به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب علی کدخدایی

  • علی کدخدائی*، رامین نیکروز، اسما اقبالی

    شناسایی و بررسی گسل ها نقش مهم و حیاتی در اکتشاف و توسعه میدان های نفتی دارد. این رویداد ها یکی از مهم ترین رویداد های ساختاری می باشند که شناسایی و آشکار ساختن محل آن ها در مقطع لرزه ای، عامل مهم و ضروری در توصیف مخازن هیدروکربنی می باشد. گسل ها اغلب دارای بازتاب های ضعیف در داده های لرزه ای می باشند. باتوجه به این مسئله، در این مطالعه از نشانگرهای لرزه ای به منظور آشکارسازی این رویداد های زمین شناسی در داده لرزه ای استفاده شده است. هدف از این پژوهش شناسایی دو سری گسل به کمک نشانگرهای لرزه ای، می باشد. در این تحقیق با استفاده از نشانگرهای لرزه ای مناسب، سعی در شناسایی گسل ها در لایه مخزنی سازند عرب، یکی از میادین هیدروکربنی واقع در خلیج فارس شده است. اطلاعات پایه ای مورد استفاده شامل داده های لرزه ای بازتابی سه بعدی پس از برانبارش در محدوده مورد بررسی است. در این پژوهش داده های لرزه ای وارد نرم افزار شدند و در مرحله بعد برای شناسایی گسل ها، نشانگر لرزه ای پوش، نشانگر لرزه ای امپدانس صوتی و نشانگر لرزه ای دامنه جذر میانگین مربعات با استفاده از مکعب سه بعدی لرزه ای میدان مورد مطالعه، تولید و استخراج شده و سپس ویژگی های هر کدام مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. با بررسی نتایج به دست آمده، موقعیت هندسی گسل ها توسط نشانگرهای لرزه ای به صورت بهتری آشکار شد و نشانگرهای لرزه ای مورد نظر هر کدام موقعیت گسل ها را هم در مقاطع زمانی و هم در مقاطع عرضی به خوبی شناسایی کردند.

    کلید واژگان: گسل, نشانگرلرزه ای, نشانگر دامنه جذر میانگین مربعات, نشانگر امپدانس صوتی, نشانگر پوش}
  • مصطفی سبوحی*، علی کدخدائی، محمود جلالی، علی خسروی سرشکی

    نهشته ​های سازند سروک به عنوان یکی از مخازن اصلی در ناحیه دشت آبادان میزبان حجم زیادی از نفت می باشد. شرایط محیط رسوبی این سازند در دوره زمانی سنومانین-تورونین منجر به رخدادهای دیاژنزی متنوع و گسترده​ای شده است که کیفیت مخزنی این نهشته​ ها را تحت تاثیر قرار داده است. در این مطالعه داده​ های 3 چاه کلیدی در یکی از میادین نفتی دشت آبادان مورد بررسی قرار گرفته است.
    بررسی ​های کمی و کیفی نمونه​ های برگرفته از مغزه نشان دهنده فرآیندهای دیاژنزی میکریتی ​شدن، تراکم فیزیکی و شیمیایی، انحلال، سیمانی شدن، استیلولیتی​شدن، دولومیتی​شدن، سیلیسی​شدن و شکستگی می ​باشد. دو فرآیند عمده سیمانی​ شدن و انحلال در دو گروه ریزرخساره​ای گل ​پشتیبان و دانه ​پشتیبان بیشترین تاثیر را در کاهش و افزایش کیفیت مخزنی این نهشته ​ها داشته است.  از این رو، 4 گروه رخساره مخزنی شامل رخساره مخزنی گل​ پشتیبان سیمانی ​شده (کد 0)، رخساره مخزنی  دانه ​پشتیبان سیمانی​ شده (کد 1)، رخساره مخزنی گل ​پشتیبان انحلال یافته (کد 2)، رخساره مخزنی دانه پشتیبان انحلال یافته (کد 3) و یک گروه رخساره​ های رودیستی انحلال یافته (کد 4)، جهت مدل​سازی رخساره​ای-دیاژنزی معرفی شده​ است. گروه​ های رخساره​ای-دیاژنزی معرفی شده با استفاده از روش ​های زمین ​آماری در فضای شبکه توزیع و مدل سه بعدی رخساره-دیاژنزی تهیه گردید. بررسی نقشه​ های تهیه شده و تلفیق آن با داده ​های نمودارهای پتروفیزیکی (نمودار تخلخل) نشان می​دهد روش بکار گرفته شده دارای انطباق قابل قبولی بوده و می ​تواند برای سایر میادین نیز اجرا گردد تا نسبت به شناسایی بهتر مناطق مستعد مخزنی مورد کاربست قرار گیرد

    کلید واژگان: سازند سروک, دیاژنز, بررسیهای کمی و کیفی, کیفیت مخزنی}
  • ولی مهدی پور، احمدرضا ربانی*، علی کدخدایی، هومن کرکوتی، محسن شوراب

    در این مطالعه، به منظور استفاده از مدل رخساره ای در مدل سازی استاتیک، نخست رخساره الکتریکی با استفاده از روش MRGC (Multi resolution graph based clustering) تهیه گردید. رخساره های حاصل، با استفاده از الگوریتم های زمین آماری مختلف در نرم افزار پترل، بصورت سه بعدی مدل سازی و سپس نتایج حاصل از استفاده از روش های مختلف توزیع، مورد مقایسه قرار گرفتند. براساس آنالیز رخساره های الکتریکی، پنج رخساره الکتریکی (مشتمل بر دو رخساره مخزنی و دو رخساره غیر مخزنی) تشخیص داده شد که در مدل سازی رخساره ای مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از داده های لرزه ای جهت ساخت نقشه های روندی برای توزیع بهتر رخساره ها و ساخت رخساره لرزه ای استفاده گردید. به منظور بررسی میزان تاثیر الگوریتم-های متعدد بکار گرفته شده در مدل سازی رخساره ای بر روی توزیع تخلخل، پس از ساخت پنج نوع مدل رخساره ای با الگوریتم های مختلف، از آنها در توزیع تخلخل استفاده گردید. براساس این مطالعه، در صورتی که داده های رخساره الکتریکی بدون استفاده از داده های لرزه ای توزیع شوند، عدم قطعیت بالایی داشته و ممکن است از دقت توزیع مدل های تخلخل وابسته بکاهد. در این مطالعه مشخص شد که در مدل سازی رخساره ای با استفاده از روش شبیه سازی شاخص ترتیبی (SIS)، در نظر گرفتن نقشه های روندی تهیه شده براساس داده های لرزه ای باعث افزایش دقت آن می شود. همچنین ساخت رخساره لرزه ای و استفاده از آن در توزیع تخلخل به دلیل ارتباط بالای داده های مقاومت صوتی با تغییرات تخلخل، به عنوان بهترین روش رخساره ای جهت کنترل توزیع تخلخل پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: مخزن سروک, مدل استاتیک, رخساره الکتریکی, رخساره لرزه ای, الگوریتم زمین آماری}
    V. Mehdipour, A. R. Rabbani *, A. Kadkhodaie, H. Karkooti, M. Shourab

    In this study, electrofacies analysis has been done using MRGC (Multi-resolution graph-based clustering) method to be used in static modeling. Then, the resulting facies was modeled and compared together by applying different geostatistical stochastic algorithms in Petrel software. Two electrofacies classes including reservoir and non-reservoir facies were determined which were used for facies modeling. Seismic data was also applied for seismic facies construction and also to construct trend maps for appropriate facies distribution. In order to investigate the effect of five applied different geostatistical algorithms used in facies modeling on porosity distribution, the constructed facies models were used for porosity modeling. According to this study, the uncertainty of electrofacies modeling without applying seismic data increases which in turn reduces the accuracy of porosity models. In addition, electrofacies modeling considering the sequential indicator simulation (SIS) algorithm and applying the seismic trend maps, enhance the accuracy of the porosity model. Moreover, construction the of seismic facies is considered the best method for facies modeling to be used for porosity modeling due to the high correlation coefficient between acoustic impedance and porosity.

    Keywords: Sarvak Reservoir, Static Model, Electrofacies, Seismic Facies, Geostatistical Algorithm}
  • مصطفی سبوحی، سید رضا موسوی حرمی، علی کدخدایی*، پیمان رضایی، محمود جلالی
    نهشته های کربناته سازند سروک (سنومانین-تورونین) با دارابودن ذخایر عظیم نفتی به عنوان یکی از مهمترین واحدهای سنگچینهای در میادین نفتی جنوب باختر ایران و گستره دشت آبادان شناسایی و معرفی شده است. مطالعات و بررسی این نهشته ها شامل مغزه ها، آنالیز پتروگرافی، نمودارهای پتروفیزیکی و داده های تخلخل و تراوایی مغزه، در یکی از میادین بزرگ نفتی در ناحیه دشت آبادان منجر به شناسایی 7 ریزرخساره گردید. این ریزرخساره ها در 5 کمربند رخساره ای وابسته به زیرمحیطهای تالاب محدود، پشته زیرآبی، ریف رودیستی و دریای باز می باشد. بررسی جایگاه هر یک از ریزرخساره ها و توالی آنها نشان دهنده محیط رسوبگذاری رمپ کربناته هم شیب برای این نهشته ها است.. عمده فرآیندهای دیاژنزی شناسایی شده شامل میکریتیشدن، تراکم فیزیکی و شیمیایی، انحلال، سیمانی شدن، استیلولیتیشدن، دولومیتیشدن، سیلیسیشدن و شکستگی هستند. توالی رسوبی نهشته های سازند سروک متاثر از تغییرات سطح آب دریا در طی زمان سنومانین-تورونین بوده که با گسترش فرآیندهای دیاژنزی تاثیر عمده ای بر کیفیت مخزنی این نهشته ها گذاشته است. به منظور بررسیهای مخزنی واحدهای سنگی به دو روش تفکیک گونه های سنگی براساس ریزرخساره ها و فرآیندهای دیاژنزی و روش شاخص کیفیت مخزنی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از تلفیق داده های مورد مطالعه، نشان دهنده تاثیر مثبت انحلال در ریزرخساره های دانهپشتیبان در افزایش کیفیت مخزنی و سیمانیشدن دانه ها و پرشدگی شکستگیها با سیمان کلسیتی در کاهش کیفیت مخزنی است. نتایج این بررسی میتواند در برنامه ریزی برای توسعه میادین و اکتشافات آتی راهگشا باشد.
    کلید واژگان: سازند سروک, گونه های سنگی, دیاژنز, کیفیت مخزنی, دشت آبادان}
    M. Sabouhi, R. Moussavi-Harami, A. Kadkhodaie *, P. Rezaee, M. Jalali
    The Sarvak formation (Cenomanian-Turonian) has one of the main stratigraphical units in SW of Iran oil fields and Abadan plain due to huge amounts of trapped oil. Investigation of Sarvak Formation based on 3 wells data including core, petrographical analysis, petrophysical logs, and POROPERM data which was received from the core laboratory, led to recognized seven microfacies in this succession. The identified facies were deposited in five sub-environments; restricted lagoon, shoal rudist biostromes, and open marine. The situation of each facies and their depositional setting proposed the homoclinal carbonate ramp platform.Petrographical investigation shows the several diagenetic realms that affected this formation. the main diagenetic process identified in this research are, micritization, mechanical and chemical compaction, dissolution, cementation, stylolitization, dolomitization, silicification, and fracture. The depositional environment of Sarvak formation affected by a sea-level change in Cenomanian-Turonian time which is affected the reservoir section by several diagenetic phenomena. To investigate the reservoir rock typing two methods were analyzed. One of them is based on microfacies analysis and diagenetic process investigation and the other is based on RQI/FZI index. integration data and analysis show that dissolution has a positive effect, especially in grain-supported facies and cementation has a negative impact on reservoir quality index. the result of this study could be implemented in the planning of hydrocarbon exploration and development stage.
    Keywords: Sarvak formation, Rock Typing, Diagenesis, reservoir quality, Abadan Plain}
  • اسما نصرتی، فاطمه مصباحی*، علی کدخدائی، محمد حسن پور صدقی

    امروزه تحقیقات متعددی به منظور شناسایی خودکار گسل ها و سیستم شکستگی ها براساس داده های لرزه ای صورت گرفته است. همدوسی لرزه ای از جمله نشان گرهای هندسی است که در آشکار ساختن ناپیوستگی های لرزه ای نظیر گسل ها، شکستگی ها، کانال های رودخانه ای کاربرد فراوانی دارد. یکی از ابزارهای مناسب برای شناسایی گسل ها و شکستگی ها استفاده از داده های لرزه ای می باشد که با استفاده از الگوریتم ردیابی مورچه ای انجام می شود. در این مقاله با بررسی الگوریتم ردیابی مورچه ای و به شناسایی گسل ها و ریزگسله های موجود در میدان نفتی سلمان پرداخته شده است. میدان سلمان حاوی پنج سنگ مخزن داریان، گدون، عرب، کنگان، دالان و فراقان است. الگوریتم ردیابی مورچه ای ابزاری کارآمد در شناسایی دقیق شکستگی های مخازن است. بدین منظور در این مطالعه به کمک الگوریتم ردیابی مورچه ای،گسل ها و شکستگی های عمقی موجود در میدان نفتی سلمان بررسی شده است. طبق نتایج به دست آمده، در منطقه سلمان تاقدیس گنبد نمکی مشاهده شد. در راس تاقدیس گسل های نرمال بزرگی با روند شمال باختری- جنوب خاوری وجود دارند که باعث ایجاد ساختار گرابن در منطقه شده اند. گسل های فرعی هم راستای گسل های اصلی نرمال و شکستگی های مزدوج با شیب تند توسط الگوریتم ردیابی مورچه ای در منطقه شناسایی شدند.

    کلید واژگان: گسل, شکستگی, نشان گر, داده های لرزه ای, ردیابی مورچه ای}
    Asma Nosrati, Fatemeh Mesbahi *, Ali Kadkhodaei, MohammadHasan Pour Sedghi

    Nowadays, numerous types of research have been conducted to identify automatically fault and fracture systems based on seismic data. Seismic coherence is one of the geometric indicators that is widely used in revealing seismic discontinuities such as faults, fractures, and river channels. One of the suitable tools for identifying faults and fractures is the use of seismic data, which is done using the ant-tracking algorithm. In this paper, by examining the ant tracking algorithm, faults and micro-faults in the Salman oilfield were identified. In the study area, five reservoir formations are present in the Salman field. In addition, five exploratory wells have been drilled in this area. An ant-tracking algorithm is an efficient tool for accurately identifying reservoir fractures. In this research, with the help of ant tracking algorithm, faults and deep fractures of the Salman oil field were investigated. According to the results, a salt anticline was observed in the Salman region and at the top of the anticline, there are significant normal faults that have caused the graben structure in the region. Also, normal faults are along the northwest-southeast. The sub-faults are also normal along the main faults. The ant conjugation algorithm of conjugate fractures in the area identified them.

    Keywords: Fault, Fracture, Marker, Seismic Data, Ant tracing}
  • ولی مهدی پور *، احمدرضا ربانی، علی کدخدایی، هومن کرکوتی، محسن شوراب

    تعیین میزان ناهمگنی در مخازن کربناته نظیر سازند سروک بسیار حایز اهمیت است و تاثیر به سزایی بر روی میزان تولید و بهره وری از این نوع مخازن دارد. عوامل متعدد زمین شناسی (فرسایش، رسوب گذاری، رخساره های سنگی، دیاژنز، گسل خوردگی و غیره) در سازندهای کربناته سبب ناهمگنی آن می شوند که تاثیر زیادی بر روی پارامترهای پتروفیزیکی، ژیومکانیکی، ژیوشیمیایی و خصوصیات مخزنی دارد. تعیین میزان ناهمگنی سبب افزایش آگاهی از توزیع خواص مختلف مخزنی می گردد. شاخص ناهمگنی از دیدگاه پتروفیزیکی با استفاده از نگارهای مرسوم پتروفیزیکی، نگار تصویری FMI و داده های مغزه و نتایج مطالعات مقاطع نازک میکروسکوپی بررسی می گردد و با معیار سنجش دکستراپارسون، ضریب لورنز و ضرایب تغییرات تخلخل و تراوایی سنجیده می شود. در سال های اخیر، مطالعات خوبی در زمینه ناهمگنی انجام گرفته است. با این حال، برخی جنبه های ناهمگنی از قبیل ناهمگنی ژیومکانیکی و ژیوفیزیکی کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه، مفهوم ناهمگنی و مطالعات انجام گرفته در زمینه تعیین ناهمگنی به همراه انواع متعدد ناهمگنی مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است و در پایان مثال موردی از تعیین شاخص ناهمگنی پتروفیزیکی در مخزن سروک یکی از میادین فروبار دزفول به عنوان مثال آورده شده است.

    کلید واژگان: ناهمگنی, ضریب تغییرات, تخلخل, مخزن سروک}
  • الناز علی اکبر دوست، محمدحسین آدابی*، علی کدخدائی، علی چهرازی

    در این مقاله، یک روش برای پیش بینی بلوغ حرارتی سنگ منشا از روش های غیر مستقیم پیشنهاد شده است. داده های استفاده شده، نمودار های چاه پیمایی (نمودارهای نوترون، چگالی، مقاومت و صوتی) در 13 چاه و داده های لرزه ای در شش میدان در بخش مرکزی خلیج فارس اند. داده های چاه پیمایی و لرزه ای بسیار فراوان تر از داده های ژیوشیمی اند و بخش گسترده تری را نسبت به این داده ها در میدان های نفت و گاز پوشش می دهند. این مطالعه در دو مرحله اجرا می شود. ابتدا، مقدار بلوغ حرارتی در سازند کژدمی از نمودار های چاه پیمایی محاسبه و به عنوان یک اندیس در هر چاه ارایه می شود. در قدم بعدی، داده های حاصل از آنالیز های ژیوشیمی آلی برای اعتبار سنجی نتایج حاصل از پیش بینی بلوغ حرارتی استفاده می شوند. این داده ها شامل پیرولیز راک-اول در دو چاه است. در بخش دوم، داده های لرزه ای در یک مقطع دوبعدی در محل میدان های مدنظر پردازش و برای مدل سازی نمودار بلوغ حرارتی مطالعه قرار می شود. در این مرحله، نشانگر های لرزه ای از روش آنالیز رگرسیون چند نشانگری از داده های لرزه ای استخراج می شوند و محاسبه بلوغ حرارتی با استفاده از همین نشانگرها انجام می شود. این محاسبات از طریق آنالیز شبکه عصبی احتمالاتی انجام و در نتیجه آن، یک مقطع لرزه ای استخراج می شود که نشان دهنده تغییرات بلوغ حرارتی در سازند کژدمی است.

    کلید واژگان: سنگ منشا, نمودارهای چاه پیمایی, نشانگرهای لرزه ای, بلوغ حرارتی}
    Elnaz Aliakbardoust, Mohammadhossein Adabi *, Ali Kadkhodaie, Ali Chehrazi

    In this paper, a method is proposed for the prediction of thermal maturity in the source rock using indirect methods. The applied data are well logs (neutron, density, resistance, and acoustic) in 13 wells and seismic data in six oil and gas fields in the central part of the Persian Gulf. Well-logs and seismic data are much more abundant than geochemical data and cover an extensive area in the oil and gas fields. These properties compensate for the lack of geochemical data that are scattered and limited to a few wells. This study is carried out in two steps. First, the amount of thermal maturity in the Kazhdumi Formation is calculated from well logs and is presented as an index in each well. Data obtained from organic thermal evaluation analyses are used to validate the results of thermal maturity prediction. These data include Rock-Eval pyrolysis in two wells. Then, seismic data are processed and studied in two-dimensional sections at the location of the target fields. In this step, seismic attributes are extracted from the seismic data using the multi-attribute regression analysis method, and thermal maturity is calculated using these attributes. Prediction is performed by probabilistic neural network analysis, and a seismic section is extracted indicating variations in thermal maturity in the Kazhdumi Formation.

    Keywords: Source rock, Thermal maturity, well log, seismic attribute}
  • ولی مهدی پور، احمد رضا ربانی*، علی کدخدایی

    در این مطالعه مخزن سروک یکی از میادین نفتی فربار دزفول از نظر ناهمگنی مورد مطالعه قرار گرفت. عوامل متعدد زمین شناسی در سازندهای کربناته نظیر سازند سروک باعث بروز ناهمگنی می شوند که به طور مسلم تاثیر به سزایی بر روی پارامترهای پتروفیزیکی و سایر خصوصیات مخزنی دارد. شاخص ناهمگنی از دیدگاه پتروفیزیکی با استفاده از نگارهای متداول پتروفیزیکی، یا نگار پیشرفته تصویری FMI قابل بررسی می باشد. در این مطالعه، شاخص ناهمگنی با استفاده از دو روش در دو چاه میدان مورد مطالعه مورد بررسی و مقایسه قرارگرفت. شاخص ناهمگنی در رویکرد اول با استفاده از معیارهای سنجش متداول اعم از ضریب دکسترا-پارسون، ضریب لورنز و ضرایب تغییرات تخلخل و تراوایی بر روی نگارهای متداول محاسبه گردید. مقدار این شاخص، در رویکرد دوم براساس نگار تصویرگر پیشرفته و با استفاده از شاخص جورشدگی انجام گرفت. براساس این مطالعه، مشخص گردید، ضریب همبستگی بالایی مابین ضرایب تغییرات تخلخل و تراوایی و ضریب لورنز با شاخص جورشدگی نگار تصویرگر در چاه های مورد مطالعه وجود دارد (حداکثر 60 درصد). با توجه مقادیر محاسبه شده شاخص جورشدگی نگار تصویرگر به عنوان شاخص ناهمگنی، زون LSB2 مخزن سروک کمترین مقدار ناهمگنی و زون LSG بیشترین مقدار ناهمگنی را دارد. دلیل بروز ناهمگنی در این سازند و در زون های مورد مطالعه تا حد زیادی متاثر از فرایندهای دیاژنزی می باشد.

    کلید واژگان: ناهمگنی, ضریب لورنز, نگار تصویرگر, شاخص جورشدگی, سازند سروک}
    Vali Mehdipour, Ahmad Reza Rabbani*, Ali Kadkhodaie

    In this study, the heterogeneity of the Sarvak reservoir in an oil field located in the Dezful Embayment was studied. The occurrence of heterogeneity is primarily attributed to various geological factors in carbonate formations, including the Sarvak Formation, resulting in significant impacts on petrophysical and other reservoir characteristics. The heterogeneity index can be calculated using conventional petrophysical logs or advanced FMI image logs from petrophysical point of view. The heterogeneity index was calculated in this study using two methods across two wells. The index was measured using conventional methods such as Dykstra Parsons coefficient, Lorenz coefficient, and coefficients of variations of porosity and permeability based on conventional logs. In contrast, the second method used FMI logs to obtain the index by calculating the sort index as a measure of heterogeneity. Based on this study, there is a high correlation coefficient between the coefficients of variations of porosity and permeability and the Lorenz coefficient with the image log index in the two studied wells (up to 60%). This study indicated the LSB2 zone has the lowest heterogeneity value while the LSG zone has the highest heterogeneity value in this field based on sort index of FMI log. The heterogeneity found in this reservoir is primarily due to diagenetic processes.

    Keywords: Heterogeneity, Lorenz's coefficient, Image log, Sorting index, Sarvak Formation}
  • سیده اعظم طیبان، علی کدخدایی*، مهران آرین، حسین رحیم پور بناب، سید محسن آل علی

    میدان گازی پارس جنوبی، یکی از میادین جنوب غربی ایران در حوضه رسوبی زاگرس بوده و شامل دو مخزن کنگان و دالان است. سازندهای کنگان و دالان به گروه دهرم تعلق دارند و از مهم ترین مخازن گازی در ناحیه خلیج فارس محسوب می شوند. استفاده از لاگ های چاه پیمایی، در چاه های بدون مغزه، به منظور شناسایی عوارض وابسته به طبقات سنگی، همواره مورد بحث زمین شناسان بوده است. در این مطالعه، براساس آنالیز موجک لاگ های گاما، نوترون و صوتی، سطوح سکانسی شامل مرز سکانسی و سطح حداکثر غرقابی، شناسایی شد. در این مطالعه سعی شده است با استفاده از آنالیز موجک داده های چاه پیمایی مانند GR, NPHI,RHOB,DT و نیز ترکیب نمودن آنها با داده های سیکلولاگ، روشی مناسب و کم خطا برای تعیین خودکار این مرزها ارایه شود. همچنین در این مطالعه، بررسی چینه نگاری سکانسی با روش INPEFA نرم افزار سیکلولاگ انجام گردید و مرزهای سکانسی (SB) و سطح حداکثر غرقابی (MFS) به ترتیب با نقاط عطف مثبت و نقاط عطف منفی منحنی INPEFA لاگ های در دسترس، تعیین شد. به علاوه، دسته رخساره های تراز بالا (HST) از روی روند منفی منحنی INPEFA و دسته رخساره های پیش رونده (TST) هم از طریق روند مثبت این منحنی مشخص شدند. بر همین اساس، بررسی چینه نگاری سکانسی سازندهای دالان و کنگان با روش INPEFA در 4 چاه میدان گازی پارس جنوبی انجام شد. در نهایت تطابق بین مرزهای سکانسی خودکار به دست آمده از روش تبدیل موجک و INPEFA و مقایسه آن با اطلاعات مغزه در چهار چاه از میدان مورد مطالعه، نتایج رضایت بخشی را نشان می دهد.

    کلید واژگان: سازند دالان, سازندکنگان, چینه نگاری سکانسی, آنالیزموجک, سیکلولاگ}
    Seyedeh Azam Tayeban, Ali Kadkhodaie *, Mehran Arian, Hossain Rahimpour-Bonab, Seyyed Mohsen Al-Ali

    South Pars gas field is one of the fields in southwestern Iran in the Zagros sedimentary basin and includes two reservoirs, Kangan and Dalan. Kangan and Dalan formations that belong to Dahram group and are considered as the most important gas reservoirs in the Persian Gulf region. The use of well drilling logs in uncored wells to identify rock-related features has always been discussed by geologists.  In this study, based on wavelet analysis of gamma-neutron and sonic logs, stratal surfaces including sequence boundary and maximum flooding surface were identified.  In this study, using wavelet analysis of well log data such as GR, NPHI, RHOB, DT and also combining them with Cyclolog data, a suitable and low error method for automatic determination of these boundaries was presented. Also in this study, sequence stratigraphy was investigated by INPEFA method of Cyclolog software to determine sequence boundaries (SB) and maximum flooding surface (MFS) with positive inflection points and negative inflection points of available INPEFA log curves , respectively. In addition, the highstand system tract (HST) was identified by the negative trend of the INPEFA curve and the transgressive system tract (TST) was determined by the positive trend of this curve. Accordingly, sequence stratigraphy study of Dalan and Kangan formations was performed by INPEFA method in 4 wells of South Pars gas field.  Finally, the agreement between the automatic sequence boundaries obtained from the wavelet transform method and INPEFA and its comparison with the core information in four wells from the study field, shows satisfactory results.

    Keywords: Dalan Formation, Kangan Formation, Sequence Stratigraphy, Wavelet Analysis, Cyclolog}
  • محمدباقر براتی، علی کدخدایی، بهمن سلیمانی*، فاطمه صابری، پوریا آسوده

    تعیین پارامترهای مخزنی دارای اهمیت زیادی است که به طور معمول در آزمایشگاه انجام می پذیرد اما هزینه بر، زمان بر و مشکل است. بنابراین در این پژوهش، از لاگ NMR برای تعیین تخلخل، تراوایی، فشار مویینه در بخش بالایی سازند دالان در چاه SP-A میدان گازی پارس جنوبی استفاده شده است. در این روش از طریق توزیع T2 به دست آمده از لاگ NMR فشار مویینه محاسبه و در مقابل Sw ترسیم شد. همچنین، مقایسه داده های تخلخل و تراوایی مغزه و لاگ NMR تطابق خوبی با ضریب همبستگی حدود 93/0 و 98/0 برای زون مخزنی K4 نشان داد. براساس ارزیابی نمودارهای چاه پیمایی و تفسیر داده ها توسط نرم افزار تک لاگ نشان داده شد که فاصله مورد مطالعه دارای میانگین تخلخل کل 55/15% و میانگین تخلخل موثر 9/11% می باشد، همچنین، حجم شیل پایین و تخلخل مناسب نشان داد که استعداد مخزنی زون مورد مطالعه بالا می باشد

    کلید واژگان: پارامترهای مخزنی, لاگ NMR, سازند دالان, میدان گازی پارس جنوبی, نرم افزار تک لاگ}
    MohammadBaqer Barati, Ali Kadkhodaie, Bahman Soleimani *, Fatemeh Saberi, Pourya Asoude

    Determining reservoir parameters is very important which is usually conducted in laboratories, but, it is an expensive, time consuming and difficult process.Therefore, in this study, NMR log has been used to determine porosity, permeability, capillary pressure in the upper part of Dalan Formation in well SP-A of South Pars gas field. In this method, the capillary pressure versus Sw was plotted from the T2 distribution of NMR log and then compared with the curves obtained from mercury injection in the studied well. High Correlation coefficient of 0.93 and 0.98 are obtained by comparing core derived versus NMR porosity and Timur permeability (mean NMR Timur permeability 80 md) for the reservoir zone (k4). According to well log and software evaluation mean total porosity is 15.5% and mean effective porosity is 11.9 % for the study area. Low shale volume, adequate porosity showed that talent the reservoir of the study area is high.

    Keywords: Reservoir Parameters, NMR log, Dalan Formation, South Pars Oil Field, petro physic}
  • مینا سادات هاشمی، داوود جهانی*، سید محسن آل علی، علی کدخدایی، بیتا ارباب
    سازند داریان (شعیبا) با سن آپتین از مخازن مهم نفتی در حوضه رسوبی زاگرس و خلیج فارس به شمار می رود. این سازند در میدان  مورد مطالعه در جنوب شرقی خلیج فارس به عنوان مهم ترین سنگ مخزن این میدان بشمار می رود. در این مطالعه مقاطع نازک میکروسکوپی تهیه شده از مغزه های اخذ شده از سازند داریان، مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسی ریزرخساره های سازند داریان در این میدان منجر به شناسایی 7 رخساره کربناته و 1 رخساره ترکیبی کربناته-آواری شد که در 4 کمربند رخساره ای شامل رمپ داخلی، رمپ میانی، رمپ خارجی و حوضه ژرف رسوب کرده اند. بررسی فونای موجود در رخساره های مورد مطالعه نمایانگر محیط نسبتا کم عمق دریایی (در برخی فواصل نمایانگر محیط دریای ژرف) است. تغییرات یکنواخت رخساره ای و نبود رودیست ها و مرجان ها که موجوداتی ریف ساز هستند، و همچنین جایگزینی جلبک لیتوکودیوم با توانایی پایین تر تشکیل ریف های عظیم، نشانگر محیط رمپ کربناته هموکلینال است که حاوی ریف های کومه ای است. از فرآیندهای مهم دیاژنزی که کربنات های این سازند را تحت تاثیر قرارداده اند می توان به سیمانی شدن، آشفتگی زیستی، پیریتی شدن، فسفاتی شدن، دولومیتی شدن، انحلال، فشردگی مکانیکی و شیمیایی و شکستگی اشاره کرد. تطابق داده های تخلخل و تراوایی مغزه ها نشان دهنده این است که کیفیت مخزنی سازند داریان در میدان مورد مطالعه متاثر از رخساره ها، محیط رسوبی و عوامل دیاژنزی بوده است، به نحوی که رخساره های لیتوکودیوم دار (باندستون و فلوتستون) بیشترین تخلخل و تراوایی را دارا هستند.
    کلید واژگان: ریزرخساره, دیاژنز, رمپ کربناته, سازند داریان, خلیج فارس}
    Mina Sadat Hashemi, Davood Jahani *, Seyyed Mohsen Al-Ali, Ali Kadkhodaie, Bita Arbab
    Dariyan Formation (with Aptian age) is considered as one of the important oil reservoir of the Zagros and Persian Gulf sedimentary Basin. This formation in the studied field in southeast of the Persian Gulf, is considered as the most important oil reservoir rock. In this study, microscopic thinsections that prepared from the cores of the Dariyan Formation, were investigated. The study of the microfacies of the Dariyan Formation in this field led to identification of seven carbonate microfacies and one mixed carbonate-clastic microfacies, which were deposited in four facies belt including the inner ramp, middle ramp, outer ramp and deep basin. The investigating of the fauna in the studied microfacies shows a relatively shallow marine environment (in some intervals representing the deep marine environment), generally. Uniform facies changes and the absence of rudists and corals which are reef-building faunas as well as the replacement of Lithocodium algae with less ability to form the large reefs, represent the homoclinal carbonate ramp environment, which contain «patch reefs». Importanat diagenesis processes such as: cementation, bioturbation, pyritization, phosphatization, dolomitization, dissolution, Mechanical and chemical compaction and fracture has affected the carbonate rocks of this Formation. Correspondence of porosity and permeability data of the cores indicates that the reservoir quality of the Dariyan Formation in the studied field was affected by facies, sedimentary environment and diagenesis factors, so the lithocodium- bearing facies (boundstone-flootstone) have the most porous facies.
    Keywords: Microfacies, Diagenesis, Carbonate ramp, Dariyan Formation, Persian Gulf}
  • میلاد مرادی، علی کدخدایی*، حسین رحیم پور بناب

    سازند شوریجه به سن کرتاسه پیشین (نیوکومین بارمین) مهمترین سنگ مخزن آواری کربناته در شمال شرق ایران است. عمده تولید گاز در زون های B و D این سازند صورت می گیرد. در این پژوهش برای درک عوامل کنترل کننده کیفیت مخزنی این سازند بررسی های جامع پتروگرافی و پتروفیزیکی انجام گرفت. بر پایه مطالعات پتروگرافی تعداد 5 رخساره رسوبی (پتروفاسیس) شامل میکروکنگلومرا، ماسه سنگ، رس سنگ/شیل، دولومادستون ماسه ای و ااییدگرینستون دولومیتی ماسه ای شناسایی شد. این رخساره های رسوبی (پتروفاسیس) متعلق به بخش بالایی پهنه جزرومدی، پهنه جزرومدی، لاگون، روخانه بریده بریده شامل پشته های طولی، و روخانه میاندری (دشت سیلابی و دریاچه شاخ گاوی) بوده که در یک محیط رودخانه ای دریایی نهشته شده اند. براساس داده تخلخل و تراوایی حاصل از آنالیز مغزه، تعداد 4 واحد جریان هیدرولیکی (HFU) با استفاده از روش شاخص زون جریان (FZI) تفکیک گردید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که گسترش فرآیندهای دیاژنزی انحلال، دولومیتی شدن و فشردگی شیمایی (استیلولیت و رگچه انحلالی) با رخساره های دانه درشت شامل کنگلومرا، ماسه سنگ و ااییدگرینستون دولومیتی ماسه ای مربوط به محیط پرانرژی رودخانه بریده بریده، لاگون و سدهای جزرومدی و واحدهای جریانی سه و چهار (HFU3، HFU4) که بهترین کیفیت مخزنی را دارند در ارتباط است.گسترش فرآیندهای دیاژنزی سیمانی شدن (سیلیسی، کربناته و انیدریتی) و دگرسانی فلدسپاتها با رخساره های گل غالب شامل رس سنگ/شیل و دولومادستون ماسه ای مربوط به محیط کم انرژی رودخانه بریده بریده، میاندری، دشت سیلابی و بالای جزرومدی و واحدهای جریانی یک و دو (HFU1، HFU2) که پایین ترین کیفیت مخزنی را دارند در ارتباط است.

    کلید واژگان: سازند شوریجه, رخساره, دیاژنز, واحد جریان هیدرولیکی}
    M. Moradi, A. Kadkhodaie *, H. Rahimpour-bonab

    Shurijeh Formation (Neocomian - Barremian) is the main hydrocarbon reservoir in north east Iran. Most gas reservoir production place in zones B and D of this formation. In this study, comprehensive petrographic and petrophysical studies were performed to understand the factors controlling the reservoir quality of this formation. With respect to the petrographic studies, well log data, evidence achieved from the core and drill cuttings, five primary facies (petrofacies), including microconglomerate, sandstone, claystone/shale, sandy dolomudstone, and dolomitic- sandy dolomitic ooid grainstone / hybrid, were identified in the deposits of Shurijeh Formation. Sedimentary facies of the Early Cretaceous reservoir in the studied wells belong to the upper part of the supratidal zone, intertidal zone, lagoon, braided river (longitudinal bars) and meandering river (flood plain and oxbow lake). In this study, based on porosity and permeability data, 4 units of Hydraulic flow units (HFUs) were identified using flow zone indicator (FZI) method. The results of this study showed that the diagenetic processes like dissolution, dolomitization and chemical compaction (stylolites and dissolved vein) are related to the grain supported facies including micro-conglomerate, sandstone and dolomitic- sandy dolomitic ooid grainstone / hybrid and hydraulic flow units (HFU4) and hydraulic flow unit (HFU3) that have the best reservoir quality are connected. The results of this study showed that the diagenetic processes like dissolution, dolomitization and pressure dissolution (stylolites and dissolved vein) are related to the grain supported facies including micro-conglomerate, sandstone and dolomitic- sandy dolomitic ooid grainstone / hybrid and hydraulic flow units 4 and 3 that have the best reservoir quality are connected. Diagenetic processes of cementation (Silica, carbonate and anhydrite) and alteration of feldspars are associated with the dominant mud facies including claystone/shale, sandy dolomudstone of hydraulic flow units 2 and 1 which have the lowest reservoir quality.

    Keywords: Petrophysics, Diagenesis, Hydraulic flow units, Flow zone indicator, Reservoir quality}
  • امیر علوی، شروین سعادت*، محمدرضا قنبری، سید عنایت الله علوی، علی کدخدایی

    تکامل زمانی پرتو ایکس سخت با استفاده از شبکه عصبی هیبریدی NARX-GA در ناحیه پایدار توکامک پلاسما شبیه سازی شد. ولتاژ حلقه و اشعه ایکس سخت اندازه گیری شده توسط ابزار تشخیصی توکامک به عنوان ورودی شبکه انتخاب شدند. شبکه NARX با استفاده از الگوریتم ژنتیک (GA) آموزش داده شد و به طور دقیق تکامل زمانی پرتو ایکس سخت را تا 500 میکرو ثانیه شبیه سازی کرد (MSE = 4.13×10-5). افزایش زمان محصور سازی هدف ویژه ای در استفاده از توکامک برای تولید انرژی از طریق همجوشی می باشد. کاربرد بلادرنگ این روش ما را به این هدف نزدیکتر می کند. پیش بینی سخت اشعه ایکس می تواند از کاهش انرژی پلاسما جلوگیری کند. همچنین می تواند آسیب شدید ناشی از برخورد الکترون های گریزان (RE) با دیواره توکامک را کاهش دهد. پیش بینی تکامل زمانی پرتو ایکس سخت برای کاهش اثرات بالقوه خطرناک الکترون های گریزان امری حیاتی است.

    کلید واژگان: روش شناسی, پرتو ایکس سخت, الکترون های گریزان, شبکه NARX-GA}
    Amir Alavi, Shervin Saadat *, ModamadReza Ghanbari, Seyed Enayatallah Alavi, Ali Kadkhodaie

    The time evolution of hard X-ray has been simulated using the NARX-GA hybrid neural network in the stable region of the plasma tokamak. Loop voltage and hard X-ray measured by the tokamak diagnostics tools were selected as network inputs. The NARX network has been trained using the Genetic Algorithm (GA) and the time evolution of the hard X-ray up to 500 μs (MSE = 4.13 × 10-5) is accurately simulated. Increasing the confinement time is the particular purpose of applying tokamak to produce energy through fusion. The real-time application of this methodology brings us closer to this goal. Hard X-ray prediction can prevent plasma energy reduction. It can also reduce the severe damage caused by runaway electrons (RE) colliding with the tokamak wall. Early prediction of hard X-ray time evolution is critical in attempting to mitigate the REs potentially dangerous effects.

    Keywords: Methodology, Hard X-ray, Runaway electrons, NARX-GA network}
  • لقمان صادقی، محمد حسنپور صدقی، علی کدخدایی

    بیش تر ذخایر هیدروکربنی دنیا در مخازن شکافدار طبیعی ذخیره می‏شوند و چنین سیستم هایی می توانند تاثیر قابل توجهی بر عملکرد مخزن داشته باشند. بنابراین مطالعات ژیومکانیکی، درک و بررسی الگوهای شکستگی‏ها به منظور بهینه سازی تولید هیدروکربن اهمیت بالایی برای زمین شناسان و مهندسین نفت دارد. مطالعات ژیومکانیکی به طور معمول شامل اندازه و جهت گیری سه محور اصلی تنش شامل تنش عمودیSv ، تنش افقی بیشینه (SHmax) و کمینه (Shmin) است. مطالعات مربوط به چاه نگاری و مسایل ژیومکانیکی، از اهداف روش های تصویربرداری الکتریکی دیواره چاه هستند. دستگاه های الکتریکی، صوتی یا تصویری که تصاویر با وضوح بالا را ثبت می‏کنند، درون چاه رانده شده و اطلاعات مهمی در مورد مرزهای لایه‏بندی‏، عناصر ساختاری مانند گسل ها، چین ها، ناپیوستگی ها، شکستگی‏ها و حتی تخلخل های ثانویه را فراهم می‏کنند. بر این اساس در این مطالعه در یکی از میادین نفتی جنوب غرب ایران با استفاده از تصاویر ریزمقاومت سازندی (FMI) در مورد شکستگی‏های طبیعی و القایی مرتبط با چین خوردگی و گسلش منطقه ای، نوع شکستگی، جهت گیری، تراکم، بازشدگی، مقدار شیب و روابط آنها با زمین ساخت منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. با وجود پیچیدگی های زمین شناسی میدان مورد مطالعه، جهت گیری شکستگی‏های زیرسطحی رابطه روشنی را با محور چین خوردگی محلی نشان داده و در برخی موارد به نظر می رسد که بیشتر به جهت تنش حداکثر افقی در محل کنونی یا گسلش امتداد لغز محلی نیز مرتبط باشند. جهت تنش بیشینه و کمینه افقی بر اساس تحلیلهای انجام گرفته در دو چاه به ترتیب N30E - N60W و N50E- N40W به دست آمدند. براساس شکستگیهای باز مشاهده شده در چاه ها، سه مرحله شکست پیشنهاد شده است: شکستگی پیش از چین خوردگی، شکستگی هم زمان با چین خوردگی (چین خوردگی اولیه) و شکستگی پس از چین خوردگی.

    کلید واژگان: شکستگی, تنش, FMI, سروک, تکتونیک}
    Looghman Sadeghi, Mohammad Hassanpour Sedghi, Ali Kadkhodaie

    Most hydrocarbon reserves are stored in natural fractured reservoirs and such systems can affect significantly on the reservoir performance. Therefore, geomechanical studies, understanding and investigating fracture patterns to optimize hydrocarbon production are of great importance for the geologists and oil engineers. Geomechanical studies generally include size and orientation of the three main axes of stress, including vertical stress (Sv), maximum horizontal stress (SHmax) and minimum horizontal stress (Shmin). Studies related to well logging and geomechanical issues are the main objectives of electrical imaging techniques of the well wall. Electrical, sonic or image log, which record high-quality images are pushed in to the well and provide important information regarding boundaries of bedding, structural elements such as faults, folds, discontinuities, fractures and even secondary porosities. Accordingly, in this study, in one of the west south oil fields of Iran using Fullbore Formation Micro Imager (FMI) regarding natural and induced fractures related to regional folding and faulting, some characteristics of the fracture patterns have been studied. These characteristics include the type of fracture, orientation, density, openness, amount of sleep and their relationship with regional construction of the ground. Despite the geological complexities of understudied field, orientations of sub surface fractures indicated clear relationship with the local folding axis and in some cases, it seems that it relates more the orientation of the maximum horizontal stress to the present location of the local strike slip fault too. Orientation of the maximum and minimum horizontal stress obtained N30E- N60W and N50E- N40W respectively based on two wells data analysis. According to the open fractures observed in the wells, three stages of fracture are proposed: pre-folding, early-folding and post-folding fractures.

    Keywords: Fractures, Stress, FMI, Sarvak, Tectonics}
  • سعید بابائی، مهدی استادحسن، سید علی معلمی، مهراب رشیدی، حسن قاسم زاده، علی کدخدائی

    محاسبه صحیح میزان جذب سطحی مطلق سیال متان درون نانومنافذ مخازن شیل گاز به منظور تخمین حجم گاز درجا یکی از کلیدی ترین پارامترها است. در مطالعات آزمایشگاهی تنها همدمای جذب سطحی اضافی به صورت مستقیم قابل اندازه گیری است و برای محاسبه همدمای جذب سطحی مطلق، نیاز به معلوم بودن پارامتر چگالی جذب شده می باشد. بدین منظور در اکثر مطالعات با استفاده از مقداری ثابت برای این پارامتر و با به کار بردن مدل جذب لانگمویر، همدمای جذب سطحی مطلق محاسبه می شود. در پژوهش حاضر با استفاده از روش شبیه سازی مولکولی به مطالعه دقیق تر نحوه محاسبه چگالی جذب شده در کانی کلسیت پرداخت شده است. بدین منظور سیال متان درون کانی کلسیت با سایز منفذ 4 نانومتر در دماهای 30 و 90 درجه سانتی گراد و فشار تا 50 مگاپاسکال شبیه سازی و به بررسی اثرات دما و فشار در مقدار جذب سطحی و چگالی جذب شده پرداخت شده است. این مطالعه نشان داد که مقدار جذب سطحی، با افزایش فشار و دما، به ترتیب افزایش و کاهش می یابد. همچنین نتایج حاکی از آن است که استفاده از مدل جذب لانگمویر با چگالی جذب شده ثابت، برای تخمین جذب سطحی مطلق مقادیر کمتری نسبت به مقدار واقعی از خود نشان می دهد و با افزایش فشار، این خطا افزایش می یابد و استفاده از چگالی جذب شده بدست آمده از شبیه سازی مولکولی به منظور تبدیل همدمای جذب سطحی اضافی به مطلق می تواند نتایج قابل قبولی ارایه دهد.

    کلید واژگان: شیل گازی, جذب سطحی, چگالی جذب شده, کلسیت, لانگمویر, شبیه سازی مولکولی}
    Saeed Babaei, Mehdi Ostadhassan, Seyed Ali Moallemi, Mehrab Rashidi, Hasan Ghasemzadeh, Ali Kadkhodaie

    An accurate estimation of methane absolute adsorption in nanopores of shale gas is crucial for a good estimation of gas in place (GIP). However, experimental studies would only provide us with the excess adsorption isotherm directly. In this regard, knowing the adsorbed density is necessary to calculate the absolute adsorption. For this purpose, most researchers calculate the absolute adsorption isotherm via the Langmuir adsorption model with a constant value for the adsorbed density. In the present study, using hybrid grand canonical Monte Carlo/molecular dynamics simulations, we explained how to improve the calculation of the adsorbed density in calcite. For this purpose, methane inside calcite mineral with a pore size of 4 nm at temperatures of 30 and 90 °C and pressures up to 50 MPa is simulated, and the effects of temperature and pressure on the amount of adsorption and adsorbed density are investigated. This study showed that adsorbed density increases and decreases with increasing pressure and temperature, respectively. The results verify that the Langmuir adsorption model with constant adsorbed density will underestimate the absolute adsorption capacity, which is exacerbated with pressure. Finally, the adsorbed density obtained from molecular simulations to convert excess adsorption to absolute values can provide acceptable results that can be improved the GIP assessments.

    Keywords: Shale gas, Adsorption, Adsorbed phase density, Calcite, Langmuir, Molecular simulations}
  • حبیب پالیزوان زند*، عباس احمدی، علی کدخدائی
    اطلاع از شدت و مدت بارندگی می تواند در بسیاری از تحلیل های زیست محیطی از جمله برآورد فرسایندگی باران و فرسایش خاک مفید باشد. دستگاه‎های مختلفی برای ثبت شدت و مدت بارندگی وجود دارد. اما خرید و نگهداری آن ها هزینه بر بوده و اغلب نیاز به متصدی جهت مراقبت از آن ها دارد. تحقیق حاضر به امکان سنجی استفاده از تحلیل سیگنال های صوتی ناشی از برخورد قطرات با سطوح و اجسام موجود در طبیعت برای تعیین ثبت شدت و مدت بارندگی پرداخته است. برای این منظور در آزمایشگاه گروه علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز در سال 1400، باران سازهایی طراحی شد که باران هایی با شدت های متفاوت ایجاد نماید. سپس سیگنال های صوتی ناشی از برخورد قطرات باران با سینی فلزی که در زیر باران قرار داده شد، توسط رکودر ضبط و جهت پردازش به رایانه انتقال داده شد. سپس در نرم افزار MATLAB، اندازه فرکانسی فایل های صوتی استخراج گردید. نتایج نشان داد که با افزایش شدت بارندگی، دامنه صوتی و اندازه فرکانسی سیگنال های صوتی افزایش یافت. سپس اندازه های فرکانسی در نرم افزار SPSS به روش خوشه بندی دو مرحله ای به طور خودکار در دو خوشه قرار گرفته شد. سپس میانگین و انحراف معیار هر خوشه محاسبه شده و با توجه به همبستگی هر کدام با یکدیگر و با شدت بارندگی، و جهت جلوگیری از پدیده چند هم خطی شدن تنها از میانگین خوشه دوم به عنوان ورودی مدل های برنامه ریزی بیان ژن و رگرسیون خطی استفاده شد. جهت آزمون دقت و صحت نتایج حاصل از مدل ها، از آماره های ضریب تبیین (R2)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین هندسی نسبت خطا (GMER) و انحراف استاندارد هندسی نسبت خطا (GSDER) استفاده شد. مقادیر R2، RMSE (mm/h)، GMER (mm/h) و GSDER (mm/h) برای مدل برنامه ریزی بیان ژن در داده های سری آموزش به ترتیب برابر 97/0، 85/1، 11/1 و 09/1 و برای داده های سری اعتبارسنجی به ترتیب برابر 96/0، 05/2، 14/1 و 12/1 بدست آمد. در حالی که مقادیر معیارهای فوق در مدل رگرسیونی، برای داده های سری آموزش به ترتیب برابر 94/0، 74/2، 25/1 و 34/1 و برای داده های سری اعتبارسنجی به ترتیب برابر 92/0، 91/2، 28/1 و 37/1 بدست آمد. نتایج آماره های فوق حاکی از دقت و صحت نسبتا بیشتر مدل برنامه ریزی بیان ژن نسبت به مدل رگرسیونی و بیش برآوردی و پخشیدگی نسبتا زیادتر داده های تخمینی مدل رگرسیونی نسبت به مدل برنامه ریزی بیان ژن می باشد.
    کلید واژگان: اندازه فرکانسی, باران ساز, خوشه بندی, سیگنال های صوتی}
    Habib Palizvan-Zand *, Abbas Ahmadi, Ali Kadkhodaie
    Knowing the intensity and duration of rainfall can be useful in many environmental analyses, including the estimation of rain erosivity and soil erosion. There are various devices to record the intensity and duration of rainfall, but purchasing and maintaining them are costly and often requires an operator to take care of them. The present research deals with the feasibility of using the analysis of sound signals caused by the collision of droplets with surfaces and objects in nature to determine the intensity and duration of rainfall. For this purpose, in the laboratory of the Department of Soil Science, Faculty of Agriculture, University of Tabriz, in 2022, rain simulators were designed to produce rains of different intensities, then, the sound signals caused by the impact of raindrops with the metal tray that was placed under the rain were recorded and transferred to the computer for processing. Then, the frequency size of audio files was extracted in MATLAB software. The results showed that with the increase in rainfall intensity, the audio amplitude and frequency size of the audio signals increased. Then, the frequency measurements were automatically placed in two clusters in SPSS software using the two-stage clustering method. Then the mean and standard deviation of each cluster were calculated and according to the correlation of each with each other and with the intensity of rainfall, and in order to avoid the multi-collinearity phenomenon, only the average of the second cluster was used as the input of gene expression programming and linear regression models. In order to test the accuracy and correctness of the results obtained from the models, the coefficient of determination (R2), root mean square error (RMSE), geometric mean of error ratio (GMER), geometric standard deviation of error ratio (GSDER) statistics were used. The values of R2, RMSE (mm/h), GMER(mm/h) and GSDER (mm/h) for the gene expression programming model in the training series data were 0.97, 1.85, 1.11 and 1.09 respectively and for the validation series data were 0.96, 2.05, 1.14 and 1.12 respectively. While the values of the above criteria in the regression model were 0.94, 2.74, 1.25 and 1.34 respectively for the training series data and 0.92, 2.91, 1.28 and 1.37 respectively for the validation series data. The results of the above statistics indicate that the gene expression programming model is relatively more accurate than the regression and overestimation model, and the estimated data of the regression model is relatively more spread than the gene expression programming model.
    Keywords: Audio signals, Clustering, Rain simulator, Size frequency}
  • ولی مهدی پور*، علی کدخدائی

    تعیین گونه‌های سنگی در سنگهای کربناته، به توزیع پارامترهای مخزنی در مدل‌های سه‌بعدی زمین‌شناسی کمک کرده و برای ساخت مدل خواص مخزنی از قبیل تراوایی و اشباع آب ضروری است. روش‌های مختلفی برای تعیین گونه‌های سنگی وجود دارد که مبنای اغلب آن‌ها استفاده از داده‌های مغزه می‌باشد. از جمله این روش‌ها می‌توان روش وینلند، پیتمن، شاخص کیفیت سنگ و نمودارهای متقاطع تخلخل و تراوایی را نام برد. روش های متداول جهت تعیین گونه‌های سنگی، دارای ضعف های اساسی در ترکیب فرآیندهای دیاژنزی، انتقال گونه سنگی از مقیاس مغزه به مقیاس نگار پتروفیزیکی، بررسی شکاف‌ها و استفاده از روش مناسب برای توزیع واقع‌ بینانه گونه‌های سنگی در مدل سازی استاتیک مخزن می‌باشند. در این مقاله، ضمن معرفی روش های مرسوم برای تعیین گونه های سنگی، روش پیشنهادی مطرح شده توسط اسکالینسکی و کنتر بعنوان روشی جامع برای تعیین گونه های سنگی، به همراه یک مطالعه موردی مورد بحث قرار می گیرد. این روش مبتنی بر یکپارچه کردن مقیاس مغزه و نگار پتروفیزیکی با تعریف گونه‌های سنگی در مقیاس مغزه و پیش‌بینی در مقیاس نگار بوده و می تواند بعنوان یک نقشه راه منعطف از مقیاس مغزه تا مقیاس مدل‌های سه ‌بعدی برای سناریوهای متفاوت، در طول عمر توسعه میدان مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه براساس داده های محدود مربوط به مخزن سروک در یکی از میادین دشت آبادان بخشهای مربوط به تعیین رخساره های الکتریکی، تعیین واحدهای جریانی براساس روش آموفیله و نیز تعیین گونه های سنگی براساس روش لوسیا و وینلند از روش پیشنهادی مطرح شده انجام گرفت. براین اساس چهار رخساره الکتریکی و سه گونه سنگی تشخیص داده شد.

    کلید واژگان: گونه های سنگی, سنگ های کربناته, فرآیندهای دیاژنزیتیکی, مدل های زمین شناسی سه بعدی}
  • میلاد مرادی، حسن رحیم پور بناب، علی کدخدایی*
    تراوایی یکی از مهم ترین پارامترها در مخازن هیدروکربنی است. درک صحیح از مقدار تراوایی و نحوه توزیع و گسترش آن در فرآیند مدیریت تولید از میدان سودمند است. فرآیند  مغزه گیری به دلیل محدودیت های که وجود دارد برروی تعداد کمی از چاه های میدان انجام می گیرد درحالی که بیشتر چاه ها تحت عملیات چاه نگاری قرار می گیرند. بنابرین یافتن راهی برای تخمین خصوصیات مخزن توسط نگاره های چاه پیمایی و مدل سازی آن در میدان تکنیک با ارزشی است. بنابراین در این پژوهش از روش شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه (پس انتشار خطا) برای تخمین تراوایی بخش های مختلف سازند شوریجه در حوضه رسوبی کپه داغ استفاده شده است. نمودارهای صوتی، نوترون و چگالی و نتایج حاصل از ارزیابی سازند شامل تخلخل و اشباع آب مفید به عنوان لایه ورودی و داده تراوایی حاصل از آنالیز مغزه دو چاه نیز به عنوان سلول های لایه خروجی برای آموزش شبکه مورد استفاده قرار گرفت. پس از آموزش شبکه با داده این دو چاه از داده آنالیز مغزه یک چاه دیگر برای آزمایش شبکه استفاده شد که در مرحله آزمایش شبکه ضریب هبستگی 98% برای تراوایی به دست آمد. با استفاده از این شبکه عصبی، تراوایی برای چاه های دیگر میدان که فاقد داده مغزه بودند تخمین زده شد. بعد از تخمین تراوایی به کمک شبکه عصبی نحوه توزیع و گسترش آن به کمک الگوریتم مدل سازی گوسی متوالی (SGS) در مقیاس میدان مشخص گردید. طبق مدل به دست آمده نواحی ماسه سنگی که عمدتا در زون های B و D هستند به عنوان نواحی مخزنی تفکیک شده اند و همچنین نواحی مرکزی و شمال غربی میدان به دلیل میانگین تراوایی بالاتر نواحی مستعد برای حفاری های بعدی میدان می باشند.
    کلید واژگان: سازند شوریجه, کپه داغ, نگاره چاه پیمایی, شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه, شبیه سازی گوسی متوالی (SGS)}
    Milad Moradi, Hossain Rahimpour, Ali Kadkhodaie *
    Permeability is one of the most important parameters in hydrocarbon reservoirs. It is beneficial to have a correct understanding of the permeability and its distribution in the production management process. Due to the limitations, the coring process is performed on a small number of wells in the field, while most of the wells are subjected to well logging operations. Therefore, finding a way to estimate the characteristics of the reservoir by well-logging and modeling it on the field is a valuable technique. Therefore, in this study, the multilayer perceptron artificial neural network method (error back propagation) has been used to estimate the permeability of different parts of the Shurijeh Formation in the Kopeh Dagh sedimentary basin. Sonic logs, neutrons, density and the results of the formation evaluation, including porosity and saturation of useful water as input layer, and permeability data from core well analysis of two wells as output layer cells, were used to train the network. After training the network with the data of these two wells, the core analysis data of another well was used to test the network, which in the network test stage, a correlation coefficient of 98% for permeability was obtained. With the help of this neural network, permeability was estimated for other wells in the field that no core data were obtained from. After estimating the permeability using neural network, its distribution and expansion were determined using Sequential Gaussian Simulation algorithm (SGS) in the field scale. According to the obtained model, the sandstone areas, which are mainly in zones B and D, are separated as reservoir areas and also the central and northwestern areas of the field, due to the higher average permeability, are areas prone to further excavations of the field.
    Keywords: Shurijeh Formation, Kopet-Dagh, Well Loging, Multilayer-perceptron Artificial Neural Network (MLP, ANN), Sequential Gaussian Simulation (SGS)}
  • ولی مهدی پور، احمدرضا ربانی*، علی کدخدایی
    توزیع مناسب تخلخل مفید در مدل سازی استاتیک مخازن هیدروکربونی اهمیت به سزایی در محاسبات حجم سنجی، نحوه توزیع کیفیت مخزنی، مشخص کردن بخش های تولیدی و غیره دارد. استفاده از داده های ثانویه (به طور مثال داده های لرزه ای) و روش های مناسب توزیع زمین آماری می تواند در بهبود این فرآیند بسیار مهم باشد. در این مطالعه تخلخل مفید مربوط به مخزن ناهمگن سروک در یکی از میادین فروافتادگی دزفول به صورت سه بعدی با استفاده از نرم افزار پترل مدل گردید. بنابراین، ضمن در نظر گرفتن دانش زمین آمار در توزیع تخلخل، نقشه های روندی و مکعب لرزه ای جهت توزیع تخلخل مورد استفاده قرار گرفت. از این رو، نشان گر تضعیف موج لرزه ای، نشان گر پوش، نشان گر نرمی و نشان گر دامنه جذر میانگین مربعات به همراه نشان گر مقاومت صوتی از روی مکعب لرزه ای ساخته شد و سپس براساس آنها نقشه های روندی مناسب جهت توزیع تخلخل تهیه گردید. به منظور کنترل توزیع تخلخل در فضای سه بعدی مخزن، استفاده از روش های خوشه بندی و تعیین رخساره های الکتریکی مورد توجه قرار گرفت. در این مطالعه، رخساره های الکتریکی با داده های ورودی مشخص و استفاده از روش MRGC جهت تشخیص بخش های همگن مخزنی ساخته شد. براساس آنالیز رخساره های الکتریکی تعداد پنج رخساره تشخیص داده شد که از بین آنها دو رخساره دارای کیفیت مخزنی پایین و سه رخساره دارای کیفیت مخزنی نسبتا خوبی بودند. توزیع سه بعدی تخلخل برای هر کدام از رخساره های الکتریکی متناظر، از طریق واریوگرافی مشروط گردید تا روند تغییرات تخلخل یا توزیع رخساره ها هم خوانی داشته باشد. همچنین استفاده از نقشه های روندی تغییرات مقاومت صوتی منجر به توزیع صحیح رخساره های الکتریکی و آن هم به نوبه خود منجر به توزیع بهتر تخلخل گردید. به دلیل همبستگی بالای تخلخل با داده های مقاومت صوتی، از این داده به عنوان داده ثانویه با استفاده از روش کریجینگ هم زمان مرتب (collocated co-kriging) جهت توزیع بهتر تخلخل استفاده گردید. براساس این مطالعه، بخش سروک پایینی کیفیت مخزنی بهتری نسبت به بخش سروک بالایی دارد که متاثر از گسترش رخساره های مخزنی با کیفیت مخزنی بالا است. این مطالعه نشان داد که میزان دقت توزیع سه بعدی تخلخل در صورت استفاده هم زمان و تلفیقی از داده های لرزه ای و رخساره های الکتریکی همراه با استفاده از روش های زمین آماری مناسب زیاد شده و میزان عدم قطعیت در توزیع تخلخل کاهش می یابد.
    کلید واژگان: ناهمگنی, تخلخل, رخساره الکتریکی, مقاومت صوتی, مدل سه بعدی}
    Vali Mehdipour, Ahmad Reza Rabbani *, Ali Kadkhodaie
    In this study, 3D model of effective porosity in heterogeneous Sarvak reservoir in one oil filed located in Dezful Embayment has been constructed. Therefore, geostatistics method has been applied for porosity propagation along with using trend maps of seismic attributes as well as seismic cube as secondary variable for Collocated co-kriging. Thus, the different seismic attributes including Attenuation, Envelope, RMS amplitude, Sweetness and Acoustic impedance attributes have been provided. The multiple attribute property has been used for preparing the related trend maps to be used in porosity modeling. Moreover, electrofacies analysis has been done via applying MRGC algorithm in order to control porosity distribution in 3D reservoir model. In this study, we tried to consider the trend maps, electrofacies, and seismic acoustic impedance cube along with applying geostatistics algorithms for 3D porosity propagation. Based on this study, the lower Sarvak has better reservoir quality than the Upper Sarvak due to developing of good reservoir facies. According to this study, the accuracy of the porosity model increases when it is used simultaneously seismic data and electrofacies, resulted in decreasing uncertainty of porosity distribution.
    Keywords: Heterogeneous, Porosity, Electrofacies, Acoustic Impedance, 3D model}
  • زهرا مشایخی*، علی کدخدایی، علی سلگی، سید احمد بابا زاده، سید محسن آل علی
    میدان گازی خانگیران با یک ساختار شمال غربی جنوب شرقی در بخش شمال شرقی استان خراسان رضوی واقع شده است. هدف از این مطالعه بررسی رخساره ها، محیط رسوبی و فرآیندهای دیاژنتیکی است که بر کیفیت مخزنی سازند شوریجه در چاه های مورد مطالعه موثر بوده اند. بررسی پتروگرافی 480 عدد مقطع نازک سازند شوریجه در چاه های مورد مطالعه منجر به شناسایی 9 رخساره رسوبی شامل کنگلومرای ماسه ای، کوارتز آرنایت، ساب لیتارنایت، ساب آرکوز، کوارتز وک، رس سنگ/ شیل، انیدریت نودولار، دولومادستون ماسه ای و دولوگرینستون ماسه ای متعلق به پهنه های جزر و مدی، رودخانه ای، دشت سیلابی و رسوبی میاندری شده است. مطالعات پتروگرافی مقاطع نازک میکروسکوپی نشان می دهد که فرآیندهای دیاژنزی در سه محیط دریایی، جوی و تدفینی، سازند شوریجه را تحت تاثیر قرار داده اند. از فرآیندهای دیاژنتیکی اثر گذار در رخساره های سازند شوریجه می توان به سیمانی شدن، آشفتگی زیستی، دولومیتی شدن اولیه، انیدریتی شدن، تخلخل، شکستگی، تراکم و انحلال اشاره کرد. در نهایت با استفاده از نمودار تصویرگر، نمودار پتروفیزیکی و تلفیق نتایج حاصل از مطالعات مقاطع نازک در چاه کلیدی چاه های مورد مطالعه میدان خانگیران مشخص گردید که در اکثر موارد انطباق خوبی بین نتایج حاصل از نمودار تصویرگر، مقاطع نازک و نمودار پتروفیزیکی وجود دارد.
    کلید واژگان: میدان گازی خانگیران, رخساره ها, فرآیندهای دیاژنز, محیط رسوبی, نمودار پتروفیزیکی و نمودار تصویرگر}
    Zahra Mashayekhi *, Ali Kadkhodaei, Ali Solgi, Ahmad Baba Zadeh, Mohsen Aleali
    Shurijeh Formation is deposited in Kopeh Dagh sedimentary basin, and it is one of the gas reservoirs in northeastern Iran. Khangiran gas field with a northwest-southeast structure is located in the northeastern part of Khorasan Razavi province. The purpose of this study is to investigate facies, sedimentary environment and diagenetic processes that have been effective on the reservoir quality of Shurijeh Formation in the studied wells. Based on petrographic studies on thin sections of Shurijeh Formation in the studied wells, nine main rock facies including Sandy Conglomerate, Quartz Arenite, Sublitarnite, Subarcose, Quartz Wackes, Claystone/Shale, Nodular Anhydrite, Sandy Dolomudstone and Sandy Dologrenston have been identified that are located in the tidal, river, flood plain and meandering sedimentary zones. Petrographic studies of thin microscopic sections show that diagenetic processes in three marine, meteoric and burial environments have affected the Shurijeh Formation. The primary processes affected in the facies of Shurijeh Formation include cementation, bioturbation, primary dolomitization and anhydrite. Finally, using image log, petrophysical log and combining the results of thin section studies in the key well of Khangiran field, was determined that in most cases there is a good conformity between the results of image log, thin sections and petrophysical log.
    Keywords: Khangiran gas field, facies, diagenesis processes, Sedimentary Environment, petrophysical log, image log}
  • عبدالرضا واعظی هیر*، محمد رنجدوست یامچی، علی کدخدایی، علیرضا گل محمدی
    زمینه‏‏ و‏‏ هدف

    ‏‏ آلودگی‏‏ روان‏‏ آب ها‏‏ با‏‏ هیدروکربن‏های‏‏ نفتی‏‏ در‏‏ پالایشگاه‏ها،‏‏ جایگاه‏های‏‏ سوخت گیری،‏‏ مخازن‏‏ نفت‏‏ و‏‏ فراورده‏های‏‏ نفتی‏‏ و‏‏ در‏‏ محل‏‏ عبور‏‏ لوله‏های‏‏ انتقال‏‏ سوخت،‏‏ کاملا‏‏ محتمل‏‏ بوده‏‏ و‏‏ حساسیت‏‏ ویژه‏ای‏‏ دارد.‏‏ هدف‏‏ از‏‏ این‏‏ پژوهش‏‏ بررسی‏‏ آلودگی‏‏ مواد‏‏ هیدروکربنی‏‏ و‏‏ همچنین‏‏ بررسی‏‏ هیدروشیمیایی‏‏ و‏‏ کیفیت‏‏ روان‏‏ آب های‏‏ موجود‏‏ در‏‏ قسمت‏‏ پخش‏‏ و‏‏ پالایشگاه‏‏ شازند‏‏ می‏باشد.

    روش‏‏ بررسی:

    ‏‏ در‏‏ این‏‏ پژوهش‏‏ رواناب های‏‏ سطحی‏‏ پالایشگاه‏‏ شازند‏‏ که‏‏ توسط‏‏ شبکه‏‏ زهکشی‏‏ پالایشگاه‏‏ جمع آوری‏‏ و‏‏ وارد‏‏ حوضچه های‏‏ تبخیر‏‏ می شوند،‏‏ از‏‏ نظر‏‏ خصوصیات‏‏ هیدروشیمیایی‏‏ و‏‏ میزان‏‏ غلظت‏‏ آلاینده‏‏ ها‏‏ مورد‏‏ ارزیابی‏‏ قرار‏‏ گرفتند.‏‏ برای‏‏ این‏‏ منظور‏‏ 12نمونه ‏‏ آب‏های‏‏ سطحی‏‏ مناطق‏‏ مختلف‏‏ پالایشگاه‏‏ تهیه‏‏ و‏‏ به‏‏ آزمایشگاه‏‏ ارسال‏‏ گردید.‏‏ علاوه‏‏ بر‏‏ مواد‏‏ هیدروکربنی،‏‏ کاتیون ها‏‏ و‏‏ آنیون های‏‏ اصلی،‏‏ مواد‏‏ مغذی‏‏ و‏‏ چند‏‏ عنصر‏‏ سنگین‏‏ در‏‏ نمونه ها‏‏ مورد‏‏ آنالیز‏‏ قرار‏‏ گرفتند.

    یافته ها

    ‏‏ نتایج‏‏ نشان‏‏ داد‏‏ که‏‏ بسیاری‏‏ از‏‏ نمونه‏ها‏‏ دارای‏‏ غلظت‏‏ در‏‏ حد‏‏ استاندارد‏‏ مجاز‏‏ بوده،‏‏ ولی‏‏ نمونه‏‏ شماره‏‏ (SW2)‏‏ از‏‏ نظر‏‏ کیفیت‏‏ با‏‏ بقیه‏‏ نمونه‏ها‏‏ متفاوت‏‏ بوده‏‏ و‏‏ مقادیر‏‏ بالایی‏‏ از‏‏ عناصر‏‏ محلول‏‏ را‏‏ نشان‏‏ می دهد.‏‏ علت‏‏ این‏‏ امر‏‏ می تواند‏‏ آلوده‏‏ شدن‏‏ آن‏‏ با‏‏ فاضلاب‏‏ صنعتی‏‏ باشد.‏‏ در‏‏ نتایج‏‏ به‏‏ دست‏‏ آمده‏‏ از‏‏ آنالیز‏‏ هیدروکربنی،‏‏ در‏‏ رواناب های‏‏ بخش‏‏ مرکزی‏‏ پالایشگاه‏‏ غلظت‏‏ بالایی‏‏ از‏‏ بنزن‏‏ و‏‏ زایلن‏‏ مشاهده‏‏ گردید‏‏ ولی‏‏ آثاری‏‏ از‏‏ تولوین‏‏ و‏‏ MTBE‏‏ تشخیص‏‏ داده‏‏ نشد.

    بحث‏‏ و‏‏ نتیجه ‏گیری:‏‏

     آلودگی های‏‏ شناسایی‏‏ شده‏‏ در‏‏ رواناب های‏‏ پالایشگاه‏‏ از‏‏ دو‏‏ منشا‏‏ می توانند‏‏ ناشی‏‏ شده‏‏ باشند‏‏ اول‏‏ از‏‏ ریزش های‏‏ جوی‏‏ که‏‏ به‏‏ دلیل‏‏ آلودگی‏‏ هوا‏‏ در‏‏ مناطق‏‏ صنعتی،‏‏ جزء‏‏ منابع‏‏ اصلی‏‏ ایجاد‏‏ آلودگی‏‏ در‏‏ رواناب ها‏‏ می باشد‏‏ و‏‏ منشا‏‏ دوم‏‏ آلودگی ها‏‏ ناشی‏‏ از‏‏ فعالیت های‏‏ صنعتی‏‏ در‏‏ محدوده‏‏ پالایشگاه‏‏ می باشد.

    کلید واژگان: مواد‏‏ هیدروکربنی, ‏‏ هیدروشیمی, ‏‏ روان‏‏ آب های‏‏ سطحی, ‏‏ پالایشگاه‏‏ شازند}
    Abdorreza Vaezihir *, Mohammad Ranjdoust Yamchi, Ali Kadkhodaie, Alireza Gholmohammadi
    Background‏‏ and‏‏ Purpose

    ‏‏ Pollution‏‏ of‏‏ surface‏‏ water‏‏ by‏‏ hydrocarbon‏‏ compounds‏‏ released‏‏ from‏‏ the‏‏ refineries,‏‏ storage‏‏ tanks‏‏ and‏‏ convay‏‏ pipline‏‏ is‏‏ very‏‏ possible‏‏ and‏‏ need‏‏ to‏‏ be‏‏ addressed‏‏ with‏‏ high‏‏ sensitivity.‏‏‏‏ Purpose‏‏ of‏‏ this‏‏ study‏‏ is‏‏ investigation‏‏ of‏‏ contamination‏‏ and‏‏ hydrochemical‏‏ properties‏‏ of‏‏ runoff‏‏ waters‏‏ at‏‏ Shazand‏‏ refinery.‏‏ Water‏‏ samples‏‏ collected‏‏ and‏‏ analysed‏‏ for‏‏ major‏‏ ions‏‏ and‏‏ oil‏‏ and‏‏ metal‏‏ contaminants.

    Research‏‏ method

    ‏‏ Twoelve‏‏ samples‏‏ were‏‏ collected‏‏ from‏‏ surface‏‏ waters‏‏ of‏‏ the‏‏ refinery‏‏ and‏‏ were‏‏ analyzed‏‏ for‏‏ oil‏‏ materials,‏‏ some‏‏ heavy‏‏ metals,‏‏ nutrients‏‏ and‏‏ major‏‏ ions.‏‏ Some‏‏ other‏‏ parameters‏‏ like‏‏ EC‏‏ and‏‏ pH‏‏ were‏‏ meseared‏‏ in‏‏ situe.

    Findings

    ‏‏ According‏‏ to‏‏ the‏‏ results,‏‏ the‏‏ runoff‏‏ in‏‏ some‏‏ parts‏‏ of‏‏ the‏‏ refinery‏‏ shows‏‏ contamination‏‏ by‏‏ benzene.‏‏ Ethylbenzene‏‏ concentration,‏‏ however,‏‏ is‏‏ less‏‏ than‏‏ maximum‏‏ permissible‏‏ level‏‏ and‏‏ no‏‏ evidence‏‏ of‏‏ MTBE‏‏ and‏‏ toluene‏‏ was‏‏ detected.

    Discussion‏‏ and‏‏ conclusion

    ‏‏ Pollution‏‏ by‏‏ benzene‏‏ can‏‏ be‏‏ due‏‏ to‏‏ pollutants‏‏ released‏‏ from‏‏ the‏‏ refining‏‏ process‏‏ and‏‏ spilling‏‏ of‏‏ oil.‏‏ A‏‏ part‏‏ of‏‏ BTEX‏‏ pollutants‏‏ in‏‏ surface‏‏ water‏‏ can‏‏ be‏‏ came‏‏ from‏‏ atmospheric‏‏ washout‏‏ during‏‏ precipitation.‏‏ No‏‏ evidents‏‏ of‏‏ MTBE‏‏ detected‏‏ in‏‏ the‏‏ samples.‏‏ ‏‏ It‏‏ should‏‏ be‏‏ mentioned‏‏ that‏‏ BTEX‏‏ and‏‏ MTBE‏‏ are‏‏ volatile‏‏ components‏‏ and‏‏ cannot‏‏ be‏‏ survived‏‏ in‏‏ surface‏‏ water‏‏ for‏‏ a‏‏ long‏‏ time.‏‏ Chemical‏‏ parameters‏‏ such‏‏ as‏‏ EC‏‏ and‏‏ ions‏‏ concentaration‏‏ in‏‏ the‏‏ surface‏‏ water‏‏ in‏‏ the‏‏ central‏‏ area‏‏ of‏‏ the‏‏ refinery‏‏ shows‏‏ an‏‏ anomaly‏‏ which‏‏ would‏‏ be‏‏ related‏‏ to‏‏ the‏‏ industrial‏‏ activites.‏‏ The‏‏ runoff‏‏ of‏‏ this‏‏ part‏‏ of‏‏ the‏‏ refinery‏‏ is‏‏ less‏‏ suitable‏‏ for‏‏ industrial‏‏ and‏‏ agricultural‏‏ usges.‏‏

    Keywords: hydrocarbon‏‏ material, ‏‏ hydrochemical, ‏‏ runoff, ‏‏ Shazand‏‏ Refinery}
  • آرزو خیری، رامین نیکروز، علی کدخدایی*، رضا محبیان، رحیم کدخدائی ایلخچی

    شناسایی و مکان یابی تله های چینه ای به دلیل اینکه وابسته به تغییرات رخساره ای هستند و پراکندگی آن ها از وضعیت حوضه و محیط رسوبی تبعیت می نماید، پیچیده تر از تله های ساختمانی است. با توجه به این مسیله، داده های لرزه ای سه بعدی با استفاده از نشانگرها و برش زمان، روشی مفید برای ایجاد روابط جانبی با ویژگی های زمین شناسی می باشند. هدف از این پژوهش آشکار ساختن کانال های میاندری چینه ای با اعمال نشانگرهای مناسب برروی داده های لرزه ای سه بعدی است. به این منظور، نشانگرهای تجزیه طیفی و پوش دامنه با استفاده از مکعب سه بعدی لرزه ای میدان مورد مطالعه، استخراج شده و ویژگی های هر کدام مورد تفسیر و بررسی قرار گرفت. با مطالعه و تفسیرهای انجام شده، موقعیت هندسی کانال های میاندری واقع در سازند شوریجه توسط نشانگرهای پوش و تجزیه طیفی تعمیم یافته به صورت بهتری آشکار گردید. نشانگر تجزیه طیفی در آشکار ساختن هندسه کانال های میاندری موجود در مقاطع لرزه ای موثر بود و نشانگر پوش با نشان دادن نقاط روشن مرتبط با نفت گیرهای چینه ای، وجود کانال های میاندری را تایید کرد. این نتایج، توافق خوبی با نتایج حاصل از مطالعات سنگ شناسی، رخساره ای، ویژگی های مخزنی و تفاسیر پتروفیزیکی سازند شوریجه در ناحیه مورد مطالعه نشان می دهند

    کلید واژگان: نفت گیر چینه ای, نشانگر لرزه ای, تجزیه طیفی, نشانگر پوش, کانال مئاندری}
    Arezoo Kheyri, Ramin Nikrouz, Ali Kadkhodaie *, Reza Mohebian, Rahim Kadkhodaie-Ilkhchi

    Identifying and locating stratigraphic traps is more difficult than structural traps because they are dependent on facies changes and their distribution follow the condition of the basin and the sedimentary environment. Accordingly, the three - dimensional seismic data based on seismic attributes provide a better way to establish lateral relationships with geological features. The purpose of this research is to identify the stratigraphic meandering channels by applying appropriate attributes on seismic data. For this purpose, three dimensional data from one of the northeastern fields of the Iran were employed by using Petrel software. Afterwards, the relevant attributes were applied on the raw sections and their reservoir characteristics were interpreted and surveyed. Through stratigraphic interpretations, the geometrical position of the meandering channels located in the Shurijeh Formation was better revealed by the envelope and extended spectral decomposition attributes. The spectral decomposition attribute was effective in revealing the geometry of meandering channels in seismic sections, and the envelope attribute confirmed the existence of meandering channels by showing bright spots related to stratigraphic oil traps. These results show good agreement with the results of lithological, facies, reservoir properties, and petrophysical interpretations of Shurijeh Formation in the study area.

    Keywords: Stratigraphic oil trap, seismic attribute, Spectral Decomposition, envelope attribute, meandering channel}
  • فرامرز طلایی، علی کدخدایی*، مهران آرین، سید محسن آل علی

    سازند سروک به عنوان یکی از عظیم ترین مخزن های نفت خام در خلیج فارس شناخته می شود. در این مطالعه تعداد 28 نمونه نفت از مخزن سروک در 9 میدان نفتی مطالعه شده است و براساس داده های ژیوشیمیایی شامل آنالیز کروماتوگرافی گازی (GC)، کروماتوگرافی گازی-طیف سنجی جرمی (GC-MS) و ایزوتوپ پایدار کربن، محیط رسوبی تشکیل سنگ منشاهای احتمالی و شرایط حاکم بر آن ها، میزان بلوغ حرارتی و سن زمین شناسی نفت ها مورد ارزیابی قرار گرفته است. با استفاده از استران ها، تری ترپان ها و بایومارکرهای آروماتیک ترکیب سنگ شناسی سنگ منشا این نفت ها مشخص شده است که شامل رسوبات کربناته دریایی، ترکیب شیل و کربنات دریایی و کربنات های دریایی همراه با مارن است. براساس مقادیر ایزوتوپ پایدار کربن در برش های اشباع و آروماتیک هیدروکربن، منشا نفت مخزن سروک در میادین مرکزی و شرقی خلیج فارس مواد آلی دریایی و در میادین غربی خلیج فارس ترکیب مواد آلی دریایی و مواد آلی خشکی زی تعیین شده است. شرایط شیمیایی (اکسیداسیون-احیاء) محیط رسوبی سنگ منشا نفت ها براساس استران ها، هوپان ها و نسبت Pr/Ph  ارزیابی شد و براساس آن مشخص شد سنگ منشا نفت ها در محیط های دریایی تحت شرایط احیایی تشکیل شده اند. میزان شوری و لایه بندی ستون آب محیط رسوبی با استفاده از اندیس گاماسران و نسبت مورتان به هوپان (Moretane/C30Hopane) اندازه گیری شده است. محیط رسوبی سنگ منشا نفت های مورد مطالعه دارای میزان متغیری از شوری و لایه بندی در ستون آب بوده و از محیط های دریایی با شوری کم و بدون لایه بندی تا محیط های دریایی لب شور با لایه بندی ضعیف تعیین شده اند. بلوغ حرارتی نفت ها با مطالعه بایومارکرها شامل ترپان ها و استران های موجود در ترکیب نفت خام تعیین شد. بر این اساس سنگ منشاهای نمونه های مورد مطالعه در محدوده سنگ منشاهای بالغ بوده و بیشتر آن ها در ابتدای پنجره نفت زایی قرار داشته اند. نسبت استران های C28/C29 نشان می دهد که نفت مخزن سروک در میادین مرکزی خلیج فارس (BL-A، BL-B، RE-A، RD-A و NT-C) از سنگ منشاهای اواخر پالیوزوییک تا ژوراسیک تولید شده است و نفت مخزن سروک در میادین غربی و شرقی خلیج فارس حاصل از سنگ منشاهای کرتاسه است.

    کلید واژگان: سازند سروک, پارامترهای بایومارکری, محیط رسوبی, بلوغ حرارتی سنگ منشا, سن سنگ منشا}
    Faramarz Talaie, Ali Kadkhodaie *, Mehran Arian, Mohsen Aleali

    The Sarvak Formation is known as one of the largest sources of crude oil in the Persian Gulf region. In this study, 28 oil samples were collected from the Sarvak reservoirs and analyzed based on geochemical data in order to determine the genetic relationship of oils, depositional environment of source rocks and its dominant conditions, thermal maturity and source rocks age. Using the geochemical parameters, the depositional environments of source rocks have been determined, which include the marine carbonate environment, mixture of marine shale and carbonate, and marine carbonate-marl environment. The chemical conditions of the depositional environments have been evaluated based on the biomarker data, thus the redox conditions of the depositional environments are determined the anoxic marine environment. According to the Gammacerane index and Moretane/C30 Hopane ratio, the water column stratification and salinity of the depositional environment were assessed, thus the source rocks depositional environments are determined the normal water salinity and non-stratified marine to low water salinity/stratification marine. The thermal maturity of oils has been determined based on the study of biomarkers including the terpenes and steranes. Therefore, the samples are determined in the mature oils range, and the most of source rocks are located at the beginning of the oil window. The C28/C29 steranes ratio suggests the Paleozoic and Jurassic source rocks for the central Persian Gulf samples (BL-A, BL-B, RE-A, NT-C and RD-A), while the Sarvak reservoir in other parts of this region is sourced from the Cretaceous carbonate source rocks.

    Keywords: Sarvak Formation, biomarker parameters, Depositional Environment, Thermal Maturity, source rock age}
  • فاطمه امامی، غلامرضا زرینی*، علی کدخدائی، پیمان قشقائیان ترک

    گوگردزدایی زیستی توسط میکروارگانیسمها،روش مناسبی برای حذف ترکیبات گوگردی ازسوختهای فسیلی است. هدف ازتحقیق حاضر،معرفی میکروارگانیسمهای بومی باتوان حذف زیستی گوگردبوده است.برای جداسازی میکروارگانیسمهای بومی،نمونه های خاک آلوده به نفت نمونه برداری شده ازپالایشگاه نفت آبادان به آزمایشگاه میکروبیولوژی منتقل گردید. غنی سازی نمونه های خاک آلوده به نفت،طی 4 بازکشت درمحیط کشت پایه نمکی به همراه mM5/0دی بنزوتیوفن به عنوان تنهامنبع گوگرد انجام شد که طی آن تعداد 20 جدایه باکتریایی بدست آمد. جدایه های برتر، براساس میزان رشد و کدورت ناشی از مصرف دی بنزوتیوفن، انتخاب شدند. به منظور بررسی مسیر متابولیکی گوگردزدایی احتمالی در جدایه ها، رایج ترین مسیر متابولیکی گوگردزدایی، یعنی مسیر 4S، از طریق تست گیبس مورد ردیابی قرار گرفت که تولید رنگ آبی می توانست تاییدکننده وجود این مسیر در میکروارگانیسم ها باشد. برای بررسی مقدار کاهش دی بنزوتیوفن از روش GC-MS استفاده شد. جدایه-های BDS9، BDS18 و BDS37 به ترتیب قادر به حذف 7/95، 5/95 و 5/86% از دی بنزوتیوفن طی بازه زمانی 72 ساعته بودند.

    کلید واژگان: گوگردزدایی زیستی, سوخت های فسیلی, دی بنزوتیوفن, میکروارگانیسم های بومی گوگردزدا}
    Fatemeh Emami, Gholamreza Zarrini *, Ali Kadkhodaie, Peyman Ghashghaian Tork

    Biological desulfurization by microorganis msisasuit able method to remove sulfur containing compounds from fossil fuels.The aim of the present research was to introduce indigenous microorganisms with the ability to biologically remove of sulfur.In order to isolating native microorganisms, oil contaminated soil samples taken from Abadan oil refinery were transferred to the microbiology laboratory.Enrichment of oil-contaminated soil samples was performed during 4 subcultivations in BSM medium with 0.5 mM DBT as the only source of sulfur during which 20 bacterial isolates were obtained.Superior isolates were selected based on growth rate and turbidity caused by the consumption of DBT.In order to investigate the possible metabolic pathway of desulfurization in isolates, the most common metabolic pathway of desulfurization, i.e. 4S pathway, was tracked through the Gibbs assay, and the production of blue color could confirm the existence of this pathway in microorganisms.GC-MS method was used to check the amount of dibenzothiophene reduction.Isolates BDS9, BDS18 and BDS37 were able to remove 95.7%, 95.5% and 86.5% of DBT over a period of 72 hours, respectively.

    Keywords: Biodesulfurization, fossil fuels, Dibenzothiophene, native desulfurizing microorganisms}
  • شاهین پرچه خواری*، علی نخعی، علی کدخدائی

    ساده ترین روش برای تخمین تراوایی استفاده از روابط بین تخلخل و تروایی است، اما عمدتا این روش حتی در مخزن مورد آزمایش، دقت پایینی دارد. برای این کار لازم است از دیگر داده های پتروفیزیکی در معادله ی مورد اشاره استفاده کرد تا بتوان ناهمگن1 بودن سنگ را به نوعی کنترل کرد. با توجه به اینکه تراوایی با مشخصات حفره و دانه و اشباع آب کاهش نیافتنی همبسته می شود، لذا از مهم ترین پارامترهایی که می توان در تعیین تراوایی از آن استفاده کرد توزیع اندازه ی حفره و خوشه بندی سنگ مخزن است. مدل های تراوایی متعددی بر مبنای خروجی دستگا ه های NMR معرفی شده است. مشهورترین آنها دو مدل سیال آزاد (تیمور کوتز) و میانگین T2 (Schlumberger Doll Research, SDR) هستند. در این مدل ها لازم است که بر مبنای آزمایشات آنالیز مغزه ضرایب مربوطه به دست آمده و برای هر مخزن، معادله با ضرایب مربوط به خود استفاده شود. از آنجا که در این مدل ها فرض بر این است که ارتباط منطقی بین تخلخل و اندازه ی گلویی حفره وجود دارد، لذا این معادلات در ماسه سنگ ها به دلیل نظم دانه ها از دقت خوبی برخوردار بوده اما در سنگ های کربناته به دلیل وجود طبیعت دیاژنزی پیچیده و عوامل رسوبی که ممکن است در یک ناحیه از سنگ، چند نوع تخلخل متفاوت وجود داشته باشد، معادلات بالا از دقت خوبی برخوردار نباشند. در این تحقیق روش جدیدی تحت عنوان مدلPNK  معرفی شده است. این روش بر مبنای استفاده از منحنی اشکال (features) توزیع T2 ابزار NMR و خوشه بندی داده ها میباشد. مزیت این مدل این است که تمامی تغییرات در افق هر عمق  را علاوه بر تغییرات در طول حد فاصل ستون چاه (و مخزن) حفاری شده را بر مبنای تغییر شکل منحنیNMR  در نظر خواهد گرفت. در این چاه حد فاصل 2900-2248.8متر حفار به همراه 486 نمونه مغزه در این حد فاصل مورد بررسی قرار گرفت. پس از انجام خوشه بندی به روش پیش گفته در هر خوشه، معادله ی مربوط به خود استخراج و نهایتا دو منحنی تراوایی مجزا بر حسب معادلات SDR و تیمور کوتز برای کل حد فاصل به دست آمد. این منحنی ها با هم مقایسه و مشاهده شد با استفاده از این روش دقت تخمین تراوایی در مخازن کربناته هتروژن افزایش مییابد.

    کلید واژگان: لاگ NMR, تراوایی, خوشه بندی داده ها, مخازن کربناته}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال