مهدی صابری
-
احداث مسیرهای ویژه اتوبوس ممکن است در محل تقاطعات، دوربرگردان ها و نظایر آن تهدید و ریسک تصادفات را افزایش دهد. هدف از انجام پژوهش پیش رو، شناسایی عوامل موثر و سهم هر یک در بروز تصادفات در مسیرهای ویژه اتوبوس است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیف آماری است. آمار تصادفات و احجام تردد مورد استفاده در پژوهش، از طریق مراجعه به سازمان حمل و نقل و ترافیک شهرداری مشهد گردآوری شده و مربوط به بازه زمانی سال های 1395 تا 1400 و معابر مسیر ویژه BRT-3 (میدان استقلال تا حرم مطهر) بوده است. تعداد تصادفات، 1891 مورد و حجم ترددهای صورت گرفته، 291985 تردد بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد که در بازه زمانی ذکر شده، بر مبنای مقایسه سالانه، با افزایش حجم تردد، نرخ تصادفات افزایش یافته است. همچنین با مقایسه آمار تصادفات سال های ذکر شده و طول مسیر ویژه اتوبوس مربوط به هریک از معابر، با افزایش طول مسیر ویژه اتوبوس، نرخ تصادفات افزایش نیافته است. بیشترین تصادفات ثبت شده مربوط به معبر قرنی با ثبت 775 مورد (%40.9) بوده است. بیشترین سهم تصادفات از نوع غیر مقصر مربوط به سواری با ثبت 1190 (%62.9) مورد و از نوع مقصر مربوط به عابر با ثبت830 مورد (%43.9) بوده است. بیشترین علت وقوع تصادفات، عدم توجه به جلو با ثبت 178 مورد (%43.5) بوده است. عامل انسانی موثر در وقوع تصادفات که سهم بیشتری نسبت به دیگر عوامل انسانی را به خود اختصاص داده، عجله و شتاب بی مورد بوده است.
کلید واژگان: آسیب شناسی, ایمنی تردد, تصادفات, مسیرهای ویژه اتوبوسRoad journal, Volume:32 Issue: 3, 2024, PP 163 -186The construction of bus-only lanes may increase the threat and risk of accidents. The purpose of the upcoming research is to identify the effective factors and the contribution of each in the occurrence of accidents on bus-only lanes. The research method in this study is statistical description. The statistics of accidents and traffic volumes used in the research were collected by referring to the Transport and Traffic Organization of Mashhad Municipality. It was related to the period of 1395 to 1400 and the passages of the BRT-3 bus-only lane (Estiqlal Square to Holy Shrine). The number of accidents was 1891 and the volume of traffic was 291985. The results of this research showed that in the mentioned period of time, based on annual comparison, with the increase in traffic, the rate of accidents has increased. Also, by comparing the accident statistics of the mentioned years and the length of the bus-only lane for each of the roads, with the increase in the length of the bus-only lane, the rate of accidents has not increased. The most recorded accidents were related to Qarani crossing with 775 cases (40.9%). The highest proportion of non-culpable accidents was related to cars with 1190 (62.9%) cases, and culpable cases were related to pedestrians with 830 (43.9%) cases.The most accidents occurred due to lack of attention to the front with 178 cases (43.5%). The effective human factor in the occurrence of accidents, which has taken a higher proportion than other human factors, has been unnecessary haste.
Keywords: Pathology, Traffic Safety, Accidents, Bus-Only Lanes -
زمینه و هدفدرد مزمن نوروپاتیک یکی از مشکلات شایع و ناتوان کننده جوامع بشری است و در مراقبت های بهداشتی چالش بر انگیز است. گیاه سنبل الطیب (Valeriana officinalis) از گذشته تا کنون، به دلیل اثرات آنتی اکسیدانی و مکانیسم های متعددش، در درمان درد و اضطراب کاربرد داشته است. همچنین شکل دارویی امولسیون نیز در افزایش فراهمی زیستی و جذب فرآورده های گیاهی مورد مطالعه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرات ضد دردی و ضد اضطرابی امولسیون خوراکی عصاره و مقایسه آن با اثرات عصاره در موش صحرایی بالغ نر صورت گرفت.روش هاابتدا امولسیون خوراکی عصاره به کمک مطالعات مشابه و نرم افزار Design Expert فرموله شد و بهترین فرمولاسیون انتخاب گردید. سپس درد نوروپاتیک به کمک مدل جراحی نوروپاتی ضایعه انسدادی مزمن عصب سیاتیک (CCI)در حیوان القا گشت. عصاره و امولسیون به صورت خوراکی (گاواژ معدی) به مدت 30 روز به حیوانات داده شدند، پس از آن تست های رفتاری استن، جهت بررسی آلودینیای حرارتی، و ماز مرتفع ب علاوه ای شکل (EPM)، جهت بررسی رفتارهای اضطرابی القایی، در یک روز قبل از القای نوروپاتی و نیز در روز های 2، 4، 6، 10، 14، 21، 30 بعد از نوروپاتی بررسی شدند، همچنین در انتها سنجش اثرات گاواژ امولسیون خوراکی عصاره و عصاره بر پراکسیداسیون لیپید مالون دی آلدیید (MDA) در بافت مغز مورد بررسی و مقایسه قرارگرفت.یافته هاتجویز جداگانه عصاره و امولسیون سنبل الطیب سبب کاهش آلوداینیای سرد در تمام روزهای پس از جراحی CCI در مقایسه با گروه نوروپاتی شدند (0/05>P). علاوه بر این، جراحی CCI سبب ایجاد اضطراب در موش ها شد. که تجویز امولسیون سنبل الطیب و عصاره آن توانست به طور معنی داری سبب کاهش اضطراب در تست رفتاری ماز مرتفع بعلاوه ای شکل شود. با این تفاوت که با تجویز امولسیون عصاره این روند کاهشی زودتر شروع شد (0/001>P). همچنین تجویز عصاره و امولسیون به طور معنی داری میزان مالون دی آلدیید را در بافت مغز را در موش های نوروپاتیک در مقایسه با گروه نوروپاتی کاهش دادند (0/001>P)، با این تفاوت که امولسیون عصاره باعث کاهش بیشتر میزان مالون دی آلدیید، نسبت به عصاره گردید.نتیجه گیریعصاره و امولسیون سنبل الطیب دارای اثرات ضد دردی و ضد اضطرابی هستند. علاوه بر این، تجویز امولسیون سنبل الطیب در موش های نوروپاتیک به طور معنی داری اثرات ضد اضطرابی و ضد دردی بیشتری در مقایسه با تجویز عصاره سنبل الطیب، دارد.کلید واژگان: درد نوروپاتیک, امولسیون, آلودینیا, سنبل الطیب, گلوتاتیونJournal of Military Medicine, Volume:25 Issue: 6, 2024, PP 2110 -2119Background and AimChronic neuropathic pain is one of the common and debilitating problems of human societies and is a challenge in health care Valerian officinalis has been used in the treatment of pain and anxiety due to its antioxidant effects and multiple mechanisms. Also, the medicinal form of emulsion is studied to increase the bioavailability and absorption of herbal products. The present study was conducted to determine the analgesic and anti-anxiety effects of the oral emulsion of the extract and compare it with the effects of the extract in adult male rats.MethodsFirst, the oral emulsion of the extract was formulated with the help of similar studies and Design Expert software, and the best formulation was selected. Then, neuropathic pain was induced in the animals with the help of a sciatic nerve chronic obstructive lesion (CCI) neuropathy surgical model. The extract and emulsion were given orally (gastric gavage) to the animals for 30 days, after which behavioral tests were performed, to investigate thermal allodynia, and elevated plus maze (EPM), to investigate induced anxiety behaviors, one day before Induction of neuropathy and on days 2, 4, 6, 10, 14, 21, 30 after neuropathy were investigated, and at the end, the effects of oral emulsion gavage of extract and extract on lipid peroxidation of malondialdehyde (MDA) in brain tissue were investigated and compared.ResultsSeparate administration of valerian extract and emulsion reduced cold allodynia in all days after CCI surgery compared to the neuropathy group (P<0.05). In addition, CCI surgery caused anxiety in rats. Administration of valerian emulsion and its extract were able to significantly reduce anxiety in the behavioral test of the plus-shaped elevated maze. The difference is that this reduction process started earlier with the administration of the extract emulsion (P<0.001). Also, the administration of the extract and emulsion significantly reduced the amount of malondialdehyde in the brain tissue in neuropathic rats compared to the neuropathy group (P<0.001), with the difference that the emulsion of the extract caused a greater decrease in the amount of malondialdehyde compared to the extract.ConclusionValerian extract and emulsion have analgesic and anti-anxiety effects. In addition, the administration of valerian emulsion in neuropathic rats has significantly more anti-anxiety and analgesic effects compared to the administration of valerian extract.Keywords: Neuropathic Pain, Emulsion, Allodynia, Valeriana Officinalis, Glutathione
-
زمینه و هدف
شواهد حاکی از اثرات مفید پلی فنول های گیاه بادرنجبویه درکنترل سندروم محرومیت از مورفین است. اثرات رزمارینیک اسید به عنوان یکی ازفعال ترین اجزاء زیستی گیاه بادرنجبویه تاکنون به تنهایی درزمینه سندروم محرومیت اپیوئیدها مطالعه نشده و بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی اثر رزمارینیک اسید براین سندروم در یک مدل حیوانی انجام شد.
روش کارجهت القای وابستگی، مورفین سه بار درروز (به ترتیب با دوزهای 50، 50 و 75 میلی گرم برکیلوگرم) به مدت 3 روز به صورت داخل صفاقی تزریق شد. درروز چهارم بعداز مورفین، جهت القای سندروم ترک، نالوکسون تجویزشد. دوزهای مختلف استاندارد رزمارینیک اسید (5، 10 و 20 میلی گرم برکیلوگرم) به عنوان تیمارهای فعال، کلونیدین و سالین (کنترل منفی) در گروه های مختلف و مجزای 8تایی، 30 دقیقه قبل از نالوکسون تزریق شدند. سطوح اضطراب، تحریک پذیری وآستانه تحمل پذیری درد به ترتیب توسط آزمون های ماز بعلاوه ای شکل، میدان باز و صفحه داغ پس از تزریق نالوکسون بررسی شدند.
یافته هاکلونیدین و رزمارینیک اسید با دوز 20 توانستند به شکل معنی داری میزان حضور موش در بازوی باز ماز بعلاوه ای شکل را افزایش دهد
(0/001 < p). تحریک پذیری و فعالیت حرکتی درموش مبتلا به سندروم ترک درگروه های دریافت کننده 10 و 20 رزمارینیک اسید و کلونیدین به طور معنی داری کاهش و آستانه حس درد افزایش پیدا کرد (0/05 < p) و تفاوت معنی داری میان گروه رزمارینیک اسید 20 و کلونیدین نبود.نتیجه گیریاین نتایج به وضوح نشان می دهد که دوزهای متوسط به بالای رزمارینیک اسید (<10میلیگرم برکیلوگرم) در سرکوب بروز سندروم ترک مورفین به اندازه کلونیدین موثر است و می تواند به عنوان کاندیدی در کارآزمایی های بالینی آینده مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: رزمارینیک اسید, سندروم ترک مورفین, صفحه داغ, ماز بعلاوه ای شکل, میدان بازBackground and aimEvidence indicates the beneficial effects of Lemon balm polyphenols in controlling morphine withdrawal syndrome. The effects of Rosmarinic acid, as one of the most active biological components of this plant, have not been studied in the field of opioid withdrawal syndrome, and therefore, this study was conducted with the aim of investigating the effect of Rosmarinic acid on this syndrome in an animal model.
MethodsTo induce dependence, morphine was injected intraperitoneally three times a day (with doses of 50, 50, and 75 mg/kg respectively) for 3 days. On the fourth day after morphine, naloxone was administered to induce the withdrawal syndrome. Different doses of Rosmarinic acid (5, 10, and 20 mg/kg) as active treatments, clonidine, and saline (negative control) were injected in different and separate groups (n = 8), 30 minutes before naloxone. The levels of anxiety, irritability, and pain tolerance threshold were evaluated by elevated plus maze (EPM), open field, and hot plate tests after naloxone injection.
ResultsClonidine and Rosmarinic acid with a dose of 20 could significantly increase the presence of mice in the open arm of the EPM (p < 0.001). The excitability and motor activity in mice with withdrawal syndrome in the groups receiving 10 and 20 Rosmarinic acid and clonidine significantly decreased and the pain threshold increased (p < 0.05), and there was no significant difference between the Rosmarinic acid 20 and clonidine groups.
ConclusionThese results clearly show that moderate to high doses of Rosmarinic acid (>10 mg/kg) are as effective as clonidine in suppressing the occurrence of morphine withdrawal syndrome and can be considered as a candidate in future clinical trials.
Keywords: Rosmarinic acid, Morphine withdrawal syndrome, Hot plate, Open field, Elevated plus maze -
داروهای ضدافسردگی رایج دارای عوارض گوناگون و گاه جدی می باشند که می توانند سبب عدم تحمل و قطع خودسرانه مصرف دارو از سوی بیمار شوند. در این تحقیق اثرات ضدافسردگی رزمارینیک اسید در موشهای سوری به کمک آزمون شنای اجباری(FST) و آزمون آویزان کردن از دم (TST) بررسی شد.
روش کاربه این منظور تزریق داخل صفاقی رزمارینیک اسید با دوزهای 50، 20، 10 و mg/kg5، در 5 گروه از موش ها و همچنین گاواژ سوسپانسیون سیتالوپرام با دوز های mg/kg15 در 2 گروه و تزریق نرمال سالین در گروه کنترل به مدت 7 روز انجام و سپس آزمون های FST و TST انجام شد. میانگین ± خطای استاندارد داده های بدست آمده از هر گروه بطور جداگانه با یکدیگر توسط آزمون ANOVA یک طرفه تجزیه و تحلیل شده و در هر تست مقدار P<0.05 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هارزمارینیک اسید در دوز های 5، 10و mg/kg20 در هر دو آزمون FST و TST دارای اثرات ضدافسردگی معنی داری در مقایسه با گروه دریافت کننده نرمال سالین بود (P<0.05) و همچنین در گروه دریافت کننده سیتالوپرام mg/kg15 به همراه mg/kg50 رزمارینیک اسید تفاوت معنی داری در اثرات ضدافسردگی در مقایسه با گروه دریافت کننده نرمال سالین مشاهده گردید (P<0.01). دوز mg/kg50 رزمارینیک اسید اثرات ضدافسردگی قابل توجهی در مقایسه با گروه کنترل نداشت.
نتیجه گیرییافته ها حاکی از آن است که رزمارینیک اسید در دوزهای کم و متوسط دارای اثرات مشهود و قابل توجه ضدافسردگی در مقایسه با گروه کنترل نرمال سالین بوده اما برتری مشهودی در مقایسه با سیتالوپرام ندارد. دردوز بالای رزمارینیک اسید اثر ضدافسردگی مشاهده نگردید که می تواند از غلبه اثرات آرامبخش آن نشات گرفته باشد. لذا می توان نتیجه گرفت که اثرات ضدافسردگی این ماده، وابسته به دوز نبوده و از منحنی دوز-پاسخ U شکل پیروی می کند.
کلید واژگان: رزمارینیک اسید, موش سوری, افسردگی, سیتالوپرام, Forced Swimming test, Tail Suspension TestBackgroundCommon anti-depressant drugs have various and sometimes serious side effects that can cause intolerance and arbitrary discontinuation of the drug by the patient. In this research, the anti-depressant effects of rosmarinic acid were investigated in mice and in groups of seven members using the forced swimming test (FST) and tail suspension test (TST).
MethodsFor this purpose, intraperitoneal injection of rosmarinic acid with doses of 50, 20, 10, and 5 mg/kg in 5 groups of rats, as well as gavage of citalopram suspension with doses of 15 mg/kg in 2 groups and injection of normal saline in the control group for 7 days and then the FST and TST tests were performed. The mean ± standard error of the data obtained from each group was analyzed separately by one-way ANOVA test and P<0.05 was considered significant in each test.
ResultsRosmarinic acid in doses of 5, 10, and 20 mg/kg in both FST and TST tests had significant antidepressant effects compared to the group receiving normal saline (P<0.05) and also in the group receiving citalopram 15 mg/kg along with 50 mg/kg. Rosmarinic acid showed a significant difference in antidepressant effects compared to the group receiving normal saline (P<0.01). The dose of 50 mg/kg of rosmarinic acid did not have significant antidepressant effects compared to the control group.
ConclusionThe findings indicate that rosmarinic acid in low and medium doses has obvious and significant antidepressant effects compared to the normal saline control group, but it does not have an obvious superiority compared to citalopram. An antidepressant effect was not observed in the high dose of rosmarinic acid, which could be due to the predominance of its sedative effects. Therefore, it can be concluded that the antidepressant effects of this agent are not dose-dependent and follows a U-shaped dose-response curve.
Keywords: Rosmarinic acid, Mice, Depression, Citalopram, Forced swimming test, Tail suspension test -
مقدمه
گیاهان دارویی زیادی به تنهایی یا به صورت ترکیبی در درمان بسیاری از بیماری ها از جمله دیابت در ایران بکار می روند. مطالعات علمی و بالینی روی این گیاهان دارویی برای تایید اثربخشی و ایمنی آنها ضروری است.
هدفبررسی اثربخشی و ایمنی ترکیبی از عصاره های گیاهان دارویی به نام آکروپل مورد استفاده در طب ایرانی در درمان بیماران دیابتی نوع 2.
روش بررسیتعداد 86 بیمار آقا و خانم 40 تا 60 ساله پذیرش شده در کلینیک دیابت بیمارستان بقیه الله در شهر تهران، ایران در دو گروه هر کدام 43 نفر کارآزمایی را به پایان رساندند. گروه آکروپل روزانه 2 کپسول (حاوی 500 میلی گرم مخلوط عصاره گیاهان شامل: کاسنی، زردچوبه، گزنه، شنبلیله و قره قاط) و گروه دارونما روزانه 2 کپسول (حاوی 500 میلی گرم پودر نان سوخاری) عالوه بر داروهای معمول ضد دیابت به مدت 3 ماه دریافت نمودند. نمونه های خونی 12 ساعت ناشتا در شروع و پایان مطالعه جهت تعیین سطوح گلوکز ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله به عنوان معیارهای اصلی و چربی های خون، آنزیم های کبدی و آزمایش های عملکرد کلیه به عنوان معیارهای ثانویه جمع آوری گردید.
نتایجسطوح خونی گلوکز ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، کلسترول تام و LDL-C در گروه آکروپل در مقایسه با دارونما و شروع مطالعه به طور معنی داری کاهش یافتند. هیچ گونه عوارض جانبی کبدی، کلیوی، گوارشی و سایر عوارض در طی مطالعه مشاهده نگردید. یافته ها حاکی از آن است که AKROPOL در کاهش سطح گلوکز، کلسترول تام و LDL-C خون در بیماران دیابتی نوع 2 بدون ایجاد عوارض جانبی موثر است.
کلید واژگان: دیابت نوع 2, طب ایرانی, مطالعه بالینی, آکروپل, داروی گیاهیBackgroundIn Iran, a variety of medicinal plants are used, either alone or in combination, for the treatment of diabetes mellitus (DM). However, scientific and clinical studies are needed to confirm the safety and efficacy of these medicinal plants.
ObjectiveTo evaluate the safety and efficacy of AKROPOL, a poly-herbal extract mixture used in Persian medicine, in the treatment of type 2 diabetic patients.
MethodsEighty six male and female patients, aged 40-60 years, registered at the Diabetes Clinic Registry of the Baqiyatallah Hospital, in Tehran, Iran, randomly allocated to two groups of 43 each. The patients in AKROPOL group received one capsule (containing 500 mg of poly-herbal extract mixture: chicory, turmeric, nettle, fenugreek and whortleberry) and the patients in placebo group received one capsule (containing 500 mg toast powder) twice a day in addition to their routine anti-diabetic medications for 3 months. The primary outcome measures were HbA1C and FBG (fasting blood glucose) levels, while lipid levels, liver enzymes and renal function tests were secondary outcome measures.
ResultsCompared with the placebo group and baseline, the AKROPOL group showed significant reductions in FBG, HbA1C, total cholesterol, and LDL-C levels. No significant hepatic, renal, gastrointestinal, or other side effects were observed during the study.
ConclusionThe findings suggest that AKROPOL in addition to anti-diabetic and cholesterol-lowering effects, had no adverse effects in type 2 diabetic patients.
Keywords: Type 2 diabetes, Persian Medicine, Clinical trial, AKROPOL, Herbal medicine -
ویروس آنفلوانزای پرندگان H9N2 یک پاتوژن همه گیر مهم است که به طور گسترده در سراسر جهان پخش شده است. این ویروس توانایی آلوده کردن گونه های مختلف و ایجاد عفونت های مشترک بین انسان و حیوانات را دارد. نگهداری حیوانات خانگی به عنوان یک عامل موثر در انتقال عفونت به انسان شناسایی شده است. با توجه به مسائل مهم بهداشت عمومی، این مطالعه به بررسی سرولوژیک آنتی بادی های ویروس آنفلوانزای مرغی H9N2 در گربه های شهرستان کرمان واقع در منطقه ی جنوب شرقی ایران پرداخت. 75 نمونه خون گربه از کلینیک دامپزشکی دانشگاه شهید باهنر کرمان، کلینیک های خصوصی شهر کرمان و گربه های ولگرد داخل شهر تهیه شد. نتایج نشان داد که 49 مورد از 75 نمونه گربه (33/65 درصد) از نظر وجود آنتی بادی H9N2 مثبت بودند. همچنین، تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که رژیم های غذایی خام، محیط های زندگی در فضای باز و تماس با حیوانات دیگر به عنوان عوامل کلیدی در افزایش میزان مثبت شدن سرمی شناسایی شدند. این مطالعه عوامل خطر بالقوه برای قرار گرفتن در معرض H9N2 در جمعیت گربه ها را نشان می دهد و می تواند استراتژی های آینده را برای کاهش خطرات انتقال عفونت در جمعیت گربه های خانگی و ولگرد ارائه دهد.کلید واژگان: گربه, ویروس آنفلوانزای پرندگان H9N2, شیوع سرمی, ایرانAvian H9N2 influenza virus is a significant pandemic pathogen widely distributed throughout the world. This virus can infect different species and cause zoonotic infections. Ownership of pets has been identified as a contributory factor to the transmission of infections to humans. In light of significant public health issues, this research investigated the prevalence of the H9N2 avian influenza virus in cats in the southeastern region of Iran. 75 feline blood samples were obtained from various sources, including the veterinary clinic of Shahid Bahonar University in Kerman, private clinics, and stray cats within the city. The results showed that 49 of the 75 feline samples (65.33%) tested positive for the presence of H9N2 antibodies. Statistical analysis revealed that raw food diets, outdoor living environments, and contact with other animals were identified as key contributors to increased seropositivity rates. This study demonstrates the potential risk factors for H9N2 exposure in the feline population and could inform future strategies to mitigate transmission risks in both domestic and stray cat populations.Keywords: Cat, Avian H9N2 Influenza Virus, Seroprevalence, Zoonotic Infections, Iran
-
سلول های لانگرهانس، زیر مجموعه ای از سلول های دندریتیک ساکن اپیدرم می باشند. آنتی بادی ها یا گاماگلوبولین ها از ترکیب آمینواسیدها به وجود می آیند و در نتیجه، سیستم ایمنی می تواند به وسیله آمینواسید جیره تحت تاثیر قرار گیرد. اسیدآمینه ضروری متیونین، از مهم ترین اسیدآمینه های مورد نیاز پستانداران است. نشان داده شده که کمبود S-آدنوزین متیونین (SAM) باعث تضعیف سیستم ایمنی می شود.بر این اساس، هدف این مطالعه، ارزیابی مقادیر متفاوت متیونین داخل صفاقی بر تعداد سلول های لانگرهانس پوست رت بود.40 رت ماده هم سن به صورت تصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. گروه های تیمار به ترتیب 50، 100 و 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم متیونین داخل صفاقی به مدت 10 روز دریافت کردند. پس از کشتار، لایه های اپیدرم، درم و نیز سلول های لانگرهانس پوست ارزیابی گردید.با مشاهده ضخامت اپیدرم و درم، اختلافی بین گروه ها دیده نشد. یافته های هیستوپاتولوژی، خونریزی یا التهابی را بین گروه های تیمار و کنترل نشان نداد.نتایج بدست آمده نشان داد که متیونین نمی تواند تعداد سلول های لانگرهانس را در پوست سالم تغییر دهد.
کلید واژگان: متیونین, سلول لانگرهانس, هیستومورفومتری, رتLangerhans cells (Lc) are a subset of dendritic cells that reside in the epidermis. Antibodies or immunoglobulins arise from a combination of amino acids and as a result, the immune system can be affected by dietary amino acid.Methionine, in particular, is a vital amino acid for mammals, and studies have shown that a deficiency in S-adenosine methionine (SAM) can lead to a weakened immune system So, the aim of this study was to evaluate the effect of different levels of intra peritoneal methionine on LC numbers in rat.Forty female rats of the same age were divided randomly into the four equal groups. Treatment groups received a daily corresponding dose of L-methionine (50, 100 and 200 mg/kg B.W.; i.p.) for 10 consequent days. After slaughtering, epidermis,dermis. and Langerhans cells wereThe results in the epidermis and dermis showed no difference in the thickness of these layers in all groups. Histopathologic findings did not display any congestion or inflammatory cells infiltration in all treatment groups compare to the controls.Obtained results revealed that methionine cannot change the number of Langerhans cells in healthy skin.
Keywords: Methionine, Langerhans cell, Histomorphometry, Rat -
مجله سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران، سال سی و نهم شماره 4 (پیاپی 156، زمستان 1400)، صص 247 -252زمینه
درد احساس ناخوشایندی است که می تواند ناشی از تخریب و یا آسیب در حال وقوع در بافت باشد. از دیرباز استفاده از داروهای گیاهی جهت کاهش یا برطرف کردن درد مورد توجه بوده است. به آلکالوییدهای مختلف موجود در گیاه زرشک (Berberis vulgaris) اثرات درمانی بسیاری نسبت داده شده که ازمیان آنها بربرین شاخص تربوده است. هدف از مطالعه، بررسی اثرات ضددردی و اثربخشی بربرین در چگونگی و میزان بهبود و یا کاهش درد می باشد.
روش کاربه منظور ارزیابی اثرات ضددردی بربرین، از روش های استاندارد و شناخته شده ارزیابی میزان احساس درد Hot plate و Tail flick استفاده شد. آزمایش ها در 11 گروه که در هر گروه، 6 موش سوری نر قرار داشتند، شامل گروه های آزمون (ماده بربرین)، گروه کنترل مثبت (داروی پیروکسیکام) و گروه کنترل منفی (نرمال سالین) به صورت تزریق داخل صفاقی انجام گرفت. در آزمون Hot plate مدت زمان تاخیر در بلندکردن و یا لیسیدن پا مورد سنجش قرار گرفت و در آزمون Tail flick، با تمرکز محرک دردناک حرارتی بر روی قسمتی از دم موش ها، مدت زمانی که طول می کشید تا موش، دم خود را کنار بکشد، ثبت شد. داده های به دست آمده از هر گروه به طور جداگانه و سپس با سایر گروه ها توسط نرم افزار SPSS و آزمون One-way ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هابربرین در دوزهای mg/kg 6 و 3 و 5/1 اثرات ضددردی معنی داری در مقایسه با گروه کنترل در زمان 30 دقیقه پس از تزریق، در هر دو آزمون نشان داد (01/0>P). تزریق هم زمان mg/kg 3 از بربرین به همراه mg/kg 15داروی پیروکسیکام توانست اثرات ضددردی معنی داری در مقایسه با تزریق mg/kg 15 داروی پیروکسیکام به تنهایی نشان دهد (05/0>P).
نتیجه گیریماده بربرین توانست، زمان تاخیر درپاسخ به محرک دردزا در آزمون های فارماکولوژیک را به صورت وابسته به دوز افزایش دهد. پیشنهاد می شود که استفاده همزمان از ماده بربرین در کنار داروی پیروکسیکام می تواند منجر به هم افزایی و بهبود میزان اثربخشی به ویژه در دردهای حاد درحیوانات شود. ضمنا استفاده همزمان بربرین درکنار پیروکسیکام، می تواند منجربه کاهش دوز مصرفی و عوارض جانبی پیروکسیکام شود
کلید واژگان: ضددرد, Berberis vulgaris, بربرین, Hot plate, Tail flickBackgroundOne year is a limited time to know what to do exactly in confronting with the newly recognized corona virus. In this situation we must welcome any action that would reduce the mortality rate due to COVID-19. In literature review, we come across the use of drugs with known uses that lead to serious inhibition of immune reactions. SSRIs are among these drugs. Therefore, the goal of the current research is evaluating the effectiveness of SSRIs on transferring of COVID-19 patients to ICU.
MethodsThe research design is practical and the method is clinical trial. The sample of this study included 180 patients with COVID-19 hospitalized in Dr. Massih Daneshvari Hospital. They entered the research by targeted method of sampling. Half of them received SSRI drugs under the supervision of a psychiatrist and then their transference to ICU was examined. All data were analyzed by SPSS using descriptive and inferential statistical methods.
Results52.8% were female, 47.2% were male. According to the results significantly smaller number of patients who had received SSRIs, were transferred to ICU and intubated (P.V < 0.01) as compared to patients who did not receive SSRIs.
ConclusionAccording to the present study, SSRIs can simultaneously improve psychological and physical status and decrease the risk of their transference to ICU and intubation. And therefore, ultimately save the lives of COVID-19 patients.
Keywords: COVID-19, SSRI drugs, ICU -
سابقه و هدف
بهمنظور طراحی و اجرای مداخلات پیشگیرانه و درمانی سوءمصرف مواد، این مطالعه با هدف تحلیل روند و بررسی عوامل مرتبط با مرگ و میر ناشی از سوءمصرف مواد، اجرا شد.
مواد و روش ها:
در این مطالعه مقطعی، دادههای مربوط به 6810 مرگ ناشی از سوءمصرف مواد ثبت شده در سامانه نظام ثبت و طبقه بندی علل مرگ (تعریف شده با معیار ICD-10) و بر اساس گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سازمان پزشکی قانونی کشور بود که طی سالهای 1397-1393 جمع آوری شده و شامل متغیرهای سن، جنس، نحوه مسمومیت و نوع ماده بود، مورد بررسی قرار گرفت. توصیف دادهها و بررسی روند زمانی نوع ماده ی مصرفی با آزمون رگرسیون نقاط اتصال و محاسبه درصد تغییرات سالیانه(APC) و میانگین درصد تغییرات سالیانه (AAPC) با نرمافزارهای SPSS23 و Joinpoint Regression Program4.9.00 انجام شد.
یافته ها:
میانگین سنی متوفیان 0/17±39/2 سال و درصد عمده آن ها مردان بودند. بیشترین آمار فوت در مناطق مرکزی و سپس مناطق غربی ایران و مربوط به مسمومیت با مواد افیونی بود. مسمومیت تصادفی و سپس مسمومیت با قصد نامشخص فراوانترین علل بودند. طی این سالها در کل ایران، مرگ با مواد افیونی (0/008=P، 27/2=APC) و محرکها (0/1=P، 10/249=APC) روندی افزایشی داشت و یک نقطه خیز در سال 1393 را نشان داد. در دو گروه مسکن-آرام بخش-ضداضطرابها و سایر مواد روند کاهشی یافت شد، اما از نظر آماری معنادار نبود. برای مرگ با مصرف الکل روندی مشاهده نشد.
استنتاجروند رو به رشد مرگهای تصادفی، به خصوص ناشی از مصرف مواد افیونی، به ویژه در میانسالان مرد قابل توجه است و نیاز به اقدامات لازم برای محدود کردن این روند دارد. تشدید نظارتهای دارویی و در دسترس قرار دادن و آموزش استفاده از نالوکسان به عنوان یک پادزهر اضطراری برای بیش مصرف بیش مواد افیونی به خانوادهها، پلیس و اورژانس در مراحل اولیه مسمومیت با مخدرها پیشنهاد میشود.
کلید واژگان: روند زمانی, رگرسیون نقاط اتصال, مرگ و میر, سوء مصرف مواد, ایرانBackground and purposeThis study was carried out to analyze the trend of death due to substance abuse and related factors in Iran in order to design and implement preventive and therapeutic interventions for substance related deaths.
Materials and methodsIn this cross-sectional study, we investigated the data of 6810 deaths caused by drug abuse, registered in the "System of Registration and Classification of Causes of Death", defined by ICD-10 criteria and based on the reports of Ministry of Health and Legal Medicine Organization in 2014-2018. Variables including age, gender, type of poisoning and the type of substance leading to death were examined. Description of these data and examination of the time trend of the raw mortality rate were performed using joinpoint regression analysis and percentage of annual changes (APC) and average percentage of annual changes (AAPC) were calculated in SPSS V23.
ResultsThe average age of the deceased was 39.2±17.0 years. Majority of them were men. Central regions followed by western regions of Iran accounted for the highest number of deaths that was related to opioid poisoning. Accidental poisoning and poisoning with unknown intention were the most frequent causes. Deaths due to opioids (APC=27.2, P=0.008) and stimulants (APC=109.24, P=0.1) overdose showed an increasing trend and a peak in 2014 in Iran. A decreasing trend was found in two groups of sedative-hypnotic-anxiolytics and other drugs, but it was not statistically significant. No trends were found for alcohol-related deaths.
ConclusionThere is a considerable increasing trend in accidental deaths, especially caused by opioids and mainly in middle-aged men which requires limiting measures. It is recommended to intensify drug monitoring and provide trainings about using naloxone as an emergency antidote to opiate overdose to families, police and emergency staff in early stages of drug poisoning.
Keywords: time-trend analysis, join point regression, mortality, substance abuse, Iran -
مقدمه
ثبت آمار متوفیان توسط سیستمهای مختلفی در ایران انجام میشود. ثبت مرگ مرتبط با مسمومیت با موواد محصرورات توسوط رتار بهداشت ر ساتمان پزشکی قانونی انجام میشود. با این حال، این مطالعه با هدف بررسی علل کم ثبتی مرگهای ناشی ات مواد مخدر در ایران ر ارایه توصیه هایی برای حل این مشکل ر ارایه یک ارتیابی جغرافیایی ات کیفیت ثبت مرگ ر میر ناشی ات مواد مخدر در ایران در طی سالهوای 3131 لغایت 3131 میباشد.
مواد و روش هااین مطالعه ات نوع ترکیبی است. در بخش ارل، مراحبه هایی در سوال 3131 بوه صوور هدفمحود ر جداهانوه بوا 31 نفور ات کارشحاسان ثبت فو در رتار بهداشت ر پزشکی قانونی انجام شد تا اطلاعاتی در مورد علل کم ثبتی این هونه مرگها در ایران ر توصیه هایی برای حل این مشکل جمعآرری شود. بخش درم مطالعه شامل بررسی انجام یک مداخله در قالب یک اجرای یک تفاهم در مورد کاهش تعداد کم ثبتیها فی مابین ساتمان پزشکی قانونی ر رتار بهداشت بود. این تفاهمنامه برای انتقال اطلاعا در مورد اجساد بین رتار بهداشت ر پزشکی قانونی در سال 3131 محعقد شده بود. ابتدا تعداد مرگهای ناشی ات مررف مواد در طی سالهای 3131 لغایت 3131 با استفاده ات ررش صید بات صید مورد بررسی قرار هرفت ر سپس، میزان کم ثبتیها قبل ات مداخله در سالهای 3131 لغایت 3131 ر پس ات مداخله) 3131 (مصاسبه ر مقایسه هردید ر تا ارتیابی شد که آیا این تفاهم نامه در کاهش تعداد کم ثبت نام موثر بوده است؟
یافته هادر بخش ارل مطالعه، بحا به نظر مراحبهشوندهان، علل کمشماری مرگهای ناشی ات مررف مواد در رتار بهداشت ر پزشوکی قوانونی عبار اند ات: سیستم مدیریت ضعیف، مشکلا آموتشی پزشکان ر پرسحل، مصدردیتهای سیستمی ر مشکلا مرتبط با ارباب رجوعان. همچحین پیشحهاداتی برای کمک به حل مشکل کم شماری ارایه شد. این پیشحهادا مربوط به سیستم اداری، فحارری اطلاعا ر حوته های آموتشی است. در قسمت 1 حدرد نیمی ات استان های ایران در کاهش کم شماری عملکرد مثبتی داشتحد.
نتیجه گیریدر سطح کلان، تفاهمنامه بین در ساتمان مسیول ثبت متوفیان ناشی ات مررف مواد موثر بود. با این حال، افزایش کیفیت ثبت داده ها مستلزم نظار در سطوح خرد ر ساتمانی است تا محجر به عملکرد مثبت در کاهش کمثبت فو در تمامی استانها شود.
کلید واژگان: هواهی فو, ایران, عوارض دارریی, ررش صید بات صیدBackgroundThe death registration is conducted by different systems in Iran. The drug-related death registration is exclusively conducted by Ministry of Health and Medical Education (MOHME) and Legal Medicine Organization (LMO). This study investigates the causes of undercounting drug-related deaths (DRDs) in Iran, provides recommendations for addressing this issue, and provides a geographical evaluation of the integrity and quality of drug-related mortality registration (2014–2017).
MethodsThis is a mix-method study. In part1, individual targeted interviews were conducted with 12 experts in death registration in MOHME and LMO to collect data on the causes of low registration in Iran and provide recommendations for resolving the issue. Part2 of the study involved an intervention in the form of a memorandum of understanding on reduction of low-registrations. This memorandum was signed to transfer information about the corpses between the MOHME and LMO. First, the number of DRDs (2014-2017) was examined using capture-recapture method and, then, we calculated and compared the rate of preintervention (2014-2016) and post-intervention (2017) under-registration to assess whether this memorandum of understanding had been effective in reduction of under-registrations.
FindingsIn part1, according to the participants, the causes of undercounting DRDs in LMO and MOHME were arranged and categorized into 4 categories: weak administration system, physician and personnel training problems, system constraints, and client-related problems. Also, some suggestions were presented to help resolving the problem of undercounting; these suggestions concern the administrative system, technology, and educational domains. In part 2, about half of the provinces in Iran had a positive performance in reducing the undercount.
ConclusionAt the macro level, the memorandum of understanding between the two organizations responsible for registering deaths was effective. However, increasing the quality of data registrations requires monitoring at the micro and organizational levels to lead to a positive performance in reducing death under-registration in all provinces.
Keywords: Death Certificates, Iran, Drug-Related Side Effects, Adverse Reactions, Capture-recapture method -
فصلنامه حقوق پزشکی، پیاپی 56 (بهار 1400)، صص 677 -691زمینه و هدف
حق برخورداری از تامین اجتماعی یکی از مهمترین حقوق انسانهاست که در اسناد حقوق بشر، تعهدات بینالمللی دولتها و نیز قوانین اساسی مورد تاکید قرار گرفته است. آگاهی داشتن جوامع از حقوق تامین اجتماعی نقش بسزایی در عدالت اجتماعی، آرامش خاطر و عزت نفس در افراد جامعه و حمایت از آنان در برابر کلیه مخاطرات ناشی از بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد. امروزه با افزایش سریع جمعیت، پیچیدگی مسایل و وسعت نیاز این حقوق از اهمیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بسیار بالایی برخوردار شده و از شاخصهای مهم توسعه و پیشرفت در کشورهای جهان محسوب میگردد.
مواد و روشهادر این تحقیق با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به جمع آوری اطلاعات از طریق بررسی کتب، مقالات و پایان نامه ها و مراکز پژوهشی و اینترنت پرداخته شده و سپس پردازش داده ها و اطلاعات گردآوری شده با استفاده بهینه، استدلالی و عقلی برای ارایه مطالب و نتایج پژوهش مرتبط مورد توجه قرار گرفته است.
یافتههاتکوین نظام حقوقی تامین اجتماعی یک ضرورت بهحساب میآید و تدوین و تکمیل این نظام حقوقی مستلزم احراز اصول اساسی قابل قبول توسط حاکمیت و مردم است. این نظام حقوقی به منظور تحقق اهداف و استاندارها و راهبردهای ارزشیابی از لحاظ ساختاری و تقنینی، نظام دادرسی، بیمهای، خدمات درمانی، حوزه سلامت و بهداشت، حمایتهای امدادی از قبیل بیمه بیکاری و از کار افتادگی و تامین منابع مالی بسیار جامع، پویا و کارامد است.
ملاحظات اخلاقیدر تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
نتیجهگیریبرنامه تامین اجتماعی ایالات متحده شامل سه جزء است که عبارتاند از: کمکهای بازنشستگی، از کار افتادگی و کمک به بازماندگان. در این کشور طرح پرداخت مستمریها به سه روش ذیل انجام میشود: مستمری مبتنی بر پرداخت حق بیمه، مستمری همگانی و مستمری تکمیلی مبتنی بر بررسی درآمد که پرداخت حداقل مقرری را برای کلیهی مستمری بگیران تضمین مینماید.
کلید واژگان: تامین اجتماعی, نظام حقوقی, ایالات متحده آمریکاBackground and AimThe right to the enjoyment of social protection is one of the most important human rights in human rights instruments, international obligations of states as well as fundamental laws. Awareness of social protection rights has a significant role in social justice, peace of mind, and self-esteem in the people of society and to protect them from all risks arising from economic, social, and cultural crises. Today, with the rapid population increase, the complexity of issues and the extent of the need for these rights are of great importance, political and social importance and is one of the important indicators of development and development in the world countries.
Materials and MethodsIn this study, using the descriptive-analytical method to collect information through the review of books, articles and theses, and research centers and internet and then data processing and data collected by optimum, discursive, and rational use are considered to provide relevant literature and research results.
ResultsThe development of the legal system of social security is a necessity, and the formulation and completion of this legal system requires an acceptable constitution by the sovereignty and the people. This legal system to achieve the objectives and standards and evaluation strategies in terms of structure and legislation, judicial system, insurance, health services, health, relief support such as unemployment and disability insurance and providing very comprehensive, dynamic and It is efficient.
Ethical considerationsTo organize this research, while observing the authenticity of the texts, honesty, and fidelity have been observed.
ConclusionThe U.S. A Social Security Program consists of three components: retirement aid, paralysis, and aid to survivors. The bill will be paid on the following three procedures: the pension based on the payment of the premium, the public allowances, and supplementary allowances, which ensure that the minimum monthly allowance is guaranteed for all pensioners.
Keywords: Social Security, Legal System, United States -
فصلنامه حقوق پزشکی، پیاپی 56 (بهار 1400)، صص 141 -157زمینه و هدف
حقوق تامین اجتماعی به مثابه ابزاری برای توزیع مجدد درآمدها، مظهر استقرار و تضمین امنیت و عدالت اجتماعی و موجد آرامش خاطر و عزت نفس در افراد، می تواند اهمیت و نقش بسزایی در حمایت از جامعه در برابر کلیه مخاطرات ناشی از بحران های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایفا نماید، بنابراین پرداختن به این حقوق در شرایطی که سرلوحه برنامه های دولت جمهوری اسلامی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است از اهمیت بسزایی برخوردار است. شرط تعالی و موفقیت هر نظام در تدوین، بکارگیری و اجرای دقیق و صحیح این اصول می باشد.
مواد و روش ها:
این تحقیق ازنوع نظری بوده و روش تحقیق به صورت توصیفی -تحلیلی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات انجام گرفته است.
یافته ها:
خدمات پزشکی و درمانی نیز یکی دیگر از ضروریاتی است که بیمه شده به آن نیازمند است. بیمه شده ای که با مشارکت و پرداخت حق بیمه و حق سرانه درمان همواره چشم امید به روزی دوخته است که بتواند از این خدمات استفاده کند و با حمایت درمانی تامین اجتماعی از وی مقداری از درد و آلام او کاسته شود.
ملاحظات اخلاقی:
در همه مراحل نگارش پژوهش ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت دار رعایت گردیده است.
نتیجه گیرینظام کنونی تامین اجتماعی در ایران شامل دو بخش نظام بیمه ای و نظام حمایتی می باشد. بر همین اساس بیشترین خدماتی که از سوی تامین اجتماعی انجام می شود خدمات حوزه بیم ای و درمانی است. ارایه خدمات درمانی و پزشکی در تامین اجتماعی ایران به دو شیوه و زیر نظر معاونت درمان سازمان ارایه می شود. در شیوه اول این خدمات بصورت مستقیم ارایه می شود که بیمه شده پس از شروع به اشتغال در محیط کار و ارسال اولین لیست حقوقی وی که یک ماه پس از اشتغال صورت می گیرد، صاحب دفترچه درمانی می شود و می تواند از خدمات استفاده کند. بیمه شده با مراجعه مستقیم به مراکز درمانی و بیمارستان های تامین اجتماعی به صورت رایگان از خدمات درمانی استفاده کنند. در شیوه دوم که ارایه خدمات درمانی به صورت غیرمستقیم می باشد سازمان تامین اجتماعی با عقد قرارداد و خرید خدمات درمانی و پزشکی جهت بیمه شدگان با سایر موسسات درمانی دولتی و خصوصی، شرایط استفاده بیمه شدگان از این خدمات را فراهم می کند. به نحوی که امروزه به جهت اهمیت سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی از این اصول نه تنها به عنوان «ابزار و بستر توسعه» بلکه یکی از «اهداف توسعه پایدار» نام می برند.
کلید واژگان: حقوق تامین اجتماعی, سازمان تامین اجتماعی, خدمات بیمه ای, خدمات درمانیBackground and AimSocial security law as a tool for income redistribution, a manifestation of the establishment and guarantee of social security and justice and a source of peace of mind and self-esteem in individuals, can play an important role in protecting society against all risks of crises. Economic, social and cultural, so addressing these rights is of great importance in the context of the Islamic Republicchr('39')s plans for economic, social and cultural development. The condition for the excellence and success of any system in the formulation, application and implementation of these principles is accurate and correct.
Materials and MethodsThis research is theoretical and the research method is descriptive-analytical. The method of data collection is library and has been done by referring to documents, books and articles.
ResultsMedical services are another necessity that the insured needs. An insured person who has always hoped to one day be able to use these services by participating in and paying premiums and per capita medical treatment, and with the support of social security treatment, some of his pain and suffering will be reduced.ses with a preventive, therapeutic, and corrective approach under the heading of deviation and disease.
Ethical considerations:
In all stages of writing the research, while respecting the originality of the texts, honesty and trustworthiness have been observed.
ConclusionThe current social security system in Iran consists of two parts: insurance system and support system. Accordingly, most of the services provided by Social Security are insurance and medical services. Providing medical services in Iranian social security is provided in two ways and under the supervision of the organizationchr('39')s deputy director of treatment. In the first method, these services are provided directly. After starting employment in the workplace and sending his first salary list, which takes place one month after employment, the insured becomes the owner of a medical record and can use the services. Insured to use medical services for free by referring directly to medical centers and social security hospitals. In the second method, which is the provision of medical services indirectly, the Social Security Organization, by concluding a contract and purchasing medical and medical services for the insured with other public and private medical institutions, provides the conditions for the insured to use these services. Today, due to their political, economic and even security importance, these principles are called not only as "tools and context of development" but also as one of the "goals of sustainable development".
Keywords: Social Security Law, Social Security Organization, Insurance Services, Medical Services -
در این مقاله یک مدار بیشینه یاب CMOS تمام مقیاس مبتنی بر مقایسه در حوزه زمان ارایه شده است که می تواند تا ولتاژهای تغذیه پایین کارآیی مناسبی از خود نشان دهد. برای به کارگیری حوزه زمان در مقایسه بین چند سیگنال آنالوگ ورودی در مدار بیشینه یاب پیشنهادی، از زنجیره ای از المان های تاخیر خطی با ورودی تمام مقیاس استفاده شده است استفاده از المان تاخیر خطی تمام مقیاس، علاوه بر افزایش محدوده ورودی مدار، دقت مقایسه بین ورودی ها را نیز افزایش داده است. علاوه بر این، ساختار آشکارساز فاز مورد استفاده در مدار پیشنهادی نیز به گونه ای اصلاح شده است که در مقایسه با ساختارهای قبلی از تعداد کمتری ترانزیستور استفاده می کند که این کار علاوه بر کاهش سطح سیلیکان مدار، باعث کاهش خازنهای پارازیتیک می گردد که در نتیجه آن کاهش توان مصرفی مدار و افزایش سرعت آن را به دنبال دارد. این مدار در تکنولوژی 180 نانومتر CMOS طراحی و شبیه سازی شده است که نتایج شبیه سازی نشان می دهد در ولتاژ تغذیه یک ولت و سرعت کلاک 10 مگاهرتز توان مصرفی برای حالت 3 ورودی برابر با 72 میکرو وات می باشد که معیار شایستگی 2.4 میکرو وات بر مگاهرتز و صحت 99.98 درصد را نشان می دهد که بهبود قابل ملاحظه ای را نسبت به نمونه های مشابه نشان می دهد. همچنین نتایج شبیه سازی نشان می دهد که مدار پیشنهادی قابلیت عملکرد مناسب تا ولتاژ تغذیه 0.38 ولت را دارد
کلید واژگان: مدار بیشینه یاب CMOS, حوزه زمان, المان تاخیر خطی, ورودی تمام مقیاس, ولتاژ پایینIn this paper a rail-to-rail time-domain CMOS winner take all (WTA) circuit is proposed. To convert the analog voltage to a delay time a voltage controlled delay line is employed. In order to implement a full range time domain winner take all, a linear rail-to-rail delay element is employed. A positive feedback loop is utilized to reduce the decision time. Employing a linear rail-to-rail delay element, improves the precision and dynamic range of the entire winner take all circuit. In addition, the proposed circuit is employed a new phase detector to reduce transistors have been utilized in the circuit and decrease the parasitic elements of VCDLs. As a result the proposed circuit is designed to operate in subthreshold region to 0.3V. Based on the proposed structure, a 3-input WTA circuit has been designed and simulated in a 0.18um CMOS technology with a 1V supply voltage. The simulated results confirm that the power consumption of the presented winner take all circuit is 0.72uW at 10MHz clock frequency.The simulation results show the Figure of Merit of 2.4uW/MHz and 99.98% precision and the circuit operates to 0.38V supply voltage.
Keywords: winner take all, time domain, linear delay element, full-range input, Low Voltage -
Background
The Ministry of Health and Medical Education (MOHME) and the Legal Medicine Organization (LMO) are the 2 death registration systems in Iran for registering drug-related deaths. The aim of the present study was to assess the number of undercount and the overlap between the deaths registered by the 2 sources.
MethodsIn this descriptive study, according to the 10th revision of the International Classification of Diseases (ICD-10), the registered data on drug-related deaths in the years 2014-2016, as recorded by the MOHME and the LMO, were collected and the number of deaths was estimated using 2-source capture-recapture method and Excel and SPSS software.
FindingsThe total number of drug-related deaths, as registered by the 2 sources, was 8639 during the 3 years. A major part of the drug-related deaths (75% of the data) had been registered by the LMO and only 25% of deaths had been registered by the MOHME. There was also a small overlap (7.7% of deaths) between the data from the 2 sources. The final estimation from the capture-recapture model and analysis of sensitivity showed that, during the 3 years, the total number of drug-related deaths was 14517 [95% confidence interval (CI):14498-14558]. Based on the complete overlap assumption and 50% of unidentified individuals in the 2 sources, the number of deaths was estimated at 11341 and 12418, respectively. The largest number of drug-related deaths had occurred within the age range of 25-39 years and in men. Kermanshah, Hamedan, and Zanjan Provinces (Iran) had the largest number of cumulative incidences of drug-related deaths. Based on the data provided by the MOHME, the most common cause of death was Methadone poisoning.
ConclusionThere was a small overlap between the MOHME and the LMO in the registration of drug-related deaths. Failure to enter accurate and correct information has led to miscalculations of these deaths in Iran.
Keywords: Death, Substance-related disorders, Iran -
مطالعه روند ارزیابی تشخیصی، درمان و توان بخشی بیماران کیفری بستری در بیمارستان روان پزشکی رازی تهرانزمینه و هدفبیمارستان روان پزشکی رازی یکی از مهم ترین بیمارستان های روان پزشکی ایران است. بخش عمده ای از بیماران روانی که مرتکب جرم شده اند، در این بیمارستان نگهداری می شوند. این تحقیق به بررسی روند ارزیابی تشخیصی، مراقبت، درمان و توان بخشی بیماران روان پزشکی کیفری پرداخته است که در بیمارستان رازی بستری شده اند.روش بررسیاین تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی و جامعه آماری آن کلیه بیماران روان پزشکی کیفری در زمستان 1393 است. نمونه بررسی شده از بین بیماران حاضر در بیمارستان روان پزشکی رازی به صورت غیر تصادفی و از نوع هدفمند انتخاب شد. داده ها با استفاده از فرم جمع آوری اطلاعات محقق ساخته که شامل ویژگی های جمعیت شناختی، وضعیت اقتصادی- اجتماعی، تشخیص بیماری، چگونگی خدمات درمانی دریافتی و نوع جرائم ارتکابی بوده است، جمع آوری شد. افزون بر این از اطلاعات مربوط به تشخیص و درمان موجود در پرونده هایی استفاده شد که براساس TR-DSM-IV صورت گرفته بود. چک لیست HCR-20 برای بررسی میزان خطرناک بودن بیماران پایلوت شد و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS بررسی آماری شد.یافته هادر سه ماهه زمستان سال 1393 تعداد بیماران کیفری بستری شده در بیمارستان رازی 153 نفر (17 زن و 136 مرد) بود. یافته ها نشان داد که خدمات درمانی ارائه شده به این بیماران تفاوتی با خدمات ارائه شده به بیماران غیرمجرم ندارد. بیماران فقط از دارودرمانی و ویزیت منظم روان پزشکی بهره مند می شوند و خدمات سازمان یافته روان شناختی، توان بخشی و آموزشی کامل دریافت نمی کنند. ضمن اینکه برای این بیماران برنامه مشخص پیگیری فعال درمانی تعریف نشده است. هم چنین علی رغم اینکه پزشکی قانونی، این بیماران را فقط برای درمان و مراقبت به این مرکز ارجاع نمی دهد و جز این، خواهان ارزیابی میزان خطرناک بودن آن ها است، اما برنامه نظام مند و مدونی برای سنجش میزان خطر وجود ندارد.بحث و نتیجه گیریبیماران کیفری درزمینه مراقبت و درمان نیاز به اقداماتی فراتر از اقدامات انجام شده فعلی دارند. این تحقیق نشانگر آن است که سطح خدمات بیمارستان رازی تا زمان تاسیس بخش های ویژه با امنیت بالا برای نگهداری، ارزیابی و درمان بیماران روان پزشکی کیفری، نیاز به ارتقا دارد.کلید واژگان: بیماران روان پزشکی کیفری, ارزیابی, مراقبت, درمان, بیمارستان رازیForensic Medicine, Volume:23 Issue: 4, 2018, PP 261 -270BackgroundRazi Psychiatric Hospital is one of the most important mental hospitals in Iran. The majority of the patients who have committed crime are treated in this hospital. This study surveys the process of diagnostic assessment, care and rehabilitation of criminal inpatients of Razi hospital.Materials And MethodsThis is a descriptive-analytic study. The statistical population of this research incudes all of the patients of the hospital during winter 2015. The population was chosen using a non-random sampling method. The data was collected using a researcher-made form that included characteristics such as demographic, social-economic situation, diagnosis, the treatment they get and the type of the crime they had committed. In addition, the diagnosis and treatment information that was collected in patients cases using DSM-IV-TR, was also used. The HCR-20 checklist was piloted to assess the risk level. The collected data was checked using SPSS.
Findings: During three months of winter in 2015, the number of criminal inpatients in Razi Hospital was 153 (17 females and 136 males). The findings showed that the treatment that was served for them wasnt different from the non-criminal patients treatment. The only treatment they received was regular doctor visits and drugs. No organized psychiatric, rehabilitation and educational service was provided. Also there is no follow-up program defined for these patients. Although the forensic medicine doesnt send these patients to this center to only treat them but to assess their risk level, for which there is no organized program.ConclusionCriminal patients need practices more functional than what is currently being provided. This study shows that the level of the Razi Hospitals service needs improvement and needs its special high secured section to assess and treat the criminal psychiatric patients.Keywords: Criminal Psychiatric Patients, Assessment, Care, Treatment, Razi Hospital -
زمینهانسان در جوامع مدرن در معرض سطوح قابل ملاحظه ای از انتشار میدان های الکترومغناطیس (EMF) با فرکانس های مختلف قرار دارد. اثرات نوروبیولوژیکی میدان های الکترومغناطیس موضوع بحث و تحقیقات بسیار گسترده ای در طول چند دهه گذشته بوده است. بنابراین ما اثرات EMF را برروی یادگیری بینایی و تغییرات آناتومیکی نواحی هیپوکمپ و پره فرونتال (PFA) را در میمون های رزوس نر مورد مطالعه قرار دادیم.مواد و روش هادر این پژوهش، 4 میمون رزوس نر گونه ماکاکا مولاتا در معرض میدان های الکترومغناطیس با فرکانس های 5 و 30 هرتز با شدت 7/0 میکروتسلا به مدت 30 روز، روزانه 4 ساعت قرار داده شدند. تغییرات حافظه و یادگیری بینایی یک هفته قبل و یک هفته بعد از دوره پرتودهی با استفاده از باکس طراحی شده که حیوانات را برای به دست آوردن پاداش به چالش می کشد، مورد آزمایش قرار گرفت. همچنین تغییرات آناتومیکی مغز میمون ها با استفاده از تکنیک تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) یک هفته قبل و یک هفته بعد از پرتودهی اسکن شد. میمون ها با تزریق داخل عضلانی کتامین هیدروکلراید (20-10 میلی گرم بر کیلوگرم) و زایلوزین (4/0-2/0 میلی گرم بر کیلوگرم) بیهوش شده و با استفاده از دستگاه تصویربرداری در سه سطح کرونال، آگزیال و ساجیتال در فاز T2 و اسلایس های با ضخامت 3 میلی متر اسکن شدند. تغییرات آناتومیکی نواحی هیپوکمپ و پره فرونتال با تکنیک حجم سنجی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت.یافته هاقرارگیری در معرض میدان الکترومغناطیس با فرکانس 30 هرتز موجب کاهش تعداد پاسخ های صحیح در فرایند یادگیری و تاخیر در شکل گیری حافظه در دو میمون مورد آزمایش شد. در حالی که فرکانس 5 هرتز تاثیری بر تغییرات یادگیری و حافظه بینایی نداشت. هیچ تغییر آناتومیکی در ناحیه پره فرونتال و هیپوکمپ در هر دو فرکانس مشاهده نشد.نتیجه گیریمیدان الکترومغناطیس با فرکانس 30 هرتز موجب اختلال در فرایند یادگیری و حافظه بینایی می شود، که احتمالا این تغییرات را از طریق تاثیر بر فاکتورهای دیگری به غیر از تغییر در ساختار و آناتومی مغزی اعمال می کند.کلید واژگان: میدان الکترومغناطیس, هیپوکمپ, ناحیه پره فرونتال, میمون ماکاک مولاتا, یادگیری بیناییBackgroundHumans in modern societies expose to substantially elevated levels of electromagnetic field (EMF) emissions with different frequencies.The neurobiological effects of EMF have been the subject of debate and intensive research over the past few decades. Therefore, we evaluated the effects of EMF on visual learning and anatomical dimensions of the hippocampus and the prefrontal area (PFA) in male Rhesus monkeys.Materials And MethodsIn this study, four rhesus monkeys were irradiated by 0.7 microtesla ELF-EMF either at 5 or 30 Hz, 4 h a day, for 30 days. Alterations in visual learning and memory were assessed before and after irradiation phase by using a box designed that cchallenging animals for gaining rewards Also, the monkeys brains were scanned by using MRI technique one week before and one week after irradiation. The monkeys were anesthetized by intramuscular injection of ketamine hydrochloride (1020 mg/kg) and xylazine (0.20.4 mg/kg), and scanned with a 3-Tesla Magnetom, in axial, sagittal, and coronal planes using T2 weighted protocol with a slice thickness of 3 mm. The anatomical changes of hippocampus and the prefrontal area (PFA) was measured by volumetric study.ResultsElectromagnetic field exposure at a frequency of 30 Hz reduced the number of correct responses in the learning process and delayed memory formation in the two tested monkeys. While, ELF-EMF at 5 Hz had no effect on the visual learning and memory changes. No anatomical changes were found in the prefrontal area and the hippocampus at both frequencies.ConclusionELF-EMF irradiation at 30 Hz adversely affected visual learning and memory, pprobably through these changes apply through effects on other factors except changes in brain structure and anatomy.Keywords: electromagnetic field, hippocampus, prefrontal area, macaca mulatta monkey, visual learning
-
زمینه و هدفهدف این مطالعه بررسی ساختار و عملکرد بخش های منتخب روان پزشکی قانونی اروپا و مقایسه آن ها با بخش های روان پزشکی قانونی ایران بر مبنای پتانسیل و امکانات موجود در کشور است.روش بررسیابتدا یک مطالعه کیفی به شیوه بیان تجربیات از روان پزشکان سازمان انجام و سپس ساختار بخش های روان پزشکی قانونی در کشورهای اروپایی مطالعه شد. این کار با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، مقالات علمی و کتب مرتبط انجام و نحوه فعالیت آنان با مکاتبات انجام شده از طریق پست الکترونیک و تماس تلفنی بررسی گردید. فرم های پبت اطلاعات که شامل مواردی چون طیف خدمات ارائه شده، نحوه فعالیت ها و پتانسیل نیروی انسانی در سیستم روان پزشکی قانونی هر یک از کشورهای منتخب بود بر اساس این اطلاعات تکمیل شد.یافته هانحوه بررسی بیماران، اقدامات درمانی و توان بخشی و مراقبت های پس از ترخیص در بیشتر کشورهای اروپایی مطالعه شده مشابه است. مشاهده رفتار و تعاملات اجتماعی بیمار، از مهم ترین ابزارهای تشخیصی به شمار می رود. تمرکز فعالیت های روان پزشکی قانونی در اروپا، بر موضوعات کیفری است: تشخیص میزان خطرناک بودن، درمان و توان بخشی مجرمان مبتلا به اختلالات روانی. امکانات تشخیصی جامع تر در روان پزشکی قانونی اروپا و وجود بیمارستان های حفاظت شده قضایی یا دپارتمان های ویژه در بیشتر کشورهای اروپایی اصلی ترین تفاوت های اساسی را با سیستم روان پزشکی قانونی ایران ایجاد می کند.بحث و نتیجه گیریعلیرغم وجود تفاوت هایی در نوع عملکرد سیستم روان پزشکی قانونی اروپایی، شباهت های بسیاری در شیوه معاینه و ارزیابی روانی بیماران، امکانات تشخیصی و درمانی و شیوه ارائه گزارش به دادگاه دیده می شوند. عملکرد سیستم ایرانی به سبب عواملی چون نبود امکانات بستری در بخش ویژه یا بیمارستان قضایی و ارتباط محدود با بیماران زندانی و دادگاه ها، در مقایسه با سیستم اروپایی کارایی کمتری دارد. برای بهبود شرایط، کشور ما باید اقداماتی از قبیل ایجاد بخش های ایمن در زندان ها و بیمارستان های روان پزشکی کشور، داشتن برنامه های درازمدت برای تاسیس بیمارستان ویژه، استفاده از ابزار متداول و استاندارد ارزیابی خطر و تاسیس درمانگاه های پیگیری و خانه های پرستاری برای مراقبت های پس از ترخیص بیماران انجام دهد.کلید واژگان: روان پزشکی قانونی, امکانات تشخیصی, بیمارستان ایمن, اروپا, ایرانForensic Medicine, Volume:23 Issue: 3, 2017, PP 174 -189BackgroundThe purpose of the study was to compare forensic psychiatric setting in Iran with European countries.MethodsFirst a qualitative study (experience expression) was done, interviewing the forensic psychiatrics. Then to understand the sections of forensic psychiatry department, articles, scientific references and the relevant sites were reviewed. Their work was analyzed using emails and phone calls. Recording data forms that included different services, the way they worked and human resources potential in forensic psychiatric system in any of the chosen countries were filled accordingly.
Findings: In most studied European countries, the examination method, treatment, rehabilitation and post discharge care are the same. Observing the patients behavior and social interactions is one of the most important diagnostic tools. In Europe, forensic psychiatric activities focus is on criminal matters: risk assessment, treatment and rehabilitation of criminal patients. The more executive diagnostic facilities of forensic psychiatry and secure mental hospitals with special deparments are important factors that make significant difference.ConclusionDespite the differences that exist in European departments of forensic psychiatrys activities, similarities are observed in factors such as mental patients examination method, diagnostic and treatment facilities, preparing a psychiatric report for the court. The activity of Iranians system isnt functional enough in comparison to European system, due to factors like lack of standardized and secure diagnostic facilities, and limited access to criminal patients and courts. To improve the system, our country should consider some actions such as: establishment of standardized sections in prisons and psychological hospitals, longterm program to establish special hospitals, using common and standard tools of risk assessment and establishment of follow up clinics and nursing (guardian) houses for post discharge care of criminal patients.Keywords: Forensic Psychiatry, Diagnostic Facilities, Secure Mental Hospital, Europe, Iran -
ObjectiveStress and other emotional distress are prevalent among cardiovascular patients. This study is performed to investigate the effect of medical counseling on stress and physiological factors of patients after coronary artery bypass graft surgery (CABG) and Percutaneous Transluminal Coronary Angioplasty (PTCA).MethodsThis study is of experimental type with pre-test, posttest and control group. Our sample consisted of 60 patients selected by a randomly accessible method and placed either into the experimental group or the control group. Stress was measured by Perceived Stress Scale (PSS) and physical factors data were obtained from patients files twice, before and after medical intervention.ResultsFindings showed that post-test stress in experimental group was less than that of PCI patients, though not significant. Data were analyzed using SPSS and MANCOVA.ConclusionMedical counseling lacked any significant effect on stress and physiological factors of these patients. The experience of stress in cardiac patients seems to be unique and different from other people, thus its measurement requires a scale specifically designed for these patients.Keywords: Stress, Cardiovascular disease, PCI, CABG, Medical counseling
-
زمینه و هدفدر سراسر جهان، فعالیت جنسی در میان جوانان ازدواج نکرده رو به افزایش است. شخصیت به عنوان عاملی تعیین کننده، می تواند تمامی رفتارهای انسان را در عرصه زندگی شخصی و اجتماعی تحت تاثیر قرار دهد. مطالعات نشان می دهد برخی صفات شخصیتی می تواند سهم بسزایی در الگوی رفتارهای جنسی پرخطر داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی همبستگی بین هوش هیجانی و رفتار جنسی پرخطر انجام شد.مواد و روش هااین پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و روش نمونه گیری آن غیراحتمالی و به صورت در دسترس بود. نمونه های پژوهش 65 نفر دختر و زن دارای رفتارهای جنسی پرخطر مراجعه کننده به بخش زنان پزشکی قانونی شهر تهران در سال 1392 بودند. ابزارهای پژوهش شامل سوالات محقق ساخته جهت بررسی رفتار جنسی و پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان بودند. اعتبار پرسشنامه رفتارهای جنسی پرخطر با استفاده از شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا تعیین شد. برای تعیین پایایی از روش بازآزمایی استفاده شد، سپس با استفاده از ضریب توافق کاپا، ضریب پایایی سوالات تعیین شد که سوالات حد مناسبی از پایایی را داشتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، اسپیرمن، رگرسیون لجستیک و آزمون تی انجام شد.یافته هافراوان ترین رفتار جنسی، داشتن رابطه جنسی داخل مهبلی بود. نتایج رگرسیون نشان داد بین رابطه جنسی داخل مهبلی با مولفه های خوشبختی، خودشکوفایی و بین رابطه جنسی دهانی با مولفه های خودشکوفایی، واقع گرایی، تحمل فشار روانی و استقلال، همبستگی منفی وجود داشت (05/0 p <). تنها بین مولفه ی همدلی و رابطه جنسی واژینال ارتباط مستقیم یا مثبت معنی داری وجود داشت (05/0>p ).بحث و نتیجه گیرینتایج از تاثیر هوش هیجانی و مولفه های آن در عدم گرایش به برخی رفتار جنسی پرخطر در دختران و زنان حمایت می کند.کلید واژگان: هوش هیجانی, رفتار جنسی پرخطر, پزشکی قانونیBackground And AimIn all over the world, sexual activities are increasing among single youth. Personality as a determining factor can influence all human personal and social behaviors. Studies show that some Personality traits may contribute to high-risk sexual behaviors. The aim of the current study was the assessment of correlation between high risk sexual behaviors and emotional intelligence.Materials And MethodsThis is a descriptive study with non-probability and convenience sampling method. The samples of research were girls and women 65 years-old with high-risk sexual behaviors that were referred to a female forensic unit in Tehran in 2014. The research instruments included a researcher-made questionnaire to assess high risk sexual behaviors and Bar-on emotional intelligence questionnaire. The validity of high risk sexual behavior questionnaire was determined using the content validity index and content validity ratio. The test-retest method was selected to determine the reliability and stability of high-risk sexual behavior questionnaires. Then, Interrater reliability was determined by the kappa coefficient. The questioner had a suitable level of reliability. Data analysis was performed using Pearson and Spearman correlation coefficients, logistic regression and independent T test.ResultsThe most frequent sexual behavior was vaginal sex. Regression analysis showed that there were negative correlations between vaginal intercourse with happiness and self‐actualization as some emotional intelligence components. there were also negative correlations between oral sex with problem solving, self‐actualization, realism, stress tolerance and independence as other emotional intelligence components (pDiscussion andConclusionsThe results support of the impact of emotional intelligence and its components on high-risk sexual behaviors among girls and women.Keywords: Emotional Intelligence, Sexual Behavior, Forensic Medicine
-
زمینه و هدفسگ ها مهمترین مخزن شناخته شده لیشمانیا اینفانتوم می باشند با توجه به افزایش گزارش های موردی ابتلاء به لیشمانیوز احشایی در استان گلستان، در مطالعه اخیر به بررسی سرولوژیک لیشمانیا اینفانتوم در سگ های روستایی پرداخته شد.روش بررسیاین مطالعه در سال های 1393 - 1391 به روش توصیفی روی 150 عدد سرم بدست آمده از سگ های روستایی از 10 منطقه استان گلستان در شمال ایران، با استفاده از کیت الیزا صورت گرفت.یافته هامیزان آلودگی به لیشمانیا اینفانتوم در نمونه های بدست آمده15.3 در صد بود. فراوانی آلودگی در سگ های بالای 4 سال بالاتر بود. بین دو جنس نر و ماده و همچنین فصول مختلف تفاوتی از نظر آلودگی به لیشمانیا اینفانتوم مشاهده نشد.نتیجه گیرینتایج مطالعه اخیر بیانگر حضور انگل لیشمانیا اینفانتوم در منطقه مورد مطالعه می باشد. همچنین با توجه به اینکه سگ هایی که تیتر مثبت آنتی بادی لیشمانیا اینفانتوم نشان دادند، فاقد علائم بالینی بودند، می توان نتیجه گرفت که سگ های روستایی می توانند نقش مهمی در انتقال بیماری به ساکنین روستاهای استان گلستان داشته باشند.
کلید واژگان: لیشمانیا اینفانتوم, الیزا, سگ های روستایی, استان گلستانBackground And ObjectiveDogs have been introduced as a major reservoir of Leishmania infantum. Concerning the increased sporadic reports of humeral visceral leishmaniasis in Golestan province, we aimed to study seroepidemiology of leishmania infantum in Rural Dogs.Material And Methodsthis study was conducted in 2012 - 2014 on 150 Serum samples of rural dogs, from 10 districts of Golestan province. The samples were analyzed by ELIZA kit.Resultsthe frequency of leishmania infantum was 15.3% and it was higher in the dogs aged more than four. There were no differences in Leishmania infantum infection between sexes and seasons.Conclusionour findings indicate the presence of Leishmania infantum in Golestan Province. Given the presence of positive titer of Leishmania infantum in dogs without clinical signs, we emphasize the main role of rural dogs in transmitting Leishmania infuntum to villagers in the studied area.Keywords: Leishmania Infantum, ELIZA, Rural Dogs, Golestan Province -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و دوم شماره 6 (پیاپی 101، بهمن و اسفند 1393)، صص 1673 -1681مقدمهژلاتین و کیتوسان به عنوان بیوپلیمرهای زیست سازگار و زیست تخریب پذیر شناخته شده اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات غشاء ژلاتین- کیتوسان بر روی زنده ماندن، تکثیر، مرگ و تمایز سلول های استرومایی مغز استخوان موش صحرایی می باشد.روش بررسیدر این مطالعه ابتدا فیلم کامپوزیتی ژلاتین- کیتوسان به وسیله قالب گیری مخلوط این دو پلیمر در اسیداستیک گلاسیال تهیه شد. پس از اینکه سلول های BMSC به مرحله پاساژ دوم رسید، سلول ها در چهار گروه کشت شامل: پلیت محیط کشت حاوی سلول و فاقد غشاء(شاهد)، پلیت محیط کشت حاوی سلول و غشاء ژلاتین، پلیت محیط کشت حاوی سلول و غشاء کیتوسان و پلیت محیط کشت حاوی سلول و غشاء ژلاتین-کیتوسان کشت داده شدند. زنده بودن سلول ها در روزهای دوم، چهارم و ششم توسط رنگ تریپان بلو، تکثیر سلولی از طریق شمارش سلول ها و مرگ سلولی توسط رنگ آمیزی آکریدین اورنج مورد بررسی قرار گرفت. همچنین با بررسی بیان پروتئین Fibronectin و CD44 به روش ایمونوسایتوشیمی تمایز سلولی در روزهای دوم، چهارم و ششم در گروه های مختلف بررسی شد.نتایجمیزان تکثیر سلول ها در گروه کیتوسان در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری مشاهده شد(P<0.05). اما گروه های ژلاتین و ژلاتین-کیتوسان مشابه گروه شاهد بوده و سلول ها تقریبا به یک اندازه افزایش یافته بود. همچنین عدم تمایز سلولی در تمام گروه ها مشاهده شد.نتیجه گیرینتایج نشان داد غشای ژلاتین-کیتوسان می تواند به عنوان مدلی مناسب از یک داربست زیست تخریب پذیر در مهندسی بافت و سلول درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: سلول های استرومایی مغز استخوان, غشاء ژلاتین, کیتوسان, تکثیر و تمایز سلولیJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:22 Issue: 6, 2015, PP 1673 -1681IntroductionGelatin and Chitosan are known as biodegradable and biocompatible biopolymers. These biopolymers have recently received increasingly more attention for tissue engineering. The aim of this study was to survey of effects of Gelatin-Chitosan film in viability, proliferation, apoptosis and differentiation on bone marrow stromal cell (BMSCs) culture in rat.MethodsFist, gelatin- chitosan composites film were prepared by solution mixing, of both biopolymer in %75 acetic acid. After two passage of BMSCs culture, cells in the four groups including control, gelatin, chitosan and chitosan-gelatin were grown. The cells viability during the second, fourth and sixth days by tripanblue, proliferation by cell account and cell apoptosis by Acridin Orange were examined. Also cell differentiation during the second, fourth and sixth day were evaluated by immunocytochemistry.ResultsThe results showed significant reduction in cell proliferation in chitosan alone group (P<0.05). But the gelatin and chitosan-gelatin groups were similar to the control group as the cell proliferation was increased. Also all groups had no cell differentiation.ConclusionResults of proliferation,differentiation and apoptosis cultured BMSCs on a gelatin-chitosan film showed that gelatin-chitosan film can be used as a good model of a biodegradable scaffold in tissue engineering and cell therapy.Keywords: Bone Marrow Stromal Cell, Gelatin, Chitosan, Film, Cell Proliferation, Differentiation -
اهدافخردل گوگردی از عوامل آلکیله کننده تاول زا است که به آسانی با طیف وسیعی از ماکرو مولکول های سلولی مانند DNA، RNA و پروتئین ها واکنش می دهد. در این مطالعه، اثر خردل بر روی بقای سلولی و قطعه قطعه شدن DNA در سلول های فیبروبلاست انسان بررسی شده است.روش هاسلول های فیبروبلاست پوست انسان رده سلولی HF2FF تحت تاثیر غلظت های مختلف خردل (μM 1000-180) قرار گرفت و به مدت 24 ساعت در شرایط استاندارد اینکوبه شد. سپس اثر خردل روی درصد بقای سلولی با استفاده از رنگ آمیزی ویوله ژانسیان و شکست DNA با روش های ژل الکتروفورز آگاروز و واکنش دی فنیل آمین بررسی شد.یافته هابقای سلول هایی که تحت تاثیر غلظت های 180، 300 و 1000 میکرومولار خردل قرار گرفتند به ترتیب 65، 42 و 16 در صد بود. شکست DNA در غلظت های بالاتر خردل (μM 180 >) افزایش و به صورت اسمیر بر روی ژل آگاروز نمایان شد.نتیجه گیریاثر خردل گوگردی روی بقای سلولی و شکست DNA وابسته به غلظت است. در غلظت های بالاتر خردل (μM 180>)، آلکیلاسیون DNA منجر به شکست DNA می شود که الگوی قطعات DNA روی ژل آگاروز نشان دهنده مرگ سلولی از نوع نکروز است.
کلید واژگان: خردل گوگردی, رده سلولی HF2FF, بقای سلولی, قطعه قطعه شدن DNAAimsSulfur mustard (SM) is an alkylating and blistering agent that has readily reacts with a wide range of cellular macromolecules including DNA، RNA and protein. In this study، the effect of SM on cells viability and DNA fragmentation in the human fibroblastic cells was investigated.Methodsthe HF2FF human skin fibroblast cell line were exposed to various concentrations of SM (180-1000 mM) and then incubated for 24 hours at standard condition. Then، the effect of SM was investigated by measuring percent of viable cells using gentian violet dye assays and DNA fragmentation by agarose gels electrophoresis and diphenylamine reaction.ResultsViability of the cells exposure to 180، 300 and 300 mM SM was 65، 42 and 16%، respectively. DNA fragmentation was increased and represented a smear pattern on agarose gel electrophoresis after exposure to higher concentrations of SM (>180 mM).ConclusionThe effect of SM on viability and DNA damage is dose- dependent. At higher of SM concentrations (>180 µM)، SM alkylates DNA، leading to DNA strand breaks and the nature of the DNA fragments produced suggested that necrotic form of cell death.Keywords: Sulfur Mustard, HF2FF Cell line, Viability, DNA Fragmentation -
ارزیابی فاکتورهای استرس اکسیداتیو ناشی از مسمومیت با کلرپیریفوس ((Chlorpyrifos در پلاسمای موش صحراییمجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و دوم شماره 2 (پیاپی 97، خرداد 1393)، صص 1079 -1089مقدمهکلرپیریفوس حشره کش ارگانوفسفره وسیع الطیفی بوده که بیش از 40 سال است در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد. این ترکیب با مکانیسم های مختلف موجب القاء سمیت می شود. در مطالعه حاضر سمیت کلرپیریفوس از طریق بررسی فاکتورهای استرس اکسیداتیو در پلاسمای موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفته است.روش بررسی24 سر موش صحرایی جنس نر نژاد ویستار به دو گروه 12 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل حلال روغن ذرت و گروه دوم، به مدت چهار هفته سم کلرپیریفوس (رقت mg/ml4CPF،) به میزان mg/kg5/16 روزانه از طریق گاواژ دریافت کردند و در روزهای 1، 7، 14، 21، 28، پس از تجویز سم، نمونه گیری و نمونه پلاسمایی جهت ارزیابی فعالیت آنزیم کاتالاز (CAT)، سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، میزان مالون دی آلدئید MDA)) و گلوتاتیونGSH)) صورت گرفت.نتایجسمیت کلرپیریفوس در روز 7 با نشانه های ظاهری مانند لرزش، سیخ شدن موها، ضعف، اسهال، تنگی نفس مشاهده گردید که با کاهش معنی دار در سطح پلاسمایی GSH و فعالیت آنزیم کاتاالاز و همچنین افزایش معنی دار در میزان MDA و فعالیت آنزیم SOD همراه بود.نتیجه گیریCPF از طریق کاهش توان آنتی اکسیدانی در پلاسمای موش صحرایی موجب القاء استرس اکسیداتیو و بروز عوارض مزمن می گردد. لذا، ضمن رعایت ایمنی در مقابل تماس مزمن با CPF، تقویت سیستم آنتی اکسیدانی بدن به عنوان روش مناسب جهت پیشگیری از اثرات استرس اکسیداتیو ناشی از مسمومیت مزمن با این دسته از حشره کش ها پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: ارگانوفسفره, کلرپیریفوس, استرس اکسیداتیوJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:22 Issue: 2, 2014, PP 1079 -1089IntroductionChlorpyrifos (CPF) is a broad-spectrum organophosphorus insecticide that has been used abundantly over the globe during the past 40 years. Chemical pesticides may induce oxidative stress via generating free radicals and altering antioxidant levels of the free radical scavenging enzyme activity. Therefore، this study aimed to evaluate the toxicity of Chlorpyrifos-induced oxidative stress in the plasma samples of Wistar rat.MethodsTwenty-four male Wistar rats were selected randomly which were assigned to 2 equal groups، e. g. control and test. The control group received corn oil as the solvent، and the experimental group received 16. 5mg/kg/day of CPF (4mg/ml) orally via a stomach tube for four weeks. Plasma samples were taken on 1st، 7th، 14th، 21st، and 28th days، at a specific time. Catalase (CAT)، superoxide dismutase (SOD) activities and also levels of malondialdehyde (MDA) and glutathione (GSH) were determined.ResultsThe oral administration of CPF could induce symptoms such as tremors، hair erection، weakness، diarrhea and asthma on Day 7 and onward. The data analysis of plasma samples showed significant (P<0. 001) decrease in the levels of glutathione and CAT enzymatic activity and a significant increase in SOD enzymatic activity and the MDA level.ConclusionCPF could induce oxidative stress probably via production of free radicals as was evident by reduction of GSH level and CAT activity accompanied by increase in the activity of SOD and enhancement in the level of MDA in plasma samples. This necessitates the application of antioxidants when having exposure with OP pesticides.Keywords: Chlorpyrifos, Organophosphate, Oxidative Stress -
یکی از مهمترین عوامل موثر در افزایش قیمت تمام شده کالاها، هزینه نگهداری و تعمیرات ماشین آلات تولیدی است، با توجه به این که صنعت سیمان جزء صنایع مادر محسوب شده و حجم سرمایه بالائی از منابع مالی کشور صرف احداث کارخانجات سیمان گردیده است، حفظ و نگهداری این سرمایه و جلوگیری از استهلاک بیش از حد آن یک وظیفه تلقی می گردد. از روش های تعمیر و نگهداری نوین که راهگشای بسیاری از مشکلات مراکز صنعتی است نگهداری و تعمیرات بر اساس شرایط (Condition Based Maintenance) است که درکارخانه سیمان داراب این امر نهادینه شده است.
کلید واژگان: Condition Based Maintenance: نگهداری و تعمیرات مبتنی بر شرایط over load: بار اضافی Fundamental Train Frequency (FTF): بسامد اصلی بیرینگ Failure Potential: بسامد خرابی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.