به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فرج الله هدایت نیا

  • فرج الله هدایت نیا*
    واژه «فحشاء» و مشتقات آن از واژگان پرتکرار در آیات قرآن کریم است. در بعضی آیات، واژه «فاحشه» با قید «مبینه» منشا آثاری در حقوق مالی زوجه شناخته شده است. مطابق آیه 19 سوره نساء، «فاحشه مبینه» از موارد استثنای حرمت عضل به شمار می آید و شوهر بر اساس آن می تواند بر همسرش سخت بگیرد تا بخشی از مهر را بازستاند. همچنین در آیه نخست سوره طلاق، «فاحشه مبینه» بر حق سکنای مطلقه رجعی موثر و باعث اسقاط آن می گردد. درباره چیستی «فاحشه مبینه» در آیات مذکور میان مفسران و فقها گفت وگوهای فراوانی درگرفته و آرای متفاوتی ازسوی آنان اظهار شده است؛ مانند مفهوم کلی گناه، نشوز، اعمال منافی عفاف، اعمال موجب حد و ایذاء خانواده شوهر. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با اتکا بر سیاق آیات و مویدات روایی به این نتیجه دست یافته است که اعمال منافی عفاف سبب تقلیل مهر و اسقاط حق سکنای زن در دوره عده رجعی است.
    کلید واژگان: عفاف, فاحشه مبینه, عضل, حقوق مالی زوجه
    Farajullah Hedayatnia *
    The term "fahsha" (indecency) and its derivatives are frequently mentioned in the verses of the Holy Quran. In some verses, the term "fahisha" with the qualifier "mubayyinah" (gross) is recognized as having implications for the financial rights of the wife. According to verse 19 of Surah An-Nisa, "fahisha mubayyinah" (gross indecency) is considered an exception to the prohibition of oppression (’adhil), allowing the husband to make life difficult for his wife to reclaim part of the dowry. Additionally, in the first verse of Surah Al-Talaq, "fahisha mubayyinah" affects the divorced wife's right to housing and causes its forfeiture. The concept of "fahisha mubayyinah" in these verses has been the subject of much debate among commentators and jurists, with various interpretations, such as general concept of sin, disobedience, acts contrary to modesty, acts that necessitate hudud (punishments), and harassment of the husband's family. This study, using a descriptive-analytical method and relying on the context of the verses and supporting narrations, concludes that acts contrary to modesty result in the reduction of dowry and the forfeiture of the woman's right to housing during the 'iddah (waiting period) of revocable divorce.
    Keywords: Modesty, Fahisha Mubayyinah (Gross Indecency), 'Adhl, Wife's Financial Rights
  • فرج الله هدایت نیا*
    قوانین کیفری خانواده از جهتی به دو بخش تقسیم می گردد؛ بخشی از آنها مستند به نصوص شرعی در کتاب و سنت بوده و بخشی دیگر، غیرمنصوص هستند. مداخلات کیفری دولت در بخش دوم، مستند به اختیارات حاکم اسلامی و قواعد کلی فقه بوده و مشروعیت آن مفروض است. با توجه به ماهیت خصوصی روابط خانوادگی و همچنین آثار منفی مجازات بر کارکردهای نهاد خانواده، مداخلات کیفری دولت در آن باید به موارد ضروری تقلیل یابد. مبتنی بر اصل «کمینه گرایی کیفری»، دولت(حکومت) در صورتی می تواند برای تضمین اجرای قواعد حقوقی، از ظرفیت حقوق کیفری استفاده کند که سایر انواع ضمانت اجراها برای هدف مورد نظر در دسترس نبوده یا موثر نباشند. این نوشتار مبانی کمینه گرایی در حقوق کیفری خانواده را بر مبنای اصول جرم انگاری و اصل خانواده محوری تشریح نموده و سپس بایسته های آن را در حقوق خانواده در دو بعد جرم انگاری و کیفرگذاری تشریح می نماید. بررسی های این پژوهش نشان می دهد که مداخلات کیفری در حقوق خانواده ایران در موارد متعدد غیرضروری بوده و از مصادیق بیشنه گرایی کیفری می باشد.
    کلید واژگان: حقوق خانواده, کمینه گریی کیفری, مداخلات دولت, خانواده محوری
    Farajollah Hedayatnia *
  • فرج الله هدایت نیا*
    تاثیر اعمال منافی عفاف بر انحلال نکاح، اعم از فسخ و طلاق، از موضوعات بحث برانگیز در فقه اسلامی و موضوع پژوهش کنونی است. مقصود از «عفاف» در عنوان مسیله، مفهوم خاص آن یعنی «پاک دامنی» یا حفظ دامن از آلودگی شهوانی است. مبتنی بر این معنی، هر عمل فرازناشویی، که باعث آلودگی دامن انسان به شهوت جنسی باشد، «منافی عفاف» نامیده می شود. این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی، مسیله مذکور را در دو بعد متفاوت بررسی کرده است. در بعد نخست، تاثیر اعمال منافی عفاف بر فسخ نکاح و در بعد دوم، تاثیر آن بر طلاق بررسی شده است. پژوهش کنونی نشان داده است هرگاه بعد از عقد نکاح معلوم شود زن یا شوهر، قبل از عقد، عفیف نبوده است، این مسیله حقی برای هیچ یک از طرفین عقد ازدواج در فسخ نکاح ایجاد نمی کند؛ مگر درصورتی که عفیف بودن، شرط ضمن عقد قرار گیرد. در بعد دوم مسیله، درصورتی که در دوران زناشویی، زوج مرتکب عمل منافی عفاف گردد، برای زوجه حق طلاق ایجاد می شود.
    کلید واژگان: عفاف, اعمال منافی عفاف, انحلال نکاح, فسخ, طلاق
  • فرج الله هدایت نیا*
    ساختار کلی فقه امامیه در طرح ابتکاری محقق حلی در کتاب شرایع الاسلام، چهاربخشی و به عبادات، عقود، ایقاعات و احکام خاص طبقه بندی شده است. در این ساختار کلی که تا زمان ما الگوی رایج و پذیرفته شده است، خانواده جایگاه معرفتی مشخص و ساختار درونی منظمی ندارد. افزون بر این، در ساختار شرایع الاسلام، مجموعه مسایل باب های فقه خانواده به حقوق خصوصی یا روابط دورن خانوادگی محدود است و برای مباحث مهم مربوط به مناسبات دولت و خانواده بابی اختصاص نیافته و مسایل آن بررسی نشده است. بنابراین، فقه خانواده «فاقد تشخص»، «ناقص» و «نامنظم» بوده و نیازمند طرحی جدید است. نوشتار کنونی در مقام طراحی ساختار جامع و تبویب منطقی فقه خانواده برآمده است. در طرح پیشنهادی نگارنده، ساختار کلی فقه خانواده دو بخشی است؛ بخش نخست به مسایل مربوط به «حقوق خصوصی» و بخش دوم به مسایل مربوط به «حقوق عمومی» خانواده اختصاص یافته و نظام مسایل هر دو بخش شناسایی و مدون گردیده است.
    کلید واژگان: خانواده, ساختار, حقوق خصوصی, حقوق عمومی, نظام مسایل
    Farajollah Hedayatnia *
    The general structure of Imami jurisprudence in the initiative of Mohaghegh Hali in the book Sharia al-Islam is divided into four parts and is classified into orships, contracts, agreements and special rules. In this general structure, which has been a common and accepted model until our time, the family does not have a specific epistemological position and a regular internal structure.In addition, in the structure of Sharia al-Islam, the set of issues of family jurisprudence is limited to private law or inter-family relations and is not dedicated to important issues related to the relationship between the government and the Babi family and its issues have not been studied. Therefore, family jurisprudence is unrecognizable, incomplete and irregular and needs a new plan. The present article is in the position of designing a comprehensive structure and logical explanation of family jurisprudence. In the author's proposal, the general structure of family jurisprudence is divided into two parts; The first part is dedicated to issues related to private law and the second part to issues related to public law of the family and the system of issues of both sections has been identified and codified.
    Keywords: Family, structure, Private law, Public rights, system of issues
  • فرج الله هدایت نیا*
    حق تاهل یا بهره مندی از زندگی خانوادگی شامل حق ازدواج، حق زناشویی و حق فرزندآوری است. گرایش انسان به زندگی خانوادگی طبیعی و فطری است؛ به همین دلیل، در نظام حقوقی اسلام و سایر مکاتب و نظام های حقوقی دنیا مورد تاکید است. در اسناد بین المللی مانند میثاق حقوق مدنی و سیاسی و همچنین میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بر طبیعی بودن خانواده و لزوم حمایت حداکثری دولت ها از آن تاکید شده است. رویکرد فقهی به تاهل دو بعد متفاوت دارد: بعد نخست آن مربوط به احکام تکلیفی فرد مسلمان است. از این منظر، ازدواج مستحب است و در بعضی موارد واجب می گردد. این بعد تاهل در متون فقهی مورد توجه قرار گرفته و مسایل آن به خوبی تشریح شده است. بعد دیگر مساله، حق انسانی و در مقابل تکالیف دولت است. از منظر فقه اجتماعی و حقوق عمومی، دولت باید از حق شهروندان در برخورداری از تاهل حمایت نماید. نوشتار کنونی، پس از تبیین مبانی حق تاهل، تعهدات دولت در تشکیل و حفاظت از خانواده را از منظر فقه اسلامی مورد بررسی قرار داده است.
    کلید واژگان: فقه, حق تاهل, حق تزوج, حق زناشویی, تعهدات دولت
  • رضا دهقان نژاد، فرج الله هدایت نیا

    در مشروعیت نکاح موقت در فقه شیعه تردیدی نیست. در قانون مدنی و قانون حمایت خانواده ایران نیز نکاح موقت شناسایی و بعضی احکام آن بیان شده است؛ ولی درباره بعضی مسایل آن، ابهاماتی وجود دارد؛ ازجمله آن، آثار حقوقی نشوز زوجه است. نشوز زوجه در نکاح دایم مسقط حق وی بر نفقه است؛ ولی در نکاح موقت، زوجه حقی بر نفقه ندارد. بنابراین این پرسش اهمیت می یابد که اثبات نشوز زوجه چه تاثیری بر حقوق وی دارد و به عبارت دیگر، ضمانت اجرای حق شوهر بر تمکین در نکاح منقطع چیست. قانون مدنی درباره این پرسش ساکت است؛ در حالی که مسیله مورد ابتلا بوده و بررسی آن ضروری است. مقاله حاضر می کوشد به روش توصیفی تحلیلی، پرسش مذکور را ازمنظر فقهی بررسی نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد: درصورتی که زوجه منقطعه بدون عذر موجه از تمکین امتناع کند، نشوز وی محقق می گردد. ازسوی دیگر، نشوز زوجه در نکاح منقطع، باعث تقسیط حق وی بر مهر می شود و شوهر می تواند به نسبت مدت عدم تمکین، از مهر کسر و درصورت پرداخت تمام مهر، استرداد آن را به همان نسبت از طریق دادگاه مطالبه کند.

    کلید واژگان: عقد موقت, نکاح منقطع, نشوز زوجه, تنقیص مهریه
    Reza Dehghannezhad*, Farajollah Hedayatniya

    There is no doubt about the legitimacy of temporary marriage in Shiite jurisprudence. This kind of marriage is recognized in Iran’s civil law and family support law, and some of its ruls is indicated. But there are some ambiguities about some of the issues such as the juridical effects of the wife's disobedience. Disobedience of wife in permanent marriage could lead to loss of alimony right entitled to her but in temporary marriage wife not entitled to alimony right. So, the important question is proposed here: what is the effect of a wife’s disobedience on her rights, and in other words, what is the executive guarantee of the husband’s right to submission in temporary marriage? There is no commentary about this issue in Civil Law, while this issue is important and should be investigated. In this paper, this issue is studied through descriptive and analytical methods from a jurisprudential perspective. The findings of the study are shown that if the divorced wife refuses to obey without a valid excuse, her disobedience would be fulfilled. On other hand, disobedience of the wife in temporary marriage leads to nulling her right of marriage portion or dowry, and the husband could deduct from the dowry considering proportion to the period of disobedience, and if the husband had paid the full dowry, he should demand its return in the same proportion through the court

    Keywords: temporary marriage, temporary contract, disobedience of wife, reductionof dowry
  • فرج الله هدایت نیا*
    سیاست تقنینی جمهوری اسلامی ایران، تاسیس و تقویت مشاوره های تخصصی است. بر این اساس، قانون حمایت خانواده قوه قضاییه را مکلف ساخت، مراکز مشاوره را در معیت دادگاه های خانواده ایجاد نماید. قانون همچنین ارجاع دعاوی طلاق توافقی به مراکز مشاوره را برای دادگاه الزامی شناخته است. فلسفه این الزام قانونی، تحکیم خانواده، پیشگیری از طلاق و ایجاد صلح و سازش است. افزون بر کارکرد اصلاحی، قانونگذار ماموریت های مهم دیگری مانند اظهار نظر کارشناسی پیرامون علت ها و ماهیت دعاوی خانواده، مددکاری اجتماعی و خدمات درمانی را بر عهده مراکز مشاوره خانواده قرار داده است. این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی، مبانی فقهی الزام به مشاوره و همچنین، ظرفیت های ساختاری مراکز مشاوره در تحقق کارکردهای قانونی را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که الزام متقاضیان طلاق توافقی به مشاوره به صورت مطلق بر خلاف مصلحت و با موازین شرعی ناسازگار است. همچنین معلوم شد که شرایط علمی، تجربی و صلاحیت های اخلاقی کارشناسان مراکز مشاوره و همچنین ماهیت غیراختیاری مشاوره و غیرانتخابی کارشناسان با کارکردهای قانونی آن تناسب ندارد و به همین دلیل، مراکز مشاوره فاقد کارآیی لازم در تحقق اهداف قانونگذار است.
    کلید واژگان: مراکز مشاوره, دادگاه خانواده, طلاق توافقی, تحکیم خانواده, قانون حمایت خانواده, پیشگیری از طلاق
    Farajollah Hedayatnia *
    The legislative policy of the Islamic Republic of Iran is to establish and strengthen specialized consultations. Accordingly, the Family Protection Act obliges the judiciary to establish counseling centers with family courts. The law also makes it mandatory for a court to refer consensual divorce claims to counseling centers. The philosophy of this legal obligation is to strengthen the family, prevent divorce and create peace and reconciliation. In addition to the remedial function, the legislature has delegated other important missions to family counseling centers, such as expert comment on the causes and nature of family lawsuits, social work, and health care. This article descriptively-analytically examines the jurisprudential principles of the obligation to consult and also the structural capacities of counseling centers in fulfilling legal functions and has reached the conclusion that the obligation of consensual divorce applicants to counseling is absolutely against expediency and It is incompatible with religious norms. It was also found that the scientific, experimental and ethical competencies of counseling center experts, as well as the involuntary nature of counseling and non-selective counseling, are incompatible with its legal functions, and therefore counseling centers lack the necessary efficiency to achieve the legislator's goals.
    Keywords: Counseling centers, family counseling, Family Court, Consensual divorce
  • فرج الله هدایت نیا*، مهدی شوشتری، محمدرضا محمودی ضامن جانی

    حجاب به معنای پوشیدگی بدن زن در برابر بیننده بیگانه، یک مسیله پرچالش حقوقی در عصر کنونی است. صاحب نظران دیدگاه های مختلفی را پیرامون آن مطرح می نمایند و دولت ها نیز سیاست های گوناگونی درباره آن اعمال می کنند. درحالی که در برخی کشورها، داشتن حجاب در ادارات، مدارس و دانشگاه های دولتی ممنوع است، در جمهوری اسلامی ایران حجاب در ادارات دولتی و اجتماعات عمومی، الزامی و بی حجابی جرم محسوب می گردد. دراین میان، بعضی کشورها از قانونگذاری درباره آن خودداری کرده و آن را امری شخصی قلمداد نموده و شهروندان را نسبت به حجاب یا بی حجابی مخیر دانسته اند. این نوشتار به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از آیات و روایات و منابع حقوقی، رویکردهای حقوقی مختلف پیرامون مسیله ی حجاب را در سه قسمت «منع حجاب»، «حجاب اختیاری»، و «حجاب الزامی» دسته بندی و مبانی هر کدام را ارزیابی نموده است. بر اساس نتایج پژوهش، حکم شرعی حجاب ماهیت اجتماعی دارد و به همین دلیل موضوع الزامات حقوقی قرار می گیرد. مبنای الزام به حجاب در حقوق اداری، مقررات استخدامی و شروط ضمن آن است و مبتنی بر آن، بی حجابی تخلف محسوب شده و تنبیهات انتظامی را در پی خواهد داشت. در حقوق شهروندی، بی حجابی به تنهایی (و صرف نظر از عناوین جزایی دیگر) ماهیت مجرمانه ندارد و به همین دلیل، مقابله کیفری با آن نادرست و پیامدهای دینی، سیاسی و اجتماعی دارد؛ درنتیجه بهتر است نظام تقنینی و قضایی جمهوری اسلامی ایران به بی حجابی به عنوان یک آسیب اجتماعی بنگرد.

    کلید واژگان: منع حجاب, حجاب اختیاری, حجاب الزامی, جرم, آسیب اجتماعی
    Farajollah Hedayatnia *, Mehdi Shoshtari, Mohammadreza Mahmodi Zamenjani
  • رضا دهقان نژاد*، فرج الله هدایت نیا
    در فقه شیعه و به تبع آن در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، عقد موقت به عنوان یکی از اقسام عقد نکاح به رسمیت شناخته شده است. از جمله مباحث مهم و چالشی درباره ازدواج موقت، حقوق جنسی زوجه و امکان ترتب نشوز زوج در این نوع عقد می باشد. مقاله حاضر می کوشد به روش توصیفی و تحلیلی به پرسش های مربوط به آن پاسخ دهد: آیا برای زوجه موقت حقوق زناشویی شامل حق قسم و نزدیکی ثابت است یا خیر؟ درصورت مثبت بودن پاسخ، امتناع شوهر از ایفای وظیفه زناشویی زوجه چه اثری دارد و وی چگونه می تواند حقوق خود را استیفا نماید؟ قوانین خانواده ایران درباره این مسایل ساکت و دیدگاه های فقهی پیرامون آن نیز متفاوت است. یافته های تحقیق نشان می دهد که برای زوجه موقت، حق نزدیکی ثابت است. همچنین در ازدواج طولانی مدت، زوجه از حق انس و الفت برخوردار است. درنتیجه، نشوز شوهر در نکاح موقت قابل تحقق است. درصورتی که شوهر از ایفای وظیفه زناشویی زوجه موقت امتناع نماید، به درخواست زوجه، دادگاه ابتدا شوهر را ملزم و سپس وی را مجبور به بذل مدت می نماید.
    کلید واژگان: عقد موقت, حقوق زوجه, حق قسم, حق نزدیکی, نشوز زوج
    Reza Dehghannezhad *, Farajollah Hedayatniya
    In Shia jurisprudence and consequently in the civil law of the Islamic Republic of Iran, temporary marriage is recognized as one of the types of marriage. The wife''s sexual rights and the possibility of the husband leaving the marital duties (Noshuz) in this type of marriage are the important and challenging issues about temporary marriage. This article with a descriptive and analytical method tries to answer these following related questions: Is the marital law such as the right to cohabitation and intimacy fixed or not for the temporary wife? If yes, what is the effect of the husband'' refusal to perform the marital duty of the wife and how she can he obtain her rights? Family law in Iran is silent on these issues jurisprudential views on it are also different. The research findings show that the right to intimacy is fixed for a temporary wife. Also, in a long-term marriage, the wife has the right to love and affection. As a result, the husband''s Noshuz in temporary contract is achievable. If the husband refuses to perform the marital duties of the temporary wife, at the request of the wife, the court first obliges the husband and then forces him to grant the term of contract.
    Keywords: Temporary contract, the wife''s rights, The right of cohabitation, the right of intimacy, the husband''s Noshuz
  • فرج الله هدایت نیا*، عبدالله جوان، نفسیه سادات فاضلیان
    حقوق زوجه در فقه و حقوق اسلامی از جایگاه والا و اهمیت خاصی در بعد جسمی و روانی برخوردار است. با توجه به تاکید اسلام به تحکیم خانواده، کاهش آسیب های خانواده و نقش تربیتی زوجه در تربیت فرزندان، در این پژوهش، حق سلامت روانی زوجه از سوی زوج با نگاهی نو و با رویکرد فقهی و حقوقی بررسی و شاخصه ها، عوامل تامین سلامت روانی زوجه و ابعاد مختلف آن روشن گردید. در این راستا، عواملی همچون عامل قوامیت زوج، غیرت ورزی زوج، معاشرت نیکو، تفریحات سالم، ارتباط جنسی زوج با زوجه و نقش هریک از این عوامل در سلامت روانی و آرامش روحی زوجه و همچنین تزاحم بین حقوق زوج با حق سلامت زوجه و راهکارهای مقابله با آن ها بر اساس دیدگاه های فقهی و حقوقی و با تاکید بر آثار تربیتی تبیین گردید. در نتیجهی این بررسی ها مشخص شد که حقوقی که فقه اسلامی برای زوجه در ابعاد مختلف بر عهده زوج قرار داده، سبب تامین سلامت و آرامش روانی زوجه و درنهایت، ارتقای سلامت خانواده و آثار مثبت تربیتی خواهد گردید.
    کلید واژگان: سلامت روانی زوجه, قرآن, حدیث, فقه, تربیت
    Farajollah Hedayatnia *, Abdullah Javan, Nafiseh Sadat Fazeliyan
    The wife's rights in Islamic jurisprudence and law have a high status and special importance in the physical and psychological dimensions. According to Islam's emphasis on strengthening the family, reducing family injuries and the role of the wife's education in raising children, in this study, the husband's right to mental health with a new perspective and with a jurisprudential and legal approach to study and characteristics, factors providing mental health and Its various dimensions became clear. In this regard, factors such as the factor of the couple's consistency, the couple's non-tourism, good socializing, healthy recreation, the couple's sexual relationship with the wife and the role of each of these factors in the wife's mental health and peace of mind. They were explained based on jurisprudential and legal views and with emphasis on educational works. As a result of these studies, it was found that the rights that Islamic jurisprudence has imposed on the wife in various dimensions will provide the wife with health and peace of mind, and ultimately, promote family health and positive educational effects.
    Keywords: Wife mental health, Qur'an, Hadith, Fiqh, Training
  • فرج الله هدایت نیا*

    ازدواج هراسی به عنوان یک آسیب اجتماعی، علت های گوناگون اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی دارد. بعضی ساختارهای قانونی خانواده در جمهوری اسلامی ایران نیز باعث هراس آقایان و بانوان نسبت به ازدواج بوده و علت مجردزیستی بعضی از آنان است. تعهدات مالی زوج و محدودیت های اجتماعی زوجه در مجموعه قوانین خانواده، ریسک ازدواج را برای آنان افزایش داده و یکی از عوامل تاخیر در ازدواج و گرایش به سمت الگوهای جایگزین ازدواج است. این وضعیت عمدتا از مداخلات حقوقی نسنجیده قانونگذار و همچنین تحولات اجتماعی زمان ما نشات گرفته است. دانش حقوق از ظرفیت های قابل توجهی در پیشگیری از ازدواج هراسی برخوردار است. پژوهش کنونی ضمن تشریح ساختارهای قانونی ازدواج هراسی در نظم حقوقی کنونی، به روش کتابخانه ای، ظرفیت های تقنینی و قراردادی علم حقوق را در کنترل ازدواج هراسی مورد بررسی و ارزیابی قرار داده و چالش های آن را تشریح کرده است.

    کلید واژگان: مجردزیستی, ازدواج هراسی, حقوق خانواده, فقه خانواده

    Gamophobia[1] as a social harm enjoys various economic, cultural, and social causes. Some legal structures of the family in the Islamic Republic of Iran have caused men and women to be afraid of marriage and to continue a single life. Husband's financial obligations to the wife and wife's social constraints within the family law as the factors of delaying marriage have made marriage risky for them and have pushed men and women to tend to alternative marriage patterns. This situation is mainly originated from the reckless legal interventions of the legislator as well as the social developments of our time. The law as science has significant potentiality in preventing gamophobia. Taking advantage of a library research method, the present study, while describing the legal structures of gamophobia in the current legal system, examines and evaluates the legislative and contractual capacities of law in controling the fear of marriage and elaborates the existing challenges.

    Keywords: Single life, gamophobia, family law, family jurisprudence
  • فرج الله هدایت نیا

    مشهور فقهای امامیه و اهل سنت، مقدار فدیه در طلاق خلع را نامعین و نامحدود دانسته اند و آن را به تراضی زن و شوهر موکول کرده اند. مطابق این نظر، فدیه می تواند بیش از مهر و اموالی باشد که شوهر در زمان زوجیت به همسرش تملیک کرده است. در زمان حاضر برخی در این قول تردید کرده اند و ادله آن را ناکافی دانسته اند؛ به همین دلیل فدیه بیش از مهر را نفی می کنند و بعضی نیز حد آن را نهایتا مهر و دیگر اموالی می دانند که ازسوی شوهر به زن تملیک شده است. فرضیه دیگری که نوشتار پیش رو آن را بررسی و اثبات می کند، «فدیه نامحدود در طلاق خلع عادی و فدیه محدود در طلاق خلع قضایی» است. بر اساس این فرضیه درصورتی که طلاق برای زن به دلیل کراهت شدید، ضروری تشخیص داده شود، دادگاه باید در میزان فدیه مداخله کند و مانع سوء استفاده شوهر از وضعیت ضرری یا حرجی زن شود. باتوجه به افزایش روزافزون طلاق خلع در زمان حاضر، این مسئله مورد ابتلای محاکم خانواده و از مسایل ضروری فقه و حقوق است.

    کلید واژگان: فدیه طلاق, عوض خلع, طلاق خلع, طلاق حاکم, طلاق قضایی
    Farajullah Hedayatnia

    The amount of indemnity at the divorce at wife’s instigation has been considered by the famous Shi'a and Sunni jurists to be indefinite and unlimited and it has been conditioned upon the consent of the wife and the husband. According to this theory, the amount of indemnity at the divorce may be greater than the amount of dowry and the property given by the husband to the wife at the time of marriage contract. There are some doubts, at the present time, about this statement and the evidences have not been considered to be enough. For the same reason, the amount of indemnity greater than the dowry has been rejected or it has been limited by some of the jurists to be at the most the same as the dowry and other property given by the husband to the wife. The other theory examined and substantiated in this article is that “the amount of indemnity at the ordinary divorce at wife’s instigation is unlimited and at the juridical divorce at wife’s instigation it is limited.” According to this theory, if it is recognized that the divorce is necessary because of the wife’s great disgust of her husband, the court should intervene in the amount determination of the indemnity and prevent from the husband’s abuse of the difficult situation of the wife and her loss. Considering the increasing amount of divorce at wife’s instigation at the present time, the family courts are involved with this case and it is a necessary jurisprudential and legal issue.

    Keywords: Indemnity at the Divorce, Counter-Value for Divorce, Divorce at Wife’s Instigation, Divorce by the Ruler, Juridical Divorce
  • فرج الله هدایت نیا*

    مطالبه مهریه از سوی زن و عجز یا اعسار شوهر از تسلیم آن، در شمار دعاوی پرتکرار محاکم خانواده قرار دارد. در این قبیل دعاوی، زن به منظور استیفای مهر، از ایفای وظایف زناشویی خودداری می کند و اثبات اعسار شوهر نیز حق وی را ساقط نمی سازد. این قبیل دعاوی، بنیان خانواده را سست می گرداند و راه حل آن نیز در مسئولیت پذیری دولت (حکومت) است. حمایت مالی دولت از بدهکاران، یک تکلیف شرعی در فقه اسلامی است. به صراحت قرآن کریم و روایات معتبر، دولت باید از بدهکاران واجد شرایط، دستگیری و از بیت المال به آنان کمک کند. اطلاق ادله لزوم ادای دین بدهکار، شامل بدهکاران مهریه نیز می شود و دلیل معتبری برای استثنای مهریه از این اصل کلی وجود ندارد. از سوی دیگر، اصل استحکام خانواده در نظام حقوقی اسلام و ایران اقتضا دارد که بدهکاران مهریه مورد حمایت قرار گیرند. با وجود اهمیت این موضوع، در نظام حقوقی ایران، سازوکار حمایتی موثری برای حمایت از اشخاص ناتوان از پرداخت مهریه پیش بینی نشده است. بررسی های این پژوهش نشان می دهد که در نظام حقوقی ایران، از مسئولیت شرعی دولت در حمایت از بدهکاران مهریه تغافل شده است.

    کلید واژگان: مهریه, عجز و اعسار, مسئولیت دولت, حمایت حقوقی
    Farajollah Hedayatniya

    Demanding dowry by the wife and the husband’s inability or insolvency to pay it is among the most frequent lawsuits in family courts. In such lawsuits, the wife refuses to perform marital duties in order to enforce the dowry, and even proving the husband’s insolvency does not invalidate her right. Such lawsuits undermine the foundation of the family, and the solution lies in the accountability of the state (government). State’s financial support for debtors is a religious obligation in Islamic jurisprudence. According to the Holy Qur’an and authentic narratives, the state should assist eligible debtors and help them with money from the treasury. The application of the reasons for the necessity of paying off debtors’ debts also includes dowry debtors, and there is no valid reason for excluding dowry from this general principle. Besides, the principle of family strength in the Islamic and Iranian legal systems requires that dowry debtors be supported. Despite the significance of this issue, in the Iranian legal system, no efficacious protection mechanism has been devised to support those who are unable to pay the dowry. The investigations of this study indicates that in the Iranian legal system, the religious responsibility of the state in supporting dowry debtors has been neglected.

    Keywords: dowry, inability, insolvency, state’s responsibility, legal protection
  • فرج الله هدایت نیا

    انزجار جنسی شوهر برای وی پیامد حقوقی یا اخلاقی ندارد؛ زیرا مردی که از همسرش منزجر باشد، می‌تواند وی را طلاق دهد یا همسر دیگری اختیار نماید، ولی اگر زنی از شوهرش منزجر باشد، آیا می‌تواند از طریق طلاق خلع، خود را از علقه زوجیت خلاص کند یا خیر؟ مشهور فقهای امامیه طلاق خلع را در هیچ فرضی بر شوهر واجب نمی‌دانند و به‌عقیده آنان زن در این شرایط چاره‌ای جز صبر و خویشتن‌داری ندارد. مهم‌ترین دلیل آنان بر عدم وجوب خلع، آیه 229 سوره بقره و روایات پیرامون آن است. در مقابل، گروهی از فقها طلاق را در این‌گونه موارد واجب دانسته‌اند. به‌عقیده بعضی، انزجار جنسی زن از شوهر وی را معرض فساد قرار می‌دهد و درصورتی‌که راه پیشگیری از منکر، منحصر در طلاق باشد، واجب می‌گردد. بعضی دیگر با ادله نفی حرج به وجوب طلاق بر شوهر فتوا داده‌اند. انزجار جنسی زن از شوهر باعث محرومیت‌های جنسی و فشارهای روحی می‌گردد و اگر راه تخلصی برای زن جز طلاق نباشد، بر شوهر واجب می‌شود همسرش را رها سازد. نوشتار حاضر می‌کوشد ضمن نقد ادله نظریه عدم وجوب طلاق، نظریه وجوب طلاق پیشگیرانه را اثبات کند.

    کلید واژگان: انزجار زوجه, طلاق قضایی, طلاق خلع, نهی از منکر, نفی حرج
    Farajollah Hedayat Nia

    The husband’s sexual disgust has no legal or ethical consequences for him; since the man who feels disgust with his wife can divorce her or marry another woman. However, is it possible for a woman who feels disgust with his husband to terminate her marriage through the divorce at the wife’s instigation or not? The famous Imamiyyah jurisprudents hold that the divorce at the wife’s instigation is by no means obligatory for the husband and believe that the wife in this situation has no choice but to be patient and to keep self-denial. Their most important reason for the lack of obligation of the divorce at the wife’s instigation is the ayah 229 of the surah Al-Baqarah and the traditions surrounding it. In contrast, a group of jurisprudents has considered the divorce obligatory in these cases. Some believe that the wife’s sexual disgust with her husband may expose her to corruption and if there is no way but to divorce, it becomes obligatory. Another group, relying on the rule of no-hardship, decree that it is obligatory for the husband. The wife’s sexual disgust with her husband deprives her of sexual relations and causes mental pressures and in the case when there is no choice but divorce for the woman, it is obligatory for the husband to get her divorced and dissolute the marriage. The present text tries to prove the theory of the obligation of preventive divorce; meanwhile it aims at criticizing the theory of the lack of obligation of divorce.

    Keywords: Wife’s Disgust, Judicial Divorce, Divorce at the Wife’sInstigation, Prevention of Evil, No Hardship
  • راضیه یعقوبی گلوردی، علیرضا عسگری*، فرج الله هدایت نیا
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی مولفه های  «سلامت » در زندگی زنان فعال اجتماعی با محوریت آموزه های دینی و یافته های پزشکی بود.

    مواد و روش ها

     این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به تبیین مهم ترین مولفه های سلامت در زندگی زنان شاغل می پردازد.

    یافته ها

     یافته های پژوهش نشان میدهد، زنان فعال اجتماعی با به کارگیری توصیه های پیشگیرانه ی پزشکی و رعایت بهداشت تغذیه، ورزش کردن منظم، استفاده از ظرفیت های گردشگری در اوقات فراغت می توانند، سلامت جسمی و روانی خود را حفظ و ارتقا ببخشند و با اهتمام به حفظ عوامل رضایتمندی همسر از روابط زناشویی ، رعایت حقوق شرعی واخلاقی همسر سلامتی روابط زناشویی وزندگی مشترک خودر احفظ کنند.

    نتیجه گیری

     نتایج نشان داد با توجه به مطابقت یافته های علمی با افزایش احتمال تولد فرزندانی با نقایص کروموزومی و ایجاد عوارض بارداری، زنان شاغل نباید اقدام به بارداری را چه در فرزندان اول چه بعدی به تاخیر بیندازند،انتخاب مشاغل پاره وقت که نیازی به حضور تمام وقت و اجباری در خارج از خانه را ندارد، به دلیل الزامات و تعهدات کمتر نسبت به مشاغل تمام وقت، می تواند در رغبت زنان، به فرزندآوری وتعدد فرزندان تاثیر مثبت داشته باشد

    کلید واژگان: سلامت جسمی, سلامت روانی, فعال اجتماعی, روابط زناشویی, فرزندآوری
    Razieh Yaghoubi Glordi, Alireza Askari*, Farajollah Hedayat Nia
    Purpose

    The aim of this study was to investigate the components of "health" in the lives of socially active women with a focus on religious teachings and medical findings.

    Materials and Methods

    This descriptive-analytical study explains the most important components of health in the lives of working women.

    Findings

    The findings show that socially active women can maintain and improve their physical and mental health by applying preventive medical advice and observing nutritional health, regular exercise, using tourism capacities in their leisure time. Forgive and take care of the factors that satisfy the spouse’s satisfaction with the marital relationship, observe the religious and moral rights of the spouse, maintain the health of the marital relationship and their joint life.

    Conclusion

    The results showed that according to scientific findings with increasing the probability of giving birth to children with chromosomal defects and complications of pregnancy, working women should not delay pregnancy either in the first or next child, choosing part-time jobs that do not require It does not have full-time and compulsory presence outside the home, due to less requirements and obligations than full-time jobs, it can have a positive effect on women’s desire for childbearing and the number of children.

    Keywords: Physical Health, Mental Health, Social Activist, MaritalRelations, Childbearing
  • فرج الله هدایت نیا*
    ازدواج مانند موضوعات دیگر در فقه اسلامی حکم اولی و احکام ثانوی دارد. حکم اولی ازدواج در شریعت اسلامی، «مستحب» است، اما در بعضی شرایط «واجب» می گردد. از جمله شرایط واجب کننده ازدواج، خوف فساد است. اگر کسی بیم دارد یا می داند که با تجرد نمی تواند تقوی و عفت خود را حفظ نماید، از نظر شرعی بر او واجب است که ازدواج کند. خوف فساد در این مساله یک عنوان ثانوی و وجوب نکاح در این وضعیت یک حکم ثانوی است. وجوب ثانوی نکاح که یک مساله فردی است، آنگاه جنبه حقوقی می یابد که با اختیار حقوقی پدر و جد پدری در نکاح دوشیزگان ملاحظه شود. مساله مهم قابل بررسی این است که با فرض وجوب نکاح بر دوشیزگان، آیا پدر یا جد پدری می توانند مانع ازدواج دختر شوند و مخالفت آنان موجه محسوب می گردد یا خیر. این مساله برای دوشیزگان در جوامع کنونی پرابتلا می باشد؛ از این رو لازم است حکم آن از منظر فقهی و حقوق خانواده ایران تبیین شود.
    کلید واژگان: نکاح, وجوب ثانوی, اذن پدر, دوشیزه, استقلال حقوقی
    Farajollah Hedayatnia *
    For marriage, as for other issues, there are primary and secondary rules in the Islamic Jurisprudence (Fiqh)In the Islamic Shari‘a, marriage is according to the primary rule “recommended” (mustahabb); under certain conditions, however, it becomes necessary. Among the conditions making marriage necessary is fear of corruption. If one fears or knows that, while being single, is not able to keep her/his piety, it is religiously necessary for her/him to marry. Fear of corruption in this issue is a secondary reason and necessity of marriage, in this situation, is a secondary rule. Even though an individual issue, the secondary necessity of marriage will become a legal one when it is considered with father’s or grandfather’s permission in marriage of virgins. The important point which may be discussed here is as follows: if we accept necessity of marriage for virgins, is father or grandfather able to prevent daughter’s marriage and is their opposition justified or not? This is a widespread issue for girls in the present societies; thus, it is necessary to explicate its rule according to Jurisprudence (Fiqh) and Iran Family Code.
    Keywords: Marriage, secondary necessity, father’s permission, legal argument
  • فرج الله هدایت نیا*

    سیا سیاست کلی نظام حقوقی ج.ا. ایران تشویق به داوری و نهادینه سازی آن است. داوری در نظام حقوقی ایران کارکرد دوگانه دارد؛ در قانون آیین دادرسی مدنی، داوری مبنای قراردادی دارد و نهادی شبه قضایی است. این نهاد می تواند در عرض محاکم قضایی به حل و فصل دعاوی بپردازد. در حالی که داوری در قانون حمایت خانواده یک الزام قانونی در دعوای طلاق غیرتوافقی و نهادی غیرقضایی است و هدف آن صرفا ایجاد صلح و سازش می باشد. به همین دلیل، داوری قراردادی از ظرفیت بیشتری برای حل و فصل دعاوی از جمله دعاوی خانواده برخوردار است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که داوری در قانون حمایت خانواده بسیار کم فایده و نقش آن در حل مسایل خانواده ناچیز است. بر این اساس، بهتر است از ظرفیت داوری قراردادی در حقوق خانواده استفاده شود. از طریق داوری قراردادی، زوجین به اختیار خود ملتزم می شوند که مسایل میان خود را از طریق داور توافقی حل و فصل نمایند و از مراجعه به دادگاه خودداری کنند. با وجود قرارداد داوری، زوجین حق دادخواهی در محاکم قضایی را از خود سلب کرده و جز با توافق نمی توانند موضوع داوری را در دادگاه مطرح نمایند. هرچند داوری قراردادی مساله جدیدی نیست، ولی استفاده از این راهکار فقهی- حقوقی برای حل و فصل دعاوی خانواده، ایده جدیدی است که در این پژوهش بررسی شده است.

    کلید واژگان: «داوری», «قرارداد», «حقوق», «خانواده»

    The general policy of the legal system in the Islamic Republic of Iran is encouraging arbitration and institutionalizing it. In the legal system of Iran, arbitration has two functions. In the Civil Procedure Code, it has a contractual basis and is a pseudo-judiciary institution. This institution can go to settle suits alongside with juridical courts. In the Protection of Family Act, however, it is a legal must for divorces on which spouses have not mutually agreed. It is a non-judiciary institution merely aimed to make peace and agreement between spouses. For this reason, contractual arbitration has more capacity to settle suits including family ones. Studies show that, in the Protection of Family Act, arbitration is awfully useless and plays a negligible role in solving family’s problems. Thus, it is better to use contractual arbitration in family law. Through contractual arbitration, spouses become, voluntarily, obliged to settle their problems through an arbitrator on which they have previously agreed and, so, avoid referring to the court. With the contract of arbitration, spouses negate themselves of the right to refer to judiciary courts and, they are not able to file the subject of arbitration in the court unless through an agreement.

    Keywords: Arbitration, Contract, Law, Family
  • فرج الله هدایت نیا*

    مرد در فقه اس المی و حقوق خانواده ایران، مسیول تامین معیشت همسر و فرزندان است. اگر مردی با وجود تمکن مالی از انفاق به همسر خودداری نماید، باید رفتارش را اصلاح نموده یا همسرش را طلاق دهد. درباره مردی که به علت تنگدستی قادر به انفاق نیست، میان فقها اخت الف نظر وجود دارد. گروهی زن را مکلف به صبر بر ناداری شوهر م یدانند؛ گروهی دیگر برای وی حق فسخ نکاح قایل شده اند؛ راه حل گروهی دیگر الزام شوهر به طلاق است. قانون مدنی ایران از نظریه اخیر تبعیت کرده و طلاق به علت عجز شوهر از انفاق را مشروعیت بخشیده است. در نتیجه، فقر در حقوق خانواده ایران در شمار اسباب انحلال نکاح قرار دارد و دیدگا ه های مذکور مورد انتقاد است؛ زیرا الزام زوجه به صبر بر ناداری شوهر موجب تحمیل ضرر به او است. از سوی دیگر، انحالل نکاح به فسخ یا ط الق مبتنی بر قواعد حقوق خصوصی خانواده بوده و با مسئولیت حمایتی دولت ناسازگار است. روایات فراوانی در خصوص لزوم تامین اقتصادی خانواده توسط امام یا حاکم مسلمین وارد شده است. مبتنی بر این روایات، اسناد بالادستی و قوانین اجرایی در جمهوری اس المی ایران به طور مکرر بر ضرورت تامین اقتصادی خانواده توسط دولت تا کید م یکند. بر این اساس، راه حل فقهی- حقوقی این نوشتار برای مسئله مزبور، بهر هجویی از ظرفیت حقوق عمومی خانواده و تا کید بر لزوم نق شآفرینی دولت در تامین اقتصادی خانواده است. از این طریق، زمینه ط الق از بین رفته و ناداری شوهر از شمار علل انحالل نکاح حذف می شود.

    کلید واژگان: : ناداری, عجز, نفقه, طلاق, تامین اقتصادی, حقوق خانواده
    Farajollah Hedayatnia*

    Islamic jurisprudence and Iranian family law, man is responsible for supplying the livelihood of his wife and children. If a man refuses to give alimony to his wife in spite of his financial ability, he must either refine his behavior or divorce his wife. There is a disagreement among jurists about a man who cannot afford alimony due to poverty. Some jurists oblige woman to have patience at the time of her husband’s inability to afford alimony. A number of them have given her the right to terminate her marriage, whereas the other ones’ solution is mandating husband for divorce. Iranian civil law has confirmed the third solution and legalized divorce due to husband’s inability in affording donation. Consequently, poverty in Iranian family law is identified as a reason for terminating marriage. The aforesaid viewpoints are criticized because the obligation of patience for the wife can impose detriment upon her. On the other side, the dissolution of marriage to termination or divorce is based on the rules of family private laws and is not compatible with supportive responsibility of the state. There are a plentiful number of narrations highlighting the necessity of the responsibility of the Imam or the Muslims’ governor for providing financial security of families. Based on these narrations, supreme documents and executive laws in the Islamic Republic of Iran have constantly emphasized the requisiteness of government responsibility in supplying the financial security of families. Therefore, employing the capacity of family public law as well as emphasizing the necessity of government’s role in providing financial security for families is presented in this article as the jurisprudential-legal solution for the aforesaid issue. Through this way, the grounds for divorce are eliminated and husband’s poverty is also omitted from among the causes of marriage dissolution.

    Keywords: Poverty, Inability, Alimony, Divorce, Financial security, Family law
  • فرج الله هدایت نیا*

    بیماری های واگیردار اعم از آمیزشی و غیر آن، روابط همسری و حقوق زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهد و موضوع احکام فقهی و قواعد حقوقی است. مساله قابل بررسی این است که زن و شوهر تا چه میزان حق دارند برای حفظ سلامت و پیشگیری از سرایت بیماری، از یکدیگر کناره گیری کنند. قوانین و مقررات خانواده ایران درباره این موضوع ناقص و مبهم است و به همین دلیل، تحقیق فقهی آن ضروری می باشد. این مساله از دو بعد قابل بررسی است؛ یک بعد آن ترس از انتقال بیماری واگیردار و بعد دیگر اضطراب ناشی از آن است. ترس از بیماری بطور کلی باعث سقوط وجوب تمکین و احیانا وجوب کناره گیری از همسر خواهد بود. اما درباره اضطراب باید قایل به تفصیل شد. اضطراب خفیف یک واکنش طبیعی است و اثری در حقوق زناشویی ندارد؛ ولی اضطراب شدید نوعی اختلال روانی است و به همین دلیل باید مانع مشروع تمکین به شمار آید.

    کلید واژگان: بیماری های واگیردار, بیماری های آمیزشی, حقوق زناشویی
    Farajollah Hedayatnia *

    The impact of infectious diseases on the rights of the wife can be examined in two dimensions: prevention and treatment; In terms of prevention, the question is to what extent does the wife have the right to withdraw from the patient's husband in order to maintain her health? In the second dimension, the question is whether the husband is obliged to pay for the treatment of his sick wife from alimony. The Islamic Republic of Iran's family regulations on these issues do not provide for the wife's incomplete health rights and need to be amended and supplemented. The views of the great jurists also differ on the right of the wife to treatment. Some consider it outside of alimony and others consider it part of alimony. Except for the cost of medical treatment from alimony is contrary to the wife's right to health, just as the generalization of alimony to the cost of treatment will cause harm to the husband. Current research shows that the husband is largely financially responsible for paying for the treatment of the patient's spouse and has no further obligation. If the husband's usury is proven to be due to the wife's medical expenses, her medical expenses must be covered by the family. This solution is compatible with the couple's rights and the interests of the family, while ensuring the wife's right to health.

    Keywords: Communicable Disease, Sexually transmitted disease, Marital rights
  • فرج الله هدایت نیا*

    در فقه اسلامی، درباره اختیار ولی قهری در تزویج خردسالان نابالغ، نظریه های متعددی وجود دارد؛ گروهی از فقها، تزویج کودکان را به شرط عدم مفسده و گروهی دیگر آن را به شرط رعایت مصلحت مجاز شمرده اند. این نظریه همچنین استمتاع خاص از کودک همسران را منع ولی سایر استمتاعات را مجاز می شمارد. در مقابل، بعضی فقهای معاصر خواهان جلوگیری از ازدواج کودکان شده اند. به اعتقاد آنان، تزویج کودکان مفسده آمیز بوده و مصلحتی برای آن فرض نمی شود. نظام قانونگذاری ما از آغاز تا کنون، سیاست های متفاوتی را نسبت به کودک همسری تجربه کرده و هم اکنون، تزویج کودکان و استمتاع از کودک همسران را به صورت مشروط و محدود روا می شمارد. بررسی های این نوشتار نشان می دهد که رویکرد تجویز مشروط و محدود کودک همسری در فقه و قوانین خانواده ایران، برخلاف حق سلامت جسمی و روانی کودکان بوده و زمینه ساز کودک آزاری است. همچنین ثابت می نماید که در زمان ما مصلحتی در تزویج کودکان برای آنان فرض نمی شود. این نوشتار در نهایت، مبانی نظریه تحریم کودک همسری را بررسی و اثبات می نماید.

    کلید واژگان: کودک همسری, تزویج کودکان, استمتاع از کودک همسران, حقوق کودکان

    In Islamic fiqh[1], there are diverse views about the compulsory guardianship regarding the child marriage. Some foqaha[2] have allowed child marriage on the condition that it is not counted as sexual abuse. Some others have allowed it on the condition of expediency. Some contemporary jurists have opposed the latter view and have called for the prevention of child marriage. They believe that child marriage is corrupting, against children’s rights and it cannot be justified as their expediency. Suggesting that in our time no advantage or usefulness can be assumed in child marriage, the present article examines and proves the foundations of the prohibition of child marriage.

    Keywords: Child marriage, sexual abuse, children's rights, expediency
  • فرج الله هدایت نیا*

    انسان بالغ، عاقل و رشید دارای اهلیت حقوقی است و می تواند در امور خود تصرف نماید. از سوی دیگر، هیچ کس نمی تواند بدون اذن یا اجازه در امور مربوط به چنین فردی دخالت نماید. بر خلاف اهلیت حقوقی مرد که همواره مسلم پنداشته می شد، مساله اهلیت زن از مسایل بحث برانگیز در همه جوامع بوده است. حقوق اسلامی در به رسمیت شناختن اهلیت حقوقی زن دارای تقدم تاریخی غیرقابل انکاری بر سایر نظام های حقوقی است. در فقه و حقوق اسلامی نیز میان زن و مرد در شرایط اهلیت تفاوتی وجود ندارد. با وجود این، از بعضی منابع تفسیری نفی اهلیت حقوقی زن استنباط می گردد. نیز مطابق بعضی نظری های فقهی، زوجه در برخی مسایل عقود و ایقاعات فاقد اهلیت حقوقی است. مبتنی بر این نظریه ها، جنسیت و زوجیت در اهلیت حقوقی زن موثر است. بررسی های این نوشتار نشان می دهد که ادله حجر حقوقی زن یا زوجه ناتمام و میان زن و مرد یا زوجین در اهلیت حقوقی تفاوتی وجود ندارد.

    کلید واژگان: اهلیت, زن, زوجه, اهلیت حقوقی, فقه اسلامی
    Farajollah Hedayatnia *

    Adult, sane has legal capacity and can take over in their affairs. On the other hand, no one can do without permission or allowed to interfere in matters of such a person. Unlike the legal capacity man who was always granted, the issue of qualified women has been controversial issues in all communities. Islamic law on the recognition of legal capacity of women has historical precedence over other legal systems is undeniable. In Islamic law and jurisprudence, qualification requirements, there is no difference between men and women. However, some interpretative resources denial of women's qualifications is concluded. Also according to some legal theory, the wife is incapable of contracts and unilateral obligations on some issues. Based on this theory, man is the total legal capacity, but the capacity of women's rights or wife is disputed. This article examines the reasons of rejection and evaluate the qualifications of men and woman.

    Keywords: Capacity, Woman, Wife, legal capacity, Islamic Jurisprudence
  • فرج الله هدایت نیا*

    تحکیم خانواده از طریق پیشگیری یا ساماندهی مشکلات آن، دغدغه مهم مسیولان نظام جمهوری اسلامی ایران و کارشناسان مسایل اجتماعی است. تا کنون نیز کارشناسان علوم مختلف، طرح‎های متنوعی برای آن ارایه کرده‎اند؛ اما به سبب چندلایه بودن مشکلات خانواده، طرح‎های تک ساحتی متخصصان علوم مختلف نتوانسته آن‎طور که انتظار می رود برای مدیریت مشکلات خانواده موثر باشد. در این پژوهش، در رویکردی میان رشته ای و با بهره گیری از علوم مرتبط با خانواده، مناشی آسیب های خانواده شناسایی و متناسب با آن نظام جامع حمایت از خانواده در حقوق عمومی ایران طراحی می گردد. این طرح مناشی مشکلات خانواده را به نادانی، ناتوانی و نافرمانی بازمی‎گرداند و متناسب با این آسیب های سه گانه، سه راهبرد کلان «آموزش و مهارت افزایی»، «حمایت و توان افزایی» و «مشاوره و داوری» را به عنوان مسئولیت های مهم دولت برای مهار آنها بررسی، و راهکارهای اجرایی هر یک را تبیین می‎کند.

    کلید واژگان: طرح, نظام, جامع, حمایت, خانواده
    Farajollah Hedayatnia*

    Consolidation of family through preventing problems to occur for it or organizing such problems is an important concern of those in charge in the Islamic Republic of Iran as well as professionals of social issues. So far, professionals in various scientific fields have provided different plans for this purpose. Since family’s problems are multi-dimensional, however, one-dimensional plans provided by professionals of the various sciences have not been able to be of effect in managing family’s problems as much as expected. In the present study, adopting an interdisciplinary approach and using sciences which concern family, origins of family’s problems are recognized and a comprehensive system to protect family in the Iran Public Law is designed accordingly. In this plan, the origins of family’s problems are traced back to ignorance, inability, and disobedience. And, in accord to these three harms, three large-scale strategies of “training and increasing skills”, “protecting and increasing ability”, and “consultancy and arbitration” as government’s important responsibilities to control them are studied and, for each of which, executive solutions are explicated.

    Keywords: plan, system, comprehensive, protection, family
  • جواد حسین زاده *، وحیده سادات حسینی، فرج الله هدایت نیا
    یکی از ابداعات ماده 6 قانون حمایت از خانواده مصوب 1391، اعطای نمایندگی به مادر در روند دادرسی مطالبه نفقه طفل یا محجور است. در تفسیر این ماده قانونی دو نگرش متفاوت مطرح می شود؛ برخی آن را از باب جعل ولایت قهری می دانند؛ برخی دیگر بر این باورند که ماده قانونی، اعطای نوعی از نمایندگی به مادر به مثابه نهاد وکالت یا قیمومت است. هرکدام از این دو دیدگاه، آثار حقوقی متفاوتی در مسئولیت و اختیارات مادر برجای می گذارد که مقاله حاضر با بهره گیری از روش تحلیلی - توصیفی، به تبیین ماهیت و مبانی نمایندگی مادر در دعوای مطالبه نفقه فرزند پرداخته است. نتایج مقاله حاکی از این است که هدف قانونگذار از واگذاری نمایندگی به مادر، اثبات ولایت قهری برای مادر نیست، بلکه بر اساس مبانی و قواعد فقهی، از جمله قاعده ملازمه اذن در شی ء با اذن در لوازم آن و رویه جاری قضایی و رعایت مصلحت و غبطه طفل، صرفا اعطای نمایندگی و حق دادرسی و دادخواهی است. از جمله مهم ترین آثار این نظریه این خواهد بود که آثار حقوقی ولایت قهری، از جمله حق تصرف ولی در اموال مولی علیه، اسقاط ناپذیر بودن و غیرقابل نقل و انتقال بودن حق ولایت بر این نوع نمایندگی مترتب نمی شود.
    کلید واژگان: حق دادرسی, قانون حمایت از خانواده 91, نفقه فرزند, نمایندگی مادر, ولایت مادر
    javad hoseinzadeh *, Vahideh Sadat Hosseini, faraj allah hedayatnia
    One of the fabrication of Article 6 of family protection act approved , 2012, granting the guardianship right to the mother her in the process of the alimony demanding of a child and incompetent child ,and some regard it as the creation of mandatory guardianship and some believe that the granting of this kind of custodianship to the mother is the same as the institution of the guardianship which determined by courts. Each one of them create the various lawful effects in the realm of the mother ' responsibilities and willpower ,and The current paper explores the nature and the fundamentals of the mother guardianship notion over the alimony demanding of the child through descriptive-analytical method. The result of the paper indicates that the Iranian legislator goal over this conferring of the guardianship to mother is not the confirmation of the guardianship right for the mother The most important impacts of this theory are as follows the law effects of mandatory guardianship including the right of seizing over the assets of the child, and being unperishable and unmovable with regard to the guardianship right does not make any difference to this kind of the guardianship.
    Keywords: Custodianship of the mother_Guardianship of the mother_Alimony of the child_Right to making a lawsuit_family protection act 2012
  • فرج الله هدایت نیا*

    اصطلاح «خانواده محوری» که در سال های اخیر وارد ادبیات حقوقی جمهوری اسلامی ایران گردید، مقتضی «محور قرار گرفتن خانواده در قوانین و مقررات» است. این معنی در حقوق خصوصی مستلزم ترجیح مصالح کلان خانواده بر حقوق اعضای آن و در حقوق عمومی، مستلزم هماهنگ سازی اقدامات ملی با نیازها و مصالح کلان خانواده می باشد. این هدف مهم در فقه اسلامی و نظام قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران با چالش هایی مواجه می باشد. احکام شرعی در فرایند اجتهاد از نصوص دینی استنباط می گردد و انطباق آن با مقاصد کلان شریعت، ازجمله اصل استحکام خانواده لحاظ نمی گردد. ازسوی دیگر در نظام تقنینی جمهوری اسلامی ایران، معیار اعتبار قوانین موضوعه، احکام شرعی است و انطباق آن با مصالح خانواده موردتوجه قرار نمی گیرد. مبتنی بر این مسایل، خانواده محوری مقتضی تغییر در شیوه استنباط احکام خانواده و نیز اصلاح شیوه قانونگذاری و کنترل شرعی آن است.

    کلید واژگان: خانواده, خانواده محوری, فقه اسلامی, قانونگذاری

    In the Islamic Republic of Iran, two different bodies have been involved in policymaking in the field of family, one being the Expediency Discernment Council of the System that by virtue of the first clause of Article 100 of the Constitution is responsible for determining the overall policies of the family, and the other is the Supreme Council for Cultural Revolution that claims to have the dignity of policymaking. To date, numerous documents about family have been compiled by the two authorities, wherein the general family policies   such as " The General Family Policies announced by the Supreme Leader of the Islamic Revolution in 1395", and "The Goals and Principles of Family Formation and the Consolidation and Excellence Policies on Family approved by Supreme Council of the Cultural Revolution in 2005" directly or indirectly have been set out. The multiplicity of policy makers, the lack of positive interaction between them, as well as the independent action of each of the mentioned bodies in setting general policies, have caused several damages  such as the confusion over supervising general policies in legislation and implementation of the laws, the dispersion and inconsistency in the declared policies, the overlapping of general goals and policies, and the overlapping of general policies and executive programs.

    Keywords: Policy Making, General Policies, Family, Strategy, Law, Legislation
  • فرج الله هدایت نیا

    درباره چندهمسری یا تعدد زوجات در قرآن کریم مباحث فراوانی میان اندیشمندان مسلمان درگرفته، دیدگاه‌های گوناگونی درباره آن مطرح شده است. گروهی از آن دفاع کرده‌اند و آن را به‌دلایلی ضروری شمرده، معتقدند: گاهی مرد برای حفظ تقوا و دورنگه‌داشتن دامن از آلودگی، ناگزیر به اختیار همسر دیگر است. ازسوی‌دیگر چندهمسری فرصتی برای آن‌دسته از زنانی است که به‌دلایلی همچون فوت شوهر یا طلاق، فرصت ازدواج نمی‌یابند. درمقابل، گروهی از چندهمسری انتقاد کرده‌اند. به‌عقیده آنان چندهمسری خطر تضییع حقوق همسر نخست را به‌دنبال دارد. همچنین چندهمسری ممکن است همسران را در برابر یکدیگر قرار دهد و برای آنان مشکلاتی ایجاد کند. افزون‌براین چندهمسری بقای خانواده را در معرض خطر قرار می‌دهد؛ زیرا معمولا ورود زن دوم به زندگی مرد، تنش‌های فراوانی در روابط خانوادگی وی به‌دنبال دارد که فرزندان نیز از آسیب‌های آن مصون نیستند. گروه دیگری باتوجه‌به مزایا و معایب چندهمسری، کوشیده‌اند معایب آن را مدیریت کرده، برای آن راه حل ارایه کنند؛ بدین‌ترتیب شاهد شکل‌گیری سه رویکرد متفاوت در مسیله‌ایم. نگارش حاضر، رویکردهای گوناگون به چندهمسری را در سه بخش «تجویز»، «تحریم» و «تحدید» بررسی و ارزیابی کرده است

    کلید واژگان: چندهمسری, تعدد زوجات, فقه خانواده, حقوق خانواده
    Faraj-ollah Hedayatnia

    There has been a wide discussion among Muslim scholars on the subject of polygamy or the multiplicity of wives in the Quran and different views have been proposed in this regard. A group of scholars has supported polygamy and considered it necessary for some reasons. They believe that sometimes a man is urged to marry another woman in order to keep away from sin and corruption. On the other side, polygamy provides the opportunity for those women who have not married yet because of the death of their husband or divorce. In contrast, another group has criticized it. Polygamy, in their belief, may threaten the rights of the first wife. There is also the possibility that the wives oppose each other that makes some problems and challenges for them. In addition, polygamy may threaten the family preservation; since, generally, the entrance of the second wife into the life of the man brings about many tensions in the family relationship that disadvantages of which may also affect the children. Another group, taking into consideration the advantages and disadvantages of polygamy, has attempted to manage their disadvantages and to propose solution for that. Therefore, we see the formation of three different approaches to this problem. The present article reviews and evaluates the different approaches to polygamy in the form of three parts of “prescription”, “prohibition,” and “limitation”.

    Keywords: Polygamy, Multiplicity of Wives, Family Jurisprudence, Family Law
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال