به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهدی بیاتی

  • جواد لطفی*، علی یاسمی فرد، مهدی بیاتی
    «دونادون» از باور به حلول، دومین اصل از اصول اعتقادی پیروان آیین یارسان و از چالش برانگیزترین عقاید ایشان است. پیروان این آیین، دونادون را به معنای زندگیمتوالی در هزار و یک بدن و توجیهی برای ناملایمات زندگی می دانند و باور به آن را ملازم عدل الهی و تنها راه اثبات عدالت خداوند می دانند؛ نیز معتقدند اگر دونادون پذیرفته نشود، نمی توان خداوند متعال را عادل دانست. یارسانیان در سیر تطور این آیین و در تفسیر دونادون با یکدیگر اختلاف داشته و دارند؛ همچنین این اندیشه مورد انتقاد غیریارسانیان بوده است و بسیاری از محققان از دونادون در جایگاه تناسخ یاد می کنند. سوال پیش روی این تحقیق آن است که دونادون چه ملازمه و تاثیری بر باور به عدل الهی در آیین یارسان دارد؟ این پژوهش با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای با روش توصیفی تحلیلی در پی تبیین ماهیت دونادون بنا بر تفسیر رایج و مشهور یارسان و تاثیر این باور بر عدل الهی است.
    کلید واژگان: یارسان, اهل حق, دونادون, عدل الهی, تناسخ
    Javad Lotfi *, Ali Yasemifard, Mehdi Bayati
    Dunaduni, or the belief in reincarnation, is the second principle of belief within Yarsanism and remains a highly contentious doctrine. Adherents of this creed maintain that dunaduni entails a series of successive lives in one thousand and one bodies, serving to explain the hardships encountered in life. According to their perspective, embracing dunaduni is integral to affirming divine justice, representing the sole pathway to its affirmation. Without embracing dunaduni, they belive, God cannot be deemed just. During the developments of this creed, there have been disagreements among Yarsanists over the construal of dunaduni. Moreover, the doctrine was criticized by non-Yarsanists as well, as many researchers believe this is a belief in the transmigration of the soul. The question in this research is what implications and consequences this belief has for the belief in divine justice within Yarsanism. By collecting library data and deploying the descriptive and analytical method, this research seeks to explain the nature of dunaduni in line with the prevalent interpretation of the doctrine among Yarsanists as well as its implications for divine justice.
    Keywords: Yarsan, Ahl-e Haqq, Dunaduni, Divine justice, transmigration of the soul
  • شهزاد طهماسبی بروجنی*، محمدرضا کردی، فرشاد امامی، مهدی بیاتی، مصطفی زارعی

    هدف از مطالعه حاضر، توصیف نیمرخ مقیاس آمادگی بدنی ادراک شده بین دانشجویان ایران بود. بدین منظور 13278 نفر (5153 مرد و 8125 زن) با میانگین سنی 01/5 ± 51/21 در 3 گروه سنی (زیر 20 سال، 29-20 و بالای 30 سال) در این پژوهش شرکت کردند و مقیاس آمادگی بدنی ادراک شده را تکمیل کردند. نتایج نشان داد میانگین کلی آمادگی بدنی ادراک شده در گروه سنی زیر 20 سال 89/4 ± 82/32، در 29-20 سال 84/4 ± 92/32 و در گروه سنی بالای 30 سال؛ 14/5 ± 88/32 بود. بدون در نظر گرفتن سن، چارک 25، 50 و 75 به ترتیب نمرات 30، 33 و 36 بودند. بنابراین با توجه به نتایج حاضر می توان به شناسایی افراد در ادراک آمادگی بدنی پرداخت و در صورت لزوم، اقداماتی را برای آن دسته از افرادی که از ادراک آمادگی بدنی پایین برخوردارند، انجام داد.

    کلید واژگان: آمادگی جسمانی, تصویر بدنی, خودپنداره بدنی, هنجاریابی
    Shahzad Tahmasebi Boroujeni *, Mohammad Reza Kordi, Farshad Emami, Mahdi Bayati, Mostafa Zarei

    The aim of this study was to describe the profile of the Perceived Physical Fitness Scale among Iranian students. For this purpose, 13278 people (5153 men and 8125 women) with a mean age of 21.51 ± 5.01 in 3 age groups (under 20 years, 20-29 and over 30 years) participated in this study and completed the Perceived Physical Fitness Scale. The results showed that the overall mean of Perceived Physical Fitness in the age group of <20 years was 32.82 ± 4.89, in 20-29 years was 32.92 ± 4.84, and in the age group over 30 years was 32.88 ± 5.14 . Regardless of age, the 25, 50, and 75 percentage points were 30, 33, and 36, respectively. Therefore, according to the present results, it is possible to identify people in the perception of physical fitness and, if necessary, take solutions for those people who have a low perception of physical fitness.

    Keywords: Physical Fitness, Body Image, Physical Self-concept, Normativeization
  • تصوف در بوته نقد صوفیان
    مهدی بیاتی
  • جواد لطفی *، مهدی بیاتی، علی یاسمی فرد

    در اندیشه پیروان «آیین یارسان (اهل حق)»، باور به مهدویت نمایان و این موضوع از متون مقدس یارسان قابل برداشت است؛ به‌طوری که این رویکرد یکی از دلایل انتساب آن‌ها به شیعه امامیه شده است. آنان منجی موعود را یاری دهنده یارسانیان، برقرار کننده عدل و داد، از بین برنده ظلم و ستم و فرستاده از طرف خدا عنوان می‌کنند و خود را از منتظران واقعی او می‌دانند؛ اما این باور مانند بسیاری از عقاید آنان تحت‌الشعاع اعتقاد به «دونادون» (حلول ذات خدا در روح) قرار گرفته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی ضمن بررسی دفاتر کلامی این فرقه و ذکر شواهدی در این موضوع، به تبیین مسیله منجی در آموزهای آیین یارسان پرداخته و در مورد معانی مختلف صاحب الزمان در منابع یارسان مباحثی را مطرح کرده است. سپس برخی از مشهورترین نشانه‌های ظهور در میان یارسانیان را ذکر و در نهایت به مهم‌ترین اوصاف منجی موعود از منظر متون مقدس و منابع مطالعاتی یارسان اشاره کرده است.

    کلید واژگان: یارسان, اهل حق, مهدویت, خاندان های سنتی, دونادون
    Javad Lotfi*, Mahdi Bayati, Ali Yasemi Fard

    In the thought of the followers of Yarsanism (Ahl-e Haqq), the belief in Mahdism is apparent and this subject can be dedicated from the sacred texts of Yarsan; so that this approach is considered as one of the reasons for their attribution to Imami Shia. They declare the promised savior to be the helper of Yarsanians, the establisher of justice, the remover of tyranny and oppression, and the messenger from God, and consider themselves as the true awaiters of him. However, this belief, like their many other beliefs has been widely affected by their belief in “donadon” (the transmigration of God’s essence in the soul”. The present paper, with a descriptive-analytic method, while examining the theoretical books of this sect and mentioning the evidences in this regard, has explained the issue of savior in the teachings of Yarsan religion and discussed several meanings of the word “the Imam of the Time” in the sources of Yasanians. Then, we mention some of the most famous signs of appearance among the Yarsanians and finally we point out the most important feature of the promised savior from the point of view of Yarsanians’ sacred text and study sources.

    Keywords: Yarsan, Ahl-e Haqq, Mahdism, traditional families, donadon
  • مهدی بیاتی، سید شمس الدین هاشمی مقدم*، علیرضا فقیهی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر تربیت معنوی کودکان پیش دبستانی و ارایه مدل انجام شد. از نظر هدف می توان پژوهش را جزء پژوهش های کاربردی و از نظر ماهیت آمیخته (کیفی و کمی) تلقی نمود. جامعه پژوهشی در بخش کیفی (استخراج عوامل موثر بر تربیت معنوی کودکان) منابع مرتبط داخلی و خارجی بود که مواردی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده و پژوهشگر را تا حد اشباع اطلاعاتی یاری نمودند. در بخش کمی نیز کل مربیان دوره پیش دبستانی مناطق شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران به تعداد 5000 نفر بودند که با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 358 نفر از آن ها به عنوان نمونه برآورد و از طریق روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند... یافته های پژوهش در بخش کیفی حاکی از آن بود که تربیت معنوی کودکان پیش دبستانی تحت تاثیر سه عامل اصلی احساس آگاهی، احساس ارزشی و احساس عرفانی قرار دارد. در بخش کمی نیز مربیان دوره پیش دبستانی شهر تهران اعتبار مدل مستخرج را تایید کردند. لذا سیاست گذران و برنامه ریزان درسی دوره پیش دبستان و دبستان میتوانند با استفاده از الگوی مفهومی مستخرج، تدابیر شایسته را جهت اجرای مطلوب و با کیفیت پرورش معنوی اتخاذ کنند. مربیان نیز قادر خواهند بود تا الگوی موجود را بر اساس تجربیات عملی تدریس، تطبیق دهند تا تدریس معنوی و معنادارتری داشته باشند.

    کلید واژگان: تربیت معنوی, مدل, کودکان پیش دبستانی, اعتبارسنجی.مدیریت
    Mahdi Bayati, S .Hashemi *, A .Faghihi

    1179/5000The present study aimed to investigate the factors affecting the spiritual education of preschool children and provide a model. In terms of purpose, research can be considered as applied research and in terms of mixed nature (qualitative and quantitative). The research community in the qualitative section (extraction of factors affecting children's spiritual upbringing) were related internal and external sources, which were selected using targeted sampling method and snowball and helped the researcher to saturate the information. In the quantitative section, the total number of preschool teachers in the north, south, east, west and center of Tehran was 5,000, and according to Karajsi and Morgan table, 358 of them were estimated as a sample and through stratified sampling method. O were selected in proportion to the volume ... The research findings in the qualitative section indicated that the spiritual education of preschool children is influenced by three main factors: sense of awareness, sense of worth and mystical feeling. In the quantitative section, the instructors of the preschool course in Tehran confirmed the validity of the extracted model. Therefore, policy makers and curriculum planners in preschool and elementary school can take appropriate measures to implement the desired and quality of spiritual development by using the conceptual model extracted. Instructors will also be able to apply the existing model based on practical teaching experiences to have more meaningful spiritual teaching.

    Keywords: Spiritual upbringing, modeling, preschool children, validation, management
  • رضا قراخانلو*، محمدحسین قربانی، مهدی بیاتی، امیر شمس
    هدف از پژوهش حاضر، تدوین برنامه راهبردی پایش تندرستی و فعالیت بدنی دانشجویان کشور بوده است. این پژوهش، از نوع تحقیقات آمیخته (کیفی-کمی) است و به شکل میدانی اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را از یک سو تمامی دانشگاه های دولتی سراسر کشور و از سویی دیگر، تمامی خبرگان حوزه ورزش دانشجویی و پایش سلامت و تندرستی دانشجویان تشکیل داده است. جهت گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 20 نفر از نخبگان بهره گرفته شد و در بخش کمی، نمونه شامل 39 نفر از نخبگان و ناظران مراکز تندرستی و مشاوره ورزشی دانشگاه ها بوده است. بر طبق یافته ها، ماموریت نظام پایش تندرستی و فعالیت بدنی دانشجویان کشور شامل «سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرای پایش سلامت دانشجویان، ارایه مشاوره ورزشی و برنامه های تمرینی و اصلاحی در جهت توسعه تندرستی، سلامت جسمانی و ارتقای کیفیت زندگی دانشجویان کشور و توسعه دانش و حساسیت آنها نسبت به حفظ و ارتقای تندرستی» و چشم انداز را «دانشجوی ایرانی: تندرست و شاداب» در نظر گرفته شد و ارزش های محوری شامل «تندرستی، نشاط و شادابی، فعالیت بدنی، تناسب اندام، اشتغال و خودکفایی در نظر گرفته شد. علاوه بر این، تعداد 20 نقطه ضعف، 11 قوت، 12 تهدید و 15 فرصت شناسایی گردید. برنامه مستخرج از این پژوهش، میتواند به عنوان یک طرح کلی و چارچوب راهنما در راستای پایش و توسعه تندرستی و آمادگی جسمانی دانشجویان کشور مورد اجرا قرار گیرد.
    کلید واژگان: برنامه راهبردی, دانشجو, تندرستی, فعالیت بدنی, پایش
    Reza Gharakhanlou *, Mohammadhossein Ghorbani, Mehdi Bayati, Amir Shams
    The purpose of this study was to develop a strategic plan for monitoring the well-being and physical activity of Iranian students. This research is a mixed (qualitative-quantitative) research and has been conducted in the field. The statistical population of the study consisted of all governmental universities throughout the country and all other experts in the field of student sport and student well-being monitoring. In the quantitative section, the sample consisted of 39 elites and supervisors of university well-being and sport counseling centers. According to the findings, the mission of the student well-being and Physical Activity system is "policy making, planning and implementation of student health monitoring, providing sports counseling and training and improvement programs for well-being development." 'Physical health and quality of life of the country's students and the development of their knowledge and sensitivity to maintaining and promoting well-being' and the vision considered as 'Iranian student: healthy and vitality' and core values including well-being, vitality' Physical activity, fitness, employment and self-sufficiency were considered. In addition, 20 weaknesses, 11 strengths, 12 threats and 15 opportunities were identified. Six major objectives were formulated and five strategies and 21 operational plans were designed to achieve these goals. The program derived from this research can be implemented as an outline and guide framework for the development of the well-being and fitness of Iranian students.
    Keywords: Strategic Plan, Student, well-being, Physical Activity, Monitoring
  • فریبا محمدی*، مهدی بیاتی، حامد عباسی، ناهید علافان
    مقدمه و اهداف

    سیستم حسی-پیکری یکی از مهم ترین منابع حسی درگیر در کنترل پوسچر می باشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه عملکرد سیستم حسی-پیکری در کنترل پوسچر نابینایان ورزشکار و غیرورزشکاران نابینا و بینا بود.

    مواد و روش ها

    30 مرد به طور هدفمند انتخاب شدند و در سه گروه ورزشکاران نابینای کلاس B1 گلبال (10 نفر)، افراد نابینای مطلق غیرورزشکار (10 نفر) و افراد بینای غیرورزشکار (10 نفر) قرار گرفتند. در شرایط آزمایشگاهی اطلاعات حس پیکری در کنترل پوسچر غالب گردید، سپس عملکرد سیستم کنترل پوسچر آزمودنی ها بر اساس میزان جابه جایی مرکز ثقل در جهت داخلی-خارجی، قدامی-خلفی و به صورت کلی با استفاده از دستگاه تعادل سنج بایودکس ارزیابی شد. مقایسه متغیرها در بین گروه ها با آزمون کروسکال والیس و یومن-ویتنی در سطح معناداری 05/0> Pو با نرم افزار SPSS نسخه 22 صورت گرفت.

    یافته ها 

    نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد وقتی اطلاعات بینایی حذف و سر در وضعیت هایپراکستنشن است، میزان جابه جایی مرکز ثقل در جهت داخلی-خارجی (006/0=PML) و به صورت کلی (041/0=PTotal) بین سه گروه نابینای ورزشکار، نابینای غیرورزشکار و بینای غیرورزشکار تفاوت معناداری دارد. بر اساس نتایج آزمون یومن ویتنی، میزان جابه جایی مرکز ثقل در جهت داخلی-خارجی و به صورت کلی در گروه نابینای ورزشکار به طور معناداری کمتر از دو گروه غیرورزشکار نابینا (011/0=PMLو 049/0=PTotal) و غیرورزشکار بینا (003/0=PMLو 025/0=PTotal) بود.

    نتیجه گیری 

    در شرایطی که اطلاعات حس پیکری غالب است، کنترل پوسچر ورزشکاران گلبال بهتر از نابینایان غیرورزشکار و حتی افراد بینای غیرورزشکار بود، به نظر می رسد فعالیت های ورزشی و یا ماهیت رشته ورزشی گلبال در تقویت حس پیکری و بهبود کنترل پوسچر نقش موثری دارد.

    کلید واژگان: گلبال, نابینای مطلق, کنترل پوسچر, بینایی, سیستم وستیبولار
    Fariba Mohammadi *, Mahdi Bayati, Hamed Abbasi, Nahid Allafan
    Background and Aims

    The somatosensory system is one of the most important sensory sources involved in postural control. The purpose of the present study was to compare function of the somatosensory system in postural control of blind athletes compared to blind and the sighted non-athletes.

    Materials and Methods

    A total of 30 men were purposefully selected and categorized into three groups of blind athletes of Goalball B1 class (n=10), absolute blind non-athletes (n=10), and the sighted non-athletes (n=10). In vitro, body sensory information was predominant in posture control, and then participant's performance of the posture control system was evaluated based on the center of gravity displacement in the internal-external, anterior-posterior direction, and total using the balance measurement instrument Biodex. The comparison of variables among the groups was done using Kruskal-Wallis and Mann-Whitney tests at a significance level of P

    Results

    The results of Kruskal Wallis test indicated that when the visual information is removed and the head is in the hyperactivity state, the differences in the center of gravity displacement in the internal-external direction (PML=0.006) and total (PTotal=0.041) among the three groups of the blind athletes, the blind non-athletes, and the sighted non-athletes were observed to be significant. According to the results of Uhnu-Whitney test, the center of gravity displacement in the internal-external direction and total in the blind athletes group was significantly less than that of the two blind non- athletes (PML=0.011, PTotal=0.049) and the sighted non-athletes (PML=0.003, PTotal=0.025) groups.

    Conclusion

    In situations where the somatosensory system data is predominant, the postural control of Goalball's athletes was better than that of the blind non-athletes and even the sighted non-athletes. It seems that the activities of sport or the nature of the Goalball are effective in improving the somatosensory and postural control.

    Keywords: Goalball, Absolute Blind, Postural control, Vision, Vestibular System
  • محمدحسین ملامیرزایی، مهدی بیاتی، محمد شریفی*
    حجاب، با وجود اهمیت بسیارش، در اسلام اصالت ندارد؛ بلکه امر اصیل، عفاف و خودکنترلی است؛ زیرا اگر عفاف نباشد حجاب نیز کارکرد خود را از دست خواهد داد. نتیجه این پژوهش گویای این است که مهندسی تحقق حجاب در جامعه، مبتنی بر نظریه حریم جنسی است که بر اساس آن، همت اصلی بر ایجاد حریم حداکثری بین دو جنس زن و مرد، در تمامی ساحت های زندگی می باشد که در هر ساحتی حریمی متناسب با آن و براساس اقتضاء و واقعیت های زندگی بشری تعریف می شود که حجاب شرعی یکی از همین حریم ها برای ساحت تعاملات اجتماعی در فضای اختلاط است. خدای متعال در این سیر نزول، نظام هنجاری ای را شکل می دهد که ازجمله مهمترین شاخصه هایش، ارزش بودن ارتباط حداقلی با جنس مخالف به عنوان یک گزاره ایده آل است و حجاب در این ساختار هنجاری، تنها قطعه ای از پازل است و خود آن محوریت ندارد. عقبه این ساختار هنجاری مبتنی بر تحکیم روحیه عفت مئابی است. التزام عملی به این ساختار هنجاری باید از طبقه حاکم بر جامعه شروع شود تا سایر اقشار مردم نیز خود را ملتزم بدانند و رویکرد آن کاملا فرهنگی و به دور از تنش های امنیتی باشد و در مدل مهندسی اسلام در امر حجاب، مردان به عنوان سرپرست خانواده ها مسئول مدیریت و نظارت بر این مهم هستند.
    کلید واژگان: خود کنترلی, سیر نزول آیات حجاب, عفاف, مهندسی حجاب, نظریه حریم جنسی
    Mohammadhosein Mollamirzaei, Mahdi Bayati, Mohammad Sharifi *
    Hijab, despite its great importance and regarding the authenticity of chastity and self-control, cannot be authentic in Islam; since given lack of chastity, hijab will lose its effect. As made clear in the paper, the establishment of hijab in society is based on the theory of sexual outer limit on which the main goal is to create maximum privacy between men and women in all spheres of life, each being of its appropriate outer limit. On the basis of realities of life, one defines his/her outer limit; hijab is regarded as one of such outer limits for social interactions in the cases of two sexual places. The Exalted God forms a normative system in this descent, one of its most important norms is the value of a minimal communication with opposite sex as an ideal proposition, and hijab in this normative structure is just a piece of the puzzle not being central. The foundation of this normative structure lies in the consolidation of the spirit of spirituality. The practical commitment to this normative structure must start from the ruling class and, following it, other segments of the population also follow them; its approach is purely cultural and far from security tensions. In the model of Islamic engineering of hijab, men as the heads of families are responsible for managing and supervising it.
    Keywords: Self-Control, Hijab Revelation, Chastity, Hijab Engineering, Theory of Sexuality
  • امین دانشفر، حمید آقا علی نژاد *، رضا قراخانلو، مهدی بیاتی، محمد امین ساعی، مژگان حسن زاده سبلویی
    هدف پژوهش حاضر، مقایسه ویژگی های تیپ بدنی، ترکیب بدنی و فیزیولوژیک بازیکنان تیم ملی هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران، به تفکیک پست بازی بود. براساس پست های بازی، بازیکنان در پست گوش (10 نفر) ، پست بغل (11 نفر) ، پست خط زن (11 نفر) ، پست پخش (10 نفر) و پست دروازبان (هشت نفر) طبقه بندی شدند. میانگین سنی بازیکنان 3/2 ± 17سال بود. ویژگی های پیکری (با استانداردهای انجمن بین المللی پیشبرد پیکرسنجی ورزشی و به وسیله کالیپر و متر پیکرسنجی) و فیزیولوژیک توان هوازی (آزمون یک مایل دویدن) ، توان بی هوازی (آزمون وینگیت 30 ثانیه با کارسنج مونارک) و قدرت پنجه (قدرت گرفتن پنجه با دستگاه دینامومتر) نیز ارزیابی شدند. برای مقایسه ویژگی های موردبررسی در پست های مختلف، از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها نشان داد که بازیکنان پست گوش با میانگین 6/5 ± 180 کوتاه قدترین بازیکنان هستند و این مقدار در مقایسه با دیگر پست ها معنادار است (0. 05 ≥P). سایر متغیرهای پیکری دربین پست های مختلف معنادار نیستند (0. 05 < P). از متغیرهای فیزیولوژیک، توان هوازی دربین پست های گوش-خط زن، خط زن-پخش، پخش-دروازبان و دروازبان-گوش، تفاوت معنادار دارد (0. 05 ≥ P) (پخش < گوش < بغل < خط زن < دروازبان). نتایج نشان داد که بازیکنان تیم ملی هندبال نوجوانان و جوانان مرد نخبه ایران، شرایط فیزیکی و فیزیولوژیک مناسبی ندارند. با توجه به نقش های ویژه بازیکنان در هر پست و نیازمندی فیزیکی و فیزیولوژیک آن پست، استفاده از این داده ها به عنوان مرجع در کشف یا شناسایی بازیکنان در پست های مختلف مفید خواهد بود.
    کلید واژگان: هندبال, پیکرسنجی, ترکیب بدنی, توان هوازی, پست بازی
    Amin Daneshfar, Hamid Agha, Alinejad *, Reza Gharakhanlou, Mahdi Bayati, Mohammad Amin Saei, Mozhgan Hassanzade Sabloue
    The purpose of the present study was to compare the somatotype, body composition and physiological characteristics of Iranian national adolescent and junior elite male handball players according to their playing positions. Players were categorized as Wings (n=10), Backs (n=11) pivot (n=11), Centers (n=10) and Goalkeepers (n=8). Average age of the players was 17.0±2.3. The anthropometric features (using caliper and anthropometry Meter under ISAK standards) and physiological variables such as aerobic power (1 Mile Run), anaerobic power (Monark Wingate Testing Ergometer) and grip strength (Dynamometer) were evaluated. To compare these variables among the playing positions, one-way ANOAVA was used. The results showed that the wing players were the shortest with average height of 180.0±5.6 which was significantly different than other players (P≤0.05). Aerobic power was significantly different between wing players and pivot, pivot players and Centers, Centers and goalkeepers, goalkeepers and wing players (P≤0.05) (goalkeepers > pivots wings > Centers(. It appears that Iranian national adolescent and junior elite male handball players are in appropriate physical and physiological conditions. Considering the especial activites, physical and physiological requirements of each position, this study is useful for emerging team handball nations in improving as a reference in the detection or identification of players in different positions.
    Keywords: Handball, Anthropometry, Body Composition, Aerobic Power, Playing Positions
  • مهدی بیاتی *، رضا قراخان لو، مریم نیک خواه، صادق امانی
    زمینه و هدف

    تمرین تناوبی شدید با حجم کم، ظرفیت هوازی عضله اسکلتی را افزایش می دهد، اما اطلاعات کمی در مورد سازوکارهای بالقوه در بهبود این سازگاری شناخته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر چهار هفته تمرین تناوبی شدید بر میزان پروتئین فاکتور فعال کننده همکار گیرنده ی گامای فعال شده با تکثیر پروگسیزوم (PGC-1α) و فاکتور رشد اندوتلیال عروق (VEGF) در عضله اسکلتی مردان فعال بود.

    مواد و روش ها

    هشت دانشجوی مرد فعال داوطلبانه و به طور هدف مند در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها یک هفته پیش از آغاز اجرای پژوهش با نحوه اجرا و چگونگی انجام پروتکل آشنا شدند. نمونه برداری از بافت عضله پهن خارجی، 48 ساعت قبل از تمرینات و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین انجام شد. برنامه تمرین تناوبی شدید شامل 11 تا 15 وهله یک دقیقه ای با 85 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره ای و یک دقیقه برگشت به حالت اولیه فعال بین وهله ها، سه روز در هفته برای یک دوره چهار هفته ای بود. متغیرهای مورد بررسی با روش الایزا اندازه گیری و داده ها با آزمون تی زوجی و در سطح معناداری 05/0≥p تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که چهار هفته تمرین تناوبی شدید منجر به افزایش معنادارPGC-1α و VEGF می گردد (001/0p<).
    نتیجه گیری: یافته های حاضر حاکی از این است که فعال سازی VEGF از مسیر

    کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, عضله اسکلتی, رگ زایی, انسان
    Mahdi Bayati *, Reza Gharakhanlou, Maryam Nikkhah, Sadegh Amani
    Background And Aim

    Low-volume, high-intensity interval training (HIT) increase skeletal muscle aerobic capacity, yet little is known about the potential mechanisms in improvement of this adaptability. The purpose of present study was to examine the effect of four weeks of HIT on peroxisome proliferator-activated receptor-γ coactivator-1α (PGC-1α) and vascular endothelial growth factor (VEGF) protein contents in skeletal muscle of active men.

    Materials And Methods

    Eight active male students voluntarily and purposefully participated in this study. One week before the experiment started; subjects were familiar with protocol of research. Needle biopsy samples vastus lateralis were obtained 48 h before training and 72 h after the final training session. HIT protocol consisted of 11-15 bouts of 1 min cycling at ∼85-90% of reserve heart rate separated by 1 min of active recovery between each, 3 sessions per week for 4 weeks. Variables were measured by ELISA. All data were analyzed using paired t-test and at the level of significance of p ≤ 0.05.
    Findings: Results of study showed the four weeks of HIT lead to significant increase in PGC-1α and VEGF (p

    Conclusion

    Our findings suggest that activation of VEGF from PGC-1α pathway is part of cellular-molecular mechanisms of high-intensity interval training. So, probably angiogenesis in skeletal muscle is one of the most important factors in improving of aerobic performance, which requires more studies.

    Keywords: Angiogenesis, High-intensity Interval Training, Human, Skeletal Muscle
  • Nahid Allafan*, Shahnaz Shahrbanian, Reza Rajabi, Hooman Minoonejad, Mahdi Bayati
    Purpose
    The present study aimed to compare Musculoskeletal Discomforts (MSDs) among six different common postures while working with laptop in female students of University of Tehran, Tehran City, Iran.
    Methods
    This was a crossover trial study. Eighteen female students voluntarily and purposefully participated in all stages of the study. The study participants were randomly assigned into groups to work for 10 minutes on different postures for laptop use during six continuous nights. MSDs was measured each night after 10 minutes of laptop use. For this purpose, Van der Grinten and Smith (1992) method was applied. The obtained data were analyzed by repeated measures one-way ANOVA at a significance level of P≤0.05, in SPSS.
    Results
    The obtained results suggested a significant difference among six working postures in MSDs (P=0.005). The results of Bonferroni post hoc analysis revealed that the highest level of MSDs was observed in a cross-legged sitting position on the floor. While, the lowest level of MSDs was found in the sitting on a chair posture. In addition, the study participants who used a desk in order to increase the height of the laptop, reported less levels of MSDs than laptop use in the cross-legged position on the floor (P=0.039) or sitting on the bed (P=0.011).
    Conclusion
    According to this study, in order to minimize MSDs during working with laptop, it is recommended to use desk and chairs instead of sitting cross-legged on the floor or bed.
    Keywords: Musculoskeletal abnormalities, Students, Female, Posture, Computers
  • مهدی بیاتی، سید شمس الدین هاشمی مقدم، علیرضا فقیهی

    پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل مطلوب تربیت تربیت معنوی و اخلاقی کودکان پیش دبستانی و با اعتبارسنجی الگوی ارایه شده، بر روی کلیه مربیان دوره پیش دبستانی به روش کیفی و کمی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را در فاز اول خبرگان حوزه مطالعاتی علوم تربیتی و در فاز دوم مربیان پیش دبستانی شهر تهران می باشند. ابزار گردآوری داده ها در فاز اول، کاربرگ های تحلیل محتوا و در فاز دوم پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی توسط خبرگان تایید شد و پایایی آن نیز از ضریب آلفای کرانباخ استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و از روش های آمار استنباطی مانند تحلیل اکتشافی و عاملی سطح 1 و 2 استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که برای تربیت معنوی در دوره پیش دبستان سه مولفه کلی از تحلیل محتوا یافت شد که شامل، احساس آگاهی، احساس ارزشی و احساس عرفانی می باشد و نتایج حاصل از اعتبار سنجی مدل هم نشان داد که مربیان دوره پیش از دبستان اذعان دارند که برای تربیت معنوی این سه مولفه با ریز مولفه های خود مورد تایید هستند و برای به منصه ظهور رسیدن تربیت معنوی رعایت اجرای این موارد در دوره پیش از دبستان ضرورت می یابد.

    کلید واژگان: تربیت معنوی, تربیت اخلاقی, مدل, اعتبار سنجی, مربیان, دوره پیش از دبستان

    This survey has been implemented in both qualitative and auantitative ways to compile on optimal children's spiritual education model .statistical population in the first phase are the spiritual education experts of study area and in the second phase are all Tehran's preschool teachers in order to have a validate pattern. Tools for collecting the data in the first phase are the content analuysis worksheets and in the second phase is the researcher's questionaire that its face and content validity has been confirmed by the experts and cronbach's alfa coefficient was used for its reliability. For data analysis, descriptive statistics methods such as average and standard devuation and in ferential statistic methods such as exploratory and level 1 & 2 factor analysis was used.The results indicate that there are three content analysis elements for spiritual education of preschool children that encompass feeling of consciousness, feeling of value and mystical feeling and the results of validation presented that preschool teachers emphasize that these three elements and their subelements should be appeared in spiritual education and observing these principles are urgent in pre schools.

    Keywords: spiritual education, model, validation, teachers, preschool, period
  • محمدرضا سالاری فر، مهدی بیاتی، حسن سالاری پور
    درونی سازی و ترویج ارزش های اسلامی از جمله عفاف و حجاب نیازمند روندی موثر و تدریجی است که در ایران، آسیب های جدی در این فرایند مشهود بوده است. این مقاله درصدد ارائه مدلی نظری برای بررسی آسیب های روش تربیت عفاف در جامعه ایرانی است. پرسش اصلی این است که براساس چه مدل نظری می توان آسیب های تربیت عفاف در ایران را بررسی کرد؟ این مقاله با روش تحلیل محتوای متون دینی، آثار تربیت اسلامی و تحقیقات حوزه عفاف و حجاب و روش استقرایی به تدوین مدل و سپس با نظرسنجی از متخصصان علوم اسلامی، به سنجش اعتبار این مدل نظری پرداخته است. براساس نتایج تحقیق، متخصصان ضمن تایید بررسی آسیب های تربیت عفاف در پنج حوزه خانواده، محیط های آموزشی، رسانه ها، نهادهای حکومت و موقعیت های مذهبی، تاثیر گویه های خانواده و محیط های آموزشی، را بالاتر از سایر حوزه ها ارزیابی کردند.
    کلید واژگان: عفاف, حجاب, متون اسلامی, آسیب های تربیت, مدل نظری, ایران
    Muhammad Reza Salari-Far, Mahdi Bayati, Hassan Salaripour
    Internalization and promotion of Islamic values including Hijab and modesty necessitate an effective and gradual movement. In Iran, however, serious defects have been visible in this trend. The present research is seeking to offer a theoretical model for investigating the defects of method of teaching modesty in Iranian society. The main question of the research is what the proper theoretical model for investigating the defects of method of teaching modesty in Iran is. The study was conducted through content analysis of religious texts, the works on Islamic education, and the researches in the sphere of modesty and Hijab to formulate a model and, having collected the comments of experts in Islamic sciences, assessed the validity of this theoretical model. Based on the findings of the research, the experts confirmed the defects in the sphere of teaching modesty in five domains of family, educational milieus, media, governmental institutes and religious situations, and maintained that the effect of the items of family and educational milieus is greater than other domains.
    Keywords: modesty, Hijab, Islamic texts, defects of education, theoretical model, Iran
  • ناهید علافان، رضا رجبی، هومن مینونژاد، مهدی بیاتی
    سابقه و هدف

    کفش های معمولی حمایت قابل توجهی از پا می کنند. به همین علت در طولانی مدت با ایجاد ضعف و عدم تعادل عضلانی، اندام تحتانی و کمر را مستعد آسیب می کنند. احتمالا بی ثباتی طبیعی در کفش های ناپایدار منجر به افزایش فعالیت برخی از عضلات به منظور حفظ تعادل می شود، لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان فعالیت برخی از عضلات مچ پا در دو نوع کفش معمولی و ناپایدار حین راه رفتن روی شیب مثبت و بالا و پایین آمدن از پله می باشد.

    مواد و روش ها

    12 نفر دانشجوی دختر دانشگاه تهران با میانگین سنی 27/2±82/25 سال، قد 71/5±86/162 سانتی متر و توده بدن 59/8±51/53 کیلوگرم به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. فعالیت عضلات دوقلو داخلی، نازک نی بلند، درشت نی قدامی و نعلی حین راه رفتن روی شیب مثبت، بالارفتن و پایین آمدن از پله در دو نوع کفش (ناپایدار و معمولی) ثبت گردید. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیری در سطح معناداری 05/0P≤ تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد اثر کفش ناپایدار بر فعالیت عضلانی معنادار نیست (راه رفتن روی شیب مثبت 96/0=P، بالا رفتن از پله 96/0=P و پایین آمدن از پله 88/0=P).

    نتیجه گیری

    کفش ناپایدار نمی تواند نسبت به کفش معمولی اثرات مفیدی روی فعالیت عضلات منتخب مچ پا حین راه رفتن روی شیب مثبت، بالا رفتن و پایین آمدن از پله داشته باشد.

    کلید واژگان: پله, راه رفتن, الکترومایوگرافی, کفش ناپایدار
    Background & Purpose

    Conventional shoes due to considerable protection from foot may lead to weakness and muscle imbalance in long-term, so lower limb and back become prone to injury. Natural instability possibility in unstable shoe may lead to increase in activity of some ankle muscles to maintain balance. Thus, the purpose of this study was to compare muscle activity of selected ankle joint muscles in both conventional and unstable shoes during upslope walking, climbing stairs and descend the stair.

    Methodology

     Twelve female students with mean age of 25.82 ± 2.27 years, height of 162.86 ± 5.71 cm and body mass of 53.51 ± 8.59 kg participated in this study voluntarily. Root mean square medial gastrocnemius, peroneus longus, anterior tibialis and soleus activity during upslope walking, climbing stairs and descend the stair muscles were determined with electromyographic (EMG) signals when walking with conventional shoes and with unstable shoes. Data were analyzed by using analysis of variance with repeated measures at the level of significance of P≤0.05.

    Results

     Root mean square wasn't significantly greater in the unstable compared to the conventional shoes for all tested condition (upslope walking: P=0.344, up stair: P=0.698, down stair: P=0.192)

    Conclusion

     The unstable shoe seemed to was not advantageous rather than conventional shoe for the selected ankle muscle activities during upslope walking, climbing stairs and descend the stair.

    Keywords: Electromyography, Stair, Unstable Shoes, Walking
  • مهدی بیاتی، رضا قراخانلو، حمید قبادی، مریم نیکخواه، بابک فرزاد
    سابقه و هدف

    فاکتور رشد اندوتلیال عروق (VEGF) به عنوان مهمترین میتوژن مخصوص سلول های اندوتلیال عروقی شناخته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر ورزش تناوبی شدید بر تغییرات VEGF سرمی در مردان تمرین کرده و تمرین نکرده بود.

    مواد و روش ها

    12 مرد به طور هدفمند براساس سابقه تمرین در دو گروه تمرین کرده (6 نفر) و تمرین نکرده (6 نفر) شرکت کردند. آزمودنی ها یک هفته پیش از آغاز اجرای پژوهش با نحوه اجرا و چگونگی انجام برنامه آشنا شدند. پروتکل ورزش تناوبی شدید شامل 12 وهله 1 دقیقه ای با 90-85 درصد ضربان قلب ذخیره ای و 1 دقیقه برگشت به حالت اولیه فعال بین هر وهله بود. نمونه گیری خون قبل، بلافاصله، 3 و 5 ساعت بعداز ورزش تناوبی شدید انجام شد. سطوح VEGF سرمی با کیت الایزا اندازه گیری و داده ها با آزمون های تی مستقل و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در سطح معناداری 05/0P≤ تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که VEGF سرمی بلافاصله پس از ورزش تناوبی شدید در مردان تمرین کرده افزایش، ولی در مردان تمرین نکرده کاهش یافت. هم چنین بین تغییرات سطوح VEGF سرمی مردان تمرین کرده و تمرین نکرده در پاسخ به ورزش تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0P≤).

    نتیجه گیری

    سطح آمادگی افراد می تواند از عوامل موثر در الگوی تغییرات VEGF سرمی در پاسخ به یک جلسه ورزش تناوبی شدید باشد.

    کلید واژگان: رگ زایی, فاکتور رشد اندوتلیال عروق, آمادگی جسمانی
    Background & Purpose

    Vascular endothelial growth factor (VEGF) was known as the main specific mitogen for vascular endothelial cells. The purpose of the present study was to examine the effects of high-intensity interval exercise on serum VEGF changes in trained and untrained men.

    Methodology

    Twelve male subjects recruited and assigned into two groups trained (n=6) and untrained (n=6) according to physical activity levels. One week before the experiment was started; subjects were familiar with protocol of research. High-intensity interval exercise protocol included of 12×1min intervals at ∼85-90% of reserve heart rate separated by 1min of active recovery. Blood samples were collected from both groups before, immediately after, three and five hours after doing high-intensity interval exercise. Also, serum VEGF was measured by ELISA kit and data were analyzed by using independent t-test and analysis of variance with repeated measures at the level of significance of P≤0.05.

    Results

    Results of study showed levels of Serum VEGF, immediately after high-intensity interval exercise increased in trained but decreased in untrained men. Also, significant differences were observed between serum VEGF level changes of trained and untrained men in response to exercise (P≤0.05).

    Conclusion

    Physical fitness status can be of the effective factors in changes model of serum VEGF in response to a session of high-intensity interval exercise.

    Keywords: Angiogenesis, Vascular Endothelial Growth Factor, Fitness
  • مهدی بیاتی، رضا قراخانلو، بابک فرزاد
    هدف از این مطالعه، انجام یک مرور روایتی از ادبیات برای تعیین سازگاری های فیزیولوژیکی عملکرد در پی تمرینات تناوبی شدید می باشد. تمرینات تناوبی شدید، به وهله های تکراری با فعالیت های تناوبی به نسبت کوتاه با شدت تمام یا شدتی نزدیک به شدتی که VO2peak به دست می آید نسبت داده می شود. با توجه به شدت تمرینات، یک تلاش HIT ممکن است از چند ثانیه تا چندین دقیقه طول بکشد که وهله های گوناگون، به وسیله چند دقیقه استراحت یا فعالیت با شدت کم از هم جدا می شوند. از ویژگی های بارز این گونه تمرینات، حجم خیلی کم آن و در عین حال، اثربخشی بر هر سه سیستم انرژی می باشد. هر چند یک وهله فعالیت شدید، نیاز به میزان بیشتری از بازسازی ATP از سیستم های تولید انرژی بی هوازی دارد، با افزایش تواتر تکرارهای شدید و اجرای آن به صورت متناوب با ریکاوری بین وهله های فعالیت، نیاز سلول عضلانی و مسیرهای متابولیکی را تغییر می دهد، به گونه ای که سهم بازسازی انرژی از سیستم بی هوازی، به سمت سیستم هوازی تغییر کرده و هم زمان، این دو سیستم درگیر بازسازی ATP می شوند. در مجموع، سازگاری های فیزیولوژیکی درگیر در بهبود اجرا در تمرینات تناوبی شدید را می توان به تعامل نزدیک و هم زمانی سه بعد مهم از بدن انسان؛ یعنی سازگاری های محیطی (درون عضله اسکلتی)، عصبی (واحدهای حرکتی و CNS) و سازگاری های قلبی عروقی نسبت داد؛ بنابراین، با به کارگیری این تمرینات می توان دامنه وسیعی از سازگاری های متابولیکی و عملکردی که موجب بهبود هر دو سیستم هوازی و بی هوازی و آمادگی دستگاه های عمده بدن می شود را انتظار داشت. این نتایج بیانگر این موضوع است که تمرینات تناوبی شدید با حجم بسیار کم، بدن را دستخوش تغییرات عمده ای می کند که حاکی از کارا بودن و مقرون به صرفه بودن این گونه تمرینات، به ویژه از لحاظ زمانی می باشد.
    کلید واژگان: تمرینات تناوبی شدید, اجرای هوازی و بی هوازی, سازگاری
    Mahdi Bayati, Reza Gharakhanloo, Babak Farzad
    The objective of this study was to perform a narrative review of the literature to determine the adaptations of physiological performance following high-intensity interval training (HIT). High-intensity interval training generally refers to repeated bouts of relatively brief intermittent exercise, often performed with an all-out effort or at intensity close to that which elicits VO2peak. Depending on the training intensity, a single effort may last from a few seconds to up to several minutes, with multiple efforts separated by up to a few minutes of rest or low-intensity exercise. An apparent characteristic of this type of training is the very low training volume. A single high-intensity exercise bout requires the ATP provision of both aerobic and anaerobic metabolism. By increasing the intense frequent bouts and performing in an intermittent practice with recovery among the bouts, the demand of the muscular cells and metabolic pathways will change and then alter contribution of aerobic metabolism for ATP provision. As a result, both aerobic and anaerobic energetic systems are involved in ATP resynthesis. Overall, Physiological adaptations involving in performance improvement following HIT can refer to closed and synchronized interactions of peripheral adaptations (in skeletal muscle), neural (motor unites and CNS) and cardiovascular adaptations. Therefore, by applying this type of training can expect a wide range of metabolic and performance adaptations that result in improvement of both aerobic and anaerobic systems. These findings show that high-intensity interval training with very low volume can cause major adjustments in body and suggests high-intensity interval training is a time-efficient strategy.
    Keywords: High, intensity interval training, Aerobic, anaerobic performance, Adaptation
  • حمید آقاعلی نژاد، رضا قراخانلو، بابک فرزاد، مهدی بیاتی
    زمینه و هدف
    تدوین هنجارهای ملی برای اندازه های پیکری و ترکیب بدنی و نیز تعیین شیوع اضافه وزن و چاقی به دلیل ارتباط آن با بیماری های مزمن از ضروریات جوامع امروزی است. این پژوهش با هدف تهیه ی این هنجارها در جمعیت های شهری ایران طراحی و اجرا شد.
    روش بررسی
    در این پژوهش مقطعی که از نوع توصیفی – تحلیلی بود، 991 نفر مرد و 1188 نفر زن با دامنه سنی 15 تا 64 سال به شیوه در دسترس از شهرهای اردبیل، اصفهان، اهواز، تهران، رشت، کرمان و مشهد فراخوان شدند. شاخص توده ی بدن (BMI)، دور کمر (WC)، نسبت دور کمر به لگن (WHR)، نسبت دور کمر به قد (WHtR) و درصد چربی بدن آزمودنی ها اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های t مستقل، ضریب همبستگی جزیی تعدیل شده و تحلیل واریانس یک طرفه در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    با توجه به اندازه های BMI، 49% مردان و 53% زنان دارای اضافه وزن یا چاقی بودند که 2/10% مردان و 6/18% زنان چاق بودند. در هر گروه سنی، مردان درصد چربی کمتری نسبت به زنان داشتند (001/0>P). در هر دوی مردان و زنان شیوع اضافه وزن در میان رده ی سنی 49-40 سال و شیوع چاقی در رده ی سنی بالای 50 سال بیشتر از سنین دیگر بود.
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش حاضر ضمن ارایه ی هنجارهای ملی، شیوع بالای اضافه وزن و چاقی عمومی و شکمی را در هر دو جنسیت در جمعیت های شهری ایران نشان داد که بیانگر لزوم ارزیابی های مستمر و ارایه ی برنامه های مداخله ای در جهت کنترل و پیشگیری از اختلال های مرتبط با چاقی مانند دیابت می باشد
    کلید واژگان: اضافه وزن, پیکرسنجی, چاقی, جمعیت های شهری
    Hamid Agha, Alinejad, Reza Gharakhanlou, Babak Farzad, Mahdi Bayati
    Background And Aim
    Codifying national norms for anthropometric and body composition measures and determining the prevalence of overweight and obesity، which are associated with chronic diseases، are necessary for every society. The purpose of the study was to determine the prevalence and distribution of these norms in city population in Iran.
    Methods
    This cross-sectional descriptive-analytical study was conducted with convenience sampling among 991 men and 1188 women aged between 15 to 64 years old. The population was from Ahvaz، Tehran، Raht، Kerman and Mashhad. Body mass index (BMI)، waist circumference (WC)، waist-to-hip ratio (WHR)، waist-to-height ratio (WHtR) and percentage of body fat were measured. Data were measured using independent t-test، coefficient correlation and one way variance in SPSS software.
    Results
    Based on BMI، more than 49% of men and 53% of women were either overweight or obese، while 10. 2% of men and 18. 6% of women were obese. The prevalence of overweight was more in women (P< 0. 001). In both men and women، the prevalence of overweight was greater among 40-49 year olds and the prevalence of obesity was greater among those 50+ years.
    Conclusion
    The study provided national norms and highlighted the high prevalence of general and abdominal overweight and obesity in both sexes of urban populations of Iran and provided evidence to support the establishment of intervention programs to manage and prevent obesity-related disorders such as diabetes.
    Keywords: Anthropometry, Overweight, Obesity, Urban population
  • رضا قراخانلو، حمید آقا علی نژاد، بابک فرزاد، مهدی بیاتی
    چاقی از جمله عوامل خطرزای اصلی در بروز بیماری های قلبی عروقی است. هدف از این پژوهش حاضر مشخص کردن شاخص های پیکرسنجی که بیشترین ارتباط را با عوامل خطرزای قلبی و عروقی را دارد، بود. در این پژوهش 991 مرد و 1188 زن (15 تا 64 ساله) شرکت کردند. شاخص توده بدن، دور کمر، نسبت دور کمر به لگن، نسبت دور کمر به قد، و درصد چربی بدن آزمودنی ها اندازه گیری شد. نمونه های خون ناشتا گرفته شده و متغیرهای گلوکز خون، تری گلیسیرید، کلسترول تام، لیپوپروتیین با چگالی پایین و لیپوپروتیین با چگالی بالا اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که به ترتیب شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به قد و نسبت دور کمر به دور لگن بیشترین درصد واریانس تری گلیسیرید، نسبت کلسترول و لیپوپروتیین با چگالی بالا را در مردان توجیه می کند. حال آنکه نسبت دور کمر به دور لگن بیشترین درصد واریانس تری گلیسیرید و دور کمر بیشترین درصد نسبت کلسترول و لیپوپروتیین با چگالی پایین را در زنان توجیه می کند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که نسبت دور کمر به لگن و نسبت دور کمر به قد بهترین شاخص های پیشگویی کننده عوامل خطرزای قلبی و عروقی در مردان و نسبت دور کمر به لگن و دور کمر بهترین شاخص در زنان هستند. بنابراین شاخص های تعیین شده می توانند در جوامع شهری ایران کاربردهای عمومی و موثری را در جهت پیش بینی عوامل خطرزای قلبی عروقی داشته باشند.
    کلید واژگان: دور کمر, دور کمر به لگن, شاخص توده ی بدن, عوامل خطرزای قلبی و عروقی
    Reza Gharakhanlou, Hamid Agha, Alinejad, Babak Farzad, Mahdi Bayati
    Objective (s): Obesity is one of the primary risk factors in cardiovascular diseases (CVD). The purpose of this study was to determine the anthropometric indices associated with CVD risk factors.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted among 991 men and 1188 women aged 15 to 64 years. Body mass index (BMI), waist circumference (WC), waist-to-hip ratio (WHR), waist-to-height ratio (WHtR) and percentage of body fat were measured. CVD risk factors, including fasting blood glucose, triglycerides, total cholesterol (Tchol), low-density (LDL-C) and high density-lipoprotein cholesterol (HDL-C) were assessed.
    Results
    Using multiple regression analysis, BMI, WHtR and WHR explained the highest percentage of variation of triglycerides, Tchol/HDL-C ratio and LDL-C in men, respectively, whereas WHR explained the highest percentage of variation of triglycerides and WC explained the highest percentage of variation of Tchol/HDL-C ratio and LDL-C in women.
    Conclusion
    The findings indicated that WHR and WHtR best predicted CVD risk factors in men and WHR and WC in women. Indeed the determined anthropometrics might be considered for predicting cardiovascular risk factors among Iranian urban populations.
    Keywords: Waist circumference, Waist to Hip Ratio, Body mass index, cardiovascular risk factors
  • حمید آقاعلی نژاد، بابک فرزاد، منصوره سالاری، سمیه کامجو، مقصود پیری، مهدی بیاتی
    مقدمه
    چاقی و اضافه وزن یک مشکل مهم سلامت عمومی به ویژه در کودکان پیش دبستانی می باشد زیرا دوره ی کودکی هنگامی است که عادت های تغذیه ای و فعالیت بدنی در فرد بنیاد نهاده می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی شیوع اضافه وزن و چاقی در میان کودکان پیش دبستانی تهرانی با استفاده از نقاط بحرانی مختلف و تعیین ارتباط آن ها با شاخص های آمادگی حرکتی و آمادگی مرتبط با سلامتی بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه ی مقطعی حاضر با 381 دختر و پسر 5 تا 6 ساله انجام شد. تمام کودکان آزمون های آمادگی حرکتی و آمادگی مرتبط با سلامتی را اجرا کردند و اندازه های تن سنجی آن ها اندازه گیری شد.
    یافته ها
    بر پایه ی نقاط بحرانی انجمن بین المللی چاقی (IOTF) 36/7% (فاصله اطمینان 95%: 111/0-037/0) و 73/4% (فاصله ی اطمینان 95%: 078/0-017/0) پسرها دارای اضافه وزن و چاقی بودند، و 51/11% (فاصله اطمینان 95%: 160/0-070/0) و 99/10% (فاصله ی اطمینان 95%: 154/0-066/0) دخترها دارای اضافه وزن و یا چاق بودند. همبستگی معنی داری بین آزمون 20 متر سرعت و بیشینه اکسیژن مصرفی برآوردی با بیش تر شاخص های تن سنجی در پسران و بین درازونشست تعدیل شده و بیشینه اکسیژن مصرفی با بیش تر شاخص های تن سنجی در دخترها وجود داشت.
    نتیجه گیری
    پژوهش حاضر شیوع به نسبت بالای اضافه وزن و چاقی را در هر دو جنس کودکان پیش دبستانی نشان داد و مشخص نمود چاقی و اضافه وزن عوامل محدودکننده ی عملکرد می باشند. کودکان دارای اضافه وزن و چاق در مقایسه با همتایان خود که دارای توده ی بدن طبیعی یا زیر وزن بودند، عملکرد ضعیف تری را در بیش تر عوامل آمادگی حرکتی و آمادگی مرتبط با سلامتی نشان دادند.
    کلید واژگان: تن سنجی, چاقی, آمادگی جسمانی, کودکان پیش دبستانی, تهران
    Dr Hamid Agha-Alinejad, Babak Farzad, Mansoureh Salari, Somaieh Kamjoo, Dr Maghsoud Piri, Mahdi Bayati
    Introduction
    Overweight and obesity are important public health problems in preschoolers because most eating and physical activity habits are established during childhood. The purpose of this study was to investigate the prevalence of overweight and obesity among Tehranian preschoolers using different standard criteria and to determine their relation with physical fitness.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was conducted with 381 preschoolers، aged 5 to 6 years. Anthropometric، health-related and motor fitness tests were assessed in all children.
    Results
    Based on IOTF reference، 7. 36% (CI: 0. 037–0. 111) and 4. 73% (CI: 0. 017–0. 078) of boys and 11. 51% (CI: 0. 070–0. 160) and 10. 99% (CI: 0. 066–0. 154) of girls were overweight and obese، respectively. Significant correlations were found between 20m sprint test، predicted VO2max and most of the anthropometric indices in boys and between modified sit-ups، predicted VO2max and most of the anthropometric indices in girls.
    Conclusions
    These findings emphasize the relatively high prevalence of overweight and obesity in both sexes and show that overweight and obesity were limiting factors for fitness performance levels. Overweight and obesity were indicative of poor physical fitness in both genders. Overweight and obese children، compared to their underweight and normal-weight counterparts، demonstrate inferior performance in most motor and health-related fitness parameters.
    Keywords: Anthropometry, Obesity, Physical Fitness, Preschoolers, Tehran
  • مهدی بیاتی
    نامه به سردبیرسردبیر محترم در تایید و تکمیل مقاله ی که در مجله شماره ی 4، آبان سال 1389 با عنوان «شیوه ی زندگی معیوب: سازوکار، راه های پیشگیری و مقابله» به چاپ رسید. نکته های در اهمیت نقش فعالیت بدنی و جایگاه بی تحرکی جسمانی در شیوع بیماری های غیرواگیر به نظر می رسد که توجه به آنها ممکن است در تغییر و اصلاح شیوه زندگی معیوب کارگشا باشد.
    کلید واژگان: بی تحرکی جسمانی, سبک زندگی بی حرکت
  • سعید دانش یار، رضا قراخانلو، کبری امیدفر، روح الله نیکویی، مهدی بیاتی
    مقدمه
    دیابت نوع 2 ناشی از استرپتوزوتوسین، موجب تغییرات متابولیکی و عملکردی در برخی از بافت ها، تولید برخی از میانجی ها و ورود آن ها به گردش خون می شود. از سوی دیگر، تمرین استقامتی قادر است مقادیر برخی از این میانجی ها را تعدیل کند. در پژوهش حاضر، اثر دیابت و تمرین استقامتی در تغییر میزان استراحتی لاکتات خون و پپتید مرتبط با ژن کلسی تونین ((CGRP پلاسما بررسی شد.
    مواد و روش ها
    50 سر موش صحرایی به 4 گروه کنترل سالم، تمرین کرده سالم، کنترل دیابتی و تمرین کرده دیابتی تقسیم شدند. گروه های دیابتی با تزریق استرپتوزوتوسین و تغذیه با چربی زیاد، دیابتی شدند. سپس گروه های تمرینی، مورد تمرین استقامتی روی نوارگردان، قرار گرفتند. برای اندازه گیری لاکتات خون از کیت دستگاه لاکتات اسکات و برای سنجش CGRP از روش ایمنی سنجی آنزیمی استفاده شد.
    یافته ها
    میزان استراحتی به ترتیب در گروه های کنترل سالم، سالم تمرین کرده، کنترل دیابتی و دیابتی تمرین کرده برای لاکتات خون برابر با 4/2، 08/2، 5/4، 7/3 (میلی مول در لیتر) و CGRP پلاسما برابر 4/0، 35/0، 9/4 و 3 نانوگرم در میلی لیتر بود.
    نتیجه گیری
    مقادیر استراحتی لاکتات خون و CGRP پلاسما در آزمودنی های دیابتی نسبت به سالم بالاتر بود و تمرین استقامتی توانست میزان استراحتی لاکتات خون موش های صحرایی دیابتی را کاهش دهد، اما تغییری در میزان CGRP پلاسما ایجاد نکرد. بنابراین به نظر می رسد تمرین استقامتی با کاهش میزان استراحتی لاکتات خون سبب بهبود دیابت می گردد، نه با کاهش CGRPپلاسما.
    کلید واژگان: دیابت نوع 2, تمرین استقامتی, لاکتات, CGRP
    S. Daneshyar, Professor R. Gharakhanlo, Professor K. Omidfar, Professor R. Nikooie, M. Bayati
    Introduction
    Streptozotocin-induced type2 diabetes causes functional and metabolic changes in some tissues and subsequently produces some intermediates and substances which enter the circulation. On the other hand, endurance training can modify the amount of these substances. In this study, the effects of diabetes and endurance training on resting levels of blood lactate and plasma calcitonin gene- related peptide (CGRP) were investigated.
    Materials And Methods
    Fifty rats were divided into 4 groups including control nondiabetic (n=10) training nondiabetic(n=10) nontraining diabetic (n=15) and training diabetic. Diabetes was induced by feeding with high fat diet HFD and injecting STZ. The training groups underwent an endurance training program on treadmill. Blood Lactate concentration was measured by a lactate kit and plasma CGRP concentration was determined by enzyme immunoassay kit(EIA).
    Results
    In the control nondiabetic, training nondiabetic, nontraining diabetic control and training diabetic groups, the restig values of blood lactate were 2.4, 2.08, 4.5, 3.7(mmol/L) and plasma CGRP values were 0.40, 0.35, 4.9,3.0 (ng/ml), respectively.
    Conclusion
    Resting levels of circulating lactate and CGRP were higher in diabetic subjects than in control nondiabetic rats and endurance training decreased resting value of blood lactate in diabetic rats but did not change the plasma CGRP. Thus, it seems that the role of endurance training in ameliorating diabetes is due to decreasing resting level of blood lactate, but not plasma CGRP.
  • مهدی بیاتی، دکتررضا قراخانلو، دکترحمید آقاعلی نژاد، بابک فرزاد
    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر 4 هفته تمرین تناوبی شدید بر شاخص های منتخب فیزیولوژیکی و متابولیکی مردان فعال بود. 14 مرد فعال به طور داوطلب در این پژوهش شرکت کردند که به گونه تصادفی به دو گروه تمرین تناوبی شدید (HIT) و کنترل (CON) تقسیم شدند. پیش و پس از تمرینات آزمودنی ها: 1) یک آزمون ورزشی فزاینده را برای تعیین VO2max و حد اکثر توان درVO2max (Pmax)، 2) آزمون زمان تا واماندگی با Pmax (Tmax)، 3) 3 آزمون متناوب وینگیت با 4 دقیقه بازگشت به حالت اولیه بین هر آزمون را اجرا کردند. همچنین غلظت لاکتات خون استراحتی در دقایق 3 و 20 بعد از آخرین وینگیت اندازه گیری شد. پروتکل تمرین تناوبی شدید شامل 6 الی 10 تکرار 30 ثانیه ای با شدت 125 درصد Pmax به همراه 4 دقیقه بازگشت به حالت اولیه بین تکرارها، 3 روز در هفته برای یک دوره 4 هفته ای بود، حال آن که گروه کنترل هیچ برنامه تمرینی را اجرا نمی کردند. داده ها با آزمون های تی مستقل، تی زوجی، آنالیز واریانس و آزمون اندازه گیری های تکراری در سطح معناداری p<0/05 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که پس از تمرینات VO2max، Pmax، Tmax، کل کار انجام شده در آزمون (Tmax (WTmax، حد اکثر برون ده توان، میانگین برون ده توان و حد اکثر لاکتات خون در گروه تمرین تناوبی شدید افزایش معنادار و همچنین لاکتات دوره بازگشت به حالت اولیه به گونه معناداری کاهش یافت (p<0/05). در گروه کنترل، تغییر معناداری در هیچ کدام از متغیرها مشاهده نشد (p>0/05). یافته های حاضر پیشنهاد می کند که یک دوره تمرینات تناوبی شدید با دوره های استراحت کوتاه از کارایی بالایی برخوردار بوده که می تواند موجب افزایش اجرای هوازی و بی هوازی در مدت کوتاه شود.
    کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, Pmax, زمان تا واماندگی, لاکتات خون
    Bayatim., Gharakhanlour., Agha, Alinejadh., Farzad, B
    Introduction
    The purpose of the present study was to examine the effects of 4 weeks of high-intensity interval training on selected physiological and metabolic indices in active males.
    Method
    Fourteen active male subjects recruited and randomly assigned into two groups: Experimental (HIT=7) or Control (CON=7) groups. Before and after the training, subjects performed: (1) A progressive exercise test to determine VO2max and peak power output in VO2max (Pmax); (2) A time to exhaustion test at Pmax (Tmax); 3) 3 consecutive Wingate tests with 4-min recovery between each. Additionally, resting blood lactate (BLa־), 3 and 20 min after the last Wingate test were measured. HIT group performed high-intensity interval training protocol consisted of 6-10 30-s bouts at 125% Pmax with 4 min of recovery between each, 3 sessions per week for 4 weeks, while CON group did not perform any training programs. All data were analyzed using independent t-test, paired t-test, and analysis of variance with repeated measures at the level of significance of P < 0. 05.
    Results
    After the training, HIT group showed significant improvements in VO2max, Pmax, Tmax, total work in Tmax test (WTmax), Peak power output (PPO) and mean power output (MPO). Furthermore, peak BLa and BLa in recovery were increased and decreased significantly, respectively in HIT group (P < 0. 05). None of the variables was changed in CON group after the training (P > 0. 05).
    Conclusion
    Present findings suggest that short-term high-intensity interval training program with short recovery is highly efficient that can increase both aerobic and anaerobic performances.
    Keywords: High, intensity Interval Training, Pmax, Time to exhaustion, Blood Lactate
  • بابک فرزاد، رضا قراخانلو، حمید آقاعلی نژاد، مرتضی بهرامی نژاد، مهدی بیاتی، فرهاد محرابیان، اسماعیل پلویی
    مقدمه
    تمرین های تناوبی شدید به عنوان یک رویکرد موثر در بهبود آمادگی در مدت زمان کوتاه به کار گرفته می شوند. اثر این گونه تمرین ها بر سازگاری های هورمونی و فیزیولوژیک که منجر به افزایش اجرای هوازی و بی هوازی ورزشکاران می شود، هنوز نامشخص است. بنابراین، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثر چهار هفته تمرین تناوبی سرعتی فوق بیشینه بر برخی متغیرهای هورمونی و فیزیولوژیک انجام شد.
    مواد و روش ها
    پانزده کشتی گیر تمرین کرده به طور تصادفی به دو گروه (تجربی=8 نفر، شاهد=7 نفر) تقسیم شدند. پیش و پس از تمرین ها، آزمودنی ها، 1) آزمون فزاینده 2) چهار آزمون پیاپی وینگیت با 4 دقیقه استراحت بین هر آزمون را اجرا کردند. نمونه های خون در زمان استراحت پیش و پس از تمرین ها جمع آوری شد. هر دو گروه برنامه ی تمرین کشتی مشابهی را به مدت چهار هفته دنبال کردند، در حالی که گروه تجربی در کنار برنامه ی تمرین کشتی آزمون دویدن سرعتی بی هوازی (RAST) را به عنوان یک پروتکل تمرین تناوبی سرعتی فوق بیشینه، دو جلسه در هر هفته اجرا می کردند.
    یافته ها
    گروه تجربی افزایش معنی داری در حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) (4/5%)، حداکثر برون ده توان (9/34%) و میانگین برون ده توان (3/29%) نشان داد. تستوسترون تام، نسبت تستوسترون تام به کورتیزول (TCR) و نسبت تستوسترون آزاد به کورتیزول (FTCR) در گروه تجربی (مورد) افزایش یافت (05/0P<)، البته اختلاف معنی داری بین دو گروه در پس آزمون مشاهده نشد. کورتیزول در هر دو گروه تمایل به کاهش داشت (05/0P>).
    نتیجه گیری
    یافته های حاضر پیشنهاد می کند که یک برنامه ی تمرین تناوبی فوق بیشینه با دوره های استراحت کوتاه می تواند موجب افزایش اجرای هوازی و بی هوازی در مدت زمان کوتاه شود. تغییرات هورمونی مشاهده شده، سازگاری های آنابولیک ناشی از تمرین های را پیشنهاد می کنند.
    کلید واژگان: تستوسترون, کورتیزول, تمرین تناوبی سرعتی
    Ba. Farzad, R. Gharakhanlou, H. Agha-Alinejad, M. Bahraminejad, M. Bayati, F. Mehrabian, I. Poloei
    Introduction
    Supramaximal sprint interval training is an efficient means of improving physical fitness within a short period of time. However the effects of this type of training which cause hormonal and physiological adaptations to increase enhanced aerobic and anaerobic performances, are not well known. Thus, the purpose of the present study was to examine the effects of four weeks of supramaximal sprint interval training on some hormonal and physiological variables.
    Materials And Methods
    Fifteen trained wrestlers were randomly assigned into two groups, the experimental (EXP=8) and controls (CON=7) groups. Before and after training, subjects performed (a) a graded exercise test and (b) four consecutive Wingate tests with 4-min recovery intervals between each. Resting blood samples were collected before and after training. Both groups followed the same wrestling training program for 4 weeks additionally, the EXP group performed a running-based anaerobic sprint test (RAST) as a supramaximal sprint interval training protocol for 4 weeks, two sessions per week.
    Results
    The EXP group showed improvements in VO2max (+5.4%), Peak power output (34.9%) and Mean Power Output (29.3%) after the training (P<0.05), along with significant increases in total testosterone, total testosterone/cortisol ratio (TCR) and free testosterone/cortisol (FTCR) ratio in the EXP group, but there were no significant differences between groups. Cortisol was tended to decrease in both groups (P>0.05), but none of the variables were changed in the CON group after the training.
    Conclusion
    The current findings suggest that the supramaximal sprint interval training program with short recovery can increase both aerobic and anaerobic performances. The changes observed in FTCR and TCR suggest exercise training-induced anabolic adaptations.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال