سیدعلی معلمی
-
محاسبه صحیح میزان جذب سطحی مطلق سیال متان درون نانومنافذ مخازن شیل گاز به منظور تخمین حجم گاز درجا یکی از کلیدی ترین پارامترها است. در مطالعات آزمایشگاهی تنها همدمای جذب سطحی اضافی به صورت مستقیم قابل اندازه گیری است و برای محاسبه همدمای جذب سطحی مطلق، نیاز به معلوم بودن پارامتر چگالی جذب شده می باشد. بدین منظور در اکثر مطالعات با استفاده از مقداری ثابت برای این پارامتر و با به کار بردن مدل جذب لانگمویر، همدمای جذب سطحی مطلق محاسبه می شود. در پژوهش حاضر با استفاده از روش شبیه سازی مولکولی به مطالعه دقیق تر نحوه محاسبه چگالی جذب شده در کانی کلسیت پرداخت شده است. بدین منظور سیال متان درون کانی کلسیت با سایز منفذ 4 نانومتر در دماهای 30 و 90 درجه سانتی گراد و فشار تا 50 مگاپاسکال شبیه سازی و به بررسی اثرات دما و فشار در مقدار جذب سطحی و چگالی جذب شده پرداخت شده است. این مطالعه نشان داد که مقدار جذب سطحی، با افزایش فشار و دما، به ترتیب افزایش و کاهش می یابد. همچنین نتایج حاکی از آن است که استفاده از مدل جذب لانگمویر با چگالی جذب شده ثابت، برای تخمین جذب سطحی مطلق مقادیر کمتری نسبت به مقدار واقعی از خود نشان می دهد و با افزایش فشار، این خطا افزایش می یابد و استفاده از چگالی جذب شده بدست آمده از شبیه سازی مولکولی به منظور تبدیل همدمای جذب سطحی اضافی به مطلق می تواند نتایج قابل قبولی ارایه دهد.
کلید واژگان: شیل گازی, جذب سطحی, چگالی جذب شده, کلسیت, لانگمویر, شبیه سازی مولکولیAn accurate estimation of methane absolute adsorption in nanopores of shale gas is crucial for a good estimation of gas in place (GIP). However, experimental studies would only provide us with the excess adsorption isotherm directly. In this regard, knowing the adsorbed density is necessary to calculate the absolute adsorption. For this purpose, most researchers calculate the absolute adsorption isotherm via the Langmuir adsorption model with a constant value for the adsorbed density. In the present study, using hybrid grand canonical Monte Carlo/molecular dynamics simulations, we explained how to improve the calculation of the adsorbed density in calcite. For this purpose, methane inside calcite mineral with a pore size of 4 nm at temperatures of 30 and 90 °C and pressures up to 50 MPa is simulated, and the effects of temperature and pressure on the amount of adsorption and adsorbed density are investigated. This study showed that adsorbed density increases and decreases with increasing pressure and temperature, respectively. The results verify that the Langmuir adsorption model with constant adsorbed density will underestimate the absolute adsorption capacity, which is exacerbated with pressure. Finally, the adsorbed density obtained from molecular simulations to convert excess adsorption to absolute values can provide acceptable results that can be improved the GIP assessments.
Keywords: Shale gas, Adsorption, Adsorbed phase density, Calcite, Langmuir, Molecular simulations -
با توجه به اهمیت سازند سروک و نقش مهم تعیین گونه های سنگی در کیفیت مخزنی، در این مقاله به تعیین گونه های سنگی سازند سروک با استفاده از روش های واحدهای جریانی، آنالیز خوشه ای گرافیکی و خوشه بندی میان مرکز فازی در کنار مطالعات پتروفیزیکی به روش احتمالی، در یکی از میدان های نفتی واقع در فروافتادگی دزفول شمالی پرداخته می شود. ابتدا با بهره گیری از روش شاخص زون جریان، 4 گونه سنگی به دست آمد که به ترتیب کیفیت مخزنی گونه سنگی 4 خیلی خوب و گونه سنگی 1 ضعیف در نظر گرفته شد. در روش آنالیز خوشه ای گرافیکی، 6 رخساره الکتریکی توصیف شد که رخساره های الکتریکی شماره 6، 5 و 4 دارای پتانسیل مخزنی خوب بوده که وجود آنها در بخش هایی از سازند حاکی از یک بخش مخزنی در سازند سروک است. روش خوشه بندی میان مرکز فازی 7 گونه سنگی مشخص که کیفیت مخزنی گونه های سنگی 7، 6 و 5 با توجه به مقادیر بالای تخلخل و تراوایی خیلی خوب می باشد. تطابق داده های به دست آمده در نهایت منجر به شناسایی 7 زون مخزنی برای سازند سروک شده است. زون های 3 و 7 دارای بهترین کیفیت مخزنی هستند که عمدتا در بخش میانی و پایینی سازند مورد مطالعه قرار دارند. تطابق داده ای به دست آمده با منحنی های فشار مویینه نیز بیان گر همبستگی با گونه های سنگی تعیین شده و خصوصیات مخزنی است. نتایج این مطالعه نشان دهنده کارایی بالای روش های واحدهای جریانی، آنالیز خوشه ای گرافیکی و خوشه بندی میان مرکز فازی برای تعیین گونه های سنگی در فواصل فاقد مغزه در سازند سروک در میدان نفتی مورد مطالعه می باشد.کلید واژگان: گونه سنگی, واحدهای جریانی هیدرولیکی, آنالیز خوشه ای گرافیکی, خوشه بندی میان مرکز فازی, سازند سروکConsidering the importance of the Sarvak Formation and the significant role of rock typing in reservoir quality, the purpose of this paper is to determine rock types of the Sarvak Formation by using Hydraulic Flow Units (HFUs), Multi-Resolution Graph-based Clustering (MRGC), and Fuzzy C-mean clustering (FCM) methods inside petrophysical studies with multimin method in one oilfield of north Dezful Embayment. First, using the flow zone indicator (FZI) method, 4 rock types were obtained that accordingly reservoir quality of RT4 was very good and RT1 was weak. By using MRGC, 6 electrofacies (EF) were described that reservoir quality for EF6, EF5, and EF4 was good, and their presence in parts of the formation indicates a reservoir part in the Sarvak Formation. By using the FCM method, 7 RTs were determined that according to high porosity and permeability, the reservoir quality of RT7, RT6, and RT5 are very good. The correlation of obtained data finally led to the identification of 7 reservoir zones for the Sarvak Formation. Zones 3 and 7 have the best reservoir quality, mainly studied in the middle and lower part of the formation. The correlation of the obtained data with capillary pressure curves also correlates with the identified rock types and reservoir characteristics. This study shows the high efficiency of HFUs, MRGC, and FCM methods for determining rock types at intervals non-cored in the Sarvak Formation in the studied oilfield.Keywords: Rock type, Hydraulic Flow Units, Multi-resolution graph-based clustering, Fuzzy C-Mean clustering, Sarvak Formation
-
در زون ساختاری زاگرس سازند داریان با سن کرتاسه زیرین (آپتین) به عنوان جوان ترین سازند مخزنی گروه خامی بالایی از نظر پتانسیل مخزنی هیدروکربنی دارای اهمیت است. این سازند در برش سطحی کوه میش 135 متر ستبرا دارد و از لا یه های نازک تا ستبر و توده ای سنگ آهک، سنگ آهک رسی و مارن و شیل تشکیل شده است. در این مطالعه ویژگی های ژیوشیمیایی رسوبات سازند داریان از دید کانی شناسی اولیه و کاربرد داده های ژیوشیمیایی استخراج شده از عناصر فرعی (Fe, Mn, Na, Sr) در تشخیص سطوح چینه ای مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات سنگ نگاری منجر به شناسایی 13 ریز رخساره شد که در یک پلتفرم کربناته نوع رمپ در چهار نوع محیط رسوبی از رمپ درونی، رمپ میانی، رمپ بیرونی و بخش ژرف حوضه رسوب کرده اند. سه سکانس رسوبی رده سوم که در مجموع 6 دسته رخساره را دربر می گیرند بر اساس پراکندگی عمودی رخساره، تغییرات نمودار گامای سطحی، الگوهای برانباش رخساره ها، و تغییرات رو به بالا در پاراسکانس ها شناسایی شد. ژیوشیمی عناصر اصلی و فرعی بیانگر کانی شناسی اولیه آراگونیتی برای کربنات های سازند داریان است. رسم نسبت Sr/Ca در برابر Mn نشان از تاثیر دیاژنز در یک سیستم دیاژنزی نیمه بسته با نسبت متوسط تبادل آب به سنگ (W/R) است. تغییرات مقادیر عناصر آهن و منگنز با پراکندگی دسته رخساره ها (system tracts)، توالی های رسوبی و مرزهای چینه ای، در کربنات های سازند داریان در ارتباط بوده و روند تغییرات در بیشترین میزان عناصر یادشده و کمترین میزان آنها به ترتیب بر سطوح حداکثر غرقابی و مرزهای سکانسی منطبق است. می توان بر اساس تغییرات میزان عناصر فرعی برای بررسی سطح لایه، مرزهای توالی و همچنین حالت های اکسیداسیون و احیا استفاده کرد.
کلید واژگان: چینه شناسی سکانسی, کانی شناسی کربناتی اولیه, آنالیز عنصری, سازند داریان: آپتین, زاگرسThe Dariyan Formation with the Aptian age is the youngest reservoir formation of the Upper Khami group which is important in terms of hydrocarbon reservoir potential. This formation is 135 meters thick in the Kuh-e-Mish surface section and consists of thin, thick and massive limestone, marl and shale. Petrographic studies led to the identification of 13 microfacies. These have been deposited in four types of depositional environments, including inner ramp, mid ramp, outer ramp and basin, in a ramp type carbonate platform. Based on petrography, lateral and vertical facies changes, 3 third-order cycles distinguished. An integrated multidisciplinary approach including, petrography, surface gamma-ray spectrometry and trace element analysis have been used for recognition of original carbonate mineralogy and stratigraphic interpretations of this succession. Geochemistry of minor and major elements reveal original aragonitic mineralogy of the Dariyan Formation. Bivariate plot of Mn versus Sr/Ca values illustrated that the Aptian carbonates were affected by semi close diagenetic system with moderate water/rock interaction. Trace elements (Fe and Mn) contents are compared with distribution of sedimentary facies and depositional sequences to investigate and correlate stratigraphic boundaries, which are determined by sequence stratigraphy in shallow marine carbonate platform of the Dariyan Formation. The elemental peaks coinciding with the sequence boundaries and elemental peaks are correlated with maximum flooding surfaces.
Keywords: “Sequence stratigraphy”, “Original carbonate mineralogy”, “Elemental Analysis”, “Dariyan Formation“: “Aptian”, “Zagros” -
در این مطالعه مخزن آسماری در 39 حلقه چاه یکی از میادین نفتی جنوب غربی زاگرس، واقع در فروافتادگی دزفول با استفاده از روش توموگرافی میان چاهی داده های نگار گاما و داده های تخلخل مغزه بررسی شده است. به این منظور مدل های دو بعدی و سه بعدی نگار گاما و تخلخل مغزه در 4 زون مخزنی سازند آسماری توسط نرم افزار پترل طراحی گردید. از میان برش های تهیه شده نگار گاما و تخلخل از هر زون، 2 برش از بخش های بالایی و پایینی زون ها انتخاب و در کل 8 برش توموگرافی از 10 چاه کلیدی تهیه و با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج حاصل از مدل های توموگرافی نگار گاما و تخلخل بسیار به هم نزدیک و قابل انطباق بوده و نشان می دهد بین میزان نگار اشعه گاما و تخلخل در برش های ساخته شده سازند آسماری در چاه های مورد مطالعه یک رابطه معکوس وجود دارد. همچنین با افزایش میزان دولومیتی شدن در زون ها، خصوصیات پتروفیزیکی تغییر و مقدار تخلخل افزایش یافته است. بر مبنای مدل توموگرافی میان چاهی میدان نفتی مورد مطالعه مشخص شد که زون 2 با کمترین مقدار گاما و بیشترین مقدار دولومیتی شدن، دارای تخلخل بالاتر نسبت به سایر زون ها بوده و می تواند هدف اصلی چاه های تولیدی در میدان باشد. از آنجایی که مغزه گیری چاه ها با هزینه و زمان زیادی همراه است، می توان با استفاده از روش توموگرافی میان چاهی به نتایج بسیار نزدیک و دقیق به داده های مغزه گیری چاه دست یافت. بنابراین پیش از اقدام به افزایش حفاری ها در منطقه، برای کسب اطلاعات کلی، انجام مطالعات توموگرافی می تواند بسیار مفید باشد.کلید واژگان: توموگرافی میان چاهی, سازند آسماری, فروافتادگی دزفول, مدل سه بعدی نگار گاما, مدل سه بعدی تخلخلIn this study, the Asmari reservoir in 39 wells in one of the oil fields of southwestern Zagros, located in the Dezful region, was investigated using well log tomography of Gamma ray logs and core porosity data. For this purpose, two-dimensional and three-dimensional models of gamma and core porosity logs in 4 reservoir zones of Asmari Formation have been designed by Petrel software. Among the slice of Gama log and porosity data, 2 slice were selected from the upper and lower sections of the zones, and a total of 8 tomographic sections from 10 key wells were prepared and compared with each other. The results of gamma logs and porosity tomography models are very close and compatible with each other and show that there is an inverse relationship between gamma values and porosity in the slices made by Asmari Formation in the studied wells. Also, with increasing dolomitization in the zones, the petrophysical characteristics have changed and the amount of porosity has increased. Based on the well log tomography model of the studied oil field, it was found that zone 2 with the lowest gamma value and the highest dolomite value, has higher porosity than other zones and can be the main target of production wells in the field. Since drilling wells is expensive and time consuming, it is possible to achieve very close and accurate results of well drilling using well log tomography. Therefore, tomography studies can be very useful before increasing excavations in the area for general information.Keywords: Well log tomography, Asmari Formation, Dezful Embayment, 3D model of Gamma log, 3D model of porosity
-
فصلنامه پژوهش های چینه نگاری و رسوب شناسی، سال سی و هفتم شماره 2 (پیاپی 83، تابستان 1400)، صص 77 -96
سازند آسماری توالی ضخیم کربناته- تخریبی در حوضه فورلند زاگرس است که در زمان الیگوسن- میوسن پیشین نهشته شده است. در این مطالعه به منظور تعیین میزان تامین رسوب و پارامترهای موثر بر انتقال آن و میزان تولید کربنات حوضه رسوبی سازند آسماری در دشت آبادان از مدل سازی چینه ای رو به جلو استفاده شده است. نرم افزار مطالعه شده، نرم افزار Dionisos Flow و میادین انتخابی شامل میادین جفیر، آزادگان، یادآوران، امید و دارخوین بوده است. سازند آسماری با ترکیب سنگ شناسی سنگ آهک رسی، دولومیت ماسه ای، سنگ آهک ماسه ای، ماسه سنگ شیلی، سنگ آهک، ماسه سنگ و شیل در چاه های مطالعه شده از 4 تا 5 توالی رسوبی تشکیل شده است. محیط رسوبی سازند آسماری در چاه های مطالعه شده شامل رمپ داخلی و رمپ خارجی (رسوبات همی پلاژیک و پلاژیک) است. پارامترهای ورودی به نرم افزار به منظور مدل سازی شامل داده های لاگ گاما، تغییرات جهانی سطح آب دریا، نقشه های ضخامت، نقشه های عمق سنجی دیرینه و رخساره های رسوبی است. بررسی داده های محاسبه شده نشان می دهد انرژی حاصل از امواج آب و جریان آب از عوامل موثر در انتقال رسوبات و تغییر در روند رسوب گذاری منطقه است. بیشترین میزان تولید کربنات در سیستم تراکت تراز پیش رونده توالی دوم چاه ها در محیط رمپ داخلی تخمین زده شده است.
کلید واژگان: تامین رسوب, تولید کربنات, سازند آسماری, دشت آبادان, نرم افزار Dionisos FlowThe Asmari Formation is a thick carbonate-terrigenous succession in the Zagros Foreland Basin deposited during the Oligocene–Early Miocene ages. The Stratigraphic forward modeling is n used in this study to determine the sediment supply, transportation parameters, and production rate of the Asmari Formation during precipitation in the Abadan Plain. The Dionisos Flow software is used for modeling studied depositional sequences. Argillaceous limestones, sandy dolostones, sandy limestones, sandy shales, limestones, sandstones, and shales are the main lithology of the Asmari Formation in studied wells. Also, the studied formation consists of four to five depositional sequences in the studied wells. The sedimentary environment of the Asmari Formation in the selected wells includes the inner to outer ramp (hemipelagic and pelagic deposits). The input parameters to the software for modeling include gamma log data, global sea-level curve, thickness and bathymetry maps, as well as sedimentary facies. Examination of the calculated data shows that the wave energy and water flow rate are effective factors in the sediment transportation and change in the sedimentation process of the region. The highest rate of carbonate production is estimated in the transgressive system tract of the second depositional sequence of studied wells in the inner ramp environment.
Keywords: Sediment Supply, Carbonate Production, Asmari Formation, Abadan Plain, Dionisos Flow Software -
ارزیابی توان هیدروکربن زایی شیل و مارن های بخش میانی سازند داریان در ناحیه دزفول جنوبی، زاگرس، ایرانسازند داریان (سن آپسین) با سنگ شناسی بطور عمده آهکی بیش تر بعنوان سازند مخرنی شناخته می شود. این سازند در منطقه دزفول جنوبی به سه بخش پایینی، میانی (زبانه کژدمی) و بالایی تقسیم می شود. سنگ شناسی بخش میانی شامل لایه های شیل، مارن و میان لایه های آهک رسی می باشد. تاکنون به ارزیابی توان تولید هیدروکربن این بخش پرداخته نشده است. در این مطالعه نتایج آنالیز راک ایول 67 نمونه از لایه های شیلی و مارنی بخش میانی سازند داریان (سن آپسین) از سه برش سطحی و نه چاه در ناحیه دزفول جنوبی به منظور تعیین نوع کروژن، محتوای TOC و بلوغ حرارتی، مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده مقادیر TOC بخش میانی داریان از 2/0 تا 5/2 درصد وزنی با میانگین 1/1 درصد وزنی است. عمده لایه های انتخابی بویژه در بخش مرکزی و غربی ناحیه از نظر حرارتی بالغ بوده و به پنجره نفت زایی رسیده است نمونه های مطالعه شده دارای کروژن تیپ II تا II/III و III بوده و توان زایش هیدروکربور (پتانسیل متوسط تا عالی) را دارند. بررسی میزان بلوغ حرارتی نمونه ها با توجه به پارامتر Tmax در بخش میانی داریان حاکی از آن است که تقریبا تمامی نمونه ها وارد پنجره نفتی گردیده اند ارزیابی نمونه های مطالعه شده نشان می دهد که توان هیدروکربن زایی لایه های شیلی و مارنی بخش میانی داریان (زبانه کژدمی) در یک روند از شرق به غرب افزایش می یابد و این بخش بعنوان سنگ منشاء می تواند نقش مهمی در سیستم نفتی داریان بالایی و و افق های مخزنی بالاتر داشته باشد.کلید واژگان: سازند داریان, نوع کروژن, غنای ماده آلی, بلوغ حرارتی, توان هیدروکربن زاییHydrocarbon source rock evaluation of the middle Dariyan shale and marls, south Dezful, Zagros, IranApplied Sedimentology, Volume:8 Issue: 15, 2021, PP 118 -130The Dezful Embayment is a depressed area within the Zagros Folded Belt. This embayment represents a foreland basin where subsidence at the foot of the uplifting mountain front fault has resulted in the deposition of thick post-Oligocene sediments. It has been one of the most productive areas where several potential source rock units with different geological ages were deposited in this tectonically developed depression making this area as the most prolific region in the Middle East. It is divided into northern and southern parts. The South Dezful Embayment at the foreland part of the Zagros Fold-Thrust Belt is a post-Oligocene subsiding basin. To the southeast, the South Dezful Embayment is bounded to the Kazerun Fault Zone and to the west, it bounded by the hendijan Fault zone, which is an N-S trending paleo-structure. Due to its vast oil resources, it has attracted the attention of researchers during time. The Dariyan Formation-Aptian age- is known as a carbonate reservoir in the Zagros Basin. It overlies the Gadvan Formation conformably and is overlain unconformably by Kazhdumi Formation. In the studied area, the Dariyan Formation has a thickness ranging from 195 to 45 m and can be divided into three members that are as follows: Lower Dariyan, Middle Dariyan, and Upper Dariyan. The Lower Dariyan consists of thick to medium-bedded limestone. The middle part of the Dariyan Formation is the so-called Kazhdumi Tongue. This part consists of thick black to greenish-grey shale and marl layers associated with a high abundance of planktonic foraminifers. In the East-West trend thickness of this part changes from 100 To 0 m where middle Dariyan and also Upper Dariyan change to Kazhdumi facies toward Kazhdumi intra-shelf basin in central part of Dezful embayment. The upper Dariyan Formation is composed of buff to grey medium, thick-bedded limestone. Many studies have been focused on Reservoir properties of Dariyan Carbonates in Zagros basin and Arabian plate but this is the first time that hydrocarbon source rock of the Middle part of Dariyan potential is going to be evaluated. The result may help to define new Petroleum systems that middle Dariyan will important role as a source rock for Upper Dariyan and above reservoirs.Keywords: Dariyan formation, kerogen type, source-rock richness, Thermal Maturity, source quality
-
در این پژوهش سازند خانه زو به عنوان یکی از مخازن هیدروکربوری ایران از نظر رخساره ها، محیط رسوبی، دیاژنز و کیفیت مخزنی مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعه سازند خانه زو با استفاده از تلفیق مطالعات سنگ چینه نگاری و زمین شناسی صحرایی در 2 برش سطحی (آب قد و برش خانه زو (برش الگو)) و 2 برش زیرسطحی (چاه افشار و چاه چهچه) در ناحیه کپه داغ واقع در شمال شرق ایران صورت گرفته است. مطالعات پتروگرافی منجر به شناسایی 8 ریزرخساره گردیده که در قالب سه کمربند رخساره ای اصلی شامل رمپ میانی، رمپ خارجی و حوضه نهشته شده اند. براساس شواهدی چون نبود رخساره های دوباره نهشته شده و تبدیل تدریجی رخساره ها به یکدیگر می توان نتیجه گرفت که رخساره های سازند خانه زو در یک سکوی کربناته از نوع رمپ هم شیب نهشته شده اند. مطالعات پتروگرافی همچنین نشان می دهد که فرآیندهای دیاژنزی مختلفی از جمله میکریتی شدن، آشفتگی زیستی، سیمانی شدن (بلوکی و دروزی)، انحلال فشاری، دولومیتی شدن، انحلال، پیریتی شدن و سیلیسی شدن بر روی رسوبات توالی مورد مطالعه اثرگذار بوده است. انواع تخلخل شناسایی شده در توالی مورد مطالعه شامل حفره ای، بین بلوری و شکستگی است. سیمانی شدن و تراکم نیز از فرآیندهای دیاژنتیکی است که سبب کاهش ویژگی های مخزنی شده است. با توجه به درصد پایین تخلخل، غیرمفید بودن آن ها و عدم وجود تراوایی کافی، افق مخزنی در این سازند از کیفیت بالایی برخوردار نیست. به بیان دیگر، شکستگی و انحلال بر کیفیت مخزنی تاثیرگذار نبوده چراکه در غالب موارد توسط سیمان پر شده اند.
کلید واژگان: سازند خانه زو, کپه داغ, رخساره, محیط رسوبی, فرآیندهای دیاژنزی, کیفیت مخزنیThis investigation is focused on the Khaneh-Zu Formation as a hydrocarbon reservoir as a point of view of microfacies, depositional environment, diagenetic processes and their effects on reservoir characterization. This study is based on the integration of lithostratigraphy, field study and petrography of this formation in 2 surfaces (Abghad and Khaneh-Zu) and 2 subsurface sections (Chahchaheh and Afshar wells) in the Kopet-Dagh basin. According to petrographic studies, 9 microfacies has been identified which were deposited in 3 facies belts including mid ramp, outer ramp and basin. The lack of calciturbidites and gradual change of microfacies to each other indicates the deposition in a carbonate hompclinal ramp. Diagenetic processes which have been affected on the studied interval are bioturbation, micritization, cementation (blocky and drusy), compaction, dolomitization, dissolution, pyritization and silicification. Vuggy, intercrystalline and fracture are different identified types of porosity. The porosity types are non-facies selective and formed as a result of diagenetic processes include dissolution, dolomitization and fracturing. Cementation and compaction have negative effects on reservoir characteristics. Based on low porosity percentage and low permeability, the studied sections dose not show high reservoir quality since most of the pores are filled with calcite cements. Dissolution, chemical compaction as stylolite and cementation are the most important diagenetic processes in this formation that result burial diagenesis. As a matter of fact porosities in Khaneh-Zu Formation are vuggy type, and they are not connected to each other to make permeability and a good reservoir. However, this report would be able to introduce more information about sedimentary environment and diagenetic processes controller for Khaneh-zu formation in Kopeth Dagh area.
Keywords: Khaneh-zu Formation, Kopet Dagh Basin, Depositional Environment, Diagenetic Processes, reservoir characterization -
سازند آسماری به عنوان یکی از مهم ترین مخازن نفتی، توالی ضخیمی از سنگ های کربناته - تخریبی با سن الیگوس - میوسن در جنوب غربی ایران می باشد. در این مطالعه به منظور تعیین هندسه ساختاری این سازند از روش مدل سازی چینه ای رو به جلو استفاده شده است. بر این اساس 8 میدان نفتی شامل یادآوران، آزادگان، جفیر، سوسنگرد، خرمشهر، دارخوین، امید و منصوری در حوضه رسوبی زاگرس انتخاب شده است. از نرم افزار Dionisos Flow برای تعیین هندسه ساختاری حوضه رسوبی سازند آسماری در میدان های مورد مطالعه استفاده شد. چاه های مورد مطالعه در هر یک از این میدان ها از 3 تا 5 سکانس رسوبی تشکیل شده اند. شناسایی سکانس های تشکیل دهنده چاه ها در واحد زمان به عنوان مبنای کار قرار گرفته است. نتایج داده های چینه شناسی سکانسی، داده های لاگ گاما و مطالعات محیط رسوبی از مهم ترین شاخص های ورودی به نرم افزار جهت مدل سازی می باشد. مطالعه حاضر نشان می دهد که ساختار هندسی حوضه رسوبی سازند آسماری در میدان های مورد مطالعه تحت کنترل شاخص هایی هم چون عمق دیرینه، فرآیندهای تکتونیکی (بالاآمدگی و پایین افتادگی کف حوضه)، تغییرات جهانی سطح آب دریا و میزان فضای لازم برای تجمع رسوبات بوده است. ساختار هندسی حوضه رسوبی سازند آسماری در طی الیگوسن- میوسن در نواحی مورد مطالعه دارای ساختار هندسی پیشرونده با ماهیت پلکانی و تجمعی به سمت حوضه پیش بینی گردیده است.
کلید واژگان: سازند آسماری, فرونشست, ساختار هندسی, نرم افزار دایناسوز, مدل سازی, زاگرسThe Asmari Formation (Oligocene – Miocene), as one of the most important oil reservoirs, consists of a thick sequence of carbonate – terrigenous rocks in southwestern Iran. In order to determine the structural geometry of this formation, the stratigraphic forward modelling method has been used in this study. So, 8 oilfields, including Yadanaran, Omid, Jufeyr, Sunsangerd, Khorramshahr, Mansuri, Dorquain and Azadegan have been selected in the Zagros sedimentary basin. Dionisos Flow Software has been used to determine the structural geometry of the sedimentary basin of the Asmari Formation in the studied fields. The studied wells in the oilfields are composed of three to five sedimentary sequences. Identifying each of the sequences that make up the wells per unit of time is the basis of the work. The results of sequence stratigraphic, gamma log and sedimentary environment data are the most important input parameters to the software for modelling. The present study shows that the geometric structure of the sedimentary basin of Asmari Formation in the studied fields has been controlled by parameters such as bathymetry, tectonic processes (rising and falling of the basin floor), global changes in sea level and accommodation space. The geometric structure of the sedimentary basin of Asmari Formation during the Oligocene – Miocene in the studied area was predicted as a progressive geometric structure with a gradual and cumulative nature towards the basin.
Keywords: Asmari Formation, Subsidence, Geometric Structure, Dionisos Flow Software, Modeling, Zagros -
بسیاری از میادین بزرگ نفت و گاز جهان با استفاده از پی جویی ژیوشیمی سطحی کشف شده اند. اساس این پی جویی ها مبتنی بر پویایی سیستم های نفتی، مهاجرت عمودی و تراوش در سطح زمین در مقیاس های مختلف قابل مشاهده و بررسی می باشد. روش های مطالعه ژیوشیمی سطحی براساس اندازه گیری غلظت هیدروکربن تراوش یافته و یا تغییرات ایجاد شده در اثر این تراوش به ترتیب به روش های مسقیم و غیر مستقیم تقسیم می شوند. در این مطالعه با استفاده از دو تکنیک جدایش با اسید و فلورسانس که هر دو جزو روش گاز خاک که روشی مستقیم در اندازه گیری غلظت هیدروکربن مهاجرت یافته از مخزن می باشد به مطالعه ساختمان ژیوفیزیکی در فارس ساحلی پرداخته شده است. در این مقاله با هدف بررسی ژیوشیمی سطحی ساختمان مورد مطالعه با استفاده از تلفیق داده های زمین شناسی و زمین شناسی ساختمانی با نتایج ژیوشیمیایی حاصل از آنالیزهای مذکور بر روی 20 نمونه خرده حفاری از چاه اکتشافی پرداخته شده است. از نمودارهای تعریف شده براساس ترکیبات هیدروکربن های سبک (نمودارهای نسبت متان به اتان، اتان به پروپان و (C1/C2+C3 vs. C2/C3+C4)) و نمودارهای نسبت آروماتیک های سه حلقه ایی به دو حلقه ایی و R1 (نسبت چگالی آروماتیک های سه حلقه ایی به دو حلقه ایی) به گراویته API استفاده شده است. براساس نتایج حاصل از نمودارهای تعریف شده سه ترکیب هیدروکربنی مجزا، اغلب گاز همراه نفت با گراویته API متنوع و در محدوده پنچره نفتی تشخیص داده شدند. این بررسی نشان می دهد که مطالعه ژیوشیمیایی سطحی محدوده های اکتشافی می تواند نوع ماده آلی، بلوغ، مسیر مهاجرت و شارژ هیدروکربنی را مشخص نماید که این خود نقش تعیین کننده ایی در کاهش ریسک، زمان و هزینه برنامه های اکتشافی و توسعه ای داشته باشد.
کلید واژگان: اکتشافات ژئوشیمیایی, ژئوشیمی سطحی, گاز-خاک, روش جدایش با اسید, روش فلورسانس و فارس ساحلی -
در جنوب غرب ایران مخازن بزرگ نفت و گاز شامل کربنات های ژوراسیک و کرتاسه وجود دارد که در آن ها سنگ های منشا مناسبی در توالی از کرتاسه پیشین و ژوراسیک قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، بررسی تولید، مهاجرت و خصوصیات سنگ های منشا پابده، کژدمی، گرو و سرگلو در منطقه مورد مطالعه می باشد. بدین منظور تاریخچه تدفین و مدل حرارتی یک بعدی در چهار حلقه چاه و مدل سازی دوبعدی در یک مقطع برای منطقه مورد مطالعه با استفاده از نرم افزار اوپن فلو جهت تعیین وضعیت پختگی لایه ها و خروج هیدروکربور مورد ارزیابی قرار گرفت. از مقایسه مقادیر دما و انعکاس ویترینایت اندازه گیری شده با نتایج مدل، جهت کالیبراسیون مدل سازی استفاده شد. نتایج مدل سازی یک-بعدی تاریخچه تدفین و حرارتی در این مطالعه نشان می دهد که سازندهای سرگلو، گرو و کژدمی به پختگی رسیده اند و خروج هیدروکربور داشته اند اما سازند پابده به بلوغ کافی جهت پختگی و تولید هیدروکربور نرسیده است. نتایج مدل مهاجرت در مقطع مورد مطالعه نشان می دهد که دو سیستم هیدروکربوری کرتاسه پیشین و کرتاسه میانی توسط سازند کژدمی جدا شده و بنابراین مهاجرت هیدروکربور در لایه های عمیق-تر از کژدمی غالبا بصورت جانبی و به سمت دشت آبادان بوده است. هیدروکربور تولیدی از سازند کژدمی علاوه بر شارژ لایه های بالایی بصورت قایم، در لایه های ایلام و سروک به دلیل شیب کلی لایه ها بصورت جانبی و بسمت دشت آبادان نیز مهاجرت نموده است. به طور کلی روند پختگی سنگ های منشا از شرق به غرب منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است.
کلید واژگان: مدل, سازی یک, بعدی, سازی دو, فروافتادگی دزفول, مدل مهاجرتTo the southwest of Iran there are large reservoirs of oil and gas including Jurassic and Cretaceous carbonates, with good source rocks in the succession of the Early Cretaceous and Jurassic. The purpose of this study was to investigate the production, migration and characterization of Pabdeh, Kazhdumi, Garru and Serglu source rocks in the study area. For this purpose, burial history and one-dimensional thermal modeling in four wells and two-dimensional modeling in one section for the study area were evaluated using Openuploo software to determine the maturity of layers and hydrocarbon outflow. Comparison of measured vitrinite temperature and reflectance values with model results was used for model calibration. The results of one-dimensional modelling of the burial and thermal history in this study show that the Sergloo, Grove and Kazhdumi formations have reached maturity and have had hydrocarbon outflow, but the Pabdeh Formation has not reached sufficient maturity for hydrocarbon maturation and production. The results of migration model in the studied section show that the two Early Cretaceous and Middle Cretaceous hydrocarbon systems were separated by Kazhdumi Formation and therefore hydrocarbon migration in deeper layers of Kazhdumi was mostly lateral to Abadan plain. The hydrocarbon produced from the Kazhdumi Formation, in addition to ornithologically rearing the upper layers, migrated to the Ilam and Sarvak layers due to the general slope of the layers laterally and toward the Abadan plain. In general, the process of maturation of source rocks decreased from east to west of the study area.
Keywords: One-dimensional modeling, Two-dimensional modeling, Dezful embayment, Migration model -
در این مطالعه نهشته های سازند گچساران در تاقدیس بستانه واقع در شمال غرب بندرلنگه مورد بررسی قرار گرفته اند. سازند گچساران در این تاقدیس با ضخامت 1288 متر به سه عضو چهل، چمپه و مول تقسیم می شود. این سازند در برش مورد مطالعه از سنگ آهک، سنگ آهک رسی، انیدریت، مارن، لایههای نازکی از شیل و سنگ نمک تشکیل شده است. مرز بالایی آن با سازند میشان و مرز زیرین آن سازند پابده است. هدف از این مطالعه، شناسایی جنس ها و گونه های روزن داران، معرفی تجمعات فونی و بایوزون های موجود در سازند گچساران است که در نتیجه آن 30 جنس و 42 گونه از روزن داران کف زی و 2 جنس و 5 گونه متعلق به روزن داران پلانکتون شناسایی شدند. بر پایه حضور روزن داران برش، بایوزون های این برش قابل انطباق با بایوزون های شماره 60، 62 و تجمع فونی 63 در نوشته (Wynd (1965 و بایوزون های شماره 1 و 2 در نوشته (Adams & Bourgeois (1967 است. بر این اساس و با توجه به روزن داران شاخصی همچون Austrotrillina howchini، Borelis melo curdica، Bozorgniella sp.، Globorotalia archeomenardii Globorotalia peripheroronda، Globorotalia praescitula، Globorotalia sp. cf.، Miogypsina sp.، Peneroplis evolutus، Valvulina sp.1و Valvulina sp.2 سن در نظر گرفته شده برای این برش، میوسن پیشین (اکیتانین بوردیگالین) می باشد به طوری که 1172 متر از برش مربوط به اکیتانین و 116 متر در ارتباط با بوردیگالین میباشد.
کلید واژگان: سازند گچساران, میوسن پیشین, شمالغرب بندرلنگه, چینه نگاری زیستی, روزن دارانIntroductionThe first study on the Gachsaran Formation was first done by Pilgrim (1908), and others continued investigations from the 1920s (e.g., Richardson, 1924; Furon, 1941; Watson, 1960; James & Wynd, 1965; Setudehnia, 1972) Stratigraphic and sedimentologic studies of the Gachsaran Formation were carried out by Gill & Ala (1972), Kashfi (1980) and Motiei (1993). The studies were continued by Bahroudi & Koyi (2004), Moussavi Harami et al. (2010), Bahadori et al. (2011), Torabi et al. (2012), Gorjian et al. (2012), Aghdam et al. (2013) and Soleimani & Bahadori (2015). Most of these studies considered for geophysical properties, digenesis, and the geochemistry of deposits. There are a few biostratigraphic studies. Hence, the study of biostratigraphy and age determination of the Gachsaran Formation in this area improves understanding of this formation and provides useful and valuable information for exploration.The study area is located in the Zagros zone and the Coastal Fars as a sub-basin. Herein, we investigate the Gachsaran Formation for the identification of foraminiferal taxa, faunal assemblages, and biozones at a subsurface section in Bostaneh anticline located in the northwest of Bandar- e Lengeh.
Materials and MethodsIn this research, 446 thin sections of well cutting were examined. Taxonomy of foraminifera was carried out in the micropaleontology laboratory of the Kharazmi University, using Loeblich and Tappan (1988), Henson (1950), Kennett & Sirinivasan (1983), Huang (1964), Adams & Bourgeois (1967), Papp & Schmid (1984), Bolli & Saunders (1985), Postuma (1971), Daneshian & Ramezani Dana (2007). Based on Gamma-ray logs and laboratory results, the lithostratigraphic boundaries were determined. The resulted biostratigraphy of foraminifers was followed and compared to those presented by Wynd (1965) and Adams & Bourgeois (1967).
Results and DiscussionThe thickness of the Gachsaran Formation in Bostaneh anticline is 1288 m and consists of limestone, argillaceous limestone, anhydrite, salt deposits, marl, and thin layered shale. The studied sequence thickness is divided to Chehel, Champeh, and Mol members. In the investigated section, Gachsaran Formation underlies the Mishan Formation and overlies the Pabdeh Formation. Totally, 30 genera and 42 species of benthic foraminifera, and two genera and five species of planktic foraminifera were identified, from which the following zones have been identified.
Keywords: Gachsaran Formation, Early Miocene, Northwest of Bandar-e- Lengeh, Biostratigraphy, Foraminifera
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.