محمد حسن آسایش
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 144 (اسفند 1403)، صص 2855 -2878زمینه
ترس از پرواز جزو دسته بندی هراس ها است که می تواند اثر منفی بر روی افراد داشته باشد. این ترس می تواند ناشی از عوامل زیادی همچون عملکردهای رفتاری، مغزی و تنظیم هیجان باشد. از آنجایی سفرهای هوایی از سفر با سایر وسایل نقلیه ایمن تر هستند، بنابراین درمان این اختلال از اهمیت زیادی برخوردار است.
هدفاین پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه واقعیت مجازی بر کارکردهای رفتاری، تنظیم هیجان و عملکردهای مغزی به وسیله اف نیرز در درمان ترس از پرواز انجام شد.
روشطرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش (آموزش واقعیت مجازی) و یک گروه گواه (هر گروه 13 نفر) با پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد دارای ترس از پرواز بود که در سال 1402 و 1403 در شهر تهران طی فراخوانی در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و تلگرام از آن ها دعوت به همکاری شد. از پرسشنامه ترس از پرواز (بورناس و همکاران، 1999)، پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و طیف نگاری کارکردی مادون قرمز نزدیک (اف نیرز) برای گردآوری داده ها استفاده شد و همچنین از پروتکل 5 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه 60 دقیقه) برنامه واقعیت مجازی برای مداخله استفاده شد. داده ها با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی-تست تجزیه و تحلیل شدند. از نرم افزار SPSS نسخه 26 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که برنامه واقعیت مجازی باعث بهبود کارکردهای رفتاری شد (01/0 >p) اما بر روی تنظیم هیجانی و شاخص های فعالیت مغزی اثربخشی معناداری نداشت (01/0 <p).
نتیجه گیریدر مجموع برنامه واقعیت مجازی دارای اهمیت زیادی در بهبود ترس از پرواز است و می تواند کارکردهای رفتاری فرد را ارتقاء ببخشد و در نتیجه افراد می توانند بدون ترس از پرواز، از هواپیما استفاده کنند و در نتیجه می توان از این روش برای درمان ترس از پرواز استفاده کرد.
کلید واژگان: اف نیرز, ترس از پرواز, تنظیم هیجان, عملکرد مغزی, کارکردهای رفتاری, واقعیت مجازیBackgroundFear of flying is one of the categories of phobias that can have a negative effect on people. This fear can be caused by many factors such as behavioral functions, brain and emotion regulation. Since air travel is safer than traveling with other vehicles, therefore, treating this disorder is very important.
AimsThis research was conducted with the aim of determining the effectiveness of virtual reality program on behavioral functions, emotional regulation and brain functions by FNIRS in the treatment of aerophobia.
MethodsThe current research design was a semi-experimental pre-test-post-test type with an experimental group (virtual reality training) and a control group (13 people in each group) with a 1-month follow-up. The statistical population of this research included all people with fear of flying who were invited to cooperate in 1402 and 1403 in the city of Tehran through a call on Instagram and Telegram social networks. The fear of flying questionnaire (Bournas et al., 1999), emotion regulation questionnaire (Gross and John, 2003) and functional near infrared spectroscopy (NIRS) were used to collect data, as well as the 5-session protocol (One session per week and 60 minutes each session) virtual reality program was used for intervention. The data were analyzed with the methods of analysis of variance with repeated measurements and t-test. SPSS version 26 software was used for data analysis.
ResultsThe findings indicated that the virtual reality program improved behavioral functions
(p< 0.01), but it had no significant effect on emotional regulation and brain activity indicators
(p> 0.01).ConclusionIn general, the virtual reality program is very important in improving the fear of flying and can improve the behavioral functions of a person, and as a result, people can use the plane without fear of flying, and this method can be used to treat the fear of flying.
Keywords: Aerophobia, Behavioral Functions, Brain Functions, Functional Near-Infrared Spectroscopy (FNIRS), Emotional Regulation, Virtual Reality Program -
مقدمه
اختلال بدشکلی بدن یک اختلال روانپزشکی است که از بین اختلالات روانشناختی مرتبط با عملهای جراحی زیبایی و ظاهر به عنوان رنج اور ترین اختلال شناخته می شود. که با اشتغال فکری شدید و آشفته ساز با نقص جزئی یا خیالی در ظاهر همراه است که در افراد احساس نا امنی و ناکافی بودن را ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پارادوکس درمانی بر تن انگاره و هیجانات منفی زنان مبتلا به اختلال بد شکلی بدنی بود.
روش کارروش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری از کلیه زنان مبتلا به اختلال بد شکلی بدنی متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر تهران در نیمه دوم سال 1402 تشکیل شده است. 30 نفر از مراجعه کنندگان به روش هدفمند انتخاب و به دو گروه مداخله و کنترل به شیوه ی تصادفی تخصیص یافتند. پارادکس درمانی (PTC) در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه مداخله اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. از پرسش نامه های ارزیابی فراشناخت بدشکلی بدنی (ربیعی و همکاران، 1399)، رضایت از تن انگاره (سوئوتو و گارسیا، 2002) و هیجانات منفی (لویباند و لاویباند، 1995) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS22 در سطح آماری 05/0 انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که پارادوکس درمانی در مقایسه با گروه کنترل رضایت از تن انگاره (001/0>P، 72/33=F)، استرس (001/0>P، 683/21=F)، اضطراب (001/0>P، 280/10=F) و افسردگی (001/0>P، 935/9=F) را در سطح معنی داری 001/0 تحت تاثیر قرار داده است. نمرات استرس، اضطراب و افسردگی در گروه پارادوکس درمانی در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته و در مرحله پیگیری همچنان تفاوت چشمگیری با مرحله ی پیش آزمون دارد.
نتیجه گیریبا توجه به موثر بودن پارادوکس درمانی بر افزایش رضایت از تن انگاره و کاهش استرس، اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به اختلال بدشکلی بدنی، متخصصان حوزه سلامت روان می توانند از تکنیک های پارادوکسی برای کاهش پریشانی های روان شناختی و افزایش رضایت از تن انگاره در زنان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن استفاده کنند.
کلید واژگان: اختلال بد شکلی بدنی, تن انگاره, هیجانات منفی, پارادوکس درمانیIntroductionBody Dysmorphic Disorder (BDD) is a psychiatric disorder that is known as the most painful disorder among the psychological disorders associated with cosmetic and appearance surgeries. This is accompanied by intense and disturbing intellectual preoccupation with a partial or imaginary defect in appearance, which creates a feeling of insecurity and inadequacy in people.The present study aimed to examine the effectiveness of paradox therapy on body image and negative emotions in women with BDD.
MethodThis study employed semi-experimental design with a pre-test and post-test, including a follow-up with a control group. The statistical population consisted of all women diagnosed with BDD who sought cosmetic surgery at beauty clinics in Tehran in the second half of 2023. Thirty participants were selected through convenience sampling and randomly assigned to intervention and control groups. Paradoxical therapy(PTC) was conducted over 8 sessions of 90 minutes for the intervention group, while the control group received no training. Data were collected using the Body Dysmorphic Disorder Metacognitive Questionnaire (Rabiei et al., 2020), Body Image Satisfaction Scale (Sweto et al., 2002), and Negative Emotions Scale (Lovibond & Lovibond, 1995). Data analysis was performed using analysis of variance with repeated measures with SPSS22 at a significance level of 0.05.
FindingsThe results showed that paradox therapy compared to the control group affected satisfaction with body image (F=33.72, P=33.00>1), stress (F=21.683, P>0.001), anxiety (F=10.280, P>0.001) and depression (F=9.935, P>0.001). The scores of stress, anxiety and depression in the paradox therapy group decreased compared to the control group and in the follow-up stage it was still significantly different from the pre-test stage.
ConclusionConsidering the effectiveness of paradox therapy on increasing satisfaction with body image and reducing stress, anxiety and depression of women with body deformity disorder, mental health professionals can use paradox techniques to reduce psychological distress and increase satisfaction with body image in Women with body deformity disorders should use it.
Keywords: Body Dysmorphic Disorder, Body Image, Negative Emotions, Paradox Therapy -
نوجوانی، یکی از چالش انگیزترین و در عین حال جذاب ترین دوران زندگی است، با توجه به اهمیت این دوره مطالعه سلامت روان و تجربه نوجوانان در دوره کرونا لازم است، بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. هدف از این تحقیق بررسی کیفی تجارب زیسته دانش آموزان پسر از اوقات فراغت و فضای مجازی در دوره کرونا بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی و ازطریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته تا اشباع نظری سیزده شرکت کننده نوجوان پسر ساکن شهر تهران در بازه زمانی بهمن 1399 تا اردیبهشت 1400 انجام شد. روش تحلیل داده ها تحلیل تماتیک بود و تجزیه و تحلیل داده های انجام شده، منجر به شناسایی دو مضمون اصلی، پنج مضمون فرعی و بیست مفهوم اولیه شد. دو مضمون اصلی الف) چالش ها و آسیب ها 1. چالش های روان شناختی، 2. آسیب های فضای مجازی و 3. آسیب های اوقات فراغت و ب) واکنش ها و مقابله های سازگارانه، عبارتست از: 1. واکنش ها و مقابله های سازگارانه اوقات فراغت و 2. واکنش ها و مقابله های سازگارانه فضای مجازی، از تحلیل مصاحبه ها به دست آمد. نتایج نشان داد که نوجوانان واکنش های متفاوتی به شرایط کرونا نشان دادند و آسیب ها و چالش های متفاوتی دارند. لازم است استراتژی های مناسبی ازسوی نهادهای اجتماعی، خانواده و مدرسه ارائه شود. این مقاله رهیافتی برای ادامه بررسی واکنش های روان شناختی و تدوین پروتکل های مداخلاتی روان شناختی و سیستمی است.
کلید واژگان: اوقات فراغت, فضای مجازی, کرونا, کویید 19, نوجوانانIntroductionAdolescence is one of the most challenging and at the same time the most attractive periods of life, considering the importance of this period of studying mental health and the experience of adolescents during the Corona period, it is necessary to pay more attention. A methodical study of adolescent’s experiences from the Corona period can provide a good description and analysis of this period and can be used for activists, planners and policy makers. The purpose of this research is to qualitatively investigate male students' lived experiences of Leisure and Cyberspace during the Corona era.
MethodsIn order to investigate the experiences, actions and effects of Corona on the health and life of adolescents, a qualitative approach was used; Because the qualitative approach is used to discover and adapt real answers to real-world problems in a way that is not possible in a quantitative context, and qualitative research is a useful and sufficient way to obtain the nature of the information needed in relation to the problems of an experimental situation. Since the purpose of this study is to investigate and qualitatively explain the effects of quarantine from the point of view of the lived experience of adolescents; Therefore, the method of "phenomenology" is very suitable for entering into the lived world of people and examining their life experiences. The data collection tool was conducted through interviews, and for this purpose, in-depth and semi-structured interviews were conducted until theoretical saturation of 13 male adolescent participants living in Tehran between February 2019 and May 2014. After the implementation of all the interviews, thematic or thematic analysis method, which is common in phenomenology, was used to analyze the data obtained from the interviews.
ResultsThe Corona pandemic affected the world community for more than a year, and according to the attitude and behavior of the people of the society, the changes and transformations that occurred in different parts of people's lives were different. Corona created a different lifestyle and conditions compared to the period before it; The way people deal with this phenomenon is important and has resulted in different results for them. The obtained findings were analyzed using the theme analysis method and led to the identification of two main themes, five sub-themes and twenty primary concepts. The two main themes are a) challenges and injuries, which include: 1. psychological challenges, 2. cyber space injuries, and 3. leisure time injuries, and b) adaptive reactions and coping, which include: 1. adaptive reactions and coping with leisure time, and 2. Adaptive reactions and confrontations of virtual space were obtained from the analysis of interviews. The theme of challenges and injuries was the most frequent in students' interviews compared to the theme of adaptive reactions and confrontations; According to the skills that the students had, their exposure and reaction in the field of Corona was different, but in general, the damages and challenges encountered were more than adaptation. On the other hand, with the passage of time and the provision of some trainings and the support of knowledgeable parents, their adaptability increased and they got rid of challenges and injuries. To solve such issues, especially in the field of education, it is necessary to provide appropriate strategies from social institutions, family and school.
ConclusionsThe closure of schools and many places where students used to spend their free time has provided them with many opportunities and the communication and interaction of students with other family members, especially parents, has increased. The frequency of improvement of relations with parents is more reported than the conflict of relations with parents, and in other words, the quality of the relationship depends on the environmental conditions, the way of interaction, and the parenting style. The use of Cyberspace has grown significantly; On the one hand, the use of this technology has led to an increase in the awareness of public information and the acquisition of computer skills, and on the other hand, it has been associated with risks such as the lack of proper learning of courses, addiction to virtual space, and wasting time in this space. Increasing the opportunity to study, useful innovative programs and individual sports are among the positive behaviors that fill part of students' leisure time, and on the other hand, banning access to sports and recreational facilities, mismanagement in planning and doing daily tasks, and banning access to some places. It was reported by the interviewees to spend their leisure. The development of parents' skills in dealing with the educational status of their children and recognizing their educational and educational role, raising awareness about the advantages and disadvantages of cyberspace and improving the skills of interaction, conversation and family entertainment are among the suggestions that can be recommended to parents. Education and Training, as an official governing body, in cooperation with other governmental and non-governmental institutions and organizations, can play an effective role in this field in terms of removing obstacles and creating suitable opportunities in the education of students. Holding student camps and developing the quantity and quality of these camps, holding training and skill workshops in the field of soft skills, media literacy for students, holding training workshops on media parenting and parenting skills for parents, and holding training and skill workshops on teaching techniques in the virtual environment and Active and purposeful exposure to students is one of the suggestions of the research. Key words: Adolescents, Leisure, Cyberspace, Corona, Covid 19.
Keywords: Adolescents, Leisure, Cyberspace, Covid 19 -
مشکلات مجروحان جنگی محدود به خود آنها نیست، بلکه این مشکلات در بطن زندگی خانواده نیز وارد شده و کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت زندگی فرزندان جانبازان اعصاب و روان بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مشکلات ناشی از معلولیت پدر، در هفت مقوله شامل نگرش، سلامت روانشناختی، روابط بین فردی، سلامت جسمانی، شرایط مالی، پیشرفت تحصیلی و کارکرد تحصیلی تاثیراتی بر جای می گذارد.فرزندان جانبازان اعصاب و روان از اولین مراحل رشد خود، به طور مستمر در معرض آسیب های روانی هستند و نقش پدر یکی از منابع تشدید یا تضعیف اختلالات روانی و رفتاری در آنها است. از راهکارهای ارائه شده جهت پیشگیری یا تضعیف این آسیب ها میتوان به رصد و شناخت افراد مستعد آسیب های روانی از سنین کودکی و نوجوانی و پیگیری مستمر آنها برای ارائه خدمات روانشناختی و حل مشکلات در حوزه روابط بین فردی، عملکرد تحصیلی و... اشاره کرد.این پژوهش کیفی به شیوه پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد.جامعه آماری پژوهش حاضر فرزندان جانبازان اعصاب و روان ساکن تهران بود. فرایند مصاحبه تا زمان به اشباع رسیدن داده ها ادامه پیدا کرد و در نهایت با 10 نمونه به اشباع رسید.تحلیل داده های به دست آمده، به روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد.
کلید واژگان: جانبازان اعصاب و روان, فرزندان جانبازان, کیفیت زندگی, عملکرد تحصیلیThe problems of the veterans are not limited to themselves, but they also enter into the family life and affect their quality of life. The purpose of this study was to investigate the life status of children of psycho veterans. The results showed that problems caused by father's disabilities affect seven categories including attitude, psychological health, interpersonal relationships, physical health, financial conditions, academic achievement and academic performance. Children of veterans of psychiatry are continually exposed to psychological trauma from the first stages of their development, and the role of father is one of the sources of aggravation or weakening of mental and behavioral disorders in them. Proposed strategies to prevent or weaken these injuries include monitoring and identifying vulnerable people from childhood and adolescence and their ongoing follow-up to provide psychological services and problem solving in the field of interpersonal relationships، academic performance، etc. This qualitative study was conducted by phenomenological method with purposive sampling through semi-structured interview. The statistical population of the present study was children of psychiatric veterans living in Tehran. The interview process continued until data saturation and finally reached saturation with 10 samples. The data were analyzed using Colaizzi's seven-step method.
Keywords: Psychiatric Veterans, Veterans' Children, Quality Of Life, Academic Performance -
طلاق عاطفی و اثرات آن بر خانواده موضوعی است که مورد توجه پژوهشگران زیادی قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی از نوع پدیدارشناسی به بررسی دیدگاه مردان از این پدیده پرداخته شد. جامعه آماری شامل کلیه مردان مراجعه کننده به کلینیک آلفا در شهر زنجان و رشد در تهران در سال 1400 بود. از این جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 18 نفر انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و اکتشافی موردمطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع نظری داده ها ادامه یافته است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون (تماتیک) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. پیامدهای طلاق عاطفی از دیدگاه مردان چهار مضمون پیامدهای ارتباطی والد-فرزندی، پیامدهای ارتباطی خویشاوندی، تاثیر بر عملکرد فرزندان و پیامدهای شغلی را شامل گردید. بدین لحاظ، این پدیده می تواند در ابعاد مختلفی روابط اعضای خانواده و عملکرد آن ها را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین توجه به نتایج این پژوهش در راستای فهم بیشتر طلاق عاطفی و طراحی مداخلاتی برای حل آن دارای اهمیت است.
کلید واژگان: طلاق عاطفی, مردان, پیامدهای طلاق, تحقیق پدیدارشناسیEmotional divorce and its effects on the family is a topic that has attracted the attention of many researchers. In this research, using a qualitative method of phenomenology, men's points of view on this phenomenon have been investigated. The statistical population included all men who were referred to the Alfa Clinic in Zanjan and Rushd in Tehran in 1400. From this statistical population, 18 people were selected using the purposeful sampling method and were studied using semi-structured and exploratory interviews. It should be noted that sampling continued until data saturation. To analyze the data, the data were recorded and coded and then analyzed using the thematic analysis method. The consequences of emotional divorce from a man's point of view included four themes parent-child communication consequences, relative communication consequences, impact on children's performance, and job consequences. In this sense, this phenomenon can affect the relationships of family members and their performance in different dimensions. Therefore, it is important to pay attention to the results of this research to better understand emotional divorce and design interventions to solve it.
Keywords: Emotional divorce, Men, consequences of Divorce, Phenomenological Study -
فصلنامه خانواده پژوهی، پیاپی 76 (زمستان 1402)، صص 649 -670هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای حرمت خود و تنظیم هیجان در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه مادران و تعارض های مادر-نوجوان دختر بود. جامعه مورد پژوهش همه دانش آموزان دختر در مقطع متوسطه دوم شاخه نظری در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 و مادرانشان بود. تعداد 315 نفر از دانش آموزان دختر و مادرانشان به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به آن ها پرسش نامه رفتار تعارض (CBQ) و به مادرانشان پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ)، پرسش نامه حرمت خود روزنبرگ (SES)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS) داده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار Lisrel و با روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که طرحواره های محرومیت هیجانی، نقص/شرم و منفی بینی مادران بر تعارض های میان آن ها و دختران نوجوانشان اثر مستقیم معنادار دارند. طرحواره منفی بینی علاوه بر اثر مستقیم، اثر غیرمستقیم معنادار نیز بر تعارض والد-نوجوان می گذارد. طرحواره های وابستگی و خویشتن داری ناکافی اثر مستقیمی بر تعارض والد-نوجوان ندارند، اما به واسطه تنظیم هیجانی اثر غیرمستقیم معنادار بر تعارض می گذارند. همچنین اثر مستقیم طرحواره های نقص و وابستگی بر روی حرمت خود معنادار است، اما حرمت خود اثر معناداری بر تعارض ندارد. نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه مادران در ایجاد تعارض میان مادران و نوجوانانشان نقش بسزایی دارد. همچنین به نظر می رسد حرمت خود پایین در مادران صرفا می تواند سبب کاهش ارتباط آن ها با نوجوانانشان شود و قادر نیست در ایجاد تعارض میان والدین و نوجوانان دختر نقش بسزایی داشته باشد. این یافته ها می تواند در تبیین بهتر تعارض های والد فرزندی و تدوین پروتکل های مداخلاتی و درمان خانواده کمک کننده باشند.کلید واژگان: طرحواره های ناسازگار اولیه, تعارض والد-نوجوان, حرمت خود, تنظیم هیجانی, مادرThe aim of this study is to investigate the relationship between early maladaptive schemas of mothers and mother-daughter conflicts through self-esteem and emotion-regulation. The study's statistical population comprised all female high school students enrolled in a theoretical field in Tehran City, Iran in 2020 with their mothers. 315 students and their mothers were chosen as the sample size, and the sampling method was accessible. The students were asked to complete Conflict Behavior Questionnaire (CBQ) and their mothers were asked to complete Young Schema Questionnaire-Short Form (YSQ-SF) and Rosenberg’s Self-Esteem Scale (SES) and Difficulties in Emotion- Regulation Scale (DERS). Path Analysis in Lisrel was used to analyze the data. The study's findings revealed strong connections between emotional deprivation, defectiveness/shame, and negativity/pessimism EMSs of mothers and mother-daughter conflicts. The indirect relationships of dependent/incompetence, insufficient self-control/self-discipline, and negativity/pessimism EMSs of mothers and mother-daughter conflicts through emotion-regulation was also significant. Furthermore, there were significant direct relationships between defectiveness/shame and dependence/incompetence EMSs and self-esteem, but there was no significant relationships between self-esteem and parent-adolescent conflict. This research revealed that mothers' early maladaptive schemas play a significant role in creating conflict between them and their teenagers. Also, it seems that low self-esteem in mothers can only cause a decrease in their relationship with their teenagers and cannot play a significant role in creating conflict between parents and teenage girls, these findings can helps in better explaining parent-adolescents conflicts and developing intervention protocols in family therapy.Keywords: Early maladaptive schemas, Parent-Adolescent Conflict, Self-Esteem, Emotion-Regulation, Difficulties in Emotion- Regulation, mother
-
پژوهش نامه اخلاق، پیاپی 60 (تابستان 1402)، صص 163 -186
هدف از این مطالعه، شناسایی عوامل تسهیل گر و بازدارنده گرایش دانشجویان به اخلاق محوری بود. مطالعه با رویکردی کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با 98 نفر از اعضای هیات علمی، مدیران دانشگاهی، صاحب نظران، کارکنان و دانشجویان که با استفاده از نمونه گیری ملاکی انتخاب شده بودند، گردآوری شد. یافته ها درباره عوامل تسهیل گر به شناسایی هشت عامل شامل عوامل «ساختاری، کارکردی، اجتماعی، فرهنگی، فردی، دینی، مطالعاتی پژوهشی، آموزشی پرورشی» و در عوامل بازدارنده (موانع) به شناسایی 9 مورد شامل موانع «ساختاری، اجتماعی، عملکردی، سیاسی، فردی، کارکردی، مفهومی، اطلاع رسانی شناختی و فرهنگی» منجر شد. نتایج این مطالعه که برآمده از ادراک دامنه وسیعی از کنشگران دانشگاهی بود به شناسایی ابعاد و مولفه های جدید و کامل تری از عوامل مرتبط در گرایش یا عدم گرایش به اخلاق محوری دانشجویان در محیط دانشگاهی منتج می شود و می توان براساس آن در توسعه اخلاق محوری در دانشگاه موفق تر عمل کرد.
کلید واژگان: اخلاق محوری, اخلاق دانشگاهی, دانشگاه اخلاق محور, پدیدارشناسی, عوامل تسهیل گر, عواملThis study aimed to identify the facilitating and inhibiting factors of students' tendency towards ethics. A qualitative approach with a descriptive phenomenological method was employed. Data were collected using semi-structured interviews with 98 Iranian faculty members, university administrators, experts, staff, and students who were selected through criterion sampling. The findings suggest that there are eight facilitating factors such as “structural, functional, social, cultural, personal, religious, study-research-driven, and educational" factors, and there are also nine hindering factors (obstacles) such as “structural, social, performance-related, political, personal, functional, conceptual, informative-cognitive, and cultural” factors. Drawing upon the understanding of a wide range of academic activists, this study identifies new and more complete dimensions and components of the factors concerning the tendency or non-tendency of students towards ethics in the university environment. It is recommended to use these results to develop academic ethics in higher education more efficiently.
Keywords: Adherence To Ethics, Academic Ethics, Ethics-Oriented University, Phenomenology, Facilitating Factors, Inhibiting Factors -
این پژوهش با هدف شناسایی تجارب درمانگران ایرانی از مراجعان دشوار و واکاوی راهبردهای آنان انجام شد. روش پژوهش کاربردی و از نوع کیفی پدیدارشناسی بود. جامعه آماری پژوهش شامل درمانگران فعال شهر تهران در سال 1401-1400 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا مرز اشباع و نهایتا انتخاب 17 درمانگر ادامه یافت. با شرکت کنندگان مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون کلایزی استفاده شد. تحلیل داده ها به شناسایی60 مفهوم اولیه، 9 مضمون فرعی و 2 مضمون اصلی منجر شد. مضامین اصلی شامل دو مضمون بود: 1. راهبردهای موثر درون جلسه درمان (شامل: راهبردهای ارتباط درمانی، راهبردهای مدیریت فرایند، راهبردهای تخصصی در ارتباط با مراجعان دارای مشکلات زناشویی، راهبردهای تخصصی در ارتباط با مراجعان دارای مشکلات خانوادگی و راهبردهای تخصصی در ارتباط با مراجعان دارای اختلال شخصیت) و 2. راهبردهای موثر خارج از جلسه درمان (شامل: راهبردهای کلی اجتماعی، راهبردهای حمایتی در ارتباط با مراجعان دارای اختلال شخصیت، راهبردهای اجرایی در ارتباط با مراجعان دارای مشکلات زناشویی و خانوادگی و راهبردهای کلی خودمراقبتی درمانگران). درمجموع نتایج این پژوهش نشان داد میزان مطلوب بودن یا نبودن کیفیت خدمات به مراجعان دشوار به نحوه به کارگیری راهبردهای درمانگران بستگی دارد؛ بنابراین دریافت ناظر و آموزش درست در این زمینه ضرورت دارد.
کلید واژگان: راهبردها, روان درمانگران, روش کیفی, مراجعان دشوار, مشاورانThe primary objective of this study was to ascertain the experiences of Iranian therapists who dealt with challenging customers and to examine the approaches they utilized. The present research employed a qualitative form of phenomenology as its research methodology. In 2021 and 2022, the community of this study comprised active therapists in Tehran. With the purposeful continuation of sampling until the saturation limit was reached, seventeen therapists were ultimately chosen. The participants were subsequently asked to complete semi-structured interviews. The data were analyzed utilizing Colaizzi’s method of descriptive data analysis. Through the examination of the data, 60 primary concepts, 9 sub-themes, and 2 main themes were identified. The overarching theme comprises two components: firstly, efficacious approaches during the therapeutic session (encompassing general therapeutic communication strategies, general individual strategies, specialized strategies pertaining to clients experiencing marital difficulties, specialized strategies pertaining to clients confronting family issues, and specialized strategies pertaining to clients diagnosed with personality disorder); and secondly, successful strategies implemented outside of the session (including general social strategies, support systems. Overall, the findings of this study indicated that clinicians’ approach to challenging clients influences the caliber of care they provide. Therefore, training and a competent supervisor are required in this field.
Keywords: Counselors, Difficult clients, Psychotherapists, Qualitative Method, strategies -
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی پارادوکسی (PTC) بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان در زوجین ناسازگار صورت پذیرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زوجین دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1400 بودند که جهت شرکت در این پژوهش، رضایت آگاهانه داشتند. تعداد نمونه نهایی در پژوهش حاضر 18 زوج دارای تعارضات زناشویی بود که به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی(در دسترس و هدفمند) انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (9 زوج در گروه آزمایش و 9 زوج در گروه گواه). ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار spss-23 و با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیره صورت گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی پارادوکسی بر تعارضات زناشویی و تنظیم هیجان در زوج های دارای تعارضات زناشویی تاثیر معنادار و مطلوبی دارد (001/0>p) و باعث کاهش تعارضات زناشویی و بهبود تنظیم هیجان در زوجین دارای تعارضات زناشویی می گردد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که روان درمانگران از این شیوه درمانی می توانند برای درمان زوجینی که دارای تعارض هستند استفاده کنند.
کلید واژگان: زوج درمانی پارادوکسی, تعارضات زناشویی, تنظیم هیجان, زوجینThe present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of paradoxical couple therapy (PTC) on marital conflicts and emotion regulation in incompatible couples. The research design was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the current study included couples with marital conflicts who were referred to counseling centers in Tehran in the fall and winter of 1400, and who gave their informed consent to participate in this study. The final sample number in the present study was 18 couples with marital conflicts, which were selected by non-random sampling (available and purposeful) and randomly assigned to two experimental and control groups (9 couples in the experimental group and 9 couples in the control group). The instruments used included the Marital Conflict Questionnaire (Barati and Sanai, 2015) and the Emotion Regulation Questionnaire (Gross and Jan 2003). After collecting the questionnaires and extracting the raw data, the analysis of the data from this research was done by SPSS-23 software and using univariate covariance analysis. The results showed that paradoxical couple therapy has a significant and favorable effect on marital conflicts and emotional regulation in couples with marital conflicts (p<0.001) and reduces marital conflicts and improves emotional regulation in couples with marital conflicts. Therefore, it can be concluded that psychotherapists can use this method of treatment to treat couples who have conflicts.
Keywords: Paradoxical couple therapy, marital conflicts, emotion regulation, couples -
مقدمه :
موضوع این پژوهش ازدواج های تصنعی است که در آن زن و مرد بدون اشتیاق در کنار یکدیگر زندگی می کنند و علیرغم آسیب های وارده به اعضای خانواده، برای ادامه یافتن آن تلاش می کنند. با این مقدمه، پژوهش حاضر به دنبال درک نحوه مواجهه مردان با این پدیده و اقداماتی است که برای حل آن انجام می دهند.
روش هاپژوهش حاضر کیفی است. 18 نفر از مردانی که جدایی عاطفی را تجربه می کردند با نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شدند و از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته و اکتشافی مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت و برای تجزیه و تحلیل، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شد و بعد با استفاده از روش تحلیل مضمون (تماتیک) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هاراهبردهای مقابله شامل چهار مضمون اصلی بود. 1- مقابله سازگارانه دارای مضامین کنش اصلاحی معطوف به خود و همسر 2- مقابله ناسازگارانه با مضامین تصمیم گیری غیر سازشی و کنش پنهان سازی 3- مقابله اجتنابی با مضامین کنش اجتنابی، خود فراموشی و تمرکز بر فرزندان و شغل 4- مقابله مداخلاتی با مضامین طرح مشکلات با دیگران و مراجعه به درمانگر.
نتیجه گیرینتایج نشان دهنده استفاده مردان از راهبردهای مقابله ای در ابعاد مختلف است. از نتایج این تحقیق می توان برای کمک به زوجین در جهت افزایش اقدامات سازنده برای تغییر این شرایط و پیشگیری از طلاق استفاده کرد.
کلید واژگان: راهبردهای مقابله ای, طلاق, مردان, پژوهش کیفی, سازگاریIntroductionresearch considers hollow marriages in which men and women live coldly together and try to continue it despite the damage caused to the family members. With this introduction, the current research seeks to understand how men face this phenomenon and their strategies to solve it.
MethodsThe current research is qualitative. Eighteen men experiencing emotional divorce were selected by purposive sampling. Data were collected through semi-structured and exploratory interviews. Sampling continued until data saturation. Data was first recorded and coded and then analyzed using the thematic analysis method.
ResultsFour main coping strategy themes were obtained. 1- Adaptive coping with themes of self-corrective action directed at oneself and spouse 2- Incompatible coping with themes of non-compromising decision-making and hiding action 3- Avoidant coping with themes of avoidant action, self-forgetfulness and focusing on children and being immersed in work and 4- Intervention coping with the themes of raising problems with others and going to a therapist.
ConclusionThe results show that men used coping strategies in different dimensions. The results of this research can help couples increase constructive strategies to get out of this situation and ultimately prevent divorce.
Keywords: Coping strategies, Divorce, Men, Qualitative research, Adaptation -
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش دلبستگی به خدا و هوش هیجانی در پیش بینی شفقت به خود زنان معلم شاغل در دبستان های شهر مشهد بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش، معلمان خانم دبستان های منطقه یک آموزش و پرورش شهر مشهد در سال 1400-1399بود، که از میان آن ها 100 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های شفقت به خود (SCS) (نف و همکاران، 2003)، هوش هیجانی (EQ-i) (بارآن، 1997) و دلبستگی به خدا در اسلام (M-SAS) (غباری بناب و حدادی کوهسار، 1390) استفاده شد. نتایج با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 24 با روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که متغیرهای هوش هیجانی و دلبستگی به خدا با شفقت به خود رابطه مثبت معناداری دارند (01/0>p). بدین معنا که با افزایش نمرات در متغیرهای هوش هیجانی و دلبستگی به خدا، نمرات در شفقت به خود نیز افزایش می یابد. همچنین تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای هوش هیجانی و دلبستگی به خدا در مجموع 36 درصد از واریانس متغیر شفقت به خود در بین معلمان خانم دبستان های منطقه یک آموزش و پرورش شهر مشهد را تبیین کنند؛ بنابراین می توان اینگونه بیان کرد که هوش هیجانی و دلبستگی به خدا نقش مهمی در ارتقاء شفقت به خود در معلمان دارند.
کلید واژگان: شفقت به خود, هوش هیجانی, دلبستگی به خدا, معلمانThe purpose of this study was to investigate the role of attachment to God and emotional intelligence in predicting self-compassion for women teachers working in primary schools in Mashhad. The design of the present study was a descriptive correlation. The statistical population in this study was female primary school teachers in district one of education in Mashhad from 1399-1400, from which 100 people were selected as a sample by the available sampling method. To collect data from the Self-Compassion Questionnaire (SCS) (Nef et al., 2003), Emotional Intelligence (EQ-i) (Baran, 1997), and Attachment to God in Islam (M-SAS) (Ghobari-Bonab). And Haddadi Koohsar, 2011) were used. The results were analyzed using Spss software version 24 using Pearson correlation and simultaneous multiple regression. The results showed that the variables of emotional intelligence and attachment to God have a significant positive relationship with self-compassion (p <0.01). This means that by increasing the scores on the variables of emotional intelligence and attachment to God, the scores on compassion also increase. Multiple regression analysis also showed that the variables of emotional intelligence and attachment to God in total explain 36% of the variance of the variable of self-compassion among female primary school teachers in district one of education and upbringing in Mashhad; Therefore, it can be said that emotional intelligence and attachment to God play an important role in promoting self-compassion in teachers.
Keywords: Self-compassion, Emotional Intelligence, Attachment to God, Teachers -
خشونت جنسی زناشویی به عنوان یکی از مصادیق ناشناخته خشونت علیه زنان تلقی می شود که از آن با تعابیر مختلفی از جمله تجاوز زناشویی، خشونت جنسی خانگی، خشونت جنسی نسبت به زوجه و خشونت جنسی در زندگی مشترک یاد می شود. برای بررسی عمیق این نوع خشونت از دیدگاه زنان قربانی، در این پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی و روش پدیدار شناسی توصیفی استفاده شد و با توجه به ماهیت پژوهش، نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و تا حد اشباع نظری ادامه یافت. نمونه مورد مطالعه شامل 11 نفر از زنان شهر تهران در سال 1400-1399 بودند که تجربه خشونت جنسی زناشویی داشتند. ابزار گرداوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و تجزیه و تحلیل داده ها به روش کلایزی صورت گرفت. یافته های پژوهش در برگیرنده 1 مضمون اصلی، مفاهیم و مصادیق خشونت جنسی زناشویی 11 مضمون فرعی شامل عدم رضایت در برقراری رابطه جنسی، خودمحوری جنسی، بی توجهی به نیازهای جنسی همسر، بی سوادی جنسی، تحقیر جنسی، رابطه جنسی با خشونت، تحمیل نوع خاصی از رابطه جنسی، رابطه جنسی پر خطر، ناهماهنگی در میزان رابطه جنسی، نابهنجاری جنسی و سوء استفاده جنسی و 30 سازه مفهومی شد. نتایج پژوهش حاکی از گستردگی ابعاد خشونت جنسی زناشویی است و لذا نیازمند آگاهی بخشی و توجه عمیق تر به این قسم از خشونت علیه زنان از طرف ارگان ها و سازمان های مربوطه می باشد
کلید واژگان: خشونت جنسی زناشویی, تهران, زنان, مطالعه کیفیMarital sexual violence is considered as one of the unknown examples of violence against women, which is referred to by various interpretations such as marital rape, domestic sexual violence, sexual violence against the wife, and sexual violence in cohabitation. To investigate this type of violence from the perspective of female victims, in this study, the qualitative research approach and descriptive phenomenological method were used and according to the nature of the research, sampling was done purposefully And continued to the point of theoretical saturation. The study sample consisted of 11 women in Tehran in 1399-1400 who experienced marital sexual violence. The data collection tool was a semi-structured interview. Data were analyzed by the Colaizzi method. Findings of the study include 1 main theme, Concepts and examples of marital sexual violence 11 sub-themes including dissatisfaction with sexual intercourse, sexual self-centeredness, disregard for the sexual needs of the spouse, sexual illiteracy, sexual humiliation, sexual relationship with violence, imposition of a particular type of sex, high-risk sex, inconsistency in the relationship Sexual, sexual abnormalities and sexual abuse and 30 constructs were conceptualized. The results indicate that the dimensions of marital sexual violence are wide and therefore need to be more aware and pay more attention to this type of violence against women by relevant agencies and organizations.
Keywords: Marital sexual violence, Tehran, women, qualitative study -
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی پدیده رشد پس از سانحه در زنان بهبودیافته از بیماری کووید-19 بود. روش تحقیق در این مطالعه روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بود بدین منظور 14 زن بهبودیافته از بیماری کووید-19 بالای 18 سال از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های به دست آمده، داده های ثبت شده با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از کدگذاری اولیه با شکل گیری واحدهای معنایی همراه بود که با توجه به اشتراکات و سیر منطقی موجود در 18 زیرمضمون دسته بندی شدند و در نهایت تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شکل گیری 7 مضمون اصلی شامل: 1- مغتنم شماری زندگی، 2- تغییر در فلسفه ی زندگی، 3- افزایش توانمندی فردی، 4- بهبود روابط بین فردی، 5- رشد معنوی، 6- اهداف و اولویت های جدید و 7- راهبردهای مقابله ای سازگارانه شد. نتایج به دست آمده تاکید بر لزوم بررسی و پرداختن به پدیده ی رشد پس از سانحه توسط مشاوران و روانشناسان، جهت ارتقا و تسهیل این پدیده در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19 و همچنین تدوین جلسات مشاوره ای، مراقبتی و روان شناختی برای بهبود سلامت روان و تسهیل پدیده ی رشد پس از سانحه در این افراد دارد.
کلید واژگان: رشد پس از سانحه, کووید-19, کرونا ویروس, پدیدارشناسیThe aim of this study was to investigate and identify the phenomenon of post-traumatic growth in women recovering from Covid-19 disease. The research method in this study was a qualitative method with a phenomenological approach. For this purpose, fourteen women recovering from Covid disease over 18 years of age were selected through purposive sampling. A semi-structured interview was conducted. It should be noted that sampling was continued until data saturation. In order to analyze the findings, the data were first recorded and then analyzed using the 7-step Colaizzi method. The results of the initial coding were associated with the formation of semantic units that were categorized according to the commonalities and logical course in 18 sub-themes. Finally, the analysis of participants' experiences led to the formation of 7 main themes: -1Appreciate life-2 Change in the philosophy of life -3increase individual empowerment 4- Improved interpersonal relationships, 5- spiritual growth, 6- new goals and priorities, and 7- adaptive coping strategies. The obtained results emphasize the need to study and address the phenomenon of post-traumatic growth by counselors and psychologists, to promote and facilitate this phenomenon in people recovering from Covid-19 disease and also to organize counseling, care and psychological sessions to improve mental health and facilitate the phenomenon of post-growth.
Keywords: Posttraumatic growth, Covid19, Phenomenology -
این پژوهش با هدف شناسایی تجارب رفتاری و مقابله های روان شناختی زنان قربانی رابطه فرازناشویی انجام شده است. روش پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی پدیدارشناسی است. جامعه آماری پژوهش شامل زنان قربانی خیانت زناشویی شهر تهران در سال 1395 است. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفت و تا مرز اشباع و درنهایت انتخاب 18 زن قربانی ادامه یافت و با شرکت کنندگان مصاحبه های عمیق صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون کلایزی استفاده شد که به شناسایی 2 مضمون اصلی، 8 مضمون فرعی و 38 مفهوم اولیه انجامید. مضمون اصلی مقابله ها و واکنش های رفتاری سازگارانه عبارت اند از: 1. تمسک به سرگرمی و فعالیت های مورد علاقه، 2. سازگاری با همسر، 3. کمک گرفتن از درمان و مشاوره، 4. مصاحبت، 5. تغییر شرایط موجود، 6. عبادت و مناجات. مضمون اصلی مقابله ها و واکنش های رفتاری ناسازگارانه شامل 1. مقابله ها و واکنش های رفتاری ناسازگارانه معطوف به خود و 2. مقابله ها و واکنش های رفتاری ناسازگارانه معطوف به همسر می شود. درمجموع نتایج این پژوهش نشان داد تجربه زنان قربانی خیانت زناشویی دارای پیامدهای رفتاری و مقابله ای سخت و ناگوار و بعضا رشدمحور است.
کلید واژگان: تجارب رفتاری, مقابله ها, زنان, خیانت زناشوییThe purpose of this study was to identify the behavioral experiences and psychological coping of women who were victims of an extramarital affair. The method of the study was applied and qualitative phenomenological. The population of this study included women who were victims of marital infidelity in Tehran in 2016. The sampling was purposefully continued until saturation and finally 18 female victims were selected and participants were interviewed in depth. Colaizzi content analysis method was used to analyze the data. The data analysis resulted in the identification of 2 main themes, 8 subthemes, and 38 basic concepts. The main themes of coping and adaptive behavioral responses include 1) relying on hobbies and favorite activities, 2) adapting to spouse, 3) seeking treatment and counseling, 4) companionship, 5) trying to change existing conditions, and 6) worship and praying. The main themes of maladaptive behaviors and responses include: 1) confrontations and maladaptive behavioral responses that focus on self and 2) confrontations and maladaptive behavioral responses that focus on spouse. Overall, the results of this study showed that the experiences of women who were victims of marital infidelity have behavioral consequences and hard and sometimes growth-oriented coping.
Keywords: Behavioral Explaining, Copings, Women, Marital Infidelity -
مقدمه
کارکنان مراقبت های بهداشتی و درمانی در خط اول مبارزه با بیماری کووید-19 می باشند. این پژوهش با هدف شناسایی واکنش های شناختی پزشکان بهبودیافته از بیماری کووید-19 انجام شد.
روشدر پژوهش حاضر از شیوه پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه این پژوهش شامل پزشکان بهبودیافته از بیماری کروناویروس در شهر یزد بود. 13 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه ساختار نیافته و عمیق قرار گرفتند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد.
یافته هاتجزیه وتحلیل داده ها منجر به تولید 2 مضمون اصلی، 12 مضمون فرعی و 40 مفهوم اولیه گردید. مضمون اصلی نخست «واکنش های شناختی سازگارانه» بود. واکنش های شناختی سازگارانه شامل مجموعه واکنش هایی بود که مضمون های فرعی 1- اندیشه والا، 2- شفقت به خود، 3- خود ارنقایی، 4- توانش شناختی و 5- خودباوری پیروزمندانه را دربر می گرفت. مضمون اصلی دوم «واکنش های شناختی ناسازگارانه» بود. واکنش های شناختی ناسازگارانه شامل مجموعه واکنش هایی بود که مضمون های فرعی 1- تحریفات شناختی، 2- اندیشناکی ذهن، 3- تردید، 4- بی اعتمادی، 5- سرزنش گری، 6- نارضایتی ذهنی 7- سردرگمی ذهنی بود.
نتیجه گیریدرمجموع نتایج این پژوهش نشان داد که تجربه مبتلایان به کووید-19 دارای طیف متنوعی از واکنش های شناختی سازگارانه و واکنش های شناختی ناسازگارانه بوده و این واکنش ها بعضا مشابه و در برخی واکنش ها متفاوت هستند. این پژوهش رهیافتی برای ادامه بررسی واکنش های روان شناختی و تدوین پروتکل های مداخلاتی در این حوزه می باشد.
کلید واژگان: واکنش های شناختی, شناخت, کووید-19, مطالعه پدیدارشناسیObjectiveHealth care workers are at the forefront of the fight against Covid-19 disease. The purpose of this study was to identify the cognitive reactions of physicians who have recovered from Covid-19 disease.
MethodIn the present study, the phenomenological method was used. The population of this study included physicians recovering from Covid-19 disease in Yazd city. 13 people were selected by purposive sampling and interviewed unstructured and in-depth. In orde to analyze the data, Colaizzi method was used.
FindingsData analysis led to the production of 2 main themes, 12 sub-themes and 40 basic concepts. The first theme was "Adaptive Cognitive Reactions." Adaptive cognitive reactions included a set of reactions that included sub-themes: 1- sublime thought, 2- self-compassion, 3- Transcending the self, 4- cognitive ability, and 5- triumphant self-belief. The second major theme was "Mmaladaptive Cognitive Reactions." Mmaladaptive cognitive reactions included a set of reactions that were sub-themes: 1- Cognitive distortions, 2- Rumination, 3- Doubt, 4- Distrust, 5- Blame, 6- Mental dissatisfaction 7- Mental confusion.
ConclusionOverall, the results of this study showed that the experience of patients with Covid-19 has a wide range of adaptive cognitive reactions and maladaptive cognitive reactions, and these reactions are sometimes similar and in some reactions different. This research is an approach to continue the study of psychological reactions and the development of intervention protocols in this field.
Keywords: Cognitive reactions, cognition, COVID-19, Phenomenological study -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 2 (پیاپی 176، خرداد و تیر 1400)، صص 2733 -2747مقدمه
پزشکان و پرستاران در خط اول مبارزه با بیماری کووید-19 می باشند. این پژوهش با هدف شناسایی واکنش های رفتاری و مقابله های پزشکان بهبود یافته از بیماری کووید-19 انجام شد.
روش کاردر پژوهش حاضر از شیوه پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه این پژوهش شامل کلیه پزشکان بهبودیافته از بیماری کووید-19 در بیمارستان شهید صدوقی یزد در بازه زمانی اسفند 98 تا خرداد 99 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انتخاب و از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند و نمونه گیری تا اشباع نظری ادامه پیدا کرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد.
نتایجتجزیه و تحلیل داده ها منجر به شناسایی 2 مضمون اصلی، 8 مضمون فرعی و 30 مفهوم اولیه گردید. مضمون اصلی نخست «واکنش های رفتاری کارآمد» بود. واکنش های رفتاری کارآمد شامل مجموعه واکنش هایی بود که مضمون های فرعی 1- خود مدیریتی، 2- رفتارهای حمایت گرانه، 3- مدیریت روابط، 4- مقابله های کارآمد هیجان محور و 5- مقابله مساله محور را دربر می گرفت. مضمون اصلی دوم «واکنش های رفتاری ناکارآمد» بود. واکنش های رفتاری ناکارآمد شامل مجموعه واکنش هایی بود که مضمون های فرعی 1- رفتارهای اجتنابی، 2- رفتارهای مرضی و 3- تمرد و کاهلی را شامل می شد.
نتیجه گیریدر مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که تجربه پزشکان مبتلا به کووید-19 دارای پیامدهای سخت و ناگوار و بعضا رشد محوری است که در دو محور اصلی واکنش های رفتاری کارآمد و و واکنش های رفتاری ناکارآمد دسته بندی شد. این مقاله رهیافتی برای ادامه بررسی واکنش های روان شناختی و تدوین پروتکل های مداخلاتی روان شناختی می باشد.
کلید واژگان: واکنش های رفتاری, بیماری کووید-19, پزشکان, مطالعه پدیدارشناسیIntroductionDoctors and nurses are at the forefront of the fight against Covid-19 disease. The aim of this study was to identify behavioral reactions and coping physicians' improvements in Covid-19 disease.
MethodsIn the present study, the phenomenological method was used. The population of this study included all physicians who recovered from Covid-19 disease in Shahid Sadoughi Hospital in Yazd between March 2020 and June 2020.Sampling was purposefully selected and studied through in-depth semi-structured interviews and sampling continued until theoretical saturation. Colaizzi method was used to analyze the data.
ResultsData analysis led to the identification of 2 main themes, 8 sub-themes and 30 basic concepts. The first theme was "Effective Behavioral Reactions." Effective behavioral reactions included a set of reactions that included sub-themes: 1- self-management, 2- supportive behaviors, 3- relationship management, 4- effective emotion-based coping, and 5- problem-based coping. The second major theme was "dysfunctional behavioral reactions." Dysfunctional behavioral reactions included a set of reactions that included sub-themes: 1- avoidance behaviors, 2- pathological behaviors, and 3- rebellion and laziness.
ConclusionOverall, the results of this study showed that the experience of physicians with Covid-19 has severe and adverse consequences and sometimes growth, which were classified into two main axes of efficient behavioral reactions and dysfunctional behavioral reactions. This article is an approach to continue the study of psychological reactions and the development of psychological intervention protocols.
Keywords: Behavioral reactions, Covid-19 disease, Physicians, phenomenological study -
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی برنامه تعاملاتی شناختی- رفتاری مثبت گرا به صورت گروهی بر بهبود بهداشت روان و رضایت از شغل معلمان شهر بوکان صورت گرفت. روش پژوهش، آزمایشی و در چارچوب طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان مرد دوره ابتدایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 98-97 بود که از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه بهداشت روان کیز (2002) و پرسشنامه رضایت از شغل مینه سوتا (MSQ) بود که قبل و بعد از مداخله بر روی گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. برنامه تعاملات گروهی بر اساس رویکرد شناختی-رفتاری مثبت گرا تنظیم شد و در طی 8 جلسه گروهی و مدت زمان 90 دقیقه برای گروه آزمایش اجرا شد اما بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات مولفه های رضایت از شغل (نوع شغل، فرصت های پیشرفت، جوسازمانی و سبک رهبری) و همه مولفه های بهداشت روان طی مراحل پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد؛ درحالی که این تفاوت در گروه کنترل معنادار نبود.
کلید واژگان: بهداشت روان, رضایت از شغل, روان شناسی مثبت, درمان شناختی-رفتاری, معلمانThe purpose of this study was to evaluate the effectiveness of group-based positive cognitive-behavioral interaction program on improving mental health and job satisfaction of teachers in Bukan. The research method was experimental in the form of a pretest-posttest quasi-experimental design with control group. The statistical population included all male elementary school teachers in Buchan city in the academic year of 1997-98, from which 30 people were selected by cluster random sampling and randomly assigned to experimental and control groups. Data collection tools included Mental Health Questionnaire (2002) and Minnesota Job Satisfaction Questionnaire (MSQ) that were administered to the experimental and control groups before and after the intervention. The group interaction program was based on a positive cognitive-behavioral approach and was administered to the experimental group during 8 group sessions and 90 minutes duration but no intervention was performed on the control group. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance. The results showed that there was a significant difference between the mean scores of job satisfaction components (job type, promotion opportunities, organizational climate and leadership style) and all components of mental health during pre-test and post-test stages in the experimental group; While this difference was not significant in the control group.
Keywords: mental health, Job Satisfaction, Positive psychology, cognitive-behavioral therapy, Teachers -
با توجه به اهمیت و تاثیر رفتار هر یک از اعضای خانواده در سبک زندگی و کیفیت تعاملات بین فردی و با توجه به شکایت برخی مراجعان از کژکاری برخی رفتارهای خود یا سایر اعضای خانواده، ضرورت به کارگیری فنونی در جهت تغییر رفتار مراجعان توسط روان درمانگران و خانواده درمانگران ضروری است. در این مقاله فن «تغییر رفتار سیستمی» به عنوان فن جدیدی در مشاوره و روان درمانی، معرفی شده است. در این پژوهش پس از تبیین مبانی نظری «فن تغییر رفتار سیستمی» شیوه کاربرد عملی و اجرای گام های آن در فرایند مشاوره و روان درمانی توضیح داده شده، سپس درمان سه نمونه بالینی از طریق کاربرد این تکنیک به صورت طرح تک آزمودنی از نوع AB مطالعه و گزارش شده است. ابزار پژوهش شامل چک لیست محقق ساخته و مصاحبه بود. تحلیل چشمی و تحلیل کیفی حاصل مصاحبه با نمونه ها حاکی از اثربخشی معنادار این فن بر روی رفتارهای ناکارآمد آزمودنی ها بوده است. نتیجه اینکه روان درمانگران می توانند این تکنیک را در مشاوره و روان درمانی فردی یا خانوادهدرمانی با هدف تغییر رفتارهای ناکارآمد مراجعان به رفتارهای کارآمد و سازگارانه به کار گیرند.
کلید واژگان: اصلاح رفتار, تغییر رفتار سیستمی, نظریه سیستمی, رفتاردرمانی, مراحل تغییرJournal of Psychology, Volume:25 Issue: 1, 2021, PP 118 -149Given the importance and impact of individual’s behavior in his lifestyle and his quality of interpersonal interactions, and considering some patients’ complaints about dangers of some of their or their family members’ behaviors, it is essential to use techniques to change behavior of clients by psychotherapists and family therapists. In the current paper, the “systemic behavior modifying”, a new technique in psychotherapy, has been introduced. After explaining the theoretical fundamentals of the “systemic behavior modifying technique”, the way of practical application and its steps in the counseling and psychotherapy process has been explained; then, 3 clinical case reports of the application of this technique has been described. This study was a single case study and its design was A-B. visual analysis of graphed data and qualitative analysis of the interview with the samples showed a significant effect of this technique on the dysfunctional behaviors of the subjects. The family therapists can use this technique in their individual psychotherapy or family therapy so as to change the ineffective behaviors of the clients to shape effective behaviors.
Keywords: behavior modifying, systemic behavior modifying, systemic theory, behavior therapy, the stages of change -
نشانگان شکست عشقی، مجموعه علایمی است که پس از پایان یافتن یک رابطه عاطفی در افراد به وجود می آیند و عملکرد فرد را در حوزه های مختلف مورد تاثیر منفی خود قرار می دهد. این پژوهش با هدف توصیف و تبیین واکنشهای عاطفی دختران با نشانگان شکست عشق انجام شد. روش پژوهش کیفی و از نوع کیفی و پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش را تمام دختران دانشجوی خوابگاهی دانشگاه تهران تشکیل دادند که در سال 1397 تجربه شکست عشقی داشتند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، دختران ساکن یکی از خوابگاه های دانشجویی دانشگاه تهران انتخاب شدند. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت و در نهایت 14 نفر انتخاب شدند و از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. تحلیل داده ها از طریق روش کلایزی انجام شد. تحلیل مصاحبه ها به تولید دو مضمون اصلی، 15 مضمون فرعی و 49 مفهوم اولیه منجر شد. مضمون اصلی نخست «واکنشهای عاطفی سازگارانه» بود که مضمونهای فرعی "احساس ارزشمندی، احساس رضایت و تنظیم عواطف" را در بر می گرفت. مضمون اصلی دوم «واکنشهای عاطفی ناسازگارانه» بود که مضمونهای فرعی "احساس شکست، احساس بی ارزشی، احساس سردرگمی هیجانی، احساس ترس، احساس کمبود و سوگ، احساس آسیب پذیری، افسردگی، احساس خشم، احساس حسادت، احساس ملالت، بی اشتیاقی و دلزدگی و تنفر" بود. نتایج پژوهش نشان داد که تجربه شکست عشقی، پیامدهای سخت و ناگوار و بعضا رشد محوری دارد که در افراد مختلف متفاوت و بعضا مشابه است. نتایج پژوهش به دلیل بومی بودن و استفاده از رویکردی کیفی، امکان تعمیم پذیری در جامعه ما را دارد و هم چنین زمینه ای برای تدوین دستورالعملهای مداخلاتی و بسته های مشاوره ای متناسب با این آسیب فراهم می کند.
کلید واژگان: سندرم ضربه عشق, جدایی عاطفی, واکنشهای عاطفی, دانشجویان با تجربه شکست عشقی, مطالعه پدیدارشناسیLove trauma syndrome is a set of symptoms that occur in people after the end of an emotional relationship and negatively affects a person's performance in various areas. The aim of this study was to describe and explain the emotional reactions of girls with love trauma syndrome. The research method was qualitative and of qualitative and phenomenological type. The study population consisted of all the dormitory students of the University of Tehran who experienced love trauma in 2018. Using the purposive sampling method, the girls living in one of the dormitories of the University of Tehran were selected. Sampling was continued until data saturation was fulfilled, and finally 14 people were selected and studied using a semi-structured interview. The data were analyzed using Colaizzi’s method. The analysis of the interviews produced two main themes, 15 sub-themes and 49 basic concepts. The first main theme was “adaptive emotional reactions”, which included the sub-themes “feeling valued, feeling satisfied and regulating emotions”. The second major theme was “maladaptive emotional reactions”, which included the sub-themes “feelings of failure, feelings of worthlessness, feelings of emotional confusion, feelings of fear, feelings of inadequacy and grief, feelings of vulnerability, depression, feelings of anger, feelings of jealousy, feelings of boredom, unwillingness, frustration and hatred”. The results revealed that love trauma experience has severe and unfortunate, and at times, growth-related consequences which are different and sometimes similar in different people. Due to their local nature and the use of a qualitative approach, the research results can be generalized in our society. They can also provide a basis for the development of intervention guidelines and counseling packages appropriate to this problem.
Keywords: love trauma syndrome, Emotional separation, Emotional Reactions, students with love failure experience, phenomenological study -
کارکنان مراقبت های بهداشتی و درمانی در خط اول مبارزه با بیماری کووید-19 می باشند. این پژوهش با هدف شناسایی واکنش های عاطفی پزشکان بهبود یافته از بیماری کووید-19 انجام شد. در پژوهش حاضر از شیوه پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه این پژوهش شامل پزشکان بهبودیافته از بیماری کروناویروس در شهر یزد بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه ساختار نیافته و عمیق قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به شناسایی 2 مضمون اصلی، 6 مضمون فرعی، 10 مضمون فرعی تر و 50 مفهوم اولیه گردید. مضمون اصلی نخست «واکنش های عاطفی مثبت» بود. واکنش های عاطفی مثبت شامل مجموعه واکنش هایی بود که مضمون های فرعی 1- امید و انگیزه، 2- احساس شادکامی از داشتن شغل پزشکی و 3- تنظیم عواطف را دربر می گرفت. مضمون اصلی دوم «واکنش های عاطفی منفی» بود. واکنش های عاطفی منفی شامل مجموعه واکنش هایی بود که مضمون های فرعی 1- افسردگی، 2- اضطراب و 3- خشم بود. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که تجربه مبتلایان به کووید-19 دارای پیامدهای سخت و ناگوار و بعضا رشد محوری است که در دو محور اصلی واکنش های عاطفی مثبت و و واکنش های عاطفی منفی دسته بندی شد. این مقاله رهیافتی برای ادامه بررسی واکنش های روان شناختی می باشد.
کلید واژگان: واکنش های عاطفی, کرونا ویروس, کویید-19, پزشکانHealth care workers are at the forefront of the fight against Covid-19 disease. The purpose of this study was to identify the emotional reactions of physicians who have recovered from Covid-19 disease. In the present study, was used the phenomenological method. The population of this study included physicians recovering from coronavirus disease in Yazd city. Sampling was purposefully selected and interviewed unstructured and in-depth. Colaizzi method was used to analyze the data. Data analysis led to the production of 2 main themes, 6 sub-themes, 10 sub-themes and 50 basic concepts. The first theme was "Positive Emotional Reactions." Positive emotional reactions included a series of reactions that included sub-topics: 1. Hope and motivation, 2. happiness from having a medical job, 3. Emotion adjustment. The second main theme was "Negative Emotional Reactions." Negative emotional reactions included a series of reactions that included: 1- Depression, 2- Anxiety 3- Anger. Overall, the results of this study showed that the experience of patients with Covid-19 has severe and adverse consequences, and sometimes growth, which was categorized into two main axes. This article is an approach to further study of psychological reactions.
Keywords: Emotional Reactions, Corona virus, COVID-19, Physicians -
از اوایل سال 2020 تمامی مردم جهان ورای رنگ، نژاد، طبقه اجتماعی، ملیت و جغرافیا، گرفتار معضل و اندوهی مشترک به نام ویروس کرونا و بیماری COVID-19 هستند. حجم مضاعفی از نگرانی، اضطراب و استرس سراسر جهان را در برگرفته است و هر ساعت شاهد مرگ ده ها انسان هستیم. در روزهایی که جامعه بیش از هر زمانی با حجم نامتوازنی از اطلاعات درست و غلط درباره این بیماری و اوضاع جهان مواجه شده و اضطراب و استرس بیمار شدن، بیش از بیمار شدن آزاردهنده شده است، مسئولیت اجتماعی و اخلاقی روان شناسان و مشاوران ایجاب می کند که در این زمینه قدمی بردارند. هدف اصلی این مقاله شناسایی بیشتر استرس و اضطراب ناشی از کرونا و بیماری کووید-19 و ارایه راه های عملی مدیریت استرس و اضطراب در مقابله با آن بود. روش پژوهش حاضر از نوع مروری و دربرگیرنده مقالات و مطالعات مختلف در زمینه استرس و اضطراب و کووید-19 بود. بر اساس مبانی نظری پژوهش، در نهایت 24 شیوه کاهش استرس و اضطراب از جمله 12 فن شناختی-رفتاری (مانند فنون تنظیم هیجانی، ذهن آگاهی، خودشفقتی، بازسازی شناختی، مثبت نگری، تصویرسازی ذهنی مثبت، توقف فکر و روی برگردانی) و 12 فن غیرشناختی (مانند تن آرامی، ورزش، موسیقی درمانی و ماساژدرمانی) معرفی شد تا روان شناسان و مشاوران بتوانند از این فنون در شرایط کنونی افزایش استرس و اضطراب ناشی از ویروس کرونا استفاده لازم را ببرند. در انتها شواهد تاییدی پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است.
کلید واژگان: استرس, کووید- 19, کروناویروس, اضطراب بیماری و سندروم اضطراب کروناIn early 2020, people around the world, beyond color, race, social class, nationality, or geography, have been plagued by a common problem called coronavirus and COVID-19. There is an increasing amount of anxiety, worry and stress around the world, and we are witnessing the death of dozens of people every hour. In the days when society is facing more than ever an unbalanced amount of misinformation about the disease and the state of the world, and the anxiety and stress of getting sick is more annoying than getting sick, the social and moral responsibility of psychologists and counselors demands that take this step. The main purpose of this paper was to identify the Stress & Anxiety around Coronavirus and COVID-19 disease and provide practical ways to manage the Stress & Anxiety. The present study method was a review article and included various articles and studies on stress, anxiety and COVID-19. Based on theoretical and research principles, finally, there were 24 tecnique to reduce stress and anxiety, including 12 cognitive-behavioral techniques (such as emotional regulation techniques, mindfulness, self-improvement, cognitive reconstruction, positive thinking, positive visualization, thought stopping and distraction) and 12 non-cognitive techniques (such as relaxation, exercising, music therapy, and massage therapy) have been introduced so that psychologists and counselors can use these techniques in the current context of increasing the stress an anxiety caused by the coronavirus. At the end, the research evidence has examined.
Keywords: Stress, Covid-19, Coronavirus, Disease Anxiety, Corona Anxiety Syndrome -
نشانگان شکست عشقی، مجموعه علایمی است که پس از پایان یک رابطه ی عاطفی به وجود می آید و عملکرد فرد را در حوزه های مختلف مورد تاثیر منفی خود قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف تبیین واکنش های شناختی دختران با نشانگان شکست عشقی ساکن خوابگاه انجام شد. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی، انتخاب گردید. جامعه پژوهش را کلیه دختران دانشجوی خوابگاهی دانشگاه تهران که در سال 1397 تجربه ی شکست عشقی داشتند، تشکیل دادند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، دختران ساکن یکی از خوابگاه های دانشجویی دانشگاه تهران طی یک فراخوان انتخاب شدند. نمونه گیری، تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 14 نفر انتخاب و با مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند. تحلیل داده ها از طریق روش کلایزی انجام شد. نتایج منجر به تولید 2 مضمون اصلی، 9 مضمون فرعی و 38 مفهوم اولیه گردید. مضمون اصلی نخست «واکنش های سازگارانه ی شناختی» بود که مضمون های فرعی (1- افکار دفاعی مثبت، 2-تصمیم گیری سازگارانه، 3-رشد و بالندگی شناختی) را در بر می گرفت. مضمون اصلی دوم، «واکنش های ناسازگارانه ی شناختی» شامل مضمون های فرعی (1-گم گشتگی، 2-تصمیم گیری غیرسازشی، 3-چانه زنی، 4-تغییر باورها، 5-تحریفات شناختی، 6- نشخوار فکری) بود. نتایج نشان دهنده واکنش های متنوع در مشارکت کنندگان بود. حمایت های محیطی و روانشناختی، بینش فردی و تیپ شخصیتی در کیفیت واکنش ها موثر بود و افردی که خودآگاهی و استقلال بالاتری داشتند تاثیرات محدودتری را از این آسیب کسب کرده بودند.
کلید واژگان: شکست عشقی, نشانگان ضربه عشق, دختران, واکنش های شناختیLove truma syndrome is a set of symptoms that occures after the end of romantic relationship and has negative effects on individual performance in different functions. The aim of present study was to explanation of cognitive reactions in girls with love trauma syndrome living in dormitory. The research method was a qualitative method with phenomenological approach. The population consisted of girls with love truma syndrome during 2018 living in a dormitory in University of Tehran. They were selected by invitation through a purposive sampling. Sampling continued until data saturation and finally 14 girls were selected. The data were analyzed using Colaizzi method. The data analysis resulted in 2 main themes, 9 subthemes and 38 initial concepts. As the fisrt theme, “adaptative cognitive reactions” consisted (1-positive defensive thoughts, 2- adaptative decision-making, 3- flourish). The second main theme was “maladaptive cognitive reactions” consisted (1- disorientation, 2- maladapative decision-making, 3- bargaining, 4- changed beliefs, 5- cognitive distortions, 6- rumination). Rusults Showed different reactions in participants. Environmental and psychological supports, personal insight and personality type were effective on reactions. People with more self-awareness and independence got less impression from this experience.
Keywords: Emotional break-up, Love Trauma Syndrome, Girls, Cognitive reactions -
پژوهش حاضر باهدف، تبیین واکنش های رفتاری و مقابله های دانشجویان دختر با نشانگان ضربه عشقی انجام شده است. جامعه مطالعه حاضر را کلیه دانشجویان دخترخوابگاهی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1397-1398 که در یک سال گذشته تجربه آسیب عشقی را داشتند، تشکیل دادند. به منظور نمونه گیری دختران ساکن یکی از خوابگاه های دانشجویی دانشگاه تهران در طی یک فراخوان به صورت هدفمند انتخاب شدند. درنهایت تعداد 14نفر انتخاب و از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جهت جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. به منظور درک تجارب زیسته دختران با تجارب نشانگان ضربه عشق، روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی، اتخاذ گردید. پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری نهایی آن ها 2 مضمون اصلی، 17مضمون فرعی و 41 مفهوم استخراج شدند. نتایج نشان داد مضمون اصلی نخست«واکنش های رفتاری و مقابله های سازگارانه»بود که مضمون های فرعی حرکت به سوی دیگران، سازگاری با شرایط، درخواست کمک حرفه ای، احتیاط در رفتار، خودمدیریتی، اشتغال و فعالیت، بهره مندی از مهارت و واکنش های معنوی سازگارانه را دربرمی گرفت. مضمون اصلی دوم«واکنش های رفتاری و مقابله های ناسازگارانه»بودکه مضمون های فرعی مقایسه گری، سرزنش گری، عدم مراجعه به متخصص، بازی نقش، یادآوری خاطرات، دوری گزینی، خود آسیب رسانی، اهمال کاری و گلایه های معنوی بود. بنابراین وجود واکنش های متنوع در شرکت کنندگان، نشان دهنده این است که نوع حمایت های محیطی و روان شناختی، بینش فردی و تیپ شخصیتی در کیفیت واکنش ها نقش مهمی را ایفا می کند.
کلید واژگان: نشانگان ضربه عشق, آسیب عشقی, شکست عشقی, واکنش های رفتاری, مقابله های معنویThe purpose of this study was to explain the behavioral reactions and comparisons girl students with love-truma symptoms. In order to understand the life experiences of girls with the experiences of love truma syndromes, a phenomenological study approach was adopted. The present study community was comprised of all girles college students at the University of Tehran who experienced a love failure in the past year. In order to sample the girls living in a student's dormitory at Tehran University during a recall, they were selected through purposive sampling. Finally, 14 people were selected and semi-structured interviews were used for collecting information. Data analysis was done through the colaizzi methodology. Data analysis resulted in the production of 2 main themes, 17 sub-themes and 41 initial concepts. The main theme of the first was"behavioral reactions and adaptive comparisons". that sub-themes 1-move to others 2-compliance with conditions, 3-request professional help, 4- precaution in behavior, 5-self-management, 6-employment and activity, -self-management, 6-employment and activity, 7-Includes a skillfulness and 8-adaptive spiritual reactions. The second main theme was"behavioral reactions and maladaptive comarison" that included sub-themes 1-comparison, 2-blaming, 3-not referring to a specialist, 4-role play, 5-memorizing memories, 6-rejection, 7-self-injury and 8- It was a waking job, 9-was spiritual scum. The results showed a variety of responses in the participants, and the type of environmental and psychological support, individual insight and personality type were effective in the quality of the reactions of the participants. Other results are discussed.
Keywords: emotional break-up, love truma syndrome, girls, Behavioral reactions -
هدفهدف پژوهش حاضر، شناسایی واکنش های ارتباطی زنان قربانی بی وفایی همسر بود.روشدر این مطالعه از روش کیفی پدیدارشناسی استفاده شد. شرکت کنندگان را زنان قربانی بی وفایی همسر شهرستان شمیرانات در سال 1395 تشکیل می دادند. برای نمونه گیری از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری ادامه داشت و نهایتا تعداد 18 زن قربانی بی وفایی همسر مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه نمونه از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند و جهت تحلیل یافته ها از روش تحلیل موضوعی (تماتیک) استفاده شد.یافته هاتجزیه و تحلیل داده ها در خصوص واکنش ها و تجارب ارتباطی زنان قربانی بی وفایی، منجر به تولید 2 تم یا مضمون اصلی، 10 مضمون فرعی و 29 مفهوم اولیه گردید. تم یا مضمون اصلی و زیر طبقات آن عبارت بود از «الف) گسستگی ارتباطی شامل مضامین فرعی: 1- گسستگی رابطه مادر- فرزندی، 2- گسستگی رابطه پدر - فرزندی، 3- گسستگی رابطه زناشویی، 4- گسستگی روابط خانوادگی، 5- گسستگی روابط بین فردی، 6- گسستگی رابطه با خدا و ب) پیوستگی ارتباطی شامل مضامین فرعی: 1- پیوستگی روابط همسری، 2- بهبود رابطه مادر- فرزندی، 3- دریافت حمایت اجتماعی، و 4- اعتلای رابطه با خدا». نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که بی وفایی دارای آثار ارتباطی مشابه و بعضا مختلفی است که توسط افراد قربانی تجربه می شود. همچنین برخی از واکنش های ارتباطی می تواند سازگارانه یا ناسازگارانه باشد. این امر بیانگر ادراک متفاوت زنان قربانی است که موجب ایجاد الگوهای متفاوتی از واکنش دهی ارتباطی به بی وفایی در آنها می شود. نتایج بر اساس نظریه دلبستگی و نظریه سازه های اجتماعی تفسیر و تبیین شد.کلید واژگان: بی وفایی, واکنش های ارتباطی, زنان قربانی بی وفاییPurposeThe purpose of this study was to identify and explain the communication reactions of female victims of infidelity.MethodsThe present study employed a phenomenoogical qualitative methodology. The study population consisted of female victims of infidelity in Shemiranat in the year 2016. Data collection continued through interviews until theoretical saturation was obtained. For this 18 women who were victims of infidelity were selected through purposive sampling and were investigated using semi-structured interviews, and the elicited data was analyzed using thematic analysis.FindingsThe data analysis in regards to the communication reactions of women victimized by infidelity resulted in two main themes, 10 subthemes, and 29 initial concepts. The main theme and associated sub-themes were: A). ‘The dissociation of communications’ consisting of the following subthemes: 1. the dissociation of mother-child relationship, 2. the dissociation of father-child relationship, 3. the dissociation of marital relationship, 4. The dissociation of family relationships, 5. the dissociation of interpersonal relationships, 6. the dissociation of relationship with God; and B). "Communications continuity", consisting of the following sub-themes: 1. the continuity of spousal relationship, 2. improving the mother-child relationship, 3. getting social support, 4. improving the relationship with God.ConclusionsThis study showed that infidelity has similar and sometimes different communicational effects that are experienced by female victims of infidelity. the effects of infidelity can be either maladaptive or adaptive. The results were interpreted based on the social construction and attachment theories.Keywords: Infidelity, communication reactions, women victims of infidelity
-
خیانت زناشویی همسر، دارای آثار روانی- معنوی مختلفی است که به طور یکسان توسط همه افراد قربانی، تجربه و ادراک نمی شود و واکنش های معنوی آنها می تواند منفی و یا مثبت باشد. هدف ازانجام پژوهش حاضر، شناسایی واکنش های معنوی و دینی زنان قربانی خیانت زناشویی است که به روش پدیدارشناسی انجام شد. نمونه مورد مطالعه شامل زنان قربانی خیانت زناشویی ساکن شهر تهران، بخش شمیرانات به تعداد 18 نفر بود به روش نمونه گیری هدفمند از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته تا مرحله اشباع انتخاب شدند. یافته های پژوهش به روش تحلیل موضوعی (تماتیک) تحلیل شد که منجر به تولید 2 مضمون اصلی، 8 مضمون فرعی و 21 مفهوم اولیه در این موضوع گردید. مطابق نتایج به دست آمده، طبقات اصلی و زیر طبقات واکنش های معنوی عبارت بود از: رویش معنوی با مضمون های فرعی استمداد به باورهای دینی، دلبستگی به خدا، توکل و حلم ؛ و گسستگی معنوی با مضمون های فرعی گسستگی عواطف دینی، گسستگی باورهای دینی، گسستگی رفتارهای دینی و گمگشتگی. این نتایج را می توان بر اساس نظریه جهت گیری مذهبی درونی- بیرونی و نظریه مقابله ها تفسیر و تبیین نمود. این یافته ها که برگرفته از یک پژوهش کیفی بومی می باشد، می تواند نقش اساسی در تشخیص دقیق تر و تدوین بسته های مداخله ای برای بهبود سلامت روان و سلامت معنوی قربانیان خیانت زناشویی داشته باشد.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.