به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مریم عمیدی مظاهری

  • مائده رحیمی اسکندری، مریم عمیدی مظاهری*، محمدجواد طراحی
    مقدمه

    رفتارهای ارتقا دهنده سلامت به مجموعه ای از رفتارهایی گفته می شود که افراد را توانمند می کند تا از سلامت خود و دیگر افراد جامعه مراقبت نمایند. با توجه به این که بسیاری از رفتارهای پرخطر در اوایل زندگی شکل می گیرد، پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتارهای ارتقا دهنده سلامت در بین دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر اصفهان در سال 1402 انجام گردید.

    روش ها

    این مطالعه مقطعی با مشارکت 201 دانش آموز دختر و پسر پایه ششم ابتدایی که به صورت تصادفی خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند، انجام گرفت. اطلاعات به وسیله پرسش نامه استاندارد رفتارهای ارتقا دهنده سلامت Walker (Health-Promoting Lifestyle Profile یا HPLP) و پرسش نامه ویژگی های دموگرافیک جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS موردتجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین نمره رفتارهای ارتقا دهنده سلامت، 97/18 ± 33/137 به دست آمد. بیشترین و کمترین میانگین کسب شده به ترتیب مربوط به ابعاد خودشکوفایی و مدیریت استرس با 35/4 ± 89/31 و 12/3 ± 98/12 بود. به طور کلی، 5/5 درصد از دانش آموزان در سطح خوب سلامتی، 5/73 درصد در سطح متوسط و 7/22 درصد از آن ها در سطح نامطلوب سلامتی قرار داشتند. فقط در بعد خودشکوفایی بین دختران و پسران اختلاف معنی داری وجود داشت و در سایر ابعاد اختلاف معنی دار مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    تدوین برنامه آموزش رفتارهای ارتقای سلامت در این گروه سنی مورد نیاز است تا موجب ارتقای سلامت جسمی و روانی آن ها گردد.

    کلید واژگان: ارتقای سلامت, دانش آموزان, مدارس ابتدایی
    Maedeh Rahimi-Eskandari, Maryam Amidi-Mazaheri*, Mohammadjavad Tarrahi
    Background

    Health-promoting behaviors encompass a range of behaviors that empower individuals to take charge of their health and other members of society. Considering that many high-risk behaviors are formed early in life, this study aimed to investigate health-promoting behaviors and the factors influencing them among sixth-grade elementary school students in Isfahan City, Iran, in 2023.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted with participation of 201 boy and girl elementary school students selected through two-stage cluster random sampling. Health-promoting behaviors were assessed using a standard questionnaire, Health-Promoting Lifestyle Profile (HPLP), and a demographic characteristics questionnaire also was used. Data analysis was performed using descriptive and inferential statistical tests with SPSS software.

    Findings

    The average score for health-promoting behaviors was 137.33 ± 18.97. The highest average score was observed in the self-actualization dimension, which was 31.89 ± 4.35, while the lowest average score was in the stress management dimension, at 12.98 ± 3.12. Overall, 5.5% of students were classified as having good health, 73.5% were at an average health level, and 22.7% were categorized as having undesirable health. A significant difference was found between girls and boys only in the dimension of self-actualization; no significant differences were observed in the other dimensions.

    Conclusion

    Considering that few students were in good health, it is necessary to develop a health promotion behavior training program for this age group to enhance their physical and mental health.

    Keywords: Health Promotion, Students, Primary Schools
  • مریم شیردژم، مریم عمیدی مظاهری*، فهیمه شکوهی
    سابقه و هدف

    سازمان جهانی بهداشت در سال 2020 پاندمی کرونا را به عنوان مهم ترین نگرانی بین المللی بهداشتی اعلام کرد. یکی از گروه های آسیب پذیر تحت تاثیر این پاندمی، سالمندان بوده اند. این مطالعه با هدف بررسی احساس تنهایی و عوامل مرتبط با آن طی دوران پس از شیوع کرونا در میان سالمندان شهر اصفهان انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و به صورت مقطعی بود. جمع آوری اطلاعات به روش نمونه گیری آسان و در دسترس از 225 نفر سالمند شهر اصفهان انجام شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه ی جمعیت شناختی، پرسشنامه حمایت اجتماعی، پرسشنامه ی تنهایی de Jong و پرسشنامه کیفیت زندگی بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد آنالیز قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد احساس تنهایی در میان سالمندان طی دوران پس از شیوع کرونا 28% بود. 22/2% از سالمندان تنهایی عاطفی و 20/9% از سالمندان تنهایی اجتماعی را تجربه کرده بودند. همچنین سالمندانی که از حمایت اجتماعی بیشتر و کیفیت زندگی بهتری در طول دوران پس از کرونا برخوردار بوده اند احساس تنهایی کمتری تجربه نمودند.

    نتیجه گیری

    از یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که برای کاهش احساس تنهایی سالمندان باید در برنامه های آموزشی مراقبین سلامت متغیرهایی مانند حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی در دوره ی سالمندی به طور جدی تر مورد توجه قرار گیرد. همچنین انجام مطالعات بیش تر جهت طراحی مداخلات آموزشی، مشاوره ای، حمایتی برای پیشگیری از پیامدهای نامطلوب تنهایی در دوره ی سالمندی توصیه می شود.

    کلید واژگان: تنهایی, سالمندان, بازنشستگان, کرونا
    M.Shirdozham, F.Shokouhi, M.Amidi *
    Background and Objective

    In 2020, the World Health Organization declared the corona epidemic as an international health concern. One of the vulnerable groups affected by this pandemic is the elderly. The aim of this study was to investigate the feeling of loneliness and its related factors during the post-corona period among the elderly in Isfahan city.

    Methods

    In this descriptive-analytical cross-sectional study, the information of 225 elderly people of Isfahan city was collected through a simple and available sampling method. The data were collected using a demographic questionnaire, social support questionnaire, de Jong loneliness questionnaire and quality of life questionnaire. The data was analyzed using SPSS 22.

    Findings

    The results of this study showed that the feeling of loneliness among the elderly during the spread of Corona was 28%. In addition, 22.2% of the elderly experienced emotional loneliness and 20.9% of the elderly experienced social loneliness. Older people who had more social support and a better quality of life during the post-corona period also felt less lonely.

    Conclusion

    From the findings of the present study, it can be concluded that variables such as emotional loneliness, social loneliness, social support and quality of life in old age should be given more attention in the educational programs of health care providers to reduce the feeling of loneliness among the elderly. It is also recommended that more studies be conducted to develop educational-counseling and supportive interventions to prevent the adverse consequences of loneliness in old age.

    Keywords: Loneliness, Elderly, Retirees, Corona
  • الله شهرویی، مریم عمیدی مظاهری*، محمدجواد طراحی
    سابقه و هدف

    با توجه به مشارکت پایین‌تر از حد انتظار زنان در اهدای خون ترغیب آنان به این امر ضروری است. در همین راستا تدارک آموزش‌های مناسب و اثرگذار نیازمند شناسایی عوامل موثر در اهدای خون زنان است. این مطالعه ارتباط سازه‌های نظریه رفتار برنامه‌ریزی شده و اضطراب تزریق با قصد رفتار اهدای خون در دختران دانشجو دانشگاه علوم پزشکی اصفهان را مورد بررسی قرار داده است.

    مواد و روش‌ها

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی با مشارکت دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در نیمسال اول 1401 انجام شد. با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای چند مرحله‌ای سهمیه‌ای، تعداد 623 نفر از دانشجویان انتخاب شدند و داده‌های مرتبط از طریق پرسشنامه الکترونیکی جمع‌آوری و با نرم‌افزار 20 SPSS وآزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تحلیل شد.

    یافته‌ها

    نتایج نشان داد که تنها 114 نفر(3/18%) از دختران دانشجو، سابقه اهدای خون داشتند. بین سازه‌های کنترل رفتاری درک شده، هنجارهای ذهنی و نگرش با قصد رفتار اهدای خون رابطه مستقیم و بین اضطراب تزریق با قصد رفتار اهدای خون رابطه معکوس وجود داشت(001/0 ≥p).

    نتیجه گیری

    نظریه رفتار برنامه‌ریزی شده می‌تواند الگویی مناسب برای انجام مداخلات در جهت ترغیب بانوان به امر اهدای خون باشد، از طرفی استفاده از برنامه‌های آموزشی مختلف جهت کاهش اضطراب تزریق و هم‌چنین درمان کم خونی زنان به جهت افزایش اهدای خون امری ضروری به نظر می‌رسد.

    کلید واژگان: دانشجویان, اهدای خون, قصد
    E. Shahrouii, M. Amidi Mazaheri *, M.J. Tarahi
    Background and Objectives

    Considering the lower-than-expected participation of women in donating blood, it is necessary to encourage them to do so. In this regard, the preparation of appropriate and effective trainings requires the identification of effective factors in women blood donation. This study has investigated the relationship between the constructs of the theory of planned behavior and injection anxiety in female students of Isfahan University of Medical Sciences.

    Materials and Methods

    This descriptive-analytical study was conducted with the participation of female students of Isfahan University of Medical Sciences in 2022. Six hundred and twenty-three students were selected by stratified multi-stage quota sampling method and the data related to the constructs of the theory of planned behavior and trypanophobia were collected through an electronic questionnaire with SPSS/20 software and coefficient tests. Pearson correlation and linear regression were used for data analysis.

    Results

    The results showed that 114 female students (18.3%) had a history of donating blood. There was a direct relationship between the constructs of awareness, mental norms, perceived behavioral control and attitude with the intention to donate blood; injection anxiety had an inverse relationship with the intention to donate blood (p ≤ 0.001).

    Conclusions

    The theory of planned behavior can be a suitable model for conducting interventions to encourage women to donate blood; on the other hand, using different educational programs to reduce injection anxiety and treat anemia in women in order to increase blood donation seem necessary.

    Keywords: Students, Blood Donation, Intention
  • شادی فتحی زاده، فرشته خطی دیز آبادی*، سیده عظمت موسوی فر، سیده خدیجه حسینیان، مریم عمیدی مظاهری
    زمینه و هدف

    سلامت واحد تلاشی یکپارچه از چندین رشته در سطوح مختلف برای دستیابی به بالاترین سطح سلامت برای انسان، حیوانات و محیط زیست می‫باشد.این مطالعه با هدف تعیین میزان تعهد پذیری در سلامت واحد و برخی عوامل موثر بر آن در دانشجویان،کارکنان و اساتید دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی- همبستگی ازنوع مقطعی بوده است که با مشارکت 296 نفر از اعضای هیات علمی، کارکنان و دانشجویان دانشکده بهداشت و پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید و با نرم افزار SPSS-22 و آزمون‫های آماری آنوا یک‫طرفه و تی مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0 p< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین نمره کسب شده در حیطه نگرش برابر 2±90/22، در حیطه عملکرد برابر 59/4±93/27، در حیطه پایبندی برابر 98/5±28/26 و در تعهد پذیری  برابر 35 /11±12/77 بود. 10/35 درصد از افراد در تعهد پذیری دارای وضعیت مطلوب بودند. میانگین نمره عملکرد، پایبندی و تعهد پذیری با سمت افراد شرکت کننده و مقطع تحصیلی دانشجویان ارتباط معنی‫داری را نشان داد (05/0p<).

    نتیجه گیری

    با وجود اینکه درصد زیادی از افراد مورد مطالعه دارای نگرش مطلوب در مورد تعهدپذیری در سلامت واحد بودند ولی این نگرش مطلوب نتوانسته است بر روی عملکرد، پایبندی و در نهایت در تعهدپذیری در سلامت واحد افراد تاثیر زیادی داشته باشد، لذا عوامل دیگری هم می‫تواند در تعهدپذیری در سلامت واحد دخیل باشند.

    کلید واژگان: سلامت واحد, نگرش, عملکرد, پایبندی, تعهدپذیری
    Sh Fathizadeh, F * Khatti Dizabadi*, S.A Mosavifar, S.Kh Hossienian, M Amidi Mazaheri
    Background & objectives

    The One Health is an integrated effort of several disciplines at different levels to achieve the highest level of health for humans, animals, and the environment. This study aimed to determine the extent of commitment to One Health and some factors affecting it in students, staff, and professors of Isfahan University of Medical Sciences. 

    Methods

    This correlational study was conducted with the participation of 296 faculty members, staff, and students. A researcher-made questionnaire was used to collect data. The SPSS-22 software was used to perform statistical tests of one-way ANOVA, independent-sample T-test, and Pearson correlation coefficient at the significant level of (p<0.05). 

    Results

    The mean attitude and practice scores were 22.90±2 and 27/93±4/59, respectively. Meanwhile, the compliance and commitment scores were 26.28±5.98 and 77.12±11.35 in commitment, respectively. 35.10% of the participants had good status in commitment. There was a significant relationship between mean performance, adherence, commitment scores and the position of the participants, and student's level of education (p<0.05). 

    Conclusion

    Although a large percentage of the studied population had a favorable attitude towards commitment to One Health, this attitude did not have a significant impact on performance, adherence, and ultimately a commitment to One Health. Therefore, other factors may be involved in the commitment to One Health.

    Keywords: One Health, Attitude, Practice, Adherence, Commitment
  • سیما میزبانی، زهرا قصری، فاطمه صداقت فرد، حافظ گمرکی، مریم عمیدی مظاهری*
    مقدمه

    بررسی وضعیت سلامت روان دانشجویان و عوامل مرتبط با آن، یکی از راه های مهم برای رسیدن به توسعه دانشگاهی است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سلامت روان با خودکنترلی و رضایت از زندگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود که بر روی 230 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی و دکتری عمومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه های اطلاعات دموگرافیک، سلامت عمومی (General Health Questionnaire یا (GHQ-28، خودکنترلی Tanji و رضایت از زندگی Diener بود. داده ها در نرم افزارSPSS  و سطح اطمینان 95 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    49 درصد دانشجویان از سلامت روان برخوردار بودند و وضعیت سلامت روان در مردان و افراد متاهل بهتر بود. همچنین، همبستگی معنی داری بین سلامت روان، خودکنترلی و رضایت از زندگی وجود داشت.

    نتیجه گیری

    سلامت روان بر رضایت از زندگی و خودکنترلی دانشجویان تاثیر دارد. بنابراین، توصیه می شود جلسات مشاوره فردی با دانشجویان برگزار گردد و در برنامه آموزشی آن ها به مبحث رضایت از زندگی پرداخته شود و به منظور حفظ خودکنترلی بالا در دانشجویان و پیشگیری از وقوع رفتارهای ناهنجار در دانشگاه ها، این موضوع مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: سلامت روان, خودکنترلی, رضایت, دانشجو
    Sima Mizbani, Zahra Ghasri, Fatemeh Sedaghat-Fard, Hafez Gomroki, Maryam Amidi-Mazaheri*
    Background

    Assessing students' mental health status and related factors is one of the important ways to achieve academic development. In this regard, the present study was conducted to determine the relationship between mental health with self-control and life satisfaction in students of Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran.

    Methods

    This descriptive-analytical study was conducted on 230 undergraduate and doctoral students of Isfahan University of Medical Sciences. The research instruments were demographic information questionnaire, General Health Questionnaire (GHQ-28), Tanji Self-Control Questionnaire, and Diener Life Satisfaction Questionnaire. Data were analyzed using SPSS software with 95% confidence level.

    Findings

    49% of students had mental health and mental health status was better in men and married people. There was also a significant correlation between mental health, self-control, and life satisfaction.

    Conclusion

    Mental health has an effect on students' life satisfaction and self-control. Therefore, it is recommended to hold one-on-one counseling sessions with students, and in their educational program, the issue of life satisfaction should be addressed. In order to maintain high self-control in students and prevent the occurrence of abnormal behaviors in universities, this issue should be considered.

    Keywords: Mental health, Self-control, Satisfaction, Student
  • مریم مردانی ولندانی، حسین سماواتیان*، محمدرضا عابدی، مریم عمیدی مظاهری
    مقدمه

    شک و تردید نسبت به عملکرد خود، پیش بینی کننده نتایج عملکردی پرستاران و نحوه ارتباط آن ها با بیماران می باشد. بنابراین پژوهش حاضر به مقایسه تاثیر درمان مبتی بر الگوی روانی-اجتماعی و درمان شناختی رفتاری بر کاهش میزان شک و تردید در پرستاران پرداخته است.

    روش کار

    جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه پرستاران بیمارستان های شهر اصفهان در سال 1397-1398 است. 45 پرستار با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه مساوی تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته شک و تردید بود. برنامه درمانی مبتنی بر الگوی روانی - اجتماعی و درمان شناختی رفتاری طی 12 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه های آزمون اجراگردید. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر الگوی روانی اجتماعی بر کاهش شک و تردید در پرستاران تاثیر گذار است و بین این دو درمان تفاوت معناداری (0/05>P) وجود داشته و الگوی روانی اجتماعی. تاثیر بیشتری دارد.

    نتیجه گیری

    بنا بر نتایج، استفاده از درمان مبتنی بر الگوی روانی اجتماعی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری بر کاهش تردید پرستاران، موثرتر است.

    کلید واژگان: الگوی روانی-اجتماعی, تردید, درمان شناختی رفتاری
    Maryam Mardani Valandani, Hossein Samavatian *, MohammadReza Abedi, Maryam Amidi Mazaheri
    Introduction

    Doubt predicts the performance of nurses and how they relate to patients. Therefore, the present study compared the effect of psychosocial model therapy and cognitive-behavioral therapy on reducing the level of doubt in nurses.

    Materials and Methods

    The statistical population of this clinical trial included all nurses in Isfahan hospitals in 2018-2019. Amongst them, 45 people were selected by the convenient sampling method and divided in 3 groups. The researcher-made questionnaire of doubt and the Yale Brown Questionnaire were used to measure the research variables. Also, the treatment program based on psychosocial pattern of doubt and cognitive-behavioral therapy was performed in 12 separate 90-minute sessions. The data analyzed by the descriptive statistics, repeated measures analysis of variance in three stages of pre-test, post-test and follow-up, and SPSS version 24.

    Results

    The results showed that cognitive-behavioral therapy and treatment program based on psychosocial pattern of doubt are effective in reducing doubts of nurses and there is a significant difference between these two treatments and treatment program based on psychosocial pattern of doubt and the last one has a greater impact(P<0.05).

    Conclusion

    Therefore, the use of treatment based on psychosocial model can reduce doubts in nurses more than cognitive-behavioral therapy.

    Keywords: Cognitive behavioral therapy, Doubt, Psychosocial pattern
  • مهین سادات شهیدی، مریم عمیدی مظاهری*، اکبر حسن زاده، الهه سادات شهیدی
    مقدمه

    خودکارامدی زایمان، نقش مهمی در افزایش توانایی سازگاری مادر با زایمان طبیعی و کاهش تمایل به انجام سزارین دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت خودکارامدی زایمان طبیعی و متغیرهای جمعیت شناختی مرتبط با آن در زنان باردار شهرستان لنجان انجام شد.

    روش ها: 

    جامعه این مطالعه را کلیه زنان باردار شهرستان لنجان در هفته های 20 تا 37 بارداری تشکیل داد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و با توجه به معیارهای ورود و خروج به تحقیق و همچنین، ملاحظات اخلاقی، 87 نفر از میان مراجعه کنندگان به مراکز سلامت جامع شهرستان لنجان انتخاب شدند. تمام شرکت کنندگان پرسش نامه خودکارامدی زایمان و پرسش نامه سنجش متغیرهای دموگرافیک را تکمیل کردند. در نهایت، داده ها با استفاده از آمار توصیفی، روش همبستگی و آزمون رگرسیون در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها:

     میانگین خودکارامدی زایمان طبیعی در زنان باردار شهرستان لنجان، 8/101 با دامنه 170-17 بود که این میزان در حد مطلوبی قرار داشت. نتایج تحلیل آزمون همبستگی و رگرسیون نشان داد که از بین متغیرهای جمعیت شناختی، تنها کلاس های آمادگی برای زایمان توانست میزان خودکارامدی زایمان طبیعی را به طور معنی داری تبیین نماید (001/0 > P).

    نتیجه گیری: 

    نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، نقش مهمی در تدوین محتوای آموزش ویژه زنان باردار و افزایش توانمندی و سازگاری آن ها با زایمان دارد.

    کلید واژگان: سزارین, زایمان طبیعی, خودکارامدی زایمان
    Mahin Sadat Shahidi, Maryam Amidi Mazaheri*, Akbar Hasanzadeh, Elaheh Sadat Shahidi
    Background

    Self-efficacy of childbirth has an important role in increasing the ability of the mother to adapt to normal childbirth and decreasing the tendency for cesarean section. The aim of the present study was determining the self-efficacy status of normal vaginal delivery and related demographic variables in pregnant women in Lenjan City, Iran.

    Methods

    The study population consisted of all pregnant women in Lenjan City at 20 to 37 weeks of gestation. Using simple random sampling method and considering the inclusion and exclusion criteria of the study as well as ethical considerations, 87 people were selected from Lenjan comprehensive health centers. All participants completed the Maternal Self-efficacy Questionnaire (MSQ) and demographic variables assessment questionnaire. Data were analyzed using descriptive statistics as well as correlation and regression tests in SPSS software.

    Findings

    The mean self-efficacy of normal vaginal delivery in pregnant women in Lenjan City was 101.8 with a range of 17-170, that was in the desired range. In addition, results of correlation analysis and regression analysis showed that among demographic variables, only preparation classes for childbirth could significantly explain self-efficacy of normal delivery (P < 0.001).

    Conclusion

    The results of this study play an important role in formulating the content of special education for pregnant women and increasing their empowerment and adjustment to childbirth.

    Keywords: Cesarean section, Childbirth, Childbirth self-efficacy
  • هدا نریمان، اکبر حسن زاده، امیر قمرانی، مریم عمیدی مظاهری*
    مقدمه

    مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با فشارها و چالش های مهمی مواجه می باشند که ممکن است آن ها را در معرض مشکلات روان شناختی متفاوتی قرار دهد و منجر به گرایش بیشتر آن ها در استفاده از رفتارهای پرخاشگرانه و استفاده کمتر از خدمات درمانی و برنامه های ارایه شده برای کودکان شود. این امر تاثیر منفی بر رشد کودکان می گذارد و موجب ایجاد رفتارهای مخرب بیشتری در آنان می شود. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط افسردگی، اضطراب و استرس با حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی به طور هم زمان در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم پرداخت.

     روش ها

    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی- مقطعی، 47 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم به صورت در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های اضطراب، افسردگی، استرس، حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی را تکمیل کردند.

    یافته ها

    ضریب همبستگی Pearson نشان داد که بین نمره رضایت از زندگی با نمرات افسردگی، اضطراب و استرس ارتباط معنی داری وجود نداشت (050/0 < P). رابطه معکوس و معنی داری بین نمره حمایت اجتماعی با نمرات افسردگی (020/0 = P)، اضطراب (040/0 = P) و استرس (020/0 = P) مشاهده گردید. همچنین، بین نمره رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی رابطه مستقیمی وجود داشت (323/0 = r، 010/0 = P).

    نتیجه گیری

    افزایش حمایت اجتماعی مادران کودکان مبتلا به اوتیسم منجر به افزایش رضایت از زندگی و کاهش افسردگی، اضطراب و استرس آن ها می شود. ارتقای حمایت اجتماعی این مادران ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: افسردگی, اضطراب, استرس, حمایت اجتماعی, رضایت از زندگی, اختلال طیف اوتیسم
    Hoda Nariman, Akbar Hassanzadeh, Amir Ghamarani, Maryam Amidi Mazaheri*
    Background

    Mothers of children with autism spectrum disorder (ASD) face significant pressures and challenges that may expose them to different psychological problems and can lead to their greater propensity to use of aggressive behaviors and less use of health services and programs offered to these children. This has a negative impact on the childchr('39')s development and leads to more disruptive behaviors. Therefore, the present research studies the relationship between depression, anxiety, and stress with social support and life satisfaction in mothers of children with ASD.

    Methods

    In this cross-sectional descriptive-analytical study, 47 mothers of children with ASD were selected by convenience sampling and completed the questionnaires of anxiety, depression, stress, social support, and life satisfaction.

    Findings

    Pearson correlation coefficient showed that there was no relationship between life satisfaction score with depression, anxiety, and stress scores (P > 0.05) and there was a significant negative relationship between social support score with depression (P = 0.020), anxiety (P = 0.040), and stress (P = 0.020) scores. Moreover, there was a direct relationship between life satisfaction score and social support (P = 0.010, r = 0.323).

    Conclusion

    Increase of social support for mothers of children with ASD leads to their increased life satisfaction and decreased depression, anxiety, and stress. Improving the social support of these mothers seems necessary.

    Keywords: Depression, Anxiety, Stress, Social support, Life satisfaction, Autism spectrum disorder
  • شادی فتحی زاده، فرشته خطی دیزآبادی*، مریم عمیدی مظاهری
    مقدمه

    سلامت واحد شامل تلاش یکپارچه افراد در رشته های متعدد برای رسیدن به سلامت مطلوب در انسان، حیوان و محیط زیست است. پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت عملکرد سلامت واحد و برخی عوامل مرتبط با آن انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود و به صورت مقطعی بر روی 296 نفر از اعضای هیات علمی، کارکنان و دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1397 انجام گردید. نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود. داده ها با استفاده از آزمون های Linear regression و ضریب همبستگی Pearson در نرم افزار SPSS و سطح معنی داری 05/0 > P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    88/40 درصد از شرکت کنندگان در حیطه حفظ سلامت انسان عملکرد مطلوبی داشتند. همبستگی مثبت و رابطه معنی داری بین میانگین نمره عملکرد در مصرف بهینه انرژی، حفظ محیط زیست و حفظ سلامت انسان با نگرش و پایبندی مشاهده گردید (050/0 > P).

    نتیجه گیری

    پایین بودن درصد عملکرد مطلوب در هر یک از حیطه های عملکردی سلامت واحد، می تواند حاکی از نقصان در آگاهی و نگرش افراد در رابطه با موضوع سلامت واحد باشد

    کلید واژگان: سلامت واحد, عملکرد, سلامت محیط زیست, حفظ سلامت انسان, مصرف بهینه انرژی
    Shadi Fathizadeh, Freshteh Khatti-Dizabadi*, Maryam Amidi-Mazaheri
    Background

    One health consists of individuals' collaborative efforts in several fields in order to achieve ideal health in humans, animals, and environment. The aim of this study is to investigate the practical status of One health and some of factors effective in it.

    Methods

    This was a cross-sectional descriptive-correlational study which was conducted on 296 faculty members, staff, and students in Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran in 2018 who were selected using random sampling method. Statistical analysis was carried out by applying SPSS software. The statistical differences were assessed by linear regression and Pearson’s correlation coefficient tests. P < 0.050 was considered statistically significant.

    Findings

    According to the results, 40.88% of the participants suggested an optimal function for preserving human's health. There was a positive and statistically significant correlation between mean score of function in the optimum consumption of energy, environmental protection, and preservation of human's health as a result of attitude and commitment to One health (P < 0.050).

    Conclusion

    The low percentage of optimal practice in all areas of One health indicated the lack of awareness and attitudes of individuals about One health issue.

    Keywords: One health, Practice, Conservation of natural resources, Preserving human's health, Optimum energy consumption
  • اکبر حسن زاده، مریم عمیدی مظاهری*، نجمه فرجی کاهکش
    مقدمه

     بررسی عوامل اثرگذار بر وضعیت تحصیلی دانشجویان که به عنوان مهم ترین افراد یک جامعه به شمار می روند، اهمیت بسیاری دارد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین وضعیت تحصیلی با سلامت روان، حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد.

    روش ها

     پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر در ارتباط با 231 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، بهزیستی روان شناختی ریف (Reef)، حمایت اجتماعی شربورن و استوارت (Sherbourne و Stewart) و رضایت از زندگی داینر (Diener) جمع آوری شدند. شایان ذکر است که به منظور سنجش وضعیت تحصیلی دانشجویان از معدل کل سه ترم اخیر آن ها استفاده گردید.   

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که بین نمره رضایت از زندگی، بهزیستی روان شناختی و حمایت اجتماعی رابطه مستقیمی وجود دارد. همچنین، نتایج آنالیز رگرسیون خطی چندگانه حاکی از آن بودند که از بین متغیرهای مورد نظر به ترتیب رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی، بهترین پیش بینی کننده ها برای وضعیت تحصیلی دانشجویان بوده اند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که وضعیت تحصیلی دانشجویان از رضایت از زندگی خود و حمایت اجتماعی افراد مرتبط با آن ها متاثر می باشد. در این راستا پیشنهاد می شود در برنامه آموزشی دانشجویان به مبحث رضایت از زندگی پرداخته شود و شیوه های جلب حمایت اجتماعی به شکل صحیح به آن ها آموزش داده شود.

    کلید واژگان: حمایت اجتماعی, دانشجویان, رضایت از زندگی, سلامت روان, وضعیت تحصیلی
    Najme Faraji Kahkesh, Maryam Amidi Mazaheri*, Akbar Hassanzadeh
    Background

    It is of utmost importance to assess the factors influencing the academic achievements of students who are considered as the most important members of societies. This study aimed to identify the correlation of academic achievement with mental health, life satisfaction, and social support among students of Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran.

    Methods

    This descriptive-analytical study was conducted on 231 students at Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran. The data were collected using a demographic information form, Reef psychological wellbeing questionnaire, social support survey (Sherbourne and Stewart), and the satisfaction with life scale (Diener). Moreover, the students’ total average marks of the last three semesters were employed to assess their academic achievements.

    Findings

    According to the results, there is a direct correlation between life satisfaction scores and psychological welfare with social support. In addition, the results obtained from the multiple linear regressions revealed that among the considered variables, life satisfaction and social support ranked the first and second predictors for the students’ academic achievements, respectively.

    Conclusion

    Regarding the obtained results, it can be assumed that the students’ academic achievement is influenced by life satisfaction and social support of people who are associated with them. Therefore, it is suggested to embed the topic of life satisfaction in students’ educational curriculum; moreover, methods of social support attraction should be taught in the most effective ways.

    Keywords: Academic achievement, Life satisfaction, Mental health, Social support Student
  • الهه فخرالدین، مریم عمیدی مظاهری *
    مقدمه
    شکل گیری تعارضات بین والدین و نوجوانان همواره از مشکلات رایج دوره نوجوانی است که در این دوره رخ می دهد. با توجه به این امر، مطالعه حاضر به منظور بررسی ارتباط بین نمره تعارض خانوادگی از دیدگاه دختران دبیرستانی و مادران آن ها در شهر اصفهان انجام گردید.
    روش ها
    مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه تعارضات خانوادگی از دیدگاه نوجوانان و والدین جمع آوری شد. جامعه پژوهش را 220 نفر از مادران و دانش آموزان دختر دبیرستانی ناحیه 3 شهر اصفهان تشکیل دادند. پس از تکمیل پرسش نامه ها توسط گروه هدف، داده ها وارد نرم افزار SPSS گردید و توسط آزمون های همبستگی Spirman، آزمون t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بیشترین میزان تعارض بین دانش آموزان و مادران در حیطه های بلوغ جنسی، وضعیت تحصیلی و نوع ارتباط والدین با یکدیگر و کمترین میزان تعارض در حیطه های استقلال طلبی و آزادی نوجوان وجود داشت.
    نتیجه گیری
    لازم است که در جهت کاهش تعارض بین مادران و نوجوانان در حیطه های بلوغ جنسی، وضعیت تحصیلی و نوع ارتباط والدین با یکدیگر مداخله آموزشی مناسب طراحی و ارایه گردد.
    کلید واژگان: تعارض خانوادگی, دختران نوجوان, ارتباط والد, فرزندی
    Elahe Fakhredin, Maryam Amidi-Mazaheri *
    Background
    Adolescence is a common problem in the formation of conflict between parents and adolescents often occurs in this period. The present study aimed investigate the relationship between the family conflict from the viewpoint of high school girls and their mothers in Isfahan city.
    Methods
    This study was descriptive-analytic. Data were collected by questionnaire family conflicts of adolescent and parents. The study population was comprised of 220 mothers and girl high school students in Isfahan District 3. After completing the questionnaires with the focus group, Data were entered spss version 20 software and were analyzed by Spearman correlation test, independent t-test and ANOVA.
    Findings: Results showed that the highest conflicts between students and mothers were in the field of sexual maturity, educational status, Parents relationship with each other and the lowest amount of conflict in the field of adolescent dependence and freedom.
    Conclusion
    It is necessary to design and provide appropriate educational intervention to reduce conflict between mothers and daughters in the field of sexual maturity, education status and type of parental relationship with each other.
    Keywords: Family Conflict, Adolescent, Women, Parent-Child Relations
  • هاجر رضایی، مریم عمیدی مظاهری
    مقدمه
    سندرم قبل از قاعدگی (Premenstrual syndrome یا PMS) ترکیبی ازاختلالات جسمی، عصبی و روانی است که بر سازگاری اجتماعی، ارتباط درون فردی، فعالیت های طبیعی و کیفیت زندگی فرد تاثیر منفی می گذارد. فعالیت بدنی یکی از شیوه های مناسب در جهت کنترل علایم این سندرم می باشد. با توجه به اهمیت مشارکت همسران در بهداشت باروری و ارتقای سلامت زنان، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش همسران بر انجام فعالیت بدنی در زنان مبتلا به PMS پرداخت.
    روش ها
    این مطالعه از نوع نیمه تجربی بود که در سال 1393 انجام شد. نمونه های مطالعه شامل 100 زوج در سن باروری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهرستان فلاورجان بود که به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. همسران گروه آزمون طی دو جلسه در زمینه فعالیت بدنی در کنترل علایم PMS آموزش دیدند. اطلاعات علایم PMS و ورزش به ترتیب با استفاده از پرسش نامه سنجش PMS (Premenstrual syndrome assessment یا PSA) و طرح سبا وزارت بهداشت قبل و سه ماه بعد از مداخله جمع آوری شد. داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    افزایش معنی داری در انجام فعالیت بدنی زنان گروه آزمون بعد از مداخله مشاهده شد (001/0 > P)، اما میزان شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) کاهش معنی داری را نسبت به قبل و نسبت به گروه شاهد نشان نداد. علایم جسمی و روحی- رفتاری در گروه آزمون به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد گزارش گردید (050/0 > P).
    نتیجه گیری
    مردان به عنوان یک رابط آموزشی، به خوبی توانسته بودند زنان را به انجام فعالیت بدنی تشویق نمایند و علایم PMS را در آنان کاهش دهند. پیشنهاد می شود دوره های آموزشی ویژه مردان جهت تشویق زنان به ورزش در سیستم بهداشت و درمان اجرا گردد.
    کلید واژگان: آموزش, سندرم پیش از قاعدگی, همسر, فعالیت فیزیکی
    Hajar Rezaee, Maryam Amidi-Mazaheri
    Background
    Premenstrual Syndrome (PMS) is a combination of physical, neurological, and psychological disorders and negatively effects social adjustment, interpersonal relationships, normal activities, and quality of Life (QOL). Physical activity is an effective method of controlling the symptoms of PMS. Given the importance of the participation of the spouse in the promotion of reproductive health and women's health, the aim of this study was to determine the effect of educational intervention for the spouse on physical activity among women with PMS.
    Methods
    This quasi-experimental study was performed in 2015. The study subjects were 100 couples of reproductive age referring to health centers of Falavarjan, Iran. The participants were randomly divided into experimental and control groups. The subjects in the experimental group received training on the impact of physical activity on controlling PMS symptoms. Data were collected using the Premenstrual Syndrome Assessment (PSA) and Saba Questionnaire before and 3 months after the intervention and were analyzed in SPSS software.
    Findings: After the intervention, a significant increase was observed in the physical activity of women in the experimental group (P
    Conclusion
    It can be concluded that the spouses had acted well as an educational agent and encouraged women to perform physical activities, and thus, reduce the symptoms of PMS. It is recommended that educational sessions be implemented by the health care system for men to encourage women to exercise.
    Keywords: Education, Premenstrual syndrome, Spouse, Physical activity
  • مرتضی اصلانی، مریم عمیدی مظاهری *، مرضیه باتوانی
    اهداف خودکارآمدی در تمام رده های سنی به ویژه درسالمندان به لحاظ شرایط سنی و تغییرات فیزیولوژیک و آسیب پذیری آن ها بحث وسیعی را بین متخصصان ایجادکرده است. بسیاری از مطالعات، خودکارآمدی را مهم ترین عامل پیش بینی کننده رفتارهای بهداشتی بزرگ سالان و سالمندان می دانند. این مطالعه با هدف بررسی خودکارآمدی در سالمندان شهر فریدون شهر انجام شد.
    مواد و روش ها مطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی و مقطعی بود. بدین منظور 200 نفر از سالمندان فریدون شهر به روش نمونه گیری سیمستاتیک تصادفی انتخاب شدند. میانگین سنی سالمندان 3/7±02/68 بود. 101 نفر (5/50درصد) زن و 99 نفر (5/49) مرد بودند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه ای متشکل از دو بخش استفاده شد. بخش اول شامل اطلاعات جمعیت شناختی سالمندان و بخش دوم شامل پرسش نامه خودکارآمدی شرر بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نسخه 20 نرم افزار SPSS و آزمون های آماری توصیفی اسپیرمن و آزمون تی مستقل و همبستگی پیرسون استفاده شد.
    یافته ها میانگین نمره خودکارآمدی سالمندان 6/26 با انحراف معیار 8/6 به دست آمد. آزمون تی مستقل نشان داد در سالمندانی که بیماری مزمن داشتند نمره خودکارآمدی به طور معناداری کمتر از سالمندانی بود که بیماری مزمن نداشتند. همچنین میانگین نمره خودکارآمدی در سالمندانی که باخانواده زندگی می کردند به طور معناداری بیشتر از سالمندانی بود که تنها زندگی می کردند. میانگین نمره خودکارآمدی در سالمندان شاغل به صورت معناداری بیشتر از سالمندان بیکار بود.
    نتیجه گیری خودکارآمدی یکی از اجزای مهم تغییرات سبک زندگی است که می تواند در تغییر رفتار و ایجاد رفتار بهداشتی موثر باشد. در این مطالعه خودکارآمدی سالمندان در حد متوسط بود. لذا توصیه می شود به منظور بالابردن و ارتقای خودکارآمدی در سالمندان مداخلات آموزشی و ارتقای سلامت طراحی و اجرا شود.
    کلید واژگان: خودکارآمدی, سالمندان, فریدون شهر
    Morteza Aslani, Maryam Amidi Mazaheri *, Marziye Batavani
    Objectives Self-efficacy is a very important factor as far as old age is concerned. Because of the numerous physical and physiological changes occurring in elder’s bodies, self-efficacy has initiated a broad discussion among experts. Numerous studies have revealed that self-efficacy is one of the most important predictors of health behaviors among the elderly and adults in general. Keeping these facts in mind, this study was conducted to evaluate the self-efficacy among the elderly in Fereydunshahr City.
    Methods & Materials The present study was a descriptive-analytical one and was conducted by means of a cross-sectional survey. Two hundred elderly people in Fereydunshahr City were selected by the systematic randomly sampling method. The average (SD) age of the elderly was 68.02 (3.7) years, and 101 (50.5%) of them were women, and 99 (49.5%) were men. The data were collected with a couple of questionnaires. The first questionnaire included demographic characteristics of the elderly, and the second was the Scherer self-efficacy questionnaire. Data were analyzed by SPSS (ver. 20) through descriptive statistics, Pearson correlation, Spearman test, and Independent t test.
    Results The mean (SD) score of self-efficacy among elderly was 26.6 (6.8); the independent t test showed that the self-efficacy score in those with chronic diseases was significantly lower than healthy elders. The average score of self-efficacy in the elderly who lived with family was significantly higher than those who lived alone, and the average self-efficacy score in the elderly people with jobs was significantly higher than those who were unemployed.
    Conclusion Given that self-efficacy is an important component of lifestyle changes, it can be effective in changing behaviors or help in the initiating of healthy behaviors. In this study, self-efficacy of the elderly was moderate. Therefore, designing and implementing educational interventions and promoting healthy practices are recommended.
    Keywords: Self efficacy, Elderly, Fereydunshahr
  • مریم عمیدی مظاهری*، شهرام میرزمانی، زهره منوچهری، زهرا ترابی
    مقدمه
    با توجه به اهمیت احساس تنهایی در سلامت افراد و اینکه تاکنون در کشور ما احساس تنهایی همسران نظامیان اعزامی به ماموریت های طولانی مدت به صورت دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است، این مطالعه به احساس تنهایی و عوامل موثر بر آن در همسران کارکنان نیروی دریایی راهبردی پرداخته است.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی با روش تصادفی ساده 120 نفر از همسران کارکنان اعزامی به ماموریت های دریانوردی طولانی مدت در یکی از مناطق نیروی دریایی کشور (سال 1394) انتخاب شدند و مقیاس احساس تنهایی اجتماعی- عاطفی بزرگسالان را تکمیل کردند. اطلاعات با SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار تنهایی رمانتیک زنان 6/7± 8/12 تنهایی خانوادگی 5/4±8/7، تنهایی اجتماعی 9/4±5/12 و تنهایی کلی 8/9±9/32 بود. احساس تنهایی (کلی، خانوادگی و یا اجتماعی) برحسب گروه های مختلف سنی، تعداد فرزندان و سابقه کار همسر تفاوتهای معنی داری وجود داشت (05/0>p).
    بحث و نتیجه گیری
    بیشترین احساس تنهایی همسران در بعد رمانتیک است. زنان جوان تر با فرزندان کمتر در معرض خطر بیشتر در تمام ابعاد تنهایی هستند.
    کلید واژگان: احساس تنهایی, همسران, کارکنان نیروی دریایی
    M. Amidi Mazaheri *, Sh Mirzaman, Z. Manouchehri, Z. Torabi
    Background
    Given the important effects of loneliness on health and it has not been studied precisely in our country among the spouses of personnel deployed to long-term missions, therefore, the current study was done to investigate loneliness and related factors among spouses of naval personnel.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study with simple random sampling, 120 spouses of personnel deployed to long-term naval missions were selected in one of the regions of the navy in 2015. They were assessed using the short form of the Social-Emotional Loneliness Scale (SELSA-S). Data were analyzed by SPSS software.
    Results
    The mean and standard deviation of romantic loneliness, family loneliness, social loneliness, and general loneliness were 12.8±7.6, 7.8±4.5, 12.5±4.9, and 32.9±9.8, respectively. Also, it was found significant differences in loneliness scores (general, social, or family) among different age groups, number of children, and work experience of spouse (p
    Conclusion
    The highest value in loneliness is related to romantic loneliness score. Younger women with fewer children are at risk of more loneliness in its all aspects.
    Keywords: Loneliness, Spouse, Navy Personnel
  • مریم عمیدی مظاهری، مسعود امیری، محبوبه خورسندی، اکبر حسن زاده، زهرا طاهری
    برخلاف عوارض بالقوه سزارین، آمار انجام سزارین در جهان و کشور ما در سال های اخیر روند روبه رشدی داشته است. امروزه در اکثر کشورهای پیشرفته با استفاده از مداخلات آموزشی سعی در کاهش موراد سزارین شده است. در حقیقت، آموزش توانسته منجر به افزایش آگاهی و نگرش مادران به زایمان گردیده و در کاهش سزارین موثر باشد. مطالعه حاضر به صورت نیمه تجربی بر روی 130 مادر باردار در ماه ششم و هفتم بارداری، مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرکرد با هدف بررسی تاثیر آموزش بر کاهش سزارین انجام گردید. آموزش در سه جلسه 90-60 دقیقه ای به گروه مداخله ارائه گردید. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ترس از زایمان و خودکارآمدی زایمان (شامل دو قسمت، انتظار زایمان و انتظار خودکارآمدی) استفاده شد. یافته های مطالعه نشان داد نمره های ترس از زایمان، انتظار زایمان و خودکارآمدی زایمان قبل از مداخله در دو گروه مداخله و شاهد متفاوت نبود، اما بعد از مداخله میانگین نمره ترس از زایمان در گروه مداخله کاهش و میانگین نمرات انتظار زایمان و خودکارآمدی زایمان افزایش پیدا کرده بود. 71/4% از مادران گروه مداخله و 53/8% از مادران گروه شاهد به روش طبیعی زایمان کردند. نتایج این مطالعه نشان داد ارائه ی آموزش های لازم طی دوران بارداری در زمینه ترغیب مادران به انتخاب زایمان طبیعی موثر بوده است، لذا طراحی و اجرای مداخلات آموزشی در دوران بارداری به منظور کاهش روند سزارین پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: سزارین, زایمان, مطالعه مداخله ای
    Maryam Amidimazaheri, Masoud Amiri, Mahbobeh Khorsandi, Akbar Hasanzadeh, Zahra Taheri
    Objective (s): Despite potential complications of cesarean section, the number of cesarean section has been increased worldwide as well as our country in recent years. In most developed countries, using educational interventions tended to decline the caesarean cases. In fact, training might be resulted in increased awareness and change women’s attitude toward cesarean delivery and could also be effective in reducing caesarean section.
    Methods
    This quasi-experimental study was performed on 130 pregnant women in the sixth or seventh month of pregnancy that referred to urban health centers in Shahr-e kord (located in Chaharmahal and Bakhtiari Province) in order to assess the impact of an educational intervention on reducing cesarean section. Intervention was applied to the intervention group in three sessions about 60-90 minutes. Fears of childbirth and childbirth self-efficacy questionnaire (consisting of two parts, the childbirth expectation and the self-efficacy expectation) were used for data collection.
    Results
    The results showed that there were no significant differences between intervention and control groups in fear of childbirth, expectations and childbirth self-efficacy scores before the intervention. However, after intervention, mean scores of fear of childbirth in intervention group was reduced and expectations and childbirth self efficacy had increased. 71.4% of mothers in intervention group and 53.8% of control mothers delivered their children naturally.
    Conclusion
    The findings suggest that providing the necessary training program during pregnancy could be effective to encouraging mothers to choose the natural delivery, so the design and implementation of educational interventions in pregnancy to reduce the caesarean is recommended.
    Keywords: Intervention Study, Childbirth, Cesarean Section
  • مریم عمیدی مظاهری*، مجتبی کرباسی، محمدشهرام محتشمی
    مقدمه
    بررسی رشد و گسترش تلفن همراه، حاکی از آن است که تاکنون هیچ فناوری در طول تاریخ بشر به شدت تلفن همراه فراگیر نشده است. از طرفی تلفن همراه، به مثابه عصاره فناوری های جهان روز، امکانات مختلفی را در خود گرد آورده است. مطالعه حاضر به استفاده از امکانات جانبی تلفن همراه در دانشجویان به عنوان مهم ترین و بزرگترین گروه استفاده کننده از خدمات و امکانات تلفن همراه پرداخته است.
    روش ها
    این پژوهش توصیفی- تحلیلی مقطعی در 1300 نفر دانشجویان از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 91-1390 انجام شد. اطلاعات با پرسش نامه دو قسمتی به روش خود ایفا جمع آوری شد. قسمت اول پرسش نامه شامل اطلاعات دموگرافیک شامل سن، جنس، وضعیت تاهل، مقطع تحصیلی و قسمت دوم شامل اطلاعات مربوط به امکانات جانبی تلفن همراه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارSPSS نسخه 18 و روش های آماری توصیفی و استنباطی صورت گرفت.
    یافته ها
    دختران به طور معنی داری بیش از پسران از سرویس پیام کوتاه و نرم افزارهای آموزشی نظیر لغت نامه استفاده می کردند در حالی که پسران بیش از دختران از تلفن همراه جهت ورود به اینترنت استفاده می کردند. میانگین کلی استفاده از امکانات جانبی تلفن همراه در پسران به طور معنی داری بالاتر از دختران بود همچنین پسران بیش از دختران گوشی تلفن همراه خود را تعویض کرده بودند (P ≤ 0/001). بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی امکانات به پنج گروه استفاده چند رسانه ای، استفاده نرم افزاری، استفاده ابزاری، استفاده در جهت یادآوری، استفاده در جهت وقت شناسی تقسیم شدند که این پنج گروه بر روی هم درصد زیادی از واریانس داده ها (52/7%) را تبیین می کرد.
    نتیجه گیری
    از میان قابلیت های تلفن همراه سرویس پیام کوتاه، ساعت زنگدار، آگاهی از ساعت، استفاده از نرم افزارهای آموزشی نظیر لغت نامه، دفترچه تلفن و حافظه جانبی بیشتر مورد استفاده دانشجویان قرار می گیرد و بیشترین میزان استفاده دانشجویان از گروه قابلیت های چند رسانه ای یا دیداری شنیداری تلفن همراه است. می توان از تلفن همراه به عنوان ابزاری سودمند در جهت آموزش و اطلاع رسانی دانشجویان استفاده نمود.
    کلید واژگان: تلفن همراه, امکانات جانبی, تحلیل عاملی اکتشافی, دانشجویان
    Maryam Amidi Mazaheri*, Mojtaba Karbasi, Mohammad Shahram Ehteshami
    Background
    Mobile phone has become extremely popular and widely used all over the world. Now a day, consumers around the world can purchase a single product that utility as a mobile phone, camera, camcorder, calculator, game console, text-messaging device, MP3 player, alarm clock, Web browser and email device. The purpose of the present study was to explore self-reported use of various features of mobile phone in university students.
    Methods
    This descriptive cross - sectional study was conducted with the 1300 students of the Isfahan University of Medical Sciences in 2011. Data were collected by self report questionnaire. The questionnaire included demographic information, including age, sex, marital status, education, and information about the possibilities of mobile features. The data analyzed by software SPSS 18 and descriptive and analytical statistical methods were used.
    Findings
    Girls used significantly more than boys SMS and educational software like dictionaries while boys used more than girls a mobile phone for login the Internet. Overall mean of use of mobile phone features significantly higher in boys than girls as well as, more boys than girls had changed their mobile phone (P ≤ 0/001). Based on the results of exploratory factor analysis features were divided into five groups including: using of multimedia, using of the software, instrumental using, using to remind, punctuality using.
    Conclusion
    Among mobile phone features SMS, alarm clock, aware of the time, the use of educational software such as dictionaries, contacts and Memory Stick will be used more by students. Most students use the multimedia or audio visual features of mobile phone. Mobile phones can be useful as a tool to educate and inform students.
    Keywords: Mobile phone features, Exploratory Factor Analysis, Students
  • مریم عمیدی مظاهری، زهرا طاهری، محبوبه خورسندی*، اکبر حسن زاده، مسعود امیری
    مقدمه
    با توجه به افزایش شیوع سزارین در دهه های اخیر در میان مادران باردار و تاثیر تمایل مادران به انجام نوع زایمان و اهمیت خودکارآمدی در انتخاب روش زایمان و غلبه بر ترس ناشی از زایمان، تعیین میزان خودکارآمدی در مادران باردار در طی بارداری ضروری می باشد. پژوهش ها نشان می دهد مادرانی که خودکارآمدی پایین تری دارند، انجام زایمان را امری دست نیافتنی می دانند و ترس بالاتری را در دوران بارداری تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط خودکارآمدی و انتظار پیامد با شیوه ی زایمان مورد تمایل در مادران باردار طرح ریزی شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه مشاهده ای توصیفی از نوع مقطعی است که بر روی 130 مادر باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرکرد انجام گردید. نمونه گیری به روش سهمیه ای انجام شد. جهت تعیین خودکارآمدی از پرسشنامه خودکارآمدی و ترس از زایمان استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss20 انجام گردید. به منظوربرسی داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون های آماری تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز رگرسیون چندگانه و آنالیز کواریانس (ANCOVA)) استفاده گردید.
    نتایج
    نتایج پژوهش نشان داد، بین نمرات خودکارآمدی زایمان و ترس از زایمان رابطه مکوس مشاهده گردید (p<./001). 5/51% از مادران تمایل به زایمان طبیعی و 5/48% تمایل به سزارین داشتند، همچنین مادرانی که تمایل به انجام زایمان طبیعی داشتند، نسبت به کسانی که زایمان سزارین را انتخاب کرده بودند ترس کمتر (p<0/001) و نمره انتظار زایمان و خودکارآمدی بالاتری داشتند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نقش خودکارآمدی را به عنوان عامل موثر در تمایل مادران به زایمان طبیعی و رفتار مقابله با درد زایمان تایید می کند. لذا طراحی مداخلات آموزشی مناسب مبتنی بر خودکارآمدی لازم و ضروری می باشد.
    کلید واژگان: خودکارآمدی, سزارین انتخابی, ترس از زایمان
    Introduction
    Due to increasing cesarean section rate in recent decades among pregnant women and the effect of maternal desire to do delivery type and the importance of self-efficacy in the choice of delivery methods and overcome the fear of childbirth. Determine the self efficacy rate in pregnant women during the pregnancy is required. Research showed that mothers with Low self-efficacy, think that the delivery is unattainable and experience more fear during pregnancy. This study aimed to determine the relationship between self-efficacy and outcome expectations with delivery type's selection among pregnant women.
    Materials And Methods
    This descriptive-analytical study was performed on 130 pregnant women referred to health centers in SHahrekord city. Sampling method was stratified. For data gathering the childbirth self-efficacy shot form and fear of childbirth questionnaires was used. Data analysis was performed by spss20.
    Results
    The results showed, there was inverse relationship between childbirth self-efficacy and fear of childbirth scores. (p <. /001). 51/5% of the pregnant women tend to NVD and 5/48% chose cesarean section, and the mothers who were desired to do a vaginal delivery, than those who choose cesarean section lower fear, (p <0/001) and had higher expected delivery and self-efficacy scores.
    Conclusions
    The results of this study showed that the role of self-efficacy as a factor in the willingness of mothers to natural childbirth and coping with the pain of labor. Therefore, the design of appropriate educational interventions based on self-efficacy is required.
    Keywords: Self, efficacy, Elective cesarean, Fear of childbirth
  • سیده شهربانو دانیالی، مریم عمیدی مظاهری، فیروزه مصطفوی، الهه توسلی
    مقدمه
    استرس شغلی در روابط فردی با محیط صورت می گیرد که می توان سه عامل مهم آن را ویژگی های فردی شاغل، شرایط کار و برآیند آن دو دانست. استرس باعث به هم خوردن تعادل روانشناختی شده و پیامدهای مختلفی دارد. پیامدهای استرس شغلی منجر به نارضایتی شغلی می گردد. این مطالعه به بررسی ارتباط بین استرس شغلی و رضایت شغلی در مراکز بهداشتی درمانی پرداخته است.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی می باشد که کارکنان تحت پوشش شبکه بهداشت و درمان خمینی شهر (مراکز، پایگاه ها، خانه ها و شبکه) در صورت داشتن حداقل 6 ماه سابقه کار، وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سه قسمتی شامل الف) اطلاعات دموگرافیک، ب) پرسشنامه استرس شغلی دیویس وهمکاران (ضریب روایی 701/0 و ضریب پایایی 863/0) و ج) پرسشنامه استاندارد توصیف شغلی اسمیت((JDI (روایی پرسشنامه نیز 93/0) با 6 حیطه بود. پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات از طریق نرم افزار SPSS وارد کامپیوتر شده و با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، همبستگی اسپیرمن، t مستقل و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، و نتایج اعلام گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که میانگین نمره رضایت شغلی 1/13± 49/44 به دست آمد. بیشترین رضایت مربوط به حیطه همکاران و کمترین رضایت مربوط به حقوق و مزایا می باشد. میانگین و انحراف معیار نمره استرس 12/18± 21/29 می باشد. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط معنی دار معکوسی بین استرس شغلی و رضایت شغلی وجود دارد (001/0>P). در این مطالعه ارتباط معنی داری بین جنس و استرس شغلی به دست آمد، به طوری که زنان استرس شغلی بالاتری را تجربه کردند (001/0 =P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این پژوهش، با افزایش استرس شغلی رضایت شغلی کاهش می یابد. از آنجایی که مراکز بهداشتی درمانی، یک سازمان با مسوولیت مهم در جهت ارتقا سلامت جامعه هستند، پیشنهاد می گردد برای کاهش استرس شغلی و افزایش رضایتمندی کارکنان تدابیری اندیشیده شود.
    کلید واژگان: استرس شغلی, رضایت شغلی, کارکنان, شبکه بهداشتی, مراکز بهداشتی, پایگاه بهداشتی
    Sharbanoo Daniali, Maryam Amidi Mazaheri, Firozeh Mostafavi, Elaheh Tavassoli
    ackground: Occupational stress takes place in relationship between person and environment. It’s created by three major factors including characteristics personal, working conditions, relationships between them. Stress is caused by psychological imbalances and has different outcomes on health. This study examined the relationship between job stress and job satisfaction in health care staff.
    Methods
    This study was a cross-sectional descriptive analysis of the health care staff in khomeiniShahr Health Network (centers, building, and network home) if they had at least 6 months work experience. Data includes a three-part questionnaire with a standardized questionnaire. Data questionnaire consisted of three parts: a) demographic information, b) job stress questionnaire Davis et al (reliability 0.70 and validity 0.86) and c) job descriptions questionnaire Smith (JDI) with 6 domains (Validity0.93).
    Findings
    The results show that the average job satisfaction score 43.49±13.1. Most satisfaction related to relationship with colleague and the least satisfaction was related to salary and benefits. The mean stress score was 29.21 ± 18.12. Pearson correlation test showed a significant negative correlation between job stress and job satisfaction (r = -0.50, p<0.001). In this study, a significant relationship was found between sex and stress (p=0.01).
    Conclusion
    The results of this study showed the increased stress caused reduced job satisfaction. Due to the importance of health care organizations with significant responsibility for preventive care, assessment and reduction of job stress in health care staff is essential for management systems to improve quality of health services.
    Keywords: Occupational stress, job satisfaction, employees, network health, health centers, health sites
  • مریم عمیدی مظاهری، مجتبی کرباسی
    مقدمه
    با توجه به اهمیت فریضه نماز به عنوان یکی از مهم ترین شاخصهای عملی دین داری؛ این مطالعه به بررسی فریضه نماز در میان دانشجویان پرداخته است.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی تحلیلی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد و کل دانشجویان جدیدالورود نیمسال اول تحصیلی 1391 در تمام رشته ها به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. معیار ورود مسلمان بودن و تمایل به شرکت در مطالعه و معیار خروج عدم تمایل به شرکت در مطالعه بود. اطلاعات با پرسش نامه محقق ساخته به روش خود ایفاء توسط دانشجویان داوطلب جمع آوری شد. اطلاعات با نرم افزار SPSS نسخه 18 با آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    70٪ از دانشجویان در این مطالعه شرکت نمودند از این تعداد 7/74% دختر، 2/90% مجرد بودند. در بعد احساسی عاطفی (دارا بودن نظر مثبت و احساس خوشایند) 7/2% از دانشجویان ضعیف و 3/26% متوسط و 71% مطلوب بودند. در بعد رفتاری4/57% تقریبا همیشه نماز می خواندند و 4/1% از دانشجویان هیچگاه نماز نمی خواندند، 7/18% از دانشجویان بیشتر وقت ها و 5/7% همیشه در نماز جماعت شرکت می کردند، تنها 3/10% هیچ وقت در نماز جماعت شرکت نمی کردند، 1/38% از دانشجویان بیشتر وقت ها و 8/19% تقریبا همیشه در اول وقت نماز می خواندند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت و ظرافت موضوع؛ تدوین برنامه آموزشی موثر در راستای تقویت این فریضه به ویژه برای دانشجویان ساکن خوابگاه پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: فریضه نماز, بعد عاطفی احساسی, بعد رفتاری, دانشجویان
    Maryam Amidimazaheri, Mojtaba Karbasi
    Background
    Recognizing the importance of ritual Pray as one of the most significant indicators of practical religion; this study examines the ritual Pray among students.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted at Isfahan university of medical sciences in 2012 all freshman students by census were examined. Entry criteria were being Muslim and willingness to participate in the study. Data were collected by self-play questionnaire by volunteer students and were analyzed with SPSS18 software using descriptive and inferential statistical.
    Findings
    Seventy percent of the students were participated in the study. Of these 7/74% were females, 2/90% were single. In emotion and affective dimension 7/2% of students were poor and 3/26% of them were intermediate, and 71% were favorable. In behavior aspect 57.4% of students almost daily said prayer and 4/1% never said pray, 18.7% of the students most of the times and 7.5% always participated in communal prayer only 10.3% never did not participate communal prayer, 38.1% of the students most of time and 19.8% almost always said their prays on time.
    Conclusions
    Given the importance and delicacy of the subject, the development of effective training programs to strengthen this holy duty especially for students at the dormitory is suggested.
    Keywords: Ritual pray, Emotional, emotional dimension, behavioral dimension, students
  • لیلی ربیعی، مریم عمیدی مظاهری، سعید حمیدی زاده، محمدرضا رشیدی نوش آبادی، رضا مسعودی
    مقدمه
    افسردگی یکی از بیماری های شایع و از مشکلات خاص دوران بارداری و پس از آن می باشد. افسردگی پس از زایمان سلامت مادر را به خطر انداخته و بر ارتباطات اجتماعی وی و تکامل نوزاد اثرات منفی دارد. این مطالعه با هدف بررسی شیوع افسردگی پس از زایمان و ارتباط آن با عوامل مرتبط مادران در شهر اصفهان انجام گردید.
    روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی است. جمعیت مورد مطالعه، 133 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر اصفهان بودند که 8-4 هفته از زایمانشان گذشته بود. پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و مامایی و تست استاندارد بک برای سنجش میزان افسردگی به کار گرفته شد. میزان افسردگی افراد بر اساس نمره به سه دسته افسردگی خفیف، افسردگی متوسط و افسردگی شدید تقسیم شد. جهت تجزیه و تحلیل یافته از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تحت نرم افزار SPSS نسخه 18 استفاده گردید.
    یافته ها
    73 نفر از مادران دارای افسردگی خفیف(10-19) و 56 نفر افسردگی متوسط (20-29) داشتند. در بین عوامل مرتبط، افسردگی پس از زایمان با تحصیلات مادر، وضعیت مالی، ناخواسته بودن بارداری، وجود سابقه سندرم پیش از قاعدگی و شغل مادر رابطه معنی داری وجود داشت (05/0 >P) ولی بین سایر عوامل نظیر سن مادر، جنسیت نوزاد و سابقه سقط رابطه معنی داری مشاهده نشد. در آنالیز رگرسیون بین متغیرهای دموگرافیک و مامایی مشخص شد که نه متغیر در مجموع 7/27٪ واریانس افسردگی پس از زایمان را توضیح می دهد. در بین این عوامل، پیش گویی کنندگی متغیرهای تحصیلات مادر، نوع زایمان، وضعیت مالی، ناخواسته بودن بارداری، وجود سابقه سندرم پیش از قاعدگی و شغل مادر معنی دار بود که در این میان، میزان پیش گویی ناخواسته بودن بارداری (24/0ß=) بیش از سایر متغیرها بود.
    نتیجه گیری
    توجه به عوامل مرتبط با افسردگی پس از زایمان، تیم سلامت را در برنامه ریزی بهتر برای مدیریت این مشکل یاری می دهد. نتایج به دست آمده مطالعه حاضر، با بررسی مولفه های مرتبط با افسردگی پس از زایمان به شناخت برخی عوامل تاثیرگذار بر افسردگی بعد از زایمان کمک می کند تا مادران در فرایند زایمان، کمترین دغدغه روحی ور وانی را متحمل گردند.
    کلید واژگان: افسردگی, زایمان, مادران
    Leili Rabiei, Maryam Amidi Mazaheri, Saeid Hamidizade, Mohammad Reza Rashidi Noshabadi, Reza Masoudi
    Background
    Depression is one of the most common and specific problems during pregnancy and after it. Maternal postpartum depression compromises mothers’ health and affected social relationship and has negative effect on infant development. The aimed of this study was to investigate the prevalence of postpartum depression and its related factors in Isfahanian mothers.
    Methods
    This is a cross - sectional study. The study populations were 133 women who at the last 4-8 weeks after of labor those referred to Isfahan health centers. Demographic information and obstetric and Beck Depression Inventory were applied. Three categories emerged according to the degree of depression scale: mild, moderate and severe depression. Statistical analysis was used with the Pearson correlation and linear regression in SPSS version 18.
    Findings
    73 mothers had mild depression (10-19) and 56 moderate depressions (20-29), respectively. Among the factors of related with depression, maternal education, financial status, unwanted pregnancy, premenstrual syndrome and maternal occupational history, there was a significant correlation with postpartum depression (P>0.05). But the other factors such as age, sex, birth, and abortion was no significant relationship. Variables in the regression analysis, having a satisfaction with baby sex with postpartum depression were which; nine variables in total 27.7 percentage variance explain the postpartum depression. Among these factors, the predictive variables of maternal education, type of delivery, financial condition, unwanted pregnancy, premenstrual syndrome and maternal occupational history was significant in the meantime, the prediction of unplanned pregnancy more than other variables(ß =0.24).
    Conclusions
    With attention to the factors associated with postpartum depression, the health care planner will help to better manage this problem. The results of this study will help to better understand the factors influencing of mothers in the labor process as the mothers in the labor process concerns the least mental tolerant.
    Keywords: Postpartum depression, Childbirth, Mothers
  • مریم عمیدی مظاهری، مینا سادات حسینی
    زمینه و هدف
    خودکارآمدی و جایگاه مهار از جمله متغیرهای مهمی است که در سه دهه گذشته توجه محققان حیطه های مختلف را به خود جلب کرده است. هدف این مطالعه تعیین جایگاه مهار و خودکارآمدی عمومی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی 737 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های منبع کنترل راتر و خودکارآمدی عمومی را تکمیل نمودند. داده ها با آزمون های آماری توصیفی و استنباطی، تی مستقل و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در حدود 47 درصد از دانشجویان جایگاه مهار بیرونی داشتند. میانگین نمره خودکارآمدی عمومی پسران به طور معنی داری بالاتر از دختران بود(05/0p<). به طور کلی 5/65 درصد از دانشجویان برگزاری دوره آموزشی خودکارآمدی را ضروری می دانستند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت جایگاه مهار درونی برای ارائه دهندگان خدمات سلامتی و از آنجا که درصد بالایی از دانشجویان جایگاه مهار بیرونی داشتند لازم است دوره های آموزشی ارتقاء خودکارآمدی و تغییر جایگاه مهار بیرونی به درونی بویژه جهت دختران دانشجو برگزار گردد.
    کلید واژگان: خودکارآمدی عمومی, جایگاه مهار, دانشجویان
    Amidi Mazaheri M., Hosseini M
    Background and Aim
    Locus of control and general self-efficacy are important variables that haveattracted the attention of researchers from various fields in the past three decades. The Aim of thisstudy was determining the role of inhibition and general self-efficacy among the students of Isfahan University of Medical Sciences.
    Methods
    In the present cross-sectional study, a total of 737 students from Isfahan University of Medical Sciences were randomly selected. Then, the Rotter Locus of Control and Self-Efficacy Questionnaire was filled by them. Data were analyzed by descriptive and inferential statistics; t-test and also Pearson correlation analysis was performed.
    Results
    About 47 percent of students were standing of external inhibition. General self efficacy scores were significantly higher among boys than girls (p< 0.05). A number of 483 (65.5%) of the students said that the holding of self-education courses were necessary.
    Conclusion
    Considering the importance of internal control to health care providers and since a high percentage of students were standing outside control, it is necessary to improve self-efficacy and changes in outside control to inside control, trainings courses especially for female students will be held.
    Keywords: Self Efficacy, Locus of Control, Student, Isfahan University of Medical Sciences
  • فریبا محامد، مریم عمیدی مظاهری، کامبیز کریم زاده شیرازی
    مقدمه
    سالانه در جهان نزدیک به 529000 زن به دنبال عوارض بارداری و زایمان جان خود را از دست می دهند. آموزش دختران قبل از ازدواج می تواند نقش موثری در ارتقای بهداشت دوران بارداری ایفا نماید. انتخاب شیوه آموزشی مناسب به سودمندی بیشتر آموزش می انجامد. این مطالعه به بررسی اثر آموزش بهداشت بارداری به شیوه بحث گروهی بر آگاهی و نگرش دختران در شرف ازدواج در شهرستان بویر احمد پرداخته است.
    روش ها
    این پژوهش نیمه تجربی در شهرستان یاسوج در سال 1389 انجام شد. از بین شرکت کنندگان در برنامه مشاوره قبل از ازدواج، طی یک سال تعداد 577 نفر به روش نمونه گیری در دسترس مستمر انتخاب شدند. اطلاعات پیش آزمون با پرسشنامه محقق ساخته شامل اطلاعات جمعیت شناختی (سن، تحصیلات و شغل)، 10 سوال آگاهی و 10 سوال نگرشی در زمینه بهداشت بارداری جمع آوری شد. سپس مداخله آموزشی طی دو جلسه، هر هفته یک جلسه یک و نیم ساعته به شیوه بحث گروهی و پرسش و پاسخ توسط دانشجویان بهداشت خانواده اجرا گردید. یک ماه بعد از مداخله دوباره اطلاعات جمع آوری شد و با قبل از آموزش مقایسه گردید.
    یافته ها
    میانگین سن دختران در شرف ازدواج 5/4 ± 1/22 به دست آمد. 3/84 درصد از دختران خانه دار و 7/15 درصد شاغل بودند. میانگین نمرات آگاهی و نگرش دختران دارای تحصیلات دانشگاهی به طور معنی داری بیشتر از سایرین بود. بعد از آموزش میانگین نمرات آگاهی و نگرش دختران به طور معنی داری افزایش یافته بود (001/0 ≤ P).
    نتیجه گیری
    آموزش به شیوه بحث گروهی و پرسش و پاسخ باعث افزایش معنی دار سطح آگاهی و نگرش دختران شده بود. با توجه به اهمیت و لزوم آموزش بهداشت بارداری، پیشنهاد می گردد جهت استفاده بهتر از این فرصت آموزشی از بحث گروهی و پرسش و پاسخ و جلب مشارکت فعال دختران استفاده گردد.
    واژه های کلیدی: مشاوره قبل از ازدواج، بهداشت بارداری، آگاهی، نگرش، بحث گروهی
    Fariba Mahamed, Maryam Amidi Mazaheri, Kambiz Karimzadeh Shirazi
    Introduction
    Each year nearly 529,000 women worldwide die due to complications of pregnancy and childbirth.Premarital education can play an effective role in improving the health of the pregnancy.Selection of appropriate educational practices leads to more useful education.This study examined the effect of a focus group about prenatal health on knowledge and attitudes of marriage candidategirls in Boyer Ahmad.
    Methods
    This quasi-experimental study was conducted in the city Boyer Ahmad in 1389.577 girls were elected from the participants in the counseling program within one year bycontinuous available sampling method.Data were collected by a researcher made questionnaire including demographic data (age, education and occupation), and 10 knowledge and 10 attitude questions on pregnancy health before and after the intervention. Educational intervention was performed as group discussion,and questions and answers during two sessions, one session per week. The participants were arranged in groups of 15 members, and each group was led by one of the family health students as facilitator.
    Findings
    Average age at marriage for girls was 22.1 ± 4.5. 84.3% of girls were housewives and 15.7% were employed.Mean knowledge and attitude of college girls were significantly higher than others.The mean of knowledge and attitude scores increased significantly after the intervention (p ≤ 0.001).
    Discussion
    Group discussion, and question and answer method raise knowledge of and improve the attitude of girls significantly. Considering theimportanceandnecessity ofhealth education about prenatal care;for better use of educational opportunities; group discussion, and question and answer should be used to attract the active participation of girls.
    Keywords: Premarital Counseling, Pregnancy Health, Knowledge, Attitudes, Group Discussion
  • مریم عمیدی مظاهری، مجتبی کرباسی، فیروزه مصطفوی
    مقدمه
    پس از نظام آموزش و پرورش، دانشگاه مهم ترین ابزار برای انتقال ارزش ها و هنجارها به نسل جوان و پیشرفت و توسعه ی جامعه به شکل صحیح می باشد. دانشگاه به عنوان محور عقلانیت جوامع، وظیفه ی خطیر انتقال، بازسازی و ارتقای فرهنگ جامعه را نیز بر عهده دارد. در «آیین نامه ی ارتقای مرتبه ی اعضای هیات علمی موسسات آموزشی و پژوهشی» مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز فعالیت های فرهنگی، تربیتی و اجتماعی در بند اول قرار گرفته است. به دلیل انتزاعی بودن مفاهیم و دشواری سنجش مفاهیم انتزاعی و ارزشی آن هم در قالب فعالیت های آکادمیک، ابهامات بسیاری در راستای اجرایی کردن مفاد بند اول این آیین نامه وجود دارد. بنابراین مطالعه حاضر به منظور شناخت بهتر مشکلات و چالش های فعالیت های فرهنگی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد.
    روش بررسی
    این پژوهش کیفی در نیم سال دوم 90-1389 انجام شد. به روش نمونه گیری هدفمند، با معاونین فرهنگی دانشجویی فعلی یا سابق دانشکده های مختلف دانشگاه علوم پزشکی مصاحبه ی نیمه ساختار یافته انجام شد و داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    از تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها پیرامون نظرات معاونین فرهنگی دانشجویی در مورد مشکلات فعالیت های فرهنگی، اجتماعی در دانشگاه، چهار مضمون به شرح زیر استخراج شد: مشکلات مرتبط با ماهیت فرهنگ، مشکلات مرتبط با اعضای هیات علمی، مشکلات مرتبط با دانشجویان، مشکلات مرتبط با سازمان.
    نتیجه گیری
    این بررسی بر اهمیت و لزوم برنامه ریزی بلند مدت برای فعالیت های فرهنگی و مشارکت فعال اعضای هیات علمی به عنوان کارگزاران اصلی فرهنگ در دانشگاه و جامعه دلالت می کند. ایجاد فضای گفتمانی در قالب جلسات هم اندیشی استادان و کرسی های آزاد اندیشی -که مورد تاکید مقام معظم رهبری نیز می باشد- می تواند بستر خوبی برای جلب مشارکت فعال و موثر اعضای هیات علمی در دانشکده و دانشگاه باشد. همچنین تدوین شاخص های کیفی و کمی مناسب برای سنجش فعالیت های فرهنگی، تربیتی و اجتماعی در دانشگاه ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
    کلید واژگان: فعالیت های اجتماعی فرهنگی تربیتی, مصاحبه ها, مطالعه ی کیفی
    Maryam Amidi Mazaheri, Mojtaba Karbasi, Firoze Mostafavi
    Background
    The education system is the most important tool for transferring values ​​and norms to the young generation and for the development of the community. On the other hand, universities, as the basis of rationality in societies, are in charge of reconstruction and improvement of the culture. The "Regulations of Faculty Members Promotion in Educational and Research Institutions", approved by the Supreme Cultural Revolution Council, has also considered cultural affairs in the first article. However, due to the abstract nature of the issues in the first article, this paper tried to identify the challenges of cultural activities in Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran.
    Methods
    This qualitative study was conducted to better understand the problems and challenges of cultural activities in Isfahan University of Medical Sciences during the second semester of 2011-2012. Purposeful sampling method was used and semi-structured interviews were performed with current or former Vice-Chancellery for Cultural and Students Affairs of different colleges of Isfahan University of Medical Sciences. Data was analyzed using qualitative content analysis.
    Results
    The four themes extracted from analyzing the interview transcripts included problems associated with the nature of culture, problems associated with faculty members, problems associated with students, and organizational problems.
    Conclusion
    The results of this study highlighted the necessity of long-term planning for cultural activities and active participation of faculty members. Creating a discursive environment through holding faculty members consultation meetings can be a good base for the active participation of faculty members in colleges and universities. Moreover, developing qualitative and quantitative indicators for measuring social, educational and cultural activities in universities is an unavoidable.
    Keywords: Educational Cultural, Social Activities, Interviews, Qualitative Study
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • مریم عمیدی مظاهری
    مریم عمیدی مظاهری
    دانشیار آموزش بهداشت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال