مرتضی میرزایی
-
در این کار پژوهشی، دارورسانی هدفمند داروی ضدالتهابی ایبوپروفن بمنظور کاهش عوارض جانبی این دارو برای بیمارانی که بطور مداوم و طولانی مدت باید از این دارو استفاده کنند مورد مطالعه قرار گرفته است. ابتدا نانوکامپوزیت ZnO/NiO به عنوان حامل دارو با استفاده از روش هم رسوبی سنتز شد. خواص ساختاری و مورفولوژیکی نانوکامپوزیت سنتز شده با استفاده از آنالیزهای XRD ، SEM ، EDS مورد بررسی قرار گرفت و قطر متوسط آن در حدود 65 نانومترمحاسبه شد. در ادامه، بارگذاری موفقیت آمیز داروی ایبوپروفن بر روی نانوکامپوزیتی که از عصاره نعناع به عنوان عامل پوشاننده در آن استفاده شده، انجام شد. حضور ایبوپروفن در نمونه کامپوزیت- دارو تهیه شده توسط آنالیز FT-IR تایید شد. مقدار رهایش داروی بارگذاری شده بر روی نانوکامپوزیت به روش in Vitro مورد بررسی قرار گرفت و میزان آن به مقدار 4/20% بدست آمد. این پژوهش نانوساختار سبز جدیدی را در فرایند دارورسانی معرفی می کند.
کلید واژگان: نانوذرات, نانوکامپوزیت, روش هم رسوبی, دارورسانی هدفمند, ایبوپروفنThe objective of this research was to explore targeted drug delivery of ibuprofen, a nonsteroidal anti-inflammatory drug, in order to minimize its side effects for patients requiring long-term and continuous use. To achieve this, a ZnO/NiO nanocomposite was synthesized as a carrier for the drug using a simple co-precipitation method. The structural and morphological properties of the nanocomposite were analyzed using XRD, SEM, and EDS techniques, revealing an average diameter of approximately 65 nm. Subsequently, ibuprofen was successfully loaded onto the nanocomposite with the assistance of mint extract as a covering agent. The presence of ibuprofen in the prepared drug-composite sample was confirmed by FT-IR analysis. In vitro investigations were conducted to determine the release of the loaded drug from the brush nanocomposite, which was found to be 20.4%. This research introduces a new green nanostructure in the drug delivery process.
Keywords: Nanoparticles, Nanocomposite, Co-Precipitation Route, Targeted Drug Delivery, Ibuprofen -
این پژوهش با هدف بررسی نقش سکوت سازمانی بر بهره وری نیروی انسانی انجام گرفته است. نوع پژوهش، کاربردی و از نظر روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان فرماندهی انتظامی شهرهای ساحلی غرب استان مازندران است که از طریق فرمول کوکران 223 نفر برآورد شده، هم چنین روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. ابزارگردآوری داده ها مطالعات کتابخانه ای و پرسش نامه های استاندارد بوده است که شامل سکوت سازمانی ون داین (2003) و پرسش نامه بهره وری نیروی انسانی هرسی وگلداسمیت (1980) است. روایی پرسش نامه محتوایی و میزان پایایی پرسش نامه از طریق آلفای کرونباخ برای پرسش نامه سکوت سازمانی 92/0 و پرسش نامه بهره وری 84/0 است. در این پژوهش از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف و ضریب هم بستگی، رگرسیون و آزمون فریدمن برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. در نتایج به دست آمده به نظر می رسد که سکوت سازمانی بر بهره وری نیروی انسانی تاثیر دارد. هم چنین ابعاد سکوت سازمانی (سکوت نوع دوستانه و سکوت تدافعی) بر بهره وری نیروی انسانی تاثیر مثبت و معناداری وجود دارد و سکوت مطیع بر بهره وری نیروی انسانی تاثیر منفی دارد. هم چنین ارزیابی فرضیه چهارم براساس آزمون فریدمن نشان می دهد که سکوت مطیع با ضریب 43/2 در اولویت اول قرار دارد، در نتیجه بیش ترین اثر را بر بهره وری نیروی انسانی دارد و در ادامه سکوت تدافعی با ضریب 02/2 در اولویت بعدی و سکوت دوستانه با ضریب 56/1 در رتبه سوم قرار دارد در نتیجه کم ترین اثر را بر بهره وری نیروی انسانی در ناجا دارد.
کلید واژگان: سکوت سازمانی, بهره وری نیروی انسانی, سکوت مطیع, سکوت نوع دوستانه, سکوت تدافعیThis research has been conducted with the aim of investigating the role of organizational silence on the productivity of human resources. This research is practical and in terms of method, it is a descriptive survey. The statistical population includes all employees of the police command in the western coastal cities of Mazandaran province, which is estimated to be 223 individuals through the Cochran formula, and simple random sampling. Data collection tools are library investigations and standard questionnaires, which include Van Dyne's Organizational Silence (2003) and Hersey and Goldsmith's Human Resource Productivity Questionnaire (1980). The content validity and the reliability of the questionnaire through Cronbach alpha are 0.92 for the organizational silence questionnaire and 0.84 for the efficiency questionnaire. In this research, the Kolmogorov-Smirnov test and correlation coefficient, regression, and Friedman test are utilized for data analysis. In the obtained results, it seems that organizational silence affects the efficiency of human resources. Furthermore, the dimensions of organizational silence (altruistic silence and defensive silence) have a positive and significant impact on the productivity of human resources. Also, submissive silence has a negative impact on the efficiency of the workforce. However, the evaluation of the fourth hypothesis based on the Friedman test demonstrate that submissive silence with a coefficient of 2.43 is the first priority. As a result, it has the greatest effect on the productivity of the workforce, and defensive silence with a coefficient of 2.02 is the second priority. However, friendly silence is ranked third with a coefficient of 1.56. Therefore, it has the least effect on the efficiency of human resources in NAJA.
Keywords: organizational silence, human resource efficiency submissive silence, altruistic silence, defensive silence -
هدف
یکی از عوامل مهم و موثر در افزایش توان رزم نظامیان آمادگی جسمانی است. یافتن روش های مطلوب افزایش آمادگی جسمانی نظامیان ضروری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرینات TRX بر آمادگی جسمانی تکاوران نیروی زمینی سپاه بود.
روش شناسی:
20 نفر از تکاوران نیروی زمینی سپاه به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه (10 نفر تمرینات TRX با میانگین سن 57/2 ± 80/25 سال، وزن 85/6 ± 40/74 کیلوگرم، قد 80/5 ± 20/175 سانتی متر و شاخص توده بدنی 28/1 ± 32/24 کیلوگرم در متر مربع؛ و10 نفر گروه کنترل با میانگین سن 90/2±70/27 سال، وزن 67/7 ± 60/74 کیلوگرم، قد 05/5 ±60/175، و شاخص توده بدنی 76/1 ± 18/24 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل یک دوره 6 هفته ای تمرینات TRX به صورت سه جلسه در هفته بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. سطح معناداری برای تمام آزمون ها 05/0>p در نظر گرفته شد.
یافته هاپس از جمع آوری و تجزیه وتحلیل داده ها، مشخص شد تمرین TRX باعث افزایش معنادار تعداد شنا و بارفیکس، رکورد دوی سرعت، و پرس سینه و اسکات افراد می شود (05/0>p). همچنین، تمرین TRX باعث بهتر شدن رکورد 3200 متر دویدن آزمودنی ها شد، اما این بهبود رکورد از نظر آماری معنادار نبود (05/0<p).
نتیجه گیریبه طورکلی، به نظر می رسد یک دوره 6 هفته ای تمرین TRX باعث افزایش آمادگی جسمانی افراد می شود.
کلید واژگان: آمادگی جسمانی, تمرینات معلق, تی آر ایکس, نیروی زمینیObjectiveOne of the most important and effective factors in increasing the combat capability of the military is physical fitness. Therefore, finding desirable methods to increase the physical fitness of the military is essential. The aim of the present study was to investigate the effect of a TRX training course on the physical fitness of IRGC ground commandos.
Methodology20 IRGC ground commandos were selected as a sample and divided into two groups of 10 TRX exercises with an average age of 25.80 + 2.57 years, weight 74.40 + 6.85 kg, height 175.20 + 5.80 cm and body mass index 24.32 + 1.28 Kg per square meter; And 10 people in the control group with an average age of 27.70 + 2.90 years, weight 74.60 + 7.67 kg, height 175.60 + 5.05 and body mass index 24.18 + 1.76 kg per square meter were divided. The training program consisted of a 6-week course of TRX exercises three sessions per week. Independent t-test was used to analyze the data. Significance level was considered p < 0.05 for all tests.
ResultsAfter collecting and analyzing the data, it was found that TRX training significantly increases the number of push-ups and chin-ups, speed running record, and chest press and squat (p < 0.05). Also, TRX training improved the subjects' record of running 3,200 meters; But this record improvement was not statistically significant (p < 0.05)..
ConclusionIn general, a 6-week course of TRX training seems to increase physical fitness.
Keywords: Physical Fitness, Suspended Exercises, T. R. X, Army Geround Forces -
از آنجاکه پدیدهی تغییر اقلیم بزرگترین چالش زیست محیطی شرایط کنونی بیوسفر محسوب می گردد تعیین مطلوبیت رویشگاه های احتمالی و بالقوه یکی از ارکان مهم مدیریت و حفاظت از گونه های گیاهی در برابر تهدیدهای محیط زیست محسوب می گردد. امروزه با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی تعیین رویشگاه بالقوه گونه های گیاهی با استفاده از روش های مدلسازی پراکنش جغرافیایی گونه های گیاهی میسر شده است. رویشگاه های کشور ایران به دلیل قرارگیری در کمربند خشک کره زمین و متاثر شدن از جریانات تغییر اقلیم در معرض تهدید جدی قرارگرفته است. در این میان جنگل های هیرکانی بخش قابل توجهی از شمال کشور ایران و قسمت کوچکی از جمهوری آذربایجان را تشکیل می دهند. به دلیل آن که تاکنون مطالعات جامع و یکپارچه ای پیرامون تعیین مطلوبیت زیستگاه و تاثیرات منفی تغییر اقلیم بر گونه های درختی و درختچه ای در ایران انجام نشده، این مطالعه با هدف مدلسازی و تهیه ی نقشه ی رویشگاه بالقوه ی گونه های درختی و درختچه ای دارای ارزش های زینتی، دارویی و غذایی، در ایران انجام گرفته است. در این پژوهش، با استفاده از تحلیل عوامل اکولوژیک، مدلسازی گردید. به این ترتیب که داده های حضور گونه ها ابتدا نقطه یابی شد و توسط نرم افزار ArcGIS، نقشه های توپوگرافی و اقلیمی رسم شد. همچنین یکی از مهم ترین رویکردهای توسعه یافته در چند دهه اخیر جهت حفاظت از تنوع زیستی، استفاده از روش های مدلسازی به ویژه مدلسازی پراکنش گونه ها (SDM) است که در این مطالعه با استفاده از بسته نرم افزاری MaxEnt در محیط نرم افزاری-آماری R مدلسازی شد. سپس عملکرد مدل ها توسط شاخص AUC ارزیابی شد. نتایج نشان داده است که عملکرد تمامی مدل ها براساس شاخص AUC، عالی و مدلسازی پراکنش گونه های موردنظر با اطمینان آماری بالایی انجام شده است. لازم به ذکر است اثرات تغییرات اقلیم در سناریوهای مختلف خوشبینانه و بدبینانه در سری های مختلف زمانی (سال های 2050 و 2080) بررسی شده است. نتایج نشان داد که تاثیر منفی تغییرات اقلیم بر گونه هایی مانند Evonymus latifolia، Acer hyrcanum، Quercus petraea Subsp. iberica، Quercus macranthera، Pyrus boissieriana و Prunus divaricate Subsp. capsica نمایان شد و تاثیر مثبت این تغییرات را در گونه های Hedera Pastuchovii، Cupressus sempervirens var. horizontalis، Populus caspica و Tilia platyphyllos Subsp. caucasica دیدیم. تغییرات اقلیم به صورت معناداری بر روی پراکنش گونه های موردبررسی تاثیر گذاشته شده است و جهت حفاظت آن ها در آینده بایستی برنامه ریزی لازم به اجرا درآید.
کلید واژگان: مدلسازی, منطقه هیرکانی, رویشگاه بالقوه, مدیریت حفاظت -
دشمنی وهابیت با اهل بیت عصمت و طهارت، مطلبی است که بر کسی پوشیده نیست. ابن تیمیه به عنوان پرچمدار اصلی این فرقه، همواره کوشیده است فضایل اهل بیت (ع) را انکار نماید و آنان را انسان های عادی جلوه دهد. وی با همین رویکرد تنقیص و انکار فضایل اهل بیت (ع)، شبهاتی را پیرامون جایگاه علمی امام رضا (ع) علیه اسلام مطرح می نماید و بر این باور است که شیعیان در مورد جایگاه ایشان غلو نمود ه اند. ادعاهایی مانند «عدم اعلمیت امام رضا (ع)»، «عدم نقل روایت از سوی امام رضا (ع)»، «عدم نقل روایت علما از ایشان» و «نیامدن روایات امام رضا (ع) در صحاح سته» از سوی ابن تیمیه برای انکار جایگاه والای امام رضا (ع) نقل شده است. در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی و با رویکرد انتقادی تلاش شده است، ضمن بررسی سخنان بزرگان اهل سنت و استناد به روایات موجود در کتاب های حدیثی و تفسیری اهل سنت، به ادعاهای ابن تیمیه پاسخ داده شود. در پایان این نتیجه به دست آمده است که ادعاهای ابن تیمیه درباره جایگاه امام رضا (ع)، مغالطه ای بیش نیست و با دیدگاه دیگر اندیشمندان اهل سنت ناسازگار است.
کلید واژگان: : امام رضا (ع), ابن تیمیه, نقد, جایگاه علمی, اعلمیت, عالمان اهل سنتThe enmity of Wahhabism with the Ahl al-Bayt of infallibility and purity is something that is not hidden from anyone. Ibn Taymiyyah, as the main flag bearer of this sect, has always tried to deny the virtues of the Ahl al-Bayt (AS) and make them look like ordinary human beings. With the same approach of denigrating and denying the virtues of the Ahl al-Bayt (AS), he raises doubts about the scientific position of Imam Reza (AS) against Islam and believes that the Shiites have exaggerated his position. Claims such as "Imam Reza (AS) is not known", "Imam Reza (AS) did not narrate the narration", "Imam Reza (AS) did not narrate from him" and "Imam Reza (AS) did not narrate in Sahah Setah" by Ibn Taymiyyah It has been narrated to deny the high position of Imam Reza (as). In the present study, in a descriptive-analytical manner and with a critical approach, while examining the sayings of Sunni elders and citing narrations in Sunni hadith and commentary books, Ibn Taymiyyah's claims are answered. In the end, it is concluded that Ibn Taymiyyah's claims about the position of Imam Reza (as) are nothing more than a fallacy and are inconsistent with the views of other Sunni thinkers.
-
ابن تیمیه با توجه به روش همیشگی خود در انکار فضایل اهل بیت ع کوشیده است.موقعیت علمی امام رضا ع را با طرح شبهاتی مخدوش سازد و ایشان را انسانی عادی، مانند دیگران جلوه دهد. او شبهاتی نسبت به مقام علمی امام وارد کرده و مدعی شده که دیگران درباره جایگاه آن حضرت غلو کرده اند:
ادعای اعلمیت امام ع بی دلیل بوده و میان معاصران اندیشمندانی اعلم از ایشان وجود دارند.
هیچ یک از علمای معروف از امام روایت نقل نکرده اند.
بزرگان فقها از اخذ حدیث از امام رضا ع رویگردان بوده اند.
این پژوهش کوشیده است با بررسی کلمات بزرگان و بیان شواهدی از اشکالات علمی معاصران امام رضا ع و نقل روایات موجود در کتب حدیثی و تفسیری اهل سنت، جوابی متقن به اشکالات فوق دهد و در پایان به این نتیجه رسیده است که شبهه های ابن تیمیه با دیدگاه بزرگان اهل سنت و شواهد موجود تعارض دارد و همگی یا نشان از جهل او دارد یا بیانگر بغض او نسبت به اهل بیت: است.کلید واژگان: امام رضا ع, ابن تیمیه, منهاج السنه, جایگاه علمی, اهل سنتFollowing his usual approach, Ibn Taymiyyah was always trying to deny the virtues of Ahl al-Bayt (AS), to distort the scientific position of Imam Reza (AS) by casting doubts, and to call him a man like others. Ibn Tamiyyah casts doubt upon the scholarly status of the Imam (AS) and claims that people exaggerate the Imam’s position. These doubts are: 1) the claim on Imam’s knowledge is baseless and there are more knowledgeable scholars among his contemporaries, 2) none of the well-known scholars quote a narration from the Imam (AS), and 3) the great jurisprudents avoid quoting a narration from the Imam (AS). This study tries to give convincing answers to these problems by examining the words of the great figures, expressing evidence of the scientific problems in the words and works of the Imam’s contemporaries, and quoting the narrations in the Sunnis’ hadith and commentary books. This study finds contradictions in the views of Ibn Tamiyyah with those of the Sunni figures and the available evidence, all of which either show Ibn Tamiyyah’s ignorance or express his hatred towards Ahl al-Bayt (AS).Keywords: Imam Reza (AS), Ibn Taymiyyah, Minhaj al-Sunnah al-Nabawiyyah, scientific position, Sunnis -
هدف
مطالعه و اولویت بندی نقش آمیخته بازاریابی اجتماعی (P7) اماکن ورزشی در توسعه ورزش همگانی و بسیجیان استان لرستان
روش شناسیتحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر چگونگی جمع آوری داده ها، توصیفی و از نوع پیمایشی است. به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق عبارت است از کلیه اعضای بسیج استان لرستان که در اماکن ورزشی سپاه پاسداران یا بسیج استان لرستان به انجام ورزش همگانی مشغول بودند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری ساده می باشد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط 7 نفر از متخصصان بسیجی که در رشته مدیریت ورزشی صاحب نظر بودند تایید شد و روایی سازه آن با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تاییدی در دو مرحله مورد تایید قرار گرفت. میزان پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 903/0 بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی برای جداول و نمودارها و در بخش آمار استنباطی از آزمون t تک نمونه ای، آزمون فریدمن و آزمون تحلیل عاملی تاییدی دو مرحله ای استفاده شد.
یافته هانتایج بیانگر آن بود که در تمام عناصر آمیخته بازاریابی اجتماعی اماکن ورزشی بسیج، میانگین نمونه ها از میانگین فرضی بیشتر بود به این معنی که، تمام عناصر آمیخته بازاریابی اجتماعی اماکن ورزشی بسیج در توسعه ورزش همگانی بسیجیان استان لرستان نقش مثبت و معناداری دارند (001/0p <). نتایج آزمون فریدمن، نشان داد که، عنصر شواهد فیزیکی از عناصر آمیخته بازاریابی اجتماعی با اهمیت ترین و عنصر فرآیند کم اهمیت ترین بودند. ترتیب این عناصر از دید بسیجیان بدین شکل بود: شواهد فیزیکی (4.27)، مکان (4.01)، افراد (3.92)، قیمت (3.81)، محصول (3.76)، ترفیع (3.68) و فرآیند (3.42) است. با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تاییدی دومرحله ای روایی سازه پرسشنامه تایید شد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج تحقیق حاضر می توان به دست اندرکاران سپاه پاسداران استان لرستان پیشنهاد کرد که در زمان برنامه ریزی برای فعالیت های ورزش همگانی بسیجیان، نقش آمیخته های بازاریابی اجتماعی را جدی بگیرند تا بتوانند بسیجیان بیشتری را در استان لرستان به ورزش همگانی سوق دهند.
کلید واژگان: بازاریابی اجتماعی, ورزش همگانی, اماکن ورزشی, استان لرستان, بسیجObjectiveStudy and prioritization of the mixed role of social marketing (7P) of sport facilities in the development of sports for all of Basijis in Lorestan province.
MethodologyThe present study is applied in terms of purpose and descriptive and survey in terms of how to collect data. In order to collect the required information, both library and field methods have been used. The statistical population of the study includes all members of Lorestan Basij who were engaged in public sports in the sports facilities of the Revolutionary Guards or Lorestan Basij. The sampling method is simple sampling. The content validity of the questionnaire was confirmed by 7 Basij experts who were experts in the field of sports management and its structural validity was confirmed in two stages using the confirmatory factor analysis test. The reliability of the questionnaire using Cronbach's alpha coefficient was 0.903. Descriptive statistics for tables and graphs were used to analyze the data and in inferential statistics section, one-sample t-test, Friedman test and two-stage confirmatory factor analysis test were used.
ResultsThe results showed that in all elements of social marketing mix of Basij sport facilities, the average of samples was higher than the hypothetical average, meaning that all elements of social marketing mix of Basij sport facilities in the development of sports for all in Lorestan Basij And have significance (p <0.001). The results of Friedman test showed that the physical evidence element was the most important element of the social marketing mix and the least important process element. The order of these elements from the Basijis' point of view was as follows: Physical Evidence (4.27), Place (4.01), People (3.92), Price (3.81), Product (3.76), Promotion (3.68) and Process (3.42). The questionnaire was validated using a two-stage confirmatory factor analysis test.
ConclusionAccording to the results of the present study, it can be suggested to the staff of the Revolutionary Guards of Lorestan Province that when planning for Basijis' public sports activities, they take the role of social marketing mixes seriously so that more Basijis can In Lorestan province to lead to sports for all.
Keywords: Social marketing, sports for all, sport facilities, Lorestan province, Basij -
هدف
یکی از عوامل مهم و موثر در افزایش توان رزم نظامیان آمادگی جسمانی است. یافتن روش های مطلوب افزایش آمادگی جسمانی نظامیان ضروری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرینات TRX بر آمادگی جسمانی تکاوران نیروی زمینی سپاه بود.
روش شناسی20 نفر از تکاوران نیروی زمینی سپاه به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه (10 نفر تمرینات TRX با میانگین سن 57/2 ± 80/25 سال، وزن 85/6 ± 40/74 کیلوگرم، قد 80/5 ± 20/175 سانتی متر و شاخص توده بدنی 28/1 ± 32/24 کیلوگرم در متر مربع؛ و10 نفر گروه کنترل با میانگین سن 90/2±70/27 سال، وزن 67/7 ± 60/74 کیلوگرم، قد 05/5 ±60/175، و شاخص توده بدنی 76/1 ± 18/24 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل یک دوره 6 هفته ای تمرینات TRX به صورت سه جلسه در هفته بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. سطح معناداری برای تمام آزمون ها 05/0>p در نظر گرفته شد.
یافته هاپس از جمع آوری و تجزیه وتحلیل داده ها، مشخص شد تمرین TRX باعث افزایش معنادار تعداد شنا و بارفیکس، رکورد دوی سرعت، و پرس سینه و اسکات افراد می شود(05/0>p). همچنین، تمرین TRX باعث بهتر شدن رکورد 3200 متر دویدن آزمودنی ها شد، اما این بهبود رکورد از نظر آماری معنادار نبود(05/0<p).
نتیجه گیریبه طورکلی، به نظر می رسد یک دوره 6 هفته ای تمرین TRX باعث افزایش آمادگی جسمانی افراد می شود.
کلید واژگان: آمادگی جسمانی, تمرینات معلق, تی آر ایکس, نیروی زمینیObjectiveThe physical fitness of the military plays an important role in winning or losing a war. Finding the right methods to increase the physical fitness of the military is essential The aim of this study was to investigate the effect of TRX training on physical fitness in Army of the Guardians of the Islamic Revolution ground force.
Methodology20 members of the ground forces commando chosen and divided into two groups (TRX training: n=10, mean age 25.80±2.75 years, weight 74.40±6.85 kg, height 175.20±5.80 cm, BMI 24.19±1.28 kg/m2 and control: n=10, mean age 27.70±2.90 years, weight 74.60±7.67 kg, height 175.60±5.05 cm, BMI 24.06±1.76 kg/m2).One week before the start of training program, measuring of height, weight, and familiarity with training was done. To assess the physical fitness, before and after training, sit-up, Push-up, 3200 meters run, pull-ups, 60 meters sprint, bench press and squat legs were taken. Training program consisted of TRX training, three times a week for 6 weeks. To analysis of data, using statistical software Spss-18; at first to determine the normality of the data, Shapiro-Wilk test was performed. To evaluate differences between groups, independent t-test was performed.
ResultsAfter collecting and analysis of data, a significant increase in abdominal and shoulder girdle (Push-up and Pull-up) muscular endurance, speed, and upper and lower body strength was seen. Also, TRX training increased aerobic power, but this increase was not significant.
ConclusionIn overall, it seems that 6 weeks of TRX training can improve physical fitness.
Keywords: Physical Fitness, suspension training, TRX, ground force -
ارتباط دوسویه میان «قرآن و اهلبیت علیهم السلام » نشان میدهد آگاهترین انسانها به حقایق وحی، اهلبیت علیهم السلام میباشند. در این میان، با توجه به اینکه از یک سو، حجم فراوانی از روایات تفسیری به صادق آل محمد(ص) منسوب میباشد و از سوی دیگر، برخی از این روایات، به شیوهی قرآن به قرآن اختصاص یافته، لذا شناخت روشها و شیوههای تفسیری گوناگون ایشان و نیز مطالعهی ژرف و تحلیلگونهی روایات تفسیری وی، گامی اساسی برای فهم مراد الهی است. از گونههای تفسیر قرآن به قرآن در کلام امام صادق(ع) مواردی مانند: تخصیص عام، تقیید مطلق، ارجاع محکم به متشابه و تبیین مجملات قرآن با استفاده از قرآن قابل بررسی است. یافتههای حاصل از این پژوهش نشان میدهد روش تفسیری قرآن به قرآن، تنها در موارد صادره از معصوم قابل اعتناست و میتواند متقنترین راه در جهت فهم و تفسیر آیات الهی به شمار آید؛ در این صورت شاهد پیوند میان قرآن و عترت به عنوان دو میراث گرانسنگ مورد اشارهی پیامبراکرم(ص) در حدیث ثقلین هستیم.
کلید واژگان: روش تفسیر, قرآن به قرآن, روایات تفسیری, امام صادق (ع), علوم قرآنیThe two-way relationship between the Qur’an and the Ahl Al-Bayt indicates that the most aware of the facts of revelation are the Ahl Al-Bayt (A.S.). In the meantime, on the one hand, a huge amount of interpretative narrations is attributed to Sadegh al-Muhammad (A.S.); and on the other hand, some of these traditions are dedicated to the Qur’an in the manner of the Qur’an, Therefore, understanding the different interpretative methods of this grand Imam and deep study and analysis of his interpretive traditions are essential steps that are necessary for a reliable interpretation for the commentators’ interpretation. The purpose of this study is to investigate the types of Qur’anic interpretation of the Qur’an in the traditions of Imam Sadiq (A.S.). The present paper is a descriptive-analytic method with a Quranic-narrative approach in which information is collected in a library and software approach. The findings of this study show that the Qur’anic interpretation of the Qur’an is in some cases favored by Imam Sadiq (A.S.), with the link between the Qur’an and the Etrat (Prophet Muhammad’s family) as two noble legacies of Prophet Muhammad (P.B.U.H.). are the most reliable ways to understand and interpret the divine verses. The result is that the types of interpretation of the Qur’an to the Qur’an can be examined in the words of Imam Sadiq (A.S.), in terms of general allocation, absolute supplication, firm reference to similarity, and so on.
Keywords: Interpretation, Quran to Quran, Interpretative narrations, Imam Sadiq (P.B.U.H.) -
هدف:
حفظ وضعیت بدنی در یک وضعیت خاص با فشار کاری بالا باعث ایجاد اختلالات اسکلتی- عضلانی و ناهنجاری هایی در بدن می گردد. بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی شیوع ناهنجاری های وضعیتی و اختلالات اسکلتی- عضلانی مرتبط با شغل در پایوران یکی از مراکز نظامی می باشد.
روش شناسی:
308 پایور مشغول به خدمت با میانگین و انحراف استاندارد قد، وزن، سن، BMI و سابقه خدمت آزمودنی ها به ترتیب (96/5±48/175)، (78/10±65/77)، (95/6±45/34)، (15/3±20/25) (98/6±75/13) وارد مطالعه شدند. بررسی اختلالات اسکلتی- عضلانی با پرسشنامه نوردیک و ناهنجاری های به وسیله آزمون نیویورک مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هانتایج تحقیق نشان داد ناهنجاری های سر به جلو (6/64%)، شانه نابرابر (63%) و کج پشتی (7/49%) بیشترین شیوع را داشته اند. در عوارض ناهنجاری ها نیز مشخص شد که نیمی از پایوران از اختلالات ناحیه کمر (2/56%) رنج می برند. اختلالات ناحیه زانو (8/45%) و گردن (4/34%)نیز بعد از کمر بیشترین شیوع را داشتند.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج تحقیق، ناهنجاری های سر به جلو، شانه نابرابر و کج پشتی، شایع ترین ناهنجاری ها و اختلالات کمر، زانو و گردن نیز به عنوان شایع ترین اختلالات اسکلتی عضلانی در پایوران می باشد؛ بنابراین باید در طراحی برنامه های تمرینی پایوران، تمرینات اصلاحی و پیشگیرانه ی گنجانده شود.
کلید واژگان: ناهنجاری های وضعیتی, اختلالات اسکلتی- عضلانیObjectiveMaintaining physical condition in a specific position and high work pressure causes musculoskeletal disorders and abnormalities in the body. Therefore, this study aimed to investigate the prevalence of postural abnormalities and work-related musculoskeletal disorders in the artillery battalions of the Army.
Methodology308 personnel employed in artillery battalions with average and standard deviation of height, weight, age, BMI and age of services the subjects (175.48 ± 5.96) and (77.65 ± 10.78), (34.45 ± 6.95), (25.20 ± 3.15) (13.75± 6.98) respectively, were included in the study. Musculoskeletal disorders were assessed with the Nordic Questionnaire and postural abnormalities were assessed by the New York test.
ResultsThe results showed that the forward head (64.6%), uneven shoulders (63%), and scoliosis (49.7%) were the most prevalent. In musculoskeletal disorders, half of the patients suffer from lumbar disorders (56.2%). Knee disorders (45.8%) and neck (34.4%) were also the most prevalent after the lumbar.
ConclusionAccording to the results of this study, forward head disorders, uneven shoulders, and scoliosis were the most common postural abnormalities and disorders of the back, knees, and neck were the most common musculoskeletal disorders in personnel. Therefore, corrective and preventive exercises should be included in the design of personnel training programs.
Keywords: Postural Abnormalities, Musculoskeletal Disorders, Artillery Battalions -
< p dir="RTL">هدف پژوهش حاضر، هوش معنوی کارکنان و تاثیر آن بر اخلاق حرفه ای مدیران است. این پژوهش با رویکردی توصیفی هم بستگی از طریق توزیع پرسش نامه بین کارکنان ستاد فرماندهی انتظامی استان مازندران صورت گرفته است. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه استاندارد هوش معنوی و پرسش نامه استاندارد اخلاق حرفه ای استفاده شده است. روایی پرسش نامه ها به وسیله اساتید محترم مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسش نامه هوش معنوی 79/0 و پرسش نامه اخلاق حرفه ای 86/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری هم بستگی، رگرسیون و آزمون فریدمن با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که هوش معنوی و مولفه های آن به جز تفکر انتقادی وجودی اثر مثبت و معناداری بر اخلاق حرفه ای در سطح ناجا وجود دارد. از میان ابعاد هوش معنوی بعد توسعه حالت بیش ترین و بعد تفکر انتقادی وجودی کم ترین ضریب هم بستگی را با اخلاق حرفه ای داشته اند. هم چنین آزمون پنجم براساس آزمون فریدمن نشان می دهد که آگاهی با ضریب 16/3 در اولویت اول قرار دارد، در نتیجه بیش ترین اثر را بر اخلاق حرفه ای دارد و در ادامه توسعه حالت با ضریب 04/3 در اولویت دوم و تولید معنی شخصی با ضریب 89/1 در رتبه چهارم و پایانی قرار دارد در نتیجه کم ترین اثر را بر اخلاق حرفه ای در ناجا دارد.
کلید واژگان: هوش معنوی, اخلاق حرفه ای, کارکنان, مازندرانThe purpose of this study is the spiritual intelligence of employees and its effect on the professional ethics of managers. This research has been done with a descriptive correlational approach through the distribution of 214 questionnaires among the staff of the Mazandaran Police Command. The standard questionnaire of spiritual intelligence and the standard questionnaire of professional ethics were used to collect research data. The validity of the questionnaires was confirmed by respected professors and its reliability was obtained using Cronbach''s alpha formula for the spiritual intelligence questionnaire of 0.79 and the professional ethics questionnaire of 0.86, respectively. To analyze the data, correlation, regression and Friedman test using SPSS software were used. Findings show that spiritual intelligence and its components, except for critical existential thinking, have a positive and significant effect on professional ethics at the NAJA level. Among the dimensions of spiritual intelligence, the dimension of state development had the highest and the dimension of existential critical thinking had the lowest correlation coefficient with professional ethics. Also, the fifth test based on Friedman test shows that awareness with a coefficient of 3.16 is in the first priority, as a result, it has the greatest effect on professional ethics. The coefficient of 1.89 is in the fourth and final rank, therefore it has the least effect on professional ethics in NAJA.
Keywords: cultural intelligence, Professional Ethics, staff, Mazandaran -
سابقه و هدف
از جمله روش های موثر برای مهندسی پروتئین، به ویژه برای بهبود قابلیت های سویه های صنعتی، روش ژنوم شافلینگ است. این مطالعه منطبق بر تکنیک های مهندسی بیوکاتالیستی و بر اساس روش های DNA شافلینگ انجام شده است.
مواد و روش هاسویه وحشی سودوموناس آیروژینوزا به شماره دسترسی JQ917006.1 تهیه گردید. سویه های جهش یافته به روش DES و سازگاری با غلظت دیازینون بررسی شدند. پس از آماده سازی پروتوپلاست، برزدن ژنوم انجام شد که از کتابخانه جهش یافته حاصل شده بود. پروتوپلاست های الحاقی از نظر فعالیت بررسی شدند.
یافته هافعالیت مربوط به سویه های IR1.G1، IR1.D8، IR1.D4 و IR1.D5 به ترتیب عبارتند از 234/0 U/ml، 1/0 U/ml، 098/0 U/ml و 066/0 U/ml و سویه های IRL1.F2 و IRL1.F3 و IRL1.F1 به ترتیب دارای فعالیت mg/L 541/0، mg/L 523/0 و mg/L 509/0 هستند.
نتیجه گیرینتایج حاصل از ارزیابی نسل اول ژنوم شافلینگ (دور اول فیوژن پروتوپلاست) نشان داد که سویه های برخورده (شافل شده) که قادر به رشد در مجاورت توکسین (3000 میلی لیتر در لیتر غلظت دیازینون) بودند، فعالیت بهتری نسبت به سویه های جهش یافته با استفاده از هر دو روش (گرادیان غلظت سم و روش DES) را از خود نشان دادند.
کلید واژگان: ژنوم شافلینگ, سویه های بهبود یافته, مهندسی پروتئین, دیازینون, IAU scienceAim and backgroundOne of the effective methods for protein engineering, especially for improving the capabilities of industrial strains, is the genome shuffling method. This study is based on biocatalytic engineering techniques and DNA shuffling methods.
Materials and MethodsPseudomonas aeruginosa wild strain was prepared under the access number JQ917006.1. Mutant strains were evaluated by DES method and compatibility with diazinon concentration. After the protoplast was prepared, the genome was mutated from the mutant library. Fused protoplasts were evaluated for activity.
ResultsThe activities related to IR1.G1, IR1.D8, IR1.D4 and IR1.D5 strains are 0.234 U/ml, 0.1 U/ml, 0.098 U/ml and 0.066 U/ml, respectively, and IRL1.F2, IRL1.F3 and IRL1.F1 strains have activities of 0.541 mg/L, 0.523 mg/L and 0.509 mg/L, respectively.
ConclusionThe results of evaluation of the first generation of genome shuffling (first round of protoplast fusion) showed that the shuffled strains that were able to grow in the presence of toxin (3000 ml/L diazinon concentration) had better activity than the obtained strain through both methods (toxin concentration gradient and DES method).
Keywords: Genome shuffling, improved strains, protein engineering, diazinon, IAU science -
هدف از این مطالعه تبیین ارتباط ساختار سازمانی با توسعه سازمانی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی، هم بستگی محسوب می شود. به منظور گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه استاندارد ساختار سازمانی رابینز (1989) و پرسش نامه استاندارد توسعه سازمانی پیتر و کراوفورد استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کارکنان ستاد فرماندهی انتظامی استان مازندران بوده که نمونه آماری براساس فرمول کوکران؛ 214 نفر هستند. به منظور تحلیل استنباطی داده های حاصله از ابزارهای اندازه گیری از نرم افزار spss و ضریب هم بستگی پیرسون و رگرسیون و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج آزمون نشان می دهد که بین ساختار سازمانی و مولفه های آن رابطه معناداری با توسعه سازمانی دارد. هم چنین فرضیه چهارم براساس آزمون فریدمن، تمرکز باضریب 29/2 دراولویت اول قراردارد، در نتیجه بیش ترین رابطه را با توسعه سازمانی دارد و در ادامه پیچیدگی باضریب 26/2 دراولویت دوم و رسمیت با ضریب 46/1 در رتبه سوم و پایانی قرار دارد در نتیجه کم ترین رابطه را با توسعه سازمانی در ناجا دارد.
کلید واژگان: ساختار سازمانی, توسعه سازمانی, فرماندهی انتظامی استان مازندرانThe purpose of this study is to explain the relationship between organizational structure and organizational development. The present study is a correlation in terms of applied purpose and descriptive research method. Robins Standard Organizational Structure Questionnaire (1989) and Peter and Crawford Standard Organizational Development Questionnaire were used to collect data. The statistical population of this study included all employees of the Disciplinary Command Headquarters of Mazandaran Province, numbering 485 people, which is a statistical sample based on Cochran's formula; 214 people. In order to inferentially analyze the data, SPSS software, Pearson correlation coefficient, regression and Friedman test were used. The test results show that there is a significant relationship between organizational structure and its components with organizational development. Also, according to Friedman test, the fourth hypothesis is that concentration with a coefficient of 2.29 is in the first priority, therefore it has the most relation with organizational development, and then complexity with a coefficient of 2.26 in the second priority and formality with a coefficient of 1.46 is in the third and final rank. With organizational development in NAJA.
Keywords: organizational structure, organizational development, disciplinary command of Mazandaran province -
هدف:
هدف از تحقیق حاضر طراحی آزمون های آمادگی جسمانی ویژه نیروهای زمینی ایران بود.
روش شناسی:
پس از طراحی الگوی اولیه آزمون آمادگی جسمانی، روایی و پایایی آن بررسی و بر مبنای الگوی اولیه با توجه به نیازمندی نیروهای نظامی، سه آزمون آمادگی جسمانی ویژه نیروهای تکاور، زرهی و پیاده طراحی و روایی آزمون ها مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون t مستقل جهت تعیین روایی ساختاری الگوی اولیه، از آزمون همبستگی پیرسون جهت تعیین میزان روایی و پایایی آزمون ها استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد در زمان اجرای آزمون آمادگی جسمانی ویژه، بین نیروهای نظامی مبتدی و نیروهای نظامی آموزش دیده تفاوت معنی داری وجود داشت (043/0 ≤p). همچنین بین دو بار اجرای الگوی اولیه آزمون آمادگی جسمانی همبستگی معنی دار (84/0=r) وجود داشت. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین زمان آزمون آمادگی جسمانی ویژه و معدل آمادگی جسمانی در نیروهای تکاور (53/0-= r)، نیروهای زرهی (48/0- =r) و نیروهای پیاده ارتباط معنی داری (65/0-= r) وجود دارد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که الگوی اولیه به دلیل توانایی تفکیک نیروی نظامی مبتدی از آموزش دیده دارای روایی ملاکی و به دلیل همبستگی مناسب بین دو بار اجرای آزمون آمادگی جسمانی اولیه پایایی مناسبی دارد. همچنین نتایج نشان داد بین زمان اجرای آزمون های آمادگی جسمانی ویژه و معدل آمادگی جسمانی نیروهای تکاور، زرهی و پیاده همبستگی و روایی مناسب وجود دارد، از این رو با توجه به نتایج شاید بتوان گفت، آزمون های ارایه شده توانایی کاربردی جهت تعیین توانایی جسمانی ویژه نیروهای تکاور، زرهی و پیاده را دارا است.
کلید واژگان: روایی, پایایی, آزمون آمادگی جسمانی, نیروی زمینیObjectiveThe aim of This study was to design a special physical fitness test for Iran's ground forces.
MethodologyAfter designing the initial test pattern, its validity and reliability were assessed. Based on the initial model, according to military requirements, three physical fitness tests of Ranger, Armored and Pedestrian forces were designed and the validity of the tests were evaluated. independent t-test was used to determine the structural validity of the initial model of physical fitness test and Pearson correlation was use to determine validity and reliability of the tests.
ResultsThe result showed significant difference in tie of initial physical fitness test between newly enrolled military personnel and the trained military personnel (P≤ 0.043). and significant correlation between the twice times of the initial physical fitness test (r = 0.84). The results showed significant correlation between the time of physical fitness test and physical fitness score in ranger (r = -0.53), armored (r = -0.48) and pedestrian forces (r = -0.65).
ConclusionThe results showed, the primary model due to distinguish difference between newly enrolled personnel from trained has critical validity and due to the appropriate correlation between the two times has apropprate relibility. The results also showed that there is a good correlation and validity between the time of special physical fitness tests and the physical fitness score of Rangers, armored carriers and pedestrians personnel. Therefore becous of this result it seems provided tests have the ability to determine the special physical fitness of Rangers, armored carriers and pedestrians personnel.
Keywords: Validity, Reliability, Special Physical Fitness Tests -
هدف
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته تمرینات قدرتی با وزن بدن بر برخی مولفه های آمادگی جسمانی و ترکیب بدن بسیجیان گردان های امام حسین (علیه السلام) شهرستان آستانه اشرفیه بود.
روش شناسی:
32 نفر با دامنه سنی 18 الی 25 سال و بر اساس معیارهای آمادگی جسمانی انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه ضعیف، متوسط، قوی و کنترل تقسیم شدند. سه گروه تمرینی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته پروتکل تمرین قدرتی با وزن بدن را انجام دادند. شدت نیز بر اساس مقیاس بورگ و آزمون هر دو هفته یک واحد افزایش می یافت. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، متغیرها شامل توان به روش پرش سارجنت، توان بالاتنه (پرتاب توپ پزشکی)، قدرت عضلانی به روش آزمون پرس سینه و اسکوات، قدرت استقامتی با آزمون شنا روی دست، بارفیکس، درازونشست، ظرفیت هوازی با آزمون دوی یک مایل، توان بی هوازی با آزمون RAST و ترکیب بدن با استفاده از اندازه گیری چربی زیر پوستی با کالیپر ارزیابی شدند. برای بررسی نتایج درون گروهی از آزمون آماری t همبسته و از آزمون توصیفی (میانگین ± انحراف استاندارد) استفاده شد.
یافته ها:
نتایج بهبود معنی دار توان، ظرفیت هوازی، قدرت استقامتی و قدرت عضلانی را در هر سه گروه نشان دادند (05/0<p) ولی، در گروه کنترل تنها ظرفیت هوازی بهبود معنی داری داشته است. یافته ها همچنین نشان داد درصد چربی بدن و توده بدون چربی در هر سه گروه نسبت به قبل تمرینات بهبود یافته است ولی از نظر آماری معنی دار نبود (05/0<P).
نتیجه گیری:
درکل، می توان نتیجه گیری کرد که تمرینات قدرتی با وزن بدن برای بهیود شاخص های آمادگی جسمانی به ویژه برای افراد ضعیف قابل استفاده می باشد و برای آموزش بسیجیان اضافه کردن این نوع تمرین، می تواند مفید باشد.
کلید واژگان: تمرینات قدرتی با وزن بدن, شاخص آمادگی جسمانی, ترکیب بدنObjectiveThe aim of the present study was to investigate the effect of 12 weeks of strength training with body weight on some components of physical fitness and body composition of Imam Hussein (AS) Basij battalions in Astana Ashrafieh city.
Methodology32 subjects with an age range of 18 to 25 years were selected based on physical fitness criteria and randomly divided into four groups: weak, moderate, strong and control. Three training groups performed strength training protocol with body weight for 12 weeks and 3 sessions per week. 48 hours after the last training session, the variables include strength by sergeant jumping test, upper body strength (throwing a medical ball), muscle strength by chest press and squat test, endurance strength by push-up test, sit-ups, aerobic capacity by One mile running test, anaerobic power was assessed by RAST and body composition using caliper subcutaneous fat measurements. For evaluate the results within the group, paired t-test and descriptive test (mean ± standard deviation) were used.
ResultsThe results showed a significant improvement in strength, aerobic capacity, endurance and muscle strength in all three groups (P <0.05), but in the control group only aerobic capacity had a significant improvement. The results also showed that the percentage of body fat and lean body mass in all three groups improved compared to before exercise but was not statistically significant (P <0.05).
ConclusionIn general, it can be concluded that strength training with body weight can be used to improve the indicators of physical fitness, especially for the weak subjects, and to train Basijis, adding this type of training can be useful.
Keywords: Strength Training with Body Weight, Physical Fitness Index, Body Composition -
زمینه و هدف
یکی از عوامل اصلی فساد و تجزیه مواد غذایی قارچ ها هستند. عفونت های قارچی در گیاهان منجر به کاهش بازده و کیفیت محصول می شود که این امر زیان های اقتصادی را به دنبال خواهد داشت. آفلاتوکسین ها متابولیت های ثانویه قارچی هستند که در شرایط مناسب می توانند مواد غذایی انسان و حیوان را آلوده نمایند، که این مسئله به عنوان یک مشکل بزرگ در زمینه بهداشت و سلامت عمومی در نظر گرفته می شود. هدف از این مطالعه تعیین میزان آلودگی آفلاتوکسین B1 در آرد و سبوس گندم کارخانجات استان البرز می باشد.
روش بررسیدر این تحقیق 180 نمونه آرد گندم در طی فصل تابستان در سه نوبت و همزمان از 20 کارخانه از سه محصول آرد تولیدی تافتون و لواش، آرد بربری و آرد سنگک و بصورت مجزا 60 نمونه سبوس گندم از 20 کارخانه فعال آرد سازی استان البرز جمع آوری شد. نمونه های جمع آوری شده از لحاظ آلودگی به آفلاتوکسین B1 توسط HPLC مورد سنجش و بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون ANOVA یک طرفه انجام شد.
یافته هابر اساس نتایج به دست آمده، 144 نمونه از 180 نمونه آرد مورد بررسی و 54 نمونه از 60 نمونه سبوس گندم، به آفلاتوکسین B1 آلوده بودند. آلودگی مذکور در محدوده مجاز استاندارد جهانی و سازمان استاندارد ایران قرار داشت. بیشترین میزان میانگین غلظت آفلاتوکسین B1 در آرد سنگگ 5/0، آرد بربری 4/0 و آرد لواش 3/0 نانو گرم بر گرم (ng/g) تعیین گردید. همچنین بیشترین مقادیر این سم در سبوس گندم ng/g 99/0 شناسایی شد.
نتیجه گیریتمامی نمونه های مورد بررسی در این مطالعه از نظر میزان آفلاتوکسین B1 در حد مجاز تعیین شده توسط استاندارد ملی ایران و استاندارد جهانی در حد قابل مصرف بود، بنابراین به عنوان عاملی نگران کننده مطرح نیست و خطری مصرف کنندگان را تهدید نمی کند.
کلید واژگان: آفلاتوکسین B1, آردگندم, سبوس گندم, HPLCBackgroundFungi are one of the main causes of degradation in feeds and foodstuffs. Fungal infections in plants can result in reduced yield and quality of the products, which lead to economic losses. AflatoxinB1 (AFB1) is a secondary fungal metabolite produced in proper conditions. It is considered as a public health concern due to its adverse effect on human and animal. This study was carried out to determination of AFB1 in wheat flour and wheat bran samples of Alborz province factories.
MethodsA total of 180 wheat flour and 60 wheat bran samples were collected from 20 Alborz province factories. HPLC method with immune-affinity chromatography was applied to measure AFB1 in three types of flour including Barbary, Tafton, and Sangag (A, B, and C). It was performed both in different manufactures and within three groups of flours regardless of the type of manufactures. Statistical analysis was conducted by the One-way ANOVA with post-hoc test.
ResultsAccording to the findings, 144 out of 180 wheat flour samples and 54 out of 60 wheat bran samples were found to be contaminated with AFB1. The amount of AFB1 in wheat flour and wheat bran samples was detected to be 0.01-0.5 ng/g and 0.06-0.99 ng/g, respectively. The highest means of AFB1 in Sangag, Barbary, and Tafton flours from different manufactures were 0.5, 0.4 and, 0.3 ng/g, respectively. In addition, no significant difference was found within three groups of Barbary (A), Tafton (B), and Sangag (C) flours samples (p>0.05). Despite the contamination of wheat flour and wheat bran samples, there was no contamination higher than the standard limit of Iran Standard Institute (ISRI) and European Union (EU) 2 ng/g, 5 ng/g, respectively.
ConclusionsSince wheat flours are widely used in foods preparation, determination of contamination with AFB1 in wheat-based products is highly essential in order to prevent the potential adverse effects on health. As the level of AB1 in the current study was low, it is not a serious concern for consumers at this time.
Keywords: Aflatoxin B1, Wheat Flour, Wheat bran & HPLC -
ترکیبات ارگانوفسفره به عنوان آفت کش و حشره کش در کشاورزی و همچنین عوامل شیمیایی اعصاب مورد استفاده قرار می گیرند. این ترکیبات باعث مهار آنزیم استیل کولین استراز که مسئول تجزیه استیل کولین در سیستم عصبی بوده، می شود. نتیجه این عمل افزایش استیل کولین و نهایتا ایجاد مشکلاتی در سلولهای عصبی را در پی دارد. روش های زیادی جهت تجزیه ترکیبات مذکور استفاده می شود. این روش ها شامل: استفاده از مواد شیمیایی، دفن سموم، سوزاندن و تجزیه زیستی آنها هستند. روش های شیمیایی و فیزیکی اغلب سمی، حساسیت زا، خورنده و غیراختصاصی بوده و به محیط زیست آسیب رسانده و کارایی لازم در محیط های جنگی را ندارند. تجزیه زیستی روشی موثر و بی خطر است که تحت شرایط کنترل شده تجزیه ترکیبات مختلف از جمله ترکیبات ارگانوفسفره توسط عوامل زیستی انجام می شود. تجزیه زیستی با استفاده از میکروب ها به منظور سم زدایی و تجزیه ی آلودگی انجام می گیرد. این سوش ها دارای آنزیم های تجزیه کننده با دامنه سوبسترای وسیع می باشند.
اگرچه استفاده از سوش های طبیعی به عنوان کاتالیزکننده های حیاتی روش جالبی برای تیمار ترکیبات ارگانوفسفره است اما عدم توانایی ترکیبات ارگانوفسفره در عبور از عرض غشاء، قدرت کاتالیتیکی کل را کاهش می دهد، لذا استفاده از آنزیم های نوترکیب جهت تجزیه ترکیبات ارگانوفسفره می تواند کمک شایانی در رفع آلودگی ها بخصوص در محیط های جنگی نماید. تعداد زیادی از آنزیمها قادر به تجزیه این ترکیبات می باشند اما مهمترین آنها سه آنزیم Organophosphorus Hydrolase (OPH) ، Organophosphorus acid anhydrolase(OPAA)و Diisopropyl-fluorophosphatase (DFPasae) هستند.
در این مطالعه مروری ضمن بررسی مطالعات انجام شده، علاوه بر توصیف ترکیبات ارگانوفسفره و اثرات آن، تجزیه زیستی بویژه استفاده از آنزیم ها مورد توجه و بررسی قرار گرفت. تسلط دانشی بر این موضوع می تواند محققین رو در استفاده از آنزیم های تجزیه کننده ترکیبات شیمیایی بخصوص ارگانوفسفره بصورت اسپری و پماد آنزیمی در محیط های نظامی کمک نماید.کلید واژگان: تجزیه زیستی, استیل کولین استراز, ترکیبات ارگانوفسفره, عوامل اعصاب, آنزیم های تجزیه کنندهOrganophosphorus compounds are widely used in pesticides, insecticides in agriculture and as nervous chemical agents. These chemicals inhibit the acetylcholinesterase enzyme activity that is responsible for the nervous impulse in organisms. This effect leads to an increase in acetylcholine level and finally neuronal complications.
Many methods are used to degrade and decontaminate these compounds, such as: the use of chemicals, burial of toxins, burning and biodegradation. The chemical and physical methods are often toxic, allergic, corrosive and nonspecific and harmful for the environment and are not usable in war spaces. Biodegradation is an effective and safe method that is performed under controlled conditions for the decomposition of various constituents, including organophosphorus compounds, by biological agents. Biodegradation is performed using microbes to detoxify and decompose contaminants. These strains contain broad substrate-degrading enzymes.
Although the use of natural strains as vital catalysts is an interesting method for the treatment of organophosphorus compounds, the inability of organophosphorus compounds to cross the membrane width reduces the total catalytic power, so the use of recombinant enzymes for the decomposition of organophosphorus compounds can be of great help in removing contaminants, especially in war environments. Many enzymes have been identified and used for this purpose, but most notably include: Diisopropyl-fluorophosphatase (DFPasae), Organophosphorus acid anhydrolase (OPAA) and Organophosphorus Hydrolase (OPH).
In this review, in addition to describing the organophosphorus compounds and their effects, biodegradation especially by use of enzymes was considered. The understanding and mastering of this knowledge could help researchers in the use of chemical degrading enzymes, especially organophosphates, in spray and enzymatic ointments in military environments.Keywords: Biodegradation, Acetylcholinesterase, Organophosphorus Compounds, Nervous Chemical Agents, Degradation Enzymes -
در این تحقیق با استفاده از روش مدل سازی دو بعدی اجزاء محدود، اثر شکل و توزیع منظم حفره ها بر خواص الاستیک فوم فولاد زنگ نزن 316L بررسی شد. بدین منظور، منحنی تنش-کرنش فشاری با کمک یک مدل هندسی و داده های این آلیاژ درحالت بدون فوم پیشبینی شد. نتایج نشان داد که شیب ناحیه الاستیک و تنش تسلیم افزایش محسوسی پیدا می کند وقتی که جهت بارگذاری فشاری موازی با جهت بعد بزرگتر حفره است. همچنین، توزیع منظم حفره ها بر خواص فوق تاثیر داشته و کاهش شدیدی دارد وقتی که صفحه ماکزیمم تنش برشی منطبق بر صفحه با تراکم بیشتر حفره باشد. به علاوه، مدل سازی با روش اجزاء محدود نشان داد که خواص الاستیک فوم فولاد زنگ نزن 316L به صورت ناهمسانگرد است و حالت بهینه شدیدا وابسته به شکل حفره و جهت بارگذاری درحالت توزیع منظم حفره ها است.کلید واژگان: شکل حفره, توزیع منظم حفره, ناهمسانگردی, فوم فولاد زنگ نزن 316LIn this study, two-dimensional finite element modeling was used to study the simultaneous effect of the cell shape and regular cell distribution on the anisotropy of the elastic properties of 316L stainless steel foam. In this way, the uniaxial compressive stress-strain curve was predicted using a geometric model and fully solid 316L stainless steel. The results showed that the elastic tangent and the yield strength increase significantly if the direction of the loading is parallel to the major cell dimension. Besides, the regular cell distribution affects the above properties, and the sharp drop in the mechanical properties is observed when the maximum shear stress plane is parallel with the plane including higher cell density. In addition, the finite element modeling showed that the elastic properties of porous 316L stainless steel are anisotropic and the optimum conditions depend entirely on the shape of the cells and the loading direction in the regular cell distribution foam.Keywords: Cell shape, Regular cell distribution, Anisotropy, 316L stainless steel foam
-
سابقه و هدفسودوموناس آئروژینوزا(Pseudomonas aeruginosa) یک بیماری زای فرصت طلب و مهم می باشد که قادر به تولید بیوفیلم است و این بیوفیلم باکتری را در مقابل درمان با مواد شیمیایی تا حد زیادی مقاوم می کند ، بنابراین مهار بیوفیلم اثر بازدارندگی بر روی مقاومت این باکتری ایجاد می کند.مواد و روش هادر این تحقیق اثر عصاره الکلی گیاه پنیرک (Malva sylvestris) بر سویه استاندارد سودوموناس آئروژینوزا ATCC: 2785 مورد مطالعه قرار گرفت. عصاره الکلی گیاه پنیرک با استفاده از دستگاه سوکسله تهیه گردید. خاصیت ضد میکروبی عصاره گیاه ابتدا با روش چاهک پلیت بررسی گردید. حداقل غلظت مهار کننده (MIC) و حداقل غلظت کشنده (MBC ) آن ها با روش میکروتیتر پلیت و طبق استاندارد CLSI تعیین شد. بررسی اثر عصاره گیاه بر روی تشکیل بیوفیلم با روش میکرو تیتر پلیت اصلاح شده انجام گرفت. جهت مقایسه ارتباط داده ها از آزمون t مزدوج و آنالیز واریانس (ANOVA) استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که این گیاه اثرهای موثری روی باکتری دارد کهMIC و MBCبا هم یکسان و برابر ml ⁄ mg 5/62 می باشد و هم چنین غلظت های مختلف از عصاره پنیرک به صورت معنی داری تولید بیوفیلم توسط سودوموناس آئروژینوزا را در مقایسه با کنترل مثبت کاهش می دهد ) 0124/0 .(P value =
بحث: با توجه به یافته های این پژوهش عصاره الکلی گیاه پنیرک اثر کشندگی چشم گیری روی بیوفیلم باکتریایی سودوموناس آئروژینوزا دارد بنابراین به نظر می رسد که این ماده طبیعی می تواند عامل امید بخشی در درمان عفونت های سودوموناسی باشد.کلید واژگان: سودوموناس آئروژینوزا, MIC, MBC, بیوفیلم, پنیرکAim andBackgroundPseudomonas aeruginosa is an important opportunistic pathogen that typically makes a biofilm. P. aeruginosa biofilms are intrinsically resistant to antimicrobial chemotherapies.The aim of this study was to evaluate the inhibitory effects of ethanolic extract of Malva sylvestris on the biofilm formation of Pseudomonas aeruginosa ATCC:27853 .
Material andMethodsThe alcoholic extracts of Malva sylvestris which were collected from north western Iran(Kurdistan)were obtained by soxhlet apparatus. The antibacterial effect of plant extract was determined by well diffusion agar. The minimal inhibitory concentration (MIC) and minimal bactericidal concentration (MBC) were assessed by micro dilution method according to CLSL standard.
Finally biofilm formation of these this strain in presence of ethanolic extract of M. sylvestris was determined using modified micro titer plate method. Statistic analysis was done by t-test and analysis of variance(ANOVA) was used to compare means and data correlation.ResultsThe results showed a significant effect of ethanolic extract of M. sylvestris on the tested strain. The MIC and MBC were 62.5 mg ⁄ ml. The different concentration of ethanolic extract of M. sylvestris decreased significantly in biofilm formation. on P.aeruginosa in compared to gentamicin as the positive control (P value = 0.0124).ConclusionAccording to the finding Malva sylvestris, is effective in killing P. aeruginosa. bacterial biofim so this medicinal plant appears to be promising agent for prophylaxis against various pseudomonas infectionsKeywords: Keywords: Pseudomonas aeruginosa, MIC, MBC, biofilm, Malva sylvestris -
در این پژوهش، ابتدا پودرهای کامپوزیتی Al-Al2O3 با مقادیر مختلف 0، 10، 20، 30 و 40 درصد حجمی Al2O3 به روش آلیاژسازی مکانیکی در یک آسیاب کم انرژی تهیه و به عنوان ماده فوم، مورد استفاده قرار گرفتند. سپس با استفاده از روش فضاساز و بهره گیری از ذرات کربامید کروی با قطر 1تا 4/1 میلی متر (بعنوان عامل فضاساز)، فوم های کامپوزیتی شامل 50، 60 و 70 درصد تخلخل تهیه شدند. برای بررسی خواص فشاری فوم-های تولیدی، از آزمون فشار تک محوری با نرخ کرنش 1-S 3-10 استفاده شد. نتایج نشان داد خواص فشاری فوم ها متاثر از کسر حجمی Al2O3 و درصد تخلخل است به گونه ای که با کاهش درصد تخلخل، خواص فشاری بهبود می یابد. همچنین فوم های ساخته شده با 10 درصد حجمی Al2O3 در این پژوهش، بهترین خواص فشاری را دارا بودند.
کلید واژگان: آلیاژسازی مکانیکی, آسیاب کاری کم انرژی, فضا ساز, کربامیدIn this study, at first Al-Al2O3 composite powders having different volume fractions of Al2O3 (0, 10, 20, 30 and 40 vol.%) were produced by low energy mechanical alloying, which were used as foam materials. Then, composite foams with 50, 60, and 70 percent of porosity were produced by space-holder technique. Spherical carbamide particles (1-1.4 mm) were used to achieve spherical porosities. In order to investigate the compressive behavior of foams, the compression test with strain rate of 10-3 S-1 was performed on the foam samples. The results showed that the compressive properties depended on the volume fraction of Al2O3 and porosity fraction. Generally, by decreasing the porosity fraction, the compressive properties were improved. The composite foams containing 10 vol.% Al2O3 showed superior compressive properties in comparison to other foams studied in this work.Keywords: Mechanical alloying, Low energy milling, Space holder, Carbamide -
تثبیت آنتی بادی بر روی بستر از مهم ترین مراحل در ساخت برخی از سیستم های تشخیصی می باشد. از جمله بستر هایی که به صورت معمول برای تثبیت آنتی بادی مورد استفاده قرار می گیرند PVDF و سلولز می باشند که در حالت پایه ای از کارامدی پایینی بر خوردارند. این تحقیق به مطالعه چگونگی فعال سازی بستر سلولز وPVDF می پردازد. سلولز و PVDF به ترتیب پس از تیمار با سیانوژن برماید و متانول، جهت تثبیت موثرتر آنتی بادی Anti-human آماده شدند. گروه های OH- سلولز در اثر تیمار سیانوژن برماید تشکیل سیکلیک ایمیدوکربامات می دهد که مستعد واکنش با گروه آمین آنتی بادی می باشد. PVDF نیز پس از تیمار با متانول تا حدودی هیدروفیل شده و جذب سطحی آن افزایش می یابد. نتایج نشان دادند که تغییرات اعمال شده روی سطح بستر، اثرات قابل تاملی در جهت افزایش ظرفیت بسترها برای پذیرش آنتی بادی داشته است. نتایج همچنین نشان دادند که نسبت تثبیت آنتی بادی بر روی بستر سلولز بیش از بستر PVDF می باشد. فرایند فعال سازی می تواند خصوصیات فیزیک و شیمیایی بستر مانند خاصیت موئینگی، انعطاف پذیری، با سطحی و ظرافت سطحی را تغییر دهد.
کلید واژگان: آنتی بادی, بستر, تثبیت, سلولز, PVDFThe immobilization of antibodies is one of the most important steps for the construction of biological diagnostic systems. Cellulose and PVDF are commonly used as supports for antibody immobilization despite their low efficiency. This study investigates the activation process of these supports in order to improve their immobilization capability. So as to apply a more operative immobilization of antibody, cellulose and PVDF were initially treated by cyanogen bromide and methanol respectively. In cellulose support which was treated by cyanogen bromide, the –OH groups constructed a cyclic imidocarbamate which is disposed to react with the amine groups of the antibody. In PVDF which was activated by methanol, hydrophilic property and surface adsorption were increased. After the activation procedure, anti-human antibody was immobilized on both supports and the immobilization quality was evaluated. The results showed that the applied changes on the supports had promising effects on the antibody capturing capacity. It was also shown that antibodies were more immobilized on the cellulose supports in comparison to PVDF. The activation processes can alter the physiochemical features of the support such as capillarity, flexibility, surface charges and delicacy, which may intensively influence the quality of immobilization.Keywords: Antibody, Cellulose, Immobilization, PVDF, Support -
زمینه و هدف
واکسن های زنده تخفیف حدت یافته شیگلا پاسخ های امیدبخشی در ایجاد ایمنی حفاظتی در آزمایشات بالینی بر روی انسان را نشان داده اند. هدف از این تحقیق طراحی و ساخت پلاسمید pDS132::∆icsA به عنوان یک ناقل انتحاری برای حذف هدفمند بخشی از ژن icsA در شیگلا می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، گونه و سرووار شیگلای جدا شده از نمونه های کودکان مبتلا به اسهال، در بیمارستان های فیروزآبادی و میلاد تهران، با استفاده از آزمایش سرم شناسی و واکنش زنجیره ای پلیمراز مورد تایید قرار گرفت. آغازگرهای شناسایی ژن icsA طراحی و سپس در حامل pGEM-5zf همسان سازی و تعیین توالی گردید. بر اساس نقشه برش آنزیمی ژن icsA، 1751 جفت باز از ژن icsA با استفاده از آنزیم محدودکننده HincП حذف و ژن جهش یافته ∆icsA به طور موفقیت آمیزی ایجاد گردید. حامل pGEM∆icsA با استفاده از آنزیم های SphI و SalI هضم گردید و سپس در حامل انتحاری (pSD132) همسانه سازی شد. صحت فرآیند با آزمایش های فنوتیپی و ژنوتیپی تایید گردید.
یافته هاسویه شیگلا دیسانتری تیپ1 با آزمایش سرولوژیکی و PCR تایید گردید. توالی ژن icsA سویه بومی با سویه های ثبت شده در بانک ژنی یکسان بود. حامل انتحاری pDS132::∆icsA با در بر داشتن 1484 جفت باز، مشتق شده از ژن icsA می تواند به عنوان یک ناقل انتحاری اختصاصی در ایجاد تداخل در ژن icsA به کار رود.
نتیجه گیریاستفاده از سیستم های انتحاری ایجاد جهش هدف مند را تسهیل و در مقایسه با سایر تکنیک های اولیه مانند پاساژ متوالی روش اختصاصی و موثرتری می باشد.
کلید واژگان: تبادل آللی, ژن icsA, شیگلا دیسانتری تیپ 1, شیگلوز, ناقل انتحاریBackgroundLive attenuated Shigella vaccines have shown promise in inducing protective immune responses in human clinical trials. The aim of this study was to design and construct pDS132::∆icsA as a suicide plasmid for targeted deletion of a region of icsA gene in Shigella.
Materials And MethodsIn this experimental study, species and serotypes of Shigella isolated from diarrhea samples of children at Firozabadi and Milad Hospitals of Tehran were confirmed by using serological and PCR tests. Identification primers of icsA gene were designed and then cloned to the pGEM-5zf vector and sequenced. According to icsA restriction enzyme map, 1751 bp of icsA gene was deleted by HincП restriction enzyme and the ∆icsA was constructed successfully. The pGEM∆icsA vector was digested by use of SphI and SalI enzymes and was then cloned to a suicide vector (pSD132). Precision of the process was confirmed by phenotype and genotype tests.
ResultsThe Shigella dysenteriae type 1 strain was verified by serological tests and PCR. Sequence of the icsA gene in the native strain was identical to the strains submitted in the gene-bank database. Since the pDS132::∆icsA contains 1484 bp derived from icsA gene, it can be used to disrupt icsA gene as a specific suicide vector.
ConclusionApplication of suicide systems facilitated mutant construction in more specific and effective methods in comparison with the other primary techniques such as serial passage.
-
معمولا در ذخیره بنتونیت علاوه بر کانی اصلی مونت موریلنیت کانی های رسی و غیر رسی بعنوان ناخالصی می توانند وجود داشته باشند. در برخی از صنایع مانند صنایع دارویی، غذایی، تولید نانو کامپوزیت ها و کاتالیست ها نیاز به مونت موریلنیت با خلوص بالا هست، بنابراین جداسازی مونت موریلنیت از کانی های همراه ضروری است. بعلت ریز دانه بودن بلورهای مونت موریلنیت نسبت به ناخالصی های همراه می توان آنها را بر اساس اندازه دانه جدا کرد. در این تحقیق ابتدا یک نمونه بنتونیت سدیمی و کلسیمی از معدن بنتونیت خیر آباد (کرمان) تهیه و توسط آزمایشات لازم شناسایی شده است. سپس توسط یک روش دستگاهی جدید بر اساس اندازه ذرات، مونت موریلنیت از کانی های همراه آن جدا گردیده است. جداسازی در نمونه سدیمی به خوبی صورت گرفته ولی نمونه کلسیمی جداسازی خوبی حتی با استفاده از کالگون هم نداشته است. به منظور بهبود جداسازی نمونه کلسیمی با استفاده از 2% کربنات سدیم، سدیم در محیط آبی جانشین کلسیم گردید. بررسی جداسازی مونت موریلنیت نشان داد که خلوص آن در نمونه سدیمی 95% و در نمونه کلسیمی سدیمی شده 94% میباشد، در صورتیکه خلوص مونت موریلنیت در نمونه های سدیمی و کلسیمی بنتونیت تنها حدود 65% بوده است.
کلید واژگان: بنتونیت, مونت موریلنیت, جداسازی, سدیمی کردنUsually in the quarried Bentonite in addition to Montmorillonite other clay minerals and non-clay minerals as impurities may be found. In some industries such as pharmaceutical industries, food production, nano-composites and catalysts, high purity Montmorillonite is required, therefore its separation from other minerals is essential. Montmorillonite separation may be carried out by its fine-grained crystals compared to impurities. In this study, first a sample of sodium Bentonite and calcium Bentonite from Kheirabad (Kerman) Bentonite mine were prepared and identified using the necessary measurements. Then, utilizing a new designed equipment Montmorillonite was separated from other minerals based on particle size. Separation of the sodium Montmorillonite sample was satisfactory but the calcium Montmorillonite sample separation was not efficient enough and even using calgon as dispersing agent has not improved its separation. Calcium ions in the calcium type sample were first exchanged with sodium using 2% (w/w) sodium carbonate solution. The results of separation show that the purity of sodium Montmorillonite and ion exchanged sample are 95% and 94% respectively, compared to the raw samples purity of about 65%.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.