به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر محمد سلطانی زاده

  • فاطمه آقاخانی هارونی، عظیمه السادات عبداللهی*، محمد سلطانی زاده

    اختلال درد/ دخول تناسلی- لگنی انقباض غیرارادی عضله های یک سوم خارجی واژن است که مانع از مقاربت می شود و شامل واژینیسموس و دیسپارونی است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی تفسیر رابطه جنسی پس از درمان در زنان دارای اختلال دخول/ درد تناسلی- لگنی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کیفی، به روش تحلیل مضمون بود. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، داده ها با تعداد 9 نفر از زنان مبتلا به این اختلال که از اسفندماه 1395 تا اسفندماه 1398به کلینیک روان شناختی آبشار شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته انفرادی توسط مصاحبه گر زن جمع آوری شدند. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کینگ و هارکز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد طبقات"فرهنگی-تربیتی"، "دانش جنسی" و"شناخت وهیجان جنسی" ازجمله عوامل موثر در ایجاد این اختلال بوده و"دانش جنسی"، "شناخت و هیجان جنسی"و"بهبود کیفیت زندگی جنسی" از عوامل موثر در درمان آن بوده اند.

    کلید واژگان: اختلال جنسی, اختلال درد, دخول تناسلی- لگنی, بهبود کیفیت زندگی جنسی, تحلیل مضمون
    Fatemeh Aghakhani Haroni, Azimeh Alsadat Abdoallahi *, Mohammad Soltani Zadeh

    Genito-pelvic pain / penetration disorder is an involuntary contraction of the muscles of the outer third of the vagina that prevents intercourse and includes vaginismus and dyspareunia. The aim of this study was to analysis the interpretation of sex after treatment in women with penetration / genito-pelvic pain disorder. This research was a qualitative study with an interpretive approach and content analysis method. Based on purposive sampling method, data were collected from 9 women with this disorder who referred to the psychological clinic of Isfahan Abshar clinic from March 2017 to March 2017. Cultural-educational classes, sexual knowledge and sexual cognition and sexual excitement of women with this disorder were also examined before and after treatment. Data were collected using a semi-structured individual interview by a female interviewer. In this study, King and Harkes method was used for data analysis.The results showed that the classes of "cultural-educational", "sexual knowledge" and "sexual cognition and excitement classes" are among the effective factors in causing this disorder and "sexual knowledge", "cognition and sexual excitement" and " Improving the quality of sexual life "have been effective factors in the treatment.

    Keywords: Sexual Dysfunction, Pain, Genito-Pelvic Penetration Disorder, Improving Quality Of Sexual Life
  • فرزانه فروزان فر، شیدا جبل عاملی*، محمد سلطانی زاده، سید محمدحسن امامی، مجتبی انصاری شهیدی
    مقدمه

    بروز بیماری های روان تنی سبب می شود نظم روانی بیماران مختل شود و با آسیب های روان شناختی مزمنی مواجه شوند. با توجه به نقش شناخته شده مسائل روانی در بیماری های روده ای، پژوهش حاضر به بررسی نقش میانجی گر رفتارهای ارتقادهنده سلامت در رابطه بین استرس ادراک شده و انسجام روانی با سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر پرداخته است.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بودند که در فصل پاییز و زمستان سال 1400 به مراکز درمانی و متخصصان گوارش شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه آماری 340 بیمار بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارها شامل مقیاس سازگاری روانی- اجتماعی با بیماری (PSADS)، مقیاس استرس ادراک شده (PSS)، پرسشنامه انسجام روانی (SCQ) و پرسشنامه رفتارهای ارتقادهنده سلامت (HPBQ) بودند و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون بوت استراپ با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS  نسخه 23 و AMOS  نسخه 23 صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد استرس ادراک شده، انسجام روانی و رفتارهای ارتقادهنده سلامت بر سازگاری روانی-اجتماعی اثر مستقیم معنادار دارد (0/01>P). نتایج بوت استراپ نشان داد که رفتارهای ارتقادهنده سلامت در رابطه بین استرس ادراک شده و انسجام روانی با سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری ای که نقش میانجی گری دارد، معنادار است (0/01>P).

    نتیجه گیری

    لازم است که درمانگران بالینی با به کارگیری روش های درمانی روان شناختی کارآمد مبتنی بر رفتارهای ارتقادهنده سلامت، سازگاری روانی-اجتماعی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر را بهبود بخشند.

    کلید واژگان: مقیاس استرس ادراک شده, انسجام روانی, سازگاری روانی, سندرم روده تحریک پذیر, ارتقای سلامت, رفتار
    Farzaneh Forozanfar, Sheida Jabalameli *, Mohammad Soltanizadeh, Seyyed Mohammadhassan Emami, Mojtaba Ansari Shahidi
    Introduction

    Psychosomatic diseases disrupt patients’ mental order, leading to chronic psychological injuries. Consequently, this study aimed to investigate the mediating role of health-promoting behaviors in the relationship between perceived stress and sense of coherence with psychosocial adaptation to the disease in patients with irritable bowel syndrome (IBS).

    Methods

    The research method was descriptive-correlational and utilized Structural Equation Modeling. The study’s statistical population included patients with IBS referred to therapy centers and gastroenterologists in Isfahan in the autumn and winter of 2020-21. The statistical population comprised 340 patients with IBS, selected using a convenient sampling method. The applied instruments included the Psycho-Social Adaptation to Disease Scale (PSADS), Perceived Stress Scale (PSS) Sense of Coherence Questionnaire (SCQ) and Health Promoting Behaviors Questionnaire (HPBQ). Data analysis was conducted via Structural Equation Modeling and Bootstrap test using SPSS23 and AMOS23 statistical software.

    Results

    The results showed that perceived stress, sense of coherence, and health-promoting behaviors directly affect psychosocial adaptation to disease (P<0.01). Furthermore, the results of the Bootstrap test showed that health-promoting behaviors have a significant mediation role in the relationship of perceived stress and sense of coherence with psychosocial adaptation to disease (P<0.01).

    Conclusion

    Clinical therapists must improve psychosocial adaptation to disease in patients with IBS by applying efficient psychological therapy methods such as Health Promoting Behaviors-based therapy.

    Keywords: Perceived Stress Scale, Sense Of Coherence, Physiological Adaptation, Irritable Bowel Syndrome, Health Promotion, Behavior
  • فرزانه فروزان فر، شیدا جبل عاملی*، محمد سلطانی زاده، سید محمدحسن امامی، مجتبی انصاری شهیدی

    پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری براساس استرس ادراک شده و انسجام روانی با میانجی گری شفقت به خود در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود که در پاییز و زمستان 1400 به مراکز درمانی و متخصصان گوارش شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه آماری نیز شامل 340 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری (PSADS)، مقیاس استرس ادراک شده (PSS)، پرسشنامه انسجام روانی (SCQ) و پرسشنامه شفقت به خود (SCQ) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر و آزمون بوت استراپ به وسیله نرم افزار SPSS و Amos ویرایش 23 صورت گرفت. نتایج نشان داد بین استرس ادراک شده، انسجام روانی و شفقت به خود از یک سو و سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری از سوی دیگر، رابطه معنادار وجود دارد (01/0>p). همچنین استرس ادراک شده، انسجام روانی و شفقت به خود بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری دارای اثر مستقیم معنادار است (01/0>p). علاوه براین نتایج بوت استراپ مشخص کرد شفقت به خود در رابطه بین استرس ادراک شده و انسجام روانی با سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری دارای نقش میانجی گری معنادار است (01/0>p). درنهایت مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. با توجه به نقش میانجی معنادار شفقت به خود لازم است درمانگران بالینی با به کارگیری روش های درمانی روان شناختی کارآمد مانند درمان مبتنی بر شفقت، سازگاری روانی-اجتماعی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر را بهبود بخشند.

    کلید واژگان: استرس ادراک شده, انسجام روانی, سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری, سندرم روده تحریک پذیر, شفقت به خود
    Farzaneh Frozanfar, Sheyda Jabal Ameli *, Mohammad Sltani Zadeh, Seyyed Mohammadhassan Emami, Mojtaba Ansari Shahidi

    The purpose of this research was to develop a model that could predict psychosocial ada​ptation to disease in patients with irritable bowel syndrome (IBS) based on perceived stress, sense of coherence, and the mediating function of self-compassion. Utilizing descriptive-correlational and structural equation modeling, the research was conducted. Patients with IBS who were referred to therapy centers and gastroenterologists in the city of Isfahan between the autumn and winter of 2020-2021 constituted the statistical population of the study. The statistical population comprised 340 IBS patients selected using a method of convenient sampling. Psycho-Social Adaptation to Disease Scale (PSADS), Perceived Self-compassion Scale (PSS), Sense of Coherence Questionnaire (SCQ), and Self-Compassion Questionnaire (SCQ) were among the instruments utilized. The data analysis was performed using SPSS and Amos software, version 23, in conjunction with path analysis and Bootstrap testing. Significant relationships were found between perceived stress, sense of coherence, self-compassion, and psychosocial adaptation to disease (p<0.01). Furthermore, perceived stress, and sense of coherence, and self-compassion all have a significant direct effect on psychosocial adaptation to disease (p<0.01). Additionally, the findings from the Bootstrap analysis indicated that self-compassion mediates the relationship between perceived stress, sense of coherence, and psychosocial adaptation to disease in a statistically significant manner (p<0.01). In conclusion, the model exhibited an adequate degree of fit. Given the substantial mediating influence of self-compassion, it is imperative that clinical therapists enhance the psychosocial adaptation of patients with irritable bowel syndrome (IBS) by employing efficacious psychological therapy approaches, including self-compassion-based therapy.

    Keywords: Irritable Bowel Syndrome, Perceived Stress, Psychosocial Adaptation To Disease, Self-Compassion, Sense Of Coherence
  • محمد سلطانی زاده*

    پیشگفتار: 

    پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تمایلات جنسی، اضطراب جنسی و قاطعیت جنسی زنان نابارور شهر اصفهان انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری شهر اصفهان در سه ماهه پاییز سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد سی نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه در هر گروه پانزده نفر گمارده شدند. گروه آزمایش روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی دو ماه در هشت جلسه شصت دقیقه ای دریافت نمود. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه چندوجهی مساله های جنسی M‏SQ و پرسشنامه تمایلات جنسیHISD بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد رواندرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تمایلات جنسی، اضطراب جنسی و قاطعیت جنسی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تاثیر معناداری (05/0 >P) داشته است.

    پی آمد: 

    نتایج پژوهش حاکی از تاثیر رواندرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تمایلات جنسی، اضطراب جنسی و قاطعیت جنسی در زنان نابارور است و می توان از آن به عنوان روشی کارآمد بهره گرفت.

    کلید واژگان: رواندرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, تمایلات جنسی, اضطراب جنسی, قاطعیت جنسی, زنان نابارور
    Mohammad Soltanizadeh*
    Introduction

     The study aimed to assess the impact of mindfulness-based psychotherapy on sexual desires, sexual anxiety, and sexual assertiveness in infertile women in Isfahan.

    Methods

     The current study utilized a quasi-experimental approach with a pretest-posttest design and included a control group. The statistical population consisted of infertile women who were referred to the Isfahan Infertility Center in the autumn quarter of 2018. For this study, thirty individuals were selected using the available sampling method and then randomly assigned to either the experimental or control group, with fifteen participants in each group. The experimental group underwent an eight-session mindfulness-based psychotherapy program, each lasting sixty minutes, over the course of two months. The questionnaires utilized in the study were the Multidimensional Sexuality Questionnaire (MSQ) and the Hurlbert Index of Sexual Desire (HISD). Data analysis was conducted using analysis of covariance.

    Results

    The analysis of covariance results revealed that mindfulness-based psychotherapy had a significant impact(P <0.05) on sexual desires, sexual anxiety, and sexual assertion in the experimental group compared to the control group. 

    Conclusions

    The results of this study indicate the impact of mindfulness-based psychotherapy on sexual desire, sexual anxiety, and sexual assertiveness in infertile women, suggesting it is an effective method.

    Keywords: Mindfulness Based Psychotherapy, Sexual Desires, Sexual Anxiety, Sexual Assertiveness, Infertile Women
  • سمیرا ترکیان ولاشانی، زهره لطیفی*، نیلوفر باقری، محمد سلطانی زاده
    مقدمه

    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به ام اس شهر اصفهان بود.

    روش

    این پژوهش یک مطالعه ی نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه ی آماری، تمامی بیماران مبتلا به ام اس مراجعه کننده به مرکز درمانی در سال 1398 و حجم نمونه 31 نفر داوطلب مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند که به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. تمامی شرکت کنندگان در شرایط یکسان، پرسشنامه های عواطف مثبت و منفی (واتسون، 1988) و بهزیستی معنوی (دهشیری، 1388) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. سپس مداخله ی آموزش خودشفابخشی هفته ای 1 مرتبه به مدت 14جلسه ی 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر عواطف مثبت و منفی از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی به دلیل عدم برقراری مفروضه توزیع نرمال داده ها از آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد.

    یافته ها

    آموزش خودشفابخشی توانست ارتباط فرد با خود، ارتباط فرد با طبیعت و عواطف مثبت گروه شرکت کننده را به طور معناداری افزایش دهد (05/0>P) ولی بر ارتباط فرد با دیگران، ارتباط فرد با خدا و کاهش عواطف منفی تاثیر معنا داری دیده نشد.

    نتیجه گیری

    می توان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبت گرا جهت افزایش بهزیستی معنوی و عواطف مثبت در بیماران مبتلا به ام اس به کار برد.

    کلید واژگان: بهزیستی معنوی, بیماری ام اس, خودشفابخشی, عواطف مثبت, عواطف منفی
    Samira Torkian Valashani, Zohreh Latifi *, Niloofar Bagheri, Mohammad Soltanizadeh
    Objective

    The aim of the present study was to investigate the effect of self-healing education on the spiritual well-being and positive and negative emotions in multiple sclerosis (MS) patients in Isfahan, Iran.

    Methods

    This research was a semi-experimental study with two experimental and control groups by using pre-test-post-test and 2-month follow-up. The statistical population included all MS patients reffering to the treatment center in 2020, and the sample size consisted of 31 volunteers willing to participate in educational sessions who were randomly assigned to the experimental and control groups. The range of participants’ age was between 18 and 54 years. All participants completed positive and negative emotions questionnaires (Watson, 1988) and spiritual well-being (Dehshiri, 2010) as pre-tests under similar conditions. Subsequently, self-healing education consisting of 14 weekly sessions in 60 minutes, was considered for the experimental group. To examine the effectiveness of self-healing education on positive and negative emotions, repeated measures analysis of variance (ANOVA) and to dtudy the effect of self-healing education on spiritual well-being, the Friedman and Wilcoxon tests were used due to non-establishment of the assumption of normal distribution of data.

    Results

    The LSD pairwise comparisons test results showed no significant difference in positive emotion scores in the experimental group between the pre-test and post-test stages. However, significant differences were noted between the pre-test and follow-up, as well as between the post-test and follow-up stages. In examining the significance of the self-connection subscale in both the experimental and control groups, no significant difference was observed at all three stages in the control group. However, in the experimental group, a significant difference was evident at all three stages following the intervention. Also, the difference in overall spiritual well-being scores in the experimental group was significant between the pre-test and follow-up, with an increase in the follow-up period. Similarly, the difference in the connection to nature subscale in the experimental group was significant between the pre-test and follow-up, as well as between the post-test and follow-up stages, indicating a positive impact of the education. But no significant effect was observed on the individual's relationship with others, the individual's relationship with God, and the reduction of negative emotions.

    Conclusion

    The findings indicate that self-healing education improves spiritual well-being and positive emotions in MS patients. Participants likely improved their spiritual well-being in the area of self-connection by learning techniques such as spiritual elevation and inner richness, and accurately recognizing negative memories and their detrimental actions resulted in an improvement in their relationship with nature. It also appears that reducing inhibitory traits such as resentment and false beliefs leads to a change in attitude, strengthening willpower, and finding a better way to solve the problems. Additionally, tasks related to strengthening the 9 healing code may increase positive emotions.

    Keywords: multiple sclerosis disease (MS), Negative Emotions, Positive Emotions, Self-healing, spiritual well-being
  • محمد سلطانی زاده*، سارا مرتضویان، زهره لطیفی
    هدف پژوهش حاضر پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس تاب آوری تحصیلی، عدم تحمل بلاتکلیفی، کمال گرایی مثبت و منفی با نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای بود. روش این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری را کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور اصفهان تشکیل دادند که در نیمسال اول تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند. گروه نمونه شامل 200 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومن و راثبلوم (1984)، پرسشنامه تاب آوری تحصیلی سامویلز (2004)، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریتسون و همکاران (1994)، مقیاس کمال گرایی تری شورت و همکاران (1995) و پرسشنامه اجتناب تجربه ای بوند (2007) را تکمیل کردند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-20 و جهت تایید مدل تحقیق، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد تاب آوری و کمال گرایی مثبت ارتباط معنادار و معکوس با اهمال کاری تحصیلی و عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربه ای و کمال گرایی منفی ارتباط معنادار و مثبت با اهمال کاری تحصیلی داشته است (01/0>P). همچنین نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای بر رابطه بین عدم تحمل بلاتکلیفی و کمال گرایی مثبت و منفی با اهمال کاری تحصیلی مورد تایید قرار گرفت؛ بنابراین پیشنهاد می شود به منظور کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان و جلوگیری از تاثیر آسیب آن در عملکرد تحصیلی، زمینه ارتقاء تاب آوری تحصیلی، کمال گرایی مثبت و کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی، کمال گرایی منفی و اجتناب تجربه ای فراهم گردد.
    کلید واژگان: اجتناب تجربه ای, اهمال کاری تحصیلی, تاب آوری تحصیلی, عدم تحمل بلاتکلیفی, کمال گرایی
    Mohammad Soltanizadeh *, Sara Mortazavian, Zohreh Latifi
    This study aimed to predict academic procrastination based on academic resilience, intolerance of uncertainty, and positive and negative perfectionism with the mediating role of experiential avoidance. The method of this research is descriptive-correlational. The statistical population consisted of all male and female students of Payame Noor University of Isfahan who were studying in the first semester of 2019-2020. The sample group consisted of 200 people who were selected by purposive sampling. Subjects completed Solomon and Ruth Bloom's Academic Procrastination Scale (1984), Samoels Academic Resiliency Questionnaire (2004), Freeston et al Uncertainty Intolerance Questionnaire (1994), Try-short et al perfectionism scale, and Bond Experience Avoidance Questionnaire (2007). In order to analyze the data, SPSS-22, and AMOS-20 software’s and to confirm the research model, structural equation modeling was used. The results showed that resilience and positive perfectionism had a significant and inverse relationship with academic procrastination and intolerance of uncertainty, experiential avoidance and negative perfectionism had a significant and positive relationship with academic procrastination (P<0.01). The mediating role of experiential avoidance on the relationship between uncertainty intolerance and positive and negative perfectionism with academic procrastination was also confirmed. Therefore, in order to reduce students' academic procrastination and prevent its impact on academic performance, it is suggested to promote academic resilience, positive perfectionism and reduce uncertainty intolerance, negative perfectionism, and avoid the experience.
    Keywords: experiential avoidance, Academic Procrastination, academic resilience, intolerance of uncertainty, Perfectionism
  • فرزانه فروزان فر، شیدا جبل عاملی*، محمد سلطانی زاده، سید محمدحسن امامی، مجتبی انصاری شهیدی
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل پیش بینی سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری بر اساس رفتارهای ارتقادهنده سلامت با میانجی گری شفقت به خود در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر صورت پذیرفت.

    روش

    روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بودند که در فصل پاییز و زمستان سال 1400  به مراکز درمانی و متخصصین گوارش شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 340 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری (دروگیتس، 1986) (PSADS)، پرسشنامه رفتارهای ارتقادهنده سلامت (والکر و همکاران، 1987) (HPLQ) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2003 (SCQ) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر و آزمون بوت استراپ صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد رفتارهای ارتقادهنده سلامت، شفقت به خود و سازش یافتگی روانی-اجتماعی با بیماری دارای رابطه معنادار است (01/0>p). همچنین رفتارهای ارتقادهنده سلامت و شفقت به خود بر سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری دارای اثر مستقیم معنادار است (01/0>p). علاوه بر این نتایج بوت استراپ نشان داد که شفقت به خود در رابطه بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری دارای نقش میانجی گری معنادار است (01/0>p). همچنین مدل از برازش مناسبی برخوردار بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج پژوهش، شفقت به خود دارای نقش میانجی معنادار بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با سازش یافتگی روانی- اجتماعی با بیماری است.

    کلید واژگان: رفتارهای ارتقادهنده سلامت, سازش یافتگی روانی-اجتماعی با بیماری, سندرم روده تحریک پذیر, شفقت به خود
    Farzaneh Frozanfar, Sheida Jabal Ameli *, Mohammad Soltanizadeh, Seyyed MohammadHassan Emami, Mojtaba Ansari Shahidi
    Objective

    The present study was conducted to offer the model of predicting psychosocial adaptation to disease according to health-promoting behaviors with the mediation role of self-compassion in the patients with Irritable Bowel Syndrome (IBS).

    Method

    The research method was descriptive-correlational and path analysis. The statistical population of the study included the patients with IBS who referred to therapy centers and gastroenterologists in the city of Isfahan in the autumn and winter of 2020-21. The statistical population included 340 patients with IBS who were selected through Convenience sampling method. The applied instruments included Psycho-Social Adaptation to Disease Scale (PSADS) (Drogits, 1986), Health Promoting Lifestyle Questionnaire (HPLQ) (Walker et al, 1987) and Self-Compassion Questionnaire (SCQ) (Neff, 2003). The data analysis was conducted via path analysis and Bootstrap test.

    Findings

    The results showed that health-promoting behaviors and self-compassion have significant relationship with psychosocial adaptation to disease (p<0.01). Moreover, health-promoting behaviors and self-compassion have direct significant effect on psychosocial adaptation to disease (p<0.01). Furthermore, the results of Bootstrap showed that self-compassion has a significant mediation role in the relationship of health-promoting behaviors with psychosocial adaptation to disease (p<0.01). Finally, the model had a suitable goodness of fit.

    Conclusion

    According to the results of the research, self-compassion has a significant mediating role between health-promoting behaviors and psychosocial adaptation to illness

    Keywords: Health-promoting behaviors, psychosocial adaptation to disease, irritable bowel syndrome, self-compassion
  • لاله جنگی جهانتیغ، زهره لطیفی*، محمد سلطانی زاده
    اهداف

    سالمندی یکی از مراحل حساس رشد انسان است که ویژگی ها و شرایط خاص خود را دارد، در این میان اضطراب مرگ و کیفیت خواب٬ از شایع ترین موضوعات سلامت روان سالمندان است که با مداخله مناسب می توان خودمراقبتی و کیفیت خواب در سالمندان را بهبود بخشید. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی رویکرد خودشفابخشی بر اضطراب مرگ و کیفیت خواب سالمندان زن مقیم آسایشگاه شهر اصفهان انجام شد.

    مواد و روش ها

    طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان سالمند مابین سنین 60 تا 70 سال شهر اصفهان مقیم آسایشگاه سالمندان در سال 1399 بودند که طی فراخوانی عمومی در آسایشگاه سالمندان شبانه روزی، تعداد 40 نفر از زنان سالمند داوطلب ازطریق نمونه گیری دردسترس و رعایت ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 20 نفری برگزیده شدند. شرکت کنندگان با شاخص های اضطراب مرگ کالت لستر و کیفیت خواب پترزبورگ ارزیابی شدند. گروه آزمایش تحت مداخله 12 جلسه ای خودشفابخشی و گروه کنترل در لیست انتظار بدون دریافت مداخله قرار گرفتند. در پایان برای هر 2 گروه مجددا سنجش انجام شد و پس از گذشت 45 روز٬ مرحله پیگیری انجام شد و داده های حاصل از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ازطریق تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکووا) و بااستفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد آموزش خودشفابخشی مولفه های اضطراب مرگ (شامل مرگ خود، مردن خود، مرگ دیگران و مردن دیگران) و تعدادی از زیرمقیاس های متغیر کیفیت خواب را (که شامل کیفیت ذهنی، تاخیر در به خواب رفتن، اختلالات خواب و مصرف داروهای خواب آور است) در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری ارتقا بخشیده است (0/05>P) و این اثرات به میزان قابل توجهی در مرحله پیگیری در مولفه های مردن خود، کیفیت ذهنی، تاخیر در به خواب رفتن، اختلالات خواب و مصرف داروهای خواب آور ثابت باقی مانده اند (0/05>P)، اما در مابقی زیرمقیاس های اضطراب مرگ و کیفیت خواب٬ تفاوت معناداری در مرحله پس آزمون و پیگیری یافت نشد (0/05<P).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد آموزش خودشفابخشی درجهت تقویت نقش خود فرد موجب کاهش اضطراب مرگ می شود و در بهبود کیفیت خواب سالمندان زن مقیم آسایشگاه موثر بوده است. به نظر می رسد اجرای این پژوهش٬ گویای افق های جدیدی در مداخلات روان شناختی است و می توان از آن به عنوان یک روش آموزشی موثر در بهبود سلامت روانی و سبک زندگی سالمندان مقیم آسایشگاه بهره جست.

    کلید واژگان: خودشفابخشی, کیفیت خواب, اضطراب مرگ, سالمند, آسایشگاه
    Laleh Jangi Jahantigh, Zohreh Latifi*, Mohammad Soltanizadeh
    Objectives

    Aging is one of the important stages of human development. Death anxiety and sleep quality are among the most common mental health issues in the elderly which can be improved by proper intervention. This study aims to assess the effect of self-healing training on sleep quality and death anxiety of older women living in nursing homes.

    Methods & Materials: 

    This is a quasi-experimental study with a pretest/posttest/follow-up phase. The study population consists of all older women aged 60-70 years living in a nursing home in Isfahan, Iran in 2020. Of these, 40 were selected using a convenience sampling method and based on the inclusion and exclusion criteria, and were randomly assigned into two groups of intervention (n=20) and control (n=20). They were assessed by the Collett-Lester Fear of Death Scale and Pittsburgh Sleep Quality Index before, immediately after, and 45 days after the intervention. The intervention group received a 12-session self-healing intervention while the control group was placed in a waiting list without receiving any intervention. The results were analyzed by multivariate analysis of covariance in SPSS software, version 24.

    Results

     The self-healing training significantly improved the components of death anxiety (fear of own death, fear of the process of own dying, fear of the death of others, and fear of the process of others dying) and some of sleep quality components (subjective sleep quality, sleep latency, sleep disturbances, and use of sleeping medication) (P<0.05). These effects significantly remained constant in the follow-up phase in the components of fear of own death, subjective sleep quality, sleep latency, sleep disturbances and use of sleeping medication (P<0.05). No significant difference was found in other variables between the post-test and follow-up phases (P> 0.05).

    Conclusion

     The self-healing training can reduce perceived death anxiety and improve sleep quality of older women living in nursing homes. It can be used as an effective educational method for improving the lifestyle and mental health of older women living in nursing homes.

    Keywords: Self- healing, Sleep quality, Death anxiety, Elderly, Nursing home
  • نیلوفر طرفی زاده، محمد سلطانی زاده*، مسعود اعتمادی فر

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرانی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به صرع شهر اصفهان است. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون وگروه گواه بود. جامعه پژوهش کلیه مادران کودکان مبتلا به صرع در شهر اصفهان بودند. نمونه پژوهش 30 نفر ازمادران، که به صورت هدفمند از انجمن صرع مسیح انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2 گروه (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرارگرفتند و گروه کنترل در این مدت مداخله ای را دریافت نکردند. پس از پایان برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (1990) و پرسشنامه کیفیت زندگی وار و شربون (1992)، استفاده شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که مداخله درمانی سبب کاهش نگرانی و افزایش کیفیت زندگی در دو بعد (سلامت جسمانی و سلامت روانی) در مادران دارای کودک مصروع شده است (05/0>p). بنابراین مشاوران و درمانگران می توانند از درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان روش مداخله ای در کاهش نگرانی و افزایش کیفیت زندگی در مادران کودکان مبتلا به صرع بهره برند.

    کلید واژگان: صرع, کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, نگرانی, کیفیت زندگی, مادران
    Niloofar Torfizadeh, Mohammd Soltanizadeh *, Masoud Etemadifar
    Introduction

    Epilepsy - the most common chronic neurological disease of childhood - is unpleasant for family members, especially mothers, not to mention that they play key roles in the care and control of seizures . thereby suffering from high anxiety. Childhood onset epilepsy can have a very significant impact on family functioning with high rates of maternal anxiety and depression being reported , Such chronic diseases like epilepsy can also put the family at risk over a long period of time, as well as leading mothers to not paying enough attention to other aspects of life. Therefore, families having children with such disabilities are exposed to many stressors that can hinder family development. As well as impacting on the parents themselves, parental mental health symptoms can impact negatively on behavior in children with epilepsy underlining the need to identify and provide support for these problems.

    Method

    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of mindfulness - based stress reduction on worry and quality of life in mothers of children with epilepsy. The design of this quasi -experimental study was pretest - posttest with a control group. The study population was all mothers of Children with Epilepsy in Isfahan. The sample of the study was 30 of these mothers who were purposefully selected from the Masih Epilepsy Society and randomly divided into 2 groups (experimental and control). The experimental group was trained in mindfulness - based stress reduction program (Based on theory Teasdale et al, 2007) for 8 sessions of 90 minutes and the control group did not receive any intervention during this period. Also, after the end of the study, treatment was performed for the people in the control group. The Pennsylvania State worry Questionnaire (1990) and the ware& Sherbourne Quality of Life Questionnaire (1992) were used to collect data.

    Results

    The results were analyzed using analysis of covariance. The results showed that educational intervention reduced worry and increased quality of life in two main dimensions (physical health and mental health) in mothers with epileptic children (p < 0. 05) .

    Discussion

    Mindfulness - based stress reduction program can reduce worry and increase the physical and mental health of mothers with epileptic children. Therefore, counselors and therapists can use mindfulness - based stress reduction therapy as intervention method to reduce worry and increase physical and mental health in mothers of children with epilepsy.

    Keywords: Epilepsy, mindfulness- based stress reduction, worry, quality of life, mothers
  • ندا دارابی، محمد سلطانی زاده*، صدیقه رضایی دهنوی
    زمینه و هدف

    تغییرات ساختار و کنش خانواده یکی از موضوعات جالب برای پژوهش های متخصصان حوزه روان شناسی است. برخی خانواده ها هسته ای نیستند و به دلایل مختلف به خانواده تک والدی تبدیل شده اند. تبدیل خانواده هسته ای به تک والد می تواند بر روی جنبه های تحول کودکان و نوجوانان موثر باشد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مقایسه کنش اجرایی، حافظه فعال، و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دارای خانواده هسته ای و تک والد انجام شد.

    روش

    طرح این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه یکم و دوم در نیم سال یکم تحصیلی 97-1396 شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش 80 دانش آموز دختر (شامل 40 دانش آموز دارای خانواده هسته ای و 40 دانش آموز دارای خانواده تک والد) بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای در دو مرحله انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از بسته نرم افزاری آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرانت و برگ)، مقیاس حافظه فعال وکسلر (فرم الف) (وکسلر)، و همچنین معدل تحصیلی سال قبل دانش آموزان استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تی مستقل تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد دانش آموزان دختر دارای خانواده هسته ای از نظر کنش های اجرایی، حافظه فعال، و خرده مقیاس های آن و عملکرد تحصیلی، نمرات بیشتری را نسبت به دانش آموزان دختر دارای خانواده تک والد به دست آوردند (0/01>P).

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که دختران دارای خانواده تک والد به دلیل عدم ایفای نقش یکی از والدین در خانواده، کاهش حمایت های اجتماعی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین تر کنش اجرایی، حافظه فعال، و عملکرد تحصیلی ضعیف تری نسبت به کودکان دارای خانواده هسته ای دارند؛ بنابراین می توان از طریق آموزش و مشاوره خانواده و اجرای برنامه های توان بخشی ویژه برای این دسته از کودکان نسبت به رفع این مشکلات اقدام کرد.

    کلید واژگان: خانواده هسته ای, خانواده تک والد, کنش اجرایی, حافظه فعال, عملکرد تحصیلی
    Neda Darabi, Mohammad Soltanizadeh*, Sedighe Rezaei Dehnavi
    Background and Purpose

    Changes in the structure and function of the family are among the most interesting topics for psychologists. A number of reasons have led to single-parent families not being nuclear. The transformation of the nuclear family into a single-parent family can impact various aspects of the children's and adolescents’ development. This research aimed to compare executive function, working memory, and academic performance of female students from nuclear and single-parent families.

    Method

    The research method was a causal-comparative type. The population included all female students in the first and second grades of secondary school in the 2017-2018 school year. Eighty female students (including 40 students from nuclear families and 40 students from single-parent families) were selected through multistage cluster sampling in two stages. The research instrument included the Wisconsin Test Software (Grant & Berg), students’ averages from the previous year, and the Wechsler Memory Scale (form A) (Wechsler). Data were analyzed using multivariate analysis of variance and independent t-tests.

    Results

    The results showed that female students in nuclear families scored higher than female students in single-parent families in executive functions, working memory and its subscales, and academic performance (P <0.01).

    Conclusion

    According to the research results, female students from single-parent families have lower executive functions, poorer working memory, and lower academic performance than students from nuclear families due to the absence of a parent in the family, which can contribute to a reduced social support system and lower socioeconomic status. Therefore, these problems can be solved through education and family counseling and the implementation of special rehabilitation programs for this group of students.

    Keywords: Nuclear family, single-parent family, executive function, working memory, academic performance
  • نصیبه کریمی، محمد سلطانی زاده*

    این پژوهش با هدف بررسی نقش جو خانواده، رابطه مادر دختر، مهارت های اجتماعی و اختلالات روانی مادران در پیش بینی کودک آزاری دختران دوره متوسطه اول انجام شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری 55766 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 به همراه مادرانشان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 250 نفر از آنها انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه جو خانوادگی (Hilburn, 1964)، مقیاس رابطه والد فرزند (Fine et al. 1983)، پرسشنامه مهارت های اجتماعی نوجوانان (Inderbitzen, Foster 1992)، پرسشنامه سلامت روانی (Goldberg, Hillier 1979) و پرسشنامه کودک آزاری (Noorbakhsh, 2012) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شدند و یافته های گام آخر تحلیل رگرسیون نشان داد که رابطه مادر دختر و اختلالات روانی مادران، قادر به پیش بینی 6/10 درصد از واریانس نمرات کودک آزاری است (01/0<p). نتایج این پژوهش نشان دهنده اهمیت نقش مادر در پیشگیری از کودک آزاری دختران دارد. بر همین اساس پژوهشگران و برنامه ریزان حوزه مسایل روانی-اجتماعی می توانند با تدوین برنامه های آموزشی، پیشگیرانه و درمانی، فضایی برای کاهش این معضل فراهم آورند.

    کلید واژگان: جو خانواده, رابطه مادر دختر, مهارت های اجتماعی, اختلالات روانی, کودک آزاری
    Nasibeh Karimi, Mohammad Soltanizadeh *

    The purpose of this study was to investigate the role of the family atmosphere, mother-daughter relationship, social skills, and mothers' mental disorders in predicting child abuse of high school female students. The research design was a correlational. The statistical population consisted of 55766 Isfahan high school female students and their mothers in the academic year of 2017-2018 using a multistage cluster sampling method, 250 were selected. The research tools consisted of Questionnaire of Family Emotional Condition (Hill Burn, 1964), the Parent-Child Relationship Scale (Fine, Moreland & Schwebel, 1983), the Teenage Inventory of Social Skills Questionnaire (Inderbitzen & Foster, 1992), the General Health Questionnaire (Goldberg & Hillier, 1979) and Child Abuse Questionnaire (Nourbakhsh, 2012). The data were analyzed using stepwise regression analysis, and the final step of regression analysis showed that mother-daughter relationship and mothers' mental disorders were 10.6% were able to predict child abuse at the level (P <0.01). The results of this study indicate the importance of the mother's role in the prevention of child abuse of females. Therefore, researchers and planners in the field of psychosocial issues can provide a space to reduce this problem by formulating educational, preventive, and therapeutic programs.

    Keywords: family atmosphere, mother-daughter relationship, social skills, mental disorders, child abuse
  • لاله جنگی جهان تیغ، زهره لطیفی*، محمد سلطانی زاده

    سالمندی موفق یکی از مفاهیم اصلی در پیری شناسی است. سالمندی فرایند زیستی است که تمام موجودات زنده از جمله انسان ها آن را تجربه می کنند. کیفیت زندگی می تواند بر سلامت سالمندان اثر بگذارد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر کیفیت زندگی سالمندان در سال 1399 انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مقیم آسایشگاه سالمندان شهر اصفهان بودند که طی فراخوان عمومی در آسایشگاه سالمندان شبانه روزی، تعداد 40 نفر از زنان سالمند از طریق نمونه گیری در دسترس و رعایت معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 20 نفری گمارش شدند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه کیفیت زندگی وار و شربورن بود. آموزش خودشفابخشی لطیفی و مروی به مدت 12 جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایشی اجرا شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی مولفه های کیفیت زندگی (شامل عملکرد جسمانی، محدودیت ایفای نقش به دلایل جسمانی، انرژی و شادابی، بهزیستی هیجانی، درد بدنی و سلامت عمومی) را در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری در مرحله پس آزمون ارتقاء بخشیده است (05/0P<) و این اثرات به میزان قابل توجهی در مرحله پیگیری ثابت باقی مانده اند (05/0P<). ولی در مابقی مولفه های کیفیت زندگی (شامل محدودیت ایفای نقش به دلایل هیجانی و عملکرد اجتماعی) تفاوت معناداری در مرحله پس آزمون و پیگیری یافت نشد (05/0P>). با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت رویکرد خودشفابخشی با کاهش استرس فیزیولوژیک از طریق روش های درمان خاطرات سلولی مخرب، اصلاح سبک زندگی و آموزش فنون آرام سازی موجب بهبود کیفیت زندگی و افزایش سلامت عمومی سالمندان می شود.

    کلید واژگان: خودشفابخشی, کیفیت زندگی, سالمندان
    Laleh Jangi Jahantigh, Zohreh Latifi *, Mohammad Soltani Zadeh

    The successful elderly seems to be one of the main concepts in gerontology. The elderly is a biological process experienced by all living beings, including humans. The quality of life may affect the elderly’s health. Accordingly, the current study was to determine the effectiveness of self-healing training on the quality of life among the elderly in 2020. The method of the present study was quasi-experimental with pretest-posttest and follow-up design with a control group. The statistical population included all women living in a nursing homes in Isfahan, Iran, among whom 40 were selected using convenience sampling and according to the inclusion criteria, by a public call in the mentioned boarding nursing homes, and assigned randomely into two groups (20 members each). The measure applied in the present study was Ware and Sherbourne’s quality of life questionnaire. Latifi and Marvi’s self-healing training was performed for the experimental group during twelve 60-minute sessions. Data were analyzed by univariate analysis of covariance (ANCOVA) by using SPSS-24 software. The results demonstrated that self-healing training had positive effects on the components of quality of life (including physical function, role limitation due to physical reasons, energy and vitality, emotional well-being, physical pain and general health) in the experimental group compared to the control group significantly in the post-test (p<0.05) and these effects had remained significantly constant in the follow-up phase (p<0.05). However, there was found no significant difference in the other components of quality of life (including limitation of role playing due to emotional reasons and social functioning), both in the posttest and follow-up stages (p>0.05). According to the results of the present study, it can be mentioned that the self-healing approach improves the quality of life and increases the elderly’s general health by reducing the physiological stress through methods of treating destructive cellular memories, improving lifestyle and teaching relaxation techniques.

    Keywords: Self-healing, quality of life, elderly
  • Zahra Irani, Zohreh Latifi*, Mohammad Soltanizadeh
    Background

    Drug addicts are exposed to many psychological and physical injuries due to the problems they experience in their lives; thus, they need training for psychological improvement. The purpose of this study was to evaluate the effectiveness of self-healing training on psychological capital and a sense of cohesion in drug addicts in 2020.

    Methods

    This study was a two-stage quasi-experimental study (experimental and control) in three stages (pre-test, post-test, and follow-up). Using convenience sampling, we selected 30 men willing to participate in the project and randomly divided them into the experimental (n= 15) and control (n= 15) groups. The Psychological Capital Questionnaire and the Sense of Coherence Questionnaire were administered as a pre-test. The experimental group underwent 14 sessions (90 minutes per week) of self-healing training. The follow-up was performed after 45 days. Analysis of the data involved both descriptive and inferential statistics, including mean, standard deviation, and the repeated measures ANOVA. Data analysis was done using SPSS version 24.

    Results

    The results showed that self-healing training had a significant effect on increasing psychological capital, increasing hope with the most effect and resilience with the least effect, as well as increasing participants’ self-efficacy and sense of cohesion (P<0.05). The self-healing training had no effect on optimism. The results remained until the follow-up stage. 

    Conclusion

    According to the results, self-healing training can be used as one of the new positive approaches to increase the mental health of drug addicts in treatment centers related to addiction with relatively lasting effects to increase self-care skills.

    Keywords: Self-healing, Self-caring, Psychosocial intervention, Sense of cohesion, Addiction
  • زهرا خزاعلی، محمد سلطانی زاده*، خدیجه خزاعلی
    مقدمه

    شناخت "تنظیم انگیزش" افراد، به عنوان بخش مهمی از فرآیند خودتنظیمی که بر یادگیری تاثیر مستقیم دارد، نیازمند ارزیابی های دقیق است؛ بنابراین داشتن ابزاری معتبر در این زمینه ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی روایی و پایایی مقیاس کوتاه تنظیم انگیزش ((Brief Regulation of Motivation Scale: BRoMSانجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه توصیفی مقطعی جامعه آماری آن دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در نیمسال دوم سال تحصیلی 98-97 بود، که از میان آنها 400 نفر (155 پسر و 245 دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به سوالات مقیاس کوتاه تنظیم انگیزش (BRoMS)، پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر (HEMQ (Harter Educational Motivation Questionnaire و راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (Motivated Strategies for Learning Questionnaire) MSLQ پاسخ دادند.

    نتایج

    ضریب آلفای کرانباخ مقیاس تنظیم انگیزش با استفاده از روش همسانی درونی(92/0) و با روش دو نیمه کردن(88/0) به دست آمد که نشان دهنده پایایی بسیار خوب نمرات آزمون بود. همبستگی مثبت معنادار در سطح 01/0 < P بین مقیاس کوتاه تنظیم انگیزش و دو مقیاس دیگر به دست آمد که روایی هم زمان را نشان می دهد. با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی دو عامل تنظیم انگیزش و نیروی اراده تایید گردید. همچنین تحلیل عاملی تاییدی هم خوانی سوالات با مقیاس های این پرسشنامه را تایید کرد.

    نتیجه گیری

    مقیاس کوتاه تنظیم انگیزش ویژگی های روان سنجی مناسبی دارد و می تواند به عنوان ابزار تشخیصی و پژوهشی، برای سنجش سازه تنظیم انگیزش، مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: مقیاس کوتاه تنظیم انگیزش, دانشجویان علوم پزشکی, روایی, پایایی
    Zahra Khazaeli, Mohammad Soltanizadeh*, Khazaeli
    Introduction

    The growing recognition of regulation of motivation as an important part of the self-regulation with a direct impact on learning requires more careful assessment to aid the learning process and therefore, valid tools are needed. This study endeavored to explore Psychometric properties of Brief Regulation of Motivation Scale (BRoMS).

    Methods

    The population of this cross sectional study was the students of Isfahan Medical University in the second semester of the academic years of 2019-2020, of which 400 student (155 boys and 245 girls) were selected by cluster sampling method and they responded to Brief regulation of motivation scale (BRoMS), Harter Educational Motivation Questionnaire (HEMQ) and Motivated Strategies for Learning Questionnaire (MSLQ).

    Results

    Cronbach's alpha coefficient of BRoMS was obtained through internal consistency method (.92) and by split-half method (.88) which shows appropriate reliability of test scores. Significant positive correlation was found at p<0.01 between BRoMS and the other two scales indicating concurrent validity. Using exploratory factor analysis, two factors were confirmed: regulation of motivation and willpower. Confirmatory factor analysis confirmed the consistency of the questions with the scales of this questionnaire.

    Conclusion

    It can be confirmed that BRoMS has good psychometric properties and can be employed as a diagnostic and instrument for measuring regulation of motivation.

    Keywords: Motivation regulation, Students of medical sciences, Validity, Reliability
  • زهرا ایرانی، زهره لطیفی*، محمد سلطانی زاده
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر حس انسجام در مردان وابسته به مواد مخدر در سال 1399 بود.

    روش

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه مردان وابسته به مواد مخدر شهر اصفهان در سال 1399 بود. از میان آن ها، 30 نفر که تمایل به شرکت در تحقیق را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. پرسش نامه حس انسجام برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. گروه آزمایش تحت 14 جلسه (به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای) آموزش خودشفابخشی قرار گرفتند و پس از اتمام آموزش پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی در افزایش حس انسجام مردان وابسته به مواد تاثیر معناداری داشت.

    نتیجه گیری

    بنابر نتایج تحقیق می توان آموزش خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگرجهت افزایش سلامت روان شناختی افراد وابسته به مواد مخدر در مراکز درمانی مرتبط با ترک مواد مخدر با اثرات نسبتا پایدار برای افزایش مهارت های خود مراقبتی به کاربرد.

    کلید واژگان: خودشفابخشی, حس انسجام, اعتیاد
    Zahra Irani, Zohreh Latifi*, Mohammad Soltanizadeh
    Objective

    The present study aimed to investigate the effectiveness of self-healing training (the healing codes) on the sense of cohesion in substance-dependent men in 2020.

    Method

    The present research was quasi-experimental with pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all substance-dependent males in Isfahan in 2020. Among whom, 30 people who were willing to participate in the study were selected using convenience sampling and then were randomly divided into the experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. The sense of cohesion questionnaire was used to collect data. The experimental group underwent fourteen sessions of self-healing training (90-minute sessions per week). After the training sessions, a post-test was performed for both groups. Data analysis was done using an univariate analysis of covariance.

    Results

    The results showed that self-healing training was significantly effective in increasing the sense of cohesion in substance-dependent males.

    Conclusion

    According to the research results, self-healing education can be used as one of the new positive approaches to increase the psychological health of substance-dependent individuals in addiction treatment centers with relatively lasting effects to increase self-care skills.

    Keywords: Self-healing, Sense of cohesion, Addiction
  • محمد سلطانی زاده*، حمید کاظمی، ندا دارابی، سپیده قدرتی پور

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در آتش نشانان شهر اصفهان انجام شده است. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. بدین منظور از بین سازمان های آتش نشانی شهر اصفهان، شش سازمان انتخاب و از بین آن ها 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (CERQ) و تحمل پریشانی (DTS) پاسخ دادند. گروه آزمایش، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس و با نرم افزار SPSS 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علایم روان شناختی تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در مرحله پس آزمون موثر بوده است (05/0<P). براساس نتایج مطالعه حاضر می توان از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به منظور بهبود تنظیم هیجان و افرایش تحمل پریشانی آتش نشانان استفاده کرد.

    کلید واژگان: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, تنظیم هیجان, تحمل پریشانی, آتش نشانان
    Mohammad Soltanizadeh *, Hamid Kazemi, Neda Darabi, Sepideh Ghodratipour

    The aim of this study was to determine the effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy on emotion regulation and stress tolerance among firefighters in Isfahan. The research was conducted as a quasi-experimental study with a control group and random assignments, using a pretest and a posttest. Thirty firefighters were selected from six stations of all fire stations and then randomly assigned into two experimental and control groups. They replied to instruments such as the emotion regulation questionnaire (CERQ) and the Distress Tolerance Questionnaire (DTS) before and after the intervention. The experimental group received mindfulness-based cognitive therapy in 8 sessions, each lasting 90 minutes, while the control group was on the waiting list. Data were analyzed using analyses of covariance with SPSS-24 software. The result showed that mindfulness-based cognitive therapy had an effect on psychological symptoms such as emotion regulation and distress tolerance in the posttest period (p < 0.05). According to the result of the present study, we can use mindfulness-based cognitive therapy to promote emotion regulation and increase distress tolerance in firefighters.

    Keywords: Mindfulness-Based Cognitive Therapy, Emotion Regulation, Distress tolerance, Firefighters
  • زهره لطیفی*، لادن شفیعی، محمد سلطانی زاده
    زمینه و اهداف

    فرسودگی شغلی یکی از مهمترین عواقب اجتناب ناپذیر استرس کاری است که به نوبه خود منجر به فرسودگی جسمی، تغییر رفتار و عملکرد شغلی می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر فرسودگی شغلی، کیفیت زندگی و انعطاف پذیری عاطفی کارکنان اورژانس اجتماعی شهر اصفهان بود.

    روش بررسی

    روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه کارکنان اورژانس اجتماعی شهر اصفهان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 36 نفر از کارکنان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 18 نفری آزمایشی و گروه گواه قرار داده شدند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش در 14 جلسه 90 دقیقه ای آموزش خودشفابخشی را دریافت کردند. برای گردآوری اطلاعات در سه مرحله سنجش از پرسشنامه های فرسودگی شغلی، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و انعطاف پذیری عاطفی استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها نیز، آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر به کار گرفته شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد که آموزش خودشفابخشی بر کاهش فرسودگی شغلی، بهبود کیفیت زندگی و انعطاف پذیری عاطفی کارکنان اورژانس اجتماعی موثر است (05/ 0>p)؛ به طوری که بر همه ابعاد فرسودگی شغلی، دو بعد سلامت جسمانی و سلامت روانشناختی در کیفیت زندگی و همه ابعاد انعطاف پذیری عاطفی تاثیرگذار بوده است.

    نتیجه گیری

    آموزش خودشفابخشی می تواند در محیط های کاری پر تنش به منظور افزایش آرامش و سلامت روانی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: خودمراقبتی, فرسودگی شغلی, کیفیت زندگی, سازگاری عاطفی
    Zohreh Latifi*, Ladan Shafie, Mohammad Soltanizadeh
    Background and aims

    Burnout is one of the most important unavoidable consequences of work stress that causes physical fatigue, changes in job behavior and performance. The purpose of the present study was to investigate the effectiveness of self-healing training on job burnout, quality of life, and emotional resilience of Isfahan's social emergency personnel.

    Methods

    The research method was semi-experimental with pretest/posttest/follow-up design and a control group. The statistical population of the study included all social emergency personnel in Isfahan city. Using the stratified random sampling method, 36 personnel were selected and randomly assigned into two groups (n=18) of experimental and control. The subjects in the experimental group received 14 sessions of 90 minutes of self-healing training. The burnout questionnaire, the WHO quality of life questionnaire, and the emotional flexibility questionnaire were used to collect data in three stages. Analysis of variance with repeated measures was used.

    Results

    Findings showed that self-healing training is effective in reducing burnout, improving quality of life, and emotional resilience of social emergency personnel (p<0.05); So that it affected on all dimensions of burnout, two dimensions of the quality of life (physical and mental health), and all dimensions of emotional flexibility.

    Conclusion

    The self-healing training can be used in stressful work environments to increase tranquility and mental health.

    Keywords: Self Care, Occupational Burnout, Quality of Life, Emotional Adjustment
  • گلناز درویش زاده، زهره لطیفی*، محمد سلطانی زاده

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش استفاده صحیح و مدیریت زمان والدین از گوشی همراه، رسانه های اجتماعی و فضای مجازی بر الگوی دلبستگی، مشکلات رفتاری کودکان و میزان اعتیاد به اینترنت والدین صورت پذیرفت. این تحقیق از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. بدین منظور که از بین تمام مادران منطقه دو تهران که کودکان آن ها در مهدکودک های این منطقه حضور داشتند با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، 30 خانواده بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (کیمبرلی یانگ)؛ سیاهه مشکلات رفتاری کودک CBCL (آخنباخ)؛ پرسشنامه الگوی دلبستگی Q-SET  بود. برای تجزیه و تحلیل داده های این تحقیق از روش تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد بین نمرات دلبستگی، مشکلات رفتاری کودکان و اعتیاد به اینترنت دو گروه آزمایش و گواه، در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. آموزش بر استفاده صحیح و مدیریت زمان والدین از گوشی همراه، رسانه های اجتماعی و فضای مجازی موثر است و موجب بهبود دلبستگی، کاهش مشکلات رفتاری کودکان و کاهش اعتیاد به اینترنت در والدین می شود.

    کلید واژگان: مدیریت زمان, رسانه های اجتماعی, فضای مجازی, الگوی دلبستگی, مشکلات رفتاری, اعتیاد به اینترنت
    Golnaz Darvishzadeh, Zohreh Latifi *, Mohammad Soltanizadeh

    The present study aimed to investigate the effect of time management training and proper use of mobile phones, social media, and cyberspace on attachment patterns, children's behavioral problems, and the rate of internet addiction in parents of kindergarten children. The research method was quasi-experimental with a pre-test and post-test design and a control group. From all mothers of kindergarten children in district 2 of Tehran, 30 people were selected as a sample by multistage random sampling method. The research instruments included the Internet Addiction Test (IAT, Kimberly Young), the Child Behavior Checklist (CBCL, Achenbach), and the Attachment Q-Set. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance (MANCOVA). The results showed that there was a significant difference between the scores of attachment pattern, children's behavioral problems, and internet addiction between the experimental and control groups in the post-test. The training was effective in managing time and parents' proper use of mobile phones, social media, and cyberspace. It also improved attachment, reduced children's behavioral problems, and reduced internet addiction in the parents of kindergarten children.

    Keywords: Time management, Social media, cyberspace, Attachment pattern, Behavioral problems, Internet Addiction
  • محمد سلطانی زاده*، فاطمه حسینی، حمید کاظمی زهرانی
    پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و خودتنظیمی یادگیری دانش‎آموزان دختر دارای اضطراب امتحان اجرا شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه، کلیه دانش آموزان دختر پایه های یازدهم و دوازدهم دوره متوسطه دوم شهر خمینی شهر به تعداد تقریبی 1693 نفر، در سال تحصیلی 96-1397 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس نقطه برش پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون، نمونه ای به تعداد 28 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گواه (15 نفر) و گروه آزمایش (13 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پنتریچ و دی گروت (1990) بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 2 ساعته، تحت مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، استروسال و ویلسون، 2011) قرار گرفت. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش در مولفه های سازگاری اجتماعی و خودتنظیمی یادگیری منجر به افزایش معنادار عملکرد در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون گردید (05/0>P)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که مدارس با به کارگیری مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد می توانند باعث افزایش سازگاری اجتماعی و خودتنظیمی یادگیری دانش‎آموزان شوند تا از این طریق دانش آموزان به موفقیت تحصیلی دست یابند.
    کلید واژگان: اضطراب امتحان, سازگاری اجتماعی, خودتنظیمی یادگیری, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
    Mohammad Soltanizadeh *, Fatemeh Hosseini, Hamid Kazemi Zahrani
    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of acceptance and commitment therapy on social adjustment and Self-regulation learning in female students with test anxiety. The research design was a quasi-experimental with pretest-posttest control group. The study population was all female students of the 11th and 12th grades of Khomeini Shahr city second-cycle high schools, approximately 1693 people, in the academic year 2017-2018. Using the available sampling method and based on the cut-off point of the Sarason Anxiety Questionnaire, a sample of 28 people was selected and randomly divided into two groups of control (15 people) and experimental group (13 people). The research instruments were Sinha and Singh Social Adjustment Questionnaire (1993) and Pintrich and De Groot (1990) motivational strategies for learning questionnaire. The experimental group received eight sessions of 2-hour acceptance and commitment group therapy (Hayes, Strosahl & Wilson, 2011). The control group did not receive any intervention. Multi-variable covariance analysis was adopted to analyze the data. The results showed that therapeutic intervention based on commitment and acceptance in the components of social adjustment and learning self-regulation led to a significant increase in performance in the experimental group compared to the control group in the post-test phase (p < 0/05); The overall conclusion is that schools by using therapeutic intervention based on acceptance and commitment can increase social adjustment and self-regulation of students' learning to achieve academic success.
    Keywords: Test anxiety, Social Adjustment, self-regulation learning, Acceptance, Commitment Therapy
  • الهام ایران نژاد*، محمد سلطانی زاده
    سابقه و هدف

    دگرگونی های ایجادشده همراه با شروع قاعدگی بر مولفه های روان شناختی ازجمله سلامت روان اثر می گذارد. در این راستا این مطالعه با هدف مقایسه سلامت روان دختران دارای قاعدگی زودرس، دیررس و عادی انجام شد.

    مواد و روش ها:

    این مطالعه یک طرح توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود وجامعه آماری آن را دانش آموزان دختر 9 تا 17 ساله شهر اصفهان تشکیل می دادند. روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای و حجم نمونه 56، 37 و 43 نفر به ترتیب برای گروه دارای قاعدگی عادی، زودرس و دیررس بود. ابزار این مطالعه پرسش نامه سلامت روان کودکان 3 تا 18 سال (PSC) جلینک، مورفی و بورنز (1986) بود. داده های گردآمده با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمون آماری کوواریانس تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها:

    بین دو گروه دختران دارای قاعدگی عادی و زودرس در سلامت روان و زیرمقیاس های آن تفاوت معنی داری وجود نداشت. دختران دارای قاعدگی دیررس سلامت روان بیشتری نسبت به دختران دارای قاعدگی زودرس و عادی داشتند (01/0>P).

    نتیجه گیری:

    به نظر می رسد زمان شروع قاعدگی بر سلامت روان اثر می گذارد. هرچه سن شروع قاعدگی بالاتر باشد، مشکلات در سلامت روان کمتر می شود

    کلید واژگان: دانش آموزان, سلامت روان, نخستین قاعدگی
    Elham Irannezhad*, Mohammad Soltanizadeh
    Background and Objective

    The changes that occur in the female body with the onset of menstruation affect the psychological components, including mental health. This study aimed to compare the mental healthof adolescent females with early, late, and normal menarche.

    Materials and Methods

    This descriptive study was conducted based on a causal-comparative design. The statistical population included 9- to 17-year-old female students in Isfahan, Iran, who were selected through multistage random cluster sampling. The sample size was determined at 56, 37, and 43 cases in the group of students with normal, early, and late menarche, respectively. The data were collected using the Pediatric Symptom Checklist for school-aged children (age range: 3-18 years) (Jelink, Murphy, and Burns, 1986). Following that, the collected data were analyzed using SPSS software (version 25) through a covariance test.

    Results

    According to the results, no significant difference was observed between the two groups of female students with normal and early menarche regarding mental health and its subscales. However, the adolescent females with late menarche had better mental health, compared to those with early and normal menarche (P<0.01).

    Conclusion

    Based on the results, it seems that the timing of the onset of menstruation affects mental health. The late menarche is associated with fewer mental health problems.

    Keywords: Menarche, Mental Health, Students
  • مهین اکسیر، زهره رئیسی*، حسینعلی مهرابی، محمد سلطانی زاده
    هدف

    سالمندی دوران حساسی از زندگی بشر است و توجه به مسایل و نیازهای این مرحله یک ضرورت اجتماعی است. تحقیقات نشان داده اند که افزایش سن منجر به کاهش سالمندی موفق می شود. همچنین روی کیفیت زندگی نیز اثر منفی می-گذارد. علاوه بر این بیماری های مزمن به خصوص دیابت اثرگذارترین بیماری روی سالمندی موفق است. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر عوامل خطر دیابت در بیماران مبتلا به دیابت با میانجی گری کیفیت زندگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) است.
    مواد و

    روش

    روش مطالعه توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل سالمندان 60 سال و بالاتر مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر شیراز بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری طبقه ای تصادفی است. حجم نمونه 593 نفر برآورد شد. پس از جمع آوری پرسش نامه ها، از آمار توصیفی، رگرسیون خطی و از روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزار MPLUS نسخه 8 استفاده شد.

    یافته ها:

     در این پژوهش روابط معنی دار بین سالمندی موفق با متغیرهای سن تایید شد. اما این رابطه با میانجی گری کیفیت زندگی معنی دار نبود. داشتن فعالیت فیزیکی و سالمندی موفق هم به صورت مستقیم و هم با میانجی گری کیفیت زندگی تایید شد. اما بین متغیرهای قند خون ناشتا، دخانیات، BMI و سالمندی موفق با میانجی گری کیفیت زندگی روابط معنی داری مشاهده نشد.

    نتیجه گیری:

     نتایج این مطالعه نشان داد با افزایش سن، سالمندی موفق و کیفیت زندگی کاهش می یابد و برازش مدل در سطح متوسط تایید شد.

    کلید واژگان: سالمندی موفق, دیابت نوع 2, کیفیت زندگی
    Mahin Exir, Zohreh Raisi*, HosseinAli Mehrabi, Mohammad Soltanizadeh
    Purpose

    Aging is a critical period of human life and paying attention to the issues and needs of this stage is a social necessity. Research has shown that increasing age leads to a successful decline in aging. It also has a negative effect on quality of life. In addition, chronic diseases, especially diabetes, are the most effective diseases on successful aging. The aim of this study was to investigate the effect of diabetes risk factors in patients with diabetes through mediated quality of life using structural equation modeling (SEM).

    Materials and Methods

    The method of study is descriptive structural equation modeling. The statistical population included the elderly aged 60 years and older with type 2 diabetes referred to health centers in Shiraz. The sampling method is random stratified sampling. The sample size was estimated at 593 people. After collecting the questionnaires, descriptive statistics, linear regression and structural equation modeling (SEM) using MPLUS software version 8 were used.

    Findings

    In this study, significant relationships between successful aging and age variables were confirmed, but this relationship was not significant with mediated quality of life. Successful physical activity and aging were confirmed both directly and through mediated quality of life. But no significant relationship was observed between fasting blood sugar, smoking and BMI and successful aging mediated by quality of life.

    Conclusion

    The results of this study showed that with increasing successful old age and quality of life decreases and the fit of the model was confirmed at a moderate level.

    Keywords: Successful aging, Type 2 diabetes, Quality of life
  • محمد سلطانی زاده، نیلوفر طرفی زاده*، مسعود اعتمادی فر
    زمینه و هدف

    ابتلا به بیماری‌های مزمن ازجمله صرع، در دوران کودکی و نوجوانی، بحرانی برای اعضای خانواده و به‌ویژه مادران محسوب می‌شود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی کاهش استرس مبتنی‌بر ذهن‌آگاهی بر راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان مادران دارای کودک مصروع انجام شد.

    روش‌ بررسی

    روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمامی مادران دارای کودک مصروع عضو انجمن صرع مسیح شهر اصفهان در سال 1397 تشکیل دادند. از میان آنان سی نفر به‌روش نمونه‌گیری دردسترس و براساس ملاک‌های ورود و خروج انتخاب شدند. سپس به‌طور تصادفی در دو گروه پانزده‌نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش در هشت جلسه نوددقیقه‌ای در برنامه کاهش استرس مبتنی‌بر ذهن‌آگاهی شرکت کرد؛ اما برای گروه گواه مداخله‌ای ارایه نشد. آزمودنی‌ها در دو مرحله به پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) پاسخ دادند. داده‌‌ها به‌کمک روش تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 0٫05 در نرم‌افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند.

    یافته‌ ها

     نتایج نشان داد، پس از حذف اثرات نمرات پیش‌آزمون، تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گروه گواه در میانگین نمرات پس‌آزمون، در سه مولفه متغیر راهبردهای مثبت تنظیم هیجان شامل توجه مجدد به برنامه‌ریزی (0٫001>p)، بازارزیابی مثبت (0٫001>p)، اتخاذ دیدگاه (0٫004=p) و نمره کل راهبرد مثبت تنظیم هیجان (0٫001>p) و تنها در خرده‌مقیاس راهبرد سرزنش دیگران (0٫040=p) از متغیر راهبردهای منفی تنظیم هیجان مشاهده شد.

    نتیجه‌ گیری

     براساس یافته‌های این پژوهش نتیجه گرفته می‌شود که درمان ذهن‌آگاهی مبتنی‌بر کاهش استرس بر تنظیم هیجانات شناختی مادران دارای کودک مصروع موثر است.

    کلید واژگان: تنظیم هیجان, کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, مادران, کودکان مبتلا به صرع
    Mohammad Soltanizadeh, Niloofar Torfizadeh *, Masoud Etemadifar
    Background & Objectives

    Epilepsy is among the most prevalent brain disorders, with abnormal discharge creating sensory disturbances, the loss of consciousness, impaired physical function, seizures, or a combination of these. Having such chronic diseases in childhood and adolescence is a crisis for family members, especially mothers. Most maternal problems include a negative attitude towards themselves, guilt, concerns about the nature and cause of strokes and their persistence, anxiety about the child's uncertain future education and occupation, and fear of having another child with epilepsy, which affects their mental health. The Mindfulness–Based Stress Reduction (MBSR) method is a comprehensive intervention that can effectively improve coping skills for depressive and psychological symptoms in vulnerable groups. Thus, this study aimed to evaluate the effects of the MBSR program on positive and negative Emotion Regulation Strategies (ERSs) in the mothers of epileptic children.

    Methods

    This was a quasi–experimental study with a pretest–posttest and a control group design. The statistical population was all mothers with epileptic children affiliated with the Masih Epilepsy Association in Isfahan City, Iran, until 2018. Using the convenience sampling method, 30 eligible mothers with a higher score in the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefski et al., 2001) were selected. They were randomly divided into the experimental and control groups (n=15/group). The study's inclusion criteria were the age of mothers to range between 20 and 50 years; literacy; having at least one child with epilepsy aged between 7 and 16 years; mothers to live with their spouses during treatment, and providing consent to participate in the research. The exclusion criteria included severe physical illnesses or disabilities, absence from more than two training sessions, acute psychiatric disorders (depression, certain biopsychological illnesses, taking any hormonal & psychiatric medication prescribed by a psychiatrist), and unwillingness to continue participating. The research lasted for two months. The experimental group was trained in eight 90–minute MBSR program sessions; however, the control group received no intervention. The study subjects completed the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefski et al., 2001) in two stages. The research data were analyzed using descriptive statistics (central indicators & dispersion, e.g., mean & standard deviation) and inferential statistics, including Analysis of Covariance (ANCOVA) in SPSS at the significance level of 0.05.

    Results

    The present study results indicated that after eliminating the effects of pretest scores, the difference between the experimental group and the control group in the mean posttest scores respecting the components of positive ERSs, including re–paying attention to planning (p<0.001), positive re–evaluation (p<0.001), adopting a point of view (p=0.004), and the total score of the positive ERSs (p<0.001) were significant. The effect size indicated that 36% of the differences in scores of re–paying attention to planning scores, 35% of the differences positive re–evaluation scores, 31% of the differences in adopting a point of views scores, and 42% of the differences in positive ERSs in posttest between the two groups were due to the intervention. Furthermore, after eliminating the effects of pretest scores, the difference between the experimental and control groups in the mean posttest scores of negative ERSs was significant only in the subscales of others' blaming strategy (p=0.040). The effect size indicated that 16% of the differences in the scores of others' blaming strategy in the post–test between the two groups were due to training intervention.

    Conclusion

    Based on the present study findings, the MBSR program effectively regulated emotions among the mothers of epileptic children.

    Keywords: Cognitive emotion regulation, Mindfulness–Based stress reduction, Mothers, Children, Epilepsy
  • مهگامه عابدینی، زهره لطیفی*، محمد سلطانی زاده
    زمینه و هدف

    آسیب طناب نخاعی به معنای آسیب به بخشی از طناب یا عصب های نخاعی در انتهای کانال نخاعی است که اغلب سبب تغییرات دایمی در توان، حس و سایر عملکردهای بدن در زیر منطقه ی آسیب می شود و وقتی فردی دچار آسیب طناب نخاعی می شود، ممکن است احساس کند که کلیه ی ابعاد زندگی او تحت تاثیر قرار گرفته است و تاثیرات آن را در حیطه های ذهنی، هیجانی و اجتماعی احساس کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت بر افزایش تاب آوری و خودکارآمدی در بیماران آسیب نخاعی استان اصفهان بود.

    مواد و روش ها: 

    طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و با گزینش تصادفی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، کلیه ی بیماران انجمن آسیب نخاعی شهر اصفهان بودند که از این میان 30 بیمار با روش نمونه گیری هدفمند با ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به طور تصادفی و برابر به گروه آزمایش یا کنترل تخصیص یافتند. آزمودنی ها به مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و آزمون خودکارآمدی عمومی شرر، مدوکس، مرکاندانت، پرنتیس-دان، جیکوبز و راجرز (1982) به عنوان پیش آزمون و سپس پس آزمون پاسخ دادند. سپس، گروه آزمایش 8 جلسه ی 90 دقیقه ای آموزش رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت بر اساس راهنمای اسماعیلی و همکاران (1397) را دریافت کردند درحالی که گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و با استفاده از نسخه ی 25 بسته ی آماری برای علوم اجتماعی تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها: 

    نتایج بیانگر این بود که رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت بر افزایش تاب آوری و خودکارآمدی در بیماران آسیب نخاعی به طور معناداری موثر بوده است (01/0>p).

    نتیجه گیری: 

    بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که رویکرد درمان پذیرش و تعهد غنی شده با شفقت می تواند به عنوان یک گزینه مداخله ای موثر برای کمک به بیماران دچار آسیب نخاعی جهت افزایش تاب آوری و باورهای خودکارآمدی آنان مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: درمان پذیرش و تعهد, شفقت, تاب آوری, خودکارآمدی, آسیب نخاعی
    Mahgame Abedini, Zohreh Latifi*, Mohammad Soltanizadeh
    Aim and Background

    Spinal cord injury (SCI) is damage to some point of spinal cord or spinal neurons of end of spinal channel that frequently causes permanent changes in body’s strength, sensation, and other performances below the damaged point. When someone suffers from SCI may feel that all aspects of his/her life including mental, emotional, and social is affected. Thus, the current research aimed to examine the effectiveness of the acceptance and commitment therapy (ACT) enriched with compassion on improvement of resilience and self-efficacy of patients with SCI in Isfahan province.

    Methods and Materials:

     The research design was semi experimental with pre- and post-test and control group and random assignment. The research population includes all patients with SCI of Isfahan among whom 30 were recruited using inclusion and exclusion criteria and randomly assigned to either treatment or control group equally. The subjects filled out Connor & Davidsonchr('39')s (2003) Resilience Scale and Maddux, Mercandandt, Prentice-Dan, Jacobs, & Rogers’ (1982) General Self-Efficacy Test for both pre-test and post-test. Then, the treatment group received 8, 90-min weekly sessions of ACT enriched with compassion while the control group received no treatment. The data were analyzed using analysis of covariance and via statistical package for social sciences version 25.

    Findings

    The results of the analysis showed that the training statistically, significantly improved the patientschr('39') resiliency and self-efficacy (p <.01).

    Conclusions

    According to the results, the ACT enriched with compassion is efficient in increasing resiliency and self-efficacy beliefs of SCI patients.

    Keywords: Acceptance, commitment therapy, compassion, resilience, self-efficacy, spinal cord injury
  • مهین اکسیر، زهره رئیسی*، حسینعلی مهرابی، محمد سلطانی زاده

    این پژوهش با هدف، تاثیر شاخص توده بدنی، مصرف دخانیات و مصرف الکل بر سالمندی موفق با میانجی گری کیفیت زندگی در سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه سالمندان 60 سال و بالاتر مبتلا به دیابت نوع 2 که تحت پوشش مراکز بهداشتی شهر شیراز در سال 1398 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 593 نفر با روش نمونه گیری در دسترس در دو مرحله انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای آزمون مختصر وضعیت شناختی (فولشتاین و همکاران، 1975)، پرسشنامه عملکرد جسمی (بارتل، 1965)، و برای سالمندی موفق از پرسشنامه های بهزیستی اجتماعی (کییز، 2004)، پرسشنامه سلامت معنوی (پولوتزون و آلیسون، 1982)، رضایت از زندگی (دینر، 1985) و پرسشنامه کیفیت زندگی (توماس، 1986) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و PLS استفاده گردید. هم چنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته-های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مدل در سطح متوسط تایید شد. هم چنین نتایج نشان داد بین متغیرهای شاخص توده بدنی، مصرف دخانیات و مصرف الکل و سالمندی موفق با میانجی گری کیفیت زندگی روابط معنی داری مشاهده نشد. بنابراین توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران در سالمندان مبتلا به دیابت یاری می رساند. نتایج بعدی پژوهش نشان داد که بین میزان مصرف الکل در سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو و سالمندی موفق با میانجی گری کیفیت زندگی رابطه معکوس و غیر معنی داری وجود دارد. از جمله مشکلات کشورهای مختلف به ویژه کشورهای در حال توسعه، همراهی پدیده گذار جمعیتی با گذار اپیدمیولوژیک است. به این صورت که هم زمان با عبور از جمعیتی جوان با باروری و مرگ زیاد به سوی جمعیتی با باروری و مرگ کم، با اجرای برنامه مبارزه با بیماری های واگیر و ارتقای آموزش و بهداشت، الگوی بیماری های جامعه به نفع بیماری های مزمن مانند دیابت تغییر یافته است.

    کلید واژگان: شاخص توده بدنی, دخانیات, الکل, سالمندی موفق, کیفیت زندگی, دیابت
    Mahin Exir, Zohreh Raisi *, Hossein Ali Mehrabi, Mohammad Soltanizadeh

    The aim of this study was to investigate the effect of body mass index, smoking and alcohol consumption on successful aging mediated by quality of life in the elderly with type 2 diabetes. The research method is cross-sectional correlation. The statistical population of this study consisted of all elderly people aged 60 years and older with type 2 diabetes covered by health centers in Shiraz in 1398, from which 593 people were selected by available sampling method in two stages. In this study, the tools of brief cognitive status test (Fulstein et al., 1975), physical function questionnaire (Bartel, 1965), and for successful aging, social welfare questionnaire (Keys, 2004), spiritual health questionnaire (Polutzon and Allison, 1982). Life satisfaction (Diner, 1985) and quality of life questionnaire (Thomas, 1986) were used, all of which had acceptable validity and reliability. SPSS-V23 and PLS software were used to analyze the data. Structural equation modeling was also used to answer the research hypotheses. Findings showed that the model was confirmed by model fit at the intermediate level. The results also showed that no significant relationship was observed between the variables of body mass index, smoking and alcohol consumption and successful aging mediated by quality of life. Therefore, paying attention to the mentioned variables in prevention and designing more appropriate treatments will help researchers and therapists in the elderly with diabetes. Subsequent results of the study showed that there is an inverse and insignificant relationship between alcohol consumption in the elderly with type 2 diabetes and successful aging with mediated quality of life. Among the problems of different countries, especially developing countries, is the association of the phenomenon of population transition with epidemiological transition. In this way, at the same time as passing from a young population with high fertility and death to a population with low fertility and death, by implementing a program to fight infectious diseases and promote education and health, the pattern of community diseases in favor of chronic diseases such as diabetes Has changed.

    Keywords: Body Mass Index, Tobacco, Alcohol, Successful Aging, quality of life, Diabetes
  • زهرا ایرانی، زهره لطیفی*، محمد سلطانی زاده
    بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر توانمند سازی روانی مردان وابسته به مواد مخدر در سال 1399 بود.
    روش
    این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی (آزمایش و کنترل) سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بود. به منظور اجرای پژوهش از مردان معتاد به مواد افیونی، 30 نفر که تمایل به شرکت در طرح را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرارگرفتند. جهت سنجش اثر بخشی از پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی (1987) و پرسشنامه سرمایه های روان شناختی لوتانز (2007) به عنوان پیش آزمون استفاده شد. سپس گروه آزمایش به مدت 14 جلسه (به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای) در جلسات آموزش خودشفابخشی شرکت کردند و پس از اتمام آموزش پس آزمون برای هر دو گروه اجرا و در نهایت پس از گذشت 45 روز آزمون پیگیری انجام شد.
    یافته ها
    برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش خود شفابخشی در افزایش توانمند سازی روانی، افزایش امید با بیشترین اثر و تاب آوری کمترین اثر و نیز افزایش خودکارآمدی و حس انسجام شرکت کنندگان تاثیر معناداری داشته (05/0>p). اما بر خوش بینی اثربخش نبوده است. و این نتایج تا مرحله پیگیری نیز باقی ماندند.
    نتیجه گیری
    بنابر نتایج تحقیق انجام شده می توان روش آموزشی خودشفابخشی را بعنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگرجهت افزایش توانمدسازی روانی افراد وابسته به مواد در مراکز درمانی به کاربرد.
    کلید واژگان: خودشفابخشی, توانمند سازی روانی, حس انسجام, اعتیاد
    Zahra Irani, Zohreh Latifi *, Mohammad Soltanizadeh
    Purpose
    Drug addicts are exposed to many psychological injuries due to the problems they experience in their lives, so they need training to psychological empowerment. Therefore, aim of this study to investigate the effect of self-healing training on psychological empowerment of drug addicts in 2020.
    Method
    This study was done by semi-experimental approach with two group (experimental & control) and three stage (pre-test, post-test and follow up). 30 people who wanted to participate in the project were selected available. They were then randomly assigned to the experimental groups (15subjects) and the control group (15subjects). Then, the experimental group underwent 14 sessions (weekly one-minute 90-minute session) self-healing training and after the last session both groups were post-tested and finally After 45 days of follow-up.
    Results
    The results indicated that self-healing training significantly increased psychological empowerment in participants in the post-test and follow-up stages (p < 0.05). But it has not been effective on optimism. And these results remain until the follow-up stage.
    Conclusion
    Therefore, self-healing trainable method can be used to as the latest approach in the world to improve mental health of addict in health centers. So, this method can be used as a positive and new approach with relatively lasting effects to increase the self-care skills of addictions in treatment-related centers.
    Keywords: Self-Healing, Psychological Empowerment, Cohesiveness, Addiction
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 38 عنوان
  • دکتر محمد سلطانی زاده
    دکتر محمد سلطانی زاده
    استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
نویسندگان همکار
  • زهره لطیفی
    : 11
    زهره لطیفی
    دانشیار روان شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
  • مجتبی انصاری شهیدی
    : 3
    مجتبی انصاری شهیدی
    (1394) دکتری روانشناسی سلامت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد
  • دکتر نیلوفر طرفی زاده
    : 2
    دکتر نیلوفر طرفی زاده
    دانش آموخته دکتری روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران
  • لاله جنگی جهانتیغ
    : 2
    لاله جنگی جهانتیغ
    دانشجوی دکتری دانشکده علوم انسانی اجتماعی، PhD student,researcher in the field of self-healing and hypnotherapy at Ondokuz Mayis University
  • دکتر صدیقه رضایی دهنوی
    : 1
    دکتر صدیقه رضایی دهنوی
    دانشیار روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
  • الهام ایران نژاد
    : 1
    الهام ایران نژاد
    دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال