محمدرحیم حاجی حاجیکلایی
-
هدف از این تحقیق بررسی وضعیت سرمی ویتامین D در میش های کبوده شیراز در مراحل مختلف تولیدمثلی از جمله جفت گیری، آبستنی و اوایل شیردهی بود. از تعداد 60 راس میش سالم در سه مرحله نمونه برداری شد. مرحله اول در زمان جفت گیری، مرحله دوم در اواخر بارداری و مرحله سوم بعد از زایمان بود. نمونه ها از نظر سطوح 25 هیدروکسی ویتامینD مورد بررسی قرار گرفتند. در هنگام زایمان، چند قلوزایی، وزن بره ها و میزان سقط ثبت شد. نتایج نشان داد که میانگین سطوح سرمی ویتامین D در مرحله سوم نمونه برداری (ابتدای شیردهی) نسبت به مرحله اول (جفت گیری) و مرحله دوم (آبستنی) به طور معنی داری بیش تر بود، با این حال، تفاوت معنی داری در سطوح ویتامین D در بین گروه های غیر آبستن، تک قلو و دوقلو در هیچ یک از مراحل نمونه گیری مشاهده نشد. سطح ویتامین D در میش های کبوده شیراز در ابتدای شیردهی بالاتر بود. علاوه بر این، با افزایش تعداد زایش، ویتامین D سرم در میش های آبستن اندکی کاهش یافت. در مجموع، یافته ها نشان می دهد که حفظ سطح کافی ویتامین D ممکن است در سلامت باروری در گوسفند نقش داشته باشد، زیرا به نظر می رسد بین سطوح ویتامین D و باروری همبستگی وجود دارد.
کلید واژگان: ویتامین D, میش, آبستنی, نژاد کبوده شیرازThe aim of this research was to examine the serum vitamin D status in Gray Shirazi ewes during different reproductive stages, including mating, pregnancy, and early lactation. A total of 60 healthy ewes were sampled at three stages. The first stage was during mating, the second stage was in the late pregnancy, and the third stage was after delivery. The blood samples were analyzed for 25-hydroxy vitamin D levels. At delivery, multiple births, weight of lambs, and stillbirth rates were recorded. The results revealed that the mean serum vitamin D levels were significantly higher in the third stage of sampling (beginning of lactation) compared to the first stage (mating) and the second stage (pregnancy) (P=0.014 and P=0.017). However, there was no significant difference in vitamin D levels among the non-pregnant (the ewes that did not become pregnant after mating), singleton, and twin groups at any of the sampling stages. Vitamin D levels were highest at the beginning of lactation in gray shirazi ewes. Additionally, serum vitamin D was slightly decreased in pregnant ewes as the number of lambing increased. In total, the findings suggest that maintaining sufficient vitamin D levels may play a role in reproductive health in sheep, as there appears to be a correlation between vitamin D levels and fertility.
Keywords: Vitamin D, Ewe, Pregnancy, Gray Shirazi Breed -
ازدیاد حساسیت به نیش حشرات یک درماتیت راجعه و مزمن اسب است که عمدتا به واسطه واکنش آلرژیک به نیش گونه های جنس کولیکوئیدس ایجاد شده و لذا در مناطقی که امکان رشد این حشرات وجود دارد، شانس مواجهه با بیماری نیز افزایش می یابد. شرایطی که در استان عمدتا گرم و مرطوب خوزستان (واقع در جنوب غربی ایران) وجود داشته و باعث می شود که دامپزشکان به فراوانی با اسبان واجد نشانه IBH مواجه گردند. هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی فراوانی ازدیاد حساسیت به نیش حشرات در بین اسبان این استان بوده است. این مطالعه روی 255 راس اسب نژاد عرب نگهداری شده در 21 واحد اسبداری واقع در 6 شهرستان این استان به انجام رسید. اسبان تحت بررسی، از نظر داشتن یا نداشتن ضایعات پوستی معاینه گردیده، وجود ضایعات جلدی، همراه با مشخصات فردی دام در فرم های مربوطه به ثبت می رسید. نمونه های سرم تهیه شده (32 راس اسب سالم و 61 راس اسب واجد ضایعات) از نظر میزان IgE تام با استفاده از آزمایش الایزا، بر اساس دستورالعمل شرکت سازنده کیت ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که از میان 255 راس اسب بررسی شده، 144 راس (5/56 درصد) واجد نشانه های بالینی IBH بودند. همچنین ارزیابی های آماری مشخص ساخت که از بین فاکتورهای میزبانی (شامل سن، جنسیت، خط خونی، رنگ پوشش خارجی، امتیاز توده بدنی و نوع کاربری) و فاکتورهای مدیریتی و محیطی (شامل اندازه گله، نحوه مبارزه با حشرات، فاصله اسبداری تا منبع آب؛ فواصل جمع آوری مدفوع در اسبداری و موقعیت جغرافیایی محل نگهداری اسب)، تنها اندازه گله واجد تاثیر معنی دار در میزان ابتلا به IBH بوده است و در سایر موارد، ارتباط معنی داری بین میزان وقوع بیماری و فاکتور ارزیابی شده وجود نداشته است. همچنین تنایج مشخص نمود مقدار IgE تام در دام های بیمار، بیشتر از اسبان سالم بوده است. نتایج این بررسی نشان داد که ازدیاد حساسیت به نیش حشرات با فراوانی قابل توجهی در بین اسبان نگهداری شده در اسبداری های استان خوزستان وجود دارد.
کلید واژگان: ازدیاد حساسیت به نیش حشرات, الایزا, اسب, استان خوزستانInsect bite hypersensitivity is a recurrent and chronic dermatitis in horses, that is mainly caused by an allergic reaction to the bites of Culicoids species, and therefore in areas where these insects can grow, the risk of getting the disease also increases. The conditions in Khuzestan province (located in southwestern of Iran) are mostly hot and humid, causing many veterinarians to encounter horses with IBH symptoms. The present study aimed to evaluate the frequency of insect bite hypersensitivity among horses in this province. The study was performed on 255 Arabian horses kept in 21 horse breeding centers located in 6 cities of this province. The horses were examined for the presence or absence and location of skin lesions, along with the individual animal information, which was recorded in relevant forms. The prepared serum samples (32 healthy horses and 61 affected horses) were evaluated for total IgE using the ELISA test according to the instructions of the kit manufacturer. The results showed that 144 (56.5%) out of totally 255 horses had clinical signs of IBH. Statistical evaluations also revealed that among the hosting factors (including age, gender, bloodline, coat color, body condition score, and type of use), and management and environmental factors (including stud size, methods of control of insect, distance from the horse breeding centers to the water source, times of fecal collection in the horse breeding centers and the geographical location of the horse breeding centers), only stud size had a significant effect on the prevalence of IBH, In other cases, there was no significant relationship between the prevalence of the disease and the evaluated factor. The results also showed that the amount of IgE in affected horses was higher than in healthy horses. The results of this study showed that insect bite hypersensitivity exists with a significant frequency among horses kept in the horse breeding centers in Khuzestan province.
Keywords: Insect Bite Hypersensitivity, ELISA, Horses, Khuzestan Province -
کنه ها بندپایانی انگلی و خون خوارند. گونه های مختلف کنه به عنوان ناقلین مهم پاتوژن های دامی و انسانی مطرح می باشند. شناسایی و تشخیص دقیق و همچنین پایش مداوم آن ها می تواند در کاهش بیماری های دامی به خصوص در انتقال برخی تک یاخته ها موثر باشد. میکروسکوپ الکترونی به عنوان ابزاری کارآمد در بررسی های مورفولوژیک و شناسایی دقیق کنه ها بسیار سودمند است. در مطالعه حاضر با بهره گیری از این ابزار به شناسایی دقیق کنه های جمع آوری شده از دو منطقه خوزستان و مازندران در 4 فصل متوالی پرداخته شده است. از مجموع 6954 کنه جمع آوری شده از سطح بدن گاو، گوسفند و بز در دو استان ذکر شده 13 گونه شامل: ریپی سفالوس تورانیکوس، ریپی سفالوس بورسا، ریپی سفالوس سنگویینوس، ریپی سفالوس (بوفیلوس) آنولاتوس، هیالوما آناتولیکوم آناتولیکوم، هیالوما آناتولیکوم اکسکاواتوم، هیالوما آسیاتیکوم آسیاتیکوم، هیالوما مارژیناتوم، درماسنتور مارژیناتوس، همافیزالیس پاروا، همافیزالیس پونکتاتا، همافیزالیس اینرمیس و ایکسودس رسینوس تشخیص داده شدند. بر اساس نتایج عواملی از قبیل دمای هوا و فصل نمونه برداری ارتباط مستقیمی با جنس کنه جدا شده دارد. نتایج مطالعه حاضر ثابت کرد نسبت فراوانی کنه ریپی سفالوس در فصول مختلف سال در استان خوزستان و مازندران از الگوی نسبتا مشابهی پیروی کرده است.
کلید واژگان: کنه, میکروسکوپ الکترونی, ریپی سفالوس, خوزستان, مازندرانTicks are parasitic and bloodthirsty arthropods. Different species of ticks are important carriers of animal and human pathogens. Accurate identification and diagnosis as well as their continuous monitoring can be effective in reducing animal diseases, especially in the transmission of some protozoa. As an efficient tool in morphological studies and accurate identification of ticks electron microscopy is very useful. In the present study, using this tool, accurate identification of ticks collected from Khuzestan and Mazandaran regions in 4 consecutive seasons has been done. From a total of 6954 ticks collected from the body surface of cattle, sheep and goats in the two mentioned provinces, 13 species were detected. They include: Rhipicephalus turanicus, Rhipicephalus sanguineus, Rhipicephalus (boophilus) annulatus, Rhipicephalus bursa. Hyalomma anatolicum anatolicum, Hyalomma asiaticum asiaticum Hyalomma excavatum, Hyalomma marginatum, Dermacentor marginatus, Haemaphysalis parva, Haemaphysalis punctate, Haemaphysalis inermis and ixodes ricinus. Based on the results, Factors such as temperature and sampling season are directly related to the isolated ticks. The results of the present study showed that the frequency ratio of Rhipicephalus ticks in different seasons in Khuzestan and Mazandaran provinces has followed a relatively similar pattern.
Keywords: Ticks, Electron microscope, Rhipicephalus, Khuzestan, Mazandaran -
زمینه مطالعه
مایکوباکتریوم اویوم زیرگونه پاراتوبرکلوزیس عامل ایجاد بیماری شایع یون در گله های شیروار است. تشخیص زود هنگام عفونت پاراتوبرکلوزیس می تواند سبب بهبود برنامه های کنترلی بیماری شود.
هدفمطالعه حاضر با هدف مقایسه حساسیت و ویژگی دو روش الایزای آنتی بادی سرم و Nested-PCR مدفوع جهت تشخیص آلودگی به باکتری مایکوباکتریوم اویوم زیرگونه پاراتوبرکولوزیس انجام شد.روشکار: به منظور جستجوی پادتن ضد مایکوباکتریوم اویوم زیرگونه پاراتوبرکلوزیس از آزمون الایزای جذبی با استفاده از یک کیت تجاری، پس از مجاورسازی نمونه های سرم با آنتی ژن مایکوباکتریوم فلیی جهت کاهش واکنش های متقاطع انجام شد. جهت جستجوی ژنوم باکتری در مدفوع از روش Nested-PCR و با استفاده از توالی های نوکلیوتیدی مربوط به قطعات ژنی اختصاصی MAP یعنی IS900 بهره گیری شد.
نتایجاز مجموع 2203 نمونه سرمی آزمایش شده با الایزا، 112 مورد مثبت (08/5 درصد) و 2091 مورد منفی (92/94 درصد) بود. نتایج آزمون Nested-PCR مدفوع رکتوم نشان داد از 59 راس گاو با نتیجه مثبت در الایزای سرم، 47 راس (66/79 درصد) نتایج PCR مدفوع رکتوم آن ها مثبت و در 12راس (34/20 درصد) نتایج PCR مدفوع رکتوم آن ها منفی بود. همچنین از 31 راس گاو با نتیجه منفی در آزمون الایزا، در 15راس (38/48 درصد) نتایج PCR مدفوع رکتوم آن ها مثبت و در 16راس (62/51 درصد) نتایج PCR مدفوع رکتوم آن ها منفی بود.
نتیجه گیری نهایی:
با توجه به حساسیت پایین PCR در مقایسه با ELISA، ارزش اخباری مثبت و منفی و صحت تست ELISA و همچنین هزینه بر و زمان بر بودن و نیاز به امکانات آزمایشگاهی بیشتر و پیچیده تر PCR نسبت به ELISA، می توان چنین نتیجه گیری نمود که آزمون ELISA نسبت به PCR روش مناسب تری برای بررسی های غربال گری و مطالعات اپیدمیولوژیک می باشد.
کلید واژگان: الایزا, گاو, مایکوباکتریوم اویوم زیرگونه پاراتوبرکلوزیس, یون, PCR NestedBACKGROUNDMycobacterium avium subspecies paratuberculosis is the cause of a common disease in dairy herds. Early diagnosis of paratuberculosis infection can improve Johne’s disease control programs.
OBJECTIVESThis study aimed to compare the sensitivity, and specificity to methods; blood serum ELISA and stool Nested-PCR for the detection of Mycobacterium avium subspecies paratuberculosis infection in dairy cattle.
METHODSA commercial ELISA kit was used to perform the absorbed ELISA test, which was conducted after exposing serum samples to Mycobacterium phlei antigens to limit cross-reactions. Nested-PCR test was performed using nucleotide sequences related to specific MAP gene fragments, i.e. IS900.
RESULTSAs a result of the ELISA antibodies kit, out of the total 2203 serum samples, 112 samples were positive (5.08 %) and 2091 samples were negative (94.92 %). The results of Nested-PCR tests of rectal feces showed that out of 59 cows with the positive results in serum ELISA, 47 (79.66 %) samples were positive and 12 (20.34 %) samples were negative. Moreover, out of 31 cattle with a negative result on the ELISA test, 15 (48.38%) and 16 cattle (51.62 %) had positive and negative results, respectively, on the nested PCR tests of the feces samples.
CONCLUSIONSDue to the low sensitivity of PCR compared to ELISA, the positive and negative predictive values, and the accuracy of ELISA test, as well as the high cost and time-consuming nature of PCR and the need for more and more complex facilities than ELISA, the authors concluded that ELISA is a more suitable method for screening and epidemiological studies than PCR.
Keywords: Cattle, ELISA, Johne’s, Mycobacterium avium subspecies Paratuberculosis, Nested-PCR -
این مطالعه با هدف بررسی وضعیت تعادل انرژی در دوران جفت گیری، آبستنی و پس از بره زایی و ارتباط آن با پیامدهای تولیدمثلی در گوسفند کبوده شیراز انجام شد. 30 راس میش کبوده شیراز سالم که در شرایط صنعتی نگهداری شده بودند به طور تصادفی انتخاب شدند. در طول بره زایی، میش ها از نظر میزان تکثیر و همچنین سقط جنین و وزن بره ها در بدو تولد بررسی شدند. خون گیری در طول جفت گیری، در دو تا چهار هفته آخر بارداری و یک تا دو هفته پس از زایمان انجام شد. سطح سرمی فاکتور رشد شبه انسولین 1(IGF-1)، انسولین، اسیدهای چرب غیر استریفیه (NEFA) و اسید بتا هیدروکسی بوتیریک (BHBA) و پروژسترون مورد ارزیابی قرار گرفت. افزایش قابل توجهی در سطح IGF-1 در اواخر آبستنی در مقایسه با اوایل شیرواری مشاهده شد. علاوه بر این، غلظت BHBA در دوران آبستنی و پس از زایمان نسبت به زمان جفت گیری به طور معنی داری افزایش یافت. حداکثر غلظت BHBA و NEFA در پایان آبستنی و پس از زایمان به ترتیب در آبستنی های دوقلو و تک قلو بود. علاوه بر این، بالاترین غلظت BHBA با کمترین BCS میش همراه بود. همچنین بین وزن بره و NEFA، BHBA و پروژسترون همبستگی مستقیم و معنی داری وجود داشت. در نتیجه، شاخص های سرمی تعادل انرژی، به ویژه انسولین و BHBA، تا حد زیادی تحت تاثیر مراحل تولید مثلی، به ویژه آبستنی و تعداد بره ها در میش های کبوده شیراز قرار دارند. شناسایی دقیق این تغییرات در تشخیص شرایط غیرطبیعی و اختلالات متابولیکی و تغذیه ای در این نژاد ضروری است.
کلید واژگان: پروفایل متابولیک, جفت گیری, آبستنی, شیرواری, میش کبوده شیرازThis study was aimed to investigate the status of energy balance during mating, pregnancy and after lambing and its relationship with reproductive outcomes in Gray Shirazi sheep. Thirty healthy Gray Shirazi ewes that were kept in industrial conditions were randomly selected. During lambing, the ewes were examined for the rate of multiplication as well as abortions and the weight of lambs at birth. Blood sampling was performed during mating, on the last two to four weeks of pregnancy, and on one to two weeks after delivery. Serum levels of insulin-like growth factor-1 (IGF-1), insulin, non-esterified fatty acids (NEFA) and beta-hydroxybutyric acid (BHBA), and progesterone were assessed. There was a significant rise in IGF-1 level in late pregnancy compared to that in early lactation. In addition, the concentration of BHBA was significantly increased during pregnancy and postpartum compared to the mating time. Maximum BHBA and NEFA concentrations at the end of pregnancy and postpartum were in twin and singleton pregnancies, respectively. In addition, the highest BHBA concentrations were accompanied by the lowest BCS of ewes. Moreover, there was a significant direct correlation between lamb weight and NEFA, BHBA, and progesterone. In conclusion, serum indicators of energy balance, particularly insulin and BHBA, are largely influenced by reproductive stages, especially pregnancy and the number of lambs in Gray Shirazi ewes. Accurate identification of these changes is essential in diagnosing abnormal conditions and metabolic and nutritional disorders in this breed.
Keywords: Metabolic profile, Mating, Gestation, Lactation, Gray Shirazi ewes -
ازدیاد حساسیت به نیش حشرات یک بیماری پوستی آلرژیک راجعه و مزمن اسب است که به فراوانی در اسبان نگه داری شده در استان خوزستان مورد ظن قرار می گیرد. هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی چهره های بالینی و هماتولوژیک ازدیاد حساسیت به نیش حشرات در اسبان این استان بوده است. این مطالعه، روی 255 راس اسب نژاد عرب، در 6 شهرستان استان خوزستان (شامل شوشتر، باوی، اهواز، سوسنگرد، آبادان و رامهرمز) به انجام رسید. اسبان تحت بررسی، از نظر حضور و محل ضایعات پوستی معاینه می شدند. سپس، نمونه خون تعدادی از دام ها (32 راس اسب سالم و 61 راس اسب واجد ضایعه)، اخذ می گردید. نمونه های خون، از نظر سیمای هماتولوژیک ارزیابی می شدند. داده های به دست آمده با استفاده از ارزیابی توصیفی، آزمون آنالیز واریانس و مقایسه نسبت ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اصلی ترین ضایعه قابل مشاهده در دام های مبتلا، آلوپسی (با فراوانی 1/93 درصد) و کم ترین آن اسکار (4/1 درصد) و همچنین بیش ترین محل بروز ضایعات، ناحیه سر و گردن (6/85 درصد) بوده است. همچنین در عمده اسبان مبتلا (5/37 درصد) نشانه های پوستی در تمامی قسمت های بدن (شامل سر و گردن، تنه و اندام های حرکتی) وجود داشته، توزیع ضایعات در نواحی مختلف بدن مشابه بوده است. در ارزیابی آماری نتایج هماتولوژیک، تنها اختلاف بین تعداد بازوفیل ها و مقادیر میانگین حجم گلبول های قرمز و میانگین غلظت هموگلوبین دام های سالم و بیمار معنی دار تشخیص داده شد (05/0<p). این مطالعه نشان داد که در دام های مبتلا به ازدیاد حساسیت به نیش حشرات، ضایعات پوستی از تنوع، فراوانی و توزیع قابل توجهی برخوردار بوده است.
کلید واژگان: ازدیاد حساسیت به نیش حشرات, چهره بالینی, چهره هماتولوژیک, اسبThis study aimed to evaluate the clinical and hematological features of Insect bite hypersensitivity (IBH) among horses in Khuzestan. The study was performed on 257 Arabian horses kept in 6 cities of this province (including Shushtar, Bavi, Ahvaz, Susangard, Abadan, and Ramhormoz). The horses were examined for the presence or absence and location of skin lesions, along with the individual animal information, which was recorded. Blood sampling was done in some animals (32 healthy horses and 61 affected horses), the blood samples were evaluated for hematologic appearance. The collected data were analyzed using SPSS software. Results showed that the main lesions visible in infected animals were hair loss (with a frequency of 93.1%) and the lowest was scarring (1.4%). The location of skin lesions was reported to be mainly in the head and neck area (85.6%). Also, in the majority of the infected horses (37.5%), there were skin lesions in all parts of the body (including head and neck, trunk, and limbs). The distribution of the skin lesions observed in different areas of the body of the studied animals was almost similar, and so all three sites of alopecia demonstrated the highest frequency and the lowest frequency of scars. The analysis of hematological findings indicated that only the difference between the number of basophils and MCV and MCH values of healthy and IBH affected animals was found to be significant(P <0.05). The results of this study showed that the affected animals were marked by skin lesions diversity, frequency and distribution
Keywords: Insect bite hypersensitivity, Clinical feature, Hematological feature, horse -
تحقیق حاضر، با هدف تعیین فراوانی انواع آریتمی های فیزیولوژیک در گوساله های شیرخوار به ظاهر سالم نژاد هلشتاین به انجام رسیده است. بدین منظور 35 راس گوساله مورد ارزیابی قرار گرفتند. در هر مورد سابقه مادر و گوساله اخذ شده و معاینات بالینی و الکتروکاردیوگرافی در ساعات 2، 6، 12، 24، 48 و 72 و روزهای 7، 14 و 21 پس از تولد و همچنین زمان از شیرگیری روی آن ها صورت گرفت. نتایج نشان داد که از مجموع 350 الکتروکاردیوگرام تهیه شده، 79 عدد یا 58/22 درصد فاقد آریتمی بوده و در مابقی آن ها (271 عدد یا 42/77 درصد) حداقل یک نوع آریتمی (الکتریکال آلترنانس، پیش آهنگ سرگردان، آریتمی سینوسی، بلوک سینوسی -دهلیزی و بلوک دهلیزی -بطنی نوع 2) به ثبت رسیده است. فراوانی آریتمی های فوق به ترتیب 187، 111، 37، 8 و 3 مورد تعیین گردید که به صورت مستقل و یا همزمان با یکدیگر اتفاق افتاده بودند. همچنین فراوان ترین زمان وقوع چهار آریتمی ابتدایی فوق به ترتیب: ساعت 2 پس از تولد، ساعت 12 پس از تولد، ساعت 48 پس از تولد و زمان از شیرگیری بوده است. بلوک دهلیزی-بطنی درجه 2 در هفته های دوم و سوم پس از تولد گوساله و در زمان از شیرگیری قابل مشاهده بود. انجام آزمون های آماری مشخص نمود که تاثیر سن بر حضور این آریتمی ها در مورد الکتریکال آلترنانس و پیش آهنگ سرگردان به اختلافی معنی دار منجر گشته است. تاثیر جنس بر فراوانی آریتمی های فوق معنی دار تشخیص داده نشد. به نظر می رسد که شرایط خاص موجد در دام های نوزاد که به دلایلی همچون انطباق با محیط خارج رحمی بروز می کند، عامل حضور تعداد قابل توجهی آریتمی فیزیولوژیک در این گروه سنی باشد.
کلید واژگان: آریتمی فیزیولوژیک, گوساله شیرخوار, هلشتاینThis study aimed to determine the prevalence of physiological arrhythmias in the apparently healthy preweaning Holstein calves. For this purpose, 35 calves were examined. In each case, a history of a calf and its mother was obtained, and clinical examinations and electrocardiography (base-apex lead) were done at 2, 6, 12, 24, 48 and 72 hours and 7, 14 and 21 days after birth, and weaning. The results showed that out of a total of 350 electrocardiograms, 79 or 22.58% had no arrhythmias, and in relation to the rest of them (271 or 77.24%), at least one type of arrhythmia (electrical alternans, wandering pacemaker, sinus arrhythmia, sinoatrial block and second-degree atrioventricular block) was recorded. The frequencies of these arrhythmias were 187, 111, 37, 8 and 3, respectively, which occurred independently or simultaneously. The most prevalent times of the occurrence of four first pre mentioned arrhythmia were 2 hours, 12 hours and 48 hours after birth and weaning, respectively. The second-degree atrioventricular block was visible in the second and third weeks after the calf's birth and at the time of the weaning. Statistical analysis indicated that the effect of age on the presence of these arrhythmias for electrical alternans and wandering pacemaker was significant. The effect of sex on the frequency of arrhythmias was not detected. It seems that the special conditions in the neonatal calves, due to reasons such as adaptation to the external uterine environment, are responsible for the presence of a significant number of physiological arrhythmias in this age group.
Keywords: Physiological arrhythmia, Preweaning calves, Holstein -
ویروس تب برفکی از خانواده پیکورناویریده و جنس آفتوویروس است که منجر به ایجاد بیماری با واگیری بالا در میان گاوها می شود. پیشگیری از این بیماری همواره به عنوان چالش اصلی در گله های گاو شیری مطرح است. گرچه اینرو واکسیناسیون همواره به عنوان گام نخست در موازین پیشگیرانه از این بیماری مورد نظر می باشد اما بنا به دلایلی همواره با موفقیت همراه نیست. یکی از دلایل شکست واکسیناسیون آلودگی گاوها به بیماریهایی مانند لکوز است که با نقضان ایمنی همراه هستند. لذا این مطالعه به منظور اثر آلودگی به لکوز بر چاسخ گاوها به واکسن تب برفکی صورت گرفته است. بدین منظور 60 راس تلیسه (30 راس آلوده به BLV و 30 راس عاری از BLV) که از نظر ابتلا به BVD منفی بودند به منظور انجام این مطالعه در نظر گرفته شدند. سپس به هرگروه مقدار 5 میلی لیتر واکسن تب برفکی در 2 نوبت به فاصله 21 روز از هم دیگرتزریق شد. در روزهای صفر، 7، 14 و21 پس از تزریق اول و روزهای 7، 14 و 21 پس از تزریق مرحله دوم واکسن به مقدار 10 میلی لیتر نمونه خون اخذ شد. با استفاده از روش خنثی سازی سرم حضور پادتن برعلیه ویروس تب برفکی در نمونه ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بیانگر افزایش تیتر پادتن در هر دو گروه پس از واکسیناسیون بود اما تجزیه و تحلیل آماری اختلاف معنی داری را میان دو گروه نشان نداد.
کلید واژگان: تب برفکی, ویروس لوسمی گاو, واکسیناسیون, گاوFoot and mouth disease virus is found in the Picornaviridae family and a genus of aphthovirus, which causes highly contagious disease among cattle.Prevention of FMD has always been a major challenge in dairy herds.Therefore, vaccination has been a first step in preventive measures of the disease.Sixty heifers (30 BLV-infected and 30 BLV-free) that were negative for BVDV were considered for this project.In both groups, 5 ml of FMD vaccine was injected twice.10 ml Blood samples were taken at 0, 7, 14 and 21 days after the first vaccination and 10, 7, 14 and 21 days after the second vaccination.The serum neutralization test (SNT) was used to determine the presence of antibody against FMD virus. In both groups, vaccination induced increase of antibody against vaccinal virus and there was no statistically difference between two groups.
Keywords: FMD, BLV, Vaccination, Cattle -
علی رغم مطالعات گسترده ای که در زمینه ارتباط نوع جیره و تاثیر آن بر فاکتورهای بیوشیمیایی اسب صورت گرفته، اما اطلاعات کمی در مورد پروتیین های سرم و پلاسمای اسب به دنبال تغییر جیره غذایی از نوع علوفه به علوفه مخلوط با کنسانتره وجود دارد. پروتیینهای مرحله حاد گروهی از پروتیینهای سرم هستند که غلظت آنها در پاسخ به عفونتها، التهاب، تروما و نیوپلازی افزایش مییابد. از این رو، در مطالعه حاضر به ارزیابی سطح سرمی نشان گر های زیستی سرم، فیبرینوژن و همچنین غلظت پروتیین کل به همراه ارزیابی رفتار تغذیهای اسبها در هنگام تغییر جیره غذایی پرداختیم. بدین منظور، دو نوع جیره غذایی، شامل علوفه (تیمار اول) و علوفه مخلوط با کنسانتره (تیمار دوم) برای هر اسب به مدت پانزده روز متوالی استفاده شد. شمارش کامل سلول های خون و همچنین اندازهگیری سطح سرمی فیبرینوژن، هاپتوگلوبین و آمیلویید نوع A، قبل و بعد از تغییر رژیم غذایی اندازه گیری شد. سطح فیبرینوژن، هاپتوگلوبین و آمیلویید Aسرم به طور معنیداری در اسبان گروه تیمار دوم در مقایسه با اسب های گروه تیمار اول افزایش داشت (05/0>p). همچنین اختلاف آماری معنیداری در شمارش کامل سلول های خون بر اثر تغییر جیره غذایی از علوفه به علوفه مخلوط با کنسانتره مشاهده شد (05/0>p). به نظر می رسد تغییر در فلور طبیعی دستگاه گوارش اسب متعاقب تغییر جیره غذایی میتواند بدن حیوان را در برابر صدمات حاد التهابی و آسیب زا محافظت کند.
کلید واژگان: اسب, جیره غذایی, علوفه, کنسانتره, پروتئین فاز حادIntroductionDespite extensive studies on the relationship between diet type and its effect on horse biochemical factors, little is known about horse serum and plasma proteins following changes in diet from forage to concentrate. Acute stage proteins are a group of serum proteins whose concentration increases in response to infections, inflammation, trauma, and neoplasia. Material &
Methodsin this study, we evaluated the serum levels of serum biomarkers, fibrinogen as well as total protein concentration along with evaluating the nutritional behavior of horses when changing diets. Two different diets (forage (first treatment), mixed forage with concentrate (second treatment) were performed for each horse for fifteen consecutive days.Complete blood count analysis as well as serum levels of fibrinogen, haptoglobin and type A amyloid were measured before and after dietary changes.
Results and DiscussionSerum fibrinogen, haptoglobin and amyloid A levels increased significantly (p <0.05) in the second treatment group compared to forage and a significant change was observed in the complete blood count results in changing the diet from the first to the second treatment (p <0.05). This can be due to the type of nutrition or acute inflammation caused by a change in the normal flora of the horse's digestive tract in the diet.
ConclusionThese changes can protect horses' bodies from acute inflammatory and traumatic injuries.
Keywords: horse, Forage, concentrate, Acute phase protein -
Bovine enzootic leukosis is an important viral disease of cattle with a worldwide distribution. The disease is caused by a virus (Bovine lukemia virus;BLV) of the genus deltaretrovirus within the family Retroviridae.BLV can cause persistent lymphocytosis, malignant lymphoma and leukemia by impairing the proliferation of lymphoid cells. Due to lack of a proper vaccine or treatment, BLV infections cause huge economic losses and costs for the control and eradication programs. Programs to control the BLV infections are based on the screening of animals by serological methods and removing the infected animals.Blood samples were collected from 527 cattle in some sities of Khozestan province and 529 slaughtered buffaloes. The sera were assayed by ELISA to detect antibodies against BLV. Based on the results, 6.6% of examined cattle and only one buffalo (0.18%), were found to be positive for BLV specific antibodies. Statistical analysis showed there was significant difference between cattle and buffalo and cattle are more sensitive to BLV infection.
Keywords: Enzootic leukosis, Cattle, Buffalo, ELISA, Ahvaz -
هیپوکلسمی اختلالی متابولیک در گاوهای شیری بوده که با افزایش شیوع چندین بیماری در اوایل دوره ی شیردهی در ارتباط است. هدف این مطالعه تعیین موثر بودن تجویز مکمل 25- هیدروکسی ویتامین D3 قبل از زایش و تجویز بولوس کلرید کلسیم پس از زایش در مقایسه با استفاده از بولوس کلرید کلسیم به تنهایی در گاوهایی که جیره ی اسیدوژنیک در اواخر آبستنی دریافت می کنند می باشد. دویست و چهل راس گاو هلشتاین چند شکم زا در سه گروه 80 تایی تقسیم شدند. گروه اول از حداکثر 5 روز قبل از زایمان تا زمان زایمان روزانه یک کپسول 3 میلی گرمی 25- هیدروکسی ویتامین D3 دریافت نمودند و در زمان زایمان و 12 ساعت پس از آن بولوس حاوی 50 گرم کلرید کلسیم دریافت کردند. گروه دوم فقط بولوس حاوی 50 گرم کلریدکلسیم را در زمان زایمان و 12 ساعت پس از آن دریافت نمودند. گروه سوم تنها با جیره ی اسیدوژنیک تغذیه شدند. میزان کلسیم، فسفر و منیزیم سرم با روش های معمول آزمایشگاهی و میزان 25- هیدروکسی ویتامین D3 با روش HPLC اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد میزان 25- هیدروکسی ویتامین D3 سرم در گروه اول به صورت معنی داری پس از خوراندن کپسول ویتامین D3 افزایش یافت. سطح سرمی کلسیم قبل زایمان در گروه اول نسبت به گروه دوم و سوم یک افزایش معنی داری داشت و پس از زایمان میزان آن در گروه اول و دوم نسبت به گروه سوم بالاتر بود. مقادیر فسفر در زمان های مختلف معنی دار بود. اما تحت تاثیر اثر متقابل گروه و زمان قرار نگرفت. تغییرات سرمی منیزیم در زمان های مختلف اثرات معنی دار نشان داد اما تحت تاثیر گروه های مختلف قرار نگرفت. این مطالعه نشان داد که تجویز 3 میلی گرم 25- هیدروکسی ویتامین D3 به مدت حداکثر 5 روز قبل از زایمان در بهبود هومیوستاز کلسیم موثر است.
کلید واژگان: 25- هیدروکسی ویتامین D3, کلرید کلسیم, هیپوکلسمی, گاو شیریHypocalcemia is a metabolic disorder in cows that is associated with the incidence of several diseases in early lactation. The aim of this study was to determine the effectiveness of 25-hydroxyvitamin D3 supplementation before calving and postpartum calcium chloride bolus compared with bolus calcium chloride alone in cows receiving acidogenic diet in late pregnancy. Two hundred and forty multiparous Holstein dairy cows were assigned to one of three groups of 80 cows. Group 1 received daily 3 mg of 25-hydroxyvitamin D3 capsule starting a maximum of 5 days before the anticipated parturition date and administered 50 g Ca as a CaCl2 bolus at calving and 12 h later. Group 2 received 50 g Ca as a CaCl2 bolus at calving and 12 h later. Group 3 was fed the acidogenic diet. Serum concentrations of Ca, P and Mg were measured by conventional methods and 25-hydroxyvitamin D3 levels by HPLC. The results showed that serum 25-hydroxyvitamin D3 in the first group significantly increased after the vitamin D3 capsule administration. Pre-partum calcium level in group I was significantly higher than group II and group III and the postpartum level was higher in group I and group II than group III. Phosphorus values were significant at different times but were not affected by the interaction between group and time. Serum magnesium changes showed significant effect at different times but were not affected by different groups. This study showed that the administration of 3 mg of vitamin D supplementation for up to 5 days before parturition is effective in improved calcium homeostasis.
Keywords: 25-hydroxyvitamin D3, Calcium Chloride, Hypocalcemia. Dairy Cow -
بیماری یون (پاراتوبرکلوزیس) نوعی آنتریت گرانولوماتوز، پیشرونده، غیر قابل درمان به ویژه در نشخوار کنندگان اهلی و وحشی است که به وسیله ی مایکوباکتریوم آویوم تحت گونه ی پاراتوبرکلوزیس ایجاد می شود. اطلاعات آماری دقیقی از شیوع بیماری یون در جمعیت گاومیش های مناطق مختلف کشور در دسترس نیست. این مطالعه به منظور تشخیص مایکوباکتریوم آویوم پاراتوبرکلوزیس با روش های مختلف تشخیصی شامل: الایزا، PCR، هیستوپاتولوژی و مقایسه ی آن ها با هم انجام شده است. به این منظور از دی 1395 لغایت مهر 1396 نمونه های بافتی از گره ی لنفاوی ایلئوسکال، دریچه ی ایلئوسکال، کبد و همچنین نمونه ی خون از 97 راس گاومیش لاغر کشتار شده با سن بالای دو سال جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل شد. آزمون سرمی میزان آلودگی را 1/4 درصد، آزمون مولکولی میزان آلودگی در روده را 32، در عقده ی لنفاوی 31 و در کبد 7/24 درصد و آزمون هیستوپاتولوژی با رنگ آمیزی اختصاصی زیل-نلسون میزان آلودگی در روده 2/7، عقده ی لنفاوی 2/8 و در کبد نیز 1/3 درصد نشان داد. با رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین در روده ی 11 راس از گاومیش ها ضایعات گرانولوماتوزی مشاهده شد ولی فقط نتیجه ی آزمون مولکولی 9 راس از آن ها مثبت بود. سایر یافته های هیستوپاتولوژی شامل آنتریت ائوزینوفیلیک، آنتریت لنفوسیتیک، آنتریت گرانولوماتوز، آنتریت موکوسی چرکی به ترتیب به میزان 9/37 درصد، 3/29 درصد، 19 درصد، 8/13 بود. در عقده ی لنفاوی نیز 6/68 درصد لنفادنیت گرانولوماتوز، 7/25 درصد لنفادنیت چرکی و در کبد 6/32 درصد هپاتیت مزمن، 96/11 درصد هپاتیت مزمن انگلی، 9/23 درصد پری هپاتیت، 5/6 درصد سیروز و 25 درصد لیومیوم مشاهده شد. با توجه به عدم مشاهده ی باسیل های اسیدفست تیپیک در مطالعه ی حاضر می توان موارد مشاهده شده ی بیماری یون را فرم paucibacillary (اندک باسیلی) تلقی نمود. در عین حال افزایش میزان آلودگی گاومیش های شهر اهواز نسبت به مطالعه ی قبلی نیازمند توجه جدی تر مراجع علمی و اجرایی است.کلید واژگان: بیماری یون, هیستوپاتولوژی, سرولوژی, مولکولی, گاومیشJohne’s Disease (paratuberculosis) is granulomatous, progressive enteritis, which is untreatable, especially in domestic and wild ruminants caused by mycobacterium avium subsp. paratuberculosis. There is no accurate statistical information on the prevalence of Johne’s disease in buffaloes of different regions of the country. This study was performed to detect mycobacterium avium subsp. paratuberculosis with different diagnosticmethodsELISA, PCR, Histopathology and their comparison. For this purpose, from December 2016 to October 2017, Among 97 slaughtered buffaloes, above two years of age with poor physical conditions were collected from blood samples, associated ileocecal lymph nodes, ileocecal valve and liver tissue were transferred to the laboratory. The serum level of infection (ELISA) was 4.1%, The molecular (PCR) test showed an infection rate of 32% in the intestin , 31% in the associated lymph node and 24.7% in the liver, Histopathology examination by Ziehl-Neelsen's specific staining, The prevalence of infections in the intestines are 7.2%, associated lymph nodes are 8.2% and 3.1% in the liver. The granulomatous lesions of the intestine were stained by hematoxylin-eosin (H&E) method in 11 buffaloes, only in 9 buffaloes their molecular test results were positive. Other histopathology findings of eosinophilic enteritis, Lymphocytic enteritis, granulomatous enteritis, mucu purulent enteritis were 37.9%, 29.3%, 19%, 13.8%, respectively. In the associated mesenteric lymph nodes, granulomatous lymphadenitis was 68.6%, purulent lymphadenitis were 25.7%, and in liver chronic hepatitis were 32.6%, chronic parasitic hepatitis 11.66%, perihepatitis 23.9%, cirrhosis 6.5%, and leiomyoma 25% have been observed. Due to the lack of observation of acid-fast bacilli in the present study, acid-fast granular debris (Paucibacillary) form of suspected Johneʼs disease can be found. At the same time, the increase of Ahvaz buffaloes contamination requires more serious attention to scientific and administrative references than the previous study.Keywords: Johne’s Disease, histopathology, Serology, molecular, buffalo
-
نشریه علوم درمانگاهی دامپزشکی ایران، سال دوازدهم شماره 2 (پیاپی 20، پاییز و زمستان 1397)، صص 121 -128آرتریت- آنسفالیت بز یک بیماری ویروسی است که توسط یک لنتی ویروس ایجاد و با علایمی نظیر آرتریت، پنومونی، التهاب پستان و آنسفالیت در بز مشخص می شود. هدف از این مطالعه تعیین شیوع سرمی آلودگی با ویروس آرتریت- آنسفالیت در بزهای استان خوزستان و همچنین ارتباط آن با فاکتورهای محیطی و میزبانی بود. در این پژوهش نمونه های سرمی به طور تصادفی از 368 راس بز از شهرهای اهواز، دزفول، ایذه، شوشتر، سوسنگرد و هندیجان جمع آوری گردید و با آزمایش الیزا ارزیابی شد. شیوع سرمی آرتریت- آنسفالیت 67/14 درصد (فاصله اطمینان 95% : 28/18- 06/11 درصد) بود. رگرسیون لاجستیک نشان داد که شانس آلودگی بین سن برحسب سال و بیماری 11/1 (فاصله اطمینان 95% : 13/1- 93/0) است. شانس آلودگی جنس نر 42/1 برابر جنس ماده (فاصله اطمینان 95% : 95/3 -51/0) است و جنس 2/0 درصد از تغییرات آلودگی را توجیه می کرد. شانس آلودگی بزهایی که سابقه ی سقط دارند 48/1 برابر بدون این سابقه (فاصله اطمینان 95% : 66/3 -6/0) بود و سابقه سقط 4/0 درصد از تغییرات آلودگی را توجیه می کرد. فراوانی نسبی آلودگی در شهرهای شوشتر، ایذه، دزفول، سوسنگرد، هندیجان و اهواز به ترتیب 67/31، 31/21، 15، 12، 75/8، 9/3 درصد بود و موقعیت جغرافیایی 8/11 درصد از تغییرات آلودگی را توجیه می کرد. مطالعه حاضر نشان داد که ویروس آرتریت- آنسفالیت در استان خوزستان وجود دارد. بنابراین باید اقدامات کنترلی و پیش گیرانه مد نظر سیاست گذاران بهداشتی و دامداران قرار گیرد.کلید واژگان: شیوع, ویروس آرتریت - آنسفالیت, الیزا, بز, خوزستانCaprine arthritis encephalitis (CAE) is a viral disease of goats, which caused by a Lentivirus and characterized by symptoms such as arthritis, pneumonia, mastitis and encephalitis. The aim of this study was to evaluate the prevalence of caprine arthritis encephalitis infection and association of this infection with host and environmental determinants in goat in Khuzestan Province. Serum samples were randomly collected from 368 goats in Shoushtar, Izeh, Dezfool, Susangerd, Hendijan and Ahvaz cities and were examined by ELISA assay. Seroprevalence rate caprine arthritis encephalitis was 14.67% (95% CI. 11.06-18.28%). Logistic regression showed that the odds of infection between age based on year and infection is 1.11 (95% CL: 0.93-1.31) (P>0.05). The odds of infection in male goats 1.42 (95% CI: 0.51- 3.95) compared to that in females (P>0.05) and 0.2% of fluctuation in infection was justified by sexuality. In comparison to goats with history of abortion, the odds of infection in goats without a history of abortion was 1.48 (95% CI: 0.6-3.66) and 0.4% fluctuation in infection was justified by this factor. Relative frequency of infection in Shoushtar, Izeh, Dezfool, Susangerd, Hendijan and Ahvaz, were 31.67%, 21.31%, 15%, 12%, 8.75%, 3.9% respectively (P<0.01) and 11.8% of fluctuation in infection was justified by geographical location. This study confirms the presence of caprine arthritis encephalitis virus in the goat herds in Khuzestan Province, so, prevention and control programs should be considered by health authorities and livestock owners.Keywords: Prevalence, Caprine arthritis encephalitis virus, ELISA, Goat, Khuzestan
-
هدف از انجام این تحقیق تعیین میزان ارتباط و همبستگی بین اندازه گیری ابعاد کلیه ها (طول، عرض، ارتفاع و حجم) در اولتراسونوگرافی با ابعاد واقعی آن ها و بررسی یافته های اولتراسونوگرافی دستگاه ادراری قوچ نژاد لری بختیاری می باشد. مطالعه روی 20 راس قوچ نژاد لری بختیاری سالم انجام گرفت. جستجوی کلیه ها از طریق تهیگاه راست و جستجوی مثانه از طریق تهیگاه راست و به روش داخل مقعدی انجام گرفت. پس از ذبح دام ها ابعاد واقعی کلیه ها انداره گیری شد. از آزمون رگرسیون خطی و آنالیز همبستگی برای میزان همبستگی بین طول، عرض، ارتفاع و حجم کلیه ها در اولتراسونوگرافی با واقعیت استفاده گردید. 05/0=α مبنای قضاوت آماری لحاظ گردید. کلیه ی راست از خلف دنده ی 13 و در فضای بین دنده ای 12 و کلیه ی چپ در وسط تهیگاه راست قابل مشاهده بود. اکوژنسیته ی کلیه ها مشابه سایر حیوانات بود. ابعاد در کلیه های چپ و راست تقریبا یکسان بود. میانگین طول، عرض، ارتفاع و حجم کلیه ی راست به ترتیب 3/62، 2/30 ، 7/36 میلی متر و 1/32 سانتی متر مکعب، قطر کورتکس و مدولا به ترتیب 5/7 و 7/7 میلی متر، طول و عرض سینوس به ترتیب 4/30 و 8/9 و قطر پارانشیم 6/13 میلی متر بود. ارتباط مستقیم و مثبت بین طول، عرض، ارتفاع و حجم کلیه ی راست و چپ در اولتراسونوگرافی با طول، عرض، ارتفاع و حجم واقعی آن ها وجود دارد. مثانه فقط از طریق داخل مقعدی قابل اسکن بود. ادرار درون آن بدون اکو و دیواره ی آن صاف و یکنواخت بود. میزنای در هیچ کدام از قوچ ها قابل مشاهده نبود.کلید واژگان: کلیه, اولتراسونوگرافی, گوسفند لری بختیاری, قوچThe main aims of the present study were to determine correlations between length, width, height and volume of the kidney by ultrasonography and real measurements and ultrasonographic findings of the urinary system in the Lori Bakhtiari Rams. This study was conducted on 20 healthy Lori Bakhtiari Rams. The transducer was placed over the right flank to exam the kidney. The urinary bladder was scanned from the right flank and transrectal method. After slaughtering of the rams, kidney's dimensions were measured directly. All of the measurements were compared with real measurements with linear regression analysis. The result of present study showed that the right kidney scanned in 12th intercostal space and behind the last rib high on the right flank and the left kidney was found in the middle of right flank. The kidney had similar echogenicity to the kidneys of other animals. The two kidneys were of nearly equal size. The right kidney length, width and depth were 62.3, 30.2 and 36.7 mm, the diameter of the cortex and medulla were 7.5 and 7.7 mm, length and width of the sinus were 30.4 and 9.8 mm and parenchymal diameter was 13.6 mm and volume was 32.1 cm3 respectively. There were positive and significant correlations between the ultrasonographic and real measurement of renal length, width, height and volume. The urinary bladder could be scanned only from a transrectal method. The contents of the bladder were anechoic and bladder wall was uniformly thick and smooth. The ureters could not be visualized in any rams.Keywords: Kidney, Ultrasonography, Lori Bakhtiari Sheep, Rams
-
کلستریدیوم پرفرینجنس باکتری پاتوژن مهمی است که باعث بیماری های مختلفی در دام ها می-شود. این باکتری در 5 تیپ A، B، C، D و E طبقه بندی می شود. تیپ D کلستریدیوم پرفرینجنس عامل ایجاد بیماری آنتروتوکسمی در دام ها است. هدف از این مطالعه تعیین تیپ-های مختلف کلستریدیوم پرفرینجنس در منطقه ی اهواز بود. 369 نمونه مدفوع به صورت تصادفی از گوسفندان این منطقه، جمع آوری گردید. پس از آماده سازی و کشت نمونه ها در محیط آگار خون دار حاوی نئومایسین، باکتری های مظنون به کلستریدیوم پرفرینجنس با استفاده از روش های مورفولوژیکی و بیوشیمیایی تعیین هویت شدند. درمجموع از 369 نمونه مدفوع جمع آوری شده، با استفاده از روش های مورفولوژیکی و بیوشیمیایی، تعداد 56 جدایه مظنون به کلستریدیوم پرفرینجنس جداسازی و شناسایی گردید. برای تایید مولکولی جدایه ها، DNA این جدایه ها استخراج و با استفاده از پرایمر های اختصاصی توکسین آلفا، تایید مولکولی جدایه ها با PCR صورت گرفت. نتایج نشان داد که از 56 جدایه کلستریدیوم پرفرینجنس، 54 جدایه به عنوان کلستریدیوم پرفرینجنستایید ملکولی شدند. تعیین تیپ این جدایه ها با استفاده از پرایمرهای اختصاصی اگزوتوکسین های پنج گانه ی تیپ های مختلف این باکتری صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که از مجموع 54 جدایه، به ترتیب 10 (52/18%)، 4 (41/7%)، 24 (44/44%) و 16جدایه (63/29%)، تیپA، تیپB، تیپC و تیپD می باشند. بنابراین شایع ترین تیپ های این باکتری در این منطقه تیپ های C وD هستند. در این مطالعه، هیچ یک از جدایه ها واجد ژن توکسین یوتا و نیز ژن آنتروتوکسین نبودند.کلید واژگان: کلستریدیوم پرفرینجنس, ژنوتیپ, PCR, گوسفند, اهوازClostridium perfringens is an important pathogen which causes numerous different ýdiseases in animals. This bacterium is classified into five different types; A, B, C, ýD and E. Clostridium perfringens type D cause entrotoxemia in animals.ý
The aim of this study was to identify different types of Clostridium perfringens in ýsheep in Ahvaz. For this purpose 369 fecal samples were randomly collected from ýthe sheep from different area. After processing and culturing samples in blood ýagar containing neomycin, Clostridium perfringens suspected isolates were ýidentified morphologically and biochemically. According to biochemical tests, ýfrom 369 feces samples, 56 isolates obtained and identified as Clostridium ýperfringens. For molecular confirmation of the isolate, the DNA of the isolates ýwas extracted and the isolates were verified as Clostridium perfringens by PCR ýusing specific primers for alfa toxin. The results showed that 54 isolated from 56 ýisolated confirmed as Clostridium perfringens. Typing of these isolates was done ýby PCR using specific primers for 5 different exotoxins of this bacterium. The ýresults showed that 10 isolates (18/51%) were type A and 4 (7/4%), 24 (44/44%) ýand 16 isolates (29/62%) were type B, type C and type D respectively. Thus the ýmost prevalent types of Clostridium perfringens were type C and D. In the present ýstudy, all isolates were negative for iota toxin and enterotoxin gene. ýKeywords: Clostridium perfringens, Genotype, PCR, Sheep, Ahvaz -
استفاده از الکتروکاردیوگرافی یک روش تشخیصی مهم دررابطه با اختلالات قلبی می باشد. بنابراین، استاندارد نمودن آن در انواع دام و حتی نژادهای مختلف از یک گونه، ضروری خواهد بود، چرا که ویژگی های مختلف نژادی می تواند در پارامترهای الکتروکاردیوگرام تغییراتی را ایجاد کند. یکی از پارامترهای الکتروکاردیوگرام، فواصل و قطعات آن است که تعیین مقادیر طبیعی آنها می تواند به شناسایی اختلالات قلبیبه ویژه تشخیص آریتمی ها کمک کند. مطالعه حاضر با هدف تعیین اندازه طبیعی فواصل و قطعات الکتروکاردیوگرام روی 100 راس گاومیش رودخانه ای به ظاهر سالم صورت گرفت. به این منظور گاومیش ها به دو گروه نر و ماده و بر اساس فرمول دندانی نیز به دو گروه سنی کمتر و بیشتر از 5/2 سال تقسیم شدند. پس ازاخذ سابقهو معاینه بالینی، ثبت الکتروکاردیوگرام با استفاده از اشتقاق قاعده ای–راسی و با بهره بردن از لیدII دستگاه الکتروکاردیوگراف و با سرعت 25 میلی متر بر ثانیه و حساسیت 10 میلی ولت بر دقیقه صورت گرفت. نتایج نشان داد که میانه±دامنه بین چارکی فواصل P-R، Q-T و R-Rو قطعات PR، ST وTP بدون توجه به جنسیت و سن به ترتیب 03/0± 22/0، 04/0±36/0، 16/0±89/0، 02/12±0/0، 05/0±21/0 و 12/0±30/0 ثانیه بود. آزمون های آماری نشان دهنده وجود تفاوت معنی دار در رابطه با فاصله P-R و قطعه PR در بین دو گروه جنسی و نیز فاصله P-R، فاصله Q-T و قطعه PR در دو گروه سنی بود (05/0>p).به نظر می رسد که عواملی مانند نژاد، اقلیم و رفتارهای گاومیش می تواند روی پارامترهای طبیعی الکتروکاردیوگرام ازجمله فواصل و قطعات آن تاثیر گذار باشد.کلید واژگان: الکتروکاردیوگرافی, قطعات, فواصل, گاومیش رودخانه ای خوزستانElectrocardiography is an important diagnostic technique in conjunction to cardiac problems, therefore its standardization is necessary among various livestock and also different breeds of a species because species differences can influence ECG parameters. Determination of normal Intervals and segments of the electrocardiogram can help identify heart abnormalities especially arrhythmias. The present study was performed to determine normal duration of intervals and segments of the electrocardiogram on 100 apparently healthy river buffaloes. For this purpose the buffaloes were divided into male and female and according to dental formula to two age groups (less than 2.5 and more than 2.5 years of age). After taking the anamnesis and performing a clinical examination, the electrocardiogram was obtained based on base- apex lead system with lead II of the electrocardiograph, paper speed of 25mm/sec and sensitivity of 10 mv/min. Results showed that regardless of age and sex, the median and interquartile range of P-R, Q-T and R-R intervals and PR, ST and TP segments were 0.22±0.03, 0.36±0.04, 0.89± 0.16, 0.12± 0.02, 0.21± 0.05 and 0.30± 0.12 second respectively. Statistical tests showed that there is a significant difference in relation to the P-R interval and PR segment between the two sexes and also P-R, Q-T interval and PR segment in the two age groups (pKeywords: Electrocardiography, Segments, Intervals, Khuzestan river buffalo
-
زمینه مطالعهبه منظور تحلیل اکوسیستم سکوم، عملیات اندوسکوپی از قسمت خلفی روده و درمان انباشتگی سکوم و درمان اسیدوز روده خلفی، لازم است که کانولا گذاری در سکوم انجام پذیرد. برای اجرای یک جراحی بهتر، لازم است که روشی ساده، سریع و ارزان برای کانولا گذاری در سکوم انجام شود. به دلیل مشکلات و عوارضی که بیهوشی عمومی دارد، اجرای جراحی ایستاده گزینه ی بهتری برای جراحی اورژانسی اسب است.هدفهدف از انجام این مطالعه طراحی یک روش ساده، سریع و ارزان کانولاگذاری سکوم در اسب های ایستاده بوده است.مواد و روش کاردر این تحقیق یک کانولای جدید طراحی شده و بر روی چهار اسب نر، مورد آزمایش قرار گرفته است. ابتدا یک کانولا به طول 7 سانتی متر و با قطر داخلی 2 و قطر خارجی 6/2 سانتی متر طراحی شد. بلافاصله قبل از انجام جراحی ایستاده، زایلازین ( 1 میلی گرم بر کیلوگرم) و مورفین ( 3/0 میلی گرم بر کیلوگرم) به عنوان آرام بخش به صورت وریدی تزریق شد. بعد از شکاف پوست و بافت های زیر پوست ماهیچه های مورب شکمی خارجی به صورت موازی با شکاف روی پوست شکافته شد. ماهیچه های مورب شکمی داخلی و ماهیچه های شکمی عرضی هر کدام با فشار دو دست در جهت الیاف بافت آن ها از یکدیگر جدا شدند. سپس صفاق با دو دست باز شده و شکم در دسترس قرار گرفت. ماهیچه ها فقط به اندازه ای از هم جدا شدند که یک دست وارد فضای داخل شکم شود. با استفاده از لمس کردن سطح سکوم و نواری که به سمت پشتی و شکمی سکوم قرار گرفته است، به راحتی سکوم تشخیص داده شد. در این مرحله با نصب بخیه سرکیسه ای روی سطح سروزی سکوم، یک شکاف سر نیزه ای بر روی سطح مذکور ایجاد شد. سپس کانولا داخل سکوم قرار گرفت و با استفاده از نایلون شماره دو، بخیه شد سپس مراقبت صحیح و شستشوی زخم ها انجام گرفته است.نتایجعمل جراحی با موفقیت بر روی هر چهار اسب انجام گرفت. البته بعد از عمل، عوارضی هم برای اسب های جراحی شده مشاهده شد. از این جمله می توان به افزایش حرارت بدن، زمین گیری با علائم کولیک و فلجی روده، پنوموپریتوئن، آمفیزم زیرجلدی و نکروز در حاشیه های پوست در محل های بخیه ها اشاره کرد.نتیجه گیریتمامی عوارض پیش آمده، با اجرای مراقبت های صحیح پرستاری برطرف شد و عمل جراحی با موفقیت به پایان رسید. بنابر این روش ذکر شده به عنوان یک روش جراحی ساده و ارزان برای اهداف تحقیقی، تشخیصی و درمانی پیشنهاد می شود.کلید واژگان: کانولاگذاری, سکوم, اورژانس, اسب, جراحیBackgroundIn order to analyze the cecum-colon ecosystem and the treatment of the cecal impaction and hindgut acidosis, cecal cannulation is needed. It is essential to select a simple, fast and inexpensive cecal cannulation method. Because of different complications in general anesthesia, the standing surgery is known as a better option for the horse emergency surgery.ObjectiveThe objective of the present study was to design a simple, fast and inexpensive cecal cannulation method in standing horses.For the standing surgery, a new approach was designed and experimented on four horses.Materials And MethodsFor this purpose, at first a cannula with approximately 7cm, 2cm and 2.6cm in length, internal and external diameters, respectively was designed. Immediately before the standing surgery, the horses were sedated with xylazine (1mg/kg) and morphine (0.3 mg/kg). After incising the subcutaneous tissue, the external abdominal oblique, internal abdominal oblique and transverse abdominis muscles were opened by grid incision. The peritoneum was bluntly perforated and the abdomen was exposed. The muscles were separated only enough to permit one hand to enter the abdomen. The cecum was readily identified by palpation of the cecal base and the dorsoventrally oriented tenia. At this stage, a purse string was secured on the serosal surface of the cecum by nylon and a stab incision was made. Then the cannula was inserted into the cecum and the suture was tightened.ResultsThe surgery was successfully performed for all horses, however, some complications such as increasing body temperature, transient signs of colic, ileus, pneumoperitoneum, subcutaneous emphysema and necrosis of the borders of the skin in the sutural places were detected. All complications were alleviated by proper nursing management.ConclusionThe surgical method was successfully terminated. Therefore, the method is recommended as a simple and inexpensive emergency surgical method for cecum in order to conduct different investigation, diagnosis and treatment techniques.Keywords: cannulation, cecum, emergency, horse, surgery
-
هیپوکلسمی بالینی و تحت بالینی دو عامل خسارت اقتصادی در گله هاست و زمانی رخ می دهد که گاو قادر به جایگزینی کلسیم از دست رفته از طریق آغوز و شیر نباشد. این مطالعه به منظور ارزیابی وقوع تب شیر، هیپوکلسمی تحت بالینی و بیماری های مرتبط با کلسیم در گاوهای شیری پرتولید انجام گرفت. بدین منظور نمونه خون 18 راس گاو شکم اول و 18 راس گاو چند شکم در دوره انتقالی از دو گاوداری با شرایط مدیریتی یکسان اخذ گردید. دام های مورد نظر از 21 روز قبل از زایش تا زمان زایش جیره با کلسیم و فسفر محدود و در دوره شیردهی جیره با کلسیم و فسفر متناسب با نیاز تغذیه ای دریافت نمودند. میزان کلسیم، فسفر و منیزیوم سرم خون با روش های معمول آزمایشگاهی اندازه گیری شدند. بر اساس نقطه برش کلسیم(5/8 میلی گرم در دسی لیتر)، هیپوکلسمی تحت بالینی در گاوهای شکم اول و چند شکم زایش در زمان قبل از زایش هر کدام 7/16 درصد و در زمان پس از زایش به ترتیب 1/11 و 7/16 درصد بوده است. فراوانی تب شیر، جفت ماندگی، متریت و جابه جایی شیردان در مجموع زایش های این دو گاوداری در یک دوره یکساله به ترتیب 3/1 ، 6/12، 9/5 و صفر درصد بوده است. نتایج نشان می دهد تعداد زایمان بر میزان فراوانی هیپوکلسمی تحت بالینی در زمان های قبل و بعد از زایمان در گاوهایی که از جیره با کلسیم و فسفر محدود در دوره انتظار زایش استفاده می کنند تاثیر معنی-داری ندارد. همچنین جیره با کلسیم و فسفر محدود در دوره انتظار زایش بر پیشگیری از هیپوکلسمی بالینی بدون در نظر گرفتن تعداد زایمان موثر بوده است.کلید واژگان: کلسیم, فسفر, منیزیوم, هیپوکلسمی, گاوClinical and subclinical hypocalcemia are two factors of economic losses in herds, and occurs when dairy cows are unable to replace the calcium lost through colostrum and milk secretion. This study was performed to evaluate occurrence of milk fever, subclinical hypocalcemia and calcium related diseases in high yielding dairy cows. In this study, blood samples of 18 primiparous and 18 multiparous cows in transition period in two farms with the same management status were taken. Dairy cows received limited calcium and phosphorus diet, from 21 days prepartum until parturition and lactation diet according to nutritional requirements after parturition. Serum level of calcium, phosphorous and magnesium were measured with routine laboratory methods. Base on cut point of calcium (8.5 mg/kg), subclinical hypocalcemia in primiparous and multiparous cows before parturition was 16.7 and after parturition was 11.1 and 16.7 %. The frequency of milk fever, retained fetal membranes, metritis and displaced abomasum of all parturition in 1 year were 1.3, 12.6, 5.9 and 0 percent, respectively. Results show that parity dosnt have significant effect on subclinical hypocalcemia occurrence in cows that consumed limited calcium and phosphorus diet in close up period. Also regardless of parity limited calcium and phosphorus diet in close up period have a positive effect on prevention of milk fever.Keywords: Calcium, Phosphorus, Magnesium, Hypocalcemia, Cow
-
پاستورلا مولتوسیدا باکتری گرم منفی، پاتوژن فرصت طلب و فلور نرمال قسمت فوقانی دستگاه تنفس گونه های جانوری اهلی و وحشی است. این باکتری عامل بیماری های مهمی از لحاظ اقتصادی در سراسر جهان از جمله برونکوپنومونی انزوتیک در نشخوارکنندگان و سپتی سمی هموراژیک در گاو و گاومیش است. مطالعه حاضر به منظور تعیین میزان شیوع حاملین پاستورلا مولتوسیدا در گاو و گاومیش در اهواز، تعیین سروگروپ های کپسولی باکتری و سنجش حساسیت آنتی بیوتیکی جدایه ها بود. به این منظور سواب های نازوفارنکس و بینی از تعداد 227 گاو و 174 گاومیش جمع آوری شد. سواب ها در محیط مک کانکی و آگار خون دارگوسفندی کشت داده شد و به مدت 24-48 ساعت در 37 درجه سانتی گراد انکوبه شدند. پرگنه های مشکوک به پاستورلا مولتوسیدا بر اساس تست های بیوشیمیایی استاندارد، شناسایی و با واکنش زنجیره ای پلیمراز تایید شدند. همچنین از واکنش زنجیره ای پلیمراز چندگانه برای تعیین پنج سروگروپ کپسولی اصلی باکتری (A، B، D،E وF) استفاده شد. سنجش حساسیت آنتی بیوتیکی جدایه های پاستورلا مولتوسیدا نیز با استفاده از روش انتشار از دیسک (کربی-بائر) در محیط مولر هینتون آگار غنی شده با 5 درصد خون گوسفند انجام شد. از 401 نمونه گرفته شده، پاستورلا مولتوسیدا به ترتیب از 227/10(4/4 درصد) و 174/12(89/6 درصد) گاو و گاومیش جدا گردید. 15 جدایه (19/68 درصد) متعلق به سروگروپ A، 5 جدایه (72/22 درصد) به سروگروپ D و 2 جدایه (09/9 درصد) غیر قابل تیپ بندی بود. هیچ کدام از جدایه ها متعلق به سروگروپ هایB،E و F نبودند. تمام جدایه های پاستورلا مولتوسیدا به نیتروفورانتوئین، فلورفنیکول، سیپروفلوکساسین، انروفلوکساسین، تری متوپریم سولفامتوکسازول، اکسی تتراسایکلین و سفتریاکسون حساس بودند. بیشترین مقاومت نسبت به تایلوزین (9/90 درصد) و سپس نسبت به اگزاسیلین (54/54 درصد)، استرپتومایسین (45/45 درصد)، آمپی سیلین (27/27 درصد)، اریترومایسین (63/13) و پنی سیلین (1/9 درصد) بود.کلید واژگان: پاستورلا مولتوسیدا, گاومیش, گاو, سروگروپ, حساسیت آنتی بیوتیکیPasteurella multocida est une bactérie gram-négative, opportuniste pathogène et flore normale des voies respiratoires supérieures des espèces animales domestiques et sauvages. Cette bactérie cause des maladies économiquement importantes partout dans le monde telles que bronchopneumonie enzootique chez les ruminants et la septicémie hémorragique chez les vaches et les buffles. Lobjectif de cette étude est la détermination de la prévalence des porteurs de Pasteurella multocida chez les vaches et les buffles à Ahvaz, la détermination des sérogroupes capsulaires de bactéries et aussi l'évaluation de la sensibilité aux antibiotiques des isolats. Pour ce faire, les prélèvements nasal et rhinopharyngé ont été collectés de 227 vaches et 174 buffles. Les écouvillons ont été mises en culture dans environnement Mac et Cancan et gélose au sang de mouton et mises à incuber pendant 24-48 heures à 37 C. Colonies soupçonnées à Pasteurella multocida ont été identifiées sur la base des tests biochimiques standards et confirmées par PCR. Les multiples réactions de PCR ont été utilisées pour déterminer les cinq sérogroupes capsulaires bactérien (A, B, D, E et F). L'évaluation de la sensibilité aux antibiotiques des isolats de Pasteurella multocida a été également mise en place en utilisant la méthode de diffusion sur disque (Kirby-Bauer) sur un milieu de gélose de Mueller Hinton additionné de 5% sang de mouton. Parmi 401 échantillons, Pasteurella multocida était trouvé respectivement de 10.227 (4.4%) et 12.174 (6.89%) des vaches et des buffles. 15 isolats (68.19%) appartenait au sérogroupe A, 5 isolats (22.72%) appartenait au sérogroupe D et 2 isolats (9.09%) étaient inclassable. Aucun isolats nappartenait au sérogroupes B, E et F. Tous les isolats de Pasteurella multocida étaient sensibles à nitrofurantoïne, Florfenicol, ciprofloxacine, enrofloxacine,Triméthoprime sulfaméthoxazole , oxytétracycline, ceftriaxone. La plus grande résistance était à la tylosine (90.9%), ensuite à oxacilline (54.54%), streptomycine (45.45%), ampicilline (27.27%) , Erythromycin (13.63%) et enfin pénicilline (9.1%).Keywords: Pasteurella multocida, buffle, vache, sérogroupes, la sensibilité aux antibiotiques
-
یکی از مسائل عمده در تفسیر هر الکتروکاردیوگرام، توجه به تنوع مشاهده شده در شکل امواج قلبی است که نه تنها در بین اعضای مختلف یک گونه، سنین مختلف یا دو جنس، بلکه در یک دام مشخص نیز در زمان های گوناگون می تواند متفاوت باشد. در تحقیق حاضر فراوانی الگوهای متفاوت مجموعه QRS در گاومیش های رودخانه ای خوزستان تعیین گردیده است. یک صد راس گاومیش به دو گروه جنسی و نیز دو گروه سنی تقسیم شدند. از اشتقاق قاعده ای- راسی جهت ثبت نوار قلب استفاده گردید و داده ها با استفاده از آزمون مربع کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مجموعه QRS به شکل کامل تنها در یک مورد ثبت گردید و در سایر موارد به صورت QS و یا RS جلوه گر گشت که در این بین، بیش ترین فراوانی نسبی و مطلق متعلق به مجموعه QS (73 درصد) بود. اختلاف بین فراوانی اشکال مختلف کمپلکس QRS با و یا بدون حضور هم زمان آن ها در دو جنس از نظر آماری معنی دار نبود. همچنین تنها اختلاف بین فراوانی مجموعه RS در بین دو گروه سنی کم تر و مساوی 5/2 سال و بیش تر از 5/2 سال معنی دار بود. حضور هم زمان این اشکال نشان داد که اختلاف فراوانی مجموعه QS و QS همراه با RS در بین دو گروه سنی معنی دار بود (05/0p<). یافته های بررسی حاضر نشان داد، در صورت استفاده از اشتقاق قاعده ای- راسی، مجموعه QRS بیش تر به شکل QS خواهد بود.کلید واژگان: گاومیش, الکتروکاردیوگرافی, مجموعه QRSOne of the major issue in the interpretation of electrocardiograms is consideration to variation in the shape of ECG waves that can be different at different times not only among members of a species, different ages or sexes, but also in one animal. In this study, variable forms of QRS complexes of Khuzestan buffaloes, was determined. One hundred buffaloes were divided into two age and two sex groups. In this study a base apex lead was used to record ECG for studying prevalence of different forms of QRS complexes and data analyzed using chi- square method. Complete QRS complex was seen only in one case and in all other cases this complex were identified as QS or RS that maximum frequency was belong to QS form (73%). Differences of various forms of QRS complexes with or without concomitant presence in sex group were not significant. The only difference between the frequency of RS among the younger age groups and more than 2.5 years was significant. Simultaneous presence of these figures show that the frequency difference of QS and QS with RS was significant in the two age groups (PKeywords: Buffalo, Electrocardiography, QRS Complex
-
کوکسیلوز یا تب کیو با عامل کوکسیلا بورنتی در حیوانات اهلی معمولا به صورت تحت بالینی بروز می کند، اگرچه با سقط و ناباروری نیز همراه می باشد. نشخوارکنندگان اهلی مهم ترین مخزن عامل بیماری بوده و از طریق شیر، ادرار، مدفوع و ترشحات تنفسی و تولیدمثلی آن را دفع می کنند. استنشاق آیروسل های آلوده مهم ترین راه آلودگی انسان و حیوانات است. هدف از مطالعه حاضر تعیین شیوع سرمی تب کیو در بزها و گاومیش های منطقه اهواز بود. در این بررسی، نمونه های خون به طور تصادفی از 137 راس بز و 135 راس گاومیش در شهرستان اهواز جمع آوری گردید. سرم های تهیه شده، به روش الایزا از نظر آلودگی با کوکسیلا بورنتی آزمایش شدند. شیوع سرمی تب کیو در بزهای تحت مطالعه به طور کلی 31/34 درصد (21/42-41/26 درصد، با فاصله اطمینان 95 درصد) و در گاومیش های تحت بررسی صفر درصد بود. آزمون مربع کای نشان داد شیوع بیماری در گاومیش با شیوع آن در بز تفاوت معنی داری دارد (001/0>p). آلودگی در بز ارتباط معنی داری با رده های سنی داشت. رگرسیون لاجستیک نشان داد که در بز نسبت شانس بین سن برحسب سال و آلودگی 57/1 (08/2- 19/1، با فاصله اطمینان 95 درصد) است (001/0>p) و با افزایش 1 سال سن حیوان، شانس آلودگی 57 درصد افزایش می یابد و تغییر سن، 8/10 درصد از تغییرات آلودگی را توجیه می کند. شانس آلودگی جنس ماده در بز 58/1 برابر جنس نر (47/6- 03/1 برابر، با فاصله اطمینان 95 درصد) بود (05/0>p) و جنس حیوان 5/4 درصد از تغییرات آلودگی را توجیه می کند. مطالعه حاضر نشان داد که شیوع تب کیو در جمعیت بزهای منطقه اهواز قابل توجه می باشد. بنابراین، کوکسیلا بورنتی بایستی به عنوان یکی از عوامل عفونی زیونوز، توسط دامپزشکان و سیاست گذاران بهداشتی مورد توجه قرار گیرد.کلید واژگان: تب کیو, سرولوژی, بز, گاومیش, اهوازCoxiellosis or Q fever of domestic animals which is caused by Coxiella burnetii is usually asymptomatic and subclinical; although it has also been associated with abortion and infertility. Domestic ruminants are the primary and important reservoirs of Coxiella burnetii, which is spread by the milk, urine, feces and vaginal mucous of infected animals. Inhalation of bacteria present in the environment is the main route of animal and human infection. The aim of this study was to survey seroprevalence of Q-fever in goats and buffaloes in Ahvaz Region. In this study, blood samples were collected randomly from 137 goats and 135 buffaloes in Ahvaz. The collected sera were tested for Coxiella burnetii by ELISA. Seroprevalence of Q fever was 34.31 in goats (95% Cl: 26.41–42.21) and 0% in buffaloes. Chi square test showed that prevalence in buffalo and goat is statistically different (p<0.001). Infection in goat had a significant association with age. Logistic regression showed that the odds ratio between the age based on year and infection is 1.57 (95% CI: 1.19-2.08) (p<0.001), with each single increase in age the odds of infection will increase by 57%. Also, 10.8% of fluctuations of infection were justified by age. The odds of infection in female goats was 1.58 times males (95% CI: 1.03–6.47) (p<0.05) and 4.5% of fluctuations of infection were justified by sex. The present study showed that the prevalence of Q-fever in goat population is considerable. Therefore Coxiella burnetii must be considered by veterinarians and health authorities as one of the most important zoonotic agents for prevention and control measures.Keywords: Q fever, Serology, Goat, Buffalo, Ahvaz
-
Q fever is a widespread zoonosis caused by Coxiella burnetii. Domestic animals are the most important reservoirs of C. burnetii, which is exerted in the milk, urine, feces and reproductive discharge of infected animals. Inhalation of bacteria is the main route of animal and human infection. The aim of this study was to survey prevalence of C. burnetii in serum and milk of referred cows to veterinary hospital of Shahid Chamran university and correlation of this organism with host and management determinants. Milk and serum samples from 86 cows were collected and were examined by PCR and ELISA assay, respectively. Prevalence of Q fever in milk and serum samples was 4.65% and 3.49%, respectively. Logistic regression showed that the odds of infection was increased with increase of age (OR: 1.17 and 95% CI: 0.89-1.52, P>0.05) and 3.4% of fluctuation of infection was justified by age. Odds of infection in industrial husbandry than traditional was 2.81(95% CI: 0.53-15.02, P>0.05) and 4.1% of fluctuation of infection was justified by husbandry. 3.8% of fluctuation of infection was justified by fertility status and odds of infection in cows with infertility than healthy was 3.16 (95% CI: 0.35-28.37, P>0.05). The result showed excretion of C. burnetii in milk and the fact that bacteria is in correlation with infertility in cows. Thus efforts must be taken to control and prevent Q- fever.Keywords: Epidemiology, Q fever, Coxiella burnetii, Cow
-
بیماری یون یا پاراتوبرکلوزیس آنتریت گرانولوماتوز مزمن نشخوارکنندگان است که وقوع جهانی دارد. این بیماری در اثر مایکوباکتریوم اوویوم تحت گونه پاراتوبرکلوزیس ایجاد می گردد و معمول ترین نشانه های بالینی آن در بز لاغری مفرط، بی اشتهایی و ناتوانی شدید است. هدف از این مطالعه تعیین شیوع سرمی مایکوباکتریوم اوویوم تحت گونه پاراتوبرکلوزیس در بزهای استان خوزستان و همچنین ارتباط آن با فاکتورهای میزبانی و محیطی بود. در این مطالعه نمونه های خون به طور تصادفی از 368 راس بز از شهرهای اهواز، هندیجان، ایذه، شوشتر، دزفول و سوسنگرد جمع آوری گردید و به روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت. شیوع سرمی ظاهری و واقعی مایکوباکتریوم اوویوم تحت گونه پاراتوبرکلوزیس به ترتیب 07/7 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 67/9-47/4 درصد) و 8/13 درصد (فاصله اطمینان 95 درصد: 3/17-3/10 درصد) بود. این بررسی نشان داد با افزایش سن فراوانی آلودگی نیز افزایش می یابد و شانس آلودگی بین سن بر حسب سال و بیماری 08/1 (فاصله اطمینان 95 درصد: 35/1- 86/0) است (05/0<p). فراوانی نسبی موارد مثبت در جنس ماده بیشتر از جنس نر و شانس آلودگی جنس ماده 19/1 برابر جنس نر (فاصله اطمینان 95 درصد: 59/3- 4/0) بود (05/0<p). شانس آلودگی در بزهای دارای سابقه اسهال 38/4 برابر بزهای بدون سابقه اسهال (فاصله اطمینان 95 درصد: 96/9-92/1) بود (001/0>p). شیوع سرمی در اهواز، دزفول، ایذه، شوشتر، هندیجان و سوسنگرد به ترتیب 06/8، 5، 92/4، 33/13، 67/2 و 5 درصد بود (05/0<p). این مطالعه تایید نمود که مایکوباکتریوم اوویوم تحت گونه پاراتوبرکلوزیس در بزهای استان خوزستان وجود دارد و اقدامات کنترلی و پیشگیری بایستی مد نظر سیاست گذاران بهداشتی قرار گیرد.کلید واژگان: اپیدمیولوژی, بیماری یون, مایکوباکتریوم اوویوم تحت گونه پاراتوبرکلوزیسParatuberculosis or Johne's disease is chronic infectious granulomatous enteritis of ruminants, which has a worldwide occurrence. It is caused by Mycobacterium avium subspecies paratuberculosis and the most common symptoms of disease in goats are cachexia, anorexia and severe disability. The aim of this study was to survey seroprevalence of Mycobacterium avium paratuberculosis in goats of Khuzestan province and its correlation with host and environmental determinants. In this study sera samples were collected randomly from 368 goats in Ahvaz, Hendijan, Izeh, Shushtar, Dezful and Susangerd cities and were tested by ELISA. Apparent and real seroprevalence of Mycobacterium avium subspecies paratuberculosis were 7.07% (95% CI: 4.47-9.67 percent) and 13.8% (95% CI: 10.3-17.3 percent), respectively. This study showed that infection increased with age and odds of infection between the age, based on year and disease is 1.08 (95% CI: 0.86-1.35) (p>0.05). Relative frequency of positive samples in females was more than males and the odds of infection in female goats was 1.19 (95% CI: 0.4-3.59) times the males (p>0.05). The odds of infection in goats with history of diarrhea was 4.38 (95% CI: 1.92-9.96) times more than goats without this history (p<0.001). The seroprevalence in Ahvaz, Dezful, Izeh, Shushtar, Hendijan and Susangerd was 8.06% 5%, 4.92%, 13.33%, 2.67% and 5% respectively (p>0.05). This study confirms that Mycobacterium avium subspecies paratuberculosis exists in goats of Khuzestan province and preventive and control measures should be considered by health authorities.
Conflict of interest: None declared.Keywords: Epidemiology, Johne, s disease, Mycobacterium avium subspecies paratuberculosis -
به منظور مقایسه ی کیت تجاری الیزا با آزمایش خنثی سازی ویروس جهت تعیین پادتن ضد ویروس اسهال ویروسی گاو در گاومیش، تعداد 224 راس گاومیش ارجاعی به کشتارگاه اهواز تحت مطالعه قرار گرفتند. بعد از کشتار و ثبت جنس و سن دام، نمونه ی خون به منظور جستجوی پادتن ضد ویروس اسهال ویروسی گاو اخذ گردید. جستجوی پادتن با استفاده از کیت تجاری و طبق دستورالعمل شرکت سازنده ی آن (IDEEX) و آزمون خنثی سازی ویروس انجام گرفت. در آزمایش الیزا هیچ کدام از دام های تحت بررسی دارای پادتن ضد ویروس اسهال ویروسی گاو نبودند. در حالی که در آزمایش خنثی سازی ویروس از مجموع 224 راس گاومیش تحت بررسی 48 راس (43/21 درصد) دارای پادتن ضد ویروس اسهال ویروسی گاو بودند. با استفاده از آزمایش خنثی سازی ویروس میزان آلودگی در گاومیش های ماده 2/28 درصد و در گاومیش های نر 7/15 درصد بود که بین آن ها اختلاف معنی داری مشاهده شد (024/0P=). گرچه با توجه به فراوانی 43/21 درصد آلودگی سرمی به نظر می رسد که آلودگی گاومیش ها به ویروس اسهال ویروسی گاو قابل توجه می باشد، ولی کیت تجاری الیزا قادر به شناسایی پادتن ضد این ویروس در گاومیش نبود. توصیه می گردد که الیزا رقابتی به منظور جستجوی پادتن ضد ویروس اسهال ویروسی گاو برای گاومیش ها طراحی شود.کلید واژگان: الیزا, خنثی سازی ویروس, ویروس اسهال ویروسی گاو, گاومیشThis study was carried on 224 slaughtered buffaloes at Ahvaz abattoir to compare a commercial ELISA kit (IDDEX) and virus neutralization (VN) test for detection of antibodies against bovine viral diarrhea virus (BVDV) in buffalo. Blood samples were taken after slaughter and sex and age parameters were documented. Sera were tested by ELISA and virus neutralization (VN) test for detection of antibodies. The result of ELISA showed none of these buffaloes had antibodies to BVDV, but 48 (21.43%) of buffaloes had antibodies to BVDV by VN test. The prevalence of infection in females and males were 28.2% and 15.7%, respectively and statistical analysis showed that there was significant difference between them (P=0.024). Although the seroprevalence of BVDV in these buffaloes is noticeable, but the commercial ELISA kit is not suitable for detection of antibodies to BVDV in this animal. It is recommended to develop a competitive ELISA for detection of antibodies against bovine viral diarrhea virus (BVDV) in buffalo.Keywords: ELISA, Virus neutralization (VN), BVDV, Buffalo
-
این مطالعه به منظور تعیین فراوانی و نوع ضایعات کلیه و مثانه در 353 راس گاومیش رودخانه ای ارجاعی به کشتارگاه اهواز انجام گرفت. گاومیش ها به دو گروه نر و ماده و بر اساس فرمول دندانی به دو گروه < 5/2 و ≤ 5/2 سال تقسیم شدند. پس از کشتار و بررسی ظاهری مثانه و کلیه ها درون لاشه، کل مثانه و یک قطعه از هر دو کلیه جهت بررسی درشت بینی و هیستوپاتولوژی به آزمایشگاه پاتولوژی منتقل شد. در بررسی درشت بینی مثانه ها، پرخونی شدید مخاطی، خونریزی و افزایش ضخامت دیواره ی مثانه در 38 راس (8/10 درصد) مشاهده گردید. در بررسی هیستوپاتولوژی، 177 راس (1/50 درصد) از دام های تحت بررسی واجد ضایعات التهاب لنفوپرولیفراتیو (4/35 درصد)، التهاب مزمن مثانه (4/14 درصد) و دژنراسیون آبکی سلول های پوششی (3/0 درصد) بودند. در بررسی درشت بینی کلیه ها، خونریزی و کیست در کلیه 15 راس (2/4 درصد) از گاومیش های تحت بررسی مشاهده شد. در بررسی هیستوپاتولوژی در 128 راس (3/36 درصد) به ترتیب نفریت بینابینی (2/27 درصد)، نکروز حاد توبولی (1/3 درصد)، هیدرونفروز (5/2 درصد) پرخونی شبکه های گلومرولی (7/1 درصد)، پیلونفریت (4/1 درصد)، گلومرولونفریت (3/0 درصد) مشاهده شد. نتایج نشان داد که التهاب لنفوپرولیفراتیو مثانه و نفریت بینابینی در کلیه، بیش ترین میزان ضایعه را به خود اختصاص دادند. بررسی های آماری نشان داد ارتباطی بین جنس و سن با جراحات مثانه و کلیه در گاومیش رودخانه ای تحت بررسی وجود ندارد.کلید واژگان: گاومیش رودخانه ای, اهواز, کلیه, مثانه, پاتولوژیThis study was conducted to determine the prevalence and type of urinary bladder and renal lesions in slaughtered water buffaloes at Ahvaz abattoir. A total of 353 buffaloes were randomly selected. After inspectation of bladder and kidney and document tafion of gross lesion, whole urinary bladder and a piece of each kidneys were taken for gross histopathological studies. The buffaloes were divided into two groups according to sex, and both sex groups were divided according to dental formula into two age groups, ≥2.5 andKeywords: Water Buffalo, Ahvaz, Kidney, Bladder, Pathology
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.