سید علی سهراب نژاد
-
محیط اجتماعی، موثرترین عامل در پدیدآمدن آثار ادبی خاصه ادبیات عرفانی است. عرفا اعتقاد دارند. انسان برای رسیدن به قله رفیع معرفت، باید به طور کامل مقامات را طی کند. در واقع عرفان مکانیزمی دفاعی است تا شاعر و نویسنده بتواند بر التهاب ها و تشویش های درونی خود که بر اثر شرایط سیاسی - اجتماعی حاکم بر جامعه زیست بوم خویش بوجود آمده، فائق آید. در هر دو دیوان شعری تلطیف نگرش و معرفت شاعر همراه با بکارگیری مفاهیم خوشایند و ناخوشایند در کنار یکدیگر، برای ارائه تصویری مطلوب از اهداف و ویژگی های درونی با مطالعه کتابخانه ای و رهیافتی توصیفی- تحلیلی میسر نموده است. در سایه توجه عمادفقیه در قرن هشتم به مقام زهد و تسلیم با71 بسامد در مفهوم ساختاری و معانی اصیل عرفانی ارزش گذاری شده است؛ در حالیکه در عصر صفویه که تمرکز حاکمان وقت بر ترویج مذهب شیعه بوده است، شوکت بخاری مقام زهد و تسلیم را با 48 بسامد برای بیان مسائل سیاسی-اجتماعی، بهره برده است. در واقع زبان شعری عماد فقیه، در بیان مضامین عرفانی مانند شاعران آسمانی عمل کرده است؛ اما شوکت بخاری مضامین عرفانی را همچون ابزاری برای بیان تحولات سیاسی-اجتماعی، اندیشه ها و تجربیات درونی خود بکار برده است
کلید واژگان: ادبیات عرفانی, مقام زهد, مقام تسلیم, عمادفقیه کرمانی, شوکت بخاری.The social environment is the most effective factor in the emergence of literary works, especially mystical literature. Mystics believe In order to reach the lofty peak of knowledge, a person must go through the authorities completely. In fact, mysticism is a defense mechanism so that poets and writers can overcome their internal inflammations and anxieties caused by the political-social conditions governing their ecosystem. In both poetry divans, the poet's attitude and knowledge have been refined, along with the use of pleasant and unpleasant concepts, to present a favorable image of the goals and characteristics of the era with a library study and a descriptive-analytical approach. In the shadow of Imad Faqih's attention in the 8th century, the place of asceticism and humility has been valued with 71 frequency in the structural concept and authentic mystical meanings.While in the Safavid era, when the rulers of that time focused on promoting the Shia religion, Shaukat Bukhari has used the position of asceticism and submission with 48 frequencies to express political-social issues. In fact, Imad Faqih's poetic language has acted like celestial poets in expressing mystical themes; But Shaukat Bukhari has used mystical themes as a tool to express her social-political developments, thoughts and inner experiences.
Keywords: Mystical Literature, Position Of Asceticism, Position Of Submission, Political&Ndash, Social Developments, Imad Faqih Kermani, Shaukat Bukhari -
زمینه و هدف
شاعران با کاربست شگردهای گوناگون در مفاهیم ثابت و واحد، نوآوری ایجاد میکنند و کلام خود را از زبان روزمره و عادی فاصله میدهند. این مهم باعث اقناع حس زیبایی شناسی مخاطب و سهولت فرآیند انتقال مفاهیم واحد به مخاطبان میشود که در نقد فرمالیستی مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس مبانی این نقد، قاعده افزایی از جمله روش های اصلی اهل ادب برای دور کردن کلام از ابتذال و عادتهای زبانی معمول است. در این جستار اصلیترین شگردهای قاعده افزایی امیرخسرو برای گریز از مناسبات متعارف زبان روزمره در خمسه بررسی و کاویده شده است.
روش مطالعهپژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
یافته هاامیرخسرو دهلوی در خمسه با کاربست هدفمند و آگاهانه دو مولفه قاعده افزایی، یعنی توازن آوایی و لغوی، مانع ابتذال کلام در سطح معنا شده است.
نتیجه گیرینمودهای اصلی توازن آوایی در این اثر عبارتند از: تکرار و هماهنگی واج؛ همچنین مصداقهای توازن لغوی شامل کاربرد انواع جناس، تکرار واژه، رد الصدر علی العجز و رد العجز علی الصدر، سجع، قافیه و ردیف میشود. مهمترین هدف شاعر از کاربست این دو مولفه را میتوان تسریع در انتقال مطالب غنایی، تعلیمی، دینی و... به مخاطب از طریق تقویت ابعاد زیبایی شناسانه دانست.
کلید واژگان: امیرخسرو دهلوی, خمسه, فرمالیسم, قاعده افزایی, توازن آوایی و لغویJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:16 Issue: 93, 2024, PP 87 -104BACKGROUND AND OBJECTIVESPoets create innovation by using various methods in fixed and single concepts and distance their words from everyday and normal language. This importance convinces the audience's sense of aesthetics and the ease of the process of transferring single concepts to the audience, which is considered in formalist criticism. Based on the basis of this criticism, adding rules is one of the main methods of literate people to distance speech from vulgarity and common language habits. In this essay, Amir Khosro's main base-adding techniques to avoid the conventional relations of everyday language in Khamsa have been investigated and analyzed.
METHODOLOGYThe present research was carried out based on library sources and descriptive-analytical method.
FINDINGSAmir Khosro Dehlavi has prevented vulgarity of speech in Khamsa with the purposeful and conscious use of two base-enhancing components, i.e. phonetic and lexical balance.
CONCLUSIONThe main manifestations of phonetic balance in this work are: phoneme repetition and harmony; Also, examples of lexical balance include the use of puns, repetition of words, rejection of al-Sadr Ali al-Ujjaz and rejection of al-Ujjaz al-Sadr, sajja, rhyme and row. The most important goal of the poet from the use of these two components can be seen as accelerating the transfer of lyrical, educational, religious, etc. content to the audience through strengthening the aesthetic dimensions.
Keywords: Amir Khosro Dehlavi, Khamsa, formalism, rule-adding, phonetic, lexical balance -
تاکنون نظریه های متنوعی در شاخه های گوناگون علمی درباره مقوله شخصیت مطرح شده که آراء جین شینودا بولن از آن جمله است. او با رویکردی کهن الگویی و نظرداشت اسطوره های یونانی به بازنمایی ابعاد جدیدی از هر شخصیت بر مبنای صفاتی که دارند، پرداخته است. نظرات بولن در ارائه خوانشی نوین از متون داستانی و شخصیت های حاضر در آن، تاثیری مطلوب دارد. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، شخصیت های مجموعه یکی بود یکی نبود از محمدعلی جمال زاده بر اساس آراء کهن الگویی شینودا بولن بررسی شده است. در اینجا ویژگی های کهن الگویی شخصیت ها با توجه به کنش ها و عملکرد روانی آنان مورد نظر است که می تواند لایه های پنهان شخصیت ها را بروز دهد. نتایج تحقیق نشان می دهد در کلیت این مجموعه شاهد نفوذ کهن الگوهای هادس، زئوس، هفائستوس، دیونوسوس و هرمس در دنیای درون و بیرون شخصیت ها بوده ایم که برآیند این اثرگذاری گاهی مثبت و گاهی منفی بوده است. این امر بیانگر اعتقاد جمال زاده به خاکستری بودن شخصیت انسان ها و زدودن غبار مطلق انگاری (خوب یا بد) در مواجهه با دیگران است. همچنین، مشخص گردید که شیخ جعفر در داستان رجل سیاسی دارای پیچیده ترین شخصیت که نشانه هایی از کهن الگوهای زئوس (قدرت طلبی)، هرمس (حقه بازی و پیام رسان)، هفائستوس (عدم رضایت درونی، ضعف در مهارت های سیاسی و...) در کنش، گفتار و اندیشه وی دیده می شود. شخصیت های دیگر، کاملا ساده و قابل پیش بینی خلق و پردازش شده اند.کلید واژگان: محمدعلی جمال زاده, یکی بود یکی نبود, شخصیت, جین بولن, کهن الگوSo far, various theories have been proposed in various scientific branches on the category of personality, among which are the opinions of Jean Shinoda Bolen. Taking an archetypal approach and considering Greek myths, he has represented new dimensions of each character based on their attributes. Bolen's comments have a favorable impact in providing a new reading of fictional texts and the characters present in them. Accordingly relying on library sources, taking a descriptive-analytical method, and considering Jean Shinoda Bolen’s archetypal views, the personalities of Yeki Boud Yeki Naboud (once upon a time) by Mohammad Ali Jamalzadeh were examined. The archetypal characteristics of the characters are considered with regard to their actions and psychological functioning, which can reveal the hidden layers of their characteristics. The results of showed that the influence of the archetypes of Hades, Zeus, Hephaestus, Dionysus and Hermes have been in the inner and outer world of characters, and the result of this influence has been sometimes positive and sometimes negative. This shows Jamalzadeh’s belief in the grayness of human personality and removing the absolutism (good or bad) in dealing with others. Moreover, it was found that Sheikh Jafar has the most complex personality in the story of the political man, who shows signs of the archetypes of Zeus (desire for power), Hermes (trickster and messenger), Hephaestus (inner dissatisfaction, weakness in political skills, etc.). These are evident in his actions, words and thoughts. Other characters are created and processed quite simply and predictably.Keywords: Mohammad Ali Jamalzadeh, Yeki Boud Yeki Naboud, Personality, Jean Shinoda Bolen, archetype
-
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 77 (پاییز 1402)، صص 367 -386
محیی الدین ابن عربی (560-638ه) عارف بزرگ اسلامی در سده ششم و هفتم هجری، اندیشه های خاصی را وارد عرفان اسلامی کرد. بخشی از این اندیشه ها تحت عنوان وحدت وجود، پس از او در بسیاری از متون عرفانی صبغه ویژه ای دارد. شاه داعی شیرازی (810-870ه)، شاعر و عارف سده نهم هجری از کسانی است که تاثیرات فراوانی از ابن عربی پذیرفته است. او در شرح نسایم گلشن که بر گلشن راز شیخ محمود شبستری نوشته، به افکار ابن عربی پرداخته است. به علاوه در لابه لای دیوان غزلیات و سته اش - به ویژه مثنوی مشاهد- به وفور جوانب فکری ابن عربی، مخصوصا مسیله وحدت وجود، دیده می شود. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات و داده ها با استفاده از فیش جمع آوری شده است. نتیجه پژوهش به خوبی نشان می دهد که شاه داعی اندیشه وحدت وجودی خود را از محیی الدین ابن عربی وام گرفته است و آن را با بهره گیری از تمثیلات و تبیینات خود ساده کرده و آن را به گونه دیگری بیان کرده است.
کلید واژگان: ابن عربی, شاه داعی شیرازی, وحدت وجودMuhyiddin Ibn Arabi (538-638 AH), a great Islamic mystic, has introduced certain ideas into Islamic mysticism in the sixth and seventh centuries AH. Some of these ideas, under the title of Unity of Being, have a special character after him in many mystical texts. Shāh Da’ei Shirāzi (870-870 AH), a poet and mystic of the ninth century AH, is one of those who has received many influences from Ibn Arabi. In his commentary on Golshan-e-Rāz by Sheikh Mahmoud Shabestari, entitled Nasa’em Golshan, he has dealt with Ibn Arabi's thoughts. In addition, there are many aspects of Ibn Arabi's thought, especially the issue of the Unity of Being, in the margins of his Divan and Settah. This research has been done by descriptive-analytical method. The information and data have been collected using the library documents and books. The result obtained from this research clearly shows that Shah Da'ei borrowed his idea of the Unity of Being from Muhyiddin Ibn Arabi and simplified it by using his allegories and explanations.
Keywords: Ibn Arabi, Shāh Da’ei Shirāzi, Unity of Being, Settah -
شاعران با کاربست شیوههای گوناگون زبانی، برای تصاویر ثابت و تکراری، نوآوری میآفرینند و کلام خود را از زبان روزمره و عادی فاصله میدهند. این موضوع باعث اقناع حس زیباییشناسی مخاطب و سهولت در فرآیند انتقال مفاهیم واحد به مخاطبان میشود. در نقد فرمالیستی، هنجارگریزی زبانی و معنایی از جمله روش-های اصلی اهل ادب برای دور کردن کلام از ابتذال و عادتهای زبانی معمول و شگردی در راستای مضمونسازی است. امیرخسرو دهلوی در آثار خویش به ویژه مجنون و لیلی با هنجارگریزیهای هدفمند و آگاهانه مانع ابتذال کلامی شده و شعری نوآورانه و دارای مضامین جدید آفریده است. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به روش توصیفی-تحلیلی، اصلیترین شگردهای تمایزگذار امیرخسرو برای گریز از قواعد و مناسبات متعارف زبان روزمره در منظومه مجنون و لیلی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که نمودهای اصلی هنجارگریزی در این اثر عبارتند از: «تشبیه»، «استعاره»، «تشخیص» و «کنایه». شاعر به کمک تشبیه، با ایجاد بیثباتی آگاهانه در معنای دالها بر پویایی نشانههای زبانی در اشعار خویش افزوده و خطمشی ادبی مستقل خود را نسبت به نظامی گنجوی ترسیم کرده است. همچنین، به واسطه کاربست استعاره و تشخیص، مدلولهای ارجاعی و صریح واژهها بیاعتبار شده و مدلولهای ادبی جدیدی جایگزین گردیده است. افزون بر این، امیرخسرو در غالب موارد از کنایههای زودیاب بهره برده است که این امر در کاهش خلاقیت ادبی و نقش مخاطب در خوانش متن و جایگاه او در فرآیند کشف روابط هنجارگریز اثرگذار بوده است.
کلید واژگان: امیرخسرو دهلوی, مجنون و لیلی, مولفه های فرمالیستی, هنجارگریزی, صور خیالPoets innovate in fixed and repetitive images by using a variety of linguistic methods, distancing their language from vulgarity. In formalist critique, linguistic and semantic aberrations are among the main methods of literati to turn words away from vulgarity and common linguistic habits and are thematic tricks. In his works, especially Layla & Majnun, Amir Khosrow Dehlavi has prevented verbal vulgarity with purposeful and conscious aberrations and has created an innovative poem with new themes. Thus, this descriptive-analytical paper investigated the main differentiating techniques of Amir Khosrow to escape from the rules and conventional relations of everyday language in the Layla & Majnun. The research results show that the main manifestations of abnormality in this work are: "simile", "metaphor", "personification" and "irony". With the help of simile, the poet, by creating a conscious instability in the meaning of the signs, has increased the dynamics of linguistic signs in his poems and has drawn his own independent literary policy towards Nezami Ganjavi. Also, through the use of metaphor and personification, referential and explicit meanings of words have been discredited and new literary meanings have been replaced. In addition, Amir Khosrow has often used the irony which has been effective in reducing literary creativity and the role of the audience in reading the text and his position in the process of discovering abnormal relationships.
Keywords: Amir Khosrow Dehlavi, Layla &, Majnun, Formalist components, Abnormality, Imagination -
نشریه زبان و ادب فارسی، پیاپی 52 (پاییز 1401)، صص 147 -171
نظام الدین محمود، ملقب به داعی الی الله، متخلص به داعی (810-870ه.ق) از شاعران و عارفان سده نهم هجری بود که با نوزده واسطه نسبش به حسین بن علی بن ابی طالب می-رسید. او هم شخصیتی اهل دانش بود و هم اهل عرفان. آثاری که از او به یادگار مانده، دال بر دو بعد او دارد. در بررسی آثار او به خوبی تاثیر مولانا جلال الدین محمد بلخی و ابن عربی مشهود است. به علاوه کتابی با عنوان نسایم گلشن نوشته که شرح مفصلی بر گلشن راز شیخ محمود شبستری است. علاوه بر آثار نسبتا فراوانی که از او به دست ما رسیده، دیوان شعری دارد که بالغ بر سیزده هزار بیت می شود. این دیوان را سید محمد دبیر سیاقی به سال 1339 و 1349 ه.ش در دو مجلد چاپ و منتشر کرده است. جلد اول این اثر مجموعه شش منظومه در قالب مثنوی است که اهم اندیشه های او را دربرگرفته است. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و از منابع کتابخانه ای بهره گرفته ایم، قصد داریم ضمن بررسی بررسی زندگی شاه داعی شیرازی به معرفی سته او بپردازیم. نتایجی که از این مقاله بع دست می آید نشان می دهد که شاه داعی از شاعران و عارفانی است که از ابن عربی تاثیر پذیرفته و سته او نیز که گاه با زبان سمبلیک و نمادین نوشته شده است ابداعات قابل توجهی دارد که قبل از او در مثنوی سرایی مرسوم نبوده است.
کلید واژگان: شاه داعی, شیرازی, سته داعی, شاه نعمت الله ولیNizam al-Din Mahmud, nicknamed Da'i Ali Allah, nicknamed Da'i (810-870 AH) was one of the poets and mystics of the 9th century of Hijri, whose lineage reached Husayn bin Ali bin Abi Talib through nineteen intermediaries. He was both a scholar and mystic. The works that remain in memory of him show two aspects of him. In examining his works, the influence of Maulana Jalaluddin Muhammad Balkhi and Ibn Arabi is clearly evident. In addition, he wrote a book titled Nasayem Golshan, which is a detailed description of Golshan, the secret of Sheikh Mahmoud Shabastri. In addition to relatively many works that have come down to us from him, Divan has a collection of poetry that amounts to thirteen thousand verses. This diwan was printed and published by Seyyed Mohammad Dabir Siyaghi in 1339 and 1349 A.H. in two volumes. The first volume of this work is a collection of six poems in the form of Masnavi, which includes his most important thoughts. In this article, which has been done in a descriptive-analytical way and we have used library sources, we intend to introduce Shah Dai Shirazi's life along with his life. The results obtained from this article show that Shah Da'i is one of the poets and mystics who were influenced by Ibn Arabi, and his poetry, which is sometimes written in symbolic language, has significant innovations that preceded him. It was not common in Masnavi Sarai.
Keywords: Shah Daei, Shirazi, Sete Daei, Shah Nematullah Wali -
لیلی و مجنون از جمله منظومه های نظامی گنجوی است که در سیر داستان سرایی ادب فارسی تاثیری بسزا داشته است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی الگوهای روایتی در روایت لیلی و مجنون نظامی پرداخته شده است و نتایج نشان می دهد تقابل اصلی برخاسته در این اثر، تقابلی است برخاسته از جامعه عصر؛ تقابلی که ریشه در عصبیت قومی دارد. کنش های کنشگران نیز بر اساس همین تقابل معنادار می شود. مجنون، شخصیتی پویا است که دچار تغییر و تحول می شود اما لیلی شخصیتی ایستا دارد. کنشگر اصلی داستان، مجنون است و اطرافیان او نیز نقش یاری گر دارند. بازدارنده اصلی این داستان، پدر لیلی و شیءارزشی نیز عشق است و به همین دلیل داستان، رنگ و بوی عرفانی پیدا کرده است. گیرنده نهایی نیز در داستان، مجنون است چرا که فقط اوست به عشق و حالات برخاسته از آن می رسد و مجنون با حالات برخاسته از عشق زندگی می کند.
کلید واژگان: لیلی و مجنون, روایت شناسی, روایت, گریماسLeyli and Majnoon are among Ganjavi's nizami poems that have had a great impact on the storytelling of Persian literature and have been imitated many times. In this research, using analytical descriptive method, Ganjavi's nizami narrative models in Leyli and Majnoon's narration have been studied. The results show that the main confrontation in this work is the confrontation that arose from the society of the age, a confrontation that is rooted in ethnic nervousness. The actions of the actors in this story are also significant based on this confrontation. Madman is a dynamic character who changes and transforms, but Leyli has a static personality. The protagonist of the story is insane, and those around him also play a supporting role. The main deterrent to this story is Leyli's father, and the value object is love, and for this reason the story has found a mystical color and smell.
Keywords: Leyli, Majnoon, Narrative, Grimas -
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که آشنایی زدایی (Defamiliarization) اساسا رویکردی فلسفی به پدیده ها مخصوصا در ساحت زبان و ادبیات و شعر است. در این راستا رویکرد ساختارشکنانه دریدا به مثابه تفاوط قرابت بیشتری با مفهوم آشنایی زدایی شکلوفسکی دارد.. اساسا ذهنیت ما امری زبانی است و در این میان شعر تبلور این نوع ذهنیت است. از این رو می توان گفت که ذهنیت در بافت زبانی ساخته می شود و در تفکر پساساختارگرایانی مثل بارت، دلوز، دریدا، لیوتر این ساخته شدن همواره در قالب زبان شکل می گیرد. آنچه بطو خاص در تفاوط (difference) دریدایی و بطو عام در آشنایی زدایی شکلوفسکی در خصوص زبان حایز اهمیت است این است که هرگز نمی توانیم بگوییم کاملا به معنای یک کلمه یا جمله یا عبارت رسیده ایم و دیگر تمام. معنا هرگز در یک جهان به طور تمام و کمال حضور ندارد؛ لیکن در این نوشتار به هنجارگریزی به مثابه آشنایی زدایی در اشکال مختلف می پردازیم و به یکی از این هنجارگریزی ها یعنی از نوع آوایی بسنده کرده و به مصادیقی از اشعار شاعران معاصر ایران از طیف سنتی و رمانتیک در تایید این نوع هنجارگریزی اشاره می کنیم. شاعران مورد بحث در این مقاله عبارتند از سیمین بهبهانی، ملک الشعرای بهار، فریدون مشیری و حمید مصدق.
کلید واژگان: آشنایی زدایی, هنجارگریزی, تفاوط دریدایی, شعر معاصرIn this article, we try to show that defamiliarization is basically a philosophical approach to phenomena, especially in the field of language, literature and poetry. In this regard, Derrida's deconstructive approach, as a difference, is more closely related to the concept of Shkolovsky unfamiliarity. Basically, our mentality is a matter of language, and in the meantime, poetry is the crystallization of this kind of mentality. Hence, it can be said that mentality is constructed in the context of language, and in the thinking of poststructuralists such as Barthes, Deleuze, Derrida, this construction is always formed in the form of language. What is particularly important about Derrida's difference and, more generally, about Shkolovsky's unfamiliarity with language, is that we can never say that we have reached the full meaning of a word or sentence or phrase, and so on. Meaning is never fully present in a world. However, in this article, we deal with deviations as defamiliarization in various forms, and suffice with one of these abnormalities, namely the phonetic type, and deal with examples of contemporary Iranian poets from the traditional and romantic spectrum in confirmation of this kind of abnormality. . The poets discussed in this article are Simin Behbahani, Malek e Shoaraye Bahar, Fereydoun Moshiri and Hamid Mossadegh.
Keywords: Defamiliarization, anomaly, Derrida's difference, Contemporary poetry -
مقاله حاضر، نقد و تحلیل بر شرح و تعلیقات استاد امیر حسن یزدگردی بر کتاب نفثه المصدور است. با وجود دقت نظر و تحشیه عالمانه استاد فقید، هنوز ابهاماتی هرچند محدود در این کتاب به چشم می خورد، که این مختصرنوشتار به روشنگری ابهامات اختصاص دارد. در پاره ای موارد، مفردات فارسی و عربی کتاب نفثه المصدور به درستی تبیین نشده است؛ گاهی ترجمه ابیات عربی و در برخی موارد ترجمه آیات قرآن به خوبی آورده نشده است. پس از طرح عبارات بحث انگیز، نظر استاد یزدگردی ذکر می شود؛ سپس به روش توصیف و تحلیل و با کمک منابع موثق و ادله لازم به روشنگری راجع به ابهامات یادشده به عنوان هدف اصلی این مقاله پرداخته می شود و در نهایت، وجه درست هر کدام می آید. از علل برخی از نارسایی ها، عدم التفات به معنای دقیق و درست واژه ها و جملات در موقعیت های خاص آن است. ضرورت انجام این تحقیق، اهمیت کتاب نفثه المصدور به عنوان یک اثر مهم ادبی-تاریخی برای ادب دوستان و محققان است؛ به ویژه این که کتاب یادشده، یکی از منابع درسی در مقطع تحصیلات تکمیلی رشته زبان و ادبیات فارسی است.
کلید واژگان: نقد, استدلال, تحشیه, نفثهالمصدور, زیدری نسویIn this paper, the comments of Professor Amir Hassan Yazdgerdi on the Nafsat Al Masdoor has critiqued and analyzed: Despite the scholarly careful consideration of Professor Yazdgerdi, some points ,although limited, remained unclear in this book, which checked in this paper. Some times, Persian and Arabic vocabularies of text has criticized and analyzed; In some cases, Arabic poems translation and some times quranic verses translation have analyzed; Correction ofsome vocabularise or phrasses has also discussed in this paper. After notice any above points from book Nafsat Al Masdoor, comments of the deceased proffesor is mentioned; then is addressed to enlightenment about ambiguities as the main purpose of this article by description and analysis method and by citing the valid sources and necessary arguments. The necessity of conducting this research is the imortanceof Nafsat Al-Masdoor as a important literary work for the friends literature and researchers. This book especially is one of lesson sourses for PhD students inthe field of Persian literature.
Keywords: Criticism, Argument, description, Nafsat Al-Masdour, Zaydary Nasavy -
مجنون و لیلی دهلوی از جمله منظومه هایی است که به اقتفای لیلی و مجنون نظامی سروده شده است. بن مایه های هسته ای این اثر تفاوت هایی با روایت لیلی و مجنون نظامی دارد که نشان از آن دارد دهلوی به روایت نظامی کاملا وفادار نبوده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی سرعت روایت در این منظومه پرداخته است. شیوه انجام پژوهش بر اساس الگویی است که با نقد آرای ژنت در یکی از مقالات پژوهشی با تکیه بر متون منظوم داستانی کلاسیک ارایه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بن مایه های هسته ای روایت دهلوی در مقایسه با روایت نظامی کمتر است. بیشتر بن مایه های هسته ای منظومه با سرعت روایتی بالا گزارش می شوند و تنها سه بن مایه هسته ای با سرعت روایتی کند گزارش می شوند که در این سه بن مایه، شخصیت پردازی و تناسب محیط، زمان و... با شخصیت مجنون پردازش شده است. گرانیگاه بارغنایی متن نیز همین سه بن مایه هستند. این سه بن مایه در ارتباط با هم هستند به گونه ای که اولی، دومی را در پی دارد و دومی، منتج به سومی می شود. گویی هدف دهلوی در اصل، پردازش این سه بن مایه در اثر خود بوده است و سایر بن مایه ها بر حسب ضرورت و برای رعایت پیرنگ علی-معلولی داستان ذکر شده اند.کلید واژگان: امیرخسرو دهلوی, مجنون و لیلی, سرعت روایت, بن مایه های هسته ای و وابستهAmir Khosrow Dehlavi’s Majnoon and Leily is one of the poems written after Nezami’s Leily and Majnoon. The core themes of this work are different from the narration of Nezami’s Leily and Majnoon, which shows that Dehlavi was not completely faithful to Nezami’s narrative. This study investigated the speed of narration in this poem using descriptive-analytic method. This research utilized the model that criticizes Gennet's views based on classical texts of fiction poems presented in one of the research articles. The results showed that the core themes of the Dehlavi’s narrative were less than the ones in Nezami’s narrative. Most kernel features of the poem under analysis are reported at high narrative speeds, while only three kernel features are reported at slow narrative speeds. In these three themes, characterization and the appropriateness of the environment, time, etc. are processed in light of Majnoon’s character. The richness of the text is placed in the same three themes that are interrelated in such a way that the first leads to the second and the second leads to the third. It seems that Dehlavi's main goal was to process these three themes in his work and the other themes have been mentioned upon necessity and in order to observe the causal plot of the story.Keywords: Amir Khosrow Dehlavi, Majnoon, Leily, Narrative Speed, Core, dependent themes
-
باسمه تعالی نقدی بر تحشیه نفثهالمصدور (1) در این مقاله، تصحیح و توضیحات استاد امیرحسن یزدگردی بر نفثهالمصدور، نقد و تحلیل شده است. با وجود هنرنمایی عالمانه استاد یزدگردی، به دلیل سنگینی و پیچیدگی متن کتاب، نکاتی همچنان مبهم مانده بود، که نقد و بازکاوی شد: برخی مواقع، شرح مفردات و جملات فارسی در بوته نقد و پژوهش قرار گرفت؛ در پاره ای موارد، واژه ها و جملات عربی و قرآنی بحث و بررسی شد؛ تصحیح برخی واژه ها نیز نقد و ارزیابی شد؛ نشانه گذاری که گاهی معنای جمله را به ناراستی سوق می داد، بررسی و اصلاح شد؛ نکته پایانی این مقاله، مربوط به ارجاع نادرست شماره بسیاری از آیات است که در متن کتاب استفاده شده است. در مباحث یادشده، نخست مطلب مورد نظر مطرح می شود؛ پس از آن، نظر شارح ارجمند ذکرشده، سپس به روش توصیف و تحلیل و با استناد به منابع معتبر و بیان استدلال، معنای ارجح و وجه درست مطلب به عنوان هدف اصلی این مقاله تبیین می شود. ضرورت انجام این پژوهش، ارزشمندی و برجستگی متن نفثهالمصدور به عنوان منبع درسی برای دانشجویان مقطع دکتری رشته ادبیات فارسی و برطرف کردن برخی از اشکالات در تصحیح و تحشیه آن است. واژه های کلیدی: نقد، استدلال، تصحیح، تحشیه، نفثهالمصدور.
کلید واژگان: نقد, استدلال, تحشیه, نفثهالمصدورA critique to annotation of the Nafsat al-masdour (1) Abstract In this article, the correction and explanations of Professor Amir Hassan Yazdgerdi on the Nafsat Al Masdoor has critiqued and analyzed: Despite the scholarly comments of Professor Yazdgerdi, due to the weight and complexity of the text of the book, some points remained unclear, which were criticized and reconsidered. Sometimes, the description of Persian vocabularies and sentences was criticized and researched; In some cases, Arabic and Quranic words and phrases were discussed; Correction of some words was also criticized and evaluated; Marking, which sometimes result in misinterpreting the meaning of the sentence, was examined and corrected;The final point of this article is about the incorrect reference of many verses used in the text ofthe book.In the mentioned topics,first , the desired article is discussed; after that, the comment of the honourable commentator is mentioned, then by the description and analysis method and by citing valid sources and expression of argument, the meaning of preference and correct aspect of the article is explained as the main purpose ofthis article. The necessity of conducting this research is the valuability and prominence of the text of Nafsah al-Masdoor as a lesson source for PhD students in the field of Persian literature and to eliminate some of the problems in correcting it.
Keywords: Criticism, Argument, description, Nafsat Al-Masdour -
اضافه سمبلیک یکی از مهم ترین و زیبا ترین جلوه های بیانی است که به یاری آن برخی از آثار ادبی، جذابیت خاصی یافته اند. ادیبان پارسی زبان از همان آغاز تا کنون از این گونه بیانی به نیکوترین شیوه بهره برده اند. در این نوع اضافه، افراد و موجودات در دارا بودن برخی از کنش ها و ویژگی ها، آنقدر خاص و بی همتا هستند که گویی آن ویژگی ها و کنش ها فقط با وجود آنان برای مردم قابل شناخت می شود و آنان، سمبل و نماد برای آن به حساب می آیند. در اضافه سمبلیک، نام فرد، حیوان یا چیزی آورده، سپس عملکرد ویژه یا شگردش به آن اضافه می شود؛ به عبارت دیگر مضاف، سمبل یا نشانه مضاف الیه است. مثلا در دو ترکیب”میزان عدالت“و”صبح امید“،”میزان“سمبل و نماد برای عدالت و”صبح“سمبل برای امید است. برخی از نویسندگان، اضافه سمبلیک را صرفا نوعی اضافه تشبیهی به حساب آورده اند؛ البته نگارنده این پژوهش با نقد و تحلیل این نظریه، به این نکته پی برده که اضافه سمبلیک با توجه به شیوه های کاربردش در شعر و نثر فارسی به چهار گونه پدیدار می شود. در این تحقیق اضافه سمبلیک از نظر ماهیت، ارتباط آن با صور خیالی و موارد مشابه و تقسیم بندی انواع آن از نظر مصداق و نیز از نظر دستوری-بیانی به گونه ای جامع و به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است و زیباترین اضافه های سمبلیک از شاعران گوناگون در دوره های مختلف آورده شده است.
کلید واژگان: صور خیالی, تشبیه, اضافه سمبلیک, ترکیب, معناSymbolic addition is one of the most important and beautiful aspects of speech. Some of the literary works have achieved specific attraction by using symbolic addition. Persian writers have used this kind of speech in the best way from the beginning to the current time. In this addition, people and some living things are so specific and unique in some features and characteristics as if those features are recognizable for people just by their existence. Therefore, those features are regarded as a symbol for people. In symbolic addition , a person's or an animal's name is mentioned, then its function or its feature is attributed to the person or animal. In other words, addition is a symbol of a noun to which another noun has been attributes. For example, in two compounds of " the scale of justice" and "the morning of hope" scale is a symbol for justice and morning is a symbol for hope. Some writers regard symbolic addition as a kind simile addition. Of course, in this study, the researcher by analyzing and reviewing the theory has found that the symbolic addition can be divided into four types based on its usage in Persian poem and prose. In this research, symbolic addition by its nature, its connection with poetic images , similar cases and different kinds of division has been reviewed completely based on descriptive-analytic method and according to speech grammar. This study has also used the most beautiful symbolic additions of different poets in different periods
Keywords: poetic images, Simile, symbolic addition, Compound, Meaning -
تناسب زبان و نگاه در شعر شاعران از رهگذر تصاویر منتزع از اشعار آن ها قابل ارزیابی است. هر نگاه ویژه ای در بیان خاصی نمود پیدا می کند و با بررسی جریان های مختلف ادب فارسی، می توان تناسب بیان و نگاه را دریافت. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی سعی شده است تناسب تشبیه با بافت کلام در دو جریان شعری معاصر با تکیه بر سردمداران آن جریان ها بررسی و تحلیل شود. بهبهانی و بهار به عنوان شاعران تجددگرای معاصر و مصدق و مشیری به عنوان شاعران رمانتیسم معاصر1، سهم ویژه ای در ادب معاصر دارند. نتایج حاکی از آن است که شاعران تجدد گرا در کنار تصاویر برخاسته از تشبیه، سعی بیشتری در تناسب سطح کلام با واژگان کهن ادب فارسی داشته اند و بهار به نسبت، بیشتر از بهبهانی این تناسب را در ارتباط با مشبه ها و مشبه به های اشعار خود برقرار کرده و تخییل در اشعار او با زبان گذشته، بیشتر پیوند یافته است. بیشترین وجه گذشته گرایی اشعار مصدق در تشبیهات او، مقید بودن مشبه به های آن است که هم تتابع صفات و هم اضافه های مقلوب را شامل می شود اما در نهایت به دلیل قرینه های زیاد سطح بیت، مخاطب، تصاویر برخاسته از اشعار او را بیشتر به عنوان یک تصویر امروزی قبول می کند و تناسب واژگان در سطح ابیات، بیشتر امروزی است نه مربوط به گذشته ادب فارسی. مشیری به دلیل زبان ساده و توجه ویژه ای که در انتقال عاطفه و احساس داشته است در تشبیهات خود توجهی به گذشته ادب فارسی نکرده است و اگر گذشته گرایی هم در شعر او دیده شود، هنجارگریزی هایی ساده هستند که تنها در سطح بیت، آن هم بدون گره خوردگی معناداری با تصاویر بکار رفته اند.
کلید واژگان: تشبیه, بهبهانی, بهار, مصدق, مشیری -
کنایه یکی از اسلوب های مهم بیانی در همه زبان هاست و از دیرباز به صورت گسترده در زبان و ادبیات همه اقوام، از جمله قوم عرب به کار رفته است. از آنجا که قرآن کریم با زبان مردم با آنان سخن می گوید، از همه عناصر بیانی، به ویژه کنایه برای بیان مقاصد گوناگون بهره برده است. در این مقاله، شش عبارت کنایی قرآن مجید تجزیه و تحلیل می شود؛ کنایه هایی که برخی از مترجمان و یا حتی مفسران، آن را به گونه ای تعبیر کرده اند که اغلب فارسی زبانان با مطالعه آنها نمی توانند به معنا و مفهوم مورد نظر آیات برسند. پس از ذکر آیه مورد بحث، نظر مفسران درباره عبارات کنایی آیه مذکور بیان شده، سپس به روش «توصیف و تحلیل» و با استناد به منابع معتبر و بررسی ترجمه های فولادوند و آیتی، معنای ارجح کنایه ها به عنوان هدف اصلی این مقاله تبیین می شود. ضرورت انجام این تحقیق، نارسایی در ترجمه های بعضی مفسران، ملحوظ داشتن معانی تحت اللفظی صرف در برخی ترجمه های معاصر و بعضا عدم دریافت کامل معنای کنایی آیه است.
کلید واژگان: قرآن, عبارت, ترجمه قرآن, کنایات قرآنی, تفسیر قرآنThe innuendo is one of important methods of expression in all languages and it has used widely in language and literature of all peoples، including the Arab nation. considering that the Quran speaks in the language of their people، has benefited from all of expressive elements especially innuendo for expressing different purposes. In this article، we analyze six innuendoes in the Holy Quran; the innuendoes that some translators or interpreters have interpreted it so that most Persian speakers can’t understand the meaning of the verses by studying them. After mentioning the verse، we''ve expressed commentators'' comments about the ironic phrases in that verse، thenby“describing and analyzing’’ method،andaccordingto reliable sources and review of Fouladvand and Ayati''s translations، the preferred mean of ironies is explained as the main purpose of this article. The necessity ofthis research is the failure in the translations of some commentators، pay attention to only literal meaning in some contemporary translations and sometimes lacking of full understanding ironic meaning of the verse.Keywords: Quran, Phrase, Translation of Quran, Quranic allusions, Interpretation of Quran
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.