دکتر هوشمند باقری قره بلاغ
-
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر تبلیغات محیط زیستی بر عملکرد محیط زیستی مدیریت شهری با نقش میانجیگری کیفیت محیط زیستی و تعدیل گری مزایای روان شناختی سبز می پردازد. در این مطالعه از روش توصیفی-پیمایشی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه شهروندان شهرستان ارومیه واقع در استان آذربایجان غربی در کشور ایران می باشد. بر این اساس، از جدول مورگان کرجسی حجم نمونه 384 نفر برآورد شد که برای اطمینان بیشتر تعداد 410 نفر در نظر گرفته شد. به منظور جمع آوری و اندازه گیری داده ها، از پرسشنامه استفاده شد و داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای اطمینان از میزان پایایی متغیرهای پژوهش، از ضریب آلفای کرونباخ و جهت سنجش روایی از روایی همگرا و واگرا توسط نرم افزار بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که بین تبلیغات محیط زیستی و عملکرد محیط زیستی مدیریت شهری و کیفیت محیط زیستی درک شده شهروندی رابطه معنی داری وجود دارد. کیفیت محیط زیستی درک شده شهروندی بر عملکرد محیط زیستی مدیریت شهری تاثیر مثبت دارد و نقش میانجی گری آن در رابطه بین تبلیغات محیط زیستی و عملکرد محیط زیستی مدیریت شهری تایید شد. همچنین، نقش تعدیل گری مزایای روان شناختی سبز بر رابطه بین تبلیغات محیط زیستی با کیفیت محیط زیستی؛ و کیفیت محیط زیستی با عملکرد محیط زیستی مدیریت شهری، تایید شد. این مطالعه امیدوار است به افزایش دانش علمی در زمینه تبلیغات محیط زیستی کمک کرده، به سازمان ها اجازه دهد در راستای آگاه سازی شهروندان و تامین نیازهای خود، مطابق با عملکرد محیط زیستی مدیریت شهری عمل کنند و موجب کاهش آسیب های پیش بینی شده نسبت به محیط زیست شهری شوند.کلید واژگان: تبلیغات محیط زیستی, عملکرد محیط زیستی مدیریت شهری, کیفیت محیط زیستی درک شده شهروندی, مزایای روان شناختیThe present study examines the role of green advertising on the environmental performance of urban management by mediating the perceived environmental quality of citizenship and moderating the psychological benefits of greenness. This study used a descriptive research method to collect data. The statistical population studied includes all citizens of Urmia city located in West Azarbaijan province of Iran. Based on this, the sample size of 384 people was estimated from Morgan Karjesi's table and 410 people were considered for more certainty. For data collection and measurement, a standard questionnaire was used and the collected data were analyzed using the structural equation model. The findings showed that there is a significant relationship between environmental advertising and urban management environmental performance and perceived environmental quality in citizenship. The perceived environmental quality of citizenship has a positive effect on the environmental performance of urban management, and its mediating role in the relationship between environmental advertising and the environmental performance of urban management has been confirmed. Also, the positive adjustment effects of the green psychological benefit variable on the relationship between environmental advertising of urban management with perceived environmental quality of citizenship and perceived environmental quality of citizenship with environmental performance of urban management were also confirmed. This study hopes to increase scientific knowledge in the field of environmental advertising, to enable organizations to act in accordance with environmental conditions to inform citizens and meet their needs, as well as to reduce the damage expected to become an urban environment.Keywords: Environmental Advertising, Environmental Performance Of Urban Management, Perceived Environmental Quality Of Citizenship, Psychological Benefits Of Green
-
Artificial intelligence enhances energy infrastructure efficiency, reduces waste in distributed energy systems, and ensures long-term durability. Additionally, green Internet of Things technology is positively linked to green innovation practices promoting sustainability. In this context, the primary objective of this study is to examine the impact of the Internet of Things and artificial intelligence on environmental sustainability performance, considering the mediating influence of green supply chain management within the hotel industry. This study is designed as applied research, and the data collection method is descriptive and correlational. The statistical population comprises hotel managers in Urmia City, with a sample size of 34 hotels determined using "Krejcie and Morgan" and "Cohen" tables. Sixty-four questionnaires were distributed among hotel managers in Urmia City. A standard questionnaire, validated by experts, was used to collect data. Its reliability was estimated using Cronbach's alpha coefficient. Structural equation modeling was used for data analysis, revealing that the Internet of Things and artificial intelligence positively impact green supply chain management. Furthermore, a positive relationship was observed between green supply chain management practices and environmental sustainability performance. This study suggests that adopting the Internet of Things and artificial intelligence technologies can enhance the efficiency of green supply chain management processes, emphasizing the importance for managers to grasp the impact of these two emerging technologies on overall supply chain performance.
Keywords: Internet Of Things, Artificial Intelligence, Environmental Sustainability Performance, Hotel Industry -
هدفپژوهش حاضر بررسی نقش قابلیت های کلیدی بازاریابی بر مزیت رقابتی پایدار با نقش تعدیلگری هوش مصنوعی است.روشاین مطالعه از لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل کلیه شرکت های فعال تولیدی شهر ارومیه است. حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده، 115 شرکت از شرکت های تولیدی، صنعتی و تجاری ارومیه بوده است. از آنجایی که کارآفرینان در بیشتر شرکت های تولیدی، سمت مدیر ارشد را دارند؛ تکمیل پرسش نامه های مورد استفاده در مطالعه را مدیران ارشد این شرکت ها انجام داده اند. تحلیل داده ها به کمک مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS22 و SmartPLS3 انجام شد.یافته هایافته های پژوهش نشان داد که قابلیت تحلیل بازاریابی بر قابلیت حسگری بازار، قابلیت استفاده از فرصت-های بازار و قابلیت پیکربندی مجدد بازار تاثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این، هوش مصنوعی رابطه بین قابلیت تحلیل بازاریابی با قابلیت حسگری بازار، قابلیت استفاده از فرصت های بازار و قابلیت پیکربندی مجدد بازار را تعدیل می کند. سرانجام، قابلیت حسگری بازار، قابلیت استفاده از فرصت های بازار و قابلیت پیکربندی مجدد بازار بر مزیت رقابتی پایدار تاثیر مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیریرقابت شدید بین شرکت ها در سرتاسر جهان نیاز به استقرار هوش مصنوعی را برای برتری نسبت به رقبا تسریع کرده است. به طور خاص، ما مفهوم شایستگی هوش مصنوعی را به عنوان یک شایستگی اصلی سازمان ها پیشنهاد می کنیم که نیاز به استقرار خلاقانه و هماهنگ هوش مصنوعی را برجسته می کند.کلید واژگان: هوش مصنوعی, مزیت رقابتی پایدار, قابلیت های کلیدی بازاریابی, تحول دیجیتالPurposeThe aim of the current research is to investigate the role of marketing key capabilities on sustainable competitive advantage with the moderating role of artificial intelligence.MethodologyThis study is applied in terms of purpose, descriptive and survey method. The statistical population of the present study includes all active manufacturing companies in Urmia. The sample size was 115 companies from the production, industrial and commercial companies of Urmia using a random and proportional method. Since entrepreneurs have the position of senior manager in most manufacturing companies; the questionnaires used in the study were completed by the senior managers of these companies. Data analysis was performed using structural equation modeling using SPSS22 and Smart PLS3 software.FindingsThe findings of the research showed that marketing analytics capability has a positive and significant effect on market sensing capability, market seizing capability, and market reconfiguring capability. Additionally, artificial intelligence moderates the relationship between marketing analytics capabilities, market sensing capabilities, market seizing capability, and market reconfiguring capabilities. Finally, the market sensing capability, market seizing capability and market reconfiguring capability have a positive and significant effect on sustainable competitive advantage.ConclusionFierce competition among companies worldwide has accelerated the need to deploy artificial intelligence to gain an edge over competitors. Specifically, we propose the notion of artificial intelligence competence as a core competency of organizations that highlights the need for creative and harmonious deployment of artificial intelligence.Keywords: Artificial Intelligence, Digital Transformation, Sustainable Competitive Advantage, Marketing Key Capabilities
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر عوامل استرس زای چالش برانگیز و بازدارنده بر رفتار نوآورانه کارکنان با نقش میانجی گری دلبستگی شغلی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت صنعتی زال ایرانیان در تهران به تعداد 400 نفر است. با بهره گیری از جدول مورگان، 196 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور سنجش رفتار نوآورانه از پرسشنامه استاندارد کانتر (2009)، دلبستگی شغلی از پرسشنامه شاوفلی (2017) و عوامل استرس زای چالش برانگیز و بازدارنده از پرسشنامه سان و همکاران (2006، 2022) بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، از مدل معادلات ساختاری و دو نرم افزار SPSS و PLS استفاده شده است که شامل تحلیل عاملی تاییدی، مدل های ساختاری تجزیه و تحلیل مسیر و رگرسیون چندگانه است. نتایج پژوهش نشان داد عوامل استرس زای چالش برانگیز بر دلبستگی شغلی تاثیری مثبت و معنادار و عوامل استرس زای بازدارنده بر دلبستگی شغلی تاثیری منفی و معنادار دارند. عوامل استرس زای چالش برانگیز بر رفتار نوآورانه کارکنان تاثیر مثبت و عوامل استرس زای بازدارنده بر رفتار نوآورانه کارکنان تاثیر منفی دارند. افزون بر این، دلبستگی شغلی بر رفتار نوآورانه تاثیری مثبت و معنادار دارد. در نهایت، دلبستگی شغلی رابطه بین عوامل استرس زای چالش برانگیز و بازدارنده و رفتار نوآورانه را میانجی گری می کند.
کلید واژگان: استرس زای چالش برانگیز, استرس زای بازدارنده, رفتار نوآورانه کارکنان, دلبستگی شغلیPurposeAs one of the characteristics of the organization, work stress will affect the psychological state of employees and cause them to behave differently from the non-stress situation. Challenging stressors refer to the stressors that employees consider useful concerning work experience to create opportunities for personal growth. A hindrance stressor is a stressor that interferes with or hinders an individual’s ability to achieve valuable goals. Work stress refers to all types of pressures that are perceived by employees to significantly affect the development of an individual’s career in a work setting. Stress is the result of unmet needs, and due to their ability to cope with stress, different individuals have different stress experiences when individuals are in a state of imbalance between demand and capacity. Nowadays, emotional exhaustion, job burnout, and job performance are regarded as the results of job stress. In this regard, the main goal of the current research is to investigate the impact of challenging and hindrance stressors on the innovative behavior of employees with the mediating role of work engagement.
Design/Methodology/Approach:
The research is applied in terms of purpose and descriptive in terms of method, and according to the population of 400 people based on Morgan's table, the data was collected from a sample of 196 employees of Zal Iranian Company in Tehran. Sampling was done in a simple random way, and the information was obtained using the method of library studies and questionnaires. To analyze the collected data, the structural equation model was used, which includes confirmatory factor analysis, structural models, path analysis, and multiple regressions. Also, the questionnaire was used to collect data, and Structural Equation Modeling (SEM) was used to analyze data. PLS-SEM is suitable for building exploratory theory studies that identify the drivers of a construct. PLS-SEM is suitable for testing the proposed hypotheses, and the proposed framework of the current study promotes the construction of exploratory theory instead of theory testing. Finally, the current study adopted Kaiser, Mayer, and Olkin's sampling adequacy criterion and Bartlett's test regarding the appropriateness of the sample size for factor analysis. The amount of sig was calculated to be less than 5% and the KMO index was 0.785, and the number for this index shows the adequacy of sampling to perform exploratory factor analysis.
FindingsThe results showed that challenging stressors have a positive and significant effect on the innovative behavior of employees through the mediation of work engagement. Hindrance stressors have a negative and significant effect on the innovative behavior of employees through the mediation of work engagement. Challenging stressors have a positive and significant effect on the innovative behavior of employees. Hindrance stressors have a negative and significant effect on the innovative behavior of employees. Work engagement has a positive and significant effect on the innovative behavior of employees. Challenging stressors have a positive and significant effect on work engagement. Hindrance stressors have a negative and significant effect on work engagement. Discussion and
ConclusionChallenging stressors can promote the generation of innovative ideas and behaviors of employees, and then improve employees’ innovation performance, that is, challenging stressors have a positive influence on innovation performance. Also, this study enriches the existing literature by identifying the impact of stressors on employee innovation behavior and has certain practical significance for optimizing the management of enterprises and improving employee innovation behavior. In management practice, managers should pay more attention to employees’ challenge-hindrance stressors, reasonably set challenging tasks for employees, ensure sufficient task complexity, and challenge expectations for employees.
Keywords: Challenging Stressor, Hindrance Stressor, Innovative Behavior Of Employees, Work Engagement -
صنایع هتلداری یکی از صنایع خدماتی است که برای ایجاد مزیت رقابتی، رضایت مشتریان و به تبع آن وفاداری اهمیت زیادی دارد. طبیعی است که صنعت هتلداری منابع عظیمی را برای جلب رضایت مشتریان خود سرمایه گذاری کنند. ازآنجایی که رضایت مشتری یک فشارسنج حیاتی برای ارزیابی عملکرد هتل است، درک عمیق عواملی که به مشتریان راضی و ناراضی کمک می کنند برای مدیریت هتل بسیار مهم است. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر واکاوی عوامل موثر بر رضایت گردشگران در ارائه خدمات گردشگری هتل های استان سمنان است و هیجانات مصرف را به عنوان یک عامل کلیدی مهم و اثرگذار بر رضایت گردشگران موردبررسی قرار داده است. پژوهش حاضر، ازنظر هدف، کاربردی و بر اساس روش گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل گردشگران مراجعه کننده به هتل های استان سمنان است. به علت عدم دسترسی به آمار دقیق گردشگران داخلی واردشده به استان سمنان در زمان انجام پژوهش، 205 گردشگر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد که از پرسش نامه های برگردانده شده حدود 189 پرسشنامه قابل استفاده بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه و برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش، تنها معنی دار بودن رابطه بین کیفیت خدمات و رضایت مشتری به صورت مستقیم مورد تائید قرار نگرفت؛ که این امر می تواند ناشی از تفاوت در جامعه موردبررسی و همچنین شرایط اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه باشد. می توان نتیجه گرفت که مدل شاخص رضایت مشتریان با کمک هیجانات مصرف اثر قوی تری برای بررسی سطح رضایت مشتریان دارد.
کلید واژگان: رضایت مشتری, هیجانات مصرف, رفتار شکایت آمیز, هتل های گردشگری, سمنانIntroductionThe hotel industry is a service industry that is very important for creating competitive advantage, customer satisfaction, and loyalty. Satisfaction is the evaluation after a customer buys a product or service. A key motivation for placing more emphasis on customer satisfaction is that greater customer satisfaction leads to a stronger competitive advantage resulting in greater profits and market share, lower business costs, lower failure costs and new customer acquisition. Customer satisfaction is generally assumed to be an important factor for repeat purchases, positive word of mouth, and customer loyalty. It is natural for the hotel industry to invest considerable resources to satisfy their customers. Since customer satisfaction is a critical barometer for evaluating hotel performance, a deep understanding of the factors that contribute to satisfied and dissatisfied customers is crucial for hotel management. The contact between customers and employees can create positive or negative effects that may make or break the business. The productivity of employees depends on managers and those who motivate them to produce quality service. One of the biggest modern management challenges in the service industry is customer satisfaction and retention. Service quality and customer satisfaction are critical factors in creating differentiation and retaining customers; with the challenges among service industries, the importance of customer satisfaction and customer loyalty increases daily. In this regard, the present study aims to analyze the factors affecting the satisfaction of tourists in providing tourism services and has examined consumption excitement as an essential and influential key factor affecting tourist satisfaction.
MethodologyIn terms of purpose, this research is functional and based on data collection, a descriptive survey. The study's statistical population included all domestic tourists who visited Semnan city. Due to a lack of access to detailed statistics of tourists entering Semnan during the research, 205 domestic tourists were selected by the available sampling method of the returned questionnaires; about 189 questionnaires were used. Also, the questionnaire was used to collect data, and Structural Equation Modeling (SEM) was used to analyze data.
Results and discussionThe results of the data analysis show that the customer satisfaction index model has a stronger effect on customer satisfaction by adding the excitement factor to the previous model. In this research, the only meaningful relationship between quality of service and customer satisfaction was not directly confirmed; this could be due to the difference in the studied society as well as the economic and cultural conditions governing the community. Tourist satisfaction has a positive and significant effect on loyalty, and the more tourists are satisfied, the less complaining their behavior will be. In other words, there is a negative relationship between customer satisfaction and tourists' complaining behavior. The more tourists are satisfied and the less they complain, the more they will be able to introduce the hotel where they stayed to their friends and acquaintances; In other words, word-of-mouth advertising leads to positive. Here, managers are encouraged to design a system that addresses customer and tourist complaints that the system addresses customer feedback and complaints so that they understand that hotel managers care about them. Complaints and criticisms increase tourists' satisfaction, ultimately, their loyalty. Hotel managers can use the model of customer satisfaction index in hotels instead of the overall customer satisfaction index to get a more accurate estimate of the level of customer satisfaction, get more information about repeat purchases, and create a competitive advantage. Also, Tourism is a major issue in the economic, social, and culture of all countries, and expanding it can draw a path to increase country revenues and reduce dependence on oil revenues, thereby providing an optimal path for achieving sustainable development and comprehensive. On the other hand, positive emotions have a greater effect on customer satisfaction than negative emotions. Despite this discussion, we can clearly see that many sources related to the relationship between customer satisfaction and consumer sentiment have shown that both positive and negative emotions have a very positive/negative effect on customer satisfaction. In addition, in in-service institutions, it is now widely accepted that emotion is one of the main factors in customer satisfaction. A literature review identifies consumer feelings as a prerequisite for customer satisfaction. Given the above, it is expected that the excitement of consumption, which is the result of the frontline staff's proper treatment of hotel tourists and the provision of quality services, will lead to a positive feeling in tourists or hotel customers and satisfy tourists from hotel service providers. The findings of this study and model retesting are consistent with studies conducted in this area; however, one of the hypotheses presented in this study is that the direct relationship between service quality and customer satisfaction has not been confirmed, and this factor is indirectly due to the role of consumer emotions. Perceptual value has led to greater satisfaction of tourists. It has been provided by providing services. This disapproval of the direct relationship could depend on the country's economic situation and other issues, which are mentioned in the next section.
ConclusionHotels are a segment of the hospitality industry that must adhere to their goal to fulfill customer needs and wants. It is inevitable for hotels, whose quality of products and service is highly dependent on the interaction between customers and their employees, to satisfy all customers. Service failure may occur, which makes customers angry and dissatisfied. Dissatisfied customers have various means to channel their complaints, while some take action privately. Dissatisfied customers may not complain directly to hotels because they probably feel uncomfortable due to the physical presence of service providers or management. The findings of the study specify that it is important for management in hotels to listen to customer concerns and take customer complaints seriously. Although their actions were done privately, they might have tremendous consequences on the restaurant’s bottom line.
Keywords: Tourists', Satisfaction, Consumption Excitements, Complaint Behavior, Tourism Hotels, Semnan -
هدفکارآفرینان به راحتی می توانند از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام با کاربران ارتباط برقرار کرده و به معرفی خود و سودآوری بپردازند. از این رو، اینستاگرام با توجه به کم هزینه بودن و دسترسی آسان به مخاطبان و بازارهای هدف، ابزار بسیار مناسبی برای کارآفرینان خواهد بود. هدف از پژوهش حاضر بررسی الگویی کمی از اثر اینستاگرام بر ابعاد توسعه فرهنگ کارآفرینی در بین دانشجویان دانشگاه سمنان می باشد.روشتحقیق حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و همچنین بر اساس چگونگی به دست آوردن داده های موردنیاز، از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف توصیفی و با روش پیمایشی و به صورت تک مقطعی انجام شده است. جامعه آماری مطالعه حاضر دانشجویان دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اداری و علوم و فناوری های نوین دانشگاه سمنان به تعداد 2000 نفر می باشند که بر طبق جدول کرجسی- مورگان 322 نفر به عنوان نمونه استفاده شد. علاوه براین، شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای است. جهت گردآوری اطلاعات از روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی که ابزار آن پرسشنامه است، استفاده شده است. پیش آزمونی با حجم 30 نفر انجام شد و آزمون آلفای کرونباخ جهت تائید پایایی پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS تحلیل شده است.یافته هایافته های پژوهش نشان داد که اینستاگرام بر خودکارآمدی، فرصت گرایی، ثبات قدم، استقلال طلبی و ریسک پذیری- نوآوری تاثیر مثبت و معناداری دارد.نتیجه گیریپژوهش حاکی از آن است که اینستاگرام بر اساس شاخص های فرهنگ کارآفرینی بر تمامی ابعاد توسعه فرهنگ کارآفرینی در بین دانشجویان تاثیر مثبت و معناداری دارد.کلید واژگان: کارآفرینی, توسعه فرهنگ, ریسک پذیری, نوآوریObjectiveEntrepreneurs can easily connect with users through the social network Instagram and introduce themselves and Gain Profit. Therefore, Instagram will be a very good tool for entrepreneurs due to its low cost and easy access to the target audience and markets. In this regard, the purpose of this study is to investigate the impact of Instagram on the development of entrepreneurial culture among students of Semnan University.MethodThe current research is based on the purpose of applied research and also based on how to obtain the required data; it is a descriptive and correlational research. The statistical population of the present study is 2000 students of the Faculty of Economics, Management and Administrative Sciences and New Sciences and Technologies of Semnan University, which according to Krejcie-Morgan table, 322 people were used as a sample. In addition, it is a stratified random sampling method. In order to collect information, the library and field studies method, the tool of which is a questionnaire, has been used. After consulting with professors, face validity of the questionnaire was examined and then a pre-test with a volume of 30 people was performed and Cronbach's alpha test was performed to confirm the reliability of the questionnaire. Also, the questionnaire was used to collect data, and Structural Equation Modeling (SEM) was used to analyze data.FindingsThe findings of the present study showed that Instagram has a positive and significant effect on self-efficacy, opportunism, steadfastness, independence and Risk taking and innovation.ConclusionThe research indicates that Instagram has a positive and significant effect on all aspects of the development of entrepreneurial culture among students based on the indicators of entrepreneurial culture.Keywords: Instagram, Entrepreneurship, Culture Development, Risk-Taking-Innovation
-
زمینه و هدف
چالش جوامع سالم تر با توجه به محیط زیست و پذیرش دسته جمعی رفتارهای دوستدار محیط زیست آغاز می شود، زیرا انتخاب هایی که مصرف کنندگان با توجه به محیط زیست انجام می دهند بر سلامت و کیفیت زندگی نسل فعلی و آینده تاثیر می گذارد. از این رو درک مفهوم، ویژگی ها و مشخصات جامع مصرف کنندگان سبز برای دانشگاهیان و بازاریابان ضروری است. در این راستا، هدف از مطالعه حاضر شناسایی عوامل موثر بر نگرش مصرف کنندگان نسبت به محصولات سازگار با محیط زیست با توجه به نقش تعدیلگری نوجویی سبز است.
روش بررسیاین مطالعه از نظر هدف کاربردی، از نظر جمع آوری داده توصیفی، از لحاظ نوع پیمایشی و از نظر ماهیت کمی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مصرف کنندگان محصولات سبز در شهر شاهین دژ تشکیل می دهند. حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 208 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری نرم افزار LISREL و حداقل مربعات جزئی (-Pls3Smart) بهره گرفته شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که نگرش زیست محیطی (با ضریب معناداری 5/20)، توجه به سلامتی (ضریب معناداری 4/07) و دانش زیست محیطی (ضریب معناداری 3/30) بر نگرش مصرف کنندگان نسبت به محصولات سبز تاثیر مثبت و معناداری دارد و متغیر نوجویی سبز به عنوان نقش متغیر تعدیلگری مهم این رابطه شناخته و تایید شد.
نتیجه گیرییافته های این مطالعه بینشی در مورد توسعه استراتژی های آموزشی مناسب برای گروه های مصرف کننده مختلف به منظور تشویق مصرف کنندگان به خرید محصولات سازگار با محیط زیست، با هدف ایجاد محیطی سالم تر برای نسل های فعلی و آینده، فراهم می کند.
کلید واژگان: محصولات سازگار با محیط زیست, دانش زیست محیطی, نوجویی سبز, نگرشBackground and ObjectiveThe challenge of fostering healthier societies begins with considering the environment and promoting collective acceptance of environmentally friendly behaviors. Consumer choices regarding the environment impact the health and quality of life for current and future generations. Therefore, it is essential for academics and marketers to understand the concept and characteristics of green consumers. Consequently, the aim of the current research is to identify factors influencing consumers' attitudes toward environmentally friendly products, while also considering the moderating role of green innovation.
Materials and MethodsThis study is applied in terms of purpose, descriptive and survey method. The statistical population comprises all consumers of green products in Shahin Dezh city. A sample size of 208 individuals was determined using Cochran's formula selected through simple random sampling. A standard questionnaire was used to collect information. To analyze the research data, structural equation modeling software Lisrel and Smart-Pls3 were used.
ResultsThe research findings indicated that environmental attitude (significance coefficient of 5.20), health consciousness (significance coefficient of 4.07), and environmental knowledge (significance coefficient of 3.30) positively influence consumers' attitude toward green products. Additionally, the study recognized and confirmed the significance of the green innovation variable as an important moderating factor in this relationship.
These relationships are statistically significant. Additionally, the study recognizes and confirms the green innovation variable as an important moderating variable in this relationship.ConclusionOur findings offer valuable insights for tailoring educational strategies targeted at diverse consumer groups to promote the adoption of environmentally friendly products. By fostering such consumer behavior, we aim to contribute to the creation of a healthier environment for both present and future generations.
Keywords: Environmentally Friendly Products, Environmental Knowledge, Green Innovation, Attitude -
هدف
امروزه فناوری واقعیت افزوده وارد منازل شده است و این فرصتی ارزشمند برای بازاریابان خواهد بود تا تجربه جریان را به مشتریان در خانه خود ارائه دهند. در این عصر تکنولوژی، مصرف کنندگان به کمک گوشی همراه خرید خود را راحت کرده اند. با توجه به این روند رو به رشد، بازار اپلیکیشن های برندشده، به طور پیوسته رشد کرده و از سایر انواع تجارت گوشی همراه پیشی گرفته است. اپلیکیشن های واقعیت افزوده با پوشاندن صورت یا محیط اطراف با محصولات مجازی، بعد جدیدی به تجربه مشتری می بخشند. با توجه به گوشی های هوشمندی که امروزه در همه جا حضور دارند و با توجه به واکنش مشتریان به فناوری های جدید، بررسی رفتار مصرف کننده در مقابل فناوری های جدید، بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته است. واقعیت افزوده، به عنوان یک فناوری جدید، در دسترس خرده فروشان ظاهر شده است تا با مشتریان تعامل کنند. از سوی دیگر، محبوبیت رسانه های اجتماعی در بین نسل های جوان و مسن تر، به استفاده گسترده از آن، به عنوان بستر ارتباطی بازاریابی جدید منجر شده است. مشتریان در معرض انواع ابتکارهای بازاریابی هستند که کسب وکارها بدون توجه به محدودیت های مکانی یا زمانی، به سرعت در حوزه دیجیتال شبکه های رسانه های اجتماعی ترویج و انجام می دهند. به دلیل ویژگی های پلتفرم رسانه های اجتماعی، مانند چت های زنده و قابلیت های نظر دادن، افراد ممکن است اکنون با برندهای محبوب خود، اینفلوئنسرهای معروف و سایر کاربران تعامل دیجیتالی مستقیم داشته باشند. کاربران رسانه های اجتماعی، می توانند به سادگی نگرش ها و ایده های خود را در خصوص محصولات یک برند یا اقدامات سایر کاربران، با فشردن دکمه «پسندیدن» یا «نپسندیدن» یا با ارسال نظر مثبت یا نامطلوب روی یک پست، به اشتراک بگذارند. همچنین، اینفلوئنسر مارکتینگ در عصر رسانه های اجتماعی محبوبیت بیشتری پیدا می کند و بازاریابان برای تاثیرگذاری بر مشتریان بالقوه خود از آن استفاده می کنند. این پژوهش ادبیات موجود در بازاریابی اینفلوئنسر را ترکیب می کند. در واقع، هدف این پژوهش، واکاوی نقش نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی بر قصد خرید با میانجیگری قابلیت اعتماد، میزان مهارت درک شده و تعامل فرااجتماعی است.
روشروش پژوهش حاضر توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری پژوهش، کاربران گوشی هوشمند و اپلیکیشن واقعیت افزوده در بین کلیه دانشجویان دانشگاه ارومیه بود که پس از بررسی های انجام شده، مشخص شد که تعداد آن ها حدود 13هزار نفر است. برای محاسبه حجم نمونه، از جدول مورگان بهره گرفته شد. با توجه به حجم جامعه و بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، 384 نفر برای نمونه انتخاب شد. برای اجرای این پژوهش، از ابزار پرسش نامه استاندارد استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از مدل معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی انجام گرفت.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که قابلیت اعتماد رابطه بین نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی را با قصد خرید میانجیگری می کند. مهارت درک شده رابطه بین نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی را با قصد خرید میانجیگری می کند. تعامل فرااجتماعی رابطه بین نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی را با قصد خرید میانجیگری می کند. افزون براین، نگرش هموفیلی و جذابیت های فیزیکی و اجتماعی بر قصد خرید تاثیر معناداری دارد.
نتیجه گیریاز این مطالعه می توان نتیجه گرفت که استراتژی های بازاریابی اینفلوئنسر رسانه های اجتماعی، بایستی بر اساس ویژگی های شخصی، خصوصیت ها و انواع اینفلوئنسرها تدوین شود. علاوه براین، درک نقش غنای رسانه ای و طبیعی بودن در بازاریابی رسانه های اجتماعی، مدیران بازاریابی را برای طراحی کمپین ها حمایت می کند.
کلید واژگان: نگرش هموفیلی, جذابیت فیزیکی, جذابیت اجتماعی, قصد خرید, قابلیت اعتماد, تعامل فرااجتماعیObjectiveAugmented reality technology has made its way into households, presenting a valuable opportunity for marketers to offer customers a seamless flow experience within the comfort of their homes. In this age of technology, consumers have become comfortable shopping with their mobile devices. With this burgeoning trend, the branded app market has grown steadily, surpassing all other types of mobile commerce. Augmented reality applications add a new dimension to the customer experience by covering the customer's face or surroundings with virtual products. Given the omnipresence of smartphones today and customers' responsiveness to new technologies, there is an increasing focus on studying consumer behavior towards emerging technologies. Augmented reality has appeared as a new technology available to retailers for customer interaction. Also, the popularity of social media among both the young and older generations has led to its widespread usage as a new marketing communication platform. Customers encounter diverse marketing initiatives that businesses swiftly promote and execute in the digital realm of social media networks, disregarding space or time constraints. Due to social media platform features like live chats and commenting capabilities, individuals may now have direct digital interactions with their favorite brands, famous influencers, and other users. Social media users can communicate their attitudes and ideas about a brand’s products or the actions of other users by simply pressing the “like” or “dislike” button or by posting a favorable or unfavorable comment on a post. In addition, influencer marketing is gaining popularity in the era of social media. It is being widely used by marketers to influence their potential customers. This research Meta-synthesizes the existing literature on influencer marketing. Therefore, its purpose is to examine how Homophily attitude, physical and social attractiveness influence purchase intention, mediated by trustworthiness, perceived expertise, and parasocial relationship.
MethodologyThis study employs a descriptive-correlational research design. The statistical population includes approximately 13,000 students at Urmia University who are users of smart mobile phones and augmented reality applications. To calculate the sample size, Morgan's table was used. According to the size of the population, and based on the random cluster sampling method, 384 people were selected as the sample. To carry out this research, a standard questionnaire was used. The data was analyzed using the Partial Least Squares Structural Equation Model (PLS-SEM).
FindingsThe findings indicate that trustworthiness acts as a mediator in the relationship between Homophily attitude, physical and social attractiveness, and purchase intention. Perceived skill mediates the relationship between Homophily attitude and physical and social attractiveness with purchase intention. Parasocial relationship mediates the relationship between Homophily attitude and physical and social attractiveness with purchase intention. In addition, the attitude of Homophily, physical and social attractiveness has a significant effect on purchase intention.
ConclusionIt can be inferred that social media influencer marketing strategies should be tailored according to individual attributes, characteristics, and types of influencers. Furthermore, recognizing the significance of media richness and naturalness in social media marketing will assist marketing managers in crafting effective campaigns.
Keywords: Homophily Attitude, physical attractiveness, Social attractiveness, Purchase intention, Trustworthiness, Parasocial relationship -
مردم توجه بیشتری به حفاظت از محیط زیست دارند و به تدریج مصرف محصولات سبز خود را افزایش می دهند. به خصوص در طول همه گیری کووید-19، ادراکات عمومی و الگوهای رفتاری در جهت ایمن تر، سالم تر و سبزتر تغییر یافت. از این رو، مدیران تجاری و پژوهشگران به دنبال راه هایی برای تشویق مصرف کنندگان به خرید محصولات سبز هستند که این مسیله منجر به پژوهش در این زمینه شده است. هدف این پژوهش تاثیر ویژگی های روانشناختی بر نگرش و قصد خرید محصولات سبز با نقش تعدیلگری حساسیت قیمت و احساس حفاظت از محیط زیست است. این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مصرف کنندگان محصولات سبز در شهر ارومیه تشکیل می دهند. حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 384 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری حداقل مربعات جزیی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد که مادی گرایی و کمال گرایی به ترتیب بر نگرش مصرف کنندگان نسبت محصولات سبز تاثیر منفی و مثبت معناداری دارد و همچنین این نگرش به محصولات سبز بر قصد خرید محصولات سبز تاثیر مثبت و معناداری دارد. افزون براین، نتایج نشان داد که حساسیت قیمت رابطه بین مادی گرایی و نگرش نسبت به محصول سبز را تعدیل می کند، اما نقش تعدیلگری مثبتی در رابطه بین کمال گرایی با نگرش نسبت به محصول سبز ندارد. سرانجام، احساس حفاظت از محیط زیست رابطه بین نگرش و قصد خرید سبز را تعدیل می کند.
کلید واژگان: احساس حفاظت از محیط زیست, مادی گرایی, کمال گرایی, حساسیت قیمت, محصول سبزIntroductionStudying people's attitudes towards greener options helps to understand their purchasing decisions. For this purpose, it is necessary to analyze the reasons that may lead to a negative attitude towards green products, which in turn hinders the sale of green products. One of these reasons may be the marketer's focus on maximizing utility, which has promoted materialism/consumerism as a value structure. By creating artificial demand for products through idealistic marketing, marketers have reinforced materialism and have focused on creating emotional connections between consumers and products by displaying psychological benefits, such as social status, happiness, and the power of product ownership. This has caused consumers to over-consume products to fulfill their endless psychological desires. People pay more attention to environmental protection and gradually increase their consumption of green products. Especially during the covid-19 pandemic, public perceptions and behavior patterns have shifted in a safer, healthier and greener direction. Therefore, business managers and researchers have been looking for ways to encourage consumers to buy green products, which has led to research in this field. The purpose of this research is to the effect of psychological characteristics on the attitude and intention to purchase green products with the moderating role of price sensitivity and environmental protection emotion.
MethodologyThis study is applied in terms of purpose, descriptive and survey methods. The statistical population of the research consists of all consumers of green products in Urmia city. According to Cochran's formula, 384 people were selected by a simple random sampling method. A standard questionnaire was used to collect information. Partial least squares structural equation modeling was used to analyze the research data. A structural equation model (SEM) is a specific causal structure between a set of latent variables and observed variables. Through the structural equation model, latent variables (factor or structure) can be measured indirectly by using obvious variables (questionnaire items or questions). As the results showed; the measurement model meets all quality and reliability criteria. Because, all factor loadings are higher than 0.4, composite reliability is higher than 0.7, and the average values of extracted variance are higher than 0.5. The structural model of this study is evaluated through coefficient of determination (R2), predictive correlation (Q2), goodness of fit (GOF) test, and hypothesis testing. Three values of 0.19, 0.33 and 0.67 have been considered as criteria values for weak, medium and strong values of the fit of the structural part of the model by means of the coefficient of determination. According to research findings, it can be stated that all the values of the coefficient of determination are at the medium and strong level for fitting the structural part of the model. The obtained Q2 values show that the model has sufficient predictive relevance, as the values are above the threshold of 0.000. Considering that the model has all the criteria, it can be suggested that the structural model is good
ConclusionGreen products have the advantages of high nutritional value, being healthier, tasty, and being free from any chemical substances, and people with a price-sensitive spirit understand these advantages better, and they influence the willingness of such people to buy. It is effective. On the other hand, unfortunately, due to the high price of these products, some profit-seekers have tried to sell normal products with a green label, which has made consumers skeptical about products with a green label. Another reason for these results may be due to the lack of consumer knowledge about the quality of green products. Some evidence shows that there is an increase in the desire among Iranians for such a vegetable product; However, many consumers look for product safety, and are willing to pay a higher price for green products because they increase their level of utility, resulting in reduced health risks, hence, they are able to determine safety. They are green products before purchase. As a result, products with green stickers can strengthen consumers' sense of satisfaction in purchasing their products; in this way, by buying their products, even at a higher price, consumers will achieve a sense of inner satisfaction. It is worth mentioning that when the design of a product is impressive and powerful, consumers will be less sensitive to the price of the product. A focus on materialism tends to increase self-centeredness, which often causes little concern for others (including people and the environment). In contrast, where lower levels of materialism prevail, consumers value the well-being of society and the environment by showing concern and sensitivity towards the use and consumption of products. Sustainable development is now seen as an essential component of modern economic success, and environmental issues are expanding at an alarming rate around the world. The results of this study have important implications for academics, marketers, and policy makers who want to promote the wider use of green products. The findings of the research showed that materialism and perfectionism have a significant positive and negative effect on consumers' attitude towards green products, respectively, and this attitude towards green products has a positive and significant effect on the purchase green products. In addition, the results showed that price sensitivity moderates the relationship between materialism and attitude towards green products, but does not have a positive moderating role in the relationship between perfectionism and attitude towards green products. Finally, environmental protection emotion moderates the relationship between attitude and purchasing green products. In fact, perfectionism can be considered as a subsequent characteristic to achieve high human standards. Perfectionist people seek the best in their personal and social behavior and naturally want the best for their society and therefore look for green products. Consumers expect the green product to have the highest quality. High prices may equate to better products in most people's minds. Because most people believe that a high price reflects the best quality. However, in relation to perfectionism, it will be important to provide products that represent the social identity of people. On the other hand, people who have this motivation buy the green product with the perception that it is rarer and newer; because they have understood that these products are different compared to the products produced normally. Researchers have come to the conclusion that consumers with a high need for perfectionism tend to adapt to new products or brands more than consumers with a low need for uniqueness.
Keywords: Environmental protection emotion, materialism, perfectionism, Price sensitivity, Green Product -
مقدمه
رفتار شهروندی سازمانی علی رغم تاثیرات مثبتی که می تواند بر بهره وری محیط کار داشته باشد، از جنبه های تاریکی نیز برخوردار می باشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی بر اهمال کاری با میانجیگری گرانباری نقش و طردشدگی در محل کار و تعدیلگری جنسیت در میان پرستاران می باشد.
روش کارپژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از منظر نحوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل پزشکان و پرستاران یکی از بیمارستان های سمنان می باشد. بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، 215 پرسشنامه توزیع شد و با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و SMART-PLS3 داده های پژوهش مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی اورگان و کانوفسکی (1989)، اهمال کاری بدیع و همکاران (1389)، گرانباری نقش ریلی (1982) و طردشدگی در محل کار فریس و همکاران (2008) استفاده شده است.
یافته هانتایج نشان داد که جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی بر گرانباری نقش اهمال کاری تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین گرانباری نقش بر اهمال کاری تاثیر مثبت و معناداری دارد. گرانباری نقش رابطه بین جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی و اهمال کاری را میانجیگری می کند. جنسیت رابطه بین جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی و گرانباری نقش را تعدیلگری می کند. همچنین رابطه بین جنبه تاریک رفتارشهروندی سازمانی و طردشدگی در محل کار به صورت منفی و معنادار بود که نشان از رد فرضیه پژوهش باشد. بین متغیر طردشدگی در محل کار و اهمال کاری هیچ ارتباط معناداری مشاهده نگردید. جنسیت رابطه بین جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی بر اهمال کاری و طردشدگی در محل کار را تعدیلگری نمی کند.
نتیجه گیریرفتار شهروندی سازمانی از طریق افزایش نقش برای کارکنان می تواند منجر به گرانباری نقش گردد و از این طریق بر اهمال کاری کارکنان تاثیر بگذارد. همچنین از آنجایی که زنان بیشتر در رفتارهای شهروندی سازمانی مشارکت دارند، حجم کاری برای آنها بیشتر از مردان می باشد و گرانباری نقش بیشتری را متحمل می شوند.
کلید واژگان: جنبه تاریک رفتار شهروندی سازمانی, اهمال کاری, گرانباری نقش, طردشدگی در محل کارIntroductionCausal organizational citizenship behavior has positive effects that can have on the exploitation of the work environment, it is also one of the dark aspects. In this regard, the present study examines the dark effect of organizational citizenship behavior on procrastination with the mediation of role burden and exclusion at work and gender education among nurses.
MethodologyThe present study is applied in terms of purpose and descriptive in terms of how to collect Information. The statistical population of the researcher includes doctors and nurses of Kausar Semnan Hospital. Based on simple random sampling, 215 questionnaires were distributed and using SPSS26 and SMART-PLS3 software, data analysis methods were used. Organ and Kanofsky's organizational citizenship behavior questionnaire (1989), Badie et al.'s procrastination (1389), Reilly's role overload (1982) and Faris et al.'s (2008) workplace ostracism were used to measure the research.
FindingsThe results showed that the dark side of organizational citizenship behavior has a positive and significant effect on the importance of an important role. Also, the importance of the role has a positive and significant effect on procrastination. Role overload mediates the relationship between the dark side of organizational citizenship behavior and procrastination. Gender moderates the relationship between the dark side of organizational citizenship behavior and role burdensomeness. Also, the relationship between the dark side of organizational citizenship behavior and rejection at the workplace was negative and significant, which is a rejection of the research hypothesis. No significant relationship was observed between the changes of rejection at work and procrastination. Gender does not moderate the relationship between the dark side of organizational citizenship behavior on procrastination and exclusion in the workplace.
Conclusioncitizenship behavior can become role burden through increasing workload and thus affect procrastination. Also, since women are more involved in organizational citizenship behaviors, the workload for them is more than men and they play an important role.
Keywords: Organizational Citizenship Behavior, Procrastination, Role Overload, Ostracism In The Workplace -
هدف پژوهش شناسایی نسل ها در رفتار مصرف کننده و تبیین آن با تاکید بر آمیخته بازاریابی است. پژوهش از لحاظ جهت گیری، در دسته پژوهش های کاربردی و توسعه ای قرار گرفته و از لحاظ ماهیت، توصیفی- پیمایشی می باشد. به لحاظ قطعیت داده ها، آمیخته (کمی کیفی) به شمار می رود و راهبرد آن روش کیو است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل افراد شناسایی شده از هر نسل مختلف و در بخش کمی نیز کلیه مصرف کنندگان پوشاک هستند. حجم نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به تعداد 253 نفر تعیین شد. ابتدا پرسشنامه مربوط به چگونگی پیدایش نسلها تدوین گردید و در 7 استان کشور توزیع و بعد از جمعآوری دادهها، تجزیه و تحلیل آن از طریق نرمافزار Spss، با استفاده از آزمون تحلیل خوشهای انجام شد. سپس بعد از استخراج نسلها (در 4 خوشه)، برای پیدا کردن ذهنیتهای هر نسل؛ از 75 مصاحبه عمیق با روش نمونه گیری هدفمند بهره گرفته شد. بعلاوه، با استفاده از روش کیو تعداد 47 کارت کیو انتخاب و در اختیار مشارکتکنندگان قرار گرفت. در نهایت تحلیل عاملی کیو برای استخراج الگوهای ذهنی هر نسل مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که نسل اول دارای الگوی ذهنی ایده آل گرایان و متوقعان، نسل دوم دارای الگوی ذهنی ارزش مداران، واقع گرایان و اعتمادگرایان، نسل سوم دارای الگوی ذهنی رضایت طلبان، ظاهرپسندان، کیفیت گرایان، راحت طلبان و شخصیت گرایان و نسل چهارم دارای الگوی ذهنی سنت گرایان- کمال گرایان و شاکیان میباشد. در بخش مصاحبه با خبرگان، اساتید حوزه بازاریابی و طراحی پوشاک نیز، دو الگوی ذهنی (توفیق طلبان- متخصصان) پدید آمد.
کلید واژگان: گوناگونی نسل ها, رفتار مصرف کننده, آمیخته بازاریابی, برند پوشاکClothing brand relies more on marketing for sales in comparison with other brands and today's consumers are more influenced by clothing brand values. Therefore, marketing professionals in this industry struggle to describe the right image (Gazzola et al., 2020, p. 3). It should be mentioned that customers' attitudes toward the marketing mix (price, product, distribution, and promotion) are different in their behavior and styles of buying clothes. In addition, it can be said that clothing is one of the most important non-verbal signs affecting the interactions between buyer and seller, which creates dignity for the working person and his job (Morris et al., 2021, p. 259). It is interesting to know how each generation has a different attitude towards the marketing mix. Marketers often segment consumers by age. The basic point is that people of the same age have similar life experiences and therefore share many common norms, political, historical and economic environment regardless of country (Hoyer & Maclnnis, 2007, p. 124). In this regard, the main purpose of this study is to identify generations regarding consumer behavior and explain it with the emphasis on the marketing mix.
Keywords: Generations Variation, Consumer Behavior, Marketing Mix, clothing Brand -
پژوهش حاضر به کاوش نقش کارآفرینی شهری، فناوری های دیجیتال و لجستیک هوشمند بر کسب و کار پایدار در شهر هوشمند با نقش تعدیلگری آشفتگی بازار می پردازد؛ که ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری مطالعه حاضر شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک های علم و فناوری شهر تهران به تعداد 600 شرکت بودند که 234 نفر بر اساس جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات لازم در زمینه موضوع پژوهش از کارآفرینان این شرکت ها جمع آوری گردید. داده ها از طریق پرسش نامه استاندارد جمع آوری و با استفاده از نرم افزار Smart-Pls تحلیل شدند. روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون های مرتبط مورد سنجش قرار گرفت و تایید شد. نتایج نشان داد که کارآفرینی شهری، فناوری های دیجیتال و لجستیک هوشمند بر کسب و کار پایدار در شهر هوشمند تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین اثر تعدیلگری آشفتگی بازار در رابطه بین فناوری های دیجتال و کسب و کار پایدار در شهر هوشمند به تایید رسید.
کلید واژگان: کارآفرینی شهری, فناوری های دیجیتال, لجستیک هوشمند, کسب و کار پایدار, آشفتگی بازارThe current research explores the role of urban entrepreneurship, digital technologies and smart logistics on sustainable business in the smart city with the role of moderating market turbulence; which is descriptive and correlational in terms of practical purpose and in terms of data collection method. The statistical population of the current study was 600 knowledge-based enterprises located in science and technology parks in Tehran, of which 234 were selected based on Morgan's table and using available sampling method. Necessary information about the subject of the research was collected from the entrepreneurs of these companies. Data were collected through a standard questionnaire and analyzed using Smart-Pls software. The validity and reliability of the questionnaire was measured and confirmed using related tests. The results showed that urban entrepreneurship, digital technologies and smart logistics have a positive and significant effect on sustainable business in the smart city. Also, the moderating effect of market turbulence in the relationship between digital technologies and sustainable business in the smart city was confirmed.
Keywords: Urban entrepreneurship, Digital technologies, Smart logistics, Sustainable business, Market Turbulence -
امروزه فناوری واقعیت افزوده توجه روزافزونی را به خود جلب کرده است؛ به طوری که تصمیمات و تجربه های جدید مصرف کنندگان را بهبود بخشیده است؛ از این رو هدف از پژوهش حاضر استفاده مجدد از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با رویکردی بر مدل محرک-ارگانیسم-پاسخ و نظریه طرح واره جنسیتی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کاربران موبایل هوشمند است که حداقل یکبار از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده در صنعت پوشاک استفاده کرده اند. با استناد به جدول مورگان برای جوامع نامحدود و براساس روش نمونه گیری دردسترس 384 نفر برای پاسخگویی انتخاب شدند. برای اجرای پژوهش حاضر از ابزار پرسشنامه استاندارد استفاده و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از مدل معادله های ساختاری حداقل مربعات جزیی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که حضور از دور و حضور اجتماعی بر هم آفرینی ارزش تاثیر مثبت و معناداری ندارد؛ اما بر محبت برند تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، بین هم آفرینی ارزش و محبت برند با قصد استفاده مجدد ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. جنسیت، ارتباط بین حضور اجتماعی و محبت برند و نیز ارتباط بین محبت برند و قصد استفاده مجدد را تعدیل می کند؛ اما درنهایت، جنسیت ارتباط بین حضور اجتماعی را با هم آفرینی ارزش و هم آفرینی ارزش را با قصد استفاده مجدد تعدیل نمی کند.
کلید واژگان: حضور از دور, حضور اجتماعی, هم آفرینی ارزش, محبت برند, قصد استفاده مجدد از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزودهThe purpose of this study is to investigate the intention to reuse the augmented reality application in the fashion clothing industry. This research is applied in terms of purpose and descriptive survey in terms of the method. The statistical population of the research includes all smart mobile users who have used augmented reality technology in the clothing industry at least once. Based on the Morgan table for unlimited communities and using the available non-probability sampling method, 384 people were selected. To carry out the study, a standard questionnaire was used. The partial least squares structural equation model was used to analyze the data. The results showed that telepresence does not have a significant effect on value co-creation, but a positive and significant effect was found between social presence and brand affection. Social presence does not have a significant effect on value co-creation, but it has a positive and significant impact on brand affection. There is a positive and significant relationship between value co-creation and brand affection with the intention to reuse the augmented reality app. Gender moderates the relationship between distance presence and co-creation value and brand affection. Furthermore, gender moderates the relationship between social presence and brand affection. In addition, gender moderates the relationship between brand affection and intention to reuse the augmented reality app. Finally, gender does not moderate the relationship between social presence and value co-creation, and value co-creation with the intention to reuse the augmented reality app. The present research contributes to the information system and consumer behavior literature. In addition, intention to the reuse augmented reality app by consumers is a key challenge in gaining a competitive advantage in the contemporary market.
Keywords: Telepresence, Social Presence, value co-creation, brand affection, Intention to Reuse the Augmented Reality App -
مقدمه
فناوری تلفن همراه مرزهای بین کار و خانواده را محو کرده است و کار را آسان تر از همیشه در زندگی خانوادگی کارکنان معمولی ایجاد می کند و منجر به تضاد کار و خانواده می شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر استرس های محل کار سیار بر رفتار نوآورانه کارکنان با توجه به میانجی گری عجین شدن با شغل و تعارض کار-خانواده در بین کارکنان بیمارستان کوثر شهر سمنان می باشد.
روش کارپژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، پزشکان و پرستاران بیمارستان کوثر شهر سمنان می باشند. بر مبنای نمونه گیری تصادفی ساده، 215 پرسشنامه توزیع شد و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart-Pls داده های پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه عجین شدن با شغل شاوفلی و همکاران (2006)، رفتار نوآورانه کانتر و همکاران (1998)، تعارض کار- خانواده نتمیر (1996) و استرس محل کار سیار بنگ و تاک (2016) استفاده شده است.
یافته هانتایج نشان داد که استرس های محل کار سیار بر رفتار نوآورانه کارکنان، عجین شدن با شغل و تعارض کار -خانواده تاثیر معناداری دارد. عجین شدن با شغل و تعارض کار- خانواده بر رفتار نوآورانه کارکنان تاثیر معناداری دارد. تعارض کار - خانواده بر عجین شدن با شغل تاثیر معناداری دارد. افزون بر این، عجین شدن با شغل تاثیر استرس های محل کار سیار بر رفتار نوآورانه کارکنان را میانجی گری می کند و تعارض کار- خانواده نیز رابطه بین استرس های محل کار سیار و رفتار نوآورانه کارکنان را میانجی گری می کند.
نتیجه گیریمی توان نتیجه گیری کرد که استرس محل کار سیار می تواند در اثر افزایش زمان و گرفتن انرژی از کارکنان سبب دلزدگی شغلی شده و بر عجین شدن با شغل تاثیر منفی بگذارد. همچنین با تشدید تعارض کار - خانواده، رفتار نوآورانه پزشکان و پرستاران را کاهش دهد.
کلید واژگان: استرس های محل کار سیار, رفتار نوآورانه کارکنان, عجین شدن با شغل, تعارض کار- خانواده, بیمارستان کوثرObjectiveMobile technology has blurred the boundaries between work and family, making work easier than ever in the family life of the average employee, leading to work-family conflict. In this regard, the purpose of this study is to investigate the impact of mobile workplace stress on the employee innovative behavior of with regard to the mediation of work engagement and work-family conflict among the employees of Kausar Hospital in Semnan.
MethodThe present study is applied in terms of purpose and descriptive in terms of how to collect information. The statistical population of the research is the doctors and nurses of Kausar Hospital in Semnan. Based on simple random sampling, 215 questionnaires were distributed and research data were analyzed using SPSS and Smart-PLS software. To measure the variables of the research, Schaufeli et al., (2006) work engagement questionnaire, Kanter et al., (1998) employee innovative behavior, Netemeyer work-family conflict (1996) and Bang and Tak (2016) mobile workplace stress were used.
ResultsThe results showed that the mobile workplace stress has a significant effect on the employee innovative behavior, work engagement and work-family conflict. Work engagement and work-family conflict has a significant effect on the employee innovative behavior. Work-family conflict has a significant effect on work engagement. In addition, work engagement mediates the effect of mobile workplace stress on employee innovative behavior, and work-family conflict mediates the relationship between mobile workplace stress and employee innovative behavior.
ConclusionIt can be concluded that the mobile workplace stress can cause job burnout due to increasing time and taking energy from the employees and have a negative effect on work engagement. Also, by intensifying work-family conflict, reduce the innovative behavior of doctors and nurses.
Keywords: Mobile Workplace Stress, Employee Innovative Behavior, Work Engagement, Work-Family Conflict, Kausar Hospital -
هدف
تطبیقپذیری شغلی یک ویژگی مطلوب است و افرادی که انطباق بیشتری با شغل خود دارند، از شغل خود رضایت بیشتری داشته، روحیهی مثبتی در کار نشان داده و نسبت به سازمان و همکاران خود تعهد بالایی ابراز می کنند. هدف از پژوهش حاضر واکاوی نقش میانجیگری رفتار نوآورانه و تطبیق پذیری شغلی در رابطه بین قابلیت های زیرساختی و عجین شدن با عملکرد نوآورانه است.
طراحی/ روششناسی/ رویکرد:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر جمعآوری دادهها، پیمایشی - توصیفی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان وزارت ورزش و جوانان بودند (به تعداد 890 نفر) که با توجه به جدول کرجسی و مورگان 269 نفر با روش نمونهگیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه با نظر متخصصان مورد تایید قرار گرفت و روایی سازه و پایایی ترکیبی ابزار پژوهش نیز، از طریق برآورد مدل اندازه گیری و پس از انجام اصلاحات لازم، به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده گردید.
یافته های پژوهش:
یافته های پژوهش نشان داد که قابلیت های زیر ساختی بر رفتار نوآورانه کارکنان و تطبیق پذیری شغلی تاثیر مثبت و معناداری داشته و همچنین عجین شدن با شغل بر تطبیق پذیری شغلی و رفتار نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این، رفتار نوآورانه و تطبیق پذیری شغلی بر عملکرد نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری دارد.
محدودیت ها و پیامدها:
فقدان پژوهشهای مشابه و نبود مبانی نظری مناسب برای توسعه فرضیه ها مهمترین محدودیتها بودند.
پیامدهای عملی:
پژوهش انجام شده در صنعت ورزش صورت گرفته است که همین امر تعمیمپذیری آن به سایر حوزهها را تا حدی با چالش مواجه میکند.
ابتکار یا ارزش مقاله:
دستیابی به بهبود عملکرد کارکنان از طریق انطباق ویژگی فردی با خصوصیات شغلی.
کلید واژگان: تطبیق پذیری شغلی, رفتار نوآورانه, قابلیت های زیرساختی, عجین شدن با شغلPurposeJob adaptability is a desirable feature and those who are more in line with their job, are more satisfied with their job, have a positive attitude and show a high commitment to the organization and their colleagues. The present study seeks to determine the role of mediating behavioral innovation and job adaptability: examining the relation of infrastructural capability and engagement with the innovative performance.
Design/Methodology/Approach:
The present study is practical in terms of the goal and in terms of data collection is descriptive which has been conducted through survey method. The statistical population is all employees of the Ministry of Sports and Youth (N= 890), that according to Krejcie & Morgan table 269 people were selected by random sampling method. The standard questionnaires were used to collect data. The content validity of the questionnaire was confirmed by a panel of experts. The construct validity and the composite reliability of the research instrument were tested by estimating the measurement model and they were satisfying after making necessary corrections. The Structural equation modelling was used to analyze the data.
Research Findings:
The results of the study showed that infrastructural capabilities have a positive and significant effect on innovative behavior and job adaptability, also job engagement had a positive and significant effect on job adaptability and behavioral innovation. Moreover, innovative behavior and job adaptability had a positive and significant effect on the innovation performance.
Limitations & Consequences:
The lack of similar research and the lack of appropriate theoretical foundations for the development of hypotheses were the most important limitations.
Practical Consequences:
Research has been done in the sports industry, which challenges its generalization to other fields to some extent.
Innovation or value of the Article:
To achieve employee performance improvement by adapting personal characteristics to job characteristics.
Keywords: Job Adaptability, Behavioral Innovation, Infrastructural Capabilities, Job Engagement -
مشتری رویگردان فردی است که در آستانه ترک سرویس های ما و استفاده از سرویس رقبا قرار دارد. هدف از مطالعه حاضر، واکاوی نقش موانع رویگردانی مشتریان بر استراتژی ترمیم خدمات در صنعت بانکداری است. پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی به شمار میرود. جامعه آماری پژوهش حاضر مشتریان و مدیران و معاونان بانک های خصوصی شهرستان خوی است. تعداد اعضای جامعه ی مورد بررسی 35 بانک و 378 مشتری بود که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری دردسترس تعداد نمونه حداقل 147 مشتری و 71 مدیر برآورد شد. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر طیف لیکرت و برای تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amoss بهره گرفته شد. یافتههای پژوهش حاضر، نشان می دهد که موانع رویگردانی مشتریان براستراتژی های ترمیم خدمات تاثیر معناداری دارد. افزون بر این طرز تلقی مشتریان، زمان مشتریان، عوامل فیزیکی، قدرت تصمیم گیری، اعتبار بانکی، پیشرفت، جبران خدمات مشتریان، بوروکراسی، برگشت اشتباهات بانکی، عوامل مدیریتی و نارضایتی کارکنان از بانک بر استراتژی های ترمیم خدمات تاثیر معناداری دارد.
کلید واژگان: ترمیم خدمات, استراتژی های ترمیم خدمات, رویگردانی مشتری, بوروکراسیA customer churn is a person who is on the verge of leaving our services and using the services of competitors. In this regard, the purpose of this study is to investigate the role of barriers to customer churn on Service recovery strategies in the banking industry. The present research is applied in terms of purpose and in terms of data collection method, it is descriptive of survey type. The statistical population of the present study is the customers, managers, and deputies of private banks in Khoy city. The number of members of the study community was 35 banks and 378 customers. Using Cochran's formula and available sampling method, the number of samples was estimated to be at least 147 customers and 71 managers. It is worth noting that the questionnaire was used to collect data and Structural Equation Modeling (SEM) was used to analyze the research data using Amos software. Findings of the present study show that barriers to customer churn have a significant effect on Service recovery strategies. Also, customer attitudes, customer time, physical factors, decision-making power, bank credit, progress, compensation for customer service, bureaucracy, the return of bank errors, management factors, and employee dissatisfaction with the bank have a significant impact on Service recovery strategies.
Keywords: Service Recovery, Service Recovery Strategies, Customer Churn, Bureaucracy -
تاب آور ی در برابر اطلاعات منفی را می توان رفتار های فرانقش درنظر گرفت. رفتارهای فرانقش زمانی رخ می دهند که مصرف کنندگان، بدون توجه صرف به منافع خود، از برند خاص بهره می برند. از سوی دیگر، تاب آوری در برابر اطلاعات منفی قصد خرید در مصرف کنندگان را تقویت می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی پیشایندهای تاب آوری مشتریان در برابر اطلاعات منفی با تاکید بر نقش میانجی هویت یابی مشتری با برند در صنعت هتل داری است. پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و براساس روش گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع پیمایشی است. داده های مورد نیاز پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده از کلیه میهمانان هتل های پنج ستاره تبریز (هتل پارس، شهریار و کایا) به تعداد 267 نفر گردآوری شد. به منظور گردآوری داده های میدانی از پرسش نامه مبتنی بر طیف لیکرت و برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد منافع اجتماعی برند، همانندی مشتری با مشتری و تجربه های به یادماندنی از برند در هویت یابی مشتری با برند تاثیر مثبت و معناداری دارد. علاوه بر این، هویت یابی مشتری با برند تاثیر مثبت و معناداری در تاب آوری مشتریان در برابر اطلاعات منفی دارد. سرانجام، جنسیت اثر هویت یابی مشتری با برند در تاب آوری در برابر اطلاعات منفی را تعدیل می کند.
کلید واژگان: تاب آوری, اطلاعات منفی, منافع اجتماعی برند, همانندی مشتری با مشتری, هویت یابی مشتری با برندResilience to negative information can be viewed as extra-role behavior. Extra-role behaviors occur when consumers benefit a brand without thinking purely of their own self-interest. Resilience to negative information is likely to reinforce purchase intentions. The main purpose of the present research is to present Analyzing on The Antecedents of Resilience to Negative information on the mediating role of customer–brand identification in the hotel industry. This research, in terms of purpose, is functional and based on data collection, which is a descriptive survey. The required data of this study were collected by a simple random sampling method from all guests of 5-star hotels in Tabriz (Pars Hotel, Shahryar, and Kaya) and 267 people were collected. The questionnaire-based on the Likert spectrum was used in order to collect information and structural equation modeling was used to analyze the data. Findings showed that the Brand social benefits, Customer-to-customer similarity, and memorable brand experiences have a positive and significant effect on Customer-brand identification. In other words, Customer-brand identification has a positive and significant effect on the resilience of customers to negative information. Finally, gender moderates the effect of Customer-brand identification on resilience to negative information.
Keywords: Resilience, negative information, Brand social benefits, Customer-to-customer similarity, Customer-brand identification -
هدف
با ادغام عوامل شخصی و ادبیات تبلیغات پیشبرد فروش، سهم اصلی این مطالعه تجزیه و تحلیل خصوصیات شخصی و شیوه های تبلیغاتی برای افزایش رفتار خرید مصرف کنندگان است. هدف پژوهش واکاوی عوامل موثر بر ناهمسانی شناختی پس از خرید با نقش میانجی رفتار خرید مصرف کنندگان است.
روشمطالعه پیش رو جهت جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی استفاده نموده است. جامعه آماری پژوهش کلیه مصرف کنندگان مراجعه کننده به مجتمع های تجاری و مراکز خرید شهر تبریز و ارومیه است. با توجه به فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 384 تعیین شد؛ که برای محاسبات صحیح تر به 400 نفر ارتقاء یافت. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه مبتنی بر طیف لیکرت و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری بر اساس نرم افزار Smart-Pls استفاده شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که عوامل شخصی (خبرگی بازار، ثبات، سازش گر و ذهنیت باز)؛ شهرت طراح برند، جو فروشگاه و تبلیغات پیشبرد فروش بر رفتار خرید مصرف کنندگان تاثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این، بین رفتار خرید مصرف کنندگان و ناهمسانی شناختی پس از خرید تاثیر مثبت و معناداری یافت شد. جنسیت رابطه بین رفتار خرید و ناهمسانی شناختی را تعدیل می کند.
نتیجه گیریتبلیغات پیشبرد فروش به عنوان یک سلاح برای افزایش فروش مورد استفاده قرار گرفت و استفاده گسترده از این مفهوم به منظور دستیابی به ارزش های مشتریان در جهت تحقق اهداف و کسب و کار ثمربخش است.
کلید واژگان: ناهمسانی شناختی پس از خرید, رفتار خرید مصرف کنندگان, شهرت طراح مد, خبرگی بازار, تبلیغات پیشبرد فروشObjectiveBy integrating personal factors and sales promotion literature, the main contribution of this study is to analyze personal characteristics and advertising methods to increase consumer buying behavior. The purpose of this study is to investigate the factors affecting post-purchase cognitive dissonance with the mediating role of consumer behavior.
MethodThe present study used a survey method to collect data and a correlation method to analyze the data. The statistical population of the study consists of all consumers referring to commercial complexes and shopping centers in Tabriz and Urmia. According to Cochran's formula, the sample size was set at 384; which was upgraded to 400 for more accurate calculations. A Likert-based questionnaire was used to collect information and Structural equations’ modeling was used to analyze research data with Smart-PLS software.
FindingsFindings showed that personal factors (Market Maven, Stable, Agreeable and Open Minded); the reputation of the brand designer, store atmosphere and Sales Promotion has a positive and significant effect on consumers' buying behavior. In addition, positive and significant effect was found between Buying Behavior of Consumers and post-purchase cognitive dissonance. Gender moderates the relationship between Buying Behavior and post-purchase cognitive dissonance.
ConclusionSales promotion was used as a weapon to increase sales and the widespread use of this concept in order to achieve customer values in order to achieve goals and business is fruitful.
Keywords: post-purchase cognitive dissonance, Buying Behavior of Consumers, fashion designer reputation, Market Maven, sales promotion -
بی شک صنعت گردشگری از حساس ترین و آسیب پذیرترین صنایع در بحران ها به شمار می رود. حوادث عمده ای همچون بحران های طبیعی، اپیدمی ها، حملات تروریستی و مدیریت نادرست فشارهایی را به این صنعت تحمیل می کنند. همچنین صنعت گردشگری همواره تحت تاثیر اجتماع و مبتنی بر تعاملات بین مردم است. شیوع ویروس کرونا بخش گردشگری جهان را با چالشی اساسی مواجه کرده است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر تاثیر ویروس کرونا در صنعت گردشگری و هتل داری و ارایه راهبردهای بازاریابی در طی و بعد از بحران کروناست. مطالعه حاضر از نوع مروری است که برپایه اطلاعات جمع آوری شده از جست وجوهای متعددی از منابع اینترنتی در پایگاه های انگلیسی زبان ازجمله گوگل اسکولار، امرالد، ساینس دایرکت و اسپرینگر با استفاده از واژگان کلیدی انگلیسی همچون Post-corona marketing strategies، COVID-19، COVID-19's effect on the hotel industry و COVID-19 pandemic on hospitality industry انجام شده است. گفتنی است سیزده مقاله به منزله منابع مربوطه و نهایی با هدف بررسی این موضوع انتخاب شد. داده ها پس از جمع آوری از سایت سازمان گردشگری جهانی برحسب اهداف مطالعه تحلیل کیفی شده طبقه بندی شدند. نتایج مطالعات انجام شده حاکی از آن است که گردشگری ورودی جهان با 3 تا 4 درصد رشد در سال 2020 مواجه خواهد شد؛ اما با توجه به سناریوی بیماری سارس و گسترش ویروس کرونا و پیش بینی تاثیرات اقتصادی آن، این سازمان با تغییر در پیش بینی خود، احتمال داد گردشگری جهانی در سال 2020 با رشدی معادل 1 تا 3 درصد مواجه شود.
کلید واژگان: کوید 19, صنعت گردشگری و هتل داری, راهبرد های بازاریابی, کروناUndoubtedly, the tourism industry is one of the industries, most sensitive and vulnerable to crises. Major events such as natural disasters, epidemics, terrorist attacks, mismanagement, etc. put pressure on the industry. On the other hand, the tourism industry is always influenced by society and based on interactions between people. The outbreak of the COVID-19 has posed an important challenge to the world’s tourism sector. The objective of the present study is to examine the effect of COVID-19 on the tourism and hospitality industry and to present marketing strategies during and after the Corona crisis. The present study is a review study based on information collected from several searches of Internet sources in English language databases including Google Scholar, Emerald, Science Direct and Springer using English keywords such as Post-corona marketing strategies. COVID-19, COVID-19's effect on the hotel industry and COVID-19 pandemic on hospitality industry were performed. It should be noted that 13 articles were selected as relevant and final sources to investigate this issue. Data were collected from the site of the World Tourism Organization and categorized according to the objectives of the study. Studies show that inbound tourism will grow by 3 to 4 percent in 2020. However, given the SARS scenario and the spread of the Corona virus and the prediction of its economic effects, the organization changed its forecast and predicted that global tourism will grow by 1 to 3 percent in 2020.
Keywords: COVID-19, Tourism, Hospitality industry, Marketing Strategies, corona -
در اکثر سازمان ها، سیستمی برای جذب و حفظ مشتریان طراحی و پیاده سازی می شود، در واقع، سیستمی که قادر به مدیریت روابط سازمان و مشتریان باشد. امروزه این سیستم ها به سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری مشهور شده اند. در این راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مشتری مداری و قابلیت های زیر ساختی مدیریت ارتباط با مشتری بر رفتار نوآورانه در شرکت های بیمه است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر جمعآوری دادهها، پیمایشی - توصیفی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان ارشد بیمه در شعب شرکت های بیمه شهر تبریز می باشد که با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران تعداد 85 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد. به منظور گردآوری داده های میدانی از پرسشنامه و برای تجزیه و تحلیل از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته ها و مقادیر آلفای کرونباخ نشان می دهد که قابلیت های زیر ساختی بر مشتری مداری، کیفیت اطلاعات مشتری و رفتار نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری داشته و همچنین مشتری مداری بر کیفیت اطلاعات مشتری و رفتار نوآورانه تاثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این کیفیت اطلاعات مشتری بر رفتار نوآورانه و عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معناداری داشته و سرانجام، بین رفتار نوآورانه و عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معناداری یافت شد.
کلید واژگان: مشتری مداری, مدیریت ارتباط با مشتری, قابلیت های زیرساختی, رفتار نوآورانهIn most organizations there is a system is designed and applied for recruiting and preserving consumers which in fact is capable of managing organization-consumers relationships. Nowadays these systems have gained popularity as customer relationship management systems. The present study seeks to determine the effect of consideration of consumers and infrastructural abilities of customer relationship management on the information quality and innovative behavior. In terms of the applied results and goal, the present study is descriptive which has been conducted through survey method. The statistical population of the study was senior insurance experts and managers in branches of insurance companies of Tabriz city, Using Cochran sampling method, 85 individuals were selected as sample size. The questionnaire was used to collect filed data, and the Structural equation modelling to analyze the data. The results of the study showed that infrastructural capabilities have a positive and significance effect on customer orientation, consumer information quality, and innovative behavior and as well as the results showed that customer orientation have a positive and significant effect on the consumer information quality and innovative behavior. Additionally, consumer information quality had a positive and significant effect on the innovative behavior and company performance, and finally there is a positive and significant relationship between innovative behavior and company performance.
Keywords: customer¬ orientation, customer relationship management, infrastructure capabilities, -innovative behavior -
هدف
برخورداری کارکنان دانشگاه سمنان از مفهوم سرمایه روان شناختی مثبت موجب می شود تا علاوه بر مقابله بهتر در برابر موقعیتهای استرس زا و ضربه های روحی و روانی وارده بر دانشگاه، کمتر دچار تنش شوند؛ لذا این گونه کارکنان دارای سلامت روان شناختی بالاتری نیز می باشند. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر ترومای سازمانی بر بدبینی سازمانی با نقش تعدیلگری سرمایه روان شناختی بود.
روشاین مطالعه از نوع پیمایشی- مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان دانشگاه سمنان بود. با توجه به جدول کرجسی- مورگان نمونه ای به تعداد 213 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها سه پرسشنامه استاندارد ترومای سازمانی؛ بدبینی سازمانی و سرمایه روان شناختی بود که پایایی آنها به ترتیب با محاسبه آلفای کرونباخ 89/0، 85/0 و 92/0 تایید شده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شد.
یافته هاترومای سازمانی تاثیر مثبت و معناداری بر بدبینی سازمانی دارد(ضریب بتا: 403/0، تی=249/5). همچنین سرمایه روان شناختی رابطه بین ترومای سازمانی و بدبینی سازمانی را با بتای 025/0- و آماره آزمون 540/2 تعدیل می کند.
نتیجه گیریسرمایه روان شناختی به وسیله افزایش خودکارامدی، امید، خوش بینی و تاب آوری موجب کاهش ترومازدگی می شود.
کلید واژگان: تروما, بدبینی سازمانی, سرمایه روان شناختی, کارکنانObjectivesThe staff of Semnan University has the concept of positive psychological capital, in addition to better coping with stressful situations and psychological traumas on the university; they are less stressed, so such employees also have higher psychological health. In this regard the purpose of this study is to investigate the effect of organizational trauma on organizational cynicism with an emphasis on the role of moderation of psychological capital.
MethodThis is an applied and descriptive study and has been performed by survey method. The statistical population is all the staff of Semnan University. According to Krejcie-Morgan table, a sample of 213 people was selected by simple random sampling method. The main instrument for data collection was three Standard Trauma questionnaires, Organizational cynicism and Psychological capital. Their reliability and validity by calculating the Cronbach's alpha coefficient 0.89, 0.85 and 0.92 respectively and Structural equations’ modeling from Smart-Pls software was used to analyze data. Results : The results indicate that organizational trauma has a positive and significant effect on organizational cynicism (β= 0.403, T= 5.249). Psychological capital moderates the relationship between organizational trauma and organizational cynicism (β= -0.025, T= 2.540).
Conclusionthe authors of the survey conclude that Psychological capital reduces trauma by increasing self-efficacy, hope, optimism and resilience.
Keywords: Trauma, Organizational Cynicism, psychological capital, Staff -
مدیریت منابع انسانی در سازمان های پروژه محور موضوع جدیدی است که به دلیل تاثیر در چگونگی جذب و به کارگیری نیروی انسانی نقش محوری در فرآیندهای سازمانی دارد. تغییر فضای کسب وکار در جهان امروز، سازمان ها را مجاب می کند تا به منظور پاسخگویی به تقاضای مشتریان خود، استراتژی ها و ساختار خود را به نحوی پیاده سازی کنند تا بتوانند با این تغییرات مقابله و در راستای چابک سازی سازمانی گام بردارند. به همین جهت چابکی از دغدغه های مهم سازمان ها است و شناسایی عوامل موثر بر آن ضروری است. ازاین رو، سیزده عامل که تناسب بیشتری با جامعه آماری داشتند و بیشتر مدنظر مدیران و کارشناسان بودند، انتخاب شدند. برای این منظور، دو رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری و فرآیند رتبه بندی تفسیری جهت شناسایی و رتبه بندی موانع کلیدی دستیابی به چابکی منابع انسانی در سازمان های پروژه محور بکار گرفته شده است. نتایج حاصل از رویکرد مدل سازی ساختاری بیانگر آن است که چهار عامل تشویق و پشتیبانی مدیریت، مشارکت، همدلی و احساس نیاز به چابکی زیربنای دستیابی به چابکی منابع انسانی می باشند. سپس با استفاده از روش فرآیند رتبه بندی تفسیری؛ رتبه هر یک از عوامل نیز مشخص می شود. همچنین مقایسه ای میان دو روش مدل سازی ساختاری تفسیری و فرآیند رتبه بندی تفسیری انجام و به مزایا و معایب هریک پرداخته شد.کلید واژگان: چابکی منابع انسانی, سازمان های, پروژه محور, مشارکت, همدلیHuman resource management in project-oriented organizations is a new issue that has a pivotal role in organizational processes due to the impact on how human resources are absorbed and used. Changing the business environment in today's world persuades organizations to implement their strategies and structures in a way that meets the needs of their customers so that they can deal with these changes and take steps toward organizational agility. Therefore, agility is one of the important concerns of organizations and it is necessary to identify the factors affecting employee agility. Therefore, thirteen factors that were more in line with the statistical population and were more considered by managers and experts were selected. For this purpose, two approaches of interpretive structural modeling and interpretive ranking process have been used to identify and rank key barriers to access to human resource mobility in project-based organizations. The results of the structural modeling approach show that the four factors of encouragement and support for management, participation, empathy and sense of need are the infrastructure for achieving human resource agility. Then, using the method of interpretive ranking process, the ranking of each factor is determined. Also, a comparison was made between the two methods of interpretive structural modeling and the process of interpretive ranking and the advantages and disadvantages of each were discussed.Keywords: Human Resource Agility, Project-Oriented, Organizations, Partnerships, Empathy
-
هدف
تاب آوری در برابر اطلاعات منفی می تواند به عنوان رفتار های فرانقش مشاهده شود. رفتارهای فرانقش زمانی رخ می دهد که مصرف کنندگان بدون توجه صرف به نفع خود، از برند خاص بهره می برند. از سوی دیگر؛ تاب آوری در برابر اطلاعات منفی باعث تقویت قصد خرید می شود. هدف اصلی پژوهش تاملی بر پیشایندهای تاب آوری در برابر اطلاعات منفی در بین مصرف کنندگان کالاهای دیجیتال است.
روشبرای جمع آوری داده ها از روش پیمایشی و برای تحلیل داده ها از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 453 نفر از مصرف کنندگان دو کالای گوشی همراه و تلویزیون در شهر سمنان است. به منظور گردآوری داده های میدانی از پرسشنامه مبتنی بر طیف لیکرت و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها:
یافته های پژوهش نشان داد که تناسب ارزش برند- مصرف کننده بر جذابیت برند تاثیر مثبت و معناداری دارد. علاوه بر این، همانندی مشتری با مشتری بر جذابیت برند و هویت یابی مصرف کننده تاثیر مثبت داشته و این هویت یابی مصرف کننده بر تاب آوری در برابر اطلاعات منفی و وفاداری به برند تاثیر مثبت و معناداری دارد. سرانجام بین وفاداری به برند و تاب آوری در برابر اطلاعات منفی تاثیر معناداری یافت نشد.
نتیجه گیری:
با استناد به نظریه هویت اجتماعی، می توان گفت تناسب ارزش برند- مصرف کننده و همانندی مشتری با مشتری از طریق تعیین هویت یابی مصرف کننده با برند و جذابیت برند راهکاری برای گسترش روابط عمیق با برند است، که این روابط موجب تاب آوری در برابر اطلاعات منفی می شود.
کلید واژگان: تابآوری در برابر اطلاعات منفی, تناسب ارزش برند- مصرفکننده, همانندی مشتری با مشتری, جذابیت برندObjectiveResilience against negative information can be regarded as an extra-role behavior. Such behaviors occur when consumers tend to use a particular brand without considering their own interests. On the other hand; resilience against negative information can strengthen the intention to buy. Since resilience against negative information and the consumers’ identification with brand are flourishing in the marketing literature as well as consumers’ behavior, this phenomenon has not been studied in the research literature regarding the consumer. Moreover, it is important to pay attention to the proportion of brand-consumer value as a strategic advantage. Furthermore, none of the existing patterns regarding the consumers’ behavior and marketing have investigated the relationship between the parameters of brand-consumer value fit on determining consumers’ identification with brand attractiveness, resilience against negative information, and customer-customer similarity. On the other hand, the international and local studies in the field of consumer-brand identification have only examined the relationship between brand-consumer value fit and consumer identification with the brande, perceptions of the brand, and perceived value. Therefore, the main purpose of this research is to reflect on the antecedents of resilience against negative information among the consumers of digital goods.
MethodologyThe data were collected using survey method and were then analyzed using correlation method. The statistical population of the study included 453 consumers of both mobile phones and televisions in the city of Semnan. In order to collect field data, a questionnaire based on the Likert Scale was used. Finally, structural equation modeling was used to analyze the data.
FindingsThe research findings showed that the brand-consumer value ratio has a significantly positive effect on brand attractiveness. In addition, customer-customer similarity has a positive effect on brand attractiveness and consumers’ identification. Besides, consumers’ identification has a significantly positive effect on resilience against negative information and brand loyalty. Finally, there was no significant relationship between brand loyalty and resilience against negative information.
ConclusionBased on the social identity theory, it can be concluded that the value of brand-consumer and customer-customer similarity through determining the consumers’ identification with the brand and brand attractiveness is regarded as an approach to expand the deep relationships with the brand. Such relationships can also lead to resilience against negative information
Keywords: Resilience against Negative Information, Brand-Consumer Value Ratio, Customer-Customer Similarity, brand attractiveness -
گرایش کارآفرینانه یک ساختار با ارزشی ا ست برای درک چگونگی و چرایی برخی شرکت ها که قادرند به طور مرتب در طول زمان از طریق راه های جدید رشد کنند. هدف از پژوهش حاضر واکاوی نقش جهت گیری برند و گرایش کارآفرینانه بر عملکرد برند در شرکت های تولیدکننده مواد غذایی سبز است. این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی و با روش پیمایشی انجام شد. تعداد نمونه در این مطالعه 94 نفر از کارکنان شرکت تولید کننده مواد غذایی سبز در شهر تهران است که به روش نمونه گیری کوکران انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر در دوره ی زمانی زمستان 1398 انجام شده است و به منظور تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. برای سنجش روایی از روایی همگرا و واگرا توسط نرم افزار بهره گرفته شد و به منظور برازش پایایی، آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت و ضریب آن برای تمام سازه های پژوهش بیشتر از 0/7 است. یافته های پژوهش نشان داد که جهت گیری برند و گرایش کارآفرینانه بر عملکرد برند تاثیر معنی داری دارد. همچنین، بین جهت گیری برند و گرایش کارآفرینانه تاثیر مثبت و معنی داری یافت شد. از آنجا که قلب گرایش کارآفرینانه، نوآوری است، شرکت های تولیدکننده ی مواد غذایی سبز بهتر قادر به ایجاد برندهای خلاقانه برای محصولات و خدمات خود و ارایه تصویری متفاوت از سازمان آنها در بازار هستند. از این رو، اتخاذ گرایش کارآفرینانه در شرکت های تولیدی موجب ارتقای برندسازی در آنان می گردد.
کلید واژگان: برندسازی, جهت گیری برند, کارآفرینی, مواد غذایی سبزEntrepreneurial orientation is a valuable structure for understanding how and why some companies are able to grow regularly over time through new ways. The aim of this study is to Investigating the role of Brand Orientation and Entrepreneurship orientation on Brand Performance in Green food producers. This is an applied and descriptive study and has been performed by the survey method. The sample size in this study 94 employees of green food companies in Tehran who were selected by the Cochran sampling method. Data collection in the present study was done in the winter period of 1398 and in order to analyze the data, the structural equation modeling method was used. The validity of convergent and divergent validity was used by software, In order to fit the reliability, Cronbach alpha was used and its coefficient for all research structures is more than 0.7. The results show that brand orientation and entrepreneurship orientation have a significant effect on brand performance. There was also a positive and significant effect between brand orientation and entrepreneurial orientation. Because the heart of entrepreneurial orientation is innovation, green food companies are better able to create creative brands for their products and services and present a different image of their organization in the market. Therefore, adopting an entrepreneurial orientation in manufacturing companies promotes branding in them.
Keywords: Branding, Brand Orientation, Entrepreneurship, Green Food -
زمینه و هدف
در جوامع امروزی؛ بشر همواره به دنبال تامین امنیت به عنوان نمونه ای از نیازهای اساسی خود است. مفهوم امنیت؛ مقوله ای اساسی در هر نظام اجتماعی بوده و همچنین برقراری امنیت اجتماعی در جامعه یکی از اولویت های اصلی محسوب می شود. عوامل متعددی در ایجاد احساس امنیت اجتماعی دخالت دارند که فقدان حضور آن ها، برقراری احساس امنیت اجتماعی را کند یا مانع از تحقق آن می شود، که یکی از این عوامل سرمایه اجتماعی می باشد.
روش :
مطالعه حاضر، درصدد بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی در گرایش به احساس امنیت اجتماعی است. این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع توصیفی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه افراد بالای بیست سال در سطح شهر شاهین دژ است که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 187 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد. به منظور گردآوری داده های میدانی از پرسش نامه و برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از الگوی سازی معادلات ساختاری بر اساس نرم افزار spssو Smart-Pls استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین سرمایه اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی شهروندان رابطه مثبت و معناداری یافت شد؛ چون که هر چه میزان سرمایه اجتماعی در جامعه بیشتر باشد به همان اندازه احساس امنیت اجتماعی بیشتر خواهد بود.
یافته ها و نتیجه گیرینتایج آزمون نشان می دهد که بین هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی تاثیر مستقیم وجود دارد. بنابراین هر چه هوش هیجانی افراد جامعه افزایش یابد، سرمایه اجتماعی نیز افزایش خواهد یافت و ضرایب مسیر که بیان گر شدت رابطه است؛ نمایان گر تاثی ر324/0 درصدی هوش هیجانی بر سرمایه اجتماعی است و سرمایه اجتماعی نیز با 289/0 درصد بر احساس امنیت اجتماعی موثر است.
کلید واژگان: هوش هیجانی, سرمایه اجتماعی, احساس امنیت اجتماعیBackground and AimsIn today's societies, human beings always seek to provide security as an example of their basic needs. The concept of security is a fundamental category in every social system, and social security in society is one of the main priorities. Several factors interfere with the creation of a sense of social security that their lack of presence makes them feel or are prevented from achieving social security, which is one of these factors of social capital.
MethodThe present study aims to investigate the relationship between emotional intelligence and social capital in terms of feeling social security. This study was applied in a descriptive and surveyed manner. The statistical population of the study consisted of all people over twenty years old in Shahin-Dezh city, using the Cochran sampling formula, 187 individuals were selected as sample size. In order to collect field data, a questionnaire was used and for analyzing the research data, structural equation modeling was used based on SPSS and Smart-Pls software. The research findings indicate that there is a positive and significant relationship between emotional intelligence and social capital. There was also a positive and significant relationship between social capital and the sense of social security of citizens, because the greater the social capital in society, the greater the sense of social security.
Findings and ConclusionThe results of the test indicate that there is a direct effect between emotional intelligence and social capital; therefore, the greater the emotional intelligence of the people of the community, social capital will also increase, and the coefficients of the path that expresses the intensity of the relationship represents the effect of 324 / 0% emotional intelligence is on social capital and social capital is also affected by social security by 0.228%.
Keywords: emotional intelligence, social capital, societal sense of security
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.