محبوبه شریفی
-
توتون، گیاهی صنعتی است که تولید آن با چالش های متعدد گیاه پزشکی از جمله خسارت شته ها Myzus nicotianae Homoptera: Aphididae)) روبرو است. در این پژوهش، کارآیی میکروکپسول حشره کش سای هالوترین 3 درصد+ امامکتین بنزوات 7 درصد در دو غلظت 180 و 250 میلی لیتر در هکتار و در استان های گلستان و مازندران، در مقایسه با حشره کش های فلونیکامید و ایمیداکلوپرید، جهت کنترل شته ها در مزارع توتون مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری از تیمارها به طور تصادفی با شمارش شته های زنده، یک روز قبل، 7 و 14 روز بعد از سم پاشی انجام شد. کارآیی حشره کش با استفاده از فرمول هندرسون- تیلتون محاسبه شد. نتایج نشان داد در استان گلستان، بیشترین کارآیی (100درصد) مربوط به حشره کش فلونیکامید و سای هالوترین+ امامکتین بنزوات با غلظت250 میلی لیتر، به ترتیب 7 و 14 روز پس از سم پاشی و در استان مازندارن علاوه بر موارد یاد شده 100 درصد کنترل در غلظت 180میلی لیتر در هکتار برای حشره کش سای هالوترین+ امامکتین بنزوات در روز 14 پس از سم پاشی نیز مشاهده گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که حشره کش سای هالوترین 3 درصد+ امامکتین بنزوات 7 درصد با غلظت 180 میلی لیتر در هکتار، کارآیی قابل قبولی جهت کنترل شته توتون در مزارع توتون داشته و می تواند در سبد آفت کش های این محصول قرار گیرد.
کلید واژگان: شته توتون, کنترل شیمیایی, میکروکپسول, لامبدا سای هالوترین, امامکتین بنزوات -
مزارع گندم هرساله به منظور مدیریت آفات سم پاشی می شوند. این حشره کش ها علاوه بر آفات می توانند روی حشرات غیرهدف نیز اثرات ناخواسته ای داشته باشند. در پژوهش حاضر اثر چند حشره کش توصیه شده علیه آفات گندم در کاهش جمعیت (تلفات) برخی دشمنان طبیعی مهم بررسی شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با پنج تیمار و چهار تکرار در مزارع گندم استان های اردبیل، تهران و گلستان اجرا شد. تیمارها شامل حشره-کش گیاهی ماترین (5/1 و 2 در هزار)، حشره کش فسفره فنیتروتیون (1 در هزار)، حشره کش پایریتروئیدی دلتامترین (3/0 در هزار) و شاهد (آب پاشی) بودند. اثرات این ترکیبات روی مرحله لاروی کفشدوزک هفت نقطه ای Coccinella septempunctata، مگس گل Episyrphus balteatus و بالتوری سبز Chrysoprela carnea بررسی شد. بر مبنای نتایج در روز هفتم، کاهش جمعیت کفشدوزک هفت نقطه ای در استان های مختلف ناشی از ماترین 5/1 در هزار 91/57 - 04/31 درصد؛ ماترین 2 در هزار 58/77 -19/54 درصد؛ فنیتروتیون 16/70 - 01/25 درصد و دلتامترین 35/89 -02/72 درصد بود. همچنین کاهش جمعیت ناشی از ماترین 5/1 و 2 در هزار، فنیتروتیون و دلتامترین برای مگس گل 61/31، 01/67، 58/24 و 06/79 درصد و برای بالتوری سبز 24/73، 79/82، 24/73 و 94/95 درصد بود. بیشتر حشره کش ها برای کفشدوزک هفت نقطه ای کمی زیان آور بودند؛ اما در استان های تهران و گلستان، فنیتروتیون بی ضرر و دلتامترین نسبتا زیان آور بود. ماترین، فنیتروتیون و دلتامترین برای مگس گل به ترتیب کمی زیان آور، بی ضرر و نسبتا زیان آور بودند. ماترین 5/1 در هزار و فنیتروتیون برای بالتوری سبز کمی زیان آور بودند در حالی که ماترین 2 در هزار و دلتامترین نسبتا زیان آور بودند. با استناد به نتایج پژوهش حاضر، لازم است از مصرف این ترکیبات در زمان اوج جمعیت دشمنان طبیعی به ویژه بالتوری سبز اجتناب شود.
کلید واژگان: ماترین, دلتامترین, فنیتروتیون, مگس سیرفید, بالتوری سبزBackground and ObjectivesWheat is a critical crop in Iran and pivotal in food security, economic stability, and political landscapes. Wheat fields are the habitat of many insects, including both beneficial and pest species. Therefore, various insecticides are employed in wheat fields to safeguard crop yields. However, pursuing pest control often entails unintended consequences for non-target organisms, particularly pollinators and natural enemies. This study aimed to evaluate the effect of both chemical and herbal insecticides on non-target insect populations within Iranian wheat fields. Although plant-derived insecticides may offer ecological benefits, the study emphasizes the need to evaluate their efficacy against pests and their impact on beneficial insects. Therefore, it is necessary to consider the possible effects of herbal and chemical insecticides on natural enemies.
Materials and MethodsThis study evaluated the adverse effects of some recommended insecticides for wheat pests on some natural enemies. A completely randomized block design with five treatments and four replicates was employed. The experiment was conducted in Ardabil, Tehran, and Golestan, Iran. The size of each plot was 100m2 (10 x10), with a distance of 2m between blocks and plots. A total of 30 wheat stalks were randomly selected for sampling in each plot, and all larvae on these stalks were counted within the wheat field. Sampling was performed on four occasions: one day before and 3, 7, and 14 days after spraying. The treatments included matrine (at concentrations of 1.5 and 2ml/L), deltamethrin (0.3ml/L), fenitrothion (1ml/L), and a control treatment (water). The potential effects of the insecticides were examined on the larvae of natural enemies, including the seven-spotted ladybird, flower fly, and green lacewing. Tehran and Ardabil provinces had low flower fly and green lacewing populations across all treatments, including control. However, the ladybird population was sufficient for evaluation. Therefore, the effects of the insecticides on ladybirds were investigated in these provinces.
ResultsThe reduction in the population of seven-spotted ladybirds in Ardabil caused by the insecticides was insignificant on days 3 and 7 and significant on day 14. Deltamethrin caused the most negative effect on days 3 and 7, while matrine 2ml/L had the most negative effect on day 14. Deltamethrin consistently caused the largest ladybird population decline in Tehran, with a significant difference from other treatments on all days except day 3. Fenitrothion exhibited the least adverse effect throughout the experiment. Golestan had the healthiest natural enemy populations. In this province, a suitable population of seven-spotted ladybirds, flower flies, and green lacewings was observed. The study confirmed insecticide-induced declines in these populations, with deltamethrin causing the most significant reductions for ladybirds and flower flies, while fenitrothion had the least impact. All insecticides severely reduced green lacewing populations. Based on the results of the 7th day, the reduction of the population of seven-spotted ladybirds in different provinces caused by matrine 1.5 and 2ml/L, fenitrothion, and deltamethrin was 31.04% – 57.91%, 54.19% – 77.58%, 25.01% – 70.16% and 72.02% – 89.35%, respectively. In addition, population reduction caused by matrine 1.5 and 2 ml/L, fenitrothion, and deltamethrin was 31.61%, 67.01%, 24.58%, and 79.06% for flower fly, and 73.24%, 82.79%, 73.24% and 95.94% for green lacewing, respectively. In all cases, the reduction caused by matrine 2ml/L was higher than matrine 1.5ml/L. On day 7, most insecticides were slightly harmful to seven-spotted ladybirds in all provinces except Tehran and Golestan, where fenitrothion was harmless and deltamartin moderately harmful. On this day, matrine, fenitrothion, and deltamethrin were slightly harmful, harmless, and moderately harmful to flower flies, respectively. Moreover, matrine 1.5ml/L and fenitrothion were slightly harmful to green lacewing, while matrine 2ml/L and deltamethrin were moderately harmful.
DiscussionDeltamethrin consistently exhibited the most pronounced adverse effects across all treatments and natural enemy populations, while fenitrothion had the least severe impact. Green lacewing populations displayed the highest insecticide sensitivity among the studied natural enemies. Based on the results, the effect of insecticides on non-target beneficial organisms was essential when developing integrated pest management (IPM) strategies. Avoiding the application of insecticides, particularly deltamethrin, during peak natural enemy populations was crucial to minimize unintended ecological consequences and promote a balanced ecosystem within wheat fields.
Keywords: Matrine, Deltamethrin, Fenitrothion, Flower Fly, Green Lacewing -
کرم ساقه خوار برنج Chilo suppressalis</em> Walker (Lep.: Crambidae) یکی از مهم ترین و مخرب ترین آفات برنج در جهان و ایران به ویژه استان های شمالی می باشد. این پژوهش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با شش تیمار شامل کلرپایریفوس، فیپرونیل ، فنیتروتیون ، حشره کش زیستی Bacillus thuringiensis</em>، ماترین و شاهد (بدون محلول پاشی) و چهار تکرار در مزرعه ای واقع در روستای هاشم آباد شهرستان گرگان به اجرا درآمد. جهت محاسبه درصد تلفات (کارایی) از فرمول هندرسون-تیلتون استفاده شد. تجزیه واریانس داده ها در نرم افزار SAS و با استفاده از مدل GLM انجام شد. مقایسه میانگین ها به وسیله آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح احتمال 5 درصد صورت گرفت. نتایج تجزیه واریانس میزان آلودگی ساقه پس از گذشت 14 روز از محلول پاشی حشره کش ها نشان داد که بیشترین میزان آلودگی مربوط به حشره کش بی تی بوده در حالی که سایر حشره کش ها در یک گروه آماری قرار گرفتند. اثر حشره کشی و کارایی ترکیبات مورد بررسی با گذشت زمان افزایش نشان داد به طوری که بیش ترین کارایی حشره کشی بعد از گذشت 14 روز از اعمال تیمارها مربوط به حشره کش کلروپیریفوس (%85/85) بود؛ در حالی که از نظر آماری با ماترین (%97/78) و فیپرونیل (%65/79) دریک گروه قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که حشره کش زیست پایه ماترین در مقایسه با حشره کش های شیمیایی پرمصرف می تواند گزینه مناسب و مطلوبی جهت کنترل این آفت باشد.
کلید واژگان: کلروپیریفوس, ماترین, بی تی, آلودگی ساقه, کاراییBackground and ObjectivesRice stem borer, Chilo suppressalis Walker (Lep.: Crambidae), is one of the most important and destructive rice pests in the world, including Iran, especially in the northern provinces. Every year, a significant amount of chemical insecticides are introduced into the environment to control this pest, which has caused many concerns in human health (rice farmers and consumers) and other organisms (aquatic, birds, livestock, etc.). Therefore, replacing high-risk chemical insecticides with environmentally friendly and safe compounds can reduce the side effects of pesticides and reduce the occurrence of resistance in this pest to the insecticides used and, as a result, control it more effectively. This study was conducted to compare the effectiveness of several common biological and chemical insecticides to control the rice stem borer, C. suppressalis.For this purpose, a study was designed as a randomized complete block design with six treatments and four replications and was carried out in a field located in Hashemabad village, Gorgan city, Iran. The experimental treatments included chlorpyrifos (Dursban®, EC 40.8%, 2 L/hectare), fipronil (Regent®, SC 50%, 1 L/hectare), fenitrothion (Sumithion®, EC 50%, 1.5 L/hectare), B.T. (1 L/hectare), Matrin (Rui Agro®, SL 0.6%, 1 L/hectare), and a control group (water foliar spraying). Additionally, the larval population was sampled one day before foliar spraying and 3, 7, and 14 days after foliar spraying. The Henderson-Tilton formula was used to calculate the mortality rate (insecticide efficiency). Analysis of variance was performed using the GLM model with SAS software.Means were compared using Duncan's multi-range test at the 5% probability level.The analysis of variance indicated significant differences among the treatments in terms of stem infection percentage and death of the central bud at 7 and 14 days after treatment application. Additionally, the analysis of variance results for stem contamination after 14 days of insecticide application revealed that all insecticides could reduce stem contamination compared to the control treatment, with some insecticides falling within the same statistical group. Regarding the effectiveness of the treatments in controlling the rice stem borer, the analysis of variance results showed that chlorpyrifos, Matrine, and fipronil were the most effective insecticides, followed by fenitrothion and BT, at 3 days after treatment application. At 7 days after treatment application, chlorpyrifos exhibited the highest efficiency, averaging 81.24%, which was not significantly different from fipronil and Matrine. Fenitrothion and BT insecticides demonstrated the lowest efficiency. The same trend persisted 14 days after treatment application, with chlorpyrifos achieving the highest efficiency at an average of 85.85%. There were no significant differences between chlorpyrifos, fipronil, and Matrine, which had efficiencies of 79.65% and 78.97%, respectively. BT insecticide recorded the lowest efficiency level at 54.18%, which was significantly different from the other insecticides.Based on the present study's findings, it is evident that insecticides such as Chlorpyrifos and Fipronil, which have been extensively used in Iran for the chemical control of the rice stem borer, have raised concerns regarding the development of resistance in this pest. Therefore, it is advisable to consider alternatives such as Matrine, which is safer and less hazardous. Matrine, with its distinct mode of action, can serve as a highly suitable option for controlling the rice stem borer while reducing the likelihood of resistance development against insecticides.
Keywords: chlorpyrifos, Matrin, B.T, stem contamination, efficiency -
هلیوتیس (یا کرم میوه خوار گوجه فرنگی) با نام علمی (Lep.: Noctuidae) Helicoverpa armigera یکی از مهمترین و قدیمی ترین آفت محصولات زراعی کشور بخصوص استان گلستان می باشد، که همه ساله موجب تحمیل هزینه های مدیریتی هنگفتی برای بهره برداران می شود، و نیز به دلیل استفاده از انواع آفت کش های شیمیایی موجب مضرات زیست محیطی برای اکوسیستم زراعی کشور می گردد. برای جلوگیری از کاربرد آفت کش های شیمیایی بی رویه، و به دلیل بروز مقاومت این آفت به بسیاری از آفت کش ها، بررسی کارایی سایر روش های کنترل از جمله استفاده از قارچ های بیمارگر حشرات و آفت کش بیولوژیک Bacillus thuringiensis قابل تامل است. در این پژوهش، به بررسی میزان کارایی سه فرمولاسیون مختلف از قارچ بیمارگر حشرات Beauveria bassiana و یک حشره کش بیولوژیک بر اساس ماده موثره Bacillus thuringiensis subsp. kurstaki (بایولپ پی) و یک حشره کش ارگانیک بر پایه گیاه (روی اگرو) در شرایط آزمایشگاهی و همین طور در دو مزرعه گوجه فرنگی استان گلستان پرداخته شد. همچنین میزان سوراخ شدگی میوه های گوجه فرنگی نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج زیست سنجی آزمایشگاهی فرمولاسیون های مختلف قارچ B. bassiana با غلظت 107×1 کنیدی بر میلی لیتر روی لارو سن سوم نشان داد که هر سه فرمولاسیون مختلف از قارچ عامل بیمارگر بین 84 تا حدود 91 درصد مرگ و میر روی لاروهای سن سوم ایجاد کردند. نتایج زیست سنجی آزمایشگاهی غلظت های مختلف ترکیب زیستی بایولپ پی روی لارو سن سوم کرم میوه خوار پس از گذشت هشت روز نشان داد که با افزایش غلظت مصرف، میزان مرگ و میر نیز به طور معنی داری افزایش می یابد. بالاترین میزان مرگ و میر با 33/93 درصد در غلظت یک و نیم در هزار و کمترین میزان مرگ و میر با 89/48 درصد در غلظت نیم در هزار مشاهده شد. نتایج بررسی ها در مزارع گوجه فرنگی روستای قلعه محمود گرگان نشان داد که کارایی تیمارهای بکار رفته با گذشت زمان افزایش می یابد و بالاترین درصد کارایی در همه ی تیمارهای آزمایشی در روزهای هفتم و دهم پس از محلول پاشی بین حدود 50 تا 60 درصد بوده است. در زمین گوجه فرنگی ایستگاه چالکی گرگان، درصد کارایی فرمولاسیون های قارچی در روز دهم محلول پاشی کاهش یافته بود. در ارتباط با درصد سوراخ شدگی میوه ها نیز در هر دو زمین مطالعه شده، تیمار شاهد و تیمار قارچی حاوی آب مقطر در یک گروه آزمایشی قرار گرفتند و بیشترین میزان سوراخ شدگی میوه ها را نشان دادند. به طور کلی با توجه به کاهش کارایی فرمولاسیون های قارچی در روز دهم محلول پاشی، می توان نتیجه گرفت که تکرار محلول پاشی عوامل کنترل زیستی، برای کنترل بهتر آفت الزامی است و یا تلفیق این روش ها با آفت کش های کم خطر یا ارگانیک باید مدنظر قرار گیرد.
کلید واژگان: پروبیوتیک, کنترل بیولوژیک, باکتری, قارچ, بیمارگر, کرم غوزهHeliothis (or tomato fruit borer) with the scientific name Helicoverpa armigera (Lep.: Noctuidae) is one of the most important and the oldest pest of crops in the country, especially in Golestan Province, which causes huge management costs for farmers, and also due to the use of various types of chemical pesticides every year it causes environmental damage for the agricultural ecosystem of the country. In order to prevent unnecessary spraying and due to the resistance of this pest to many pesticides, it is necessary to consider the effectiveness of other control methods, including the use of insect pathogenic fungi and biological pesticides containing Bacillus thuringiensis. In this research, the effectiveness of three different formulations of the insect pathogenic fungus Beauveria bassiana and a biological insecticide based on the active ingredient B. thuringiensis subsp. kurstaki (Biolep P) and an organic insecticide based on plants (Rui Agro) were studied in laboratory conditions and also in two tomato field of Golestan Province. The perforation rate of tomato fruits was also investigated. The laboratory bioassay results of different formulations of B. bassiana with a concentration of 1×107 conidia/ml on 3rd instar larvae showed that all three different formulations of the pathogenic fungus caused between 84 and 91% mortality. The laboratory bioassay of different concentrations of Biolep P on the 3rd instar larvae of the H. armigera after eight days showed that when the concentration of Biolep P increased, the mortality rate also increased significantly. The highest mortality rate was observed with 93.33% in the concentration of 1.5 ml/L and the lowest mortality rate was observed with 48.89% in the concentration of 0.5 ml/L. The results in the tomato fields of Qaleh Mahmud village showed that the efficiency of the applied treatments increases with time. The highest percentage of efficiency in all experimental treatments on the 7th and 10th days after foliar spraying was between 50 and 60 percent. In the tomato field of Chalaki Agricultural Research Station, the efficiency (%) of fungal formulations was reduced on the 10th day of foliar application. In relation to the percentage of fruit perforation in both fields studied, the control treatment and the fungal treatment containing distilled water were placed in the same experimental group and showed the highest percentage of fruit perforation. In general, it can be concluded that repeated foliar spraying of biological control agents is necessary for better pest control or the combination of these methods with low–risk or organic pesticides should be considered..
Keywords: Biological Control, Bacteria, Fungus, Entomopathogenic, Fruit Borer -
زمینه و هدف
اگر چه ابزارهای سنجش فرسودگی شغلی در ایران روان سنجی شده است، ولی وجود ابزاری که برای جامعه عمومیقابلیت استفاده داشته باشد ضروری به نظر میرسد. مقیاس فرسودگی شغلی کویید 19 (COVID-19-BS) تنها ابزار موجود جهت ارزیابی فرسودگی متعاقب کووید 19 در جمعیت عمومیمیباشد. لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخه ایرانی مقیاس فرسودگی شغلی کویید 19 (COVID-19-BS) بود.
روش بررسیاین یک مطالعه توصیفی مقطعی میباشد که در سال 1400 بر روی 137 شرکتکننده در شهر یاسوج انجام شد. پس از اعتبار سنجی زبانی نسخه ایرانی COVID-19-BS، پانل خبرگان سوالات پرسشنامه را با ارزیابی شاخص اعتبار محتوا (CVI) و نسبت اعتبار محتوا (CVR) ارزیابی کردند. سپس یک مصاحبه نیمه ساختاریافته برای ارزیابی روایی صوری انجام گردید. تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) و تحلیل عاملی تاییدی (CFA) برای نشان دادن سازههای پرسشنامه انجام شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون همسانی درونی و تجزیه و تحلیل آزمون بازآزمون مورد سنجش قرار گرفت. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری آلفای کرونباخ، ضریب هم بستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها:
شاخص اعتبار محتوا (CVI) و نسبت اعتبار محتوا (CVR) برای COVID-19-BSبه ترتیب 90/0 و 94/0 بود. ساختار دو عاملی (علایم فرسودگی جسمیو روانی) در آزمون EFA ظاهر شد که مسیول 51/67 درصد از واریانس مشاهده شده بود. نتایج CFA برای ساختار دو عاملی استخراج شده تناسب قابل قبولی نشان داد. همچنین نتایج قابل قبولی برای همسانی درونی (آلفای کرونباخ از 89/0 تا 73/0) و ضرایب همبستگی درون طبقاتی (بین 72/0 تا 80/0) نشان داده شد.
نتیجهگیری:
نتایج پژوهش حاضر روانسنجی اولیه مطلوبی از COVID-19-BS را در جمعیت ایرانی نشان داد. پرسشنامه COVID-19-BS اولین پرسشنامه معتبر به زبان فارسی در رابطه با فرسودگی شغلی متعاقب کویید19 در جمعیت عمومیاست که ممکن است برای سایر کشورهای فارسی زبانی که در معرض فرسودگی شغلی کویید 19 هستند مفید باشد.
کلید واژگان: کووید19, فرسودگی شغلی, پرسشنامه, ایران, پایایی, رواییArmaghane-danesh, Volume:27 Issue: 6, 2023, PP 771 -781Background & aimAlthough tools for measuring job burnout have been psychometrically tested in Iran, it seems crucial to have an instrument that can be used by the general society. The Covid-19 burnout scale (COVID-19-BS) is the only tool available to assess the burnout following Covid-19 in the general population. Therefore, the purpose of the present study was to determine and examine the psychometric properties of the Iranian version of the Covid-19 Burnout Scale (COVID-19-BS).
MethodsThe present cross-sectional descriptive study was conducted in 2021 on 137 participants in Yasuj, Iran. After the linguistic validation of the Iranian version of COVID-19-BS, the panel of experts evaluated the questionnaire questions by evaluating the content validity index (CVI) and content validity ratio (CVR). At that point, a semi-structured interview was conducted to assess face validity. Exploratory factor analysis (EFA) and confirmatory factor analysis (CFA) were performed to show the constructs of the questionnaire. The reliability of the questionnaire was measured using the internal consistency test and test-retest analysis. The collected data were analyzed using Cronbach's alpha, Pearson's correlation coefficient, exploratory and confirmatory factor analysis.
ResultsContent Validity Index (CVI) and Content Validity Ratio (CVR) for COVID-19-BS were 0.90 and 0.94, respectively. A two-factor structure (physical and mental burnout symptoms) appeared in the EFA test, which was responsible for 67.51% of the observed variance. CFA results for the extracted two-factor structure showed an acceptable fit. Also, acceptable results were shown for internal consistency (Cronbach's alpha from 0.89 to 0.73) and intraclass correlation coefficients (between 0.72 and 0.80).
ConclusionThe results of the present study indicated a favorable preliminary psychometric test of COVID-19-BS in the Iranian population. The COVID-19-BS questionnaire is the first valid questionnaire in Farsi language regarding job burnout following Covid-19 in the general population, which may be useful for other Farsi-speaking countries that are exposed to job burnout due to Covid-19.
Keywords: Covid-19, Job burnout, Questionnaire, Iran, Reliability, Validity -
روش های فیزیکی موثر و ارزان قیمت برای کاهش خسارت پرندگان در مزارع کلزای استان های خراسان شمالی و گلستان بررسی شد. سطح قطعه های آزمایشی 20×20 متر (400 متر مربع) و تیمارها در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار بودند. شش تیمار شامل: 1- نوار دورکننده اسپانیایی (Eco Bird Nex)، 2- کیسه های پلاستیکی دسته دار بزرگ و سفید، 3- نوار نایلونی سفیدرنگ، 4- نخ های سفید با مهره های یونولیتی، 5- لوله پلاستیکی و 6- شاهد (بدون تیمار) آزمایش شد. در پاییز سال های 1398 و 1399، نمونه برداری ها با 10 کادر یک مترمربعی، 1، 2، 3 و 4 هفته پس از نصب تیمارها انجام شد. تیمارها با شاهد اختلاف معنی دار داشتند و اثر جداگانه تیمارها در خراسان شمالی و گلستان معنی دار بود (P<0.05). اثر جداگانه هفته در گلستان در هر دو سال و در خراسان شمالی در سال 1398 معنی دار بود (P<0.05). از دیدگاه آماده سازی و هزینه اقتصادی، دو تیمار پلاستیک دسته دار و نوار دورکننده اسپانیایی، کاربردی و کارآمد با دو کارکرد، ایجاد مانع دیداری و شنیداری برای کاهش خسارت پرندگان، و در عین حال کم هزینه و بدون زیان زیست محیطی بودند.کلید واژگان: پرندگان, چکاوک, خسارت, دورکننده فیزیکی, کلزاLow-cost physical methods were evaluated in oilseed rape farms of Golestan and North Khorasan provinces. Experiments were conducted in 400 m2 plots using Completely Randomized Block Design with three replications. Treatments were consisted of: 1. Spanish tape, (EcoBirdNex), 2. Large white plastic bags, 3. white nylon tape, 4. Nylon thread with white yoonolit pieces, 5. Plastic tube, 6. Control (no treatment). In autumn 2019 and 2020, samplings were conducted using ten quadrates of 1×1 m2, 1, 2, 3 and 4 weeks after treatments. Total number of damaged and undamaged plants were registered and the percentage of damaged plants was calculated accordingly. Treatments showed significant difference with control and effects of treatments was significant in North Khorasan and in Golestan (P<0.05). Effects of weeks was significant in Golestan in both years, and in North Khorasan in 2019 (P<0.05). In view of preparation of treatments and economic costs, treatments of plastic bags and Spanish tape were effective and applicable with two functions of physical sight barrier and making nuisance simultaneously, with no harm on the environment.Keywords: birds, Damage, larks, Oilseed rape, physical repellents
-
سپردار قهوه ای Chrysomphalus dictyospermi (Morgan, 1889) (Hem.: Diaspididae) یکی از مهم ترین آفات مرکبات است. این آفت به علت وجود شرایط مساعد جوی در شمال ایران در مدت کمی سراسر منطقه را آلوده نموده است. برای کنترل این آفت از آفت کش های مختلفی استفاده می شود که می تواند بر سلامت انسان و اکوسیستم تاثیر منفی بگذارد و جمعیت دشمنان طبیعی آفات را کاهش دهد. در این تحقیق تاثیر آفت کش های تیامتوکسام (آکتامیا SC 24%) 5/0، 75/0 و 1 در هزار، اسپیروتترامات (موونتو (SC 100% 1 در هزار و کلروپیریفوس (دورسبانSC 48%) 2 در هزار روی سپردار قهوه ای و عامل بیولوژیک آن کفشدوزک دو لکه ای (Col.: Coccinellidae) Chilocorus bipustulatus (Linnaeus, 1758) در استان های گیلان و گلستان ایران بررسی شد. در این پژوهش از فرمولاسیون جدید آفت کش تیامتوکسام با نام آکتامیا استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر دو استان بیشترین کارایی کنترل آفت مربوط به حشره کش آکتامیا و اسپیروتترامات با دز یک در هزار پس از 14 روز است. هم چنین بررسی ها نشان داد، این ترکیبات بیشترین اثر منفی روی جمعیت کفشدوزک دو لکه ای به عنوان مهم ترین عامل مبارزه بیولوژیک این آفت دارند.
کلید واژگان: Chrysomphalous dictyospermi, آفت کش شیمیایی, Chilocorus bipustulatus, ایمنی زیستیChrysomphalus dictyospermi (Morgan, 1889) (Hem.: Diaspididae) is one of the most important citrus pests. Since weather conditions in the north of Iran are suitable for this pest, it infects the entire regions in a short period. Various pesticides are widely used to control this pest. These toxins have an adverse effect on human health, ecosystem and reduce the population of natural enemies of pests. The present study aimed to evaluate the effect of Thiamthoxam (Actamia 24% SC) at 0.5, 0.75, Spirotetramat (Movento 100% SC) at 1 per 1000, and Chlorpyrifos (Dorsban 48% SC) at 2 per thousand pesticides on different developmental stages of C. dictyospermi and its biological control agent Chilocorus bipustulatus (Linnaeus, 1758) (Col.: Coccinellidae) in Gilan and Golestan, Iran. In this research, a new formulation of thiamethoxam pesticide named Actamia was used. The results showed that in both provinces, the highest efficiency is related to Actamia and Spirotetramat insecticides with a dose of 1 per 1000 after 14 days. Moreover, the studies showed that these compounds have the most negative effects on C. bipustulatus, and the most important natural enemy of this pest.
Keywords: Chrysomphalous dictyospermi, Chemical pesticide, Chilocorus bipustulatus, Biosafety -
آلفاسایپرمترین+تفلوبنزورون (ایمونیت®) حشره کشی است که توسط سازمان حفظ نباتات ایران برای کنترل کرم میوه خوار (Helicoverpa armigera Hübner) در مزارع گوجه فرنگی توصیه می شود. در این پژوهش، تاثیر ایمونیت® روی نرخ بقای حشرات بالغ زنبورعسل کارگر (Apis mellifera L.) در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. زنبورهای تازه متولدشده (با سن کمتر از 24 ساعت) و چراگر (با سن بیشتر از 21 روز) به سه روش تماس با باقی مانده، گوارشی، و پاششی با دز توصیه شده مزرعه-ای این حشره کش تیمار شدند. همچنین، اثرات زیرکشندگی ایمونیت® روی فعالیت ویژه برخی از آنزیم های سم زدا از قبیل آلفا-استراز، بتا-استراز، و گلوتاتیون اس-ترانسفراز مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش های زیست سنجی نشان داد که سمیت ایمونیت® با توجه به سن زنبور و روش استفاده از حشره کش فرق داشت. به استثنای روش پاششی، زنبورهای چراگر در مقایسه با زنبورهای تازه متولدشده از حساسیت بیشتری به این حشره کش برخوردار بودند. سمیت تماس با باقی مانده و پاششی ایمونیت® روی زنبورهای تازه متولدشده در مقایسه با سمیت گوارشی آن به طور معنی داری بیشتر بود، در حالی که زنبورهای چراگر بیشترین حساسیت را پس از تماس با باقی مانده این حشره کش نشان دادند. فعالیت آنزیم های سم زدا نیز با توجه سن زنبورها و روش قرارگیری در معرض ایمونیت® تغییر پیدا کرد. به طور کلی، یافته های ما بیانگر پتانسیل بالای ایمونیت® برای ایجاد مسمومیت در زنبورعسل می باشد.کلید واژگان: آلفاسایپرمترین+تفلوبنزورون, نرخ بقا, اثرات زیرکشندگی, آنزیم های سم زدا, مسمومیتAlpha-cypermethrin+Teflubenzuron (Imunit®) is an insecticide that is recommended by Iran Plant Protection Organization (IPPO) for the control of the cotton bollworm (Helicoverpa armigera Hübner) in tomato fields. In this research, the effect of Imunit® was assessed on survival rate of adult worker honey bees (Apis mellifera L.) in laboratory conditions. Newly emerged (≤24-h old) and forager (>21-day old) bees were treated with the field recommended dose of this insecticide via three types of exposure (residual contact, oral, or spray). In addition, the sublethal effects of Imunit® on the specific activity of some detoxifying enzymes including α-esterase, β-esterase, and Glutathione S-transferase (GST) was studied. The toxicological tests illustrated that the toxicity of Imunit® varies with age of the bee and the type of exposure. Except for the spray method, forager bees were more susceptible than newly emerged ones to this insecticide. Imunit® was significantly more toxic to newly emerged bees when applied as residual contact and spray than orally, whereas foragers showed more sensitivity after contact exposure to the residues of this insecticide. Activity of the detoxifying enzymes also changed regarding the bees' age and the means of exposure to Imunit®. In general, our findings demonstrate the high potential of Imunit® in the intoxication of honey bees.Keywords: Alpha-cypermethrin+Teflubenzuron, Survival rate, sublethal effects, detoxifying enzymes, intoxication
-
سپردار سفید توت، Pseudaulacaspis pentagona، یکی از آفات مهم درختان میوه هسته دار و دانه دار در استان های شمالی کشور است. کارآیی چند حشره کش سنتزی و زیست سازگار روی شپشک سفید توت در یک باغ هلو در روستای شیرنگ علیا از توابع بخش کمالان در شهرستان علی آباد کتول مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش ها در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 17 تیمار و چهار تکرار انجام شد. تیمارهای این آزمایش شامل: پیریپروکسیفن 1 و 2 میلی لیتر در هزار ، کلرپایریفوس 4 و 8 میلی لیتر در هزار ، تیاکلوپرید 6/0 و 2/1 میلی لیتر در هزار ، اسپیروتترامات و 2 میلی لیتر در هزار ، فلوپیرادیفورون (SL, 20%) 1 و 2 میلی لیتر در هزار ، پالیزین (SL) 3 و 5/1 میلی لیتر در هزار، تنداکسیر (EC) 4 و 8 میلی لیتر در هزار ، سیترال (EC) 1 و 2 میلی لیتر در هزار و شاهد می باشد. نمونه برداری برای آزمایش یک روز قبل از سم پاشی (دهه سوم فرودین ماه)، نسل اول و دوم آفت (به ترتیب نیمه اردیبهشت و اوایل تیر ماه) بعد از سم پاشی صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با روش Glm و مقایسه میانگین ها با روش دانکن با استفاده از نرم افزار SAS انجام شد. بیش ترین درصد کارآیی بین حشره کش های مورد استفاده در نسل اول، در هنگام استفاده از حشره کش اسپیروتترامات یک در هزار مشاهده شد. همچنین در نسل دوم، نیز بیش ترین کارآیی از حشره کش ها اسپیروتترامات یک در هزار و کلرپایریفوس چهار در هزار به دست آمد. از بین حشره کش های زیست سازگار پالیزین 5/1 در هزار و تند اکسیر 8 در هزار کارآیی بالایی از خود نشان دادند. بر اساس نتایج این آزمایش، حشره کش های جدید نظیر اسپیروتترامات می توانند جایگزین مناسبی برای کلرپایریفوس باشند. حشره کش های زیست سازگار نیز در از بین بردن سپردار سفید توت عملکرد مناسبی داشتند و از این حشره کش ها نیز می توان بدون آسیب به حشرات مفید و محیط زیست برای مبارزه با شپشک سفید توت استفاده کرد.
کلید واژگان: اسپیروتترامات, آفات هلو, پالیزین, حشره کش زیست سازگار, شپشک سفید توتThe white peach scale, Pseudaulacaspis pentagona, is one of the most important pests of stone fruit trees in the northern provinces of Iran. The efficacy of several synthetic and biorational insecticides was investigated on white peach scale in a peach orchard in Shirang-E-Olya village of Kamalan district in Aliabad-E-Katoul city. The study was conducted in a randomized complete block design with 9 treatments and four replications in the peach orchard. Treatments in this experiment include: Pyriproxyfen (EC10%) at the rate of 1 and 2 ml/L, Chlorpyrifos (EC 40.8%) at the rate of 4 and 8 ml/L, Thiacloprid (OD 24%) at the rate of 0.6 and 1.2 ml/L, Spirotetramate (SC 100) at the rate of 1 and 2 ml/L, Flupyradifurone (SL 20%) at the rate of 1 and 2 ml/L, Palizin (SL) at the rate of 3 and 1.5 ml/L, Tondexir (EC) at the rate of 4 and 8 ml/L, Citral (EC) at the rate of 1 and 2 ml/L and control. Sampling was performed 1 day before spraying, and then the first and second generation of this pest after spraying. Data were analyzed by Glm method and means were compared by Duncan multiple range test using SAS software. Spirotetramate (1 ml/L) had the highest efficacy percentage among the insecticides used on the first generation of this pest. For the second generation also, the highest efficacy was observed by Spirotetramate (1ml/L) and Chlorpyrifos (4 ml/L). Among the bio-insecticides, 1.5 ml/L of Palizin and 8 ml/L of Tondexir were highly effective, too. Although chemical insecticide such as Chlorpyrifos showed good results, the new insecticide Spirotetramate had the same or better efficacy than Chlorpyrifos. Therefore this insecticide can be a suitable substituted for chlorpyrifos. Biorational insecticides also had good effect in eliminating white peach scale and can be used as biocompatible insecticide.
Keywords: Biocompatible insecticides, palizin, Pest of Peach, spirotetramate, White peach scale -
طی دو دهه ی گذشته، در پاسخ به افزایش هزینه های تولید برنج در بسیاری از کشورهای آسیایی، روش استقرار برنج از نشاکاری دستی گیاهچه ها به کشت مستقیم تغییر یافته است. تغییر روش استقرار برنج و تنش های حاصل از آن منجر به توجه بیش تر در شیوه های مدیریت در کشت مستقیم برنج شده است. کرم ساقه خوار برنج (Chilo suppressalis) یکی از مخرب ترین آفات این محصول است و در این پژوهش کارآیی حشره کش هگزافلومورن (کنسالت®؛ EC, 10%) و کود مهارگر کیتوآگروسنس با غلطت توصیه شده از هر دو ترکیب جهت کنترل این آفت مورد ارزیابی قرار گرفت. کارآیی سنجی با روش هندرسون-تیلیتون در بازه های زمانی 3، 7، 14 و 21 روز پس از سم پاشی انجام شد و هم چنین تاثیر ترکیبات بر اجزای عملکرد گیاه زراعی برنج نیز بررسی شد. نتایج نشان داد که هر دو ترکیب بیش ترین کارآیی حشره کشی روی کرم ساقه خوار برنج را پس از 7 روز داشتند. این در حالی است که حشره کش هگزافلومورن با بیش از 90 درصد کنترل نسبت به کیتوآگروسنس با نزدیک به 70 درصد کنترل، به طور معنی داری کارآ تر بود. از طرفی نتایج مربوط به اجزای عملکرد گیاه زراعی نشان داد که ترکیب کیتوآگروسنس تاثیر معنی داری بر تمام پارامترها، به ویژه افزایش وزن صد دانه، نسبت به سایر تیمارها داشته است. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که کیتوآگروسنس نسبت به هگزافلومورن دارای توانایی حشره کشی کم تر بوده و در مقابل عملکرد تقویتی بیش تری روی شاخص های کمی و کیفی برنج داشته است.
کلید واژگان: ساقه خوار برنج, کشت مستقیم, کیتوآگروسنس, وزن صد دانه, هگزافلومورنOver the last two decades in response to rising production costs in many Asian countries the method of establishing rice by manual seedling transplantation has changed to direct cultivation. Changing the method of rice establishment and the resulting stresses has led to pay more attention to management methods in direct rice cultivation. Rice stem borer (Chilo suppressalis) is one of the most destructive pests of this product. In this study, the efficacy of Hexaflumuron (Consult®) and Kitoagrosens inhibitor fertilizer with the recommended concentrations was evaluated to control this pest at intervals of 3, 7, 14 and 21 days after spraying using Henderson-Tilton method. Their effects on rice yield components were investigated, too. The results showed that in terms of insecticidal efficacy on rice stem borer, both the compounds were most effective after 7 days, while Hexaflumuron ( >90%) was more effective than Kitoagrosens (~70%). On the other hand, the results related to crop yield components showed that Kitoagrosens had better effects on all parameters, especially on 100-seed weight, which is significantly higher than other treatments. Based on the results of this study, it can be concluded that Kitoagrosens has e less insecticidal ability than Hexaflumuron but have a greater strengthening effect on the quantitative and qualitative indicators of rice crop.
Keywords: rice stem borer, Direct Cultivation, Kitoagrosens, 100-seed weight, hexaflumuron -
گونه های مختلف جنس Orius SPP. که به سن های گل مشهور هستند از خانواده Anthocoridae می باشند. شکارگران ریز جثه ای هستند که از بندپایان مختلفی تغذیه می کنند. این شکارگران اهمیت بسزایی در کنترل آفات مکنده بسیار مهم مزارع گیاهان دانه روغنی از قبیل تریپس ها، سفید بالک ها، شته ها و کنه ها دارند. در این پژوهش از مزارع مختلف گیاهان دانه روغنی از قبیل سویا، پنبه و آفتابگردان در مرحله گلدهی از نقاط مختلف استان نمونه برداری انجام شد و پس از بررسی های مختلف ریخت شناسی مشخص شد که دو گونه Orius niger و Orius albidipennis مهم ترین گونه های شکارگر مزارع گیاهان دانه روغنی استان گلستان هستند که سهم زیادی در کنترل آفات مکنده از قبیل تریپس و سفید بالک در مزارع گیاه دانه روغنی که سم پاشی نشدند به خود اختصاص داده است.
کلید واژگان: سن شکارگر, پنبه, آفتاب گردان, سویا, O. niger, O. albidipennis -
توت فرنگی یکی از مهم ترین ریز میوه های مناطق معتدله است که در دهه های اخیر در زمره تولیدات مهم و تجاری قرار گرفته است. استان گلستان پس از کردستان و مازندران سومین استان تولیدکننده توت فرنگی در کشور است (Ahmadi et al., 2018). کرم برگ خوار پنبه، Spodoptera littoralis (Boisduval, 1833)، آفت بسیار پلی فاژی است که طیف وسیعی از محصولات زراعی را مورد حمله قرار می دهد (Lanzoni et al., 2012). تخم شب پره به رنگ زرد متمایل به سفید، به شکل کروی، تا اندازه ای مسطح با قطر 6/0 میلی متر است. تخم ها توسط فلس های مومانند دربر گرفته شده اند. لاروها هنگام تفریخ به طول 3-2 میلی متر، دارای بدن سفید و سر سیاه هستند و با چشم غیر مسلح به خوبی دیده نمی شوند. بدن لارو بدون مو، استوانه ای شکل، و رنگ بدن لارو از خاکستری مایل به سیاه تا سبز تیره، قهوه ای مایل به قرمز یا زرد مایل به سفید متغیر است. در طرفین بدن نوارهای طولی تیره و روشنی وجود دارند و در سطح پشتی هر یک از بندهای قفسه سینه و شکم (به غیر از بند اول قفسه سینه) دو لکه سیاه تقریبا هلالی شکل که به طرف پهلوها قرار گرفته اند، وجود دارند. این آفت دارای 6-5 سن لاروی است و طول آخرین سن لاروی 45-40 میلی متر است. شفیره استوانه ای شکل، به طول 20-14 میلی متر و عرض 5 میلی متر و انتهای شکم به دو قلاب قوی راست ختم می شود. در ابتدا به رنگ سبز با شکم قرمز و پس از چند ساعت به رنگ قهوه ایی مایل به قرمز تیره در می آید. طول بدن در حشره کامل 20-15 میلی متر و عرض بدن با بال های باز حدود 38-30 میلی متر است. رنگ عمومی بدن قهوه ای-خاکستری، بال جلو قهوه ای مایل به خاکستری با خطوط کم رنگ در امتداد رگبال ها، بال عقب سفید مایل به خاکستری، با حالت رنگین کمانی و دارای حاشیه خاکستری است (Pinhey, 1975). با توجه به منابع موجود، لاروهایS. littoralis برای اولین بار در استان گلستان روی گیاه توت فرنگی مشاهده می شوند.در مراحل اولیه خسارت، لاروهای جوان نقاط کوچکی از سطح زیرین برگ را مورد تغذیه قرار می دهند. لاروهای سنین مسن تر، سوراخ های بزرگی را در برگ ایجاد می کند یا برگ ها را کاملا می خورند یا به شاخه های جوان، جوانه های جوان و قسمت های برهنه ساقه ها خسارت زیادی وارد می کنند. در مزارعی که بوته های توت فرنگی در زمین به جهت تولید استولون در ناحیه خان ببین باقی گذاشته شده بودند، لاروهای این آفت از اوایل شهریورماه شروع به تغذیه از برگ های گیاه نموده و در نهایت موجب از بین رفتن مریستم مرکزی گیاه شدند. با توجه به شرایط آب و هوایی استان گلستان، پروانه برگ خوار مصری با توانایی بالایی که در تولید مثل و تغذیه از گیاه میزبان دارد، می تواند به عنوان یک آفت جدی و بسیار مهم مطرح گردد.
کلید واژگان: توت فرنگی, برگ خوار مصری, Spodoptera littoralis, استان گلستان, خان ببینStrawberry, Fragaria ananassa Duch. which belongs to the Rosaceae family is one of the most important micro-fruits of temperate regions that has been considered as one of the most important and commercial products in the recent decades. Golestan province is the third largest strawberry producer in Iran after Kurdistan and Mazandaran Provinces (Ahmadi et al., 2018). Spodoptera littoralis (Boisduval, 1833) is a highly polyphagous pest that attacks to a wide range of crops (Lanzoni et al., 2012). The eggs are whitish-yellow in color, spherical, somewhat flattened, with 0.6 mm diameter, surrounded by hair scales. The newly hatched larvae are 2 to 3 mm long with white bodies and black heads and are very difficult to detect visually. The larvae are hairless, cylindrical, and variable in color from blackish-gray to dark green, becoming reddish-brown or whitish-yellow. They have dark and light longitudinal bands on lateral sides; and with two dark semilunar spots on each segment (except for the prothorax) dorso-laterally. This pest has 5-6 larval instars, and length of full grown larvae is 40-45 mm. The pupae are cylindrical, 14-20 5 mm, and the last segment ends in two strong straight hooks. Firstly in green with reddish color on the abdomen, turning dark reddish-brown within few hours. The adult moth with length of 15-20 mm, and wingspan of 30-38 mm. It has a gray-brown body, with gray to reddish brown forewing that has paler lines along the veins, and grayish white hind wing, iridescent with gray margins (Pinhey, 1975).Based on the available literature, the larvae ofS. littoralis are newly observed in Golestan Province on strawberry (Fig. 1). In the early stages of damage, the young larvae feed on small areas on the underside of the leaf. Older larvae make large holes in the leaves or eat them completely, or damage young branches, young buds and bare parts of the stems, severely. In the Khan Bebin fields where strawberry bushes left in the ground to produce stolons for reproduction, the larvae started to feed on the leaves from the early September, and with increasing the larval age, their feeding intensified and eventually caused destroying the central meristem of the plant. Egyptian cotton leaf worm with its high ability of reproduction, and feeding, can be considered as a serious and very important pest in Golestan province, due to the climatic conditions of the region.
Keywords: Strawberry, Egyptian cotton leaf worm, Spodoptera littoralis, Golestan Province, Khan Bebin city -
Organophosphates (OPs), one of the most important pesticide groups, are used worldwide to control pests. Acetylcholinesterase (EC 1.14.18.1) (AChE), an enzyme from insects’ nervous systems, is the leading target site of this group of pesticides, such as Acephate. Inhibition of enzyme activity through Acephate-derived compounds can control both resistant and non-resistant pests to OPs. In this research, the toxicity of these compounds was assayed regarding the control of Xanthogaleruca luteola (Muller). Results of the in vivo screening test revealed that two derived compounds of phosphorhydrazides (PHA) (i.e., NH2-C(O) NH-NH P(O)(OC6H5) and OC4H3-C(O)NH-NHP(S)(OCH3)2) showed the most significant insecticidal potential. AChE was purified and isolated from the third instar larvae of elm leaf beetle, X. luteola, using affinity chromatography. IC50 values, inhibition mechanisms, and inhibitory constant (Ki) of NH2-C(O) NH-NH P(O)(OC6H5) and OC4H3-C(O)NH-NHP(S)(OCH3)2 as inhibitors were calculated for the purified AChE. These compounds inhibited acetylcholinesterase (AChE) and general esterases of third instar larvae of elm leaf beetle. These compounds, by mix inhibition mechanism, inhibited AChE enzyme, and Ki obtained was 1.16 and 0.88 µM-1 min-1 for NH2-C(O) NH-NH P(O)(OC6H5) and OC4H3-C(O)NH-NHP(S)(OCH3)2, respectively. QSAR study based on multiple linear regressions (MLR) and principal component analysis (PCA) showed that the non-descriptor net charge of the nitrogen atom influenced by the polarization of N-H group had the most significant effect on the insecticidal potential. Therefore, designing new compounds that control the N-H polarization of the nitrogen atom could be an excellent option to study insecticidal properties of Acephate-derived compounds.
Keywords: QSAR study, Xanthogaleruca luteola, insecticide derivatives, phosphoramidate -
استفاده مکرر و گسترده از آفت کش های گوناگون به منظور کنترل پسیل معمولی پسته (Agonoscenapistaciae)،به عنوان مهم ترین آفت درختان پسته، احتمال بروز کاهش حساسیت به آفت کش ها را در این آفت فراهم کرده است. در این پژوهش، با انجام زیست سنجی به روش غوطه وری دیسک برگی و براساس دز افتراقی، حساسیت 13 جمعیت پسیل پسته جمع آوری شده از باغ های پسته بردسکن، خلیل آباد و فیض آباد نسبت به حشره کش های ایمیداکلوپرید و کلرپایریفوس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون زیست سنجی نشان داد که میزان LC50حشره کش های ایمیداکلوپرید و کلرپایریفوس روی جمعیت حساس به ترتیب برابر با 2/261 و 03/83 میلی گرم در لیتر است. نتایج آزمون های زیست سنجی جمعیت ها تحت تاثیر دز افتراقی (یعنی LC90 جمعیت حساس) نشان داد که همه جمعیت های مختلف پسیل پسته مورد آزمایش، نسبت به کلرپایریفوس حساس هستند؛ ولی نتایج زیست سنجی ایمیداکلوپرید حاکی از وجود اختلاف معنی دار در میزان حساسیت جمعیت های مختلف به این آفت کش نسبت به جمعیت حساس است. بیش ترین درصد تلفات با کاربرد دز افتراقی، مربوط به جمعیت کندر حساس و کم ترین آن مربوط به جمعیت های جلال آباد، ظاهرآباد و کندر مقاوم بود. در آزمون های بیوشیمیایی، اندازه گیری فعالیت استرازی بیانگر آن است که یکی از سازوکارهای کاهش حساسیت پسیل پسته به ایمیداکلوپرید افزایش فعالیت استرازی است؛ به طوری که فعالیت این آنزیم در جمعیت حساس 5/2 برابر کم تر از جمعیت های با حساسیت پایین تر بود. هم چنین بررسی الگوی باندی این آنزیم در تحلیل زایموگرامی نشان دادکه تمام جمعیت ها دارای دو ایزوفرم آنزیمی هستند که در جمعیت های مختلف با جمعیت حساس از لحاظ کیفی متفاوت می باشد. علاوه بر این، اندازه گیری فعالیت آنزیم گلوتاتیون اس -ترانسفراز نشان داد که این سامانه آنزیمی نیز در کاهش حساسیت پسیل پسته به ایمیداکلوپرید درگیر است.
کلید واژگان: Agonoscena pistaciae, دز افتراقی, ایمیداکلوپرید, کلرپایریفوس, آنزیم های سم زداFrequent and extensive use of various pesticides to control of common pistachio psylla (Agonoscenapistaciae), as one of the most important pests of pistachio, has provided the possibility of reduced susceptibility of this pest to pesticides. In this study, the susceptibility of 13 populations of A. pistaciae collected from pistachio orchards at areas of Bardaskan, Khalil Abad and Feiz Abad were studied to imidaclopridand to chlorpyrifos using bioassay experiments by leaf disc dipping method and based on the discriminating dose. The bioassay results indicated that the LC50 values of imidacloprid and chlorpyrifos on the susceptible population were determined as 261.2 and 83.03 ppm, respectively. The bioassay with discriminating dose (i.e. LC90 of the susceptible population) showed that all of the tested populations were susceptible to chlorpyrifos. But there were significant differences in susceptibility to imidacloprid between different populations compared to the susceptible one. The highest mortality percentage applying the discriminating dose was obtained for Kondor- susceptible population and the lowest one was related to Jalal-Abad, Zaher Abad and Kondor- resistant populations. The biochemical assays with measuring the esterase activity demonstrated that one of the mechanisms reduce susceptibility was an increase of esterase activity; so that, the activity of the susceptible population was 2.5 times less than that of populations that had low sensitivity. Furthermore, zymogram analysis showed that all populations had 2 enzyme bonds that qualitatively differ in the case of non-sensitive populations compared to the susceptible one. Measurement of glutathione S-transferase activity also showed that this enzyme system was involved in the reduction of the susceptibility of common pistachio psylla to imidacloprid.
Keywords: Agonoscena pistaciae, discriminating dose, imidacloprid, Chlorpyrifos, Detoxify enzyme -
سفیدبالک ها و تریپس ها از آفات مهمی هستند که در مزارع دانههای روغنی فعالیت می کنند و علاوه بر خسارت مستقیم، به طور غیرمستقیم نیز منجر به کاهش کمی و کیفی دانههای روغنی می شوند. سن شکارگرOrius niger یکی از عوامل مهار زیستی موثر تریپس ها و سفیدبالک ها است که در مزارع دانههای روغنی و به ویژه پنبه استان گلستان بهوفور مشاهده می شود. بهمنظور ارزیابی کارایی شکارگری O. niger، این سن از مزارع پنبه جمع آوری شد و در شرایط آزمایشگاهی پرورش داده شد. در آزمایشهای مربوط به میزان شکارگری به ازای هر شکارگر (ماده) تراکم های 5، 10، 20، 30 و 40 پوره سفیدبالک، 5، 10، 20، 30 و 50 تخم سفیدبالک و 5، 10، 20، 30 و 40 پوره تریپس داخل ظرف پتری (ده سانتیمتری) قرار داده شد. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که واکنش تابعی برای هر دو مرحله تخم و پوره سفیدبالک از نوع واکنش تابعی نوع سوم و برای پوره تریپس از نوع دوم میباشد. پرآسنجه قدرت جستجو (a′) برای پوره تریپس، تخم و پوره سفیدبالک بهترتیب 0697/0، 01193/0 و 01072/0 بر ساعت محاسبه شد. مدت زمان لازم برای دستیابی (Th) سن شکارگر به پوره تریپس، تخم و پوره سفیدبالک مقادیر 3802/0، 2686/0 و 1042/4 ساعت بهدست آمد. آزمایش ترجیح طعمه با استفاده از فرمول منلی محاسبه شد. شاخص منلی پوره تریپس (شکار I) و تخم سفیدبالک (شکار II) بهترتیب 92/0 و 08/0 و برای پوره ترپیس (شکار I) و پوره سفیدبالک (شکار II) 85/0 و 15/0 بهدست آمد، که نشان میدهد سن شکارگر O. niger پوره تریپس را بهطور معنیداری به دو طعمه دیگر ترجیح میدهد. بهطور کلی، این حشره میتواند بهعنوان عامل مهار زیستی تریپس در مزارع دانههای روغنی و بهویژه مزارع پنبه معرفی شود.کلید واژگان: واکنش تابعی, ترجیح میزبانی, سن اوریوس, تریپس, سفیدبالکWhiteflies and thrips are important pests that active in cotton fields and in addition to direct damage, they alsoindirectly reduce quantity and quality of oilseeds. Orius niger (Wolff) (Hem.: Anthocoridae) is one of theoptimal biocontrol agents for thrips and whiteflies, which is abundant in oilseed fields, especially cotton fields ofGolestan province. In order to evaluate the predatory efficiency of O. niger, this insect was collected from cottonfields and grown in laboratory conditions. In experiments related to the study of predatory; for each predator(female), whitefly densities of 5, 10, 20, 30 and 40 nymphs, 5, 10, 20, 30 and 50 eggs and 5, 10, 20, 30 and 40thrips nymphs were placed in the Petri dish. The results of logistic regression showed that the functionalresponse model is type III for both egg and nymph stages of whitefly and type II for nymphs of thrips. For thripsnymphs, eggs and nymphs of whitefly, according to Roger's equation, calculated searching efficiency parameter(a′) was 0.0697, 0.01193 and 0.01072 /h, and handling time (Th) was 0.3802, 0.2686 and 4.1042 hours,respectively. Prey preference experiments were calculated using the Manley's formula. Manley index of thripslarvae (prey I) and whitefly eggs (prey II) were 0.92 and 0.08, respectively, and for thrips larvae (prey I) andwhitefly nymphs (prey II) were 0.85 and 0.15 which shows that this predator significantly prefers thrips larvae tothe other two preys. In general, the results showed that O. niger can be used as a favorable biological controlagent for thrips in cotton fields.Keywords: Functional response, host preference, Orius, thrips, whitefly
-
گیاه کنجد با نام علمی Sesamum indicum L. از خانواده Pedaliaceae یکی از گیاهان زراعی است که به تازگی سطح زیر کشت آن در استان گلستان افزایش پیدا کرده است. در بازدیدهای به عمل آمده از مزارع کنجد حوالی شهرستان گرگان در استان گلستان طی تابستان سال 1399، خسارت لارو پروانه ی کله مرده مشاهده گردید. پس از بررسی روی لارو و حشرات کامل آن ها مشخص گردید که گونه ی Acherontia atropos L. از خانواده ی Sphingidae می باشد. این آفت برای اولین بار از مزارع کنجد در استان گلستان گزارش شده است که علایم خسارت آن در گزارش بیان شده است.
کلید واژگان: کنجد, لارو برگ خوار, Acherontia atropos, Sphingidae, استان گلستان -
سوسک برگ خوار غلات (لما) Lema melanopaیکی از متداول ترین آفات شرق استان گلستان است. لاروها اغلب برگ پرچم را که بیشترین تاثیر را در عملکرد مزارع گندم دارد را به منظور تغدیه ترجیح می دهد. یکی از جدیدترین حشره کش های ارگانیک، حشره کش روی آگرو بانام تجاری ماترین است، بنابراین در این پژوهش کارایی حشره کش جدید ماترین با غلظت های یک و دو در هزار با حشره کش های مالاتیون وهگزافلومورن دو در هزار به همراه شاهد روی لارو این آفت در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با پنج تیمارمورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه برداری ها یک روز قبل، 3، 5، 10 و 14 روز بعد از اعمال تیمارها انجام شد و همچنین در شرایط آزمایشگاهی LC50راروی لارو سن دوم و سوم این آفت با استفاده از نرم افزار Polo-Pc تعیین گردید. نتایج نشان داد که حشره کش ماترین با غلظت بالا کارایی مشابه مالاتیون داشته و همچنین عملکرد ماترین در غلظت دوم با هگزافلومرون با یکدیگر تفاوت معنی داری در زمان های مختلف نداشتند. میزان LC50 حشره کش ماترین روی لارو سن دوم 23/57 پی پی ام و برای لارو سن سوم این آفت 79/106پی پی ام محاسبه گردید. بطور کلی نتایج بیانگر این نکته است که حشره کش جدید ماترین توانایی کنترل این آفت را به خوبی حشره کش پر خطر مالاتیون داشته و می تواند جایگزین بسیار مناسبی برای آن باشد با توجه به اینکه منشا این حشره کش از عصاره گیاه تلخه بیان است، تاثیر سو بیار اندکی روی محیط زیست دارد.
کلید واژگان: ماترین, کنسالت, مالاتیون, سوسک برگ خوار غلاتCereal leaf beetle(Lema melanopa) is one of the most common pests of eastern Golestan province. Larvae often prefer the flag leaf for feeding, which has the greatest impact on the performance of wheat fields. One of the newest organic insecticides is Rui Agro (Matrin), so in this study the efficacy of Matrin at concentrations of one and two per thousand compared with Malathion and Hexaflumuron at concentrations of two per thousand and control treatment on larvae. This project was evaluated in a randomized complete block design with five treatments. Samples were taken one day before, 3, 5, 10 and 14 days after treatment and also in laboratory conditions the LC50 of Matrin on second and third instar larvae of this pest were estimated by using Polo-Pc software. The results showed that Matrine insecticide with high concentration had similar performance to Malathion and also in second concentration did not differ significantly affect with Hexaflumuron. Matrin LC50 level in second instar larvae were 57.57 ppm and for third instar larvae were calculated 106.79 ppm. Overall, the results indicate that the new insecticide Matrin ability to control this pest, as well as high-risk pesticides Malathion and can be an excellent substitute for it. Given that the origin of this insecticide from the extract of Russian knapweed, it has little effect on the environment.
Keywords: Matrin, consult, Malathion, Cereal leaf beetle -
سوسک برگ خوار گندم،Lema melanopa L.، در دهه اخیر به یکی از آفات مهم گندم در استان گلستان تبدیل شده است. لارو و حشره کامل این آفت از برگ بیشتر غلات و همینطور گندم تغذیه و خسارت شدیدی ایجاد می کنند. با توجه به کمبود اطلاعات در زمینه فیزیولوژی این آفت، در تحقیق حاضر ویژگی های بیوشیمیایی آنزیم های آلفا- آمیلاز، گلوکوزیداز، گالاکتوزیداز، و پروتیازهای دستگاه گوارش حشره کامل این آفت مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، بیش ترین میزان فعالیت اسیدیته بهینه آنزیم در محدوده 4 تا 6 و دمای بهینه 35 درجه سلسیوس مشاهده شد. با انجام الکتروفورز، دو ایزوفرم از آنزیم آلفا- آمیلاز لوله گوارش این حشره مشاهده شد. بیشینه فعالیت آنزیم های آلفا و بتا گلوکوزیداز و آلفا و بتا گالاکتوزیداز لوله گوارش در اسیدیته 5 و به ترتیب در محدوده دمایی 35 تا 45 درجه سلسیوس به دست آمد. بیشینه فعالیت پروتیاز عمومی از میان انواع پروتیازهای لوله گوارش در اسیدیته 6 و دمای 45 درجه سلسیوس نشان داد. نتایج بررسی اثر مهارکننده های آنزیمی شامل اتیلن دی آمین تترا استیک اسید (EDTA)، توسیل ال- لیسیل کلرومتان هیدروکلراید (TLCK)، توسیل فنیل آلانین کلرومتیل کتون (TPCK)، فنیل متیل سولفونیل فلوراید (PMSF)، یدواستات سدیم و یدواستیک اسید بر فعالیت آنزیم پروتیاز لوله گوارش نشان داد که مهار کننده های سیستیین پروتیازی بیش ترین میزان مهارکنندگی بر فعالیت آنزیم را دارند. از این رو می توان چنین نتیجه گرفت که این گروه از پروتیازها در لوله گوارش سوسک برگ خوار غلات، غالب است. با مشخص شدن ویژگی های بیوشیمیایی آنزیم های مهم گوارشی آفات می توان ترکیباتی را سنتز کرد که کارآمدتر بوده و میزان مصرف حشره کش را کاهش داده و همچنین خسارت به محیط زیست را نیز کمتر کرد.کلید واژگان: آلفا- آمیلاز, آلفا و بتا- گلوکوزیداز, آلفا و بتا- گالاکتوزیداز, بازدارنده های پروتئازی, پروتئاز, سوسک برگخوار غلاتIn the recent decade, Lema melanopa L. has become one of the most important pests of wheat fields in Golstan province. Both adults and larvae of this pest feed on the leaves of most cereals and of course wheat and cause severe damage. Due to the lack of information about the physiology of this pest, in the present study, the biochemical properties of alpha amylase, glucosidase, galactosidase and gastrointestinal proteases from adult stage of this pest were investigated. The results showed that the highest level of optimal enzyme activity was observed in the range of 4 to 6 and the optimum temperature of 35 ° C. Electrophoresis showed two isoforms of alpha-amylase in the gut of the insect. The maximum activity of alpha and beta glucosidase enzymes and alpha and beta galactosidase of the gut was obtained in acidity 5 and in the temperature range of 35 to 45°C, respectively. The highest general protease activity was shown among gut proteases at pH 6 and at 45°C. Study Results of the effect of enzymatic inhibitors including EDTA, TLCK, TPCK, PMSF, sodium Iodo Acetate and Iodoacetic acid protease activity showed that cysteine proteinase inhibitors had the greatest inhibitory effect on enzyme activity. Therefore, it can be concluded that this group of proteases is dominant in the gut of cereal leaf beetle. By determining the biochemical properties of important gut enzymes of pest, compounds can be synthesized that are more efficient and reduce the consumption of insecticides and reduce the amount of damage to the environment.Keywords: alpha-amylase, α-, β- glucosidase, α-, β- galactosidase, protease inhibitor, proteases, cereal leaf beetle
-
در سال های اخیر، خسارت پرندگان به کلزا، مورد توجه اکثر کشاورزان کلزا کار استان گلستان قرار گرفته و آن را یکی از عوامل بازدارنده گسترش سطح زیر کشت کلزا تبدیل کرده است. یکی از روش های متداول در کنترل پرندگان استفاده از روش های فیزیکی می باشد، بنابراین در این پژوهش به ارزیابی روش های فیزیکی کم هزینه برای کنترل پرندگان پرداخته شده است. به این منظور از پنج تیمار نوار اسپانیایی، نوار سفید رنگ پلاستیکی، کسیه های نایلونی شیری رنگ، یونیت های سفید رنگ متصل به نخ بنایی و لوله نایلونی آبیاری به همراه شاهد استفاده شد و در بازه زمانی هفت روز از آغاز آزمایش تا یک ماه با مراجعه به مزارع نمونه برداری ها انجام شده و تجزیه واریانس و مقایسه میانگین تیمارها براساس آزمون چند دامنه ای دانکن و توکی و با استفاده از رویه Glm انجام شد. نتایج نشان داد که تمامی تیمارها در همه زمان ها نسبت به شاهد اختلاف معنی دار داشتند و توانستند خسارت ناشی از پرندگان را کاهش دهند. استفاده از کیسه پلاستیکی شیری رنگ و نوار اسپانیایی به ترتیب با میانگین 825/0± 99/12و 25/1±80/16 درصد بوته های آلوده به طور معنی داری نسبت به سایر تیمارها و شاهد (75/2±52/39) کاهش خسارت پرندگان را به همراه داشت.کلید واژگان: خسارت پرندگان, کلزا, کیسه های نایلونی, نوار اسپانیایی, لوله های نایلونی
-
فعالیت استرازهای عمومی (ESTs)، کاتالاز (CAT) و گلوتاتیون اس- ترانسفراز (GST) پروانه برگ خوار توت (Glyphodes pyloalis Walker) برای بررسی واکنش داخل بدن (in vivo) حشره به نانولوله های کربنی (CNT) خالص و نانوذرات حاصل از اتصال نانولوله های کربنی به دی اکسید تیتانیوم (CNTs/TiO2-NPs) مورد ارزیابی قرار گرفت. این بررسی های بیوشیمیایی طی سه زمان مواجهه (24، 48 و 72 ساعت) با غلظت های مختلف این نانوذرات (100، 200، 300، 400 و 500 میلی گرم بر لیتر) انجام شد. نتایج نشان داد با به کارگیری آلفا- نفتیل استات (α-NA) به عنوان سوبسترا، افزایش غلظت های هر دو تیمار (یعنی CNT و CNTs/TiO2-NPs) باعث مختل شدن برگشت ناپذیر فعالیت استرازهای عمومی لاروهای سن پنجم این آفت می شود. این در حالی است که ارزیابی فعالیت آنزیم با به کارگیری بتا- نفتیل استات (β-NA) به عنوان سوبسترا نشان دهنده تاثیر مهار کنندگی شدیدتر این نانوذرات بر فعالیت آنزیم استراز بود. نتایج هم چنین نشان داد که بازدارندگی فعالیت آنزیمGST ناشی از CNT و CNTs/TiO2-NPs وابسته به غلظت تیمارها است. ارزیابی آنزیم CAT نشان داد که افزایش غلظت CNT در طول مدت زمان تماس، باعث افزایش فعالیت این آنزیم در G. pyloalis می شود. به رویه مشابه با CNT، افزایش زمان مواجهه و غلظت نانوذرات CNTs/TiO2-NPs باعث افزایش فعالیت آنزیم کاتالاز شد. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که آنزیم های مورد آزمون، شاخص های بیوشیمیایی مناسبی به منظور پیش بینی و مدیریت اثرات مخرب CNT خالص و CNTs/TiO2-NPs روی حشرات هستند.
کلید واژگان: ارزیابی ریسک, نانوذرات, CNTs, TiO2-NPs, زیست نشان گرهای بیوشیمیاییThe activity of general esterases (ESTs), catalase (CAT) and glutathione S-transferase (GST) were used to survey the in vivo responses of Glyphodes pyloalis Walker to bare carbon nanotubes (CNTs) and synthesized carbon nanotubes/titanium dioxide nanoparticles (CNTs/TiO2-NPs). These biochemical tests were performed in the three time points of exposure (i.e. 24, 48 and 72 h) and to five concentrations (i.e. 100, 200, 300, 400 and 500 ppm). Results showed that the enhancement of treated concentrations of both CNTsand CNTs/TiO2-NPs irreversibly impaired ESTs activities when α- naphthyl acetate (α-NA) used as a substrate. Using β-naphthyl acetate (β-NA) as a substrate, inhibitory effect of both CNTs and CNTs/TiO2-NPs on ESTs activities was more intense than that of α-NA. Results also demonstrated that inhibition of GST activities generating by bare CNTs and also by CNTs/TiO2-NPs was dependent to the concentrations of treatments. CAT assays showed that the increasing CNTs concentrations over exposure time could be affected by enhancement of the CAT activities in G. pyloalis. In the similar manner to bare CNTs, the increasing CNTs when coupled to TiO2-NPs (CNTs/TiO2-NPs) over exposure time could be interfered to the CAT activities. It can be concluded that these tested enzymes are good early biochemical indicators in order to prediction and management of adverse effects of bare CNTs and also CNTs when coupled to TiO2-NPs on insects.
Keywords: Risk assessment, nanomaterials, CNTs, TiO2-NPs, biochemical biomarker -
برخی از مشتقات ترکیبات فسفرآمیدی توانایی مهار آنزیم استیل کولین استراز را داشته و به عنوان حشره کش مطرح هستند. در این تحقیق اثر حشره کشی یازده نوع از ترکیبات فسفرآمیدی روی شته سیاه اقاقیا Aphis craccivora (Koch، 1854)، سوسک برگ خوار نارون(Müller، 1766) Xanthogaleruca luteola، شب پره برگ خوار توت (Walker، 1859) Glyphodes pyloalis و زنبور برگ خوار رز( Linnaeus، 1790) Achropus rosae از طریق زیست سنجی با غوطه وری لاروهای آن ها مورد بررسی قرار گرفت. از میان این ترکیبات، ترکیب پروپیلن-N و N′-بیس O و O′-دی اتیل فسفرآمیدوتیوآت (propylene -N،N''-bis (O،O''-diethylphosphoramidothioate)) بیشترین اثر را داشته و LC50 ی تماسی آن روی شته سیاه اقاقیا، سوسک برگ خوار نارون، شب پره برگ خوار توت و زنبور برگ خوار رز به ترتیب 28/3174، 72/2536، 69/3474 و 43/3627 میلی گرم برمیلی لیتر (ppm) محاسبه شد. فعالیت آنزیم استیل کولین استراز و استرازهای عمومی در نمونه های تیمار شده با این ترکیب برای هر چهار آفت مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این، میزان I50 یازده ترکیب روی استیل کولین استراز هر چهار آفت تعیین شد و کمترین مقدار I50 مربوط به ترکیب پروپیلن-N و N′-بیس O و O′-دی متیل فسفرآمیدوتیوآت بوده که روی شب پره برگ خوار توت بدست آمد. امروزه این نکته ثابت شده است که بین ساختار شیمیایی و فعالیت بیولوژیکی (Quantitative Structure-Activity Relationship) ترکیبات رابطه مستقیم وجود دارد. اطلاعات بدست آمده از این پژوهش پیشنهاد می کند که برای کشف ترکیبات حشره کش جدیدتر در آینده می توان روی خاصیت حشره-کشی مشتقات مربوط به ترکیب پروپیلن-N و N′-بیس O وO′-دی اتیل فسفرآمیدوتیوآت متمرکز شد.کلید واژگان: فسفرآمیدها, حشره کشی, استیل کولین استراز, QSARSome derivatives of phosphoramide compounds are able to inhibit acetylcholinesterase (AChE) and therefore could be considered as insecticides. In this study, insecticidal effects of eleven phosphoramide compounds have been tested on Aphis craccivora Koch, Xanthogaleruca luteola Müller, Glyphodes pyloalis Walker and Achropus rosae Linnaeus. Among these compounds, (propylene -N, N'-bis (O, O' diethyl phosphoramidothioate) showed the highest insecticidal effect and the amount of LC50s were obtained as 3174.28, 2536.27, 3474.69 and 3627.43 mg/ml for A. craccivora, X. luteola, G. pyloalis and A. rosae, respectively. The activities of AChE and general esterases in the insects treated with these compounds were measured. Similarly the I50 of these compounds were determined in vitro on AChE activity in each insect. The results showed the lowest I50 to propylene-N, N'-bis (O, O' dimethyl phosphoramidothioate) on G. pyloalis. Today, direct relationship between chemical structure and biological activity (QSAR) has been proven. According to the information obtained from this study, we can focus on insecticidal effect of (propylene -N, N'-bis (O, O' diethyl phosphoramidothioate) derivatives in future for finding of new insecticides.Keywords: phosphoramide, insecticide, AChE, QSAR
-
سازمان های بین المللی نوشته سیدداوود آقایی منبع درسی دانشگاهی باارزشی در زمینه سازمان های بین المللی و جزو نخستین کتاب های جامع و عمومی این حوزه است که دربر گیرنده نحوه شکل گیری و تاریخچه سازمان های بین المللی است. نویسنده با استفاده از دیدگاه تاریخی و جبرگرایانه تا اندازه بسیاری به تاریخ جامعه ملل پرداخته، اما نتیجه گیری موثری از این برداشت جبرگرایانه نکرده است. در این پژوهش، جامعه ملل و سازمان ملل متحد ذیل نگاهی بدبینانه، آلت دست قدرت های بزرگ معرفی شده است. یک فصل از کتاب با تفصیل و جزئیات بسیار به سیاست های ایران و سازمان ملل متحد اختصاص یافته و روابط این دو را با یک دیگر ارزیابی کرده است که با عنوان این کتاب ناسازگاری دارد. اطلاعات ارائه شده در کتاب یک دست نیست و در برخی موارد منبعی برای ادعاهای نویسنده ذکر نشده است. این مقاله علاوه بر نقایص محتوایی، نقاط قوت و ضعف این اثر در زمینه های شکلی، نگارشی، و متنی در توضیح، ترجمه، معادل سازی، و منبع را کشف و آشکار می کند و برای بازنگری در چاپ بعدی کتاب توصیه هایی ارائه می دهد.کلید واژگان: نقد, سازمان های بین المللی, منبع درسی, سازمان ملل متحدThis paper is an attempt to review the ninth edition of the book entitled International Organizations written by Seyed Dawood Aqhaee, a valuable academic source on international organizations. Although the book is one of the first comprehensive sources dealing generally with both historical and structural perspectives, it failed to analyse the history of the League of Nations. To him, both the League of Nations and the United Nations have been puppets in the hands of great powers and thus insists to its readers on a pessimistic view for all international organizations. Information presented in the book, is not only up to dated but also with no clear reference to its origins. Almost on third of the book is on Iran and its role in the UNO while contradicts the title. This paper is to discover and reveal the shortcomings, strengths and weaknesses of the book in different textual and contextual fields of the book and to suggest some recommendations for the next edition of the book.Keywords: Review, International organizations, textbooks, United Nations
-
آنزیم فنل اکسیداز (EC 1.14.18.1)، یکی از آنزیم های کلیدی در رشد و ایمنی حشرات می باشد و مهار این آنزیم می تواند به عنوان روشی جدید برای کنترل آفات مورد استفاده قرار گیرد. شب پره برگ خوار توت (Glyphodes pyloalis Walker)، یکی از آفات مهم درختان توت در شمال ایران است که با تغذیه از برگ توت در پرورش کرم ابریشم اختلال ایجاد می کند. در این تحقیق، آنزیم فنل اکسیداز از همولمف شب پره برگ خوار توت با استفاده از رسوب با سولفات آمونیوم، کروماتوگرافی ژل و کروماتوگرافی تبادل یونی خالص شد. وزن ملکولی دو ایزوفرم آنزیم با استفاده از SDS-PAGE به ترتیب 69/66 و 70/53 کیلودالتون به دست آمد. اثرات بازدارنده ها نشان داد که روش مهارکنندگی 4-هگزیل رسورسینول از نوع رقابتی و اما برای کوئرسین هیدرات و کوجیک اسید از نوع مختلط می باشد. هم چنین، بررسی ویژگی های آنزیمی نشان داد که اسیدیته مطلوب و دمای بهینه آنزیم فنل اکسیداز به ترتیب برابر با 7 و 35 درجه سلسیوس بود و آنزیم در دماهای 40، 45 و 50 درجه سلسیوس تا 30 دقیقه پایدار بود. اثر یون های فلزی روی آنزیم خالص نشان داد که یون Zn2+ کاهشی معنی داری بر فعالیت آنزیم داشت.کلید واژگان: Glyphodes pyloalis, فنل اکسیداز, خالص سازی, مکانیسم مهارکنندگیInsect phenoloxidase (PO) (EC 1.14.18.1) is the key enzyme in development and immunity of insects. Inhibition of this enzyme could be a new target for pest control. The lesser mulberry snout moth, Glyphodes pyloalis Walker is an important pest of mulberry trees in north of Iran. This pest feeds on mulberry leaves and causes serious problems for the silk industries. In this study, PO from hemolymph of G. pyloalis was purified by ammonium sulfate precipitation, ion exchange chromatography and gel filtration. The apparent molecular weights of two isoforms were determined by SDS-PAGE as 69.66 and 70.53 KDa. The inhibitory kinetics of PO showed that the mechanisms were competitive and mixed inhibition for 4-hexylresorcinol, kojic acid and quercetin, respectively. Optimal pH and maximum temperature for PO activity purified from G. pyloalis were 7 and 35 °C, respectively. The purified PO was stable at 40, 45 and 50 ºC for 30 min. The effects of different ions on enzyme activity showed that Zn2 had a significant inhibitory effect.Keywords: Glyphodes pyloalis, Phenoloxidase, Purification, Mechanism of inhibitory
-
از لارو پروانه کرم ابریشم Bombyx mori L. جهت مطالعه و بررسی تغییرات میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی نظیر کاتالاز (CAT)، پروکسیداز (POD)، گلوتاتیون- اس- ترانسفراز (GST) و برخی از ماکرومولکول ها نظیر پروتئین و تری گلیسرید در دو دمای 24 و 39 درجه سلسیوس استفاده شد. به این منظور لارو ها در شرایط بهینه پرورش هم سن سازی شده و از روز دوم سن پنجم لاروی، به مدت 8 ساعت در روز با دمای 39 درجه سلسیوس تیمار شدند. رطوبت هوا در شرایط بهینه 55 درصد و در زمان تیمار 75 درصد بود. نمونه برداری از همولنف و بافت چربی در روز چهارم سن پنجم لاروی صورت گرفت، سپس برخی از شاخص های اقتصادی آن نظیر وزن قشر پیله نر، درصد قشر پیله نر، وزن پیله نر، وزن قشر پیله ماده، درصد قشر پیله ماده، وزن پیله ماده و تلفات آن بررسی شد. نتایج نشان دادند که دمای بالا باعث کاهش تمام شاخص های اقتصادی و میزان ماکرومولکول ها و افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی می شود. مقایسه نتایج فعالیت سه آنزیم آنتی اکسیدان و شاخص های اقتصادی بین دو هیبرید ایرانی و چینی نشان داد که در هیبرید چینی، دما تغییر معنی دار در وزن پیله ماده ایجاد می کند و با استناد به این نتایج از بین هیبرید های مورد آزمایش، هیبرید چینی 67 نسبت به گرما مقاوم تر است.
کلید واژگان: Bombyx mori, آنتی اکسیدان, کاتالاز (CAT), پروکسیداز (POD), گلوتاتیون, اس, ترانسفراز (GST)The larvae of silkworm, Bombyx mori L., were used to determine the activities of catalase (CAT), peroxidase (POD), glutathione-s-transferase (GST) and some macromolecules such as; protein and triglyceride after treatment at 24°C and 39°C. The larvae of fifth instars were treated at 39 ° C for 8 h. The humidity of experiment was set at 55% at 24˚C and increased to 75% at 39˚C. The hemolymph and fat body were removed after four days. Some economic indices were assessed like weight of one male cocoon shell, percentage of male cocoon shell, weight of male cocoon, weight of one female cocoon shell, percentage of female cocoon shell, weight of female cocoon and their mortalities. Results indicated that the higher temperature reduced all the economic indices and the amount of macromolecules. The heat also increased the activities of antioxidant enzymes. The comparison between the antioxidant enzymes and economic indices indicated that Chinese hybrid 67 is more tolerant to temperature.Keywords: Bombyx mori, Silkworm, Antioxidant, Catalase, Peroxidase, Glutathion, s transferase
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.