محمدهادی گیویان راد
-
روغن اسانسی گونه ای از آویشن کوهی، که به سه روش اسانس گیری شده است، در روش اول با تقطیر آب اسانس گیری شده و ترکیبات متشکله به کمک کروماتوگرافی گازی توام با طیف سنج جرمی GC/MS بررسی و شناسایی گردید که ترکیبات اصلی گیاه لینالول 75/24%، آلفاترپینول 45/11%، لیمونن 13/9% و ترنس - بتا- اسیمن 52/7% می باشد که بیشترین سطح زیر پیک ها را نشان می دهد. در روش دوم با دستگاه ماکرویو بدون حلال اسانس گیری شده و ترکیبات متشکله به کمک گروماتوگرافی گازی توام با طیف سنج جرمی GC/MS بررسی و شناسایی گردید که ترکیبات اصلی گیاه لینالول 32/30%، آلفا ترپینول 12/14%، لیمونن 38/11% و نرولیدول 85/9% می باشد. در روش سوم از روش ترکیبی فراصوت و تقطیر با آب اسانس گیری شده و ترکیبات متشکله به کمک گروماتوگرافی گازی توام با طیف سنج جرمی GC/MS بررسی و شناسایی گردید که ترکیبات اصلی گیاه لینالوول 45/23%،1و8 سینئول 98/13%، آلفا-ترپینول 49/12% و ترنس-بتا- اسیمن 26/6% می باشد. در هر سه روش بیشترین درصد مربوط به منوترپن اکسیژن دار می باشد که در کلیونجر42%، در ماکرویو 59/87% و در تیمار با فراصوت 50/38% است. سپس با توجه به استخراج اسانس در هر یک از روش ها و درصد فراوانی آن ها، خاصیت آنتی اکسیدانی اسانس های بدست آمده با روش رادیکال آزاد با آزمون DPPH سنجیده شد که این روش با توجه به حلال غیرسمی آن و زمان بازدارندگی آن انتخاب گردید و بهترین درصد بازدارندگی مربوط به روش استخراج ماکرویو با 5/54% و روش کلیونجر با40% در غلظت ppm5 می باشد.
کلید واژگان: اسانس گیری, آویشن کوهی, روش های استخراج اسانس, خواص آنتی اکسیدانEssential oil of a species of mountain thymus, extracted by three methods. In the first method through distillation, the extracted essential oil and its compounds were analyzed and identified using gas chromatography-mass spectrometry (GC/MS), showing that the main compounds of the plant are linalool 75.24%, alpha-terpinol 45.11%, limonene 13.9%, and trans-beta-ocimene 52.7%. In the second method, the essential oil was extracted without solvent using a microwave device, and the main compounds of the plant were analyzed and identified using gas chromatography-mass spectrometry (GC/MS), showing that the main compounds of the plant are linalool 32.30%, alpha-terpinol 12.14%, limonene 38.11%, and nerolidol 85.9%. In the third method, a combination of ultrasound and water distillation was used for extracting the essential oil, and the main compounds of the plant were analyzed and identified using gas chromatography-mass spectrometry (GC/MS), showing that the main compounds of the plant are linalool 45.23%, 1,8-cineole 98.13%, alpha-terpinol 49.12%, and trans-beta-ocimene 26.6%. In all three methods, the highest percentage corresponds to oxygenated monoterpenes, which are 42% in distillation, 59.87% in microwave, and 50.38% in ultrasound treatment. Then, based on the extraction of the essential oil in each method and their abundance percentage, the antioxidant property of the obtained essences was evaluated using the DPPH free radical scavenging test. The method was chosen based on its non-toxic solvent and its inhibitory time, and the best inhibitory percentage belongs to the microwave extraction method with 5.54% and the distillation method with 40% at a concentration of 5ppm.
Keywords: Essential oils, thyme, oil extraction methods, properties, antioxidant -
جلبک های دریایی قرمز حاوی ترکیباتی مانند آگار و هورمون های تنظیم کننده رشد هستند که در صنایع مصارف متعددی دارند. این تحقیق جهت تعیین توده زنده و استخراج دو هورمون و آگار از جلبک Gracilaria corticata انجام شد. نمونه برداری از دی 1394 تا آبان 1395 در بندر بوشهر یک ماه در میان انجام گرفت. توده زنده و پارامترهای محیطی در ترانسکت انتخابی اندازه گیری و جلبک برداشت شد. پس از مراحل استخراج، با روشHPLC هورمون ها جداسازی و توسط تزریق استاندارد شناسایی شدند. بیشترین میزان آگار در تیر ماه 63/3 % ، زآتین در شهریور ماه 21/90% و ایندول بوتیریک اسید 21/19% در دی ماه بود. بیشترین توده زنده این جلبک در اسفند ماه 423/33 گرم در مترمربع اندازه گیری شد. نتایج حاصل از آزمون آماری ANOVA وChi-squared تفاوت معنی داری را در 6 ماه نمونه برداری در تمامی نمونه ها نشان داد (0/05>P). در بین عوامل محیطی آگار با شوری همبستگی داشت. ایندول بوتیریک اسید در دی ماه باعث رشد زیاد جلبک شد اما زآتین تاثیر معنی داری بر رشد این گونه نشان نداد. به طور کلی می توان به منظور استخراج این مواد، در ماه هایی که بیشترین مقدار را داشته اند برداشت صورت گیرد. با توجه به قیمت گزاف این هورمون ها و ضرورت استفاده از آن ها در عصاره های جلبکی و کودمایع جلبکی، این تحقیق شروعی برای استخراج انواع هورمون ها از این جلبک ها است.کلید واژگان: آگار, استخراج, تنظیم کننده های رشد, گراسیلاریاRed seaweeds contain compounds such as agar and hormones that have many uses in industry. This research was done to determine biomass and extract two hormones and agar from Gracilaria corticata algae. Methods Sampling was done from December 2014 to November 2015 in Bushehr port, one month apart. Biomass and environmental parameters were measured and algae harvested in the selected transect. After the extraction steps, hormones are separated by the HPLC method and identified by standard injection. The highest amount of agar occurred in July with 63.3%, Zeatin in September with 21.9% and indole butyric acid with 19.21% in January. The highest fresh weight of this algae was measured in March at 423.33 grams per square meter. The results of the ANOVA and Chi-squared statistical tests showed a significant difference in 6 months of sampling in all samples (P<0.05). The amount of agar showed a significant correlation with the biomass. Also, among environmental factors, agar was correlated with salinity and temperature. Butyric indole of acid in January caused the growth of alga, but Zeatin did not show a significant effect on the growth of this species. In general, in order to extract these materials, harvesting can be done in the months that have the highest amount. Considering the exorbitant price of these hormones and the need to use them in algae extracts and algae liquid fertilizer, this research is a starting point for extracting all kinds of hormones from these algae.Keywords: Agar, extraction, Gracilaria, Growth regulator
-
جلبک های دریایی قهوه ای حاوی ترکیباتی مانند آلژینات و هورمون ها هستند که در صنایع مصارف متعددی دارند. این مطالعه برای تعیین زی توده و استخراج دو هورمون و آلژینات از جلبک Sargassum muticum انجام شد. نمونه برداری از دی 1394 تا آبان 1395 در بندر بوشهر یک ماه در میان انجام شد. زی توده و شاخص های محیطی در ترانسکت انتخابی اندازه گیری و جلبک برداشت شد. پس از استخراج، هورمون ها با HPLC جداسازی و شناسایی شدند. بیشترین زی توده در دی (12/2±679 گرم در متر مربع) و کمترین در شهریور (76/0±67/20 گرم در متر مربع) بود. آلژینات در آبان کمترین (03/1±67/40درصد) و در دی بیشترین (25/2±67/54 درصد) بود که با زی توده همبستگی مثبت داشت. بیشترین میزان جیبرلین در تیر (11/1±86/5 درصد) بود که با دما همبستگی مثبت داشت. زآتین تنها در اردیبهشت (07/0±18/0درصد) به دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده، برای استخراج آلژینات، جیبرلین و زآتین از این جلبک به ترتیب ماه های دی، تیر و اردیبهشت برای نمونه برداری مناسب هستند. با توجه به قیمت گزاف و ضرورت استفاده از این مواد در صنایع دارویی و کشاورزی به عنوان کود مایع جلبکی، این مطالعه مبدایی برای استخراج انواع مواد و هورمون ها از این جلبک ها است.
کلید واژگان: سارگاسوم, جیبرلین, زآتین, آلژیناتInvestigation of alginate and two plant hormones from brown macroalga Sargassum muticum (Phaeophyta)Brown seaweeds contain compounds such as alginate and phytohormones that have many uses in industries. This research was conducted to determine biomass and extract two phytohormones and alginate from Sargassum muticum. Sampling was done from January 2014 to November 2015 in Bushehr port, one month apart. Biomass and environmental parameters were measured in the selected transect and the algae were sampled. After extraction, hormones were separated by HPLC and identified by standard injection. The highest biomass of alga was in January (679±2.12g/m2) and the lowest was in September (20.67±0.76 g/m2). Alginate reached the lowest leve (40.67±1.03%) in November and the highest level (54.67±2.25%) in January, which had a positive correlation with biomass. The highest amount of gibberellin (5.86±1.11%) was in July, which had a positive correlation with temperature. Zeatin was obtained only in May (0.18±0.07%). According to the results, in order to extract alginate, gibberellin and zeatin from this alga, it should be done in January, July and May, respectively. Considering the high price and the necessity of using these materials in industries, agriculture and as algae liquid fertilizer, this research is a starting point for extracting substances and hormones from this alga.
Keywords: Sargassum, Alginate, Zeatin, Gibberellin -
در مطالعه حاضر نانوذرات مغناطیسی -Fe2O3γ با روش سولوترمال، سنتز شده و پس از پوش دهی با لایه سیلیکا (SiO2)، نانوذرات دی اکسید تیتانیوم (TiO2) به عنوان هسته برای رشد روی آن بکار گرفته شد تا نانوکامپوزیت -Fe2O3@SiO2@TiO2γ بدست آید. برای افزایش بازده فتوکاتالیستی، این نانوکامپوزیت با فلزات مس و نیکل آلاییده شد. برای شناسایی و تعیین خواص نانوذرات از طیف سنجی پراش اشعه ایکس، میکروسکوپ الکترونی روبشی و طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه استفاده شد. خاصیت ضدباکتریایی نانوکامپوزیت های مغناطیسی آلاییده شده بر باکتری های گرم مثبت Staphylococcus aureus و گرم منفی Escherichia coli با استفاده از روش انتشار دیسک و تعیین میزان حداقل غلظت بازدارندگی بررسی شد. نتایج سنجش میزان بازدارندگی از رشد باکتری ها نشان داد که نانوکامپوزیت سنتز شده γ-Fe2O3@SiO2@TiO2 در هر دو محیط کشت خواص ضد باکتریایی بالایی دارد و کارایی آن با آلاییدن با فلزات مس و نیکل افزایش می یابد. مقدار 15 میلی گرم برای کاتالیست های حاوی مس و نیکل به عنوان کمترین مقدار برای ممانعت از رشد باکتری ها انتخاب شد. بررسی خاصیت ضدباکتریایی نانوکاتالیست ها در روش انتشار دیسک نشان داد γ-Fe2O3@SiO2@TiO2-Cu با شعاع بازدارندگی بیشتر، عملکرد بهتری دارد. در جم بندی، نانوکامپوزیت های سنتز شده ی دارای خصوصیت فتوکاتالیستی، پتانسیل مناسبی جهت حذف باکتری های مضر از محیط آبی دارند.
کلید واژگان: نانوذرات مغناطیسی, فتوکاتالیست TiO2, حداقل غلظت بازدارندگی, باکتری Staphylococcus aureusIn this study, γ-Fe2O3 magnetic nanoparticles were synthesized via solvothermal method and after coating a silica layer (SiO2), TiO2 nanoparticles were used as a core to grow on the outer surface to get γ-Fe2O3@SiO2@TiO2 nanocomposite. In order to increase the photocatalytic efficiency, the obtained nanocomposite was doped with different metals such as copper and nickel. Different techniques such as XRD, SEM and FTIR were used to characterize and determine the properties of the produced nanoparticles. Antibacterial activities of the doped magnetic nanocomposites on the gram-positive S. aureus and gram-negative E.coli strains were investigated by disc diffusion and minimum inhibitory concentration methods. The results obtained from the inhibition amount of the bacterial growth showed that the γ-Fe2O3@SiO2@TiO2 nanocomposite has high antibacterial properties which could be increased by doping with copper and nickel metals. The amounts of 15 mg were selected as the minimum inhibition amount of the growth of the bacteria for the two photocatalysts consisting of copper and nickel. It can be concluded that the synthesized nanocomposites with photocatalytic properties have a suitable potential to remove harmful bacteria from the aquatic environments.
Keywords: Magnetic nanoparticles, TiO2 photocatalyst, Minimum inhibitory concentration, Staphylococcus aureus -
در مطالعه حاضر، دو هورمون گیاهی تنظیم کننده، آبسزیک اسید و اکسین، از دو جلبک ماکروسکوپی، یعنی سارگاسوم موتیکوم و گراسیلاریا کورتیکاتا، برای اولین بار استخراج شدند. نمونه برداری هر ماه با سه تکرار از سواحل استان بوشهر واقع در ناحیه شمالی خلیج فارس برای شش ماه متوالی انجام شد. تغییر بیوماس جلبکها و تاثیرات احتمالی تعدادی عوامل محیطی اندازه گیری شدند. فیتوهورمون های استخراج شده با استفاده از روش HPLC جداسازی شدند و از طریق تزریق استانداردها شناسایی شدند. بیشترین مقدار فیتوهورمون ABA در هر دو گونه در آبان رخ داد. همچنین، بیشترین مقدار اکسین در سارگاسوم موتیکوم در اردیبهشت گزارش شد، در حالی که بیشترین مقدار این هورمون در گراسیلاریا کورتیکاتا در دی ماه مشاهده شد. در ماه دی بیشترین میانگین بیوماس در سارگاسوم موتیکوم 679 گرم بر مترمربع بود، در حالیکه کمترین میانگین 20.66 گرم بر مترمربع در ماه شهریور مشاهده شد. علاوه بر این، بیشترین بیوماس متوسط در گراسیلاریا کورتیکاتا 423.33 گرم بر مترمربع در اسفند و کمترین میانگین 158 گرم بر متر مربع در آبان گزارش شد. نتایج آزمون آنوا و چای اسکور تفاوت قابل ملاحظه ای را در همه نمونه ها نشان داد. این فیتوهورمونها می توانند در تهیه کود مایع جلبکی در مطالعات آتی به کار برده شوند.
کلید واژگان: بیوماس جلبکی, آبسزیک اسید, اکسین, استخراج هورمون, جلبکهای ماکروسکوپیNova Biologica Reperta, Volume:9 Issue: 2, 2022, PP 115 -123In the present study, two regulatory phytohormones, abscisic acid and auxin, were extracted from two different macroalgae, Sargassum muticum and Gracilaria corticata, for the first time. Sampling was performed each month with three replicates, from Bushehr Province shores located in the north region of Persian Gulf for six alternative months. The alteration of seaweeds biomass and the probable impacts of some environmental factors were measured. The extracted phytohormones were isolated employing HPLC method and identified by injection of standards. The highest amount of ABA phytohormone in the two species, occurred in November. Also, the highest amount of Auxin in Sargassum muticum was reported in May, while the highest amount of this hormone in Gracilaria corticata was observed in January. In January, the maximum mean biomass in Sargassum muticum was 679gr/m2, while the minimum mean of 20.66gr/m2 was observed in September. Moreover, the highest average biomass in Gracilaria corticata was 423/33gr/m2 in March and the lowest mean of 158g/m2 was reported in November. ANOVA and Chi-squared test results showed a significant difference in all samples. These phytohormones could be applied in preparing algae liquid fertilizer in future studies.
Keywords: algal biomass, abscisic acid, auxin, hormone extraction, macroalgae -
در این پژوهش، نانوکامپوزیت BFO/g-C3N4 توسط روش هیدروترمال سنتز شد. خواص ساختاری نانوکامپوزیت BFO/g-C3N4 با استفاده از XRD، FTIR، FESEM، EDXو Dot Mapping آنالیز شد. به منظور اندازهگیری سطح ویژه و قطرحفرات نانو کامپوزیت BFO/g-C3N4 از آنالیزBET و BJH استفاده شد. کارایی نانوکامپوزیت BFO/g-C3N4 به عنوان کاتالیزور نوری روی تخریب کاتالیزوری نوری رنگزا قرمزکنگو تحت نور مریی ارزیابی شد. اثر فاکتورهای کلیدی شامل زمان، pH محلول، غلظت اولیه رنگزا قرمزکنگو و مقدار کاتالیزور نوری BFO/g-C3N4 بررسی شدند. نتایج نشان داد که درصد حذف رنگزا قرمزکنگو با افزایش زمان واکنش و مقدار نانوکامپوزیت BFO/g-C3N4، افزایش و با افزایش pH محلول و غلظت اولیه رنگزا قرمزکنگو، کاهش مییابد. بیشینه درصد حذف رنگزا قرمزکنگو در زمان واکنش 30 دقیقه،pH محلول 2، غلظت اولیه رنگزا 10 میلیگرم بر لیتر، مقدار کاتالیزور نوری ml 100g/ 0.05 و شدت نورمریی 30 وات به 74.66 درصد رسید. به طور کلی نتایج نشان داد که نانوکامپوزیت BFO/g-C3N4 یک کاتالیزور نوری بالقوه تحت نور مریی در حذف کاتالیزوری نوری رنگزا قرمزکنگو زیر نور مریی است.
کلید واژگان: نانوکامپوزیت BFO, g-C3N4, کاتالیزور نوری, رنگزا قرمزکنگو, حذف کاتالیزوری نوریIn this research, BFO/g-C3N4 nanocomposite was prepared via the hydrothermal method and was analyzed by FTIR, XRD, FESEM, Dot mapping, and EDS. BET and BJH techniques were used to determine the specific surface area and pore size of BFO/g-C3N4 nanocomposite. The efficiency of BFO/g-C3N4 nanocomposite as a photocatalyst was evaluated on photocatalytic degradation of Congo Red dye under visible light irradiation. The effect of key factors, i.e., time, pH of the solution, initial Congo Red concentration, and BFO/g-C3N4 dosage, was studied on photocatalytic degradation of Congo Red dye. Results revealed that degradation of Congo red is increased by increasing time and BFO/g-C3N4 dosage and is decreased by increasing Congo Red concentration and pH. The maximum removal percentage of Congo red reached 74.66% at 40 min, pH=2, initial dye concentration of 10 mg/L, photocatalyst dosage of 0.05 g/100mL under 30 w visible light. It can be deduced that BFO/g-C3N4 nanocomposite act as an effective photocatalyst for removing Congo red from aqueous solutions when exposed to visible light.
Keywords: BFO, g-C3N4 nanocomposite, photocatalyst, Congo red dye, Photocatalytic removal -
نشریه شیمی کاربردی روز، پیاپی 63 (تابستان 1401)، صص 199 -211
با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی در حوزه سلامت و پزشکی از سلنیوم به عنوان یک آنتی اکسیدان بسیار عالی در جلوگیری از رشد سرطان ها و حتی کمک در فرآیند رشد سلولی یاد می شود. در بیشتر کشورها، غذاهای گیاهی به عنوان منبع اصلی سلنیوم می باشد. از بین این منابع گیاهی می توان به نوعی جلبک سبز-آبی از شاخه سیانوباکترها اشاره کرد که به جلبک اسپیرولینا معروف می باشد. اسپیرولینا می تواند علاوه بر تامین سلنیوم مورد نیاز بدن، یک منبع عالی پروتیین، مواد معدنی، ویتامین ها، اسید های آمینه ضروری و... باشد. مقدار مورد نیاز بدن از سلنیوم مشخص می باشد و افزایش بیش از حد آن در بدن ایجاد سمیت می کند، این امر لزوم توجه به اندازه گیری دقیق سلنیوم را دوچندان می کند. معمولا این اندازه گیری ها با روش های پرهزینه و طولانی مدتی مانند ICP-AES انجام می شود. لذا در این مطالعه از یک لیگاند اختصاصی بسیار مناسب (Diaminotoluene) برای سلنیوم با هزینه تامین پایین و دسترسی بالا و با استفاده از تکنیک دستگاهی ساده، کم هزینه و سریع طیف سنجی نوری فرابنفش- مریی استفاده نمودیم. نتایج حاصل از اعتبار سنجی روش تجزیه ای حکایت از آن داشت که این روش از کارایی مناسب برای جایگزینی با روش های پرهزینه مانند ICP-AES را دارا می باشد. همچنین روش بکار گرفته شده کلیه پارامترهای لازم برای اعتبارسنجی روش را تامین می کند.
کلید واژگان: سلنیوم (IV), دی آمینو تولوئن, اسپیرولینا, طیف سنجی نوری فرابنفش مرئی, اعتبار سازی روشDue to the progress of science and technology in health and medicine, selenium is mentioned as an excellent antioxidant in preventing the growth of cancers cell and even helping the process of cell growth. In most countries, plant foods are the main source of selenium. Among these plant sources, a kind of green-blue algae from the species of cyanobacteria should be mentioned, which is introduced as Spirulina algae. In addition to providing the body with the selenium it needs, spirulina is an excellent source of essential proteins, minerals, vitamins and amino acids. However, the amount of selenium required by the body and the fact that its excessive increase causes toxicity doubles the need to pay attention to its accurate quantitative measurement. These measurements are usually performed with costly and long-term methods such as ICP-AES. Therefore, in this study, the suitable specific ligand (Diaminotoluene) for selenium was used with low cost and high availability, using simple, low cost and fast technique as UV-spectrophotometric method.The results of the analytical method validation indicated that this ligand has high productivity and also this method should be quite suitable for replacement with high cost methods such as ICP-AES. In addition, this method used can provide all the parameters required to analytical method validation.
Keywords: Selenium (IV), Diaminotoluene, Spirulina, UV-Vis spectrophotometry, Method validation -
پنیر کوپه یکی از پنیرهای سنتی ایرانی است که در این تحقیق اثر زمان رسیدن بر روی ویژگی های فیزیکو شیمیایی آن در مدت 187 روز مورد بررسی قرارگرفت. در این مدت مقدار اندیس رسیدگی و pH بصورت معنی داری افزایش پیدا کرد در حالیکه "نمک در ماده خشک" کاهش پیدا کرد(p<0.05) . حداکثر تانژآنت دلتا(TD) مابین 35/0 تا 4/0 متغییر بود. منحنی گرماسنجی پویشی تفاضلی(DSC) در مرحله سرمایش برای چربی استخراج شده از پنیرهای رسیده در روزهای 7 ،37، 67 و 127 دو پیک اگزوترم، برای پنیر روز 97 سه پیک اگزوترم و برای پنیر روز 187 دو پیک اگزوترم و یک پیک اندوترم را نشان داد. نتایج "تحلیل مولفه اساسی" (PCA) نشان داد که دو مولفه PC1 و PC2 پنیرها را به چهار گروه متفاوت تقسیم کردند و PC3 تنها یک گروه که شامل پنیر روز127 بود را شناسایی کرد که دارای همبستگی بالایی با "رطوبت در ماده خشک بدون چربی"، "نمک در ماده خشک" و "چریی در ماده خشک" بودند. نتایج تحلیل آزمون همبستگی نشان داد که ویژگی های شیمیایی فوق الذکر همبستگی معنی داری با TD داشتند(p<0.05) . این ویژگی ها بیشترین تاثیر را بر روی خصوصیات فیزیکی پنیر داشتند و می توان با بهینه کردن آنها کیفیت مناسب را ایجاد کرد.
کلید واژگان: پنیر سنتی کوپه, رسیدن, ویژگی های فیزیکی, DSC, رئولوژیKopeh cheese is one of the traditional Iranian cheeses. In this study, the effect of ripening time on its physicochemical properties was investigated during 187 days of ripening. The results showed that ripening index and pH increased significantly, while "salt in dry matter" decreased (p <0.05). The maximum delta tangent (TD) ranged from 0.35 to 0.4. The Differential Scanning Calorimeter (DSC) curve showed two exothermic peaks for cheese-extracted fat ripened on days 7, 37, 67, and 127; three exothermic peaks for the sample ripened on 97 days, while two exothermic and endothermic peaks for the sample ripened on 187 days, in the cooling phase. The results of principal component analysis (PCA) showed that PC1 and PC2 divided cheeses into four different groups, and PC3 identified only one group, including cheese day 127, with a high correlation with "moisture in the non-fat dry matter", "salt in dry matter," and "fat in dry matter". Also, they showed a significant correlation with TD (p<0.05). These chemicals had the most important impact on the physical properties of Kopeh cheese.
Keywords: Traditional Kope cheese, Ripening, physical properties, DSC, Rheology -
زمینه و هدف
توسعه شهرنشینی و صنایع، منجر به افزایش میزان فاضلاب و پساب تولیدی گردیده است. دفع ناقص و غیر اصولی این فاضلاب ها باعث ورود مقادیر زیادی فلزات سنگین به محیط زیست شده که حذف آن ها از آب و پساب به عنوان آلودگی هایی که از نظر زیستی تجزیه ناپذیرند، برای حفظ محیط زیست و سلامت عمومی بسیار مهم است.
روش بررسیدر این مطالعه به سنتز و بررسی ساختاری گاما نانو آلومینا سنتز شده به عنوان یک جاذب با کارایی بالا در حذف فلزات سنگین نیکل و کبالت پرداخته شده و با استفاده از طراحی آزمایش با نرم افزار DX7 اثر شرایط متفاوتی از قبیل میزان غلظت اولیه فلزات سنگین، مقدار نانو جاذب و pH بررسی گردید.
یافته هانتایج آنالیز XRD، FTIR، SEM و EDX ساختار گاما نانو آلومینا را تایید نموده و مقدار فلزات محتوی با روش اسپکتروفتومتری UV-Vis اندازه گیری شده است. نانو گاما آلومینا بعنوان یک جاذب قدرتمند قادر به جذب بالای نیکل و کبالت در محیط های آبی با pH قلیایی بوده به طوریکه در نمونه های آزمون، 66/98% نیکل و 1/95% کبالت و در نمونه های حقیقی نیز 100% آن ها حذف گردیده است.
بحث و نتیجه گیریبا بررسی نتایج مشخص گردید که گاما نانو آلومینا سنتز شده می تواند به عنوان یک نانو جاذب مقرون به صرفه و کارا جهت حذف فلزات سنگین محسوب شود که این امر توسط ایزوترم های جذب فرندلیچ و لانگمویر مورد بررسی و تایید قرار گرفت و مشخص گردید که فرایند جذب (تک لایه ای یا چند لایه ای، یکنواختی یا ناهمگن بودن) این عناصر توسط جاذب نانوگاما آلومینا ، از معادله جذب فرندلیچ و لانگمویر پیروی می کنند.
کلید واژگان: حذف, نیکل و کبالت, پساب های صنعتی, گاما نانوآلومیناBackground and ObjectiveThe development of urbanization and industries has led to an increase in sewage and wastewater production. The defective and non-standard disposal of these wastewaters has resulted in influx of large amounts of heavy metals into the environment which their removal, as bio-irresolvable contaminants, from water and wastewater are considerably important for protecting environment and public health.
MethodIn this study, gamma Nano-alumina was synthesized and its structural analysis was characterized, which was applied as a high performance adsorbent for heavy metals Nickel and Cobalt. Moreover, by using DX7 software for experiment design, the effects of different conditions such as heavy metals initial concentration, Nano-adsorbent amount and pH were modified.
FindingsThe results of XRD, FTIR, SEM and EDX analysis, confirmed the existence of gamma Nano-alumina structure, and Nickel and Cobalt contents were determined by UV-Vis spectrophotometry method. Nano gamma alumina, as a powerful adsorbent, could be adsorbed the high levels of Nickel and Cobalt in alkaline pH-rich environments, then in experimental samples, 98.66% of Nickel and 95.1% of Cobalt and in real samples, 100% was eliminated.
Discussion and ConclusionIt was found that synthesized gamma Nano-alumina could be considered as a cost-effective and high-performance Nano-absorbent for heavy metals elimination. Consequently, it was verified by Freundlich and Langmuir adsorption isotherms, which the adsorption process of these elements with the Nano-alumina absorbent followed by Freundlich and Langmuir adsorption equation.
Keywords: Removal, Nickel, Cobalt, industry wastewater, nano-Gamma Alumina -
در این مقاله یک روش ساده و بسیار گزینش پذیر ا برای جداسازی، پیش تغلیظ و اندازه گیری اسپکتروفتومتریک نیکل ارایه گردیده است. اساس این روش بر پایه فلوتاسیون کمپلکس نیکل و دی متیل گلی اکسیم بین فاز آبی و سیکلوهگزان در7=pH می باشد. پس از انحلال کمپلکس در کلروفرم، میزان نیکل درnm327 به روش اسپکتروفتومتریک اندازه گیری شد. برای بررسی کارایی این روش در اندازه گیری سریع و آسان نیکل چند نمونه زیست محیطی از جمله پساب صنعتی، آب دریا و آب رودخانه با این روش مورد تجزیه قرار گرفت. همچنین جهت بررسی صحت روش ارایه شده میزان نیکل در این نمونه ها به روش جذب اتمی شعله ای نیز مجددا اندازه گیری شد که نتایج بیانگر کارایی بالای روش در اندازه گیری مقادیر ناچیز نیکل در نمونه های پیچیده زیست محیطی می باشد. با توجه به سادگی، ارزان بودن و استفاده حداقلی از حلال های زیان آور آلی، این روش می تواند به عنوان روشی رایج در آزمایشگاه های زیست محیطی و صنایع به کارگرفته شود.
کلید واژگان: نیکل, دی متیل گلی اکسیم, فلوتاسیون اسپکتروفتومتری, نمونه های زیست محیطی, پیش تغلیظThis paper describes a simple and highly selective method for the separation, pre concentration and spectra-photometric determination of low concentration of Nickel. The method is based on the flotation of complex of Ni2+ and dimethyl glyoxime between aqueous and n-cyclohexane interface at pH 7. The amount of nickel was measured by spectra-photometric method at 327 nm, after the dissolution of the complex in chloroform. For study of the performance of this method as a simple and fast method for the determination of nickel, some environmental samples like, industrial wastewater, seawater and river water were analyzed. Moreover, the accuracy of this method was verified through determination of nickel in samples all over again by flame atomic absorption spectrometry technique. The result revealed the high efficiency of proposed method in trace analysis of nickel in complicated environmental samples. Consequently, concerning the simplicity, economical and lack of harmful organic solvents, this method could be used in environmental and industrial laboratories as a routine method.Keywords: Nickel, Dimethyl Glyoxime, Flotation Spectrophotometric, Environmental Samples, Preconcentration -
مقدمهپروتئین های شیر تحت اثر عوامل مختلفی مانند حرارت دادن، اسیدی کردن، افزودن آنزیم و نمک های امولسیون کننده قادر به تشکیل ژل می باشند. در این پژوهش اثر افزودن نمک های تتراسدیم پیروفسفات و تری سدیم سیترات بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و زمان تشکیل لخته آنزیمی شیر بدون چربی حرارت ندیده و حرارت دیده مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هابه شیر بدون چربی بازساخته حرارت ندیده و حرارت دیده، نمک های تتراسدیم پیروفسفات و تری سدیم سیترات در غلظت های 2 تا10 میلی مولار به طور جداگانه اضافه شدند. pH، هدایت الکتریکی و کدورت نمونه ها اندازه گیری شد. سپس به نمونه ها آنزیم مایه پنیر جهت تشکیل لخته اضافه گردید. ظرفیت نگهداری آب ژل ها اندازه گیری شد.یافته هانمک های تتراسدیم پیروفسفات و تری سدیم سیترات سبب افزایش pH و هدایت الکتریکی و کاهش کدورت نمونه ها شدند. در ضمن، افزودن این نمک ها سبب به تاخیر انداختن زمان تشکیل ژل آنزیمی کازئین شد، بطوریکه فقط در نمونه های حاوی 2 و 4 میلی مولار تری سدیم سیترات و 4 و6 و 8 میلی مولار تتراسدیم پیروفسفات ژل تشکیل گردید. نتایج حاصل از اندازه گیری ظرفیت نگهداری آب نیز بیانگر افزایش ظرفیت نگهداری آب نمونه ها بود.نتیجه گیرینمک های تترا سدیم پیروفسفات و تری سدیم سیترات سبب پراکنش کازئین و ایجاد ساختارهای ژل جدید می شوند که می توان از آن ها در بهبود خصوصیات بسیاری از محصولات شیری استفاده کرد.
کلید واژگان: تترا سدیم پیروفسفات, تری سدیم سیترات, ژل آنزیمی کازئین, زمان تشکیل ژل, نمک های امولسیون کنندهIntroductionMilk proteins are able to form gel under different situations such as heating, acidification, adding the enzymes and emulsifying salts. In this study, the effect of adding tetrasodium pyrophosphate (TSPP) and trisodium citrate (TSC) on physicochemical properties and rennet gelation time of unheated and heated skim milk was investigated.Materials And Methods2 to 10 mM TSPP and TSC were added to unheated and heated reconstituted skim milk. The pH, electro-conductivity (EC), and turbidity of samples were measured and upon the rennet treatment, the gelation time and water holding capacity (WHC) of treated samples were determined.ResultsBased on our findings, addition of TSPP and TSC increased the pH and EC while it decreased the turbidity of the samples. Moreover, the presence of these salts extended the rennet gelation time of induced casein gels and gelation was only observed in the samples containing 2 and 4 mM TSC, and 4, 6, and 8 mM TSPP. The WHC of the samples was increased as well.ConclusionTSPP and TSC resulted in dispersing the casein and forming a new gel networks, that can contribute to the improvement of some properties of milk products.Keywords: Enzyme Induced Casein Gel, Gelation Time, Tetrasodium Pyrophosphate, Trisodium Citrate -
مقدمهسرخ کردن یکی از روش های رایج به منظور تولید مواد غذایی با ویژگی های منحصر به فرد می باشد. هرچند که در طی سرخ کردن، تغییرات ناخواسته ای در روغن اتفاق می افتد که نه تنها بر کیفیت روغن و محصول سرخ شده اثر منفی می گذارد بلکه برای سلامتی مصرف کننده نیز مضر می باشد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تغییرات کیفی احتمالی روغن کانولا در طی سرخ کردن تحت شرایط اتمسفری و خلاء می باشد.مواد و روش هاخلال های سیب زمینی در روغن کانولا تحت شرایط اتمسفری و خلاء برای 4 روز متوالی و در هر روز 4 بار سرخ شدند. سرخ کردن تحت شرایط اتمسفری در دمای 180 درجه سانتیگراد به مدت 9 دقیقه انجام شد. ضمن اینکه سرخ کردن تحت شرایط خلاء در دمای 120 درجه سانتیگراد و فشار 200 میلی بار به مدت 13 دقیقه انجام شد. کیفیت نمونه های روغن مانند ترکیب اسید چرب، اندیس کاکس، عدد پراکسید، عدد آنیزیدین، عدد توتوکس و عدد اسیدی مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته هادر هر دو روش سرخ کردن میزان کل اسیدهای چرب اشباع بطور معنی داری افزایش یافت (05/0 >(p در حالیکه اسیدهای چرب غیر اشباع تغییر معنی داری نکرد (05/0 ≤(p. در روز اول سرخ کردن تحت شرایط اتمسفری، میزان عدد پراکسید، عدد پاراآنیزیدین و عدد توتوکس افزایش یافتند، ولی در سایر روزها بطور معنی داری کاهش یافتند (05/0 >(p. تمام فاکتورهای شیمیایی ذکر شده در سرخ کردن تحت شرایط خلاء به تدریج افزایش یافت. هرچند که مقدار آنها بطور معنی داری کمتر از سرخ کردن تحت شرایط اتمسفری بود. علاوه بر این در هر دو روش سرخ کردن عدد اسیدی با گذشت زمان افزایش یافت. تصور می شود که غلظت زیاد اکسیژن و همچنین کاربرد دمای بالاتر در سرخ کردن تحت شرایط اتمسفری موجب افت بیشتر کیفیت روغن سرخ کردنی شده است.نتیجه گیریسرخ کردن تحت خلاء یک روش جایگزین به منظور کاهش تخریب روغن و افزایش دوره زمانی استفاده از آن می باشد. بعلاوه عدد آنیزیدین و توتوکس شاخص های مناسبی به منظور پایش کیفیت روغن سرخ کردنی با گذشت زمان می باشند.
کلید واژگان: سرخ کردن اتمسفری, سرخ کردن تحت خلاء, کیفیت روغن -
این مقاله اولین مطالعه در ایران پیرامون شناسایی و تعیین کمیت ترکیب های دارای خواص آنتی اکسیدانی در روغن دانه گیاه غذایی و دارویی کاپاریس اسپینوزا (Capparis spinosa L.) که از منطقه دشت مغان جمع آوری شده می باشد. نتایج بدست آمده به صورت میانگین در سه تکرار گزارش می شوند. در روغن دانه استخراج شده به روش سوکسله با استفاده از حلال هگزان درصد کل ترکیب های غیرصابونی شونده برابر با 36/2% اندازه گیری شد. شناسایی و تعیین کمیت تعدادی از اجزای تشکیل دهنده ترکیب های غیرقابل صابونی شونده روغن که دارای خواص آنتی اکسیدانی می باشند نشان می دهد که مقدار 27/0% روغن مربوط به استرول ها بوده که غالب این دسته را بتاسیتوسترول 60%، کمپسترول 13% و استیگمااسترول 10% شامل می شود. همچنین محتوی پتانسیل خوبی از منبع 7% 5 اونااسترول می باشد. ترکیب استرولی روغن دانه کاپاریس اسپینوزا با روغن بادام زمینی و روغن زیتون قابل مقایسه است. مقدار ppm93 در روغن، مجموع توکوفرول ها و توکوترینول ها اندازه گیری شد که این میزان بسیار به روغن زیتون نزدیک است و نیز غنی از ایزومر گاماتوکوفرول می باشد. این روغن غنی از بتا-کاروتن ppm 280 است که این میزان نزدیک به حداقل مقدار موجود در روغن پالم رنگبری نشده است. میزان کل ترکیب های فنولیک در روغن ppm 61/86، بود که بسیار ناچیز می باشد.
کلید واژگان: کاپاریس اسپینوزا (Capparis spinosa L, ), روغن دانه, ترکیب های آنتی اکسیدانThis paper is the first report on detection and determination of antioxidant compounds in seed oil of medicinal and edible shrub of Capparis spinosa L. collected from Dashte-Moghan. The results are expressed as the mean of three separate replications. Seed oil was extracted by hexane in a soxhelt apparatus and 2.36% was recorded as the total percentage of unsaponifiable matter. Detection and determination of some of the components of the unsaponifiable matter which have antioxidant properties shows that 0.27 % of the oil is related to sterols. β-sitosterol (60%), campestrol (13%) and stigmasterol (10%) are as the most abundant sterols and this oil has a great potential source of -avenasterol (7%). Moreover, the sterol composition of this oil is comparable to peanut oil and olive oil. Total content of tocopherols and tocotrienols was 93.43 ppm which is too close to olive oil. In addition, -isomer is predominant tocopherol. This oil is rich of beta-carotene (280mg/kg) that is close to the unbleached palm stearin. The total phenolic compounds were ignorable. -
در این تحقیق خاکستر، پروتیین، فیبر، چربی، کربوهیدرات و عناصر معدنی(Na ,Ca ,K ,Fe ,Mn ,Mg ,Zn ,Cu ,Co ,Se فسفر، ید) در گونه Padinaboergeseniiساحل جزیره قشم در خلیج فارسدر طی فصل های زمستان 1389 و بهار 1390 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ارزش غذایی جلبک قهوه ای Padina boergesenii در فصل بهار 37/114 کیلوکالری و در زمستان 208/154 کیلوکالری بوده است. نتایج آنالیز شیمیایی نمونه های جلبک مزبور بیانگر این مطلب است که در بهار مقادیر پروتیین 015/0 ± 26/12 درصد، خاکستر 01/0± 28/13درصد، کربوهیدرات 634/5 ± 97/25درصد، چربی 036/0± 14/0درصد و فیبر 709/0 ± 67/4 درصد وزن خشک بوده، این مقادیر در زمستان برای پروتیین 042/0 ± 63/12درصد، برای خاکستر 01/0 ± 14/11درصد، برای کربوهیدرات 649/0 ± 24/15درصد، برای چربی032/0 ± 32/0درصد و برای فیبر 112/0 ± 8/3 درصد وزن خشک بود. اختلاف بین میانگین درصد پروتیین، چربی، خاکستر و کربوهیدرات این گونه در فصول بهار و زمستان معنی دار است(05/0≥P) و اختلاف بین میانگین های فیبر آن درفصول ذکر شده معنی دار نمی باشد (05/0≤P). آنالیز ترکیب های معدنی جلبک مزبور بیانگر این مطلب است که در بهار مقادیر آهن 85/19 ± 333/1160، کلسیم 799/29 ± 7554، سدیم 958/1646 ± 74/10874، پتاسیم 679/692 ± 6/10594، منیزیم 015/11 ± 33/5569، سلنیوم 9 ± 572 میلی گرم در کیلو گرم و این مقادیر در زمستان به ترتیب 59/224 ± 667/2265، 87/60 ± 93/7820، 426/1032 ± 8728، 992/602 ± 97/4612، 212/154 ± 33/6805، 047/14 ± 526 میلی گرم در کیلو گرم می باشد، بنابراین می توان گفت پتاسیم، سدیم و سلنیوم، در فصل بهار مقادیر بالاتری نسبت به زمستان دارند، اختلاف بین میانگین های پتاسیم، آهن، کلسیم، منیزیم و سلنیوم در جلبک مزبور در دو فصل زمستان و بهار معنی دار است (05/0≥P) و اختلاف بین میانگین های سدیم در دو فصل زمستان و بهار معنی دار نیست (05/0≤ P). لذا طبق نتایج بدست آمده مقادیر ترکیب های شیمیایی و معدنی به ویژه درصد پروتیین و میزان سلنیوم، کلسیم و پتاسیم احتمالا بتوان از جلبک قهوه ای Padina boergeseniiبه عنوان کاندیدای مکمل غذایی استفاده نمود.
کلید واژگان: ارزش غذایی, ترکیب های شیمیایی, مواد معدنی, جلبک قهوه ای, PadinaboergeseniiIn this study chemical composition (ash, protein, fiber, fat and carbohydrates) and mineral contents (Na, Ca, K, Fe, Mn, Mg, Zn, Cu, Co, Se and P) of Padina boergesenii collected from the Persian Gulf in the winter of 1389 and spring of 1390 have studied. Results indicate that the nutritional value of brown algae Padina boergesenii was 114.37 kilo calories in the spring and 154.208 kilo calories in the winter. Chemical analysis of the brown alga Padina boergesenii indicated these amounts of Protein, ash, carbohydrates, fat and fiber: (%12.26 ± 0.015), (%13.28 ± 0.01), (%25.97 ± 5.634), (%0.14 ± 0.036) and (%4.67 ± 0.709) DW in the spring and (%12.63 ± 0.042), (11.14 ± 0.01), (%15.24 ± 0.649), (%0.32 ± 0.032) and (%3.8 ± 0.112) DW in the winter, respectively. Difference between the means of protein, fat, ash and carbohydrates in spring and winter is meaningful (P ≤ 0.05); difference between the means of fiber in mentioned seasons is (P ≥ 0.05). Analysis of mineral contents of brown algae Padina boergesenii indicates these amounts for Fe, Ca, Na, K, Mg, Se were (1160.333 ± 19.85), (7554 ± 29.799), (10874.74 ± 1646.958), (10594.6 ± 692.67), (5569.33 ± 11.015) and (572 ± 9) ppm in the spring respectively also these values in the winter are (2265.667 ± 224.5982), (7820.93 ± 60.9008), (8728 ± 1032.42), (4612.97 ± 609.99), (6805.33 ± 154.212) and (526 ± 14.047) ppm respectively, therefore, it can be said that Potassium, Sodium and Selenium have higher amounts in the spring and difference between the means of potassium, iron, calcium, magnesium, selenium is meaningful in the brown algae Padina boergesenii (P ≤ 0.05); difference between the means of sodium is meaningless (P ≥ 0.05). Reference made to the results of this study regarding chemical and mineral composition specially Protein percentage and amounts of Selenium, Calcium, Potassium, Padina boergesenii is a recommended candidate as food supplement.
Keywords: Nutritional Value - Chemical composition - Minerals - brown algae - Padina boergesenii -
چای پس از آب، پرمصرف ترین نوشیدنی در سراسر جهان است. ترکیب های فنولیک 50 تا 70 درصد از عصاره آبی نوشیدنی چای را تشکیل می دهند که از مهمترین آنها می توان به تئافلاوین ها و تئاروبیجین ها که تعیین کننده کیفیت چای سیاه می باشند، اشاره کرد. نوع رقم، فصل و شرایط آب و هوایی و موقعیت جغرافیایی منطقه رویش از عوامل تاثیرگذار بر کیفیت چای می باشد. در این پژوهش میزان پلی فنل کل، تئافلاوین کل، تئاروبیجین کل و دو گروه عمده تشکیل دهنده آن (TRSI، TRSII)، شفافیت و رنگ کل به روش اسپکتروفتومتری در چای سیاه بدست آمده از کلون امید بخش 100 در سال زراعی 1388 در ماه های خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر مورد مطالعه قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از تجزیه واریانس میزان ترکیب های فنولیک در سطح 05/0 دارای تفاوت معنی داری در زمان های مختلف برداشت بودند. نوشیدنی چای بدست آمده از برگ سبز برداشت شده در تیرماه دارای بالاترین میزان پلی فنل کل (83/15%)، تئافلاوین کل (μmol/g 33/22)، رنگ کل (01/3%) و شفافیت (85/28%) بود. بررسی نتایج ضریب های همبستگی نشان داد که همبستگی تئاروبیجین کل و TRSII با شفافیت معنی دار نمی باشد، اما سایر ویژگی های کیفی مورد مطالعه دارای همبستگی معنی داری با یکدیگر بودند. از نظر چشنده ها، چای حاصل از ماه های تیر و مرداد دارای بالاترین مجموع امتیازات حسی بودند، اما از نظر عطر چای، چشنده ها رتبه بالاتری به چای حاصل از خرداد ماه اختصاص دادند. ضریب های همبستگی رتبه ای اسپیرمن نشان داد که بین عطر با سایر ویژگی های حسی همبستگی معنی داری وجود ندارد، ولی بین سایر ویژگی های حسی به صورت دو به دو همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده شد. این مطلب بیانگر آن است که چای با کیفیت شیمیایی مناسب دارای ویژگی های حسی مطلوب است.
کلید واژگان: چای سیاه (Camellia sinensis L), ترکیب های فنولیک, تغییرات فصلی, ارزیابی حسیAfter water, tea is the most consumed beverage around the world. Phenolic compounds constitute 50-70 % of tea water extract that Theaflavins (TF) and Thearubigins (TR) among them are of most important polyphenols as quality parameters of black tea. Agroclimatic conditions, tea variety and geographical origin are of effective factors on tea quality. This study was undertaken to quantify seasonal variations in quality- related, biochemical, and sensory parameters in manufactured orthodox Iranian tea over various months (June, July, August, September and October). TF, TR, TRSI and TRSII, total color, total polyphenols and brightness were measured by spectrophotometer method and the tea quality was estimated and scored by professional tea tasters. According to the results of ANOVA, phenolic compounds significantly differed in different tea plucking seasons (P<0.05). Drink obtained from green leaves in July tea plucking season had the highest total polyphenols (15.83%), Theaflavins (22.33 µmol/g), total color (3.01%) and brightness (28.85). Results of Pearson's correlation coefficients showed that correlation of total TR and TRSII with brightness was not significant while other measured parameters showed a significant correlation to each other. In view point of tea tasters, tea obtained from July and August had the highest total sensory scores while tea obtained from June received the highest tea aroma score. Spearman rank correlation coefficients indicated that there was no significant correlation between tea aroma and other sensory attributes while mutual correlation of other sensory attributes was positive and significant. This suggests that tea with high chemical quality should have good individual tea sensory attributes. -
شناسایی و ارزیابی ترکیبات فرار معطر در سه رقم برنج پخته هاشمی HD5 و HD6 توسط روش ریز استخراج فاز جامد، گاز کروماتوگرافی و طیف سنجی جرمی(HS-SPME/GC-MS)
-
IntroductionContamination of vegetables by heavy metals namely cadmium and lead might create some health problems. In this project, the concentrations of lead and cadmium in some vegetables, which were cultivated in five regions of southern Tehran, were assessed.Materials And MethodsConcentrations of cadmium and lead were determined after digestion through microwave by ICP- AES and GFAAS. The LODs were calculated 0.12 μgg-1 and 0.06 μgg-1 for lead and cadmium respectively and repeatability of the whole procedure expressed, as the RSD were 1.56% and 0.3% for lead and cadmium, respectively.ResultsHighest contamination of lead and cadmium were found in leek samples (0.14 mg/ kg and 0.15mg/kg, respectively) which were higher than the European Union permissible values for human consumption (0.1mgkg -1 fresh weight).ConclusionIn this study significant differences were found among the mean concentration of cadmium for three samples of leek, lettuce and mint in five regions (P<0.05), but this was not observed for Pb.Keywords: Cadmium, GFAAS, ICP- AES, Lead, Microwave Assisted Digestion, Vegetables
-
-
سابقه و هدفاکالیپتوس (L. Eucalyptus globulus) به دلیل فعالیت های بیولوژیکی مانند آنتی اکسیدانی، ضدباکتریایی و ضدویروسی در طب سنتی کاربرد دارد. در این مطالعه اثر هیپوگلیسمیک عصاره الکلی برگ گیاه اکالیپتوس در موش های صحرایی نر بالغ سالم و دیابتی شده توسط استرپتوزوتوسین بررسی شد.روش بررسیدر پژوهش تجربی حاضر، به منظور تعیین سطح گلوکز و انسولین سرم، عصاره الکلی برگ گیاه اکالیپتوس با مقادیر 05/0، 1/0، 2/0 و 4/0 گرم برکیلوگرم وزن بدن به مدت 21 روز بصورت خوراکی به موش های صحرائی نر سالم و دیابتی شده توسط داروی استرپتوزوتوسین تیمار گردید. مقایسه ای بین اثر عصاره الکلی برگ گیاه اکالیپتوس و داروی متداول ضددیابتی، گلی بن کلامید (با دوز 600 میکروگرم بر کیلوگرم وزن بدن) انجام شد.یافته هاتیمار خوراکی عصاره الکلی برگ گیاه اکالیپتوس فقط در موش های دیابتی شده باعث کاهش معنی داری بر میزان گلوکز و افزایش انسولین سرم شد و در موش های سالم چنین تاثیری نداشت. عصاره همانند داروی گلی بن کلامید موجب کاهش معنی داری بر میزان گلوکز و افزایش معنی داری بر میزان انسولین سرم شد.نتیجه گیریاین گیاه با داشتن اثرات هیپوگلیسمیک و به دلیل عوارض جانبی کمتر در مقایسه با داروهای سنتتیک در درمان دیابت توصیه می گردد، هر چند مکانیسم عمل آن نامشخص است و احتیاج به تحقیقات بیوشیمیایی و فارماکولوژیکی بیشتری دارد.
کلید واژگان: اکالیپتوس, هیپوگلیسمیک, دیابت, موش صحراییMedical Science Journal of Islamic Azad Univesity Tehran Medical Branch, Volume:20 Issue: 1, 2010, P 11BackgroundIn traditional medicine, leaves of eucalyptus (Eucalyptus globules L.) possess interesting biological behavior, such as antioxidation, antibacterial and antiviral activities. The aim of thgis study was to evaluate hypoglycemic effect of alcoholic extract of eucalyptus (Eucalyptus globulus L.) leaves in healthy and diabetic rats.Materials And MethodsIn this experimental study, the effects of oral administration of 0.05, 0.1, 0.2 and 0.4 g/kg body weight of eucalyptus leaves alcoholic extract for 21 days on the glucose and insulin levels in healthy and streptozotocin-induced diabetic rats were evaluated. A comparison was made between the effect of the alcoholic extract and a known antidiabetic drug, glibenclamide (600 mg/kg body weight).ResultsThe results showed that orally administration of the eucalyptus alcoholic extract decreased significantly the serum glucose levels, whereas it increased serum insulin in diabetic but not in normal rats (p<0.05). The extract could not change the level of serum glucose and insulin in normal rats significantly. The hypoglycemic effect of the extract was similar to that observed by glibenclamide.ConclusionThe eucalyptus alcoholic extract can serve as a good adjuvant in the present armamentarium of antidiabetic drugs. Further biochemical and pharmacological investigations should be carried out to elucidate in details the mechanism of action of this plant. -
ارزیابی میزان سرب و کادمیوم آزاد شده از سطح ظروف غذاخوری سرامیکی تزئین شده به مواد غذایی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.