به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهدی زنگنه

  • مهدی زنگنه*، زکیه شرفی

    مدارای اجتماعی پایه و اساس دموکراسی و جامعه مدنی است و سرمایه فرهنگی یکی از پیش شرط های به وجود آمدن مدارای اجتماعی در جامعه است. به همین دلیل پژوهش حاضر برآن است تا تاثیر سرمایه فرهنگی جوانان را بر مدارای اجتماعی در سه شهر متفاوت به لحاظ جمعیتی، جغرافیایی و فرهنگی سنجش و بررسی قرار دهد. تحقیق حاضر، از حیث نوع، بنیادی و از نظر ماهیت، توصیفی_تحلیلی و پیمایشی است. داده ها به دو روش اسنادی و میدانی (پرسش نامه) گردآوری شده اند. جامعه آماری تحقیق شامل جوانان 35-18 ساله سه شهر خواف، سبزوار و مشهد در خراسان رضوی بوده که از طریق فرمول کوکران حجم نمونه، 1135 به دست آمده که در سه شهر مورد نظر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای توزیع و تکمیل شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس، ضرایب هم بستگی و رگرسیون چندمتغیره انجام شده است. شاخص های سرمایه فرهنگی (ذهنی، عینی و نهادی) با 17 گویه و مدارای اجتماعی (هویتی، عقیدتی و رفتاری) با 26 گویه سنجیده شدند. مقدار آلفای کرونباخ، 7/0 به دست آمده که نشان از پایایی ابزار تحقیق است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با افزایش جمعیت شهرها، مدارای اجتماعی هم افزایش می یابد. با بالارفتن مولفه های سرمایه های فرهنگی، اعم از عینی، ذهنی و نهادی در بین جوانان، مدارای اجتماعی آنها هم افزایش می یابد. تحلیل رگرسیونی شاخصهای سه گانه پژوهش به میزان 59 درصد از تغییرات متغیر وابسته (مدارای اجتماعی) را تبیین می کنند و نتایج، حاکی از آن است که متغیر سرمایه فرهنگی ذهنی، بیشترین تاثیر و بعد از این متغیرهای سرمایه فرهنگی عینی و نهادی به ترتیب تاثیرات فزایندهای را بر مدارای اجتماعی در سه شهر مورد مطالعه خواهند داشت.

    کلید واژگان: سرمایه فرهنگی, مدارای اجتماعی, جوانان
    Mahdi Zanganeh *, Zakieh Sharafi

    Social tolerance is the foundation of democracy and civil society, and cultural capital is one of the prerequisites for the emergence of social tolerance in a community. Therefore, this study aims to assess the impact of the cultural capital of the youth on social tolerance in three cities that are distinct in terms of population, geography, and culture. This is a fundamental study that adopts a descriptive-analytical and survey method. Data was collected using both documentary and field survey methods (questionnaires). The statistical population of the study includes young people aged 18-35 living in three cities of Khaf, Sabzevar, and Mashhad in Razavi Khorasan province. A sample size of n=1135 was calculated by Cochran's formula for the three cities using a multi-stage cluster sampling method. Data analysis was conducted using variance analysis, correlation coefficients, and multiple regression tests. The indices of cultural capital (subjective, objective, and institutional) were measured with 17 items, while social tolerance (identity-related, belief-related, and behavioral) was measured with 26 items. The Cronbach's alpha coefficient was 0.7, indicating the reliability of the research instrument. The results show that with rising population of cities, social tolerance is improved. Furthermore, as the components of cultural capital—whether objective, subjective, or institutional—improve among youth, their social tolerance is enhanced as well. The regression analysis of these indicators explains 59% of variance in the dependent variable (social tolerance). According to the findings, subjective cultural capital wields the greatest impact on social tolerance in the studies cities, followed by objective and institutional cultural capital, respectively.

    Keywords: Cultural Capital, Social Tolerance, Youth
  • یعقوب زنگنه*، فاطمه شهریار، مهدی زنگنه، رحمان زندی
    هدف

    این تحقیق با هدف بررسی توزیع فضایی خدمات عمومی و سنجش میزان رضایتمندی ساکنان از کیفیت دسترسی به آن ها در شهر تربت حیدریه انجام شده است.

    روش و داده ها:

     این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری محدوده قانونی شهر تربت حیدریه و نمونه ها به روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز به دو روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. داده های جمع آوری شده به روش های آمار توصیفی و استنباطی از جمله آزمون مقایسه میانگین ها، آزمون، آنالیز واریانس و آزمون همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل توزیع فضایی خدمات بر اساس مدل نزدیک ترین همسایه در فضای نرم افزار Arc Gis انجام شده است.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تحلیل فضایی توزیع خدمات عمومی نشان داد که خدمات آموزشی و فضای سبز به صورت نامنظم و خوشه ای، خدمات بهداشتی و درمانی به صورت منظم و کاربری های اداری و تجاری به صورت الگوی پراکنده توزیع شده اند. نتایج حاصل از آزمون مقایسه میانگین ها نشان داد که میزان رضایتمندی کلی ساکنان از کیفیت خدمات عمومی با میانگین (3/325)، بزرگ تر از حد متوسط است. نتایج حاصل از سنجش سطح رضایتمندی ساکنان مناطق مختلف از کیفیت دسترسی به خدمات عمومی بر اساس سطح درآمد ساکنان، به ترتیب بالاترین سطح رضایتمندی در بین ساکنان پردرآمد با میانگین (4/059)، متوسط درآمد با میانگین (3/525) و کمترین میزان در بین گروه کم درآمد با میانگین (2/18) مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    با توجه به این که دسترسی به خدمات عمومی نقش مهمی در کیفیت زندگی ساکنان و در نتیجه رضایتمندی سکونتی آن ها دارد، برنامه ریزی در توزیع عادلانه و متناسب با تعداد و تراکم جمعیت در محلات مختلف شهر، با نگاه ویژه به محلات فقیرنشین از اهمیت خاصی برخوردار است.
    نوآوری، کاربرد

    نتایج

    جنبه نوآوری این پژوهش نسبت به تحقیقات مشابه این است که علاوه بر سنجش سطح رضایتمندی ساکنان به تفکیک محلات مختلف و نیز نوع خدمات، سنجش رضایتمندی بر اساس گروه های درآمدی نیز مورد اندازه گیری و تحلیل قرار گرفته است.

    کلید واژگان: توزیع فضایی, دسترسی به خدمات عمومی, رضایتمندی, تربت حیدریه
    Yaghoub Zanganeh *, Fatemeh Shahriar, Mahdi Zanganeh, Rahman Zandi
    Aim

     This research aims to investigate the spatial distribution of public services and measure the level of satisfaction of residents with the quality of access to them in Torbat Heydarieh.

    Method and data: 

    This research was done using a descriptive-analytical method. The statistical population of the legal area of Tarbiat Heydarieh and the samples were selected using stratified probability sampling. The required data was collected using library and field methods. The collected data was analyzed using descriptive and inferential statistical methods.

    Findings

     The spatial analysis of the distribution and dispersion of public services based on Moran's index shows that educational services and green spaces are irregular and clustered, health and treatment services are regular, and administrative and commercial uses are scattered. The results of the mean comparison test showed that the overall level of satisfaction of the residents with the quality of public services is greater than the average. The correlation coefficient results between the variable of income level and satisfaction with access to services show a significant positive correlation between the two variables.

    Conclusion

     The findings of this research underscore the importance of fair distribution of public services in enhancing the quality of life and residential satisfaction of the residents. Planning for equitable distribution, proportional to the number and density of the population in different areas of the city, with a special focus on the underserved areas, is of paramount importance for urban planners and policymakers.

    Innovation: 

    This research stands out from similar studies due to its comprehensive approach. In addition to measuring the level of satisfaction of residents by different neighborhoods and the type of services, it also measures and analyzes satisfaction based on income groups. This unique aspect provides a more nuanced understanding of the relationship between public service access and satisfaction, contributing to a more holistic approach to urban planning.

    Keywords: Spatial Distribution, Access To Public Services, Satisfaction, Torbat Heydarieh
  • مهدی زنگنه*، کوثر ابویسانی، مهدی برزویی

    توجه به نواحی بازمانده از توسعه شهر یکی از مهم ترین معضلات پیش روی کل شهرهای جهان و بالاخص در کشورهای کمتر توسعه یافته و جهان سومی می باشد. سیاست باز آفرینی شهری از جدید ترین روش های مداخله در بافت های قدیمی می باشد و بحث سرمایه اجتماعی نیز به عنوان یکی از ارکان و لازمه های فرایند باز آفرینی شهری مطرح میشود. هدف اصلی تحقیق سنجش شاخص های سرمایه اجتماعی جهت بررسی تحقق رویکرد باز آفرینی در بافت فرسوده شهر جغتای می باشد. داده ها به دو روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده اند. تجزیه و تحلیل داده های مقایسه میانگین ها ، تحلیل واریانس و ضریب همبستگی ، تی تست تک نمونه و رگرسیون چند متغیره در نرم افزار SPSS انجام شد و برای تست پایایی پژوهش از آلفای کرونباخ و برای ارائه راهبردها نیز از تکنیک SWOT استفاده شده است. شاخص های سرمایه اجتماعی که در این تحقیق مورد نظر قرار گرفته اند شامل مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، آگاهی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، روابط اجتماعی و احساس تعلق به محیط می-شوند. همچنین رویکرد باز آفرینی شهری در چهار بعد مولفه های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و ظرفیت های انسانی مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که میانگین سرمایه اجتماعی ساکنان محله مورد مطالعه پایین تر از حد متوسط است. در مورد مولفه های تشکیل دهنده باز آفرینی شهری ، میانگین مولفه ویژگی های کالبدی پایین تر از متوسط و میانگین دیگر مولفه ها بالاتر از حد متوسط بوده و در وضعیت مطلوبی هستند. نتایج راهبردی بیشتر از نوع تهاجمی می باشند لذا با بهره گیری از نقاط قوت درونی در جهت ایجاد و تقویت فرصت های موجود پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: شاخص های سرمایه اجتماعی, ضریب همبستگی, تکنیک SWOT, بازآفرینی شهری, مشارکت اجتماعی
    Kosar Abavisani, Mahdi Bozuei

    Attention to the remaining areas of urban development is one of the most important problems facing all cities in the world, especially in less developed countries and the Third World. Urban regeneration policy is one of the newest methods of intervention in the old contexts and The issue of social capital is also raised as one of the pillars and requirements of the urban regeneration process. The main purpose of this study is to assess the indicators of social capital to examine the realization of the regeneration approach in the dilapidated fabric of Jaghtai city. Data were collected through two methods documentary and field (questionnaire). Data were analyzed using mean comparison data, analysis of variance and correlation coefficient, one-sample t-test, and multivariate regression in SPSS software. Cronbach's alpha was used to test the reliability of the research and the SWOT technique was used to present the strategies. Is. The indicators of social capital that have been considered in this study include social participation, social trust, social awareness, social solidarity, social relations, and a sense of belonging to the environment. Also, the urban regeneration approach was measured in four dimensions of physical, social, economic, and human capacity components. The results show that the average social capital of the residents of the study neighborhood is lower than average. In the case of components of tuition regeneration, the mean of physical characteristics is lower than average and the mean of other components is above average and in good condition. Strategic results are more offensive, so it is suggested to use existing internal strengths to create and strengthen existing opportunities.

    Keywords: Social Capital Indicators, Correlation Coefficient, SWOT Technique, Urban Regeneration, Social Participation
  • رحمان زندی*، فاطمه شهریار، یعقوب زنگنه، مهدی زنگنه

    امروزه گسترش شهرها و افزایش جمعیت در نواحی مختلف شهر، سبب پراکنش جمعیت شهری شده است؛ ازاین رو، رسالت عدالت فضایی در شهرها در راستای توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری با توجه به رفع نیاز شهروندان امری ضروری است؛ بنابراین، اگر مدیران شهری نتوانند امکانات و خدمات عمومی را به صورت عادلانه و مطلوب در مناطق مختلف شهر توزیع کنند، زمینه ایجاد نارضایتی شهروندان از دسترسی به خدمات رسانی را فراهم خواهند کرد؛ بنابراین، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با هدف تحلیل عدالت اجتماعی و پراکنش شهری در توزیع خدمات عمومی شهری، ازطریق نرم افزار ARC GIS در شهر تربت حیدریه انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را 13 ناحیه شهر تربت حیدریه تشکیل داده است. این پژوهش ابتدا با استفاده از مدل جینی و مدل آنتروپی شانون به محاسبه توزیع و پراکندگی جمعیت در نواحی مختلف شهر پرداخته است. درنهایت ازطریق محیط ArcMap به ترسیم نقشه های الگوی توزیع و پراکندگی فضایی نزدیک ترین فاصله همسایگی کاربری ها و خدمات عمومی شهری و رتبه بندی نواحی به 5 دسته (بسیار محروم، محروم، نسبتا مطلوب، مطلوب و بسیار مطلوب) در 13 ناحیه این شهر پرداخته است. نتایج حاصل نشان داد: نواحی (2-7-8-4) به عنوان نواحی بسیار مطلوب، نواحی (1-5-10) مطلوب، نواحی (3-11-12) نسبتا مطلوب، نواحی (5-6) محروم و ناحیه (13) به عنوان ناحیه بسیار محروم از خدمات عمومی شهری در این شهر رتبه بندی و شناسایی شده اند؛ بنابراین خدمات عمومی عادلانه و متناسب با جمعیت شهر توزیع نشده است؛ به طوری که نواحی مرکز و داخل شهر دارای خدمات عمومی مطلوب و نواحی حاشیه و پیرامون نظیر نواحی (5-6-13) با توجه به تعداد جمعیت آن ها، فاقد خدمات رسانی یا به صورت نامطلوب توزیع شده اند.

    کلید واژگان: عدالت اجتماعی, عدالت فضایی, پراکنش جمعیت, توزیع خدمات شهری, تربت حیدریه
    Rahman Zandei *, Fatemeh Shahriar, Yaqub Zanganeh, Mehdi Zanganeh

    Today, with the expansion of cities and the increase in the city's population, we always see the distribution of the population in different areas of the city. From services and as a result injustice in social welfare. Therefore, the present research was conducted using descriptive-analytical method and with the aim of analyzing social justice and population distribution in the distribution of urban public services, using GIS software in the city of Torbat Heydarieh. The statistical population of this research consists of 13 districts in the city of Torbat Heydarieh, which are zoned in the Arc GIS environment. Also, this research calculated population distribution and dispersion by using Gini model and Shannon entropy model, and finally by using ArcMap environment to draw maps of distribution pattern and spatial dispersion of the closest neighborhood distance of uses and public services and ranking of areas in 13 districts of this city. Paid. The results show that areas (2-7-8-4) are very favorable areas, areas (1-5-10) are favorable, areas (11-12-3) are relatively favorable, areas (5-6) are Deprived and district (13) are ranked as the most deprived district of urban public services in this city. Therefore, in different areas of Torbat Heydarieh city, the distribution of public services is not fair and proportional to the distribution and number of the population; So that some areas have desirable public services and some others, especially the outskirts of the city, lack services or are distributed in an unfavorable manner, which requires basic planning and budgeting.

    Keywords: social justice, Spatial Justice, Population distribution, distribution of urban services, Torbat Heydarieh
  • مهدی زنگنه *، ملیحه مرادپور، سید هادی حسینی

     توجه به کودکان و نیازهای اجتماعی آنان در بافت شهرها و محله ها یکی از مهم ترین مسایل پیش روی جامعه امروز است در حالیکه اغلب فضاهای شهری فاقد کیفیت برای استفاده از کودکان و نوجوانان می باشند و شهرهایی که نیازهای کودکان را مد نظر قرار می دهند، کودکان به لحاظ ذهنی و روانی از زندگی در آن شهر احساس آرامش دارند. لذا در پی چنین ضرورتی پژوهش حاضر بر آن است تا به ارزیابی معیارهای شهر دوستدار کودک در شهر جدید گلبهار بپردازد. و نیازهای کودکان را به تصویر بکشد. پژوهش حاضر از نوع، کاربردی _ توسعه ای و از نظر روش توصیفی _ تحلیلی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل کودکان 7 تا 15 سال بوده که حجم نمونه 312 نمونه تعیین گردیده است. نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای بوده به صورتی که از هر محله 4 بلوک جهت نمونه انتخاب شده است. ضریب پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ  با مقدار 8/0 تایید شده است و جهت تجزیه و تحلیل شاخص ها از آزمون t تک نمونه ای، تحلیل رگرسیون و تحلیل مشارکتی کودکان (نقاشی شهر مورد علاقه) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شاخصهای شهر دوستدار کودک در شهر جدید گلبهار در سطح مطلوبی نمی باشد، احساس تعلق در کودکان شهر مورد مطالعه در سطح پایینی است، تمایل به مشارکت در کودکان در سطح مطلوبی می باشد.  نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که شاخص دسترسی بیش ترین تاثیر و بعد از آن شاخص های طراحی، اجتماعی و محیطی- کالبدی در اولویت های دوم و سوم تاثیر فزاینده ای را بر تحقق شهر دوستدار کودک خواهند داشت. همچنین کودکان در نقاشی شهر مورد علاق شان فضای سبز و امکانات بازی و سرگرمی را مد نظر داشتند.

    کلید واژگان: شهر جدید, کودک, شهر دوستدار کودک, گلبهار
    mahdi zanganeh *, Maliheh moradpure, Hadi Hosseini Hadi Hosseini

    Among the most significant contemporary needs of societies is paying attention to children and their social needs in cities. Most urban spaces are not good enough to be used by children and adolescents. There are no cities that pay attention to children’s needs, their feelings, and psychological aspects of living in the cities. Therefore, this study aimed to evaluate a child-friendly city indicators in Golbahar, Iran and to determine children’s needs. The statistical population of this applied and descriptive-analytical study includes children between 7 and 15. The sample consists of 312 children. Multi-stage cluster sampling method was used. Four blocks were selected from each neighborhood. The reliability coefficient was confirmed by Cronbach's alpha with a value of 0.8 and one-sample t-test, regression analysis, and children’s collaborative analysis (painting of favorite city). The results showed that the indicators of child-friendly city in Golbahar are not good. That is, the sense of belonging among the children is at low level, and participation willingness among children is at optimal level. The results of multivariate regression analysis showed that access indicator has the highest impact, followed by the design, social and environmental-physical indicators. The indicators will have an increasing impact on building child-friendly city. Moreover, the children’s paintings of their favorite city showed their tendency towards green spaces and facilities for play and entertainment.

    Keywords: New City, Child, Child-friendly City, Golbahar
  • جواد امیری شابنده*، مهدی زنگنه، مهدی پیله ور

    استفاده گسترده از اتومبیل در جوامع صنعتی سبب تغییر سیستم های شهرسازی گردید. این امرموجب شد پس از پایان جنگ جهانی دوم رویکرد جدیدی در شهرسازی شکل گرفت، این جنبش ایجاد فضای اختصاصی عابرین پیاده و اولویت دادن به آن را مد نظر قرار داد.. پل عابران های پیاده یکی از مهم ترین و رایج ترین تسهیلات موردنیاز عابران پیاده برای عبور از عرض جاده ها می باشند. علارغم مطالعات متعددی که در مورد زیباشناسانه و هماهنگی بصری با محیط اطراف پل ها صورت گرفته اما متاسفانه در شهر مشهد به زیباشناسانه پل های هوایی در فضای شهری توجه نشده است و پل را صرفا عنصری عملکردی در ترافیک شهری تلقی می دانند و از بعد بهبود کیفیت بصری شهر نادیده انگاشته شده است. در مطالعه حاضر، ارزیابی پل های عابر پیاده شهری به لحاظ کیفیت خدمات و زیبایی منظر در کمربندی شهر مشهد است. جهت بررسی موضوع به تحلیل شاخص هایی: کیفیت ورودی وخروجی، دسترسی، امنیت، روشنایی، زیبایی و نظافت وارتباط بصری پل های هوایی و منظر شهری اطرف آن از طریق پرسشنامه از 384 نفر مورد بررسی قرارگرفت. در بخش مطالعات میدانی نیز از طریق انجام تکمیل پرسشنامه از شهروندان، اطلاعات جمع آوری و محل پر کردن پرسشنامه ها با تعداد مشخص به وسیله GPS مکان گزینی شده است و با استفاده از نرم افزارSPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند و در نرم افزار GIS از داده های هر یک از شاخص های میانگین گرفته و پس از آن با استفاده از درون یابی (IDW) ، نقشه تحیلی فضایی برای هریک از شاخص ها بدست آمده است .نتایج این مطالعات نشان داده است که در شهرمشهد سطح رضایت شهروندان از خدمات ارایه شده بسیار پایین می باشد. همچنین به دلیل عدم در نظرگیری  اصول طراحی همخوان با زمینه و هماهنگی بصری میان پل و منظر شهری کیفیات زیباشناختی پل های عابرپیاده در فضای شهری مشهد پایین می باشد.

    کلید واژگان: پل های عابر پیاده, زیباشناختی, منظر شهری, شهر مشهد, GIS
  • محمدجواد صفایی، رحمان زندی*، مهدی زنگنه، نرگس سپهری صدر

    خزش شهری از ویژگی های شناخته شده اکثر شهرهای کشورهای درحال توسعه است؛ به طوری که این خزش ناموزون، مناطق شهری به نواحی روستایی پیرامونی، منجر به توسعه بدقواره شهر، تخریب اراضی طبیعی و تبدیل اراضی با کیفیت کشاورزی به سایر کاربری ها شده است. در پی چنین ضرورتی پژوهش حاضر با هدف بررسی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی روستاهای حریم شهر سبزوار صورت گرفته است. نوع تحقیق از حیث هدف کاربردی، و روش انجام آن توصیفی-استنباطی و از منظر انجام پژوهش تحلیلی_ترکیبی است. در این پژوهش چهار کاربری عمده فضاهای ساخته شده، باغی، پوشش گیاهی و بایر مورد بررسی و پیش بینی قرار گرفته اند. دوره زمانی تصاویر از سال 1985 تا 2020 جهت بررسی تغییرات کاربری ها و تا سال 2040 جهت پیش بینی در نظر گرفته شده است. جهت پردازش تصاویر از مدل های ضریب کاپا و زنجیره مارکوف در قالب برنامه های GIS، ENVI ، Tersset وSAGA  استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که توسعه کاربری های ساخته شده، تغییرات طبقات پوشش گیاهی و باغی و کاهش کاربری بایر را در پی خواهد داشت. پیش بینی مدل مارکوف نشان می دهد،مساحت فضاهای ساخته شده در سال 1985 برابر با 13 کیلومترمربع بوده که در سال 2020،  به 42 کیلومترمربع افزایش یافته و پیش بینی می شود که در سال 2040 به 54 کیلومترمربع برسد که نسبت به سال 2020 سالانه رشد 3/1 درصدی را در پی خواهد داشت.

    کلید واژگان: کاربری زمین, روستاهای حریم, سبزوار
    Mohammadjavad Safaee, Rahman Zandi *, Mahdi Zanganeh, Narges Sepehrisadr

    Urban sprawl is a well-known feature of most cities in developing countries. Unbalanced urban expansion towards the surrounding rural areas has led to the disorderly development of the city, the destruction of natural lands and the conversion of suitable agricultural lands to other uses. The current research was conducted with the aim of investigating and predicting land use changes in villages around Sabzevar city. The current research is descriptive-inferential in terms of its practical purpose, and analytical-composite research from the point of view of doing it. In this research, four major uses of built spaces, gardens, vegetation and barren spaces have been investigated and predicted. The time period of the images from 1985 to 2020 is considered to examine the changes in uses and to 2040 for forecasting. To process images, Kappa coefficient and Markov chain models have been used in GIS, ENVI, Tersset and SAGA programs. The results show that the development of built uses will cause changes in vegetation and garden classes and reduce barren land use. Markov model prediction shows that the area of built spaces in 1985 was equal to 13 square kilometers, which increased to 42 square kilometers in 2020 and is predicted to reach 54 square kilometers in 2040, with an annual growth of 1.3 percent.

    Keywords: Land Use, Surrounding villages, Sabzevar
  • زهرا کولیوند*، محمد سلمانی مقدم، مهدی زنگنه

    مهاجرت های روستایی موجب شکل گیری طیف وسیعی از مشکلات در ابعاد مختلف برای کشور های در حال توسعه شده است. از اثرات مستقیم مهاجرت های بدون برنامه از مناطق روستایی به سمت شهر ها در ایران شکل گیری بخش غیر رسمی در مناطق شهری کشور است. بدیهی است که شکل گیری این بخش نتیجه مستقیم مهاجرت های روستایی به همراه پدیده افزایش جمعیت شهرنشین می باشد که ساماندهی آن در حال حاضر یکی از چالش های مدیریت شهری کشور است. این پژوهش با هدف بررسی نقش مهاجرت های روستایی در شکل گیری مشاغل غیر رسمی با تاکید بر ابعاد اقتصادی در محله محمد آباد شهر قرچک می پردازد. این تحقیق از نوع کاربردی، و به لحاظ روش توصیفی- تحلیلی می باشد. اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گرد آوری شده است. و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه، من ویتنی، کروسکال والیس و اسپیرمن استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق بر اساس فرمول کوکران تعداد 168 نفر دست فروش در محله محمد آباد شهر قرچک می باشند که برای تعیین دقت بیشتر این تعداد به 260 مورد رسید. نتایج بدست آمده تحقیق نشان می دهد که اکثر شاغلین بخش غیر رسمی در محدوده مطالعاتی مهاجرین روستایی هستند. همچنین وضعیت شاغلین بخش غیر رسمی از لحاظ اقتصادی مطلوب بوده و رابطه معنی داری بین وضعیت تحصیلات مهاجران و شکل گیری مشاغل غیر رسمی در محدوده مطالعاتی وجود دارد. نتایج نشان می دهد که نبود زمینه اشتغال مناسب، عدم وجود تخصص، نداشتن سرمایه کافی از دلایل گسترش شغل دستفروشی در محله مورد مطالعه بوده است.

    کلید واژگان: مهاجرت های روستایی, بخش غیر رسمی, بعد اقتصادی, محمد آباد قرچک
    Zahra Kolivand *, Mohammad Salmani Moghaddam, Mehdi Zanganeh

    Rural migration has shaped a wide range of problems for developing countries in different dimensions. One of the direct effects of unplanned migration from rural areas to cities in Iran is the formation of informal sectors in urban areas of the country. It is obvious that the formation of this sector is the direct result of rural migration along with the phenomenon of urban population growth, which is now one of the challenges of urban management in the country. The purpose of this study is to investigate the role of rural migrations in the formation of informal jobs with an emphasis on economic dimensions in Mohammadabad district in Qarchak city. The current study was an applied and descriptive-analytical research. Data were collected by library and survey methods. In order to analyze the data single sample t-test, Mann-Whitney, Kruskal-Wallis and Spearman tests were used. According to Cochran's formula, the statistical population of the study is 168 sellers in Qarchak Mohammadabad district, which reached 260 to determine accuracy. The results of the research show that most of the employees in the informal sector are in the study area of rural immigrants. The status of informal sector workers was also economically desirable and there was a significant relationship between the educational status of immigrants and the formation of informal occupations in the study area. The results indicated that lack of proper employment, lack of expertise, and insufficient capital were the reasons for the expansion of the peddling business in the study area.

    Keywords: rural migration, Informal section, economic dimension, MohammadabadQarchak
  • حسین طهماسبی مقدم، مهدی زنگنه*، محمد تقی حیدری، محمد تقی ایمانی

    هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی توزیع فضایی پارک های درون شهری با رویکرد عدالت فضایی شهر در شهر سبزوار است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. به منظور تحلیل توزیع و تبیین الگوی فضایی از روش های آمار فضایی از قبیل نزدیک ترین واحد همسایگی و بررسی سطح سرویس دهی خدماتی پارک های شهری از تحلیل شبکه در سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. آنچه پژوهش حاضر را از پژوهش پیشین متمایز می کند بررسی و تحلیل الگوی توزیع فضایی و میزان دسترسی در  انواع طبقات پارک های شهری در سطوح مختلف شهر سبزوار می باشد. نتایج حاصل از آن نشان داد که شعاع عملکردی پارک های شهری در شهر سبزوار، درسطح منطقه ای بیان کننده شعاع عملکردی مطلوب در بافت های مرکزی شهری است که بافاصله گرفتن از مرکز شهر، از مطلوبیت آن کاسته می شود. عدم توزیع مناسب پارک های درون شهری در سطح ناحیه ای در غرب شهر سبزوار باعث کاهش مطلوبیت و عملکرد پارک های ناحیه ای شده و تمرکز بیش ازحد این پارک ها در در شرق شهر باعث افزایش شعاع عملکرد و مطلوبیت در مناطق شرقی شهر سبزوار شده است، در نتیجه از یک سو توزیع و پراکنش نامناسب و ناعادلانه پارک های دورن شهری در سطوح مختلف شهر سبزوار از سوی دیگر عدم تناسب جمعیت و سرانه فضای سبز منجر به تشدید توزیع ناعادلانه پارک ها در سطوح مناطق، نواحی و محلات شهری شده چراکه به عنوان مثل در ناحیه 9 مساحت پارک 175157مترمربع و جمعیت 7088نفر است که سرانه آن 24مترمربع می باشد یعنی به ازای هر یک نفر 24 مترمربع فضای سبز و مازاد فضای سبز وجود دارد.

    کلید واژگان: الگوی توزیع فضایی, تحلیل فضایی, پارک های درون شهری, عدالت فضایی, شهر سبزوار
    Hossein Tahmasebi Moghaddam, MEHDI Zanganeh *, MOHAMAD TAGHI Heydari, Mohamadtagi Imani

    The purpose of this study is to explain the pattern of spatial distribution of inner city parks with the approach of spatial justice in the city of Sabzevar. The research method is descriptive - analytical. In order to analyze and explain the distribution of spatial patterns of spatial statistical methods such as the nearest neighborhood and the city Park Service Service network analysis in GIS was used. What distinguishes the present study from the previous research is the study and analysis of the pattern of spatial distribution and the amount of access in different classes of urban parks in different levels of Sabzevar city. The results showed that the functional radius of urban parks in Sabzevar city, at the regional level, indicates the desired functional radius in the central urban contexts, which decreases its desirability by moving away from the city center. Lack of proper distribution of inner city parks in the western part of Sabzevar has reduced the usefulness and performance of regional parks and excessive concentration of these parks in the eastern part of the city has increased the radius of performance and usefulness in the eastern parts of Sabzevar. Inadequate and unjust distribution of inner city parks in different levels of Sabzevar city On the other hand, the disproportion of population and per capita green space has led to intensified unfair distribution of parks in urban areas, districts and neighborhoods because The population is 7088 people with a per capita of 24 square meters, ie for each person there is 24 square meters of green space and a surplus of green space.

    Keywords: Spatial distribution pattern, Spatial Analysis, urban inner parks, Spatial justice, Sabzevar city
  • مهدی فیل سرائی*، محمدرضا شورورزی، مهدی زنگنه

    حاکم شدن وضعیت رقابتی بر بازارهای مالی بسیاری از شرکت ها را با احتمال ریسک ورشکستگی مواجه کرده و از گردونه رقابت خارج می شوند. این امر می تواند موجب نگرانی صاحبان سرمایه شود. از ریسک ورشکستگی به عنوان یک حقیقت مهم در چرخه عمر واحدهای تجاری مدرن یاد می شود که می تواند منجر به تحمل هزینه های اقتصادی و اجتماعی سنگین به سهامداران، اعتباردهندگان، مدیران، کارکنان و در مجموع به کل اقتصاد خواهد شد. مسئله اصلی در اینجا شناسایی عواملی است که می توان از طریق آنها احتمال ریسک ورشکستگی شرکت در آینده نزدیک را پیش بینی کرد. این پژوهش با طرح این سوال و مسئله صورت خواهد پذیرفت که آیا مدیریت سود تعهدی و نوع استراتژی تجاری شرکت می تواند به سهامداران و مدیران در پیش بینی ریسک ورشکستگی شرکت کمک کند؟ هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر استراتژی تجاری بر مدیریت سود و ریسک ورشکستگی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر پس از اعمال برخی از محدودیت های موجود در این تحقیق، متشکل از 140 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی سال های 1392 تا 1398 می باشد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل رگرسیون خطی چندگانه استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از این است که مدیریت سود بر ریسک ورشکستگی تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که استراتژی رهبری هزینه بر ریسک ورشکستگی اثر منفی و معناداری دارد. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد که استراتژی تمایز محصولبر ریسک ورشکستگی اثر منفی و معناداری دارد.

    کلید واژگان: استراتژی کسب و کار, استراتژی رهبری هزینه, استراتژی تمایز محصول, مدیریت سود, ریسک ورشکستگی
    Mahdi Filsaraei *, Mohammadreza Shoorvarzi, Mahdi Zanganeh

    Competitiveness in the financial markets puts many companies at risk of bankruptcy and out of competition. This can cause concern for investors. Bankruptcy risk is mentioned as an important fact in the life cycle of modern business units that can lead to heavy economic and social costs to shareholders, creditors, managers, employees and the economy as a whole. The key here is to identify the factors that can be used to predict the risk of bankruptcy in the near future. This research will be conducted with the question of whether accrued earnings management and the type of business strategy of the company can help shareholders and managers in predicting the risk of bankruptcy of the company? The main purpose of this study is to investigate the effect of business strategy on earnings management and bankruptcy risk in companies listed on the Tehran Stock Exchange. The statistical population of the present study, after applying some of the limitations in this study, consists of 140 companies listed on the Tehran Stock Exchange during the years 2914 to 2020. Multiple linear regression model has been used to test the research hypotheses. The results of the study indicate that earnings management has a positive and significant effect on bankruptcy risk. The results also showed that cost leadership strategy has a significant negative effect on bankruptcy risk. In addition, the results showed that the product differentiation strategy has a significant negative effect on bankruptcy risk.

    Keywords: Business Strategy, Cost Leadership Strategy, Product differentiation strategy, Earnings Management, bankruptcy risk
  • مهدی زنگنه*، زهرا حبیب زاده، یعقوب زنگنه

    هدف اصلی تحقیق مقایسه شاخص های کیفیت محیط مسکونی در سکونتگاه های غیررسمی و روستاهای الحاقی شهر سبزوار می-باشد. این پژوهش از نوع توسعه ای- کاربردی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده و برای تجزیه وتحلیل داده ها از تی تست تک نمونه، تی تست مستقل، اسپیرمن، کای اسکوار، پیرسون، رگرسیون و برای انجام راهبردها از SOAR استفاده شده است. حجم نمونه برای دو بافت 380 پرسشنامه بوده که برای بافت سکونتگاه غیررسمی 252 و روستاهای الحاقی 128 پرسشنامه به روش خوشه ای چند مرحله ای تکمیل شده است. مقدار آلفا برای کل شاخص ها برابر با 78/0 به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از 8 شاخص مورد بررسی در هیچ یک از بافت های مورد مطالعه در دو بافت فقط شاخص اعتماد و تعامل در سطح مطلوبی است و سایر شاخص ها اعم از تعلق مکانی، کیفیت مسکن، احساس امیدواری به آینده، محیطی_ کالبدی، دسترسی به خدمات، امنیت، اقتصادی مطلوب نمی باشند. همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که شاخص کیفیت مسکن ، بیشترین تاثیر را در ارتقاء کیفیت محیط مسکونی دو بافت مورد مطالعه شهر سبزوار دارد و در مراتب بعدی شاخص تعلق مکانی و احساس امیدواری به آینده قرار می گیرند.

    کلید واژگان: سکونتگاه غیررسمی شاخص های کیفیت محیط مسکونی, روستاهای الحاقی
    Mehdi Zanganeh *, Zahra Habibzadeh, Yaghob Zanganeh

    The main purpose of the research is to compare the quality indicators of residential environment in informal settlements and additional villages of Sabzevar city. This research is of developmental-applied type and descriptive-analytical research method. The data were collected by both library and survey methods and used to analyze the data analysis of single-sample t-test, independent t-test, Spearman, Kai-Esquar, Pearson, regression, vikor and SOAR for strategies. The sample size for the two tissues was 380 questionnaires, which were completed for the tissue of the informal settlement of 252 and the additional villages of 128 questionnaires by multistage clustering. The alpha value for all indicators was 0.78. The research results show that of the 8 indicators examined in any of the studied tissues in the two contexts, only the index of trust and interaction is at the desired level and other indicators such as spatial affiliation, housing quality, hope for the future, environmental-physical, access They are not good for services, security, economy. Also, the results of multivariate regression show that the housing quality index has the greatest effect on improving the quality of the residential environment of the two studied tissues of Sabzevar city and in the next levels, the index of spatial affiliation and hope for the future are placed.

    Keywords: Residential Environmental Quality Indicators, Informal Settlement, Additional Villages
  • مهدی زنگنه*، نرگس محمودی، یعقوب زنگنه

    پایداری اجتماعی امروزه به عنوان مهم ترین بعد توسعه پایدار، جایگاه مهمی در برنامه ریزی های شهری و به خصوص برنامه ریزی مسکن دارد و پیوسته با افزایش مشکلات زیست محیطی و مشکلات مسکن، بر اهمیت آن در برنامه ریزی های شهری و مسکن افزوده می شود. در پی چنین ضرورتی تحقیق حاضر  باهدف بررسی شاخص های پایداری اجتماعی محیط مسکونی در دو بافت قدیم و جدید شهر سبزوار انجام شده است. پژوهش از نوع توسعه ای - کاربردی و روش تحقیق توصیفی -  تحلیلی می باشد. اطلاعات موردنیاز به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تی تست تک نمونه، پیرسون، کای اسکویر، مقایسه میانگین ها و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. حجم نمونه برای دو بافت 750 پرسشنامه بوده که برای بافت قدیم 374 و بافت جدید 376 پرسشنامه تکمیل شده است. مقدار آلفا برای کل شاخص ها برابر 74/0 به دست آمده است.  نتایج این پژوهش نشان می دهد که هیچ یک از بافت های مسکونی به طور کامل از شاخص های پایداری اجتماعی برخوردار نمی باشند. شاخص های تعلق مکانی و هویت در بافت مرکزی مطلوب تر از  بافت جدید بوده، سلامت شهروندی و نشاط در بافت جدید مطلوب تر بوده است و درمجموع میانگین نمره پایداری اجتماعی در بافت جدید بیشتر از بافت قدیم می باشد.

    کلید واژگان: محیط مسکونی, پایداری اجتماعی, بافت قدیم, بافت جدید, شهر سبزوار
    Mahdi Zanganeh *, Narges Mahmudi, Yaaghob Zanganeh
    Introduction

    Housing is the most important urban element in the sustainable development of the city. It is essential to pay attention to it because housing development, in addition to the environment, affects the economy, culture and social issues. Therefore, achieving sustainable housing in order to increase and improve the quality of life of the current and future generations is a serious matter, because today with the growing population, the need to build housing is increasing day by day. Therefore, achieving urban sustainable development and paying attention to sustainable housing can play a constructive role. In terms of social sustainability, sustainable housing is the one that, in addition to providing the necessary facilities and public services for a better human life, is in line with the culture, methods and traditions of its inhabitants and causes family stability, social growth, increasing the safety of people and specially to promote culture and peace of mind of family members. In this regard, the present study (with the aim of achieving indicators of sustainable social development) intends to study and compare indicators of social sustainability in two different residential contexts in Sabzevar city.

    Methodology

    The present research has been done in two old and new contexts of this city. The central context has a population of 14843 people (5011 families) and Tovhid town which is located 5 km away in the northern part of Sabzevar city has a population of 18239 people (4933 families). The present study is applied-developmental in term of type, the method of research is descriptive-analytical and carried out in survey method (questionnaire). The statistical population in this research is two old and new contexts of Sabzevar city. The sample size according to Cochran's formula was obtained 750 people and the number of samples for the old contexts was 374 and the new ones was 376 samples, which were completed and conducted by stratified random sampling method. Data were analyzed using the one-sample t-test, comparison of means, Pearson and Chi-square, and multivariate regression. The value of alpha for all indicators is equal to. 0.74 which indicates that this scale has appropriate reliability.

    Results and discussion

    The results show that the average score of the Housing Social Sustainability indicator in the central context is 2.924 and in Tovhid town is 3.206. Findings show that the average indicator of social sustainability of housing in the central context (old context) is significantly lower than average and in Tovhid town slightly higher than average. In other words, the indicators of social sustainability of housing in the Tovhid town are close to sustainability and are unsustainable in the central contexts. In the following, the two means are compared with the two assumptions of equality of variances and the assumption of inequality of variances. Given that the significance level of the F test is less than 0.05, the assumption of equality of variances is rejected. And since the level of significance in comparing the means with the assumption of inequality of variance is equal to zero and less than 0.05, it indicates that the difference between the two means is significant. Therefore, there is a significant difference between the studied contexts of Sabzevar city in terms of social sustainability of the residential environment. The results of the correlation coefficient show that there is a significant positive relationship between household income/ occupation/ length of stay/ ownership and housing social sustainability indicator in both the central context and Tovhid town. There is a significant negative relationship between education level and social sustainability indicator of housing in the central context. Thus, it can be said that people with higher education have more knowledge and information about the quality of municipal services as well as citizenship rights, and as a result, they expect to get more benefit from these services. Using the combined multiple regression model, the factors and indicators affecting the social sustainability of the two residential contexts were identified. The results indicate that the nine indicators included in the model, explain 72% of the changes in the dependent variable (social sustainability). In the central context, the Beta values (​in the above table) show that the security indicator has the greatest impact on the old social sustainability of Sabzevar (central) and after these, the indicators of housing quality and identity, in the second and third priority, will also have increasing effects on the social sustainability of the central context. In the new context, the Beta values ​​ (in the above table) show that the participation indicator has the greatest impact on the social sustainability of the new context of Sabzevar (Tovhid town), and after these identity and access to services indicators, in the second and third priority, will also have increasing effects on the social sustainability of the new context.

    Conclusion

    The results obtained in the studied contexts show that the two central and new residential contexts of Sabzevar are not the same in terms of social sustainability indicators. Indicators of place attachment and identity in the central context are more desirable than the new context. the security indicator is not appropriate in any of the contexts. Citizen health in the new context is more desirable due to cleaner air, lack of noise pollution and wider parks. This last indicator has made the residents of the town more cheerful. The housing quality indicator in Tovhid town is considered more desirable than the central context and in general, the average score of social sustainability in the new context is higher than the old one. Also, the results of multivariate regression in the central context show that the security indicator has the greatest impact on the social sustainability of that context and in the new context, the participation indicator has the greatest impact on the social sustainability of that context. Therefore, in order to achieve social sustainability of the two studied context, the two indicators of security and participation have an important place.

    Keywords: residential environment, Social stability, Old Context, New Context, Sabzevar city
  • مهدی زنگنه، ابراهیم آقاجری*، مهدی فروزانفر
    : با افزایش نگرانی های زیست محیطی و کاهش سوخت های فسیلی، اهمیت تولید الکتریسیته توسط انرژی های تجدیدپذیر و جایگزینی آن با سوخت های مرسوم روز به روز بیشتر احساس می شود. از طرفی وابستگی انرژی های تجدیدپذیر به شرایط محیطی باعث شده استفاده از این انرژی ها با چالش هایی همراه باشد. یکی از این چالش ها مدیریت منابع انرژی بوده که در این تحقیق با طراحی یک کنترل کننده هوشمند فازی، مسئله ی مدیریت انرژی سیستم قدرت ترکیبی خانگی شامل انرژی خورشید، باتری و برق شبکه مورد توجه قرار گرفته و پیاده سازی آن در ابعاد آزمایشگاهی انجام شده است. در مطالعه ی پیش رو با به کار بردن برد آردوینو جهت مدیریت انرژی در سیستم قدرت ترکیبی، سعی بر آن بوده تا زمینه ی استفاده از این منابع در ابعاد واقعی و به صورت انبوه فراهم گردد همچنین مدل ریاضی اجزای سیستم قدرت ارایه شده، شبیه سازی سیستم با نرم افزار متلب انجام شده و توانایی مانیتورینگ زمان واقعی اطلاعات نیز به آن افزوده شده است. در انتها با اعمال شرایط آب و هوایی یک روز عادی بهاری تاثیر گذاری کنترل کننده هوشمند فازی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که استفاده از روش پیشنهادی نسبت به عدم استفاده از آن باعث کاهش 60 درصدی استفاده از برق شبکه می گردد.
    کلید واژگان: سیستم انرژی ترکیبی, کنترل مدیریت انرژی, انرژی تجدید پذیر, منطق فازی
    Mehdi Zangeneh, Ebrahim Aghajari *, Mehdi Forouzanfar
    With increasing environmental concerns and reducing fossil fuels, the significance of producing electricity via renewable energy resources and replacing it with conventional fuels is increasing day by day. At the same time, the dependency of renewable energies on environmental conditions makes it challenging. One of these challenges has been managing the energy resources of the hybrid power system. Hence, in this research, a fuzzy intelligent controller has been designed and implemented to manage the energy resources of a grid-tied hybrid power system including solar energy and battery storage in laboratory dimensions. In the present study, by using the Arduino board as an energy management unit in the hybrid power system, tried to provide a basis for the use of renewable energy resources in real dimensions and mass production. The mathematical modeling of the system's equipment is presented and the hybrid power system is simulated using MATLAB software. Moreover, the ability of real-time data monitoring has also been added to the system. Eventually, the capabilities of the proposed smart fuzzy logic controller have been assessed by applying a usual day in springtime. The outcomes indicate that the suggested hybrid power system and the controller can save energy about 60 percent.
    Keywords: Hybrid energy system, Energy management control, Renewable Energy, fuzzy control
  • قاسم محمدی*، مهدی زنگنه
    شاخص های مسکن به عنوان شالوده اصلی یک برنامه جامع و ابزاری ضروری برای بیان ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی مسکن، از جایگاه ویژه ای در امر برنامه‎ریزی مسکن برخوردارند. پژوهش حاضر برای بررسی، تحلیل و سطح بندی میزان توسعه یافتگی مناطق شهری استان های کشور در بخش مسکن، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و مدل های تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس، ویکور و کپلند، بر مبنای آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 در سطح نقاط شهری استان های کشور انجام یافته است. هدف کلی این تحقیق برجسته سازی توسعه نامتوازن و نمایش نابرابری های بخش مسکن در نواحی پیرامونی کشور - به عنوان یک نیاز بنیادین-  به تبع توسعه نامتوازن در سایر بخش ها است. نتایج حاصل از سطح بندی مسکن حاکی از تمرکز توسعه در نواحی مرکزی کشور در سه استان تهران، البرز و قم است و کمترین برخورداری در سه استان سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری و خراسان جنوبی دیده می شود. نتایج آمار فضایی موران و تحلیل لکه های داغ نیز موید این نکته است که الگوی توسعه یافتگی استان ها در بخش مسکن به صورت خوشه ای است به این صورت که نواحی توسعه یافته مربوط به مرکز کشور و نواحی کمتر توسعه یافته مربوط به نواحی مرزی و پیرامونی کشور می باشد. همچنین براساس نتایج روش ضریب پراکندگی بیشترین نابرابری در بخش مسکن، در شاخص های کمی بدمسکنی، مسکن به ازای هر ده هزار نفر و درصد کمبود واحد مسکونی دیده می شود که نشانگر کمی بودن مسئله مسکن در ایران و عدم توازن بین تولید مسکن مناسب و جمعیت است.
    کلید واژگان: استان, تحلیل فضایی, سطح بندی, شاخص های مسکن, مسکن
    Ghasem Mohammadi *, Mahdi Zanganeh
    Housing indices, as the core of a comprehensive program and an indispensable tool for expressing the various economic, social, cultural, environmental and physical dimensions of housing, have a special place in housing planning. The present study has been carried out to investigate, analyze and classify the provincial development rate based on quantitative and qualitative indices of housing using descriptive-analytical method and TOPSIS, VICCOR and Copeland multivariate decision making models based on population and housing census statistics of 2016 in provinces. The overall purpose of this research is to highlight uneven development and to show housing inequalities in the peripheral areas of the country as a result of uneven development. The results of housing leveling indicate the development focus on the central regions of the country in the three provinces of Tehran, Alborz and Qom. The three provinces of Sistan and Baluchestan, Chaharmahal Bakhtiari and South Khorasan also have the lowest share of housing. The results spatial statistics and the analysis indicate that the pattern of provinces' development in the housing sector is clustered, with the developed areas being the center of the country and the less developed areas being the country's border and peripheral areas. Also, based on the results of the most inequality distribution method in the housing sector, in the quantitative indicators of Poor housing, housing for every ten thousand people and the percentage of housing shortage can be seen, which indicates that the housing problem in Iran is low and the imbalance between housing production and population.
    Keywords: Spatial analysis, Housing indicators, Leveling, Provinces of Iran
  • مهدی زنگنه*، مریم خداشاهی

    شهر گرایی به ‏عنوان مرحله‏ ی ‏نهایی و کیفی زندگی شهری یا نتیجه‏ ی شهرنشینی محسوب می‏شود. شهر گرایی به ‏عنوان سبک جدیدی از زندگی اجتماعی توانسته آثار عمیقی بر رفتار شهروندان ایجاد نماید و این موضوع به یکی از دغدغه های متخصصین شهری تبدیل شده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی عوامل موثر بر میزان شهر گرایی شهروندان سبزوار بر آن است تا دریابد که ساکنان بافت مرکزی، جدید و حاشیه شهر سبزوار تا چه میزان پذیرای فرهنگ شهر گرایی شده اند؟ و شهر گرایی چه تاثیری بر نگرش آن ها گذاشته است؟ این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که اطلاعات به دو روش کتابخانه‏ای و پیمایشی گردآوری شده و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون Ttestتک نمونه، اسپیرمن، تحلیل واریانس و فریدمن و برای سنجش میزان شهر گرایی در سه بافت موردمطالعه از مدل VIKOR استفاده شده است. حجم نمونه برای سه بافت 382 نمونه انتخاب شده است. مقدار آلفا برای کل شاخص‏ها برابر با 78/. به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می‏دهد که از 6 شاخص موردبررسی در محدوده‏ ی موردمطالعه، شاخص‏های هویت شهروندی، فردگرایی، بی تفاوتی، تعاملات و عقلانیت رابطه معناداری با میزان شهر گرایی شهروندان شهر سبزوار دارند اما شاخص ازخودبیگانگی رابطه معناداری با شهر گرایی ندارد و نتایج مدل ویکور نشان می‏دهد که میزان شهر گرایی در بافت جدید  بیش‏تر  است و در مراتب بعدی بافت مرکزی و بافت حاشیه قرار می‏گیرند. همچنین آزمون فریدمن نشان می‏دهد که شاخص‏های ازخودبیگانگی، بی ‏تفاوتی، فردگرایی و تعاملات به ترتیب بیش‏ترین تاثیر را در میزان شهر گرایی سه بافت موردمطالعه شهر سبزوار را دارا می‎باشند. بنابراین یافته‏ های تحقیق نشان می‏دهد که شهر سبزوار به لحاظ درجه شهر گرایی در وضعیت مطلوب و مناسبی قرار ندارد.

    کلید واژگان: شهرگرایی, دیدگاه ترکیب گرایی, شهر سبزوار
    Mahdi Zanganeh *, Maryam Khodashahi

    Urbanism is an important stage in the process of life in the cities, because the urban culture of people appears in how they live and their urbanism. A country may have a high percentage of urbanization, but a low level of urbanism. Unlike urbanization, urbanism is not a quantitative growth process, but it is the final and qualitative stage of urban life and is the result of urbanization. In other words, urbanism is a general concept and includes aspects of social psychology of urban life, patterns of urban personality and behavioral adaptation in the city. Paying attention to the quality dimension and adherence of urbanites to urban laws and giving importance to these laws and the extent to which these rules are applicable among the people is an inescapable point. Urbanism is an important stage in the process of living in cities because the urban culture of people appears in how they live, that is, their urbanism.The main purpose of this study is to investigate the degree of urbanism in the central, new and suburbs of Sabzevar.This research is a developmental-applied and descriptive-analytical research method. Data were collected by library and survey methods and to analyze the data, one-sample t-test, Spearman, analysis of variance and Friedman were used, and to measure the degree of urbanism in the three studied contexts, the VIKOR model was used. The sample size for the three contexts was 382 questionnaires. The alpha value for all indices is equal to /78. Is obtained. The results show that of the 6 indicators studied in the study area, only the index of self-alienation has no significant relationship with urbanism and the other indicators including citizenship identity, individualism, indifference, interactions and rationality have a significant relationship with the amount. The citizens of Sabzevar have urbanism. The results of Vickor model show that the degree of urbanism is higher in the new context and in the next ranks are the central context and the marginal context. Also, Friedman test shows that the indicators of self-alienation, indifference, individualism and interactions had the greatest impact on the rate of urbanism in the three studied contexts of Sabzevar, respectively.

    Keywords: Urbanism, composition perspective, Sabzevar City
  • احمد کلاته ساداتی*، کامران باقری لنکرانی، زهرا فلک الدین، مهدی زنگنه
    مقدمه

    علوم انسانی پزشکی یکی از مهمترین نیازهای میان رشته ای است. از آنجایی که مهمترین بحث در این زمینه، چگونگی تحقق آن است هدف مطالعه حاضر، واکاوی راهکارهای تحقق علوم انسانی پزشکی در کشور از منظر اساتید علوم انسانی است.

    روش کار

    مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی در سطح ملی است که در سال 1398 انجام شد. با در نظر گرفتن معیار اشباع، داده ها با 22 مصاحبه نیمه ساختاریافته و 3 مورد به صورت پرسش باز جمع آوری شد. میدان مطالعه، اساتید دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، مازندران، یزد، شیراز، اهواز، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و جهاد دانشگاهی فارس بود. با توجه به عدم دسترسی به سه نفر از اساتید سوالات با ایمیل کردن پرسشنامه باز از آنان جمع آوری گردید و تحلیل مطالعه به روش تحلیل مضمون انجام شد.

    نتایج

    مشارکت کنندگان منتقد وضعیت فعلی علوم انسانی پزشکی در کشور بودند، از این جهت که ارتباط موثر و جدی بین علوم انسانی و علوم پزشکی وجود ندارد. برای تحقق امر، چهار مضمون توسعه نهادی دانش، هم جواری (توسعه غیر نهادی)، سیاست ها و جامعه پذیری استخراج شدند.

    نتیجه گیری

    توسعه علوم انسانی پزشکی نیازمند سیاست گذاری های کلان در کشور است که با حمایت های نهادی سازمانی انجام گیرد. در این سیاست ها، هم جواری بین دو حوزه و توجه به حوزه فرهنگ نیز پیشنهاد می شود. در این زمینه برخورداری از رویکردی بومی در بازگشت به سنت ها و ریشه های علوم انسانی و بخصوص تاریخ ادبیات در آموزش علوم پزشکی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: علوم انسانی پزشکی, میان رشته ای, هم جواری, فرهنگ میان رشته ای
    Ahmad Kalateh Sadati*, Kamran Bagheri Lankarani, Zahra Falakodin
    Introduction

    Medical humanities are one of the most important interdisciplinary needs. Since the most important discussion in this field is how to achieve it, the purpose of this study is to analyze it from the perspective of humanities experts in the Iran.

    Method

    The present study is a national wide qualitative study that was conducted in 2019. Considering the saturation criterion, data were collected through 22 semi-structured interviews and two open questionnaires from the participants. Study analysis was performed by thematic analysis method.

    Results

    The participants were critical of the current situation of medical humanities in the country because there was no effective and serious relationship between humanities and medical sciences. To achieve this, four themes of institutional knowledge development, neighborhood (non-institutional development), policies and sociability were extracted.

    Conclusion

    The development of medical humanities requires macro-policies in the country to be done with organizational institutional support. In these policies, proximity between the two areas and attention to the field of culture are also suggested. In this regard, it is suggested to have a native approach in returning to the traditions and roots of humanities and especially the history of literature in medical education.

    Keywords: medical humanities, interdisciplinary, medicine, historical roots
  • مهدی زنگنه، ابراهیم آقاجری*، سید محسن سید موسوی

    ویژگی های خاص موتورهای DC مانند قابلیت اطمینان بالا، انعطاف پذیری، مصرف کم و سادگی کنترل باعث گسترش استفاده از این موتورها در صنایع مختلفی همچون کارخانه های فولاد، قطارهای برقی و... شده است. با این وجود، در اکثر موارد هنوز این سیستم ها از طریق کنترل کننده های مرسوم تناسبی انتگرال گیر مشتق گیر (PID) کنترل می شوند که در بعضی موارد ضرایب کنترل کننده با روش های هوشمند تنظیم شده اند لذا در این مقاله روشی جدید برای کنترل سرعت موتور DC ارایه شده که در آن یک سیستم استنتاج منطق فازی از طریق الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات (PSO) کاملا بهینه سازی شده است. روش پیشنهادی بر روی مدل ریاضی یک موتور DC در محیط شبیه سازی نرم افزار متلب اعمال شده و با روش های مرسوم مبتنی بر کنترل کننده های PID مقایسه گردیده است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که روش پیشنهادی شاخص های مختلف پاسخ زمانی مانند زمان صعود، زمان تاخیر و زمان نشست را برای کنترل سرعت موتور DC بهبود می بخشد.

    کلید واژگان: موتورهای DC, سیستم کنترل منطق فازی, طراحی بهینه, الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات, کنترل سرعت
    Mehdi Zangeneh, Ebrahim Aghajari*, Seyed Mohsen Seyed Moosavi

    Special characteristics of the DC motors such as high reliability, flexibility, low consumption and simplicity of control have expanded the use of these motors in different industrials for instance steel plants, electric trains and etc. However, in the majority of applications, this system still controlled via traditional Proportional Integral Derivative (PID) controllers and in some cases, these controllers have been adjusted with intelligent methods. But this paper, in order to DC motor speed control, suggests a novel method to create a fuzzy logic inference system that is completely optimized through Particle Swarm Optimization (PSO) algorithm. The proposed approach has applied to a DC motor model in the MATLAB/Simulink software simulation environment and compared with different methods based on PID controllers. Simulation results show the suggested approach improved the various time response terms such as rise time, delay time and settling time for DC motor speed control.

    Keywords: DC motor, Fuzzy logic control system, Optimal design, Particle swarm optimization algorithm, Speed control
  • نرجس بختیاری، یعقوب زنگنه*، مسعود تقوایی، مهدی زنگنه

    این تحقیق با هدف بررسی الگوی فضایی مصرف آب خانگی در مناطق مختلف اصفهان و تحلیل عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر آن انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی‏- تحلیلی است. داده ‏ها به دو روش اسنادی و پیمایشی گردآوری شده و با استفاده از روش‏های آمار توصیفی و استنباطی از قبیل همبستگی و رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر و با به‏ کارگیری نرم ‏افزار Spss تجزیه و تحلیل شده است. همچنین، برای نشان‏ دادن توزیع گروه‏ های مختلف مقدار مصرف آب خانواده روی نقشه از مدل تحلیل خوشه‏ای به روش آنالیز مکانی نقاط داغ در نرم ‏افزار GIS استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می‏دهد که میانگین مصرف آب خانوارها در منطقه 2 آبفا به‏ طور معناداری بیشتر از سایر مناطق است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که پنج متغیر‏ درآمد ماهیانه خانوار، تعداد واحد مسکونی، عمر ساختمان، تعداد اعضای خانوار، و احساس وظیفه در صرفه‏ جویی در مصرف‏ به ‏طور مستقیم در مصرف آب خانوار تاثیر داشته است. علاوه بر این،شش متغیر‏ نوع مالکیت مسکونی، تحصیلات سرپرست خانوار، سن سرپرست خانوار، نوع واحد مسکونی، مدت سکونت در واحد مسکونی، و مساحت زیربنای واحد مسکونی‏ به ‏طور غیرمستقیم در میزان مصرف آب خانوار تاثیرگذار بوده‏اند. بر همین اساس،برای مدیریت تقاضای مصرف آب خانگی بر توجه به اقدامات فرهنگی در رابطه با ارتقای سطح آگاهی مصرف‏ کنندگان درمورد درک اهمیت مسئله کمبود آب و آموزش و اجرای روش‏های بهینه مصرف آب خانگی توصیه شده است.

    کلید واژگان: اصفهان, مصرف آب خانگی, مصرف آب شهری, مدیریت مصرف آب شهری
    Narges Baktiyari, Yaghoob Zanganeh *, Masoud Taghvai, Mahdi Zanganeh
    Introduction

    With the rapid increase in urban population across the world, meeting the goals of sustainable development in terms of securing water, food, and energy is considered as one of the biggest challenges encountered by humanity (UN,2014; Van Ham,2016). ).The issue of water shortage in Iran due to its location in the arid Middle East on the one hand and the relatively rapid growth in urban population as well as increasing per capita consumption and industrial development around cities on the other hand are also getting more serious every day so that today’s large cities are struggling to meet demands for urban water (Bustani and Ansari, 2011).
    Although the city of Isfahan is located along Zayandehrood river as one of the permanent rivers carrying large volume of water in central Iran, the position of the city in terms of placement in an arid region, population growth and immigration to this city, development of water-intensive industries (steel, petrochemicals, and so on), drinking water consumption higher than the standard rate, low efficiency of water use in agricultural sector, impact of excessive exploitation of underground resources, overuse of grass for urban green space and problems in water management are among the factors affecting water shortages in the city of Isfahan . Consecutive bone-dryness of Zayandehrood River in recent years has also become one of the regional issues in Iran and it has also exacerbated water crisis within this city. Therefore, the purpose of this study was to investigate and analyze the spatial pattern of household water consumption in the city of Isfahan and to identify and analyze the factors affecting water use in this city.The results of this research study could provide the grounds for residential water demand management in the city of Isfahan. The results of this research study could provide the grounds for residential water demand management in the city of Isfahan.

    Methodology

    The research method in this study was of descriptive-analytic type. The required data in the present study were collected through documents (statistics from Isfahan Water and Wastewater Company) and field method (questionnaire). The statistical population included all household subscribers (residential use) within the city of Isfahan. The sample size estimated via Cochran’s formula was equal to 398 subscribers. The monthly statistics regarding water consumption by the subscribers of the city of Isfahan obtained from Isfahan Water and Wastewater Company were also divided into five consumer groups with a similar pattern of water use, then an output map for the subscribers with similar pattern of water consumption by using Cluster Analysis Technique via Spatial Hot Spot Analysis was provided with the ArcGIS Software.The data obtained through the questionnaire that included information about household subscribers in the city of Isfahan as well as data about consumption rate of subscribers in Isfahan Water and Wastewater Company were entered into the SPSS Software and then analyzed via multivariate regression and correlation (path analysis).

    Results and Discussion

    The main purpose of this study was to examine the correlation between cultural, social, and economic characteristics of residents and their patterns of water use. To investigate the given relationship, correlation coefficient and multivariate regression analysis (path analysis) were used.Considering the factors affecting household water consumption,, the results of correlation tests and path analysis in multivariate regression revealed that the five variables could directly and significantly affect the dependent variable. The given variables included family monthly income, family size, number of residential units in a building, age of building, and sense of responsibility in saving water. In addition, a number of variables could indirectly affect household water use through the mediation of the variables in the first group including level of education of household head, age of household head, building area, type of housing ownership, duration of residence in a neighborhood, and type of housing (villas or apartments). Of the aforementioned variables, level of education of household head and type of housing had negative effects on the variable of number of family members and number of residential units, respectively. Among the other variables, the effects of independent variables on the mediating dependent variables were reported positive.

    Conclusion

    Based on the results of this study, there are some strategies recommended for household water demand management including cultural measures as the most important and fundamental method. In Iranian families, women play a decisive role in the sociocultural structure of the family. For this reason, mothers can have effects on the formation of culture, social behavior, and emotions since they have the most frequent presence among children and have more communications with them better than anyone else. In this regard, the positive and effective role of mothers requires knowledge and awareness of various cultural, social, and economic fields which can be met when mothers boost their awareness of issues and problems within society through education and active presence. Since 84% of women questioned as the study samples were housewives, and 40% of respondents in terms of water consumption introduced the member of families with high consumption as women and especially mothers, planners and managers can pay more attention to giving information and awareness to women in terms of water consumption and thus have a significant role in reducing domestic water use.Among the other effective measures to save and reduce household water consumption were reducing acceptable level of water consumption by conventional tariffs, separating water meters of households in apartments, establishing partnerships between subscribers and directors and officials of water supply and distribution, producing TV programs especially for water crisis and optimized domestic water use, and also having more cooperation between relevant organizations in charge of the issue of urban water.

    Keywords: Isfahan, Municipal Water Use, Domestic Water use, Urban Water Use Management, Water Demand Management
  • رحمان زندی*، مهدی زنگنه، مهسا مقدم

    در روند توسعه ی شهری بسیاری از زمین های کشاورزی اطراف و حاشیه شهرها تغییر کاربری یافتند و از طرفی مکان گزینی و توسعه ی بی برنامه شهرها در بسیاری از موارد منجر به نادیده گرفتن مخاطرات طبیعی گردید و مخاطرات طبیعی از عوامل تهدیدکننده ی امنیت شهرها هستند که یکی از مهم ترین این مخاطرات طبیعی، زلزله است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با تاکید بر زلزله در شهر نیشابور انجام گرفته است که از نظر هدف، کاربردی بوده و از تصاویر سنجنده ی ETM مربوط به سال های 2000 و 2009 و سنجنده ی OLI مربوط به سال 2018 از ماهواره ی لندست بهره گیری شده است و برای تجزیه وتحلیل داده ها در محیط نرم افزاری Arc GIS استفاده گردید. همچنین از مدل IDW جهت پهنه بندی، از مدل AHP برای وزن دهی نظرات کارشناسان و برای پیش بینی توسعه ی شهر تا سال 2030 از مدل زنجیره ی مارکوف و CA مارکوف استفاده شد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که سمت توسعه ی آینده ی شهر نیشابور بیش تر تمایل به سمت شمال و شمال شرق دارد؛ درحالی که محدوده ی مذکور در پهنه ی خطر متوسط زلزله قرار دارد و جنوب و جنوب غربی شهر در پهنه ی خطر کم بوده، درحالی که سمت توسعه ی آینده نخواهد بود و تا سال 1409 (2030 میلادی) بهترین جهت برای توسعه ی شهر به سمت جنوب و جنوب غربی است. به طورکلی قسمت شمالی شهر که عمده محدوده ی شهر و سمت توسعه ی شهر است، دارای خطر بیش تری است؛ چراکه در پهنه زلزله های با عمق کم قرار بوده و در پهنه ی زلزله های بیش از 7/4 ریشتر بوده و فاصله ی کم تری را با گسل های فعال دارد و سمت جنوب که سمت توسعه ی شهر هم نیست دارای خطرات احتمالی کم تری است

    کلید واژگان: مدل سازی, پیش بینی, توسعه ی شهری, زنجیره ی مارکوف, زلزله, نیشابور
    Rahman Zandi*, Mahdi Zanganeh, Mahsa Moghadam
    Introduction

    Due to the growth of urban population in recent years and the desire to live in cities (immigration), open lands inside and around the cities has been used and also changed their usage. On the other hand, the development of cities in the past and present has been carried out by people and over time; and these developments have usually been without regard to natural hazards, including floods,earthquakes, and so on.Basically, natural hazards affect the organization and foundation of urban life more intensively and more than villages and other human settlements. One of the natural hazards that we are faced with in Iran is the earthquake. The city of Neyshaboor, as one of the middle cities of Khorasan Razavi province, has been faced with increasing population and changing the use of agricultural and open lands. In addition to its population, the city also accommodates an immigrant population every year and also provides part of the need for small towns and surrounding villages. Therefore, the present study investigates the development of cities in response to the natural hazards of the earthquake with the aim of studying and forecasting land use changes in Neishaboor city.

    Materials and Methods

    The present study is an applied type that was conducted through library and field studies. A major part of the research is obtained through survey work. In this study, OLI and ETM sensor images of Landsat satellite from 2000 and 2009 and 2018, were used. Initially, Landsat satellite images were geometric and radio-metric corrections. Then, the study area was separated from the images and then satellite data were classified .The method used to classify information is a supervised method. In this method, educational examples are used to classify pixels. It is also necessary to explain that the maximum similarity algorithm is used for classification of monitoring. In this method, the reflectance value of any unknown pixel are analyzed based on the variance and covariance of that particular spectral reaction class. It is assumed that the distribution of the data of each class is based on the normal distribution around the pixel of the average of that class. In fact, the variance and covariance and the average of each satellite's images in different class are calculated for the classification of phenomena, so that each pixel belongs to a class whose presence in that class is more likely to occur. Finally, based on the Markov chain model, we investigate the development of the city and investigate the active faults.

    Discussion and Results

    The present study consists of three parts: reviewing the changes of major city uses, evaluating the development of the city with regard to the earthquake risk and forecasting the development of Neyshaboor.Land use change study: At this stage, according to satellite images of 2000, 2010 and 2018, the boundaries of Neyshaboor and surrounding areas, agricultural lands, pasture lands and Wasteland were determined. In 2000 range built in Neyshaboor city and around it was  8%, it reached 10.5% over 10 years in 2010 and reached 14.3% over the next 7 years in 2008,which indicates an increase in urban use such as residential, commercial, service, transportation and so on. And most of the construction tended to the north and northeastern parts of the city and around it. And Population from 2006 to 2016 indicate that the population growth is due to the city's rate of growth and the natural growth rate of the migratory of Neyshaboor city and around it, which is important for increasing urban construction. Evaluating the development of the city with regard to the earthquake hazard: At least 4 historical earthquakes with M> 7 occurred in less than 200 years of 1209-1405 AD near Neyshaboor in northeastern Iran. The mechanism of known faults in the Neyshaboor range is compressive or have an important component of compression. Around the Neyshaboor city there are three active faults: Binaloud fault, North Neyshaboor fault and Neyshaboor fault. The north faults of Neyshaboor and Binaloud are in the range of the Binaloud Mountain, north of Neyshaboor.City Development Forecast: Based on the Markov chain and CA Markov model, city development is forecasted. The future development of the Neyshaboor city tends to be closer to the north and northeast, while the mentioned range is within the average earthquake hazard range. And south of the city, which is in low hazard zone, is not the desired direction for future development. By the year 1409 (2030) the best direction for the development of the city is the south and southwest of the city.

    Conclusions

    What can be emphasized as the results of this research can be presented in the following cases?The Markov chain and the CA Markov model have great potential for forecasting urban development.With regard to the earthquakes occurring throughout history of Neyshaboor and its surrounding area, the earthquake for this city, like other cities in Iran, is the most important natural hazard.The development direction of the city is the northern and northeastern regions where the low depth of the earthquake is also in these areas. And earthquakes with more than 4.7 magnets have also occurred in these areas, while both of these factors increase the risks.The study area is located 170 to 340 meters from the faults, which requires safety and rehabilitation considerations.The future development of the city of Neyshaboor tends to be closer to the north and northeast, while the mentioned range is within the average earthquake hazard range. And south of the city, which is in low hazard zone, is not the desired direction for future development. By the year 1409 (2030) the best direction for the development of the city is the south and southwest of the city.In general, the northern part of the city, which is the main urban area and the main direction of city development, is more at risk, because it is located in the zone of earthquakes with a low depth and is located in the earthquake zone of more than 7.4 magnets and have a fewer distances with active faults.One of the best solutions to reduce earthquake effects is to observe the standard distance from earthquake and fault zones.The revision of Neyshaboor Urban Development Plan will protect urban management from future risks.The results of the research findings show the geography position in urban development projects more than before.

    Keywords: Forecast, Urban Development, Markov Chain, Modeling, Neyshaboor
  • مهدی زنگنه*، طیبه بنی اسد، عاطفه خاوری

    پایداری اجتماعی یکی از ارکان اساسی در توسعه پایدار و به عنوان یکی از کلیدی ترین ابزار در برنامه ریزی و سیاستگذاری شهری می باشد و عدم توجه به آن، برنامه ها و پروژه های گوناگون توسعه را با مخاطره مواجه می سازد و خسارات جبران ناپذیری را برای محله ها و همچنین ساکنین آنها برجای می-گذارد. با توجه به اهمیت بعد اجتماعی پایداری پژوهش حاضر با هدف بررسی پایداری اجتماعی در شهرک مهرگان مشهد انجام می گردد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش پیمایشی بوده که در این روش از پرسشنامه استفاده شده که روایی آن با آزمون آلفای کرونباخ، 79/0 مورد تایید قرار گرفته است. جامعه آماری شامل ساکنان شهرک مهرگان (16745 نفر) بوده و تعداد حجم نمونه 375 نمونه تعیین شده است. در تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون فریدمن و تی هتلینگ استفاده شده و جهت نمایش مدل مفهومی از تحلیل مسیر استفاده شده است. بر اساس یافته های حاصل از آزمون فریدمن، تی هتلینگ و تحلیل مسیر به ترتیب شاخص های سرمایه اجتماعی، رضایت از مسکن، عدالت فضایی بیشترین تاثیر و در اولویت بعدی حس تعلق، مشارکت اجتماعی و هویت در پایداری اجتماعی شهرک مهرگان تاثیر کمتری را داشته اند. همچنین نتایج دو آزمون فریدمن، تی هتلینگ نشان می دهد که؛ سه شاخص حس تعلق، مشارکت اجتماعی و هویت پایین تر از میانگین و سه شاخص سرمایه اجتماعی، رضایت از مسکن و عدالت فضایی بالاتر از میانگین می باشند. در مجموع پایداری اجتماعی در محدوده مورد مطالعه در وضعیت مطلوبی نمی باشد.

    کلید واژگان: توسعه پایدار, پایداری اجتماعی, شهرک های جدید
    MEHDI Zanganeh *, Tayyebeh Baniasad, Atefe Khavari

    Social sustainability is one of the main pillars of sustainable development and one of the key tools in urban planning and policy making. Lack of attention to social sustainability, endangers various development programs and projects, as well as causing irreparable damage to neighborhoods and their inhabitants. Due to the importance of social dimension of sustainability, the present study aimed to investigate social sustainability in Mehregan Town of Mashhad. This study was applied in term of its purpose and it’s based on the survey method. In this method a questionnaire was used which its validity was confirmed by Cronbach's alpha test (0.79). The statistical population consisted of inhabitants of Mehregan Town (16745) and the sample size was determined 375. Friedman test and T-Hoteling test were used for data analysis and path analysis was used to represent the conceptual model. Respectively, social capital, housing satisfaction and spatial equality had the most effect and in the next priority sense of belonging, social participation and identity had less effect on social sustainability of Mehregan Town, according to the results of Friedman test, t-hoteling and path analysis. Also the results of Friedman and T-Hotelling tests show that three indices of sense of belonging, social participation and identity are lower than the mean and three indices of social capital, housing satisfaction and spatial equality are higher than the mean. In general, social sustainability is not desirable in the area of study.

    Keywords: sustainable development, social stability, the new Towns
  • مهدی زنگنه*، محمد جواد صفایی، مریم سمیعی

    سکونتگاه های غیررسمی یکی از مهمترین وجوه شهرنشینی ایران است؛ بطوریکه نه تنها در شهرهای بزرگ بلکه در شهرهای متوسط و کوچک نیز چنین پدیده ای وجود دارد. یکی از شهرهای درگیر کشور در این زمینه، شهر تربت حیدریه است؛ که نیازمند بکارگیری رویکردی جامع برای حل مسئله است. هدف این تحقیق ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی با رویکرد توانمند سازی در شهر تربت حیدریه است. این پژوهش از نوع توسعه ای_کاربردی می باشد و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی(پرسشنامه) گردآوری شده است. و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. جامعه آماری چهار پهنه ی سکونتگاه های غیررسمی شهر تربت حیدریه از جمله مناطق رباط بالا، رباط پایین، کوی امام و حیدرآباد است و حجم نمونه به تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. در این پژوهش هر کدام از شاخص های واگذاری اختیارات و مشارکت، شاخص امنیت و شاخص های اجتماعی و اقتصادی به عنوان متغیر مستقل و شاخص توانمند سازی به عنوان متغیر وابسته مد نظر قرار گرفته شده است که از بین آنها بهبود شاخص اجتماعی و اقتصادی بیشترین تاثیر را در رویکرد توانمند سازی دارد. براساس مدل رگرسیون چند متغیره بهبود شاخص های اجتماعی و اقتصادی بیشترین تاثیر و در اولویت های بعدی به ترتیب شاخص واگذاری اختیارات و مشارکت و شاخص امنیت در دستیابی به توانمند سازی سکونتگاه های غیررسمی موثر خواهند بود.

    کلید واژگان: سکونتگاه های غیر رسمی, ساماندهی, توانمندسازی, تربت حیدریه
    mahdi zanganeh*, mohammad javad safayi, maryam samiei

    Informal settlements is one of the most important aspects of urbanization in Iran, in a way that not only in the big cities but also in the medium-sized and small towns, these kind of phenomenon exist. One of the cities in Iran that engage in this phenomenon is Torbat Heydarie that requires the utilization of comprehensive application for problem solving. The aim this study is to organize the informal settlements with empowerment approach in Torbat Heidarie city. This study is developmental-practical and the method of it, is descriptive-analytical. The method of collecting information is done in two way; library and survey (questionnaire) and for analyzing the data, the methods of descriptive statistics, Pearson correlation and multiple regression, were used and in order to provide the empowerment strategies of informal settlements, initially the Delphi technique was used to make the planning participatory and in the next stage, the swot strategic model was used. The statistical society are some of informal settlements of Torbat Heydarie, such as areas of high Rabat, areas of low Rabat, Koye Emam and Heidar Abad and the sample size are 400 people that were chosen by the multistage cluster sampling method. In this study, each of the indicators of authority delegating and participation, security indicator and social and economical indicators are considered as a independent variable with empowerment approach to the dependent variable. Among them, social and economical indicator have the most effects on the empowerment approach. According to multiple regression model, social and economical indicators have the most effects and in the next step respectively, assignment of authorities and participation indicator and security indicator in achieving the empowerment of informal settlements have priority. The result of swot model indicated that aggressive strategies placed as a initial priority of informal settlements empowerment.

    Keywords: Informal settlements Empowerment, Torbat Heydarieh
  • مهدی زنگنه، ابراهیم آقاجری*، مهدی فروزانفر

    امروزه استفاده وسیع از کنترل کننده های فازی در سیستم های الکتریکی به ویژه سیستم های غیر خطی و دارای نامعینی به سرعت رو به افزایش است. بدیهی است که طراحی یک سیستم استنتاج فازی مطلوب، مستلزم انتخاب صحیح نوع، تعداد و دامنه توابع عضویت به منظور فازی سازی متغیرهای ورودی و خروجی سیستم می باشد. لیکن تا کنون هیچ پژوهش و یا روش ساختاریافته ای برای انتخاب صحیح توابع عضویت معرفی نشده و منحصرا این انتخاب مبتنی بر سعی و خطا و شناخت طراح از سیستم بوده است. با توجه به اهمیت این مساله، مقاله حاضر بررسی جامعی بر توابع عضویت انتخاب شده در مقالات مرتبط با سیستم های الکتریکی انجام داده است.در پایان بر اساس مقالات بررسی شده و دسته بندی های انجام گرفته پیشنهاداتی جهت انتخاب بهینه توابع عضویت بر اساس اهداف کاربردی سیستم های الکتریکی ارایه گردیده است.

    کلید واژگان: توابع عضویت, منطق فازی, استنتاج فازی, سیستم های الکتریکی
    Mehdi Zangeneh, Ebrahim Aghajari*, Mehdi Forouzanfar

    Today, the widespread use of fuzzy controllers in electrical systems, especially, systems includes nonlinear and uncertainty terms, which are rapidly increasing. Indeed, the design of a desirable fuzzy inference system requires the correct selection of the type, number, and scope of membership functions due to fuzzifying the input and output variables of the system. But so far, no research or structural method has been introduced for the correct selection of membership functions and exclusively has been based on trial and error of the designer of the system. Considering the importance of this issue, the current paper investigated a comprehensive review of the membership functions selection in articles related to electrical systems. Finally, based on the articles reviewed and the categories carried out, suggestions for optimal selection of membership functions are presented based on the applications of electrical systems.

    Keywords: Membership functions, Fuzzy logic, Fuzzy inference, Electrical systems
  • مهدی زنگنه*

    امروزه عدم احساس تعلق در تمامی محیط های شهری اعم از شهرهای کوچک، نوشهرها، شهرهای میانی و کلانشهرها از مشکلات پنهانی است که با خصایص بی ریشگی، بی هویتی، بی تفاوتی و مسوولیت گریزی شهروندان رخنمون گردیده است. هدف پژوهش، مقایسه تطبیقی از وضعیت احساس تعلق مکانی در سه شهر، کوچک، میانی و کلانشهری و عوامل موثر بر احساس تعلق مکانی آنها می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش پیمایشی بوده و ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته ای است که میزان روایی آن از طریق روایی صوری و ضریب پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ با مقدار78/0 تایید شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان سه شهر خواف با حجم نمونه 380 نمونه شهر سبزوار، 383 نمونه، مشهد 384 نمونه می باشد. با توجه به طیف 1-5 نتایج سوالات تحقیق و در نظر داشتن رقم 3 بعنوان میانه نظری، بیشترین احساس تعلق مکانی از آن کلانشهر مشهد با رقم 4/4 و در رتبه بعدی خواف با 3/3 در حد متوسط و شهر سبزوار با رقم 3/2 در مرتبه نهایی قرار گرفت. تحلیل رگرسیونی شاخص های 5گانه پژوهش به میزان 85 درصد از تغییرات متغیر وابسته(احساس تعلق مکانی) را تبیین می کنند. و نتایج حاکی از آن است که متغیر کیفیت خدمات، بیشترین تاثیر و بعد از این متغیرهای مشارکت در فعالیت های اجتماعی به ترتیب تاثیرات فزاینده ای را بر احساس تعلق مکانی در سه شهر مورد مطالعه خواهند داشت.

    کلید واژگان: احساس تعلق مکانی, خواف, سبزوار, مشهد
    mehdi zanganeh*

    The lack of a sense of belonging in all urban environments ranging from small cities, towns, cities and metropolitan middle features hidden problems that rootlessness, lack of identity, indifference and non-responsibility of citizens have been exposed. This research, knowledge of the sense of place in three cities, small, medium, metropolitan, and comparing the three towns in question and the factors influencing them is a sense of place. This study is the objective, functional and in terms of methodology and survey research tools, researcher made questionnaire that its validity through the formal validity abdcronbach's alpha reliability coefficient test with 0.78 has confirmed. Population consisted of all citizens 380Sabzevar, 383 sample size samples in Khaf, 384 samples in Mashhad. According to the research questions and the whole 1-5 results in mind, figure 3 as a theoretical middle, mashhad metropolis with the greatest sense of place 4.4 and in second Khaf3.3 average and Sabzevar with the 2.3 final was in order. Regression Analysis Research's index of 5 to 85 percent of variability (sense of place) explains and the results show that the variable quality of service, maximum impact and after participating in social activities in order of increasing effect on the sense of place will be studied in three cities. The results of the present study is consistent with previous results and Nyvbay Bell (1976), which, because of both the strong sense of belonging pointed out in small cities. In this study, the city KHAF as one of the small towns showed a high sense of belonging. Keywords: sense of place, towns, medium City, metropolitans, Khaf, Sabzevar, Mashhad

  • جواد امیری*، مهدی زنگنه، مهدی پیله ور

    امنیت به عنوان یکی از نیازهای اساسی شهروندان در ساختارهای شهری به شمار رفته و از اهمیت ویژه ای به واسطه در برگیری احساس آرامش و آسایش محیطی برای شهروندان برخوردار است.. هدف از این پژوهش بررسی نقش طراحی محیطی در پیشگیری از جرم (CPTED) و ارائه راهکارهایی به منظور بهبود شرایط این منطقه است بدین منظور 6 شاخص (معابر، روشنایی و مبلمان شهری، آلودگی، بافت شهر، تناسب بصری) محیطی که در وقوع جرم نقش بسزایی دارند از دیدگاه شهروندان موردبررسی قرارگرفته است. روش تحقیق در این کار پژوهشی از نوع کمی، کیفی و به صورت کاربردی و بر اساس مطالعات موردی به صورت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری منطقه حاشیه نشین شهرک طرق مشهد که نمونه بر اساس فرمول کوکبان 280 نفر است. داده های پرسشنامه به وسیله GPS مکان گزینی شده است و با استفاده از نرم افزار SPSS و GIS مورد تجزیه وتحلیل فضایی قرارگرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان احساس امنیت در هریک از شاخص های موردمطالعه بسیار پایین تر از سطح استاندارد است به طوری که امنیت در شاخص های، معابر با 84%، روشنایی و مبلمان شهری 85%، تناسب بصری 67%، دانه بندی و فشردگی بافت 66%، آلودگی 46% دز سطح ضعیفی از رضایت شهروندان قرار دارد. بنابراین، مهم ترین راهکار به منظور افزایش امنیت و کاهش جرائم این منطقه می توان اصلاح کاربری ها، نظارت بیشتر و گشت زنی ماموران پلیس، اصلاح ها کوچه و معابر شهر و...بیان کرد.

    کلید واژگان: امنیت, پیشگیری از جرم, شهرک طرق مشهد, GIS, CPTED
    Javad Amiri *, Mahdi Zangneh, Mahdi Pilevar

    Security as one of the basic needs of citizens in urban structures are gone and by the inclusion of special importance to feel relaxed and comfortable environment for citizens. The mass is caused by several factors, one of which is physical agents. Prevention Crime by reducing the environmental factors responsible for the crime could have a significant role in reducing urban crime. The purpose of this study was to investigate the role of environmental crime prevention design (CPTED) and present the strategies to improve the region. Therefore 6 indicators (lamps, lights and urban furniture, pollution, urban fabric, visually balance) environments that have a significant role in the crime is discussed from the perspective of citizens. The research method used in this research is quantitative, qualitative and are applied based on case studies is analytic. The population of Mashhad slum area of town means that the sample is based on a sample of 280 people. Inventory data by GPS locating and Screened SPSS and GIS software space have been analyzed. The results show that the sense of security in each of these indices is much lower than the standard level. So that the security measures in the passages with 84%, 85% lights and urban furniture, visually balance 67%, grain size and compactness 66%, 46% dose pollution remains a low level of citizen satisfaction. So, the solution to enhance security and reduce crime in the area can be user modified, monitoring and patrolling police officers, correction of alleys and streets of the city and represented.

    Keywords: Security, Crime Prevention, toroq the town of Mashhad
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • مهدی زنگنه شهرکی
    مهدی زنگنه شهرکی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال