengagement and addiction to virtual networks.

    Methods

    The research method used in the present study is descriptive and correlational. The statistical population of the present study consisted of all male students in the second year of high school in Ardabil public schools in the academic year of 2019-2020. From this community, a sample of 360 people was randomly selected by multi-stage cluster sampling and answered the questionnaires of addiction to virtual networks, moral awareness, and spiritual intelligence. Data were analyzed using descriptive statistics, Pearson correlation coefficient and structural relationships. In this study, all the ethical considerations were observed and the authors of the article did not report any conflict of interest.

    Results

    The results of correlation coefficient showed that addiction to networks has a positive relationship with the score related to moral disengagement and its components and a negative relationship with the total score of spiritual intelligence. Spiritual intelligence also has a negative relationship with the overall score related to moral disengagement and its components (moral justification, useful comparison, resourceful language, shifting responsibility, spreading responsibility and inhumanity). Model fitness indicators also have confirmed the lack of effect of moral disengagement on becoming addicted to virtual networks through the mediation of spiritual intelligence.

    Conclusion

    Considering the role of moral disengagement and spiritual intelligence in addiction to virtual networks, holding educational workshops in schools to inform students about the effects of addiction to virtual networks and teaching aggression management skills and improving the level of spiritual intelligence is recommended.

    Keywords: Virtual networks, Moral disengagement, Spiritual intelligence
  • عادل زاهد بابلان، پریسا رستمی ینگجه*، سلیم کاظمی

    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک رهبری توزیعی و اثربخشی مدارس با میانجی گری اشتیاق شغلی معلمان مدارس دولتی شهرستان آستارا است که از روش توصیفی-همبستگی استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس دولتی شهرستان آستارا در سال تحصیلی 98-97 است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول مورگان تعداد 245 نفر انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های موردنیاز از پرسشنامه های استاندارد سبک رهبری توزیعی گوردونو اثربخشی مدارس هوی و فرگوسن و اشتیاق شغلی شوفلی و سالواناوا استفاده شد. جهت تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار spss و smart pls استفاده شد. نتایج نشان داد که رهبری توزیعی بر اشتیاق شغلی (0/28) اثر مستقیم مثبت و معناداری دارد. رهبری توزیعی بر اثربخشی مدارس (0/76) اثر مستقیم مثبت و معناداری دارد.اشتیاق شغلی بر اثربخشی مدارس (0/48) اثر مستقیم مثبت و معناداری دارد. رهبری توزیعی از طریق اشتیاق شغلی بر اثربخشی مدارس (0/40) اثر غیرمستقیم مثبت و معناداری دارد.

    کلید واژگان: سبک رهبری توزیعی, اثربخشی مدارس, اشتیاق شغلی معلمان
    Adel Zahed Babolan, Parisa Rostami*, Salim Kazemi

    the aim of this study was to investigate the relationship between distributive leadership style and school effectiveness with the mediation of job motivation of public school teachers in astara city. a descriptive correlation method was used. the statistical population includes all teachers of public schools in astara city in the academic year of 2018-2019 who were selected using stratified random sampling method and 245 people based on morgan table. to collect the required data , gordon standard distributed leadership style questionnaire, hoy and ferguson schools, and schaufeli and salanova  job engagement questionnaires were used. smart pls and spss software were used to analyze the data. the results showed that distributive leadership has a positive and significant direct effect on job engagement (0/28). distributive leadership has a positive and significant direct effect on the effectineness of schools(0/76). job enthusiasm has a positive and significant direct effect on the effectiveness of schools(0/48).distributive leadership through job engagement has a positive and significant indirect effect on schools effectiveness(0/40).

    Keywords: Distributed leadership style, Schools effectiveness, Teachers job engagement
  • متینه عبادی، علیرضا روشنی خیاوی، سلیم کاظمی، ساناز عینی*، رسول رضایی ملاجق

    هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اعتیاد به فضای مجازی براساس ازخودبیگانگی تحصیلی و آشفتگی روان شناختی (اضطراب، افسردگی و استرس) در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان اردبیل بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و نمونه پژوهش شامل 150 دانش آموز دبیرستانی بود که در سال تحصیلی 99-1398 در دبیرستان های شهرستان اردبیل مشغول به تحصیل بودند و به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ، ازخودبیگانگی تحصیلی دیلون و گروات  و افسردگی، اضطراب و استرس (DAS-21) استفاده شد و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اعتیاد به فضای مجازی با ازخودبیگانگی تحصیلی و آشفتگی روان شناختی (اضطراب، افسردگی و استرس) رابطه مثبت داشته است. به عبارتی ازخودبیگانگی تحصیلی و آشفتگی روانشناختی قادر به پیش بینی اعتیاد به فضای مجازی بودند (01/0>p). بنابراین روان شناسان با آموزش تدابیر مناسب در راستای کاهش مشکلات روان شناختی و ارتباطی در دانش آموزان باید اقدامات لازم را انجام دهند تا از شدت اعتیاد به فضای مجازی در این قشر آسیب پذیر از جامعه کاسته شود.

    کلید واژگان: اعتیاد به فضای مجازی, ازخودبیگانگی تحصیلی, آشفتگی روانشناختی
    M Ebadi, A.R Roshani Khiavi, S Kazemi, S Eyni *, R Rezayi

    The aim of this study was to predict cyberspace addiction based on academic alienation and psychological distress students. The method of study was correlational and the sample consisted of 150 high school students of Ardabil city selected by cluster sampling in 2020. To collect data, the questionnaires of Yang's Internet Addiction Questionnaire, Dillon and Grout's Educational Alienation, and Depression, Anxiety, and Stress (DAS-21 (were used and the collected data were analyzed using the Pearson correlation and multiple regression analysis. The results indicated Addiction to cyberspace has been positively associated with academic alienation and psychological distress (anxiety, depression, and stress). In other words, academic alienation and psychological distress were able to predict cyberspace addiction (P<0.01). Therefore, psychologists by teaching appropriate measures in order to reduce psychological and communication problems in students should take necessary actions to reduce the severity of addiction to cyberspace in this vulnerable group of society.

    Keywords: Cyberspace addiction, Academic alienation, psychological distress
  • عادل زاهد بابلان، داود طوسی، رضا محمدزاده، سلیم کاظمی
    زمینه و هدف

     با ورود فناوری‌های جدید، به ویژه اینترنت در سازمان‌ها، دامنه تعاملات کارکنان با اینترنت بسیار گسترده شده است. با وجود مزیت‌های فراوان، این فناوری پیامدهای منفی نیز در پی داشته است که یکی از این پیامدهای منفی طفره‌روی اینترنتی می‌باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر اخلاق حرفه‌ای در پیش‌بینی میزان طفره‌روی اینترنتی با میانجی‌گری هویت سازمانی است.

    مواد و روش‌ها:

     این پژوهش با روش توصیفی همبستگی و با آزمون مدل‌یابی معادلات ساختاری (SEM) انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی تشکیل ‌دادند که از بین آن‌ها 196 نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اخلاق حرفه‌ای کادوزیر (2000 م.)، پرسشنامه طفره‌روی اینترنتی ون‌دورن (2011 م.) و پرسشنامه هویت سازمانی چنی (1983 م.) بود. داده‌های حاصل با استفاده از روش معادلات ساختاری و با بهره گیری از نرم‌افزار‌های SPSS 25 و Smart-PLS تحلیل شدند.

    ملاحظات اخلاقی: 

    در تدوین این پژوهش حفظ اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده و مشارکت‌کنندگان با آگاهی از اهداف پژوهش به پرسشنامه‌ها پاسخ دادند.

    یافته‌ ها:

     نتایج نشان داد که هر کدام از متغیرهای اخلاق حرفه‌ای و هویت سازمانی اثر معکوس و معنادار بر روی طفره‌روی اینترنتی دارند. همچنین اثر مستقیم اخلاق حرفه‌ای بر روی هویت سازمانی با مقدار t بالاتر از 96/1 و p-value کمتر از 005/0 از لحاظ آماری معنادار بود. به علاوه هویت سازمانی توانست به عنوان نقش میانجی در رابطه بین اخلاق حرفه‌ای و طفره‌روی اینترنتی کارکنان وارد مدل شود. در نهایت نیز مدل ساختاری پژوهش بعد از اصلاح، برازش مطلوب را با داده‌های تجربی پژوهش حایز بود.

    نتیجه‌ گیری: 

    با توجه به نقش هویت سازمانی و اخلاق حرفه‌ای بر طفره‌روی اینترنتی لازم است سازمان‌ها جهت ارتقای هویت سازمانی و اخلاق حرفه‌ای تلاش بیشتری انجام داده و با شناسایی آثار مخرب و منفی طفره‌روی مجازی در جهت اصلاح و رفع آن تا حد امکان اقدام نمایند.

    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, طفره روی اینترنتی, هویت سازمانی
    Adel Zahed Babalan, Davood Toosi, Reza Mohammadzadeh, Salim Kazemi
    Background and Aim

    With the advent of new technologies, especially the Internet in organizations, the scope of employee interactions with the Internet has become much wider. Despite the many advantages of this technology, it has also had negative consequences, one of which is the negative consequences of evasion on the virtual. The purpose of this study is to investigate the role of professional ethics in predicting the level of virtual evasion; It is mediated by organizational identity.

    Materials and Methods

    This study was performed by descriptive-correlation method and by structural equation modeling (SEM) modeling test. The statistical population of the study consisted of all employees of Mohaghegh Ardabili University, of which 196 people were selected using random sampling method. The research instruments included the Cadozir Professional Ethics Questionnaire (2000), the Van Doorn Cyber-loafing Questionnaire (2011) and the Cheney Organizational Identity Questionnaire (1983). The data were analyzed using structural equation method using Spss 25 and Smart-PLS software.

    Ethical Considerations:

     In compiling this study, preserving the originality of the texts, honesty and trustworthiness were observed and the participants answered the questionnaires with the knowledge of the objectives of the research.

    Findings

    The results showed that each of the variables of professional ethics and organizational identity have a reversible and significant effect on virtual evasion. Also, the direct effect of professional ethics on organizational identity with a value of t higher than 1.96 and p-value less than 0.005 was statistically significant. In addition, organizational identity was able to enter the model as a mediating role in the relationship between professional ethics and employee avoidance. Finally, the structural model of the research after correction had the desired fit with the experimental data of the research.

    Conclusion

    Considering the role of organizational identity on Cyber-loafing, it is necessary to make more efforts in organizations to promote organizational identity and identify the destructive and negative effects of professional ethics and teach them to correct it.

    Keywords: Professional Ethics, Cyber-Loafing, Organizational Identit
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال