فرزاد رجایی
-
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و نهم شماره 1 (پیاپی 130، فروردین و اردیبهشت 1403)، صص 22 -33زمینه و هدف
استرس در بر هم زدن بسیاری از متغیرهای تولید مثلی، از جمله سطوح گنادوتروپین و استروئیدهای جنسی موثر است. عوامل استرس زا مانند ازدحام می توانند عملکرد طبیعی تخمدان، لوله فالوپ و چرخه های رحمی را تغییر دهند. در مطالعه حاضر اثر استرس ازدحامی بر پارامترهای تخمک و اندام های تولید مثلی موش بررسی شد.
مواد و روش هاموش ها به گروه های شاهد، استرس ازدحامی با تراکم کم و زیاد تقسیم و به مدت یک ماه در این شرایط نگهداری شدند. موش ها در همه گروه ها با گنادوتروپین سرم مادیان باردار (Pregnant Mare Serum Gonadotropin, PMSG) و گنادوتروپین جفتی انسانی (Human chorionic gonadotropin, hCG) تحریک تخمک گذاری شده و 15 ساعت پس از تزریق hCG کشته شدند. تخمک های درجه I وIV پس از جمع آوری و ارزیابی، با روش تانل (Terminal deoxynucleotidyl transferase dUTP nick end labeling, TUNEL) رنگ آمیزی شدند. بافت های تخمدان، لوله های فالوپ و شاخ های رحم پس از رنگ آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین (H&E) بررسی شدند. از آزمون ANOVA استفاده شد و سطح معنی داری0/05≤ p-value در نظر گرفته شد.
یافته هاتعداد تخمک های درجه I و اندازه تخمک های درجه I و IV در گروه استرس ازدحامی با تراکم زیاد نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری داشت. میزان شکست DNA در تخمک های درجه I و IV در گروه های استرس ازدحامی با تراکم کم وزیاد نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد. تعداد فولیکول های اولیه تک لایه و ارتفاع اپی تلیوم لوله فالوپ در گروه استرس ازدحامی با تراکم زیاد ن نسبت به گروه شاهد به طور قابل توجهی کاهش یافت (0/05≤p).
نتیجه گیریازدحام به عنوان یک استرس محیطی می تواند از طریق ایجاد بی نظمی در رشد فولیکولی و تخمک، بر شکست DNA تاثیر بگذارد.
کلید واژگان: استرس ازدحامی, تخمک, شکست DNA, تخمدان, لوله فالوپ, شاخ رحمBackground and AimStress is known to affect many reproductive variables, including gonadotropins and sex steroid levels. Stressors such as crowding can alter the normal function of the ovaries, fallopian tubes, and uterine cycles. In the this study, we investigated the effect of crowding stress on mice oocyte parameters and reproductive organs.
Materials and MethodsMice were divided into control, low & high- density crowding stress groups, and kept under stres condition for one month. Superovulation was induced in the mice in all groups by pregnant mare serum gonadotropin (PMSG) and human chorionic gonadotropin (hCG). The mice were sacrificed 15 hours after hCG injection. Grade I and IV oocytes were stained with the terminal deoxynucleotidyl transferase dUTP nick end labeling (TUNEL) method after collection and evaluation. Ovarian, fallopian tubes and uterine horns tissues were evaluated after staining with hematoxylin and eosin (H&E). Data were analyzed by ANOVA. p-value ≤0.05 was considered significant.
ResultsThe number of grade I and the size of grades I and IV oocytes in the high-density crowding stress group were significantly decreased compared to those in the control group. The rate of DNA fragmentation of grade I and IV oocytes in the low and high- density crowding stress groups demonstrated a significant increase compared to that in the control group. The number of monolayer primary follicles and the height of the fallopian tube epithelium significantly decreased in the high- density crowding stress group compared to those in the control group (p≤0.05).
ConclusionCrowding as an environmental stress can affect DNA fragmentation by inducing irregularities in follicular and oocyte development.
Keywords: Crowding Stress, Oocyte, DNA Fragmentation, Ovary, Fallopian Tube, Uterine Horn -
مقدمه
ناباروری اختلالی است که حدود 15% زوجین را درگیر می کند و 50% آن مربوط به جنس مذکر می باشد. انجماد اسپرم شامل ذخیره نمونه های سیمن در دمای 196- درجه سانتی گراد در نیتروژن مایع می باشد. در طی انجماد، به واسطه القاء آپوپتوز از طریق استرس اکسیداتیو، شاخص های عملکردی اسپرم آسیب و در نهایت منجر به کاهش باروری می گردد. مطالعات فراوانی مبنی بر استفاده از محیط های انجماد دارای آنتی اکسیدان های مکمل جهت محدود کردن آسیب های ناشی از انجماد صورت گرفته است. در این مطالعه از ملاتونین و کورکومین به صورت ترکیبی به عنوان آنتی اکسیدان در انجماد اسپرم استفاده شد.
روش کاراین مطالعه در سال 1401 بر روی مایع منی 40 مرد دارای اسپرم نرمال در دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شد. برای بررسی تحرک اسپرم از دستگاه CASA، مورفولوژی از رنگ آمیزی هماتوکسیلین، زنده مانی از رنگ آمیزی ایوزین نگروزین، یکپارچگی DNA از کیت تانل و اندازه گیری MDA از روش واکنش با تیوباربیتوریک اسید و دستگاه اسپکتروفوتومتر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 25) و آزمون های آنووا، تی وابسته و آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هااستفاده از ملاتونین و کورکومین چه به صورت جدا و چه به صورت ترکیبی در محیط انجماد، تاثیر معنی داری بر روی میزان تحرک و بقاء، قطعه قطعه شدن DNA و میزان MDA داشت (05/0p<).
نتیجه گیریاضافه کردن کورکومین و ملاتونین به صورت ترکیبی به محیط انجماد، تاثیر مثبتی بر پارامترهای اسپرم پس از انجماد خواهد داشت.
کلید واژگان: آپوپتوز, فریز اسپرم, کورکومین, ملاتونینIntroductionInfertility is a disorder that affects about 15% of couples and 50% is related to male. Sperm freezing involves storing semen samples at -196°C in liquid nitrogen. During freezing, due to the induction of apoptosis through oxidative stress, the functional indicators of sperm are damaged and ultimately lead to a decrease in fertility. There have been many studies on the use of freezing environments with complementary antioxidants to limit the damage caused by freezing. In this study, melatonin and curcumin were used in combination as antioxidants in sperm freezing.
MethodsThis study was conducted in 2022 on the semen of 40 men with normal sperm in Qazvin University of Medical Sciences. To check sperm motility by CASA device, morphology by hematoxylin staining, viability by eosin nigrosine staining, DNA integrity by tunnel kit and MDA measurement by reaction method with thiobarbituric acid and spectrophotometer were used. Data analysis was done using SPSS software (version 25) and ANOVA test, dependent t-test and one-way analysis of variance. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsThe use of melatonin and curcumin either separately or in combination in the freezing environment had a significant effect on the rate of motility and survival, DNA fragmentation and MDA level (P<0.05).
ConclusionAdding curcumin and melatonin in combination to the freezing environment will have a positive effect on sperm parameters after freezing.
Keywords: Apoptosis, Curcumin, Melatonin, sperm freezing -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و هشتم شماره 3 (پیاپی 163، خرداد 1399)، صص 2431 -2441مقدمه بیماری آلزایمر (AD)، متداول ترین زوال عقل در جمعیت سالخورده است. آلزایمر یک اختلال دایمی و پیشرونده مغز است که باعث بروز خسارات سنگین اجتماعی و مالی در سراسر جهان می شود، این بیماری با کاهش پیشرفت های نورون و اتصالات سیناپسی پس از رسوب پروتئین آمیلویید بتا (Aβ) مشخص می شود. AD دارای علایمی مانند، توانایی ضعیف در درک یا استفاده نادرست از کلمات، عدم تعادل در راه رفتن و اختلال در عملکردهای اجرایی در حوزه برنامه ریزی، سفارش و تصمیم گیری است. به طور کلی، طبقه بندی AD به دو شکل خانوادگی و پراکنده است. درمان های جاری برای بیماران مبتلا به AD تنها می تواند علایم را کاهش دهد، اما نمی تواند به طور کامل از انحطاط عصبی جلوگیری کند، بنابراین هیچ بهبود دراز مدتی ایجاد نمی گردد. سلول های بنیادی سلول های نامتمایز هستند که دارای توانایی تولید بسیاری از انواع مختلف سلول ها در بدن می باشند. تعداد بسیاری از داده ها نشان دهنده پتانسیل درمانی سلول های بنیادی برای انواع بیماری های عصبی است. مطالعات متعدد نشان دادند که سلول های عصبی و گلیال با موفقیت از سلول های بنیادی مختلف تمایز یافته اند. در این مقاله مروری، به بررسی درمان های بیماری آلزایمر توسط انواع سلول های بنیادی پرداخته ایم.کلید واژگان: سلول بنیادی, بیماری آلزایمر, آمیلوئید- βJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:28 Issue: 3, 2020, PP 2431 -2441
Introduction Alzheimer disease (AD), known to be a leading cause of dementia that causes heavy social and financial burdens worldwide, characterized by progressive loss of neurons and synaptic connectivity after depositions of amyloid-β (Aβ) protein.AD manifests as an impaired ability to comprehend or use words, poor coordination and gait, and impaired executive functions in the realms of planning, ordering and making judgments. Generally, classification of AD includes familial and sporadic AD. Current therapies for AD patients can only alleviate symptoms, but cannot deter the neural degeneration, thus providing no long-term recovery. Stem cells are undifferentiated cells that have a potential to produce many different cell types in the body. A vast amount of data indicates the potential of stem cell therapy for various neurological diseases. Several studies revealed that neurons and glial cells have successfully been differentiated from various stem cells. Thus, in this article, we review the treatment of Alzheimer disease by various types of stem cells.
Keywords: Stem Cell, Alzheimer's Disease, Amyloid-β -
سابقه و هدف
بیسفنول A (BPA) ماده ای شیمیایی است که در مقادیر فراوان برای تولید پلاستیک های پلی کربناتی و رزین های اپوکسی استفاده می شود که قرار گرفتن در معرض سطوح پایین BPA می تواند منجر به پیامدهای مخرب گوناگون سلامت شود. سلول های بنیادی، سلول های تمایز نیافته با توانایی تقسیم و تمایز به انواع سلول های مختلف هستند. بررسی آثار BPA روی سلول های بنیادی بسیار مهم است.
روش بررسیبرای نگارش این مقاله، مطالعه وسیعی در مورد BPA و آثار این ماده بر سلول های بنیادی، با جست وجوی کلید واژه های Stem cells, Bisphenol Aو Obesity در پایگاه های اطلاعاتی معتبر پزشکی، به طور عمده PubMed انجام شد. از میان مقاله های جمع آوری شده، مقاله هایی که بیشترین ارتباط را با اهداف نگارش این مقاله داشتند انتخاب شدند و مورد مطالعه بیشتر قرار گرفتند.
نتیجه گیری:
BPA سبب افزایش القای اتوفاژی در سلول های بنیادی می شود و همچنین، سبب تحریک تمایز سلول های بنیادی به سلول های چربی می شود.
کلید واژگان: سلول های بنیادی, بیسفنولA, چاقیBackground and AimBisphenol A (BPA) is a chemical substance that is used in large amounts to produce polycarbonate plastics and epoxy resins. Exposure to low levels of BPA can lead to a variety of health outcomes. Stem cells are undifferentiated cells with the ability to divide and differentiate into different cell types. It is important to investigate the effects of BPA on stem cells.
Materials and MethodsA comprehensive study was conducted on BPA and its effects on stem cells by searching the keywords including Stem cells, Bisphenol A, Obesity in the medical valid databases, mainly PubMed. Among the collected papers, articles that are the most relevant to the purposes of writing this article were selected and studied.
ConclusionIt seems that BPA increases autophagy induction in stem cells and also stimulates stem cell differentiation into adipocytes.
Keywords: Stem cells, Bisphenol A, Obesity -
سابقه و هدف
مالتیپل اسکلروزیس MS بیماری التهابی سیستم عصبی مرکزی است که با تخریب میلین نورون ها، از دست دادن آکسون و ناتوانی های جسمی همراه است. در دسترس بودن داروهای تعدیل کننده بیماری با تایید قانونی برای درمان مالتیپل اسکلروزیس نشان دهنده پیشرفت قابل توجهی در زمینه درمان این بیماری است. با این حال، این دارو ها به طور محدودی توانسته اند در جلوگیری از آسیب های التهابی بافت در سیستم عصبی مرکزی موثر باشند و هیچ یک از آنها به طور مستقیم سبب درمان قطعی نمی شوند. درمان های معمول برای MS به طورعمده شامل داروهایی هستند که سبب تعدیل ایمنی یا سرکوب کننده سیستم ایمنی بدن هستند و هدف آن ها کاهش تکرار و شدت عود بیماری است. مطالعه های اخیر نشان دادند که درمان های سلولی دارای توانایی تعمیر نورو نهای CNS هستند و م یتوانند از آسیب های التهابی ایجاد شده توسط بیماری جلوگیری کنند.
روش بررسیتحقیق به روش مروری انجام شد و مطالعه وسیعی در مورد بیماری MS ، دلیل و روش های درمان آن به وسیله سلول های بنیادی، با جس توجوی کلید واژ ه های Stem cells, Multiple sclerosis, Oligodendrocyte در پایگاه های اطلاعاتی معتبر پزشکی، به طور عمده PubMed انجام شد. از میان مقاله های جمع آوری شده، مقاله هایی که بیشترین ارتباط را با اهداف نگارش این مقاله داشتند انتخاب و بیشتر مطالعه شدند.
نتیجه گیریدرمان سلولی یک درمان بالقوه امیدبخش برای مالتیپل اسکلروزیس به ویژه برای آن دسته از بیمارانی است که در حال حاضر هیچ درمان مناسبی برای آن ها وجود ندارد. سلول های بنیادی می توانند در بدن بیمار به سلول های عصبی از جمله الیگودندروسیت ها تمایز یابند و به بازسازی میلین های نورون ها کمک کنند. بنابراین در این مقاله به مرور بر منابع سلولی مختلف و ویژگی های آن ها برای درمان بیماری MS می پردازیم.
کلید واژگان: سلول های بنیادی, مالتیپل اسکلروزیس, الیگودندروسیتBackgroundMultiple sclerosis (MS) is an inflammatory disease of the central nervous system which is accompanied by demyelination of the nerves, axonal loss, and disability. The availability of multiple diseasemodifying medications with regulatory approval to treat multiple sclerosis illustrates the substantial progress made in treating the disease. However, these drugs are only partially effective in preventing inflammatory tissue damage in the central nervous system and none of them directly promotes repair. The current treatments for MS largely comprise medications that are either immunomodulatory or immunosuppressive and are aimed at reducing the frequency and intensity of relapses. Recent studies have shown that cellular therapies are capable of repairing CNS neurons and can prevent inflammatory damage caused by the disease.
Materials and MethodsA comprehensive review study was performed on MS, the etiologies, and treatmentmethods using the keywords including Stem Cells, Multiple Sclerosis, and Oligodendrocyte in valid medical databases, mainly PubMed. Among the collected papers, articles that were most relevant to the purposes of the study were selected and studied.
ConclusionCell therapy is considered a promising potential treatment for multiple sclerosis, perhaps particularly for the progressive form of the disease for which there is currently no useful treatment. Stem cells can be differentiated into nerve cells, including oligodendrocytes, in the patient’s body and help repair neuronal myelin. Thus, in the present article, we reviewed a variety of cellular resources and their characteristics for
the treatment of MS.Keywords: Stem cells, Multiple sclerosis, Oligodendrocyte -
سابقه و هدفبیماری پارکینسون یک بیماری شایع با عوارض حرکتی در سنین بالا است که به دلیل آسیب سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی و تجمع پروتئین های تخریب شده در نورون های دوپامینرژیکی در مغز میانی به وجود می آید. Ginkgolide، یکی از لاکتون های فعال ترپنیک به عنوان پلی فنل است که دارای خواص آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است. در این مطالعه، اثرات محافظت نورونی Ginkgolide در موش های صحرایی مدل پارکینسونی ایجاد شده به وسیله
6-OHDA (6-Hydroxydopamine) ارزیابی شد.مواد و روش هاموش های صحرایی مدل پارکینسونی ایجاد شده با تزریق داخل استریاتومی 6-OHDA، به وسیله تزریق روزانه 50 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن از Ginkgolide پیش تیمار و درمان به مدت 4 هفته ادامه یافت. برای بررسی اثر محافظت نورونی Ginkgolide، تست رفتاری به وسیله آپومورفین صورت گرفت. هم چنین برای بررسی اثرات آنتی اکسیدانی عصاره Ginkgolide میزان Thiobarbituric Acid Reactive Substances (TBARS)، Glutathione-S-transferase (GST)، Reactive oxygen species (ROS) ، Homovanillic acid (HVA) و Dopamine (DA) ارزیابی گردید.یافته هاپیش درمان با Ginkgolide باعث کاهش TBARS و ROS و افزایش GST، HVA و DA گردید. در ضمن، در بررسی رفتاری مشاهده شد که در گروه درمان، Ginkgolide باعث کاهش آسیب نورون های دوپامینرژیکی جسم سیاه گشت که با بهبود حرکتی و کاهش چرخش به سمت مخالف ضایعه، نسبت به گروه تخریب مشخص گردید.استنتاجنتایج نشان دادند که Ginkgoide در بیماری مدل پارکینسونی ایجاد شده به وسیله 6- OHDA، از طریق کاهش استرس اکسیداتیو، توانایی محافظت نورونی دارد.کلید واژگان: بیماری پارکینسون, 6-هیدروکسی دوپامین, جینکولاید, استرس اکسیداتیوBackground and purposeParkinson's disease (PD) is a prevalent movement disorder in elderly with progressive motor complications due to antioxidant defense system deficiency and accumulation of degraded proteins in dopaminergic neurons of midbrain. Ginkgolide is biologically active terpenic lactones as a polyphenol, with potent antioxidant and anti-inflammatory properties. The present study aimed to evaluate the neuroprotective effects of Ginkgolide in 6-hydroxydopamine (6-OHDA) rat model of PD.Materials and methodsIntrastriatal 6-OHDA-parkinson’s disease rat model was pretreated with Ginkgolide at 50 mg/kg/day for 4 weeks. Apomorphine-induced rotation test was applied to evaluate the neuroprotective effects of Ginkgolide. In addition, the antioxidant effects of Ginkgolide were assessed by analyzing the levels of thiobarbituric acid reactive substances (TBARS), Glutathione-S-transferase (GST), reactive oxygen species (ROS) homovanillic acid (HVA), and dopamine (DA).ResultsGinkgolide pretreatment led to reduced nigral and striatal TBARS, and ROS and increased the levels of GST, HVA, and DA. Meanwhile, Ginkgolide attenuates apomorphine-induced rotational bias and reduced contra-lateral rotation in Ginkgolide treatment group.ConclusionThese findings indicated the neuroprotective potential of Ginkgolide in 6- OHDA rat model of PD via amelioration of oxidative stress.Keywords: Parkinson’s disease, 6-hydroxydopamine, ginkgolide, oxidative stress -
سلول های بنیادی سلول های تمایز نیافته با قابلیت تقسیم و تمایز به انواع مختلف سلول ها می باشند. منبع این سلول ها از جنین و افراد بالغ تامین می شود که هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. برای حدودا چندین دهه مطالعه های تجربی به منظور استفاده از این نوع سلول ها برای درمان بیماری های مختلف صورت گرفته است. بیماری پارکینسون یکی از شایع ترین بیماری های مخرب عصبی است، که سبب ایجاد کمبود در نورون های دوپامینرژیک می گردد. بنابراین، ما نقش درمانی سلول های بنیادی در درمان بیماری پارکینسون، را مورد بررسی قرار می دهیم. در ابتدا، 73 مورد از مقاله های مربوطه از بانک های اطلاعاتی معتبر ISC, SID, Google Scholar, PubMed انتخاب شد و سپس گزیده اطلاعات مربوط به نقش هر نوع از سلول های بنیادی در درمان پارکینسون جمع آوری شد. سلول های بنیادی با توجه به ویژگی های منحصر به فرد و با استفاده از عوامل مختلف آزمایشگاهی برای هر نوع خاص از سلول ها، می توانند در ازمون های تجربی مورد استفاده قرار گیرند. سلول های بنیادی می توانند منبع نامحدودی از نورون های دوپامینرژیک را برای پیوند به بیمار فراهم آورند و باعث بهبود رفتارهای حرکتی و علایم بیماری گردد. بررسی و مقایسه انواع مختلف سلول های بنیادی در درمان بیماری پارکینسون تا حدودی به نقش موثرتر سلول های بنیادی عصبی و سلول های بنیادی بند ناف در درمان بیماری اشاره دارد.کلید واژگان: سلول های بنیادی, بیماری پارکینسون, نورون های دوپامینرژیکStem cells are undifferentiated cells with the ability to divide and differentiate into distinct cell types. The source of these cells is from embryos and adults, that each cell has its own specific characteristics. For nearly decades, experimental studies have been conducted to use these types of cells to treat various diseases. Parkinson's disease is one of the most common neurodegenerative diseases, resulting in a deficiency of dopaminergic neurons. Therefore, we study the role of stem cell therapies in the treatment of Parkinson's disease. Initially, 73 relevant articles selected from valid databases such as ISC, SID, Google Scholar and PubMed and the role of each type of stem cell in the treatment of Parkinson's disease was collected. Stem cells can be used in experimental studies regard to the unique characteristics and using different laboratory agents for any particular type of cells. Stem cells can provide an unlimited source of dopaminergic neurons for transplantation and improve motor behavior and symptoms of Parkinson's disease Study and comparison of different types of stem cells refer to the more effective role of neural and umbilical stem cells in treating Parkinson's disease.Keywords: Stem cells, Parkinson's disease, Dopaminergic neurons
-
سرطان لوزالمعده یکی از بدخیم ترین انواع سرطان ها در انسان است. سالانه درصد فراوانی از مبتلایان به این بیماری به دلیل عدم تشخیص به موقع و نیز عدم وجود روش ها و داروهای درمانی موثر از بین می روند. به طوری که هنوز هم میزان بقای پنج ساله فقط در 5 درصد از بیماران دیده می شود. از نکات قابل تامل در این بیماری مهلک، مقاومت ذاتی و اکتسابی آن نسبت به داروهای رایج شیمی درمانی از جمله جمسیتابین است. تاکنون ساز و کارهای مولکولی مختلفی را مسئول این مقاومت دانسته اند. از جمله عوامل دخیل در مقاومت به این دارو در سرطان لوزالمعده، فرایندهای متنوع ژنتیکی، بیان نابجای مولکول ها در مسیرهای پیام رسان سلولی، حضور سلول های بنیادی سرطان، نقص ژن های شرکت کننده در مسیر مرگ سلولی برنامه ریزی شده، تغییرات اپی ژنتیکی و نقش ریز RNAها در کنترل روند ترجمه شناسایی شده است. هدف فعلی در درمان سرطان لوزالمعده و حتی سرطان های دیگر افزایش کارایی داروها و کاهش مقاومت در برابر آن ها می باشد. شناخت اساس سلولی و مولکولی مقاومت در این بیماری می تواند به توسعه رویکردهای نوین درمانی و افزایش اثربخشی درمان های رایج منجر شود. در این مقاله مروری، ساز و کار مولکولی دخیل در مقاومت نسبت به داروی جمسیتابین در سرطان لوزالمعده مورد بررسی قرار گرفته است.کلید واژگان: سرطان لوزالمعده, مقاومت دارویی, جمسیتابین, ریز RNAPancreatic cancer is one the most malignant cancers in human. A great percentage of patients die annually due to lack of early detection as well as efficient treatment strategies. Only five-year survival rate is still only seen in 5% of patients. Major problem of this deadly disease is the intrinsic and acquired resistance to current chemotherapeutic agents such as gemcitabine. So far, different molecular mechanisms are attributed to gemcitabine resistance. For instance, genetic mechanisms, aberrant gene expression in cellular signaling pathways, cancer stem cells, impaired apoptosis related genes, epigenetic changes and potential role of microRNAs have been identified in gemcitabine resistance of pancreatic cancer. Improving the drug efficacy and overcoming to drug resistance is the current goal in treatment of pancreatic cancer. Understanding the cellular and molecular mechanisms of resistance can help us to develop novel therapeutic approaches leading to increased effectiveness of current treatments. In this review, we summarized the molecular mechanisms involved in gemcitabine resistance in pancreatic cancer.Keywords: Pancreatic Cancer, Drug Resistance, Gemcitabine, MicroRNAs
-
اثرات کریاتین و اسید رتینوئیک بر القای اتوفاژی و تمایز سلول های بنیادین چربی به نورون های شبه گابارژیکسابقه و هدفآسیب نورون های مهاری گابارژیک در بسیاری از بیماری های تخریبی سیستم عصبی مشاهده گردیده و سلول های بنیادی چربی نیز به عنوان یک منبع در دسترس برای تمایز و پیوند در بیماری های سیستم عصبی نشان داده شده است. در این مطالعه نقش اتوفاژی در تمایز به وسیله ارزیابی بیان ژنهای اتوفاژی LC3،p62 وGABARAP در سلول های بنیادین چربی و بعد از مرحله پیش القا بررسی گردید.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی در شرایط استریل سلول های بنیادین چربی از اطراف کلیه های دو عدد موش صحرایی نر جدا گردید. سلول های مورد مطالعه به سه گروه سلول های بنیادین چربی، پیش القا و القا تقسیم شدند. در گروه پیش القا، پس از پاساژ سوم سلول های بنیادین چربی به وسیله بتامرکاپتواتانل 1mMو اسید رتینوییک μM 10 به سلول های شبه عصبی تبدیل شدند. سپس در گروه القا، برای پیدا کردن بهترین دوز کریاتین، سلول ها در دوزهای 1، 5 و 10 و 20میلی مولار، به مدت 5 روز القا پیدا کردند. اثرات کریاتین به وسیله بیان ایمنوسیتوشیمیاییnestin وGABA ارزیابی گردید. همچنین نقش ژن های اتوفاژی GABARAP، LC3 و p62 در تمایز سلولی به وسیلهRT-PCR ارزیابی گردید.یافته هادر بررسی ایمنوسیتوشیمیایی سلول های بنیادی چربی به وسیله CD49d ماهیت چربی بودن سلول ها اثبات گردید. در مطالعات ایمنوسیتوشیمیایی مرحله القا، در دوز 10 میلی مولار کریاتین به مدت 5 روز، میزان بیان نشانگر نورونهای گابارژیکی(GABA)، 2±58% و نشانگر سلول های شبه عصبی nestin، 5±56% بود که اختلاف معنی دار با سایر دوزها و گروه شاهد داشت(05/0p<). در بررسی RT-PCR در سلول های پیش القا شده ژن های اتوفاژی GABARAP، LC3 وp62 بیان گردید، اما در سلول های بنیادین چربی فقط ژن P62 بیان شد.نتیجه گیریدر این مطالعه نشان داده شد که سلول های بنیادین چربی پس از القا توانایی بیان مارکرهای نورونیnestin وGABA را دارند. ژن های اتوفاژی GABARAP، LC3 و p62 در سلول های پیش القا بیان شد، که نشان دهنده نقش احتمالی اتوفاژی در تمایز سلول های بنیادین چربی به سلول های شبه عصبی استکلید واژگان: نورونهای شبه گابارژیک, سلول های بنیادین مشتق از بافت چربی, کریاتین, اتوفاژیCreatine and Retinoic acid effects on the induction of autophagy and differentiation of Adipose Tissue-Derived Stem Cells into GABAergic-like neuronsBackground And ObjectiveDeficit of inhibitory GABAergic neurons as a part of central nervous system (CNS) pathogenesis was reported in neurodegenerative disorders; and adipose-derived stem cells (ADSCs) were shown to be a feasible option for cell transdifferentiation in neuronal disorders therapy. In this study, ADSCs transdifferentiated into GABAergic-like neurons (GLNs).MethodsUnder sterile conditions ADSCs were obtained from pararenal fat of 2 male adult rats. Following third passages of cell culture, ADSCs were preinduced to neural-like cells (NLCs) using 1mM β-mercaptoethanol (βME) and 10µM retinoic acid (RA), and then NLCs were induced by creatine(Cr) in 1, 5, 10, 20 millimolar for 5 days. In induction stage, the effects of creatine on differentiation were studied by anti nestin and GABA antibody immunostainig. The roles of GABARAP, LC3 and p62 autophagy genes in transdifferentiation were assessed by RT-PCR.
FINDINGS: Immunocytochemical studies on ADSCs using CD49d indicated that cultured cells were ADSCs. Preinduction stage results showed that 10µM RA after 2 days, has the best effect on differentiating the ADSCs to NLCs. Immunostaining after induction stage showed high percentage of neural and GABAergic markers (GABA) using 10 mMol creatine after 5 days. ADSCs expressed p62 gene, however, preinduced cells expressed LC3 and GABARAP autophagy genes as well.ConclusionIn the present study, we demonstrated that ADSCs can be efficiently transdifferentiated into NLCs using βME (1mM) and RA (10µM). Moreover, these NLCs induced by 10mM creatine for 5 days and differentiated into GLNs expressing nestin and GABA neural markers. GABARAP, LC3 and p62 autophagy genes expressed by preinduced cells indicating autophagy might have a role in the transdifferentiation of ADSCs into NLCsKeywords: GABAergic-like cell, Adipose derived stem Cells, creatine, autophagy -
زمینهبررسی اثرات تنش در مدل های حیوانی ممکن است بتواند راهی برای درمان های بالینی یا جلوگیری از اثرات تنش در انسان پیشنهاد کند.هدفمطالعه به منظور تعیین اثرات تنش مزمن چندگانه بر روی تخمدان موش صحرایی انجام شد.روش بررسیاین مطالعه تجربی در سال 1393 در دانشگاه علوم پزشکی قزوین بر روی 18 سر موش صحرایی ماده و بالغ از نژاد ویستار انجام شد که به صورت تصادفی به 2 گروه مساوی تقسیم شدند. گروه تنش به مدت 10 روز در معرض تنش های مختلف به صورت محرومیت غذایی، محرومیت آب، بی حرکتی در دمای 4 درجه، شنای اجباری و منزوی شدن قرار گرفتند، در حالی که موش های گروه شاهد بدون هیچ اختلالی در قفس های خود نگه داری شدند. پس از مدت مورد نظر، موش ها بی هوش، تخمدان آن ها جدا و وزن و نمونه هایی از تخمدان پس از رنگ آمیزی برای مطالعه با میکروسکوپ نوری آماده شد. تعداد و قطر جسم زرد، تعداد فولیکول های حفره ای و پیش حفره ای با برنامه نرم افزاری Image Too l تعیین و داده ها با آزمون تی تحلیل شدند.یافته هامیانگین تعداد و قطر جسم زرد کاهش معنی داری را در گروه های تحت تنش نسبت به شاهد نشان داد (001/0>P و 015/0>P). میانگین تعداد فولیکول های حفره ای و پیش حفره ای تخمدان نیز در گروه های تحت تنش در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری را نشان داد(001/0>P و 001/0>P)نتیجه گیریبا توجه به یافته ها، به نظر می رسد تنش مزمن چندگانه با کاهش تعداد و قطر جسم زرد و تعداد فولیکول های حفره ای و پیش حفره ای می تواند اثرات منفی بر تخمدان موش صحرایی داشته باشد.
کلید واژگان: محرومیت غذایی, موش های صحرایی, جسم زرد, فولیکول تخمدانیBackgroundInvestigating effects of stress in animal models may suggest clinical treatments or prevention protocols for effects of stress in humans.ObjectiveThe aim of this study was to determine the histological effects of chronic multiple stress on rat ovary.MethodsThis experimental study was conducted in 18 adult female Wistar rats that were randomly divided into two equal groups in Qazvin University of Medical Sciences during 2014. The mice were exposed to different stress including food deprivation, water deprivation, immobility at 4 º c, forced swimming, and isolation for 10 days in the under stress group while the mice in the control group were kept in their cages without any intervention. After the intervention period, the mice were anesthesized, the ovary of the animals were removed and weighed, and the ovary samples were prepared for light microscopic study. The number and diameter of corpus luteum, and the number of antral and preantral follicles were determined using Image Tool software. Data were analyzed using T-test.FindingsThe mean number and diameter of corpus luteum significantly reduced in the under stress group compared to the control group. The mean number of antral and preantral follicles significantly reduced in the under stress group compared to the control group.ConclusionWith regards to the results, it seems that chronic multiple stress can have negative effects on rat ovary by reducing the diameter and number of corpus luteum and the number of antral and preantral follicles.Keywords: Food Deprivation, Rats, Corpus Luteum, Ovarian Follicle -
مقدمهامروزه با توجه به زندگی صنعتی استرس شیوع زیادی یافته است که عوارض آن دامن گیر بشر خواهد شد. استرس دوران حاملگی می تواند بسیاری از فرایندهای طبیعی فیزیولوژیک نوزادان را تغییر دهد. در این تحقیق اثر سه نوع استرس شایع در دوران بارداری به صورت منفرد و یا ترکیبی بر یادگیری حرکتی موش های نر تازه متولد شده بررسی گردید.روشدر تحقیق حاضر از موش های صحرایی نژاد NMRI باردار استفاده شد که غیر از گروه شاهد بقیه گروه ها از روز هشتم بارداری به مدت 10 روز تحت استرس قرار گرفتند. 75 روز بعد از آزمایش، یادگیری حرکتی با استفاده از دستگاه Rotarod بر روی 40 سر موش نر تولد یافته انجام شد. گروه های این مطالعه شامل گروه شاهد، استرس امواج الکترومغناطیسی (با شدت شدت 1/2 میلی تسلا و فرکانس 50 هرتز)، استرس بی حرکتی (به مدت نیم ساعت، روزی 2 بار)، استرس اجتماعی (نگهداری 6 موش در یک قفس کوچک) و استرس ترکیبی (هر 3 استرس ذکر شده) بود. داده ها با استفاده از آزمون های مقایسه چندگانه (Multiple comparison) و Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاتعادل حرکتی گروه استرس ترکیبی در نوبت اول از روز اول آزمون از گروه شاهد کمتر بود (P < 0.05). در روزهای بعدی آزمون، تاثیر استرس بر یادگیری در همه گروه های تجربی یکسان نبود و استرس ترکیبی باعث کاهش یادگیری حرکتی شد. نوسانات یادگیری در گروه در معرض میدان مغناطیسی بیشتر از بقیه بود.نتیجه گیریاسترس ترکیبی دوران بارداری می تواند موجب کاهش یادگیری حرکتی فرزندان شود.
کلید واژگان: استرس ترکیبی, استرس ازدحام, استرس بی حرکتی, میدان الکترومغناطیس, یادگیری حرکتی, موش صحراییBackground and AimsToday, due to the modern industrial life of human beings, stress has become prevalent among them and they will suffer from its complications. Exposure to stress during pregnancy can change many babie's normal physiological processes. The separate and combined effects of three common types of prenatal stress were investigated on motor learning of male offspring of rats.MethodsIn the present study, pregnant NMRI rats were used. Except the control group, the other groups were stressed on the eighth day of gestation for 10 days. The motor learning of 40 male offspring rats were tested using the rotarod performance test 75 days after the experiment. The length of time that each rat could maintain its balance was recorded automatically. The study groups included control, electromagnetic field stress (intensity 1.2 mT, 50 Hz), immobility stress (for 0.5 hour - 2 times/day), social stress (6 rats kept in a small cage), and combined stress (all 3 of the above stresses). Data were analyzed by using multiple comparisons and Tukey’s tests.ResultsThe motor balance of the combined stress group was lower than the control, at first timing of the first test day (P < 0.05). In the next few days of the test, the effects of stress on learning of experimental groups were not similar. Combined stress reduced motor learning. Learning fluctuations were higher in electromagnetic field stress group compared to the other groups.ConclusionThe results of our study showed that prenatal combined stress can reduce motor learning of children.Keywords: Combined stress, Social stress, Immobility stress, Electromagnetic field, Motor learning, Rat -
زمینه و هدفدر بیماران مبتلا به ناباروری جهت دستیابی به تخمک های متعدد در یک سیکل، از داروهای محرک تخمک گذاری استفاده می شود تا شانس بارداری افزایش یابد. این مطالعه با هدف تعیین اثر تحریک تخمدان بر رشد فولیکول های تخمدانی و جسم زرد در موش نژادNMRI انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه، 40 سرموش سوری ماده 6 هفته ای از نژاد NMRI انتخاب و به 4 گروه 10 تایی تقسیم شد. به گروه کنترل نرمال سالین و به گروه دوم 7 واحد، به گروه سوم 10 واحد و به گروه چهارم 12 واحد، PMSG تزریق شد. 48 ساعت بعد hCG به همان میزان تزریق گردید. 24 ساعت بعد از تزریقhCG، موش ها به روش جابجایی مهره های گردنی کشته و تخمدان های آنها خارج شد. در ادامه، پس از رنگ آمیزی و تهیه اسلاید های میکروسکوپی، اندازه تخمدان، تعداد و اندازه جسم زرد و فولیکول های تخمدان با استفاده از آزمون های آماری اسمیرنوف، واریانس و کروسیکال والیس در سطح معنی داری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل شدند.یافته هادر این بررسی، تحریک تخمک گذاری با هورمون های PMSG و hCG باعث تغییرات در اندازه و تعداد فولیکول های تخمدانی، تخمدان و جسم زرد شد.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد تحریک تخمک گذاری با هورمون PMSG و HCG می تواند باعث افزایش تعداد فولیکول های اولیه چندلایه و کاهش اندازه فولیکول های گراف و جسم زرد شود.
کلید واژگان: تحریک تخمک گذاری, پی ام اس جی, اچ سی جی, تخمدان, جسم زرد, موش هاBackground And ObjectivesIn patients with infertility, to obtain multiple oocytes in a cycle, ovulation-stimulating drugs areused to increase the chance of pregnancy. This study was conducted with the purpose of determining the effect ofovarian induction on the growth of ovarian follicles and corpus luteum in NMRI mice.MethodsIn this study, 40 6-week-old female mice of NMRI strain were selected and divided into four groups of 10.The control group received normal saline, 7 IU of PMSG was injected to thesecond group, 10 IU to the third group, and 12 IU to the fourth group. Fourty-eight hours later, hCGwas injected with the same dose of PMSG. Twenty-four hours after injection of hCG, the mice were killed by cervical dislocation and their ovaries were removed. Then, after staining and slide preparation, the size of ovaries, number and size of corpus luteum and ovarian follicles was analyzed using statistical tests, such as Kolmogorov–Smirnov, analysis of variance, and, Kruskal-Wallisat the significance level of less than 0.05.ResultsIn this study,ovulation induction with PMSG and hCG hormonescaused changes insize and number ofovarianfollicles, ovary, and corpus luteum.ConclusionThe results of the presentstudy revealed that ovulation hormones with PMSG and hCG hormones can increasethe number of primary multilayer follicles, but decrease the size of graafian follicles and corpus luteum.Keywords: Super Ovulation, PMSG, HCG, Ovary, Corpus Luteum, Mice -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال دوازدهم شماره 6 (پیاپی 53، Jun 2014)، صص 395 -400مقدمه
سقط مکرر (RPL) یک اختلال چند عاملی است. عوامل محیطی و ژنتیکی می توانند نتایج بارداری را تحت تاثیر قرار دهند.
هدفبراساس داده های متفاوت پیشنهاد می شود که، پلی مورفیسم های ژنی گیرنده استروژنی آلفا (ESR1) می تواند با (RPL) در ارتباط باشد. در این مطالعه به بررسی چنین ارتباطی در جمعیت زنان ایرانی پرداخته شده است.
مواد و روش هادر این مطالعه موردی-شاهدی از نمونه خون 244 خانم با سابقه سه و یا بیش از سه دوره سقط و نمونه خون 104 خانم با سابقه دو بارداری موفق استفاده شد. برای مطالعه دو پلی مورفیسم ژن ESR1 واقع در موقعیت های -397C/T و -351A/G در گروه های بیمار و کنترل از دو روش واکنش زنجیره ای پلیمراز و چندشکلی طول قطعه محدود (PCR-RFLP) استفاده شد.
نتایجفرکانس های ژنوتیپی پلی مورفیسم های موقعیت -397C/T و -351A/G بین گروه RPL وگروه کنترل تفاوت معنی داری نداشت، درحالیکه عدم تعادل پیوندی (linkage disequilibrium) کامل بین پلی مورفیسم بررسی شده در ESR1 یافت شد.
نتیجه گیریاین بررسی نشان می دهد که پلی مورفیسم مورد مطالعه در ژن ESR1 با افزایش خطر ابتلا به RPL درجمعیت مورد مطالعه همراه نیست.
کلید واژگان: گیرنده استروژن, پلی مورفیسم, سقط مکررBackgroundRecurrent pregnancy loss (RPL) is a multifactorial disorder. Environmental factors and genetics can affect pregnancy outcomes.
ObjectiveConflicting data suggest an association between estrogen receptor alpha (ESR1) gene polymorphisms and RPL. In this study, such association was investigated in Iranian women with RPL.
Materials And MethodsIn this case control study, blood samples were collected from 244 women with a history of three or more consecutive pregnancy losses and 104 healthy women with at least two live births. Using polymerase chain reaction- restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP), we studied -397C/T and -351A/G polymorphisms on ESR1 gene in case and control subjects.
ResultsThe genotypic frequencies of -397C/T and -351A/G polymorphisms on ESR1were not significantly different between RPL and control groups (p=0.20 and p=0.09, respectively). A significantly negative correlation was observed between -397C/T and -351A/G (r=-0.852, p<0.001) in RPL women and complete linkage disequilibrium between the investigated polymorphisms was found (D’: 0.959; r-square= 0.758, p<0.001).
ConclusionThis investigation suggests that the analyzed polymorphisms on ESR1gene are not associated with an increased risk of RPL in the studied population.
Keywords: Estrogen receptor, Polymorphism, Abortion, Recurrent -
زمینه و هدفبا توجه به رشد سرسام آور و ازدحام جمعیت در شهر های بزرگ از یک طرف و حساسیت سیستم ایمنی در برابر عوامل محیطی از طرف دیگر، در تحقیق حاضر اثرات استرس ازدحامی به صورت ازدحام موش ها بر روی طحال موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، 20 سر موش سوری نر بالغ از نژاد NMRI انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. در گروه کنترل، 5 سر موش در هر قفس (3 قفس) و تجربی 15 سر موش در یک قفس نگهداری شدند. پس از دو ماه، از قلب حیوانات خون گیری و جهت مطالعات هورمونی با روش رادیو ایمنواسی مورد استفاده قرار گرفت. طحال حیوانات وزن و پس از تهیه لام های میکروسکوپی و رنگ آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین، تعداد سلول های مگاکاریوسیت و ماکروفاژ در گروه ها تعیین و داده های حاصله در گروه های مورد مطالعه با استفاده از آزمون های آماری (T test و آزمون مان ویتنی) در برنامه SPSS نسخه 16 در سطح معنی داری 05/0>p آنالیز شدند.یافته هامیانگین وزن طحال و میزان هورمون کورتیزول در گروه تحت استرس در مقایسه با گروه شاهد تفاوت معنی داری نداشت. میانگین تعداد ماکروفاژها در گروه تحت استرس نسبت به گروه شاهد اگرچه افزایش داشت ولی معنی دار نبود. میانگین تعداد مگاکاریوسیت ها در گروه تجربی در مقایسه با گروه شاهد دارای کاهش معنی دار بود (007/0P=).نتیجه گیرینتایج نشان داد که استرس ازدحامی می تواند منجر به کاهش سلول های مگاکاریوسیت در طحال موش شود ولی هیچ گونه اثر معنی داری بر میزان هورمون کورتیزول سرم، تعداد سلول های ماکروفاژ و وزن طحال ندارد.
کلید واژگان: استرس, ماکروفاژ, مگاکاریوسیت, موش, طحالBackground And ObjectivesRegarding to remarkable growth of population and consequent crowding of it in big cities and immune system sensitivity against environmental agents، the present study aimed to investigate the effects of social stress on spleen of mouse. Methods and Materials: Thirty adult male mice of the NMRI strain were selected at the age of 5-6 weeks and were randomly divided into 2 groups. In control group، 5 animals per cage (3 cages) and in stress group، 15 animals per cage were housed for a period of two months. All animals were anesthetized with an intrapritoneally injection of ketamine and xylazine after two months. The sample of blood from left ventricle of heart was provided by heparinized syringe. Serum samples were used for hormonal study by radioimmunoassay. Spleen was weighted after removing and the samples of spleen were fixed for light microscopic study. The mean numbers of macrophage and megakaryocyte cells were determined. The data has been compared using statistical methods (t-test and Mann-Whitney test).ResultsThe mean weight of spleen and corticosterone level of serum was insignificantly reduced in stress group compared to control group. The mean numbers of macrophage cells in stress group were insignificantly increased compared to control group. The results showed that the mean numbers of megakaryocyte cells were significantly reduced between stress and control group (P=0. 007).ConclusionsThe results showed that the crowding stress can be resulted in decreased number of megakaryocyte cells whereas no significant effect on macrophage cells، serum cortisol hormone level and weight of spleen were found. However، further studies in this area are needed to confirm it.Keywords: crowding stress, macrophage, megakaryocyte, mouse, spleen -
زمینهناباروری مردان بیش از 50 درصد موارد ناباروری را به خود اختصاص داده است. مطالعه ها نشان داده اند که مکانیسم های زیادی در ناباروری مردان دخالت دارند که تاکنون درصد کمی از آن ها شناخته شده است.هدفمطالعه به منظور ارزیابی آسیب شناختی بافت بیضه مردان با آزواسپرمیای غیرانسدادی مراجعه کننده به بخش نازایی بیمارستان شریعتی تهران انجام شد.روش کاراین مطالعه تجربی بر روی بافت بیضه 50 بیمار با آزواسپرمیای غیرانسدادی مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی تهران در سال 1391 انجام شد که کاندید انجام روش های کمک باروری بودند. ابتدا بلوک های پارافینی از بافت بیضه بیوپسی شده تهیه و سپس برش های این بلوک ها با رنگ آمیزی هماتوکسلین- ائوزین بررسی شدند.یافته ها%16 نمونه های مورد مطالعه به صورت اسپرماتوژنز کم، %48 به صورت توقف در بلوغ، %18 به صورت سلول های سرتولی تنها و %18 به صورت دژنره شدن توبول ها بودند.بحث و نتیجه گیریبا توجه به یافته ها، می توان در مطالعه های بعدی در جهت بررسی دلایل توقف تمایز سلول های جنسی در این بیماران و راه اندازی آزمایش های ژنتیکی تشخیصی مربوطه گام مهمی برداشت.
کلید واژگان: ناباروری مردان, آزواسپرمیا, اسپرماتوژنزیس, بیضهBackgroundThe male factor contributes to more than 50% of the infertility cases. Studies have shown that a variety of mechanisms are involved in male infertility، though a few of them have been identified till now.ObjectiveThe aim of this study was to evaluate the testicular histopathology of men with non-obstructive azoospermia referred to infertility center of Shariati hospital.MethodsThis experimental study was conducted on 50 testicular tissue samples of men with non-obstructive azoospermia who were candidates for assisted reproductive procedures referred to Shariati hospital in 2012. Paraffin blocks were prepared from the testicular tissue biopsy and the sections were stained in hematoxylin and eosin.Finding16% of the samples were classified as hypospermatogenesis; 48% were classified as spermatocytic arrest; 18% were classified as Sertoli cell only; and 18 % were classified as tubular fibrosis.ConclusionWith regards to the results، future studies would focus on reasons of germ cell cycle arrest in men with non-obstructive azoospermia and setting up the related diagnostic genetic tests.Keywords: Male Infertility, Azoospermia, Spermatogenesis, Testis -
مقدمهکاربرد گیاهان دارویی به جای داروهای سنتتیک در سال های اخیر به دلیل کم بودن عوارض جانبی و تنوع ترکیبات موثر این گیاهان افزایش یافته است. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ضد دردی عصاره هسته انگور در روش آزمون فرمالین در دو فاز حاد و مزمن و آزمون صفحه داغ در موش سوری آزمایشگاهی نر بود.مواد و روش هااین مطالعه تجربی بر روی 56 سر موش سوری نر g) 3 ± 28) نژاد NMRI انجام شد که شامل گروه کنترل دریافت کننده نرمال سالین و گروه های دریافت کننده عصاره با دوزهای 75، 150، 300 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم بود. پس از تزریق داخل صفاقی برای ایجاد دردهای حاد و مزمن به طور جداگانه از آزمون های صفحه داغ و تزریق فرمالین استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری 05/0 >p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هاتزریق عصاره دانه انگور در دوزهای 75، 150 و 300 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم سبب کاهش رفتارهای دردی در فاز اول و دوم آزمون فرمالین شد. همچنین تزریق عصاره دانه انگور سبب افزایش تاخیر بروز رفتارهای دردی (لیس زدن و یا پریدن) آزمون صفحه داغ نسبت به گروه کنترل و ثبت پایه شد.نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که عصاره هیدروالکلی هسته انگور در واکنش به درد حاد و مزمن آزمون فرمالین و صفحه داغ دارای خواص ضد دردی است که نشان دهنده این است که عصاره احتمالا به صورت مرکزی عمل می کند و می تواند جای گزین مناسبی برای داروهای شیمیایی ضد درد باشد.
کلید واژگان: بی دردی, عصاره هیدروالکلی هسته انگور, آزمون فرمالین, آزمون صفحه داغ, موش سوریComplementary Medicine Journal of faculty of Nursing & Midwifery, Volume:3 Issue: 4, 2014, PP 602 -613IntroductionThe application of herbal plants instead of synthetic drugs is increasing in recent years because of their lower side-effects and high varieties of efficient components. The aim of the present study was to evaluate the antinociceptive effects of hydroalcholic extract of grape seed using hot plate and formalin test.MethodsThis experimental study has been done on 56 NMRI male mice (28±3 g) (n = 7 in each group) in weight. The hot plate and formalin test were used for acute and chronic pain. After preparation of extract، to evaluate the effect of pain related behaviors on antinociception، animals systemically received grape seed extract (75، 150، 300، mg/kg) and after 30 min pain related behaviour was monitored in formalin and for hotplate tests. The data was analyzed using SPSS software and ANOVA at significance level p < 0/05.ResultsThe results showed that hydroalcholic Grape seed extract (75، 150، 300، mg/kg)، significantly can induce antinociception in both phases of formalin test. Also، the Grape seed extract caused delay in painful behaviours (licking and jumping) in hot-plate test.ConclusionThe present results show that hydroalcoholic extract of grape seed has analgesic properties in response to acute and chronic pain in the formalin with hot plate tests and can be substituted for chemical analgesic drugs.Keywords: Antinociceptive, Grape seed hydroalcholic extract, hot plate, formalin test, mice -
زمینهبا توجه به کاربرد وسیع امواج مایکروویو در زندگی انسان، هنوز آثار زیست شناختی آن ها بر بافت های بدن مورد بحث است.هدفمطالعه به منظور تعیین اثرات امواج مایکروویو با بسامد 950 مگاهرتز بر روی تغییرات مورفومتریک پروستات خرگوش انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی که در سال 1391 در دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شد، 18 سر خرگوش نر 11 تا 13 هفته ای نیوزلندی به سه گروه شاهد، 3 وات و 6 وات تقسیم شدند. خرگوش های گروه های تجربی به مدت 2 هفته، روزی 2 ساعت با امواج شبیه سازی شده مایکروویو با بسامد 950 مگاهرتز با توان خروجی 3 و 6 وات مواجه شدند. پس از یک هفته استراحت، خرگوش ها با استفاده از داروی بی هوشی کشته و از پروستات آن ها نمونه های بافتی تهیه شد. پس از تهیه لام های میکروسکوپی، ارتفاع پرز، ضخامت پرز و ضخامت لایه عضلانی در گروه های مورد مطالعه تعیین و داده ها با آزمون های آماری واریانس یک طرفه و تبعی توکی تحلیل شدند.یافته هاارتفاع پرز پروستات در گروه 3 وات در مقایسه با گروه شاهد و گروه 6 وات با کاهش معنی داری همراه بود، در حالی که در گروه 6 وات در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری داشت. ضخامت پرز در هر دو گروه تجربی در مقایسه با گروه شاهد افزایش داشت، ولی این افزایش فقط در گروه تجربی 6 وات نسبت به گروه شاهد معنی دار بود. تفاوت افزایش ضخامت پرز در بین گروه های تجربی معنی دار نبود. ضخامت لایه عضلانی در گروه های تجربی در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد.نتیجه گیریبا توجه به یافته ها، به نظر می رسد امواج مایکروویو با بسامد 950 مگاهرتز می تواند روی اندازه های مورفومتریک پروستات خرگوش اثرات منفی داشته باشد.
کلید واژگان: تلفن همراه, امواج مایکروویو, پروستاتBackgroundWith regard to wide spectrum application of microwave in human life، its biological effects on tissues are still under debate.ObjectiveThe aim of this study was t o determine the effects of 950 MHz microwave radiation on morphometric changes of prostate in rabbit.MethodsIn this experimental study، 18 New Zealand male rabbits (11-13 weeks old) were randomly divided into control، 3 W and 6 W groups in Qazvin University of Medical Sciences in 2012. The rabbits in the experimental groups were exposed to simulated 950 MHz and 3 or 6 W microwave radiation 2 hours a day for 2 weeks. After one week rest، the rabbits were sacrificed using anesthetic drugs and the prostate tissue samples were prepared. After preparing microscopic slides، villous height، villous thickness and muscle layer thickness were measured. Data were analyzed using ANOVA and Tukey’s test.FindingsThe villous height was significantly decreased in the 3 W group compared to the control and 6 W groups while it was significantly increased in the 6 W group compared to the control group. The villous thickness was increased in both experimental groups compared to the control group but the difference was statistically significant for 6 W group. Increased villous thickness was not different between the experimental groups. The muscle layer thickness was significantly increased in both experimental groups compared to the control group.ConclusionWith regards to the results، it seems that the microwave radiation with 950 MHz frequency has negative effects on morphometric changes of prostate in rabbit.Keywords: Cellular Phone, Microwave s, Prostate -
سابقه و هدفکاربرد گیاهان دارویی به جای داروهای صناعی در سال های اخیر به دلیل کم بودن عوارض جانبی و تنوع ترکیبات موثره این گیاهان افزایش یافته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ضد دردی عصاره چای سبز در روش آزمون فرمالین در دو فاز حاد و مزمن و آزمون صفحه داغ در موش سوری نر بود.مواد و روش هااین مطالعه تجربی بر روی 56 سر موش سوری نر g) 3±28) نژاد NMRI انجام شد که شامل گروه کنترل و گروه های دریافت کننده عصاره (75، 150 و 300 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) بودند. 30 دقیقه پس از تزریق داخل صفاقی برای ایجاد دردهای حاد و مزمن به طور جداگانه از آزمون های صفحه داغ و تزریق فرمالین استفاده شد.نتایجتزریق عصاره چای سبز در دوز 75 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم سبب کاهش رفتارهای دردی در فاز دوم آزمون فرمالین شد، ولی در فاز اول و اینترفاز هم تاثیر معنی داری مشاهده نشد. تزریق عصاره چای سبز در دوز 150 و 300 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم نیز سبب کاهش رفتارهای دردی در فاز اول، اینترفاز و فاز 2 آزمون فرمالین شد. تزریق عصاره چای سبز تاثیری بر بروز رفتارهای دردی در آزمون صفحه داغ نداشت.نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که عصاره هیدروالکلی چای سبز دارای خواص ضد دردی است و می تواند جایگزین مناسبی برای داروهای شیمیایی ضد درد باشد.
کلید واژگان: عصاره هیدروالکلی چای سبز, آزمون فرمالین, آزمون صفحه داغ, موش سوری نرFeyz, Volume:17 Issue: 6, 2014, PP 528 -536BackgroundThe use of medicinal plants due to their lower side effects and the various efficient components has been increased in recent years. The aim of this study was to evaluate the antinociceptive effect of hydroalcoholic extract of green tea in male mice using the hot plate and formalin tests.Materials And MethodsIn this experimental study، 56 NMRI male mice (weight، 28±3 g) were assigned to the control and experimental groups. The experimental group received the green tea extract (75، 150 and 300 mg/kg) and 30 min after the injection، the hot plate and formalin tests were used to assess the acute and chronic pain.ResultsResults showed that hydroalcoholic extract of green tea (75mg/kg) could induce antinociception in phase 2، not in phase 1 and interphase of the formalin test. Hydroalcoholic extract of green tea (150 and 300 mg/kg) could also induce antinociception in phase 1، interphase and phase 2 of the formalin test. Moreover، hydroalcoholic extract of green tea caused a delay on the painful behaviors in hot-plate test.ConclusionHydroalcoholic extract of green tea has analgesic properties and can be used as a substitute for chemical analgesic drugs.Keywords: Hydroalcoholic extract, Green tea, Formalin test, Hot plate test, Male mice -
زمینه و هدفافزایش استرس در پی پیشرفت تکنولوژی، عامل بسیار مهمی در تهدید سلامت اعضای بدن نظیر دستگاه عصبی است. این مطالعه با هدف بررسی آثار استرس مزمن چندگانه بر تغییرات مورفومتریک سلول های بتز در قشر مغز موش صحرایی نر انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه تجربی، 18 سر موش صحرایی نژاد ویستار به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. حیوانات در گروه تحت استرس به مدت 10 روز در معرض استرس های مختلف به صورت محرومیت غذایی، محرومیت آب، بی حرکتی در دمای c°4، شنای اجباری و ایزوله شدن قرار گرفتند، درحالی که حیوانات گروه کنترل بدون هیچ اختلالی در قفس های خود نگهداری شدند. پس از مدت مورد نظر، حیوانات بیهوش و مغز آنها جدا شد. در ادامه، بعد از فیکساسیون، نمونه هایی از قشر فرونتال مغز برای مطالعه با میکروسکوپ نوری آماده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی صورت گرفت و سطح معنی داری 05/0p< در نظر گرفته شد.یافته هامیانگین تعداد و اندازه سلول های بتز در گروه های تحت استرس، به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (001/0>p). مشاهدات کیفی نیز آثار کروماتولیز اجسام نیسل، متراکم شدن هسته و کاهش استطاله های نورونی را نشان داد.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد استرس مزمن چندگانه با کاهش اندازه و تعداد سلول های بتز می تواند اثرات منفی بر قشر مغز موش صحرایی داشته باشد، با این وجود مطالعات بیشتری برای تایید نتایج فوق ضروری است.
کلید واژگان: استرس, سلول های هرمی, مغز, موش صحراییBackground And ObjectivesThe increase of stress following technology development appears to be a threat to human body organs such as nervous system. The present study was conducted aiming at investigating the effects of chronic multiple stress on morphometric changes of Betz cells in male rat cerebral cortex.MethodsIn this experimental study, 18 Wistar rats were randomly divided into two equal groups. Animals of the under stress group for 10 days were exposed to different stresses, such as food deprivation, water deprivation, forced swimming, immobilization at 4°C, and isolation, while the animals in control group were kept in their cages without any intervention. After the intended period, the animals were anesthetized and then their brains were removed. After fixation, samples of frontal cortex of the brain were prepared for light microscopy study. The data analysis were performed using t-test, and the significance level was considered p<0.05.ResultsThe mean number and size of Betz cells in the stress groups was significantly lower compared to control group (p<0.001). The qualitative observations also showed chromatolysis of nissl bodies, nucleus condensation, and decrease of neural processes.ConclusionThe results of the present study showed that chronic multiple stress can have negative effects on the rat cortical internal pyramidal layer through reducing the size and number of Betz cells; however, more studies are needed to confirm the above results.Keywords: Stress, Pyramidal Cells, Brain, Rat -
زمینهبا توجه به دامنه وسیع کاربرد امواج مایکروویو در زندگی انسان، هنوز آثار زیستی آن ها بر بافت های بدن مورد بحث است.هدفمطالعه به منظور تعیین امواج مایکروویو با بسامد 950 مگاهرتز بر روی تغییرات مورفومتریک بیضه خرگوش انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 18 سر خرگوش نر نیوزلندی به صورت تصادفی به گروه های شاهد، 3 وات و 6 وات تقسیم شدند. برخلاف گروه شاهد، گروه های تجربی با امواج شبیه سازی شده مایکروویو با بسامد 950 مگاهرتز با توان خروجی 3 و 6 وات به مدت 2 هفته، روزی 2 ساعت مواجه شدند. بعد از یک هفته استراحت، حیوان ها با استفاده از بی هوشی کشته شدند و از بیضه آن ها لام های میکروسکوپی تهیه شد. قطر لوله های منی ساز، تعداد سلول های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت، اسپرماتید و اسپرم در گروه ها تعیین و داده ها با آزمون های آماری آنالیز واریانس و کراسکال والیس تحلیل شدند.یافته هاتعداد سلول های اسپرماتوگونی بین گروه 6 وات با گروه شاهد و همچنین بین گروه 6 وات و 3 وات کاهش معنی داری داش ت، در حالی که بین گروه های 3 وات و شاهد تفاوت معنی داری مشاهده نشد. تعداد سلول های اسپرماتوسیت و اسپرماتید در بین هر سه گروه تفاوت معنی داری را نشان داد. تعداد اسپرم فقط در گروه 6 وات با گروه شاهد تفاوت معنی داری داشت.نتیجه گیریبا توجه به یافته ها، به نظر می رسد امواج مایکروویو با بسامد950 مگاهرتز می تواند با تغییر تعداد سلول های رده اسپرماتوژنی باعث اختلال در روند اسپرماتوژنز در بیضه خرگوش شود.
کلید واژگان: تلفن همراه, امواج مایکروویو, خرگوش ها, بیضهBackgroundGiven the wide range of microwave applications in human life، their effects on biological tissues are still controversial.ObjectiveThe aim of this study was to determine the effects of 950 MHz cell phone microwave radiation on morphometric changes of testis in rabbit.MethodsIn this experimental study، 18 New Zealand male rabbits were randomly divided into control، 3 W and 6 W groups. Unlike the control group، the experimental groups were exposed to simulated 950 MHz and 3 or 6 W microwave radiation 2 hours a day for 2 weeks. After one week rest، the animals were sacrificed using anesthesia and microscopic slides were prepared from their testis. The seminiferous tubular diameter and spermatogonia، spermatocyte، spermatid and sperm counts were determined. Data were analyzed using ANOVA and Kruskal Wallis.FindingsThe number of spermatogonia cells in the 6 W group was decreased significantly compared to the control group and the 3 W group. There were no significant differences between the 3 W group and the control group in terms of the spermatogonia cell count. Spermatocyte cell count and spermatid cell count were found to be significantly different between 3 groups. Sperm count was significantly different between the 6 W group and the control group.ConclusionWith regards to the results، it seems that the microwave radiation with 950 MHz frequency can lead to detrimental effects on rabbit spermatogenesis by changing the number of spermatogenetic cell line.Keywords: Keywords: Cellular Phone, Microwaves, Rabbits, Testis -
مقدمهاسترس های گوناگون موجود در طبیعت بر مادر باردار موجب تاثیراتی بر فرزند وی خواهد شد. استرس های ناهمگن ممکن است به طور بهتری اثرات استرس مزمن را بر رفتار دردی در فرزندان نشان دهد. در این تحقیق، اثر استرس ناهمگن مزمن در دوره ی بارداری بر رفتارهای دردی فرزندان در موش صحرایی با استفاده از آزمون فرمالین مطالعه شد.روش هادر این پژوهش، حیوانات در دوگروه با و بدون استرس ناهمگن مزمن تقسیم بندی شدند و فرزندان آن ها در هر گروه، به دو گروه نر و ماده تقسیم گردیدند. استرس ناهمگن مزمن شامل محرومیت غذایی، محرومیت از آب، استرس بی حرکتی، بی حرکتی در دمای 4 درجه ی سانتی گراد، شنای اجباری و استرس اجتماعی برای گروه های استرسی از روز 9 تا 19 بارداری اعمال شد و از آزمون فرمالین روی فرزندان، به عنوان مدل درد التهابی استفاده شد.یافته هااسترس ناهمگن مزمن، در موش های صحرایی نر باعث افزایش رفتارهای دردی در بخش ابتدایی و در موش های صحرایی ماده، باعث افزایش رفتارهای دردی در بخش انتهایی فاز 2 آزمون فرمالین شد.نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض استرس ناهمگن مزمن در موش نر و ماده سبب افزایش وابسته به جنس رفتارهای دردی آزمون فرمالین می شود. پیشنهاد می گردد که مدل استرس ناهمگن ترتیبی می تواند در شبیه سازی و ارزیابی مکانیسم های پایه ی استرس در دوران بارداری بر رفتارهای درد فرزندان مفید باشد.
کلید واژگان: استرس مزمن چندگانه, دوران بارداری, درد, آزمون فرمالینBackgroundThere are different kinds of stress on mothers during prenatal period. The present study investigated the effects of exposure to chronic heterogeneous sequential stress during prenatal period on formalin-induced nociceptive behavior in adult offspring.MethodsIn the present study، animals were divided in stressed and non-stressed groups and their offspring divided in male and female groups. Heterogeneous sequential stress including food deprivation، water deprivation، restraint، restraint at room temperature، restraint at 4◦C، forced swimming and social isolation were applied during days 9 to 19 of gestation. Formalin test as chemical model and hot-plate as thermal pain model were used in rats.FindingsChronic heterogeneous sequential stress increased the nociceptive behaviors in male rats in first part and in female rats in second part of phase 2 of formalin test compared with controls.ConclusionThe result of this study showed that chronic heterogeneous sequential stress in rats increased the nociceptive behaviours in second phase of formalin test in a gender-dependent order; which suggested chronic heterogeneous sequential stress may be useful in evaluating the basic mechanism of exposure to chronic heterogeneous sequential stress during prenatal period on in adult offspring.Keywords: Chronic heterogeneous stress, Prenatal, Pain, Formalin test -
زمینه و هدفدگزامتازون یک گلوکوکورتیکوئید بسیار پر مصرف است که تجویز آن در سال های اخیر افزایش چشمگیری داشته است. در مطالعه کنونی اثرات دگزامتازون روی دستگاه تناسلی موش سوری نر بررسی شد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، 50 سر موش سوری نر بالغ به صورت تصادفی به 5 گروه 10 تایی تقسیم شدند. موش های گروه کنترل تحت تزریق هیچ ماده ای قرار نگرفتند، در حالی که موش های گروه شم تحت تزریق نرمال سالین و موش های گروه های تجربی تحت تزریق داخل صفاقی دگزامتازون با غلظت های 4، 7 و 10 میلی گرم بر کیلوگرم، روزانه به مدت یک هفته قرار گرفتند. یک روز پس از آخرین تزریقات، موش ها بیهوش شده و پس از تعیین وزن حیوانات و وزن بیضه ها، لام های میکروسکوپی تهیه شدند و ارتفاع سلول های پوششی اپیدیدیم و مجرای دفران تعیین و با آزمون ANOVA یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه (Scheffe) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هاارتفاع سلول های پوششی اپیدیدیم و مجرای دفران در گروه های تجربی نسبت به گروه های کنترل و شم کاهش معنی داری داشت (001/0 = p) و تزریق 7 میلی گرم بر کیلوگرم دگزامتازون، بیشترین کاهش را نشان داد. اگرچه میانگین وزن بیضه موش در گروه های مورد مطالعه تغییر معنی داری نشان نداد ولی میانگین وزن موش ها، کاهش معنی داری را فقط در گروه تحت تزریق دگزامتازون 7 میلی گرم بر کیلوگرم نسبت به گروه های کنترل و شم نشان داد (042/0 = p).
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که تزریق مکرر دگزامتازون با تغییرات متعدد در ساختار اپیدیدیم و مجرای دفران می تواند اثرات زیانباری بر دستگاه تناسلی موش سوری نر داشته باشد.
کلید واژگان: دگزامتازون, اپیدیدیم, مجرای دفران, موش سوریBackground And ObjectiveDexamethasone is a widely use glucocorticoid and its prescription has been increased during the recent years. In the present study the effects of dexamethasone on the reproductive system of male mice was investigated.Materials And MethodsIn this experimental study، 50 adult male NMRI mice were randomly divided into five groups as experimental، sham and control. Experimental groups were given dexamethasone at a dose of 4 mg/ kg، 7 mg/ kg and 10 mg/ kg respectively by intraperitoneally injection on 7 consecutive days. Sham group was injected with saline while control group received nothing. One day after the last injection، all animals were anesthetized. The mice and their testes were weighed. After preparation of microscopic slides، height of the epididymis and deferens epithelium was determined using Image tool software. The data were analyzed statistically using ANOVA and Scheffe test.ResultsThe mean height of epididymis and deferens duct epithelium in experimental groups significantly decreased compared to sham and control group (p=0. 001). Meanwhile، the severity of this reduction was dose-dependent and in 7 mg/ kg group was significantly reduced. Although، the mean testicular weight of mice in experimental groups showed no significant differences compared to control group the mean weight of animals only in 7 mg/ kg group significantly decreased compared to sham and control group (p=0. 042).ConclusionThe present study indicated that repeated injections of dexamethasone resulted in detrimental effects on the reproductive system by numerous changes in the epididymis and deferens duct and fertility of male mice consequently.Keywords: Dexamethasone, Epididymis, Deference duct, Mice -
مقدمهافزایش استرس بدنبال پیشرفت تکنولوژی بنظر میرسد که عامل بسیار مهمی در ایجاد اختلالات ارگان های بدن نظیر دستگاه تولید مثل باشد. لذا مطالعه حاضر به منظور بررسی آثار استرس بر روی بیضه موش صحرایی انجام شد.روش کار18 سر موش صحرایی نژاد ویستار به صورت تصادفی به 2 گروه مساوی تقسیم شدند. حیوانات در گروه تحت استرس به مدت 10 روز در معرض استرس های مختلف بصورت محرومیت غذایی، محرومیت آب، بیحرکتی در دمای 4 درجه، شنای اجباری و ایزولیشن قرار گرفتند در حالیکه حیوانات گروه کنترل بدون هیچ اختلالی در قفس های خود نگهداری شدند. پس از مدت مورد نظر حیوانات وزن شده و پس از بیهوشی با کتامین و زایلازین بیضه حیوانات جدا و وزن شدند. پس از فیکساسیون با فرمالدئید 10% نمونه هایی از بیضه برای مطالعه با میکروسکوپ نوری آماده شدند. تعداد سلول های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت، اسپرم و لایدیگ، ضخامت مجرای سمینفروس با برنامه نرم افزاریImage Tool در گروه های مورد مطالعه، تعیین و داده ها از نظر آماری مورد مقایسه گردید.یافته هامطالعه حاضر نشان داد که میانگین تعداد سلول های اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت، اسپرم و لایدیگ تفاوت معنی داری را بین گروه های تحت استرس و کنترل نشان داد (001/0 p<). میانگین ضخامت مجرای سمینفروس نیز در گروه های تحت استرس در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد (001/0 p<).نتیجه گیرینتایج نشان داد که استرس چندگانه ترتیبی می تواند با کاهش در قطر مجرای سمینفروس، تعداد سلولهای اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت، اسپرم و لایدیگ بر سیستم تولید مثلی موش صحرایی اثر منفی داشته باشد ولی برای تایید مطالب فوق به مطالعات بیشتری نیاز است.
کلید واژگان: استرس چندگانه, مجرای سمینفروس, اسپرماتوگونی, اسپرماتوسیت, اسپرم, لایدیگ, موش صحراییBackgroundThe increase of stress following the technological improvements appears to be an important factor that causes organs disorders like genital system. Therefore the present study was conducted to investigate the effects of chronic multiple sequential stress on rat testisMethods18 Wistar rats were divided randomly into two equal groups. In animals under stress، the mice were exposed to different multiple sequential stress as Forced swimming، Restraint، Water deprivation، Isolation and Food deprivation for 10 days while the animals in control group were kept in their cages without any disorders. After weighing the animals and anesthesing with xylazine-Ketamine، the testis of animals were removed and weighed. After fixation with formaldehyde (10%)، testis samples were prepared for light microscopic study. The number of spermatogonia، spermatocytes I & II، sperm & leydig cells، thickness of the seminiferous tubule determined using Image Tool software in the studied groups. Finally the data were compared statistically.ResultsThe present study showed that the mean number of spermatogonia، spermatocyte I & II، sperm & leydig cells in stress group have significantly decreased compared to control group (P<0. 001). Moreover، the mean thickness of seminiferous tubule in stress group have significantly decreased compared to control group (P<0. 001)ConclusionOur study showed that chronic multiple sequential stress can have negative effects by reducing the number of spermatogonia، spermatocyte I & II، sperm، leydig cells & thickness of seminiferous tubule in rat testis but more studies are needed to confirm these results.Keywords: chronic multiple sequential stress, seminiferous tubule, spermatogonia, sperm, leydig, rat -
مقدمهانجماد تخمک یکی از مهمترین مباحث در زمینه تکنیک های کمک باروری(ART) به شمار می رود. نتایج حاصل از مطالعات قبلی مبنی بر اثرات انجماد بر روی میزان زنده ماندن و آپوپتوزیس متفاوت به نظر می رسد. با توجه به اهمیت انجماد تخمک در کلینیک، در مطالعه حاضر اثرات انجماد شیشه ای به روش کرایوتاپ بر میزان زنده ماندن و آپوپتوزیس در تخمک های موش سوری مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار200 تخمک GV و 200 تخمک MII موش سوری از نژاد NMRI به ترتیب از تخمدان و لوله رحم بدست آمد. تخمک های گروه GV و MII هر کدام مجددا به 2 گروه کنترل و انجمادی تقسیم شدند. تخمک های گروه های انجمادی به مدت یک ماه با استفاده از کرایوتاپ در محیط Origio منجمد شدند. میزان زنده ماندن تخمک ها بعد از 2 ساعت انکوباسیون مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان زنده ماندن و آپوپتوزیس تخمک ها در گروه های مورد مطالعه پس از رنگ آمیزی با تکنیک TUNEL با استفاده از آزمون Chi-Square Test مورد مقایسه قرار گرفتند.یافته هانتایج نشان داد که در میزان زنده ماندن تخمک های مرحله GV (%93) و MII (%88) پس از انجماد و ذوب نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (005/0. (p<اگر چه میزان آپوپتوز تخمک های مرحله GV پس از انجماد و ذوب نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری نبود ولی میزان آپوپتوز تخمک های MII بین گروه های انجمادی و کنترل تفاوت معنی داری بود (001/0. (p<همچنین نتایج نشان داد که در میزان آپوپتوز بین تخمک های مرحله GV و تخمک های MII پس از انجماد و ذوب تفاوت معنی داری وجود دارد دارد (005/0. (p<نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد انجماد شیشه ای باعث آسیب تخمک ها با کاهش میزان زنده ماندن وافزایش آپوپتوز تخمک ها می شود.
کلید واژگان: انجماد شیشه ای, آپوپتوز, کرایوتاپ, تخمکBackgroundOocyte cryopreservation is one of the most important topics in the field of assisted reproductive technology to preserve women fertility, but relationship between cryopreservation and apoptosis is still a matter of debate. The present study was aimed to investigate the effects of vitrification on apoptosis in mouse oocytes by Cryotop method.MethodA total of 200 germinal vesicle (GV) and 200 metaphase II (MII) oocytes were obtained from ovaries and fallopian tubes of NMRI mice, respectively and divided into control and experimental groups. Oocytes in experimental group were vitrified by Cryotop using vitrification medium and were kept in liquid nitrogen for one month. The survival rate of oocytes was evaluated after 2 hour incubation time. Then, the oocyte apoptosis was evaluated by TUNEL technique and compared with those in control group. The data was compared statistically using SPSS software and chi-square test.ResultsThe survival rates of vitrified GV (93%) and MII oocytes (88%) showed a significant decrease compared with the control group (P<0.05), but there was no significant difference in survival rate of both vitrified oocyte groups. The incidence of apoptosis in vitrified and control GV oocytes showed no significant difference (13% vs. 7%), but the rate of apoptosis in vitrified MII oocytes increased significantly not only in comparison with MII control group (25% vs. 5%) but also with vitrified GV oocytes (P<0.05).ConclusionThe results indicate that vitrification increases apoptosis in mouse MII oocytes and apoptosis may play a role in MII oocyte injury after vitrification.Keywords: Vitrification, Apoptosis, Oocytes -
زمینه و هدفآمیگدالین با نام تجاری لیترایل یک گلوکوزید سیانوژن با فعالیت ضد سرطانی می باشد که سمیت آن بر بافت ها، مورد بحث می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات هیستولوژیک آمیگدالین بر کلیه موش سوری بود.روش بررسی32 سر موش سفید آزمایشگاهی نر بالغ به 4 گروه کنترل، آمیگدالین 10، 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم، تقسیم شدند. به موش های گروه تجربی، به مدت 30 روز، آمیگدالین با غلظت های مورد نظر و به موش های گروه کنترل سالین نرمال تزریق گردید. سه روز بعد از آخرین تزریق، پس از بیهوش نمودن حیوانات و باز نمودن شکم، کلیه ها از بدن حیوانات خارج و توزین شدند. پس از رنگ آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین، لام های میکروسکوپی تهیه شدند. تعداد و اندازه گلومرول های کلیوی، قطر لوله های پروکسیمال و دیستال در گروه های مورد مطالعه با استفاده از نرم افزار Image Tool تعیین گردیدند.یافته هانتایج مطالعه حاضر هیچ گونه تغییر معنی داری در تعداد و اندازه جسمک های کلیوی، قطر لوله های پروکسیمال و دیستال و حتی وزن کلیه در گروه های مورد مطالعه نشان نداد.نتیجه گیریمطالعه ی حاضر نشان داد که آمیگدالین با غلظت های 10، 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن، نمی تواند تغییرات معنی داری را در ساختمان بافت شناسی کلیه ایجاد نماید.
کلید واژگان: آمیگدالین, موش سوری, کلیه, بافت
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.