محمد جواد اصغری
-
هوش مصنوعی قوی عنوان برنامه ای است با هدف تولید سیستم هایی با قابلیت های شناختی انسان نظیر؛ آگاهی و ادراک. مسئله تحقیق این است که اکثر محققان این عرصه، ذهنمندی و آگاهی را محصول فرایندهای فیزیکی مغز می دانند. جف هاوکینز متاثر از این دیدگاه، در فرضیه ای به نام هزارمغز، با ارائه تحلیلی فیزیکال از ماهیت ذهن، مدعی کشف الگوریتم آگاهی و هوشمندی مغز شده است. در نگاه هاوکینز مقوله آگاهی با توانایی تشخیص مکان، ارتباط عمیقی دارد. به باور او سیستم هایی که با این الگوریتم طراحی شوند، همانند یک انسان، واجد آگاهی خواهند بود. در این مقاله با روشی تحلیلی انتقادی، امکان وقوعی دستیابی به چنین سیستم هایی مورد بررسی قرار گرفت و یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به معضلاتی نظیر؛ تجرد ادراک، مسئله کوالیا، سابجکتیویتی، اراده آزاد، حیث التفاتی و استدلال اتاق چینی، فرضیه هاوکینز از عهده حل معمای آگاهی بر نیامده، و تئوری دستیابی به هوش مصنوعی قوی به کمک الگوریتم هزارمغز امکان وقوعی ندارد.
کلید واژگان: هاوکینز, ذهن, هوش مصنوعی قوی, فیزیکالیسم, کوالیا, هزارمغزStrong artificial intelligence is the title of a program with the aim of producing systems with human cognitive capabilities such as awareness and perception. The problem of this research is that most researchers in this field consider mindfulness and consciousness to be the product of physical processes of the brain. Affected by this point of view, Jeff Hawkins has claimed to discover the algorithm of brain consciousness and intelligence by presenting a physical analysis of the nature of the mind in a hypothesis called the thousand brain. In Hawkins' view, the category of consciousness has a deep connection with the ability to recognize a place. According to him, the systems designed with this algorithm will have awareness like a human. In this article, with an analytical-critical method, the possibility of achieving such systems was investigated, and the findings of the research show that due to problems such as absence of perception, problem of qualia, subjectivity, free will, altruism and Chinese room argument, Hawkins' hypothesis has not been able to solve the mystery of consciousness, and the theory of achieving strong artificial intelligence with the help of a thousand-brain algorithm is not possible.
Keywords: Hawkins, Mind, Strong Artificial Intelligence, Physicalism, Qualia, Thousand Brains -
فصلنامه تحقیقات کلامی، پیاپی 40 (بهار 1402)، صص 127 -147
آیا خداوند نمی توانست خود را از این که هست واضح تر کند تا راهی برای انکار وجودش باقی نماند؟ آیا خدای قادر علی الاطلاق قادر نبود قراین حضور و وجودش را به گونه ای در اختیار بشر قرار دهد که او راهی جز پذیرش خداوند نداشته باشد؟ چگونه می توان این اختفای خداوند را با اعتقاد به هدایت گری تام او جمع کرد؟ این پرسش ها را فیلسوفان اختفاءباور مطرح کرده و بر اساس آن معقولیت خداباوری را به چالش کشیده اند. آنان معتقدند باور به خدایی که می توانست خود را آشکار کند، ولی نکرده است، معقول نیست. برای پاسخ به این پرسش ها نباید تنها به هدایت گری خداوند توجه کرد؛ زیرا متغیرهای دیگری نیز در حل این معادله موثرند. مولفه هایی مانند اختیار انسان که از مهم ترین لوازم تحقق کمال انسان است. این مقاله می کوشد تا ارتباط میان اختفای الهی و اختیار حداکثری انسان را تبیین کند و ادعای فیلسوفان اختفاءباور را به چالش بکشد. در مسیر این چالش و تبیین، هم از استدلال های عقلی و هم الهیات قرآنی بهره گرفته شده است؛ زیرا قرآن کریم با وجود قدمت هزار و چهار صد ساله مطالبی سودمند در تبیین چرایی اختفای الهی دارد، اگر چه با این ادبیات بیان نکرده باشد. در نهایت این نتیجه به دست آمده که اگر چه ممکن بود خدا خود را بیش از مقدار کنونی عرضه کند اما به میزان افزایش جلوه گری خداوند، اختیار انسان برای ایمان به او و یا انکار او کاهش می یافت. امری که با ضرورت اختیار حداکثری انسان در تعارض است.
کلید واژگان: اختفای الهی, هدایت گری خداوند, اختیار انسان, خداباوری, خداناباوری -
برهان آگاهی یکی از ادله معاصر بر وجود خداوند است. این برهان با تکیه بر اینکه پیدایش آگاهی در جهان نیازمند تبیین است و تبیین علمی برای آن کافی نیست، به تبیین خداباورانه نسبت به این پدیده می پردازد. برهان مزبور در دوران معاصر توسط سه فیلسوف خداباور به نامهای ریچارد سویینبرن، رابرت آدامز و جی پی مورلند در دفاع از خداباوری تقریر شده است. این مقاله درصدد است ابتدا با ارایه مفهوم شناسی دقیقی از آگاهی و انواع آن، تقریرهای مختلف فلاسفه مزبور از برهان آگاهی بر وجود خدا را با روش تحلیلی-انتقادی بررسی نماید. بر این اساس مسیله مورد بحث در این پژوهش، تحلیل ماهیت برهان آگاهی بر وجود خداوند است که با بررسی دیدگاه سه فیلسوف معاصر صورت می گیرد. تبیین و دفاع از یک برهان جدید در میان براهین سنتی بر وجود خداوند و اثبات عدم امکان تبیین آگاهی بر مبنای دیدگاه های مادی گرایانه از یافته ها و نتایج تحقیق حاضر است.
کلید واژگان: برهان آگاهی, وجود خدا, ریچارد سوئینبرن, رابرت آدامز, مورلند, جان لاکThe proof of awareness is one of the contemporary proofs of the existence of God. This argument relies on the fact that the emergence of consciousness in the world needs an explanation and scientific explanation is not enough for it. It deals with the theistic explanation of this phenomenon. This argument has been presented in modern times by three theistic philosophers named Richard Swinburne, Robert Adams and JP Moreland in defense of theism. This article tries to provide a detailed conceptualization of consciousness and its types, and, then, examines the various interpretations of the above-mentioned philosophers about the proof of the consciousness of God's existence with an analytical-critical method. The problem discussed in this research, therefore, is the analysis of the what of the proof of the knowledge of the existence of God, which is done by examining the viewpoints of the three contemporary philosophers. The explanation and defense of a new argument among the traditional arguments on the existence of God and the proof of the impossibility of explaining the consciousness based on materialistic views are the findings and results of the present research.
Keywords: Proof of Consciousness, Existence of God, Richard Swinburne, Robert Adams, Moreland, John Locke -
با پیشرفت علوم تجربی در دورههای اخیر، دانشمندان به سمت پاسخگویی به مسایل فلسفی با روش تجربی روی آوردهاند. ازجمله آنها استیفن هاوکینگ از دانشمندان فیزیک کیهانی است. وی مدعی است به سبب وجود قوانینی مانند «گرانش»، جهان «خودانگیخته» است و میتواند خود را از هیچ بسازد و برای پیدایش آن، نیازی به فرض وجود خدا نیست. این نوشتار کوشیده است با بیانی روشن و با روش برهانی از منظر فلسفه اسلامی این مدعا و مبانی آن نقد کند. در مجموع، از سه جهت به این ادعا پاسخ داده شده که نشاندهنده استحکام مبانی فلسفه اسلامی در پاسخگویی به چالشهای پیشروست. از این پژوهش به دست میآید که توسط برهان «امکان و وجوب» که در فلسفه اسلامی تقریر و تکامل یافته است، میتوان به بسیاری شبهاتی از این قبیل پاسخ داد. همچنین روشن میشود که آگاهی از علل مادی پدیدهها و ارایه تبیینهای علمی از پیدایش جهان، به معنای عدم نیازمندی آنها به خداوند نیست.
کلید واژگان: خداوند, هاوکینگ, هیچ, قوانین طبیعی, حدوث, وجوب امکان -
مسئله شر از مسایلی است که از دیرباز مورد توجه خداباوران و خداناباوران بوده است. خداناباوران همواره از شر به عنوان گواه و قرینهای بر ضد خداباوری بهره بردهاند و خداباوران نیز در مقابل، تحلیلهای مختلفی در توجیه وجود شرور مختلف در عالم بیان کردهاند. تیودیسه «اختیار انسان و جهان مبتنی بر عنایت»، یکی از تیودیسههایی است که توسط ریچارد سویینبرن، فیلسوف دین معاصر در توجیه وجود شرور در عالم بیان شده است. او بر مبنای این تیودیسه، از سویی قایل به اختیار و اراده آزاد برای انسان است و از سوی دیگر، جهان را مبتنی بر قوانین و ویژگیهایی میداند که هم سبب تحقق تاثیراتی میشود که انسانها با اختیار خود آنها را انتخاب میکنند و هم انسان را قادر میسازد تا با مطالعه طبیعت، شرور آن را پیشبینی و کنترل کند. در این پژوهش بر آن هستیم تا در آغاز به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین این تیودیسه بپردازیم و سپس اشکالات وارد بر آن را به همراه پاسخهایی ذکر کنیم که سویینبرن خود به اشکالات مزبور بیان کرده است.
کلید واژگان: تئودیسه اختیار انسان, جهان مبتنی بر عنایت, ریچارد سوئین برن, مسئله شرThe problem of evil is one of the issues that has long been considered by theists and atheists. Atheists have always used evil as evidence against theism, and theists, on the other hand, have made various analyses to justify the existence of different evils in the universe. The theodicy1 of "man's free will and the universe based on Divine Providence" is one of the theodicies expressed by Richard Swinburne, the contemporary philosopher of religion, in justifying the existence of evil in the universe. According to this theodicy, on the one hand, he believes in man's free will, and on the other hand, he considers the world to be ruled based on laws and characteristics that both bring about the effects that human beings choose based on their own free will and enable human beings to predict and control evil by studying nature. Using a descriptive-analytical method, this research first explains this theodicy and then mentions its problems along with the answers that Swinburne himself has offered.
Keywords: the theodicy of man's free will, the universe based on divineprovidence, Richard Swinburne, the problem of evil -
باورهای دینی باید مستند به معرفتی باشند که از حیث منطقی با روشی معتبر بهدست آمده و از حیث درجه معرفت نیز به حد یقین برسند. اعتبار منطقی و حجیت معرفت حاصل از برهان انباشتی که بهکارگیری آن در مباحث عقیدتی در این دوران در حال گسترش است، تاکنون با دقت بررسی نشده و کسانی که از این برهان بهره میبرند، اعتبار و حجیت آن را پیشفرض گرفتهاند. همچنین تاکنون ضابطهای برای تقریر یک برهان انباشتی معتبر و منتج ارایه نشده است. ما در این پژوهش به روشی تحلیلی و بر مبنای منطق سنتی، نخست تقریری از این برهان بهصورت یک قیاس منتج منطقی ارایه خواهیم داد و با تعیین شروطی سهگانه، مقدمات آن قیاس را اثبات کرده و نشان میدهیم که این برهان میتواند حداقل معرفت لازم برای افاده حجیت در باورهای دینی - یعنی اطمینان و یقین روانشناختی- را نتیجه دهد.
کلید واژگان: اعتبار منطقی, اطمینان, برهان انباشتی, حجیت, باورهای دینی, یقینReligious beliefs must be based on knowledge that is logically obtained in a valid way and that also attains certainty in terms of the degree of knowledge. The logical validity and authenticity of the knowledge derived from the accumulative argument, which is being increasingly used in ideological discussions in this period, has not been carefully studied so far, and those who use this argument have assumed its validity and authority. Also, so far, no criteria have been proposed for the expression of a valid and conclusive cumulative argument. Using the analytical method and based on traditional logic, in this research we will first present a description of this argument as a logical conclusive syllogism, and then by determining three conditions, we will prove the premise of syllogism and will show that this argument can result in the minimum knowledge necessary for the benefit of authenticity in religious beliefs i.e. psychological certainty.
Keywords: logical validity, certainty, accumulative argument, authenticity, religious beliefs -
از دیدگاه برخی از فلاسفه غربی، همچون بازیل میچل، ریچارد سویین برن و کرولاین فرنکس دیویس، برای توجیه باور به وجود خداوند، باید احتمال صدق گزاره «خدا وجود دارد» از گزارههای متناظر خودش براساس شواهد و ادله، به بیش از 50 درصد برسد. از دیدگاه آنها، ادله اثبات وجود خدا بهصورت مستقل نمیتوانند احتمال صدق نتیجه را به بیش از 50 درصد برسانند، بلکه فقط میتوانند نتیجه را تایید کنند. بنابراین نمیتوان براساس تکتک آن ادله، به وجود خداوند باور موجه پیدا کرد. فلاسفه مزبور برای حل این مشکل، نظریه برهان انباشتی را مطرح کردهاند. منطق حاکم بر این برهان، استقراگرایی و هدف از آن رسیدن به یک باور موجه است. ما قصد داریم با روش «تحلیلی عقلی»، تقریرات برخی از فلاسفه غربی را با مبانی فلاسفه اسلامی ارزیابی کنیم و در نهایت نتیجه بگیریم که برهان انباشتی از دیدگاه بیشتر فلاسفه اسلامی، برهان موجهی برای اثبات وجود خداوند نیست، ولی از دیدگاه برخی از متکلمان و فلاسفه اسلامی و نگارنده، این برهان از ارزش معرفتشناختی ظنی در بسیاری از زمینهها برخوردار است و در برخی شرایط تنها راه اثبات مدعا بهکار بردن این برهان است.
کلید واژگان: اثبات وجود خدا, برهان انباشتی, ریچارد سوئین برن, بازیل میچل, کرولاین دیویسFrom the point of view of some Western philosophers, such as Basil Mitchell, Richard Swinburne, and Caroline Franks Davis, in order to justify the belief in the existence of God, the probability of the proposition “God exists" must be more than 50% of its corresponding evidence-based propositions. From their point of view, the evidence for the existence of God cannot independently increase the probability of gaining correct results to more than 50%, but can only confirm them. Therefore, the existence of God cannot be justified based on each of those arguments. To solve this problem, the mentioned philosophers have proposed the theory of cumulative argument. The logic behind this argument is inductivism and its purpose is to reach a valid belief. Using the analytical-rational method, this paper evaluates and compares the works of some Western philosophers with the principles of Muslim philosophers and finally concludes that from the point of view of most Islamic philosophers, the cumulative argument is not a valid argument for proving the existence of God, but from the point of view of some other Muslim theologians, philosophers, and writers, this argument has a speculative epistemological value in many aspects and, in some cases, is the only way to prove the claim about the existence of God.
Keywords: proving God’s existence, cumulative argument, Richard Swinburne, Basel Mitchell, Caroline Davis -
یکی از بیماری های واگیر پرتلفات درعصر حاضر، بیماری کروناست که آثار وتبعات منفی آن کل جهان را تحت تاثیر قرار داده است. دراین تحقیق درباره مسئولیت مدنی افرادی که در انتقال وانتشار ویروس کرونا به دیگران نقش داشته وباعث شیوع بیماری شده که در نتیجه آن افرادی جان شان را ازدست داده وتعدادی دیگر بیمار شده ضررهای مالی دیده اند. بعد از مطالعه منابع فقهی وحقوقی در باره مسئولیت مدنی افراد حامل ویروس کرونا یافته ها حکایت از آن دارد که افرادی که سبب یا مباشر انتقال کرونا باشند، بهطورقطع مسئولیت مدنی دارند ولو اینکه از روی سهل انگاری، غفلت، بیاحتیاطی و بیمبالاتی باعث انتقال ویروس شوند، منتهی موضوع قابل بحث برقراری رابطه سببیت وقابلیت استناد است؛ یعنی زمانی ما می توانیم حکم به مسئولیت مدنی افراد نماییم که ضرر وارد شده به رفتار زیان بار متهم مستند باشد و متهم در قبال نتیجهای مسیول وپاسخگواست که ناشی از رفتار زیان بار وی باشد. بنابراین، تا زمانی که نتیجهای به وجود آمده به رفتار مستند نباشد، مسئولیت بهوجود نمیآید. معیار استناد دیدگاه عرف است. از منظر عرف هرگاه ضرر و زیان وارد شده به رفتار مرتکب مستند باشد، این استناد دارای آثار و احکامی است که عبارت است از مسئولیت مدنی مرتکب درقبال رفتار زیان بار خود. حقوق دانان و فقیهان احراز رابطهای سببیت را امر عرفی دانسته اند.
کلید واژگان: مسئولیت, مدنی, کرونا, انتقال, قابلیت, استناد -
«استنتاج بر پایه بهترین تبیین» یکی از روش های استدلال در علم است. بر اساس این روش، دانشمند در صدد است با توجه به داده هایی که از یک حادثه در اختیار دارد و مجموعه فرضیات محتمل، «بهترین تبیین» را انتخاب کند. سویین برن فیلسوف دین معاصر تلاش کرده است از این روش بر اثبات وجود خداوند استدلال کند. وی در مواجهه با رخدادهای مختلفی همچون «وجود عالم»، «نظم عالم»، «معجزات انبیا»، «تجارب دینی» و مانند آن، بهترین تبیین را برای این امور، «وجود خداوند» می داند و تلاش می کند این مطلب را به اثبات برساند. از آن جا که این روش از دیدگاه این فیلسوف یکی از مهم ترین روش های تبیین معقول بودن اعتقاد و باور به گزاره وجود خداوند است، در این پژوهش در صدد آن هستیم تا در ابتدا به روش توصیفی تحلیلی استدلال مزبور را تقریر کنیم و پس از آن بر اساس مبانی فلسفه اسلامی، ارزیابی مناسبی را از این روش استدلالی ارایه دهیم.
کلید واژگان: وجود خدا, استنتاج بر پایه بهترین تبیین, اصل سادگی, تبیین, سوئین برن“Inference to the best explanation” is one way for argumentation in science. On this way, regarding the date available of an event and the collection of possible suppositions, the scientist tries to choose “the best explanation”. Swinburne, the contemporary philosopher, tried to use this way to prove the existence of God. In encounter to different events such as “the universe existence”, the order of the world”, “the prophets’ miracles”, “religious experiences” and the like, he sees “the existence of God” as the best explanation for them, and tries to prove it. Because, from the viewpoint of this philosopher, this way is one of the most important ways to explain the reasonability of belief in the proposition of “God exists”. in this research we attempt to firstly explain this argument in a descriptive-analytic way and then give a proper evaluation of this argument way on the bases of Islamic philosophy.
Keywords: the existence of God, inference to the best explanation, the principle of simplicity, explanation, Swinburne -
فصلنامه اعتیاد پژوهی، پیاپی 51 (بهار 1398)، صص 275 -294هدفهدف پژوهش حاضر تعیین نقش ابعاد شخصیت مایرز-بریگز در پیش بینی تمایل به مصرف مواد با میانجیگری سرمایه روان شناختی و خودکنترلی در معتادان بود.روشپژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد درگیر به اعتیاد تحویل داده شده به کمپ ترک اعتیاد ماده 16 راهیان بسوی سلامتی در دوره اول سال 99- 1398 که تعداد آن ها 420 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و در نظر گرفتن جدول مورگان تعداد 200 معتاد با برخورداری از معیارهای ورود به عنوان گروه نمونه؛ انتخاب شدند. از پرسش نامه های تیپ های شخصیت مایرز-بریگز، تمایل به مصرف مواد مخدر، سرمایه روانشناختی لوتانز و خودکنترلی تانجی استفاده شد.یافته هانتایج پژوهش نشان داد که ابعاد شخصیت مایرز- بریگز با میانجیگری خودکنترلی و سرمایه روان شناختی نقش پیش بین در میزان تمایل به مصرف مواد در معتادان دارد.نتیجه گیریبراساس یافته های این پژوهش بین تمام ابعاد شخصیت با میزان تمایل به مصرف مواد با میانجیگری خودکنترلی و سرمایه روان شناختی در معتادان رابطه وجود دارد. می توان با اجرای آزمون ابعاد شخصیت مایرز-بریگز و شناخت ابعاد شخصیتی معتادان، برنامه های آموزشی جهت ارتقاء خودکنترلی و سرمایه های روان شناختی معتادان تدوین شود.کلید واژگان: ابعاد شخصیت, تمایل به مصرف مواد, سرمایه روان شناختی, خودکنترلیObjectiveThe aim of this study was to investigate the role of Myers-Briggs personality dimensions in predicting the tendency to consume drugs by mediating the psychological and self-control capital in drug addicts.MethodThe present study was descriptive correlational. The statistical population of this study included all persons involved in drug addiction referred to Article 16 of the Road to Health in the first period of 1398-99, of whom 420 were. Using a simple random sampling method and considering the Morgan table, 200 addicts with the inclusion criteria were selected as the sample group.ResultsThe results showed The results of the study showed that Myers-Briggs personality dimensions with self-control mediation and psychological capital play a role in predicting the rate of drug addiction tendency.ConclusionBased on the findings of this study, there is a relationship between all aspects of personality and the rate of drug use with self-control mediation and psychological capital in addicts. Therefore, it is suggested that by conducting the Myers-Briggs Personality Dimension and recognizing the personality traits of addicts and personality traits of each preference, educational programs to promote self-control and psychological capital of addicts should be developed.Keywords: Personality dimensions, tendency to use drugs, psychological capital, self-control, addict
-
زنان به طور طبیعی میل به زایش و تولید مثل دارند. مادر شدن یکی از اصلی ترین نیازهای آن ها محسوب می شود و زنانی که به طور طبیعی قادر به فرزندآوری نیستند، درگیر بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی خواهند شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر نقش و ابعاد مذهب و تحمل پریشانی هیجانی در پیش بینی امنیت روانی زنان نابارورصورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است که بر روی زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری نوین مشهد انجام شد. بدین منظور 89 زن نابارور واجد شرایط شرکت در پژوهش با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل سنجش نگرش معنوی (شهیدی و فرج نیا، 1391)، پرسشنامه امنیت روانی (مازلو ، 1952) و مقیاس تحمل پریشانی هیجانی (سیمونز و گاهر، 2005) بود. تحلیل آماری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و با کمک نرم افزارSPSS و Lisrel انجام شد. یافته ها نشان داد از بین دو بعد مذهب و مولفه ی توانایی معنوی و همچنین از بین ابعاد تحمل پریشانی هیجانی، جذب و ارزیابی می توانند به صورت معناداری امنیت روانی را پیش بینی کنند. مذهب و تحمل پریشانی هیجانی، امنیت روانی زنان نابارور را تحت تاثیر قرار می دهند. اتکا به خداوند و منابع معنوی می تواند امنیت روانی افراد را بالا برده و در نتیجه این افراد حس کنترل و تسلط بیشتری بر شرایط داشته باشند
کلید واژگان: مذهب, امنیت روانی, تحمل پریشانی هیجانی, زنان نابارورWomen naturally have a desire for procreation and reproduction. Becoming a mother is one of their main needs, and women who are not naturally able to bear child will be involved with many personal and social problems. The present study aims was to investigate the effect of the role and dimensions of religion and distress tolerance in predicting the psychological safety of infertile women. The present study was a descriptive study of correlation type which was conducted on infertile women referred to Novin infertility center in Mashhad. To this end, 89 infertile women eligible to participate in the study were selected using available sampling. The research instruments were spiritual attitude (Shahidi and Farajnia, 2012), psychological security questionnaire (Maslow, 1952) and distress tolerance scale (Simmons and Gaher, 2005). Statistical analysis was performed using Pearson correlation coefficient and regression analysis with SPSS and Lisrel software. The results showed that between two aspects of religion, the spiritual empowerment component, as well as the dimensions of distress tolerance, attraction and evaluation, can significantly predict mental security. Religion and emotional distress tolerance affect psychological security of infertile women. Reliance on God and spiritual resources can increase people's psychological security and as a result, they have a greater sense of control and mastery of conditions.
Keywords: Religious, psychological security, emotional distress tolerance, infertile women -
در متون معتبر دین اسلام و زرتشت، حقوقی مربوط به تعامل انسان به عنوان اشرف مخلوقات، با سایر موجودات عالم تدوین شده است که برگرفته از جهان بینی این دو دین از باور به خدا و جایگاه خیر و شر در عالم است. برخی مدعی هستند آیین اسلام در این خصوص، در مقایسه با زرتشت خشن تر بوده و احترامی برای حیات سایر موجودات قائل نیست. این پژوهش به دنبال استخراج این حقوق در منابع و متون معتبر این دو دین، چهره حقیقی تعامل آن دو را با موجودات عالم ترسیم نموده، نگاه هریک از دو دین را آشکار نماید. حاصل یافته های مقاله این است که اسلام جز در مواردی محدود، از جمله تهیه غذا و یا دفع ضرر از جان، اجازه کشتن موجودات را نمی دهد، اما آیین زرتشت، با اعتقاد به وجود موجودات شرور اهریمنی، جانداران عالم را به سه دسته مقدس، مباح و منفور تقسیم می کند. دسته سوم، حتی در صورت عدم ورود به محل زندگی و ایجاد ضرر جانی یا مالی، از نظر این آیین محکوم به مرگ هستند.کلید واژگان: حقوق حیوانات, خیر و شر, موجودات اهریمنی, اسلام, زرتشت
-
سوئینبرن، فیلسوف دین معاصر، در آثار خود تلاش کرده است تا تقریر جدیدی از براهین اثبات وجود خدا ارائه دهد. وی قبل از پرداختن به این براهین، ابتدا به تبیین صفات خداوند پرداخته است؛ سرمدیت، قدرت، علم، خیریت، تشخص و اختیار از جمله صفاتی است که او به تحلیل آنها پرداخته و گاه تبیین های منحصر به فردی از آنها ارائه نموده است. تقسیم صفات به دو گروه اصلی و استنتاجی، تصریح به عدم تعلق قدرت مطلق خداوند به محالات ذاتی، و تاکید بر علت محدثه و مبقیه بودن خداوند نسبت به عالم و اختیار خداوند، از مهم ترین نکاتی است که وی در باب صفات خدا بیان کرده است. بیشتر دیدگاه های وی با نگره فلاسفه اسلامی در این خصوص منطبق است؛ اما عدم بحث مبسوط از صفات استنتاجی، عدم توانایی وی بر حل شبهه علم ازلی خداوند به افعال اختیاری انسان و عدم پذیرش معنای دقیق از سرمدیت، مهم ترین اشکالات وی در باب تبیین صفات خداوند است. در این پژوهش با بازخوانی تبیین های سوئینبرن از این صفات، به ارزیابی و نقد آنها خواهیم پرداخت.کلید واژگان: سوئینبرن, صفات خدا, تشخیص, علم, قدرت, سرمدیتSwinburne, philosopher of the contemporary religion, has made attempts in his works to propose a new expression of the arguments in proving existence of God. Before dealing with these arguments, he has dealt with explication of the Gods attributes. Eternity, power, knowledge, goodness, distinction power, and free will are among the attributes being analyzed by him and sometimes he has proposed unique explications about them. Dividing the attributes into two main and deductive groups, stipulating that the absolute power of God does not belong to the intrinsic impossibilities, and emphasizing on the absolute causality of God in relation to the world and Gods free will are among the most important points that he has mentioned about Gods attributes. Most of his viewpoints in this regard conform to the viewpoint of Islamic philosophers; however, lack of a detailed account of deductive attributes, his inability to solve the doubt of Gods eternal knowledge to human free will activities and unacceptance of a precise meaning of eternity are among his most important problems about explaining Gods attributes. Reviewing Swinburnes explanations from these attributes in this study, we will evaluate and criticize them.Keywords: Swinburne, Gods Attributes, Distinction Power, Knowledge, Power, Eternity
-
سوئینبرن فیلسوف دین معاصر در آثار خود تلاش کرده است تقریر جدیدی از براهین اثبات وجود خدا ارائه دهد. بر این اساس، وی بایسته های معرفتی ویژه ای در خصوص این ادله بیان می کند که از میان آن ها می توان به اقناعی بودن، پسینی بودن، استقرایی بودن و انباشتی بودن این ادله اشاره کرد. در این پژوهش سعی کرده ایم که رویکردهای مزبور به براهین را تبیین و سپس مورد بررسی و نقد قرار دهیم.
کلید واژگان: سوئینبرن, براهین اثبات وجود خدا, منطق استقرایی, یقینRichard Swinburne – the contemporary philosopher of religion – tried in his works to offer a new explanation of the arguments for the existence of God. Thus he explains especial knowledge necessities about these arguments from among them one can refer to characteristics like being convincing, being posteriori, being inductive and being collective. In this research, it had been tried to explain and then to examine and criticize that approaches to the arguments.Keywords: Swinburne, the arguments for the existence of God, inductive logic, certitude -
فلاسفه اسلامی نقش قوای ادراکی پیامبر در معرفت وحیانی را بررسی کرده اند. ایشان، با تفکیک قوه عاقله پیامبر و قوه متخیله وی، دیدگاه های مهمی را پیرامون نقش هر یک از قوا در معرفت وحیانی بیان نموده اند. در این پژوهش، سعی شده است ضمن تبیین و توضیح دیدگاه های مزبور، این دیدگاه ها در حد توان مورد ارزیابی قرار گیرد.کلید واژگان: وحی, وحی باواسطه, وحی بی واسطه, قوای ادراکی, قوه عاقله, قوه متخیلهThe role of perceptive faculties in revelation has been dealt with by Islamic philosophers. They distinguished between rational faculty and that of imagination, expressing important views on the part played by each of these faculties in the process of revealed knowledge. The present article is an attempt to both explain and evaluate these views.Keywords: revelation, mediated revelation, immediate revelation, perceptive faculties, rational faculty, imaginative revelation
-
میزان اثرگذاری عالمان دین از بررسی دیدگاه های آنان امکان پذیر است. محمدامین استرآبادی، که به عنوان موسس یا مروج مکتب اخباری شناخته می شود، از این مقوله جدا نیست. بررسی آثار و اندیشه های مکتب اخباری، به خصوص بنیانگذار آن، از دیرباز مورد توجه جدی پژوهشگران بوده است. با اینکه اغلب کتب باقی مانده از استرآبادی از نظر حجم به حوزه های فلسفه و کلام مربوط می شود، نه بررسی کامل موضوعات فلسفی و کلامی و نه ایجاد یک روش منسجم اعتقادی، هیچ یک، جزو اولویت های او نیستند. اگرچه شاید در نگاه اول او هیچ علاقه ای برای ارائه دیدگاه های کلامی نداشته باشد، با بررسی مسئله علم الهی از دیدگاه او متوجه خواهیم شد که تعمیق و بررسی همه جوانب این موضوع مهم مورد اهتمام این عالم اخباری نیز بوده است. در این موضوع، استرآبادی در چهار اثر مهمش: المباحث الثلاثه، الفوائد الاعتقادیه، الفوائد المکیه و دانشنامه شاهی، علاوه بر بحث پیرامون کیفیت علم الهی و اشاره به دیدگاه های اندیشوران مسلمان، به مباحث دیگری همچون امکان علم الهی، ذاتی یا فعلی بودن علم الهی، کیفیت علم الهی و تاخیر یا عدم تاخیر آن می پردازد.
کلید واژگان: استرآبادی, شرح حال نامه, علم الهی, علم اجمالی, علم تفصیلیThe extent of influence of religious scholars can be distinguished from the study of their viewpoints. Mulla Amin Astarabadi as founder and propounder of traditionism is not an exception. The works and thoughts of traditionists particularly the founder of this school have always been investigated by researchers. Though philosophical and Kalam problems occupy the bulk of extent works of Astarabadi, he was not preoccupied with overall examination of such problems nor with establishing a coherent belief system. Reluctant as he seems to be in first glance in regard with theological issues, on examining the problem of God’s knowledge, we notice that Astarabadi was also interested in deepening our understanding of this issue. In his four prominent works: Three Discussions, Doctrinal Themes, Meccan Benefits and Royal Compendium Astarabadideals with nature of God’s knowledge and he makes reference to views of Islamic scholars concerning possibility of Divine Knowledge, its being essential attribute or as an act of His essence and whether is coeternal or posterior to the Essence.Keywords: Astarabadi, biography, Divine Knowledge, detailed knowledge, universal knowledge -
سابقه و هدفمقابله دینی یکی از انواع روش های مقابله با فشار روانی است که در دهه های اخیر بسیار مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های مقابله دینی بر خرده مقیاس های مختلف هوش هیجانی در زنان صورت گرفته است.مواد و روش هاپژوهش از نوع شبه آزمایشی است و جامعه آماری آن شامل 70 نفر از همسران جانبازانی بودند که فرزندان شان، در سال تحصیلی 92-91 در مدارس ابتدایی شاهد مشهد به تحصیل اشتغال داشته اند. حجم نمونه از روش نمونه-گیری در دسترس انتخاب شد. ابتدا پرسشنامه هوش هیجانی «بار-آن» (Bar-On) توسط همه شرکت کنندگان تکمیل گردید، سپس 30 نفر که پایین ترین نمره را داشتند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. آن ها به روش تصادفی ساده به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. برای گروه آزمایش10 جلسه آموزش مهارت های مقابله دینی برگزار گردید و سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس انجام گرفت.یافته هانتایج نشان داد که گروه آزمایش و گواه در مولفه های اصلی هوش هیجانی با یکدیگر تفاوت دارند، به ترتیب بیشترین افزایش در مولفه مدیریت فشار روانی با اندازه اثر94/0، انطباق پذیری با 91/0، درون فردی و بین فردی با 90/0و خلق کلی با اندازه اثر 74/0 به دست آمده است.استنتاجیافته ها نشان می دهد که مهارت های مقابله دینی می تواند در ارتقای سطح سازگاری و توانمندسازی در مقابله با مسائل مختلف در همسران جانبازان موثر باشد، بنابراین آموزش جهت افزایش هوش هیجانی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: مهارت های مقابله دینی, هوش هیجانی, زنانBackground andPurposeReligious coping is one of the coping methods and in recent decades، some psychologists paid attention to it. The aim of this study is to investigate the impact of religious coping strategies on emotional intelligence in women.Materials And MethodsThis study is carried out in the form of a quasi-experimental research. The statistical population is comprised of 70 spouses of veterans whose children were studying at the Elementary School of Shahed 5 of Mashhad (educational year 2012-2013). The participants were selected via convenience sampling. Firstly، all participants completed Bar-On emotional intelligence questionnaire. Then 30 people، who got the lowest score in test، were selected. They were divided randomly into two experimental and control groups. Ten sessions of religious coping strategies were held for the experimental group. Then، a post-test was given. Analysis of covariance was used to analyze the test data.ResultsResults showed that the experimental group and the control group are significantly different in terms of emotional intelligence test and its subscales. The highest increase is obtained in stress management component with effectiveness of 0. 94،adaptability of 0. 91، intrapersonal and interpersonal of 0. 90 and general mood with effectiveness at 0. 74.ConclusionAccording to the results، training religious coping strategies can be effective in improving adaptation and capacity to deal with problems. So، this training proposes to increase emotional intelligence in the same group of spouses of veterans.Keywords: Religious Coping, Emotional intelligence, Women -
سابقه و هدفمقابله دینی یکی از انواع روش های مقابله با فشار روانی است که در دهه های اخیر بسیار مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های مقابله دینی بر خرده مقیاس های مختلف هوش هیجانی در زنان صورت گرفت.مواد و روش هاپژوهش از نوع شبه آزمایشی است و جامعه آماری آن شامل 70 نفر از همسران جانبازانی بودند که فرزندان شان، در سال تحصیلی 92-91 در مدارس ابتدایی شاهد مشهد به تحصیل اشتغال داشته اند. حجم نمونه از روش نمونه گیری انتخاب شد. ابتدا پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن توسط همه شرکت کنندگان تکمیل گردید، سپس 30 نفر که پایین ترین نمره را داشتند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. آن ها به روش تصادفی ساده به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. برای گروه آزمایش10 جلسه آموزش مهارت های مقابله دینی برگزار گردید و سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس انجام گرفت.یافته هانتایج نشان داد که. گروه آزمایش و گواه در مولفه های اصلی هوش هیجانی با یکدیگر تفاوت دارند، به ترتیب بیشترین افزایش در مولفه مدیریت فشار روانی با اندازه اثر 0/94، انطباق پذیری با 0/91، درون فردی و بین فردی با 0/90 و خلق کلی با اندازه اثر 0/74 بدست آمده است.استنتاجیافته ها نشان می دهد که مهارت های مقابله دینی می تواند در ارتقای سطح سازگاری و توانمندسازی در مقابله با مسائل مختلف در همسران جانبازان موثر باشد، بنابراین آموزش جهت افزایش هوش هیجانی پیشنهاد می شود.کلید واژگان: مهارت های مقابله دینی, هوش هیجانی, زنانBackground andPurposeReligious coping is one of the coping Methods and in Recent decades, some Psychologists pay attention to it. The aim of this study is to investigate the impact of religious coping strategies on emotional intelligence in women.Materials And MethodsThis study is carried out in the form of a quasi- experimental research. The statistical population is comprised of 70 Spouses of veterans whose children were studying at the Elementary School of District 5 of Mashhad (educational year 2012-2013). The participants were selected via convenience sampling. The first, all participants completed bar-on emotional intelligence Questionnaire. Then 30 people selected that get lowest score in test. They were divided randomly into two Experimental and control groups. Ten sessions of religious coping strategies were held for the experimental group. Then, a post-test was given. Analysis of covariance was used to analyze the test data.ResultsResults showed that the experimental group and the control group are significantly different in terms of emotional intelligence test and its subscales. The highest increase is obtained in Stress management component with Effectiveness 0.94, Adaptability 0.91, Intrapersonal and interpersonal 0.90 and General mood with effectiveness 0.74.ConclusionAccording to the results, training religious coping strategies can be effective in improving adaptation and capacity to deal with problems. So, this training is proposed to increase emotional intelligence in the same group of Spouses of veterans.Keywords: Religious Coping, Emotional intelligence, women
-
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمانگری شناختی– رفتاری(CBT) و درمانگری فعال سازی رفتاری(BAT) در اصلاح عملکرد شناختی (حافظه کاری و زمان واکنش ساده(SRT)) سوء مصرف کنندگان هروئین در افغانستان انجام شده است.
بدین منظور در قالب یک طرح شبه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و آزمون نهایی تعداد 30 نفر از سوء مصرف کنندگان هروئینی مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد طبیبان جهانی کابل به روش در دسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی یک (CBT) و آزمایشی دو (BAT) جایگزین شدند. هر دو گروه در ابتدا با استفاده از آزمون حافظه فعال (WMI) از زیر مقیاس های حافظه وکسلر (ویرایش سوم) و نرم افزار استروپ، حافظه کاری و زمان واکنش آنان ارزیابی گردید. سپس گروه آزمایشی یک درمان شناختی رفتاری و گروه دو درمان فعال سازی رفتاری طی 10 جلسه درمان گروهی را دریافت نمودند. در پایان مجددا بواسطه آزمون های فوق مورد ارزیابی قرار گرفتند.
تجزیه و تحلیل یافته ها نشان دهنده تفاوت معناداری در عملکرد حافظه کاری و زمان واکنش ساده هر دو گروه می باشد. این یافته ها نشان می دهند که درمانگری رفتاری- شناختی بر بهبود حافظه کاری و درمانگری فعال سازی رفتاری بر کاهش زمان واکنش افراد وابسته به هروئین اثر بخش تر می باشد. بنابر این هر دو روش درمانگری در اصلاح عملکرد شناختی برای افراد وابسته به هروئین قابل کاربرد است.
کلید واژگان: درمانگری رفتاری شناختی, درمانگری فعال سازی رفتاری, اعتیاد, زمان واکنش, حافظه کاریThe present research aims at comparing the effectiveness of Cognitive Behavioral Therapy (CBT) and Behavioral Activation Therapy (BAT) in the improvement of cognitive functions (working memory and simple reaction time) in the heroin abusers in Afghanistan. To this end, through a semi-experimental design including two groups with pre test and post test, 30 heroine abusers referring to the abstinence center of Universal Kabul Physicians were selected by the availability sampling and were then divided into the two groups of experimental 1 (CBT) and expeerimental2 (BAT). Both groups were first administered the Working Memory Inventory, one of the subscales of Wexler Memory Test (the third edition) and the Stroop software to be evaluated on the working memory and the reaction time. Then the experimental group1 was administered cognitive behavioral therapy and the experimental group2 was administered behavioral activation therapy within 10 sessions of group therapy. The analysis of the findings indicates that there is a significant difference between the two groups in terms of working memory and simple reaction time. The findings indicate that behavioral –cognitive therapy is more effective in the improvement of working memory and the behavioral activation therapy is more effective in the decrease of the reaction time of heroine abusers. Therefore, both therapy methods are applicable in the improvement of cognitive functions for heroine abusers.Keywords: cognitive behavioral therapy, behavioral activation therapy, addiction, reaction time, working memory -
زمینه و هدفامروزه رایج ترین روش درمان وابستگی به مواد مخدر، استفاده از متادون است. با این حال، تحقیقات نشان می دهند که مصرف این دارو، می تواند اثرات سوء عصبی- شناختی داشته باشد؛ بنابراین بررسی میزان اثرات منفی مصرف این دارو در مقایسه با تریاک و نورجیزک و نیز در افراد سالم حائز اهمیت است. هدف از انتخاب گروه تریاک و نورجیزک، شیوع مصرف این دو ماده در جامعه و ناشناخته بودن اثرات عصب- رواشناختی آنهاست.
روش تحقیق: این تحقیق از نوع مطالعات توصیفی-تحلیلی است. به منظور اجرای این تحقیق، با مراجعه به مراکز ترک اعتیاد شهر شیراز، نمونه ای به حجم 119 نفر مرد (شامل 32 نفر مصرف کننده متادون، 30 نفر مصرف کننده نورجیزک، 27 نفر مصرف کننده تریاک و 30 نفر گروه کنترل) به صورت در دسترس وارد مطالعه شدند؛ سپس آزمون های حافظه کلامی-شنیداری ری، رنگ-کلمه استروپ و پیگیری هدف اجرا شد. داده های حاصل. با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (ویرایش 13)و تست های واریانس یک گرفه و توکی در سطح معنی داری 05/0=α تجزیه و تحلیل شدند.یافته هایافته ها نشان داد، گروه ها در حافظه کوتاه مدت (87/2=F، 04/0P=)، توان یادگیری (09/5=F، 002/0P=)، یادآوری تآخیری (26/4=F، 007/0P=)، بازشناسی (41/6=F، 001/0P=) و پیگیری هدف (68/3=F، 01/0P=) با یکدیگر تفاوت معنی دار داشتند. آزمون تعقیبی نشان داد مصرف نورجیزک، باعث بیشترین آسیب نسبت به دیگر گروه ها در حافظه کوتاه مدت (03/0=P)، توان یادگیری (003/0=P)، بازشناسی (01/0=P) و پیگیری هدف (02/0=P) می شود.نتیجه گیریاین تحقیق نشان داد مصرف تریاک و نورجیزک، می تواند کارکردهای عصبی -روانشناختی را دچار آسیب کند. این آسیب به خصوص در نواحی مغزی وابسته به عملکردهای اجرایی، حافظه و یادگیری، با وضوح بیشتری دیده می شود، اما مصرف متادون می تواند تا حدی این آسیب ها را کاهش دهد.
کلید واژگان: حافظه, متادون, نورجیزک, کارکردهای عصب, روانشناختی, تریاک, اعتیادBackground And AimToday، one of the mostly used medicines to treat opioid abuse is methadone maintenance treatment. Some studies have reported that this treatment has cognitive side-effects. But، it is important to study the extent of the negative effects of methadone، compared to opium and Norjizak in normal individuals. The reason why there two narcotic drugs were chosen was the high prevalence of taking them in the community in terms of their unknown neuropsychological effects.Materials And MethodsThe present research was a descriptive - analytical investigation. The sample of the study consisted of 119 men (32 methadone، 30 norjizak، 27 opium abusers and 30 individuals as the control group) who were all selected through access method. Tools used for data collection were: Rey’s auditory verbal learning test، Trail making test،and Stroop colors-word test. The obtained data was analysed by means of SPSS software (V: 13) using one-way variance analysis and Tukey at the significant level α=0. 05.ResultsOur study showed that there was a significant difference between the groups in short term memory (F=2. 87، P=0. 01)، learning ability (F=5. 09، P=0. 002)، delayed memory (F=4. 26، P 0. 007)، and trial making test (F=3. 68، P=0. 01). The test following revealed that Norjizak -dependent subjects performed significantly worse than others with respect to short-term memory (P=0. 03)، learning ability (P 0. 003)، recognition (P=0. 01)، and trial making tests (P=0. 02).ConclusionThe current study confirmed that opium and Norjizak abusing had destructive effects; mainly in the functions of specific brain regions supporting memory، learning، and executive functions. However، methadone can minimize these negative effects.Keywords: Memory, Methadone, Norjizak, Neuropsychological Functions, Opium, Information processing -
نشریه طب جانباز، پیاپی 21 (پاییز 1392)، صص 60 -67زمینه و هدفهماهنگی روش های مقابله ی فشار روانی با فرهنگ دینی و اجتماعی افراد اثربخشی آنها را بیشتر خواهد کرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش مهارت های مقابله دینی بر تاب آوری، انطباق پذیری و مدیریت فشار روانی همسران جانبازان انجام گرفته است.مواد و روش هاپژوهش از نوع شبه آزمایشی است و جامعه آماری مورد بررسی تعداد 70 نفر از همسران جانبازان بودند که فرزندانشان در مدارس ابتدایی پسرانه شاهد ناحیه 5 مشهد در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری از نوع در دسترس است، بدین صورت که پرسشنامه تاب آوری کانر-دیویدسون و هوش هیجانی بار- آن در دو مولفه توسط همه 70 نفر تکمیل شد، توسط همه شرکت کنندگان تکمیل شد، سپس 30 نفر که پایین ترین نمره را کسب نمودند، انتخاب و به روش تصادفی ساده به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم شدند. برای گروه آزمایش 10 جلسه آموزش مهارت های مقابله دینی برگزار گردید و سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تحلیل کوواریانس و همبستگی پیرسون انجام گرفت.نتایجتحلیل کوواریانس در سطح 01.0 معنادار است و نشان دهنده اثربخشی آموزش است. بر هر سه متغیر در همسران جانبازان اثر بخش بوده است. همچنین اجرای آزمون همبستگی رابطه معناداری را بین متغیرها نشان داد.
بحث: با توجه به نتایج این پژوهش؛ آموزش مهارت های مقابله دینی می تواند در ارتقای سطح سازگاری و توانمندسازی آنها در مقابله با مشکلات موثر باشد بنابراین آموزش راهبردهای مقابله دینی جهت افزایش تاب آوری، انطباق پذیری و و مدیریت فشار روانی برای همسران جانبازان پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: مقابله دینی تاب آوری, انطباق پذیری, مدیریت فشار روانی, همسران جانبازانBackground &PurposeThe purpose of this article is to study the effect of training religious coping skills on Resiliency and adaptability components and stress management in veterans'' spouses. Methods & Materials: This study is quasi-experimental. Statistical population included 70 veterans'' spouses whose children were studying in Shahed primary school of Mashhad in district5، in 1392-1391education year. For sampling، Available method was used and all the testees were given Connor & Davidson Resilience Questionnaire and bar-on emotional intelligence Questionnaire for investigating two components. 30 spouses، results who gained the lowest score in both tests، were selected after the Survey. The testees were divided to two Equal experiment and control groups، through random assignment. Then experiment group was provided religious coping skills training with the Islamic approach in10 sessions. Finally، a post-test was taken from both groups.ResultsThe data analysis was performed، for obtaining covariance and Pearson correlation test. Results show a meaningful measure of 0. 01 and variables showed direct relationship to the testing component in Pearson correlation test; therefore it can be concluded that training of religious coping skills may be useful for veterans'' spouses on their resiliency، adaptability.ConclusionOn the basis of the results of this study، It is concluded that training spouses of veterans، religious coping skills can be effective in Improving their level of mental health and empowering them to deal with their problems.Keywords: Religious Coping, Islamic approach, Resilience, stress management, adaptability, veteran's spouses -
یکی از محورهای مهم در بحث تجربه دینی، موضوع واقع نمایی و ارزش معرفتی آن است. سویین برن، فیلسوف دین خداباور، از کسانی است که در آثار مهم خود ازجمله کتاب وجود خدا ضمن تبیین برهان تجربه دینی و دفاع از آن، برای اثبات واقع نمایی تجربه دینی و ارزش معرفتی آن دو اصل «آسان باوری» و «گواهی» را مطرح کرده است و آنها را «اصول عام عقلانیت» می داند که هم در تجارب دینی و هم در تجارب حسی قابل اعمال است. این پژوهش درصدد تبیین این اصول و ارزیابی آنهاست.
کلید واژگان: تجربه دینی, اصل آسان باوری, اصل گواهی, سویین برن, مبانی معرفت شناختیOne of the most important points when dealing with religious experience is concerned with its epistemological valididty. Swinburne, a theist philosopher, is counted among those arguing for religious experience to be epistemologically valid. In his important works, the existence of God, establishing two principles of simplicity and evidence, has justified epistemological validity of the proof. As he argues, the two principles can be used in other kind of experiences. The paper has tried to study the principles.Keywords: religious experience, principle of simplicity, principle of evidence, Swinburne, epistemological principles -
The elevated position of education has had, since old ages, an extraordinary station in Human societies especially in divine religions. The first and foremost activity by the missionaries of divine religions has been dedicated to the education of people and their release from the imprisonment of ignorance, unawareness and worldly desires, since man’s elevation and spiritual development, and its means to realization of high positions is achieved solely under the shadow of education. And for the importance of this issue, the presented paper explores the status of Education in the Islamic state of Afghanistan, the historical backgrounds of education, schooling schemes, educational institutions, stages of education and the current status of education, and finally it evaluates the shortcomings and the side affects of educational schemes.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.