به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید سعید طباطبایی

  • سید سعید طباطبایی، حسین علی دادی، وحید قوامی، مریم سرخوش، مهرالسادات مهدی زاده، سمیه نصراللهی، هادی طهرانی*
    مقدمه

    ارتقا مستمر کیفیت نظام آموزشی مستلزم ارزیابی عملکرد اساتید است تا تصمیمات آگاهانه تری در خصوص بهبود روش های تدریس اتخاذ شود. این مطالعه با هدف تبیین عملکرد آموزشی اساتید دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه به صورت تحلیل محتوای کیفی انجام شد . جامعه پژوهش دانشجویان تحصیلات تکمیلی مقطع دکتری بودند. نمونه گیری به صورت مبتنی بر هدف آغاز و تا اشباع اطلاعات، یعنی عدم دریافت اطالعات جدید، به صورت نمونه گیری تئوریک ادامه یافت. برای جمع آوری داده ها از طریق روش مصاحبه چهره به چهره استفاده شد. در تجزیه و تحلیل از روش تحلیل محتوای کیفی مرسوم استفاده شد بدین صورت که بلافاصله پس از برگزاری مصاحبه ها، صدای ضبط شده مشارکت کنندگان پیاده و در نرم افزار ورد کلمه به کلمه تایپشد و با استفاده از نرم افزار 10MAXQDA تحلیل انجام شد.

    نتایج

    چالش های عملکردی اساتید از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی در چهار حیطه ساختاری، اخلاقی، صلاحیت علمی و مهارت ارتباطی در 10 زیر مقوله (عدم مدیریت زمان، سوء استفاده از دانشجو، عدم شمول گرایی، عدم بروزرسانی کوریکولوم، دردسترس نبودن اساتید، عدم هدایتگری تخصصی، چند استاد برای یک درس، نداشتن فن بیان، عدم دانش کافی، عدم تجربه) شناسایی شدند. 

    نتیجه گیری

    بروزرسانی کوریکولوم های آموزشی، تعامل بیشتر استادان با دانشجویان، استفاده ازاساتید دارای مهارت ها و تجربیات اجرایی در دروس مرتبط، تقویت مهارت های ارتباطی و فن بیان، داشتن سعه صدر و بردباری و رعایت اخلاق حرفه ای می تواند نقش مهمی در عملکرد آموزشی اساتید داشته باشند.

    کلید واژگان: عملکرد آموزشی, کیفیت آموزش, دانشجو, مطالعه کیفی
    Seyed Saeed Tabatabaee, Hossein Alidadi, Vahid Ghavami, Maryam Sarkhosh, Mehrsadat Mahdizadeh, Somayeh Nasrollahi, Hadi Tehrani *
    Introduction

    Continuous improvement of the quality of the education system requires assessment of the performance of teachers in order to make more informed decisions regarding the improvement of teaching methods. The study aims to explore the educational performance of Mashhad health faculty members from the perspective of graduate students through a qualitative approach.

    Materials & Methods

    The study was conducted as a qualitative content analysis. The research population was post graduate students. Sampling was started based on the objective and continued until information saturation, i.e. no new information was received, in the form of theoretical sampling. It was used to collect data through face-to-face interviews. Immediately after conducting the interviews, the recorded voices of the participants were typed word by word in Word software and analyzed using MAXQDA10 software.

    Results

    The functional challenges of professors from the point of view of postgraduate students were identified in four areas: structural, moral, scientific competence and communication skills in 10 subcategories (lack of time management, student abuse, lack of inclusiveness, not updating the curriculum, unavailability of faculty member, lack of specialized guidance, several teachers for one lesson, lack of expression, lack of knowledge, and lack of experience).

    Conclusion

    Updating educational curricula, more interaction between professors and students, using professors with executive skills and experience in related courses, strengthening communication skills and expression techniques, having patience and tolerance, and observing professional ethics can play an important role in the educational performance in faculty member.

    Keywords: Educational performance, quality of education, Student, Qualitative study
  • جمشید جمالی، سید سعید طباطبایی، مهدی یوسفی، وحید قوامی*، سعید اخلاقی
    مقدمه

    شیوع پاندمی کووید-19، فشار کاری مضاعفی را به کادر درمان، به خصوص پرستاران وارد نموده است که موجب نگرانی و استرس زیادی گردیده است. به نظر می رسد میزان استرس شغلی پرستاران با سطح آگاهی آنان از کوویید-19 مرتبط باشد. در این مقاله برآنیم به بررسی میزان آگاهی و استرس شغلی پرستاران شاغل در بخش های کووید-19 و غیرکووید-19 و ارتباط آنها با یکدیگر بپردازیم.

    روش کار

    میزان آگاهی و نیز استرس شغلی تعداد 215 پرستار شاغل در بخش های کووید-19 و نیز تعداد 142 پرستار شاغل در سایر بخش ها که به صورت غیراحتمالی از دو بیمارستان امام رضا(ع) و قایم(عج) مشهد در سال 1399 انتخاب شده بودند با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته و نیز پرسشنامه استاندارد JRTI مورد بررسی قرار گرفت.

    نتایج

    میانگین نمره آگاهی پرستاران 44/17±19/68 بود. میزان آگاهی پرستاران شاغل در بخش کووید-19 به طور معناداری بالاتر از پرستاران شاغل در سایر بخش ها بود (p=0.002). میانگین نمره استرس شغلی در پرستاران 17/13±82/58 بود و تفاوت معناداری بین استرس شغلی پرستاران شاغل در بخش های کووید-19 و پرستاران شاغل در سایر بخش ها مشاهده نشد (p=0.134). رابطه آماری معنادار معکوس بین نمره آگاهی و نمره استرس شغلی مشاهده شد (r=-0.14, p=0.007).

    نتیجه گیری

    افزایش میزان آگاهی پرستاران سبب کاهش استرس شغلی ایشان می شود که این موضوع اهمیت افزایش آگاهی پرستاران را در خصوص بیماری کووید-19 از طریق ارایه آموزش های مناسب نشان می دهد.

    کلید واژگان: آگاهی, استرس شغلی, آموزش, کووید-19, پرستار
    Jamshid Jamali, Seyed Saeed Tabatabaee, Mehdi Yousefi, Vahid Ghavami *, Saeed Akhlaghi
    Introduction

    Considering the challenges that COVID-19 disease has created in human life, the study of its various dimensions is one of the topics of interest today. Considering the important role of nurses in combating this disease, in this study we examined the level of knowledge and job stress of nurses working in COVID-19 and non-COVID-19 wards and their relationship with each other.

    Materials & Methods

     We assessed the awareness and job stress of 215 nurses working in COVID-19 wards and also 142 nurses working in other wards in Imam-Reza and Ghaem hospitals in Mashhad, using a researcher-made questionnaire as well as the JRTI questionnaire.

    Results

     The mean score of nurses' knowledge was 68.19 ± 17.44. The level of knowledge of nurses working in COVID-19 ward was significantly higher than nurses working in other wards (p = 0.002). The mean score of job stress in nurses was 58.82± 13.17 and there was no significant difference between job stress of nurses working in COVID-19 wards and nurses working in other wards (p = 0.134). There was a negative relationship between awareness and job stress of nurses (r = -0.14, p = 0.007).

    Conclusion

    Increasing the level of nurses 'awareness reduces their job stress, which shows the importance of increasing nurses' awareness about COVID-19 disease by providing appropriate training.

    Keywords: Knowledge, Job Stress, Education, COVID-19, nurse
  • جواد مقری، حمیدرضا شعبانی کیا، علی عظیمی، وحید قوامی، سید سعید طباطبایی*
    زمینه و هدف

    ترک خدمت کارکنان، عواقب و هزینه های مستقیم و غیرمستقیم فراوانی برای نظام سلامت در پی دارد و از این حیث، بررسی و شناخت آن حاثز اهمیت می باشد. تمایل به ترک خدمت بهترین پیش بینی کننده برای ترک واقعی خدمت است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل سازمانی مرتبط با تمایل به ترک خدمت کارکنان بهداشتی درمانی بخش غیر دولتی شاغل در مراکز خدمات جامع سلامت مستقر در حاشیه شهر مشهد انجام شد.

    روش بررسی

    این پژوهش توصیفی- تحلیلی بر روی 323 نفر از کارکنان در سال 98-1397 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که علاوه بر مشخصات دموگرافیک دارای سه بعد محیط کاری، تقاضای کاری و حمایت اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.

    یافته ها

    تمایل به ترک خدمت کارکنان حدود 64 درصد بود. نمره میانگین ابعاد سازمانی مرتبط با تمایل به ترک خدمت شامل محیط کاری، تقاضای کاری و حمایت اجتماعی، به ترتیب 95/45، 92/39، 49/38 بود. تحلیل رگرسیون ترتیبی چند گانه نشان داد با افزایش یک واحد در نمرات عوامل محیط کاری، تقاضای کاری و حمایت اجتماعی به شرط ثابت بودن سایر متغیرها، بخت ترک خدمت به ترتیب 076/0، 099/0 و  125/0 کاهش می یابد (P<0/001).

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به بالا بودن میزان تمایل به ترک خدمت کارکنان، وجود شرح وظایف روشن، حقوق و مزایای مناسب با نوع و حجم کار، کاهش ابهام و تضاد نقش، افزایش تنوع کاری، افزایش اختیار، وجود فرصت پیشرفت و سبک رهبری حمایتی، می تواند منجر به افزایش رضایت شغلی و کاهش تمایل به ترک خدمت کارکنان گردد.

    کلید واژگان: نیروی انسانی, مراکز خدمات جامع سلامت, تمایل به ترک خدمت
    Javad Moghri, Hamidreza Shabanikiya, Ali Azimi, Vahid Ghavami, Seyed Saeed Tabatabaee *
    Background and Aim

    Leaving service by employees has many direct and indirect consequences and costs for the health system, and it is important to study and recognize it. The tendency to leave service is the best predictor of actual service left. In this study, we aimed to determine the organizational factors related to the tendency of non-governmental health workers to leave the service in the suburbs of Mashhad.

    Materials & Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 323 health workers in 2018-2019. Data collection was performed by a researcher-made questionnaire included demographic characteristics, three dimensions of work environment, job demand, and social support. Research data were analyzed using descriptive and inferential statistics

    Result

    The tendency to leave the service was about 64%. The mean score of work environment, job demand, and social support of organizational dimensions related to the tendency to leave were 45.95, 39.92, and 38.49, respectively. The results of multivariate regression analysis showed that with one unit increase in the scores of work environment, labor demand, and social support, provided that other variables are constant, the chances of leaving the service were reduced 0.923, ,0.899 and 0.876, respectively. (P <0.001).

    Conclusion

    In conclusion, clear job descriptions, appropriate salar,y and benefits considering to the type of work and workload, reducing ambiguity and role conflict, increasing job diversity, increasing authority, opportunities for advancement, supportive leadership can lead to increased job satisfaction and consequently, increase the tendency to stay and reduce the tendency to leave service.

    Keywords: Human Resource, Comprehensive Health Service Centers, Tendency to Leave
  • سید سعید طباطبایی، الهه دقیق بین*
    مقدمه

    نیروی انسانی جزء حیاتی در بخش سلامت هستند. مطالعه حاضر با هدف برآورد نیروی ماما مورد نیاز در سه بیمارستان سانتر، آموزشی و غیر آموزشی با استفاده از شاخص حجم کار در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی تحلیلی به صورت مقطعی در سال 1398 انجام شد. برای تعیین حجم کار از روش برگزاری جلسات کارشناسی، برای تایید زمان استاندارد کار از روش زمان سنجی،  برای تعیین زمان کاری دردسترس از برگزاری جلسه با افراد آگاه در امور پرسنلی و مطالعه قوانین مربوطه و اطلاعات سیستم پرسنلی، برای تعیین حجم کار واقعی از سیستم اطلاعات مدیریت و دفاتر ثبت اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده های مربوط به wisn از نرم افزار اکسل و برای تحلیل داده های آماری از نرم افزار Stata  نسخه 19 استفاده شد.

    یافته ها

    10 عامل مرتبط با زمان کاری دردسترس ماماها شناسایی شد. زمان کاری دردسترس سالیانه برای ماماهای بیمارستان های مورد مطالعه 1378 ساعت در سال بود. در این مطالعه مراقبت قبل از زایمان، زایمان و مراقبت بعد از زایمان ، مراقبت بعد از سزارین و احیاء نوزادان به عنوان فعالیت های اصلی ماماها تعیین شدند. نتایج مطالعه نشان داد که بیمارستان های سانتر و آموزشی به ترتیب با 2و 13 نفر کمبود ماما و بیمارستان درمانی با 2 نفر مازاد ماما مواجه هستند.

    نتیجه گیری

    با توجه به اینکه بیماران مراجعه کننده به بیمارستان های سانتر و آموزشی نسبت به بیمارستان های درمانی دارای پیچیدگی بیشتری هستند از این رو تامین نیروی انسانی مورد نیاز برای این بیمارستان ها از اهمیت حیاتی برخوردار است.

    کلید واژگان: شاخص حجم کار, ماما, بیمارستان, نیروی انسانی
    Seyed Saeed Tabatabaee, Elahe Daghighbin*
    Introduction

    Human resources are considered as a major component of the health sector.  this study estimates the number of midwives required in maternity wards in hospitals by using the WISN method.

    Materials and methods

    This cross-sectional descriptive study was conducted in three hospitals affiliated to Mashhad University of Medical Sciences in Iran using the WISN method in 2019. The workload and the standard working time were determined through holding expert meetings; the timing methods were used to test and verify the standard working time; available working time was determined through holding meetings with personnel affairs experts, studying the relevant laws and regulations and personnel system information; and the actual workload was determined based on information management system and information registries. Microsoft Excel was used to analyze WISN data and Stata (version 19) was used to analyze statistical data.

    Results

    10 factors related to midwifes’ available working time were identified. Annual available working time for midwives in the studied hospitals was 1378 hours per year. In this study, labor, delivery, recovery and postpartum, recovery after cesarean care, and new born cardiopulmonary resuscitation (CPR) were identified as the main activities of midwives. The results have shown that the Centre hospital and the educational hospital faced with 2 and 13 midwifes shortage, respectively, while the non-educational hospital had 2 surplus midwives.

    Conclusion

    The results showed that although both center and educational hospitals are faced with a shortage of midwifery staff, in comparison of working pressure, midwives in the educational hospital are under more pressure than the midwifes in the center hospital; so staffing in the educational hospital is a top priority. so workforce recruitment has a significant role in these hospitals.

    Keywords: Workload Indicator of Staffing Need, Midwife, Hospital, Workforce
  • زهرا خدادادی، سید سعید طباطبایی، محمود بخشی، فاطمه لقایی، جواد مقری*
    مقدمه

    تعامل با بیمار مفهومی است که امروزه در مراقبت های پزشکی اهمیت ویژه ای پیداکرده است و به عنوان هدفی ارزشمند در مراقبت از بیمار مدنظر قرارگرفته است. امروزه با تکامل نظام سلامت از مدل بیماری محور به مدل بیمار محور، تعامل بیمار نقش مهمی را در بهبود فرآیند مراقبت سلامت ایجاد کرده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر در تعامل بیمار با پزشک انجام شده است.

    روش ها

    مطالعه از نوع کاربردی با روش کیفی- توصیفی بود. ابتدا اطلاعات بیمارانی که در سال 1397 آنژ یوپلاستی شده بودند از سیستم اطلاعات بیمارستانی استخراج شد. سپس، با استفاده از راهنمای مصاحبه نیمه ساختارمند با بیماران مصاحبه های عمیق انجام گرفت. داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از نرم افزار MAXQDA صورت گرفت.

    یافته ها

     بعد از تحلیل داده ها 1072 کد استخراج شد که تمامی کدها در دو طبقه عرضه (پزشک) و تقاضا (بیمار) قرارگرفتند. 11 عامل موثر بر تعامل از طرف عرضه (اطلاع رسانی، رفتار پزشک، آموزش، دسترسی، هزینه، پاسخگویی، ادراک بیمار از تخصص و مهارت پزشک، ضعف مدیریتی، امکانات، اعتماد و رضایت از پزشک) و هفت عامل از طرف تقاضا (مشکلات شخصی، روحیه پرسشگری بیمار، پاسخگویی از منابع دیگر، مشکلات مالی، فقدان دانش و آگاهی، توصیه اطرافیان، خوددرمانی) شناسایی شد.

    نتیجه گیری

     انتظار می رود تعامل بیمار با پزشک معالج بعد از آنژیوپلاستی باعث تسریع در روند بهبودی بیمار، جلوگیری از عوارض احتمالی و کاهش هزینه شود. شناخت عوامل موثر و طراحی مداخلات مقتضی در سمت عرضه و تقاضا می تواند منجر به بهبود تعاملات بیمار با پزشک و زمینه ساز ارتقای سلامت جامعه شود.

    کلید واژگان: تعامل بیمار, بیمارستان دولتی, بیمارستان خصوصی
    Zahra Khodadadi, Seyed Saeed Tabatabaee, Mahmoud Bakhshi, Fateme Leghaei, Javad Moghri*
    Introduction

    Patient engagement is a concept that has gained special importance in medical care today, and is considered as a valuable goal in patient care. With the evolution of modern health from a disease-centered model to a patient-centered model, patient interaction has played an important role in improving the health care processes. This study aims to identify the factors affecting the patient's interaction with the physician.

    Methods

    This is an applied study with a qualitative-descriptive method. First, the information of patients who underwent angioplasty in 2019 was extracted from the hospital information system. Then, in-depth interviews with patients were conducted using a semi-structured interview guide. In the next step, we analyzed the data using qualitative content analysis with MAXQDA.

    Results

    After analyzing data, we were able to extract 1072 codes. Then, we categorized the codes into two sub-categories of supply side (physician) and demand side (patient). We identified 11 factors affecting supply-side interaction (information, physician behavior, education, access, cost, responsiveness, patient perception of physician expertise and skill, managerial weakness, facilities, trust, and satisfaction with physician), as well as seven factors on demand-side (personal problems, patient questioning spirit, response from other sources, financial problems, lack of knowledge and awareness, advice from others, and self-medication).

    Conclusion

    It is expected that the patient's interaction with his/her physician after angioplasty could accelerate the patient's recovery process, prevent possible complications, and reduce costs. Recognizing the effective factors and designing appropriate interventions on the supply and demand side that can lead to improving patient interactions with physicians, and pave the way for promoting community health.

    Keywords: patient engagement, public hospital, private hospital
  • عبدالناصر ثنا، جواد مقری، وحید قوامی، سید سعید طباطبایی*
    مقدمه

    ازآنجاکه ترک خدمت پرستاران منجر به کاهش کیفیت مراقبت و افزایش هزینه ها می گردد. بنابراین، غفلت از کیفیت زندگی کاری پرستاران می تواند منجر به ترک خدمت آنان گردد. هدف از این مطالعه تعیین رابطه بین کیفیت زندگی کاری و تمایل به ترک خدمت پرستاران شاغل در بیمارستان های دولتی شهر هرات واقع در افغانستان بود.

    روش ها

    این مطالعه از نوع کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی در سال 1398 تا 1399 انجام شد. جامعه پژوهش 258 نفر از پرستاران بیمارستان های دولتی بود. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی کاری بود. تمایل به ترک خدمت پرستاران با استفاده از یک گویه سنجیده شد. جهت بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق از آزمون من ویتنی، کای دو، کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد.

    یافته ها

    کیفیت زندگی کاری و تمایل به ترک خدمت پرستاران در سطح متوسط بود. بین تمایل به ترک خدمت و متغیرهای جمعیت شناختی ارتباط معنی داری وجود ندارد (05/0<p). بین تمایل به ترک خدمت با ابعاد کیفیت زندگی کاری مشارکت در سازمان، امنیت شغلی، حقوق و دستمزد، افتخار شغلی و استرس شغلی رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد (05/0>p). رابطه بین تمایل به ترک خدمت و کیفیت زندگی کاری معنادار و معکوس بود (001/0=p، 279/0=r).

    نتیجه گیری:

     مدیریت مشارکتی در تصمیم گیری ها، توجه به حقوق و مزایا، اطمینان دادن به پرستاران که در صورت هرگونه تغییر در شرایط اجتماعی-اقتصادی کار خود را از دست نخواهند داد، می تواند موجب افزایش رضایتمندی و کاهش تمایل به ترک خدمت پرستاران گردد.

    کلید واژگان: پرستار, کیفیت زندگی کاری, بیمارستان, تمایل به ترک خدمت, افغانستان
    Abdulnaser Sana, Javad Moghri, Vahid Ghavani, Seyed Saeed Tabatabaee*
    Introduction

    Nurses’ turnover reduces quality of health care and increases costs. Neglecting the nurses’ quality of worklife can lead to their turnover. The aim of this study was to determine the relationship between nurses’ quality of worklife and their intention to leave work in public hospitals in Herat, Afghanistan.

    Methods

    This was a descriptive-analytical study, investigating nurses’ quality of worklife and their turnover intention in public hospitals. We used census method, and all 258 respondents completed the standardized questionnaire on quality of worklife. Nurseschr('39') turnover intention was also measured by using an item. Meanwhile, we used descriptive statistics to present demographic variables. Meanwhile, Mann-Whitney test, Chi-square, and Spearman correlation coefficient were used to determine relationships between the study analytic variables. In this study, SPSS version 26 was used.

    Results

    The quality of worklife and the intention to leave was at an average level. No relationship was found between turnover intention and demographic variables (p>0.05). Results from the Spearman correlation coefficient demonstrate a significant inverse relationship between turnover intention and some aspects of the quality of worklife including participation and involvement, job security, wages and salaries, career honor, and job stress. In other words, an increase in any of the aforementioned aspects results in a decline in intention to leave (P<0.05). The relationship between intention to leave and quality of worklife was inverse and significant (r=0.279, P=0.001).

    Conclusion

    Participatory management in decision-making, paying attention to salaries and benefits, and assuring nurses that they will not lose their job in the event of any socio-economic change can increase job satisfaction, and reduce their intention to leave work.

    Keywords: Nurse, Quality of work life, Hospital, Intention to leave, Afghanistan
  • ناصر شابختی*، سید سعید طباطبایی، کوروش خداوردی

    مدل های مختلفی برای بررسی رفتار اندرکنش خاک- سازه و شمع در سازه های نگه دارنده توربین های بادی استفاده می شود که می تواند برروی پاسخ سازه دریایی تاثیر قابل توجهی بگذارد. در این تحقیق تلاش گردیده پاسخ سازه دریایی توربین بادی را برای سه مدل ساده سازی شده اندرکنش خاک- شمع- سازه شامل روش طول پایداری با طول های مختلف 2, 4, 6 و 8 برابر قطر شمع، ماتریس سختی و فنرهای مستقل بدست آورده و با مدل پیچیده تیر بر روی بستر غیر خطی وینکلر به عنوان مدل مرجع، مقایسه شود. نتایج بدست آمده از تحلیل سازه دریایی برای مدل های مختلف نشان می دهد که از میان روش های مختلف اندرکنش خاک , شمع و سازه روش طول پایداری با عمق گیرداری هشت برابر قطر شمع بهترین تطابق را با مدل مرجع دارد و به عنوان روشی ساده با محاسباتی محدود می تواند کمک شایانی به مهندسین در طراحی و تحلیل سازه کند.

    کلید واژگان: اندرکنش خاک-سازه-شمع, سازه های نگهدارنده توربین بادی, تیر بر روی بستر غیر خطی وینکلر
    Naser Shabakhty *, Seyed Saeid Tabatabaei, Koorosh Khodaverdi

    There are different soil-pile-structure interaction models that can affect on the response of offshore wind turbine structures. In this research, we tried to estimate the response of wind turbine offshore structures under tree different soil-pile-structure models which includes fixity level length with 2, 4, 6 and 8 times of pile diameter, stiffness matrix and independent springs and compared with more advanced and complete model of non-linear Winkler beam model. Results show the model of fixity level length with 8 times of diameter gives the best result among other models for axial loads in structural bracing elements and can be used as simplified pile-soil-structure interaction for wind turbine offshore structures.

    Keywords: Pile-soil-structure interaction, wind turbine offshore structures, beam on non-linear Winkler ‎foundation
  • الیاس سنائی فر، بهرام محقق، جواد مقری، سید سعید طباطبایی*
    مقدمه

    منابع انسانی نقش بسیار مهمی را در ارایه خدمات سلامت ایفا می کند. هدف این مطالعه برآورد نیروی انسانی موردنیاز بخش شتاب دهنده مرکز تخصصی رادیوتراپی - انکولوژی رضا (ع) بر اساس شاخص حجم کار بود.

    روش ها

    این مطالعه از نوع کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی به صورت مقطعی انجام شد. از هم اندیشی خبرگان برای تعیین اجزاء حجم کار و زمان استاندارد، از کارسنجی برای تایید زمان استاندارد فعالیت های اصلی، از مصاحبه و اطلاعات سیستم پرسنلی برای تعیین میزان و عوامل مرتبط با زمان کاری در دسترس و از اطلاعات سیستم مدیریت و دفاتر ثبت برای تعیین حجم کار سالیانه استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اکسل استفاده شد.

    یافته ها

    هفت عامل مرتبط با زمان کاری در دسترس سالانه کارکنان شناسایی شد. زمان کاری در دسترس سالانه برای کارکنان 806 ساعت تعیین شد. آماده سازی و درمان بیمار و اپراتوری و تکمیل پرونده به عنوان فعالیت های اصلی تعیین شد. نتایج محاسبات شاخص حجم کار نشان داد بخش شتاب دهنده سه نفر کمبود نیرو دارد.

    نتیجه گیری: 

    نتایج نشان داد در بخش شتاب دهنده مرکز تخصصی رادیوتراپی با کمبود نیروی انسانی حرفه ای مواجه بوده است. به نظر می رسد استفاده از روش شاخص حجم کار برای تعیین و توزیع نیروی انسانی مورد نیاز گامی ضروری برای مدیریت بهینه نیروی انسانی در بخش های تخصصی باشد.

    کلید واژگان: نیروی انسانی, برآورد, رادیوتراپی, انکولوژی, حجم کار
    Elyas Sanaeifar, Bahram Mohaghegh, Javad Moghri, Seyed Saeed Tabatabaee*
    Introduction

    Human resources play a highly important role in providing health services. The aim of this study was to determine the human resources required for the linear accelerator sector at Reza Radiotherapy-Oncology Center.

    Methods

    This applied analytical-descriptive study utilized human resources determination method based on workload indicator of staffing needs. Expert meetings were held to determine the components of workload and standard time. A survey was used to confirm the standard time of main activities, and interviews and personnel information system were used to determine the amount and factors related to available working time.  Furthermore, management system and registries were used to determine the annual workload. The data were analyzed using the Excel and SPSS software version 19.

    Results

    Seven factors related to the annually available working time of employees were identified. Annually available working time for employees was set at 806 hours. Patient preparation, treatment, surgery, and case completion were identified as the main activities. The results of workload index calculations showed that the accelerator sector had a shortage of three people.

    Conclusion

    The results of this study showed that Reza Radiotherapy-Oncology Center is experiencing a shortage of professional staff in the linear accelerator sector. It seems that using the workload indicator of staffing needs method to determine and distribute the required human recourses is a necessary step for the optimal management of human recourses in specialized sectors.

    Keywords: Human Resources, linear accelerator, Radiotherapy, Oncology, Workload
  • الیاس سنائی فر، جواد مقری، بهرام محقق، فاطمه کوکبی سقی، سید سعید طباطبایی*
    زمینه و هدف

    منابع انسانی بخش سلامت علاوه بر اینکه به عنوان مهم ترین منبع بخش سلامت شناخته شده است نزدیک به سه چهارم هزینه های بخش سلامت را به خود اختصاص داده است. هدف از این مطالعه برآورد نیروی انسانی مورد نیاز بخش سی تی اسکن مرکز تخصصی رادیوتراپی - انکولوژی رضا (ع) بر اساس شاخص حجم کار در سال 8139 بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی تحلیلی که به صورت مقطعی انجام شد از روش تعیین نیروی انسانی بر اساس شاخص حجم کار استفاده شد. برای تعیین اجزاء حجم کار و زمان استاندارد از روش برگزاری جلسات کارشناسی، برای تایید زمان استاندارد فعالیت های اصلی از روش مطالعه کار و زمان سنجی، برای تعیین عوامل مرتبط با زمان کاری در دسترس از مصاحبه و قوانین و سیستم پرسنلی و برای تعیین حجم کار سالانه از طریق سیستم مدیریت بیمارستان و بررسی دفاتر ثبت فعالیت استفاده شد. برای تحلیل داده های تعیین نیروی انسانی موردنیاز از نرم افزار اکسل و برای تحلیل داده های زمان سنجی از نرم افزار SPSS استفاده شد.

    نتایج

    7 عامل مرتبط با زمان کاری در دسترس سالانه کارکنان شناسایی شد. زمان کاری در دسترس سالانه 1113 ساعت در سال تعیین شد. در این مطالعه تصویربرداری و شبیه سازی درمانی به عنوان فعالیت های اصلی تعیین شد. نتایج محاسبات شاخص حجم کار نشان داد این بخش 3 نفر کمبود نیرو دارد.

    نتیجه گیری

    مرکز تخصصی رادیوتراپی انکولوژی رضا در بخش سی تی اسکن با کمبود نیروی انسانی حرفه ای مواجه است و فشار کاری (4/0) می باشد. از این رو در اولویت تامین نیروی انسانی قرار می گیرد.

    کلید واژگان: نیروی انسانی, برآورد, رایوتراپی, سی تی اسکن, انکولوژی, حجم کار
    Elyas Sanaeifar, Javad Moghri, Bahram Mohaghegh, Fatemeh Kokabi Saghi, Seyed Saeed Tabatabaee*
    Background

    Human Resources in the health sector not only is the most crucial source in health providing but account for nearly three-quarters of the health sectorchr('39')s costs. The purpose of this study was to estimate the required Human Resources of the CT scan department of the Reza Radiotherapy-Oncology Center based on the workload indicator of staffing needs in 2019.

    Materials and Methods

    This cross-sectional descriptive study used human resources determination based on staffing needschr('39') workload indicators. The method of conducting expert meetings was used to determine the components of workload and standard time. Also, Interviews and rules, and personnel systems were used to determine the amount and factors related to available working time, and to determine the annual workload, the hospital management system and observation of activity logs were used. Excel and SPSS19 software were used to analyze the data for determining the required human resources and timing data, respectively.

    Results

     7 factors related to staff annually available work time were identified. The available work time for CT scans staff was 1113 hours per year. In this study, imaging and simulation were determined as the main activities of the CT scans ward. The results of the workload indicator calculations showed that the CT scan section lacked 3 Personnel.

    Conclusion

    This study showed that Reza Radiotherapy Oncology Center is experiencing a shortage of professional CT scan staff, and the work pressure is (0.4). Therefore, CT scans are a top priority to provide the human resource.

    Keywords: Human resource, Estimation, Radiotherapy, CT Scan, Oncology, Workload
  • بهاره ملائی، جواد مقری، وحید قوامی، سید سعید طباطبائی*
    مقدمه

    جذب و ماندگاری پزشکان در نواحی روستایی و کم برخوردار یکی از مهم ترین چالش های سیاست گذاران نظام سلامت است که بر وضعیت سلامت جمعیت ساکن در این نواحی تاثیرگذار است. لذا، هدف از مطالعه حاضر تعیین عوامل مرتبط با تمایل به ماندگاری پزشکان شاغل در نواحی روستایی و ارزیابی آن با توجه به توصیه های سازمان جهانی بهداشت است.

    روش ها

    پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که به روش توصیفی- تحلیلی و به صورت مقطعی در سال 1398 انجام شد. جامعه پژوهش 306 نفر از پزشکان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی روستایی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود که به روش سرشماری انتخاب شده بودند و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخته بود. داده ها با روش های آمار توصیفی، تحلیل رگرسیون ترتیبی تک متغیره و چندگانه تحلیل شد.

    یافته ها

     نتایج نشان داد نمره تمایل به ماندگاری پزشکان شاغل در مناطق روستایی مشهد پایین (16 درصد) بود. همچنین، بین میزان اهمیت بعد قوانین و مقررات، میزان رعایت بعد آموزشی، قوانین و مقررات، مشوق های مالی و حمایت های فردی و شغلی با تمایل به ماندگاری پزشکان در مناطق روستایی رابطه معناداری وجود داشت (p<0/05).

    نتیجه گیری

    استفاده از مشوق های مالی متناسب با انتظارات کارکنان و هزینه های فرصت ازدست رفته به خاطر زندگی در روستاها همراه با حمایت فردی و شغلی از کارکنان می تواند منجر به تقویت اثرات هریک از ابعاد گردد و در نهایت تمایل به ماندگاری را در مناطق روستایی افزایش دهد.

    کلید واژگان: ماندگاری, پزشکان, مناطق روستایی, مدیریت منابع انسانی
    Bahareh Mollaei, Javad Moghri, Vahid Ghavami, Seyed Saeed Tabatabaee*
    Introduction

    Attracting and retaining physicians in rural and low-income areas are the most important challenges for health system policymakers, which affects the poor health status of the population living in these areas. The purpose of this study was to investigate the factors related to the willingness of the working physicians to stay in rural areas and evaluate them according to the recommendations of the World Health Organization.

    Methods

    This applied research was conducted using descriptive-analytical and cross-sectional method in 2019. The study population was 306 physicians working in rural health centers under the supervision of Mashhad University of Medical Sciences. They were chosen through the census method, and the data collection tool was a researcher-made questionnaire. Descriptive statistics, simple, and multiple ordinal regression models were used to analyze the data.

    Results

    The results showed that the willingness of the working physicians to stay in rural areas of Mashhad was low (16 percent). Furthermore, there was a significant relationship among the importance of laws and regulations, the observance of educational dimension, laws and regulations, financial incentives and personal and professional supports with the willingness to stay in rural areas (p <0.05).

    Conclusion

    The use of adequate financial incentives commensurate with the expectations of employees and commensurate with the opportunity costs of living in rural areas, accompany with individual and job support for employees, can strengthen the effects of each dimension and ultimately the willingness to stay in rural areas.

    Keywords: Retaining, Physicians, Rural areas, Human resources management
  • سید سعید طباطبایی*، سید حمید معافی مدنی

    به دلیل پیچیدگی بارهای وارده به اسکله های شمع و عرشه به دلیل نوع کاربردی ویژه آن ها به عنوان سازه های پهلوگیری، همواره طراحی چنین سازه هایی دارای چالش های بسیاری می باشد؛ به طوری که در سال های اخیر شاهد انجام پژوهش های نوینی در این زمینه هستیم. پس از رخ داد چند زمین لرزه شدید در کشورهای لرزه خیز ، مشخص شده است که طراحی لرزه ای سازه های ساحلی به روش رایج نیروئی نیازمند بازبینی دقیقی دارد به طوری که بتوان رفتار آن ها را در هنگام زلزله به درستی پیش بینی نمود و ایجاد خسارات به تاسیسات روی عرشه و نیز ناپایداری کلی چنین سازه هایی پیشگیری به عمل آورد. در نهایت روش طراحی براساس عملکرد به عنوان روشی با قابلیت اطمینان بالا که می تواند میزان خرابی های رخ داده در سازه تحت اثر زلزله هایی با شدت های مختلف را پیش بینی نماید، به عنوان روشی مطمئن در بسیاری از کشورهای پیشرو در زمینه سازه های دریایی برای طراحی لرزه ای اسکله ها درنظر گرفته شده است. ولی همچنان شاهد استفاده از روش طراحی نیرویی در کشورمان هستیم که این مسئله ممکن است باعث شود تا در هنگام زلزله شاهد خساراتی جدی در این سازه ها و صرف هزینه های بسیار زیادی جهت تعمیر آسیبات کنترل نشده باشیم؛ لذا در این مطالعه به بررسی نتایج روش های طراحی نیروئی رایج در کشور براساس نشریه 631 ، استاندارد 2800 و نیز روش عملکردی براساس آئین نامه ASCE/COPRI 61-14 پرداخته خواهد شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که استفاده از روش طراحی عملکردی موجب توزیع بهینه تر مقاومت در سازه و افزایش قابلیت اطمینان عملکرد سازه در هنگام زلزله خواهد شد.

    کلید واژگان: اسکله های شمع و عرشه, طراحی براساس عملکرد, طراحی به روش نیروئی, آسیب
    Seyed Saeid Tabatabaei *, Seyed Hamid Moafi Madani

    Due to the complexity of loads applied to wharves and piers because of their special application as mooring and berthing structures, their design always has many challenges. These structures have a large mass, and the piles and pile caps connections must sustain large inelastic deformations during major earthquakes which force-based design method cannot consider properly. So this study was undertaken to evaluate the full seismic performance of a typical synchrolift wharf located at Hormozgan province with performance-based design method by a series of static pushover analyses for three different hazard levels in accordance with ASCE/COPRI 61-14 code requirements and local seismicity. Soil-structure interaction, material overstrength, and site-specific response spectra were used to determine the displacement demands. The results reveal that using conventional force-based design method leads to the unreliable deck as well as uneconomical pile foundation designs.

    Keywords: Wharves, Piers, Performance-based design, Hazard levels, Seismic Design, Soil-structure interaction
  • سید سعید طباطبایی*، سید حمید معافی مدنی
    امروزه اقتصاد بسیاری از کشورها از جمله کشور ایران به حمل و نقل های دریایی وابسته شده است، به طوری که شاهد افزایش ساخت سازه های ساحلی به عنوان محل پهلوگیری شناورهای تجاری و نظامی و نیز به عنوان سازه های نگهدارنده تاسیسات حمل بار هستیم. لذا در سال های اخیر مطالعات بسیاری در زمینه طراحی اسکله ها توسط کشورهای مختلف انجام گرفته که در نهایت روش طراحی براساس عملکرد به عنوان روشی با قابلیت اطمینان بسیار بالا جهت طراحی این سازه ها توسعه داده شده است. با توجه به اینکه کشور ایران نیز از نظر لرزه خیزی در منطقه فعال جهان قرار دارد و به گواهی اطلاعات مستند علمی و مشاهدات قرن بیستم از خطرپذیرترین مناطق جهان در اثر زمین لرزه های پرقدرت محسوب می شود، به همین دلیل روش طراحی براساس عملکرد در سال های اخیر توسط بسیاری از پژوهشگران جهت افزایش قابلیت اطمینان طرح سازه های ساختمانی در مقابل بارهای لرزه ای توسعه داده شده و جای خالی استفاده از این روش در طراحی سازه های حجیم و گران قیمتی مانند اسکله های شمع و عرشه دیده می شود.  اهمیت این موضوع از این جهت است که هزینه های ساخت و نگهداری اسکله های شمع و عرشه به عنوان قسمت اصلی بنادر بسیار بالا بوده و وقوع آسیب هایی کنترل نشده در این سازه ها در هنگام زلزله می تواند منجر به صرف هزینه های اقتصادی بسیار زیادی برای کشور شود. لذا در این مطالعه به معرفی و بررسی آئین نامه طراحی لرزه ای اسکله های شمع و عرشه انجمن مهندسین آمریکا به همراه تمرکز بر روش طراحی براساس عملکرد پرداخته شده است.
    کلید واژگان: اسکله های شمع و عرشه, طراحی براساس عملکرد, قابلیت اطمینان, خرابی
    Seyed Saeid Tabatabaei *, Seyed Hamid Moafi Madani
    It is realized that the economy of many littoral countries, including Iran, is dependent on the marine developments; therefore, the construction of port structures as the point of berthing, mooring, and repair of marine vessels has boomed in recent years. Hence, there has been significant research on the design of port and harbor structures, which leads to the development of performance-based design method as a highly reliable way for seismic design of these structures. Seismic actions may cause uncontrolled damages to wharves and piers, resulting in huge economic losses to the country. Iran is also one of the most seismically active zones and contrary to the seismic design of waterfront structures which still leaves much to the designer’s judgment, there are several published codes for performance-based design of building structures. So in this paper, the state-of-the-art ASCE/COPRI 61-14 code requirements on seismic design of wharves and piers has been studied along with the performance-based design method.
    Keywords: Wharves, Piers, Performance-based design, Reliability, Seismic Design, Damage
  • حنون سعدونی، سید سعید طباطبایی، حمیدرضا آرتی، محمدعلی قاسمی، شهاب یوسفی فر*
    خلاصه پیش ‎زمینه

    دیسپلازی تکاملی مفصل هیپ  (Developmental dysplasia of thehip) (DDH)طیف گسترده‎ای از اختلالات ناشی از تکامل غیرطبیعی هیپ را شامل می شود که می تواند در هر زمان از جمله دوره جنینی، شیرخوارگی و یا کودکی آشکار شود. هدف از این مطالعه بررسی نتایج بالینی و رادیوگرافی بیماران مبتلا به دیسپلازی تکاملی هیپ است که تحت درمان با ادکتورتناتومی و جااندازی بسته قرار گرفته بودند

    مواد و روش ‎ها

    مطالعه به صورت گذشته نگر روی 30 کودک (33 مفصل) مبتلا به دیسپلازی تکاملی هیپ، در بیمارستان رازی اهواز، بین سال های 94 تا 96 انجام شد. معیارهای ورود ابتلا به DDH در محدوده سنی زیر 2 سال بوده است. معیارهای خروج بیماری های بافت هم بند، دررفتگی ثانویه ناشی از عفونت پیشین و دیسپلازی استابولوم در زمینه سندرم خاص بودند. بیماران پس از عمل به لحاظ بالینی، میزان دررفتگی کامل یا نیمه دررفتگی مفصل هیپ، همواری مفصل هیپ و یافته های رادیوگرافی، به ترتیب براساس معیارهای Severin،Tonnis grading ،McKay و شاخص استابولار مورد ارزیابی قرار گرفتند.

    یافته ‎ها

    میانگین ایندکس استابولار پس از جراحی (15/2 ± 06/27 درجه) در مقایسه با میزان آن قبل از جراحی (27/3 ± 54/36 درجه) به طور قابل توجهی کاهش یافت. براساس معیار McKay پس از جراحی در 9/90% بیماران نتایج درمانی عالی و خوب گزارش شد. بر اساس معیار Tonnis، پس از جراحی 9/93% از بیماران در طبقه‎بندی I & II قرار داشتند. در ارزیابی های رادیوگرافیکی پس از جراحی، براساس معیار Severin ، 9/96% از بیماران در Class Ia & Ib قرار گرفتند. در یک بیمار (03/3 %) نکروز استخوانی(استئونکروزیس) در سر، در دو بیمار(06/6 %) لنگش و نقص در راه رفتن، و در سه بیمار (09/9 %) نقص در نشستن مشاهده شد. همه بیماران بررسی شده در این مطالعه زن بودند.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج درمانی و ارزیابی های بالینی انجام شده در این مطالعه، روش جااندازی بسته به همراه ادکتورتناتومی می تواند در اولین اقدام درمانی به عنوان یک تکنیک مناسب جهت درمان بیماران مبتلا به دیسپلازی تکاملی هیپ در سنین پایین استفاده شود.

    کلید واژگان: دیسپلازی تکاملی هیپ, ادکتورتناتومی, جاندازی بسته
    Hanon Sadoni, Saeed Tabatabaei, Hamidreza Arti, Mohammadreza Ghasemi, Shahab Yousefifar*
    Background

    Developmental dysplasia of the hip (DDH) includes a wide range of abnormalities of the hip that can emerge at any time including embryonic period, infancy, or childhood. The purpose of this study was to examine the clinical and radiographic outcomes of patients with DDH, treated with adductor tenotomy and closed reduction.

    Methods

    The study was retrospectively performed on 30 children (33 joints) with DDH,who were treated with adductor tenotomy, closed reduction and SpicaCast in Ahvaz Razi Hospital during 2015-2017. Inclusion criteria were patients diagnosed with DDH and below 2 years of age. Exclusion criteria were connective tissue diseases, secondary dislocation due to previous infection and acetabulum dysplasia in the context of specific syndrome. After the operation, the patients were evaluated for the severity of injuries associated with dislocation or subluxation of hip joint and hip joint congruity. Theradiographic results were studiedbased on Severin, Tonnis grading, McKay and acetabularindices.

    Results

    The preoperative mean acetabular index of36.54 ± 3.27 degrees significantly dropped to postoperativeof 27.06 ± 2.15 degrees. According to McKay criteria, 90.9% of the patients had excellent and good therapeutic results after the surgery. According to Tonnis criteria, 93.9% of patients were in Class I and II after the surgery. Moreover, in radiographic evaluations,96.9% of the patients were in Class Ia and Ib  based on Severin criteria.In 1 patient (3.03%), osteonecrosis of the head was found, in 2 patients (6.06%), walking and lameness impaired walking, and in 3 patients (9.09%), sitting was reported. All patients were female in this study.

    Conclusion

    According to the clinical results and evaluations of this study, closed reduction along with adductor tenotomy can be used as an appropriate technique for the treatment of patients with DDH at an early age.

    Keywords: adductor tenotomy, developmental dysplasia of the hip (DDH), closed reduction
  • مهدی زیرک*، سید سعید طباطبایی، فاطمه حسینی دولت آبادی
    زمینه و هدف
    اگر فرهنگ سازمانی منجر به تحریک خلاقیت سازمانی گردد، برای سازمان اثربخشی و موفقیت را به ارمغان می آورد. از این رو هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه ی فرهنگ سازمانی و خلاقیت کارکنان با توجه به نقش میانجی گری سرمایه اجتماعی در معاونت توسعه دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است که بر روی 183 نفر از کارکنان معاونت توسعه مدیریت و منابع دانشگاه علوم پزشکی مشهد که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه های استاندارد فرهنگ سازمانی(56 سوال)، خلاقیت کارکنان(60 سوال) و سرمایه اجتماعی(28 سوال) بود. بررسی اطلاعات به دست آمده از پرسش نامه ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار Pls smart نسخه دو انجام پذیرفت.
    یافته ها
    بین فرهنگ سازمانی و سرمایه اجتماعی با مقدار 0/752 و بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت کارکنان با مقدار 0/464 همبستگی مستقیم وجود داشت. همچنین سرمایه اجتماعی رابطه بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت کارکنان نقش میانجی گری ایفا می نمود.
    نتیجه گیری
    سازمان ها می توانند با توافق بر سر ارزش ها و باورهای موجود در سازمان و همسو کردن اهداف فردی و سازمانی به افزایش خلاقیت کارکنان کمک نمایند و برنامه ریزان نیز نمی توانند اساس و معیار افزایش خلاقیت افراد را، بدون توجه به فرهنگ سازمانی پایه ریزی نمایند. اگر مدیران نسبت به تقویت سرمایه اجتماعی اقدام نمایند، می توانند ضمن تقویت فرهنگ سازمانی در سازمان های خود، بستر مناسبی را در جهت ایجاد همنوایی مشترک ایجاد کنند.
    کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, خلاقیت, سرمایه اجتماعی
    Mahdi Zirak*, Seyed Saeed Tabatabaee, Fatemeh Hoseini Dolatabadi
    Background and Aim
    If organizational culture leads to stimulating organizational creativity, it will bring effectiveness and success to the organization. Therefore, the aim of this study was to determine the relationship between organizational culture and creativity of employees, taking into account the role of mediation of social capital in the development deputy of Mashhad university of medical sciences.
    Materials and Methods
    This descriptive - analytical study was conducted in 183 employees of management development and resources department of Mashhad university of medical sciences that were randomly selected. The data collection tool was a standard organizational culture questionnaire (56 questions), employee creativity (60 questions), and social capital (28 questions). Data were analyzed using Structural Equation Modeling Method and with the help of the software Pls smart version two.
    Results
    There was a direct correlation between organizational culture and social capital (r=0.752) and between organizational culture and creativity of staff (r=0.464). Also, the social capital of the relationship between organizational culture and creativity of staff played the role of mediation.
    Conclusion
    Organizations can help to increase creativity by agreeing on the values and beliefs in the organization and aligning individual and organizational goals, and planners cannot plan the criteria for increasing creativity of individuals regardless of organizational culture. If managers act to strengthen social capital, they can strengthen organizational culture in their organizations and create a suitable platform for creating a commonality.
    Keywords: Organizational Culture, Creativity, Social Capital
  • حسین ابراهیمی پور، الهه هوشمند، علی وفایی نجار، امین عادل*، سید سعید طباطبایی
    مقدمه

    مفهوم مدیریت ناب، ریشه کن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمان است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر اجرای مدیریت ناب بر بهبود فرآیندهای بیمارستانی در شهر تهران انجام شده است.

    مواد و روش

    در این مطالعه موردی، میزان رضایت بیماران و ترخیص با رضایت شخصی قبل و بعد از انجام مداخله بررسی شده است. برای اجرای مدیریت ناب از اسپاگتی چارت استفاده شد. کلیه بخش های درمانی، اداری و پاراکلینیک یک بیمارستان خصوصی جنرال شهر تهران در دیماه 1394 تا تیرماه 1395 بررسی شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت سنجی بیماران و فرم های محقق ساخته گردآوری شده و به کمک آمار توصیفی در نرم افزارExcel تحلیل شد.

    یافته ها

    استفاده از اسپاگتی چارت، باعث کاهش مسیر در فعالیت فرآیند ترخیص بیماران مرد 55% یعنی 224 متر (از 408 به 184 متر) و بیماران زن 41% یعنی 224 متر (از 546 به 321 متر) شد. مداخلات اجرا شده شامل انتقال واحد بیمه از طبقه سه به همکف و انتقال واحد ترخیص از طبقه یک به همکف بود. اجرای این مداخلات باعث 8/0 درصد (از 8/6 به 6 درصد) کاهش میزان ترخیص با رضایت شخصی و افزایش 8% میزان رضایت کلی بیماران شد.  

    بحث و نتیجه گیری

    اجرای مدیریت ناب در بیمارستان منجر به حذف اتلافات از فرآیندهای ارایه خدمات به بیماران و کاهش جریان فعالیت بیماران می شود. ضروری است که با بررسی وضعیت موجود بیمارستان ها و ترسیم تصویری از دورنما و آینده مدیریت بیمارستان ناب، اقدام به تدوین نقشه راه نمود و حرکت بسوی مدیریت بیمارستان ناب را آغاز نمود.  

    کلید واژگان: بهبود کیفیت, چرخه مدیریت کیفیت, مدیریت بیمارستان, اتاق عمل
    Ebrahimipour H, Houshmand E, Vafaei Najar A, Adel A, Tabatabaei S S
    Background

    The concept of lean management refers to the elimination of waste and creation of value in an organization. The aim of this study was to determine the effect of lean management on improving surgery ward processes in a private hospital in Tehran.

    Methods

    In this case study, the level of patients’ consent and their voluntary discharge both before and after the intervention were investigated. Spaghetti chart methods were used to implement lean management. All clinical, administrative, and paraclinical wards of a private general hospital in Tehran from January 2014 to July 2016 were studied. The data were collected using patients’ consent analysis questionnaires and researcher developed forms, and they were analyzed through descriptive statistics in Excel software.

    Results

    The use of Spaghetti chart reduced the path in the process of discharging male patients was by 55%, 224 meter (from 408 to 184 m), and female patients by 41%, 224 m (from 546 to 321 m). The implemented interventions included the transfer of the Insurance Unit from the third floor to the ground floor and the transfer of the Discharge Unit from the first floor to the ground floor. The implementation of interventions reduced the frequency of voluntary discharge by 0.8% (from 6.8% to 6%), and it increased patients’ overall satisfaction by 8%.

    Conclusion

    Lean management in the hospital leads to the elimination of waste from the process of service delivery and the flow of activities performed. It is necessary to study the hospitals status quo, draw a picture of the forthcoming goals, determine the future status of the lean hospital management, and consequently, draw a map to move towards the lean hospital.

    Keywords: Quality Improvement, Management Quality Circles, Hospital Administration, Operating Room
  • سید شهنام موسوی، سید سعید طباطبایی، محمد فکور*، حنون سعدونی، مجید منتی
    پیش زمینه: شکستگی هیپ در افراد مسن مشکلات زیادی برای سیستم درمان ایجاد می کند و درصد مرگ و میر بالایی دارد. با توجه به سن، بیماری‎های زمینه ای و کیفیت پایین استخوان این بیماران می توان به‎عنوان یک روش درمانی از همی آرتروپلاستی با پروتز بای‎پولار استفاده کرد. هدف این مطالعه بررسی نتایج عملکردی این تکنیک جراحی و ارزیابی نمره پرسشنامه Harris Hip Score در بیماران مسن مبتلا به شکستگی اینترتروک درمان شده به روش همی-آرتروپلاستی می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه 40 بیمار با میانگین سنی 21/78 سال دچار شکستگی اینترتروکانتریک ناپایدار پس از جراحی به روش بای پولار سیمانی تحت فالوآپ قرار گرفتند. ارزیابی‎ها به‎صورت بالینی و رادیوگرافیک انجام شد. برای همه بیماران پرسشنامه Harris Hip Score (HHS) تکمیل شد. یافته‎ها: از بیماران تحت مطالعه 4 بیمار پیگیری کامل نداشتند و 5 بیمار نیز در پیگیری فوت کردند. 31 بیمار (مرد=14، زن=17) به‎طور میانگین طی 85/29 ماه (10-36ماه) تحت پیگیری درمان قرار گرفتند. نمره پرسشنامه HHS برای 6 بیمار Excellent، 14بیمار good، 7 بیمار fair و 4 بیمار poor بود. متوسط HHS 12/85 (good) بود. نتیجه‎گیری: انجام جراحی به روش بای‎پولار سیمانی در درمان بیماران دچار شکستگی‎های اینترتروکانتریک ناپایدار و استئوپروتیک، نتایج بالینی و فانکشنال خوبی نشان داد و در بیماران درمان شده با این روش از طریق راه‎اندازی زودهنگام بروز عوارض ناخواسته ناشی از آمبولیت نشدن کمتر دیده شد. توسط HHS 12/85 (good) بود.
    کلید واژگان: شکستگی اینترتروکانتریک, همی آرتروپلاستی, مفصل هیپ
    S Shahnam Mousavi, S Saeid Tabatabaei Dr, Mohammad Fakor Dr*, Hanoon Sadooni Dr, Majid Menati
    Background
    Hip fracture in the elderly is associated with a high mortality rate, imposing considerable burden to healthcare system. This study aimed to evaluate the functional score of Harris Hip Score (HHS) in elderly patients with intertrochanteric fracture treated by bipolar hemiarthroplasty.
    Methods
    This study was conducted on 40 patients (mean age of 78.21 years) with unstable intertrochanteric fracture after surgery using cemented bipolar hemiarthroplasty. The cases were assessed in terms of radiographic and clinical evaluation. Harris Hip Score (HHS) questionnaire was filled for all the patients.
    Results
    Four patients had incomplete follow-ups and 5 patients had deceased. The HHS score was excellent for 6, good for 14, fair for 7, and poor for 4 patients. The mean HHS was 85.12 (good).
    Conclusion
    Performing surgery with cemented bipolar hemiarthroplasty in older patients with unstable intertrochanteric fracture would lead to acceptable clinical and functional results with earlier ambulation, and HHS score of 85.12 .
    Keywords: Intertrochanteric Fracture, hemi arthroplasty, arthroplasty, bipolar, Hip
  • سید سعید طباطبایی، عبدالسلام رزاقی*
    زمینه و هدف
    دیسپلازی تکاملی مفصل هیپ (Developmental dysplasia of the hip، DDH) طیفی از اختلالات وابسته به تکامل غیرطبیعی هیپ را در برمی گیرد که ممکن است در هر زمانی (دوره جنینی، شیرخوارگی و یا کودکی) نمایان گردد. هدف از این مطالعه بررسی نتایج بالینی و رادیوگرافی بیماران مبتلا به دیسپلازی تکاملی هیپ پس از درمان با جااندازی باز، کپسولورافی و استئوتومی به روش پمبرتون می باشد.
    روش بررسی
    مطالعه به صورت آینده نگر بر روی 13 کودک مبتلا به دیسپلازی تکاملی هیپ در بیمارستان رازی اهواز در سال های 93-1391 انجام شد. معیارهای ورود شامل محدوده سنی 18 ماه تا هشت سال و شاخص استابولار بالاتر یا مساوی 40 درجه بودند. معیارهای خروج شامل بیماری های بافت همبند، دررفتگی ثانویه به علت عفونت پیشین و دیسپلازی استابولوم در زمینه سندرم خاص بودند. بیماران پیش از جراحی و حداقل یک سال پس از عمل به لحاظ بالینی، میزان Dislocation یا Subluxation مفصل هیپ، Congruity مفصل هیپ و یافته های رادیوگرافی به ترتیب بر اساس معیارهای McKay، Tonnis grading، Severin و شاخص استابولار مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    شاخص استابولار پس از عمل کاهش معناداری در مقایسه با پیش از عمل داشت (002/0P=). بر اساس تقسیم بندی Tonnis grading، پس از عمل 6/91% بیماران در کلاس I-II قرار داشتند. بر اساس معیار ارزیابی McKay، 6/%66 بیماران نتایج عالی و خوب را پس از عمل نشان دادند. در بررسی یافته های رادیوگرافی پس از عمل بر اساس معیار Severin، 2/%83 بیماران در کلاس I-III قرار گرفتند. معیارهای ارزیابی Tonnis grading، McKay و Severin بهبود چشمگیری از نظر آماری را در بیماران نسبت به پیش از عمل نشان دادند.
    نتیجه گیری
    استئوتومی پمبرتون می تواند یک روش موثر در درمان بیماران مبتلا به دیسپلازی تکاملی هیپ باشد که در سنین بالا و با تاخیر مراجعه می کنند و می تواند همراه با سایر روش های جراحی انجام شود.
    کلید واژگان: مطالعات آینده نگر, دیسپلازی تکاملی هیپ, استئوتومی, کودک
    Saeid Tabatabai, Abdossalam Razzaghi*
    Background
    Acetabular dysplasia is a well-known cause of early osteoarthritis of hip which may appear at any time (perinatal, breast-feeding and childhood). The aim of this study was to evaluate the clinical and radiographic outcomes of children with de-velopmental dysplasia of hip (DDH) after undergoing open reduction, capsulorrhaphy and Pemberton osteotomy procedures.
    Methods
    This study prospectively conducted on 13 patients with DDH who attended to Razi Hospital at Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences at Ahvaz, Iran, from April 2012 to March 2015. Inclusion criteria were children with age range of 18 months to 8 years and acetabular index≥ 40 degree. Exclusion criteria were the age less than 18 months or above 8 years, connective tissue diseases, secondary dislocation due to previous infection, and acetabular dysplasia with specific syndrome. All patients were evaluated before surgery and at least one year after surgery in terms of clinical evaluations, dislocation or subluxation of hip, congruity of hip and radiological out-comes according to grading systems of McKay, Tonnis grading system, Severin classi-fication and acetabular index, respectively. All patients underwent open reduction, capsulorrhaphy, and Pemberton’s osteotomy in single-stage surgery and if necessary femoral shortening was performed.
    Results
    Ten patients (12 hips) were evaluated. Of those, 4 patients (40%) had right hip involvement. The mean age score was 38.92±12.37 months (range: 24-65 months). Acetabular index showed significant reduction after surgery in compare to before sur-gery (P= 0.002). According to Tonnis grading, 91.6% of cases were in I-II classes. Moreover, 66.6% of cases at clinical examinations of McKay criteria had excellent and good results after surgery. According to Severin radiographic findings criteria, 83.2% of cases were in I-III classes after surgery. There was statistically significant improvement in patients according to different grading systems.
    Conclusion
    In conclusion, Pemberton osteotomy could be an effective procedure and also in conjunction with other surgical procedures for the treatment of patients with DDH who presented in higher age and late.
    Keywords: child, developmental dysplasia of hip, osteotomy, prospective studies
  • سیدسعید طباطبایی، رضا دهنویه، سمیه نوری حکمت، صفیه تقدم کنگی، طاهره شریفی
    مقدمه
    لغو عمل جراحی از بزرگترین دشواری های بیمارستانی در سراسر دنیا است. لغو اعمال جراحی به علت ایجاد استرس، صرف وقت، هزینه های زیاد و اشغال تخت های بیمارستان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این تحقیق به منظور بررسی مستندات و شواهد موجود در خصوص علل لغو عمل جراحی در ایران انجام شد.
    روش ها
    این مرور نظام مند در نیمه اول سال 1393 انجام شد. کلید واژه های لغو، تعویق، تاخیر، کنسل، عمل جراحی و ایران، در پایگاه های داده ای بین المللی Google Scholar، PubMed، ProQuest، Scopusو پایگاه های داده ای ایرانی SID، IranMedex، Magiran جستجو شدند. علاوه بر بانک های اطلاعاتی، جستجوی دستی نیز انجام شد. در این مطالعه ابتدا تمام مقالات مرتبط با لغو اعمال جراحی در ایران به زبان فارسی و انگلیسی (از ژانویه سال 2004 تا 31 سپتامبر سال 2014) گردآوری شد. تمام مقالاتی که در عنوان یا چکیده آن ها کلیدواژه های ذکر شده موجود بود، وارد لیست اولیه شدند و سایر مقالاتی که در مورد علل لغو اعمال جراحی نبود، حذف شدند. سپس چک لیستی شامل عنوان مقاله، مکان مطالعه، زمان مطالعه، مکان نمونه گیری، حجم نمونه و علل لغو اعمال جراحی به منظور ارزیابی نهایی تهیه شد.
    نتا یج: از مجموع 7 پایگاه داده ای، 646 مقاله مورد بررسی اولیه قرار گرفت که از این میان، 13 مقاله واجد شرایط لازم برای ورود به مطالعه بودند. از مهم ترین عوامل موثر بر لغو اعمال جراحی عبارت بودند از: علل مربوط به اتاق عمل و بیمارستان، بیهوشی، مشکلات غیر بالینی بیمار، جراح و مشکلات بالینی.
    بحث و نتیجه گیری
    اتخاذ تدابیری جهت شروع به موقع اعمال جراحی، شناسایی مشکلات زمینه ای بیمار و انجام فرآیند صحیح پذیرش بیمار می تواند در کاهش لغو اعمال جراحی موثر باشد.
    کلید واژگان: لغو عمل, بیمارستان, اعمال جراحی, مرور نظامند, ایران
    Seyed Saeed Tabatabaee, Reza Dehnavieh, Somaye Noori Hekmat, Safiye Taghadoum Kangi, Tahere Sharifi
    Background
    Cancellation of surgical procedures is one of the biggest challenges in hospitals throughout the world and it is important as it increases patient's stress, expenses and wastage of time, and prolongs the duration of hospitalization of patients. The aim of this study was to review literature related to reasons of surgery cancellation in Iran.
    Methods
    This systematic review was conducted from March to Sep. 2014. The keywords including cancellation, delay, postpone, cancelled surgery, surgery operation and Iran were searched in international search engines including Pubmed, Scopus, ProQust and Google scholar and Persian indexing websites of SID, Magiran and Iranmedex. All articles related to cancelled operations in Iran, written in English or Persian (from Jan 1, 2004 until Sep 31, 2014) were collected. Then, those articles which contained any of the selected keywords in their titles or abstracts were compiled, and others were excluded. At last, a check list including title of article, time and location of study, sample size and location and cancellation cause was designed for final assessment.
    Results
    A total of 646 records were found in 7 selected databases of which 13 articles met the criteria for inclusion in this study. The main cases of surgery cancellation were related to operating room and hospital, anesthesia, patient's non-clinical problems, the surgeon and clinical problems.
    Conclusions
    Adoption of strategies for on-time initiation of surgical procedures, identification of patient's underlying problems and the appropriate process of hospital admission can be effective in reducing the rate of cancelled operations.
    Keywords: Cancellation, Hospital, Surgery, Systematic review, Iran
  • سیدسعید طباطبایی، محمدرضا قمری، طاهره شریفی، روح الله کلهر، محبوبه اسدی
    زمینه و هدف
    ایمنی بیمار یکی از شاخص های مهم در کنترل کیفیت خدمات سلامت است و شایعترین علت تهدید کننده این ایمنی خطاهای پزشکی بویژه اشتباهات دارویی می باشد، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان و نوع خطاهای داروئی پرستاران انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی و به شیوه مقطعی بود که در یکی از بیمارستان های خصوصی مشهد انجام گرفت. به علت محدود بودن جامعه آماری، کلیه پرستاران شاغل در بخشهای بستری یک بیمارستان خصوصی به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. این پرسشنامه از نظر پایایی و روایی به تایید رسید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری تحلیلی نظیر T-TEST و ANOVA با استفاده از نرم افزار آماریSPSS نسخه 15 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    سه خطای دادن دارو به بیمار بدون تجویز پزشک، عدم توجه به عوارض ناشی از خطاهای دارویی و دادن دارو دیرتر یا زودتر از موعد مقرر به ترتیب بیشترین فراوانی و دادن دارو تاریخ انقضاء گذشته به بیمار، دادن داروی اشتباه به بیمار و ندادن داروی تجویز شده به بیمار به ترتیب کمترین فراوانی را در بین خطاهای دارویی به خود اختصاص دادند.
    نتیجه گیری
    مدیران پرستاری باید جهت کاهش خطاهای دارویی به برگزاری کلاس های ضمن خدمت برای پرستاران، اصلاح فرآیندهای پرستاری و ارتقاء نگرش آنها نسبت به اهمیت ایمنی بیمار توجه بیشتری داشته باشند.
    کلید واژگان: خطاهای داروئی, بیمارستان خصوصی, پرستار
    Mr Saied Saeed Tabatabaee, Mr Mohammad Reza Ghamari, Mrs Tahereh Sharifi, Mr Ruhola Kalhor, Mrs Mahboubeh Asadi
    Background
    Patient safety is one of important indicators in quality control of health services and Medical errors, especially medication errors are the most common causes of the safety-threatening, therefore this study was conducted to assess the rate and type of nurses medication errors.
    Materials and Methods
    This study was Descriptive – analytical and sectional that carried in a private hospital in Mashhad. In this study population census was used and the entire population was considered as the sample. A researcher – made questionnaire was used for data collection. The validity and reliability of the questionnaire were confirmed. The collected data were analyzed using descriptive statistics and T-TEST and ANOVA in SPSS, version 15.
    Results
    Three errors, giving medication to the patient without physician prescription, no attention to complications due to medication errors and giving medication sooner or later, Respectively with The highest frequency and giving Past the expiration date of the medication to the patient, Giving the wrong medication to a patient and not giving prescribed medication to patient Respectively with The lowest frequency are Among medication errors.
    Conclusion
    the nursing managers must to reduce medication errors more attention to raises holding in service classes for nurses, reform of nurses processes and their attitudes promotion towards the importance of patient safety.
    Keywords: medication errors, private hospital, nurse
  • محمدرضا ذبیحی، سید سعید طباطبایی، محمدرضا قمری، محمد حنیف اسدی
    زمینه و هدف
    با توجه به محیط در حال تغییر بیمارستان ها و لزوم ارائه خدمات در کمترین زمان ممکن و با کیفیت و هزینه ی قابل قبول به بیماران، توجه به راهکارهای بدیع و هوشمندانه و استفاده از حداکثر توانایی های فکری سازمان، در جهت افزایش چابکی بیمارستان ها ضروری به نظر می رسد. در واقع این پژوهش، به منظور تعیین رابطه ی بین هوش سازمانی و چابکی سازمانی در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه ی توصیفی تحلیلی در سال 1392 بر روی 408 نفر از کارکنان بیمارستان ها انجام شد که به صورت نمونه گیری طبقه ای وارد مطالعه شدند. جهت گرد آوری داده ها در زمینه هوش سازمانی از پرسش نامه استاندارد Albrekht و در خصوص چابکی سازمان از پرسش نامه طراحی شده بر اساس مدل Goldman استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزا ر 16 Spss و آزمون های آماری t - test، Anova، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شد.
    یافته ها
    بین هوش سازمانی و چابکی سازمانی در بیمارستان ها ارتباط معنی دار وجود داشت. بیشترین سهم در تعیین چابکی را مولفه های چشم انداز راهبردی، فشار عملکرد و اتحاد و توافق داشتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه اتخاذ تدابیری جهت تدوین برنامه راهبردی پویا در بیمارستان ها و برگزاری دوره های آموزشی هوش سازمانی به منظور آگاه سازی کارکنان و مدیران می تواند منجر به افزایش سطح چابکی بیمارستان ها و ارائه خدمت موثر به بیماران گردد.
    کلید واژگان: هوش سازمانی, چابکی سازمانی, بیمارستان
    Mohammad Reza Zabihi, Seyed Saeed Tabatabaee, Mohammad Reza Ghamari, Mohammad Hanif Asadi
    Background And Aim
    Due to the changing environment of hospitals and the necessity of providing services for patients in the shortest possible time and at an acceptable quality and cost، it seems to be necessary to utilize the maximum intellectual capacity of the organization to enhance agility in hospitals. The aim of this study is، in fact، to investigate the relationship between organizational intelligence (and its components according to the Albrecht model) and organizational agility in hospitals of Mashhad University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    This descriptive study was conducted in 2013 on 408 hospital employees seleced through stratified sampling method. To collect data on organizational intelligence، the Albrekht standardized questionnaire was used and to gather data on organizational agility، a questionnaire designed based on Goldman model was employed. For data analysis and hypothesis testing، the SPSS software version16، Pearson correlation، t-test، Anova، and regression techniques were applied.
    Results
    The results of the study showed that there was a significant relationship between agility in hospitals and organizational intelligence (components: Appetite for change، heart، knowledge deployment، performance pressure، strategic vision، shared fate، and alignment and congruence). The determinants of agility were mainly strategic vision، performance pressure، and a lignment and congruence.
    Conclusion
    The results of the study showed that dynamic strategic planning in hospitals and developing educational programs of organizational intelligence aiming at employees'' and managers'' awareness could lead to an increase in the agility level of hospitals and provision of effective services for patients.
    Keywords: Organizational Intelligence, Organizational Agility, Hospital
  • سید سعید طباطبایی*، حمید دهدشتی شاهرخ، آیدا طباطبایی
    زمینه و هدف
    آسیب های رباط صلیبی قدامی (ACL) از شایع ترین صدمات ورزشی در بیماران با ترومای زانو می باشد. این صدمات معمولا به صورت منفرد نبوده، و دیگر آسیب های زانو نیز همراه با آن دیده می شوند. هدف از این بررسی، جستجوی صدمات همراه با پارگی رباط صلیبی قدامی در بیماران مراجعه کننده با این آسیب ها می باشد.
    روش بررسی
    از فروردین 1391 لغایت اسفند 1392، در 150 بیمار که با آسیب های لیگامان صلیبی قدامی به درمانگاه ارتوپدی بیمارستان رازی مراجعه نمودند و این آسیب در MRI این بیماران نیز نشان داده شد، بررسی MRI توسط یک رادیولوژیست دیگر نیز انجام گرفت و صدمات همراه مشخص و مقایسه گردیدند.
    یافته ها
    شایع ترین آسیب همراه در این بیماران، افیوژن مفصلی بود (80 درصد). سایر یافته ها عبارت بود از: پارگی منیسک مدیال (74 درصد)، پارگی منیسک لاترال (23 درصد)، چین خوردگی رباط صلیبی خلفی (8 درصد)، آسیب سطح مفصلی تیبیا (6 درصد)، آسیب سطح مفصلی فمور (8/ 4 درصد)، تورم نسج نرم (9 درصد)، پارگی لیگامان طرفی خارجی (22 درصد). همچنین بین یافته های رادیولوژیست اولیه با رادیولوژیست دوم، حدودا 12 درصد اختلاف نظر وجود داشت.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان می دهد که آسیب های رباط صلیبی قدامی به دلیل نوع صدمه در اکثر موارد با سایر آسیب های داخل مفصلی زانو همراه است. وجود اختلاف در گزارشات در حدود 12 درصد در مطالعه ما بود که می تواند به دلیل وجود تفاوت بین مشاهده گرهای مختلف باشد.
    کلید واژگان: رباط صلیبی قدامی, ترومای زانو, منیسک داخلی, منیسک خارجی
    Saeid Tabatabaei, Hamid Dehdashti Shahrokh, Aida Tabatabaei
    Background And Objectives
    Anterior cruciate ligamant (ACL) injuries are the most common sport injuries of the knee joint. These injuries are commonly associated with other intraarticular lesions. The purpose of this study was to search for other intraarticular lesions in the MRI of the patients with torn ACL. Subjects and
    Methods
    Between April, 2012 until March, 2013, 150 MRIs token from patients with torn ACL were collected and reported by another radiologist and the number of intraarticular structure injuries were reviewed.
    Results
    The most common lesion was joint effusion (80%). Other lesions were medial meniscus tearing (74%), lateral meniscus (23%), PCL buckling (8%), Tibial articular surface fracture (6%), Femoral articular surface fracture (4.8%), soft tissue edema (9%), Lateral collateral ligament injury (22%). There was 12% difference between two reports.
    Conclusion
    Results of this study suggest that ACL injuries are associated with other knee pathologies and there are 12% inter-observer variation in interpreting MRI scans of these patients.
    Keywords: Anterior cruciate ligament, Knee trauma, Medial meniscus, Lateral meniscus
  • عبدالله ریحانی یساولی، سید سعید طباطبایی، مهدی مقدسیان، شمس الدین ناظمی، حمید شاه بهرامی، روح الله کلهر
    زمینه و هدف
    خرید تجهیزات بیمارستانی یکی از مهم ترین تصمیماتی است که توسط مدیران و متخصصان مراکز درمانی اتخاذ می شود. نظریه سیستم های خاکستری روشی برای مطالعه ی تصمیمات دارای عدم اطمینان است که داده های کم و در عین حال نامعلومی دارند. هدف این مقاله، تعیین و نحوه استفاده از نظریه خاکستری در فرآیند خرید ماشین بیهوشی است.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع پیمایشی بود که با استفاده از تحلیل ریاضی انجام شد. ابزار جمع آوری داده های تحقیق شامل اسناد، مدارک، مصاحبه و پرسش نامه بود. به منظور حل مسائل تصمیم گیری چند معیاره در شرایط عدم اطمینان، از یک مدل بر مبنای نظریه سیستم خاکستری استفاده شد. جهت تحلیل داده ها نیز از نرم افزار Excel استفاده لازم به عمل آمد.
    یافته ها
    از میان گزینه های مختلف تجهیزات بیهوشی که در ایران توسط بیمارستان های دولتی و خصوصی خریداری می شوند، مارک A از سایر مارک ها برتر است. این در حالی است که درجه امکان خاکستری برای سایر مارک ها اختلاف قابل توجهی با مارک A دارد.
    نتیجه گیری
    این پژوهش علاوه بر اینکه نتایج مفیدی را به منظور تصمیم گیری برای خرید تجهیزات بیهوشی در اختیار مدیریت بیمارستان ها قرار می دهد، به شرکت های تولید کننده ی تجهیزات پزشکی نیز کمک می کند تا وضعیت خود را از نظر معیارهای مورد مطالعه بررسی کنند و اقدامات مقتضی را در جهت توسعه ی نقاط قوت و بهبود نقاط ضعف خود انجام دهند.
    کلید واژگان: تصمیم گیری چند معیاره, نظریه سیستم های خاکستری, تجهیزات بیهوشی بیمارستانی
    Abdollah Reihani Yasavoli, Seyed Saeed Tabatabaee, Mehdi Moghadasian, Shamsodin Nazemi, Hamid Shahbahrami, Rohollah Kalhor
    Background And Aim
    Purchasing hospital equipment is one of the most important decisions made by managers and health professionals. Gray systems theory is an approach to deal with issues under uncertainty conditions where decision makers are facing a small number of unspecified data. The purpose of this paper is to apply the gray theory for the purchase of anesthesia machine.
    Materials And Methods
    This study was a survey in which mathematical analysis was used. Data collection devices included documents، interviews and questionnaires. In order to solve multiple criteria decision making in uncertain conditions، a model based on gray system theory was used. Data analysis was performed using Excel software.
    Results
    The findings show that among anesthetic equipment bought by public and private hospitals، brand A is superior to other brands. However، the gray possibility degree for the other brands is significantly different from brand A.
    Conclusion
    In addition to helping to purchase anesthetic equipment for hospitals، the results of this study are also useful for companies manufacturing medical equipment to evaluate their situation in terms of the studied criteria and take appropriate measures to develop their strengths and improve their weaknesses.
    Keywords: Multi, Criteria Decision Making, Theory of Gray Systems, Hospital Equipment
  • محبوبه اسدی*، سید سعید طباطبایی، سعید خیاط مقدم
    زمینه و هدف
    یکی از ابزار های بی نظیر و جدید به منظور بقای سازمان ها در میان رقبای خویش، داشتن دانش فراگیر از همه عوامل محیطی موثر بر سازمان یعنی هوش سازمانی است که با سنجش آن، توانایی ها و ضعف های سازمان شناسایی می شود و می تواند عملکرد سازمان را متاثر سازد و از این طریق به سازمان در اندازگیری و تعیین میزان پیشرفت در تحقق اهدافش کمک کند.
    روش کار
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی و از نوع همبستگی بود. جهت انجام این پژوهش 375 نفر از کارکنان 12 بیمارستان عمومی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندار هوش سازمانی آلبرخت و چک لیست شاخص های عملکردی بیمارستان ها، تعیین شده از سوی وزارت بهداشت بود. برای تعیین نمره هوش سازمانی از مقیاس پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی تحلیلی و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 0/05 و در نرم افزار Spss نسخه 16 تحلیل گردید.
    یافته ها
    بین هوش سازمانی بیمارستان ها و کلیه شاخص های عملکردی منتخب به جز ضریب اشغال تخت و درصد اعمال جراحی به تخت عمل، همبستگی مثبت و رابطه آماری معنی دار وجود داشت (0/05 > P) و هوش سازمانی بیشترین همبستگی را با شاخص های فاصله چرخش عملکرد تخت (r=0/739) و میانگین طول اقامت بیمار (r=0/691) داشت.
    نتیجه گیری
    توجه و برنامه ریزی در راستای تقویت و افزایش هوش سازمانی می تواند در بهبود عملکرد بیمارستان ها نقش موثری داشته باشد.
    کلید واژگان: هوش سازمانی, بیمارستان, شاخص عملکردی
    Mahboubeh Asadi *, Seyed Saeed Tabatabaee, Saeed Khayatmoghadam
    Background and Objectives
    one of new and unique tools for survival of organizations among their competitors having comprehensive knowledge of all the environmental factors affecting the organization, means organizational intelligence, that with its measurement Strengths and weaknesses of the organization are identified and can affect the performance of organization and in this way, they help to organization in the measurement and evaluating progress in achieving its goals.
    Materials And Methods
    This descriptive analytical study was performed in 12 general hospitals affiliated to Mashhad University of Medical Sciences in 2012. Study samples were 375 employees who were selected through stratified sampling method. The study Tool of data accumulation was Albrecht organizational intelligence standard questionnaire and checklist of hospital performance indicators that was determined by the Ministry of Health. To determine score organizational intelligence was used the five-point Likert scale. Data were analyzed by SPSS v.16 using Statistical tests and Pearson correlation coefficient (P=0/05).
    Results
    we found that there was a significant positive relationship between hospitals’ organizational intelligence and all the performance indicators of the exception of “Bed occupancy ratio”, “Ratio of surgeries to operation beds” (P<0.05), and organizational intelligence had the highest correlation with indicators of Bed Turnover Interval (r = 0.739) and the average length of patient stay (0.691).
    Conclusion
    it seems that attention and planning to strengthen and increase organizational intelligence can be effective in improving the performance of hospitals.
    Keywords: Organizational Intelligence, Hospital, Performance Indicator
  • مسعود طاهری لاری، محمدرضا قمری، سیدسعید طباطبایی، مهدی نکویی*
    زمینه و هدف
    کارکنان شاغل در بیمارستان ها و مراکز درمانی همواره در معرض مواجهه با شرایط پر استرس کاری هستند که سلامت جسمی، روانی واجتماعی آنان را تهدید نموده و منجر به کاهش بهره وری سازمانی وایجاد هزینه های گزافی برای افراد، سازمان ها و کل جامعه می گردد. از آن جا که هوش معنوی در بالا بردن ظرفیت تحمل و مقابله با فشارهای گوناگون، نقش مهمی ایفا می نماید؛ هدف از این مطالعه تعیین رابطه هوش معنوی و فرسودگی شغلی در کارکنان بیمارستان امام رضا(ع) مشهد بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی تحلیلی در سال 1392برروی 246 نفر از کارکنان بیمارستان امام رضا(ع) مشهد انجام شد. نمونه ها به صورت نمونه گیری تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. داده ها به صورت پیمایشی با استفاده از پرسشنامه استاندارد هوش معنوی کینگ و پرسشنامه استاندارد فرسودگی شغلی مسلش جمع آوری گردید و با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس.نسخه16 و آزمون های آماری تی-تست،آنوا و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. میزان خطای قابل قبول مطالعه نیز 5 درصد در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میزان هوش معنوی در کارکنان بیمارستان متوسط به بالا و میزان فرسودگی شغلی در حد متوسط بود. همچنین بین هوش معنوی و فرسودگی شغلی کارکنان شاغل در بیمارستان امام رضا (ع) ارتباط منفی و معناداری وجود داشت(r = -0.239 & p-value = 0.001).
    نتیجه گیری
    اتخاذ تدابیری جهت شناخت و بهبود مولفه های هوش معنوی در افراد شاغل در سازمان ها از طریق اتخاذ یک سیستم آموزشی و فراهم نمودن زمینه های رشد هوش معنوی در کارکنان توسط مدیران و سرپرستان سازمان توصیه می گردد.
    کلید واژگان: هوش معنوی, فرسودگی شغلی, بیمارستان
    Masoud Taheri Lari, Mohammadreza Ghamari, Seyyed Saeed Tabatabaee, Mehdi Nekuie*
    Background
    The hospitals and medical centers’ staff are always exposed to stressful working conditions that threat their physical, psychological and social health but also reduced organizational efficiency and lead to exorbitant costs for individuals, organizations and the entire society. The spiritual intelligence play an important role in enhancing capacity and various pressures, so the purpose of the present study was to determine the relationship between the spiritual intelligence and burnout in staff of Imam Reza hospital of Mashhad. Methods and materials: This cross-sectional study conducted in 2013 on 246 employees of Imam Reza hospital in Mashhad who were enrolled in a simple random sampling design. Were applied to gather the related data, The King Standardized spiritual intelligence questionnaire as well as Maslash Standardized occupational burnout questionnaire. The collected data were analyzed through Spss16, t - test, Anova and Pearson correlation coefficient. The error rate of %5 was considered acceptable.
    Results
    Spiritual intelligence in staff was at moderate to high and job burnout was moderate. There was found a significant negative Correlation between the spiritual intelligence and occupational burnout in the staff of Imam Reza hospital (r = -0.239 & p-value = 0.001)
    Conclusion
    Systems’ managers can identify and improve the components of spiritual intelligence of their staff through various approaches such as improving the training systems as well as providing the contexts in which the spiritual intelligence of their staff can be developed.
    Keywords: spiritual intelligence, occupational burnout, hospital
  • حسین ابراهیم پور، زهره نجات زادگان عیدگاهی، سید سعید طباطبایی، علی وفایی نجار، یاسمین مولوی طالقانی*
    زمینه
    بخش فوریت های کودکان بخشی پرخطر در مراقبت های درمانی است و احتمال وقوع خطاهای تصویربرداری وسیعی در این بخش وجود دارد.
    هدف
    مطالعه به منظور ارزیابی خطر پیشگیرانه فرایند ام آرآی در بخش فوریت کودکان بیمارستان آموزشی قائم مشهد انجام شد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش توصیفی در سال 1392 در بیمارستان آموزشی قائم مشهد انجام شد. حالات و اثرات خطا با روش تحلیل حالات و اثرات خطا در مراقبت سلامت به صورت ترکیبی (کیفی- کمی) شناسایی شدند. برای طبقه بندی حالات خطا از مدل طب عمومی انگلستان، طبقه بندی علل تاثیرگذار خطا از مدل تایید شده سازمان ملی انگلستان و برای تعیین راهکارهای بهبودی از نظریه حل مساله به روش ابداعی استفاده شد.
    یافته ها
    برای 13 زیر فرایند فهرست شده در6 گام فرایند ام آرآی، 43 حالت خطا شناسایی شد. در مجموع 4 حالت خطا به عنوان خطاهای با خطر بالا (امتیاز خطر بالاتر از 8) شناسایی و به درخت تصمیم گیری منتقل شدند. از حالات خطا %40/42 مربوط به خطاهای ارتباطی، %23/4 مربوط به خطاهای بالینی، %17/02 مربوط به خطاهای تجویزی، %10/63 مربوط به خطاهای ابزاری، %6/38 مربوط به خطاهای بیمار و همراهان و %2/12 مربوط به سایر موارد بود. از 68 علل تاثیرگذار مطرح شده، بیش ترین علل حالات خطا (%23/5) مربوط به عوامل ارتباطی و کم ترین علل حالات خطا (%2/9) مربوط به عوامل سازمانی بود.
    نتیجه گیری
    روش «تحلیل حالات و اثرات خطای مراقبت سلامت» در شناسایی حالات خطا، تعیین علل تاثیرگذار و پیشنهاد راهکارهای بهبودی در فرایند ام آرآی از کارایی بالایی برخوردار بود. آموزش و ممیزی به عنوان دو ابزار اصلی برای بهینه سازی فرایند ام آرآی در فوریت کودکان بیمارستان قائم استفاده شد.
    کلید واژگان: ارزیابی خطر, تصویربرداری رزونانس مغناطیسی, کودکان
    H. Ebrahimpour, Z. Nejatzadegan, Ss. Tabatabaee, A. Vafaeenajar, Y. Molavi, Taleghani *
    Background
    Pediatric emergency department is a high risk area, and a wide range of imaging errors is probable.
    Objective
    The aim of this study was to proactive risk assessment of the MRI process in the pediatric emergency department of Ghaem teaching hospital in Mashhad.
    Methods
    This descriptive study was performed in Ghaem hospital, Mashhad during 2013. Failure modes and their effects were identified with Healthcare Failure Mode and Effect Analysis (HFMEA) using a mixed method (quantitative - qualitative). The UK community practice model and an approved model by the UK National Health System were used to classify failure modes and failure mode causes, respectively. The theory of inventive problem solving was used to determine solutions for improvement.
    Findings
    43 failure modes were identified for 13 sub-processes of the six-step MRI process. Four failure modes were considered as high risk (hazard score≥8) and were transferred to the decision tree. The frequency of failure modes were as follow: 40.42% communication errors, 23.40% clinical errors, 17.02% prescription errors, 6.38% patients and their relatives errors, 10.63% equipment errors and 2.12% other errors. Of 68 failure mode causes, the most common causes were related to the communication factors (23.5%), and the least common causes were related to the organization factors (2.9%).
    Conclusion
    The HFMEA method was efficient in identifying failure modes, determining failure mode causes and proposing improvement strategies for the MRI process. Training and auditing were considered as two main tools for optimizing the MRI process in the pediatric emergency department of Ghaem hospital.
    Keywords: Risk Assessment, Magnetic Resonance Imaging, Children
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال