به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

عباسعلی اقایی مقدم

  • اثر جایگزینی نسبی کنجاله سویا با کنجاله پنبه دانه و افزودن اسیدهای آلی به جیره غذایی بر شاخص های رشد، تثبیت فسفر و نیتروژن در عضله ماهی قزل آلای رنگین کمان انگشت قد
    سید مرتضی حسینی*، حبیب الله کشیری، عباسعلی آقایی مقدم، بهروز قره وی

    هدف از اجرای این پروژه بررسی اثر افزودن کنجاله پنبه دانه و مخلوط اسیدهای آلی به جیره غذایی بر شاخص های رشد، توجیه اقتصادی و تثبیت نیتروژن و فسفر در ماهی قزل آلای رنگین کمان بود. به این منظور 6 تیمار متشکل از 6 جیره غذایی با 3 تکرار در قالب یک طرح فاکتوریل 3 ×2 در نظر گرفته شد که در آن دو سطح کنجاله پنبه دانه شامل صفر و 15 درصد و 3 سطح مخلوط اسید آلی (مخلوط اسید لاکتیک، اسید سیتریک و سوربات پتاسیم به نسبت مساوی) صفر 5/0 و 1 درصد به جیره غذایی اضافه شد. ماهی قزل آلای رنگین کمان به تعداد 270 قطعه و با میانگین وزنی 35/0 ± 0/14 گرم در 18 آکواریوم حاوی 40 لیتر آب و با تراکم 15 ماهی در هر آکواریوم ذخیره سازی شد. جیره های غذایی فوق به مدت 8 هفته و روزانه 3 تا 4 درصد بیومس در اختیار ماهی ها قرار گرفتند. آکواریوم ها مجهز به سیستم نیمه مداربسته شامل هواده، فیلتر فیزیکی، فیلتر زیستی و فیلتر UV بودند و روزانه 30 درصد تعویض آب در خلال دوره آزمایش انجام شد. پس از پایان دوره آزمایش نمونه برداری از عضله ماهی انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن کنجاله پنبه دانه به جیره غذایی اثر معنی داری بر وزن نهایی، تولید ماهی در واحد حجم آب و هزینه تمام شده خوراک نداشت اما باعث کاهش معنی دار نرخ رشد و افزایش ضریب تبدیل غذایی شد. همچنین افزودن اسیدهای آلی به جیره غذایی اثر معنی داری بر شاخص های رشد نداشت. افزودن کنجاله پنبه دانه به جیره غذایی اثر معنی داری بر مقدار فسفر و نیتروژن عضله ماهی نداشت؛ ولی افزودن اسیدهای آلی به جیره غذایی باعث افزایش معنی دار فسفر عضله ماهی شد. در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که کنجاله پنبه دانه می تواند به میزان 15 درصد در جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان استفاده شود. این مقدار کنجاله پنبه دانه اگرچه باعث کاهش معنی دار رشد و افزایش معنی دار ضریب تبدیل غذایی می شود، ولی از نظر اقتصادی اثر معنی داری بر تولید ماهی قزل آلا ندارد. همچنین، افزودن اسیدهای آلی در سطح 5/0 تا 1 درصد به جیره غذایی ماهی قزل آلا اگرچه اثر مثبتی بر رشد، کارایی و قیمت تمام شده خوراک ندارد، ولی باعث افزایش فسفر عضله ماهی می شود.

    کلید واژگان: جیره غذایی, کنجاله پنبه دانه, بازده اقتصادی, قزل آلای رنگین کمان
    The effect of partial replacement of soybean meal with cottonseed meal and addition of organic acids to the diet on growth indicators, phosphorus and nitrogen retention in rainbow trout muscle
    Seyyed Morteza Hoseini*, Habibollah Kashiri, Abbassali Aghaeimoghddam, Behrouz Gharavi

    The aim of this study was to investigate the effect of adding cottonseed meal and a mixture of organic acids to the diet on growth parameters, economic justification, and nitrogen and phosphorus retentions in rainbow trout. For this purpose, six triplicate treatments consisting of six diets were considered in a 3 × 2 factorial design, where two levels of cottonseed meal (0% and 15%) and three levels of organic acid mixture (a mixture of lactic acid, citric acid, and potassium sorbate in equal proportions) at 0%, 0.5%, and 1% were added to the diets. A total of 270 rainbow trout with an average weight of 14.0 ± 0.35 g were stocked in 18 aquaria containing 40 L of water, with a density of 15 fish per aquarium. The above diets were offered to the fish for 8 weeks at a daily rate of 3 to 4 % of biomass. The aquariums were equipped with a semi-closed system including aeration, physical filter, biological filter, and UV filter, with a daily water exchange of 30% during the experimental period. After the feeding trial, sampling of the fish muscle was conducted. The results of this study showed that adding cottonseed meal to the diet had no significant effect on final weight, fish production per unit volume of water, or feed cost; however, it significantly reduced the growth rate and increased feed conversion ratio. Additionally, adding organic acids to the diet had no significant effect on fish growth parameters. The addition of cottonseed meal to the diet did not significantly affect the phosphorus and nitrogen content in the fish muscle; however, adding organic acids to the diet significantly increased the phosphorus content in the fish muscle. Overall, the results indicated that cottonseed meal could be used at a level of 15% in rainbow trout diet. Although this amount of cottonseed meal significantly reduces growth and increases feed conversion ratio, it does not have a significant economic impact on trout production. Furthermore, adding organic acids at levels of 0.5% to 1% to the trout diet, while having no positive effect on growth, efficiency, or feed cost, does increase the phosphorus content in the fish muscle.

    Keywords: Diet, Cottonseed Meal, Economic Efficiency, Rainbow Trout
  • طاهره باقری*، رقیه صفری، محمود بهمنی، محمود حافظیه، عیسی شریف پور، عباسعلی آقایی مقدم، طاهر پورصوفی، اسمعیل پقه، سید امین میرهاشمی، ذبیح الله پژند، رضا صفری عیسی خندقی، متین شکوری، سید رضا خالقی، عبدالسلام حاتمی، حبیب الله سنچولی، رضا صورتی زنجانی، رحیم عبدالهی مصباح

    به منظور استفاده از منابع پروتئینی جدید، پایدار و سودمند در جیره غذایی، آزمایشی بر بچه فیل ماهیان پرورشی با میانگین وزن 2/0±5 گرم (انحراف استاندارد±میانگین) به مدت 60 روز اجرا شد. فیل ماهیان با جیره های غذایی آزمایشی که در آن شفیره کرم ابریشم به عنوان منبع پروتئینی، به میزان 5، 10 و 15 درصد جایگزین آرد ماهی در جیره غذایی، تغذیه شدند. جیره های غذایی مورد استفاده شامل سطوح 0 درصد (T0)، 5 درصد (T5)، 10 درصد (T10) و 15 درصد (T15) شفیره کرم ابریشم به جای آرد ماهی بود. داده های به دست آمده از شاخص های رشد و تولید نشان داد که میزان افزایش وزن در تیمارهای پودر شفیره کرم ابریشم بیشتر بوده است و افزایش معنی دار در تیمار(T15) نشان داده شد (05/0<p). همچنین شاخص وضعیت و میزان رشد ویژه مقدار بیشتری را نسبت به تیمار شاهد نشان دادند.،اگرچه این افزایش معنی دار نبود  (05/0<p). ضریب تبدیل غذایی تفاوت معنی داری را با تیمار شاهد نشان داد و بهترین نتیجه در (T15) به دست آمد که بر کیفیت بهتر پودرشفیره در تبدیل خوراک به گوشت دلالت دارد. سطح آنزیم های کبدی در تیمارهای شفیره کرم ابریشم (T5، T10 و T15) میزان کمتری را نسبت به تیمار شاهد نشان دادند که این کاهش سطح در آنزیم آلانین ترانس آمیناز معنی دار نبود، اما آنزیم های آسپارتات ترانس آمیناز و آلکالین فسفاتاز کاهش معنی داری را در (T15) نشان دادند (05/0<p). همچنین میزان پروتئین کل، ایمونوگلوبولین و لیزوزیم سرم نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی داری را در (T10) و (T15) نشان دادند  (05/0<p). نتایج خون شناسی، درصد هماتوکریت و غلظت هموگلوبین را در (T15) به طور معنی داری باللاتر نشان داد، ولی تعداد گلبول های سفید در (T5)، (T10) و (T15) کاهش معنی داری یافت  (05/0<p)، اگرچه میزان آن در (T10)کمترین سطح بود. نتایج این تحقیق نشان داد که شفیره کرم ابریشم به میزان 15 درصد در جیره غذایی فیل ماهی یک منبع پروتئینی مناسب است و علاوه بر افزایش رشد، شاخص های خونی و آنزیم های کبدی را بهبود می بخشد.

    کلید واژگان: پودر شفیره کرم ابریشم, جایگزینی آرد ماهی, عملکرد رشد, شاخص های خونی, فیل ماهی
    T. Bagheri*, Roghieh Safari, Mahmood Bahmani, Mahmood Hafezieh, Eisa Sharifpour, Abbasali Agahei Moghaddam, Taher Poursoufi, Esmaeil Paghe, Seyed Amin Mirhashami Rostami, Zabihollhah Pajand, Reza Safari, Matin Shakoori, Seyed Reza Khaleghi, Abdolsalam Hatami, Habibollah Sanchooli, Reza Sourati, Rahim Abdollahi Me
    Introduction

    Aquaculture development is challenged with limitation and high costs of supplying protein diets, so searching for alternative protein sources in fish diets is inevitable (Tacon, 2020). Insect meals are considered as a promising substitution protein ingredients last decades (Alfiko et al., 2022). Among candidates’ insect meals, Silkworm is well-balanced in protein as well as lipid and can be served as feedstuff (Mahanta et al., 2023). A study conducted to investigate if low level of silk worm pupa inclusion in fingerling Beluga sturgeon (Huso huso) diet could provide a protein source replacement accompanying with high benefit for the species.

    Methodology

    Fingerling Beluga sturgeons (5±0.2 g, mean±SE) fed with experimental diets for a period of 8 weeks. Four experimental diets includes: no (SWP) inclusion as a control treatment (T0), 5, 10 and 15 percent (SWP) substitution referred as (T5, T10 and T15) treatments. At the end of the experiment, Weight Gain (WG), Specific Growth Rate (SGR) and Feed Conversion Ratio (FCR) calculated to assess the diets quality on fish production. Hepatic enzyme (ALP, AST, and ALT) and serum biochemical (IgM, total protein and lysozyme) analyzed for revealing the health status of fish.

    Results

    (SWP) treatments, in particular (T15) had a significant increase in (WG) compared to the control group (p<0.05). (SGR) as well as (CF) in (SWP) treatments showed no significant differences compare to the (T0) (p<0.05). (FCR) was significantly improved among (SWP) treatments, although the difference was not significant (p<0.05). Serum lysozyme, Serum immunoglobin and total protein in (T10) and (T15) were significantly increased compared to the control group, (T0) (p<0.05).

    Discussion and conclusion

    Our findings indicate the protein level adjusts and fixes with the (SWP) was efficiently enough to be replaced with fish meal in fingerling Beluga sturgeon (H. huso). The results of (SGR) as well as (CF) suggest that the replacement level could be changes to more to get a differently improved result. Hepatic enzymes showed that (SWP) did not affect impairment in digestive tract.  What’s more, blood biochemical analysis showed that (SWP) can have immunomodulatory effects on fingerling Beluga sturgeons (Zhou et al., 2022)

    Keywords: Silk Worm Pupa, Fishmeal, Growth Performance, Hematological Factors, Beluga Sturgeon
  • سید مرتضی حسینی، سید حسین حسینی فر*، ملیکا قلیچ پور، عباسعلی اقایی مقدم، بهروز قره وی، سید محمود عقیلی، عیسی شریف پور، محمود حافظیه، محمدرضا فایضی

    این تحقیق به منظور بررسی اثر افزودن نمک و باکتریBacillus subtilis (IS02)   به جیره غذایی بر بقاء، پاسخ کورتیزول و شاخص های آنتی اکسیدانی بچه ماهی نورس کپور دریایی، Cyprinus carpio، در مواجهه با تنش شوری انجام شد. بچه ماهی کپور (میانگین 1/0 ± 1/1گرم) به مدت 15 روز با جیره های غذایی حاوی 5 و 10 درصد نمک یا 108 × 5/2 و 109 × 5/2 کلنی گرم (cfu/g) پروبیوتیک تغذیه و سپس به طور مستقیم به آب لب شور با غلظت 13 گرم بر لیتر منتقل و پس از 3 و 10 روز نمونه گیری شدند. بقاء در همه تیمارها بالای 96 درصد بود. میزان کورتیزول پایه و پس از تنش شوری در تیمارهای پروبیوتیکی به طور معنی داری کمتر از سایر تیمارها بود. فعالیت سوپراکسید دیسموتاز در تیمارهای پروبیوتیکی بالاتر از سایر تیمارها بود. جیره های غذایی اثر معنی داری بر فعالیت کاتالاز نداشتند. بر اساس نتایج این تحقیق، استفاده از B. subtilis در جیره غذایی می تواند باعث کاهش استرس و افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی در بچه ماهی کپور نورس شود.

    کلید واژگان: استرس, بازسازی ذخایر, شوری, جیره غذایی, پروبیوتیک, نمک
    Seyyed Morteza Hoseini, Seysd Hosein Hoseinifar*, Melika Ghelichpour, Abbasali Aghaei Moghaddam, Behrouz Gharavi, Seyed Mahmoud Aghili, Isa Sharifpour, Mahmoud Hafezieh, Mohammad Reza Fayezi

    This research was conducted in order to investigate the effect of adding salt and Bacillus subtilis bacteria (IS02) to the diet on the survival, cortisol response and antioxidant indices of sea carp, Cyprinus carpio, under salinity stress. Baby carp fish (average 1.1 g) were fed with diets containing 5 and 10% salt or 108 x 5.2 and 109 x 5.2 colony grams (cfu/g) of probiotics for 15 days and then to They were directly transferred to saline water with a concentration of 13 grams per liter and samples were taken after 3 and 10 days. Survival in all treatments was above 96%. The amount of cortisol at baseline and after salinity stress in probiotic treatments was significantly lower than other treatments. Superoxide dismutase activity was higher in probiotic treatments than other treatments. Diets had no significant effect on catalase activity. Based on the results of this research, the use of B. subtilis in the diet can reduce stress and increase the antioxidant capacity in juvenile Norse carp.

    Keywords: Stress, Stock Rehabilitation, Salinity, Diet, Probiotics, Salt
  • علی رضامند، رسول قربانی*، حسین رحمانی، عباسعلی آقایی مقدم، رحمت ندافی، فاطمه عباسی، محسن یحیایی
    این پژوهش با هدف بررسی پیش بینی وضعیت صید تاس ماهی ایرانی (Acipenser persicus) در سواحل استان گلستان دریای خزر با استفاده از مدل پویایی انجام شد. نتایج حاصله بیانگر آن بود که مطابق مقدار اولیه جمعیت در سال 1387 برابر با 2500 قطعه ماهی، در صورت برداشت با نرخ حال حاضر، ذخایر این ماهی ارزشمند خاویاری تا 50 سال آینده از بین رفته؛ درحالیکه با در نظر گرفتن نرخ برداشت 2/0 در سال (تقریبا معادل نیمی از صید حال حاضر)، مقدار برداشت ذخایر ماهی قره برون سیر افزایشی خواهد داشت به نحوی که این ذخایر کاملا توانایی بازسازی خودش را باز خواهد یافت.
    کلید واژگان: وضعیت صید, میزان برداشت, تاس ماهی ایرانی, دریای خزر
    Ali Rezamand, Rasoul Ghorbani *, Hossein Rahmani, Abbasali Aghaei Moghaddam, Rahmat Naddafi, Fatemeh Abbasi, Mohsen Yahyaei
    This study used a dynamic model to predict the fishing status of the Persian Sturgeon (Acipenser persicus) along the coast of the Golestan province in the Caspian Sea. The findings indicated that based on the initial population in 2017 equal to 2500 samples of fish if harvested at the current rate, the stocks of this valuable sturgeon fish will be destroyed in the next 50 years. However, when considering the harvest rate of 0.2 per year (nearly half of the current catch), the amount of fish harvested will increase so that this stock will completely regain its ability to regenerate itself.
    Keywords: Fishing Status, Harvest Rate, Persian Sturgeon, Caspian Sea
  • وحید خیرآبادی*، رسول قربانی، حسین رحمانی، عباسعلی آقایی مقدم، حبیب الله محمدی

    تالاب ها بخش مهمی از محیط زیست طبیعی بوده و می توانند باعث کاهش اثرات سیلاب، جذب آلودگی و افزایش کیفیت آب شوند. این بررسی در سه تالاب بین المللی آلاگل، آلماگل و آجی گل از 7 ایستگاه طی زمستان 1395 تا پائیز 1396 به صورت فصلی نمونه برداری گردید. نتایج نشان داد اکثر خصوصیات کیفی این سه تالاب تا حدودی در وضعیت مناسب قرار داشته، ولی مقادیر فسفات در فصل تابستان در آلاگل و در پاییز و زمستان در آجی گل از حد مجاز بیشتر بود. در این تحقیق، تعداد 57 گونه فیتوپلانکتون (25 گونه از Bacillariophyta، 12 گونه Chlorophyta، 9 گونه Cyanophyta، 5 گونه از Pyrrophyta، 3 گونه Euglenophyta، 2 گونه Carophyta و Xanthophyta) شناسایی گردید. بیشترین فراوانی مربوط به دیاتومه ها بوده ولی در تابستان، سیانوفیتا در تالاب-های آلاگل و آجی گل و پیروفیتا در آجی گل غالبیت پیدا می کنند. بر اساس شاخص کیفی آب (WQI)، بجز در فصول تابستان و پاییز در تالاب آجی گل در بقیه فصول، تالاب های سه گانه از وضعیت کیفی خوبی برخوردار بودند. بنظر می رسد رودخانه اترک به عنوان اصلی ترین منبع آبی تامین کننده این تالاب ها، محل دریافت مقادیر بالای پساب کشاوزی و روستایی است که عملا وارد این تالاب ها می-گردند که باید اقدامات اصلاحی و مدیریتی صورت گیرد.

    کلید واژگان: فیتوپلانکتون, تالاب, آلاگل, آجی گل, آلماگل
    Vahid Kheirabadi *, Rasul Ghorbani, Hosein Rahmani, Abbasali Aghaei Moghaddam, Habibolah Mohammadi

    Wetlands are a critical part of our natural environment and they can reduce the impacts of floods, absorb pollutants and improve water quality. This survey was conducted at 7 stations in three international wetlands Alagol, Almagol and Ajigol wetlands between February 2017 and November 2018. Results showed that water quality characteristics are somewhat in good conditions but amount of phosphates, was more than standard in summer at Alagol and in Autumn and winter at Ajigol. In this study, 57 different species (25 Bacillariophta, 12 Chlorophta, 9 Cyanobacteria, 5 Pyrophyta, 3 Euglenophyta and 2 Xanthophyta and Carophyta) were identified. Bacillariophyta was dominant in all seasons, however Cyanophyta in Alagol and Ajigol wetlands and Pyrophyta in Ajigol were dominant in summer. In the study of water quality index (WQI), it was observed thatexcept in summer and autumn in Ajigol wetland in other seasons of the studied wetlands were in good quality. It seems that the Atrak river as the main source of water supply for these wetlands, is the place where high amounts of agricultural and rural effluents are received, which practically enter these wetlands, appropriate management and corrective measures should be taken.

    Keywords: phytoplankton, wetland, Alagol, Ajigol, Almagol
  • وحید خیرآبادی، رسول قربانی*، حسین رحمانی، عباسعلی آقایی مقدم، حبیب الله محمدی

    ارزیابی و مدیریت منابع آبی نیازمند اصل برآورد توان تولید اولیه می باشد. از برخی پارامترهای فیزیکو-شیمیایی آب، پلانکتون ها (فیتوپلانکتون ها و زئوپلانکتون ها)، ماکروبنتوزها و ماهیان از 3 ایستگاه در تالاب آلاگل، 2 ایستگاه در تالاب آجی گل و 2 ایستگاه در تالاب آلماگل به مدت یک سال از زمستان 1395 تا پائیز 1396 نمونه برداری صورت گرفت. در مقایسه سه تالاب نتایج نشان داد که در تمام فصول بیشترین بیوماس ماهیان فیتوپلانکتون خوار و زئوپلانکتون خوار در هکتار در آجی گل بسیار بالاتر از دو تالاب دیگر است. از نظر بیوماس ماهی بنتوزخوار، بیشترین بیوماس در بهار، تابستان و زمستان در تالاب آلماگل و در پاییز در تالاب آجی گل مشاهده شد. بیشترین فراوانی در هر سه تالاب مربوط به گامبوزیا و بدون در نظر گرفتن ماهی گامبوزیا، بیشترین فراوانی در تالاب آلاگل مربوط به ماهی کاراس، در آجی گل سیاه ماهی و ماهی کپور و در آلماگل ماهی کاراس و از نظر وزن نسبی، ماهی غالب فیتوفاگ و کاراس بودند. همچنین گربه ماهی تنها در تالاب آلاگل یافت می شود. به نظر می رسد باید سهم رهاسازی ماهیان کفزی خوار از قبیل کپور معمولی بیشتر در نظر گرفته شود و ماهیان مهاجم و هرز کنترل شوند.

    کلید واژگان: تالاب های بین المللی آلاگل, آجی گل, آلماگل, توان تولید
    Vahid Kheirabadi, Rasul Ghorbani*, Hosein Rahmani, Abassali Aghaei Moghaddam, Habibollah Mohammadi

    Estimation of initial production capacity is one of the important principles of water resources assessment and management. Due to the size, depth and different positions of wetlands (inlet area, middle and near the dam base) of some physicochemical parameters of water, plankton (phytoplankton and zooplankton), macrobenthos and fish from 3 stations, in Alagol wetland, 2 stations in Ajigol wetland and 2 stations in Almagol wetland were sampled for one year from winter 2016 to autumn 2017. Comparison of the three wetlands, the results showed that in all seasons, the highest biomass per hectare was observed that phytophagus fish and zoophagus fish in Ajigol is much higher than the other two wetlands. Regarding benthic fish biomass, most biomass was observed in spring, summer and winter in Almagol wetland and in autumn in Ajigol wetland. The highest abundance in all three wetlands is related to Gambusia and in excluding Gambusia fish, the highest abundance in Alagol wetland is related to crucian carp, in Ajigol capoeta and common carp and in Almagol, crucian carp and in relative weight, phytophaguus and crucian carp were the dominant fish. Also, catfish are found only in Alagol lagoon. It seems that the role of releasing benthic fish such as common carp should be considered more and invasive fish should be controlled.

    Keywords: Alagol, Almagol, Adjigol international wetlands, Production capacity
  • سید مرتضی حسینی، سید حسین حسینی فر*، عیسی شریف پور، ملیکا قلیچ پور، عباسعلی آقایی مقدم، بهروز قره وی

    این تحقیق به منظور بررسی اثر افزودن نمک (کلرید سدیم) به جیره غذایی بر بقاء، شاخص های بیوشیمیایی و بافت شناسی بچه ماهی نورس کپور دریایی در مواجهه با تنش شوری انجام شد. بچه ماهی کپور (حدود 1/1 گرم) به مدت 15 روز با جیره های غذایی حاوی 0، 5 و 10 درصد کلراید سدیم تغذیه و سپس به طور مستقیم به آب لب شور 13 گرم در لیتر منتقل و پس از 3 و 10 روز نمونه گیری شدند. جیره غذایی و زمان نمونه برداری اثر معنی داری بر بقاء ماهی ها نداشت. سدیم، گلوتاتیون ردوکتاز و گلوتاتیون پراکسیداز بدن سه روز بعد از تنش شوری به طور معنی داری افزایش یافته و پس از 10 روز مواجهه با تنش شوری به مقادیر نرمال بازگشتند. رطوبت بدن پس از تنش شوری به طوری معنی داری کاهش یافت ولی مقدار پتاسیم و کلراید بدن افزایش یافت و تا 10 روز بعد از تنش شوری به طور معنی داری بالاتر از قبل از تنش بود. قبل از تنش، گلوتاتیون در تیمارهای نمک بالاتر از تیمار شاهد، و 10 روز پس از تنش در تیمار نمک-10 بالاتر از دو تیمار دیگر بود. مالون دی آلدهید بدن در تیمارهای نمک به طور معنی داری کمتر از تیمار شاهد بود. آسیب بافتی چشمگیر و مهمی در مقایسه با شاهد در آبشش و کلیه  بعد از تنش شوری مشاهده نشد. این تحقیق نشان می دهد که کپور دریایی نورس توانایی تحمل انتقال مستقیم به آب دریای خزر را بدون غنی سازی جیره با نمک دارد. افزودن 10 گرم در کیلوگرم نمک به جیره می تواند باعث کاهش پراکسیداسیون چربی شود.

    کلید واژگان: تنظیم اسمزی, نمک, گلوتاتیون, آبشش, کلیه
    Seyyed Morteza Hoseini, Seyed Hossein Hoseinifar*, Isa Sharifpour, Melika Ghelichpour, Abbasali Aghaei Moghaddam, Behrouz Gharavi

    This study aimed to investigate the effect of salt (sodium chloride) supplementation in the diet on survival, biochemical indices, and tissue histology of juvenile wild common carp under salinity stress. Fish fry (approximately 1.1 g) were fed diets containing 0%, 5%, and 10% sodium chloride for 15 days, then directly transferred to brackish water (13 g/L) and sampled after 3 and 10 days. Diet or sampling time had no significant effect on survival and body moisture of fish. Sodium, glutathione reductase, and glutathione peroxidase levels in the body significantly increased three days after salinity stress, and returned to pre-stress levels after 10 days. Body moisture levels significantly decreased after salinity stress, but potassium and chloride levels in the body increased and remained significantly higher than pre-stress levels for up to 10 days. Prior to salinity stress, glutathione levels were higher in high salt treatment groups compared to control groups, and 10 days after salt stress, glutathione levels were higher in the 10% salt treatment group compared to the other two groups. Malondialdehyde in the body was significantly lower in sodium chloride treatments than the control. No significant and important histological lesions were found in the fish gill and kidney after salinity stress. This study suggests that wild carp fry can tolerate direct transfer to the Caspian Sea brackish water, without dietary sodium chloride supplementation. Dietary 10 g/kg salt supplementation decreases lipid peroxidation in the fish.

    Keywords: osmoregulation, salt, glutathione, gill, kidney
  • حسینعلی ابراهیم زاده موسوی*، علی طاهری میرقائد، سید مرتضی حسینی، ملیکا قلیچ پور، عباسعلی آقایی مقدم، بهروز قره وی، باکی آیدین
    زمینه مطالعه

    از عوامل آرام بخش برای کاهش استرس و بهبود سلامت ماهی در حین و پس از فرآیند حمل و نقل استفاده می شود. 

    هدف

    این تحقیق با هدف بررسی اثرات افزودن میرسن به آب حمل ونقل بر شاخص های بیوشیمیایی پلاسمای ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) انجام شد. 

    روش کار

    برای این منظور، ماهیان (متوسط ​​وزن 1/65±45/3 گرم) در کیسه های پلاستیکی حاوی صفر (CTL)، 10، 20، 30 و 50 میکرولیتر در لیتر میرسن به مدت 6 ساعت حمل ونقل شدند و پارامترهای پلاسما با قبل از حمل ونقل مقایسه شد. 

    نتایج

    حمل ونقل باعث کاهش معنا دار پروتیین کل پلاسما، آلبومین، فعالیت کمپلمان فرعی، لیزوزیم، سدیم و کلراید، و افزایش پتاسیم، کلسیم، آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز در تیمار CTL نسبت به BT شد (0/05>P). افزودن 50 میکرولیتر در لیترمیرسن به آب از کاهش پروتیین کل پلاسما و آلبومین جلوگیری کرد. افزودن 20 میکرولیتر در لیتر میرسن به آب تغییرات یون های پلاسما، آلانین آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز را کاهش داد یا مانع از این تغییرات شد. افزودن 10-50 میکرولیتر در لیتر میرسن به آب، تغییرات آسپارتات آمینوترانسفراز پلاسما را کاهش داد. افزودن 20 و 30 میکرولیتر در لیتر میرسن به آب، تغییرات در فعالیت کمپلمان فرعی پلاسما را کاهش داد، افزودن 30 میکرولیتر در لیترمیرسن باعث افزایش فعالیت لیزوزیم پلاسما شد. حمل ونقل و افزودن میرسن تاثیر معناداری بر ایمونوگلوبولین پلاسما نداشتند (0/05<P)، اما افزایش معنا داری در گلوبولین پلاسما در تیمار 20 میکرولیتر مشاهده شد (0/05>P).

     نتیجه گیری نهایی:

     درنتیجه افزودن 20 میکرولیتر در لیترمیرسن به آب حمل ونقل ماهی کپور معمولی باعث کاهش سطح آنزیم کبدی و بهبود پارامترهای ایمنی شد و بنابراین استفاده از میرسن باعث بهبود سلامت ماهی در حین حمل ونقل می شود.

    کلید واژگان: الکترولیت ها, سلامت ماهی, حمل ونقل ماهی, پارامترهای ایمنی, استرس حمل و نقل
    Hoseinali Ebrahimzadeh Mousavi *, Ali Taheri Mirghaed, Seyyed Morteza Hoseini, Melika Ghelichpour, Abbasali Aghaei Moghaddam, Behrouz Gharavi, Baki Aydın
    Background

    Sedative agents are utilized to mitigate stress and improve fish welfare during and after transportation. 

    Objectives

    We aimed to assess the effects of myrcene addition to the transportation water on the plasma biochemical profile of common carp, Cyprinus carpio. 

    Methods

    For this purpose, common carp (mean weight of 45.3±1.65 g) were transported in plastic bags containing myrcene at concentrations of 0 (CTL), 10 (10 M), 20 (20 M), 30 (30 M), and 50 (50 M) µL/L for 6 h. Then, their plasma parameters were compared to those values before transportation (BT). 

    Results

    Transportation significantly (P<0.05) decreased plasma total protein, albumin, alternative complement, lysozyme, sodium, and chloride, while increasing potassium, calcium, alanine aminotransferase, aspartate aminotransferase, and alkaline phosphatase in the CTL treatment, as compared to BT. Adding 50 µL/L myrcene to water prevented total plasma protein and albumin loss. Supplementing 20 µL/L myrcene to water prevented or reduced the changes in plasma ions, alanine aminotransferase, and alkaline phosphatase. Addition of 10-50 µL/L myrcene to water decreased the changes in plasma aspartate aminotransferase. Adding 20 and 30 µL/L myrcene to water mitigated the changes in plasma alternative complement, as 30 µL/L myrcene increased plasma lysozyme activity. Transportation and myrcene addition had no significant effects on plasma immunoglobulin (P>0.05). However, a significant increase was observed in plasma globulin in the 20 M treatment (P<0.05). 

    Conclusion

    In summary, adding 20 µL/L myrcene to the transport water of common carp reduced hepatic enzyme levels and improved immune parameters, and therefore, the use of myrcene improves fish welfare during transportation.

    Keywords: Electrolytes, fish welfare, fish transport, immune parameters, transport stress
  • سید مرتضی حسینی، سید حسین حسینی فر*، عیسی شریف پور، ملیکا قلیچ پور، عباسعلی آقایی مقدم، محمود حافظیه

    این تحقیق به منظور بررسی اثر افزودن Bacillus subtilis (IS02)   به جیره غذایی بر بقاء، شاخص های بیوشیمیایی و بافت شناسی بچه ماهی نورس کپور دریایی، Cyprinus carpio، در مواجهه با تنش شوری انجام شد. بچه ماهی کپور (میانگین 1/1 گرم) به مدت 15 روز با جیره های غذایی حاوی صفر (شاهد)، 108 × 5/2 (پرو-8) و 109 × 5/2 (پرو-9) cfu/g پروبیوتیک تغذیه و سپس به طور مستقیم به آب لب شور منتقل و پس از 3 و 10 روز نمونه گیری شدند. بقاء در همه تیمارها بالای 96 درصد بود. مقدار رطوبت و پتاسیم بدن تحت تاثیر زمان نمونه برداری بود به این ترتیب که مقدار رطوبت پس از تنش شوری به طور معنی داری کاهش یافت ولی مقدار پتاسیم به طور معنی داری افزایش یافت. سدیم بدن در تیمار پرو-8 در خلال تنش تغییر معنی دار نداشت و تیمارهای پروبیوتیک مقدار کلراید کمتری نسبت به شاهد قبل و بعد از تنش شوری داشتند. افزودن پروبیوتیک به جیره باعث افزایش فعالیت گلوتاتیون ردوکتاز، گلوتاتیون پراکسیداز، و غلظت گلوتاتیون احیایی شد در حالی که غلظت مالون دی آلدهید را کاهش داد. پروبیوتیک باعث تجمع گلبول های سفید در بافت کلیه شد. آسیب بافتی چشمگیر و مهمی در مقایسه با شاهد در آبشش و کلیه  بعد از تنش شوری مشاهده نشد. این تحقیق نشان می دهد که کپور دریایی نورس توانایی تحمل انتقال مستقیم به آب دریای خزر را بدون غنی سازی جیره با پروبیوتیک دارد. ولی، پروبیوتیک باعث تحریک ایمنی در کلیه، تقویت تنظیم یونی و افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی در ماهی می شود که می تواند اثرات مفیدی در شرایط میدانی داشته باشد.

    کلید واژگان: تنظیم اسمزی, پروبیوتیک, گلوتاتیون, آبشش, کلیه
    Seyyed Morteza Hoseini, Seyed Hossein Hoseinifar*, Isa Sharifpour, Melika Ghelichpour, Abbasali Aghaei Moghaddam, Mahmoud Hafezieh

    This study was conducted to investigate the effect of adding Bacillus subtilis (IS02) to the diet on survival, biochemical indices, and histological alternations of juvenile wild common carp, Cyprinus carpio, exposed to salinity stress. Juvenile common carp (about 1.1 g) were fed diets containing 0 (control), 2.5 × 108 (pro-8), and 2.5 × 109 (pro-9) cfu/g probiotic for 15 days and then transferred directly to brackish water (13 g/L) and sampled after 3 and 10 days. Diet and sampling time had no significant effect on fish survival, which was above 96% in all treatments. Body moisture and potassium were only affected by sampling time, with moisture decreasing significantly after salinity stress while potassium increased significantly. Whole body sodium in pro-8 treatment did not change significantly during salinity stress, and probiotic treatments had lower chloride levels than the control before and after salinity stress. Adding probiotic to the diet increased glutathione reductase, glutathione peroxidase activity, and reduced glutathione concentration, while decreasing malondialdehyde concentration. Probiotics caused white blood cells infiltration in the kidney tissue. No significant tissue damage was observed in the gill and kidney, compared to the control after salinity stress. This study shows that juvenile wild common carp can tolerate direct transfer to the Caspian Sea without dietary probiotic supplementation. However, probiotic stimulates the kidney immunity, enhances ionoregulation, and increase antioxidant capacity in fish, which can have beneficial effects under field conditions.

    Keywords: Osmoregulation, probiotic, glutathione, gill, kidney
  • علی طاهری میرقائد*، ملیکا قلیچ پور، عباسعلی آقایی مقدم، سید حسین حسینی فر، سید مرتضی حسینی
    زمینه مطالعه
    اسیدهای آلی و نمک های آن ها به عنوان جایگزین های مناسب در خوراک برای بهبود سلامت، رشد و عملکرد ماهی شناخته می شوند. 
    هدف
    مطالعه حاضر به منظور یافتن اثرات افزودن اسیدلاکتیک به جیره غذایی بر شاخص های ایمنی، فعالیت آنزیم های کبدی و پروتیین های پلاسما در ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) انجام شد. 
    روش کار
    180 ماهی (حدود 25 گرم) به طور تصادفی در 12 مخزن (150 لیتر آب) به عنوان چهار تیمار با جیره های حاوی صفر (T0)، 5/2 (T1)، 5 (T2) و 10 (T3) گرم بر کیلوگرم اسیدلاکتیک توزیع شدند. ماهی ها به مدت 56 روز با جیره های مذکور تغذیه شده و درنهایت شاخص های رشد، ایمنی، فعالیت آنزیم های کبدی و پروتیین های پلاسما بررسی شد.
    نتایج
    تیمار T2 به طور معنی داری شاخص های رشد بالاتری نسبت به تیمار T0 داشت. سطح پروتیین تام پلاسما، آلبومین و گلوبولین T1-T3 به طور معنی داری بیشتر از T0 بود. با این حال، سطح پروتیین پلاسما به طور قابل توجهی با افزایش غلظت اسیدلاکتیک در جیره (10 گرم در کیلوگرم) کاهش یافت. تفاوت معنی داری در فعالیت آسپارتات آمینوترانسفراز پلاسما (AST) و آلکالین فسفاتاز (ALP) در بین تیمارها مشاهده نشد، اگرچه فعالیت آلانین آمینوترانسفراز (ALT) در ماهیان تغذیه شده با جیره های اسیدلاکتیک (T1-T3) در مقایسه با T0 به طور معنی داری کاهش یافت. تمام پارامترهای ایمنی خونی (لیزوزیم، کمپلمان فرعی، ایمونوگلوبولین و فعالیت باکتری کشی) در تیمارهای T1-T3 نسبت به T0 به طور معنی داری افزایش یافت. نتیجه گیری نهایی: به طورکلی، افزودن اسیدلاکتیک به جیره برای بهبود رشد، پارامترهای ایمنی و سلامت کبد مفید است. با توجه به نتایج، مقدار 2/5 تا 5 گرم بر کیلوگرم اسیدلاکتیک برای تهیه خوراک ماهی کپور معمولی توصیه می شود.
    کلید واژگان: مواد افزودنی, کپور معمولی, سلامت کبد, ایمنی, اسیدلاکتیک
    Ali Taheri Mirghaed *, Melika Ghelichpour, Abbasali Aghaei Moghaddam, Seyed Hossein Hoseinifar, Seyyed Morteza Hoseini
    Background
    Organic acids and their salts are known as appropriate substitutes in feed for improving the health, growth, and performance of fish. 
    Objectives
    The present study was conducted to determine the effects of dietary lactic acid supplementation on immunological factors, hepatic enzyme activity, and plasma proteins in common carp, Cyprinus carpio. The fish were fed the diets mentioned above for 56 days, then their growth performance, humoral immunity, and plasma hepatic enzymes were assessed.
    Methods
    A total of 180 fish (mean weight=25 g) were randomly distributed in twelve tanks (150 L water in each tank) as four treatments, fed diets containing 0, 2.5, 5, and 10 g/kg lactic acid (T0, T1, T2, and T3, respectively).
    Results
    At the end of the feeding trial, T2 showed significantly higher growth performance than T0. Plasma total protein, albumin, and globulin levels of T1-T3 were significantly higher than that of T0. However, plasma protein levels decreased significantly by elevation in dietary lactic acid concentration (10 g/kg). No significant differences were observed in plasma aspartate aminotransferase (AST) and alkaline phosphatase (ALP) activity among the treatments, although alanine aminotransferase (ALT) activity decreased significantly in fish-fed dietary lactic acid supplementation (T1-T3) compared with the control group (T0). All humoral immunity parameters (lysozyme, complement, immunoglobulin, and bactericidal activity) increased significantly in T1-T3 treatments compared to the T0 group.
    Conclusion
    Overall, dietary lactic acid supplementation improves growth performance, humoral immunological parameters, and hepatic health. According to the results, dietary lactic acid (2.5-5 g/kg) is recommended for preparing common carp feed.
    Keywords: Food additives, Common carp, hepatic health, immunity status, lactic acid
  • آزاده مرادپور درازکلایی، سارا حق پرست*، حسین رحمانی، عباسعلی آقایی مقدم
    به منظور بررسی تنوع زیستی ماهیان رودخانه رودبابل و رابطه آن با عوامل محیطی، نمونه برداری در20 ایستگاه صورت گرفت. در هر ایستگاه عواملی چون عمق، عرض، سرعت جریان، قطر سنگ بستر، دما، اکسیژن، هدایت الکتریکی و ارتفاع اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که ماهیان صید شده شامل باربوس (Luciobarbus capito)، لوچ تاجدار هیرکانی (Paracobitis hircanica)، گاوماهی ایرانی (Ponticola iranicus)، خیاطه تبرستان Alburnoides tabarestanensis))، آمور (Ctenopharyngoden idella)، کاراس (Carassius carassius)، قزل آلا (Oncorhynchus mykiss) بودند. بالاترین شاخص تنوع شانون و غالبیت سیمپسون در ایستگاه های 6 (068/1 H′= و 6071/0= λ) و 7 (212/1 H′= و 6653/0= λ) و کمترین مقادیر این شاخصها در ایستگاه 9 (به ترتیب 103/0 H′= و 041/0= λ) مشاهده شد. ایستگاه های 7 (9705/0) و 13 (8736/0) بعنوان غنی ترین ایستگاه ها و ایستگاه های 9 (2597/0) و 11 (2153/0) کمترین میزان غنای گونه ای را داشتند. بیشترین (9816/0) و کمترین (3435/0) مقدار شاخص یکنواختی پیلو بترتیب در ایستگاه های11 و 20 مشاهده شد. همبستگی مثبت و معنی داری میان درجه حرارت آب رودخانه با تعداد ماهی، غنای مارگالوف، تنوع شانون و غالبیت سیمپسون، عمق آب رودخانه با تعداد گونه ماهی و عرض رودخانه با شاخص یکنواختی پیلو و نیز همبستگی منفی و معنی داری میان ضریب هدایت الکتریکی با غنای مارگالوف و عرض رودخانه با تعداد گونه ماهی بدست آمد. نتایج حاصل از آنالیز PCA، حاکی از تاثیر عمق، سرعت جریان آب، قطر قلوه سنگهای بستر و عرض رودخانه در درجه اول و ارتفاع از سطح دریا، شوری و میزان سایه در درجه دوم اهمیت بر فراوانی برخی از گونه های ماهی در ایستگاه های بخصوص است.
    کلید واژگان: تنوع زیستی, ماهی, رودخانه رودبابل, پارامترهای محیطی
    Azadeh Moradpour Derazkolaei, Sarah Haghparast *, Hossein Rahmani, Abbasali Aghaei Moghaddam
    To investigate fish biodiversity indexes of Roodbabol River and their relationships with environmental factors, sampling was conducted at 20 stations. At each sampling station factors including river depth, river width, water velocity, substrate rubble diameter, temperature, dissolved oxygen, electrical conductivity and altitude were measured. 6 freshwater fish species has been recorded namely Barbus (Luciobarbus capito), Hiircan Crested Loach (Paracobitis hircanica), Iranian Goby (Ponticola iranicus), Tabarestan Spirlin (Alburnoides tabarestanensis), Grass Carp (Ctenopharyngoden idella), Crucian Carp (Carassius carassius), and Rainbow Trout (Oncorhynchus mykiss). Shanon diversity and Simpson dominance indexes were the highest at station 6 (H′= 1.068 and λ = 0.6071) and 7 (H′= 1.212 and λ = 0.6653) and the lowest at station 9 (H′= 0.103, λ = 0.041). Stations 7 and 13 were the richest stations for species richness index (0.9705 and 0.8736, respectively) while stations 9 and 11 showed the lowest species richness (0.2597 and 0.2153, respectively). The most and least values of Pielou′s evenness index were observed at stations 11 and 20 (0.9816 and 0.3435, respectively). Water temperature with fish abundance, Margalof, Shannon diversity and Simpson dominance indexes, river depth with fish species number, and river width with Pielou′s index had positive and significant correlation. In addition, a significant and negative correlation was discovered between electrical conductivity with Margalof index and between river width with fish abundance. PCA indicated that factors like depth, velocity, rubble diameter and river width primarily and other factors of altitude, salinity and shadow level secondly affect some fish species abundance in particular stations.
    Keywords: biodiversity, Fish, Roodbabol River, Environmental factor
  • بهروز قره وی، عباسعلی آقایی مقدم*، سید مرتضی حسینی، ملیکا قلیجپور، عبدالله حق پناه
    انواع مختلفی از بیماریها در میگو شناسایی شده اند که در اثر عوامل عفونی ویروسی و یا باکتریایی ایجاد شده و منجر به تلفات گروهی می شوند. در میان عوامل بیماریزای باکتریایی، ویبریوها مهمترین عامل بیماریزای میگو های پرورشی هستند که سبب تلفات زیادی در میگو می گردند. از سال 2009 بیماری باکتریایی جدیدی توجه جامعه پرورش دهندگان را خود جلب کرد. این بیماری که با نام بیماری نکروز حاد هپاتوپانکراسی (Acute Hepatopancreatic Necrosis Disease, AHPND) شناخته می شود بوسیله یک باکتری میله ای شکل گرم منفی بنام ویبریو پاراهمولیتیکوس ایجاد می شود. این بیماری برای اولین بار در مزارع میگوی استان هرمزگان شناسایی شد که باعث تلفات زیادی در مزارع فوق گردید. دامنه فعالیت این باکتری بین 20 تا 44 درجه سانتی گراد و محدوده مناسب رشد باکتری بین 30 تا 37 درجه سانتی گراد است، بنابراین اوج وقوع بیماری در طول فصل گرم و خشک است. علایم بالینی اصلی این  بیماری بی حالی، کندی رشد، شنای مارپیچی، رنگ پریدگی، خالی بودن معده و روده و کوچک شدگی هپاتوپانکراس بوده که در نهایت سبب تلف شدن میگو می شود. در همه گیری بیماری، پرندگان وحشی نقش مهمی در انتقال بیماری دارند. اقدامات مدیریتی پیشگیرانه برای کنترل بیماری AHPND مبتنی بر مدیریت استخرهای پرورشی از طریق مدیریت پرورش و بهداشت (مثل هوادهی، تغذیه، انتخاب پست لاروهای عاری از بیماری) و ضد عفونی سازی استخرهای پرورشی  قبل از ذخیره سازی پست لارو متمرکز است.
    کلید واژگان: میگو وانامی, بیماری نکروزحاد هپاتوپانکراسی, ویبریو, گمیشان, استخر های پرورشی, ضد عفونی
  • امکانسنجی ساخت مجتمع تولید ماهیان خاویاری در سواحل شرقی استان گلستان با تاکید بر مخاطرات بهداشتی و محیطی
    بهروز قره وی، عباسعلی آقایی مقدم*، بهروز منصوری، سید مرتضی حسینی، عظیم فاضل، عبدالله حق پناه
    این مطالعه با هدف امکان سنجی احداث مجتمع پرورش ماهیان خاویاری در سواحل شرقی استان گلستان انجام شده است. اراضی شرقی تالاب گمیشان در استان گلستان بدلیل بارش کم، تبخیر بالا و وجود زمین های کم بازده کشاورزی قابلیت احداث مزارع پرورش ماهیان خاویاری را دارند. سرمایه گذارانی که تمایل به احداث مزارع پرورش ماهی خاویاری دراین مناطق را دارند باید مخاطرات بهداشتی ناشی از وجود تالاب بین المللی گمیشان که مامن ماهیان مختلف بوده، پرندگان مهاجری که هر ساله به این مناطق کوچ کرده و یا بطور دایم در تالاب و حواشی آن زیست، تغذیه و تولید مثل می کنند، سموم مختلف کشاورزی که به آب آن وارد میشود و عوامل بیماریزایی که (مستقیم یا غیر مستقیم)، ماهیان خاویاری را تهدید می کنند، را مورد توجه قرار داده و با اقدامات پیشگیرانه مدیریتی مانع بروز مشکلات سلامتی ماهیان شوند. مخاطرات مرتبط در چهار گروه اصلی بیولوژیکی شامل انگل ها، باکتری ها و ویروس ها، شیمیایی شامل کود و سم، فیزیکی شامل جنس و بافت خاک و مخاطرات حیات وحش می باشند. از مخاطرات بیولوژیک می توان به عفونت با آیروموناس های متحرک در ماهیان خاویاری اشاره نمود. کودهای شیمیایی کشاورزی که منجر به مسمومیت با سموم ارگانوفسفره و ارگانوکلره موجود در روانآب ها و رودخانه ها ورودی به تالاب می شوند از مخاطرات شیمیایی آن محسوب می شوند . با توجه به وجود پرندگان مهاجر و ماهیان وحشی در تالاب گمیشان، باید تمهیدات لازم نظیر تورکشی استخرها و فیلترگذاری و ضدعفونی آب ورودی دردستورکارباشد.
    کلید واژگان: مخاطرات بهداشتی, ماهیان خاویاری, مجتمع پرورش ماهی, سواحل شرقی دریای خزر, باکتری ها, ویروس ها
  • عباسعلی آقایی مقدم*، سید امین میرهاشمی رسمتی، سید محمود عقیلی، سید مرتضی حسینی، عبدالعظیم فاضل، بهروز منصوری، طاهر پورصوفی
    این تحقیق به منظور بررسی امکان مولد سازی بچه ماهیان کپور دریایی در شرایط حصار توری در خلیج گرگان در دو تیمار با تراکم 2 و 4  عدد بچه ماهی در متر مربع به منظور تولید مولد جهت کارگاه های تکثیرانجام گردید. بچه ماهیان ابتدا دراستخرهای خاکی و با غذای کنسانتره پرورش و سپس با میانگین وزنی 66/32±78/93 گرم به حصارهای توری به مساحت 50 متر مربع و چشمه تور 16میلی متر در خلیج گرگان انتقال داده شدند. تعداد 6 حصارتوری برای این تحقیق و برای هر تیمار تعداد100و200 عدد بچه ماهی در هر حصار در نظر گرفته شد. غذادهی با غذای کنسانتره انجام شد و فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی و زیست سنجی ماهیان بطور مرتب انجام گردید. نتایج نشان داد که بازماندگی در تیمار اول 52 %و در تیماردوم 49 %و میانگین وزنی در تیمار اول و دوم بترتیب 98/64±410 و 8/52 ± 390  بود. نتایج نشان داد که هیچ   اختلاف معنی داری بین طول و وزن در دو تیمارمشاهده نگردید. نتایج کالبد شکافی نشان داد هم ماهیان ماده وهم نر بالغ ودر مرحله ی 4 رسیدگی جنسی بودند. تخمک های ماهیان ماده قطری بین 1200-800 میکرون داشتند.
    کلید واژگان: خلیج گرگان, مولد سازی, کپور دریا, حصارتوری
    Abbasali Aghaei Moghaddam *, Seyyed Amin Mirhashemi Rotami, Seyyed Mahmud Aghili, Seyyed Morteza Hoseini, Abdolazim Fazel, Behrouz Mansouri, Taher Puorsuofi
    This study was conducted to investigate the possibility of breeding carp juveniles (Cyprinus carpio) in pen conditions in Gorgan Bay in two treatments with a density of 2 and 4 pieces per square meter in order to produce breeders for restocking centers. The first juveniles were raised in earthen ponds with concentrate feed. Then, with an average weight of 93.87± 32.66g, they were transferred to pens with an area of 50 m2each and 16 mm mesh size, in Gorgan Bay. 6 pens were considered for this research and for each treatment, 100 and 200 pieces of juveniles were considered in each pen. Feeding was done with concentrate feed and physical and chemical factors and biometry of fish were done regularly. The results showed 52% survival in first treatment and 49% for second treatment and the mean weight for two treatments were 410± 64.98 and 390±52.8. Results showed that there was no significant differences between weight and length in two treatments. The histological results showed that the male and female were mature in 4th stage. The eggs of the female fish were between 800 and 1200 microns in diameter.
    Keywords: Gorgan Bay, maturation, sea carp, pen
  • سید مرتضی حسینی*، اسمعیل پقه، عباسعلی آقایی مقدم، فاطمه حسین پور دلاور، محمود حافظیه، منصور شریفیان
    هدف از این تحقیق بررسی اثر افزودن اسید لاکتیک به جیره غذایی قزل آلای رنگین کمان بر شاخصهای رشد، فعالیت آنزیمهای گوارشی و فلور میکروبی دستگاه گوارش ماهی بود. به این منظور 4 جیره غذایی حاوی 0، 5، 10 و 20 گرم اسید لاکتیک در کیلوگرم جیره ساخته شد. 180 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی حدود 100 گرم در 12 مخزن پلاستیکی 150 لیتری ذخیره سازی شده و به مدت 8 هفته با هر یک از جیره های فوق تغذیه شدند (سه مخزن برای هر جیره) . نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری در شاخصهای رشد و بقا بین تیمارهای مختلف وجود نداشت (05/0 P>). بیشترین میزان فعالیت آنزیم پپسین معده در سطح 10 و 20 گرم اسید لاکتیک در جیره مشاهده شد (05/0 P<). بیشترین فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز  در سطح 10 گرم اسید لاکتیک در جیره مشاهده شد (05/0 P<). فعالیت لیپاز در تیمار شاهد و 10 گرم اسید لاکتیک در جیره مشابه و به طور معنی داری بالاتر از تیمارهای 5 و 20 گرم اسید لاکتیک در جیره بود (05/0 P<). فعالیت پروتیاز روده در تیمار 5 و 10 گرم اسید لاکتیک در جیره نسبت به تمیار شاهد بالاتر بود و بالاترین فعالیت مربوط به 10 گرم اسید لاکتیک بود (05/0 P<). تیمار 20 گرم اسید لاکتیک در جیره، فعالیت پروتیاز پایین تری نسبت به تیمار شاهد داشت (05/0 P<). بیشترین تعداد کل باکتری های روده ای در سطح 5 و 10 گرم اسید لاکتیک در جیره مشاهده شد (05/0 P<). تعداد باکتریهای اسید لاکتیک روده در تیمارهای اسید لاکتیک به طور معنی داری از تیمار شاهد بیشتر بود (05/0 P<). بالاترین تعداد باکتری های اسید لاکتیک در تیمار 10 گرم اسید لاکتیک در جیره مشاهده شد (05/0 P<). بر اساس نتایج، افزودن اسید لاکتیک به جیره قزل آلای رنگین کمان اثری بر رشد ندارد، اگرچه منجر به افزایش فعالیت آنزیمهای گوارشی می شود. با این حال، افزودن 10 گرم در کیلوگرم اسید لاکتیک در جیره منجر به افزایش باکتریهای اسید لاکیتیک روده ماهی می شود که می تواند باعث افزایش ایمنی ماهی شود.
    کلید واژگان: تغذیه, جیره غذایی, اسید آلی, پرورش, دستگاه گوارش
    Seyyed Morteza Hoseini*, Esmaeil Pagheh, Abbasali Aghaei Moghaddam, Fatemeh Hosseinpour Delavar, Mahmoud Hafezieh, Mansour Sharifian
    The aim of this study was to investigate the effect of adding lactic acid to the diet of rainbow trout on growth indices, activity of digestive enzymes and microbial flora of the fish gastrointestinal tract. For this purpose, 4 diets containing 0, 5, 10 and 20 g of lactic acid per kg of diet were made and each diet was offered to fish in three replications for 8 weeks. The results showed that there was no significant difference in growth and survival indices between different treatments (P> 0.05). The highest activity of gastric pepsin enzyme was observed at the level of 10 and 20 g of lactic acid in the diet (P <0.05). The highest alpha-amylase activity was observed at the level of 10 g of lactic acid in the diet (P <0.05). Lipase activity in the control treatment and 10 g of lactic acid in the diet was similar and significantly higher than the treatments of 5 and 20 g of lactic acid in the diet (P <0.05). Intestinal protease activity in treatments of 5 and 10 g of lactic acid in the diet was higher than the control treatment and the highest activity was related to 10 g of lactic acid (P <0.05). Treatment of 20 g of lactic acid in the diet had lower protease activity than the control treatment (P <0.05). The highest number of total intestinal bacteria was observed at the level of 5 and 10 g of lactic acid in the diet (P <0.05). The number of intestinal lactic acid bacteria in lactic acid treatments was significantly higher than the control treatment (P <0.05). The highest number of lactic acid bacteria was observed in the treatment of 10 g of lactic acid in the diet (P <0.05). According to the results, the addition of lactic acid to the rainbow trout diet has no effect on growth, although it does increase the activity of digestive enzymes. However, adding 10 g / kg of lactic acid leads to an increase in lactic acid bacteria in the gut of the fish.
    Keywords: nutrition, diet, organic acid, rearing, gastrointestinal tract
  • عباسعلی آقایی مقدم*، عبدالله حق پناه، امین رستمی میرهاشمی، اسماعیل پقه، بایرام محمد قرنجیک، بهروز قره وی، همایون حسین زاده صحافی، حسن نصرالله زاده ساروی، مهدی نادری جلودار، محسن یحیایی، سید مرتضی حسینی، عبدالعظیم فاضل

    این تحقیق در رودخانه قره سو در منطقه نیاز آباد در ده کیلومتری شهرستان بندر ترکمن (استان گلستان) با هدف تکثیر طبیعی ماهی کلمه با مشارکت مردمی در سال 1397، انجام شد. گروه های هدف شامل بانوان روستایی، صیادان محلی، دانش آموزان و علاقمندان به محیط زیست بوده است. جلسات ترویجی با بخشداری، اداره کل شیلات استان، فرمانداری و دهداری انجام گردید. دوره ها و کارگاه های آموزشی طراحی و اجرا شد. در فاز عملیاتی، براساس عوامل فیزیکی و شیمیایی آب، منطق ه ای به طول 500 متر از رودخانه انتخاب با فنس پلاستیکی با اندازه چشمه 10 میلی متر بطول 20 متر از دو طرف محصور و با مشارکت اداره کل شیلات استان گلستان تعداد 2200  قطعه از مولدین ماهی کلمه با وزن های 70 تا 150 گرمی و با همراهی صیادان و مردم ذخیره شد. در طی اجرای طرح رفتارهای تولید مثلی مولدین بطور مستمر مورد بررسی قرار گرفت. درنهایت تخم های لقاح یافته به وضوح بر روی لانه های مصنوعی و گیاهان حاشیه رودخانه مشاهده شدند. با احتساب جفت مولدین و میزان راندمان تولید در روش تکثیر طبیعی در استخرهای پرورش و تعداد تخم حاصل از هر مولد ماهی کلمه، به طور میانگین ظرفیتی معادل ده میلیون لارو و بچه ماهی وارد رودخانه گردید. ضریب نفوذ حاصل از فعالیت صیادان% 3/6، دانش آموزان% 16/6 و جامعه بانوان روستایی %35 محاسبه شد. بنابراین بعنوان توصیه های ترویجی جهت تکثیر طبیعی می توان به  لزوم برنامه ریزی توسط اداره کل شیلات، بهره وری از مشارک مردمی به منظور مراقبت و حفاظت از مسیر مهاجرت ماهیان از دهانه رودخانه تا محل مناسب تخم ریزی، اشاره نمود.

    کلید واژگان: رودخانه قره سو, تکثیر طبیعی, ماهی کلمه, مشارکت مردمی, استان گلستان
  • مجید محمدنژاد*، طیبه عنایت غلامپور، مراد محمد شکیبا، عبدالجبار قزل، عباسعلی آقایی مقدم

    با توجه به کاربرد هورمون اوالین در مراکز تکثیر و پرورش ماهی کپور و نبود اطلاعات کافی درباره تاثیر غلظت های متفاوت آن بر مولدین کپور دریایی، بررسی کارایی هورمون اوالین در تکثیر مصنوعی این ماهی امری ضروری است. این مطالعه بر روی 12 قطعه ماهی کپور دریایی نر بالغ با وزن متوسط 57/169±85/1307 گرم انجام پذیرفت. ماهیان در 4 گروه (هر گروه با 4 قطعه ماهی) در یک مرحله تحت تزریق هورمون اوالین با غلظت های 2/0، 25/0، 3/0 و 35/0 میلی گرم در کیلوگرم وزن بدن قرار گرفتند. روش تزریق به صورت صفاقی و در زیر باله سینه ای بود. نمونه گیری از خون ماهیان در دو مرحله قبل از تزریق و 10 ساعت بعد از تزریق انجام شد. بر اساس نتایج مشخص شد تزریق غلظت های مختلف هورمون اوالین تاثیری بر تعداد گلبول های قرمز (RBC)، غلظت متوسط هموگلوبین گلبولی (MCH) و تعداد گلبول های سفید (WBC) نداشت (05/0>p). اما میزان هموگلوبین، هماتوکریت و گرانولوسیت در تمامی تیمارها پس از تزریق هورمون اوالین در خون ماهی کپور نر کاهش و میزان مونوسیت افزایش یافت (05/0<p). ضمن این که هیچ تاثیری بر میزان پروتیین کل و سدیم نداشت (05/0>p). اما میزان گلوکز و کلسیم افزایش و میزان تری گلیسرید، کلسترول، آلبومین و پتاسیم در غلظت های مورد بررسی کاهش یافت (05/0<p). میزان هورمون کورتیزول و هورمون های جنسی تستوسترون، استرادیول و پروژسترون در مولدین نر در تمامی غلظت های مورد مطالعه افزایش یافت (05/0<p). همچنین بیشترین میزان طول دوره تحرک اسپرم و اسپرماتوکریت در غلظت 2/0 میلی گرم در کیلوگرم، pH در غلظت 3/0 میلی گرم در کیلوگرم، تری گلیسرید و آلکالین فسفاتاز در غلظت 35/0 میلی گرم در کیلوگرم و کلسیم، سدیم و پتاسیم در غلظت 25/0 میلی گرم در کیلوگرم مشاهده شد (05/0<p). نتایج این بررسی نشان داد غلظت های 25/0 و 3/0 میلی گرم در کیلوگرم وزن بدن بهترین تاثیر را بر شاخص های خونی، هورمون های استروییدی و شاخص های اسپرم شناختی مورد مطالعه در کپور دریایی نر داشتند.

    کلید واژگان: خون, اسپرم, هورمون های استروئیدی, مولد نر, کپور دریایی
    Majid Mohammad Nejad *, Taiebeh Enayat Gholampour, Morad Mohammad Shakiba, Abdoljabbar Ghezel, Abbasali Aghaei Moghaddam

    Due to use of ovulin hormone in the carp breeding centers and lack enough information about the effect of its different concentrations on this fish broodstocks, evaluation of the effectiveness of ovulin hormone in artificial reproduction of carp is essential. This study was performed on 12 male broodstocks of carp with an average weight of 1307.85±169.57g. Fish in 4 groups (each group with 4 fish) were injected at doses of 0.2, 0.25, 0.3 and 0.35mg/kg body weight of ovulin hormone in one time. The injection method was performed peritoneally and below the pectoral fin. Blood samples were taken from fish in two times, before injection and 10 hours after injection. Based on the results, it was found that injection of different doses of ovulin hormone had no effect on red blood cell counts (RBC), mean corpuscular hemoglobin (MCH) and white blood cell counts (WBC) (P>0.05). However, the amount of hemoglobin, hematocrit and granulocytes in all treatments decreased in the blood of male broodstock after the injection of ovulin hormone and the percentage of monocytes increased (P <0.05). It had no effect on total protein and sodium (P>0.05). However, glucose and calcium levels increased and triglyceride, albumin and potassium levels decreased in the studied doses (P<0.05). The levels of cortisol and sex hormones testosterone, estradiol and progesterone in male broodstocks increased in all doses studied (P<0.05). Also, the highest sperm motility and spermatocrit were observed in 0.2 mg/kg, pH in 0.3 mg/kg, triglyceride and alkaline phosphatase in 0.35mg/kg and calcium, sodium and potassium in 0.25mg/kg (P<0.05). The results of this study showed that doses of 0.25 and 0.3mg/kg body weight had the best effect on blood indices, steroid hormones and sperm indices in male broodstocks of carp.

    Keywords: Blood, Sperm, Steroid hormones, male broodstocks, Carp
  • آسیه مخلوق، حسن نصرالله زاده ساروی*، ابوالقاسم روحی، عباس علی آقایی مقدم، علیرضا کیهان ثانی

    دریای خزر در دو دهه اخیر با وقایع بوم شناختی مختلف از قبیل شکوفایی مضر جلبکی و افزایش سطح تروفیک مواجه بوده است. با توجه به بهره وری دریای خزر در راستای شیلاتی، انجام مطالعات پایشی در این بدنه آبی ضروری می باشد. اهداف تحقیق حاضر، بررسی شکوفایی جلبکی، سطح تروفیک در مناطق ساحلی حوضه  جنوبی دریای خزر تا محدوده عمقی 30 متر طی سال 98-1397 و مقایسه آن با سال های پیشین می باشد. خطوط مرزی برای شروع شکوفایی (میانه سالانه + 5 درصد) بر اساس کلروفیل-آ، تراکم و زی توده فیتوپلانکتون به ترتیب 02/2 (میلی گرم در مترمکعب)، 176 (میلیون سلول بر مترمکعب) و 312 (میلی گرم بر مترمکعب) به دست آمد. حداقل درصد فراوانی وقوع شکوفایی (13%) بر اساس کلروفیل، در بهار و بر طبق تراکم و زی توده در تابستان ثبت شد. در زمستان درصد فراوانی وقوع شکوفایی بر اساس هر سه پارامتر مذکور بیش از 70 درصد به دست آمد. محاسبات بر اساس تجمعی از پارامترهای مذکور نشان داد که آب دارای کیفیت عالی (اولیگوتروف) در فصل تابستان و کیفیت متوسط (مزوتروف) در سایر فصول بوده است. مطالعه بین سالی نشان داد که سطح تروفیک در سال های 1375، 1388، 1392 و 1398 به ترتیب اولیگوتروف، مزوتروف، اولیگو-مزوتروف و مزوتروف بوده است. هر چند بر اساس میانگین تراکم گونه های غالب، Pseudonitzschia seriata با دارا بودن 187 سلول در میلی لیتر (در فصل زمستان) و جای گیری در گروه "متوسط تراکم" مهم ترین خطر شکوفایی جلبکی سمی و کاهش کیفیت آب بوده است، اما باید توجه داشت که افزایش سطح تروفیک در روند بین سالی، هشدارهای محیط زیستی را در جهت افزایش توانایی اکوسیستم برای شکوفایی جلبک های مضر شدت می بخشد به خصوص که آب در ناحیه مرکزی (دارای سابقه شکوفایی جلبکی سمی با شواهد میدانی) نسبت به نواحی شرقی و غربی دارای کیفیت پایین تر بود و در طبقه متوسط جای گرفت.

    کلید واژگان: پتانسیل شکوفایی جلبکی, سطح تروفیکی, کیفیت آب, دریای خزر, ایران
    Asieh Makhlough, Hassan Nasrollahzadeh Saravi*, Abolghasem Roohi, AbbassAli Aghaei Moghadam, Alireza Kayhan Sani

    In the last two decades, the Caspian Sea has faced various ecological events, such as harmful algal blooms and increasing in the trophic level. It is necessary to conduct monitoring studies in this water body, because of applying the Caspian Sea for fisheries activities. The objectives of the present paper are the study of algal bloom potential and trophic level in the Iranian coastal of southern Caspian Sea up to 30m depth, during the year of 2018-2019 as well as the comparison of the obtained results to the condition in previous years. Boundary lines for the beginning of blooms (annual median+5%) based on the chlorophyll-a concentration, abundance, and biomass of phytoplankton were obtained 2.02 (mg/m3), 176 (million cells/m3), and 312 (mg/m3), respectively. The lowest percent frequency of bloom (13%) was recorded in spring and summer based on the chlorophyll-a, abundance, and biomass of phytoplankton, respectively. According to calculations based on the accumulation of the aforementioned parameters, water has excellent quality (oligotrophic state) in summer and moderate quality (mesotrophic state) in other seasons. An interannual study of trophic states showed oligotrophic, mesotrophic, oligo-mesotrophic, and mesotrophic level in 1996-97, 2009-10, 2013-2014, and 2018-2019, respectively. The highest seasonal abundance of species (187 cells/ml) was recorded in Pseudonitzschia seriata. This species is considering a serious ecologic problem and decreasing water quality in the winter season. The bloom potential of Pseudonitzschia seriata was obtained in the “medium density” group. It should be noted that the increasing trend of inter-annual trophic levels is the alarm of environmental health and show the ability of the ecosystem to thrive the harmful algal blooms. The environmental alarm is more emphasized in the central region (with a history of macroscopic toxic algal blooms) because the water quality in the central area (medium quality) was lower than in the eastern and western areas.

    Keywords: Potentioal algae bloom, Trophic level, Water quality, Caspian Sea, Iran
  • آزاده مرادپوردرازکلایی، سارا حق پرست*، حسین رحمانی، عباسعلی آقایی مقدم

    حضور- عدم حضور و فراوانی هر گونه ماهی در یک زیستگاه رودخانه ای تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می گیرد و آن ها دامنه های خاصی ار تغییرات هر فاکتور زیستگاهی را ترجیح می دهند. مطالعه حاضر با هدف بررسی شاخص مطلوبیت زیستگاه سیاه ماهی (Capoeta caopeta) و تاثیر عوامل زیستگاهی بر پراکنش و فراوانی آن در رودخانه رودبابل، از سرشاخه های بابلرود، استان مازندران انجام گرفت. برای این منظور نمونه برداری از ماهیان در دی ماه 1396 در 20 ایستگاه انجام و در هر ایستگاه 11 فاکتور زیستگاهی نیز اندازه گیری شد. سپس منحنی های مطلوبیت زیستگاه برای هر یک از متغیرها و در هر ایستگاه با استفاده از نرم افزار HABSEL بدست آمد. همچنین تعیین الگوی پراکندگی با توجه به فراوانی سیاه ماهی در هر ایستگاه و ارتباط بهترین متغیرهای زیستگاهی با آن از طریق آنالیز dbRDA در نرم افزار Primer+Permanova (Ver. 6)  انجام گرفت. براساس نتایج حاصل از آنالیز HABSEL سیاه ماهی در سرشاخه رودبابل، مکان هایی با عرض زیاد، سرعت جریان کم، دمای 14 تا 18 درجه سانتی گراد، عمق متوسط (22 تا 30 سانتی متر)، ارتفاع متوسط (180-140 متر)، ضریب هدایت الکتریکی متوسط (300-260 میکروزیمنس بر سانتی متر)، قلوه سنگ های ریز (125-100 میلی متر)، اکسیزن محلول بالا (13-12 میلی گرم بر لیتر)، شوری متوسط (7/1-5/1 میلی گرم بر لیتر)، پوشش گیاهی (درختچه زار و بوته زار) بهمراه سایه (41 تا 70%) را ترجیح می دهد. همچنین گراف dbRDA براساس مدل DistLM نشان داد متغیرهای عمق و عرض رودخانه در درجه اول و سرعت جریان و ضریب هدایت الکتریکی در درجه دوم در ایجاد اختلافات فراوانی سیاه ماهی میان ایستگاه های مختلف نقش داشتند.

    کلید واژگان: شاخص مطلوبیت زیستگاه, پارامترهای محیطی, رودخانه بابلرود, سیاه ماهی Capoeta capoeta))
    Azadeh Moradpour Derazkolaei, Sarah Haghparast*, Hossein Rahmani, Abasali Aghaei Moghadam

    Presence-absence and abundance of each fish species in a river habitat depends on several factors and they prefer a specific range of each habitat factor. The present study was carried out to investigate habitat suitability index of Capoeta capoeta and the effect of habitat factors on its distribution and abundance in Roodbabol branch of the River Babolrood (Mazandaran Province). To do, fish sampling was performed at 20 sampling stations during December 2017 and January 2018 and 11 habitat factors were measured at each sampling station. Then, habitat suitability curves for each parameter and suitability index of each station were obtained using HABSEL software. Also, determination of distribution pattern of C. capoeta and its relation with the best habitat factors were surveyed using dbRDA analysis according to its abundance at each station in Primer+Permanova (Ver. 6).Based on the HABSEL results, C. capoeta inhabiting in Roodbabol prefers wide locations with low water flow speed, temperature between 14 to 18°C, average depth (22 to 30 cm), average altitude (140-180 m), average EC (260-300 μS/cm), small grain size of substrate rocks (100-125 mm), high level of dissolved oxygen (12 to 13 mg/l), and average salinity (1.5-1.7 mg/l) which are covered by bush and shrubs and shadow level is 41-70%. Also, dbRDA graph based on DistLm model indicated that factors of depth and width in the first order and water flow with EC in the second order affected the abundances differences of C. capoeta among various stations.

    Keywords: Habitat Suitability Index, Environmental Parameters, Roodbabol River, Capoeta capoeta
  • کامران عقیلی*، عباسعلی آقایی مقدم، سید محمود عقیلی، سارا حق پرست

    این پروژه  از مرداد 1396 تا مهر 1397 در حاشیه ی سد گلستان انجام گردید. از خانوار 4 روستا درحاشیه ی سد گلستان با نام های،  قره جه،  عرب سورنگ، آق آباد، سارجه کر پرسشنامه تهیه گردید. جهت بررسی پرسشنامه ها  از روش آماری آلفای کرومباخ (پایایی)، برای آزمون روایی سوالات، از روش مقایسه لیکرت، جهت بررسی توان عوامل موثر و اولویت بندی آن از روش Topsis، جهت شناسایی متغیرهای توصیفی و رابطه آن ها با وقوع رخداد و در نهایت تخمینی از احتمال وقوع یک رخداد برای فرد خاص از مدل لاجیت و برای بررسی اثر جنس و سن و غیره برروی پارامترهای اجتماعی و اقتصادی از آزمون کای اسکویر استفاده شد. داده ها با  نرم افزار  SPSS نسخه 19، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج روش لاجیت نشان داد متغیرهای سن، جنسیت و فاصله هر یک در سطح 10 درصد، اشتغال در سطح 5 درصد و مهاجرت در سطح یک درصد، بر تمایل افراد تاثیر گذار است. نتایج آنتروپی وزن دهی معیارها نشان داد معیارهای بهبود وضعیت اقتصادی، افزایش درآمد درجامعه روستایی منطقه، جلوگیری از تمایل جوانان به شغل های کاذب، ایجاد و افزایش اشتغال دربخش آبزی پروری، بهبود زندگی روستاییان، از مهمترین اثرات اجتماعی- اقتصادی اجرای این فعالیت می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که پرورش ماهی در قفس سدگلستان می تواند بطور مستقیم در ایجاد اشتغال، بهبود وضعیت اقتصادی منطقه و گردشگری و کاهش مهاجرت روستاییان به شهرها تاثیرگذار باشد. از طرفی تولید پروتیین می تواند در افزایش مصرف سرانه وسلامت غذایی ساکنین اثر بسزایی داشته باشد.

    کلید واژگان: پرورش درقفس, مخزن سد, پرسشنامه, گنبد, اشتغال روستایی
    Kamran Aghili*, Abbasali Aghaei Moghaddam, S. Mahood Aghili, Sara Haghparast

    This project carried out between Augest in 2017 and October in 2018 in the Golestan Dam. A questionnaire was prepared from the household of 4 villages: Gharajeh, Arab Sorang, Agh Abad and Sarjeh Kor. Statistical Methods of Krumbachchr('39')s alpha were used to analyze the questionnaires. The most commonly used scale in social research is the Likert comparison were used to test the validity of the questions. Topsis method was used to investigate the power of effective factors and prioritize it. The Logit model was used to identify descriptive variables and their relationship with event occurrence and eventually an estimate of the probability of occurrence of an event for a particular person. Chi-square test was used to study the effect of gender and age on social and economic parameters. The results of model estimation using the Logit method showed that age, gender and interval variables at each level of 10%, employment at the level of 5%, and migration at the level of one percent, affect the willingness of the people. The results of weighting the criteria using the entropy method indicate that the criteria for improving the economic situation, increasing income in rural communities of the region, employment related to aquaculture, improving the lives of villagers, and increasing aquaculture employment are one of the most important social impacts of this activity. The results of this study showed that fish farming in cages of Golestan Dam can directly affect employment creation, improve economic situation in the region, tourism and reduce rural migration to cities. On the other hand, protein production can have a significant impact on the per capita consumption and nutritional health of residents.

    Keywords: Cage Culture, Dam Reservoir, Questionnaire, Gonbad, Rural Employment
  • عباسعلی آقایی مقدم*، سید امین میرهاشمی رستمی، یوسف ایری، سید مرتضی حسینی، اسماعیل پقه، عظیم فاضل

    این تحقیق با هدف تعیین بیوتکنیک تکثیر مصنوعی و نیمه مصنوعی کپور دریای خزر در سال 1397 انجام شد . تعداد 70 قطعه مولد کپوردریای خزر از منطقه گمیشان صید گردید. میانگین طول و وزن مولدین نر به تعداد 29 قطعه به ترتیب 2±44/79 سانتی متر و 151/2± 1146/62 گرم و ماده ها به تعداد 41 قطعه به ترتیب 2/4±44/87. در تکثیرمصنوعی با تزریق هورمون Ovulin در دو مرحله برای ماده ها با دوز 1 میلی لیتر بازای یک کیلوگرم وزن ماهی و تزریق مولدین نر به میزان نصف دوز مولدین ماده، 12 ساعت بعد از مرحله دوم تزریق ماده ها انجام شد. تکثیر نیمه مصنوعی با روش لینپه انجام شد. تعداد مولدین نر و ماده برای تکثیر مصنوعی بترتیب 14 و 13 قطعه و در تکثیر نیمه مصنوعی بترتیب 7 و10 قطعه انتخاب شد. تعداد تخمک درگرم 53±783 عدد، درصد لقاح در تکثیر مصنوعی 4±91 و نرخ تفریخ 7/23±58 درصد محاسبه گردید. میانگین هماوری نسبی و کاری بترتیب 49663/32±104795/6 به ازای هرکیلو وزن بدن و84102±5/128981 محاسبه شد. میانگین درصد تفریخ 7/23±58 و تعداد لاروهای تولید شده 729800 قطعه بود که ازاین تعداد 200 هزارقطعه بچه ماهی با میانگین وزن 0.8 گرم و نیز36500 قطعه بچه ماهی حاصل از تکثیر نیمه مصنوعی بوزن میانگین0/7± 2/6 به رودخانه قره سو رهاسازی گردید. برای تکثیر ماهی کپوردریای خزر، انتخاب مولد در زمان مناسب (درفصل زمستان)، مکان صید (هماهنگی لازم با پره های صیادی) و انتقال آن از دریا به مراکز تکثیر از نکات تاثیرگذار و مهم بوده است. بنابراین، دستکاری، جابجایی و انتقال این مولدین تازه صید شده از سواحل دریا یا رودخانه، نیاز به تجهزات و ابزارآلاتی از قبیل ساچوک، مواد ضد عفونی کننده، بیهوشی ، تانک حمل مجهز به اکسیژن، تنظیم جدول زمانی مناسب دارد.

    کلید واژگان: بیوتکنیک, تکثیر مصنوعی, تکثیر نیمه مصنوعی, هماوری, کپور دریای خزر
    Abbasali Aghaei Moghaddam, Seyed Amin Mirhashemi Rostami, Yosef Iri Esmaeil Pagheh, Seyed Morteza Hosseini, Azim Fazel

    *, This study carried out to determining the normative of artificial and semi-artificial reproduction of wild common carp (Cyprinus carpio. L. 1758) in 2019. In this study, 70 samples were caught from Gomishan region. Mean weight and length of 29 wild males were 1146±151.62 g and 44.79±2cm, and for 41 wild females were 1152.25±235.14 g and 44.87±2.4cm, respectively. Mean age of males were 7.16±0.75 and females were 9.5±0.67 years old, respectively. Artificial and semi-artificial propagation methods were performed. Artificial propagation was done by Ovulin injection in two steps for females at 1 ml / kg fish weight and half the dose was injected at the same time in the second stage of female infusion after 12 hours for males.14 males and 13 females broodstocks for artificial, and 7 and 10 for semi-artificial propagation were selected. The number of eggs per gram was 783±53. The fertilization rate was 91±4 and hatch rate was 58±7.23.Maximum and minimum relative fecundity were 209707 and 61200 per kilogram of body weight and Maximum and minimum working fecundity were 325728 and 53244 respectively. Mean relative and working fecundity was 104795.6±49663.32 and 128981.5±84102. Hatch rate was 58±7.23. A total of 729800 larvae were transferred to the Sijaval Center pond . 200000 juveniles with 0.8g weight and 36500 juveniles with 2.6g weight producing of semi artificial propagation rearing in Gharasu River in order to restocking. For reproduction of wild common carp, choosing the broodstocks in right time (in winter), region of catching, transfer it from the sea to breeding centers are the most important effective point. Therefore, the manipulation, relocation and transfer of these newly catch wildlife from the shores of the sea or river requires equipment, handy net, disinfect materials, anesthesia, Oxygen tank and time table.

    Keywords: biotechnic, artificial propagation, semi artificial propagation, fecundity, common carp, Caspian Sea
  • کامران عقیلی*، ولی الله جعفری، عباسعلی آقایی مقدم، سارا حق پرست

    این تحقیق در سال 1391 در خلیج گرگان و در حصار توری پرورش بچه ماهیان کپور دریایی (Cyprinus carpio) اجرا و از ایستگاه های مورد نظر طی 4 فصل نمونه برداری شد. بیشترین فراوانی در فصول بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب مربوط به خانواده های P‏hyrgulidae  با 2430، Phyrgulidae  با 30451، Phyrgulidar با 390 و در نهایت Phyrgulidae با تعداد40 عدد در هر مترمربع بود. کمترین فراوانی آن ها مرتبط با خانواده های Nereidae وCardidae  وAmphartidae  به تعداد 288 عدد در فصل بهار، خانواده هایNereidae  وCardidae  وNeritidae  وChironomidae  به تعداد 288 عدد در تابستان،Nereidae  وCardidae  و Neritidae 39 عدد در پاییز و  Balanusبه تعداد 1عدد در هر مترمربع در زمستان بود. توده ی زنده به یک گرم در مترمربع در زمستان کاهش یافت. نتایج نشان داد که با کاهش دما از تابستان به زمستان از تعداد و توده ی زنده بنتوزها در خلیج گرگان کاسته می شود. شاخص های تنوع زیستی بر اساس شانون و سیمپسون محاسبه گردید. در تیمار1، (2 عدد ماهی در مترمربع) کمترین میزان شاخص شانون 13/0 در فصل زمستان و بیشترین آن در پاییز 55/0 بوده است. این در حالی است که کمترین و بیشترین شاخص شانون در تیمار2 به ترتیب، 18/0 در زمستان و 76/0 در بهار بود. بیشترین مقدار ثبت شده شاخص شانون در ایستگاه شاهد در فصل بهار به میزان 94/0 ثبت گردید که نشان داد تنوع در ایستگاه شاهد بدون حضور ماهیان پرورشی بیشتر بود.

    کلید واژگان: بنتوز, تنوع زیستی, شانون, کپور
  • عباسعلی آقایی مقدم، کامران عقیلی

    این تحقیق در سال های 1395 و 1396 در مرکز بازسازی ذخایر شهید مرجانی استان گلستان به جهت بررسی وضعیت آلودگی به کرم های انگلی در دستگاه گوارش مولدین تاس ماهی ایرانی انجام گرفت. در سال 95 از دستگاه گوارش تعداد 11 مولد ماده تکثیر شده با میانگین طول و وزن به ترتیب 8/6±160/54 سانتی متر و 6/72±31/62 کیلوگرم دو گونه  Cuculanus sphaerosephalus و Skrjabinopsolus semiarmatus و درسال 96 از 12 مولد ماده با میانگین طولی و وزنی  به ترتیب 1/1±158/3 سانتی متر و 4/9±29/3 کیلوگرم تنها گونه جدا شده C. sphaerosephalus بود. درصد شیوع انگل کوکولانوس در 11 نمونه سال 1395، 72 درصد و درصد شیوع اسکریابینوپسولوس 27 درصد، میانگین شدت کوکولانوس 2/87±6 و میانگین شدت اسکریابینوپسولوس 2/64±3 محاسبه شد. درصد شیوع انگل کوکولانوس در 12 نمونه صید شده در سال 1396، 50 درصد و میانگین شدت آلودگی 3/25±3/17 محاسبه گردید. بیش ترین شدت آلودگی انگلی به کوکولانوس اسفراسفالوس تعلق داشت. این تحقیق نشان داد که تعداد و نوع آلودگی به انگل های گوارشی در ماهی قره برون نسبت به سال های گذشته در سواحل جنوب شرقی دریای خزر کاهش داشته است که می تواند حاصل تغییر رژیم غذایی و کاهش میزبان واسط باشد.

    کلید واژگان: تاس ماهی ایرانی, انگل های کرمی گوارشی, دریای خزر, دستگاه گوارش
    Abbasali Aghaei Moghaddam*, Kamran Aghili

    This study was carried out in Shahid Marjani Farm to identify the occurrence of helminth parasites in digestive tract of Iranian Sturgeon (Acipenser persicus) in 2016 and 2017. In 2016, 2 Species of Skrjabinopsolus semiarmatus and Cuculanus sphaerosephalus from 11 specimens (mean total length and weight of 160.54 ± 8.6 cm and 31.62 ± 6.72 kg, respectively) and in 2017 just one species (C. sphaerosephalus from 12 specimens (mean total length and weight of 158.3 ± 1.1 cm and 29.3 ± 4.9 kg, respectively) were collected. Incidence in 11 samples were 72% and mean intensity was 6 ± 2.87 for C. sphaerosephalus and incident was 27% , and mean intensity was 3.17 ± 3.25 for S. semiarmatus in 2016. In 12 samples incidence was 50%, and mean intensity was 6 ± 2.87 for C. sphaerosephalus in 2017. results showed the highest rate of incidence was belonged to C. sphaerosephalus. The number and type of gastrointestinal parasites in Iranian sturgeon compared to previous years decreased in southeast of the Caspian Sea that can be the result of changing diet and reducing the host interface.

    Keywords: Acipenser persicus, Helminthes parasite, Caspian Sea, Digestive tract
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال