به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

abbasi

  • ببی منیر قاضی، قدرت الله عباسی*، رمضان حسن زاده

    این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ایماگوتراپی بر کاهش پشیمانی از انتخاب همسر دانش آموزان متاهل مدارس شهر گنبد کاووس انجام گرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش دانش آموزان متاهل مدارس بزرگسال شهر گنبد کاووس بودند. 30 دانش آموز بر اساس نمره یک انحراف معیار بالاتر از میانگین در مقیاس پشیمانی از انتخاب همسر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. شرکت کننده ها، مقیاس پشیمانی از انتخاب همسر را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. گروه آزمایش در 10 جلسه آموزش ایماگوتراپی به مدت 90 دقیقه دو بار در هفته شرکت کردند. تحلیل کووایانس نشان داد که آموزش ایماگوتراپی منجر به کاهش پشیمانی از انتخاب همسر دانش آموزان متاهل در مرحله پس آزمون و پیگیری شده است (001/0 ≥ P). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش ایماگوتراپی یک روش مناسب برای کاهش پشیمانی از انتخاب همسر دانش آموزان متاهل است.

    کلید واژگان: ایماگوترابی, پشیمانی از انتخاب همسر و دانش آموزان متاهل
    B. M. Ghazi, G. Abbasi*, R.Hassanzadeh

    The aim of this study is to examine the effectiveness of education of Imago therapy on reducing regret of choosing a spouse among married students in Gonbad Kavous schools. The current research is a quasi-experimental design with pretest-posttest and follow-up with the control group. The statistical population of this study was all married students in Gonbad Kavous schools. 30 students were selected based on a standard score of higher than the mean in the regret of choosing a spouse scale and were assigned randomly to an experiment and control groups. The participants completed the regret of choosing a spouse scale in three stages pre-test, post-test, and follow-up. The experimental group participated in 10 sessions of imago therapy program for 90 minutes twice a week. Analysis of covariance showed that education of Imago therapy has led to a reduction in regret of choosing a spouse in the experimental group than the control group at posttest and follow-up stages. The findings of research indicate that Imago therapy is a suitable method for reducing the regret of choosing a spouse among the married students.

    Keywords: Imago Therapy_Regret ofChoosing a Spouse_Married Students
  • علی عباسی، مهدی مندعلی*

    در این پژوهش رفتار مکانیکی- حرارتی پلیمرهای تقویت شده با نانولوله کربنی ساده با استفاده از یک روش تحلیلی مبتنی بر مدل سازی مکانیک نیمه پیوسته مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور یک المان حجمی نماینده از پلیمر تقویت شده با نانولوله استوانه ای شکل با تقارن چرخه ای استفاده می شود که در آن تقویت کننده نانولوله در مقیاس نانو و پلیمر اطرافش به صورت محیط پیوسته مدل شده اند. واردنمودن شرایط متقارن چرخه ای در فرآیند حل مساله سبب هماهنگی هرچه بیشتر نتایج تحلیلی با شرایط واقعی می شود. فاز میانی بین نانولوله و پلیمر نیز با تنش های بین سطحی و خواص مکانیکی برگرفته از اثر نیروهای واندروالسی موثر بین اتم های نانولوله و پلیمر مدل سازی می شود. به طور کلی تنش های پسماند حرارتی در نانوکامپوزیت های پلیمری به دلیل اختلاف قابل توجه بین ضریب انبساط پلیمر و نانولوله به وجود می آید. در مقاله حاضر ابتدا مدل سازی نیمه پیوسته توضیح داده شده است و سپس نقش برخی پارامترهای موثر بر تنش های پسماند حرارتی نظیر نسبت حجمی، نسبت منظری و دما مورد مطالعه قرار گرفته است. اگرچه بر اساس برخی از تحقیقات موجود درمقیاس ماکرو به نظر می رسد که افزودن نانولوله ها به پلیمر سبب کاهش ضریب انبساط نانوکامپوزیت و در نتیجه کاهش تنش های پسماند حرارتی آن خواهد بود، لکن نتایج این تحقیق نشان می دهد که با انتخاب نامناسب برخی پارامترها نظیر نسبت حجمی و منظری نانولوله و نیز تغییر دما، تنش های پسماند حرارتی بین نانولوله و پلیمر زیاد می شود که این امر می تواند باعث تضعیف استحکام نهایی ماده پلیمری شود.

    کلید واژگان: نانولوله کربنی, تنش پسماند حرارتی, مدل نیمه پیوسته, شرط مرزی متقارن چرخه ای
    A. Abbasi, M. Mondali*

    In this research, the thermo-mechanical behavior of SWCNTs reinforced polymer has been characterized using an analytical method based on semi-continuum modeling. For this reason, a representative volume element of CNT reinforced polymer with cyclic symmetry boundary condition is used while the nanotube reinforcement is modeled in nanoscale and its surrounding polymer is considered as a continuum environment. Applying the cyclic symmetry boundary conditions in the problem-solving procedure causes satisfactory agreement between the results of the analytical method and the actual conditions. The interphase between the nanotube and polymer is also modeled using the cohesive stresses and the mechanical properties extracted from the Vander-Waals forces between the atoms of nanotube and polymer. In general, the thermal residual stresses in polymer/CNT nanocomposites can occur due to the significant differences between the thermal expansion coefficient of polymer and CNT. In the present paper, the semi-continuum modeling has been firstly explained and then the role of some effective parameters such as volume fraction, aspect ratio, and temperature change on the residual thermal stresses has been studied. Although, based on some available researches in macro scale, it seems that adding the CNTs to polymer leads to decreasing the thermal expansion of nanocomposite and consequently decreasing its thermal residual stresses. However, the results of this paper show that by inappropriate selection of some parameters such as the volume fraction and aspect ratio of nanotubes and also the temperature change, the residual thermal stresses increase between the polymer and nanotube which it can weaken the material strength.

    Keywords: Carbon-Nanotube, Thermal Residual Stress, Semi-Continuum Model, Cyclic Symmetry Boundary Condition
  • فاطمه آگاه، محمدعلی اسماعیلی*، محمد فرزام، رحمت عباسی

    پیامد تغییر اقلیم در رویشگاه های طبیعی مناطق خشک و نیمه خشک کاهش تنوع گونه ای است که ضرورت اهلی سازی و کشت گونه های عرصه های طبیعی را در سیستم های کشاورزی آشکار می کند. گیاه دارویی کور (Capparis spinosa L.)، یکی از گیاهان ارزشمند بومی عرصه های طبیعی است که می توان با شناخت الگوها و مراحل رشد آن در رویشگاه های طبیعی و نسخه برداری از آن، نسبت به کشت آن اقدام کرد. به همین منظور، برای بررسی نیازهای اکولوژیک، مراحل فنولوژیک و عادات رشدی گیاه دارویی ارزشمند کور، رویشگاه طبیعی این گیاه واقع در بخش مزداوند شهرستان سرخس انتخاب شد و مطالعات در سال 1395 انجام گردید. به منظور مطالعه مراحل فنولوژیک گیاه، فاصله زمانی برای هر مرحله فنولوژیک براساس تعداد روز و درجه روز رشد محاسبه و ثبت گردید. ویژگی های رشد (مساحت کانوپی، طول قطر بزرگ و قطر کوچک کانوپی و تعداد شاخه) اندازه گیری شد و روند تغییرات با مدل های سیگموئیدی، درجه دو، توانی و خطی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج بررسی اکولوژیک رویشگاه نشان داد که رویشگاه مورد مطالعه بیشتر ماه های سال تحت تاثیرخشکی بوده، همچنین تجزیه خاک نشان داد که بافت خاک، سیلتی لوم و اسیدیته خاک در محدوده قلیایی بوده و مقادیر بالای هدایت الکتریکی خاک در اعماق مختلف نیز نشانگر وجود مقادیر زیاد املاح در خاک بود. خاک رویشگاه از نظر عناصر اصلی (نیتروژن، فسفر و پتاس) و کربن آلی فقیر بوده و مقادیر این عناصر بسیار پایین تر از حد مطلوب خاک های زراعی برآورد شد. بررسی مراحل فنولوژیک گیاه کور نشان داد که این گیاه برای طی مراحل رشدی خود به 211 روز و 2745.3 درجه روز رشد نیاز دارد. بررسی روند تغییرات رشدی در رویشگاه نشان داد که گیاه در سه ماه اول، سرعت رشد نسبتا بالایی از نظر گسترش سطح کانوپی داشته و با گذشت زمان از سرعت رشد آن کاسته می شود و مدل سیگموئیدی به خوبی این الگوی رشدی را پیش بینی می کند. طبق نتایج بررسی عادات رشدی گیاه کور در رویشگاه طبیعی و با الگوبرداری از نحوه گسترش این گیاه در سطح زمین و نیز با توجه به چندساله بودن آن، توصیه می شود آرایش کاشت کور در سیستم های زراعی به گونه ای طراحی شود که بوته ها فضای کافی برای گسترش کانوپی داشته باشند.

    کلید واژگان: اهلی سازی, درجه روز رشد, فنولوژی, گیاه دارویی, مدل سازی
    F. Agah, M.A. Esmaeili *, M. Farzam, R. Abbasi

    The consequence of climate change in the natural habitats of arid and semi-arid regions is the reduction of species diversity which highlights the necessity of domestication and cultivation of wild species in agricultural systems. The medicinal plant caper (Capparis spinosa L.) is one of the valuable native plants in the natural arena that can be cultivated by recognizing patterns and stages of its growth in natural habitats and copying it .For this purpose, in order to study the ecological needs, phenological stages and growth habits of the valuable medicinal plant caper, the natural habitat of this plant in Mazdavand section of Sarakhs was selected and studies were conducted during 2016. The time interval for each phenological stage was calculated based on the number of days and growth degree day. Growth characteristics (canopy area, large and small canopy diameter and number of branches) were measured and the trend of changes was compared with sigmoid, quadratic, power and linear models. The results of ecological study showed that the habitat studied was affected by drought most of the year. Also, soil analysis showed that soil texture was silty loam, and soil acidity was in the alkaline range, and high amounts of EC at different soil depths also indicated high levels of salts in the soil. The habitat soil was poor in terms of macroelements (N, P and K) and organic carbon, and the amount of these elements were much lower than the optimum level in agricultural soils. Results showed that caper needs 211 days and 2745.3 degree days to complete its growth stages. Investigating the trend of growth changes in the habitat showed that the plant had a relatively high growth rate for canopy expansion in the first three months and after that growth rate decreased over time. Its growth pattern was best predicted by the sigmoid model. According to the results of the study on the growth habits of caper in the natural habitat and considering how it is spread on the land surface and its perennial life, it is recommended that the planting arrangement for caper in agricultural systems be designed so that the plants have enough space for canopy expansion.

    Keywords: Domestication, growth degree day, phenology, medicinal plant, modeling
  • س. مراد حاصلی*، ک. کلوسیو، ه. فرهادیان، ع. عباسی، ف غفرانی پور

    آسیب های و جراحات شغلی دارای پیامدهای روانشناختی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی است. کشاورزی یک صنعت با خطرات و آسیب های شغلی بالا است، اما آسیب های شغلی به طور عمده در رفتار کشاورزان ریشه دارد. مطالعه حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و روش تئوری زمینه ای انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل اعضای دانشکده علوم کشاورزی و بهداشت حرفه ای دانشکده علوم پزشکی، کارشناسان کشاورزی، کارشناسان بهداشت حرفه ای و کشاورزان بود که از طریق نمونه برداری گلوله برفی و هدفمند در استان کرمانشاه واقع در غرب ایران انتخاب شد. داده ها از طریق مصاحبه ها جمع آوری شد. یافته ها حاکی از آن است که عوامل حوزه شناختی، مدیریت فردی، عوامل فرهنگی، سازمانی و اقتصادی از جمله عوامل اصلی تاثیرگذار بر رفتار بهداشت حرفهای کشاورزی میباشد. در مدل تحقیق، تولید کننده سالم، محصولات سالم و جامعه سالم، از پیامدهای بکارگیری راهبردهای مناسب برای رفتارهای بهداشت شغلی کشاورزی استخراج گردید. طراحی یک مدل زمینه ای و بومی رفتار سالم برای ارتقای بهداشت شغلی گام موثری برای کاهش آسیب ها در میان کشاورزان است.

    S. Moradhaseli*, C. Colosio, H. Farhadiana, E. Abbasi, F. Ghofranipour

    Occupational injuries have several psychological, economic, social, and institutional consequences. Agriculture is a high-risk industry, but occupational injuries are mainly rooted in the behavior of farmers. The present study was conducted using the qualitative approach and the grounded theory method. The study population included members of the Faculty of Agricultural Science and Occupational Health of the School of Medical Science, agricultural experts, occupational health experts, and farmers who were selected through snowball sampling in Kermanshah province in western Iran. The data was collected through interviews. The findings showed that cognitive, personal management, cultural, organizational and economic factors affect agricultural occupational health behavior. In the research model, healthy growers, healthy products, and healthy society were the consequences of the use of appropriate strategies for agricultural occupational health behavior. Designing a native model of healthy behavior to promote occupational health is a step towards reducing injuries among farmers.

    Keywords: Agriculture, Agricultural worker health behavior, Farmers, Grounded theory, Occupational safety
  • رضا کریمی*، فاطمه عباسی
    هدف

    ارائه راهکار برای ارتقای مدیریت دانش از راه سنجش سطح بلوغ آن مدل براساس مدل زیمنس.

    روش شناسی

    داده ها با پرسشنامه پژوهشگرساخته ای گردآوری شد که نمونه هدفمند 100نفره از کارکنان سازمان آن را پرکردند.

    یافته ها

    همه مولفه های بلوغ مدیریت دانش به غیر از مولفه «تعلیم و آموزش» پایین تر از حد متوسط یافته شد. بلوغ مدیریت دانش در سازمان در سطح یک قرار دارد.

    نتیجه گیری

    مولفه های بلوغ مدیریت دانش براساس دیدگاه کارشناسان ارزیابی و راهکارهایی برای ارتقای آن ارائه شده است.

    کلید واژگان: بلوغ مدیریت دانش, سازمان اسناد و کتابخانه ملی, مدل زیمنس
    R. Karimi *, F. Abbasi
    Purpose

    Knowledge management maturity is measured based on Siemens model and solutions for improvement are recommended.

    Methodology

    100 NLAI employees evaluated the stage of the organization’s maturity for KM by responding to a researcher-made questionnaire.

    Findings

    All of the components of knowledge management maturity except education and training were below the average. Education and training was at level five. The components of leadership, culture, and information technology were at level two, whereas the components of rewards and incentives, recording employees' experiences, application of knowledge, staffs' skills and management are at level one. Access to knowledge and experiences has not been implemented in the organization. Overall maturity was at level one.

    Keywords: Knowledge Management Maturity_National Library & Archives of Iran_Siemens Model
  • زهرا صیادی آذر، عبدالله جوانمرد*، فریبرز شکاری، امین عباسی، مصطفی امانی ماچیانی

    به منظور بررسی اثر کاربرد تلفیقی کودهای زیستی و شیمیایی بر خصوصیات کمی و کیفی علوفه سورگوم Sorghum bicolor L.)) رقم اسپیدفید، آزمایشی در سال زراعی 1395 به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 15 تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه اجرا شد. فاکتور اصلی شامل رژیم های مختلف آبیاری (آبیاری بعد از 60 ، 100 و 140 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) و فاکتور فرعی شامل (کود زیستی بیوسوپر و فسفات بارور 2، 100 درصد کود شیمیایی، کود زیستی+ 75 درصد شیمیایی، کود زیستی+ 50 درصد شیمیایی، کود زیستی+ 25 درصد شیمیایی) بودند. نتایج نشان داد بیش ترین میزان عملکرد علوفه خشک (8/26 تن در هکتار) با مصرف 100 درصد کود شیمیایی بدون اختلاف معنی دار با تیمار کود زیستی+ 75 درصد کود شیمیایی به دست آمد. هم چنین کم ترین میزان عملکرد علوفه خشک (6/20 تن در هکتار) نیز با کاربرد انفرادی کود زیستی حاصل شد. با افزایش دور آبیاری از میزان عملکرد علوفه خشک سورگوم کاسته شد. به طوری که میزان عملکرد علوفه خشک در دور آبیاری اول نسبت به دور آبیاری دوم و سوم به ترتیب 04/10 و 44/26 درصد افزایش یافت. بیش ترین میزان ماده خشک قابل هضم، کل ماده غذایی قابل هضم، ارزش نسبی تغذیه ای و انرژی ویژه شیردهی با کاربرد تلفیقی کود زیستی+ 25 درصد کود شیمیایی به دست آمد. هم چنین بیش ترین میزان شاخص های CP، WSC، DMI، DMD، TDN، RFV، NEL و نسبت برگ به ساقه در دور آبیاری سوم (140 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر) مشاهده شد. هم چنین نتایج نشان دهنده این است که با افزایش دور آبیاری میزان ADF و NDF کاهش یافت. به طوری که میزان ADF و NDF در دور سوم نسبت به دور اول آبیاری 29/10 و 95/5 درصد کاهش یافت. به طور کلی کاربرد تلفیقی کودهای زیستی و شیمیایی منجر به افزایش عملکرد علوفه خشک و بهبود کیفیت آن در شرایط تنش خشکی گردید.

    کلید واژگان: ازتوباکتر, انرژی ویژه شیردهی, بیوسوپر, دیواره سلولی, کود زیستی
    Z. Sayyadi Azar, A. Javanmard*, F. Shekari, A. Abbasi, M. Amani Machiani
    Introduction

    Forage production has recently reduced in some arid and semi-arid countries due to intensive grazing and consecutive dryness. Increasing scarcity of water irrigation, particularly in arid and semi-arid climates where agricultural systems are dependent upon supplemental irrigation, is becoming the most important problem for producing forage.The bio fertilizers can serve a potential tool for sustaining crop production without destruction of the soil and environment. Therefore, integrated application of bio fertilizer and chemical fertilizer seems to be a sustainable approach in agricultural systems. The plant growth promoting bacteria plays an important role in the crop growth and development through secretion of growth promoting metabolites and nutrient supply. These species increase nitrogen fixation and release plant growth promoting substances and hormones and improve nutrient and water uptake.Sorghum is becoming an increasingly important forage crop in many arid and semi-arid regions of the world especially in Iran because of its advantages over corn in warm and dry climates. The objective of this study was to evaluate the effects of different fertilizer patterns and irrigation intervals on the quantity and quality of the sorghum forage.

    Materials and Methods

    The experiment was conducted as split plot design based on randomized complete block design (RCBD) with 15 treatments and three replications at the faculty of Agriculture, University of Maragheh during 2016. The treatments included three different irrigation regimes (irrigation after 60, 100 and 140 mm evaporation from class A evaporation pan) and five different fertilization patterns (100% chemical fertilizer, bio fertilizer, bio fertilizer+ 75% chemical fertilizer, bio fertilizer+ 50% chemical fertilizer and bio fertilizer+ 25% chemical fertilizer). In the current research, quantity and quality properties including neutral detergent fiber (NDF), acid detergent fiber (ADF), crude protein (CP), crude fiber (CF), dry matter digestibility (DMD), water soluble carbohydrate (WSC), Total digestibly nutrient (TDN), dry matter intake (DMI), Relative feed value (RFV), net energy for lactation (NEL) and ash was calculated. Analysis of variance of the data and mean comparison were carried out by MSTATC statistical software based on Duncan’s multiple range tests.

    Results and Discussion

    The results showed that the dry forage yield of sorghum was significantly affected by different irrigation and fertilization patterns. The highest forage yield (26.8 t.ha-1) was achieved in 100% chemical fertilizer that was not significantly different with bio fertlizer+ 75% chemical fertilizer. Also, the lowest dry forage yield (20.6 t.h-1) was observed in application of bio fertilizer. The reason for the increase of dry matter yield in integrated application of chemical and bio fertilizers is attributed to improved nutrient uptake, increased photosynthesis, and more activity of catalase and peroxidase enzymes by plant growth promoting bacteria. In addition, with increasing irrigation interval, the biomass yield of forage sorghum was significantly reduced. Decreasing the biomass yield of sorghum by increasing irrigation intervals may be due to reducing the absorption of fermentation elements, decreasing growth and leaf area, decreasing photosynthesis, increasing the damage caused by drought stress, and increasing the amount of active oxygen radicals. The highest values of DMD, TDN, RFV and NEL were achieved in bio fertilizer+ 25% chemical fertilizer. Also, the values of CP, WSC, DMI, DMD, TDN, RFV and NEL increased by enhancing irrigation intervals. Increase of the mentioned indices is attributed to decreasing of neutral detergent fiber (NDF), acid detergent fiber (ADF) content under integrated application of chemical and bio fertilizers and increasing irrigation intervals. Results showed a positive and significant correlation between sorghum dry forage yield and crude protein yield, WSC, ADF and NDF. On the other hand, there was a negative and significant correlation between ADF and NDF with CP, DMI, DMD, TDN, RFV and NEL.

    Conclusion

    Generally, the results of this experiment demonstrated that different irrigation regimes and different fertilizer patterns had a significant effect on the quantitative and qualitative traits of the sorghum forage. The values of dry forage yield, crude fiber, ADF and NDF decreased by increasing irrigation intervals, while the values of leaf to stem ratio, CF, WSC, DMI, DMD, TDN, RFV and NEL increased in this irrigation round. In comparison between different fertilization patters, the highest forage yield was achieved in 100% chemical fertilizer that was no significantly different with bio fertilizer+ 75% chemical fertilizer. Also, the integrated application of bio fertlizer+ 25% chemical fertilizer significantly increased the content of DMI, DMD, TDN, RFV and NEL. Based on the results of this study, it can be stated that the integrated application of bio fertilizers with chemical fertilizer in drought stress conditions resulted in quantitative and qualitative improvement of sorghum forage.

    Keywords: Acid detergent fiber, Bio fertilizer, Azotobacter, Biosuper, Net energy for lactation
  • رحمان عرفانی*، همت الله پیردشتی، رحمت عباسی، محمد زمان نوری

    با توجه به نوپا بودن کشت ارگانیک برنج در استان مازندران و وجود پتانسیل های فراوان جهت گذار از کشاورزی متداول به کشاورزی ارگانیک، پژوهش حاضر به منظور ارزیابی ویژگی های کمی و کیفی برنج (Oryza sativa L.) در سامانه های مختلف زراعی متداول، کم نهاده و ارگانیک طی سال‎های 1394 و 1395 در سه منطقه مختلف استان مازندران (شهرستان‎ بابل، فریدونکنار و آمل) اجرا شد. برای سامانه های زراعی ارگانیک، کم نهاده و متداول به ترتیب، سه‎، چهار و شش مزرعه در این شهرها انتخاب شدند. مزارع انتخابی حداقل طی سه سال گذشته از همان سامانه زراعی مشابه استفاده کرده بودند. در سامانه زراعی ارگانیک، از کود مرغی و کودهای زیستی شامل: ازتوباکتر و بارور2 و جهت مبارزه با آفات و بیماری از زنبور تریکوگراما، فرمون های جنسی، قارچ کش ها و حشره کش های زیستی استفاده شد. در سامانه زراعی کم نهاده، نهاده های خارجی تولید، مانند کودهای شیمیایی و آفت کش ها در مقایسه با کشت متداول به حداقل رسانده شد. نتایج نشان داد که در دو منطقه بابل و آمل، سامانه زراعی متداول و کم نهاده عملکرد دانه بیش تری در مقایسه با ارگانیک داشتند. در بین سه منطقه نیز بالاترین عملکرد دانه (33/4978 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد زیستی (33/8532 کیلوگرم در هکتار) گیاه در منطقه فریدونکنار و در سامانه کم‏نهاده به دست آمد. این مقدار عملکرد به‏ترتیب 73/4 و 80/2 درصد و 90/29 و 12/29 درصد از دو سامانه متداول و ارگانیک بیش تر بود. از نظر صفات کیفی نیز علی رغم درصد بالاتر پروتئین دانه در سال های 1394 و 1395 به ترتیب (27/6 و 01/4 درصد) در کشت متداول، بیش ترین راندمان تبدیل (05/68 و 05/69 درصد) و برنج کامل (70/64 درصد)، طول دانه پس از پخت (46/13 میلی متر)، کم ترین درصد پوسته نیز در سال های 1394 و 95 به ترتیب (47/22 و 86/21 درصد)، سبوس (47/9 و 08/9 درصد) و برنج خرده (00/4 و 14/2 درصد) در کشت ارگانیک حاصل شد. بنابراین کشت کم نهاده از نظر کمیت تولید و مصرف کم تر نهاده‏های شیمیایی، سامانه زراعی مناسب‏تری شناخته شد، ولی از نظر کیفی و به ویژه راندمان تبدیل، کشت ارگانیک بهتر از دو سامانه زراعی دیگر بود. با این‏حال در شرایط فعلی و با در نظر گرفتن عملکرد دانه و نیز کیفیت محصول به‏دست آمده می‏توان سامانه زراعی کم‏نهاده را به‏کشاورزان توصیه نمود.

    کلید واژگان: آمیلوز, راندمان تبدیل, کود زیستی, کود شیمیایی
    R. Erfani*, H. Pirdashti, R. Abbasi, M.Z. Noori
    Introduction

    Rice (Oryza sativa L.) is the second most important cereal in the world after wheat. Chemical inputs including fertilizers and pesticides are applied to paddy lands to enhance yield and control pests and diseases. Although, this crop has been cultivated organically in some parts of the world. Despite a lot of research, policy and public attention, only a small portion of the total agricultural land has been dedicated to organic farming. Due to the destructive effects of conventional agriculture on the environment through the excessive use of chemical inputs, switching to sustainable agriculture is increasing day by day. One of the pillars of sustainable agriculture is the use of organic fertilizers in agro-ecosystems with the aim of eliminating the use of chemical fertilizers. Organic rice cultivation is emerging as a sustainable alternative in Mazandaran province which has numerous capabilities to transit from conventional to organic agriculture. The present study, therefore, was designed to evaluate the quantitative and quality characteristics of rice in three conventional, low-input and organic agricultural systems in Mazandaran Province.

    Materials and Methods

    The present study was conducted during 2015 and 2016 cropping seasons in three different regions of Mazandaran province (Babol, Fereydounkenar and Amol cities). For organic, low-input and conventional agricultural systems, three, four and six fields were selected in these cities, respectively. Selected fields had been under the same agricultural system for at least the last three years. In organic agricultural systems, standard poultry manure and biofertilizers including Azotobacter and Barvar2 were used. Also, Trichogramma bee, sex pheromones, fungicides, and biological insecticides were applied to control the common pests and diseases. Furthermore, the weeds were controlled manually. In the low-input system, minimum amounts of external inputs such as chemical fertilizers and pesticides were applied as compared to the conventional system. At the beginning of the growing season, the farmers were justified to apply all agronomic operations from the seedbed preparation to harvest in accordance with recommendations of the Rice Research Institute of Iran. Agronomic characteristics and physical quality properties including grain yield, conversion efficiency, hull percentage, head rice percentage and chemical properties including protein content, amylose percentage, and gelatinization temperature were determined. Data were subjected to analysis of variance and mean comparison by SAS 9.4 statistical software.

    Results and Discussion

    The results showed that in two regions of Babol and Amol, the conventional and low-input systems had more grain yield than an organic system. Among three regions, the highest grain (4978.33 kg.ha-1) and biological (8532.33 kg.ha-1) yields were obtained in the Fereydounkenar region in the low-input system. Those yields were 4.73 and 2.80 percent, and 29.99 and 29.12 percent more than the conventional and organic systems, respectively. In terms of grain quality characteristics, despite higher percentage of protein content in 2015 and 2016 (6.27 and 1.04) in conventional culture, the maximum conversion efficiency (68.05 and 69.05) and complete rice percentage (64.70), seed length after baking (13.46), the least husk percentage (22.47 and 21.86), bran (9.47 and 9.08) and broken rice (4.00 and 2.14) were recorded in organic farming system.

    Conclusion

    In conclusion, low-input sustainable farming would be more appropriate because of its greater yield and less consumption of chemical inputs, which reduces expenses while increasing sales income. In terms of the quality, particularly conversion efficiency, however, organic farming was better than the other two systems. In general, in the present conditions, it is important to consider not only the grain yield but also the yield quality. Accordingly, low-input agricultural system could be recommended to the farmers, but in the long run, the organic agricultural system will be advisable to meet both food safety and environmental health. However, the decision, in this case, requires further studies and perennial experiments.

    Keywords: Amylose, Biological fertilizer, Chemical fertilizer, Conversion efficiency
  • رویا عباسی اصل، سهیلا هاشمی، مهدی خبازی کناری، فرشته باعزت
    هدف

    هدف پژوهش تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه هویت اخلاقی بود.

    روش

    روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 97-96 به تعداد 10183 نفر بود. بر اساس جدول کرجسی-مورگان 1970، تعداد 381 نفر برای تحلیل عاملی اکتشافی و 384 نفر برای تحلیل عاملی تاییدی و پایایی مقیاس و در مجموع 765 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به شکل زیر انتخاب شد. از میان 12 دانشکده به صورت تصادفی 4 دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، شیمی، علوم اقتصادی و اداری، علوم پایه و از میان گروه های آموزشی هر دانشکده 2 کلاس کارشناسی، 1 کلاس کارشناسی ارشد و 1 کلاس دکتری انتخاب و پرسشنامه هویت اخلاقی بلک و رینولدز (2016) توسط 726 نفر تکمیل و پس از حذف 61 پرسشنامه ناقص و نقاط پرت، پرسشنامه 665 نفر تحلیل شد.

    یافته ها:

    نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه هویت اخلاقی دارای دو عامل خود اخلاقی و تمامیت اخلاقی است و این ساختار توسط تحلیل عاملی تاییدی نیز تایید شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون حاکی از همبستگی متوسط میان بعدها (30/0 =r، 0001/0 =P) و همبستگی بسیار قوی بعد خود اخلاقی (74/0 =r، 0001/0 =P) و تمامیت اخلاقی (86/0 =r، 0001/0 =P) با نمره کل بود. همچنین آلفای کرونباخ برای عامل ها و نمره کل از 80/0 تا 85/0 متغیر بود.

    نتیجه گیری:

    پرسشنامه هویت اخلاقی برای سن 18 سال و بالاتر مناسب و از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن برای تعیین هویت اخلاقی دانشجویان و اقشار دیگر در راستای شناسایی عامل های خود اخلاقی و تمامیت اخلاقی استفاده کرد.

    کلید واژگان: روایی, پایایی, ساختار عاملی, ویژگی های روان سنجی, هویت اخلاقی
    R. Abbasi, Asl*, S. Hashemi, M. Khabbazi Kenari, F. Baezzat
    Aim

    The aim of this research was to determine the psychometric properties of Moral Identity Questionnaire.

    Methods

    Research method was correlational, and population included 10183 male and female students of Mazandaran University in 2017-2018 academic year. Among them, on the basis of sampling table of Morgan and Krejcie 1970 and through multistage cluster random sampling, 381 students for EFA and 384 students for CFA and reliability (in total 765) of the questionnaire were selected. In the sampling process, four faculties of humanity and social sciences, chemistry, economics and administrative sciences and basic sciences were randomly selected among twelve faculties. From the department of each faculty, two bachelor’s classes, one master class and one PhD class were selected. Totally, 726 students answered the Black and Reynolds’s (2016) moral identity questionnaire. After removing 61 incomplete questionnaires, 665 questionnaires were analyzed.

    Results

    The results of EFA indicated that the questionnaire has two dimensions of moral self and moral integrity, which was verified by CFA as well. The result of Pearson correlation showed a moderate correlation between the dimensions (r= 0.29, P= 0.0001) and a very strong correlation between moral self dimension (r= 0.74, P= 0.0001), and moral integrity dimension (r=0.85, P=0.0001) with the total score of the questionnaire. Moreover, Cronbach’s alpha for the dimensions and total score varied from 0.80 to 0.85.

    Conclusion

    MIQ is appropriate for 18 years old subjects and above. It has an acceptable reliability and validity and can be used to measure moral identity of students and other classes of the society to identify moral self and moral integrity factors.

    Keywords: factor structure, moral identity, psychometric properties, reliability, validity
  • فریده انصاری سامانی، سید حسن طباطبایی*، فریبرز عباسی، ابراهیم علایی

    شبیه سازی انتقال آب و املاح در خاک، در مدیریت بهینه مصرف آب و کود در مزرعه بسیار موثر است. در این پژوهش از مدل HYDRUS -1D در شبیه سازی انتقال آب و برومید در یک ستون آزمایشگاهی خاک با بافت لوم رسی استفاده شد. پارامترهای هیدرولیکی خاک شامل (عکس نقطه ورود هوا) α، (هدایت هیدرولیکی اشباع) ks، (رطوبت باقی مانده) qr، (رطوبت اشباع) qs، (پارامتر پیوستگی خلل و فرج) l و (پارامتر شکل منحنی رطوبت)  n  از طریق اندازه گیری و با استفاده از نرم افزار Retc به دست آمدند. پارامترهای انتقال املاح شامل ضریب انتشار و سرعت واقعی با استفاده از پارامترهای هیدرولیکی خاک و داده های غلظت برومید به روش مدل سازی معکوس براورد شد، با توجه به ضرایب هدف، آنالیز حساسیت مدل فیزیکی انجام شد. نتایج حاصله نشان داد که ضریب همبستگی غلظت برومید مشاهده ای و شبیه سازی شده در حالت بهینه برابر 0/84 درصد بود. بر این اساس مقدار ضریب انتشار برابر 4/09 سانتی متر براورد شد. بر پایه نتایج آنالیز حساسیت، هدایت هیدرولیکی اشباع بیشترین تاثیر را در تغییرات این پارامتر داشت به طوری که مقدار ضریب حساسیت این پارامتر برابر با 2/64 بود. ضریب RMSE با مقدار 0/04 کمترین و ضریب ME با مقدار 0/001- بیشترین تغییرات پارامتر را داشتند.

    کلید واژگان: پخشیدگی, شبیه سازی, بروماید, HYDRUS
    F. Ansari Samani, S. H. Tabatabaei*, F. Abbasi, E. Alaei

    Simulation of water and salt transfer in soil is very effective in managing optimal water and fertilizer use in the field. In this study, the HYDRUS-1D model was used to simulate the transfer of water and bromide in a laboratory column of soil with clay loam texture. Soil hydraulic parameters (including air entry point) α, (saturated hydraulic conductivity) ks, (residual moisture content) θr (saturation moisture content) θs, (pore and particle joint parameter) l (parameter of moisture curve shape) n through measurement and using Retc software was obtained Solubility transfer parameters including difiusion coefficient and actual velocity were estimated using soil hydraulic parameters and bromide concentration data by reverse modeling method. According to the target coefficients, the sensitivity analysis of the physical model was performed .The results showed that the correlation coefficient of observation and simulation bromide concentration in optimal mode was 0.84%. accordingly, the diffusion coefficient was estimated to be 4.9 cm. based on the results of the sensitivity analysis, the saturation hydraulic conductivity had the greatest effect on the variation of this parameter, so that the amount sensitivity coefficient of this parameter was 2.64 The RMSE coefficient with a value of 0.04 was the lowest and ME coefficient with the value of -0.0001 had the most parameter variations.

    Keywords: Dispersion, Simulation, Bromide, HYDRUS
  • نرگس اسدی نژاد*، علی عباسی، مسعود پورحسین، جمشید یزدانی
    اهداف

    آسیب به عنوان خطر عمده سلامت بالغین در دنیا و شایع ترین علت مرگ شناخته شده است. تقلب و اقدام به صحنه سازی و تدارک تصادفات ساختگی، یک پدیده ناهنجار اجتماعی و تهدیدی جدی برای کشور است. این مطالعه با هدف بررسی الگوی تصادفات ساختگی در مرکز پزشکی قانونی استان مازندران در سال های 95-1390 انجام شد.

    ابزار و روش ها

     در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، کلیه پرونده های در دسترس تصادف ساختگی پزشکی قانونی استان مازندران طی سال های 95-1390 مورد بررسی قرار گرفت. ابزار مورد استفاده در پژوهش، پرسش نامه ای بود که براساس الگوها و مولفه های موجود در پرونده های مربوطه تهیه شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS 20 و با استفاده از آمار توصیفی دسته بندی و تحلیل شدند.

    یافته ها

     از 79 پرونده بررسی شده، 94.9% مرد، 50.6% مجرد و 82.2% دارای شغل آزاد بودند. بیشترین نوع تصادفات، برخورد موتور با خودرو (35.4%) و بیشترین فرد صدمه دیده راننده موتور (30.4%) بود. در 58.2% پرونده های مورد بررسی، فرد در خارج از استان زندگی می کرده که در 38.0% پرونده ها علت حضور در استان را مسافرت گزارش کرده بودند.

    نتیجه گیری

     در بیشتر موارد، تصادفات ساختگی در ساعت های پایانی شب و ساعت های اول روز اتفاق می افتند و معمولا وسیله نقلیه یک سرنشین یا دو سرنشین داشته و تصادف در جایی خارج از شهر اتفاق می افتد. آسیب های ایجادشده در تمام افراد سرنشین به صورت مشترک دیده می شود و همین طور در بیشتر موارد آسیب ها به صورت قرینه هستند که تمام این موارد دال بر ساختگی بودن تصادفات گزارش شده است. همچنین بیشتر افراد مورد بررسی شغل آزاد دارند.

    کلید واژگان: تصادفات ساختگی, پزشکی قانونی, صدمات
    N. Asadinejad*, A. Abbasi, M. Pourhossein, J. Yazdani
    Aim(s)

    Damage is known as a major risk to adult health in the world and is the most common cause of death. Fraud and scenes and fake accidents are a social disorder and a serious threat to the country. The aim of this study was to investigate the pattern of false accidents in Mazandaran Province Forensic Medical Center in 2011-2016.

    Instruments & Methods

    In this descriptive-analytical research, all available cases of false accidents in Mazandaran Province Forensic Medical Center during 2011-2016 were studied. The tool used in the research was a questionnaire prepared on the basis of patterns and components in the relevant files. Data were categorized and analyzed by SPSS 20 software using descriptive statistics.

    Findings

    Of the 79 cases reviewed, 94.9% were male, 50.6% were single and 82.2% had freelance job. The most common type of accidents was motorcycle collision with car (35.4%) and the most of the injured was motorcycle driver (30.4%). 58.2% of the studied cases lived outside the province, which 38.0% of them reported the traveling as the reason for being in the province.

    Conclusion

    In most cases, false accidents occur in the late hours of the night and the first hours of the day. Usually the vehicle has one or two occupants and the accident happens somewhere outside the city. Injuries are common to all occupants and in most cases are symmetric. All of these cases indicate that the reported accidents are fictitious. Most of the people surveyed also have freelance jobs.

    Keywords: False Accidents, Forensics Medicine, Injuries
  • قدرت الله عباسی*، علیرضا رستمی

    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ادراک رفتارهای فداکارانه همسر و نارسایی هیجانی با دلزدگی زناشویی معلمان متاهل مقطع تحصیلی ابتدایی شهر آمل بود. جامعه آماری این پژوهش همه معلمان مقطع ابتدایی شهر آمل بود که از میان آنها 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاسهای ادراک رفتارهای فداکارانه همسر هارپر و فیگرس (2008)، نارسایی هیجانی تورنتو (1994) و دلزدگی زناشویی پاینز (1996) گردآوری شدند و با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرارگرفتند. یافته های پژوهش نشان دادند که میان متغیر ادراک رفتارهای فداکارانه همسر با دلزدگی زناشویی رابطه منفی و معنادار و میان نارسایی هیجانی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد  (p<0.001).  همچنین، تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر ادراک رفتارهای فداکارانه همسر به شکلی منفی و نارسایی هیجانی به شکلی مثبت در پیش بینی دلزدگی زناشویی نقش دارند. همچنین، این تحلیل نشان داد که از میان متغیرهای پیش بین، نارسایی هیجانی مهم ترین پیش بین کننده دلزدگی زناشویی است. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، می توان گفت روان شناسان و مشاوران مدرسه می توانند با بهره گیری از آموزش مهارتهای زندگی زمینه را برای تقویت رفتارهای فداکارانه و کاهش مشکلات مربوط به نارسایی هیجانی معلمان متاهل فراهم کنند و دلزدگی زناشویی شان را کاهش دهند.

    کلید واژگان: ادراک رفتارهای فداکارانه همسر, نارسایی هیجانی, دلزدگی زناشویی معلمان
    G. Abbasi*, A. R. Rostami

    The present research was undertaken to investigate the relationship between spouses’ perception of sacrificing behavior, alexithymia, and marital burnout among primary school teachers. The statistical population of the study was comprised of all primary school teachers in Amol from among whom 200 teachers were selected through random multi-stage cluster sampling method. The instruments included Perception of Sacrifice Scale (Harper & Figuerres, 2008), Toronto Alexithymia Scale (1994), and Couple Burnout Measure (Pines, 1996). The data were analyzed using Pearson correlation and multiple regression analysis. The findings indicated that spouses’ perception of sacrificing behavior was negatively associated with marital burnout, whereas alexithymia was positively correlated with marital burnout (P<0.001). Regression analysis also showed that spouses’ perception of sacrificing behavior could negatively predict marital burnout, while alexithymia positively predicted this variable. Among predictor variables, alexithymia was the most important predictor of marital burnout. Based on the findings, school psychologists and counselors can use life skills training programs to enhance sacrificing behavior and reduce problems caused by alexithymia among teachers and as a result decrease teachers’ marital burnout.

    Keywords: spouses’ perception of sacrificing behavior, alexithymia, teachers’ marital burnout
  • س. چزاغی، ش. چوبچیان، ع. عباسی

    باتوجه به اهمیت سرمایه گذاری در زمینه انرژی های تجدیدپذیر و کاربرد های فراوان این فناوری در بخش کشاورزی، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر فرایند تصمیم گیری سرمایه گذاری در انرژی های تجدیدپذیر در بخش کشاورزی ایران انجام شد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات غیرآزمایشی پیمایشی بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری (LISREL 8/72) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل130 نفر از سرمایه گذاران شرکت های فعال در زمینه انرژی های تجدیدپذیر در بخش کشاورزی سراسر کشور ایران بود. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد97 نفر (97n=) به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه ابزار اصلی جمع آوری داده ها بود که روایی آن به تایید پانلی از متخصصان قرار گرفت. به منظور سنجش پایایی ابزار تحقیق، تعداد 30 نسخه از پرسش نامه توسط سرمایه گذاران فعال در زمینه انرژی های تجدیدپذیر و کارشناسان سازمان انرژی های تجدیدپذیر و بهره وری انرژی برق کشور تکمیل و سپس برای بخش های مختلف پرسش نامه تکمیل شده، ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار SPSS22 محاسبه گردید و نشان داد که پرسش نامه از پایایی خوبی برخوردار است. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از نرم افزار لیزرل برای هر پنج متغیر مکنون بیرونی و درونی مورد مطالعه در تحقیق، مقادیر پایایی ترکیبی (CR) محاسبه شده بزرگتر از 7/0 و میانگین واریانس استخراج شده ((AVE نیز بزرگتر از 5/0 بود. نتایج به دست آمده از یافته ها نشان داد که در بین متغیرهای مورد مطالعه، به ترتیب دانش استفاده از فناوری انرژی های تجدیدپذیر، باورهای پیشین، متغیرهای بازار، اولویت های سیاستی، فشار سازمانی و نگرش نسبت به نوآوری های جدید تکنولوژیکی بیشترین تاثیر را بر فرآیند تصمیم گیری سرمایه گذاری در زمینه انرژی های تجدیدپذیر در بخش کشاورزی داشتند.

    S. Cheraghi, Sh. Choobchian*, E. Abbasi

    Considering the importance of investment in renewable energies and the numerous uses of this technology in the agriculture sector, the present research was conducted with the aim of investigating the factors affecting the decision-making process in renewable energies investment in the agricultural sector in Iran. This study is a non-experimental survey research in which structural equations modeling method was used for data analysis (LISREL 8.72). The statistical population consisted of 130 investors of active companies in the area of renewable energies in the agriculture sector throughout Iran. Using Krejcie and Morgan Table as well as simple random sampling method, 97 (n= 97) individuals were chosen as the sample size. The main data collection instrument was questionnaire, whose validity was confirmed by a panel of experts. To measure the reliability of the research tool, 30 copies of the questionnaire were completed by active investors in the area of renewable energies as well as the experts of Iranian Renewable Energy and Energy Efficiency Organization. Then, Cronbach Alpha coefficient was calculated by SPSS 22 for different sections of the completed questionnaire, which showed a good reliability. Based on the results, since the calculated Composite Reliability (CR) index was larger than 0.6 and the Average Variance Extracted (AVE) was larger than 0.5 for each of the five external and internal latent studied variables, the latent variables had convergent and divergent validity. The results indicated that among the studied variables, knowledge of renewable energy technology, a priori beliefs, market policy preferences, institutional pressure, and attitude toward radical technological innovations had the greatest impact on the renewable energies investment decision-making process in the agriculture sector, respectively.

    Keywords: A priori beliefs, Energy efficiency, Operational risks
  • پ. عطایی، ح. صدیقی، م. چیذری، ع. عباسی

    اجرای طرح کشاورزی حفاظتی یک فرآیند مشارکتی چندگانه است که کنشگرانی از محققان کشاورزی، مروجان، شرکت های مشاوره ای خصوصی، کشاورزان پیشرو، تعاونی های روستایی، اعضای خانواده، سایر کشاورزان و غیره در آن درگیر هستند. تعاملات اجتماعی بین کشاورزان و کنشگران منجر به توسعه کشاورزی حفاظتی می شود. بنابراین، این پژوهش به تحلیل ساختار شبکه اجتماعی و ویژگی های کنشگران گوناگون با استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی در هفت مرحله به کارگیری کشاورزی حفاظتی در ایران پرداخته است. نمونه تحقیق از کشاورزان مشارکت کننده در طرح کشاورزی حفاظتی در سه استان فارس، گلستان و خوزستان تشکیل شده بود (133n=). ابزار پژوهش، پرسشنامه ای بود که به صورت ماتریکس طراحی گردید. یافته ها نشان داد که کشاورزان پیشرو، کشاورزان مشارکت کننده در طرح کشاورزی حفاظتی و اعضای خانواده کنشگران اصلی در شبکه اجتماعی کشاورزان بودند. می توان نتیجه گرفت که این کنشگران قدرت اجتماعی اصلی در به کارگیری اصول کشاورزی حفاظتی توسط کشاورزان و مرکزیت اصلی شبکه اجتماعی کشاورزان بودند. این بدان معناست که، کشاورزان بیش تر تمایل دارند با کنشگران محلی ارتباط برقرار کنند و تعامل کم تری با کنشگران دولتی و کنشگران خارج از جامعه روستایی دارند. بنابراین، می توان پیشنهاد داد که قدرت های اجتماعی بایستی شناخته شوند و مدیریت طرح ها از طریق آنها سازمان دهی گردد.

    P. Ataei, H. Sadighi*, M. Chizari, E. Abbasi

    Implementation of Conservation Agriculture (CA) project is a process of multi-participation that involves actors from agricultural researchers and scientists, extension agents, private consulting firms, pioneer farmers, rural cooperatives, family members, peer farmers, etc. The social interactions between farmers and actors drive the CA development. Therefore, this study analyzes the social network structures and characteristics of various actors by social network analysis in seven processes of applying CA in Iran. The research sample was composed of farmers who participated in the CA project in three provinces of Fars, Golestan, and Khuzestan (n= 133). The research instrument was a questionnaire that was designed as a matrix. The findings showed that pioneer farmers, CA farmers, and family members were the main actors in the farmers' social network. It can be concluded that these actors were the main social power in applying CA principles by farmers and they constituted the main centrality of the farmers' social network. It means that farmers are more likely to interact with local actors, and they interact less with the government and the actors outside the rural community. Therefore, it can be recommended that social power should be identified and project management should be organized through them in attempts to implement CA.

    Keywords: Extension planners, Pioneer farmers, Social power, influence, Sustainable agriculture
  • ثارالله عباسی*، محمد سوری

    نوشتار حاضر به بررسی عددی اثر اعمال اسپلیتر واقع در ناحیه ی دنباله یک سیلندر مربعی بر کنترل جریان و کاهش نویز آیرودینامیکی می پردازد. بدین منظور سیلندری با مقطع مربعی با ضلع D=10mm و اسپلیترهایی با ضخامت ثابت 2 میلی متر و طول های مختلف .

    کلید واژگان: شبیه سازی عددی جریان, سیلندر مربعی, نویز آیرودینامیکی, صفحه ی اسپلیتر
    S. Abbasi*, M. Souri

    In this article, a numerical study of the effect of splitter plates located on the wake zone of a square cylinder on vortex formation control and aerodynamic noise reduction is presented. The flow is assumed to be unsteady and is simulated using the URANS equations and applying the turbulence model $K-omega-SST$. Aerodynamic noise calculations are carried out by the use of lighthill analogy. For this purpose, a cylinder with a square cross-section (D = 10 mm) has been used and splitters are assumed to have a constant thickness of 2 mm with different lengths. In order to verify the numerical results, the sound pressure level obtained in different situations is compared with the experimental results, and good agreement is observed. The significant reduction of the level of sound pressure of 15% and the reduction of fluctuations with the increase of the Wake area, as well as the reduction of aerodynamic forces by applying splitter, are the results of this study. By applying a splitter with a length equal to the cylinder side, the difference in forward and backward pressure of the intermediate pressure decreases by about 40%, which results in a decrease of about 16% in the averaged drag. In this case, the Reynolds stress is reduced by about 60% as well as the pressure fluctuations by about 50%. The observation of the structure of the flow indicates that the splitter application is prevented from moving the fluid into the inner surface of the shear layers detached by the downstream splitter. The observation of the structure of the flow indicates that the splitter application is prevented from moving the fluid into the inner surface of the shear layers detached by the downstream spinner. Investigating the details of the unsteady flow structure shows that fluctuations in flow and aerodynamic forces have been reduced due to a longitudinal increase in the wake zone.

    Keywords: Numerical flow simulation, square cylinder, aerodynamic noise, splitter plate
  • امین عباسی*

    گلرنگ (.Carthamus tinctorius L) گیاهی چند منظوره است که به ویژه به دلیل برخورداری آن از اسیدهای چرب چند اشباعی به عنوان گیاه روغنی کشت می شود. اما تنش خشکی بین فصلی و انتهای فصل علاوه بر کاهش عملکرد دانه سبب تغییر در کیفیت محصول نیز می شود. از طرفی استفاده از نانو ذرات به خاطر سطح تماس بالای آنها، می تواند موجب کاهش اثرات ناشی از تنش های محیطی شود. به همین منظور، پژوهش حاضر برای بررسی اثرات افشانه کردن نانو دی اکسید سیلیکون (10 و 20 میلی مولار)، نانو دی اکسید تیتانیوم (25 و 50 میلی مولار) و نانو اکسید روی (30 و 60 میلی مولار) بر رشد و عملکرد گلرنگ بهاره در سه رژیم رطوبتی متفاوت (مرطوب (عدم تنش)، تنش کم آبی و تنش شدید) در سال 1394 انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد نانو ذرات تاثیر مثبتی بر کاهش اثرات منفی تنش خشکی داشت. در بین نانوذرات، کاربرد نانو تیتانیوم توانست شاخص سبزینگی، غلظت پروتئین، خاکستر، روغن دانه، درصد رطوبت، آنزیم آلفا-آمیلاز و دمای کانوپی را به ترتیب 11/45، 28/68، 15/47، 14، 38/02، 16/38 و 16/71 درصد بهبود بخشد. با توجه به اهمیت اسیدهای چرب لینولئیک و اولئیک، بیشترین مقادیر این اسیدهای چرب به ترتیب در تیمارهای نانو تیتانیوم 50 میلی مولار و عدم کاربرد نانو کود در شرایط تنش خشکی مشاهده شد. به عنوان نتیجه نهایی از پژوهش حاضر می توان اذعان کرد که کاربرد نانوذرات به خصوص نانو تیتانیوم می تواند با تاثیر مثبت بر کاهش اثرات تنش خشکی سبب بهبود کمی و کیفی روغن دانه گلرنگ شود.

    کلید واژگان: اولئیک اسید, آلفا آمیلاز, پروتئین, دمای کانوپی, فیبر, لینولئیک اسید
    A. Abbasi*

    Safflower (Carthamus tinctorius L.) is a multipurpose plant; since its seeds contain multi-saturated fatty acids it is grown as an oilseed plant. Drought stress at late season, reduces both seed yield and quality. On the other hand, the use of nanoparticles due to their high contact surfaces can reduce the effects of environmental stresses. Hence, the present study was carried out to investigate the effects of Nano-silicon oxide (10 and 20 mM), Nano-titanium dioxide (25 and 50 mM) and Nano-zinc (30 and 60 mM) on the growth and yield of spring safflower exposed to different moisture regimes (non-stress, drought stress, and severe stress) in 2015. The results of this study showed that the application of nanoparticles decreases the negative effects of drought stress. Among nanoparticles, the application of nano-titanium improved the amount of chlorophyll index, concentration of protein, ash and oil, moisture content, α-amylase activity and canopy temperatures by 11.45, 28.68, 15.47, 14, 38.02, 16.38 and 16.71 percent, respectively. The highest amounts of linoleic and oleic fatty acids were observed in 50 mM nano-titanium treatments and non-application of nanoparticles under drought stress conditions. It can be concluded that application of nanoparticles, especially nano-titanium, may have a positive effect on reducing the effects of drought stress and improve the quality and quantity of safflower seed oil.

    Keywords: Oleic Acid, Alpha Amylase, Protein, Canopy Temperature, Fiber, Linoleic Acid
  • فرید فیض الله پور*، فریبرز عباسی، مهدی کوچک زاده، رجب چوگان، محمد نبی غیبی

    کودآبیاری روشی موثر برای افزایش کارآیی مصرف آب و کود است. در پژوهش حاضر، آزمایش مزرعه ای به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار با هدف بررسی اثر مصرف تقسیطی نیتروژن در کودآبیاری جویچه ای بر کارآیی مصرف آب و کود اوره، عملکرد و برخی صفات زراعی ذرت دانه ای انجام گردید. شش تیمار کودآبیاری متشکل از دو سطح تقسیط کود (سه و چهار تقسیط) و سه سطح کودی (100، 80 و 60 درصد نیاز کودی) با روش کوددهی دستی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کاربرد نیتروژن در چهار تقسیط منجر به عملکرد دانه بیشتری شده است. علاوه بر این در تیمارهای کودآبیاری با مصرف کود کم تر نسبت به روش پخش سطحی کود، کارآیی مصرف آب و کود افزایش یافت. بیش ترین عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب در تیمار سه تقسیطی با سطح کودی 100 درصد به دست آمد، درحالی که تفاوت معنی داری از لحاظ عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب بین این تیمار و تیمار چهار تقسیطی با سطح کودی 60 درصد وجود نداشت. لذا بر اساس نتایج حاصل، با کاربرد 60 درصد توصیه کودی طی چهار تقسیط، ضمن دست یابی به عملکرد مطلوب، از آلودگی زیست محیطی نیز کاسته شود.

    کلید واژگان: آبیاری سطحی, ذرت, عملکرد, کود آبیاری, کارآیی مصرف آب
    F. Feizolahpour*, F .Abbasi, M. Kouchakzadeh, R. Choukan, M. nabi Gheibi

    Fertigation is an effective method to increase water and fertilizer use efficiencies. In present study, a field experiment was carried out factorially in a randomized complete block design with four replicates to evaluate the effects of furrow fertigation on water and fertilizer use efficiencies, yield and yield components of corn. Six fertigation treatments combining two fertilizer split levels (3 and 4 splits) and three levels of urea fertilizer (60, 80 and 100% of required fertilizer) were compared with broadcast fertilization. The results showed that application of nitrogen in four splits, provided more grain yield. Besides, by consuming low fertilizer in the fertigation treatments due to broadcast fertilization method, water and fertilizer use efficiencies were increased. The highest grain yield and water use efficiency were achieved in the three split treatment with 100% level, while there were no significant differences of grain yield and water use efficiency between this treatment and the four split treatment with 60% level. Therefore, by applying 60 percent of required fertilizer in four splits, while achieving optimal performance, the level of environmental pollution will be reduced.

    Keywords: Corn, Fertigation, Surface irrigation, Yield, Water use efficiency
  • ندا عباسی *، مینا قاسمی
    هدف

    شناسایی قدرت بازیابی ابزار کاوش فازی و غیرفازی و میزان هم پوشانی بین آنها.

    روش شناسی

    این پژوهش با نمونه گیری طبقه ای تصادفی و هدفمند از میان همه ابزارهای کاوش فعال در وب انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها سه سیاهه وارسی پژوهشگرساخته بوده است.

    یافته ها

    ابزارهای غیرفازی متاکراولر، بینگ، و امرالد به ترتیب، و ابزارهای فازی گوگل، یاهو، و اسک بیشترین دقت را داشتند. در میان هر شش ابزار، گوگل قوی ترین و امرالد ضعیف ترین عملکرد را داشت. در جستجوی کلیدواژه ای، بینگ و متاکراولر بیشترین و در جستجوی سوالی، یاهو و متاکراولر ببیشترین هم پوشانی را داشتند. در جستجوی عبارتی نیز بیشترین هم پوشانی بین یاهو و متاکراولر مشاهده شد. در سه جستجوی سوالی، عبارتی، و کلیدواژه ای همه نتایج امرالد منحصر به فرد بود.

    نتیجه گیری

    گوگل بهترین و امرالد ضعیف ترین عملکرد را داشتند. با اینکه متاکراولر یک ابرموتور کاوش محسوب می شود اما نسبت به گوگل که یک موتور کاوش عمومی است ضعیف تر بود. در کل، ابزارهای کاوش فازی عملکرد قوی تری داشتند. بیشترین هم پوشانی نیز در میان متاکراولر با یاهو و بینگ مشاهده شد.

    کلید واژگان: بازیابی اطلاعات, دقت, هم پوشانی, ابزار کاوش غیرفازی, ابزار کاوش فازی
    M. Ghassemi, N. Abbasi *
    Purpose

    Compares the performance of fuzzy and non-fuzzy search engines and measures the overlap among them.

    Methodology

    Search engines included were selected by accidental classified and purposeful sampling. Data was gathered using three lists based on a subject headings list, carried out in three formats including search questions, phrases, and keywords search.

    Findings

    Meta Crawler, Bing, and Emerald showed the highest rate of precision among the non-fuzzy search engines respectively, while Google, Yahoo and ASK obtained the showed the highest level of precision among the fuzzy ones respectively. With regard to keyword searching, Bing and Meta Crawler showed the highest level of overlap, while Yahoo and Meta Crawler had the highest level of overlap in question searching. With regards to phrase searching, the most overlap was between Yahoo and Meta Crawler. Emerald results were had no overlap with the other five search engines in the three types of queries. This could be seen as its poor performance.

    Conclusion

    Overall performance of fuzzy search engines was better. Except for Emerald, other search engines showed considerable levels of overlap.

    Keywords: Information retrieval, Precision, Overlap, Non-fuzzy search engine, Fuzzy search engine
  • ابوالفضل ناصری*، فریبرز عباسی

    با توجه به اهمیت ارتقاء بهره‏وری مصرف آب در تولید محصولات زراعی و باغی در کشور و با عنایت به توانمندی و شایستگی روش‏های سری های زمانی در تحلیل و آینده‏پژوهی رفتار بسیاری از پدیده های مهندسی آب، هدف این پ‍ژوهش تحلیل و آینده‏پژوهی بهره‏وری مصرف آب در تولید گندم در دشت تبریز با الگوهای مناسب سری های زمانی است. نحوه الگو‏بندی، آزمون و آینده‏پژوهی با سری زمانی به این صورت بود که درمجموع 60 سال (از سال 1354 تا 1413) تغییرات بهره‏وری مصرف آب در تولید گندم تحلیل گردید. حدود 30 سال آن برای الگوبندی، 12 سال آن برای آزمون و 18 سال بعدی برای آینده‏پژوهی استفاده گردید. برای تعیین مناسب‏ترین الگو، چهارده الگوی سری زمانی ارزیابی گردید و با توجه به آماره‏های مرسوم الگوی ARIMA(1,0,1) به عنوان مناسب ترین الگو برای بیان بهره‏وری مصرف آب در تولید گندم در دشت تبریز تشخیص داده شد. نتایج نشان داد بهره‏وری مصرف آب در تولید گندم در این دشت روند نسبتا افزایشی داشت. این شاخص در طول 42 سال موردبررسی از 11/0 تا 68/0 کیلوگرم بر مترمکعب تغییر نموده و میانگین آن 32/0 کیلوگرم بر مترمکعب بود. برای ارتقای شاخص بهره‏وری مصرف آب در تولید گندم، سناریو و شرایط مختلف ارتقاء نیز پیش‏بینی گردید. در صورت ارتقای بهره‏وری مصرف آب در تولید گندم به اندازه 10، 15، 20 و 25 درصد، مقدار این شاخص در سال 1413 به ترتیب برابر 95/0، 98/0، 01/1 و 05/1 کیلوگرم بر مترمکعب خواهد بود. درصورتی که با ادامه روند موجود و بدون اعمال برنامه ارتقاء، مقدار این شاخص در سال 1413 برابر 89/0 کیلوگرم بر مترمکعب خواهد بود. راهکارهایی با قابلیت اجرایی برای ارتقای قابل ملاحظه بهره وری مصرف آب در حاشیه شرقی دریاچه ارومیه پیشنهاد گردید.

    کلید واژگان: ارتقا بهره وری, گندم, پیش بینی بهره وری آب, کارایی مصرف آب, مدیریت مصرف آب
    A. Nasseri*, F. Abbasi

    Considering the importance of enhancing water use efficiency in the production of crops in the Iran; and due to the appropriateness of time series methods in the analysis and future studies of the behavior of water engineering phenomena, the aim of this study was to analyze and future study of water use efficiency in wheat production in Tabriz plain with suitable time series models. The modeling (based on 30 years data), test (based on 12 years data) and future study (based on 18 years data) were made with 60 years (from 1354/1975 to 1413/2034) water use efficiency in wheat production. Fourteen time series models were evaluated to determine the suitable model. Based on common statistics, ARIMA (1,0,1) was detected as the most suitable model for water use efficiency in wheat production in Tabriz plain. Results revealed that water use efficiency in wheat production had approximately an increasingly trend. This index was from 0.11 to 0.68 kg m-3 with an average of 0.32 kg m-3. Scenarios and various promotion conditions were also considered to improve the water use efficiency in wheat production. If the water use efficiency in wheat production is increased by as much as 10, 15, 20 and 25 percent, then the index in the year 1413/2034 will be respectively equal to 0.95, 0.98, 1.01, and 1.05 kg m-3. With the continuation of the current trend and without applying the any improvement plan, the value of this index will be 0.89 1.05 kg m-3 in 1413/2034. Applicable procedure and solutions were proposed to significantly enhance water use efficiency in wheat production in the east of Urmia Lake.

    Keywords: Predicting water use efficiency, Productivity improvement, Water productivity, Water consumption management, Wheat
  • زهرا ایزد خواستی، محمد فاضل*، هاجر عباسی
    مقدمه

    در این پژوهش با توجه به اهمیت روز افزون تولید فرآورده های گوشتی با ارزش تغذیه ای بالاتر، کنجاله کنجد که ضایعات کارخانه روغن کشی دانه کنجد می باشد، به عنوان یک مکمل ارزان قیمت و غنی از پروتئین، فیبر و موادمعدنی همراه با کنجاله سویا در فرمولاسیون سوسیس گوشت مرغ 40% استفاده شد.

    مواد و روش ها

      ترکیبی از کنجاله سویا و کنجاله کنجد (100% آرد کنجاله کنجد، 50% آرد کنجاله کنجد و 50% آرد سویا، 100% آرد سویا) در سطوح مختلف 2، 4 و 6 درصد برپایه فرمولاسیون به جای آرد گندم به محصول اضافه شد و از نظر  خصوصیات فیزیکوشیمیایی (pH، رطوبت)، رنگ و بافتی (سختی، چسبندگی، پیوستگی، فنریت و سختی برش) در سه دوره نگهداری  (0 ، 15 و 30) روز با نمونه شاهد مقایسه شد.

    یافته ها

    با بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی و بافتی نمونه ها در طی دوره نگهداری میزان pH، سختی و سختی برش افزایش و میزان رطوبت و پیوستگی و روشنی، قرمزی و زردی، نمونه ها کاهش یافت و تغییر معنی داری در فنریت نمونه ها مشاهده نشد. افزایش مقدار جایگزینی در نمونه ها باعث افزایش معنی دار سختی برش و میزان روشنی نمونه ها و کاهش میزان pH، سختی، فنریت، پیوستگی و میزان قرمزی نمونه ها شد. از طرفی با افزایش نسبت کنجاله کنجد میزان رطوبت، pH، سختی، سختی برش و پیوستگی و زردی و قرمزی نمونه ها به طور معنی داری کاهش یافت.

    نتیجه گیری

    بابه کار بردن کنجاله کنجد و سویا در سوسیس آلمانی می توان محصولی با کیفیت فیزیکی، شیمیایی و بافتی قابل قبول با ارزش تغذیه ای بالاتر تولید کرد که در پژوهش انجام گرفته مقدار جایگزینی 6% (3% آرد کنجاله کنجد و 3% آرد سویا) به عنوان بهترین تیمار معرفی گردید.

    کلید واژگان: ارزش تغذیه ای, سوسیس, کنجاله سویا, کنجاله کنجد
    Z. Izadkhasti, M. Fazel *, H. Abbasi
    Introduction

    In this study, according to the increasing production of meat products with higher nutritional value, the flour of sesame press cake, which is the waste of sesame seed oil extraction factory, was used as a low-priced supplement and rich in protein, fiber and minerals, together with soy meal in the formulation of sausage of 40% chicken meat.

    Materials and Methods

    Soy and sesame meal at concentrations of 2, 4, and 6% (100% sesame meal, 50% sesame meal and 50% soy meal, 100% soy meal) were added to the product to replace the wheat flour and compared to the control concerning the physicochemical (pH and moisture), color and textural properties of the samples (hardness, adhesiveness, cohesiveness, springiness and shear force).

    Results

    By assessing the physicochemical and textural properties of the samples during storage period, the amount of pH, hardness and shear force  increased and moisture content and cohesiveness, L*, a* and b* of the samples decreased and no significant change was observed in the springiness of the samples. Increasing the amount of substitution in the samples caused increases in L* of the samples and shear force and reduced the amount of pH, hardness, springiness, cohesiveness and a* of the samples. On the other hand, by increasing the ratio of sesame meal, the moisture content, pH, hardness, shear force, cohesiveness, b* and a* of the samples were reduced.

    Conclusion

    The use of sesame meal and soya in production of German sausage can produce acceptable product concerned with physicochemical and textural properties and higher nutritional value. The substitution of 3% sesame meal and 3% soy meal was introduced as the best sample.

    Keywords: Nutritional Value, Sausage, Sesame meal, Soy
  • B. Abbasi, Aboulfazl Mirzazadeh *, Mohammad Mohammadi
    In the supply chain of Fast-moving consumer goods, logistics costs are a main part of the expenses. In low levels of these chains, we usually face with a Vehicle Routing Problem. In practice, due to the high cost of service in many cases, some customers are not chosen for serving. Restrictions associated with the investment in many cases makes impossible serve to some potential clients. In this problem, design a supply chain network, including a location-allocation problem in the warehouse, Multiple Depot Vehicle Routing Problem at the level of distribution and customer selection at the retail level in several periods of time is considered. In this issue, in addition to certain methods that can be used in small sizes, Meta-heuristic algorithms to solve large-scale model have been used. With the aim of improving performance, if not improve in a few diversifications, algorithms are temporarily enhanced. In GA this change leads to improve 1.2 percent and 1.6 percent about the mean of solutions and the best solution and in SA algorithm, this change is led to improving by 2.1% and 2.4% in average solutions and the best solutions. Finally, this approach about a real problem in Sepahan Oil Company is employed.
    Keywords: Supply chain, optimization, Meta-Heuristic, Reinvestment, Multi Stage Investment Planning
  • حدیده معبودی*، نرگس جوادزاده، محسن عباسی

    با توجه به عوارض اجتناب ناپذیر داروهای بیهوش کننده در آبزی پروری، بررسی های خونی و بیوشیمیایی یکی از راه های بسیار مناسب برای شناسایی اثرات جانبی آنها است. هدف از این مطالعه مقایسه اثر غلظت و زمان دو ماده بیهوشی 2- فنوکسی اتانول و MS-222 بر شاخص های استرس)گلوکز و کورتیزول) خون ماهی شیربت (Barbus grypus) بود. برای این منظور تعداد 100 قطعه ماهی شیربت با میانگین وزن 5±50 گرم برای بیهوشی با ماده 2-فنوکسی اتانول با غلظت های 200، 300 و 400 میکرو لیتر در لیتر و  برای ماده بیهوشی MS222 با غلظت های 40، 50 و 80 میلی گرم در لیتر و یک گروه نیز به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. برای هر ماده پس از رسیدن ماهیان به مرحله 4 و 5 بیهوشی، زمان بیهوشی ثبت و سپس در غلظت موثر خون گیری در فواصل زمانی 3 دقیقه، 6 ساعت، 12 ساعت و 24 ساعت انجام شد. با توجه به نتایج به دست آمده دوز موثر بیهوشی برای 2-فنوکسی اتانول 300 میکرو لیتر/لیتر و برایMS222  50 میلی گرم/لیتر محاسبه شد. همچنین نشان داده شد ماده بیهوشی MS222 و 2-فنوکسی اتانول از دقایق اولیه پس از بیهوشی ماهی با افزایش هورمون کورتیزول سبب افزایش میزان گلوکز خون می شوند این اثرات افزایشی تا 24 ساعت پس از بیهوشی نیز در خون ماهی دیده می شود. مقایسه دو ماده بیهوشی بر فاکتورهای استرس نشان داد تاثیر هر دو ماده سبب افزایش فاکتورهای استرس شده اما اثرات افزایشی 2-فنوکسی اتانول بیشتر است و بین کورتیزول و گلوکز همبستگی مستقیمی وجود دارد. لذا دو ماده بیهوشی بکار رفته سبب القاء استرس در گونه موردمطالعه شده است.

    کلید واژگان: 2-فنوکسی اتانول, MS222, کورتیزول, گلوکز, ماهی شیربت
    H. Maboudi *, N. Javadzadeh, M. Abbasi

    Given the inevitable side effects of anesthetics in aquaculture, blood and biochemical assessments are among the appropriate ways of identifying their side effects. This study was aimed at comparing the effects of the density and the duration of two anesthetics, known as 2-fenoxyethanol and MS-222, on the blood stress indicators (Glucose & Cortisol) of Barbus grypus. To do this, 100 Barbus grypus weighing 50±5 g were selected and considered as three groups: one for anesthesia with 2-fenoxyethanol with concentrations of 200, 300 and 400 µl/l, one for anesthesia MS222 with concentrations of 40, 50 and 80 mg/l and one as the control group. For each of the anesthetics, the anesthesia times were recorded after the fishes reaching the 4 th and 5 th stages of anesthesia, then blood sampling was done in effective dose in 3minutes-6hours-12hours and 24 hours intervals. According to the results, the effective dose of anesthesia for 2-fenoxy ethanol was 300 µl/l and for MS222 was 50 mg/l. The results showed that MS-222 and 2-fenoxy ethanol caused the increase in the blood glucose through increase in cortisol since the early minutes after the fish’s anesthesia and theses increasing effects would remain in the fish’s blood for 24 hours after its anesthesia. The comparison of the effects of these anesthetics on the stress indicators showed that both of them caused the rise of the stress indicators, but the increasing effect of 2-fenoxy ethanol was higher, and there was a direct correlation between glucose and cortisol. So both of the anesthetics caused the stress induction on the studied species.

    Keywords: 2-Phenoxy ethanol, MS222, Cortisol, Glucose, Barbus grypus
  • مهدی سمیعی، سید مهدی عباسی*
    در این پژوهش، رفتار تغییر شکل سوپرآلیاژ پایه کبالت Haynes 25 در محدوده دمایی 1200-950 درجه سانتی گراد از طریق آزمایش کشش گرم در نرخ کرنش 0/1 بر ثانیه بررسی می شود. بررسی های ترمودینامیکی نشان داد که دو نوع کاربید M23C6 و M6C به ترتیب در محدوده دمایی زیر 1000 درجه سانتی گراد و بالای 1050 درجه سانتی گراد در آلیاژ Haynes 25 پایدار هستند. منحنی های تنش- کرنش حاکی از یک روند غیرعادی میزان کرنش شکست برای آلیاژ گفته شده بود، بدین ترتیب که با افزایش دما از 950 به 1050 درجه سانتی گراد کرنش شکست کاهش و با افزایش مجدد دما افزایش یافت. ملاحظه شد که در محدوده دمایی حدود 1050 درجه سانتی گراد افزایش کسرحجمی کاربیدهای M6C غنی از تنگستن، سبب کاهش میزان انعطاف پذیری آلیاژ می شود. همچنین بررسی های ریزساختاری نشان داد که در دمای 1150 درجه سانتی گراد دانه های تبلور مجدد دینامیکی در اطراف کاربیدها و مرزهای اولیه جوانه زده و رشد کرده اند. وقوع تبلور مجدد دینامیکی سبب بهبود انعطاف پذیری از طریق مکانیزم ریزدانه سازی می شود. بنابراین دمای 1150 درجه سانتی گراد بالاترین میزان انعطاف پذیری را نسبت به دیگر دماها از خود نشان داد.
    کلید واژگان: سوپرآلیاژ, تغییر شکل گرم, کاربید, انعطاف پذیری, تبلور مجدد دینامیکی
    M. Samii Zafarghandi, S. M. Abbasi*
    In the present work, hot tensile behavior of Haynes 25 Co-base alloy was investigated in the temperature range of 950-1200 ˚C and 0.1 s-1. Thermodynamic calculations showed that M23C6 and M6C carbides were stable below 1000 ˚C and above 1050 ˚C, respectively. Stress-strain curves also indicated an unusual trend of strain fracture. It was observed that with increasing temperature from 950 to 1050 ˚C, the fracture strain was decreased, while it was raised above 1050 ˚C again. Increasing the volume fraction of M6C carbide rich in Tungsten resulted in the loss of ductility. Also, microstructural evaluations showed dynamic recrystallization (DRX) grains were nucleated and growth was around carbides and the initial grains at 1150 ˚C. Occurrence of DRX led to the improvement of ductility via grain refinement mechanism, so this alloy had the highest level of ductility at 1150 ˚C
    Keywords: Superalloy, Hot deformation, Carbide, Ductility, Dynamic recrystallization
  • شادی عمرانی *، علی اصغر آل شیخ، امیدرضا عباسی

    با افزایش محبوبیت به اشتراک گذاری عکس ها و ویدیوها در شبکه های اجتماعی و تسهیل در دسترسی به فناوری های مکان یابی مانند سیستم تعیین موقعیت جهانی کاربران روزبه روز تعداد بیشتری از عکس ها و ویدیوهای خودشان را با دوستان و آشنایان به اشتراک می گذارند. از این رو کاربران وب دیگر تنها استفاده کننده نیستند، بلکه تولیدکننده ی اطلاعات نیز می باشند. این حجم و فراوانی داده های مکان مبنا می تواند برای خدمات و سرویس ها استفاده گردد. سیستم های توصیه گر ازجمله سرویس های مکان مبنای محبوب این شبکه ها محسوب می شوند. دستگاه های توصیه گر، با بهره گیری از تکنیک های آماری و تکنیک های کشف دانش، به توصیه مکان های جدید و کاهش مشکلات ناشی از حجم زیاد داده ها می پردازند. هدف پژوهش حاضر، ارائه یک روش برای توصیه مکان های گردشگری محبوب و همچنین توالی سفر (دنباله ای از مکان های گردشگری) است. روش ذکرشده در این مقاله به صورت یک طرح کاربردی می باشد به این شکل که در این روش خرد جمعی کاربران را بر اساس مجموعه عکس ها با برچسب مکانی جمع آوری کرده و از آن به منظور ارائه مجموعه ای از مکان های گردشگری و توالی سفر محبوب متناسب با زمینه ی فعلی گردشگر جدید شهر استفاده می کند. در این پژوهش از زمینه عکس ها (مکانی و زمانی) در ترکیب با وضعیت آب وهوایی به دست آمده از طریق وب سرویس های آنلاین به منظور پشتیبانی از بافت آگاه بودن توصیه استفاده گردیده است.. به منظور بررسی عملکرد روش پیشنهادی از مجموعه ی داده های سایت پانورامیو مربوط به منطقه شش تهران استفاده گردید. نتایج تجربی نشان می دهد 5/64% نتایج به دست آمده از طریق این روش با واقعیت یکسان بوده و این بیانگر منطقی بودن توصیه حاصل از تحلیل تصاویر مردم گستر و منطبق بودن این نتایج با واقعیت است.

    کلید واژگان: شبکه های اجتماعی مکان مبنا, سیستم توصیه گر, برنامه ریزی سفر, بافت آگاهی
    A. A. Alesheikh, O. R. Abbasi, Sh. Omrani *

    With the increasing popularity of sharing media on social networks and facilitating access to location technologies, such as Global Positioning System (GPS), people are more interested to share their own photos and videos. The world wide web users are no longer the sole consumer but they are producers of information also, hence a wealth of information are available on web 2.0 applications. The shared media usually contain geo-tagged locations, time stamp, hashtags, and comments. As such, mining social networks can yield extensive knowledge about human dynamics and mobility behaviors within urban context So web users are no longer just users but also producers of information This wealth of information can be leveraged for location-based services. If the locations visited by users are collected and sorted according to the timestamps, the sequence that the user has visited can be determined; exploring of which can be used in tourism planning. Recently, there is an increasing tendency to adopt the information from these geo-tagged photos for learning to recommend tourist locations. For a tourist, before traveling to an unfamiliar city, the most important preparation is planning the trip. without any prior knowledge, tourist must either rely on travel books, personal travel blogs or combination of online resources and services. It is difficult and time consuming and painstaking to find out the locations worth to visit and figure out the order in which they are to be visited. Hence, the purpose of the present study is to provide a framework for recommending locations and travel sequences to tourists by using geo-tagged photos in social networks. Most existing methods for tourist recommendation do not consider context constraints, or at best, address a few dimensions of contexts. The present work aims to develop a context-aware recommender system that recommends interesting locations and the travel sequence. The proposed method is designed such that it can use the collective wisdom of people from collection of geo-tagged photos in order to provide a set of tourism locations and interesting trip sequences that matches the user's current context given a city that is unfamiliar to that user.  first Due to the low accuracy of positioning with GPS embedded in mobile phones to find a unique pair of geographic coordinates for a tourist place the geo-tagged photos were clustered. For this reason OPTICS clustering method exploit to group geo-tagged photos by their locations. It then uses the combined method, to annotate all of the clusters that are created in the previous step with semantics. Then, we create a profile for clusters by using historical context (time stamps and weather). After that, we generated a travel sequences database and rated the sequences in the database according to their context. Finally In order to evaluate the performance of the proposed method, Panoromia site dataset of one region in Tehran was used and Experimental results showed that 64.5% of the results obtained by our proposed strategy are identical with the user preferences, which illustrate rationality of the recommendation from analyzing the geo-tagged photos.

    Keywords: Location Based Social Network, Recommender System, Travel Planning, Context Aware
  • محمد مهدی برجسته، کریم زنگنه *، سید مهدی عباسی، کوروش شیروانی
    در این پژوهش، تغییرات زبری سطح سوپرآلیاژ Rene80 پوشش داده شده توسط پلاتین آلومیناید، تحت تاثیر مشخصه های ریزساختار و ترکیب شیمیایی پوشش بررسی شده است. بدین منظور لایه پلاتین با ضخامت های 2، 4، 6 و 8 میکرومتربه روش رسوب دهی الکتریکی ایجاد و سپس پوشش نفوذی آلومینیم به دو روش دما بالا- اکتیویته پایین و دما پایین- اکتیویته بالا روی سطح اعمال شد. در ادامه عملیات حرارتی پیرسازی روی آلیاژ پوشش دار انجام گرفت. نتایج بررسی های ساختاری توسط میکروسکوپ الکترونی و آنالیز پراش اشعه ایکس، نشان دهنده وجود ساختار سه لایه ای در تمامی ضخامت ها از پلاتین و در دو روش آلومینایزینگ بود. زبری سطح در سه مرحله و بعد از 1- اعمال لایه پلاتین 2- عملیات حرارتی این لایه و 3- فرایند آلومینایزینگ و پیرسازی، اندازه گیری شد. نتایج بیانگر رابطه مستقیم افزایش زبری سطح با افزایش ضخامت پلاتین و ضخامت نهایی پوشش بوده است، به نحوی که کمترین زبری در ضخامت دو میکرومتر از پلاتین و در حالت اکتیویته پایین- دما بالا به میزان 2/6 میکرومتر و بیشترین زبری سطح در ضخامت 8 میکرومتر از پلاتین و در حالت اکتیویته بالا- دما پایین و به میزان 8/8 میکرومتر مشاهده شد.
    کلید واژگان: آلیاژ Rene80, پلاتین- آلومینیاید, ریزساختار پوشش, زبری سطح
    M. Barjesteh, S. M. Abbasi, K. Shirvani, K. Zangeneh *
    In this study, the effect of platinum-aluminide coating parameters on surface roughness of nickel-based superalloy Rene®80 was evaluated. For this purpose, different thicknesses of Pt-layer (2, 4, 6 and 8µm) were plated on the Samples. Then diffusion aluminide coating in two types, high tempeature-low activity and low temperature-high activity was performed. The results of structural investigations by scanning electron microscope and X-Ray diffraction indicated a three-zone structure of coating in all thicknesses of platinum layer, as well as in the two methods of aluminizing. Surface roughness of coatings was measured in three steps: 1-after Pt plating, 2-after Pt diffusion, and 3-after aluminizing and final aging. The results showed that the thickness of Pt and the final thickness of the coating   directly affected the surface roughness. The minimum surface roughness was created by high temperature low activity with 2µ of Pt-layer (2.6μm) and the maximum of surface roughness was obtained in low-temperature high activity with 8µ of the Pt-layer (8.8 μm).
    Keywords: Rene80, Platin-Aluminide, Coating Microstructure, Surface Roughness
  • جاوید عباسی*، حمید دبیری، محمد زرگری، یزدان بخش طاهری، شهرام زارع

    خرما از محصولات مهم باغی ایران می باشد. سرخرطومی حنایی خرما red palm weevil (RPW) با نام علمی Rhynchophorus ferrugineus Olive. (Col,: Dryophthoridae) مهمترین و خطرناک ترین آفت قرنطینه داخلی ایران می باشد. لاروها با تغذیه از بافت (آوند ها) و خالی کردن تنه باعث مرگ درختان می شوند. روش های شیمیایی کنترل آفت (سم پاشی، تزریق سم به تنه، ضدعفونی تنه و استفاده از سموم خاک کاربرد) از برنامه های مدیریت تلفیقی(IPM) می باشد. این تحقیق به منظور بررسی و کارایی حشره کش فلوپیرادیفورون 20% با نام تجاری سیوانتو و دستگاه تزریق (سرنگ اتوماتیک 5 میلی لیتری ابتکار و بازطراحی نویسنده) و روش تزریق به تنه برای کنترل سرخرطومی حنایی خرما در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تیمار و چهار تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد بین تیمارها از نظر جمعیت لاروهای مرده، زنده و حشره بالغ در سطح 1 درصد تفاوت معنی دار وجود دارد. به طوری که تیمار های سم فلوپیرادیفورون20% با غلظت تزریق 100 میلی لیتر (20 گرم ماده موثره) به همراه 100 میلی لیتر آب و سم فلوپیرادیفورون20% با غلظت تزریق 100 میلی لیتر (20 گرم ماده موثره) به ترتیب با میانگین 7/9 و 3/8 عدد به ازای هر نفر درخت خرما بیشترین تاثیر را در کنترل لاروهای آفت در مقایسه با تزریق سم کنفیدور و سم پاشی سم فلوپیرادیفورون20% روی تنه داشت. نتایج تجربی نشان داد که تزریق حشره کش روشی موثر جهت کنترل آفت بوده و برای اجرای این روش می توان از دستگاه تزریق (سرنگ اتوماتیک 5 میلی لیتری ابتکار و بازطراحی نویسنده) استفاده نمود.

    کلید واژگان: ایران, سرخرطومی حنایی خرما, فلوپیرادیفورون20%, تزریق, تنه
    J.abbasi *, H. dabiri, M. zargari, Y. b. taheri, Sh. zare

    Date palms are one of the most important horticultural crops in Iran. Red palm weevil (RPW)Rhynchophorus ferrugineus Olive. (Col,: Dryophthoridae) is the most important and most dangerous pest under the internal quarantine law in Iran. larvae cause the death date palms by feeding the tissues (vines) and emptying the trunk. Pest control chemical methods (spray, injection, fumigation and soil, irrigation pesticide application) are part of integrated pest management (IPM) programme. This research was conducted to investigate the efficacy insecticide Flupyradifurone20% with trade namesSivanto® and injection device (5cc automatic syringe, initiated and re-designed by the author) and injection trunk technique for controlling red palm weevil in randomized complete block design with four treatment and four replications. The results showed there was a significant difference between the treatments for the dead and live larvae and adult at 1% level. So Flupyradifurone20% treatments with concentration of 100ml (20gr active ingredient) injection with 100ml water and Flupyradifurone20% with concentration of 100ml (20gr active ingredient) injection rates the average of 9/7 and 8/3 per palm tree, respectively had the mosteffect on controlling the larvae in compared to Confidor35% injection and spray Flupyradifurone20% on the trunk. Experimental results showed that injection of the pesticide into a trunk is a suitable and effective method for controlling RPW and injection device (5cc automatic syringe, initiated and re-designed by the author) can be used for injection into the trunk

    Keywords: Iran, Red palm weevil, Flupyradifurone20%, injection, trunk
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال