به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدرضا شریفزاده

  • آزرم مرکزی*، محمدرضا شریف زاده، محمد عارف

    پیرامتن ها راه ورود به متن هستند، عناصر پیرامونی یک متن که هم به لحاظ فیزیکی و هم غیر فیزیکی پیرامون متن اصلی قرار دارند، پیرامتنها به منزله ی آستانه ی ورودی یک متن هستند که اولین ارتباط میان مخاطب و متن به واسطه ی آن ها رخ می دهد و هر متن به واسطه پیرامتن با جهان خارج از خود ارتباط می یابد. مفهوم پیرامتن را نخستین بار ژرار ژنت در بررسی آثار ادبی به کار برد اما کم کم به طور گسترده تری کاربرد پیدا کرد. قرآن به عنوان یک متن مقدس و معجزه ی پیامبر اسلام مهمترین کتاب مسلمانان برای نگارش بوده است و به همین مناسبت خوشنویسی و کتاب آرایی نیز نزد آنان رونق فراوانی می یابد. قرآن کتابی برای خواندن است، خواندن عملی فیزیکی است که بر متن تاثیر می گذارد در جهان معاصر کتابها علاوه بر خواندن برای دیدن هم طراحی می شوند. کتاب قرآن نیز با وجود ترجمه وسعت خوانش گسترده تری می یابد و نیز بیشتر دیده می شود. در قرآنی که حسین زنده رودی هنرمند نقاش معاصر ایرانی تزئیناتش را بر عهده داشته، آرایه هاو تزئین های قرآن به دلیل این وسعت ارتباطی نقش های جدید می یابند. هدف از انجام این پژوهش که با روش تحلیلی و توصیفی و به صورت موردی در یک کتاب خاص صورت می گیرد این است که که می توان با نظریه پیرامتنیت ژرار ژنت آرایه های قرآنی را در ارتباط جدیدشان به صورت معاصرانه بررسی کرد.

    کلید واژگان: پیرامتنیت, قرآن, ژرار ژنت, حسین زنده رودی
    Azarm Markazi *, Mohammad Reza Sharifzadeh, Mohammad Aref

    Paratexts are the way to enter the text, the peripheral elements of a text that are physically or non-physically around the main text, the paratexts are the entrance threshold of a text, the first communication between the audience and the text occurs through the paratexts, and each text The mediator of the paratext communicates with the outside world. The concept of paratext was first used by Gérard Genet in the analysis of literary works, but gradually it became more widely used. As a sacred text and a miracle of the Prophet of Islam, the Qur'an has been the most important book for Muslims to write, and on this occasion, calligraphy and book design are also flourishing among them. Quran is a book for reading, reading is a physical act that affects the text. In the contemporary world, books are designed for viewing as well as reading. Even though the book of the Quran has been translated, it is widely read and seen more. In the Qur'an decorated by Hossein Zindaroodi, a contemporary Iranian painter, the arrays and decorations of the Qur'an find new roles due to this breadth of communication. that it is possible to examine the Qur'anic arrays in their new connection in a contemporary way with Gerard Genet's theory of paratextuality.

    Keywords: Paratextuality, Qur', An, Gerard Genet, Hossein Zindaroodi
  • پژمان دادخواه*، رضا بایرام زاده، محمدرضا شریف زاده

    از جمله آثار و شاخه های هنری ایران، هنر فلزکاری است که در طول تاریخ، به ویژه در مبحث هنرهای سنتی انعکاس دهنده دیدگاه های آیینی و مذهبی بوده است. در این میان، آثار فلزی دوران صفوی حایز اهمیت بسیار است؛ زیرا این مقطع از دوره های پرشکوه هنر ایران به شمار می آید؛ ازآن رو که دولت یکپارچه ای را ایجاد نمود و موجب گسترش مذهب شیعه گردید. هدف از این پژوهش آشکار کردن تحولات پایه ای و دگرگونی شکل، تزیینات و محتوای اشیای فلزی این دوره با دو شاخص «مذهبی» و «ملی» است. بدین روی در پی دستیابی به پاسخ دو پرسش اصلی است: اول اینکه چرا هنرمندان دوره صفوی می خواستند برای بیان مضامین مذهبی و رویکردهای اجتماعی از اسامی دوازده امام‰، دعا و ابیات در وصف ائمه اطهار‰ در ساخت اشیای فلزی استفاده کنند؟ دوم اینکه حاکمان دوره صفوی می خواستند با حمایت هنرمندان، مضامین و عناصر شیعی را در تحول کدام قالب های شکلی در جامعه رونق دهند؟ این نوشتار با روش «توصیفی - تحلیلی» و با استفاده از منابع میدانی موزه ای و کتابخانه ای تدوین گردیده است. نتایج حاصل از این بررسی، علاوه بر برجستگی های فرهنگی و هنری و ساختار مضامین شیعی در کتیبه های این دوره، گونه شناسی و به کارگیری انواع تزیینات گیاهی، تطبیق با دوره های پیشین، و استفاده از زبان و خط فارسی در دوره صفوی را نشان می دهد و بر این اساس، پژوهش حاضر بر این فرضیات استوار است که کلیات ساختار اشیای فلزی دوره صفوی گرچه پر از عناصر زیبایی شناسی درخور تبلیغ است، لیکن در بسیاری از موارد دربند تفکری ایدئولوژیک است که باید در نقدی آشکار حاصل آن تشریح گردد.

    کلید واژگان: صفوی, مذهب شیعه, موزه خوی, فلزکاری, کتیبه, اسلیمی
    Pejman Dadkhah *, Reza Bayramzadeh, Mohammadreza Sharifzadeh

    Among the Iranian artistic works and branches, the metal works have been reflecting ritual and denominational views throughout history in the discussion on traditional arts. Here, the metal works of the Safavid period are of great importance, because that period is among the magnificent eras of Iranian art, and because it created a monolithic state and promoted the Shiite denomination. This study aims at revealing the basic evolutions and transformations, embellishments and themes of the metal works in that era with ‘religious’ and ‘national’ parameters. Thus, it seeks to answer two main questions: first, “Why did the artists in the Safavid period want to use the names of twelve Imams in making metal things for expressing religious themes and social approaches?” And second, “In evolution of which formats did the Safavid rulers want to promote the Shiite themes and elements in the society by supporting artists?” This article has been written using a descriptive-analytical method and field resources of libraries and museums. The results of this investigation, in addition to cultural and artistic prominences as well as the Shi‘a themes in the inscriptions of that era, shows the typology and application of various types of plant embellishments, adjustment to previous eras, and using Farsi language and script in the Safavid period; and accordingly, the present study is founded on the hypothesis that the generalities of the structure of metal works in the Safavid period, though filled with aesthetic elements deserving propagation, is captured by the ideological thought, which must be explained in an apparent review.

    Keywords: Safavid, Shi‘A Denomination, Museum Of Khoy, Metal Works, Inscription, Islimi
  • الهام عسگری ابیانه، محمدرضا شریف زاده *، ابوالفضل داودی رکن آبادی، مصطفی مختاباد امرائی

    مرلوپونتی همچون دیگر فیلسوفان اگزیستانسیالیست بر این باور است که هر انسانی دارای وضعیت، موقعیت و زیسته خاصی در جهان است که این زیسته محصول بودن- در- جهان است و از طرف دیگر انسان از منظر او با بدن آگاهی موقعیت خاص و بودن - در- جهان را تجربه می کند. و بدن موجب می شود که انسان زیسته خویش و هستی خود را بیابد. در این مقاله تلاش بر این است که نگرش مرلوپونتی را درباره دو مفهوم پیشین در آثار و نگرش امپرسیونیست ها و به عنوان نمونه آثار کلود مونه مورد ارزیابی قرار دهیم. آثار مونه بیانگر تجربه بدن آگاهانه مرلوپونتی است که بر اساس زیسته و بودن - در - جهان خاص به تصویرگری موقعیتی می پردازند که آن را ادراک می کند. در واقع این بودن _ در _ جهان به تعبیر مرلوپونتی همان نحوه زیستی است که امپرسیونیست ها آن را برای تصویرگری استفاده می کنند و به سبک نقاشی آنان تبدیل شده است. سوال اصلی مقاله این است که با توجه به اینکه مرلوپونتی معتقد است، ارتباط انسان با عالم خارج مبتنی بر ادراک حسی است و از طرف دیگر هنر به ویژه نقاشی تجلی ادراک حسی است آیا نگرش امپرسیونیست ها و از جمله کلود مونه نیز در ترسیم عالم خارج همچون نگرش مرلوپونتی است یا خیر؟ زیرا کلود مونه نیز در آثار نقاشی خود با بکارگیری نور به نوعی ادراک حسی و بصری خاص از عالم خارج می رسد و این امر مونه را همسو با تفکر مرلوپونتی می سازد.

    کلید واژگان: ادراک حسی, بدن آگاهی, مرلوپونتی, امپرسیونیسم, کلود مونه
    Elham Asgari Abyaneh, Mohammad Reza Sharifzadeh *, Abolfazl Davodi Roknabadi, Mostafa Mokhtabad Amrai

    Merleau-Ponty, like other existentialist philosophers, believes that every human being has a special situation, position and existence in the world, that this existence is a product of being-in-the-world, and on the other hand, man, from his point of view, is a special situation and being-in-the-world. - Experiences the world. And the body makes the living man find himself and his existence. In this article, an attempt is made to evaluate Merleau-Ponty's attitude about the two previous concepts in the works and the attitude of the Impressionists and the works of Claude Monet as an example. Monet's works express Merleau-Ponty's conscious body experience, which portrays the situation he perceives based on living and being-in-the-world. In fact, this being in the world, in Merleau-Ponty's interpretation, is the same way of life that the impressionists use for illustration, and it has become their painting style. The main question of the article is that considering that Merleau-Ponty believes that human connection with the outside world is based on sensory perception, and on the other hand, art, especially painting, is a manifestation of sensory perception, is the attitude of the Impressionists, including Claude Monet, also in drawing the outside world? Is it like Merleau-Ponty's attitude or not? Because Claude Monet also achieves a special kind of sensory and visual perception of the outside world by using light in his paintings, and this makes Monet aligned with Merleau-Ponty's thinking.

    Keywords: Perception, Conscious-Body, Merleau-Ponty, Impressionism, Claude Monet
  • سمیه ولیان*، محمدرضا شریف زاده، حسین اردلانی

    در جریان شیوع ویروس کرونا و دوران قرنطینه، هنرمندانی همچون کامبیز درم بخش و سید مسعود شجاعی طباطبایی، روایت های فردی خود را از این فاجعه به تصویر کشیده اند تا در آینده نزدیک و دور برای مطالعات مختلف در دسترس باشد. در فرآیند تحقیق در آثار کرونانگاری هنرمندان ایرانی آثار کامبیزدرمبخش و سیدمسعود شجاعی طباطبایی بیشترین مشابهت و تطبیق را با هم داشتند و نشانه های تصویری آثارشان، گفتمانی را در متن و ذهن مخاطب ایجاد نموده که به شکل گیری مفهومی مشترک از کرونا کمک می کند. نشانه شناسی با هرچه که نشانه تلقی می شود سر و کار دارد، واژه ها، صداها، تصاویر، ایماها، ژستها، اشارات و نظایر اینها می توانند نشانه باشند. مسئله مورد پژوهش در این مقاله، مطالعه نشانه ها، تحلیل و تطبیق معانی آثار کرونانگاری این دو هنرمند با استفاده از رویکرد نظری امبرتو اکو در کاربست هنر در جامعه آماری معین است و هدف مقاله حاضر، تحلیل فرایند شکل گیری معنا به واسطه مطالعه نشانه ها از طریق رمزگان تصویری اکو در آثار کامبیزدرمبخش و سیدمسعود شجاعی طباطبایی است و این سوال ها دنبال می شود که: 1- در آثار کرونانگاری درم بخش و شجاعی نشانه ها چگونه در تعامل با یکدیگر گفتمان ایجاد کرده اند؟ و 2- آثار کرونانگاری درم بخش و شجاعی در لایه های زیرین معنایی خود، چه مناسباتی را بازگو می نماید؟ مقاله حاضر به روش نشانه شناسی است و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و با انطباق رمزگان دهگانه اکو با جزئیات تصویر 8 اثر کرونانگاری از درم بخش و شجاعی، نگاه گفتمانی را که این نشانه ها ارائه می دهند، بازگو می نماییم. نتایج تحقیق نشان می دهد که کرونا نگاری های دو هنرمند مذکور با زبان کاریکاتور که کوتاه ترین وسیله پیام رسانی جهان است، در بازنمایی کرونا، نگاهی اجتماعی، شمایلی و توصیفی را متاثر و موکد بر ریشه های فرهنگی و اجتماعی ارائه داده اند و می توان بیان نمود نشانه های لایه ای و رمزگان بصری امکان خوانش ویژه ای را برای مخاطب فراهم نموده است که با قرار دادن نشانه ها در کنار یکدیگر، معنا را در این فرایند گفتمان ایجاد کند.

    کلید واژگان: نشانه شناسی, کرونا, کاریکاتور, کامبیز درم بخش, سید مسعود شجاعی طباطبایی, امبرتو اکو, رمزگان تصویری
    Somayeh Valiyan *, Mohammadreza Sharifzadeh, Hosein Ardalani

    The spread of the corona virus has affected many aspects of human life around the world and has led to drastic changes in all aspects of human life. Due to the extraordinary importance of such a situation, which is unprecedented in the history of the world, it is necessary to document its various dimensions for the benefit of future generations. Therefore, during the spread of the Corona virus and artists living at home, in addition to the official narratives that will be recorded in this regard, individual artists, such as Kambiz Deram Baksh and Seyyed Masoud Shujaei Tabatabai, have written their individual narratives that are most similar and compatible. Compared to other Koronanegar artists, they have recorded this disaster together, so that it will be available for various studies in the near and distant future. In the process of researching the Covidgraphic works of Iranian artists, the works of Kambiz Deram Bakhsh and Seyyed Masoud Shojaei Tabatabai had the most similarity and compatibility with each other, and the visual signs of their works created a discourse in the text and the audience's mind that helps to form a common concept of Corona. Semiotics deals with everything that is considered a sign, words, sounds, images, gestures, etc. can be signs. The subject of research in this article is the study of signs, analysis and comparison of the meanings of the works of these two artists using the theoretical approach of Umberto Eco in the application of art in a certain statistical population, and the purpose of this article is to analyze the process of formation of meaning through the study of signs by using visual symbols of Eco in the works of Kambiz Deram Bakhsh and Seyyed Masoud Shojaei Tabatabai. This is then followed by the following questions: 1- In the works of Koronanegari (Covidgraphy) by Deram Bakhsh and Shojaei, how did they create discourse in interaction with each other? And 2- What relationships do Deram Bakhsh and Shojaei's works of Covidgraphy tell in their underlying layers of meaning? The research method of this article is based on semiotics, and the information was collected in a library-based manner, and by matching the ten codes of Eco with the details of the 8 images of Covidgraphy by Deram Baksh and Shojaei, we will recount the discourse view that these signs provide. Semiotics is the semantic study of texts, which includes artistic texts in its various branches. In reading an artistic text (Covidgraphy as a text), signs are not seen as separate elements from each other, but in an interactive and confrontational manner. And in a discourse with the space inside and outside the text, they are considered to study the sub-layers and the process of formation of signs and to challenge them with each other to enter discourse semiotics and to study the texts. The necessity and importance of the upcoming research comes from the fact that despite the importance of recording and writing the events that happen in the present time, so far the collection of works of the chronicles of Kambiz Deram Baksh and Seyyed Masoud Shujaei Tabatabai has not been comparatively studied from the point of view of semiotics. The answer to these questions is based on the research necessity to analyze and investigate the collection of dramatic and brave chronicles based on the semiotic method and the approach of Umberto Eco's image code theory. The results of the research show that the cartoons of the two mentioned artists with the caricature language, which is the shortest means of messaging in the world, have presented a social, iconographic and descriptive view, influenced and emphasized on cultural and social roots, in the representation of Corona, and it is possible to express layered signs. Moreover, visual codes have provided the possibility of a special reading for the audience to create meaning in this discourse process by placing signs next to each other. The main and central points in the visual message are conveyed through symbolic signs and reproduction of some of the conditions of perception that are related to normal perceptual codes. In fact, we find a series of images that refer to certain codes. Here, the analysis of the artist's works was done by using visual signs and reading them according to Umberto Eco's ten codes, which can be said that these ten codes were not used in Kambiz's works of drama, sensory, identification, transference, and tone. And, the theory of expression is seen more, while in the works of Shojaei, the sensory codes, recognition and tone are completely evident, and only transferable codes are not seen, and all of them inspire the audience with the hope of destroying the dreaded corona virus with all kinds of available ways.

    Keywords: Semiotics, Corona, Caricature, Kambiz Deram Bakhsh, Seyyed Masoud Shujaei Tabatabai, Umberto Eco, Visual Codes
  • ناهید پاکزاد، محمدرضا شریف زاده*، ابوالفضل داودی رکن آبادی، مهسا خویی

    درکتب تاریخی، تبرستان یکی از سه منطقه عمده تولیدات بافته های نفیس ایران به شمار می رود و هنر بافندگی آن تا امروز در ارتفاعات این منطقه ادامه دارد. ولی اطلاعات کمی درباره نقوش بافته های تبری وجود دارد. از آنجا که وضعیت جغرافیایی تبرستان و دوربودن از حکومت های مرکزی، سبب حفظ ویژگی های فرهنگی این منطقه، در دوران تاریخی بوده است، از این رو شناسایی نقوش بافته های تبرستان می تواند بستری برای شناخت عناصر تصویری و هویت فرهنگی منطقه باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نقوش سنتی دستبافت های محدوده تبرستان است. این پژوهش از نوع کیفی است و به شیوه توصیفی-تحلیلی داده ها را مورد مطالعه قرار داده است. اطلاعات نقوش به صورت میدانی و با نمونه برداری از اصل دستبافت های سنتی حوزه های بافندگی در مناطق تاریخی تبرستان بدست آمد و برای تحلیل از منابع اسنادی استفاده گردید. یافته های پژوهش، 150 نقش با ارزش بافته های سنتی تبرستان را نشان می دهند که به لحاظ اشکال و مضمون قابل تقسیم به نقوش گیاهی، جانوری، نقوش هندسی و انتزاعی هستند و بن مایه های زیادی از نقوش باستانی مانند: اشکال ترنج مانند، گلهای چهارپر، پرندگان متقابل، درخت متقارن و نقش سواستیکا، در این نقوش دیده می شوند. با توجه به وجود نقوش کهن در بافته های تبری و مقایسه آنها با نقوش صنایع هنری قرون اولیه اسلامی در تبرستان، به نظر می رسد این نقوش قبل از اسلام و در دوره ساسانیان در بافته های تبرستان بکار میرفته اند و کاربرد آنها تا امروز دردستبافتهای سنتی ارتفاعات البرز در تبرستان استمرار داشته است.

    کلید واژگان: تبرستان, بافته های تبری, نقوش سنتی, نقوش دستبافت
    Nahid Pakzad, Mohammadreza Sharifzadeh *, Abolfazl Davodi Rokanabadi, Mahsa Khoie

    In the historical books, Tabarstan was considered one of the three main areas of Iran's exquisite carpet production, and the art of weaving continues in the highlands of this region. But there is little information about the famous hand-woven patterns of Tabri. The geographical location of Tabarestan and its distance from the central government have preserved the cultural characteristics of this region in different historical eras, therefore, identifying the woven motifs of Tabarestan can be a platform for knowing the visual elements and cultural identity of the region. The aim of the current research is to identify the traditional motifs of the native handwovens of Tabaristan region. This research is of a qualitative type and has studied the data in a descriptive-analytical way. Pattern information was obtained by sampling traditional handwoven fabrics in the historical areas of Tabarestan. Documentary sources were used for analysis. The research findings show 150 valuable roles. These motifs can be divided into vegetable, animal, geometric and abstract motifs in terms of shapes and themes. Many traces of ancient motifs can be seen among these motifs. Such as: bergamot-like shapes, four-feathered flowers, mutual birds, symmetrical tree and swastika pattern. The presence of ancient motifs in Tabari handwovens and their comparison with the motifs of early Islamic art crafts in Tabaristan shows that these motifs were used in Tabarestan textiles before Islam and during the Sassanid period. Their use has continued until today in the handwoven fabrics of the Alborz highlands in Tabarestan.

    Keywords: Tabaristan, Tabari Handwovens, Native Motifs, Handwovens Motifs
  • لیلا رضوانی، بهنام کامرانی*، محمدرضا شریف زاده

    در سال های اخیر هوش مصنوعی با ارائه امکانات، ابزارها و تکنیک های نوآورانه، تحولات چشمگیری را در حوزه هنر پدید آورده است. از اینرو، مانند هر فناوری دگرگون کننده دیگری، ادغام هوش مصنوعی در دنیای هنر و نقش غیر قابل انکار آن در خلق آثار هنری، سوالات و ملاحظات متعددی را مطرح می کند که ممکن است تاکنون با دقت لازم مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفته باشند. از جمله مهمترین این پرسش ها به عملکرد هوش مصنوعی در خلق اثر هنری اصیل باز می گردد. به طور مشخص، این پرسش که آیا هوش مصنوعی می تواند آثاری همتراز آثار هنری انسان به وجود آورد؟ هوش مصنوعی با رفتارگرایی، به عنوان یکی از مهم ترین نظریه های فلسفه و روانشناسی، پیوند نزدیکی دارد. تاکید این نظریه بر عملکرد یا «رفتار قابل مشاهده» به عنوان کانون اصلی درک و تحلیل می باشد. از اینرو عملکرد هوش مصنوعی بر اساس این رویکرد در سطح رفتار مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. به این منظور در ابتدا به طور مختصر به رویکرد رفتارگرایی و ارتباط آن با هوش مصنوعی پرداخته خواهد شد. سپس آزمون تورینگ به عنوان یک آزمون محوری در زمینه هوش مصنوعی شرح داده خواهد شد. این آزمون معیاری رفتارگرایانه در جهت سنجش هوش و خلاقیت ماشین به دست می دهد. در بخش بعدی با نظر به معیار رفتارگرایانه آزمون تورینگ و ملاحظه عناصر اصلی آثار هنری اصیل، دو دسته از آثار هنری مورد سنجش قرار خواهند گرفت. این دو دسته شامل آثار تولید شده توسط هوش مصنوعی و آثار خلق شده توسط انسان می باشد. این بررسی زمینه مناسبی را برای ارزیابی عملکرد ماشین در مقایسه با انسان به دست خواهد داد. بنابر این روش پژوهش حاضر به این صورت است که با استفاده از منابع مختلف، داده هایی در ارتباط با آثار هنری حاصل از هوش مصنوعی جمع آوری و به شیوه ای کیفی توصیف می گردند. سپس این داده ها با عناصر موجود در آثار هنری انسان مقایسه می شوند و بر اساس معیار اصلی آزمون تورینگ مورد تحلیل قرار می گیرند. در نهایت این نتیجه حاصل می گردد که عملکرد هوش مصنوعی دست کم بر اساس معیارهای رفتارگرایانه یعنی از لحاظ رفتار مشاهده پذیر، می تواند منجر به پدید آمدن آثاری همتراز آثار هنری خلق شده توسط انسان شود.

    کلید واژگان: آزمون تورینگ, اثر هنری, نقاشی, هوش ماشینی, رفتارگرایی
    Leila Rezvani, Behnam Kamrani *, Mohammadreza Sharifzadeh

    In recent years, artificial intelligence has created significant developments in various artistic fields, including architecture, cinema, music and other artistic fields, by providing innovative facilities, tools and techniques. Especially in the field of visual arts, it has caused the creation of significant works of art, whose nature requires a more detailed evaluation and understanding. Therefore, like any other transformative technology, the integration of artificial intelligence in the world of art and its undeniable role in the creation of works of art raises many questions and considerations that may not have been carefully examined until now. Among the most important of these questions comes back to the performance of artificial intelligence in creating an original work of art. Specifically, the question of whether artificial intelligence can create works equal to human works of art? Since AI is algorithm-based and often trained on existing art, can its output be considered a creative and authentic work of art?Therefore, the main goal of this article is to investigate the performance of artificial intelligence in the production of original works of art. Artificial intelligence is closely related to behaviorism, as one of the most important theories of philosophy and psychology. The emphasis of this theory is on performance or "observable behavior" as the main focus of understanding and analysis. Therefore, in this research, the performance of artificial intelligence is evaluated based on this approach at the level of behavior. For this purpose, the approach of behaviorism and its connection with artificial intelligence will be briefly discussed at first. Then the Turing test is described as a central test in the field of artificial intelligence. This test provides a behavioral criterion for measuring the intelligence and creativity of the machine. In the next section, two categories of works of art will be evaluated according to the behavioral criteria of the Turing test and considering the main elements of original works of art. These two categories include works produced by artificial intelligence and works created by humans. In this way, by using different sources, data related to art works from artificial intelligence are collected and described in a qualitative way. Then these data are compared with the elements found in human works of art and are analyzed based on the main criteria of the Turing test. This review provides a good basis for evaluating the machine's performance compared to humans.As mentioned, in the present research, in order to investigate the performance of artificial intelligence in creating an original work of art, firstly, the approach of behaviorism and its relationship with artificial intelligence is explained. Behaviorism is a school of thought in philosophy and psychology that claims that mental states such as thoughts, feelings, and beliefs can only be understood in terms of their relationship with "observable behavior". According to behaviorists, behavior can be explained based on causal relationships between environmental stimuli and behavioral responses. The focus of this research is on philosophical behaviorism. Philosophical behaviorism, also known as logical behaviorism, is a theory about the nature of the mind. Behaviorists in the field of philosophy also believe that mental states can only be explained in terms of behavior. In other words, mental states are only descriptions of certain types of behavior. This approach originated from the works of philosophers such as Gilbert Ryle and Ludwig Wittgenstein.From the 1950s until now, the connection between behaviorism and artificial intelligence was formed. Although these two may seem different from each other, they both pay special attention to "observable behavior". The initial research of artificial intelligence was influenced by the principles of behaviorism. For example, the Turing test, which is one of the most popular artificial intelligence tests, is basically a behavioral evaluation. Just as behaviorists consider the only valid data for studying the mind to be "observable behaviors," the Turing test also shows that a machine can be considered "intelligent" based on its "observable behavior" regardless of its internal processes or understanding. Therefore, this test provides a suitable criterion for measuring intelligence based on performance and "observable behavior".The Turing test is conducted through a question and answer process. A human evaluator or judge asks an unseen audience, either a human or a computer, through a text and with a computer, and based on the answers, he must determine whether he is talking to a human or a machine. If the judge cannot distinguish the machine from the human in the answers he receives, it is said that the machine has passed the test successfully. The results of this test depend on how much the machine's answers to the questions are indistinguishable from the answers given by a human or how similar they are to human answers. In this section, the performance stages of the Turing test are formulated as follows:Input behavior: the evaluator provides data to the machine and asks for an output from it.Output behavior: Then the machine responds to the input. This answer is "observable behavior" in this context.At the end of this section, in order to take advantage of the main criteria of the Turing test in order to evaluate the performance of artificial intelligence in the creation of artwork, a new formulation of this test in the field of art is presented, which is as follows:Input behavior: The programmer provides data related to the creation of the artwork to the machine and asks it for an artwork.Output behavior: Then the device produces the artwork in response to the input data. The output of the machine is "observable behavior" in the context of art.In the next section, first, the main elements of the works of art created by humans are listed as "observable behaviors". These elements provide criteria for measuring the artistic performance of artificial intelligence and include: form, content, style, context, intention, impact, innovation and novelty, complexity and depth, adaptation and evolution, individuality and uniqueness. These elements can interact in complex ways to create a rich and multifaceted work of art that engages the viewer's senses, emotions, and intellect. Therefore, they can be evaluated as "observable behaviors" in the works produced by artificial intelligence and compared with human art.In the following, the main components of a number of works produced by artificial intelligence are compared with the components in similar works of art created by humans. In this section, according to the main criteria in the theory of behaviorism and the Turing test, which only focus on "observable behaviors" rather than mental processes, it will be evaluated that the elements of the works of artificial intelligence as "observable behaviors" to what extent and in what ways are similar to the elements in human works of art. In addition, to what extent artificial intelligence has been successful in creating a human-like behavior in order to create a work of art.By comparing the work of Tom White and Wassily Kandinsky's machine, it can be seen that both of them turned to abstractionism in the creation of works of art, and with this method, in their works, they revealed new concepts in relation to visible reality. By taking a creative approach, Gene Kogan and Jackson Pollack have abandoned the usual traditions to create original works of art; They have found art in many things that are not in the art scene or do not even call themselves art. Obvious’s machine and Caspar Netscher consider realism in their works. Light is considered one of the basic elements of their images, as its intensity and angle of radiation emphasize the inner power of the portrait in their paintings. paintings by Robbie Barratt’s machine and Claude Monet are both in impressionism style. The elements in their works have vague and often abstract lines. The colors have been combined with each other in such a way that they have created a soft surface and cover, and the way of using natural light in their paintings has made them attractive.To pass the Turing test, the only thing that was considered was how close the answers of the machine are to the answers of a human. In this research, just like the hypothesis that was raised in the Turing test, by evaluating the similarities between the works of artificial intelligence and humans, it is shown that machines have the same "observable behaviors" as human artists in creating works of art. to be Therefore, they pass the Turing test successfully. Therefore, they can be considered intelligent. In the present research, the result is that artificial intelligence can express itself effectively and with a distinctive style in terms of "observable behavior" in the creation of artwork and create original and creative works, just like human works.

    Keywords: Turing Test, Artwork, Painting, Machine Intelligence, Behaviorism
  • ناصر باهنر*، محمدرضا شریف زاده، محمد ایرانمنش

    نقش هنر در آموزش یکی از بحث های مهم علوم بشری است که امروزه در کشورهای پیشرفته به آن به صورت یک مساله مهم نگاه می شود و در سیستم آموزش و پرورش مورد استفاده قرار می گیرد. موضوع مهمی که از نگاه متولیان امر دین و تعلیمات دینی و قرآن، خصوصا در ایران و دیگر جوامع اسلامی نسبتا دور مانده است. کشف و تبیین اصول هنری تصویرسازی از قرآن ،دغدغه و هدف اصلی این نوشتار می باشدکه در قالب سوال اصلی جستجوی اصول تصویر سازی قرآنی در رسانه های مکتوب بیان شده است. داده ها از طریق روش های کتابخانه ای (پژوهش ها، مقالات و اسناد) و روش میدانی با تکنیک مصاحبه جمع آوری و برای تجزیه و تحلیل آنها نیز روش تحلیل مضمون به کار گرفته شده است. اهم دستاوردها در 13 اصل بیان گردیده است که تصویرگران کتب دینی کودکان، خاصه قرآن، می توانند با بکارگیری از آن اصول ،آثاری درخور و شایسته ارائه نمایند.برخی از این اصول عبارتند از : توجه به رشد وتحول درک دینی کودکان ،التزام به بایدها و نبایدهای فقهی اسلام، انتخاب داستانها ومفاهیم قرآنی متناسب ، توجه به خصوصیات و کارکردهای رسانه های مکتوب ،همراهی واستفاده مستقیم از مفسران و آگاهان امور قرآنی، بهره گیری از تجربه های عینی و ملموس کودکان برای ساده تر کردن مفاهیم پیچیده قرآنی، به کارگیری تصاویر برانگیزاننده ذهن و محرک خیال در جهت اهداف قرآن.

    کلید واژگان: دین, هنر, رسانه, تصویرسازی, کتاب قرآن, کودک
    Nasser Bahonar *, Mohamadreza Sharifzadeh, Mohamad Iranmanesh

    The role of art in education is one of the important debates of human sciences, which is considered as an important issue in advanced countries today and is used in the education system. An important issue that has remained relatively far from the eyes of those in charge of religion and religious teachings and the Qur'an, especially in Iran and other Islamic societies. Discovering and explaining the artistic principles of illustration from the Quran is the main concern and goal of this article, which is expressed in the form of the main question of searching for the principles of Quranic illustration in written media. Data were collected through library methods (researches, articles and documents) and field method with interview technique, and thematic analysis method was used for their analysis. The most important achievements are stated in 13 principles that the illustrators of children's religious books, especially the Quran, can present appropriate and worthy works by applying those principles. Some of these principles are: attention to the growth and evolution of children's religious understanding, commitment to and Islamic jurisprudential dos and don'ts, selecting appropriate Quranic stories and concepts, paying attention to the characteristics and functions of written media, accompanying and directly using commentators and experts in Quranic affairs, taking advantage of the objective and concrete experiences of children to simplify complex Quranic concepts, using images Stimulating the mind and stimulating the imagination in the direction of the goals of the Qur'an.

    Keywords: Religion, Art, Media, Illustration, Quran Book, Child
  • زهرا تقدس نژاد، ابوالفضل داودی رکن آبادی*، محمدرضا شریف زاده

    پارچه بافی در عصر صفوی به عنوان یکی از مشاغل مهم نقش بسزایی در اقتصاد، فرهنگ و شرایط اجتماعی جامعه ایران داشت. به دلیل حمایت دربار و حکام از آن، این پیشه با رشد و پیشرفت چشمگیری رو به رو شد. گسترش کارگاه های پارچه بافی حکومتی و گرد آوردن هنرمندان در این کارگاه ها سبب گردید تا منسوجات ارزنده ای از این دوره به یادگار بماند. این منسوجات اغلب برای تامین لباس درباریان، پرده های فاخر و روپوش مقابر سلطنتی به کار می رفت. منسوجاتی که به نظر می رسد امروزه دانش بافت آن ها مغفول مانده و پس از عصر صفوی به دست فراموشی سپرده شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش بر شناسایی روش بافت یک نمونه پارچه های دوره صفوی که در موزه متروپولیتن نگهداری می شود، معطوف گشته است. تا شیوه بافت این پارچه را مورد تحلیل فنی دقیق و موشکافانه نماید. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. برای نیل به این مقصود به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.یافته های این پژوهش نشان می دهندکه در این پارچه برای اجرای نقش پارچه شاهزاده و اسیر لزوما در شیوه بافت از نوع اطلسی دارایی استفاده شده است و شیوه اجرای نقش نیز به صورت قطاری (راپرت 1/2 عرضی چرخان) است.

    کلید واژگان: عصر صفوی, پارچه بافی, شاهزاده و اسیر, اطلسی-دارایی
    Zahra Taghadosnejad, Abolfazl Davodiroknabadi *, Mohammadreza Sharifzadeh

    As one of the important occupations, cloth weaving played a significant role in the economy, culture and social conditions of Iranian society in the Safavid era. Due to the support of the court and rulers, this profession experienced significant growth and development. The expansion of textile workshops and the gathering of artists in these workshops caused valuable textiles to be remembered from this period. These textiles were often used to supply the clothes of courtiers, luxurious curtains, and royal tombs. Textiles that seem to be neglected today and forgotten after the Safavid era. Based on this, the aim of this research is to identify the weaving method of a sample of Safavid period fabrics kept in the Metropolitan Museum. To make the weaving method of this fabric a technical analysis. The collection of information in this research was in the library and field. To achieve this goal, it has been done using a descriptive-analytical method.The findings of this research show that in the Prince and Asir fabric, for the implementation of the pattern, the atlas-finish type of weave is necessarily used, and the method of pattern implementation is in the form of a train. (Rupport 1/2 Rotating Adjective).

    Keywords: Safavid, Fabric Weaving, Prince, Captive, Atlasi - Daraeii
  • منصوره افضلی ننیز، محمدرضا شریف زاده*، محمد علی خبری
    طبقه اجتماعی می تواند باعث تغییر در سبک زندگی و نیز سلیقه افراد زیرمجموعه خود باشند. این تغییر در سبک و سلیقه جامعه باعث تغییر در نگرش و نگاه آن ها در تمامی سطوح زندگی ازجمله درک و خوانش آثار نقاشی می شود. هدف از پژوهش حاضر، تاثیر تغییرات اجتماعی بر درک و خوانش اثر هنری توسط مخاطب باتوجه به نظریه دریافت است. تحقیق حاضر از نظر هدف بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش، ترکیبی از روش های نیمه تجربی و توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری این تحقیق، ساکنین شهر کرمان در سال 1398 بودند. نمونه گیری از نوع خوشه ای بود. در حین نمونه گیری، با روش گلوله برفی هم افرادی که طبقه اجتماعی - اقتصادی آن ها در کوتاه مدت ارتقای قابل توجهی داشته است، انتخاب شدند. یافته ها نشان داد افرادی که بیشتر وقت خود را به تماشای آثار هنری و مواجهه بیشتر با آن ها اختصاص می دهند، از نظر سطوح فرهنگی و اجتماعی در سطوح بالاتری قرار دارند و افرادی که در مدت زمان کوتاهی تغییرات نسبتا وسیع اقتصادی - اجتماعی داشته اند، همچنان از نظر سطح درک آثار هنری به ارتقای قابل توجهی دست نیافته اند. اهداف پژوهش: سنجش میزان ارتباط تغییرات اجتماعی و اقتصادی مخاطی بر درک آثار هنری بر اساس نظریه دریافت.شناسایی عوامل موثر بر مدت زمان مواجهه مخاطب باتوجه به تغییرات اجتماعی و اقتصادی وی با آثار نقاشی. سوالات پژوهش: تغییرات اجتماعی و اقتصادی در نوع نگرش و درک مخاطب آثار نقاشی چه تاثیراتی دارد؟نظرات گروه های مختلف اجتماعی و اقتصادی درباره جزئیات آثار نقاشی چه تفاوتی دارند؟
    کلید واژگان: تغییرات اجتماعی, مخاطب اثر هنری, نظریه دریافت, آثار نقاشی
  • سارا جهانگیری، محمدرضا شریف زاده*، محمدکاظم حسنوند

    جهانی شدن دارای جنبه ها و عرصه های گوناگون است که از برجسته ترین جنبه های آن می توان به جهانی شدن به بحث هنر و فرهنگ اشاره کرد. در این میان بررسی هنر معاصر به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارهای تاثیرگذار و یکی از مولفه های جریان ساز فرهنگی در بستر جهانی شدن، مورد توجه است. هدف از این نوشتار اهمیت مطالعه ی شناخت توانایی هنرهای معاصر در گفتمان هویت فرهنگی بپردازد و تا به این سوال پاسخ دهد که هنر معاصر ایران چه نقشی در گفتمان فرهنگی در عرصه جهانی شدن داشته است؟ روش انجام تحقیق بر مبنای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز کیفی است. نتایج بر این است که هنر ایران از پتانسیل اقتصادی بالایی برخوردار است به طوری که می تواند در افزایش تولید ناخالص ملی نقش مهمی داشته باشد. احساس پیوستگی به یک ملت یا سنت، با ایده انتخاب آزاد در اقتصاد بازار جایگزین می شود. البته باید توجه داشت زبان ها، مناسبات شخصی و پیوندهای مذهبی، قومی و سیاسی در برابر گسترش فرهنگ یکپارچه جهانی ایستادگی می کنند که باید گفت جهانی شدن فرهنگی بر فرهنگ عامه و فرهنگ سیاسی تاثیر می گذارد. هنر معاصر در رابطه با جهانی شدن دارای پیوستگی، تعامل و اثرگذاری فرهنگ ها بر یکدیگر است و این توانایی را دارد تا با تاثیرگذاری در بحث گفتمان هویت فرهنگی نقش مهمی را در جهانی شدن هنرهای معاصر ایران داشته باشد.

    کلید واژگان: هنر معاصر, گفتمان فرهنگی, جهانی شدن
    Sara Jahangiri, Mohammadreza Sharifzadeh *, Mohammadkazem Hasanvand

    Globalization has various aspects and fields, one of the most prominent aspects of which is the globalization of art and culture. Meanwhile, the investigation of contemporary art is of interest as one of the most powerful and influential tools and one of the components of cultural flow in the context of globalization. In the contemporary era and in line with the phenomenon of globalization, the definitions and interpretations of art have completely changed. The purpose of this article is to study the importance of studying the ability of contemporary arts in the discourse of cultural identity and to answer the question of what role Iranian contemporary art has played in the cultural discourse in the field of globalization. The research method is based on the descriptive-analytical nature and the method of collecting information is library and documentary. The method of information analysis is also qualitative. The results show that Iran's art has a high economic potential so that it can play an important role in increasing the national GDP. Based on this, the global cultural supermarket will take the place of local cultural elements by offering different cultural and media goods, and the cultural identity will become the identity of the market. The feeling of belonging to a nation or tradition, with the idea of free choice in the market economy. is replaced Of course, it should be noted that languages, personal relationships, and religious, ethnic, and political ties stand in the way of the expansion of global integrated culture, and it must be said that cultural globalization affects popular culture and political culture. It is on each other and has the ability to play an important role in the globalization of contemporary Iranian arts by influencing the discussion of cultural identity.

    Keywords: Contemporary Art, Cultural Discourse, Globalization
  • رهام امیرپور امرائی*، محمدرضا شریف زاده، ابوالفضل داودی، پژمان دادخواه

    با منابع تغذیه ی اندیشه نگارندهگان از دو مهم فمینیسم و نو فرمالیسم در پیشاذهن برای بیان مسئله در این پژوهش اذعان داشته با انتخاب یکی از مهجور باقی ماندگان ادبیات کالسیک ایرانی-پهلوی یادگار زریران به جهت تشکل یک رویکرد نظری نو در مبحث تعزیه به مثابه تئاتر چیزی بر پا ساخته تا هم یادگاری نیک بماند و هم در اینجا سر کلیدواژه اصلی ما با روح هنر به جای هنر! پر تکرار در تازه در اندیشمندی هنرمندان معاصر باب سازد و قسم کاربردی تحقیق ما با تنیدگی در عالم تئاتردرمانی به مبحثی ابداعی و نوین میرسد که "هنر قهرمان درمانی" نام خواهد گرفت و گواهی داده که ما از همت عبدالرضا ناصر مقدسی خصوصا با کتاب عصب-اسطوره درمانی؛ بسیار بهره جستیم. روش تحقیق نیز از منابع کتابخانه ای و تجارب میدانی پادفمینیستی هر دو بهره برده، سپس داده سازی هایی کرده و کارمان کیفی، توصیفی و تحلیلی خاتمه می یابد و پس از تحلیالت در بخش جمع بندی نتیجه کوششمان بر این میرسد تا بحث هنر درمانی در ایران زمین امری کاربردی تر شده و خرافاتش اندکی زدوده گردد تا ببینیم آیا اصال چیزی به نام هنر-قهرمان درمانی بحثی ممکن است؟ و اگر آری؛ آینده اش به چه صورتی قابل مشاهده، پیشرفت و کنترل میباشد. امید که مفید واقع گردد.

    کلید واژگان: یادگار زریران, تعزیه, نقد, قهرمان درمانی, روح هنر

    In this research for my Statement of the question; the author was guided in this direction by the preconceptions of the two words feminism and neo-formalism, in order to form a new theoretical approach by choosing one of the abandoned remnants of Iranian-Pahlavi classical literature (Yadgar Zariran). In the topic of Ta'zia as a theater, which led to a memorial with this main keyword: the world of the soul of art?! For Purpose, But here, for the main purpose, we have always tried to present a new topic for the world of theater therapy and (art) therapeutic hero in a necessary aesthetics, and of course we also included reviews & the background with the efforts of Mr.Abdolreza Nasser Moghadasi came close to the book: Neuro-mythotherapy. And about my R.method we used library sources and field experiences (anti-feminist), made data and our work is qualitative, descriptive and analytical. In conclusion, we hope that as a result of this effort, the discussion of art therapy in Iran will become more practical, and the criticism will be more honest! And some superstitions should be removed to see if something called art-hero therapy is possible at all? If yes; How can its future be improved and controlled? Hope it will be useful.

    Keywords: Yadgar Zariran, Tazia, Criticism, hero therapy, soul of art
  • بهنام عرفانیان، محمدرضا شریف زاده*، عطاالله کوپال

    آنچه موجب اهمیت یک هستی شناسی جدید برای تئاتر امروز می شود نیاز تغییری بنیادین در تمامی جنبه های این پدیده است. برای پاسخ به این نیاز اصلاحات جنبی کمکی به حفظ جایگاه تئاتر به عنوان هنری رهایی بخش نمی کند. این هستی شناسی جدید که در اینجا به عنوان هستی شناسی تئاتر واگرا مورد خطاب قرار می گیرد می کوشد پیش از هر تغییری چهارچوب انتزاعی  فکری جدیدی برای این موضوع فراهم آورد. برای صورت بندی این هستی شناسی می توان از ریاضیات مدد گرفت. در این روش ریاضیات به عنوان چهارچوب نظری این هستی شناسی مورد استفاده قرار می گیرد و در ادامه با توجه به آن که متغیرهای ریاضی را می توان از حوزه نماد شناسی به حوزه معناشناختی منتقل نمود، هرکدام از وضعیت های ریاضی با تبدیل به وضعیت های کلان تئاتر این امکان را به دست می دهد که با استفاده از نظریه های ریاضی، فرضیه های نوینی برای تئاتر مطرح نمود. تلاش این پژوهش آن است که ابتدا صورت بندی مشخصی از هستی شناسی موجود تئاتر امروز با کمک نظریه های ریاضی ارائه دهد و در ادامه صورت بندی هستی شناسانه جدیدی با استفاده از ریاضیات برای تئاتر واگرا بیان نماید و در انتها نشان دهد که هرگونه جنبه رهایی بخش در تئاتر نیازمند عدول از قواعد پیشین و تثبیت شده و دستیابی به نوعی واگرایی در تئاتر است.

    کلید واژگان: هستی شناسی, تئاتر, همگرایی, واگریی, نظریه مجموعه ها, نظریه سری ها
    Erfanian Behnam, Mohammadreza Sharifzadeh *, Ataollah Koopal

    What makes a new ontology essential for today's theatre is the need for fundamental change in all aspects of this phenomenon. To respond to this need, side reforms do not help preserve theatre's status as a liberating art. This new ontology, addressed here as divergent theatre ontology, attempts to provide a new abstract intellectual framework for this issue before making any differences. To form such an ontology, mathematics can be used. In this method, mathematics can be used as an ideology framework. Considering that mathematical variables can be transferred from the field of symbology to the field of semantics, by turning into macro-theatre situations, each of the mathematical situations, allows the possibility to propose new hypotheses for theater by using mathematical theories.  This research aims to primarily present a specific form of an ontology of today's theatre as convergent theatre and to additionally express the new form using the mathematics of divergent theatre ontology and ultimately showing that any liberating aspect in theatre requires an infraction of the rules of convergent theatre and achieving some kind of divergence in theatre.

    Keywords: Ontology, Theatre, Convergence, Divergence, Set Theory, Series Theory
  • کیارش میلانی نیا، محمدرضا شریف زاده*، حسین سلطان زاده

    خوانش زیبایی شناختی معماری تلاشی است برای درک و تفسیر آثار معماری با اتکا به مفاهیم، ایده ها و متدهای بسط یافته در این حوزه پژوهشی. این کاوش کیفی مشتمل بر فهم و ارزیابی عناصر چندگانه معماری مثل فرم، فضا، ماده، نور، و ساختار است که علاوه بر خوانش خصوصیات جسمی سازه ها و ساختمان ها به درک نقش آنها در فرآیندهای اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، و حتی ارتباط با محیط طبیعی هم می پردازد. پژوهش حاضر از دریچه هستی شناسی شیء محور به مطالعه نمونه هایی از معماری معاصر می پردازد که به تجربه انسان از محیط و فضا توجه ویژه ای داشته اند. در اینجا محیط ها و سازه ها به عنوان شیء مرکزی معماری در نظر گرفته می شوند و تاثیر عمیقی بر تجربه و رفتار انسان دارند. نتایج تحلیل نشان می دهد که در معماری معاصر تلاش شده است تا محیط ها و سازه ها به گونه ای طراحی شوند که تعامل انسان با آنها تحت تاثیر قرار گیرد و تجربه معماری را بهبود بخشد. همچنین، معماری  وسیله ای است برای ایجاد تعامل مستدام بین انسان و محیط؛ و این از آن حیث واجد اهمیت است که بعد عاطفی و احساسی و هیجانی ارتباط بین انسان و محیط در معماری معاصر به شکلی تجربی نمود عینی می یابد. خلاصه اینکه، در این نمونه ها محیط ها به شکلی طراحی شده اند که انسان ها با آنها ارتباط نزدیکی برقرار می کنند و در محیط های تعاملی، تجربه های جذاب و منحصر به فردی را کسب می نمایند.

    کلید واژگان: معماری, زیبایی شناسی, معاصریت, تجربه, عاطفی
    Kiarash Milaninia, Mohammad Reza Sharif Zadeh *, Hossein Soltanzadeh

    Aesthetic architectural reading refers to the interpretation and analysis of an architectural work or architectural concepts. This process involves understanding and interpreting the multiple elements of architecture such as form, space, material, light, and structure. Architectural reading is not limited to describing and interpreting the physical characteristics of structures and buildings; it also encompasses an understanding of their role in social, cultural, historical processes, and even their relationship with the natural environment. Contemporary architecture based on object-oriented ontology pays special attention to the human experience of the environment and space. In this approach, environments and structures are considered as central objects in architecture and have a profound impact on human experience and behavior. Contemporary architects strive to design environments and structures in a way that influences human interaction with them and enhances the architectural experience. In this approach, architecture is introduced as a means to create sustainable interaction between humans and the environment. The importance of this perspective lies in making the relationship between humans and the environment more experiential and emotional in architecture. Environments are designed in a way that allows humans to establish a close connection with them, and in interactive environments, they can experience engaging and unique experiences.

    Keywords: Architecture, Ethics, Aesthetics, contemporarily, philosophy
  • رهام امیرپور امرائی*، محمدرضا شریف زاده، ابوالفضل داودی رکن آبادی، پژمان دادخواه

    همواره یکی از نکته های مهمی که در رویکردهای هنری امروزه کاربرد بسیار یافته است، نقد زیست محیطی می باشد که پژوهشگران در این حیطه کوشیده اند تا از ظواهر طبیعت و هنر در تاریخ به جست وجوی اشتراکاتی خصوصا با نمودهای بیرونی بپردازند که برای بازسازی ها علمی و جدی با هم میسر می باشند؛ به طور مثال، در این راستا اگر در شعری کهن از یک شاعر فرضا درباره یکی از استان های ایران شعری بیان شده که آنجا پوشش گیاهی خاصی داشته و امروزه این پوشش گیاهی کم شده است، با این روش بیرون پی ابتدا میتوان مقدارش را در زمان معاصر؛ تطبیق نزدیک داد و سپس به این مسئله پی برد که اگر این مهم (به فرض درخت کاج) اکنون در آنجا کم شده است؛ دلیل وقوع سیل زیاد این استان می باشد یا بلعکس چرا در فلان منطقه طبع شاعری کم شده است؟ ولی از آنجایی که انسان (به ویژه شرقی) امیال و حالاتی انفسی/درونی دارد نگارنده در این تحقیق به رویکردی تازه تر دست یافت تا ببینیم از بررسی این بازسازی محیطی که حال به در درون هر فرد با ساختاری مجزا مربوط است، تئوری نو چگونه داده هایی در بر خواهد داشت؛ همچنین از بخش های نسبتا فرعی در این مقاله، با این رویکردها: شناخت شناسی جدید با واکاوی اشعاری از بصیری شیرازی است که نشان می دهد، ادبیات مهرپرستی در دوران معاصر به چه جلوه هایی سوق یافته و اصطلاحا چه تناسبی با درونیات بشر دارد. شیوه پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و با دید کیفی-کاربردی تحاصل و گردآوری منابع نیز از روش کتابخانه ای و میدانی است، هدف این تحقیق آن است که با چنین بررسی و پژوهشی، جو هنرهای زیبا، فارغ از شعار؛ جنبه کاربردی تری به خود گیرند.

    کلید واژگان: اسطوره, روح هنر, نقد پست زیست محیطی, نو بر واژه گرایی, وحیدنامه.
    Roham Amirpour Amraee*, Mohamadreza Sharif Zadeh, Abolfazl Davoudi Roknabadi, Pezhman Dadkhah

    Statement of question:

     One crucial aspect of contemporary art analysis lies in the widespread adoption of environmental criticism. This approach consistently seeks to identify historical connections between the appearances of nature and art, contributing to their mutual enhancement. For instance, consider a poem by the poet Basir al-Din Shirazi that describes a province in Iran with a once distinctive vegetation cover, now diminished. Through this method, we can ascertain the contemporary adaptations and discern that the reduction of a particular element (such as a pine tree) may be linked to the increased occurrence of floods in the region. However, this study aims to delve deeper, fostering a more profound understanding of our ecological impact.

    Purpose

    Beyond environmental correlations, this research endeavors to introduce a new creative dimension to the realm of art. It explores a specific sub-part, employing an alternative approach to the literature and mystical conduct of Zahabiyeh. Research

    method

    This study employs a descriptive-analytical method, combining qualitative and practical information gathered from both library and field resources.

    Conclusion

    Finally, our research reveals that, despite a human-centered epistemological focus, our understanding of mythology and its symbolism is integral. This comprehension serves as the key to connecting and applying previously acquired knowledge, contributing to a more concrete understanding.

    Keywords: Myth, Post-Environmental Criticism, Post-Wordism, Soul Of Art, Vahid Nameh
  • شناسایی حدود تبرستان قدیم براساس جغرافیای سیاسی و تاریخی آن
    ناهید پاکزاد، محمدرضا شریف زاده*، ابوالفضل داوودی رکن آبادی، مهسا خویی

    تبرستان به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و پیشینه فرهنگی خود، از مناطق پراهمیت تاریخی بوده و شناسایی حدود جغرافیایی آن، به عنوان بستر رویدادها و منشا عناصر هنری و فرهنگی خاص منطقه، در جهت مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ضروری به نظر می رسد. اگر جغرافیای تاریخی را مجموعه ای از جغرافیای سیاسی، قومیتی و فرهنگی یک منطقه تاریخی در نظر بگیریم، هدف از این پژوهش این است که جغرافیای تاریخی تبرستان را برای شناسایی محدوده آن بررسی نماید. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی در چارچوب جغرافیای تاریخی و جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای بوده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که تبرستان به عنوان مسکن طوایف تپوری شامل نواحی زیادی از شرق تا غرب دشت و دامنه البرزشمالی و جنوبی بود که به جهت موقعیت خاص جغرافیایی خود توانست درمقابل مهاجران آریایی و تا مدت ها درمقابل اعراب ایستادگی نماید. با گسترش درگیری ها با فرستادگان خلفای عرب و حکومت های مرکزی ایران، رویارویی خاندان های محلی، کاهش اقتدار حاکمیت آن ها و موقعیت های سیاسی جدید از یکپارچگی خارج و تعییراتی در حدود خود داشته و دامنه این تغییرات دیلمان در غرب، مناطق گرگان در شرق و قومس و ری در جنوب را در بر می گرفته است. گویش تبری، همراه با آداب و رسوم و سنت های تبری، فراتر از مرزهای مازندران رایج است و محدوده تبرستان قدیم را به کوهپایه های جنوبی البرز گسترش می دهد.

    کلید واژگان: جغرافیای تاریخی, تبرستان, تبری, اقوام تپوری, منطقه کوهستانی البرز
    Identifying the boundaries of old Tabarstan based on its political and historical geography
    nahid pakzad, mohamadreza sharifzade*, roknabadi davod, Mahsa khoie

    Due to its special geographical conditions and cultural background, Tabaristan is one of the most important historical regions, and identifying its geographical boundaries as the background of events and the origin of artistic and cultural elements specific to the region seems essential for cultural and social studies. If we consider historical geography as a set of political, ethnic and cultural geography of a historical region, the purpose of this research is to examine the historical geography of Tabarstan to identify its scope. The research method was descriptive and analytical in the framework of historical geography and collecting information using library sources. The result of the research shows that Tabaristan, as the home of the Tapuri clans, included many areas from the east to the west of the plain and the northern and southern slopes of Alborz, which, due to its special geographical location, was able to withstand the Aryan immigrants and the Arabs for a long time. With the spread of conflicts with the envoys of the Arab caliphs and the central governments of Iran, the confrontation of local governments and the reduction of their authority, Tabarstan was out of unity and had changes in its borders. The range of border changes is Tabaristan, Dillman in the west, Gorgan in the east and Qoms and Ray in the south. Tabari dialect, along with Tabari customs and traditions, is common beyond the borders of Mazandaran and extends the range of old Tabaristan to the southern foothills of Alborz.

    Keywords: historical geography, Tabari, Tabaristan, Tapuri people, Alborz mountain range
  • مژگان مشعوفی، حسین اردلانی*، محمدرضا شریف زاده

    فریتیوف شوآن (1907-1998 م) با نام اسلامی شیخ عیسی نورالدین احمد، اندیشمند سوئیسی آلمانی تبار و از مهم ترین چهره های جریان سنت گرایی می باشد. وجهه هنری شوآن سرچشمه گرفته از آگاهی و رمزپردازی امرمطلق می باشد. شوآن معتقد است که زیبایی، فضای ظاهری یا مادی را شکل می دهد، اما فضیلت، فضای باطنی نفس را می سازد. این مقاله تلاش دارد تا نگاه فلسفی شوان به هنر را از منظر گذار از عالم محسوس به معقول در آثار سهراب شپهری نقاش و شاعر ایرانی بررسی کند و تلاش دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که عالم محسوس و عالم معقول به تفسیر شوان در آثار سهراب سپهری چگونه نمود می یابد؟ این مقاله از نوع مطالعات بنیادین و نظری می باشد و به لحاظ روش تجزیه و تحلیل داده ها، توصیفی و تحلیلی است؛ درواقع این مقاله تلاش دارد تا نظرات شوآن درباره هنر را توصیف کرده، سپس آثار سپهری (شعر و نقاشی) را با تمرکز بر مفهوم گذار از عالم محسوس به معقول در توسل به مابعدالطبیعه، هستی شناسی، انسان شناسی، زیبایی های هستی، و نیایش تحلیل نماید. در این راستا نمونه های انتخابی از اشعار و نقاشی های سپهری بصورت تصادفی انتخاب شده است.

    کلید واژگان: شوان, سهراب سپهری, هنر, عالم محسوس, عالم معقول
    Mojgan Mashaoufi, Hossein Ardalani *, Mohammadreza Sharifzadeh

    Fritiouf Schwan (1907-1998) with the Islamic name of Sheikh Isa Nuruddin Ahmed, is a Swiss thinker of German descent and one of the most important figures of the traditionalism movement. Schwan's artistic image originates from the awareness and encryption of the absolute. Shuan believes that beauty shapes the external or material space, but virtue creates the inner space of the soul. This article tries to examine Schwan's philosophical view of art from the perspective of the transition from the tangible world to the sensible world in the works of Iranian painter and poet Sohrab Chachri and tries to answer the question of the perceptible world and the sensible world according to Schwan's interpretation in Sohrab's works. How does sepehri appear? This article is of the type of fundamental and theoretical studies, and in terms of the data analysis method, it is descriptive and analytical; In fact, this article tries to describe Schwann's opinions about art, then Sepaheri's works (poetry and painting) by focusing on the concept of the transition from the tangible world to the sensible world in appeal to metaphysics, ontology, anthropology, the beauties of existence, and prayer. analyze In this regard, selected samples of Sepehri's poems and paintings have been randomly selected.

    Keywords: Schuon, Sohrab Sepehri, Art, Perceptible World, Reasonable World
  • منصوره افضلی ننیز، محمدرضا شریف زاده*، محمد علی خبری

    در طول تاریخ جوامع بشری همواره در معرض تحولات گوناگونی بوده اند، تحولاتی که هرکدام به تنهایی منجر به تاثیرات گوناگونی بر فرهنگ جوامع ازجمله هنر شده است، تحولات اجتماعی و فرهنگی نقشی انکارناپذیر در جهت گیری هنر زمان خود داشته اند. هدف پژوهش حاضر، سنجش میزان ارتباط تغییرات اجتماعی و اقتصادی مخاطب با درک آثار هنری است. تحقیق حاضر ترکیبی از روش های نیمه تجربی و توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری، ساکنین شهر کرمان در سال 1398 بودند. نمونه گیری از نوع خوشه ای بود. در حین نمونه گیری، با روش گلوله برفی هم اقدام به یافتن افرادی کردیم که طبقه اجتماعی- اقتصادی آن ها در کوتاه مدت ارتقاء قابل توجهی داشته است. یافته ها نشان داد که تغییرات اجتماعی مخاطب بر درک و خوانش او از آثار نقاشی تاثیرگذار است، زیرا طبقات اجتماعی می تواند باعث تغییر در سبک زندگی و نیز سلیقه افراد زیرمجموعه خود باشند و این تغییر در سبک و سلیقه جامعه باعث تغییر در نگرش و نگاه آن ها در تمامی سطوح زندگی ازجمله درک و خوانش آثار نقاشی می شود.اهداف پژوهش:سنجش میزان ارتباط تغییرات اجتماعی و اقتصادی مخاطی بر درک آثار هنری براساس نظریه دریافت.شناسایی عوامل موثر بر مدت زمان مواجهه مخاطب باتوجه به تغییرات اجتماعی و اقتصادی وی با آثار نقاشی.سوالات پژوهش:تغییرات اجتماعی و اقتصادی در نوع نگرش و درک مخاطب آثار نقاشی چه تاثیراتی دارد؟چه عواملی بر مدت زمان مواجه مخاطب با آثار نقاشی تاثیر دارد؟

    کلید واژگان: درک آثار نقاشی, تغییرات اجتماعی مخاطب, تاثیرات اجتماع, خوانش آثار نقاشی
    Mansooreh Afzali Naniz, Mohammadreza Sharifzadeh *, Mohamadali Khabari
  • لیلا رضوانی، بهنام کامرانی*، محمدرضا شریف زاده

    بیان مسیله: 

    کاربرد روزافزون هوش مصنوعی در حوزه هنرهای تجسمی منجر به ایجاد آثار هنری بدیع و متنوعی شده است. با این حال، علارغم اقبال گسترده هنرمندان به استفاده از این فناوری کماکان جایگاه و اهمیت آن در خلق اثر هنری مورد ارزیابی دقیقی قرار نگرفته است. از جمله پرسش های محوری در این خصوص ناظر به نقش هوش مصنوعی در شکل گیری آثار هنری اصیل می باشد.

    اهداف پژوهش: 

    هدف این پژوهش بررسی نقش و اهمیت هوش مصنوعی در ایجاد آثار هنری اصیل می باشد. به این منظور مشخصا آثار هارولد کوهن که از پیشگامان به کارگیری هوش مصنوعی در هنر نقاشی است مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. از اینرو در بخش نخست مفهوم هوش مصنوعی به اختصار بیان می گردد. سپس آزمایش فکری اتاق چینی که از برجسته ترین آزمون های مربوط به هوش مصنوعی است به عنوان ابزاری برای بررسی عملکرد ماشین "آرون"، ساخته هارولد کوهن، استفاده خواهد شد. در این آزمون "خلاقیت"، "آگاهی" و "تجربه" به عنوان مولفه های اصلی تولید آثار هنری اصیل مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت. در ادامه اشکالاتی در ارتباط با نقش مولفه های نام برده در عملکرد آرون برشمرده خواهد شد. نهایتا سعی می شود با اریه صورت بندی جدیدی از این مفاهیم بنیادی نشان داده شود علارغم ایراداتی که به آثار تولید شده توسط آرون وارد است، او نقشی انکار ناپذیر در خلق اثر هنری دارد.

    روش پژوهش: 

    این پژوهش به منظور ارزیابی عملکرد آرون در شکل گیری اثر هنری، رویکرد جان سرل و استدلال اتاق چینی او را مد نظر قرار داده است.

    نتیجه گیری

    هوش مصنوعی نقش حایز اهمیت و غیر قابل انکاری در تولید آثار هنری اصیل، بدیع و خلاقانه دارد.

    کلید واژگان: آرون, خلاقیت هنری, آگاهی, تجربه
    Leila Rezvani, Behnam Kamrani *, Mohammadreza Sharifzadeh

    Problem statement: 

    The increasing use of artificial intelligence in the field of visual arts has led to the creation of innovative and diverse works of art. However, despite the widespread interest of artists in using this technology, its place and importance in creating an artwork has not been carefully evaluated. Among the central questions in this regard is the role of artificial intelligence in the formation of original works of art.

    Research objectives

    The purpose of this research is to investigate the role and importance of artificial intelligence in creating original works of art. For this purpose, the works of Harold Cohen, who is one of the pioneers of using artificial intelligence in the art of painting, will be evaluated. Therefore, in the first part, the concept of artificial intelligence is briefly stated. Then the Chinese room thought experiment, which is one of the most prominent tests related to artificial intelligence, will be used as a tool to check the performance of the machine "AARON", created by Harold Cohen. In this test, "creativity", "awareness" and "experience" will be evaluated as the main components of producing original works of art. In the following, problems related to the role of the mentioned components in the performance of AARON will be listed. Finally, an attempt is made to present a new formulation of these fundamental concepts, despite the flaws in the works produced by AARON, it has an undeniable role in the creation of the artwork.

    Research method

    In order to evaluate AARON's performance in the formation of the artwork, this research considers John Searle's approach and his Chinese room argument.

    Conclusion

    Artificial intelligence plays an important and undeniable role in the production of original, innovative and creative works of art.

    Keywords: Aaron, Artistic creativity, awareness, experience
  • محمدرضا ساختمان گر، محمدرضا شریف زاده*، ابوالفضل داودی رکن آبادی، محمد عارف

    در سایه توجه شاهان صفوی مکاتب هنری مختلفی در نقاشی ایرانی شکل گرفت؛ نخستین مکتب نگارگری این دوران در تبریز با پیش زمینه ای که از هرات داشت، منجر به خلق نسخ مصور زیادی از جمله شاهنامه شاه طهماسب شد. شهر استرآباد نیز در پرتو امنیت و توجه حکومت شاه عباس رو به بالندگی و آبادی نهاد و گرچه هرگز نتوانست به موقعیت برجسته مکاتب هنری شهرهای مهم آن روزگار دست یابد، اما ارباب هنر توجه کرده است و صاحب سبک و مکتب نقاشی خاص خود شد. در مکتب استرآباد آثار قابل توجهی از نگارگری شناسایی شده که بیشترین آنها در موزه های بریتانیا، موزه توپقاپوسرای ترکیه، موزه هند و البته 15 نگاره از یک نسخه شاهنامه نیز در موزه ملک تهران یافت شده که تاکنون شناسایی و پژوهش نشده است. این پژوهش با هدف شناسایی و بررسی نگاره های فوق، علاوه بر شناسایی و معرفی عناصر محیطی در نگاره های مکتب استرآباد، نمونه هایی چند از آن با نگاره های مکتب تبریز صفوی سنجیده و نمادشناسی تطبیقی شده است. این پژوهش پیش رو با روش کیفی و نمونه گیری انتخابی و به شیوه توصیفی و تحلیلی انجام شده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه عوامل محیطی در شکل گیری مکتب استرآباد نقش داشته است؟ نمونه های انتخابی شامل پنج نگاره از 15 نگاره موجود در موزه ملک تهران است که با نگاره های هم موضوع با شاهنامه طهماسبی بررسی و تطبیق شدند. نتایج حاکی از آن است که مکتب استرآباد ضمن وفاداری به تجربه ها و سنت های تباری پیش از خود رشد کرده و در کنار تفاوت های منحصربه فرد با دیگر مکاتب هنری دوران، گرایش های فکری صفوی را در نشان دادن شکوه، قدرت، عظمت و برخورداری از موهبت های طبیعی نشان می دهد. عناصر محیطی عمده ای در مکتب استرآباد است که آن را از مکتب تبریز صفوی متمایز کرده و دارای شاخصه های متمایز خاص خود است.

    کلید واژگان: مکتب استرآباد, شاهنامه استرآباد, شاهنامه طهماسبی, مکتب تبریز صفوی, موزه ملک تهران
    MohammadReza Sakhtemangar, MohammadReza Sharifzadeh *, Abolfazl Davodi Roknabadi, Mohammad Aref

    In the shadow of the attention of the Safavid kings, various art schools were formed in Iranian painting; The first painting school of this era in Tabriz, with its background from Herat, led to the creation of many illustrated manuscripts, including the Shahnameh of Shah Tahmasab. In the light of the security and attention of the government of Shah Abbas, the city of Estrabad became prosperous and prosperous, and although it could never achieve the prominent position of the art schools of the important cities of that time, it was noticed by the masters of art and became the owner of its style and school of painting. In the Estrabad school, significant works of painting have been identified, most of which are in the British Museum, Topqaposara Museum of Turkey, and Indian Museum, and of course 15 paintings from a copy of the Shahnameh were also found in the Malek Museum of Tehran, which have not been identified and researched so far. The current research aims to identify and investigate the above paintings, in addition to identifying and introducing environmental elements in the paintings of the Estrabad school, some examples of them are evaluated and compared symbolically with the paintings of the Safavid Tabriz school. The present research employed a qualitative method. Selective sampling was employed to choose the samples and data were analyzed descriptively and analytically. The question that current research seeks to identify environmental factors that contributed to the formation of Estrabad school. The selected samples, including five of the 15 paintings in the Malek Museum of Tehran, were examined and compared with the paintings of the same subject as Tahmasbi’s Shahnameh. The results indicate that the Estrabad school has grown though it has been faithful to the experiences and traditions of its predecessors, and besides its unique differences with other art schools of the era, it shows the Safavid intellectual trends in showing glory, power, greatness, and natural gifts. Major environmental elements in the Estrabad school distinguish it from the Safavid Tabriz school and have its distinct environmental characteristics.

    Keywords: Estrabad School, Estrabadi Shahnameh, Tahmasbi Shahnameh, Tabriz Safavi School, Malek Museum of Tehran
  • شیرین خادمی، محمدرضا شریف زاده*، حسین اردلانی، محمد عارف

    طرح مسیله: 

    نگاهی به تاریخ حضور هنر در فضاهای عمومی نشان می دهد که با تغییر پارادایم هنر عمومی از هنر هنرمند مدار به سوی ایجاد هنر جامعه مدار و هنر مخاطب محور، انتخاب نوع هنر عمومی و کیفیت های محیطی متاثر از آن بیش ازپیش مهم جلوه می نماید. آنچه امروزه فضاهای شهری را تهدید می نماید، ارتباط ضعیف مولفه های سازنده یک مکان است که نمی توانند نیازهای شهروندان را به خوبی برطرف نمایند.

    اهداف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هنر تجسمی بر کیفیت محیطی سعی دارد که بتواند کیفیت محیطی لازم در طراحی فضاهای شهری آینده توسط متخصصان را ایجاد نماید.

    روش

    این پژوهش ازلحاظ حیث نوع توسعه ای - کاربردی و از جنبه روش دارای ترکیبی لانه به لانه است. برای پاسخ به سوال تحقیق از روش تحقیق کیفی درکمی لانه به لانه استفاده می شود. جامعه آماری به دو قسمت کمی و کیفی تقسیم شده است. در گروه کیفی جامعه آماری، 14 کارشناسان که به روش گلوله برفی انتخاب شدند. در جامعه آماری تحقیق کمی، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 180 نفر و نمونه گیری به صورت تصادفی است.

    یافته ها

    تحلیل نتایج حاکی از آن است که بنا به نتایج رگرسیون چندمتغیره، مولفه غنای بصری با مقدار(000/1) بیشترین میزان سهم عاملی، در مرتبه دوم، مولفه لذت بردن از محیط با مقدار (920/0) و کمترین مربوط به مولفه بهبود احساس فردی تعلق با مقدار(244/0) است.

    نتیجه گیری

    توجه ویژه طراحان شهری در مورد ساختار فضاها و به کارگیری تمهیدات استخراجی از میزان تاثیرگذاری مولفه های هنرهای تجسمی در فضاهای شهری در مقیاس های مختلف می تواند موجب افزایش کیفیت محیط های شهری شود.

    کلید واژگان: هنر, هنرهای تجسمی, کیفیت محیط شهری, کاخ گلستان
    Shirin Khademi, Mohammadreza Sharifzadeh*, Hossein Ardalani, Mohammad Aref

    Problem:

     A look at the history of the presence of art in public spaces shows that with the change of the paradigm of public art from artist-oriented art to the creation of society-oriented art and audience-oriented art, the choice of the type of public art and the environmental qualities affected by it appear more important. What threatens urban spaces today is the weak connection between the building components of a place, which cannot meet the needs of citizens.

    Target: 

    The current research aims to investigate the effect of visual art on environmental quality and tries to create the necessary environmental quality in the design of future urban spaces by experts.

    Method

    This research is developmental-applied in terms of type, and in terms of method, it has a nest-to-nest combination. To answer the research question, the qualitative research method is used in a nest-by-nest quantity. The statistical population is divided into two quantitative and qualitative parts. In the qualitative group of the statistical population, there were 14 experts who were selected by the snowball method. In the statistical population of quantitative research, the sample size is 180 people based on Cochran's formula and random sampling.

    Result

    The analysis of the results indicates that according to the results of multivariate regression, the component of visual richness with the value of (1.000) has the highest factor contribution, in the second order, the component of enjoying the environment with the value of (0.920) And the lowest is related to the component of improving the individual sense of belonging with the value (0.244). The special attention of urban designers regarding the structure of spaces and the use of extraction measures from the impact of visual arts components in urban spaces in different scales can increase the quality of urban environments.

    Keywords: Art, visual arts, urban environment quality, Golestan Palace
  • سارا جهانگیری، محمدرضا شریف زاده*، محمدکاظم حسنوند

    این پژوهش، به اهمیت تزلزل تولید معنای قطعی، رسیدن به معانی جدید و ساختارگریزی متن از دیدگاه متفکران پساساختارگرا چون دریدا و بارت پرداخته و همچنین به به مفاهیم مهمی چون وارونگی تقابل های دوگانه، واسازی و بینامتنیت، تکثر دلالت ها، مرکزیت زدایی، مولف زدایی، آرایه، چندمعنایی، غیاب مدلول، توجه داشته است است. روش انجام تحقیق بر مبنای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده است و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت ترکیبی (کتابخانه ای و میدانی) و تعداد نمونه 6 تصویر بود. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز کیفی است. همچنین این پژوهش به این پرسش پاسخ می دهد که رابطه ساختار و معنا در مجموعه آثار نقاشی هنرمندان معاصر پس از بر چیست؟ در این مقاله نگارنده پس از اشاره به مفاهیم نشانه شناسی ساختارگرا و پساساختارگرایانه از این مباحث در راستای خوانش آثار موردنظر پرداخته است و سعی شده تا به تحلیل در راستای سوالات پژوهش بپردازد. نتایج به دست آمده از بررسی نمونه ها نشان می دهد که تمامی نظام منسجم و ساختارمند اثر دچار تعلیق و ویرانی است. بازی بی پایان دال ها به نحوی انسجام گریز، خوانشی نهایی از متن را ناممکن می کند. هدف پژوهش:بررسی رابطه ساختار و معنا در هنرهای معاصر.بررسی مفاهیم نشانه شناسی ساختار گرا و پساساختارگرایانه.سوالات پژوهش:بررسی رابطه ساختار و معنا در هنرهای معاصر چگونه می باشد؟تحلیل مفاهیم نشانه شناسی ساختارگرا و پساساختارگرایانه چگونه می باشد؟

    کلید واژگان: نشانه شناسی, پساساختارگرایی, واسازی, ساختار و معنا
    Sara Jahangiri, Mohammadreza Sharifzadeh *, MohammadKazem Hassanvand
  • مینا سلیمی، محمدرضا شریف زاده*

    در شناخت معماری اسلامی از منظر پدیدارشناسی می توان به سطوح عمیق تر و مفاهیم محوری و بنیادین در آثار هنری که ماهیتش فراتر از اقلیم، محیط و زمان خاص است، دست یافت؛ عناصری که نسبت میان دین و هنر معماری را در فلسفه اسلامی بیان می دارد. در این پژوهش نیز هدف جست وجوی رگه هایی از تفاوت در رویکرد فلسفی شیخ شهاب الدین سهروردی در برخوردهای پدیدارشناسانه به معماری مکان های مقدس می باشد. این مطالعه در رسیدن به این پرسش هاست که نقش فلسفه اسلامی بر معماری ایرانی - اسلامی چیست؟ و نقش رویکرد فلسفه اسلامی در معماری مسجد جامع نایین چیست؟ لذا این پژوهش با بهره گیری از روش پدیدارشناختی به شرح ارتباط پدیدارشناسی و معماری مکان های مقدس از منظر فلسفه اسلامی پرداخته است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که رویکرد پدیدارشناسانه به معماری مکان های مقدس از منظر فلسفه اسلامی برگرفته از مهم ترین جنبه های حس مکان در مسجد جامع نایین؛ سیر از ظاهر به باطن و بالعکس به صورت اتحاد مثلثی عناصر کالبدی، فعالیت ها و معانی به هم مرتبط و دارای روابط دیالکتیک بوده و تشکیل یک ساختار را می دهند که موجب شکل گیری ارتباط عمیق درونی و دیالکتیکی بین مسجد جامع نایین و ناظر و شاهد آن در بالاترین سطح حس مکان می گردد.اهداف پژوهش:پدیدارشناسی معماری ایرانی-اسلامی در مسجد جامع نایین از منظر اسلامی.بررسی حس مکان در مسجد جامع نایین.سوالات پژوهش:فلسفه اسلامی چه نقشی در هویت معماری ایرانی- اسلامی در مسجد جامع نایین دارد؟چه عواملی در ایجاد حس مکان در مسجد جامع نایین موثر است؟

    کلید واژگان: مسجد جامع نایین, پدیدارشناسی, معماری ایرانی-اسلامی, عرفان اسلامی
    Mina Salimi, Mohamadreza Sharifzadeh *

    From the phenomenological point of view, in the field of Islamic art. We can reach the deeper and fundamental level of understanding in those art works having the nature beyond the realm of particular environment and time, The elements that represent the relationship between religion and art in Islamic philosophy. The aim of this study is to find traces of difference in the Islamic philosophers’ approach such as (Ibn Arabi, Mulla Sadra Shirazi, Sheikh Shahab al-Din Suhrawardi, Farabi and Rumi) which have mentioned in phenomenological encounters with the holy places.In this article the relationship between phenomenology and architecture of holy places is described and by separating the influenced phenomenology by Islamic philosophy we have pointed out the difference in phenomenological approaches in Nain mosque. In the end, the subject is further explained by recognizing the element of the holy place. The result of the study shows that the phenomenological approach to architecture of holy places from the perspective of Islamic philosophy is a mere emphasis on the most important aspects of the sense of the place in Nain Sir mosque from outside to inside and the triangular union of physical elements, activities and meanings are related and they have dialectical relationships and they form a structure, Which leads to forming a deep inner and dialectical connection between the Nain grand mosque and its observers and witness at the highest level of sense of place.Kew words: Nain Mosque, Phenomenology, Iranian- Islamic Art, Islamic Mysticism

    Keywords: Nain Mosque, Phenomenology, Iranian- Islamic Art, Islamic mysticism
  • نوشین صفی یاری، ابوالفضل داودی رکن آبادی*، علی نظری، محمدرضا شریف زاده
    یکی از مشهورترین نقوش پارچه در جوامع اسلامی، نقوش پارچه های دوران آل بویه است که ریشه در اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی دارند. ورود اسلام و دگرگونی های فرهنگی و هنری زمینه ساز این تغییرات بود. هنر دوران آل بویه را می توان یکی از متعالی ترین دوره های هنر اسلامی- ایرانی لحاظ کرد. پژوهش حاضر پیوندی است میان نقوش هنر پارچه بافی عرضه شده در دوران آل بویه و جوامع اسلامی که نشان از اصول حاکم بر شکل گیری این هنر است. در این راستا ، به این پرسش ها پرداخته شد که نقوش به کاررفته در دوران آل بویه به چه صورت تصویر شده اند؟رنگ بندی و ترکیب این نقوش در دوران آل بویه و جوامع معاصر اسلامی چگونه است؟ روش پژوهش انتخابی ، تفسیری - تحلیلی با رویکردی تاریخی است و با مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و مطالعات میدانی به طور مستقیم جمع آوری شده است. نتایج حاکی از آن است که در دوره آل بویه نقوش پارچه ها در دسته خط ، نقش مایه های انسان ،حیوان و گیاه تقسیم می شوند، استفاده از خط کوفی، نسخ و خطوط روان تر، تزیینات بیشتر در نقوش، تقارن ، توجه به فضای مثبت و منفی، نقوش نمادین و اسلیمی به صورت متنوعی بافته می شده است. پارچه ها دارای کیفیت بالا، استفاده از رنگ های طبیعی ، بافت نرم و لطیف که باعث می شود این نقوش به صورت دستی بسیار آسان بافته شود،رابطه مستقیمی با کاربری آن ها دارد.
    کلید واژگان: پارچه بافی, آل بویه, جوامع اسلامی, نقوش حیوانی
    Nooshin Safiyari, Abolfazl Davodi Roknabadi *, Ali Nazari, Mohammadreza Sharifzadeh
    One of the most famous fabric motifs in Islamic societies is the fabric motifs of the Al-Buyeh era, which are rooted in religious beliefs. The arrival of Islam and cultural and artistic transformations were the foundation of these changes. The art of Al-Boyeh period can be considered as one of the most sublime periods of Islamic-Iranian art. The current research is a link between the motifs of textile art offered during Al-Boyeh era and Islamic societies, which shows the principles governing the formation of this art. In this regard, the following questions were addressed: How were the motifs used in the era of Al-Buyeh depicted?The research method is selective, interpretative-analytical with a historical approach and it is collected directly with library studies, documents and field studies. The results indicate that in the period of Al-Boyeh, fabric motifs are divided into lines, motifs of humans, animals and plants, the use of Kufic script, more smooth lines, more decorations in motifs, symmetry, attention to positive and negative space, symbolic motifs. And slimy is woven in a variety of ways. The fabrics have high quality, use of natural colors, soft and delicate texture that makes these motifs very easy to weave by hand, has a direct relationship with their use.
    Keywords: Cloth weaving, Al Boyeh, Islamic communities, animal motifs
  • احمد شولی، محمد عارف*، محمدرضا شریف زاده
    باور و اعتقاد مفاهیمی است بنیادی و نقش اساسی دارند در کنش و سلوک افراد هر جامعه و تاثیر بسزایی در سرنوشت هر امتی دارد. موصل دومین شهر بزرگ عراق مورد حمله تخریبی توسط داعشیان قرار گرفت، موصل در 400 کیلومتری شهر بغداد، قرار گرفته است. رود دجله موصل را به دو نیمه تقسیم می کند. نزدیکی موصل به مرز ترکیه از شمال و با کشور سوریه از غرب، اهمیت این شهر را دو چندان می کند. موصل با کمک نیروهای نظامی منطقه ای و خارجی، در سال 1393 توسط داعش اشغال شد. شهر بر اثر تخریب، چهره تاریخی اش دگرگون شد. رویکرد متحجر داعش و حمایت وهابیت از این رویداد، نتیجه ویرانی شهر موصل گشت. بر اساس این پژوهش باور و اعتقاد، که شالوده ذهنیت بافت دینی و عرقی است، در فرایند اعمار و تخریب شهر موصل نقش کلیدی و موثری داشته است. این پژوهش با تکیه بر نظریات جامعه شناسی ماکس وبر و با روش کتابخانه ای، سایت رایانه ای و گزارش های خبری و به صورت توصیفی - تحلیلی انجام شده است.
    کلید واژگان: باور و اعتقاد, حفظ و تخریب, آثار هنری تاریخی, موصل, وبر
    Ahmad Shouli, Mohammad Aref *, Mohammad Reza Sharifzadeh
    Belief and conviction are fundamental concepts and play a fundamental role in the behavior of people in every society and have a significant impact on the destiny of every nation. Mosul, the second largest city in Iraq, was attacked by ISIS, Mosul is located 400 kilometers from Baghdad. The Tigris River divides Mosul into two halves. The proximity of Mosul to the Turkish border from the north and Syria from the west doubles the importance of this city. Mosul was occupied by ISIS in 2013 with the help of regional and foreign military forces. As a result of destruction, the city changed its historical face. The petrified approach of ISIS and the support of Wahhabism in this event resulted in the destruction of the city of Mosul. Based on this research, belief, which is the foundation of religious and ethnic mentality, played a key and effective role in the process of building and destroying the city of Mosul. This research was done based on Max Weber's sociological theories and with the library method, computer site and news reports in a descriptive-analytical way.
    Keywords: Belief, belief, preservation, destruction, historical works of art, Mosul, Weber
  • ناهید پاکزاد، محمدرضا شریف زاده*، ابوالفضل داودی رکن آبادی، مهسا خویی

    منطقه تبرستان قدیم به عنوان یک واحد جغرافیایی تاریخی و فرهنگی، از مراکز بافندگی و حوزه تولید قالی طبری بوده که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش آن است که با رویکرد مطالعات تاریخی، وضعیت بافته های منطقه تبرستان و ابعاد آن را تبیین نماید. منابع مکتوب تاریخی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم حاوی اطلاعات و مستندات ارزشمندی برای شناسایی بخش های مغفول بافته های پرآوازه تبرستان هستند. این مقاله برپایه منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی و تحلیلی، مستندات موجود در زمینه بافته های تبرستان در اسناد و تالیفات تاریخی و نیز گزارشات سیاحان خارجی را جمع آوری و مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، پیشینه طولانی در صنعت تولید ابریشم و صدور آن، صنعت بافندگی و فرش طبری وجود دارد و به پیش از ورود اسلام به حوزه تبرستان، بر می گردد، صنایع بافت تبرستان به دلیل تولید فراوان ابریشم و کیفیت بافته ها در جایگاهی قابل رقابت با مراکز مهم بافندگی در قرون اولیه هجری بوده است. بافته های طبرستان به عنوان سرمایه و کالا، علاوه بر به کارگیری در تعاملات سیاسی، نقش مهمی در اقتصاد تبرستان ایفا می کرده اند. کثرت تولیدات انواع الیاف، منسوجات و بافته های طبری نشان دهنده وجود کارگاه های متعدد، رونق نظام تولید، فروش و صدور آن در منطقه تبرستان است و صنعت بافندگی به عنوان مهمترین صنعت تولیدی تبرستان، عامل رشد اقتصادی متکی بر تجارت و بازرگانی بوده است.

    کلید واژگان: تبرستان, منسوجات طبری, دستبافته های سنتی, متون کهن
    Nahid Pakzad, MohammadReza Sharifzadeh *, Abolfazl Davoudi Roknabadi, Mahsa Khoie

    As a historical and cultural geographical unit, the old Tabaristan region was one of the centers of weaving and production of Tabari carpets, which has received less attention. Written historical sources directly or indirectly contain valuable information and documents to identify the neglected parts of the famous weavings of Tabaristan. The purpose of this research is to explain the condition of Tabari weavings and its dimensions by collecting and examining the information available in historical sources. Based on library sources and with descriptive and analytical methods, this article has collected and analyzed the available documents in the field of Tabaristan weavings in historical compilations and reports of foreign tourists. The findings of the research show that there is a long history in the silk production industry and its export, the weaving industry and Tabari carpet, and it goes back to before the arrival of Islam in the area of Tabaristan, the textile industries of Tabaristan are in a competitive position with the important weaving centers in It was the early centuries of Hijri and Tabari weavings, in addition to being used in political interactions, have played an important role in the economy of Tabaristan. The multitude of productions of all kinds of fibers, textiles and weavings of Tabari shows the existence of numerous weaving and dyeing workhouse throughout the region of Tabaristan and probably the reason for economic growth based on trade and commerce.

    Keywords: Tabaristan, Tabari textiles, traditional handwovens, ancient texts
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال