مهسا جوادی نوده
-
طراحی براساس معیارهای کالبدی منطبق بر طبیعت یکی از راهکارهای اقلیمی در معماری گذشته بوده است. اصولی که امروزه با بی توجهی به آن علاوه بر افزایش مشکلات زیست محیطی بر سلامت کاربران فضا نیز تاثیر گذار است. بر این مبنا در پژوهش حاضر به شناسایی شاخص های کالبدی متاثر از اقلیم سرد و گونه بندی آن براساس معیارهای مرتبط پرداخته می شود تا بتوان با اولویت بندی شاخص ها به الگوی طراحی پایدار دست یافت و با تطابق با نیازهای امروز بکار گرفت. بدین منظور، برای حصول به نتایج دقیق تر تمام خانه های تاریخی شناسایی شده در اردبیل به تعداد 25 نمونه انتخاب می گردند. این پژوهش کاربردی با روش تلفیقی به صورت کمی- کیفی با تعیین معیارها و شناسایی آنها در نمونه های مطالعاتی صورت می گیرد. تا در ادامه شاخص هر معیار درجه بندی شده و میزان پراکندگی داده ها و بیشترین فراوانی معیارها شناسایی شوند و براساس مجموع امتیازات، هر گونه تفکیک و نهایتا اولویت شاخص های هر دسته مشخص شوند. نتایج براساس مجموع امتیازات و درصد فراوانی نشان می دهد که حداقل 70% از نمونه های مورد مطالعه دارای معیارهای کالبدی بسیار نزدیک به هم و غالبا منطبق با شرایط اقلیمی منطقه هستند. که به 5 گونه با شاخص های مشخص تفکیک می گردند و اولویت شاخص های طراحی آنها به حجم بیرونی (فشردگی فرم، نحوه استقرار و کشیدگی بنا، غلبه فضا بر توده)، فضاهای داخلی (استفاده از ظرفیت حرارتی بالا و سازماندهی مناسب فضاها) و نهایتا جزییات فضایی (سطح بازشوی جنوبی متناسب با سطح تالار و نمای جنوبی) تعلق می گیرد.
کلید واژگان: گونه شناسی, معیارهای کالبدی, معماری بومی, خانه های تاریخی, اردبیلThis study was conducted with the aim of recognizing and classifying those structural criteria in the traditional houses of Ardabil which were effectively compatible with the climate of the region. To this end, a combination of both quantitative and qualitative research methods was used. Based on the frequency percentages of indices in the samples under investigation, the structural criteria compatible with the climate of the region were close to each other. They were generally classified in 5 classes, wherein the indices of outer space, inner spaces, and spatial details were of paramount importance.
Keywords: Typology, structural criteria, vernacular architecture, traditional house, Ardabil -
استفاده از خانه های تاریخی به عنوان مدارس معماری دارای مفاهیم چند بعدی پایداری است. در واقع استفاده مجدد می تواند علاوه بر کیفیت زیستی افراد ساکن در بافت های تاریخی بر کاربران فضا نیز تاثیرگذار باشد. چون محیط های آموزشی درخور هم در آموزش و هم در پرورش دانشجویان معماری موثر هستند. با این حال تاکنون بهره برداران در فرآیندهای مرتبط حضور نداشتند و ابعاد موثر در تغییر کاربری از منظر نیازهایشان مشخص نشده است. از این رو در پژوهش حاضر معیارهای موثر در استفاده مجدد از خانه های تاریخی به عنوان مدارس معماری از منظر مردم زیسته در بافت تاریخی و دانشجویان ارزیابی می گردد تا رابطه معیارها با آموزش دانشجویان و کیفیت زیستی ساکنین بافت مشخص گردد. در این رابطه خانه های تاریخی محله اوچ دکان اردبیل از سوی پژوهشگران مطرح شده اند و با تلفیق روش های کمی و کیفی به ارزیابی الگوی عملیاتی تحقیق از طریق پرسشنامه با اعتبارسنجی آلفای کرونباخ در آنها پرداخته شده است. همچنین با توجه به توزیع نرمال متغیرهای اصلی، نتایج در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه بین اهداف بهره برداران با متغیرها در دو گروه متمایز دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی و ساکنان محله اوچ دکان صورت گرفته است. بر این مبنا مشخص گردیده است که توجه به ابعاد ادراکی (زیبایی شناسی، تعلق و...) از منظر دانشجویان بر آموزش آنان- بیش از هر بعد دیگر در استفاده مجدد از بناهای تاریخی- تاثیرگذار است. از منظر ساکنین بافت هم ابعاد عملکردی (فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و...) دارای همبستگی با کیفیت زیستی و سرزندگی در محدوده مورد نظر است.
کلید واژگان: خانه های تاریخی, استفاده مجدد, مدارس معماری, تغییر کاربری, اردبیلUsing traditional houses as schools of architecture is based on sustainable multi-dimensional concepts. Reusing these houses can affect the quality of life of the people living in historical textures as well as the experiences of the users of those spaces. Appropriate learning environments can leave positive effects on the education of the students of architecture.However, these beneficiaries have not been considered in the related processes and the effects of their needs on different aspects of changing the use class of these houses have not been evaluated. Therefore, in the present study, the effective criteria in reusing traditional houses as schools of architecture were evaluated from the viewpoints of the people living in the historical texture and the students of architecture so as to determine the effects of these criteria on the education of the students and the quality of life of the local residents.The traditional houses located in Uch-Dokan Neighborhood were propounded by the experts for these purposes.The houses in this neighborhood were investigated using a combination of qualitative and quantitative methods.A questionnaire validated by Cronbach’s α was used to evaluate operational research patterns. Also, considering the normal distribution of the main variables, both descriptive and inferential statistics and Pearson's correlation coefficient were used to determine the relationship between the purposes of the beneficiaries and the variables of the study from the viewpoints of the students of Mohaghegh Ardabili University and the residents of Uch-Dokan Neighborhood. The results indicated that from the viewpoints of the students, attending to perceptual dimensions (aesthetics, belonging...) was the most effective factor on their education when using the traditional houses as schools of architecture. From the viewpoints of the residents, functional dimensions (social and cultural activities..) were found to have the highest correlation with their quality of life and vitality in the environment.
Keywords: Traditional Houses, Reuse, schools of architecture, change of use class, Ardabil -
بیان مسئله:
بهره گیری از تناسبات برگرفته از طبیعت در معماری سنتی، اصلی جاری درتعامل با طبیعت بوده است. زیرا ارتباط صوری با طبیعت می تواند به بهینه سازی ساختارهای متناسب با هر منطقه منجر شود. در واقع ساختارهای طبیعت در طی سال ها با آزمون های مختلف و ترکیبی پایدار اصول بازتولیدشدنی را در فضاها ایجاد کرده اند. اصولی که امروزه در تناسبات فضایی هر منطقه نادیده گرفته می شود. بر این اساس تعداد بیست و چهار خانه تاریخی از دوره قاجار در اردبیل که بیشترین فراوانی را دارند مورد بررسی قرار می گیرند.
هدف پژوهش:
بررسی اجزای کالبدی خانه های تاریخی اردبیل با اصول هندسی برگرفته از طبیعت هدف اصلی پژوهش است. بر این مبنا به شناسایی میزان سازگاری تناسبات هندسی رایج در خانه ها با تناسبات ایرانی، نسبت های طلایی و تقریبی از آنها که برگرفته از طبیعت اند، پرداخته می شود.
روش پژوهش:
بعد از مطالعات میدانی و جمع آوری ابعاد و اندازه ها، با استفاده از نمودار فراوانی، مجموعه ای حاصل از تناسبات هندسی واقع بر تالارها، اتاق ها و نماهای اصلی شناسایی می شود تا میزان سازش این تناسبات با نسبت های برگرفته از طبیعت مشخص شود. این پژوهش که از نوع کاربردی و ترکیبی از روش های کمی و کیفی است و با روش استنتاجی و تحلیل داده ها رایج ترین نسبت های فضایی و استانداردهای حاکم منطبق بر طبیعت را مشخص می کند.
نتیجه گیری:
نتایج براساس رایج ترین نسبت ها نشان می دهدکه معماری خانه ها از لحاظ صوری اغلب در تعامل با طبیعت اند. به نحوی که معماران بناها علاوه بر استفاده از سیستم های تناسباتی ایرانی (غالبا در تالارها) و نسبت های طلایی (غالبا در اتاق ها و مرکزیت نماهای متقارن و ارسی) در چیدمان عناصر و فضاهای معماری از پلان تا نما از نسبت های نزدیک به اعداد حسابی ساده نیز بهره جسته اند که نشان دهنده تاثیرپذیری الگوهای فضایی و ارتباط آنها با ترکیب داده های دریافتی از طبیعت اند که در تکامل بنا با یکدیگر ممزوج شده اند.
کلید واژگان: هندسه, طبیعت, تناسبات طلایی, خانه های تاریخی, شهر اردبیلProblem statement:
The use of proportions derived from nature in vernacular architecture is one of the principles that govern the interactionsbetween the built environment and nature.The existence of the formal relationship between the built environment and nature can lead to optimization,order,and stability in the built environment.In fact,structures in nature have become stable over time in terms of form and combination and can create reproducible principles regarding the continuity and beauty of spaces.Nowadays,such principles have been neglected in the proportions and numeric relationships employed in the geometry of spaces.The sample of this study contains twenty-four traditional houses in the Qajar era in Ardabil because most of these buildings have been built in this period.
Research objective:
The present study aims to determine the compatibility of common geometric proportions used in the traditional houses of Ardabil with Iranian proportions,golden ratios, and approximate ratios derived from nature to identify the most common nature-friendly layout in the region.
Research method:
This study isapplied and mixed-methods research in which both quantitative and qualitative methodsare employed. First of all, the data related to the dimensions, sizes, and computational ratios were obtained via field observations. After that, the geometric proportions employed in halls, rooms, and main facades were identified using frequency diagrams. Then their compatibility with the proportions derived from nature was analyzedto determine which spatial ratios and standards derived from nature had the highest frequency in the buildings.
ConclusionThe results showed that the architecture of the traditional houses was consistent and compatible with nature in terms of formal characteristics.in addition to using Iranian proportions, golden proportionsin laying out the elements and architectural spaces from plans to façades,the architects of the buildings have also made use of ratios close to simple arithmetic proportions.This shows the relationship between the spatial patterns and the combination of data received from nature,which have been integrated intothe construction of the buildings.
Keywords: Geometry, nature, Golden Proportions, traditional houses, Ardabil City -
طراحی مناسب در کالبد و مشخصات فیزیکی یکی از راهکارهای اقلیمی خانه های تاریخی در تعامل با طبیعت بوده است. در واقع این خانه ها در طی سال ها با آزمون های مختلف به ترکیبی پایدار و اصولی بازتولیدشدنی دست یافته اند که علاوه بر تاثیر مستقیم بر سلامت کاربران فضا، از مشکلات هدررفت انرژی نظیر شرایط ناسالم فضاهای داخلی، بحران های زیست محیطی، و... نیز می کاهد؛ اصولی که امروزه در مشخصات کالبدی فضاها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این مبنا در پژوهش حاضر به شناسایی الگوهای هندسی، تناسباتی و استانداردهای حاکم در ساختارهای حیاط مرکزی، تالارهای زمستان نشین و اتاق های فصلی مبتنی بر اقلیم سرد، پرداخته می شود. همچنین روابط فضاها نیز براساس مشخصات کالبدی مورد مطالعه قرار می گیرد؛ تا با مقایسه معیارهای اقلیمی بتوان به الگوی طراحی پایدار براساس الگوهای ساختاری دست یافت؛ رایج ترین نسبت های فضایی منطبق بر طبیعت را در این منطقه شناسایی نمود؛ و در تطابق با نیازهای امروز بکار گرفت. در این پژوهش 12 خانه از دوره قاجار در اردبیل -که بیشترین فراوانی را دارند- مورد بررسی قرار می گیرند؛ بدین ترتیب که جمع آوری اطلاعات و مطالعات میدانی از فضاهای تاثیرپذیر از اقلیم در جداولی دسته بندی می شوند؛ و با روش های محاسباتی، استدلال منطقی داده ها و تحلیل های کمی و کیفی مجموعه ای حاصل از تناسبات هندسی و روابط فضایی شناسایی می گردند. نتایج براساس رایج ترین نسبت ها، ابعاد و مساحت ها نشان از تطبیق و ارتباط پیشرو الگوهای فضایی با ترکیب تاثیرپذیر داده های اقلیم سرد دارد؛ به نحوی که برخی فضاها با توجه به نوع کاربری و فصول استفاده شان دارای تناسبات مشابه و اشکال مقتضی اند؛ تمایز فصلی فضاها صرفا به فصول زمستان و تابستان محدود شده است؛ و جزییات طراحی براساس فصول سرد بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو بکارگیری الگوهای ساختاری گذشته جهت طراحی در معماری امروز می تواند تا حدود زیادی از هدررفت انرژی جلوگیری نماید.
کلید واژگان: مشخصات کالبدی, تناسبات, خانه های تاریخی, اقلیم سرد, معماری اردبیلAppropriate structural and physical design has been one of the climatic strategies of traditional houses in interacting with nature. Over many years, these houses have tested various types of designs and have now reached a stable structure and have obtained some reproducible principles. This way, not only have they affected the health of the users directly and positively, but also, they have prevented energy wastage, rectified the unhealthy conditions in internal spaces, reduced environmental crises, etc. These principles, however, have been disregarded in the structural aspects of spaces in the modern architecture. Bearing this in mind, the present study aimed to recognize the geometric and proportional patters as well as the standards being employed in the structures of central courtyard, winter halls, and the seasonal rooms designed based on the cold climate. The connections between various spaces were also investigated based on their structural features so that by comparing climatic criteria, we can get to a sustainable designing pattern based on the structural patterns. We can also recognize the most common nature-friendly spatial ratios in this region and make use of them to meet the needs of the modern era. In the current study, 12 traditional houses belonging to Qajar era were investigated. In so doing, the needed information was collected from the spaces affected by the cold climate via field observations and the obtained data were classified. Then using computational methods, logical reasoning, and qualitative as well as quantitative analyses, a series of geometric proportions and spatial relations were detected. The results of the analyses regarding the most common ratios, dimensions, and areas were indicative of the high compatibility of spatial patterns with the cold climate. More specifically, some spaces that are used for similar purposes in special seasons of the year have similar proportions and shapes. The differentiation between the spaces has only been limited to winter and summer. The details of the structures designed for winter have been attended to relatively more. Therefore, the structural patterns employed in the past can be used for designing buildings in the modern era. By doing so, we will be able to reduce most of the energy wastage.
Keywords: Structural characteristic, Proportions, Traditional Houses, Cold Climate, Ardabil Architecture -
بهر ه گیری از تناسبات برگرفته از طبیعت در معماری سنتی به عتوان اصلی جاری در تعامل محیط انسان ساخت با محیط طبیعی است. لذا که ارتباط ذاتی با طبیعت می تواند به شباهتهای صوری ختم شود. این پژوهش به شناسایی میزان سازگاری تناسبات هندسی رایج در خانه های تاریخی با عملکرد نور طبیعی بستر و نسبتهای طبیعی می پردازد تا، رایج ترین حالت جانمایی منطبق بر طبیعت را شناسایی نماید. براین اساس تعداد 28 اتاق شاه نشین از 21 خانه تاریخی در اردبیل انتخاب می گردد. با برداشت میدانی و استدلال منطقی داده ها و روش های محاسباتی، تحلیل عددی داده ها صورت می گیرد. بدین ترتیب که با استفاده از نمودار فراوانی و ضریب تغییرات میانگین، توزیع نرمال تناسبات واقع بر شاه نشین مشخص می شود. سپس براساس محاسبات عددی میزان سازش این تناسبات هندسی و مشخصات نورگیرها با محدوده نفوذ نور طبیعی محاسبه می شود. نتایج براساس رایج ترین جانمایی ها نشان می دهد که محیط طبیعی و محیط انسان ساخت در معماری سنتی همساز و در تعامل با یکدیگراند. به نحوی که 95 درصد از تناسبات رایج در خانه های تاریخی اردبیل از نسبتهای حسابی و تعداد زیادی از تناسبات طلایی پیروی می کنند. که بالاترین هم پوشانی را با فراوانی میزان توزیع و محدوده نفوذ نور طبیعی دارند. علاوه بر این محدوده بی خطی آسمان از فضای داخلی نشان می دهد که در تمامی نمونه ها، طبیعت در حوزه بصری قرار دارند.
کلید واژگان: هندسه, طبیعت, تناسبات, محدوده نفوذ نور, خانه های تاریخی, معماری اکولوژیکThis study attempts to determine the compatibility of common geometric proportions used in traditional houses with daylight performance and natural proportions of the surrounding physical environment so as to recognize the most compatible structural layout with nature. To this end, 28 shahneshin rooms were chosen from 21 traditional houses in Ardabil. Moreover, they were observed to have the highest level of overlap with the frequency perimeter zone of daylight.
Keywords: Geometry, Nature, Proportions, daylight perimeter zone, Traditional houses, Ecological Architecture. -
اهداف
در معماری خانه های تاریخی محیط توسط انسان در تعاملی دوجانبه با طبیعت شکل می گرفت. با ایجاد بحران های زیست محیطی معاصر، ادغام فرآیندهای طبیعی و انسانی مهمترین مسئله اکولوژی در حوزه پایداری گردید. هدف از مطالعه حاضر، شناسایی معیارهای اکولوژیکی در خانه های تاریخی با امکان بهره وری در معاصر است تا به ارایه راه حلهای اکولوژیکی با توجه به رفتار حرارتی در مناطق سردسیر پرداخته شود.
روش هاشناسایی این عوامل در دو نمونه از خانه های تاریخی اردبیل با استفاده از روش های توصیفی، برداشت های میدانی و تحلیل داده های کمی صورت پذیرفته است.
یافته هابررسی بحرانی ترین شرایط اقلیمی منطقه، نشان از مقاومت حرارتی اتاقها در برابر نوسانات دمایی دارد. همچنین شناسایی ویژگیهای معماری برگرفته از محیط طبیعی (توپوگرافی، اقلیم) و محیط انسان ساخت (فرم ساختمان، سازمان فضایی، مصالح، منظر، زیرساخت ها) علاوه بر تعامل بهینه بین این مولفه ها، ارایه دهنده راه حلهای اکولوژیکی است.
نتیجه گیریسنجش معیارهای اکولوژیکی هم نشان دهنده سازگاری با محیط زیست است در واقع با استفاده از منابع طبیعی بر تاثیرات اقلیمی سرد فایق آمده اند به نحوی که اتاقهای با کارکرد فصلی نظیر شاه نشین و سرداب در مقابل نوسانات دمایی، عملکرد بهینه ای دارند برای مثال در نمونه ای با ابعاد کوچکتر شاه نشین حداقل اختلاف دمای داخل و خارج به 13 درجه سانتی گراد می رسد.
کلید واژگان: معماری اکولوژیکی, خانه های تاریخی, محیط انسان ساخت, طبیعت, عملکرد حرارتی, شهر اردبیلAimsIn the architecture of traditional houses, the environment used to be formed by the mutual interaction of human beings and nature. With the emergence of environmental crises in the contemporary world, the integration of natural and human processes became the most important ecological issue in the domain of sustainability. The aim of the current study is to recognize those ecological criteria of traditional houses which can be productive in the contemporary world so as to arrive at ecological solutions based on the thermal behavior of these houses in cold regions.
MethodsThese factors are investigated in two traditional houses in Ardabil using descriptive methods, field observations, and quantitative analyses.
FindingsThe investigation of the most critical climatic condition of the region is indicative of the thermal resistance of the rooms against temperature fluctuations. Furthermore, the analysis of the architectural features taken from physical environment (topography, climate) and structural environment (building form, spatial organization, material, landscape, infrastructure) shows that there is an optimal interaction between these components. The recognition of these architectural features can also provide ecological solutions.
ConclusionThe results of the assessment of the ecological criteria in the houses are also indicative of their conformity with the environment.In fact,these structures have overcome climatic effects via the use of natural resources in a way that rooms like shahneshin and basement which have seasonal function, have optimal performance against temperature fluctuations. For example, in a sample shahneshin room in smaller dimensions, the minimum difference between the inside and outside temperature is 13 °C
Keywords: Ecological Architecture, Traditional Houses, Structural Environment, Nature, Thermal Performance, Ardabil City
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.