به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

asghar mosleh arani

  • علی اکبر کریمیان*، هادی فاطمی، اصغر مصلح آرانی
    هدف
    جوامع کوچنده، به واسطه شیوه زندگی خود، که در تماس مستقیم و دائمی با عرصه های طبیعی و نقل مکان فصلی، از عرصه ای به عرصه ای دیگر و لزوم استفاده درمانی فوری، از گیاهان داروئی مجاور محیط زندگی خود، گنجینه ای از اطلاعات مربوط به خواص داروئی گیاهان در طبیعت هستند.
    مواد و روش ها
    به جهت مقایسه اتنوبوتانیکی اقوام کوچنده 5 ایل بزرگ در قالب سه گروه 1- قرائی و بچاقچی 2- راینی و پشتکوهی و 3- جبالبارزی، به عنوان نمونه، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات، از طریق تنظیم پرسشنامه و مصاحبه با تعداد 59 نفر از منتخبین و خبرگان محلی به شیوه ی گلوله برفی انجام شد.
    نتایج
    نتایج به دست آمده، 116 گونه دارویی متعلق به، 45 خانواده و 107 جنس را نشان داد، که خانواده کاسنیان (Asteraceae) با تعداد 15گونه گیاهی و خانواده نعنائیان (Lamiaceae) با 12 گونه، دارای بیشترین فراوانی در این منطقه بودند. 8/9 درصد از گیاهان لیست شده، جهت درمان سرماخوردگی، سرفه و خشکی گلو و  77/9 درصد از آن ها نیز جهت رفع یبوست و مشکلات گوارشی با بیشترین فراوانی استفاده می شود. گونه های سدابی (Ruta graveolens) و شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra) به ترتیب هر کدام با 8 و 7 نوع استفاده، پرکاربردترین گونه گیاهی معرفی شده اند.
    نتیجه گیری
    در نهایت، مشخص شد که، گیاهان دارویی مشابه در اقوام مورد مطالعه، کاربرد و استفاده های متنوع و متفاوتی دارند.
    کلید واژگان: اقوام کوچنده, اتنوبوتانی, استان کرمان, گیاهان دارویی
    Aliakbar Karimian *, Hadi Fatemi, Asghar Mosleh Arani
    Objective
    Nomadic communities, due to their lifestyle, and permanent contact with natural areas, on the one hand, and seasonal relocation, from one area to another area, and  need for therapeutic use of immediate medicinal plants near their living environment are a treasure of information about the medicinal properties of plants in nature.
    Methods
    For the ethnobotanical comparison of the nomadic tribes in this region, 5 large tribes in the form of three groups: 1- Kharaei and Bochaghchi, 2- Raini and Pushtkuhi, and 3- Jabalbarzi, were studied and investigated as sample. Data collection was done through questionnaires and interviews with 59 selected people and local experts of the nomadic tribes, in a snowball method.
    Results
    The esults showed 116 species of medicinal plants belonging to 45 families and 107 genera, the Asteraceae family with 15 plant species and the Lamiaceae families with 12 species were the most abundant in this region. 9.8% of the listed plants are used to treat colds, coughs and dry throats, and 9.77% of them are also used to relieve constipation and digestive problems with the highest frequency. Ruta graveolens and Glycyrrhiza glabra with 8 and 7 types of use, respectively, are introduced as the most widely used plant species.
    Conclusion
    Finally, it was found that similar medicinal plants have various and different uses in the studied tribes.
    Keywords: Ethnobotany, Kerman Province, Medicinal Plants, Nomadic Tribes
  • مسلم یزدانی، رضا عرفانزاده*، اصغر مصلح آرانی
    سابقه و هدف

    گیاهان بوته ای چندساله از طریق ریزش لاشبرگ و تاثیر ریشه هایشان موجب تغییر کیفیت خاک رویشگاه خود می شوند. با توجه به اهمیت کشت گونه های چوبی به منظور اصلاح و احیای پوشش گیاهی، این تحقیق در مراتع نیمه خشک جنوب استان یزد انجام گردید. مطالعه این مراتع که دارای محیط های اکولوژی حساس، شکننده و مستعد بیابان زایی هستند از هر حیث، با اهمیت است. از طرفی به منظور مقابله با گسترش بیابان و خطرات ناشی از آن ها، طرح های احیا و اصلاح مراتع با کاشت گونه های مختلف اجرا می گردد که می توانند ویژگی های خاک را تحت تاثیر قرار دهند. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی اثر کاشت گونه های درختچه ای مختلف بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک زیر اشکوب و اندازه گیری شاخص های کیفیت خاک در مراتع کرخنگان بوده است.

    مواد و روش ها

    این پژوهش تاثیر سه گونه چوبی Acer monspessulanum،Prunus scoparia . وDaphne mezerum.  بر ویژگی های کیفی خاک سطحی زیراشکوب در مراتع کرخنگان مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور، در پایان فصل رویش، پس از بررسی مقدماتی اقدام به شناسایی رویشگاه نموده و پس از انتخاب 15 سایت نمونه برداری که در هر سایت از خاک زیر تاج پوشش سه گونی چوبی A. monspessulanum، P. scoparia و D. mezerum و از خاک بیرون تاج پوشش به عنوان شاهد با اگر از عمق 5-0 سانتی متری نمونه برداری انجام گردید و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی 60 نمونه خاک سطحی اندازه گیری شد. جهت مقایسه ویژگی های خاک زیر اشکوب با یکدیگر و همچنین با تاج پوشش علفی بیرون از اشکوب، از آزمون ANOVA و دانکن استفاده شد. 

    نتایج

    نتایج به دست آمده حاکی از وجود اختلاف معنی داری عناصر غذایی در زیر اشکوب گونه های چوبی با بیرون تاج پوشش (شاهد) است. بررسی عملکرد گونه ها نشان داد که گونه های A. monspessulanum و P. scoparia نقش پررنگ تری در بهبود خصوصیات شیمیایی خاک و عملکرد مرتع نسبت به گونه D. mezerum دارد. درصورتی که میزان نیتروژن در خاک زیر اشکوب گونه A. monspessulanum، P. scoparia وD. mezerum بیشتر از خاک بیرون تاج پوشش بوده است. همچنین نتایج فسفر نشان داد که میزان فسفر A. monspessulanum، P. scoparia بیشتر از D. mezerum و بیرون تاج پوشش است. در خصوص میزان پتاسیم  در خاک زیر اشکوب گونه های چوبی A. monspessulanum، P. scoparia، D. mezerum و بیرون تاج پوشش دارای سطح اختلاف معنی داری مشاهده شد. همچنین میزان کلسیم در خاک زیراشکوب گونه ها A. monspessulanum، P. scoparia و D. mezerum بیشتر از بیرون تاج پوشش است. میزان منیزیم در خاک زیر تاج پوشش A. monspessulanum بیشتر از P. scoparia، D. mezerum و بیرون از تاج پوشش مشاهده گردید. میزان ماده آلی خاک زیر اشکوب گونه های چوبی A. monspessulanum، P. scoparia  و D. mezerum  بیشتر از خاک بیرون از تاج پوشش آنها بود. همچنین خاک های بیرون از تاج پوشش میزان قلیاییت بیشتری نسبت به خاک های زیر تاج پوشش گونه های D.mezerum، P. scoparia و A.monspessulanum داشت. هدایت الکتریکی خاک زیر اشکوب گونه های چوبی A. monspessulanum وP. Scoparia   بیشتر از خاک زیر اشکوب گونه D. mezerum و خاک بیرون از تاج پوشش است.

    نتیجه گیری

    در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که گونه چوبی مختلف در عرصه های مرتعی تاثیرات متفاوتی بر خصوصیات خاک زیر اشکوب خود می گذارند. به طوری که در این مطالعه مشاهده گردید گونه A. monspessulanum نسبت به سایر گونه های مورد بررسی اثرگذاری بیشتری بر روی خصوصیات خاک منطقه مورد مطالعه دارند. لذا با شناخت روابط موجود میان گونه های چوبی و خاک می توان کمک شایانی به برنامه ریزی صحیح این بوم سازگان ها در راستای فعالیت های اصلاح و توسعه نمود.

    کلید واژگان: نیتروژن, ماده ی آلی, فسفر, تاج پوشش و مناطق خشک
    Moslem Yazdani, Reza Erfanzadeh*, Asghar Mosleh Arani
    Background and objectives

    Perennial shrubs play a crucial role in shaping the soil quality within their habitats, influencing soil characteristics through leaf fall and root interactions. This study focuses on the impact of three native woody species-Acer monspessulanum, Prunus scoparia, and Daphne mezerum—on soil quality parameters in the ecologically sensitive and fragile Korkhangan rangelands of southern Yazd province. Considering the susceptibility of these rangelands to desertification, understanding the effects of woody plant species on soil quality is vital for successful rangeland rehabilitation and improvement projects.

    Methodology

    The research investigates the qualitative characteristics of soil under the canopy of the three woody species compared to areas outside the canopy (control) in Korkhangan rangelands. Fifteen sites were selected, and soil samples were collected both under the canopy and outside the canopy at a depth of 0-5 cm. Soil physico-chemical parameters were measured in the laboratory, and statistical analyses (one-way ANOVA and Duncan tests) were employed to compare soil characteristics under the canopy and the control.

    Results

    The study revealed variations in soil nitrogen, phosphorus, potassium, calcium, magnesium, organic matter, acidity, and electrical conductivity under different woody species. Acer monspessulanum demonstrated a significant influence on soil characteristics, with higher levels of nitrogen, phosphorus, potassium, calcium, magnesium, and organic matter compared to the control. The acidity of soils under D. mezerum, P. scoparia, and A. monspessulanum was lower than that outside the canopy. Additionally, electrical conductivity showed variations between A. monspessulanum, P. scoparia, D. mezerum, and the control.

    Conclusion

    The research underscores the distinct impact of native woody species on soil properties in the studied rangelands. Acer monspessulanum exhibited a particularly pronounced effect on soil characteristics. Understanding these relationships can inform effective planning for ecosystem improvement and development activities in rangeland areas.

    Keywords: Nitrogen, organic matter, phosphorus, canopy cover, arid areas
  • محمود نجفی زیلایی، اصغر مصلح آرانی*، حسن اعتصامی

    افزایش پدیده گرمایش جهانی ناشی از تولید گازهای گلخانه ای منجر به افزایش توجه به مسیله ترسیب دی اکسید کربن اتمسفری در اکوسیستم های خشک و نیمه خشک شده است. با این حال شرایط حاکم بر مناطق بیابانی به ویژه تنش گرد و غبار موجب شده تا عملیات احیا بیولوژیکی با مشکل روبرو شود. در این تحقیق تاثیر باکتری های محرک رشد گیاه استخراج شده از ریزوسفر گیاهان شورپسند (در سه سطح شامل بدون تلقیح باکتری، تلقیح با باکتری Bacillus pumilus، تلقیح با باکتری Zhihengliuella halotolerans) بر خصوصیات رویشی و فیزیولوژیک گیاه تاغ تحت تاثیر گرد و غبار (در دو سطح شاهد وg/m2/month  5/1) به صورت آزمایش فاکتوریل در چارچوب طرح بلوک های کاملا تصادفی در سه تکرار به مدت پنج ماه و در شرایط گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. در شرایط اعمال گرد و غبار، در سویه halotolerans Zhihengliuela نسبت به Bacillus pumilus، مقدار کلروفیل کل به میزان 236 درصد افزایش معنی دار و مقدار آسکوربیک اسید، قندهای محلول و فعالیت آنزیم کاتالاز به ترتیب 75 درصد، 53 درصد و 65 درصد کاهش معنی دار را نشان داد. سویه B. pumilus در شرایط اعمال گرد و غبار نسبت به Z. halotolerans در شاخص های فنل کل (52 درصد)، پرولین (66 درصد)، فعالیت آنزیم پراکسیداز (79 درصد) و بیومس خشک کل (108 درصد) عملکرد بهتری داشت. نتایج نشان داد که هر دو باکتری توانستند باعث کاهش آسکوربیک اسید، فنل کل، پرولین، قندهای محلول، کاتالاز و پراکسیداز در گیاه تاغ شوند و این موضوع نشان داد که کاربرد باکتری های محرک رشد گیاه می تواند تولید رادیکال های آزاد را متوقف و به این وسیله از ایجاد آسیب در گیاه جلوگیری کنند. نتایج این تحقیق نشان داد که باکتری های محرک رشد گیاه جداسازی شده از گیاهان مرتعی شور پسند می توانند باعث افزایش شاخص کیفیت نهال در شرایط تنش گرد و غبار شده و ما را در جنگل کاری بهینه گونه تاغ و ارتقا ترسیب گاز کربنیک در شرایط تغییر اقلیم در اکوسیستم های خشک و نیمه خشک یاری دهند.

    کلید واژگان: Bacillus pumilus, کاتالاز, قندهای محلول, تاغ, گرد و غبار
    Mahmood Najafi Zilaie, Asghar Mosleh Arani*, Hassan Etesami

    Increasing concerns about the phenomenon of global warming caused by greenhouse gases have led to increased attention to the sequestration of atmospheric carbon dioxide in arid and semi-arid ecosystems. However, in the desert areas, stresses, especially dust stress, have made biological restoration operations difficult. In this research, the effect of plant growth promoting rhizobacteria on the vegetative and physiological characteristics of Haloxylon aphyllm under the influence of dust (control and 1.5 g/m2/month) was investigated. In the conditions of dust application, the Zhihengliuela halotolerans strain compared to Bacillus pumilus increased total chlorophyll (236%) and decreased ascorbic acid (75%), soluble sugar (53%), and catalase enzyme activity (65%), respectively. Under dust conditions, the B. pumilus strain performed better in terms of total phenol (52%), proline (66%), peroxidase enzyme activity (79%), and total dry biomass (108%) than the Z. halotolerans strain. The results also showed that both bacteria were able to reduce ascorbic acid, total phenol content, proline, soluble sugar, catalase and peroxidase in Haloxylon aphyllum, which showed that the use of plant growth promoting rhizobacteria can reduce free radicals and thereby prevent damage to the plant. The results of this research showed that plant growth promoting bacteria isolated from saline pasture plants can increase the seedling quality index under dust stress conditions and can help in the afforestation of Haloxylon aphyllum and the promotion of carbon dioxide sequestration in climate change conditions in arid and semi-arid ecosystems.

    Keywords: Bacillus pumilus, Catalase, soluble sugars, Haloxylon aphyllm, Dust
  • پرویز علیزاده، حمید سودایی زاده*، اصغر مصلح آرانی، محمدعلی حکیم زاده

    محدودیت اراضی مستعد کشت گیاهان دارویی در مناطق خشک منجر به بهره برداری بیش از حد از گیاهان مراتع برای مصارف دارویی شده که پیامدهای مخرب زیست محیطی زیادی بدنبال داشته است. مطالعه حاضر با هدف امکان استفاده از سیستم های هیدروپونیک و آکواپونیک به عنوان روش های جایگزین برای کشت گیاه علف لیمو (Cymbopogon citratus) اجرا گردید. بدین منظور، آزمایشی بر پایه طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار در دانشگاه یزد اجرا گردید و اثر سه محیط کشت هیدروپونیک، آکواپونیک و خاک بر خصوصیات مختلف گیاه علف لیمو بررسی گردید. نتایج بدست آمده بیان گر تاثیر معنی دار محیط کشت بر برخی از خصوصیات مرفولوژیکی گیاه علف لیمو از قبیل طول ریشه، قطر غلاف، ارتفاع و زیست توده خشک کل گیاه بود، به طوری که سیستم هیدروپونیک صفات مذکور را نسبت به کاشت خاکی به ترتیب به میزان 133، 3/33، 9/40 و 5/56 درصد افزایش داد. سیستم کاشت آکواپونیک پس از هیدروپونیک قرار گرفت و صفات مورد بررسی را در مقایسه با کشت در بستر خاک بطور معنی داری افزایش داد. نوع بستر کشت بر غلظت عناصر ماکرو و میکرو اندام هوایی گیاه (بجز پتاسیم) نیز تاثیر معنی داری داشت. بیشترین مقدار ازت در سیستم هیدروپونیک، بیشترین مقدار فسفر و منیزیم در سیستم آکواپونیک و بیشترین مقدار کلسیم، سدیم، آهن و روی در سیستم کشت در خاک مشاهده شد. همچنین میزان کلروفیل، پروتیین، چربی، فیبر و خاکستر گیاه نیز تحت تاثیر محیط کشت قرار گرفت در حالی که تیمارهای مورد بررسی اثر معنی داری بر غلظت پرولین و هیدرات های کربن گیاه نداشتند. به طور کلی، نتایج این تحقیق بیانگر تفاوت سه بستر مورد بررسی بر صفات مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی علف لیمو به عنوان یک گیاه دارویی در مناطق خشک بوده و امکان استفاده از محیط های کشت هیدروپونیک و آکواپونیک به عنوان جایگزینی مناسب برای کشت این گیاه در این مناطق را نشان داد. با این حال، ضروری است که جنبه های اقتصادی تولید گیاه علف لیمو در سیستم های مذکور و همچنین اثر بستر کاشت بر ترکیبات ثانویه این گیاه در تحقیقات آینده مورد بررسی قرار گیرد.

    کلید واژگان: آکواپونیک, بستر کشت, هیدروپونیک, علف لیمو, گیاهان دارویی
    Parviz Alizadeh, Hamid Sodaeizadeh *, Asghar Mosleh Arani, MohammadAli Hakimzadeh

    The scarcity of cultivable land for medicinal plant growth in arid regions has resulted in the excessive utilization of pasture plants for medicinal applications. The objective of this study was to investigate the potential of hydroponic and aquaponic systems as alternative approaches for cultivating lemon grass (Cymbopogon citratus). thus, an experiment based on a completely randomized design with five repetitions was conducted in Yazd University and the impact of three different cultivation systems (hydroponic, aquaponic, and soil) on the different characteristics of lemongrass were determined. The results demonstrated a significant impact of the cultivation systems on various morphological attributes of the plant including root length, stem diameter, height, and total plant dry biomass. The hydroponic system improves these aforementioned characteristics by 133%, 33.3%, 40.9%, and 56.5%, respectively, when compared to traditional soil planting methods. The aquaponic was found to be ranked lower than the hydroponic system, but it demonstrated a significant improvement in the investigated traits when compared to soil bed cultivation. The influence of different culture systems on the concentration of macro and microelements (excluding potassium) in the aboveground part of the plant was found to be statistically significant. The hydroponic system exhibited the highest nitrogen concentration, while the highest levels of phosphorus and magnesium were observed in the aquaponic system. Conversely, the soil cultivation system displayed the highest concentrations of calcium, sodium, iron, and zinc. Furthermore, the culture medium had a significant impact on the levels of chlorophyll, protein, fat, fiber, and ash in the plant. However, the investigated treatments did not show any significant influence on the concentration of the plant's proline and carbohydrates. Overall, the findings of this study demonstrate the significant impact of three examined cultivation systems on the morphological, physiological, and biochemical attributes of lemongrass as a medicinal plant. Moreover, the potential utilization of hydroponic and aquaponic beds as viable alternatives for cultivating this plant in arid regions is indicated. However, it is necessary to investigate the economic aspects of lemongrass plant production in the mentioned systems as well as the effect of planting substrate on the secondary compounds of this plant in future research.

    Keywords: Aquaponic, Hydroponic, Leamongrass, Medicinal plant, Soil bed
  • محمود نجفی زیلایی*، اصغر مصلح آرانی، حسن اعتصامی، مهری دیناروند
    شناسایی گونه های گیاهی مناسب برای ایجاد کمربند سبز در اطراف شهرهای مناطق خشک و بیابانی به منظور کاهش آلودگی هوا دارای اهمیت است. شاخص تحمل به آلودگی هوا یکی از شاخص های شناخته شده برای تعیین تحمل گونه های گیاهی به آلودگی است. این تحقیق با هدف بررسی گردوغبار بر روی خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی دو گونه شورپسند تاغ (Nitraria schoberi) و قره داغ (Haloxylon Aphyllum) و مقایسه اثر گردوغبار بر روی شاخص تحمل به آلودگی هوا و تعیین گونه مناسب برای ایجاد کمربند سبز، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی؛ با دو تیمار (بدون گردوغبار و اعمال گردوغبار) در سه تکرار به مدت 5 ماه و در شرایط گلخانه ای اجرا شد. به منظور بررسی اثر گردوغبار، با استفاده از دستگاه شبیه ساز غبار بر روی نمونه ها با فاصله زمانی یک هفته ای (به میزان 5/1 g/m2/month) غباردهی انجام شد. پس از اتمام دوره آزمایش، پارامترهای آسکوربیک اسید، کلروفیل کل، محتوی نسبی آب و pH عصاره برگ اندازه گیری و در آخر شاخص تحمل به آلودگی هوای دو گونه محاسبه شد. نتایج نشان داد پارامتر کلروفیل کل در گونه قره داغ 19 درصد و محتوای نسبی کل 8 درصد نسبت به شاهد کاهش داشت در حالی که مقدار اسیدآسکوربیک در تاغ 11 درصد و در قره داغ به مقدار 14 درصد و pH عصاره برگ قره داغ 29 درصد نسبت به شاهد خود افزایش یافت. با توجه به مقدار APTI (15/8) گونه تاغ در مقایسه به قره داغ (41/7) و بدلیل اختلاف ارتفاع این دو گونه، تاغ گزینه مناسب تری برای کاشت در کمربند سبز به منظور کاهش آلودگی هوا باشد.
    کلید واژگان: شاخص تحمل به آلودگی هوا, خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی, گرد و غبار, گونه های شورپسند
    Mahmood Najafi Zilaie *, Asghar Mosleh Arani, Hassan Etesami, Mehri Dinarvand
    Identifying suitable plant species to create green belts around cities in arid and desert areas, in order to reduce air pollution is very important. Air pollution tolerance index is one of the known indicators to determine the tolerance of plant species to air pollution. The aim of this study was to investigate the effect of dust on the physiological and biochemical characteristics of two halophyte species of Haloxylon aphyllum and Nitraria schoberi and to determine the appropriate species for green belt. The experiment was done in a factorial experiment in a completely randomized design, with two treatments (no dust and dust) in three replications for 5 months in greenhouse conditions. In order to investigate the effect of dust, dusting was performed on the samples with a time interval of one week (1.5 g/m2/month) using a dust simulator. Finally, the parameters of ascorbic acid, total chlorophyll, relative water content and pH of leaf extract and finally the air pollution tolerance index of the two species were measured. The results showed that the total chlorophyll parameter of H. aphyllum and N. schoberi decreased by 8 and 19%, respectively, compared to the control, while relative water content increased by 3 and 8%, respectively. The pH of N. schoberi leaf extract increased by 29% compared to the control. The highest APTI value of 8.15 was related to H. aphyllum and the lowest APTI value of 7.41 was related to N. schoberi species. According to the obtained results, despite the small differences between the air pollution tolerance index of the two species, H. aphyllum species can be a suitable option for planting a green belt to reduce air pollution due to its higher tolerance index and plant height than N. schoberi.
    Keywords: Air Pollution Tolerance Index, Physiological, biochemical properties, Dust, Halophytic species
  • محمود نجفی زیلایی، اصغر مصلح آرانی*، حسن اعتصامی
    در مناطق بیابانی، مجموعه مختلفی از تنش های محیطی ازجمله گرد و غبار روی زیست توده و ارزش غذایی گیاهان علوفه ای تاثیر می گذارد. به منظور بهبود ارزش علوفه در مناطق خشک، در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر باکتری های محرک رشد گیاه Bacillus pumilus و Zhihengliuella halotolerans روی برخی از ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و محتوای یونی گیاه اشنان تحت تاثیر گرد و غبار (شاهد و 5/1 گرم بر مترمربع در ماه) به شکل آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در 3 تکرار به مدت 5 ماه طی سال 1399 و در گلخانه دانشگاه یزد پرداخته شد. نتایج نشان دادند تنش گرد و غبار بر ویژگی های مورفو- فیزیولوژیک گیاه اشنان تاثیر منفی دارد. سویه Z. halotolerans نسبت به B. pumilus تاثیر بیشتری در بهبود گیاه اشنان تحت تنش گرد و غبار داشت؛ به طوری که Z. halotolerans باعث افزایش 192 درصدی پتاسیم، 20 درصدی نیتروژن، 12 درصدی آهن، 48 درصدی کلسیم، 37 درصدی منیزیم، 31 درصدی منگنز، 30 درصدی زیست توده خشک و کاهش 74 درصدی پرولین، 18 درصدی قندهای محلول و 52 درصدی سدیم شد. نتایج پژوهش حاضر نشان دادند تاثیر باکتری ها روی گونه اشنان به نوع باکتری وابسته است؛ همچنین نتایج نشان دادند باکتری های محرک رشد گیاه سبب افزایش شاخص کیفیت نهال در شرایط تنش گرد و غبار می شوند و ما را در افزایش علوفه گونه اشنان در اکوسیستم های خشک و نیمه خشک یاری می دهند.
    کلید واژگان: تنش, باکتری محرک رشد گیاه, پرولین, گیاهان شورپسند
    Mahamood Najafi Zilaie, Asghar Mosleh Arani *, Hassan Etesami
    In desert areas, a variety of environmental stresses, including dust, affect the biomass and nutritional value of forage plants. In order to improve the value of fodder in dry areas, in the present study, the effect of plant growth-promoting rhizobacteria (Bacillus pumilus and Zhihengliuella halotolerans) on some morphological and physiological characteristics and ionic content of Seidlitzia rosmarinus was investigated under dust stress (control and 1.5 g/m2/month) in a factorial experiment based on a completely randomized design with three replications for 5 months in greenhouse conditions. The results showed that dust stress had a negative effect on the morpho-physiological characteristics of Seidlitzia rosmarinus. Z. halotolerans strain compared to B. pumilus had a greater effect on the improvement of Seidlitzia rosmarinus under dust stress so that Z. halotolerans increased 192% of potassium, 20% of nitrogen, 12% of iron, 48% of calcium, 37% of magnesium, 31 % of manganese, 30% of dry biomass, 74% of proline, 18% of soluble sugars, and 52% of sodium. The results of this research showed that the effect of bacteria on the species of Seidlitzia rosmarinus can be dependent on the type of bacteria. The results also showed that the plant growth-promoting rhizobacteria can increase the seedling quality index under dust stress conditions and help us to increase the fodder species in arid and semi-arid ecosystems.
     
    Introduction
    In desert areas, environmental stresses affect the biomass of plants which can be used as forage. Seidlitzia rosmarinus Bunge ex Boiss forms an important part of the flora of the desert areas and plays an essential role in protecting the soil and feeding camels and sheep. One of the important environmental stresses accompanying drought and salinity is dust both on a local scale and on a regional scale. Dust particles are placed on the leaves, young branches, and the surface of the trunk of plants for a long time. This fact applies more to desert environments, due to the low rainfall that prevents the removal of dust particles from the surface of the leaves and other parts of the plant. Dust can cause harmful effects on photosynthetic activity and cause serious damage to the plant (Najafi Zilaie et al., 2022). Plants under these stresses will experience a series of morphological, physiological, and biochemical changes. In recent years, the use of plant growth-promoting rhizobacteria as a leading strategy for reducing the effects of environmental stresses has attracted the attention of researchers. This research was designed and implemented with the aim of investigating the effect of inoculation of two plant growth-stimulating bacteria, Bacillus pumilus and Zhihengliuella halotolerans, on some morphological and physiological characteristics and ionic content of Seidlitzia rosmarinus under dust. The results of this research can help us in the afforestation of this species under dust in the conditions of climate change in arid and semi-arid ecosystems.
     
    Materials and Methods
    Three-month-old seedlings of the same size were inoculated by plant growth-promoting bacteria under dust stress in a two-factor factorial experiment with a randomized complete block design in three replications in a period of 5 months. The strains of Bacillus pumilus and Zhihengliuella halotolerans were provided by previously purified research by Amini et al. (2022). Inoculation was applied twice to the plant roots. Only nutrient broth solution without bacteria was applied to the control plants. Dusting was done using a simulator. The amount of falling dust equal to 1.5 grams per square meter per month was applied once a week. After completing the treatments, 8-month-old seedlings were sampled for physiological, morphological, and ionic content tests.
     
    Results and Discussion
    The results showed that dust stress had a negative effect on the morpho-physiological characteristics of Seidlitzia rosmarinus. Z. halotolerans strain compared to B. pumilus had a greater effect on the improvement of Seidlitzia rosmarinus under dust stress so that Z. halotolerans increased 192% of potassium, 20% of nitrogen, 12% of iron, 48% of calcium, 37% of magnesium, 31 % of manganese, 30% of dry biomass, 74% of proline, 18% of soluble sugars, and 52% of sodium. The results showed that dust treatment alone reduced the seedling quality index by 17%. The seedling quality index in the inoculation of Z. halotolerans and B. pumilus bacteria with seedlings in conditions with dust and without dust was not significant compared to the control. The results of this research showed that the effect of bacteria on the species of Seidlitzia rosmarinus can be dependent on the type of bacteria. The results also showed that the plant growth-promoting rhizobacteria can increase the seedling quality index under dust stress conditions and help us to increase the fodder species in arid and semi-arid ecosystems.
     
    Conclusion
    It is concluded that the plant growth-stimulating bacteria improved the morphological, physiological, and biochemical characteristics of Seidlitzia rosmarinus seedlings under dust stress compared to the control treatment. Meanwhile, the Z. halotolerans strain (that had been isolated from the Seidlitzia rosmarinus) had a greater effect than B. pumilus in improving the negative effects of dust on most of the measured characteristics and this makes clear the importance of bacteria-plant interaction. It can be concluded that the rhizosphere of plants is a suitable source for isolating growth-promoting bacteria and they can promise to increase the production of fodder and improve the tolerance of plants to air pollution. However, it is necessary to carry out additional field research in the habitat of these desert species in order to prove the performance and efficiency of these bacterial strains as suitable biofertilizers to deal with dust-stress conditions.
    Keywords: Stress, Plant Growth Promoting Rhizobacteria, proline, Halophytes Introduction
  • مهری خسروی، مهدی حیدری*، حسینعلی علیخانی، اصغر مصلح آرانی
    مقدمه و هدف

    استفاده از کودهای زیستی همانند باکتری های محرک رشد گیاه به منظور کاهش صدمات ناشی از تنش کم آبی در گیاهان و بهبود خصوصیات فیزیولوژیکی و در نتیجه بالا بردن میزان رشد گیاه در مناطق خشک و نیمه خشک از اقدامات ضروری برای کنترل تنش کم آبی می باشد. لذا این تحقیق با هدف بررسی تاثیر همزمان سطوح مختلف تنش کم آبی و تلقیح باکتری های محرک رشد گیاه بر برخی صفات فیزیولوژیک در نونهال های بلوط ایرانی انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    به منظور بررسی تاثیر باکتری های محرک رشد گیاه و سطوح مختلف آبیاری بر برخی از صفات فیزیولوژیک نونهال های بلوط ایرانی، آزمایشی در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با پنج تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه یزد اجرا شد. فاکتور اصلی شامل سه سطح آبیاری (80 درصد آبیاری کامل به عنوان شاهد، 60 و 40 درصد آبیاری کامل) و فاکتور فرعی در شش سطح کاربرد باکتری محرک رشد گیاه (عدم تلقیح باکتریایی به عنوان شاهد و تلقیح بذر با باکتری های Bacillus anthracis، B. licheniformis، Stenotrophomonas maltophilia، B. cereus و BMix (ترکیب چهار سویه) بود.

    یافته ها

    نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاثیر سطوح تنش کمبود آب، تیمارهای باکتریایی و اثر متقابل آن ها بر تمامی صفات مورد مطالعه معنی دار بود. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که میزان کلروفیل a ،b  و کلروفیل کل با افزایش سطوح کم آبی کاهش می یابد. در مقابل، میزان پرولین، فنل کل و درصد مهارکنندگی رادیکال های آزاد در نونهال های بلوط ایرانی تحت تنش به طور معنی داری نسبت به نمونه شاهد افزایش یافت. میزان تجمع مالون دی آلدیید (MDA) که میزان تخریب و پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی را نشان می دهد نیز با افزایش تنش کم آبی افزایش معنی داری نسبت به نمونه شاهد داشت ولی با اضافه کردن باکتری ها به تیمارهای خشکی میزان تجمع آن کاهش یافت که این نشان می دهد باکتری آثار منفی خشکی بر پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء را کم کرده و بدین ترتیب باعث افزایش مقاومت نونهال ها به شرایط تنش شده است.

    نتیجه گیری

    به طور کلی از بین تیمارهای باکتریایی، تیمار باکتری (BMix) باعث افزایش میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کاهش میزان مالون دی آلدیید و تیمار باکتری Bacillus anthracis باعث افزایش میزان پرولین، فنل کل و درصد مهارکنندگی رادیکال های آزاد تحت تنش شدید کم آبی شدند.

    کلید واژگان: باکتری های ریزوسفری, بلوط, تنش آبی, جنگل های زاگرس, کود زیستی
    Mehri Khosravi, Mehdi Heydari*, Hossein Ali Alikhani, Asghar Mosleh Arani
    Introduction and Objective

    The use of biofertilizers such as plant growth-promoting bacteria to reduce damage caused by water-deficit stress in plants and improve physiological factors and thus increase plant growth in arid and semi-arid regions is an essential management to control water-deficit stress. Therefore, this study was conducted to investigate the simultaneous effect of different levels of water-deficit stress and inoculation of plant growth-promoting bacteria on some physiological traits of Brant's Oak )Quercus brantii L.) seedlings.

    Material and Methods

    In order to investigate the effect of plant growth-promoting bacteria and different levels of irrigation on some physiological traits of oak) Quercus brantii L.) seedlings, an experiment was conducted in a complete randomized design with five replications in the research greenhouse of Yazd University. The main factor was three irrigation levels (80 % of full irrigation as control, 60 and 40 % of full irrigation) and the sub-factor was six levels of plant growth promoting bacteria (no inoculation as control and seed inoculation with Bacillus anthracis, B. licheniformis, Stenotrophomonas maltophilia, B. cereus and BMix (combination of 4 strains().

    Results

    The results of analysis of variance showed a significant effect of water deficit stress levels, bacterial treatments and their interaction on all studied traits. The results of comparison of means showed that the amount of chlorophyll a, b and total chlorophyll decreases with increasing levels of water-deficit. In contrast, the amount of proline, total phenol and percentage of free radical scavenging in oak seedlings under stress increased significantly compared to the control sample. The accumulation of malondialdehyde (MDA) that shows the rate of degradation and peroxidation of membrane lipids were significantly increased by water-deficit treatments, while application of PGPRs caused reduction in malondialdehyde content. These results showed that PGPRs can reduce negative effects on lipids peroxidation and thus increases the resistance of seedlings to water-deficit stress conditions.

    Conclusion

    In general, among the bacterial treatments, (BMix) bacterial treatment increased chlorophyll a and b, total chlorophyll and decreased malondialdehyde and Bacillus anthracis bacterial treatment increased proline, total phenol and percentage of free radical scavenging under water-deficit severe stress.

    Keywords: Biofertilizer, Oak, Rhizobacteria, Water stress, Zagros forests
  • ناهید بشری، حمید سودایی زاده*، اصغر مصلح آرانی، محمدرضا غفاریان

    کشت مخلوط گیاهان علوفه ‏ای راهکاری برای دسترسی به عملکرد مطلوب و افزایش تولید در مناطقی با مشکل کمبود آب است. این آزمایش در مزرعه تحقیقاتی در شهرستان اشکذر، به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. هدف اصلی در این بررسی، ارزیابی کشت مخلوط دو گیاه ارزن و گوار در بهبود شاخص‏ های فیزیولوژیک و عملکرد علوفه بود. در این آزمایش عامل اصلی فواصل آبیاری در سه سطح شامل آبیاری در زمان تخلیه 60، 70 و 80 درصد ظرفیت زراعی و عامل فرعی آرایش کشت شامل سه سطح کشت خالص ارزن و گوار و کشت مخلوط دو گونه بود. کشت مخلوط به صورت ردیفی و به صورت جایگزینی اجرا شد. نتایج نشان داد که با تاخیر در آبیاری میزان نشت یونی روند افزایشی و محتوای نسبی آب برگ روند کاهشی داشت. بیشترین محتوای رطوبت نسبی برگ در کشت مخلوط (3/70 و 4/78 درصد) و کمترین محتوای رطوبت نسبی برگ در کشت خالص ارزن و گوار به ترتیب 4/61 و 5/72 درصد به دست آمد. بیش ترین و کم ترین شاخص کلروفیل به ترتیب در تیمارهای آبیاری در تخلیه 60 و 80 درصد ظرفیت زراعی مشاهده شد. در فواصل مختلف آبیاری، استفاده از کشت مخلوط ارزن و گوار سبب افزایش محتوای قند محلول و پرولین نسبت به کشت خالص آنها گردید. بنابراین، در همه سطوح آبیاری، بیش ترین عملکرد علوفه در کشت مخلوط دو گیاه به دست آمد. از آن جایی که کشت مخلوط موجب بهبود شاخص‏های فیزیولوژیکی گوار و ارزن گردیده است، بنابراین بهبود رشد و عملکرد علوفه دور از انتظار نیست. در مجموع می ‏توان نتیجه‏ گیری کرد که کشت مخلوط ارزن با گوار می‏ تواند تاثیر منفی تنش خشکی را به طور قابل ملاحظه ‏ای کاهش داده و به عنوان یک راهکار مدیریتی در شرایط تنش خشکی مطرح باشد.

    کلید واژگان: پروتئین, پرولین, عملکرد علوفه, قند محلول
    Nahid Bashari, Hamid Sodaiezadeh *, Asghar Mosleharani, MohammadReza Ghaffarian

    Intercropping of forage plants is considered as an effective startegy to achieve optimal yield and increase production in areas with water shortages. A field-based split plot experiment based on a randomized complete block design with three replications was conducted in Ashkezar research farm with the aim of evaluating the intercropping of millet and guar in improving physiological indices and forage yield. Irrigation intervals was considered as the main factor in three levels (irrigation at the time of discharge of 60, 70 and 80% of field capacity) and the cropping system was considered as the sub-factor in three levels (sole cropping of Millet, sole cropping of Guar, and intercropping of Millet and Guar). The intercropping system was implemented as row intercropping pattern with a replacement series design. Results showed that the amount of ionic leakage increased and the relative content of relative water content decreased when irrigation was delayed longer. The highest relative water content for Millet and Guar (70.3 and 78.4%, respectively) were obtained in intercropping system and their lowest relative water content (61.4 and 72.5%, respectively) were obtained in their sole cropping. The highest and lowest chlorophyll indices were observed in irrigation treatments at 60 and 80% of field capacity, respectively. The intercropping of Millet and Guar resulted in increased content of soluble sugar and proline and the highest forage yield compared to their sole culture, in all assessed irrigation intervals. Since intercropping system was shown to cause improved physiological indices of Guar and Millet, the consequent improvement of forage growth and yield could be expected. Overall, it can be concluded that intercropping system of Millet with Guar can significantly reduce the impacts of drought stress and can be considered as an effective management strategy in drought-prone areas.

    Keywords: Protein, Proline. Forage yield, Soluble sugar
  • اصغر مصلح آرانی*، علیرضا امینی حاج آباد، سمیه قاسمی، محمدهادی راد

    شوری از جمله مهمترین تنش های غیر زیستی کاهنده رشد و نمو گندم است. کاهش اثرات شوری به کمک باکتری های ریزوسفری محرک رشد به عنوان یک راهکار سازگار با محیط زیست مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در تحقیق حاضر، برخی واکنش های فیزیولوژیک گندم رقم نارین به باکتری محرک رشد مقاوم به شوری جدا شده از ریزوسفر گیاهان آتریپلکس (Torr.) S. Watson) Atriplex lentiformis)، شور گزLedeb)  (Tamarix ramosissima، اشنان (Seidlitzia rosmarinus Ehrenb. ex Bois) و سنبله نمکی ((Moq.) Botsch. Halostachys belangeriana) در شرایط شور بررسی گردید. گندم رقم نارین پس از تلقیح با باکتری های شناسایی شده (Bacillus safensis، B.  pumilus و Zhihengliuella halotolerans) در گلدان کشت و با آب آبیاری با شوری 2/0 دسی زیمنس بر متر به عنوان شاهد و شوری 4، 8 و 16 دسی زیمنس بر متر آبیاری گردید. نتایج نشان داد که باکتری های شناسایی شده دارای توان تولید اکسین، سیدروفور، سیانید هیدروژن، 1- آمینو سیکلوپروپان -1- کربوکسیلیک اسید دآمیناز ACC)  دآمیناز) و توان انحلال فسفات بودند. با افزایش شوری، محتوای کلروفیل در تمام تیمارها نسبت به شاهد کاهش یافت. استفاده از باکتری ها، باعث افزایش 5/21 تا 3/94، 6 تا 175 و 17 تا 34 درصدی به ترتیب در میزان کلروفیل a، b و کل در بین تیمارهای شوری شد. افزایش 13 تا 136 درصد پرولین، 11 تا 5/92 درصدی فنل کل، 5/12 تا 90 درصدی مهارکنندگی رادیکالهای آزاد و 5/7 تا 5/17 درصدی قندهای محلول در بین تیمارهای شوری تلقیح شده با باکتری ها نسبت به شاهد بدون باکتری دیده شد. بهبود شرایط فیزیولویک گیاه تحت تاثیر اثر مثبت باکتری ها در نهایت باعث افزایش زیتوده گیاه شد که در این میان نقش باکتری B. safensis بیشتر از دو باکتری دیگر بود. نتایج این مطالعه نشان داد که باکتری های محرک رشد گیاهان مرتعی شور پسند می توانند در بهبود شاخص های رشد گیاه گندم در شرایط تنش شوری نقش داشته باشند.

    کلید واژگان: باکتری محرک رشد, ریزوسفر, شوری, گندم
    Asghar Mosleh Arani*, Alireza Amini Hajiabadi, Someye Ghasemi, MohammadHadi Rad

    Salinity is one of the most important abiotic stresses that reduce the growth and development of wheat. Reducing the effects of salinity with the help of plant growth-promoting rhizosphere bacteria has been considered by researchers as an environmentally friendly solution. In the present study, some physiological responses of wheat cultivar of Narin to salinity-resistant growth-promoting bacteria isolated from the rhizosphere of salt-tolerant plants) Atriplex lentiformis, Tamarix ramosissim, Seidlitzia rosmarinus, Halostachys belangeriana) were investigated. Wheat seeds after inoculation with the identified bacteria (Bacillus safensis, B. pumilus and Zhihengliuella halotolerans) were planted in pots and irrigated with saline water of 0.2 (control) 4, 8 and 16 dS / m. The results showed all isolated bacteria had the ability to produce auxin, siderophore, hydrogen cyanide, 1-aminocyclopropane-1-carboxylic acid deaminase (ACC deaminase) and phosphate solubility.With increasing salinity, chlorophyll content decreased in all treatments compared to the control. The use of bacteria increased 21 to 92, 6 to 175 and 21 to 52% of chlorophyll a, b and total chlorophyll content among salinity treatments, respectively. Increased salinity increased content of proline (136-136%), total phenol (11-92.5%), free radical scavenging capacity (12.5-89%) and total soluble sugars (7.5-1.5%) in salinity treatments inoculated with bacteria compared to control. The growth-promoting bacteria in this study with improved wheat resistance to salinity stress. Improving the physiological conditions of plant under the positive effect of bacteria eventually increased the plant biomass, in which the role of B. safensis was more than the other two bacteria. The results of this study showed that the plant growth-promoting bacteria of halophytic rangeland plants can play a role in improving the growth indices of wheat plants in saline conditions.

    Keywords: PGPR, Rhizosphere, Salinity, Wheat
  • جواد درینی، علی اکبر کریمیان*، اصغر مصلح آرانی، محمدحسین ایران نژاد پاریزی

    پژوهش حاضر به منظور بررسی برخی خصوصیات و کارآیی مصرف آب گیاهان کنار (Ziziphus spina christi) و کهور (Prosopis cineraria) تحت تاثیر سطوح مختلف آبیاری در سال زراعی 97-96 انجام شد. سطوح مختلف آبیاری شامل: ظرفیت زراعی (شاهد)، 75، 50 و 25 درصد کم آبیاری بود که در قالب طرح کاملا تصادفی و در 4 تکرار اعمال گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که میانگین میزان آب مصرفی یا به عبارتی تبخیر-تعرق در سال برابر با 41/35، 86/49، 43/62 و 34/79 لیتر برای تیمارهای 75، 50، 25 درصد ظرفیت زراعی و شاهد در گیاه کنار بود. همچنین بیشترین میزان تبخیر-تعرق در تیر ماه و در تیمارهای مورد بررسی به ترتیب برابر با 58/5، 71/7، 81/9 و 38/12 لیتر بود. میانگین میزان آب مصرفی در گیاه کهور نیز برابر با 03/23، 59/32، 94/41 و 92/53 لیتر برای تیمارهای 75، 50، 25 درصد ظرفیت زراعی و شاهد مشاهده شد. در مورد گیاه کهور نیز حداکثر میزان تبخیر-تعرق برای تیمار شاهد می باشد.

    کلید واژگان: تبخیر- تعرق, کم آبیاری, کارآیی مصرف آب, کنار, کهور ایرانی
    Javad Darini, Ali Akbar Karimian *, Asghar Mosleh Arani, Mohammad Hosain Irannezhad Parizi

    The present study was conducted to investigate the some characteristics and of water use efficacy of Ziziphus spina christi and Prosopis cineraria under different irrigation levels in the 2018-2019 crop year. Different irrigation levels consisted of 75, 50 and 25 percent irrigation and irrigation at field capacity (control), which was applied in a completely randomized design with four replications. The results showed that the mean water consumption or in other words evapotranspiration per year is equal to 35.41, 49.86, 62.43 and 79.34 liters for treatments of 75, 50, 25% of field capacity and control in the plant. Was aside. Also, the highest amount of evapotranspiration in July and in the studied treatments were equal to 5.58, 7.71, 9.81 and 12.38 liters, respectively.. The average amount of water consumption in Prosopis cineraria plant was equal to 23.03, 32.59, 41.94 and 53.92 liters for treatments of 75, 50, 25% of field capacity and control. In the case of Prosopis cineraria, the maximum evapotranspiration rate was 7.55 liters for the control treatment and 6.31, 4.96 and 3.59 liters for the 25, 50 and 75% irrigation treatments, respectively.

    Keywords: evapotranspiration, Irrigation deficit, Prosopis cineraria, Water Use Efficiency, Ziziphus spina christi
  • علیرضا امینی حاجی آبادی، اصغر مصلح آرانی*، سمیه قاسمی، محمدهادی راد، شیما شهبازی، حسن اعتصامی

    تنش شوری، امروزه یکی از مهمترین چالش ها در تولید گندم است. باکتری های ریزوسفری جداسازی شده از گیاهان شورپسند با سازوکارهای مستقیم و غیر مستقیم موجب افزایش بردباری گیاهان زراعی به شوری می گردند. در این مطالعه، صفات محرک رشد گیاه سویه های باکتریایی مقاوم به شوری (Bacillus safensis، Bacillus pumilus و Zhihengliuella halotolerans) جداسازی شده از ریزوسفر گیاهان مرتعی آتریپلکس، اشنان، گز و سنبله نمکی تعیین و تاثیر آن ها بر برخی صفات رویشی و محتوای یونی گندم آبیاری شده با آب شور (آب آبیاری با شوری 2/0 دسی زیمنس بر متر به عنوان شاهد، 4، 8 و 16 دسی زیمنس بر متر) اندازه گیری شد. هر سه سویه باکتری قادر به تولید اکسین، سیانید هیدروژن، سیدروفور و ACC دآمیناز و انحلال فسفات بودند. افزایش سطوح شوری باعث افزایش غلظت سدیم و کاهش غلظت پتاسیم، کلسیم و فسفر در برگ گندم و نیز کاهش طول ساقه، وزن خشک بخش هوایی و ریشه، نسبت وزن خشک ریشه به اندام هوایی و بیوماس کل نسبت به شاهد گردید. در تیمارهای تحت تنش شوری تلقیح شده با باکتری، کاهش غلظت سدیم تا 7/17 درصد و افزایش غلظت پتاسیم، کلسیم، فسفر و نسبت پتاسیم به سدیم به ترتیب تا 33، 7/25، 4/200 و 41 درصد نسبت به شاهد اندازه گیری شد که کارآمدترین باکتری در این زمینه Z. halotolerans بود. باکتری ها همچنین باعث افزایش طول ساقه، وزن خشک بخش هوایی، وزن خشک ریشه، نسبت وزن خشک ریشه به وزن خشک بخش هوایی و بیوماس کل به ترتیب تا 17، 6/58، 137، 88 و 66 درصد شدند که در این زمینه باکتری B. safensis از بیشترین تاثیر برخوردار بود. نتایج این مطالعه نشان داد که باکتری های محرک رشد گیاهان مرتعی شور پسند می توانند در بهبود شاخص های رشد گندم در شرایط شوری نقش داشته باشند. این نتایج همچنین نشان داد که ریزوسفر گیاهان مرتعی شور پسند می تواند منبع مناسبی برای جداسازی باکتری های مقاوم به شوری جهت بهبود مقاومت گندم به شوری باشد.

    کلید واژگان: آتریپلکس, اشنان, باسیلوس, ریخت شناسی صفات محرک رشد گیاه
    Alireza Amini Hajiabadi, Asghar Mosleh Arani*, Someh Ghasemi, Mohammad Hadi Rad, Shima Shabazi, Hassan Etesami

    Salinity stress is an important challenge for wheat production in the world. Plant growth promoting rhizosphere bacteria, isolated from halophytic plants, can increase the tolerance of crop plants to salinity by direct and indirect mechanisms. In this study, plant growth-promoting traits of bacterial strains (Bacillus safensis, Bacillus pumilus and Zhihengliuella halotolerans), isolated from the rhizosphere of several halophyte plants, were deterimined and their effects on some vegetative traits and ionic content of wheat plant irrigated with saline water ( 0.2, as control,  4, 8 and 16 dS/m) were measured. Result showed that all three bacteria were able to produce auxin, hydrogen cyanide, siderophore, 1-aminocyclopropane-1-carboxylic acid deaminase and soluble phosphate. The increase in salinity levels caused increase in the concentration of sodium and decrease in the concentration of potassium, calcium and phosphorus in wheat leaves, as well as decrease in stem length, shoot and root dry weight, root to shoot dry weight ratio and total biomass. In wheat plants irrigated with saline water and inoculated with the bacterial strains, sodium concentration decreased up to 17.7% and concentrations of potassium, calcium, phosphorus and potassium to sodium ratio increased up to 33, 25.7, 200.4 and 41%, respectively. The most efficient bacterium was found to be Z. halotolerans. All bacterial isolates also increased stem length, shoot and root dry weight, root to shoot dry weight ratio and total biomass by 17, 58.6, 137, 88 and 66 %, respectively. The results of this study showed that the plant growth-promoting bacteria of rangeland halophytic plants potentionally improve the growth indices of wheat plants in saline conditions. These results also showed that the rhizosphere of halophytic plants in rangelands can be a good source for the isolation of salinity-resistant bacteria to improve the resistance of wheat plants to salinity.

    Keywords: Atriplex, Bacillus, morphology, plant promoting rhizosphere bacteria, seidlitzea
  • روح الله عسکری، جلیل سرهنگ زاده*، اصغر مصلح ارانی

    پژوهش حاضر به منظور بررسی جمعیت و تنوع گونه ای پرندگان آبزی و کنار آبزی تالاب گندمان در دوره یک ساله از مهر 1396 لغایت مهر 1397 با استفاده از نرم افزار SDR-IV انجام گرفت. نتایج نشان داد که از تعداد 70 گونه پرنده شناسایی شده، 28 گونه آبزی و 42 گونه کنار آبزی بودند که بیشترین جمعیت متعلق به چنگر معمولی (Fulica atra) بود. بزرگ ترین تیره، مرغابیان (Anatidae) با 19/33 درصد فراوانی و کوچک ترین تیره، چاخ لقیان (Burhinidae) با 01/0 درصد فراوانی بود. فصل زمستان با تعداد 14413 فرد بیشترین و فصل تابستان با تعداد 4039 فرد کمترین تعداد پرنده سرشماری شده را به خود اختصاص داد. فصل بهار بیشترین شاخص تنوع گونه ای شانون - وینر (97/2)، شاخص تنوع مارگالف (69/6)، شاخص سیمپسون (71/10) و شاخص یکنواختی اسمیت- ویلسون (92/0) را بین فصول داشت. ازنظر تعداد و غنای گونه ای فصل بهار با 60 گونه شناسایی شده بیشترین و فصل تابستان با 40 گونه کمترین تعداد گونه شناسایی شده را به خود اختصاص داد. نتایج همچنین نشان داد بیشترین تعداد و فراوانی پرندگان شناسایی شده متعلق به پرندگان آبزی با 57/81 درصد و کمترین فراوانی متعلق به پرندگان کنار آبزی با 43/18 درصد بود، اما ازلحاظ تعداد گونه های پرندگان 60 درصد گونه ها متعلق به پرندگان کنار آبزی و40 درصد گونه ها متعلق به پرندگان آبزی بود. نتایج نشان داد که تالاب گندمان در فصل بهار بیشترین مقادیر عددی شاخص های غنا و یکنواختی گونه ای پرندگان آبزی و کنار آبزی را دارد و این نشان دهنده کیفیت و مطلوبیت تالاب در فصل بهار نسبت به سایر فصول است.

    کلید واژگان: تنوع گونه ای, پرندگان آبزی, پرندگان کنار آبزی, تالاب گندمان
    Roullah Asgari, Jalil Sarhangzadeh*, Asghar Mosleh Arani

    The objective of this paper was determining population and species diversity of water birds and waders in Gandoman wetland during one year from mid-September 2017 to mid-September 2018 using SDR-IV software. Result showed from 70 identified birds, 28 species were waterfowl and 42 species were waders. The largest population was belong to Fulica atra. Anatidae with 33.19 percent frequency was the largest family and Burhinidae with 0.003 percent was the smallest family. Winter had largest bird counting (14413 birds) and summer had the lowest bird counting (4039). Results obtained using biodiversity index showed that spring had the biggest diversity in terms of Shanon-Winer (2.97), Simpson (10.71) and Margalf (6.69) diversity and biggest evenness (0.92) in terms of Smith & Wilson. The largest species richness was found in spring (60 species) and the lowest one was found in summer (40 species). The largest bird frequency (bird number) was belong to waterfowl (81.57 %) and the lowest frequency was belong to waders (18.43). In contrast, the largest number of species (60 percent) was belong to waders and the lowest one was belong to waterfowl (40 percent). The results showed that Gandoman wetland had the highest numerical values of richness and evenness of water birds and waders in spring, and this indicated the quality and desirability of the wetland in spring compared to other seasons.

    Keywords: Species diversity, Waterfowl, Waders, Gandomman wetland
  • سارا عبداللهی*، حمید رضا عظیم زاده، محمدرضا اختصاصی، اصغر مصلح آرانی
    سابقه و هدف

    گر د وغبار یکی از پدید ه های جوی و بلایای طبیعی شناخته شده است که آثار و پیامدهای محیط زیستی نامطلوبی بر جای میگذارد . به طو رمعمو ل ذرات گر د وغبار دارای قطرکمتر از 100 میکرون هستند که پس از کیلومترها انتقال افقی یا عمودی به سطح زمین میرسند. هدف از این پژوه، بررسی میزان غبار ریزشی و غلظت فلزهای سنگین سرب و کادمیوم در نمونه های غبار به منظور بررسی آلودگی شهری به این عناصر میباشد.  

    مواد و روش ها

    در این مطالعه جمع آوری نمونه ها با استفاده از تله رسوبگیر تیله ای به مدت شش ماه از دی ماه 1393 تا پایان خرداد1394 انجام شد  تا امکان مقایسه بین فصل تر (زمستان) و خشک (بهار) فراهم گردد. مجموع 180 نمونه غبارریزشی با استفاده از تله های تیل های MDCO جمع آوری شد. نمونه ها با استفاده از ترازو با دقت 0.001 گرم وزن و نمونه ها به روش ISO11466 تجزیه و غلظت فلزها ی سنگین توسط دستگاه جذب اتمی شعل های مدل Analyti jena-350 اندازه گیری گردید . 

    نتایج و بحث:

    مقاد یر تجمعی غبار ریزشی برای زمستان 1393 و بهار 1394 به ترتیب 85 . 5 ± 77 . 7 گرم بر مترمربع و 31 . 1 ± 28 . 5 گرم برمترمربع است. بیشترین مقدار غبار در ماه اسفند (69 . 5 ± 11 .5 گرم برمترمربع) و کمترین آن مربوط به بهمن (65 . 0 ± 31 . 1) است که اختلاف زیادی با د یماه (34 . 0 ± 33 . 1 گرم بر مترمربع) ندارد. میانگین غلظت سرب در فصل زمستان 40 . 32±5 . 97 میلی گرم بر کیلوگرم و درفصل بهار 93 . 16±5 . 90 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. همچنین میانگین غلظت کادمیوم در فصل زمستان 60 . 19±3 . 37 میلی گرم بر کیلوگرم و در فصل بهار 42 . 62±2 . 29 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. بر اساس سنجه آلودگی (PI) میزان آلودگی سرب در طبقه آلودگی متوسط و کادمیوم در کلاس زیاد قرار دارد. به عبارت دیگر، سنجه آلودگی کادمیوم در هر دو فصل نمونه برداری بیشتر از آلودگی سرب و بالاتر از حد مجاز آن م یباشد. سنجه ریسک اکولوژیک تجمعی سرب و کادمیوم به ترتیب با میان گین 564 و 450 برای زمستان 1393 و تابستان 1394 به دست آمده است. سنجه درجه آلودگی نیز به ترتیب خیلی زیاد و زیاد برای زمستان و بهار و سنجه بار آلودگی بر آوردی قابل ملاحظه از آلودگی را نشان می دهد.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از غبار ریزشی به دلیل وجود زمینهای حساس به بادبردگی بویژه در بخش های جنوبی، غربی و شمالغرب وآنالیز جهت باد نشان از منشاء خارجی غالب بر آن دارد. افزایش نسبی آلاینده های سرب و کادمیوم در فصل زمستان نسبت به بهار نیز بیان کنند ه تاثیر سوخت های فسیلی به کار رفته برای گرما یش در فصل زمستان است. آلودگی کادمیوم بسیار بیشتر از سرب است و به دلیل ضریب بیشتر ریسک اکولوژیک نیاز به دقت و توجه بیشتر را می طلبد .

    کلید واژگان: ریسک اکولوژیک, فلزات سنگین, شاخص زمین انباشت, آلودگی
    Sara Abdollahi *, Hamidreza Azimzadeh, Mohammadreza Ekhtesasi, Asghar Mosleh-Arani
    Introduction

    Dust is one of the phenomena of atmospheric and natural disasters that poses adverse environmental effects and impacts. Due to the wide distribution of dust, this phenomenon can also change the soil and its biology trends. Typically, dust particles have a diameter of less than 100 microns, which can be transmitted horizontally or vertically to the ground after miles. The aim of this study was to determine the amount of dust falling and heavy metals lead and cadmium concentrations in dust samples to evaluate these elements is the urban pollution.

    Material and methods

    In this study, samples were collected using mild sediment trap for six months. A total of 180 samples were collected. Samples were weighed accurately using a scale of 0.001 g. The analysis of samples was performed using ISO11466. The samples were extracted by the Institute of Water and Soil Research, and the concentration of heavy metals was measured by the atomic absorption spectrometry of the Analyti jena-951 model.

    Results and discussion

    The results showed that in the winter of March and in the spring of June, the highest rate of dust was observed. The mean lead concentration in winter was 97.32 ± 5.40 mg.kg and 90.16 ± 5.93 mg.kg in spring. Also, the average cadmium concentration in winter was 37.19 ± 3.60 mg.kg and 29.62 ± 2.42 mg.kg in the spring. According to the pollution index (PI), the level of contamination of lead is high in the floor, however, according to this index, cadmium contamination in both seasons is more than the level of contamination of lead and is higher than the limit, which is the risk index The ecology of cadmium, with an average of 1673.98 and 1333.03, also confirms this and is in the hazardous area of contamination. Also, the ecological risk of lead metal in winter was 18.14 ± 1.01 and in the spring with a mean of 16.91 ± 1.11 in the low pollution class. According to the values obtained for the pollution load index (PLI), this contamination rate is Cdwinte r˃Cdspring˃Pbwinter˃Pbsprin, and both of these elements are highly polluted in the classroom.

    Conclusion

    The results of statistical calculations and contamination levels indicate that the amount of dust pollution to lead and cadmium is higher than most of the calculated indices in the classes with high to high contamination.Therefore, these elements have been brought into the environment as a result of human activities and have less natural origin.

    Keywords: Ecological risk, Heavy Metals, Land accumulation index, Pollution
  • مسلم یزدانی، رضا عرفانزاده*، اصغر مصلح ارانی
    مطالعه اثر گونه های بوته ای بر تولید، تنوع و غنای علفی های زیراشکوب به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک جهت مدیریت مطلوب این اکوسیستم ها ضروری است. بدین منظور مراتع منطقه چنارناز شهرستان خاتم واقع در استان یزد انتخاب و سپس با استقرار پلات های 5/0 × 5/0 متر، نمونه برداری پوشش گیاهی در 15 سایت از زیر تاج سه گونه چوبی Daphne mezerum، Amygdalus scoparia و Ebenus stellata که در شرایط یکسان توپوگرافی در کنار یکدیگر رشد کرده بودند، انجام شد. در هر پلات، درصد پوشش گونه های گیاهی تخمین زده شد و تولید به روش قطع و توزین به دست آمد. همچنین شاخص های تنوع و غنای گونه ای با معرفی درصد پوشش گونه های زیراشکوب به نرم افزار  Pastاحتساب شد. نتایج نشان داد بیشترین مقدار تنوع شانون وینر و سیمپسون در زیراشکوب A. scoparia (به ترتیب معادل 07/2 و 80/0) و کمترین مقدار در زیر اشکوب  E. stellata (به ترتیب برابر10/1 و 55/0) به دست آمد. همچنین بیشترین مقدار غنا (منهنینگ و مارگالف) در زیراشکوب گونه های  A .scopariaو D. mezerum با میانگین (90/4 و 43/3) و (25/4 و 12/3) به دست آمد، در حالی که بیشترین مقدار تولید در زیراشکوب  E. stellata (76/64 گرم بر متر مربع)  مشاهده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که گونه های چوبی مختلف اثرات مطلوب اما متفاوت بر گونه های علفی زیراشکوب دارند به طوری که گونه های A. scopariaو D. mezerum تاثیر معنی داری در افزایش شاخص های تنوع گیاهی و گونه E. stellata نقش موثری در افزایش تولید گیاهان زیراشکوب خود داشت؛ بنابراین بر حفظ همه گونه های چوبی در منطقه تاکید می گردد.
    کلید واژگان: مراتع چنارناز, تنوع, پوشش گیاهی, تولید, گیاهان چوبی
    Moslem Yazdani, Reza Erfanzadeh *, Asghar Mosleh Arani
    Study of the effect of woody plant species on the production, diversity and richness of substratum herbaceous species, especially in the arid and semiarid regions, is essential for the proper management of these ecosystems. Therefore, the rangelands of Chenarnaz region in Khatam city in Yazd province were selected and then, using 0.5m×0.5m quadrats, vegetation sampling was performed under the selected 15 sites from Daphne mezerum, Amygdalus scoparia and Ebenus stellate (growing in equal topographical conditions) canopies, and outside of the canopies (as control). In each quadrat, the cover percentage of each plant species was visually estimated and the productions were measured by clipping and weighing method. The species diversity and richness indices were calculated using Past software through introducing the plant covers into the software. The results showed that the most values of Shannon-Weaner and Simpson diversity indices were found under A. scoparia (2.07 and 0.80, respectively) and the lowest values were found under E. stellata (1.010 and 055, respectively). In addition, the highest values of Menhinik and Margalef richness indices were found under A. scoparia (4.90 and 3.43, respectively) and D. mezerum (4.25 and 3.12, respectively), while the highest production was found under E. stellata (64.76 g/m2). The results of this study showed that different woody species had the desired but different effects on the herbaceous species, in such, A. scoparia and D. mezerum had significant positive effects on species diversity and E. stellata increased significantly species production; therefore, conservation of all woody species is emphasized in the region.
    Keywords: Chenarnaz rangeland, Diversity, vegetation, Production, woody species
  • سعید شجاعی برجوئی*، حمیدرضا عظیم زاده، اصغر مصلح آرانی
    مقدمه

    فلزات سنگین غبار ریزشی از عوامل شناخته شده بیماری زای انسانی هستند. این مطالعه با هدف شناسایی منابع احتمالی، ارزیابی دسترس پذیری و درجه آلودگی فلزات سنگین غبار ریزشی با استفاده از شاخص های SDM، CF، ER و PERI انجام شد.

    روش ها: 

    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی، تحلیلی و مقطعی بود که در فصل پاییز با نصب 35 نمونه بردار از نوع چمن مصنوعی برای جمع آوری غبار ریزشی در پیرامون صنایع خاک چینی، کاشی سرامیک، شن ماسه و شیشه اردکان اجرا شد. غلظت فلزات سنگین در غبار با استفاده از دستگاه ICP-MS اندازه گیری شد. کلیه آنالیزهای آماری و محاسبه شاخص ها در نرم افزارهای SPSS نسخه 22 و Excel نسخه 2016 صورت گرفت.

    نتایج: 

    ترتیب میانگین غلظت عناصر در غبار به صورت منگنز> وانادیوم> کروم> نیکل> مس> آرسنیک> کبالت بود. مقایسه غلظت عناصر غبار با غلظت زمینه و نتایج آزمون های تحلیل مولفه اصلی و همبستگی نشان داد، غلظت کلیه فلزات غبار احتمالا تحت تاثیر دو منبع انسان ساخت در منطقه است. بیشترین و کمترین شاخص درجه اشباع به ترتیب برای منگنز و کبالت به دست آمد. بر اساس شاخص CF فلزات منگنز، کبالت و وانادیوم به ترتیب در طبقات کم، متوسط و زیاد آلودگی بودند. همچنین آرسنیک، کروم و نیکل در کلاس های متوسط تا زیاد و مس در کلاس های کم تا زیاد دسته بندی شدند. بر اساس شاخص های ERP و PERI فلزات سنگین در کلاس کم آلودگی قرار گرفتند.

    بحث و نتیجه گیری:

     صنایع مورد بررسی در این تحقیق نقش موثری در افزایش غلظت و تحرک فلزات سنگین غبار ریزشی دارند.

    کلید واژگان: فلزات سنگین, آلودگی, غبار ریزشی, صنایع
    Saeed Shojaee Barjoee*, Hamidreza Azimzadeh, Asghar Mosleh Arani
    Background

    Heavy metals in falling dust are known pathogens for humans. The aim of this study was to identify potential sources, availability assessment, and degree of contamination of heavy metals in falling dust using SDM, CF, ER, and PERI indices.

    Methods

    This descriptive-analytical cross-sectional study was carried out in autumn by installing 35 samplers of artificial grass to collect falling dust around Khak-e-chini, ceramic tile, sand and gravel, and Ardakan Glass industries. Heavy metals concentration in dust was measured using ICP-MS. All statistical analyses and calculations of indices were performed in SPSS 22 and Excel 2016.

    Results

    The order of mean concentration of elements in the dust was manganese> vanadium> chromium> nickel> copper> arsenic> cobalt. Comparison of the concentration of dust elements with the background concentration and the results of principal component analysis and correlation tests showed that the concentration of all metals in the dust is probably influenced by two man-made sources in the area. The highest and lowest saturation degrees obtained were for manganese and cobalt, respectively. Based on the CF index, the manganese, cobalt, and vanadium were in low, medium, and high levels of pollution, respectively. Also, Arsenic, chromium, and nickel were classified in medium to high and copper in low to high classes. According to ERP and PERI indices, all heavy metals were classified in low pollution class.

    Conclusion

    The investigated industries in this study have an important role in increasing the concentration and mobility of heavy metals in falling dust.

    Keywords: Heavy metals, Pollution, falling dust, Industries
  • سعید شجاعی برجوئی*، حمیدرضا عظیم زاده، اصغر مصلح آرانی
    مقدمه

    کاربرد مدل های کیفیت هوا در سیستم ارزیابی ریسک سلامت به عنوان ابزاری موثر در ارزیابی مواجهه جمعیت انسانی با عوامل زیان آور محیطی تعریف شده است. این تحقیق با هدف ارزیابی ریسک سلامت مواجهه تنفسی با 10PM انتشاریافته از دپو مواد اولیه و پسماندهای تعدادی از صنایع کانی های غیرفلزی به روش مدل سازی انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه توصیفی ابتدا برای تخمین میزان نشر 10PM از دپوهای صنایع کاشی سرامیک، خاک چینی و شیشه اطلاعات موردنیاز مدل SWEEP با بازدیدهای میدانی و اندازه گیری های آزمایشگاهی تهیه شد. سپس با ورود اطلاعات هواشناسی به AERMET، مدل رقومی ارتفاع به AERMAP، نرخ انتشار و ابعاد هندسی منابع آلاینده به AERMOD مقادیر مواجهه با 10PM  در جمعیت تحت تاثیر شبیه سازی شد. ترکیب شیمیایی دپو ها با استفاده از ICP-MS تعیین گردید. متعاقبا با استفاده از روابط پیشنهادی EPA ریسک سرطان زایی و غیرسرطان زایی مواجهه با 10 PM تخمین زده شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج شبیه سازی مدل SWEEP بیشترین میزان نشر 10PM برای دپو کارخانه کاشی و سرامیک تخمین زده شد. بیشترین ماکسیمم های غلظت یک، هشت و 24 ساعته شبیه سازی شده 10 PM به ترتیب برابر با 8840، 1967 و g/m3µ 1272 است. بیشترین میانگین مواجهه تنفسی یک (53/52)، هشت (64/11)، 24 (g/m3µ 85/5) ساعته با 10PM برای کارکنان کارخانه فرآوری شن و ماسه تخمین زده شد. بیشترین درصد ترکیب شیمیایی دپوها، سیلیس بود. بر این اساس، مقادیر ریسک سرطان زایی (ILCR) مواجهه با 10PM کوچکتر از 4-10 و ریسک غیرسرطانزایی (HQ) کوچکتر از یک پیش بینی شد.

    نتیجه گیری

    اگرچه مقادیر عددی ریسک در محدوده مجاز پیش بینی شد اما می توان با ایجاد سنگفرش بر روی دپو صنایع تا حدودی میزان انتشار 10PM را کاهش داد.

    کلید واژگان: 10 PM, AERMOD, SWEEP, ارزیابی ریسک سلامت, مواجهه تنفسی
    Saeed Shojaee Barjoee*, Hamidreza Azimzadeh, Asghar Mosleh Arani
    Background

    Application of air quality models in Health Risk Assessment system has been defined as an effective tool in assess the human population exposure to environmental harmful factors. The present study was conducted to aim of health risk assessment of respiratory exposure to PM10 Emitted from Depos of primary materials and waste a number of Non-metallic minerals industries by Modeling method.

    Methods

    In this descriptive study, first to Field visits and laboratory measurements was obtained the information needed for SWEEP model to estimate PM10 emission rate from depos of Tile and Ceramic, Khak-e-chini and glass industries. Then, with the introduction of meteorological information to AERMET, the digital elevation model to AERMAP, the emission rate and the geometric dimensions of the pollutant sources to AERMOD, simulated the values of exposure to PM10 in the affected population. The chemical composition of the depos was determined using ICP-MS. Subsequently, using the EPA suggested relationships was estimated the risk of carcinogenic and non-carcinogenic exposure to PM10.

    Results

    According to the simulation results of SWEEP model, the highest PM10 emission was estimated for the Tile and Ceramic depo. The highest concentration maximum of 1, 8, and 24 h of PM10 simulated were 8840, 1967, and 1272 µg/m3, respectively. The highest average respiratory exposure of 1 (52.53), 8 (11.64), 24 (5.85 µg/m3) hour to PM10 was estimated for Sand and Gravel processing plant staff. The highest percentage of chemical compounds in depos was for silica. Accordingly, the carcinogenicity risk (ILCR) of exposure to PM10 was predicted less than 10-4 and non- carcinogenicity risk (HQ) less than one.

    Conclusion

    Although numerical values of risk were predicted in the permissible limit, but to creating Surface rock on the depo industries can reduce the emission of PM10.

    Keywords: PM10, AERMOD, SWEEP, Health Risk Assessment, Respiratory exposure
  • علی خنامانی، اصغر مصلح آرانی*، حمیدرضا عظیم زاده، محمدهادی راد

    تنوع بخشیدن به گونه های مورد استفاده در تثبیت شن و بیابان زدایی می تواند به پایداری این اکوسیستم ها کمک نماید. اغلب گونه های مورد استفاده در تثبیت شن، نیاز به حمایت های اولیه داشته تا به مرور به شرایط جدید، سازگار شوند. از مهمترین این حمایت ها، آبیاری در سال های اولیه کاشت است. در این تحقیق، عملکرد و کارایی مصرف آب گیاه شن دوست دیودال (Ammodendron persicum) در شرایط لایسیمتری تحت تاثیر سطوح مختلف آبیاری، مورد توجه قرار گرفت. سطوح مختلف آبیاری شامل آبیاری در حد ظرفیت زراعی (شاهد)، 75، 50 و 25 درصد کم آبیاری بود که در قالب طرح کاملا تصادفی و در چهار تکرار اعمال گردید. میزان تبخیر و تعرق در تیمارهای شاهد، 75، 50 و 25 درصد کم آبیاری به ترتیب 60، 47، 37 و26 لیتر بود. با محاسبه کارایی مصرف آب بر اساس میزان ماده خشک تولیدی به ازای هر لیتر آب تعرق یافته مشخص گردید که بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری وجود دارد. بالاترین کارایی مصرف آب با 07/2 گرم ماده خشک به ازای هر لیتر تعرق مربوط به تیمار 50 درصد کم آبیاری بود. با کاهش میزان مصرف آب، نسبت ریشه به اندام هوایی افزایش یافت، بگونه ای که در تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری را نشان داد. نسبت ریشه به اندام هوایی در شاهد برابر با 84/0 و در تیمار 75 درصد کم آبیاری برابر با 51/1 بود. نتایج این تحقیق نشان داد که گیاه دیودال، در مراحل اولیه استقرار به دلیل سرعت رشد پایین، از نیاز آبی کم برخوردار و با سازوکارهای متنوعی از جمله توسعه ریشه، کارایی مصرف آب خود را بهبود می بخشد. به دلیل رشد کم، اتلاف آب از طریق تبخیر در مراحل اولیه استقرار زیاد بوده و جهت بهبود راندمان آبیاری، روش های مناسب کاهش تبخیر و حفظ رطوبت خاک، توصیه می شود.

    کلید واژگان: تنش خشکی, لایسیمتر, اندام هوایی, ریشه, نسبت اندام هوایی به ریشه
    Ali Khanamani, Asghar Mosleh Arani *, HamidReza Azimzadeh, Mohammad Hadi Rad

    Diversification of used species in sand stabilization and desertification can help sustain these ecosystems. Most species used in sand stabilization require initial support to adapt to new conditions over time. One of the most important of these supports is irrigation in the early years of planting. In this study, the yield and water use efficiency of (Ammodendron persicum) in lysimetric conditions under the influence of different levels of irrigation were considered. Different irrigation levels consisted of 75, 50, and 25 percent irrigation and field capacity (control), applied in a completely randomized design with four replications. Evapotranspiration rates in control, 75, 50, and 25% under-irrigation treatments were 60, 47, 37, and 26 liters, respectively. By calculating water use efficiency based on the amount of dry matter produced per liter of transpiration water, it was found that there was a significant difference between different treatments. The highest water use efficiency with 2.07 g of dry matter for per liter of transpiration was related to 50% irrigation treatment. As the water consumption decreased, the root to aerial part ratio increased, so that it showed a significant difference in different treatments. The root to aerial part ratio in the control was 0.84 and in the 75% under-irrigation treatment was 1.51. The results of this study showed that Ammodendron persicum in the early stages of establishment due to low growth rate had low water requirements and improved its water use efficiency through various mechanisms such as root development. Due to the low growth, water loss through evaporation in early stages of establishment was high, and to improve irrigation efficiency, appropriate methods to reduce evaporation and maintain soil moisture are recommended.

    Keywords: Drought Stress, Lysimeter, Aerial part, root, stem root ratio
  • سعید شجاعی برجوئی*، حمیدرضا عظیم زاده، اصغر مصلح آرانی
    زمینه و هدف

    شاخص تحمل به آلودگی هوا(APTI)  Air Pollution Tolerance Index  به عنوان معیاری برای ارزیابی مقاومت گیاهان در برابر آلودگی هوا، یکی از ابزارهای مهم برای مدیریت کیفیت هوا پیرامون صنایع است. هدف از این پژوهش، بررسی کیفیت هوا و ارزیابی شاخص تحمل به آلودگی هوا در گیاهان بومی رویش یافته پیرامون مجتمع صنعتی شیشه، خاک چینی، کاشی و سرامیک اردکان است.

    روش کار

    برای انجام این مطالعه (مقطعی توصیفی-تحلیلی) ابتدا غلظت آلاینده های معیار هوا در ناحیه صنعتی مورد بررسی ارزیابی شد. سپس با نمونه برداری از برگ گیاهان بومی و اندازه گیری پارامترهای pH عصاره برگ، محتوای آب نسبی، کلروفیل کل و اسید آسکوربیک برگ، شاخص تحمل به آلودگی هوا تعیین شد. غلظت سرب (Pb)، کروم (6+(Cr و کادمیوم (Cd) در گیاهان، با استفاده از روش هضم خشک توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. کلیه تجزیه تحلیل آماری داده ها در نرم افزار SPSS  نسخه 22 انجام شد.

    نتایج

    میانگین غلظت CO، 3O، 2NO، 2SO  و 10 PM در ناحیه صنعتی به ترتیب با مقادیر برابر با  06/2، 75/7، ppm 28/3 و ppb 94/33 و µg/m355/70  پایین تر از حدود استاندارد است. همچنین غلظت سرب (Pb)، کادمیوم (Cd) و کروم  (6+(Cr در گیاهان پایین تر از حدود استاندارد بود. با این توصیف، متناسب با پایین بودن غلظت آلاینده های معیار کیفیت هوا و فلزات سنگین در گیاهان از حدود استاندارد، شاخص تحمل گیاهان پیرامون مجتمع صنعتی در طبقه حساس به آلودگی هوا اندازه گیری شد. در میان گونه های مرتعی، درختی و درختچه ای به ترتیب گیاه قلم (49/8)، انار (80/16) و ابریشم (37/9) بیشترین APTI دارا بودند.

    نتیجه گیری

    بر اساسAPTI ، پیشنهاد می شود از گونه غیر مثمر انارگل به عنوان گونه متحمل تر و گونه درمنه به عنوان پایشگر زیستی برای توسعه فضای سبز استفاده نمود.

    کلید واژگان: شاخص تحمل به آلودگی هوا, اردکان, فلزات سنگین
    Saeid Shojaee Barjoee*, Hamid Reza Azimzadeh, Asghar Mosleh Arani
    Background and Aim

    Air Pollution Tolerance Index (APTI), as a criterion for assessing plants' resistance to air pollution, is one of the important tools for managing air quality around industrial complex buildings. The aim of this study was to determine air quality and the APTI of native plants grown around the Industrial Complex of Glass, Khak-e-chini, Tile and Ceramics and Glass in Ardakan, Iran.

    Materials and Methods

    This was a cross-sectional, descriptive-analytical study. First, the concentration of air pollutants in the industrial area was assessed. Then, APTI was determined as follows: measuring the pH of leaf extracts, relative water content, total chlorophyll and ascorbic acid contents of leaves in samples of native plant leaves. In addition, the concentrations of lead, chromium and cadmium were measured in plants by atomic absorption using the dry digestion method. For statistical analysis of the data the SPSS software version 22 was used.

    Results

    The mean plant concentrations of Co, O3, NO2, SO2 and PM10 in the industrial are were 2.06 ppm, 7.75 ppm, 3.28 ppm, 33.94 ppb and 70.55 µg/m3, respectively; these concentrations were all below the respective standards, as were those of lead, cadmium and chromium. The tolerance index of plants around the Industrial Complex was measured in the floor/parts sensitive to air pollution, proportional to low air quality pollutant and heavy metal concentrations in plants. Among the rangeland, tree and shrubs species, the following had the highest air pollution tolerance index, respectively:  Boiss.fortuynia (8.49), Punica granatum (16.80) and Albizia lebbeck (9.37).

    Conclusion

    Based on the Air Pollution Tolerance Index it is suggested that the nonproductive species Punica granatum be used as a more tolerant species and Artemisia species as a biomarker for the expansion of green space.

    Keywords: Air Pollution Tolerance Index, Ardakan, Iran, Heavy Metals
  • سعید شجاعی برجوئی*، حمیدرضا عظیم زاده، اصغر مصلح آرانی
    زمینه و هدف

    تلاش برای اشتغال زایی در کشورهای در حال توسعه، هم سو با توسعه صنایع، فلزات سنگین به طور پیوسته به محیط زیست انتشار می یابند. این مطالعه با هدف سنجش غلظت فلزات سنگین و ارزیابی سطح آلودگی غبار اطراف تعدادی از صنایع با استفاده از شاخص های اکولوژیکی صورت گرفت.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی در فصل زمستان با نصب 35 تله غبارگیر در اطراف صنایع خاک چینی، کاشی سرامیک، شن ماسه و شیشه در شهرستان اردکان انجام شد. با استفاده از دستگاه ICP-MS غلظت فلزات سنگین در غبار اندازه گیری شد. با استفاده از شاخص های فاکتور آلودگی (CF)، شاخص آلودگی (PI)، غنی شدگی (EF)، شاخص آستانه آلودگی (PIT)، قدر مطلق بردار شاخص آلودگی (PIvector)، شاخص آلودگی جدید (PIN)، شاخص آلودگی چند عنصره (MEC)، میانگین وزنی شاخص آلودگی (PIwAvg)، شاخص آلودگی تلفیقی (IPI)، فاکتور مواجهه (ExF) و نسبت میانگین محدوده اثرات میانه (MERMQ) سطح آلودگی غبار مورد ارزیابی و در GIS نسخه 5/10 پهنه بندی شد.

    یافته ها

    میانگین غلظت فلزات سنگین در غبار به صورت روی (mg/kg 54/3310)> سرب (mg/kg 28/137)> مس (mg/kg 65/63)> نیکل (mg/kg 91/45)> آرسنیک (mg/kg 12/35)> کبالت (mg/kg 73/13)> مولیبدن (mg/kg 40/4) اندازه گیری شد. در کلیه ایستگاه های نمونه برداری شاخص CF عناصر سرب، آرسنیک و روی در کلاس آلودگی بسیار بالا و شاخص PI سرب در کلاس آلودگی شدید قرار گرفت. فلز روی در 30 ایستگاه غنی شدگی خیلی بالا را نشان داد. برای کاربری حفاظت محیط زیست، شاخص PIT عنصر روی در کلیه ایستگاه های نمونه برداری در کلاس آلودگی خیلی شدید قرار گرفت. همچنین بر اساس شاخص IPI کلیه ایستگاه ها در کلاس شدیدا آلوده قرار گرفتند. فلزات سنگین در 32 ایستگاه بر اساس شاخص MERMQ، دارای 76 درصد سمیت و بر اساس شاخص PIN در کلاس آلوده بودند. بیشترین مقادیر شاخص های MEC (43/3) و PIvector (93/35) در ایستگاه های 1S و 15S، PIwAvg (27/42) در ایستگاه های 1S و 12S و ExF (11/117) در  ایستگاه 1S به دست آمد.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج پهنه بندی تعدادی از شاخص های آلودگی، جهت باد غالب منطقه نقش مهمی در افزایش غلظت فلزات سنگین در ایستگاه های پایین دست صنایع دارد.

    کلید واژگان: فلزات سنگین, صنایع, شاخص های آلودگی, غبار اتمسفری راسب شونده
    Saeed Shojaee Barjoee*, Hamidreza Azimzadeh, Asghar Mosleh Arani
    Background and objective

    Striving for employment in developing countries, as industries develop, heavy metals are released to the environment continuously. The purpose of this study was to measure heavy metal concentrations and to evaluate dust pollution levels in a number of industries using ecological indices.

    Methods

    This cross-sectional, descriptive-analytical study was conducted in winter by installing 35 dust traps around the industrial Khak-e-chini, Tile and Ceramic, Sand and Gravel and Glass in Ardakan county. The concentration of heavy metals in dust was measured by ICP-MS. The level of dust pollution was assessed using Contamination Factor, Pollution Index, Threshold Pollution Index, New Pollution Index, Vector Modulus of Pollution Index, Weighted Average of Pollution Index, Enrichment Factor, Multi-Element Contamination, Mean Effects Range-Median Quotient, Exposure Factor and Integrated pollution indices and it was zoned in GIS version 10.5.

    Results

    Mean heavy metal concentrations in dust were measured in the form of Zinc (3310.54 mg/kg)> Pb (137.28 mg/kg)> Copper (63.65 mg/kg)> Nickel (45.91 mg/kg)> Arsenic (35.12 mg/kg> cobalt (13.73 mg/kg)> molybdenum (4.40 mg/kg). In all sampling stations CF index of lead, arsenic and zinc elements was in very high pollution class and PI index in severe pollution class. Zinc metal showed very high enrichment at 30 stations. For environmental protection user, zinc element PIT index in all sampling stations was very severe in the pollution class. Also, all stations were in severe pollution class based on the IPI index. Based on MERMQ index the heavy metals at 32 stations had 76% toxicity and based on PIN index were in polluted class. Highest values of MEC (3.43) and PIvector (35.93) indices were obtained at S1 and S15 stations, PIwAvg (42.27) at S1 and S12 and ExF (117.11) at S1 stations.

    Conclusion

    Based on results of zoning a number of pollution indices, dominant downwind in region plays has important role in increase of concentration of heavy metals in downstream stations the industries.

    Keywords: Heavy metals, Industries, Pollution indices, Atmospheric dust deposition
  • رامتین مددی، آفاق تابنده ساروی*، بهمن کیانی، اصغر مصلح آرانی
    سابقه و هدف

    بررسی و ارزیابی ذخایر بذری خاک در یک اکوسیستم، اطلاعات ارزشمندی از وضعیت ترکیب گیاهی آن اکوسیستم فراهم می آورد. این بررسی ها منجر به درک و شناخت هرچه بیشتر شرایط پوشش گیاهی آن منطقه خواهد شد. در تحقیق پیش رو برای نخستین بار پتانسیل بذری خاک در منطقه حفاظت شده باغ شادی یزد مورد مطالعه قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    ابتدا دو محدوده تحت چرا و قرق از رویشگاه جنگلی باغ شادی یزد با تیپ مشابه انتخاب شدند. سپس در هر منطقه (تحت قرق و چرا) تعداد 20 پلات دایره ای به شعاع 12متر برداشت شد. نمونه برداری از بانک بذر تا عمق 10 سانتی متری خاک و در دو عمق (0 تا 5 و 5 تا 10 سانتیمتر) در زیر تاج درختان و نیز فضای بیرون تاج در دو فصل رویشی (بهار و پاییز) صورت گرفت. تراکم، ترکیب و غنای گونه ای نمونه های بانک بذر خاک به روش ترکیبی (استخراج بذور درشت و جوانه زنی بذور ریز) برآورد شد.

    یافته ها

    عمق خاک اثر معناداری بر بانک بذر خاک داشت. تاثیر فصول رویشی بهار و پاییز بر بانک بذر خاک منطقه، متفاوت بود و فصل پاییز به لحاظ تعداد، تراکم و مقادیر عددی شاخص های تنوع زیستی، مقادیر بالاتری را نسبت به فصل بهار نشان داد. همچنین بر اساس نتایج، تعداد و تراکم بانک بذر در زیر پوشش تاجی بیشتر از خارج آن بود و قرق اثر معنی دار بر بانک بذر خاک نداشت. نتایج آزمون t مستقل نشان داد از نظر غنا بین منطقه تحت چرا و قرق تفاوت معنی داری وجود ندارد اما در منطقه تحت چرا، تعداد بذر نسبت به منطقه حفاظتی بیشتر است. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل واریانس نشان داد که فصل رویشی و تاج پوشش بر همه پارامترهای مورد مطالعه بانک بذر خاک اثر معنی داری داشتند. همین طور مقایسه شاخص های عددی تنوع زیستی بانک بذر خاک در مناطق تحت چرا و قرق نشان داد که مقادیر غنای گونه ای، تنوع سیمپسون، شانون وینر و یکنواختی پیلو در فصل پاییز نسبت به فصل بهار و در زیر تاج نسبت به بیرون از تاج به طور معنی داری بیشتر است.

    نتیجه گیری

    در منطقه تحت چرا نیز به اندازه کافی بذر گونه های مختلف تولید می شود اما شاید پس از سبز شدن توسط دامها و موجودات منطقه از بین می روند. در واقع قرق با توجه به تراکم و تنوع بذر برآورد شده بانک بذر خاک، به تنهایی زادآوری جنگل را تضمین می کند اما در عین حال به نظر می رسد باید جهت رفع مشکلات خشکیدگی بادام و آفات بویژه سوسک های چوبخوار تدبیری اندیشیده شود.

    کلید واژگان: جنگل باغ شادی یزد, بانک بذر خاک, منطقه تحت چرا و قرق, شاخص تنوع زیستی
    Ramtin Madadi, Afagh Tabandeh Saravi *, Bahman Kiani, Asghar Mosleh Arani
    Background and objectives

    Assessment and evaluation of soil seed resources in an ecosystem provide valuable information about the status of plant composition in this ecosystem. The information obtained from these studies will lead to better understanding and recognition of vegetation conditions in that area. In this study, for the first time soil seed potential in the Baghe-shadi protected area in Yazd province was studied.

    Materials and methods

    at first, two grazing and exclosure areas were selected from in the Baghe-shadi forest site of Yazd province with similar type. Then, in each area 20 circular plots were measured in a radius of 12 meter. Samples were taken from the soil seed bank, up to 10 cm soil depth in tow depth (0-5 cm and 5-10 cm) beneath the canopy and also outside the canopy in two growing seasons (spring and autumn). Density, composition and species richness of soil seed bank samples were estimated by combined method (extraction of large seeds and germination of small seeds).

    Results

    soil depth showed significant effects on soil seed bank. The effects of spring and autumn vegetative seasons were different on soil seed bank and autumn season showed a higher rate than the spring in terms of number, density and numerical values of biodiversity indices. Also, according to the results, the number and density of seed bank under crown cover was higher than outside and the exclosure had no significant effect on soil seed bank. The results of independent t-test showed that there is no significant difference between grazing and exclosure areas, but grazing area had higher seed numbers than the exclosure area. The results of analysis of variance showed that vegetative season and crown cover had significant effects on all studied parameters of soil seed bank. Also comparison of numerical biodiversity index of soil seed bank between grazing and exclosure areas showed that species richness, Simpson, Shannon-Wiener and Pielou evenness were higher in autumn season than spring season and below the crown cover was significantly higher than outside.

    Conclusion

    The area under grazing produces enough seed of different species, but is likely destroyed by livestock after emergence. In fact, due to seed density and diversity of seed soil bank, it can be concluded that in this forests, exclosure alone can guarantee forest regeneration. But, it seems that it should be thought about fix the problems of Amygdalus scoparia droughts and pests, especially timber beetles.

    Keywords: Baghe-shadi forest of Yazd, Soil Seed Bank, Protected, exclosure areas, Index of biodiversity
  • حمید سودائی زاده*، صدیقه جعفریان، اصغر مصلح آرانی، محمدعلی حکیم زاده، زهرا سهرابی زاده

    تنش خشکی به عنوان یک عامل محدود کننده تولیدات گیاهی است. برای به حداقل رساندن اثرات سوء این تنش، ترکیبات اصلاح کننده متعددی مورد استفاده قرار گرفته است. در این پژوهش اثر ید به عنوان یک اصلاح کننده بر پارامترهای مورفولوژیکی بذور گلرنگ تحت تنش خشکی در شرایط آزمایشگاه بررسی شده است. بدین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل با دو عامل تیمار رطوبتی با 4 سطح (0، 8/0-، 2/1- و6/1- مگاپاسکال) و غلظت ید در سه سطح (0، 40 و 80 میکرومولار) در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام گردید. نتایج نشان داد اثر تنش خشکی بر روی همه صفات مورد مطالعه در سطح یک درصد معنی دار بود. با افزایش تنش خشکی سرعت و درصد جوانه زنی، بنیه بذر، طول و وزن تر ریشه چه و ساقه چه گلرنگ کاهش یافت اما کاربرد ید باعث افزایش این فاکتورها نسبت به تیمار بدون ید گردید. به طور کلی نتایج نشان داد اعمال تنش خشکی اثر منفی بر جوانه زنی و رشد اولیه گلرنگ در هر دو حالت مصرف و عدم مصرف ید داشت. با این حال مصرف ید به ویژه غلظت 80 میکرومولار میزان خسارت حاصل از تنش خشکی بر روی این گیاه را در مقایسه با عدم استفاده از این ماده به طور معنی داری کاهش داد.

    کلید واژگان: تنش خشکی, جوانه زنی, رشد اولیه, گلرنگ, ید
    HAMID SODAIE ZADEH *, Sedigheh Jafarian, Asghar Mosleh Arani, MohhammadAli Hakimzade, Zahra SohrabiZadeh

    Drought stress is a limiting factor for plant production. In order to minimize the adverse effects of stress, different modifying compounds have been used. In this study, the role of iodine in reducing the effect of drought stress on morphological characteristics of Carthamus tinctorius L. was investigated in laboratory conditions. The experiment was performed as a factorial experiment based on a completely randomized design with 3 replications. Four levels of drought stress (0, -0/4, -0/8, -1/2, -1/6 MPa ( and three levels of iodine (0, 40, 80 μΜ) were considered as first and second factors, respectively. Results showed that all studied traits significantly (p<0.01) affected by drought stress. With increasing drought stress, germination percentage, germination rate, seed vigor, shoot, and root length, as well as seedling weight, were significantly decreased but the use of iodine leads to improve the adverse effect of drought stress. Overall results indicate that iodine could be considered a possibly beneficial element to diminish the harmful effects of drought stress.

    Keywords: Drought Stress”, “Germination”, “Initial Growth”, “Carthamus tinctorius L.”, “Iodine”
  • مسلم یزدانی، رضا عرفانزاده*، اصغر مصلح آرانی

    لاشبرگ (هوموس) حاصل از گیاهان بهترین عامل در امر حفاظت و پایداری خاک است که در اثر تجزیه، مواد معدنی و عناصر قابل دسترس گیاهان افزایش یافته و ضمن اصلاح کیفیت خاک، تولید و محصول گیاهی را افزایش می دهد. هدف از این تحقیق مطالعه و مقایسه کیفیت لاشبرگ زیراشکوب سه گونه بادام کوهی (Amygdalus scoparia)، دافنه (Daphne mezereum) و آبنوس (Ebenus stellata) با اندازه گیری خصوصیات شیمیایی (کربن، کلسیم، منیزیم، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، هدایت الکتریکی و اسیدیته) در مراتع مروست از توابع استان یزد بود. بدین منظور در پایان فصل رویش، پس از بررسی های مقدماتی اقدام به شناسایی رویشگاه نموده و پس از انتخاب 15 سایت، نمونه برداری از لاشبرگ زیر اشکوب و بیرون از تاج پوشش انجام گرفت. سپس خصوصیات شیمیایی لاشبرگ در آزمایشگاه اندازه گیری شدند. جهت مقایسه ویژگی های لاشبرگ زیر اشکوب با یکدیگر و همچنین با لاشبرگ بیرون از اشکوب، از آزمون ANOVA و دانکن استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که لاشبرگ آبنوس و دافنه دارای بیشترین مقدار کلسیم، منیزیم و نیتروژن بود. همچنین نمونه های بیرون تاج پوشش هدایت الکتریکی بیشتری نسبت به زیر اشکوب هر سه گونه بوته ای داشتند. میزان فسفر لاشبرگ زیراشکوب در همه گونه ها و همچنین بیرون تاج پوشش یکسان بود. به طور کل، نتایج این تحقیق نشان داد که گونه های گیاهی مناطق خشک دارای ویژگی های متفاوت از حیث لاشبرگ زیراشکوب می باشند که بایستی در فعالیت های اصلاح و توسعه مد نظر قرار بگیرد.

    کلید واژگان: بادام کوهی, آبنوس, دافنه, نیتروژن, پتاسیم, کربن
    Moslem Yazdani, Reza Erfanzadeh *, Asghar Mosleh Arani

    Plant litter is one of the best factors in the protection and stability of soil and by decomposition of litters, the percentage of organic matter could be increased which also improves the chemical properties of soil and plant production. The aim of this study was to compare the litter quality accumulated beneath three shrub species (Amygdalus scoparia, Ebenus stelata, Daphne mezerum) by measuring the soil chemical (carbon, calcium, magnesium, nitrogen, phosphorus, and potassium) and physical (Electrical conductivity and acidity) properties in Marvast rangelands, Yazd province, Iran. At the end of growth season, fifteen sites were selected and soil samples containing litter material was done randomly taken beneath and outside of the shrub canopy covers. Then, the chemical and physical characteristics of litter were measured in the laboratory. In order to compare the litter characteristics, one-way ANOVA were made between species and, between outside and beneath the shrubs. Mean comparisons were made using Duncan method. The results showed that the litter samples under E. stelata and D. mezerum shrubs had the highest values for calcium, magnesium and nitrogen contents. In contrast, the litter samples collected from outside shrubs had the highest values carbon content and electrical conductivity. The phosphorus contents between the species and between under and outside shrub of litters were statistically equal. Generally, the results of this study showed that the woody species in dry regions had different capacity in litter quality and soil improvement. It should be considered in the activity of rangeland improvement and development.

    Keywords: Amygdalus scoparia, Ebenus stelata, Daphne mezerum, nitrogen, Potassium, Carbon
  • مهدیه تجملیان، حمید سودائی زاده*، اصغر مصلح آرانی، محمدهادی راد، محمدعلی حکیم زاده اردکانی
    دو گونه شورپسند رمسHaloxylon salicornicum (Moq.) Bunge ex Boiss.  و سیاه تاغ Haloxylon aphyllum Iljin، در سطح گسترده ای در پلایا و تپه های ماسه ای رویش داشته و در تامین علوفه مورد نیاز دام به ویژه شتر نقش اساسی دارند. در تحقیق حاضر، تاثیر شرایط متفاوت خاک شور پلایا و خاک ماسه ای در ارگ بر کلروفیل، کاروتنوئید، آنتوسیانین، فنل، فعالیت آنتی اکسیدانی و گلاسین بتائین و در شرایط رویشگاه  طبیعی، در شهرستان بافق، استان یزد بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار کلروفیل a و کل به ترتیب با 35/4 و 72/5 میلی گرم بر گرم وزن تر مربوط به سیاه تاغ و پلایا و بیشترین کلروفیل b با 85/2 میلی گرم بر گرم وزن تر مربوط به رمس و پلایا بود. بیشترین میزان کاروتنوئید در رویشگاه پلایا و در سیاه تاغ بود. مقدار آنتو سیانین نیز در رویشگاه پلایا و سیاه تاغ دو برابر رویشگاه ماسه ای اندازه گیری شد. بیشترین مقدار فنل به مقدار 97/458 میلی گرم بر کیلوگرم وزن تر در رویشگاه پلایا و در گونه سیاه تاغ با 53/469 میلی گرم بر کیلوگرم وزن تر بود. درصد فعالیت آنتی اکسیدانی نیز در سیاه تاغ و پلایا به طور معنی داری بیشتر از گیاه رمس و رویشگاه ماسه ای است. گلوتامین بین دو رویشگاه اختلاف معنی داری نشان نداد، در حالی که گلاسین بتائین در رویشگاه ارگ بیشترین میزان را داشت. همچنین بیشترین میزان این دو اسید آمینه به گیاه رمس اختصاص داشت. نتایج نشان داد که رمس و سیاه تاغ می توانند با سازوکارهای مختلف از جمله بهبود شرایط بیوشیمیایی خود با شوری مقابله و از این طریق کیفیت علوفه را بهبود بخشیده و موجب افزایش ارزش رجحانی گردند.
    کلید واژگان: تنش شوری, فعالیت آنتی اکسیدانی, آنتوسیانین, کلروفیل
    Mahdieh Tajamoliyan, Hamid Sodaiezadeh *, Asghar Mosleharani, Mohammad Hadi Rad, Mohhamad Ali Hakimzadeh
    Haloxylon salicornicum (Moq.) Bunge ex Boiss and Haloxylon aphyllum Iljin are two important halophytes in desert. Hammada salicornicum and Haloxylon aphyllum Iljin have grown extensively in playa and sand dunes and are essential for supplying of forage for livestock, especially camels. The present study investigated the effects of different soil conditions in two areas (soil saline-sodic of playa and sandy soil in erg), on antioxidant activity, pigments characteristics, total phenolics, glycine and glutamine. The results showed that the highest amounts of chlorophyll a and total chlorophyll were measured 4.35 and 5.72 mgg-1fw in H. aphyllum and playa habitats, respectively. The highest amounts of chlorophyll b with 2.85 mg/g fresh weight were measured in H. salicornicum in playa habitats. The amount of anthocyanin was double in the playa habitats and was more than these two plants. The highest amounts of phenol with 458.97 mg/g fresh weight was measured in playa habitats and in H. aphyllum with 469.53 mg/g fresh weight. The amounts of antioxidant activity in playa habitats and H. aphyllum were significantly more than the erg habitat H. Salicornicum. Glutamine was not significantly different between the two habitats. The highest amounts of glycine betaine were measured in sandy habitats in H. Salicornicum. H. Salicornicum and H. aphyllumknown as halophytes can be countered salinity by various mechanisms, such as improving their biochemical conditions, and thus improving the quality of forage and increasing the foliage preference value.
    Keywords: Salinity stress, Antioxidant Activity, Anthocyanins, Chlorophyll
  • مهدیه تجملیان*، حمید سودائی زاده، کاظم صباغ، اصغر مصلح آرانی، محمدهادی راد، محمدعلی حکیم زاده

    گیاه رمس (Haloxylon salicornicum (Moq.) Bunge ex Boiss) گونه ای درختچه ای است که در بخش های وسیعی از مناطق مرکزی ایران رویش دارد. سازگاری بالای این گونه به شرایط سخت محیطی و اهمیت آن در تثبیت شن، کنترل ریز گردها و کارکردهای دارویی، ایجاب می نماید تا با شناخت تنوع ژنتیکی آن، نسبت به انتخاب ژنوتیپ های برتر اقدام نمود. در این مطالعه تعداد 12 آغازگر مربوط به نشانگر داخلی ریز ماهواره ها برای ارزیابی تنوع ژنتیکی 30 ژنوتیپ رمس از سه منطقه جغرافیایی استان یزد استفاده شد. از بین 12 آغازگر تنها 4 آغازگر قادر به تکثیر 39 مکان ژنی با تولید باندهای واضح شدند که تعداد 32 باند، چند شکلی (5/79%) نشان دادند. متوسط میانگین مقادیر ضریب تنوع پذیری نی و شانون به ترتیب 451/0 و 643/0 تعیین گردید. آغازگرهای ISSR826 با 15 آلل وآغازگر SSR17 با 7 آلل باند به ترتیب بیشترین و کمترین مکان ژنی را تولید نمودند. تعداد آلل ها در هر جایگاه از 7 تا 15 آلل متغیر بود و با میانگین 9/7 محاسبه گردید. با استفاده از آنالیز خوشه ای بر مبنای ضریب الگوریتم UPGMA و ضریب تشابه جاکارد، جدایه ها با سطح تشابه 75% در 11 گروه قرار گرفتند. شاخص شانون، تجزیه و تحلیل  مولفه های اصلی (PcoA) و تجزیه واریانس مولکولی (AMOVA) تفاوت معنی داری بین جداره های سه منطقه مشاهده شد. تجزیه واریانس مولکولی نشان داد بالاترین مقدار تنوع ژنتیکی (81%) در بین جدایه ها توزیع شده بود و تنوع ژنتیکی درون جدایه های مختلف 19 درصد تعیین گردید. بر پایه نتایج به دست آمده چنین اثبات می شود که تنوع ژنتیکی بالای درون جمعیت ها می تواند به علت توزیع بسیار نزدیک جوامع رمس در نواحی مورد مطالعه  باشد.

    کلید واژگان: بافق, تنوع ژنتیکی, رمس (Haloxylon salicornicum (Moq, ) Bunge ex Boiss), نشانگر ISSR
    Mahdiyeh Tajamoliyan*, Hamid Sodqaeizadeh, Kazem Sabagh, Asghar Mosleharani, Mohammad Hadi Rad, Mohhamad Ali Hakimzadeh

    Haloxylon salicornicum (Moq.) Bunge ex Boiss is a shrub that grows in large parts of the central regions of Iran. Due to the high adaptability of this species to the severe environmental conditions and its importance in the stabilization of sand dunes, Dust control and medicinal functions recognition of its genetic diversity and the selection of superior genotypes is very important. A set of 12 inter simple sequence repeat (ISSR) markers were used to evaluate genetic variation of 30 genotypes from 3 locations in Yazd province. Out of 12 primers, 4 primers were able to produce 39 reproducible bands that out of which, 32 bands were polymorphic (79.5%) with a mean PIC value of 0.39. The number of alleles in each individual locus varied in the range of 7-15 with the mean of 9.75. Primers ISSR 826 and with 9 alleles and ISSR7 with 7 allels showed the highest and lowest number of loci, respectively. The mean average rate of Nei’s gene diversity (h') and Shannon’s diversity index (I) were 0.451 and 0.643, respectively Using cluster analysis based on UPGMA algorithm and Jaccard's similarity coefficient, the isolates with 45% similarity level were divided into 5 groups. Shanon index, Principal coordinates analysis (PCoA), and analysis of molecular variance (AMOVA) revealed significant difference among isolates selected from three regions. Analysis of molecular variance showed that the highest genetic diversity rate (89%) was disturbed between isolates and genetic variety within different isolated was determined as 11%. Based on these results in this work it can be demonstrated a high genetic diversity within the populations will be due to the closely distributed Haloxylon community in these studied regions.

    Keywords: Bafgh, Genetic diversity, (Haloxylon salicornicum (Moq.) Bunge ex Boiss, ISSR marker
  • سعید شجاعی برجوئی*، حمیدرضا عظیم زاده، اصغر مصلح آرانی، محمدرضا کوچک زاده
    مقدمه

    سیستم تنفسی به عنوان یکی از مهمترین عضو بدن انسان، تحت تاثیر عوارض و پیامدهای نامطلوب بهداشتی ذرات معلق قرار دارد. این مطالعه با هدف تعیین میزان مواجهه شغلی کارگران با سیلیس کریستالی گرد و غبار قابل استنشاق و تعیین خطرات بهداشتی آن اجرا شده است.

    روش بررسی

    در این مطالعه تحلیلی-مقطعی نمونه برداری در یک واحد صنعتی تولید خاک چینی بر اساس روش های استاندارد و شیوه های نمونه برداری فردی و محیطی انجام شد. سپس داده های به دست آمده در نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ارزیابی خطر مواجهه شغلی کارگران با سیلیس کریستالی بر اساس مدل پیشنهادی EPA انجام شد.

    نتایج

    میانگین مواجهه کارگران با گرد و غبار قابل استنشاق و سیلیس کریستالی به ترتیب mg/m3 34/46±1/4 وmg/m3 10/57±0/0 اندازه گیری شد. متوسط غلظت محیطی ذرات قابل استنشاق  µg/m371/6177 و گستره آن g/m3µ 70/8289- 30/4088 بود. در کلیه گروه های شغلی ریسک ابتلا به بیماری های سرطانی کوچکتر از 6-10 به دست آمد. مقادیر HQ در اپراتور یک (34/5) و دو (79/4) دستگاه سنگ شکن، اپراتور بارگیری دستگاه سنگ شکن (49/8)، اپراتور درایر (91/1)، اپراتور دوغاب (01/3) و اپراتور فیلترپرس (78/1) بیش از حد مجاز بود.

    نتیجه گیری

    میانگین غلظت گردوغبار قابل استنشاق و سیلیس کریستالی در این صنعت بیش از حد مجاز است. بر اساس نتایج ارزیابی ریسک، اولویت اقدامات کنترل جدی در راستای کاهش ریسک ابتلا به عوارض غیرسرطانی در گروه های شغلی سنگ شکن، درایر، دوغاب و فیلتر پرس لازم و ضروری است.

    کلید واژگان: مواجهه شغلی, سیلیس کریستالی, گرد و غبار قابل استنشاق, ارزیابی مخاطرات بهداشتی
    Saeed Shojaee Barjoee*, Hamidreza Azimzadeh, Asghar Mosleharani, Mohamadreza Kuchakzadeh
    Introduction

    The respiratory system, as one of the most important organs of the human body, is affected by adverse health effects and consequences of particulate matter. this study was performed to purpose determine the occupational exposure of workers to crystalline silica of inhalable dust and determine its health risks.

    Method

    In this analytical cross-sectional study, sampling was performed in a industrial unit production Khak-e-Chini based on standard methods and individual and environmental sampling methods. Then the obtained data analyzed were in SPSS software version 22 .The risk assessment of
    Occupational exposure of workers to crystalline silica was carried out based on the proposed EPA model.

    Results

    The average exposure of workers to inhalable dust and crystalline silica was measured 4.46 ±1.34 mg/m3 and 0.57±0.10 mg/m3, respectively. The mean environmental concentration of the inhalable particles was 6177.71 µg/m3 and the range of 4088.30- 8289.70 µg/m3. In all occupational groups the risk of cancer was obtained less than 10-6. HQ values ​​for operator one (5.34) and two (4.79) crusher machine, crusher machine loading operator (8.49), dryer operator (1.91), slurry operator (3.01) and filter press operator (1.78) was more than permissible limit.

    Conclusion

    The average concentration of inhalable dust and crystalline silica was more than permissible limit in this industry. According to the results of the risk assessment, the priority of serious control actions is necessary to reduce the risk of non-cancerous complications in the crushing, drilling, slurry and filter press occupational groups.

    Keywords: Occupational exposure, Crystalline silica, Inhalable dust, Health risk assessment
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال