طاهره پاشائی
-
سابقه و هدف
گردشگری سلامت، به عنوان یکی از ابعاد گردشگری به توسعه پایدار و پویایی اقتصادی مازندران کمک زیادی می تواند کند. اجماع بر روی عوامل اثرگذار بر جذب گردشگر سلامت مورد سوال قرار گرفته است. این مطالعه با هدف طراحی و روانسنجی ابزار سنجش عوامل موثر بر جذب گردشگر سلامت، انجام پذیرفت.
مواد و روش هاپژوهش اخیر با رویکرد ترکیبی و در سه مرحله انجام پذیرفت. نسخه اولیه پرسشنامه با مروری جامع بر منابع مرتبط با موضوع پژوهش در کنار نظرخواهی از گروه خبرگان و گردشگران سلامت استان مازندران تدوین شد. در ادامه روایی محتوایی، روایی صوری، روایی سازه و پایایی آن به صورت کیفی و کمی بررسی شد. در بخش کیفی بعد از انجام 17 مصاحبه و اعمال بررسی های کارشناسانه، پرسشنامه با 76 گویه نهایی شد. در بخش کمی، در مرحله نخست روایی محتوایی پرسشنامه توسط 10 نفر از اعضای پانل خبرگان بررسی و تایید شد. سپس روایی صوری، پرسشنامه توسط 10 نفر از مشارکت کنندگان تکمیل شد. در نهایت روایی سازه ابزار طراحی شده با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی با به کارگیری نرم افزار 24 SPSS و تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار AMOS24 با پرسشگری از 300 نفر از افراد آشنا با حوزه گردشگری سلامت در استان مازندران محاسبه گردید. پایایی درونی توسط ضریب آلفای کرونباخ و پایایی برونی با انجام آزمون- بازآزمون بر روی 25 نفر مشابه گروه هدف اندازه گیری شد.
یافته هانتایج بررسی متون و مصاحبه با خبرگان در مرحله اول و دوم مطالعه منجر به طراحی 76 گویه شد. در مرحله بعد، بررسی تغییرات حاصل از مرحله شاخص روایی محتوا (content validity index) و نسبت روایی محتوا (Content validity ratio) در بخش کمی روایی محتوا، سبب شد که 15 گویه امتیاز مورد نظر را کسب نکردند. پس از محاسبه کیفی روایی صوری اعمال و در مرحله کمی روایی صوری 8 گویه شاخص تاثیر آیتم کم تر از 1/5 را کسب کردند و از پرسشنامه حذف شدند. سپس پرسشنامه با 53 گویه وارد روایی سازه شد. در تحلیل عاملی اکتشافی مقدار KMOبرابر 778/0 شد. هم چنین مقدار آزمون بارتلت، کم تر از 5 درصد شد. هم چنین براساس ماتریس چرخش یافته مولفه ها، عامل هشت با ارزش مثبت به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد 7 گویه دارای بار عاملی کم تر از0/4بودند که از پرسشنامه حذف شدند و 46 گویه باقی ماند. در مرحله تحلیل عاملی تاییدی بار عاملی تمامی ابعاد در وضعیت مناسبی قرار داشت و مقدار P در دامنه قابل قبول بود. برای تعیین پایایی مقدار آلفای کرونباخ 831/0 محاسبه شد. پایایی برونی،کم تر از0/05 بود (P<0/001 ، ICC= 0/90 ).
استنتاجپرسشنامه طراحی شده با توجه به دارا بودن تعداد کم سوالات، سادگی جملات و هم چنین روایی و پایایی قابل قبول، می تواند جهت شناسایی و بررسی عوامل موثر بر جذب گردشگر سلامت به کار گرفته شود. بومی سازی پرسشنامه در سایر فرهنگ ها از پیشنهادات پژوهش حاضر است. امید است نتایج تحقیق حاضر در برنامه ریزی مداخلات افزایش جذب گردشگر سلامت مورد استفاده محققین، مدیران نظام سلامت و گردشگری و سایر کاربران قرار گیرد و نتایج حاصل از آن مقدمه ای برای تحقیقات بعدی باشد.
کلید واژگان: روش ترکیبی, معادلات ساختاری, روانسنجی, پرسشنامه, گردشگر سلامتBackground and purposeHealth tourism is one of the dimensions of sustainable development to help Mazandarn’s economic dynamic. A strong agreement is doubted in identifying factors influencing the attraction of health tourists. This study was implemented to design a questionnaire to measure the factors influencing the attraction of healthy tourists and investigate its psychometric properties.
Materials and methodsThis study was done with a combinatorial approach in three steps, including relevant literature and the opinions of experts as long as health tourists' opinions of Mazandaran province were applied to the development of the item pool. Then, content validity, face validity, construct validity, and reliability of the questionnaire were assessed for the psychometric properties of the questionnaire. The final questionnaire was approved after performing 17 interviews and applying professional expertise in the qualitative part. In the first stage of the quantitative part content validity was studied by 10 people from an expert panel, and its face validity, the questionnaire was completed by 10 participants. Finally, the construct validity of the designed instrument was calculated using exploratory factor analysis using SPSS 24 software and confirmatory factor analysis using AMOS 24 software by asking 300 people familiar with health tourism in Mazandaran province. The internal and external validity were determined using Cronbach's alpha and test-retest in 25 people.
ResultsThe results of the literature review and interviews with experts in the first and second stages of the study led to the design of 76 items. In the next step, the changes in the qualitative stage 15 questions did not receive favorite points in Content validity ratio (CVR) and content validity index (CVI) calculation in the quantitative part of content validity. Then face validity was applied and the item effect index for 8 items was lower than 1.5 in the quantitative stage of face validity. Then the questionnaire with 53 items was entered into construct validity. In the exploratory factor analysis, the value of KMO was equal to 0.778. Furthermore, the value of Bartlett's test of significance was less than 5%. Based on the rotated matrix of components, eight factors with positive values were obtained. The results of exploratory factor analysis showed that 7 items had a factor loading of less than 0.4, which were removed from the questionnaire, and finally, 46 items remained. In the confirmatory factor analysis stage, the factor load of all dimensions was in good condition and the P-value was in the acceptable range. Cronbach alpha rate was calculated as 0.831. The external reliability was lower than 0.05 (ICC= 0.90, P<0.001).
ConclusionThe designed questionnaire, due to the low number of questions, the simplicity of the sentences, as well as the acceptable validity and reliability, can be used to identify and investigate the factors affecting the attraction of health tourists. Normalization of the questionnaire in other cultures is suggested. It is hoped that the findings of this study will be utilized by researchers, healthcare and tourism system managers, and other stakeholders to inform the planning of interventions aimed at increasing medical tourism. Additionally, it is hoped that the results of this study will serve as a springboard for future research in this area.
Keywords: Mixed Method, Structural Equations, Psychometric Properties, Questionnaire, Health Tourists -
مقدمه و هدف
سرطان دهانه ی رحم دومین سرطان شایع در میان زنان است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین سواد سلامت و تعیین کننده های موثر بر انجام آزمایش پاپ اسمیر بر اساس مدل انگیزش محافظت اجرا شد.
روش کارمطالعه ی مقطعی در زنان واجد شرایط مراجعه کننده به پایگاه بهداشتی در شهر موچش در سال 1041 انجام شد. 612 نفر به صورت سرشماری انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه ی اطلاعات جمعیت شناختی، ابزار سنجش سواد سلامت جمعیت شهری ایران (18 تا 65 سال) و پرسش نامه ی سازه های تئوری انگیزش محافظت انجام شد. داده ها وارد نرم افزار SPSS ورژن 22 شد و با استفاده از شاخص های توصیفی، آزمون کولموگروف اسمیرنف، تحلیل واریانس و هم بستگی پیرسون آنالیز شد. سطح معنی داری نیز 50/0< P در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج نشان داد که نمره ی میانگین سواد سلامت 48/42± 99/03 ، سازه ی خواندن 81/82± 76/03، سازه ی دسترسی 87/92± 04/03، سازه ی درک 56/72 ± 94/13 ، سازه ی ارزیابی 12/42 ± 86/13 و سازه ی تصمیم گیری 92/52 ± 73/03 است. بین سواد سلامت و نمره ی حیطه ی شدت درک شده، نمره ی حیطه ی ترس، نمره ی حیطه ی کارایی پاسخ درک شده، نمره ی حیطه ی خودکارآمدی، نمره ی حیطه ی پاداش درک شده و میانگین کل ارتباط معنادار وجود داشت (50/0>P). درحالی که بین سواد سلامت و نمره ی حیطه ی حساسیت درک شده، نمره ی حیطه ی هزینه ی پاسخ و نمره ی انگیزش محافظت ارتباط وجود نداشت.
نتیجه گیریسواد سلامت زنان تاثیر مستقیم و معناداری بر برخی از تعیین کننده های انجام آزمایش پاپ اسمیر دارد. به عبارت دیگر، زنانی که سواد سلامت بالاتری دارند، بیشتر به انجام آزمایش پاپ اسمیر تمایل دارند.
کلید واژگان: سواد سلامت, پاپ اسمیر, انگیزش محافظت, سرطان دهانه ی رحمIntroduction and purposeCervical cancer is the second most common cancer among females, and one of the influential factors in the course of cervical cancer is the health literacy of patients. This study aimed to determine the relationship between health literacy and determinants of performing Pap smear tests based on the Protection Motivation Model.
MethodsA sectional study was conducted on eligible females visiting the health center in the city of Muchesh, Iran in the year 2022. In total, 216 individuals were selected through a census. Data collection was performed using the Population Information Questionnaire, the Health Literacy Assessment Tool for the urban population of Iran (18-65 years old), and the Structured Questionnaire of Motivational Protection Theory. The collected data were entered into SPSS software (version 22), and analysis was carried out using descriptive statistics, the Kolmogorov-Smirnov test, analysis of variance, and Pearson correlation. The significance level was considered at P < 0.05.
ResultsThe study results showed that the mean scores of health literacy, reading comprehension, access, perception, evaluation, and decision-making were 84.24 ± 9.30, 18.28 ± 6.30, 78.29 ± 4.30, 65.27 ± 9.31, 21.24 ± 6.31, and 29.25 ± 7.30, respectively. Health literacy had a significant relationship with the perceived severity score, perceived susceptibility score, perceived response efficacy score, perceived self-efficacy score, perceived rewards score, and the overall score (P<0.05). However, health literacy had no relationship with the perceived sensitivity score, perceived response cost score, and protection motivation score.
ConclusionWomen's health literacy has a direct and significant impact on some of the determinants of Pap smear test performance. In other words, women with higher levels of health literacy are more inclined to undergo Pap smear tests.
Keywords: Cervical cancer, Health literacy, Pap smear, Protection motivation -
زمینه و هدف
با توجه به شیوع بالای کووید-19 در ایران و خصوصا استان مازندران، استراتژی کلیدی جهت مدیریت بحران مذکور، مشارکت شهروندان در ابعاد مختلف می باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر سطح مشارکت جامعه در مدیریت بحران کووید-19 انجام شد که می تواند نقشه راهی برای برنامه ریزی های آتی در مدیریت بحران های مشابه باشد.
مواد و روش هامطالعه حاضر با رویکرد کیفی با استفاده از تحلیل محتوا به روش قراردادی در استان مازندران صورت گرفته است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 34 مشارکت کننده مازندرانی (18 زن و 16 مرد) به روش نمونه گیری هدفمند، جمع آوری و به طور هم زمان تحلیل شد.
یافته هاتحلیل داده ها منجر به استخراج تعداد 573 کد اولیه گردید؛ که در سه مضمون اصلی قرار گرفتند که شامل: باورها و نگرش با مضمون های فرعی تهدید درک شده، ترس و اضطراب درک شده وخودکارآمدی درک شده، مضمون اصلی پیشران-ها/تسهیل کننده ها با مضمون های فرعی اطلاع رسانی، فرهنگ سازی و شبکه سازی، ظرفیت سازی/ کنش های جهادی و داوطلبانه، هماهنگی بین بخشی، اعتماد اجتماعی، مسیولیت پذیری اجتماعی، تاب آوری اجتماعی، سیاست های جبرانی/مالی دولت و استراتژی های تغییر فرایندها و سیاست ها در مدیریت بحران و مضمون اصلی بازدارنده ها و چالش های مشارکت جامعه با مضمون های فرعی چالش های روانشناختی، چالش های اجتماعی/ فرهنگی، چالش های اقتصادی، چالش های سلامتی و چالش های مدیریتی کشف شدند.
نتیجه گیریمضامین کشف شده بر اساس دیدگاه شهروندان مازندرانی، اطلاعات مفیدی در خصوص مولفه های اثرگذار بر سطح مشارکت جامعه در مدیریت بحران کووید-19به دست آورد که می تواند در برنامه ریزی ها و اقدامات پیشگیرانه مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: مشارکت جامعه, بحران کووید- 19, مدیریت خطرBackground and Object:
Considering the high prevalence of covid-19 in the Iran and generally in Mazandaran province, the most important strategy for managing the crisis is the participation of citizens in different dimensions. Therefore, the present study was conducted with the aim of identifying and analyzing the factors affecting the level of community participation in the management of the Covid-19 crisis, which can be a road map for future planning in managing similar crises.
Materials and MethodsThe present study was performed with a qualitative approach using content analysis by the conventional method in Mazandaran province. The data were collected through in depth semi structured interviews with 34 participants through a purposeful sampling method and analyzed simultaneously.
ResultsFrom data analysis, 3 main themes including 1) beliefs and attitudes with 3 sub-themes of perceived threat, perceived fear and anxiety, and perceived self-efficacy, 2) the main theme of drivers/facilitators with 9 sub-themes of informing, culture building and networking, capacity building/ jihadi and voluntary actions, inter-sectoral coordination, social trust, social responsibility, social resilience, compensatory/financial policies of the government and strategies for changing processes and policies in crisis management, and 3) and the main theme of barriers and challenges of community participation with 5 sub-themes of psychological challenges, social/cultural challenges, economic challenges, health challenges and management challenges is extracted.
ConclusionThe themes discovered based on the viewpoints of the Mazandarani citizens obtained valuable information about the factors affecting the level of community participation in the management of the Covid-19 crisis, which can be taken into account in planning and preventive measures.
Keywords: Community Involvement, COVID-19, Risk management -
مقدمه
فعالیت فیزیکی ناکافی یکی از علل اصلی ابتلا به بیماری های مزمن در بالغین و سالمندان محسوب می شود. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی وضعیت فعالیت فیزیکی در افراد میانسال (59-30 سال) ایران طراحی و اجرا شد.
روش کاراین مطالعه مقطعی در سال 1398 و بر روی 4112 نفر از جمعیت میانسالان (30 تا 59 سال) کشور که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای و متناسب با اندازه جمعیت و از پنج دانشگاه علوم پزشکی (مشهد، گیلان، البرز، بوشهر و کرمانشاه) واقع در پنج منطقه جغرافیایی مختلف انتخاب شده بودند انجام شد. فعالیت فیزیکی افراد با استفاده از پرسشنامه جهانی فعالیت فیزیکی مورد استفاده توسط سازمان جهانی بهداشت ارزیابی گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار STATA نسخه 14 و با استفاده از آزمون کای اسکویر و مدلسازی رگرسیون لجستیک انجام شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار سن افراد مورد بررسی 8/7 ± 4/42 سال (مردان: 9/7 ±3/42 و زنان:8/7 ± 5/42 سال) بود. براساس نتایج به دست آمده 3/61 درصد (مردان: 1/55% زنان: 6/67%) فعالیت فیزیکی ناکافی داشتند. درصد فعالیت فیزیکی مناسب به صورت معنی داری در مردان بیشتر از زنان (001/0>P) و در افراد با تحصیلات بالاتر (001/0> P) نسبت به افراد با تحصیلات کمتر بیشتر بود.
نتیجه گیریبراساس یافته های مطالعه حاضر، 3/61 درصد از جمعیت میانسالان ایران فعالیت فیزیکی کافی ندارند. طراحی و اجرای برنامه های مداخله ای برای افزایش فعالیت فیزیکی و پیشگیری از ابتلا به بیماری های غیرواگیر در این گروه سنی ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: فعالیت فیزیکی, میانسالان, عامل خطرIntroductionInadequate physical activity is one of the main causes of chronic diseases in adult and elderly individuals. The aim of this study was to evaluate the status of physical activity in middle-aged people (30-59 years) in Iran.
MethodsThis cross-sectional study was conducted in 2020 on 4112 middle-aged population (30-59 years old) of the country using systematic proportional to size cluster sampling from five universities of medical sciences (Mashhad, Guilan, Alborz, Bushehr and Kermanshah) located in five different geographical areas were selected.The physical activity of individuals was assessed by Global Physical Activity Questionnaire (GPAQ) has been used in WHO STEPS methods. Data analysis was performed in Stata software version 14 using Chi-square test and logistic regression model.
ResultsThe mean and standard deviation of the age of the subjects was 42.4 ± 7.8 years (men: 42.3±7 7.9 and women: 42.5 ± 7.8 years). According to the results, 61.3% (men:55.1%,women:67.6%) had insufficient physical activity. The percentage of appropriate physical activity was significantly higher in men than women (P <0.001) and in people with higher education (P <0.001) than people with less education.
ConclusionBased on the findings of the present study, 61.3% of the middle-aged population of Iran do not have enough physical activity. Designing and implemention of interventional programs to increase the physical activity and prevent of main non-communicable diseases in this age group seems to be necessary.
Keywords: Physical activity, Middle-aged, Risk factor -
مقدمه
یکی از بخش های مهم دوران تحصیلات تکمیلی نگارش پایان نامه است که جنبه آموزشی و پژوهشی داشته و برای دانشجو و اساتید تجربه ای منحصر به فرد می باشد. مطالعه حاضر با هدف تبیین تجارب اساتید دانشگاه علوم پزشکی کردستان در روند نگارش پایان نامه دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام شد.
روش بررسیمطالعه حاضر با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوای قراردادی در سال 1398 انجام شد. با روش نمونه گیری هدفمند 12 استاد شاغل در دانشگاه علوم پزشکی کردستان با تجربه مشارکت در پایان نامه دانشجویان تحصیلات تکمیلی به عنوان استاد راهنما انتخاب و با آنان مصاحبه نیمه ساختارمند به عمل آمد. مصاحبه ها ضبط، دست نویس و با روش تحلیل محتوی قراردادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایجاز تحلیل داده ها چهار طبقه 1) آماده نبودن دانشجو، 2) اولویت نداشتن تحصیل، 3) کار گروهی ضعیف و 4) مشکلات اجرایی در رابطه با تجارب مشارکت کنندگان در روند نگارش پایان نامه استخراج گردید.
نتیجه گیری:
با توجه به یافته های مطالعه و نقش مهم اساتید و دانشجویان در روند نگارش پایان نامه ایجاد آمادگی و درگیر شدن بیشتر دانشجویان با روند نگارش پایان نامه، برنامه ریزی جهت هماهنگی بین بخش های مختلف، تقویت روحیه کار گروهی و بهبود سیاست ها جهت ارتقاء روند نگارش پایان نامه پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: تجربه, استاد, پایان نامه, تحصیلات تکمیلی, مطالعه کیفیIntroductionOne of the essential parts of postgraduate education is writing a thesis that has educational and research aspects which is an exclusive experience to students and teachers. The purpose of this study was to explore the teachers chr('39')experiences of Kurdistan University of Medical Sciences on the process of writing a dissertation among postgraduate students.
MethodsThe present study was carried out with a qualitative approach and a qualitative content analysis method in 2019. By using the purposeful sampling method, 12 professors who worked at the Kurdistan University of Medical Sciences and having experience as a supervisor dissertation of postgraduate students have been selected and the semi-structured interviews conducted with them. The interviews recorded, transcribed, and analyzed by the content analysis method.
ResultsFrom data analysis of experiences of the participants as a supervisor at the dissertation of postgraduate students writing process, four categories of results have been extracted: 1. Student unpreparedness, 2. Not a priority of education, 3. Poor teamwork, and 4. Executive problems.
ConclusionAccording to the findings, to prepare and more involving students with the process of writing a dissertation, to plan for coordination between different sections, to strengthen the spirit of teamwork, to improve policies and to upgrade the process of writing a dissertation recommended.
Keywords: Experience, Professor, Dissertation, Postgraduate Education, Qualitative Study -
سابقه و هدف
با توجه شیوع جهانی کووید-19 و بالابودن میزان مرگ ناشی از بیماری به نظر می رسد انجام رفتارهای پیشگیرانه از کووید-19 راهکار مناسبی برای کاهش آسیب های ناشی از بیماری باشد. از آن جایی که در خصوص تعیین کننده های رفتارهای پیشگیرانه از کووید-19 در شهروندان مازندرانی، اطلاعات جامعی در دسترس نیست، لذا این مطالعه با هدف سنجش سازه های تیوری انگیزش محافظت در ارتقاء رفتارهای پیشگیرانه از کووید-19 در شهروندان مازندرانی اجراء شد.
مواد و روش ها:
این مطالعه توصیفی تحلیلی (مقطعی) بر روی 1220 شهروند مازندرانی در سال 1399 انجام شد. نمونه ها به روش در دسترس و از طریق رسانه های اجتماعی جمع آوری شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه روا و پایا مبتنی بر تیوری انگیزش محافظت به صورت آنلاین جمع آوری شد. داده ها با استفاده فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها:
میانگین سن شرکت کنندگان 74/8±34/39 سال بود. در مدل رگرسیونی انگیزش تهدید درک شده (007/0P= ، 033/0= ß=)، هزینه پاسخ درک شده (045/0= ، 039/0 ß=)، خودکارآمدی (001/0P> ، 116/0 ß=) و ترس (001/0P> ، 131/0 ß=) به طور معنی داری پیشگویی کننده رفتار پیشگیری کننده ازکووید-19 بودند. این مدل توانست 78 درصد واریانس رفتارهای پیشگیرانه از بیماری را توضیح دهد.
استنتاجبا توجه به همبستگی بیش تر سازه های تیوری در ارتباط با رفتارهای حفاظتی در مقابل کووید-19، طراحی برنامه های آموزشی مبتنی بر این تیوری و با تاکید بر نقش شبکه های اجتماعی جهت افزایش انگیزش شهروندان مازندرانی در انجام رفتارهای پیشگیرانه از کووید-19 تاکید می شود.
کلید واژگان: کووید-19, تئوری انگیزش محافظت, رفتارهای پیشگیرانهBackground and purposeThe global prevalence and morbidity of Coronavirus disease 2019 (COVID-19) are high. Preventive behaviors are proven to reduce the damage caused by the disease. There is a paucity of information on determinants of preventive behaviors in response to COVID-19 in Mazandaran province, north of Iran. So, we aimed to evaluate protection motivation theory (PMT) in promoting preventive behaviors of COVID-19 in Mazandaran province.
Materials and methodsIn this descriptive cross-sectional study, 1220 individuals participated. They were selected via social networks using convenience sampling in 2020. Data were collected online using a demographic questionnaire and a valid and reliable scale based on PMT. Data analysis was done using Pearson correlation coefficient and linear regression in SPSS V24.
ResultsMean age of the participations was 39.34±8.74 years. Regression model showed perceived threat (ß =0.033, P =0.007), perceived costs (ß=0.039, P=0.045), perceived self-efficacy
(ß =0.116, P>0.001), and perceived fear (ß=0.131, P>0.001) as the significant predictors of COVID-19 preventive behaviors. This model accounted for 78% of the variance in these behaviors.ConclusionAccording to constructs of the PMT associated with protection against COVID-19, educational programs and health promotion based on the theory and benefiting from social networks could be helpful in increasing the motivation of people towards protective behaviors of COVID-19.
Keywords: COVID-19, protective motivation theory, preventive behavior -
زمینه
تغذیه با شیر مادر فعالیتی با بیش ترین اثربخشی در ارتقای سلامتی و پیشگیری از اختللات و بیماری ها می باشد و قطع شیردهی، خصوصا در شش ماه اول پس از زایمان (زمان بحرانی)، اثرات سوء شدیدی در سلامت عاطفی و جسمانی مادر وکودک بجا می گذارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی تغذیه انحصاری با شیر مادر و عوامل مرتبط با آن در کودکان شهر سنندج در سال 1396 انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی روی 400 کودک 24-7 ماهه شهر سنندج انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای سه قسمتی شامل؛ اطلاعات دموگرافیک، عوامل تاثیرگذار بر تغذیه انحصاری شیر مادر و عوامل مربوط به شیرخوار بود که به صورت مصاحبه تکمیل شد. داده ها پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 21 و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان P کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج نشان داد که میزان شیوع تغذیه انحصاری با شیر مادر 5/71 درصد بود. یافته ها نشان داد که بین بارداری ناخواسته، تصور مادر از کافی بودن شیر، بستری بودن نوزاد پس از تولد در بیمارستان و تماس پوست به پوست و شیردهی در ساعت اول بعد از زایمان با تغذیه انحصاری رابطه معناداری وجود دارد (05/0>p).
نتیجه گیریدر این مطالعه عامل اصلی کاهش میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر، تصور مادران از ناکافی بودن شیر و ترس از گرسنه ماندن شیرخوار بود، که می توان با برنامه ریزی های مناسب در مراکز بهداشتی آموزش های مرتبط در سه ماهه سوم بارداری به مادر داده شود.
کلید واژگان: الگوی تغذیه, انحصاری, شیر مادر, عوامل مرتبط, کودکانBackgroundBreastfeeding has the highest efficacy in promoting health and preventing disorders and diseases. Cessation of breastfeeding, especially in the first six months after delivery (the critical time), has a profound effect on the emotional and physical health of mothers and children. Therefore, the present study was conducted to investigate the exclusive breastfeeding pattern and its related factors in children in Sanandaj 2018.
Materials and MethodsThis descriptive-analytical study enrolled 400 children aged 7-24 months in Sanandaj, Iran. Data were collected with a three-part questionnaire including demographic information, factors affecting the exclusive breastfeeding and child-related factors through interviews. Data were analyzed by chi-square test in SPSS software (version 21). P value <5 was considered significant.
ResultsThe results showed that the prevalence of exclusive breastfeeding was 71.5%. Significant relationships were found between exclusive breast feeding and the following variables: unwanted pregnancy, mother's perception of the adequacy of milk, baby’s hospitalization after birth, and skin-to-skin contact in the hospital, and breastfeeding within the first hour after birth. (p≤0.05)
ConclusionSince the main reason for the reduction in exclusive breastfeeding is the fact that mother’s perception of inadequate milk and fear of baby’s hunger, breastfeeding can be promoted by designing appropriate programs for training mothers in healthcare centers in the third trimester of pregnancy.
Keywords: Feeding pattern, exclusive, breast milk, related factors, children -
سابقه و هدف
سلامت معنوی ازفاکتورهای موثر بر کیفیت زندگی می باشد. اگرچه مطالعات زیادی در مقوله سلامت معنوی انجام شده است، اما اطلاعات کمی در خصوص نشاط معنوی موجود است. هدف از این مطالعه، تبیین تجربه نشاط معنوی از دیدگاه دانشجویان علوم پزشکی کردستان می باشد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه کیفی بود. 36 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان به صورت هدفمند در این مطالعه وارد شدند. گردآوری اطلاعات از طریق نیمه ساختار یافته انجام شد. اطلاعات از طریق آنالیز محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هابا تجزیه و تحلیل یافته ها از مجموع مضمون های استخراج شده، مضمون اصلی عوامل فردی و فضای دانشگاه استخراج گردید.
نتیجه گیریمشارکت دانشجویان در فعالیت های فرهنگی و خیریه و مراسم مذهبی همگی موجب احساس نشاط معنوی در دانشجویان می شود. لذا برنامه ریزی جهت توسعه این گونه فعالیت ها در دانشگاه زمینه لازم جهت پرورش مهارت های معنوی را در دانشجویان فراهم می کند.
کلید واژگان: نشاط معنوی, مطالعه کیفی, دانشجویان, معنویتIntroductionSpiritual health is one of the factors affecting the quality of life. Although many studies have addressed spiritual health among students, little information is available about their experiences of spiritual vitality. The aim of this study was to explore student's experiences regarding to spiritual vitality in Kurdistan University of Medical Sciences.
MethodsThis qualitative study was conducted on 36 students of Kurdistan University of Medical Sciences, selected purposefully. Data were collected through semi-structured interview and analyzed using content analysis.
FindingsBy analyzing the findings, the individual factors and university atmosphere were extracted as the main themes among the extracted ones.
ConclusionStudents’ participation in cultural and charity activities and religious ceremonies makes them feel spiritual vitality. Thus, it is necessary to plan such activities in university to provide appropriate conditions for the development of spiritual skills in students.
Keywords: Spiritual vitality, Qualitative study, Students, Spirituality -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و سوم شماره 6 (پیاپی 98، بهمن و اسفند 1397)، صص 59 -71زمینه و هدفمی توان با تغییر در سبک زندگی و کاهش یا حذف عادات ناصحیح بسیاری از بیماری های غیر واگیر را کاهش داد. هدف از انجام این مطالعه بررسی وضعیت شاخص های سبک زندگی در حوزه های وضعیت تغذیه، فعالیت جسمانی و شاخص توده بدن افراد میان سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی در استان کردستان بود.روش بررسیاین مطالعه به روش مقطعی در 5022 فرد میان سال (30-59) در سال 1395 انجام شد. روش نمونه گیری به صورت سرشماری بود. اطلاعات دموگرافیک، وضعیت تغذیه، فعالیت جسمانی و شاخص توده بدن از سامانه سیب وارد نسخه چاپی شده و با استفاده از نرم افزار SPSS و استفاده از آمارهای توصیفی، انجام تست های تی مستقل وکای دو مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته هاتعداد 5022 فرد میان سال با نسبت هر جنس (50٪) و میانگین سنی 12/46±8/41 بررسی شدند. میزان فعالیت جسمانی پیاده روی و حین کار مردان بیشتر از زنان بود (001/0 p<). حدود 74٪ افراد دارای اضافه وزن و یا چاقی بودند. نسبت چاقی در زنان بیشتر از مردان بود (001/0 p<). نسبت چاقی افرادی که بیشتر از 60 دقیقه در روز پیاده روی کرده 28 ٪ و در افراد بین 31-60 دقیقه، 38٪ بود (001/0 p<). بر خلاف مصرف مطلوب سبزی ها در هر دو جنس، حدود (52٪) از افراد این بررسی مصرف میوه کافی نداشتند. حدود (5/ 76 ٪) افراد مصرف کافی محصولات لبنی داشتند. زنان مواد لبنی کمتری در مقایسه با مردان داشتند (70٪ در مقابل 83٪) و (001/0 p<).نتیجه گیریمیزان اضافه وزن و چاقی در جمعیت مطالعه حاضر در سطح هشدار دهنده بود. برنامه های پیشگیری از چاقی میان سالان برای جلوگیری از اضافه وزن نیازمند توجه بیشتری در زمینه افزایش فعالیت فیزیکی، به ویژه در زنان است.کلید واژگان: سبک زندگی, تغذیه, فعالیت جسمانی, میانسالان, سامانه سیبBacground and AimFrequency rates of many non communicable diseases can be reduced by changing lifestyle. This study aimed to assess the status of lifestyle indices in relation to nutrition, physical activity and body mass index in middle-aged people referring to health centers in Kurdistan Province.Materials and MethodsThis cross-sectional study included 5022 middle-aged (30-59 years old) in 2016. Sampling method was census. Demographic data about nutritional status, physical activity and body mass index were obtained from the apple system. Using SPSS software, data were analyzed by descriptive statistics, independent T-test and chi-square test.Results5022 participants with equal sex ratio and a mean age of 41.8 ± 12.46 years were entered into the study. In our study men had more physical activity during walking and working than women (p <0.001). About 74% of the participants were overweight or obese. The proportion of obesity in the women was higher (p <0.001). The proportion of obesity in people who walked more than 60 minutes/day was less than that in those who walked between 31-60 minutes/day (28% versus 38%) (p <0.001). In spite of optimal consumption of vegetables by both genders, 52% of the participants did not consume enough fruit. Approximately 76.5% of the people had used enough dairy products. The women used dairy productes less frequently compared to the men (70% versus 83%), (p <0.001).ConclusionOverweight and obesity in the study population were at an alarming level. Obesity prevention programs for, middle-aged people should focus on encouraging physical activity, especially in women.Keywords: lifestyle, nutrition, physical activity, middle aged, apple system
-
مقدمهعود یا بازگشت به شرایط قبل از درمان یکی از مهم ترین چالش های برنامه درمان اعتیاد محسوب می شود. شناخت زمان عود در بیماران فرصت مناسبی را جهت اجرای مداخلات عود فراهم می آورد. هدف مطالعه حاضر شناسایی سبک های زمانی عود در میان بیماران وابسته به سوء مصرف مواد مخدر و محرک ها بود.روش کاراین مطالعه از نوع مقطعی بود که در آن از بین کلیه بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد مراجعه کننده به مراکز MMT ،DIC و کمپ های درمانی شهر سنندج، 150 بیمار از طریق نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه زمان وقوع عود (TRQ) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS توسط آمار توصیفی جهت تعیین میانگین ها، درصدها و شاخص های کمی مورد بررسی قرار گرفت.یافته هامیانگین سنی 11/30± 40/52 سال بود. عمده ترین ماده مصرفی منجر به درمان، تریاک و شیره بود (41/3%). بیشترین الگوی درمانی، پرهیزمداری توسط خودشخص بود (42/7%). بیشترین دوره پاکی مربوط به درمان با متادون بود (78/7%). بر حسب سبک های عود، بیش از نیمی از شرکت کنندگان (53/4%) دچار عود ناگهان شده بودند. همچنین 11/3% عود زودرس، 18% عود دیررس و 17/3% بیش از یک نوع عود داشتند.نتیجه گیریدر مجموع نتایج مطالعه نشان داد گروه مورد بررسی، بیشتر دچار عود ناگهانی شدند که این امر لزوم توجه جدی درمانگران اعتیاد به آموزش مهارت های لازم در مقابله با موقعیت های پرخطر در کنار دارو درمانی را نشان می دهد.کلید واژگان: عود, مصرف کنندگان مواد مخدر, محرک ها, پیشگیری, ایرانIntroductionrelapse or retention to pre-treatment is one of the most important challenges in drug treatment program. Cognition of time to relapse in patients with relapse provides an opportunity for performing interventions. The aim of current study was identify the styles of relapse among drug abuser and stimulants.MethodsThis study was a cross-sectional study which in from all patients with drug abuse and stimulants referred to MMT, DIC and therapeutic camps centers in Sanandaj city (Iran), 150 patients was recruited multi-stage cluster sampling. The data collected through a Time to Relapse Questionnaire. Data analysis was performed using SPSS version 22.ResultsThe mean age was 40. 52 years (SD= 11.30). The most used substance that results in treatment was opium and opium juice (41.3%). The most used therapeutic style was self-avoidance (42.7%).The most purity period of drugs was related to treatment with methadone (78.7%). In terms of relapse styles, more than half (53.4%) participants had a sudden relapse. As well as 11.3% with short delay relapse, 18% with long delay relapse and 17.3% had more than one relapse.ConclusionThe results of this study showed that the studied group had more sudden relapse that indicates the addiction therapists should seriously considerate teaching the necessary skills to deal with high-risk situations beside pharmacotherapy.Keywords: Retention, Drug users, Stimulants, Prevention, Iran
-
بررسی وضعیت سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی کردستانزمینه و هدفیکی از مهم ترین معیارهای تعیین کننده ی سلامت، سبک زندگی ارتقاءدهنده ی سلامت می باشد. بنابراین هدف این مطالعه بررسی وضعیت سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال 1394 بود.مواد و روش کاراین مطالعه مقطعی توصیفی-تحلیلیبا مشارکت 152دختر و 98 پسر از دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام شد.روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه دو قسمتی شامل اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه استاندارد سبک زندگی ارتقادهنده سلامت Walker استفاده شد. در تحلیل داده ها نیز از آزمون های Mann-Whitney U، Kruskal-Wallis و ضریب همبستگی Spearman استفاده شد.یافته هامیانگین و انحراف معیار نمره سبک زندگی ارتقادهنده ی سلامت 01/18±28/134از حداکثر نمره قابل اکتساب 208 به دست آمد که نشان دهنده وضعیت متوسط است. بالاتریننمرهکسبشدهدرزیرگروهرشدمعنوی 77/4±08/27 و کمترین نمرهدرزیرگروهفعالیتجسمانی41/4±06/16بود. بین سبک زندگی ارتقادهنده با متغیرهایوضعیت تاهل و رشته تحصیلی ارتباط معنی دار وجود داشت. ولی بین میانگین سبک زندگی ارتقادهنده سلامت کل با متغیر های جنسیت و تحصیلات و شغل والدین ارتباط معنی دار نبود.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که وضعیت سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در خوابگاهای دانشگاه علوم پزشکی کردستان متوسط است. بنابراین نیاز به برنامه ریزی های دقیق تر جهت بهبود وضعیت سبک زندگی ارتقاءدهنده ی سلامت در این دانشجویان احساس می شود.کلید واژگان: ارتقا سلامت, سبک زندگی, دانشجو, خوابگاهIntroductionOne of the most important factors determining health, are health-promoting lifestyle.The purpose of thisresearch was to Study of the Health-Promoting Lifestyle status of Students that Living in dormitories of Kurdistan University of Medical Sciences in 2016.Materials And MethodIn this cross-sectional study, a sample of 152 female and 98 male studentsresiding in the dormitories of Kurdistan University of Medical Sciences were selected bystratified random sampling method in 2016. All the included students completed aquestionnaire with two parts, sociodemographic information and the standard Walkerslifestyle questionnaire. Data were analyzed by the independent samples t-test, Mann-WhitneyU test, Kruskal-Wallis, and Spearman correlation coefficients.ResultsThe mean score of health promoting lifestyle was 124.22 ± 17.98 from a maximum scoreof 208, indicating a moderate situation. The highestmean in the subscales was (23/94±4/42) for physical activity and the lowest was (16/40±4/80) for spiritual growth. There were significant associations between health promoting lifestyle (HPL) and marital status and field of study, but no significant associations between health-promoting lifestyle and gender Education and parental occupation.ConclusionThis study showed that the score of health-promoting lifestyle is average among the students of Kurdistan University of Medical Sciences. Therefore, targeted interventions should be made to promote health-promoting lifestyle among these students.Keywords: Health promotion, Lifestyle, Student, Dormitory
-
زمینه و هدفسیگار از معضلات اساسی سلامتی است که سبب گرفتارشدن بخش زیادی از نوجوانان جامعه شده است. هدف مطالعه حاضر تعیین تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر بهبود رفتارهای پیشگیرانه از مصرف سیگار در دانش آموزان پسر سال سوم دبیرستان در شهرستان نوشهر بود.مواد و روش هااین پژوهش به روش مداخله ای (نیمه تجربی) بر روی 280 نفر از دانش آموزان پایه سوم دبیرستان های شهرستان نوشهر انجام گرفته است؛ که به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 40 سوال بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع، موانع درک شده و راهنما برای عمل) به همراه سوالات در خصوص رفتارهای پیشگیرانه از مصرف سیگار بود. داده ها طی دو مرحله از طریق آزمون اولیه و 4 ماه بعد از مداخله برنامه آموزشی توسط آزمون ثانویه توسط آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون کای اسکوئر، آزمون تی مستقل و زوجی) از طریقSPSS 18 تجزیه وتحلیل شدند.یافته هامیانگین نمرات در تمام سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی در گروه مداخله بعد از مداخله آموزشی نسبت به قبل از اجرای برنامه آموزشی تفاوت معناداری داشت (05/0p<). همچنین بین میانگین نمرات به دست آمده از تمامی اجزای الگوی اعتقاد بهداشتی بعد از اجرای برنامه آموزشی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0>p).نتیجه گیریاجرای برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر بهبود رفتارهای پیشگیرانه از مصرف سیگار در دانش آموزان موثر است. بنابراین، برنامه های پیشگیرانه از مصرف سیگار باید از دوره دبیرستان و قبل از آن شروع شود.کلید واژگان: الگوی اعتقاد بهداشتی, پیشگیری از سیگار, دانش آموزان دبیرستان, آموزش بهداشت, نوشهرBackground And ObjectiveSmoking is a common health problem which has involved many young people in the society. This study was done to assess the effect of a health education program considered based on the health belief model (HBM) to improve smoking preventive behaviors among 3rd-grade high school students in Nowshahr city, north of Iran.Materials And MethodsThis study was a quasi-experimental study in was performed on 280 male students of 3rd-grade high schools of Nowshahr city; they were randomly allocated into experimental and control groups. Data was collected through a researcher-made questionnaire including 40 questions based on health belief model (perceived susceptibility, perceived severity, perceived benefits and perceived barriers to smoking, and cues to action) and preventive behaviours of smoking. After data collection in the first phase, health educational intervention was implemented in the second phase. Data was analyzed using SPSS 18 with descriptive and inferential (Chi Square, independent t and pair t) tests.ResultsThe mean score of all HBM constructs in experimental group after applying health educational intervention compared with before the implementing the intervention was significantly different (p 0.05). Moreover, the mean score of all parts of HBM constructs after the intervention was significantly increased in the experimental group compared with the control group (p 0.05).ConclusionImplementing smoking preventive actions is effective on smoking preventive behaviors among high school students. Therefore, smoking prevention programs should be started before and during the high school period.Keywords: Health Belief Model (HBM), Smoking Prevention, High School Students, Health Education, Nowshahr
-
مقدمه و هدفشخصیت فرد انگیزش و نگرش فرد را نسبت به شغل و شیوه ای که فرد به اقتضائات شغلی پاسخ می دهد، مشخص می کند. تحقیق حاضر به منظور پیش بینی عملکرد شغلی و تاب آوری بر اساس ویژگی های شخصیتی بر روی کارکنان شاغل در شهرداری های کرمانشاه انجام شده است.مواد و روش هاجامعه آماری پژوهش شامل تمام کارکنان شهرداری منطقه 1، منطقه 2، منطقه 3 شهر کرمانشاه در سال 1393 به تعداد 550 نفر می باشد. نمونه این پژوهش شامل 225 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (NEO) کاستا و مک کری (1985)، پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و پرسشنامه عملکرد شغلی پاترسون (1989) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS16 و LISRL و آزمونهای آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل تحلیل مسیر، همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و T مستقل انجام شد.یافته هانتایج نشان داد متغیرهای برونزا سازگاری و برونگرایی با ضریب رگرسیونی به ترتیب 15/0 و 19/0، به طور مستقیم اثر معنی داری بر عملکرد شغلی دارند. همچنین بین تاب آوری و عملکرد شغلی کارکنان همبستگی مثبت معنی دار وجود داشت و بین عملکرد شغلی کارکنان زن و مرد تفاوت معنی داری به دست نیامد.بحث و نتیجه گیریبه منظور بهبود عملکرد نیروی انسانی به نقش عوامل شخصیتی و تاب آوری در معادلات نیروی انسانی توجه بیشتری صورت بگیرد.کلید واژگان: ویژگی های شخصیتی, تاب آوری, عملکرد شغلیScientific Journal of Nursing, Midwifery and Paramedical Faculty, Volume:2 Issue: 1, 2016, PP 48 -58Introduction and Aim: personality trait determines the motivation and persons perspective regarding career and the way person responds to career demands. The present study was conducted to predict job performance and resiliency based on personality traits on the employees of Kermanshah Municipality.Materials And Methodsthe study population consisted of all employees of Kermanshah municipality working at 1st, 2nd, and 3rd districts of Kermanshah in 2014 on 550 people. The sample of this study included 225 who were randomly selected using Morgan table. The instrument condisted of five factor personality questionnaire (NEO) Costa and McCrae (1985), Connor-Davidson resilience Scale questionnaire (2003) and Patersons job performance questionnaire (1989). Data analysis was done using statistical software SPSS16, LIDRL, descriptive statistics and inferential statistics tests including path ananlysis, correlation, regression analysis and independent T.
Findings: The results showed that exogenous and extroversion variables had regression coefficient of 0.15 and 0.19 respectively and a direct significant effect on job performance. Moreover, there was a significant positive correlation between job performance and resiliency and there was no significant difference between male and female job performance.ConclusionIn order to improve the human resources, more attention should be paid to the role of personaliy factors and resilience in the equations of human resources.Keywords: personality traits, resilience, job performance -
مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 50، تابستان 1394)، صص 17 -32زمینه و هدفبا وجود اینکه خود مراقبتی بیماران در کنترل و درمان پوکی استخوان اثر گذاشته اما هنوز عوامل موثر بر خود مراقبتی از دیدگاه مبتلایان به این بیماری مورد کنکاش کاوش قرار نگرفته است. هدف از این پژوهش تبیین عوامل موثر در خود مراقبتی از دیدگاه زنان مبتلاء به پوکی استخوان می باشد.روش کاراین مطالعه در سال 1393 و به روش کیفی با رویکرد آنالیز محتوی انجام شد. 15 زن مراجعه کننده به مراکز سنجش تراکم استخوان شهر سنندج بر اساس نمونه گیری مبتنی بر هدف در این پژوهش شرکت داشتند. معیارهای ورود شرکت کنندگان مورد مطالعه شامل: زنان 50 سال به بالای مبتلا ء به بیماری پوکی استخوان، گذشت شش ماه از زمان تشخیص قطعی بیماری، شاخص T-Score پایین تر از 5/2- در استخوان پشت یا ران، مصرف دارو توسط بیمار با تجویز پزشک، توانایی صحبت کردن و تمایل به شرکت در مطالعه بود. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق فردی و گروهی نیمه ساختار یافته جمع آوری و به روش تحلیل محتوی تجزیه و تحلیل گردید. جهت حمایت از صحت و استحکام داده ها، معیار مقبولیت، تایید پذیری و انتقال پذیری لحاظ شد.نتایجاز تجزیه و تحلیل داده ها 5 طبقه «عوامل زمینه ساز بیماری»، «ناتوانی و امید در برابر بیماری»، «نقش های متقابل پزشک»، «نقش خانواده» و «سازمانها و مراکز اجرایی» و 11 زیر طبقه شامل «مسائل فرهنگی»، «عدم آگاهی»، «عدم اولویت سلامتی سلامت سلامت»، «ناتوانی و ترس»، «امید به آینده»، «نقش مثبت پزشک»، «نقش منفی پزشک»، «نقش فعال خانواده»، «نقش غیر فعال خانواده»، «نقش رسانه ها» و «مراکز اطلاع رسان» استخراج گردید.نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد مسئولیت پذیری زنان مبتلاء مبتلا به پوکی استخوان در قبال سلامتی سلامت خودشان تک عاملی نبوده بلکه چند بعدی می باشد. افزایش امید به زندگی در بیماران، توجه پزشک به خواسته های بیمار، افزایش برنامه های ارتقاء سلامت در رسانه ها و پر رنگ کردن نقش خانواده بویژه مردان موجب فراهم نمودن شرایط و زیر ساخت هایی جهت توانمند سازی زنان برای انجام رفتارهای خود مراقبتی می شود.کلید واژگان: زنان, پوکی استخوان, خودمراقبتی, تحلیل محتواBackground And AimAlthough self-care is known to affect favorably the control and treatment of osteoporosis، the effective factors from the patients’ viewpoint have not been investigated. The aim of this study was to explore factors affecting self-care from the viewpoint of women suffering from osteoporosis.Materials And MethodsThis was a qualitative study conducted with a content analysis approach in 2014، including 15 women consulting the bone mass densitometry centers in Sanandaj، Iran، selected by purposeful sampling. The inclusion criteria were women aged ≥ 50 years suffering from osteoporosis diagnosed definitively at least 6 months before، a T-score index > -2. 5 (lower back or hip bone)، taking drugs upon a physician’s advice، ability to speak، and willingness to participate in the study. Data were collected through face-to-face and group semi-structured in-depth interviews and analyzed using the content analysis method. The accuracy and rigor of the data were confirmed based on such criteria as credibility، confirmability and transferability.ResultsFive main categories were extracted including “background factors of the disease”، “hope and weakness in confrontation with the disease”، “role of the physician”، “role of the family”، and “administrative centers and organizations”. Based on further analysis of the data، 11 subcategories were emerged including “cultural issues”، “lack of knowledge”، “non-priority of health”، “weakness and fear”، “hope for the future”، “positive role of the physician”، “negative role of the physician”، “active role of the family”، “passive role of the family”، “role of the media”، and “information centers”.ConclusionThe finding of the study show that the responsibility of women suffering from osteoporosis towards their health is not a single-factor، but rather a multifactorial، phenomenon. Pre-requisites for empowering women to adopt self-care behaviors include increasing their hope to live longer، physician’s attention to the patient’s needs، increasing health promotion programs in the media، and strengthening role of the family (particularly role of men).Keywords: Women, Osteoporosis, Self, Care, Content Analysis
-
زمینه و هدفسرطان پستان، شایع ترین سرطان در بین زنان سراسر دنیا است. پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن تاثیر آموزش گروهی روش های مقابله با استرس بر میزان امیدواری و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت.روش بررسیپژوهش حاضر از نوع مداخله ای بود که بر روی زنان مبتلا به سرطان پستان بخش شیمی درمانی بیمارستان رازی شهر رشت در سال 1390 انجام گرفت. 60 نفر از جامعه آماری مورد نظر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و با دو پرسشنامه امیدواری اشنایدر و کیفیت زندگی (SF-36) مورد آزمون قرار گرفتند.30 نفر از بیماران واجد شرایط به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش روش های مقابله با استرس قرارگرفت و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پس از مداخله دوباره امیدواری و کیفیت زندگی اندازه گیری شد.یافته هادو گروه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی و میانگین نمرات امیدواری و کیفیت زندگی همسان بودند و بعد از مداخله براساس نتایج یافته ها با آزمون مقایسه میانگین های مستقل و وابسته، درمیزان امیدواری و کیفیت زندگی تفاوت معنی داری مشاهده گردید. همچنین این تفاوت برکیفیت زندگی بیش از امیدواری بود(001/0=P)نتیجه گیریآموزش گروهی روش های مقابله با استرس بر امیدواری و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان موثر است. تحقیقات بعدی با دوره های پیگیری به منظور حصول اطمینان از تداوم بخشی پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: آموزش گروهی, روش های مقابله با استرس, امیدواری, کیفیت زندگی, سرطان پستانBackground And ObjectiveBreast cancer is the most common cancer among women worldwide. Thus, we aimed to determine the effect of stress inoculation group training on the hope and quality of life in women with breast cancer.Material And MethodsThis experimental study was conducted on 60 randomly selected women in chemotherapy ward of Razi hospital in Rasht, 2011. The instruments were Schneider hope and quality of life (SF-36) questionnaires. Of 60, 30 eligible patients were randomly divided into control group with no training and experimental group with stress inoculation training.ResultsBefore intervention, the two groups were matched with demographic variables, hope and quality of life score. The results showed that the stress inoculation group training is effective both on hope and quality of life. Furthermore, the effect of this approach on quality of life was more than hope score (P=0.001).ConclusionStress inoculation group training is highly effective in improving the hope and quality of life in women with breast cancer. To be sure about its permanent effect, further research with follow-up period is needed.Keywords: Group Training, Stress Inoculation Training, Hope, Quality of Life, Breast Cancer -
زمینه و هدفاین پژوهش با هدف تعیین عوامل مرتبط با زمان عود و بنابراین افزایش میزان ماندگاری در درمان در بیماران تحت درمان نگه دارنده با متادون با استفاده از مدل های بقا، در مرکز ملی مطالعات اعتیاد انجام گرفته است.
روش کاردر این مطالعه 198 بیمار وابسته به مصرف اپیوییدها که همگی از سال 1385 در مرکز ملی مطالعات اعتیاد (اینکاس) تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند وارد مطالعه شدند. بیماران در بین سال های 1385 تا 1389 مورد پیگیری قرار گرفتند. برای تحلیل عوامل موثر بر زمان عود از مدل نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس استفاده شد.
نتایجمطالعه نشان داد 86 نفر از بیماران تحت درمان در طول درمان عود و بازگشت به مصرف مجدد مواد داشته اند. شرط تناسب خطرات برای کلیه متغیرهای توضیحی برقرار بود. تخمین مدل کاکس نشان داد با افزایش مصرف متادون به میزان یک میلی گرم، مخاطره (Hazard) 15/0 کمتر شده و طول دوره ماندگاری در درمان افزایش یافته است (001/0> p). برای بیماران که بنا به اظهار خود مبتلا به بیماری های روانی بوه اند، نسبت به بیمارانی که سلامت روانی داشتند، نسبت مخاطره (Hazard Ratio) 29/2 برابر بود (001/0> p). همچنین نسبت مخاطره برای افرادی که به طور همزمان چند ماده مصرف می کردند نسبت به معتادان تک مصرفه، 8/4 محاسبه شد (001/0> p). برای بیمارانی که در گذشته سابقه ترک داشته اند، در مقایسه با افرادی که سابقه درمان قبلی نداشتند، این نسبت برابر 9/1 بود (05/0> p). سایر متغیرهای توضیحی وارد شده در مدل از جمله متغیرهای اجتماعی و جمعیت شناختی اثر معنی داری بر نسبت مخاطره نداشتند.
نتیجه گیریاگر چه با افزایش مصرف متادون، زمان عود در بیماران افزایش یافته، اما بیماران مبتلا به بیماری های روانی، بیمارانی چند مصرفه، همچنین افرادی که در گذشته سابقه درمان داشته اند، باید از خدمات درمانی و مشاوره ای بیشتری در مراکز ترک اعتیاد بهره مند شوند.
کلید واژگان: درمان نگهدارنده متادون, مواد مخدر اپیوییدی, عود, مدل مخاطرات متناسب کاکسBackground And AimThe objective of this study was to determine factors associated with time to relapse and، thus، retention time، of a cohort of opioid-dependents under methadone maintenance treatment، using survival models، in the Iranian National Center for Addiction Studies (INCAS).Materials And MethodsA total of 198 opioid-dependent clients participating in the Methadone Maintenance Treatment Program، implemented by INCAS between April 2007 and March 2011، were included in the study. A Cox proportional hazard (PH) model was applied to determine predictors of relapse time among the patients.ResultsThe data showed that 86 clients relapsed into drug use during the treatment program. The proportional hazard assumption was satisfied according to the goodness of fit test showing that Cox proportional hazard model was appropriate. Estimates of the PH model indicated that an increase of 1mg in the methadone dosage could lead to a decrease of 0. 15 in hazard ratio and an increase in the length of treatment (p<0. 001). Predictors for raising the probability of drug relapse included suffering from mental disorders (compared to mentally healthy: hazard ratio = 2. 29، p<0. 001)، being a poly-substance user (compared to mono-substance users: hazard ratio = 4. 80، p<0. 001)، and having retention experience in the past (compared to those with no previous therapy: hazard ratio = 1. 90، p<0. 001). Other variables entered in the model، including social and demographic variables، had no statistically significant effect on hazard ratio.ConclusionsAlthough higher methadone dosages are associated with a longer time to relapse، we recommend highly to pay special attention to providing more therapeutic and consultive services to mental health patients، poly-substance users، and individuals with a past therapy record.Keywords: Methadone Maintenance Treatment Program, Opioid dependence, Relapse, Cox proportional hazard model -
زمینه و هدف
ختنه زنان شامل همه روش های برداشت جزئی یا کلی از بخش خارجی دستگاه تناسلی زنان بدون دلایل خاص پزشکی می باشد سازمان جهانی بهداشت برآورد کرده است که حدود 100 تا 140 میلیون زن و دختر با عوارض ناشی از آن زندگی میکنند. ختنه توسط زنان سنتی انجام می شود و سنت و فشار اجتماعی از مهمترین انگیزه ها برای انجام عمل ختنه می باشد. این عمل نه تنها ارزشی برای سلامت ندارد بلکه دارای عوارض کوتاه مدت و بلندمدت بر زنان می باشد. هدف این مطالعه تعیین شیوع ختنه و عوامل موثربر آن در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی روانسر بود.
روش کاراین مطالعه به روش مقطعی(توصیفی -تحلیلی) است 348 زن مراجعه کننده به 5 مرکز بهداشتی شهرستان روانسر وارد مطالعه شدند. از پرسشنامه ساختار یافته برای تعیین شیوع و فاکتورهای موثر بر انجام ختنه استفاده شد و بعد از جمع آوری داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS 16 تجزیه و تحلیل گردید.
نتایجمیزان شیوع ختنه در میان زنان بررسی شده، 7/55 درصد بود. میانگین سنی ختنه2/9 با انحراف معیار 2/14سال بود که شیوع ختنه با افزایش سن افزایش می یافت. تقربیا همه شرکت کنندگان توسط ماماهای محلی مورد ختنه قرار گرفته اند. همچنین2/96 درصد مادران و 6/87 درصد خواهران این زنان نیز ختنه شده بودند. میزان ختنه با تحصیلات زن(001/0p<) و تحصیلات مادر)006p= /) و سن (001/0p<) و سطح آگاهی و نگرش زنان نسبت به ختنه(001/0p<) ارتباط معنی دار نشان داد.
نتیجه گیریختنه در میان زنان شهرستان روانسر شیوع دارد و برای حذف آن نیاز به مشارکت رهبران مذهبی و متولیان امر سلامت و همچنین افزایش آگاهی های مردم در خصوص ختنه و عوارض ناشی از آن می باشد. تحقیقات نشان داده است که اگر جوامعی که در ان ختنه انجام می شود خودشان تصمیم به ممنوعیت آن بگیرند این عمل به سرعت حذف می شود.
کلید واژگان: ختنه زنان, رسم, آگاهی, نگرشBackground And AimFemale genital mutilation (FGM) comprises all procedures that involve partial or total removal of the external female genitalia for non-medical reasons.The World Health Organization has estimated that 100 to 140 million girls and women worldwide are currently living with the adverse consequences of FGM. Two of the major incentives for FGM are traditions and social pressure, and the practice is mostly carried out by traditional circumcisers. Not only FGM has no health benefits for girls and women, but it has immediate and long-term complications. The objective of this study was to determine the prevalence of female genital mutilation and factors associated with it among women consulting health centers in Ravansar City, Iran
Materials And MethodsA cross-sectional study was conducted on 348 women consulting 5 health centers in Ravansar City, Iran. Data were collected using a structured questionnaire and SPSS.16 was used for data analysis.
ResultsThe prevalence of FGM was 55.7% and the mean age of the women undergoing FGM was 9.2±14.2 years. The prevalence increased with age. Almost in all cases the operation had been performed by traditional local circumcisers. The data also showed that 96.2% of the mothers and 87.6% of the sisters of the subjects had also been mutilated. There were statistically significant associations between FGM and several independent variables as follows: the mutilated women's age (0.001) and education level (p<0.001); their mother's education level (p=0.006); and their awareness of, and attitude towards, mutilation (p<0.001).
ConclusionFGM is prevalent among Ravansar women. Religious leaders and health personnel should attempt to discourage FGM. Promoting public awareness of FGM and its undesirable consequences is essential. Research shows that if a community itself decides to abandon FGM, the practice can be eliminated rapidly.
-
مقدمهحاملگی های ناخواسته از جمله عوامل موثر بر مرگ و میر مادران است که می تواند کیفیت زندگی زنان را متاثر سازد. این مطالعه با هدف بررسی شیوع حاملگی ناخواسته و ارتباط آن با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در زنان باردار انجام شد.روش کاراین مطالعه توصیفی-تحلیلی روی زنان باردارکه به منظور انجام مراقبت های معمول دوران بارداری در فاصله بهمن تا اسفند ماه سال 1385 به مرکز بهداشتی درمانی شهر ثلاث باباجانی مراجعه کرده بودند انجام شد. با توجه به هدف مطالعه؛ دو پرسشنامه برای هر مادر باردار تکمیل گردید: پرسشنامه بررسی نوع حاملگی و پرسشنامه SF36 که جهت اندازه گیری کیفیت زندگی مرتبط با سلامت به کار می رود. داده ها پس از جمع آوری توسط نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5/11) و با استفاده از آزمون آماری T-test، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هااز زنان مورد مطالعه 2/40% حاملگی ناخواسته داشتند؛ که از این تعداد 7/15% ناخواسته زن، 8/7% ناخواسته شوهر و 7/16% ناخواسته هر دو بود. با استفاده از آزمون تی تست بین میانگین نمره کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با نوع حاملگی را ارتباط معناداری مشاهده شد (0001/0p<). میانگین نمره کیفیت زندگی در خرده مقیاس روانی و جسمانی در مادران با حاملگی ناخواسته، کمتر از مادران دارای حاملگی خواسته بود (0001/0p<).نتیجه گیریکاهش شیوع حاملگی های ناخواسته در شهر ثلاث کیفیت زندگی مادران را ارتقاء خواهد بخشید.
کلید واژگان: حاملگی ناخواسته, کیفیت زندگی, بارداری, سلامت زنانIntroductionUnwanted pregnancies are among factors causing maternal mortality that can affect women's quality of life. This study was done to show the incidence of unwanted pregnancy and its relationship with health-related quality of life in pregnant women.MethodsThis descriptive cross-sectional study enrolled all pregnant women who referred to health centers of Tazehabad urban _ rural health center during for routine prenatal care two month of January and February of 2007. According to the research aim, two questionnaires were completed for every pregnant woman: a questionnaire of pregnancy type and SF36 questionnaire to measure health-related quality of life. Data were analyzed with software of SPSS11. 5 by using descriptive statistics and statistical analysis of T-test.ResultsIn our study 40. 2٪ women had unwanted pregnancy. In 15. 7٪ pregnancy was unwanted by the couple, 7. 8٪ unwanted pregnancy by husband and 16. 7٪ unwanted pregnancy by the wife. T-test showed the relationship between the average scores of health-related quality of life and type of pregnancy was significant (p = 0. 0001). Average scores of quality of life in mental and physical subscales of unwanted pregnancies were less than mothers with desired pregnancy (p=0. 0001).ConclusionThe decreased incidences of unwanted pregnancies would promote health-related quality of life in pregnant women -
زمینهافزایش تعداد سالمندان در سال های اخیر، لزوم مراقبت های صحیح تغذیه ای برای این قشر از جامعه، هرچه بیشتر احساس می گردد. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت تغذیه با استفاده از با بیومارکرهای مختلف ارزیابی تغذیه ای در سالمندان شهر کرمانشاه بود.روش هاجامعه مورد مطالعه شامل سالمندان ساکن در خانه سالمندان شهر کرمانشاه (140نفر، 76 مرد و46 زن) بود. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های جمعیت شناختی، MNA و FFQ جمع آوری گردید. 5 میلی لیتر نمونه خون برای تعیین فاکتورهای هماتولوژی و بیوشیمیایی مانند آلبومین و فریتین اخذ شد. ترکیب بدن با استفاده از دستگاه بیوالکتریک ایمپدانس، تعیین و شد.یافته ها4/46 درصد شرکت کنندگان، وضعیت تغذیه ای مناسب داشتند درحالی که 7/38 درصد از سوء تغذیه متوسط و 9/14 درصد از سوء تغذیه شدید رنج می بردند. سوء تغذیه سالمندان با استفاده از شاخص های مختلف مانند BMI، هموگلوبین، آلبومین و فریتین به ترتیب 4/16، 19، 8/9 و 4/9 درصد بود. توده عضلانی و بافت چربی به ترتیب در 23 و 21 درصد افراد مورد مطالعه کم تر از حد طبیعی بود. رابطه مثبت ومعنادار بین امتیاز حاصل از MNA و سطح هموگلوبین و هماتوکریت (05/0p)کلید واژگان: سالمندی, سوءتغذیه, ترکیب بدن و MNABackgroundNutrition is an important determinant of health in elderly and nutritional assessment is necessary for development of treatment protocols. The study aimed to evaluate nutritional status using multidimensional assessment in elderly.Methods140 subjects (76 men and 64 women) from elderly residence house in Kermanshah, Western Iran were studied. Data was collected using Mini-Nutritional Assessment (MNA), FFQ, anthropometry, bioelectric impedance, biochemistry tools. Hematologic and biochemistry markers were assessed in 5 ml fasting blood sample.Results46.4% showed normal nutritional status while 38.7% have been classified as mild to moderate malnutrition and 14.9% suffered from severe malnutrition based on MNA scores. Malnutrition using different cut-offs were; body mass index 16.4%, haemoglobin 19%, albumin (with normal CRP level) 9.8%, ferritin 9.4%.
-
هدف اولیه برنامه های تنظیم خانواده کمک به زنان برای جلوگیری از حاملگی ناخواسته و انجام باروری به طور سالم می باشد، تحقیق سراسری اداره کل بهداشت خانواده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1378 میزان حاملگی ناخواسته را 6/22 کل بارداری ها گزارش نموده است که با توجه به جوان بودن جمعیت و استعداد بالقوه آن جهت افزایش باروری، کنترل بارداری های ناخواسته امری اجتناب ناپذیر می باشد. هدف از این بررسی تعیین میزان شیوع حاملگی نا خواسته و عوامل مؤثر بر آن در زنان باردار 49-15 سال همسردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری شهرستان قائم شهر است...
کلید واژگان: حاملگی ناخواسته, روش های جلوگیری از بارداری, علل عدم استفاده از روش های جلوگیری از بارداری
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.