به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

شهربانو قهاری

  • مرضیه قهرمانی، شهربانو قهاری، سید محمدتقی موسوی*

    بیماری های مزمن بر زندگی بیمار و مراقبت کننده از او تاثیر می گذارند. افراد مراقبت کننده از بیماران مبتلا به بیماری های مزمن و پیش رونده مانند مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) فشار روانی زیادی را تحمل می کنند که می تواند آن ها را کم تحمل و به لحاظ روانی، فرسوده کند؛ به گونه ای که در تعامل با این افراد، به خشونت متوسل شوند. هدف این پژوهش بررسی میزان و انواع خشونت در برخورد با بیماران ام اس توسط مراقبت کنندگان و پیامدهای ناشی از آن است. پژوهش حاضر از نوع مرور نظام مند بر اساس راهنمای موارد ترجیحی در گزارش مقالات مروری نظام مند و فراتحلیل است که در آن، به بررسی شواهد مرتبط به این زمینه پرداخته شده است. جستجوها در ماه آوریل 2023 در پایگاه های داده ی Google scholar، ISC، Pubmed و Web of science انجام شد. عبارت هایی که برای جست وجو به کار گرفته شدند، شامل violence، abuse، MS و multiple sclerosis بودند. پس از بررسی و جست وجو در پایگاه های مدنظر، از ISIتعداد 144 مقاله، از PUBMED تعداد 185 مقاله، از ISC تعداد 37 مقاله و از Google scholar تعداد 51 مقاله استخراج شد. در مجموع، 417 مقاله به دست آمد. از این تعداد، 117 مقاله به دلیل تکراری بودن حذف شدند و 289 مقاله به دلیل بی ارتباط بودن از مطالعه خارج شدند؛ در نتیجه، 11 مقاله بررسی شدند. بیشتر مطالعات نشان دادند که تجربه ی خشونت در بیماران ام اس بالا است. خشونت های تجربه شده شامل خشونت جنسی (20 درصد)، جسمی (6/33 درصد)، مالی (63 درصد)، روانی (1/53 درصد) و اقتصادی (63 درصد) بوده است. سن، تحصیلات کم، وابستگی مالی و وخامت بیماری و معلولیت به خشونت بیشتر دامن می زنند. قربانیانی که از خشونت رنج می برند، اغلب به مشکلات روانی از جمله اضطراب و افسردگی مبتلا هستند.

    کلید واژگان: ام اس, بیمار, پیامد, خشونت, شیوع, عوامل, مرور نظام مند
    Marziyeh Ghahramani, Shahrbanoo Ghahari, Seyed Mohammadtaghi Mosavi*

    Chronic diseases affect the lives of patients and caregivers. Caregivers of patients with chronic and progressive diseases, such as multiple sclerosis (MS), experience significant mental pressure, which can make them impatient and psychologically exhausted. Therefore, it is observed that they choose to use violence in interacting with these patients. The present research aimed to investigate the level and types of violence in dealing with MS patients by caregivers and the consequences of these behaviors. The present study was a systematic review based on the guidelines of preferred reporting items for systematic reviews and meta-analyses (PRISMA) used to examine the evidence related to this field. The search was performed in April 2023 in the Google Scholar, Islamic World Science Citation Database (ISC), PubMed, and Web of Science (WOS) databases. The search terms included violence, abuse, MS, and multiple sclerosis, along with their synonyms. After searching the mentioned databases, 51, 144, 185, and 37 articles were extracted from WOS, PubMed, ISC, and Google Scholar, respectively. There were a total number of 417 articles, 117 of which were removed due to duplication, and 289 articles were excluded from the study due to unrelatedness. Consequently, 11 articles were evaluated. Most studies showed that the prevalence of experiencing violence in MS patients is high. The violence experienced included sexual (20%), physical (33.6%), financial (63%), psychological (53.1%), and economic (63%). Age, low education, financial dependence, and worsening of illness and disability lead to higher levels of violence. Victims who experience violence often suffer from psychological problems, such as anxiety and depression.

    Keywords: Factors, Multiple Sclerosis (MS), Outcome, Patient, Prevalence, Systematic Review, Violence
  • علی شهبازی، محمدشمس مهرابادی، شهربانو قهاری، رضا داوودی، پویا فرخ نژاد افشار*
    مقدمه

    پاندمی کووید-19 یک مسیله جهانی است که زمینه ساز بروز اختلالات روانشناختی مانند اضطراب شده است. هدف این پژوهش تعیین پیش بینی کننده های اضطراب کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19 بود.

    روش کار

    این یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است. 119 بیمار مبتلا به کووید-19 با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس که واجد شرایط بود وارد مطالعه شدند (معیار ورود: ابتلا به کووید-19، توانایی تکمیل پرسشنامه، سواد خواندن و نوشتن و معیار خروج: ناتوانی در شرکت در مطالعه، تکمیل ناکامل پرسشنامه). جمع آوری داده ها به صورت پرسشنامه آنلاین از طریق پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، پرسشنامه اضطراب کرونا (CDAS) و پرسشنامه افسردگی (DASS-21) صورت گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاده از برنامه SPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    بین نمره اضطراب کرونا با اضطراب مرگ همبستگی منفی معناداری (209/0-=r، 05/0>P) و بین اضطراب کرونا با نگرانی (283/0=r، 01/0>P) و افسردگی (344/0=r، 01/0>P) همبستگی مثبت و معنا دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که افسردگی (303/0=β، 001/0>P)، نگرانی (236/0=β، 006/0>P) و اضطراب مرگ (233/0=β، 008/0>P) موثرترین پیش بینی کننده های اضطراب کرونا هستند.

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد که افسردگی، نگرانی و اضطراب مرگ اصلی ترین پیش بینی کننده های اضطراب کرونا هستند و مداخلات روانشناختی باید بیشتر متمرکز برای رفع این مسایل باشند.

    کلید واژگان: اضطراب کرونا, اضطراب مرگ, نگرانی, افسردگی
    Ali Shahbazi, MohammadShams Mehrabadi, Shahrbanoo Ghahari, Reza Davoodi, Pouya Farokhnezhad Afshar*
    Introduction

    As a worldwide pandemic, COVID-19 has led to low quality of life for patients and many psychological disorders, particularly among patients with coronavirus. Accordingly, this study aimed at Predictors of Corona Anxiety in patients with COVID-19.

    Methods

    This is a descriptive-analytical study. 119 patients with covid-19 were included in the study using the convenient sampling method that was eligible (inclusion criteria: having covid-19, ability to complete the questionnaire, reading and writing literacy and exclusion criteria: inability to participate in the study, incomplete questionnaire). The subjects filled out the online questionnaires, including Templer's Death Anxiety Scale, Penn State Worry Questionnaire (PSWQ), Corona Disease Anxiety Scale (CDAS), and Depression, Anxiety, and Stress Scale (DASS). The collected data were analyzed using the Pearson correlation coefficient and multiple regression through SPSS v.22 software.

    Results

    There is a significant negative correlation between corona anxiety and death anxiety (r=-0.209, P<0.05) and between corona anxiety with worry (r=0.283, P<0.01). There was a positive and significant correlation between corona anxiety and depression (r=0.344 r, P<0.01). The results of regression analysis showed that depression (β=0.303, P<0.001), worry (β=0.236, P<0.006) and death anxiety (β=0.233, P<0.008) are the most effective predictors of Corona anxiety.

    Conclusion

    The findings showed that depression, worry and death anxiety are the main predictors of Corona anxiety and psychological interventions should be more focused to solve these issues.

    Keywords: Corona Anxiety, Death Anxiety, Worry, Depression
  • ندا واحد، لیلی جمیل، محمدباقر صابری زفرقندی، شهربانو قهاری*، مرتضی ناصربخت، سعید باقری فرادنبه، علی اصغر اصغرنژاد فرید
    زمینه و اهداف

    یکی از راه های درمان اعتیاد و کاهش رفتارهای پرخطر ناشی از آن، درمان های جایگزین با داروهای آگونیست است. تعیین ارزیابی اقتصادی مربوط به این روش با توجه به نگرانی از هزینه تمام شده خدمات ضروری است. لذا، پژوهش حاضر با هدف هزینه اثربخشی مراکز درمان نگهدارنده در مراکز خصوصی شهر تهران انجام شد.

    روش بررسی

    این پژوهش هزینه - اثربخشی، مطالعه ای طولی به صورت قبل و بعد از دریافت درمان با داروهای آگونیست در مراکز خصوصی بود. شاخص اثربخشی کاهش رفتارهای پرخطر بود. 300 نفر مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد در شهر تهران در سال 97-96 با روش نمونه گیری به صورت خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از آمارتوصیفی و روش تحلیل حساسیت مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها:

     بررسی 6 ماهه نشان داد از کل موارد برآورد شده رفتارهای پرخطر با احتمال ابتلا به HIV/AIDS؛ از 160 مورد (قبل از مراجعه به مراکز درمان نگهدارنده با داروهای آگونیست) به 42 مورد بعد از مراجعه به مراکز کاهش یافته است. و همچنین هزینه اثربخشی افزایشی نشان داد که انجام مداخله هزینه اثربخش است.

    نتیجه گیری: 

    نتایج پژوهش نشان داد مراکز درمان نگهدارنده با داروهای آگونیست به نسبت هزینه صرف شده اثربخشی بالایی را در زمینه شاخص اندازه گیری شده در کاهش رفتارهای پرخطر داشته است.

    کلید واژگان: هزینه- اثربخشی, رفتار پرخطر سلامت, ایدز, درمان نگهدارنده اوپیوئید
    Neda Vahed, Leili Jamil, MohammadBagher Saberizafarghandi, Shahrbanoo Ghahari*, Morteza Naserbakht, Saeid Bagheri Faradonbeh, Aliasghar Asgharnejadfarid
    Background and aims

    One of the methods of addiction treatment and reduce its related high risk behaviors is maintenance treatment with agonist drugs. It is necessary to determine the economic evaluation related to this method due to the concern about the cost of services. Accordingly, this study aimed to conduct a cost-effectiveness analysis of maintenance treatment centers in Tehran.

    Methods

    This cost-effectiveness study was a longitudinal study before and after receiving treatment with agonist drugs in private centers. In this study, the reduction of high risk behaviors was regarded as the effectiveness index. Totally, 300 people referred to the maintenance treatment centers in Tehran between 2017 and 2018 were selected using cluster sampling method. The data was analyzed using descriptive statistics and sensitivity analysis.

    Results

    A six months survey showed that of all the high-risk behaviors with the possibility of contracting HIV/AIDS; It has decreased from 160 (before going to the maintenance treatment centers) to 42. Also, the Incremental Cost-Effectiveness Ratio showed that the intervention is cost effective.

    Conclusion

    This study showed that maintenance treatment centers have higher effectiveness than their costs in reducing high risk behaviors.

    Keywords: Cost Effectiveness, Health Risk Behavior, HIV, Opioid Maintenance Treatment
  • ام البنین هژبرخواه*، شهربانو قهاری، نادره معماریان، مژگان لطفی

    هدف از پژوهش حاضرمقایسه رابطه والد - فرزندی، سبک های هویت و شفقت به خود نوجوانان خانواده های تک فرزند و چند فرزند بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات توصیفی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش را کلیه دختران و پسران مقطع دبیرستان تک فرزند و چند فرزندی شهر تهران در سال 1399 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت هدفمند 180 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مقیاس روابط والد فرزندی (PCRS، 1983) ، پرسشنامه سبک هویت (ISS، 1992) و پرسشنامه شفقت به خود (SCS، 2003) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد بین خانواده های تک فرزند و چند فرزند از لحاظ روابط والد فرزندی تفاوت وجود ندارد(65/0>P). همچنین نتایج نشان داد شفقت به خود و سبک هویت اجتنابی در نوجوان خانواده های تک فرزند و چند فرزند تفاوت داشتند (001/0>P). در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین نوجوانان خانواده های تک فرزند و چند فرزند از لحاظ رابطه والد فرزندی تفاوتی وجود ندارد، اما تک فرزندها شفقت به خود پایین تر و سبک هویت اجتنابی بیشتری نسبت به چند فرزندها داشتند.

    کلید واژگان: رابطه والد - فرزندی, سبک های هویت, شفقت به خود
    Omolbanin Hoghabrkhah *, Shahrbano Ghahari, Nadere Memaryan, Mozhgan Lotfi

    The aim of this research was to compare the Parent-Child Relationship, Identity Styles, and Self-Compassion of Adolescents in Single-Child and Multi-Child Families. In regard to the purpose, this research was applicable and in relation to procedure, it was a descriptive-comparative. The study community included all high school girls and boys single-child and multiple-child in Tehran in 2021, among them 180 students were selected as samples by purposeful sampling. Research questionnaires included: the parent-child relationship scale(PCRS-1983), identity styles(ISS -1992), and self-compassion(SCS-2003) questionnaire. multivariate analysis of covariance was used to analyze the data. The results of multivariate variance analysis showed no difference between single-child and multi-child teenagers in terms of parent-child relationships(P<0.65). Also, the results showed that self-compassion and avoidant identity styles are different in adolescents with single-child and multiple-child adolescents (P<0.001). Generally, the results of the present study showed that there is no difference between single-child and multi-child adolescents in terms of parent-child relationships. Still, single children had lower self-compassion and a more avoidant identity style than multiple children.

    Keywords: Parent-Child Relationship, Identity Styles, Self-Compassion
  • فاطمه گودرزی، نادره معماریان*، علی اصغر اصغرنژاد فرید، شهربانو قهاری
    مقدمه

    خدمات بهداشتی و درمانی برای تامین تندرستی و حفاظت از سلامت مردم پاسخگوی نیاز قطعی و مداوم انسان ها و از مسایل بسیار مهمی است که ثمربخشی حقیقی آن در گروی آمیختگی این خدمات با موازین اخلاقی و فضایلی است که آن ها را در جهت تامین نیاز مردم عرضه نماید.با این دیدگاه، بی گمان پرداختن به بحث کاربرد اخلاق در خدمات سلامت روان ضروری است.

    روش ها

    مطالعه حاضر یک پژوهش تحلیل محتوای کیفی قراردادی است که برای جمع آوری نمونه از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با متخصصان استفاده کرده است. 18 نفر از متخصصان و فعالان حوزه سلامت روان از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از پیاده سازی مصاحبه ها، داده ها بر اساس مراحل روش تحلیل محتوای قراردادی و روش آنالیز گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    پس از تحلیل 68 کد اولیه، 12 زیرطبقه، 3 طبقه اصلی و 1 مقوله هسته شامل موانع تبدیل نگرش های اخلاقی به عمل اخلاقی به دست آمد. طبقات اصلی را دیدگاه متخصصان، موانع فردی و موانع بنیادی تشکیل می داد.

    نتیجه گیری

    با توجه به شناسایی موانع فردی و بنیادی در تبدیل نگرش های اخلاقی به عمل اخلاقیکه رهیافت پژوهش حاضر است، امید آن می رود که با رفع این موانع رشد اخلاق در سطح فردی و سازمانی ارتقا یابد.

    کلید واژگان: سلامت روان, اخلاقیات, پژوهش کیفی
    Fatemeh Godarzi, Nadereh Memaryan *, Aliasghar Asgharnejad Farid, Shahrbanoo Ghahari
    Introduction

    As a measure for providing and protecting human health , healthcare services meet all of their persistent needs, so these services are important issues that will be effective in meeting people’s needs ifcombined with ethics. Hence, it is essential to study ethics in healthcare services.

    Method

    This is a contractual-qualitative content analysis has used semi-structured in-depth interviewsto collect the sample size among experts. Eighteen subjects were selected using a purposive sampling method. After implementing interviews, the data were analyzed based on the contractual content analysis and Landman and Granheim method.

    Results

    After analysis, 68 primary codes, 12 sub-categories, and three main categories, including the expert’s point of view, individual barriers, and fundamental barriers were identified.

    Conclusion

    Concidering the identified individual and non-individual obstacles to converting moral attitudes into moral action in this study, it would be possible to remove these obstacles to promote ethics at personal and organizational levels.

    Keywords: Mental health, Morals, Qualitative research
  • فاطمه کریمی، نادره معماریان*، شهربانو قهاری، مژگان لطفی
    زمینه

    یکی از فعالیت‌های اصلی که نقش به سزایی در میزان شیوع بیماری‌های روانی دارد، مسیله ارجاع است و طبق پژوهش‌ها عدم تحقق مناسب نظام ارجاع یکی از ضعف‌های بارز سیستم مراقبت‌های بهداشتی اولیه می‌باشد. لذا این پژوهش با هدف بررسی چالش‌های ارجاع مراجعین سلامت روان در نظام مراقبت‌های بهداشتی اولیه صورت گرفته است و ضعف‌های موجود در این فرآیند از دیدگاه کارشناسان سلامت روان مراکز بهداشتی درمانی بررسی شد.

     

    روش کار

    پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوای قراردادی است. گردآوری داده‌ها از طریق مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته با روانشناسان سیستم مراقبت‌های بهداشتی اولیه انجام شده است. 15 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از پیاده سازی مصاحبه‌ها، داده‌ها براساس روش آنالیز گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.  

     

    یافته‌ها

    تحلیل داده ها منجر به استخراج دو مقوله و دوازده طبقه شد. مقوله چالش‌های ارجاعی درون مرکز در برگیرنده طبقاتی از قبیل ضعف در غربالگری مراقبین سلامت و ارجاع پایین، عدم اعتماد مراجعین به مراقبین سلامت، عدم همکاری مراجعین، همکاری ضعیف پزشک، موانع تمایل مراجعین به ویزیت روانشناس بود. چالش‌های ارجاعی  برون مرکز نیز شامل کمبود وجود مراکز برای ارجاع، عدم شفافیت در ارجاع، نبود ارجاع  مستقیم، پیگیری ضعیف، وجود موانع رجوع مراجعین به سطح بالاتر و موانع ارجاع مراجعین به انستیتو بود.

     

    نتیجه‌گیری

    یافته‌های پژوهش حاضر نشان می‌دهد که ارتباطات درون بخشی و بین بخشی ضعیف از عمده‌ترین مسایلی است که در فرآیند ارجاع مراجعین حوزه سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد خلل وارد کرده است. به نظر می‌رسد بسیاری از چالش‌ها از جمله کمبود مراکز مشخص شده جهت ارجاع، ضعف پیگیری به‌دنبال عدم بازخورد ارجاع، ناتوانی مالی مراجعین جهت مراجعه به سطح بالاتر، با تقویت ارتباطات بین بخشی مانند ارتباط دو طرفه با سازمان‌های حمایتی و مراکز روانپزشکی و روان‌درمانی قابل بهبود پیدا کردن باشد.

    کلید واژگان: مراقبت های بهداشتی اولیه, سلامت روان, ارجاع و مشاوره
    Fatemeh Karimi, Nadereh Memaryan*, Mozhgan Lotfi, Shahrbanoo Ghahari
    Background

    One of the main activities that plays a significant role in the prevalence of mental illnesses is the issue of referral. According to the evidence, the lack of proper implementation of the referral system is one of the obvious weaknesses of the primary health care (PHC) system. Therefore, this study aimed to investigate the challenges of referring mental health clients in the PHC system in Iran. We also examined the weaknesses in this process from the perspective of mental health experts.

     

    Methods

    The present study is a qualitative study with conventional content analysis approach. Data were collected through semi-structured interviews with 15 PHC psychologists selected through purposive sampling. After transcribing the interviews, the data were analyzed based on the Graneheim and Landman model.

     

    Results

    We identified two main themes and 12 categories. The theme of intra-centered referential challenges included categories such as weaknesses in health care providers screening and low referrals, clients' lack of trust in health care providers, clients' lack of cooperation, physicians' poor cooperation, and barriers to clients' desire to visit a psychologist. Meanwhile, outer-centered referential challenges included a shortage of referral centers, lack of transparency in referrals, lack of direct referrals, poor follow-up, barriers regarding referral to a higher level, and barriers to clients’ referral to the institute.

     

    Conclusion

    The findings of the present study showed that poor intra-sectoral and inter-sectoral communication is one of the main challenges that has disrupted the referral process in the field of mental health in the PHC system. Many challenges such as the lack of designated referral centers, poor follow-up due to lack of referral feedback, and clients' financial inability to refer to a higher level can be improved by strengthening cross-sectoral communications such as two-way communication with support organizations and psychiatric and psychotherapy centers.

    Keywords: Primary Health Care, Mental Health, Referral, Consultation
  • زهرا خرمی، شهربانو قهاری*، نادره معماریان، محمدرضا پیرمرادی، لاله قدیریان
    مقدمه

    مشکلات مرتبط با سلامت روان افراد زیادی را در جامعه درگیر خود نموده است که این امر در نوجوانان بارزتر است. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت سلامت روان دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران می باشد.

    مواد و روش ها 

    مطالعه حاضر از نوع مقطعی و توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری در این مطالعه تمام دانش آموزان دبیرستانی مدارس شهر تهران بود. نمونه آماری شامل 2038 نفر و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسشنامه GHQ-28 به عنوان ابزار بررسی میزان سلامت روان استفاده شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 و جهت تحلیل اطلاعات حاصل از آزمونt  گروه های مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد.

    یافته ها

    در مطالعه حاضر در ارتباط با 982 نفر (1/52) از شرکت کنندگان احتمال اختلال روانی مطرح بوده است. که میزان شیوع اختلالات اضطرابی، 919 نفر (7/45) از آزمودنی ها نسبت به سایر زیرمقیاس ها آزمون GHQ از درصد بالاتری برخوردار بود. وضعیت سلامت روان در گروه های مختلف به لحاظ جنسیت، مقطع تحصیلی، پیشرفت تحصیلی، سلامت جسمانی، رابطه والدین با یکدیگر، سطح اجتماعی-اقتصادی خانواده متفاوت بود.

    نتیجه گیری 

    با توجه به نتایج تقریبا نیمی از دانش آموزان دبیرستانی از سلامت روان پایین برخوردار هستند که بر لزوم توجه ویژه به سلامت روان این قشر از جامعه اشاره دارد

    کلید واژگان: سلامت روان, نوجوان, دانش آموزان, اطلاعات جمعیت شناختی
    Zahra Khorrami, Shahrbanoo Ghahhari*, Nadereh Memaryan, Mohammadreza Pirmoradi, Laleh Ghadirian
    Introduction

    Mental health problems have involved many people in the community, which is more pronounced in adolescents. The purpose of this study was to investigate the mental health status of high school students in Tehran.

    Materials and Methods

    The present study is a cross-sectional and descriptive-analytical study and the statistical population of this study was all high school students in Tehran. The sample consisted of 2038 students who were selected by multistage cluster sampling. GHQ-28 questionnaire was used as a tool for assessing mental health. The results were analyzed by SPSS 18 software.

    Results

    In the present study, the possibility of mental disorder was raised in relation to 982 (52.1) participants. The prevalence of anxiety disorders was higher in 919 (45.7) subjects than other GHQ subscales. Mental health status was different in different groups in terms of gender, educational level, academic achievement, physical health, parents' relationship with each other, socio-economic level of the family.

    Conclusion

    According to the results, almost half of high school students have poor mental health, which indicates the need for special attention to the mental health of this community.

    Keywords: Mental Health, Adolescence, Student, demographic information
  • زهرا محمودی، جواد خاعتبری، شهربانو قهاری، محمد زارع نژاد، ناهید محمودی، نوید کلانی
    مقدمه

    روش درمانی – شناختی- رفتاری همواره بعنوان روشی موثر در جهت ارتقاء کیفیت زندگی و آموزش بیماران برای کاهش اختلالات روانی مورد استفاده قرار گرفته است. لذا هدف از این مطالعه بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی می باشد.

    روش کار

    در این مطالعه روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با گروه آزمایشی و گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن در مراکز نگهداری شهرستان کرج در سال 1394 بودند. از این مراکز دو مرکز به صورت تصادفی انتخاب شدند و از بین بیماران واجد معیارهای ورود به مطالعه، 30 نفر به روش تصادفی انتخاب و در دو گروه ازمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. گروه ازمایشی از 8 جلسه مداخله شناختی رفتاری برخوردار بودند، ولی در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. دو گروه در مرحله پایه و پیگیری پرسشنامه ی کیفیت زندگی مراجع ویسکانسین را تکمیل کردند.داده های این مطالعه با روش آنالیز چند متغیره واریانس (MANOVA) و با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل گردید.

    نتایج

    نتایج بدست آمده بیانگر آن است که درمان شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی تاثیر ندارد. (P>0.05).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه حاکی از آن است که درمان شناختی رفتاری در بهبود کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی تاثیری ندارد.

    کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری, کیفیت زندگی, اسکیزوفرنی
    Zahra Mohammadi, Javad Khalaatbari, Shahrbanoo Ghahari, Mohammad Zarenezhad, Nahid Mahmoodi, Navid Kalani
    Background and aims

    Cognitive-behavioral therapy has been known as an effective psyco-educational method for improving the quality of life and reducing mental health disorders among patients. The aim of this study was to investigate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy in quality of life in schizophrenic patients.

    Materials and Methods

    The population of this quasi-experimental study with the control group included all patients afflicted with chronic schizophrenia who were residual in Karaj care centers in 1394.Among these centers two were randomly selected. Then, among patients who met inclusion criteria, thirty were randomly selected and replaced in two groups; fifteen in experimental group and fifteen in control group. The experimental group received 8 sessions of cognitive-behavioral intervention but control group remained on the waiting list. Both groups completed Wisconsin Quality of Life Index (W-QLI), Client Questionnaire, at baseline and follow-up. Data were analyzed using multivariate analysis of variance (MANOVA) and by SPSS- 22.

    Results

    The findings suggest that cognitive-behavioral therapy does not affect the quality of life in schizophrenic patients (P< 0.05).

    Conclusion

    Cognitive-behavioral therapy is ineffective in improving the quality of life in schizophrenic patients.

    Keywords: Cognitive behavior therapy, Quality of life, Schizophrenia patients, Group therapy
  • زهرا محدث حکاک، شهریار شهیدی*، محمود حیدری، سعید ایمانی، شهربانو قهاری
    Zahra Mohaddes Hakkak, Shahriar Shahidi*, Mahmood Heidari, Saeed Imani, Shahrbanoo Ghahari
    Introduction

    Substance use disorders are increasing in women, in contrast, withdrawal and failure in treatment have a high rate in them and it is necessary to identify the specific causes of female relapse. Therefore, the purpose of this study was to identify the factors affecting the relapse of substance use based on high-risk situations in Iranian women with opioid use disorder.

    Methods

    The research approach is qualitative and of the type of thematic analysis. Data were collected using purposive sampling and through semi-structured interviews and focus group discussions. Theoretical sampling continued until data saturation was reached. 25 individual interviews were conducted for 30 to 90 minutes and 2 focus groups of 15 people were conducted for 105 and 120 minutes and the data were saturated. Data analysis was performed using thematic analysis method (Sterling). Recoding and Holstie methods were used to assess the reliability and validity was calculated through content validity.

    Results

    55 women with opioid use disorder with an average lapse of 4.5 participated in the study. In the results of the research, a total of 6 organizing themes including negative interpersonal emotional states, interpersonal conflicts, social and environmental factors, positive emotional states, coping and Consequences of expectations and 73 basic themes were identified and categorized.

    Conclusions

    High-risk situations can lead to lapse, relapse, and failure in treatment, but the good news is that these situations can be prevented. Identifying high-risk situations in women with opioid use disorders, in addition to increasing knowledge in this field, can be basis of the way for specific preventive therapeutic interventions in this group.

    Keywords: Women's AddictionOpioid Use DisorderHigh Risk Situationlapse, Relapse
  • نرگس سعیدی، مژگان لطفی*، شهربانو قهاری، محمدرضا پیرمرادی
    مقدمه

    تنظیم هیجان فرایندی است که فرد بداند تحت تاثیر چه هیجاناتی است، چگونه و به چه صورت می تواند آن را تجربه و مدیریت کند.

    هدف

    هدف از تحقیق حاضر، بررسی مقایسه ای الگوهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی در افراد 20 تا 70 سال شهر تهران بود.

    روش

    طرح پژوهش، علی-مقایسه ای و جامعه آماری شامل تمامی افراد 20 تا 70 سال در سال 1398 در شهر تهران که 230 نفر به روش در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های دشواری در تنظیم هیجان، تنظیم هیجان و تنظیم هیجان دیگران و خود پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل چند متغیره آنالیز واریانس با نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد فقط در عامل استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان در دهه های مختلف سنی تفاوت معنادار وجود دارد (0/002=p). در مقایسه زوجی دهه های سنی بازه (30-20) با بازه های (60-51) و (70-61) به ترتیب با (0/02=p) و (0/03=p) و همین طور بازه (40-31) با بازه های (60-51) و (70-61) با (0/03=p) و (0/01=p) در سطح معنی داری کمتر از 0/05 تفاوت معنی دار داشت. این تفاوت به گونه ‎ای بود که بیشترین میزان تنظیم هیجان مربوط به بازه (70-61) با میزان 4/57 و کمترین مربوط به بازه های (30-19) و (40-31) با میزان 3/96 بود.

    نتیجه گیری: 

    تفاوت استفاده از راهبردهای تنظیم هیجانی در سنین مختلف و استفاده از راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان در دهه های سنی بالاتر می تواند به درک ما از نقش تفاوت سنی در تجربیات هیجانی افراد کمک نماید.

    کلید واژگان: هیجان, تنظیم هیجان, سن
    Narges Saeidi, Mojgan Lotfi*, Shahrbanoo Ghahari, MohammadReza Pir Moradi
    Introduction

    Emotional regulation is a process of an individual recognizing what emotions they are under the effect of, and how they can experience and manage them.

    Aim

    The present study aims to compare the emotional regulation patterns of individuals in various decades of their lives aged 20-70 in Tehran.

    Method

    The research has a causal-comparative design and the statistical population comprises of all individuals aged 20-70 in 2019 in Tehran, among which 230 people were selected through convenience and answered the questionnaires of difficulties in emotion regulation, emotion regulation, and  emotion regulation of others and self. SPSS v.2 software was used to perform data analysis through multivariate variance analysis.

    Results

    Results indicated only the factor of using emotional regulation strategies was significantly different across age decades (P-value=0.002). Pairwise comparison indicated that 20-30 decade was significantly different from 51-60 and 61-70 decades with respective P-values of 0.02 and 0.03; while the 31-40 decade was significantly different from 51-60 and 61-70 decades with respective P-values of 0.03 and 0.01 at the significance level of less than 0.05. The difference was such that the highest emotional regulation was associated with the 61-70 decade with a value of 4.57 and the lowest rate was associated with 19-30 and 31-40 decades with the value of 3.96.

    Conclusion

    The difference between the use of emotional regulation in various ages and the use of compatible emotional regulation strategies in higher age decades could contribute to our understanding of the role of age difference in individuals’ emotional experiences.

    Keywords: Emotion, Emotional regulation, Age
  • شهربانو قهاری، فاطمه ویسی، حامد کاوند، مریم یکه فلاح، حسین زندی فر، نازنین فرخی، رضا داودی*
    مقدمه

    طرح واره های ناسازگار اولیه یکی از مهم ترین علل عود اختلالات روان پزشکی است. لذا هدف این پژوهش اعتبارسنجی فرم کوتاه پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه در گروه بالینی و عادی بود.

    روش کار

    این پژوهش از نوع مقطعی و اعتبارسنجی ابزار بود. در این پژوهش تعداد نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان (مرد: بالینی: 33/8%، عادی 55/9%؛ زن: بالینی: 66/2%؛ عادی،42/7%) به مرکز انستیتو روان پزشکی و چندین مرکز مشاوره روان شناختی تهران 431 نفر انتخاب شد که در دو گروه بالینی با 204 نفر (47/3%) و افراد عادی بدون تشخیص اختلال با 227 نفر (52/7%) طبقه بندی شدند. برای اعتبارسنجی از پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه فرم کوتاه طرح واره های یانگ(YSQ-SF-75)  استفاده شد. به منظور بررسی روایی سازه و پایایی آزمون به ترتیب از روش همبستگی مبتنی بر تحلیل عاملی و روش همسانی درونی به کمک نرم افزار SPSS-22 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج مربوط به ارزیابی پایایی درونی پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه با استفاده از آلفای کرونباخ نشانگر آن بود که ضریب آلفای کرونباخ در زیر مقیاس ها بین 0/76 تا 0/90 و برای کل مقیاس 0/96 است. همچنین همبستگی های مجموعه ی ماده ها بیشتر از 0/4 بود که تاییدکننده آن است که اکثر خرده مقیاس ها (به جزء مقیاسSS  با SI, DS, DI) از همسانی درونی رضایت بخشی برخوردار بودند.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان داد که این پرسشنامه ابزار مناسب و معتبری برای سنجش طرح واره های ناسازگار اولیه در نمونه های بزرگسال عادی و بالینی می باشد.

    کلید واژگان: طرح واره های ناسازگار اولیه, ویژگی های روان سنجی, اختلالات شخصیتی
    Shahrbanoo Ghahari, Fatemeh Viesy, Hamed Kavand, Maryam Yeke Fallah, Hossein Zandifar, Nazanin Farrokhi, Reza Davoodi*
    Background

    Early maladaptive schemas are the most important causes for psychiatric disorders. Therefore, this study aimed at validating maladaptive schemas questionnaire short form (YSQ-SF-75) in clinical and normal groups.

    Method

    This current stud was a cross-sectional and instrument validating research. In this research, 431 subjects were who had referred to psychiatric and psychology centers in Tehran (men: clinical: 33/8%; women: clinical: 66/2%; normal group: 42/7%) were selected and assigned to clinical group (n=204; 47.3%) and normal (n-227; 52/7%) group without diagnosis. Demographic questionnaire and Young Schemas Questionnaire Short Form (YSQ-SF-75) were used to validate the questionnaire. To examine validity of the construct, factor analysis-based correlation method was used and internal consistency method was applied to examine reliability. Data were analyzed using SPSS-22 Software.

    Results

    The Cronbach’s alpha results obtained from internal reliability of early maladaptive schemas questionnaire indicated the range of 0/76-0/90 for this coefficient and 0/96 for the whole scale. Moreover, correlations of items set obtained above 0/4 approving that majority of subscales (except for SI, DS, DI, and SS) have satisfactory internal consistency.

    Conclusion

    the research results showed that this questionnaire is a proper and valid tool to for early maladaptive schemas assessment in normal and clinical adults.

    Keywords: Maladaptive schema, Psychometric properties, personality Disorders
  • سکینه زمانیان، جعفر بوالهری*، عصمت دانش، حسن احدی، شهربانو قهاری

    سرطان پستان شایع ترین سرطان در بین زنان سراسر جهان است که چالش های فراوانی مانند پیروی از درمان را پیش روی متخصصان قرار داده است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پیروی از درمان زنان دچار سرطان پستان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری 60 روزه بود. جامعه آماری کلیه زنان دچار سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان هفت تیر تهران در سال 1396 بود. به منظور اجرای پژوهش تعداد 24 بیمار به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کردند. آزمودنی ها به پرسشنامه پیروی از درمان در بیماران دچار سرطان (ADQ) در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. سپس یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به گروه کنترل به صورت معنادار مولفه سودمندی مورد انتظار (05/0> P ، 577/3 = (528/1)F) را در سطح 05/0؛ مولفه هنجارهای ذهنی (01/0> P ، 110/9 = (367/1)F) و مولفه قصدپای بندی به درمان (01/0> P ، 824/12 = (2)F) را در سطح معناداری 01/0 بهبود بخشید و این بهبود تا دو ماه بعد ادامه داشت. نتیجه کلی پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به بهبود پیروی از درمان در بیماران مبتلا به سرطان پستان شد و به عنوان یکی از روش های روانشناختی در بهبود پیروی از درمان شناخته شد.

    کلید واژگان: سرطان پستان, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, پیروی از درمان
    Sakineh Zamaniyan, Jafar Bolhari *, Esmat Danesh, Hasan Ahadi, Shahrbanoo Ghahari

    Breast cancer is the most common cancer among women around the world, which poses many challenges to professionals, including adherence to ttreatment. This study aimed to investigate the effectiveness of acceptance and commitment therapy on the adherence to treatment among women breast cancer. The research method was semiexperimental with pretest, posttest design and control group with 60-day follow-up. The statistical population of the study included women with breast cancer who referred to Tehran Haft-e-Tir Hospital in 2017, which people 24 from them selected by available sampling method and randomly assigned to experimental and control groups .Experimental groups received 8 sessions of 90 minutes acceptance and commitment therapy. Two groups filled out the Adherence to treatment questionnaire patients with breast cancer (ADQ) in the pre-test, post-test and follow-up. Data analysis was performed using repeated-measures ANOVA. Findings showed Acceptance and commitment therapy in comparison with the control group significantly increased the perceived utility component (P <0.05, F = 3.57) of the adherence to treatment at the level of 0.05 and the components, subjective norms (P <0.01, F = 9.101) and intentions (P <0.01, F = 12.824) make it at a significant level of 0.01 mproved. And this improvement continued until 2 months later. The overall result of the research showed that Acceptance and commitment therapy led to improved adherence to treatment in breast cancer patients and was recognized one of the psychological methods in improving adherence to treatment.

    Keywords: breast cancer, acceptance, commitment therapy, adherence to treatment
  • پیام مارابی، نادره معماریان، جعفر بوالهری، شهربانو قهاری*، زهرا خرمی
    زمینه و هدف

    تفکر نقاد به عنوان یک تفکر هدفمند همواره مورد توجه نظام آموزش و پرورش در سطح جهانی بوده است، هدف از انجام تحقیق پیش رو تعیین جایگاه تفکر نقاد به عنوان یکی از ابعاد سلامت روان در کتاب‌های درسی دوره ابتدایی در قالب تحلیل محتوای کمی وکیفی می‌باشد.

     روش و مواد:

    این پژوهش توصیفی و با روش تحلیل محتوا انجام شد و جامعه آماری آن کلیه کتاب‌های درسی دوره ابتدایی سال تحصیلی 97-1396 بود. نمونه شامل تمام جامعه آماری بوده، منبع اصلی تعیین مولفه‌های سلامت روان، کوریکولوم جامع آموزش سلامت در مدارس از مقطع پیش دبستانی تا پایان پیش دانشگاهی بود که با توجه به نظر هشت متخصص در حوزه سلامت روان مورد اصلاح قرار گرفت. روش گردآوری داده‌ها شناسایی، تحلیل و شمارش مقوله‌های هر کدام از واحدهای تحلیل متن، تصویر، فعالیت بر اساس سیاهه‌های تحلیل محتوا بود و به منظور تحلیل کمی داده‌های از روش‌ آمار توصیفی یعنی محاسبه فراوانی استفاده شد.

    یافته ها

    از بین مولفه‌های تفکر نقاد، توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب و قضاوت بی طرفانه به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داشتند. بیشترین فراوانی مولفه‌های تفکر نقاد در کتب درسی پایه ششم و کمترین فراوانی در کتاب های پایه سوم بود. بیشترین فراوانی مولفه‌های تفکر نقاد بر اساس قالب ارایه، مربوط به فعالیت و کمترین فراوانی مربوط به تصویر بود. همچنین بر اساس محور بیشترین توجه به محور دانش و این درحالی است که محور مهارت فاقد هر گونه فراوانی بود.

    نتیجه گیری

    مطالعه نشان داد که میزان توجه به تفکر نقاد در کتاب‌های دوره ابتدایی کم بود. همچنین محور ارایه عمدتا دانش و قالب آن فعالیت بوده است و از محور مهارت چشم پوشی شده است.

    کلید واژگان: فکر, انتقادی, کتاب های درسی, دوره ابتدایی, تحلیل محتوا
    Payam Marabi, Nadereh Memaryan, Jafar Bolhari, Shahrbanoo Ghahari*, Zahrakhorrami
    Background and Objective

    Critical thinking has always been at the forefront of the global education system as purposeful thinking.This study aimed to investigate critical thinking as one of the mental health dimensions in elementary textbooks in the form of a quantitative and qualitative content analysis.

    Materials and Methods

    This study was a descriptive research and the methods of library and content analysis were used. The study sample included all primary school textbooks in the academic year 2017-2018. The main source of determination of the components of mental health was the comprehensive curriculum of health education in schools from preschool to the end of highschool, which was revised according to the opinion of eight experts in the field of mental health. Data collection method, identification, analysis and counting the components of each of the analysis unit text, image and activity were based on the list of analysis content. For quantitative analysis of the data, descriptive statitsics, frequency calculation was used.

    Results

    Among the components of critical thinking, the ability to analyze information and experiences, and unbiased judgments, had the highest and lowest frequencies, respectively. The highest frequency of critical thinking components was found in the sixth grade textbooks and the least frequency was in the third grade. Based on the form of presentation, the highest frequency of critical thinking material was in form of excersices and the least was among materials in the form of image. In addition, the most attention has been drawn to the knowledge-based materails while skill-based materails had received no attention.

    Conclusion

    It can be concluded that little attention has been paid to critical thinking in primary school textbooks, and the main focus of the presentation is in the knowledge axis while the skill axis has received improper attention

    Keywords: Thinking, Critical, Elementary, Textbooks, Content analysis
  • فاطمه فتوت، شهربانو قهاری*، علیرضا سالمی خامنه
    سابقه و هدف

    سبک های دلبستگی بعنوان زیر بنای ساختار شخصیت فرد ، موجب شکل دادن به رفتار و شخصیت فرد میگردد ، هدف از انجام تحقیق پیشرو بررسی سبک های ابرازگری هیجانی، همدلی عاطفی، رضایت زناشویی با میانجیگری سبک دلبستگی در مادران کودکان ای دی اچ دی می باشد.

    روش

    این پژوهش از نوع همبستگی بوده ، جامعه آماری شامل  تمام مادران دارای کودک ای دی اچ دی شهر تهران بودند که به مراکز مشاوره، کلینیک های تخصصی، مراکز مشاوره ی کانون های شهرداری و مراکز مشاوره دانشگاه های تهران و شهید بهشتی که در پاییز و زمستان سال 1395 مراجعه کرده بودند و نمونه مورد مطالعه شامل 150 مادر دارای فرزند ای دی اچ دی بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند ،جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) ، پرسشنامه همدلی توسط داویس ،پرسشنامه رضایت زناشویی ENRICH ،پرسشنامه سبک دلبستگی هانز و شاور استفاده شد و داده های بدست آمده با استفاده از آزمون ضریب همستگی پیرسون و تحلیل واریانس و با نرم افزار SPSS 23 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

     نتایج بدست آمده نشان داد که بین سبک های ابرازگری هیجانی، همدلی عاطفی، رضایت زناشویی با میانجیگری سبک دلبستگی در مادران کودکان ای دی اچ دی رابطه معناداری وجود دارد.(0.01<p)

    نتیجه گیری

     با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت سبک دلبستگی می تواند ابزارگری مثبت، همدلی عاطفی و رضایت زناشویی را پیش بینی کند.

    کلید واژگان: سبک های ابرازگری هیجانی, همدلی عاطفی, رضایت زناشویی, سبک دلبستگی, کودکان ای دی اچ دی
    F.Fotovat, S.Ghahari, A.Salemi Khamene

    The aim of this study is to investigate different style of emotional expressiveness, affective empathy, material satisfaction by the mediation of attachment styles of the mothers of children with ADHD. The research method was descriptive and correlational. The sample includes the total numbers of mothers of children with ADHD in Tehran who referred to one of the counseling centers, specialized clinics, counseling centers of municipal association and counseling centers of Tehran and Shahid Beheshti Universities in the fall and winter of 2016-2017. 150 people were selected as subjects by availability method.The research tool was emotional expressiveness questionnaire (EEQ), Davis empathy questionnaire, Enrich marital satisfaction scale, 15-item scale of Hazen & Shaver to evaluate the attachment style. Tables, charts, frequency, mean and percentages were used in the descriptive method and Pearson correlation coefficient and variance analysis were used for inferential statistics. The result of the study suggested that there is a (correlational) relationship between different styles of emotional expressiveness and attachment styles, between different styles of emotional expressiveness and affective empathy, and between different styles of emotional expressiveness and marital satisfaction of the mothers of children with ADHD, consequently, hypotheses of the present research were confirmed.

    Keywords: Emotional expressiveness, Attachment Style, Affective Empathy, Marital Satisfaction, ADHD Child
  • رومینا نگاری نامقی، جعفر بوالهری، شهربانو قهاری*، امیرمحمد صفرانداقی
    زمینه و هدف

    دیدگاه مردان در رابطه با برابری، نقش و حقوق زن و مرد در خانواده می تواند به خشونت نسبت به زنان دامن بزند. هدف این مطالعه حاضر تعیین درک مردان مرتکب همسرآزاری از برابری، نقش و حقوق زن و مرد در خانواده بود.

    روش و مواد

    این پژوهش یک مطالعه کیفی بود. نمونه گیری به صورت هدفمند بود و شرکت کنندگان از میان مردان مرتکب همسرآزاری که به مراکز مشاوره خانواده در تهران مراجعه کرده بودند انتخاب شدند. در مجموع با 11 مرد مرتکب خشونت مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. داده های به دست آمده از مصاحبه ها کدگذاری شدند و بعد زیرطبقات و طبقات اصلی استخراج شدند.

    یافته ها

    از نظر مشارکت کنندگان، تامین نیازهای جنسی، روانی و عاطفی همسر و سپس تربیت فرزندان مهم ترین وظایف زن و تامین رفاه مادی، آسایش و امنیت خانواده و همسر مهم ترین وظایف مرد بود. بیش از نیمی از شرکت کنندگان به برابری حقوق زن و مرد در خانواده باور نداشتند و از حقوق و مسئولیت های زن در خانواده بنابر قانون بی اطلاع بودند. اکثریت مشارکت کنندگان رابطه جنسی شرعی و غیر شرعی خارج از چهارچوب ازدواج را برای مردان متاهل جایز نمی دانستند.

    نتیجه گیری

    اکثریت مردان مرتکب همسر آزاری بر این باور بودند که حقوق زن و مرد در خانواده برابر نیست و از حقوق و مسئولیت های زن در خانواده از منظر قانون اطلاع کافی نداشتند.

    کلید واژگان: همسرآزاری, خشونت خانگی, حقوق مرد, حقوق زن
    Romina Negari-Namaghi, Jafar Bolhari, Shahrbanoo Ghahari*, Amir-Mohamad Safarandaghi
    Background and Objective

    Men’s views ongender equality, role and rights of men and women within the family may influence the tendency for violence against woman. The objective of this study was to determine the perception of men with a history of committing domestic violence on equality, role and rights of men and women in the family in Tehran.

    Materials and Methods

    This study was of qualitative design and participants were selected via convenience sampling method among those who were referred to family counselor in Tehran. Data were collectedusing semi-structured interview and demographic questionnaire in 11 interview sessions and then analyzed.

    Results

    From participants’ point of view, sexual, mental and emotional needs of husband and children were the most important duties of wife and providing welfare, comfort and security of family besides meeting pecuniary, mental and sexual needs of wife are underlying duties of man. More than half of participants did not believe in gender equity and had no idea about woman rights in marital relationship. Most participants did not recognize any sort of legitimate of illegitimate sexual relationship outside the bonds of marriage for married men.

    Conclusion

    The results of this study indicated that more than half of male perpetrators did not believe in equal rights of man and woman in family and did not have enough information about the rights of woman.

    Keywords: Domestic violence, Preparatory men, Spousal abuse, Qualitative Study
  • سینا مددی، شهربانو قهاری*، حسین زندی فر
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سبک های مقابله ای، طرحواره های ناسازگار اولیه و عزت نفس در افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی و افراد عادی بود.

    روش کار

    مطالعه حاضر از نوع پژوهش های علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی شهر تهران بودند. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت نمونه گیری هدفمند بود. حجم نمونه با توجه به نوع مطالعه، در هر دو گروه افراد دارای اختلال هویت جنسی و عادی، 30 نفر انتخاب شدند. افراد عادی بر اساس سن، تحصیلات و شغل با گروه افراد دارای اختلال هویت جنسی همتا شدند. کلیه افراد جهت شرکت در مطالعه رضایت خود را اعلام کردند و فرم رضایت نامه را تکمیل نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های مقابله ای اندلر و پارکر (CISS)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ فرم کوتاه (YSQ-sf2) و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (CSSEI) استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل داده ها نشان داد که عزت نفس افراد عادی (20/6) بالاتر از افراد دارای اختلال جنسی (19/1) بود و افراد با اختلال هویت  جنسی در مقایسه با افراد عادی در تمام طرحواره های ناسازگار اولیه به استثنای ایثار نمرات بالاتری به دست آوردند. یعنی تنها در طرحواره های ناسازگار اولیه ایثار نمرات افراد عادی در مقایسه با افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی بالاتر بود. همچنین بین دو گروه در راهبرد مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار با توجه به مقدار  F و سطح معناداری به ترتیب (16/34=F و 0/0001>P و 5/62=F و 0/02>P) تفاوت معناداری وجود داشت اما در سبک مقابله مسئله مدار بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. 

    نتیجه گیری

    افرادی که دارای اختلال جنسی می باشند در مقایسه با افراد عادی دارای عزت نفس پایین و طرحواره های ناسازگار اولیه بیشتری بوده و در مقابله با تنش ها بیشتر از راهبردهای مقابله ای هیجان مدار استفاده می نمایند.

    کلید واژگان: سبک های مقابله ای, طرحواره ناسازگارانه اولیه, عزت نفس, اختلال هویت جنسی
    Sina Madadi, Shahrbanoo Ghahari*, Hossein Zandifar
    Introduction

    This study was conducted to compare individuals with and without gender identity disorder considering copying styles, early maladaptive schemas, and self-esteem.

    Method

    This is a causal-comparative study. Statistical population consisted of individuals with gender identity disorder in Tehran, Iran during 2016. Purposeful sampling was used as sampling method. Sample size obtained to 30 members based on causal-comparative plan; in this case, 30 members were assigned to two groups of individuals with and without gender identity disorder. Ordinary individuals were matched with individuals with identity disorder based on age, gender, education and job. All individuals signed the consent to participate in study. Endler & Parker Coping Inventory for Stressful Situations (CISS), Young Schema Questionnaire-Short Form (YSQ-sf2), and Coopersmith Self-Esteem Inventory employed as research instruments. 

    Results

    Statistical findings showed that self-esteem of ordinary individuals (20.6) was higher than individuals with gender disorder (19.1) and individuals with gender identity disorder obtained higher scores in early maladaptive schemas expect for sacrifice compared to ordinary individuals. Also, there was a significant difference between two groups in terms of emotion-oriented and avoidance-oriented coping strategy considering F value and Significance level (P<0.0001, F=16.34; P<0.02, F=5.62) while there was not any significant difference between groups in terms of task-oriented style.

    Conclusion

    individuals with gender identity disorder have low self-esteem, higher emotion-oriented coping styles and higher early maladaptive schemas.

    Keywords: Coping Style, Early Maladaptive Schema, Self-Esteem, Gender Identity Disorder
  • علی بنایی، علیرضا سالمی خامنه، حسین زندی فر، شهربانو قهاری*
    مقدمه
    افزایش میزان خسارت و مرگ های ناشی از تخلفات رانندگی موجب توجه پژوهشگران به این موضوع شده است در این راستا هدف از انجام این پژوهش مقایسه تنظیم هیجانی، استرس، پرخاشگری و راهبردهای مقابله ای در رانندگان مختلف و غیر متخلف می باشد.
    روش کار
    روش پژوهش از نظر نوع علی - مقایسه ای بوده ،جامعه آماری این پژوهش کلیه رانندگان منطقه سه راهنمایی و رانندگی شهر تهران بودند و نمونه آماری 160 نفر بودند 80 تن از رانندگان متخلف و 80 راننده غیر متخلف . روش نمونه گیری خوشه ایبود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های راهبردهای مقابله ایاز پرسشنامه لازاروس و فولکمن (1988) ، پرسشنامه تنظیم هیجانی گرانفسکی (2001) ، پرخاشگری باس و پری(1992)، پرسشنامه استرس ادراک شده (PSQ)  کوهن و همکاران(1983) استفاده گردید ، داده های بدست آمده با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) و کولموگوروف اسمیرنوف و با استفاده از نرم افزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان داد که بین رانندگان متخلف و غیرمتخلف حداقل در یکی از  متغیرهای تنظیم هیجانی، استرس، پرخاشگری و راهبردهای مقابله ای تفاوت معنی داری وجود دارد.(01/0P<)
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های بدست آمده می توان گفت که متغیرهای  استرس ، پرخاشگری، و در بین مولفه های راهبردهای مقابله ای(گریز اجتناب)و نیز در بین مولفه های تنظیم هیجانی(نشخوار فکری و فاجعه انگاری) در رانندگان متخلف بیشتر از رانندگان غیرمتخلف است.
    کلید واژگان: تنظیم هیجانی, استرس, پرخاشگری, راهبردهای مقابله ای, رانندگان مختلف و یر متخلف
    Shahrbano Ghahari
    Introduction
    increasing rate of deaths and losses caused by driving violations has drawn attention of researchers. In this regard, this study was conducted to compare offenderdrivers with non-offender drivers in Tehran considering their emotion regulation, stress, aggression and coping strategies.
    Method
    this was a causal-comparative study; statistical population consisted of all drivers in driving restrict 3 of Tehran during 2017 and statistical sample consisted of 100 aggressive drivers that were selected using convenient sampling method. The selected members were similar to 100 non-aggressive drivers in terms of age, education, and job status. Both groups filled out Lazarus and Folkman coping strategies questionnaire (1988), Garnefski’sEmotion Regulation Questionnaire (2001), Buss-Perry Aggression Questionnaire (1992), and Cohen et al Perceived Stress Questionnaire (PSQ) (1983). The obtained data were analyzed using MANCOVA and Kolmogorov-Smirnovtests through SPSS20 Software.
    Results
    The results of study showed a significant difference between aggressive and non- aggressive drivers considering variables of emotion regulation, stress, aggression, and coping strategies (P<0.01).
    Conclusion
    variables stress, aggression, avoidance and avoidance among coping strategies components, rumination and catastrophizing among components of emotion regulation were more among aggressive drivers compared to non- aggressive drivers.
    Keywords: Emotion Regulation, Stress, Aggression, Coping Strategies, offender, Drivers
  • شهربانو قهاری، نوشین خادم الرضا*

    همسرآزاری یکی از مشکلات اجتماعی مهم است. همسرآزاری چهار نوع رفتار خشونت آمیز را دربرمی گیرد که بین دو نفر در یک رابطه صمیمانه اتفاق می افتد و عبارت است از: آزار جسمی، آزار جنسی و آزار عاطفی. همسرآزاری به مثابه مشکلی بهداشتی و اجتماعی، پیامدهای منفی جسمی و روان شناختی زیادی دارد. وجود این مشکلات، طراحی برنامه های مداخله پیشگیرانه را الزامی می کند. بنابراین، بسیاری از کشورها به این کار اقدام کرده اند و ایران نیز یکی از این کشورهاست.
    کلید واژگان: همسرآزاری, خشونت خانگی, مداخلات پیشگیرانه, زنان
    Shahrbanoo Ghahari, Noushin Khademolreza *

    Spousal abuse is a significant social problem. Spousal abuse includes four types of violent behavior that occur between two people in an intimate relationship: physical abuse; sexual abuse; and emotional abuse. Spousal abuse as a social and health problem is accompanied with numerous negative physical and psychological outcomes. Such problems require prevention, thus many countries such as Iran have designed preventive intervention programs.
    Keywords: Spouse abuse, Domestic violence, Preventive interventions, Women
  • میترا برجی، الهه فرشادنیا، زهرا خرمی، شهربانو قهاری *
    زمینه و هدف
    خودکشی یکی از آسیب های اجتماعی است. برای کاهش و پیشگیری از این آسیب اجتماعی شناخت عوامل خطر و عوامل محافظ ضرورت دارد. هدف این مطالعه تعیین پیش بینی افکار خودکشی بر اساس معناداری زندگی و طرحواره های ناسازگار اولیه در دانشجویان بود.
    روش و مواد
    این مطالعه توصیفی- تحلیلی با مشارکت 240 نفر از دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گرفت. روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای بود. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افکار خودکشی Beck و پرسشنامه معناداری زندگی و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه Yang استفاده شد. داده ها به کمک آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل شدند.
    یافته ها
    با کاهش میانگین (انحراف معیار) نمره طرحواره های ناسازگار اولیه (8/51) 8/173 و با افزایش معناداری زندگی (11) 53، نمره افکار خودکشی (7/5) 4/3 کاهش یافت (05/0>P). متغیرهای معناداری زندگی، آسیب پذیری نسبت به ضرر و انزوای اجتماعی/بیگانگی به ترتیب قوی ترین پیش بینی کننده های افکار خودکشی بودند (01/0>P) بدین گونه که هرچه معناداری زندگی بیشتر باشد، احتمال داشتن افکار خودکشی کمتر است و هرچه آسیب پذیری نسبت به ضرر و انزوای اجتماعی بالاتر باشد احتمال داشتن افکار خودکشی بیشتر است.
    نتیجه گیری
    مطالعه نشان داد که وجود معنا در زندگی موجب کاهش و طرحواره های ناسازگار اولیه موجب افزایش افکار خودکشی در دانشجویان می شود. بنابراین، معناداری در زندگی عامل محافظ و طرحواره های ناسازگار عامل خطر خودکشی در دانشجویان هستند.
    کلید واژگان: افکار خودکشی, طرحواره های ناسازگار اولیه, معناداری زندگی
    Mitra Borji, Elahe Farshadnia, Zahra Khorami, Shahrbanoo Ghahari *
    Background and Objective
    Suicide is one of the social harms and it is essential to identify risk and protective factors in order to prevent and reduce suicide. The purpose of this study was to determine the predictive role of meaning in life and early maladaptive schemas in suicidal ideation among university students.
    Materials and Methods
    This descriptive-analytical study was conducted with participation of 240 university students from different majors in Iran University of Medical Sciences. Participants were selected by using a multi-stage cluster sampling method. To collect data, Beck Scale for Suicide Ideation (BSSI), Meaning in Life Questionnaire (MLQ) and the short form of Yang's early maladaptive schemas questionnaire (YSQ-SF) were employed. Data were analyzed in SPSS-23 Software using Pearson correlation coefficient and regression analysis.
    Results
    The early maladaptive schemas, with a mean (SD) score of 173.77 (51.8), negatively and the meaning in life, with a mean (SD) score of 52.97 (11), positively correlated with suicidal ideations, with a mean (SD) score of 3.43 (5.7), P<0/05. Meaning in life, vulnerability to harm and social isolation/alienation significantly could predict suicidal ideations, P<0.01. Thus, the more meaning in life the less the probability of suicidal ideations. In addition, the probability of suicidal ideations increases with increasing vulnerability to harm and social isolation.
    Conclusion
    The study showed that presence of meaning in life lead to a decrease in suicidal ideations, while early maladaptive schemas lead to an increase in suicidal ideations. Therefore, meaning in life is a protective factor and early maladaptive schemas are a risk factor for suicide ideations among university students.
    Keywords: Suicidal ideation, Early maladaptive schemas, Meaning in life
  • شهربانو قهاری، مریم یکه فلاح، مهران ضرغامی، حامد کاوند، بهرام قیطرانی*

    هدف پژوهش حاضر ساختن یک مقیاس بومی و کوتاه سالمندآزاری و بررسی کردن ویژگی های روان سنجی آن در گروهی از سالمندان استان البرز بود. در مرحله اول پژوهشگران با بهره گیری از پیشینه پژوهش روان شناسی و روان پزشکی ملاک های شاخص سوء رفتار با سالمند را استخراج کردند. در مرحله دوم ویژگی های روان سنجی پرسش نامه با استفاده از روایی سازه و همسانی درونی بر روی گروهی از سالمندان بررسی شد. جامعه آماری سالمندان ساکن استان البرز در سال 1396 بودند. با روش نمونه گیری دردسترس 400 نفر (186 نفر مرد و 214 نفر زن) انتخاب شدند. براساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، از میان خرانه 41 گویه ای 23 گویه باقی ماند که با روش تحلیل عاملی تاییدی ارزیابی شد. درنهایت 3 عامل آزار هیجانی و کلامی (14 گویه)، غفلت (6 گویه) و آزار مالی (3 گویه) برای مقیاس سالمندآزاری فرم کوتاه تعیین شد. محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (84/0) و بازآزمایی (96/0) موید همسانی درونی مناسب پرسش نامه بود. یافته ها بیانگر آن است که پرسش نامه سالمندآزاری فرم کوتاه ابزاری پایا جهت بررسی سوء رفتار نسبت به سالمندان در جامعه ایرانی است.

    کلید واژگان: سالمندآزاری, روان سنجی, اعتباریابی, سالمندان
    Shahrbanoo Ghahari, Maryam Yekefallah, Mehran Zarghami, Hamed Kavand, Bahram Gheitarani *

    This study aimed at designing and studying psychometric properties of native elder abuse scale (short form) in a group of elders in Alborz Province. This was a descriptive-correlational study that was conducted within two steps using combined method including qualitative and quantitative steps. At first step, authors employed psychology and psychiatric literature and phenomenology method to conduct a deep interview with psychologists and elders then extracted measures of mistreatment toward elders. At second step, psychometric properties of questionnaire were examined among elders living in Alborz Province using content validity and internal consistency. Statistical population (N=400; 186 men and 215 women) in quantitative step included elders living in Alborz province who were selected using convenient sampling method in 2017. According to the results obtained from first step of explanatory factor analysis, 23 items out of 41 items remained in questionnaire then evaluated using confirmatory factor analysis based of structural equation modeling (SEM) or multivariate analysis with latent variables. Ultimately, 4 factors of verbal abuse (10 items), emotional abuse (6 items), neglect (4 items), and financial abuse (3 items) were selected for short form of elder abuse scale. Calculated Cronbach’s alpha coefficient (0.84) and retest coefficient (0.96) approved suitable internal consistency of questionnaire. Findings indicated that elder abuse scale-short form (23-item) made it possible to examine different dimensions of abuses measuring the above-mentioned 4 factors and results obtained from validity and reliability indicated optimal function of this instrument to measure mistreatment toward elders in Iranian society.

    Keywords: Elder Abuse, Psychometrics, Validation, Elders
  • مریم یکه فلاح، سعید ایمانی، میترا برجی، مریم صدیق پور، بهرام قیطرانی، مهدی خردمند، شهربانو قهاری*
    زمینه و هدف
    سالمندی، مرحله ای اجتناب ناپذیر از سیر طبیعی زندگی انسان بوده و با توجه به افزایش روزافزون جمعیت سالمندی، یکی از مهم ترین چالش های اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی برای بسیاری از کشورها در قرن 21 به حساب می آید. با توجه به اهمیت موضوع سلامت روان و نقش آن بر کیفیت زندگی سالمندان، مطالعه حاضر با هدف مقایسه سلامت عمومی و افسردگی سالمندان آزاردیده و آزار ندیده در شهرستان ساوجبلاغ انجام شد.
    روش و
    مواد
    این مطالعه از نوع توصیفی و مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه سالمندان تحت پوشش مراکز بهداشتی و درمانی شهری و روستایی شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز در سال 1395بودند. 150 سالمند آزاردیده با پرسشنامه غربالگری سالمندآزاری قهاری انتخاب و با 150 سالمند غیر قربانی از نظر سلامت روان و افسردگی مقایسه شدند و دو گروه از نظر سن، تعداد فرزند، جنس و تحصیلات با هم همتا بودند. از پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه افسردگی سالمندان برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    سالمندآزاری عاطفی 50 (31%) نفر، سالمندآزاری جسمی 19 ( 13%) نفر، سالمندآزاری از نوع غفلت 59 (40%) نفر، سالمندآزاری مذهبی 13 (3/9%) نفر، سالمندآزاری مالی 8 (6%) و سالمند آزاری جنسی یک نفر (7/0%) بود. میانگین (انحراف معیار) سلامت عمومی گروه سالمندان آزار دیده (8/9) 8/23 کمتر از گروه سالمندان آزار ندیده (6/5) 9/18 (05/0>P) و میانگین (انحراف معیار) افسردگی گروه سالمندان آزار دیده (5/3) 8/3 بیشتر از گروه سالمندان آزار ندیده (5/2) 6/1 (05/0>P) بدست آمد.
    نتیجه گیری
    مطالعه نشان داد سالمندان آزار دیده در مقایسه با سالمندان آزار ندیده سلامت عمومی پایین تر و افسردگی بیشتری دارند.
    کلید واژگان: سالمند آزاری, افسردگی, سلامت عمومی
    Maryam Yekefallah, Saeed Imani, Mitra Borji, Maryam Sadighpour, Bahram Gheitarani, Mehdi Kheradmand, Shahrbanoo Ghahari *
    Background And Objective
    Old age is an inevitable stage of natural life cycle which has become a significant economic, social, and health challenge for most countries in 21st century due to the increasing population of the elderly. Considering the importance of mental health and its role in quality of life of the elderly, the aim of this study was to investigate depression and general health of victims of domestic violence among the elderly and compare it with their peers in Savojbolagh, Iran.
    Materials And Methods
    This causal-comparative descriptive study was conducted in 2017 in Savojbolagh city, located in Alborz province, Iran. The study population included elderly people who were referred to rural and urban healthcare centers to receive healthcare services within the Primary Healthcare System. Participants were selected via convenience sampling method and included 150 victims of domestic violence and 150 controls that were matched according to age range, gender, and literacy. Ghahari’s Elder Abuse Inventory, General Health Questionnaire (GHQ-28), and Elder Depression Inventory were used for data collection. Data were analyzed in SPSS-22 Software using Pearson correlation coefficient and Multivariate Analysis of Variance (MANOVA).
    Results
    The prevalence of emotional abuse was 50 (31%), physical abuse 19 (13%), neglect 59 (40%), religious abuse 13 (9.3%), financial abuse 8 (6%), and sexual abuse 1 (0.66%). The mean (SD) general health score was significantly lower among victims of domestic violence in than the control group: 23.8 (9.8) versus 18.9 (5.6), P
    Conclusion
    Study showed abused elders had lower general health and higher depression compared to nonabused elders.
    Keywords: Elder Abuse, Depression, General Health
  • شهربانو قهاری، مریم یکه فلاح، مهناز خوش سکه، شهربانو نقدیی بابایی، بهرام قیطرانی، نازنین فرخی

    در این پژوهش به بررسی رابطه خلاقیت و کارآفرینی و کاربرد نوآوری بر خلاقیت و کارآفرینی پرداخته می شود. در ادامه در فصول مختلف و جداگانه به بررسی مفهوم کارآفرینی و مفهوم خلاقیت می پردازیم. سپس کاربرد نوآوری را مورد بررسی قرار می دهیم.
    خلاقیت ، کارآفرینی و نوآوری محور فعالیت تمام نهادهای سازمانی و کارآفرین محور به شمار می رود.
    تغییر و تحولات دهه های اخیر به قدری عمیق، گسترده و سریع اتفاق افتاده که تمامیابعاد و شیونات زندگی فردی و اجتماعی به طور محسوس و نامحسوس، تحت تاثیر آن قرار گرفته است. در این شرایط، نیازها و خواسته های بشری از تنوع و تعدد رو به تزایدی برخوردار شده است و سازمانها برای پاسخگویی بهتر در مقابل مشتریان در راستای اهداف خود که همانا بقاء، سودآوری و رشد است، باید با بهرهگیری از توان خلاقیت کارکنان)که سرمایه اصلی آنها را تشکیل میدهند(ضمن نوآوری در محصولات و خدمات، توانایی خود را در جهان رقابتی افزایش دهند. (همایونی،1382، 63) در چنین فضایی نقش و جایگاه کارآفرینان به عنوان موتور توسعه، حتی در کشورهای پیشرفته صنعتی و توسعه یافته، بسیار بارزتر، حساستر و اثر بخشتر از گذشته نزد دولت مردان، سیاستگذاران و برنامهریزان مطرح میباشد و به دلیل ارتباط تنگاتنگ خلاقیت و کارآفرینی، بسیاری از کشورهای توسعه یافته مطابق شرایط، امکانات و نظام ارزشی و اقتصادی خود اقدام به طراحی و اجرای نظامی تحت عنوان نظام ملی نوآوری نموده اند.

    کلید واژگان: کارآفرینی, خلاقیت, نوآوری مفهوم سازی انتزاعی, سازمان

    In this research, the relationship between creativity and entrepreneurship and the application of innovation on creativity and entrepreneurship is investigated. In the following, we will examine the concept of entrepreneurship and the concept of creativity in different and separate chapters. Then we examine the application of innovation.
    Creativity, entrepreneurship and innovation are the focus of all organizational and entrepreneurial institutions.
    The changes and developments of recent decades have taken place so deeply, extensively and rapidly that all aspects and aspects of individual and social life have been affected, both tangible and intangible. In this situation, human needs and desires have become increasingly diverse and multiplicity, and organizations to better respond to customers in line with their goals of survival, profitability and growth, must use the creativity of employees (which is the main asset). They form (while innovating products and services, increase their ability in a competitive world.
    In such an environment, the role and position of entrepreneurs as the engine of development, even in advanced industrialized and developed countries, is much more obvious, more sensitive and more effective than before with men, policymakers and planners.And due to the close relationship between creativity and entrepreneurship, many developed countries have designed and implemented a system called the National Innovation System according to their conditions, facilities and value and economic system.

  • لیلی پناغی، شهربانو قهاری، ایرج مختارنیا*، بیتا داساربند، وحیده نبویان
    اهداف هدف پژوهش حاضر، بررسی مقدماتی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه همسرآزاری زنان در نمونه ای از زنان گروه غیربالینی است.
    مواد و روش ها روش پژوهش حاضرتحلیلی از نوع همبستگی است و جامعه آماری شامل زنان متاهل شهرستان مشهد بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 671 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه همسرآزاری قهاری بود که با پرسش نامه خودکارآمدی شرر، پرسش نامه افسردگی بک و پرسش نامه راهبرد های حل تعارض روی گروه نمونه اجرا شد. در پژوهش حاضر برای تحلیل عاملی تاییدی و همبستگی پیرسون از نرم افزارهای لیزرل 8/8 و نسخه SPSS 21 استفاده شد.
    یافته ها نتایج تحلیل عاملی تاییدی، از مدل سه عاملی پرسش نامه همسرآزاری حمایت کرد. در بررسی روایی ملاک، ضریب همبستگی پیرسون پرسش نامه همسرآزاری با پرسش نامه های خودکارآمدی شرر و پرسش نامه افسردگی بک بین 31/0 تا 45/0 و در بررسی روایی همگرا با پرسش نامه راهبرد های حل تعارض مقدار ضریب همبستگی 60/0 به دست آمد که رضایت بخش بود. همچنین تفاوت معنی دار نمره عامل های همسرآزاری بین زنان متقاضی طلاق و غیر متقاضی طلاق روایی تشخیصی پرسش نامه را تایید کرد. در بررسی پایایی پرسش نامه، نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه و عامل های آن بین 87/0 و 95/0 به دست آمد که رضایت بخش بود.
    نتیجه گیری این پژوهش نشان داد پرسش نامه همسرآزاری قهاری ویژگی های روان سنجی مناسبی دارد و می توان برای اهداف پژوهشی و ارزیابی خانواده ها از آن در مشاوره خانواده استفاده کرد.
    کلید واژگان: ویژگیهای روانسنجی, پرسشنامه همسرآزاری, زنان
    Leili Panaghi, Shahrbanou Ghahari, Iraj Mokhtarnia *, Bita Dasarband, Vahideh Nabavian
    Objectives The aim of this study was to examine the confirmatory factor structure and validation of wife abuse Questionnaire in sample women of subclinical.
    Methods The study is cross-sectional and Married women’s Mashhad city of formed the study population. Sample size of 671 women was selected by Availability sampling and the Qahari wife abuse Questionnaire with questionnaires Beck depression inventory, Sherer Self-Efficacy Scale and CTS-R questions given to was applied in the sample.
    Results The results of confirmatory factor analysis support three factors. The Investigate Criterion validity by Pearson correlation coefficient in the wife abuse Questionnaire with The Beck depression inventory and Sherer Self-efficacy Scale, were between 0.31 and 0.45 and also convergent validity with Revised Conflict Tactics Scale, 60.0 correlation coefficient was obtained than are very satisfactory. A significant difference between the factor of questionnaire wife abuse in the women of divorce and non-divorce showed that the questionnaire has features of validity discrimination. The results of Cronbach's alpha coefficient in the Cronbach's alpha for the total questionnaire and factors were between 87.0 and 95.0 that was satisfactory.
    Conclusion Therefore, based on the results of this study wife abuse’s Questionnaire has psychometric properties applied for research and family counseling.
    Keywords: Psychometric properties, Questionnaire wife abuse, Women
  • طاهره خیری گلسفیدی*، شهربانو قهاری، بلال نظریان
    مفاهیم خودپنداره و انگیزه پیشرفت جزء موضوعات اساسی در روانشناسی و نظام آموزشی می باشند. خودپنداره یکی از جنبه های مهم شخصیتی هر فرد و انگیزش یکی از عوامل اصلی دخیل در جریان فرآیند یاددهی –یادگیری است؛ بنابراین ضروری است که دنبال برنامه هایی باشیم تا بتوان از آن طریق در بالا بردن خودپنداره و انگیزه پیشرفت آنان تلاش نمود. این پژوهش در نظر دارد تا به بررسی تاثیر آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجه بر خودپنداره و انگیزش پیشرفت زبان آموزان بپردازد. برای این تحقیق در یک بررسی آزمایشی، از میان 280 دانش آموز و دانشجوی 30-15 ساله شهرستان املش با استفاده از آزمون های خودپنداره راجرز و انگیزه پیشرفت هرمنس، 160 نفر نمرات پایینی کسب کردند که از میان این افراد 30 نفر به تصادف انتخاب و به دو گروه 15 نفری شامل گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 63 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش زبان انگلیسی قرار گرفتند. سپس برای هر دو گروه مجددا پس آزمون اجرا شد. پس از تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری t و تحلیل کوواریانس یافته ها حاکی از این بود که در مرحله پس آزمون در دو گروه از نظر متغیرهای خودپنداره و انگیزه پیشرفت (05/0>p) تفاوت معناداری دارد. به عبارت دیگر در گروه آزمایش، خودپنداره بهبود و انگیزش پیشرفت آن ها افزایش معناداری پیدا کرد. نتایج نشان داد که آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجه می تواند بر بهبود خودپنداره و افزایش انگیزه پیشرفت افراد موثر باشد.
    کلید واژگان: انگیزش پیشرفت, آموزش زبان انگلیسی, زبان خارجه, خودپنداره
    Tahereh Kheiri Gelsefidi *, Shahrbanoo Ghahari, Balal Nazaryan
    This study has been done to identify the effectiveness of teaching English as a Foreign Language (EFL) on the self-concept and achievement motivation of learners. In this paper among the 280 students of 15-30 year-old, using both the Rogers’ Self-concept Questionnaire and Herman’s questionnaire measure of Achievement Motivation, 160 ones have got lower scores. Among this group of students, 30 individuals were selected by random sampling method and allocated into two groups including an experimental group and a control group. As an intervention, Teaching English as a Foreign Language (EFL) was represented to the experimental group twice a week, each session lasting about 90 minutes. Overall it took about 63 sessions to finish the project. Then the post-test was performed for both groups again. The data analysis showed a significant difference between the variables (p
    Keywords: Achievement motivation_Teaching English as a Foreign Language (EFL)_Self-concept
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • شهربانو قهاری
    شهربانو قهاری
    دانشیار روان شناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال